به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سعید بزرگ بیگدلی

  • حسینعلی قبادی*، امیر مرادی، سعید بزرگ بیگدلی، زهرا پارساپور

    تصویرگریهای نشات گرفته از تجربه عرفانی انفسی در غزلیات مولوی، تا کنون به طور اختصاصی و مستقل، یکجا و منتظم کاویده نشده است؛ اگرچه به نحوی کلی و کلان، اقسام و شاخه های خیال بندیها و تصویر آفرینی های مولوی در چرخه پژوهش قرار گرفته است. این پژوهش مدعی است که مولوی در غزلیات شمس توانسته است تصویرهای ناب برجوشیده از تجربه درونی و شهودی خود را، که عموما غیرقابل توصیف است به زنجیر بیان بکشد و این رخدادی است نادر که مولوی آن را پشت سر نهاده و موفق شده است انتزاعی ترین تجربه ها را به زبان بیاورد. در این پژوهش، که بر اساس شیوه توصیفی-تحلیلی با ابزار کتابخانه ای و استنادی و در چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر انجام شده است، پس از مروری بر نظریات پژوهشگران مختلف درباره جداسازی تجربه عرفانی، آن دسته از غزلیات دیوان شمس که به طور خاص، نمودهایی از تجربیات عرفانی انفسی مولوی به شمار می رود بر اساس احساس جاری در غزل به چهار دسته تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسیخویشتن و شوق و بخشایش تقسیم بندی شده و برای نمونه، غزلی از هر کدام از این دسته ها، بررسی و تحلیل قرار شده است.

    کلید واژگان: دیوان شمس, شعر مولوی, تجربه عرفانی, تجربه انفسی, هرمنوتیک گادامر
    Hossenali Ghobadi*, Amir Moradi, Saeed Bozorg Bigdeli, Zahra Parsapoor

    The depictions derived from the subjective mystical experiences, in Molvi's lyrical poetry, have not been analyzed specifically and independently, in one place and in a regular manner; Although in a general way, the types and branches of Molvi's imaginations and imagery have been included in the cycle of research. This research claims that Maulvi was able to express the pure images of his internal and intuitive experiences, which are generally indescribable, in the Ghazalyat of Shams, and this is a rare event that Maulvi went through and managed to express the most abstract experiences. In this research, which is based on the descriptive-analytical method, with library and citation tools, and in the theoretical framework of Gadamer's hermeneutics, after reviewing the opinions of various researchers about the separation of mystical experiences, those poems of Divan Shams which, in particular, are manifestations They are considered to be one of Molavi's personal mystical experiences, based on the current feeling in the ghazal, they are divided into four categories: pride and warning, reprimand and blame, the need to recognize oneself, and joy and forgiveness, and for example, a ghazal from each of these categories is examined. and analysis has been done.

    Keywords: Divan-E Shams, Rumi, Subjective Experiences, Hermeneutics, Gadamer
  • سارا پورعماد، حسینعلی قبادی *، سعید بزرگ بیگدلی، نجمه دری

    ادبیات و اجتماع همواره رابطه ای دوسویه و تعاملی مستمر دارند. در بسیاری از آفرینش های ادبی، به ویژه رمان ها، بازتاب عناصر و مسائل اجتماعی، افزون تر از سایر آثار ادبی است. اعتماد، یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی و از شاخصه های سرمایه اجتماعی است. با وجود این همواره یکی از پایه های لرزانی که در آسیب های اجتماعی وجود دارد، مسئله بی اعتمادی است. این پژوهش درصدد است بر پایه چهارچوب نظری گیدنز، یکی از مسئله های اجتماعی را در رمان «جای خالی سلوچ» بکاود. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است که با استقصای در متن و استناد به آن تجزیه و تحلیل صورت می گیرد. این مقاله به تشریح علل بروز بی اعتمادی در این رمان پرداخته و به این پرسش پاسخ داده ایم که بی اعتمادی گسترده ای که دولت آبادی روایت می کند، ریشه در چه عواملی دارد. نتایج بیانگر آن است که انقلاب سفید و اصلاحات ارضی و مصائبی که برای روستاییان به دنبال داشت، تاثیر فراوانی در افزایش بی اعتمادی مردم رنج کشیده روستایی داشته است. از جمله عوامل کاهش اعتماد اجتماعی، شکست سیاست های اقتصادی تابع اصلاحات ارضی و هم زمان با آن، ناتوانی نظام اجتماعی برای پاسخ به مشارکت مردم بوده است. از اساسی ترین پیامدهای اجرای این طرح می توان به بیکاری، فقر و مهاجرت از روستاها اشاره کرد. در حقیقت دگرگونی پایه های حیات اقتصادی، عملکرد ضعیف دولت و شرایط بد اقتصادی روستاییان، از دلایل اصلی از کار افتادن نبض اعتماد بازنمایی شده در این رمان است. بیشترین بی اعتمادی، مربوط به اعتماد نهادی و بین شخصی است که بیانگر بی اعتمادی روستاییان به حکومت و نمایندگان وقت آن است و نشان می دهد که سیاست های حکومت پهلوی دوم در مسیر گسترش انواع اعتمادها نبوده است.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, اعتماد اجتماعی, آنتونی گیدنز و جای خالی سلوچ, محمود دولتآبادی
    sara pouremad, hoseinali ghobadi *, saeed bozorg bigdeli, Najmeh Dorri

    A reciprocal and ongoing interaction holds between literature and society. Some literary creations, particularly novels, represent and reflect societal concerns more than others. Drawing on Anthony Giddens’s theoretical framework, this descriptive-analytical study has been aimed to delve into a social issue in Mahmoud Dowlatabadi’s"Jāy-e Khāli-ye Salouch".Trust is a crucial component in every society and an indicator of social capital, for which sociologists have proposed multiple definitions and types. Indeed, distrust remains a shaky pillar of social harm.This analysis explores the roots of the widespread distrust that Dowlatabadi narrates in "Jāy-e Khāli-ye Salouch". The results indicated that the novel spotlights how the White Revolution in Iran, with land reform as its principal policy, and its consequent troubles for Iranian villagers impacted the amplification of distrust among the misery-ridden villagers. It pinpoints that the failure of Shah’s economic policies pertaining to the White Revolution and the incapability of the social system to address public participation were among the factors that diminished social trust. Unemployment, poverty, and migration from villages were some of the main outcomes of this project. Another contributor to distrust is injustice. The transformation of the underlying pillars of economic life, the state’s poor performance, and the consequent dire economic status of villagers were the major causes of distrust represented in "Jāy-e Khāli-ye Salouch". The novel’s weightiest types of distrust were institutional and interpersonal, highlighting the villagers’ lack of trust in the government and signifying that the policies of the second Pahlavi regime were not directed toward developing different types of trust.

    Keywords: Social Capital, Social Trust, Anthony Giddens, Jāy-e Khāli-ye Salouch, Mahmoud Dowlatabadi
  • رضا رفایی قدیمی مشهد*، سعید بزرگ بیگدلی
    تاریخ جهانگشای جوینی، علاوه بر اینکه یکی از مهم‎ترین آثار تاریخی دوره مغول به شمار می‎آید، از جنبه ادبی نیز یکی از شاهکارهای ادبیات پارسی است. در این پژوهش، جلوه‎ها و جنبه‎های گوناگونی اخلاقی کتاب تاریخ جهانگشا تحلیل و بررسی شده است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که تاریخ جهانگشا علاوه بر ارزش های تاریخی، از جهت اشاعه مسایل اخلاقی و تعلیمی نیز یک اثر برجسته در عصر مغول، دوره‎ای دشوار برای فرهنگ ایرانی، به شمار می‎آید. به منظور بررسی این مدعا، مسایل اخلاقی تاریخ جهانگشا در دو نوع ایجابی و سلبی دسته‎بندی ‎و در ادامه، انواع شیوه‎های بیان عطاملک جوینی در مسایل اخلاقی واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می‎دهد که جوینی در مقام یک منتقد اخلاقی و مروج اخلاق در عصر مغول، با شیوه‎ای خلاقانه بیشتر متمایل به ترغیب افراد به امور نیک اخلاقی و اجتماعی بوده و به دلایلی همچون تلاش برای حفظ فرهنگ ایرانی، بیم از گزند مغولان در صورت نفی اعمال ایشان و ایدیولوژی ویژه او در باب اهمیت خوش بینی و امید، نهی از امور منفی، جایگاهی پایین‎تر در اندیشه او داشته است. همچنین به‎نظر می‎رسد تعدد روش‎های نویسنده در بیان مسایل اخلاقی حاکی از اهمیت تعلیم و اخلاق در نظام اندیشگانی او باشد.
    کلید واژگان: ادبیات تعلیمی, نثر تعلیمی, محتوای اخلاقی, عطاملک جوینی, تاریخ جهانگشا
    Reza Refaee Ghadimi Mashhad *, Saeed Bozorg Bigdeli
    In addition to being one of the most important mongol historical works, Tārikh- ‘i-Jahāngushā is also a literary masterpiece of Persian literature. In the present study, the moral and didactic aspects of Tārikh- ‘i-Jahāngushā are considered and specified. The major argument of this study is that in addition to Tārikh- ‘i-Jahāngushā’s historical values, it is a tour de force regarding the promulgation of moral and didactic issues. To prove this argument, the researchers have categorized historical issues into positive and negative. In addition, they have scrutinized different kinds of expressing moral issues by Juvayni. The results of this study indicate that Juvayni in the position of an instructor of morality had been more inclined to encourage people to righteous moral deeds, and warning people against negative deeds has had a lower position in his moral thought. Additionally, it seems that the diversity of moral issue expression methods indicates the importance of didacticism and morality in his ideological system.
    Keywords: Moral, Didactic literature, didactic prose, moral content, Atā Malik Juvayni, Tārikh- ‘i-Jahāngushā
  • مهسا رضایی، نجمه دری*، سعید بزرگ بیگدلی

    دیوان جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی شاعر تاثیرگذار قرن ششم هجری تا کنون سه بار تصحیح شده و دو تصحیح متقدم چاپ و منتشر شده است. چاپ هایی که علی رغم کوشش فراوان مصححان، با کاستی هایی همراه است. مهمترین نقص هر سه تصحیح، افتادگی اشعار مسلم الصدور جمال از آنهاست. از جمله اشعار مهم که از دیوان این شاعر توانمند جا مانده، مثنوی 138 بیتی است که خطاب به شخصی به نام اوحدالدین سروده شده است . در این مقاله علاوه بر جستجو در نسخه های خطی و آثار چاپی مربوط به جمال، بویژه دیوان اشعار او و به دست دادن متن کامل مثنوی، به معرفی تنها نسخه شناخته شده آن و برشماردن علل صحت این انتساب به جمال پرداخته ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دلایلی چون؛ همسانی وزن و نیز مضمون تشبیب یکی از قصاید با مثنوی، یکسانی و شباهت برخی مصراع ها و ترکیبات، و نیز ساختار نحوی مشابه در دیوان و مثنوی را می توان در تایید صحت این انتساب ارایه داد.

    کلید واژگان: جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی, شعر قرن ششم, تصحیح نسخه, مثنوی نویافته
    Mahsa Rezai, Najmeh Dorri *, Said Bozorg Bigdeli

    The Divan of Jamal al-din abd al-razzaq-e Isfahani, an influential poet of the sixth century AH, has been emendated three times so far, and two earlier amendments have been published. Editions that, despite the great efforts of editors, have defects. The most important shortcoming of these amendments is the absence of certain poems of Jamal. One of the most important poems omitted from the divan of this able poet is a masnavi with 138 verses, which was composed to a person named Ouhad al-din. In this article, in addition to searching for manuscripts and editions work related to Jamal, especially his divan, and providing the full text of the masnavi, we have introduced the only leading manuscript of it and enumerated the reasons for the correctness of this attribution. The results of the present study show that reasons such as the similarity of meter and content of Tashbsib of one of odes with masnavi, the similarity of some hemistichs and compositions as well as the similar syntactic structure in Divan and masnavi can be presented in the correctness of the attribution.

    Keywords: Jamal al, din abd al, razzaq Isfahani, Poetry of the sixth century, Correction of the manuscript, Newly found Masnavi
  • اکرم شیخ پور، حسینعلی قبادی*، سعید بزرگ بیگدلی

    موضوع «شر» از مهم ترین مباحث الهیات و فرهنگ بوده و در ادبیات ملت های گوناگون در شیوه ها و شگردهای متفاوت ظهور یافته است. آثار مولوی، به عنوان یکی از بزرگ ترین ادیبان و متفکران قرون میانه ی اسلامی و شکسپیر، شاعر و نویسنده ی بزرگ رنسانس، سویه های هنری خاصی به این امر الهیاتی بخشیده اند که مستعد تحلیل و مقایسه، به ویژه از منظر بوطیقایی تمثیل پردازی و نمادشناسی در بستر روایت است. تفاوت در خاستگاه های فرهنگی، تاریخی و دینی میان این دو اندیشمند، بالطبع در شگردهای آن ها، در مفهوم پردازی های مختلف موثر بوده و در آثارشان نمود یافته است. کاسیرر در «فلسفه ی صورت های سمبلیک»، صور ماتقدم شناخت کانتی را وارد عرصه ی تحلیل فرهنگ انسانی کرده و با استفاده از تاریخ گرایی هگلی، دست به تدوین گونه ای تاریخ شناخت می زند که از اسطوره آغاز شده و به اشکال متعالی تر شناخت دینی، عرفانی، هنری و علمی می رسد. از نظر او، نمادشناسی، تنها نقشه ی راه برای مطالعات فرهنگ است. در این میان، مطالعات تطبیقی زمینه ی باروری است که می توان در آن از چهارچوب نظری کاسیرر یاری گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی - تحلیلی است و بر پایه ی نظریه ی «اشکال سمبلیک شناخت» کاسیرر، فرایند تحقیق پیش می رود. همچنین با بهره گیری از نظریه ی او درباره ی تحلیل سازه های نمادین در قالب ساخت های روایی، چگونگی به کارگیری شگردهای تمثیل و تراژدی در مفهوم پردازی شر در داستان های موسی و خضر و مکبث نشان داده می شود.

    کلید واژگان: صورت های نمادین, روایت شر, مولوی, شکسپیر
    Hoseinali Ghobadi, Saeid Bozorg Bigdeli, Akram Sheykhpour

    The subject of "evil" is one of the most important topics in theology and culture and has appeared in the literature of different nations in different ways and through variety of techniques. Rumi's works, as one of the greatest writers and thinkers of the Islamic Middle Ages and Shakespeare’s, the great poet and writer of the Renaissance, have given certain artistic aspects to this theology that are prone to analysis and comparison, especially from a poetic point of view. The differences in cultural, historical and religious origins between these two thinkers, of course, have been effective in their techniques, in different conceptualizations, and have been reflected in their works. In The Philosophy of Symbolic Forms, Cassirer introduced the earlier forms of Kantian cognition into the field of analysis of human culture and, using Hegelian historiography, began to formulate the forms of the history of cognition that began with myth and reached higher forms of religious, mystical, artistic and scientific cognition. For him, symbolism is the only road map for the study of culture. Comparative studies, meanwhile, is a field of fertility that can be aided by Cassirer's theoretical framework. The method of the present research is descriptive-analytical and is based on Cassirer's theory of "symbolic forms of cognition". Also, using his theory on the analysis of symbolic structures in the form of narrative constructs, we try to show how allegorical and tragic techniques in the concept of evil are shown in the stories of Moses and Al-Khidr and Macbeth.

    Keywords: Symbolic Forms, Cassirer, Evil Narrative, Rumi, Shakespeare
  • حسینعلی قبادی*، امیر مرادی، سعید بزرگ بیگدلی
    هر یک از فلاسفه دینی و عرفان پژوهان بر اساس دیدگاه خود، مختصاتی برای تجربه عرفانی برشمرده اند. والتر استیس در کتاب «عرفان و فلسفه» هفت ویژگی اساسی بینش وحدانی یا آگاهی وحدت نگر، بی زمانی-بی مکانی، احساس عینیت یا واقعیت، احساس تیمن و صلح و صفا، احساس امری قدسی و حرمت دار و الوهی، متناقض نمایی، و بیان ناپذیری را برای تجربه عرفانی ذکر می کند. دیوان شمس، نمودهایی از تجربیات عرفانی آفاقی و انفسی مولوی را در بر دارد. تجربیات آفاقی مولوی در قالب داستان واره ها و بهاریه های عرفانی، تحولات و دیگرشدگی ها، حماسه های عرفانی، و مواجهات شگفت نمود دارد و در تجربیات انفسی که به واقع، خداوند از زبان مولوی سخن می گوید، مقولاتی چون تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسی خویشتن، و شوق و بخشایش قابل مشاهده است. تحلیل و تبیین غزل های هر دسته، مستلزم آگاهی از مبانی نظری عرفان، توجه به ساختار غزل و همچنین اشراف به منظومه ذهنی شاعر است. در این پژوهش که با استفاده از چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر صورت پذیرفته، یکی از داستان واره های عرفانی مولوی مورد بررسی قرار گرفته که مولوی در آن با استفاده از رمزواژه «دزد»، نمودهای یکی از تجارب آفاقی خویش را بیان می کند. پژوهش حاضر، ضمن رمزگشایی غزل، با استفاده از دیگر غزلیات دیوان شمس، تمامی ویژگی های مد نظر استیس برای تجربه عرفانی را در آن مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هم چنین برخی دیگر از ویژگی های تجربه عرفانی همچون برخورداری از کیفیت معرفتی و انفعالی بودن نیز که پژوهشگرانی به جز استیس بدان ها پرداخته اند و غزل مد نظر از آن ها برخوردار است، تببین و واکاوی شده اند.
    کلید واژگان: دیوان شمس, مولوی, تجربه عرفانی, استیس, رمز
    Hosseinali Ghobadi *, Amir Moradi, SAEID BOZORGBIGDELI
    Mystical experience, as a type of religious experience, has characteristics that each of the religious philosophers and mystics have listed characteristics according to their point of view. Walter Stacey is one of these renowned scholars who in the book Mysticism and Philosophy has seven basic characteristics including monotheistic vision or unifying consciousness, timelessness-impossibility, sense of objectivity or reality, sense of peace and tranquility, sense of holiness and sanctity and divinity, Has mentioned paradoxes, and inexpressibility for mystical experience. Divan-e Shams contains manifestations of Rumi's mystical experiences, including objective and subjective experiences. Rumi's objective experiences have manifested themselves in the form of mystical fables, mystical springs, transformations, mystical epics, and wonderful encounters In her psychic experiences, in which God really speaks in the language of Rumi, categories such as pride and warning, questioning and reproach, the need to recognize oneself, and enthusiasm and forgiveness can be seen. Analysis and explanation of the sonnets of each category requires knowledge of the theoretical foundations of mysticism, attention to the structure and meaning of the sonnet, as well as mastery of the poet's mental system. In this research, one of Rumi's mystical fables has been studied. In this narration, Rumi has used the code "thief" to express the manifestations of one of his objective experiences. The present study, while deciphering this poem using other lyric poems of Divan-e Shams, has discussed all the features considered by Stacey for mystical experience.
    Keywords: Divan-e Shams, Rumi, mystical experience, Stace, code
  • زهرا روحانی راوری، حسینعلی قبادی*، سعید بزرگ بیگدلی، مصطفی موسوی راد

    شاهنامه ی فردوسی یکی از برجسته ترین متون کهن در ژانر داستان است که پس از گذشت قرن ها با اسلوب داستان نویسی مدرن مطابقت می کند. داستان رستم و اسفندیار از فنی ترین داستان ها از حیث پیرنگ، شخصیت پردازی و گفتگو است. محبوبیت این داستان به گونه ای است که همه ی فارسی زبانان دو شخصیت اصلی داستان را می شناسد. در این پژوهش تلاش شده است تا دلایل محبوبیت و ماندگاری این دو شخصیت و ویژگی های اخلاقی آنان با تکیه بر گفتگوها و کشمکش هایشان تبیین و تحلیل شود. یکی از دلایل  موفقیت فردوسی در شخصیت پردازی رستم و اسفندیار،  ظرفیت بالایی است که این داستان از حیث عنصر گفتگو دارد. کثرت گفتگو فرصت بیشتری را برای پرداختن به دغدغه ها، کشمکش ها و روحیات در اختیار داستان پرداز قرار می دهد و به او کمک می کند تا از لایه های پنهان  شخصیت ها پرده بر دارد. با مطالعه ی داستان رستم و اسفندیار مشخص می شود که بخش محدودی از داستان به کشمکش جسمانی اختصاص دارد و کشمکش های درونی (عاطفی،ذهنی و اخلاقی) در قالب گفتگو و تک گویی نقش گسترده تری را ایفا می کنند. در تحلیل دو شخصیت اصلی نیز دیده می شود که اسفندیار کشمکش های فراوانی با دوست و دشمن دارد و علاوه بر کشمکش های بیرونی، وی دچار کشمکش درونی است اما تنها کشمکش حقیقی رستم در این داستان، با اسفندیار است. در انتها ویژگی های کشمکش نمایشی به عنوان خلاقانه ترین نوع کشمکش در این مقاله معرفی شده است. بدین گونه که شاعر برای برجسته سازی و عینیت بخشیدن به تقابل و کشمکش میان شخصیت ها، کشمکش زبانی و جسمی (دیالوگ و اکشن) را با یکدیگر همراه می کند. این همراهی و ملازمت میان گفتگو و عمل موجب جذابیت و تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب می شود.

    کلید واژگان: کشمکش, پیرنگ, رستم و اسفندیار, گفت وگو, کشمکش نمایشی
    Zahra Rohani, Hosein Ali Ghobadi, Saeed Bozorg Bigdel, Mostafa Musavi

    The story of Rostam and Esfandiar is one of the most technical stories in terms of plot, characterization, and dialogue, which, after centuries, corresponds to the style of modern fiction. In this research, an attempt has been made to explain and analyze the moral characteristics of Rostam and Esfandiar based on their conversations and conflicts. The multiplicity of dialogues in the story gives the storyteller more opportunity to address the concerns, conflicts, and moods, and helps him uncover the hidden layers of the characters. Reading this story makes it clear that a limited part of the story is devoted to physical conflict, and internal conflicts play a broader role in the form of dialogue and monologue. Analysis of the two main characters also shows that although both characters have many internal and external conflicts, both adhere to their intellectual and doctrinal principles and do not retreat from them. Finally, the characteristics of dramatic conflict are introduced as the most creative type of conflict in this article. More specifically, the present paper shows that the poet combines linguistic and physical conflicts (dialogue and action) to highlight and objectify the confrontation and conflict between the characters. This accompaniment between dialogue and action makes the audience more attractive and influential.

    Keywords: Conflict, Plot, Rostam, Esfandiar, Dialogue, Dramatic conflict
  • نجمه دری، سعید بزرگ بیگدلی، شین یی تینگ

    مطالعه آثار ادبی از ملل گوناگون جهان همراه با تحلیل شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود در این آثار از موضوع هایی جذاب و با اهمیت در حوزه تحقیقات ادبی است. چین و ایران، دو تمدن عظیم و کهن شرقی با پیشینه روابط مشترک تجاری و فرهنگی، که در برهه‏ هایی از تاریخ حتی همسایه و هم مرز بودند، ناگزیر بر فرهنگ و ادب یکدیگر تاثیر گذاشته ‏اند. لی بای (701-762 میلادی) یکی ازمعروف‌ترین شاعران کلاسیک چینی در حوزه شعر غنایی و عاشقانه است. وی با «سلسله تانگ» معاصر بوده و دارای سبک شاعری مخصوص است که با فرم ساختاری مدحی و درباری پیش از او، تفاوت آشکار دارد. در حدود هزار قطعه شعر از لی‏بای باقی مانده که به دلیل دارابودن ویژگی ‏های خلاقانه، بسیار مورد توجه شاعران بعد از او قرار گرفته است. کمتر از دو قرن بعد از مرگ لی بای، در کشور ایران، معاصر با سلسله سامانیان، شاعر و نویسنده پارسی‌گوی به‌نام رودکی (237- 319 ه. ق.) با عنوان پدر شعر فارسی در عرصه ادبیات فارسی ظهور می ‏کند. وی از شاعران پرکار زبان فارسی بوده، ولی آنچه اینک ازو در دست است در حدود 1000 بیت شعر و بیشتر در قالب قصیده و مضامین تغزلی است. این پژوهش اشعار غنایی لی بای و رودکی را مقایسه می‌کند. در این مطالعه موردی، هزار شعر به جا مانده از لی‏ بای و هزار بیت بر جای مانده از رودکی بررسی شده است. شباهت‌ها و تفاوت‌ها میان شعر این دو شاعر با رویکرد توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب تطبیقی امریکایی، بررسی شده اند.

    کلید واژگان: لی‏ بای, ادبیات چینی, رودکی, ادبیات تطبیقی, شعر غنایی
    Najmr Dorri, saeid Bozorg bigdeli, Shin Yee Ting

    The study of the literary works from different nations of the world, along with the analysis of similarities and differences in these works is always one of the interesting and important topics in the field of literary research. China and Iran, as two great ancient civilizations with a history of common commercial and cultural relations, inevitably have a great deal of similarities and effects over time. Li Bai (701-762C.E.) is the most famous Chinese poet to date with his poetic genius for writing lyric and romantic poems. He lives contemporary with the Tang Dynasty and has his own poetic style, which is creatively different from the structural form of eulogy and luxurious style before him. There are about a thousand poems left by him, which have attracted a lot of attention from Chinese and non-Chinese poets after him due to their creative features. Less than 2 centuries after Li Bai's death, in Iran contemporary with the Samanid dynasty, the Persian poet and writer Roudaki (237-319 AH) appeared as the father of Persian poetry in the field of Persian literature. He is one of the prolific poets of Persian language, and the existing poems are about 1000 verses which is mostly Qasida and Taghazol. This study compares the lyric poems of Li Bai and Rudaki. Our case study will be the thousand poems left by Li Bai and the thousand verses left by Rudaki. The similarities and differences between of these two poets have been studied in a comparative descriptive-analytic approach.

    Keywords: Li bai, Chinese literature, Rudaki, Comparative literature, Lyric poetry
  • مهسا رضایی، نجمه دری*، سعید بزرگ بیگدلی
    تخلص یا نام شعری، یکی از ویژگی های شعر فارسی است که از قرن ششم به عنوان یک سنت ادبی رواج می یابد و در شعر شاعران قرن هفتم به ثبات می رسد. شاعرانی چون سنایی، خاقانی و انوری از جریان سازان این حیطه به شمار می آیند و به ویژه، زمینه تشخص یافتن و نیز تثبیت تخلص در غزل را فراهم می آورند. با تکیه بر تکرار یک واژه که از مشخصه های اصلی تعریف تخلص است، برخی پژوهشگران معاصر در تعیین تخلص شعرا دچار خطا شده و تخلص های نادرستی را به شعرای قرن شش نسبت داده اند؛ از جمله این خطاها در انتساب، می توان به واژه «رهی» اشاره کرد که به عنوان تخلص بعضی شاعران معرفی شده است. در این مقاله به روش توصیفی_تحلیلی، به پیشینه تخلص در شعر فارسی و عربی و نیز جایگاه آن در شعر اشاره و تخلص پنهان در شعر سنایی و مولوی را بررسی کرده ایم. همچنین  با جست وجو در اشعار فارسی از آغاز و با تاکید بر تحقیق در اشعار شاعران قرن ششم، به بررسی واژه رهی در جایگاه تخلص پرداخته‏ ایم. نتایج به دست آمده نوعی سنت ادبی و مضمون و کلمات مترادف با کلمه رهی را در کاربرد این واژه از سوی شاعران مختلف نشان می ‏دهد که نمی ‏تواند در همه موارد نشانگر تخلص شعری باشد.
    کلید واژگان: شعر قرن ششم, تخلص, انتخاب تخلص, رهی
    Mahsa Rezaei, Najmeh Dorry *, Saeed Bozorg Bigdeli
    A pseudonym or poetic name is one of the characteristics of Persian poetry that became common as a literary tradition from the sixth century onwards and stabilized in the poetry of seventh century poets. Poets such as Sanai, Khaghani and Anvari are the mainstreaming poets in this field and especially provide the ground for identifying and establishing of pseudonym in the Lyric. Relying on the repetition of a word that is one of the main characteristics of the definition of a pseudonym, some contemporary scholars have made a mistake in determining the pseudonym of poets and have attributed incorrect pseudonym to sixth century poets. Among these mistakes in attribution, we can mention the word Rahi, which has been introduced as the pseudonym of some poets. In this article, in a descriptive-analytical method,we mentioned the history of pseudonym in Persian and Arabic poetry as well as its place in poetry. We examined the hidden pseudonym in Sana'i and Rumi's poetry and by searching in Persian poems from the beginning and with emphasis on research in the poems of sixth century poets, we have studied the word Rahi in the place of pseudonym. The results show a kind of literary tradition and theme and words synonymous with the word Rahi in the use of this word by different poets, which cannot in all cases indicate the poet's pseudonym.
    Keywords: Sixth Century Poetry, Pseudonym, Choose a Pseudonym, Rahi
  • زهرا روحانی، حسینعلی قبادی *، سعید بزرگ بیگدلی
    زمینه و هدف

    شاهنامه یکی از مهمترین آثار هویتی و تاریخی ایرانیان است که از ابعاد مختلف اسطوره شناسی، داستانی، بلاغی و سبک شناسی قابل بررسی است. آنچه شاهنامه را از دیگر آثار هم عصرش متمایز میکند، سبک شخصی فردوسی است. در کتب و مقالات بسیاری به سبک خراسانی پرداخته شده اما سبک شخصی فردوسی کمتر مورد توجه بوده است. در این پژوهش برای شناخت سبک فردوسی و درک توانایی او در آفرینش دیالوگها، دو گفتمان متضاد بشر یعنی دعا و نفرین، که از مظاهر بروز عواطف و احساسات آدمی در شرایط و موقعیتهای مختلف است و ریشه در غم و شادی انسان دارد، بررسی شده است.

    روش مطالعه

    این پژوهش نظری است و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، دو داستان رستم و اسفندیار و کاموس کشانی از شاهنامه فردوسی به کوشش سعید حمیدیان است که نشر قطره آن را منتشر نموده است.

    یافته ها

    گزاره های دعایی در این دو داستان 18 بیت و گزاره های نفرینی 19 بیت است. بدین ترتیب در آغاز، محتوای گزاره های دعایی و نفرینی از میان ابیات استخراج و طبقه بندی شده است. مضمون دعاهای شاهنامه بیشتر طلب شادی و آرامش، غلبه بر دشمنان، آرزوی طول عمر و بهشت است و نفرینها نیز شامل درخواست نابودی دشمنان، نفرین کایناتی و شکوه های نفرین گونه اند. نفرین واقعی که همان درخواست نابودی دشمنان است، در موقعیت خشم و عصبانیت و عموما در صحنه نبرد بروز پیدا میکند ولی نفرین کایناتی و شکوه های نفرین گونه در موقعیت غم و اندوه بروز و ظهور دارند. پس از بررسی محتوایی دعاها و نفرینها، با روش توصیفی - تحلیلی واژه ها، افعال، نحو و الگوی چینش جملات در هر دو نوع از گزاره ها توصیف شده است.

    نتیجه گیری

    فردوسی در چینش اجزای جمله از یک الگوی خاص تبعیت نکرده اما با بررسی و تحلیل داده ها، عبارتهای کلیدی و تکرارشده ای یافت میشود که فردوسی در ترسیم دو موقعیت دعا و نفرین از آنها استفاده کرده است. در گزاره های دعایی، عبارتهای کلیدی و مکرر «بی تو مباد»، «دور بودن از» و «انوشه بدی» دیده میشود و در گزاره های نفرینی عبارت «مه+...+ فعل دعایی+ مه+...(باد)» تکرار شده است. همچنین در این پژوهش مشخص شده است که کنایه در دعا و نفرین بعنوان پررنگترین آرایه ادبی موجب بلاغت بیشتر گزاره های دعایی و نفرینی است.

    کلید واژگان: دعا, نفرین, رستم و اسفندیار, کاموس کشانی, نحو
    Zahra Rouhani, HosseinAli Ghobadi *, Saeed Bozorg Bigdeli
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Shahnameh is one of the most important identity and historical works of Iranians that can be studied from different aspects of mythology, fiction, rhetoric and stylistics. What distinguishes Shahnameh from other works of all times is Ferdowsi"s personal style. In many books and articles, Khorasani style has been discussed, but Ferdowsi"s personal style has received less attention. In this study, in order to understand Ferdowsi"s style and understand his ability to create dialogues, two opposing human discourses, namely prayer and curse, which are manifestations of human emotions and feelings in different situations and situations and are rooted in human sadness and happiness, have been studied.

    METHODOLOGY

    This research is theoretical and has been done in a descriptive-analytical manner. The study area and society are two stories by Rostam and Esfandiar and Kamus Keshani from Ferdowsi"s Shahnameh by Saeed Hamidian, which was published by Qatreh Publishing.

    FINDINGS

    The prayer propositions in these two stories are 18 bits and the curse propositions are 19 bits. Thus, in the beginning, the content of prayer and cursing propositions is extracted and classified from the verses. The theme of the Shahnameh"s prayers is more seeking happiness and peace, overcoming enemies, longing for heaven and paradise, and curses include calling for the destruction of enemies, cosmic curses, and cursed glories. The real curse, which is the request to destroy the enemies, occurs in a state of rage and anger, and generally on the battlefield, but the curses of the universe and cursed glories appear in a state of sorrow. After examining the content of prayers and curses, the descriptive-analytical method of words, verbs, syntax and sentence arrangement patterns in both types of propositions are described.

    CONCLUSION

    Ferdowsi did not follow a specific pattern in the arrangement of sentence components, but by examining and analyzing the data, key and repeated phrases are found that Ferdowsi has used in drawing the two situations of prayer and curse. In the prayer propositions, the key and frequent phrases "without you", "being away from" and "bad luck" are seen, and in the cursed propositions, the phrase "may + ... + prayer verb + may + ... (Wind) »is repeated. Also, in this research, it has been determined that the irony in prayer and curse, as the most colorful literary array, causes more rhetoric of prayer and curse propositions.

    Keywords: Prayer, Curse, Rostam, Esfandiar, Kamus Keshani, Synta
  • نازیلا ابوبی مهریزی، سعید بزرگ بیگدلی، ناصر نیکوبخت، ابوالقاسم رادفر

    گفتار بزرگان عرفان و تصوف از دیرباز مورد توجه عموم و به ویژه پیروان و شاگردان ایشان بوده است و ب همرور و با گذشت زمان در قالب گزارش احوال روزانه و آموزه های شفاهی مخصوصا در شبه قاره تبدیل به نوعی خاص با عنوان ملفوظات گردیده است. جوامع الکلم یا ملفوظات صوفی 825 ق) یکی از مشهورترین آن ها و از متون کهن عرفانی - دانشمند سید محمد حسینی گیسو دراز (721 قرن نهم است. این اثر که از درس گفتارهای روزانه این صوفی مشهور است، از نظر سبک نثر، طرح مبانی تصوف و ذکر کرامات صوفیان و شرح احوال پیشروان ایشان اهمیت دارد و همچنین نشانه ای از وضع زبان فارسی و گسترش آن در شبه قاره در سده های هشتم و نهم هجری قمری است. از این اثر اطلاعاتی محدود از منابع موجود می توان به دست آورد و تاکنون جز یک نسخه چاپ سنگی، با اشتباهات و بدخوانی ها و افتادگی های فراوان که قریب یک قرن پیش منتشر شده، در معرفی و شناخت آن کاری درخور به انجام نرسیده است. در این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی کوشش شده است با بررسی اطلاعات موجود در متن ملفوظات و دیگر آثار گیسودراز و نیز منابع مربوط به حوزه تصوف و عرفان در شبه قاره به ویژه مشایخ سلسله چشتیه و پیران و شاگردان او و همچنین آثار تاریخی و ادبی روزگار وی به آگاهی هایی بیشتر از این اثر و تحلیل افکار و آرای گیسودراز و سیر تحول تصوف و عرفان در شبه قاره دست یافت.

    کلید واژگان: جوامع الکلم, ملفوظات, گیسو دراز, چشتیه, نثر فارسی, نسخه خط
    Nazila Abouei Mehrizi, Saeed Bozorg Bigdeli *, Naser Nikoubakht, Abolghasem Radfar

    The speeches of the great mystics and Sufis have long been considered by the general public, especially their followers and students, and over time in the form of daily reports and oral teachings, especially in the subcontinent, has become a special type of content. Jama'at al-Kalam or Sufi melodies of the scientist Seyyed Mohammad Hosseini Gisudraz (721-82 AH) is one of the most famous and one of the ancient mystical texts of the ninth century AH. This work, which is famous for the daily speeches of this Sufi, is important in terms of prose style, outlining the basics of Sufism and mentioning the virtues of Sufis and describing their predecessors, as well as a sign of the Persian language and its spread in the subcontinent in the eighth and ninth centuries AH. From this work, limited information can be obtained from the available sources, and so far, except for a lithographic version, with many mistakes, misreadings and omissions that were published almost a century ago, nothing appropriate has been done to introduce and recognize it. In the present article, a descriptive and analytical method has been tried by examining the information contained in the text of the contents and other works of Gisuderaz, as well as sources related to sufism and mysticism in the subcontinent, especially the elders of the Cheshtiah dynasty and his elders and students, as well as historical and literary works. In his time, he gained more information about this work and analyzed the thoughts and opinions of Gisuderaz and the evolution of sufism in the subcontinent.

    Keywords: Jama’at al-Kalam, speeches. Gisuderaz, Cheshtiah, Persian prose, manuscript
  • حلوا صالح*، سعید بزرگ بیگدلی، حسینعلی قبادی، قدرت الله طاهری

    قرن هجدهم میلادی شاهد آگاهی توده های مردم در جوامع گوناگون و اوجگیری فریادهای اعتراض نسبت به رژیم های حاکم بود.  ​در بررسی سیر تحول جریان ها و مکتب های داستانی در ادبیات معاصر فارسی و عربی پژوهش هایی مختلف صورت گرفته اما دراین عرصه جای پژوهش های مقایسه‎ای خالی است. در این مقاله به بررسی این سیر در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی پرداخته می‎شود؛ پس از  تعریف مکتب، جریان و سبک در فارسی وعربی به تاثیرگذارترین جریان ها و مکتب های ادبی و نویسندگان مشهور آن در کشورهای عربی و ایران اشاره شده است. بررسی‎ها نشان می‎دهد که در ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی همسانی‎ها بیشتر از تفاوت‎ها بوده‎است و از نظر ادبی در مجموع چیرگی مکتب ریالیسم بیش از مکتب های دیگر در داستان‎نویسی این دو اجتماع بوده‎است. جریان ‎های سیاسی، اقلیمی‎نویسی، زنانه‎نویسی و دو گرایش عمده رمان‎های تاریخی و اجتماعی از جریان ها و گرایش های نو ظهور در این دوره بوده‎است. همچنین باید گفت از جریان ادبیات مهاجرت که در داستان نویسی عربی رشدی چشمگیر دارد در ادبیات داستانی  فارسی خبری نیست و ادبیات ملتزم یا متعهد در فارسی بسیار محدودتر از عربی است.

    کلید واژگان: مکتب ادبی, جریان ادبی, ادبیات داستانی معاصر فارسی و عربی
    Helwaa Saleh*

    Since the beginning of the eighteenth century, the awareness of the masses increased in different societies and has sparked screams of protest over the ruling regimes. After the protest movements occurred in Iran and in the Arab countries, the authors of the course used the story as a good form to express the pain of the people and describe their tragic and sorrow lives. Since the late of eighteenth century to today fiction witnessed many developments and exposed to various ideas and theories. Moreover, while defining the current and the schools in Persian and Arabic has been mentioned to the most influential literary currents and schools and its famous writers in Arab countries and Iran. Studies shows that similarities are more than the differences in contemporary Persian and Arabic literary literature, and literally most of the schoolchr('39')s realism was the school of fiction writing in two communities. In terms of the trends that have emerged, the flow of political novels, climatology, feminization, and the two main tendencies of historical and social novels. The distinguishing differences in this comparison are the literature of immigration, which is discarded in Persian fiction, as well as the committed literature is much more limited in Iran than Arabic countries.

    Keywords: literary school, literary flow, contemporary Persian literature, Arabic literature
  • رضا آقایاری زاهد*، ناصر نیکوبخت، حسینعلی قبادی، سعید بزرگ بیگدلی

    بعد از پدید آمدن مثنوی مولوی، در هر قرنی بر این اثر بی نظیر عرفانی فارسی شرح ها نوشته شده است. هم اکنون ما با دیدگاه شارحان مختلف روبه روییم که از مقایسه آن ها مشخص می شود تا به امروز اندیشه ها در رویکردهای تاویلی به ابیات مثنوی بسیار متنوع بوده است. با بررسی واژه «رستم» در مقام یکی از نمادها  و عناصر اسطوره ای در هفت شرح برجسته فروزانفر، شهیدی، جعفری، استعلامی، زمانی، گولپینارلی و عبقری کوشش شده به این سوال اصلی پاسخ داده شود که دیدگاه شارحان مثنوی در مواجهه با نمادهای اساطیری آن چگونه بوده است. با این که در مثنوی غالبا رستم به عنوان قهرمان ملی، نماد انسان کامل است و مولوی وی را در کنار امام علی (ع) و حضرت حمزه آورده، اما نتیجه بررسی نشان می دهد شارحان مثنوی به مباحت اسطوره شناختی در برخورد با نمادهای اسطوره ای این اثر کمتر توجه داشته اند و هنگام مواجهه با شخصیت رستم، به پیشینه اساطیری آن اشاره ای نکرده ، بیت های موردنظر را تحت ا للفظی معنی کرده و وجوه اساطیری و عرفانی رستم را تبیین نکرده اند و در کل از نماد رستم به عنوان قهرمانی حماسی که نماد انسان کامل در اندیشه مولوی شده است، غفلت ورزیده اند.

    کلید واژگان: نقد, مثنوی پژوهی, رویکردهای تاویلی, عناصر اسطوره ای
    Naser Nikoubakht, Hosseinali Ghabadi, Saeid Bozorg Bigdeli, Reza Aghayarizahed*
    Introduction

    Masnavi-ye Molavi is an allegorical and symbolic mystical poem and this has made it explained after composition. Today we encounter the ideas and viewpoints of different authors that have interpreted it and in this way, it can be argued that there have been many thoughts utilized in the interpretation of the verses in Masnavi. In the present research, we have dealt with the viewpoints of explainers who have explained the mythological symbols in Masnavi. In this study, we have selected the personality of Rostam. The major research question was as follows: Have the interpreters noticed the outlook and mythological knowledge of Molavi? What were their explanations in interpreting the symbol of “Rostam”? On the whole, there has been a slight relationship recognized between mythology and Masnavi in the resources. Such a difficulty could be recognized in scientific studies and this fact can be identified in Masnavi that the mythological study of the interpretations are missed. To conduct the present study, we have selected Forouzanfar, Shahidi, Jaafari, Gulipnarly, Nickelson, Estelami, Zamani, and Abghari.

    Research method

    The present investigation has been a library study and has been carried out using a descriptive-analytic method and a content analysis. In order to do the research, we have selected the outstanding interpretations carried out after 1920s. At first, the symbols of “Rostam” have been extracted from the Masnavi text and then the views of interpreters about “Rostam” have been investigated. Then, the interpreters’ differences and similarities in their viewpoints have been summarized in a table.   

    Discussion

    The effect and fame of Ferdowsi’s masterpiece in Persian literature helped it to be represented as involving the elements of mythology and bravery in poems of well-known poets. These elements reached a conceptual metastasis as mystic poetry evolved and it changed into symbols instead of using similes and other literary verbal tools. Furthermore, these hermeneutic changes of the mythology and epopee were interpreted as mystic symbols in a way that the names of characters in the masterpiece were interpreted as an isolated mystic conception. The most outstanding character in the masterpiece who reached mysticism is “Rostam”. In mysticism, “Rostam” is represented as the origin and the potential power source to fight against selfishness missioned by God. Such an ability changes into the sure heart after following the right way and bearing the difficulties and pains during the route and fights against the evils during the seven stages of faithfulness in mysticism procedure and it is considered as the counter force against selfishness. Also the symbol “Rostam” has been utilized in Masnavi. On the whole, the investigations on symbols showed that Molana knew about the ideas and thoughts of Iranians before Islam and has used them to express his mystic viewpoints within the stories. But the art of Molavi was to mix the personality of “Rostam” with religious symbols. Regarding the mythology, he had a Quranic (mythological) view, but “Rostam” has been represented as a complete Iranian human being along with religious characters. Molavi mentioned the name “Rostam” in 17 lines of Masnavi and in these 17 lines of the poem, the presence of Rostam is seen in two forms: (1) surface meaning and vocabulary meaning, (2) the symbolic meaning.The interpreters have interpreted the word meaning of “Rostam”, to represent a man with a strong and tall body and have had a consensus that he has been different from anybody else and in one case, Farvanfar has considered Rostam as the man of God. But in some lines through which Rostam has been clearly represented with epopee and revolved mysticism, he has been considered as a symbol. The main interpretation of Molavi is that Rostam has been a complete human being and this has been repeatedly used in sonnets of Shams. In these poems, the interpreters such as Estelami and Zamani and Abghari have mostly considered the mystic conception of Rostam.

    Conclusion

    Molavi has introduced the personality of Rostam in surface structure as a very strong and brave man and in symbolic concepts, he has been introduced as a complete human being. The viewpoints of the interpreters in interpreting the poems related to Rostam could be divided into three categories as follows:1- The intended line of the poetry has not been explained or the description of the name of Rostam has been missing.2-These lines of poetry have been translated verbally and there has not been any remarks on the mystic representations of Rostam.3-  In some cases it has been explained and a mystic conception has been mentioned.

  • حلوه صالح، سعید بزرگ بیگدلی*، حسینعلی قبادی، قدرت الله طاهری

    بازتاب اسطوره در داستان‎های معاصر فارسی الهام بخش و موجد انسجام ساختاری حس نوستالژیک و انتقال بن مایه و تصاویر اسطوره ای زمینه ساز پیوند رمان با میراث ارزشمند گذشته است؛ بدین ترتیب ظهور اساطیر در داستان‎های معاصر فارسی و نقش آن در غنای این آثار اهمیتی ویژه دارد. درون مایه داستان های فارسی از دوره مشروطه به بعد، عمدتا مباحث تاریخی و اجتماعی همراه با نگاهی پررنگ به جنبه های اسطوره ای بوده است؛ اما کودتای 28 مرداد و سرکوب نهضت مردمی ملی شدن صنعت نفت در فضای یاس آلود و منفعل ناشی از آن، و روی آوری به اسطوره و بازتاب آن در ادبیات داستانی فارسی نقطه عطفی در خلق رمان های اسطوره ای فارسی گردید. در این مقاله، سیر انعکاس روایت اسطوره ای در برخی داستان های معاصر فارسی در دهه چهل و پنجاه با تاکید بر رمان سووشون بررسی و تحلیل شده است. روایت اسطوره ای در دوره مورد بررسی بیشتر منعطف به رمان های تاریخی بوده است؛ زیرا غلبه احساس شکست و سرخوردگی ناشی از سقوط دولت مصدق و ایجاد فضای خفقان‎آور، رمان نویسان را به انعکاس گسترده اساطیر و استفاده از زبان نمادین آن ها در داستان کشاند. روایت‎های اسطوره ای ملی در دوره مورد بررسی بیشتر معطوف به روایت های شاهنامه است.

    کلید واژگان: اسطوره, روایت اسطوره‎ای, ادبیات داستانی معاصر فارسی, سووشون
    Helwa Saleh, Saied Bozorg Bigdeli *, Hosinali Ghobadi, Ghotrat Taheri

    Myth is one of the issues that has caught the attention of scholars in the field of literature since the beginning of the literary genre. The reflection of myth in contemporary Persian stories can, on the one hand, inspire the creation of meaning and instill underlie the novel's link to a precious legacy. The emergence and emergence of myths in contemporary Persian stories and the role they play in its richness are of particular importance. In this article, the course of reflection of national and religious mythical narrative in some contemporary Persian stories of the forties and fifties has been studied and analyzed. One of the main reasons for the rise of this trend has been the failure of the popular movement to nationalize the oil industry and the other approach of writers to historical fiction. The themes of Persian stories from the constitutional period onwards were mainly historical and social, but not without mythical references. But after the August 28th coup and the suppression of the national oil movement, the emergence and reflection of myth spread in contemporary Persian fiction and continued with a passive tendency because of the overwhelming sense of failure and frustration caused by the collapse of Mossadegh's government and the creation of an oppressive atmosphere. Draws on the widespread reflection of myths and the use of their symbolic language in the story. The national mythical narratives of our period are more focused on the narratives made from the Shahname

    Keywords: myth, narrative, Mythical Narrative, Contemporary Persian Fiction, Sawvashoon
  • ناصر نیکوبخت، حسینعلی قبادی، سعید بزرگ بیگدلی، رضا آقایاری زاهد*

    مثنوی معنوی از جمله آثاری است که بعد از مرگ مولوی، شرح نویسی بر آن آغاز شد و همچنان ادامه دارد. یکی از موارد مورد توجه شارحان، تاویل واژگان نمادینی است که مولوی در راستای اهداف عرفانی از عناصر طبیعت، اشیا، مکان ها، حیوانات، انسان ها، امور انتزاعی و مفاهیم به کار گرفته است. در این پژوهش، تاویل های 60 نماد در 215 بیت مثنوی در منابع مثنوی پژوهی بررسی شده است، جامعه آماری شرح های فروزانفر، شهیدی، جعفری، گولپینارلی، نیکلسون، استعلامی، زمانی و عبقری، آثار زرین کوب و مولوی نامه همایی و مقالات علمی است که در زمینه تحلیل نمادهای مورد مطالعه نوشته شده اند. از تعداد نمادها، 6 مورد اشیاء و مکان، 16 مورد شخصیت های انسانی، 28 مورد حیوانات و 10 مورد عناصر طبیعی است. نتایج بررسی نشان می دهد کاربرد نمادها در جهت دو کلان نماد نفس و انسان کامل آمده است. از میان شارحان، استعلامی به تاویل نمادها توجه بیشتری داشته و مفهوم عرفانی نمادها را بررسی کرده است؛ گولپینارلی و جعفری شارحان کم توجه به نمادها هستند. در مقالات به بررسی نمادهای انسانی با 83/38 درصد بالاترین توجه و به نمادهای اشیا و مکان ها با 32/9 درصد، کمترین توجه صورت گرفته است. بنیاد نمادسازی مولوی بر پایه نگرش اسطوره ای و دینی و روایی است، به بنیاد اسطوره ای نمادها در کتاب های شارحان پرداخته نشده اما در چندین مقاله به پیوند اسطوره و عرفان در نمادهای مثنوی توجه شده است.

    کلید واژگان: نمادهای عرفانی, مثنوی معنوی, شروح مثنوی, پیوند اسطوره و عرفان, تاویل نمادها
  • سعید بزرگ بیگدلی، اکرم کرمی*
    شعر شیعی با تنوع مضامین، رویکردها، کارکردها و قالب های شعری در دوره های تاریخی مختلف توانسته است به صورت جریانی مستمر و پویا تداوم یابد. محبان اهل بیت با عشق و شوری خاص، خالصانه ترین بخش ادبیات تشیع را تا قبل از استقرار حکومت صفویان باوجود موانع و تهدیدات فراوان خلق کردند. هنوز پژوهش های گسترده در دیوان ها و جنگ های شیعی به جامانده از گذشته صورت نگرفته است؛ اما همین میزان انجام شده نشان می دهد شعر شیعی و گونه های مختلف آن توانسته است هم در حوزه شکلی و هم محتوایی بر تنوع و غنای شعری در ادبیات فارسی بیفزاید. از آن جمله شکل گیری گونه ها و زیرگونه های جدید است که در این مقاله برآنیم تا نمونه ای از آن را معرفی نماییم که از جنگ های خطی استخراج کرده ایم. تقسیم بندی این گونه براساس محتوا و درون مایه آن است که به صورت عنوان در آغاز اشعار ذکرشده است. عنوانی که بعدها به مرور زمان و در اثر تکرار بیانگر یک نوع و گونه ادبی در ادبیات دینی ما شده است. در این مقاله برای نخستین بار گونه «وفات نامه» مطرح و معرفی می شود و نمونه هایی از دیوان ها و نسخه های خطی برای شاهد مثال آورده می شود. بدیهی است با بررسی های وسیع تر  به انواع تازه تری در اشعار شیعی دست یافت.
    کلید واژگان: شعر شیعی, گونه های ادبی, وفات نامه
    Saed Bozorg Bigdely, Akram Karami *
    Shia poetry with variety of concepts – approaches – practices and the forms of poem in different historical periods could continue in form of countinuos and dynamic process. The lovers of ahle-beit with love and enthusiasm despite the obstacles and threats abound created the most sincere shia literature before safavieh. Yet necessary researchs in collections of poems left by pass havnt shaped but this the out shows that shia poetry could both the basin form and content form add to the diversity and richness of Persian literature. Including the information of new species and sub species is that in this article we want to introduce some samples that we extract them from handwritten poem collections. The classification of the species is according to their content that is mentioned in beiginig of poetry as title. The titles that later overtime and by repetition is represents a kind and literature genre in religious literature . In this article for the first time (vafat nameh) genres will proposed and introduced some samples of them from courts and manuscripts as evidence brought obviously with deeper check can arrive to new samples in shia poetry.
    Keywords: shia poetry, literature genres, vafatname
  • سوادو لی *، ناصر نیکوبخت، سعیدبزرگ بیگدلی
    ادبیات جایگاهی ویژه در بازنمایی جامعه دارد. رمان قالب ویژهی ادبی و آینه واقع نمای رخدادهای جامعه و تحت تاثیر تحولات آن است. بویژه اینکه در هر دو کشور ایران و سنگال این سبک نگارش با دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی همراه بودهاست. خانواده مهم ترین و اساسی ترین رکن اجتماع است. مفهوم خانواده در اکثر رمانهای معاصر نقش کلیدی دارد و همواره نقش اصلی داستان در قالب خانواده معرفی می شود. از سویی دیگر، پرداختن به نقش هایی که انسان ها در خانواده به خود می گیرند، غالبا بیانگر واقعیت های موجود جامعه است. به مناسبت شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر هر دوره، چگونگی توجه به مسئله نهاد خانواده در آن دوره متفاوت است و دغدغه نویسندگان در بازتاب مسائل خانواده با اوضاع اجتماعی زمانه مناسبت تام دارد. در این مقاله، ضمن معرفی وضعیت ادبیات در دو جامعه ایران و سنگال در پاسخ به این پرسش که شباهتها و همچنین تفاوتهای ساختاری خانواده در داستانهای معاصر این دو ملت کدام است و چگونه در عناصر داستانی بروز و ظهور یافتهاند؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اسنادی - - کتابخانهای به بررسی تطبیقی و تحلیلی خانواده در دو رمان شوهر آهو خانم و نامهای بسیار طولانی پرداخته می شود. این تحقیق، هم نوعی مقایسه میان دو فرهنگ ایرانی و سنگالی است و هم، آثار داستانی مهم نویسندگان معاصر در این دو کشور با هم مقایسه می- شوند که می تواند به رشد پژوهشهای ادبیات تطبیقی در هر دو کشور یاری رساند.
    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, خانواده, رمان معاصر ایران, رمان معاصرسنگال
    Souadou Ly *, Nasser Nikoubakht, Saeed Bozorg Bigdeli
    Literature has a special position in representing society. The novel is a special literary genre and a perfect mirror which reflects and reveals the events, progress, growth and change of the society. Most especially in both countries of Iran and Senegal, this style of writing has been accompanied by the social and cultural changes. Family is the most important and fundamental element of the community. The main role of the story is been played by the family in most contemporary novels. The concept of family plays a key role in most contemporary novels, and the main role of the story is always introduced in the family. On the other hand, the roles that humans take in their families often expresses the realities of the community. Regarding the political and social conditions governing each period, the way writers pay attention to family issues. In this article, we have studied the comparison and analysis of family in Iranian and Senegalese contemporary novels (showhare Aho khanom and so long a letter), in response to these questions, which are these similarities as well as the structural differences of the family in the contemporary novels of these two nations and how they emerged narratively. In addition of studing family in novels, this research is also a kind of comparison between Iranian and Senegalese cultures, and the important works of contemporary writers in these two nations are compared, which can help the develop of comparative literature in both countries.
    Keywords: comparative Literature, Family, Iranian novels, Senegalese novels
  • سمیرا شفیعی، غلامحسین غلامحسین زاده، حمیدرضا شعیری، سعید بزرگ بیگدلی
    داستان سرایی در رساله الطیرها به عنوان آثاری تعلیمی- ارشادی جایگاهی ویژه دارد. در هر داستانی، ارزش/ارزش هایی تعریف می شوند که کنشگران به دنبال دستیابی به آن ها هستند. راوی برای رساندن کنشگران به نظام ارزشی داستان، دوره های روایی را خلق می کند. منظور از دوره روایی این است که از دهه شصت (اوج ساختارگرایی) تاکنون، روایت ها بر الگوهایی منطبق هستند که هر دوره را از دوره دیگر از بعد نظریه و نگرش نشانه معناشناختی متمایز می کند. کشف و شناسایی دوره های روایی رساله الطیرهای فارسی و عربی با تمرکز بر بررسی نظام ارزشی گفتمان باعث می شود که به الگویی برای دوره بندی روایی بخشی از متون ادبی دست یابیم و زمینه برای خلق شیوه های تحلیل متون فراهم شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی دوره های روایی براساس منطق الطیر عطار به منظور تبیین الگویی مناسب برای مطالعه نظام های روایی است. دوره های روایی ما را با سیر تحول تفکر روایت مواجه می کند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رساله الطیرها درمجموع از هفت دوره روایی «کنش محور برنامه مدار»، «تعاملی مبتنی بر مذاکره گفت و گومحور»، «کنشی مبتنی بر توانش»، «تنش منفعلانه»، «دوره شوشی مبتنی بر تطبیق سوژه با هستی»، «انجذاب و هم آمیختگی» و «ارزیابی» تشکیل شده اند. دوره های اول و دوم با عنوان توانش مطرح شده اند و مقدمه ای برای دوره های کنش، تنش، شوش، استعلا و ارزیابی هستند. تنها در منطق الطیر عطار، همگی این دوره ها به صورت بارز دیده می شود. در باقی رساله ها، تنها بعضی از این دوره ها حضور دارند. در سه مرحله اول و مرحله ارزیابی، ارزش چیزی خارج از کنشگران و در دوره های تنش، شوش و انجذاب، ارزش در درون سوژه است.
    کلید واژگان: رساله الطیرها, نظام ارزشی, دوره های روایی, منطق الطیر, نشانه معناشناسی گفتمان
    Samira Shafiee, Gholamhosein Gholamhoseinzade, Hamidreza Shairi, Saeed Bozorgh Beigdeli
    Narration of the Risalat al-tayr (TREATISE OF THE BIRDS) has an important place among the educational works in Persian Literature. In each story, value/s are defined by means of actors trying to achieve them. The narrator makes an attempt to get the actor to the axiological system of story and create narrative periods. By Narrative periods we mean that from the 1960s (the peak of structuralism till now), narrations have been based on a model, each period is different from the other in terms of theoretical and semeiotic and semantic aspects. Semiotics and semantics tries to categorize the narrative periods of classic and modern literature. Identification and exploration of narrative periods of Farsi and Arabic Risalat al-tayr with focus on investigation of axiological system of dialogue allows us to move beyond this generation and provide a model for narrative division of the literary texts.
    In this regard, the purpose of this research is to investigate the narrative periods based on Manṭiq al-ṭayr (conference of birds) by Attar in order to explain the related model to study the narrative systems. Narrative periods make us encounter with the transformation of the narration. For this purposes, one of the research goal is to provide the narrative periods based on Manṭiq al-ṭayr in order to provide a comprehensive method to literary text analysis. It is assumed that in Manṭiq al-ṭayr this function has a multiple concept. In other words, the actor experiences different periods to reach the value. Other questions are also as follows: what are the underlying components of the axiological system in Risalat al-tayr? How these components are organized? With investigation of Risalat al-tayr, which is the suitable method to measure the effect of the stories on each other. Risalat al-tayr uses a unique similitude in storytelling, for this reason, it benefits from a special kind of narration. So, by investigating the narration of this text, it is possible to understand the mentality of the narrator and depict the effect of these stories based on their narrative style in order to reach a model of studying the narrative transformation. To this end, the authors have adopted Paris school Semiotic approach. The findings of the present research indicate that the Risalat al-tayr is totally composed of narrative periods including “Programmed Actional Regime, “Interactional system based on dialogue and negotiations” “ Actional regime based on competence” , “ Passive tension” , “ Sensible paradigm based on subject adjustment to the existence”, and “ attraction- correlation and assessment”. First and second periods are called tension periods and are an introduction to the periods of action, sensation, and assessment. Only Manṭiq al-ṭayr by Attar contains all these periods. In other treatises, only some of these periods are observed. In the first three periods and the period of assessment, the value of thing is outside the actors and in the periods of tension, sensation and attraction, the value is in the subject. In all of these texts, the value is added one by one to the text.
    Keywords: Keywords: Keywords: Risalat al tayr, Axiological System, Narrative Periods, Manṭiq al ṭayr, Semiotics
  • حسینعلی قبادی*، رضا معتمد، غلامحسین غلامحسین زاده، سعید بزرگ بیگدلی
    اثرپذیری یک متن از متن دیگر یا تعامل متنها با هم مسالهای است که ذیل تحلیل مباحث مربوط به سبکشناسی و نیز در موضوعات مرتبط با شناخت انواع ادبی مورد تحلیل قرار میگیرد. تذکرهالاولیاء یکی از منابع معتبر نثر فارسی عرفانی در بیان مقامات عرفا است که نشانه های آشکار اقتباس از متون همسان را در خود دارد. فریدالدین عطار نیشابوری، مولف این کتاب، در بیان حکایتهای عارفان، بویژه کرامات صوفیه از منابع فارسی و غیر فارسی پیش از خود سود برده است. او در نقل این کرامات به بیانی موجز و التقاطی و تصرفآمیز در ذکر مقامات عارفان نظر داشته و با وجود آنکه موفق شده است که بسیاری از حکایات اقتباسی را در پوشش شیوه بیان خاص خویش قرار دهد،نتوانسته یا نخواسته است که تاثیر خود را از یکی از منابع مورد استفاده )کشفالمحجوب( پنهان نماید تا جایی که در مواضع بسیار، زبان خاص و سبک بیان کشفالمحجوب را بویژه در نقل کرامات صوفیه به تذکرهالاولیاء انتقال داده است. در این مقاله که به روشی توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، مصادیق اثرپذیری های تذکره الاولیاء از کشفالمحجوب و دلایل ادبی آن تجزیه و تحلیل شده است
    کلید واژگان: اقتباس, سبک شخصی, تصرف ادبی, کرامات صوفیه, تذکره الاولیاء, کشف المحجوب
  • فرزانه غلام رضایی*، سعید بزرگ بیگ دلی، قدرت الله طاهری، ناصر نیکوبخت
    رابطه عقل با عشق در مباحث عرفانی، از دیرباز مورد توجه عارفان و پژوهشگران عرفان بوده است. این رابطه را می توان حاصل اوج گیری مقابله تفکر عرفانی با تفکر فلسفی، طرد فلسفه مشاء و نفی تکیه بر عقل در درک حقیقت در قرن پنجم دانست که در شعر عرفانی در قالب استعاره های مختلف و به دو صورت تقابل و تداوم مطرح شده است. در برخی موارد عقل به عنوان رهزن و حریف همیشه سر برافراشته، در مقابل عشق تصویر شده و در برخی دیگر عقل به عنوان راهبر در مسیر پرخطر عشق تا رسیدن به حقیقت مطرح است. نظریه معاصر استعاره مفهومی به جنبه های معرفت شناختی کاربرد استعاره نظر دارد؛ تحلیل استعاره های مربوط به عشق و عقل براساس این نظریه می تواند جنبه های معرفتی اندیشه عطار را درباره نسبت این دو مولفه پرتکرار در غزل های او را روشن کند. عطار نیشابوری عشق را تجربه سفر در مسیری به سوی معشوق در نظر گرفته و در طی این مسیر به مراحل و منازلی قائل است که عقل یکی از آنهاست. از این منظر، عقل به خودی خود تقابلی با مفهوم عشق ندارد و طی این مسیر بدون درک این منزل و گذر از آن ناممکن است. بررسی استعاره های کلان عقل و عشق در غزل های عطار، دسته بندی مضمونی آنها و محور قرار دادن نگاشت مفهومی «عشق، به مثابه سفر» از منظر شناختی بیانگر آن است که در نگاه عطار عقل و عشق متباین نیستند بلکه در امتداد دیگر قرار دارند.
    کلید واژگان: استعاره شناختی, استعاره مفهومی, نگاشت, عشق, عقل, عطار نیشابوری
    farzane Gholamrezaei*, Saeid Bozorg Bigdeli, Ghodratollah Taheri, Naser Nikoobakht
    The relationship between reason and love in mystical ideology has long been considered by mystics and scholars of mysticism. This relationship can be seen as the result of the rise of the confrontation of mystical thinking with philosophical thinking and the rejection of the philosophy of reason and the rejection of reason in the understanding of the truth in the fifth century. The relationship between reason and love in mystical poetry is presented in two ways: "Conflict and Continuity". In some cases, reason as opponent is always outstretched against the love, and in some other cases, reason as a leader in the risky path of love until the destination is the truth. Attar Nishaburi is one of the mystics who considers love as a journey of experience towards a beloved and, in this way, believes in stages and contexts in which reason is one of them. From this point of view, reason has not no conflict with the concept of love. The significance of this kind of view in Attar's intellectual system is that it does not put mystical thinking in opposition to reason and does not reduce it to the extent of the emotional intuition of escaping reason. In this article we are going to bring wisdom and love within the framework. Conceptual metaphor and metaphorical mapping "love as a journey" examine the role of reason in this experience.
    Keywords: Love, Intellect, Reason, Conceptual metaphor, Metaphorical mapping
  • فیروز ولیزاده*، سعید بزرگ بیگدلی
    در دوره صفویه، ارتباطات ایران و هند به واسطه زبان رسمی مشترک، بیشتر و عمیق تر از گذشته شد. دراین دوره ازجمله آثارپدیدآمده در هردو سرزمین، داستان عاشقانه فارسی است. پرسش این است که «آیا داستان های عاشقانه فارسی در دوره صفویه در ایران و هند، به علت هم زمانی، هم زبانی و وجود ساختارهای مشابه، شبیه اند یا به دلیل محیط فرهنگی متفاوت، از هم تمایز دارند؟» درباره داستانسرایی دردوره صفویه تحقیقاتی انجام شده است، ولی تاکنون پژوهشی درزمینه تاثیر بن مایه های فکری بر داستانهای عاشقانه فارسی ایران و هند دراین دوره انجام نشده است. در این پژوهش کوشش شده، ضمن تحلیل محتوای داستان ها به این پرسش پاسخ داده شود. البته فرض این پژوهش براین است که در داستان های عاشقانه فارسی در ایران و هند، شباهت های فراوانی در زبان، ساختار، پیرفت های داستانی و خویش کاری شخصیت ها به چشم می خورد؛ ولی باهمه این شباهت ها، جهان بینی و نگرش متفاوت به شخصیت ها و حوادث داستانی وجود دارد. این تفاوت ها عبارتند از: «مرگ عشاق در پایان داستان»، «آزادی دختران در انتخاب همسر»، «نقش آفرینی عناصر ماورایی»، «حضور عرفان و تصوف»، «تاثیر جانوران در داستان»، «حضور شخصیت های هندی» و «استقلال منبع» که به شناخت داستان های تالیف شده در هند وتفاوت آن با داستانهای تالیف شده در ایران کمک می کند.
    کلید واژگان: داستان عاشقانه فارسی, دوره صفویه, ایران, هند, بن مایه فکری
    Firooz Valizadeh *, Seed Bozorg Bigdeli
    During the Safavid era, communications between Iran and India became deeper than before due to the common official language. Persian romantic stories were among the written works during this period in the countries. The question is: "Are Persian romantic stories in the Safavid era in Iran and India fully similar due to the concurrency, common language and existence of similar structures, or have distinction due to different cultural environment?" Some Researches has been done on the storytelling of the Safavid period, But so far, there has been no works published on the influence of intellectual motifs on the Iranian and Indian Persian stories in any of the topics.
    In this paper, it has been attempted to answer the question, by analyzing the content of the Stories. Of course, the assumption of this research is that there are many similarities in language, structure, sequences and character's functions in the Persian romantic stories in Iran and India, but despite these similarities, there is a different worldview and attitude towards the characters and events. These differences include: "Death of the lovers at the end of the story", "Girl's freedom in choosing a spouse", "supernatural creatures’ role", “presence of Mysticism and Sufism, "animals’ impact in the story ", "presence of Indian characters" and "independence of the source" that would help to understand the stories written in India from Iranian stories.
    Keywords: Persian romantic story, Safavid era, Iran, India, intellectual motifs
  • سمیرا تیموری، سعید بزرگ بیگدلی*، قدرت الله طاهری
    نقد فمینیستی یا زن محور به عنوان یکی از رویکردهای نقد ادبی در سال 1929 توسط ویرجینیا وولف، فمینیست پیش گام بریتانیایی در کتابی با عنوان «اتاقی از آن خود» بنیان نهاده شد. پرداختن به تجربه های زنانه، تعامل با جهان مردانه و بررسی شاخصه های سبک زنانه، از مهم ترین محورهای این شاخه از نقد است. در این مقاله به بررسی تصویر زن در رمان رازی در کوچه ها از فریبا وفی، بر اساس مولفه های مذکور پرداخته می شود. نویسنده به ترسیم کلیشه «فرشته خانگی» می پردازد؛ زنی منفعل، که در برابر بی رحمی های نظام مردسالار و خشونت های همسرش، برای حفظ آرامش خانه، زبان سکوت را برمی گزیند. در پایان هم در وضعیت زنان و روابطشان تغییری رخ نمی دهد. در این اثر نیز مانند دیگر نوشته های زنانه، شاخصه هایی هم چون جزئی نگری، اطناب و پرحرفی، نوستالژی و دالان در دالان بودن به چشم می خورد.
    کلید واژگان: نقد فمینیستی, فریبا وفی, رازی در کوچه ها, تجربه های زنانه, سبک زنانه
  • محمدحسن جمشیدی، ناصر نیکوبخت، سعید بزرگ بیگدلی، غلامحسین غلامحسین زاده
    از مسائل مهم مورد بررسی تاریخ نگاری، شناخت محرک تاریخ نگار به سمت تاریخ نگاری و هدف او از نوشتن تاریخ است. هدف مورخ از نگاشتن تاریخ، بر ساختار تاریخ او تاثیر می گذارد و در آن نمود پیدا می کند. روایت مورخ از حوادث تاریخی، روایت معناداری است که باعث شکل گرفتن نتیجه ای ویژه در ذهن خواننده می شود. هدف او از تاریخ نویسی ترویج یا تایید یک ایدئولوژی از خلال روایات تاریخی است. تاریخ نگاری ابزار و رسانه مستندسازی ایدئولوژی است. این گونه، مورخ یک روایت تاییدگر را از رخدادها سامان می دهد. در این پژوهش، می توان شاهنامه را همچون تدوینگران، شاعر خوانندگان روزگار تالیف، متنی تاریخی دید و با کمک دانش روایت شناسی، روایتگری ایدئولوژیک را در آن ردیابی کرد و از روایت، به ایدئولوژی بعضا پنهان سازنده آن پی برد. بخش محوری این بررسی، «پادشاهی یزدگرد» در انتهای شاهنامه با چهارچوب نظری بوطیقای زمان روایی ژرار ژنت است.
    کلید واژگان: شاهنامه, تاریخ نگاری, روایت شناسی, ایدئولوژی, پادشاهی یزدگرد
    Mohammmad Hassan Jamshidi, Naser Nikoubakht, Said Bozorg Bigdeli, Gholamhosein Golamhhoseinzadeh
    According to an old history philosophy, some general rules govern the history. So if the man does same works in different times, the results usually will be same. Therefore, we should write or study the history for knowing and predicting witch works lead witch results. But in this research, we show the story was reverse in Shahname as a part of Persian historiography. The historians at first, determine the general rules according to their central thoughts and then write the history in direction of the central thoughts. They write the history for documenting a thought. For analyzing we selected “the kingdom of Yazdgerd”, last part of Shahnameh as an important and effective period that changed the cultural order of the Shahnameh’s atmosphere to the cultural order of the historian period. Our metoodology is based on time narrative theory of Gérard Genette.
    Keywords: Shahnameh, Historiography, Narratology, Ideology, The kingdom of Yazdgerd
  • سعید بزرگ بیگدلی، زهرا فتحی*
    اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته های دور تاکنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره در پی جاودانگی و در آرزوی بی مرگی بوده است. در باور مردم گذشته و در بیشتر آیین ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق نیست؛ بلکه می تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. در اسطوره و روایت های کهن مرتبط با انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه، مرگ و زندگی از اهمیت خاصی برخوردار بوده به گونه ای که این سه عنصر آفرینش را به یکدیگر پیوند زده است.
    هدف این پژوهش بازشناسی شکل ارتباط میان سه عنصر اصلی آفرینش (انسان، حیوان یا گاو و گیاه) در اسطوره های ایران است؛ افزون بر آن دریافت رابطه میان مرگ و زندگی دوباره این سه عنصر از اهداف دیگر این جستار است. بنابراین این مقاله بر آن است تا به این سوالات پاسخ دهد که این سه عنصر اصلی آفرینش چگونه در اساطیر ایران نمود یافته اند و چه ارتباطی میان مرگ و زندگی آنها وجود دارد؟
    این پژوهش با بررسی اسطوره مرگ و زندگی انسان نخستین در ایران، با رویکرد نمادگرایانه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شد. در این جستار می توان دریافت افراد مختلفی در اسطوره های آفرینش ایرانی، در جایگاه نخستین انسان قرار دارند؛ کیومرث در اسطوره های زردشتی، جمشید در اساطیر ایران و هند و مهر یا میترا در آیین میتراییسم، در جایگاه نخستین انسان معرفی شده اند. ارتباط میان مرگ و زندگی انسان، گاو و گیاه نیز به صورت مستقیم است؛ به طوری که مرگ یکی به زندگی دیگری می انجامد و رشد و حیات دیگری مرگ یکی دیگر از عناصر آفرینش را به همراه خواهد داشت؛ البته سرانجام، این عمل به تکمیل آفرینش و عناصر آن می انجامد.
    کلید واژگان: مرگ و زندگی, اسطوره, نماد گرایی, انسان نخستین, حیوان (گاو) و گیاه
    Saeed Bozorg Bigdeli, Zahra Fathi *
    The idea of death and life is one of the most important principles of human beliefs. Man, after the creation and observing of death, has always been looking for immortality and undying dreams from the past. In the eyes of the early humans and in most religions, death is not the end of life and absolute destruction, but it can be a factor for a better life. In the mythology and ancient traditions of early humans, the animal (cow), the plant, and death and life have been of utmost importance, causing the connection between these three elements of creation. The present study aims to investigate the relationship between the three main elements of creation, humans, animals (cow), and plant in the mythology of Iran, as well as the relationship between death and re-life of these three elements of creation to answer the question that how is the representation of the elements of creation (man, animal (cow), and plant) in Iran's mythology and what is the relationship between the death and life of these three elements? The present study, by examining the mythology of death and life of the early humans in Iran with a symbolic approach and a descriptive-analytical method, has concluded that in the mythology of the creation of Iranian myths, different people possess the first place. In the Zoroastrian myths "Kiomars", among Iranian and Indian myths "Jamshid", and in the Mithraism "Mehr, Mitra" had this title. The connection between death and life of humans, the animals (cow), and the plants is also direct, in such a way that one's death causes the other's life which ultimately leads to the completion of creation and its elements.
    Keywords: Death, Life, Myth, Symbolism, Early Humans, Animal (cow), Plants
  • نصیرعلی صوفی، سعید بزرگ بیگدلی*، غلامحسین غلامحسین زاده
    زبان کشمیری از گروه زبان های «داردی» از خانواده زبان های هندوایرانی است که در دره کشمیر و نواحی آن رواج دارد.. به دلیل تماس طولانی مدت این زبان با زبان فارسی از سده چهاردهم تا سده نوزدهم میلادی، زبان فارسی هم از لحاظ ادبی و هم از نظر زبانی تاثیری عمیق بر آن گذاشته است. این تاثیر را می توان در سه بخش وام گیریواژگانی، تغییراتواجی و وام گیریدستوری مورد بررسی قرار داد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان نفوذ زبان فارسی از لحاظ عناصر دستوری و وام واژه ها در زبان کشمیری بوده است که با استفاده از منابع موجود و پژوهش های پیشین برای تایید و آشکار کردن پیوندهای فرهنگی ایران و کشمیر از زمان های کهن و در دوره های تاریخی مختلف انجام شده است. نوآوری این پژوهش در این امر نهفته است که نفوذ و تاثیر بنیادین زبان فارسی بر کشمیری را مورد بررسی قرار می دهد و اشاره می کند که این تاثیر به دلیل نفوذ اسلام در این سرزمین توسط عارفان و مبلغان مسلمان صورت گرفته است. دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که نفوذ زبان فارسی علاوه بر وام گیری واژگانی، در ژرف ساخت زبان کشمیری باعث تحولاتی در ساخت های دستوری شده است و اگر این تاثیر با توجه به دلایلی که ذکر شده است، ادامه پیدا می کرد، چه بسا جایگزین زبان کشمیری می گردید. هدف از انجام این پژوهش، بررسی وام واژه های زبان فارسی در زبان کشمیری، تحولات معنایی این واژه ها و همچنین تغییرات واجی وام واژه ها و بررسی میزان نفوذ زبان فارسی در عناصر و ساخت های دستوری این زبان است.
    کلید واژگان: زبان فارسی, زبان کشمیری, وام واژه, وام گیری دستوری
    N.A. Soofi, S. Bozorgh Bighdeli *, Gh. Ggholamhoseinzadeh
    Kashmir is a geographical region in the north-west of the Indian high mountains of the Himalayas. Kashmiri language is spoken primarily in the Kashmir Valley and the other regions of Jammu and Kashmir. Kashmiri language is a member of the Dardic subgroup of the Indo-Iranian languages. It is due to prolonged contact between Kashmiri and Persian languages from 14thto 19thcentury, Persian language has left deep influence of linguistic features and literary styles on Kashmiri language. This influence could be studied in three parts: lexical borrowing, phonological changes and grammatical borrowing. The aim of this paper is to study the influence of Persian language in the valley of Kashmir and Kashmiri language, form the language borrowing perspective by using library resources and previous works to confirm and reveal the cultural ties between Iran and Kashmir from ancient times and in different historical periods. Novelty of the research is to study Persian fundamental influence on the Kashmiri language and suggests that this influence is due to spread of Islam in this region by Muslim (Iranian) mystics and missionaries. Research results indicate that the influence of Persian language, in addition to lexical borrowings, has caused deep changes in the grammatical other constructions of Kashmiri language and if this influence had continued, based upon the reasons mentioned above, perhaps,this language would have been replace with Persian.
    Keywords: Persian, Kashmiri languages, lexical borrowings, Semantics, Lexical affixes
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال