سارا احمدی
-
مفاهیم هوشمندی و غیر رسمیت به عنوان دو مفهوم و عملکرد متضاد در مباحث شهری به نظر می رسند. بااین حال، ممکن است مفاهیم مذکور بیش از تفاوت، به یکدیگر شبیه باشند. به عنوان مثال، توسعه سکونتگاه های غیررسمی و فضاهای عمومی در آن ها از الگوهای خودسازمان دهی و روزانه پیروی می کند، و این مشابه آن چیزی است که در توسعه های هوشمند نیز یافت می شود. هوشمندی در سیر تکامل خود در نسل سوم تعاریف و مولفه ها به سر می برد که تاکید بیشتری را علاوه بر فناوری و رفاه (موجود در نسل اول و دوم) بر دغدغه های اجتماعی می گذارد که به نظر می رسد شباهت هایی با شیوه زندگی در سکونتگاه های غیررسمی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش، در نظر گرفتن فرصت مفهوم سازی مجدد هوشمندی از طریق ارجاع به فضاهای عمومی در سکونتگاه های غیررسمی بر مبنای رویکرد تفسیری و با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار می باشد که گردآوری داده ها نیز مبتنی بر روش کتابخانه ای و مطالعه اسنادی است. نتایج حاکی از آن است که مفهوم هوشمندی در فضاهای عمومی سکونتگاه های غیررسمی با مولفه های انعطاف پذیری، تکثر اجتماعی و قومی، کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری، تحرک و پویایی (پیشروی آرام)، شفافیت، مشارکت، سرمایه اجتماعی، انسجام و وحدت اجتماعی، جوامع محلی فعال، عملکرد پایین به بالا، آگاهی جمعی، اعتماد اجتماعی، سامانه ها و شبکه های حمایتگر، قدرت اجتماعی و حس تعلق بازشناسی می گردد.
کلید واژگان: هوشمندی, سکونتگاه غیررسمی, فضای عمومی, تحلیل کیفی, نسل سومThe concepts of smartness and informality are seen as two opposing concepts and functions in urban discussions. However, the mentioned concepts may be more similar than different. For example, the development of informal settlements and their public spaces follows self-organizing and daily patterns, similar to what is found in smart developments. Smartness is evolving in the third generation of definitions and components, which, in addition to technology and well-being (present in the first and second generation), puts more emphasis on social concerns that seem to have similarities with the way of life in informal settlements. Therefore, the purpose of this research is to consider the opportunity to conceptualize smartness by referring to public spaces in informal settlements based on an interpretive approach and using the qualitative content analysis method, in which data collection is also based on the library method and document study. The results indicate that the concept of smartness in the public spaces of informal settlements with the components of flexibility, social and ethnic pluralism, entrepreneurship, creativity and innovation, mobility and dynamism (slow progress), transparency, participation, social capital, social cohesion and unity, local communities Active, bottom-up performance, collective awareness, social trust, supportive systems and networks, social power and sense of belonging are recognized.
Keywords: Future Studies, Sociability, PESTEL Model, Mic Mac Software, Scenario Wizard Software -
زمینه و هدف
منظر شهری، یکی از عناصر ضروری زندگی روزمره شهری و مهم ترین بخش شهرها به شمار می روند و بخش مهمی از فضاهای عمومی و بازنمود زندگی مدرن شهری و محیطهایی برای تفریح، گذران اوقات فراغت و زندگی اجتماعی و فرهنگی محسوب می گردند. بنابراین توجه به کیفیات بصری و زیبائی شناختی در این مناظر می تواند نقش موثری بر سرزندگی و سلامت روحی و روانی شهروندان داشته باشد و در نهایت موجب دستیابی به پایداری مناظر شهری گردد. در این میان رنگ به عنوان یکی از مهمترین عناصر بصری میتواند نمودی فعال وتاثیرگذاردر کیفیات زیباشناسانه منظر یک شهر داشته باشد. کیفیات رنگی در مناظر شهری می توانند موجب بروز هویتی مشخص و قدرتمند شوند و این قابلیت را به افراد میدهند تا به آسانی به تفکیک فضاها بپردازند و فضاهای مختلف را از یکدیگر تمیز دهند. بنابراین می توان ادعا نمود که ارتقاء کیفیات زیباشناسائه مستلزم استفاده هماهنگ، متنوع و معنی دار از عنصر رنگ است. اما متاسفانه امروزه شهرهای ما دچار فقر رنگی هستند و بهره گیری اصولی از این عنصر قدرتمند و ارزشمند در مناظر شهری تا حدزیادی دچار غفلت گردیده است. در همین راستا، بوستان نرگس منطقه 18 شهرداری تهران به عنوان نمونه موردی در این تحقیق انتخاب شده و هدف از انجام این پژوهش، بازنگری در کیفیات رنگی این بوستان در جهت ارتقاء کیفیات زیبایی شناسی آن است.
روش بررسیاین تحقیق، مولفه های اصلی مرتبط با تئوری رنگ را که شامل صفات رنگ، کنتراست رنگ و ترکیب بندی رنگ ها است مورد مطالعه و بررسی قرار می دهد تا از آن طریق ضمن تعیین میزان تاثیرگذاری هر یک از این عوامل بر ارتقاء کیفیات زیبائی شناسی در محیط، با بهره گیری از این عوامل به بازطراحی بوستان نرگس با هدف ارتقاء کیفیات زیبائی شناسی در آن بپردازد. روش تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی بوده و ابزار گردآوری اطلاعات آن، کتابخانه ای و میدانی(پرسش نامه و پیمایش) بوده و داده های جمع آوری شده در مرحله شناخت محدوده مورد مطالعه با استفاده از تکنیک SWOT و داده گردآوری شده از طریق پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSSنسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
یافته هانتایج بیانگر آن است که به ترتیب ترکیب بندی یا کمپوزیسیون رنگ ها با ضریب بتای 31/0، بهره گیری از کنتراست باضریب 22/0 و استفاده مناسب از صفات رنگی با ضریب 19/0 می توانند بر ارتقاء کیفیات زیبائی شناسی بوستان نرگس تاثیرگذار باشند و می توانند به فضا یکپارچگی و وحدت بخشیده و آن را از فضاهای پیرامون متمایز و هویت مند نمایند.
بحث و نتیجه گیریدر نهایت نیز تلاش گردیده براساس نتایج حاصل شده، در این بوستان راهکارهای مناسب جهت بازطراحی و در نهایت طرح راهبردی ارائه گردد و باتوجه به نتایج حاصل از این تحقیق سعی شده در طرح پیشنهادی تمرکز بیشتری روی تنظیم و ترکیب رنگ ها و استفاده آن ها در کنار هم باشد.
کلید واژگان: بوستان, رنگ, زیبایی شناسی, منظر شهریBackground and ObjectiveUrban landscape is one of the essential elements of daily urban life and the most important part of cities, and they are considered an important part of public spaces and representation of modern urban life and environments for recreation, leisure and social and cultural life. Therefore, paying attention to the visual and aesthetic qualities of these landscapes can have an effective role on the vitality and mental health of citizens and ultimately lead to achieving the urban landscapes sustainability. In the meantime, color as one of the most important visual elements can have an active and effective expression in the aesthetic qualities of a city's landscape. Color qualities in urban spaces can create a distinct and powerful identity and give people the ability to easily separate spaces and to separate different spaces from each other. Therefore, it can be claimed that the improvement of aesthetic qualities requires harmonious, diverse and meaningful use of the element of color. Unfortunately, today our cities are suffering from color poverty and the fundamental use of this powerful and valuable element in urban landscapes has been largely neglected. In this regard, the Narges Park in district 18 of Tehran municipality was selected as a case study in this research and the purpose of this research is to review the color qualities of this park in order to improve its aesthetic qualities.
Material and MethodologyThis research studies and examines the main components related to color theory, which includes color attributes, color contrast, and color composition, in order to determine the effectiveness of each of these factors on the improvement of aesthetic qualities in Using these factors, the environment should redesign the Narges park with the aim of improving its aesthetic qualities. The research method is a descriptive-survey type, and its data collection tools are library and field (questionnaire and survey), and the data collected in the stage of knowing the scope of the study by using the SWOT technique and the data collected through a questionnaire from It will be analyzed through SPSS version 21 software.
FindingsThe results show that the composition of colors with a beta coefficient of 0/31, the use of contrast with a coefficient of 0/22, and the appropriate use of color attributes with a coefficient of 0/19 can influence the improvement of the aesthetic qualities of Narges park and can add space to the space and give unity and make it distinct and identity from the surrounding spaces.
Discussion and ConclusionFinally, based on the results, it has been tried to provide suitable solutions for redesigning and finally a strategic plan in this park, and according to the results of this research, it has been tried to focus more on the arrangement and combination of colors and their use together in the proposed plan.
Keywords: Park, Color, Aesthetic Qualities, Urban Landscape -
در این تحقیق یک حسگر شیمیایی جدید و سازگار با محیط زیست با استفاده از بروموپیروگالول قرمز (BPR) برای تعیین مقادیر ناچیز یون های آلومینیوم و فلورید در حلال دی متیل سولفوکسید/آب (5/5, v/v) ، معرفی شده است. نتایج نشان داد که رنگ BPR در حضور یون آلومینیوم، تحت تاثیر نور مرئی از قرمز به بنفش تغییر می کند. این حسگر شیمیایی قادر به تشخیص انتخابی آلومینیوم با حد تشخیص 7-10×21, 2 و حد اندازه گیری 7-10×37,7 مول بر لیتر می باشد. در اثر افزایش یون آلومینیوم پاسخ جذبی کمپلکس [[Al-BPR در دامنه غلظتی 5-10×06,8 -6- 10×1,6 مول بر لیتر به صورت خطی افزایش یافت. علاوه بر این،کمپلکس [BPR [Al- می تواند برای اندازه گیری یون F- در محدوده غلظتی 4-10×8,8 - 5- 10×0,4 مول بر لیتر استفاده شود. انحراف استاندارد نسبی (RSD) برای 5 بار اندازه گیری (n=5) آلومینیوم در دو غلظت 5-10×07,3 و 5-10×87,1 مول بر لیتر به ترتیب 9, 2 % و 1, 2 % تعیین شد. برای تعیین استوکیومتری واکنش بین گیرنده BPRو یون آلومینیوم از روش نسبت مولی استفاده شد. با توجه به آزمایش ها این نسبت 1:1 تعیین شد. همچنین BPR می تواند برای تشخیص یون های 3Al+ در نمونه های مختلف آب بادرصد بازیابی بالا استفاده شود.
کلید واژگان: اسپکتروفتومتری. 3+ Al, نشانگر کمپلکس سنجی, حسگرشیمیایی رنگ سنجی, بروموپیروگالول قرمزIn this research, a new and environmentally friendly chemical sensor was introduced using Bromopyrogallol red (BPR) to determine trace amounts of aluminum and fluoride ions in dimethyl sulfoxide/water (5.5, v/v) solvent. The results showed that the color of BPR changes from red to violet under the influence of visible light in the presence of aluminum ions. This chemical sensor can selectively detect aluminum with a detection limit 2.21×10-7 and quantitation limit 7.37×10-7 mol L−1. Upon addition of aluminum ion, the absorbance signal of [Al-BPR] increased linearly in the concentration range of 1.60×10−6 - 8.06×10−5 mol L−1. In addition, [Al–BPR] complex can be used for the determination of F-. The signal of [Al-BPR] upon addition of F- decreased linearly in the concentration range of 4.0×10-5 - 8.80×10-4 -. The relative standard deviation (RSD) for 5 times of measurement (n=5) in two concentrations of 1.87×10-5 and 3.07×10-5 mol L−1 of aluminum are 2.9% and 2.1% respectively. To determine the stoichiometry of the reaction between BPR receptor and aluminum ion, the molar ratio method was used. According to the experiments, this ratio was determined to be 1:1. BPR can also be used to detect aluminum ions in different water samples with high recovery percentage.
Keywords: Spectrophotometry, Al3+, Complexometric Indicator, Colorimetric Chemosensor, Bromopyrogallol Red -
زمینه و هدف
به واسطه چیره شدن ابزارهای دیجیتال، آموزش از شکل معمول خود فاصله گرفته و به سمت یادگیری غیرحضوری پیش می رود. یادگیری غیرحضوری، منجر به انعطاف پذیری و دسترسی آسان از طریق رسانه های دیجیتالی شده است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر، فهم تجارب زیسته دانش آموزان، معلمان و اساتید از سنجش اثربخش در آموزش از راه دور بود.
روش پژوهش:
این پژوهش کیفی، با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات، استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. بدین منظور، داده ها با مصاحبه از 30 نفر از دانش آموزان، معلمان و اساتید جمع آوری و به روش استرابرت و کارپنتر (2003)، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته هاتحلیل حاصل از مصاحبه ها، حاکی از چهار مضمون اصلی از جمله مولفه های پشتیبانی و حمایت، محتوایی، زیرساخت و اخلاقی و 22 زیر مضمون شامل حمایت های فنی، بالا بردن انگیزه معلمان و دانش آموزان، آموزش مداوم معلمان و دانش آموزان، بالا بردن سواد رایانه ای دانش آموزان و معلمان، شکستن مقاومت معلمان در برابر شیوه های ارزیابی مجازی، استفاده از روش های تعاملی، توجه به عمق تفکر فراگیران، بازخورد به موقع و سریع، توجه به تفاوت های فردی، آشنایی با شیوه های ارزشیابی مجازی در معلمان، تطابق با شیوه های ارزشیابی مجازی در معلمان، فراهم بودن زیرساخت های الکترونیکی، تضمین امنیت ارزشیابی در فضای مجازی، فراهم کردن اینترنت پرسرعت، دسترسی سریع و آسان به موبایل یا رایانه برای دانش آموزان، دیجیتالی ساختن صفر تا صد ارزشیابی، ترویج فرهنگ ارزشیابی مجازی بین معلمان و دانش آموزان، پرهیز از تقلب به دلیل بی هویتی، ارایه معیارها و استانداردهای توافقی در ارزشیابی، توجه به پیش زمینه های دانش آموزان در ارزشیابی مجازی، تلقی دانش آموز به عنوان هسته ارزشیابی، اتصال ارزشیابی به محیط دانش آموز استخراج شد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج فوق واضح است که سنجش عملکرد تحصیلی در آموزش غیرحضوری، مستلزم پیروی از اصول و مولفه های خاصی است که عدم توجه به آن ها، زمینه عقیم سازی این نوع از سنجش را فراهم می کند.
کلید واژگان: تجارب زیسته, معلمان, فضای مجازی, دانش آموزانBackground and AimWith the rise of digital tools, education has moved away from its traditional form and is advancing towards non-physical learning modalities. Distance learning leads to flexibility and easy access through digital media. Thus, the purpose of this study was to understand the lived experiences of students, teachers, and professors regarding the effectiveness of assessment in distance education.
MethodsThis qualitative research was conducted using a phenomenological approach. The method of data collection involved semi-structured interviews. For this purpose, data were collected through interviews with 30 students, teachers, and professors and analyzed using the method of Streubert and Carpenter (2003).
ResultsThe analysis of the interviews revealed four main themes including support and backing components, content, infrastructure and ethical, and 22 subthemes such as technical support, enhancing the motivation of teachers and students, continuous training of teachers and students, improving computer literacy of students and teachers, overcoming teachers' resistance to virtual assessment methods, using interactive methods, focusing on learners' depth of thinking, timely and rapid feedback, attention to individual differences, familiarity with virtual assessment methods in teachers, adapting to virtual assessment methods in teachers, availability of electronic infrastructure, ensuring security of assessment in the virtual space, providing high-speed internet, quick and easy access to mobile or computer for students, digitalization of the entire assessment process, promoting the culture of virtual assessment among teachers and students, avoiding cheating due to anonymity, providing agreed-upon criteria and standards in assessment, considering students' backgrounds in virtual assessment, perceiving the student as the core of assessment, and connecting assessment to the student's environment.
ConclusionGiven the above results, it is clear that performance assessment in non-physical education requires adherence to specific principles and components. Neglecting them can lead to the sterilization of this type of assessment.
Keywords: Lived experiences, teachers, virtual space, students -
مفهوم سکونت پیچیده و پویاست. از این رو نظریات و دیدگاه های موجود در زمینه مفهوم سکونت که اغلب در شرایط و ساختارهای سکونتگاه های رسمی ارائه شده اند، در سایر سکونتگاه ها اثربخشی لازم را ندارند. با توجه به ماهیت ذهنی و تعاملی مفهوم سکونت، تجربه و ادراک آن در ساکنان مختلف می تواند با دیدگاه های نظری جهانی و متعارف در حوزه سکونت، که اغلب در زمینه سکونتگاه های رسمی بیان شده اند، متفاوت باشد. بنابراین و با توجه به گسترش سکونتگاه های خودانگیخته و اهمیت مطالعه و شناخت دقیق آن ها، به عنوان مبنای هرگونه اقدام در محیط سکونتگاه های خودانگیخته، که با ویژگی های متفاوت بازشناسی می شوند، می تواند تامل برانگیز باشد. هدف این پژوهش شناخت ادراک و تجربه ساکنان از سکونت و چگونگی معنا و مفهوم بخشی به آن در زمینه سکونتگاه خودانگیخته و مفاهیم مرتبط با آن و با بررسی مورد پژوهی سکونتگاه خودانگیخته مرتضی گرد است. این پژوهش در دسته پارادایم تفسیرگرایی قرار می گیرد و از جنبه شناخت شناسی، تاکید آن بر کنش و تعامل پژوهشگر با مورد پژوهش و حداقل فاصله عینی1 با مشارکت کنندگان پژوهش است. در این پژوهش از تحلیل محتوای کیفی استقرایی آشکار2 به عنوان شیوه پژوهش و به منظور تفسیر داده های متنی به دست آمده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته و مشاهده های میدانی، استفاده شده است. داده ها از طریق فرآیند نظام مند کدگذاری و با هدف طبقه بندی مفاهیم تا چهار سطح از انتزاع مورد تحلیل قرار گرفته اند. انتخاب مشارکت کنندگان در این پژوهش، هدفمند و در راستای توسعه مفاهیم تا دستیابی به اشباع بوده است.
کلید واژگان: مفهوم سکونت, خانواده بزرگ, سکونتگاه خودانگیخته, تحلیل محتوا, مرتضی گردThe concept of dwelling is complex and dynamic. Therefore, the existing theories and views on the concept of dwelling, often presented in formal housing conditions and structures, do not have the necessary effect in other settlements. Based on the subjective and interactive nature of the concept of dwelling, its experience and perception among different residents can be different from conventional and universal theoretical perspectives in the field of dwelling, which are often expressed in the context of formal housing. Therefore, given the expansion of informal settlements and the importance of studying them accurately, as a basis for any action, can be contemplative. The purpose of this study is to understand dwelling’s perception and experience of dwelling and how to conceptualize and conceptualize it in the context of informal settlements and its related concepts by investigating the case study of Mortezagerd. Because any action in the field of informal settlements requires not only an understanding of the physical aspects of the settlement, it also requires conditions that are not purely objective and require its discovery to understand the meaning of dwelling from the perspective of its inhabitants. This research falls under the paradigm of interpretivism, and from the cognitive point of view, it emphasizes the researcher's interaction with the research subject and the least objective separateness with the research participants. This study uses manifest inductive qualitative content analysis as a research method to interpret contextual data obtained from in-depth semi-structured interviews and field observations.
Keywords: Concept Of Dwelling, Large Family, Informal Settlement, Content Analysis, Mortezagerd -
زمینه و هدفکروناویروس بیماری واگیرداری است که امروزه جامعه بزرگ پرستاری به ویژه پرستاران شاغل در بخش مراقبت ویژه با آن روبه رو هستند. در کنار سایر عوامل استرس زای شغلی در حرفه پرستاری، ماهیت این بیماری، کیفیت زندگی کاری پرستاران را تحت تاثیر قرار داده است. از این رو مطالعه حاضر با هدف تاثیر آرام سازی بنسون بر کیفیت زندگی کاری پرستاران در مراقبت کننده از بیماران کووید 19 انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی دو گروهی بود. واحدهای پژوهش شامل 62 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان واسعی سبزوار بودند که در سال 1399 به روش سرشماری و تخصیص تصادفی به دو گروه آرام سازی بنسون و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله دو بار در هفته به مدت یک ماه و هر بار20 دقیقه تمرینات آرام سازی را انجام دادند. جمع آوری داده ها از طریق پرسش نامه کیفیت زندگی کاری WRQoL-2انجام شد. داده ها توسط نرم افزار 16spss تجزیه وتحلیل شد.یافته هامیانگین نمره کل کیفیت زندگی کاری تمام پرستاران پیش از مداخله در شرایط پاندمی کرونا 4/4±53 بود که در سطوح کیفیت زندگی پایین کاری قرار می گیرد. کیفیت زندگی کاری پرستاران مراقبت ویژه پس از انجام آرام سازی بنسون، در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (p<0.05).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که آرام سازی بنسون باعث افزایش کیفیت زندگی کاری در پرستاران در مواجهه با بیماران کووید 19 می شود از این رو پیشنهاد می شود مدیران پرستاری ضمن به کارگیری روش های آرام سازی، با ایجاد محیط کاری آرام و کم استرس زمینه مشارکت فعالانه پرستاران را فراهم کنند و به اهداف نظام سلامت دست یابند.کلید واژگان: آرام سازی: پرستار:کیفیت زندگی کاری:کووید, 19IntroductionCoronavirus is an infectious disease that is faced by the large nursing community today, especially nurses working in the intensive care unit. Along with other job stressors in the nursing profession, the nature of this disease has affected the quality of Work Life (QWL) of nurses. Therefore, the present study aimed to evaluate the effect of Benson relaxation on nurses' QWL in caring for Covid 19 patients.Materials and MethodsThis study was a two-group clinical trial. The research units included 62 nurses working in the intensive care units of Vasi Sabzevar Hospital, who were divided into two Benson sedation and control groups by census method and random assignment in 2019. The intervention group performed relaxation exercises twice a week for one month and each time for 20 minutes. Data collection was done through WRQoL-2 quality of work-life questionnaire. The data was analyzed by spss-16 software.ResultsThe mean score of QWL of all nurses before the intervention in the crisis conditions was 53±4.4 which is at the low quality of life levels. The quality of life of intensive care nurses increased after Benson relaxation compared to the control group (p <0.05).ConclusionThis study showed that Benson relaxation increases the QWL in nurses in the face of Covid-19 patients, so it is suggested that nursing managers while using relaxation techniques, by creating a calm work environment and Low stress conditions provide the active participation of nurses to achieve the goals of the health system.Keywords: Relaxation therapy, Nurse, Quality of Work Life, COVID-19
-
مفهوم سکونت پیچیده و پویاست. از این رو نظریات و دیدگاه های موجود در زمینه مفهوم سکونت که اغلب در شرایط و ساختارهای سکونتگاه های رسمی ارایه شده اند، در سایر سکونتگاه ها اثربخشی لازم را ندارند. با توجه به گسترش سکونتگاه های غیر رسمی، مطالعه و شناخت دقیق آنها می تواند تامل برانگیز باشد. هدف از این پژوهش، شناخت ادراک و تجربه ساکنان از سکونت و چگونگی معنا و مفهوم بخشی به آن در زمینه سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد واقع در منطقه کلانشهری تهران است. این پژوهش در دسته پارادایم تفسیرگرایی قرار می گیرد و از جنبه شناخت شناسی، تاکید بر کنش و تعامل پژوهشگر با مورد پژوهش و حداقل فاصله عینی با مشارکت کنندگان پژوهش دارد. در این پژوهش از موردکاوی به عنوان روش پژوهش و از تحلیل محتوای کیفی استقرایی آشکار به عنوان شیوه تحلیل و به منظور تفسیر داده های متنی به دست آمده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته و مشاهده های میدانی، استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد، مفهوم سکونت پویا و مولفه های تعریف گر آن همچون آرامش، سکون و امنیت در مراحل گوناگون از سکونت دیگرگونه معنا یافته و دگردیسی آن مشاهده می شود. یکبار از رهگذر زندگی در چارچوب خانواده ای بزرگ و احساس تعلق جمعی و بار دیگر، از طریق رقابت و تنازع درون گروهی، ارتقاء سرمایه ها و تصرف فضا. وجه بداعت نوشتار نمایش تفاوت معنایابی سکونت در سکونتگاه غیر رسمی و تدقیق مفهوم و مولفه های تعریف گر آن در مراحل مختلف اسکان غیر رسمی است.
کلید واژگان: مفهوم سکونت, سکونتگاه غیر رسمی, بررسی موردی, مرتضی گردThe concept of dwelling is complex and dynamic. Therefore, the existing theories and views on the concept of dwelling, which are often presented in the conditions and structures of formal settlements, do not have the necessary effectiveness in other settlements. Due to the mental and interactive nature of the concept of dwelling, its experience and perception in different residents can be different from the universal and conventional theoretical views in the field of dwelling. Therefore, considering the development of informal settlements and the importance of studying and recognizing them accurately, as a basis for any action in the environment of informal settlements, which are recognized with different characteristics, can be thought-provoking. The purpose of this study is to identify the perception and experience of residents of dwelling and how its meaning and conceptualization in the field of informal settlement and related concepts and by examining the case study of Mortezagerd informal settlement. This research falls into the category of interpretive paradigm and from the epistemological point of view, emphasizes the researcher's action and interaction with the research subject and at least an objective separateness from the research participants. In this research, manifest inductive qualitative content analysis has been used as a research method in order to interpret the textual data obtained from semi-structured in-depth interviews and field observations. The data were analyzed through a systematic process with the aim of classifying concepts up to four levels of abstraction. The selection of participants in this study was purposeful and in line with the development of concepts to achieve saturation. The findings of this study indicate that in informal settlements, the dynamic concept of dwelling and its defining components such as peace, tranquility and security in different stages of dwelling is interpreted differently and its transformation is observed. Once (phase and first stage of residence) through living within large families and a sense of collective belonging and another time (phase and second stage of residence), through intra-group competition and contradiction, promotion of capital and quality of life. In other words, this study, through the interpretation and analysis of the content of residents' perceptions, shows two different and metamorphic stages in the concept of dwelling: First, "meaningfulness of living within large families", and then, the rotation of the concept and "intra-group competition and contradiction" with the aim of promoting capital and occupying space. Also, the development of previous research in order to achieve the concept of dwelling in informal settlements with a focus on Morteza Gerd informal settlement is considered; Concepts that express how to achieve the components of housing in the general sense, such as peace, habitation, construction, nurturing, etc., but in different ways. The novelty of the present article is to show the difference in the meaning of dwelling in formal and informal settlements and to refine the mentioned concept and the defining components of each in different stages of informal settlement.
Keywords: Concept of dwelling, Informal Settlement, Case Study, Mortezagerd -
زمینه و هدف
برای دستیابی به توسعه در آموزش، پژوهش و تحقیق سنگ بنای اولیه به شمار می رود؛ از این رو مطالعه روش های پژوهشی برای شناخت علمی و بهبود کیفیت پژوهش اهمیت دارد. تحلیل محتوا یکی از مهم ترین انواع پژوهش است که علی رغم کاربردهای گوناگون آن هنوز تعریف روشنی از آن در زمینه روش تحقیق یا تکنیک بودن نشده است. در این نوشتار سعی بر آن است با استفاده از نظر صاحبنظران به این موضوع پرداخته شود..
مواد و روش ها:
این مطالعه مروری، روایتی نظام مند است. به منظور انجام این مطالعه با استفاده از کتب و جستجو در پایگاه های PubMed, Scopus Web of Science, Science Direct, Google scholar, بین سال های 1940-2022 با کلیدواژه هایContent ,Analysis Qualitative content analysis, Quantitative content analysis و کلید واژه تحلیل محتوا، روش کیفی، تحلیل محتوی کیفی، تحلیل محتوی کمی در پایگاه های MagIran, SID ,Iranmedex, Irandoc جستجو شد و در نهایت 21 مقاله بررسی شدند.
یافته ها:
براساس یافته های پژوهش، روش های خاصی برای انجام پژوهش تحلیل محتوا وجود دارد که آن را از سایر روش های تحقیق متمایز می کند. همچنین، اختلاف نظر در بین صاحب نظران در خصوص روش پژوهش یا تکنیک بودن تحلیل محتوا به تاریخچه و سیر تکاملی آن مربوط می شود، به بیانی دیگر انعطاف پذیری بسیار بالای که برای تحقیق در روش تحلیل محتوا وجود دارد، مرهون تغییراتی است که این روش در طول زمان پذیرفته است
نتیجه گیری:
تحلیل محتوا به عنوان یک روش علمی مستقل است که از ابتدا تا انتهای تحقیق با پژوهشگر می باشد که هم به تنهایی و هم همراه با فرایندهای کیفی دیگر در راستای رسیدن به الگو یا چارچوبی مفهومی، توصیف و تلخیص داده ها، استنباط از آنها و تدوین نظریه به کار رود
کلید واژگان: تحلیل محتوا, روش, تکنیک, روش شناسیIntroductionAs research is the building block of education development, the study of research methods is important for improving the quality of research. Among different research methods, content analysis has gained particular significance; however, it has not yet been clearly examined in terms of its features and techniques. To fill this gap, the present article was an attempt to seek experts’ views on this issue.
Materials and MethodsThis study was a non-systematic narrative review article. First, books and searches of previous studies were used in scientific information databases abroad: PubMed, Scopus Web of Science, Science Direct Google scholar, between 1940 and 2022 with the keywords Content, Analysis, Qualitative content analysis, Quantitative content analysis and also used, Keyword content analysis, qualitative method, qualitative content analysis, quantitative content analysis in databases, MagIran, SID, Iranmedex, Irandoc. Then, 21 related articles were identified and reviewed.
ResultsBased on the findings of the current study, there are particular techniques for conducting content analysis research distinguishing it from other research methods. Besides, findings of the study revealed that challenges among experts about the content analysis research method is partly due to its history and its evolution over the time and also it is related to the very highly flexible nature of this research method.
ConclusionContent analysis is an independent scientific research method in which the researcher makes use of qualitative processes to describe and summarize data for making inferences and finding a conceptual framework and finally formulating a theory.
Keywords: Content Analysis, method, technique, Methodology -
مجله زمین ساخت، پیاپی 20 (زمستان 1400)، صص 78 -90
تفاوت در برآورد بزرگی یک زلزله در مقیاس امواج درونی (mb) و در مقیاس امواج سطحی (Ms)، و همچنین امکان اشباع شدن بزرگی در مقادیر خاصی می تواند منجر به تخمین نادرست انرژی آزاد شده در حین زلزله شود. در این پژوهش روابط تجربی برای تبدیل مقیاس های بزرگی زلزله در نواحی مختلف ایران مطالعه شده است. تعداد 622 زمین لرزه از داده های مشترک در کاتالوگ ISC-EHB و GCMTدر بازه زمانی ژوین 1976 تا آخر دسامبر 2019 مورد ارزیابی قرار گرفت. بزرگی گشتاوری این زمین لرزه ها از 4.7 تا 7.8 است و در برازش روابط تبدیلی بزرگی زلزله در شش ایالت عمده لرزه زمین ساختی ایران استفاده شد. روابط تبدیلی Mw-Ms، Mw-mb و Ms-mb برای این شش ناحیه (زاگرس، کپه داغ، ایران مرکزی - شرق، البرز، آذربایجان، مکران) با استفاده از روش برازش خطی حداقل مربعات معمولی تحلیل شد. این روابط ابزاری بسیار مفید در همگن سازی ناحیه ای کاتالوگ های زلزله می باشند. روابط بدست آمده برای تبدیل بین بزرگی های امواج حجمی و امواج سطحی با بزرگی گشتاوری، در برآورد صحیح انرژی آزاد شده و همچنین ارزیابی سریع آسیب لرزه ای پس از وقوع یک زلزله حایز اهمیت فراوان است. اگرچه نتایج برای تبدیل Ms به Mw در نواحی مختلف ایران با مدل جهانی توافق خوبی را نشان می دهد اما روندهای خطی برازش شده برای تبدیل mb به Mw، دلالت بر تفاوت معنی داری در الگوی تضعیف دامنه امواج حجمی در نواحی لرزه زمین ساختی ایران دارد.
کلید واژگان: ایالت لرزه زمین ساختی, زلزله, مقیاس بزرگی زلزله, روابط تبدیلی بزرگی, برازش خطیDifferences in the estimation of an earthquake body-wave (mb) and surface-wave (Ms) magnitudes, and the possibility of magnitude saturation, can lead to incorrect measurements of the energy released during an earthquake. In the present research empirical regional relationships for conversion between earthquake magnitude scales in Iran have been studied. The magnitude values of 622 earthquakes reported in both the ISC-EHB and GCMT databases during the period from June 1976 to the end of December 2019 have been used. The moment magnitudes of these events are from 4.7 up to 7.8. The least-squares linear regression method was used to obtain relations for conversion of Mw-Ms, Mw-mb, and Ms-mb magnitudes, in six major seismotectonic provinces of Iran: Zagros, Kopet Dagh, Alborz, Azerbaijan, East-Central Iran, and Makran. These relations are very useful tools in regional homogenization of earthquake catalogs. The conversion relations between body wave and surface wave magnitudes and moment magnitude are important in correct energy estimation and as well as immediate earthquake damage assessment. Although the results for the conversion of Ms to Mw in different regions of Iran show a good agreement with the global model, the differences in the regression lines for the mb to Mw conversion may indicate different patterns of the body wave attenuation in the seismotectonic regions of Iran.
Keywords: Seismotectonic provinces, earthquake, Earthquake magnitude scale, Magnitude conversion relations, linear regression -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ساخت اطلاع یا نحوه توزیع اطلاع بر روی تشکیل ساخت های موسوم به خروج در کردی جنوبی (کلهری) است. بر این اساس سعی شده است تا مصادیق مبتدایی و کانونی عبارات شناسایی و احتمال خروج آن ها در داده ها بررسی شود. ساخت اطلاع یکی از مهم ترین عواملی است که می تواند صورت نحوی جملات را دستخوش تغببر کند. این پژوهش عمدتا بر اساس چارچوب ارایه شده در لامبرکت (1994 و 2001) انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها از شیوه میدانی، مشاهده، مصاحبه و مراجعه به منابع کتابخانه ای استفاده شد. از لحاظ روش تحقیق، پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. نتایج نشان می دهد که فاعل و مفعول مبتدایی به عنوان موضوع های اصلی در ساختار موضوعی بند می توانند تحت فرایند خروج به چپ (به عنوان مبتدا) و خروج به راست (به عنوان ضد مبتدا) قرار بگیرند، در حالی که جای خالی آن ها در ساختار موضوعی به وسیله ضمایر جبرانی (ضمیر محذوف فاعلی و ضمیر مفعولی پی بستی) پر می شود. در مقابل، خروج موضوع کانونی از درون بند و قراردادن آن در آغاز یا پایان بند به صورت یک گروه اسمی منفک از لحاظ کلامی ناممکن یا نابجا تلقی می شود. بر اساس نتایج پژوهش، می توان دو الگوی نحوی را در کردی جنوبی متصور شد. نخست، اگر موضوع های فعلی کانونی باشند، شاهد توالی غیرمنعطف و بی نشان فاعل + مفعول+ فعل هستیم و اگر موضوع ها مبتدایی باشند، آن گاه شاهد انعطاف پذیری ساختار جمله و خروج آزادانه موضوع ها و یا حتی حذف آن ها خواهیم بود.
کلید واژگان: ساخت اطلاع, خروج, موضوع, ضمائر جبرانی, کردی جنوبیIntroductionInformation structure (IS) investigates the relationship between linguistic forms and mental referents of different utterances. Information structure, on one hand, is concerned with formal aspects of language and, on the other hand, it deals with functional aspects of language. This rather abstract approach, however, has received less attention comparing with tangible aspects of grammar such as morphology and syntax. Furthermore, those dealing with information structure were not consistent in terms of methodology and terminology that they employed. Accordingly, Prague School scholars employed “Functional Sentence Perspective” to refer to information structure. In the same vein, Halliday (2004) called it “Thematic Structure”; Chafe (1976) employed “Information Packaging”; and Vallduvi (1994) referred to this component of grammar as “Informatics”. Another issue to be dealt with in this study is “argument dislocation”. It is intended to investigate the effect of information structure on argument dislocation in Southern Kurdish. A dislocated structure is composed of two parts: detached part and propositional part. In propositional part, there is a pronoun which is co-referent with the dislocated noun phrase. Information structure may be among the key reasons why noun phrases are dislocated and appear as detached NPs in the left and right of sentences. In other words, for any NP, being topical or focal may alter the argument structure of any given clause. Lambrecht (1994: 188) used the term “topic” to refer to the dislocated NPs in the left side of the clause. He also referred to detached NPs in the right side of the clause as “anti- topic”.
MethodologyAs stated above, the present study is intended to gauge the role of information structure (IS) in the formation of dislocated sentences in southern Kurdish (Kalhori) in Iran. Accordingly, the topical and focal arguments were identified and the possibility of dislocation of these arguments was, also, assessed. Information structure is among the main factors which can affect the syntax of sentences. The present study is theoretically based on the framework presented by Lambrecht (1994, 2001). Methodologically, it is a descriptive- analytic study in which linguistic intuition, observation, targeted interviews and consulting with authentic library sources were employed tools to collect the data. Moreover, the researchers of this study are both native speakers of southern Kurdish (Kalhori) which was an advantage in their judgments and decisions. In some cases, to ensure to make a right decision, a given structure was presented to many native speakers. The data were gathered from southern Kurdish (Kalhori dialect) spoken by people in the city of Eivan in the west of Iran. Kalhori Kurdish is mainly spoken in some parts of Ilam and Kermanshah Provinces in cities such as Kermanshah, Eivan, Gilan-e-Gharb, and Eslam Abad Gharb.
Results & DiscussionInformation structure or information distribution across different sentences may result in syntactic variations and formation of various linguistic forms. All language components including, morphology, syntax, prosody and lexicon can be affected by information distribution. In the present study, an attempt was made to shed light on the role of information structure in the formation of so-called dislocated structures based on data from southern Kurdish in the west of Iran. The results indicated the topical subjects and objects (as the main arguments) are appropriate candidates to undergo left/ right dislocation, while their empty place (in argument structure of the clause) is filled with resumptive pronouns (pro and object enclitics). In contrast, focal arguments (left/right) dislocation would result in an infelicitous discourse. In other words, the detached NP in so-called dislocated structures must have degrees of identifiability to be placed at the beginning of the sentence as a possible topic. Overall, based on the results, two syntactic patterns are possible in southern Kurdish. First, in the presence of focal arguments, an inflexible sequence of (S O V) will be the only syntactic pattern in southern Kurdish. Second, if the arguments are topical, then a more flexible word order and a lot of syntactic dislocations are more probable. The Separation of Role and Reference Principle (SRRP) was proposed by Lambrecht (1994: 184) to refer to so-called dislocated structures. This principle is rooted in a pragmatic rule which states that if you introduce a new referent in a clause, do not talk about it in the same clause (lambrecht, 1994: 185). For our interlocutor, it is easier to process a clause whose new referent is located outside of the clause as a detached NP, because identifying the topic (detached NP) and interpretation of the related proposition take place independently. On the other hand, in terms of articulation, producing such a structure in which a new and non-identifiable topic is introduced independently from its related clause would be easier for the speaker.
ConclusionIn dislocated structures, detached NPs are “reference- based” due to their semantic content, while the resumtive pronouns which fill the empty position of detached NPs in the argument structure of the clause are “function-based” (Lambrecht, 1994: 187). Unlike left dislocation (LD) which places topical elements in the beginning of the clause (pre-posing), right dislocation (RD) or anti-topic post-poses the topical elements at the end of the clause. Like LD, this process enables the language users to follow “the Separation of Role and Reference Principle” (SRRP) in the appropriate communicative situations. The obtained results based on southern Kurdish proved that the detached NP in RD (unlike RD) would not be new topic or is not indicative of topic discontinuity. The findings of this study proved, also, that the detached NP in LD and RD would be different in terms of their relative identifiability. It was found that the detached NP in RD is more identifiable comparing with the detached NP in LD, while LD is mainly used to introduce possible topics which have not been established as topic in that given context.
Keywords: information Structure, dislocation, Argument, resumptive pronouns, southern Kurdish -
نشریه علم زبان، پیاپی 11 (بهار و تابستان 1399)، صص 351 -386
هدف پژوهش حاضر بررسی فرایند مضاعف سازی واژه بستی و پیامدهای آن برای نحو زبان بر اساس داده هایی از کردی کلهری است. به عبارت دیگر، مساله این است که آیا مضاعف سازی واژه بستی حالت غالب در کردی کلهری است یا اینکه این فرایند مانند بسیاری از زبان های دیگر منجر به منفک شدن گروه اسمی از درون بند و خروج آن به سمت چپ یا راست می گردد. تبیین تفاوت بین وند و واژه بست نیز از اهداف دیگر این پژوهش است. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر ارایه استدلال جهت بررسی رابطه بین مضاعف سازی واژه بستی و ساخت نحوی در کردی کلهری است. این پژوهش عمدتا بر اساس چارچوب ارایه شده در اسپنسر و لوییز (2012) انجام گرفته است. برای گردآوری داده ها، از شیوه میدانی، مشاهده، مصاحبه و مراجعه به منابع کتابخانه ای، اقدام به جمع آوری داده ها شده است. نتایج نشان داد که فرایند مضاعف سازی واژه بستی به صورت محدود در کردی کلهری مورد استفاده قرار می گیرد. در مقابل، برای اجتناب از حضور هم زمان واژه بست و گروه اسمی مرتبط با آن، گویشوران کردی کلهری اغلب به ساخت نحوی خروج به چپ یا راست متوسل می شوند و به این ترتیب، گروه اسمی (مفعول صریح) را از ساختار موضوعی جمله خارج می کنند.
کلید واژگان: واژه بست, مضاعف سازی, خروج, پسوند, پی بست, کردی کلهریThe present study aimed at investigating clitic doubling in Kalhori Kurdish. The implications of clitic doubling for Kurdish syntax were also investigated. In other words, it was attempted to find whether clitic doubling is a common feature of this language variety or it leads to some syntactic operations including (left or right) dislocation of NP arguments. Another implication of this study is to shed light on the distinction made between (inflectional) affix and clitic. The present study was a descriptive- analytic one in which many arguments were presented to deal with the nature of the relationship between clitic doubling and syntactic structure in Kalhori Kurdish. Theoretically, the present study was mainly based on the Spenser and Luis (2012). Observation, interview and field work were employed to collect the required data. The results indicated that clitic doubling is not a preferred process in Kalhori Kurdish. Instead, Kurdish speakers prefer to dislocate (to right or left) the relevant NP in the sentence to prevent both clitic and its related NP simultaneously.
