به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

روح الله آدینه

  • هاشم قربانی *، روح الله آدینه

    نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره های تاریخی حوزه های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهره خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گستره نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه یی از ناکارآمدی معرفتی پدید می آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانه های آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجر ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنش گری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مولفه 1) عدم راستی آزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفت وجوه مقایسه یی بویژه با ابعاد کاربستی آن نظیر ارزیابی غیرمنصفانه ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهره دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند.

    کلید واژگان: عقلانیت, بتان نادانی, جزمیت فکری, تحجر, راهکار, ملاصدرا
    Hashem Qorbani *, Rohollah Adineh

    Ignorance and dogmatism have always existed in various historical periods of epistemological disciplines and revealed their faces in their opposition to knowledge. Ignorance appears through separation from the necessities of knowledge. The spread of ignorance in the culture of social relationships threatens the place of scientific resources and epistemological cradles. Through breaking the idols of ignorance, Mullā Ṣadrā writes about the objective manifestations of such idols in society. He believes that the promotion of social relationships demands the creation of cradles for knowledge, and any kind of ignorance in this regard will result in the dominance of epistemological inefficiency. Through a semantic analysis of ignorance, Mullā Ṣadrā talks about one of its most obvious manifestations, which is dogmatism. He maintains that moral norms and epistemological necessities fade away in a dogmatism rooted in ignorance. The criticism of ignorance and reproach of ignorants in Mullā Ṣadrā’s portrayal of this phenomenon is manifested based on four elements: 1) lack of verification of mental understanding in conformity to reality, 2) lack of derivation of comparative elements particularly in the light of its functional dimensions such as unjust evaluation, 3) mental stagnation, and 4) defective social competition, which refers to the wrong quality of efficiency. When criticizing the culture of his time, Mullā Ṣadrā refers to the rise of ignorance behind the guise of knowledge as an important epistemological pest. In all his criticisms of this stagnant process, he introduces the weakness of true knowledge in society, spread of social foolishness, corruption of social justice, and frailty of the epistemological foundations of society as its most important outcomes. He propounds the treatment of ignorance in the light of a wise method of living while attending to its necessary elements.

    Keywords: Rationality, idols of ignorance, mental stagnancy, dogmatism, strategy, Mullā Ṣadrā
  • روح الله آدینه*

    علم و دین و مناسبات میان آنها که عناصر حقیقی در حیات معقول بشر هستند و با هم گرایی خویش، انسان را به رستگاری می رسانند، از مسائل مهم فلسفی هستند. بحث از رابطه علم و دین سابقه ای طولانی در غرب و جهان اسلام دارد. در مقاله حاضر، ضمن گزارش گوشه هایی از منازعاتی که طی قرن های متمادی، میان علم و دین شکل گرفته، با استفاده از نظر جان اف هات در کتاب علم و دین: از تعارض تا گفتگو، و بررسی دیدگاه علامه محمدتقی جعفری، رابطه علم و دین را بررسی می کنیم. همچنین با روش تحلیلی توصیفی و تطبیق دیدگاه این دو متفکر، وجوه اشتراک و تمایز آنها روشن می شود. علامه جعفری و جان اف هات، هر دو با رویکرد تایید موافق اند و معتقدند علم و دین، موید و مکمل هم اند؛ اگرچه هات میان رویکردهای تلاقی و تایید، در تردد است و گاهی آنها را تلفیق می کند، ولی با اصرار می خواهد نشان دهد که یافته های علم را می توان در پژوهش های فلسفی و کلامی به کار برد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که با توجه به اندیشه این دو فیلسوف، می توان به هم گرایی دین و دانش حکم داد.

    کلید واژگان: فلسفه, علم, دین, رابطه علم و دین, جان اف هات, علامه جعفری
    Rohollah Adineh *

    The relationship between science and religion and their connections, which are the real elements of human rational life and bring man to salvation through their coordination, are important issues in theology. In the present article, we use the views of John F. Haught in the book Science and Religion: From Conflict to Conversation and examine the views of Allamah Mohammad-Taqi Ja'fari on the relationship between science and religion. We also explore some aspects of the conflicts that have formed between science and religion over the centuries and comparatively examine the views of Allamah Ja'fari and John F. Haught on this issue through an analytical-descriptive method, and we will explore the commonalities and differences between them and explain the relationship between science and religion from their point of view. Allamah Ja'fari and John F. Haught agree with the confirmation approach and believe that science and religion are both affirmative and complementary. Although Haught travels between the approaches of intersection and confirmation and sometimes combines them, he insists that the findings of science can be used in theological research, and finally, according to the two philosophers, we will conclude that there is a coordination between science and religion.

    Keywords: Science, Religion, Allamah Ja'fari, John F. Haught
  • روح الله آدینه *، سیده رقیه موسوی

    بحث از مفاهیم کلی و عملکرد ذهن در فرایند ادراک عقلی و چگونگی شکل‌گیری آنها از مباحث مهم معرفت‌شناسی است. فلاسفه اسلامی به رغم گرایش‌های مختلف در تبیین مکانیسم تعقل، همواره بر ارزش ادراک عقلی، تاکید ورزیده‌اند. در این میان صدرا در تبیین فرایند ادراک کلی، تعبیرات مختلفی دارد که پژوهشگران حکمت صدرایی، اختلاف تعابیر صدرا را از طریق تمایز چگونگی ادراک کلی در مراحل مختلف تحول و تکامل نفس توجیه کرده‌اند. استاد مصباح یزدی به ‌عنوان فیلسوفی نوصدرایی تبیین جدیدی ارایه می‌دهد که می‌تواند نگاهی نو به مسیله فرایند ادراک کلی و شیوه‌ای جدید برای حل ناسازگاری تعابیر صدرا باشد. در پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی روشن شد که مصباح یزدی بر تفاوت کارکرد ذهن در هر کدام از ساحت‌های ادراک کلی تاکید می‌ورزد؛ به‌ طوری که ذهن در ادراک معقولات اولی منفعل و در ادراک معقولات ثانیه فلسفی و منطقی فعال است و ضرورتی برای اثبات عقول منفصل و شهود آنها در ادراک کلی نیست.

    کلید واژگان: آیت الله مصباح یزدی, مفاهیم کلی, ادراک کلی, ادراک عقلی, ذهن
  • روح الله آدینه، مجید ملایوسفی، اکرم مرسلی

    بحث جزء لایتجزی در میان متفکران مسلمان از قرن اول تا قرن ششم هجری، یکی از مهم ترین و موثرترین نظریه ی کلامی در جهان اسلام است. این نظریه در جهان اسلام با رویکرد کلامی نخستین بار به دست متکلمان معتزلی به وجود آمده و بعدها اشعریان هم آن را پذیرفتند. بر اساس این نظریه عالم حاصل اجتماع و افتراق اجزاء خرد است. با توجه به شواهد تاریخی منشاء اقتباس این نظریه نه فقط از یونان باستان بلکه از آراء هندی از جمله: فرقه های بودایی سوترانانیکا، ایباشیکا، در دین جین و مکتب نیایا نیز بوده و سه دیدگاه عمده در خصوص جزء لایتجزی مطرح شده است: در دیدگاه اول که نگرش غالب متکلمان اعم از معتزلی و اشعری اینکه جواهر فرد فاقد کمیت اند و مانند نقطه ی هندسی، متحیز اند. در دیدگاه دوم معتزلیان بصری معتقدند جسم از اجزاء لایتجزایی تشکیل شده که دارای بعد و امتدادند. دیدگاه سوم که مختص محمد بن زکریای رازیست، وی اصل همه ی مواد را هیولا می داند و هیولی اولی همان جزء لایتجزی است که امکان فساد و تغییر در اجسام و در نتیجه خلقت جهان را شامل می شود. این سه دیدگاه مختلف دارای وجه تشابه و افتراق اند.

    کلید واژگان: جزء لایتجزی, جوهر فرد, زکریای رازی, متکلمان مسلمان, نظریه ی اتمیزم
    Rohollah Adineh, Majid Mollayosefi, Akram Morsali

    The discussion of atom among Muslim thinkers from the first century to the sixth century of Hijri is one of the significant and effective theological theories in the Islamic world. This theory was first introduced by the Mu'tazili thinkers with a theological approach in the Islamic world and later the Ash'aris acknowledged it as well. According to this theory, the world is the result of polycentricity and scatteration of individual and small components. According to the historical evidence, the origin of the adaptation of this theory is not only from ancient Greece, but also from Hindi opinions such as: Sutrananika, Ibashika Buddhist groups, in Jain religion and the Nyaya school, and three major viewpoints have been proposed regarding the atom: the first viewpoint, which is the predominant attitude of the scholars including Mu'tazili and Ash'ari, is that indivisible component has no quantity and is place-oriented like a geometric point. In the second view, Mu'tazili Basri theologians believe that the body is made up of place-oriented components that have dimension and extension. In the third view, which is specific to Muhammad bin Zakariyyā, it is considered that the origin of all substances to be hylomorphic, and the first hylomorphism is the atom that includes the possibility of distortion and change in bodies and as a result the creation of the world. These three different views have similarities and differences.

    Keywords: atom, indivisible component, Zakariyyāʾ al-Rāzī, Muslim theologians, theory of atomism
  • حسینعلی گودرز بروجردی*، روح الله آدینه

    یکی از مهمترین مسایل حوزه علم النفس، تکون جوهر نفس و تعلق آن به بدن عنصری از حیث حدوث و استکمال است که به موجب آن، نفس و بدن، واجد تفاعلی دوسویه می شوند. واسطه این تعلق، روح بخاری است که خلیفه نفس است و تاثیر و تاثر نفس و بدن از طریق آن صورت می گیرد. یکی از مهمترین این آثار، مسئله حیات و دوام موجودیت بدن است که به صورت بالعرض از جدول وجودی روح بخاری به بدن افاضه می شود. بدن عنصری از سنخ نشیه طبیعت بوده و در جوهر، سیال و متجدد است و هر جسم سیالی ذاتا مرده فناپذیر است، بنابراین چون روح بخاری در تعلق نفس به بدن، واسطه در ثبوت است، بقای بدن نیز وابسته به ثبات آن خواهد بود. با این وصف، آیا می توان بقای بدن عنصری را با حفظ ثبات در روح بخاری تضمین نمود؟ مقاله حاضر پژوهشی تحلیلی- توصیفی است که از منظر حکمت اسلامی به این پرسش پاسخ می دهد و اثبات می نماید در صورت اعتدال و ثبات روح بخاری، چیزی که بالذات مرده و فناپذیر است، به یمن وجود این واسطه بالعرض، واجد حیات و بقا می شود.

    کلید واژگان: بدن عنصری, روح بخاری, اعتدال, بقا, حکمت اسلامی
    Hosseynali Goodarzboroojerdi *, Rohollah Adineh

    English One of the most important issues in the field of psychiatry is the issue of the evolution of the essence of the soul and its belonging to the body is an element in terms of occurrence and completeness, according to which the soul and the body have two-way communication. The mediator of this belonging is the soul of the heater, through which the caliph and the obedient are the first of the soul, and through which the influence and influence of the soul and the body take place. One of the most important of these works is the question of the life and permanence of the existence of the body, which is exposed to the body from the existential table of the heater spirit. The body is an element of nature's intoxication and is fluid and fluid in essence, and every fluid body is inherently dead and perishable, so since the soul of the heater is a mediator in the soul's attachment to the body, the survival of the body will depend on its stability. However, can the survival of an element's body be ensured by maintaining stability in the heater's soul? The present article is an analytical-descriptive study that answers this question from the perspective of Islamic wisdom and proves that in case of moderation and stability of the heater soul, what is inherently dead and perishable, thanks to this intermediate existence, will live and survive

    Keywords: Elemental body, heater spirit, moderation, survival, Islamic wisdom
  • روح الله آدینه*، سمانه شاهرودی

    این پژوهش معنا و کارکرد عقل را از دیدگاه ملاصدرا و مهدی حایری یزدی، دو شارح بزرگ کتاب اصول کافی مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل معنای عقل از منظر دو فیلسوف که از نظر زمانی سه قرن فاصله دارند، از اهمیت این پژوهش حکایت دارد. با وجود سه قرن اختلاف زمان بین این دو فیلسوف، نقاط مشترک فراوانی بین آراء آنها یافت می شود. همچنین اختلاف نظرهایی در بررسی مفهوم عقل در روایات اصول کافی در میان آنها وجود دارد. در این نوشتار سعی شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی مراد و مقصود از عقل در احادیث کتاب اصول کافی را مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم، دیدگاه حایری گاهی با ملاصدرا هم سو است و آن را تایید می کند و گاهی مخالف است و آن را رد می نماید. آن دو اندیشمند در معانی برخی اصطلاحات حدیث اول (مانند استنطاق ،اقبال و ادبار و...) اختلافاتی داشتند که هرکدام تفسیری ارایه دادند. در حدیث دوم حایری با تعریف و آوردن مثال نظر ملاصدرا را تایید می کند ولی در رابطه با اختیار انسان نسبت به خصلت های سه گانه نظرات ملاصدرا و علامه مجلسی را به چالش کشیده و رابطه منطقی و فلسفی بین عقل ، حیا و دین برقرار کرده است. و در حدیث سوم حایری نظر ملاصدرا که دین را به معروف و طاعات معنا کرد، رد کرده و بر این عقیده است که معنی حقیقی دین عبارت از عمل به معروف نبوده بلکه مراد از آن التزام به یک سری از قوانین است.

    کلید واژگان: ملاصدرا, حائری یزدی, عقل, جهل, اصول کافی
    Rohollah Adineh *, Samaneh Shahroodi

    This study examines the meaning and function of reason from the point of view of Mulla Sadra and Mehdi Haeri Yazdi, the two great exponents of the Book of Sufficient Principles. Analyzing the meaning of reason from the perspective of two philosophers who are three centuries apart, indicates the importance of this study. Despite the three centuries of time difference between the two philosophers, there are many commonalities between their views. There are also disagreements about examining the concept of reason in the narratives of sufficient principles among them. In this article, we have tried to study the meaning and purpose of reason in the hadiths of reason and ignorance in the Book of Sufficient Principles. Her view is different and relatively new in jurisprudential and narrative form. Haeri's view is sometimes in line with Mulla Sadra's, and sometimes it is opposed and sometimes rejected. Finally, we explain and compare Mulla Sadra and Haeri Yazdi on this issue

    Keywords: Mulla Sadra, Haeri Yazdi, Wisdom, ignorance, sufficient principles
  • روح الله آدینه*، سیده رقیه موسوی

    بحث از ادراک عقلی و نحوه تعقل، از مباحث مهم معرفت‌شناسی است. فلاسفه اسلامی ضمن تاکید بر ارزش ادراک عقلی، در تبیین سازوکار تعقل رویکردهایی گوناگون داشته‌اند. در این میان، ملاصدرا نیز در تبیین فرایند ادراک کلی، تعبیرات مختلفی دارد؛ او گاهی عقل را مظهر (مستمع) و گاهی مصدر (منبع) صور عقلی میداند. از اینرو هر یک از پژوهشگران و شارحان حکمت صدرایی بنوعی، در‌صدد توجیه اختلاف تعابیر صدرالمتالهین برآمده‌اند. استاد جوادی‌آملی در آثار خود، در مقام یک فیلسوف نوصدرایی مباحثی را مطرح میکند که میتواند نگاهی نو به مسئله فرایند ادراک عقلی باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی نشان میدهد که استاد جوادی‌آملی به دو نوع ادراک عقلی و لزوم تفکیک آنها تصریح نموده است؛ در یک نوع عقل، مستمع است و ادراک کلی حاصل شهود آگاهانه عقلی و انفعال نفس میباشد و درک آن مختص به گروهی خاص است و در نوع دیگر، عقل، منبع است و ادراک کلی حاصل کارکرد ذهن و فعالیت نفس است و عموم مردم از این ادراک عقلی بهره‌مندند.

    کلید واژگان: ادراک کلی, ادراک عقلی, حکمت صدرایی, عقل, مثل, جوادی آملی, مصباح یزدی
    Rohollah Adineh*, Roghayeh Mosavi

    The discussion of intellectual perception and the quality of intellection holds an important place in epistemology. Islamic philosophers have followed various approaches to explaining the mechanism of intellection. Mullā Ṣadrā has also used different expressions for clarifying the process of general perception. He views the intellect sometimes as a locus of manifestation or epiphany (listener) and sometimes as an emanator (source) of intellectual forms. Accordingly, each of the researchers and commentators of Sadrian philosophy has tried to justify the differences between the words he has used in some way. As a neo-Sadrian philosopher, Jawadi Amuli posits some discussions in his works that can introduce a new view of the process of rational perception. Following a descriptive-analytic method, the present study demonstrates that, Jawadi Amuli has directly referred to two types of rational perception and the necessity to separate them from each other. In one of them, the intellect is a listener, and the general perception is the result of conscious rational intuition and passivity of the soul. Here, perception is limited to a special group. In the other one, the intellect functions as a source, and the general perception is the outcome of mental and soulish activities. All people are capable of this kind of intellectual perception.

    Keywords: general perception, Idea, intellectual perception, Javadi Amuli, Sadrian philosophy, Misbah Yazdi, intellect
  • مهدی نوریان*، روح الله آدینه
    هدف از پژوهش حاضر بررسی امنیت در رسانه به عنوان یکی از ارکان مهم زندگی اجتماعی انسان و امکان پاسخگویی با استفاده از منابع اسلامی است. با توجه به نقش رسانه در قرن حاضر و اینکه رسانه ها از جمله ابزارهای مهم فراهم آوردن ارتباط بین انسان ها به شمارمیروند؛ امنیت در حوزه رسانه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. پیش پنداره های قرآنی در همه زمانی-مکانی بودن شریعت اسلام، مستلزم قابلیت پاسخگویی منابع اسلامی در حوزه های نوین زندگی بشر است. در این راستا؛ مقاله پیش رو با روش تحلیلی-توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای ضمن بررسی ابعاد امنیت رسانه در سه محور اساسی امنیت رسانه؛ امنیت اهالی و فعالان رسانه ای و امنیت در برابر رسانه، قابلیت پاسخگویی منابع اسلامی در این سه بعد را مورد بررسی قرار داده است؛ بدینرو با تکیه برادله استنباط و با استناد به آراء فقهی، امنیت را حق مشروعی دانسته است که حاکمیت اسلامی موظف به برقراری آن در تمامی حوزه ها از جمله،حوزه رسانه شده است.آنگاه با فرض وضعی بودن حق امنیت با بررسی تزاحم امنیت در سه بعد رسانه، جامعه و اهالی رسانه، براساس ملاک ترجیحی به حل تزاحم پرداخته است. در نهایت از طریق تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق و با استفاده از روش قیاس منطقی شکل اول و برهان خلف، قابلیت و پاسخگویی منابع حقوقی اسلام به ابعاد امنیت در محورهای سه گانه فوق را اثبات نموده است و آنگاه براساس نظریه های امنیت، آثار فقهی-حقوقی و رسانه ای پذیرش نظریه امنیتی راجح را تبیین نموده است.
    کلید واژگان: امنیت, تهدید, رسانه, فقه, منابع حقوقی
    Mahdi Nourian *, Rohollah Adineh
    The purpose of this study was to examine the security of the media as one of the essential elements of human social life and the possibility of responding to the issue of media security using Islamic legal sources. Considering the role of the media in the present century and the fact that media are among the most important tools for linking human beings, security research in the media field is of particular importance. The Qur'anic predicates at all times - the place of Islam's shari'a - requires the ability to respond to Islamic sources in the new areas of human life; in this case, the preliminary article by descriptive-analytical method, while examining the dimensions of media security, Has investigated the ability to answer Islamic sources in this regard; thus, Because of that reference and referring to jurisprudential opinions, he considered security as legitimate right, which Islamic rule obliged to establish in all domains of The sentence is the subject of the mediaThen, assuming the status of the right to security by examining the security incidence in three dimensions of media, society and media, it has solved the problem by preferential criterion. Finally, by analyzing the findings of the research and using the logical analogy method of the first form and the indisputable argument, the ability and responsiveness of Islamic legal sources to the dimensions of media security has been proved
    Keywords: Security, Threat: media, :Jurisprudence: legal sources
  • روح الله آدینه*، سیده فاطمه بابایی، عادله فلاح دریاسری

    قاعده «الواحد لایصدر عنه الا الواحد» یکی از اساسیترین قواعدی است که در فلسفه و بطور خاص در مباحث چگونگی پیدایش جهان به آن استناد میشود. این قاعده در طول تاریخ فلسفه سبب بروز منازعات بسیاری شده است؛ تعداد زیادی از فیلسوفان برای بیان نظریه جهان‌شناختی خود به این قاعده استناد کرده اند و گروهی دیگر آن را با قدرت و اختیار مطلق حق‌تعالی کاملا ناسازگار دانسته‌اند و بهمین دلیل به مخالفت شدید با آن پرداخته اند. میرزا مهدی آشتیانی از جمله علمایی است که برغم اینکه فیلسوفی مشهور و دارای آراء بدیع بسیار است، کمتر به آراء وی پرداخته شده است. او توجه بسیاری به قاعده الواحد داشته و با چندین برهان عقلی و نقلی و استناد به آیات و روایات گوناگون، بدنبال اثبات آن بوده است. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با نظر به مستندات تاریخی گردآوری شده، تلاش میکند نخست منشا پیدایش قاعده الواحد را بررسی کرده و سیر تاریخی آن را در میان حکما بیان نماید، سپس به بیان دیدگاه میرزا مهدی آشتیانی در باب قاعده الواحد پرداخته و براهین عقلی و نقلی مورد استناد وی را تحلیل و بررسی میکند.

    کلید واژگان: بساطت, واحد, صدور, سنخیت, قاعده الواحد, میرزا مهدی آشتیانی
  • Mahbubeh Maddahpur, Ruhullah Adinah*, Muhammadali Niyazi

    Salvation and redemption are one of the most important and far-reaching issue of different religions. After the definition of salvation i.e. man’s desired situation, the first question proposed for study is how to achieve that situation. There is some specific definition of salvation in every religion. All religions have come to rescue mankind from the current undesirable situation taking him into an ideal desirable one. They also study how to attain that desirable situation, yet to come. Indeed, all religions carry a message and call to all human beings in order to help them achieve salvation and redemption, the scale of such a message is the distance between the ongoing situation and the ideal one. Of course, the way how to invite and call people is different in different religions. Having examined Allamah Tabatabaii’s viewpoint through a descriptive-analytic method in their research, the authors go to draw the conclusion that religions are one with Allah without any discrepancy. The true faith is one identical divine tradition to meet man’s innate nature in the course of man’s demand for salvation and happiness. In its core unity, divine faith wears the clothes of multiplicity, since different specific faiths appeared through different prophets due to different capacities and interests of different societies in the course of their development. According to this view, all divine religions provided man with salvation in their particular time. Based on the faith and good deeds of their followers, all religions helped them achieve salvation and redemption.

    Keywords: salvation, redemption, true faith, desirable situation, AllamahTabatabaii
  • روح الله آدینه*، سیده رقیه موسوی

    هنر یکی از ارکان مهم فرهنگ و تمدن هر جامعه ای و عرصه تجلی و روایت چیزی غیر خویش و خصیصه ای نفسانی است که منجر به بروز کارهای شگفت‏انگیز و زیبا از سوی هنرمند می گردد. در این میان هنر اسلامی نیز دارای جایگاه خطیری در تمدن اسلامی است و با نگاهی از دریچه فلسفه، هنری استوار بر قوه خیال و عالم مثال است. عالم مثالی که از ثمرات ذو مراتب بودن هستی و تشکیک وجود است. اکنون سوال اصلی پژوهش حاضر این است که در نگاه استاد جوادی آملی، غایت هنر اسلامی چیست؟ آیا غایت هنر اسلامی، بازنمایی واقعیت تازه ای است که به وسیله قوه خیال در نفس هنرمند ایجاد و انشاء می شود یا هدف، بازنمایی حقیقتی متعالی و فرا طبیعی است که توسط قوه خیال در نفس هنرمند اظهار می گردد؟ به عبارت دیگر در هنر اسلامی خیال هنرمند، فعال است یا منفعل؟ در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی این نتیجه حاصل شد، بر مبنای حرکت جوهری نفس، هنر اسلامی که ثمره عملکرد قوه خیال است، در ابتدا ثمره و حاصل انفعال خیال و مشاهده صور خیالی توسط نفس در عالم مثال متصل یا مثال منفصل است و هنرمند در این مرحله به تقلید آفریده مشغول است و هنر وی بازنمایی و تجسیم تقلید آفریده در عالم طبیعت و خارج است، ولی در نهایت حاصل خلاقیت و فعالیت نفس و صدور صور خیالی و مثالی از سوی نفس است که در این مرحله نفس هنرمند به تقلید آفرینش می پردازد و هنر وی بازنمایی تقلید آفرینش در عالم خارج و طبیعت است.

    کلید واژگان: مثال, غایت هنر, جوادی آملی, هنر, خیال
    Rohollah Adineh*, Sayyede Roghaye Mosavi

    Art is one of the important pillars of culture and civilization of any society and the arena of manifestation and narration of something other than itself and a psychical feature that leads to amazing and beautiful works by the artist. Meanwhile, Islamic art also has a significant place in Islamic civilization and looking at it through the lens of artistic philosophy, it is based on the representative faculty and the world of ideas. World of ideas that is consequence of analogical gradation of existence and systematic ambiguity of existence in the philosophical system of transcendent theosophy. Now the main question of the present study is what is the end and goal of Islamic art in the view of Professor Javadi Amoli. Is the end of Islamic art to represent a new reality that is created and composed by the representative faculty of the artist or the goal is to represent the transcendent and supernatural truth that is expressed by the representative faculty of the artist. In other words, in Islamic art, the artist's fiction is active or passive? In present article, this result was obtained by a descriptive-analytical method, in the view point of Professor Javadi Amoli and based on substantial motion soul, Islamic art-that is consequence of representative faculty function- at first, is the result of imagination passivity and observe the imaginative forms by the soul in the continuous realm of archetypes or discrete realm of archetypes and the artist is engaged in imitation of created at this stage and his art is to representation and embodiment of imitation created in the world of nature and objective, but in the end, the result of creativity and soul activity and emanation of imaginative forms and imaginal is from soul that at this stage, the artist soul imitates creation and his art is to represent of imitation of creation in the world of nature and objective.

    Keywords: Idea, End of art, Javadi Amoli, Islamic art, Imagination, Imitation
  • اعظم اسدالهی*، v، روح الله آدینه، محمدعلی نیازی

    عصمت در عرف عام، پاکی از گناه معنا می‌شود و عامه مردم می‌پندارند که خداوند امامان‰ را به‌گونه‌ای آفریده است که توان گناه ندارند و انسان‌های عادی به‌دلیل نداشتن عصمت در معرض هر گناهی قرار می‌گیرند؛ بنابراین در حق مردم ظلم شده است؛ ازسوی‌دیگر با بررسی آرای اندیشمندان، سه مولفه در تعریف عصمت دیده می‌شود: «لطف»، «ملکه‌بودن» و «صورت علمیه». پژوهش حاضر می‌کوشد مشخص کند در کلام امام سجاد† کدام مولفه مورد نظر بوده است تا قول نزدیک به‌واقع مشخص شود. نتیجه حاصل از پژوهش اینکه در بیان امام سجاد†، عصمت موهبتی الهی و اسم مصدری است که حاصل اعتصام و تمسک به ریسمان الهی می‌باشد و قوه عصمت به‌صورت ذاتی به معصومان‰ اعطا شده است و این قوه، همان علم لدنی ایشان بوده که سبب می‌شود امام با بصیرت، علم الهی و برهان به عواقب گناه، فقط صورت افعال خیر را در نفس ایجاد کند و در انجام آن بکوشد و قوه عصمت را به کمک روح‌القدس به‌فعلیت برساند؛ حاصل آنکه هر سه مولفه یادشده، در بیانات امام سجاد† دیده می‌شود.

    کلید واژگان: عصمت, امام, صحیفه سجادیه, امام سجاد
    A’zam Asadollahi*, Ruhullah Adineh, Muhammadali Niyazi

    In its general tradition, ‘ismah (infallibility) means being free from sins. Common people might think Allah has created holy Imams in such a way that they fail to commit sin. Due to their lack of the faculty of ‘ismah, ordinary people are prone to commit sin and thus they are treated unfairly. There are three terms in the definition of ‘ismah: grace, firm habit, and mental form of knowledge. All the three terms are spotted in Imam Sajjad’s words. The current research goes to show which one of the three was mostly intended by the holy Imam. The outcome of this essay proves that ‘ismah is a God-given faculty and as a gerund it means the product of holding fast to the rope of God. As an intrinsic disposition, ‘ismah is granted by Allah to the infallible; it is the very gifted knowledge and insight that helps imams be aware of the consequences of sins and thus do merely what is good. The faculty of ‘ismah is accomplished by the help of Holy Spirit.

    Keywords: ismah (infallibility), imam, Sahifah Sajjadiyyah, Imam Sajjad
  • روح الله آدینه*، سیده رقیه موسوی

    اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، مبنای اصلی فلسفه ملاصدرا و نظریات خاص اوست. از طرفی او در نظام فلسفیش تصوری روشن و دقیق از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ارایه نداده و از ماهیت با تعابیر مختلف یاد نموده است. هریک از مفسران معاصر حکمت متعالیه، براساس ظن و مبانی مطلوب خود، بنحوی ماهیت و چگونگی حکایت آن از وجود را تفسیر کرده و نظر صدرالمتالهین را بر آن حمل نموده اند. در حالیکه با توجه به نقش اساسی ماهیت و مفاهیم ماهوی در کسب معرفت حصولی، اختلاف در تفاسیر ماهیت، در نحوه» حکایت علم حصولی نیز موثر خواهد بود. از اینرو پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی در تلاش است با ارایه تفسیر صحیح ماهیت از منظر مفسران معاصر حکمت صدرایی، این مسئله را بررسی کند که آیا شناخت ما از موجودات در علم حصولی که از طریق مفاهیم ماهوی حاصل میشود شناختی ایجابی است یا سلبی؟ بر همین اساس، تفاسیر شارحان معاصر حکمت صدرایی در باب ماهیت و نوع حکایت آن از وجود، نقد و بررسی میگردد. پاسخ اجمالی اینست که بنظر میرسد بنابر نظر صحیح که همان نظر استاد جوادی آملی است ماهیت، ظهور وجود متعین بوده و مفاهیم ماهوی حاکی از وجود محدودند؛ البته حکایتی ایجابی نه سلبی و تنزیهی.

    کلید واژگان: مفاهیم ماهوی, ماهیت, اصالت وجود, علم حصولی, اعتباریت ماهیت, حکمت صدرایی
    Rohollah Adineh *, Roghayeh Mosavi

    The principiality of existence and mentally-positedness of quiddity are the main bases of Mullā Ṣadrā’s philosophy and his particular theories. On the other hand, he has not provided a clear and accurate picture of these two theories in his philosophical system and has referred to quiddity using different terms. Each of the contemporary commentators of the Transcendent Philosophy have interpreted quiddity and existence in a way based on their own views and theoretical principles and have tried to predicate it on Mullā Ṣadrā’s theory. However, given the fundamental role of quiddity and quiddative concepts in gaining acquired knowledge, disagreement in the interpretation of quiddity will affect the quality of explaining acquired knowledge. Hence, following a descriptive-analytic method, the present study aims to provide a correct interpretation for quiddity from the viewpoint of contemporary commentators of Sadrian philosophy and, then, investigate whether our acquired knowledge of existents, which is attained through quiddative concepts, is positive or negative. Accordingly, the authors have examined and criticized such commentators’ interpretations of quiddity and the way it explains existence. A short answer here is that, apparently, based on the correct view, which belongs to Professor Javadi Amuli, quiddity is the manifestation of determined existence, and quiddative concepts speak of limited existence, which is clearly a positive rather than a negative and purifying statement.

    Keywords: quiddative concepts, quiddity, principiality of existence, acquired knowledge, mentally positedness of quiddity, Sadrian wisdom
  • روح الله آدینه*، سیده رقیه موسوی

    واقع‎نمایی یافته‎های ذهن و چگونگی آن، از مسایل اساسی معرفت شناسی است. به نظر می‎رسد در فلسفه صدرالمتالهین، واقع‎نمایی ذهن به دو شکل کلی مطرح شده است؛ تطابق عوالم و تطابق ماهوی میان وجود ‎ذهنی و وجود‎ خارجی. اما به دلیل گوناگونی تعابیر از ماهیت در آثار صدرا، شارحان حکمت‎صدرایی به مساله چیستی ماهیت و نوع رابطه آن با وجود توجه ویژه داشته و هر کدام تحلیل و تدقیق خاصی ارایه کرده‎اند. در این مقاله به تقریر و تبیینات آیت‎الله جوادی‎آملی و استاد مصباح‎یزدی متمرکز شده و سعی کرده‎ایم با روش توصیفی‎تحلیلی به چگونگی تطابق ذهن و عین از دیدگاه این دو شارح متاخر حکمت متعالیه بپردازیم؛ یافته های تحقیق چنین است که ایشان با توجه به نقش ماهیت و مفاهیم ماهوی در واقع نمایی ذهن،  ملاک بودن ماهیت برای شناخت، و نوع رابطه ماهیت با وجود درحکمت صدرایی، معتقدند ماهیت صرفا ظهور ذهنی داشته، در خارج هیچ تحققی ولوبالعرض ندارد و جایگاه آن فقط در ذهن است؛ از این رو ماهیت ذهنی فقط حاکی از واقعیت خارجی بوده و مطابقت عینی بین ماهیت ذهنی و واقعیت خارجی معنا ندارد؛ بین ذهن و خارج تنها مطابقت‎حکایی برقرار است.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: ماهیت, مفاهیم ماهوی, جود ذهنی, مطابقت‎حکایی, جوادی‎آملی, مصباح‎یزدی
    Rohollah Adineh *, Sayyede Roghaye Mosavi

    How the findings of the mind are realized is one of the fundamental issues of epistemology. In the philosophy of Sadr al-Muta'allehin, the realism of the mind is explained in two ways: the essential correspondence between mental existence and external existence and the adaptation of the worlds. On the other hand, due to Sadra's various interpretations of nature, commentators on Sadra's wisdom, including Mesbah Yazdi and Javadi Amoli, have discussed the nature and type of its relationship with existence.Therefore, considering the role of nature and essential concepts in the fact of showing the mind and the criterion of nature for cognition in Sadra's wisdom, the issue of realizing mental existence is also affected by what nature is and the type of its relationship with existence. Now, the main issue of the present study is that based on the type of relationship between nature and existence, in the view of Professor Javadi Amoli and Mesbah Yazdi, based on the originality of existence, the essential conformity of mind and object is possible?After reviewing in the present article by descriptive-analytical method, it was concluded that in the view of Mesbah Yazdi and Javadi Amoli, the nature of mental emergence and the place of nature is only in the mind and there is no research outside, hence the nature Mental refers only to external reality, so the objective correspondence between mental and external nature does not make sense, and in order to prove the reality of mental imaginations, another expression must be provided.

    Keywords: nature, mental existence, Javadi Amoli, Mesbah Yazdi, essential concepts
  • روح الله آدینه*، رقیه موسوی

    وجود، مبنای فلسفه ی ملاصدرا و آراء خاص فلسفی اوست. در این میان، مساله ی اصالت وجود، از اهمیت فراوانی برخوردار بوده و پایه ی مباحث مهمی در حکمت متعالیه است. صدرا از وجود و ماهیت با تعابیر مختلف یاد نموده است و هر یک از شارحان معاصر حکمت متعالیه، براساس مبانی خاص مقبول خود مانند، پذیرش وحدت شخصی وجود یا تشکیک و تعابیر گوناگون صدرا در باب وجود و ماهیت، به نحوی رابطه ماهیت با وجود را تفسیر و نظر ملاصدرا را حمل بر آن تفسیر نموده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی در پی آن است که تفسیر صحیح را در نوع رابطه ماهیت با وجود تعیین نماید. لذا در این مقاله، تفاسیر اندیشمندان معاصر در مساله نوع رابطه ماهیت با وجود، شرح و مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. به نظر نگارنده لازم است برای تفسیر نوع رابطه ی ماهیت با وجود، بحث هستی شناسانه (عالم ثبوت) از بحث معرفت شناسانه (عالم اثبات) تمییز داده شود. در این صورت تناقضات ظاهری در کلام ملاصدرا برطرف می شود. بنابراین به نظر می رسد نظریه جوادی آملی مبنی بر اینکه ماهیت، حد وجود متعین است، گرچه صحیح است، ولی ادق نیست، زیرا فقط نوع رابطه ماهیت با وجود در عالم اثبات را مشخص می کند.

    کلید واژگان: اعتباریت, وجود, ماهیت, حیثیت تعلیلیه, حیثیت تقییدیه, حد
    Rohollah Adineh *, Roghayeh Mosavi

    Existence is the basis of Mulla Sadra's philosophy and his particular philosophical views. In the meantime, the question of the authenticity of existence is of great importance and is the basis of important debates in transcendent wisdom. Sadra has interpreted existence and essence in different interpretations, and each of the contemporary exponents of transcendent wisdom, on the basis of his own particular accepted principles, such as, acceptance of Sadra's personal unity of existence or form, and Sadra's various interpretations of existence and essence, somehow relate the essence to being. Mulla Sadra's commentary and commentary carry that interpretati. The present study is a descriptive-analytic one which seeks to determine the correct interpretation of the type of relationship of nature to existence. Therefore, in this paper, the interpretations of contemporary scholars on the question of the nature of the relation of nature to existence, are described and criticized. The author needs to distinguish between the ontological argument (the world of proof) and the epistemological one (the world of proof) in order to interpret the relation of nature to existenceIn this case, the apparent contradictions in Mulla Sadra's word will be resolved. Thus Amoli's Javidian theory that nature is the limit of existence, although true, seems to be true, but not true, since it only specifies the type of relation of nature to existence in the world of proof.

    Keywords: Credit, existence, nature, prestige, Limit
  • حسینعلی گودرز بروجردی*، مجید ملایوسفی، روح الله آدینه

    شاکله و بافت وجودی انسان بر اساس شاخص شخصیتی و مزاجی پدر و مادر تکوین می یابد و بسیاری از خصوصیات خلقی و خلقی وی از ماده وراثتی ایشان شکل می گیرد. این مساله به عنوان یکی از مهمترین مسایل علم النفس ، در آموزه های دینی و علمی اصلی مبرهن و مقبول است و انسان بر اساس ماده ژنتیک و مزاج طبیعی والدین خود مجبول است و تکوین می یابد. اما آیا انسان در مقابل این اصل دینی - علمی مجبور است و هیچ اختیاری از خود ندارد؟ آیا احکام تفاعل نفس و بدن و شدت این تاثیر و تاثر از انسان، آزادی را سلب کرده است ؟ در پاسخ به این سوال قرایت های مختلفی در بطن مناقشه ژنتیک و عملکرد ژن ها صورت گرفته است که یکی از آنها تیوری افسانه ژن با دو چهره کاملا متمایز است . چهره نخست با فرض و تصور کردن این امر که تاثیرات ژنتیکی تغییر ناپذیرند، معتقد به جبرگرایی ژنتیک و نافی آزادی و اختیار انسان است. چهره دوم با تکیه بر مطالعات ژنتیکی و توسعه فناوری های مناسب ، جبرگرایی پرومته ای و تصرف در آینده را فریاد می زند که می تواند با تغییر در مکانیزم حیات ، قدرت مرگ و زندگی را بر نوع بشریت اعمال کند. در مقاله حاضر سعی شده است تا ضمن بررسی و نقد تیوری افسانه ژن و با اثبات امکان تغییر مزاج، آزادی و اختیار شخصی بشر در کنار اصل تاثیرگذاری مزاج و مسئله ژن محوری تبیین گردد.

    کلید واژگان: مزاج طبیعی, امور طبیعیه, جبر گرایی ژنتیک, حکیمان
    Hosseynali Goodarz *, Majid Molla Yousefi, Rohollah Adineh

    The human shawl and the existential texture of the human body develops on the basis of the personality and temperament of the parent, and many of his or her temperament are formed from their inherited substance. As one of the most important issues in the science of spirituality, this problem is accepted and accepted in the main religious and scientific teachings, and human beings are forced and evolved on the basis of the genetic material and natural temperament of their parents. But does man have to oppose this religious-scientific principle and has no authority at all? Are the decrees of self-esteem and the severity of this affect on man deprived of liberty? In response to this question, several readings have taken place within the context of genetic conflict and the function of genes, one of which is the theory of two-faced genealogy. The first figure, assuming that genetic influences are immutable, believes in genetic determinism and denies human freedom. The second figure, relying on genetic studies and the development of appropriate technologies, shouts Promethean determinism and the conquest of the future that can apply the power of death and life to humanity by changing the mechanism of life.. In the present article, we have tried to explain and criticize the theory of gene myth and to prove the possibility of altering the temperament, freedom and personal will of the human being along with the principle of affective temperament and the central gene problem.

    Keywords: Natural temperament, natural affairs, genetic determinism, Philosophers
  • روح الله آدینه*، حامد افشاریان

    الاهیات جاناتان ادواردز الاهیاتی عقلانی است. او معتقد است «عقل» توان اثبات حقانیت تعالیم کتاب مقدس را دارد و بدین اعتبار همنوا با کسانی است که ایمان دینی را واجد وجهی شناختی قلمداد می کنند. اما در الاهیات ادواردز عناصر «تجربه» و «احساس» نیز منزلتی اغماض ناپذیر دارند. وی، بسان شلایرماخر، تجربه دینی یا احساس معنوی را گوهر ایمان دینی می داند و معتقد است اگر انسان از وضعیت زلال وجودی محروم باشد نمی تواند زیبایی تعالیم دینی را درک کند. در حقیقت، ناب اندیشی محصول عقلانیت صرف نیست، بلکه حاجتمند «قلبی هدایت شده» و مصفای از هر گونه گناه و تمایلات ناروا است. ادواردز معتقد است انسان باید برای شناخت خدا و کلامش، نخست ساحت ارادی و عاطفی اش را بپیراید و از گناه دوری کند. در حقیقت، این عواطف و اعمال ما هستند که نقش خویش را بر پیشانی افکار ما می زنند و عقل انسان همواره به پیروی از تمایلاتش عمل کرده است. الاهیات ادواردز پرده از «فرمانروایی قلب» و «فرمان برداری عقل» برمی دارد. حکایت انسان همین است که او به چیزی می اندیشد و چیزی را حقیقت می پندارد که دوستش دارد. ادواردز معتقد بود برای اثبات ایمان دینی، اول باید مومن بود نه فیلسوف و متکلم. این «قلب سلیم» است که عقل را مستقیم می سازد تا راه خویش را به سوی اندیشه های درست دینی بیابد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی قلب سلیم و عقل مستقیم و تاثیر قلب بر عقل را در الاهیات جاناتان ادواردز تبیین می کند.

    کلید واژگان: قلب سلیم, عقل مستقیم, الاهیات, جاناتان ادواردز
    Rohollah Adineh *, Hamed Afsharian

    Building up a rational theology, Jonathan Edwards believed that reason is capable of vindicating biblical teachings. He thus concurred with those who regard religious faith as possessing a cognitive side. In Edward’s theology, however, the elements of “experience” and “feeling” also have an un-ignorable status. Like Friedrich Schleiermacher, he considered the religious experience or spiritual feeling as the substance of religious faith, insisting that if man is deprived of existential limpidity, he cannot perceive the beauty of religious teachings. In Fact, purity of thought is not merely a product of rationality, but also needs a guided and pure heart free of any sins and wrong dispositions. Edwards believed that to acquire knowledge of God and of his words, man first should purify his volitional and emotional areas and avoid sin. In fact, it is our emotions and deeds which stamp their influence on our thoughts, and man’s reason has always followed his dispositions. Edward’s theology unveils heart’s domination and reason’s submission. The story of man is he thinks about and regards as true that which he likes. Edwards maintained that to prove religious belief, first one needs to be a believer rather than a philosopher and theosophist. It is the pure heart which straightens the reason so it finds its way towards the right religious thoughts. Using the descriptive-analytic method, this research explains the pure heart and straight reason and the impact of the heart on the reason in Edwards’s theology.

    Keywords: the pure heart, the straight reason, Theology, Jonathan Edwards
  • محمدرضا ضمیری*، روح الله آدینه، علی سعیدی، فرشته رضیان

    تعادل توجه منطقی و خردگرایانه و نه عاطفی و احساسی صرف است که می تواند موجب تبلور حق گرایی و آرامش در جامعه شود. گاه در جامعه اسلامی خلل و نقصان در تربیت اجتماعی دیده می شود که می توان ردپایی از عدم رعایت اصل تعادل در رفتارهای انسانی را مشاهده نمود. در این پژوهش مفاهیم و آموزه های تربیتی تعادل در برخی تفاسیر به ویژه در تفسیر المیزان و فی ظلال القرآن، که نگاه اجتماعی بیشتری دارند مورد بررسی قرار گرفته است و وجه اشتراک و افتراق این دوتفسیر در بیان اصل تعادل ارایه گردیده است. صاحب فی ظلال القرآن،  تعادل را به طور صریح با نگاه به لایه های اجتماعی شرح و بسط داده است و المیزان با توجه به سیاق آیات به بیان علمی اصل تعادل پرداخته است. هدف این پژوهش مقایسه و تحلیل راهبردهای رسیدن به اصل تعادل از نگاه این دو مفسر است. روش این پژوهش، تحلیلی _ توصیفی می باشد. در این پژوهش افراط و تفریط و عدم تعادل، مهمترین آفت اجتماعی به شمار آمده است.

    کلید واژگان: تعادل, تفسیرالمیزان, تفسیر فی ظلال القرآن
    MohamadReza Zamiri, Rohollah Adineh, Ali Saeedi, Fereshteh Raziyan
  • روح الله آدینه*، سمانه شاهرودی

    وجود کژی ها و شرور در برگ های زرین کتاب بی کران عالم ناسوت هر متفکری را می آزارد که اگر آفریننده جهان هستی، قادر مطلق، عالم مطلق و خیرخواه محض است، چگونه اجازه داده است که کژی ها و بی عدالتی ها  در عالم رخنه کند. فلاسفه ملحد از یک سو می کوشند که شرور این عالم را ناسازگار با خدای توانا و خیرخواه بدانند و از سوی دیگر متالهان در چالش با ملحدان در تلاشند با ارائه راه حل های منطقی به پاسخ بپردازند. این پژوهش معنا و مفهوم شرور را از دیدگاه شهید مطهری و آگوستین بررسی می کند. از آنجا که این دو اندیشمند در عرصه دین و مسائل مرتبط با آن دغدغه مند بوده اند، ضمن بررسی انواع شرور و مساله شر از دیدگاه آگوستین و مطهری در آخر به تحلیل و نقد این دیدگاه ها می پردازیم. در نهایت مبنای شرور در عالم را از نظر علمی بررسی می کنیم و به این سوال پاسخ می دهیم که آیا این شرور به خدا برمی گردد یا به انسان، و اساسا مشخص می کنیم که میزان  نقش انسان ها در پیدایش شرور چقدر است.

    کلید واژگان: شرور, مطهری, آگوستین, عدمی, نسبی, عدل الهی
    Rohollah Adineh*, Samane Shahroodi

    True piety and perfection are intrinsic to every human being. According to the demands of the society today, there has been a series of doubts and questions about divine justice and evil issues for the people, especially the younger generation, which is a necessity by which The home is home to trust and confidence. The existence of bastards and evil in the golden leaves of the infinite book of the universe afflicts every thinker who, if you are the creator of the universe, is omnipotent, absolute, and merciful, how has he permitted the cracks and injustices to penetrate the world. . On the one hand, the atheist philosophers try to perceive the evil of this world incompatible with the mighty and benevolent God, and on the other hand, the heathens try to answer the atheists in a quest to provide logical solutions. This study examines the meaning of evil from the point of view of the martyr Motahari and Augustine. While investigating the types of evil, he examines the problem of evil from the perspective of Augustine and Motahhari, and finally analyzes and criticizes these views. However, both Augustine and Motahari use almost identical concepts such as being non-existent, relative, etc. But they are different from their vocabulary. In this research, we are going to examine scientifically the basis of evil in the world after examining the approach of Augustine and Motahhari to the problem of evil. In the end, do these evils go back to God or to mankind. And how human beings are involved in the evils of evil. And how can they be ruined by managing evils.

    Keywords: evil, Motahari, Augustine
  • روح الله آدینه
    جستار پیش رو بر آن است تا در حوزه خداشناسی که از مهم ترین موضوع ها در عرصه معارف دینی به شمار می رود، به دو مسئله مهم، یکی امکان شناخت موجود متناهی و محدودی چون انسان از اوصاف و افعال وجودی نامتناهی به نام خدا و دیگری بررسی مرزها و محدوده این شناخت با تکیه بر تفسیر المیزان بپردازد. بررسی از منظر وحی ما را به این پاسخ ها رهنمون می کند که آیات فراوان نه تنها بر امکان شناخت خداوند دلالت دارند، بلکه بر ضرورت شناخت او نیز تاکید می کنند و آن را برای انسان، ممکن بر می شمرند. اما این معرفت به دو مقوله ذات و صفات الهی محدود می شود. خداوند، نامتناهی و نامحدود است و سایر موجودات از جمله انسان محدود و متناهی هستند. موجود محدود نمی تواند بر وجود نامحدود احاطه یابد. لذا ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند و اساسا چنین شناختی ممتنع است. اما درباره شناخت اوصاف خداوند میان متکلمان و فلاسفه مسلمان اختلاف است. علامه طباطبائی در المیزان ضمن باطل دانستن مسلک تعطیل و مسلک تشبیه، براین باور است که اوصاف خداوند گرچه قابل شناخت هستند، اما معنای این اوصاف در خداوند با مخلوقات متفاوت است.
    کلید واژگان: حدود شناخت, خداشناسی, ذات, صفات, علامه طباطبائی
    Ruhollah Adineh
    In the paper it has been intended to explain the how of human being`s knowledge of God with regard to the former`s limitations and the Latter`s absoluteness and the limit of the knowledge as understood in Almizan. As viewed in the paper, many verses of the holy Quran not only signify such a human knowledge as possible but emphasize it as being necessary. The knowledge, however, is limited to the Essence and Attributes. God is infinite and limitless, and other beings, including human beings, are finite and limited. It is clear that a limited being may not be superior to an unlimited being. Therefore, it is not possible for the creatures to attain knowledge of his essence, and essentially such a knowledge is impossible. As for the Attributes there is found a disagreement between theologians and Muslim philosophers. Allameh Tabatabai, in Al-Mizan, while refuting the views of ta`til and tashbih, believes that the Qualities of God, though being a case of human knowledge, but the meaning of these Qualities in God is different from those of the creatures.
    Keywords: The Limits of Knowledge, theology, Essence, Attributes, Allame Tabatabai
  • سمانه شاهرودی، روح الله آدینه
    ین مقاله با هدف اهمیت و محوریت شناخت شخصیت حضرت احمد بن موسی (ع) و محمدبن موسی (ع) نگاشته شده است. بی تردید زیارت امامزادگان هرگاه از سر معرفت و با بصیرت و آگاهی باشد به مثابه تجدید پیمان با اهل بیت (ع) است که این چنین عهد و پیمانی در شناخت اهداف و رسالت ائمه اطهار و گسترش تشیع نقش مهمی دارد. وجود ائمه و امام زادگان به سبب جایگاه و شخصیت والای انسانی و مرتبه وجودی آنان نه تنهادر زمان حیات، بلکه بعد از آن نیز برکات دنیوی و اخروی زیادی به همراه دارد و به سبب این برکات است که اسلام به وجود و لزوم زیارت و پرداختن به آن در زندگی انسان تاکید داشته است. در این مقاله به بررسی ابعاد شخصیتی حضرت احمد بن موسی (ع) و محمد بن موسی (ع) و وقایع تاثیرگذار در زندگی آن بزرگواران و همچنین نقش ایشان در تاریخ تشیع می پردازیم و همچنین گوشه هایی از سیره رفتاری آن حضرات را در حوزه اخلاق برای خوانندگان محترم به رشته تحریر در می آوریم. نتایج مورد انتظار که برخی به دست آمد عبارتند از: تعریف جامع و کاملی از زیارت و فلسفه زیارت ائمه و امام زادگان و اهل قبور، شناخت توام با معرفت نسبت به حضرت احمد بن موسی (ع) و محمدبن موسی (ع) ،وجود ارتباط بین قیام حضرت احمدبن موسی (ع) و امامزادگان دیگر در سراسر ایران و چند نتیجه دیگر که طی مطالعه نوشتار به دست می آید.
  • مهدی نوریان*، روح الله آدینه
    حق دسترسی و مشارکت فرهنگی، مصداق عینیت یافته تنوع فرهنگی مورد نظر یونسکو است. بشر، که با تفکر از غیر خویش بازشناخته شده، به موجودی با سرشت مدنی شهرت یافته است، خواسته یا ناخواسته ماهیت فردی و اجتماعی اش از طریق فرهنگ به یکدیگر مرتبط گردیده است، اما برخی مصادیق متعارض این حق با احکام شریعت اسلامی، فرضیه عمومیت مشروعیت آن را با این پرسش مواجه نموده است که آیا با وجود شریعت اسلامی، مشروعیت عام حق دسترسی و مشارکت فرهنگی میسر است؟ پژوهش حاضر با رویکرد استدلالی و استفاده از روش قیاس منطقی از نوع غیر مستقل عقلی پس از مفهوم شناسی فرهنگ و نسبت سنجی میان برخورداری فرهنگی با مفهوم فرهنگ، به اثبات تلازم میان زندگی انسان و زندگی اجتماعی او از یکسو و تلازم میان فرهنگ و زندگی اجتماعی انسان از سوی دیگر پرداخته و از این طریق عمومیت مشروعیت حق برخورداری فرهنگی را اثبات نموده است، سپس با توجه به شاخصیت شریعت اسلامی در باز شناخت موارد مشروع از نامشروع و براساس نگاه غایی به اجزاء ملازمه، هدفمندی خلقت از نگاه قرآن را دلیلی دیگر بر مشروعیت حق مذکور برای تمامی افراد بشر دانسته است. آنگاه در پایان با استناد به آراء فقهاء امامیه از طریق مصداق یابی تاییدی دیگر بر صحت فرضیه پیش گفته ارائه نموده است.
    کلید واژگان: حقوق بشر, تنوع فرهنگی, دسترسی و مشارکت فرهنگی, برخورداری فرهنگی, مشروعیت
    The right of access and cultural participation is objectified instances to cultural diversity in UNESCO Point of view. Human who is distinguished from non-self and is known as a civil nature, intentionally or unintentionally his individual part and social part is linked through culture, but some instances of this right have conflicted to Islamic rules, Pervasive legitimacy is placed in question that Are there Islamic law, the Pervasive legitimacy of access and cultural participation right is possible. This research with argumentative approach and using postulate based on religious reasons (independent reasoning), so after concept of culture and estimate the ratio between Culture and Cultural utilization, prove the the interdependence between human life and social life in one hand and the other between culture and social life of human, then In this way, has proved Pervasive legitimacy of right of Cultural utilization. Then, according to Islamic law recognized the legitimate from the illegitimate typicality and based on Targeted look at parts of correlativity, Purposefulness of creation according to the Quran is another reason for the mentioned right for all people. Then finally, through referring to Shiite jurist's judicial decree, approved accuracy of previous hypothesis.
    Keywords: human rights, cultural diversity, access, cultural participation, Cultural utilization, Legitimacy
  • محمد مهدی گرجیان، روح الله آدینه
    به طور کلی، تمام علوم انسانی متاثر از انگاره های فلسفی است و علم تفسیر متون دینی از این امر جدا نیست. به نظر می رسد مفسرانی که در فلسفه صاحب تفکر و اندیشه اند در مبانی و روش تفسیر و فهم آیات قرآن به قواعد و ملزومات روش تفلسف خود پایبند باشند.
    دغدغه و مسئله پژوهش حاضر فهم و شناخت امکانات منحصر به فردی است که روش تعقل فلسفی در تفسیر و فهم عمیق آیات قرآن کریم در اختیار مفسر قرار می دهد. برای تبیین و توضیح این مسئله، با ابتنا بر نظریات موجود، ابتدا از مفاهیمی همچون تفسیر و تاویل و عقل بحث می شود و، سپس، با تبیین دقیق تفسیر عقلی و تفاوت آن با تفسیر به رای، ادله موافقان و مخالفان تفسیر عقلی بیان می گردد و با تمسک به نظریات مختلفی که در باب رویکرد تعقل فلسفی به تفسیر وجود دارد، مهم ترین امکانات تفسیری این روش در فهم آموزه های وحیانی بازشناسی می شود. از این رهگذر، نگاهی اجمالی به کاربست روش مذکور در تفسیر المیزان، اثر شهیر فیلسوف و مفسر قرآن کریم علامه طباطبایی;، خواهد شد.
    کلید واژگان: تفسیر, تاویل, عقل, تعقل فلسفی, علامه طباطبایی
    Broadly speaking, all human sciences are influenced by philosophical paradigms and the Qur'ānic disciplinary of exegesis is an exception. It seems that the exegetes who are also men of thought and philosophy are committed to their philosophical principles and their implications when they engage in exegetical enterprise and understanding holy Qur'ān. The main concern of the present article is to identify the unique possibilities provided by philosophical method of reasoning in interpreting and deep understanding of the verses of holy Quran. On the basis of present views in exegesis of scriptures such concepts as exegesis, interpretation and reason are first discussed and then elaborate distinction is made between rational interpretation and exegesis by appealing to personal opinion and finally arguments for and against rational interpretation of Quran are to be dealt with so that one comes to recognition of the most important exegetical possibilities of this method in understanding revealed doctrines. In this way we will touch on the application of the method in Al-Mizan famous work of late Allama Tabatabae, the philosopher and exegete of holy Quran.
    Keywords: exegesis, interpretation, intellect, philosophical reasoning, Allama Tabatabae
سامانه نویسندگان
  • دکتر روح الله آدینه
    دکتر روح الله آدینه
    دانشیار فلسفه و حکمت اسلامی دانشکده علوم و تحقیقات اسلامی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال