به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سیدکریم موسوی

  • تحلیلی پدیدارشناسانه از بهزیستی آموزشی معلمان: نقش سازنده و کاهنده عوامل اجتماعی
    سید کریم موسوی

    بهزیستی معلمان یکی از مسایل نوین در حوزه تربیت معلم است. پژوهش حاضر یک مطالعه پدیدار شناختی به منظور بررسی و تامل در دیدگاه ها و نظرات معلمان درباره بهزیستی و خود مراقبتی آموزشی می باشد. نمونه گیری از طریق روش گلوله برفی انجام گرفت و در نهایت، نه معلم شاغل در مقاطع مختلف تحصیلی در مدارس شهر چالوس در فرآیند پژوهش شرکت داده شدند. برای جمع آوری داده های کیفی این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل محتوای مضمونی و با استفاده از کدگذاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته های بدست آمده، در نهایت، سه مضمون کلی (نقش سازنده بهزیستی آموزشی، عناصر مهم بهزیستی آموزشی، و موانع بهزیستی آموزشی) را بدست داد. نتایج نشان داد که از نظر معلمان، بهزیستی آموزشی پدیده ای بااهمیت و تاثیرگذار است. بعلاوه، از نظر ایشان، همکاری دانش آموزان در کنار حمایت مدیران و همکاران مهم ترین عوامل دخیل در بهزیستی آموزشی معلمان شناخته می شوند. همچنین، استرس در محیط کار و فضای رقابتی ناسالم مهم ترین موانع تحقق آن معرفی شدند. یافته ها نمایان گر این مساله هستند که درک معلمان از بهزیستی آموزشی امری است که با عوامل اجتماعی، ارتباطی و فرهنگی درهم تنیده است. لذا، توجه سیاستگذاران و مدیران به این موضوع ضروری و حیاتی می باشد.

    کلید واژگان: بهزیستی آموزشی, معلمان, روابط اجتماعی, فضای مدرسه
    A Phenomenological Analysis of Teacher Educational Well-being: Constructive and Reducing Role of Social Factors
    Seyed Karim Mousavy

    The well-being of teachers is a novel issue in teacher education. The current study is a phenomenological research to examine and reflect on teachers' views and opinions about educational well-being. Through snowball sampling, nine working teachers in different levels of education in the schools of Chalous participated in the study. A semi-structured interview was used to collect the qualitative data. The data were analyzed through thematic content analysis by using coding. Finally, the obtained findings yielded three general themes (constructive role of educational well-being, important elements of educational well-being, and barriers to educational well-being). The results showed that according to teachers, educational well-being is an important and effective phenomenon. In addition, according to them, the cooperation of students, along with the support of principals and colleagues, are the most important factors involved in the educational well-being of teachers. Also, stress in the work environment and an unhealthy competitive atmosphere were deemed as the most important obstacles to its realization. The findings show that teachers’ understanding of educational well-being is intertwined with social, communicative and cultural factors. Therefore, the attention of policymakers and principals to this issue is essential and necessary.

    Keywords: Educational Well-Being, Teachers, Social Relationship, School Atmosphere
  • مهناز رحمتی*، علی احمدی، کیانوش حمیدیان، محمدحسین مرادی میرزایی، حسن پیرداده، سید کریم موسوی، علی عزیزی

    به منظور ارزیابی پتانسیل تولید محصولات علوفه ای یکساله در شرایط زارعین، تحقیق حاضر در قالب پروژه ارتقاء امنیت غذایی در پایگاه نوآوری شهرستان دلفان در استان لرستان به مدت سه سال زراعی (1396-97، 1398-99 و 1400-1399) انجام پذیرفت. در این تحقیق تیمار مورد بررسی شامل کشت خالص ماشک داسی کارپا رقم مراغه، گاودانه (رقم محلی)، ارقام نخود علوفه ای (مراز و پایونیر) و کشت مخلوط ماشک پانونیکا رقم گل سفید و ماشک ویلوسا رقم گلشن (50%:50%)، ماشک معمولی+ جو (75%:25%)، نخود علوفه ای مراز + جو (50%:50%)، نخود علوفه ای پایونیر + تریتیکاله (50%:50%)، ماشک معمولی+ تریتیکاله (50%:50%) در سه روش خاک ورزی مرسوم، کم خاک ورزی و بی خاک ورزی ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه محصولات مورد ارزیابی در سال اول اجرای آزمایش (با بارندگی 235 میلی متر در بهار) و کمترین عملکرد علوفه در سال سوم اجرای آزمایش (سالی پرتنش از نظر بارندگی و دما و با بارندگی بسیار اندک 7/5 میلی متر در بهار) بدست آمد. واکنش محصولات علوفه ای از نظر عملکرد علوفه خشک در روش های مختلف خاک ورزی در سال های اجرای آزمایش متفاوت بود؛ به طوری که در دو سال اول اجرای آزمایش، گاودانه و نخود علوفه ای مراز با عملکرد علوفه بالا در روش بی خاکورزی به ترتیب با میانگین عملکرد علوفه خشک 5448 و 5978 کیلوگرم در هکتار و زودرسی بهترین بودند. در شرایط تنش سال سوم اجرای آزمایش (1399-1400) از نظر بارندگی و دما، کشت مخلوط ماشک+جو، نخود علوفه ای مراز+جو، ماشک+تریتیکاله، نخود علوفه ای پایونیر+تریتیکاله به ترتیب به میزان عملکرد علوفه خشک 4279، 3721، 3608، 3350 کیلوگرم در هکتار از برتری نسبی از نظر تولید علوفه برخوردار بودند. علی رغم کاهش عملکرد علوفه برخی محصولات در روش بی خاک ورزی نسبت به خاک ورزی مرسوم در سال های اجرای آزمایش، کاشت محصولات علوفه ای در روش بی خاکورزی می تواند بعنوان گزینه مناسبی در راستای کاهش هزینه های ناشی از عملیات خاک ورزی و در نهایت افزایش درآمد خالص بهره بردار در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: خاکورزی, تریتیکاله, عملکرد علوفه خشک, ماشک
  • علیرضا مرادی*، سید کریم موسوی
    زمینه و هدف
    خودکشی دارای تاثیر و پیامدهای مخرب و خانمان سوز هم برای افراد خودکشی کننده، خانواده ها و در سطح گسترده تر برای جامعه است. پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی علل خودکشی نوجوانان و جوانان در استان خوزستان و ارایه راهبردهای پیشگیرانه بپردازد.
    روش
    این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت در زمره تحقیقات تحلیلی و روش تحقیق آن کیفی است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و مراجعه به اسناد و مدارک بوده و روش نمونه گیری هدفمند بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل نخبگان علمی و عملیاتی استان خوزستان بوده و حجم نمونه تعداد 10  نفر از نخبگان مذکور (به دلیل رسیدن به اشباع نظری) می باشد.
    یافته ها
    می توان بیان داشت علل خودکشی نوجوانان و جوانان در استان خوزستان از نگاه نمونه آماری عبارت است از:  عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، عوامل مذهبی، جسمانی و عوامل اقتصادی و مهم ترین پیشایندهای خودکشی عبارت است از نداشتن مهارت های ارتباطی، احساس نابرابری اجتماعی، ضعف بنیه اعتقادی و نداشتن ثبات اقتصادی و مهم ترین پسایندهای خودکشی نیز عبارت است از آسیب های اجتماعی و اختلالات روانی.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصله از تحقیق پیشنهاد می گردد مشاوره و راهنمایی جوانان و نوجوانان در خصوص آموزش مهارت های زندگی و ارتباط موثر و حساسیت های دوره نوجوانی و جوانی در اولویت قرار گیرد.
    کلید واژگان: کلید واژها : نوجوانان, جوانان, خودکشی, استان خوزستان, راهبردهای پیشگیرانه
  • بنت الهدی جعفری، عبدالرضا احمدی*، سید کریم موسوی

    گیاه عدس به دلیل ارتفاع نسبتا کم و رشد اولیه کند، در رقابت با علف های هرز آسیب پذیر است. اگرچه بیشترین تولید عدس در شرایط دیم است، اطلاعات کمی در مورد کنترل شیمیایی آنها منتشر شده است. آزمایش مزرعه ای برای تعیین اثربخشی هشت تیمار علف کش شامل اکسی فلورفن، ایزوکسافلوتل، فلومتسولام، متری بیوزین، پندیمتالین آریا، پندیمتالین پرول، ایمازتاپیر و مخلوط پندیمتالین+ایمازتاپیر در سه زمان (کاربرد بلافاصله پس از کاشت، کاربرد پیش رویشی و کاربرد پس رویشی زودهنگام) به منظور کنترل علف های هرز و رشد و عملکرد در عدس دیم به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار طی سال زراعی 97-1396 اجرا شد. گونه های علف هرز شایع و غالب مزرعه شامل گلرنگ وحشی (Carthamus oxyacantha M.Bieb)، شیرپنیر (Galium aparine L.)، جغجغک (Vaccaria grandiflora Jaub. & Spach.)، خلر (Lathyrus sativa L.) ، گوش فیلی (Conringia orientalis L.) ، ماشک (Vicia villosa Roth)، کنف وحشی (Hibiscus trionum L.)، پیچک صحرایی (Convolvulus arvensis L.) و گوش بره (Chrozophora tinctoria (L.) A.Juss)  بود. بر اساس نتایج آزمایش، میانگین تراکم علف های هرز برای تیمارهای پس رویشی و پیش رویشی علفکش ها به ترتیب 9/14 و 0/31 درصد کمتر از کاربرد بلافاصله پس از کاشت بود. میانگین تراکم علف های هرز برای کاربرد پس رویشی ایزوکسافلوتل و متری بیوزین در مقایسه با کاربرد بلافاصله پس از کاشت آنها به ترتیب 1/52 و 3/50 درصد کمتر بود. علف کش های متری بیوزین، ایزوکسافلوتل و اکسی فلورفن به ترتیب با 9/28، 2/27 و 4/14درصد گیاه سوزی، بیشترین آسیب را ایجاد کردند. نتایج نشان داد فلومتسولام به میزان 20 گرم در هکتار به عنوان علف کش اولیه پس از سبز شدن و کاربرد پس رویشی زودهنگام ایمازتاپیر با 350 میلی لیتر در هکتار نیز می توانند بدون هیچ گونه اثر مضر قابل توجهی استفاده شوند.

    کلید واژگان: ایزوکسافلوتل, ایمازتاپیر, فلومتسولام, متری بیوزین
    Bentolhoda Jafari, Abdolreza Ahmadi *, Seyed Karim Mousavi
    Introduction

    Rain-fed Lentil (Lens culinaris Medik.) is vulnerable to weed competition because of its tiny stature, slow establishment, and limited vegetative growth. Weed control is necessary for maximum seed yield and seed quality. Crop yield losses are primarily a result of competition with weeds for nutrients, moisture and space. Therefore, weed control at this period plays an important role to gain high roduction. Although the vast majority of lentil production is under rain-fed conditions, there is a little published information on weed control with herbicides in rain-fed lentils. Herbicides due to efficiency and expense savings play a  essential role in weed control. The purpose of this research was to determine the best time to application effective herbicides in weeds control for the maximum rain-fed Lentil production in Khorramabad.

    Materials and Methods

    The Lentil (Lens culinaris Medik.) field experiment was carried out as split plot based on complete randomized block design with three replications during 2017-2018 in Khorramabad (48.21°E, 33.29°N, 1170 m above sea level, 450 mm average yearly precipitation) Iran. The following herbicides were used: Oxyfluorfen (EC 24%) 1 Li ha-1, Isoxaflutole (SC 480) 200 Ml ha-1, Flumetsulam(WG 800) 20 g ha-1, Metribuzin (WP 70%) 500g ha-1, Pendimethalin Aria(EC33%) 4 li ha-1, Pendimethalin Prowl (CS45.5%) 4li ha-1, Imazethapyr (SL10%) 350 ml ha-1 and Pendimethalin prowl 2li ha-1plus Imazethapyr 350 ml ha-1. Herbicide applicatioin time at 3 levels; IAP application (Immediately after planting), PRE application and IBCE (eraly post herbicide application at fourth lentil node stage) was assigned to the main and sub plots respectively. The fields were in wheat cultivation in the year before the experiments. The soil at the test sites was a silty loam with a pH of 7.9 and organic matter of 1.11%. Lentil was sown at a density of 75 kg seed ha-1 by hand on December 21, 2017. Herbicides were sprayed with an electric knapsack sprayer MATABI (calibrated to deliver 300 L ha-1. In order to evaluate the effect of treatments on weeds density and biomass, at the beginning of lentil flowering, sampling was done from a surface of 0.3 m-2 area and weed density and weed biomass recorded. At lentil physiological maturity, the yield and yield components were measured by harvesting lentil plants from a 1-m2 area in each plot (Izadi & Maghsoudi, 1400). The data were subjected to the analysis of variance using SAS. Means were compared using Duncan's Multiple Range test at P=0.05 level of significance.  

    Results and Discussion

    The results indicated that the lowest weed density and weed biomass were associated with Flumetsulam and Prowl plus Imazethapyr. The average weed densities for the postemergence and preemergence treatments of the eight evaluated herbicides were 14.9% and 31.0% lower, respectively, compared to the herbicide application immediately after planting. The least herbicide injury effects on the Lentil crop were assigned to the Pendimethalin Aria, Pendimethalin Prowl, Prowl plus Imazethapyr, Imazethapyr and Flumetsulam. In the case of Oxyfluorfen herbicide, weed density for early postemergence application treatment was 84.1% lower than in PRE application. In the case of Isoxaflutole herbicide, the mean weed density for application immediately after planting was 79.3% lower than for early post-application. In the case of Flumetsulam herbicide, the mean of weed biomass for application immediately after planting was 73.3% and 66.6% less than preemergence and early post-application, respectively. With the exception of Flumetsulam herbicide, there was no significant difference between the different herbicide application times in terms of weed biomass. The highest average Lentil grain yield per unit area was observed when Flumetsulam herbicide was applied immediately after planting. On the other hand, the lowest average Lentil grain yield per unit area was recorded when Isoxaflutole herbicide was applied immediately after planting. No significant differences in Lentil grain yield per unit area were found between the different application times for the herbicides Metribuzin and Imazethapyr. Based on cluster analysis grouping of relative efficacy of control treatments, immediately after planting application or preemergence application of Flumetsulam and early postemergence application of Imazethapyr were better than the other herbicide treatments for Lentil weed control, whereas the lowest relative efficacy was related to preemergence application of Oxyfluorfen, immediately after planting application of Isoxaflutole and Metribuzin, and preemergence application of Pendimethalin Arya.

    Conclusion

    Based on the results of this research, the application of flumezolam immediately after planting (20 g ha-1) and imazatapir( 350 ml ha-1) as pre-emergence application have had more efficiency for weed control in lentil than other herbicide treatments, while the pre-emergent application of oxyfluorfen, the application immediately after planting of isoxaflotel and metribyozin have  had the effects of plant burning on lentil crops and the pendimethalin Aria herbicide is not recommended  in lentil farms because of to the lack of control of broadleaf weeds under normal conditions in lentil fields. In general, among the experimental treatments, in terms of the level of control efficiency and the level of safety for the lentil crop, the application of flumetsulam immediately after planting was the best herbicide treatment.

    Keywords: Flumetsulam, Imazethapyr, Isoxaflutole, Metribuzin
  • سید محسن سهرابی، سید کریم موسوی*

    نخود (Cicer arietinum L.) یکی از مهم ترین محصولات زراعی در سطح جهان است. نخود پس از لوبیا و نخود فرنگی مهم ترین لگوم دانه ای فصل سرد است. علف های هرز یکی از مهم ترین تهدید کنندگان تولید نخود در سرتاسر جهان هستند. به علت حساسیت نخود به علف کش ها، عمده ی مصرف علف کش ها به صورت پیش رویشی بوده و استفاده از علف کش های پس رویشی محدود است. بنابراین، ارقام بومی نخود متحمل به علف کش که انعطاف پذیری بالاتری برای استفاده علف کش های پس رویشی دارند، برای بهبود بازده این محصول مورد نیاز هستند. در این پژوهش، با استفاده از روش زیست سنجی بذر و واکنش PCR، مکانیسم های مقاومت ارقام نخود ایرانی نسبت به علف کش پرسوییت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه تنوع ژنوتیپی و فنوتیپی قابل توجهی را برای تحمل به علف کش پرسوییت بین ارقام مختلف نخود ایرانی نشان داد. نتایج بررسی مکانیسم مقاومت ژنتیکی نسبت به علف کش پرسوییت نشان داد که پروتیین های هدف این علف کش یعنی ALS1 و ALS2 در تمامی ارقام مورد بررسی با هم و با توالی های مرجع موجود در بانک ژن تفاوتی نداشته و این اثبات می کند که مقاومت موجود در ارقام مختلف گیاه نخود نسبت به علف کش پرسوییت در اثر مکانیسم مقاومت محل هدف ایجاد نشده و احتمالا از مکانیسم مقاومت غیرمحل هدف پیروی می کند. ارقام برتر (Bivanij، Aksou، Mansour، TDS-Maragheh90-400 و TDS-Maragheh90-358) حاصل از این پژوهش می توانند به کشاورزان توصیه شده و همچنین به عنوان والد در آزمایش های بهنژادی برای ایجاد ارقام نخود با مقاومت طبیعی به علف کش پیشنهاد شوند.

    کلید واژگان: ارقام مقاوم, پروتئین های هدف, علف کش های پس رویشی, علف های هرز, مقاومت محل هدف
    Seyyed Mohsen Sohrabi, Seyed Karim Mousavi*

    Chickpea (Cicer arietinum L.) is one of the most important crops in the world. After bean and pea, chickpea is the most important cold season legume. Weeds are one of the most important threats to chickpea production worldwide. Due to the sensitivity of chickpea to herbicides, the majority of herbicides are used pre-emergence and the use of post-emergence herbicides is limited, and therefore weeds cause a significant decrease in chickpea yield. Therefore, herbicide-tolerant chickpea cultivars that have a higher flexibility for post-emergence herbicide application are needed to improve the chickpea yield. In this study, using seed bioassay and PCR method, resistance mechanism of Iranian chickpea cultivars to Pursuit herbicide was investigated. The results showed a significant genotypic and phenotypic variation among Iranian chickpea cultivars for tolerance to the Pursuit herbicide. The results did not show a difference between the target genes of Pursuit herbicide, ALS1 and ALS2, in all investigated cultivars with that of the reference sequences in the GenBank. This proves that the resistance observed in different chickpea cultivars to the herbicide Pursuit is not associated with the target site resistance mechanism and probably follows a non-target resistance mechanism. The superior genotypes of this study (Bivanij, Aksou, Mansour, TDS-Maragheh90-400 and TDS-Maragheh90-358) can be recommended to farmers and also suggested as parents to produce natural herbicide resistant chickpea plants in breeding programs.

    Keywords: Resistant cultivars, Target proteins, Post-emergence herbicides, Weeds, Target site resistance
  • فرزاد احمدی، ایرج نصرتی*، سید کریم موسوی، پیمان ثابتی

    به منظور ارزیابی کارایی برخی علف کش ها جهت کنترل علف های هرز نخود دیم و بررسی اثر باقیمانده آن ها در زراعت گندم تناوبی، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال زراعی (98-1397 و 99-1398) در ایستگاه تحقیقاتی ماهیدشت مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان کرمانشاه اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل مصرف پیش کاشت علف کش سولفن ترازون (اسپارتان، پودر مرطوب شونده 50 درصد) به مقدار 100 و 200 گرم در هکتار، پیش رویشی سولفن ترازون (100 و 200 و 300 گرم در هکتار)، پیش رویشی پیروکساسولفون (ساکورا، پودر مرطوب شونده 85 درصد) به مقدار 100 گرم در هکتار، پیش رویشی فلومیوکسازین (شاتو، پودر مرطوب شونده 50 درصد) به مقدار 100 گرم در هکتار، پیش رویشی متری بیوزین (سنکور، پودر مرطوب شونده 70 درصد) به مقدار 200 گرم در هکتار، پیش رویشی سولفن ترازون (100 گرم در هکتار)+ متری بیوزین (200 گرم در هکتار)، پیش رویشی سولفن ترازون (100 گرم در هکتار)+ پیروکساسولفون (100 گرم در هکتار)، پیش رویشی سولفن ترازون (100 گرم در هکتار)+ فلومیوکسازین (100 میلی لیتر در هکتار) و وجین دستی بودند. نتایج نشان داد که تیمار مخلوط سولفن ترازون+پیروکساسولفون با 95 درصدکاهش زیست توده علف های هرز و 94 درصد کاهش تراکم کل علف های هرز در مرحله گلدهی نخود و تیمار مخلوط سولفن ترازون+ فلومیوکسازین با 93 درصد کاهش زیست توده علف های هرز و 82 درصد کاهش تراکم علف های هرز، بیشترین کاهش تراکم و زیست توده علف های هرز را داشتند. نتایج نشان داد که بیشترین افزایش عملکرد دانه نخود (به ترتیب 67 و 60 درصد) بعد از تیمار وجین دستی، مربوط به این دو تیمار بود. تیمار پیش رویشی سولفن ترازون 300 گرم در هکتار، کمترین اثر مثبت (10 درصد) را بر افزایش عملکرد دانه نخود داشت. نتایج مربوط به اثر بقایای علف کش ها بر محصول گندم در تناوب بعدی نشان داد که عملکرد دانه گندم در تیمار پیش کاشت سولفن ترازون200 گرم در هکتار، نسبت به شاهد (تیمار نشده) 32 درصد کاهش داشت. بقایای تیمار پیش رویشی سولفن ترازون 300 گرم در هکتار نیز بیشترین اثر منفی را بر ارتفاع بوته و عملکرد دانه گندم (به ترتیب 2/8 و 7/32 درصد کاهش) داشت. بر اساس نتایج این تحقیق می توان مصرف مخلوط علف کش های سولفون ترازون (اسپارتان)+ فلومیوکسازین (شاتو) و مخلوط سولفون ترازون (اسپارتان)+ پیروکساسولفون (ساکورا) را به دلیل کارایی بالای آنها در کنترل علف های هرز و بهبود عملکرد نخود و نیز اثرات منفی ناچیز بقایای آنها بر محصول گندم در تناوب بعدی پیشنهاد کرد.

    کلید واژگان: پیروکساسولفون, سولفن ترازون, علف کش, گندم نان, فلومیوکسازین و نخود دیم
    Farzad Ahmadi, Iraj Nosratti*, Syed Karim Mosavi, Payman Sabeti

    This study was conducted to evaluate the performance of different herbicides options for weed control in chickpea and their residual effect on bread wheat performance in crop rotation under rainfed conditions. The experimental design was randomized complete block with four replications conducted in Mahidasht Agricultural Research Center located in Kermanshah province, Iran during 2018-2019 and 2019-2020. The experimental treatments included: pre-plant sulfentrazone (Espartan 50% WP); 100 and 300 g.ha-1, pre-emergence sulfentrazone; 100 and 200 g.ha-1, pre-emergence pyroxasulfone (Sakura 85% WP); 100 g.ha-1, pre-emergence flumioxazine (Shato 50% WP); 100 g.ha-1, pre emergence metribuzine (Sencor 70% WP); 200 g.ha-1, pre-emergence of sulfentrazone (100 g.ha-1)+metribiozin (200 g.ha-1), pre-emergence of sulfentrazone (100 g.ha-1)+pyroxasulfone (100 g.ha-1), preemergence of sulfentrazone (100 g.ha-1)+flumioxazine (100 g.ha-1) and hand weeding. The results showed that application of sulfentrazone+pyroxasulfone at flowering stage of chickpea reduced 95% and 94% weed biomass and density, respectively and sulfentrazone+flumioxazin reduced 93% and 82% of weed biomass and density, were the most effective treatments. The highest increase in chickpea seed yield (67% and 60%, respectively) after hand weeding was achieved by these treatments. The pre-emergence treatment of sulfentrazone 300 g.ha-1 had the least positive effect (10%) on the increasing of chickpea seed yield. The results related to the effect of herbicide residues on the wheat yield in rotation showed that wheat grain yield as a result of applying preplant sulfentrazone (200 g.ha-1) was reduced by 32% compared to the control (untreated). The residues of pre-emergence sulfentrazone (300 g.ha-1) also had the most negative effect on both plant height and wheat grain yield  by 8.2% and 32.7% reduction, respectively. In conclusion, results of this experiment showed that, sulfonetrazone (Spartan)+flumioxazin (Shato) and sulfonetrazone (Spartan)+pyroxasulfone (Sakura) herbicides can be suggested for weed control in rainfed chickpea, because of their high efficiency in weed control and improving chickpea seed yield and minor negative residues effect on bread wheat performance in in crop rotation.

    Keywords: Bread wheat, Flumioxazin, Sulfentrazone, Pyroxasulfone, Rainfed chickpea
  • صادق مختاری، ولی مریدی، سید کریم موسوی
    زمینه و هدف

    افزایش جرم در حال تبدیل شدن به یکی از مهمترین معضلات اجتماعی است که نه تنها بر ایمنی عمومی بلکه بر سلامتی، آموزش ، رشد کودک و وضعیت اقتصادی - اجتماعی بزرگسالان تاثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف  تحلیل مکانی جرایم مواد مخدر در شهر اهواز انجام گرفته است.

    روش

    این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت شناسایی الگوی مکانی جرایم مواد مخدر در شهر اهواز داده های موقعیت مکانی جغرافیایی از اداره ها و سازمان های مربوطه جمع آوری شده است. در نهایت داده های توصیفی و مکانی به صورت لایه هایی در سامانه سیستم اطلاعات جغرافیایی ذخیره شد. در ادامه جهت شناسایی و درک الگوی مکانی جرایم مواد مخدر در سطح  شهر از مدل های آماری و گرافیک مبنا در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) بهره گرفته شد. 

    یافته ها:

     نتایج حاصل از آمار فضایی، کانون های جرایم مرتبط با مواد مخدر در شهر اهواز را نشان داده است.

    نتیجه گیری:

     بر اساس این نتایج، جرایم در شهرستان اهواز از الگوی خوشه ای پیروی می کند. حساس ترین منطقه در قسمت غرب رودخانه شامل کلانتری 21 (عین دو)، کلانتری 17 (کوی علوی) کلانتری 28 (ملاشیه) که جز مناطق حاشیه نشین شهر اهواز هستند، می باشند.

    کلید واژگان: تحلیل مکانی, مواد مخدر, شهر اهواز
    Sadegh Mokhtari, vali Moridi, Sayed Karim Mousavi
    Background and Purpose

    The increase in crime is becoming one of the most important social problems that affects not only public safety but also health, education, child development and the socio-economic status of adults. The present study was conducted with the aim of spatial analysis of drug crimes in Ahvaz city.

    Method

    This research is of applied type and its method is descriptive-analytical. In order to identify the spatial pattern of drug crimes in Ahvaz city, geographic location data has been collected from relevant departments and organizations. Finally, the descriptive and spatial data were stored as layers in the geographic information system. In order to identify and understand the spatial pattern of drug crimes in the city, statistical and graphic models were used in the geographic information system (GIS) environment.

    Findings

    The results of spatial statistics have shown the centers of drug-related crimes in Ahvaz city.

    Conclusion

    Based on these results, crimes in Ahvaz follow a cluster pattern. The most sensitive area in the western part of the river includes police station 21 (Ain Do), police station 17 (Koi Alavi) and police station 28 (Malashieh), which are among the marginal areas of Ahvaz city.

    Keywords: spatial analysis, drugs, Ahvaz city
  • سید کریم موسوی*

    تاثیر خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم و تاثیر تاریخ کاشت و راهکارهای مدیریتی در کشت نخود بر عملکرد نخود در سال بعد طی سال های زراعی 88- 1387 و 89-1388 در شهرستان خرم آباد لرستان مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل - اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. فاکتوریل وضعیت خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم در دو سطح (بدون خوشه چینی و خوشه چینی) در سال زراعی 88-1378و تاریخ کاشت نخود در فصل بعد در دو سطح (کاشت زودهنگام و کاشت دیرهنگام) در کرت های اصلی و سطوح فاکتور مدیریت علف هرز در کشت نخود در پنج سطح (کاربرد پیش رویشی متری بیوزین 7/0 کیلو گرم در هکتار از نشان تجاری سنکور 75 درصد، کاربرد پیش رویشی ایمازتاپیر 7/0 لیتر در هکتار از نشان تجاری پرسویت 10 درصد، کاربرد پس رویشی کلتودیم 1 لیتر در هکتار از نشان تجاری سلکت 12 درصد، شاهد عاری از علف هرز و شاهد بدون کنترل علف هرز) در کرت های فرعی آزمایش قرار گرفتند. خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم سال قبل به طور متوسط سبب افزایش 5/26 درصد عملکرد دانه نخود در واحد سطح شد. میانگین عملکرد دانه نخود در واحد سطح برای کاشت زودهنگام 9/49 درصد بیشتر از کاشت تاخیری بود. کاربرد علف کش ایمازتاپیر (پرسویت) به مقدار 7/0 لیتر در هکتار و متری بیوزین (سنکور) به مقدار 7/0 کیلوگرم در هکتار در شرایط اقلیمی مورد آزمایش (معتدل سرد) اثرات گیاه سوزی شدید پایداری روی گیاه زراعی نخود بر جای گذاشت. کاهش ارتفاع بوته، جارویی شدن برگ ها، تشدید شاخه زایی و تاخیر در فاز زایشی از جمله اثرات منفی علف کش ایمازتاپیر روی گیاه زراعی نخود بود. تداخل علف های هرز در کشت های زودهنگام و دیرهنگام نخود به ترتیب سبب کاهش معنی دار 8/17 درصد و 8/49 درصد عملکرد دانه نخود شد. بیشترین میانگین عملکرد دانه نخود (2309 کیلوگرم در هکتار) به تیمار وجین دستی علف های هرز در کاشت زودهنگام در شرایط خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم و کمترین میانگین عملکرد دانه (3/449 کیلوگرم در هکتار) به تیمار کاربرد علف کش ایمازتاپیر در کاشت دیرهنگام نخود در شرایط عدم خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم مربوط بود.

    کلید واژگان: تاریخ کاشت, خوشه کشی, مدیریت علف های هرز
    Seyed Karim Mousavi *
    Introduction

    Chickpea provides N benefit to cereals grown in crop rotation. In addition to the N benefit, chickpea provides a disease break for wheat grown in the crop rotation. Imazethapyr, applied preemergence at the rate of 0.053 kg ai/ha, reduced plant height, delayed plant maturity, and caused leaf chlorosis. Imazethapyr, applied at 0.053 kg/ha, significantly reduced plant height compared with the nontreated or hand-weeded checks. Visual injury symptoms observed with Imazethapyr treatment included chlorosis and delayed maturity of chickpea. There was an apparent rate effect with imazethapyr, when this herbicide was applied at 0.026 kg/ha with sulfentrazone, visual injury symptoms were significantly reduced. The risk of crop injury from the higher use rate of Imazethapyr is probably not commercially acceptable, whereas the injury from the lower use rate probably is acceptable. Pre-emergence application of low-rate of imazethapyr caused minor levels of injury to the plants, it had only minor effects on plant development and yield compared with sulfentrazone. Post-emergence applications of imazethapyr, imazamox and metribuzin, delayed flowering and maturity and reduced yield. Herbicide effects varied with chickpea cultivar. Most of the commonly used herbicides that are recommended for wheat fields weed control are not able to fully control the wild barley (Hordeum spontaneum C. Koch) weed. Hence, utilizing appropriate agronomic strategies for managing this weed is critical. The evaluation of the effect of Wild barley spike cut-off on the previous wheat field, and the effects of chickpea sowing date and weed control measurements in chickpea cultivation in the next year in crop rotation on chickpea yield are among the aims of this study. 

    Materials and Methods

    The effect of wild barley weed spike cut off in wheat crop and sowing date and management strategies in chickpea cultivation on chickpea yield in the following year was evaluated in Khorramabad, Lorestan, during 2008-2009 and 2009-2010. The experiment was factorial split plot based on completely randomized block design with three replications. The factorial of the wild barley weed spike cut off in wheat (in two levels: 1- No spike cut off, and 2- Spike cut off) and chickpea sowing date in the following season (in two levels: 1- early sowing and 2- late sowing) was assigned to main plots, and the weed management factor levels in chickpea cultivation at five levels: 1- Pre emergence application of Metribuzin (0.7 kg/ha from Sencor 75%), 2- Pre emergence application of Imazethapyr (0.7 L/ha from Pursuit 10%), 3- Post emergence application of Clethodim (1 L/ha from Select 12%), 4- Hand weeding, and 5- Weedy check was assigned to sub plots. 

    Results and Discussion

    Wild barley weed spike cut off in wheat in previous year increased the average grain yield of chickpea by 26.5%. Chickpea grain yield for early sowing was 49.9% higher than late sowing. Pre emergence application of Imazethapyr (0.7 L/ha) and Metribuzin (0.7 kg/ha) had a persistence phytotoxic effect on chickpea. Reducing plant height, leaf brushing, increase the number of branches and delay in reproductive phase, were the negative effects of Imazethapyr herbicide on chickpea. Weed interference in early and late chickpea sowing date significantly reduced 17.8% and 49.8% of chickpea grain yield, respectively. The highest grain yield of chickpea (2309 kg.ha-1) was observed in hand weeding treatment in early chickpea sowing under Wild barley Weed spike cut off in wheat crop conditions, and the lowest chickpea grain yield (449.3 kg.ha-1) was associated to Imazethapyr herbicide application in the late sowing chickpea with under Weed No spike cut off Wild barley in wheat crop in previous season.

    Conclusions

    The results of this study showed that with the spike cut off wild barley weed in the previous wheat cultivation and preventing current year weed seed rain, we can greatly reduce the population of this grass weed in chickpea cultivation in the following year and consequently reduce its interference effects on chickpea. Chickpea early sowing was also effective in increasing the chickpea yield due to the high efficiency of sowing equipment in controlling wild barley plants and decreasing the population of this weed and, also due to synchrony of crop growth stages with better environmental conditions. In the case of herbicides tested, the Clethodim is an appropriate graminicide for controlling the wild barley in chickpea cultivation, which, of course, achieving a good control requires application in the early stages of grass weeds, and the delay in spraying reduces the control efficiency of this herbicide.

    Keywords: Sowing date, Spike cut off, weed management
  • سید سجاد سهرابی، سید محسن سهرابی*، سید کریم موسوی، محسن محمدی

    زعفران (.LCrocus sativus) ارزشمندترین و گران ترین ادویه در سطح جهان است. کلاله های این گیاه منبع آپوکاروتنوییدهای با ارزشی مانند کروسین، پیکروکروسین و سافرانال هستند. مطالعات ترنسکریپتومی و بیانی ژن ها یکی از مهم ترین مراحل در بررسی تولید متابولیت های ثانویه در گیاهان هستند. یکی از پیش نیازهای مهم در این گونه مطالعات، شناسایی ژن های مرجع قابل اعتماد و پایدار به منظور نرمال سازی بیان سایر ژن ها است. در پژوهش حاضر، با استفاده از ترنسکریپتوم گیاه زعفران هشت ژن مرجع شناسایی و تعیین توالی شد، سپس میزان پایداری بیان آن ها با استفاده از روش های غیرپارامتریک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تکثیر و توالی یابی، جداسازی صحیح هشت ژن مرجع Actin، EF1، GAPDH، H3، MDH، TBP، UBC و UBQ را از گیاه زعفران نشان داد. بررسی میزان پایداری بیان ژن های مرجع نشان داد که ژن های MDH و UBQ به ترتیب بیشترین میزان پایداری را بین بافت های مختلف گیاه زعفران داشته و کمترین میزان پایداری مربوط به ژن TBP بود. در این پژوهش توالی هشت ژن مرجع در زعفران جداسازی و پایداری بیان آن ها برای اولین بار در بافت های مختلف این گیاه سنجیده شد. ژن های مرجع شناسایی شده در این پژوهش می توانند به عنوان ژن های پایدار برای نرمال سازی بیان ژن ها در مطالعات ترنسکریپتومی گیاه زعفران به کار برده شوند.

    کلید واژگان: آماره های غیرپارامتریک, پایداری بیان ژن, ترنسکریپتوم, زعفران, ژن های مرجع
    Seyed Sajad Sohrabi, Seyyed Mohsen Sohrabi*, Seyed Karim Mousavi, Mohsen Mohammadi

    Saffron (Crocus sativus L.) is the most valuable and expensive spice in the world. The stigmas of saffron are the source of valuable apocarotenoids such as crocin, picrocrocin and safranal. transcriptomic and expression studies of genes are important steps in investigating of secondary metabolites in plants. One of the important prerequisites for such studies is the existence of reliable and stable reference genes to normalize the expression of other genes. In the present study, eight reference genes were identified and isolated using transcriptome of saffron and their expression stability was evaluated by nonparametric statistics and methods. The results of amplification and sequencing showed accurate identification of eight reference genes Actin, EF1, GAPDH, H3, MDH, TBP, UBC and UBQ. The expression stability evaluation revealed that MDH and UBQ genes had the highest stability among different saffron tissues and TBP had the lowest stability among them. In this study, for first time, eight reference genes were isolated from saffron and their expression stability was evaluated. The reference genes identified in the present study can be used as stable genes to normalize gene expression in transcriptomic and expression studies of saffron plant.

    Keywords: Non-parametric statistics, Gene expression stability, Transcriptome, Saffron, Reference genes
  • سید کریم موسوی، قدسی احقر*، زهرا طالب
    هدف

    هدف از این پژوهش واکاوی و شناسایی ابعاد و مولفه های اخلاق حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با الگو گرفتن از مبانی قرآنی در استان تهران بود.

    مواد و روش ها

    روش انجام پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی مروری بر مبانی قرآنی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12، برای شناسایی ابعاد و مولفه ها استفاده شد. جامعه آماری در این پژوهش تمام خبرگان در حوزه اخلاق حرفه ای بودند که بعد از انجام مصاحبه 17 اشباع نظری صورت گرفت. روایی از طریق 4 خبره و توسط دو همکار و پایایی از فرمول کوپای (533/0) بدست آمد.

    یافته ها

    در نتیجه 5 بعد، 20 مولفه و 186 شاخص شناسایی شد. بعد آموزشی، سازمانی، فردی، رفتاری و اجتماعی- فرهنگی به عنوان ابعاد اصلی اخلاق حرفه ای شناسایی شد و همچنین در 3 راند اول دلفی 106شاخص با نظر 30 خبره حذف گردید و در نهایت در راند چهارم 80 شاخص با ضریب کندال 768/0 مورد تایید قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش نتایج نشان داد اخلاق حرفه ای دارای 5 بعد کلی 1- آموزش 2-سازمان 3- فردی 4- رفتاری 5- اجتماعی فرهنگی است.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, اعضای هیات علمی, تحلیل مضمون, مبانی قرآنی, دانشگاه آزاد اسلامی
    Seyed Karim Mousavi, Ghodsi Ahghar *, Zahra Taleb
    Purpose

    The purpose of this study was to investigate and identify the dimensions and components of professional ethics of faculty members of Islamic Azad University by modeling on Quranic principles in Tehran province.

    Materials and Methods

    The method of conducting research is mixed (qualitative-quantitative). In order to conduct this research, in addition to studying the review documents based on Quranic principles, the content analysis technique with MAXQDA12 software was used to identify the dimensions and components. The statistical population in this study were all experts in the field of professional ethics, which was conducted after an interview with 17 theoretical saturations. Validity was obtained through 4 experts and by two colleagues and reliability of the Copa formula (0.533).

    Findings

    As a result, 5 dimensions, 20 components and 186 indicators were identified. Educational, organizational, personal, behavioral and socio-cultural dimensions were identified as the main dimensions of professional ethics and also in the first 3 rounds of Delphi 106 indicators were removed with 30 experts and finally in the fourth round 80 indicators with a Kendall coefficient of 0.768 it placed.

    Conclusion

    Based on the research findings, the results showed that professional ethics has 5 general dimensions: 1- education 2- organization 3- individual 4- behavioral 5- socio-cultural.

    Keywords: Professional ethics, Faculty members, Content analysis, Quranic principles Islamic Azad University
  • سیدکریم موسوی*

    تاثیر خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم و تاریخ کاشت و راهکارهای مدیریتی در کشت نخود بر جمعیت این علف هرز در کشت نخود در سال بعد در شهرستان خرم آباد طی سال های زراعی 89- 1388 و 90-1389 مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم به طور متوسط سبب کاهش 71 درصد تراکم و زیست توده این علف هرز در کشت نخود در سال بعد شد. این موضوع گویای اهمیت ریزش بذر سال جاری علف هرز جودره در تکمیل بانک بذر خاک و رویش دانه رست در سال بعد است. با کاشت زودهنگام نخود در مقایسه با کاشت دیرهنگام، جمعیت علف هرز جودره به میزان 1/75 درصد کاهش یافت. این موضوع عمدتا به عدم کارایی عملیات کاشت با شش خیش در کنترل کامل بوته های جودره سبز شده در تیمار کاشت دیرهنگام مربوط بود. تیمار کاشت زودهنگام نخود همراه با خوشه چینی جودره در کشت گندم سال قبل، به طور کامل فاقد علف هرز جودره بود. بر این اساس ممانعت از ریزش بذر و تکمیل بانک بذر خاک در سال پیشین و صرف عملیات کاشت به موقع نخود سبب کنترل کامل علف هرز جودره شد. بدین ترتیب به نظر می رسد که عمده جمعیت رویش یافته این علف هرز به ریزش بذر در سال قبل وابسته است، به عبارتی سطح خفتگی بذر جودره اندک بوده و پویایی جمعیت آن عمدتا به بانک بذر بذر گذرا و نه بانک بذر پایا متکی است. این موضوع نویدبخش امکان مدیریت این علف هرز مشکل ساز و کاهش جمعیت آن به زیر حد آستانه خسارت اقتصادی از طریق مدیریت بانک بذر است.

    کلید واژگان: تناوب زراعی, جودره, گندم, مدیریت علف های هرز, نخود
    Seyed Karim Mousavi*
    Introduction

    Transient and persistence of weed seed banks impact on weed population dynamics. Therefore, any management tools with having a reducing role can affect weed population size. Reduction of weed seed rain using effective control tools can reduce weed density. The seed bank density is the main factor corresponding to seedling density. Decline of seed bank is critical to success in crop production, so that,   poor performance in weed control only for a season cause to rain weed seeds and to improve soil seed bank. Most of the commonly used herbicides recommended for controlling weeds in wheat fields are not efficiently able to control the wild barley (Hordeum spontaneum C. Koch). Hence, utilizing appropriate agronomic strategies to control this weed is critical. Evaluation the effect of wild barley spike cut-off in the previous wheat field, and the effects of chickpea planting date and chemical weed control in chickpea cultivation in rotation on wild barley weed population in chickpea cultivation are among the aims of this study.

    Materials and Methods

    The effect of wild barley spike cut-off in the previous wheat field, and sowing date and management strategies in chickpea on its population in chickpea for the following years was evaluated in Khorramabad, Lorestan, Iran during 2009-10 and 2010-11 growing seasons. The experiment was arranged in a factorial split plot in a completely randomized block design with three replications.  The wild barley spike cut-off in wheat (at two levels: No cut-off and with cut-off) and chickpea planting date in the next season (at two levels: early planting and late planting) were assigned into the main plots. Chickpea weed management treatments (at five levels: pre emergence application of metribuzin at 0.7 kg per hectare, pre emergence application of imazethapyr 0.7 litter per hectare, post emergence application of Clethodim 1 liter per hectare, weed free treatment, and weedy infest)was assigned into the sub plots.

    Results and Discussion

    Wild barley spike cut-off in previous wheat reduced 71% of the density and biomass of this weed in chickpea cultivation in the following years. This suggests the importance of recent year's wild barley seeding rain in the completion of the soil seed bank for the next season. Early planting of chickpea compared to late planting decreased the wild barley density by 75%. It was mainly related to the ineffectiveness of planting operations in full control of the large wild barley plants in the late planting treatment. Early planting of chickpea under wild barley weed spike cut-off in previous wheat crop condition, was completely free of wild barley. Accordingly, the prevention of wild barley seed rain and the completion of the soil seed bank in the previous year, along with the timely planting of chickpea led to full control of this weed. Triple interaction effects of experiment factors on wild barley biomass in chickpea was statistically significant. This suggests the difference of wild barley biomass response to weed management treatments in different planting date of chickpea in spike cut-off and without spike cut-off of wild barley in the previous wheat crop. In addition to manual weeding treatments in different conditions, all weed management practices, even uncontrolled weedy check, in early chickpea planting under spike cut-off of wild barley conditions in wheat cultivation in the previous year, did not emerged any wild barley seedling. This indicates the high efficiency of spike cut-off of wild barley in the previous year and the prevention of seeding and the timely planting of chickpeas in the management of this weed.

    Conclusion

    Thus, it seems that the major part of the growing population of this weed is dependent on previous year seed rain. In the other words, the wild barley population dynamics is largely dependent on the temporary transient seed bank instead of a persistent seed bank. This suggests the possibility of managing problematic wild barley and reducing its population below the economic damage threshold through prevention of seed rain and soil seed bank management.

    Keywords: Chickpea, Weed management, Wheat, Wild barley
  • عبدالرضا احمدی*، مژگان ویسی، منصور آقایی، سیدکریم موسوی

    به منظور بررسی کارآیی چند علف کش در تلفیق با کولتیواتورزنی بین ردیف ها جهت کنترل علف های هرز مزارع نخود، آزمایشی در سال زراعی94-1393 در استان کرمانشاه به صورت استریپ پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار به اجرا در آمد. عامل اصلی شامل عملیات کولتیواتور (کولتیواتورزنی و عدم کاربرد کولتیواتور) و عامل فرعی شامل کاربرد علف کش های پندی متالین، لینورون، پیریدیت، ایزوکسافلوتل، متری بیوزین و پاراکوآت به ترتیب به میزان های 82/0، 67/0، 5/1، 48/0، 42/0 و 05/0کیلوگرم ماده موثره در هکتار و شاهد دوبار وجین بودند. نتایج نشان داد که علف کش های پیریدیت و ایزوکسافلوتل به ترتیب با 78 و 75درصد، بیشترین و لینورون و پاراکوات به ترتیب با 29 و 34درصد، کمترین کنترل تراکم کل علف های هرز را داشتند. تیمارهای وجین + کولتیواتور، پیریدیت + کولتیواتور و پیریدیت، به ترتیب با 83/44، 46/44، 58/40درصد افزایش، بیشترین عملکرد دانه نخود را به خود اختصاص دادند. همچنین تیمارهای ایزوکسافلوتل + کولتیواتور و ایزوکسافلوتل به ترتیب 18/37 و 34درصد عملکرد دانه نخود را افزایش دادند. نتایج نشان داد افزودن کولتیواتور به تیمارهای کاربرد علف کش های پیریدیت و ایزوکسافلوتل، تاثیر معنی دار آماری از نظر کاهش علف های هرز و افزایش عملکرد نخود نداشت. مناسب ترین تیمار در جهت افزایش عملکرد دانه نخود، کاربرد علف کش پیریدیت به میزان 5/1کیلوگرم موثره در هکتار بود و کاربرد علف کش ایزوکسافلوتل از نظر عملکرد دانه، تعداد غلاف و وزن خشک بوته نخود اختلاف معنی دار آماری با علف کش پیریدیت داشت.

    کلید واژگان: علف کش, عملکرد دانه, غلاف, کنترل تلفیقی, کنترل مکانیکی
    Ahmadi * A_Veisi M_Aghaei Haji Abadi M_& Mousavi S.K
    Introduction

    Chickpea is important due to its grain high protein. Chickpea is weak to compete with weeds because of the retard growth at the early stages. Therefore, weed control at this time plays an important role to gain high production. Chickpea is being grown in both dry land and irrigated systems, and growers in both systems are finding weed control to be a major obstacle to profitable production. Weed control is essential for maximum seed yield and seed quality. Selection of the herbicide plus cultivator between rows can effectively control weeds. Herbicide due to efficiency and cost savings play a basic role in weed management. Application of Isoxaflutole controlled weeds in chickpea fields with very low phytotoxicity on chickpea. But the risk of crop injury from Isoxaflutole has been reported to be greatest in soils with low organic matter content and high pH. The only herbicide registered for chickpea in Iran, is pyridate in 1998.Considering the importance of agriculture chickpea in Kermanshah and high cost of hand weeding in the fields, this study was projected to achieve the most appropriate herbicides in combination with mechanical methods (row cultivator), in order to optimally control weeds and increase the yield of chickpea. The objective of this research was to identify efficacious chemical weed-control plus cultivation options for rainfed production of chickpea in Kermanshah.

    Materials & Methods

    The experiment was carried out as strip plot based on complete randomized block design with four replications during 2014-2015 in Kermanshah province. The main factor included inter-row cultivation and without inter-row cultivation and the sub factor consisted of applications of Linuron (pre planting), Isoxaflutole (post emergence), Metribuzin (pre emergence), Paraquat (post emergence), Pendimethalin (pre emergence), Pyridate (post emergence) at rates 0.67, 0.48, 0.42, 0.05, 0.82, 1.5 kg a.i./ha respectively and hand weeding. Chickpea (ILC482) were sown on March 3th placing 45 seeds m-2 in rows 0.6 m apart. All herbicides were sprayed with an Elegance 18 electric knapsack sprayer equipped with flooding nozzle and calibrated to deliver 300 L/ha of spray solution at a pressure of 2.5 bar. Herbicides were applied in one-half of each plot, and the other half kept as its control. The inter-row cultivation was applied on April 29th 2014.  Percent weed population and biomass reduction in all treatments was measured separately for each weed species by counting the number of weeds 30 days after treatment within two fixed 1m2 quadrates that were dropped in the treated and untreated halves of each plot. The data were subjected to the analysis of variance using SAS. Means were compared using Duncan's Multiple Range test at P=0.05 level of significance.

    Results & Discussion

    Results showed that cultivation between rows reduced population of Lambs quarters and Redroot Pigweed significantly. Linurin and Paraquat could not provide acceptable biomass and population reduction. But Pyridate, Isoxaflutole and Metribuzin could control satisfactorily weeds. None of herbicide treatments could reduce Field binweed populations satisfactorily, so that the highest population reduction was observed in Lambs quarters (100%) where sprayed with Metribuzin. Percent total weed density reduction by pyridate and Isoxaflutole was highest (78% and 57%). Metribuzin reduced total weed density by at least 71%. Hand weeding plus cultivation, Pyridate plus inter-row cultivation and pyridate, caused chickpea grain yield to increase by 44.83%, 44.46%, 40.58% respectively compared with weedy check. Isoxaflutole plus inter-row cultivation and Isoxaflutole caused chickpea grain yield to increase 37.18% and 34% respectively. The highest chickpea phytotoxicity (30%) was achieved where Linuron applied.

    Conclusion

    Overall results showed that pyridate at rate 1.5 kg a.i./ha is a suitable option for control of weeds and increasing the chickpea grain yield. The results also showed that inter-row cultivation had no significant effect on weed reduction and grain yield by pyridate and Isoxaflutole. In this study, isoxaflotle controlled a wide range of weeds. It is suggested that further studies be carried out on the use of this herbicide at different times of application (pre emergence and post emergence) and different amounts.

    Keywords: Grain yield, Herbicide, Integrated control, Mechanical control, Pod
  • سیدکریم موسوی

    تاثیر خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم و اثر راهکارهای مدیریتی در کشت نخود بر تولید سنبله این علف هرز، در تناوب زراعی گندم نخود گندم و در قالب آزمایش سه ساله ای در منطقه گریت شهرستان خرم آباد، طی سال های 1388 تا 1390 مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل اسپلیت و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. خوشه چینی علف هرز جودره در کشت گندم و زمان کاشت نخود در فصل، کرت های اصلی و سطوح مدیریت علف هرز در کشت نخود، کرت های فرعی آزمایش بودند. آزمایش دارای سه فاکتور شامل (الف) وضعیت ریزش بذر علف هرز جودره در کشت گندم در دو سطح بدون خوشه چینی و با خوشه چینی، (ب) زمان کاشت نخود در دو سطح کشت زودهنگام و کشت دیرهنگام و (ج) مدیریت علف هرز در کشت نخود در پنج سطح کاربرد پیش رویشی متری بیوزین، کاربرد پیش رویشی ایمازتاپیر، کاربرد پس رویشی کلتودیم، شاهد عاری از علف هرز و شاهد بدون کنترل علف هرز بود. در پاییز سال 1389، متناسب با تاریخ کاشت رایج منطقه، گندم در کرت های آزمایشی کاشته شد. تعداد سنبله علف هرز جودره در کشت گندم در بهار سال 1390 شمارش شد. میانگین تعداد سنبله علف هرز جودره در کشت گندم سال سوم بر اثر خوشه چینی آن در کشت گندم سال اول 9/71 درصد کاهش یافت. تاخیر در کاشت نخود، افزایش 7/68 درصد تعداد سنبله علف هرز جودره در کشت گندم سال بعد را در پی داشت. وجین دستی علف های هرز در کشت نخود در شرایط خوشه چینی و عدم خوشه چینی، به ترتیب سبب کاهش 6/94 درصد و 3/88 درصد تعداد سنبله علف هرز جودره در کشت گندم در سال سوم شد. به نظر می رسد که راهکار صحیح مدیریت علف هرز مشکل ساز جودره در کشت گندم را می بایست در اقدامات زراعی از جمله تناوب زراعی جستجو کرد.

    کلید واژگان: تناوب زراعی, جودره, گندم, مدیریت علف های هرز, نخود
    Seyed Karim Mousavi

    Wild barley (Hordeum spontaneumC. Koch) population dynamic in a wheat-chickpea-wheat rotation was investigated in a randomized complete block design by split-factorial arrangement with three replications in Great region of Khorramabad, Iran, 2009-2011. Wild barley picking to prevent current year seed rain in wheat and chickpea sowing time in the next season were main plots and weed management treatments in chickpea were sub-plots. In spring 2009, a Wheat field with relatively uniform wild barley infestation to was chosen. The experiment included three factors: (a) wild barley weed seed rain in wheat at two levels: 1- without seed rain, 2- seed rain; (b) chickpea sowing time at two levels: 1- early planting, 2- late planting; and (c) 5 levels of weed management in chickpea: 1- hand weeding, 2- post-emergence application of clethodim, 3- pre-emergence application of metribuzine, 4- pre-emergence application of imazethapyr, and 5- weedy check. In autumn 2010, wheat was planted in experimental plots. In the spring of 2011, wild barley spikes were counted in wheat. Prevention of wild barley seed rain in wheat 71% reduced density and biomass of this weed in the cultivation of chickpeas in the following year. Average wild barley spike numbers in wheat in third year of rotation was declined 71.9% due to no seed rain treatment in wheat in the first year of rotation. Delay in chickpea sowing time increased 68.7% wild barley spike numbers in wheat at the next year. Hand weeding in chickpea in no seed rain, and seed shedding of wild barley in wheat at initial year of the rotation, reduced 94.6% and 88.3% wild barley spike numbers in wheat in third year of rotation, respectively. It seems that the correct strategy for wild barley management in wheat crop could be find in agronomic strategies like crop rotation.

    Keywords: Chickpea, Crop Rotation, weed management, Wheat, wild barley old doi-10.22092, ijws.2019.120103
  • سیدکریم موسوی *، علی قنبری، رضا قربانی، محمدعلی باغستانی
    وضعیت خفتگی بذر و دوره پس رسی و الگوی رویش علف های هرز کشیده برگ گندم وحشی و جودره در شرایط دیم لرستان مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که پوشینه بذر (لما و پالئا) به صورت مانع جدی برای جوانه زنی عمل می کند. در مورد گندم وحشی، تا 130 روز پس از برداشت، برای بذور پوشینه دار صرف نظر از تیمار شرایط نگهداری اصلا جوانه زنی اتفاق نیفتاد. در مورد بذور جودره نیز وجود پوشینه بذر تا 140 روز پس از برداشت به صورت مانع جدی جوانه زنی عمل کرد. در مورد بذور پوشینه دار جودره تا دو ماه پس از برداشت اصلا جوانه زنی اتفاق نیفتاد، بعد از گذشت حدود سه ماه جوانه زنی کمتر از 10 درصد بود، در حالی که بعد از 140 روز میزان جوانه زنی برای بذور پوشینه دار نگهداری شده در معرض تابش آفتاب و نگهداری شده در اتاق به ترتیب به 87 و 37 درصد رسید. نتایج این پژوهش گویای وجود خفتگی فیزیولوژیکی علاوه بر خفتگی ناشی از اثرات پوسته بذر و ضرورت طی دوره پس رسی طی فصل تابستان برای بذور گندم وحشی و جودره در شرایط دیم است. در مورد هر دو علف هرز کشیده برگ گندم وحشی و جودره، سرعت رویش در کشت پاییزه به طور چشمگیری بیشتر از سرعت رویش در کشت های زمستانه و بهاره بود. در صورت فراهمی رطوبت کافی در خاک، فرصت زمانی مورد نیاز برای نیل به 50 درصد رویش قابل تحقق بذور علف های هرز کشیده برگ گندم وحشی و جودره در هر یک از فصول پاییز، زمستان و بهار به ترتیب 9، 18 و 3 روز به ترتیب معادل 138، 77 و 92 درجه روز تجمعی برآورد شد.
    کلید واژگان: پوسته بذر, جوانه زنی, خفتگی بذر, علف های هرز کشیده برگ
    Seyed Karim Mousavi *, Ali Ghanbari, Reza Ghorbani, Mohammad Ali Baghestani
    Introduction
    Emergence is one of the most important events in the life cycle of annual species, because of its role in survival of the plant. Weed emergence timing has an important effect on the competition outcome of weeds with crops. Knowledge of weed emergence in the field could help reduce the loss from weeds. Many studies aim to develop prediction models that can provide information to farmers about methods and timing for weed management. Prediction of weed emergence could enhance crop management, facilitating implementation of effective strategies by optimizing the timing of weed control; this is becoming relevant for farmers because of current pressure to reduce herbicides and adopting nonchemical weed control methods.
    Materials and Methods
    Seed dormancy state, after-ripening, and emergence pattern of wild wheat (Triticum boeoticum Boiss) and wild barley (Hordeum spontaneum C. Koch), the most important grass weeds were studied underLorestan dry conditions. Wild wheat and wild barley weed emergence pattern in three stages during the fall, winter and spring were studied by split plot arrangement in a randomized complete block design with four replications. Furthermore, wild wheat and wild barley seed emergence trends was investigated in 12 stages with intervals of about two weeks from late November to mid-May.
    Results and Discussion
    Results showed that the presence of seed coat (Lemma and palea) acted as a serious obstacle for germination in both weeds. Regardless of treatment conditions, seed germination of wild wheat did not happen in intact seeds, up to 130 days after harvest. For wild barley, seed coat was also a serious obstacle for germination up to 130 days after harvest. Intact seeds of wild barley, generally did not germinate until two months after harvest, on the other hand, after about three months germination was less than 10%, while the germination of the seeds after 140 days under both conditions, including exposure to sun and stored at room were promoted to 87 and 37%, respectively. Both wild wheat and wild barley weeds, emergence rate during autumn dramatically exceeds the emergence rate during winter and spring. Spike number of grasses were significantly affected by planting season. Underthe spring sowing, wild wheat and wild barley as well as wheat crop, generally did not produce grain. The number of spike per area for autumn sowing was significantly more than the winter sowing up to 64.6 percent. Based on the equations fitted to the emergence of wild wheat and wild barley intact seeds planted over 12 stages from late November to mid-May of the growing season of 2013-2014, the minimum emergence in both grass weeds were estimated 75% and 56 %, respectively. Average emergence of before winter, during winter and in the spring for the wild wheat was estimated to 90, 86 and 89 percent and for wild barley 62, 77 and 69 percent, respectively. With the onset of the cold season in the late of autumn, the emergence rate of this grass weeds were reduced, but subsequently, with elimination of cold condition in late of winter emergence rate became more prominent, until deal with high temperatures in late spring that emergence declined. Considering the temperature changes during the growing season indicates that the correlation of emergence rate with the fluctuations in temperature. Emergence rate of wild wheat grass weed in autumn and spring seasons were 2.8 and 3.5 times more than the emergence rate in spring season, respectively. In the case of wild barley, grass weed emergence rate in autumn and spring seasons were 1.3 and 2.1 times more than that of winter. After four months of harvesting wild wheat seeds, the germination of seeds exposed to sunlight and stored under room temperature, on average, was 8.4 times more than the germination ability of seeds stored in the freezing condition. Germination rate of wild barley weed seeds exposed to sunlight and stored at room conditions during after-ripening period rose sharply. The germination rate for seeds placed in the sun and stored at room conditions, were 56 and 61 times more than seeds stored in freezing condition, respectively, after about five months of harvesting seeds.
    Conclusions
    The results of this study suggest that physiological dormancy, physical dormancy (seed coat), and after-ripening during the summer season play an important role as an obstacle in germination of both wild wheat and wild barley in rain-fed conditions. In case of soil moisture availability, the required time window to achieve 50% of achievable germination of wild wheat and wild barley in autumn, winter and spring seasons were estimated 9, 18 and 3 days, respectively.
    Keywords: Germination, Grass weeds, Seed coat, Seed dormancy
  • سیدکریم موسوی، علی قنبری، رضا قربانی، محمدعلی باغستانی
    به منظور تعیین کانون های آلودگی علف های هرز باریک برگ گندم وحشی و جودره در سطح مزارع گندم دیم استان لرستان شاخصی با عنوان شاخص شدت حضور علف هرز تعریف شد. شاخص شدت حضور گویای سهم هر مزرعه از کل آلودگی موجود در ناحیه مورد نظر است. ارتفاع بهینه حضور برای گندم وحشی 1856 متر و برای جودره 1703 متر از سطح دریا برآورد شد. دامنه ارتفاعی مشاهده علف هرز جودره در سطح مزارع گندم دیم استان لرستان 3/81 درصد بیشتر از دامنه ارتفاعی مشاهده علف هرز گندم وحشی بود. این موضوع گویای احتمال تهاجم بیشتر علف هرز جودره در گستره ارتفاعی وسیع تری است. مناطق شمال شرق خرم آباد، شرق الیگودرز، نواحی مرکزی سلسله و شرق با داشتن مزارع آلوده با شاخص شدت حضور بیشتر از 3/0 درصد به عنوان مهمترین کانون های آلودگی علف هرز گندم وحشی در سطح استان لرستان شناسایی شدند. در بین شهرستان های آلوده به علف هرز گندم وحشی بیشترین میانگین شاخص اهمیت نسبی (44 درصد) به شهرستان دلفان تعلق داشت، که این موضوع گویای اهمیت بیشتر آلودگی علف هرز گندم وحشی در مقایسه با سایر علف های هرز باریک برگ در این شهرستان است. میانگین اهمیت نسبی علف هرز گندم وحشی برای شهرستان الیگودرز 6/34 درصد، سلسله 2/34 درصد و خرم آباد 6/20 درصد بود. میانگین شاخص شدت حضور علف هرز جودره برای شهرستان خرم آباد 45/0 درصد، دورود 44/0 درصد، کوهدشت 34/0 درصد و سلسله 28/0 درصد بود. مزارع گندم دیم واقع در نیمه شمالی شهرستان خرم آباد، نواحی شرقی شهرستان کوهدشت، نواحی مرکزی شهرستان سلسه و نواحی شرقی دورود به عنوان کانون های اصلی آلودگی علف هرز جودره در استان لرستان شناسایی شدند. بالاترین سطح میانگین شاخص اهمیت نسبی علف هرز جودره (7/50) به شهرستان کوهدشت مربوط بود، که گویای اهمیت بیشتر علف هرز جودره در مقایسه با سایر علف های هرز باریک برگ در این شهرستان است.
    کلید واژگان: پراکنش علف هرز, کانون آلودگی, علف های هرز باریک برگ
    Seyed Karim Mousavi, Ali Ghanbari, Reza Ghorbani, Mohhamad Ali Baghestani
    Introduction
    Distribution characteristics of weed species are key variables for weed management. Abundance and frequency show the number of individuals of a population in a given area. Distribution is a measure of the geographical domain of weeds. Identification of environmentally suitable areas for invasive of weed species is a great opportunity for management of weed invasion.
    Materials And Methods
    In order to specify the infection hotspots of wild wheat (Triticum boeoticum Boiss) and wild barley (Hordeum spontaneum K.Koch) weeds in rainfed wheat fields of Lorestan province, Iran, an indicator of the presence severity was defined. Presence Severity Index (PSI) indicates the portion of each field of the total contamination for a weed species in a given area. Data on grass weed species occurrence in rainfed wheat were collected in spring 2014 and 2015 from the 397 rainfed wheat fields throughout Lorestan province. Equations were fitted by Sigmaplot 12.3 and the ArcMap 10.1 software was used to drawing geographic weed maps. In drawing geographic weed maps, data grouped according to Jencks natural classification algorithm with minimal variance within groups and maximize variance between classes.
    Results And Discussion
    The optimum altitude for the presence of wild wheat and wild barley were estimated 1856 and 1703 m above sea level, respectively. The average altitude of wild wheat-infested wheat fields was significantly higher than the average altitude of wheat fields contaminated with wild barley. The range of altitude for the wild wheat presence in the wheat fields was form 1564 to 2169 m with an average of 1839 m above sea level. The range fo the wild barley presence in the wheat fields was from 885 to1982 m with an average of 1587 m above sea level. However, the range of altitude of all sampled wheat fields was form 697 to 2239 m above sea level. Generally wild wheat was not observed in all wheat fields of Poldokhtar, Kuhdasht and Doreh Chegeni. Among the 397 studied rainfed wheat fields in Lorestan, the highest level of presence severity index of wild wheat belonged to a wheat field in Vazlh village in the east of Khorramabad. The average wild wheat spike density of infected wheat fields was 42.1 spikes per square meter. Among the wild wheat-infected wheat fields, the highest spike density were belonged to the wheat fields in Khorramabad, Aligoudarz and Delfan, with a density of 54.7, 51.4 and 45.1 spikes per square meter, respectively. The north-east areas of Khorramabad and the east of Aligudarz and Delfan, with infested fields by presence severity index of more than 3%, were identified as the most important spots of this grass weed infestation in Lorestan province. Among the wild wheat-contaminated areas, the highest relative importance mean (44%) belonged to the Delfan, which showed the higher importance of wild wheat infestation compared to the other grass weeds in this area. The relative importance mean for wild wheat in Aligudarz, Selseleh, and Khorramabad were 34.6%, 34.2% and 20.6%, respectively. Wild barley was not found at all visited wheat fields in Azna and Aligoudarz. Based on the presence severity index, the contamination of wild barley in the wheat fields of Poldokhtar, Borujerd, Delfan and Doreh Chegeni also was not significant (the average of presence severity index of less than 1.0%). The highest level of presence severity index for wild barley (6.1) was observed for a wheat field in the Chaghalvandy area of Khorramabad. The average spike density of wild barley in wheat fields of Lorestan was 42 spikes per square meter. If we consider the average of 11 seeds per spike for wild barley, weed seed rain on the infected wheat fields of this province was estimated to 404 seeds per square meter. The presence severity index of wild barley for Khorramabad, Dorood, Kuhdasht, and Selseleh were 0.45%, 0.44%, 0.34%, and 0.28%, respectively. The highest level of wild barley relative importance index (50.7%) was belonged to Kuhdasht, which show the higher importance of wild barley compared to other grass weeds in this area. Wheat fields located in the northern of Khorramabad, the eastern areas of Kuhdasht, the central area of the Selseleh and Chegeni and the northeast areas of Delfan were identified as the main spots of wild barley infestation in the Lorestan province.
    Conclusions
    The Presence altitude domain for wild barley in rainfed wheat fields of Lorestan was 81.3% more than wild wheat that demonstrate the more possibility of wild barley invasion in a broader altitude scope.
    Keywords: Grass weeds, Infestation hotspots, Weed distribution
  • سیدکریم موسوی *، علی قنبری، رضا قربانی، محمد علی باغستانی میبدی
    تعیین دماهای آستانه جوانه زنی و رویش با انجام آزمایش در دامنه دمایی صفر تا 40 درجه سانتی گراد، تبیین پاسخ جوانه زنی و رویش به نوسان دمایی و ارزیابی اثرات یخبندان کوتاه مدت و بلندمدت بر توانایی جوانه زنی بذور علف های هرز باریک برگ گندم وحشی و جودره جمع آوری شده از سطح مزارع گندم دیم در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس معادلات دو قسمتی برازش داده شده دمای پایه، دمای بهینه و بیشینه دمای جوانه زنی بذور پوشینه دار گندم وحشی به ترتیب برابر 79/0، 24 و 28 درجه سانتی گراد و برای بذور پوشینک دار جودره به ترتیب برابر 82/0، 6/30 و 36 درجه سانتی گراد برآورد شد. میانگین رویش بذور گندم وحشی پوشینه دار کاشته شده در خاک برای شش رژیم نوسان دمایی شب و روز برابر 3/71 درصد بود. میانگین جوانه زنی بذور فاقد پوشینه و پوشینه دار گندم وحشی در داخل پتری دیش برای شش رژیم نوسان دمایی به ترتیب 5/70 و 9/17 درصد بود. در مورد بذور پوشینه دار گندم وحشی برای رژیم های دمایی 1/10، 10/30 و 15/35 اصلا جوانه زنی اتفاق نیفتاد و حداکثر سطح جوانه زنی برآوردی (79 درصد) برای رژیم دمایی 10/15 درجه سانتی گراد محقق شد. در این شرایط میانگین جوانه زنی رژیم های دمایی 5/20 و 10/25 برابر 14 درصد بود. پایین بودن میانگین جوانه زنی بذور پوشینه دار گندم وحشی در آزمایش جوانه زنی داخل پتری دیش در مقایسه با میانگین جوانه زنی بذور فاقد پوشینه و میانگین رویش بذور کاشته شده در داخل خاک گویای نقش بازدارنده مواد موجود در پوشینه بذر است که در شرایط خاک به دلیل خاصیت جذب کنندگی آن تجمع مواد بازدارنده در محیط پیرامونی بذر حادث نمی شود.
    کلید واژگان: خفتگی بذر, دماهای آستانه, سرمادهی, نوسان دما
    Ali Ghanbari, Reza Ghorbani, Mohammad Baghestani, Seyed Karim Mousavi *
    A series of laboratory tests were conducted on wild wheat and wild barely, collected from dryland wheat farms of Lorestan province to determine the effect of temperature on their germination and emergence. Treatments included tempereatures raging 0-40 °C. According to the two segments equations fitted to the trend of seed germination, different constant temperatures, base temperature, optimum temperature and maximum temperature for germination of wild wheat intact seed with seed coat (lemma and palea), were estimated at 0.79, 24 and 28 °C respectively, as for wild barley were estimated at 0.82, 30.6 and 36 °C respectively. Average emergence of wild wheat intact seeds planted in the soil at six fluctuating temperatures of day/night regimes was 71.3%. A average of wild wheat dehusked and intact seeds germination in Petri dish experiments for six fluctuating temperatures of day/night regimes, were 70.5 and 17.9 percent respectively. In the case of wild wheat, intact seeds for day/night regimes of 10/1, 30/10 and 35/15 °C seed germination did not happen, and maximum seed germination (79%) was achieved for the 15/10 °C temperature regime. Under these conditions, wild wheat intact seed germination mean of 20/5 and 25/10 °C temperature regimes were 14 percent. The lower mean germination of wild wheat intact seeds with lemma and palea in the testing germination in Petri dishes compared with the mean of dehusked seed germination without lemma and palea, and the emergence mean of intact seeds planted in the soil suggest existence of probable inhibitor substances in the seed coat, that under soil conditions are leached from the surrounding environment of the seed.
    Keywords: Chilling, seed dormancy, temperature fluctuation, temperature threshold
  • عبدالرضا احمدی *، سیدکریم موسوی
    این مطالعه به منظور شناسایی ترکیب فلور علف های هرز در 24 مزرعه نخود شهرستان خرم آباد، در سال زراعی 92-1391 انجام شد. با مطالعه فلور این مناطق، 69 گونه علف هرز متعلق به 20 تیره گیاهی شناسایی گردید. نتایج نشان داد که دولپه ای ها(59 گونه) نسبت به تک لپه ای ها(10 گونه) در مزارع نخود غالبیت داشتند. حداکثر تراکم علف های هرز به شیرپنیر (Gallium tricornutum) (27/10 بوته در مترمربع)، جغجغک(Vaccaria grandiflora) (3/4) و ماشک گل خوشه ای(Vicia villosa) (4/3 بوته در مترمربع) تعلق داشت. بالاترین سطح فراوانی علف های هرز مزارع نخود عبارت بودند از شیرپنیر (با فراوانی 8/93درصد)، جغجغک و علف هرز دانه مرغ (Cerastium dichotomum) (با فراوانی 75 درصد)، گلرنگ وحشی (Carthamus oxyacantha) و گل گندم (Centaurea spp.) (با فراوانی 56 و 4/59 درصد) و گونه علف هرز گوش خرگوشی (Conringia orientalis)، ماشک گل خوشه ای و خردل وحشی (Sinapis arvensis) با فراوانی بیش از 50 درصد بودند. از مجموع 30 گونه دارای فراوانی بالای 10 درصد، فقط چهار گونه دو ساله یا چند ساله بودند، به عبارتی3/83 درصد گونه های دارای فراوانی بالای 10 درصد یک ساله بودند. از کل علف های هرز شناسایی شده نیز(64 گونه 75/92%) دارای مسیر فتوسنتزی C3، و (5 گونه، 25/7%) دارای مسیر فتوسنتزی C4 بود.
    کلید واژگان: نخود, فلور, فراوانی, علف هرز, پراکنش
    A. Ahmadi *, K. Mosavi
    This study was conducted to find out the weed floristic composition of 24 chickpea farms in Khorramabad during 2012. Based on a floristic study, 70 weed species belonging to 20 families were identified. The results showed that dicots were predominant in the chickpea farms. Maximum of weed densities were recorded for Gallium tricornutum (10.27 plants.m-2), Vaccaria grandiflora (4.3) and Vicia villosa (3.4) plants.m-2respectively. Maximum frequency of different weed species was recorded as G. tricornutum (93.8%), V. garndiflora, and C. dichotomum with frequency of 75%, and 59.4% respectively were the two others prevalent species. Carthamus oxyacantha, and Centaurea spp. With frequency of 56%, and Conringia orientalis, Vicia villosa, and Sinapis arvensis by frequency of more than 50% were the others prevalent weed species. Plant families of caryophyllaceae, compositae, and brassicacea any with two species, and rubiacea, and fabaceae families any with one species included the 8 species with frequency more than 50%. Among 30 species with frequency more than 10% only 4 species were biennial or perennial, that is 83.3% of weed species that had frequency more than 10% was annual. Of the total weed is detected (64 spacies , 75/92 % ) were C3, and (5 species , 25/7 %) had C4 photosynthetic pathway.
    Keywords: chickpea, Flora, Frequency, Weed, Disturbance
  • سیدکریم موسوی، علی قنبری، رضا قربانی، محمدعلی باغستانی
    در این تحقیق با استفاده از شاخص شدت حضور علف های هرز، مناطق اصلی آلوده به علف هرز جودره (Hordeum spontaneum K.Koch) در استان لرستان شامل شهرستان های خرم آباد (مناطق ایمان آباد و ریمله)، دورود، کوهدشت و الشتر سلسله به عنوان اقلیم مطلوب برای حضور این گونه علف هرز انتخاب شدند و با استفاده از برنامه کلیمکس1 تشابه اقلیمی مناطق مختلف جهان با ناحیه مورد نظر به عنوان معیاری از قابلیت تهاجم پذیری آن مناطق در شرایط موجود و تحت سناریوهای تغییر اقلیم ارزیابی شد. تجزیه خوشه اینشان داد استان های کرمانشاه، البرز، همدان، کردستان، مرکزی، قزوین و چهارمحال و بختیاری با شاخص مشابهت اقلیمی بیشتر از 81/0 مستعدترین اقلیم را برای استقرار علف هرز جودره در شرایط دیم داشتند. در صورت تغییر اقلیم، شرایط آب و هوایی استان های زنجان، همدان، اردبیل، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، کردستان، چهارمحال وبختیاری و مرکزی برای استقرار این علف هرز در مقایسه با اقلیم جاری مساعدتر و شرایط سایر استان ها نامساعدتر می شود. در شرایط تغییر اقلیم، شرایط آب و هوایی استان لرستان به میزان 5/8 درصد برای استقرار علف هرز جودره نامساعد خواهد شد. اسلام آباد غرب، بروجرد، ایوان، تویسرکان، کنگاور، جوانرود، کرمانشاه، کامیاران، اردل، سیلاخور، سرارود، سنندج، شمیران تهران، روانسر، رومشکان، نهاوند، ایلام، فارسان، تازه آباد، نورآباد دلفان، مهاباد، ازنا، سنقر، هرسین، سیسخت، خرم آباد، سپیدان، زرقان، معلم کلایه، سرابله، بوکان، قزوین، شاهین دز، بانه، بیله سوار، شازند، تخت جمشید، اراک، خمین، هشتگرد، سقز، اشنویه، سامان، خنداب، شیراز، شهرکرد و ملایر با داشتن شاخص مشابهت اقلیمی بیشتر از 9/0 آسیب پذیرترین شهرها در برابر تهاجم علف هرز جودره بودند. در شرایط موجود، کشورهای اسپانیا، ایالات متحده آمریکا، الجزایر، یونان، سوریه، ترکیه، ایتالیا، استرالیا، ازبکستان، تونس، پاکستان، عراق، مراکش، شیلی، افغانستان، بلغارستان، مقدونیه، پرتغال، آرژانتین، ترکمنستان، لیبی، رومانی، اردن، آفریقای جنوبی، فرانسه، ارمنستان، اکراین، فلسطین اشغالی و چین حداقل یک منطقه با مشابهت اقلیمی بیشتر از 8/0 با ناحیه آلوده به علف هرز جودره در استان لرستان داشتند. بر اساس سناریوی تغییر اقلیم انگلستان برای سال 2080 میلادی، شرایط اقلیمی کشورهای کره شمالی، سوئیس، کره جنوبی، مجارستان، اتریش، بوسنی و هرزگوین، مغولستان، لوکزامبورگ، جمهوری چک، آلمان، کانادا، لهستان، رومانی، یوگسلاوی، جورجیای جنوبی، بلژیک، روسیه، بلغارستان، هلند، اوکراین، سوئد، قزاقستان، فنلاند، بلاروس، انگلستان، نروژ، فرانسه، دانمارک و ایرلند برای تهاجم علف هرز جودره در مقایسه با شرایط آب وهوایی موجود به میزان 30-10 درصد افزایش می یابد. براساس این تحقیق در شرایط اقلیمی موجود و در صورت تغییر اقلیم قاره اروپا بهترین اقلیم برای تهاجم علف هرز جودره و قاره آمریکای جنوبی در شرایط جاری و قاره آفریقا در صورت تغییر اقلیم نامساعدترین قاره برای تهاجم این علف هرز بودند.
    کلید واژگان: پراکنش علف هرز, شاخص مشابهت اقلیمی, شدت حضور, لرستان, مدل اقلیمی کلیمکس
    Seyed Karim Mousavi, Ali Ghanbari, Reza Ghorbani, Mohhamad Ali Baghestani
    IntroductionInvasive species present a major threat to biodiversity, which may be boosted due to the climate change effects, particularly if desired weather conditions allow weed to spread to new areas. Identification of areas climatically suitable to weed establishment can offer great opportunities for stopping or decelerating invasion process. Bioclimatic and species distribution models that relate geographic data of a species to environmental variables have become an important modeling tool in invasion ecology. Although the predicted area by climex as suitable environmental for a species does not mean that, it can necessarily establish there, it does suggest a beneficial knowledge about detecting areas with invasion potential.
    Taking advantage of climate match index to predict the potential invasion of wild barley grass weed in Iran and other world regions under current climate and different climate change scenarios are the objectives of current research .Identifying suitable environmental areas for invasive species provides an opportunity to prevent or slow down the invasion process
    Materials and methodsBased on the presence intensity index of weeds, the climate of infestation hotspots in the Lorestan province, including Khorramabad (Aymanabad and Rimmelleh region), Dorud, Kuhdasht and Aleshtar, were defined as the favorable climate for wild barley. Wild barley-infected foci climate in Lorestan province was considered as a desirable climate for this weed. Climatic similarity of different regions of the world with the intended zone was evaluated as a criterion of invasion susceptibility of those regions in the current conditions and under climate change scenarios by using Climex model.
    Results and DiscussionResults showed that Kermanshah, Tehran, Hamedan, Kurdistan, Markazi, Qazvin and Chaharmahal and Bakhtiari with composite match Index greater than 0.81 in compare to infected area in Lorestan, were the most prone province of Iran for wild barley weed establishment. under climate change scenarios, Zanjan, Hamedan, Ardebil, West Azarbaijan, East Azarbaijan, Kurdistan, Chharmhal and bakhtyary, and Markazi climate conditions will be more favorable in comparison with the current situation for establishment of wild barley weed, and the climate conditions in other provinces will be less favorable. Under climate change scenarios condition, the climate conditions of Lorestan will be 8.5% unfavorable to establish wild barley. Islamabad gharb, Borujerd, Ivan, Tuyserkan, Kangavar, peers, Kermanshah, Kamyaran, Ardal, Silakhor, Sararood, Sanandaj, Shamiran Tehran, Rawansar, Rvmshkan, Skinheads, Ilam, Farsan, Tazehabad, Nourabad Delfan, Mahabad, Azna, Songhor, Harsin, Sisakht, Khorramabad, Sepidan, Zarghan, Moalem Kalayeh, Sarableh, Bukan, Qazvin, Shahin Dez, Bane, Bilasuvar, Shazand, Takhte jamshid, Arak, Khomeini, Hashtgerd, Saghez, Oshnavieh, Saman, Khondab, Shiraz, Shahr kord, and Malayer with a composite match index of greater than 0.9 were considered the most vulnerable regions against the wild barley invasion. In the current climate situation, Spain, United States of America, Algeria, Greece, Syria, Turkey, Italy, Australia, Uzbekistan, Tunisia, Pakistan, Iraq, Morocco, Chile, Afghanistan, Bulgaria, Macedonia, Portugal, Argentina, Turkmenistan, Libya, Romania, Jordan, South Africa, France, Armenia, Ukraine, Palestine and China have at least one region with composite match index greater than 0.8 for wild barley weed infested region in Lorestan province. Climate conditions of North Korea, Switzerland, South Korea, Hungary, Austria, Bosnia and Herzegovina, Mongolia, Luxembourg, Czech Republic, Germany, Canada, Poland, Romania, Yugoslavia, South Georgia, Belgium, Russia, Bulgaria, Netherlands, Ukraine, Sweden, Kazakhstan, Finland, Belarus, England, Norway, France, Denmark and Ireland become 10-30% more vulnerable to wild barley invasion, according to the UK scenario for the year 2080, climate change in compared with current weather condition.
    ConclusionsEurope was the most talented continent for invasion of wild barley, and South America and the Africa continents in the current and future climates respectively had the minimum risk for establishment of wild barley.
    Keywords: Climex Model, Composite Match Index, Weed Distribution
  • سیدکریم موسوی، مسعود کارگر*، علی مهرداد، علی خورگامی
    به منظور بررسی اثر آرایش کاشت و مقدار کود سولفات مس بر برخی از ویژگی های دو رقم نخود آرمان و هاشم، پژوهشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در شرایط دیم در شهرستان خرم آباد در سال زراعی 86-1385 انجام شد. فاکتورهای آزمایش شامل (1) کود سولفات مس در چهار سطح (0، 15، 20 و 25 کیلوگرم در هکتار)، (2) آرایش کاشت در چهار سطح (فواصل ردیف20، 30، 40 و 50 سانتی متر با تراکم کاشت ثابت 50 بوته در مترمربع) و (3) رقم نخود در دو سطح (آرمان و هاشم) بود. حداکثر زیست توده برای ارقام آرمان و هاشم به ترتیب برابر 304 و 2/341 گرم در مترمربع بود. براساس معادلات سیگموییدی برازش داده شده بسته به سطح کود سولفات مس حداکثر زیست توده نخود در واحد سطح در دامنه از 7/301 تا 4/348 گرم در متر مربع متغیر بود. حداکثر زیست توده بر مبنای معادلات سیگمویید برای آرایش کاشت 10 ×20 سانتی متر به ترتیب 32 ،31 و 58 درصد بیشتر از آرایش کاشت های 7/6 ×30، 5×40 و 4×50 سانتی متر بود. با مبنای نتایج این پژوهش، رقم آرمان با آرایش کاشت 10×20 سانتی متر برای کاشت در اواخر زمستان در شرایط آب و هوایی شهرستان خرم آباد و مناطق مشابه قابل توصیه است.
    کلید واژگان: حبوبات, کود سولفات مس, شرایط دیم
    S. Mousavi, M. Kargar*, A. Mehrdad, A. Khorgami
    The effects of planting pattern and amount of copper sulfate fertilizer on production of two varieties of chickpea was studied as randomized complete block design with three replications in in dry farming conditions Khorramabad during 2006-2007. The experimental factors involved (1) Amount of copper sulfate fertilizer in four levels (control, without fertilizer and application of copper sulfate fertilizer to amounting of 15, 20 and 25 Kg/ha), (2) Planting Pattern in four levels (distances of rows 20, 30, 40 and 50 centimeters with constant crop density of 50 plants/m2) and (3) variety of chickpea in two levels (Arman and Hashem). Maximum biomass for Arman and Hashem cultivars was 304 and 341.2 grams per square meter respectively. Base on sigmoid equation, highest levels chickpea biomass per unit area for copper sulfate different levels varied from 301.7 to 348.4 grams per square meter. The average of biomass production for 20×10 cm planting pattern was 46, 49 and 72 Percent more than 30×6.7, 40×5 and 50×4 cm cropping patterns respectively. According to results of this research, Arman variety with 20×10 cm planting pattern for sowing in the end of winter in Khorramabad climate and the similar regions is recommended. Appling of copper Sulfate fertilizer in amount to 15-20 Kg/ha is necessarily recommended.
    Keywords: Copper sulfate fertilizer, Pulses, Rainfed condition
  • سیدکریم موسوی *، علی قنبری، رضا قربانی، محمدعلی باغستانی
    به منظور بررسی تاثیر سطح فراهمی آب بر رویش دو علف هرز گندم وحشی یونانی و جودره در مقایسه با گندم زراعی آزمایشی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در ایستگاه تحقیقاتی باغ ملی فلاحت مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی لرستان در سال زراعی1392 اجرا شد. میزان فراهمی آب در 8 سطح (5/2، 5، 5/7، 10، 5/12، 15، 5/17 و 20 میلی متر) به کرت های اصلی و انواع بذر گونه های گیاهی در پنج سطح (بذر پوشینه دار گندم وحشی، بذر فاقد پوشینه گندم وحشی، بذر پوشینه دار جودره، بذر فاقد پوشینه جودره و بذر گندم زراعی) به کرت های فرعی اختصاص داده شد. فراهمی آب مورد نیاز برای رویش بذور گندم وحشی و جودره به ترتیب 8/73 و 1/51 درصد بیشتر از آب مورد نیاز رویش بذر گندم زراعی بود. با افزایش سطح فراهمی آب از 5/12 میلی متر به 15، 5/17 و 20 میلی متر، بیشینه درصد رویش گندم وحشی به ترتیب 9/1، 8/3 و 2/6 برابر و بیشینه رویش جودره به ترتیب 68/1، 01/2، 25/3 برابر شد. نتایج این پژوهش گویای رویش بخش اعظمی از بذور علف های هرز گندم وحشی و جودره (بیش از 75 درصد) در صورت فراهمی کافی آب است، که این موضوع می تواند در مدیریت این علف های هرز به کار آید.
    کلید واژگان: مقدار آب در دسترس, روند رویش, علف های هرز باریک برگ
    Seyed Karim Mousavi*, Ali Ghanbari, Reza Ghorbani, Mohammad Ali Baghestani
    Water availability effect on seed emergence of wild wheat and wild barley grass weeds in comparison to wheat was evaluated in a randomized complete block design by 4 replications in Agricultural and Natural Resources Research Center of Lorestan in autumn of 2013. Different levels of irrigation and species seed kinds were allocated to main plots, and subplots respectively. The water requirement for emergence initiation of intact seeds of wild wheat and wild barley was 73.8% and 51.1% higher than that for wheat, respectively. Maximum emergence % of intact seeds of wild wheat became 1.9, 3.8, and 6.2 times, and wild barley 1.68, 2.01 and 3.25 times as much by increasing of water availability from 12.5 mm to 15, 17.5 and 20 mm, respectively. Results show that the high percent of wild wheat and wild barley seeds (>75%) will emerge if the water requirement to be made available, that is prepare the way to management of this weeds.
    Keywords: Water availability, seed emergence trend, grass weeds
  • مروری بر کاربردهای عملی نانوفناوری در پالایش باقی مانده علف کش ها و آفت کش ها در محیط
    سیدکریم موسوی، ابراهیم ایزدی دربندی
  • جمشید نظری عالم*، عبدالرضا احمدی، سید کریم موسوی، حمید رحیمیان مشهدی، مجید جوادی، فاطمه رشیدیان
    میزان زنده مانی بذور علف هرز عروسک پشت پرده یک ساله در سه عمق مختلف (صفر، 10 و 30 سانتی متری) خاک بررسی شد هم چنین بیولوژی سته های این علف هرز پس از ریزش در سطح مزرعه به مدت یک سال در مزارع شهرستان الشتر به صورت طرح کاملا تصادفی در سال زراعی 87-1386 مورد ارزیابی قرار گرفت. قوه نامیه بذور داخل سته از اوایل تشکیل سته روی بوته تا رسیدگی کامل سته ها و نحوه خروج گیاهچه ها از بذر نیز مطالعه شد. نتایج نشان داد که سته ها در اواخر خرداد روی بوته تشکیل شدند ولی بذور داخل آن 4 هفته بعد قوه نامیه پیدا کردند و در هفته چهارم مرداد بیش از 80 درصد بذور آن قادر به جوانه زنی بودند. بذور واقع در عمق های 10 تا 30 سانتی متری خاک کم ترین مرگ و میر با 98 درصد جوانه زنی و بذور واقع در سطح خاک با 86 درصد جوانه زنی بیشترین مرگ و میر را در طول یک سال داشتند. سته های این علف هرز پس از ریزش، در دی ماه آب زیادی جذب کرده و شکاف برداشتند و سپس در اسفند ماه پلاسیده و در فروردین ماه سته ها از هم کاملا پاشیده شدند و بذور داخل آن بیرون ریختند. جوانه زنی بذور درون سته نشان داد که به طور متوسط از هر سته واقع در زیر کانوپی گندم بیش از 35 بذر، اما بعد از برداشت گندم از هر سته متجاوز از 70 بذر جوانه زدند.
    کلید واژگان: جوانه زنی, زنده مانی, گیاهچه
    Jamshid Nazari Alam *, Abdoreza Ahmadi, Seyed Karim Mousavi, Hamid Rahimian Mashhadi, Majid Javadi, Fatemeh Rashidian
    The mortality rate of ground cherry seed (Physalis divaricata L.) was examined at three different depths (0-10-30 cm) of soil and the biology of their berries was studied after shattering in a field for one year in Alashtar in Lorestan province. The type of experiments was completely randomized design. The viability of seeds within berries was conducted from early formation to completely ripe berry fruits; the emergence method of seedling was studied. The results showed that the berries are formed in late June but seeds within the fruits showed viability 4 weeks later, with 80 percent seed germination. Seeds at depths the 10-30 cm had the least mortality rate, with 98 percent germination, seeds on surface soil showed the most mortality rate, with 86 percent germination after one year. After shedding the berries, a great portion of water was absorbed by them, they were cracked in January, the berries decomposed in March and dispersed completely during April and seeds were shattered. The biology of the germination showed that from each berry under wheat canopy emerged more than 35 seedlings as cluster but after harvesting the wheat, the emergence rate exceeded than 70 germinated seeds per berry.
    Keywords: Germination, Mortality, Seedling
  • سیدکریم موسوی، ابراهیم ایزدی دربندی*
    آلودگی منابع آب و خاک بر اثر کاربرد بی رویه آفت کش ها در اراضی کشاورزی از جمله معضلات زیست محیطی مهم دنیاست. گستره وسیعی از مواد نانویی برای سمیت زدایی محیطی مورد استفاده قرار می گیرند که از جمله آنها می توان به ذرات نانو فلزی، نانو اکسیدها، نانو رس ها و دندریمرها اشاره کرد. در مطالعات مختلف به تجزیه آفت کش ها با استفاده از ذرات نانو (نانو ذرات آهن صفر ظرفیتی، نانو ذرات دی اکسید تیتانیوم) اشاره شده است. امروزه استفاده از دی اکسید تیتانیوم برای تجزیه نوری آفت کش ها به دلیل کارکرد مناسب آن در دما و فشار معمولی با نیاز کم به انرژی نورانی، بدون احتیاج به معرف های شیمیایی و کاتالیزورهای گران قیمت مورد توجه قرار گرفته است. آهن صفر ظرفیتی به دلیل هزینه کم و سهولت تولید، روش عملی مناسبی برای تجزیه باقی مانده آفت کش ها به شمار می رود. حمله رادیکال های پراکسید یا هیدروکسیل و انتقال الکترون مکانسیم عمل دی اکسید تیتانیوم برای تجزیه نوری آفت کش ها محسوب می شود. برخی شواهد حاکی از وجود مخاطرات زیست محیطی مترتب بر کاربرد مواد در اندازه نانو است. اکثر ذرات نانو دچار تجزیه زیستی نمی شوند و انتظار می رود که در بدن موجودات زنده به خصوص در سطوح بالای زنجیره های غذایی تجمع یابند. مواد در اندازه نانو ویژگی های غیرمعمول فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی از خود بروز می دهند، که ممکن است به میزان قابل توجهی با خصوصیات آنها در اندازه معمول متفاوت باشد. از این رو ضروری است توسعه فناوری نانو در چارچوبی مسئولانه و ایمن صورت پذیرد.
    کلید واژگان: نانو ذرات, باقی مانده آفت کش ها, سمیت زدایی, مخاطرات زیست محیطی
    S.K. Mousavi, E. Izadi Darbandi*
    The contamination of water and soil resources by pesticides is an important environmental problem of the world. There are numerous variety of nanomaterials used for environmental detoxification, including nanometals, nanooxides, nanoclays and dendrimers. Numerous studies have pointed to the degradation of pesticides by using nano-particles (zero- valent iron, and nano-TiO2 nanoparticles,). Today the use of TiO for photocatalytic degradation of pesticides is taken into consideration, since it operates in ambient temperature and pressure with low energy photons, requires no chemical reagents except oxygen in the ambient air and no expensive catalysts. The degradation of pesticides on Titanium dioxide (TiO) initiated by attraction of peroxide or hydroxyl radical and electron transfer. Due to the low cost and easy production, zero- valent iron (ZVI) is an industrially feasible remediation methodology. There is evidence to suggest possible risks. Most nanoparticles are not biodegradable and expected to accumulate in organisms and especially at higher levels in the food chain. Materials in nanoscale show unusual physical, chemical, and biological properties which may be different from those in bulk materials. Therefore the nanotechnology should be promoted in a responsible and safe manner.
    Keywords: Nanoparticles, pesticide residue, remediation
  • حمید رحیمیان مشهدی، سیدکریم موسوی*، جمشید نظری عالم

    کارآیی علف کش پاراکوات در کنترل علف های هرز لوبیا در چارچوب رهیافت بستر کاشت زودهنگام، به صورت کرت های خردشده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در استان لرستان طی دو سال 1388 و 1389 مورد ارزیابی قرار گرفت. مقدار بذر لوبیا (در سه سطح 100، 150 و 200 کیلوگرم در هکتار) به کرت های اصلی و مدیریت علف های هرز در هفت سطح (تری فلورالین، پاراکوات، بنتازون+اسیفلورفن، تری فلورالین+بنتازون+اسیفلورفن، پاراکوات+بنتازون+اسیفلورفن، وجین دستی و شاهد بدون کنترل) به کرت های فرعی اختصاص داده شد. در سال اول آزمایش، در بین تیمارهای علف کش کمترین سطح تراکم علف هرز به تیمار کاربرد پیش رویشی علف کش پاراکوات به علاوه کاربرد پس رویشی علف کش بنتازون+اسیفلورفن اختصاص داشت که در مقایسه با شاهد بدون کنترل، سبب کاهش 68 درصد جمعیت علف های هرز شد. تیمارهای کاربرد پیش کاشت تری فلورالین به علاوه کاربرد پس رویشی بنتازون+اسیفلورفن، کاربرد پیش رویشی پاراکوات به علاوه کاربرد پس رویشی بنتازون+اسیفلورفن و تیمار کاربرد تنهای علف کش بنتازون+اسیفلورفن به ترتیب سبب کاهش83، 82 و 70 درصد زیست توده علف های هرز شدند. بر اساس نتایج سال دوم آزمایش، همه تیمارهای مدیریت در مقایسه با شاهد بدون کنترل موجبات کاهش معنی دار تراکم علف های هرز را فراهم آوردند. تیمارهای مبتنی بر کاربرد تری فلورالین با کاهش 77 درصد تراکم علف های هرز، برترین تیمارهای علف کش از نظر کنترل علف های هرز بودند. کاربرد تلفیقی پاراکوات و بنتازون+اسیفلورفن نیز با کاهش 54 درصد تراکم علف های هرز با تیمار کاربرد تلفیقی تری فلورالین و بنتازون+اسیفلورفن تفاوت معنی داری نداشت.

    کلید واژگان: بنتازون+اسیفلورفن, تری فلورالین, مدیریت علف های هرز
    Hamid Rahimian Mashhadi, Seyyed Karim Mousavi, Jamshid Nazari Alem

    Paraquat herbicide weed control efficacy in stale seedbed practices was evaluated by split plots arrangement according to a randomized complete block design with three replications in Lorestan province during 2009 and 2010. The common bean seed rate (in three levels: 100، 150 and 200 kg. ha-1) and weed management in seven levels (1. Trifluralin PPI; 2. Paraquat PRE; 3. Bentazon+acifluorfen POST; 4. Trifluralin PPI+ Bentazon+acifluorfen POST; 5. Paraquat PRE +Bentazon+acifluorfen POST; 6. Hand weeding; 7. Weedy check) were allocated to main plots and sub plots، respectively. In the first year، among the herbicide treatments، the lowest weed density was belonged to the paraquat PRE+Bentazon+acifluorfen POST، that reduced weed density by 68% in comparison to weedy check. Trifluralin PPI+ Bentazon+acifluorfen POST، Paraquat PRE +Bentazon+acifluorfen POST، and Bentazon+acifluorfen POST alone were reduced weed biomass 83، 82 and 70%، respectively. Based on the second year experimental results، all management treatments significantly reduced weed density compared to weedy check. Treatments included Trifluralin PPI، by average were reduced weed density 77% compared to weedy check. Integrated application of Paraquat PRE+Bentazon+acifluorfen POST، also reduced weed density by 55%، and had not significant differences with superior treatment.

    Keywords: Bentazon+acifluorfen, trifluralin, weed management
  • روشنک قربانی، سیدکریم موسوی، محسن غیاثوند، جواد کریم زاده اصفهانی
    اثر تاریخ کاشت و تراکم کاشت نخود بر جمعیت و درصد خسارت کرم های پیله خوار نخود طی سال های 1387 و 1388 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه نخودخیز گریت شهرستان خرم آباد بررسی شد. فاکتورهای آزمایش شامل تاریخ کاشت در سه سطح (23اسفند،10فروردین و اول اردیبهشت) و تراکم کاشت نیز در سه سطح (25،50 و 75بوته در مترمربع) بود. جمعیت لارو آفت، با شمارش روی بوته ها در طول فصل رشد تعیین و درصد غلاف های خسارت دیده، عملکرد نهایی و وزن 100دانه در زمان برداشت مشخص شد. کم بودن جمعیت آفت کرم پیله خوار نخود در سال اول آزمایش، به سرما و یخبندان بی سابقه زمستان 1386 (دمای 6/14درجه سانتی گراد زیرصفر) نسبت داده شد. نتایج سال دوم آزمایش نشان داد که با کاشت زودهنگام نخود، اگرچه جمعیت آفت 35/1برابر و درصد غلاف های آفت زده، پنج برابر شد، اما عملکرد محصول نیز 6/61درصد افزایش یافت. درصد غلاف های آفت زده برای تاریخ کاشت های 23اسفند و10فروردین، به ترتیب 5پنج برابر و چهاربرابر تاریخ کاشت اردیبهشت ماه بود. میانگین عملکرد دانه برای تاریخ کاشت های 23اسفند و10فروردین، به ترتیب 6/61درصد و 4/52درصد بیشتر از تاریخ کاشت اردیبهشت بود. افزایش تراکم کاشت، باعث افزایش درصد جمعیت و درصد خسارت کرم های پیله خوار شد. بیشترین عملکرد دانه از بالاترین تراکم کاشت، حاصل شد. با افزایش تراکم کاشت از 25 به 50 و 75بوته در مترمربع، عملکرد دانه نخود به ترتیب 3/13درصد و 7/37درصد افزایش یافت.
    کلید واژگان: تاریخ کاشت, تراکم کاشت, نخود (Cicer arietinum L, ), armigera Heliothis spp, _ Helicoverpa
    Roshanak Ghorbani, Seyed Karim Mousavi, Mohsen Ghiasvand, Javad Karimzade Esfahani
    The effects of sowing date and crop density of chickpea on population and infestation of pod borers were studied in a randomized complete block design by factorial arrangement with three replications in the chickpea growing region of Greet, Khorramabad in 2007 until 2009. Experimental factors comprised of sowing dates (March 14, March 30, and April 21) and crop density (25, 50 and 75 plant.m-2). Population of larvae on plants during the growing season and final yield and 100 seeds weight at harvesting time were determined. Pod borers low population in first year was attributed to the extremely cold winter (occurrence of 14.6°C) during the growing season. The second year results showed that although pest population in early date of planting was 1.35 times higher than other dates and infestation percentage was more than 5 times, but the yield was 61.6% higher in early sowing treatment. Infestation percentage was 5 and 4 times higher in plots sowed on March 14 and 30, respectively than those plots sowed on April 21. The average chickpea yield in March 14 and 30 were 61.6 and 52.4% higher than April 21, respectively. Higher plant density increased population and pod borers damage in chickpea. The highest seed yield was obtained from the highest plant density. When plant density increased from 25 to 50 and 75 plant.m-2 chickpea grain yield increased 13.3% and 37.7%, respectively.
    Keywords: Cicer arietinum, Helicoverpa armigera, Heliothis spp., Plant density, Sowing date
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال