به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عباس پیریایی

  • بهناز اهرابی، رضا مقدسعلی، عباس پیریایی، فاطمه سادات طباطبایی میرک آباد، فائزه شکری، حجت الله عباس زاده*
    سابقه و هدف

    فیبروز کلیه مشخصه پاتولوژیکی تقریبا تمامی بیماری های مزمن کلیه با اتیولوژی های متنوع است و قابل اطمینان ترین پیش بینی کننده پیشرفت بیماری مزمن کلیه (CKD) در مرحله نارسایی کلیوی است. بیماری های کلیوی، انواعی از سلول ها و کمپارتمان های کلیوی را تحت تاثیر قرار داده و سبب گسترش انواع فیبروز با عنوان گلومرواسکلروزیس، فیبروز بینابینی و فیبروز آترواسکلروزیس و پری واسکولار می شود. مکانیسم های سلولی و مولکولی بسیاری از جمله مسیرهای پیام رسانیcAMP ، WNT،  TGF-β1و WNT/B catenin در ایجاد بیماری فیبروز کلیه دخیل هستند و فقط با درک دقیق مکانیسم های اساسی فیبروز کلیه می توان توسعه درمان های موثر را تسهیل کرد. هدف از این مطالعه مروری بررسی سلول درمانی و دارو درمانی در فیبروز کلیه با تاکید بر مسیر سلولی و مولکولی برای درک مکانیسم های اساسی فیبروز کلیه است.

    روش کار

    در این مطالعه، مرور جامعی در رابطه با مسیرهای سلولی و مولکولی دخیل در بیماری فیبروز کلیه به همراه دارو درمانی و سلول درمانی که در بهبود این بیماری استفاده می شود، از طریق جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس، پاب مد و گوگل اسکالر از سال 2010 تا 2022 انجام شد. از این تعداد 95 مقاله با توجه به معیارهای خروج از مطالعه انتخاب و بررسی شد.

    نتیجه گیری: 

    روش های سلول درمانی بهینه دارای عوارض جانبی کمتری در مقایسه با دارو درمانی هستند و با توجه به نوع فیبروز درگیر شده در کلیه امکان ترمیم آن با استفاده از سلول های بنیادی وجود خواهد داشت. به نظر می رسد که پیام رسانی سلولی TGF-β1 نقش به سزایی در ایجاد فیبروز کلیه دارد و داروهای مورد استفاده در بهبود فیبروز کلیه، غالبا به اهمیت مسیر پیام رسانی TGF-β1 پرداخته اند که علاوه بر بهبود نسبی این بیماری، دارای عوارض بسیاری هستند. استفاده از سلول درمانی در درمان فیروز مزمن کلیه دارای اثرات مناسب تر و عوارض کمتری نسبت به دارودرمانی  است و سلول های بنیادی مزانشیمی مناسب ترین کاندیدا را برای پیوند دارا هستند.

    کلید واژگان: فیبروز کلیه, مسیرهای پیام رسانی, دارو درمانی, سلول درمانی}
    Behnaz Ahrabi, Reza Moghadasali, Abbas Piryaei, Fatemeh Sadat Tabatabaei Mirakabad, Faezeh Shekari, HojjatAllah Abbaszadeh*
    Background and Aim

    Renal fibrosis, with multiple aetiologies, is the typical pathological symptomof almost all chronic Kidney diseases and the most reliable indicator of CKD progression to end- stage renal failure. Kidney disease affects a variety of kidney cells and compartments and causes the spread of fibrosis called glomerulosclerosis, interstitial fibrosis, atherosclerosis, and perivascular fibrosis. Many cellular and molecular mechanisms are involved in the development of kidney fibrosis. Kidney disease affects a variety of existing cells and the compartment of the kidney and causes a variety of fibrosis called glomerulosclerosis, interstitial fibrosis, atherosclerosis, and perivascular fibrosis.

    Methods

    In this study, a comprehensive review of the cellular and molecular pathways involved in renal fibrosis, along with drug therapy and cell therapy used to improve the disease, by searching the databases of Scopus, PubMed, and Google Scholar was performed from 2010 to 2022.

    Conclusion

    Findings from studies showed that optimal cell therapy methods have fewer side effects than drug therapy. Due to the type of fibrosis involved in the kidney, it will be possible to repair it using stem cells. TGFB1 signaling seems to play an important role in the development of renal fibrosis, and drugs used to improve renal fibrosis often address the importance of the TGFB1 signaling pathway, which in addition to the relative improvement of the disease, has many side effects.: The use of cell therapy in the treatmentof chronic kidny fibrosis has more appropriate effects and fewer side effects than drug therapy, and mesenchymal stem cells are the most suitable candidates for transplantation.

    Keywords: Renal fibrosis, Signaling pathways, Drug Therapy, Cell therapy}
  • حسین عطار شاکری، اسماعیل فتاحی *، محمدرضا نوروزی، سیدعلی مومنی، عباس پیریایی

    سرطان پروستات دومین علت اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان در مردان است. محرومیت از آندروژن باعث ایجاد استرس ‏اکسیداتیو در سرطان پروستات می شود. این امر منجر به فعال سازی مجدد سیگنالینگ گیرنده آندروژن (‏AR‏) می شود. ‏بنابراین، درمان با آنتی اکسیدان ها به عنوان یک روش کمکی در درمان این سرطان مورد توجه قرار گرفته است. در این ‏پژوهش، برای اولین بار، نشان دادیم که اندوستاتین همراه با سلولهای بنیادی آندومتر بیان کننده ژن ضد رگ زایی ‏TSP-1‎‏ ‏باعث بهبود فنوتیپ و ژنوتیپ آندروژن در سلولهای سرطانی پروستات موش صحرایی می شود. چهل موش صحرایی نر با ‏وزن تقریبی 95-100 گرم از انیستیتو پاستور تهران خریداری شدند. حیوانات با تزریق رده ی سلولی ‏LNCaP‏ به مدت 12 ‏هفته به سرطان پروستات مبتلا شدند. حیوانات مبتلا به سرطان پروستات بلافاصله به مدت 28 روز اندوستاتین دریافت کردند. ‏سپس حیوانات مبتلا به سرطان پروستات، سلولهای بنیادی حاوی ژن ضد رگ زایی ‏Tsp-1‎‏ را دریافت کردند. در مرحله ی ‏بعد آزمایش ها و معاینات بافت شناسی انجام شد و سطح سرمی ‏IL8‎‏ و ‏VEGF‏ اندازه گیری شد. در گروه دریافت کننده ‏سلولها و داروها، مقدار و ارتفاع چین خوردگی دیواره آسینوس در مقایسه با گروه بیمار کاهش یافته بود. هم چنین شکل ‏وزیکول ها مشخص و پوشش اپیتلیال منسجم و منظم بود. سطح سرمی ‏IL8‎‏ و ‏VEGF‏ به طور قابل توجهی در گروه ترکیبی ‏نسبت به گروه سرطان پروستات کاهش یافت 0.01‏P≤‎‏. ‏

    کلید واژگان: سرطان پروستات, اندوستاتین, سلولهای بنیادی آندومتر, ضد رگ زایی, موش صحرایی}
    hossein Attar shakeri, Esmail Fattahi *, Mohammadreza Nowroozi, Seyed Ali Momeni, Abbas Piryai

    Prostate cancer is the second leading cause of cancer deaths in men. Androgen ‎deprivation therapy has been identified to induce oxidative stress in prostate cancer, ‎leading to reactivation of androgen receptor (AR) signaling. Thus, antioxidant therapies ‎have gained attention as adjuvants for this cancer. Here, we report for the first time that ‎endostatin along with endometrial stem cells expressing TSP-1 anti-angiogenic gene ‎improved androgen- phenotype and genotype in rats prostate cancer cells.‎‏ ‏Forty male ‎rats (n=8) weighing approximately 95-100 g were purchased from Pasteur Inistitute of ‎Tehran . Animals were suffered to prostate cancer by injecting LNCaP cell line for 12 ‎weeks. Prostate cancer animals were immediately received endostatin for 28 days. ‎Prostate cancer animals were received stem cell containing the Tsp-1 anti-angiogenesis ‎gene. Histological examinations were measured. The levels of IL8 and VEGF serum ‎were assayed.‎‏ ‏In group receiving cells and drug, amount and height of acinus wall folds ‎decreased compared to the patient group and the shape of the vesicles was clear and the ‎epithelial lining were cohesive and regular. The levels of IL8 and VEGF serum were ‎significantly decreased in combination group than to prostate cancer group (P≤0.01). ‎

    Keywords: prostate cancer, Endostatin, endometrial stem cells, Anti-angiogenesis, Rat}
  • سارا درخشان، علی بیدمشکی پور، رضا کوثری اصفهان، مسعود وثوق، لیلا منتظری، محمدحسین قانیان، عباس پیریایی*
    سابقه و هدف

    امروزه نیاز روزافزونی به مدل های آزمایشگاهی کبدی به‏منظور بررسی مکانیسم بیماری های انسان، اثربخشی داروهای جدید و سم شناسی وجود دارد. مطالعات پیشین نشان داده‏اند که هم کشتی هپاتوسیت ها با سلول های غیرپارانشیمی و حضور ماتریکس برون سلولی، به‏ویژه در شرایط کشت سه بعدی، می تواند موجب بهبود عملکرد هپاتوسیت ها شود. لذا هدف این مطالعه ایجاد یک روش تکرارپذیر و مقرون به صرفه برای تولید انبوه ریزبافت های کبدی در شرایط آزمایشگاهی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، ریزبافت های کبدی (با قطر 500 میکرومتر) با هم کشتی سلول های بنیادی مزانشیمی انسان، سلول های اندوتلیالی ورید بندناف انسان و سلول های رده ی کبدیHuh-7، در یک بستر هیدروژلی حاصل از ماتریکس برون‏سلولی کبد و آلژینات، تولید شدند. سپس زنده مانی سلول‏ها، قابلیت ذخیره گلیکوژن و فعالیت آنزیم سیتوکروم P450 آن‏ها در روز 28 ارزیابی شد. بیان ژن‏های اختصاصی کبدی (ALB, SULT1A1) در روز های 1 و 14، و میزان ترشح آلبومین و اوره در روزهای 1، 7، 14، 21 و 28 بررسی گردید. علاوه‏برآن، حساسیت ریزبافت‏ها به سمیت حاد دارویی ناشی از متفورمین و دیکلوفناک، و همچنین اتانول مورد ارزیابی قرار گرفت. کشت دوبعدی سلول های Huh-7 نیز به عنوان گروه کنترل لحاظ گردید.

    یافته ها

    اکثر سلول‏های ریزبافت‏ها تا روز 28 زنده بوده و ضمن ذخیره سازی گلیکوژن، قابلیت القاء‏پذیری سیتوکروم را تا 7 برابر فعالیت پایه داشتند. بیان ژن‏های ALB و SULT1A1 در ریزبافت‏ها، در روز 14 نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‏داری (p<0.05) یافته بود. ترشح آلبومین و اوره نیز در همه زمان‏های نمونه‏برداری، در ریزبافت‏های کبدی بطور معنی‏داری (p<0.05) بالاتر از گروه کنترل بود. علاوه‏برآن، ریزبافت‏های کبدی نسبت به گروه کنترل، به سمیت دارویی و الکل (در برخی غلظت‏ها) حساسیت بیشتری (p<0.05) را نشان می‏دادند.

    نتیجه گیری

    به‏نظر می‏رسد که ریزبافت‏های کبدی حاصله می توانند به عنوان مدل آزمایشگاهی مناسب و دارای عملکرد برای کبد درنظر گرفته شود.

    کلید واژگان: مدل برون تنی کبد, سمیت دارویی, ماتریکس برون سلولی, مهندسی بافت, سلول بنیادی مزانشیمی}
    Sara Derakhshan, Ali Bidmeshki Pour, Reza Kowsari-Esfahan, Masoud Vosough, Leila Montazeri, Mohammad Hossein Ghanian, Abbas Piryaei*
    Background and Aim

    There is an urgent need for reliable in vitro liver models to assess the mechanisms of human diseases, and impact of newly developed drugs or toxins. Previously showed that co-culture of hepatocytes with non-parenchymal cells and presence of extracellular matrix (ECM) improve the in vitro functionality of hepatocytes. Aim of this study was to develop a reproducible method for scalable generation of liver microtissues.

    Materials and Methods

    In this experimental study, liver microtissues with 500um diameter generated through co-culturing of Huh-7, human mesenchymal stem cells and human umbilical vein endothelial cells in a composite hydrogel of liver-ECM and alginate. Cell viability, capability for glycogen storage and cytochrome P450 enzyme activity were evaluated on day 28. Hepatic-specific genes (ALB and SULT1A1) on days 1 and 14, and albumin and urea secretion on days 1, 7, 14, 21 and 28 were assessed. Furthermore, the microtissue sensitivity to acute toxicity of Metformin, Diclofenac and ethanol were investigated. Two-dimensional cultured Huh-7 was considered as control group.

    Results

    Most cells in the microtissues were alive up to day 28, accumulated glycogen and have cytochrome inducibility 7-fold more than the basic activity. In comparison to control, ALB and SULT1A1 genes upregulated (p<0.05) on day 14, also albumin and urea secretion increased (p<0.05), in all sampling time, in microtissues. Furthermore, microtissues have more sensitivity (p<0.05) to some concentrations of the drugs and ethanol, compared to control.

    Conclusion

    It seems that the liver microtissues may considered as an appropriate and functional in vitro model for liver.

    Keywords: In vitro liver model, drug toxicity, extracellular matrix, Tissue engineering, mesenchymal stem cells}
  • مهسا نوروززاده، فهیمه رمضانی تهرانی*، آزیتا زاده وکیلی، عباس پیریایی، فریدون عزیزی
    زمینه و هدف

    اختلالات هورمونی در دوره های بحرانی تکامل جنینی می توانند منجر به تغییراتی در فیزیولوژی یا مورفولوژی یک اندام شوند. هدف مطالعه حاضر، بررسی سیستم تولیدمثلی در موش های صحرایی ماده ای بود که در یک روز پایانی از دوره تکامل جنینی، در معرض تک دوزی از تستوسترون قرار گرفته بودند.

    روش ها

    به موش های صحرایی باردار در روز 20 بارداری، در گروه آزمایشی 20 میلی گرم تستوسترون در یک میلی لیتر حلال و در گروه کنترل فقط حلال، به صورت زیر جلدی تزریق شد. وزن بدن زاده های ماده، در روز اول تولد، 15، 30، 45 و 60 روزگی از سن و در بزرگسالی و فاصله مقعد تا برجستگی تناسلی در روزهای 6، 30 و 60 روزگی از سن تعیین شدند. هورمون ها و  مورفولوژی  سیستم  تولیدمثلی و بافت  تخمدان  در این زاده ها در بزرگسالی بررسی شدند. مقایسه دو گروه با  استفاده  از Independent-sam ple student t-test انجام شد.

    یافته ها

     در زاده های گروه آزمایشی، فاصله مقعد تا برجستگی تناسلی، طول کلیتوریس، غلظت هورمون های تستوسترون و لوتیینیزان به طور معنی داری افزایش پیدا کردند و غلظت استرادیول و آنتی مولرین هورمون کاهش پیدا کردند. در زاده های گروه آزمایشی، تعداد فولیکول های پره آنترال و آنترال افزایش و فولیکول های پیش از تخمک گذاری و جسم های زرد کاهش نشان دادند اما این افزایش و کاهش معنی دار نبودند.

    نتیجه گیری

     مطالعه حاضر نشان داد که در معرض قرار دادن جنین های ماده با تک دوزی از تستوسترون در روز 20 تکاملشان منجر به بروز برخی تغییرات تکاملی در سیستم تولیدمثلی خارجی و بروز اختلال در ترشح هورمون ها در بزرگسالی می شود.

    کلید واژگان: تستوسترون, زندگی پیش از تولد, سیستم تولیدمثلی, موش صحرایی ماده}
    Mahsa Norooz Zadeh, Fahimeh Ramezani Tehrani*, Azita Zadeh Vakili, Abbas Piryaei, Fereidoun Azizi
    Background and aim

    Hormonal disturbances in critical periods of fetal development can lead to changes in the physiology or morphology of an organ. The aim of the present study was to examine reproductive system in female rats exposed to a single dose of testosterone in one of their last fetal development days.

    Methods

    Testosterone (20 mg in 1 ml solvent) was subcutaneously injected to pregnant rats on gestational day 20. Control group received the solvent. Body weights of female offspring were measured at birth, at days of 15, 30, 45 and 60 of age and in adulthood, ano-genital distance (AGD) was determined at days of 6, 30 and 60 of age. Hormones and morphology of reproductive system and ovary tissue were examined in these offspring in adulthood. The comparison of two groups was performed using the Independent-sam ple student t-test.

    Results

    In the offspring of experimental group, AGD, clitoris length, testosterone and LH concentrations were significantly increased but estradiol and anti-Mullerian hormone concentrations were significantly decreased (p<0.05). Moreover, the number of preantral and antral follicles was increased. However, the numbers of preovulatory follicles and corpora lutea were decreased but these changes were not significant statistically.

    Conclusion

    Exposure of female fetuses to a single dose of testosterone on day 20 of development leads to appearance of some developmental changes in external reproductive system and the appearance of disturbance in hormones secretion in adulthood.

    Keywords: Female rat, Prenatal life, Reproductive system, Testosterone}
  • مهسا نوروززاده، فهیمه رمضانی تهرانی *، آزیتا زاده وکیلی، عباس پیریایی، اصغر قاسمی، فریدون عزیزی
    •: عوامل محیطی و اختلالات هورمونی در طول زندگی پیش از تولد، می توانند تکامل و تمایز سیستم تولید مثلی جنین را تحت تاثیر قرار دهند. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت اسپرم و بافت بیضه، در موش های صحرایی بالغی بود که در طول زندگی پیش از تولدشان در معرض تستوسترون خارجی قرار گرفته بودند.
    مواد و روش ها
    موش های صحرایی باردار به دو گروه تقسیم شدند، آزمایشی و کنترل. در گروه آزمایشی، به موش های صحرایی باردار در طول روزهای 19-16 بارداری به طور روزانه 3 میلی گرم تستوسترون خارجی به صورت زیر جلدی تزریق شد، و کنترل ها حلال دریافت کردند. سیستم تولید مثلی در زاده های نر این حیوانات، بعد از بلوغ بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده نرم افزار SPSS ویرایش 15 انجام شد. توزیع بین گروه ها با آزمون Mann-Whitney مقایسه می شوند.
    یافته ها
    در زاده های گروه آزمایشی، حرکت و تعداد اسپرم به طور معنی داری کاهش پیدا کردند (05/0P<). ناهنجاری در شکل ظاهری اسپرم در دو گروه مشاهده نشد. تعداد سلول های سرتولی، نسبت های سلول های اسپرماتوسیت و اسپرماتید گرد در زاده های گروه آزمایشی به طور معنی داری کاهش پیدا کردند (05/0P<). اختلاف معنی داری در قطر لوله های اسپرم بر بین دو گروه مشاهده نشد. سطوح تستوسترون سرم در زاده ها از گروه آزمایشی به طور معنی داری کاهش پیدا کرد (05/0>P).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که در معرض گذاری پیش از تولد با تستوسترون منجر به کاهش کیفیت اسپرم و تغییرات در بافت بیضه در موش های صحرایی نر، بعد از سن بلوغ می شود.
    کلید واژگان: زندگی پیش از تولد, تستوسترون, کیفیت اسپرم, بیضه, موش صحرایی}
    Mahsa Noroozzadeh, Fahemeh Ramezani Tehrani *, Azita Zadeh, Vakili, Abbas Piryaei, Asghar Ghasemi, Fereydoun Azizi
    Background
    Environmental factors and hormonal disorders during prenatal life can impair the evolution and differentiation of fetus’s reproductive system. The aim of this study was to the examination of sperm quality and testis tissue in adult rats that had exposed to exogenous testosterone during their prenatal life.
    Materials and Methods
    Pregnant rats divided into two experimental and control groups. In experimental group, pregnant rats daily were subcutaneously injected with 3 mg exogenous testosterone during gestational days 16-19, and controls received solvent. The reproductive system was examined in male offspring of these animals after puberty. Data analysis was performed by using the SPSS software (version 15). Distributions between groups are compared by using the Mann-Whitney test.
    Results
    In the offspring of experimental group, motility and the number of sperm were significantly decreased (P
    Conclusion
    The present study showed that prenatal exposure to testosterone leads to decrease of sperm quality and changes in testis tissue in male rats, after puberty.
    Keywords: Prenatal life, Testosterone, Sperm quality, Testis, Rat}
  • عباس پیریایی *، فرزانه هندودری، محمد بیات، سیده نفیسه حسنی
    سابقه و هدف
    زخم های مزمن در افراد دیابتی به دلایل مختلف، از جمله اختلال در روند تولید و ترشح فاکتورهای موثر در فرآیند التیام زخم، بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در سال های اخیر مطالعه های زیادی تاثیر مثبت تابش لیزر کم توان و استفاده از سلول های بنیادی مزانشیمی ومحیط کشت بهینه آن ها را در التیام زخم های دیابتی گزارش کرده اند. در مطالعه حاضر ما تاثیر ترکیبی لیزر کم توان و محیط کشت بهینه سلول بنیادی مزانشیمی مغز استخوان را بر بیان یک فاکتور التهابی و یک فاکتور رشد که هر دو در روند ترمیم زخم شرکت دارند، در فیبروبلاست های کشت شده در غلظت بالای گلوکز را بررسی کردیم.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، سلول های فیبروبلاست پوست انسان در محیط کشت حاوی غلظت طبیعی و غلظت بالای گلوکز (مدل دیابتی) کشت داده شدند. سپس از تابش لیزر با انرژی 5/0 ژول بر سانتی متر مربع و محیط کشت بهینه سلول های بنیادی مزانشیمی، به صورت جداگانه و توام با یکدیگر برای تیمار فیبروبلاست های دیابتی استفاده شد. سرانجام میزان بیان ژن فاکتورهایbFGF و TGF-β2با استفاده از تکنیک RT-PCR بررسی شد.
    یافته ها
    بیان ژن b FGF به طور معنادار و بیان ژن TGF-β2به طور غیر معنادار در هر سه گروه دیابتی تیمار شده، نسبت به گروه دیابتی تیمار نشده افزایش یافته بود. به نحوی که میزان بیان نسبی ژن bFGF از 11/0±47/0 در گروه دیابتی به 35/0±23/1 در گروه تیمار شده با لیزر، 028/0±98/0 در گروه تیمار شده با محیط کشت بهینه و 2/0±37/1 در گروه تیمار هم زمان با لیزر و محیط کشت بهینه افزایش یافت و همه این تغییرها در سطح P<0. 05 معنادار بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که استفاده هم زمان از تابش لیزر کم توان و محیط کشت بهینه مشتق از سلول های بنیادی مزانشیمی انسان، با اثر هم افزایی که بر یکدیگر دارند، موجب می شود بیان فاکتور رشد موثر در ترمیم زخم پوستی دیابتی افزایش چشمگیری یابد.
    کلید واژگان: لیزر کم توان, سلول های بنیادی مزانشیمی, محیط کشت بهینه, ترمیم زخم, دیابت}
    Abbas Piryaei *, Farzane Hendudari, Mohammad Bayat, Seyedeh Nafiseh Hassani
    Background And Aim
    Chronic wounds of diabetic patients, which resulted from some impairments including disruption in production and secretion of effective factors in the process of healing is highly regarded. In recent years, many studies have been reported the positive impact of low level laser therapy (LLLT) and mesenchymal stem cells (MSCs) and their conditioned media (CM) in diabetic wound healing. In the present study we evaluated the combined effect of LLLT and human-bone marrow (h-BM) MSCs-CM on the expression of an inflammatory factor and a growth factor, both involved in wound healing, in cultured fibroblasts at high glucose condition.
    Materials And Methods
    In this experimental study human dermal fibroblasts (HDFs) were cultured at culture media with normal and high glucose (as diabetic model) concentrations. Then the diabetic fibroblasts were treated by a laser beam with 0.5J/cm2 and h-BMMSCs-CM, separately and in combination with each other. Finally, the gene expression of bFGF and TGF-β2 were evaluated, using RT-PCR technique.
    Result
    The expression of bFGF, significantly and the expression of TGF-β2, non-significantly were increased in all three treated diabetic groups, compared to the untreated diabetic group. Despite the relative expression of bFGF in diabetic group was 0.47±0.11. It significantly (p
    Conclusion
    Apparently, by their synergistically effects, using the LLLT and the h-BMMSCs-CM together, positively affect the expression of tropic factor involved in diabetic wound healing.
    Keywords: Low Level Laser Therapy, Mesenchymal Stem Cells, Conditioned Medium, Wound Healing, Diabetes}
  • راضیه خیرجو، محمدحسن حیدری، محمد بیات، معصومه رجبی بذل، رسول گنجی، عباس پیریایی*
    زمینه و هدف
    التیام زخم فرآیند پیچیده ای است که در بیماران دیابتی به خاطر عوامل مختلفی مختل شده است. تاکنون، تاثیر مثبت ترشحات سلول های بنیادی مزانشیمی در فرآیند ترمیم زخم گزارش شده است. ما در این مطالعه تاثیر ترشحات سلول های بنیادی مزانشیمی انسان را بر بیان فاکتورهای موثر در ترمیم زخم بررسی کردیم.
    مواد و روش ها
    27 سر موش صحرایی به 5 گروه سالم بدون زخم، کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی پلاسبو و دیابتی تجربی تقسیم شدند و برای القاء دیابت، از آلوکسان استفاده شد. در ناحیه پشت موش ها یک زخم ایجاد گردید. سپس از سلول های بنیادی مزانشیمی، محیط کشت بهینه تهیه شد. موش های گروه دیابتی تجربی 200 میکرولیتر محیط کشت بهینه را به صورت تزریق داخل وریدی دریافت نمودند. چهار و هفت روز پس از ایجاد زخم، از زخم ها نمونه برداری شد و بیان فاکتورهای KGF و TGF-β1 به وسیله ی تکنیک RT-PCR مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    در گروه دیابتی تجربی بیان ژن KGF در روزهای چهارم و هفتم، نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش غیر معنی دار یافته بود. در حالی که بیان ژن TGF-β1 در گروه دیابتی تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی در روز چهارم افزایش معنی دار (p<0.05) و در روز هفتم افزایش غیر معنی دار یافته بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد استفاده از محیط کشت بهینه مشتق از سلول های بنیادی مزانشیمی انسان، تاثیر مثبتی بر بیان فاکتورهای تروفیک و التهابی درگیر در ترمیم زخم پوستی دیابتی داشته باشد.
    کلید واژگان: محیط کشت بهینه, بیان ژن, سلول های بنیادی مزانشیمی, ترمیم زخم دیابتی}
    Raziyeh Kheirjou, Mohammad Hasan Heidari, Mohammad Bayat, Masoumeh Rajabi Bazl, Rasoul Ganji, Abbas Piryaei*
    Background
    Wound healing is a complex process that is impaired in diabetic patients due to several factors. So far, the positive effects of mesenchymal stem cells secretions in wound healing process have been reported. In this study, we investigated the effect of human mesenchymal stem cells Conditioned media on expression of effective factors involved in wound healing.
    Materials And Methods
    27 rats were divided into 5 groups: no wound control, normal control, diabetic control, diabetic placebo and diabetic experimental. Diabetes was induced by Alloxan. A wound was created on the back of the rats. Then, the conditioned medium was prepared from mesenchymal stem cells. Diabetic experimental rats received 200 microliter of conditioned medium intravenously. The wounds were sampled and expression of KGF and TGF-β1 genes was examined by RT-PCR on days four and seven after wounding.
    Results
    In the diabetic experimental group, expression of KGF gene at fourth and seventh days had been non-significantly increased in comparison to diabetic control group. While, expression of TGF-β1 gene in diabetic experimental group compared to diabetic control group had been significantly (p<0.05) increased on fourth day, and non-significantly increased on seventh day.
    Conclusion
    It seems that using the conditioned medium derived from human mesenchymal stem cells positively affects the expression of trophic and inflammatory factors involved in diabetic skin wound healing.
    Keywords: Conditioned medium, Gene expression, Mesenchymal stem cells, Wound healing}
  • طاهره سادات حق دوست ابرقویی، فرج تابعی*، فرزین صاحب جم، عباس پیریایی، فاطمه فدایی فتح آبادی، احمد امینی افشار، محمدرضا جلیلی
    زمینه
    اثر عوامل فیزیکی غیرتهاجمی در ترمیم زخم و شکستگی استخوان مورد توجه محققین رشته های مختلف علوم پزشکی بوده و مطالعه های متعددی در مورد اثر میدان مغناطیسی بر بهبود شکستگی استخوان انجام شده است.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین اثر میدان مغناطیسی پالسی بسامد پایین بر روند ترمیم ضایعه استخوان تیبیای خرگوش انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی در سال 1393در دانشگاه شهید بهشتی تهران بر روی 8 خرگوش نر نیوزلندی انجام شد که به دو گروه شاهد (دارای ضایعه استخوانی) و آزمون (دارای ضایعه استخوانی و تحت میدان مغناطیسی پالسی) تقسیم شدند. بعد از جراحی هر دو پا، ضایعه ای با برداشتن بافت استخوانی به ابعاد 4 در 6 میلی متر و به عمق 2 میلی متر ایجاد شد. گروه آزمون یک ماه بعد از جراحی تحت میدان مغناطیسی پالسی با بسامد 75 هرتز و شدت 4 میلی تسلا در محل ضایعه استخوانی به مدت 30 روز و هر روز 4 ساعت قرار گرفتند. در هر دو گروه روند التیام ضایعه استخوانی در روزهای 40، 50 و 60 بعد از جراحی با رادیوگرافی دیجیتال ارزیابی شد. تراکم استخوان در محل ضایعه اندازه گیری و داده ها با آزمون آماری تی تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین تراکم استخوانی نسبی در مقیاس هشت بیتی در محل ضایعه گروه آزمون طی سه تصویربرداری متوالی به ترتیب 5/ 138، 73/ 150، 30/ 168 اندازه گیری شد که نسبت به گروه شاهد به ترتیب %89/ 17، %46/ 15 و %59/ 16 افزایش نشان داد و تفاوت از نظر آماری معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها به نظر می رسد اعمال میدان مغناطیسی پالسی باعث تسریع روند بهبودی شکستگی استخوان از طریق افزایش تراکم استخوانی در محل شکستگی می شود و می تواند بعد از اعمال جراحی ارتوپدی استفاده شود.
    کلید واژگان: درمان با میدان مغناطیسی, شکستگی های استخوانی, خرگوش ها, استخوان تیبیا}
    T. Haghdoost Abarguy, F. Tabeie *, F. Sahebjam, A. Piriaei, F. Fadaei Fathabadi, A. Aminiafshar, Mr. Jallili
    Background
    The effects of non-invasive physical agents on wound and bone fracture healing have been considered by investigators of different medical fields. Several studies have been conducted about the effects of magnetic field on bone fracture healing.
    Objective
    The purpose of this study was to investigate the effects of pulsed magnetic fields on healing of tibial bone lesion in rabbits.
    Methods
    This experimental study was performed in Shahid Beheshti University of medical sciences in 2014. Eight New Zealand male rabbits were divided into control (with bone lesion) and experimental (with bone lesion and under pulsed magnetic field therapy) groups. A 4×10 cm bone lesion with 2 mm depth was made by surgery on both tibias of each rabbit. One month after surgery, the rabbits in the experimental group underwent 75 Hz pulsed magnetic field therapy with 4 mT intensity in lesion site for 30 days and 4 hours a day. Forty, 50 and 60 days after surgery, bone healing was evaluated with digital radiographs and bone density was measured in lesion sites. Data were analyzed using T- test.
    Findings
    Mean relative bone density in lesion sites was 138.50, 150.73 and 168.30 for 8 bit grey scale in the experimental group during three consecutive imaging and showed %17.89, %15.46 and %16.59 increase in comparison with the control group.
    Conclusion
    With regards to the results, it seems that pulsed magnetic field therapy improves healing of bone fracture through increasing bone density in fracture site and can be used after orthopedic surgeries.
    Keywords: Magnetic Field Therapy, Bone Fractures, Rabbits, Tibia}
  • زهرا امیرخانی *، محسن نوروزیان، عباس پیریایی، سیدعبدالمجید آیت اللهی، ثریا سارمی، معصومه دادپی
    سابقه و هدف
    Onosma dichroanthum Boiss متعلق به خانواده بوراژیناسه است و یکی از مهمترین گیاهان دارویی در شمال ایران به شمار می آید. هدف این مطالعه تعیین اثر پماد عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه مذکور بر التیام زخم باز پوستی ایجاد شده به شیوه جراحی در موش صحرایی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 54 سر موش صحرایی نر بالغ به سه گروه شاهد، حامل و تجربی تقسیم شدند. در همه موش ها زخم برشی با ضخامت کامل پوست در جهت سری-دمی به طول 20 میلی متر در ناحیه پشت ایجاد شد. موش ها در روزهای 4، 7 و 14 قربانی شدند. ارزیابی بافت شناختی (تعداد فیبروبلاست، نوتروفیل، مقاطع عروق و ضخامت اپیدرم) روی نمونه ها انجام شد.
    نتایج
    در روز 4 تعداد فیبروبلاست ها در گروه تجربی به طور معنی داری نسبت به گروه حامل (003/ 0>P) و شاهد (001/ 0>P) افزایش داشت. در روز 7 تعداد فیبروبلاست ها در گروه تجربی با حامل تفاوت معنی داری نداشت (680/ 0>P) و در گروه های تجربی و حامل به طور معنی داری بزرگتر از گروه شاهد بود (001/ 0>P). در روز 14 تعداد فیبروبلاست ها در گروه تجربی و شاهد به طور معنی داری بزرگتر از گروه حامل بود (001/ 0>P) و در گروه تجربی با شاهد تفاوت معنی داری نداشت (843/ 0>P). تعداد نوتروفیل، مقاطع عروق و ضخامت اپیدرم در روزهای 4، 7 و 14 در بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    پماد حاوی عصاره پترولیوم اتری ریشه این گیاه تاثیر قابل ملاحظه ای برالتیام زخم نداشت.
    کلید واژگان: Onosma dichroanthum Boiss, التیام زخم, شمارش سلولی, بافت شناسی, موش صحرایی}
    Zahra Amirkhani *, Mohsen Norouzian, Abbas Piryaei, Seyyed Abdolmajid Ayatollahi, Soraya Saremi, Masoumeh Dadpay
    Background
    Onosma dichroanthum Boiss. belongs to the Boraginaceae family and is one of the most important medicinal plants in north of Iran. This study aimed to examine the effect of the petroleum ether root extract ointment of Onosma dichroanthum Boiss. on healing of a surgically induced open skin wound in rats.
    Materials And Methods
    In this study، 54 male adult Wistar rats were randomly allocated into control، vehicle، and experimental groups. A 20-mm cephalocaudal incision was made on the back skin of rats. Rats were sacrificed on days 4، 7 and 14 and histological examination (the number of fibroblasts، neutrophil، blood vessel sections and thickness of epiderm) was performed on skin samples.
    Results
    On day 4، the number of fibroblasts was significantly increased in the experimental group compared to the vehicle (P<0. 003) and control (P<0. 001) groups. On day 7، no significant difference was seen in the number of fibroblasts in the experimental group compared to the vehicle group (P<0. 680) and fibroblasts were significantly increased in the experimental and vehicle groups compared to the control (P<0. 001). On day 14، fibroblasts were significantly increased in the experimental and control groups compared to the vehicle (P<0. 001) and there was no significant difference in the number of fibroblasts in the experimental group compared to the control (P<0. 843). Also، no significant difference was seen in the number of neutrophils، blood vessel sections and thickness of epiderm on days 4، 7، 14 among the groups.
    Conclusion
    Topical application of the petroleum ether root extract of onosma dichroanthum Boiss. has no significant effect on the healing of skin wound in rats.
    Keywords: Onosma dichroanthum Boiss, Wound healing, Cell count, Histology, Rat}
  • حسین زارع، شهرام جمشیدی *، عباس پیریایی، محمد مهدی دهقان، فرهنگ ساسانی، صدیقه مولایی، فاطمه نصیری، ناصر صدیق
    زمینه و هدف

    ایجاد مدل نارسایی حاد کبدی برای ارزیابی اثرات و بی خطر بودن روش های جایگزین پیوند کبد، به کار می رود. این مطالعه با هدف تعیین دوز مناسب تتراکلرید کربن برای ایجاد نارسایی حاد کبدی در موش نژاد NMRI انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه ابتدا در 5 گروه موش 6 تایی، تتراکلرید کربن محلول در روغن زیتون با دوزهای مختلف (به میزان 5/0، 1، 5/1، 2 و 5/2 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن) به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. پس از 24 ساعت سطح سرمی آنزیم های کبد و وضعیت بافت کبد ارزیابی شد. برای بررسی میزان زنده مانی موش ها، تتراکلرید کربن با مقادیر ذکرشده به 6 گروه موش جدید تزریق و این حیوانات طی 4 روز مورد مشاهده قرار گرفتند. جهت بررسی تاثیر سم در روزهای بعد، دوز تعیین شده به 24 موش جدید تزریق و ارزیابی های بافتی و سرمی تکرار شد.

    یافته ها

    با افزایش دوز تتراکلرید کربن، سطح سرمی آنزیم های کبدی و درجه آسیب بافت کبدی افزایش یافت. مقادیر بیش از یک میلی لیتر بر کیلوگرم تتراکلرید کربن باعث ایجاد آسیب حاد کبدی شد. همچنین در میزان یک میلی لیتر بر کیلوگرم، مرگ و میرکم و در مقادیر بیش از 2میلی لیتر بر کیلوگرم، مرگ و میر شدید بود. در تزریق تتراکلرید کربن (با دوز 5/1میلی لیتر بر کیلوگرم)، حداکثر افزایش آنزیم های کبدی، 24 ساعت بعد ایجاد شد که به تدریج کاهش یافت. درجه آسیب کبدی در روزهای بعد از تزریق، تقریبا تا روز چهارم یکسان بود، ولی از 72 ساعت به بعد، فاز رژنراسیون کبدی آغاز گردید.

    نتیجه گیری

    طبق نتایج این مطالعه، تزریق داخل صفاقی تتراکلرید کربن (با دوز 5/1میلی لیتر بر کیلوگرم) در یک نوبت، می تواند دوز مناسبی برای ایجاد مدل نارسایی حاد کبدی در موش نژادNMRI باشد.

    کلید واژگان: نارسایی حاد کبدی, تتراکلرید کربن, موش}
    Hossein Zare, Shahram Jamshidi, Abbas Piryaei, Mohammad Mahdi Dehghan, Farhang Sasani, Sedigheh Molaei, Fatemeh Nasiri, Nader Sadigh

    Backgroundand

    Objectives

    Production of a model of hepatic failure is used to evaluate the effectiveness and safety of alternative methods of liver transplantation. This study aimed to determine the appropriate dosage of carbon tetrachloride (CCl4) to induce acute hepatic failure in NMRI mice.

    Methods

    In this study, at first, a mixture of CCl4 dissolved in olive oil was administered intraperitoneally to 5 groups of 6 mice. After 24 hours, serum level of liver enzymes and the status of liver tissue were evaluated. To investigate the survival of mice, CCl4 (at doses of 0.5, 1, 1.5, 2, and 2.5ml/kg.bw) was administered to 6 new groups of mice, and these animals were monitored for 4 days. To assess the effect of the toxin in the next days, the determined dose was administered to 24 new mice, and serum and histological evaluations were repeated.

    Results

    The serum level of liver enzymes and the degree of hepatic lesions were significantly increased with increased dose of CCl4. Values more than 1ml/kg of CCl4 induced acute liver damage. Also, the value of 1ml/kg decreased mortality rate and values more than 2ml/kg increased mortality rate. Maximum increase in serum levels of liver enzymes was observed 24 hours after injection of CCl4 (at the dose of 1.5ml/kg), which decreased gradually. The degree of liver damage in days after the injection was the same until the fourth day, but the liver regeneration phasewas initiated after 72 hours.

    Conclusion

    According to the results of this study, a single intraperitoneal administration of CCl4 at the dose of 1.5mL/kg CCl4 could be an appropriate dosage for the production of a model of acute hepatic failure in NMRI mouse.

    Keywords: Liver Failure, Acute, Carbon Tetrachloride, Rats}
  • رسول گنجی، عباس پیریایی*، محمد بیات، معصومه رجبی بذل، ژاله محسنی فر، راضیه خیرجو
    سابقه و هدف
    تاثیر مثبت ترشحات سلول های بنیادی مزانشیمی در فرایند ترمیم برخی بافت ها گزارش شده است. به نظر می رسد این ترشحات به علت دارا بودن متابولیت ها و فاکتورهای ویژه، در درمان زخم های دیابتی هم موثر باشد. در این مطالعه بر آن هستیم تا تاثیر ترشحات سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان را بر استحکام زخم دیابتی بررسی نماییم.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی پلاسبو (تحت درمان با محیط کشت پایه) و دیابتی تجربی (تحت درمان با محیط کشت بهینه) تقسیم شدند. برای القاء دیابت در موش ها از تجویز داخل صفاقی آلوکسان استفاده شد و در ناحیه پشت موش ها یک برش با ضخامت کامل پوست ایجاد گردید. طی 24 ساعت پس از ایجاد زخم موش های گروه تجربی 200 میکرولیتر محیط کشت بهینه، و گروه پلاسبو نیز 200 میکرولیتر محیط کشت پایه را به صورت تزریق داخل وریدی دریافت نمودند. 15 روز بعد از ایجاد زخم، از زخم ها نمونه برداری شد و آزمایش بیومکانیکی از نوع کشش پذیری (tensiometery) روی آنها انجام شد و داده های به دست آمده با آزمون ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    اختلاف وزن و قندخون موش های دیابتی با گروه سالم از نظر آماری معنی دار بود (001/0>P). مقدار نیروی حداکثر گروه دیابتی تجربی (05/1±45/3) نسبت به گروه دیابتی کنترل (56/0±76/1) و گروه دیابتی پلاسبو (62/0±30/2) افزایش معنی داری یافته بود (05/0>p). علاوه برآن میزان استرس حداکثر گروه دیابتی تجربی (1/0±34/0) نسبت به گروه دیابتی کنترل (05/0± 18/0)، و همچنین میزان سفتی ارتجاعی گروه دیابتی تجربی (07/1±19/3) در مقایسه با گروه دیابتی پلاسبو (19/0±20/2) افزایش معنی داری داشت (05/0>p).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که استفاده از ترشحات سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان موجب افزایش استحکام زخم دیابتی می شود. مطالعات بیشتر با بررسی های بافت شناسی و مولکولی توصیه می گردد.
    کلید واژگان: دیابت, سلول بنیادی مزانشیمی, محیط کشت بهینه, التیام زخم, تنسیومتری}
    Rasool Ganji, Abbas Piryaei *, Mohammad Bayat, Masoumeh Rajabibazl, Zhaleh Mohsenifar, Raziyeh Kheirjoo
    Background
    Diabetes is a metabolic chronic disorder that makes it difficult to heal wounds because of its complications. To this point, many studies on the use of mesenchymal stem cells in wound healing process particularly diabetic ulcers have been done. In this study, we evaluate the impact of mesenchymal stem cells-derived conditioned medium (MSC-CM) on diabetic wound strength.
    Materials And Methods
    The type of study is experimental. 24 rats were divided into four groups: normal control, diabetic control, diabetic placebo (culture medium treated) and diabetic experimental (treated with MSC-CM). Diabetes mellitus was induced in the diabetic rat groups by intraperitoneal injections of alloxan. One full-thickness skin incision was made on the dorsal region of each rat.Conditioned medium were obtained from human bone marrow mesenchymal stem cells. 24 hours after wounding, diabetic experimental rats received 200 µl of conditioned medium, and diabetic placebo rats received 200 µl of of culture medium intravenously. 15 days after wounding, the wounds were sampled and biomechanical testing of elasticity (tensiometery) was performed on them and strength of wounds was evaluated by ANOVA test.
    Results
    Body weight and blood glucose difference of diabetic rats was significantly higher than the control group (P=0.00). Maximum force of experimental group was 3.45±1.05 while this criterion in diabetic control was 1.76± 0.56 and in diabetic placebo was 2.30±0.62, which was significantly increased (p<0.05). Morover,the maximum stress of experimental group was 0.34±0.1, which compared to the diabetic control group (0.18±0.05) showed a significant increase. In addition, standard elastic stiffness of the experimental group was 3.19 ±1.07, whichcompared with diabetic placebo group (2.2 ±0.19) significantly increased.
    Conclusion
    It seems to be human mesenchymal stem cells-derived conditioned medium has significant effect on wound strength in diabetic rats.
    Keywords: Diabetes, Mesenchymal stem cells, Conditioned medium, Wound healing, Tensiometry}
  • زهرا امیرخانی، محسن نوروزیان*، عباس پیریایی، سیدعبدالمجید آیت اللهی، ثریا سارمی، معصومه دادپی
    زمینه و هدف
    Onosma dichroanthum Boiss.متعلق به خانواده بوراژیناسه است و یکی از مهم ترین گیاهان دارویی در شمال ایران به شمار می آید.این مطالعه به منظور تعیین اثرپماد عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه Onosma dichroanthum Boiss.بر التیام زخم بازپوستی ایجاد شده به شیوه جراحی در موش های صحرایی با استفاده از روش ارزیابی کشش پذیری انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 18 سر موش صحرایی نر بالغ به سه گروه شاهد، حامل و تجربی تقسیم شدند. در همه موش ها زخم برشی با ضخامت کامل پوست در جهت سری-دمی به طول 20 میلی متر در ناحیه پشت ایجاد شد.موش ها در روز 14قربانی شدند.از زخم ها نمونه برداری شد و آزمایش بیومکانیکی از نوع کشش پذیری (tensiometery) روی آنها انجام و نیروی حداکثر (N)، سفتی ارتجاعی(N/mm2)و میزان کار انجام شده(N/mm)محاسبه شد.
    یافته ها
    میانگین داده های آزمایش بیومکانیک نیروی حداکثر، سفتی ارتجاعی و میزان کار انجام شده در روز 14 در بین گروه های شاهد، حامل و تجربی تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    پماد حاوی عصاره پترولیوم اتری ریشه گیاه Onosma dichroanthum Boiss.اثری بر التیام زخم نداشت.
    کلید واژگان: Onosma dichroanthum Boiss, التیام زخم, کشش پذیری, موش صحرایی}
    Amirkhani Z., Norouzian M. *, Piryaei A., Ayatollahi Sa, Saremi S., Dadpay M.
    Background And Objective
    Onosma dichroanthum Boiss. is one of the most important mountainous medicinal plants in Iran. This study was done to determine the biomechanical evaluation of root extract ointment of Onosma dichroanthum Boiss. on wound healing in rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study, 18 male adult Wistar rats were randomly allocated into control (I), vehicle (II) and treated group with ointment containing of extract 1% of root of Onosma dichroanthum Boiss., (III). 20 mm vertical skin incision wound were made on rats back side. The assessment of the wound healing was carried out at day 14. At the end of study, rats were sacrificed, skin sample were extracted and evaluated by biomechanical method (maximum force, elastic stiffness, energy absorption).
    Results
    There was no significant difference in biomechanical parameters among the treated, vehicle and control groups.
    Conclusion
    Topical application of Onosma dichroanthum Boiss. root have no effect on healing of skin wound in animal model.
    Keywords: Onosma dichroanthum Boiss., Wound healing, Biomechanical method, Rat}
  • لیلا فتح بیاتی، معرفت غفاری نوین، فاطمه فدایی فتح آبادی، عباس پیریایی
    زمینه و اهداف
    نیتریک اکساید مولکول پیام رسانی است که به وسیله عملکرد آنزیم سنتزکننده نیتریک اکساید (eNOS)، تولید می شود و در تنظیم تعداد زیادی از وقایع تولید مثلی که در لوله فالوپ اتفاق می افتد مشارکت دارد. هدف از این مطالعه بررسی بیان eNOS، در سلول های مژک دار و ترشحی اپیتلیوم لومینال لوله فالوپ و تغییرات آن در هنگام زایمان می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه موردی-شاهدی تعداد 20 نمونه از بافت لوله های فالوپ دو گروه از زنان شامل: 10 نمونه از زنان غیر حامله که در فاز لوتئال از چرخه قاعدگی بودند و 10 نمونه از زنان حامله سالم ترم، در هنگام زایمان به دست آمد. سپس نمونه ها در فرمالین 10% فیکس شده و مقاطع پارافینی تهیه شده، مورد ارزیابی ایمونوهیستوشیمی قرار گرفتند.
    یافته ها
    مکان یابی پروتئین eNOS در سلول های ترشحی و مژه دار اپیتلیوم لومینال در هر دو گروه مشاهده گردید. با این حال، بیان پروتئین eNOS در سلول های عضله صاف هیچکدام از گروه ها مشاهده نشد. از سوی دیگر، در رابطه با بیان پروتئین eNOS، در اپیتلیوم لومینال لوله فالوپ، بین زنان غیرحامله ای که در فاز لوتئال بودند و زنان حامله سالم، اختلاف معناداری مشاهده نگردید)05/0P>).
    نتیجه گیری
    عدم وجود اختلاف معنادار، در سطح بیان پروتئین eNOS، در سلول های مژکدار و ترشحی اپیتلیوم لومینال زنان حامله ترم در مقایسه با زنان در فاز لوتئال، می تواند نشان دهنده یکسان بودن فعالیت و عملکرد مژک ها در این دو گروه باشد.
    کلید واژگان: eNOS, لوله فالوپ, حاملگی}
    Leyla Fath Bayati, Marefat Ghaffari Novin, Fatemeh Fadaei Fathabadi, Abbas Piryaei, Mohammad Hasan Heidari, Behnaz Sadegh Zadeh
    Background And Objectives
    Nitric Oxide (NO) is a signaling molecule produced by the NO Synthases (NOS) enzime and is known to incorporate in the regulation of many reproductive events that occur in the Fallopian tube (FT). The aim of this study was to investigate the production of endothelial NOS (eNOS) in the ciliated and secretory cells of luminal epithelium of FT and alteration of eNOS during parturition.
    Materials And Methods
    In this case-control study a total of 20 FTs samples obtained from two groups of women including: 10 FTs from the women at luteal phase of the menstrual cycle and 10 FTs of healthy pregnant women during parturition. Samples were fixed in 10% buffered formalin and paraffin sectioned for immunohistochemical evaluation.
    Results
    Localization of eNOS in the ciliated and secretory cells of luminal epithelium of FT was seen in both groups. However، we did not found anyexpression of eNOS in smooth muscle cells of all groups (p>0. 05). No significant difference in expression of eNOS was seen between luteal phase and healthy pregnant groups.
    Conclusion
    Regarding the no significant differences in expression of eNOS in ciliated and secretory cells of luminal epithelium between pregnant women at term and women at luteal phase of menstrual cycle، the results suggested that activity and function of cilia in both groups are same.
    Keywords: eNOS, Fallopian Tube, Pregnancy}
  • لیلا فتح بیاتی، معرفت غفاری نوین*، فاطمه فدایی فتح آبادی، عباس پیریایی، محمدحسن حیدری، مژگان بنده پور، محسن نوروزیان، مهدی علیزاده پرهیزگار، محمود شکوریان فرد
    مقدمه
    حاملگی نابجای لوله ای (tEP)، نوع شایع حاملگی خارج رحمی بوده و به عنوان عمده ترین دلیل مرگ و میر زنان، در سه ماهه اول حاملگی باقی مانده است. نیتریک اکساید (NO)، مولکولی است که در تعداد زیادی از فرایندهای فیزیولوژیکی سیستم تولیدمثل زنان شرکت می کند. مطالعات جدید، نقش احتمالی ایزوفرم اندوتلیالی آنزیم سنتزکننده نیتریک اکساید (eNOS) را در تنظیم وقایع تولیدمثلی زیادی که در لوله فالوپ اتفاق می افتد، را نشان داده اند.
    هدف
    هدف از این مطالعه ارزیابی بیان eNOS در لوله فالوپ زنان مبتلا به حاملگی نابجای لوله ای بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه موردی- شاهدی، تعداد کلی 30 نمونه از لوله های فالوپ سه گروه از زنان به دست آمد که شامل: 10 نمونه از زنان مبتلا به حاملگی نابجا، 10 نمونه از زنان غیر حامله در فاز لوتئال از چرخه قاعدگی و 10 نمونه از زنان حامله سالم ترم که تحت عمل سزارین قرار می گرفتند، بودند. سپس نمونه ها در فرمالین بافری 10% فیکس شده و مقاطع پارافینی از آن ها تهیه شد، که مورد ارزیابی ایمونوهیستوشیمی قرار گرفت.
    نتایج
    مکان یابی eNOS در سلول های ترشحی و مژه دار اپیتلیوم لومینال و اندوتلیوم عروق لوله فالوپ تمام گروه ها دیده شد. بهر حال، ما بیان eNOS را در سلول های عضله صاف هیچ گروهی مشاهده نکردیم. بیان بالای eNOS در اپیتلیوم لومینال زنان با حاملگی نابجا در مقایسه با گروه های زنان غیر حامله در فاز لوتئال و زنان حامله سالم از لحاظ آماری معنادار بود (0/00=p). اختلاف معناداری در بیان eNOS در اپیتلیوم لومینال لوله فالوپ زنان در گروه های فاز لوتئال و زنان حامله سالم مشاهده نشد (0/78=p).
    نتیجه گیری
    این مطالعه پیشنهاد می کند که تغییرات در بیان eNOS در اپیتلیوم لومینال لوله فالوپ ممکن است منجر به ایجاد EP شود.
    کلید واژگان: حاملگی نابجا, نیتریک اکساید, ایمونوهستوشیمی, لوله فالوپ}
    Leyla Fath Bayati, Marefat Ghaffari Novin*, Fatemeh Fadaei Fathabadi, Abbas Piryaei, Mohammad Hasan Heidari, Mozhgan Bandehpour, Mahdi Alizadeh Parhizgar, Mohsen Norouzian, Mahmood Shakooriyan Fard
    Objective
    The aim of this study was to evaluate the expression of eNOS in the FTs of women with tEP.
    Materials And Methods
    In this case-control study, a total number of 30FTs samples were obtained from three groups including: 10 FTs of women that bearing an EP, 10 FTs from the non-pregnant women at luteal phase of the menstrual cycle, and 10 FTs of healthy pregnant women (n=10). Samples were fixed in 10% buffered formalin and then were evaluated by immunohistochemistry.
    Results
    Localization of eNOS was seen in secretory and ciliated luminal epithelium and vascular endothelium of all groups. However, we did not observed the expression of eNOS in smooth muscle cells of all groups. Expression of eNOS in luminal epithelium of women with EP compared to non-pregnant women at luteal phase of menstrual cycle and healthy pregnant group showed statistically significant increase (p=0.00). Significant difference in expression of eNOS was not observed in luminal epithelium of FTs of women at luteal phase compared to healthy pregnant groups (p=0.78).
    Conclusion
    This study indicates that changes in expression of eNOS in luminal epithelium of FT may lead to development of EP.
    Keywords: Ectopic pregnancy, Nitric oxide, Immunohistochemistry, Fallopian tube}
  • Mahdieh Tajadod *, Fatemeh Fadaie Fathabadi, Yusof Sadeghi, Abass Piryaei, Abdolmajid Ayatollahi, Masoumeh Dadpay, Soraya Salimi, Maryam Salimi
    Background
    Wound healing represents a dynamic physiological process influenced by many factors. The aim of the present study was to evaluate the effects of hydro-alcoholic extracts of aerial components of Teucrium polium on the tensile strength in rat.
    Materials And Methods
    control groups. pressure ulcer were made over the dorsal thoracic region according to the shyn model. Animals were treated with topical hydro-alcoholic extracts of aerial components of Teucrium polium twice a day post surgery until complete healing was achieved. Tensiometry were then studied. Twelve Wistar rats were randomly divided into tow equal (n= 6) treatment and
    Results
    No significant difference in biomechanical parameters was observed among the ointment containing of extract 1%، vehicle and control groups.
    Conclusions
    polium did not have any effect on healing of pressure ulcer in an animal model. Further studies are requiring for assessment of other extracts by different solvents of this plant on pressure ulcer wound healing. This study shows that topical application of Teucrium polium. Aerial components of Teucrium.
    Keywords: Teucrium, Alcoholics, Pressure Ulcer, Wound Healing, Rats}
  • اعظم نجار، عباس پیریایی، سعید بابایی، محمد بیات
    سابقه و هدف
    داروی پنتوکسیفیلین باعث القاء حرکت اسپرم و افزایش جریان خون میکرو واسکولار در افراد غیر دیابتی می شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثرات داروی پنتوکسیفیلین بر روی تعداد سلولهای لیدیگ و سرتولی موشهای صحرایی سالم و دیابتی انجام شد.
    مواد و روش ها
    تحقیق به روش تجربی انجام شد. 50 سر موش صحرایی نر به شکل تصادفی به سه گروه سالم و دو گروه دیابتی تقسیم شدند. در گروه های دیابتی، موشها بوسیله تزریق استرپتوزوتوسین، دیابتی نوع یک شده، سپس به مدت 14 روز دو گروه سالم و دیابتی شده به عنوان موشهای تجربی، داروی پنتوکسیفیلین را و گروه سالم دیگری نرمال سالین بصورت روزانه دریافت نمودند دو گروه باقیمانده، شاهد سالم و دیابتی محسوب شدند. سپس همه موشها بیهوش شده و بیضه سمت چپ از بدن آنها خارج گردیده و تحت آزمایش بافت شناسی قرار گرفته و تعداد سلول های لیدیگ و سرتولی آنها شمارش شد. داده های گروه ها بوسیله آزمونهای ANOVA و LSD تجزیه و تحلیل آماری شدند.
    یافته ها
    تعداد سلولهای سرتولی (86/0 ± 43/7) و لیدیگ (6/1 ± 25/15) در گروه تجربی دیابتی در مقایسه با گروه شاهد دیابتی (38/0 ± 4/4 و 31/1 ± 11) افزایش معنا داری را نشان دادند. تعداد سلولهای لیدیگ در گروه های تجربی دیابتی (اعلام شده در بالا) و سالم تحت تیمار با نرمال سالین (81/0 ± 43/6 و59/1 ± 3/21) در مقایسه با گروه های دیگر بیشترین افزایش را داشتند 001/0= p و 001/0= p)، تعداد سلولهای سرتولی در گروه تجربی دیابتی (6/1 ± 25/15) در مقایسه با گروه دیابتی درمان نشده (31/1 ± 11) افزایش معناداری را نشان داد) 001/0= p و 001/0= p)، اما اختلاف معنا داری در بین گروه های سالم مشاهده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که تجویز داروی پنتوکسیفیلین باعث افزایش تعداد سلولهای سرتولی و لیدیگ در موش های سالم و دیابتی می شود که تاثیر آن در موشهای دیابتی مشخصتر بود.
    کلید واژگان: دیابت, پنتوکسیفیلین, سلول سرتولی, سلول لیدیگ, موش صحرایی}
    Azam Najar, Dr Abbas Piryae, Dr Saeed Babaei, Mohammad Bayat
    Background
    Pentoxifylline decreased blood viscosity، improved peripheral blood circulation، and improved red blood cell flexibility. It also induced sperm motility and increased microvascular blood circulation in non-diabetic humans. The aim of present study was to evaluate the effect of pentoxifylline administration on Sertoli and Leydig cells count of experimentally induced type 1 diabetes in male rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study 50 male rats were randomly divided into 3 non-diabetic groups، and 2 diabetic groups. Type 1 diabetes was induced by injection of streptozotocin، and rats were held for 30 days. Experimental groups on non-diabetic and diabetic rats were received pentoxifylline daily. One non-diabetic group received daily normal saline. Then، all rats were anesthetized and their right testis were extracted and were examined histologically. Sertoli cells and Leydig cells were counted. Data were analyzed by ANOVA and LSD tests.
    Results
    Increase in number of pentoxifylline- treated diabetic rats cells (7. 43±0. 86، 15. 25±1. 6) were significantly higher than control diabetic rats (4. 4±0. 38، 11±1. 31) (p=0. 001 and p=0. 000 respectively). There were significant difference between pentoxifylline treated diabetic rats cells (7. 43±0. 86، 15. 25±1. 6)، and normal saline- treated non- diabetic rats cells (7. 17±1. 13، 25. 8، 3. 5) with other groups (p=0. 001 and p=0. 000 respectively). There were no significant difference between non- diabetic groups.
    Conclusion
    Our results showed that pentoxifylline administration increased Sertoli cells and Leydig cells count in non-diabetic and diabetic rats in compare to control groups. However its effect in diabetic rats were significant.
    Keywords: Diabetes Mellitus, Pentoxifylline, Sertoli Cells, Leydig Cells, Rat}
  • آرش زمینی، محمد علی شکرگزار، یوسف صادقی، محسن نوروزیان، محمدحسن حیدری، عباس پیریایی
    سابقه
    طناب نخاعی ظرفیت محدودی برای ترمیم دارد،بدین جهت مداخله پزشکی برای درمان ضایعات نخاعی ضروری می باشد. پیوند سلول های شوان برای درمان ضایعات نخاعی نتایج امیدوارکننده ای داشته است.اما جداسازی واستفاده از سلول های شوان بخاطر ایجاد ضایعه برای دهنده سلول ونیز ظرفیت پایین در تزاید با محدودیت روبرو است.از طرف دیگر،استفاده از منابع سهل الوصولی مانند سلول های بنیادی مغز استخوان توجه های زیادی رو به خود جلب کرده است.بنابراین،در این مطالعه اثر سلول های شوان تمایز یافته از سلول های بنیادی مغز استخوان بر بهبود حرکتی موش های صحرایی پس از ضایعه نخاعی مورد بررسی قرار گرفت.
    روش ها
    ابتدا در محیط آزمایشگاهی سلول های مزانشیمی مغز استخوان موش های صحرایی کشت و به سلول های شوان تمایز داده شدند.تمایز سلول ها با روش های RT-PCRوایمنوسیتوشیمی تایید گردید.سپس،سلولهای شوان درون داربست های کلاژنی قرار گرفتند ودر ضایعه 3 میلیمتری(lateral hemisection) طناب نخاعی قرار داده شدند.پیشرفت های حسی وحرکتی توسط آزمون های open filed locomotor scale، narrow beamو tail flick برای 8 هفته مورد ارزیابی قرار گرفتند.در انتها، طناب های نخاعی با روش های بافت شناسی و ایمنوهیستوشیمی بررسی شدند.
    نتایج
    مشاهدات آزمایشگاهی نشان داد که سلول های تمایز یافته دارای ظاهر و نشان های سلول های شوان می باشند. این مطالعه دارای چهار گروه بود(هر گروه 10موش صحرایی):لامینکتومی، شاهد،داربست و داربست+سلول.نتایج آزمون های حسی و حرکتی گروه دریافت کننده سلول بطور مشخص از گروه های شاهد و داربست بدون سلول بهتر بود.در ارزیابی بافت شناسی، رشد مجدد رشته های عصبی و میلینه شدن در این گروه نیز بهتر از گروه های دیگر بود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که سلول های شوان تمایز یافته از مغز استخوان می توانند بعنوان منبعی جهت سلول های شوان برای ترمیم ضایعه نخاعی مورد توجه قرار گیرند.
    کلید واژگان: موش های صحرایی, ضایعات نخاعی, مغز استخوان, سلول های شوان, فراتمایز}
    Arash Zaminy, Mohammad Ali Shokrgozar, Yousef Sadeghi, Mohsen Noroozian, Mohammad Hassan Heidari, Abbas Piryaei
    Background
    Spinal cord has a limited capacity to repair; therefore، medical interventions are necessary for treatment of injuries. Transplantation of Schwann cells has shown a great promising result for spinal cord injury (SCI). However، harvesting Schwann cell has been limited due to donor morbidity and limited expansion capacity. Furthermore، accessible sources such as bone marrow stem cells have drawn attentions to themselves. Therefore، this study was designed to evaluate the effect of bone marrow-derived Schwann cell on functional recovery in adult rats after injury.
    Methods
    Mesenchymal stem cells were cultured from adult rats’ bone marrow and induced into Schwann cells in vitro. Differentiation was confirmed by immunocytochemistry and RT-PCR. Next، Schwann cells were seeded into collagen scaffolds and engrafted in 3 mm lateral hemisection defects. For 8 weeks، motor and sensory improvements were assessed by open field locomotor scale، narrow beam، and tail flick tests. Afterwards، lesioned spinal cord was evaluated by conventional histology and immunohistochemistry.
    Results
    In vitro observations showed that differentiated cells had Schwann cell morphology and markers. In this study، we had four groups (n = 10 each): laminectomy، control، scaffold and scaffold + Schwann cells. Locomotor and sensory scores of cell grafted group were significantly better than control and scaffold groups. In histology، axonal regeneration and remyelination were better than control and scaffold groups.
    Conclusion
    This study demonstrates that bone marrow-derived Schwann cells can be considered as a cell source for Schwann cells in SCI treatment.
    Keywords: Rats, Spinal cord injuries (SCI), Bone marrow, Schwann cells, Cell transdifferentiation}
  • مونا ساحلی، احمد حسینی، عباس پیریایی، فاطمه فدایی فتح آبادی، مژگان بنده پور، محمد صالحی، محسن نوروزیان
    هدف
    بررسی چگونگی روند تمایز سلول های شبه کاردیومیوسیت مشتق از سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان، تحت تاثیر 5-azacytidine (5-aza) درشرایط آزمایشگاهی
    مواد و روش ها
    سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان پس از تخلیص به مدت 5 هفته برای القای تمایز کاردیومیوسیتی تحت تاثیر 5-aza با غلظت 5 میکرومول قرار گرفتند. برای القای تمایز کاردیومیوسیتی، محیط کشت سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان انسان، به طور متوالی هر 24 ساعت یک بار تعویض شد، بدین ترتیب که سلول ها 24 ساعت در محیط کشت حاوی 5-aza و 24 ساعت در محیط کشت فاقد این ماده قرار گرفتند و این روند تا زمان نمونه برداری ادامه داشت. برای بررسی روند تمایز سلول ها از مقایسه الگو و میزان بیان mRNA ژن های اختصاصی قلبی شامل اکتینین آلفا، زنجیره سنگین میوزین و کانکسین-43 با روش RT-PCR در پایان هفته های اول تا پنجم پس از القا و همچنین بیان پروتئین های اختصاصی اکتینین-آلفا، تروپونین قلبی و کانکسین-43 در پایان هفته سوم و پنجم پس از القا با روش فلوسایتومتری استفاده شد.
    یافته ها
    mRNA ژن های مورد بررسی به صورت الگویی وابسته به زمان بیان شدند، به نحوی که mRNA های ژن های α-actinin و Connexin-43 در تمام نمونه های هفته اول تا پنجم، با روندی صعودی بیان شدند و بیان mRNA های ژن MHC در هفته 4 بیشترین میزان را داشت. میزان بیان پروتئین های اکتینین-آلفا و تروپونین قلبی در هفته های سوم و پنجم پس از القا با یکدیگر برابر، اما جمعیت سلول های بیان کننده پروتئین کانکسین-43 از هفته سوم تا پنجم افزایش یافته بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که سلول های بنیادی مزانشیمی می توانند تحت تاثیر 5-aza با غلظت 5 میکرومول به کاردیومیوسیت تمایز پیدا کنند و با افزایش مدت زمان القا، کاردیومیوسیت ها تکوین یافته تر می شوند.
    کلید واژگان: سلول بنیادی مزانشیمی, تمایز, کاردیومیوسیت}
    Saheli M., Hosseini, Piryaei A., Fadaei Fathabadi F., Bandehpour M., Norouzian M.
    Porpose:To evaluate the development of cardiomyocyte-like cells derived from human bone marrow mesenchymal stem cells induced by 5-azacytidine (5-aza) under in vitro condition.
    Materials And Methods
    Human bone marrow mesenchymal stem cells (BMMSCs) were purified, then the cells were induced by 5µM 5-aza for 5 weeks. To transdifferentiate into cardiomyocyte, the culture medium of human BMMSCs was changed every 24 hours, in the way that the cells were put in the culture medium containing 5-aza for 24 hours and, then were put in a culture medium free of the said material for another 24 hours, and this process continued until sampling. RT-PCR assay was performed to detect the expression of specific myocardium genes including α-actinin, myosin heavy chain (MHC) and connexin-43 each weeks after first induction. Fluocytometry was used to determine the expression of specific myocardium proteins including α-actinin, troponin and connexin-43 at 3rd and 5th weeks after the first induction.
    Results
    The expression of all three myocardium genes was detected 1 to 5 weeks after induction in a time-dependent manner. There was a continuous increase in expression of α-actinin and connexin-43 genes from the 1st to the 5th week, while mRNA of MHC gene was at the highest level in the forth week. The expression of α-actinin and troponin proteins was equal after three and five weeks, whereas that of the connexin-43 was higher after five weeks in comparison to the 3rd week.
    Conclusion
    The current study indicated that stimulating human bone marrow mesenchymal stem cells by 5-aza with the concentration of 5µM under in vitro condition can lead to differentiating cardiomyocyte-like cells. Furthermore prolonged culture duration may lead to more differentiated cells
  • رضیه روحانی، سید جواد میرنجفی زاده، علی جهانشاهی انور، یوسف صادقی، عباس پیریایی، مریم زراعتی
    زمینه و هدف
    اعمال تحریک الکتریکی با فرکانس پایین (LFS) باعث ایجاد اثرات ضدتشنجی می شود. در این تحقیق، تاثیر فرکانس های مختلف LFS بر اثر ضدتشنجی آن با بررسی تغییرات رفتاری و فراساختاری در مدل صرعی کیندلینگ، مورد مطالعه قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، از 45 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 280-250 گرم استفاده شد. برای ایجاد تشنج در حیوانات، الکترود تحریکی در مسیر پرفورنت و الکترود ثبات در ژیروس دندانه دار قرار گرفت. حیوانات به روش ایجاد کیندلینگ سریع تحریک شدند. در گروه های مختلفی از حیوانات، به دنبال تحریکات کیندلینگ، LFS با فرکانس های مختلف (5/0، 1 و 5 هرتز) اعمال شده و اثر آن در روند کیندلینگ (با مطالعه رفتاری و الکتروفیزیولوژیک) بررسی شد. پس از هفت روز تحریک، حیوانات کشته شده و از ناحیه ژیروس دندانه دار برای بررسی های میکروسکوپ الکترونی نمونه گیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های واریانس یک طرفه و دو طرفه، LSD، کروسکال والیس ومن ویتنی یو و نرم افزاراستاتیستیکا نسخه 2 استفاده شد.
    یافته ها
    اعمال فرکانس های مختلف LFS اثرات مهاری بر روند کیندلینگ داشت و مجموع مدت زمان تخلیه های متعاقب و همچنین متوسط تعداد تحریکات برای بروز مراحل تشنجی 4 و 5 را به صورت معناداری کاهش داد. به علاوه، اعمال فرکانس های مختلف LFS مانع از افزایش ضخامت غشای پس سیناپسی و ایجاد سیناپس های مقعر شکل می گردد اما تفاوتی بین اثر ضدتشنجی LFS در فرکانس های مختلف دیده نشد.
    نتیجه گیری
    اعمال LFS می تواند با جلوگیری از بروز تغییرات فراساختاری در طی پدیده کیندلینگ، از افزایش تحریک پذیری نورون ها جلوگیری کرده و باعث ایجاد اثرات ضدتشنجی شود.
    کلید واژگان: تشنج, تحریک با فرکانس پایین, ژیروس دندانه دار, بررسی فراساختاری}
    Raziyeh Rohani, Seyyed Javad Mirnajafi-Zadeh, Ali Jahanshahi Anvar, Yosef Sadeghi, Abbas Piriayi, Maryam Zeraati
    Background and
    Purpose
    Application of low-frequency stimulation (LFS) induces anticonvulsant effects. In this study, the effect of changes in LFS frequencies on its anticonvulsant effects in kindling model of epilepsy was investigated by determining the behavioral and ultrastructural changes. Methods and Materials: In this experimental study, 45 Wistar rats weighing 250-280 g were used. For induction of kindled seizures, stimulating and recording electrodes were implanted in perforant path and dentate gyrus respectively. Animals were stimulated in a rapid kindling manner. Different groups of animals received LFS at different frequencies (0.5, 1 and 5 Hz) following kindling stimulations and their effects on kindling rate were determined using behavioral and electrophysiological studies. After stimulating the animals for 7 days, they were killed and their dentate gyri were sampled for ultrastructural studies under electron microscopy. For data analysis, one-way and two-way ANOVA, LSD, Kruskal Wallis and Mann Whitney U were used in Statistica 2.
    Results
    Different LFS frequencies had a significant inhibitory effect on kindling rate and decreased after-discharge duration and the number of stimulations to achieve stage 4 and 5 seizures significantly. In addition, application of LFS prevented the increase in the post-synaptic density and induction of concave synaptic vesicles following kindling. There was not any significant change between anticonvulsant effects of LFS at different frequencies.
    Conclusion
    Obtained results show that LFS application can prevent the neuronal hyper-excitability by preventing the ultrastructural changes during kindling, and can exert its anticonvulsant effects.
  • Abbas Piryaei, Mojtaba Rezazadeh Valojerdi, Mansoureh Shahsavani, Hossein Baharvand
    Objective

    To study the impact of ultraweb nano-fibrillar substrates on in vitro differentiation of mouse bone marrow-derived mesenchymal stem cells into hepatocyte-like cells.

    Materials And Methods

    For a duration of up to 36 days, mouse bone marrow mesenchymal stem cells (MSCs) were cultured on an artificial basement membrane containing ultraweb nanofiber (nano+) and plates (nano-) coated with Matrigel and used growth and differentiating factors for hepatogenic differentiation. Then, to study the impact of nanofibers on hepatocyte differentiation, mRNA expressions for liver-specific genes (CK7, AFP, FOXa2, ALB, CYP1a1, HNF4a) were analyzed using real-time PCR, and ultrastructures of differentiated cells were evaluated using scanning and transmission electron microscope.

    Results

    Both experimental groups expressed mRNA of liver-specific genes in a time dependent manner. However, mRNA expression trends of liver-specific genes, especially those of FOXa2 and HNF4a, were better in the nano+ culture as compared to the nano- culture (p<0.05). Furthermore, the ultrastructures of differentiated cells in the 36 day-old nano+ culture were more mature as compared to those of the nano- group.

    Conclusion

    The results suggest that topographical properties of the extracellular matrices produced by ultraweb nanofibers are effective for the in vitro reproduction of more differentiated MSC-derived hepatocyte-like cells.

  • عباس پیریایی، مجتبی رضازاده ولوجردی، حسین بهاروند
    هدف
    بررسی تاثیر پیوند آلوژن سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بر میزان فیبروز کبدی ناشی از تتراکلرید کربن در موش
    مواد و روش ها
    تعداد 55 سر موش ماده نژاد NMRI به 5 گروه 11 تایی تقسیم شدند و برای ایجاد فیبروز کبدی به مدت 8 هفته، هفته ای دو بار به میزان 1 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن تتراکلرید کربن دریافت نمودند. علاوه بر آن، به موش های گروه سلول درمانی در پایان هفته 4، یک میلیون سلول مزانشیمی مغز استخوان آلوژن از طریق ورید دمی پیوند شد. سپس کبد آن ها با روش های هیستوپاتولوژیک و ایمنوفلورسنس از نظر میزان فیبروز، استقرار سلول های پیوندی و ماهیت آن ها مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین میزان آلبومین خون موش ها بررسی شد.
    یافته ها
    در گروه سلول درمانی میزان فیبروز و همچنین میزان مرگ و میر موش ها به طور معنی داری کاهش یافته بود (به ترتیب 51/0 ± 24/2 در مقابل 6/0±48/3 درصد، P>0.05 و 3/27 در مقابل 5/45 درصد)، از طرفی میزان آلبومین سرم نیز افزایش یافته بود که البته اختلاف آن ها معنی دار نبود. این یافته با درصد بسیار پایین سلول های پیوندی استقرار یافته ای که توانایی تولید آلبومین را داشتند (08/0 ± 23/0 درصد کل سلول های بافت کبد) همخوانی داشت. به طوری که اکثر سلول های پیوندی در نواحی پری پورتال استقرار یافته و توانایی تولید آلبومین را نداشتند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که نقش اصلی سلول های مزانشیمی در بهبود فیبروز کبدی ناشی از تتراکلرید کربن نه از طریق تمایز آن ها به سلول های هپاتوسیتی، بلکه به طور عمده از طریق سایر مسیر های برهم کنش متقابل با بافت آسیب دیده اعمال می شود.
    کلید واژگان: سلول بنیادی مزانشیمی, فیبروز کبدی, تتراکلرید کربن, سلول درمانی}
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، آق بیبی نیک محضر، عباس پیر یایی
    زمینه و هدف
    هدف مطالعه حاضر، جداسازی سلولهای بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان سگ، تمایز آنها به استخوان در محیط کشت و مطالعه ساختار استخوان حاصل از تمایز است.
    روش بررسی
    سلول های فیبروبلاستی مزانشیمی از مغز استخوان سگ استخراج و به مدت 3 هفته در معرض محیط استئوژنیک بر روی Cover slip کشت داده شد و در پایان این مدت، استخوان حاصل از تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی، با بهره گیری از میکروسکوپ نوری و الکترونی، از لحاظ ساختار مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعه حاضر، سلول های جدا شده به چربی نیز تمایز داده شدند.
    یافته ها
    سلول های بنیادی مزانشیمی کشت شده بر سطح Cover slip در حین تمایز، تعداد زیادی ندول سلولی تشکیل دادند. بر اساس تصاویر میکروسکوپ نوری، ندول ها از لحاظ ساختار هیستولوژیک از چند لایه سلول و ماتریکس فراوان تشکیل شده بودند. در تصاویر میکروسکوپ الکترونی گذاره، سلولها عمدتا مرفولوژی دوکی شبه استئوسیتی داشتند و ماتریکس حاوی مقدار زیادی رشته کلاژن تیپ Iبا Striation کاملا واضح بود که در لابلای سلولها به صورت دستجات عمود بر هم واقع بودند.
    نتیجه گیری
    می توان گفت؛ استخوان حاصل از تمایز آزمایشگاهی سلولهای بنیادی مزانشیمی از لحاظ ساختار هیستولوژیک به ویژه نحوه آرایش رشته های کلاژن، شباهت به استخوان لامینار دارد.
    کلید واژگان: سلول بنیادی مزانشیمی سگی, تمایز به استخوان, فرا ساختار استخوان}
    Baghban Islami Nejad, M.R., Nik Mahzara., Piriaieea.
    Background And Aim
    The aim of the present study was to isolate mesenchymal stem cells (MSCs) from canine bone marrow, differentiate them into bone and examine the structure of the produced bone that was not reported before.
    Materials And Methods
    MSCs from canine bone marrow were extracted, expanded and cultured in an osteogenic medium which differentiated into bone tissue on the surface of the cover slips. At the end of the differentiation period, the bone prepared was examined with light and electron microscopes. In this study, the isolated cells were also differentiated into adipocytic cell lineage.
    Results
    Cultivated mesenchymal stem cells formed several nodule-like structures during differentiation period. According to the light microscopic images, these nodules were composed of several layers of cells with an abundant matrix among the cells. Transmission electron microscopic study indicated that the cells were mainly of spindle-shape morphologly similar to osteocytic cells, and the matrix consisted of collagen fibers with sharp striation organized in bundles perpendicular to each other.
    Conclusion
    It seems that the bone produced from in vitro differentiation of the MSCs, histologically is similar to that of laminar bone particularly in terms of the collagen fiber arrangement.
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، لیلا تقی یار، عباس پیریایی
    سابقه و هدف
    تا به حال، تمایز به غضروف سلول های بنیادی مزانشیمی در محیط آزمایشگاهی در مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیقات، اغلب تمایز مولکولی سلول ها بررسی شده است. این در حالی است که تمایز ساختاری و مورفولوژیک سلول ها اغلب به دست فراموشی سپرده شده است. مطالعه حاضر به بررسی ساختار و فراساختار غضروف حاصل از تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی در مقایسه با غضروف طبیعی جدا شده از انتهای دنده می پردازد.
    مواد و روش ها
    105×2 سلول بنیادی مزانشیمی جدا شده از مغز استخوان موش های NMRI (حاصل از پاساژ دوم) با انجام سانتریفوژ متراکم شده و به مدت 21 روز در لوله حاوی محیط کندروژنیک (سیستم Micro mass) کشت داده شد. در پایان دوره تمایز، وقوع کندروژنزیس با روش RT-PCR تایید شده و پس از آن بافت غضروفی حاصل از تمایز برای مطالعه با میکروسکوپ الکترونی آماده گردید. در مطالعه حاضر به منظور مقایسه ساختار غضروف تولید شده از سلول های بنیادی مزانشیمی با غضروف طبیعی بدن، غضروف دنده ای از موش دهنده سلول بنیادی مزانشیمی اخذ شد و مراحل آماده سازی بافتی برای میکروسکوپ الکترونی گذاره را طی کرد.
    یافته ها
    مطالعات ساختار نشان داد که در بافت غضروف حاصل از تمایز همانند بافت غضروف طبیعی، لایه (شبه) پری کندریومی ساخته شده است. این لایه، توده سلول های غضروفی با مورفولوژی های گرد و بیضی را از خارج احاطه کرده بود. بر اساس تصاویر برش های نازک، سلول های تمایز داده شده بر خلاف سلول های بافت طبیعی، هسته یوکروماتینی داشتند و سیتوپلاسم آنها حاوی ارگانل های ترشحی فراوانی بود. همچنین ماتریکس بافت غضروفی حاصل از تمایز بر خلاف غضروف طبیعی رشته ای بود.
    استنتاج
    نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بافت غضروف تولید شده در سیستم Micro mass از لحاظ فرا ساختار با بافت غضروف هیالین طبیعی تفاوت دارد. سلول های این بافت فعال تر از سلول های بافت طبیعی به نظر رسیدند.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, کشت Micro mass, بافت غضروف, تمایز به غضروف}
    M.R. Baghban Eslaminezhad, L. Taghiyar, A. Piryaee
    Background and
    Purpose
    Vitro cartilage differentiation of mesenchymal stem cells (MSCs) has been noticed in several investigations. In this regard, almost always molecular differentiation of the cells has been examined, while structural and morphological differentiation of them has been ignored. Therefore, the present study examines the structure and ultrastructure of the cartilage differentiated from murine MSCs compared with that of costal cartilage.
    Materials And Methods
    2× 105 MSCs isolated from the bone marrow of NMRI mice were pleted by centrifugation and cultured for 21 days in chondrogenic medium. At the end of cultivation period, occurrence of chondrogenic differentiation was confirmed by reverse transcriptase–polymerase chain reaction (RT-PCR) analysis for some cartilage-specific genes. To compare the structure of differentiated tissue with that of natural cartilage, the cartilage was differentiated from MSCs and the cartilage obtained from the same murine rib was prepared for transmission electron microscopy (TEM).
    Results
    Structural studies indicated that similar to the costal cartilage, the cartilage produced from differentiation of perichondrium-like layer was formed. According to the microscopic images, in contrast to costal chondrocytes, the differentiated cells had euchromatic nucleus and their cytoplasm contained plenty of the organelles involved in active cell secretion. Furthermore, intercellular matrix in differentiated cartilage had a fibrillar appearance.
    Conclusion
    Our results indicated that the structure of cartilage produced in micro mass culture system is somewhat different from that of costal cartilage. The cells from differentiated tissue seemed to be more active than those from costal cartilage.
    Keywords: Murine mesenchymal stem cells, Micro mass culture system, Cartilage tissue, Chondrogenic differentiation}
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، لیلا تقی یار، سحر کیانی، عباس پیریایی
    سابقه و هدف سلول بنیادی مزانشیمی، کاندید مناسبی برای درمان انواع بیماری از جمله ترمیم ضایعات غضروف مفصلی محسوب می شود و تلاش های زیادی در جهت کاربردی کردن استفاده از این سلول ها، در حال انجام است. در همین راستا، در مطالعه حاضر سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان موش NMRI، در داخل ژل آلژنیت کشت شد و با تضعیف سیستم ایمنی رت، در زیر پوست آن پیوند گردید تا پتانسیل تمایز به غضروف آن در محیط in vivo بررسی شود.
    مواد و روش ها مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. در این مطالعه موش های NMRI با سن تقریبی 6-4 هفته کشته و سلول های مغز استخوان آن ها با تراکم 500 سلول در سانتی متر مربع در ظروف 6 خانه کشت شدند. با انجام دو پاساژ متوالی، جمعیت خالصی از سلول های فیبروبلاستی مزانشیمی ظاهر شد. دو میلیون سلول مزانشیمی پاساژ دو، در یک میلی لیتر محلول آلژنیت معلق شد و ژل حاوی سلول به کمک محلول کلرید کلسیم به حالت ژل در آمد و به صورت زیر پوستی به رت پیوند شد. برای اجتناب از رد پیوند، رت ها به طور روزانه داروی سایکلوسپورین دریافت کردند. 5 هفته پس از پیوند، ژل ها از محل پیوند خارج شد و از لحاظ تمایز به غضروف با روش های ایمونوسیتوشیمی(رنگ آمیزی تولوئیدن بلو)، RT-PCR و میکروسکوپ الکترونی بررسی شدند.
    یافته ها پس از پنج هفته محل پیوند به آرامی باز شد. بر روی ژل های پیوند شده بافت همبند و چربی پر از عروق خونی تشکیل شده بود. رنگ آمیزی تولوئیدن بلو برش های تهیه شده از ژل های حاوی سلول نشان داد که سلول ها در درون ژل در داخل ساختارهای شبه لاکونا واقع شده اند و مورفولوژی بیضی شکل دارند. نتایج RT-PCR نشان داد که، مارکرهای غضروفی از جمله mRNA کلاژن تیپ II (مارکر غضروف هیالین)، X (مارکر کندروسیت های هیپرتروفه در آغاز استخوان سازی) و اگریکان به میزان زیادی تولید شده است. بررسی برش های ظریف نشان داد که سلول ها دارای شبکه آندوپلاسمی خشن فراوان و متسع هستند و در خارج آن ها ماتریکس خارج سلولی رشته ای ترشح شده است.
    نتیجه گیری سلول های مزانشیمی کشت شده در داخل ژل آلژنیت، پس از پیوند زیرپوستی، به سلول های غضروف هیالین، که در آن نشانه ای از آغاز فرآیند استخوان سازی وجود دارد، تمایز می یابند
    کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, آلژنیت, پیوند}
    M.R. Eslaminejad, L. Taghiyar, S. Kiani, A. Piryaee
    Background and ObjectivesMesenchymal stem cells are appropriate candidates to treat diseases including articular cartilage defects. There are plenty of researches being conducted to make the application of these cells possible. The purpose of this study was to cultivate murine mesenchymal stem cells (MSCs) in alginate gel and transplant them subcutaneously to immuno-suppressed rats to examine their chondrogenic potential in vivo.Materials and Methods 4-6 week old NMRI mice were sacrificed and their bone marrow cells were cultivated in 6-cell plates at the density of 500 cell/cm2. The pure fibroblastic cells appeared after two passages. 2×106 fibroblastic cells were mixed with 1 ml of alginate solution and converted into gel by being exposed to calcium chloride solution. MSCs-embedded alginate gel were then transplanted subcutaneously to 6 rats that had received an immunosuppressive drug (cyclosporine) for transplant rejection to be avoided. 5 weeks after transplantation, the alginate gels were removed and evaluated by histochemistry, RT-PCR for certain cartilage markers, and transmission electron microscopy.Results5 weeks after transplantation, the skin was incised and the alginate gel with its surrounding vascular connective tissue were removed. Tuloidine blue staining indicates that the cells within the gel assumed oval morphology and occupied lacuna-like cavities. RT-PCR analysis revealed that in these cells the mRNA of some cartilage markers such as collagen II (the marker of hyaline cartilage), collagen X (hypertrophied chondrocyte marker in osteogenesis), and aggreacan were largely produced. Ultra-thin sections analysis showed that the cells within the lacuna-like cavity of alginate gel contain a large amount of expanded rough endoplasmic reticulum and secret fibrillar extra cellular matrix. ConclusionsTransplanted murine MSCs cultivated in alginate gel can differentiate into hyaline cartilage with the sign of osteogenic initiation.
  • محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، آق بی بی نیک محضر، پوپک افتخاری یزدی، عباس پیریایی
    هدف
    تمایز سلول های مزانشیمی انسانی به غضروف و بررسی فرا ساختار بافت تمایز یافته.
    مواد و روش ها
    مغز استخوان انسان با مراجعه به بیمارستان از افراد داوطلب تهیه شد و در فلاسک های 75 سانتی متر مربعی کشت داده شد و سلول های فیبروبلاستی آن با انجام چندین پاساژ تکثیر شد. از سلول های پاساژ چهارم به منظور تمایز به غضروف استفاده شد. بدین ترتیب که 000.200 سلول فیبروبلاستی با انجام سانتریفوژ به شکل پلت سلولی درآمد و محیط کندروژنیک بر روی آن اضافه شد و به انکوباتور منتقل شد. 21 روز پس از آغاز تمایز، نمونه ها به سه دسته تقسیم شدند. دسته اول جهت انجام RT-PCR به منظور بررسی mRNA مارکرهای غضروفی استفاده شد. دسته دوم به رنگ آمیزی هیستوشیمی جهت بررسی ماتریکس غضروفی اختصاص یافت و دسته سوم برای مطالعه میکروسکوپ نوری و الکترونی گذاره در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    کشت اولیه سلولهای مغز استخوان دارای سلول هایی با مورفولوژی فیبروبلاستی و گرد بود که با انجام پاساژ سلولی جمعیت سلولهای فیبروبلاستی افزایش یافت و در پاساژ چهارم سلول های فیبروبلاستی خالص شد. نتایج RT-PCR حاکی از تولید mRNA ماکرو مولکول های شاخص بافت غضروف شامل کلاژن تایپ ll، X و agreacan بود. نتایج هیستوشیمی نشان داد که در بافت تمایز یافته، ماتریکس متاکروماتیک در لابه لای سلول ها تجمع یافته است. بررسی های فراساختاری مشخص کرد که در پلت سلول مزانشیمی بافت غضروف در حال شکل گیری است. این بافت از اطراف توسط لایه ای از سلول های فیبروبلاستی (پیش ساز پری کندریوم) احاطه شده و در داخل حاوی سلولهای شبه غضروفی (کندروبلاستی) بود. در بخش های محیطی پلت سلولی ماتریکس فراوان تر از بخش های مرکزی بود. سلولهای شبه غضروفی، فراساختار یک سلول کاملا فعال داشتند و در حال ترشح ماتریکس بودند. بافت تشکیل شده شبیه غضروف در حال تکوین بود.
    نتیجه گیری
    پلت تشکیل شده از سلول های فیبروبلاستی مغز استخوان در حضور محیط کندروژنیک به غضروف تمایز می یابد. غضروف ساخته شده پر سلول است و در مقایسه و با یک بافت غضروفی بالغ به بافت غضروفی جنینی شباهت بیشتری دارد.
    کلید واژگان: سلول بنیادی مزانشیمی, تمایز به غضروف, سیستم کشت, فراساختار}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • عباس پیریایی
    پیریایی، عباس
    استاد تمام گروه بیولوژی و علوم تشریحی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال