به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی خازنی

  • بهمن ابراهیمی، معرفت سیاه کوهیان*، علی خازنی، سجاد انوشیروانی، لطفعلی بلبلی، فاطمه اسدی
    مقدمه

    ژنتیک، تغذیه و سبک زندگی در ایجاد چاقی و دیابت تیپ 2 با یکدیگر تعامل دارند. از طرفی گزارش های ضد و نقیضی در مورد تاثیر ورزش های قدرتی بر سلامت قلب و عروق و فاکتور های متابولیکی در ورزشکاران سنگین وزن نخبه وجود دارد. هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش تغییرات تک نوکلیوتیدی در برخی از ژن های مرتبط با قدرت عضلانی و دیابت تیپ 2 در یک ورزشکار سنگین وزن نخبه با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود.

    مورد

    پس از اخذ رضایت نامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنه برداری مردان، 5 سی سی خون دریافت شد. پس از استخراج DNA از نمونه خون جهت بررسی ژن ها از روش توالی یابی کل اگزوم استفاده شد.

    نتیجه گیری

    تغییرات تک نوکلیوتیدی در ژن های KCNJ11(rs5213, rs5215, rs1800467, rs5219) و PCK1(707555) در ژنوم این ورزشکار مشاهده شد. همچنین واریانت های جدید (230845794A>G و 230845977G>A) در ژن AGT و (61564052A>G و (61573761T>C در ژن ACE مشاهده شد. مطالعات جدید با حجم نمونه بیشتر لازم است تا ارتباط دقیقه این واریانت ها با قدرت عضلانی و یا دیابت تیپ 2 در ورشکاران قدرتی سنگین وزن نخبه را مشخص سازد.

    کلید واژگان: ژن, ورزش, ورزشکار نخبه, دیابت تیپ 2, عضلات
    Bahman Ebrahimi, Marefat Siyahkohiyan*, Ali Khazani, Sajjad Anoshirvani, Lotfali Bolboli, Fatmeh Asadi
    Introduction

    Genetics, nutrition and lifestyle interact to cause type 2 diabetes and obesity. On the other hand, there are conflicting reports about the effect of strength training on cardiovascular health and metabolic factors in professional heaviest-weight-class athletes. The aim of this article was to report single nucleotide changes in some genes associated with muscle strength and type 2 diabetes in an elite heaviest-weight-class athlete using the WES method.

    Case

    After obtaining written consent from one of the athletes in the men's national weightlifting team, 5 cc of blood was received. After DNA extraction from blood sample, the WES method was used to examine the genes.

    Conclusion

    Single nucleotide changes in KCNJ11 (rs5213, rs5215, rs1800467, rs5219) and PCK1 (707555) genes were observed in the athlete's genome. New variants (230845794A> G and 230845977G> A) were also observed in the AGT gene and (61564052A> G and (61573761T> C) in the ACE gene. New studies with larger sample sizes are needed to determine the exact association of these variants with muscle strength or type 2 diabetes in elite heaviest-weight-class in weightlifters.

    Keywords: Genes, Exercise, Elite Athletes, Type 2 diabetes, muscles
  • بهمن ابراهیمی ترکمانی*، معرفت سیاه کوهیان، علی خازنی، سجاد انوشیروانی، لطفعلی بلبلی، فاطمه اسدی

    فاکتورهای ژنتیکی نقش مهمی در عملکرد ورزشی و فنوتیپ های مرتبط با آن مانند قدرت، توان و ظرفیت هوازی دارند. توالی یابی کل اگزوم پتانسیل زیادی برای شناسایی وایانت های مولکول دیوکسی ریبونوکلییک اسید (DNA) مرتبط با عملکرد جسمانی دارد. اما با این وجود در تحقیقات ژنتیک ورزشی هنوز از این تکنیک جدید استفاده نشده است. بنابراین هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش واریانت های جدید در ژن های درگیر در قدرت عضلانی در یکی از قهرمانان وزنه برداری جهان با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود. پس از اخذ رضایت نامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنه برداری مردان، 5 سی سی خون دریافت شد و پس از استخراج DNA از نمونه خون، با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج توالی یابی کل اگزوم جهش های بدمعنی (230845794A>G و (230845977G>A در ژن آنژیوتانسین (AGT) و همچنین جهش های (148206440G>A و (148206473G>C را در ژن گیرنده بتا-2 آدرنرژیک (ADRB2) نشان داد. نتایج تجزیه و تحلیل توالی یابی کل اگزوم واریانت-های جدیدی را در ژن های مرتبط با قدرت و توان در این ورزشکار نشان داد. تحقیقات بیشتر با حجم نمونه زیاد جهت بررسی ارتباط این واریانت ها با عملکرد ورزشکاران قدرتی مورد نیاز است.

    کلید واژگان: فعالیت جسمانی, قدرت عضلانی, وزنه بردار, هیپرتروفی عضلانی, ژن AGT
    Bahman Ebrahimi *, MAREFAT SIYAHKOHYAN, Ali Khazani, Sajjad Anoshirvani, Lotfali Bolboli, Maryam Asadi

    Genetic factors play an important role in athletic performance and its related phenotypes such as strength, power and aerobic capacity. Whole Exome Sequencing (WES) has great potential to explore all possible deoxiribnucleotide (DNA) variants associated with physical performance. However, this new technique has not been used in sports genetics research. Therefore the aim of this case study was to report new variants in genes involved in skeletal muscles strength in an elite weightlifter using WES. After obtaining an informed contest participated in this study from a 32-year-old man, who is a member of the Iranian national weightlifting team, 5 cc of blood was taken and then DNA was extracted. DNA samples were analyzed using the WES method. WES analysis of this elite weightlifter revealed missense mutations (230845794A>G and 230845977G>A) in AGT and (148206440G>A and 148206473G>C) in ADRB2 genes. Results of WES analysis revealed missense mutations in Power/Strength related genes in this elite athlete. However more studies with larger sample sizes are needed to reveal the relationship between these variants and performance of strength athletes.

    Keywords: Physical Activity, muscle strength, Weightlifter, Muscular Hypertrophy, AGT gene
  • بهمن ابراهیمی ترکمانی*، معرفت سیاه کوهیان، علی خازنی، سجاد انوشیروانی، لطفعلی بلبلی، فاطمه اسدی
     زمینه و هدف

    قدرت و حداکثر سرعت عوامل تعیین کننده ای در نتایج ورزشکاران در طول مسابقات هستند. از طرفی ارتباط قدرت عضلانی با برخی از ژن ها ثابت شده است. لذا هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش واریانت های جدید در برخی از ژن های مرتبط با قدرت در یکی از قهرمانان وزنه برداری جهان با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود.

    گزارش مورد

    پس از اخذ رضایت نامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنه برداری مردان، 5 سی سی خون دریافت شد و سپس DNA از خون استخراج گردید، نمونه DNA با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج توالی یابی کل اگزوم جهش های missense (66327673G>A و (66328095T>C را در ژن ACTN3، جهش (48272895A>G) در ژن VDR و جهش های 115805056G>C)و 115804036AgA>G) را در ژن ADRB1 نشان داد.

    نتیجه گیری

    تجزیه و تحلیل توالی یابی کل اگزوم وزنه بردار حرفه ای جهش های missense را در ژن ژن های مرتبط با قدرت/ توان عضلانی نشان داد. با این حال تحقیقات جدید با حجم نمونه بیشتر جهت بررسی ارتباط این واریانت ها با عملکرد ورزشکاران نخبه مورد نیاز است.

    کلید واژگان: ورزش, وزنه بردار, قدرت, ACTN3, VDR
    Marefat Siyahkohyan, Ali Khazani, Sajjad Anoshirvani, Lotfali Bolboli, Fatemeh Asadi
    Background

    Muscle strength and maximal speed are factors determining athlete’s results during competition. The association between ACTN3, VDR and ADRB1 genes with muscle strength has been reported. The aim of this case report was to report new variants in power-related genes in an elite weightlifter using whole exome sequencing.

    Case Presentation

    After obtaining a written testimonial participated in this study from a 32-year-old man, who is a member of the Iranian national weightlifting team, 5 cc of blood was taken and then DNA was extracted. DNA samples were analyzed using the whole exome sequencing method. Whole exome sequencing analysis revealed missense mutations (66327673G>A and 66328095T>C) in ACTN3, (48272895A>G) in VDR and (115805056G>C and 115804036A>G) in ADRB1genes.

    Conclusion

    Whole exome sequencing analysis of the elite weightlifter revealed new missense mutations in muscle power/strength related gens. However new researches with a larger sample size are required to examine the relationship between these variants and elite athletes’ performance.

    Keywords: Exercise, Weightlifter, Strength, ACTN3, VDR
  • بهمن ابراهیمی ترکمانی، معرفت سیاه کوهیان*، علی خازنی، سجاد انوشیروانی، لطفعلی بلبلی، مریم اسدی
    زمینه و هدف

    در طی دو دهه گذشته، تحقیقات زیادی برای درک تاثیر ژنتیک بر عملکرد ورزشی تمرکز داشته‫اند. توالی‫یابی کل اگزوم پتانسیل زیادی برای شناسایی واریانت های ژنتیکی مرتبط با عملکرد جسمانی دارد، اما با این وجود در تحقیقات ژنتیک ورزشی هنوز از این تکنیک جدید استفاده نشده است. بنابراین هدف از نگارش مقاله حاضر گزارش واریانت‫های جدید در ژن های درگیر در قدرت و هایپرتروفی عضلانی (ACE، NOS3، IGF1R و IL-6) در یکی از قهرمانان وزنه برداری جهان با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم بود.

    روش کار

    پس از اخذ رضایت نامه کتبی از یکی از ورزشکاران عضو تیم ملی وزنه برداری مردان، 5 سی سی خون دریافت شد و پس از استخراج DNA از نمونه خون، با استفاده از روش توالی یابی کل اگزوم مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از توالی یابی کل اگزوم نشان دهنده وجود واریانت بد معنی (99454613G>A) در ژن IGF1R، پلی‫مورفیسم (22771156C>T) در ژن IL-6، پلی مورفیسم های (61564052A>G و 61573761T>C) در ژن ACE و پلی‫مورفیسم های (150695726T>C و 150704250C>G) در ژن NOS3 بود.

    نتیجه گیری

    نتایج تجزیه و تحلیل توالی یابی کل اگزوم واریانت و پلی مورفیسم هایی را در ژن های مرتبط با هایپرتروفی و قدرت عضلانی در این وزنه بردار نخبه نشان داد. تحقیقات دیگری با حجم نمونه بیشتر جهت بررسی ارتباط این واریانت و پلی مورفیسم ها با عملکرد ورزشکاران قدرتی مورد نیاز است.

    کلید واژگان: توالی یابی کل اگزوم, قدرت عضلانی, وزنه بردار, هیپرتروفی عضلانی, واریانت, ACE
    Bahman Ebrahimi-Torkamani, Marefat Siahkouhian*, Ali Khazani, Anoshirvani Sajad, Bolboli Lotfali, Maryam Asadi
    Background & objectives

    Over the last couple of decades, research has focused on attempting to understand the genetic influence on sports performance. Whole exome sequencing (WES) has great potential to explore all possible genetic variants associated with physical performance. However, this new technique has not been used in sports genetics research. Therefore the aim of this case study was to report new variants in genes involved in skeletal muscles strength (ACE, NOS3, IGF1R, IL-6) in an elite weightlifter using WES.

    Methods

    After obtaining a written testimony from a 32-year-old man, who is a member of the Iranian national weightlifting team, 5 cc of blood was taken and then DNA was extracted. DNA samples were analyzed using the whole exome sequencing method.

    Results

    Whole exome sequencing analysis revealed a missense variant (99454613G>A) in IGF1R, 22771156C>T polymorphism in IL-6, 150695726T>C and 150704250C>G polymorphisms in NOS3 and 61573761T>C and 61564052A>G in ACE genes.

    Conclusion

    Results of whole exome sequencing analysis revealed a missense variant and polymorphism in muscle strength and hypertrophy related genes in this elite weightlifter. However, other studies with larger sample sizes are needed to investigate the relationship between these variants and power athlete status.

    Keywords: Whole Exome Sequencing, Muscle Strength, Weightlifter, Muscular Hypertrophy, Variant, ACE
  • شهناز میرزایی، معرفت سیاهکوهیان*، رقیه افرونده، علی خازنی، سجاد انوشیروانی
    سابقه و هدف

    در دهه اخیر، ژن ACTN3 نماینده مناسبی برای قدرت عضلانی و توان معرفی شده است که می تواند در هدایت نوجوانان به ورزش های مربوطه موثر باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن ACTN3 با شاخص های قدرت و توان وزنه برداران نوجوان اردبیلی بود.

    مواد و روش ها

    آزمودنی های پژوهش 16 وزنه بردار نوجوان اردبیلی بودند. عملکرد ورزشی شامل قدرت و توان انفجاری ارزیابی گردید. پلی مورفیسم ژن ACTN3 با استفاده از Tetra-ARMs PCR، بررسی شد.

    یافته ها

    نتایج نشان دهنده تفاوت معنادار در فراوانی ژنوتیپی پلی مورفیسم ژن ACTN3 در آزمودنی ها بود که بیشترین فراوانی در ژنوتیپها به ترتیب ٪63RX=، ٪31RR= و ٪6XX= بود. نتایج نشان دهنده عدم تفاوت معنادار در شاخص عملکرد قدرتی و  توانی در بین هر سه ژنوتیپ بود.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان دهنده برتری ژنوتیپ ٪63=RX در ژن ACTN3 وزنه برداران اردبیلی بود، با توجه به برتری ژنوتیپ RX و ژنوتیپ RR بترتیب در آزمون های قدرت و توان٬ احتمالا در این منطقه افراد دارای آلل R ژن ACTN3، در ورزش های قدرتی و توانی موفق تر هستندکه البته نیاز به تحقیقات بیشتر در این زمینه می باشد.

    کلید واژگان: پلی مورفیسم, ACTN3, عملکرد قدرتی و توانی, وزنه بردار نوجوان
    Shahnaz Mirzaei, Marefat Siahkouhian *, Roghayyeh Afroundeh, Ali Khazani, Sajjad Anoshirvani
    Background and Purpose

    In the last decade, ACTN3 gene has been introduced as a suitable representative for muscle strength and power that can be effective in guiding adolescents to related sports. The aim of this study was to investigate the relationship between ACTN3 gene polymorphism and strength and power indices of adolescent weightlifters in Ardabil.

    Methodology

    The subjects of the study were 16 adolescent weightlifters from Ardabil. Measured athletic performance included explosive strength and power. ACTN3 gene polymorphism was examined by Tetra-ARMs PCR.

    Results

    The results showed a significant difference in the genotypic frequency of ACTN3 gene polymorphism in the subjects, which had the highest frequency in the genotypes RX=63%, RR=31% and XX=6%, respectively. The results showed no significant difference in strength and power performance index between all three genotypes.

    Conclusion

    The results showed the superiority of genotype RX=63% in ACTN3 gene of Ardabil weightlifters, Due to the superiority of the RX genotype and the RR genotype in strength and power tests, respectively, in the region, people with the ACTN3 gene R allele are probably more successful in strength and power sports, which of course requires more research in this area.

    Keywords: polymorphism, ACTN3, Strength, power performance, Adolescent weightlifters
  • نگار اشرفی، لطفعلی بلبلی*، علی خازنی، اسدالله اسدی
    سابقه و هدف

    چاقی یک اپیدمی جهانی و عامل خطر بیماری های متعددی است.miRNA ها به عنوان تنظیم کننده های مولکولی اولیه فرآیندهای پاتولوژیک، در حال افزایش هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند های کشی بر میزان بیان mir-34a و فاکتورهای خطرزای قلبی عروقی در زنان سالمند چاق بود.

    مواد و روش ها

    در اینکارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور،24 زن سالمندچاق (سن 68/3±13/64، درصد چربی56/2±2/44، شاخص توده بدنی65/3±1/32) به دو گروه کنترل (10نفر) و تمرین (14نفر) تقیسم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باند های کشی را برای همه ی گروه های عضلانی اصلی انجام دادند. 48 ساعت پیش و پس از 12 هفته مداخله خونگیری انجام شد.

    یافته ها

    نتایج مقایسه های بین گروهی نشان دهنده ی کاهش معنی دار در بیان mir-34a و سطوح LDL و افزایش معنی دار در HDL در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل بود (بترتیب P=0.05، P=0.04 و P=0.03)؛ در حالی که تفاوت معنی دار در وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی، کلسترول تام و CRP مشاهده نشد.

    نتیجه گیری: 

    بنظر می رسد12 هفته تمرین مقاومتی با کش الاستیک سبب تعدیل و کاهش بیان mir-34a سرم خون زنان سالمند چاق شد که این تغییرات با کاهش سطوح LDL و افزایش سطوح HDL همراه بود (p≤0.05)؛ اگرچه نتایج شاخص توده بدنی، درصد چربی، کلسترول تام و CRP تغییرات معنی داری را نشان ندادند که احتمالا می تواند ناشی از نوع و شدت تمرینات انجام شده باشد و نیاز به بررسی های بیشتر در این زمینه دارد.

    کلید واژگان: چاقی, تمرین مقاومتی, سالمند, mir-34amir-34a
    Negar Ashrafi, Lotfali Bolboli *, Ali Khazani, Asadollah Asadi
    Background and Purpose

    Obesity is a global epidemic and a risk factor for many diseases. miRNAs are increasing as pathological molecular determinants of pathologic processes. The aim of this study was to investigate the effect of 12 weeks elastic band resistance training on mir-34a expression and cardiovascular risk factors in obese elderly women.

    Methodology

    In this single blind randomized clinical trial (RCT), 49 elderly women with obesity (based on the results of the DEXA test, age 64.13 ± 3.68, fat percentage 45.4 ± 6.56, BMI 33. 1 ± 3.71) were divided into two groups: control (n=22) and training (n = 27). The training group performed elastic band resistance training for 12 weeks and three sessions at week for all major muscle groups. 48 hours before and after 12 weeks of intervention, blood sampling was performed.

    Results

    The results of the intergroup comparisons indicated a significant decrease in mir-34a expression and LDL levels and a significant increase in HDL in the training group compared to the control group (P = 0.05, P = 0.03, P = 0.03, respectively), whereas There was no significant difference in body weight, body mass index, fat percentage, total cholesterol and CRP.

    Conclusion

    It seems that 12 weeks elastic band resistance training have been able to modulate and reduce the serum concentration of mir-34a in obese elderly women, which was associated with a decrease in LDL levels and increase levels of HDL(p≤0.05), although body mass index, fat percentage, total cholesterol and CRP Significant changes were not observed, which may be due to the type and intensity of the exercises, which requires further investigation in this field.

    Keywords: Obesity, Resistance Training, Elderly, mir-34a
  • لطفعلی بلبلی*، نگار اشرفی، علی خازنی، اسدالله اسدی
    هدف

    تغییرات نامطلوبی که در ترکیب بدن و لیپوپروتیین ها پس از یایسگی رخ می دهد ناشی از سطح استروژن است. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر 12 هفته تمرین مقاومتی با باند های کشی بر میزان بیانmir-217 و نیم رخ لپیدی زنان سالمند چاق یایسه بود.

    روش شناسی:

     در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده (RCT) یک سو کور، 24 زن سالمند چاق (سن 68/3±13/64 سال، میزان چربی56/2±2/44  درصد، شاخص توده بدنی 65/3±1/32 کیلوگرم بر متر مربع) به دو گروه کنترل (10 نفر) و تمرین (14 نفر) تقیسم شدند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته تمرینات مقاومتی با باند های کشی را برای همه ی گروه های عضلانی اصلی انجام دادند. 48 ساعت پیش و پس از 12 هفته مداخله، آزمایش دگزا و نمونه گیری از خون انجام شد.

    یافته ها

    نتایج مقایسه های بین گروهی نشان دهنده ی کاهش معنی دار در بیان mir-217 و سطوح LDL و افزایش معنادار در HDL در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل بود (05/0 ≤p)؛ در حالی که تفاوت معنادار در وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی، کلسترول تام و CRP مشاهده نشد (05/0≥p).

    نتیجه گیری:

     به نظر می رسد 12 هفته تمرین مقاومتی با کش الاستیک سبب تعدیل و کاهش بیان mir-217 سرم خون زنان سالمند چاق می شود که این تغییرات با کاهش سطوح LDL و افزایش سطوح HDL همراه بود.اگرچه نتایج شاخص توده بدنی، درصد چربی، کلسترول تام و CRP تغییرات معناداری را نشان ندادند که احتمالا می تواند ناشی از نوع و شدت تمرینات انجام شده باشد که نیاز به بررسی های بیشتر در این زمینه دارد.

    کلید واژگان: چاقی, تمرین مقاومتی, سالمند, mir-217
    Lotfali BOLBOLI *, Negar Ashrafi, Ali Khazani, Asadalah Asadi
    Aim

    Unfavorable changes occur in the body composition and lipoprotein that are related to the loss of estrogen levels after menopause. The aim of this study was to investigate the effect of 12 weeks elastic band resistance training on mir-217 expression and cardiovascular risk factors in menopausal obese elderly women.

    Method

    In this single blind randomized clinical trial (RCT), 49 elderly women with obesity (age 64.13 ± 3.68 years, fat percentage 45.4 ± 6.56 %, BMI 33. 1 ± 3.71 kg/m2) were divided into two groups: control (n=10) and training (n = 14). The training group performed elastic band resistance training for 12 weeks and three sessions per week for all major muscle groups. Forty eight hours before and after 12 weeks of intervention, a DEXA test was performed.

    Results

    The results of the intergroup comparisons indicated a significant decrease in mir-217 expression and LDL levels and a significant increase in HDL in the training group compared to the control group (P≤0.05), whereas there was no significant difference in body weight, body mass index, fat percentage, total cholesterol and CRP (P≥0.05).

    Conclusion

    It seems that 12 weeks elastic band resistance training have been able to modulate and reduce the serum concentration of mir-217 in obese elderly women, which was associated with a decrease in LDL levels and increase levels of HDL. Although body mass index, fat percentage, total cholesterol and CRP Significant changes were not observed, which requires further investigation in this field.

    Keywords: Obesity, resistance training, Elderly, mir-217
  • بابک نخستین روحی *، مهدی خورشیدی حسینی، علی خازنی، سمیه ولی زاده
    سابقه و هدف
    : مصرف روزانه قلیان در جهان حدودا 100 میلیون تخمین زده می شود که به طور شوک آوری در جمعیت جوان در حال افزایش است. هدف از تحقیق حاضر بررسی شیوع قلیان در دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل و مقایسه تغییرات آن در 5 سال گذشته می باشد.
    روش کار
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی است که مابین سال های 1389 تا 1393 در بین دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل انجام پذیرفت. جامعه تحقیق تمامی دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی در سال های 1389 و 1393 بود. تقریبا 50% دانشجویان (162 نفر از 321 نفرکل دانشجویان در سال 1389 و 235 نفر از 467 نفر کل دانشجویان در سال 1393) به طور تصادفی در این تحقیق شرکت کردند. پس از توضیح کتبی و شفاهی روند تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته به دانشجویان ارائه شد تا اطلاعات لازم از این طریق اخذ شود.
    یافته ها
    شیوع مصرف قلیان در 5 سال اخیر افزایش معنی داری نشان داد (0/05> P). علت اصلی مصرف قلیان در هر دو جنس پرکردن اوقات فراغت و سرگرمی بود. محل مصرف قلیان در دانشجویان پسر غالبا قهوه خانه ها و در دختران در منزل شخصی بود که در 5 سال اخیر تغییر چندانی نیافته بود. مصرف غیرفعال قلیان در 5 سال اخیر به طور معنی داری در دو جنس افزایش نشان می داد (0/05> P).
    نتیجه گیری
    متاسفانه علیرغم تبلیغات در رسانه ها و دانشگاه ها درخصوص مضرات قلیان، میزان شیوع قلیان در دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل در 5 سال گذشته به طور معنی داری افزایش یافته است که نیازمند تحلیل و بررسی مناسب است. به نظر می رسد افزایش تعداد قهوه خانه هایی که قلیان عرضه می کنند و میزان افزایش قلیان در منازل از علل اصلی شیوع قلیان در 5 سال اخیر باشد.
    کلید واژگان: دانشجویان تربیت بدنی, مصرف قلیان, مصرف غیرفعال
    Babak Nakhostin, Roohi* Dr., Mahdi Khorshidi, Hosseini Mr., Ali Khazani Dr., Somayyeh Valizadeh Mrs.
    Background and Objective
    Hookah smoking is increasing worldwide. It is estimated the worldwide prevalence of daily hookah smoking is 100 million with shocking rising popularity among the youth. The aim of this study was to assess hookah prevalence in physical education students of Islamic Azad University, Ardabil branch within five recent years.
    Methods
    This is a descriptive-analytic study, in physical education students of Islamic Azad University. Data collection was done in April, May and June 2009 and 2014, by means of self-administered two-page questionnaire. Almost half of students randomly participated in this study (162 of all 321students at 2009 and 235 of 467 students at 2014).
    Results
    Hookah prevalence significantly increased within five recent years (P<0.05). The main reason for hookah use was filling free time in both genders. Majority of male students used hookah at café whereas most female students used hookah at their own home. Passive use of hookah has been significantly increased among both genders (P<0.05).
    Conclusion
    Unfortunately, in spite of propaganda about the side effects of hookah use, its use among physical education students has been increased since 2009, required scientific assessment. It seems enhancement of the number of café as well as rising hookah devices at homes is the main reason of significant increase of hookah use among students.
    Keywords: Physical Education Students, Hookah Use, Passive Use
  • Ali Khazani, Reza Gharakhanlou *, Mohammad Reza Kordi, Mansoureh Movahedin, Shiva Jahani Golbar, Masoud Rahmati
    Introduction
    Most neurodegenerative diseases are associated with the disruption of axonal transport and this might also be related to diabetes-associated disorders affecting the nervous system. Cytoplasmic dynein is a very important motor driving the movement of a wide range of cargoes toward the minus ends of microtubules. The effects of endurance training on dynein motor protein expression in Wistar male rats sciatic nerves with diabetic neuropathy were investigated.
    Methods
    Twenty one male Wistar rats were divided into three groups: diabetic control (DC: n=7), diabetic trained (DT: n=7) and Healthy control (HC: n=7). Two weeks post STZ injection (45 mg/kg, i.p.), rats were subjected to treadmill exercise for 5 days a week for over 6 weeks. Levels of mRNA and protein content were determined by Real time-PCR and ELISA.
    Results
    The blood glucose levels and dynein mRNA in both sensory and motor parts and dynein content in sciatic nerves were increased by diabetes (P≤0.05). Furthermore, exercise training modulated the dynein mRNA and dynein content to normal levels in diabetic trained rats (P≤0.05). Moreover, exercise training reduced blood glucose levels in the DT rats (P≤0.05).
    Conclusion
    The results of the present study confirm that dynein expresses up-regulation in STZ-induced diabetic rats. Increase in the amount of dynein expression can be a compensatory response in the lower trophic support and burden imposed on autophagy system. These alterations suggest that retrograde axonal transport may be impaired in diabetic rats. In addition, endurance training as a non-pharmacotherapy strategy can modulate these alterations.
    Keywords: Diabetic Neuropathy, Motor Proteins, Dynein Motor Proteins, Gene Espression
  • سارا برمکی، علی اصغر رواسی، رضا قراخانلو، محمدرضا کردی، رسول اسلامی، علی خازنی
    سابقه و هدف

    نروپاتی دیابت می تواند منجر به اتروفی عضلانی و ضعف در عضلات تحتانی ناشی از تخریب عصبی شود کاهش حمایت تروفیکی یکی از دلایل بروز و پیشرفت نروپاتی دیابت است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر بیان mRNA نروتروفین-3 (NT-3) در عضله سولئوس موش های صحرایی دارای نروپاتی دیابت بود.

    مواد و روش ها

    24 سر موش صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه شش تایی: دیابت تمرین نکرده، دیابت تمرین کرده، سالم تمرین نکرده و سالم تمرین کرده قرار گرفتند. جهت القا دیابت، از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (45 mg/Kg) استفاده گردید. 2هفته پس از تزریق STZ، با اثبات نروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینیای مکانیکی و هایپرآلژزیا حرارتی، پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته اجرا گردید. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، موش ها تشریح و عضله سولئوس استخراج گردید. بیان mRNA نروتروفین-3 نیز به روش Real time-PCR بررسی شد.

    یافته ها

    بین هایپرآلژزیای حرارتی و آلودینیای مکانیکی با سطوح استراحتی گلوکز خون همبستگی معنی دار مشاهده شد (به ترتیب 68% - =r، 001/0=p؛82% - = r، 001/0=p). تمرین استقامتی با شدت متوسط، موجب کاهش معنی دار آلودینیا مکانیکی، پردردی حرارتی و سطوح گلوکز خون موش ها دیابتی گردید. دیابت بیان ژن NT-3را در عضله سولئوس افزایش داد (001/0=P)؛ که تمرین این تغییرات را تعدیل و کاهش داد (01/0=P). همچنین تمرین باعث افزایش بیان ژن NT-3در موش های سالم شد (03/0=P).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، یکی از عوامل احتمالی درگیر در نروپاتی دیابت، می تواند ناشی از تغییر در عوامل تروفیکی باشد که افزایش میزان mRNA نروتروفین-3می تواند یک پاسخ جبرانی در کاهش حمایت تروفیکی باشد که تمرین هوازی می تواند به عنوان یک راهبرد غیر دارویی، این تغییرات را تعدیل کند.

    کلید واژگان: نروپاتی دیابت, عضله سولئوس, تمرین استقامتی, نروتروفین 3, بیان ژن
  • شیوا جهانی گلبر، رضا قراخانلو، سارا برمکی، علی خازنی*، مهدی خورشیدی حسینی

    هدف از این تحقیق مقایسه میانگین سنی قهرمانان و مدال آور ایرانی با مدال آوران سایر کشورها طی بازی های المپیک و آسیایی بود. جامعه آماری تحقیق شامل مدال آوران المپیک طی 100 سال گذشته و مدال آوران ایرانی طی سه دوره از بازی های آسیایی می باشد. بر اساس یافته های پژوهش، میانگین سنی مدال آوران ایرانی در رشته های کشتی، وزنه برداری و تکواندو بازی های المپیک 9/24 سال گزارش شد، هم چنین کمترین میانگین سنی در سه دوره از بازی های آسیایی بترتیب در رشته های بوکس (21/8)، کاراته (23/5)، دو و میدانی (23/5)، شمشیربازی (24)، بسکتبال (24)، وزنه برداری (24)، کشتی (24/1)، هندبال (24/2)، تکواندو (24/4)، والیبال (24/5)، قایقرانی (24/6)، جودو (24/7)، دوچرخه سواری (24/9) و فوتبال (25) مشاهده شد. در مطالعه موردی میانگین سنی مدال آوران ایرانی افت و خیزی مانند U وارونه را در یک دامنه سنی 21-28 سالگی در کسب بهترین مدال های قهرمانی و عملکرد خود در بیشتر رشته ها مشاهده شد، در حالی که در مطالعه ی میانگین سنی مدال آوران طی 100 سال گذشته المپیک در رشته های تیمی دامنه ی میانگین سنی 26 تا 29 سال بود و در ورزش های سرعتی و توانی انفرادی دامنه میانگین سنی 22 تا 25 سال گزارش شد هم چنین رشته های که در آن ها علاوه بر سرعت و توان، تمرکز و تجربه نیز اهمیت داشت، دامنه میانگین سنی اندکی بیشتر گزارش شد. بر این اساس مربیان و دست اندرکاران ورزشی می توانند؛ سن را بعنوان یکی از معیارهای احتمالی در کشف و پرورش استعدادها، برنامه ریزی تمرینی، آینده نگری و نگرش درست و منطقی در مورد ورزشکاران رشته های مختلف ورزشی طی دوران پیشرفت و افت آن ها مد نظر داشته باشند.

    کلید واژگان: سن, مدال آوران ایرانی, بازی های المپیک, بازی های آسیایی
    Shiva Jahani Golbar, Reza Gharakhanlou, Sara Barmaki, Ali Khazani*, Mahdi Khorshidi-Hosseini

    This study attempted to draw a comparison between the age average of Iranian medal winners in Olympic and Asian games and their counterparts from selected countries. The statistical population of the study included Olympic medal winners from the past 100 years and the Iranian who had won medals in 3 rounds of Asian games. The findings indicated that the age average of Iranian medal winners of 3 events (wrestling, weight lifting and taekwondo) at the Olympic games was 24.9 years, while the lowest age average in 3 rounds of Asian games was observed in Boxing (21.8), Karate (23.5), Track and Field (23.5), Fencing (24), Basketball (24), Taekwondo (24.4), Volleyball (24.5), Canoeing (24.6), Judo (24.7), Cycling (24.9) and Soccer (25). The age average of Iranian medal winners showed changes in a reversed U- shape in which the best performance was observed in the 21-28 years age range, while the corresponding age average of Olympic medal winners of the past 100 years in team games was 26-29 years. The age range for speed and strength sports was 22-25 years, while the age range in games requiring not only strength and speed but also high levels of concentration and experience was slightly higher. Professionals, coaches and trainers can utilize the findings of this research to help with scouting, practice planning and development of specialized training protocols for athletes to achieve their set goals.

    Keywords: Age Average, Iranian, Medal Winners, Olympic Games, Asian Games
  • مهدی خورشیدی حسینی، بابک نخستین روحی، سجاد انوشیروانی، علی خازنی
    مقدمه
    به جز در افراد مبتلا به چاقی شدید، آب بدن بزرگ ترین کسر وزن بدن را شامل می شود. از همین رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه و ارزیابی تغییرات کل آب بدن و توزیع آن با استفاده از آنالیز مقاومت بیوالکتریکی چندفرکانسی منطقه ای در پسران نوجوان چاق و با وزن طبیعی به اجرا درآمد.
    روش ها
    در این مطالعه ی نیمه تجربی، که با روش مقایسه ی دو گروهی پس آزمون صورت گرفت، هفتاد پسر نوجوان سالم شهر اردبیل (دامنه ی سنی 17-15 سال) به طور داوطلبانه شرکت کردند. آزمودنی ها بر اساس مقادیر پایه ای درصد چربی به دو گروه چاق (چربی بیش از 25 درصد) و دارای وزن طبیعی (چربی کمتر از 15 درصد) تقسیم شدند. مقادیر مطلق و نسبی کل آب بدن و آب برون و درون سلولی آزمودنی های چاق (36 نفر) و با وزن طبیعی (34 نفر) با استفاده از آنالیز مقاومت بیوالکتریکی چند فرکانسی منطقه ای مورد اندازه گیری قرار گرفت. دو شاخص مستقل نسبی توزیع آب بدن به صورت نسبت آب برون سلولی به کل آب بدن و آب برون سلولی به درون سلولی محاسبه شد.
    یافته ها
    مقادیر مطلق کل آب بدن (020/ 0 = P) و آب برون سلولی (001/ 0 = P) به طور معنی داری در آزمودنی های چاق نسبت به با وزن طبیعی بالاتر بود. در آزمودنی های چاق، مقادیر نسبی آب بدن به کل وزن به طور معنی داری کمتر بود (001/ 0 = P). نسبت های آب برون سلولی به کل آب بدن و آب برون سلولی به درون سلولی در آزمودنی های چاق افزایش معنی داری نسبت به آزمودنی های با وزن طبیعی نشان داد (001/ 0 = P).
    نتیجه گیری
    این پژوهش، یک هم افزایی را بین مقادیر مطلق کل آب بدن با اضافه وزن و چاقی در پسران نوجوان نشان داد. به نظر می رسد، افزایش بافت آدیپوز در گسترش آب برون سلولی مشارکت داشته باشد؛ چرا که، نسبت های آب برون سلولی به کل آب بدن و آب برون سلولی به درون سلولی در نوجوانان پسر چاق بیشتر است.
    کلید واژگان: چاقی, مقاومت بیوالکتریکی چندفرکانسی, کل آب بدن
    Mahdi Khorshidi, Hosseini, Babak Nakhostin, Roohi, Sajjad Anoushiravani, Ali Khazani
    Background
    Body water is the highest fractional content of body weight, except in cases of extreme obesity. The objective of the present study was to compare and evaluate the changes in total body water (TBW), and body water distribution using segmental multi-frequency bioelectrical impedance analysis (SMFBIA) in obese and normal weight adolescent boys.
    Methods
    Seventy healthy adolescent boys of Ardabil city, Iran, (age: 15-17 years) voluntarily participated in this study. Subjects were divided on the basis of body fat percentage (%BF) value into two groups of obese (%BF > 25) and normal-weight (%BF < 15). Absolute and relative total body water, and extracellular (ECW) and intracellular water (ICW) were measured in obese (n = 36) and normal weight (n = 34) subjects using SMFBIA. Two independent markers of relative body water distribution were calculated as ECW/TBW, and ECW/ICW.
    Findings
    The absolute values of TBW (P = 0.020), and ECW (P = 0.001) were significantly higher in the obese subjects compared to those with normal weight. TBW, as a percentage of body weight, was significantly lower in the obese subjects (P = 0.001). The ratios of ECW/ICW and ECW/TBW were significantly higher in obese adolescents (P = 0.001).
    Conclusion
    This study indicates a coincident increase in absolute values of TBW with overweight and obesity in adolescent boys. It seems that increase in adipose tissue mass may contribute to extension of ECW; as ECW/TBW and ECW/ICW ratios are higher in the obese adolescent boys.
    Keywords: Obesity, Multi, frequency bioelectrical impedance, Total body water
  • M. Bargharar, A. Khazani, N. Zeyaie, A. Hashemi, E. Falah
    Introduction
    This study aims at analyzing the effect of 12 weeks physical exercise (30 minutes for three days a week: 70-85% of the maximum heart rate) on variations of inflammation markers in middle-aged women's Coronary Heart diseases (CHDs).
    Methods
    In this study a total of 40 subjects including 40-55 years old women were selected purposively and were divided into two experimental and control groups. The experimental group members were asked to follow a certain physical exercise program including 12 weeks physical exercise (30 minutes, three days a week with 70-85% of maximum heart rate using a treadmill); whereas subjects in the control group were asked to follow their normal lifestyle and do not change their activities and food habits. Levels of factors that can affect coronary heart risks including fibrinogen, C-reactive protein (CRP), and white blood cells (WBCs) were measured before and after exercises. Independent and paired t-tests were used to analyze data.
    Results
    The results of this study indicated a significant decrease in fibrinogen, CRP, and WBC levels after 12 weeks physical exercise in the experimental group (P≤0.05); whereas no significant change was seen in the control group (P>0.05).
    Conclusion
    Regarding the results of this study we can conclude that performing physical exercise (30 minutes, three days a week with 70-85% of maximum heart rate) can play an effective role in reducing risk factors of coronary heart disease (CHD) and hence in preventing coronary heart disease in 40-55 years old women with the similar properties of patients examined in this study.
    Keywords: Risk Factors – Fibrinogen – C_Reactive Protein (CRP)
  • محمد کشاورز، رضا قراخانلو، منصوره موحدین، لیلا باقرصاد، امیربهادر دخیلی، علی خازنی
    مقدمه
    تنظیم افزایشی و کاهشی بیان ژن CDK5 به عنوان یک پروتئین کیناز، در سیستم عصبی راه اندازی مسیرهای مرگ یا بقا نورون ها را به همراه دارد. لذا با توجه به اثرات مزمن تمرین استقامتی بر رشد، جوانه زنی و عملکرد نورونی به ویژه در شرایط پاتولوژیکی تخریب عصبی، در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر 6 هفته تمرین استقامتی بر میزان بیان ژن CDK5 در بخش حرکتی نخاع رت های نر ویستار با نوروپاتی دیابتی پرداختیم.
    روش ها
    28 سر موش صحرایی نر ویستار 10 هفته ایی پس از رسیدن به وزن مطلوب (4/8±3/326گرم)، به طور تصادفی به چهار گروه کنترل سالم (C)، تمرین سالم (HT)، کنترل نوروپاتی (N) و تمرین نوروپاتی (NT) تقسیم شدند. دیابت با استفاده از یک وهله تزریق STZ(45 mg/Kg)ایجاد شد. و پس از تایید ایجاد شرایط نوروپاتی توسط تست های رفتاری، گروه های تمرین 6 هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط و فزاینده را روی تردمیل اجرا کردند و بیان ژن CDK5 در بخش حرکتی سگمنت های نخاعی عصب سیاتیک با تکنیک Realtime اندازه گیری و با روش 2-ΔΔCT محاسبه شد.
    یافته ها
    بیان ژن CDK5 پس از 6 هفته تمرین استقامتی در بخش حرکتی نخاع گرو ه تمرین نوروپاتی به طور معناداری نسبت به گروه کنترل نوروپاتی کمتر بود. همچنین، تمرین کاهش معنی دار سطوح گلوکز خون در گروه نوروپاتی تمرین نسبت به گروه نوروپاتی کنترل را به همراه داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نقش ویژه ی CDK5 در توسعه و رشد و یا مرگ نورونی، پژوهش حاضر نشان داد که تمرین استقامتی مزمن با اثرات مفید خود بر شبکه نورونی منجر به کاهش بیان ژن CDK5 در حالت پاتولوژیکی می شود.
    کلید واژگان: CDK5, تمرین استقامتی, نوروپاتی دیابت
    Background
    Increased and decreased CDK5 gene expression regulation, as a protein kinase, is associated with launching death or survival pathways in the nervous system. According to the chronic effects of endurance training on growth Germination, Neuronal function and improvement of pathological conditions of neurodegenerative diseases, the aim of our study was to investigate the effect of 6 Weeks Endurance Training on Gene Expression of Cdk5 in spinal motor part of Male Wistar Rats with Diabetic Neuropathy.
    Methods
    Twenty eight adult male Wistar rats ten year old in the weight range of 326.3±84gr, were randomly divided into four groups including healthy control (C), healthy training (HT), neuropathic control (N) and neuropathic training (NT). Diabetes was induced with one shut injection of STZ(45mg/Kg) and after confirmation of neuropathic condition with behavior tests, training groups performed 6 weeks endurance training(with moderate intensity and increasing) on the treadmill. CDK5 gene expression in Spinal motor segments forming the sciatic nerve was measured with Real time technique and calculated using the 2-ΔΔCT method.
    Results
    After 6 weeks of endurance training, CDK5 gene expression in spinal motor part of (NT) group was significantly lower than the (NC) group, also, in comparison with neuropathy control, training led to significant decrease in blood glucose levels in neuropathic training group.
    Conclusion
    According to the specific role of CDK5 in neuronal growth or death, our study showed the beneficial effects of Chronic endurance exercise on neural networks leading to reduced gene expression of CDK5 in a pathologic condition.
    Keywords: Diabetic neuropathy, Endurance training, CDK5
  • امیربهادر دخیلی، رضا قراخانلو*، منصوره موحدین، علی خازنی، محمد کشاورز
    مقدمه
    نوروپاتی دیابت یکی از رایج ترین عوارض دیابت می باشد که با کاهش در سنتز و انتقال نروتروفین ها همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن NGF در بخش حسی رت های با نوروپاتی دیابت می باشد.
    روش ها
    28 سر رت صحرایی بالغ از نژاد ویستار با میانگین توده بدنی 2/11±271 گرم به طور تصادفی در چهار گروه دیابت کنترل، دیابت تمرین، سالم کنترل و سالم تمرین قرار گرفتند. جهت القا نوروپاتی دیابت، پس از 12 ساعت ناشتایی از روش تزریق درون صفاقی محلول STZ (mg/kg45) استفاده گردید. 2 هفته پس از تزریق STZ پروتکل تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته انجام گردید و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی رت ها قربانی شدند. با استفاده تکنیک Real time-Pcr بیان ژن NGF در بخش حسی نخاع رت ها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین گروه ها و تعامل متغیرها از تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون تعقیبی LSD استفاده گردید.
    یافته ها
    تمرین استقامتی، موجب افزایش معنادار در بیان ژن NGF در رت ها شد. همچنین، کاهش معنی دار سطوح گلوکز خون در گروه دیابت تمرین کرده نسبت به گروه دیابت تمرین نکرده مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    افزایش فعالیت بدنی و تمرین می تواند به طور قوی عوامل پاتولوژیک مرتبط با نوروپاتی دیابت را از طریق افزایش فاکتور رشد عصبی تحت تاثیر قرار دهد. لذا پیشنهاد می گردد افراد دیابتی برای پیشگیری از عوارض عصبی و درمان بیماری های مرتبط با آن از ورزش در کنار دیگر راه های درمانی استفاده نمایند.
    کلید واژگان: نوروپاتی دیابت, تمرین استقامتی, فاکتور رشد عصبی, نخاع
    Amirbahador Dakhili, Reza Gharakhanlou *, Mansoureh Movaheddin, Ali Khazani, Mohammad Keshavarz
    Background
    Diabetic neuropathy is one of the most common complications of diabetes mellitus، which is associated with a decrease in the synthesis and transport of neurotrophins. The aim of present study was to investigate the effect of endurance training on gene expression of nerve growth factor (NGF) in the sensory spinal cord of rats with diabetic neuropathy.
    Methods
    Twenty eight adult male Wistar rats in the body mass range of 326. 3±8. 4 gr، randomly assigned in to four groups: diabetic control، diabetic training، healthy control and healthy training. For inducing diabetic neuropathy، after twelve hours of food deprivation، intraperitoneal injection of STZ solution (45 mg/Kg) method was used. Two weeks after STZ injection، the endurance training protocol was performed for six weeks and Twenty four hours after the last training session، rats were sacrificed. Gene expression of NGF in rat spinal sensory segments were measured with Real time technique. In order to determine the significant differences between groups and Interaction independent variables two way anova and LSD post hoc test were used.
    Results
    Endurance training، resulted in a significant increase in gene expression of NGF in the rats. Also، in compare with diabetic control، training led to significant decrease in blood glucose levels in diabetic training group.
    Conclusion
    Increased physical activity and exercise can strongly affect pathological factors associated with diabetic neuropathy by increasing nerve growth factor. It is recommended that for prevention of neurological complications and treatment of diseases associated with diabets exercise training could be used as a non-pharmachological treatment.
    Keywords: Diabetic neuropathy, Endurance training, Nerve growth factor, Spinal cord
  • مسعود رحمتی، رضا قراخانلو، منصوره موحدین، سید جواد مولی، علی خازنی، زهره مظاه
    هدف
    نوروپاتی دیابت منجر به اختلالات انتقال آکسونی می شود اما ساز و کارهای آن به همراه آثار مفید ورزش بر این اختلالات به طور کامل مشخص نشده است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی mRNA KIF1B در نورون های حسی بافت نخاع رت های نر ویستار دارای نوروپاتی دیابت در پی تمرین استقامتی بود.
    مواد و روش ها
    12 سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به طور تصادفی در سه گروه چهار تایی: دیابت + تمرین، دیابت و کنترل سالم قرار گرفتند. برای القای دیابت از روش تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزوسین (45 میلی گرم/ کیلوگرم) استفاده شد. 2 هفته پس از تزریق استرپتوزوسین، با اثبات نوروپاتی دیابت توسط آزمون های آلودینیای مکانیکی و هایپرآلژزیا حرارتی، برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت 6 هفته اجرا شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت ها تشریح و نورون های حسی L4-L6 بافت نخاع استخراج شد. بیان mRNA KIF1B نیز به روش Real-Time PCR بررسی شد.
    نتایج
    در مقایسه با گروه کنترل سالم، نوروپاتی دیابت منجر به افزایش mRNA KIF1B در گروه دیابت شد (03/0=P). همچنین تمرین منجر به کاهش معنی دار mRNA KIF1B و سطوح گلوکز خون در گروه دیابت + تمرین نسبت به گروه دیابت شد (به ترتیب 04/0=P و 0001/0=P).
    نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد یکی از عوامل احتمالی درگیر در اختلال انتقال آکسونی در نوروپاتی دیابت، می تواند ناشی از تنظیم افزایشی mRNA KIF1B در نورون های حسی رت های دیابتی شده توسط استرپتوزوسین باشد و تمرین استقامتی می تواند به عنوان یک راهبرد غیر دارویی، این افزایش را تعدیل و به سطوح طبیعی نزدیک کند.
    کلید واژگان: نوروپاتی دیابت, تمرین استقامتی, نورون های حسی, mRNA KIF1B
    Masoud Rahmati, Reza Gharakhanlou, Mansoureh Movahedin, Seyad Javed Mowla, Ali Khazeni, Zohreh Mazaheri
    Objective
    Diabetic neuropathy leads to axonal transport abnormalities. However its mechanism and the beneficial effects of exercise on these abnormalities are not well documented. The present study aims to investigate KIF1B mRNA in spinal cord sensory neuron tissue of Wistar male rats with diabetic neuropathy following endurance training.
    Methods
    We randomly assigned 12 male Wistar rats into three groups: diabetic trained, diabetic untrained and healthy control. Intraperitoneal injection of a STZ (streptozotocin) solution (45 mg/kg) was used to induce diabetes. At two weeks after STZ injections, the mechanical allodynia and thermal hyperalgesia tests demonstrated the presence of diabetic neuropathy. A moderate endurance training protocol was performed for a six-week period. At 24 hours after the final training session, the rats were sacrified and the L4-L6 sensory neurons of the spinal cord tissue were removed. KIF1B mRNA expression was performed using real time-PCR.
    Results
    Diabetic neuropathy led to increased KIF1B gene expression in the diabetic untrained group compared with the intact control group (p=0.03). Compared with the diabetic untrained group, training significantly decreased KIF1B gene expression (P<0.05) and blood glucose levels (P=0.0001) in the diabetic trained group.
    Conclusion
    KIF1B mRNA up-regulation in sensory neurons of STZ-diabetic rats is a factor which can be involved in abnormal axonal transport. Endurance training as a non-pharmacotherapy strategy can modulate and return KIF1B to approximate normal levels.
    Keywords: Diabetic neuropathy, Endurance training, Sensory neurons, KIF1B mRNA
  • ایوب هاشمی، محمد فرامرزی، مریم برقرار، علی خازنی، صادق امانی، ابراهیم بنی طالبی
    سابقه و هدف
    ورزشکاران در فصل آماده سازی بارها در شرایط دشوار تمرینات طاقت فرسا قرار می گیرند. بنابراین، ذخایر انرژی از دست رفته طی تمرین باید در زمان ریکاوری باز سازی شوند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه تاثیر مکمل های کربوهیدرات و کربوهیدرات- پروتئین بر تغییرات سطوح پروتئین شوک گرمایی72 (HSP72)، انسولین و گلوکز خون طی فعالیت های تناوبی شدید بازیکنان فوتبال بود.
    مواد و روش ها
    24 فوتبالیست مرد منتخب باشگاهی به صورت هدفمند انتخاب و به طور مساوی در سه گروه نوشیدنی کربوهیدراتی (CHO)، نوشیدنی کربوهیدرات- پروتئین (CHO-PRO) و دارونما (P) تقسیم شدند. فعالیت های تناوبی شامل 24 وهله آزمون تعدیل شده اکبلوم یا فعالیت های تناوبی شبیه سازی شده فوتبال بود. آزمودنی ها پیش، در حین و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی، نوشیدنی مصرف کردند. پیش از فعالیت، بلافاصله، 1 و 24 ساعت پس از فعالیت های تناوبی شبیه سازی شده، خونگیری وریدی به عمل آمد و میزان گلوکز خون، هورمون انسولین و HSP72با روش آنزیمی اندازه گیری شد.
    یافته ها
    افزایش معنی داری در میزان انسولین و گلوکز خون بلافاصله پس از فعالیت های تناوبی گروه های نوشیدنی CHO-PROو CHO نسبت به گروه P مشاهده شد(05/0≥P). کاهش معنی داری در سطوح HSP72 خون بلافاصله و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی گروه های نوشیدنی CHO-PRO و CHO نسبت به گروه P مشاهده شد(05/0≥P). در حالی که تغییرات معنی داری بین گروه های نوشیدنی CHO-PRO نسبت به CHO به دست نیامد. هم چنین، افزایش معنی دار میزان HSP72، انسولین و گلوکز خون بلافاصله و 1ساعت پس از فعالیت های تناوبی در همه گروه ها نسبت به مرحله استراحت مشاهده شد(05/0≥P).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که مصرف ترکیب کربوهیدرات با پروتئین قبل، در حین و 1 ساعت پس از فعالیت، تاثیر معنی داری بر HSP72، انسولین و گلوکز خون نسب به مصرف کربوهیدرات به تنهایی ندارد؛ اگرچه در هر دو گروه مکمل نسبت به گروه دارونما تغییرات معنی داری مشاهده شد. بنابراین، دسترس بودن گلوکز در حین تمرین می تواند بر پاسخ های HSP72 گردش خون بازیکنان فوتبال تاثیر داشته باشد.
    کلید واژگان: مکمل کربوهیدراتی, مکمل کربوهیدرات, پروتئین, پروتئین شوک گرمایی 72, فعالیت های تناوبی
    A. Hashemi, M. Faramarzi, M. Bargharar, A. Khazani, S. Amani, E. Banitalebi
    Background And Objective
    The main purpose of this study was to compare the effects of Carbohydrate and Carbohydrate-Protein supplements on heat shock protein 72 (HSP72) during intermittent soccer activities.
    Materials And Methods
    24 soccer players of super clubs were selected and divided into 3 groups of carbohydrate (CHO)، carbohydrate-protein (CHO-PRO) and placebo (P). Intermittent activities included 24 trials of modified Ekblom tests or soccer simulation activities. Subjects ingested drinks before، during and 1 hour after intermittent activities. Blood samples were collected before (baseline)، immediately، 1 hour and 24 hours after simulated intermittent activities. HSP72 levels، Insulin and blood Glucose counts، were measured using Elisa Kit.
    Results
    The results showed significant differences in HSP72 levels، Insulin and blood Glucose levels، immediately and 1 hour after intermittent activities of CHO and CHO-PRO groups compared to placebo group (p ≤ 0 /05). But، there was no significant difference between CHO and CHO-PRO group. In addition، significant increases in HSP72، Insulin and blood Glucose were shown immediately and 1 hour after intermittent activities in CHO-PRO، CHO and P compared to baseline.
    Conclusion
    The results indicated that ingestion of carbohydrate with additional protein before، during and 1 hour after soccer simulation intermittent activities did not attenuate HSP72، Insulin and blood Glucose compared to when the carbohydrate was ingested alone. While، in both CHO-PRO and CHO groups significant differences were shown in HSP72، Insulin and blood Glucose levels compared to P group. Thus، glucose availability during exercise affects the circulating HSP72 response in soccer players.
    Keywords: Carbohydrate supplement, Carbohydrate, protein supplement, HSP72, Intermittent activities
  • ابراهیم بنی طالب، علی خازنی، سارا برمکی، هادی قائدی، سمیه یوسفند، ابراهیم فلاح

