فاطمه پاک نظر
-
زمینه
یکی از علل شایع سردرد، میگرن بوده و میگرن مقاوم به درمان بار اقتصادی قابل توجهی را به جامعه تحمیل کرده و یافتن درمان مناسب مهم است. در این مطالعه پاسخ به درمان با بوتولینوم توکسین نوع A در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مقاوم به درمان طبی بررسی شد.
مواد و روش ها52 بیمار با میگرن مقاوم به درمان وارد مطالعه شده و سن، جنس و نوع میگرن، و نیز فراوانی، شدت و طول مدت هر اپیزود و نیاز به مصرف مسکن قبل، یک هفته و دو هفته بعد از تزریق بوتاکس ثبت و میزان احساس بهبودی بیماران و فراوانی عوارض متعاقب تزریق بوتاکس بررسی شد.
یافته هابعد از تزریق بوتاکس تعداد، شدت و مدت اپیزود میگرنی و دفعات استفاده از دارو کاهش داشته (0/001>P) و با سن ارتباطی نداشت. اپیزودهای میگرنی در مردان و میگرن های گیجگاهی، پس سری و پیشانی کاهش بیشتری داشتند. تغییرات شدت، طول مدت و نیاز به مسکن ارتباطی با جنسیت نداشته، ولی در بیماران با میگرن گیجگاهی، پس سری و پیشانی کاهش بیشتری داشتند. بیش از 70 درصد از بیماران احساس بهبودی خوب و عالی داشتند.
نتیجه گیریتزریق بوتاکس کاهش تعداد اپیزودهای میگرنی ، شدت سردرد، طول مدت اپیزود و نیاز به مصرف مسکن در طی دو هفته بعد از تزریق بوتاکس را درپی داشته و احساس بهبودی در تعداد زیادی از بیماران گزارش شده، عوارض ناشی از تزریق بوتاکس همگی جزئی و زودگذر بودند. تعداد، مدت و شدت درد و نیاز به مسکن در میگرن های گیجگاهی، پس سری و پیشانی و تعداد اپیزودها در مردان کاهش بیشتری داشت.
کلید واژگان: میگرن, درد مزمن, دیسپورت, بوتولینوم توکسین ABackgroundMigraine is one of the common causes of headache, and refractory migraine imposes a significant eco-nomic burden; therefore, it is important to find a proper treatment method for this condition. In this study, we evaluated the response to treatment with botulinum toxin A in patients with refractory chronic mi-graine.
Materials and MethodsFifty-two patients with refractory chronic migraine were enrolled and all data about age, gender, type of migraine, the frequency, severity, and duration of migraine episodes and frequency of need for analgesics before, one week and two weeks after Botox injection were recorded in a checklist, and the degree of re-covery and the frequency of complications after Botox injection were assessed.
ResultsAfter the Botox injections, the frequency, severity, and duration of migraine episodes and the frequency of analgesic use decreased (P<0.001), which were unrelated to age. Migraine episodes in men and also temporal, posterior, and frontal migraines showed greater reduction. Alterations in the severity and dura-tion of episodes and need for analgesics were not gender-related, but in patients with temporal, posterior, and frontal migraines, they showed a greater decrease. More than 70% of the patients had good or excel-lent recovery.
ConclusionBotox injection reduced the frequency, severity and duration of the migraine episodes, and need for anal-gesics two weeks after the injection, and a large number of patients reported feelings of recovery, with minor and transient post-injection complications. The variables which showed the greatest reduction in-cluded the frequency, duration and severity of migraine episodes and need for analgesics in temporal, posterior and frontal migraines and the frequency of episodes in the male patients.
Keywords: Migraine, Chronic Pain, Dysport, Botulinum Toxin A -
مقدمه
جراحی یکی از عواملی است که ممکن است سیر پیشرفت کووید-19 را تسریع و تشدید کند. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان بقاء و عوامل مرتبط با آن در بیماران مبتلا به کووید- 19 تحت اعمال جراحی بزرگ اجراء شد.
روش بررسیدر این مطالعه مقطعی- تحلیلی 43 بیمار مبتلا به کووید19 که در سال 1400 در بیمارستان کوثر سمنان تحت اعمال جراحی بزرگ قرار گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها یک چک لیست شامل متغیرهای دموگرافیک و بالینی بودکه با مراجعه به بخش مدارک پزشکی از پرونده بیماران استخراج گردید. بقاء بیماران بعد از جراحی نیز از طریق برقراری تماس تلفنی محرز شد. داده ها در نرم افزار Stata14وارد و برای بررسی ارتباط بین متغیرها با بقاء 6 ماهه از آزمون کای دو (Chi-squared test) یا آزمون دقیق فیشر (Fisher exact test) استفاده شد.
یافته هامیانگین (± انحراف معیار) سن بیماران 86/ 50 (14/23 ±) سال بود. میانگین (± انحراف معیار) سن بیماران مرد و زن نیز به ترتیب 73/ 47 (89/20 ±) سال و 65/ 55 (15/26 ±) سال بود. میزان بقاء شش ماه بعد از اعمال جراحی بزرگ 1/58% بود. میزان بقا شش ماه بعد از جراحی در بیماران با سن بالای 50 سال، بستری در بخش مراقبت های ویژه ، ابتلا به بیماری زمینه ای، نمایه توده بدنی بالا، وجود تروما و جراحی نوروسرجری بطور معنی داری پایین تر بود (05/0>P).
نتیجه گیریتقریبا تنها نیمی از بیماران مبتلا به کووید- 19، شش ماه بعد اعمال جراحی بزرگ زنده ماندند و سن بالای 50سال، بستری در بخش مراقبت های ویژه، ابتلا به بیماری زمینه ای، نمایه توده بدنی بالا،وجود تروما و جراحی نوروسرجری مهمترین فاکتورهای تعیین کننده این کاهش بقاء بودند.
کلید واژگان: کووید -19, بقاء 6 ماهه, جراحی بزرگ, مطالعه مقطعیIntroductionSurgery is one of the factors that may accelerate and intensify the progression of COVID-19. The present study was conducted with the aim of investigating the survival rate and related factors in patients with COVID19 undergoing a major surgery.
MethodsIn this cross-sectional-analytical study, 43 patients with COVID-19 who underwent a major surgery in Kowsar Semnan Hospital were examined in 2021. The data collection tool was a checklist including demographic and clinical variables, which was extracted from the patients' files by referring to the medical records section. Survival of patients after surgery was also checked through telephone calls. The data was entered into Stata 14 software and Chi-squared test was used to check the relationship between variables with 6-month survival.
ResultsThe mean age (± S.D) of the patients age was 50/86 (± 23/14). . The mean (± standard deviation) age of male and female patients was 47.73 (± 20.89) and 55.65 (± 26.15), respectively.The survival rate 6 months after surgery was significantly lower in patients over 50 years old, who were admitted to the intensive care unit, and were suffering from an underlying disease, high body mass index, the presence of trauma and neurosurgery (P<0/05).
ConclusionAlmost only half of the patients with COVID19 survived 6 months after major surgery, and age over 50, hospitalization in the intensive care unit, underlying disease, high body mass index, and presence of trauma and neurosurgery were the most important factors determining this decrease in survival.
Keywords: COVID19, Survival, Major Surgery -
Introduction
An ankle sprain is a traumatic injury to the ankle. Repeated ankle injuries are a potential mechanism for the activation of trigger points. New theories in dry needling trigger points suggest improving ankle proprioception pain and function. Therefore, this study was designed to investigate the effect of dry needling of peroneal muscle trigger points on proprioception, movement perception, and functional disability in patients with chronic ankle instability.
MethodIn this clinical trial study, 36 patients with chronic ankle sprain and instability were identified and divided into two groups. The intervention group received dry needling in the trigger points of the involved leg muscle twice a week for 3 weeks and the control group received a sham-dry needle. Ankle proprioception (joint repositioning error angle) and movement perception threshold were assessed using the Isokinetic Biodex 4 pro system, and functional disability was evaluated using the ankle joint functional assessment tool (AJFAT), Foot and Ankle Disability Index (FADI) and Latin8- and side to side hop tests. The variables were compared between the two groups after 3 weeks of treatment and one month after the end of the treatment period.
ResultsIn the present study, there were significant improvements in active and passive ankle joint repositioning error of °15 inversion, maximal inversion minus °5, FADI scores, Latin8- and side-to-side hop tests' scores, and movement perception threshold at a speed of less than °0.5 per second, after the intervention. Foot and ankle assessment questionnaire, ankle joint repositioning error of °15 inversion, and maximal inversion minus °5 showed significant differences between the two groups in the follow-up (P < 0.05). The functional tests did not show the persistency of the treatment effect (P > 0.05).
ConclusionsRegarding the improvement of disability and ankle joint repositioning error, dry needling of foot muscles can be an effective treatment for patients with chronic ankle instability and in the case of heavier functional activities, a longer treatment period may be needed.
Keywords: Ankle Injeries, Dry Needling, Proprioception, Recovery Of Function -
هدف
سندرم درد مایوفاشیال یکی از شایع ترین موارد درد امروزه می باشد که مشخصه مهم آن وجود نقاط ماشه ای است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تاثیر دو روش سوزن خشک یا dry needling (DN) و الکتروآکوپانکچر یا electroacupuncture (EA) عضله تراپزیوس فوقانی بر روی تغییرات اولتراسونوگرافی، شدت درد و ناتوانی عملکردی اندام فوقانی در بیماران مبتلا به سندروم درد مایو فاشیال می باشد.
مواد و روش هااین تحقیق کارآزمایی بالینی که بر روی 30 نفر با نقاط ماشه ای فعال در عضله ی تراپزیوس فوقانی با دامنه سنی 50- 20 سال انجام شد. شرکت کننده ها به صورت تصادفی در دو گروه DN و EA تقسیم شدند. هر دو گروه 4 جلسه (2 جلسه در هفته) به مدت 2 هفته درمان شدند، و سه متغیر شدت درد، شاخص ناتوانی عملکردی و ضخامت عضله تراپزیوس فوقانی قبل از درمان (پیش آزمون)، پس از درمان (پس آزمون 1)، و یک ماه پس از درمان (پس آزمون 2) ارزیابی گردید.
یافته هانتایج نشان داد که بین شدت درد، شاخص ناتوانی عملکردی و ضخامت عضله تراپزیوس فوقانی در مراحل پس آزمون 1 و 2 نسبت به مرحله پیش آزمون تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (05/0P). هیچ گونه تفاوت معنی دار آماری بین اثرگذاری کوتاه مدت (پس آزمون 1 نسبت به پیش آزمون) و بلند مدت (پس آزمون 2 نسبت به پیش آزمون) در شاخص ناتوانی عملکردی و ضخامت عضله تراپزیوس فوقانی بین دو گروه وجود نداشت (05/0>p) در حالی که شدت درد در اثرگذاری بلند مدت (پس آزمون2 نسبت به پیش آزمون) تفاوت معنی دار آماری بین دو گروه وجود داشته (05/0<p) و کاهش درد در گروه EA بیش تر از گروه DN بود (26/0±86/0 در مقابل 38/0±73/0).
نتیجه گیریدو روش درمانی DN و EA در افراد دارای نقاط ماشه ای در عضله ی تراپزیوس فوقانی، سبب بهبودی در شدت درد، ناتوانی عملکردی و ضخامت عضله می شود. البته EA در اثرگذاری بلندمدت عملکرد بهتری داشت.
کلید واژگان: درد, ناتوانی عملکردی, سندرم درد مایوفاشیال, عضله تراپزیوس فوقانی, سوزن خشک, الکتروآکوپانچرKoomesh, Volume:25 Issue: 6, 2024, PP 621 -630IntroductionMyofascial pain syndrome is one of the most common causes of pain today, the important feature of which is the presence of trigger points. The purpose of this study was to compare the effects of dry needling (DN) and electroacupuncture (EA) of the upper trapezius muscle on ultrasonic changes, pain intensity, and upper limb functional disability in patients with myofascial pain syndrome.
Materials and Methods30 people with active trigger points in the upper trapezius muscle were included in the study and divided into two experimental groups 1 (treatment with dry needling) and experimental group 2 (treatment with electroacupuncture). The experimental groups were treated for 4 sessions (2 sessions per week) for 2 weeks, and the three variables of pain intensity, functional disability index, and upper trapezius muscle thickness before treatment (pre-test), after treatment (post-test 1), and one month after It was evaluated from the treatment (post-test 2).
ResultsThe results showed that statistically significant difference between pain intensity, functional disability index, and upper trapezius muscle thickness in the post-test stages 1 and 2 compared to the pre-test stage (P<0.05. (There was no statistically significant difference between the short-term effect (post-test 1 of the pre-test ratio) and long-term (post-test 2 of the pre-test ratio) in the index of functional disability and thickness of the upper trapezius muscle (P>0.05), while the pain intensity in the long-term effect (post-test 2 ratio) pre-test) there was a statistically significant difference between the two groups (P<0.05) and pain reduction in the EA group was greater than the DN group (0.86±0.26 versus 0.73±0.38).
ConclusionDN and EA treatment methods in people with trigger points in the upper trapezius muscle cause short-term improvement in pain intensity, functional disability, and muscle thickness. Of course, EA performed better in long-term effects.
Keywords: Pain, Myofascial Pain Syndromes, Dry Needling, Electroacupuncture -
هدف
گیر افتادگی داخلی شانه یکی از مشکلات شایع در ورزشکاران دارای عدم تقارن پوسچرال می باشد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر تمرینات باز آموزی پوسچرال بر ناتوانی و گشتاور عضلات چرخاننده شانه ی بیماران بود.
مواد و روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی 23 بیمار با گیرافتادگی داخلی شانه به طور تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. مثبت شدن تست ober در هیپ چپ، نشان دهنده ی عدم تقارن لگنی و معیاری جهت ورود بیماران به مطالعه بود. بیماران در گروه مداخله به مدت شش هفته تحت درمان با تمرینات باز آموزی پوسچرال قرار گرفتند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. گشتاور عضلات چرخاننده داخلی و خارجی شانه با کمک دستگاه ایزوکینتیک بایودکس و ناتوانی عملکردی شانه با پرسش نامه ی DASH (Disability of Arm, Shoulder and Hand) اندازه گیری شد. اندازه گیری متغیرها قبل از مداخله, شش هفته بعد از مداخله و چهار هفته بعد از اتمام مداخله در سرعت های زاویه ای 60 و 120 درجه در ثانیه و در زوایای 45, 70 و 90 درجه ابداکشن شانه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت مقایسه ی بین گروهی صورت گرفت.
یافته هانتایج به دست آمده از تحقیق حاضر افزایش معنی داری (000/0=P) را در میزان گشتاور ایزوکینتیک عضلات چرخاننده شانه و هم چنین کاهش معنادار ناتوانی عملکردی (000/0=P) را در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل نشان داد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که تمرینات باز آموزی پوسچرال در ورزشکاران با مشکل عدم تقارن در راستای لگنی می تواند باعث بهبود ناتوانی عملکردی و افزایش گشتاور عضلات چرخاننده شانه شود.
کلید واژگان: سندروم گیرافتادگی داخلی شانه, گشتاور ایزوکینتیک, تمرینات اصلاح پوسچرKoomesh, Volume:24 Issue: 6, 2022, PP 736 -746IntroductionInternal Shoulder impingement is one of the most common problems in athletes with postural asymmetry. The present study aimed to investigate the effect of postural restoration exercises on patients' disabilities and the torque of the shoulder rotator muscles.
Materials and MethodsIn this clinical trial study, 23 patients with internal shoulder entrapment were randomly divided into control and intervention groups. A positive Ober's test on the left hip indicated pelvic asymmetry and was considered a criterion for admission. Patients in the intervention group were treated with postural restoration exercises for six weeks. The control group did not receive any intervention. Internal and external rotator muscle torque and shoulder functional disability were measured using the Biodex isokinetic and DASH (Disability of Arm, Shoulder, and Hand) questionnaires, respectively. The variables were measured before the intervention, six weeks after the intervention, and four weeks after the completion of the intervention at angular velocities of 60 and 120 o/s at 45o, 70o, and 90o of shoulder abduction. Data analysis was performed using ANOVA with repeated measurements for intergroup comparison.
ResultsFindings of the present study showed a significant increase (P=0.000) in the isokinetic torque of the shoulder rotator muscles and also a significant decrease in functional disability (P=0.000) in the intervention group compared to the control group
ConclusionThe results of this study showed that postural restoration exercises in athletes with pelvic asymmetry can improve functional disability and increase shoulder rotational muscle torque
Keywords: Shoulder Impingement Syndrome, Isokinetic Torque, Postural restoration Exercises -
هدف
التهاب اپی کندیل خارجی آرنج (Lateral Epicondylitis, LE) یکی از شایع ترین علت های درد در ناحیه آرنج می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر سوزن خشک عضلات اکستانسور مچ دست به همراه تکنیک موبیلیزیشن مولیگان بر ضخامت تاندون عضلات اکستانسور، درد و عملکرد اندام فوقانی در بیماران با LE طراحی گردید.
مواد و روش ها39 بیمار با LE در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور شرکت نمودند و به طور تصادفی در یکی از سه گروه مداخله اول (سوزن خشک)، مداخله دوم (سوزن خشک به همراه موبیلیزیشن مولیگان) و کنترل قرار گرفتند. در گروه مداخله اول در طی3 جلسه درمان به فاصله یک روز درمیان، از سوزن خشک در ناحیه تریگرپوینت عضلات استفاده شد. در گروه مداخله دوم، علاوه بر درمان سوزن خشک، تکنیک موبیلیزیشن مولیگان انجام شد. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. شدت درد، سطح عملکرد، قدرت گریپ و ضخامت تاندون عضلات اکستانسور در سه مرحله قبل از درمان، 24 ساعت بعد از آخرین جلسه و ده روز پس از پایان جلسات ارزیابی شد.
یافته هانتایج نشان داد تمامی متغیرها در گروه سوزن خشک و سوزن خشک به همراه موبیلیزیشن مولیگان، بهبودی معنی داری نسبت به گروه کنترل داشتند. گروه سوزن خشک به همراه موبیلیزیشن مولیگان در پرسش نامه عملکرد و مقیاس درد، تفاوت معنی دار بیش تری نسبت به گروه سوزن خشک به تنهایی داشت اما تفاوت ها در مورد ضخامت تاندون بین دو گروه معنی دار نبود.
نتیجه گیریسوزن خشک به همراه موبیلیزیشن مولیگان می تواند باعث بهبودی بیش تر قدرت گریپ، عملکرد و کاهش درد در بیماران با LE شود. برای بهبودی ضخامت تاندون عضلات اکستانسوری زدن سوزن خشک کفایت می کند.
کلید واژگان: التهاب اپی کندیل خارجی آرنج, سوزن خشک, موبیلیزیشن مولیگان, ضخامت تاندون, درد عضلانی اسکلتی, عملکردKoomesh, Volume:23 Issue: 6, 2021, PP 730 -740IntroductionLateral epicondylitis (LE) is one of the most common causes of pain in the elbow. The aim of this study was to evaluate the effect of dry needling (DN) of wrist extensor muscles along with Mulligan mobilization (MM) technique on extensor muscle tendon thickness, pain and upper limb function in patients with LE.
Materials and Methods39 patients with LE participated in this double-blinded clinical trial study and were randomly divided into one of three groups: first intervention (DN), second intervention (DN with MM) and control. In first intervention group, DN was inserted in the trigger point(s) of the target muscles during 3 sessions of treatment, every other day. In second intervention group, in addition to DN, MM technique was performed. Control group didn’t receive any intervention. Pain intensity, function level, grip strength, and tendon thickness of extensor muscles were assessed in three stages before treatment, 24 hours after last session, and ten days after the end of sessions.
ResultsThe results showed that all variables in the DN group and DN with MM had a significant improvement compared to the control group. Function and VAS scores in the DN with MM group showed a more significant difference than in the DN alone, but the differences in tendon thickness between the two groups were not significant.
ConclusionDry needling with Mulligan mobilization can produce further improvement in grip strength, function and pain level in patients with LE. DN is sufficient to improve the thickness of the extensor muscle tendon.
Keywords: Lateral Epicondylalgia, Dry Needling, Mobilization With Movement, Tendon Thickness, Musculoskeletal Pain, Function -
هدف
سلامت روان در دانش آموزان به عوامل متعددی مربوط است. این مطالعه با هدف بررسی مشکلات سلامت روان در دانش آموزان مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی و مقایسه آن با مدارس عادی دولتی دوره اول متوسطه استان سمنان (1398) انجام شد.
مواد و روش ها:
در یک مطالعه مقطعی و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای، دانش آموزان با استفاده از پرسش نامه توانایی ها و مشکلات (SDQ) از نظر مشکلات سلامت روان در پنج حیطه عاطفی، سلوک، بیش فعالی، روابط با همسالان و همیاری اجتماعی بررسی شدند.
یافته ها:
تعداد 624 دانش آموز (304 پسر و 320 دختر) از 24مدرسه دولتی منتخب در مطالعه شرکت کردند. فراوانی موارد دارای مشکلات در مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی 291 نفر (6/18%، فاصله اطمینان 95%: 1/14% تا 0/23%) و در مدارس عادی دولتی 331 نفر (30%، فاصله اطمینان 95%: 1/25% تا 9/34%) بود (001/0<p). شیوع کلی مشکلات پس از وزن دهی جمعیتی 8/28% برآورد شد. دانش آموزان مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی در حیطه های عاطفی و سلوک وضعیت بهتری را نشان دادند (001/0<p). با تطبیق متغیرهای زمینه ای، تحصیل در مدارس عادی دولتی با افزایش معنی دار شانس وجود مشکلات سلامت روان همراهی نشان داد (نسبت شانس تطبیق). یافته 90/1، فاصله اطمینان 95%: 06/1 تا 42/3، 032/0=P).
نتیجه گیری:
تفاوت در شیوع گرچه می تواند تا حدی مربوط به تفاوت های فردی و اختلاف در محیط درسی مدارس باشد، اما نقش تفاوت های اقتصادی اجتماعی نباید از نظر دور بماند. با عنایت به شیوع نسبتا بالای مشکلات سلامت روان، توجه بیش تر به انجام موثر غربالگری و پایش دوره ای در دانش آموزان خصوصا در مدارس عادی دولتی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: سلامت روان, دانش آموزان, رفتار, عواطف, اختلال کمبود توجه با بیش فعالی, نوجوانKoomesh, Volume:23 Issue: 4, 2021, PP 520 -529IntroductionMental health in students is related to several factors. The study was conducted to investigate the mental health problems of talented students in special schools and students from ordinary ones in Semnan province in Iran (2019).
Materials and MethodsIn a cross-sectional study using cluster sampling, a group of junior high school students were evaluated using the strengthens and difficulties questionnaire (SDQ) for evaluation of mental health in five domains: emotional symptoms, conduct problems, hyperactivity/inattention, peer relationship problems and prosocial behavior.
ResultsFrom 24 selected public schools, 624 students (304 boys and 320 girls) participated in the study. The relative frequency of problems in special schools (291 people) was 18.6% (95% CI: 14.1 to 23.0) and in ordinary schools (331 people) was 30% (95% CI: 25.1 to 34.9) (P<0.001). The overall prevalence of problems after population weighting was estimated at 28.8%. Talented students showed better status in the areas of emotional and conduct (P<0.001). Adjusting for other variables education in ordinary schools was associated with a significant increase in the chance of having mental health problem (Adjusted OR=1.90, 95% CI: 1.06, 3.42; P=0.032)
ConclusionDifferences in the prevalence of mental health problems may be partly related to individual and the school environment differences. However, the role of socio-economic differences should not be ignored. Given the relatively high prevalence of mental health problems, it is recommended that more attention be paid to effective and periodic screening and monitoring of students, especially in ordinary schools.
Keywords: Mental Health, Students, Emotions, Behavior, Attention Deficit Disorder with Hyperactivity, Adolescent -
مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال بیست و ششم شماره 2 (پیاپی 101، تابستان 1399)، صص 228 -239اهداف
طرح واره های ناسازگار اولیه، الگوهای هیجانی و شناختی خود آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته و در زندگی تکرار می شوند و از آنجایی که طرح واره های ناسازگار اولیه بیشترین پیش بینی کننده برای استعداد اعتیاد می توانند باشند و اعتیاد به شبکه های اجتماعی هم به عنوان یک آسیب یا عارضه مطرح است، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین طرح واره ناسازگار اولیه با اعتیاد به شبکه های اجتماعی در بین دانشجویان انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع مقطعی بوده که روی نمونه ای شامل 350 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان با روش تصادفی طبقه ای (بر اساس سال ورود و دانشکده) انجام شد. نسخه سوم فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره یانگ و پرسش نامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل به عنوان ابزار استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و به وسیله آزمون کای دو و رگرسیون لجستیک تحلیل شدند. مقدار P کمتر از 0/05 در آزمون ها معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها186 نفر (53/2 درصد) اعتیاد به شبکه های اجتماعی داشتند. در 215 نفر (61/4 درصد) حداقل یک طرح واره ناسازگاری اولیه وجود داشت. یافته ها بین زن بودن (0/021=OR=0/35 ،P)، داشتن سن بالاتر از 21 سال (0/001>OR=0/46 ، P)، طرح واره هدایت شدن توسط دیگران (0/01=OR=0/54= P)، طرح واره استحقاق (0/002=OR=0/47 ،P) و طرح واره انزوای اجتماعی (0/006=OR=2/94 ، P) با اعتیاد به شبکه های اجتماعی، رابطه معنا داری را نشان دادند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد برخی از ویژگی های فردی و شکل گیری برخی از طرح واره ها با کاهش و افزایش شانس اعتیاد به شبکه های اجتماعی همراه است.
کلید واژگان: طرح واره ناسازگار اولیه, اعتیاد, سایت های شبکه های اجتماعی, دانشجویانObjectivesEarly maladaptive schemas are self-destructive emotional and cognitive patterns that have been formed at the beginning of development and are repeated in life. Since early maladaptive schemas can be the most predictive of addiction and social networking addiction is also considered as an injury or complication. This study aimed to determine the relationship between early maladaptive schemas and social network addiction among students.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 350 students of Semnan University of Medical Sciences. In this study, Yang’s Short Form Questionnaire and the questionnaire of social network s addiction based on mobile were used. Data were analyzed by the Chi-square test and logistic regression.
ResultsThere were 186 (53.2%) students who had social network addiction. Of them, 215 (61.4%) had at least one early maladaptive schema. The gender of the woman (OR=0.35, P=0.021), age over 21 years (OR=0.56, P<0.001), the formation of the schema of recognition (OR=0.54, P=0.01) and the formation of the schema entitlement (OR=0.47, P=0.002) with the reduction and the formation of the schema of social isolation / emotional inhibition (OR=2.94, P=0.006) was accompanied with increasing of the chance of being addicted to social networks.
ConclusionThe results showed that some of the individual characteristics and the formation of some of the schemas are associated with decreasing and increasing the chance of addiction to social networks.
Keywords: Early maladaptive schema, Social network sites, Addiction, Students -
بعد از آغاز همه گیری کووید-19 در شهر ووهان چین و گسترش آن به کشورهای دیگر، مقابله با آن به عنوان یک اضطرار بین المللی در همه کشورها به طور جدی در دستور کار دولت ها قرار گرفت. کشور ما نیز از این همه گیری مصون نماند. اقدامات موثر برای مبارزه با این ویروس جدید، قطعا باید مبتنی بر شناخت صحیح الگوی اپیدمیولوژی و ارزیابی انتشارآن در جامعه باشد. در این شرایط درک صحیح و استفاده به جا از شاخص ها یا روش های مبتنی بر علم اپیدمیولوژی بیش از پیش مورد نیاز مسیولین و تصمیم گیرندگان است. یکی از مهم ترین و پرکاربردترین این شاخص ها که در اغلب همه گیری ها من جمله همه گیری کووید-19 مورد توجه و استفاده قرار می گیرد، عدد مولد پایه (R0) است. با توجه به افزایش نیاز جامعه پزشکی و کارکنان بهداشتی به درک عمیق تر مفاهیم اپیدمیولوژی در برخورد علمی با همه گیری ها، نگارش این مقاله با هدف تعریف و کاربرد R0 در ارزیابی و پایش الگوی اپیدمیولوژی کووید-19 در جامعه انجام شد.
کلید واژگان: کووید-19, همه گیری, اپیدمیولوژی, عدد مولد پایهKoomesh, Volume:22 Issue: 3, 2020, PP 373 -379After the onset of the COVID-19 outbreak in Wuhan, China, and its spread to other countries, confrontation with it as an international emergency in all countries was seriously on the agenda of governments. Our country was not immune to this outbreak. Effective measures to combat this new virus would be certainly based on a proper understanding of the epidemiological pattern and its evaluation in the community. Under these circumstances, proper understanding and use of epidemiology-based indicators or approaches are more than ever needed by authorities and decision-makers. One of the most important and commonly used indices that have been used in most epidemics, including the COVID-19 outbreak, is the Basic Reproduction Number (R_0). Given the increasing need for the medical community and health care staff to deepen their understanding of the epidemiological concepts in dealing with epidemics, this article aimed to define R_0 and its application in the evaluation and monitoring of the COVID-19 epidemiological pattern in society
Keywords: COVID-19, Outbreaks, Epidemiology, Basic Reproduction Number -
هدف
برنامه معتادان گمنام (Narcotics Anonymous: NA) جلساتی جهت افزایش تداوم ترک اعتیاد در افراد بعد از دوره سم زدایی می باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه نگرش دو گروه از بیماران شرکت کننده در برنامه معتادان گمنام و بیماران تحت درمان نگهدارنده با متادون نسبت به سوء مصرف مواد در سمنان در سال 1396 بود.
مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی مقایسه ای-تحلیلی، 90 مرد مجرد 20 تا 40 ساله شامل دو گروه 30 نفری (گروه درمان نگه دارنده با متادون و گروه معتادان گمنام) و یک گروه 30 نفری از افراد بدون سابقه مصرف از نظر نگرش نسبت به مواد مورد مطالعه قرار گرفتند. برای اندازه گیری نگرش، از پرسش نامه "نگرش سنج مواد مخدر" استفاده شد.
یافته هانتایج این پژوهش تفاوت معنی داری میان سه گروه از نظر نمره نگرش به طور کلی و نیز هر یک از حیطه های اثرات، خطرات و مصرف نشان داد، به طوری که نگرش در گروه درمان با متادون از دو گروه دیگر نامطلوب تر و در گروه معتادان گمنام، مطلوب تر از دو گروه دیگر بود (001/0<p).
نتیجه گیریطبق نتایج تحقیق به نظر می رسد در مقایسه با درمان نگه دارنده با متادون، شرکت در جلسات آموزشی معتادان گمنام، می تواند در بهبود یا اصلاح نگرش نسبت به سوء مصرف مواد نقش بیش تری داشته باشد.
کلید واژگان: نگرش, اختلالات مرتبط با مواد, اختلالات مرتبط با اوپیویید, متادونKoomesh, Volume:22 Issue: 3, 2020, PP 550 -555IntroductionNarcotics Anonymous (NA) program includes some meetings to extend the continuity of giving up addiction in patients after detoxification. The purpose of this study was to evaluate the attitudes of patients undergoing methadone maintenance therapy in comparison with narcotics anonymous towards drug abuse.
Materials and MethodsIn this comparative-analytical cross-sectional study which was accomplished in Semnan, Iran, 90 single males 20 to 40 years old participated in the study as three balanced groups including Methadone Maintenance Therapy (MMT), NA and a group without past-history of drug use as controls were studied. To measure attitude, the questionnaire "Drug Attitude Questionnaire" was used.
ResultsFindings showed that the difference between the three groups was significant in terms of attitude score in general and subscales of effects, risks and consumption, so that in the MMT group it was more and in the NA group it was less unfavorable than the other two groups (P<0.001).
ConclusionComparing to MMT, participation in the NA meetings may promote or improve the attitude of the patents towards drug abuse more.
Keywords: Attitude, Substance-Related Disorders, Opioid-Related Disorders, Methadone -
هدف
آدنوکارسینوم به عنوان شایع ترین سرطان معده در ایران ابتلا و مرگ و میر نسبتا بالایی دارد. با توجه به ارزش و دقت بقای خالص به عنوان یک شاخص کاربردی هدف از مطالعه برآورد آن در بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم معده پس از جراحی در ایران در چارچوب بقای نسبی بود.
مواد و روش هاتحلیل روی داده های بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم معده در بیمارستان امام تهران که بین سال های 1373-1377 تحت عمل جراحی درمانی و سپس اقدامات درمانی تکمیلی قرار گرفته بودند (پیگیری تا 1382) انجام شد. ضمن توصیف داده ها با جداول فراوانی و جدول عمر، بقای خالص 1 تا 5 ساله برحسب عوامل زمینه ای با استفاده از مدل چندگانه با نرم افزار stata برآورد گردید.
یافته هااطلاعات 281 بیمار با میانگین سنی 8/10±66 (شامل 200 مرد و 81 زن) مبتلا به آدنوکارسینوم معده طی حداقل 5 سال پیگیری شد. مراجعه 214 نفر (76. 2%) در مراحل 3 و 4 بیماری بود. بقای خالص یک و پنج ساله بیماران به ترتیب 27/68 (فاصله اطمینان 95%: 69 /73-17/62) و 17/22 (فاصله اطمینان 95%: 63/28-39/16) برآورد شد. کم ترین مقدار برای درصد بقای نسبی اختصاصی برای هر بازه زمانی 76/77% و مربوط به بازه زمانی 1 تا 5/1 سال بود.
نتیجه گیریخطر مرگ ناشی از بیماری در فاصله زمانی 1 تا 2 سال بعد از جراحی بیش تر محتمل است. این در حالی است که شفا یافتگی آماری از سال هفتم به بعد در بیماران قابل گزارش است. بیمارانی که در مراحل بالاتری تشخیص داده می شوند و از درمان های تکمیلی کم تری بهره می گیرند، بقای خالص کم تری دارند
کلید واژگان: آدنوکارسینوما, سرطان های معده, جدول عمر, بقا, بقای نسبیKoomesh, Volume:20 Issue: 4, 2018, PP 638 -644IntroductionAdenocarcinoma is the most common form of gastric cancer with relatively high mortality and morbidity in Iran. In this way, the aim of this study was to estimating postoperative net survival for patients with gastric Adenocarcinoma in Iran in the context of relative survival regarding its value and accuracy as a useful indicator.
Materials and MethodsData analysis was performed on gastric adenocarcinoma patients undergoing curative surgical treatment followed by subsequent supplementary therapies in Imam Hospital in Tehran during the years 1995 to 1999 (follow up to 2004). While describing the data with frequency and life table, the net survival of 1- to 5-year was estimated via the multiple models based on the underlying factors using stata software.
ResultsData of 281 patients with a mean age of 66.0 ± 10.8 (200 males and 81 females) with gastric Adenocarcinoma followed up for a maximum of 10 years was used. Among all 214 patients (76.2%) were diagnosed at stages 3 and 4 of the disease.Noticeably, the survival of 1- and 5- year for patients was 68.27 (95% CI: 62.17 -73.69) and 22.17 (95% CI: 16.39-28.63), respectively. The minimum amount for the specific survival rate was 77.76% for the time interval of 1 to 1.5 years.
ConclusionThe risk of death from this illness is more likely to occur within 1 to 2 years after surgery. While statistical healing can be considered to be from the seventh year onwards. Patients diagnosed at higher stages and who use less complementary therapies have less survival
Keywords: Adenocarcinoma, Stomach Neoplasms, Life Table, Survival, Relative Survival -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و چهارم شماره 7 (پیاپی 187، مهر 1395)، صص 509 -516زمینه و هدفتوانایی تشخیص شدت وخامت بیماری در کسانی که حیات آن ها به طور کامل به بستری شدن در بخش مراقبت ویژه وابسته است، از نظر بالینی بسیار ارزشمند است. هدف این مطالعه بررسی کارآیی بالینی مقیاس سوفای اصلاح شده (Modified sequential organ failure assessment، MSOFA) جهت پیش بینی مرگ و میر و طول مدت اقامت بیماران در بخش مراقبت های ویژه بود.روش بررسیاین یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع گذشته نگر بود که بر روی پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان کوثر سمنان در طول چهار هفته در فروردین و اردیبهشت سال 1395 انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه داده های دموگرافیک و معیار سوفای اصلاح شده بود.یافته هااز بررسی 105 پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه در سال 1394 مشخص گردید که 7/45% بیماران فوت، 2/%15 ترخیص و 39% به بخش انتقال یافته بودند. نتایج منحنی راک و آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که این معیار برای پیش بینی وقوع مرگ و میر و مدت اقامت بیماران در بخش ویژه از حساسیت و ویژگی متوسطی برخوردار بوده (743/0-527/0 CI=، 635/0 Area=) و هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 32 درصدی شانس مرگ همراه بود (001/0P=، 555/1، 129/195% CI:، 325/1OR=). همچنین هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 19 درصدی میزان اقامت بیمار در بخش ویژه همراه بود (015/0P=، 371/1، 034/195% CI:، 191/1OR=).نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که مقیاس سوفای اصلاح شده ابزار مناسبی جهت پیش بینی طول مدت اقامت و میزان مرگ و میر بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه نیست.کلید واژگان: بخش مراقبت ویژه, طول مدت اقامت, مرگ و میر, نمرات اختلال عملکرد ارگانBackgroundThe ability to recognize the severity of the disease in those who their survival depend entirely on admission to the intensive care unit, is very valuable clinically. This study aimed to evaluate the clinical effectiveness of modified sequential organ failure assessment (MSOFA) scale to predict mortality and length of stay in intensive care unit patients respectively.MethodsThis was a retrospective cross-sectional study conducted on hospital records of patients admitted to the intensive care unit. All patients records who admitted to the intensive care unit of Kowsar Hospital, Semnan city (the capital of the province), Iran, in 2015 considered as the sample. Collecting data were done during 4 weeks in April and May 2016. The data collection tool was a demographic questionnaire and modified sequential organ failure assessment scale. Exclusion criteria included discharge in the first 24 hours after admission, the patient died a few hours after admission and incomplete information to complete the modified sequential organ failure assessment form.ResultsThe study of 105 patient's records of the intensive care unit showed that 45.7% of patients were died, 15.2% and 39% were discharged and moved to other wards respectively. The results of logistic regression analysis and receiver operating characteristic (ROC) curve showed that this criterion had moderate sensitivity and specificity for prediction of mortality and length of stay in ICU patients (Area=0.635, CI= 0.527-0.743) and each unit increase in modified sequential organ failure assessment score is accompanied by increasing 32 percent chance of death (OR=1.325; 95% CI:1.129,1.555; P= 0.001(. Also each unit increase in modified sequential organ failure assessment (MSOFA) score accompanied by increasing 19% length of stay in ICU (OR=1.191; 95% CI: 1.034, 1.371; P= 0.015(.ConclusionThe results of this study showed that the modified sequential organ failure assessment scale is not useful tool to predict the length of stay and mortality of patients admitted to the intensive care unit.Keywords: intensive care units, length of stay, mortality, organ dysfunction scores
-
مقدمه
هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیرات متقابل میان اینترلوکین 6 و نیز دوپلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی ژن آن (IL-6-174 و IL-6-572) با برخی دیگر از عوامل شامل: جنس، سن، نمایه توده بدنی و سطح خونی قند، لیپید و پروتئین واکنشگر با ماده C در ارتباط با پرفشاری خون می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، داده های طرح «بررسی عوامل خطر نوین بیماری های غیرواگیر در جامعه شهری تهران» پژوهشکده علوم غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، استفاده شد. برای شناسایی اثرات متقابل از رویکرد شناسه گزینی منطقی و برای تحلیل از روش رگرسیون لجستیک استفاده شد و رابطه به شکل نسبت شانس تطبیق یافته بیان گردید.
نتایجمدل رگرسیونی برگزیده از تحلیل داده های 126 مرد و 208 زن 18 ساله و بالاتر تهرانی، ضرایب معناداری را برای هریک از متغیرهای قندخون ≥ 126 mg/dl (01/0=P)، نمایه توده بدنی > 25 (03/0=P) و سن > 40 سال (001/0P<) و نیز برای ترکیب منطقی «کلسترول > 200 mg/dl+ سن > 40 سال + اینترلوکین 6> 29 pg/ml + قند خون < 126 mg/dl» (003/0=P) نشان داد.
نتیجه گیریاین تحقیق با به کارگیری رویکرد شناسه گزینی منطقی نشان داد علاوه بر سن، نمایه توده بدنی و قند خون ناشتای بالا، سطوح افزایش یافته اینترلوکین 6 در خون نیز در تعامل با کلسترول بالا، در شرایط سنی بالاتر و داشتن قند خون غیر دیابتی، شانس پرفشاری خون را افزایش می دهند.
کلید واژگان: اثر متقابل, پرفشاری خون, شناسه گزینی منطقی, اینترلوکین 6, پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدیIntroductionThe study aimed to identify important interactions between Interleukin-6 and two single nucleotide polymorphisms of its gene expression (IL-6-174، IL-6-572) with some other factors including gender، age group، BMI، as while as blood concentration of sugar، lipids، and C-reactive protein، in association with hypertension.
MethodsIn this cross-sectional study، the data of first phase of the «Evaluation of Novel Risk Factors of NCD» project conducted in 2001by the Research Institute for Endocrine Sciences was used. To identify the interactions we used logic Features Selection approach. Analyses were done by logistic regression models using adjusted odds ratio (OR) to demonstrate the associations of interest.
ResultsBased on final selected model on data of 126 men and 208 women with age of 18 or more، significant regression coefficients were reported for individual variables including fasting blood sugar≥126mg/dl (P=0. 001)، body mass index>25 (P=0. 03)، and age>40 years of old (P<0. 001) as well as a combinational variable combined from total cholesterol>200 mg/dl+ age>40+ interloukin-6 >29+ fasting blood sugar<126mg/dl (P=0. 003).
ConclusionFindings suggested that in addition to age، body mass index and fasting blood sugar، having high level of interleukin-6 besides high plasma concentration of total cholesterol in older adults with non diabetic fasting blood sugar can significantly increase hypertension prevalence، applying logic Features Selection approach.
Keywords: Interaction, Hypertension, Logic feature selection, Single nucleotide polymorphism -
سابقه و هدف
با توجه به ارتباط بین غلظت سرمی پروتئین واکنش گر با ماده C (C-reactive protein، CRP) و لیپوپروتئین های با دانسیته بالای کلسترول (High density lipoprotein cholesterol، HDL-C) و بیماری های قلب و عروق، هدف از این مطالعه بررسی رابطه سطح سرمی CRP و HDL-C در جمعیت بزرگ سال سالم تهرانی بوده است.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی، بر روی داده های افراد 18 سال و بالاتر سالم تهرانی شرکت کننده در مرحله اول طرح «بررسی عوامل خطر نوین بیماری های غیرواگیر در جامعه شهری تهران» مرکز تحقیقات غدد درون ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1380 انجام و ارتباط HDL و CRP، در کنار سن، جنس، نمایه توده بدنی و استعمال دخانیات به عنوان متغیرهای زمینه ای بررسی شد. برای تحلیل از مدل های رگرسیون لجستیک استفاده و رابطه مورد نظر با نسبت شانس خام و تطبیق یافته بیان گردید. برای دست یابی به مدل نهایی از روش پس رو و آزمون نسبت درست نمایی استفاده شد.
یافته هاافراد شامل 126 مرد و 208 زن بودند. میان سطح خونی CRP و HDL رابطه معنی داری مشاهده شد (001/0 P<). به طوری که افزایش سطح CRP به بیش تر از mg/l 2/0، شانس کاهش سطح HDL به زیر 40 در مردان و زیر mg/dl 50 در زنان را حدود دو برابر افزایش می دهد (نسبت شانس تطبیق
یافته25/2، 95% فاصله اطمینان: 49/1-41/3).
نتیجه گیریدر جمعیت بزرگ سال تهرانی، مستقل از سن، جنس، نمایه توده بدنی، فشار خون، قند خون ناشتا و مصرف سیگار، افزایش CRP با کاهش HDL هم راهی دارد و این در حالی است که هر دو به عنوان فاکتورهای مستقل در ارتباط با بیماری های قلبی – عروقی و عوارض آن شناخته شده اند.
کلید واژگان: پروتئین واکنش دهنده به سی, لیپوپروتئین ها با چگالی بالا, بزرگ سالان, تهرانIntroductionIn the present research, the association between C-reactive protein (CRP) and high-density lipoprotein of cholesterol (HDL-C) is studied among healthy adults in Tehran city.
Materials And MethodsIt is performed as a cross-sectional study using data of adults with age 18 and more enrolled in the first phase of the "Evaluation of novel risk factors of NCD" project in the Research Institute for Endocrine Sciences (Tehran,Iran) in 2001. Analyses were done by logistic regression models using crude and adjusted odds ratio (OR) to demonstrate the associations between CRP and HDL-C regarding their age, gender, body mass index and smoking status as underlying variables. To get final reduced logistic model we used backward elimination strategy with likelihood ratio test.
ResultsBased on the findings of analysis on data of 126 men and 208 women, it was reported a significant association between blood concentration of CRP and HDL-C (P<0.001). Logistic regression analysis revealed that increasing the concentration of CRP to 0.2 mg/l and more in serum, increased the likelihood of decreasing the serum concentration of HDL-C to 40 and 50 mg/dl and less about two folds in men and women respectively (adjusted OR: 2.25, 95% CI: 1.49-3.41).
ConclusionIn apparently healthy adults from Tehran city, independent of age, sex, body mass index, blood pressure, fasting blood sugar, and smoking, serum concentrations of CRP and HDL-C are reversely associated while both of them are considered as independent factors related with cardiovascular disorders and complications.
-
گفت و گو با اعظم صالحی، تسهیلگر روستای ابراهیم آباد اراک
-
-
-
-
-
برای مبارزه با علفهای هرز مزارع برنج چه کار کنیم؟
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.