علیرضا سالارزاده
-
این تحقیق به منظور بررسی مقایسه ای اثرات عصاره الکلی برگ درخت چندل (Rhizophora mucronata) در جیره غذایی بر عملکرد رشد، بازماندگی، ترکیبات بیوشیمیایی میگوی پا سفید غربی (Litopenaeus vannamei) صورت پذیرفت. آزمایش با استفاده از 600 عدد میگو (2 گرم) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 3 تکرار و 50 عدد میگو در هر تکرار و به مدت 60 روز انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- جیره پایه (کنترل)، 2- جیره پایه + 1 میلی گرم عصاره اتانولی برگ چندل، 3- جیره پایه + 5/2 میلی گرم عصاره اتانولی برگ چندل و 4- جیره پایه + 5 میلی گرم عصاره اتانولی برگ چندل بودند. در پایان دوره آزمایش برخی شاخص های رشد، بیوشیمیایی و بقاء سنجش گردید. بر اساس نتایج حاصله، افزایش وزن بدن، افزایش رشد روزانه و ضریب رشد ویژه در تیمارهای حاوی 1، 5/2 و 5 میلی گرم در کیلوگرم عصاره اتانولی برگ چندل نسبت به گروه شاهد به صورت معنی داری بیشتر بود (05/0<p). بیشترین طول کاراپاس به صورت معنی داری نسبت به سایر گروه های آزمایش در تیمار 5/2 میلی گرم سنجش گردید (05/0<p). همچنین درصد بقاء در همه تیمارهای عصاره نسبت به شاهد افزایش معنی دار داشت (05/0<p). بیشترین میزان پروتئین خام لاشه و کم ترین میزان رطوبت در 5/2 میلی گرم مشاهده شد. کمترین میزان لایزوزیم در تیمار شاهد وبیشترین میزان لایزوزیم در تیمار 5 میلی گرم و سپس در تیمار 1 و 5/2 میلی گرم مشاهده گردید (05/0<p). بیشترین میزان فنول اکسیداز در تیمار 1 میلی گرم مشاهده گردید (05/0<p). بر اساس نتایج بدست آمده بیشترین میزان پروتئین و آلبومین در تیمار 5/2 و 5 میلی گرم و کم ترین میزان آن در تیمار شاهد و 1 میلی گرم مشاهده گردید (05/0<p). در مجموع، نتایج این پژوهش نشان داد که تیمار 5/2 میلی گرم عصاره برگ چندل در جیره تاثیر مثبتی بر برخی از شاخص های رشد، بیوشیمیایی و بقاء میگوی پاسفید داشت.
کلید واژگان: درخت چندل, میگوی پاسفید غربی, رشد, کیفیت لاشه, بیوشیمیایی همولنفThe aim of this study was to investigate the effects of dietary ethanol extract of Rhizophora mucronata leaves on the growth performance, survival, and biochemical composition of Litopenaeus vannamei. The experiment was conducted using 600 shrimp juveniles (2 g) in a completely randomized design with four treatments and three replicates, with 50 shrimp per replicate for a duration of 60 days. The experimental treatments included: 1- Basal diet (control), 2- Basal diet + 1 mg ethanol extract of mangrove leaves, 3- Basal diet + 2.5 mg ethanol extract of mangrove leaves, and 4- Basal diet + 5 mg ethanol extract of mangrove leaves. At the end of the experimental period, various growth, biochemical, and survival parameters were measured. The results showed that body weight gain, daily growth rate, and specific growth rate were significantly higher in the 1, 2.5, and 5 mg/kg ethanol extract of mangrove leaves compared to the control group (P<0.05). The highest carapace length was mesured in 2.5 mg/kg compared to the other experimental groups (P<0.05). Besides, the survival rate was significantly increased in all extract treatments compared to the control group (P<0.05). The highest crude protein content of the carcass and the lowest moisture content were observed in 2.5 mg/kg (P<0.05). The control group showed the lowest lysozyme activity, while the 5 mg treatment exhibited the highest lysozyme activity, followed by the 1 mg and 2.5 mg treatments (P<0.05). The 1 mg treatment showed the highest phenoloxidase activity (P<0.05). Based on the results, the 2.5 mg and 5 mg treatments were associated with the highest protein and albumin contents, while the control and 1 mg treatments had the lowest contents (P<0.05). Overall, it can be concluded that the inclusion of 2.5 mg/kg of mangrove leaf extract in the diet had positive effects on the growth, biochemical composition, and survival of whiteleg shrimp.
Keywords: Loop-Root Mangrove, Pacific Whiteleg Shrimp, Growth, Carcass Quality, Hemolymph Biochemistry -
ارزش غذایی و ویژگی های خاص آرتمیا سبب گردیده که به عنوان یک غذاومدل بیولوژیک در آبزی پروری استفاده شود. مکمل ال-کارنتین موجب تحریک اکسیداسیون اسیدهای چرب، افزایش احتباس نیتروژن و مقاومت استرس های محیطی و مکمل تغذیه ای ال-آرژنین در سنتز پروتئین، نیتریک اسید و هورمون رشد بر رشد و بقا موثر هستند. در این تحقیق تاثیر ریزجلبک نانوکلروپسیس اکولاتا غنی شده با مکمل های ال-کارنتین و ال-آرژنین بر رشد، استرس محیطی، هماوری مطلق و پروفایل اسید چرب در آرتمیا فرانسیسکانا بررسی گردید. این مکمل ها به صورت مجزا با دوزهای 0 ، 1 ،10 ،100 و1000 میلی گرم در لیتر اعمال شدند. سیست آرتمیا در شرایط خاص تفریخ و ناپلیوس ها با تغذیه از ریزجلبک نانوکلروپسیس اکولاتا با دو فرم غنی شده و بدون غنی سازی (تیمارکنترل) جداگانه در 30 روزتغذیه گردید. تمام نتایج با یکدیگر مقایسه و نشان داد که بیشترین اسید چرب اشباع (SFA) در تیمارتغذیه غنی با ال-کارنتین 10 میلی گرم در لیتر و کمترین آن مربوط به تیمارکنترل بود. بالاترین درصد تلفات شوک آمونیاکی مربوط به تیمارغنی با 1 و100 میلی گرم در لیتر ال-کارنتین بود،که با تیمار کنترل اختلاف معنی داری نشان داد (05/0>p) و کمترین آن مربوط به تیمار1میلی گرم در لیتر ال-آرژنین و تیمار کنترل دیده شد. در شوک هیپوکسی بالاترین درصدتلفات درتیمارتغذیه با ال-کارنتین 1 و ال-آرژنین 1 و100 میلی گرم در لیتر وکمترین آن درتیمار تغذیه با ال-کارنتین10 میلی گرم در لیتر مشاهده شدکه همگی با تیمارکنترل اختلاف معنی دار نشان دادند (05/0>p). در مولدین بالغ آرتمیا، کمترین شاخص های کیفی مربوط به تیمارتغذیه با ال-کارنتین در تمامی دوزها به جز دوز 1000 میلی گرم در لیترآن و بالاترین آن مربوط به تیمار تغذیه از ال-آرژنین به جز دوز 100 میلی گرم در لیتر به همراه دوز1000 میلی گرم در لیتر ال-کارنتین بود، که با تیمارکنترل اختلاف معنی دار نشان دادند (05/0>p). بیشترین مقدار هماوری مطلق مربوط به تیمار تغذیه ای غنی با ال-آرژنین 1000 میلی گرم در لیتر و کمترین آن تیمارکنترل بود،که نشان از تاثیر مثبت هر دو مکمل بر افزایش هماوری مطلق دارد. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مکمل های تغذیه ایی ذکر شده با میکروجلبک نانوکلروپسیس اکولاتا در تغذیه آرتمیا فرانسیسکانا در دوزهای مشخص می تواند در افزایش تولید و کیفیت در صنعت آبزی پروری موثر باشد. بنابراین با توجه به شرایط استرس محیطی، بهبود عملکرد هماوری و حصول شاخص کیفی بالاتر می توان از دوزهای بهینه هر کدام از مکمل ها استفاده نمود.
کلید واژگان: آرتمیا فرانسیسکانا, نانوکلروپسیس اکولاتا, ال-کارنتین, ال-آرژنین, پروفایل اسیدهای چرب, هماوریThe nutritional value and special properties of Artemia have led to its use as a food and biological model in aquaculture. L-Carnitine supplementation stimulates the oxidation of fatty acids, increases nitrogen retention and resistance to environmental stress, and L-Arginine nutritional supplementation is effective in protein synthesis, nitric acid and growth hormone growth and survival. In this study, the effect of Nanochloropsis oculata micro algae enriched with L-carnitine and L-arginine supplements on growth, environmental stress, absolute fecundity and saturated fatty acid profile in Artemia feransiscana was investigated. L-carnitine and L-arginine were applied separately at concentrations of 0, 1, 10, 100 and 1000 mg/l. Artemia cysts under special hatching conditions and Napolius were fed with N. oculata microalgae with two states, enriched conditions and without enrichment (control treatment) separately in 30 days. The results were compared and it was shown that the highest saturated fatty acid (SFA) with nutritional treatment L-carnitine 10 mg/l and the lowest was in the control treatment. The highest mortality percentage of ammonia shock was related to rich treatment with 1 and 100 mg/l L-carnitine which showed a significant difference with the control treatment (p<0.05) and the lowest was related to 1 mg/l L-arginine treatment and control treatment. In hypoxia shock, the highest mortality percentage was observed in the diet with L-carnitine 1 and L-arginine 1 and 100 mg/l and the lowest in the diet with L-carnitine 10 mg/l, all of which showed a significant difference with the control treatment (p<0.05). In adult Artemia breeders, the lowest quality indicators were related to L-carnitine treatment at all doses except 1000 mg/l and the highest were related to L-arginine treatment except 100 mg/l plus 1000 mg/l. L- carnitine that showed a significant difference with the control treatment (p<0.05) .The highest amount of absolute fecundity is related to the nutritional treatment rich in L-arginine 1000 mg/l and the lowest is the control treatment, which shows the positive effect of both supplements on increasing the absolute fecundity. Overall, the results showed that the use of the mentioned nutritional supplements with N. oculata microalgae in A. franciscana nutrition in specific doses can be effective in increasing production and quality in the aquaculture industry. Therefore, according to the environmental stress conditions, improving the fecundity performance and achieving a higher quality index, the optimal doses of each supplement can be used.
Keywords: Artemia Franciscana, Nanochloropsis Oculata, L-Carnitine, L-Arginine, Saturated Fatty Acid, Absolute Fecundity -
در مطالعه حاضر اثر گل همیشه بهار و اسپیرولینا، هر کدام به تنهایی و به صورت ترکیب با یکدیگر بر برخی شاخص های رشد،ایمنی، بقاء و مقدار آستاگزانتین در بافت گورخر ماهی مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 120 عدد گورخر ماهی در قالب 4 تیمار (سه تکرار در هر تیمار با 30 ماهی در هر تیمار)، به صورت تصادفی در اکواریوم های 10 لیتری توزیع شدند. جیره شاهد بر اساس جیره غذایی پایه بدون افزودنی، جیره تیمار دوم حاوی 25 گرم پودر اسپیرولینا (SP) بر کیلوگرم خوراک پایه، جیره تیمار سوم حاوی 25 گرم بر کیلوگرم پودر گل همیشه بهار (MG) بر خوراک پایه، و جیره تیمار چهارم نیز حاوی 25 گرم بر کیلوگرم پودر گل همیشه بهار (MG) و 25گرم اسپیرولینا (SP+MG) بر کیلوگرم خوراک پایه تهیه شد. در پایان دوره برخی از شاخص های ایمنی و آستاگزانتین در بافت بررسی گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده تاثیر معنی دار اسپیرولینا (SP)، پودر گل همیشه بهار (SP+MG) و ترکیب پودر اسپیرولینا و همیشه بهار (SP+MG) بر ایمنی و آستاگزانتین می باشد (05/0>P). به ترتیب تیمار SP+MG و MG به طورمعنی داری باعث افزایش پروتیین کل، لیزوزیم و آستاگزانتین در بافت ماهی شدند و بیشترین مقدار IgM نیز در تیمار MG مشاهده شد(05/0>P). هرچند که تفاوت معنی داری در ارتباط با رشد و بقاء مشاهده نگردید.
کلید واژگان: بافت, اسپیرولینا, گل همیشه بهار, لیزوزیم, آستاگزانتینIn this study, the impact of marigold and spirulina, both in isolation and in conjunction with one another, was analyzed on several indicators relating to growth, immunity, survival, and levels of astaxanthin present in zebrafish tissue. 120 zebrafish were randomly allocated to 10 litre aquariums across four different treatment groups (with three replications in each group, each containing 30 fish). The control diet is based on the basic diet, the second treatment diet contains 25 g/kg of spirulina powder (SP) on the basic diet, the third treatment diet contains 25 g/kg of marigold powder (MG) on the basic diet, and the fourth treatment diet It also contains 25 grams of marigold powder (MG) and 25 grams of spirulina (SP+MG)/kg of the basic feed. At the end of the experiment, some immune indicators and astaxanthin were checked in the tissue. The results of this study show the significant effect of spirulina (SP), marigold powder (MG), and the combination of spirulina and marigold powder (SP+MG) on immunity, and astaxanthin. Especially the marigold and the combined treatment of spirulina and marigold showed better performance (P<0.05). respectively, SP+MG and MG treatment significantly increased total protein, lysozyme, and astaxanthin in fish tissue, and the highest amount of IgM was observed in MG treatment (P<0.05). However, no significant difference was observed in relation to growth and survival.
Keywords: tissue, spirulina, marigold, lysozyme, Astaxanthin -
در این مطالعه پارامترهای بیوشیمیایی franciscana Artemia تغذیه شده با ریزجلبک های Isochrysis galbanaو Tetraselmis suecica کشت داده شده با منابع مختلف کربوهیدرات بررسی گردید. از قندهای گلوکز، ساکاروز و فروکتوز به عنوان منابع مختلف کربنی استفاده شد. کشت آرتمیاها در شرایط استاندارد، در 24 مخزن مدور پلی اتیلینی (8 تیمار و سه تکرار) با حجم 300 لیتر و تراکم هزار ناپلی به ازای هر لیتر آب انجام گردید. طول دوره پرورش 30 روز بود. نتایج نشان داد بین تیمارهای مختلف، ریزجلبک های کشت داده با منابع مختلف کربوهیدراتی از نظر پارامترهای بیوشیمیایی اختلاف معنی دار وجودداشت (05/0>p)، و بین تیمارها ریز جلبک تتراسلیمس کشت داده شده با ساکاروز از نظر میزان پروتئین ، چربی ، خاکستر و کربوهیدرات اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان داد (05/0>p). در ریزجلبک ایزوکرایسیس نیز منابع ساکارز و فروکتوز باعث بیشترین میزان پروتئین شدند (05/0>p). آنالیز مقادیر بیوشیمیایی در آرتمیای تغذیه شده با دو گروه ریزجلبک نشان داد بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0>p) ؛ و بین تیمارها، آرتمیای تغذیه شده با ریزجلبک های تتراسلمیس و نیز ایزوکرایسیس کشت داده شده با ساکاروز نسبت به سایر تیمارها وضعیت مطلوبتری را نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گرفت مقادیر پارامترهای بیوشیمیایی آرتمیاهای تغذیه شده در وهله اول به نوع جلبک و در مرحله دوم به منبع تغذیه ای جلبک ها مرتبط می باشد. لذا استفاده از هر دو گونه جلبکی مورد مطالعه رشد یافته در منابع مختلف کربوهیدراتی می تواند موجب بالا رفتن ارزش غذایی آرتمیا گردد؛ اما در مجموع تیمار تتراسلمیس حاوی قند ساکارز بالاترین ارزش غذایی را در مقایسه با سایر تیمارها در آرتمیا موجب گردید.
کلید واژگان: Franciscana Artemia, Isochrysis Galbana, Tetraselmis Suecica, کربوهیدراتIn this study, the biochemical parameters of Artemia franciscana fed with Isochrysis galbana and Tetraselmis suecica microalgae cultured with different carbohydrate sources were investigated. Glucose, sucrose and fructose were used as different carbon sources. Artemia was cultured under standard conditions in 24 circular polyethylene tanks (8 treatments and three replications) with a volume of 300 liters and a density of 1000 nauplii per liter of water. The breeding period was 30 days. The results showed that there was a significant difference between different treatments of cultured microalgae with different carbohydrate sources in terms of biochemical parameters (p<0.05), and between treatments of tetraslimas microalgae cultured with sucrose in terms of protein, fat, Ash and carbohydrates showed significant differences with other treatments (p<0.05). In Isochrysis microalgae, sources of sucrose and fructose caused the highest amount of protein (p<0.05). Analysis of biochemical values in Artemia fed with two groups of microalgae showed that there is a significant difference between different treatments (p<0.05); Among the treatments, Artemia fed with Tetraselmis microalgae and Isochrysis cultured with sucrose showed a better condition than other treatments. Therefore, it can be concluded that the values of biochemical parameters of Artemia fed are related in the first place to the type of algae and in the second stage to the nutritional source of algae. Therefore, the use of both studied algae species grown in different carbohydrate sources can increase the nutritional value of Artemia; But in general, the treatment of Tetraselmis containing sucrose has the highest nutritional value compared to other treatments in Artemia.
Keywords: Artemia Franciscana, Isochrysis Galbana, Tetraselmis Suecica, Carbohydrate -
بررسی سطوح مختلف پروبیوتیک Bacillus subtilis در جیره غذایی ماهی سی باس آسیایی (Lates calcarifer) روی ترکیب لاشه، پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون و نیز آنزیم ها کبدی در یک دوره زمانی 8 هفته ایی مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعه در یک تیمار شاهد (صفر) و سه تیمار آزمایشی به ترتیب106 × 1 (تیمار 1) ، 106 × 5/1 (تیمار 2) و 106 × 2 (تیمار 3) واحد کلنی (CFU) به ازای هر گرم جیره و با 3 تکرار جهت هر تیمار انجام گردید. بچه ماهیان با متوسط وزن 14/0±50/12 گرم در 12 حوضچه فایبرگلاس با تراکم 25 قطعه در هر تانک پرورش داده شدند. نتایج مطالعه نشان داد که بین تیمارها از نظر ترکیب لاشه به جز خاکستر بین سایر پارامترهای لاشه اختلاف معنی دارد مشاهده گردید (p<0/05)، و بین تیمارها تیمار 2 اختلاف معنی داری را از نظر پروتیین خام و ماده خشک با سایر تیمارها داشته است (p<0/05). از نظر پارامترهای بیوشیمیایی سرم خون نیز از نظر گلوکز، کلسترول و تری گلیسرید اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نگردید (p<0/05)، اما از نظر هماتوکریت، هموگلوبین و نیز گلبول ها قرمز و سفید خون اختلاف معنی دار بین تیمارها وجود داشت (p<0/05) و بین تیمارها، تیمار 2 وضعیت مطلوبتری نسبت به سایر تیمارها از خود نشان داد . از نظر آنزیم های کبدی نیز هر چند بین تیمارها با تیمار شاهد اختلاف معنی دار مشاهده گردید (p<0/05)، اما بین تیمارهای حاوی سطوح مختلف پروبیوتیک اختلاف معنی دار وجود نداشت (p<0/05). نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر نشان دهنده تاثیر مثبت پروبیوتیک باسیلوس سوبتیلیس در اکثر شاخص های مورد بررسی از جمله پروتیین لاشه و نیز پارامترهای بیوشیمیایی خون در تیمارهای آزمایشی بوده، و تیمار 2 بهترین و مطلوبترین شرایط در ماهی سی باس آسیایی را داشته است.
کلید واژگان: پروبیوتیک, Bacillus subtilis, ترکیب لاشه, بیوشیمیایی سرم خون, آنزیم های کبدی, ماهی سی باس آسیاییIn this study, the effects of different levels of Bacillus subtilis probiotic in the diet of Asian sea bass (Late calcarifer) on carcass composition, serum biochemical parameters and liver enzymes over a period of 8 weeks were investigated. This study in one control treatment (zero) and three experimental treatments were 106 × 1 (treatment 1), 106 × 1.5 (treatment 2) and 106 × 2 (treatment 3) colony unit (CFU) per gram of diet, respectively. , And was performed with 3 replications for each treatment. Juveniles with an average weight of 12.50 ± 0.14 g were raised in 12 fiberglass tanks with a density of 25 pieces per tank. The results showed that there was a significant difference between treatments in terms of carcass composition except ash between other carcass parameters (p <0.05), and between treatments treatment 2 showed a significant difference in terms of crude protein and dry matter with other treatments. (P <0.05). In terms of serum biochemical parameters, there was no significant difference between treatments in terms of glucose, cholesterol and triglyceride (p> 0.05), but in terms of hematocrit, hemoglobin and red and white blood cells, there was a significant difference between treatments. (P <0.05) and between treatments, treatment 2 showed a better condition than other treatments. Regarding liver enzymes, although there was a significant difference between treatments and control (p <0.05), but there was no significant difference between treatments containing different levels of probiotics (p> 0.05). The results of the present study showed the positive effect of the probiotic Bacillus subtilis in most of the studied indices that among the treatments, treatment 2 had the best and most favorable conditions in Asian sea bass.
Keywords: Probiotics, Bacillus subtilis, Carcass composition, Blood serum biochemistry, Liver enzymes, Asian sea bass -
این پژوهش به منظور بررسی امکان جایگزینی پودر کرم خاکی Eisenia foetida به جای پودر ماهی در جیره غذایی میگوی سفید غربی Litopenaeus vannamei و تاثیر آن بر روی فاکتور های مربوط به عملکرد رشد انجام گردید. بدین منظور، از تانک های 300 لیتری کارگاه توسعه آبزیان کلاهی وابسته به اداره کل شیلات استان هرمزگان به مدت 50 روز استفاده شد. در هر تانک تعداد 150 قطعه پست لارو 15روزه به وزن 05/0 گرم و طول 9 میلی متر درآب دریا با شوری ppt 40 و دمای 29 درجه سانتی گراد ذخیره سازی گردید. جیره های غذایی شامل 5 تیمار با جایگزینی صفر (شاهد)، 25 ، 50 ، 75 و 100 درصد پودر کرم خاکی به جای پودر ماهی تهیه گردید. مقایسه نتایج مربوط به عملکرد رشد نشان داد که بین تیمارهای مختلف تغذیه ایی اختلاف معنی داری وجود دارد (p<0.05)؛ و در بین تیمارها، تیمار 75 درصد بیشترین میزان وزن نهایی، افزایش وزن و نرخ رشد ویژه و تیمار 50 درصد بیشترین میزان طول نهایی و افزایش طول را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج بیانگر آن است که بین تیمارهای مختلف تغذیه ایی از نظر بقا، اختلاف معنی دار وجود دارد (p<0.05)؛ و در بین تیمارها، تیمارهای 50 ، 25 درصد و شاهد به ترتیب بیشترین میزان بقاء را به خود اختصاص دادند. در رابطه با ضریب تبدیل غذایی نیز نتایج حاکی از آن است که در بین تیمارهای مختلف تغذیه ای اختلاف معنی داری وجود دارد (p<0.05)؛ و تیمار های 50 و 25 درصد بهترین مقدار را به خود اختصاص دادند.
کلید واژگان: کرم خاکی Eisenia foetida, میگوی سفید غربی Litopenaeus vannamei, رشد, بقاءThis study was performed to investigate the possibility of replacing earthworm powder (Eisenia foetida) with fish powder in the diet of western white shrimp Litopenaeus vannamei and its effect on factors related to growth performance, survival and feed conversion ratio for 50 days. In each tank, 150 pieces, 15-day-post larvae weighing 0.05 g and a length of 9 mm were stored in sea water with a salinity of 40 ppm and a temperature of 29 ° C. Diets included 5 treatments with zero replacement (control ), 25%, 50%, 75% and 100% of earthworm powder were prepared instead of fish powder. Comparison of growth performance results showed that there was a significant difference between different nutritional treatments (p <0.05); Among the treatments, 75% had the highest final weight, specific weight gain and growth rate, and 50% had the highest final length and height increase. The results also show that there is a significant difference between different nutritional treatments in terms of survival (p <0.05); Among treatments, 50, 25 and control treatments had the highest survival rates, respectively. Regarding the feed conversion ratio, the results indicate that there is a significant difference between different nutritional treatments (P <0.05). ); And 50% and 25% treatments had the best values.
Keywords: Earth worm Eisenia foetida, western white shrimp Litopenaeus vannamei, growth factor, survival, FCR -
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات عصاره استونی و آبی برگ درخت گردو ایرانی بر عملکرد شاخص های رشد در میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) بود. جهت انجام این پژوهش 40 روزه، شاخص های رشد و بازمانی میگوی سفید غربی در 10 تیمار مورد بررسی قرار گرفت. 6 تیمار که بعد از آلودگی با ویبریو هاروی (Vibrio hareyi IS 01 PTTC 1755) تحت تیمار mg/kg 100، 200 و 300 عصاره آبی برگ درخت گردو ایرانی و mg/kg 100، 200 و 300 عصاره استونی برگ درخت گردو ایرانی قرار گرفتند. 2 تیمار کنترل منفی (تیمار بدون دریافت عصاره) و 2 تیمار کنترل مثبت (تیمار دریافت کننده باکتری ویبریو هاروی و بدون دربافت عصاره) نیز جهت مقایسه تغییرات رشد و بازمانی در نظر گرفته شد. جهت انجام این پژوهش 480 عدد میگوی سفید غربی با متوسط وزن 59/0± 11 گرم که با استفاده از آزمایش PCR عاری از بیماری (SPF) تشخیص داده شدند در تانک های 300 لیتر نگهداری شدند. نتایج نشان داد که افزودن عصاره ها به صورت معنی داری باعث افزایش کارایی پروتیین در گروه های تیمار نسبت به گروه کنترل مثبت شد (05/0≥p). همچنین بر ضریب تبدیل مواد غذایی در روزهای 20 و 40 تاثیر مثبت گذاشته است (05/0≥p) و این تاثیر در عصاره استونی بیشتر از عصاره آبی می باشد (05/0≥p). دو شاخص وزن و طول در عصاره های آبی و استونی نسبت به گروه های کنترل افزایش معنی داری را نشان دادند (05/0≥p) اما در شاخص طول کاراپاس هیچ گونه تفاوت معنی داری در میان تیمارها دیده نشد (05/0≥p). در پایان دوره ی نگهداری، شاخص بازماندگی در تیمار mg/kg 100 عصاره آبی و استونی به نسبت به گروه های دیگر و کنترل مثبت بالاتر بود (05/0≥p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افزودن عصاره های استونی و آبی برگ گردوی ایرانی به صورت معنی داری باعث افزایش کارایی پروتیین، شاخص تبدیل مواد غذایی، شاخص وزن، طول و شاخص بازماندگی شده است و بالاترین بهبود رشد در شرایط مقابله با باکتری در تیمار mg/kg 300 عصاره آبی و استونی برگ درخت گردو ایرانی اندازه گیری شد.
کلید واژگان: میگوی سفید غربی, شاخص های رشد, برگ گردو, عصاره آبی, عصاره استونیThe aim of this study was to investigate the effects of Estonian and aqueous extracts of Persian walnut leaves on the performance of growth indices in western white shrimp (Litopenaeus vannamei). Materials and methods included 6 treatments of shrimp with different concentrations of 100, 200 and 300 mg/kg aqueous and Estonian extracts of Persian walnut leaves in the diet and 2 negative control treatments and 2 positive control treatments were randomly tested over a period of 40 days. They got Biometrics of stored shrimp were measured for the performance of growth indices.The results showed that the addition of extracts significantly increased protein efficiency in the treatment groups compared to the positive control group (p≥0.05). Addition of aqueous and Estonian extracts of Persian walnut leaves to the diet showed that the extracts had a positive effect on food conversion index on days 20 and 40 of the study (p≥0.05); And this effect is more in Estonian extract than aqueous extract (p ≥ 0.05). The results showed that in the two indices of weight and length in aqueous and Estonian extracts compared to the control groups showed a significant increase (p ≥ 0.05) but no significant difference was observed in the carapace length index among all treatments (p ≥). In the survival index, studies show that at the end of day 11, aqueous and Estonian extracts of 100 mg / kg had a significant positive control compared to the other groups, which shows that these extracts caused more survival of shrimp (p≥0.05).
Keywords: Western white shrimp, Growth indices, Walnut leaf, Aqueous extract, Estonian extract -
هدف از انجام این مطالعه بررسی سطوح مختلف جایگزینی پودر ضایعات کشتارگاهی طیور به جای پودر ماهی در جیره ماهی انگشت قد شیربت بوده است. لذا چهار جیره غذایی با کالری و نیتروژن یکسان (0/02±30/22 درصد پروتئین خام و 0/015±19/75 مگاژول بر کیلوگرم غذا) تهیه گردید. تیمارها شامل شاهد (بدون پودر ضایعات کشتارگاهی طیور) و جیره های 1، 2 و 3 به ترتیب 50، 75 و 100 درصد جایگزینی پودر ضایعات کشتارگاهی طیور به جای پودر ماهی در نظر گرفته شدند. هر تیمار دارای 3 تکرار و در هر تکرار 50 قطعه بچه ماهی شیربت (0/05±1/5 گرم) در تانک های فایبرگلاس 400 لیتری ذخیره شدند. ماهیان به میزان 3 درصد توده زنده 2 نوبت در روز (8 صبح و 16) تا حد سیری تغذیه شدند. نتایج نشان داد که از نظر عملکرد رشد هیچ گونه اختلاف معنی داری بین جیره های مختلف وجود نداشت (0/05<p). قابلیت هضم ظاهری، ترکیبات بیوشیمیایی خون و ترکیبات لاشه نیز اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف وجود نداشت (0/05<p). لذا می توان نتیجه گرفت جایگزینی پودر ماهی با پودر ضایعات کشتارگاهی طیور در جیره های غذایی ماهیان انگشت قد شیربت بدون تاثیر منفی می تواند صورت پذیرد.
کلید واژگان: شیربت, پودر ضایعات کشتارگاهی طیور, عملکرد رشد, فاکتورهای خون, ترکیب لاشهThe purpose of this study was to evaluate different levels of substitution of poultry slaughter waste powder for fish meal in fingerlings shirbut diets. Four isonitrogenous and isocaloric diets (30.22±0.02% CP and 19.75±0.015 MJ kg-1 diet) were formulated. Treatments included control (no poultry slaughter waste powder) and diets 1, 2 and 3 with 50, 75 and 100% replacement of poultry slaughter waste powder, respectively, with fish meal. Each treatment consisted of three replicates with 50 shirbut (1.5±0.05 g) in 400 liter fiberglass tanks and 3% biomass fed 2 times (8 am and 16) ad libitum. The results showed that there was no significant difference in growth performance between different diets (p>0.05). There was no significant difference between treatments in apparent digestibility coefficient , blood biochemical composition and carcass composition (p>0.05). Therefore, it can be concluded that replacement of fish meal with poultry slaughter waste powder in the diets of fingerlings shirbut can be done without any negative effect.
Keywords: Barbus grypus, Poultry slaughter waste powder, Growth performance, Blood factors, Carcass composition -
با توسعه آبزی پروری در بخش ماهیان دریایی، شناسایی ترکیب مواد مغذی مورد نیاز لارو در مراحل آغازین زندگی، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. علی رغم اهمیت آشکار تغذیه در رشد لارو ماهی صبیتی، که از گونه های اقتصادی در آبزی پروری جنوب کشور است، به دلیل ریز و حساس بودن به دستکاری لارو ماهیان دریایی، اطلاعات کمی در مورد احتیاجات غذایی در دست می باشد. ترکیبات جنین و کیسه زرده تحت تاثیر تغدیه مولدین می باشد و با توجه به نقش حیاتی اسید های چرب در نفوذ پذیری غشا در مرحله لاروی، می توان با مدیریت صحیح ترکیبات اسید های چرب مورد نیاز در شروع تغدیه آغازین (غذای خشک و یا غنی سازی غذای زنده)، درصد بقای لارو ها را افزایش داد. در این تحقیق نمونه ها در سه مرحله گاسترولا، در زمان جذب کیسه زرده و سه روز پس از جذب کامل کیسه زرده (آغاز تغدیه فعال) برداشت گردید. سپس داخل ازت مایع و فریزر 80- درجه تا زمان انجام کار آزمایشگاهی با استفاده از کروماتوگرافی گازی GC، نگهداری شد. فراوان ترین اسید های چرب، اولییک و پالمتیک بود و در مراحل مختلف اسید های چرب اختلاف معنی دار آماری مشاهده گردید (P<0.05). با توجه به نتایج در SFA و PUFA تا مرحله لاروی روند افزایشی و در MUFA و اولییک روند کاهشی بود. کاهش برخی اسید های چرب به دلیل مصرف انرژی و افزایش بیشتر برای نقش ذخیره سازی مخصوصا در بافت غشایی است. بنابراین مقدار و نسبت اسید های چرب در مراحل اولیه زندگی ماهی صبیتی، حداقل نیاز لاروی در جیره آغازین را تعیین می کند.
کلید واژگان: ماهی صبیتی, مرحله جنینی, مرحله لاروی, اسیدهای چربWith the development of aquaculture in the marine fish sector, the identification of the nutrient composition required by larvae in the early stages of life has more considered. Despite the obvious importance of nutrition in the development of larvae of Sparidentex hasta, which is an economic species in aquaculture at; the south of the country, due to the small size and sensitivity to manipulation of marine fish larvae, little information is available about nutritional needs. Embryo and yolk sac compounds are affected by reproductive nutrition and according to the vital role of fatty acids in membrane permeability in the larval stage; it is possible to increase the survival rate of larvae by proper management of the fatty acid compounds required at the beginning of initial feeding (dry food or live food enrichment). In this study, samples were taken in three stages of gastrula, at the time of yolk sac uptake and three days after complete yolk sac uptake (beginning of active feeding). It was then stored in liquid nitrogen and -80 ° C freezer until laboratory work was performed using GC gas chromatography. The most abundant fatty acids were oleic and palmitic and there was a statistically significant difference in different stages of fatty acids (P<0.05). According to the results in SFA and PUFA up to larval stage, the trend was increasing, and in MUFA, oleic, it was a decreasing trend. The reduction of some fatty acids is because of energy consumption and further increase is for the role of storage, especially in membrane tissue. Therefore, the amount and ratio of fatty acids in the early stages of the life of the Sparidentex hasta determines the minimum larval requirement in the initial diet.
Keywords: Sparidentex hasta, embryonic stage, larval stage, fatty acids -
پودر ماهی از مهم ترین ترکیبات موجود در جیره های غذایی آبزیان محسوب می شود. آزمایشی 63 روزه جهت بررسی تاثیر سطوح مختلف (10، 20، 30، 40، 50 و 100 درصد) جایگزینی پروتئین کنجاله کانولا با پودر ماهی در جیره غذایی ماهی پاکو (Piaractus brachypomus، گرم 1/36±45/12) بر شاخص های عملکرد رشد، ضریب تبدیل غذایی، میزان بقا، میزان قابلیت هضم جیره، فعالیت آنزیم های گوارشی و کبدی و شاخص های هماتوایمنولوژیکی انجام شد. بیش ترین میزان معنی داری (0/05>p) وزن نهایی و میزان رشد ویژه و کم ترین مقدار ضریب تبدیل غذایی در ماهیان پاکوی تغذیه شده با 40 درصد کنجاله کانولا به دست آمد. با افزایش سطح استفاده از کنجاله کانولا نسبت تری یدوتیرونین به تیروکسین در سرم خون ماهیان پاکوی تغذیه شده از 20 تا 100 درصد نسبت به شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (0/05>p). روند کاهشی معنی داری در میزان کلسترول تام، تری گلیسرید، لیپوپروتئین های با چگالی پایین و بسیار پایین در سرم خون ماهیان پاکو با افزایش سطح استفاده از کنجاله کانولا مشاهده شد (0/05>p). حداکثر مقدار قابل تحمل گلوکوسینولات و فیتات در جیره غذایی ماهی پاکو که منجر به بیش ترین میزان رشد ویژه و ضریب تبدیل غذایی می شود، به ترتیب در دامنه 5/22-4/90 میکرومول بر گرم ماده خشک و 6/52-6/12 گرم بر کیلوگرم قرار دارد. با افزایش سطح استفاده از کنجاله کانولا میزان فعالیت آنزیم های گوارشی آمیلاز، لیپاز و تریپسین در روده ماهیان پاکوی آزمایشی به طور معنی داری افزایش یافت (0/05>p). برحسب تکنیک خط شکسته، بیش ترین میزان رشد ویژه (1/91 درصد وزن بدن در روز) با استفاده از 40/2 درصد جایگزینی پودرماهی با کنجاله کانولا به دست آمد.کلید واژگان: ماهی پاکو, کنجاله کانولا, عملکرد رشد, ایمنی, قابلیت هضم, آنزیم های گوارشیFish powder is one of the most important ingredients in aquatic diets. A 63-day trial was conducted to examine the effect of different levels (10, 20, 30, 40, 50 and 100%) of fishmeal replacement for canola meal in the diet of pacu fish (Piaractus brachypomus, 45.12±1.36 g) on growth performance, survival rate, apparent digestibility coefficient of diets, activities of digestive and hepatic enzymes and hemato-immunological responses. The highest level of the final weight and specific growth rate and the lowest food conversion ratio were achieved in pacu fish fed with 40% canola meal. Significant decreasing trends were achieved in the serum levels of total cholesterol, triglyceride, and low-density lipoprotein of pacu fish fed with increasing the contents of canola meal (p < 0.05). Based on the growth indices, the maximum tolerable contents of dietary glucosinolate and phytate in the pacu fish were 4.90-5.22 µmol g-1 and 6.12-6.52 g kg-1, respectively. The activities of amylase, lipase, and trypsin in pacu fish increased according to enhance CM substitution levels (p < 0.05). According to the broken line technique, the highest specific growth rate (1.91% body weight day-1) was observed in pacu fish fed with 40.2% CM.Keywords: Pacu fish, Canola Meal, growth performance, Immunity, digestibility, Digestive enzymes
-
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر غلظت های متفاوت نانو ذرات سلنیوم و روی بر فاکتورهای رشد، بازماندگی و ترکیبات شیمیایی لاشه میگوی پا سفید غربی انجام شد. برای این منظور میگوها با میانگین وزنی 2/0±1/5گرم در 12 تانک فایبرگلاس (300 لیتری) با تراکم 25 عدد میگو توزیع و طی مدت 56 روز با غلظت های متفاوت نانو ذرات سلنیوم و روی در چهار تیمار و هر تیمار دارای 3 تکرار شامل: 0 (شاهد)، تیمار 1 (3/0 میلی گرم/کیلوگرم خوراک نانوذرات سلنیوم)، تیمار 2 (15/0 میلی گرم نانو سلنیوم+ 15 میلی گرم/ کیلوگرم خوراک نانو روی) و تیمار 3 (30 میلی گرم/ کیلوگرم خوراک نانو ذرات روی) غذادهی شدند. بر اساس این نتایج درصد افزایش وزن (BWI)، افزایش وزن بدن، میزان نرخ رشد ویژه (SGR) و ضریب تبدیل غذایی (FCR) در تیمار 2 (15/0 میلی گرم نانو سلنیوم+ 15 میلی گرم نانو روی) نسبت به گروه شاهد و تیمارهای 1 (3/0 میلی گرم نانوذرات سلنیوم) و 3 (30 میلی گرم نانو ذرات روی) اختلاف معنی داری داشت (05/0<p). همچنین اختلاف معنی داری در درصد بازماندگی بین تیمارهای 1 و 2 نسبت با تیمارهای شاهد و 3 مشاهده شد (05/0<p). بررسی آماری نشان داد که اختلاف معناداری در درصد پروتئین و چربی لاشه میان میگو پا سفید غربی تغذیه شده با جیره های حاوی سطوح مختلف نانو ذرات سلنیوم و روی با تیمار شاهد وجود دارد (05/0<p). در مجموع، تاثیر سطوح مختلف نانو ذرات سلنیوم و روی به ویژه در تیمار 2 بر شاخص های رشد و بازماندگی و ترکیبات شیمیایی لاشه میگوی پا سفید غربی کاملا مثبت و معنی دار ارزیابی شد.
کلید واژگان: میگوی پا سفید غربی, نانو سلنیوم, نانو روی, شاخص های رشد, ترکیبات بدنThis study was conducted to evaluate the effect of different concentrations of selenium and zinc nanoparticles on growth performance, survival and chemical composition of Whiteleg shrimp (Litopenaeus vannamei). For this purpose, shrimp with an average weight of 5.1±0.2 g were distributed in 12 fiberglass tanks with 25 shrimp density and were fed for 56 days with different concentrations of selenium and zinc nanoparticles in four groups with three replicate including 0 (control), T1 (0.3 mg/kg of selenium nanoparticl), T2 (0.15 mg/kg of selenium nanoparticle+ 15 mg/kg of zinc nanoparticl) and T3 ( 30 mg/kg of zinc nanoparticl). Based on these results, weight gain increasing, specific growth rate and feed conversion ratio in T2 treatment compare to T1, T3 and control treatments (p<0.05). Also, there is significant differences in survival rate between T1 and T2 treatments compared to T3 and control (p<0.05). Statistical analysis showed that there was a significant difference in protein and lipid carcass percentage between shrimp-fed diets containing different levels of selenium and zinc nanoparticles compared to control treatment. In general, the effect of different concentrations of selenium and zinc nanoparticles, especially in the T2 on growth performance, survival and chemical composition was positively and significantly evaluated.
Keywords: Selenium nanoparticle, zinc nanoparticle, Litopenaeus vannamei, Growth performance, Chemical composition -
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر پروبیوتیک تجاری بتاپلاس (Ultra BP) در ترکیب با پری بیوتیک های گالاکتوالیگوساکارید (GOS) یا ایزومالتوالیگوساکارید (IMO) در ماهی پار آزاد دریای خزر (Salmo caspius) بود. ماهی آزاد دریای خزر (07/0±5/8 گرم) براساس طرحی تصادفی و در قالب سه تیمار غذایی شامل: گروه شاهد، تیمار یک سین بیوتیک (1/0 درصد BP Ultra +2/0 درصد GOS) و تیمار دو سین بیوتیک (1/0 درصدUltra BP + 2/0 درصد IMO) در نه تانک پلی اتیلن دایره ای 300 لیتری با سه تکرار در هر تیمار توزیع و به مدت هفت هفته تغذیه شدند. در پایان این آزمایش، عملکرد رشد و شاخص کبدی در هر دو تیمار سین بیوتیک نسبت به گروه شاهد بهبود معنی داری داشت (05/0p<)، درعین حال، روند این بهبود در تیمار یک سین بیوتیک بدون تفاوت معنی داری نسبت به تیمار دو سین بیوتیک مشهودتر بود (05/0p>). تعداد گلبولهای قرمز و سفید در دو تیمار سین بیوتیک به ترتیب بطور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش و افزایش یافت (05/0p<). مقادیر هموگلوبین، درصد هماتوکریت و متوسط هموگلوبین گلبول قرمز در تیمار یک سین بیوتیک نسبت به تیمار دو سین بیوتیک افزایش معنی داری نشان داد (05/0p<). بیشترین مقادیر معنی دار پروتئین و چربی خام لاشه به ترتیب در تیمار دو سین بیوتیک و تیمار یک سین بیوتیک مشاهده شد (05/0p<)، ماده خشک لاشه در تیمار یک سین بیوتیک نسبت به تیمار دو سین بیوتیک افزایش معنی داری یافت (05/0p<). کمترین خاکستر لاشه نیز در تیمار یک سین بیوتیک با تفاوت معنی داری نسبت به تیمار دو سین بیوتیک و گروه شاهد مشاهده شد (05/0p<). نتایج مطالعه حاضر مبین کارآیی قابل توجه تیمار دو سین بیوتیک بر افزایش پروتئین و کاهش چربی لاشه بود، هرچند تیمار یک سین بیوتیک تاثیر بهتری بر عملکرد رشد و شاخص های هماتولوژی ماهی آزاد دریای خزر داشته است.
کلید واژگان: سین بیوتیک, شاخص کبدی, شاخص های هماتولوژی, ترکیبات بدن, Salmo caspiusThe present study aimed to investigate the effect of the commercial probiotic BetaPlus® Ultra (BP Ultra) in combination with the galacto-oligosaccharide (GOS) or the isomalto-oligosaccharide (IMO) prebiotics in Caspian trout (Salmo caspius) parr. S. caspius (8.5±0.07 g) was randomly distributed in three dietary treatments including: control group, synbiotic treatment I (0.1% BP Ultra + 0.2% GOS) and synbiotic treatment II (0.1% BP Ultra + 0.2% IMO) and in nine 300 L circular polyethylene tanks with three replications per treatment and, then, fed for seven weeks. At the end of this experiment, growth performance and hepatosomatic index improved significantly in both synbiotic treatments compared to the control group (p<0.05). However, the trend of this improvement was more noticeable in the synbiotic treatment I compared to the synbiotic treatment II without any significant difference (p>0.05). The counts of red and white blood cells in the both synbiotic treatments were significantly decreased and increased compared to the control group, respectively (P<0.05). The values of hemoglobin, packed cell volume, and mean corpuscular hemoglobin in the synbiotic treatment I showed significant increases compared to the synbiotic treatment II (P<0.05). The highest significant levels of crude protein and lipid in carcass were observed in the synbiotic treatment II and the synbiotic treatment I, respectively (P<0.05). Dry matter of carcass was increased significantly in the synbiotic treatment I compared to the synbiotic treatment II (P<0.05). The lowest ash content of carcass was observed in the synbiotic treatment I with a significant difference compared to the synbiotic treatment II and the control group (P<0.05). The results of the present study demonstrated the remarkable efficiency of the synbiotic treatment II on the protein increase and lipid reduction in carcass, although the synbiotic treatment I had a better effect on growth performance and hematological parameters in S. caspius.
Keywords: Synbiotic, Hepatosomatic index, Hematological parameters, Body compositions, Salmo caspius -
هدف از مطالعه حاضر بررسی مکمل آلفالیپوییک اسید (ALA) به عنوان یک منبع آنتی اکسیدانی است. در این آزمایش ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزن 02/0± 16/22 گرم در چهار تیمار با سه تکرار به مدت هشت هفته مورد بررسی قرار گرفتند. جیره های آزمایشی شامل: شاهد (جیره تجاری فاقد مکمل)، mg/kg500 ALA، mg/kg1000 ALA و جیره حاوی mg/kg1500 ALA بودند. پس از پایان هشت هفته، فاکتورهای رشد، ترکیب عضله ماهی، میزان آنزیم های گلوتاتیون- اس-ترانسفراز (GST)، گلوتاتیون (GSH) و فعالیت آنزیم کاتالاز (CAT) در بافت عضله، کبد و روده اندازه گیری شدند. نتایج فاکتورهای رشد نشان داد که درصد افزایش وزن، افزایش طول و نرخ رشد ویژه بین تیمارهای مختلف معنی دار بود (p<0.05) و بیشترین میزان در تیمارهای حاوی 500 و 1000 میلی گرم بر کیلوگرم ALA مشاهده شد. نتایج ترکیب لاشه قزل آلا تغذیه شده با ALA نشان دهنده تفاوت معنی دار در پروتئین و ماده خشک بود (p<0.05) ، و تیمار حاوی غلظت 1500 ALA بیش ترین پروتئین و ماده خشک لاشه را نشان داد. علاوه بر این، اثر غلظت های مختلف آلفا لیپوییک اسید بر میزان فعالیت آنزیم های GST، GSH و CAT در بافت های عضله، کبد و روده معنی دار بود (p<0.05). در عضله، با افزایش غلظت ALA میزان آنزیم کاتالاز نیز افزایش یافت. همچنین، بیش ترین و کمترین مقدار آنزیم GSH و GST به ترتیب در تیمار حاوی غلظت 1000 و شاهد مشاهده شد. در بافت روده و کبد، فعالیت آنزیم های GSH، GST و CAT در تیمارهای حاوی ALA بیشتر از شاهد بود. با توجه به نتایج رشد، افزایش پروتئین لاشه و بهبود فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی بواسطه ALA، استفاده از این مکمل با غلظت 1000 میلی گرم بر کیلوگرم توصیه می گردد.
کلید واژگان: آلفالیپوئیک اسید, Oncorhynchus mykiss, رشد, ترکیب لاشه, فعالیت آنتی اکسیدانیThe aim of the present study was to evaluate alpha lipoic acid (ALA) supplementation as an antioxidant source. In this experiment, rainbow trout with average weight of 22.16 ± 0.02 g were studied in four treatments with three replications for eight weeks. Experimental diets included control (non-supplemented commercial diet), 500 mg/ kg ALA, 1000mg/ kg ALA and diets containing 1500 mg/ kg ALA. After eight weeks, growth parameters, fish muscle composition, levels of glutathione-S-transferase (GST), glutathione (GSH) and catalase (CAT) activity were measured in muscle, liver and intestine. The results of growth factors showed that percentage of weight gain, length increase and specific growth rate were significantly (p<0.05) different between treatments and highest in 500 and 1000 mg/ kg ALA. Results of rainbow trout carcass fed with ALA showed a significant difference in protein and dry matter (p<0.05), and treatment containing 1500 ALA concentration showed the highest carcass protein and dry matter. In addition, the effect of different concentrations of alpha lipoic acid on the activity of GST, GSH and CAT enzymes in muscle, liver and intestinal tissues was significant (p<0.05). In muscle, CAT increased with increasing ALA concentration. Also, the highest and lowest amounts of GSH and GST were observed at 1000 and control concentrations, respectively. In the intestinal and liver tissues, the activity of GSH, GST and CAT enzymes was higher in treatments containing ALA. Considering the results of growth, increase of carcass protein and improvement of antioxidant enzymes activity by ALA, it is recommended to use this supplement at a concentration of 1000 mg/ kg.
Keywords: Alpha-lipoic acid, Oncorhynchus mykiss, Growth, Carcass composition, Antioxidant activity -
در این مطالعه، بررسی پالایش زیستی پساب خروجی استخرهای پرورشی میگو منطقه کوهستک به وسیله ماکروجلبکGracilaria corticata و آرتمیا (Artemia franciscana) در سه تیمار (1) جلبک گراسیلاریا (2) جلبک گراسیلاریا و آرتمیا و (3) آرتمیا هرکدام با سه تکرار به مدت 72 ساعت انجام گردید. نتایج نشان داد از نظر عوامل فیزیکوشیمیایی اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود ندارد (P>0/05). از نظر آمونیم و نیترات تیمارها اختلاف معنی دار داشته (P<0/05) و تیمار 2 بهترین تیمار بوده و کارایی حذف آمونیم و نیترات در پایان آزمایش جهت تیمار مذکور به ترتیب 30 و 19/72 درصد اندازه گیری گردید. از نظر نیتریت نیز بین تیمار 3 با تیمار 1 و 2 اختلاف معنی دار مشاهده شد (P<0/05)؛ هر سه تیمار در پایان آزمایش تقریبا موفق به حذف نیتریت از محیط شدند، هر چند کارایی تیمار 1 و 2 (7/96 درصد) در مقایسه با تیمار 3 (3/96 درصد) به مراتب بالاتر بود. از نظر فسفات در تیمارهای 2 و 3 افزایش قابل توجهی مشاهده گردید (P<0/05). در مجموع استفاده از این ارگانیسم ها به عنوان فیلترهای زیستی دارای توان بالقوه ای برای انجام یک عمل صحیح زیست محیطی بوده و می توانند به بهبود کیفیت آب مناطق ساحلی کمک نمایند.
کلید واژگان: آرتمیا, پساب, فیلترکننده زیستی, مواد مغذی, Gracilaria -
نیتروژن به عنوان یکی از عناصر مهم موثر بر متابولیسم لیپید و پروتئین در ریزجلبک ها شناخته شده است. در این پژوهش به منظور بهینه سازی میزان زیتوده جلبک Spirulina platensis و همچنین میزان پروتئین آن، از منابع مختلف نیتروژنی همچون KNO3،NH4NO3 و اوره استفاده گردید. جلبک اسپیرولینا در محیط کشت زاروک محتوی منابع مختلف نیتروژن در ارلن های 3 لیتری محتوی 5/2 لیتر آب دریای استریل شده تحت شرایط یکسان با درجه حرارت °C25-22، شوری ppt 30، قلیائیت 8 و دوره نوریh 12:12 (تاریکی: روشنایی) کشت گردید. مطابق با نتایج، جلبک اسپیرولینا بطور موفقیت آمیزی در محیط کشت زاروک حاوی منابع مختلف نیتروژنی رشد نمود و با وجودیکه بیشینه زیتوده جلبکی در محیط کشت حاوی NH4NO3 بدست آمد، ولی اختلاف معنی داری با سایر منابع نیتروژنی نشان نداده است (05/0کلید واژگان: نیتروژن, پروتئین, زیتوده, ریزجلبک, Spirulina platensisNitrogen is known to have a strong influence on the metabolism of lipids and protein in various microalgae. In the present study, the production of S. platensis was optimized in terms of biomass and protein by using different Nitrogen sources as NH4Cl, NH4NO3 and Urea. S. platensis was grown in Zarrouk’s medium in a 3000 ml Erlenmeyer flask, in which the NaNO3 was replaced by NH4Cl, NH4NO3 and Urea with concentrations of 0.010, 0.025 and 0.050 M. Cultures were incubated at temperature of 30oC, salinity of 25 ppt and initial pH of 9.5 under 12/12 hour light-dark photo period with normal white light. The results clearly showed that S. platensis successfully cultivated by using different Nitrogen regimes, and though the maximum biomass was produced in medium containing NH4NO3, but there is not significant differences between treatments (p>0.05). The maximum protein content was obtained in culture containing NH4NO3 followed by NH4Cl and KNO3, and there is not significant differences between treatments (p>0.05). Moreover, in all S. platensis cultures, increasing in nitrogen concentrations, led to an increase in maximum biomass and protein content. The chl. content increased with increasing Nitrogen concentrations in all treatments and relatively high values (9.18 µg/ml) were found with KNO3 as a Nitrogen source at 14th day of culturing period. Overall, though the results of present study clearly showed no significant differences between treatments, but using of NH4NO3 could have relatively more effectiveness than the other Nitrogen sources.Keywords: Nitrogen, Protein, Biomass, Spirulina platensisبا توجه به ارزش غذایی مناسب و برابری نسبی ارزش غذایی کرم های پر تار (Perinereis nuntia) با نیازهای اولیه انواع آبزیان از جمله مولدین میگو، دستیابی به تکنیک زیستی تکثیر و پرورش اقتصادی این گونه از اهداف مهم محسوب می گردد. به این منظور، استفاده از جیره های غذایی که بیش ترین رشد و کم ترین تلفات را در فرآیند پرورش داشته باشند حائز اهمیت میباشد. در مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر ایتم های مختلف غذایی بر روی میزان رشد و بازماندگی کرم پر تار(Perinereis nuntia)، سه تیمار تغذیه ای شامل غذای کنسانتره تجارتی، جلبک ماکروسکوپی سبز (.Entermorpha sp) و قرمز (.Gracillaria sp) به مدت دو ماه جهت تغذیه کرم ها استفاده گردید. پس از پایان دوره آزمایش، کرم ها برای بررسی میزان رشد و بازماندگی، مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میانگین وزن نهایی، نرخ ویژه رشد و بازماندگی کرم ها در بین تیمارهای غذایی مختلف دارای اختلاف معنی داری بوده است (0/05 >p). بیشینه میزان موارد مذکور به ترتیب با مقدار (0/005±1/980 گرم)، (0/02 ± 1/44) و (2/3 ± 84 %) در میان تیمارهای مختلف مرتبط با تیمار جلبک قرمز بوده است. با توجه به نتایج مربوط به میزان رشد و بازماندگی P. nuntia در تغذیه با جلبک های قرمز (.Gracillaria sp)، لذا پیشنهاد می گردد کشت توام جلبک ها با کرم های پرتار به عنوان یک روش پرورش کرم های مزبور انجام گردد.کلید واژگان: Perinereis nuntia, بازماندگی, ماکرو جلبک قرمز (, Gracillaria sp), کرم های پرتارWith regard to the nutritional value and the relative equity value of proper food of polychaete Perinereis nuntia in diet of types of aquatic requirements such as shrimp broodstock, achieving its breeding and culture bio technique is an important goal in shrimp industry. For this purpose, usage of diets inducing the highest growth and the lowest mortality is of importance. In this study for the purpose of effect of different dietary treatments on the growth and survival of polychaete worms (Perinereis nuntia), three nutritional treatments included concentrate food, green macro algae (Entermorpha sp.) and red macro algae (Gracillaria sp.) were used to feed the worms for two months. After the trial, the worms were tested for the growth rate and survival. Results showed that the average final weight, specific growth rate (SGR) and survival were significantly different among different treatments (p < 0.05). The maximum amount of above cases were (1.980 ± 0.005 g), (1.44 ± 0.02) and (84± 2.3 %) respectively that have been associated with red algae treatment. Regarding the results of the growth rate and survival rate of P. nuntia fed on red algae (Gracillaria sp.), it is recommended to use of co-culture algae with polychaete worms in raring Perinereis nuntia polychaete.Keywords: Perinereis nuntia, survival, Red macro algae (Gracillaria sp.), Polychaete wormsروند رشد صدفچه مروارید ساز زنی (Pteria penguin) در شرایط آزمایشگاه با استفاده از ریزجلبک های (Pavlova lutheri) و (Chaetoceros muelleri) کشت داده شده با محیط کشت گیلارد f/2 به مدت 30 روز مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه 4 تیمار آزمایشی و یک تیمار شاهد به صورت مجزا و ترکیبی از ریز جلبک های پاولوا و کتوسروس هرکدام با سه تکرار با تراکم 10 عدد صدفچه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین طول پشتی شکمی صدفچه ها در تیمارهای مختلف اختلاف معنی دار وجود ندارد (0/05<P)، اما تیمار 5 تقریبا طول پشتی شکمی بیش تری را موجب شده است. از نظر طول پاشنه اختلاف معنی دار بین تیمارها مشاهده شده (0/05>P) و تیمار 1 بهترین وضعیت را نشان داد، هرچند این تیمار با تیمار 2 اختلاف معنی دار نداشتند. از دیدگاه ضخامت صدفچه ها اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نگردید (0/05<P). از نظر وزن بین تیمارها اختلاف معنی دار مشاهده شد (P<0/05) و تیمار 1 بیش ترین وزن را تولید نمود. درصد بقاء نیز در تیمارهای مختلف اختلاف معنی داری را نشان داد (0/05>P) و تیمار شماره 1 بیش ترین بقاء را به خود اختصاص داده، هرچند بین این تیمار و تیمار شماره 2 اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. در مجموع تیمار شماره 1 بهترین تیمار بوده ولی با توجه به نداشتن اختلاف معنی دار با تیمار شماره 2، می توان تیمار مذکور را نیز مناسب رشد صدفچه مروارید ساز زنی دانست.کلید واژگان: رشد, ریزجلبک, Pteria penguin, Pavlova lutheri, Chaetoceros mulleriThe growth process of pearl oyster spat ( Pteria penguin) was studied under laboratory conditions using Pavlova lutheri and Chaetoceros muelleri cultured with Gillard's F/2 media for 30 days. In this study, four experimental treatments and one control treatment separately and a combination of Pavlova lutheri and Chaetoceros muelleri each with three replications with 10 spat densities were investigated. Results showed that there was no significant difference between treatments in terms of dorso ventral length (P> 0.05), but treatment 5 caused almost the whole total length. Regarding the height of the heel, there was a significant difference between the treatments observed (P <0.05) and treatment 1 with the best condition, although there was no significant difference between treatment with treatment 2. From the viewpoint of thickness, there was no significant difference between treatments (P> 0.05). But there was a significant difference between treatments (P <0.05) and treatment 1 produced the highest weight. Survival percent also showed a significant difference in different treatments (P <0.05), and the treatment group 1 had the highest survival, although there was no significant difference between treatment and treatment number 2. As a general conclusion, treatment number 1 was the best treatment, but considering the absence of significant difference with treatment number 2, this treatment can be suitable for the growth of Pteria penguin.Keywords: growth, Microalgae, Pteria penguin, Pavlova lutheri, Chaetoceros muelleriفصلنامه شیلات، سال هفتادم شماره 4 (زمستان 1396)، صص 407 -415تاثیرات بلند مدت (6 ماهه) ناشی از جایگزینی روغن ماهی (کیلکا) در جیره غذایی با روغن گیاهی (کلزا) بر عملکرد رشد تاسماهی استرلیاد (Acipenser ruthenus) تا رسیدن به مرحله تخمریزی، مورد ارزیابی قرار گرفت. سه جیره غذایی حاوی روغن ماهی (FO)، روغن گیاهی (VO) و مخلوطی برابر از روغن ماهی و روغن گیاهی (FO+VO) فرمول نویسی شدند. ماهیان تغذیه شده با جیره (FO+VO) وزن بیشتری نسبت به سایر تیمارها دارا بودند. این در حالی بود که ماهیان تیمار VO کمترین وزن را به نمایش گذاشتند (0.05کلید واژگان: ماهی استرلیاد, چربی, روغن گیاهی, روغن ماهی, رشد, تغذیهJournal of Fisheries, Volume:70 Issue: 4, 2018, PP 407 -415The long-term (6-month) effects of fish oil (Kilka fish) in the diet with vegetable oil (rapeseed oil) were evaluated on the growth performance of Sterlet sturgeon (Acipenser ruthenus). Three diets containing fish oil (FO), vegetable oil (VO), and an equal proportion of both fish oil and vegetable oil (FO) were formulated. The fish fed by the FO diet had a higher weight gain in comparison with the other treatments, while fish treated with VO displayed the lowest weight (PKeywords: Sterlet, Lipid, Vegetable oil, Fish oil, Growth, Nutrition
در این مطالعه که در کارگاه تکثیر میگوی شیل گستر واقع در بندر کوهستک در فروردین ماه 94 انجام گرفت، مولدین میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) وسط بیومس آرتمیای غنی شده با تیمارهای تغذیه ای تهیه شده جهت بررسی نقش اسیدهای چرب ضروری در کارایی تولید مثلی این گونه بعنوان جیره رسیدگی جنسی به مدت 45 روز تغذیه شدند. شش تیمار تغذیه ای شامل گروه تغذیه شده با ملالیس و اسکویید (گروه NA)، گروه تغذیه شده با آرتمیای غنی نشده (گروه NE)، گروه تغذیه شده توسط بیومس آرتمیای غنی شده با جیره حاوی بالاترین میزان PUFA (گروه P)، گروه تغذیه شده توسط بیومس آرتمیای غنی شده با جیره حاوی بالاترین میزان MUFA (گروه M)، گروه تغذیه شده توسط بیومس آرتمیای غنی شده با جیره حاوی دو سطح HUFA (گروه های H1 و H2) مورد استفاده قرار گرفتند. تفاوت معنی داری در افزایش وزن و ضریب رشد ویژه بین گروه P و گروه های دیگر در روز 45 مشاهده گردید (05/0P<). هماوری مطلق و نسبی مولدینی که از بیومس آرتمیای غنی شده با گروه های H1 و H2 تغذیه شده بودند در مقایسه با تیمار NA بطور معنی داری افزایش یافت (05/0P<). تغییرات معنی دار بین تیمار H2 و تیمارهای دیگر در شاخص گنادی مولدین طی رسیدگی جنسی تخمدان قابل مشاهده است اما تغییرات معنی داری در شاخص هپاتوپانکراس بین تیمارهای مختلف مشاهده نگردید. با توجه به نتایج بدست آمده بیومس آرتمیای غنی شده با روغن های حاوی نسبت های بالایی از PUFA می تواند موجب بهبود رشد و HUFA می تواند موجب بهبود در کارایی تولید مثلی در مولدین میگوی سفید غربی گردد.
کلید واژگان: بیومس آرتمیا, میگوی سفید غربی, HUFA, MUFA, PUFADuring this study, frozen, lipid-enriched adult Artemia were fed to Litopenaeus vannamei broodstock to investigate the suitability of Artemia as maturation diet for the species and elucidate the role of essential fatty acids in the reproductive performance of the shrimp. Four lipid enrichment levels: PUFA (P group), MUFA (M group), HUFA (H1 and H2 groups), un-enriched (NE group), No-Artemia fed (NA group), were fed to L. vannamei over 45 days. Significant differences in weight gain and specific growth rate were observed. Greatest mean SGR was recorded for shrimp of diet P-group as well as greatest mean final weight on day 45, while the lowest mean SGR was found for shrimp fed Diet NA. The fecundity of the broodstock shrimp fed diets either H1, H2 increased compared with diet NA (P<0.05). Changes in gonado-somatic index (GSI) of broodstock during ovarian maturation was very pronounced, but hepato-somatic index (HSI) changes was no significant differences between the broodstock groups (P>0.05). According to the results, Artemia biomass enriched with oils containing high levels of PUFA can improve growth and HUFA can improve in reproductive efficiency in white shrimp broodstock.
Keywords: White Shrimp, Artemia Biomass, HUFA, MUFA, PUFAنمونه برداری در طی دوره زمانی یک ساله از مهر ماه 92 تا مهر ماه 93 به صورت ماهانه با استفاده از تورگوشگیر و تله طعمه دار انجام شد. 70 درصد از نمونه های صید شده با تور گوشگیر در زمان مد، خرچنگ های بالغ بودند. خرچنگ های نیمه بالغ و جوان به ترتیب 28 و 5/4 درصد از صیدهای صورت گرفته را تشکیل می دادند. در طول مدت جزر به ترتیب 7/51، 2/24 و 1/24 درصد از نمونه ها را خرچنگ های بالغ، نیمه بالغ و جوان به خود اختصاص می دادند. مطالعه نشان داد تور گوشگیر وسیله انتخابی مناسبی از نظر اندازه صید نبوده و در مقابل، تله های طعمه دار صرفا خرچنگ های بالغ (5/90) و نیمه بالغ (5/9 درصد) را صید کرده بودند. پارامترهای ∞CW و K به ترتیب 147/21 و 38/1 برای جنس نر و 023/21 و 83/0جهت جنس ماده اندازه گیری گردید. در نرها میزان مرگ و میر طبیعی (M) 48/2 و مرگ و میر ناشی از صیادی (F) 2/1 بود. در حالی که در ماده ها 78/1=M و 75/0=F برآورد گردید. نتایج نشان داد جمعیت Scylla serrata در بندر خمیر هنوز کمتر از حد مجاز مورد بهره برداری قرار گرفته است.کلید واژگان: بندر خمیر, پویایی جمعیت, خرچنگ ماندابی, مرگ و میرThe Sampling one-year period from October 92 to October 93 on a monthly basis was conducted using gillnets and baited traps. 70% of gillnet catches during flood tide consisted of adults. Sub-adults and juveniles were 28 % and 4.5%, respectively. Similarly, during ebb tide consisted of 51.7%, 24.2%, and 24.1%, respectively. It suggests that gillnets are not sized selective gear. In contrast, baited traps only caught adults and sub-adults with the percentage of 90.5% and 9.5%, respectively. The CW∞ and K of males were slightly higher than females namely 21.147 and 1.38 for males and 21.023 and 0.83 for females. The mortality estimates are as follows: natural mortality (M) male = 2.48 and fishing mortality (F) male =1.2, while M female =1.78 and F female = 0.75. The results show that S. serrata population is still less than underexploited.Keywords: Bandar Khamir, population dynamics, mortality, Scylla serrateگونه های خیار دریایی خانواده هولوتریا جزو گونه های تجاری جهان می باشند. با توجه به ارزش تجاری گونه شنی هولوتریا اسکبرا، در این مطالعه، بررسی زیست شناسی تولید مثل خیار دریایی گونه شنی از آذر 91 تا آبان 92 به مدت یک سال در آبهای ساحل شمالی جزیره قشم مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعه ماکروسکوپی، بررسی رنگ غدد جنسی، اندازه گیری طول و قطر آنها و تعیین فصل تخم ریزی مورد نظر بود. جهت مطالعات هیستولوژیک و مورفومتریک غدد جنسی، پس از انجام مراحل آماده سازی نمونه های بافتی به روش معمول، مقاطع پارافینی 5 میکرونی تهیه شده با رنگ های هماتوکسیلین- ائوزین مورد رنگ آمیزی قرار گرفتند. قطر توبول های غدد جنسی با میکرومتر عدسی چشمی و با بزرگنمایی 4× اندازه گیری شد. غدد جنسی از توبول های رشته ای تشکیل شده که در گونه مذکور، در ماده ها نارنجی- قرمز و در نرها سفید مایل به کرمی می باشد. با بررسی ماکروسکوپی و میکروسکوپی، 5 مرحله رسیدگی جنسی تعیین گردید. نتایج نشان داد فصل زمستان فصل اصلی تولید مثل این گونه در آبهای منطقه قشم می باشد. همبستگی بین شاخص گناد و فصول مختلف اختلاف معنی داری را نشان داد (P< 0.05).کلید واژگان: رسیدگی جنسی, شاخص گناد, قشم, Holothuria ScabraReproductive biology of sea cucumber (Holothuriascabra) in north coast of Qeshm Island, Persian GulfSea cucumber species are commercially important in the world. This study explored the reproductive biology of sand fish sea Cucumber in Qeshmisalnd in the Persain Gulf for a year, from December 2012 to November 2013. The macroscopic study intended to examine the features such as gonad color, gonad weight, their length and diameter, and specify the spawning season. Microscopic examinations included histological studies of Hemotoxylin and Eosin (H&E) stained texture slides. We measured early, middle and final stages of gonad diameter by and eyepiece micrometer optimize. Gonad color of male at this stages is white creamy and gonad color of female stage is orange red. Based on these criteria, five stages of maturity were determined for both sexes. The result showed that winter is the spawning season in Qeshm area. The correlationn between gonad and different seasons shows meaningful difference (pKeywords: Holothuria scabra, Reproductive biology, Qeshm Island, Persian Gulfدر این مطالعه، اثر رنگدانه آستازانتین روی رشد)افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، وزن پایانی(، بازماندگی و ارزیابی رنگدانهآستازانتین موجود در بدن پیش مولد میگوی پا سفید) Litopenaeus vannamei (با میانگین وزن اولیه 5/ 0± 30 بررسی شد.آزمایش بر اساس یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار غذایی) 0 ، 100 ، 200 ، 400 میلی گرم آستازانتین در کیلوگرم جیره(در 3تکرار اجرا گردید. میگو چهار بار در روز و به مدت 60 روز در دمای 2/ 0± 30 ، اکسیژن محلول) 04 / 0± 2/ 5 میلی گرم در لیتر(،شوری) 1± 30 قسمت در هزار(و 0/04(pH 8/2± (و شرایط طبیعی نور تغذیه شدند. نتایج حاصل نشان دهنده تفاوت معنی داریدر افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، وزن پایانی و میزان رنگدانه آستازانتین در تیمارهای مختلف نسبت به گروه شاهد بود) 05 / .)p >0در خصوص نرخ بازماندگی بین تیمارهای مختلف ، تیمار 4 نسبت به گروه شاهد، تفاوت معنی داری را نشان داد) 05 / p >0 (. در بینچهار جیره نیز، جیره حاوی 200 میلی گرم آستازانتین ، بیشترین افزایش وزن) 9/ 1± 78 / 15 (، ضریب رشد ویژه) 03 / 0± 24 / 0(را ایجادنمود اما در مجموع جیره حاوی 100 میلی گرم آستازانتین به دلیل صرفه اقتصادی، جیره مناسب در پرورش پیش مولدین م یباشد.
کلید واژگان: آستازانتین, پیش مولد, رشد, بازماندگیصدف ونوس رنگارنگ (Circenita</em> callipyga</em>) متعلق به خانواده Veneridae یکی ازگونه های بومی خلیج فارس و دریای عمان می باشد. این تحقیق از بهمن ماه 1392 تا اردیبهشت ماه 1393 در ایستگاه تحقیقات شیلاتی نرم تنان بندرلنگه انجام شد. میزان فیلتراسیون جلبک Isochrysis</em> aff galbana</em>))توسط این صدف در 6 تیمار دمایی شامل 15، 20، 24، 28، 32 و 36 درجه سانتیگراد و 6 تیمار شوری شامل 20، 25، 30، 35، 40 و 45 قسمت در هزار (ppt) در نظر گرفته شد. هر تیمار شامل 10 عدد از صدف ونوس رنگارنگ با طول پشتی- شکمی (DVM) 2±24 میلی متر در آکواریوم 15 لیتری بود. صدف ونوس رنگارنگ 24 ساعت قبل از شروع آزمایش غذادهی نشده و همچنین یک اکواریم نیز بعنوان شاهد (بدون صدف) جهت بررسی رشد یا مرگ احتمالی جلبک I. galbana</em>) (در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از فیلتراسیون این جلبک در 6 تیمار دمایی و 6 تیمار شوری توسط صدف ونوس رنگارنگ نشان داد که بیشترین میزان فیلتراسیون در تیمار دمایی 28 درجه سانتیگراد با 300141 ± 3588695 میکرولیتر/ساعت/صدف و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار دمایی 20 درجه سانتیگراد با 300141 ± 1451848 میکرولیتر /ساعت/ صدف می باشد. میزان فیلتراسیون در تیمار دمایی 28 با 32 درجه سانتیگراد و تیمار دمایی 20 با 15 درجه سانتیگراد اختلاف معنی داری نداشت (P>0.05). در تیمار شوری 20 و 25 صدف ها عمل فیلتراسیون انجام نداده و میزان آن صفر بدست آمد. بیشترین میزان فیلتراسیون در شوری 40 قسمت در هزار بوده که معادل 997049±2374067 میکرولیتر/ساعت/صدف می باشد. میزان فیلتراسیون در شوری های 35 و 40 ppt معنی دار نبوده است اما با تیمارهای شوری 30 و 45 ppt معنی دار بود (P<0.05). نتایج کلی نشان داد که بهینه دما جهت انجام فعالیت های بیولوژیک در صدف ونوس رنگارنگ در درجه حرارت های 32-28 سانتیگراد و شوری 40 ppt می باشد.
کلید واژگان: دما, شوری, صدف ونوس رنگارنگ(Circenita callipyg), فیلتراسیون, ) Isochrysis aff galbana (, و خلیج فارسPretty-blocked Venus ( Circenita
callipyga ) belong to Veneridae family is native species in the Persian Gulf and Oman Sea. This study was conducted from January to May 2014 in Molluscs Research Station in Bandar Lengeh. Filtration rate of ( Isochrysis aff galbana )with Pretty-blocked Venus was studied in 6 temperature include 15, 20, 24, 28, 32, 36 0C and 6 salinity treatment include 20, 25, 30, 35, 40, 45 ppt . For each treatment 3 replications were consider ed and each replication include 10 venus with 24±2 mm DVM maintained in 15 liter seawater. 24 hours before starting, venus clam were not fed and for estimating increase or decrease in microalgae for each treatment a replication without venus clam was considered. Results show that maximum and minimum filtration relate to 28 0C with 3588695±300141 and 20 0C 1451848±300141 µl/hour/shell, respectively. Comparison of filtration rate shows that there was no signification difference between 28 with 32 and 20 with 15 0C treatment (P>0.05). In treatment 20 and 25 ppt no filtration was observed and venus clam did not open its shells during study. But maximum filtration was obtained in 40 ppt treatment which 2374067±997049 µl/hour/shell. No significant difference was observed between 35 and 40 ppt (P>0.05) but these treatments have significant difference with 30 and 45 ppt salinity (P<0.05). Result Show that optimum temperature and salinity for filtration in Pretty-blocked Venus ( C.callipyga ) were 28 0C and 40 ppt respectivelyKeywords: Temperature, Salinity, Pretty-blocked Venus, Filtration, ( Isochrysis aff galbana ), ( Circenita callipyg ), Persian Gulfبررسی تاثیر آرتمیای غنی شده با زئولیت بر فاکتورهای رشد و بقاء میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei)این تحقبق در بهار 1392 در پژوهشکده اکولوژی خلیج فارس و دریای عمان به مدت 15 روز انجام شد. با توجه به اولویت پرورش میگوی سفید غربی در کارگاه های تکثیر و پرورش، برای کاهش هزینه های غذایی از آرتمیا به عنوان حامل ماده غنی ساز زئولیت استفاده شد.تراکم میگوی سفید غربی 300 عدد پست لارو PL1</sub> در 15 لیتر آب بود.فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب شامل دما، شوری، اکسیژن و pH به صورت روزانه ثبت شد که تعویض آب روزانه به میزان 10 درصد انجام شد. پست لاروهای میگو روزانه در 4 نوبت غذادهی شدند که در صبح و عصر از آرتمیای غنی سازی شده و در ظهر و شب با غذای کنسانتره تغذیه شدند.در این آزمایش 5 تیمار در سطح زئولیت 0، 1، 2، 3، 4 گرم در هر لیتر آب با سه تکرار انتخاب شد هوادهی توسط هواده مرکزی شبانه روزی انجام شد و فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب نیز در تیمارهای مختلف یکسان بود. نتایج این آزمایش نشان داد با افزایش زئولیت در تیمارها، شاخص های رشد مانند میانگین افزایش وزن و طول و درصد رشد نسبی و درصد بقا، اختلاف معنی داری دارد (P<0.05). بازماندگی پست لاروهای تغذیه شده با آرتمیای غنی سازی شده با زئولیت کاهش یافت ولی اختلاف معنی داری را نشان نداد(P>0.05).
کلید واژگان: زئولیت, غنی سازی, آرتمیا, میگوی سفید غربی, فاکتورهای رشد, بقاThe research in the spring of 1392 in the Persian Gulf and Oman Sea Ecological Research was carried out for 15 days. In this case the density of the white leg shrimp (Litopenaeus vannamei) in the 300 larvae Plper 15 litres of water was considered.Physical and chemical factors of water temperature, salinity, oxygen and pH were measured and recorded daily. 10% of the tank water was replaced daily. Aerated with a core aerator during the day was done. Western white leg shrimp larvae was 4 times daily feeding who concentrate twice a day and twice was used for enrichment of Artemia. The five treatments were used in this experiment. Order: 1 - control treatment (without zeolite) 2-1 g of zeolite L 3-2 grams of zeolite L 4-3 grams of zeolite L and 54 g of zeolite per litre will be three replications for each treatment considered. The results of the statistical analysis of the data showed that with increasing zeolite treatments, growth parameters such as mean weight gain and relative growth rate and survival rate, show a significant difference (P <0.05).
Keywords: Zeolite, Enrichment, Artemia, western white leg shrimp, Growth Factors, Survival Rateبه منظور بررسی تاثیر محیط کشت گیلارد در شوری های مختلف بر روند رشد ریز جلبک Chlorella</em> vulgaris</em> ، از یک طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار شوری (شامل شوری ، 15، 20، 25 و ppt 30) و هر تیمار با سه تکرار استفاده شد . این آزمایشات بمدت 12 روز بطول انجامید. بر اساس نتایج بدست آمده ، در روز دهم پرورش ، بیشترین تراکم ریز جلبک Chlorella</em> vulgaris</em> در شوری ppt20 با میانگین cell/ml 106</sup> ×41/.± cell/ml 106</sup>×30/125 و کمترین تراکم جلبک در شوری ppt30 با میانگین cell/ml 106</sup>×54/1± cell/ml 106</sup>×62/101 مشاهده شد که اختلاف آنها معنی دار بود(05/0 P<). همچنین بیشترین نرخ رشد ویژه درفاصله زمانی روز اول تا دوم، با میانگین 08/0 ± 92 /1 در شوری ppt20 و کمترین نرخ رشد ویژه در روز هشتم در شوری ppt15 با میانگین 02/0± 08/0 مشاهده شد . بر اساس نتایج آزمایشات، محیط کشت گیلارد در شوری ppt20 ، شرایط مناسبتری برای تولید بالاتر و مناسب تر کلرلا در شرایط آزمایشگاه فراهم می کند .
کلید واژگان: محیط کشت گیلارد, Chlorella vulgaris, شوری, ریز جلبک, نرخ رشدEffects of Gillard media and 4 salinities (15, 20, 25 akd 30ppt) on growth parameter of chlorella vulgaris were surveyed using a completely randomized design. Expriments lasted 12 days. All treatments had three replication. Acording to the results the highest density of chlorella vulgaris with 125.30 × 106 cells/ml ± 0.41 × 106 cells/ml was observed in the treatment with salinity of 20ppt which was significantly different from the others ( P<0.05). the minimum density of chlorella vulgaris with 101.62 × 106 cells/ml ± 1.54× 106 cells/ml was observed in salinity of 30 ppt. The maximum specific growth rate of 1.92 ± 0.08 was observed in salinity of 20ppt on day2 and the minimum growth rate of 0.08 ± 0.02 was observed in salinity of 15ppt during days 6-8 . Acording to the results, Gilard medium under salinity of 20 of ppt is suitable for cultivating of chlorella vulgaris in laboratory.
Keywords: Microalgae, Chlorella vulgaris, Gillard medium, Specific Growth Rate, Salinityنمایش عناوین بیشتر...بدانید!- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.