علی نجفی
-
زمینه و هدف
مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی در درمان سوختگی یک موضوع بحث برانگیز است. بسیاری از متخصصان پس از بستری بیمار برای جلوگیری از بروز عفونت درمان آنتی بیوتیکی را آغاز می کنند. در حالی که در بیشتر مواقع مصرف آنتی بیوتیک ضرورتی ندارد، لذا هدف از این مطالعه تعیین و بررسی ارتباط مصرف آنتی بیوتیک پروفیلاکسی بر تغییر فاکتورهای خونی، مرگ و میر، بروز عفونت و مقاومت دارویی در بیماران سوختگی در بیمارستان سوانح و سوختگی امیرالمومنین (ع)، شیراز بود.
روش بررسیاین یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که در سال های 14011400 در بیمارستان سوانح سوختگی امیرالمومنین (ع) انجام شد. 2792 بیمار با مصرف آنتی بیوتیک پیروفیلاکسی و 190 بیمار بدون مصرف آنتی بیوتیک با سوختگی درجه دو و سه وارد مطالعه شدند. اطلاعات بیماران، نتایج کشت باکتریایی و الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی ایزوله های جدا شده، از سامانه ریجستری بیماران سوختگی و سامانه اطلاعات سلامت استخراج شد. آمار توصیفی، داده های جمع آوری شده به صورت جداولی بیان شد. داده های کمی به صورت میانگین و انحراف استاندارد و داده های کیفی به صورت نمودار فراوانی و درصد خلاصه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری تی زوجی و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامقاومت آنتی بیوتیکی در بیماران بستری با درمان پروفیلاکسی 30/54 درصد بود. میزان مرگ و میر و بستری مجدد بیماران در بیماران با عدم تجویز آنتی بیوتیک پروفیلاکسی صفر بود و علاوه بر آن فاکتورهای خونی، کبدی و کلیوی بیمارانی در محدوده طبیعی قرار داشت. تفاوت معنی داری بین سطوح پلاکتی، سطح سرمی آلکالین فسفاتاز، آلانین آمینوترانسفر، سطح نیتروژن اوره خون و نسبت آن به کراتینین (05/0<p) در روز اول بستری و زمان ترخیص وجود نداشت. ولی بین سطوح گلبول های سفید، نوتروفیل و آلبومین (001/0>P) در سه روز اول بستری و زمان ترخیص تفاوت معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیریاستفاده از آنتی بیوتیک های پروفیلاکتیک در درمان بیماری های سوختگی بدون عفونت تاثیری ندارد و جهت کاهش مقاومت میکروبی بهتر است در بخش های سوختگی از مصرف بی مورد آنتی بیوتیک خودداری شود.
کلید واژگان: آنتی بیوتیک پروفیلاکتیک, مرگ ومیر, عفونت زخمArmaghane-danesh, Volume:29 Issue: 3, 2024, PP 467 -481Background & aimThe use of antibiotic prophylaxis in the treatment of burns is a controversial issue. Many specialists start antibiotic treatment after the patient is admitted to prevent infection, while in most cases, antibiotic use is not necessary. The aim of the present study was to determine the relationship between the use of antibiotic prophylaxis on mortality, infection and drug resistance in burn patients without sepsis symptoms admitted to Amir al-Momenin Burn Injury Hospital.
MethodsThe present analytical-cross-sectional study was conducted in 2020-2021 at Amir al-Momenin Burn Injury Hospital, Shiraz, Iran. 2982 patients were included in the study. Patients' information, results of bacterial culture and antibiotic resistance of isolated isolates were extracted from burn patients' registry system and health information system. Descriptive statistics and the collected data were presented in tabular form. Quantitative data were summarized as mean and standard deviation and qualitative data as frequency and percentage graphs. Statistical analysis was analyzed for the association of results using paired t-test and chi-square. The level of statistical significance in all tests was considered P≤0.05.
ResultsAntibiotic resistance in hospitalized patients with prophylaxis treatment was 54.30%. The rate of mortality and re-hospitalization of patients in patients with no antibiotic prophylaxis was zero; In addition, the blood, liver and kidney factors of the patients were within the normal range. There was no significant difference between platelet levels, alkaline phosphatase serum level, alanine aminotransferase, blood urea nitrogen level and its ratio to creatinine (P≥0.05) on the first day of hospitalization and at the time of discharge. On the other hand, there was a significant difference between the levels of white blood cells, neutrophils and albumin (P<0.001) in the first three days of hospitalization and the time of discharge.
ConclusionThe use of prophylactic antibiotics had no effect in the treatment of burn diseases without infection, and in order to reduce microbial resistance, it is better to avoid unnecessary use of antibiotics in burn areas.
Keywords: Prophylactic Antibiotics, Mortality, Wound Infection -
بررسی تاثیر اسانس نعناع فلفلی نانوریزپوشانی شده بر ماندگاری برگر ماهی قزل آلای رنگین کمان طی نگهداری
امروزه به دلیل ارزش تغذیه ای بالای ماهی علاقه مصرف کنندگان به استفاده از غذاهای آماده مصرف بر پایه ماهی در سراسر جهان در حال افزایش است. با این حال، محصولات آبزیان به دلیل حضور مقادیر بالای پروتئین و اسیدهای چرب چندغیراشباعی، در مقابل اکسایش و رشد میکروارگانیسم ها به شدت حساس هستند. هدف از این پژوهش، بررسی امکان به تاخیرانداختن فساد اکسایش و میکروبی و حفظ کیفیت و ایمنی برگرهای ماهی قزل آلای رنگین کمان طی دوره نگهداری در یخچال با استفاده از نانوکپسول های اسانس نعناع فلفلی بود. اسانس نعناع فلفلی با استفاده از ترکیب صمغ عربی و ایزوله پروتئین سویا و توسط خشک کن انجمادی نانوکپسوله گردید. سپس در سطوح 0، 05/0، 1/0 و 15/0 درصد به فرمولاسیون برگر ماهی افزوده شد. مقادیر pH، بازهای ازته فرار کل (TVB-N)، اندیس های پراکسید (PV) و تیوباربیتوریک اسید (TBA)، و شمارش کلی باکتری برگرها طی دوره نگهداری 12 روزه در دمای 4 درجه سانتیگراد، مورد آزمون قرار گرفتند. اندازه ذرات، شاخص PDI، پتانسیل زتا و کارآیی ریزپوشانی نانوکپسول های اسانس نعناع فلفلی به ترتیب nm 4/297، 328/0، mV 17/32- و 24/87 % بود. طی دوره نگهداری، مقادیر pH، TVB-N، PV و TBA برگرها افزایش یافت. نانوکپسول های اسانس نعناع فلفلی فعالیت آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی قابل توجهی از خود نشان دادند و موجب کاهش سرعت اکسایش چربی ها و رشد باکتری ها در برگرهای ماهی شدند. بین غلظت نانوکپسول های اسانس و فعالیت آنتی اکسیدانی و ضدمیکروبی آن همبستگی مثبت وجود داشت. بیشترین اثر بازدارندگی رشد باکتری ها و کاهش سرعت اکسایش چربی ها در برگر حاوی 15/0 % نانوکپسول مشاهده گردید. نتایج این تحقیق استفاده از نانوکپسول های اسانس نعناع فلفلی در غلظت 15/0 % را جهت حفظ کیفیت، کاهش سرعت اکسایشی و فساد میکروبی در برگرهای ماهی پیشنهاد می نماید.
کلید واژگان: اسانس نعناع فلفلی, برگر ماهی, فساد, نانوریزپوشانی, نگهدارندهToday, due to the high nutritional value of fish, consumers' interest in using ready-to-eat foods based on fish is increasing worldwide. However, due to the presence of high amounts of protein and polyunsaturated fatty acids, aquatic products are highly sensitive to oxidation and the growth of microorganisms. The purpose of this research was to investigate the possibility of delaying oxidation and microbial spoilage and maintaining the quality and safety of rainbow salmon burgers during the storage period in the refrigerator using nano-encapsulated peppermint essential oil. Peppermint essential oil was nanoencapsulated by using a combination of gum arabic and soy protein isolate. Then it was added to the fish burger formulation at the levels of 0, 0.05, 0.1 and 0.15%. The values of pH, total volatile nitrogen bases (TVN), peroxide indices (PV) and thiobarbituric acid (TBA), and total count of bacteria were tested during the 12-day storage period at 4°C. Particle size, PDI index, zeta potential and microencapsulation efficiency of peppermint essential oil nanocapsules were 297.4 nm, 0.328 nm, -32.17 mV and 87.24%, respectively. During the storage period, pH, TVB-N, PV and TBA values of burgers increased. Peppermint essential oil nanocapsules showed significant antioxidant and antimicrobial activity and reduced the rate of fat oxidation and bacterial growth in fish burgers. There was a positive correlation between the concentration of essential oil nanocapsules and its antioxidant and antimicrobial activity. The greatest effect of inhibiting the growth of bacteria and reducing the rate of oxidation of fats was observed in the burger containing 0.15% nanocapsules. The results of this research suggest the use of peppermint essential oil nanocapsules at a concentration of 0.15% in order to maintain quality, reduce the rate of oxidation and microbial spoilage in fish burgers.
Keywords: Fish Burger, Nanoencapsulation, Peppermint Essential Oil, Preservative, Spoilage -
یکی از دروسی که دانشجویان در رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه فرهنگیان می گذرانند درس «نظم عرفانی1» است که دو اثر عرفانی منطق الطیر و حدیقه الحقیقه را دربرمی گیرد. بخشی از سرفصل ها که به منطق الطیر برمی گردد درباره تحلیل داستان شیخ صنعان است. هدف از این پژوهش، استفاده از تحلیل مضمون به عنوان رویکردی جهت تحلیل متون منظوم و منثور درس نظم عرفانی1 رشته آموزش زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان است. جامعه این پژوهش، متن داستان شیخ صنعان در منطق الطیر عطار نیشابوری است که به روش سرشماری کل متن داستان، بررسی شده است. تحلیل مضامین داستان مزبور، برای رسیدن به مضامین کلی متون است تا یاددهنده در فرایند یاددهی-یادگیری بتواند صورت و محتوا را به مخاطبان منتقل و درک عمیقی نسبت به متن ایجاد نماید؛ چرا که حجم سرفصل های درس و زمانی که به آنها اختصاص داده شده است، خیلی با هم متناسب نیستند. این تحقیق با روش تحلیل مضمون به شیوه استقرایی انجام گرفت. داده ها از طریق مطالعه متن، گردآوری و پس از ایجاد کدهای اولیه، مضامین، جستوجو، بازبینی و درنهایت، مضامین اصلی و محوری نام گذاری شد. در مجموع، همه محورها ذیل هفت محور اصلی: تکیه بر تقوا، قضای خداوند، وجود عقبه در زندگی انسان ها، ایمان، بلای عشق، رسیدن به مقام توکل و فضل خداوند قرار گرفت. هرکدام از این محورها در ترکیب و بازبینی مضامین گزینشی به دست آمد. در میان مضامین اصلی داستان، بیشترین مضامین به عشق و بلای عشق اختصاص یافته است. نتیجه اینکه در طریقت نمی توان به تقوا و دانش تکیه نمود نیز قضای خداوند هر لحظه در کمین است و فضل او به وسیله توبه و تضرع و شفاعت، دستگیر خواهد بود.
کلید واژگان: نظم عرفانی, تحلیل متون منظوم و منثور, آموزش زبان و ادبیات فارسی, شیخ صنعان, منطق الطیرOne of the courses that students take in the field of Persian language and literature at Farhangian University is the course "Gnostic Order 1" which includes two gnostic works of Manteq al-Tayir and Hadiqah al- Haghiqat. A part of the syllabus of Manteq Al-Tir's is about the analysis of Sheikh Sanan's story. The purpose of this research is to use thematic analysis as an approach to analyze the verse and prose texts of the gnostic order 1 of the Persian language and literature department of Farhangian University. The subject of this research is the text of the story of Sheikh Sanan in Attar Neishabouri's Manteq Al-Tir which has been examined by the census method of the entire text of the story. The analysis of the themes of the story is to reach the general themes of the texts so that the teacher in the teaching-learning process can convey the form and content to the audience and create a deep understanding of the text; because the amount of lesson topics and the time allocated to them are not very proportional. This research was done using thematic analysis in an inductive way. The data was collected through reading the text and after creating the initial codes, themes were searched, reviewed and finally, the main and central themes were named. In total, all codes were placed under the seven main themes: relying on piety, God's judgment, the existence of obstacles in human life, faith, the scourge of love, reaching the position of trust and God's grace. Each of these themes was obtained by combining and reviewing selected themes. Among the main themes of the story, most of the themes are devoted to love and the woes of love. As a result, you cannot rely on piety and knowledge in the Tariqat, and God's judgment is lurking every moment, and His grace will be benefited through repentance, supplication, and intercession.
Keywords: Gnostic Order, Analysis Of Prose, Verse Texts, Teaching Persian Language, Literature, Sheikh Sanan, Manteq Al-Tayr -
در سال های اخیر پوشش های خوراکی با توجه به ویژگی های عملکردی که دارند مورد توجه زیادی قرار گرفته و برای یک سری از محصولات غذایی از جمله میوه ها به کار رفته اند. زردآلو از میوه هایی است که زمان ماندگاری کوتاهی دارد. هدف این پژوهش افزایش ماندگاری زردآلو در دمای یخچال با استفاده از پوشش خوراکی آلویه ورا و بررسی ویژگی های فیزیکوشیمیایی آن است. برای این منظور، ابتدا ژل آلویه ورا تهیه و با استفاده از آون، خشک و به پودر تبدیل شد. پس از آن محلول هایی با غلظت صفر، 1 و 2 درصد از آن تهیه شد و زردآلوهای رقم رجبعلی به مدت 5 دقیقه در این محلول ها غوطه ور شدند. سپس زردآلوها در ظروف پلی استایرنی بسته بندی و در یخچال در دمای 1±4 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی حدود 5±60 درصد نگهداری شدند. در زمان های 0، 5، 15 و 25 روز پس از نگهداری، نمونه ها از یخچال بیرون آورده شدند و ویژگی های فیزیکوشیمیایی آنها شامل درصد کاهش وزن، اسیدیته، pH، سفتی بافت، ویتامین ث، درصد کپک زدگی و شاخص های رنگ بررسی شد. نتایج با استفاده از طرح آماری کاملا تصادفی بر پایه آزمون فاکتوریل تجزیه و تحلیل و نشان داده شد که ژل آلویه ورا با غلظت 2 درصد در افزایش زمان ماندگاری تا 25 روز بسیار موثر است و نمونه های شاهد که فاقد پوشش آلویه ورا بودند به شدت افت کیفیت داشتند و تا 50 درصد دچار کپک زدگی شده بودند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که استفاده از پوشش خوراکی آلویه ورا موجب افزایش ماندگاری زردآلو، حفظ خواص فیزیکی شیمیایی و کاهش کپک زدگی در زردآلو می شود، به طوری که زردآلوی رقم رجبعلی را می توان تا حدود 15 روز در سردخانه نگهداری کرد.
کلید واژگان: آلوئه ورا, پوشش خوراکی, زردآلو, زمان ماندگاری, کاهش تلفاتIn recent years, edible coatings have received much attention due to their functional properties and have been used for a number of food products including fruits. Apricot is one of the fruits with short shelf life. Therefore, this study aimed to increase the shelf life of apricots at refrigerator temperature using edible aloe vera coating and to investigate its physicochemical properties. For this purpose, aloe vera gel was first prepared, dried and powdered. Then 0, 1 and 2% solutions of aleo vera powder were prepared and apricots of Rajabali cultivar were dipped for 5 minutes in solutions. The apricots were then packed in polystyrene containers and stored in the refrigerator at 4±1°C and 60±5% relative humidity. The samples were removed from the refrigerator at 0, 5, 15 and 25 days after storage, and physicochemical characteristics including weight loss, acidity, pH, firmness, vitamin C, mold percentage and color components were evaluated. Finally, the results were analyzed using a completely randomized design based on factorial test. The results showed that aloe vera gel at 2% concentration was highly effective in increasing the shelf life of apricots up to 25 days and the control samples without aloe vera coating had a significant decrease in quality and up to 50% moldiness. Therefore, it can be concluded that the use of aloe eera edible coating increases apricot shelf life, preserves physicochemical properties and decreases moldiness in apricots. In this way Rajabali apricots could be preserved for 15 days at cold stores.
Keywords: Aloe vera, Apricots, edible coatings, Shelf life, reducing loss -
امروزه گسترش فناوری های اطلاعات و ارتباطات و بروز فناوری های نوظهور موجب تحول شگرف در حوزه فضای مجازی شده است. این فضا، به تعبیر مقام معظم رهبری، مانند رودخانه خروشانی است که هر روز بر حجم آن افزوده می شود و باید مدیریت صحیحی برآن صورت گیرد؛ به همین منظور برای اثرگذاری، ایجاد زیرساخت های فناورانه و مدیریت تولید محتوای موثر در این فضا اهمیت دارد، زیرا فضای مجازی از طریق زیرساخت ها شکل می گیرد و همچنین در کنار زیرساخت ها، کلید اثرگذاری همگانی برای این فضا باید در قدرت کنترل بر داده های کلان و تولید محتوای موثر و مفید جست وجو کرد. هدف این پژوهش احصای مولفه های اساسی در جهت تولید محتوای مناسب و متناسب فضای مجازی است که در پژوهش های مختلف حوزه فضای مجازی و همچنین پژوهش های مرتبط با محتوای فضای مجازی به صورت پراکنده و جداگانه به هریک از مولفه ها پرداخته شده است. در این پژوهش از مطالعه اسنادی و روش تحقیق فراترکیب استفاده شده که در مجموع 81 اثر پژوهشی مرتبط با حوزه محتوای فضای مجازی مورد بررسی قرار گرفته است و با کدگذاری کیفی داده های استخراج شده از آن ها 96 مفهوم اولیه شناسایی شد که هرکدام پس از مقوله بندی، ذیل هشت دسته جای گرفتند. از مهم ترین این یافته ها می توان به مولفه ها و ویژگی هایی مانند تعاملی بودن محتوا، چندرسانه ای بودن، کاربرمحوری محتوا و حفظ حریم خصوصی اشاره کرد. درنهایت با شناخت مولفه ها و ویژگی های محتوای فضای مجازی می توان کنشگری بهتری در فضای مجازی انجام داد و محتوای این فضا را به بهترین شکل مدیریت و پایش کرد؛ همچنین با توجه به خط مشی و مدیریت محتوا تصمیم گیری بهتری از اینکه چه نوع محتوایی و چگونه باید تولید و منتشر شود که اثرگذاری لازم را داشته باشد می تواند مد نظر باشد.
کلید واژگان: محتوا, فضای مجازی, تولید و انتشار محتوا, استاندارهای تولید و انتشار محتواRasaneh, Volume:34 Issue: 4, 2024, PP 29 -52Today, the development of information and communication technologies and the emergence of emerging technologies have led to a dramatic change in the field of cyberspace. The most important means of influencing this space is to create technological infrastructure and content production management because cyberspace is formed through this infrastructure, but the key to this mass impact in this space should be sought in the power of control over big data and content produced; In this research, a documentary study and a meta-combined research method have been used. 96 basic concepts were categorized, each of which was placed under 8 categories after the category, the most important of these findings are features such as content interactivity, multimedia, content-oriented content and privacy. If by knowing the components and features of cyberspace content, it is possible to perform better activities in cyberspace and manage and monitor this space content in the best way, also with regard to policy and content management, better decision about what kind of content and how it should be produced and published Which can be considered effective.
Keywords: content, Cyberspace, content production, publishing, publishing standards -
نشریه پژوهش های علوم و صنایع غذایی ایران، سال نوزدهم شماره 4 (پیاپی 82، مهر و آبان 1402)، صص 511 -525
سیب زمینی سرخ شده از محصولاتی است که مصرف بالایی دارد و به دلیل داشتن روغن زیاد نگرانی هایی را از لحاظ سلامت عمومی به وجود آورده است. در این تحقیق امکان کاهش جذب روغن در سیب زمینی سرخ شده با استفاده از موسیلاژ بامیه و کیتوزان به عنوان پوشش خوراکی بررسی شد. بدین منظور موسیلاژ بامیه با غلظت های 0، 50 و 100 و کیتوزان با غلظت های 0، 75/0 و 1 درصد مورد استفاده قرار گرفت. غلظت های صفر به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند. پس از پوشش دهی، خلال های سیب زمینی سرخ شده و درصد پوشش دهی، میزان جذب روغن، مقدار رطوبت، سفتی بافت، عدد پراکسید، عدد اسیدی، شاخص های رنگ و ویژگی های حسی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که کیتوزان باعث افزایش پوشش دهی و بامیه سبب کاهش آن گردید. بیشترین پوشش دهی در غلظت 2/1 درصد کیتوزان و صفر درصد موسیلاژ بامیه (38/2 درصد) و کمترین آن در نمونه شاهد (11/0 درصد) مشاهده گردید. همچنین مشاهده شد که با افزایش غلظت کیتوزان و موسیلاژ بامیه جذب روغن کاهش یافت، ولی جذب روغن در غلظت های بالای موسیلاژ بامیه کمی افزایش یافت. بیشترین و کمترین جذب روغن به ترتیب در نمونه شاهد (6/20 درصد) و نمونه پوشش دهی شده با 41 درصد موسیلاژ بامیه و 5/1 درصد کیتوزان (44/15 درصد) مشاهده شد. در مورد عدد پراکسید و عدد اسیدی مدل های به دست آمده معنی دار نبودند. اثر غلظت موسیلاژ بامیه و کیتوزان بر بافت نمونه ها و شاخص های رنگ معنی دار بود. در نهایت پس از بهینه یابی، غلظت 74 درصد بامیه و 89/0 درصد کیتوزان به دست آمد.
کلید واژگان: پوشش خوراکی, جذب روغن, کیتوزان, سیب زمینی, موسیلاژ بامیهIntroductionPotato strips are one of the most widely consumed products, and due to their high oil content, they have caused public health concerns. Therefore, efforts to reduce oil absorption can alleviate these concerns to some extent. Edible coating is an effective way to reduce oil uptake, because the oil absorption is a surface phenomenon. Edible coatings should adhere well to the surface of the product and provide a uniform and complete coverage for the product. Preventing the migration of oxygen, carbon dioxide, aromas, oils, moisture, improving the appearance of food and mechanical properties. In this study, the possibility of reducing oil absorption in French fries was investigated using okra mucilage and chitosan as edible coatings.
Material and MethodsThe okra was washed and then cut into about 1 cm pieces and poured into containers with lids. Then water in a ratio of 2:1 weight of okra was added to the container and completely covered its surface. The okra were refrigerated for 72 hours until the mucilage was completely extracted. Then the mucilage was smoothed. This solution was considered as 100% mucilage solution. To prepare a 50% solution of okra mucilage, 100% solution was mixed with an equal amount of distilled water and filtered. To produce a solution of 0.75 and 1.5% of chitosan, 7.5 and 15 g of chitosan powder was dissolved in 1000 ml of 1% acetic acid and then adjusted to pH 5. Then 5 g of glycerol was added as a plasticizer. The potato slices were first blanched in 0.5% calcium chloride solution at 90°C for 5 minutes. Then, they were immersed in coating solutions at 60°C for 5 minutes. After coating, the potato strips were fried at 180°C using a fryer and then various characteristics including coating percentage, oil absorption, and moisture content, texture firmness, peroxide value, acid number, color indices and sensory properties were examined. Design Expert 8.0.7.1 software was used to analyze the results and to draw the curves.
Results and Discission:
The results showed that the increasing the amount of chitosan led to better coating formation in comparison with okra. The highest coverage was observed in the concentration of 1.2% chitosan and 0% okra mucilage (2.38%) and the lowest was observed in the control sample (0.11%). It was also observed that with increasing the concentration of chitosan and okra mucilage, the amount of oil absorption decreases. However, the amount of oil absorption in high concentrations of okra mucilage increased slightly. The highest oil uptake in the control sample was 20% and the lowest was observed in the sample of fried strips covered with 41% okra mucilage and 1.5% chitosan at 15.44%. The obtained model of oxidation index was not significant. The effect of okra mucilage and chitosan concentration on the texture of the samples (p <0.05) and the color indices of a* (p<0.01) and L* (p <0.05) were significant. For sensory attributes, the highest and the lowest taste score was observed for samples coated with 100% okra mucilage and 0.75% chitosan and samples coated with 18% okra mucilage and 0% chitosan respectively.
ConclusionThe aim of this project was to reduce the oil absorption of fried potato strips by coating them with chitosan and okra mucilage. Optimization to minimize the consumption of okra and chitosan mucilage showed that coating with 74% okra and 0.89% chitosan is suitable for coating potato slices. The desirability of this optimization was 71%, which is a reasonable percentage.
Keywords: Chitosan, Edible coatings, Oil uptake, Okra mucilage, Potato -
موضوع این مقاله نقد و تحلیل نقش نمود دستوری و واژگانی و متن در آموزش فعل امر و امر مستمر است. هدف اصلی، علاوه بر نقد و تحلیل موضوع، پرداختن به آموزش فعل امر مستمر و بیان زوایا و چالش های آن است. مشکل اینجاست که آموزشگران دستور زبان فارسی عموما به صورت مباحث توجه دارند و چه بسا بر روی مباحث و تعاریف و اصطلاحات دستوری خیلی دقت نمی کنند و قاعدتا مخاطبان نیز از فهم موضوع دور می شوند؛ نمونه هایی از این دست، وجه فعل و قید جمله و... است که حتی بعضی از کتاب های دستور نیز موضوع را به خوبی درست بیان نکرده اند. این پژوهش زبانی-ادبی که با روش کیفی انجام یافته به شیوه تحلیلی -تشریحی به موضوع پرداخته است و روش گردآوری مطالب و داده ها نیز با استفاده از اسناد کتابخانه ای و یا از طریق جست و جوی الکترونیکی صورت گرفته است. در نهایت، یافته های تحقیق، به مسئله پژوهش که به دنبال شناخت فعل امر، امر مستمر و شناسایی ویژگی های آن بوده است پاسخ داده است؛ نمود دستوری، واژگانی و بافت را از عوامل لازم برای تعریف فعل امر و امر مستمر می داند و اثبات می کند فعل امر مستمر در صورتی تحقق می یابد که سایر نمودهای دستوری، واژگانی و بافت متن را در بر داشته باشد و بسنده کردن به پیشوند تصریفی «می» برای شناخت فعل امر مستمر کافی نیست؛ نیز ساخت دوگانه فعل امر نقد شده است.کلید واژگان: افعال لحظه ای و تداومی, بافت, فعل امر, مستمر, نمود دستوری, نمود واژگانیJournal of Research in Persian Language and Literature Education, Volume:4 Issue: 1, 2023, PP 97 -118. In addition to criticizing and analyzing the subject, the main aim of the study is addressing teaching the continuous verb and expressing its angles and challenges. The problem is that Persian grammar teachers generally pay attention to the form of the topics, and perhaps they do not pay much attention to the topics, definitions and grammatical terms, and as a result of this the audience is far from understanding the topic. Some examples are verb moods, adverbs, etc. that even some grammar books have not explained the subject properly. This literary research, which was carried out with a qualitative method, has addressed the subject with a descriptive-analytical approach, and the method of materials and data collection included the use of library documents or electronic search. Finally, it has answered the research problem which sought to know the continuous imperative and identify its characteristics. The findings consider grammatical and lexical aspects and context to be the necessary factors to define the imperative verb and the continuous imperative and prove that the continuous imperative verb is realized if it includes other grammatical, lexical, and textual aspects. Adding the inflectional prefix "mī" is not enough to recognize the continuous verbKeywords: Momentary, Continuous Verbs, Context, Imperative Verb, Continuous, Grammatical Form, Lexical Form
-
با توجه به تحریم های گسترده بر علیه ایران، در این تحقیق اثرات اقتصادی تحریم های تجاری مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس پس از بررسی ادبیات موضوعی و مطالعات انجام شده در این ارتباط، با استفاده از اطلاعات آماری جدول داده ستانده آماری سال 1395 بانک مرکزی و روش تعادل عمومی قابل محاسبه، به بررسی اثرات قیمتی و تولیدی تحریم صادرات و واردات ایران پرداخته شد. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار گمز 34 و در قالب دو سناریو تحقیق، نشان می دهد که تحریم واردات، اثرات اقتصادی شدیدتری در مقایسه با تحریم صادرات بر اقتصاد ایران داشته و در سناریو اول و دوم به ترتیب 6.72 و 9.87 درصد موجب کاهش رشد اقتصادی و 23.6 و 29.46 درصد موجب افزایش سطح عمومی قیمت های طرف تولید می شود. در تحریم صادرات نیز طی دو سناریو اول و دوم، رشد اقتصادی 2.05 و 4.55 و سطح قیمت ها نیز 2.03 و 4.5 درصد کاهش می یابند. نکته قابل توجه در این بحث، کاهش سطح عمومی قیمت ها در تحریم صادرات بوده که مطابق با تحلیل نظری است.کلید واژگان: تعادل عمومی قابل محاسبه, تحریم, فروض آرمینگتون, رشد اقتصادی, تورمDue to extensive sanctions against Iran, in this study the economic effects of trade sanctions was investigated. Accordingly, after reviewing the thematic literature and studies conducted in this regard, using the statistical information of the Central Bank's 2016 statistical output data table and the computable general equilibrium method, the price and production effects of Iran's export and import sanctions were investigated.The results obtained using GAMS 34 software in the form of two research scenarios show that the import embargo has more severe economic effects than the export embargo on the economy. In the import embargo economic growth will reduce, respectively 6.72 and 9.87 percent and general level of production prices will increase 23.6 and 29.46 percent in the first and second scenarios. Export ban reduces economic growth of 2.05 and 4.55 and price levels 2.03 and 4.5 percent during the first two scenarios. The important point in this discussion, to reduce the general level of prices in the export ban, which is consistent with the theoretical analysis.Keywords: : Computable General Equilibrium, Sanctions, Armington Assumption, Economic Growth, Inflation
-
امروزه غنی سازی محصولات صنایع پخت توجه بسیاری از تولیدکنندگان را به سمت خود معطوف کرده است. دانه های چیا و پوسته اسفرزه به عنوان منابع غنی ترکیبات فعال مختلف، به ویژه هیدروکلوییدها و فیبرهای رژیمی مورد توجه هستند. از این رو، این تحقیق به هدف بررسی تاثیر جایگزینی بخشی از آرد گندم در فرمولاسیون کیک روغنی با ترکیب آردهای دانه چیا و پوسته اسفرزه بر ترکیب شیمیایی و خصوصیات کیفی کیک جهت تولید یک محصول فراسودمند انجام گرفت. سطوح مختلف ترکیب آردهای دانه چیا و پوسته اسفرزه شامل 0، 5، 10، 15 و 20 درصد در فرمولاسیون کیک به کار رفتند و ویسکوزیته و دانسیته خمیر کیک و همچنین ویژگی های فیزیکوشیمیایی و حسی کیک ها مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد افزایش سطح جایگزینی آردها منجر به افزایش معنی دار ویسکوزیته (15%) و کاهش دانسیته خمیر کیک گردید (p<0.05). افزایش سطوح آردهای چیا و پوسته اسفرزه همچنین محتوای پروتیین، چربی، خاکستر، رطوبت و فیبر نمونه ها را به طور معنی داری افزایش و میزان سفتی بافت را کاهش داد (p<0.05). کیک های حاوی 5 و 10 درصد جایگزینی حجم مخصوص بالاتری نسبت به شاهد داشتند و حجم مخصوص کیک حاوی 15 درصد جایگزینی مشابه با شاهد بود. افزودن آردهای دانه چیا و پوسته اسفرزه از طریق حفظ رطوبت و کاهش سرعت سفت شدن بافت نمونه ها طی دوره نگهداری، موجب کاهش سرعت بیات شدن نمونه های غنی شده در مقایسه با شاهد گردید. بر اساس نتایج ارزیابی حسی، کیک های حاوی 0، 5، 10 و 15 درصد جایگزینی آرد از پذیرش بالایی برخوردار بودند. در کل بر طبق این نتایج می توان نتیجه گرفت که 15 درصد از آرد گندم در فرمولاسیون کیک یزدی را می توان با ترکیب آردهای دانه چیا و پوسته اسفرزه جهت تولید یک محصول فراسودمند غنی از فیبر جایگزین نمود.
کلید واژگان: بیاتی, پوسته اسفرزه, جایگزینی آرد, خصوصیات کیفی, دانه چیا, کیکToday, the enrichment of baking products has drawn the attention of many manufacturers. Chia seed and psyllium husk are considered rich sources of various active compounds, especially hydrocolloids and dietary fiber. Therefore, this research aimed to investigate the effect of replacing a part of wheat flour in cupcake formulation with the combination of chia seed (CSF) and psyllium husk flour (PHF) on the chemical composition and quality characteristics of the cake to produce a functional product. Different levels of CSF and PHF combinations including 0, 5, 10, 15, and 20% were used in the cake formulation, and the viscosity and density of the cake batter, as well as the physicochemical and sensory properties of the cake samples, were tested. The results showed that increasing the level of substitution of flour led to a significant increase in viscosity (15%) and a decrease in the density of cake batter (p<0.05). Increasing the levels of CSF and PHF also significantly increased the protein, fat, ash, moisture, and fiber of samples and decreased the hardness of texture (p<0.05). Cakes containing 5 and 10% replacement had a higher specific volume than the control, and the specific volume of the cake containing 15% replacement was similar to the control. The addition of CSF and PHF by maintaining moisture and reducing the rate of hardening of the samples during the storage period reduced the rate of staling of the enriched samples compared to the control. Based on the sensory evaluation results, the cakes containing 0, 5, 10, and 15% flour replacement had high acceptance. In general, according to these results, it can be concluded that 15% of wheat flour in the cupcake formulation can be replaced with a combination of CSF and PHF to produce a functional product rich in fiber
Keywords: Cake, Flour replacement, Chia seed, Psyllium husk, Quality characteristics, staling -
به منظور افزایش پایداری اکسایشی روغن ها از انواع آنتی اکسیدان ها استفاده می شود. مصرف آنتی اکسیدان های سنتزی به دلیل مسیله سرطان زایی، نگرانی هایی را به همراه دارد، لذا امروزه استفاده از آنتی اکسیدان های طبیعی جهت توسعه دوره ماندگاری اکسایشی روغن ها رو به افزایش است. هدف از این تحقیق بررسی امکان استفاده از عصاره جوانه بروکلی به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی جهت توسعه پایداری اکسایشی روغن سویا بود. سطوح مختلف عصاره شامل 200، 400 و 800 پی پی ام به روغن سویا افزوده شدند و این نمونه ها با نمونه فاقد آنتی اکسیدان (شاهد) و نمونه حاوی آنتی اکسیدان سنتزی TBHQ (100 پی پی ام) مقایسه گردیدند. آزمون های مختلف شامل اندیس های اسیدی، پراکسید، آنیزیدین، توتوکس، تیوباربیتوریک اسید (TBA) و عدد رنسیمت بر روی نمونه های روغن طی دوره نگهداری تسریع شده ی 18 روزه در دمای °C60 انجام گرفتند. نتایج حاصله نشان داد که طی دوره نگهداری مقادیر اندیس های اسیدی، پراکسید، آنیزیدین و TBA نمونه های روغن افزایش و عدد رنسیمت به طور معنی داری کاهش یافت (p<0.05)، با این حال، سرعت این تغییرات در نمونه شاهد به طور قابل توجهی بالاتر از سایر نمونه ها بود. افزودن عصاره جوانه بروکلی و افزایش غلظت آن در نمونه ها، سرعت اکسیداسیون لیپیدها و تجزیه تری گلیسریدها در روغن ها را به طور معنی داری کاهش داد (p<0.05) و بیشترین پایداری اکسایشی در نمونه حاوی 800 پی پی ام عصاره مشاهده شد. این سطح از عصاره حتی فعالیت ضداکسایشی بالاتری نسبت به آنتی اکسیدان سنتزی TBHQ نشان داد. در نهایت نتایج این تحقیق حاکی از فعالیت آنتی اکسیدانی قابل توجه عصاره جوانه بروکلی در روغن سویا بود و بنابراین از این عصاره در سطح 800 پی پی ام می توان به عنوان یک آنتی اکسیدان طبیعی جهت توسعه دوره ماندگاری اکسایشی و پایداری روغن سویا استفاده نمود.
کلید واژگان: روغن سویا, اکسیداسیون, آنتی اکسیدان طبیعی, عصاره جوانه بروکلی, پایداری اکسایشیIn order to increase the oxidative stability of oil, various antioxidants are used. The use of synthetic antioxidants causes concern for the health of consumers due to their carcinogenicity, so today the food industry seeks to use natural alternatives instead of synthetic types to improve the oxidative shelf life of oils. Therefore, the aim of this research was to investigate the possibility of using broccoli sprouts extract (BSE) as a natural antioxidant to develop the oxidative stability of soybean oil. Different levels of BSE, including 200, 400, and 800 ppm, were added to soybean oil and these samples were compared with samples without antioxidants (control) and sample containing TBHQ synthetic antioxidants (100 ppm). Different tests including acid, peroxide, anisidine, totox, thiobarbituric acid (TBA) indexes, and Rancimat number were performed on the oil samples during the accelerated storage period of 18 days at a temperature of 60 °C. The obtained results showed that during the storage period, the values of acid, peroxide, anisidine, totox, and TBA indexes of oil samples increased and the Rancimat number decreased significantly (p<0.05), however, the rate of these changes in the control sample was significantly higher than other samples. Adding BSE and increasing its concentration in the samples significantly reduced the rate of lipid oxidation and triglycerides decomposition in oils (p<0.05), and the highest oxidative stability was observed in the sample containing 800 ppm of BSE. This level of the BSE showed even higher antioxidant activity than the TBHQ synthetic antioxidant. Finally, the results of this study indicated the antioxidant activity of BSE in soybean oil, and therefore, this extract at the level of 800 ppm can be used as a natural antioxidant to develop the oxidative shelf life and stability of soybean oil.
Keywords: Soybean oil, Oxidation, Natural antioxidant, Broccoli sprout extract, Oxidative stability -
هدف پژوهش حاضر، بازطراحی الگوی 70:20:10 در شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. علیرغم شواهدی درباره اثربخشی و به کارگیری آن در شرکت های بین المللی، پژوهشی جهت شناسایی نقاط قوت، ضعف و اصلاحات یافت نشد. روش پژوهش، کیفی از نوع پژوهش تکوینی است؛ و داده ها با استفاده از مصاحبه و بررسی اسناد گردآوری شد؛ در آن 11 نفر (6 نفر متخصص آموزش سازمانی و 5 نفر از کارکنان از سایر مدیریت ها) در مرحله پیاده سازی و 12 نفر در مرحله اعتباریابی این الگو شرکت داشتند. یافته های حاصل از این بخش منجر به تدوین الگوی انطباقی شامل 5 نقش: کارآگاه عملکرد، معمار عملکرد، استاد خلق عملکرد، بازی پرداز عملکرد و پیگیر عملکرد و 22 زیر وظیفه از 31 زیر وظیفه اصلی الگو شد. درنهایت الگوی انطباقی، با حضور 12 نفر از خبرگان مورد اعتبارسنجی محتوایی و ساختاری قرار گرفت
کلید واژگان: الگوی 70:20:10, پژوهش تکوینی, یادگیری محیط کار, شرکت ملی صنایع پتروشیمیThis study aimed to redesign an 70:20:10 model at the national petrochemical company. Despite the evidence of its effectiveness and its application at international companies, research to identify the strengths, weaknesses and possible modification was not found. The research method is qualitative of the type of formative research; and the data were collected using interviews and review of documents. 11 employees (six organizational training experts and five employees from department other) in the implementation stage and 12 employees in the validation stage were involved in the study. on the study, four questions relating to the strengths, weaknesses and possible modifications of the model were answered using formative research. The findings from this section led to the developing of an adaptive model including five roles: Performance Detective, Performance Architect, Performance Master Builder, Performance Game Changer and Performance Tracker and 22 sub – task of 31 subs – tasks of the model. Finally, the adaptive model, with 12 experts, was approved by the content and structural validation panel method.
Keywords: 70:20:10 Model, Formative Research, Workplace Learning, National Petrochemical Company -
سابقه و هدف
مطالعات زیادی درمورد اثرات بهداشتی رژیم غذایی، مصاحبه انگیزشی و فعالیت بدنی در دوران بارداری انجام شده است، اما تعداد محدودی از آن ها اثرات استفاده همزمان از مداخله ترکیبی بر پیامد نوزادی در زنان باردار مبتلا به سندرم متابولیک را توصیف می کنند. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر مصاحبه انگیزشی، توصیه های رژیم غذایی و فعالیت بدنی بر پیامد جنینی- نوزادی در زنان باردار مبتلا به سندرم متابولیک انجام شد.
مواد و روش ها:
این کارآزمایی بالینی تصادفی، یک سوکور وکنترل شده در بیمارستان های شهر بابل(شمال ایران) در سال 1397 روی 120زن باردار مبتلا به سندرم متابولیک با سن حاملگی 20-15 هفته انجام شد. مادران به صورت تصادفی بلوکی به دو گروه 60 نفری اختصاص یافتند و تا پایان حاملگی پیگیری شدند. از هفته 32 بارداری پیامدهای جنینی- نوزادی بین دو گروه ارزیابی و مقایسه شد. گروه مداخله یک جلسه مصاحبه انگیزشی، دو جلسه مشاوره متخصص تغذیه و سه جلسه فعالیت بدنی داشت و گروه کنترل مراقبت های روتین بارداری را دریافت نمودند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل چک لیست مشخصات جمعیتی و ویژگی های باروری، اندازه گیری های تن سنجی و چک لیست نتایج بیوشیمیایی و حاملگی بود. داده ها با آمار توصیفی، تی مستقل، ANOVA و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها:
بر اساس تشخیص متخصص نوزادان، گروه آموزش- مصاحبه انگیزشی کاهش قابل توجهی در سندرم دیسترس تنفسی نوزادی (3/7 درصد) در مقایسه با گروه کنترل (14/5 درصد) در پایان بارداری نشان داد (0/01=P).
استنتاجتوصیه های رژیم غذایی، مصاحبه انگیزشی و فعالیت بدنی برای زنان باردار مبتلا به سندرم متابولیک در مراقبت های دوران بارداری می تواند مداخلات ایمن و عملی برای پیشگیری از سندرم دیسترس تنفسی در نوزادان باشد.
کلید واژگان: توصیه های تغذیه ای, مصاحبه انگیزشی, فعالیت فیزیکی, سندرم متابولیک, پیامد جنینی-نوزادیBackground and purposeThere are many studies on the health effects of dietary advice and physical activity in pregnancy while only a few reported the effects of simultaneous administration of motivational interviewing, dietary advice, and physical activity on neonatal outcome in pregnant women with metabolic syndrome (MetS). This study was designed to examine the effects of these interventions on fetal-neonatal outcome in pregnant women with MetS.
Materials and methodsA randomized, single‑blind, controlled clinical trial was performed in 120 pregnant women with metabolic syndrome at 15- 20 weeks of gestation in two hospitals in Babol, north of Iran, 2018. The participants were allocated into two groups (n= 60 per group) using blocking randomization and were followed up until the end of pregnancy. Fetal-neonatal outcomes were compared between the two groups from week 32 of pregnancy. The interventional program included one motivational interview, two nutrition consultation sessions, and three sessions of physical activity (per week). The control group received routine care. Demographic and fertility characteristics, anthropometric measurements, and biochemical and pregnancy outcomes were recorded. Data analysis was done applying independent t test, ANOVA, and logistic regression.
ResultsThe incidence of respiratory distress syndrome was found to be significantly lower in intervention group (3.7%) compared with the control group (14.5%) at the end of the pregnancy (P=0.01).
ConclusionDietary recommendations, motivational interviewing, and physical activity in pregnant women with MetS during prenatal care can be used as safe and practical interventions to prevent respiratory distress syndrome.
Keywords: dietary advice, motivational interviewing, physical activity, metabolic syndrome, fetal-neonatal outcome -
فصلنامه مشکوه، پیاپی 155 (تابستان 1401)، صص 128 -148قرآن کریم گذشته از اعجاز بیانی، در تنوع و خلاقیت بیان هم اعجازآمیز است. تاکنون درباره برخی از روش های بیانی قرآن؛ مانند بیان استدلالی، داستانی و... مباحثی مطرح شده؛ اما درباره پوشیده گویی و معنی دهی های تامل برانگیز این کتاب مقدس پژوهش شایسته ای صورت نگرفته است. از قرن سوم هجری، برخی از مفسران گوشه چشمی به چنین زبانی داشته اند و الفاظی چون «تعریض»، «تهکم»، «تعییر» و... _ که از صنایع گوناگون «نقد هنری» به حساب می آیند_ در کتاب های تفسیری به چشم می خورند. در دوران معاصر، تک نگاری هایی در قالب مقاله و یا کتاب به صورت استطرادی و یا مستقل دراین باره منتشر شده است، اما نشان دادن چنین زبانی در قالب «ادبیات انتقادی و هنری» نکته ای است که این مقاله به عنوان یک پدیده نوپیدا، با نگاهی بیرونی و با روش توصیفی _ تحلیلی در مقام تبیین و ارزیابی آن است تا با چهارچوب و تعریف خاص نمود یابد و مسایلی چون طنز، هجو، لطیفه، هزل، تصاویر زاویه دار، قصه، روایت و نمایش های انتقادی_ فکاهی در قالب یک دانش منسجم شود. چنین نگرشی هم گره از بسیاری از مشکلات تفسیری خواهد گشود و هم به قرآن به عنوان منبعی برای الهامات انتقادی_ هنری، چه به لحاظ محتوایی و ساختاری، نگاهی نو خواهد داشت.کلید واژگان: قرآن کریم, اعجاز بیانی, نقد هنری, انتقاد هنری, طنز, هزل, هجوMishkat, Volume:41 Issue: 155, 2022, PP 128 -148In addition to expressive miracle, the Holy Qur’an also has miracles in expression diversity and creativity. Until now, there have been discussions about some of the Qur'an expression methods, such as argumentative expression, story, etc.; but regarding implicit marginalizations and thought-provoking meanings, this valuable book has not been properly researched. Since the 3rd AH century, some commentators have discussed various features of such a language. Words such as "allusion", "antiphrasis", "vituperation" etc., are considered "art criticism" and used in commentary books. In the contemporary era, some articles or books have been published independently or by digression about this issue. This article aims to achieve a specific framework and definition by explaining and evaluating such language in the form of "critical and artistic literature" as a new phenomenon - from an external perspective - with a descriptive-analytical method. Issues such as: humor, satire, jokes, stories, narratives and critical shows should be integrated in the knowledge form. This view will solve many interpretive problems and show the Qur'an as a source for artistic critical inspirations, both in terms of content and structure.Keywords: Holy Qur’an, expressive miracle, Art criticism, artistic criticism, humor, satire
-
سرطان یکی از مهم ترین علت های مرگ و میر در جهان است. در بیشتر موارد اگر این بیماری زودتر شناسایی شود قابل درمان است. یکی از روش های تشخیص سرطان استفاده از داده های ریزآرایه است که بر خلاف روش تصویربرداری، اشعه های مضر برای انسان در آن وجود ندارد. ریزآرایه ها دارای ژن های بسیار زیادی هستند که باعث پیچیده و زمان بر شدن تحلیل می شوند بنابراین انتخاب ژن های مفید یکی از گام های اساسی در تشخیص این بیماری است. روش پیشنهادی در این مقاله دارای دو فاز اصلی است که فاز اول آن انتخاب ژن های موثر است. در فاز بعدی، عمل تشخیص بیماری از ژن های انتخاب شده توسط فاز اول انجام می گیرد. در گذشته الگوریتم های زیادی مانند Ridge برای این منظور ارایه شده است که با توجه به نتایج به دست آمده از آزمایش ها، دقت روش پیشنهادی این مقاله نسبت به آن ها برتری دارد. در این مقاله از مجموعه داده لوکیمیا و سرطان روده به عنوان ورودی و ارزیابی روش پیشنهادی استفاده شده است. دقت روش پیشنهادی جهت تعیین مکان ژن ها و تشخیص نوع سرطان لوکیمیا و سرطان روده به ترتیب 62/97% و 31/92% است. نتایج به دست آمده از این روش نسبت به دیگر روش های موجود از نظر دقت در مجموعه داده لوکیمیا 38/2% و در مجموعه داده سرطان روده 61/5% بهبود یافته است؛ همچنین نسبت به آزمایش های بیولوژی از دسترسی آسان تر و هزینه کمتری برخوردار است.
کلید واژگان: استخراج ویژگی, ریزآرایه, سرطان روده, لوکیمیا, شبکه عصبی LSTMJournal of Genetics, Volume:17 Issue: 2, 2022, PP 137 -147Cancer is one of the leading causes of death in the world. In most cases, it can be treated if the disease is detected earlier. One way to diagnose cancer is to use microarray data, which, unlike imaging, does not contain harmful rays to humans. Microarrays have many genes that complicate and take time to analyse, so selecting useful genes is one of the key steps in diagnosing the disease. The proposed method in this paper has two main phases, the first of which is the selection of effective genes. In the next phase, the disease is diagnosed from the selected genes by the first phase. In the past, many algorithms such as Ridge have been proposed for this purpose, which according to the results of experiments, the accuracy of the method proposed in this paper is superior to them. In this paper, leukaemia and colon cancer datasets are used as input and evaluation of the proposed method. The precision of the proposed method for locating genes and diagnosing leukaemia and colorectal cancer is 97.62% and 92.31%, respectively. The results obtained from this method compared to other existing methods in terms of precision in the leukaemia dataset 2.39% and in the colorectal cancer dataset 5.62% improved; It is also easier to access and less expensive than biological experiments.
Keywords: Feature Extraction, Microarray, Colon Cancer, Leukaemia, LSTM neural network -
هدف این پژوهش، مطالعه کارگاه های آموزشی مدرسان مرجع دانشگاه فرهنگیان به روش پدیدارشناسی است. روش پژوهش، بر اساس مطالعه پدیدارشناسی (تجربه زیسته) است. جامعه آماری پژوهش کل مدرسان مرجع شرکت کننده در کارگاه های آموزشی دانشگاه فرهنگیان در پردیس های خواهران و برادران دانشگاه فرهنگیان کشور در چهار سال اخیر (1395-1399) بود که 550 نفر بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود و حجم نمونه تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه پیدا کرد. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روایی محتوای ابزار مصاحبه از طریق پنج نفر از صاحبنظران دانشگاه فرهنگیان مورد بررسی قرار گرفت. پایایی ابزار مصاحبه، با استفاده از تکنیک بررسی همکار، تکنیک تطبیق توسط اعضا و بررسی میزان توافق در کدگذاری در بین همکار و محقق مورد بررسی و تایید قرار گرفت. داده ها با به کارگیری روش هفت مرحله ای پدیدار شناسی توصیفی کلایزی (شامل: مطالعه توصیف شرکت کنندگان، استخراج عبارات مهم، تدوین معانی از بیانیه ها، سازماندهی مضامین/ تم ها، نگارش توصیف مفصل برای هر تم، تدوین ساختار اساسی پدیده، ارزشیابی نتایج) مورد تجزیه و تحلیل و تفسیر قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد پنج عامل بر کیفیت برگزاری کارگاه ها تاثیر دارد که عبارتند از: 1- طراحی، اجرا و ارزشیابی فعالیت های یاددهی و یادگیری (شامل مولفه های: فعالیت ها و تکالیف، دانش محتوایی تربیتی؛ استفاده از فناوری و چندرسانه ای ها، روش تدریس، راهبردهای تدریس و تعاملات یادگیری، محتوا، طراحی آموزشی؛ مدیریت ارزشیابی یادگیری، نیازسنجی)؛ 2- عوامل محیطی: (شامل مولفه های: ساختار و سیاست های آموزش عالی و فرهنگ و جو سازمانی)؛ 3- زمینه (شامل مولفه های : شرایط و امکانات، مکان، زمان)؛ 4- مسایل مدیریتی (شامل مولفه های: پشتیبانی سازمانی؛ مدیریت و رهبری، شیوه انتخاب شرکت کنندگان، مالی و بودجه، عوامل کارگاه-نظارت و ارزیابی، جمعیت کارگاه)؛ 5- ویژگی های عاملان انسانی (شامل مولفه های: ویژگی های مخاطب شامل: شایستگی، انگیزه های درونی و بیرونی و ارتباطات انسانی و ویژگی های مدرس شامل: صلاحیت، توانایی علمی و رشته های تخصصی مخاطبان، شیوه انتخاب مدرس، وجهه و شهرت مدرس، انگیزه و علاقه، حاشیه سازی در کارگاه ها، بی ثمری دوره ها از حیث دانش افزایی)،کلید واژگان: کارگاه های آموزشی, ارزشیابی, مدرسانThe purpose of this study is Study of Reference Instructors' educational workshops of Farhangian University based on the phenomenological method from their point of view. The research method is based on the study of phenomenology (lived experience). The statistical population of the study was the total number of reference teachers participating in the educational workshops of Farhangian University in the campuses of the brothers and sisters of Farhangian University in the last four years (2016-2017), which were 550 people. The sampling method was purposive and the sample size continued until the theoretical saturation of the data. Data were collected using semi-structured interviews. The content validity of the interview tools was examined by five experts from Farhangian University. The reliability of the interview tool was evaluated and confirmed using the peer review technique, the matching technique by the members and the degree of agreement in coding between the peer and the researcher. Data using the seven-step method of descriptive- Colaizzi's phenomenology (including: studying participants' descriptions, extracting important phrases, compiling meanings from statements, organizing themes / themes, writing detailed descriptions for each theme, formulating structure the basis of the phenomenon (evaluation of results) was analyzed and interpreted. The results showed that five factors affect the quality of workshops, which are: 1- Design, implementation and evaluation of teaching and learning activities (including components: activities and tasks, educational content knowledge; use of technology and Multimedia, Teaching Methods, Teaching Strategies and Learning Interactions, Content, Educational Design; Learning Assessment Management, Needs Assessment); 2- Environmental factors: (including components: structure and policies of higher education and organizational culture and atmosphere); 3- Background (including components: conditions and facilities, place, time); 4- Management issues (including components: organizational support; management and leadership, participant selection method, finance and budget, workshop factors-monitoring and evaluation, workshop population); 5- Characteristics of human agents (including components: characteristics of the audience including: competence, internal and external motivations and human relations and characteristics of the teacher including: competence, scientific ability and specialized disciplines of the audience, selection method Teacher, teacher's reputation, motivation and interest, marginalization in workshops, fruitlessness of courses in terms of knowledge).Keywords: Instructors, workshops, Evaluation
-
هدف از پژوهش حاضر، تبیین رابطه سرمایه روان شناختی و تنبلی اجتماعی با نقش میانجی بهزیستی ذهنی بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی کارکنان آموزش و پرورش شهر بجنورد به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری تصادفی ساده 97 نفر انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007)، تنبلی اجتماعی حسینی (2008) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003). جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار Spss نسخه 23و pls استفاده شد. نتایج نشان می دهد رابطه سرمایه روان شناختی با تنبلی اجتماعی منفی و رابطه آن با بهزیستی ذهنی مثبت بوده است. همچنین بهزیستی ذهنی با تنبلی اجتماعی رابطه منفی دارد و رابطه سرمایه روان شناختی با تنبلی اجتماعی منفی بود؛ بنابراین می توان گفت بین سرمایه روان شناختی و تنبلی اجتماعی با نقش میانجی بهزیستی ذهنی در کارکنان اداره آموزش وپرورش شهر بجنورد رابطه معناداری برقرار است.
کلید واژگان: سرمایه روان شناختی, تنبلی اجتماعی, بهزیستی ذهنیThe aim of this study was to explain the relationship between psychological capital and social laziness with the mediating role of subjective well-being. The research is applied in terms of purpose and descriptive research method. The statistical population included all educational staff in Bojnourd, 120 people, who were selected using Cochran's formula and simple random sampling of 97 people. The research Questionnaires were Lutans et al (2007) Psychological Capital, Hosseini (2008) Social Laziness and Keyes & Magyar-Mae (2003) subjective Well-Being. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data using SPSS 23 and pls software. The results show that the relationship between psychological capital and social laziness was negative and its relationship with subjective well-being was positive. Also, subjective well-being was negatively related to social laziness and the relationship between psychological capital and social laziness was negative; Therefore, it can be said there is a significant relationship between psychological capital and social laziness with the mediating role of subjective well-being in the staff of Bojnourd Education Department
Keywords: psychological capital, Social Laziness, Subjective well-being -
پیشینه و اهداف :
جهش سازمان ها و شرکت ها برای دست یابی به بازارهای بزرگ جهانی آنها را بر آن داشته است که اثربخش ترین و کارآمدترین روش ها را برای این هدف به کارگیرند. یکی از این روش ها، روش های نوین تدریس برای کارکنان است، که در پژوهش حاضر به منظور امکان سنجی کاربرد روش های نوین تدریس در شرکت صنایع ملی پتروشیمی به منظور بهره مندی شرکت و به خصوص کارکنان از این روش های تدریس مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است.
روش هاپژوهش حاضر کاربردی و در قالب توصیفی - پیمایشی و با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته تهیه شده است. پرسش نامه شامل پنج مولفه (سوال) با 56 گویه است که به تفکیک آمادگی (17 گویه)، اثربخشی روش های تدریس دوره های قبل (10 گویه)، کیفیت محتوای درسی (8 گویه)، فرصت توسعه روش های نوین تدریس (12 گویه)، و فرصت توسعه روش های نوین تدریس در تطابق با امکانات ساختاری و زیرساختی (9 گویه) مورد بررسی قرار داده است. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 85/0، 87/0، 85/0 70/0، 90/0محاسبه شد. داده ها در نرم افزار SPSS با استفاده از نمونه آزمون t مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.جامعه پژوهش حاضر شامل 270 نفر از کارکنان و مدیران ستادی از پایه 9 تا B (سطح بندی خاص کارکنان شرکت) شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. برای نمونه گیری از جدول مورگان استفاده شده است که در آن براساس جامعه 270 نفری 120 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند که از این میان پرسش نامه 91 دریافت گردید.
یافته هانتایج بیانگر امکان پیاده سازی روش های نوین تدریس در تطابق با ابعاد چندگانه است. در بین ابعاد امکان سنجی، به غیر از بعد انسانی که در وضعیت مطلوب قرار دارد؛ ابعاد دیگر در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. برای این ابعاد t برابر با 40/8- در سطح معنی داری 000/0 پایین تر از میانگین فرضی(3) و نامطلوب گزارش شده است. پنج زمینه یا بعد از امکان سنجی در حیطه های میزان آمادگی مدیران و کارکنان در استفاده از روش های نوین تدریس، نگرش مدیران و کارکنان نسبت به کیفیت و اثربخشی روش های تدریس در دوره های قبلی، نگرش مدیران و کارکنان نسبت به روش های ارایه محتوا و کیفیت محتوای درسی، فرصت های توسعه روش های نوین تدریس در تطابق با نگرش مدیران و کارکنان، فرصت های توسعه روش های نوین تدریس در تطابق با امکانات ساختاری و زیرساختی مورد بررسی قرار گرفته است. به جز سوال اول بقیه سوالات براساس آزمون t تک نمونه منفی به دست آمد و نشان از وجود فاصله تا وضعیت مطلوب می باشد. همبستگی سوالات 1 و 2و 3 و 4 و 5 به ترتیب 34/0، 69/0، 72/0، 66/0 و 53/0 گزارش شده است.آزمون فریدمن به منظور اولویت بندی و شناسایی مولفه هایی که بیشترین مطلوبیت را دارد استفاده شد.
نتیجه گیرینتایج استنباطی منتج از یافته های آماری حاکی از آن است که آمادگی مدیران و کارکنان نسبت به ترویج فرهنگ استفاده از روش های نوین تدریس طبق یافته ها در وضعیت مطلوب است.بنا بر این امکان پیاده سازی روش های نوین تدریس از نگاه مدیران و کارکنان وجود دارد. در سایر ابعاد از جمله آگاهی، فنی، سازمانی، ساختاری و زیرساختی نشان از مهیا نبودن شرایط برای بهره گیری از روش های نوین تدریس وجود دارد. با نگاهی به یافته ها در ابعاد انسانی، فنی، سازمانی و ساختاری، می توان ادعا کرد که شاخص های امکان سنجی در شرکت در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. به جز نگرش، پذیرش و استفاده از روش های نوین تدریس که در وضعیت مطلوب و مناسب قرار دارد؛ بقیه شاخص ها کمتر از حد متوسط میانگین می باشند.
کلید واژگان: امکان سنجی, روش های نوین آموزش, آموزش شغلیBackground and ObjectivesThe endeavor of organizations and companies to reach large global markets has led them to use the most effective and practical methods to reach this aim. One of these methods is the new teaching methods for employees which in the present study have been examined to determine the feasibility of applying new teaching methods in National Petrochemical Company of Iran, so that the company and especially its staff can benefit from these new teaching methods.
MethodsThis study is designed in an applied and descriptive-surveying format using a researcher-made questionnaire. It includes five components with 56 items that have separately studied readiness (17 items), the effectiveness of the teaching methods of former courses (10 items), the quality of the teaching content (8 items), the opportunity to develop new teaching methods (12 items), and the opportunity to develop new teaching methods in accordance with structural and infrastructural facilities. The reliability of the questionnaire was estimated by Cronbach's alpha coefficient and found to be 0.85، 0.87، 0.85، 0.70، 0.90 respectively. Data were analysed in SPSS software using one sample t-test. The sample of the present study consisted of 270 staff and managers of National Petrochemical Company varying from grade 9 up to B (the specific levelling of the company’s staff). The Morgan Table was used for sampling in which from a population of 270, 120 individuals were selected as a sample from which 91 individuals received the questionnaire.
FindingsThe results indicate the possibility of implementing new teaching methods in accordance with multiple dimensions. Among the dimensions of feasibility, except for the human dimension which is in the desired condition, other dimensions are not in the desired condition. For such dimensions, t is equal to -8.40 at the significance level of (0.000) which is lower than the assumed average (3) and is reported as undesirable. In the following five areas or dimensions of feasibility, the perspective of managers and staff were studied: 1) the amount of readiness of the managers and staff in using the new teaching methods; 2) the attitude of the managers and staff towards the quality and effectiveness of the teaching methods in the former courses; 3) the attitude of managers and staff towards the methods of presenting the teaching content and the quality of the teaching materials; 4) the opportunities for the development of new teaching methods in accordance with the attitude of the managers and the staff; 5) the opportunities for the development of the new teaching methods in accordance with the structural and infrastructural facilities in terms of the perspective of the managers and the staff. Except for the first question, for the rest of the questions, a negative value in a one sample t-test was shown which indicates there is a distance to reaching the desired situation. Moreover, the correlation among the components 1, 2, 3, 4, and 5 was also calculated which were 0.34, 0.69, 0.72, 0.66 and 0.53, respectively. Friedman test was used to prioritize and identify the components that are most desirable
ConclusionsThe inferential results derived from the statistical findings showed that the readiness of the managers and the staff to promote the culture of using new teaching methods according to the findings is in desirable condition. So is possible that implication of the new teaching methods is predictable based on the perspective of the managers and the staff’s point of views. In other dimensions, such as knowledge, technical, organizational, structural and infrastructure, there are signs that optimized conditions to benefit from new teaching methods. Referred to generality of findings indicates the human, technical, organizational and structural dimensions, it can be claimed that the feasibility indicators are not in a desired condition in the company. Except for the attitude and acceptance of using new teaching methods that are in favorable and appropriate condition, the rest of the indicators are less than the average.
Keywords: Feasibility, New training methods, Training -
بار انداز متقاطع، یک روش مناسبی است که منجر به کاهش هزینه های مدیریت موجودی و زمان تحویل سفارش مشتریان می شود. بدین منظور در این مقاله رویکرد جدیدی شامل ارتباط متقابل تمام عناصر درکل زنجیره تامین به طور خاص ارتباط مستقیم تولیدکننده ها - مشتریان و تعداد جابجایی وسایل نقلیه با تمرکز برکاهش هزینه منظور شده است. مدل ریاضی با لحاظ چند بارانداز متقاطع، تنوع تولیدکننده ها، مشتریان و دو هدف کمینه سازی هزینه کل عملیات، توالی حمل و نقل کامیونها طراحی گردیده است. از آنجا که مدل مقاله از نوع برنامه ریزی خطی عدد صحیح صفر و یک بوده و متعلق به مسایل NP-hard است زمان حل آنها با افزایش ابعاد مساله به شدت افزایش می یابد. لذا برای پیدا کردن جوابهای نزدیک بهینه مساله از الگوریتم چندهدفه شبیه سازی تبرید MOSA 1و الگوریتم چند هدفه کلونی مورچگان MOACO 2 استفاده شده است . سپس این الگوریتم ها با معیارهایی همچون زمان اجرا وفاصله از نقطه ایده آل با یکدیگر مقایسه شده و الگوریتم برتر درهر معیارمشخص گردید.کلید واژگان: بارانداز متقاطع, الگوریتم چند هدفه شبیه سازی تبرید, الگوریتم چند هدفه کلونی مورچگانCross docking is an appropriate method to reduce the warehouse space requirements, inventory management costs, and turnaround times for customer orders .This paper focuses on the optimization of the transportation cost and the planning of the movement of inbound and outbound trucks with multi cross dock and two different types of objective functions of minimizing total cost, minimize the number of transportation into the network inside the supply chain.. Since the paper model is a linear programming integer of zero and since these models belong to the NP-hard class, their solving time severely increases with increasing the problem dimensions. In this paper, to solve the model meta-heuristic algorithms have been used. The algorithms used in solving the model are Multiple Objective Simulated Annealing (MOSA) and Multiple Objective Ant Colony (MOACO) Algorithm. Finally, the model has been solved using two algorithms and computational experiments reported carefully to illustrate and compare designing and computational.Keywords: cross docking, Multiple Objective Simulated Annealing, Multiple Objective Ant Colony
-
هدف
هدف این پژوهش ارایه مدل برای دلبستگی سازمانی کارکنان است. ماهیت این پژوهش کیفی و کاربردی-توسعهی است
مواد و روش هاروش اجرای پژوهش نظریه مبنایی پارادایمی سیستمی معرفی شده توسط استراوس و کوربین است. روش نمونه گیری به شیوه هدفمند قضاوتی مبتنی بر نمونه گیری نظری صورت گرفته است.
یافته هانتایج پژوهش باعث شناسایی چهارگونه دلبستگی شامل تجملی (فیزیکی)، ظاهری، عرفانی و عاطفی تحت شرایط علی کانون توجه فرد (مادی یا معنوی) و تمایل نظارتی (کم یا زیاد) شد. شرایط علی ایجاد کننده ی دلبستگی سازمانی را می توان بر مبنای کانون توجه فرد و کنترل پذیری یا تمایل نظارتی فرد تبیین کرد. شرایط مداخله گر عبارتند از رده سازمانی، سابقه شغلی، جبران خدمات، اعتبار سازمانی و جنس روابط.
نتیجه گیریتوجه به مدل دلبستگی کارمند و تناسب آن با ماهیت شغل، جبران خدمات مادی و معنوی، نوع ارتباطات و ساختار سازمانی که کنترل پذیری فرد را متاثر می نماید عوامل کاربردی در سازمان ها می باشد.
کلید واژگان: سبک دلبستگی, طراحی مدل دلبستگی, منابع انسانی, نظریه مبنایی, گرندد تئوریPurposeThe purpose of this study is to provide a model for organizational commitment of employees. The nature of this research is qualitative and applied-development
Materials and MethodsThe research method is the basic theory of systemic paradigm introduced by Strauss and Corbin. The sampling method is purposeful judgment based on theoretical sampling.
FindingsThe results of the study identified four types of attachments including luxury (physical), physical, mystical and emotional under the causal conditions of the individual (material or spiritual) and supervisory tendency (more or less). The causal conditions that create organizational attachment can be explained on the basis of the individual's focus and controllability or individual supervisory desire. Intervener requirements include organizational status, work history, service compensation, organizational credibility, and type of relationship.
ConclusionPaying attention to the employee attachment model and its appropriateness to the nature of the job, compensation of material and spiritual services, type of communication and organizational structure that affects the individual's controllability are practical factors in organizations.
Keywords: Attachment style, Attachment model design, Human resources, Basic theory, Grounded theory -
نشریه مهندسی مکانیک مدرس، سال بیستم شماره 10 (مهر 1399)، صص 2547 -2558
در جهان امروز تلاش های فراوانی به منظور جایگزین کردن پلیمرها با مواد متداول صورت گرفته که موجب فرآیندپذیری بهتر و کاهش وزن محصولات تولیدشده به وسیله آنها شده است. پلیمرها در کنار این مزایا، معایبی نیز دارند. یکی از روش های مقابله با این معایب، تقویت پلیمرها از طریق اضافه کردن دیگر مواد به آنها است. به عنوان نمونه، می توان به نانوکامپوزیت های پلیمری تولیدشده از طریق اضافه کردن نانوذرات به پلیمر به منظور افزایش عملکرد سوده شناسی آن اشاره نمود. در این مقاله یک مطالعه تجربی و عددی بر روی ارتباط بین افزایش دما و نرخ سایش در پلی اتیلن با 10 درصد وزنی نانوذرات اکسید روی انجام شده است. همچنین پلی اتیلن خالص با نانوکامپوزیت پلیمری نیز از این منظر مورد مقایسه با یکدیگر قرار گرفتند. یک مدل المان محدود سه بعدی در نرم افزار آباکوس به منظور مطالعه سایش در تماس پین و دیسک توسعه داده شده است. نتایج پیش بینی شده توسط مدل المان محدود با داده های تجربی به دست آمده از آزمایش پین روی دیسک با یکدیگر مقایسه می شوند. مطابق نتایج، یک رابطه غیرخطی بین تغییرات دما و نرخ سایش ارایه شده است.
کلید واژگان: نانوکامپوزیت, پلی اتیلن, اکسید روی, مقاومت سایشی, دماNowadays, many attempts have been made to replace conventional materials with polymers which have the advantage of having less weight and higher formability. Polymers besides these advantages have some shortcomings. One method to overcome these shortcomings is to strengthen them by adding other materials to polymers. As an example, polymer nanocomposites are made by adding nanoparticles to polymers to enhance their tribological performance. In this paper, an experimental and numerical study on the correlation between temperature rise and the wear rate in the polyethylene (PE) with 10% ZnO nanoparticles has been investigated. A comparison between pure PE and polymer nanocomposite has been made. A 3D finite element model has been developed in Abaqus to study the wear in the contact of pin and the disk. The results predicted by the FE model are compared to the experimental data obtained in this research using the pin on disk test rig. According to the results, a non-linear relation between temperature changes and wear rate has been developed.
Keywords: Nanocomposite, Polyethylene, Zinc Oxide, Wear Resistance, Temperature -
هدف
ژن SPATA19 در مراحل تکوینی بیضه و برخی ارگان ها بیان دارد، ولی تاکنون عملکرد آن فقط در بیضه بررسی شده است. در این مطالعه با بهره گیری از روش CRISPR/Cas9 nickase ضمن تولید موش ناک اوت Spata19 برای مطالعات بعدی در سایر ارگان ها، مسیری موثر برای تولید این موش ها ارایه دادیم.
مواد و روش هابا استفاده از وکتور pX335 و gRNA های طراحی شده، پلاسمیدهای CRISPR/Cas9 nickase سنتز شدند. هر کدام از پلاسمیدها به باکتری E.coli ترانسفورم شدند و انتخاب کلونال انجام شد. پس از استخراج پلاسمیدها از باکتری، به نسبت مساوی با یکدیگر ترکیب شدند. مخلوط حاصل به پیش هسته ی نر تزریق شد. زیگوت حامل پلاسمید به اویداکت موش فاستر منتقل شد. پس از طی دوران بارداری موش های متولد شده مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته هابا استفاده از روش CRISPR/Cas9 nickase موش های ناک اوت با حذف 2 نوکلیوتیدی ایجاد کردیم. این حذف در سه سطح DNA، RNA و پروتئین مورد بررسی قرار گرفت. حذف 2 نوکلیوتیدی در سطح DNA و RNA به وسیله توالی یابی تایید شد. با ترجمه ی توالی RNA جهش یافته مشخص شده که این حذف کدون خاتمه زودرس ایجاد می کند. در بررسی فنوتیپی نیز عقیم بودن موش های هموزیگوت نر (Spata19-/-) تایید شد.
نتیجه گیریبا تولید موش های ناک اوت Spata19 ما یک پروتکل برای تولید موش های ناک اوت ارایه می دهیم. این موش ها می تواند به عنوان موش های نابارور و برای بررسی ویژگی های بیش تر ژن Spata19 به کار گرفته شود.
کلید واژگان: ناک اوت, Spata19, CRISPR, Cas9 nickase, موش, اسپرم, pX335Koomesh, Volume:22 Issue: 3, 2020, PP 380 -388IntroductionSPATA19 gene is expressed in developmental stages of testis and some organs, but so far its function has only been examined in the testis. In this study, we provided an effective pathway for the generation of these mice using new CRISPR / Cas9 nickase method while generating Spata19 knockout mice for future studies in other organs.
Materials and MethodsCRISPR / Cas9 nickase plasmids were synthesized using pX335 vector and designed gRNAs. So, each plasmid was transformed into E.coli and clonal selection was performed. The plasmids extracted from the bacteria were mixed in equal proportions and injected into the male pronucleus. Correspondingly, the zygotes carrying the plasmid were transferred to Oviduct of Foster mice. After pregnancy extent, born mice were analyzed.
ResultsWe generated global knockout mice using CRISPR/Cas9 nickase technology. This deletion was examined at three levels of DNA, RNA and protein. Generated 2 nucleotides deletion was confirmed by sequencing at three levels of DNA, RNA and protein. By translating the mutated RNA sequence, it was determined that this deletion could cause premature stop codon. Phenotypic analysis confirmed infertility of male homozygous mice (Spata19 -/-).
ConclusionBy generating Spata19 knockout mice, we present a protocol for generation of knockout mice. These mice could be applied as the infertile male mice and also for further characterization of Spata19 gene.
Keywords: Knock Out, Spata19, CRISPR, Cas9 Nickase, Mouse, Sperm, pX335 -
هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه روندهای یادگیری، انواع حافظه و چگونگی به کاربردن آن در تدریس و یادگیری می باشد. در مقاله حاضر سعی برآن شده است روش تدریس و یادگیری که دو بخش مهم در امر آموزش هستند، برای داشتن یک آموزش مطلوب درکنار هم به کارگرفته شوند. برای جمع آوری اطلاعات با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی کتب و مقالات داخلی و خارجی در زمینه روش تدریس و روان شناسی پرداخته شده است. تحلیل ها و نتایج به دست آمده نشان می دهد آموزش فرآیندی دو طرفه است و دانش در آن به صورت فعال به یادگیرنده منتقل می شود. برخلاف رویکرد رفتارگرایی که انتقال یادگیری، منفعل است، در این فرآیند معلم به عنوان یک راهنما عمل می کند. استفاده از فناوری اطلاعات در حین تدریس و عینی نمودن مفاهیم بر یادگیری دانش آموزان، رشد شناختی و پیشرفت تحصیلی آنان نیز موثر است.کلید واژگان: آموزش زیست شناسی, حافظه, روش تدریس, یادگیریMain point of this research is, learning processes and different types of the memory and, how to apply them in our learning and teaching. learning and teaching are two important parts of education. Both of them should be used in order to have suitable education. Also other our goal in this article is to create a link between the pedagogical knowledge though at the Farhangian university and in the biology education. Descriptive-analytical methods were used to collect the required information by analyzing books and articles related to internal and external teaching and psychology. The results show that teaching is a two-way process and that knowledge is actively transferred to the learner in contrast to the behavioralist approach where learning transfer is passive. In this process, the teacher acts as a guide. The use of information technology while teaching and objectifying concepts also has an impact on students' learning, cognitive development and academic achievement.Keywords: Biology Education, learning, memory, Method of Teaching
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.