سعید ابراهیم زاده
-
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر کیفیت خدمات درک شده و مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر رضایت مشتریان جمعیت هلال احمر استان بوشهر پرداخته است. هدف اصلی این مطالعه، تحلیل تاثیر کیفیت خدمات و سیستم های مدیریت منابع انسانی الکترونیک (HRIS) بر رضایت مشتریان این سازمان می باشد. برای دستیابی به اهداف تحقیق، داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد شده جمع آوری شد. پرسشنامه ها شامل مقیاس های ارزیابی کیفیت خدمات درک شده، کارایی سیستم های HRIS، و سطح رضایت مشتریان بودند. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل های آماری توصیفی و تحلیلی بررسی گردید. این تحقیق به بررسی تاثیر کیفیت خدمات درک شده و مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر رضایت مشتری در جمعیت هلال احمر استان بوشهر پرداخته است. هدف اصلی این مطالعه، شناسایی عوامل کلیدی موثر بر رضایت مشتریان و تحلیل نقش مدیریت منابع انسانی الکترونیک در بهبود کیفیت خدمات ارائه شده است. در این تحقیق، کیفیت خدمات از منظر درک شده توسط مشتریان و استفاده از فناوری های الکترونیک در مدیریت منابع انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای انجام این تحقیق، از روش های پژوهشی شامل نظرسنجی، تحلیل داده ها و بررسی های موردی استفاده شده است. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد شده جمع آوری و تحلیل شدند تا رابطه بین کیفیت خدمات، مدیریت منابع انسانی الکترونیک و رضایت مشتریان مشخص شود.. این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان سازمان گمرک منطقه ویژه استان بوشهر که با استفاده از فرمول کوکران 192 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بدین صورت که با مراجعه به سازمان، از کارکنان به طور تصادفی نمونه گیری به عمل آمده و پرسشنامه در میان آنان توزیع گردید. روایی پرسشنامه از طریق روایی همگرا و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ تعیین شد که بالای 7/0 بود. آزمون فرضیه های پژوهش با کمک نرم افزار PLS3 و Spss26 انجام شد. نتایج نشان می دهد کیفیت خدمات درک شده بر رضایت مشتریان جمعیت هلال احمر استان بوشهر تاثیر مثبت و معناداری دارد. مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر رضایت مشتریان جمعیت هلال احمر استان بوشهر تاثیر مثبت و معناداری دارد.
کلید واژگان: کیفیت خدمات درک شده, مدیریت منابع انسانی الکترونیک, رضایت مشتریانJournal of New research approaches in management and accounting, Volume:8 Issue: 93, 2024, PP 1373 -1385The present research examines the impact of perceived service quality and electronic human resources management on customer satisfaction of the Red Crescent Society of Bushehr province. The main purpose of this study is to analyze the effect of service quality and electronic human resource management systems (HRIS) on the satisfaction of the customers of this organization. To achieve the research objectives, data were collected through standardized questionnaires. The questionnaires included evaluation scales of perceived service quality, efficiency of HRIS systems, and customer satisfaction level. The obtained data were analyzed using descriptive and analytical statistical analysis. This research has investigated the effect of perceived service quality and electronic human resource management on customer satisfaction in the Red Crescent population of Bushehr province. The main purpose of this study is to identify key factors affecting customer satisfaction and analyze the role of electronic human resources management in improving the quality of services provided. In this research, service quality from the point of view perceived by customers and the use of electronic technologies in human resource management has been investigated. To conduct this research, research methods including surveys, data analysis and case studies have been used. Data were collected and analyzed through standardized questionnaires to determine the relationship between service quality, electronic human resource management and customer satisfaction. The data collection tool is a questionnaire. The statistical population of this research is the employees of the Customs Organization of Bushehr province, who were selected using Cochran's formula, 192 people as a sample using available sampling method. In this way, by referring to the organization, random sampling was done from the employees and the questionnaire was distributed among them. The validity of the questionnaire was determined through convergent validity and the reliability of the questionnaire was determined through Cronbach's alpha, which was above 0.7. The research hypotheses were tested with the help of PLS3 and Spss26 software. The results show that perceived service quality has a positive and significant effect on customer satisfaction of Red Crescent population in Bushehr province. Electronic human resources management has a positive and significant effect on customer satisfaction of Red Crescent population of Bushehr province.
Keywords: Perceived Service Quality, Electronic Human Resource Management, Customer Satisfaction -
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر کیفیت خدمات درک شده و عملکرد کارکنان بر رضایت مشتری در جمعیت هلال احمر استان بوشهر پرداخته است. هدف اصلی این مطالعه شناسایی و تحلیل ارتباط بین این دو عامل و تاثیر آن ها بر رضایت مشتریان است. این تحقیق از روش های پیمایشی برای جمع آوری داده ها استفاده کرده است. پرسشنامه های استاندارد شده به منظور ارزیابی کیفیت خدمات درک شده، عملکرد کارکنان و رضایت مشتریان توزیع شده و داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل های آماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات درک شده و عملکرد کارکنان تاثیر مثبت و معناداری بر رضایت مشتریان دارند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر کیفیت خدمات درک شده و عملکرد کارکنان بر رضایت مشتری جمعیت هلال احمر استان بوشهر است. این پژوهش از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان سازمان هلال احمر استان بوشهر که با استفاده از فرمول کوکران 192 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بدین صورت که با مراجعه به سازمان، از کارکنان به طور تصادفی نمونه گیری به عمل آمده و پرسشنامه در میان آنان توزیع گردید. روایی پرسشنامه از طریق روایی همگرا و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ تعیین شد که بالای 7/0 بود. آزمون فرضیه های پژوهش با کمک نرم افزار PLS3 و Spss26 انجام شد. نتایج نشان داد که کیفیت خدمات درک شده و عملکرد کارکنان بر رضایت مشتری جمعیت هلال احمر استان بوشهر تاثیر معناداری دارد. نتایج تحقیق به وضوح نشان داد که: 1- کیفیت خدمات درک شده: هر چه کیفیت خدمات از نظر مشتریان بالاتر باشد، رضایت آن ها نیز افزایش می یابد. بهبود ابعاد مختلف کیفیت خدمات، مانند قابلیت اطمینان و پاسخگویی، می تواند به افزایش رضایت مشتریان منجر شود. 2- عملکرد کارکنان: عملکرد بالا و موثر کارکنان به ویژه از نظر مهارت های ارتباطی و حرفه ای، تاثیر مثبتی بر رضایت مشتریان دارد. کارکنانی که با انگیزه و توانمند هستند، می توانند کیفیت خدمات را بهبود بخشند و رضایت مشتریان را افزایش دهند. بر اساس نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی برای بهبود شامل تقویت آموزش و توسعه منابع انسانی، ارتقاء استانداردهای خدمات، ایجاد و بهبود سیستم های بازخورد و استفاده از فناوری های نوین برای مدیریت منابع انسانی است. این تحقیق به مدیران جمعیت هلال احمر و سایر سازمان ها کمک می کند تا با تمرکز بر بهبود کیفیت خدمات و عملکرد کارکنان، رضایت مشتریان را افزایش دهند و عملکرد کلی سازمان را ارتقاء دهند. همچنین، پیشنهادات آتی شامل بررسی تاثیرات طولانی مدت، تحلیل های بین فرهنگی و استفاده از فناوری های جدید برای بهبود کیفیت خدمات و عملکرد کارکنان است.
کلید واژگان: کیفیت خدمات درک شده, عملکرد کارکنان, رضایت مشتری, جمعیت هلال احمرJournal of New research approaches in management and accounting, Volume:8 Issue: 93, 2024, PP 1386 -1399The present research examines the effect of perceived service quality and employee performance on customer satisfaction in the Red Crescent population of Bushehr province. The main purpose of this study is to identify and analyze the relationship between these two factors and their effect on customer satisfaction. This research used survey methods to collect data. Standardized questionnaires were distributed in order to evaluate perceived service quality, employee performance, and customer satisfaction, and the obtained data were analyzed using statistical analysis. The results showed that perceived service quality and employee performance have a positive and significant effect on customer satisfaction. The purpose of this research is to investigate the impact of perceived service quality and employee performance on customer satisfaction of the Red Crescent population of Bushehr province. This research is applied research in terms of purpose and descriptive-survey in terms of data collection method. The data collection tool is a questionnaire. The statistical population of this research is the employees of the Red Crescent Organization of Bushehr province, who were selected using the Cochran formula, 192 people as a sample using the available sampling method. In this way, by referring to the organization, random sampling was done from the employees and the questionnaire was distributed among them. The validity of the questionnaire was determined through convergent validity and the reliability of the questionnaire was determined through Cronbach's alpha, which was above 0.7. The research hypotheses were tested with the help of PLS3 and Spss26 software. The results showed that perceived service quality and employee performance have a significant impact on customer satisfaction of Red Crescent population in Bushehr province. The results of the research clearly showed that: 1- Perceived service quality: The higher the quality of service from the customers' point of view, the higher their satisfaction. Improving various dimensions of service quality, such as reliability and responsiveness, can lead to increased customer satisfaction. 2- Employee performance: high and effective performance of employees, especially in terms of communication and professional skills, has a positive effect on customer satisfaction. Employees who are motivated and capable can improve service quality and increase customer satisfaction. Based on the results obtained, suggestions for improvement include strengthening training and development of human resources, upgrading service standards, creating and improving feedback systems, and using new technologies for human resource management. This research helps Red Crescent managers and other organizations to increase customer satisfaction and improve the overall performance of the organization by focusing on improving service quality and employee performance. Also, future proposals include examining long-term effects, cross-cultural analysis, and using new technologies to improve service quality and employee performance.
Keywords: Perceived Service Quality, Employee Performance, Customer Satisfaction, Red Crescent Population -
سامانه های ته نقش گذاری تصویر در هر کاربرد به ویژگی های خاصی نیاز دارند. از مهم ترین ویژگی های مشترک این سامانه ها شفافیت و مقاومت است. شفافیت و مقاومت به ضریبی به نام قوت ته نقش وابسته است. در اثر افزایش قوت ته نقش مقاومت افزایش و شفافیت کاهش می یابد و لذا داشتن دو ویژگی مقاومت و شفافیت به طور هم زمان امکان پذیر نیست و باید با انتخاب قوت ته نقش مناسب، مصالحه ای بین این دو ویژگی برقرار کرد. در این مقاله با استفاده از اتوماتای سلولی یادگیر، الگوریتمی ارایه شده است که تابع برازندگی پیشنهادی را افزایش داده و قوت ته نقش مناسب را جست وجو می کند. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که الگوریتم پیشنهادی جواب های مناسبی را در مقایسه با روش ژنتیک تولید می کند.
کلید واژگان: ته نقش گذاری, اتوماتای یادگیر سلولی, قوت ته نقش -
اهدافبر اساس اصول فیزیولوژی، خون مورد استفاده در سیستم کانون تیماری خون مویرگی است که محتویات بیوشیمی آن در تعادل با مایع میان بافتی است. در بیماران دیابتی ادماتو، قطرات اول و دوم خون محل نیشترزده شده به لحاظ ظاهری با یکدیگر متفاوتند. در مراکز درمانی کشور قطره اول به عنوان آزمایش گلوکز خون به روش کانون تیماری استفاده می شود. این مطالعه با هدف مقایسه سنجش میزان گلوکز از طریق قطره اول و بعدی خون سرانگشتی و نمونه خون وریدی بیماران دیابتی ادماتوی بخش مراقبت های ویژه سکته مغزی اجرا شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی در سال 1390، تعداد 103 بیمار دیابتی ادماتوی بستری در بخش آی سی یو سکته مغری مرکز قائم مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گلوکومتری با قطرات خون اول و بعدی مویرگی و نمونه استاندارد وریدی همزمان صورت پذیرفت. داده ها به کمک نرم افزار SPSS 17 و توسط آزمون های آماری تحلیل واریانس با اندازه های تکراری، آزمون T زوجی و نمودار بلند- آلتمن تجزیه و تحلیل شدند.یافته هادر میزان گلوکز خون دو قطره اول و بعدی سرانگشتی اختلاف معنی داری وجود نداشت (257/0=p)، در حالی که بین نمونه قطره اول و بعدی با نمونه استاندارد وریدی اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0p<). همچنین بین دو قطره در بیان نتایج گلوکومتری همبستگی شدید وجود داشت.نتیجه گیریاستفاده از قطره خون اول یا بعدی مویرگی نتایج گلوکومتری یکسانی دارد.کلید واژگان: دیابت, ادم, بخش مراقبت ویژه, آزمایشات کانون تیماری, گلوکز خونAims: Based on the principles of physiology, the blood used in the system of point of care is the capillary blood that its biochemical contents are in equilibrium with the mediastinum fluid. In edematous diabetic patients, the first and second blood drops of the stick place are apparently different. In the clinical centers of the country, the first drop is used as a blood glucose test using point of care method. The aim of this study was to compare the level of glucose through first and second fingertip blood and venous blood samples of edematous diabetic patients in stroke intensive care units.Materials and MethodsIn this cross sectional, analytical descriptive study, 103 edematous diabetic patients were selected via available sampling method. The subjects were hospitalized in stroke ICU Qaem Hospital in Mashhad, Iran in 2012. Glucometry was performed, using first and second capillary blood drops and standard venous sample simultaneously. The data were analyzed by SPSS 17 software, using repeated meature ANOVA, paired t-test, and BlandAltman plot.
Findings: There was no significant difference in glucose levels in the first and second fingertip blood drops (p=0.257), while there was a significant difference between glucose levels in the first and second fingertip blood drops with standard venous sample (pKeywords: Diabetes Mellitus, Edema, Intensive Care Units, Point-of-Care Testing, Blood Glucose -
در این پژوهش تاثیر کیفیت حسابرسی بر دقت پیشبینی جریانهای نقدی عملیاتی آتی در بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شده است. کیفیت حسابرسی با استفاده از معیارهای اندازه موسسه حسابرسی، تخصص حسابرس در صنعت و دوره تصدی حسابرس اندازه گیری شده است. مشابه با برخی پژوهش های های قبلی انجام شده، دقت پیشبینی جریانهای نقدی عملیاتی نیز با استفاده از باقیمانده های مدل بارث و همکاران 2001 ( برآورد گردیده است. نتایج حاصل از بررسی 97 شرکت در بین سالهای 1386 تا 1392 نشان میدهد که ( متغیرهای اندازه موسسه حسابرسی و تخصص حسابرس در صنعت رابطه مثبت و معناداری با دقت پیشبینی جریانهای نقدی عملیاتی دارند و سبب افزایش آن میگردند در حالی که میان دوره تصدی حسابرس و دقت پیشبینی جریان- های نقدی عملیاتی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. این یافته ها نشان میدهد که کیفیت حسابرسی میتواند در کیفیت اطلاعات حسابداری و در نتیجه بر دقت پیشبینی جریانهای نقدی عملیاتی آتی تاثیر گذار باشد.کلید واژگان: کیفیت حسابرسی, تخصص حسابرس در صنعت, جریانهای نقدی عملیاتیIn this study, the effect of audit quality on the forecasting accuracy of future operating cash flows of firms listed in the Tehran Stock Exchange has been investigated. Audit quality has been measured with auditor size, auditor industry specialization and auditor tenure. Similar to some previous researches done in this outline, forecasting accuracy of future operating cash flows have been estimated with using model Barth et al (2001). The results of review firms 97 in the years 2007 to 2014 show that size of audit firm and auditor industry specialization have significant positive relationship at the forecasting accuracy of future operating cash flows, and increase forecasting accuracy. while there is a significant negative relationship between forecasting accuracy of future operating cash flows and auditor tenure. These findings suggest that audit quality can influence the quality of accounting information and therefore effected over forecasting accuracy of future operating cash flows.Keywords: Audit quality, auditor industry specialization, operating cash flows
-
زمینه و هدفیکی از گام های مهم در شناخت مشکلات افراد ناباروری که تنها راه درمانی آن ها استفاده از روش های اهدایی کمک باروری است، بررسی آگاهی و نگرش آن ها پیرامون این روش ها است. مطالعات اندکی در این زمینه انجام شده است. این مطالعه با هدف مقایسه آگاهی و نگرش زوج های نابارور گیرنده و غیر گیرنده روش های اهدایی کمک باروری مرکز ناباروری مشهد انجام گردید.روش هاپژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است که بر روی 115 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز ناباروری منتصریه مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های روا و پایای سنجش آگاهی و نگرش نسبت به روش های اهدایی کمک باروری، جمع آوری و با استفاده از آزمون های آماری تحلیل گردید.نتایجبین نگرش و آگاهی دو گروه گیرنده و غیرگیرنده نسبت به روش های اهدایی کمک باروری اختلاف معنی داری وجود داشت (0.000=P)، به طوری که زنان و مردان گیرنده نگرش مثبت تر و آگاهی بیشتری نسبت به این روش ها داشتند. همچنین بین نگرش دو گروه نسبت به محرمانه ماندن فرآیند اهداء (0.015=P)، استفاده از تخمک اهدایی (0.002 =P)، جنین اهدایی (0.000=P)، رحم جایگزین (0.002 =P)، نگرش عمومی (0.001 =P)، اهمیت فرزندآوری (0.01=P)، و وابستگی ژنتیک (0.017=P) اختلاف معنی داری وجود داشت.نتیجه گیریبراساس یافته ها برغم اینکه گروه گیرنده در مقایسه با گروه غیرگیرنده آگاهی بیشتری نسبت به روش های اهدایی کمک باروری داشتند، اما برخلاف گروه غیرگیرنده نگرش آن ها تحت تاثیر آگاهی آن ها نیست این موضوع می تواند با توجه به موقعیت خاص گروه گیرنده ناشی از عوامل متعددی از جمله باورهای فرهنگی- اجتماعی باشد. لذا مدیریت این عوامل در راستای کاهش فشارهای روانی ناشی از انتخاب این روش ها در زوجین گیرنده بستر مناسبی را برای تصمیم گیری منطقی در هر دو گروه فراهم می سازد.کلید واژگان: نگرش, آگاهی, روش های اهدایی کمک باروری, زوجین نابارورBackground and AimInvestigating the knowledge and attitude towards reproductive donation procedures is one of the important steps in recognition of infertile problems in couples using assisted reproductive donation procedures as the only therapeutic option. Few studies have been carried out regarding this field; therefore, this study aimed to compare the knowledge and attitude towards reproductive donation procedures between recipient and non-recipient infertile couples at Mashhad Infertility Center.MethodsThis descriptive/analytical study carried out on 115 infertile couples referring to Montaserieh Infertility Center in Mashhad through convenience sampling. Data were collected using questionnaire of measurement of attitude and knowledge towards donation procedures, and analyzed using statistical tests.ResultsThere was a significant difference between attitude and knowledge of two recipients and non-recipients groups (P=0.000), so that female and male recipients had more positive attitude and knowledge towards donation procedures (P=0.000). Moreover, there was a significant difference between attitudes of two groups in terms of the confidentiality of donation process (P=0.015), using donated oocyte (P=0.002) and embryo (P=0.000), surrogacy (P=0.002), public attitudes (P=0.001), importance of childbearing (P=0.010) and genetic bond (P=0.017).ConclusionAccording to the findings despite of have more positive knowledge towards donation procedures but their attitude is not influence of knowledge, against non-recipients groups, that show according to special situation of recipient group, their attitude can be influenced by many factors including Socio-cultural belief .It seems that incorporating of these factors into care plans helps to alter the non-recipients couples attitude and also decrease psychological tension due to selection of these procedures by recipients which in turn could provide appropriate bases for the logical decision in both groups.Keywords: Attitude, Assisted reproductive donation procedures, Infertile couples
-
زمینه و هدفتعیین ارزش تشخیصی نشانگان بالینی عصبی به منظور تعیین توپوگرافی ضایعات سیستم اعصاب مرکزی می تواند در مواردی از انجام غیرضروری MRI بیماران کاسته و هزینه انجام اقدامات تشخیصی را در مواردی کاهش دهد. این مطالعه به منظور تعیین ارزش تشخیصی معاینات بالینی در تعیین محل ضایعات تحت چادرینه ای بیماران مبتلا به نشانگان عروقی مغز انجام شد.روش بررسیاین مطالعه توصیفی روی 200 بیمار مبتلا به نشانگان عروقی مغز بستری در بخش اورژانس اعصاب مرکز آموزشی درمانی قائم (عج) مشهد طی سال 1390 انجام شد. با توجه به معاینات بالینی، حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی و دقت تشخیصی برای هریک از علایم بالینی در مقایسه با MRI به عنوان روش استاندارد تعیین توپوگرافی ضایعات تعیین گردید.یافته هادقت تشخیصی تتراپارزی و سندرم های متقاطع برای توپوگرافی تصویری ضایعه در ساقه مغز به ترتیب 79 درصد و 83 درصد تعیین شد. دقت تشخیصی همی آتاکسی برای توپوگرافی تصویری ضایعه در نیمکره مخچه همان طرف 98درصد بود. دقت تشخیصی نشانگان والنبرگ برای توپوگرافی تصویری ضایعه در لترال بصل النخاع 98 درصد تعیین شد.نتیجه گیریبا استفاده از مهارت های بالینی و انجام معاینه عصبی دقیق برای مشخص نمودن نشانگان بالینی عصبی، می توان در مواردی توپوگرافی ضایعات عروقی علامت دار مغز را با دقت بالا تعیین نمود و از انجام غیرضروری MRI در بیماران کاست.
کلید واژگان: نشانگان, ضایعه, توپوگرافی, مغز, عروق مغز, MRIBackground And ObjectiveThe Detection of neurologic signs for topographical disorders in central nerves system can prevent unnecessary neuroimaging techniques such as MRI. This study was performed to determine the diagnostic value of physical examination for topographic detection of infratentorial lesions in patients with cerebrovascular syndromes.MethodsThis descriptive study was done on 200 patients with cerebrovascular syndrome in Qaem Hospital in Mashhad, north-east Iran during 2011. Regarding to topographic physical examination, sensitivity, specificity, positive and negative predictive value and accuracy of signs of syndromes were compared to MRI as gold standard method.ResultsThe accuracy of tetraparesis and crossed syndromes for localization of brain lesion in brainstem was 79% and 83%, respectively. The accuracy of hemiataxia for localization of brain lesion in ipsilateral cerebellar hemisphere was 98%. The accuracy of Wallenberg syndrome for localization of brain lesion in posterolateral medulla was 98%.ConclusionUsing clinical neuro-examination skills and accurate topographic physical examination can prevent unwanted MRI technique for the diagnoses of cerebrovascular syndromes.Keywords: Cerebrovascular Syndrome, Lesion, Topography, Brain, Cerebrovascular, MRI -
مقدمهتعیین ارزش تشخیصی نشانگان بالینی عصبی به منظور تعیین توپوگرافی ضایعات سیستم اعصاب مرکزی میتواند در مواردی از انجام غیر ضروری ام آرآی در بیماران کاسته و هزینه انجام اقدامات تشخیصی را در مواردی کاهش دهد.
مواد وروشدویست بیمار بستری در بخش اورژانس اعصاب بیمارستان قائم که بر اساس وجود اندیکاسیون مربوطه ام آر آی مغز انجام شده و یک ضایعه جدید واحد با حدود مشخص در قسمت خاصی از مغز داشتند، مورد معاینه بالینی و تعیین نشانگان عصبی قرار گرفتند. نورولوژیست معاینه کننده اطلاعی از توپوگرافی ضایعه در ام.آر.آی نداشت. تعیین توپوگرافی ضایعه عروقی پارانشیم مغز توسط نورورادیولوژیست که از علائم بالینی بی اطلاع بود، صورت پذیرفت. سپس موارد مثبت حقیقی و کاذب، منفی حقیقی و کاذب علائم عصبی در مقایسه باروش استاندارد تعیین توپوگرافی ضایعات مربوطه که ام.آر.آی مغز است تعیین و با استفاده از فرمول های مربوطه حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی و دقت تشخیصی محاسبه گردید.
یافته ها: دقت تشخیصی آفازی بروکاو آفازی ورنیکه برای لوکالیزاسیون ضایعه مغزی درمناطق شناخته شده بروکا و ورنیکه در نیمکره چپ 94 ٪ می باشد. دقت تشخیصی همی پارزی برای لوکالیزاسیون ضایعه مغزی در نیمکره مقابل95٪ است. دقت تشخیصی آفازی و همی هیپوستزی برای لوکالیزاسیون ضایعه مغزی به ترتیب در نیمکره چپ و نیمکره مقابل 100 ٪ می باشد.
بحث و نتیجه گیری: با استفاده از مهارت های بالینی و انجام معاینه عصبی دقیق جهت مشخص نمودن نشانگان بالینی عصبی، می توان توپوگرافی ضایعات عروقی علامتدار مغز را با دقت بالا تعیین نمود.کلید واژگان: نشانگان, ضایعه, توپوگرافی, مغزBackgroundDetermination of diagnostic value of neurologic syndromes for neurotopographic diagnosis of lesions of central nervous system may decrease unnecessary neuroimaging and its costs.MethodsIn this study, 200 patients who had undergone brain MRI and had a single new well defined cerebrovascular lesion in the brain underwent neuroexamination and were categorized based on syndrome diagnosis. This clinical evaluation was performed by a neurologist who was blind to the result of brain MRI. Also, the topography of vascular and parenchymal lesions was reported by a neuroradiologist who was blind to the clinical data. Then, true, false positive and false negative cases were identified compared to the standard method for determination of lesions topography; i.e., brain MRI. Afterwards, sensitivity, specificity, positive and negative predictive values, and accuracy of these syndromes were assessed.ResultsThe diagnostic accuracy of broca and wernicke aphasia for localization of brain lesion in lateral left frontal and left temporoparietal was 94%. Besides, the accuracy of hemiparesis for localization of brain lesion in the contralateral hemisphere was 95%. Additionally, the accuracy of aphasia and hemihypoesthesia for localization of brain lesion in the left hemisphere and contralateral hemisphere was 100%.ConclusionTopography of symptomatic cerebrovascular lesions could be more accurately determined using clinical neuroexamination skills for detection of neurological syndromes.Keywords: Syndrome, Lesion, Topography, Brain -
مقدمهپرستاران شاغل در بخش های روان پزشکی سطح بالایی از استرس را در زندگی حرفه ای خود تجربه می کنند، بنابراین استفاده از روش های پیشگیرانه و کارآمد، ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه، تعیین تاثیر آموزش تفکر انتقادی بر استرس شغلی پرستاران شاغل در بخش روان می باشد.روش کارنمونه ی این پژوهش مداخله ای با گروه آزمون و شاهد را 60 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان روان پزشکی ابن سینای مشهد در بهمن 1391 تشکیل می دادند که تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی استرس شغلی کارازاک بود که در سه مرحله ی قبل از مداخله، یک و دو ماه بعد از مداخله تکمیل شد. کارگاه دو روزه ی 6 ساعته به فاصله ی یک هفته برای گروه آزمون اجرا شد. در گروه شاهد نیز طی دو جلسه ی 6 ساعته به فاصله ی یک هفته، نشانه ها و اصطلاحات روان پزشکی آموزش داده شد. داده ها با آزمون های مجذور خی، تی، تحلیل واریانس، فریدمن و با نرم افزار SPSS نسخه ی 5/11 انجام شد.یافته هامیانگین نمره ی استرس شغلی کلی گروه آموزش تفکر انتقادی از 6/7±1/92 به 4/6±8/84 در یک ماه بعد و 9/6±5/81 در مرحله ی پی گیری دو ماه بعد از مداخله تغییر یافته که به طور معنی داری کمتر از گروه شاهد است (001/0P<). درگروه شاهد نیز میانگین نمره ی استرس شغلی در مرحله ی یک ماه و پی گیری دو ماه بعد به طور معنی داری نسبت به مرحله ی قبل از مداخله افزایش یافت (001/ 0P<).نتیجه گیریآموزش تفکرانتقادی می تواند شیوه ی موثری برای کاهش استرس شغلی باشد، لذا پیشنهاد می شود مورد توجه مدیران قرار گیرد.
کلید واژگان: استرس شغلی, بخش روان, پرستاران, تفکرIntroductionPsychiatric nurses tolerate high levels of occupational stress; hence، stress management methods should be implemented to prevent this stress’s effects on these nurses. The aim of this study is to determine the effect of critical thinking training on the nurses of psychiatric wards’ job stress.Materials And MethodsThis is an experimental study of the pre-post test design or the control group. Sixty nurses and healthcare workers، working at Ibn-e-Sina psychiatric hospital of Mashhad were recruited. They have been randomly assigned into the experimental (n=30) and control (n=30) groups. Karasak job stress was used as the scale for data collection in three stages; before intervention، 1month، and 2month after the intervention. This intervention included two 6 hours sessions of critical thinking training، which were carried out with an interval of one week. Similarly، in control group two 6 hours sessions where held with an interval of one week to teach the terms of psychiatric symptoms to the nurses. Data were analyzed by χ2، t-test، ANOVA and Fridman by SPSS-11. 5.ResultsThe results of this study reveal that the mean score of the job stress in the experimental group in pre-intervention stage (92. 1±7. 6) has been decreased to 84. 8±6. 4 one month after intervention، and to 81. 5±6. 9 in the third stage (two month after the intervention)، which is significantly more than the control group (P<0. 001). The job stress of the control group increased admirably one month and two month after the intervention stage (P<0. 001).ConclusionAs critical thinking training is an effective method to decrease the job stress، it is suggested that the managers consider it to decrease the nurses’ job stress.Keywords: Job stress, Nurses, Psychiatric ward, Thinking -
مقدمهاختلال وسواسی-جبرییکی از ناتوان کننده ترین اختلالات اضطرابی است. با توجه به افزایش سطح اضطراب درچرخه ی باروری زنان، این مطالعه با هدف بررسی فراوانیاختلال وسواسی-جبریدر دوره های قبل از ازدواج، بارداری و پس از زایمان در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشهد در سال 1391 انجام شد.روش کاراین مطالعه ی توصیفی-مقایسه ای بر روی 900 زنمراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر مشهد در سال 1391 (500 نفرقبل از ازدواج، 200 نفر باردار و200نفر در دوره ی پس از زایمان) واجد شرایط پژوهش، بر اساس نمونه گیری چندمرحله ای انجام شد. داده ها با پرسش نامه هایاختلال وسواسی-جبری مادزلی وییل-براون و افسردگی ادینبورگ گردآوری و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، توسط نرم افزار SPSS تحلیل گردید.یافته هافراوانی اختلال وسواسی-جبری در زنان در دوره های قبل از ازدواج 4 درصد، بارداری 18.5 درصد و پس از زایمان 24 درصد بود و سه گروه با هم اختلافمعنی داری داشتند(000/0=P). در سه گروه، میانگین نمره ی استاندارد شده (صفر تا 100) اختلال وسواسی-جبری در 4 حیطه شامل شک و تردید، بازبینی، کندیو شست و شو به ترتیب 1.0، 61.70، 44.3 و 40.9 بود. میانگین نمره ی شدت اختلال در گروه قبل از ازدواج 7.1±15.9، بارداری 4.5±20.6 و پس از زایمان 5.1±20.9 به دست آمد و تفاوت، معنی دار بود(0.007=P).نتیجه گیریزنان در دوران بارداری و پس از زایمان در معرض خطر ابتلا به اختلال وسواسی-جبریهستند که این امر توجه مسئولین بهداشتی کشور به سلامت روان مادران در دوران بارداری و پس از زایمان را می طلبد.
کلید واژگان: اختلال وسواسی, جبری, افسردگی, بارداری, پس از زایمانIntroductionObsessive-compulsive disorder (OCD) is one of the most disabled anxiety disorders. Due to the increasing of anxiety level which has seen during pregnancy، the aim of this study was to investigate frequency and severity of obsessive- compulsive disorders before marriage، during pregnancy and postpartum periods in women who referred to health centers of Mashhad in 2012،Materials And MethodsThis descriptive-comparative study was performed on 900 women (500 before marriage، 200 pregnant and 200 postpartum) who referred to health centers of Mashhad in 2012، based on multi-stage sampling. Data were collected by Moudsley obsessive-compulsive inventory، Yale Brown obsessive-compulsive and Edinburg depression. Data were analyzed by SPSS software using descriptive and analytic statistics.ResultsThe frequency of obsessive-compulsive disorders in non-pregnant women was 4%، pregnant 18. 5% and postpartum 24%. The 3 groups had a significant difference with each other (P=0. 000). Mean standard scores (0 to 100) of obsessive-compulsive disorders، in four fields included doubt، revision، slow and washing was 70. 0، 61. 1، 44. 3 and 40. 9، respectively. Mean scores of obsessive-compulsive severity in non-pregnant women was 15. 9±7. 1، pregnant 20. 6±4. 5 and postpartum 20. 9±5. 1، in addition the difference between groups was significant (P=0. 007).ConclusionAccording to the results، women in pregnancy and postpartum periods are associated with increased risk of developing obsessive-compulsive disorder. So it is necessary that national health authorities attended to mental health of mothers in pregnancy and postpartum periods.Keywords: Depression, Obsessive, compulsive disorder, Postpartum, ýPregnancy ý -
مقدمهپره اکلامپسی، از عوارض شایع بارداری و از علل عمده مرگ و میر مادران است که عوامل متعددی از جمله افسردگی، استرس روانی و فیزیکی ممکن است در بروز آن نقش داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط خشونت خانگی از طرف همسر با پره اکلامپسی انجام شد.روش کاراین مطالعه مورد شاهدی در سال 1390 بر روی 150 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی و 150 زن سالم مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی و بیمارستان های دانشگاهی دولتی و آزاد شهر مشهد انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه مشخصات فردی، فرم اطلاعات مربوط به علائم بالینی و آزمایشگاهی پره اکلامپسی، DASS 21 و پرسشنامه پژوهشگر ساخته برگرفته از مقیاس حل اختلافات زناشویی اشتراوس بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، کای دو، ضریب همبستگی و مدل رگرسیون لوجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هابین خشونت خانگی از طرف همسر با پره اکلامپسی ارتباط معناداری وجود داشت (001/0>p). احتمال ابتلاء به پره اکلامپسی در صورت مواجهه با خشونت کل، 6/1 برابر گروه شاهد، مواجهه با خشونت روانی، 2/3 برابر گروه شاهد و مواجهه با خشونت جنسی، 6/1 برابر گروه شاهد بود. بین شدت خشونت جنسی و روانی از طرف همسر با پره اکلامپسی ارتباط معناداری وجود داشت (001/0>p) اما بین خشونت جسمی (475/0=p) و آسیب ناشی از خشونت (760/0=p) با پره اکلامپسی ارتباط معناداری وجود نداشت.نتیجه گیریخشونت از طرف همسر به ویژه خشونت جنسی و روانی، زمینه ساز بروز پره اکلامپسی است.
کلید واژگان: پره اکلامپسی, خشونت خانگی, همسرIntroductionPre-eclampsia is the most common complication of pregnancy and a major factor of maternal mortality in which multiple causes such as depression، and psychophysical stress may be involved. The purpose of this study was determining the relationship between intimate partner violence and pre-eclampsia.MethodsThis case-control study was conducted on 300 pregnant women with pre-eclampsia and 150 healthy women without pre-eclampsia referred to health centers، state hospitals، and private hospitals of Mashhad، Iran in 2011. Data were collected using a questionnaire about demographic characteristic، an information form about clinical and laboratory symptoms of pre-eclampsia، Dass 21 and revised conflict tactics scales. Data were analyzed using SPSS software (version 11. 5) and independent t-test، mann-whitney، chi-square، correlation coefficient and logistic regressions. P value less than 0. 05 was considered significant.ResultsDomestic violence had significant relationship with pre-eclampsia (p<0. 001). Odd ratio of pre-eclampsia with total violence was 1. 6 fold higher than control group، psychological violence was 3. 2 fold higher than control group and sexual violence was 1. 6 fold higher than control group. There were no significant association between physical violence (p=0. 475)، injuries due to violence (p=0. 760) and pre-eclampsia. But there were significant correlation between severity of intimate partner’s sexual and psychological violence and pre-eclampsia (p<0. 001).ConclusionIntimate partner violence particularly sexual and emotional violence are the base of incidence risk of preeclampsia.Keywords: Domestic Violence, Pre, Eclampsia, Spouse -
اهدافاستفاده از داروهای ضد درد، به ویژه مخدر عوارض زیادی دارند و ترکیب روش های غیردارویی با داروها می تواند موثرترین راه تسکین درد باشد. یکی از روش های غیردارویی، تجسم هدایت شده است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تجسم هدایت شده بر درد جراحی ارتوپدی در بیماران ترومایی انجام شد.روش هااین کارآزمایی بالینی دوگروهه در سال 1389 در بیماران ترومایی مراجعه کننده به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انجام شد. 74 بیمار به صورت غیرتصادفی آسان انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها پرسش نامه درد مک گیل، مقیاس عددی درد و پرسش نامه توانایی تجسم بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 18 و آزمون های T مستقل، مجذور کای، دقیق فیشر، من- ویتنی، آنالیز واریانس با مقادیر تکراری، همبستگی فریدمن و آنالیز واریانس دوطرفه انجام شد.یافته هانمره کلی درد و کیفیت درد در روز سوم بعد از عمل تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه داشت (0001/0=p). نمره تجسم با شدت درد و طول مدت درد ارتباط آماری معنی داری نداشت ولی با کیفیت درد همبستگی معنی داری داشت (009/0=p؛ 423/0-=r). اختلاف آماری معنی داری بین نمره کلی درد از 3 روز قبل از عمل تا 3 روز بعد از عمل، در روزهای مختلف قبل و بعد از عمل و بین شدت درد در روزهای مختلف قبل و بعد از عمل، درون هر 2 گروه کنترل و مداخله مشاهده شد.نتیجه گیریتجسم هدایت شده موجب کاهش نمره کلی درد، مدت درد و بهبود کیفیت درد در روز سوم پس از عمل بیماران دارای شکستگی می شود، اما بر شدت درد تاثیری ندارد.کلید واژگان: تجسم هدایت شده, درد بعد عمل, جراحی ارتوپدی, تروماAimsUse of anti-pain drugs، especially narcotics، has serious side effects and the combination of non-pharmacological methods with drugs can be the most effective way of pain relief. One of the non-pharmacological methods is the guided imagery. This study was done to evaluate the effect of guided imagery on pain of orthopedic operations in traumatic patients.MethodsThis clinical trial with 2 groups was conducted in traumatic patients’ referred to Shahid Hasheminejad hospital of Mashhad in 2010. 74 patients were selected by simple nonrandomized sampling method. Data collection instruments were McGill Pain Questionnaire، numerical analogue scale and imagery potential Questionnaire. Data was analyzed by SPSS 18 software using independent T، Chi-square، Fisher’s exact، Mann-Whitney U، variance analysis with repeated measures، Friedman correlation and two way variance analysis tests.Resultstotal pain and pain quality scores had significant difference between 2 groups in the third day (p= 0. 0001). Imagery score had no significant relationship with pain intensity and pain duration but had a significant correlation with pain quality (r=-0. 423; p=0. 009). Intragroup differences of the total pain score 3 days before to 3 days after and different days before and after the surgery and the pain intensity score of different days before and after the surgery were significant.ConclusionGuided imagery leads to decreasing of total pain and pain duration scores and improvement of pain quality in the third day after surgery of patients with fracture but do not affect the pain intensity.Keywords: Guided Imagery, Postoperative Pain, Orthopedic Surgery, Trauma
-
اهدافعوارض زخم به دنبال سزارین مشکل بزرگی است که ممکن است باوجود به کارگیری تکنیک صحیح جراحی اتفاق افتد. تغذیه نامناسب، درمان زخم را به تعویق می اندازد زیرا انرژی ذخیره شده بدن کاهش یافته و زخم را مستعد عفونت می کند. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر تغذیه زودهنگام بر روند ترمیم زخم عمل سزارین انجام شد.روش هااین کارآزمایی بالینی تصادفی در مادران کاندید عمل سزارین در بیمارستان ام البنین(س) مشهد در سال 1388 انجام شد. 82 آزمودنی با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به دو گروه مساوی تغذیه زودهنگام و تغذیه معمول تقسیم شدند. برای گردآوری داده ها از فرم مصاحبه، فرم مشاهده، مقیاس دیداری شدت درد و نفخ و مقیاس ریدا (REEDA) استفاده شد. میزان درد و نفخ در هر 2 گروه 4، 12، 24، 36 و 48 ساعت پس از جراحی توسط مقیاس دیداری سنجیده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 11 و آزمون های آماری مجذور کای، دقیق فیشر، کروسکال والیس، T مستقل و من- ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هاامتیاز ترمیم زخم عمل سزارین براساس مقیاس ریدا در گروه تغذیه زودهنگام 1/1±39/0 و در گروه تغذیه معمول 1/1±63/0 بود که تفاوت آماری معنی داری نداشتند (257/0=p). شدت نفخ 24، 36 و 48 ساعت پس از سزارین و شدت درد 36 و 48 ساعت پس از سزارین در 2 گروه تفاوت آماری معنی داری داشت.نتیجه گیریتغذیه زودهنگام تاثیری بر ترمیم زخم سزارین ندارد ولی از شدت درد و نفخ پس از عمل می کاهد.
کلید واژگان: تغذیه زودهنگام, سزارین, ترمیم زخمAimsWound complication after cesarean is a severe problem that may happen in spite of correct application of section technics. Inappropriate nutrition delays wound healing because of the decreasing of body’s saved energy that make wound vulnerable to infection. The aim of this paper was to detect the effect of early post cesarean feeding on wound healing.MethodsThis random clinical trial was performed in mothers، candidate for cesarean section in Ommolbanin hospital of Mashhad in 2009. 82 samples were selected by purposed sampling method and divided randomly into 2 equal groups of early- and normal feed. Data were collected by interview and observation forms، visual analog scale of pain and flatulence and REEDA scale. The level of flatulence and pain were measured in both groups 4، 12، 24، 36 and 48 hours after surgery by visual scale. Data was analyzed using Chi-square، Fisher’s exact، Kruskal Wallis، independent T and Mann-Whitney U tests by SPSS 11 software.ResultsThe mean of REEDA score for cesarean wound healing was 0. 39±1. 1 in the early feed group and 0. 63±1. 1 in normal feed group that hadn’t a significant difference (p=0. 257). The severity of flatulence، 24، 36 and 48 hours after surgery، and the pain intensity، 36 and 48 hours after cesarean section، had significant differences between 2 groups.ConclusionAlthough the early feeding is not effective on post cesarean wound healing، it decreases post cesarean pain and flatulence.Keywords: Early Feeding, Cesarean, Wound Healing -
مقدمه
امروزه استفاده از روش های اهدایی کمک باروری باعث بروز پرسش هایی در عرصه های مختلف شده است که شناخت آنها بر اساس وضعیت فرهنگی- اجتماعی و اعتقادی هر کشور، نیازمند مطالعات گسترده است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه باورهای دینی با نگرش زوجین نابارور نسبت به روش های اهدایی کمک باروری و انتخاب آن به عنوان یک رویکرد درمان ناباروری انجام شد.
روش کاراین مطالعه همبستگی- توصیفی در فاصله زمانی خرداد تا آبان ماه سال 1389 بر روی 115 زوج نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقاتی درمانی ناباروری منتصریه مشهد انجام شد. افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های روا و پایای باورهای دینی، نگرش نسبت به روش های اهدایی کمک باروری و پرسشنامه انتخاب، جمع آوری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 14) و آزمون های آماری تی مستقل، من ویتنی، کای اسکوئر و ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته هابین باورهای دینی زنان نابارور با نگرش آنها نسبت به روش های اهدایی ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0<p)، اما بین باورهای دینی مردان نابارور با نگرش آنها ارتباط مستقیم و معنی داری وجود داشت (036/0=p). همچنین بین باورهای دینی زنان و مردان نابارور با انتخاب روش های اهدایی ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0<p).
نتیجه گیریباورهای دینی، نگرش مردان نابارور نسبت به روش های اهدایی کمک باروری را تحت تاثیر قرار می دهد اما با نگرش و انتخاب زنان نابارور و نیز انتخاب مردان نابارور ارتباطی ندارد.
کلید واژگان: انتخاب, روش های کمک باروری, نگرشIntroductionNowadays assisted reproductive donation procedures have raised various inquiries which their acknowledgment necessitates to conduct widespread research in different countries according to their particular socio-cultural and religious beliefs. This study was conducted aimed to investigate the association of religious beliefs with infertile couples’ attitude towards donation procedures and its selection as a therapeutic approach to infertility.
MethodsThis descriptive- correlational study was carried out on 115 infertile couples that were selected using convenience sampling from Montaserieh infertility research center in Mashhad، Iran، 2010. Infertile couples’ religious beliefs and also their attitudes and practices towards donation procedures were measured using valid and reliable self-structured questionnaires. Data were analyzed using SPSS software version 14 and statistical tests including t-test، Mann-Whitney، chi-square and Spearman correlation coefficient test. P value less than 0. 05 was considered statistically significant.
ResultsThere was no relationship between religious beliefs and infertile women’s attitude towards donation procedures (p>0. 05)، but a direct correlation was seen between religious beliefs and infertile men’s attitude (P=0. 036). Also there was no relationship between women and men’s religious beliefs and their selection of donation procedures (p>0. 05).
ConclusionConsidering the results، it seems that it is needed to get advantage of religious scholars to illuminate the basics of Islamic jurisprudence، in addition to the infertility health care team who provide a holistic care to meet all physical، psychological، social and spiritual needs of infertile couples.
Keywords: Attitude, Choice Behavior, Reproductive Techniques, Assisted -
مقدمهمطالعه ای حاضر با هدف تاثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر شدت افسردگی زنان در دوره ی پس از زایمان انجام شد.روش کاراین کارآزمایی بالینی طی دی 1388 تا خرداد 1389 روی 54 زن در دوره ی پس از زایمان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی مناطق دو و سه مشهد صورت گرفت. با داشتن معیارهای ورود به پژوهش، کسب نمره ی 10 و بالاتر از مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ و نمره ی 28- 14 از پرسش نامه ی افسردگی بک و تایید افسردگی توسط روان شناس بالینی، زنان به طور تصادفی به دو گروه آزمون (26 نفر) و شاهد (28 نفر) تقسیم شدند. در گروه آزمون، مهارت های حل مسئله طی 6 جلسه ی هفتگی (هر جلسه به مدت 50- 45 دقیقه) آموزش داده شد. در هر دو گروه، پرسش نامه ی افسردگی بک مجددا در هفته ی 9 بعد از زایمان تکمیل گردید. تحلیل آماری با استفاده از آزمون های تی مستقل و تی زوج در نرم افزار SPSS ویرایش 14 صورت گرفت.یافته هاشدت افسردگی بر حسب آزمون بک در 9 هفته پس از زایمان بین دو گروه اختلاف معنی داری داشت (00001/0>P). هم چنین اختلاف میانگین شدت افسردگی بر حسب آزمون بک دو گروه، در ابتدای پژوهش و 9 هفته پس از زایمان تفاوت معنی داری نشان داد (00001/0>P). کاهش شدت افسردگی بر حسب آزمون بک در گروه حل مسئله 6/77 درصد و در گروه شاهد 5/23 درصد بود.نتیجه گیریآموزش مهارت های حل مسئله روشی موثر در کاهش شدت افسردگی پس از زایمان است. پیشنهاد می گردد که این روش به عنوان یکی از راهکارهای سلامت روان در مراکز بهداشتی به کار رود.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, حل مسئله, دوره ی پس از زایمان, نشانه های افسردگیIntroductionPostpartum depression is a problematic and major disease، with the average prevalence of 13 percent، if not diagnosed and treated may be complicated. Problem solving skills training is one of simple treatments that could be trained in health centers. Therefore، this study was conducted to determine the effect of problem solving skills training on severity of depressive symptoms in postpartum women.Materials And MethodsThis clinical trial was performed (during Jan 2009-Jun 2010) on 54 women after delivery from health centers of 2nd and 3rd zones of Mashhad. Women who fulfilled inclusion criteria and got the score of 10 or above on Edinburgh Scale and got score of 14 to 28 on Beck Depression Inventory and their depression was confirmed by clinical psychologist، were randomly allocated to two groups of intervention (n=26) and control (n=28). In the intervention group، problem-solving skills were educated during six sessions of 45-50 minutes. In both groups، again، Beck Depression Inventory was completed in 9 weeks after delivery. Statistical analysis was done by one-way ANOVA and Kruskal-Wallis in SPSS software.ResultsThe finding showed that severity of depressive symptoms are significantly different at 9 weeks postpartum between two groups (P=0. 000). The mean difference of severity of depressive symptoms are significantly different between two groups in the beginning of research and 9 weeks after delivery (P=0. 000). Depressive symptoms were decreased about 77. 6% in problem solving skills group comparing 23. 5% in control group.ConclusionBased on this study، problem-solving skills training is an effective method in reducing the severity of depressive symptoms. Therefore it is recommended that problem-solving skills training could be used as one of the mental health strategies in health centers.Keywords: Depressive symptoms, Postpartum depression, Postpartum period, Problem solving -
مقدمهشادمانی یکی از معیارهای سلامت روان و یکی از شش هیجان اساسی انسان است. زایمان به عنوان یک تجربه منحصر به فرد، نیاز به توانایی زن باردار برای مقابله با دردهای زایمانی دارد. شادمانی می تواند به فرد این توانایی بالقوه را بدهد که روش های مقابله ماهرانه تری داشته باشد اما در مورد ارتباط این دو، شواهد ثبت شده ای وجود ندارد.هدفتعیین ارتباط سطح شادمانی در بارداری با رفتارهای مقابله ای با درد زایمانروشدر این مطالعه همبستگی، 80 زن باردار کم خطر 36 تا 40 هفته که جهت مراقبتهای بارداری به بیمارستان ام البنین مراجعه می کردند به روش آسان انتخاب و پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و شادمانی آکسفورد تکمیل شدند. نمونه ها تا شروع زایمان حقیقی پیگیری شده، سپس توسط کمک پژوهشگر از اتساع 5-3 سانتی متر تا زایمان، پرسشنامه مشاهده ای رفتار مقابله ای با درد زایمان، طی انقباضات رحمی و هر نیم ساعت یکبار تکمیل شد. سپس داده ها توسط نرم افزار spss16، تجزیه و تحلیل و از ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون و آزمونهای کراسکال والیس، من ویتنی و آنالیز واریانس استفاده گردید.یافته هابر اساس نتایج، فراوانی شادمانی سطح پایین 3/11%، متوسط 5/72% و شادمانی بالا 2/16% بود. همچنین3/16% رفتارهای مقابله ای نامطلوب،50٪ افراد رفتارهای قابل قبول و 7/33% رفتارهای مطلوب نسبت به درد زایمان داشتند. آزمون همبستگی اسپرمن نشان داد سطح شادمانی با میانگین رفتار های مقابله ای ارتباط معنی دار دارد (000/0= p و 444/0= r)؛ به این معنی که هر چه سطح شادمانی در بارداری بیشتر باشد، رفتارهای مقابله ای با درد زایمان مطلوبتر و نمرات آن بالاتر می رود.نتیجه گیریرفتار زائو در مقابله با درد زایمان، نشان دهنده ویژگی هایی مانند سطح هیجانی وی بوده و باید در اداره بالینی زائو علاوه بر علائم فیزیولوزیک و آزمایشات کلینیکی، دو مقوله فوق نیز گنجانده شود.
کلید واژگان: بارداری, درد, رفتار مقابله ای با درد زایمان, زایمان, شادمانی, مقابلهBackgroundHappiness is accounted for one of the psychological health criteria, and is considered as one of the six fundamental emotions- in human beings. Labor pain is also considered as one of the exclusive experiences, which demands pregnant women’s ability to cope with it. Happiness may give this potential ability to the pregnant women to apply skillful coping methods to tolerate the labor pain, but there is no registered evidence about this relationship.AimTo determine the relationship between happiness during pregnancy and labor pain coping behaviors.MethodIn this correlational study 80 low risk pregnant women, in the 36 – 40 weeks of pregnancy, who have referred to Omolbanin Hospital for prenatal care were selected using convenience sampling. Demographic information and the level of happiness were measured during pregnancy using Oxford Happiness Questionnaire. Labor pain coping behaviors were measured during contractions, and each half an hour from the dilatation of 3–5 cm till delivery using Labor Pain Coping Behaviors Observation Form. Data were analyzed with SPSS version 16 using Kruskal-Wallis, One- way ANOVA, Mann-Whitney tests and Spearman and Pearson correlation coefficients.ResultsThe frequency of low, medium and high level of happiness was 11.3%, 72.5%, and 16.2% respectively. Also, 16.3% of the pregnant women showed unfavorable, 50% acceptable, and 33.7% favorable labor pain coping behaviors. The results of Spearman’s correlation test revealed that there was a significant relationship between pregnancy happiness and the mean score of labor pain coping behaviors, (p = 0.000, and r = 0.444), i.e. higher levels of happiness during pregnancyis associated with more favorable labor pain coping behaviors.ConclusionThe parturient's behavior during labor indicates her level of emotion. So in parturient’s clinical management, in addition to physiological signs and clinical examinations these two issues should be considered as well.Keywords: Childbirth, Happiness, Labor, Labor pain coping behavior, Pregnancy -
مقدمهافسردگی بعد از زایمان از اختلالات روانی پس از زایمان، با شیوع بالا و عوارض نامطلوب می باشد. بنابراین شناسایی و درمان آن یک امر مهم به شمار می رود. از درمان های ساده که توسط مراقبین اولیه خصوصا ماماها قابل اجرا است، آموزش تکنیک های آرامسازی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش آرامسازی بر شدت علائم افسردگی در دوره بعد از زایمان انجام شد.روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 54 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر مشهد در سال 1389 انجام شد. در هفته سوم بعد از زایمان، زنانی که نمره مقیاس افسردگی ادینبرگ 10 و بالاتر داشتند، آزمون افسردگی بک را تکمیل می کردند (نمره 28- 14) و تایید نهایی افسردگی توسط مصاحبه روانشناس بالینی انجام شد. سپس زنان به طور تصادفی به دو گروه آرامسازی به همراه تجسم هدایت شده (26 نفر) و گروه کنترل (28 نفر) تقسیم شدند. آرامسازی روزانه یک مرتبه و تجسم هدایت شده هفته ای یک بار در طول 6 هفته اجرا شد و در هفته 9 بعد از زایمان مجددا آزمون افسردگی بک تکمیل شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه با نرم افزار SPSS (نسخه 14) تجزیه و تحلیل شد و p مساوی 05/0 به عنوان سطح معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین نمره شدت علائم افسردگی بعد از مداخله در گروه آرامسازی و گروه کنترل به ترتیب 6/4±7/7و 4/6±3/15بود که بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری وجود داشت (000/0>p). همچنین میزان کاهش شدت علائم افسردگی در گروه آرامسازی 1/58 درصد و در گروه کنترل 5/23 درصد بود.نتیجه گیریآرامسازی روشی موثر در کاهش شدت علائم افسردگی بعد از زایمان است.
کلید واژگان: آرامسازی, افسردگی بعد از زایمان, تجسم هدایت شدهIntroductionPostpartum depression is a mental disorder after childbirth with high prevalence and unpleasant complications. Thus diagnosis and its treatment are considered important. Relaxation techniques training is simple method of treatment used by primary care providers, including midwives. The purpose of this study is the effect of relaxation training on severity of depressive symptoms in the postpartum period.MethodsThis clinical trial was performed on 54 women in Mashhad community health centers in 2010. In third week after delivery, women with Edinburgh Depression Scale score ≥10 complete Beck Depression Inventory (score 14-28) and final diagnosis of depression was done by psychologist interview. Then the women were divided randomly into two groups of relaxation with guided imagery (n=26) and control (n=28). Relaxation and guided imagery were performed respectively once daily and once weekly during 6 weeks. Beck Depression Inventory was completed again in the ninth week after delivery. Data were analyzed by descriptive statistics and ANOVA test and SPSS software version 14 and p-value less than 0.05 was considered significant.ResultsMean of severity of depressive symptoms after intervention was 7.7±4.6 in relaxation group and 15.3±6.4 in control group that the difference was significant (p<0.000). Also severity of depression symptoms decreased in relaxation group and control group (58.1% and 23.5%, respectively).ConclusionThe relaxation training is an effective method in reduction severity of depressive symptoms in postpartum period.Keywords: Guided imagery, Postpartum depression, Relaxation -
مقدمهزمان شروع شیردهی تاثیر قابل توجهی بر عملکرد شیردهی دارد. آغاز شیردهی در نیم ساعت اول زندگی و تغذیه انحصاری با شیرمادر عامل مهمی در کاهش عوارض و میزان مرگ و میر نوزادان می باشد. عوامل مختلفی نظیر حمایت روانی و آموزش بر زمان شروع شیردهی موثر می باشند. به همین دلیل دو گروه استراتژی بیمارستان محور و جامعه محور برای شروع زودرس شیردهی توصیه شده است. از آنجا که تاکنون مطالعه ای جهت مقایسه آن انجام نشده، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر حمایت همتا (جامعه محور) و آموزش توسط مراقبین بهداشتی (بیمارستان محور) بر زمان شروع اولین شیردهی در زنان نخست زا انجام شد.روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی 3 گروهه در سال 1389 بر روی 105 زن نخست باردار انجام شد. 16 مرکز و پایگاه بهداشتی به صورت خوشه ایانتخاب و به طور تصادفی در 3 گروه حمایت همتا، آموزش توسط مراقبین بهداشتی و کنترل قرار گرفتند. 16 نفر از افراد واجد شرایط گروه همتا انتخاب و به مدت 15 ساعت آموزش دیدند و 7 نفر از گروه مراقب بهداشتی 2 ساعت آموزش دریافت کردند. در گروه حمایت همتا یک بار حمایت توسط همتا و در گروه آموزش یک جلسه آموزش انفرادی توسط مراقبین بهداشتی در هفته های 38-36 بارداری انجام شد و گروه کنترل مراقبت های معمول را دریافت کردند. گردآوری داده ها توسط پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5/11) و آزمون های کراسکال والیس و دقیق فیشر انجام شد.یافته هاتنها 20% از افراد گروه های حمایت همتا، 7/14% از افراد آموزش توسط مراقبین بهداشتی و 4/19% گروه کنترل در نیم ساعت اول پس از زایمان، شیردهی را شروع کردند. 4/51% از افراد گروه های حمایت همتا، 8/61% آموزش توسط مراقبین بهداشتی و 6/55% گروه کنترل، اولین شیردهی را در فاصله زمانی 24-1 ساعت پس از زایمان شروع کردند. افراد 3 گروه از نظر زمان شروع اولین شیردهی تفاوت معنی داری نداشتند (852/0=p).نتیجه گیریحمایت همتا و آموزش توسط مراقبین بهداشتی در دوران بارداری بر شروع شیردهی تآثیری ندارد.
کلید واژگان: آموزش مراقبین بهداشتی, حمایت همتا, زمان شروع شیردهیIntroductionBreastfeeding initiation time has a significant effect on lactation performance. Breastfeeding initiation within a half-hour of birth and exclusive breastfeeding are important strategies to reduce neonatal morbidity and mortality. Different factors such as psychosocial support and received education affect breastfeeding initiation time. Therefore, hospital-based and community-based strategies are recommended for early breastfeeding initiation. So far, no study has been conducted to compare these two methods. Therefore, this study has been performed to compare the effect of peer support (community-based) and the education received by health care providers (Hospital-based) on the time of breastfeeding initiation among primiparous women.MethodsThis clinical trial was performed on 3-group with 105 primigravida women participants. 16 health care centers were selected via cluster selection method and then were allocated randomly into 3 different groups: peer support receivers, education receiver by health care provider and control group. 16 eligible volunteers were selected as peer support receivers and trained for 15 hours. 7 women were selected as education receivers by health care providers and were trained for 2 hours. For peer support receivers, a single peer support was received by peer support providers, and educational group participants received one individual training session in 36-38 weeks of pregnancy by health care provider. The control group received only routine care. Data were collected by a questionnaire and were analyzed by SPSS software version 11.5. Kruskal-Wallis and Fisher’s Exact tests were used to analyze data.ResultsOnly 20% of peer support receivers, 14.7% of education receivers (by health care providers) and 19.4% of control group members initiate breastfeeding within the half-hour of delivery. 51.4% of peer support receivers, 61.8% of education receivers and 55.6% of control group member began their first breastfeeding within the period of 1- 24 hours after delivery. There were no significant difference at the time of breastfeeding initiation among three groups (p=0.852).ConclusionThe present study did not provide any evidence in terms of impact of peer support and education received by health care providers on the time of breastfeeding initiation; Whereas, some studies have shown positive effect of peer support during labor on breastfeeding initiation time. So, it seems that further study regarding effect of peer support during labor and effect of medication during labor may be needed.Keywords: Breastfeeding initiation time, Education received by health care providers. Peer support -
مقدمه
باکتریوری بدون علامت، شایع ترین عارضه عفونی بارداری است که به دلیل بروز عوارض جدی مادری و جنینی، غربالگری و درمان افراد مبتلا به آن جزئی از مراقبت های استاندارد دوران بارداری است. انجام کشت ادرار به دلیل نیاز به تجهیزات آزمایشگاهی، نیروی متخصص و هزینه بالا، غربالگری را با مشکل مواجه کرده است؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارزش تشخیصی لام آماده کشت برای تشخیص باکتریوری بدون علامت در بارداری به منظور ایجاد یک روش دقیق، سریع، ساده و ارزان انجام شد.
روش کاراین مطالعه از نوع بررسی روایی یک روش آزمایشگاهی است که بر روی 1263 زن باردار با سن بارداری 35-6 هفته، بدون علائم عفونت ادراری و سابقه مصرف آنتی بیوتیک مراجعه کننده به درمانگاه شهید الداغی سبزوار انجام شد. از افراد مورد مطالعه نمونه تمیز وسط ادرار گرفته شد و به طور همزمان توسط میکروب شناس، کشت استاندارد ادرار انجام شد و توسط پژوهشگر، لام آماده کشت مورد استفاده قرار گرفت. لام ها به مدت 72 ساعت در دمای اتاق نگهداری شد و هر 24 ساعت از نظر رشد باکتری ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از لام آماده کشت در هر 24 ساعت، با کشت استاندارد ادرار مقایسه شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری SPSS (نسخه 5/11) به صورت حساسیت، ویژگی، ارزش پیشگویی مثبت و منفی ارائه شد.
یافته هالام آماده کشت پس از گذشت 48 ساعت دارای حساسیت 100%، ویژگی 9/99%، ارزش پیشگویی مثبت 5/97% و ارزش پیشگویی منفی 100% بود.
نتیجه گیریلام آماده کشت جایگزینی مناسب برای کشت استاندارد ادرار جهت استفاده در غربالگری باکتریوری بدون علامت در بارداری می باشد.
کلید واژگان: بارداری, باکتریوری بدون علامت, لام آماده کشتIntroductionAsymptomatic bacteriuria is the most common infectious complication of pregnancy and due to serious maternal and fetal complications, screening and treatment of people with its standard is part of prenatal care. The screening is difficult because of the need for urine culture laboratory equipment, professional workforce, and high cost. This study with the aim of evaluating diagnostic accuracy used prepared slide cultures to detect asymptomatic bacteriuria in pregnancy in order to create an accurate, fast, simple and inexpensive method.
MethodsThis study examined the validity of a laboratory method on 1263 pregnant women with gestational age of 6-35 weeks, without signs of urinary tract infection and history of antibiotic use who were referred to Aldaghi clinic in Sabzevar. Clean midstream urine samples were taken from the participants and simultaneously standard urine cultures were done by microbiologist and slides were used by researcher.Slides were kept at room temperature for 72 hours and were examined every 24 hours for bacterial growth. Slide results were compared with urine culture every 24 hours. Results were presented by SPSS 11.5 as sensitivity, specificity, positive predictive value and negative predictive value.
ResultsDipslides showed 100% sensitivity after 48 hours, 99.9% specificity, 97.5% positive predictive value, and 100% negative predictive value.
ConclusionDipslide can be suitable alternative for standard urine culture for screening asymptomatic bacteriuria.
Keywords: Asymptomatic Bacteriuria, Dipslide, Pregnancy -
مقدمهافسردگی پس از زایمان شیوع بالایی داشته، طیف وسیعی از علل از جمله نوع زایمان در سبب شناسی آن مطرح می باشند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نوع زایمان با شیوع افسردگی پس از زایمان انجام شد.روش کاردر این مطالعه ی تحلیلی آینده نگر در سال های 86-1385، 420 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان آمل که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، به روش نمونه گیری غیر احتمالی انتخاب شدند و در سه ماه آخر بارداری، پرسش نامه ی افسردگی ادینبورگ را تکمیل نمودند. زنان با نمره ی بالاتر از 12 از مطالعه خارج شدند. 300 نمونه در دو و هشت هفته بعد از زایمان پی گیری و مقیاس افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (EPDS) و فرم های مصاحبه مربوط به اطلاعات جمعیت شناسی، زایمان، بعد از زایمان و نوزاد را تکمیل نمودند. تحلیل آماری با نرم افزار SPSS و آزمون های مجذور خی، تی، من ویتنی و مدل خطی عمومی انجام شد.یافته هابین دو گروه از نظر تحصیلات، شغل، وضعیت اقتصادی، رضایت از حمایت همسر و خانواده و حاملگی خواسته و ناخواسته، اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. شیوع افسردگی در دو هفته بعد از زایمان 3/10درصد و در هشت هفته بعد از زایمان 13 درصد بوده است و بین دو گروه از نظر شیوع و میانگین نمره ی افسردگی در دو و هشت هفته بعد از زایمان، اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریبا توجه به شیوع بالای افسردگی پس از زایمان، غربالگری، شناسایی و ارزیابی این اختلال مهم است. آموزش زنان در دوران بارداری در رابطه با این اختلال توسط مراقبان بهداشتی باید مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, دوره ی بعد از زایمان, زایمان, سزارین, مهبلIntroductionPostpartum depression is a prevalent disorder with different etiologies, among them mode of delivery. The present study was conducted to determine relationship between mode of delivery and depression in women at 2 and 8weeks postpartum.Materials And MethodsIn this prospective analytic study (2007-2008), a total of 420 women visited at health centers in Amol city who met inclusion criteria were recruited through non-probability sampling and filled the questionnaire of Edinburgh postpartum scale (EPDS) during the third trimester of pregnancy. Women who had EPDS score>12 were excluded. Three hundred cases were followed 2 and 8 weeks postpartum and completed questionnaires on demographics, delivery, postpartum, and infant characteristics and Edinburgh postpartum depression scale. Data were analyzed using by SPSS software, chi-square, T-test, Mann-Whitney, and Linear regression.ResultsThere was no significant difference between two groups in their education, occupation, economic status, and wanted/unwanted pregnancy, satisfaction from husband and family support. At 2nd week postpartum, prevalence of postpartum depression was 10.3% and there was no significant difference between 2 groups. At 8th week postpartum the prevalence of depression was 13% and there was no significant difference between the 2 groups in the mean score of postpartum depression at 2nd, 8th weeks.ConclusionRegarding the high prevalence of postpartum depression, the screening, recognition and assessment of this disorder is important. Health care providers should consider educating women during pregnancy and postpartum. -
مقدمهجهان در کنار بحران تهدید بمب اتمی، بحران نابودی محیط زیست، بحران فقر جامعه، شاهد بحران اعتیاد نیز می باشد. یکی از مشکلات شایع در اکثر مددجویان معتاد کاهش عزت نفس است. عزت نفس انعطاف پذیری در مقابل تغییرات را افزایش داده و نگرش های مثبت در جهت پیشرفت احساس خودکفایی را تقویت می کند. پژوهش های پیرامون مسئله اعتیاد و ارائه راهکارهای درمانی غیر دارویی اعتیاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تاثیر آموزش حل مسئله خانواده محور بر میزان عزت نفس مددجویان وابسته به مواد مخدر است.
روش کاراین پژوهش یک مطالعه مورد شاهدی تجربی دو گروهه است که در سال 1389 در کلینیک مهر مشهد انجام شده است. پس از تایید روایی و پایایی پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت،60 مددجوی وابسته به مواد مخدر در دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل به صورت تخصیص تصادفی تقسیم شدند. تمامی واحدهای پژوهش فرم ها و پرسشنامه عزت نفس را قبل از مداخله تکمیل نموده برای گروه آزمون به مدت دو ماه، 8 جلسه 45 دقیقه ای جلسات حل مساله خانواده محور برگزار گردید. سپس هر دو گروه پرسشنامه عزت نفس را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار spss و آزمون های دقیق فیشر، تی مستقل و تی زوجی استفاده شد.
نتایجمداخله در گروه آزمون منجر به افزایش معنی داری (0001/0p=)، به میزان 5/4 برابر افزایش در نمره عزت نفس نسبت به گروه کنترل گردید.
نتیجه گیریبکارگیری روش آموزشی حل مسئله با رویکرد خانواده محور می تواند جهت بهبود و تکمیل فرآیند درمانی ترک اعتیاد مددجویان به عنوان یک روش غیر دارویی مفید و موثر باشد.
کلید واژگان: آموزش حل مسئله تعدیل شده, خانواده محور, عزت نفس, مددجویان وابسته به موادIntroductionThe world witnesses addiction crisis along with atomic bomb, environmental degradation and poverty. One of the most common problems in most of the addict clients is low self-esteem. Self-esteem increases flexibility against changes and reinforces positive attitudes in order to improve sense of self-sufficiency. The researches about addiction and its non-drug treatment strategies, specially increasing self-esteem, is a very important issue. The present study aimed to assess the effect of family-centered problem solving teaching method upon the self esteem in drug-dependent clients. Materials and MethodsThis research was an experimental, two-group pretest-posttest design. After approval of research tool's validity and reliability, 60 addictive clients were randomly divided into 2 tests and one 30-person control group. The participants completed the questionnaires before and after the intervention. The test group received family-centered problem solving teaching method in 8 45-minute sessions for 2 months in additional to common treatment.ResultsFamily-centered problem solving teaching method led to statistically significant increase in test group’s self-esteem. Self-esteem scores rate in test group was 4.5 times more than control group.ConclusionApplying the family-centered problem solving teaching method can be useful in improving and completing the treatment process of clients’ addiction quitting in these clinics as a non-drug method. -
مقدمه
دانش با تاثیر بر نگرش، تغییر رفتار را ممکن می سازد. آموزش زمانی موثر است که بتواند با تغییر نگرش باعث انتخاب ایمن ترین و بهترین روش زایمان شود. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر ایفای نقش و سخنرانی بر آگاهی، نگرش و عملکرد زنان نخست باردار درباره نوع زایمان است.
روش کاردر این کارآزمایی بالینی یک سوکور، 67 زن نخست باردار با حاملگی طبیعی 36-34 هفته و بدون اندیکاسیون سزارین از مراکز بهداشتی- درمانی مشهد در سال 1389 انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آموزشی ایفای نقش و سخنرانی تخصیص یافتند. در دو گروه پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه های پژوهشگر ساخته روا و پایا (با روش تحلیل عاملی) انجام شد. آموزش با روش ایفای نقش در قالب سه نمایشنامه، طی 7 مرحله صورت گرفت. یافته ها با آزمون اختلاف نسبت ها، کای اسکوئر، تی مستقل و زوج و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 14) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هادرصد تغییرات نمره آگاهی در دو گروه معنی دار بود (001/0=p). دو گروه از نظر میانگین نمره نگرش در قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی دار داشتند (05/0>p). اختلاف میانگین قبل و بعد از مداخله نمره آگاهی و نگرش در دو گروه معنی دار نبود (05/0<p). تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر عملکرد یافت نشد، اما میزان سزارین انتخابی در گروه ایفای نقش یک پنجم سخنرانی بود.
نتیجه گیریتاثیر سخنرانی بر افزایش آگاهی و ایفای نقش در کاهش سزارین انتخابی بیشتر است.
کلید واژگان: آگاهی, ایفای نقش, سخنرانی, عملکرد, نگرش, نوع زایمانIntroductionKnowledge effect on attitude provides behavior’s change. Education is effective while leads to select the best and most safe type of delivery by change of attitudes. This study was performed to compare effectiveness of two teaching methods, role playing and lecture on primigravida women’s knowledge, attitude and performance according to type of delivery.
MethodsIn this single blind clinical trial study, 67 primigravida women in 34-36 weeks, with normal pregnancy and without indication of cesarean who referred to Mashhad Health Care Center in year 2010, divided randomly into role-playing and lecture educational groups. Pretest and posttest performed by using a questionnaire (valid, made by researcher and reliable with the factor analysis) in both groups. Training in role-playing group was employed by three scenarios in seven stages. Data were analyzed by different proportions, T-paired, independent T & chi-square methods and SPSS software version 14.
ResultsPercentage of changes in knowledge scores was significant in two groups (P=0.001). Participants’ attitude was significant before and after intervention in both groups (P<0.05). Mean difference of pre-test and post-test of knowledge and attitude scores was not significant in two groups (P>0.05). There was no significant difference in performance between two groups, but elective cesarean in role playing was one-fifth of the lecture group.
ConclusionLecture was more effective in raising knowledge level and reducing elective caesarean section.
Keywords: Attitude, Knowledge, Lecture, Performance, Role playing, Type of Delivery -
مقدمهجهان در کنار بحران تهدید بمب اتمی، بحران نابودی محیط زیست، بحران فقر جامعه، شاهد بحران اعتیاد نیز می باشد. یکی از مشکلات شایع در اکثر مددجویان معتاد، کاهش عزت نفس می باشد. عزت نفس، انعطاف پذیری در مقابل تغییرات را افزایش داده و نگرش های مثبت در جهت پیشرفت احساس خودکفایی را تقویت می کند. پژوهش های پیرامون مساله اعتیاد و ارایه راهکارهای درمانی غیر دارویی اعتیاد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی تاثیر آموزش حل مساله خانواده محور بر میزان عزت نفس مددجویان وابسته به مواد مخدر بوده است.روش کاراین پژوهش یک مطالعه تجربی دو گروهی بود. پس از تایید روایی و پایایی پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت، 60 مددجوی وابسته به مواد مخدر به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. تمامی واحدهای پژوهش، فرم ها و پرسشنامه عزت نفس را قبل از مداخله تکمیل کردند. برای گروه آزمون به مدت دو ماه، هشت جلسه 45 دقیقه ای جلسات حل مساله خانواده محور برگزار شد. سپس هر دو گروه پرسشنامه عزت نفس را تکمیل کردند.یافته هامداخله در گروه آزمون منجر به افزایش معناداری (0001/0 p=)، به میزان 5/4 برابر افزایش در نمره عزت نفس نسبت به گروه کنترل گردید.نتیجه گیریبکارگیری روش آموزشی حل مساله آن هم با رویکرد خانواده محور می تواند در بهبود و تکمیل فرآیند درمانی ترک اعتیاد مددجویان به عنوان یک روش غیر دارویی مفید و موثر باشد.
کلید واژگان: آموزش حل مساله تعدیل شده, خانواده محور, عزت نفس, مددجویان وابسته به موادIntroductionDrug addiction is amongst c urrent crisis of the world including nuclear crisis, environmental degradation, poverty, and social crisis. Drug addiction is a major health problem in many countries worldwide. One of the most common characteristics of addicted individuals is low self-esteem. Self-esteem increases flexibility and reinforces progression of positive attitudes toward self-sufficiency. There are limited studies on non-medical treatment strategies for drug-users. The aim of the present study was to assess the effects of a family-centered problem solving education on self-esteem of drug-users.MethodsThis study had a pretest-post test experimental design. First, validity and reliability (r=0.85) of the self-esteem Cooper-Smith questionnaire was confirmed. After completing the consent forms by the participant (n=60), they were randomly assigned into two equal experimental and control groups. At baseline, questionnaires were completed. The education was performed using family-centered problem solving teaching method in a two months period within eight 45-minute sessions in the intervention group. The Cooper smith self-esteem questionnaire was completed at the follow up.ResultsThe paired t-test showed that family-centered problem solving education method led to a significant increase (p=0.001) on the self-esteem scores in the intervention group. Although self-esteem scores of the control group increased significantly either after two months, the increase was 4.5 times more in the intervention group.ConclusionTo sum up, using the family-centered problem solving education method with family centered approach could improve the process of addiction treatment in addiction clinics. -
زمینهارتباط، رکن اصلی درمراقبت از بیمار است. مطالعات زیادیتاثیر استرس های دوران تحصیل در دانشجویان گروه پزشکی را بر کیفیت مراقبت آنان در زمان تحصیل و حتی پس از آن، نشان می دهند. از مهمترین عوامل استرس زا می توان به ضعف مهارت های ارتباطات بین فردی اشاره کردهدفتعیین تاثیر آموزش مهارت های ارتباطی، بر راهبردهای مقابله ای دانشجویان پرستاری، در موقعیت های استرس زای کارآموزی.روشدر این مطالعه نیمه تجربی، 56 دانشجوی پرستاری ترم های 4 تا 8، دانشکده پرستاری و مامایی مشهد در سال تحصیلی 88- 89، به طور تصادفی در دو گروه مداخله (26 نفر) و کنترل (30 نفر) قرار گرفتند. در گروه مداخله، کارگاه آموزشی مهارتهای ارتباطی با توجه به موقعیتهای کارآموزی دانشجویان، در دو مرحله، به فاصله دو هفته، به مدت 10 ساعت، به روش ایفای نقش، برگزار شد. راهبردهای مقابله ای دانشجویان در هر دو گروه، قبل و بعد از مداخله، با پرسشنامه راه های مقابله ای لازاروس- فولکمن اندازه گیری و. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار (SPSS) ویرایش 5/11 و آزمون های تی، من ویتنی و کای دو تجزیه و تحلیل شد.یافته هامقابله مساله مدار در گروه مداخله به میزان 5/13 درصد افزایش یافته که آزمون تی مستقل این تفاوت را بین دوگروه دو گروه بعد از مداخله، معنی دار نشان داد (0001/0P=). نمره کلی مقابله هیجان مدار در هر دو گروه، کاهش یافته و تفاوت معنی داری بعد از مداخله دیده نشد. از میان راهبردهای هیجان مدار، تنها مقابله گریز- اجتناب، تفاوت معنی داری را بین دو گروه نشان داد که در گروه مداخله میزان به کارگیری آن کاهش یافته بود(043/0 P=).نتیجه گیریآموزش مهارتهای ارتباطی به دانشجویان پرستاری، می تواند باعث بهبود راهبردهای مقابله ای از طریق افزایش به کارگیری مقابله مساله مدار گردد،. پیشنهاد می شود دوره های آموزشی مهارت های ارتباطی برای دانشجویان پرستاری قبل از شروع کارآموزی برگزار گردد.
کلید واژگان: راهبردهای مقابله ای, مهارت های ارتباطی, دانشجوی پرستاری, استرس کارآموزیIntroductionHindering factors of clinical education is stress. Which is also health- threatening for students, Interpersonal communication skills is one of the most important stress- inducing factors. Due to mutual interaction between stress and communication skills, and importance of stress- management in clinical education courses, it is necessary to intervene properly. So, this study aimed to study the effect of communication skills education on nursing students’ coping strategies in stressful situations of clinical courses.Materials And MethodsIn this experimental study, 56 students’ 3th and 4th year nursing, classified randomly in test (26) and control (30) group. Communication skills workshop was held for test group according to their own clinical course by using Role- Play method. The workshop was a two- step 10 hour course, by one week interval. Coping strategies was measured by Lazarus- Folkman questionnaire (The ways of coping scales (revised)), before and 4 week after intervention and analyzed statistically by SPSS 11.5 using T-Test, Man Whitney U- test and Chi- square.FindingsProblem-focused coping was increased in test group by 13.5 %, there was a significant difference between two groups after intervention (p=0/000). Total score of Emotional- focused coping was decreased in both groups and showed no significant difference (p> 0/005). The only significant difference in both groups was related to Escape- Avoidance strategy (p=0/043), which increased 3 times more in test group in comparison with control group.ConclusionTeaching communication skills, can improve coping strategies in nursing students by increasing their application of Problem- focused methods. It is recommended; teach these skills before their clinical education courses.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.