    هدف این تحقیق تعیین بررسی همبستگی بین آزمون جدید پرش زیگزاگ و آزمونRAST در اندازه گیری توان بی هوازی دانشجویان زن و مرد ورزشکار و غیر ورزشکار بود. بدین منظور 80 نفر دانشجو 40 زن و 40 مرد از دانشگاه آزاد اسالمی واحد شهرکرد با میانگین سن 7/4±42/23 سال، قد2/93±6/166 سانتی متر و وزن 42/3±68/62 کیلوگرم به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. مقادیرتوان بی هوازی اوج، میانگین، حداقل و شاخص خستگی آزمودنیها با آزمون میدانی RAST و آزمون پرش زیگزاگ جدید اندازه گیری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزاز 16 SPSS و روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها نشان داد بین توان بی هوازی اوج، میانگین وحداقل بدست آمده از دو آزمون RAST و پرش زیگزاگ جدید در دانشجویان زن و مرد ورزشکار و غیر ورزشکار همبستگی معناداری وجود دارد (05/0>p)؛ ولی بین شاخص خستگی دو آزمون همبستگی معناداری مشاهده نشد (05/0<p) نتیجه اینکه با توجه به همبستگی بالای آزمون پرش زیگزاگ جدید با آزمون معتبر میدانی RAST در دانشجویان زن و مرد ورزشکار و غیر ورزشکار، میتوان از این آزمون جدید در ارزیابی شاخصهای اجرای بی هوازی در جامعه مورد نظر استفاده کرد. همچنین با توجه به شباهت این آزمون میدانی با الگوی حرکتی فعالیتهای ورزشی انفجاری و پرشی که از حرکات پرش جفت در اجراهای ورزشی خود استفاده مینمایند مانند بسکتبال، والیبال، هندبال و رشته های شبیه به آن، میتوان از آزمون پرش زیگزاگ جدید جهت برآورد توان بی هوازی این ورزشها استفاده نمود.

    کلید واژگان: توان بی هوازی, آزمون میدانی RAST, آزمون جدید پرش زیگزاگ, دانشجویان مرد وزن ورزشکار و غیر ورزشکار
  • نصرالله داودیان، رضا قراخانلو، ابراهیم بنی طالبی *، سارا برمکی، علی خازنی
    سابقه و هدف

    کراتین و بی کربنات سدیم از جمله مکمل های انرژی زایی هستند که جهت کاهش خستگی و افزایش برون ده توان در تمرینات شدید و کوتاه مدت مانند دویدن های سریع و حرکات انفجاری استفاده می شوند. هدف اصلی این مطالعه، بررسی مقایسه اثرات مصرف کراتین منوهیدرات، بی کربنات سدیم و توام آن ها بر اجراهای بی هوازی و لاکتات خون کشتی گیران بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه 21 کشتی گیر با میانگین سنی 7/4±48/17سال، قد 1/7±5/168سانتی متر، وزن 8/6±66/70 کیلوگرم، BMI برابر 92/1±17/23 (kg/m2) از کشتی گیران نخبه ملی و باشگاهی در رده سنی نوجوان و جوانان انتخاب شدند. همه آزمودنی ها 2 روز پس از مصرف دارونما (روزانه 20 گرم نشاسته)، آزمون های پیاپی وینگیت شامل 6 آزمون 10 ثانیه ای را با فاصله زمانی یک دقیقه اجرا کردند. 10 روز پس از اولین جلسه آزمون گیری (مصرف دارونما) آزمودنی ها بر اساس وزن و توان بی هوازی دسته بندی شدند و در یک طرح دوسوکور به صورت تصادفی و مساوی در سه گروه مکمل کراتین به همراه بی کربنات (Cr-Sb)، مکمل کراتین (Cr) و بی کربنات (Sb) تقسیم شدند. گروه Cr روزانه 20 گرم مکمل کراتین منوهیدرات، گروه Sb روزانه 065/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بی کربنات سدیم، گروه ترکیبی Cr-Sb روزانه 20 گرم مکمل کراتین منوهیدرات و 065/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بی کربنات سدیم به همراه آب زیاد مصرف کردند. آزمودنی ها مکمل ها و دارونما را روزانه در چهار وعده در ساعات 9، 12، 18 و 22 مصرف کردند. 2 روز پس از مصرف مکمل های ذکر شده آزمودنی ها اجراهای پیاپی وینگیت را تکرار کردند. توان بیشینه، میانگین نسبی و شاخص خستگی کشتی گیران طی 6 اجرای پیاپی وینگیت10 ثانیه ای اندازه گیری شد. پیش، بلافاصله و 3 دقیقه پس از اجراهای پیاپی وینگیت میزان لاکتات خون به صورت نمونه گیری از انگشتان دست اندازه گیری شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان دهنده افزایش معنی داری در توان بیشینه و میانگین نسبی بی هوازی حاصل از میانگین 6 اجرای پیاپی آزمون 10 ثانیه ای وینگیت و لاکتات خون پس از 6 اجرای پیاپی وینگیت درگروه های مکمل Cr-Sb، Cr و Sb نسبت به دارونما بود(05/0≥P)، در حالی که در توان بی هوازی بیشینه، میانگین نسبی و شاخص خستگی و لاکتات خون مرحله استراحت، بلافاصله و 3 دقیقه پس از 6 اجرای پیاپی وینگیت بین گروه های مکمل Cr-Sb، Cr و Sb تفاوت معنی داری مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    مصرف کوتاه مدت مکمل های Cr-Sb، Cr و Sb به طور نسبتا یکسانی باعث افزایش معنی داری توان بی هوازی طی اجراهای پیاپی وینگیت10 ثانیه ای و افزایش لاکتات خون کشتی گیران شد.

    کلید واژگان: کراتین منوهیدرات, مکمل بی کربنات سدیم, اجراهای بی هوازی, لاکتات خون, کشتی گیر, وینگیت
    N. Davoodian, R. Gharakhanlou, E. Banitalebi, S. Barmaki, A. Khazani
    Background And Objective

    Creatine and sodium bicarbonate are energizer supplements used by sportsmen to reduce fatigue and increase power output in sprints − short, strenous excecises − such as rapid running and explosive movements.The purpose of this study was to compare the effects of creatine monohydrate, sodium bicarbonate and their combined administration on anerobic performance and blood lactate level in wrestlers.

    Materials And Methods

    A group of 24 national Iranian junior male wrestlers with a mean age, height, weight and body mass index (BMI) of 17.7±4.76 years, 179.6±7.39cm, 1±9.94 kg and 23.17+1.92 kg/m2, respectively, participated in this this tudy. They all took a placebo for 2 days (20 g maltodextrin/day) and then completed six 10-second Wingate sprints, with a 60-second active rest between each 2. After a lapse of 10 days, the subjects were randomly assigned, on the basis of base power and body weight, to a creatine (Cr; 20g creatine/day), sodium bicarbonate (Sb; 0.065 g/kg sodium bicarbonate/day) or creatine-plus-sodium bicarbonate (Cr + Sb; 5g Cr + 0.065 g/kg sodium bicarbonate/day) supplement, using a double-blind design. They took the supplements and the placebo 4 times daily at 9 AM, noon (12’oclock), 6 PM and 10 PM and drank large amounts of water. In the next phase of the study, 2 days after taking the supplements/placebo, the Wingate tests (six 10-second tests) were repeated and relative peak powers (PP), relative mean power (MP) and fatigue index (FI) were assessed. Blood lactate was measured in a hand-finger blood sample before, immediately and 3 minutes after the last Wingate sprint. The data were analyzed, the statistical tests being repeated measures, t-test and ANOVA. An alpha of p≤0.05 was used to determine statistical significance.

    Results

    The data show statistically significant increases in PP, MP, and blood lactate level in the Cr+Sb, Cr and Sb supplement groups as compared to the placebo group (p0≥.05). Also blood lactate level and fatigue index immediately and 3 minutes after the last Wingate sprint increased; however, no significant differences were found among Cr+Sb, Cr and Sb groups.

    Conclusion

    It can be concluded that short-term consumption of Cr-Sb, Cr or Sb brings about a statistically significant increase to the same extent in both anaerobic power in Wingate 10 s-repeated performances and blood lactate level of wrestlers.

    Keywords: Creatine monohydrate, Sodium bicarbonate, Anaerobic performance, Blood lactate, Wrestler, Wingate
  • محمدحسین علیزاده، سعید رستمی، محمد فرامرزی، علی خازنی
    هدف
    هدف این تحقیق بررسی تاثیر دو نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزواستار بر تغییر برخی شاخص های متابولیکی بازیکنان فوتبال بود.
    روش پژوهش: 48 فوتبالیست باشگاهی (24 زن و 24 مرد) با میانگین سن 7/4±7/18سال انتخاب و در دو گروه فعالیت تناوبی بلندمدت و تناوبی کوتاه مدت قرار داده شدند. هر گروه نیز به صورت تصادفی در سه گروه نوشیدنی زمزم (SD)، نوشیدنی ایزواستار (ID) و دارونما (P) تقسیم شدند. فعالیت تناوبی بلندمدت شامل 6 وهله فعالیت بود. به آزمودنی ها 15 دقیقه پس از صبحانه، 6 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و در انتهای وهله های 1، 2، 4 و 5 یک میلی لیتر کیلوگرم نوشیدنی داده شد. همچنین در انتهای وهله 3 (در نیمه اول) 4 میلی لیتر کیلوگرم نوشیدنی مصرف کردند. سطح گلوکز، انسولین و تری گلیسرید خون پیش از فعالیت و بلافاصله پس از فعالیت تناوبی بلندمدت اندازه گیری شد. لاکتات خون در حالت استراحت، 3 دقیقه پس از نیمه اول و نیمه دوم اندازه گیری شد. فعالیت های تناوبی کوتاه مدت شامل سه وهله آزمونRAST با 10 دقیقه استراحت بود. آزمودنی ها 15 دقیقه پس از صبحانه و در انتهای هر وهله 2 میلی لیتر کیلوگرم نوشیدنی مصرف کردند. گلوکز و لاکتات خون در حالت استراحت و بلافاصله پس از هر وهله آزمون RAST اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان دهنده افزایش معنی دار در میزان سطح انسولین و گلوکز خون بلافاصله پس از فعالیت بلندمدت در گروه های SD و ID بود (05/0≥P). همچنین، افزایش معنی داری در میزان سطح گلوکز خون 3 دقیقه پس از هر وهله آزمون RAST در گروه های SD و ID مشاهده شد (05/0≥P). در حالی که در هیچ یک از متغیرها تفاوت معنی داری بین گروه SD نسبت به گروه ID مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    به طور کلی، به نظر می رسد مصرف نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزواستار بصورت نسبتا یکسان باعث افزایش سطح گلوکز و انسولین خون پس از فعالیت های تناوبی بلند مدت شدند. بنابراین، با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان مصرف نوشابه انرژی زای زمزم را که محصول کشور است به ورزشکاران علاقه مند توصیه کرد.
    کلید واژگان: نوشیدنی انرژی زای زمزم و ایزوستار, فعالیت تناوبی, آزمون اکبلوم, آزمونRAST
    Faramarzi M., Alizadeh Mh, Khazeni A., Rostami S
    Aim
    The purpose of this study was to determine the effects of two ergogenic drinks on metabolic indices changes in soccer players.
    Method
    Forty eight soccer players (24 women and 24 men) with mean age of 18.7 ± 4.7 years were selected as two groups, long-term and short-term intermittent exercise. Then, each group randomly was divided into three; Zamzam (SD), Isostar (ID) and placebo (P) groups. Long-term intermittent exercise includes six stages of exercise in two half time. Fifteen minutes after breakfast, players have drunk 6 ml/kg of beverage and 1 ml/kg at the end of stages 1, 2, 4, and 5. In addition, they drank 4 ml/kg at the end of third stage (1st half time). Before and immediately after long-term intermittent exercise, blood glucose, insulin and triglyceride levels were measured. Blood lactate was measured at rest, 3 minutes after the first and second half time. Short-term intermittent exercise, includes three complete stages of RAST test with 10 minutes rest. Fifteen minutes after breakfast and at the end of each stage 2 ml/kg beverage were drunk. Glucose and blood lactate levels were measured at rest and immediately after each stage of RAST test.
    Results
    Results showed that a significant increase in insulin and blood glucose levels after long-term activity in SD and ID groups. In addition, there was a significant increase in blood glucose levels at 3 minutes after every stage of the RAST test in SD and ID groups. However, in any variables, no significant difference was observed between ID and SD groups.
    Conclusion
    It seems that the use of Zamzam and Isostar relatively the same rate increase level of blood glucose and insulin after long-term high- intensity intermittent exercise. Therefore, we can recommend to athletes to consume synergy beverage of Zamzam which is produce in own country.
    Keywords: Ergogenic beverage, Zamzam, Isostar, Ekblom test, Rast test
  • هادی قائدی، محمد فرامرزی، علی خازنی*، غلام رضا امانی، احسان امیر حسینی
    هدف پژوهش

    هدف اصلی این مطالعه مقایسه تاثیر مکم لهای کربوهیدرات و کربوهیدرات-پروتئین بر عملکرد و برخی از شاخص های ایمنی طی فعالیت های تناوبی فوتبال بود.

    روش شناسی

    24 فوتبالیست مرد منتخب باشگاهی (میانگین سنی7/4±20سال قد1/7±5/165 سانتی متر،وزن8/6±66/65 کیلوگرم،شاخص توده بدن68/1±77/20کیلوگرم مترمربع و حداکثر اکسیژن مصرفی 62/4±4/63 میلی لیتر /کیلوگرم/دقیقه) بصورت هدفمند انتخاب و بطور مساوی در سه گروه نوشیدنی کربوهیدراتی(CHO)،نوشیدنی کربوهیدرات-پروتئین (CHO-PRO)و دارونما(P)تقسیم شدند. فعالیت های تناوبی شامل 24 وهله آزمون تعدیل شده اکبلوم یا فعالیت های تناوبی شبیه ساز فوتبالبود که به دو نیمه تقسیم شد. در انتهای هر وهله فعالیت از پرسشنامه درک فشار(RPE) بورگ و ضربان قلب جهت بررسی شدت فعالیت استفاده شد. آزمودنیها پیش، در حین و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی نوشیدنی مصرف کردند. گروه CHO گرم 60 کربوهیدارت، گروه CHO-PRO گرم 60 کربوهیدارت+ 18 گرم پروتئین و گروهP آسپارتام در یک لیترآب مصرف کردند. پیش از فعالیت، بلافاصله،1و 24 ساعت پس از فعالیت های تناوبی شبیه ساز خون گیری وریدی بعمل آمد و تعداد سلول های ایمنی، هورمون کورتیزول CRP و اینترلوکین- 6 خون اندازه گیری شد.

    نتایج

    یافته ها نشان دهنده اختلاف معنادار در RPE انتهای نیمه دوم،،IL-6 لکوسیت ها و نوتروفیل های نمونه خون بلافاصله و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی گروه های نوشیدنی CHO و CHO-PRO نسبت به P بود. (05/0≥P)در حالی که تفاوت معنی داری بین گروه های نوشیدنی Cho و Pro-Cho بدست نیامد. همچنین افزایش معنادار در،IL-6 کورتیزول، لکوسیت ها، نوتروفیل ها و لنفوسیت های نمونه خون بلافاصله و 1 ساعت پس از فعالیت های تناوبی وCRP نمونه خون 24 ساعت فعالیت های تناوبی گروه های نوشیدنی CHO ،CHO-PRO و P نسبت به پیش از فعالیت یا مرحله استراحت مشاهده شد(05/0≥P).

    نتیجه گیری

    نتیجه این که مصرف یک وهله ای ترکیب کربوهیدرات با پروتئین پیش، در حین و 1 ساعت پس از فعالیت، تاثیر معنی داری برRPE و شاخص های ایمنی ناشی از فعالیت های تناو بی شبیه ساز فوتبال نسب به مصرف کربوهیدرات بتنهایی ندارد، اگرچه هر دو گروه مکمل نسبت به گروه دارونما، کاهش در RPE و تغییر مثبت در برخی از شاخص های ایمنی را نشان داد.

    کلید واژگان: مکمل کربوهیدرات, مکمل کربوهیدرات-پروتئین, شاخص های ایمنی, التهاب, فعالیت های تناوبی, درک فشار, بازیکنان فوتبال
    Background And Aim

    The main purpose of this study a comparison of the effects of Carbohydrate and Carbohydrate-Protein supplements on Performance and Selected Immune markers during intermittent soccer activities.

    Materials And Methods

    Towenty four soccer players of super clubs (age 20.48±4.7 year, height 165.5±7.1cm, weight 65.66±6.8 kg, BMI 20.77±1.68 (kg/m2), and Vo2max 63.4±4.62 ml. kg-1. min) selected and divaided into 3 groups as a carbohydrate (CHO), carbohydrate-protein (CHO-PRO) and placebo (P). Intermittent activities included 24 trials of modified Ekblom tests or activities of soccer simulation, that divaided in two parts. At the end of each trial to monitor intensity of activites, Rating of Perceived Exertion (RPE), Borg scale and heart rat were checked. Subjects ingested drinks before, during and 1 hour after intermittent activities. CHO group 60g carbohydrate, group 60g carbohydrate+18g protein and Placebo group some Aspartame ingested in 1 liter water. Blood samples were collected before (baseline), immediately, 1 and 24 hour after intermittent activities. Immune cells, Cortisol hormone, C-reactive protein (CRP) and interleukin- 6 (IL-6) levels were measured each time.

    Results

    The results showed significant differences in RPE at the end of the second part of the soccer simulation activites, IL-6 level, Leukocyte and Neutrophil counts, immediately and 1 hour after intermittent activities of CHO and CHO-PRO groups compared to placebo group (p 0.05). Any significant difference between CHO and CHO-PRO group was not. Also an increased in IL-6 level, Cortisol, Leukocyte, Neutrophil and Lymphocyte counts immediately and 1 hour after intermittent activities and CPR from 24 hours after intermittent activities in CHO-PRO, CHO and P compared to baseline.

    Conclusion

    The results of this study indicate that acute ingestion of carbohydrate with additional protein before, during and 1 hour after intermittent activities of soccer simulation does not attenuate Immune markers and RPE than when the carbohydrate was ingested alone. Although, both CHO-PRO and CHO groups compared to P group decrease in RPE and positive alternation at some Immune markers were observed.

    Keywords: carbohydrate, protein, Immune markers, inflammation, RPE, intermittent activities, soccer player
  • رضا قراخانلو، حمید آقاعلی نژاد، علی خازنی، روح الله نیکویی، جعفر رضاییان
    هدف از پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت 20 و 30 گرم مکمل کراتین بر اجرای بی هوازی و لاکتات خون کشتی گیران. 24 کشتی گیر مرد منتخب باشگاهی با میانگین سن 71/2±2/23 سال، قد 07/8±6/174 سانتی متر، و وزن 5±8/73 کیلوگرم به صورت تصادفی در سه گروه مصرف کننده 20 گرم کراتین (20CrM)، 30 گرم کراتین (30CrM) و دارونما (P) تقسیم شدند. گروه 20CrM و 30CrM به ترتیب روزانه 20 و30 گرم کراتین منوهیدرات را در 4 وعده به مدت 6 روز دریافت کردند. گروه P کپسول حاوی آرد ذرت مصرف کردند. پیش و پس از دوره مصرف، میانگین، اوج، و حداقل توان بی هوازی، شاخص خستگی، لاکتات خون استراحت، بلافاصله و 5 دقیقه پس از انجام آزمون وینگیت، ضربان قلب بلافاصله پس از فعالیت شبیه سازی شده کشتی و آزمون وینگیت، همچنین توده کل بدن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون t همبسته، تحلیل واریانس (ANOVA) یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شدند و سطح معناداری 5 درصد منظور شد (05/0≥P). یافته ها نشان داد توان بی هوازی میانگین، اوج، و حداقل و توده کل بدن در مقایسه با مقادیر پس آزمون گروه های 20CrM و 30CrM نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری داشت. در متغیرهای دیگر پس آزمون گروه های 20CrM و 30CrM و P نسبت به پیش آزمون تفاوت معنادار مشاهده نشد. همچنین، تفاوت معنادار بین گروهی در توان بی هوازی اوج، میانگین، و حداقل در پس آزمون گروه های 20CrM، و 30CrM نسبت به گروه P مشاهده شد، در حالی که تفاوت معنادار در مرحله پس آزمون گروه 20CrM نسبت به گروه 30CrM مشاهده نشد. نتیجه اینکه مصرف کوتاه مدت 20 و 30 گرم مکمل کراتین به طور یکسان باعث بهبود اجرای بی هوازی کشتی گیران شد، اگر چه تاثیر معناداری بر لاکتات خون و ضربان قلب نداشت.
    کلید واژگان: کراتین منوهیدرات, کشتی, اجرای بی هوازی, لاکتات, وینگیت
  • رضا قراخانلو، حمید آقاعلی نژاد، مصیب رستگار، علی خازنی
    این پژوهش به منظور بررسی میزان همبستگی بین آزمون های میدانی RAST و 300یارد رفت و برگشت با آزمون وینگیت در اندازه گیری توان بی هوازی بازیکنان فوتسال و امکان جایگزینی آن ها انجام شد. آزمودنی های این پژوهش 30 نفر از بازیکنان تیم فوتسال دانشگاه تربیت مدرس بودند که حداکثر، حداقل، و میانگین توان بی هوازی و شاخص خستگی با استفاده از آزمون های وینگیت وRAST، و زمان انجام 300 یارد رفت و برگشت در آن ها اندازه گیری شد. ضریب همبستگی پیرسون جهت بررسی میزان همبستگی بین متغیرها به کار رفت. نتایج نشان داد بین حداکثر، حداقل، و میانگین توان به دست آمده از آزمون وینگیت و RAST همبستگی معناداری وجود دارد [59/0=1r(01/0>P)، 64/0=2r(01/0>P)، 45/0=3r(05/0>P)]؛ ولی بین شاخص خستگی به دست آمده از آزمون میدانی RAST و وینگیت همبستگی معناداری وجود نداشت [04/0=4r]. بین حداکثر، حداقل، و میانگین توان و شاخص خستگی به دست آمده از آزمون وینگیت و زمان انجام 300 یارد رفت و برگشت همبستگی معناداری مشاهده نشد [24/0-=1r، 28/0-=2r، 24/0-=3r، 16/0-=4r]. بین حداکثر، حداقل، و میانگین توان به دست آمده از آزمون RAST و زمان انجام 300 یارد رفت و برگشت همبستگی منفی و معناداری وجود داشت [43/0-=1r(05/0>P)، 53/0-=2r(01/0>P)، 63/0-=3r(01/0>P)]، اما بین شاخص خستگی به دست آمده همبستگی معناداری دیده نشد [03/0=4r]. نتایج این پژوهش نشان می دهد آزمون میدانی RAST آزمون معتبری در اندازه گیری توان بی هوازی است و امکان جایگزینی آن با آزمون وینگیت که نیازمند وسایل گران قیمت است وجود دارد. در حالی که آزمون 300 یارد رفت و برگشت از وضعیت مشابهی برخوردار نیست که احتمالا به دلیل ماهیت متفاوت آن در مقایسه با آزمون وینگیت است.
    کلید واژگان: آزمون وینگیت, آزمون 300 یارد رفت و برگشت, آزمون RAST, توان بی هوازی
  • رضا قراخانلو، روح الله نیکویی، مرتضی بهرامی نژاد، علی خازنی
    هدف از پژوهش حاضر، تعیین آستانه بی هوازی به وسیله کنترل تغییرات شاخص درصد SPO2 (درصد اشباع هموگلوبین از اکسیژن) و مقایسه سه روش متداول در برآورد آستانه بی هوازی به وسیله پارامترهای گازی بود. 15 مرد فعال، داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و در سه جلسه مجزا با حداقل فاصله زمانی 48 ساعت سه آزمون فزاینده را انجام دادند. آستانه بی هوازی در آزمون تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی با روش های درصد SPO2، کنترل معادل تهویه ای اکسیژن، RER و V-Slope و در آزمون مرجع براساس تجمع لاکتات خون تعیین شد. در خلال انجام آزمون ها، گازهای تنفسی به طور نفس به نفس، ضربان قلب هر پنج ثانیه یک بار به طور دستی, مقدار لاکتات خون هر سه دقیقه یک بار و درصد SPO2 هر ده ثانیه یک بار اندازه گیری شد. همبستگی بین متغیرهای معادل با آستانه (ضربان قلب و سرعت دویدن) برآورد شده به وسیله روش های SPO2%، کنترل معادل تهویه ای اکسیژن، RER و V-Slope با آزمون مرجع به وسیله ضریب همبستگی پیرسون محاسبه و برای تعیین توانایی پیش بینی از آنالیز رگرسیون استفاده شد. تعیین اختلاف بین متغیرها نیز به وسیله آزمون t زوجی انجام گرفت. همبستگی معنی دار بین آستانه RER و آستانه لاکتات (1/0 P<، 784/0 = R)، آستانه VE/Vo2 و آستانه لاکتات (1/0P<، 731/0 = R)، آستانهV-slope و آستانه لاکتات (05/0P< و 59/0 = R), آستانه SPO2% و آستانه لاکتات (5/0 P<، 61 = R)، به دست آمد. بررسی ها نشان داد که می توان از تغییرات شاخص SPO2% برای تعیین آستانه بی هوازی استفاده کرد. همچنین برآورد آستانه بی هوازی براساس نسبت تبادل تنفسی بیشترین همسبتگی با برآورد آستانه براساس لاکتات خون را دارد. در این پژوهش بهترین روش در برآورد آستانه بی هوازی استفاده از پارامترهای گازی است.
    کلید واژگان: آستانه تنفسی, آستانه لاکتات, درصد SPO2
  • رضا قراخانلو، علی خازنی، سارا برمکی، فواد کاسب
    هدف این تحقیق عبارت است از بررسی و مقایسه امتیازگیری از تکنیکها و تاکتیکهای حمله و دفاع، اهمیت دفاع در بازی تنیس روی میز، و نقش امتیازگیری سرویس زننده در سطوح جهانی. جامعه آماری این تحقیق را 122 ورزشکار حاضر در مسابقات انفرادی تنیس روی میز المپیک 2004 آتن تشکیل می دهند. داده های تحقیق طی 122 مسابقه، از طریق اطلاعات کتبی که در اختیار نمایندگان تنیس روی میز ایران قرار گرفته بود جمع آوری شد. امتیازهای کسب شده از تاکتیکها و تکنیکهای به کار رفته و کل امتیازهای کسب شده از شروع و دریافت سرویس در مردان و زنان شرکت کننده در مسابقات انفرادی تنیس روی میز بررسی شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد اکثر امتیازها (34 درصد) به ترتیب از تاکتیکها و تکنیکهای حمله (بعد از ضربه سوم شامل توپهای چهارم به بعد)، دفاع و ضد حمله (33 درصد)، سرویس و ضربه سوم (25 درصد) و سایر موارد (8 درصد) به دست آمد. بیشترین امتیازهای کسب شده از لحاظ شروع و دریافت سرویس از امتیاز شروع سرویس (54 درصد) به دست آمد. همچنین نتایج نسبتا مشابهی در 4 نفر برتر به دست آمد. در مقایسه امتیازهای مجموع و 4 نفر برتر زنان و مردان تفاوت معناداری در تاکتیک دفاع 4 نفر برتر مشاهده شد (05/0P<)، در حالی که در سایر متغیرهای تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0P>). بر این اساس مربیان و ورزشکاران باید به منظور کسب موفقیت در سطوح جهانی در کنار تاکتیک امتیازآور حمله به تاکتیک دفاعی و تکنیک سرویس در امتیازگیری و ایجاد موقعیتهای حمله ای اهمیت زیادی بدهند.
    کلید واژگان: المپیک 2004 آتن, تاکتیک, تکنیک, تنیس روی میز انفرادی
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال