سیدمهدی طباطبایی
-
مجله ادبیات عرفانی، پیاپی 36 (بهار 1403)، صص 137 -164
معارف الحقایق فی تحقیق الدقایق در زمره متون عرفانی قرار می گیرد. نویسنده آن فردی به نام میرپادشاه است و در دست نویسش خود را از نوادگان میر حیدر کسبی معرفی می کند که از شیوخ فرقه نقشبندیه است و مزار او امروزه در ولایت نخشب (قرشی کنونی) زیارتگاه است. او از نزدیکان خواجه سعد است و علاوه بر معارف الحقایق، کتاب دیگری به نام ایضاح الاصطلاحات و تفصیل المقامات دارد. معارف الحقایق شرحی بر لمعات فخرالدین عراقی است که در سال 1003 هجری قمری و در زمان عبدالله بهادرخان به تشویق و تحریض فردی به نام میرک صوفی نوشته است. در ابتدای کتاب مولف به شرح و توضیح اصطلاحات عرفانی می پردازد و پس از آن ضمن نوشتن کلام عراقی که او را مصنف می نامد، شرح خود را به آن می افزاید. کلام عراقی را به رنگ شنگرف و توضیحات خود را با رنگ سیاه می نویسد. از این نسخه هیچ پیشینه ای اعم از مقاله، پایان نامه و کتاب موجود نیست؛ اما شروح موجود از عراقی به عنوان پیشینه بیان شده است. توضیحات مفصل شارح درباره اصطلاحات عرفانی همچون پیشگفتار در نسخه و پیش از متن اصلی آمده است که در دیگر شروح نیست و نوآوری آن محسوب می شود. این نسخه، بدل ندارد. به خط مولف است، افتادگی کمی دارد و خواناست. این شرح به دلیل دارا بودن ویژگی هایی همچون شرح مبسوط متن لمعات به همراه توضیحات مفصل اصطلاحات عرفانی، کلام فاخر و فصیح، استفاده از آرایه های ادبی همچون تشبیه، تناسب، اطناب، تنسیق الصفات و اطلاعاتی از فرقه نقشبندیه و نمونه ای موفق از نثر در دوره موسوم به انحطاط نثر فارسی، حائز اهمیت است. تسلط بر مباحث عرفانی و پیوستگی کلام مولف، شرح لاهیجی بر گلشن راز شبستری را به یاد می آورد. از همین رو تصحیح آن ضروری است تا علاوه بر غنای ادب عرفانی، شرحی جامع از لمعات را در دسترس مخاطبان قرار دهد.
کلید واژگان: نسخه خطی, ضرورت تصحیح, معارف الحقایق فی تحقیق الدقائق, شرح لمعات عراقی, میرپادشاهMystical Literature, Volume:16 Issue: 36, 2024, PP 137 -164"Ma'arif al-Haqayiq fi Tahqiq al-Daqayiq" falls under the category of mystical writings. The author, Mirpadshah, identifies himself in his book as a descendant of Mir Haider Kasbi, a sheikh of the Naqshbandi sect. Mir Haider Kasbi's grave is now a shrine in the province of Nakhshab (currently Qarshi). He is a relative of Khwaja Saad and the author of "Ma'arif al-Haqayq" and "Izah al-Istlahat Va Tafsil Al-Maqamat". Written in 1003 AH during the reign of Abdullah Bahadur Khan, "Ma'arif al-Haqayq" is a commentary on "Lama'at" by Fakhr al-Din Iraqi, inspired by a man named Mirak Sufi. The author defines and explains mystical concepts at the beginning of the book. He also adds his explanations while writing Iraqi's words, whom he calls Musannef. He writes down the words of the Iraqi in red and his explanations in black. This document lacks history, including articles, dissertations, and books; however, Iraqi's existing explanations are given as background. The thorough definitions of mystical terminology are found in the preface of the version and in the section preceding the main text, which are not found in other explanations and are considered innovative. There are no duplicate manuscripts for this version. It is readable, written by the author, and contains very few omissions. The detailed description of the text "Lamaat" combined with the thorough explanations of the mystical terms, the detailed explanations of mystical terms, the elegant and eloquent choice of words, the use of literary structures such as similes, the abundance of adjectives and the information of the Naqshbandi sect make this description an effective example. During the time regarded as the decline of Persian prose, it is of great importance for prose. The command of mystical topics and the coherence of the author's writing remind me of Lahiji's account of Shabestari’s "Golshan Raz." It must therefore be corrected, in order to provide the audience with a comprehensive description of the Lamaat, in addition to the richness of spiritual literature.
Keywords: Manuscript, The Need For Revision, Ma'arif Al-Haqayiq Fi Tahqiq Al-Daqayiq, Iraqi Lamaat Description, Mirpadshah -
بازخوانی اخبار تاریخی احمد بن حسن قطان استاد ناشناخته شیخ صدوق (ره) در رینشریه سخن تاریخ، پیاپی 44 (زمستان 1402)، صص 41 -62
احمد بن حسن قطان از اساتید ناشناخته شیخ صدوق (ره) در مدرسه ری است که تنها اخباری از وی در آثار صدوق آمده است. این پژوهش تلاش دارد با بازخوانی اخبار برجای مانده از او در آثار این محدث- مورخ امامیه و مقایسه آن با منابع دیگر، به این پرسش پاسخ دهد که چرا یک محدث امامیه سراغ گزارش های یک راوی از اصحاب حدیث در این شهر رفته است و چه نوع گزارش هایی را دریافت کرده است؟ یافته ها نشان می دهد شیخ صدوق از وی گزارش هایی را دریافت کرده است که با رویکرد تاریخی کلامی وی سازگار بوده و در کنار اخبار امامیه می توانست یاریگر باورهای این محدث امامیه باشد. اخبار وی شامل روایاتی مرتبط با کلام، اخلاق، برخی ذکرها و گزارش های تاریخی مثل روایات «اثنی عشر خلیفه» می شود که صدوق برای اثبات جانشینی دوازده امام به ویژه در اثبات امامت حضرت حجت (ع) بهره گرفت.
کلید واژگان: شیخ صدوق(ره), احمد بن حسن قطان, امامیه, قم, ریRetelling the historical news of Ahmed ibn Hassan Qattan, the unknown teacher of Sheikh Sadouq in ReyThe name of Ahmed ibn Hasan Qattan, one of the unknown teachers of Sheikh Sadouq, appears in some narrations of Sadouq's works. The following research was conducted with the aim of identifying the mentioned person and also explaining why a famous Imamiyya scholar referred to this person from among the Companions of Hadith in order to narrate the narration. The findings show that Sadouq received reports from him that were compatible with the theological historical approach and could be helpful for theological beliefs along with Imamiya news. His news included narrations related to speech, ethics, some Zikrs and a narration such as "Twelfth Caliph" that Sadouq used to prove the succession of the twelve Imams, especially to prove the Imamate of Hazrat Mahdi. In the path of his narrations, there are many unknown men, and the content is in some places consistent with the advanced sources of Imamiyyah.
Keywords: Sheikh Sadouq, Ahmad Ibn Hassan Qattan, Imamiya, Qom, Rey -
مذهب و آیین موضوعی است که از دیرباز تاکنون نویسندگان جهان به آن توجه داشته ا ند. مذهب موضوع گسترده ای است و در چند کتاب و نوشته مختصر گنجانیده نمی شود. شاعران، به ویژه شاعران اردو زبان، عقیده خاصی درباره مذهب، آیین و پیشوایان دین خود دارند. آیین و مذهب در زندگی انسان تاثیر بسزایی دارد. انسانی که تحت تاثیر مذهب قرار می گیرد، هر گفتار و نوشتارش بیانگر این عقیده و تاثیر است. این پژوهش نیز با هدف نشان دادن اظهار علاقه افتخار عارف، شاعر اردو زبان، نسبت به مذهب و درک و تاثیرپذیری او از پیشوایان دین اسلام انجام شده است. افتخار عارف توانسته است در ادبیات آیینی، نام و شعرهای خود را به اوج آسمان ادبیات ببرد. شعرهای وی سرشار از فهم عمیق اسلام، عشق به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت است. از داده های به دست آمده جدول هایی ارایه شده است که نشان می دهد عارف فقط به مذهب ازنظر دین و آیین توجه نداشته است؛ بلکه وی فهم کافی از دین دارد و موضوعات عصر حاضر را در گرو دین بیان می کند. در پژوهش حاضر از داده ها به این نتیجه رسیده ایم که موضوعات آیینی که توجه بیشتر شاعر را جلب کرده اند، عبارت است از: پیامبر اکرم (ص) و شوق رفتن به زیارت شهر پیامبر؛ کربلا و دلاوری های اباالفضل العباس (ع) و حضرت زینب (س)؛ همچنین شاعر گفتارهای امام علی (ع) را در سروده های خود بیان کرده است. ذکر شهر پیامبر و سیره پیامبر در همه آثار شاعر بیش از ده درصد آمده است. ذکر کربلا و امام حسین (ع) نیز بیش از هشت درصد یا در بعضی آثارها بیش از ده درصد آمده است. از داده های ارایه شده می توان پی برد که بیشتر موضوعات آیینی در کتاب جهان معلوم و حرف باریاب است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به استخراج مفاهیم دینی و آیینی شعر وی پرداخته است.
کلید واژگان: ادبیات آیینی, قرآن, اهل بیت, پیغمبر اسلام, بانوان خاندان پیغمبر, افتخار عارف, ادبیات اردوLiterary Arts, Volume:14 Issue: 4, 2023, PP 91 -120Denomination and ritual are subjects that have fascinated writers all around the world for many years. The denomination is a wide-ranging topic that cannot be included in concise books or writings. Poets, especially Urdu poets, express specific beliefs toward their denomination, ritual, and religious leaders. Denomination and ritual are involved effectively in human life and are evident in his speech and writing. The present study investigates the concerns and interests of the Urdu poet Iftikhar Arif. It studies his denomination and understanding and the influence of Islamic leaders. He has been able to take his name and his poems to the top of the literary sky in religious literature. His poems are full of a deep understanding of Islam, love for the Prophet (PBUH) of Islam, and his household. It can be said that he has a sufficient understanding of religion and has expressed the issues of the present age in the context of religion.
Keywords: Ritual Literature, Poetry of Ashura, Iftikhar Arif, Urdu Poetry -
مقدمه و اهداف:
عملکرد دست انسان در انجام فعالیت های روزمره زندگی اهمیت دارد. آسیب های دست از شایع ترین آسیب های بدن هستند و تاثیرات بسزایی در زمینه مشارکت در فعالیت های روزمره زندگی فرد دارند؛ بنابراین هر گونه عامل مخدوش کننده ترمیم تاندون و توان بخشی بعد از ترمیم باید کنترل شود که از جمله این عوامل می تواند مصرف سیگار باشد. مصرف سیگار یک مشکل بهداشت عمومی در سراسر جهان است. باتوجه به این مسیله، پژوهش حاضر با هدف بررسی مصرف سیگار با عملکرد دست آسیب دیده بعد از توان بخشی تاندون ترمیم شده انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه تحلیلی مشاهده ای بر روی 40 بیمار (20 فرد سیگاری و 20 فرد غیرسیگاری) که مدت یک ماه و نیم از تاریخ جراحی تاندون آن ها گذشته و حداقل 10 جلسه فیزیوتراپی و 10 جلسه کاردرمانی دریافت کرده بودند، انجام شد. جهت گردآوری اطلاعات از یک پرسش نامه جمعیت شناختی بیمار مبنی بر عدم یا وجود مصرف سیگار و تعداد نخ آن در صورت مصرف استفاده شد. عملکرد دست شرکت کنندگان نیز با پرسش نامه ناتوانی بازو، شانه و دستQUICK DASH))، ارزیابی و سپس اطلاعات با نسخه 22 نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامطالعه حاضر نشان داد بین مصرف سیگار و عملکرد دست تاندون ترمیم شده در مردان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (P=0/006)، اما بین تعداد نخ سیگار مصرفی و عملکرد دست افراد این رابطه معنادار نشد (3/P=0).
نتیجه گیریبه نظر می رسد ارایه مشاوره فردی به مراجعین و بیان تاثیرات احتمالی مصرف سیگار بر بهبود عملکرد دست می تواند اثربخشی آزمایشات توان بخشی را در آن ها افزایش دهد.
کلید واژگان: سیگار, عملکرد دست, توان بخشی, ترمیم تاندونBackground and AimsA proper hand function is essential for performing activities of daily living. Hand injuries can significantly affect participation in these activities. Therefore, any factors that interferes with the treatment of hand injuries and postoperative recovery such as smoking should be controlled. Smoking cigarettes use is a public health problem worldwide. The present study aims to investigate the relationship between smoking cigarettes and hand function after tendon repair in men.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 40 men (20 smokers and 20 non-smokers) who had undergone at least 10 sessions of physiotherapy and 10 sessions of occupational therapy one and a half months after tendon surgery. In order to collect the information, a demographical form and the shortened disabilities of the arm, shoulder and hand questionnaire (QuickDASH) were used. The collected data were analyzed in SPSS software, version 22.
ResultsThere was a significant difference in hand function after tendon repair between smokers and non-smokers (P=0.006). There was no significant relationship between the number of cigarette consumed per day and hand function (P=0.3)
ConclusionIt seems that there is a significant relationship between smoking and hand function after tendon repair, but there is no significant relationship between the number of cigarettes smoked per day and hand function. Individual counseling to smokers with hand injuries and expressing the possible negative effects of smoking on their hand function can increase the effectiveness of rehabilitation in them.
Keywords: Smoking, Hand function, Rehabilitation, Tendon repair -
مقدمه و اهداف:
با شناخت الگوی استفاده از زمان مادران کودکان نابینا می توان به بهبود سطح سلامت و کیفیت زندگی این مادران کمک کرد. حضور کودک نابینا در خانواده، فشارهای زیادی بر مراقبین، به ویژه مادر وارد می کند. از این رو، شرایط روحی و روانی مادر تحت تاثیر قرار می گیرد و تعادل او را در استفاده از زمان بر هم می زند. در مطالعه حاضر به بررسی الگوی استفاده از زمان مادران کودکان نابینا در مقایسه با مادران کودکان بهنجار پرداخته شده است.
مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی است. 90 نفر از مادران کودکان 6 تا 14 ساله شهر تهران باتوجه به شرایط ورود به مطالعه، در این پژوهش شرکت کردند. انتخاب مادران از مدارس استثنایی شهید محبی، نرجس، خزاعیلی و مدارس عادی غرب تهران به صورت نمونه گیری دردسترس انجام شد. داده های لازم با استفاده از پرسش نامه »استفاده از زمان مادران» جمع آوری شد. برای مقایسه متغیرها از آزمون های تی مستقل و من ویتنی در سطح خطای 5 درصد و از نرم افزار SPSS نسخه 21 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هامادران کودکان نابینا نسبت به مادران کودکان بهنجار زمان بیشتری از روز را صرف امور منزل و کودکان می کنند و زمان کمتری را به خواب/استراحت اختصاص می دادند. این عدم توازن کاری ازنظر آماری معنادار بود (0/05≥P).
نتیجه گیریوجود کودک نابینا در خانواده، توازن در مقدار زمان و جنبه های کیفی زمان صرف شده در فعالیت های روزمره را تحت تاثیر قرار می دهد. این نتایج، لزوم توجه به تعادل در استفاده از زمان را به عنوان متغیری از سلامت و کیفیت زندگی در مادران کودکان نابینا و بهنجار نشان می دهد.
کلید واژگان: استفاده از زمان, مادر, کودک, نابیناییBackground and AimsThe presence of a blind child in the family puts a lot of pressure on the caregivers, especially the mother. Therefore, the mother’s mental and emotional condition is affected and disturbs her ability to balance time. By knowing the pattern of time use in mothers of blind children, it is possible to help improve the health and quality of life of these mothers. This study aims to evaluate the time use in mothers of children with blindness compared to the mothers of healthy children.
MethodsThis is a descriptive and cross-sectional study. Ninety mothers of blind and healthy children aged 6-14 years participated in this study. Mothers were selected from among those whose children were in exceptional schools of Shahid Mohebi, Narjes, and Khazaeili and normal schools in West of Tehran, Iran using a convenience sampling method. Mothers’ time use for different activities was evaluated by the Persian version of the Mothers’ time Use questionnaire. The collected data were analyzed in SPSS software versio 21 using independent t-test and Mann-Whitney U test.
ResultsMothers of children with blindness spent more time on household chores and childcare and less time on sleeping/resting compared to the mothers of healthy children (50.0≥P).
ConclusionThe presence of a blind child in the family affects the ability of mothers in balancing the time and the quality of the time spent by them on daily activities. Therefore, there is a need to pay attention to balance of time as a variable of health and quality of life.
Keywords: Time use, Mother, Child, Blindness -
پژوهشنامه زبان ادبی، پیاپی 1 (بهار 1402)، صص 83 -108
انجام پژوهش های زبانی دشوارتر از سایر حوزه های ادبی است، و اگر پژوهش درباره شاعری با عظمت میرزا عبدالقادر بیدل باشد کار دشوارتر خواهد بود. او از شاعرانی است که در دوران بلوغ شعری خویش، به شعرهای کهن خود دست برده و اصلاحاتی در آن ها انجام داده است. این پژوهش در پی آن است که با در نظر گرفتن نسخه گنج بخش به عنوان منبعی که غزلیات بیدل تا 53 سالگی در آن درج شده است، و مقایسه آن با کتابت همان اشعار در نسخه های خطی متاخر، سیر شاعرانگی او را از طریق دگردیسی واژگان نشان دهد. کوشش بر این بوده است تا با روش توصیفی-تحلیلی انواع دگردیسی های زبانی انجام شده در غزلیات بیدل در چهار قالب کلی «دگردیسی از طریق حذف واژگان»، «دگردیسی از طریق تغییر واژگان»، «دگردیسی از طریق افزایش واژگان» و «دگردیسی از طریق تغییر کامل یک مصرع» برجسته شود. بایستگی مطالعه درباره مسایل زبانی ادبیات فارسی و جایگاه شامخ میرزا عبدالقادر بیدل در سبک هندی، ضرورت و اهمیت این پژوهش را روشن می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشترین دگردیسی در غزلیات بیدل از طریق تغییر واژگان بوده است و حذف یا افزایش واژگان بسامد چندان زیادی نداشته اند. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بیدل با تغییر نگرش نسبت به شعر، واژگان، و تصویرهای شعری توانست خود را از زیر سایه شاعران بزرگ سبک هندی درآورد و جایگاهی ویژه در ادب فارسی داشته باشد.
کلید واژگان: دگردیسی های واژگانی, عبدالقادر بیدل دهلوی, غزلیات بیدلLinguistic research is more complex than research in other literary fields, and it will be much more complicated if the research is done on a great poet like Mīrzā Abd al-Qādir Bidel, who rewrote his earlier poems and made corrections to them during his poetic maturity. This study seeks to show his poetic trajectory through the investigation of lexical metamorphoses in his poetry by considering the Ganj Bakhsh's manuscript as a source in which Bidel's lyric poems have been included up to the time he was 53 years old. The text of the poems in this manuscript were compared with the readings of the same poems in later-dated manuscripts. Attempt has been made to use descriptive-analytical method to highlight various types of linguistic metamorphoses in Bidel's ghazals in four general categories: metamorphosis through elimination of words, metamorphosis through change of words, metamorphosis through addition of words, and metamorphosis through complete change in a hemistich (mesraʿ). The necessity of studying the linguistic issues in Persian literature and the prominent position of Mīrzā Abd al-Qādir Bidel in the Indian style of poetry point to the necessity and importance of this research. Findings show that most of the metamorphoses in Bidel’s lyric poems has been through change of words, and the elimination or addition of words have not been very frequent. It was also found in this study that Bidel, by changing his attitude towards poetry, words and poetic images, was able to free himself from the shadow of the great poets of the Indian style poetry and secure a special place in Persian literature.
Keywords: Lexical Metamorphoses, Abdul-Qādir Bīdel Dehlavi, Bīdel's Lyric Poems (ghazal) -
زمینه و هدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه در خودکارآمدی و اشتیاق کاری کارکنان بود.
روش شناسی:
پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از کارکنان بانک های منطقه 5 شهر تهران بود. از میان این افراد بر اساس جدول مورگان 100 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره های ناسازگار یانگ (فرم کوتاه)، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) و پرسشنامه اشتیاق شغلی سالونا و شوفلی (2001) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان می دهد که اشتیاق شغلی با حوزه های بریدگی و طرد، خودگردانی مختل و محدودیت مختل رابطه همبستگی منفی وجود دارد و در سطح 01/0 < P معنادار است. در مقابل، رابطه بین اشتیاق شغلی با حوزه های دیگرجهت مندی و گوش به زندگی معنادار نیست. همچنین، رابطه همبستگی میان خودکارآمدی با حوزه های خودگردانی مختل، دیگرجهت مندی و محدودیت مختل منفی و در سطح 01/0 < P معنادار است. در حالی که رابطه خوکارآمدی با حوزه های گوش به زنگی و بریدگی و طرد معنادار نیست.
نتیجه گیرینتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که اشتیاق شغلی با سه حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی مختل و محدودیت مختل همبستگی منفی معنادار دارد اما رابطه آن با دو حوزه دیگر معنادار نیست. همچنین خودکارآمدی با سه حوزه خودگردانی مختل، محدودیت مختل و دیگرجهت مندی همبستگی معنادار منفی دارد. این در حالی است که رابطه خودکارآمدی با دو حوزه دیگر یعنی گوش به زنگی و بریدگی و طرد معنادار نیست.
کلید واژگان: طرحواره, طرحواره های ناسازگار اولیه, خودکارآمدی, اشتیاق کاریBackground & PurposeThe purpose of the present study was to investigate therelationship between initially incompatible schemas in self-efficacy and the workenthusiasm of employees.
MethodologyThe current research is applied in terms ofpurpose and correlational in terms of method. The statistical population of the presentstudy consisted of employees of banks in the 5th district of Tehran. Among thesepeople, 100 people were selected as a statistical sample based on Morgan's table. Aquestionnaire was used to collect data. The research tools included Yang's maladaptiveschemas questionnaire (short form), Scherer et al.'s (1982) self-efficacy questionnaire,and Salona and Shoufeli's (2001) job enthusiasm questionnaire. The collected data wereanalyzed using SPSS software and Pearson's correlation coefficient for statisticalanalysis.
ResultsThe findings show a negative correlation between job passion andrejection, poor self-management, and impaired limitation, which is significant at the P< 0.01 level. On the other hand, the relationship between job passion and other areas oforientation and listening to live is insignificant. Also, the correlation between self-efficacy and impaired self-management, other orientation, and impaired limitation isnegative and significant at the P < 0.01 level. At the same time, the relationship of self-efficacy with the domains of tinnitus, cutting, and rejection is not significant.
ConclusionThe statistical analysis of the data showed that job enthusiasm has asignificant negative correlation with the three areas of cut and rejection, impaired self-management, and impaired limitation, but its relationship with the other two areas isnot significant. Also, self-efficacy has a significant negative correlation with impairedself-management, impaired limitation, and orientation toward others. This is eventhough the relationship between self-efficacy and the other two domains, i.e., listeningto the bell and cutting and rejecting, is insignificant.
Keywords: schema, early maladaptive schemas, self-efficacy, Work Motivation -
مقدمه و اهداف:
اگرچه بیاختیاری ادراری بهعنوان یکی از تظاهرات بالینی ناپایداری عضلات کف لگن مطرح شده، تحقیقات محدودی به بررسی عملکرد عضلات کف لگن در بیماران با انواع بیاختیاری ادراری پرداختند. این مطالعه با هدف بررسی عملکرد عضلات کف لگن در 2 گروه زنان با بیاختیاری استرسی ادرار و پرکاری مثانه طراحی و اجرا شد.
مواد و روشها :
این مطالعه مقطعیمقایسهای بر روی 30 زن با میانگین سنی 4/77±42/67 سال در 3 گروه 10 نفری بیاختیاری استرسی ادرار، پرکاری مثانه و سالم انجام شد. پس از ثبت اطلاعات جمعیتشناختی، قدرت و عملکرد عضلات کف لگن بهترتیب با روش لمس دستی و پرینومتری و فعالیت الکتریکی این عضلات با استفاده از الکترومیوگرافی سطحی ثبت شد. تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد و سطح معناداری بالاتر از 05/0 درنظر گرفته شد.
یافتهها :
تفاوتی بین 2 گروه بیاختیاری استرسی ادراری و پرکاری مثانه ازنظر قدرت، عملکرد و فعالیت الکترومیوگرافی عضلات کف لگن مشاهده نشد، اما این شاخصها در هر 2 گروه نسبت به گروه سالم کاهش یافته بود (0/001=P). همچنین بین یافتههای حاصل از معاینه بالینی، پرینومتری و الکترومیوگرافی همبستگی قوی مشاهده شد (0/82=r و 0/0001=P).
نتیجهگیری :
این مطالعه نشان داد عملکرد عضلات کف لگن در هر 2 گروه زنان با بیاختیاری استرسی ادراری و پرکاری مثانه به یک اندازه تحتتاثیر قرار گرفته و مختل شده بود. همچنین میتوان برای ارزیابی بالینی عملکرد عضلات کف لگن از هر 2 روش معاینه دستی و پرینومتری استفاده کرد.
کلید واژگان: بی اختیاری استرسی ادراری, پرکاری مثانه, کف لگن, الکترومیوگرافی, زنانBackground and Aims :
Urinary incontinence (UI) has been known as one of the clinical manifestations of pelvic floor muscle (PFM) instability; however, limited research has been published on PFM function in patients with different types of UI. This study aimed to compare the PFM function of the continent women and women with Stress urinary incontinence (SUI) and overactive bladder (OAB).
Methods :
This cross-sectional comparative study was performed on 30 women, 10 continents, 10 SUI, and 10 OAB, with a mean age of 42.67±4.77 years. PFM function was assessed using manual muscle testing, a perimeter, and surface electromyography. Data analysis was performed using SPSS software and the level of significance was considered as P≥0. 05.
Results :
There was no significant difference in the PFM function, strength, and electromyographic activity between SUI and OAB patients. However, it decreased in both groups compared to the healthy group (P=0.001). Also, a strong correlation was found between clinical examination, a perimeter, and electromyography (r=0.82, P=0.0001).
Conclusion:
This study revealed that the PFM function was impaired in both groups of women with SUI and OAB. Also, both manual examination and the perimeter can be used as clinical methods in evaluating PFM function.
Keywords: pelvic floor muscles, Stress Urinary Incontinence, Overactive Bladder, Electromyography, Perinometry -
به کجا چنین شتابان «مرثیه ای به نام برگزاری مجمع عمومی سندیکا»
-
تاریخ آل عثمان جزو متون تاریخی دوره عثمانی است که در یک مقدمه و دوازده مقاله در شرح احوال سلسله عثمانی به نگارش درآمده است. این اثر شرح وقایع و اتفاقات دولت عثمانی از مبدا پیدایش تا زمان راغب پاشا و خلاصه اتفاق هایی است که بعد از سال 1188 قمری به وقوع پیوسته است. این اثر افزون بر ارزش تاریخی، آگاهی های گران سنگی درباره اوضاع اجتماعی مردم، رفتار و عملکرد حاکمان عثمانی، دگرگونی های فرهنگی و شیوه تفکر و نگرش مردم عصر به مخاطب ارایه می دهد. نویسنده اثر، احمد جودت پاشا، متولد 1823 میلادی در بلغارستان است که در دولت عثمانی شخصی بسیار مشهور و متنفذ بوده است. مترجم نیز فردی به نام محمدحسین خویی است که به اظهار خودش، به دستور ناصرالدین شاه در سال 1274 قمری به ترجمه این اثر همت گماشته است. نثر این اثر به جز مقدمه که نثری مصنوع و متکلف دارد، به زبان محاوره است و جزو متون گمنام دوره قاجار به شمار می رود. از این کتاب دو نسخه خطی در دست است که هر دو به قرن سیزدهم تعلق دارد. نسخه اول کامل و نسخه دوم ناقص و ناتمام است. به سبب اهمیتی که زبان محاوره ای قاجار در تغییر و تحولات فارسی امروزی دارد، بر آن شدیم تا به معرفی جایگاه مولف و مترجم و سبک ترجمه آن بپردازیم تا ارزش این نسخه گمنام که افزون بر ارزش زبانی، ارزش تاریخی نیز دارد آشکار شود. بر این اساس، به تناسب موضوع، به شرح حال نویسنده و مترجم، موضوع کتاب، ساختار مطالب کتاب، نسخه های موجود از آن، رسم الخط و سبک این اثر پرداخته می شود.
کلید واژگان: نسخه خطی, تاریخ آل عثمان, احمد جودت پاشا, محمدحسین خویی, نثر محاورهThe History of Al-Uthman perfectly illustrates the events and happenings of the Ottoman government from the beginning of its emergence to the time of Ragheb Pasha. It also includes the events taking place after 1744. Besides its historical value, this work provides the audience with valuable knowledge about the social situation of the people, the behavior, and actions of the Ottoman rulers, cultural changes, and the way of thinking and the viewpoint of people during that era. The author of this work, Ahmad Judet Pasha, was born in 1823 in Bulgaria and was a very prominent and influential person in the Ottoman government. The translator is Mohammad Hossein Khoei and as said by his own words, he tried to translate this work by the order of Naser al-Din Shah in 1900. The prose of this work, excluding the introduction, which is an artificial one, is in colloquial language and is one of the anonymous texts of the Qajar era. There are two manuscripts of this book, both of them date back to the thirteenth century. However, the first version is complete and the second version is incomplete. Due to the importance of the Qajar colloquial language in the changes and developments of modern Persian, the present study aims to investigate the position of the author and translator and its translation style so as to elucidate the worth of this anonymous historical version alongside its linguistic significance.
Keywords: Manuscript of History of Al-Othman, Ahmad Judat Pasha, Mohammad Hossein Khoei, colloquial Prose -
قرآن کریم بر نقل قصه و بیان سرگذشت انبیاء و امم گذشته بسیار تاکید می کند. بهره وری از این ظرفیت خصوصا در تالیف و تحلیل حوادث تاریخی از جمله در قیام امام حسین (ع) امری لازم و ضروری است. ملا حسین کاشفی از معدود افرادی است که هنگام بیان وقایع قیام امام حسین (ع) از آیات بسیاری بهره جسته و در این باره بسیار ماهرانه و با ظرافت بسیار خاصی، ضمن استناد به آیاتی از قرآن، درصدد تحلیل و بررسی قیام عاشورا برآمده بود. شاید بتوان ادعا کرد در میان مقتل نویسان، کسی به اندازه کاشفی - که از علمای اهل سنت است- اینگونه به مقتل نگاری روی نیاورده و در مواردی هنگام تطبیق و بیان شان نزول آیات، دیدگاهی را برگزیده که مطابق دیدگاه شیعیان است. نوشته حاضر به کیفیت و روش کاشفی در بررسی و تحلیل وقایع عاشورا با استناد به آیات پرداخته و در پی پاسخ به چرایی و چگونگی استناد کاشفی به آیات است. در پرتو بررسی که صورت گرفت این نتیجه بدست آمد که انتخاب نوع آیات و تحلیل و بررسی که کاشفی در مورد آیات انجام داده، به نوعی بازگو کننده ی افکار و اعتقادات درونی کاشفی در مورد مشروعیت بخشی به خلافت خلفای سه گانه، عدم مشروعیت بخشی و طعنه زدن به حکومت بنی امیه و لزوم احترام و اکرام اهل بیت (ع) است و هدف کاشفی از ضمیمه کردن آیات به گزارش های تاریخی، تفسیر، توضیح و تایید یا نقد و بررسی یک گزارش است.
کلید واژگان: قرآن, آیات, امام حسین(ع), مقتل کاشفی (روضه الشهدا) -
اثیرالدین اخسیکتی را از برجسته ترین شاعران قصیده سرای قرن ششم می دانند که با بهره گیری گسترده از معلومات خویش در شعر و اصرار بر دشوارگویی، دیریابی و ابهام، معنای ابیات را به اوج رسانید؛ تا جایی که در تذکره های شعری، برخی از ابیات قصاید او به عنوان نمونه هایی از شعر دشوار معرفی شده است. با توجه به جایگاه این شاعر در عرصه ادب فارسی، پژوهشگران معاصر به تصحیح دیوان وی اهتمام ویژه ای داشته اند؛ از همین رو، دیوان اشعارش سه بار در سده حاضر تصحیح شده است. تصحیح نخست را رکن الدین همایون فرخ در سال های 1337 1336 و در قالب 6537 بیت به جامعه ادبی عرضه کرد؛ تصحیح دوم را محمود براتی خوانساری در 1398 در دوازده هزار بیت انجام داد؛ و تصحیح سوم، رساله دکتری عباس ماهیار بود که در 1399 و چند سال پس از درگذشت ایشان منتشر شد. بررسی متن های مصحح و نسخه های خطی دیوان این شاعر نشان می دهد که کاستی هایی در کتابت نسخه ها و گزارش تصحیح ها راه یافته است؛ به گونه ای که می توان ادعا کرد تا رسیدن به متنی منقح از دیوان، فاصله ای باقی است. برای اثبات این ادعا، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بیت های دشوار قصیده ای از اثیرالدین براساس گزارش متن های مصحح، بررسی، با کتابت نسخه های دیرین مقایسه خواهد شد. بسیاری از نسخه هایی که در این پژوهش بدان ها استناد شده، همان هایی است که در اختیار مصححان هم بوده است؛ اما آن ها در به گزینی یا خوانش واژگان، ترکیبات و تعبیرات، دقت لازم را به کار نبسته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که از میان سه تصحیح انجام گرفته، تصحیح ماهیار بهتر از دو تصحیح دیگر است؛ چراکه ایشان شیوه تصحیح خود را التقاطی قرار داده است و دو مصحح دیگر بر مبنای نسخه اساس کار کرده اند. با توجه به نسخه های موجود از دیوان اثیرالدین، به نظر می رسد به کار بستن شیوه نسخه اساس در تصحیح آن نمی تواند کارایی لازم داشته باشد. برای تصحیح دیوان این شاعر، ضمن انس گرفتن با ذهن، زبان و دایره معلومات او، باید از سایر دانش های حوزه ادبی مانند لغت شناسی، سبک شناسی و نقد متون بهره گرفت.
کلید واژگان: تصحیح متون, اثیرالدین اخسیکتی, تصحیح های دیوان اثیرالدین, خوانش یک قصیده, نسخه های خطیWriting according to his extensive knowledge in poetry and insisting on the difficulty, complexity, and ambiguity, Athir al-Din culminated the meaning of verses. Athir al-Din, whose qaṣīdah (ode) verses have been introduced in some poetic memoirs as an instance of difficult verses of poetry, is considered one of the most prominent qaṣīdah (ode) poets of the sixth century. Owing to this poet’s position in the canon of Persian literature, contemporary scholars have paid special attention to textual criticism of his diwan; therefore, his poetry collection has textually been criticized triple in the present century. The first correction was made by Rokn al-Din Homayoun Farrokh between 1957 and 1958 in the form of 6537 verses; The second correction was made by Mahmoud Barati Khansari in 2019 in 12,000 verses. The third correction was the Ph.D. dissertation of Professor Abbas Mahyar, published in 2020 and a few years after his demise. Examination of the corrected texts and manuscripts of this poet's diwan shows that there are shortcomings in the writing of the manuscripts and the account of the criticisms so that it can be claimed there is a long way to go before reaching a revised text from the diwan. To prove this claim, in this research, by descriptive-analytical method, difficult verses of a poem by Athir al-Din will be examined based on the account of corrected texts, and their comparison with the writing of ancient manuscripts. Many of the versions cited in this study are the same as those that were available to the textual critics, but they did not use the necessary care in selecting or reading words, combinations, and interpretations. The research findings display that among the three corrections made, the correction of the late Mahyar is better than the other two since he has chosen an eclectic method of correction and the other two correctors have worked according to the base version. From a textual criticism perspective, according to the existing versions of Athir al-Din's Diwan, it seems that using the "base version" method in criticizing cannot have the necessary efficiency. Further, to criticize this poet's diwan textually, while grasping his mentality, language, and scope of knowledge, one should use other knowledge in the field of literature such as lexicography, stylistics, and criticism.
Keywords: Textual criticism, Athir al-Din Akhsikati, Corrections of Athir al-Din’s Diwan, Reading of n qaṣīdah (ode) -
تلاش صنعت گران موجب رشد و بالندگی صنف و صنعت می شود
-
حدیقه الحقیقه را می توان از متون دیرینه ی ادب فارسی به شمار آورد؛ به دلیل همین قدمت، واژگان، اصطلاحات و ترکیبات کهن و مهجوری در آن به کار رفته که برخی از آن ها حتی در فرهنگ های لغت هم ثبت نشده است. افزون بر این، به دلیل اشتباه کاتبان و مصححان، بدخوانی هایی در متن های کتابت شده یا مصحح راه یافته است که شکل کتابتی پاره ای از واژگان و ترکیبات آن را دگرگون کرده و آن ها را از اصالت خویش دور کرده است. ضرورت این پژوهش در آن است که واژگان و عبارت های به کاررفته در حدیقه، جزو میراث ارزشمند زبان و ادبیات فارسی محسوب می شود و پیش رفتن زبان و ادبیات، فاصله ی اهل زبان را با آن ها بیشتر خواهد کرد و ممکن است کشف صورت صحیح آن ها با دشواری بیشتری روبه رو گردد. شیوه ی انجام کار به صورت توصیفی تحلیلی و ابزار جمع آوری اطلاعات، منابع کتابخانه ای است که در آن، از دستاورد پژوهش های دیگر محققان این حوزه بهره برده شده است. عمده ترین دستاورد این پژوهش، پیشنهادهایی برای ضبط برخی واژگان و ترکیبات در این منظومه است که مشکل مفهومی پاره ای از ابیات را برطرف خواهد کرد.
کلید واژگان: سنایی غزنوی, حدیقه الحقیقه, واژگان و ترکیبات حدیقه الحقیقه, تصحیحBoostan Adab, Volume:13 Issue: 2, 2021, PP 121 -148Hadiqat al Haqiqa can be considered as one of the ancient texts of Persian literature; Due to this antiquity, ancient and obsolete words, terms, and combinations have been used in it that some of which have not even been recorded in dictionaries. In addition, due to the mistake of the correctors, misreadings have taken place in the written or corrected texts, which have changed the written form of some of the words and their combinations and removed them from their originality. The necessity of this research is that the words and phrases used in the Hadiqah are among the valuable heritage of Persian language and literature, and the advancement of language and literature will increase the distance between the natives and the works, and such advancement may make it more difficult to discover their correct form. The descriptive-analytical method is used in this research and data collection tools are library resources in which the achievements of other researchers in this field have been spotted and benefited. The main achievement of this research is suggestions for recording some words and compounds in this work that will solve the conceptual problem of some verses.
IntroductionThe history of Persian literature proves that Hadiqat al Haqiqa, immediately after it was written, was met with public acclaim; To the extent that its verses have found their way into the works of Sanai's contemporaries, such as Bahramshahi's Kelileh va Demneh. Researchers' re-approach to the works of Sanai led to three valid academic corrections of this work in the last century: 1. Correction of the late Modarres Razavi, based on the comprehensive script of Hadiqah; 2. Correction of Hosseini (Fakhrinameh), based on a concise script of Hadiqah; 3. Yahaghi and Zarqani's correction, with access to older versions, based on the comprehensive script. Nevertheless, we should not assume that there is no need to correct it; because the misreadings and misconceptions that have led to these corrections are so much that they cannot be easily ignored.
Material & MethodsThis research, using library resources, analytical and descriptive methods, has examined the recording of some words and compound words in Hadiqat al Haqiqa. Additionally, the author of the article has adapted some cases with manuscripts. The need to study ancient mystical works, as well as to review and critique the published works on this subject, necessitates further research. The importance of this research is the significant position of Sanai and Hadiqat al Haqiqa in the history of Persian literature, which has been influential in the formation of the mystical current in Persian poetry. Of course, the literary importance of Hadiqah should not be easily overlooked; because the words, combinations, and expressions used in it, due to their lack of use, need more research and recognition. Such is the necessity of this research to highlight similar words and combinations. The research process is such that first, the recorded form of the verse is mentioned in the existing corrections of the Hadiqah, and then, the author's proposed form for recording words and also expressing their meaning will be presented with evidence from Persian literature texts.
Discussion & ConclusionsIn this research, the correct form of the words and combinations of "mademouyan", "sayesh", "fasi", "chamsh", "takab and takin", "enaz", "tankar", "nikbad" and "nebisandeh" are discussed and finally, it has become clear that some of the inconsistencies in the corrections made from Hadith al-Haqiqah go back to its two different versions, which caused a difference of verses from the verse 3800 (in Khalil Inaljak's version) to 14,000 verses (in Hagia Sophia's version) and this is the reason that has made the explanation of the book very difficult for researchers. It should be noted that when verse or verses are not expressed in their place, the vertical axis of the work will be disrupted, and understanding the meaning of the verses will not be easy. On the other hand, some of the difficulties of Hadiqat al Haqiqa are the result of incorrect correction of verses or incorrect recording of words and compounds, which adds to its ambiguity. However, it should be noted that by approaching the poetic mentality of the poet as well as the language of his time, some of the shortcomings of writing and recording the words and compositions of the Hadiqah can be eliminated. In this study, it was found that the main reasons for misreading and incorrect recording of words and combinations in written or corrected Hadiqah texts include the following: 1. Obsoleteness of words (Sayesh); 2. Use of words and terms of other sciences (Fasi, Tankar); 3. Not reflecting the meaning of the word or composition in its context (enaz, nikbad); 4. Not paying attention to the use of words or combinations in texts close to the time of the poet (mademouyan); 5. Lack of attention to other forms of words (chamsh and nebisandeh).
Keywords: Sana'i Ghaznavi, Hadiqat al Haqiqa, words, combinations of Hadiqat al Haqiqa, Corrections of the Hadiqat al Haqiqa -
هدف
خدمات خانواده محور، مجموعه ای است از خدمات برای کودکان با نیازهای خاص و خانواده آن ها که در این خدمات، والدین به عنوان افرادی با بیشترین آگاهی نسبت به نیازهای کودکان خود در نظرگرفته می شوند. جوهره اصلی در این رویکرد، دخیل کردن خانواده در تصمیم گیری ها، همکاری و ارتباط دوجانبه خانوادهو درمانگر، احترام متقابل، حمایت عاطفی و اجتماعی از خانواده ها، سهیم کردن خانواده در اطلاعات بیمار، اختصاصی و منعطف بودن خدمات ارایه شده نسبت به مشکلات آن ها و تلاش در جهت توانمند کردن خانواده هاست. این خدمات به پایه ای مهم برای بسیاری از برنامه های مداخلات اولیه تبدیل شده اند و در خدمات توان بخشی نیز کاربرد ویژه ای دارند. یکی از پرسش نامه هایی که برای ارزیابی این خدمات مورد استفاده قرار می گیرد، پرسش نامه MPOC-20 است. این پرسش نامه دارای بیست سوال است که در پنج حیطه فعالیت و مشارکت خانواده، ارایه اطلاعات عمومی، ارایه اطلاعات خاص ، مراقبت جامع و هماهنگ برای خانواده و کودک، مراقبت حمایتی و احترام آمیز تقسیم بندی می شود. تا کنون این ابزار به زبان های مختلفی ترجمه شده و روایی و پایایی آن در رابطه با چندین بیماری مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به اهمیت روزافزون خدمات خانواده محور و نقش آن در تسریع روند درمان، خلا وجود ابزاری مناسب به منظور ارزیابی این خدمات در ایران احساس می شود. از این رو این مطالعه با هدف تعیین ویژگی های روان سنجی «پرسش نامه فرایند مراقبت» شامل روایی محتوایی، همسانی درونی و پایایی آزمون بازآزمون در کودکان ناتوان صفر تا 18 سال انجام شد.
روش بررسیتحقیق حاضر یک مطالعه روان سنجی است که درآن ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس فرایند مراقبت بررسی شده است. نمونه پژوهش شامل 340 کودک ناتوان (با میانگین و انحراف معیار سنی 6 سال و سه ماه،142 دختر و 198 پسر) با تشخیص های متفاوت در حیطه توان بخشی و به خصوص کاردرمانی بود که بر اساس نمونه گیری در دسترس و با حداکثر تنوع ممکن، در شهر تهران بررسی شدند. مادران نقش مهمی در پاسخ گویی به سوالات پرسش نامه داشتند. پرسش نامه بین والدین این کودکان توزیع شد. به منظور تعیین روایی محتوایی از چهارده نفر از متخصصین کاردرمانی نظرسنجی شد و نتیجه بوسیله روش لاوشه و سنجش نسبت و شاخص روایی محتوایی محاسبه شد. پایایی همسانی درونی با محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و آلفای کروبناخ و پایایی آزمون بازآزمون با استفاده از ضرایب ICC روی سی شرکت کننده با فاصله زمانی چهارده روز محاسبه شد.
یافته هانتایج به دست آمده از این مطالعه نشان دهنده قابل قبول بودن شاخص روایی محتوایی (CVI) و نسبت روایی محتوایی (CVR) برای همه آیتم ها بود که در نتیجه آن، هیچ آیتمی از پرسش نامه حذف نشد . ضریب همبستگی درونی نیز عدد 0/81 را نشان می داد (0/81=α) که نشان دهنده همبستگی بالا بین آیتم های پرسش نامه است. بیشترین میزان ضریب آلفای کرونباخ هم مربوط به حیطه ارایه اطلاعات عمومی در مورد کودک است (0/77=α) که در این قسمت مقدار p-value نیز برای همه حیطه ها در سطح 0/001 و معنی دار بود. درقسمت پایایی آزمون بازآزمون نمرات ضریب همبستگی درون رده ای همه حیطه ها بزرگ تر از 0/6 بود که حاکی از پایایی متوسط تا خوب پرسش نامه است. پایایی در حیطه مراقبت حمایتی از ضریب بالا و پایایی مطلوبی برخوردار بود و در بقیه حیطه ها، پایایی متوسط بود.
نتیجه گیریامروزه خدمات خانواده محور به منظور ارتقای سطح کیفی خدمات درمانی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است که به منظور بهبود ارایه این خدمات، ارزیابی و بررسی آن اجتناب ناپذیر به نظر می رسد که این مهم، نیازمند ابزاری در این راستاست. بررسی یافته های روایی و پایایی نشان داد که نسخه فارسی پرسش نامه MPOC-20 در کودکان ناتوان زیر 18 سال از روایی و محتوایی مناسبی برخوردار است و می توان از آن، جهت سنجش خدمات خانواده محور در درمان این کودکان و همچنین در مطالعات تحقیقاتی، به عنوان ابزار بالینی استفاده کرد.
کلید واژگان: پایایی, روایی, خدمات خانواده محور, پرسش نامه, MPOC-20ObjectiveFamily-centered services are collections for children with special needs and their families. These services consider families as expert about childrenchr('39')s needs. The essence of this approach is involvement of family in decision making, cooperation, and mutual communication (family and therapist), mutual respect, acceptance of family choice, family support, flexibility of service, and effort to empower families. These services have become a basic foundation of many early intervention programs and are especially useful in rehabilitation services. MPOC-20 is one of the questionnaires used to evaluate these services. This questionnaire consists 20 questions divided into 5 areas, the areas include the following: 1) enabling and partnership, 2) providing general information, 3) providing specific information about the child, 4) coordinated and comprehensive care for child and family, and 5) respectful and supportive care. This tool has been translated and validated in several countries and specifically in several diseases. In this study, the validity and reliability of this tool have been investigated.
Materials & MethodsThis study was a descriptive-analytical and in order to measure the validity and reliability of MPOC-20, content validity, correlation coefficient and reliability of the test-retest were done. To determine the content validity, 14 occupational therapists were asked and the result was calculated by measuring the content validity index and content validity Ratio. Then, an MPOC-20 questionnaire along with a form of demographic information and a consent form were given to 340 parents of children (children under 18 years and with different diagnosis) in clinics of Tehran. The articipants consisted of 142 girls patients (42%) and 198 boys (58%) randomly selected from public and private rehabilitation centers in different regions of Tehran. A large percentage of respondents were mothers (314 people were 92.4%). After 2 weeks, the questionnaire was again distributed among 30 of them, and the ICC coefficients were calculated. In order to determine the internal consistency, Cronbachchr('39')s alpha was calculated.
ResultsThe content validity index and content validity Ratio for all items were acceptable and no items were deleted. Cronbachchr('39')s alpha was 0.81 which indicates a high correlation between items in the questionnaire. The highest Cronbachchr('39')s alpha coefficient is related to the field of providing general information about the child (α=0.77). Also, in this section, the p-value was significant for all fields at the level of 0.001. In the reliability of the test-retest, the scores of the Intra-class correlation coefficient of all domains were higher than 0/6 which indicates a medium to good reliability of the questionnaire. Reliability in the field of supportive care had a high coefficient and good reliability. In other areas, the reliability was moderate.
ConclusionConsidering the importance of evaluation in improvement of family-centered services provision, a strong tool is needed and MPOC-20 is well known in this regard. The results of this study showed that the Persian version of "MPOC-20" questionnaire has a good validity and reliability in children under the age of 18, and it can be used to assess family-centered services in both research studies and as clinical tool.
Keywords: Validity, Reliability, Family-center service, MPOC-20, Questionnaire -
تذکره الاولیاء از مهمترین منابع عرفانی فارسی در شرح احوال و سخنان مشایخ صوفیه است. عطار نیشابوری این اثر را با توجه به آثار تالیف شده پیش از خود مانند طبقات الصوفیه، حلیه الاولیاء، رساله قشیریه و کشف المحجوب هجویری نگاشته است. رینولد الن نیکلسون در بین سالهای 1322 ق. (1905 م.) تا 1325 ق. (1907 م.) معتبرترین تصحیح انجام گرفته از این کتاب را انجام داده بود. پس از آن، شفیعیکدکنی در سال 1398 با انجام تصحیح دیگری از تذکره الاولیاء، گره مفهومی بسیاری از واژگان، ترکیبات و عبارات آن را گشود و مجال پژوهشهای بعدی را درباره این کتاب فراهم آورد. با وجود این، به نظر میرسد در متن ارایهشده، کاستیهایی راه یافته است که البته در مقایسه با متن کتاب و دشواریهای مفهومی آن، خطاهای آشکاری نیست. در این پژوهش، کوشش شده است با روش توصیفی تحلیلی، کاستیها و نابسامانیهای موجود در تصحیح تذکره الاولیاء در هفت قالب کلی «کاستیهای نسخه اساس»، «عدول از نسخه اساس»، «تصحیف»، «گزارش نادرست»، «بدخوانی»، «تعلیقات نارسا» و «سایر کاستیها» مشخص شود. برای بررسی دقیقتر، از منابع کتابخانه ای مانند نسخه های خطی بهکاررفته در تصحیح و گاهی نسخه های دیگر استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد کیفیت تصحیح در بخش اول تذکره الاولیاء، درخور مقایسه با بخش دوم نیست؛ البته اصلیترین عامل این دوگانگی، تحریر دوگانه کتاب و تفاوت کتابت آن در نسخه های خطی است که گاهی با خطاهای مصحح همراه شده و اشتباهاتی را به وجود آورده است.
کلید واژگان: عطار نیشابوری, تذکرهالاولیاء, تصحیح تذکرهالاولیاء, محمدرضا شفیعیکدکنیTazkerat al-Awliya is one of the most important Persian mystical sources in describing the states and sayings of the great Sufis, which Attar Neyshabouri wrote using the sources written before him such as Tabaqat al-Sufiyya, Haliya al-Awliya, Resaleye Qosheiriyyeh, and Kashf al-Mahjoub. The most authoritative correction of this book was made by Reynold Allen Nicholson between 1322 AH/ 1905 to 1325 AH/ 1907. After that, in 2019, Shafiei Kadkani made another correction of Tazkerat al-Awliya which untied the conceptual knot of many of its words, combinations, and expressions. It also provided an opportunity for further research on this book. Nevertheless, there are errors in the corrected text. In this research, the descriptive-analytical method was used to highlight the shortcomings and irregularities in the correction of Tazkerat al-Awliya which can be divided into 7 general formats: 1) shortcomings in the original version, 2) deviations from the original versions, 3) distortions, 4) incorrect reporting, 5) misreading, 6) incorrect comments, and 7) other shortcomings. Library resources such as the original manuscripts and other manuscripts have also been used. The results of the research showed that the quality of correction in the first part of Tazkerat al-Awliya is not comparable to the second part due to the visible duality. The main reason for the duality of the book is the difference in its manuscripts, which is sometimes accompanied by the corrector’s errors.
Keywords: Attar Neyshabouri, Tazkerat al-Awliya, Correction of Tazkerat al-Awliya, Mohammad Reza Shafiei Kadkani -
تذکره الاولیاء از مهم ترین متون عرفانی فارسی است که از زمان تالیف مورد توجه همگان قرار گرفته و از منظر ادبی هم جایگاه شامخی داشته است. در سده اخیر و حدود آن، دو تصحیح مهم از این اثر به همت نیکلسون در بین سال های 1905 تا 1907م و شفیعی کدکنی در سال 1398انجام گرفته است که از اهمیت این کتاب در حوزه های پژوهشی ادبیات معاصر حکایت دارد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام می گیرد، این دو تصحیح مهم از تذکره الاولیاء بررسی، و پیشنهادهایی برای ضبط درست برخی واژه ها و عبارت های آن ارایه خواهد شد. ضرورت پژوهش بایستگی پرداختن به عطار و آثار او در ادب فارسی و همچنین اهمیت نقد و بررسی تصحیح های انجام گرفته از آن هاست. وفادار نبودن به نسخه های اساس و به تبع آن، اسقاط و افزودن حروف و واژه ها برای به دست دادن مفهومی دلخواه از متن، کم دقتی کاتبان در کتابت نسخه ها و همچنین کم سوادی آن ها، کم توجهی به تطبیق بخش هایی از تذکره الاولیاء با سایر متون عرفانی، کم اعتنایی به اصلاحاتی که در نسخه های خطی به دست خود کاتب یا فرد دیگری انجام گرفته، در نظر نگرفتن نسخه بدل هایی که گاه در حاشیه نسخه ها دیده می شود، کم دقتی مصححان در ضبط شکل نگارشی کلمات و بی توجهی به مفهوم کلی عبارات، نزدیک بودن شکل کتابت برخی از حروف الفبای فارسی و نیز نوع کتابت آن ها به دست کاتبان، و درنهایت، گذر زمان و آسیب هایی که به نسخه های خطی وارد می شود، از مهم ترین مسایلی است که مشکلاتی را در ضبط و گزارش درست تذکره الاولیاء به وجود آورده است.
کلید واژگان: عطار نیشابوری, تذکره الاولیاء, تصحیح های تذکره الاولیاءMystical Literature, Volume:12 Issue: 22, 2021, PP 117 -137Mystical memoirs are among the most valuable treasures that contain pure essences of great Sufis’ lives. Among these works, Attar's Tazkirat al-Awliya holds a special place since it is one of the leading works written in Persian on the subject, and its author is considered one of the most prominent poets and writers of the sixth and seventh centuries (AH). Besides the mystical content of Tazkerit al-Awliya, the book’s prose form has attracted the attention of researchers. In the last century, two important corrections of the book have been carried out; the first of which was published by Reynold Allen Nicholson in 1332 (AH), and the next one by Mohammad Reza Shafiee-Kadkani, which was published in 1398 (AH) after forty years of efforts. Shafiee's correction of Tazkirat al-Awliya, due to the eminent position of the corrector in the field of contemporary mystical studies, laid the ground for further research. The method employed by Shafiee Kadkani is correction based on the base manuscript. In the correction of the first part, since no sole manuscript could be the basis of critical correction, five highly original and ancient manuscripts (Nafiz Pasha, Qastamuni, Kiliç Ali Pasha, Hazrat Khalid, and the Konya Museum) were used as "base manuscripts". In correcting the second part of the book, the manuscript “Ayasofya" has been considered as the base and Berlin 581 and Shahid Ali Pasha manuscripts as the variant manuscripts. The corrector acknowledges that in the correction, the criterion of "the most frequent" has been considered, and a manuscript has been used as the base manuscript, which is given "overlapping" priority; even if in some cases there is omitting or misreading by the scribe. Accordingly, there are defects in the manuscript considered as the base plus misreading and inaccurate reporting by the corrector which have intensified the shortcomings. One of the biggest problems in correcting Tazkirat al-Awliya is that there exist two separate writings; the first one was written by Attar describing the lives of 72 great figures of Sufism and mysticism. The ancient handwritten manuscripts of Tazkirat al-Awliya include the same 72 chapters. In the other written version, chapters have been added with the title “Remembering the late Sufi elders”, which contain the states and sayings of 25 mystics of the fourth and fifth centuries. Some scholars do not consider Attar as the author of the second version, and believe that this part was added to the memoir after the tenth century; others believe that Attar came to this conclusion after a while that there were other figures missing in the book. So, he wrote about their manners afterwards. This has led to the existence of different versions of Tazkirat al-Awliya with different inscriptions; which makes the correction incoherent. Deploying a descriptive-analytical method, the present library-based study aims to provide suggestions on how some certain words and phrases of this correction could be recorded. In view of that, Shafiee-Kadkani’s correction was compared with Nicholson's and other existing editions and the texts’ ambiguities were juxtaposed with old and authentic manuscripts of Tazkerat al-Awliya, which had been used in Shafiee-Kadkani’s correction. Then, suggestions with regard to recording of some words and phrases of Tazkirat al-Awliya and their meanings were offered via providing exemplary evidence from Persian literary texts. It seems that the following cases are among the most important issues that have caused problems in accurate recording and reporting of the text of Tazkirat al-Awliya: Lack of fidelity to the base manuscripts and, consequently, omitting and adding letters and words to convey the desired meaning of the text; Carelessness of the scribes in writing the manuscripts as well as their poor literacy; Inattention to adjusting parts of Tazkirat al-Awliya to other mystical texts; Lack of attention to the corrections made to the manuscripts by the scribe or someone else; Ignoring the variant manuscripts that could occasionally be found in the margins of the manuscripts; Editors' lack of accuracy and care in recording of the words’ spelling and the general meaning of phrases; Orthographic similarity of some Persian letters of alphabet as well as their form of writing by the scribes; Passage of time and the damages done to the manuscripts.
Keywords: Attar Neyshabouri, Tazkirat al-Awliya, correction of Tazkirat al-Awliya -
مقدمه و اهداف
مشکلات حسی در حیطه های گوناگون می تواند بر کارکرد افراد در انواع فعالیت های روزانه تاثیر بگذارد. یکی از این حیطه های فعالیت روزمره، کیفیت و کمیت خواب می باشد. پردازش حسی شاید اساسی ترین عنصر روانشناختی باشد که زیربنای چگونگی ادراک و واکنش افراد نسبت به محرک های محیطی را تشکیل می دهد. با توجه به این مسیله، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر اختلال پردازش حسی بر کیفیت خواب دانشجویان انجام شد.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی-توصیفی تجربی بود. مطالعه بر روی 184 دانشجوی توانبخشی دانشگاه های علوم پزشکی شهید بهشتی و ایران انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و نیم رخ پردازش حسی نوجوانان-بزرگسالان استفاده شد. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 18 انجام شد.
یافته هانتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 1/45٪ از دانشجویان مورد مطالعه کیفیت خواب نامطلوب داشتند و اکثر دانشجویان دارای اختلال پردازش حسی از نوع جستجوگری حسی بودند. داده های حاصل از پژوهش، رابطه معناداری بین سه متغیر ثبت پایین، حساسیت پذیری حسی و اجتناب گری حسی با کیفیت خواب نشان دادند (Pvalue های این سه متغیر به ترتیب 0/017، 0/003، 0/02).
نتیجه گیرییافته های پژوهش حاضر تاکید نمود که در دانشجویان دارای کیفیت خواب نامطلوب، اختلال پردازش حسی وجود دارد و کیفیت خواب کاهش می یابد. در پژوهش حاضر رابطه معناداری بین ثبت پایین، حساسیت پذیری حسی و اجتناب گری حسی با کیفیت خواب وجود داشت؛ لذا حمایت از دانشجویان از جهت توجه به رژیم های حسی مناسب و اتخاذ تدابیری در جهت رفع مشکلات حسی آنان و در نتیجه بهبود الگوی خوابشان ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: اختلال پردازش حسی, دانشجویان توانبخشی, کیفیت خوابBackground and AimSensory problems can affect the functioning of individuals in a variety of daily activities in different aspects. One of these aspects of daily activity is the quality and quantity of sleep. Sensory processing is perhaps the most basic psychological element that determines how individuals perceive and respond to environmental stimuli. Given this, the present study aimed to investigate the effect of sensory processing disorder on students' sleep quality.
Materials and MethodsThe current descriptive cross-sectional study was conducted on 184 students of the School of Rehabilitation at Shahid Beheshti and Iran Universities of Medical Sciences. Two Pittsburgh Sleep Quality Questionnaires and Adolescent-Adult Sensory profile were used for data collection. Data were analyzed using SPSS 18.
ResultsThe results of data analysis showed that 49.1% of the students had undesirable sleep quality and most of the students had sensory processing disorder of sensory seeking type. The results showed a significant relationship between sleep quality and the three variables of low registering, sensory sensitivity, and sensory avoidance (P-values: 0/017, 0/003, 0/02, respectively).
ConclusionThe findings of the present study emphasized that students with poor sleep quality had sensory processing disorder and their sleep quality reduced. Also, there was a significant relationship between low registering, sensory sensitivity, and sensory avoidance with sleep quality. Therefore, it seems necessary to support students in considering proper sensory diet and taking measures to resolve their sensory problems and thus improve their sleep patterns.
Keywords: Quality of Sleep, rehabilitation students, Sensory Processing Disorder -
غذاها ازجمله مقوله هایی هستند که در تاریخ ادب فارسی، از فرهنگ عامه به زبان ادبی راه یافته اند و افزون بر تالیف کتاب هایی مستقل در این خصوص یا سروده شدن اشعاری خاص درباره آن ها، در متون مختلف ادبی بدان ها اشاره شده است. قصیده «تتماجیه»، سروده شمس الدین احمد بن منوچهر شصت کله، از شعرای عراق و ندیمان دربار طغرل سلجوقی (590 573ق.)، از معدود اشعاری است که به طور ویژه، چگونگی طبخ هر غذا را توضیح می دهد؛ غذایی که بسامد کاربرد آن در شعر و نثر فارسی، بسیار بالاست و بدون احاطه به تمام جوانب آن، درک مفهوم برخی ابیات و عبارات متون فارسی دشوار خواهد بود. این پژوهش در پی آن است تا به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از امکانات کتابخانه ای، به بررسی چگونگی طبخ این غذا و مسایل مرتبط با آن ازطریق اطلاعات موجود در متون ادب فارسی بپردازد. عمده ترین دستاورد این پژوهش، افزون بر رفع ابهام از کلیت موضوع، به دست دادن مفهوم صحیح اصطلاحات و ترکیباتی است که بر اساس چگونگی طبخ یا تناول تتماج، به ادب فارسی راه یافته است و بعدها، در اثر گذر زمان و تغییرات به وجود آمده در این غذا، پی بردن به مفهوم آن ها، اهل ادب را با دشواری هایی مواجه کرده است.
کلید واژگان: فرهنگ عامه, غذاهای سنتی, تتماج, قصیده تتماجیهIn the history of Persian literature, foods are among the categories that have entered from popular culture into literary language; in addition to writing independent books on the subject or composing specific poems about them, they have been mentioned in various literary texts. "Ode on Totmajiyye" by Shamsoddin Ahmad Ibn Manouchehr Shast Kolah, an Iraqi poet and a courtier of the Toghrol Seljuk (573-590), is one of the few poems that specifically describes how to cook a meal, which has a very high frequency of use in Persian poetry and prose. However, without understanding all its aspects, it will be difficult to understand the meaning of some verses and phrases of the Persian texts. This research investigates Totmaj and its related issues in a descriptive-analytical way, using library-based and content-analysis methods of Persian literature texts. The main finding, besides clarifying the subject, is to obtain the correct meaning of terms and combinations that have found their way into the Persian literature based on how to cook or eat Totmaj. Moreover, due to the passage of time and the changes occurring in this food, it has become difficult for the literati to understand their meaning.
Keywords: Popular culture, traditional foods, Totmaj, Ode on Totmajiyye -
زمینه و هدف
با وجود پیشرفت های روز افزون بشر در مورد کنترل بیماری ها، هنوز هم لیشمانیوزها یکی از معضلات بهداشتی به شمار می آیند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر تاخیر در مراجعه موارد ثبت شده مبتلا به لیشمانیوز جلدی از سال 93-1388 در سیستان و بلوچستان انجام گرفت.
روش و مواداین مطالعه توصیفی تحلیلی با مشارکت 2410 نفر از بیماران مبتلا به لیشمانیوز جلدی شهرستان های تابعه دانشگاه های علوم پزشکی زاهدان و ایرانشهر طی سال های 93-1388 انجام گرفت. روش نمونه گیری سرشماری بوده و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه ای دوبخشی شامل متغیرهای دموگرافیک و اطلاعات بیماری صورت گرفت. محاسبات آماری جهت تعیین مهم ترین عوامل موثر بر تاخیر در مراجعه بیماران، توسط نرم افزار SPSS-20 و به روش رگرسیون لجستیک انجام شد.
یافته هامیانگین (انحراف معیار) سن بیماران (4/16) 3/19 سال و اندازه زخم ها (5/1) 7/2 سانتیمتر و تاخیر در مراجعه بیماران به مرکز درمانی (5/52) 7/59 روز بود. تعداد 1509 (6/62%) نفر از بیماران مرد و 2014 (6/83%) نفر از آنها ایرانی بودند. کودکان 730 (3/30%) مورد از بیماران را تشکیل می دادند. پاکستانی ها نسبت به ایرانی ها 70% (01/0>P)، عشایر نسبت به شهرنشینان 83% (02/0=P) و بیماران دارای سابقه ابتلای همزمان سایر اعضای خانواده نسبت به گروه مقابل 39% (02/0=P) احتمال کمتری برای تاخیر در مراجعه داشتند. بیماران ارجاعی توسط مراکز خصوصی به میزان 126% احتمال بیشتری نسبت به بیماران ارجاعی توسط مراکز درمانی دولتی برای تاخیر در مراجعه داشتند (02/0=P). افرادی که دارای زخم خشک بودند نسبت به افرادی که زخم مرطوب داشتند 124% احتمال بیشتری برای تاخیر در مراجعه داشتند (01/0>P).
نتیجه گیریمطالعه نشان داد که تاخیر در مراجعه مبتلایان به بیماری لیشمانیوز جلدی در شهرستان های استان سیستان و بلوچستان نسبتا زیاد بود و ملیت پاکستانی، محل سکونت عشایری، ارجاع از مراکز بهداشتی درمانی دولتی، سابقه ابتلای همزمان سایر اعضای خانواده و زخم به شکل مرطوب، عوامل موثر در کاهش مراجعه با تاخیر بیماران به مراکز درمان سالک شهرستان ها بودند.
کلید واژگان: لیشمانیوز جلدی, تاخیر در مراجعه, کانون های آلودگی, سیستان و بلوچستانBackground and ObjectiveIn despite of the advancements and achievements regarding the control of the diseases, Leishmaniosis is still known as one of the basic health concerns. The objective of this study was to determine the effective factors in the follow-up delay among registered cases infected with Cutaneous Leishmaniosis from 2009 to 2014 in Sistan and Baluchestan province, Iran.
Materials and MethodsParticipants of this analytic descriptive study included 2410 people infected with Cutaneous Leishmaniosis from cities covered by Zahedan and Iran-Shahr Medical Universities from 2009 to 2014. Census sampling method was conducted and data were collected through the two-part questionnaire which included demographic variables and disease information. SPSS software version 20 was used for statistical analysis in order to determine the most important effective factors in patients’ follow-up delay by implementing logistic regression.
ResultsThe mean (SD) patients’ age was 19.3 (16.4) years, the size of the wounds were identified as 2.7 (1.5) centimeter, and patients follow-up delay was 59.7 (52.5) days. As many as 1502 of patients (62.6%) were male, and 2014 (83.6%) were female. 730 patients (30.3%) were kids. Pakis compared with Iranians 70% (P<0.01), nomads compared with urban citizens 83% (P=0.02), and patients with the history of simultaneous infection of other family members compared with the opposite group 39% (P=0.02) had the less possibility of follow-up delay. Patients who were referred from the private centers had 126% higher possibility of follow-up delay than those referred by the state health centers (P=0.02). Patients with the dry wound compared with those with wet wound had higher rate of follow-up (P< 0.01).
ConclusionThe study showed that the delay in follow-up among patients infected by the Cutaneous Leishmaniosis in cities of Sistan and Baluchestan province was relatively high. The effective factors in decreasing the follow-up delays of the patients and treatment seeker included beشing Paki, nomads’ life place, referral from the state health centers, wet wound, and history of the simultaneous infection of the family members.
Keywords: Cutaneous Leishmaniosis, Follow-up delay, Pollution centers, Sistan, Baluchestan -
مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)، سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 44، بهار و تابستان 1399)، صص 17 -28
انجام گرفتن تصحیحی جدید از هر کتاب به شرط رعایت اسلوب ها و معیارهای علمی مسیر را برای پژوهش های بعدی هموارتر می کند. خوشبختانه در سال های اخیر، تصحیح استاد شفیعی کدکنی از تذکره الاولیای عطار این امکان را برای پژوهشگران فراهم کرد تا به افق های جدیدی از این کتاب دست یابند. آشنایی مصحح با اسلوب ها و معیارهای علمی فن تصحیح، توانمندی او در تاویل و تفسیر زبان بزرگان عرفان، انجام گرفتن تصحیح در بازه زمانی طولانی و نگارش تعلیقاتی ارزشمند ازجمله ویژگی هایی است که این تصحیح را معتبرترین کار انجام گرفته درباره تذکرهالاولیاء معرفی می کند. نویسنده این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی می کوشد درباره معنای چند واژه و تعبیر که شفیعی کدکنی در تعلیقات بدان ها پرداخته است، توضیحات بیشتری ارایه کنند. ضرورت پژوهش اهمیت پرداختن به واژگان و تعبیرات به کاررفته در آثار عطار نیشابوری است که نتیجه آن، آسان کردن فهم متن برای مخاطبان خواهد بود. در این مقاله، واژگانی مانند «سکیل» و «پاشش» و تعبیراتی مثل «صفراکردن»، «به سخن راست نهادن»، «راه کسی انجام گرفتن»، «بر یک خشت گشتن» و «سر ازسوی کسی افتادن» بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد مفاهیم سیال واژگان زبان فارسی، کم کاربرد بودن برخی کلمات و تعبیرات، عدول از شکل کتابتی واژگان در نسخه اساس و همچنین خوگرشدن مصحح با یک شکل یا یک مفهوم خاص از واژه یا تعبیر، از مهم ترین عواملی است که کاستی هایی در درک مفهوم واژگان و تعبیرات تذکره الاولیاء ایجاد کرده و موجب توضیحاتی نارسا درباره برخی عبارات شده است.
کلید واژگان: عطار نیشابوری, تذکره الاولیاء, واژگان و تعبیرات متون عرفانی, محمدرضا شفیعی کدکنیMaking a new correction of any book, provided that the methods and scientific criteria are observed, can pave the way for further research. Shafiee Kadkani’s correction of Attar’s Tazkerat al-Awliya has made it possible for researchers to reach new horizons of this book. The acquaintance of the corrector with scientific methods and criteria of correction techniques, his ability in interpreting the language of mysticism grandees, correction in a long period of time, and valuable commentary writing are features that have made this correction the most authoritative work done regarding Tazkerat al-Awliya. The present research seeks to provide further explanation for several words and interpretations explained in Shafiee Kadkani's commentary, using library resources and a descriptive-analytical method. The necessity of research is the need to address the words and interpretations used in Attar Neyshabouri’s works to facilitate the understanding of the text for readers. In this study, words such as ‘Sekil’ and ‘Pashesh’, and expressions such as ‘Safra Kardan’, ‘Be Sokhan Rast Nahadan’, ‘Rah- e Kasi Anjam Gereftan’, ‘Bar Yek Khesht Gashtan’, and ‘Sar Az Souy- e Kasi Oftadan’ are examined. The results suggest that the fluid meanings of Persian language vocabulary, less frequency of some words and expressions, deviation from the written form of words in the basic manuscript, and the corrector’s interest in using a particular form of a word or expression are among the most important factors that have caused difficulties in understanding the concept of words and phrases in Tazkerat al-Awliya, leding to inadequate explanations of some phrases.
Keywords: Attar Neyshabouri, Tazkerat al-Awliya, Correction of Tazkerat al-Awliya, Critique, Review of Tazkerat al-Awliya, Mohammad Reza Shafiee Kadkani -
هرگونه کتابت یا ضبط نادرست واژه و ترکیب از سوی کاتب و مصحح، می تواند به ابهام معنایی متن منجر شود و مخاطب را در درک مفهوم دچار مشکل کند. افزون بر این، نگاشتن شرح و تعلیقات بر این ضبط های نادرست، به پیچیده تر شدن مفهوم ابیات می انجامد. تاثیر این مسایل در تصحیح یک متن، هنگامی چند برابر می شود که متن مصحح، از متون کهن ادب فارسی بوده، واژگان کم کاربرد و گاه متروک و مهجور در آن به کار رفته باشد. مصداق این ادعا را می توان در حدیقه الحقیقه سنایی سراغ گرفت؛ متنی که به خودی خود دشوار است و کتابت ها و تصحیح های مختلف، بر دشواری آن افزوده اند تا جایی که مشاهده می شود در متن های مصحح، شکل ضبط شده برخی ابیات، مفهوم روشنی ارایه نمی دهد. این پژوهش در پی آن است تا با استفاده از نسخه های کهن حدیقه و به شیوه توصیفی تحلیلی، ضبط نادرست یا بدخوانی برخی ابیات این منظومه را برجسته سازد. مهم ترین دستاورد پژوهش، پیشنهادهایی برای ضبط درست یا خوانش صحیح برخی واژگان، ترکیبات و ابیات در حدیقه سنایی است که بر آن اساس، گره مفهومی ابیات مورد بحث، گشوده خواهد شد.
کلید واژگان: سنایی غزنوی, حدیقه الحقیقه, نسخه های خطی حدیقه الحقیقه, شروح و تصحیح های حدیقه الحقیقهLiterature History, Volume:13 Issue: 1, 2021, PP 127 -146Any misinterpretation of the word or combination by the scribe and "correction" can lead to semantic ambiguity of the text, and it makes it difficult for the audience to understand the meaning of the poem. In addition, writing descriptions and suspensions on these inaccurate recordings leads to a more sophisticated concept of verses. The effect of these issues on correcting a text is multiplied when the book is corrected from ancient Persian literature, and the use of inappropriate and sometimes derogatory words is used. This claim can be traced back to Sana'i's Hadiqat al-Haqiqa; text that is difficult in itself, and various books and corrections have added to its difficulty, as far as can be seen in the corrected texts, the recorded form of some verses does not provide a clear meaning. This study seeks to highlight the inaccurate recording of some of the verses of this poem by using ancient manuscripts in a descriptive-analytical manner. The most important achievement of the research is suggestions for correctly recording or correctly reading some of the words, combinations and verses in the Sana'i Hadiqat al-Haqiqa, whereby the conceptual node of the verses in question will be resolved.
Keywords: Sana'i Ghaznawi, Hadiqat al-Haqiqa, manuscripts of Hadiqat al-Haqiqa, commentaries, corrections to Hadiqat al-Haqiqa
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.