شهناز دانش
-
امروزه میزان آلودگی هوا به سمتی رفته که علاوه بر تهدید سلامت انسان، سلامت گیاهان را نیز به مخاطره انداخته و سالانه خسارات هنگفتی به اقتصاد کشورها وارد کرده است. در این تحقیق، استان خوزستان به عنوان منطقه ای که در سالیان اخیر تحت تاثیر ریزگردها بوده و همچنین دارای پوشش گیاهی غنی و متنوعی است، موردمطالعه انتخاب گردید. با استفاده از داده های کیفیت هوا (10PM) از سازمان محیط زیست و تصاویر NDVI از ماهواره لندست به بررسی تاثیر ریزگرد بر پوشش های گیاهی پرداخته شد. برای این منظور 10PM در بازه فصلی میانگین گیری و NDVI به صورت تفاضلی در طول یک فصل محاسبه گردید. نقشه کاربری های به روز شده خوزستان با استفاده از تصویر پردازش شده ماهواره لندست در کنار نقشه کاربری اراضی استان خوزستان و مدل طبقه بندی نظارت شده تولید و کاربری های پوشش گیاهی (کشاورزی، نیزار، مرتع و جنگل) جدا شدند. سپس، تمامی مجموعه داده ها بر مبنای کاربری های پوشش گیاهی جداسازی شدند و در نهایت ضریب همبستگی پیرسون بین 10PM و NDVI در هر یک از کاربری ها محاسبه شد. نتایج نشان داد که از نظر مکانی به ترتیب کاربری های نیزار و کشاورزی بیشترین مقادیر ضریب همبستگی بین میانگین غلظت فصلی 10PM و تغییرات پوشش گیاهی در یک فصل (dNDVI) را داشتند و از نظر زمانی در فصل تابستان بیشترین مقادیر ضریب همبستگی در طول سال ثبت گردید.کلید واژگان: تغییرات پوشش گیاهی, ریزگرد, طبقه بندی نظارت شده, ضریب همبستگی پیرسون, لندستThe level of air pollution presents a twofold threat to human health and plant life, thereby resulting in economic losses for countries on an annual basis. This investigation specifically focuses on the province of Khuzestan, which has experienced considerable pollution from fine dust in recent years and is noteworthy for its diverse vegetation. By analyzing air quality data acquired from the Environment Agency regarding PM10 and utilizing NDVI (Normalized Difference Vegetation Index) images captured by the MODIS satellite, this study examines the impact of fine dust on vegetation. Differential calculations were performed on the PM10 data and NDVI values across different seasons in order to achieve this objective. Updated maps of Khuzestan were constructed by merging Landsat imagery with the province's land use map, employing supervised classification model to monitor vegetation production and utilization across diverse categories such as agriculture, reeds, pasture, and forest. Subsequently, the datasets were segregated based on vegetation type, and Pearson's correlation coefficient was computed to evaluate the relationship between PM10 concentration and changes in vegetation (dNDVI) within each category. The results emphasize a spatial correlation between PM10 concentration and changes in vegetation index for reed and agriculture land uses during a single season, with the highest correlation observed during the summer season throughout the year.Keywords: Landsat, Particulate Matter, Pearson', S Correlation Coefficient, Supervised Classification, Vegetation Changes
-
حفاظت از محیط زیست از ارکان مهم توسعه پایدار است، به نحوی که رشد سیاسی و اقتصادی کشورها بدون توجه به آن، فاقد هرگونه ارزشی است. تحقیق حاضر با عنایت به نقش و جایگاه دیوارها در ساختمان سازی، به بررسی اثرات زیست محیطی سیستم های رایج دیوارچینی پرداخته است. برای این منظور هفت پارامتر زیست محیطی شامل «میزان مصرف انرژی در فرآیند ساخت»، «میزان مصرف منابع و مواد اولیه دارای اهمیت»، «میزان مصرف آب در فرآیند ساخت و اجرای دیوار»، «میزان تولید CO2 در نتیجه مصرف انرژی در فرآیند ساخت»، «میزان مقاومت حرارتی دیوارهای ساخته شده»، «میزان تولید ضایعات و نخاله در نتیجه اجرای دیوار» و «زیبایی حاصل از اجرا» به عنوان معیارهای ارزیابی در نظر گرفته شده اند؛ تا براساس آنها و به کمک روش تصمیم گیری چندمعیاره TOPSIS، پنج سیستم رایج دیوارچینی در ایران را مورد سنجش قرار گیرد و بوم سازگارترین سیستم مشخص شود. دیوارهای در نظر گرفته شده در این تحقیق شامل دیوارهای آجرفشاری، بلوک سفالی، بلوک بتن سبک AAC، پانل مشبک سه بعدی و صفحات روکش دار گچی بوده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که از نظر متخصصان پاسخ دهنده به پرسش نامه ها، معیار «میزان مصرف آب» با ارزش نسبی 0.195 بیشترین اهمیت و معیار «زیبایی» با ارزش نسبی 0.049 کمترین اهمیت را دارند. باتوجه به نتایج تحقیق حاضر، سیستم دیوار چینی صفحات روکش دار گچی بیشترین و سیستم دیوار چینی پانل مشبک سه بعدی، کمترین سازگاری را با محیط زیست دارند.کلید واژگان: بوم سازگاری, دیوارهای ساختمانی, روش TOPSIS, معیارهای زیست محیطیEnvironmental protection is one of the most important factors of sustainable development, so that the political and economic growth of countries, regardless of it, is worthless. Considering the role and position of separating walls in construction, the present study, has investigated the environmental effects of common separating wall systems in Iran. For this purpose, seven environmental parameters including: Energy Consumption in Construction Process, Consumption of Important Resources and Raw Materials, Water Consumption in Construction Process, CO2 Production Due to Energy Consumption in the process of construction, the amount of thermal resistance of the walls, the amount of waste produced by the implementation of the walls and the beauty of the walls are considered as evaluation criteria. Regarding these criteria and using the TOPSIS method, this study evaluates the five most common separating wall systems in Iran and determine the most compatible eco-friendly system. Five different types of walls, including solid clay (SC) bricks, hollow clay (HC) blocks, autoclaved aerated concrete (AAC) blocks, three-dimensional (3D) sandwich panels and gypsum boards were investigated in this regard. The results show that according to experts, among the mentioned criteria, the criterion of "water consumption" with a relative value of 0.195 is the best and the criterion of "beauty" with a relative value of 0.049 is the least important. Thus, the results of this study, on the basis of all criteria, showed that the gypsum board has the most and the 3D sandwich panels has the least environmental compatibility.Keywords: Eco-Friendly, Environmental criteria, Separating Wall Systems, TOPSIS method
-
نماتدها به دلیل مقاومت در برابر گندزدایی و قابلیت بلعیدن و انتقال پاتوژن ها به شبکه های آب رسانی شناخته شده هستند. فرآیندهای انعقاد و فیلتراسیون نقش مهمی را در راستای حذف این ارگانیسم ها در تصفیه خانه های آب ایفا می نمایند. بررسی تاثیر پارامترهای مختلف بر حذف نماتدها، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. اما بررسی هم زمان اثرات این پارامترها نیازمند تحلیل های آماری مناسب است. در این پژوهش با استفاده از روش سطح پاسخ و طراحی مرکب مرکزی وجهی، تاثیر هم زمان غلظت کلرور فریک (به عنوان ماده منعقد کننده)، نوع بستر فیلتر و نرخ فیلتراسیون بر کارایی حذف کدورت و نماتدها در فرآیند فیلتراسیون مستقیم بررسی شد. بر اساس نتایج حاصله، متوسط راندمان حذف کدورت، نماتدهای متحرک و نماتدهای غیر متحرک در فیلتر تک لایه به ترتیب 96/14، 94/02 و 41/39 درصد و در فیلتر دولایه به ترتیب 96/61، 95/76 و 46/01 درصد بود. با افزایش غلظت کلرور فریک، راندمان حذف نماتدها به مقدار قابل توجهی بهبود یافت. افزایش نرخ فیلتراسیون سبب کاهش کارایی حذف نماتدهای غیر متحرک شد. اما افزایش این متغیر، افزایش غیرمنتظره راندمان حذف نماتدهای متحرک را به دنبال داشت. بروز این رفتار متمایز از نماتدها، موجب استقلال و عدم وابستگی راندمان حذف کل نماتدها (مجموع نماتدهای متحرک و غیر متحرک) به نرخ فیلتراسیون گردید. بر اساس نتایج، به کارگیری فیلتراسیون مستقیم برای شرایطی که کدورت ورودی به تصفیه خانه کمتر از 5 NTU باشد، توصیه می گردد. البته این روش تصفیه بایستی با گندزدایی اولیه همراه گردد تا نماتدهای متحرک را به حالت غیر متحرک درآورده و ضعف فیلترها را در حذف این نماتدها پوشش دهد.
کلید واژگان: تصفیه آب سطحی, فیلتراسیون مستقیم, نماتد, کدورت, روش سطح پاسخNematodes are well-known due to their resistance to disinfectants and their ability to ingest and carry pathogens to water distribution systems. Coagulation and filtration play significant roles in removing these organisms in water treatment plants. Investigating the effect of different parameters on the nematodes removal has always been an interest to researchers. However, the simultaneous evaluation of these parameters needs a comprehensive statistical analysis. In this study, the effects of ferric chloride dosage, filter media type, and filtration rate were investigated on the removal efficiency of turbidity and nematodes in direct filtration process using response surface methodology and central composite face-centered design. Based on the results, the average removal efficiency of turbidity, motile nematodes and non-motile nematodes in single-media filter were 96.14, 94.02 and 41.39%, respectively. Meanwhile, these numbers for dual-media filter were obtained as 96.61, 95.76 and 46.01%, respectively. With the increase in coagulant dosage, the removal efficiency of nematodes was improved significantly. Furthermore, the removal efficiency of non-motile nematodes was increased as the filtration rate decreased. However, an increase in the filtration rate led to an unexpected increase in the removal efficiency of motile nematodes. This distinct behavior of the nematodes led to the independence of total nematodes removal from the filtration rate. According to the results, using the direct filtration process is suggested, when the turbidity of raw water is lower than 5 NTU. However, primary disinfection must be applied to immobilize the nematodes and compensate the weakness of granular beds in the removal of motile nematodes.