Keywords: clitic, doubling, dislocation, suffix, enclitic, Kalhori Kurdish -
پنهان نگاری علم و هنر پنهان سازی وجود ارتباط است، بدین صورت که با پنهان کردن اطلاعات در یک رسانه دیجیتال وجود ارتباط از دید فرد متخاصم پنهان می ماند. پنهان نگاری در ضرایب تبدیلات فرکانسی و به صورت خاص تبدیل کسینوس گسسته (DCT)، به دلیل قابلیت کشف کمتر، یکی از رایج ترین و فعال ترین حوزه های پنهان نگاری در میان محققان است. اما اکثر روش های موجود در این حوزه از جاسازی مستقیم در ضرایب DCT استفاده کرده اند. هدف اصلی روش پیشنهادی در این مقاله، پیشنهاد یک بستر جاسازی متفاوت در این حوزه است. در روش پیشنهادی جاسازی در مقدار اختلاف زوج ضرایب حاصل از تبدیل DCT انجام می شود. جاسازی به نحوی انجام می شود که گیرنده می تواند با محاسبه اختلاف مقدار زوج-های همسایه، داده را به صورت کامل استخراج کند. روش پیشنهادی یک روش تطبیقی محسوب می شود، زیرا تعداد بیتهای قابل جاسازی در هر زوج ضریب متغیر و وابسته به مقدار اختلاف آن ها است. نتایج آزمایش های مختلف نشان می دهد روش پیشنهادی با حفظ کیفیت تصویر استگو در حد مطلوب و داشتن یک ظرفیت جاسازی معقول، احتمال کشف کمتری در برابر حملات پنهان شکنی موجود دارد.کلید واژگان: پنهان نگاری, پنهان شکنی, تصویر, تبدیل کسینوس گسستهSteganography is the science and art to conceal the existence of communication, by hiding information in a digital media, the existence of communication is hidden from the enemy's point of view. steganography in the frequency transform coefficients and in particular the discrete cosine transform (DCT), due to its low detection capability, is one of the most common and active areas of steganography among researchers. But most of the methods in this area have used embedding directly in the DCT coefficients. The main purpose of the proposed method in this paper is to suggest a different embedding platform in this field. In the proposed embedding method, the DCT transformation coefficients are coupled and embedding is on the difference value of each couple. The embedding is done in such a way that the receiver can extract the data completely by calculating the difference in the value of the neighboring pairs. The proposed method is an adaptive method because the number of embedded bits in each pair of coefficients is dependent on the difference between them. The results of various experiments show that the proposed method, with the preservation of the quality of the stego image at a desirable level and having a reasonable embedding capacity, is less likely to be detected in relation to the existing steganalysis attacks.Keywords: Steganography, Steganalysis, image, Discrete Cosine Transform
-
مقدمه
دیابت نوع 2 یکی از بیماری های مزمن است که اثرات جسمی و روانی عدیده ای برای فرد به دنبال دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسیاثربخشی مقابله درمانگری بر نشانگرهای روانشناختیبیماراندیابتینوع 2 انجام گرفت.
روشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش -پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه ی آماری بیماراندیابتی دارای پرونده پزشکی در مرکز دیابت شهر کرمانشاه در سال 1395 بود. از میان این بیماران 40 نفر با توجه به معیارهای شمول و به روش دردسترس انتخاب و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. بیماران پرسشنامه راهبردهای مقابله ای فولکمن-لازاروس، رویدادها و تغییرات زندگی خانوادگی (FILE) و فرم کوتاه کیفیت زندگی بیماران دیابتی (DQOL-BCI) را تکمیل نمودند.
یافته هانتایج نشان داد مقابله درمانگری به صورت معناداری منجر به افزایش کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله جستجوی حمایت اجتماعی، مسئله گشایی برنامه ریزی شده، ارزیابی مجدد مثبت و کاهش استرس و دوری گزینی و خویشتنداری در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (01/0˂Pو 05/0˂P)؛ اما نتایج حاکی از آن بود که در متغیر راهبرد مقابله ای گریز-اجتناب، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه وجود ندارد (05/0<P).
نتیجه گیریبر اساس نتایج می توان گفت که مقابله درمانگری می تواند در کاهش استرس، ارتقاء کیفیت زندگی و مهارت های مقابله ای، مبتلایان به بیماری های مزمن نظیر دیابت، اثرگذار باشد.
کلید واژگان: مقابله درمانگری, استرس, کیفیت زندگی, راهبردهای مقابله ای, دیابت نوع 2Objectivetype II diabetes is one of the chronic illnesses with various physical and psychological effects for patient. The purpose of the present research was to study the effectiveness of coping therapy on psychological markers (Stress, quality of life and coping strategies) in type II diabetic patients.
MethodIt was a semi-experimental research with pre-test, post-test, control group and follow up test. The population of the research includes all diabetic patients with registered medical records in diabetes center of Kermanshah in 2016. 40 individuals were selected by available and random sampling in experimental and control group (20 individuals per group). They have completed coping strategies questionnaire of Folkman- Lazarous, family life incidents and changes (FILE) and short form of diabetic patients' quality of life (DQOL-BCI).
FindingsData was analyzed by SPSS-20 and the results showed that coping therapy significantly increases the quality of life, adhere to treatment, coping strategies, social support, planned problem-solving, positive reevaluation, stress reduction and continence in experimental group than control group (p<0.01, p<0.05). however, the results indicated that there is no significant difference in the variable of escape-avoidance coping strategies between experimental and control group (p>0.05).
Conclusionaccording to the results, it can be said that coping strategies may reduce the problems of patients with chronic illnesses such as diabetes.
Keywords: Coping therapy, stress, Quality of Life, Coping Strategies, Type II Diabetes -
ترب اسبی به دلیل داشتن نرعقیمی، بذر کمی تولید کرده که بذرهای تولیدی نیز دارای جوانه زنی پایینی هستند. از این رو ازدیاد آن با قلمه ریشه انجام می شود که آن نیز با محدودیت تعداد پایه مادری مناسب روبرو است. بنابراین ازدیاد انبوه این گیاه از طریق کشت بافت اهمیت ویژه ای دارد. این آزمایش با هدف دست یابی به بهترین روش برای القای کالوس و تولید رویان های رویشی در دو محیط کشت B5 و NL، در دو فاز جامد و مایع طی سال های 97-1395 در آزمایشگاه کشت بافت گروه علوم باغبانی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده در هر دو فاز محیط کشت جامد و مایع B5و NL، کالوس و رویان رویشی تولید شد. در بررسی کالوس زایی این پژوهش با توجه به سنجش از نظر کیفیت ظاهری و بررسی روند تشکیل کالوس، رشد و افزایش کالوس در کشت جامد نسبت به کشت مایع بیشتر بود. در محیط کشت جامد B5 حاوی دو میکرومولار kin (کنیتین) و یک میکرومولار 2,4-D (توفوردی) بهترین نتیجه در کالوس زایی به دست آمد. نتایج حاصل از رویان زایی ترب اسبی نشان داد که تعداد رویان ها در مراحل کروی، قلبی، اژدری و در نهایت تعداد کل رویان ها در محیط کشت B5 حاوی یک میکرومولار 2,4-D نسبت به محیط کشت NL حاوی یک میکرومولار IAA (ایندول استیک اسید) بیشتر بود. بهینه سازی رشد رویان های رویشی، در گیاهانی که از لحاظ جوانه زنی بذر با مشکل مواجه اند و یا دوره رشد طولانی دارند، در راستای ازدیاد بسیار مهم است. با توجه به موفقیت تولید رویان های رویشی ترب اسبی، نتایج این تحقیق می تواند نویدبخش امکان تولید و ازدیاد آسان این گیاه در مدت زمان کوتاه تر باشد.
کلید واژگان: القای رویان رویشی, کنیتین, محیط کشتBackground and ObjectivesHorseradish has a male sterility that produces a small amount of seed with a low germination. It then propagates with root cuttings, which is also subject to a limited number of mother rootstocks. Therefore, the mass proliferation of this plant is important through tissue culture, especially somatic embryogenesis protocols. Somatic embryogenesis is a method to develop embryo via plant somatic cells during in vitro culture. The purpose of the present experiment is to find the best method for callus and somatic embryogenesis inducing horseradish, which is carried out in two B5 and NL media in both solid and liquid phases.
Materials and MethodsThis research was carry out in the tissue culture lab of the department of horticultural sciences at gorgan university agricultural sciences and natural resources from 2016 to 2019. Calli are developed on callus induction media (B5 + 1 µM 2,4-D + 2 µM kin, NL + 1 µM IAA + 2 µM kin), and then transferred to somatic embryo induction phase (B5 + 3 µM 2,4-D + 4 µM kin, NL + 3 µM IAA + 4 µM kin) for 8 weeks. Elimination of IAA, 2,4-D and kin from induced calli done onto realization phase, and globular, heart and torpedo embryos observed 4 weeks later.
ResultsBased on the results, the best surface sterilization was achieved by 70% ethanol for 30 seconds and 70% aqueous sodium hypochlorite (v/v) for 60 minutes. The callus and somatic embryo were observed in both solid and liquid B5 and NL media. In the study of callus induction, according to the measurement of appearance quality and the process of callus formation, the growth and increase of callus in solid phase are higher than that of liquid phase. The highest callus induction record is seen in solid B5 medium containing 2 µM Kin and 1 µM 2,4-D. Generally, calli on embryo induction phase are bright green to yellowish and compact consisting of separate clusters of somatic embryonic cells. The results of somatic embryogenesis revealed that globular, heart, torpedo and total embryos in B5 containing 1 µM 2,4-D are more than NL containing 1 µM IAA.
DiscussionOptimizing the growth of somatic embryos is important for mass propagation of plants that face problems in seed germination or have a long growth period. Due to the success of the production of horseradish somatic embryos, the results of this experiment can provide the possibility of production and propagation of horseradish plants in a short time. Further studies are required to determine the somaclonal variation of horseradish mature somatic embryos and plantlets.
Keywords: kin, Medium, Somatic embryo induction -
از مهم ترین پدیده هایی که همواره، ارتباطی تنگاتنگ با ادبیات داشته، شهر به عنوان عرصه حضور جامعه و زندگی اجتماعی است. بر این اساس در طول تاریخ ادبیات، حضور آرمانشهرهای متعددی مشاهده می شود که گاه جنبه ادبی و رمانتیک و گاه جنبه واقع گرایانه و اجتماعی دارند. هدف این مقاله بازشناسی اندیشه آرمانشهری مدرن ایران در ادبیات داستانی دو دهه قبل از انقلاب اسلامی (سال های 1342 تا 1357) است که با تاکید بر اندیشه نادر ابراهیمی انجام می شود که در آن، جایگاه شهر و آرمانشهر در ادبیات، ویژگی ها و تحولات جامعه ایران با توجه به رویدادهای داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش با روش تحلیل گفتمان، برگرفته از نظریات لاکلا و موفه در رویکرد برساخت گرایی نظریه بازنمایی، در دوره زمانی مذکور به دلیل شرایط جامعه ایران، تحولات اجتماعی و دیدگاه انتقادی، انگاره مسلط «رجعت» دیده می شود که در نوشته های نادر ابراهیمی به شکلی ادبی و رمانتیک، به صورت «دلتنگی برای گذشته» رخ می نماید.کلید واژگان: آرمانشهر, مدرنیته, ادبیات داستانی, نادر ابراهیمی, تحلیل گفتمانAmong the most important subjects that have always been closely related to literature, is the city as the domain of society and social life. Accordingly, in the history of literature, there are numerous utopias that sometimes have a literary and romantic aspect and sometimes a realistic and social aspect. The purpose of this paper is to recognize the modern utopian notion in the fiction of two decades before the Islamic Revolution (from 1972 to 1977), which emphasizes Nader Ebrahimi's fiction in which the status of the city and utopia in literature, the characteristics and developments of Iranian society with regard to Internal and external events are investigated. In this research, based on the discourse analysis method, derived from Lacla and Mouffe's views on the constructivist approach to representational theory, in the mentioned period, due to the conditions of the Iranian society, social developments and critical perspectives, the dominant notion of "return" is noted which has appeared in the writings of Nader Ebrahimi in a Literary and romantic way, as a "nostalgia for the past".Keywords: utopia, Modernity, Fiction, Nader Ebrahimi, Discourse Analysis
-
به موازات تغییر در نظریه ها و فرضیه های متفاوت علوم گوناگون، پژوهش علمی و روش های آن نیز در مسیر تکاملی خویش پیچیده تر میشود. روش تحقیق در هر پژوهشی میتواند بر دستاوردهای حاصل از تحقیق و اعتبار آنها بسیار تاثیرگذار باشد. از جمله روش های تحقیق کیفی که از رویکردی استقرایی بهره میگیرد، روش تحقیق نظریه زمینه ای است. این روش از داده های خام آغاز شده و به سمت شکل گیری نظریه پیش میرود. در حال حاضر روش مذکور مورد استقبال رشته های مختلف علمی قرار گرفته است. آنچه در این میان حایز اهمیت است، نحوه اجرا و عملیاتی کردن روش نظریه زمینه ای در طول پژوهش و فرآیند تحقق آن میباشد. بنابراین، هدف از این مقاله بازشناسی ابعاد گوناگون نظریه زمینه ای و روش به کارگیری آن به صورت عملیاتی از طریق توضیح روش در یک نمونه انجام شده، است تا فرآیند تحقق روش مذکور به روشنی ادراک گردد. براین اساس نخست، برخی مفاهیم ابتدایی، اجزاء، پارادایم و معرفت شناسی غالب در آن مطرح و سپس فرآیند پژوهش مبتنی براین رویکرد، شامل شیوه های گردآوری و تحلیل داده ها، ابزار پژوهش، شیوه های تحلیل داده ها، طراحی مدل و ارایه نظریه بیان میگردد. همچنین، شیوه های مدیریت داده ها، اعتبارپذیری و قابلیت کاربرد و اخلاق در پژوهش توضیح داده میشود. در طول مقاله و در هرقسمت، یک نمونه پژوهش موردی مدنظر با موضوع »بازشناسی مفهوم سکونت در سکونتگاه های غیررسمی و با مورد پژوهی مرتضی گرد« مبتنی بر این روش معرفی و به فراخور هر بخش خاص، به تفصیل، بررسی میگردد تا تحقق عملیاتی روش نظریه زمینه ای به وضوح درک گردد. در آخر، جمع بندی اجرای روش نظریه زمینه ای در جدول انتهای نوشتار آورده شده است. مهمترین مراحل تحقق روش مذکور، با تاکید بر نمونه پژوهشی مورد بررسی، با فرض هم پوشانی بعضی مراحل و خاصیت تعاملی آنها که در شکل 6 نشان داده شده است، عبارتند از: مرور پیشینه نظری، روشن شدن جغرافیای موضوع، تدقیق پرسش های پژوهش، انجام و کدگذاری مصاحبه های آزمایشی، بررسی وجود و تدقیق پدیده، تدوین راهنمای اولیه، نمونه گیری براساس نیاز داده، حساسیت نظری، نمونه گیری نظری، انجام مشاهده از یک فرآیند در جریان، کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری گزینشی، مقایسه مداوم، پرسش از داده ها، مرور یادداشت های تحلیلی، ارایه نظریه و اعتبارسنجی آن.
کلید واژگان: نظریه زمینه ای, نگرش عملی, مورد پژوهی, تحقیق کیفیAs research on different theories and hypotheses of different sciences unfolds, scientific research and its methods become more complex in its evolutionary path. The research method in any research can be very influential on the research results and their validity. One of the methods of qualitative research that uses inductive approach is grounded theory research method. This method starts from the raw data and goes towards forming the theory. At present, this method has been welcomed by various disciplines. What is important is how the underlying theory is implemented and operationalized during the research and its realization process. Therefore, the purpose of this paper is to recognize the various aspects of the underlying theory and to apply it operationally by explaining the method in a sample so that the process of realization of the mentioned method can be clearly understood. First, some basic concepts, components, paradigms and epistemologies are introduced and then the research process based on this approach, including data collection and analysis methods, research tools, data analysis methods, model design and theory presentation, is presented. The methods of data management, validity, and usability and ethics of the research are also explained. Throughout this article and in each section, a case study with the theme of "Recognizing the Concept of Residence in Informal Settlements and Case Study of Mortezgerd Village" is introduced based on this method and is reviewed in detail by each specific section, until the practical realization of the theory method is investigated. The context is clearly understood. Finally, a summary of the implementation of the underlying theory approach is given in the last table. The most important steps in realizing the above method, emphasizing the research sample under consideration, assuming some overlap and their interactive properties as shown in Figure 6, are: theoretical background review, geographical clarification of the topic, in-depth research questions, conducting and coding of experimental interviews, Existence and Determination of Phenomenon, Initial Guide Formulation, Data Needed Sampling, Theoretical Sensitivity, Theoretical Sampling, Observation of a Process in Flow, Open Coding, Axial Coding, Selective Coding, Continuous Comparison, Data Query, Review of Analytical Notes, Presentation of the theory and its validation.
Keywords: Grounded Theory, Practical Approach, Case Study, Qualitative Research -
مجله صفه، پیاپی 87 (زمستان 1398)، صص 59 -84
سکونت داشتن، یعنی متعلق بودن به یک مکان حقیقی و سکنی گزیدن با مفاهیم کیفی آن، از شروط مقدماتی انسان بودن است؛ لیکن یکی از معضلاتی که شهرهای امروزی با آن روبه رو هستند، خیل مردمی است که به آنها هجوم آورده اند، بدون توان تهیه مسکن مناسب و باکیفیت. ایشان از این راه به تغییر فضا مبتنی بر نیاز خود برمی خیزند و در بستر فضایی موجود، مسکن خود را منطبق بر نیازها و احتیاجات بنا می کنند و شیوه سکونت خویش را بر فضا حاکم می گردانند. شناسایی چگونگی تحقق امر سکونت، به دلیل اهمیت مفهوم سکونت و گسترش روزافزون سکونتگاه های خودانگیخته در شهرها، ضروری به نظر می رسد، تا بتوان پایه های علمی روشنی برای برنامه ریزی منطبق بر واقعیت زندگی در اسکان های مذکور ایجاد کرد. بر این مبنا، در نوشتار پیش رو، به شناسایی ویژگی ها و مولفه های مفهوم و شیوه سکونت در سکونتگاه های خودانگیخته بر اساس ارزیابی و تحلیل تجارب پژوهشی مرتبط با موضوع پرداخته می شود. ماهیت مقاله بازشناسی تجربه زیسته مردم در سکونتگاه های خودانگیخته از منظر مولفه های مفهوم و شیوه سکونت به لحاظ کیفی، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس روش استدلال منطقی علمی است و گردآوری داده ها از طریق روش اسنادی و مطالعات کتابخانه ای و تحلیل آن بر اساس روش تحلیل محتوا صورت است. ابتدا مفهوم سکونت، ارتباط آن با فرهنگ، اسکان خودانگیخته، و خصیصه های آن شناسایی و سپس پژوهش های پیشین مرتبط، که یافتن آن ها ماحصل جست وجویی طولانی و گسترده در پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی بوده است، بررسی و تحلیل می گردد. در انتها، با بررسی و تحلیل تجاربی در کشورهای کاستاریکا، اندونزی، فلسطین اشغالی، اسپانیا، مصر، برزیل، مکزیک، و پاکستان، مولفه ها و ویژگی های مفهوم سکونت در سکونتگاه های خودانگیخته معرفی می شود. نتایج حاکی از امتداد و استمرار رفتارهای مرتبط با امر سکونت در فضاهای عمومی سکونتگاه های مذکور بر اساس ویژگی ها و محدودیت های منحصر به فرد موجود در آن ها است که سرمایه اجتماعی و هویت جمعی زیادی را با خود به همراه دارد. رفتاری که ساکنان را همچون خانواده ای بزرگ با تعاملات اجتماعی بسیار قوی کنار هم نگه می دارد، حس حمایت مقاومتی را تحقق می بخشد، و به افراد در دستیابی به اهدافشان در مقابل پس زدگی های جامعه بزرگ تر، موانع، مشکلات، و راه دشوار پیش رو یاری می رساند. بنابراین، مولفه های تجلی دهنده مفهوم سکونت بر مبنای تحلیل های انجام شده چنین هستند: هویت جمعی فضامحور، این همانی فضایی، اجماع گروهی مبتنی بر اندیشه ورزی جمعی، امنیت درونی، جدایی گزینی فضایی، سرمایه اجتماعی گروهی، امنیت تصرف، فرهنگ تلفیقی (قرابت فرهنگی)، رضایتمندی سکونتی بالاتر، قدرت اجتماعی، فضای جمعی درون گرا، شفافیت مناسبات درون گروهی، اعتماد اجتماعی، پویایی فرهنگی، و همبستگی فضایی.
کلید واژگان: مفهوم سکونت, شیوه سکونت, سکونتگاه های خودانگیخته, تحلیل محتواSoffeh, Volume:29 Issue: 87, 2020, PP 59 -84To dwell means belonging to a real place, with dwelling and its qualitative concepts being among prerequisites of humanity. One of the impasses of contemporary cities, however, is the influx of people incapable of acquiring proper, quality dwellings, and thereby altering existing spaces to suit their needs with their own dwelling styles prevailing. Because of the importance of the concept of dwelling and the increasing growth of self-grown dwellings, and in order to establish clear scientific bases for the realistic planning of such dwellings, it is necessary to study how dwellings are realised. The present text, therefore, is after identifying the characteristics and aspects of dwelling concepts and methods in self-grown dwellings based on research experiences in this field.
The paper is based on a fresh qualitative recognition of the aspects and styles of the lived experience of people living in these dwellings, using a descriptive-analytical method based on logico-scientific reasoning. It starts with a study of the concept of dwelling, its relation with culture, self-growing dwelling and its characteristics. It then continues with a thorough study of relevant researches in Costaricca, Indonesia, the Occupied Palestine, Spain, Egypt, Brazil, Mexico, and Pakistan, through which the concept of self-grown dwelling is introduced. The results show a consistency in dwelling-related behaviours and public spaces of these cases, which is based on their unique characteristics and limits, yielding social assets and collective identities, holding dwellers together like a big family with strong social solidarity, stimulating a sense of support, and helping individuals achieving their goals against the burdens imposed by the greater society. The analyses of the research finds the following as implicating the concept of dwelling: the spatially oriented collective identity, spatial identification, collective wisdom based on consensus, domestic security, spatial isolationism, the collective social asset, the security of occupation, cultural fusion, higher dwelling satisfaction, social power, introvert collective space, the transparency of inter-group relations, social trust, cultural dynamism, and spatial association.Keywords: The concept of dwelling, Dwelling style, Self-grown dwellings, Content analysis, Cairo -
مقدمه و اهداف
در میان رویکردهای نظری مربوط به لکنت، توافق عمومی بر سر این مسئله وجود دارد که لکنت به چندین عامل مرتبط با گفتار از جمله تنظیم هیجانات و عواطف نسبت داده می شود. بر همین اساس، نظریه پردازان مختلف به اهمیت نقش نگرش منفی به گفتار و توانایی های گفتاری در شروع، وقوع و پیشرفت لکنت اشاره می کنند. ضمن اینکه فرهنگ یک گروه می تواند بر نگرش افراد به گفتار تاثیرگذار باشد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی نگرش دانش آموزان دارای لکنت رشدی 8 تا 15 ساله شهرستان بابل و سپس بررسی فاکتورهای سن و جنس بر نگرش ارتباطی آنها می باشد.
مواد و روش هامطالعه توصیفی و مقطعی حاضر بر روی 261 دانش آموز دارای لکنت که به روش نمونه گیری چندمرحله ای از میان دانش آموزان شهر بابل انتخاب شدند، انجام شد. پس از معرفی نمونه ها، تحلیل فراوانی ناروانی و سپس تشخیص لکنت رشدی، آزمون نگرش ارتباطی (CAT) بر روی هر شرکت کننده اجرا شد و نمره نگرش (نمرات 1 تا 35) هر فرد به دست آمد.
یافته هایافته ها نشان داد میانگین نمره نگرش دانش آموزان دختر و پسر دارای لکنت به ترتیب 46/7±5/22 و 98/7±71/22 به دست آمد که در طبقه نگرشی متوسط می باشد. همچنین، نمره نگرش دانش آموزان دارای لکنت بین دو جنس و در 8 گروه سنی تفاوت معناداری نداشت (P>0.05). در مورد تاثیر همزمان این دو متغیر بر نمره نگرش، تفاوت معناداری در نمره نگرش دانش آموزان دختر و پسر در هر هشت گروه سنی وجود داشت (P=0.03).
نتیجه گیریبه نظر می رسد علی رغم اینکه میانگین نمره نگرش دانش آموزان شهر بابل در طبقه متوسط می باشد، اما نیاز برای طراحی و برنامه ریزی درمانی مربوط به نگرش های منفی نسبت به گفتار خصوصا در دانش آموزان 12 ساله دارای لکنت ضروری می باشد.
کلید واژگان: ارتباط, نگرش, لکنت رشدی, جنسBackground and AimsAmong the theoretical approaches to stuttering, there is a general agreement that developmental stuttering is attributed to several factors related to speech, including emotional regulation. Accordingly, different theorists point to the importance of the role of negative attitudes toward speech and speech abilities in the onset, occurrence, and developmet of stuttering. Considering that the culture of a group can influence the attitude to speech, the purpose of the present study was to investigate the communicative attitude of 8-15 year-old students who stutter (SWS) in Babol city and studying the effect of age and sex on their attitude scores.
Materials and MethodsThe current descriptive-analytical and cross-sectional study was performed on 261 individuals. The participants were students with stuttering who were selected via multi-stage sampling from among students in Babol city. First, the teachers introduced SWS and then their nonfluency frequency analysis was carried out. After comfirmation of stutter detection, communicative attitudes test (CAT) was performed on each participant and the attitude score of each person was obtained.
ResultsThe mean of attitude score of SWS girls and boys were 22.5±7.46 and 22.71±7.98, respectively. Attitude score of SWS had no significant difference between the two sexes and between eight age groups (p>0.05). Regarding the simultaneous effect of these two variables on attitude scores, there was a significant difference in the attitude score of male and female students in each eight age group (p=0.03).
ConclusionAccording to the results, although the mean score of attitude score in SWS is in the middle class, attention to the aspect of communicative attitude in assessing, treatming, and planning of SWS, especially in 12-year-old students, is important and necessary.
Keywords: Communication, Attitude, Developmental Stuttering, gender -
هدفپژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مقابله با استرس بر میزان کیفیت زندگی و سلامت روان خانواده افراد معتاد در حال ترک کلینیک پلاک اول تهران انجام شد.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده که جامعه آماری آن را کلیه افراد خانواده های معتادین ( شامل همسر،فرزندان بالای 18 سال و پدر و مادری که با فراد معتاد زندگی میکردند) در حال ترک مرکز ترک اعتیاد پلاک اول تهران به تعداد 120نفر در ماه های مهر،آبان؛آذر تشکیل داده اند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 92 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان واحد نمونه پژوهش حاضر انتخاب شده اند. آزمودنی های گروه آزمایش به 8 جلسه 90 دقیقه ای کلاس آموزشی دعوت شدند و آموزش مقابله با استرس را دریافت کردند و این در حالی است که گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند.یافته هابا استفاده از شاخص آماری تحلیل کوواریانس نشان داد که تاثیر آموزش مقابله با استرس بر میزان کیفیت زندگی و سلامت روان در سطح p<0/01 معنادار استنتیجه گیریآموزش شیوه های مقابله با استرس بر میزان کیفیت زندگی و سلامت روان خانواده های افراد معتاد در حال ترک موثر است.کلید واژگان: استرس, کیفیت زندگی, سلامت روان, اعتیاد, درحال ترکAimThe purpose of this study was to determine the effectiveness of stress coping training on the quality of life and mental health of addicted individuals leaving the clinic in Tehran.MethodsThe present study was a pilot study with pretest-posttest design with control group. The statistical population included all addicts families (including spouse, children over 18 years of age and parents and parents living with drug addicts). The first addiction trail of the first addendum center in Tehran was 120 people in October, November and December. Sample size based on the Morgan table, 92 people were selected randomly as the sample unit of the present study. The experimental group was invited to eight 90-minute sessions of instructional class and received stress coping training, while the control group did not receive any training.ResultsUsing covariance analysis, the effect of coping with stress on quality of life and mental health was significant at the level of p <0.01.ConclusionThe teaching of coping with stress is effective on the quality of life and mental health of families of addicted people who are leaving.Keywords: Stress, Quality of Life, Mental Health, Addiction, Leaving
-
فصلنامه نقش جهان - مطالعات نظری و فناوری های نوین معماری و شهرسازی، سال هشتم شماره 3 (پیاپی 23، پاییز 1397)، صص 179 -186مقدمهبوشهر بافت تاریخی ارزشمندی دارد که نمونه ای بسیار غنی از طراحی همساز با اقلیم از سطح کلان مکان یابی تا عناصر و جزییات معماری است.مبتنی بر چالش های اقلیمی در جهان معاصر بازکاوی نمونه هایی همچون بوشهر
می تواند زمینه هایی برای خلاقیت در طراحی شهری و معماری معاصر را فراهم آورد. با درنظرداشتن پیشرفت روزافزون تحلیل های اقلیمی، به بینشی نو در تحلیل فضاهای شهری و معماری در بافت تاریخی بوشهر نیاز است. شناشیر یکی از عناصر مهم در کارکرد اقلیمی، منظر و هویت بافت تاریخی بوشهر است که عمده مطالعات پیشین، این عنصر مهم معماری شهری بوشهر را بیشتر از دریچه پژوهش های توصیفی مورد بررسی قرار داده اند. هدف این نوشتار بازشناسی و تحلیل پارامتریک شناشیر برای روشن شدن علت وجودی آن از منظر تحلیل های کمی است. در این پژوهش، پس از بررسی مطالعات پیشین براساس روش تحلیل محتوا، تاثیر شناشیر بر جریان باد مبتنی بر دینامیک سیالات در نرم افزارهای فلوئنت و گمبیت مورد بررسی قرار گرفت. (CFD) محاسباتینتیجه گیریشناشیرها تاثیر قابل توجهی بر تغییر سرعت باد و تغییر جهت حرکت باد دارند. این تاثیر شناشیر را به عنوان فضای فراهم کننده آسایش حرارتی در بافت تاریخی بوشهر و شرایط اقلیمی خاص آن به ویژه در فصل های گرم
معرفی می کند. نتیجه این پژوهش در شناسایی دقیق کارکرد شناشیر می تواند بستری برای خلاقیت های طراحی متناسب با جریان باد در شهرهای ایران باشد.کلید واژگان: شناشیر, معماری بومی, بوشهر, فلوئنتNaqshejahan- Basic studies and New Technologies of Architecture and Planning, Volume:8 Issue: 3, 2018, PP 179 -186Bushehr has a valuable historical texture that is a very rich example of a coherent design with a climate from the macro level location to elements and architectural details. Based on the climatic challenges in the contemporary world, revising samples such as Bushehr can provide a basis for creativity in urban design and contemporary architecture. Given the ever-increasing advances in climate analysis, there is a need for a new insight into the analysis of urban spaces and architecture in the historical context of Bushehr. Senasir is one of the important elements in the climatic function, landscape and identity of the historical context of Bushehr. Most of the previous studies have considered this important element of Bushehr urban architecture from the sight of escriptive researches. The purpose of this paper is Senasir identifying and parametric analyzing to clarify its existential cause in terms of quantitative analysis. In this research, after studying the previous studies based on the content analysis method, the Senasir influence on the flow of winds based on Computational Fluid Dynamics (CFD) in Fluent and Gambit softwares has been investigated. Senasirs have a significant impact on wind speed and direction change. It introduces Senasir as a thermal comfort producer space in the historical context of Bushehr and its specific climatic conditions, especially in the warmer seasons. The result of this study in the accurate identification of the Senasir’s function can be the basis for design creativities tailored to the wind flow in cities in Iran.Keywords: Senasir, Local Architecture, Bushehr, Fluent -
زمینه و هدفآلرژن های موجود در محیط های بسته و منازل با توجه به تماس مداوم می توانند سبب ایجاد حساسیت شدید و دائمی شوند. در این مطالعه، فراوانی و یافته های بالینی شایع در بیماران حساس به آلرژن های داخل منزل بررسی گردید.روش بررسیدر این مطالعه پرونده کلیه ی بیماران با سابقه ی تست پوستی مثبت به حداقل یک آلرژن استخراج و طی معاینه ی حضوری و یا تماس تلفنی از نظر یافته های بالینی و مشکلات شایع تنفسی، پوستی و سایر اختلالات همراه ارزیابی شدند. سپس ارتباط بین یافته های فوق و تست پوستی با کمک نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.یافته هااز 502 بیمار با تست پوستی مثبت 406 نفر با رضایت نامه کتبی وارد مطالعه شدند. 195 نفر (48 درصد) نسبت به آلرژن های داخل منزل تست پوستی مثبت داشتند. در این بیماران 97 نفر (9/23 درصد) نسبت به مایت، 82 نفر (2/20 درصد) نسبت به کپک ها، 78 نفر (2/19 درصد) نسبت به سوسک، 51 نفر (6/12 درصد) نسبت به پر ماکیان و 31 نفر (6/7 درصد) به آلرژن گربه حساس بودند. در مقایسه، تنگی نفس در بیماران حساس به کپک به طور معنی داری بیشتر بود (01/0P=) .در بیماران حساس به هیره و کپک گرفتاری چشم ها به طور معنی داری کمتر بود (01/0P= و 02/0P=).نتیجه گیریدراین مطالعه واکنش تست پوستی به آلرژن های داخل منزل نسبتا بالا بود. لذا توجه به این آلرژن ها و آموزش اجتناب و کنترل این عوامل در داخل منزل، توصیه می شود.کلید واژگان: تست پوستی پریک, آلرژن های داخل منزل, هیره, کپک, سوسکBackground And ObjectiveThe allergens in the closed environments and at home because of the constant contact can cause severe and permanent allergies. In this study, the frequency and the clinical findings were evaluated in patients who were allergic to domestic allergens.Materials And MethodsIn this study, all the patients with a positive skin test to at least one allergy were extracted, and during the face-to-face examination or phone call, the clinical findings and common problems with respiratory, skin or other disorders were evaluated. Then, the relationship between the above findings and the skin test was analyzed by the SPSS software.ResultsFrom 502 patients with a positive skin test, 406 individuals were included in the study. 195 people (48%) inside the house had a positive skin test to domestic allergens. In these patients 97 (23.9%) were allergic to mite, 82 (20.2%) to molds, 78 (19.2%) to beetles, 51 (12.6%) to domestic birds feather and 31 (7.6%) were allergic to cat allergens. In comparison, the dyspnea was significantly higher in the mold-sensitive patients (P = 0.01). The eyes involvement was significantly less in patients sensitive to mite and mold (P = 0.01 and P =0.02 respectively).ConclusionIn this study, the skin test response to indoor allergens was relatively high. Therefore, attention to these allergens and training to avoid the occurrence of these factors and controlling them at home is recommended.Keywords: Prick skin test, Indoor allergens, Thyra, Mildew, Beetle
-
قطعات شیشه اکسی نیتریدی با ترکیب شیمیایی مختلف در سیستم SiO2-Al2O3-B2O3 به روش سل-ژل سنتز شد. پس از خشک شدن ژل های سنتز شده به صورت یکپارچه، به منظور ورود نیتروژن به شبکه ژل متخلخل و واکنش با شبکه سازهای موجود، گرمایش آن ها در اتمسفر آمونیاک در دما و زمان های مختلف انجام شد. بررسی میزان نیتریده شدن توسط آنالیزگر اکسیژن- نیتروژن و طیف سنجی مادون قرمز صورت پذیرفت. به منظور بررسی دمای انتقال به شیشه، دمای نرم شوندگی و ضریب انبساط حرارتی شیشه های سنتز شده از آزمون دیلاتومتری و برای بررسی تبلور از پراش پرتو ایکس استفاده شد. همچنین، سختی شیشه های سنتز شده با سختی سنج ویکرز ارزیابی شد. نتایج نشان داد که پس از عملیات حرارتی ژل خشک شده در اتمسفر آمونیاک، این ماده با کاتیون های شبکه ساز شیشه واکنش داده و وارد ساختار شیشه شده است. از سوی دیگر با افزایش زمان عملیات نیتریده کردن از 2 به 15 ساعت و همچنین افزایش مقدار اکسید بور و آلومینیوم در ترکیب شیشه، میزان نیتروژن وارد شده در ساختار شیشه اکسی نیتریدی تا 8/3 درصد وزنی افزایش یافت. نیتریده شدن در دماهایی که ساختار ژل کاملا متخلخل است بهتر صورت گرفته و ورود نیتروژن به شبکه باعث افزایش دمای نرم شوندگی دیلاتومتری در حدود 25 درجه سانتیگراد، رسیدن عدد سختی به 89/10 گیگاپاسکال و کاهش ضریب انبساط حرارتی آن از 6-1088/3 به 6-1039/3 در ترکیب بهینه شد. نتایج پراش پرتو ایکس نشان داد که نیتروژن همواره در شیشه باقی مانده و وارد فاز مولایت تبلور یافته از شیشه نمی شود.کلید واژگان: سل-ژل, اتمسفر آمونیاک, نیتریده کردن ژل, شیشه اکسی نیتریدیThe monolithic oxynitride glasses in SiO2-Al2O3-B2O3 system were synthesized using sol-gel method. The porous, dried gels were heated in flowing ammonia for different times and varying temperatures. The nitrogen content of the oxynitride glasses was determined using an oxygen-nitrogen analyzer. The chemical bonding state and properties of glasses were investigated by means of Fourier transform infrared spectroscopy, dilatometry, and Vickers hardness methods. The crystallization behavior of glasses was studied with X-ray diffraction. Spectroscopic evidence indicated that nitrogen was chemically dissolved in the glass network. The results showed that the chemical composition of the glass has an effect on the nitridation processes. The nitrogen content of the glasses was increased to 3.8% wt. by increasing the soaking time of nitridation from 2 to 15h. The dilatometric softening point temperature of the glasses was increased approximately 25°C, the micro-hardness value reached 10.89 GPa and thermal expansion coefficient was decreased from 3.88×10-6 to 3.39×10-6 after the nitridation process at optimal composition. The X-ray diffraction pattern of the glasses confirmed that nitrogen does not enter the crystalline phase.Keywords: Sol-Gel, Ammonia Atmosphere, Nitridation of Gel, Oxynitride Glass
-
زمینه و هدفآسیب ایاتروژنیک عصب راجعه حنجره نادر اما خوب شناخته شده و از عوارض خطرناک جراحی تیروئید، پاراتیروئید، کاروتید اندآرترکتومی، جراحی مهره گردن با رویکرد قدامی و پروسیجرهای توراسیک است. لارنگوسکوپی روشی تهاجمی و ناراحت کننده ای است، بنابراین یک روش غیر تهاجمی برای غربالگری تارهای صوتی معیوب مطلوب است. مطالعات قبلی نشان می دهند که حرکت تارهای صوتی در جنس و سنین مختلف، متفاوتند. این مطالعه برای ارزیابی کاربرد سونوگرافی به عنوان یک ابزار غربالگری برای یافتن حرکت تارهای صوتی آسیب دیده و مقایسه دو نمای سونوگرافی سوپرا تیروئید و ترنس تیروئید طراحی شده تا بیابیم که کدام نمای سونوگرافی برای مشاهده حرکت تارهای صوتی در جنس و سنین مختلف ارجح است.روش هادر این کارآزمایی بالینی 144 بیمار 15 تا 83 ساله شرکت داشتند. همه بیماران تحت سونوگرافی در دو نمای سوپرا تیروئید و ترنس تیروئید قرار گرفتند. در موارد جراحی های پرخطر برای آسیب تارهای صوتی شامل جراحی تیروئید، پاراتیروئید، کاروتید اندآرترکتومی، جراحی مهره گردن با رویکرد قدامی و پروسیجرهای توراسیک و در مواردی که در سونوگرافی تارهای صوتی قابل رویت بود ولی حرکت تارهای صوتی دیده نمی شد، در انتهایی عمل لارنگوسکوپی مستقیم انجام داده شد. برای ارزیابی دقت سونوگرافی، بعد از اتمام جراحی همه نتایج سونوگرافی را با روش لارنگوسکوپی مستقیم مطابقت دادیم.یافته هادر این مطالعه 144 بیمار با میانگین سنی 44 سال شرکت داشتند. کیفیت تصویر سونوگرافی در نمای ترانس تیروئید بهتراز سوپراتیروئید و در خانمها بهتر از آقایان بود و با افزایش سن کیفیت دید سونوگرافی کمتر می شد. در آقایان در هر دو نما و در خانمها در نمای سوپراتیروئید باافزایش سن وضوح تصویر کمتر بود و یافتیم که استفاده از water bath )با سونوگرافی دو بعدی و پروب خطی( کمکی در وضوح تصویر به ما نمی کند.بحث و نتیجه گیریسونوگرافی می تواند قدم اول ارزیابی تارهای صوتی بعد از اعمال جراحی با احتمال آسیب به حنجره باشد. کاربرد این روش در خانمها و بویژه در افراد غیر مسن نتایج مطلوب تری دارد.کلید واژگان: تارهای صوتی, سونوگرافی, راه هوایی, نمای ترانس تیروئید, نمای سوپرا تیروئیدBackgroundIatrogenic recurrent laryngeal nerve (RLN) injury is an uncommon but serious complication of Head and neck surgery and also thoracic procedures. laryngoscopy can be an invasive and uncomfortable procedure, therefore the use of sonography as an noninvasive method of screening patients for impaired vocal-cord mobility is desirable. The aim of this study was to assess the efficiency of ultrasonography as a screening tool for the detection of impaired vocal-cord movement and compare two sonographic view , supra thyroid and trans thyroid, to find the preferred view to observe the movement of vocal cord in different ages and sexes.MethodsIn this clinical trial 144 patients were evaluated. All patients underwent vocal cord sonography in two sonographic views; Trans thyroid and supra thyroid, before and after surgery. After high risk surgery for vocal cord damage like thyroidectomy, parathyroidectomy, Carotid endartrectomy, anterior approach of cervical spine fixation and thoracic procedures Patients underwent direct laryngoscopy. To assess accuracy of ultrasound, Trans cutaneous sonography findings were correlated with direct laryngoscopy findings after extubating. Vocal cord Paresis or palsy was defined as abnormal vocal cord movement during respiration.ResultsThe quality of sonographic images in trans thyroid view was better than the supra thyroid view. Comparing sexes the quality of sonographic images in women was better. Moreover aging diminished the quality of the image.ConclusionUltrasonography evaluation of vocal cord movement after high risk surgery seems to be an ideal and painless method for RLN injury screening. Application of this method particular in non elderly women, conveys to more favorable results.Keywords: vocal cord, ultrasonography, Trans thyroid view, supra thyroid view, airway
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.