سمانه محمدپور
-
بررسی اثر انجام جراحی استرابیسم بر هوش هیجانی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اهوازمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هشتاد و یکم شماره 12 (پیاپی 275، اسفند 1402)، صص 957 -966زمینه و هدف
بهبود وضعیت روانشناختی-اجتماعی بیماران به دنبال جراحی موفقیت آمیز استرابیسم در مطالعات گذشته گزارش شده است. اما تاثیر جراحی استرابیسم بر هوش هیجانی بیماران نامشخص است. هدف این مطالعه بررسی اثر انجام جراحی استرابیسم بر هوش هیجانی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اهواز بود.
روش بررسیاین مطالعه آینده نگر مداخله ای بر روی بیماران تحت جراحی استرابیسم در بیمارستان امام خمینی اهواز از خرداد 1400 تا فروردین 1401 انجام شد. در مجموع 38 بیمار قبل و 3 ماه پس از عمل موفقیت آمیز استرابیسم ارزیابی شدند. از پرسشنامه های هوش هیجانی (MSCEIT)، عزت نفس روزنبرگ، نگرانی تصویر از بدن، اضطراب اجتماعی و اجتناب اجتماعی لایبویتز استفاده شد.
یافته هاپس از جراحی در مقایسه با پیش از جراحی، بهبود قابل توجه در زیرمقیاس های هوش هیجانی شامل خودآگاهی (016/0=P)، خودتنظیمی (0001/0>P)، خودانگیختگی (0001/0>P)، همدلی (0001/0>P)، مهارت های اجتماعی (0001/0>P) و نمره کلی EQ (0001/0P<) مشاهده شد. همچنین بهبود معنادار در تصویر از بدن (0001/0>P)، اضطراب اجتماعی (004/0=P) و اجتناب اجتماعی (002/0=P) مشاهده شد. نتایج نشان داد بهبود هوش هیجانی پس از عمل استرابیسم در گروه سنی کمتر از 12 سال به طور معناداری بیشتر بود (0001/0>P).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه بهبود قابل توجه در معیارهای روانشناختی-اجتماعی افراد از جمله هوش هیجانی، تصور از بدن، اضطراب و اجتناب اجتماعی پس از عمل جراحی استرابیسم را نشان داد. این نتایج نشان می دهد جراحی موفق استرابیسم فراتر از بهبود فانکشنال و زیبایی، می تواند باعث بهبود هوش هیجانی شود و این تاثیر در بیماران کم سن تر بیشتر است.
کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, هوش هیجانی, استرابیسمBackgroundPsychosocial improvements of successful strabismus surgery have been reported in previous studies. But the effect of strabismus surgery on the emotional intelligence of patients is unclear. The aim of this study was to evaluate the effect of strabismus surgery on emotional quotient in patients referring to Imam Khomeini Hospital, Ahvaz.
MethodsThis prospective interventional study conducted on patients underwent strabismus surgery in Imam Khomeini Hospital, Ahvaz during May 2021 to March 2022. A total of 38 patients between 8-37 years were included. Patients with previous surgery were excluded. All subjects were evaluated before and three months after successful strabismus surgery. Three months post-surgery the improvement of emotional quotient, self-esteem, body image, social anxiety and social avoidance were evaluated and compared with previous surgery. All data were analyzed by SPSS (V25). P-Value less than 0.05 was considered as significant level.
Results38 subjects including 18 males (47.4%) and 20 females (52.6%) were included. The mean age of patients was 18.11±9.33 years old. Our results showed that compared with before surgery, significant improvements were noted after surgery, within the emotional quotient subscales including self-awareness (P=0.016), self-regulation (P<0.0001), self-motivation (P<0.0001), empathy (P<0.0001), social skills (P<0.0001) and emotional quotient total score (P<0.0001). Further analysis revealed statistically significant improvements in body image (P<0.0001), social anxiety (P=0.004) and social avoidance (P=0.002). The result showed that the improvement of emotional quotient after strabismus surgery was significantly higher in the age group of less than 12 years (P<0.0001). No significant difference was fund between two genders for emotional quotient subscales (P>0.05).
ConclusionThe results of this study showed a significant improvement in the psychosocial factors including emotional quotient, body image, social anxiety and social avoidance after strabismus surgery. This result suggests that beyond functional and cosmetic improvements, successful strabismus surgery can result in improved emotional quotient and social anxiety, with the greatest effect noted in younger patients.
Keywords: Anxiety, Emotional Intelligence, Strabismus -
مقدمه
با افزایش اهمیت مسایل زیست محیطی، روان شناسی محیطی نیز به دنبال ایجاد رابطه پایدار بین انسان و طبیعت است. در همین راستا، پژوهش حاضر برای شناخت بیشتر این رابطه به بررسی نقش صفات شخصیتی در رفتارهای حفاظت از محیط زیست پرداخته است. همچنین نقش واسطه ای دلبستگی به مکان را نیز در ارتباط شخصیت و رفتارهای حفاظت از محیط زیست بررسی کرده است.
روشروش این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه ی آماری این مطالعه دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس در سال تحصیلی 1399-1400 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 250 نفر انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس صفات شخصیت مک کری و کاستا (1992)، مقیاس دلبستگی به مکان صفاری نیا (1390) و پرسش نامه تلفیق شده توسط فردوسی، مرتضوی و رضوانی (1386) از پرسش نامه های رفتارهای حفاظت از محیط زیست کایزر، ولفینگ و فهرر (1999) و تارانت و کوردل (1997) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل مسیر در مدل معادله ساختاری استفاده شد.
یافته هاشاخص های برازش و ضرایب مسیر (p<0.05) نشان دادند که عوامل شخصیتی برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی با توجه به نقش واسطه ای عامل وابستگی به مکان در رفتار محیطی نقش دارند.
نتیجه گیریاگر فرد دارای صفات برون گرایی، توافق پذیری و وظیفه شناسی باشد و به محل زندگی اش دلبستگی داشته باشد، احتمال بروز رفتارهای حفاظت کننده از محیط زیست او در آنجا بیشتر است. در نتیجه می توان با شناخت رابطه انسانها با ویژگی های شخصیتی متفاوت و رابطه عاطفی با خانه، رفتارهای محیطی مثبت آن ها را تقویت کرد.
کلید واژگان: صفات شخصیت, رفتارهای حفاظت از محیط زیست, دلبستگی به مکانIntroductionWith the increasing importance of environmental problems, environmental psychology also seeks to create a sustainable relationship between humans and nature. In this regard, the present research investigated the role of personality traits in pro-environmental behaviors to better understand this relationship. It has also investigated the mediating role of place attachment in the relationship between personality and pro-environmental behaviors.
MethodThe method of this study was descriptive-correlation. The statistical population of this study was the students of Tarbiat Modares University in the academic year 2020-2021, 250 people were selected by available sampling method. To measure the research variables, the personality traits scale of McCree and Costa (1992), the place attachment scale of Safarinia (2013), and the questionnaire compiled by Ferdowsi, Mortazavi, and Rezvani (2007) from the environmental protection behavior questionnaires of Kaiser, Wolfing and Fehrer (1999) and Tarrant and Cordell (1997) were used. To analyze the data, the path analysis method was used in the structural equation model.
FindingsFit indices and path coefficients (p<0.05) showed that the personality factors of extroversion, agreeableness, and conscientiousness play a role in environmental behavior due to the mediating role of the place dependence factor.
ConclusionIf a person is extroverted, agreeable, conscientious, and has attachment to their place of living, they are more likely to exhibit pro-environmental behaviors. As a result, by knowing the relationship of individuals with different personality traits and affective relationships with home, their positive environmental behaviors can be strengthened.
Keywords: personality traits, pro-environmental behaviors, Place Attachment -
ماموریت دانشگاه ها در بستر زمان، همگام با تحولات و دگرگونی های جهانی و در راستای پاسخگویی به نیازهای اقتضایی جوامع، به سوی مشارکت در ابر انگاره کارآفرینانه در حال حرکت است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی استراتژیک دانشگاه کارآفرین با رویکرد آینده پژوهی در آموزش عالی انجام شده است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق ترکیبی در دو بخش کمی و کیفی انجام شد. در این پژوهش از روش های فراترکیب و دلفی فازی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. در گام نخست، از روش فراترکیب به تحلیل ادبیات پژوهش دانشگاه کارآفرین و مدل های مربوط به آن پرداخته شد. ابعاد و مفاهیم مربوط به دانشگاه کارآفرین استخراج گردید. همچنین در بخشی مجزا ابعاد و مفاهیم عوامل کلیدی آینده پژوهی در آموزش عالی استخراج شد. در گام دوم، پرسشنامه دلفی فازی به منظور شناسایی مولفه های مربوط به «دانشگاه کارآفرین» و «عوامل کلیدی آینده پژوهی در آموزش عالی» در دو پرسشنامه مجزا طراحی و در دو دور میان متخصصان آن حوزه توزیع گردید. در این بخش خبرگان دانشگاهی در حوزه مدیریت، کارآفرینی و آینده پژوهی آموزش عالی در پانل دلفی فازی مشارکت داشتند. اعضای پانل دلفی فازی با روش نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی تعیین گردید. سپس مولفه های نهایی پژوهش استخراج شد که خروجی آن در بخش دانشگاه کارآفرین شامل 16 مقوله اصلی، 51 مفهوم و در بخش عوامل کلیدی آینده پژوهشی در آموزش عالی شامل 4 مقوله اصلی و 8 مفهوم بوده است. در پایان مدل دانشگاه کارآفرین آینده نگر طراحی شد.کلید واژگان: دانشگاه کارآفرین, آینده پژوهی آموزش عالی, دلفی فازیAbstract
The mission of universities in the context of time, in line with global developments and transformations and in line with the goal of responding to the contingent needs of societies is moving towards participation in the entrepreneurial Paradigm. according to this The main purpose of the research was to design and explain a Strategic model of the entrepreneurial university with Futures Studies approach. This study was conducted using a combination of qualitative and quantitative methods. In this study, Meta-synthesismethods, fuzzy Delphi were used for data analysis. In the first step, a Meta-synthesisapproach was used to analyze the research literature on entrepreneurial university and its related models. The dimensions and codes related to entrepreneurial university were extracted. Also, in a separate section, the dimensions and codes related to the key factors of future studies in higher education were extracted. In the second step, the fuzzy Delphi questionnaire was designed in two separate questionnaires to identify the components related to the "entrepreneurial university " and "Factors shaping the ideal future of the university" and distributed in two rounds among experts in that field. In this section, experts in the field of management, entrepreneurship, and futures studies in higher education participated in the Delphi Fuzzy panel. The members of the fuzzy Delphi panel were determined by the judging and snowballing sampling method. Then, the last components of the research were extracted, the output of the entrepreneurial university section included 16 main categories, 51 concepts and in the future key factors' future studies in higher education section included 4 main categories, 8 concepts. Finally, the strategic model of the futuristic entrepreneurial university was designed.IntroductionOnce education and research were themissions of universities. But today, university gradually moves away from its traditional role and participates in socioeconomic development to take on a new mission and roledue to the developments and also based on its mission and commitment to society as well as its survival and growth. Universities that have been able to adapt to the new conditions are known as third-generation universities (entrepreneurial universities), which are the evolvedversion of first- and second-generation universities. According to Clark, the entrepreneurial university means one in which all the activities of its members, such as education, research, etc., are managed and executed in such a way that the university is considered as an economic institution or quasi-corporation.That is, these activities are directed to gain profit and competitive economic advantages. Most of our universities are in the first generation and a limited number of them are in the second generation. The third generation of universities has not been seriously raisedin Iran. Most of the researches conducted in the field of Futures Studies and screenwriting in Iran are focused on technology and then policy-making, and this has reduced the use of Futures Studies methods specific to higher education in Iran. However, despite the great importance of the application of concepts related to Futures Studies in higher education, this science is considered nascent in the field of higher education and needs special and deep attention from higher education practitioners. Researches done in the field of entrepreneurial university lack the comprehensiveness of the present research model and each has addressed the issue in a specific way. Presenting all the effective internal and external components together in a strategic and futuristic perspective is one of the salient features of this research that can be one of the distinctive aspects of this research. This study triesto design a comprehensive and futuristic model of the entrepreneurial university, which helps the universities in their future challenges. However, the main question of the present study is what strategic model the entrepreneurial university with a Futures Studies approach in higher educationhas.
Case study
For basic information, articles, dissertations and books during 2000-2020 were analyzed in domestic and Futures Studies sources. After extracting the sources, the articles were analyzed by a meta-synthesis qualitative method. Out of a total of 3,856 extracted sources, 114 were used for analysis in this research. Then the fuzzy Delphi method was selected to proceed the work and its output was analyzed by experts. Non-probabilistic sampling methods including judgmental and snowball sampling methods were used to select samples and form a panel of experts. A total of 17 experts in the field of management and entrepreneurship were selected. Also, the key factors of Futures Studies in higher education were separately extracted by document and content analysis methods and were examined and analyzed by fuzzy Delphi panel method. In this section, 14 Futures Studies experts in the field of higher education were selected.Materials and MethodsThe present study is both fundamental and applied in terms of purpose. It is a descriptive research in terms of data collectionthat has been carried out in two parts of model design (survey research by meta-synthesisand Delphi method). The methodology of the present study is pluralism in the research method, which is a combination of quantitative and qualitative methods.The following tools have been used to collect data: a) desk studies, b) meta-synthesis, c) content analysis, d) fuzzy Delphi (panel of experts).
Discussion andResultsIn this research, a systemic model has been used to design the model. That is, it is designed based on input, process and output. The strategic model of entrepreneurial university in this research includes 16 main categories and 51 concepts. The main categories include: 1) Entrepreneurial organizational structure; 2) Entrepreneurial management; 3) Entrepreneurial vision and mission; 4) Entrepreneurial educational system; 5) Entrepreneurial research system; 6) Entrepreneurial human resource management; 7) Entrepreneurial financial resource management; 8) Culture of entrepreneurship and sustainability; 9) New ICT; 10) Role models and reward systems; 11) Entrepreneurship centers; 12) Government support; 13) Economic factors; 14) Socio-cultural factors; 15) Committed relationship of industry and university; 16) Internationalization. As mentioned earlier, in this study, in order to complete the discussion of foresight, in addition to gathering the factors affecting the entrepreneurial university, the factors that shape the favorable future of the university were separately collected and discussed. In order to build a futuristic entrepreneurial university, in addition to the factors affecting the entrepreneurial university, the factors affecting the future university must also be considered. Given this in mind, the concepts of foresight institutionalization and strategic thinking should be applied in all university activities, especially in the vision and mission of the university. In the process section, in order to build a foresight entrepreneurial university, foresight planning factors, discovery of internal and external trends, bedrock and structural reforms in the educational and research system, organizational structure, organizational culture, role models and reward system, information and communication technologies should be considered. In the output section, in order to build a futuristic entrepreneurial university, the factors of entrepreneurial university scenarios, science and technology foresight should also be highly considered.Keywords: entrepreneurial university model, future studies in higher education, Fuzzy Delphi -
زمینه و هدف
چاقی، اضافهوزن و نارضایتی از تصویر بدن با مشکلات متعدد فردی، اجتماعی، شغلی، تحصیلی و خانوادگی همراه است که لازم است در این زمینه مداخلاتی انجام شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد بر اجتناب و انعطافناپذیری تصویر بدنی زنان دارای اضافهوزن و چاق انجام شد.
روشبررسیروش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان دارای اضافهوزن و چاق با شاخص توده بدنی بیشتر از 25 مراجعهکننده به کلینیکهای تغذیه و روانشناختی شهر اهواز، از ابتدای اردیبهشت تا پایان خرداد سال 1400 تشکیل دادند. این افراد از ظاهر جسمانی خود نارضایتی داشتند. سی نفر از افراد واجد شرایط داوطلب بهصورت تصادفی در گروه درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد و گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه پانزده نفر). جمعآوری دادهها در پیشآزمون و پسآزمون با استفاده از پرسشنامه اجتناب از تصویر بدنی (روزن و همکاران، 1991) و مقیاس انعطافناپذیری روانشناختی تصویر بدنی (کالاقان و همکاران، 2015) انجام شد. صرفا گروه آزمایش دوازده جلسه درمان مبتنیبر پذیرش و تعهد را دریافت کرد. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تکمتغیره در نرمافزار SPSS نسخه 21 در سطح معناداری (0٫05=α) صورت گرفت.
یافتههانتایج نشان داد، پس از حذف اثر نمرات پیشآزمون، بین گروههای آزمایش و گواه در پسآزمون، در مولفههای متغیر اجتناب از تصویر بدنی شامل پوشش (0٫001>p)، محدودسازی خوردن (0٫004=p)، فعالیتهای اجتماعی (0٫001>p) و وزنکردن خود (0٫018=p) و متغیر انعطافناپذیری روانشناختی تصویر بدنی (0٫001>p) تفاوت معنادار مشاهده شد؛ بهطوریکه میانگین نمرات متغیرهای مذکور در گروه آزمایش، کاهش معنادار یافت.
نتیجهگیریبراساس نتایج پژوهش نتیجه گرفته میشود، درمان مبتنیبر پذیرشوتعهد بر بهبود اجتناب از تصویر بدنی و انعطافناپذیری روانشناختی تصویر بدنی در زنان دارای اضافهوزن و چاق اثربخشی دارد؛ بنابراین اجرای برنامههای مداخلهای جامع با رویکرد روانشناختی برای این افراد نیاز است.
کلید واژگان: اضافه وزن و چاقی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, اجتناب از تصویر بدنی, انعطاف ناپذیری روان شناختی تصویر بدنیBackground & ObjectivesObesity and body image dissatisfaction can cause severe personal, social, occupational, educational, and family problems. Obesity and overweight are proven risk factors for several acute and chronic diseases, such as coronary heart disease and type 2 diabetes. One of the most important and influential features in dissatisfaction with physical appearance is body image flexibility. This flexibility means the ability to accept and experience positive and negative thoughts, ideas, and feelings about the body simultaneously and is an essential protective factor for physical and psychological health and well–being. Another primary behavioral manifestation of body image anxiety and dissatisfaction is body image avoidance. Avoiding body image refers to any behavior that changes the mental experience of body image. Regarding the high rate of obesity and overweight among women, developing a comprehensive and effective program seems necessary for improving women’s nutritional behaviors and physical activity. So, the present study investigated the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on body image avoidance and inflexibility in obese and overweight women.
MethodsThis research method is quasi–experimental with a pretest–posttest design and a control group. The study’s statistical population included all the obese and overweight women with a body mass index (BMI) higher than 25, residents of Ahwaz City, Iran, who participated in this study from April 21 to June 21, 2021. Clinical interviews were conducted with all volunteers who met the inclusion criteria and were willing to participate in the study. The inclusion criteria were providing informed consent and willingness to participate in research, being 18 to 30 years old, having a body mass index (BMI) above 25, being dissatisfied with their body image, and holding a minimum of high school diploma education. The exclusion criteria were having a high risk of suicide measured by clinical interview, experiencing substance or drug abuse and dependency during the last 6 months, and suffering from other psychological disorders (like schizophrenia, depression, bipolar disorder, etc.). Thirty eligible volunteers were randomly selected and assigned to the two groups of ACT (n=15) and control (n=15). Body Image Avoidance Questionnaire (Rosen et al., 1999) and Body Image Psychological Inflexibility Scale (Callaghan et al., 2015) were administrated as pretest and posttest for two groups. The experiment group received 12 sessions of ACT, and the control group did not receive any intervention. Descriptive statistics (frequency, percentage, mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate and univariate analysis of covariance) were used to analyze the data. Data analysis was performed in SPSS software version 21, and the significance level of the tests was considered 0.05 or less.
ResultsThe results of the posttest showed that after eliminating the effect of pretest scores, there was a significant difference between experimental and control groups regarding the variable of body image avoidance, including clothing (p<0.001), eating restriction (p=0.004), social activities (p<0.001) and self–weighing (p=0.018) and the variable of body image psychological inflexibility (p<0.001). The mean scores of the mentioned variables in the experimental group decreased significantly.
ConclusionBased on the study results, ACT is effective in improving body image avoidance and body image psychological inflexibility in overweight and obese women. Therefore, implementing comprehensive intervention programs with a psychological approach is necessary for these people.
Keywords: Obesity, overweight, Acceptance, Commitment Therapy (ACT), Body image avoidance, Body image psychological inflexibility -
امروزه موسسات آموزش عالی نیازمند تلفیق کارآفرینی در تمامی رشته ها، گرایش های تخصصی و دوره های آموزشی ارایه شده هستند تا از این طریق بتوانند همسو با بازار کار پویا در قرن بیست و یکم حرکت کنند .این تحقیق با هدف مطالعه ی اکوسیستم کارآفرینی دانشگاه های نوآور جهان انجام شده است که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه این تحقیق دانشگاه های برتر در زمینه کارآفرینی است که با توجه به رتبه بندی سالانه نشریه ی رویترز انتخاب شده اند. رویترز دانشگاه های برتر دنیا را از منظر نوآوری رتبه بندی می کند. سه دانشگاه استنفورد، انستیتو فناوری ماساچوست و دانشگاه هاروارد بر اساس رتبه بندی نشریه ی رویترز در سال 2019 به ترتیب رتبه های اول تا سوم را کسب کرده اند، به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از روش ها و ابزارهای مختلفی مانند بررسی اسناد و مطالب انتشاریافته در سایت های رسمی دانشگاه ها، گزارش های آن ها و مقالات استفاده شده است. در این پژوهش اطلاعات دانشگاه های مورد مطالعه در چهار بخش ثبت اختراعات و پتنت ها، فعالیت های کارآفرینانه دانشگاه، دوره های آموزش کارآفرینی و ارتباط با صنعت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
کلید واژگان: کارآفرینی, دانشگاه کارآفرین, ارتباط صنعت و دانشگاه, دانشگاه های برترTodays, higher education institutions need to integrate entrepreneurship in all Field of Study Specialized orientation and Education Courses in order to move in line with the dynamic labor market in the 21st century. This study aims to investigate study the entrepreneurial ecosystem of the world's innovative universities in a descriptive-analytical done. The population of the present study Society is the top universities in the field of entrepreneurship selected according to the annual ranking of Reuters. Reuters ranks the world's top universities in terms of innovation. Three Stanford, the Massachusetts Institute of Technology and Harvard University, ranked respectively first to third in the 2019 Reuters rankings, were studied as sample. Various methods and tools have been used to collect information, such as reviewing documents published on the official websites of universities, their reports and articles. In this research, the information of the studied universities is discussed in four sections: patents, university entrepreneurial activities, entrepreneurship training courses and relation with industry.
Keywords: Entrepreneurship, Entrepreneurial University, Industry-University Relations, top universities -
بر اساس چشم انداز جهانی آموزش عالی، دستیابی به فناوری، توسعه اقتصادی و رفاه جوامع درگرو تحول نظام آموزش عالی و تبدیل دانشگاه ها به دانشگاه نوآور و کارآفرین است. این پژوهش با هدف شناسایی پیشران های راهبردی موثر بر آینده دانشگاه کارآفرین و طراحی سناریو های آن، با بهره گیری از رویکرد آینده پژوهی و با استفاده از روش ترکیبی در دو بخش کمی و کیفی انجام شده است. به منظور گردآوری اطلاعات، ابتدا به مرور گسترده ادبیات نظری و بررسی پژوهش های موفق در حوزه دانشگاه کارآفرین و آینده پژوهی پرداخته شد، سپس با استفاده از روش دلفی فازی در دو دور، عوامل کلیدی موثر بر آینده دانشگاه کارآفرین شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت. در این بخش 51 عامل شناسایی و در 16 مقوله دسته بندی شدند. اعضای پنل دلفی فازی در این پژوهش تعداد 21 نفر از خبرگان در حوزه مدیریت، کارآفرینی و آینده پژوهی آموزش عالی بوده اند که با استفاده از روش های نمونه گیری قضاوتی و گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از یک جعبه ابزار آینده نگاری شامل نظر خبرگان از طریق دلفی فازی، تحلیل روندها در حوزه دانشگاه کارآفرین، تحلیل تاثیر متقابل و سناریو پردازی استفاده شده است. مفاهیم استخراجی از روش دلفی فازی به روش تحلیل تاثیر متقابل و با استفاده از نرم افزار میک مک مورد تحلیل قرار گرفت، برهم کنش این عوامل بر یکدیگر سنجیده شد و پیشران های راهبردی شناسایی شدند. چهار متغیر سیاست های راهبردی دولت، توسعه نوآوری باز، الگوی حکم رانی بازارمحور، تاکید بر توسعه پایدار به عنوان پیشران های راهبردی مشخص شدند. لذا اساس کار سناریو نویسی بر این چهار متغیر گذاشته شد. سپس با روش سناریو نویسی با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد و ارایه سه سناریو برای هر یک از متغیرها، چهار سناریو با سازگاری قوی به عنوان سناریو های آینده دانشگاه کارآفرین معرفی گردید
کلید واژگان: دانشگاه کارآفرین, آینده پژوهی آموزش عالی, دلفی فازی, تحلیل تاثیر متقابل, سناریو نویسیThe main purpose of the research was to identify the strategic drivers affecting on the future of the entrepreneurial university and design its scenarios using the futures study approach using combination of qualitative and quantitative methods. In order to collect information, first review of the theoretical literature was done, then using Fuzzy Delphi method in two rounds, key factors affecting the future of entrepreneurial university were identified. In this section, 51 factors were identified, which were classified into16 categories. The members of Fuzzy Delphi panel in this study were experts in the field of management, entrepreneurship and futures studies of higher education who were selected using judgmental sampling and snowball sampling methods. In order to analyze the data, a futures study toolbox including Fuzzy Delphi, trend analysis, cross impact analysis and scenario planning has been used. The concepts extracted from the Fuzzy Delphi method were analyzed by the interaction analysis method. The four drivers of government strategic policies, development of open innovation, market-oriented governance model, emphasis on sustainable development were identified as strategic variables. Then, using the scenario writing method were analyzed and three scenarios for each of the variables, four scenarios with strong compatibility were presented as the future scenarios of the entrepreneur university.
Keywords: Entrepreneurial University, Future Studies, in higher education, Fuzzy Delphi, Cross Impact Analysis, Scenario Planning -
زمینه و هدف
اختلال بدشکلی بدن با مشکلات شدید فردی، اجتماعی، شغلی، تحصیلی و خانوادگی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر اجتناب از تصویر بدنی و ناگویی خلقی در اختلال بدشکلی بدن بود.
روش بررسیپژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان درمانی دانشگاه شیراز و مراجعه کنندگان به کلینیک زیبایی درمانگاه شهید مطهری و کلینیک امام رضا (ع) در شهر شیراز از بهمن سال 1397 تا خرداد سال 1398 بودند که ملاک های اختلال بدشکلی بدن را مطابق با معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی-نسخه پنجم داشتند. سی نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه درمان فراتشخیصی و گواه قرار گرفتند. پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از پرسشنامه اجتناب از تصویر بدنی (روزن و همکاران، 1991) و مقیاس ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) اجرا شد. سپس صرفا برای گروه آزمایش به مدت 12 جلسه درمان فراتشخیصی براساس پروتکل بارلو و همکاران (2015) اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 و روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره تجزیه و تحلیل شدند. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 بود.
یافته هانتایج نشان داد بین دو گروه در پس آزمون در مولفه های متغیر اجتناب از تصویر بدنی شامل پوشش (0٫001>p)، محدودسازی خوردن (0٫003=p)، فعالیت های اجتماعی (0٫001>p) و وزن کردن خود (0٫003=p) و در مولفه های متغیر ناگویی خلقی شامل دشواری در تشخیص احساسات (0٫001>p)،دشواری در توصیف احساسات (0٫001>p) و تفکر با جهت گیری بیرونی (0٫001>p) تفاوت معنادار وجود داشت.
نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش نتیجه گرفته می شود که درمان فراتشخیصی بر بهبود اجتناب از تصویر بدنی و ناگویی خلقی در این بیماران اثربخشی دارد؛ بنابراین، اجرای برنامه های مداخله ای جامع با رویکرد فراتشخیصی برای این بیماران نیاز است.
کلید واژگان: نقص تصویر بدن, درمان فراتشخیصی, اجتناب از تصویر بدنی, ناگویی خلقیBackground & ObjectivesBody Dysmorphic Disorder (BDD) is an obsessive–compulsive condition. BDD is a chronic, disabling, and afflictive psychiatric condition that can lead to severe personal, social, occupational, educational, and familial problems or dysfunction and psychological distress. Patients with body dysmorphic experience numerous negative emotions, such as shame, self–disgust, disappointment, anger, frustration, guilt, doubt, hesitancy, and uncertainty. Therefore, basic and specific interventions about emotions are necessary for this population. A novel therapeutic approach that has received special attention on emotions and the common components of disorders is transdiagnostic treatment. The present study investigated the effects of transdiagnostic treatment on body image avoidance and alexithymia in BDD.
MethodsThis was a quasi–experimental research with pretest–posttest and a control group design. The statistical population of this study included all college students referring to Shiraz University’s Counseling and Psychotherapy Center as well as those undergoing plastic surgery in Motahari and Imam Reza Medical Clinics in Shiraz City, Iran, from January 2019 to May 2019. Clinical interviews were conducted for all patients with BDD who were willing to participate in the study. Finally, 30 patients with body dysmorphic disorder were selected by purposive sampling method and randomly assigned to either transdiagnostic treatment or control groups (n=15/group). The inclusion criteria of the study included an age range of 45–18 years, being diagnosed with BDD according to the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fifth Edition (DSM–5) criteria, and presenting no comorbid disorders (anxiety, depression, stress, & obsessive–compulsive disorder). Furthermore, the study participants were selected among those who received no other psychotherapy, counseling, and medication programs during the study. The exclusion criteria were substance abuse or dependence over the past 6 months, having any other psychological disorders, concerns about or preoccupation with appearance, better explained by other psychological disorders, like eating disorders. The Body Image Avoidance Questionnaire (Rosen et al., 1991) and the Toronto Alexithymia Scale (Bagby et al., 1994) were administrated at the pretest and posttest phases to collect the necessary data. Then, the experimental group received 12 sessions of transdiagnostic treatment according to Barlow et al.’s protocol (2015); however, the controls received no intervention. Descriptive statistics (e.g., frequency, percentage, mean, & standard deviation) and inferential statistics, including Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA) and univariate Analysis of Covariance (ANCOVA) were employed in SPSS to analyze the obtained data. The significance level of the tests was set at 0.05.
ResultsTo determine the difference of all components, univariate ANCOVA was performed; the relevant results indicated that after removing the pretest effects, there was a significant difference in all components in posttest scores concerning body image avoidance and alexithymia between the study groups (p<0.001). The MANCOVA data indicated that the mean scores of all components of body image avoidance, including clothing (p<0.001), social activity (p<0.001), eating restraint (p=0.003), as well as grooming and weighting (p=0.003), and all component of alexithymia, including difficulty identifying feelings (p<0.001), difficulty describing feelings (p<0.001), and externally oriented thinking style (p<0.001) significantly decreased in the experimental group.
ConclusionBased on the present study results, transdiagnostic treatment is effective in improving the avoidance of body image and mood dysphoria in patients with BDD. Therefore, implementing comprehensive intervention programs with a transdiagnostic approach is required for these patients.
Keywords: Body image deficit, Transdiagnostic treatment, Body image avoidance, Alexithymia -
با توجه به ضرورت اتخاذ تدابیر مناسب برای سازمان های نظامی کشور در زمینه چابک سازی منابع انسانی پژوهش حاضر درصدد، واکاوی پیشران های کلیدی موثر بر توسعه چابکی منابع انسانی در سازمان های نظامی برآمد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. در این پژوهش برای تدوین مبانی نظری و انتخاب پیشران ها از منابع کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان و برای گردآوری داده ها نیز از پرسشنامه میک مک استفاده شد. جامعه پژوهش خبرگان نظامی و اعضای هییت علمی دانشگاه های آجا بودند که با بهره گیری از روش نمونه گیری گلوله برفی، تعداد 30 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با کمک نرم افزار میک مک تحلیل گردید. در مرحله اول پژوهش 30 پیشران احصا شد که با تحلیل داده ها در مرحله بعد، 19 پیشران از میان 30 پیشران به عنوان پیشران های کلیدی موثر بر توسعه چابکی منابع انسانی در سازمان های نظامی تعیین گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بیشتر خبرگان بر پیشران هایی مانند رضایتمندی کارکنان، سرعت در ارایه خدمات، دانش و مهارت کار تیمی و مذاکره، خودکنترلی، مشارکت، احساس شایستگی، رفتارهای پیشگیرانه، احساس موثر بودن، مشورت، تسهیم دانش، پذیرش مسئولیت، تیم های خودرهبر، توانایی ارایه ایده جدید، همدلی، بهره گیری از تغیرات، چرخش شغلی، خودآگاهی واکنش به تغییرات و اطلاعات قابل دسترس، تاکید داشتند.کلید واژگان: سازمان های نظامی, چابکی منابع انسانی, پیشران, میک مک, آجاConsidering the need to take appropriate measures for the military organizations of the country in the field of human resource agility, the present study seeks to investigate the key drivers affecting the development of human resource agility in military organizations. The research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of nature and method. In this study, library resources and interviews with experts were used to formulate theoretical foundations and select drivers, and the MICMAC questionnaire was used to collect data. The study population consisted of military experts and faculty members of AJA universities. Using snowball sampling method, 30 people were selected as sample members. Research data were analyzed using MICMAC software. In the first phase of the study, 30 propellants were identified. By analyzing the data in the next phase, 19 propellants out of 30 propellants were identified as key propellants affecting the development of human resource agility in military organizations. The results showed that most experts on drivers such as employee satisfaction, service delivery speed, knowledge and teamwork and negotiation skills, self-control, participation, sense of competence, preventive behaviors, sense of effectiveness, consultation, knowledge sharing, acceptance of responsibility, self-directed teams Emphasized the ability to come up with new ideas, empathy, take advantage of change, career rotation, self-awareness of change and available information.Keywords: Military organizations, human resource agility, drivers, MICMAC, Aja
-
هدف
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه نظام مند الگوهای نظری و پژوهشهای صورت گرفته با موضوع دانشگاه کارآفرین به منظور تلخیص، طبقه بندی و تلفیق مولفه های آن بوده است.
روشپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی با رویکرد کیفی فراترکیب است. بدین منظور، 114 مقاله برای جمع آوری و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی، مبتنی بر کدگذاری باز، محوری و انتخابی، بررسی شد.
یافته ها:
پس از کدگذاری، مولفه های دانشگاه کارآفرین در 15 مقوله عمده، 41 مفهوم و 181 کد، سازماندهی شدند و میزان اهمیت و اولویت هر یک از مفاهیم با استفاده از آنتروپی شانون تعیین شد.
نتیجه گیری:
مفاهیم نوع ساختار، فرهنگ حامی کارآفرینی، حمایت مدیریت از فعالیتهای کارآفرینانه، اهداف و راهبردهای کارآفرینانه، تجاری سازی دانش، برنامه درسی کارآفرینانه، معرفی کارآفرینان دانشگاهی به عنوان الگوی نقش، تشکیل مراکز بازاریابی، توسعه ارتباطات و شبکه سازی، بیشترین اهمیت و بالاترین رتبه ها را در بین مفاهیم دارند. در نهایت بر اساس مولفه های استخراج شده، مدل پیشنهادی ارائه شده است.
کلید واژگان: دانشگاه کارآفرین, کارآفرینی دانشگاهی, آموزش عالی, ارتباط صنعت و دانشگاهThe purpose of this research is systematically studying of theoretical models and researches carried out on the subject of entrepreneurial university in order to summarize, classify and integrate its components.
MethodThis study is an applied research with a meta-synthesisqualitative approach. For this purpose, 128 articles were analyzed for collecting and analyzing data using an inductive qualitative content analysis approach based on open, axial and selective coding.
ResultsFollowing coding, the components of entrepreneurial university were organized in 15 main categories, 44 concepts and 293 codes, and the significance and priority of each concept was determined using Shannon entropy.
ConclusionBased on the findings of the research, the concepts of structure type, entrepreneurial support culture, management support from entrepreneurial activities, entrepreneurial goals and strategies, knowledge commercialization, entrepreneurial curriculum, introducing university entrepreneurs as role models, forming marketing centers, developing communication and networking have the highest importance and highest rank among the concepts. Finally, the suggested model was presented based on the derived components.
Keywords: Entrepreneurial University, University Entrepreneurship, higher education, Industry, University Relations -
سابقه و هدف
توجه به صفات و حالات روانشناختی که بر سلامت، بهبود عملکرد و سازگاری دانشجویان موثر هستند، بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش انواع سبک های هویت و خودکارآمدی در پیش بینی بهزیستی روانشناختی دانشجویان انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر توصیفی مقطعی از نوع همبستگی بود. در این پژوهش 300 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران از ابتدای مهر تا پایان آبان ماه سال تحصیلی 94-1393 به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس بهزیستی روانشناختی، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS-20 استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که بین نمره کل بهزیستی روانشناختی با خودکارآمدی (0/48 r=)، هویت اطلاعاتی (0/37 r=)، سبک هویت هنجاری (0/31 r=) و تعهد (0/23 r=) در سطح (0/01p<) رابطه مثبت معنادار و بین بهزیستی روانشناختی با سبک هویت سردرگم/ اجتنابی (0/13r=-) در سطح (0/05p<) رابطه منفی معنادار وجود دارد. هم چنین خودکارآمدی، سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری به صورت مثبت و مستقیم بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می نمایند و هویت سردرگم/ اجتنابی منفی به صورت معکوس بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می نماید.
نتیجه گیرینتایج نشان داد برنامه های مداخله ای و آموزشی مناسب به منظور بهبود نوع هویت و تسهیل فرآیند هویت یابی در دانشجویان تاثیرگذار می باشد. هم چنین، آموزش مهارت های مختلف و توسعه مراکز مشاوره دانشجویی با هدف افزایش خودکارآمدی و حالات روانشناختی مثبت در دانشجویان سودمند خواهد بود. لذا پیشنهاد می شود بر اساس نتایج چنین پژوهش هایی، برنامه های مداخله ای و آموزشی مناسب به منظور بهبود نوع هویت و تسهیل فرآیند هویت یابی و ارتقا خودکارآمدی در دانشجویان طراحی گردد.
کلید واژگان: بهزیستی روانشناختی, خودکارآمدی, انواع سبک های هویتIntroductionIt is important to pay attention to the psychological traits and states that affect students' health, performance and adaptability. The aim of the present study was to investigate the role of different identity and self-efficacy styles in predicting psychological well-being (PWB) in students.
MethodsThis cross-sectional descriptive study was conducted on 300 students of Tehran University of Medical Sciences, selected through multi-stage cluster sampling method from Sept. to Nov. of the academic year of 2014-2015. Data were collected using demographic questionnaire, PWB scale (PWBS), general self-efficacy scale (GSES) and Berzonsky's identity style inventory (ISI). Data were analyzed through descriptive and inferential statistical indicators using SPSS 20.
FindingsThe results indicated that there was a significant positive relationship between total PWB score with self-efficacy (r= 0.48), information identity style (r=0.37), normative identity style (r=0.31) and commitment (r=0.23) (P<0.01). Moreover, a significant negative relationship was found between PWB and diffuse-avoidance identity style (P<0.05). Besides, self-efficacy, information identity style and normative identity style can predict PWB positively and directly as well as diffuse-avoidance identity style can predict negatively and reversely PWB.
ConclusionAccording to the results, appropriate educational and intervention programs are effective in improving the type of identity and facilitating the process of identification. Further, teaching different skills and developing student counseling centers with the aim of increasing the self-efficacy and positive psychological states will be beneficial among students. Hence, based on the results of such studies, it is recommended to design and develop appropriate intervention and educational programs to improve identity style, facilitate identity process and increase self-efficacy among students.
Keywords: Psychological well-being, Self-efficacy, Different identity styles -
مقدمهتوجه به حالات روانشناختی زنان مبتلا به ویروس نقص ایمنی انسانی به دلیل تاثیر نیرومند بر سیر و پیش آگهی بیماری و کیفیت زندگی آن ها بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، اضطراب، استرس ادراک شده و کیفیت زندگی زنان مبتلا به ایدز انجام شد.روشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش 24 نفر از زنان مبتلا به ایدز مثبت استان تهران به روش غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از نمونه برگ جمعیت شناختی، مقیاس افسردگی مرکز مطالعات همه گیر شناختی، مقیاس اضطراب زونگ، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس. 21 و روش تحلیل واریانس مکرر چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .نتایجیافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه گواه و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (P<0.001). به طوری که، میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس ادراک شده گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافته و میانگین نمرات کیفیت زندگی افزایش یافت.بحث و نتیجه گیریبنابراین، براساس نتایج چنین پژوهش هایی می توان نتیجه گرفت که به منظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش علائم روانشناختی این بیماران توجه به این متغیرها طی کارآزمایی های بالینی با هدف طراحی مدل های مداخله مناسب یا اصلاح مداخله های موجود سودمند خواهد بود.کلید واژگان: زنان مبتلا به ایدز, کیفیت زندگی, افسردگی, اضطراب, استرس ادراک شده, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:16 Issue: 2, 2019, PP 169 -179Background and ObjectivesAttending to psychological state in women with HIV because of strong influence on incidence, progression and prognosis of this disease is very important. The aim of present study was investigating the effectiveness of mind-fullness based cognitive therapy on depression, anxiety, perceived stress and quality of life in women with HIV.Methods and MaterialsThis research was semi-experimental with pre-test and post-test and follow-up with control group. In this study, 24 positive HIV women in Tehran city were selected by volunteers sampling method and were randomly assigned to either control group and or MBCT groups and Center for Epidemiologic Studies Depression (CES-D), Zung anxiety scale (SAS), Cohen Perceived Stress (PSS) and World health organization Quality of life questionnaire were administrated as pretest. The MBCT group received 8 sessions of mindfulness based cognitive therapy and the control group received no intervention. At the end, post-test was administrated on two groups and, repeated measure multi-variable was used for data analysis by spss-20 software.ResultsThe results of the present study indicated that there were significant differences between the experimental groups control group and MBCT (p<0.001). So that, in MBCT group decrease the mean of depression, anxiety, perceived stress and increase the mean of quality of life.DiscussionTherefore, In order to improve the quality of life and reduce in psychological in these patients, attention to these variables during clinical trials with the goal of appropriate intervention will be beneficial.Keywords: positive HIV women, quality of life, Depression, Anxiety, Perceive Stress, mindfulness based cognitive therapy
-
تشخیص و ارزیابی بدرفتاری روان شناختی، یک فرآیند بسیار مهم و دشوار در روان شناسی بالینی و تربیتی است، زیرا این پدیده نتایج رفتاری و روان شناختی متعددی بر قربانیان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه بدرفتاری روان شناختی در ایران بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی بود. در این مطالعه 300 نفر از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به درمانگاه اعصاب و روان صدیق شهرستان خرمآباد از آبان تا اسفند ماه سال 1393 به روش دردسترس انتخاب شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از نمونه برگ جمعیتشناختی، مقیاس بدرفتاری روانشناختی (AMI-24) و مقیاس خودگزارشی کودک آزاری (CASRS) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی به روش مولفه های اصلی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که پرسشنامه بدرفتاری روان شناختی از پایایی و روایی لازم برخوردار بود. همچنین، ساختار عاملی نشان داد که 23 ماده و 5 عامل به خوبی بدرفتاری روانشناختی را ارزیابی می کنند. بنابراین، با توجه به این که پرسشنامه بدرفتاری روان شناختی ابزار مناسبی برای ارزیابی و اندازه گیری سابقه بدرفتاری روان شناختی در دوران کودکی است، میتوان پیشنهاد داد که از این پرسشنامه در پژوهش های شیوع شناسی در رابطه با بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی و غربالگری های بالینی استفاده گردد.کلید واژگان: بدرفتاری روان شناختی, ویژگی های روانسنجی, ساختار عاملیDiagnosing and assessing of psychological maltreatment is a critical and difficult process in clinical and educational psychology, because this phenomenon has numerous negative behavioral and psychological consequences on victims. The aim of present study was investigate psychometric properties of psychological maltreatment inventor. This research was a cross-sectional descriptive study. In this study, 300 patients with major depression disorder attending to Sediq Psychiatry Center in Lorestan Province were selected by convenience sampling in November to February 2013. Data was collected using a demographic questionnaire, Psychological maltreatment Inventory (AMI-24) and child abuse self-report scale. Confirmatory factor analysis in principal component method was used for data analysis. The results showed that psychological maltreatment inventor has sufficiently reliability and validity. Also, factor analysis showed that 23 items and 5 factors were best question for assessing psychological maltreatment. Thus, Considering that psychological maltreatment inventor is an appropriate instrument for assessing and measuring psychological maltreatment during childhood are recommended using of this inventory for epidemiological research on psychological maltreatment during childhood and clinical screening.Keywords: psychological maltreatment, Psychometric properties, factor structure
-
زمینه و هدفتوجه به سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان به دلیل میزان آسیب و مرگ و میر این بیماران بسیار مهم است. ی بین عدم تحمل باتکلیفی و ادراک بیماری با سلامت روان در بیماران پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای نگرانی در رابطه مبتلا به سرطان بود. نفر از بیماران مبتلا به سرطان مراجعه 300 ی توصیفی مقطعی بود. در این پژوهش،مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری 1396 کننده به بیمارستان امام حسین شهر تهران از اردیبهشت تا شهریور ماه سال داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه نگرانی، پرسشنامه عدم تحمل باتکلیفی، پرسشنامه ادراک بیماری و استفاده شد. SPSS-19 پرسشنامه سلامت روان بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار ی درماندگی روانشناختی براساس ادراک بیمارییافته هاتحلیل یافته ها نشان داد که در پیش بینی سلامت روان با توجه به مولفه ی بهزیستی دار وجود دارد. همچنین در پیش بینی سلامت روان با توجله به مولفه ی مثبت معنا با نقش واسطه ای نگرانی رابطه دار وجود دارد. علاوه بر این پیش بینی سلامت روان ی منفی معنا روانشناختی براساس ادراک بیماری با نقش واسطه ای نگرانی رابطه دار وجود دارد. ی مثبت معنا ی درماندگی روانشناختی براساس عدم تحمل باتکلیفی با نقش واسطه ای نگرانی رابطه با توجه به مولفه ی ی بهزیستی روانشناختی براساس عدم تحمل باتکلیفی با نقش واسطه ای نگرانی رابطه در پیش بینی سلامت روان با توجه به مولفه دار وجود دارد. منفی معنانتیجه گیریبا توجه بله نتایج پژوهش حاضر می توان پیشنهاد داد که به منظور بهبود سلامت روان این بیماران توجه به متغیرهای نگرانی، عدم تحمل باتکلیفی و ادراک بیماری طی کارآزمایی های بالینی با هدف طراحی مدل های مداخله مناسب یا اصلاح مداخله های موجود سودمند خواهد بود.کلید واژگان: سرطان, نگرانی, عدم تحمل باتکلیفی, ادراک بیماری, سامت روانAims andBackgroundAttending to mental health in cancer patients because of expanded damage and mortality in these patients is important. The present study investigated the mediating role of concern in the relationship between uncertainty of intolerance and illness perception with mental health in cancer patients.Materials And MethodsThis research is a cross-sectional descriptive study. In this study, 300 patients with cancer who attended Imam Hossein Hospital in Tehran were selected by convenience sampling method from May to September, 2017. Data was collected by using instruments including Demographic Questionnaire, Concern questionnaire, intolerance uncertainty Questionnaire, Illness Perception Questionnaire and Mental Health Questionnaire. For data analysis, descriptive and inferential statistics with spss-19 software was used.
Findings: Analysis of the findings showed that there is a significant positive relationship in the prediction of mental health according to the psychological distress component based on perceived disease with mediating role of concern. There is also a significant negative relationship between mental health prediction and the psychological well-being component based on the perception of disease with mediating role of concern. In addition, there is a significant positive relationship between mental health prediction and psychological distress based on intolerance of uncertainty with mediating role of concern. In the prediction of mental health, there is a significant negative relationship with the psychological well-being component based on the uncertainty intolerance with the mediating role of concern.ConclusionIn order to the results of this study, it can be suggested that in order to improve the mental health of these patients, attention should be paid to the variables of concern, uncertainty and perception of the disease during clinical trials with the aim of designing appropriate intervention models or modifying existing interventions.Keywords: Cancer, concern, uncertainty of intolerance, illness perception, mental health -
مقدمهتوجه به حالات روانشناختی زنان باردار مبتلا به افسردگی به دلیل تاثیر نیرومند بر سیر و پیش آگهی بیماری و کیفیت زندگی آن ها بسیار مهم است پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش علائم افسردگی، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد زنان باردار مبتلا به افسردگی انجام شد.روشپژوهش حاضر از نوع آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری (1 ماه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه زنان باردار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز سلامت جامعه شهرستان کوهدشت از ابتدای آذر ماه تا پایان بهمن 1394 بودند. در این پژوهش 24 نفر از زنان باردار مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به مرکز به روش غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب شدند در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از نمونه برگ جمعیت شناختی، پرسشنامه افسردگی بک پرسشنامه نشخوار ذهنی و مقیاس نگرش های ناکارآمد مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با اس. پی. اس. اس. 21 و روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایجیافته های پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد به طوری که، میانگین نمرات افسردگی، نشخوار ذهنی و نگرش های ناکارآمد گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافت.
بحث ونتیجه گیریبا توجه به تاثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، می توان پیشنهاد داد که طی کارآزمایی های بالینی مناسب کاهش علائم روانشناختی زنان باردار مبتلا به افسردگی مورد توجه قرار بگیرد.کلید واژگان: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, افسردگی, نشخوار ذهنی, نگرش های ناکارآمدBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:16 Issue: 1, 2018, PP 187 -198Background and ObjectivesAttending to psychological state in pregnant women with depression because of strong influence on incidence, progression and prognosis of this disease is very important. The aim of present study was investigating the effectiveness of Mindfullness Based Cognitive therapy on Depression, Rumination and Dysfunctional Attitude in pregnant women with depression. Methods and Materials: This study is pretest – posttest and follow-up with control group. Tچابزار و روش: در این تحقیق که برروی افراد تحت درمان با متادو…. he present study was performed on pregnant women with depression of Kohdasht society health centers. 24 pregnant women were selected by volunteers sampling method and were assigned to either control group (n=12) and or MBCT groups (n=12) and Demographic Questionnaire, Beck Depression Inventory, Ruminative Response Scale and Dysfunctional Attitude Scale were administrated as pretest. The MBCT group received 8 sessions of mindfulness based cognitive therapy and the control group received no intervention. At the end, post-test was administrated on two groups and repeated measure multi-variable was used for data analysis by spss-20 software.ResultsThe results of the present study indicated that there were significant differences between the experimental groups control group and MBCT (p<0. 001). So that, in MBCT group decrease the mean of depression, Rumination and Dysfunctional Attitude.DiscussionTherefore, can be suggested that Considered appropriate clinical trials for reduce in psychological symptom in pregnant women with depressionKeywords: mindfulness-based cognitive therapy, depression, rumination, dysfunctional attitude, pregnant women -
در این مقاله، همزمان سازی سیستم های آشوبی واحد در حضور قیود عملی بررسی می شود. قیودی که این مقاله در نظر می گیرد ورودی غیرخطی ناحیه مرده ، عدم قطعیت مدل، اغتشاش خارجی و متغیرهای حالت غیر قابل دسترس هستند. ابتدا مدل دینامیکی سیستم های آشوبی واحد در حضور قیود مذکور معرفی می گردد. سپس قانون کنترلی تطبیقی بر پایه متغیرهای حالت رویتگر به نحوی طراحی می شود که همزمان سازی مقاوم بین دو سیستم آشوبی واحد (اصلی و پیرو) رخ دهد. برای این منظور قضیه ای ارائه می شود و بر اساس پایداری لیاپانوفی تضمین می گردد که کنترل کننده پیشنهادی منجر به همزمان سازی سیستم های آشوبی واحد علی رغم وجود ورودی غیرخطی ناحیه مرده و همچنین ترم های نایقینی می شود. در نهایت نتایج شبیه سازی ها، کارایی مطلوب قانون کنترلی پیشنهادی را جهت همزمان سازی مقاوم سیستم های آشوبی واحد نشان می دهندکلید واژگان: سیستم های آشوبی واحد, همزمان سازی مقاوم, رویتگر غیرخطی, ورودی غیرخطی ناحیه مرده, مدلغزشی تطبیقیIn this paper, the synchronization of unified chaotic systems in the presence of practical constraints is considered. Constraints that this paper is considered are: dead-zone nonlinearity input, model uncertainty, external disturbance and the unavailability of state variables. First, the dynamical model of the unified chaotic systems in the presence of aforesaid constraints is introduced. Then, an observer-based adaptive controller is designed which guarantees robust synchronization between two unified chaotic systems (i.e. master and slave systems). For this purpose, a theorem is given and according to a Lyapunov stabilization approach, it is guaranteed that the proposed controller leads to robust synchronization objective despite the dead-zone nonlinearity input and also uncertainty terms. Finally, the computer simulations show proper performance of the proposed law in robust synchronization of the unified chaotic systemsKeywords: unified chaotic systems, robust synchronization, nonlinear observer, dead, zone nonlinearity input, adaptive sliding mode
-
مقدمه
توجه به حالات روان شناختی بیماران مبتلا به صرع به دلیل تاثیر نیرومند بر سیر و پیش آگهی و درمان بیماری بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودارزشیابی مرکزی، بهزیستی روان شناختی و امیدواری بیماران مبتلا به صرع انجام شد.
روشپژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و دوره پیگیری (1 ماه) و گروه گواه بود که از آبان تا بهمن 1394 انجام شد. در این پژوهش 30 نفر از بیماران مبتلا به صرع مراجعه کننده به مراکز سلامت شهرستان شیراز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند و با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس بهزیستی روان شناختی فرم کوتاه (پی. دبلیو. بی.)، مقیاس امیدواری میلر (1988) و مقیاس خودارزشیابی مرکزی (سی. اس. ای. اس.) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه (ام. بی. سی. تی.) به مدت 8 جلسه تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون قرار گرفتند و داده ها با استفاده از نرم افزار «اس. پی. اس. اس. - 21» و روش تحلیل واریانس مکرر چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
نتایجیافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوری که میانگین نمره خودارزشیابی مرکزی، بهزیستی روان شناختی و امیدواری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (p <0.001).
بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش که نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش بهزیستی روان شناختی، امیدواری و خودارزشیابی مرکزی بیماران مبتلا به صرع موثر می باشد، می توان پیشنهاد داد که به منظور بهبود حالات روان شناختی مثبت این بیماران غربالگری روان شناختی انجام گردد و در صورت نیاز کارآزمایی های بالینی و مدل های مداخله مناسب مورد توجه قرار بگیرند.
کلید واژگان: صرع, خودارزشیابی مرکزی, بهزیستی روان شناختی, امیدواری, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:15 Issue: 2, 2018, PP 37 -50Attending to psychological state in patients with epilepsy because of strong influence on Incidence, progression and prognosis and Treatment of this disease is very important. The aim of present study was investigating the Effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on core self-evaluations, psychological well- being and hope in patients with epilepsy. This research was semi-experimental with pretest-posttest and follow-up (1 Month) from October to February in 2016. In this study 30 Patients with epilepsy who attended to Shiraz health centers were selected by convenience sampling method and randomly were assigned in 2 experimental group and control group and Demographic Questionnaire, psychological well- being scale (PWBS), The Miller Hope Scale, Core Self Evaluations Scale (CSES) were administrated as pretest. The MBCT group received 8 sessions of mindfulness based cognitive therapy and the control group received no intervention. At the end, post-test was administrated on two groups and, repeated measure multi-variable was used for data analysis by spss-21 software. The results of the present study indicated that there were significant differences between the experimental groups and control group after administrated MBCT. So that, the mean of core self- evaluations, psychological well-being and hope of experimental group increased (p < 0.001). Considering the result of study that showed mindfulness-based cognitive therapy is effective in increases psychological well- being, hope, core self-evaluations in patients with epilepsy Therefore, In order to improve the positive psychological state in this patients psychological screening be performed and if needed clinical trials and appropriate intervention be considered.
Keywords: mindfulness-based cognitive therapy, psychological well- being, hope, core self evaluations, Epilepsy -
زمینه و هدففرسودگی شغلی به عنوان یک نشانگان روان شناختی تعریف شده است که حرفه های خدمات انسانی معمولا بیشتر از سایر حرفه ها در معرض آن قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ویژگی های شخصیتی به عنوان پیش بین های فرسودگی شغلی در مربیان مهدکودک های شیراز بود.روشجامعه آماری پژوهش تمامی مربیان مهدکودک های شهر شیراز در سال تحصیلی 94-1395 بود. نمونه ای به حجم 100 نفر از مربیان، به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. ابزار مورداستفاده جهت جمع آوری داده ها شامل مقیاس فرسودگی شغلی مسلش (1981) و سیاهه پنج عاملی نئو (مک کری و کاستا، 1985) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل همبستگی متعارف استفاده شد.یافته هاضرایب ساختاری به دست آمده در تابع اول در این پژوهش نشان دادند که الگویی از نمرات بالا در روان آزردگی (ضریب ساختاری، 765/0)، و الگویی از نمرات پایین در توافق پذیری )743/0-) و برون گرایی ) 507/0-) با الگویی از نمرات بالا در تحلیل عاطفی (940/0)، دگرسان بینی خود (619/0) و فقدان موفقیت فردی (531/0)، همبسته هستند. ضرایب ساختاری به دست آمده در تابع دوم نیز نشان می دهد که الگویی از نمرات بالا در برون گرایی (854/0) با الگویی از نمرات پایین در فقدان موفقیت فردی (747/0) و دگرسان بینی (350/0-) خود همبسته است.نتیجه گیریپژوهش حاضر، اهمیت تاثیر فرسودگی شغلی بر کار مربیان مهدکودک را روشن ساخت و بر لزوم توجه به متغیرهای تاثیرگذار بر فرسودگی شغلی ازجمله ویژگی های شخصیتی تاکید می کند.کلید واژگان: فرسودگی شغلی, ویژگی های شخصیتی, مربیان مهدکودکBackground andPurposeJob burnout is usually defined as a psychological syndrome that jobs related to human service are usually more than other jobs are affected. The purpose of this study was to investigate the role of personality traits as predictors of job burnout in kindergarten teachers.MethodThe statistical population of the study was all teachers of kindergartens in Shiraz during the school year 2012-2013. A sample of 100 teachers was selected using multi-stage random sampling.This study was descriptive and correlational method. Job burnout inventory (1981) and NEO five-factor inventory (1985) were used to collect of data. For analyzing data, canonical correlation was used.ResultsStructural coefficients showed that the pattern of high scores in neuroticism (0.765) and the pattern of low scores in agreeableness (-0.743) and extraversion (-0.507) are correlated with a pattern of high scores in emotional exhaustion (0.940), depersonalization (0.619) and personal accomplishment (0.531). The structural coefficients obtained in the second function also show that a pattern of high scores in extraversion (0.854) are correlated with the pattern of low scores in depersonalization (-0.350) and personal accomplishment (0.747).ConclusionThe present study highlights the importance of the effect of job burnout on the work of kindergarten educators, and emphasizes the need to pay attention to the variables affecting job burnout, including personality traits.Keywords: Job burnout, personality traits, kindergarten teachers
-
رویکرد تحلیلی مطرح در این مقاله مسئله همزمان سازی مقاوم سیستم های آشوبی در حضور قیود عملی است. قیودی که این مقاله در روند مطالعه همزمان سازی در نظر می گیرد قید اشباع محرک، اغتشاشات خارجی و عدم قطعیت های مدل است. همزمان سازی بین دو سیستم غیرخطی اصلی و پیرو رخ می دهد و قانون کنترلی به نحوی طراحی می گردد که متغیرهای حالت سیستم پیرو متغیرهای حالت سیستم اصلی را در حضور ترم های نایقینی با در نظر گرفتن قید اشباع محرک دنبال کنند. ازاین رو بر اساس مدل خطا سطح لغزش و قانون کنترلی مقاوم و قوانین تطبیقی به نحوی طراحی می گردند که همزمان سازی مقاوم رخ دهد. برای این منظور قضیه ای ارائه شده است و بر اساس رویکرد لیاپانوفی اثبات گردیده است که خطای همزمان سازی علی رغم وجود ترم های نایقینی با قید اشباع محرک به صفر می رسد. به منظور نشان دادن کارایی عملی رویکرد مطرح شده، روش مذکور بر روی سیستم عملی ژیروسکوپ که رفتار آشوبی دارد پیاده سازی می شود و شبیه سازی کامپیوتری، کارایی مناسب قانون پیشنهادی را در همزمان سازی مقاوم سیستم عملی مذکور نشان می دهند.کلید واژگان: سیستم های آشوبی, همزمان سازی, کنترل مد لغزشی, اشباع محرک, تابع لیاپانوفThe analytic approach proposed in this paper is synchronization of chaotic systems in the presence of practical constraints. Constraints that this paper is considered on the study of synchronization are: actuator saturation, presence of external disturbances and model uncertainties. The synchronization happens between the two nonlinear master and slave systems. Control law is designed in such a way that the state variables of the slave system follow the state variables of the master system in the presence of uncertainty and external disturbances and by considering the actuator saturation constraint. Therefore, based on the error model, sliding surface, robust control law and adaptive laws are designed in a way that robust synchronization occurs. For this purpose, a theorem is proposed and according to the Lyapunov approach it is proved that the synchronization error despite the uncertainty terms reaches zero by actuator saturation constraint. In order to show the practical performance of proposed approach, the aforesaid method is based on practical system of gyros that chaotic behavior is implemented and the computer simulations show proper performance of the proposed law in robust synchronization of aforesaid practical system.Keywords: Chaotic systems, synchronization, sliding mode control, saturation on actuator, Lyapunov function
-
در طی دهه گذشته، شرکت ها به شکل فزاینده ای به ارزش مدیریت دانش جهت کسب مزیت رقابتی پی برده اند. دو بعد عمده مدیریت دانش عبارتند از یادگیری سازمانی و فراموشی سازمانی. علی رغم تحقیقات بسیار زیادی که در زمینه مدیریت دانش و یادگیری سازمانی انجام گرفته است، تاکنون در زمینه فراموشی سازمانی و مدیریت آن مطالعه و بررسی زیادی انجام نشده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش رهبری اصیل در فراموشی سازمانی هدفمند با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی می باشد. روش تحقیق توصیفی- همبستگی و از حیث هدف کاربردی است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی استان سیستان و بلوچستان است که از میان آن ها تعداد 165 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رهبری اصیل آولیو و همکاران (2007)، فراموشی سازمانی دی هالن و همکاران (2004) و توانمندسازی روانشناختی وتن و کمرون (1995) می باشد. در این پژوهش از آزمون های همبستگی، رگرسیون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده و داده ها از طریق نرم افزار لیزرل مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج حاکی از آن است که رهبری اصیل هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم از طریق توانمندسازی روانشناختی بر فراموشی سازمانی هدفمند تاثیرگذار است و توانمندسازی روانشناختی به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین رهبری اصیل و فراموشی سازمانی هدفمند به طور نسبی اثرگذار است. هم چنین نتایج تاثیر مثبت توانمندسازی روانشناختی بر فراموشی سازمانی هدفمند را نشان داد.کلید واژگان: رهبری اصیل, فراموشی سازمانی, توانمندسازی روانشناختیMuch research has been done about authentic leadership, which indicates its effect on organizational factors such as performance, organizational citizenship behaviour, human resource empowerment, trust to management, organizational commitment, emotional intelligence, organizational learning, etc. (Wong & Laschinger, 2012; Kara, Uysal, Sirgy& Lee, 2013). Of course, further research and study shows lack of research about its effect on organizational forgetting. On the other hand, despite much research that has been done about knowledge management and organizational learning, organizational forgetting and its management have not been comprehensively studied so far. The novelty of this research is that it has been formulated based on this theoretical gap. The purpose of this
paper is to consider the relationship between authentic leadership and intentional organizational forgetting and psychological Empowerment in the National Oil Products Distribution Company of Sistan and Baluchestan Province. In this paper, after having a brief look upon the theoretical fundamentals and the literature according to the conceptual model and research hypotheses, methodology and data analysis are considered using structural equations model.
Case study Statistical population of the research includes the staffs of National Oil Products Distribution Company of Sistan and Baluchestan Province, who were 294 individuals at the time of conducting this research. In this paper, Morgans table is used to determine the sample size and it was estimated as 165 individuals.
Materials and methods In terms of purpose, this is an applied study and in terms of data collection, it is a descriptive-survey research. The main measurement tool is questionnaire which includes standard questionnaires of Avolio et al.s Authentic Leadership (2007), De Holans Organizational Forgetting (2004) and Spreitzers Empowerment (1995). After making some changes in them in order to make them proportionate with the statistical population and asking the experts opinions, these questionnaires were used to measure the validity of questions. In order to analyze the research data, in the first stage, reliability of questions was calculated using Cronbachs alpha test and it was obtained as 0.86 for authentic leadership items, 0.81 for organizational forgetting and 0.93 for psychological Empowerment. This shows a suitable and acceptable reliability for the questionnaire. Data normality was considered using Kolmogorov-Smirnov test. In the next stage, the relationship between the variables was considered using the correlation test, and finally the research hypotheses were tested using structural equations modeling.
Results and discussion As can be seen in structural function pattern, the model is in a desirable status, so that authentic leadership and psychological Empowerment with coefficients 0.57 and 0.43 have direct, positive and significant effect on organizational forgetting (the first and second hypotheses). Also, the coefficient 0.52 indicates the direct, positive and significant effect of authentic leadership on staffs psychological capital (the third hypothesis). Given the T-value, authentic leadership has a significant relationship with intentional organizational forgetting (T=6.01) and psychological Empowerment (T=5.55). Moreover, the model shows a significant relationship between psychological Empowerment and intentional organizational forgetting (T=4.88). Therefore, hypotheses 1, 2 and 3 are confirmed. According to second model (indirect measurement of the effect of the independent variable on dependent variable) it is observed that, according to the role of the mediator variable, the path coefficient value between the independent and dependent variables has decreased from 0.61 to 0.57. Therefore, the variable of psychological Empowerment has a relative effect on the relationship between authentic leadership and intentional organizational forgetting; hence the fourth hypothesis is confirmed.
Conclusion Findings of the research indicate that fitting indices are in a desirablestatus for confirmatory factor analysis models for all the latent variables. The results of testing the hypotheses show that authentic leadership has positive, direct and significant effect on intentional organizational forgetting (the first hypothesis). The review of literature of the research indicates that previous studies which were based on experimental data have not tested the effects of authentic leadership on intentional organizational forgetting; hence we cannot directly compare the results of those studies with other ones. So far no research has dealt with the effects of authentic leadership on intentional organizational forgetting; however, in some studies, the relationship between other leadership styles such as transformational leadership, transactional leadership, pragmatic leadership and intentional organizational forgetting has been studied and the positive relationships among them have been approved. According to this, it can be said that the results of this research are indirectly consistent with the studies by TaghvaiYazdi (2015), Azizinejadet al. (2014), Moshabaki et al. (2011) Moshabaki and Rabieh (2007).The results of testing the second hypothesis show that psychological Empowerment has a positive, direct and significant effect on intentional organizational forgetting. The results and findings of this hypothesis conform to the findings of Kamarehei & Safari (2015).
The results of testing the third hypothesis indicate that authentic leadership has a positive, direct and significant effect on psychological Empowerment of the staffs. results of this research are indirectly consistent with the studies by Walumbwa et al (2010), Emuwa (2013), Laschinger et al (2013). Also, the results of testing hypothesis four show that psychological Empowerment as a mediator variable is partly effective on the relationship between authentic leadership and intentional organizational forgetting.Keywords: Authentic leadership, organizational forgetting, psychological empowerment -
هویت سازمانی، یکی از بحث برانگیزترین مباحث سازمانی است. به همین دلیل، توجه زیادی را در ادبیات رفتار سازمانی و پژوهش های مدیریتی به خود جلب کرده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر رهبری اصیل در هویت فردی و سازمانی با توجه به نقش میانجی سرمایه روان شناختی است. روش تحقیق از حیث هدف، کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی-تحلیلی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری، کارکنان شرکت ملی پخش فراورده های نفتی استان سیستان وبلوچستان هستند که از میان آن ها، 165 نفر با روش نمونه گیری تصادفی به منزله نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های استاندارد رهبری اصیل آولیو و همکاران (2007)، پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007)، پرسش نامه جنبه های هویت چک و بریگز (2013) و پرسش نامه هویت سازمانی مائل و آشفورت (1992) است که روایی محتوای آن ها با نظر خبرگان و پایایی آن ها با آلفای کرونباخ تایید گردید. در این پژوهش، از آزمون های همبستگی، آلفای کرونباخ، کولموگروف-اسمیرنوف و مدل معادلات ساختاری استفاده و داده ها از طریق نرم افزار Lisrel و SPSS تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که رهبری اصیل -هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم- از طریق سرمایه روان شناختی در هویت فردی و سازمانی پیروان، موثر است و سرمایه روان شناختی در نقش متغیر میانجی در رابطه بین رهبری اصیل و هویت فردی و سازمانی، به طور نسبی موثر است.کلید واژگان: رهبری اصیل, هویت فردی, هویت سازمانی, سرمایه روان شناختیOrganizational Identification is one of the most challenging organizational issues. That's why a lot of attention has been paid to it in the literature on organizational behavior and management research. The purpose of the present study is to study the impact of the most recent leadership approach called authentic leadership on the Personal and Organizational Identification, Given the Mediatory Role of Psychological Capital. Research methodology is descriptive-correlational, and in terms of purpose, it is an applied study. Statistical population includes the employees of National Oil Products Distribution Company of Sistan and Baluchestan Province, out of which 165 individuals were selected through random sampling. Data collection tool includes the standard questionnaires of Avolio et al authentic leadership (2007), questionnaire of Luthans Psychological capital (2007), questionnaire of Cheek & Briggs Personal Identification (2013), questionnaire of Mael & Ashforth Organizational Identification (1992), whose content validity was confirmed by experts comments and its reliability was confirmed by Cronbachs alpha. In this research, correlation test, regression test and structural equations model were used, and data were analyzed using LISREL and SPSS Software. Results indicated that authentic leadership directly and indirectly affects Personal and Organizational Identification through psychological capital. Also, the psychological capital, as a mediator variable, is relatively effective in the relationship between authentic leadership and Psychological capital and Organizational Identification.Keywords: Authentic leadership, Personal Identification, Organizational Identification, Psychological capital
-
مقدمهپژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری (CBT) مذهب محور بر تعهد سازمانی و اثربخشی سازمانی کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان لرستان انجام شد.مواد و روش هاطرح پژوهش حاضر کارآزمایی بالینی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. در این پژوهش 40 نفر از کارکنان ستاد فرماندهی نیروی انتظامی استان لرستان به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایشی (20n=) و گواه (20n=) قرار گرفتند و پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه تعهدسازمانی و اثربخشی سازمانی تی سنگ به عنوان پیش آزمون بر روی دو گروه اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت درمان شناختی-رفتاری مذهب محور قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد و برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد فراوانی و شاخص های آمار استنباطی مانند تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار 20-SPSS استفاده شد.یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای درمان شناختی-رفتاری مذهب محور تفاوت معناداری وجود دارد) 0.001>. (P به طوری که، میانگین نمره تعهدسازمانی و اثربخشی سازمانی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش یافت.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان پیشنهاد داد که دوره های آموزشی و درمانی مناسب به منظور ارتقاء تعهدسازمانی و اثربخشی سازمانی کارکنان ناجا و هم چنین کارکنان سایر سازمان ها طراحی و به صورت دوره ای برگزار گردد.کلید واژگان: کارکنان وظیفه, اختلالات روانی, فرماندهی انتظامی تهران بزرگBackgroundThe present study was conducted with the aim of considering the effectiveness of ReligiousBased Cognitive Behavioral Therapy on organizational commitment and organizational effectiveness of Lorestan province officers.Materials And MethodsThe research design was clinical trials with pretest-posttest and control group. In this study, 40 police officers in Lorestan province were selected by using random sampling method and were assigned in 2 experimental group (n=20) and control group (n=20). Then the Demographic Questionnaire and Tseng organizational commitment and effectiveness questionnaire were administrated on both groups as pretest. Then the experimental group received 12 sessions of ReligiousBased cognitive-behavioral therapy and the control group did not receive any intervention. In the end, post-test was administrated on both groups and, descriptive statistics such as mean, standard deviation, frequency, frequency percentage and inferential indices such as analyzing multivariate analysis of covariance with SPSS-20 software were used.ResultsThe results of the present study indicated that after administrated religiousbased cognitive-behavioral therapy, there were significant differences between the control and experimental groups (pConclusionConsidering the result of present study, it can be recommended that in order to promote the organizational commitment and effectiveness of police officers and other organization's employees, training and treatment courses be designed and held periodically.Keywords: organizational effectiveness, organizational commitment, religious–based cognitive behavioral therapy
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و شاخص های کیفیت خدمات مشاوره ای در کلانتری های استان لرستان انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی مقطعی بود. در این پژوهش 450 نفر از کلیه مراجعان به مراکز مشاوره کلانتری های استان لرستان در تابستان سال 1394 به روش در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از نمونه برگ جمعیت شناختی و پرسشنامه میزان کیفیت خدمات سروکوال بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که از دیدگاه مراجعان به کلانتری های استان لرستان خدمات مشاوره ای ارائه شده در ابعاد قابلیت اطمینان، مسئولیت پذیری و پاسخگویی، تضمین کیفیت خدمات، همدلی و رضایت از خدمات اندکی بالا تر از متوسط و در ابعاد وضعیت ظاهر و ویژگی های ملموس و به موقع اقدام نمودن زمانی و مکانی پایین تر از متوسط می باشد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که با بررسی نقاط ضعف و قوت بیان شده توسط مراجعان به مراکز مشاوره کلانتری های استان، در جهت رفع مشکلات و علل نارضایتی و تقویت عوامل خوشایند و رضایت بخش مراجعان اقدام گردد.
کلید واژگان: کیفیت خدمات, خدمات مشاوره ای, نیروی انتظامی, استان لرستانThe present research has been conducted to examine the dimensions and indices of consultation services quality rendered in Lorestan province police stations. The design of the present research was descriptive-periodical. N=450 including those who referred to police station consultation centers in Lorestan in the 2Q 2015, and they were selected based on their availability. Information was collected through using demographics sample sheet as well as Seroqual questionnaire of services quality level. Indices of descriptive and inferential statistics and SPSS-20 were used to analyze data. The results achieved from data analysis indicated that according to the clients who referred to Lorestan province police stations, consultation services, in terms of reliability , accountability, guaranteeing services’ quality, satisfaction from services provided are a little bit higher than average; and in terms of appearance and tangible features as well as timely action were lower than average. Given the results of the present research, it is recommended to consider the weak and strong points referred to by clients to solve the problems, and take necessary measures in line with identifying the reasons of dissatisfaction, and strengthening desirable factors mentioned by clients
Keywords: Services quality, consultation services, Police Forces, Lorestan province -
مقدمهوجود علایم وسواس گونه در افراد سوءمصرف کننده مواد و نبود مطالعه ای منسجم در این زمینه ضرورت انجام مطالعه حاضر را نشان می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی شیوع اختلال وسواسی-جبری در بیماران وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی مقطعی بود. در این پژوهش 200 نفر از بیماران وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد وابسته به دانشگاه علوم پزشکی لرستان از دی ماه تا اسفند ماه سال 1393 به روش در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی و پرسشنامه غربالگری وسواس Zohar-fineberg انجام شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با نرم افزار SPSS-20 استفاده شد.یافته هادر این مطالعه تمام شرکت کنندگان مرد بودند. میانگین و انحراف معیار سن و مدت مصرف مواد به ترتیب 96/11±72/41 و 87/8±02/12 بود. از این افراد 71% متاهل، 56/0% دارای شغل آزاد و 43/0% تحصیلات دیپلم داشتند. همچنین 31 نفر (5/15%) افراد با اختلال وسواسی-جبری و 169 نفر (5/84 %) بدون اختلال وسواسی-جبری بودند.بحث و نتیجه گیریدر ایجاد اختلال سوءمصرف مواد، اختلالات و علایم دیگر می توانند سهم داشته و مهم باشند، بنابراین تشخیص و توجه به آن ها بسیار مهم است. بر همین مبنا، متخصصین بالینی می توانند براساس نتایج چنین پژوهش هایی به طراحی کارآزمایی های بالینی مناسب و یا اصلاح مداخله های موجود اقدام نمایند.کلید واژگان: سوءمصرف مواد, اختلال وسواسی, جبری, مواد مخدرYafteh, Volume:18 Issue: 3, 2016, PP 24 -33BackgroundThe existence of OCD-like symptom in patients with opium addiction , , the lack of a coherent, and shows the necessity of this study. The aim of this research is to study of prevalence of obsessive-compulsive disorder in patients with opioid dependency that refer to the addiction clinics affiliated to the lorestan university of medical sciences.Materials And MethodsThis research is a cross-sectional descriptive study. In this study, 200 patients with opioid dependency who attended to the addiction clinics affiliated to the Lorestan University of Medical Science were selected by convenience sampling method from December to February in 2013. Data collected by using instruments including Demographic Questionnaire and Zohar-fineberg screening questionnaire obsession. Descriptive and inferential statistical indicators by spss-20 software were used for data analysis.ResultsIn this study all participants were man. The mean and standard deviation of the respondents age and term drug abuse were in order 41/72±11/96 and 12/02±8/87. Patients were % 71 married, % 56 self-employed and in terms of education % 43 level of diploma. Also, 31 patients were with (% 15/05) obsessive-compulsive disorder and 169 patients were (% 84/5) without obsessive-compulsive disorder.ConclusionIn creating drug abuse disorder, other disorders and symptoms may contribute and have important roles. Therefore, diagnosis and attention to it is important. Accordingly, clinical specialists on the results of such research design appropriate clinical trials or modify of existing interventions.Keywords: substance abuse disorder, obsessive, compulsive disorder, opium addiction
-
نشریه منابع انسانی ناجا، پیاپی 45 (پاییز 1395)، صص 121 -140چکیده
توجه به رضایت شغلی کارکنان نیرو انتظامی به دلیل گستردگی ارتباطات اجتماعی و سازمانی بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش استرس شغلی، فرسودگی شغلی و ذهن آگاهی در پیش بینی رضایت شغلی کارکنان نیرو انتظامی استان لرستان انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی مقطعی بود. در این پژوهش، 300 نفر از کارکنان نیرو انتظامی استان لرستان در تابستان 1394 به شیوه در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه رضایت شغلی نیروی انتظامی، پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) و فرم کوتاه مقیاس استرس پلیس (IPSS-A) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار، درصد و درصد فراوانی و شاخص های آمار استنباطی مانند همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام با نرم افزارspss-20 استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که رضایت شغلی با استرس شغلی و فرسودگی شغلی رابطه معکوس معنادار و با ذهن آگاهی رابطه مثبت معنادار دارد (001/0>P). نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که فراوانی استرس شغلی، شدت استرس شغلی، شدت فرسودگی شغلی و ذهن آگاهی می توانند رضایت شغلی را پیش بینی کنند (001/0>P). استرس شغلی، فرسودگی شغلی و ذهن آگاهی در پیش بینی رضایت شغلی کارکنان نیرو انتظامی استان لرستان نقش دارند. بنابراین، به منظور بهبود رضایت شغلی کارکنان نیرو انتظامی توجه به این متغیرها طی پژوهش های آتی و کارآزمایی های بالینی با هدف طراحی مدل های مداخله مناسب و تلاش برای ارتقا کیفیت سودمند خواهد بود.کلید واژگان: استرس شغلی, فرسودگی شغلی, ذهن آگاهی, رضایت شغلیThe Role of Job Stress, Job Burnout and Mindfulness in Predicting Job Satisfaction of NAJA PersonnelAbstract
It is very important to pay attention to police employees' job satisfaction due to widespread social and organizational communications. This study aimed to examine the role of job stress, job burnout and mindfulness on predicting job satisfaction in police personnel ofLorestan province.This was a cross sectional study.In this study, 300 police personnel ofLorestan province in summer 2015 were selected based on convenient sampling method.Data were collected using a demographic questionnaire, Police Forcejob satisfaction, and five-sided mindfulness questionnaire, Maslach Burnout Inventory (MBI) and short form Police Stress Scale (IPSS-A). To analyze the data, descriptive statistics such as mean, standard deviation, percent, frequency percentage and inferential statistics such as Pearson correlation and stepwise multiple regression were used bySPSS 20.Results showed that job satisfaction has asignificant inverse relationship with job stress and burnout and a significant positive correlation withmindfulness (P < 0.001). The results of the regression analysis showed that the frequency of job stress, intensity of job stress, job burnoutintensity and mindfulness can predict job satisfaction (P < 0.001).Job stress, burnout and mindfulness play a role in predicting job satisfaction of police personnel of Lorestanprovince.So, to improve the job satisfaction of the police force, it will be useful to consider the variables during future research and clinical trials aimingto design appropriate interventions and efforts to promote quality.Keywords: Job stress, Job Burnout, Mindfulness, Job satisfaction
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.