Keywords: Surface water treatment, direct filtration, nematode, turbidity, Response surface methodology -
نیاز روز افزون ساختمان سازی و مصرف بالای انرژی در این بخش از یک سو و اهمیت محیط زیست و توسعه ی پایدار از سوی دیگر، ضرورت تامل بیشتر در انتخاب روش های ساخت و نوع مصالح مصرفی در این صنعت را یادآور می شود. دیوارها به عنوان جدا کنندگان فضای داخلی و محافظان حریم پیرامونی، از جمله مهمترین اجزاء ساختمانی هستند. با توجه به اهمیت استفاده ی حداکثر از فضا، صرف کمترین هزینه و افزایش سرعت اجرا، تولید کنندگان به ارایه ی انواع مختلفی از مصالح سازنده ی دیوار پرداخته اند. بدیهی است که در چنین شرایطی، ارزیابی و سنجش گزینه های موجود، کمک شایانی به صنعت ساختمان کشور خواهد کرد. تحقیق حاضر بدین منظور، با در نظر گرفتن چهار معیار «زیست محیطی»، «اقتصادی»، «فنی» و «اجرایی»، به بررسی و انتخاب گزینه ی بهینه ی دیوارچینی از میان پنج گزینه ی رایج «آجرهای فشاری»، «بلوک های سفالی»، «بلوک های بتن سبک گازی»، «پانل های سه بعدی» و «صفحات گچی» پرداخته است. بر این اساس به جهت ارزیابی گزینه های موجود، ابتدا هر یک از معیارها به چندین زیرمعیار تقسیم شدند؛ و از آنجا که تصمیم گیری بر اساس معیارهای کمی و کیفی متعدد، نیازمند روش های علمی و قابل اطمینان است؛ از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، به عنوان یکی از بهترین روش های ارزیابی چند معیاره، استفاده شد. نتایج تحلیل ها دلالت بر آن دارد که از میان گزینه های مورد بررسی، صفحات گچی با امتیاز نسبی 368/0 بهترین گزینه ی دیوارچینی هستند؛ همچنین، امتیاز نسبی بلوک های بتن سبک گازی، بلوک های سفالی، آجرهای فشاری و پانل های سه بعدی به ترتیب برابر 177/0، 152/0، 151/0 و 144/0 به دست آمدند.
کلید واژگان: دیوارهای ساختمانی, روش تحلیل سلسله مراتبی, اثرات زیست محیطی, معیارهای اقتصادی, معیارهای فنی و اجراییThe techniques and types of materials used in construction sites are very important considering mechanical, environmental and economical issues. Separating different parts of a building from each other and protect the interior space from outside environment requires effective walls. In order to satisfy needs such as lowering cost, increasing speed and minimizing overall energy consumption of buildings, construction material industries produce and introduce different types of separating walls for buildings. This research was conducted to assess the environmental, economical, technical and operational impacts of different types of separating walls. Five different types of walls, including solid clay (SC) bricks, hollow clay (HC) blocks, autoclaved aerated concrete (AAC) blocks, three-dimensional (3D) sandwich panels and gypsum boards were investigated in this regard. The goal was to find the most effective type of separating wall among the choices investigated. Each of the fore mentioned criteria were divided into several sub-criteria, and the Analytical Hierarchy Process (AHP), as one of the best-known multi-criteria decision-making methods, was implemented in the assessments. Evaluations were based on both qualitative and quantitative criteria. Technical data and information were used for quantitative criteria and different types questionnaires were developed regarding the qualitative criteria. The results of this study, on the basis of all criteria, showed that the gypsum board with the relative priority value of 0.368, is the best choice between the assessed separating walls. The calculated relative priority values of AAC blocks, HC blocks, SC bricks, and 3D panels were 0.177, 0.152, 0.151 and 0.144 respectively.
Keywords: Analytical Hierarchy Process, Environmental impacts, economical impacts, technical, operational impacts, Separating walls -
ماهی خواجو از جمله آبزیان موجود در زیستگاه های آبی مختلف شمال شرق کشور است. با توجه به توانایی زیست این گونه در زیستگاه های مختلف تعداد 124 نمونه ماهی از هفت منطقه مختلف واقع در شمال شرق ایران در دو حوضه آبریز تجن و کویر نمونه برداری گردید، از سمت جانبی چپ نمونه ها عکسبرداری و تعداد 17 لندمارک) مرز نشانه) جهت استخراج داده های شکل بدن رقومی گردید. تفاوت معنی داری بین شکل بدن هر پنج جمعیت مورد مطالعه وجود داشت. عمده ی این تفاوت ها مربوط به تغییرات در ناحیه پوزه، عمق سر، موقعیت باله ی سینه ای و مخرجی و بودند، که بیانگر انعطاف پذیری این بخش ها در پاسخ به شرایط محیطی زیستگاه جمعیت های مورد بررسی می تواند باشد. داشتن دهان با موقعیت شکمی، شکل سر و شکل بدن کاملا دوکی شکل به عنوان ویژگی های مشترک در بین اعضای این گونه بودند که می تواند بیانگر عامگرا بودن شکل بدن این گونه ساکن در رودخانه به عنوان یک مزیت باشد.کلید واژگان: حوضه تجن, حوضه کویر, سازگاری ریختی, رودخانهKhajoo fish is one of native fishes existing in the northeast of country. Regarding the ability of this species to live in the different habitats, 124 fishes from Tajan and Kavir basins were caught in seven different locations in the northeast of Iran. The left side of the samples was shot and 17 landmarks (sign mark) were digitized to extract body shape data. There was a significant difference between the bodies shapes of all five populations studied. Most of these differences were related to changes in the muzzle region, head depth, chest and thoracic position, indicating the flexibility of these parts in response to the environmental conditions of the habitat of the populations under study. Having a mouth with abdominal position, head shape, spindly body shape were common features among members of this species, which could indicate the generality of the shape of the body of this species, which for species that are found in variable environments such as rivers life, can be an advantage.Keywords: Tajan basin, Kavir basin, Morphological adaptation, River
-
مقاومت برشی ازجمله موارد مهم و اساسی جهت تعیین رفتار مکانیکی خاک ها می باشد. در مورد مقاومت برشی خاک های غیر اشباع، بین محققین اختلاف نظر هایی وجود دارد. در این میان دو روش برای تعیین مقاومت برشی خاک های غیر اشباع ارائه شده است. در یکی از روش ها مقاومت برشی خاک با استفاده دو متغیر مستقل تنش مانند تنش خالص و مکش توصیف می گردد؛ در این روش پارامتر های مقاومتی در حالتهای اشباع و غیر اشباع با یکدیگر متفاوت و مستقل از یکدیگر می باشند؛ به عبارت دیگر به محض ایجاد مکش در خاک، زاویه اصطکاک داخلی و چسبندگی اشباع اعتبار خود را از دست می دهند.
متقابلا در دیدگاه مبتنی بر تنش موثر، اثرات تنش خالص و مکش در تنش موثر ادغام می گردد و پارامتر های مقاومت برشی مستقل از مکش در نظر گرفته می شوند. در این تحقیق با انجام آزمایش های برش مستقیم غیر اشباع و جمع آوری داده های محققین دیگر در این زمینه، مقایسه ای بین روش های تعیین مقاومت برشی خاک در حالت غیر اشباع انجام گردیده و مزایا و معایب آنها مورد بررسی قرار گرفته شده است. نتایج حاکی از مزیت های استفاده از تنش موثر در ساده سازی پیش بینی مقاومت برشی خاک های غیراشباع است و در همین حالت همان پارامترهای مقاومت برشی اشباع برای حالت غیر اشباع نیز قابل تعمیم است.کلید واژگان: مقاومت برشی, غیر اشباع, تنش موثر, تنش خالص, برش مستقیمShear strength is one of the most important features in mechanical behavior of soils. The shear strength of unsaturated soils is still a controversial discussion between the researchers in this field. The methods of determining unsaturated shear strength are classified into two major categories; one of them employs two independent stress variables namely matric suction and net stress and saturated and unsaturated strength parameters are considered to be independent. In other words, as soon as the pore water pressure becomes negative, the saturated effective friction angle and cohesion become invalid. This approach became dominant especially since the validity of effective stress in unsaturated soils was questioned because it was not clear how to describe the collapse phenomenon through effective stress concept. In late 90s some researchers referred back to effective stress concept and some ambiguity in explaining collapse was resolved. In this approach, effective stress is the main stress variable. Net stress and suction are combined into effective stress. The saturated and unsaturated shear strength parameters are assumed are not assumed to be independent from each other and there is a smooth transition between saturated and unsaturated soil modeling. In this research these two approaches are compared by means of unsaturated direct shear experiments and some relevant experimental data from literature. The advantages and shortcomings of the mentioned methods are analyzed. In the direct shear experiments, a wide range of soil suction was applied to the samples. Therefore it is possible to compare the effective stress and independent stress approaches in a wide range of suctions. The suctions of samples were measured by filter paper method. By plotting the failure envelopes in two approaches, the advantage of effective stress approach over the approach of independent stress variables is obvious. This advantage is especially drastic at higher suctions. The experimental data from literature similarly revealed this result. Thus it can be stated that effective stress approach is simpler and less time consuming since the failure envelope is a unique line for all suctions and strength parameters of a soil at saturated and unsaturated states are identical. On the contrary of independent stress variable approach, it is not required to measure strength parameters at various suctions. In the other words, if the effective stress is properly estimated, the unsaturated shear strength can be predicted straightforwardly. Effective stress parameter is the key factor for appropriate evaluation of effective stress in unsaturated soils. One of the highly cited proposed equations for effective stress parameter is verified by experimental data. The values of predicted effective stress parameter and the values measured from experiment are plotted versus suction. There is a good agreement between the effective stress parameters calculated from the equation and those measured from experimental data. Therefore it can be concluded that the empirical equation can accurately predict the effective stress parameter. It is worth mentioning that by normalizing the suction through dividing it into air entry suction, the effective stress parameter versus normalized suction becomes a unique line regardless of soil type. Thus the effect of soil type and its structure is normalized by means of using suction ratio.Keywords: shear strength, Suction, Effective stress, Unsaturated -
یکی از پیامدهای صنعتی شدن، آلودگی محیط زیست و یکی از مهمترین آلاینده های محیط زیست فلزات سنگین هستند که می توانند باعث آلودگی خاک، آب و هوا شوند. دراین تحقیق غلظت های کادمیم (صفر، 10،20،40،60،80،100 پی پی ام) و سرب (100،300،600،900،1200و 1500 پی پی ام) بر روی گیاه نعناع فلفلی (Mentha piperita L.) در شرایط گلخانه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار مورد مطالعه قرار گرفت. ریزوم های نعناع فلفلی از مزرعه جمع آوری و در گلدان کشت شدند و توسط محلول های کلرید کادمیم و سرب استفاده شد. گیاهان در اوایل گلدهی در دو چین برداشت و از نظر خصوصیات کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. درچین اول در غلظت 100 پی پی ام کادمیم، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، ارتفاع گیاه و درصد اسانس برگ به ترتیب 16/18، 88/25، 79/22، 91/17و 08/7 درصد و در چین دوم این صفات به ترتیب 24/15 ،92/22، 88/20، 92/22 و 08/7 درصد نسبت به شاهد کاهش یافت. همچنین در چین اول، در غلظت 1500 پی پی ام سرب، وزن تر، وزن خشک، سطح برگ، ارتفاع گیاه و درصد اسانس برگ به ترتیب، 55/24، 01/39، 58/21، 55/28 و 05/15 درصد و در چین دوم این صفات به ترتیب94/28، 31/17، 72/24، 77/26 و37/13درصد نسبت به شاهد کاهش نشان داد. به نظرمی رسد که نعناع فلفلی در شرایط آب های آلوده به کادمیم و یا در خاک های آلوده به این عناصر سنگین در غلظت های متوسط می تواند مورد کشت قرار گیرد و اثر این عناصر سنگین اثر معنی داری بر تولید ماده خشک و درصد اسانس نداشت.کلید واژگان: سطح برگ, عناصر سنگین, گیاهان دارویی, ماده خشکAgroecology journal, Volume:9 Issue: 1, 2017, PP 142 -157IntroductionIndustrialization has been the cause of environmental pollution and one of significant pollutant is that of heavy metals. These hazardous elements can cause to water and soil pollution. These metals can accumulate in the food chain and create damages for human and livestock. Researchers revealed that increasing Cd, Pb, Cu, Mn and Zn concentrations caused to decreasing of shoot fresh weight and essential oil yield. Scavroni et al (2005) indicated that peppermint was able to accumulate the heavy metals in shoot tissues but did not enter into essential oil. Therefore study the effect of heavy metals on morphological and quantitative traits of medicinal plants is essential.
Material and MethodThe experiment was done in the research greenhouse of the Agricultural Faculty of Ferdowsi University of Mashhad in 2011.The treatments were arranged basis on a randomized block design with three replications. Treatments were included T1:0, T2:10 ppm cd , T3:20 ppm cd,T4:40 ppm cd,T5:60 ppm cd,T6:80 ppm cd cd,T7:100 ppm cd,T8:100ppm pb, T9:300 ppm pb, T10: 600 ppm pb, T11: 900 ppm pb, T12: 1200 ppm pb and T13: 1500 ppm pb. Peppermint was cultivated with uniform weight rhizomes harvested from the research farm of Ferdowsi University of Mashhad. Every rhizome had two buds and six rhizomes were planted in pots of dimensions 30×50×35 cm. Treatments were irrigated with cdcl2 and pbcl2 with the administered doses and control was irrigated with distilled water. Plants were harvested two times at the first stages of flowering. The essential oil percentage was measured with 30 grams of dried leaves by Clevenger device.
Result and DiscussionIncreasing cadmium and lead concentrations caused a decline of fresh and dry weight, main stem height, leaf area per plant, leaf number per plant, number of nodes per plant and essential oil percentage compared to the control. At the first harvest, increasing doses of Cd caused a decrease of fresh weight. This decline was 18.16% at 100 ppm Cd and was 24.55% at 1500 ppm Pb compared to the control. At the second harvest, fresh weight declined by 15.24% and 32.72% compared to the control at 100 ppm cadmium and 1500 ppm lead, respectively. At the highest concentrations of Cd and Pb, dry weight of peppermint was dropped 22.92% and 25.88% at the first harvest. For the second harvest, decreased dry weights were 39.01% and 26.77% compared to the control, respectively. Stancheva et al (2010) revealed that increasing cadmium and lead concentrations caused to the shoot and root weights of sage (salvia officinalis L.) declined by 15 and 10%, respectively. They mentioned the glutathione-ascorbate cycle plays a vital role in neutralizing the destructive effects of ROS in sage. In this cycle, guaiacol peroxidase, ascorbate peroxidase and catalase enzymes increase and lead to diminish the ROS activity. In the same doses of cadmium and lead (100 ppm), cadmium had a more reductive effects than lead for all traits except for essential oil at the first harvest. This event is due to more toxicity of cadmium compared to lead. The toxicity threshold of cadmium and lead was reported 5 and 30 mg kg-1. Tirillini et al., (2006) reported that hypericin content in essential oil of hypericum perforatum L. was not affected by chrome stress.
ConclusionEssential oil, fresh and dry weight of peppermint did not show any significant change when the concentrations of cd and pb were maximum, so it seems that peppermint can be cultivated in polluted water or soil with cadmium and lead.Keywords: Dry matter, Heavy metal, Leaf area, Medicinal plant -
زمینه و هدفآلودگی هوای شهری یکی از بزرگ ترین پیامدهای شهرنشینی می باشد که در نتیجه آن هر روز بر تعداد افرادی که بر اثر ناراحتی های تنفسی، قلبی و ریوی، جان خود را از دست می دهند، افزوده می شود. شهر مشهد از جمله کلان شهر های ایران است که مانند سایر کلان شهرها مبتلا به شرایط و مسائل خاص خود می باشد. این شهر به دلیل کثرت آلایند ه ها و منابع آلوده کننده هوا در ردیف هفتم شهر های آلوده کشور قرار دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات حذف یارانه سوخت های فسیلی بر تقاضای سوخت، رفاه و آلودگی هوا در مشهد می باشد.روش بررسیبا استفاده از جدول داده- ستانده استان خراسان رضوی، اهداف مطالعه در قالب مدل تعادل عمومی قابل محاسبه مورد بررسی قرار گرفته است و در چهار سناریوی حذف یکباره، در مدت 3 و 5 سال و در 11 نرخ مالیاتی نتایج مورد ارزیابی قرارگرفت.یافته هانتایج به دست آمده حاکی از آن است که با حذف یارانه سوخت های فسیلی، تقاضای واسطه ای و مصرفی سوخت های فسیلی کاهش می یابد. حذف یکباره یارانه سوخت، تقاضای داخلی گاز را 3/197 درصد و تقاضای داخلی فرآورده های نفتی را 3/157 درصد کاهش می دهد. و میزان آلودگی های ناشی از CO2، SO2، NOX، CO، CH و SPMبه ترتیب حدود 9/169درصد، 8/151 درصد و 9/158 درصد، 7/169 درصد، 4/205 درصد و 154 درصد کاهش می یابد.
نتیجه گیری در همه سناریو ها با لحاظ اثر مثبت کاهش آلودگی، تغییرات رفاه مثبت بوده است. ولی بالاترین نرخ رشد رفاه با درنظرگرفتن اثرات زیست محیطی، نرخ حذف 15 درصد می باشد.کلید واژگان: یارانه سوخت, آلودگی هوا, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, مشهدNowadays, one of the most important subjects concerning environmental quality is urban renewal and air pollution. Therefore, governments should strive to take various policies and programs to overcome the environmental problems including air pollution or negative effects of human functions on environment. This study uses an input-output table of the Khorasan-Razavi province in 2001 and amount of pollutants and greenhouse gas emissions to survey the welfare and environmental effects on decline of subsidy on fossil fuels. For this purpose, using MCP and GAMS software, welfare changes with and without environmental impact, changes in demand for fossil fuels and changes in pollutants for 4 scenarios have been studied. Results showed that the elimination of subsidy on fossil fuels would reduce the demand for fossil fuels as an intermediate input and final good. If the environmental effects are considered, in the all scenarios, the welfare changes will be positive and the welfare will increase with the omitting rate increase. The highest growth rate of welfare is obtained to be15%.Keywords: Subsidy on fossil fuels, Emission, CGE, Mashhad -
زمینه و هدفتصفیه بی هوازی برخی از ضایعات جامد کشتارگاهی مانند محتویات شکمبه، به دلیل پتانسیل تولید انرژی و تاثیر مثبت آن در کاهش آلودگی های زیست محیطی، یکی از گزینه های مناسب فرآوری و دفع این قبیل ضایعات به شمار می آید. هدف از انجام این پژوهش، تعیین تاثیر زمان ماند و نوع مواد اولیه بر روی میزان تولید بیوگاز و قلیاییت از محتویات شکمبه دام های بزرگ بوده است.روش بررسیدر این پژوهش، تاثیر زمان ماند و نوع ماده اولیه بر روی تولید قلیاییت و بازده بیوگاز در فرآیند هضم بی هوازی ضایعات کشتارگاهی در مقیاس آزمایشگاهی در راکتورهایی با حجم یک لیتر و با جریان ناپیوسته بررسی شد. بررسی ها در درجه حرارت C35 و زمان ماندی معادل 30 روز و با سه نوع ماده اولیه شامل محتویات شکمبه گاو، محتویات شکمبه گوسفند و مخلوط آن ها (نسبت اختلاط 1:1) که درصد وزنی کل مواد جامد آن ها به ترتیب معادل 5/6، 1/9 و 0/8 درصد بود، انجام گرفت.یافته هابراساس نتایج، بیش ترین میزان افزایش قلیاییت که منجر به افزایش pH نیز شد در هاضم حاوی محتویات شکمبه گاو اتفاق افتاد. بنابراین حداکثر بازده تجمعی بیوگاز و متان در این هاضم ها بود که به ترتیب معادل 1/286 و mL/g VSdegraded 7/80 به دست آمد.نتیجه گیریبه طورکلی می توان چنین بیان کرد که در فرآیند هضم بی هوازی محتویات شکمبه (علی رغم نوع ماده اولیه و زمان ماند)، عامل pH می تواند نقش بسیار مهمی را در تولید بیوگاز و متان برعهده داشته باشد. به همین جهت افزایش یک ماده قلیا به منظور جلوگیری از افت pH و تامین شرایط محیطی مناسب برای رشد و فعالیت میکروارگانیزم ها، ضرورت دارد.کلید واژگان: هضم بی هوازی, ضایعات کشتارگاهی, زمان ماند, نوع ماده اولیه, بیوگازBackground And ObjectiveAnaerobic digestion of slaughterhouse solid wastes, such as rumen contents, is an appropriate treatment option for managing such residues, because of their significant role in reducing the environmental impacts as well as the potential for biogas production. The objective of this study was to investigate the effects of retention time and substrate type on the biogas and alkalinity productions during anaerobic digestion of rumen contents.MethodThis study aimed to investigate the effects of retention time and substrate type on biogas and alkalinity productions of slaughterhouse wastes using one liter anaerobic digester with batch flow. Experiments were performed at temperature of 35°C and retention time of 30 days with three types of substrate: cattle rumen contents, sheep rumen contents and their mixture (mixing ratio 1:1) with total solids of 6.5, 9.1 and 8.0%, respectively.ResultsMaximum alkalinity was found in the digester containing cattle rumen contents as it increased pH. Thus, the highest cumulative biogas and methane yields obtained for these digesters were 286.1 and 80.7 mL/g VSdegraded respectively.ConclusionIn general, it can be concluded that in the process of anaerobic digestion of rumen contents (regardless of substrate type and retention time), pH of the reactors can play a major role in biogas and methane productions. Thus, to prevent pH drop and to provide a suitable environment for the growth and activity of microorganisms, addition of an alkaline substance is required.Keywords: Anaerobic digestion, Slaughterhouse wastes, Retention time, Substrate type, Biogas
-
این تحقیق به منظور بررسی اثر غلظت های مختلف کادمیم و سرب بر خصوصیات کمی و کیفی مریم گلی (Salvia officinalis L.) در سال 1390 درگلخانه تحقیقاتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد. آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. فاکتور اول شامل غلظت های کادمیم (0، 10، 20، 40 میلی گرم بر کیلوگرم در آب آبیاری) و فاکتور دوم شامل غلظت های سرب (0، 100، 300 و 600 میلی گرم بر کیلوگرم در آب آبیاری) بود. نشاء های مریم گلی در مرحله دوبرگی کشت شدند. آبیاری توسط محلول های نیترات کادمیم و سرب انجام شد. نتایج نشان داد که اثرکادمیم و سرب بر وزن تر، وزن خشک، ارتفاع گیاه، میزان اسانس، میزان جذب کادمیم و سرب توسط اندام های هوایی و ریشه معنی دار بود. وزن تر اندام هوایی در غلظت کادمیم 40 میلی گرم بر کیلوگرم نسبت به شاهد 61/4 درصد کاهش داشت و این کاهش در غلظت 600 میلی گرم بر کیلوگرم برابر 16/5 درصد بود. وزن خشک اندام هوایی در حداکثر غلظت کادمیم نسبت به شاهد 83/10 درصد و درحداکثر غلظت سرب نسبت به شاهد 08/11درصد کاهش یافت. بیشترین مقدار جذب کادمیم توسط اندام های هوایی مربوط به تیمار غلظت 40 میلی گرم بر کیلوگرم کادمیم و 600 میلی گرم بر کیلوگرم سرب بود. در این آزمایش، فلزات سنگین در هیچ یک از تیمارهای آزمایش وجود نداشت، لذا به نظر می رسد که کشت این گیاه در شرایط استفاده از آب های آلوده به کادمیم و سرب قابل استفاده باشد.کلید واژگان: گیاهان دارویی, جذب فلزات سنگین, وزن خشک, اسانسJournal of water and soil, Volume:29 Issue: 5, 2016, PP 1360 -1375IntroductionAccumulation of heavy metals in agronomic soils continuously by contaminated waste waters not only causes to contamination of soils but also it affects food quality and security. Cadmium and lead are one of the most important heavy metals due to long permanence and persistence in soil can cause problems to human and animal health. Some medicinal plants are able to accumulate of heavy metals from contaminated soils. Heavy metals are not able to enter in the essential oil of some aromatic plants. Study of these plants helps human to select them for cultivating the resistant medicinal plants in contaminated soils.Materials And MethodsThis experiment was carried out in the research greenhouse of agriculture faculty of Ferdowsi university of Mashhad in 2011. Seeds were cultivated in planting aprons into peat moss medium. Then the uniform plantlets were transferred into soil in the plastic boxes (30×50×35 cm) at two leaf stage. In each box 6 plantlets were sown with distance of 15 cm on the planting rows and 20 cm between rows. Experiment was set up as factorial on the basis of randomized complete block design with three replications. The first factor was cadmium concentrations consisted of 0,10,20,40 mg per kilogram and the second factor was lead concentrations consisted of 0,100,300 and 600 mg/kg. Plants were irrigated during of15 weeks with cadmium and lead nitrogen nitrate solutions and then irrigated with distilled water. The differences of nitrogen amounts in treatments were compensated with ammonium nitrate on the basis of differences between level of the highest treatment and the treatment which obtained lower amount of nitrogen. Plants were harvested after 180 days at the beginning of flowering. All shoots and roots were weighted separately as fresh weight and then were dried under shading and then were weighted. The essential oil sage was determined by using of 30 grams of dried sage leaves with distillation method with Clevenger. Cadmium and lead contents in shoot and root were measured by wet digestion method (digestion by Perchloric and Nitric acid). Cadmium and lead contents were detected by atomic absorption apparartus. Data were analyzed by MSTATC software and all means were compared by DMRT at 5% of probability.
Result andDiscussionResults argued that fresh weight of sage at 40 mg/kg of cadmium were decreased 4.61% as compare as control. Dry weight of sage decreased at 600 mg/kg of lead 11.08 % as compare of control. Mean comparisons indicated that at the highest concentrations of cadmium and lead fresh and dry weight of sage were dropped. Growth decrement due to toxicity of cadmium causes to photosynthesis and respiration decline, carbohydrate metabolism decreasing and leaf chlorosis. Researchers observed lead ions by interfering with water balance lead to water stress. High concentrations of lead may cause to decrease the availability of water for plant and high concentrations of cadmium causes to disturb the protein synthesis and lead to protein decline in plant cells. Plant height of sage was declined at 40 mg/kg and 600 mg/kg as compared as control 14.17 and 10.83, respectively. Essential oil in sage was dropped in high levels of cadmium and lead as compare of control 12 and 14.51, respectively. Researchers stated that cadmium concentrations of 2,6 and 10 mg/lit and 50,100 and 500 mg/kg of lead had no significant effect on peppermint, but caused to drop the essential oil percentage of dill and basil.
Disturbance of carbon nutrition in plant cells during the photosynthesis process by heavy metals lead to a decrease in the essential content. The most cadmium absorption by sage shoots belonged to 40 mg/kg and 600 mg/kg of cadmium and lead, respectively and then 40 mg/kg cadmium and 300 mg/kg lead were ranked as second treatment. Increase of cadmium and lead concentrations in irrigation water led to increase of these heavy metals into sage shoots. Increase of lead and cadmium concentrations caused to antagonistic effects of cadmium and lead absorption into shoots of sage. In this experiment cadmium and lead concentrations of all treatments were too below to detect by atomic absorption apparatus. In this study cadmium and lead could not enter to essential oil. Researchers stated that high doses of cadmium, lead, zinc and copper concentrations could not enter into essential oil in sage. Some researchers showed that cadmium, lead and copper were not transferred to essential oil of peppermint, dill and basil during the essential oil distillation process. This finding confirmed that selection of medicinal plants as alternative plants with crops in cadmium and lead contaminated soils.ConclusionFresh and dry weight of Sage in the condition of contaminated soil by 100 mg/kg cadmium and 600 mg/kg lead were declined 4.61 and 5.16 % as compare as control, respectively. At the highest doses of cadmium and lead the essential oil of sage were dropped but, these heavy metals were not detected in essential oil. So, it is seems that this medicinal plant may be applied in the contaminated soil or in the condition of using of contaminated irrigated water by cadmium and lead.Keywords: Medicinal plant, Heavy metals uptake, Morphological traits, Essential oil content -
به منظور جلوگیری از مشکلات شدید بحران آب در دشت نیشابور، به دلیل محدودیت منابع آب و نیز افزایش نرخ مصرف در بخش های شهری، صنعتی و کشاورزی، لزوم استقرار برنامه های جامع جهت مدیریت کمی و کیفی منابع آبی این دشت، امری انکارناپذیر می باشد. در تحقیق حاضر که در راستای امر مذکور انجام پذیرفته است، روند تغییرات زمانی کیفی آبخوان (در بازه زمانی 1388-1380) و نیز دلایل احتمالی این نوسانات مورد بررسی قرار گرفته است. پارامترهای کیفی مورد استفاده در این تحقیق شامل کل جامدات محلول، سختی، نسبت جذب سدیم، غلظت یون های سدیم، کلسیم، منیزیم، سولفات و کلراید بودند. نتایج به دست آمده دلالت بر آن داشت که کیفیت آبخوان دشت نیشابور در طی بازه زمانی 1388-1380، کاهش یافته است. به گونه ای که در بازه زمانی مذکور، غلظت کل جامدات محلول در %77 از چاه های مورد مطالعه، روندی افزایشی را داشته و میانگین غلظت آن برای کل آبخوان از نرخ رشد سالانه ای معادل 63/19 میلی گرم در لیتر برخوردار بوده است. در بررسی دلایل احتمالی تغییرات کیفی آب های زیرزمینی دشت نیشابور، کاهش سطح آب های زیرزمینی، سازندهای زمین شناسی و فعالیت های کشاورزی به عنوان مهمترین عوامل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که تقریبا به ازای هر 81/0 متر کاهش در سطح آب های زیرزمینی در هر سال، به میزان 63/19 میلی گرم در لیتر به غلظت جامدات محلول در آبخوان افزوده شده است. همچنین وجود سازندهای زمین شناسی دوران سوم (میوسن) و سنگ های ولکانیکی در تغییر کیفیت بخش هایی از آبخوان دشت نیشابور موثر بوده است.کلید واژگان: آب زیرزمینی, کیفیت آب, دشت نیشابور, کل جامدات محلولInvestigation of temporal changes in groundwater quality of Neishaboor Plain and its possible causesBackground And ObjectivesWater resources limitation in the Neishaboor Plain, in addition to a significant increase in water demand in urban, agricultural and industrial sectors, has caused researchers to investigate and provide the basic information necessary for development of a sustainable water management program. In this study the temporal changes in groundwater quality and the possible causes of these fluctuations were studied.Materials And MethodsThe water quality data used in this investigation included a 9 year (2001-2009) periodically measurements of TDS, total hardness, Na, Ca2, Mg2, Cl- and SO4 2- concentrations.ResultsThe results, as were shown by the changes in parameters such as TDS, SAR and hardness indicated a significant degradation of groundwater quality over the period included in this study. The TDS concentration in 77% of the investigated wells increased substantially over this period, with mean increase of 19.63 mg/lit.yr. In regard to possible causes of groundwater deterioration, the decline in groundwater level, geological formations and agricultural activities were considered to be the most important factors. The results showed that for every 0.81m mean annual decline in groundwater level, the TDS concentration increased by a value of 19.63 mg/lit. The geological tertiary formations (Miocene) and volcanic rocks could also be included among the factors affecting the spatial quality changes observed in some parts of the Nayshaboor's aquifer.ConclusionThe result of this study clearly indicated that there is a strong correlation between the groundwater level decline and the increase in salt concentration of the aquifer. However, due to the lack of adequate data and information, definitive statements on the relative contribution of agricultural activities and geological formation on groundwater quality changes could not be made.Keywords: Groundwater, Water quality, Neishaboor Plain, Total dissolved solids
-
تحقیق حاضر در راستای کاهش مشکلات زیست محیطی ناشی از مدیریت نامطلوب زباله های شهری و با هدف امکان سنجی بازیافت زباله های تولید شده در سطح شهر مشهد از طریق به کارگیری آنها به عنوان بستر برای تولید ورمی کمپوست با استفاده از یک گونه کرم خاکی اپی ژیک به نام Eisenia fetida انجام پذیرفت. این تحقیق در قالب یک طرح کاملا تصادفی با یک نوع بستر (شامل مخلوط زباله شهری و کود گاوی) و در 5 سطح اختلاط مواد بستر (شامل20،40،60،80 و 100 درصد وزن خشک مواد بستر زباله شهری و مابقی کود گاوی) به مدت 80 روز مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه 5 تیمار و در 3 تکرار (در مجموع 15 واحد آزمایشگاهی) ساخته شد و تیمار حاوی 100 درصد زباله شهری به عنوان تیمار شاهد مدنظر قرار گرفت. جهت ارزیابی آماری نتایج از نرم افزار SPSS استفاده شد. مقایسه میانگین داده ها نیز به روش آزمون چند دامنه ای دانکن در سطح 05/0 انجام پذیرفت. به منظور بررسی و مقایسه تیمارهای مختلف و مشخص شدن تاثیر اضافه کردن کود گاوی به زباله شهری در کیفیت مواد بستر، پارامترهای بیولوژیکی و فیزیکوشیمیایی مختلفی در طی مدت تحقیق اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در تمامی تیمارها با گذشت زمان تعداد و بیومس کرمهای خاکی بالغ افزایش قابل ملاحظه ای یافته است و ماکزیمم آن مربوط به تیمار شاهد (100 درصد زباله شهری) می باشد. همچنین مشاهده شد در تمامی تیمارها با گذشت زمان مقدار TOC ، TVS ، pH ، C/N و C/P مواد بستر دارای کاهش و مقدار TKN ، TP ، TK و EC مواد بستر دارای افزایش قابل ملاحظه ای می باشد. در کل نتایج این تحقیق موید این نکته اساسی بود که زباله های شهری بدون نیاز به اضافه کردن هیچ گونه مواد غذایی مکمل (منجمله کود گاوی) می توانند به نحو شایانی برای تولید ورمی کمپوست مورد استفاده قرار گیرند.کلید واژگان: زباله شهری مشهد, ورمی کمپوست, بازیافت, محیط زیست, Eisenia fetidaThe current research was conducted to reduce the environmental problems associated with solid wastes producted in cities. The main objective of this research were to investigate : a) The applicability of recycling of the city of Mashhad municipal solid wastes through its conversion to vermicompost and b) The effects of different substrate mixtures on the process efficiency, the quality of the final composting product, and on the trend of change in number and biomass of the earthworms. This research was performed in a complete randomized design with five types of substrate mixture and with three replica for each type of treatment. The substrate mixtures included municipal solid wastes and cow manure (both pretreated) in percent ratios of 20:80, 40:60, 60:40, 80:20 and 100%, respectively (on the basis of total dry matter). The units with 100% municipal solid wastes were considered as control units. The earthworms Eisenia fetida was used in this work. The experimental period lasted 80 days. During the course of this study, various physical, chemical and biological parameters such as TVS, TOC, TKN, TP, TK, TNa (all measured as percentage of total dry matter), C/N ratio, pH, EC as well as the number and biomass of earthworms were measured regularly. Statistical assessment of the results was done using SPSS software. The results showed a significant reduction in TOC, TVS, pH, and the C/N ratio of the substrates in all treatment units, as compared to their initial values. However, the change in substrate TKN, TP, TK, TNa, and EC followed a significant increase during the experimental period. Moreover the measurements indicated a considerable increase in the number and biomass of Eisenia fetida in every treatment units. The treatment units consisted of 100% municipal solid wastes showed the best results from the viewpoints of stabilization of organic matter, fertilization value of the final compost produce, and the amount of earthworms biomass produced. This indicates that in such units the environmental conditions were more suitable for the biological activities of the earthworms and microorganisms. As a result for vermicomposting of municipal solid wastes there is no need for addition of additives such as cow manure to the substrate.The results of this research also showed that the process of vermicomposting in all treatment units were accomplished during the first 60 days of the experimental period.Keywords: Municipal Solid Wastes of Mashhad, Vermicompost, Recycling, Earthworms, Eisenia fetida
-
بررسی و ارزیابی ملاحظات فنی و زیست محیطی کاربرد انواع پسماندها در فرآیند تولید سیمان
-
در این مقاله عملکرد دو تصفیه خانه فاضلاب شهر مشهد با فرایندهای برکه تثبیت فاضلاب و لاگون هوادهی در کاهش باکتری های کلیفرم موجود در فاضلاب مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور به مدت یک سال، با فواصل زمانی 15 روزه، از فاضلاب ورودی و پساب خروجی (قبل از واحد گندزدایی) تصفیه خانه های مذکور نمونه هایی برداشت گردید و پارامترهای کیفی مختلفی از قبیل درجه حرارت، pH، تعداد کل کلیفرم ها و کلیفرم های گوارشی، غلظت اکسیژن محلول و کل جامدات معلق در نمونه های مذکور اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده دلالت بر آن داشت که راندمان حذف باکتری های کلیفرم در سیستم لاگون های هوادهی نسبت به برکه های تثبیت در فصلهای پاییز و زمستان، به طور معنی داری بیشتر است، ولی برکه های تثبیت فاضلاب در فصل تابستان عملکرد مطلوب تری را در کاهش تعداد میکروارگانیسم های گروه کلیفرم ارائه کردند. به طور کلی سیستم برکه های تثبیت تعداد کل کلیفرم ها و کلیفرم های گوارشی را به ترتیب به میزان log10 15/2-21/0 و log10 33/2-20/0 کاهش داد. در حالی که میزان کاهش کل کلیفرم ها و کلیفرم های گوارشی در سیستم لاگون های هوادهی به ترتیب در محدوده log10 03/2-29/0 و log10 42/0-40/2 بود. بررسی ها نشان داد که تغییرات شدت نور خورشید، pH و غلظت اکسیژن محلول، مهم ترین مکانیسم های کاهنده کل کلیفرم ها و کلیفرم های گوارشی در سیستم برکه های تثبیت هستند. ولی غلظت اکسیژن محلول در حوض هوادهی و شدت نور خورشید نسبت به عوامل دیگر در کاهش جمعیت باکتری های گروه کلیفرم در لاگون های هوادهی تاثیر مهم تری بر عهده دارند. به طور کلی که بدون اعمال روش های گندزدایی موثر، برکه های تثبیت و لاگون های هوادهی قادر به تامین استانداردهای میکروبیولوژیکی کاربرد پساب در کشاورزی نیستند.
کلید واژگان: برکه های تثبیت فاضلاب, لاگون های هوادهی, کل کلیفرم ها, کلیفرم های گوارشی, گندزداییIn this work, the performance of two treatment plants in the City of Mashhad, one with an aerated lagoons system and the other one with waste stabilization ponds system were evaluated in regard to their efficiency in reduction of pathogenic microorganisms. For this purpose, over a period of one year (with 15-days intervals), samples were taken from the influent and effluent (prior to disinfection unit) of the above mentioned treatment plants. The samples then were analyzed for parameters such as temperature, pH, density of total coliforms (TC) and fecal coliforms (FC), dissolved oxygen and total suspended solids concentration. The results indicated that the aerated lagoons system was much more efficient in removal of indicator bacteria than the waste stabilization ponds during autumn and winter periods. However during the summer months, the waste stabilization ponds showed a higher efficiency in this regard. In general, the waste stabilization ponds system reduced the density of TC and FC by 0.21-2.15 log10 and 0.20-2.33 log10, respectively. In contrast, the levels of reduction in aerated lagoons system were in the range of 0.29-2.03 log10 for TC and 0.42-2.40 log10 for FC. Results indicated that solar intensity, pH and dissolved oxygen concentration were found to be the most significant parameters that reduced the microorganisms population in waste stabilization ponds, While, in the aerated lagoons system, the dissolved oxygen concentration in aerated basin and solar intensity play the most important role. In general, without receiving an adequate disinfection, the effluent from waste stabilization ponds and aerated lagoons cannot provide the microbiological standards required for irrigation of agricultural crops.Keywords: Waste Stabilization Ponds, Aerated Lagoons, Total Coliforms, Fecal Coliforms, Disinfection -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال شانزدهم شماره 3 (پیاپی 61، پاییز 1391)، صص 109 -124در این کار تحقیقاتی، کیفیت پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهر مشهد جهت استفاده در کشاورزی، براساس رهنمود کیفی آب آیرس و وستکات مورد بررسی قرار گرفت و پتانسیل اثرات نامطلوب آن بر خاک و گیاهان ارزیابی شد. برای این منظور، از پساب هر یک از تصفیه خانه های مورد نظر در طی مدت یک سال نمونه برداری گردید و نمونه ها از نظر پارامترهای pH، هدایت الکتریکی، غلظت یون های سدیم، کلسیم، منیزیم، کلراید، بور، نیتروژن نیتراتی، بی کربنات و برخی از فلزات سنگین مورد آزمایش قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده، کاربرد پساب تصفیه خانه های شهر مشهد در کشاورزی از نظر غلظت بی کربنات (meq/L 1/12-0/8) با محدودیت شدید، و از نقطه نظر پارامترهای هدایت الکتریکی (dS/m 9/1-3/1)، غلظت سدیم (7/8-8/5 برحسب SAR)، غلظت کلراید (meq/L 5/6-2/3) و نیز شاخص نسبت جذب سدیم تنظیم شده (7/11-8/7)، با محدودیت کم تا متوسط مواجه است. این در حالی است که مقادیر pH (8-3/7)، نیتروژن نیتراتی (mg/L 2/4-5/0)، بور (mg/L 8/0-2/0) و فلزات سنگین محدودیتی را برای استفاده از این پساب ها در کشاورزی نشان ندادند. به طورکلی نتایج این پژوهش دلالت بر آن دارد که استفاده از پساب در کشاورزی بایستی براساس رعایت برنامه ریزی های دقیق پایش و مدیریتی انجام پذیرد.
کلید واژگان: پساب, آبیاری, پارامترهای کیفی آب, رهنمود آیرس و وستکات, تصفیه فاضلابIn this research، the quality of the effluent from the City of Mashhad wastewater treatment plants was evaluated based on Ayers and Westcot irrigation water quality guideline، and the potential impacts of these effluents on soil and plants were assessed. For this purpose، the effluent from each of the three existing wastewater treatment plants was sampled on a regular basis، for a period of one year، and their parameters of importance in regard to the agricultural use such as pH، electrical conductivity (EC)، concentrations of Sodium، Calcium، Magnesium، Chloride، Boron، Nitrate (NO3-N)، bicarbonate and heavy metals were measured. Based on the obtained results، the agricultural use of the effluents from the wastewater treatment plants has severe restriction in regard to the bicarbonate concentrations (8-12. 1 meq/L). Also، in view points of parameters such as EC (1250-1874 µS/cm)، Sodium (5. 8-8. 7 as SAR)، Chloride (3. 2-6. 5 meq/L) and adj RNa (7. 8-11. 7)، the effluents were categorized in the class of waters with low to moderate restrictions. However، the measured values of pH (7. 3-8)، Boron (0. 2-0. 8 mg/L)، Nitrate Nitrogen (0. 5-4. 2 mg/L) and heavy metals did not indicate any restrictions for agricultural use. From the results of this research، it can be concluded that the use of effluent as irrigation water requires careful planning، monitoring and management strategies.Keywords: Effluent, Irrigation, Water quality parameters, Ayers, Westcot guideline, Wastewater treatment -
امروزه در مباحث مدیریت بهینه آب، به خصوص در بخش کشاورزی، به کارگیری منابع آب غیرمتعارف از جمله پساب تصفیه خانه های فاضلاب و نیز استفاده از سیستم های آبیاری پربازده از قبیل سیستم های آبیاری قطره ای، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. استفاده از سیستم های آبیاری قطره ای هر چند که نقش به سزایی را در کاهش اتلاف و حفاظت از منابع آب در بخش کشاورزی دارد، ولی برخی از خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی پساب می تواند کاربرد آبیاری قطره ای را در برنامه های آبیاری با پساب محدود سازد. در تحقیق حاضر کیفیت پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهر مشهد (اولنگ، پرکندآباد 1 و پرکندآباد 2) از نقطه نظر پتانسیل ایجاد انسداد و خوردگی در سیستم های آبیاری قطره ای، با ملاک قرار دادن مهم ترین شاخص های کیفی، مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور در طی یک دوره یک ساله، پساب تصفیه خانه های شهری مشهد از نقطه نظر پارامترهای pH، غلظت جامدات محلول، جامدات معلق، آهن، منگنز و نیز تراکم کلی فرم های کل مورد آزمایش و بررسی قرار گرفت. مقایسه پارامترهای مذکور با استانداردهای ارائه شده در مراجع نشان داد که کاربرد سیستم های آبیاری قطره ای جهت آبیاری محصولات کشاورزی با پساب، از نقطه نظر تراکم عوامل میکروبی موجود (در محدوده 3/7-8/4 لگاریتم تعداد در 100 میلی لیتر) دارای محدودیت شدید است. همچنین کاربری این سیستم ها از نقطه نظر سایر پارامترهای کیفی پساب از جمله pH (0/8-3/7)، غلظت جامدات محلول (1200-800 میلی گرم در لیتر)، غلظت مواد جامد معلق (138-42 میلی گرم در لیتر)، آهن (6/0-2/0 میلی گرم در لیتر)، منگنز (4/0-1/0 میلی گرم در لیتر) و نیز شاخص اشباع لانگلیر یا LSI (6/0-7/0-) که به نحوی معرف پتانسیل رسوب گذاری و خورندگی پساب می باشند، با محدودیت کم تا متوسط مواجه است. به منظور کاهش مسائل و مشکلات عملکردی سیستم های آبیاری قطره ای در آبیاری با چنین پساب هایی، استفاده از روش های تصفیه پیشرفته مانند روش های غشایی، فیلتراسیون و افزودن اسید به صورت دوره ای توصیه می گردد.
کلید واژگان: آبیاری, پساب, سیستم های آبیاری قطره ای, کشاورزی, کیفیت آب, مشهدThe use of unconventional water sources (e. g. wastewater treatment plants effluent) as well as the use of high efficient irrigation systems (e. g. drip irrigation systems) has found special merit in today''s water resource management in agriculture. Drip irrigation systems، however، can lead to operational problems such as clogging، precipitation and corrosion of pipes and emitters، especially when effluent from wastewater treatment plants is used as the main source of irrigation. Such problems can shorten the irrigation system life cycle and increase the maintenance costs، significantly. In this research، the quality of effluents from the city of Mashhad Wastewater Treatment Plants (Olang، Parkand Abad 1، and Parkand Abad 2) were evaluated in order to assess the feasibility of using drip irrigation systems. For this purpose، the main parameters of importance in clogging and corrosion of drip irrigation systems such as pH، total dissolved solids، total suspended solids، Iron، Manganese and total coliform bacteria contents of the effluents were measured regularly over a period of one year. The results of the study indicated that the use of drip irrigation system is strongly limited due to the high concentration of bacteria in the effluents (4. 8-7. 3 log CFU/100 mL)، which can initiate clogging of pipes and emitters. In regard to other effluent quality parameters including pH (7. 3-8)، TDS (800-1200 mg/L)، TSS (42-138 mg/L)، Iron (0. 2-0. 6 mg/L)، Manganese (0. 1-0. 4 mg/L) and langelier saturation index (LSI) (-0. 7-0. 6)، application of drip irrigation systems also encountered limitations in the range of low to moderate levels. In summary، in order to reduce the operational problems associated with drip irrigation systems، the use of advanced methods for further treatment of the effluents such as filtration، membrane treatment، and the use of appropriate chemicals are recommended.Keywords: Effluent, Irrigation, Drip irrigation systems, Water quality, Agriculture, Mashhad -
در این کار تحقیقاتی یک مدل تصمیم گیری فازی برای ارزیابی و رتبه بندی روش های مختلف نمک زدایی و نهایتا انتخاب گزینه برتر ارائه گردیده است. گزینه های نمک زدایی مورد بررسی در این تحقیق شامل اسمز معکوس، الکترودیالیز، تقطیر ناگهانی، تقطیر چند مرحله ای، تراکم بخار و تبادل یونی بوده است. مدل ارائه شده شامل مراحل تعریف مسئله، محاسبات فازی و رتبه بندی گزینه های نمک زدایی و ساختار سلسله مراتبی آن مشتمل بر 5 سطح هدف، معیارها، زیرمعیارها، عوامل و گزینه های نمک زدایی بود. به منظور انتخاب معیارها، زیرمعیارها و عوامل و همچنین تعیین اهمیت نسبی هر یک از آن ها، از نقطه نظرات کارشناسان و محققین و نیز جمع بندی نتایج پرسشنامه ای و بررسی کتابخانه ای استفاده شد. در مرحله بعد با استفاده از تحلیل توسعه ای چانگ گزینه های مختلف نمک زدایی بر اساس معیارها، زیرمعیارها و عوامل انتخاب شده مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین دقت و قابلیت کاربرد، مدل توسعه یافته در یک مطالعه موردی در ارتباط با کیفیت آب تعدادی از چاه های شهر تربت حیدریه به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده دلالت بر آن داشت که فرآیند الکترودیالیز وزن نهایی 255/0 مناسب ترین فرآیند نمک زدایی از آب های لب شور زیرزمینی برای منطقه مورد مطالعه است. تحلیل حساسیت فرآیند تصمیم گیری نیز نشان داد که مدل ارائه شده، در مقابل جا به جایی وزن معیارها از حساسیت پایینی برخوردار است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین بیان کرد که روش تحلیل سلسه مراتبی فازی ابزاری مناسب در سازماندهی فرآیند تصمیم گیری در مدیریت کیفی منابع آب است.
In this research a fuzzy decision making model was presented to assess and rank various water desalination methods and ultimately select the best alternative. The desalination alternatives which were investigated included Reverse Osmosis، Electrodialysis، Multi-Stage Flash Distillation، Multi-Effect Distillation، Vapor Compression and Ion Exchange. The model was carried out in three steps: problem definition، fuzzy computations and ranking of alternatives. The hierarchy structure used for problem definition included 5 levels of: goal، main criteria، sub-criteria، factors، and desalination alternatives. The criteria، sub-criteria and factors and the relative importance of each were determined based on the experts'' opinions and the literature results. In the next step، by using Chang''s extent analysis، various desalination alternatives were evaluated on the basis of the selected criteria، sub-criteria and factors. For assessment of accuracy and its practical application، the model was used in a case study concerning quality management of the brackish water from a number of wells located in the City of Torbat-e-Heydaryieh. The results of the research indicated that the Electrodialysis process، with the final weight of 0. 255، was the best method of desalination for the investigated wells. The sensitivity analysis also showed that the fuzzy model has a low degree of sensitivity in regard to the changes in criteria weights، meaning that the results are adequately reliable. The results furthermore pointed out that the fuzzy analytical hierarchy process can be used as an efficient tool for systematic decision making in the area of qualitative water resource management. -
یکی از مهمترین چالش های فراروی دولتها در قرن بیست و یکم، بحرانهای زیست محیطی است. به همین دلیل دولتها می-کوشند تا با اتخاد سیاستها و برنامه های مختلف، بر مشکلات زیست محیطی از جمله آلودگی هوا فائق آیند. افزایش مصرف بی رویه سوختهای فسیلی نه تنها تحدیدی برای مصرف آینده آنهاست، بلکه آثار منفی زیست محیطی آنها نیز به عنوان مقوله مهم مورد توجه دولتمردان است. بر همین اساس در این مطالعه با استفاده از جدول داده – ستانده 1380 و مدل تعادل عمومی قابل محاسبه، آثار رفاهی و زیست محیطی دو سیاست وضع مالیات سبز و کاهش یارانه سوخت بررسی شده است. به این منظور با استفاده از تکنیک MCP و نرم افزار GAMS، تغییرات رفاه با و بدون لحاظ آثار زیست محیطی، تغییر در تقاضای انرژی و تغییرات سهم آلاینده CO2، NOXوCH در قالب پنج سناریوی مالیاتی ارزیابی شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با وضع مالیات بر سوخت، تقاضای واسطه ای و مصرفی سوختهای فسیلی کاهش می یابد. در همه سناریو ها با لحاظ اثر مثبت کاهش آلودگی، تغییرات رفاه مثبت است و میزان آن با افزایش نرخ مالیات افزایش می یابد. در هر دو سیاست، بالاترین نرخ رشد رفاه با درنظرگرفتن آثار زیست محیطی، نرخ مالیات 10% (سناریوی سوم) می باشد.
کلید واژگان: مالیات سبز, یارانه سوخت, آلودگی هوا, رفاه, مدل تعادل عمومی قابل محاسبهOne of the most important government's challenges is the environmental crisis; therefore governments should strive to take various policies and programs to overcome environmental problems including air pollution or reduce negative effects of human functionson environment. This study has tried by using input- output table in 2001 and amount of pollutants and greenhouse gas emissions to survey of welfare and environmental effects on the green tax and decline subsidy on fuels. For this purpose, using MCP and software GAMS welfare changes with and without environmental impact,changes in energy demand and changes in three pollutants CO2, NOX and CH in the five tax scenarios have been studied. Results of study showed, green tax reduce demand for fossil fuel as intermediate input and final goods. If the environmental effects are considered, in the all scenarios, the welfare changes were positive and the welfare increase as the tax rate increases; in the other words, the increasing taxes on fossil fuels is desirable. In the both policy, the highest growth rate of the welfare is tax rate 10% (scenario III). -
کاربرد پساب تصفیه خانه های فاضلاب به عنوان یک منبع آب غیرمتعارف، یکی از مهم ترین ارکان مدیریت منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. از این رو ارزیابی ارزش کودی و پتانسیل تامین آب این گونه منابع غیرمتعارف جایگاه ویژه ای را در برنامه ریزی جامع مدیریتی منابع آب به خود اختصاص می دهد. به همین منظور، در این کار تحقیقاتی در طی مدت یک سال (1388)، از پساب تصفیه خانه های شهر مشهد شامل تصفیه خانه اولنگ، پرکندآباد 1 و پرکندآباد 2 نمونه برداری گردید و ترکیبات مختلف عناصر پرمصرف گیاهی شامل نیتروژن و فسفر در نمونه های مذکور اندازه گیری شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از آن است که در حال حاضر پتانسیل تامین آب تصفیه خانه های فاضلاب شهر مشهد در آبیاری محصولات گندم، جو، گوجه فرنگی به ترتیب معادل 962، 870، 729 هکتار می باشد. علاوه بر این بر اساس نتایج مدل تلفیقی برآورد نیتروژن قابل دسترس گیاه، با کاربرد پساب به عنوان آب آبیاری می توان مقادیری به ترتیب معادل 2/87، 4/74 و 6/133 کیلوگرم در هکتار از نیاز محصولات گندم، جو و گوجه فرنگی به نیتروژن را تامین نمود. از نظر محتوای فسفر قابل دسترس برای گیاهان نیز نتایج نشان داد که آبیاری با پساب می تواند نیاز محصولات گندم، جو و گوجه فرنگی را تا حد 7/36، 7/31 و 62 کیلوگرم در هکتار تامین سازد. با توجه به برآورد اقتصادی انجام شده در طی دوره رشد گیاهان مورد بررسی (6 ماهه نخست سال)، ارزش آبی پساب تصفیه خانه های فاضلاب شهر مشهد در آبیاری گندم، جو و گوجه فرنگی به ترتیب معادل 97/1، 44/1 و 68/4 میلیارد ریال و ارزش اقتصادی محتوای کودی آن به ترتیب معادل 6/89، 4/67 و 0/125 میلیون ریال برآورد گردید. به طور کلی، نتایج نهایی تحلیل اقتصادی این تحقیق دلالت بر آن دارد که با استفاده از پساب تصفیه خانه های شهر مشهد می توان هزینه های تولید گندم، جو و گوجه فرنگی در هکتار را به ترتیب در حدی معادل 33، 31 و 28 درصد کاهش داد.
کلید واژگان: ارزش اقتصادی, پساب, فسفر, کشاورزی, منابع آب, نیتروژنOne of the major aspects of water resources management in the arid and semi-arid regions is the use of unconventional water sources such as effluents from wastewater treatment plants. As a result, assessment of water supply potential as well as fertilizer values of these unconventional water sources is an important issue in any comprehensive resource management program. In this study, the water supply potential and fertilizer values of the effluents from the City of Mashhad wastewater treatment plants (Olang, Parkand-Abad #1 & Parkand-Abad #2) was assessed based on: 1) the effluent's nitrogen and phosphorus contents, 2) common types of agricultural crops in the region (wheat, barley, tomato), and 3) the crops water and fertilizer requirements over their growing season. The results of this research indicated that the water supply potential of the effluents from above mentioned wastewater treatment plants for irrigation of wheat, barley and tomato are equivalent to 962, 870 and 729 hectares, respectively. Moreover, based on the results of the integrated model used in this research, the use of the effluents can provide 87.2, 74.4 and 133.6 kg.ha-1 available nitrogen and 36.7, 31.7 and 62.0 kg.ha-1 phosphorus for wheat, barley and tomato, respectively. In terms of economic assessments, the water value of the effluents corresponded to 89.6×106 Rials for wheat, 67.4×106 Rials for barley, and 125.0×106 Rials for tomato. In terms of fertilizer value, the corresponding economic assessment represented values of 1.97×109, 1.44×109, and 4.68×106 Rials. In general, the net results of the economic analysis performed indicated that the use of the effluents from the City of Mashhad wastewater treatment plants in agriculture can reduce the cost of production by 33, 31 and 28 percent for wheat, barley and tomato, respectively. -
مدیریت مطلوب مواد زاید آلی شهری، کشاورزی و صنعتی، با توجه به حجم بالای تولید روزانه آنها در تمامی کشورها از اهمیت ویژه ای به خصوص از دیدگاه زیست محیطی و بهداشتی برخوردار است. یکی از راه های مناسب برای دفع و استفاده بهینه از این زایدات آلی، تهیه کودهای آلی (بیوکمپوست و ورمی کمپوست) برای مصارف کشاورزی، باغ داری و غیره می باشد، که مزیت این روش ها از نظر اقتصادی و بهداشتی در مقایسه با سایر روش ها به اثبات رسیده است. در این تحقیق پتانسیل استفاده از ضایعات سبزیجات تولید شده در میادین میوه و تره بار شهر مشهد به صورت مخلوط با کود گاوی و کمپوست زباله شهری به عنوان بستر جهت تولید ورمی کمپوست به کمک یک گونه کرم خاکی اپی ژیک به نام Eisenia fetida مورد بررسی قرار گرفت. ضایعات سبزیجات مورد استفاده در این مطالعه شامل ضایعات شاهی، ریحان، کاهو، کلم و دیگر انواع سبزی بود. این پژوهش در قالب یک طرح کاملا تصادفی با سه نوع بستر (شامل مخلوط ضایعات سبزیجات و کود گاوی، مخلوط ضایعات سبزیجات و کمپوست و مخلوط ضایعات سبزیجات با کود گاوی و کمپوست)، در 4 سطح اختلاط مواد بستر (شامل 20، 30، 40 و 50 درصد وزن خشک مواد بستر از ضایعات سبزیجات، و بقیه کود گاوی و کمپوست) به همراه تیمار شاهد (100 درصد سبزیجات) انجام گرفت. عمل افزودن کرم های خاکی در دو مرحله یکی در زمان ساخت تیمارها و دیگری پس از پشت سر گذاشتن مرحله کمپوست اولیه (به مدت 14 روز)، با اضافه کردن 25 عدد کرم خاکی بالغ با وزن تقریبی 250 تا 400 میلی گرم به هر ظرف، انجام شد. بررسی نتایج تحقیق نشان داد که اگرچه شرایط محیطی مختلف مانند pH، EC، درصد رطوبت و درجه حرارت برای رشد کرم های خاکی مناسب بودند ولی کرم ها نتوانستند در هیچ یک از تیمارها به نحو موثری فعالیت کنند، به طوری که بعد از عمل افزودن کرم های خاکی در هر دو مرحله، تعدادی از آنها از ظروف خارج شده و تمام کرم های باقی مانده نیز پس از چند روز زندگی در بستر، از بین رفته و دچار پوسیدگی و تجریه شدند. این موضوع می تواند به دلیل مواد شیمیایی، اسانس ها و ترکیبات غذایی خاص موجود در ضایعات سبزیجات، متعفن و گندیده شدن سریع سبزیجات و یا آزاد شدن گازهای سمی فرار و اسیدهای آلی مضر برای کرم های خاکی در طی مرحله تجزیه میکروبی اولیه باشد.
کلید واژگان: ورمی کمپوست, ضایعات سبزیجات, کود گاوی, کمپوست, Eisenia fetidaOver the last few years, the problem of efficient disposal and management of organic solid wastes has become a point of attention due to rapidly increasing population, intensive agriculture and industrialization. In this regard, vermicomposting has been reported to be a viable, cost-effective and rapid technique for the efficient management of the organic solid wastes. The current research was conducted to investigate the applicability of recycling of vegetables wastes (generated in the fruits and vegetables distribution market-City of Mashhad) and its conversion to organic fertilizer through vermicomposting process. The research was conducted in a complete randomized design with three types of substrate mixture (including: mixture of vegetable wastes and cow manure, mixture of vegetable wastes and composted material from the City of Mashhad Composting Facility, and mixture of vegetable wastes, cow manure and compost), four levels of vegetable wastes in each substrate mixture (including 20, 30, 40, and 50 percent vegetables wastes (on the basis of dry matter of total mixtures) and three replica for each type of treatment. The earthworms Eisenia fetida was used in this work. The C/N ratios in all the units were in the range of 20 to 30, a suitable range for the activities of the worms. The units with 100% vegetables wastes were considered as control units. The inoculation of earthworms was done in two step: a) initially, after preparation of the treatment units and b) after a pretreatment period of about 14 days, when the organic material were partially decopomsed. In each step, the treatment units were inoculated with 25 healthy earthworms of approximately the same size, having a total weight of 250 to 400mg. Temperature, pH, EC and percent moisture content of the units were measured regularly to ensure a suitable condition for the growth and reproduction of Eisenia fetida. The moisture content of the units was adjusted whenever it was needed. The results indicated that under the environmental conditions tested in this research, the vermicomposting process of vegetable wastes did not occure successfully. In all the treatment units, after a few days, the inoculated earthworms either died or escaped from the units. The reasons could be related to: a) the presence of certain aromatic comounds in vegetable wastes, b) the quick fetidness of vegetable wastes which could cause the release of harmful toxic gases and organic acids detrimental to the earthworms. -
شهر مشهد تا سال 1390 دارای جمعیتی حدود 3 میلیون نفر و نیاز آبی سالانه حدود 300 میلیون متر مکعب خواهد بود. با توجه به نقش منابع آب زیرزمینی در استخراج آب و تامین آب آشامیدنی شهرها، استفاده از چاه های آب داخل محدوده شهر امری اجتناب ناپذیر است. بنابراین، برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی و در نتیجه حفظ چاه های آب آشامیدنی از خطر آلوده شدن، برنامه ریزی مدیریت جامع کیفیت منابع آب امری ضروری است. یکی از اهرم های مهم در این برنامه ریزی، تعیین و رعایت حریم چاه های آب آشامیدنی است. حریم بهداشتی یک چاه، محدوده ای است که در اطراف آن، اگر ذره ای آلودگی قرار گیرد، حداقل طی مدت پنجاه روز به چاه برسد، تا میکروارگانیسم ها در مسیر حرکت به طرف چاه در این مدت از بین رفته، خطری برای آلودگی آب به وجود نیاورند. بنابراین؛ برای آنکه چاه آب آشامیدنی فاقد آلودگی میکروبی باشد، باید فاصله مناسبی را بین منبع آلودگی و آن چاه در نظر گرفت. از آنجایی که تعداد قابل توجهی از چاه های آب آشامیدنی مشهد در داخل محدوده شهر قرار گرفته اند، که در اطراف آنها منابع آلوده کننده بیولوژیک وجود دارد، بنابراین، تعیین و محاسبه بهینه و دقیق حریم چاه ها باید براساس مبانی علمی انجام پذیرد، زیرا محاسبه و اعمال حریم کوچک تر، خطر آلودگی آب چاه را بالا برده، حریم بزرگتر، به لحاظ در برگرفتن زمین های محدوده اطراف حریم، اتلاف سرمایه را به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق، برای محاسبه حریم بهداشتی 174 حلقه چاه آب آشامیدنی شهر مشهد از مدل ریاضی انتقال میکروارگانیسم ها که از جمله روش های محاسباتی _ عددی در تعیین حریم بیولوژیک چاه محسوب می شود، استفاده شده است. پس از تعیین ضرایب هیدرودینامیک آبخوان برای هر یک از 174 حلقه چاه مذکور، خطوط همزمان رسیدن آلودگی به چاه بهره برداری با استفاده از مدل کینزل بک تعیین و رسم گردید. سپس، سطح شهر مشهد به لحاظ حریم بهداشتی چاه های آب آشامیدنی پهنه بندی شده است. نتایج این بررسی، حاکی از آن است که چاه های آشامیدنی شهر مشهد به دلیل تفاوت در خصوصیات آبخوان در مناطق مختلف شهر دارای حریم های متفاوتی بوده که بین 270 تا350 متر متغیر است. به طوری که در مناطق مرکزی شهر (اطراف حرم به سمت میدان شهدا و راه آهن)، حریم بهداشتی چاه های آب 270 تا 290 متر بوده و به سمت شمال غربی شهر مشهد، این حریم افزایش یافته و بین 320 تا 350 متر است. بنابراین، دامنه این حریم از غرب و شمال غربی به سمت شرق مشهد به طور نسبی کاهش می یابد.
کلید واژگان: حریم بهداشتی, آب زیرزمینی, مدل ریاضی, انتقال میکروارگانیسم -
در این مقاله تاثیر نهاده ها و بیمه بر عدالت درآمدی کشاورزان گندم کار استان خراسان ارزیابی شده است. داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، از 573 کشاورز گندم کار بیمه شده و بیمه نشده در استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی در سال 1383 جمع آوری شد. نتایج بررسی نشان داد که برای توزیع درآمدی کشاورزان گندم کار به سمت نابرابری است به طوری که در بین عوامل موثر در تولید، سطح زیر کشت بیش ترین سهم و بیمه کم ترین سهم را در ایجاد نابرابری دارد. به سخن دیگر بیمه می تواند منجر به به بود توزیع درآمدی شود. سهم نوع اقلیم در نابرابری درآمدی بیش تر از سهم بیمه است و سهم اقلیم در نابرابری درآمدی کشاورزان بیمه نشده بیش تر از کشاورزان بیمه شده است. هم چنین نابرابری درآمدی در استان خراسان شمالی با اقلیم سرد بیش تر از دو استان دیگر است و سهم بیمه در نابرابری درآمدی در استان خراسان رضوی (اقلیم معتدل) بیش تر از دو استان دیگر است. در پایان با توجه به یافته های مطالعه، پیش نهادهایی ارایه شده است.
کلید واژگان: توزیع درآمد, الگوی شروکس, بیمه, خراسانIn this paper effect of inputs and insurance on income equality have evaluated The data which was needed for this study was gained by stratified simple random sampling from 573 wheat insured and uninsured farmers in North, Razavi and South Khorasan provinces in 2004. Result of this study showed that wheat farmer’s income tends to inequality as among the effective factors in production, land cultivated has the most shares and insurance has lowest share in inequality. In other words insurance can lead to improve the income distribution. Climate share in income inequality is more than insurance share and climate share in income inequality of uninsured farmers is more than insured farmers. Also, income inequality in North Khorasan with cold climate is more than other two provinces and insurance share in income inequality in Razavi with moderate climate is more than other two Provinces. At end of this study regard to results, some suggestions have been introduced. -
لجن فاضلاب به دلیل دارابودن مقادیر قابل توجهی مواد آلی و آلی آیعناصر غذایی مورد نیاز گیاه می تواند به عنوان یکی از بهترین و ارزان ترین کودهای آلی برای زمین های کشاورزی مطرح باشد. اما وجود عواملی سمی از قبیل فلزات سنگین در لجن، مهم ترین فاکتور محدودکننده استفاده از آنها به شمار می آید. در تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر توامان کاربرد لجن فاضلاب و عملیات آبشویی بر خصوصیات شیمیایی خاک و رشد و عملکرد گیاه جو (Hordeum vulgare) و جذب دو عنصر سرب و کادمیم در این گیاه، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار اجرا شد. تیمارها شامل 5 سطح کاربرد لجن فاضلاب (0، 50، 100، 200، و 400 تن در هکتار) و دو سطح آبشویی (0 و 10 درصد) بودند. در پایان فصل رشد، خصوصیات مختلف خاک از جمله pH، EC، کربن آلی، نیتروژن، فسفر، پتاسیم، منیزیم، کلسیم، سدیم، SAR، و میزان فراهمی عناصر سرب و کادمیم و همچنین خصوصیات گیاه شامل کیفیت ظاهری، وزن صد دانه، عملکرد ماده خشک اندام هوایی و غلظت عناصر سرب و کادمیم در ساقه و برگ بررسی شد. نتایج آزمایش نشان داد که لجن فاضلاب اثر معنی داری بر تمامی خصوصیات اندازگیری شده خاک دارد. به طوری که افزایش میزان کاربرد لجن، باعث کاهش pH و افزایش سایر پارامترها می شود. افزایش میزان کاربرد لجن فاضلاب همچنین باعث افزایش معنی دار غلظت عناصر سرب و کادمیم در گیاه شد و بر کیفیت ظاهری گیاه نیز تاثیر گذاشت اما بر وزن صد دانه و عملکرد ماده خشک اندام هوایی تاثیر معنی داری نداشت. اثر فاکتور آبشویی بر هیچ یک از خواص فوق الذکر خاک جز غلظت منیزیم و کلسیم در محلول خاک معنی دار نبود. فاکتور آبشویی عملکرد ماده خشک اندام هوایی را به طور معنی داری افزایش داد ولی بر وزن صد دانه و همچنین غلظت عناصر سرب و کادمیم تاثیر معنی داری بر جای نگذاشت. اثر متقابل فاکتورها در هیچ یک از موارد اندازه گیری شده معنی دار نبود.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.