به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهرا همتی

  • زهرا همتی، مهدیه رضایی*، سید محمد شبیری

    امروزه مسایل و مشکلات محیط زیستی به چالش و نگرانی های بسیاری برای جامعه تبدیل شده است. بسیاری بر این باورند که این مشکلات از ضعف فرهنگی ناشی می شود. بوردیو ریشه بحران های محیط زیستی را در جهان بینی غربی که نگاهی سلطه گرایانه به محیط زیست دارد، می بیند. در واقع، بدون شکل گیری فرهنگ محیط زیستی، تشکیل جامعه ای با مسئولیت پذیری محیط زیستی بالا امکان پذیر نیست. از این رو، در پژوهش حاضر، به مطالعه کیفی تعیین گرهای فرهنگ محیط زیستی پرداخته شد. با بهره از روش کیفی تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از صاحب نظران داده ها گردآوری شد و سپس مورد تحلیل مضمون قرار گرفت. در نهایت، به دو مضمون فراگیر و پنج مضمون سازمان دهنده دست یافته شد. درباره مولفه های فرهنگ محیط زیستی، 7 مضمون پایه به دست آمد که این موارد در قالب مضامین فراگیر و سازمان دهنده قابل تقسیم بندی بودند. مضامین پایه به دو دسته کلی ذهنی و عینی تقسیم شدند. درباره عوامل موثر بر فرهنگ محیط زیستی، به 12 مضمون پایه اشاره شد که این موارد نیز در قالب مضامین فراگیر و سازمان دهنده قابل تقسیم بندی بودند. این مضامین پایه به سه دسته کلی عوامل فرهنگی اجتماعی، انگیزشی و اقتصادی تقسیم شدند. در نهایت، جهت بررسی اعتبار محتوایی الگو، از شاخص CVR استفاده شد که نتایج (بیش از 42/0) حاکی از تایید الگوی طراحی شده توسط صاحب نظران می باشد.

    کلید واژگان: مطالعه کیفی, تعیین گر, فرهنگ محیط زیستی, تحلیل مضمون, اعتبار محتوایی
    Zahra Hemmati, Mahdieh Rezaei *, Seyed Mohammad Shobeiri

    Today, environmental issues and problems have become many challenges and concerns for society. Many believe that these problems stem from cultural weakness. Bourdieu sees the root of environmental crises in the Western worldview, which has a hegemonic view of the environment. In fact, without the formation of environmental culture, the formation of a society with high environmental responsibility is not possible. Therefore, in the present study, a qualitative study of the determinants of environmental culture was performed. Using qualitative method and semi-structured interviews with 15 experts, data were collected and then content analysis was performed. Finally, two comprehensive themes and five organizing themes were achieved. Regarding the components of environmental culture, 7 basic themes were obtained, which could be divided into comprehensive and organizing themes. These basic themes were divided into two general categories: subjective and objective. Regarding the factors affecting environmental culture, 12 basic themes were mentioned, which could be divided into comprehensive and organizing themes. These basic themes were divided into three general categories: socio-cultural factors, motivational factors and economic factors. Finally, in order to check the content validity of the model, the CVR index was used, the results of which indicate the approval of the model designed by experts.

    Keywords: Validation, Sociological Pattern, Environmental Culture, Thematic Analysis, Developing Model
  • محمد سلیمانی فارسانی، محمد فتحی*، زهرا همتی، زینب گرگین
    زمینه و هدف

    ورزش یک گزینه غیردارویی امیدوارکننده برای به تاخیرانداختن بالقوه شروع یا کندکردن پیشرفت آلزایمر است از این رو این پژوهش درصدد یافتن مکانیسم احتمالی ارتباط عضله و هیپوکمپ تحت تاثیر تمرین ورزشی شنا در رت های مبتلا به آلزایمر است.

    مواد و روش ها

    32 سر رت 6 هفته ای به صورت تصادفی به چهار گروه شم (SH)، کنترل آلزایمری (AC)، تمرین (T) و تمرین آلزایمری (AT) تقسیم شدند. آلزایمر از طریق تزریق بتا آمیلوئید در هیپوکمپ القا شد. برنامه تمرین شامل 20 جلسه تمرین شنا با زمان فزاینده بود. پس از دوره تطبیقی، رت ها از روز پنجم تا روز بیستم به مدت 30 دقیقه شنا کردند. پس از پایان مداخله، بافت عضله دوقلو و هیپوکمپ برداشته شد و با روش رنگ آمیزی ایمونوهیستوفلروسنت بیان پروتئین های موردنظر اندازه گیری شد. از آزمون همبستگی برای بررسی تغییرات شاخص های موردمطالعه استفاده شد. سطح معنی داری 0/05 بود.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که بیان پروتئین های مولکول چسبندگی سلول عصبی، سمافورین3A  و پروفیلین ارتباط مثبت معنی دار با گیرنده استیل کولین نیکوتینی (0/001= P) و ارتباط معکوس معنی دار با NLRP1 (0/05≥P) و Dead Cells (0/05≥P) داشتند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد چون القای آلزایمر موجب تخریب پیوندگاه عصبی- عضلانی و نرون های عصبی حرکتی می شود می تواند در افزایش التهاب هیپوکمپ موثر باشد از طرف مقابل تمرینات شنا مداخله ای موثر در راستای بهبود بازسازی آکسونی و شکل پذیری نورونی در نورون های حرکتی می شود و از این رو می تواند یک مداخله موثر در جهت پیشگیری و کنترل عوارض بیماری آلزایمر در سالمندی باشد.

    کلید واژگان: NCAM, SEMA3A, Pfn1, Nachra7, NLRP1 و Dead Cells مولکول چسبندگی سلول عصبی, سمافورین3A, پروفیلین, گیرنده استیل کولین نیکوتینی 7Α, NLRP1
    Mohammad Solimani Farsani, Mohammad Fathi *, Zahra Hemati, Zinab Gorgin
    Introduction

    Exercise is a promising non-pharmacological option to potentially delay the onset or slow the progression of Alzheimer's disease. Therefore, this research seeks to find the possible mechanism of the connection between muscle and hippocampus under the influence of swimming exercise in rats with Alzheimer's disease. The significance level was 0.05.

    Materials and Methods

    Thirty-two 6-week-old rats were randomly divided into four groups: sham (SH), Alzheimer's control (AC), training (T) and Alzheimer's training (AT). Alzheimer's was induced by injecting beta-amyloid into the hippocampus. The training program consisted of 20 swimming training sessions with increasing time. After the end of the intervention, the tissue of the Gastrocnemius muscle and hippocampus was removed and the expression of the desired proteins was measured by immunohistofluorescent staining method. A correlation test was used to check the changes of the studied indicators.

    Results

    The results showed that the expression of neuron cell adhesion molecule, SEMA3A and profilins proteins had a significant positive relationship with NACHRa7 (P=0.001) and a significant inverse relationship with NLRP1 (P≥0.05) and Dead Cells (P≥0.05).

    Conclusion

    It seems that the induction of Alzheimer's causes the destruction of the neuromuscular junction and motor neurons. It can be effective in increasing hippocampus inflammation, on the other hand, swimming exercises is an effective intervention to improve axonal regeneration and neuron plasticity in motor neurons, and therefore it can be an effective intervention to prevent and control the complications of Alzheimer's disease in old age.

    Keywords: Neuron Cell Adhesion Molecule, Profilins, Nicotinic Acetylcholine Receptor A7, Dead Cells
  • زهرا همتی*، امین نبوی، عبدالکریم زمانی مقدم، علی گودرز تله جردی، سیاوش ساعی دهکردی، مهران رحمانی دهکردی

    لیسرتیا مونوسیتوژنز، عامل بیامری لیسرتیوز، از طریق مرصف موادغذایی آلوده مثل شیر خام، دست یا تجهیزات شیردوشی آلوده به انسانمنتقل میشود. هدف این پژوهش، شناسایی لیسرتیا مونوسیتوژنز در منونه های شیر خام، تجهیزات شیردوشی و دست کارگران گاوداری های شهرکرد بود. در این مطالعه 70 منونه شیر خام و 40 منونه از تجهیزات شیردوشی و 40 منونه از دست کارگران جمعآوری و بعد از غنیسازیاولیه در محیط آبگوشت مغذی بروسال، بر روی محیط پالکام آگار کشت شدند. پس از تایید بیوشیمیایی، DNA کلنیهای مشکوک به روشجوشاندن استخراج و با پرایمرهای Prsجنس لیسرتیاو پرایمرهای 69DG74-DG گونه لیسرتیا مونوسیتوژنزبه وسیله PCR تکثیرشدند. مقاومت آنتیبیوتیکی جدایه های تایید شده با روش انتشار از دیسک در برابر پنج آنتیبیوتیک ارزیابی شد. از میان 150 منونه، 149/33 درصدمنونه با آزمونهای بیوشیمیای تایید شدند. بر اساس نتایج PCR تعداد ده منونه شیر خام6/67 درصد، یک منونه تجهیزاتشیردوشی 0/67 درصد و یک منونه از دست کارگران0/67درصداز نظر جنس لیسرتیا و هشت منونه شیر 5/33 درصد، یک منونه تجهیزات 0/67 درصدو یک منونه دست کارگران0/67 درصداز نظر گونه لیسرتیا مونوسیتوژنز مثبت بودند. جدایه های تایید شده، بیشرتین مقاومترا نسبت به آنتی بیوتیک های سفتی زوکسیم %90 و اریرتومایسین %60 و بیشرتین حساسیت را نسبت به آمیکاسین %90 و آمپیسیلین %80 نشان دادند. در نتیجه امکان انتقال لیسرتیا مونوسیتوژنز از تجهیزات شیردوشی و دست کارگران به شیر و برعکس وجود دارد و خطراتبالقوه لیسرتیوز مرصف کنندگان شیر خام را تهدید میکند.

    کلید واژگان: مقاومت آنتی بیوتیکی, پالکام آگار, لیستریا مونوسیتوژنز, شیر, PCR
    Zahra Hemati *, Amin Nabavi, AbdulKarim Zamani Moghaddam, Ali Godarztalejerdi, Siavash Saei Dehkordi, Mehran Rahmani Dehkordi

    contaminated ,milk raw as such food contaminated from humans to transmitted is ,listeriosis of cause the ,monocytogenes Listeria ,samples milk raw the in monocytogenes Listeria identify to conducted was research This .equipment milking contaminated or ,hands worker 40 and equipment milking 40 ,samples milk raw 70 ,study this In .workers dairy Shahrekord of hands and equipment milking Prs primers with PCR by amplified and boiling by extracted was colonies suspected the of DNA the ,confirmation biochemical ingFollow .agar Palcom on grown were they ,broth nutritional Brucella with enrichment initial an after and collected were samples hand the by assessed was isolates confirmed of resistance Antibiotic .)species monocytogenes Listeria (74DG69-DG and) genus Listeria( the on Based .assays biochemical using confirmed were) 9.33% (14 ,samples 150 Of .antibiotics five against method diffusion disc (0.67%) workers of sample hand one and) 0.67% (equipment milking of sample one ,)6.67% (milk raw of samples ten ,results PCR sample hand one and) 0.67% (equipment milking of sample one ,)5.33% (milk raw of samples eight and Listeria as identified were to resistance highest the exhibited isolates Confirmed .species monocytogenes Listeria for results positive gave) 0.67% (workers of Listeria ,Therefore .)80% (ampicillin and) 90% (amikacin to susceptibility highest the and) 60% (erythromycin and) 90% (ceftizoxime listeriosis of risks possible and versa vice and milk to hands' workers and equipment milking from transferred be can monocytogenes.consumers milk raw threaten

    Keywords: Milk, monocytogenes Listeria, PCR, Listeria, agar Pal
  • شیوع، الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و فراوانی ژن های کد کننده انتروتوکسین در ایزوله های MRSA جدا شده از برخی غذاهای آماده مصرف
    منوچهر مومنی شهرکی*، سید سیاوش ساعی دهکردی، زهرا همتی

    استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین یکی از اصلی ترین عوامل نوظهور ایجاد کننده مسمومیت های غذایی مقاوم به آنتی-بیوتیک در انسان است. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی میزان شیوع، الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و فراوانی ژن های کد کننده انتروتوکسین در ایزوله های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین جدا شده از غذا های آماده مصرف در شهرستان شهرکرد انجام پذیرفت. در این مطالعه تعداد 125 نمونه غذای آماده مصرف جمع آوری و به منظور جداسازی استافیلوکوکوس اورئوس از کشت میکروبی استفاده و ایزوله های مقاوم به متی سیلین با استفاده از دیسک های سفوکسیتین و اگزاسیلین تایید شدند. الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی و فراوانی ژن های کد کننده انتروتوکسین به ترتیب با استفاده از روش های انتشار دیسک و PCR ارزیابی شدند. میزان شیوع استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین در نمونه های کباب کوبیده، جوجه کباب، همبرگردستی و سوسیس به ترتیب 42/68، 66/66، 5/62 و 57/28 درصد بود. ایزوله های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین، بیشترین میزان مقاومت آنتی بیوتیکی را نسبت به آنتی بیوتیک های پنی سیلین (100 درصد (داکسی سیکلین) 64/80 درصد (  تتراسیکلین) 41/77 درصد (و اریترومایسین) 96/70 درصد داشتند. کمترین مقاومت نسبت به ونکومایسین و ریفامپین) 58/22درصد) گزارش گردید. فراوانی ژن های انتروتوکسین SEG,SEA به ترتیب 06/58 و 29/61 درصد گزارش شد. حضور هم زمان چند ژن کد کننده انتروتوکسین و مقاومت چندگانه نسبت به چندین آنتی بیوتیک در ایزوله های استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین جدا شده از نمونه-های غذاهای آماده مصرف نشان دهنده بروز یک مشکل بهداشتی عمده در این دسته از مواد غذایی است. با جلوگیری از تجویز بی رویه آنتی بیوتیک ها می توان خطر استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین انتروتوکسین زا را در غذاهای آماده مصرف کاهش داد,

    کلید واژگان: مقاومت آنتی بیوتیکی, انتروتوکسین, غذاهای آماده مصرف, استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین
    Prevalence, Antibiotic Resistance Pattern, and Frequency of Enterotoxin Coding Genes in Methicillin-Resistant Staphylococcus aureus Isolates Isolated from Some Ready-to-Eat Foods
    Manouchehr Momeni Shahraki *, S. Siavash Saei-Dehkordi, Zahra Hemati

    Methicillin-resistant Staphylococcus aureus (MRSA) has emerged as a significant pathogen to induce food poisoning in humans. This bacterium possesses the ability to produce heat-resistant enterotoxins. This investigation examined the prevalence, antibiotic resistance patterns, and frequency of enterotoxin coding genes in MRSAisolates obtained from ready-to-eat foods. One hundred and twenty-five samples of ready-to-eat food were collected and transported to the laboratory on ice. Staphylococcus aureus was isolated using microbial culture, and MRSAisolates were confirmed using cefoxitin and oxacillin discs. The antibiotic resistance patterns and frequency of enterotoxin coding genes were determined through disc diffusion and PCR methods, respectively. The prevalence of MRSAwas 68.42%, 66.66%, 62.5%, and 28.57% in pounded kebab, grilled chicken, hamburger, and sausage samples, respectively. Methicillin-resistant Staphylococcus aureus strains exhibited the highest resistance to penicillin (100%), doxycycline (80.64%), tetracycline (77.41%), and erythromycin (70.96%). The isolates exhibited the lowest resistance against vancomycin and rifampin (22.58%). The prevalence of enterotoxin genes, SEA and SEG, was reported as 58.06% and 61.29%, respectively. The simultaneous presence of multiple enterotoxin coding genes and resistance to various antibiotics in MRSAstrains isolated from ready-to-eat food samples highlights a significant health concern within this food category. Preventing the indiscriminate use of antibiotics can mitigate the risk of methicillin-resistant enterotoxin-producing Staphylococcus aureus in ready-to-eat foods.

    Keywords: Antibiotic Resistance, Enterotoxin, Methicillin-Resistant Staphylococcus Aureus, Ready-To-Eat Foods
  • زهرا همتی، لیدا عبدالمحمدی خیاو*، آزاده زحمتکش

    پیشینه: 

    اهمیت روزافزون مقاومت آنتی بیوتیکی نیاز به تعیین شاخص های اپیدمیولوژی عفونت را نشان می دهد.

    هدف

    هدف از این مطالعه تعیین پروفایل های ژن های حدت و مقاومت آنتی بیوتیکی استافیلوکوکوس اوریوس جدا شده از موارد ورم پستان گاوی بود.

    روش کار

    در مجموع 200 راس گاو بر اساس تست ورم پستان کالیفرنیا (CMT) انتخاب و نمونه ها در آزمایشگاه کشت داده شدند. کلنی های رشد نموده با روش های مرسوم فنوتیپی مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از تکثیر PCR ژن 16S rRNA تایید شدند. شیوع ژن های حدت نیز محاسبه شد. نتایج آزمایش های فنوتیپی و مولکولی با استفاده از نرم افزار SPSS با آزمون مک نمار مقایسه شد. سپس جدایه های تایید شده، از نظر حساسیت آنتی بیوتیکی به روش دیسک دیفیوژن مورد آزمایش قرار گرفتند.

    نتایج

    از 200 راس گاو CMT مثبت، 24 راس از نظر استافیلوکوکوس اوریوس مثبت بودند و با استفاده از تکثیر 16S rRNA تایید شدند. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که آزمون های فنوتیپی و ژنوتیپی ژن های همولیزین تفاوت معنی داری با هم نداشتند (P>0.01). آنالیز PCR حضور ژن های coa و clfa را در بیش از نیمی از موارد نشان داد. به طور کلی، نه پروفایل ژنتیکی فاکتورهای حدت در بین جدایه های استافیلوکوکوس اوریوس یافت شد. بیشترین و کمترین میزان مقاومت به ترتیب در مقابل پنی سیلین و جنتامایسین بود.

    نتیجه گیری

    یافته های ما میزان بالایی از مقاومت آنتی بیوتیکی را نشان داد. بنابراین قبل از تجویز داروها، تشخیص دقیق و سریع و تست حساسیت ضد میکروبی باید در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: مقاومت آنتی بیوتیکی, ورم پستان, استافیلوکوکوس اورئوس, ژن های حدت
    Z. Hemati, L. Abdolmohammadi Khiav *, A. Zahmatkesh
    Background

    The increasing importance of antibiotic resistance shows the need for determining indices of the epidemiology of infection.

    Aims

    This study aimed to determine the virulence genes and antibiotic resistance profiles of Staphylococcus aureus isolated from bovine mastitis cases.

    Methods

    A total of 200 cattle were selected based on California Mastitis Test (CMT) results, and the samples were cultured in the laboratory. Grown colonies were examined by conventional phenotypic methods and confirmed using PCR amplification of 16S rRNA gene. The prevalence of the virulence genes was also defined. The results of phenotypic and molecular tests were compared using SPSS software by McNemar test. Then, the confirmed isolates were tested for antibiotic susceptibility using the disc diffusion method.

    Results

    Of the 200 positive CMT cattle, 24 animals were positive for S. aureus and confirmed using 16S rRNA gene amplification. Statistical analysis showed that the phenotypic and genotypic tests of hemolysin genes were not significantly different (P>0.01). PCR analysis revealed the presence of coa and clfa genes in more than half of the cases. Overall, nine genetic profiles of virulence factors were found among S. aureus isolates. The highest and lowest resistance rates were against penicillin and gentamicin, respectively.

    Conclusion

    Our findings showed a high rate of antibiotic resistance. So, accurate and fast diagnosis and antimicrobial susceptibility tests should be considered before prescribing the drugs.

    Keywords: Antibiotic resistance, Mastitis, Staphylococcus aureus, Virulence genes
  • محمد میرزاخانی*، زهرا همتی، نورعلی ساجدی

    تنش خشکی می تواند تاثیر زیادی بر خصوصیات زراعی و فیزیولوژیکی گیاهان داشته باشد. جهت بررسی تاثیر محلول پاشی سلنیوم بر هدایت الکتریکی شیره سلولی ارقام ذرت تحت شرایط تنش آبی، آزمایشی به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تنش آبی به عنوان عامل اصلی در سه سطح I0= آبیاری بر اساس نیاز آبی گیاه (شاهد)، I1= آبیاری به میزان 80 درصد نیاز آبی گیاه، I2= آبیاری به میزان 60 درصد نیاز آبی گیاه، I3 در کرت های اصلی و ارقام مختلف ذرت به عنوان عامل فرعی در سه سطح V1= S.C 500)، V2= 520 ، (V3= S.C 700 در کرت های فرعی و محلول پاشی سلنیوم به عنوان عامل فرعی فرعی در دو سطح، عدم مصرف (SA0) و مصرف (SA1) 20 گرم در هکتار در کرت های فرعی فرعی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین مقدار ناپایداری غشای سلولی با میانگین 1759 و 1456 میکروزیمنس بر سانتیمتر به ترتیب متعلق به تیمار آبیاری بر اساس 60 درصد نیاز آبی گیاه و تیمار آبیاری شاهد بود. در بین ارقام مختلف ذرت نیز بیشترین و کمترین مقدار ناپایداری غشای سلولی با میانگین 1675 و 1587 میکروزیمنس بر سانتیمتر به ترتیب متعلق به رقم S.C 700 و S.C 500 بود. مصرف سلنیوم اثر مثبتی بر کاهش مقدار ناپایداری غشای سلولی داشت به طوری که میانگین ناپایداری غشای سلولی در تیمار عدم مصرف سلنیوم از 1687 به 1601 میکروزیمنس بر سانتیمتر در تیمار مصرف سلنیوم کاهش یافت.

    کلید واژگان: ارتفاع گیاه, عملکرد, کمبود آب, هدایت الکتریکی
    Mohammad Mirzakhani *, Zahar Hemmati, Nourali Sajedi
    Introduction

    Drought stress can have many effects on the agronomic and physiological characteristics of plants. Corn is used in human and animal nutrition. It has 60-72% starch and 8-11% protein (Darrah et al., 2019). The high water requirement of corn is one of the most important effective factors in preventing the development of its cultivated area. Therefore, It is very important to introduce new corn hybrids that tolerate drought (Corcoles et al., 2019: Rudnick et al., 2017). Selenium is an essential and rare element, which has many effects on human health and physiological characteristics of plants (Rayman, 2017). The research results have shown that the use of selenium fertilizers is a suitable solution to increase the tolerance of plants to environmental stresses such as drought stress. This research was conducted to investigate the effect of selenium spraying on the electrical conductivity of cell sap in corn cultivars under drought stress conditions.

    Materials and Methods

    This experiment was conducted in 2011 in the twice split-plot arrangement of treatment in a randomized complete block design with three replications in a training-research farm. Payam Noor University of Central Province (Arak city) was implemented. Drought stress (I0= Control irrigation, I1= Irrigation about 80% plant requirement water, I2= Irrigation about 60% of plant requirement water, were assigned in the main plots, maize cultivars (V1= KSC 500, V2= KSC 520, V3= KSC 700) in sub plots and foliar treatment of selenium in two levels (Se0= Control, Se1= 20 g ha-1) in sub-sub plots. In this study characteristics such as: ear height, panicule length, number of ear m-2, stem height, forage yield and un-stability of cell membrane were assessed.

    Results and Discussion

    The results showed that the effect of water stress treatment on the traits of stem height (5%), forage yield and cell membrane instability (1%) was significant. Also, the difference of maize cultivars was significant in terms of the number of ear m-2, forage yield and cell membrane instability. The highest and lowest values of cell membrane instability with an average of 1759 and 1456 µs cm-1, respectively, belonged to the irrigation treatment based on 60% of the water requirement of the plant and the control irrigation treatment. Among the maize cultivars, the highest and lowest values of cell membrane instability with an average of 1675 and 1587 µs cm-1, belonged to KSC 700 and KSC 500, respectively. Selenium consumption had a positive effect on reducing the amount of cell membrane instability, so that the average cell membrane instability in the treatment without selenium consumption decreased from 1687 to 1601 µs cm-1, in the treatment with selenium consumption.

    Conclusion

    The results of this research showed that by changing the irrigation regime from normal conditions to irrigation based on 60% of water requirement of maize, forage yield decreased by 23.35%. The response of maize cultivars was also different in terms of forage yield, so that cultivar KSC 700 was superior to the other two cultivars. The use of 20 (g ha-1 of selenium) increased the forage yield by 64.4%.

    Keywords: Electrical conductivity, plant height, Water deficit, yield
  • زهرا همتی، وحید احمدی*، شهرام مامی
    زمینه و هدف

    طلاق از آسیب های بسیار مهم اجتماعی است که بر روابط افراد در سطوح فردی و بین فردی و اجتماعی تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس و درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر باورهای فراشناختی و پرخاشگری زوجین ارجاعی متقاضی طلاق در بهزیستی شهرستان ایلام انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری (سه ماهه) همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان ایلام تشکیل دادند که از میان آن ها 45 زوج داوطلب واجد شرایط با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه شدند و به شکل تصادفی، در گروه های درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس و درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و گواه قرار گرفتند (هر گروه پانزده زوج). درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس به شیوه گروهی طی ده جلسه و درمان مبتنی بر کیفیت زندگی به شیوه گروهی طی هشت جلسه اجرا شد. ابزارهای پژوهش پرسش نامه باورهای فراشناختی (ولز و کاترایت-هاتون، 2004) و پرسش نامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده ها به کمک آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0٫05 در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

    اثر زمان بر متغیرهای باورهای فراشناختی و پرخاشگری (0٫001>p) و اثر گروه بر متغیرهای باورهای فراشناختی (0٫012=p) و پرخاشگری (0٫016=p) معنادار بود. در متغیرهای مذکور در هر دو گروه درمانی، تفاوت بین میانگین نمرات پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری معنا دار بود (0٫001>p). همچنین در هر دو متغیر پژوهش در هر دو گروه درمانی، تفاوت بین میانگین نمرات پس آزمون با پیگیری معنا دار نبود که ثبات اثرات درمان را با گذشت زمان نشان داد (0٫05<p).

    نتیجه گیری

    درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس درمقایسه با درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، میانگین نمرات متغیرهای باورهای فراشناختی و پرخاشگری را بیشتر کاهش می دهد؛ بنابراین در کار با مشکلات افراد متقاضی طلاق درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس کارایی بیشتری درمقایسه با درمان مبتنی بر کیفیت زندگی دارد. 

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر کیفیت زندگی, درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس, پرخاشگری, باورهای فراشناختی, طلاق
    Zahra Hemati, Vahid Ahmadi *, Shahram Mami
    Background & Objectives

    Divorce is one of the most important social harms at the individual, interpersonal, and social levels. One of the important psychological functions is metacognitive beliefs. Aggression is also one of the most important causes of requests for separation from couples. A cognitive–behavioral therapy program based on stress management is organized to pay attention to issues such as lack of personal control, confrontational demands, social isolation, and anxiety and depression, all of which are prominent in couples applying for divorce. Although the usefulness of traditional cognitive–behavioral therapy has been confirmed in research, following criticisms of this approach, other combined methods have been presented to treat individual and interpersonal problems. One of these integrated methods is psychotherapy based on the quality of life, which belongs to the positive psychology class. The present study was conducted to compare the effectiveness of cognitive–behavioral therapy based on stress management and quality–of–life therapy on metacognitive beliefs and aggression of referred couples seeking divorce in the welfare organization of Ilam City, Iran.

    Methods

    This quasi–experimental study employed a pretest–posttest and follow–up (three months) design with a control group. The study's statistical population included all couples seeking a divorce in Ilam City, from which 45 people were selected using the available sampling method. Of these 45 couples, 15 were randomly assigned to the quality–of–life therapy group, 15 to cognitive–behavioral therapy based on stress management, and 15 to the control group. The control group received no intervention. The inclusion criteria for the couples were as follows: age 20–48 years, literacy in reading and writing, and a history of living together between 2 and 15 years. The exclusion criteria were not participating in more than two treatment sessions, unwillingness to continue participating in the research, and concurrent use of psychiatric drugs during the research. Cognitive–behavioral therapy based on stress management was implemented in a group setting during ten sessions for one experimental group, and quality–of–life therapy was implemented in a group setting during eight sessions for the other experimental group. The cognitive therapy based on stress management was conducted based on the practical guide of cognitive behavioral therapy of stress management by Antoni et al. (2007). Quality of life therapy sessions were implemented based on Frisch's quality–of–life therapy (2006). The tools used in this research included the Metacognitive Beliefs Questionnaire (Wells and Cartwright–Houghton, 2004) and the Aggression Questionnaire (Bass and Perry, 1992).

    Results

    The results showed that the effect of time on both variables of metacognitive beliefs (p<0.001) and aggression (p<0.001) and the impact of the group on both variables of metacognitive beliefs (p=0.012) and aggression (p=0.016) were significant. Regarding the variables of metacognitive beliefs and aggression in both groups of cognitive–behavioral therapy based on stress management and quality–of–life therapy, the difference between the average scores of the pretest with posttest and follow–up was significant (p<0.001). Also, in both research variables, the difference between the average posttest and follow–up scores in the two experimental groups was not significant, which shows the stability of the treatment effects over time (p>0.05).

    Conclusion

    According to the findings, both treatment methods are effective, but cognitive behavioral therapy based on stress management is better than quality–of–life therapy. Therefore, in dealing with the problems of people applying for divorce, cognitive behavioral therapy based on stress management is more effective compared to quality–of–life therapy. 

    Keywords: Quality of life therapy, Cognitive–behavioral therapy based on stress management, Aggression, Metacognitive beliefs, Divorce
  • زهرا همتی، امیر بستانی، محمود باقری*

    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف نیتروژن بر برخی از صفات گیاه کینوا (ژنوتیپ Giza1) تحت تنش شوری آب آبیاری، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه شاهد تهران اجرا شد. در این آزمایش، نیتروژن به عنوان فاکتور اصلی شامل 0، 50، 100 و 200 کیلوگرم بر هکتار طی دو مرحله در زمان کاشت و پیش از گلدهی اعمال شد. شوری آب آبیاری شامل شاهد، 3، 6، 9، 12 و 15 دسی زیمنس بر متر به عنوان فاکتور فرعی با آبیاری گلدان ها در نظر گرفته شد و شوری اولیه خاک 13 دسی زیمنس بود. نتایج نشان داد که کود نیتروژن و شوری آب آبیاری تاثیر معنی داری بر صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک اندازه گیری شده داشت. بیشترین عملکرد در تیمار شاهد حاصل شد. افزایش کود نیتروژن تا 200 کیلوگرم در هکتار باعث کاهش 8 درصدی عملکرد دانه و افزایش 13 درصدی وزن هزار دانه نسبت به شاهد شد. بیش ترین میزان عملکرد با مقدار عددی 8/79 گرم در گلدان در تیمار شاهد شوری آب آبیاری (EC عصاره گل اشباع 13 دسی زیمنس بر متر) حاصل شد. همچنین شوری آب آبیاری 15 دسی زیمنس بر متر نسبت به شاهد به ترتیب باعث کاهش 30 و 24 درصدی عملکرد دانه و وزن هزار دانه شد. مقدار محتوای نسبی آب، جذب نیتروژن، سدیم و کلرید گیاه با افزایش شوری افزایش یافت و ارتفاع بوته، پتاسیم و نسبت پتاسیم به سدیم گیاه به طور معنی داری کاهش پیدا کرد. افزایش شوری آب آبیاری تا 15 دسی زیمنس بر متر باعث کاهش 6 درصدی پتاسیم و افزایش 9 درصدی سدیم اندام هوایی کینوا نسبت به شاهد شد، که این تغییرات جزیی در پتاسیم و سدیم گیاه می تواند مکانیسم مقاومتی برای کاهش آثار تنش شوری باشد. در مجموع، با توجه به نتایج به دست آمده کاشت این گیاه را در مناطقی که شوری آب آبیاری و خاک و همچنین حاصلخیزی کم خاک عامل محدود کننده است، می توان توصیه کرد.

    کلید واژگان: سدیم, کلرید, عملکرد دانه, محتوای نسبی آب
    Z. Hemati, A. Bostani, M. Bagheri*

    In order to determine the effect of different levels of nitrogen on some traits of quinoa (Giza1 genotype) under salinity stress of irrigation water, a factorial experiment was conducted in a completely randomized design with three replications in a greenhouse at Shahed University of Tehran. Nitrogen as the main factor including 0, 50, 100 and 200 kg ha-1 was applied at planting time and before flowering stage. The salinity of water including 0, 3, 6, 9, 12 and 15 dS m-1 was considered as a sub-factor in the irrigation of pots. The initial soil salinity was 13 dS m-1. Results showed that nitrogen fertilizer and water salinity had a significant effect on the measured morphological and physiological characteristics. The highest yield was obtained in the control treatment. Increasing nitrogen up to 200 kg ha-1 decreased grain yield by 8% and increased 1000-seeds weight by 13%. The highest yield (8.79 g pot-1) was obtained in the control treatment of irrigation water. Also, the salinity of irrigation water at 15 dS m-1 reduced grain yield and 1000-seeds weight by 30 and 24%, respectively. The relative water content, sodium and chloride contents of the plant increased with increasing water salinity, and plant height, potassium content and K/Na ratio of the plant decreased significantly. Increasing the salinity of irrigation water up to 15 dS m-1 caused a 6% decrease in potassium and a 9% increase in quinoa sodium. According to the obtained results, quinoa can be recommended in the areas where salinity of irrigation water and soil as well as low soil fertility are limiting factors.

    Keywords: Chlorine, Sodium, Relative water content, Yield
  • جواد گودینی*، زهرا همتی

    این نوشتار موید آن بوده که ایمنی از دغدغه های اساسی طراحان واحدهای صنعتی است. ازسوی دیگر هدف غایی شکل‏گیری این واحدها، تولید و کارایی در تولید است. خستگی ذهنی از عواملی است که هم با وقوع حوادث مختلف و هم با کارایی در تولید رابطه ای مستقیم دارد. لذا، بازیابی توجه کارگران می تواند به افزایش ایمنی و تولید کمک نماید. براساس نظریه ی بازیابی توجه، فضاهای طبیعی، بازیابنده بوده و می توانند در راستای این هدف مورد استفاده قرار گیرند. بااین وجود بازیابندگی فضاهای طبیعی و چگونگی به کارگیری آنها در واحدهای صنعتی موجود ازجمله موضوعاتی است که در پژوهش های پیشین مغفول مانده است. پژوهش پیش رو بدنبال ارایه ی راهکارهایی برای بازنگری در منظر واحدهای صنعتی موجود (بالاخص کارخانه ی بازیافت کاغذ ایلام) بوده است. این مقاله، از روش پژوهش ترکیبی استفاده نموده است. یعنی به استنتاج از نتایج پیشین، آزمون مستقیم مولفه های بازیابندگی طبیعت در واحدهای صنعتی و مشاهده متوسل شده است. نتایج نشان می دهد که ارتباط کارگران با طبیعت به شکل مستقیم، غیرمستقیم، مجازی و واقعی، تفاوت چندانی در بازیابی توجه ندارد و می توان از این گزینه ها برای کاهش خستگی ذهنی کارگران و بازیابی توجه آنها در واحدهای صنعتی بهره گرفت. براساس این نتایج و برمبنای ظرفیت ها و ضعف های محیطی و نیز الگوهای حرکتی کارگران کارخانه ی بازیافت کاغذ ایلام، راهکارهایی برای بازنگری در منظر این مجموعه ارایه شده است.

    کلید واژگان: خستگی ذهنی, نظریه بازیابی توجه, طبیعت, طرح منظر واحدهای صنعتی, کارخانه بازیافت کاغذ ایلام
    Javad Goudini *, Zahra Hemmati

    This study mentions that most of Iran's industrial spaces have been created in the absence of architecture theories. There is no alternative but to make minor improvements to adapt the existing units to scientific theories; since complete demolition and rebuilding costs a lot of money. The mental fatigue of workers, which affects their safety and efficiency, is another problem for these units. As a way to minimize mental fatigue, presence in natural environments is mentioned. The efficacy of nature in restoring industrial workers' attention, however, has not been studied. Therefore, the present study seeks to analyze this problem and aims to provide strategies for using nature in these units' landscapes. Ilam paper recycling factory, located in Ilam industrial zone, is a case study of this research. In this job, a combination of three methods is used. The first method is analytical and draws conclusions based on logical reasoning from previous studies. The second method assesses the components of attention restoration theory in industrial units directly. In the third method, (in a case study), observation is used to provide operational strategies. This observation is of two kinds: systematic and non-systematic. It is performed on the patterns of people's movement, the environmental features around the factory, and its physical characteristics. The study results present nature as a restorative factor in indoor and outdoor industrial spaces (in real, virtual, direct, and indirect ways). Using these observations and the research carried out at the Ilam Paper Recycling factory, some strategies are proposed for the use of nature in the landscape of existing industrial units.

    Keywords: Mental Fatigue, Attention Restoration Theory, Nature, Landscape Design of Industrial Units, Ilam Paper Recycling factory
  • زهرا همتی، وحید احمدی *، شهرام مامی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدیریت استرس و درمان مبتنی بر کیفیت زندگی بر امیدواری و سلامت معنوی زوجین ارجاعی متقاضی طلاق در بهزیستی شهرستان ایلام انجام شده است.

    مواد و روش‌ها

    طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش‌آزمون-پس‌آزمون- پیگیری با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه‌ی آماری پژوهش شامل کلیه‌ی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان، ایلام بود. نمونه مورد مطالعه شامل 45 نفر از زوجین بود که به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، درمان مبتنی بر مدیریت استرس و گروه کنترل جایگزین شدند. درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و درمان مبتنی بر مدیریت استرس به شیوه‌ی گروهی طی 8 جلسه بر گروه‌های آزمایش اجرا شد و افراد گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند و هیچ مداخله‌ای دریافت نکردند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه‌ امیدواری اشنایدر و همکاران و پرسشنامه سلامت معنوی الیسون و پالوتزین می‌باشد که شرکت‌کنندگان در مرحله‌ی پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری به سوالات آن پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از روش‌های آماری توصیفی، تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر استفاده شده است.

    یافته‌های پژوهش

    نتایج پژوهش بیانگر آن است که میان گروه‌های آزمایش و کنترل از لحاظ متغیرهای امیدواری و سلامت معنوی تفاوت معنی‌داری وجود دارد (001/0>p). همچنین میزان امیدواری و سلامت معنوی در گروهای آزمایش در مرحله‌ی پس‌آزمون به‌طور معنی‌داری متفاوت از گروه کنترل بود.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر کیفیت زندگی, درمان مبتنی بر مدیریت استرس, امیدواری, سلامت معنوی, طلاق
    Zahra Hemmati, Vahid Ahmadi*, Shahram Mami
    Introduction

    The present study was conducted to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy based on stress management and quality of life therapy on Hope and Spiritual health of couples Referential to divorce at behzisti of Ilam Material&

    Methods

    This semi experimental study was conducted based on a pretest, posttest, and follow up design with two experimental and one control groups. The statistical population of the study included all couples seeking divorce in the city, Ilam, from which 45 people were selected by available sampling method. Of these 45 members, 15 were randomly assigned to divided into two groups of quality of life test group and stress management group, as well as one control group. Quality of life treatment and stress management therapy were performed in 8 sessions of experimental groups. And the members of the control group were on the waiting list and did not receive any intervention. The tools used in this study include the Hope Questionnaire, and the Spiritual health Questionnaire, in which participants answered questions in the pre-test, post-test, and follow-up stages. Descriptive statistical methods, analysis of covariance and repeated measurement analysis of variance were used to analyze the results

    Findings

    The results show that there is a significant difference between experimental and control groups in terms of variables of Hope and Spiritual health (P <0.001). Also, the level of Hope and Spiritual health in the experimental groups in the post-test phase was significantly different from the control group.

    Keywords: quality of life therapy, Stress management therapy, Hope, Spiritual health, Divorce
  • آزاده یکتاسرشت*، زهرا همتی، فاطمه ثابت سروستانی، ارسلان حسینی، شور ویر سینگ
    پیشینه

    منهیمیا همولیتیکا در درجه اول سبب پنومونی در نشخوارکنندگان اهلی می شود که منجر به واگیری و مرگ و میر در سرتاسر جهان می شود. اخیرا، لیپوپروتیین های غشاء خارجی به عنوان اهدافی برای القاء ایمنی محافظت کننده بر ضد عفونت پاستورلا پدیدار شده اند.

    هدف

    هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی لیپوپروتیین غشاء خارجی نوترکیب (PlpE) E از جدایه منهیمیا همولیتیکا گوسفندی، به عنوان یک کاندید واکسن می باشد.

    روش کار

    PlpE نوترکیب با استفاده از وکتور بیانی pET26 (b) در باکتری اشریشیا کلی ساخته شد. PlpE نوترکیب بیان شده تخلیص و زیر پوستی به موش تزریق شد. اثر محافظت کنندگی واکسن از طریق چالش داخل صفاقی موش مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    پاسخ های آنتی بادی ضد PlpE به طور معنی دار در موش های ایمن شده در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت که چالش داخل صفاقی با سویه حاد منهیمیا همولیتیکا محافظت کنندگی موثری در موش های ایمن شده فراهم کرد.

    نتیجه گیری

     PlpE نوترکیب از جدایه منهیمیا همولیتیکا گوسفندی پتانسیل آن را داشت که به عنوان یک کاندید واکسن ضد عفونت منهیمیا همولیتیکا در گله های گوسفند استفاده شود.

    کلید واژگان: منهیمیا همولیتیکا, PlpE, واکسن نوترکیب, گوسفند
    A. Yektaseresht *, Z. Hemati, F. Sabet Sarvestani, A. Hosseini, S. Vir Singh
    Background

    Mannheimia haemolytica primarily causes pneumonia leading to heavy morbidity and mortality in the domestic livestock world-wide. Recently, lipoproteins have emerged as targets for inducing protective immunity against the Pasteurella infection.

    Aims

    This study was aimed toevaluate recombinant outer membrane lipoprotein E (PlpE) from the isolate of ovine M. haemolytica, as potential vaccine candidate’.

    Methods

    Recombinant PlpE was constructed using pET26 (b) expression vector in Escherichia coli. Expressed recombinant PlpE was purified and injected subcutaneously in the mice. Protection index of the vaccine was evaluated by challenge of mice intraperitoneally.

    Results

    Anti-PlpE antibody responses in the immunized mice was significantly increased which provided effective protection, when challenged with strain of virulent M. haemolytica.

    Conclusion

    Recombinant PlpE from ovine M. haemolytica isolate had potential to be used as ‘vaccine candidate against M. haemolytica infection in sheep flocks.

    Keywords: Mannheimia haemolytica, PlpE, Recombinant Vaccine, Sheep
  • مهدی غفاری*، محمد فرامرزی، زهرا همتی
    زمینه و هدف

    تحقیقات زیادی تاثیر فعالیت ورزشی را بر عوامل مرتبط با بیماری دیابت بررسی کرده اند. هدف اصلی از پژوهش حاضر تاثیر تمرین استقامتی با شدت های متفاوت بر HBA1C [m1] [M2] بیماران مبتلا به دیابت نو[m3] [M4] [M5] ع دو، یک مرور نظام مند و فراتحلیل مقالات داخل ایران بود.

    روش بررسی

    برای انجام پژوهش حاضر، پایگاه های اطلاعاتی، ScienceDirect،PubMed ، Scopus، science of Web، SID، Magiran و Google Scholar از سال های 1381 تا 1398، همراه با کلمات کلیدی جستجو شد. بعد از غربالگری اولیه، متن کامل مقالات ارزیابی گردید و مقالاتی که معیار ورود به پژوهش داشتند آنالیز شدند. تعداد 32 مقاله مورد بررسی قرار گرفتند و از این میان 11 مقاله معیار ورود به مرور سیستماتیک و فراتحلیل را کسب کردند. بر این اساس 381 نفر فرد دیابتی که به دو گروه کنترل و گروه تجربی به ترتیب تعداد 169 و 237 نفر تقسیم می شدند که در گروه تجربی (99 زن، 134 مرد) و در گروه کنترل (57 زن، 81 مرد) قرار گرفتند. میانگین سنی آزمودنی ها در پژوهش حاضر 52٫62 سال بود. اثرات مداخله با استفاده از تفاوت میانگین (MD) و مدل اثرات تصادفی ارزیابی گردید.

     یافته ها

    نتایج متاآنالیز نشان داد که تمرینات شدید و متوسط هوازی هر دو موجب بهبود شاخص های گلیسمی می گردند. تمرین استقامتی در کل باعث کاهش معنادار سطوح HBAIC گردید. در آنالیز زیر گروه ها تمرین استقامتی با شدت متوسط (P= 0.001, SE=0.27,V=0.07, CI=-1.51 -0.44 Z=-3.58) و شدت بالا (P= 0.001, SE=0.22,V=0.05, CI=-1.33 -0.46 Z=-4.05) موجب کاهش درصد HBA1C گردید.

    نتیجه گیری

    شدت های مختلف تمرین استقامتی تاثیر معنادار  بر سطوح HBA1C بیماران دیابتی نوع دو دارد. اگر چه هنوز برای بررسی تفاوت بین شدت ها به مطالعاتی بیشتر و با کیفیت بالاتر احساس می شود.

    کلید واژگان: دیابت نوع دو, HBA1C, تمرین استقامتی, شدت تمرین
    Mahdi Ghafari*, Mohamad Faramarzi, Zahra Hemati
    Background & aim

    Many studies have investigated the influence of exercise on diabetes-related factors. The main purpose of the present study was to examine the effect of endurance training with different intensities on hba1c in patients with diabetes mellitus, a systematic review, and meta-analysis of articles in Iran.

    Methods

    For the present study, databases from ScienceDirect, PubMed, Scopus, the science of the Web, SID, Magiran, and Google Scholar from years 1381 to 1398 were searched with keywords After initial screening, the full text of the articles was evaluated and the articles that met the inclusion criteria were analyzed. 21articles were reviewed, of which 11coincided the criteria for systematic review and meta-analysis.  381 diabetic patients divided into two groups of 169 and 237, respectively, in the experimental group (99 females, 134 males) and the control group (57 females, 81 males). The mean age of the subjects in this study was 52.62 years. Intervention effects were evaluated as mean difference (MD) with a random effects model.

    Results

    The results of the meta-analysis showed that both moderate and moderate aerobic exercise decreased HBAIC percentage. Endurance training in general reduced HBAIC levels significantly.  In the subgroup analysis, endurance training was moderate (P = 0.001, SE = 0.27, V = 0.07, CI = -1.51 -0.44 Z = -3.58) and high intensity (P = 0.001, SE = 0.22, V = 0.05, CI = -1.33 -0.46 Z = -4.05)

    Conclusion

    Different intensities of endurance training had a significant effect on HBA1C levels in type 2 diabetic patients. However, further studies of higher quality are still needed to investigate the differences between intensities.

    Keywords: Type 2 diabetes, HBA1C, endurance training, training intensity
  • جواد گودینی*، زهرا همتی

    واحدهای صنعتی، کانون حوادث مختلف بوده و نیاز است که کارگران شاغل در آن از هوشیاری و عکس ‏العمل بالا در پردازش های اطلاعاتی برخوردار باشند. لذا هدف پژوهش پیش‏رو، ارزیابی امکان بهره گیری از طبیعت در طرح واحدهای صنعتی برای افزایش میزان بازیابی توجه کارگران بوده است. لذا در قالب یک پژوهش پیمایشی، به سنجش مولفه ‏های چهارگانه بازیابی توجه (اعم از دوربودن، گستردگی، جذابیت، سازگاری) و نیز بازیابی کلی محیط های باز و سرپوشیده واحدهای صنعتی پرداخته است. آزمودنی های این پژوهش، کارگران شاغل در شهرک صنعتی ایلام بوده و از آن ها خواسته شده تا میزان بازیابندگی فضاهای مختلف صنعتی (با و بدون طبیعت) را در مقیاس هفت گانه طیف لیکرت سنجش نمایند. تحلیل داده ها نشان داده که کمترین میزان بازیابی توجه مربوط به فضای داخلی بدون دید به طبیعت است (با مقدار 56/2). پس از این حالت، رتبه های بعدی به ترتیب مربوط به فضاهای زیر بوده است: محوطه صنعتی بدون طبیعت (با مقدار 77/3)؛ فضای داخلی با دید به طبیعت از پنجره (با مقدار 95/4)؛ محوطه صنعتی دارای طبیعت (با مقدار 12/5)؛ فضای داخلی با دید به پوستر دریا (با مقدار 31/5) و فضای داخلی با دید به پوستر دشت و جنگل (با مقدار 63/5). این یافته ها موید آن بوده که اضافه شدن طبیعت واقعی و مجازی به محیط های باز و سرپوشیده صنعتی می تواند میزان بازیابندگی فضا را افزایش دهد. نتایج همچنین نشان داد که بازیابندگی محیط های باز صنعتی فاقد طبیعت هم بیشتر از محیط های سرپوشیده بدون طبیعت است.

    کلید واژگان: خستگی ذهنی, نظریه بازیابی توجه, طرح معماری, واحدهای صنعتی, طبیعت
    Javad Goudini*, Zahra Hemmati

    Since industrial units are in line with various accidents and demand that the workers have high awareness and cognitive processing, then this paper aimed to find out whether the use of nature can be effective in regaining workerschr('39') attention in industrial environments. Therefore, in the form of a survey research, it has measured the four components of attention restoration theory (including being away, fascination, extent, and compatibility) as well as the general restoration of outdoor and indoor environments in industrial units. The subjects of this study were the workers of Ilam industrial zone and they were asked to measure the restorative rate of different industrial spaces (with and without nature) on the Likert scale. The Analysis of collected data showed that the lowest rate of attention restoration is related to the interior space without a view of nature (with a value of 2.56). The next ranks were related to the following spaces, respectively: outdoor area without nature (with a value of 3.77); Interior space with a view of nature through the window (with a value of 4.95); outdoor area with nature (with a value of 5.12); Interior space with a view of the sea poster (with a value of 5.31) and interior space with a view of the plain and forest poster (with a value of 5.63). The results confirm that the use of nature, whether in industrial outdoors or indoors, can be considered a restorative factor.

    Keywords: Mental Fatigue, Attention Restoration Theory, Architecture Design, Industrial Units, Nature
  • زهرا همتی*، کریم سلیمانی، میرحسن یعقوب زاده

    حوضه آبخیز تکاب، یکی از مهم ترین حوضه های آبخیز دریاچه ارومیه است. این حوضه آبخیز، کاملا مرتفع و کوهستانی بوده و رواناب ناشی از ذوب برف آن، اهمیت بسیار زیادی دارد. تجمع برف در ماه های زمستان یک سال، در ماه های بهار سال بعدی پر اهمیت تلقی می شود و آب حاصل از ذوب برف، برای تاسیسات آبی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به طوری که سیلاب های قابل توجهی را در زمانی که ذوب برف با بارندگی گرم بهاره همراه باشد، به وجود می آورد. بنابراین پیش بینی ذوب برف، لازم و ضروری به نظر می رسد و بدون در نظر گرفتن این عامل مدیریت منابع و مخازن و برنامه ریزی منابع آبی و هیدرولوژی رودخانه ها میسر نخواهد بود. برای شبیه سازی جریان در حوضه آبخیز تکاب از مدل رواناب ذوب برف SRM، از سال های آبی 83-84 و برای اعتبار سنجی آن از سال های آبی 84-85 استفاده شد. با توجه به اینکه تصاویر سنجنده ی MODIS از قدرت تفکیک زمانی مناسب در برف سنجی برخوردار هستند، برای برآورد سطح تحت پوشش برف از این تصاویر استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق، نشان داد که استفاده از نقشه های پوشش برفی به دست آمده از تصاویر MODIS در پیش بینی رواناب حوضه مفید است. همچنین نتایج نشان می دهد که مدل، قابلیت و توانایی شبیه سازی جریان رواناب حاصل از ذوب برف را دارا است. برای ارزیابی مدل از دو شاخص ضریب تعیین و تفاضل حجمی استفاده شده است که در این مطالعه به ترتیب برابر 75/0و 84/27 درصد هستند. مقادیر بدست آمده، نشان می دهند که مدل در برآورد رواناب حاصل از ذوب برف این حوضه دقت بالایی دارد و نشانگر قابلیت کاربرد مدل برای حوضه های دیگر منطقه است

    کلید واژگان: رواناب, ذوب برف, مدلSRM, MODIS, حوضه ی آبخیز تکاب
    Hemmati Z *_Solaimani K_Miryaghoubzadeh M.H

    Takab watershed basin is one of the most important basins of Lake Urmia. The basin is quite hilly and mountainous, and the runoff from its snow melting is of substantial significance. Snow accumulation in winter is considered to be crucial in the spring of the following year, and the water from snow melting is especially important for water facilities in a way that it results in serious floods when the snow melts with warm spring rain. Therefore, the prediction of snow melting seems necessary. Furthermore, managing water resource and reservoirs as well as planning of rivers hydrology would not be possible without considering this factor. The SRM snow melt runoff model was used to simulate the flow considering the 83-84 water years. Furthermore, to test the validity of the model, the 84-85 water years was used. Due to the fact that the MODIS images have the appropriate time resolution, such images have been used to estimate the underlying snow area. Results of the study showed that the use of snow cover maps, derived from MODIS images, is useful in predicting the runoff of the basin. The findings also show that the model has the ability to simulate the snowmelt runoff. To evaluate the model, two indexes, namely, the coefficient of determination and volume difference were used which were obtained as 0.75 and 27.84%, respectively. The obtained values indicate that the model has high accuracy in estimating the runoff from snow melting in this basin and represents the applicability of the model to other basins in the region.

    Keywords: Runoff, Snow Melting, SRM Model, MODIS, Takab Watershed basin
  • صدیقه ابراهیمی، زهرا همتی*

    خطای پزشکی یکی از مباحث بسیار مهم اخلاقی و حقوقی است که گاه در انجام دادن مهارت های حرفه ای کارکنان تیم مراقبت درمانی و سلامت رخ می دهد. با توجه به ضرورت افشای خطای پزشکی و نبود حمایت های فردی و سازمانی کافی در این زمینه، در این مطالعه به بررسی راهکارهای تسهیل افشای خطا و همچنین افزایش انواع تمهیدات حمایتی از دیدگاه دستیاران پرداخته شده است. این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی با جامعه ی آماری شامل همه ی دستیاران رشته های تخصصی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 248 نفر به دست آمد. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه ی محقق ساخته (با روایی و پایایی مطلوب) جمع آوری و با نرم افزار آماری SPSS و آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل شد. در این مطالعه افزایش امکانات حمایتی در جهت افشای خطای پزشکی (میانگین 4.38) مهم ترین و افزایش قانونمندی و شفاف سازی فعالیت ها در محیط درمانی (میانگین 4.32) دومین عامل موثر بر ارتقای افشای خطای پزشکی ذکر شد. همچنین، بیمه ی مسئولیت پزشکی (میانگین 4.80) بیشترین اهمیت را در میان تمهیدات حمایتی داشت. ترس از عواقب حقوقی و قضایی مهم ترین عامل موثر بر کتمان خطا و داشتن وکیل مجرب و فرهنگ سازی در رسانه های عمومی به عنوان راه برون رفت از آن اعلام شد. در مطالعه ی حاضر اگرچه اغلب دستیاران با افشای خطای پزشکی موافق بودند، ایجاد یک سیستم حمایتی را ضروری دانستند. با توجه به عملکرد تیمی در درمان بیماران، حمایت ها باید از تمامی اعضای گروه صورت گیرد.

    کلید واژگان: تمهیدات حمایتی, خطا, خطای پزشکی
    Sedigheh Ebrahimi, Zahra Hemmati*

    Medical error is one of the most important ethical and legal issues that sometimes occur when a variety of health care practices are provided by healthcare professionals. Due to the necessity of medical error disclosure and lack of adequate personal and organizational support in this field, this study investigates strategies for facilitating error disclosure as well as increasing the variety of supportive measures from the perspective of residents. This was a descriptive cross-sectional study with statistical population including all residents of Shiraz University of Medical Sciences. The sample size was obtained using Morgan table as 248 participants. Data were collected using a researcher-made questionnaire (with descriptive and valid reliability) and analyzed by SPSS software using descriptive and inferential statistics. In this study, increasing support facilities for medical error disclosure (mean 4.38) was the most important factor, and increasing the lawfulness and transparency of activities in the medical setting (mean 4.32) was the second factor affecting the promotion of medical error disclosure. Also, medical liability insurance (mean 4.80) was the most important supportive measure. The fear of legal and judicial consequences was reported as the most effective factors on the error concealment and having experienced lawyers and cultivation effects of mass media declared as the way out. In the present study, although most residents agreed with medical error disclosure, but due to the wide range of risk management problems that affect error disclosure, they found it necessary to establish a support system. Given the teamwork in health-care delivery, support should be given to all members of the treatment team.

    Keywords: Supportive measures, Error, Medical error
  • زهرا همتی، پروین خدارحمی، میترا حیدری نصرآبادی *
    بلوغ اووسیت ها در شرایط آزمایشگاهی تکنیکی است که می تواند باعث کاهش هزینه ها و از بین بردن اثرات جانبی استفاده از گنادوتروپین ها برای لقاح آزمایشگاهی شود. تحقیق و پژوهش در زمینه توسعه و بهبود شرایط کشت آزمایشگاهی برای بلوغ اووسیت انسانی بسیار سخت است. امروزه استفاده از مدل حیوانات اهلی پیشرفته ترین و عالی ترین سیستم را برای مطالعه در زمینه بلوغ فولیکول های نارس در آزمایشگاه فراهم کرده است. با توجه به ماده موثره و دیگرترکیبات موجود در آلکالوئید هارمین که دارای اثرات فارماکولوژیک متعدد از جمله ضد رادیکال آزاد، ضدالتهاب و اثر بر سیستم ایمنی و غیره می باشد، بنابراین در این مطالعه اثرات آلکالوئید هارمین بر میزان بلوغ تخمک های گاوی مورد بررسی قرار می گیرد. در این مطالعه تخمک های آسپیره شده حداقل دارای سه لایه کومولوس از فولیکول های 8-2 میلی متری تخمدان های گاوی اخذ از شده از کشتارگاه پس از سه مرتبه شستشو در محیط شستشو به محیط های بلوغ با غلظت های 5/0 و 1 و 5/2 و 5 میکروگرم در میلی لیتر از آلکالوئید هارمین در دمای 5/38 درجه سانتی گراد با 5 درصد دی اکسید کربن به مدت 24-22 ساعت انکوبه شدند. پس از گذشت زمان انکوباسیون کومولوس های اطراف تخمک ها برداشته شد و بابت آزاد شدن جسمک قطبی (بلوغ) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS برنامه ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان دهنده تاثیر مثبت آلکالوئید هارمین در غلظت 1 میکروگرم بر میلی لیتر بوده است (05/0p<) بدین صورت که میزان بلوغ گروه های تحت تیمار با غلظت های 5/0 و 1 و 5/2 و 5 میکروگرم در میلی لیتر به ترتیب 59، 85، 72، 65، 64، 34، 37 و 22 درصد می باشد که این در گروه کنترل 56 و 93 درصد بوده است. محیط بلوغ با اضافه کردن میزان 1 میکروگرم بر میلی لیتر از آلکالوئید هارمین موجب افزایش درصد بلوغ در اووسیت های گاوی می شود که می توان از آن به عنوان مکمل در محیط های بلوغ اووسیت استفاده کرد.
    Z. Hemmati, P. Khodarahmi, M. Heydari Nasrabadi*
    Maturation in vitro technique that can reduce costs and eliminate the side effects of the use of gonadotropins for in vitro fertilization. Development and improvement of oocyte maturation in vitro culture for progress in human and animal infertility is in vitro. Research in the field of human biology is very difficult. The use of the most advanced and highest system model animals for studying the maturation of immature follicles in the laboratory has provided. Due to the active ingredient in the alkaloid harmine with multiple pharmacological effects, including anti-free radical, and immune and etc .., so in this study the effects of alkaloid harmine on bovine oocyte maturation is assessed. In this study, at least three layers of cumulus oocytes aspirated from 2-8 mm follicles obtained from bovine ovaries from slaughterhouses after three wash in the washing environment maturation with different concentrations (0.5, 1, 2.5, 5) µg/ml of the alkaloid harmine at a temperature of 38.5 ° C with 5% carbon dioxide incubated for 22-24 hours Shdnd.ps from surrounding cumulus incubation time for the eggs were removed and the release of polar corpuscle (maturity) Results evaluated using ANOVA software were analyzed. The results show the positive impact of the alkaloid harmine at 1 µg/ml (p <0.05) so that the maturity of groups treated with doses of 0.5, 1, 2.5 and 5 micrograms per milliliter, respectively (59.85, 72.65, 64.34, 37.22) percent in the control group (56.93) percent. Maturity environment by adding 1 µg/ml of harmine enhance the maturation of the bovine oocytes that can be used as a supplement in environments maturity.
    Keywords: Cow eggs, In vitro maturation, Alkaloids harmine
  • فاطمه نمازی *، عبدالله درخشنده، المیرا ختامساز، ویدا عراقی، زهرا همتی
    Abdollah Derakhshandeh, Fatemeh Namazi *, Elmira Khatamsaz, Vida Eraghi, Zahra Hemati
    In the present study, Mycobacterium avium subsp. paratuberculosis (MAP) was investigated in goats slaughtered in Shiraz abattoir using histopathological examinations and polymerase chain reaction (PCR). Ilium and mesenteric lymph node samples from 66 suspected goat carcasses to Johne’s disease were collected. Among 66 examined slaughtered goats, nine (13.63%) goats were positive for MAP in both histopathological and PCR examinations. Eight goats were positive in PCR method while no lesion related to Johne’s disease was observed in their histopathological sections. All positive goats in histopathological examination were also positive in PCR. Based on the results of PCR, the detection rate of MAP in Shiraz abattoir was 25.80% (17 goats). According to the present findings, although both histopathological and PCR methods are appropriate for detecting Johne’s disease, PCR is more sensitive than histopathological examination.
    Keywords: Goat, Histopathology, Johne's disease, Mycobacterium avium subsp. paratuberculosis, PCR
  • زهرا همتی*، سید محمد شبیری
    در سال های اخیر، آموزش محیط زیست به یک اولویت در حال رشد در سطح محلی، ملی و بین المللی تبدیل شده است. سازمان ملل متحد در دهه آموزش برای توسعه پایدار (سال های 2005- 2014 میلادی) از تمامی کشورهای عضو برای تلاش در جهت افزایش تعهداتشان نسبت به آموزش مردم در مورد نیاز به ایجاد آینده ای پایدار و خلق شهروندانی توانا برای انجام آن دعوت کرد. لذا، محیط زیست نیز به عنوان یکی از مولفه های اصلی توسعه پایدار نیازمند آموزش می باشد. نشست ها و کنفرانس های بسیاری در این حوزه از دهه 1970 تاکنون برگزار گردیده که برخی از آن ها به دلیل تاثیرگذاری بر تدوین قوانین، طراحی و اجرای برنامه های آموزش محیط زیست در سرتاسر دنیا از اهمیت ویژه ای برخوردارند. بسیاری از کشورها تلاش های مناسب و درخوری در این باره انجام داده اند، گرچه برخی از این کشورها در مراحل اولیه قرار دارند.
    در این پژوهش که مطالعه ای اسنادی است این امر در سایر کشورها و همچنین در ایران بررسی شده است. در واقع این پژوهش درصدد بررسی جایگاه آموزش محیط زیست در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها می باشد. در ابتدا، قوانین و برنامه های توسعه در ایران به منظور بررسی جایگاه آموزش محیط زیست در قوانین کشور مورد توجه قرار گرفته و سپس برنامه های و فعالیت های مرتبط با آموزش محیط زیستی از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش این گونه نتیجه گیری می شود که ایران در ابتدای مسیر آموزش محیط زیستی قرار دارد، گرچه اقدامات محدود ولی موثر در این حوزه صورت گرفته است.
    کلید واژگان: آموزش محیط زیست, برنامه درسی, قوانین محیط زیستی, توسعه پایدار, مدارس سبز
    Zahra Hemmati *, Seyyed Mohammad Shobeiri
    In recent years, environmental education has become a priority growing locally, nationally and internationally. United Nations decade of education for sustainable development (2005-2014), invites all member states to attempt to increase the commitment for educate people, about the need to establish a sustainable future and create capable citizens to perform its. Therefore, the environment as well as one of the main components of sustainable development requires training. Since from 1970s, many meetings and conferences been held in this area, some of which are quite important due to influence legislation, design and implementation of environmental education programs throughout the world. Many countries have done appropriate efforts in this regard, although some of these countries are in the early stages.
    This study is a documentary research review status of environmental education in Iran in comparison with other countries. First, legislation and development programs were considered in order to investigate the status of environmental education in national laws and then, programs and activities related to environmental education by various organizations were studied.
    Finally, it was concluded that environmental education in Iran is in the beginning of the path, although limited efforts, but effective have been done in this area. Also some recommendations are provided to improve position of Iran in terms of environmental education.
    Keywords: Environmental Education, curriculum, Environmental Law, sustainable development, Green Schools
  • محمد میرزاخانی*، زهرا همتی
    بروز تنش کمبود آب در سلول های گیاهی رشد و تقسیم سلولی را کاهش داده و یا متوقف می نماید و در نتیجه بر رشد و عملکرد گیاه موثر خواهد بود. جهت بررسی اثر تنش کمبود آب و مصرف مقادیر مختلف زئولیت، آزمایشی در سال زراعی 1390-1389 به صورت کرت های یکبار خرد شده در مزرعه آموزشی – تحقیقاتی دانشگاه پیام نور اراک با سه تکرار اجرا شد. تنش کمبود آب به عنوان عامل اصلی در چهار سطح I0= آبیاری بر اساس نیاز آبی گیاه (شاهد)، I1، I2 و I3 به ترتیب آبیاری به میزان 85،70 و 55 درصد نیاز آبی گیاه، در کرت های اصلی و مصرف مقادیر مختلف زئولیت به عنوان عامل فرعی در چهار سطح Z0= عدم مصرف زئولیت (شاهد)، Z1، Z2 و Z3 مصرف زئولیت به مقدار سه، شش و نه تن در هکتار در کرت های فرعی قرار داده شدند. نتایج نشان داد که اثر متقابل تیمار تنش کمبود آب و مصرف زئولیت بر صفاتی مانند عملکرد دانه، مقدار جذب طول موج 525 نانومتر توسط دستگاه طیف سنج نوری در نمونه های تیمارهای شاهد، متانول، استون، مانیتول، آب 50 درجه و آب 60 درجه سانتی گراد معنی دار شد. همچنین بیشترین و کمترین میزان جذب طول موج 525 نانومتر توسط دستگاه طیف سنج در تیمار آب 60 درجه سانتی گراد با میانگین 90/67 و 67/33 درصد به ترتیب متعلق به تیمار آبیاری بر اساس 70 درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف زئولیت و تیمار آبیاری بر اساس 85 درصد نیاز آبی گیاه و مصرف نه تن در هکتار زئولیت بود. بنابراین تنش کمبود آب می تواند باعث تخریب غشاء سلول های گیاهی شود و در نتیجه کنترل سلول بر ورود و خروج الکترولیت ها کاهش خواهد رفت.
    کلید واژگان: الکترولیت, زئولیت, عملکرد دانه, غشاء سلول
    Mohammad Mirzakhani *, Zahra Hemmati
    In order to evaluate the comparison of different methods, to evaluate of wheat cell sap electrical conductivity under water deficit stress with spectrophotometer unit, this study was carried out in field of Arak Payam Noor University in 2009. A split-plot arrangement of treatment in a randomized complete block design with three replications was used. Water stress (I0= Control irrigation, I1, I2, I3 = Irrigation about 85, 70 and 55% plant requirement water, were assigned in the main plots and different levels of zeolite application (Z0= without zeolite application, Z1, Z2, Z3, 3, 6 and 9 ton ha-1) in sub plots. Each sub plot consisted of 4 rows, 5 m long with 50 cm between rows space and 5 cm between plants on the rows. In this study characteristics such as: grain yield, absorption of spect in control treatment, absorption of spect in methanol treatment, absorption of spect in asetone treatment, absorption of spect in manithol treatment, absorption of spect in 50 degree water and absorption of spect in 60 degree water were assessed. Results indicated that (Irrigation about 70% of plant requirement water without zeolite application) with average rate of absorbtion by spectrophotometer (67.90%) and (Irrigation about 85% of plant requirement water 9 ton ha-1zeolite application) with average (33.67%) were significantly superior to the other treatments.
    Keywords: Cell memberant, Eletrolite, Grain yield, Zeolite
  • زهرا همتی*، سید محمد شبیری
    در سال های اخیر، بحران های محیط زیستی یکی از مهم ترین چالش هایی است که در قرن حاضر بشر با آن روبه روست. بسیاری از دانشمندان برای کاهش بحران های محیط زیستی یا پیشگیری از آنها به راه حل های فناورانه روی آورده اند. بااین حال، برخی از آنها، ضرورت و لزوم برقراری ارتباط و تعامل جدید بین طبیعت و انسان، و همچنین نیاز به یک فرهنگ محیط زیستی جدید را مطرح کرده اند. پژوهش حاضر بر آن است تا فرهنگ محیط زیستی و عوامل موثر بر آن را در شهر شیراز بررسی کند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش، روش نمونه گیری خوشه ایو بهره گیری از پرسش نامه انجام شده است. در مجموع، 402 پرسش نامه کامل جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که فرهنگ محیط زیستی با متغیرهای امکانات و خدمات ارائه شده، احساس کارآمدی و آموزش محیط زیستی رابطه ای مثبت و معنادار دارد و با متغیرهای دانش محیط زیستی و هنجار اجتماعی دارای رابطه ای غیرمعنادار است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره بین متغیرهای مستقل و فرهنگ محیط زیستی نشان می دهد که از بین متغیرهای واردشده در مدل، دو متغیر فرصت ها و امکانات ارائه شده و احساس کارآمدی معنادار هستند.
    کلید واژگان: محیط زیست, فرهنگ محیط زیستی, احساس کارآمدی, امکانات, آموزش
    Zahra Hemmati*, S. Mohammad Shobeiri
    In recent years, the environmental crisis is considered as one of the major challenges that human is faced. Many scientists have proposed technological solutions to reduce or prevent environmental crises, however, some of them have suggested the necessity of new relation and interaction between nature and human, and also, the need for a new environmental culture. This study aims to explore the environmental culture and its influencing factors in Shiraz city. Research was conducted by using survey method, cluster sampling and questionnaire. In total, 402 completed questionnaires were collected and analyzed. Research findings indicate that environmental culture had positive and significant relationship with opportunities and facilities offered, feeling efficiency and environmental education. However, environmental culture had no significant relationship with environmental knowledge and social norms. Also, multivariate regression results show that opportunities and facilities offered and feeling efficiency are significant with environmental culture.
    Keywords: Environment, Environmental Culture, Feeling Efficiency, Opportunity, Education
  • محمد میرزاخانی *، زهرا همتی، غلامرضا ملکی
    کمبود آب یکی از مهم ترین تنش های محیطی می باشد که تولید محصولات زراعی را تحت اثر قرار داده و باعث کاهش کمیت و کیفیت تولیدات کشاورزی می شود. به منظور بررسی اثر تنش آبی و کاربرد مقادیر مختلف زئولیت، دو آزمایش در سال های زراعی 92-1391 در دانشگاه پیام نور استان مرکزی به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شدند. تنش آبی به عنوان عامل اصلی در چهار سطح شامل: آبیاری بر اساس نیاز آبی گیاه (شاهد) ، آبیاری به میزان 85، 70 و 55 درصد نیاز آبی گیاه در کرت های اصلی و مصرف مقادیر مختلف زئولیت به عنوان عامل فرعی در چهار سطح شامل: عدم مصرف زئولیت (شاهد) ، مصرف سه، شش و نه تن در هکتار زئولیت در کرت های فرعی قرار داده شد. نتایج نشان داد که اثر تیمار تنش آبی بر صفات عملکرد بیولوژیکی، تعداد غوزه نابارور، کمبود آب اشباع، ارتفاع بوته، قطر ساقه و آب نهایی برگ معنی دار بود. هم چنین اثر مصرف زئولیت نیز بر صفات تعداد غوزه نابارور، کمبود آب اشباع، ارتفاع بوته، قطر ساقه و آب نهایی برگ معنی دار بود. عملکرد بیولوژیکی گیاه در سطح یک درصد معنی دار شد. به طوری که بیش ترین مقدار عملکرد بیولوژیکی 8186 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار آبیاری شاهد و کم ترین مقدار آن 6756 کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار تنش آبی شدید (آبیاری بر اساس 55 درصد نیاز آبی گیاه) بود. به طورکلی افزایش شدت تنش آبی، باعث کاهش مقدار عملکرد بیولوژیکی، ارتفاع بوته، قطر ساقه و آب نهایی برگ های گلرنگ شد. اما با افزایش سطوح مصرف زئولیت، اثر سوء ناشی از تیمار تنش آبی بر صفات ذکر شده کاهش یافت.
    کلید واژگان: بیوماس خشک, غوزه نابارور و نیاز آبی
    M. Mirzakhani*, Z. Hemmati, G.R. Maleki
    Water deficit is one of the most importance of environmental tensions that has affected crops production and causes reduction in quality and quantity of agricultural production. In order to investigate the effect of water tension and application of different amounts of zeolite, two experiments were carried out as split plots in randomized complete blocks design with three replications in Payam Noor University of Markazi province in 2009-10 cropping years. Water tension as the main factor in four levels include: irrigation on the basis of plant water requirement (control), irrigation to the amount of 85, 70 and 55 percentage of plant water requirement were assigned in the main plots and different amounts of zeolite application as the sub factor in four levels include: without zeolite consumption (control), consumption three, six and nine tons per hectare zeolite in sub plots. The results showed that the effect of water tension treatment was significant on traits biological yield, number of unfertile boll, water saturation deficit, plant height, stem diameter and leaf eternity water. The effect of zeolite application was significant on traits number of unfertile boll, water saturation deficit, plant height, stem diameter and leaf eternity water, too. Plant biological yield was significant at one percentage level. As the highest amount of biological yield 8186 kilogram per hectare was related to control irrigation treatment and the lowest amount 6756 kilogram per hectare was due to sever water tension treatment (irrigation one the basis of 55 percentage of plant water requirement). Generally, increasing water tension severity, caused reduction in the amount of biological yield, plant height, stem diameter and leaves eternity water of safflower. But with increasing levels of zeolite consumption, the adverse effect due to water tension treatment on mentioned traits decreased.
    Keywords: Dry biomass, Unfertile boll, Water requirement
  • مهرداد کاظمیان*، قربانعلی ابراهیمی، زهرا همتی
    در بین ابعاد مختلف مصرف فرهنگی، مصرف سینما جزو بکرترین زمینه های پژوهشی در عرصه جامعه شناسی هنر است. مطالعه حاضر در پی بررسی وضعیت ذائقه سینمایی شهروندان است. این پژوهش با روش پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسش نامه، و به شیوه نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای در بین 410 نفر از شهروندان شهر مشهد انجام گرفته است. یافته ها نشان می دهد میانگین تماشای فیلم سینمایی در بین شهروندان پنج ساعت و نه دقیقه در هفته است. میانگین ارزش هنری ذائقه سینمایی 5 /69 درصد افراد در حد متوسط و پایین تر از متوسط است. نتایج پژوهش نشان می دهد اولا، استقبال زیاد تماشاگران از یک فیلم یا کارگردان حتما نشان دهنده ارزش هنری بالای آن فیلم یا کارگردان نیست؛ ثانیا، اعمال ممیزی برای بعضی از فیلم ها و توقیف برخی از آن ها حتما موجب استقبال کم تماشاگران نمی شود؛ ثالثا، در استقبال تماشاگران از یک فیلم یا فروش آن در گیشه عوامل دیگری نیز، غیر از ارزش هنری آن ها، موثر است.
    کلید واژگان: ارزش هنری, تماشاگر, ذائقه سینمایی, فیلم, فیلم ساز
    Mehrdad Kazemian*, Ghourbanali Ebrahimi, Zahra Hemmati
    Among the various aspects of cultural consumption, consumption of cinema is one of the most pristine areas of research in the sociology of art. The present study aims to review the status of cinematic taste of citizens. Research have been done using survey method, questionnaires and multi-stage cluster sampling method among 410 citizens of Mashhad. Findings show that average of watching movies among citizens is five hours and nine minutes per week. Artistic values of cinematic tastes average for 69/5% of people are in intermediate level or lower. The results indicate: First, the high interest of viewers from a movie or a director is not necessarily indicative of its high artistic value. Second, audit and banned for some films should not cause high interest of viewers. Third, other factors except artistic value are effective on high interest of viewers from a movie or sell it at the cinema box office.
    Keywords: artistic value, cinematic tastes, film, filmmaker, viewers
  • محمد میرزاخانی*، زهرا همتی، نورعلی ساجدی
    با افزایش تنش کمبود آب در تولید محصولات کشاورزی، کمیت و کیفیت این محصولات تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. به منظور بررسی اثر تنش محدودیت رطوبتی و مصرف مقادیر مختلف زئولیت بر صفات زراعی و فیزیولوژیکی گندم پاییزه، آزمایشی در سال زراعی 1390-1389 به صورت کرت های یکبار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی تحقیقاتی دانشگاه پیام نور استان مرکزی اجرا شد. تنش محدودیت رطوبتی به عنوان عامل اصلی در چهار سطح I0= آبیاری بر اساس نیاز آبی گیاه (شاهد)، I1= آبیاری به میزان 85 درصد نیاز آبی گیاه، I2= آبیاری به میزان 70 درصد نیاز آبی گیاه، I3= آبیاری به میزان 55 درصد نیاز آبی گیاه در کرت های اصلی و مصرف مقادیر مختلف زئولیت به عنوان عامل فرعی در چهار سطح Z0= عدم مصرف زئولیت (شاهد)، Z1= مصرف زئولیت به مقدار سه تن در هکتار، Z2= مصرف زئولیت به مقدار شش تن در هکتار، Z3= مصرف زئولیت به مقدار نه تن در هکتار در کرت های فرعی قرار داده شد. نتایج نشان داد که اثر سطوح مختلف تنش محدودیت رطوبتی بر صفاتی مانند ارتفاع ساقه، طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در متر مربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی سنبله، هدایت الکتریکی تیمار مانیتول و نسبت کلروفیل a به b معنی دار شد. همچنین اثر سطوح مختلف مصرف زئولیت نیز بر صفاتی چون، طول سنبله، تعداد سنبلچه در سنبله، تعداد دانه در متر مربع، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی سنبله و هدایت الکتریکی تیمار مانیتول معنی دار شد. در بین سطوح مختلف تنش محدودیت رطوبتی، بیشترین و کمترین عملکرد بیولوژیکی سنبله با میانگین 51/ 36 و 82 /22 گرم در 10 بوته به ترتیب متعلق به تیمار شاهد (آبیاری کامل) و تیمار آبیاری بر اساس 55 درصد نیاز آبی گیاه بود. در بین سطوح مصرف زئولیت نیز، بیشترین و کمترین عملکرد بیولوژیکی سنبله با میانگین 02/ 46 و 39/ 25 گرم در 10 بوته به ترتیب متعلق به تیمار مصرف 9 تن در هکتار و عدم مصرف زئولیت بود. مشخص گردید که مصرف زئولیت بر اکثر صفات زراعی و فیزیولوژیکی گندم تاثیر مثبت دارد.
    کلید واژگان: عملکرد بیولوژیکی, عملکرد دانه, کلروفیل برگ, هدایت الکتریکی
    M. Mirzakhani*, Z. Hemmati, N.A. Sajedi
    With increasing water deficit in agricultural production, quantity and quality of these products will be affected. In order to evaluate the response of wheat physiological and agronomic characteristics to water stress and zeolite application, this study was carried out in field of Arak Payam Noor University in 2009. A split-plot arrangement of treatments in a randomized complete block design with three replications was used. Water stress (I0= Control irrigation, I1= Irrigation about 85% plant requirement water, I2= Irrigation about 70% of plant requirement water, I3= Irrigation about 55% of plant requirement water, were assigned in the main plots and different levels of zeolite application (Z0= without zeolite application, Z1= 3 ton ha-1, Z = 6 ton ha-1, Z3= 9 ton ha-1) in sub plots. Each sub plot consisted of 4 rows, 5 m long with 50 cm between rows space and 5 cm between plants on the rows. Results indicated that un-stress irrigation (control irrigation) with average spike biological yield (36.51 g per 10 plant) and zeolite application (9 ton ha-1) with average (34.02 g per 10 plant) were significantly superior to the other treatments. The maximum and minimum of grain yield obtained of treatments (control irrigation + 9 ton ha-1 of zeolite) and (irrigation about 55% of plant requirement water + 3 ton ha-1 of zeolite), respectively. Zeolite application was positive affected on almost of agronomic and physiologic traits in wheat.
    Keywords: Biological yield, Electrical conductivity, Grain yield, Leaf chlorophyll
  • مهرداد کاظمیان، قربانعلی ابراهیمی، زهرا همتی
    مقاله حاضر در پی بررسی مصرف فرهنگی طبقات و گروه های مختلف دانش جویان دانشگاه مازندران است. در بخش مبانی نظری، از دیدگاه های پی یر بوردیو استفاده شده است. تحقیق با روش پیمایش، با استفاده از ابزار پرسش نامه، و به شیوه نمونه گیری خوشه ایدر بین 400 نفر از دانش جویان دانشگاه مازندران انجام گرفته است. نتایج حاکی از تایید تاثیر تمایز طبقاتی و تفاوت بین گروه ها در بعضی از ابعاد مصرف فرهنگی است، اما ضرایب هم بستگی پایین و هم چنین تفاوت غیرمعنادار در سایر ابعاد، سخن گفتن از نظریه طبقاتی در ایران یا حداقل در جامعه دانشگاهی ایران را با تردید هم راه می سازد. در واقع، نتایج تحقیق حاضر نتوانست به ارائه تبیین مناسبی از نظریه طبقاتی بودن مصرف فرهنگی بوردیو منجر شود.
    کلید واژگان: مصرف فرهنگی, مصرف ادبیات, مصرف وسایل فرهنگی, مصرف موسیقی, مصرف رسانه, مصرف فراغت
    Mehrdad Kazemiam, Ghourbanali Ebrahimi, Zahra Hemmati
    This paper seeks to examine the cultural consumption of classes and various groups of students in Mazandaran University. In the theoretical part, the view of Pierre Bourdieu has been employed. The research was conducted using survey method, questionnaire, and cluster sampling among 400 students of the University. Results indicate that despite the approval of class distinctions and differences between groups in some aspects of cultural consumption, low correlation coefficients and insignificant differences in other dimensions make class theory in Iran, or at least in Iranian academic community, ineffective. In fact, in the conducted research and among these university students, Bourdieu's theory of classification of cultural consumption failed to provide an appropriate explanation.
    Keywords: Cultural consumption, Consumption of literature, Consumption of cultural goods, Consumption of music, Consumption of media, Leisure consumption
  • مهرداد کاظمیان، قربانعلی ابراهیمی، زهرا همتی
    پژوهش حاضر در پی بررسی ذائقه سینمایی گروه های مختلف مردم است. در بخش مبانی نظری از دیدگاه های بوردیو درباره مصرف و ذائقه طبقاتی استفاده شده که براساس آن، دو پیمایش ضرورت می یابد. پیمایش اول برای سنجش متغیرهای تحقیق و ذائقه های سینمایی، و پیمایش دوم برای سنجش منزلت ذائقه های سینمایی. به جای پیمایش دوم از معتبرترین سایت سینمایی دنیا، imdb،استفاده شده است. تحقیق با روش پیمایشی، با استفاده از پرسشنامه و به شیوه نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انجام شد. در نهایت، 410 شهروند بالای 15 سال شهر مشهد به عنوان نمونه انتخاب شدند. براساس یافته ها، متغیر سن با ارزش هنری و اجتماعی ذائقه سینمایی رابطه معنادار ندارد، اما متغیرهای جنسیت، تحصیلات و منزلت شغلی رابطه ای معنادار و مثبت با این متغیر دارند. به عبارتی، ارزش هنری و اجتماعی ذائقه سینمایی مردها و افراد با تحصیلات و منزلت شغلی بالاتر، متعالی تر از ذائقه سینمایی زنان و افراد با تحصیلات و منزلت شغلی پایین تر است.
    کلید واژگان: ذائقه سینمایی, ژانر سینمایی, مصرف سینما, مصرف فرهنگی
    Mehrdad Kazemiam, Ghourbanali Ebrahimi, Zahra Hemmati
    Introduction
    In the past، consumption was used as a topic of study in economics، but in recent decades it has become as a subject in social and cultural studies. Indeed، the late nineteenth and twentieth century scholars have emphasized on the cultural consumption and have deemed it as an important component of modern society. In the definitions، Consumption of cinema is one of the aspects of cultural consumption، but has been studied less attention than other aspects. According to above، this study sought to examine the cinematic tastes of different strata and groups of people، with emphasis on age، gender، education and occupational status variables. Theoretical Foundations: As theoretical Principles have been used from Pierre Bourdieu''s perspectives which spoken from consumption and class tastes.
    Methodology
    The method of research is survey; and it has been conducted with using questionnaire. According to Bourdieu''s theory، there is usually need two surveys. The first survey was done to collect data related to the variables and to measure cinematic tastes of individuals. The multi-stage cluster sampling method was used for gathering data. Finally، 410 questionnaires were distributed among citizens over 15 years of Mashhad as examples. Also، second survey was required to measure the status of cinematic taste. Due to some problems، a new method to achieve the status of cinematic taste was used in the present study. In fact، two indicators were used to measure the cinematic taste of individuals: Artistic and social values of cinematic taste and interest in various film genres. In this study، imdb site was used to evaluate the status of individual’s cinematic taste.
    Results
    Based on the findings، there is no significant relationship between age and artistic and social value of cinematic taste. However، whatever age of persons goes up، their interest in action and exciting genres، melodrama and psychoanalytical genres، Scientific - fantasy genres and Comedy genres are much less; But their interest in historical، documentary and heroic genres are much more. Also، gender، education، and employment status are significantly and positively associated with social and artistic values of the individual’s cinematic taste. Actually، the results show that artistic and social values of cinematic tastes for men and people with higher education and occupational status، was higher than artistic and social values of cinematic tastes for women and people with lower education and occupational status. Whatever education of individual are higher، their interest in historical، documentary and heroic genres، melodrama and psychological genres and academic - fiction and comedy genres are more. Whatever employment status of individual are higher، their interest in action and exciting genres، and historical، documentary and heroic genres are more. Of course، correlation coefficient of employment status variable and interest in action and exciting genres are weak.
    Conclusion
    It seems that women in the «cinematic field and arena» - in Bourdieu''s concept- have fewer opportunity and ability to foster their cinematic taste. This limited «field of action» can continue from difficulties of attending in cinemas to structural constraints for renting and buying movies، and even social controls of watching foreign movies for women at home. Higher education and higher occupational status likely make people to feel a different class than the person who have lower education and occupational status. Also، they create the greater opportunity to increase cinematic awareness and knowledge. On the other hand، they can leads to an increase in Individual capital (economic capital، social capital and cultural capital). It seems that these factors lead people - with higher education and higher occupational status - to select transcendental movies and higher artistic and social value movies.
    Keywords: The Cinematic Tastes, Cultural Consumption, Cinema Consumption, Cinematic Genre
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • مهندس زهرا همتی
    مهندس زهرا همتی
    (1393) کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری
  • دکتر زهرا همتی فارسانی
    دکتر زهرا همتی فارسانی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال