به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید رضا سید مرتضایی

  • منصور طرفی موزان زاده*، مجتبی ذبایح نجف آبادی، حسین هوشمند، مینا آهنگر زاده، رحیم اصولی، حمید سقاوی، شاپور مهرجویان، سید رضا سید مرتضایی، سید جواد حسینی ملایری، محمود حافظیه، همایون حسین زاده صحافی

    تحقیق حاضر در ایستگاه تحقیقات ماهیان دریایی بندر امام خمینی (ره) در سال 1396 آغاز شد. هدف از این تحقیق تولید مولدین زایا و دستیابی به بیوتکنیک تکثیر لارو و تولید بچه ماهی باس دریایی آسیایی بود. در این راستا، بچه ماهیان نژاد تایلندی در سه سال متفاوت وارد ایستگاه شدند و پرورش آنها تا مرحله پیش مولد انجام شد. بعد از گذشت چهار سال از این پروژه، گله هایی از پیش مولدین ماده 3 و 4 ساله و پیش مولدین نر 5/1 ساله تولید شد و در تابستان سال 1401 این مولدین با روش تکثیر مصنوعی توسط تزریق هورمون تکثیر شدند. در خوزستان فصل تکثیر از اوایل خرداد ماه لغایت اواخر شهریور ماه در دمای 34-28 درجه سانتی گراد است. تخم ریزی ماهیان 40-36 ساعت بعد از تزریق در نیمه شب اتفاق می افتد. از هورمون LHRH-α2 به صورت تزریق درون ماهیچه ای برای تکثیر مصنوعی این گونه استفاده شد. میزان درصد لقاح، تخم گشایی و زنده مانی لارو 3 روزه ماهی باس دریایی آسیایی در ماه های مختلف متفاوت و به ترتیب 92-78، 93-82 و 85-75 درصد بود. از بهمن ماه سال 1401 لغایت تیر ماه سال 1402، 208 عدد مولد زایا به پنج بخش خصوصی در استان خوزستان و هرمزگان برای تولید انبوه بچه ماهی این گونه اهداء شد. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که رعایت اصول ایمنی زیستی مهم ترین اصل در اجرای برنامه های مولدسازی، اهلی سازی ماهیان دریایی جدید، پرورش و برنامه های بهگزینی است. همچنین گونه باس دریایی آسیایی، از پتانسیل بسیار زیادی جهت تکثیر در شرایط اسارت و تولید انبوه بچه ماهی برخوردار است و می تواند به عنوان گونه اصلی ماهی دریایی به برنامه های کوتاه مدت برای توسعه پرورش ماهیان در قفس در آبهای جنوب کشور کمک کند.

    کلید واژگان: القاء هورمونی, تکثیر مصنوعی, پرورش لارو, ماهی باس دریایی آسیایی, غذای زنده
    Mansour Torfi Mozanzadeh*, Mojtaba Zabayeh Najafabadi, Hosein Houshmand, Mina Ahangarzadeh, Rahim Oosooli, Hamid Saghavi, Shapoor Mehrjooyan, Seyed Reza Seyed Mortezaei, Seyed Javad Hoseini Malayeri, Mahmoud Hafezieh, Homayoon Hoseinzadeh Sahafi

    The present research was started in 2016 at Bandar Imam Khomeini Marine Fish Research Station. The aim of this project was to produce fertile broodstock and achieve the biotechnique of larval propagation and fry production of the Asian sea bass. In this regard, the Thai fry strain were introduced in the station over three different years and their breeding was done until the pre-breeding stage. After four years, 3- and 4-year-old female pre-brooders and 1.5-year-old male pre-brooders were produced, and in the summer of 2022, these brooders were propagated by artificial reproduction method through injecting. In Khuzestan, the reproduction season begins from June to the end of September at a temperature between 28 and 34 ºC. The fish spawning occurs between 36 and 40 h after injection at midnight. The LHRH-α2 hormone was injected intramuscularly for the artificial reproduction of this species. The percentage of fertilization, hatching, and survival of 3-day-old larvae of Asian sea bass in different months varied between 78-92%, 82-93%, and 75-85%, respectively. From February 2022 to July 2023, 208 brooders were donated to 5 private hatchery sectors in Khuzestan and Hormozgan provinces for the mass seed production of this species. The results of the current project showed that the establishment of biosecurity is the most important principle in the implementation of breeding programs, domestication of new marine fish candidates, and selective breeding programs. Also, Asian sea bass has great potential for reproduction in captivity and mass fry production, and it can help short-term programs for the development of marine cage culture in the southern waters of Iran.

    Keywords: Hormone induction, Artificial propagation, Larviculture, Asian seabass, Livefeed
  • حسین هوشمند، مینا آهنگرزاده*، سید رضا سید مرتضایی، مهرداد محمدی دوست، شاپور کاکولکی، لفته محسنی نژاد

    با هدف پیشگیری از بیماری لکه سفید میگو با استفاده از جلبک گراسیلاریا کورتیکاتا (Gracilaria corticata)، تعداد 300 عدد میگوی پیش مولد وانامی در دو گروه با عصاره جلبک (A) و دو گروه با غذای تجاری بدون عصاره (کنترل) به مدت 14 روز تغذیه شدند. درپایان روز چهاردهم یک گروه از میگوهایی که با عصاره تغذیه شده بودند (AV) و یک گروه از میگوهای کنترل (کنترل مثبت) با ویروس لکه سفید مواجه شدند. پس از روز چهاردهم طی روزهای 0، 3، 9، 18 و 25 میزان بازماندگی و فاکتورهای ایمنی میگوها بررسی گردید. بر اساس نتایج میگوهای تغذیه شده با عصاره جلبک در مواجهه با ویروس لکه سفید (AV) در مقایسه با میگوهای تغذیه شده با غذای تجاری بدون عصاره در مواجهه با ویروس (کنترل مثبت) به طور معنی داری (05/0P<) از بقا بیشتری برخوردار بودند (b 5/0 ± 5/22). افزایش فاکتورهای ایمنی از روز اول تا روز 25 مشاهده و بیشترین میزان فاکتورهای ایمنی THC، TPP، SOD، POD و PO در گروه A در روز 25 آزمایش مشاهده شد. این وضعیت برای گروه AV نیز صادق بوده ولی میزان آن به نسبت گروه A کمتر و با هم اختلاف معنی دار داشتند (05/0P<). با توجه به عملکرد جلبک در تحریک سیستم ایمنی، به نظر می رسد می توان در طول دوره پرورش از مکمل جلبک در جیره غذایی به عنوان راهکاری پیشنهادی در کنترل بیماری لکه سفید استفاده نمود.

    کلید واژگان: بیماری لکه سفید, جلبک گراسیلاریا, ایمنی, میگوی وانامی
    Hossein Houshmand, Mina Ahangarzadeh *, Seyed Reza Seyedmortezaei, Mehrdad Mohammadidust, Shapoor Kakoolaki, Lefteh Mohseninejad

    In order to investigate the resistance of shrimp against white spot disease by Gracilaria corticata algae, 300 Vannamei shrimp in two groups were fed with and without algae extract for 14 days. At the end of the experiment, half of the shrimp of each group were exposed to the white spot virus. After the challenge, during days 0, 3, 9, 18 and 25, the survival rate and immune factors of shrimp were examined. According to the results, survival rate of shrimp fed with algae extract was higher than the shrimp were fed by commercial pellet without the algae extract (positive control) significantly (P < 0.05). Immune system enhancement from the first to twenty fifth day and the highest levels of THC, TPP, SOD, POD and PO were observed in group Algae on twenty fifth day of the experiment. This condition was also observed in group AV, but less than group A with a significant difference (P <0.05). Considering the function of algae in stimulating the immune system, it seems that during the culture period, algae supplementation in the diet can be used as a proposed strategy to control white spot disease.

    Keywords: White spot disease, Gracilaria corticata, Algae, Immunity, vannamei
  • حبیب سرسنگی علی آباد، ابوالفضل ناجی*، سید رضا سیدمرتضائی، ایمان سوری نژاد، آرش اکبرزاده

    فناوری بیوفلاک به عنوان ابزاری نوین در توسعه پایدار آبزی پروری مطرح و مشکل کمبود آب و خروج پساب آبزی پروری به محیط زیست را رفع نموده است. در این سیستم مواد دفعی نیتروژن دار (آمونیاک و آمونیوم)بوسیله باکتری ها جذب و به پروتئین میکروبی قابل مصرف برای آبزی تبدیل می گردد. هدف این طرح بررسی عوامل موثر بر تولید بیوفلاک و ارزیابی آن جهت استفاده در آبزی پروری بود. سطوح مختلف دما (24، 28 و 32 درجه سانتی گراد)، شوری (صفر، 4 و 8 گرم در لیتر) و نسبت کربن به نیتروژن (1:10، 1:15 و1:20)که از فاکتورهای کلیدی در تشکیل بیوفلاک و نحوه عملکرد آن می باشد با استفاده از روش سطح پاسخ مورد بررسی و اثر فاکتورهای مورد مطالعه بر میزان نیتروژن آمونیاکی کل(TAN)، نیتریت، نیترات، حجم بیوفلاک، پروتئین و چربی بیوفلاک ها ارزیابی گردید. نتایج نشان داد، دما بطور معنی داری بر حجم بیوفلاک و میزان پروتئین آن اثرگذار است (P < 0.05) اما بر ترکیبات نیتروژن دار و میزان چربی بیوفلاک اثر معنی داری ندارد(P > 0.05). با افزایش شوری میزان پروتئین، چربی و رطوبت کاهش و میزان خاکستر بیوفلاک ها افزایش یافت(P < 0.05). نسبت کربن به نیتروژن اثر معکوس و معنی داری بر نیتروژن آمونیاکی کل و نیتریت داشت. بهینه سازی فاکتورها نشان داد فراهم نمودن دمای°C 27، نسبت کربن به نیتروژن 18 به 1 در آب لب شور و نیز دمای°C 29 و نسبت کربن به نیتروژن 14 به 1 در آب شیرین منجر به تولید بیوفلاک بسیار مطلوب از نظر محتوای پروتئین و چربی و کنترل ترکیبات نیتروژن دار در آب می گردد.

    کلید واژگان: دما, شوری, نسبت کربن به نیتروژن, بیوفلاک
    Habib Sarsangi Aliabad, Abolfazl Naji*, Seyed Reza Seyed Mortezaei, Iman Sourinejad, Arash Akbarzadeh

    Biofloc technology has mentioned as a new tool for sustainable aquaculture development and has overcome the problems of water scarcity and discharge of aquaculture effluents to the environment. In this system, nitrogenous wastes (Ammonia and Ammonium) are simultaneously recovered by bacteria and converted into microbial proteins that can be consumed by aquatic animals. The purpose of this study was to investigate the factors affecting the production of biofloc and evaluate it for use in aquaculture. The effect of different temperature levels (24, 28, 32 °C), salinity (0, 4, 8 g/l)  ,and C/N ratio (10:1, 15:1, 20:1) which are the main key factors to the formation and function of biofloc system was evaluated by using a response surface method designing. Moreover, the influence of those factors on total ammonia nitrogen, nitrite, nitrate, floc volume, protein, and lipid content of biofloc was investigated. The results showed that the temperature had a significant effect on floc volume and protein content of biofloc (P < 0.05), but it had no significant effect on other nitrogenous compounds and lipid content (p > 0.05). The protein, lipid and moisture of biofloc particles were decreased by increasing salinity significantly (P < 0.05). Also, TAN and nitrite concentration influenced by C/N ratio inversely. According to the factors Optimization, providing 27 °C and C/N ratio of 18:1 in brackish water and 29 °C and C/N ratio of 14:1 in fresh water resulted in high quality biofloc production and control of nitrogenous wastes in water.

    Keywords: Temperature, Salinity, C, N ratio, Biofloc
  • همایون حسین زاده صحافی*، محمود بهمنی، پرستو محبی درخش، محمد پورکاظمی، هادی غفاری، سید رضا سید مرتضایی، مهدی گلشن، محدثه احمد نژاد، حسین هوشمند، مجتبی ذبایح نجف آبادی، منصور طرفی موزان زاده، حمید سقاوی، عبدالرحیم اصولی، جواد منعم، شاپور مهرجویان

    فرومون ها، سیگنال های مولکولی هورمونی یا مشتقات آنها هستند که در محیط بیرون از بدن بر گونه های یکسان اثر می گذارند. اثر عصاره تخمدان ماهی صبیتی به عنوان ماده حاوی فرومون (PGF2α)  بر القاء فرومونی و روند رسیدگی نهایی جنسی و تغییرات شاخص های اسپرمی جنس نر این ماهی بررسی و در تیمارهای مختلف مقایسه شده است. ماهیان نر با میانگین وزنی 45±200 گرم در حوضچه های فایبرگلاس 300  لیتری رهاسازی شدند و پس از آداپته شدن ماهیان با محیط (به مدت 48 ساعت)، آزمایش ها در 5 گروه تجربی (یک گروه تحت کنترل، یک گروه شاهد پروستا گلاندین و 3 گروه تیمار) که هر گروه شامل 9  عدد ماهی نر بالغ بود، انجام شد. غلظت های مختلف از عصاره تخمدان در سه تیمار 5، 10  و 15 میلی گرم بر لیتر به صورت حمام به آب  اضافه شد. پس از 24 ساعت ماهیان بیهوش شدند و بیومتری ماهیان با اندازه گیری طول و وزن انجام شد. پس از انجام خونگیری، گناد  ماهیان توزین شد. نتایج حاکی از القاء فرومونی عصاره های تخمدانی و تاثیر مثبت آنها در افزایش نرخ شاخص های اسپرمی بود. شاخص گنادوسوماتیک و همچنین سطح هورمون تستوسترون در تیمار 10 و 15 میلی گرم بر لیتر و همچنین تیمار پروستاگلاندین (PGF2α) نسبت به شاهد افزایش  معنی دار داشت (001/0<p). تراکم اسپرم و اسپرماتوکریت در تیمار 15 میلی گرم بر لیتر (T3) کاهش معنی داری نسبت به شاهد داشتند، ولی شاخص های سرعت تحرک اسپرم و درصد تحرک اسپرم نسبت به شاهد اختلاف معنی داری از خود نشان ندادند. حجم نسبی اسپرم دهی در کلیه تیمارها تحت تاثیر عصاره فرومونی قرار گرفت و افزایش معنی داری نسبت به شاهد در تیمار T3 مشاهده شد (001/0<p). تجویز عصاره فرومونی منجر به کنترل تولید مثلی ماهی صبیتی نر در تمامی گروه های تجربی گردید.

    کلید واژگان: ماهی صبیتی, فرمون, پروستاگلاندین, Sparidentex hasta
    Homayoun Hosseinzadeh*, Mahmood Bahmani, Parastoo Mohebi Derakhsh, Mohammad Pourkazemi, Hadi Ghafari, Seyed Reza Seyed Mortezaei, Mahdi Golshsn, Mohadese Ahmadnejad, Hossein Hoshmand, Mojtaba Zabayeh Najafabadi, Mansour Torfi Mozanzade, Hamid Saghavi, Abdolrahim Osouli, Javad Monem, Shapour Mehrjooyan

    Pheromones are molecular signals of hormones or their derivatives that affect the same species in the environment outside the body. The effect of ovary extract of psyllium as a pheromone-containing substance (PGF2α) on pheromone induction and the process of final sexual maturation and changes in male sperm indices of this fish have been investigated and compared in different treatments. Male fish with an average weight of 45 ± 200 g were released in 300 liter fiberglass ponds and after adapting the fish to the environment (for 48 hours), the experiments were performed in 5 experimental groups (one control group, one prostate gland control group and 3 groups Treatment) in which each group consisted of 9 adult male fish. Different concentrations of ovarian extract were added to the water in three treatments of 5, 10 and 15 mg / l as a bath. After 24 hours, the fish were anesthetized and fish biometrics was performed by measuring length and weight. After blood sampling, fish gonads were weighed. The results showed that pheromone induction of ovarian extracts and their positive effect on increasing the rate of sperm counts. Gonadosomatic index as well as testosterone levels at 10 and 15 mg / l treatment and prostaglandin treatment (PGF2α) were significantly increased compared to the control (p <0.001). Sperm density and spermatocrit in the treatment of 15 mg / l (T3) had a significant decrease compared to the control, but the indices of sperm motility rate and sperm motility percentage compared to the control did not show a significant difference. Relative sperm volume in all treatments was affected by pheromone extract and a significant increase was observed compared to the control in T3 treatment (p <0.001). Administration of pheromone extract resulted in control of male reproductive fish reproduction in all experimental groups.

    Keywords: Sparidentex hasta, Pheromone, Prostaglandin
  • حبیب سرسنگی علی آباد، ابوالفضل ناجی*، سید رضا سید مرتضائی، ایمان سوری نژاد، آرش اکبرزاده

    جهت بررسی اثر سیستم بیوفلاک بر کیفیت آب، عملکرد رشد، شاخص‌‌های ایمنی و ترکیب لاشه تیلاپیای‌‌نیل در تراکم‌‌های مختلف، بچه ماهیان با میانگین وزنی 05/0±2/3 گرم در دو تیمار تراکمی 500 و 1000 قطعه در متر مکعب در سیستم بیوفلاک و برای هر تراکم یک گروه شاهد، هر یک با سه تکرار ذخیره‌‌سازی و طی یک دوره 50 روزه پرورش یافتند. نتایج نشان داد میزان یون آمونیوم در تیمارهای بیوفلاک کمتر و میزان نیتریت و نیترات بالاتر از شاهد بود. مواد جامد معلق، حجم فلاک و تعداد باکتری‌‌ها با افزایش تراکم، افزایش یافت. بیشترین میزان وزن نهایی (9/12گرم)، ضریب رشد ویژه (21/3 % در روز) و نیزکمترین میزان ضریب تبدیل غذایی (91/0) در تیمار بیوفلاک با تراکم 500 عدد در متر مکعب حاصل شد (05/0p<). بازماندگی در تیمارهای مختلف تفاوت معنی‌‌داری نداشت (05/0p>). میزان لیزوزیم، ایمونوگلوبولین و کاتالاز در تیمارهای بیوفلاک به طور معنی‌‌داری از شاهد متناظر بالاتر بود (05/0p<). مقدار پروتئین و چربی لاشه در تیمارهای بیوفلاک از شاهد متناظر بالاتر بود، ولی این اختلافات معنی‌‌دار نبود (05/0p>). تراکم 500 قطعه در متر مکعب از نظر آماری، شاخص‌‌های مناسب‌‌تری در پی داشت اما با توجه به اختلاف اندک رشد و ضریب تبدیل غذایی از سویی و عدم اختلاف در میزان بازماندگی بین تراکم‌‌های 500 و1000 قطعه در متر مکعب و نیز بهره‌‌وری بالاتر از آب و فضا، تراکم 1000 قطعه در متر مکعب برای پرورش بچه ماهی تیلاپیا در سیستم بیوفلاک پیشنهاد می‌‌گردد.

    کلید واژگان: تیلاپیا, بیوفلاک, تراکم, ایمنی
    Habib Sarsangi Aliabad, Abolfazl Naji *, Seyd Reza Seyd Mortezaei, Iman Sourinejad, Arash Akbarzadeh

    An experiment was conducted to evaluate the effect of biofloc system on water quality, growth performance, immunity and body composition of Nile tilapia at different stocking densities. Fry (3.2±0.05 g) stocked in 500 and 1000/m3 in biofloc and clear water system (as control) in three replicates and reared for 50 days. Results showed that the lowest TAN and highest nitrite and nitrate were observed in BFT treatments. Total suspended solid, floc volume and bacteria increased by increasing stocking density. Maximum final weight (12.9g), SGR (3.21 %/day), survival (100%) and the best FCR (0.91) were obtained in BFT (500/m3). There were no significant differences in survival among treatments (p>0.05). Lysozyme, immunoglobulin and catalase of fishes in the biofloc treatments were significantly (p<0.05) better than control. Proximate analysis revealed that protein and lipid content of fishes in BFT were slightly higher than control groups but these differences were not significant. It seems that although fishes in BFT 500/m3 statistically showed better indices than others but due to small differences in growth indices and feed conversion ratio in one hand and no difference in survival rate between 500 and 1000/m3. On the other hands, the study suggests the stocking density of 1000/m3 for larviculture of tilapia in biofloc system to use water and equipment more efficiently.

    Keywords: Tilapia, Biofloc, Density, Immunity
  • سید رضا سیدمرتضایی، حسین هوشمند*، مینا آهنگرزاده، مهرداد محمدی دوست، محمد افشارنسب

    در این تحقیق آسیب شناسی میگوهای تغذیه شده با جلبک گراسیلاریا کورتیکاتا  Gracilaria corticata در مقایسه با میگوهای تغذیه شده با غذای تجاری در مواجهه با ویروس لکه سفید در میگوی وانامی مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور تعداد 1200 میگو عاری از عوامل بیماری زا با وزن 1/02±10 گرم جمع آوری و به چهار گروه تقسیم گردید. گروه اول (T1) فقط با جلبک گراسیلاریا کورتیکاتا با 2 گرم بر کیلوگرم غذا تغذیه شدند، گروه دوم با جلبک گراسیلاریا کورتیکاتا با 2 گرم بر کیلوگرم غذا (T2) به مدت 14 روز تغذیه و سپس با ویروس لکه سفید مواجه شدند، گروه سوم یا گروه شاهد منفی فقط با غذای تجاری تغذیه شدند (T3) و گروه چهارم یا گروه شاهد مثبت که با غذای تجاری تغذیه و بعد از 14 روز با ویروس لکه سفید مواجه شدند (T4). نمونه ها در محلول دیویدسون تثبیت گردید و پس از انجام مراحل استاندارد بافت   شناسی و رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین - فلوکسین ایوزین در زیر میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آسیب شناسی نشان داد در نمونه های تغذیه شده با جلبک و مواجه شده با ویروس لکه سفید و شاهد مثبت گنجیدگی های درون یاخته ای در یاخته های هپاتوپانکراس، بافت اپی   تلیوم روده، معده و آبشش مشاهده گردید. نتایج میزان بقاء نسبی نشان داد در تیمار تغذیه شده با جلبک در مواجه با ویروس نسبت به تیمار شاهد مثبت افزایش معنی داری نشان داد (0/05>p).

    کلید واژگان: جلبک گراسیلاریا کورتیکاتا, آسیب شناسی, ویروس لکه سفید, میگو پاسفید غربی
    Seyed Reza Seyed Mortezaei, Hossein Houshmand *, Mina Ahangarzadeh, Mehrdad Mohammadidust, Mohammad Afsharnasab

    White spot disease (WSD) is one of the shrimp lethal viral diseases that causes heavy losses on all shrimp of Penaeid family. In this study comparison of histopathological effects of Red algae Gracillaria corticata dietary in shrimp challenged to white spot syndrome virus was investigated. For this aim 1200 SPF white leg shrimp (L. vannamei) sub adult with average weight of 10±1.02 g was collected and divided to four groups. The first group (T1) fed G. corticata powder was mixed with shrimp feed (2 g/Kg), second group (T2) fed G. corticata (2 g/ Kg) and after 14 days injected with WSSV and all groups maintained for 25 days, third group (T3) fed with commercial pellet and fourth group fed with commercial pellet and then injected with WSSV and all group maintained for 25 days. For histopathology survey, the samples of gills, hepatopancreas, lymphoid tissue, stomach and gut were fixed in davidson solution. Tissues were embedded in paraffin wax, sectioned at 5µm and stained with hematoxylin-floxin eosin. The histopathology results indicated that samples fed with algae and positive control in the face of white spot syndrome virus were inclusion body cells observed in gills, stomach, gut and hepatopancreas.  Survival rate in T2 group was higher and significantly different (p < 0.05) from T4.

    Keywords: G. corticata, Histhoptology, White Spot Syndrome Virus
  • سید رضا سید مرتضایی*، حسین هوشمند، مینا آهنگرزاده، منصور نیلساز

    پرورش ماهی در قفس یکی از روش های مناسب آبزی پروری است که در منابع آب های داخلی بعنوان فرصتی برای افزایش تولید پروتیین در کشور محسوب می شود. در تحقیق حاضر، سد سیمره (در شهرستان بدره در استان ایلام) با هدف امکان سنجی پرورش ماهی در قفس مورد بررسی قرار گرفته است. فاکتورهای غیر زیستی (پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب) در سه ایستگاه در دریاچه سد سیمره  و یک ایستگاه در آب ورودی به آن مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج، در طول سال محدوده تغییرات برخی پارامترهای فیزیکو شیمیایی آب شامل دمای آب، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی و pH به ترتیب 29/11-6/5 درجه سانتیگراد ، 8/36-2/38  میلی گرم بر لیتر، 2220-788  میکروزیمنس بر سانتی متر و 8/90-7/03 تعیین شد. نتایج هیدروشیمی نشان داد که در ایستگاه های محل استقرار قفس های شناور هیچگونه محدودیتی بجز دمای آب برای آبزی پروری وجود ندارد. از طرفی بررسی های ماهی شناسی حضور گونه های کپورماهیان و قزل آلای رنگین کمان را در دریاچه نشان داد. لذا با توجه به اهمیت دمای آب برای آبزی پروری، امکان پرورش ماهیان سردآبی (مانند قزل آلای رنگین کمان) در نیمه دوم سال و کپورماهیان (مانند کپورمعمولی) در نیمه اول سال در قفس های شناور وجود دارد.

    کلید واژگان: سد سیمره, انتخاب گونه, فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی, قفس شناور, ایلام
    S.Reza.S.Mortezaei, Housien Houshmand, Mina Ahangarzadeh, Mansour Nilsaz

    Cage fish farming is one of the most suitable aquaculture methods in inland water resources, which is an opportunity to increase protein production in the country. In the present study, Seymareh Dam (in Badreh city in Ilam province) has been investigated with the aim of a feasibility study of cage fish farming. Abiotic factors (physical and chemical parameters of water) were studied in three stations in Seymareh Dam Lake and one station in the riverine zone of the dam. According to the results, during the year, the range of changes in physical and chemical parameters of water, including water temperature, DO, EC, and pH were determined 6.29-5.11°C, 2.38-3.36 mg/l, 788-2220 μS/cm and 7.8-0.9, respectively. The hydrochemical results showed that there were no restrictions for aquaculture except for water temperature. On the other hand, fishery studies showed the presence of carp and rainbow trout species in the lake. Therefore, due to the importance of water temperature for aquaculture, it is possible to breed cold-water fish (such as trout) in the second half of the year and carp (such as common carp) in the first half of the year in floating cages

    Keywords: Floating cage, Fish species, Physico-chemical parameter, Seimareh Dam, IlamProvince
  • مینا آهنگرزاده*، حسین هوشمند، سیمین دهقان مدیسه، سید رضا سیدمرتضائی

    رودخانه گرگر شاخه شرقی رودخانه کارون است که در شمال شهر شوشتر توسط بند میزان از شاخه غربی آن یعنی شطیط جدا می شود و با طی مسافتی حدود 78 کیلومتر مجددا به شاخه شطیط و دز پیوسته و کارون بزرگ را تشکیل می دهد. این رودخانه ضمن تامین آب شرب شهرستان شوشتر، هفتگل و بخشی از رامهرمز و روستاهای آن در زمره یکی از قطب های بزرگ پرورش ماهی استان بشمار می آید. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت آلودگی میکروبی آب رودخانه گرگر، مقایسه آلودگی میکروبی در ایستگاه های بالادست و پایین دست رودخانه و همچنین مقایسه با استانداردهای EPA جهت تعیین کاربری های مختلف، مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 6 ایستگاه در طول رودخانه نمونه برداری به صورت ماهانه به مدت یکسال صورت گرفت و شاخص های میکروبی شامل تعداد کل باکتری، تعداد کل کلی فرم و تعداد کلی فرم مدفوعی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین میزان در هر 3 شاخص میکروبی را ایستگاه 2 بعد از محل تخلیه فاضلاب شهر شوشتر (بترتیب با CFU/mL 103× 24/15، MPN/100mL 82/68181 و  MPN/100mL 91/3380) کمترین میزان را ایستگاه 1 در بالادست رودخانه (بترتیب باCFU/mL 103× 8/2،  MPN/100mL 27/2627 و MPN/100mL 73/1062) دارد. نتایج آزمایش ها نشان داد که شاخص های میکروبی با توجه به تغییرات فصلی، زمان و مکان نمونه برداری متفاوت بوده و همچنین از نظر کیفی آب رودخانه گرگر در سطح پایینی بوده است و جهت مصارف انسانی مناسب نمی باشد.

    کلید واژگان: شاخص باکتریایی, آب های سطحی, رودخانه گرگر
    Mina Ahangarzadeh*, Hossein Houshmand, Simin Dehghan Madiseh, Seyed Reza Seyed Morezaei

    The Gargar River is the eastern brunch of the Karoon River, which is separated in north of Shoushtar by regulatory dam (Bandmizan) from its western branch, Shotaeit, and is about 78 km later, join to the Shotaeit and Dez and create the big Karoon. This river, while supplying drinking water to Shoshtar, Haftgel, and part of Ramhormoz and its villages, is one of the great poles of the province's fish culture. The aim of this study was to evaluate the microbial quality of surface waters of the Gargar River, compare the microbial contamination at upstream and downstream stations as well as comparisons with EPA standards to determine different uses. For this purpose, 6 stations were selected and sampling was conducted monthly within one year and microbial indices including total bacterial count, total coliform count and fecal coliform count were evaluated. The results showed that maximum of the 3 microbial indicators was at the station 2, after the sewage discharge of Shushtar (respectively 15.24×103 CFU/mL, 68181.82, 3380.91MPN/100mL) and the minimum value was at the station 1 at the upstream river (respectively 2.8×103 CFU/mL, 2627.27, 1062.73MPN/100mL). The microbial indices varied depending on seasonal variation, sampling time and location and the final results of this study showed that the water quality of river is inferior and not suitable for human use.

    Keywords: Microbial Indicators, Surface Waters, Gargar River
  • مسعود صیدگر*، فریدون محبی، علی نکوئی فرد، سیدرضا سید مرتضایی، شهرام دادگر، ژاله علیزاده اوصالو، صابر شیری

    عواملی مانند افزایش مصرف جهانی ماهی، کاهش صید ماهیان دریایی و اقتصادی بودن باعث توجه به پرورش ماهی در قفس شده است. در پرورش ماهی معمولا آبی دارای کیفیت مطلوب است که بقا و رشد ماهیان را به بهترین وجه تامین کند. هدف از این تحقیق بررسی کیفیت آب از لحاظ مناسب بودن برای پرورش ماهی در قفس در دریاچه پشت سد ارس آذربایجان غربی می باشد. نمونه برداری از 3 ایستگاه با تناوب فصلی از تابستان سال 1396 الی بهار 1397 انجام شد. نمونه برداری ها در ورودی، وسط دریاچه و تاج سد از سطح آب انجام شد. اندازه گیری دمای آب (درجه سانتی گراد)، هدایت الکتریکی (میکروزیمنس بر سانتی متر)و کل مواد جامد محلول (میلی  گرم در لیتر) با استفاده از دستگاه EC متر WTW وpH وسط pHمتر WTW، اکسیژن (میلی گرم در لیتر) توسط اکسی مترWTW 320 انجام شد. مقادیر شاخص تروفی TSI بر اساس پارامترهای فسفر کل و عمق رویت سشی دیسک محاسبه شد. میزان شفافیت آب در ایستگاه های نمونه برداری بین 0/5 تا 1/3 متر متغیر بود. میزان فسفر کل در هر ایستگاه نمونه برداری در فصل تابستان بالاتر از سایر فصول بود. وضعیت تروفی آب سد ارس هیپریوتروف است که نشان دهنده بار فسفر بالا و آلودگی حاصل از رواناب های کشاورزی در این دریاچه است. مفهوم ظرفیت برد، کمبود منابع آب شیرین و وجود حالت هیپریوتروفی در تمام ایستگاه ها و فصول، حاکی از آن است که شرایط اکولوژیکی سد ارس برای پرورش ماهی در قفس مناسب نمی باشد و بنابراین توصیه نمی شود.

    کلید واژگان: پرورش در قفس, ماهی, فاکتورهای فیزیکی- شیمیایی آب, سد ارس
    Masoud Seidgar *, Fereidun Mohebbi, Ali Nekuie Fard, Seyed Reza Seyed Mortezaei, Shahram Dadgar, Zhaleh Alizadeh Osalou, Saber Shiri

    Factors such as increased global consumption of fish reduced marine fish harvesting, profitability and economics have increased the interest in fish culture in the cage. Fish culture needs a desirable water quality which is the best way to achieve optimum survival and growth. The purpose of this research is to investigate the water quality in terms of being suitable for fish cage culture in the Aras Dam Reservoir in West Azarbaijan. Sampling was carried out from 3 sites each with seasonal period from summer 2017 to spring 2018. Sampling was performed on the entrance, middle of the Lake and the crown of the dam from the water surface. Water temperature (º C), E.C. (µs/cm), T.D.S.(mg/L), was measured with WTW E.C.meter, pH with WTW pH meter, DO (mg/L) using oximeter WTW model 320. The TSI trophy index was calculated based on the parameters of total phosphorus and secshi-disc depth.  The transparency of water varied from 0.5 to 1.3 m between sampling sites. Generally, the TP at each sampling site was higher in summer than the other seasons. The trophic condition of the Aras dam is the hypertrophy which indicates the high phosphorus load and contamination from the agricultural runoff in the lake. The concept of carrying capacity, shortage of fresh water sources and the presence of hypertrophic conditions in all sites and seasons indicate that the ecological conditions of the Aras dam are not suitable for fish cage culture, and therefore is not recommended.

    Keywords: Cage culture, fish, Water physcico-chemical factors, Aras Dam
  • سید رضا سید مرتضایی*، عباس متین فر، بابک قائدنیا، محمود حافظیه، منصور شریفیان
    مراکز مولدسازی از مهم ترین ارکان تولید بچه میگو بحساب می آید. گردآوری پیش مولد، به گزینی ، نگهداری در شرایط استاندارد، تراکم بهینه ذخیره سازی ، انتخاب برای جفتگیری و تولید نسل های با اهداف مورد نظر، تغذیه مناسب به منظور دستیابی به رسیدگی جنسی از بخش های مهم در مدیریت مولد سازی میگو می باشد. برای تدوین این ضوابط از بررسی های منابع علمی مرتبط از قبیل جستجوی کتابخانه ، اینترنتی مقالات و مجلات علمی استفاده شده است . همچنین استاندارد های ملی سازمان های دولتی از قبیل سازمان ملی استاندارد، سازمان دامپزشکی کشور و سازمان شیلات ایران مورد استفاده قرار گرفت. در مقاله حاضر ضوابط فنی و معیار های مدیریت بهداشتی مولدسازی میگو شامل ضوابط مربوط انتخاب مولد، مدیریت قرنطینه، شرایط قرنطینه مدیریت بهداشتی و ایمنی زیستی تدوین گردیده است. این گزارش میتواند برای کارگاه های تکثیر میگو، متخصصین، دانشجویان و افراد علاقه مند مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: میگو, مولد, استاندارد, ضوابط, مدیریت بهداشتی
  • حسین هوشمند*، مینا آهنگرزاده، سیمین دهقان مدیسه، سید رضا سیدمرتضایی

    مخازن سدها، دریاچه های مصنوعی هستند که توسط انسان برای اهدافی خاص ایجاد شده اند. آب مخازن دارای کاربری های مختلفی است که مهمترین آنها شامل تامین آب شهری، آبیاری کشاورزی، پرورش ماهی، تولید برق و... می باشد. مطالعه دقیق منابع آبی و تعیین آلاینده های آن، پیشگیری، کنترل آلودگی آن ها و استفاده بهینه از منابع آب موجود با توجه به افزایش نیاز آبی الزامی است. سد سیمره در حدود 40 کیلومتری شمال غربی شهرستان دره شهر استان ایلام با هدف تولید انرژی برقابی، کنترل و تنظیم جریان های سطحی رودخانه و تامین حق آبه های پایین دست احداث شده است. در این مطالعه کیفیت باکتریایی آب دریاچه سد سیمره و ارتباط آن با برخی از فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب برای اهداف آبزی پروری بررسی شد. به این منظور بنا به وضعیت جغرافیایی و هیدرولوژیک سد از مناطق مختلف آن 5 ایستگاه (یک ایستگاه در نزدیک ورودی آب به دریاچه و3 ایستگاه در ابتدای دریاچه، وسط و نزدیک تاج و یک ایستگاه بعد از سد) تعیین و ماهانه (8 ماه در 3 فصل سال) جهت بررسی باکتریولوژیک و فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی نمونه برداری شد. بر اساس روش های استاندارد نمونه برداری از آب انجام شد. سپس آزمون های میکروبی شامل شمارش تعداد کل باکتری، تعداد کل کلی فرم، تعداد کلی فرم مدفوعی و تعداد استرپتوکوکوس مدفوعی انجام گرفت. در هر ایستگاه همزمان پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب شامل (دما، اکسیژن محلول و pH) نیز مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد کل باکتری شمارش شده در طول مدت نمونه برداری در ایستگاه 5 (خروجی) و کمترین میزان در ایستگاه شماره 4 (ایستگاه قبل از تاج سد) بود. همچنین میانگین تعداد کل کلی فرم و کلی فرم مدفوعی در تمام فصول نمونه برداری در ایستگاه 5 دارای بیشترین و در ایستگاه 2 دارای کمترین میزان بود. گروه بندی ایستگاه ها در این سه شاخص نشان داد که ایستگاه ورودی و خروجی سد (1 و 5) در یک گروه و ایستگاه های واقع در دریاچه (2، 3 و 4) در گروه دیگر قرار می گیرند و از نظر آماری اختلاف معنی داری بود (05/0>p). در آزمون همبستگی پیرسون مشخص گردید که همبستگی تغییرات دما و pH آب با تعدادکل باکتری و تعداد کلی فرم مدفوعی مثبت و با کلی فرم کل منفی بود در حالیکه اکسیژن محلول با سه شاخص باکتریایی همبستگی منفی نشان داد. در مقایسه شاخص های میکروبی اندازه گیری شده با استانداردهای موجود آبزی پروری، آب این سد برای پرورش ماهی در تمام فصول مناسب می باشد.

    کلید واژگان: آلودگی باکتریایی, پارامترهای فیزیکی و شیمیایی, سد سیمره
    Hossein Houshmand*, Mina Ahangarzadeh, Simin Dehghan Madiseh, S.Reza S.Mortezaei

    Reservoirs are artificial lakes that have been created by humans for specific purposes. Water reservoirs has different uses which the most important are: municipal water supply, agricultural irrigation, aquaculture, power generation and etc. According to increasing of water demand the accurate study of water resources, determination of their pollutants, prevention, pollution control and optimal use of available water resources are required. Saymareh Dam is located about 40 km northwest of DARREH SHAHR in ILAM province. This dam was constructed with the aim of producing electric power, controlling and regulating of river floods. The aim of this study was to survey on the bacterial contamination of Seymareh Reservoir and its relationship to some water physical and chemical factors. According to the geographical and hydrological status of the reservoir, five stations (one station near the water entrance to the lake, 3 stations at the beginning of the lake, middle and near the crown, and one station after the reservoir) were sampled 8 months in 3 seasons of year for bacteriological, physical and chemical evaluation. Water quality standards for microbiological sampling were used. Then microbial tests including total bacterial count, total coliform count, fecal coliform and fecal streptococcus count were performed. In each station simultaneous measurements of some physical and chemical parameters of water (temperature, dissolved oxygen and pH) were also evaluated. The results showed that the highest total bacteria counted during sampling at station 5 (after reservoir) and the lowest rate at station 4 (before the reservoir's crown). Also the average of total and fecal coliform was the highest at station 5 in all sampling seasons and the lowest in station 2. The stations grouping in this three indices showed that the entrance and outlet stations of the reservoir (1 and 5) are in the same group and the stations located on the reservoir (2, 3 and 4) are in the other group that showed a significant difference (p<0.05).In the Pearson test, correlation between water temperature and pH changes with the number of total bacteria and fecal coliform was positive and with the total coliform was negative, while dissolved oxygen showed a negative correlation with three bacterial indexes. In comparison to the bacterial parameters with available aquaculture standards, the water of this reservoir is suitable for fish production in all seasons.

    Keywords: Bacterial contamination, Physical, chemical parameters, SEYMAREH Dam
  • سید محمد وحید فارابی*، منصور شریفیان، سید رضا سید مرتضایی
    انتخاب محل مناسب استقرار قفس یکی از مهمترین عوامل برای پرورش ماهیان دریایی محسوب می گردد. این پارامتر حیات تجاری آبزی پروری را رقم می زند. زیرا انتخاب مکان مناسب، علاوه بر تاثیر در تعیین نوع سازه قفس مناسب (ثابت، شناور و غوطه ور) و بعضا گونه ماهی، در میزان بازدهی اقتصادی تولید نیز نقش موثری دارد. از طرفی تاثیر پرورش ماهی بر محیط زیست پیرامون قفس ها در انتخاب مکان مزارع پرورش ماهی موثر است. این بررسی با هدف انتخاب مکان مناسب برای آبزی پروری ماهیان دریایی بر اساس مرور منابع داخل و خارج از کشور ایران به منظور تعیین ضوابط و معیار با ارایه پیشنهاد عملی انجام شد. نتایج نشان داد که کشور های پیشرو در صنعت پرورش ماهی در قفس دریایی، ضوابط و معیارهایی برای انتخاب مکان مناسب استقرار قفس پرورش ماهیان دریایی وضع نمودند. این قوانین در قالب ارزیابی اثرات زیست محیطی (EIA)، برنامه مدیریت زیست محیطی (EMP) و ارزیابی استراتژیک محیطی (SEA) در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. با توجه به اظهارات فوق، ضوابط و معیارهای انتخاب محل پرورش ماهیان در قفس دریایی در کشور ایران در 28 بند پیشنهاد گردید.
    کلید واژگان: آبزی پروری در قفس دریایی, ضوابط, معیار, انتخاب مکان
    S.M.Vahid Farabi *, Mansour Sharifian, Sayyed Reza Sayyed Mortezaei
    Selection of suitable cage location is one of the most important factors for the culture of marine fish. Because this parameter represents the commercial life of aquaculture. The choice of suitable location, in addition to the effect on determining the type of cage structure (fixed, floating and submersible) and sometimes fish species, also plays an important role in the economic output. The impact of aquaculture on the environment around the cages in fish farms is effective site selection.This study was conducted with the aim of selecting an appropriate place for marine aquaculture based on the review of information sources inside and outside of Iran to determine the standard and criteria by presenting practical suggestions. The results showed that the leading countries in the fish cage culture industry, set standard and criteria for choosing the suitable location for the establishment of cages for marine fish culture. These rules are used in the context of environmental impact assessment (EIA), environmental management program (EMP) and strategic environmental assessment (SEA) in different countries. According to the above, the standard and criteria for the site selection of fish farming in marine cages in the Iran country were proposed in 28 clauses.
    Keywords: marine cage culture, standard, Criteria, site selection
  • مینا آهنگرزاده*، مهرداد محمدی دوست، حسین هوشمند، محمد افشارنسب، سید رضا سیدمرتضایی
    این تحقیق جهت بررسی فاکتورهای ایمنی و میزان بقای میگوی پاسفید غربی تغذیه شده با مخمر ساکارومایسیس سروزیه  در مقایسه با میگوهایی که از مخمر استفاده نکرده اند انجام گردید. در این مطالعه میزان بازماندگی و فاکتورهای ایمنی میگوهای تغذیه شده با مخمر ساکارومیسس سرویزیه در مقایسه با تیمار شاهد مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. بدین منظور تعداد 300  قطعه میگو با وزن متوسط 30 تا 35 گرم از یکاستخر پرورش میگوی چوئبده آبادان انتخاب گردید و پس ازاطمینان از سلامتی، عملیات آداپتاسیون انجام شد. میگوها به 2 گروه (تیمار) 150 قطعه ای (شامل 50 قطعه میگو در سه تکرار) شامل یک گروه تغذیه شده با غذای معمولی و یک گروه تغذیه شده با غذای حاوی مخمر تقسیم بندی شدند. سپس تغییرات فاکتورهای ایمنی  و میزان بقا در دو گروه محاسبه و بررسی گردیدند. نتایج نشان داد که میزان بقاء نسبی در دو تیمار تفاوت معنی داری نداشتند. ولی فاکتورهای ایمنی (THC,TPP,PO,POD و SOD ) در تیمار تغذیه شده با مخمر نسبت به تیمار شاهد افزایش معنی داری نشان داد(0/05>P). در بحث کلی به نظر می رسد که مصرف مخمر ساکارومایسیس سروزیه سبب بهبود سیستم ایمنی میگو شده است.
    کلید واژگان: میگو سفید غربی, مخمر ساکارومایسیس سروزیه, میزان بقا, فاکتورهای ایمنی
    Mina Ahangarzade *, Mehrdad Mohammadidust, Hossein Houshmand, Mohammad Afsharnasab, Seyed Reza Seyed Mortezaei
    Effects of Saccharomyces cerevisiaeon immune parameters and survival rate of the Litopenaeus vannamei after feeding with S. cerevisiae were evaluated in this study. For this purpose, a total of 300 pieces of shrimp with an average weight of 30 to 35 grams were selected from a pool shrimp Abadan Choebdeh and transferred to the center of Bandar Imam Research Station. After making sure the health adaptation was done. shrimps divided to two groups of 150 pieces (including 50 pieces of shrimp in three replication) including a group fed with food without S. cerevisiae and a group fed with S. cerevisiae. Then changes of immune parameters and survival rate were evaluated. The results showed that the relative survival rate between the two groups showed no significant difference. But Immune Factors (THC, TPP, PO, POD& SOD) in the treatment fed S. cerevisiae (T1) compared to control treatment (T2) showed a significant increase. In conclusion these results suggest that consumption of S. cerevisiae improves the immune system of the shrimp.
    Keywords: White leg shrimp, S. cerevisiae, survival rate, Immunological factors
  • سید محمد جواد افضلی *، محمد جواد شیخداودی، سید رضا سیدمرتضایی
    مصرف انرژی بالا و هزینه کارگری هواده ها سبب شده است که پرورش دهندگان ماهی کپور انگیزه بالایی برای خرید هواده نداشته باشند. میزان اکسیژن محلول آب یکی از مهم ترین پارامترهایی است که می توان از آن جهت روشن و خاموش نمودن خودکار هواده ها در استخرهای پرورش ماهیان استفاده نمود ولی به دلیل هزینه بالای سنسور اکسیژن باید از سایر پارامترها برای تخمین آن استفاده شود. این تحقیق با هدف ایجاد مدلی مناسب برای تخمین میزان اکسیژن محلول آب استخرهای پرورش ماهی اندازه گیری پارامترهای ورودی انجام گردید. پارامترهای ورودی pH و دمای آب و دما و رطوبت هوا و سرعت باد بودند. در طول دوره پرورش ماهی تمامی پارامترهای ورودی و خروجی اندازه گیری شدند و با سه مدل بررسی شدند. مدل اول شبکه عصبی مصنوعی بود و نتایج نشان داد تابع انتقال logsig-purelin با 17 نورون در لایه پنهان با میزان 70 /0 بیشترین ضریب تبیین را داشت. مدل دوم ادغام مدل شبکه عصبی با الگوریتم ژنتیک بود و نتایج نشان داد در بهترین حالت این مدل قادر است با ضریب تبیین 41 /0 میزان اکسیژن محلول آب را پیش بینی نماید. در مدل سوم از شبکه فازی- عصبی (ANFIS) استفاده گردید. نتایج نشان داد که این شبکه در وضعیت خوشه بندی کاهشی قادر است با ضریب تبیین 88 /0 اکسیژن محلول آب را تخمین بزند. بنابراین شبکه فازی- عصبی مناسب ترین روش برای ارزیابی میزان اکسیژن محلول استخرهای پرورش ماهی در منطقه مورد مطالعه بود.
    کلید واژگان: شبکه فازی, عصبی تطبیقی, شبکه عصبی, الگوریتم ژنتیک, اکسیژن محلول
    S. Mj. Afzali *, Mj. Sheikhdavodi, S.R. Mortezaei
    High energy consumption and worker costs caused to fish growers don’t have highly motivated to buy aerators. Dissolved Oxygen (DO) is one of the importance parameters which can be applied for time of starting and finishing activity of aerators however its sensor is expensive and should be estimated by other parameters. The aim of this research was to create a suitable model to estimate DO rate at growing pools. Input parameters were pH and temperatures of water, moisture and temperature of air and wind speed. Along growing period total of parameters were measured and with three models were estimated. The first one was Artificial Neural Network (ANN). The results showed that the maximum R2 was achieved by logsig-purelin transfer function with 17 neuron at hidden layer with 0.70. Second one was an aggregated ANN-AG model and its result showed that the maximum of R2 was 0.41 and finally, Third one was Adaptive Nero Fuzzy Inference System (ANFIS) model and the results showed that at condition of 3 Membership function per layer with gaussian type and constant output could estimate DO with R=0.87 accuracy. Therefore ANN was the best method for evaluation of DO at growing pools for the region under study.
    Keywords: DO, Adaptive Nero Fuzzy Inference System, Genetic Algorithm, Neural Network, ANFIS, GA, ANNDissolved Oxygen
  • حسین هوشمند *، مینا آهنگرزاده، مسعودرضا صیفی آبادشاپوری، مریم داغری، جمال سلیمانی، سید رضا سیدمرتضایی
    ویروس بیماری لکه سفید یکی از آسیب رسان ترین ویروس ها در پرورش میگوی جهان و ایران است. پروتئین های سطحی این ویروس در مراحل اولیه برخورد با سلول های میزبان نقش بسیار مهمی دارند و کاندیدی برای ساخت واکسن هایزیر واحد یا نوترکیب محسوب می شوند. این مطالعه به منظور دستیابی به این پروتئین ها جهت انجام ایمن سازی میگو وانامی طراحی گردید. ژنوم ویروس لکه سفید از میگوهای بیمار و دارای علائم بالینی مزارع پرورش میگوی چوئبده آبادان استخراج گردید. پس از تکثیر و خالص سازی، ژن پروتئین هایVP28 وVP19در باکتری TG1 کلون شدند. بیان پروتئین بررسی و پلیت های تجاری توسط باکتری حاوی پروتئین نوترکیب غیرفعالشده پوشانده شد. پست لاروهای مرحله 30 میگوی سفید غربی با پلت های نوترکیب تغذیه شده و در روزهای 9 و 23 پس از تغذیه، با ویروس لکه سفید چالش شدند. نتایج آزمایش مواجهه اول نشان داد که کم ترین درصد تلفات در گروه های مختلف مربوط به گروه VP28 برابر 3/84±30% و بالاترین درصد مربوط به گروه TG1 برابر 2/93±72/22% بود. در آزمایش مواجهه دوم کم ترین درصد تلفات مربوط به گروهVP28 5/09±%50و بالاترین درصد مربوط به گروه TG1 2/22±75/55% بود. با توجه به نتایج تحقیق پروتئین نوترکیب VP28 قابلیت ایجاد محافظت را در برابر ویروس لکه سفید دارد درحالی که پروتئین نوترکیب VP19 قابلیت محافظت را نخواهد داشت. هم چنین میزان بازماندگی ارتباط مستقیم با مدت زمان در اختیار داشتن پروتئین نوترکیب دارد.
    کلید واژگان: ویروس لکه سفید, پروتئین نوترکیب VP28 و VP19, میگوی وانامی, خوزستان, ایران
    Hossein Houshmand *, Mina Ahangarzadeh, Seyed reza Seyed mortezaei, Masoudreza Seyfi abad shapouri, Maryam Daghari, Jamal Soleimani
    White spot disease virus is one of the most deleterious viruses in the world and Iran shrimp farming industry. Surface proteins of virus has important role in the early stages of virus with host cell interaction, because these proteins usually enumerated as a candidate to produce a subunit or recombinant vaccines This study was designed in order to gain these proteins for immunization of white leg shrimp (Litopenaeus vannamei) .White spot virus genome extracted from moribund shrimps with clinical signs of Choebdeh farms. VP28 and VP19 protein-coding gene-specific primers were selected, after amplification and purification were cloned into the E.coli, TG1. Protein expression evaluated and commercial were coated with inactivated bacteria containing the recombinant protein. White leg shrimp post larvaes (PL30) were fed with pellets, then in 9th and 23th day after feeding were challenged by white spot disease virus. The results of the first challenge showed that the lowest mortality in different groups belong to VP28 group with cumulative mortality percent %30 ± 3.84 and the highest percentage of the group TG1 equal to %72.22±2.93, and in the second experiment the lowest cumulative mortality belong to VP28 (%50 ± 5.09) and the highest percentage was owned by group TG1 (%75.55±2.22). Protein VP28 would be able to protect shrimp against the white spot virus, while the VP19 does not have this ability. The survival rate is directly related to the duration of the possession of the recombinant protein.
    Keywords: WSSV, Recombinant Proteins, VP28, VP19, Litopenaeus vannamei, Khouzestan, Iran
  • محمد افشارنسب*، شاپور کاکولکی، محمدرضا مهرابی، سید رضاسیدمرتضایی، عقیل دشتیان نسب، بهروز قره وی، آرمین عابدیان
    Afsharnasabm.*, Kakolakis., Mehrabim., Mortezaei, S.R., Dashtyannasaba., Gherevib., Abedyan, A
    The identification and detection of the pathogens in shrimp hatcheries and growout farms had been done during 2007 until 2011 throughout the 11 hatcheries and 16 growout farms in Khozestan, Bousher, Hormozgan and Sistan and belouchestan. In the hatcheries, from napli, zoea, mysis and postlarvea and in thrgrowout farm at the first and end of shrimp season, 10 shrimp collected. The samples cultured in TSA and TCBS media for total count and vibrio count, respectively. In Khozestan province, detected 15 species containing V. alginolyticus, V. proteolyticus¡and V. proteolyticus detected were the main bacteria. In Bousher province detected 12 species containing V. parahemolyticus, V. vulnificus, V. alginolyticus, V. flavialis and V. harveyi were the main bacteria. Finally, 7 species containing V. parahemolyticus, V. vulnificus and V. anguilarumwere the main bacteria in Hormozgan province but in Siatn and belochestan province, 14 species detected so that, V. parahemolyticus, V. vulnificus V. alginolyticus, V. natrigenes and V. flavialis were the main pathogens. It is concluded that the important factors can involved in species diversity were different pH levels, salinity, temperature and oxygen concentration.
    Keywords: Bacteria, Hatcheries, Farms, Shrimp, Identification
  • سید رضا سیدمرتضایی*، مینا آهنگرزاده، حسین هوشمند، الهام جرفی
    با ورود گونه جدید میگوی سفید غربی L. vannamei به سیستم پرورش کشور بعد از تلفات در مزارع آبادان در سال 1381 و در بوشهر در سال 1383، شناسایی احتمالی ورود آلودگی های عفونی بخصوص ویروس ها و ارتباط آن با باکتری جنس ویبریو مد نظر قرار گرفت. لذا ازاستخرهای پرورش میگو در سایت چوئبده آبادان، 240 نمونه از میگوهای پرورشی جهت ردیابی ویروس لکه سفید و 120 نمونه برای شناسایی باکتری های جنس ویبریو استفاده گردید. همچنین بافت های آبشش، هپاتوپانکراس و کوتیکول از میگوها برای ردیابی ویروس لکه سفید با روش آسیب شناسی بافتی جدا و در محلول دیویدسون تثبیت گردید. با استفاده از کیت تشخیصی IQ2000 WIT Multi Vir و روش آسیب شناسی بافتی، ویروس WSSV شناسایی گردید. در این مطالعه باکتری های جنس ویبریو در میگوهای وانامی تشخیص داده شد. همزمان با افزایش تنوع ویروس ها بخصوص WSSV تعداد ویبریوها در بافت هپاتوپانکراس بهcfu/gr 105 × 9/4 رسید. نتایج حاصل از آسیب شناسی بافتی و کیت تجاری نشان داد که 40 درصد نمونه های مورد آزمایش به ویروس لکه سفید آلوده بودند.
    کلید واژگان: میگوی وانامی, ویروس لکه سفید, ویبریو, آسیب شناسی بافتی, آبادان
    Mortezaei, S.R.*, Ahangarzadeh M., Houshmandh., Jorfi, E
    The introduction of L. vannamei to Iran was initiated when high mortality occurred in shrimp farms of Abadan in 2002 then in Bushehr during summer of 2004.. Inspection of L. vannamei for infectious agents, specially virus and bacteria and relationship between them were the main objectives of this study. Therefore about 240 samples consisting of shrimps of L. vannamei were collected from farms in Abadan for virology studies by PCR procedure (Iq2000 diagnostic kits and WIT multi vir Iq2000). Also 120 shrimps of L.vannamei were tested for bacterial infection and for histopathology had been collected randomly and preserved in Davidsons fixation and then transferred to 75% ethyl alcohol for storage. (Hepatopancreas, gills and cuticule). Finally it has been detected vibrio sp.in various organs of L. vannamei. Histopathological studies have shown inclusion bodies of WSSV in various tissues. Also 40% shrimps with WSSV and histopathology infected. Total vibrio in hepathopancreas increase (4.9×105 cfu/gr) with intensity WSSV in tissue.
    Keywords: L. vannamei, WSSV, Vibrio, Histopathology, Choebdeh Abadan
  • سید رضا سیدمرتضایی، مجتبی علیشاهی، مسعودرضا صیفی آبادشاپوری، محدث قاسمی
    ویرمی بهاره کپور (SVC)، توسط ویروسی باRNA تک رشته ای منفی از خانواده رابدوویریده ایجاد می شود. ویروس SVCV عامل اصلی بیماری مسری ویرمی بهاره کپور در سرتاسر جهان بخصوص در ماهی کپور معمولی پراکنده است و در دیگر خانواده های ماهیان شامل اردک ماهیان، کپور ماهیان دندانه دار، خورشید ماهیان، گربه ماهیان و آزاد ماهیان نیز سبب بیماری می گردد. در این مطالعه به منظور دستیابی به روشی مناسب برای استخراج RNA ویروسSVCV، کارایی چهار کیت مختلف برای استخراج RNA از سویه 70/56 SVCV تکثیر یافته در کشت سلولی، مورد مقایسه قرار گرفتند. دو کیت بر اساس استفاده از روش ماده گوانیدین تیوسانات و فنل – کلروفرم (RNA Extraction IQ2000 ساخت تایوان و RNX-PLUS ساخت سیناژن، ایران) و دو کیت بر اساس روش ستونی (تجاری Cinnapure (ساخت سیناژن، ایران) وHigh Pure RNA Isolation Kit (Roche، آلمان) جهت جداسازی RNA مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان غلظت RNA استخراج شده با کیت های Roche و Cinapure (به ترتیب 76/31 و 21/16 میکروگرم بر میکرولیتر) بیشتر از دو روش فنل – کلروفرم بوده است. همچنین بجز کیت IQ2000 kit دیگر کیت ها در RT-PCR باند bp480 بر روی ژل الکتروفورز را نشان دادند. همچنینRNA استخراج شده در روش کیت تجاریIQ2000 kit دارای غلظت کمتری بود. در نهایت در این تحقیق استخراجRNA با روش ستونی به مراتب از نظر خلوص و غلظت بهتر از روش های فنل – کلروفرم مشاهده گردید.
    کلید واژگان: بیماریهای ویروسی, کپور ماهیان, روش های مولکولی
    S.R.S. Mortezaei, M. Alishahi, M. R. Seifi, M. Qhasemi
    Spring viraemia of carp virus (SVCV), a negative sense single stranded RNA virus of the family Rhabdoviridae, is the causative agent of a highly contagious SVC disease that primarily affects the common carp (Cyprinus carpio), an economically important fresh water fish species with world-wide distribution.SVCV has also been reported to cause disease in other fishes such as Poeciliidae, Esocida, Centrarchidae, Siluridae and salmonidae. There are several diagnostic tests for the detection of SVC virus,however, the tests have not been validated. The reverse transcriptase – polymerase chain reaction (RT-PCR) techniques have been developed and validated representing a powerful tool for detection of RNA. One of the most important aspects isolating RNA is to prevent degradation of the RNA during the isolation procedure. In this study, we explored the efficiency of protocols for RNA isolation from the SVCV strain 56/70.For RNA isolation, we compared four protocols, two guanidine isotiocyanate phenol – chloroform based protocols (RNX – Plus Iran, Iq2000 kit Taiwan) and two column based protocols (Cinnapure RNA Iran, high pure viral RNA kit, Roche Germany) that were commercially available. The results showed that the column based protocols, Roche method and Cinapure performed better than other methods with the yields of 31.76 ng/μl, 16/21 ng/μl, respectively. Each protocol yielded good quality of total RNA bands (480 bp) being observed in agarose gel electrophoreses but was not observed in IQ2000 kit. Amount of total RNA isolated was lower for IQ2000 kit Protocol. Further, the RNA being extracted from SVC by column based protocol method were resulted in successful amplified using RT-PCR method.
    Keywords: SVCV, RNA, Extraction, RT-PCR
  • جمیله پازوکی، محمود معصومیان، سید رضا سید مرتضایی
    شناسایی انگل های پریاخته داخلی باربوس ماهیان در منابع آبی مهم استان خوزستان به مدت سه سال از بهار 1385 تا پاییز 1387 در پنج ایستگاه، گلستان، ملاثانی و سد دز در رودخانه کارون، ایستگاه سد حمیدیه در رودخانه کرخه و ایستگاه هور شادگان به صورت فصلی انجام گرفت. در این تحقیق مجموعا 296 عدد ماهی شامل گونه های شیربت (Barbus grypus Heckel، 1843)، بنی (Barbus sharpeyi Günther، 1874)، عنزه (Barbus esocinus Heckel، 1843)، برزم لب پهن (Barbus barbulus Heckel، 1849) و برزم (Barbus pectoralis Heckel 1843) صید و به صورت زنده به آزمایشگاه بخش بهداشت و بیماری های مرکز تحقیقات آبزی پروری جنوب کشور در اهواز منتقل شدند. پس از انجام زیست سنجی، ماهیان به روش قطع نخاع کشته و تمام اندام های داخلی از نقطه نظر وجود انگل های پر یاخته ای مطالعه شدند. هشت گونه انگل مختلف از این ماهیان جدا گردید، از این تعداد پنج انگل تا سطح گونه و سه انگل درحد جنس شناسائی شدند. انگل های بدست آمده عبارت اند از: Diplotsomum spathaceum، Asymphylodora sp.، Philometra karunensis، Philometra sp.، Pseudocapilaria tomentosa، Contracaecum larvae، Rhabdochona denudata، Neoechinohrynchus tylosori. براساس نتایج این پژوهش، ماهی برزم (Barbus pectoralis) میزبان جدید برای انگل Diplotsomum spathaceum بوده و انگل Neoechinohrynchus tylosori برای اولین بار از برزم لب پهن Barbus barbulus درایران گزارش شده است.
    کلید واژگان: کارون, کرخه, هور شادگان, باربوس, آلودگی انگلی
    Pazooki, Masoumian M. Seyed Morteza, S.R
    A survey on endo-parasitic infections on Barboid fishes of South- West of Iran (Khouzestan province) was carried out from spring 2007 to atumn 2009. Altogether 296 specimens from five different fish species were examined، they are Barbus grypus Heckel، 1843; Barbus sharpeyi Günther، 1874; Barbus esocinus Heckel، 1843; Barbus barbulus Heckel، 1849 and Barbus pectoralis Heckel 1843. The fishes were collected from five stations of Karoun River (Ahvaz-Goulestan، Molasani، Dez Dam)، Karkheh River (Hamidyeh Dam) and Shadgan Lagoon. The fishes transported alive to the laboratory where they measured and weighted. Then they were killed by cutting the spinal cord. According to the results of this study eight different species of endo-parasites were revealed، from which five of them identified to the species level and three to the genus level. The metazoans are as follows: Two digeneans: Diplostomum spathaceum Rudolphi، 1819; Asymphilodora sp. Looss، 1899; Five nematods: Rhabdochona denudata Dujardin، 1845; Philometra karuensis Pazooki & Molnar، 1998، Philometra sp.، Pseudocapilaria tomentosa Dujardin، 1843Contracaecum larvae sp. Railliet & Henry، 1912 and only one Acanthocephalus: Neoechinorhynchus tylosori. According the results of this study one new host; Barbus pectoralis for Diplostomum spathaceum form Iranian freshwater fishes was introduced and Neoechinorhynchus tylosori for the first time was recorded from Barbus barbulus from Iran.
    Keywords: Barbus fishes, Endo, parasites, Metazoa, Khouzestan Province, Iran
  • Ahangarzadeh M., Mortezaei S.R., Houshmand H
    This paper focused on isolation of various bacteria (Vibrio sp.) from apparently healthyshrimps (Litopenaeus vannamei) collected from ponds suited in Choebdeh, south-western of Iran during two periods of culture (2006-2007). Diagnostic tests were carried out on gills and hepatopancreas for large shrimps and homogenized specimens for smaller ones. Totally, from whole organs, 10 vibrio species were detected probably as follows: Vibrio alginolyticus, Vibrio parahaemolyticus, Vibrio vulnificus، Vibrio mimicus، Vibrio proteolyticus, Vibrio anguillarum, Vibrio splendidus، Vibrio nereis, Vibrio fluvialis، Vibrio campbelli meanwhileVibrio alginolyticus had the maximum abundance (47. 72%). Also, the mean counted vibrio in homogenized samples, gills and hepatopancreas were 7. 57×104, 3. 3×104 and 2. 57×104 (CFU/g) respectively.
  • نجمه جهانی، سید محمد باقر نبوی، سیمین دهقان مدیسه، سید رضا سیدمرتضایی
    فعالیت های آبزی پروری امروزه در دنیا اهمیت فراوانی پیدا کرده اند، لذا به موازات این فعالیت ها مطالعه اثرات آنها، بر اکوسیستم دریا ضروری بنظر می رسد. این مطالعه به منظور بررسی اثرات احتمالی قفس های پرورش ماهیان دریایی خور غزاله واقع در خور موسی در منطقه خوزستان (شمال خلیج فارس)، بر روی جوامع بنتیک بعنوان شاخص آلودگی و استرس و ارزیابی وضعیت سلامت محیط با استفاده از شاخص های زیستی انجام شده است. نمونه برداری ماهانه به مدت 9 ماه از تیر تا اسفند 1386 انجام گرفت. به این منظور در خور غزاله، 4 ایستگاه برحسب فاصله از زیر قفس های پرورشی (زیر قفس، 50 متری قفس، 150 متری قفس، 400 متری قفس بعنوان شاهد) انتخاب شد و از هر ایستگاه سه نمونه رسوب برای جداسازی و شناسایی ماکروبنتوزها ویک نمونه هم برای آنالیز دانه بندی رسوبات و سنجش میزان مواد آلی درون رسوبات یا TOM، توسط گرپ Van Veen با سطح مقطع 225/ 0 مترمربع برداشت شد. میزان مواد آلی در رسوبات خور غزاله با دامنه 26/ 23-17/ 6 درصد و دامنه Silty-Clay به میزان 47/ 97-76/ 4 درصد محاسبه شد. در بررسی جوامع بنتیک 12 رده جانوری شناسایی شد که برتیب، پرتاران با 62/ 60 درصد، نرمتنان با 67 /19 درصد و سخت پوستان با 49/16 درصد، فراوانترین رده های ماکروبنتوزی بودند. فراوانی، توده زنده و شاخص تنوع ماکروبنتوزها در ایستگاه زیر قفس کمتر از ایستگاه شاهد (400متری قفس) اندازه گیری شد. در زیر قفس غالبیت با گونهCapitellaبود که بعنوان یک گونه فرصت طلب در دنیا شناسایی شده و حضور این گونه می تواند یکی از شاخصه های استرس در محیط نمونه برداری شده بشمار رود. نتایج بررسی شاخص (ABC نشان داد که ایستگاه زیر قفس، 50 متری قفس و 150 متری قفس دارای آلودگی متوسط محیطی هستند، در صورتیکه ایستگاه 400 متری قفس (شاهد) دارای شرایط بدون آلودگی است. (Abundance Biomass Curve sp).
    کلید واژگان: آبزی پروری, جوامع بنتیک, شاخص (ABC (Abundance Biomass Curves, خور غزاله, خلیج فارس
    N. Jahani, S.M.B. Nabavi, S. Dehghan Madiseh, S.R. Seyed Mortezaie
    The present study was carried out to find the probable effects of marine fish cage culture on benthic communities as pollutant and stress indicators. Also, the biotic health condition was assessed using ABC index, in Ghazale creek, Khore-Mussa area in northwest of the Persian Gulf. Monthly sampling from four stations was conducted from June 2007 to March 2008. Stations were selected according to distance from cages in Ghazale creek. The distances were immediately under the cages, 50, 150 and 400m from the cages. At each station, three samples for macrobenthos and one sample for sediment grain size analysis and total organic matter (TOM) were collected by Van Veen grab with 0.0225m2 area. The range of total organic matter percentage in sediments was (6.17-23.26) and the range of silt-clay percentage was (4.76-97.47). We found 12 macrobenthic orders and Polychaets (60.62%), Mullusca (19.67%), Crustacea (16.49%) were the dominant groups. Macrobenthic abundance, biomass and diversity index value under cage station were less than those 400m away from the cages. Capitella sp. as opportunist species was dominant under cage station. This genus is introduced as the pollution indicator in the area. The result of ABC index show that under the cages and distances 50 and 150m away from the cages have average pollution, while the 400m distance from the cage (control site) is unpolluted.
    Keywords: Cage culture, Macrobenthos, Pollutant, Capitell sp., Persian Gulf
  • سید محمدباقر نبوی، وحید یاوری، سید رضا سیدمرتضایی، سیمین دهقان مدیسه، نجمه جهانی
    فعالیت های آبزی پروری امروزه اهمیت فراوانی دارند، لذا به موازات این فعالیت ها، مطالعه اثرات این گونه فعالیت ها بر بوم سامانه دریا ضروری به نظر می رسد. این مطالعه به منظور بررسی تغییرات فراوانی و تنوع پرتاران در محل احداث قفس های دریایی در خور غزاله انجام شده است. نمونه برداری به صورت ماهیانه، به مدت پنج ماه از مرداد ماه تا آذر ماه 1386 در خور غزاله انجام گرفته است. به این منظور 4 ایستگاه در خور غزاله از زیر قفس تا فاصله 400 متری قفس برحسب فاصله در نظر گرفته شد که از هر ایستگاه سه نمونه رسوب برای جداسازی و شناسایی پرتاران و یک نمونه برای آنالیز دانه بندی رسوبات و سنجش میزان مواد آلی درون رسوبات یا TOM به وسیله گرب ون وین (VAN VEEN) با سطح مقطع 0225/0 متر مربع برداشت گردید. در بررسی جوامع پرتار، به ترتیب گونه های Cirriformia sp. با فراوانی 93/18%، Cossura sp.با فراوانی 04/18%، Capitella sp. با فراوانی 42/17%، Nephthys sp.با فراوانی 85/5% و Sternaspis sp. با فراوانی 84/7% گونه های غالب را در بین ایستگاه های مختلف تشکیل می دادند. نتایج نشان می دهند که تنوع گونه ای از ایستگاه 1 (زیر قفس) تا ایستگاه 4 (400 متری) از 79/1 به 11/2 و غالبیت از 41/0 به 16/0 رسیده است. میانگین درصد مواد آلی در رسوبات خور با دامنه (26/2317/6) درصد تخمین زده شد که ایستگاه 4 کمترین و بیشترین مقدار را به ترتیب در آبان ماه و مرداد ماه نشان می داد. آنالیز دانه بندی رسوبات میزان درصد سیلت رس را با دامنه (47/9776/4) نشان می داد که کمترین مقدار مربوط به مهر ماه ایستگاه 2 (50 متری قفس) و بیشترین مقدار مربوط به ایستگاه 3 (150متری قفس) مرداد ماه ثبت شد.
    Nabavi, Seyed Mohammad Bagher, Yavari, Vahid, Seyed Mortezaie, Seyed Reza, Dehghan Madise, Simin, Jahani, Najme
    Since aquaculture activities are increasing and becoming more important, the evaluation of the effect of these activities on marine ecosystem seems to be necessary. The present study was carried out to investigate the changing abundance and diversity of Polychaetes under marine fish cage culture in Ghazale creek, in Khore-Mussa area in north west of Persian Gulf. Monthly sampling from 4 stations had been done from August to December 2007 (during five months). Stations were selected from under cages to 400 m distant (as control site) in Ghazale creek. At each station, 3 samples for Polychates studying and one sample for sediment grain size analysis and total organic matter (TOM) were collected by van veen grab with 0.0225 m2 area. The range of total organic matter (TOM) percentage in sediment was 6.11-23.26. The maximum and minimum TOM values were observed in the fares station (400 m distant) in August and November respectively. The range of silty-clay percentage was 4.76-97.47 and the minimum and the maximum values were observed in 50m and 150m distant station, in October and August respectively. The result of Polychaetes represented that Cirriformia sp. 18.93%, Cossura sp. 18.04%, Capitella sp. 17.42%, Nephthys sp. 5.85%, Sternaspis sp. 5.84% were dominance species between stations. The result of biotic indices showed higher diversity in 400 m distant station comparison with under cage station. Diversity and dominance index values were increased from under cage station (1.79H′ and 0.41λ) to 400 m distant station (2.11H′ and 0.16λ).
  • حسین هوشمند، سید رضا سیدمرتضایی، مینا آهنگرزاده

    این بررسی با هدف اندازه گیری بار آلودگی آب اعم از تعداد کل باکتری ها، تعداد کل ویبریوها و تعداد کلی فرم (به علت وارد شدن آلاینده های فاضلابی) مسیر آبرسانی از رودخانه تااستخرهای پرورش میگوی سفید غربی در منطقه چوئبده آبادان صورت گرفت. بدین منظور از اول اردیبهشت سال 1386 لغایت آبان همان سال به صورت دو هفته یکبار از دو ایستگاه رودخانه بهمنشیر، کانال های آبرسان و 6استخر در طول دوره پرورش جهت اندازه گیری پارامترهای باکتری شناسی (تعداد کل باکتری و ویبریو به روش Pour plate و تعداد کلی فرم (به روش MPN) و فیزیکی - شیمیایی آب، نمونه برداری صورت گرفت. نتایج حاصل از آنالیز 77 نمونه آزمایش شده نشان داد که دامنه تغییرات تعداد کل باکتری در ایستگاه های نمونه برداری شده از CFU/ml 103×21/0 تا 103×3/15 متغیر بود که اختلاف معنی داری در بین ایستگاه ها مشاهده نشد (p>0.05) میانگین تعداد کل ویبریو شمارش شده دراستخرهای پرورشی (CFU/ml 103×72/0) بیشتر از میانگین تعداد کل ویبریو شمارش شده در رودخانه بهمنشیر (CFU/ml 103×26/0) بود، که این اختلاف معنی دار نبوده (p>0.05) و احتمالا می تواند بعلت وجود باقیمانده غذایی و تلفات ناشی از میگوها باشد. در ماه های مختلف با افزایش شوری آب در تعداد ویبریو افزایش معنی داری مشاهده شد (p<0.05)، تعداد کلی فرم در رودخانه بهمنشیر به علت ورود فاضلاب ها، بیشتر از ایستگاه های دیگر بود.

    کلید واژگان: تعداد کل باکتری, تعداد کل ویبریو, تعداد کلی فرم, بهمنشیر, آب, میگوی سفید غربی
  • مینا آهنگرزاده، سید رضا سیدمرتضایی، حسین هوشمند، محمد افشارنسب، نیازمحمد کر، لفته محسنی نژاد
    Litopenaeus vannamei از خانواده Penaiaed و جنسLitopenaeus است که مخازن اصلی آن کشورهای اکوادور، مکزیک و برزیل می باشند (Wyban & Sweeney، 1991). این گونه در سال 1978-1979 بصورت آزمایشی وارد آسیا شد اما از سال 1996 بصورت تجاری به کشورهای چین و تایوان معرفی گردید و بدنبال آن در سالهای 2000-2001 کشورهای ساحلی آسیا نیز شروع به پرورش این گونه نمودند. هم اکنون کشور چین بزرگترین تولید کننده وانامی شده است؛ در سال 2004، 52 درصد از کل تولیدات تمام کشورهای تولید کننده میگو در آسیا، گونه وانامی بوده است (Briggs et al. ، 2005). در خصوص معرفی میگوی وانامی به صنعت تکثیر و پرورش کشور، موسسه تحقیقات شیلات ایران در سال 1383 اقدام به ورود این گونه و پرورش آن نمود و نتایج موفقیت آمیزی به دنبال داشت ودر سال 1385 به منظور احیا مجدد پرورش میگو در استان خوزستان اقدام به پرورش این گونه در مرکز آموزش و ترویج میگوی شیهد کیانی (چوئبده- آبادان) گردید.
    هدف از انجام این تحقیق شناسایی فلور باکتریایی و قارچی از مرحله پست لاروی تا زمان صید است که می تواند اطلاعاتی را در مورد گونه های میکروبی میگوهای سالم در اختیار ما بگذارد و این می تواند گامی موثر در بهبود صنعت پرورش میگو در ایران باشد. بدین منظور از اوایل تیرماه سال 1385 لغایت اواخر شهریورماه 1385 (کل دوره پرورش) بصورت هفتگی و بطور تصادفی از چهاراستخر واقع در ایستگاه پرورش میگوی شهید کیانی (چوئبده- آبادان) نمونه برداری انجام گردید. از پست لاروهای انتقالی به منطقه قبل و بعد از ذخیره سازی، تعداد 48 عدد و در مرحله غذادهی تعداد 96 عدد با حداقل استرس، نمونه گیری گردید. سپس نمونه ها با حفظ دمای مناسب آب، به صورت زنده، سریعا به آزمایشگاه میکروبیولوژی پژوهشکده آبزی پروری جنوب کشور منتقل گردیدند. جهت انجام آزمایشات باکتری شناسی و قارچ شناسی از میگوی هموژن در مرحله پست لارو (PL17) و بافتهای آبشش و هپاتوپانکراس در میگوهای با وزن بیش از 2 گرم، از روش تلقیح بر روی محیط کشت باکتری (TSA) حاوی 1. 5 تا 2. 5 درصد نمک و محیط قارچ حاوی کلرامفنیکل (SDA) همراه نمک استفاده گردید. همچنین جهت تشخیص تفریقی از محیطهای انتخابی مانند TCBS (جهت تشخیص ویبریوها) و جهت تشخیص جنس و گونه باکتری ها از تستهای بیوشیمیایی مرسوم استفاده گردید (Buller، 2004). پلت های حاوی کشت قارچ روزانه بررسی شده و نحوه رشد و رنگ پرگنه قارچی ثبت گردید. سپس به منظور مشاهده میکروسکوپی نمونه با لاکتوفنل رنگ آمیزی گردید (Murray et al. ، 1998).
    کلید واژگان: میگوی پاسفید, باکتری, قارچ, آبادان
    M. Ahangarzadeh, R. Seyed mortezaei, H. Hoshmand, M. Afsharnasab, N. Kor, L. Mohseni nezhad
    Bacterial and fungal microflora of Litopenaeus vannamei cultured in Choibdeh, Abadan was studied. For this purpose, PLs before and after stocking and those shrimps persisting on food tray from June to August, 2006 were taken randomly. Live samples transferred to microbiology laboratory of South Aquaculture Research Center, Ahwaz. Special culture media (e.g. Tryptic Soy Agar + 1.5-2% Nacl & Sabouraud Dextrose Agar + 1.5-2% Nacl) were used for bacterial and fungal culture. We isolated 10 bacterial species of which Vibrio alginolyticus (36.92%) had high abundance among bacterial species. We also isolated and identified three fungal species including Aspergillus niger (66.66%) A. fumigatus (16.66%) and Fusarium sp. (16.66%). A. niger was predominant among fungal species. All bacterial and fungal species that were identified were opportunistic.
    Keywords: Litopenaeus vannamei, Bacteria, Fungi, ABADAN, Iran
  • سید رضا سید مرتضایی، جمیله پازوکی، محمود معصومیان، نیاز محمدکر
    طرح شناسایی انگلهای باربوس ماهیان در منابع آبی مهم استان خوزستان در پنج ایستگاه شامل گلستان، ملاثانی و سد دز در رودخانه کارون، ایستگاه سد حمیدیه در رودخانه کرج و ایستگاه هور شادگان از بهار 1380 تا پاییز 1382 بصورت فصلی انجام گرفت. طی این تحقیق در مجموع 296 عدد ماهی از 5 گونه شیربت، بنی، عنزه، برزم لب پهن و برزم صید و ماهیان بصورت زنده به آزمایشگاه بخش بهداشت و بیماری های مرکز تحقیقات آبزی پروری جنوب کشور واقع در اهواز منتقل شدند. پس از انجام زیست سنجی و قطع نخاع، کلیه اندامهای خارجی و داخلی از نقطه نظر وجود انگلهای تک یاخته ایی و میکسوزوآ مطالعه شدند. مجموعا 11 انگل از این ماهیان جدا و شناسایی شد که از این تعداد 7 انگل تاسطح گونه و 4 انگل در حد جنس شناسایی شدند. بر اساس نتایج این تحقیق 2 انگل و 5 میزبان جدید برای فون انگلی ماهیان ایران و 3 میزبان جدید برای سه انگل برای اولین بار گزارش می شوند. انگلهای جدید شامل یک گونه از جنس گوسیا از روده ماهی شیربت و یک گونه میکسوبولوس از کلیه ماهیان بنی و شیربت می باشند. میزبانهایی که برای اولین بار از ایران گزارش می شوند عبارت است از: ماهی عنزه برای Ichtyophthirius multifiliis، ماهیان برزم و عنزه برای انگلهایMyxobolus persicus و Myxobolus karuni، ماهیان برزم و شیربت برای M. nodulointestinalis و بالاخره ماهیان بنی، شیربت، برزم، عنزه و برزم لب پهن بعنوان میزبانهای جدید برای Myxidium pfiefferi و Myxidium rhodei.
    کلید واژگان: تک یاخته, میکسوزوآ, باربوس ماهیان, استان خوزستان, ایران
    R. Seyed mortezaei, J. Pazoki, M. Masomiay, N. Koor
    A survey on parasitic infection of Barboid fishes of Khouzestan Province in southwest Iran was conducted from spring 2002 to autumn 2004. A total of 296 specimens from five fish species were examined. The specimens were collected from five stations including Ahwaz, Golestan, Mollasani and Dez Reservoir on Karoun River and Hamidieh Reservoir and Shadegan Lagoon on Karkheh River. The fishes were transported alive to the laboratory where they measured and weighed and then killed by cutting their spinal cord. Eleven parasites were separated of which seven were identified to the species level and four to the genus level. Of the protozoans we found Ichlyophthirius multifiliis, Trichodina sp., Goussia sp., Balantidium sp. and of the myxozoans we observed Myxobolus persicus, Mkaruni, M nodulointestinalis, Miranicus, Mmesopotamia, Myxobolus sp., Myxidium rhodei, and Myxidium pfiefferi. We reported three new parasites and eleven new hosts for Iranian freshwater fishes and three new hosts for three Myzoxoans.
    Keywords: protozoa, MYXOZOA, PARASITES, BARBUS, KHOUZESTAN PROVINCE, Iran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر سید رضا سیدمرتضایی
    دکتر سید رضا سیدمرتضایی

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال