سجاد واعظی منفرد
-
بررسی جستار وطن دوستی و سنجش اندازه وابستگی و پیوستگی هر یک از شاعران زبان فارسی به زادگاه و دیارشان می تواند موضوع ده ها پژوهش ادبی و اجتماعی باشد. سعدی و حافظ، دو سخنور بزرگ پارسی، بارها در ابیاتی دل انگیز از موطن خود با شیفتگی و شور بسیار نام برده اند و اشتیاقشان را به شیراز نشان داده اند. مولانا هرچند به خاک توجه و اهتمامی ندارد، به گونه ای دیگر و با آفرینش آثار نفیس معنوی به زبان فارسی، دلبستگی اش را به خراسان آشکار کرده است. در این نوشتار برای نخستین بار در پژوهشی واکاوانه و سنجشی، میهن خواهی در اشعار سعدی و حافظ و دلبستگی ایشان به زادگاهشان شیراز بررسی می شود و در این باره با مولانا قیاس شده اند؛ سپس ربط و نسبت وطن خاکی و وطن اصلی (عرفانی) در اندیشه و شعر ایشان بررسی شده است. پی جویی ماجرای وطن خواهی در سرودهای این سه چامه سرای بزرگ زبان فارسی، بازخوانی قصه زندگانی ایشان در پیوند با وطن و استقصاء در مسئله وطن در دو جانب وطن خاکی و موطن عرفانی (نشیمن علوی) با روش واکاوی سنجشی، رسالت این پژوهش است که درصدد است با بررسی ژرفانگر به نگرشی تازه و برایندی دقیق برسد.کلید واژگان: وطن, وطن خاکی, شیراز, خراسان, وطن اصلی, سعدی, حافظ, مولاناNumerous literary and social research studies explore the theme of homeland attachment and the emotional connections Persian poets have with their native lands. Saadi and Hafez, two eminent Persian poets, often express their fervent love for their hometown of Shiraz, reflecting their deep longing for it. In contrast, while Rumi does not focus extensively on his earthly hometown, he demonstrates a form of attachment to Khorasan through his significant spiritual works in Persian. This article presents, for the first time, a comparative evaluation of homeland love in the poems of Saadi and Hafez, highlighting their emotional connection to Shiraz, and contrasts this with Rumi’s perspective. It examines the relationship between earthly and mystical (spiritual) homelands in their poetry. By tracing expressions of homeland love in the works of these three poets and exploring their life stories in relation to both earthly and mystical concepts of homeland, this research employs evaluative inquiry to offer new insights into their perspectives on homeland attachment.
.Keywords: Homeland, Earthly Homeland, Shiraz, Khorasan, Original Homeland, Saadi, Hafez, Rumi -
در بازجست نجات شناسی قرآنی نخستین و چشمگیرترین مسئله ای که هر خواننده قرآن با آن روبه رو می شود، فراوانی آیاتی است که در آن واژگانی همچون «نجات»، «فلاح»، «فوز»، «سعادت» و... بازآورد شده و رهایی انسان را جان آویز پیام آوران الاهی نشان می دهد. ابن سینا که در نمط های پایانی اشارات و تنبیهات به عرفان و تصوف می پردازد، می گوید عارفان به یمن نفوس کامل خود و طی مقامات و درجات و انجام دادن ریاضات با هدف رام کردن نفس اماره، به عالم قدس گام نهاده و به سوی افکار لطیف و خواطر سازگار با امر قدسی کشیده شده اند. ارباب معقول با تاثیرپذیری از قرآن و عرفان، اندیشه رهایی را در آثار خویش کاویده و بازتاب داده اند. ابن سینا موشکافانه اصطلاحات صوفیه، درجات عارفان و ویژگی های ایشان را تقریر می کند و می توان او را اسوه حکمای پس از وی همچون سهروردی دانست. سهروردی نیز که خود گرایش های عمیق عرفانی دارد، در جایاجای یادگارهایش، آوای رهایی سر داده است. در این نوشتار با نگاهی فراگیر و پردامنه، اندیشه رهایی در سه گانه قرآن، عرفان و برهان بررسی و هم سنجی می شود. با این رویکرد و نگرش که گفته آسمانی، رازآشنایی و فرزانگی از هم جدایی ندارند، سخنان حکما در حق عارفان یاد شده و دیدگاه های قرآنی، عرفانی و برهانی درباره رهایی هم آهنگ و هم داستان شده اند.کلید واژگان: رهایی, قرآن, عرفان, برهان, حکمت, لقاءالله, خلاصIn reviewing the Quranic salvation, the first and most significant issue that every reader of the Quran faces is the abundance of verses in which words such as "salvation", "prosperity", "redemption", "happiness", etc. are mentioned, and the salvation of man is considered to be the main goal of the divine messengers. Ibn Sina, who deals with mysticism and Sufism in the final sections of the book Esharat wa Tanbihat (Signs and Punishments), says that mystics, with the help of their perfect souls and passing positions and degrees, and performing austerities with the aim of controlling Nafs Ammarah (inciting soul), have set foot in the holy world and have been drawn to subtle thoughts that are compatible with the sacred. Influenced by the Quran and mysticism, the scholars of intellectual sciences have explored and reflected the idea of salvation in their works. Ibn Sina scrupulously explains the terms of Sufism, the degrees of mystics and their characteristics, and he can be considered as a model for the scholars after him, such as Suhrawardi. Suhrawardi, who himself has deep mystical tendencies, has spoken of salvation everywhere in his relics. In this study, with a comprehensive and wide-ranging view, the idea of salvation in the triad of Quran, mysticism and conclusive argument is examined and compared. With this approach and attitude that the heavenly saying, the mystery of knowledge and wisdom are inseparable, this article mentions the words of the philosophers about the mystics and shows that the Quranic, mystical and argumentative views about salvation are all in harmony.Keywords: Salvation, Quran, Mysticism, Conclusive Argument, Wisdom, Meeting God, Redemption
-
خاستگاه نخستین اندیشه های عرفانی و نخستین مشایخ تصوف در ایران، سرزمین خراسان بزرگ بوده و اندیشه رهایی که لب تصوف و عرفان، و انگیزه و آماج بزرگ رهروان می باشد، در سخنان صوفیه و پیران خراسان بازتاب های گسترده ای داشته است. در پژوهش حاضر، تاریخ اندیشه رهایی در تصوف خراسان و سیر تطور اندیشه رهایی در سخنان و آموزه های پیران قدیم خراسان و قومس با روش واکاوی-سنجشی؛ که بر پایه بررسی سیر تاریخی و بهره گیری از متون دست یکم می باشد، واکاوی شده است.اندیشه رهایی از دنیا در نخستین تجارب زاهدانه خراسان و قدمای معنویت خراسان تا زمان مولانا دیده می شود و همواره یک اصل مسلم در نزد تمام ایشان بوده است. اما اندیشه رهایی از خود و مرگ در زندگی با واژگانی همچون نیستی، فنا و بقا، خلاص، خودی و بیخودی، مرگ و تولد دوباره، و نواهای جذبه آمیزی همچون سبحانی و اناالحق همپوشی دارد. سیر تاریخی و گشت و گذر معنوی اندیشه رهایی در عرفان خراسان از رهایش و آزادی مبتنی بر زهد، عبادت و ریاضت آغاز می گردد و در رهگذر تطور و گسترش خود به رهایی عاشقانه (راه عشق) و فنای عاشق در معشوق می رسد.
کلید واژگان: عرفان, تصوف, رهایی, عرفان خراسان, پیران خراسانThe quest for liberation is one of the queries that has been widely reflected in the sayings of Sufism and the elders of Khorasan. In this research, the issue of emancipation, which has been addressed in several verses of the Qur'an and on the other hand has been the concern of the people of knowledge and the wise master in different times and places, is studied in the important mystical school and region of Khorasan. After stating the introductory topics and generalities of the subject, we examine the history of the idea of liberation in Khorasan Sufism and the evolution of the idea of liberation in the words and teachings of the ancient elders of Khorasan and Qoms.The idea of liberation from the world is seen in the first ascetic experiences of Khorasan and the forefront of Khorasan spirituality up to the time of Rumi and has always been an indisputable principle for all of them. But the idea of self-liberation and death in life overlaps with words such as nothingness, annihilation and survival, liberation, self and unconsciousness, death and rebirth, and fascinating songs such as Sobhani and Ana al-Haq. The historical course and spiritual journey of the idea of liberation in Khorasan mysticism begins with liberation and freedom based on asceticism, worship and austerity, and through its evolution and expansion reaches romantic liberation (the way of love) and the destruction of the lover in the beloved.
Keywords: Mysticism, Sufism, liberation, Khorasan Mysticism, Khorasan Elders -
پیشینه شناسی و دیرین شناسی گرامی داشت پیشوایان امامیه در عرفان کهن خراسان: تطبیق و تقریب تصوف و تشیعدوازده امام، نماینده نما و نهان «ولایت»، و چشمه مهر و دانایی، افزون بر پیشوایی همگانی و جانشینی رسول (ص)، الگوهای زیست معنوی و نمایندگان درون گرایی اسلامی نیز بوده اند، بدان گونه که دلبستگی به آل احمد (س) کلیدواژه همه طریقت های عرفانی، به ویژه عارفان خراسان بوده و آموزه های ایشان، یکی از سرچشمه های بنیادینی است که مکتب عرفانی خراسان را بر پای داشته است. در پژوهش پیش رو کوشیده ایم با آوردن گواه های انبوه از یادگارها و نوشته های دیرمان مکتب خراسان و قومس، و بازخوانی سخنان پیران خراسان به روش واکاوانه (تحلیلی)، ارج نهادن و گرامی شمردن نبیره زهرا (س) و دلبستگی و سرسپردگی به پیشوایان تشیع را استوار کنیم؛ نوعی راستی پژوهی با گواهی های تاریخی که از یک سو از انگیزه های گرایش ایرانیان به تشیع پرده برمی دارد و از سوی دیگر نزدیکی بیشتر تشیع و تصوف (عرفان) را می نمایاند. وارسی تاریخی پیوند معنوی پیران و عارفان خراسان با امامان شیعه (ع)، نشان دهنده سیری تاریخی از تشیع محبتی تا تشیع اعتقادی و کلامی، و استمرار معنویت آل زهراء در اقلیم خراسان و عرفان این سرزمین است.کلید واژگان: تصوف, تشیع, عرفان, امامان شیعه, مکتب خراسان, پیران خراسان, عرفان خراسانThe twelve Imams, the visible and hidden representatives of the divine guardianship, and the source of love and wisdom, in addition to the general leadership and succession of the Prophet (S), have also been the role models of spiritual life and representatives of Islamic introversion, so that attachment to them is the key to all mystical paths, especially the mystics of Khorasan. Their teachings are one of the fundamental sources that established the mystical school of Khorasan. In the present research, we try to establish the honor and respect of Zahra's (AS) descendants and the attachment and devotion to the Shiite leaders by bringing a lot of evidence from the relics and ancient writings of Khorasan and Qumis schools and re-reading the words of Khorasan elders in an analytical way. A kind of fact-finding with historical evidence, on the one hand, can reveal the motives of Iranians' tendency towards Shiism and on the other hand, can show the closeness between Shiism and Sufism (mysticism). The historical examination of the spiritual connection of the elders and mystics of Khorasan with the Shiite Imams (AS) shows the historical current from love-based Shiism to doctrinal and theological Shiism and the continuation of the spirituality of the descendants of Zahra and mysticism in KhorasanKeywords: Sufism, Shiism, mysticism, Shiite Imams, khorasan school, Khorasan Elders, Khorasan mysticism
-
در بررسی تاریخ ادبیات فارسی تا پیش از قرن هفتم، اسامی گروهی از بزرگان ادب فارسی همچون کسایی، فردوسی، سنایی، قوامی رازی، ناصرخسرو و... را در زمره شیعه آل عبا مشاهده می کنیم. شیعت حیدر (مرتضی) در قرن هفتم بیشتر می شوند و در پی آن پیوندهای مذهب امامیه و ادبیات فارسی در قرن هفتم و هشتم استوار می شود. این نوشتار با روش دسته بندی، توصیف و تحلیل داده ها و سرانجام بررسی ژرفانگر (روش واکاوی سنجشی) زمینه ها و نشانه های تشیع را در سرایندگان پارسی سده های هفتم و هشتم می کاود، و گرایش های امامی سعدی و حافظ را بازمی جوید و در خلال واکاوی اندیشه های شیعی در ادبیات فارسی آن روزگاران و امعان نظر در سروده های سعدی و حافظ، با اقامه سه دلیل در صدد است به برآیند دقیقی برسد. در پایان این بررسی با استشهاد به مصادر متقدم، مبرهن و مدلل می شود که سده های هفتم و هشتم، نگرنده شوقی فراگیر به تشیع در ایران و فارس، و خیزابی بلند در اتصال و اتحاد پیروان آل یاسین با ادب فارسی هستیم. حاصل آنکه، شمار شاعران شیعی یا متشیع رو به افزونی می رود. با ثابت شدن این حقیقت تاریخی، بازنگری دقیق و موشکافانه ای درباره مذهب سعدی و حافظ انجام می شود. در فرجام و ختام پژوهش، گرایش های شیعی این دو شاعر بزرگ پارسی که از جان، محب آل رسول و فرزندان فاطمه (س) هستند و دست بر دامان رسول و آل او می زنند، آشکار می شود.کلید واژگان: تشیع, ادبیات فارسی, سعدی, حافظ, قرن هفتم, قرن هشتمStudying the history of Persian literature before the seventh century, we find the names of a group of great Persian writers among the Shiites, such as Kasaei, Ferdowsi, Sanai, Ghavami Razi, Naser Khosrow, etc. Heydar (Morteza) Shiites increased in the seventh century, and after that, the links between the Imami religion and Persian literature were strengthened in the seventh and eighth centuries. By classifying, describing, analyzing the data, and finally examining in-depth (analytical method), this article discusses the contexts and signs of Shiism in Persian poets of the seventh and eighth centuries and seeks the Islamic tendencies of Saadi and Hafez. The research also tries to reach a precise conclusion by presenting three arguments while analyzing the Shiite teachings in the Persian literature of that time and paying close attention to the poems of Saadi and Hafez. At the end of this review, citing earlier sources, it becomes clear and reasoned that in the seventh and eighth centuries, there was widespread enthusiasm for Shiism in Iran and Persia as well as a long leap in connecting the followers of the Imams with Persian literature, due to which the number of Shiite poets or Shiite-looking poets increased. By proving this historical fact, a careful and meticulous review of the religion of Saadi and Hafez is made, and finally, the Shiite tendencies of these two great Persian poets are revealed, the poets who are deeply in love with the Prophet's family and the descendants of Fatima (AS) and resort to the Prophet (S) and his household.Keywords: Shiism, Persian literature, Saadi, Hafez, seventh century, Eighth Century
-
رهروان راه حق برای رسیدن به آرمان دل انگیز و فرجامین، ناگزیر باید از زینه ها و منازلی عبور کرده تا حقیقت غایی را شهود کنند و به اشراق و روشن شدگی دست یابند. عارفان مسلمان از این مقامات و اودیه که رهرو از بدایت تا نهایت زیر نظر خضر راه و هدهد هادی باید طی کند، با تعابیر و ساختارهای مختلف، اما معنای واحد سخن گفته اند. اگر در این منازل و میادین ناهم داستانی به چشم می خورد، یک دلیل آن استعدادهای مختلف رهروان و در نتیجه سلوک نایکسان ایشان است که باعث «اجمال و تفصیل» در بحث شده است؛ گروهی بر سبیل تنزل و جمعی دیگر بر سبیل ترقی این مقامات و منازل را تبیین کرده اند و روشن است که برای هر یک از مبتدیان، سالکان و محققان (منتهیان) راه و منهاج ویژه خود است که بدان روی می آورند. در این نوشتار، در گام نخست این زمینه با نگاهی فراگیر بررسی و سپس در گام دوم به گونه ای ویژه بر عطار نیشابوری درنگ خواهد شد و این زمینه بنیادین در شعر، اندیشه و آثار وی کندوکاو و هم سنجی می شود. عطار رهایی را در معنای نابود شدن و محو گشتن تفسیر می کند. وی همچون دیگر پیران نخستین خراسان که وارث اندیشه ها و گفتار آنان است، به فنای صفات بشری در صفات الهی باورمند است و در پاسخ به پرسش رهایی از چه؟ منشا رنج و معضل انسان را هستی، خودی، ما و منی می داند. راه رهایی، مرگ و تولد دوباره و غایت سلوک عارفان، از خود رهایی و وصال (پیوند و دیدار دوست) است که منتهای همت و آرزوی سالکان حق و حقیقت است.
کلید واژگان: رهایی, فنا, خلاص, تصوف, عرفان, سیر و سلوک, عطار -
واژه «مجوس» تنها یکبار در قرآن بهکار رفته و گویا برخلاف یهود و نصاری از نظرگاه مفهومشناسی و مصداقیابی، نیاز به روشنگری بیشتری دارد تا مشخص شود مراد قرآن کریم و پیشوایان دین؛ همچنین فقها، متکلمان و مفسران، از مجوس چه بوده است و آن را بر کدام گروه یا گروههایی انطباق دادهاند. مقاله حاضر به بررسی واژه مجوس و واکاوی مصداق مجوس در منابع تفسیری و تطبیق آن با منابع تاریخی، کلامی و ملل و نحل میپردازد. شیوه تحقیق در این پژوهش، توصیفی تحلیلی، با رویکرد معناشناختی، تاریخی و کلامی بوده و مشتمل بر مطالعه مقایسهای منابع تفسیری، بررسی منابع تاریخی و کلامی و استخراج و تحلیل اطلاعات مربوط به مجوس است. اهمیت این پژوهش از این روست که ما را با نگاه مصادر اسلامی به دین زرتشتی و پیامبر آن آشنا، و رابطه دین زرتشتی را با اصطلاح قرآنی مجوس تبیین میکند. یافتهها و نتایج تحقیق در مجموعه منابع اسلامی نشان میدهد که در اغلب موارد، مصداق اصلی مجوس، زرتشتیان هستند؛ همچنانکه پژوهش تاریخی و کلامی ما نیز موید این نظرگاه است.
کلید واژگان: مجوس, تفاسیر, تواریخ, زرتشت, قرآن, اسلام -
بازتاب احساسات عرفانی و آموزه های عارفان در قالب سرواد و سروده را می توان یکی از گسترده ترین رهاوردهای عرفان ایران در درازنای تاریخ ادب پارسی دانست. باارزش ترین نمود و نمایش پیوندهای تشیع و عرفان در ادب صوفیانه فارسی، وداد ایمه اطهار (ع)، و مهر شاعران عارف به اهل بیت نبی (س) و فرزندان امام علی (ع) است. در این پژوهش، به جهت همانندی ها و پیوندهای فراوان سنایی، عطار و مولوی با یکدیگر، و ارزش این سه عارف شاعر در گذار تاریخی شعر عرفانی، شمیم و نشان تشیع در ایشان، با درنگ نهایی بر مولانا، هم سنجی و کندوکاو می شود و اسناد و مدارک این زمینه بنیادین، کاویده و پژوهیده می گردد. درباره وابستگی شماری از بزرگان شعر و عرفان ایران به تشیع از دیرباز دیدگاه های گوناگونی وجود داشته، و از قول به تسنن تا قول به تشیع و همچنین قول به تشیع سنی و تسنن شیعیانه (شیعه گرا)، مجموعه ای از دیدگاه ها را شاهدیم. در این نوشتار کوشش شده تا با بررسی های ژرف، و بازنگری و بازخوانی سروده ها و یادبودهای سنایی، عطار و مولانا به برآیند و دستاوردی نوین و در خور نگرش، و روشن سازی کرانه هایی از دلبستگی و پیوستگی مثلث شعر عرفانی با مذهب تشیع برسیم.کلید واژگان: تشیع, تصوف, عرفان, سنایی, عطار, مولوی, تشیع محبتیThe reflection of mystical feelings and teachings of mystics in the form of poems is one of the widespread achievements of Iranian mysticism in the long history of Persian literature. The most valuable manifestation of the links between Shiism and mysticism in Persian Sufi literature is the affection to the Imams (AS), and the love of mystical poets for the Ahl al-Bayt (AS) and the children of Imam Ali (AS). In this research, due to the many similarities and connections between Sanai, Attar and Rumi, and also the position of these three poet mystics in the historical transition of mystical poetry, the symbols of Shiism are examined in them. There have long been different views about the affiliation of some great Iranian poets and mystics with Shiism, hence we see a range of opinions, including affiliation with Sunni, Shiism, Sunni Shiism, and Shia Sunni. In this paper, we have tried to show some aspects of the attachment and connection of the great mentioned poets with the Shiite religion through in-depth studies, and re-reading the poems and memorials of Sanai, Attar and Rumi.Keywords: Shiism, Sufism, mysticism, Sanai, Attar, Rumi, Love-centered Shiism
-
در تاریخ تصوف و عرفان اسلامی، به طور عام، و مکتب خراسان، به طور خاص، امامان شیعه جایگاه ویژه ای داشته اند و مفسران اعتقادی و عرفانی اسلام و سرسلسله صوفیان و عرفا تلقی می شوند. قاضی نورالله شوشتری، از عالمان بزرگ شیعی، در کاویدن و ریشه یابی این امر در آثار و اندیشه های صوفیه بسیار کوشیده است. حاصل تلاش او اثبات «تشیع اعتقادی» یا دست کم «محبتی» بسیاری از عارفان و مشایخ صوفیه است که به ظاهر به مدرسه فقهی و کلامی اهل سنت تعلق دارند. به نظر می رسد، بر اساس معیارهای شوشتری، جامی عارف و شاعر بزرگ نقش بندی، نیز می تواند در دایره این نوع از تشیع قرار گیرد. با این حال، قاضی نورالله چنین چیزی را نمی پذیرد تا جایی که جامی را ستیزنده تشیع و شیعیان به شمار آورده است. نشانه شناسی زمینه ها، و شواهد گرایش ها و علایق شیعی جامی، که در سرتاسر آثارش از تبجیل و بزرگ داشت خاندان رسول کوتاهی نکرده، در یک سو و تبیین علل کلامی و تاریخی ناخرسندی قاضی نورالله از جامی به دلیل بی مهری جامی به شیعیان عصر خویش و ناهمدلی با عارفان شیعی یا شیعه گرا و تعریض او درباره ابوطالب و اهل رفض، و اختلافات طریقتی قاضی نورالله و جامی در سوی دیگر، رسالت این پژوهش است که به نحو تحلیلی بررسی می شود.
کلید واژگان: تصوف, تشیع, عرفان, تشیع محبتی, عبدالرحمن جامی, قاضی نورالله شوشتریThroughout the history of Islamic Sufism and mysticism, in general, and in the School of Khorasan, in particular, the Shiite Imams were assigned a special place as doctrinal and mystical exegetes of Islam and heads of Sufi and mystical orders. Qāḍī Nūr Allāh Shushtarī, a prominent Shiite scholar, made tremendous efforts at identifying the roots of this phenomenon in Sufi works and thoughts. He concludes that many Sufi mystics and masters believed in “doctrinal Shiism” or at least “passionate Shiism,” although they seemed to belong to the Sunni jurisprudential and theological school. On al-Shushtarī’s criteria, it seems that Jāmī, the great Naqshbandi mystic and poet, can count as belonging to this type of Shiism. Notwithstanding this, Qāḍī Nūr Allāh dismisses the idea, going so far as to consider Jāmī as an enemy of Shiism and the Shi‘a. This paper is concerned with semiotics of contexts and evidence for Jāmī’s Shiite tendencies and interests, as he never fell short of praising and celebrating the Household of Prophet Muhamad, on the one hand, and theological and historical grounds of Qāḍī Nūr Allāh’s discontent of Jāmī because of the latter’s unkind treatment of his contemporary Shi‘a and his failure to sympathize with Shiite or Shi‘a-leaning mystics, as well as his sarcastic remarks about Abū Ṭālib and people of Rafḍ and differences between mystical approaches of Qāḍī Nūr Allāh and Jāmī, on the other hand.
Keywords: Sufism, Shiism, mysticism, passionate Shiism, ‘Abd al-Raḥmān Jāmī, Qāḍī Nūr Allāh al-Shushtarī -
رهایی در ادیان و مذاهب پیش از اسلام در خراسان و مناطق همسایه که بدین سرزمین رفت و آمد داشته و داد و ستدی فرهنگی میان مردمان این سرزمین ها در جریان بود، بازتاب های گسترده ای داشته است. و این زمینه های پیشااسلامی تا حدودی در عرفان اسلامی خراسان تاثیرگذار بوده است. در این مقاله به تاریخ اندیشه رهایی در سنت های دینی و معنوی پیش از اسلام خراسان اشاره، و در برخی مواضع به تاثیرات احتمالی این سرچشمه های کهن بر تصوف و عرفان خراسان پرداخته می شود. تتبع در منابع و مطالعه بازتاب های اندیشه رهایی در ادیان و مذاهب پیش از اسلام نشان می دهد پس از تاثیر عمیق قرآن و سنت پیامبر و امامان و پیشوایان اسلام بر عرفان خراسان (سرچشمه بنیادین)، سنت های دینی پیشا اسلامی در خراسان بزرگ همچون ادیان زرتشتی، بودایی، مسیحی، هندویی وچینی و بویژه معنویت دین مزدایی(فرزانگان ایران باستان و حکمای خسروانی) نیز در تطور اندیشه رهایی در عرفان خراسان تاثیرگذار بوده اند.
کلید واژگان: رهایی, خراسان, تصوف, عرفان, ادیان, عرفان خراسان
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.