غلامعلی قاسمی
-
حقوق بشردوستانه شاخه ای مهم از حقوق بین الملل است که ناظر به رفتار طرف های متخاصم درزمان جنگ ، مقرراتی وضع نموده است .این مقررات محدودیت یا ممنوعیت هایی در خصوص کاربرد تسلیحات در زمان جنگ پیش بینی کرده است ؛ از غیرنظامیان یا کسانی که قادر به ادامه جنگ نیستند مانند مجروحان واسیران حمایت می نماید .ادیان توحیدی از قرون گذشته در زمینه رفتار شرکت کنندگان در جنگ ، تعالیمی داشته اند و انسان هارا به پرهیز از تجاوزدعوت نموده اند. مساله مهم در این حوزه ، اجرای مقررات در سطح ملی است .در این تحقیق ،به شیوه توصیفی و تحلیلی ، نخست مبانی حقوقی تعهد دولت ها برای اجرای مقررات بشردوستانه از منظر حقوق بین الملل بررسی شده است .سپس ، سازکارهای رایج برای اجرا در این اسناد تبیین گشته و وضعیت اجرای حقوق بشردوستانه در ایران تشریح شده است .با توجه به وقوع جنگ های متعدد پیرامون ایران تردیدی در اهمیت و ضرورت این تحقیق باقی نمی ماند .مضاف بر اینکه ، با توجه به رویکرد اسلامی نسبت به مخاصمات در ایران و تعهد نظام اسلامی به اجرای احکام اسلامی راجع به زمان جنگ ، اجرای ملی حقوق بشردوستانه در ایران از پشتوانه اسلامی نیز برخوردار است . با این حال به نظر می رسد در راستای این تعهدات اسلامی و نیز تعهدات حقوقی ناشی از مقررات بشردستانه بین المللی ، آموزش حقوق بشردستانه راجع به زمان جنگ در سطوح دانشگاه ها ، حوزه های علمیه ، نیروهای مسلح و عامه جامعه همچنان ضروری است .
کلید واژگان: حقوق بشردوستانه, اجرای ملی حقوق بشردوستانه, اسلام و حقوق بشردوستانه, کنوانسیون های ژنو, ایران و حقوق بشردوستانهJournal of the Socio - Political Thought of Islam, Volume:4 Issue: 1, Summer and Autumn 2023, PP 5 -22Humanitarian law is an important branch of international law that has established regulations regarding the behavior of warring parties during war. These regulations have provided restrictions or prohibitions regarding the use of weapons during war. It supports civilians or those who are unable to continue the war, such as the wounded and wounded. Monotheistic religions have had teachings on the behavior of participants in war since the past centuries and have called people to avoid violence. The important issue in this field is the implementation of regulations at the national level. In this research, in a descriptive and analytical way, first, the legal foundations of the commitment of governments to implement humanitarian regulations are examined from the perspective of international law. Then, the common mechanisms for implementation in this The documents have been explained and the situation of the implementation of humanitarian rights in Iran has been explained. Considering the occurrence of numerous wars around Iran, there is no doubt about the importance and necessity of this research. In addition, considering the Islamic approach to conflicts in Iran and the commitment The Islamic system has Islamic support for the implementation of Islamic laws regarding the time of war, the national implementation of humanitarian rights in Iran. However, it seems that in line with these Islamic obligations as well as legal obligations arising from international humanitarian regulations, it is still necessary to teach humanitarian rights regarding wartime at the levels of universities, seminaries, armed forces and general society
Keywords: Humanitarian Law, National Implementation Of Humanitarian Law, Islam, Geneva Conventions, Iran -
اسلام سفارش های زیادی بر رعایت حقوق بشردوستانه از جمله حقوق اسیران جنگی دارد. در این روزگار که رسانه های معاند تبلیغات سوء علیه آموزه های حقوق بشری این آیین رهایی بخش می کنند، ضرورت دارد با مطالعه منابع فقهی اسلامی و مجموعه قراردادهای بین المللی بشردوستانه که به حقوق اسیران جنگی اختصاص دارند، بررسی تطبیقی انجام پذیرد. فرضیه مقاله آن است که رویکرد فقه اسلامی و حقوق بشردوستانه در این باره یکسان است. این فرضیه با سنجه های مختلف بررسی شده است. پرسش اصلی آن است که رویکرد فقه اسلامی درباره رفتار با اسیران با رویکرد حقوق بشردوستانه بین المللی از چه مشابهت ها یا تفاوت هایی برخوردار است؟ یافته ها نشان می دهد حقوق و مقررات بشردوستانه بین المللی مرتبط با حقوق اسیران جنگی با آموزه های فقهی اسلام در مواردی از قبیل منع رفتار غیرانسانی با اسیران و غیرنظامیان، منع آزار ایشان در بهره مندی از غذا، منع استفاده از اسیر برای سپر انسانی همسویی بالایی دارد؛ اما در برخی از ویژگی ها دارای تفاوت هایی هستند، از جمله اینکه مفهوم اسیر جنگی دارای مفهومی جامع تر و حوزه رفتار کریمانه با اسیران جنگی در حقوق اسلامی، بشردوستانه تر از آن چیزی است که در کنوانسیون های حقوق بشردوستانه بین المللی معاصر به آن اشاره شده است.
کلید واژگان: اسیران جنگی, حقوق اسلامی, حقوق بشردوستانه, حقوق بشردوستانه بین المللیIslam offers extensive guidelines for humanitarian rights, including those of prisoners of war. In the current climate, where adversarial media often propagates misconceptions about Islamic teachings on human rights, it is crucial to compare Islamic jurisprudence with international humanitarian law regarding prisoners of war. This article hypothesizes that Islamic jurisprudence and humanitarian law adopt similar approaches to this issue. This hypothesis is evaluated through various measures. The primary question addressed is the similarities and differences between Islamic jurisprudence and international humanitarian law in the treatment of prisoners. Findings suggest that international humanitarian regulations are largely aligned with Islamic jurisprudential principles, such as prohibitions against brutal treatment, ensuring prisoners' access to food, and forbidding the use of prisoners as human shields. However, differences exist; for instance, Islamic law has a broader definition of prisoners of war and mandates more humane treatment compared to contemporary international humanitarian law.
Keywords: Prisoners Of War, Islamic Law, Humanitarian Law, International Humanitarian Law -
هدف
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل (Selected Program of Walking with Support on a Treadmill) و تمرینات چشمی (Eye Exercises) بر انرژی مصرفی (Energy Consumption)، اعتماد به نفس (Self-Confidence) و کیفیت زندگی (Quality of Life) بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی (Paraplegic Spinal Cord Injury; PSCI) بود.
روش بررسیاین پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی با روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس بود. جامعه مورد پژوهش را کلیه بیماران آسیب نخاعی های پاراپلژی ناقص (Spinal cord injury patients with incomplete paraplegia) مراجعه کننده به مرکز خیریه حانا استان اصفهان تشکیل دادند که 30 نفر از آن ها به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. گروه نمونه به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش عبارت بودند از تست شاخص انرژی مصرفی (Energy Consumption Index Test; ECIT)، آزمون اعتماد به نفس آیزنگ (Eysenck Self- Esteem Inventory; ESI) و پرسشنامه کیفیت زندگی (Quality of life questionnaire; QOLQ) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد.
یافته هانتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که 12 هفته برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل و تمرینات چشمی بر انرژی مصرفی با میانگین (0/88 ± 1/52) (η²=0/28 F= 59/28, p= 0/002) ، اعتماد به نفس با میانگین (4/10 ± 12/00) (η²=0/68, F= 63/11, p= 0/001) و کیفیت زندگی با میانگین (12/70 ± 48/76) (U= 25/00, p= 0/001) بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی تاثیر معناداری داشته است.
نتیجه گیریانجام 12 هفته برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل و تمرینات چشمی بر انرژی مصرفی، اعتماد به نفس و کیفیت زندگی بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی تاثیرات مثبت و معناداری دارد لذا پیشنهاد می شود از این رو تمرینات در بهبود وضعیت جسمی و روانی بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی در مراکز درمانی استفاده شود.
کلید واژگان: برنامه منتخب راه رفتن با حمایت روی تردمیل, بیماران آسیب نخاعی پاراپلژی, تمرینات چشمی, انرژی مصرفی, اعتماد به نفس, کیفیت زندگیPurposeSpinal cord injury causes a huge social and economic burden on the society. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of 12 weeks of selected program of walking with support on a treadmill and eye exercises on the energy consumption, self-confidence and quality of life factors of paraplegic spinal cord injury patients.
MethodsThis semi-experimental study was conducted with targeted and available sampling method. The study population consisted of all spinal cord injury patients with incomplete paraplegia (C-D) referring to Hana charity center in Isfahan province, of which 30 people were selected in a targeted and accessible way. The sample group was randomly divided into two groups of 15 people, the experimental group with an average age of 34.40 ± 2.87 years and the control group with an average age of 33.93±3.34 years. The experimental group participated in 12 weeks, 3 sessions per week, in training sessions that started from 45 and reached 90 minutes in the last sessions. The collection tools in this research were: Energy Consumption Index, Eyseng Self-Confidence and Quality of Life Questionnaire. Repeated measure analysis of variance was used to analyze the data.
ResultsThe results of repeated measure analysis of variance showed that 12 weeks of the selected program of walking with support on the treadmill and eye exercises had a significant effect on the energy consumption test with mean of 1.52±0.88, (p=0.002, Eta=0.28, F=59.28), self-confidence Test with mean of 12.00± 4.10 (p = 0.001, Eta= 0.68, F= 63.11) and quality of life factors with mean of 48.76± 12.70 (p = 0.001, U= 25.00) of paraplegic spinal cord injury patients.
Conclusion12 weeks of a selected program of walking with support on a treadmill and eye exercises have positive and significant effects on the energy consumption, self-confidence and quality of life factors of paraplegic spinal cord injury patients. Therefore,so it is suggested that these exercises improve the physical and mental condition of spinal cord injury patients. Paraplegia should be used in medical centers.
Keywords: Program Of Walking, Paraplegia, Eye Exercises, Energy Consumption, Self-Confidence, Quality Of Life -
زمینه و هدف
مالتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری عصبی است که می تواند کاهش تعادل و افزایش نوسانات بدن را به همراه داشته باشد. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرینات مقاومتی تعلیقی بر سرعت و دامنه نوسانات مرکز فشار در افراد مبتلا به MS بود.
روش بررسیتعداد 27 نفر از زنان مبتلا به MS در دامنه سنی 50-20 سال، با نمره مقیاس ناتوانی گسترش یافته کمتر از 4 به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت غیر تصادفی در دو گروه کنترل (11 نفر) و تمرین (16 نفر) قرار گرفتند. از صفحه نیروی کیستلر برای بررسی دامنه و سرعت نوسانات مرکز فشار و از آزمون تحلیل کواریانس در سطح اطمینان 95% (0/05>P) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
نتایجدر وضعیت حسی با چشمان بسته، تمرینات مقاومتی تعلیقی منجر به کاهش معناداری در جمع طول حرکت (0/039=P) و سرعت نوسانات مرکز فشار (0/038=P) در صفحه قدامی - خلفی و دامنه نوسانات مرکز فشار (0/043=P) در صفحه جانبی در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل شده است. در وضعیت حسی با چشمان باز تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (0/05<P).
نتیجه گیریبا توجه به عدم تاثیرگذاری تمرینات مقاومتی تعلیقی، بر کاهش دامنه و سرعت نوسانات مرکز فشار در وضعیت حسی با چشمان باز در افراد مبتلا به MS به نظر می رسد این تمرینات، مولفه های لازم برای کاهش نوسانات بدن در حالت ایستاده در افراد مبتلا به MS را نداشته باشد.
کلید واژگان: مالتیپل اسکلروزیس, مرکز فشار, تمرینات مقاومتی تعلیقیBackground and AimMultiple sclerosis (MS) is a neurological disease that can lead to poor balance control and increased sway rate. This study aimed to determine the effect of suspension resistance training on the center of pressure (COP) velocity and sway range of in people with MS.
MethodsTwenty-seven women with MS in the 20-50 age range, with an extended disability scale score of less than 4, were selected and randomly divided into control (n = 11) and exercise (n = 16) groups. Kistler force plates were used to measure COP excursion and velocity. The data were analyzed using analysis of covariance at a 95% confidence level.
ResultsThe results showed that in the closed-eyed conditions, suspension resistance training leads to a significant decrease in the sum path length (P = 0.039) and COP velocity (P = 0.038) in the anterior-posterior plane and COP excursion (P = 0.043) in the mediolateral plane was observed in the exercise group compared to the control group. In the open-eyed conditions, there was no significant difference between the two groups (P > 0.05).
ConclusionIn open-eyed conditions, suspension resistance training does not affect reducing COP sway rate, and velocity in people with MS. Therefore, suspension resistance training does not have the necessary components to sway rate in people with MS.
Keywords: Multiple Sclerosis, Center Of Pressure, Suspension Resistance Training -
امروزه تضمین اجرای قواعد حقوق بشردوستانه بین المللی صرفا با وضع مقررات در سطوح بین المللی امکان پذیر نخواهد بود و برای اعمال بهتر این مقررات، به همکاری کشور های جامعه جهانی نیاز است. اتحادیه اروپا نیز به عنوان سازمان منطقه ای با اختیار تعیین سیاست های اجرایی برای اعضا، در این راستا تلاش می کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی و با بررسی اسناد حقوقی و رویه عملی اتحادیه، در تلاش است تا مشخص نماید که سازمان مذکور از طریق تصویب قوانین جدید و به کارگیری رویه های عملی در مواجهه با بحران های منطقه ای و فرامنطقه ای، تا چه حد در ترویج و توسعه این شاخه از قواعد حقوق بین الملل موفق بوده است؟ از طرفی نویسندگان این پژوهش بر این باورند که این سازمان منطقه ای در زمینه قاعده سازی و بومی سازی مقررات بین المللی موفق عمل نموده اما در زمینه عملیاتی کردن این قواعد چندان موفق نیست. در نهایت، یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که این سازمان با به کارگیری مصوبه سال 2009 شورای اروپا تحت عنوان راهنمای اتحادیه برای ارتقای انطباق با حقوق بشردوستانه بین المللی در زمینه چارچوب سازی و ایجاد ساختار برای ترویج و توسعه حقوق بشردوستانه در میان کشور های عضو و غیرعضو، اسناد حقوقی منحصر به فرد و باارزشی تولید نموده، اما به علت توجه بیش از حد به منافع سیاسی اعضا و شرکای خود، در مرحله عمل به این مقررات در بحران های گوناگون، آنچنان موفق نبوده است.
کلید واژگان: حقوق بشردوستانه بین المللی, رویه اتحادیه اروپا, ترویج و توسعه حقوق بین الملل, مخاصمات مسلحانه, سازمان های بین المللیNowadays, it will not be possible to guarantee the implementation of international humanitarian law solely by establishing regulations at international levels. The cooperation of the international community is also essential for effective implementation. The European Union, as a regional organization with the authority to formulate executive policies for the member states, plays a role in this endeavor. The present research, utilizing an analytical and descriptive approach, examines the legal documents and practical procedures of the Union to assess its success in promoting this branch of international law in the face of regional and extra-regional crises through the enactment of new laws and the adoption of practical procedures. The authors of this research believe that although this regional organization has been successful in rulemaking and localizing international regulations, it faces challenges in operationalizing these rules. Finally, the findings of this research indicate that the application of the 2009 European Council resolution, titled the 'EU Guidelines on Promoting Compliance with International Humanitarian Law (IHL),' has resulted in the creation of valuable legal documents. However, political considerations have hindered the successful implementation of these regulations in various crises.
Keywords: International humanitarian law, European Union practice, promotion, development of international law, Armed Conflicts, international organizations -
گروه های سلفی تکفیری به دلیل مبانی فکری خود که پیروان سایر ادیان و مذاهب را کافر و جان و مالشان را مباح می دانند، جنایت های بسیاری مرتکب می شوند. با توجه به رویه نظامی این گروه ها لازم است دیدگاه حقوق بشردوستانه در خصوص رویکرد آنان، به خصوص در مواجهه با غیرنظامیان، مشخص شود. این مقاله با هدف شناخت بهتر و عمیق تر جریانات سلفی تکفیری و عملکرد آنها در مواجهه با زنان و نیز تحلیل این پدیده نوظهور، با توجه به استانداردهای حقوق بین الملل و آموزه های فقهی حقوقی اسلامی می کوشد کشف کند که عملکرد گروه های سلفی تکفیری در مواجهه با زنان چه نسبتی با قواعد حقوق بشردوستانه بین المللی و حقوق بشردوستانه اسلامی دارد. در پژوهش حاضر، برای پاسخگویی به این سوال، از روش نظری تحلیلی توصیفی استفاده و داده های تحقیق با بهره گیری از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. بر اساس یافته های پژوهش، به رغم وجود حمایت های قابل توجه از زنان در منظومه حقوق بشردوستانه بین المللی و حقوق بشردوستانه اسلامی، گروه های سلفی تکفیری نه تنها به هیچ یک از این قواعد حقوقی و شرعی پایبند نیستند، بلکه به انجام جنایت های غیرانسانی علیه زنان مبادرت می کنند.
کلید واژگان: گروه های سلفی تکفیری, تکفیری, حقوق بشردوستانه بین المللی, آموزه های فقهی بشردوستانه اسلامی, حقوق بشردوستانه اسلامی, زنان, غیرنظامیانBased on their doctrines, Salafi excommunicationist groups consider followers of other religions and denominations as non-believers, justifying the shedding of their blood and seizing their property. Consequently, these groups engage in numerous criminal activities. Given the military approach employed by these groups, it becomes imperative to examine the perspective of humanitarian law, especially concerning their interactions with civilians. This article aims to gain a deeper understanding of Salafi excommunicationist groups and their treatment of women. It also seeks to analyze this emerging phenomenon within the framework of international law, legal doctrines, and the principles of Islamic law. The objective is to evaluate the treatment of women by Salafi excommunicationist groups in comparison with the provisions of international humanitarian law and Islamic humanitarian law. In this research, we employ a theoretical analytical-descriptive method and gather data from library sources to address this question. Despite the considerable support for women in international humanitarian law and Islamic humanitarian law, the findings of the research reveal that Salafi excommunicationist groups not only fail to adhere to these legal and religious principles but also perpetrate inhumane crimes against women.
Keywords: Salafi excommunicationist groups, International Humanitarian Law, Islamic humanitarian jurisprudential doctrines, Islamic Humanitarian Law, Women, Civilians -
در مبارزه با معضل فساد، واکنش سازمان جامعه مدنی اغلب از مجرای طیفی از بازیگران غیردولتی نشان داده می شود که در دو سطح ملی و بین المللی در حال فعالیت اند. در حقیقت، ماهیت این گونه سازمان ها به دلیل تخصص های موجود در آنها، گستره ارتباط با افکار عمومی و عمق شناخت از ذائقه عمومی، به ویژه در رعایت الزامات شایسته قانونی در ساختار های رسمی، می تواند حمایتی چشمگیر در حوزه های مختلف سازمان دولت و حکومت، به ویژه در نظام قضایی پدید آورد. در این نظام، تمرکز در نقش ها و حوزه صلاحیت مقامات معدود، وجود شبکه های نفوذ داخل دادگاه، پیچیدگی و اطاله مراحل رسیدگی همراه با عدم شفافیت و افزایش ابهامات در قوانین، زمینه های بروز فساد را فراهم می سازند. بنابراین، به نطر می رسد، نظارت، مشورت و مداخله خارج از ساختار در عملکرد دستگاه ها که خود به نوعی موید اصل شفافیت و التزام به حاکمیت قانون است، از عوامل بهبود کارکرد نظام قضایی قابل تامل است. در همین راستا، این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که سازمان های غیردولتی به طور فزاینده ای در مشارکت با بخش عمومی ایفای نقش می کنند و با بازیگران دولتی در توسعه و اجرای برنامه های مبارزه با فساد، از جمله به عنوان ناظر اجتماعی، همکاری می کنند. سایر فعالیت های این سازمان ها شامل برگزاری نشست های هدفمند و گفتگوهای دغدغه-محور برای توسعه گفتمان جدید در حوزه عمومی، رایزنی و ارائه مشاوره به شهروندان (افشاگران فساد)، توسعه دستورالعمل های مشورتی و توصیه های راهبردی، انجام اقدامات نظارتی و مشارکت در قانون گذاری است.کلید واژگان: فساد عمومی, ساختارهای حقوقی, سازمان های غیردولتی, حاکمیت قانون, شفافیت قضاییIn the fight against corruption, the reaction of civil society organizations often comes from a spectrum of non-governmental actors operating at national and international levels. The nature of these organizations, due to their subject-matter expertise, extensive public engagement, and deep understanding of public sentiment, especially in adhering to the legal requirements within formal structures, can provide significant support in various areas of government and governance, particularly within the judicial system. In this system, the concentration of roles and jurisdictional authority, the existence of intra-court networks, the complexity and prolongation of proceedings accompanied by lack of transparency and increased ambiguities in laws, create conditions conducive to corruption. Therefore, it seems that external monitoring, consultation, and intervention in the functioning of institutions, which in a way reflect the principles of transparency and adherence to the rule of law, are considerable factors in improving the performance of the judicial system. In this regard, this research, recruiting a descriptive-analytical approach, demonstrates that non-governmental organizations increasingly play a role in collaboration with the public sector, including as social watch, in the development and implementation of anti-corruption programs. Other activities of these organizations include organizing targeted public hearings and engaging dialogues to develop a new discourse in the public sphere, advocating and providing assistance and advice to citizens (e.g.: whistleblowers), developing consultative guidelines and strategic recommendations, undertaking monitoring actions, and participating in legislation.Keywords: Public Corruption, Legal Structures, Non-Governmental Organizations, Rule of Law, Judicial Transparency
-
فصلنامه سالمند، پیاپی 71 (پاییز 1402)، صص 304 -325اهداف
توانایی گذر ایمن از پله عامل مهمی در استقلال و کیفیت زندگی سالمندان است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تمرینات ترکیبی بر عملکرد گذر از پله در سالمندان مرد از طریق بررسی پارامترهای مرکز فشار، تعادل، سرعت و میزان خودکارآمدی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه 30 مرد سالمند حداقل 60 ساله ساکن اصفهان در سال 1400، دارای استقلال عملکردی، سلامت ذهنی، توانایی انجام فعالیت های روزمره بدون استفاده از وسیله کمکی و بدون سابقه سقوط انتخاب شدند و به طور تصادفی و مساوی در 2 گروه آزمایش و کنترل تخصیص یافتند. طرح مطالعه در کمیته تخصصی اخلاق در پژوهش تایید شد و همه شرکت کنندگان فرم رضایت آگاهانه امضا کردند و حقوق آن ها در طول مطالعه محفوظ بود. تمرینات ترکیبی بر بهبود توانایی های ضروری برای گذر از پله شامل دامنه حرکتی، قدرت، توانی و تعادل متمرکز بود. گروه آزمایش تمرینات را به مدت 12 هفته انجام داد. پارامترهای مرکز فشار با استفاده از صفحه نیرو، زمان بالا رفتن و پایین آمدن از پله توسط سیستم تحلیل حرکت، عملکرد گذر از پله با آزمون زمان بالا و پایین رفتن از پله و میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی گذر از پله ارزیابی شد. اطلاعات با آزمون تحلیل واریانس ترکیبی در نرم افزار SPSS نسخه 24 تجزیه وتحلیل شد (0/05≥P).
یافته هاتمرینات ترکیبی در کاهش پارامترهای مرکز فشار هنگام بالا رفتن و پایین آمدن از پله موثر بود (0/048≥P). زمان مرحله استقرار و زمان بالا رفتن و زمان پایین آمدن از پله پس از اجرای تمرینات کاهش یافت (0/034≥P). نتایج آزمون های زمان بالا و پایین رفتن از پله (0/002≥P) و خودکارآمدی گذر از پله (0/048≥P) بهبود عملکرد در گروه آزمایش نسبت به کنترل را نشان داد.
نتیجه گیرینتایج، تاثیرگذاری تمرینات ترکیبی در بهبود عملکرد گذر از پله در سالمندان را نشان داد. باتوجه به گستردگی موقعیت های گذر از پله در فعالیت های روزمره و پیچیدگی و خطر بالقوه آن برای سالمندان، به کارگیری ترکیبی از تمرینات کششی، مقاومتی، توانی و تعادلی برای بهبود عملگرد گذر از پله در سالمندان توصیه می شود.
کلید واژگان: تمرینات ورزشی, تعادل پاسچرال, گذر از پله, سالمند, سقوطObjectivesThe ability to safely walk up and down the stairs is an essential factor in older adults’ independence and quality of life. This study aims to investigate the effect of combined exercises on stair negotiation performance of older men.
Methods & MaterialsIn this randomized controlled clinical trial, 30 older men with at least 60 years of age living in Isfahan, Iran, in 2021 were selected who had functional independence, mental health, the ability to perform daily activities without using an assistive device, and without a history of falling. They assigned randomly to two parallel groups of intervention and control groups. Participants in the intervention group completed 12 weeks of combined exercise. The center of pressure (COP) parameters were measured by a force plate, and the time of stair ascending and descending was recorded by the Qualisys motion analysis system. The stair negotiation performance was evaluated by the timed up and down stairs (TUDS) test and the stair self-efficacy (SSE) scale. Data were analyzed by mixed ANOVA in SPSS software, version 24. The significance level was set at 0.05.
ResultsThe combined exercise program was effective in reducing the COP parameters during stairs ascending and descending (P<0.05). Stance time and time of ascending and descending decreased after the exercise (P≤0.034). The results of TUDS test (P≤0.002) and SSE scale (P≤0.048) showed improved performance in the intervention group compared to the control group.
ConclusionThe combined exercise program, by focusing on the factors such range of motion, strength, power, and balance, is effective in improving the stair negotiation performance of older men. Due to the prevalence of stair use in daily activities and its potential risk for older adults, this combined exercise program is recommended for older men.
Keywords: Exercise, Postural balance, Stair climbing, Older adults, Falling -
مقدمه و اهداف
امروزه تعادل عاملی مهم در افراد کم توان ذهنی جهت بهره مندی از یک زندگی مستقل می باشد. این افراد به دلیل عدم تکامل سیستم عصبی مرکزی و نقص در مسیرهای حسی حرکتی و نیز به جهت داشتن یک زندگی کم تحرک دچار ضعف در تعادل ایستا و پویا می باشند. بنابراین این مطالعه جهت تعیین اثر 8 هفته تمرینات ثبات عصبی عضلانی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد.
مواد و روش هادر این پژوهش26 دانش آموز دختر 15-20 ساله کم توان ذهنی آموزش پذیر با میانگین سنی (1/50±17/19)، ضریب هوشی (6/07±61/15)، قد (6/67±157/92) و وزن (12/73±58/9) به صورت نیمه تجربی و هدف مند انتخاب و سپس براساس بهره هوشی در 2 گروه آزمایش (13نفر) و کنترل (13 نفر) به صورت تصادفی جفت شده قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره تمرینی متغیرهای تعادل ایستا، تعادل پویای پای راست و تعادل پویای پای چپ از طریق دستگاه فوت اسکن ارزیابی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 24 جلسه و هر جلسه 40 دقیقه تمرینات ثبات عصبی عضلانی را انجام دادند، درحالی که در گروه کنترل مداخله ای اعمال نشد و آزمودنی ها فعالیت های روزانه خود را انجام دادند. تحلیل واریانس برای داده های تکراری برای تحلیل و بررسی داده ها در سطح معناداری 0/05 مورد استفاده قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد طی اجرای 8 هفته تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا و نتایج حاصل از تجزیه و بررسی داده های گروه کنترل و آزمایش، تفاوت معناداری در تعادل ایستای گروه آزمایش (P=0/001 و F=72/54) نسبت به قبل از اجرای دوره تمرینات ثبات عصبی عضلانی به وجود آمد (05/P≤0). همچنین تمرینات ثبات عصبی عضلانی باعث بهبود تعادل پویا راست (P=0/002 و F=91/90) و تعادل پویای چپ (P=0/001 و F=61/58) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین تمرینات ثبات عصبی عضلانی تاثیر معنادار را بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان کم توان ذهنی نشان داد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد باتوجه به یافته های به دست آمده از این پژوهش که تاثیر تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا را بر تعادل دانش آموزان کم توان ذهنی مثبت ارزیابی کرد، به کار بردن این تمرینات می تواند به عنوان یک روش موثر در بهبود تعادل ایستا و پویای دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: کم توان ذهنی, تمرینات ثبات عصبی عضلانی, تعادل ایستا, تعادل پویاBackground and AimsBalance is an important factor in people with intellectual disability to have an independent life. These people are weak static and dynamic balance due to lack of development in their central nervous system, defects in the sensory-motor pathways, and having a sedentary life. This study aims to determine the effect of eight weeks of dynamic neuromuscular stabilization (DNS) exercises on static and dynamic balance of educable mentally retarded female students.
MethodsIn this study, participants were 26 educable mentally retarded female students aged 15-20 years (Mean age: 17.19±1.50 years, IQ: 61.15±6.07, weight: 58.9±12.73 kg, height: 157.92±6.07 cm) who were selected using purposive and convenience sampling methods and randomly divided into two groups of training (n=13) and control (n=13). Before and after training, their static balance and dynamic balance on the right and left feet were evaluated using a foot scan device. Subjects in the training group performed DNS exercises at 24 sessions, each session for 40 minutes. No intervention was provided to the control group; they performed their routine activities. Repeated measures analysis of variance was used to analyze the data. The significance level was set at 0.05.
ResultsAfter eight weeks of DNS exercises, the results showed a significant improvement in static balance (F=72.54, P=0.001), dynamic balance on the right foot (F=90.90, P=0.002) and dynamic balance on the left foot (F=61.58, P=0.001) in the training group compared to the pretest scores and compared to the control group.
ConclusionDNS exercises can be used as an effective method to improve static and dynamic balance of educable mentally retarded female students.
Keywords: Intellectual disability, Dynamic Neuromuscular Stabilization, Static balance, dynamic Balance -
زمینه و هدف
تقویت قسمت میانی بدن به منظور افزایش ثبات به عنوان بخشی از برنامه تمرینی ورزشکاران مورد توجه قرار گرفته است. هدف از اجرای این تحقیق بررسی تمرینات ثبات مرکزی بر راندمان عضلات اندام فوقانی و تحتانی و نمره آزمون غربالگری عملکرد حرکتی (FMS) بوده است.
روش بررسیاین پژوهش از نوع کاربردی و نیمه تجربی که بر روی 30 ورزشکار نوجوان بسکتبالیست به صورت در دسترس با میانگین سن 1/3±19/55 و میانگین وزن 7/1±69/48 به دو گروه مساوی تقسیم شدند. به منظور تقویت عضلات مرکزی به افراد 4 تمرین اختصاصی عضلات اندام فوقانی و تحتانی (پلنک طرفین و ثابت، حرکت دیپ اسکوات، دراز و نشست) داده شد. آزمون غربالگری حرکت عملکردی هفت مرحله می باشد. تمامی افراد به صورت جداگانه در در پیش آزمون و هم در پس آزمون شرکت کردند و نیز تست آزمون اسکات، آزمون بارفیکس و آزمون شنا برای اندازه گیری عملکرد عضلات اندام فوقانی و تحتانی قبل و بعد از انجام تمرینات گرفته شد. آنالیز آماری با بکارگیری نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. سطح معناداری در این مطالعه (0/05>P) در نظر گرفته شد.
یافته هاتغییرات آزمون غربالگری بین گروه ها (0/05=P) و همچنین تغییرات آزمون اسکات (0/000=P)، شنا (0/011=P) و بارفیکس (0/003=P) تفاوت معناداری داشته است.
نتیجه گیرینتیجه می گیریم که یک دوره پروتکل ثبات مرکزی بر عملکرد عضلات موثر بوده گذاشته و نیز امتیاز آزمون غربالگری در نوجوانان بسکتبالیست افزایش یافت.
کلید واژگان: آزمون غربالگری عملکرد حرکتی, بازیکنان بسکتبال, ثبات مرکزیBackground and AimStrengthening the muscles of the central area of the body to increase core stability is considered a part of the training program of athletes. The purpose of this research was the relationship between core stability exercises with upper and lower limb muscle function and also to improve the functional movement screening (FMS) score.
Materials and MethodsThis research is of practical and semi-experimental type, which is available on 30 male basketball athletes with an average age of 19/55±1/3 and an average weight of 69/48±7/1 into two control (15) and experimental (15) groups were divided. To strengthen the central muscles, the subjects were given 4 specific exercises for upper and lower limb muscles (side plank, deep squat, sit up) before and after the test. To measure the score of the functional movement screening test, the FMS seven-step test was used, that is, all people participated individually in the seven test steps in both the pre-test and the post-test. Statistical analysis was done using SPSS version 18 software. A significant level was considered in this study (P₌0.05).
ResultsThe changes in the screening test between the groups (control and experimental) (P<0.05) and also the changes in the squat test (p=0.000), swimming (p=0.011), and barfix (p=0.003) had significant differences.
ConclusionEight weeks of central stability exercises affected the improvement in the performance of upper and lower limb muscles, and the score of the screening test in male basketball players increased. It is suggested that coaches use this test in other sports as well.
Keywords: Functional Movement screening test, Basketball players, Core Stability -
نظام بین المللی حقوق بشر در هر زمان و مکانی پاسدار حداقل های زندگی شرافتمندانه برای نوع انسان است. بازداشت شدگان درگیری های مسلحانه غیربین المللی، یکی از گروه هایی هستند که به سبب شرایط خود در وضعیتی آسیب پذیر قرار می گیرند و نیازمند حمایت ویژه این نظام اند. ازآنجایی که به موجب حقوق بین الملل کنونی، افراد متعلق به این گروه رزمنده نبوده، درنتیجه اسیر جنگی به شمار نمی روند، از حمایت های مندرج در کنوانسیون سوم ژنو برخوردار نیستند. از این رو، بایستگی حمایت از آنان در نظام حقوق بشر، بیش از پیش نمایان می شود. مقاله فرارو سر آن دارد تا از رهگذر شیوه ای توصیفی- تحلیلی، به مطالعه حمایت های انجام شده در نظام بین المللی حقوق بشر از این گروه و بررسی موردی قضیه سردار محمد علیه وزارت دفاع انگلستان دست یازد. ابتنای مبانی حقوق بین الملل کنونی بر نظام وستفالیایی دولت محور و دشواری پایبندسازی گروه های مسلح غیردولتی ازجمله چالش های اصلی حمایت از این افراد در نظام بین المللی حقوق بشر به شمار می رود. همچنین، افزایش حمایت از گروه هایی مانند زنان و کودکان که در وضعیت بازداشت در درگیری های مسلحانه غیربین المللی با آسیب پذیری چندسویه روبه رو هستند، از بایسته های گریزناپذیر حمایت کارآمد از این دست اشخاص محسوب می شود. در این راستا، ارایه مجموعه ای از قوانین ماهوی و رویه ای قابل اجرا که هم اقدامات دولت ها و گروه های مسلح غیردولتی را هدایت کند و هم از حقوق افراد آسیب دیده حمایت نماید، ضرورتی تام می یابد.کلید واژگان: بازداشت شدگان, حقوق بشر, درگیری های مسلحانه غیربین المللی, قضیه سردار محمد, کرامت انسانی.Since its earliest elaborations, international humanitarian law (IHL) has treated international and non- international armed conflicts differently. The consequence of this difference is that the former (conflicts between two or more states) have traditionally been regulated far more comprehensively than the latter (conflicts between states and non- state armed groups, or between such groups). In light of the post-1945 shift that has seen non- international conflicts become the norm, this distinction seems particularly anachronistic. This differentiated approach to the regulation of armed conflict is particularly stark with respect to preventive, security detention or ‘internment’, defined as a deprivation of liberty ordered by the executive on the basis of future security threat without criminal charge. International Human Rights Law (IHRL) preserves the minimum standards of a dignified life for human beings everywhere and at any time. Detainees of non-international armed conflicts (NIAC) are considered to be one of the groups that due to their conditions are in a vulnerable situation and need special protection of this system. As in contemporary international law the members of this group are not combatants and consequently, are not regarded as PW, they do not enjoy the protections in Geneva Convention III. Accordingly, the necessity of protecting them in IHRL seems to be more clear than ever. Although there is no instrument and organ which independently and specifically deals with the protection of detainees of NIAC in the framework of current IHRL, searching the general human rights system and its related provisions and standards may lead us to some protective measures and rules for these individuals. The present article, through a descriptive-analytic method, aims at studying the protections afforded to this group in IHRL and Serdar Mohammed case. The case of Serdar Mohammed v. UK Ministry of Defence, through a somehow comprehensive analysis of subjects and topics about detention as a whole, has outlined many core legal issues surrounding the protection of detainees in NIAC. It has shed light on less-clear aspects and layers of this serious challenge for protection of dignity of human beings in the current conflicts of different parts of the world and specifically the Middle East. Reliance of the contemporary international law foundations on the state-centered Westphalian system and the difficulty of adhering non-state groups, are among the main challenges meeting the protection these individuals in IHRL. Furthermore, promoting the protection of groups such as women and children that are facing with double-vulnerability in the detention status in NIAC, is considered to be one of the inevitable requirements for effective protection of this group. In this regard, introducing a collection of applicable substantive and procedural laws that both direct the acts of sates and non-state armed groups and protect the rights of injured persons becomes an absolute necessity.Keywords: human rights, Detainees, NAC, Serdar Mohammed Case, Humani Dignity.
-
زمینه و هدف
جنگ نامتقارن اصطلاحی است که در دهه های اخیر در ادبیات نظامی و در متون حقوق بین الملل بشردوستانه جای خود را باز کرده است. مهم ترین مصداق این گونه نبرد ها ، مخاصمات بین دولت ها با گروه-های تروریستی یا شورشی است. اجرای اصل تفکیک در این جنگ ها یکی از چالش های مهم در حوزه حقوق بشردوستانه است. غیرنظامیان از یک سو قربانی اعمال خصمانه گروه های مسلح یا اقدامات تلافی جویانه نیروهای دولتی می شوند و از سوی دیگر برخی غیرنظامیان در عملیات گروه های مسلح، مشارکت مستقیم دارند. هدف این مقاله پاسخ گویی به این سوال است که غیرنظامیان در نبردهای نامتقارن تا چه موقع از حمایت برخوردارند و در چه شرایطی این حمایت از آنان سلب می شود؟
روشاین تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
یافته ها و نتایجیافته های این پژوهش حاکی از آن است که در بسیاری موارد نقض اصل تفکیک یک راهبرد اساسی برای طرف ضعیف تر در جنگ نامتقارن است که یکی از آثار آن کم رنگ شدن مرز رزمنده و غیرنظامی است. براین اساس تقسیم بندی سنتی رزمنده-غیرنظامی در مخاصمات نامتقارن کارایی ندارد. به نظر می رسد حمایت حقوقی از غیرنظامیان فعال در مخاصمات منوط به نوع و میزان مشارکت در مخاصمه و نیز سطح سازمان یافتگی گروه مسلح مربوطه باشد. هم چنین ضروری می نماید عملیات نظامی دولت ها با توجیه حقوقی مستدل بر مبنای اصل تفکیک صورت گیرد تا کمترین آسیب به غیرنظامیان وارد شود. بی تردید رفع ابهامات و خلاء های موجود مستلزم توسعه حقوق بشردوستانه با همکاری دولت ها و سازمان های بین المللی است .
کلید واژگان: جنگ نامتقارن, اصل تفکیک, غیرنظامیان, مشارکت مستقیم در مخاصمات, حقوق بشردوستانهBackground and purposeAsymmetric war is a term that has opened its place in military literature and international humanitarian law texts in recent decades. The most important examples of such battles are conflicts between governments and terrorist or rebel groups. The implementation of the principle of distinction in these wars is one of the most important challenges in the field of humanitarian law. On the one hand civilians are victims of hostile acts of armed groups or retaliatory actions of government forces and on the other hand some civilians are directly involved in the operations of armed groups. The purpose of this article is to answer the question how long do civilians have support in asymmetric battles and under what conditions is this support taken away from them?
MethodThis research was done by descriptive-analytical method and data collection using library sources.
Findings and resultsThe findings of this research indicate that in many cases, violating the principle of separation is a basic strategy for the weaker party in asymmetric war, and one of its effects is the blurring of the border between combatant and civilian. Therefore, the traditional combatant-civilian division does not work in asymmetric conflicts. It seems that the legal protection of civilians active in conflicts depends on the type and extent of participation in the conflict as well as the level of organization of the relevant armed group. Also, it is necessary that the military operations of the governments are carried out with a justified legal justification based on the principle of separation, so that the least damage is done to the civilians. Undoubtedly, solving the existing ambiguities and gaps requires the development of humanitarian rights with the cooperation of governments and international organizations.
Keywords: Asymmetric Warfare, Principle of Distinction, Civilians, Direct Participation in Hostilities, Humanitarian Law -
در درون هر نظام حقوقی، مجموعه ای از نهادهای حقوقی وجود دارد که ترتیب و کیفیت ارتباط آنها با هم نسبت مستقیمی با کارآمدی و پویایی آن نظام دارد. حقوق عامه و حقوق عمومی از جمله نهادهای حقوقی هستند که در نظام حقوقی ایران مورد شناسایی قرار گرفتند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان چارچوب کلی نظام حقوقی این نهادهای حقوقی مورد اشاره قرار گرفتند. موضوع اصلی این پژوهش تحلیل و توصیف مبانی ماهوی و قانونی حقوق عامه و حقوقی حقوق عمومی می باشد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و واکاوی مباحثی از جمله منطق حاکم بر حقوق و اصول حاکم بر تفسیر قوانین به دنبال یافتن پاسخ و رفع ابهام برای این سوال است که چه تفاوتی میان ویژگی های ذاتی، ماهیت و مبانی قانونی نهادهای حقوقی حقوق عامه و حقوق عمومی وجود دارد و تا چه اندازه قانون اساسی انعکاس دهنده ویژگی ها و ماهیت این نهادهای حقوقی می باشد؟ یافته ها نشان می دهد که منطق حاکم بر حقوق عامه از نوع منطق جدلی و تفسیر قواعد مربوط به این نهاد از نوع تفسیر موسع و آزاد است. منطق حاکم بر حقوق عمومی از نوع منطق صوری و روش حاکم بر تفسیر قواعد آن هم از نوع تفسیر مضیق و محدود است. در قانون اساسی ایران اصولی وجود دارد که حاوی این نهادهای حقوقی است که از ارتباط آنها با دیگر اصول می-توان از طریق ویژگی های ذاتی و ماهیت آنها، مصادیق مورد نیاز را شناسایی کرد.کلید واژگان: حقوق عامه, حقوق عمومی, تفسیر قوانین, قانون اساسیWithin each legal system, there is a set of legal institutions whose order and quality of relationship are directly related to the efficiency and dynamism of that system. Public law and public law are among the legal institutions that were recognized in the Iranian legal system. In the Constitution of the Islamic Republic of Iran, these legal institutions were mentioned as the general framework of the legal system. The main subject of this research is the analysis and description of the substantive and legal foundations of public law and the legal rights of public law. Using descriptive-analytical method and analysis of issues such as the logic governing law and the principles governing the interpretation of laws, this research seeks to find an answer and remove the ambiguity for the question of what is the difference between intrinsic characteristics, nature and legal basis of legal institutions There is public law and public law, and to what extent does the constitution reflect the characteristics and nature of these legal institutions? The findings show that the logic governing public law is of the type of polemical logic and the interpretation of the rules related to this institution is of the type of broad and free interpretation. The logic governing public law is of the type of formal logic and the method of interpreting its rules is of the type of narrow and limited interpretation. There are principles in the Iranian constitution that contain these legal institutions that can be identified from their relationship with other principles through their inherent characteristics and nature.Keywords: public law, interpretation of laws, Constitution
-
اقدام موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران علیه پایگاه نظامی آمریکا موسوم به عین الاسد، که متعاقب حمله پهبادی آمریکا و شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و چند تن از یاران ایشان در عراق صورت گرفت، نظریات مختلفی را در مورد مشروعیت آن به دنبال داشته است. اقدام متقابل، دفاع مشروع و رضایت سه عاملی هستند که دراین باره در انگاره ها و آموزه های حقوقی مطرح شده اند. طبق حقوق بین الملل عرفی و ماده 20 مواد 2001 درموردمسیولیت بین المللی دولت ها، رضایت کشورعراق موجب می شودکه اقدام جمهوری اسلامی ایران دراین کشور،موجب نقض تمامیت ارضی عراق و مصداق مداخله در امور داخلی نباشد. در این باره، اقدام متقابل، نمی تواند تعهد کشورها به عدم توسل به زور را متاثر سازد و خواسته جامعه اسلامی ایران در مورد «انتقام سخت»، به آن معنا نیست که اقدام موشکی یادشده یک اقدام تلافی جویانه، در معنای خاص کلمه، به آن گونه که در برخی انگاره های حقوقی بین المللی آمده است قلمداد شود. در این باره، با توجه به سریالی بودن عمل متخلفانه ایالات متحده آمریکا و نیز وجود قراین از مقامات رسمی مبنی بر ادامه چنین عمل متخلفانه ای، دریافته می شود که اقدام جمهوری اسلامی ایران، دفاع مشروع بدان نحو که به عنوان حقی ذاتی در ماده 51 منشور ملل متحد آمده است، دانسته شود. این امر، نباید به منزله دفاع مشروع پیش دستانه قلمداد گردد بلکه زنجیره ای بودن اعمال متخلفانه آمریکا موجب می شود که اقدام جمهوری اسلامی ایران در قالب دفاع مشروع در حقوق بین الملل مشروع و قانونی باشد.
کلید واژگان: شهید حاج قاسم سلیمانی, تعهد بین المللی, اقدام موشکی, پایگاه نظامی عین الاسدIslamic Revolutionary Guard Corps (IRGC) of Islamic Republic of Iran’s(IRI) missile operation against military base of United States of America (USA) called, Ain al-Assad, following the US drone strike and martyrdom of Genaral Haj Qasem Soleimani and some of other islam defendants, has raised various opinions considering the legitimacy of the action in question. Countermeasure, self-defence and consent are three circumstances that have been raised in legal teachings and doctrines regarding the said issue. Pursuant to customary international law and article 20 of International law commission’s draft articles on international responsibility of states for international wrongful act (ARSIWA 2001), Iraq’s consent authorizes that the islamic republic of iran’s operation in iraq’s territory, does not violate territorial integrity of Iraq and does not consider as intervention in its internal affairs. Countermeasures can not affect state obligation not to use of force and demand of Islamic community of IRI for hard revenge, does not mean that the missile action is a reprisal, as in some doctrines has been said. Regarding the seriality of US internationally wrongful acts in this regard and the evidences that show the commitment of more similar wrongs, the Islamic Republic of Iran’s action is the legitimate self-defence as the inherent right has been explicited in article 51 of the UN charter. This should not be regarded as pre-emptive (anticipatory) or preventive defence but as a chain of infringements by the US makes that the IRI act would be considered self-defence which is legitimate and legal in international law.
Keywords: Martyrdom of General Haj Qasem Soleimani, International Obligation, Missile Operation, Ain al-Assad Military Base -
هدف از این مطالعه، بررسی اثرگذاری 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی روی سطوح پایدار و ناپایدار بر گشتاور عضلانی، حس عمقی و دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا در ورزشکاران مبتلابه بی ثباتی مزمن مچ پا بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 30 ورزشکار مبتلابه بی ثباتی مزمن مچ پا با دامنه سنی 18تا30 سال، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 10نفره، تمرین در سطح ناپایدار، تمرین در سطح پایدار و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه تمرین در سطح ناپایدار و پایدار برنامه ی تمرینات ثبات مرکزی را به طور مشابه انجام دادند. از تحلیل واریانس یک راهه و مقایسه های چندگانه به روش هولم-بونفرونی برای ارزیابی داده ها استفاده شد (p≤0/05). یافته های مطالعه نشان داد، در تمام پارامترهای اندازه گیری شده، گروه تمرین در سطح ناپایدار نسبت به گروه های تمرین در سطح پایدار و کنترل تفاوت معناداری داشت (ps≤0/026). همچنین نتایج نشان داد که، گروه تمرین در سطح پایدار، در پارامترهای گشتاور عضلانی و دامنه حرکتی دورسی فلکشن پیشرفت معناداری نسبت به گروه کنترل داشت (ps≤0/022)، ولی بین حس عمقی گروه تمرین در سطح پایدار و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود نداشت (54/0 =p). با توجه به نتایج بدست آمده به نظر می رسد انجام تمرینات ثبات مرکزی روی سطح ترامپولین تاثیر بیشتری در بهبود پارامترهای اندازه گیری شده در ورزشکاران مبتلابه بی ثباتی مزمن مچ پا داشت. بنابراین، انجام این تمرینات به عنوان یک گزینه درمانی برای افراد مبتلابه بی ثباتی مزمن مچ پا توصیه می شود..
کلید واژگان: ناپایداری مزمن مچ پا, حس عمقی, ترامپولین, گشتاور عضلاتThe aim of this research was to examine the effects of 8-weeks core stability training on stable and unstable surfaces on ankle muscular torque, proprioception, and dorsiflexion range of motion (ROM) in athletes with chronic ankle instability (CAI). In this semi-experimental study, thirty athletes with CAI the age range of 18-30 years were participated in this study. The participants were intentionally selected and assigned randomly into three groups 10 people, unstable surface training (UG), stable surface training (SG) and control (CG). UG and SG performed the core stability exercise protocol. One-way ANOVA and Holm-Bonferroni post hoc test were used to evaluate the data (p≤0.05). Findings showed that in all measured parameters, the UG was significantly different from the SG and CG (ps≤0.026). The results also showed that the SG had a significant improvement in the parameters of muscle torque and dorsiflexion range of motion compared to the CG (ps≤0.022), But in the proprioception there were no significant difference between in the SG and the CG (p=0.54). According to the results, it can be concluded that performing core stability training on Trampoline surface has a more effect on improving the measured parameters in athletes with chronic ankle instability. Therefore, it is recommend to perform these exercises as a training intervention for people with chronic ankle instability.
Keywords: Chronic Ankle Instability, Proprioception, trampoline, Muscle torque -
مقدمه
بررسی متغیرهای فشار کف پایی امروزه درک درستی از آسیب های احتمالی وارده به کف پا می دهد تحقیق حاضر تاثیر شش هفته تمرینات ترامپولین بر فشار کف پایی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به نوروپاتی دیابتی بود.
روش کارپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و کاربردی است است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. 30 بیمار نوروپاتی به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (15 نفر) و شاهد (15نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت شش هفته و هر هفته 3 جلسه 60 دقیقه ای تمرینات ترامپولین را انجام دادند . قبل و بعد از دوره ی تمرینی متغیرهای حداکثر فشار کف پایی بیماران توسط دستگاه فوت اسکن ارزیابی گردید.
یافته هاتحلیل استنباطی داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس انجام گردید(0/05=p) نتایج پژوهش نشان داد که تمرینات ترامپولین بر حداکثر فشار کف پایی حین راه رفتن (0/01 =p) تاثیر داشت.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش مبنی بر شش هفته تمرینات ترامپولین بر حداکثر فشار کف پایی بیماران مبتلا به نوروپاتی دیابتی تاثیر مثبت داشته و این تمرینات می تواند در فرایند توان بخشی جسمانی بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: تمر ینات ترامپولین, فشار کف پایی, راه رفتن, افراد دیابتی سالمندIntroductionInvestigating plantar pressure variables today gives a correct understanding of possible injuries to the soles of the feet. The present study was the effect of six weeks of trampoline exercises on the plantar pressure and quality of life of people with diabetic neuropathy.
MethodologyThe current research is semi-experimental and applied in which pre-test and post-test with control group were used. 30 neuropathic patients were selected in a purposeful and available manner, and then they were randomly divided into two experimental and control groups (n=15). The experimental group performed 3 sessions of 60 minutes trampoline exercises for six weeks. Before and after the exercise period, the variables of maximum plantar pressure of the patients were evaluated by foot scan machine.
ResultsThe inferential analysis of the data was done using the statistical test of covariance (P=0.05). The research results showed that trampoline exercises had an effect on the maximum pressure of the soles of the feet while walking (P=0.01).
ConclusionAccording to the findings of the research, six weeks of trampoline exercises have a positive effect on the maximum plantar pressure of patients with diabetic neuropathy, and these exercises can be used in the physical rehabilitation process of diabetic patients.
Keywords: trampoline training, plantar pressure, walking, elderly diabetics -
استفاده از اندام فوقانی در تمرینات رایج پلانک، عامل محدود کننده ای در هدف قرار دادن عضلات مرکزی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی فعالیت عضلات مرکزی در پلانک با و بدون تکیه بر اندام فوقانی در درجات مختلف بدن بود. 21 مرد سالم غیر ورزشکار در رده سنی 20 تا 30 سال در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها پلانک را در دو حالت با تکیه بر اندام فوقانی (توسط ابزار تعلیقی TRX) و بدون تکیه بر اندام فوقانی (توسط ابزار محقق ساخته) در درجات 20، 40، 60 و 80 درجه بدن اجرا نمودند. هر هشت تمرین به مدت 5 ثانیه و با 2 تکرار انجام شد. فعالیت عضلات راست شکمی، مایل خارجی، مالتی فیدوس، راست کننده ستون فقرات کمری و راست رانی اندازه گیری و مقایسه شد. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج مقایسه فعالیت عضلات مرکزی بین دو پوزیشن پلانک با و بدون تکیه بر اندام فوقانی در درجات مختلف بدن تفاوت معناداری را نشان نداد (821/0=P). تغیر زاویه بدن (درجات 20، 40، 60 و 80) در حرکت پلانک در هر دو حالت با تکیه بر اندام فوقانی و بدون تکیه بر اندام فوقانی، تفاوت معناداری را در فعالیت عضلات مرکزی نشان داد (05/0P≤). عدم استفاده از اندام فوقانی در تمرینات پلانک تغییری در فعالیت عضلات مرکزی ایجاد نمی کند و همچنین با افزایش تدریجی زاویه بدن، سطح فعالیت آنها افزایش می یابد.کلید واژگان: عضلات ثبات مرکزی, پلانک, اصول تمرین, تمرین عملکردی, الکترومیوگرافیThe role of the upper limbs in the common plank exercises is considered a limiting factor in targeting the core muscles The purpose of this study was to investigate the core muscles activation in plank with and without support on upper limbs during different body angles. Twenty-one healthy men 20-30 years participated in this study. The subjects performed the plank in two positions with support on the upper limb (by the TRX suspension device) and without support on the upper limb (by the researcher made device) at 20, 40, 60 and 80 of body angles. Each eight test was repeated twice for 5 seconds. The activity of rectus abdominis, external oblique, multifidus, erector spinae lumbar, and rectus femoris muscles were measured and compared. Repeated measures analysis of variance was used to examine the effects of upper limb on our outcomes. The results showed that there is no difference on core muscles activity between plank with and without support on upper limbs during different body angles (p=0.821). Changing the body angle (20, 40, 60 and 80 degrees) showed a main different on the core muscles activity in the both plank positions with and without support on upper limbs (P≤0.05). Not using the upper limbs in the plank exercises does not change the activity of the core muscles, and also the level of their activity increases through the gradual addition in the body angle.Keywords: Core stability muscles, Plank, training principles, Functional Training, Electromyography
-
زمینه و هدف
کمردرد مزمن از شایع ترین مشکلات جوامع امروزی است که به دلیل مشکلات همراه با آن، نیازمند بررسی و معرفی روش های مختلف توانبخشی می باشد. بنابراین هدف از این تحقیق مقایسه اثر تمرینات ثبات مرکزی در دو سطح پایدار و ناپایدار بر درد، کنترل قامت و کیفیت زندگی زنان مبتلا به کمردرد مزمن است.
روش بررسیتعداد20 نفر از زنان مبتلا به کمردرد مزمن به صورت در دسترس و تصادفی در دو گروه تمرینی (10نفر) سطح پایدار و ناپایدار (ترامپولین) قرار گرفتند. درد (با مقیاس بصری درد) تعادل ایستا (آزمون لک لک)، تعادل پویا (آزمون Y) و کیفیت زندگی (پرسشنامه SF36) قبل و بعد از 8 هفته تمرینات اندازه گیری شد. جهت تحلیل استنباطی روش آماری تحلیل واریانس برای داده های تکراری در بسته نرم افزاری spss و در سطح معنادار 05/0 انجام شد.
یافته هایافته ها نشان داد تعامل بین گروهی در متغیرهای کیفیت زندگی، تعادل ایستا و پویا با برتری گروه سطح ناپایدار معنادار بود (05/0<p). از سوی دیگر تغییرات درون گروهی در متغیرهای درد معنادار بود. این بدان معناست که هر دور روش تمرینی بر متغیرهای مذکور اثر معنادار داشته است (05/0<p).
نتیجه گیرینتایج بیان کننده این است که تمرینات هر دو سطح پایدار و ناپایدار می تواند به طور موثری باعث کاهش درد، افزایش تعادل و بهبود کیفیت زندگی آزمودنی ها شود. اما نتایج نشان دهنده برتری سطح ناپایدار بر پایدار بوده لذا به عنوان یک مدالیته درمانی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: کمردرد, تعادل, سطح ناپایدار, ریباند, درد, کنترل قامتAimChronic back pain is one of the most common problems in today's society that has recently increased due to inactivity, so various methods of rehabilitation are being studied. The aim of this study was to Comparison of the Effect of Core Stability exercises at both stable and unstable levels on pain, height control and quality of life in women with chronic low back pain.
Materials and MethodsTwenty female patients with chronic low back pain were randomly divided into two groups of exercise (n = 10) stable and unstable (trampoline). Pain (by visual pain scale), static balance (by stork test), dynamic balance (by Y test) and quality of life (by SF36 questionnaire) were measured before and after the 8 week intervention. Subsequently, patients in both groups received their own training, three sessions every week for 8 weeks. Data were analyzed by repeated measure ANOVA in SPSS software.
ResultsThe results showed that the intergroup interaction in the variables of pain, quality of life, static and dynamic balance was significant with the superiority of the unstable level group (P <0.05).
ConclusionThe results of the study indicate that exercises for both stable and unstable surface effectively improve pain, increase balance and improve the quality of life of the subjects. The results, however, show that the variables in the unstable training group (trampoline) have significantly improved compared to the other group, so this method can be used as a complementary treatment modality for patients with non-specific chronic low back pain. .
Keywords: Low back pain, Balance, unstable surface, pain, Postural control -
نهاد حقوق عامه در اصل (156) قانون اساسی به عنوان یکی از اهداف ذاتی قوه قضاییه در جهت احقاق حق مردم مورد اشاره قرار گرفته است. در باب ابعاد مختلف این نهاد حقوقی از جمله مبانی، تعریف و ماهیت آن تشتت نظر مشاهده می شود. نظرات عالمان و اندیشمندان اسلامی از جمله مبانی نظری نهاد حقوق عامه محسوب می شوند. از طرفی از جمله راه های نیل به اتفاق نظر در باب نهاد حقوق عامه، تبیین نهاد حقوقی مشابه حقوق جمعی در معنای «public rights» در نظرات و دکترین بین المللی و غربی می باشد. تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به این مسیله است که بر اساس تبیین نظرات اندیشمندان اسلامی و غرب نهاد حقوق عامه تا چه اندازه و با چه کیفیتی و کمیتی در ابعاد مختلف با نهاد حقوق جمعی مشابهت دارد؟ در این تحقیق و در هر بخش ماهیت، تعریف و مبانی هر یک از نهادهای حقوقی حقوق عامه و حقوق جمعی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی و غربی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس این تحلیل ها مشخص شده است که بر اساس قرایت اعتقاد و اخلاق بنیاد اسلام، حقوق عامه طیف وسیعی از حقوق فردی و فردی اجتماعی شده را در بر می گیرد و به نسبت قرایت شریعت و فقه بنیاد، حقوق عامه همخوانی بیشتری با حقوق جمعی که البته فقط حاوی حقوق فردی اجتماعی شده می باشد، دارد.کلید واژگان: حقوق عامه, حقوق جمعی, حقوق فردی, حقوق فردی اجتماعی شدهThe institution of public rights is mentioned in Article 156 of the Constitution as one of the major goals of the judiciary in order to realize the rights of the people. There are various aspects to this legal institution including the principles, definition and nature of dissent. The views of Islamic scholars are among the theoretical foundations of the institution of public law. On the other hand, one of the ways to reach a consensus on the institution of public rights is to explain the legal institution similar to collective rights in the sense of "public rights" in international as well as Western views and doctrine. Employing a descriptive-analytical method, the present study draws on the explanation of the views of Islamic and Western thinkers, and seeks to pinpoint the extent of quality and quantity to which the two public rights-collective rights institutions are similar. In this research and in each section, the nature, definition and principles of each of the legal institutions of public rights and collective rights from the perspective of Islamic and Western thinkers have been studied and analyzed. Based on these analyses, it has been determined that based on the reading of the beliefs and ethics of the Islamic Foundation, public rights encompasses a wide range of individual and socialized rights and is more in line with collective rights than the readings of Sharia and jurisprudence based on public rights- which, of course, contains only the socialized individual rights.Keywords: Public Rights, Collective Rights, Individual Rights, Socialized Individual Rights
-
هدف
تشخیص آمادگی جسمانی و ظرفیت عملکردی افراد نظامی از دغدغه های مهم نیروهای مسلح کشور است. هدف از انجام تحقیق حاضر، مقایسه عوامل آمادگی جسمانی در بین کادر نیروی انتظامی بود.
روش شناسی:
برای این منظور، 20 نفر از کادر ویژه نیروی انتظامی به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. سپس این تعداد به دوگروه مداخله و گروه کنترل به طور تصادفی تقسیم شدند. به گروه مداخله تمرین های جسمانی در طول 8 هفته داده شد. پس از 8 هفته از هر دو گروه مداخله و کنترل آزمون های آمادگی جسمانی (دراز و نشست، پرش جفت، بارفیکس، دو 60 متر، تست چابکی، شنا و تست کوپر) گرفته شد. در این تحقیق، به بررسی آثار تمرینهای آمادگی جسمانی بر روی کادر ویژه نیروی انتظامی در گروه مداخله و کنترل می پردازیم. آزمون های پارامتریک و ناپارامتریک آماری در تحقیق استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون f و t من ویتنی انجام شد و بررسی نرمال بودن داده ها توسط آزمون شاپیروویلک وکلموگروف اسمیرنوف انجام گرفت. در این پژوهش، از نرم افزار SPSS نسخه 26 درصد سطح معناداری 05/0= p استفاده شد.
یافته هاتمرین های منتخب بر روی فاکتورهای آمادگی جسمانی از قبیل (شنا، دراز و نشست، بارفیکس و آزمون کوپر) تاثیرگذار بوده است. آزمون 9´4 و پرش جفت بین دو گروه تجربی و کنترل، اثر معناداری نداشت. میانگین تعداد دراز و نشست (74)، بارفیکس (34.6)، شنا (79.61) و زمان آزمون 3200 متر (95/10) بر دقیقه به دست آمد.
نتیجه گیریدر کارکنان یگان ویژه نیروی انتظامی عوامل آمادگی جسمانی، نظیر: دو 60 متر، پرش جفت و چابکی باید تقویت شود.
کلید واژگان: آمادگی جسمانی, کادر ویژه, نیروی انتظامی, آزمون ناپارامتری من ویتنی, بازه اطمینان صدکی بوت استرپObjectiveRecognizing the physical fitness and functional capacity of military personnel is one of the important concerns of the country's armed forces. The purpose of this study was to compare the factors of physical fitness among law enforcement personnel.
MethodologyFor this purpose, 20 members of the special police forces have been selected by simple random sampling. Then this number was randomly divided into two groups of intervention and control group.The intervention group was given physical exercises for 8 weeks. After 8 weeks, physical fitness tests (sit ups, knee tuck jump, chin ups, 60 meters speed running, agility test, push ups and Cooper test) were taken from both intervention and control groups.In this study, we examine the effects of physical fitness exercises on special police forces in the intervention and control groups. Parametric and non-parametric statistical tests have been used in the research.Data were analyzed by Mann-Whitney f and t-tests and the normality of the data was assessed by Shapirovilk and Kolmogorov-Smirnov tests. In this study, SPSS software version 26 with a significance level of p = 0.05 was used.
ResultsSelected exercises have an effect on physical fitness factors such as (push ups, sit ups, chin ups and Cooper test). The 4×9 agility test and the knee tuck jump between the experimental and control groups did not have a significant effect. Mean number of sit ups (74), chin ups (34.6), push ups (79.61) and test time of 3200 meters (10.95) per minute were obtained.
ConclusionIn the staff of the special unit of the police force, physical fitness factors, such as: 60 meters, knee tuck jump and agility should be strengthened.
Keywords: Physical Fitness, Special force, Law Enforcement, Mann-Whitney Nonparametric Test, Bootstrap Percent Confidence Interval -
توانایی سالمندان در راه رفتن و چرخش پایدار عامل مهمی در زندگی مستقل با کیفیت است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تمرینات چرخشی در مقایسه با تمرینات تعادلی بر عملکرد تعادل، تحرک، چرخش و ترس از سقوط در سالمندان انجام شد. بدین منظور 45 مرد سالمند حداقل60 ساله دارای معیار های پژوهش انتخاب و به طور تصادفی و مساوی در دو گروه تجربی (تمرینات چرخشی و تعادلی) و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تجربی برنامه تمرینی خود را به مدت 12 هفته انجام دادند. تعادل ایستا و پویا، تعادل عملکردی، راه رفتن مستقیم، راه رفتن چرخشی و ترس از سقوط به ترتیب از طریق صفحه نیرو، آزمون های زمان برخاستن و رفتن، 10 متر راه رفتن، راه رفتن 8 شکل و مقیاس کارآمدی افتادن در سالمندان اندازه گیری شد. هر دو تمرینات چرخشی و تعادلی در بهبود تعادل ایستا، پویا و عملکردی، راه رفتن مستقیم و کاهش ترس از سقوط در گروه های تمرینی نسبت به کنترل موثر بود. تمرینات چرخشی باعث بهبود عملکرد چرخش نسبت به تمرینات تعادلی و گروه کنترل شد و نسبت به تمرینات تعادلی تاثیر بیشتری در بهبود تعادل عملکردی داشت. بکارگیری مولفه چرخش در تمرینات نه تنها تاثیرات تمرینات تعادلی را به همراه دارد بلکه باعث تاثیرگذاری بیشتر و تسری آن بر بهبود عملکرد در تکالیف چرخشی در سالمندان می گردد. با توجه به گستردگی موقعیت های چرخشی در فعالیت های روزمره و خطر بالقوه آن برای سالمندان، بکارگیری مولفه چرخش و انجام تمرینات چرخشی در سالمندان توصیه می شود.
کلید واژگان: تمرینات ترکیبی, چرخش, تعادل, راه رفتن, سالمندOlder adults’ ability to walk and turn is a crucial factor in quality independent living. This study aimed to investigate the effect of turning training in comparison with balance training on balance performance, mobility, turning, and fear of falling in older adults. therefore 45 eligible elderly males at least 60 years old were selected and randomly assigned to two experimental groups (turning and balance training) and a control group (n=15). Each experimental group performed their training program for 12 weeks. Static and dynamic balance, functional balance and mobility, straight walking, turning walking, and fear of falling were measured through force plate, Timed Up and Go Test, 10 Meter Walk Test, Figure of 8 Walk Test, and Falls Efficacy Scale-International respectively. Both turning and balance training were effective in improving static, dynamic, and functional balance, straight walking, and decreasing the fear of falling in both training groups compared to the control group. Turning training improved turning performance compared to balance training and the control groups and had a more effect on improving functional balance than balance training. The use of the turning components in training not only has the effects of balance training but also has more effects on improving performance in turning tasks in older adults. Due to the extent of turning situations in daily activities and its potential risk for older adults, it is recommended to use the turning components and perform the turning training in older adults.
Keywords: Combined Training, Turning, Balance, Walking, Older Adults -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و پنجم شماره 3 (پیاپی 183، امرداد و شهریور 1401)، صص 1093 -1101هدف
بررسی متغیرهای فشار کف پایی امروزه درک درستی از آسیب های احتمالی وارده به کف پا می دهد تحقیق حاضر تاثیر شش هفته تمرینات ترامپولین بر تعادل و کیفیت زندگی افراد مبتلا به نوروپاتی دیابتی بود.
مواد و روشپژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی و نیمه تجربی است که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. 30 بیمار نوروپاتی به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (15 نفر) و شاهد (15نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت شش هفته و هر هفته 3 جلسه 40 دقیقه ای تمرینات ترامپولین را انجام دادند . قبل و بعد از دوره ی تمرینی تعادل ایستا و پویا و کیفیت زندگی بیماران به ترتیب توسط دستگاه فوت اسکن و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران دیابتی (DQOL-BCI) ارزیابی گردید.
یافتهتحلیل استنباطی داده ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی انجام گردید (05/0=p) نتایج پژوهش نشان داد که تمرینات ترامپولین بر تعادل پویا (001/0=p)، تعادل ایستا (005/0=p) وکیفیت زندگی بیماران نوروپاتی (01/0=p) تاثیر داشت.
نتیجهبا توجه به یافته های پژوهش مبنی بر شش هفته تمرینات ترامپولین بر تعادل ایستا و پویا و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نوروپاتی دیابتی تاثیر مثبت داشته و این تمرینات می تواند در فرایند توان بخشی جسمانی بیماران دیابتی مورد استفاده قرار گیرد
کلید واژگان: تمر ینات ترامپولین, تعادل, کیفیت زندگی, افراد نوروپاتی دیابتیObjectiveExamining the variables of plantar pressure today gives a correct understanding of the possible damage to the plantar. The present study was the effect of six weeks of trampoline exercises on the balance and quality of life of people with diabetic neuropathy.
Materials and methodsThe present research is an applied and semi-experimental research in which a pre-test and post-test with a control group were used. 30 neuropathy patients were selected in a purposeful and available manner, and then they were randomly divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. The experimental group did 3 sessions and each session include 40 minutes for trampoline training. Before and after the exercise period, the static and dynamic balance and the quality of life were evaluated by the foot scan machine and the quality of life questionnaire for diabetic patients (DQOL-BCI), respectively.
FindingsThe inferential analysis of the data was done using the paired t-test (p=0.05). The research results showed that trampoline exercises on dynamic balance (p=0.001), static balance (p=0.005) and quality It had an effect on the life of neuropathy patients (p=0.01).
ResultAccording to the findings of the research, six weeks of trampoline exercises have a positive effect on the static and dynamic balance and quality of life of patients with diabetic neuropathy, and these exercises can be used in the physical rehabilitation process of diabetic patients.
Keywords: Trampoline exercises, Balance, Quality of life, people with diabetic neuropathy -
پاره ای از معاهدات بین المللی در راستای همسان سازی رویه ی کشورها در اتخاذ سیاست کیفری مطلوب در مبارزه با تهدیداتی منعقد شده اند که نظم عمومی فراتر از کشوری معین را نشانه گرفته اند. اجرای ملی چنین معاهدات دارای صبغه ی جزایی به جهت حاکمیت اصل قانونی بودن جرم و مجازات با چالش هایی روبروست.در نوشتار حاضر با روش تحلیلی توصیفی مشخص می شود معاهدات مزبور در اغلب نظام ها از منابع قانونگذاری می باشند، هر چند در کشورهای مسلمان دارای نظام حقوقی مبتنی بر شرع موازین اسلامی اجازه ی پذیرش آنها را نمی دهد. در خصوص استنادپذیری آنها از سوی دادگاه های ملی در صورت خود اجرا بودن معاهده ای که از مسیر تصویب پارلمان گذشته خدشه ای وارد نمی باشد، هر چند غالبا اجرای احکام معاهدات به ویژه در بعد جرم انگاری مستلزم وضع قانون مکمل است. تفسیر این مقررات در صلاحیت دادرس ملی بوده که در صورت بروز تعارض حسب رویکرد نظام حقوقی راهکارهای مختلفی ارایه شده است که متاثر از جایگاه معاهدات در سلسله مراتب مقررات داخلی و رویکردی که در خصوص نظریه یگانگی یا دوگانگی وجود دارد می باشد. قواعد و اصول حقوق کیفری اجازه ی بازگشت پذیری مقررات مطرح در معاهدات به گذشته را نیز نمی دهند، هر چند در برخی از کشورها از این قاعده تخطی شده است.
کلید واژگان: معاهدات بین المللی دارای جنبه کیفری, حقوق کیفری ملی, اصل قانونمندی جرم و مجازات, تفسیر معاهده, عطف بماسبق نشدن معاهدهSome of the international treaties have been concluded in order to harmonize the procedures of countries in adopting the desired criminal policy in Combating threats that target public order beyond a specific country. Due to the principle of legality, the national implementation of such treaties with penal provisions is fraught with challenges.In the present article, it is determined by a descriptive analytical method that these treaties are the source of legislation in most systems, although in Muslim countries with a legal system based on Islamic law, the Shari'a standards do not allow their acceptance. If the treaty passed by the parliament is self-executing, it will not be a problem for the national courts to recognize it as valid, although the implementation of the provisions of the treaties, especially in the criminal dimension, often requires the enactment of a supplementary Act. The interpretation of these regulations is within the Jurisdiction of the national judge, and in case of conflict, different solutions have been offered according to the approach of the legal system, Which is Affected by the position of treaties in the hierarchy of internal regulations and the approach to the theory of unity or duality. The rules of criminal law also do not allow the retroactivity of these provisions, However, in some countries this rule has been violated.
Keywords: International treaties with criminal aspect, National criminal law, the principle of legality of crime, punishment, Interpretation of the treaty, non-retroactivity of the treaty -
یکی از چالشهای نظام اداری بروز وضعیت تعارض منافع در میان کارکنان است که می تواند مصالح عمومی ناظر بر وظایف شغلی آنها را به دلیل وجود انگیزه رسیدن به منافع شخصی به مخاطره اندازد. ظرفیت فسادزای چنین وضعیتی، موضع منفعل برخی نظامها را در عدم مداخله تا مرحله فعلیت یافتن سوءاستفاده افراد درگیر به چالش می کشد و ضرورت طراحی یک سیاست جنایی کارآمد که بتواند با استفاده مطلوب از ضمانت اجراهای رسمی به مقابله با آن برخیزد مدلل می سازد. در پژوهش حاضر به روشی توصیفی- تحلیلی پاسخ های واکنشی و نه پیشگیرانه مطرح در سیاست جنایی کشورهای حوزه خلیج فارس نسبت به وضعیت تعارض منافع کاویده شده است. یافته های تحقیق نشان از آن دارد که برخی کشورها نظیر امارات متحده و عربستان رویکردی تخلف انگار را نسبت به تعارض منافع پذیرفته اند که طی آن با ضمانت اجراهای انتظامی با تخطی کنندگان برخورد می کنند. این درحالی است که کشورهایی مانند عراق، عمان و کویت به ضمانت اجراهای جزایی متوسل شده اند. مواردی نظیر فعالیت و همکاری با موسسات خصوصی مرتبط با اشتغال دولتی، داشتن سهم در موسسات خصوصی مرتبط با شغل کارمند، خودداری از چشمپوشی از منفعت شخصی یا استعفا از شغل دولتی زمینه ساز تعارض، استنکاف از ارایه صورت وضعیت مالی کارمندان درمعرض تعارض منافع و نیز سوءاستفاده از موقعیت شغلی در شرایط تعارض منافع درجایی که مشمول عناوین مجرمانه متعارف در قوانین جزایی نمیشوند در زمره مصادیقی هستند که در سیاست جنایی این کشورها با ضمانت اجراهای رسمی و بهویژه کیفری روبرو شده اند.کلید واژگان: تعارض منافع, سیاست جنایی کشورهای حوزه خلیج فارس, ضمانت اجراهای اداری و انتظامی, ضمانت اجراهای کیفری, فساد اداریOne of the challenges of the administrative system is the emergence of conflicts of interest among employees, which can imperil the public interests related to their job duties due to the motivation to pursue personal interests. The corrupting capacity of such a situation challenges the static stance of some systems in not intervening until the actualization of the abuses of those involved, and demonstrates the need to design an effective criminal policy that can counter this with the proper use of formal sanctions. In the present study, the reactionary rather than preventive responses to the criminal policy of the Persian Gulf countries regarding the conflict of interest situation have been studied in a descriptive-analytical method. The findings of the research show that some countries, such as the United Arab Emirates and Saudi Arabia, have adopted a delinquentization approach to conflict of interest, in which they deal with violators by administrative and disciplinary sanctions. This is while countries like Iraq, Oman and Kuwait use the criminal sanctions. Items such as activities and cooperation with private institutions related to government employment, holding stocks in private institutions related to the employee's job, refusing to forgo personal interest or resignation from a government job that creates conflict, refusing to render financial statements of employees who are exposed to conflicts of interest as well as abuse of job position in conflict of interest situations where it is not covered by the usual offenses in criminal law are among the examples that have faced formal and especially criminal sanctions in the criminal policy of these countries.Keywords: Conflict of interest, corruption, criminal sanctions, Administrative, disciplinary sanctions, criminal policy of the Persian Gulf countries
-
زمینه و هدف
پیچ خوردگی مچ پا یکی از رایج ترین آسیب های ورزشی است که به دنبال آن فرد ورزشکار دچار بی ثباتی مزمن مچ پا (CAI) می شود. هدف از این مطالعه، بررسی اثرگذاری 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی در سطح پایدار و ناپایدار بر نوسانات پاسچر در ورزشکاران دارای CAI بود.
روش بررسیدر این مطالعه نیمه تجربی، 30 ورزشکار دارای CAI با دامنه سنی 18 تا30 سال، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت غیرتصادفی در سه گروه، تمرین در سطح ناپایدار، تمرین در سطح پایدار و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه تمرین در سطح ناپایدار و پایدار برنامه ی تمرینات ثبات مرکزی را به طور مشابه انجام دادند. برای ارزیابی نوسانات پاسچر از آزمون ایستادن تک پا و افت - فرود روی فوت اسکن استفاده شد. دامنه جابجایی مرکز فشار و سرعت جابجای مرکز فشار اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی هولم - بونفرونی برای ارزیابی داده ها استفاده (05/0>P) شد.
یافته هایافته های مطالعه نشان داد که، میانگین نمرات دامنه و سرعت جابجایی مرکز فشار، گروه تمرین در سطح ناپایدار نسبت به گروه های تمرین در سطح پایدار و کنترل در آزمون های ایستادن تک پا و فرود در پس آزمون تفاوت معناداری داشت (05/0>P). همچنین دامنه جابجایی مرکز فشار، گروه تمرین در سطح پایدار با گروه کنترل در آزمون ایستادن تک پا تفاوت معناداری نشان داد (05/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، انجام تمرینات ثبات مرکزی بر روی ترامپولین تاثیر بیشتری در کاهش دامنه و سرعت جابجایی مرکز فشار ورزشکاران دارای CAI داشت. بنابراین انجام این تمرینات را به عنوان یک مداخله ی تمرینی در جهت کاهش نوسانات پاسچر در ورزشکاران زن دارای CAI توصیه می کنیم.
کلید واژگان: ترامپولین, آزمون افت- فرود, تعادل, جابجایی مرکز فشار
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.