فردین مهرابیان
-
زمینه و هدف
تامین، حفظ و ارتقای سطح سلامت کودکان زیر یک سال که یک گروه آسیب پذیر در خدمات بهداشتی - درمانی هستند، جایگاه ویژه ای دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی میزان مرگ و میر کودکان زیر یک سال در استان گیلان انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع مقطعی توصیفی - تحلیلی بود. اطلاعات ثبت شده مربوط به مرگ و میر کودکان زیر یک سال در برنامه نظام مراقبت مرگ کودکان شامل مشخصات دموگرافیک (سن، جنس متوفی، محل سکونت و شهرستان) و علل مرگ کودکان 12 - 1 ماهه بر اساس طبقه بندی بین المللی و پرونده های بیمارستانی جمع آوری و با رعایت ملاحظات اخلاقی سنجیده شد.روش بررسی در این مطالعه 1002 کودک و نوزاد فوت شده در استان گیلان وارد مطالعه شدند. فراوانی فوت کودکان زیر یک ماه (4/%81) و یک ماه تا یک سال (6/18%) و فراوانی فوت پسران زیر یک سال نسبت به دختران بیشتر بود. بیشترین فروانی علل اصلی فوت کودکان زیر یک سال به ترتیب به نقایص مادرزادی، اختلالات قلبی و تنفسی، بیماری های عفونی، بیماری های عروقی مغز و حوادث تعلق داشت.
یافته هادر این مطالعه 1002 کودک و نوزاد فوت شده در استان گیلان وارد مطالعه شدند. فراوانی فوت کودکان زیر یک ماه (4/81%) و یک ماه تا یک سال (6/18%) و فراوانی فوت پسران زیر یک سال در مقایسه با دختران بیشتر بوده است. بیشترین فروانی علل اصلی فوت کودکان زیر یک سال به ترتیب به نقایص مادرزادی، اختلالات قلبی و تنفسی، بیماری های عفونی، بیماری های عروقی مغز و حوادث تعلق داشته است.
نتیجه گیریبا توجه به تفاوت علل فوت کودکان زیر یک سال و نوزادان در سال های مختلف، باید تدوین شیوه نامه های آماری جدید و همچنین برخورداری از فرایندهای نظارتی دقیق جهت شناسایی به موقع عوامل افزایش فوت نوزادان و کودکان در بازه های زمانی کوتاه مدت صورت گیرد.
کلید واژگان: مرگ و میر, کودکان, کودکان زیر یک سال, نوزادانBackground and ObjectivesProviding, maintaining and improving the health level of children under one year as a vulnerable group has a special place in healthcare services. The present study was conducted with the aim of investigating the frequency of mortality of children under one year of age in Guilan province.
Subjects and MethodsThis study is descriptive-analytical cross-sectional type Recorded information related to the deaths of children under 1 year old in the program of the child death care system, including demographic characteristics (age, sex of the deceased, place of residence and city) and causes of death of children aged 1-12 months based on international classification and files. Hospital data were collected and measured according to ethical considerations.
ResultsIn this study, 1002 children and infants who died in Guilan province were included in the study. The frequency of death of children under one month (81.4%) and one month to one year (18.6%) and also the frequency of death of boys under one year was higher than girls. The most common causes of death of children under one year of age were birth defects, heart and respiratory disorders, infectious diseases, cerebrovascular diseases and accidents, respectively.
ConclusionDue to the difference in the causes of death of children under one year old and babies in different years, new statistical protocols should be developed as well as strict monitoring processes to identify the factors that increase the death of babies and children in a short period of time.
Keywords: Mortality, Children, Children Under One Year, Infants -
زمینه و هدف
بیماری های دهان و دندان خصوصا پوسیدگی ها و بیماری پریودنتال، از شایع ترین بیماری های مردم جهان به شمار می روند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با رفتار مسواک زدن در دانش آموزان براساس الگوی اعتقاد بهداشتی صورت گرفت.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود و نمونه گیری به صورت طبقه بندی تصادفی در 2 طبقه مدارس دخترانه و پسرانه بر روی 400 دانش آموز پایه نهم مدارس دولتی شهری 6 شهرستان در شرق استان گیلان در سال 1401 انجام شد. ابزار مورد استفاده پرسش نامه محقق ساخته روا و پایا شامل مشخصات جمعیت شناختی، آگاهی، سازه های الگوی اعتقاد بهداشتی و رفتار مسواک زدن بود. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 23 با استفاده از آزمون های مربع کای و ضریب همبستگی خطی پیرسون تحلیل شدند. جهت برآورد ارتباط تعدیل شده از مدل رگرسیون چند متغیره لجستیک استفاده شد.
یافته هابین وضعیت رفتار مطلوب مسواک زدن با نمرات آگاهی (15/ r=0)، سازه های خودکارآمدی (25/r=0) و منافع درک شده (22/r=0) همبستگی خطی مستقیم و ضعیف و بین رفتار با سازه موانع درک شده (24/r=-0) همبستگی معکوس و معنی دار مشاهده شد. بر اساس تحلیل رگرسیون لجستیک با تعدیل سن و وضعیت اقتصادی اجتماعی، متغیرهای آگاهی (21/1-02/1:CI 95%،1/11=OR)، خودکارآمدی (51/1-05/1:CI 95%،1/10=OR) و موانع درک شده (99/0-95/0:CI 95%،0/97=OR) ارتباط مستقل و معنی دار با رفتار مطلوب مسواک زدن داشتند.
نتیجه گیریبا توجه به میزان پایین رفتار مطلوب مسواک زدن و همچنین میانگین نمره کم آگاهی، لازم است به منظور تامین، حفظ و ارتقای بهداشت دهان و دندان دانش آموزان مداخلات لازم صورت گیرد.
کلید واژگان: دانش آموزان, الگوی اعتقاد بهداشتی, مسواک زدن, بهداشت دهانBackground and ObjectivesOral and dental diseases, especially caries and periodontal diseases, are among the most common diseases in the world. This study aimed to determine the factors related to tooth brushing behavior in high school students based on the health belief model.
MethodsThe present study is of a descriptive cross-sectional type. The sampling was done by random classification in two classes of girls' and boys' schools on 400 ninth-grade students from six cities east of Guilan Province, Iran, in 2022. The study instrument was a valid and reliable researcher-made questionnaire, including demographic characteristics, knowledge, constructs of the health belief model, and brushing behavior. Data were analyzed in SPSS software, version 23 using the chi-square test and Pearson linear correlation coefficient. The multivariate logistic regression model was used to estimate the adjusted relationship.
ResultsDirect and weak linear correlations were observed between the state of desirable brushing behavior with knowledge scores (r=0.15), self-efficacy constructs (r=0.25), and perceived benefits (r=0.22). Also, an inverse and significant correlation was observed between behavior and perceived barrier (r=-0.24). Based on logistic regression analysis with adjustment for age and socioeconomic status, the variables of knowledge (OR=1.11; 95%CI, 1.02%-1.21%), self-efficacy (OR=1.10; 95%CI, 1.05%-1.51%), and perceived barrier (OR=0.97; 95% CI, 0.95%-0.99%) had independent and significant relationships with desirable tooth brushing behavior.
ConclusionConsidering the low level of desirable tooth brushing behavior and the low average knowledge score, it is necessary to take appropriate interventions to provide, maintain, and improve students' oral health.
Keywords: Students, Health Belief Model, tooth brushing teeth, oral health -
زمینه و هدف
پرستاران از مهمترین عناصر نظام مراقبت سلامت هستند که در دوران پاندمی کووید-19، در شرایط استرس زا قرار گرفته اند. هدف این مطالعه تعیین شیوع و منبع استرس شغلی پرستاران و شناسایی عوامل مرتبط با آن در این دوران می باشد.
روش بررسیاین مطالعه مقطعی بر روی392 پرستار شاغل در مراکز آموزشی-درمانی شهر رشت در دی تا اسفند سال 1399با نمونه گیری تصادفی-طبقه ای، انجام شد. اطلاعات جمعیت شناختی و استرس شغلی (پرسشنامه ی Expanded Nursing Stress Scale) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با شاخص های توصیفی و مدل رگرسیون چندگانه با نرم افزار SPSS نسخه ی 26 انجام شد.
یافته هامیانگین سنی پرستاران، 8/8±8/37 سال بود. استرس در 62% پرستاران خفیف، 20% متوسط و 2% شدید بود. موقعیت رنج و مرگ (74/0±78/1)، عدم اطمینان در مورد درمان ها (72/0±71/1) و حجم کاری (68/69±0/1)، منبع استرس بالاتری برای پرستاران بودند. اشتغال در بخش ویژه و یا اورژانس، تحصیلات بالاتر، ساعات اضافه کار بیشتر و جنسیت زن به طور مستقل پیشگو کننده ی استرس شغلی بالاتری بوده و این مشخصات 15% از واریانس نمره ی استرس را تعیین کردند.
بحث و نتیجه گیریشیوع استرس شغلی پرستاران در دوران پاندمی کووید-19، بالا می باشد و باید استرس در محیط کار به خصوص در بخش های ویژه و اورژانس کاهش یافته و شیفت های کاری استاندارد تدوین گردد. همچنین برای آموزش مدیریت استرس در موقعیت های مرگ بیمار، حجم کاری بالا و عدم اطمینان از درمان در این شرایط در جمعیت آسیب پذیر پرستاران برنامه ریزی صورت گیرد.
کلید واژگان: استرس شغلی, پرستاران, کووید-19, گیلان, ایرانBackground and aimsNurses are one of the most important elements of health care system that have been in a stressful situation during the Covid-19 pandemic. The aim of this study was to investigate the prevalence and sources of nurses' occupational stressand identify related factors during this period.
MethodsThis cross-sectional study was performed on 392 nurses of Rasht educational and medical centers in January to March 2021 selected with stratified random method. Demographic and occupational stress data (by Expanded Nursing Stress Scale questionnaire) werecollected. Data analyses performed by descriptive statistics and multiple regression models with SPSS software version 26.
ResultsThe mean age of nurses were 37.8±8.8 years old. Stress was mild in 62% of nurses, moderate in 20% and severe in 2%. Death and dying situation (1/78±0/74), uncertainty concerning treatments (1.71±0.72) and workload (1.69±0.68), expressed higher occupational stress. Working in the intensive care units or emergency ward, higher education, excessive hours of work and female gender were independently predictors of more occupational stress and these characteristics determined 15% of the variance of stress scores.
ConclusionStress related to the job during the Covid-19 pandemic is high, and stress in the workplace, especially in intensive care units and emergency ward, should be reduced and standard work shifts should be developed. Furthermore, training of stress management in situations of patients’ death and dying, high workload and uncertainty concerning treatment in pandemic conditions for at risk population of nurses should be done.
Keywords: Occupational stress, Nurses, Covid-19, Guilan, Iran -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و هفتم شماره 3 (پیاپی 120، امرداد و شهریور 1401)، صص 66 -67زمینه و هدف
همسرآزاری در بارداری منجر به پیامدهای نامطلوبی برای مادر و نوزاد می شود و شیوع آن به مراتب بیش از سایر عوارض خطرساز دوران بارداری است. هدف از این مطالعه تعیین شیوع همسرآزاری در دوران بارداری و عوامل مرتبط با آن در استان گیلان است.
مواد و روش هاپژوهش از دسته مطالعات مقطعی و توصیفی-تحلیلی با روش پیمایشی است که در سال 1398 بر روی 1541 نفر از زنان زایمان کرده به 160 واحد ارایه خدمات بهداشتی منتخب برای واکسیناسیون دوماهگی شیرخوارشان انجام شد. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای تصادفی بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه متغیرهای دموگرافیک و پرسشنامه «همسرآزاری در بارداری» که روایی و پایایی آن محاسبه شده بود، جمع آوری و با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی شامل میانگین، کای-دو و رگرسیون لجستیک در نرم افزارSPSS-26 و در سطح معنی داری 0/05< α تحلیل شد.
یافته هامیانگین (انحراف معیار) سنی زنان مورد مطالعه 29/2 (5/6) سال بود. شیوع کلی همسرآزاری در بارداری71/3 درصد بود و زنان حداقل یک بار در دوران بارداری، مورد همسرآزاری در سطح فراوانی «گاهی» تا «همیشه» قرار گرفتند. همسرآزاری عاطفی (شایع ترین)، جسمی و جنسی به ترتیب 69/5، 32/2 و15/1 درصد گزارش شد. سوء مصرف مواد توسط همسر (3/34-1/7 :CI 95%، 2/38 :OR)، عدم رضایت زوجین از جنسیت جنین (3/35-1/09 :CI 95%، 1/91 :OR)، عدم برخورداری مادر از حمایت خانواده (2/72-1/03 :CI 95%، 1/63 :OR) و زندگی در خانواده گسترده (1/84-1/03 :CI 95%، 1/38 :OR)، به طور مثبت و معنی داری با همسرآزاری در دوران بارداری ارتباط دارد.
نتیجه گیریاتخاذ راهکارهای موثر در کاهش عوامل مرتبط با همسرآزاری می تواند در پیشگیری و کاهش این معضل اجتماعی و پیامدهای منفی آن موثر باشد.
کلید واژگان: همسرآزاری عاطفی, همسرآزاری جسمی, همسرآزاری جنسی, بارداریBackground and AimSpousal abuse in pregnancy leads to adverse consequences in mother and neonate and its prevalence is far higher than other dangerous complications during pregnancy. The aim of this study was to determine the prevalence of spousal abuse during pregnancy and its related factors in Guilan Province.
Materials and MethodsThis cross-sectional and descriptive-analytical study included 1541 parous women referring to 160 selected health care delivery units for their babies' two-month vaccination in 2019. We used random multi-stage cluster sampling for sample collection. Data were collected using a valid and reliable self-administered questionnaire consisted of demographic variables and spouse abuse questionnaire during pregnancy. Using SPSS-26 software, data were analyzed by descriptive and analytical tests such as mean, chi-square and binary logistic regression. α <0.05 was considered significant.
ResultsThe mean (SD) age of the women participating in the study was 29.2±5.6 years. The overall prevalence rate of spousal abuse in pregnancy was 71.3% and women had been abused by their spouses at least once during pregnancy with frequency of "sometimes" to "always". The prevalence rates of emotional (the most common), physical and sexual violence were 69.5%, 32.2% and 15.1% respectively. Husbands' substance abuse (Odd Ratio-OR= 2.38, 95% CI: 1.7, 3.34), couples' dissatisfaction of the gender of the fetus (OR= 1.91, 95% CI: 1.09, 3.35), lack of family support for mothers (OR = 1.63, 95% CI: 1.03, 2.57) and extended family (OR = 1.38, 95% CI: 1.03, 1.84) were found to be positively and significantly associated with spousal abuse during pregnancy.
ConclusionUse of effective strategies in order to reduce the factors associated with spousal abuse can be effective in preventing and decreasing the rate of this social problem and its negative consequences.
Keywords: Spousal emotional abuse, Physical spousal abuse, Sexual spousal abuse, Pregnancy -
مقدمه
دانشجویان از ارکان اصلی جامعه هستند و سلامت آنان بسیار حایز اهمیت می باشد. امروزه با وجود مسایل و مشکلات عدیده، سلامت روان دانشجویان در معرض خطر قرار گرفته است. پژوهشگران با بررسی جنبه های مختلف سلامت روان و عوامل مرتبط با آن به دنبال ارتقاء سلامت دانشجویان اند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت روانی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان و عوامل موثر بر آن انجام شد.
روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی- تحلیلی است که بر روی 150 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال تحصیلی 1399 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت غیر احتمالی و آسان و ابزار گردآوری داده ها شامل دو بخش: اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی گلدبرگ (GHQ-28) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون Chi_Square و Fisher’s Exact از طریق نرم افزار آماری SPSS انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که 80/5 درصد دانشجویان از سلامت عمومی برخوردار و 19/5 درصد دانشجویان دچار اختلال عمومی هستند. همچنین بین مدت زمان مطالعه دروس توسط دانشجویان و وضعیت افسردگی رابطه آماری معنی داری مشاهده شد (0/023=P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، اکثر دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان از سلامت روان مناسبی برخوردارند. اما حفظ و ارتقاء بعد روانی سلامت دانشجویان مستلزم انجام اقدامات پیش گیرانه و خدمات مشاوره ای به دانشجویان است.
کلید واژگان: سلامت عمومی, اختلال روانی, دانشجویانIntroductionStudents are the main parts of society and their health is very important. Today, the mental health of students because of many problems is at risk. Researchers are trying to improve students' health by examining various aspects of mental health and its related factors. Therefore, the present study was conducted to determine the mental health status of the students of Guilan University of Medical Sciences and the factors affecting it.
MethodThis is a cross-sectional-analytical study that was performed on 150 students of Guilan University of Medical Sciences in the academic year of 1399. Convenient nonprobable sampling was used and the data collection instruments consisted of two parts: demographic information and the Goldberg 28-item general health questionnaire (GHQ-28). Data were analyzed by using Chi-square test and Fisher's Exact test through SPSS.
FindingsIn this study, 80.5% of the students had optimal general health and 19.5% of the students had general disorders. In addition, there was a statistically significant relationship between the duration of the study by the students in terms of depression. (P=0.023)
ConclusionAccording to the results, most of the students of Guilan University of Medical Sciences are in good mental health. However, maintaining and promoting the psychological dimension of students' health requires the provision of preventive measures and counseling services to students.
Keywords: General Health, Mental Disorder, Students -
زمینه
فشار خون بالا عامل تعدیل شونده خطر سلامت و از علل مهم ناتوانی و مرگ است. تیوری رفتار برنامه ریزی شده از تیوری های مهمی است که مسیر پذیرش رفتارهای بهداشتی را توضیح می دهد.
هدفاین مطالعه با هدف بررسی میزان تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر تیوری رفتار برنامه ریزی شده بر انجام رفتارهای خودمراقبتی بیماران دارای فشار خون بالا انجام شد.
مواد و روش هامطالعه مداخله ای در دو گروه 75 نفره آزمایش و کنترل از بیماران مبتلا به فشار خون بالای مراکز بهداشت رشت در سال 1393و در طی 5 ماه صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته شامل اطلاعات جمعیت شناختی و فعالیت جسمانی با استفاده از پرسش نامه GPAC و اطلاعات تغذیه ای با پرسش نامه بسامد خوراک FFQ و سوالات تیوری رفتار برنامه ریزی شده در پنج حیطه نگرش، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتار درک شده، قصد رفتاری و مرتبط با فشار خون بود. روایی پرسش نامه به روش روایی محتوایی و پایایی پرسش نامه با ضریب آلفای کرونباخ 0/71 تعیین شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمون توصیفی و استنباطی انجام شد.
یافته هاقبل ازا نجام مداخله آموزشی دو گروه از نظر میانگین نمره سازه های تیوری رفتار برنامه ریزی شده، همسان بودند. پس از آن در گروه آزمایش میانگین نمره نگرش از 4/51 به 4/58، میانگین نمره هنجارهای انتزاعی از 4/16 به 4/19، میانگین نمره کنترل رفتار درک شده از 3/64 به 4/23 و میانگین نمره قصد رفتاری از 3/88 به 4/24 رسید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/P<0) و اختلافی در گروه کنترل مشاهده نشد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که طراحی برنامه آموزشی بر اساس تیوری رفتار برنامه ریزی شده در ارتقاء رفتار خودمراقبتی بیماران تاثیر داشت.
کلید واژگان: پرفشاری خون, آموزش, خودمراقبتی, تئوری رفتار برنامه ریزی شدهBackgroundHypertension is an important health problem and one of the most important causes of disability and mortality.
Objective This study aims to evaluate the effect of an educational program based on the Theory of Planned Behavior (TPB) on self-care behaviors in hypertensive patients.Materials and MethodsThis is a clinical trial conducted on 180 patients with hypertension referred to health centers in Rasht, Iran in 2014. They were divided into two intervention (n=75) and control (n=75) groups. Data collection tools included a demographic form, the Global Physical Activity Questionnaire, the Food Frequency Questionnaire, and a TPB questionnaire with five constructs including attitude, subjective norms, perceived behavior control, and behavioral intention related to hypertension. Collected data were analyzed in SPSS v. 18 software using descriptive and inferential statistics.
ResultsBefore intervention, two groups were similar in terms of the scores TPB constructs. After intervention, the mean scores of attitude changed from 4.51 to 4.58; mean scores of subjective norms changed from 4.16 to 4.19; mean scores of perceived behavior control changed from 3.64 to 4.23; and mean scores of behavioral intention changed from 3.88 to 4.24. These differences were statistically significant (P<0.05). No difference was observed in the control group.
ConclusionAn educational program based on TPB can promote the self-care behaviors among hypertensive patients.
Keywords: Hypertension, Education, Self-care, Theory of Planned Behavior -
مقدمه
ددر جهان امروز آن چه بیش از همه دارای اهمیت می باشد، نیروی انسانی است و نیروی انسانی با ارزش ترین سرمایه و منبع سازمانی محسوب می شود. رضایت شغلی یکی از عناصر اصلی عملکرد شغلی و حرفه ای کارکنان بوده و موجب افزایش بهره وری و احساس رضایتمندی فرد می شود. مدیران هر سازمان جهت پویایی و رسیدن به اهداف آرمانی باید تصویر جامعی از رضایت شغلی کارکنان ارایه دهند. هدف از این مطالعه بررسی میزان رضایت شغلی اعضای هیات علمی دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی گیلان بود.
روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بر روی اعضای هیات علمی علوم پایه و بالینی (186 نفر) در دانشکده های پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، پرستاری- مامایی، پیراپزشکی و بهداشت در سال 98-97 در دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رضایت شغلی اسمیت، کندال و هالین شامل دو بخش: اطلاعات فردی و پرسشنامه ای با 45 سوال در 6 حیطه: حقوق و مزایا، فرصت های ارتقاء و رشد فردی، نحوه سرپرستی و ارتباطات، شرایط روانی و امنیت شغلی، شرایط فیزیکی و ماهیت کار بود. داده ها با استفاده از شاخص های آماری فراوانی (درصد)، میانگین (انحراف معیار) توصیف و با آزمون های کروسکال والیس، ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی و از طریق نرم افزار آماریSPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هامیانگین نمره ی کسب شده در حیطه های مختلف رضایت شغلی در بازه ی 1 تا 5 عبارت بود از: ماهیت کار (0/8±3/9)، مدیریت، نحوه ی سرپرستی و ارتباطات (0/7±3/3)، شرایط فیزیکی و محیط کار (0/8±3/1)، شرایط روانی و امنیت شغلی (0/9±3/1)، فرصت ارتقاء و رشد فردی (0/7±3) و حقوق و مزایا (0/8±2/8). در تمام حیطه ها رضایتمندی در حد متوسط و تنها در حیطه ی رضایت از ماهیت کار، رضایتمندی در حد مطلوب بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین سطح رضایت مندی و حیطه های مختلف، قوی ترین همبستگی مثبت به ترتیب با حیطه های شرایط روانی و امنیت شغلی، جنبه مدیریتی شغل(نحوه سرپرستی و ارتباطات)، فرصت های ارتقا و رشد فردی، شرایط فیزیکی و محیط کار، ماهیت کار و حقوق و مزایا (با ضرایب همبستگی دربازه ی 0/705 تا 0/905) برقرار بود. همچنین مشخصات جمعیت شناختی سن، سنوات کاری، نوع استخدام و حیطه ی آموزشی هیات علمی، تبیین کننده ی 3 تا 18 درصد از واریانس نمرات رضایتمندی در حیطه های مختلف بودند.
نتیجه گیریدر کلیه حیطه ها رضایتمندی در حد متوسط و تنها در حیطه ی رضایت از ماهیت کار، رضایت مندی در حد مطلوب بود. پیشنهاد می شود در مطالعات بعدی، علل رضایت مندی کم تر در اعضای هیات علمی جوان و با سابقه ی کاری کم و نیز اساتید بالینی، مورد توجه و بررسی بیشتر، قرار گیرد.
کلید واژگان: رضایت شغلی, اعضای هیات علمی, علوم پزشکی, دانشگاهIntroductionManpower consider as the most valuable asset and resource organization in the world today. Job satisfaction is the main factor of employees’ job performance and it leads to increase productivity and satisfaction in individuals. Organizational managers in order to achieving ideal goal should present more comprehensive image of the jobs’ satisfaction employees. This study has been done to investigate Faculty members’ job satisfaction in GUMS.
MethodsThis descriptive- cross sectional study has been done on 186 basic sciences and clinical faculty members of medicine, dentistry, pharmacy, nursing& midwifery ,paramedical and health school in Guilan university of medical sciences in the years 2018 to 2019. Reaserch tool was standard job satisfaction questionnaire of smith, kendall & Hulin in two parts including: personal information and questionnaire with 45 questions in 6 domains: salary &benefits, upgrade opportunities and personal growth, how to supervise and connections, psychological conditions and job security, physical conditions and the nature of work. Data were analyzed by statistical indicators frequency (percent), Mean (standard deviation) and, kruskal- wallis ,pearson correlation coefficient and linear regression tests through SPSS.
ResultsFindings show that the Mean score of different domains of job satisfaction was between 1 to 5 as follow: the nature of work (3.9±0.8), management, how to supervise and connections (3.3±0.7), physical conditions and the nature of work (3.1±0.8) psychological conditions and job security (3.1±0.9), upgrade opportunities and personal growth (3.0±0.7) and salary &benefits (2.8±0.8). Satisfaction in all domains was on average Mean except nature of work domain was desirable. Results of Pearson correlation test show that among satisfaction level and different domains , the most positive correlation respectively related to psychological conditions and job security, job management aspect (how to supervise and connections), upgrade opportunities and personal growth, physical conditions and the workplace, nature of work , salary &benefits (correlation coefficient between 0.705 to 0.905).Totally age, total years of service, type of employment and educational groups of faculty members, explain satisfaction variance score (3 to 18) in different domains.
ConclusionSatisfaction in all domains was moderate only in jobs’ nature was desirable. It is suggested in subsequent study the reasons of less satisfaction in young and junior faculties also in clinical faculties considered.
Keywords: Job Satisfaction, Faculty Members, Medical Sciences, University -
مقدمه
با توجه به اهمیت سلامت نوجوان به ویژه دختران و عدم کفایت مصرف لبنیات در سراسردنیا، نیاز به بررسی عوامل روان شناختی مرتبط با رفتار مصرف لبنیات، احساس می شود. لذا این مطالعه دردانش آموزان دختر دبیرستانی انجام گرفت.
روش بررسیپژوهشی تحلیلی بر 385 دانش آموز دخترمقطع دوم متوسطه شهرستان شفت در اردیبهشت ماه سال 1398 به ه شیوه ی سرشماری انجام گرفت. ابزار بررسی پرسشنامه ای محقق ساخته، روا و پایا، مشتمل براطلاعات جمعیت شناختی، سازه دانش، خودکارآمدی درک شده و رفتارمصرف لبنیات (بخش مصرف لبنیات از پرسشنامه ی FFQ) بود که توسط دانش آموزان به صورت خودایفا تکمیل شد. تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام شد. از آماره های توصیفی فراوانی (درصد)، میانگین (انحراف معیار) و آزمون های کای اسکویر، ضریب همبستگی اسپیرمن ورگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد. سطح معنی داری آزمون ها، 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته هادر مجموع 221 نفر (7/57%) کمتر از 2 واحد و 162 نفر (3/42) بیشتر از 2 واحد در روز لبنیات مصرف می کردند. میانگین نمره سازه های خودکارآمدی 6/6±20/23 (در حد متوسط) و دانش 05/3±1/19 (در حد خوب) بود. بین خودکار آمدی درک شده و رفتار مصرف لبنیات، همبستگی ضعیف (199/0r=) اما معنی دار05/0p<) و بین دانش و رفتار، همبستگی معنی دار مشاهده نشد(05/0p>، 025/0r=-). نتایج رگرسیون لجستیک چندگانه بیانگر قدرت پیشگویی کنندگی سازه خودکارآمدی درک شده در رفتار مصرف لبنیات بود، به طوریکه یک نمره افزایش خودکارآمدی درک شده همراه با 5 درصد افزایش شانس مصرف لبنیات به مقدار 2 واحد و یا بیشتر یود. (016/1-089/1: فاصله اطمینان95 و 052/1 : نسبت شانس).
نتیجه گیریخودکارآمدی درک شده، رفتار مصرف لبنیات را در دانش آموزان مورد مطالعه پیش بینی نمود، مداخلات آموزشی در مدارس باید بیشتر برارتقاء ادراکات و نگرش های تغذیه ای تمرکز نمایند.
کلید واژگان: لبنیات, دانش, خودکارآمدی, دانش آموزانIntroductionGiven the importance of adolescents’ health, especially girls and the inadequacy of dairy consumption around the world, we examined the psychological factors associated with dairy consumption behavior. Therefore, this study was conducted on high school girls.
MethodsThe present descriptive-analytical study was carried out on 385 female high school students in Shaft City during 2019 using the census method. The survey questionnaire consisted of demographic information, knowledge structure, perceived self-efficacy, and dairy consumption behavior completed by students. To analyze the results, Chi- Square tests, Spearman correlation coefficient, and multiple logistic regression were used via SPSS 21 software.
ResultsIn total, 221 people (57.7%) consumed less than 2 units and 162 people (42.3) consumed more than 2 units of dairy products per day. The average scores of self-efficacy and knowledge constructs were 23.20 ± 6.6 (average) and 19.1± 3.05, respectively (at a good level). No significant correlation was found between perceived self-efficacy and dairy consumption behavior r = 0. 199 (p <0.05). Furthermore, no significant correlation was observed between knowledge and behavior (p> 0.05, r =- 0.25). The results of multiple logistic regression showed the predictive power of the perceived self-efficacy structure in dairy consumption behavior with an odds ratio of 1.052 (with a confidence interval of 95%: 1.089-1.016).
ConclusionPerceived self-efficacy predicted the behavior of dairy consumption in the studied students. So, educational interventions in schools should focus more on promoting the perceptions and nutritional attitudes.
Keywords: Dairy Products, Knowledge, Self-Efficacy, Students -
مقدمه
توان ثبت ارزش دارایی انسانی در صورت ما لی یکی از الزام های مدیریت منابع انسا نی نوین است. به دلیل اهمیت فزاینده ی نقش سرمایه انسانی در اقتصاد، پژوهش چشمگیری برای گسترش مفاهیم و روش های ارزیابی منابع انسانی انجام شده است که به عنوان حسابداری منابع انسانی به رسمیت شناخته شده است .
هدفطراحی مدل سنجش ارزش دارائی های انسانی با رویکرد ارزش گذاری غیر پولی در دانشگاه علوم پزشکی گیلان و اولویت بندی شاخص های آن
مواد و روش هابه صورت ترکیبی بوده است ابعاد و مولفه های موثر بر سنجش ارزش دارایی انسانی با مطالعات کتابخانه ای و بررسی پیشینه تحقیق استخراج شد. گفتگوی نیمه ساختار مند با 45 نفر از استادان و مدیران ارشد دانشگاه به روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی(نظری) انجام شد .واکاوی کیفی داده های مصاحبه به روش تحلیل محتوا و دسته بندی شاخص ها با کد گذاری باز ومحوری و انتخابی انجام شد. حجم نمونه با فرمول کوکران و ضریب اطمینان 5درصد به تعداد 376 نفر محاسبه شد. سپس، نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین رسته های شغلی دانشگاه و نمونه گیری تصادفی ساده (نامحدود) با استفاده از جدول اعداد تصادفی در داخل رسته های انتخابی انجام شد. پس از توزیع پرسشنامه و گرد آوری آرای این تعداد از کارکنان دانشگاه ، تحلیل عاملی اکتشا فی و تاییدی و سلسله مراتبی بر داده های پرسشنامه انجام شد .
نتایجمدل سنجش ارزش دارایی انسانی با 5 بعد دربرگیرنده قابلیت با مولفه های دانش، رهبری، مهارت، نوآوری و بعد کارکرد با مولفه های بهره وری، مشارکت ، وظیفه شناسی و بعد پتانسیل با مولفه های تحصیلات، استعداد و بعد نگرش با مولفه های فروتنی، تعهد سازمانی، صداقت، رضایت شغلی، تعادل کار و زندگی، هویت سازمانی و بعد جو سازمانی با مولفه های آمادگی تکنولوژی ، فرهنگ سازمانی و اولویت منابع انسانی ارائه شد.
نتیجه گیریاز مولفه ها، صداقت، رهبری، اولویت منابع انسانی، بهره وری فرد و از ابعاد 5 گانه قابلیت، بالاترین اولویت در نمونه ها را داشت .
کلید واژگان: (ارزش دارایی های انسانی), (رویکرد ارزش گذاری)Abstract
IntroductionThe ability to record the value of human assets in a financial statement is one of the requirements of modern human resource management.
ObjectiveDesign a model for estimating the value of human assets using a non-monetary valuation approach in Guilan University of Medical Sciences and prioritizing its indicators.
Materials and MethodsThe research method was combination type. Dimensions and components that affect the assessment of human asset value were extracted from library studies and research background. Semi-structured interviews with 45 teachers and senior managers of the university were done by Purposeful Judgment (theoretical) sampling. Qualitative analysis of interview data was performed by content analysis method and categorization of indices with open and axial and selected coding. Distributing the questionnaire and collecting the comments of 376 university staff and conducting exploratory and confirmatory factor and hierarchical analysis were carried out.
ResultsA model of assessment human asset value was presented with 5 dimensions including: ability dimension with knowledge, leadership, skill, innovation components and performance dimension with the components of productivity, participation, commitment and potential dimension with education, talent components and attitude dimension with humility, organizational commitment, honesty, job satisfaction, balance of work and life, organizational identity components, organizational climate dimension with technological readiness, organizational culture, and human resource priorities components.
ConclusionThe results showed that the components of honesty, leadership, priority of human resources, individual productivity and ability dimension among the five dimensions had the highest priority in the sample.
Keywords: Human Capital Valuation) (Valuation Approach) -
مقدمهبا توجه به نقش موثر رفتارهای تغذیه ای در سلامت فرد، خانواده و جامعه و با آگاهی به ارزش جایگاه رابطان بهداشت همچون یکی از مهم ترین حلقه های دستگاه مراقبت بهداشتی در ارایه آموزش به افراد، توجه به افزایش شایستگی های این لایه از اجتماع در راستای پیشرفت سلامت جامعه اهمیت زیادی دارد.هدفتعیین تاثیر مداخله آموزشی مبتنی بر الگوی پرسید پروسید بر رفتار تغذیه ای رابطان بهداشتی .مواد و روش هااین پژوهش از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی و بر 153 رابط بهداشتی شهر رشت انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه خودایفای روا و پایا و بر پایه الگوی پرسید پروسید بود و در دو برش زمانی پیش و دو ماه پس از مداخله آموزشی توسط گروه ها پر شد. در این ابزار، عوامل مستعد کننده (آگاهی و نگرش)، قادرکننده، تقویت کننده و رفتار تغذیه ای سنجیده شد. پس از پیش آزمون، 4 نشست آموزشی برای گروه مداخله برگزار شد. داده ها با نرم افزار SPSS18 و آزمون های کولموگروف_اسمیرنف یک و دو نمونه ای، کای دو، تی مستقل و زوجی، من ویتنی یو و ویلکاکسون واکاوی شد .نتایجآزمون رگرسیون خطی نشان داد که سازه های الگوی پرسید پروسید روی هم رفته فرانمود 40 درصد تغییر رفتار تغذیه ای بود (0001/0>P، 400/0=R2). در بین سازه ها، نگرش (0001/0>P، 396/0=β) بیشترین توان پیشگویی را داشت. میانگین نمره های آگاهی (0001/0>P)، نگرش (0001/0>P)، عوامل قادر کننده (0001/0>P) و رفتار تغذیه ای سالم (0001/0>P) در گروه مداخله بعد از آموزش با گروه کنترل تفاوت معنی دار داشت.نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان دهنده تاثیر مثبت برنامه آموزشی بر اساس الگوی پرسید پروسید و اجزای آن (عوامل مستعد کننده و عوامل قادر کننده) در ارتقای رفتار های تغذیه ای رابطان بهداشتی است.کلید واژگان: آموزش بهداشت, (الگوی پرسید پروسید), (رفتارهای تغذیه ای)IntroductionConsidering the effective role of nutritional behaviors in the health of individuals, the family and society also importance of the health volunteers as a one of the most important circles of community health care system in providing education to individuals; developing of these volunteers’ competence in order to promote public health is critical.ObjectiveThis study aimed to determine the effectiveness of educational intervention based on PRECEDE PROCEED Model on Nutritional Behavior in Health Volunteers.Materials and MethodsThis research was a randomized controlled trial conducted on 153 health authorities in Rasht. The research instrument was a self-report, reliable and valid and based on the PRECEDE PROCEED model, completed in two periods before and two months after intervention by the groups. Using this tool, predisposing factors (knowledge and attitude), enabling factors, reinforcing factors and nutritional behavior were measured. After pre-test, 4 educational session classes were performed in intervention group. Data were analyzed by SPSS18 and one-sample and two-sample Kolmogrof-smirnov, Chi-square, T-Test, Paired T-Test, Mann-Whitney U and Wilcoxon.ResultsLinear regression test showed that PRECEDE PROCEED Model structures altogether account for 40 percent of healthy dietary behavior changes (R2=0.400, P<0.0001). Among the structures, Attitude (β=0.396, P<0.0001) was the most important predicting factor. The mean scores of Knowledge (P<0.0001), Attitude (P<0.0001), Enabling factors (P<0.0001) and health nutritional behavior (P<0.0001) in the intervention group were significantly different from those of control group after the educational intervention.ConclusionThe study results indicate a positive effect of educational intervention program based on PRECEDE PROCEED Model and components (Predisposing and Enabling factors) on the promotion of health Nutritional Behavior of Health Volunteers.
Conflict of interest: non declaredKeywords: Health Education, (Nutritional Behavior), (Precede proceed model) -
مقدمهتغییر در نظام سلامت همواره از دغدغه های بنیادی دولت ها به شمار می رود و می تواند آثار مثبت و منفی بسیاری بدنبال داشته باشد. طرح تحول نظام سلامت از برنامه هایی است که با هدف بهبود ابعاد درمانی و اقتصادی خانواده ها در نخستینگی برنامه های وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی دولت یازدهم قرار گرفت و پیش بینی می شود افزون بر تحول نظام آموزشی، بهداشتی، پژوهشی و فرهنگی دانشگاه های علوم پزشکی، سبب بهبود عملکرد آنها و بیمارستان های زیر نظر آنها شود.هدفسنجش عملکرد 22 بیمارستان دولتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان پیش (فروردین 92 الی فروردین 93) و پس (اردیبهشت 93 الی اردیبهشت 94) از اجرای طرح تحول نظام سلامت، با استفاده از رویکرد واکاوی پوششی داده ها با توجه به تولید عوامل نامطلوب.مواد و روش هااین پژوهش، مطالعه ای توصیفی_ تحلیلی و مقطعی و جامعه آماری ، دربرگیرنده 22 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان بود و نمونه گیری از آن به صورت سرشماری و گردآوری داده ها با گرد آوری گواه مندی ها انجام شد. در پایان، داده ها ، با برنامه نویسی الگوی دسترسی پذیری ناتوان تحلیل پوششی داده ها در نرم افزار GAMS واکاوی شد.نتایجیافته ها نشان داد که در سال 1392 و پیش از اجرای طرح تحول نظام سلامت، 14 بیمارستان (63%) کارا بودند که این تعداد پس از اجرای طرح تحول نظام سلامت و در سال 1393، به 16 بیمارستان (73%) افزایش یافت. متوسط کارایی فنی نیز به ترتیب 954/0 و 958/0 محاسبه شد.نتیجه گیریاگرچه دیدن آثار تغییر در نظام های اجتماعی نیازمند گذشت زمان کافی است، با این حال، گذشت یکسال از پیاده سازی طرح تحول نظام سلامت نشان می دهد که متوسط عملکرد بیمارستان های دولتی استان گیلان بهبود یافته است.کلید واژگان: برنامه ریزی اجتماعی, بیمارستان های دولتی, کاراییIntroductionChange in the health system is always considered as the main concern of governments which in turn may have many positive and negative effects. The health sector development plan is one of the programs aiming at improving the therapeutic and economic dimensions of families, given priority by the 11th government of Iran, and is expected to improve performance of the medical sciences universities and their affiliated hospitals, in addition to develop their educational, health, research and cultural systems.ObjectiveThe aim of this study is to evaluate technical efficiency of 22 public hospitals of Guilan university of medical science before (April 2013 to March 2014) and after (April 2014 to March 2015) implementation of health sector development plan, using data envelopment analysis approach and in accordance with the production of undesirable factors.
Materials and Methods The current research is a descriptive-analytical type and also a cross sectional one. The research population includes 22 public hospitals of Guilan University of Medical Sciences, with enumeration chosen as the sampling method and the data were collected from documents. Finally, the collected data were analyzed based on the coding the DEA weak disposability model in GAMS software.ResultsThe findings indicate that before implementation of health sector development plan (2013- 2014), 14 hospitals (63%) were efficient, while after its implementation (2014-2015), number of efficient hospitals increased to 16 units (73%). The average of technical efficiency also computed as 0.954 and 0.958, respectively.ConclusionAlthough, observing the effects of changes in social systems often requires time lapse, however, one year after the implementation of the health system development plan, the average of performance in public hospitals of Guilan province was improved.
Conflict of interest: non declaredKeywords: Efficiency Hospitals, Public Social Planning -
زمینه و هدفاز آنجا که در ایران، شیوع چاقی و اضافه وزن، در دختران دبستانی بیشتر از پسران است و نیز عادات تغذیه ای در سنین پایین شکل میگیرد، این مطالعه با هدف بررسی همبستگی رفتار تغذیه ای با اضافه وزن و چاقی دختران دانش آموز پایه چهارم تا ششم شهر انزلی در سال 1394 انجام شد.روش کاردر این مطالعه توصیفی- همبستگی، 210 دانش آموز دختر مقطع ابتدایی با استفاده از روش نمونه گیری خوشهای دو مرحله ای، به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه پایا و روا مشتمل بر مشخصات جمعیت شناختی، پرسشنامه پژوهشگرساخته رفتار تغذیه ای شامل ابعاد وضعیت تغذیه ای، عادات غذایی و دسته بندی مواد غذایی بود. اندازه گیری شاخص های تن سنجی (BMI) با استفاده از متر و ترازو انجام شد. روایی محتوای پرسشنامه توسط 10 نفر از اعضای هیات علمی دانشکده بهداشت (رشته های آموزش بهداشت، تغذیه و آمار زیستی) و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ (75/0(a= بررسی و تایید شد، تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS-16 و آزمون های کای اسکوئر، همبستگی و فیشر انجام شد.یافته هاهمبستگی آماری معنا داری بین وضعیت حذف وعده های اصلی غذایی و اضافه وزن و چاقی وجود داشت (01/0p<). رابطه معنی داری بین مصرف تنقلات با اضافه وزن و چاقی دیده شد (02/0p<) .همچنین رابطه معنیداری بین انتخاب غذای سالم و شاخص توده بدنی وجود داشت (002/0p=).نتیجه گیریاز آنجا که رفتار تغذیه ای دختران دانش آموز با اضافه وزن و چاقی همبستگی داشت، لذا رعایت مصرف مواد غذایی سالم و عدم مصرف مواد غذایی ناسالم و تنقلات در وعده های غذایی آنان ضروری است.کلید واژگان: رفتار تغذیه ای, چاقی, اضافه وزن, دانش آموزانJournal of Health, Volume:9 Issue: 3, 2018, PP 291 -301Background and ObjectivesPrevalence of obesity and overweight is higher among females than males studying in Iranian elementary school students. Unhealthy food habits have been nominated as a risk factor for obesity. This study aimed to investigate correlation between nutritional behavior, overweight, and obesity in female students of elementary school in Anzali in 2016.MethodsIn this descriptive-correlational study, 210 female elementary school students were randomly selected by double stages sampling in 10 schools. Data were collected by a researcher-designed questionnaire including demographic data and nutritional behavior with three sections: nutritional condition, nutritional habits and food classification. Anthropometric measurment were done by scales and meterbar. Content validity and relablity of questionnaire was evaluated and confirmed by 10 experts from school of health and Cronbach's alpha index (a= 0.75). Data were analyzed with SPSS (ver 16) using chi-square, correlation and fisher tests.ResultsThere was a significant correlation between elimination of main meals, obesity and overweight (pConclusionBecause the nutritional behavior of female elementary school is related to obesity and being overweight; therefore using healthy foods in main meals and elimination of eating unhealthy and junk food is essential.Keywords: Nutritional Behavior, Obesity, Overweight, Students
-
مقدمهتمایل به ترک خدمت، تحت تاثیر عوامل مختلفی در درون سازمان می باشد. هدف کلی این مطالعه تعیین همبستگی ادراک از سیاست های ارزیابی عملکرد با رضایت شغلی و تمایل به ترک شغل در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی گیلان است.روش کارروش مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد پژوهش، کارکنان دانشگاه علوم پزشکی گیلان به تعداد 693 نفر است. با در نظر گرفتن تعداد کل جامعه آماری و با توجه به جدول مورگان، 248 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرها از «پرسشنامه سیاست های ارزیابی عملکرد پون» (Poon Performance Appraisal Policies Questionnaire) و «پرسشنامه تمایل به ترک شغل لونگو و مونرا» (Longo & Mura Employee’s Intention to Turnover Questionnaire) و«پرسشنامه تمایل به ترک شغل جن کینز و تاملینسون» (Jenkeins and Thomlinson Employee’s Intention to Turnover Questionnaire) و پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا« (Minnesota Job Satisfaction Questionnaire) استفاده شده است. سنجش روایی از طریق روایی محتوا، مورد تایید قرار گرفت. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 19 و نرم افزار SMARTPLS2 تحلیل شد.یافته هاادراک از سیاست های ارزیابی عملکرد با رضایت شغلی همبستگی مثبت و معنی دار (768/0 = β) و با تمایل به ترک شغل همبستگی منفی و معنی داری (358/0- = β) دارد. همچنین رضایت شغلی با تمایل به ترک شغل کارکنان همبستگی منفی و معنی داری (436/0- = β) دارد.نتیجه گیریدرک کارکنان از سیاست های انگیزشی ارزیابی عملکرد، همبستگی مستقیم با رضایت شغلی و رابطه معکوس با ترک شغل دارد. همچنین رضایت شغلی بیشتر، منجر به کاهش ترک شغل کارکنان می شود. لذا پیشنهاد می شود تا مسئولین برای افزایش رضایت شغلی کارکنان توجه بیشتری به فرصت های ارتقاء و توانمندسازی و شرایط کاری آنان داشته باشند.کلید واژگان: رضایت شغلی, تمایل, ترک خدمت کارکنان, عملکرد, ادراکIntroductionTurnover intention is influenced by several factors in the organization. The current study aimed at determining the correlation between perception of performance appraisal policies, and job satisfaction and turnover intention in the staff of Guilan University of Medical Sciences, Rasht, Iran.MethodsThe current descriptive-correlational study was conducted on the 693 personnel of Guilan University of Medical Sciences on the statistical population. Considering the total number of statistical population and according to the Morgan table 248, of which were selected by simple random sampling method. To collect data, the poon performance appraisal policies questionnaire and the turnover intention questionnaire developed by Longo and Mura, Jenkins and Thomlinson employees intention to turnover questionnaire and Minnesota job satisfaction questionnaire were used. Validity was assessed through content validity, convergent, and divergent validity. Data were analyzed with SPSS version 19 as well as SmartPLS 2 software.ResultsThere was a positive and significant correlation between performance appraisal policies and job satisfaction (β = 0.768), and negative relationship with turnover intention (β = -0.358); in addition, there was a negative and significant relationship between job satisfaction and intention to staff turnover (β = -0.436).ConclusionsEmployees perception of motivational policies of performance appraisal has a direct relationship with job satisfaction and inverse relationship with turnover intention. Also, more job satisfaction leads to a reduced employees turnover intention. Also, job satisfaction further leads to a decrease in the employees turnover intention. It is suggested that authorities pay more attention to the job promotion and job opportunities in order to increase job satisfaction in the personnel.Keywords: Job Satisfaction, Intention, Employee's Turnover, Performance, Perception
-
زمینه و هدفزندگی بدون تحرک و فعالیت فیزیکی به عنوان یکی از عوامل اصلی و اصلاح شدنی بیماری های قلبی مطرح است. این پژوهش با کاربرد تئوری رفتار برنامه ریزی شده به اجرای برنامه ای آموزشی برای ارتقای فعالیت جسمانی بیماران پرفشاری خون پرداخته است.مواد و روش هامطالعه نیمه تجربی روی 150 نفر از بیماران مبتلا به پرفشاری خون مراجعه کننده به مراکز شماره 13 و 14 رشت در 2 گروه مداخله و کنترل انجام شد. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد GPAC و پرسش نامه مرتبط با فعالیت جسمانی براساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.یافته هامیانگین سنی افراد 56/08 سال بوده که 76% از جامعه پژوهش زن و 24% مرد بودند. میانگین و انحراف معیار میزان فعالیت جسمانی MET/MIN/WEAK در 5 قسمت میزان فعالیت جسمانی کلی، فعالیت جسمانی در کار، فعالیت جسمانی در جابه جایی، فعالیت جسمانی اوقات فراغت و نشسته بررسی شد. نتایج نشان داد 2 گروه قبل از انجام مداخله آموزشی از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشتند و پس از آن در گروه مداخله افزایش معنی داری در میزان فعالیت جسمانی کلی، فعالیت جسمانی در زمان کار و فعالیت جسمانی در زمان نشسته بودن و کاهش فشارخون سیستولی و دیاستولی بیماران دیده شد (0/05>P).نتیجه گیریافزایش انجام فعالیت جسمانی در بیماران مبتلا به پرفشاری خون در کیفیت رفتارهای خودمراقبتی آنان موثر بوده و در سطح جامعه لزوم آموزش در این مقوله برای ارتقای سبک زندگی سالم احساس می شود.کلید واژگان: فعالیت جسمانی, رفتار خودمراقبتی, مداخله آموزشBackground And ObjectiveLiving without mobility and physical inactivity considered as one of the main modifiable causes of heart (cardiac) diseases. This study aimed to implement an educational program by using the theory of planned behavior to improve the physical activity of hypertensive patients.MethodsThis quasi-experimental study was conducted among 150 patients with hypertension, referred to centers number 13 and 14 of Rasht in two intervention and control groups. The study tools were standardized GPAC questionnaire and physical activity related questionnaire based on the theory of planned behavior. Data analysis was done by using SPSS software.ResultsThe mean age of participants was 56.08 years, of which 76% were female and 24% were male. The mean and standard deviation of physical activity MET / MIN / WEAK were evaluated in five sections of total physical activity, physical activity at work, physical activity in displacement, physical activity of leisure and sitting state. The results showed that there was no significant difference in two groups before the intervention, and after that, there was a significant increase in total physical activity, physical activity at work and physical activity during sitting position in the intervention group, and decreased systolic and diastolic blood pressure in patients (pConclusionThe increasing of physical activity in hypertensive patients is effective in the quality of their self-care behaviors and it is necessary to educate in this category in the community level to promote healthy lifestyle.Keywords: Physical Activity, Self, care Behavior, Educational Intervention
-
مقدمهرضایت شغلی احساسی است که موجب بهبود بهره وری، افزایش انگیزه و توان مندی کارکنان می شود. لذا شناخت عوامل موثر بر آن و توجه به هوش هیجانی می تواند زمینه افزایش رضایت شغلی را فراهم نماید.
هدف این تحقیق بررسی تاثیر هوش هیجانی بر رضایت شغلی کارکنان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی گیلان با توجه به نقش میانجی فرسودگی شغلی، تلاش هیجانی، ناهماهنگی هیجانی، مسخ شخصیت و نقصان موفقیت فردی است.روش کاراین پژوهش به صورت توصیفی و مقطعی انجام گرفته است. جامعه تحقیق حاضر کارکنان دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی گیلان بوده که تعداد آن ها 413 نفر می باشد و تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد و برای سنجش روایی از روایی محتوا و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید و ازشاخص های آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل بهره برداری شد.یافته هانتایج نشان می دهد که هوش هیجانی بر ناهماهنگی هیجانی ، فرسودگی هیجانی، تلاش هیجانی، رضایت شغلی، نقصان موفقیت فردی، مسخ شخصیت و ناهماهنگی هیجانی بر فرسودگی هیجانی، نقصان موفقیت فردی، رضایت شغلی، مسخ شخصیت و تلاش هیجانی بر فرسودگی هیجانی، رضایت شغلی، نقصان موفقیت فردی و فرسودگی هیجانی بر مسخ شخصیت، نقصان موفقیت فردی، رضایت شغلی و در نهایت نقصان موفقیت فردی بر رضایت شغلی تاثیر دارد.نتیجه گیریبا توجه به محرز شدن رابطه بین رضایت شغلی با فرسودگی شغلی، هوش هیجانی و ناهماهنگی هیجانی لازم است تا مدیران برنامه هایی جهت افزایش رضایت شغلی کارکنان و احساس خود کارآمدی اجرا نموده و زمینه کاهش فرسودگی شغلی را فراهم نمایند.کلید واژگان: رضایت شغلی, هوش هیجانی, ناهماهنگی هیجانی, مسخ شخصیت, فرسودگی هیجانی, تلاش هیجانی, نقصان موفقیت فردیIntroductionJob Satisfaction is a perception that improves employees productivity, motivation and empowers them. Therefore, recognizing the factors affecting it and paying attention to emotional intelligence can provide the basis for increasing job satisfaction.
The purpose of this study was to investigate the effect of emotional intelligence on job satisfaction considering the mediator role of job burnout, emotional Labor, emotional inconsistency, personality deprivation and deficiency of individual success in the Staff of Guilan University of Medical Sciences
Material andMethodThis research used descriptive and cross-sectional method. The study population included 413 staffs from the faculties of Guilan University of Medical Sciences. The sample was determined 200 people using Cochrans formula. A standard questionnaire was used to collect data. Content validity was done for this questionnaire and also its reliability studied using Cronbachs alpha coefficient. Descriptive statistics and structural equation modeling were used to analyze the data using Lisrel software.ResultThe results showed that emotional intelligence affects emotional inconsistency, emotional exhaustion, emotional Labor, job satisfaction, deficiency of individual success and deprivation of personality. Also, emotional inconsistency affects on emotional exhaustion, deficiency of individual success, job satisfaction and personality deprivation. In addition, the results show that emotional exhaustion affects deprivation of personality, deficiency of individual success and job satisfaction and finally, the deficiency of individual success affects job satisfaction.ConclusionConsidering the relationship between job satisfaction with job burnout, emotional intelligence and emotional inconsistency, it would be helpful for managers to implement programs to increase employee satisfaction and self-efficacy and provide a context for reducing job burnout.Keywords: Job Satisfaction, Emotional Intelligence, Emotional Inconsistency, Personality Depersonalization, Emotional Exhaustion, Emotional Labor, Deficiency of Individual Success -
زمینه و هدفامروزه سازمان ها در محیط هایی فعالیت می کنند که از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیکی دائما در حال تغییر هستند. اعتقاد بر این است که فناوری اطلاعات در این شرایط می تواند قابلیت های سازمان ها را افزایش دهد، در حالی که بطور همزمان با کاهش هزینه ها همراه باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر، متغیرهای مربوطه و میزان تاثیر آنها بر بکارگیری، و استفاده از فناوری اطلاعات در سازمان های بیمه سلامت استان گیلان است.روش هااین مطالعه از نوع توصیفی بوده که به روش مقطعی در سال 1395نجام گرفت. نمونه آماری شامل 45 نفر از خبرگان صنعت بیمه سلامت در شهرستان رشت و 16 شهرستان تابعه استان گیلان بودند. جمع آوری داده ها با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته شامل 6 بعد عوامل مدیریتی، انسانی، فرهنگی، محیطی، سازمانی و تکنولوژیکی انجام گرفت که این پرسشنامه ها توسط خبرگان صنعت بیمه سلامت تکمیل گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی با استفاده از نرم افزار Expert Choice نسخه 11 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته های مطالعه نشان داد که رتبه بندی عوامل (و متغیرهای) تاثیرگذار بر استفاده بهینه از فناوری اطلاعات در صنعت بیمه سلامت از دیدگان خبرگان این عرصه، به ترتیب موثرترین شامل عامل مدیریتی (متغیر انگیزه و حمایت لازم برای مدیران)، عامل محیطی (متغیر وجود شبکه یکپارچه در کشور)، عامل سازمانی (متغیر بودجه کافی جهت تجهیز سخت افزار و نرم افزار)، عامل تکنولوژیکی (متغیر آسان نمودن کاربرد و استفاده از فناوری اطلاعات)، عامل انسانی (متغیر طی نمودن دوره های آموزشی مرتبط برای کارکنان و کاهش دادن مقاومت کارکنان در برابر تغییر)، و عامل فرهنگی (متغیر آشنایی مردم و مسئولین با عملکرد فناوری اطلاعات) بود.نتیجه گیریبه منظور بهبود استفاده بهینه از فناوری اطلاعات در صنعت بیمه در استان گیلان، گذراندن دوره های آموزشی فناوری اطلاعات، کاهش مقاومت در برابر تغییرات، آشنایی جامعه با عملکرد فناوری اطلاعات، توسعه و ارتقا امکانات سخت افزاری و نرم افزاری از جنبه های مهم و تاثیر گذار می باشد.کلید واژگان: فناوری اطلاعات, صنعت بیمه, سلامتBackground And AimNowadays organizations are in dynamic environments that continuously change in consideration of economics, politics, social factors, and technology. In this condition it is believed that information technology (IT) can increase the capabilities of organizations, as well as reduce the costs. The aim of this study was to investigate the effective factors, their variables and their impact on the application and use of IT in health insurance organizations in Guilan province.MethodsThis cross-sectional study was carried out in 2016. The population study included 45 experts in the health insurance industry in Rasht city and 16 other cities of Guilan province, Iran. Data were collected using a researcher-made questionnaire including 6 dimensions of managerial, human source, cultural, environmental, organizational and technological factors. The questionnaires were completed by health insurance industry experts. Then, the collected data were analyzed using the hierarchical analysis process using Expert Choice software version 11.ResultsThe findings of the study demonstrated that the ranking of factors (and variables) which affect the optimum use of IT in the health insurance industry from the expert's viewpoints were inclusion of the managerial factor (the variable of motivation and necessary support for managers), the environmental factor (the variable of the existence of an integrated network in the country), organizational factor (the variable of sufficient budget for hardware and software equipment), technological factor (the variable of facilitating the application and use of IT), human source factor (the variable of passing related training courses for staff and reducing staff resistance to change), and cultural factor (the variable of familiarity of people and authorities with IT performance), respectively.ConclusionIn order to optimize the use of IT in the insurance industry in Guilan province, conducting IT training courses, reducing staff resistance to changes, familiarity with the performance of IT, developing and upgrading hardware and software components are the most important aspects.Keywords: Information Technology, Insurance Industry, Health
-
مقدمهمعنویت و رشد معنوی درانسان طی چند دهه گذشته به صورت روز افزون متخصصان بهداشت روانی را شیفته خود کرده است، یکی از اجزای زندگی سالم توجه به نیازهای معنوی است. با توجه به تغییر میزان معنویت در جوامع، گروه های اجتماعی و محیط های مختلف ، تعیین این بعد از سلامتی در جوامع مختلف، بویژه دانشجویان بایسته است.هدفبررسی میزان معنویت دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلانمواد و روش هااین مطالعه به روش توصیفی و مقطعی در پاییز سال 1394 انجام شد. جامعه و محیط پژوهش 357 نفر از دانشجویان دانشکده های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان بودند که با نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد «سنجش نگرش معنوی « بود که با مقیاس 5 گزینه ای لیکرت امتیاز دهی شد. دامنه نمره همه پرسش های حیطه معنویت بین 0 تا 172 و در سوالات پس از آن نگرش معنوی بین 0 تا 96 و در سوالات بعد توانایی معنوی بین 0 تا 76 بود. واکاوی داده ها با نرم افزار آماریspss21 و شاخص های آمار توصیفی واستنباطی انجام شد.نتایجمیانگین و انحراف معیار نمره های کسب شده دانشجویان در کل حیطه معنویت 24/20±05/120 و در بعد نگرش معنوی 05/13 ± 49/65 و توانایی معنوی 15/9 ± 56/54 بود. بین نمره های کسب شده از حیطه های نگرش معنوی و توانایی معنوی همبستگی مستقیم و مثبت وجود داشت ( 651/0=r ، 0001/0=p). تفاوت آماری معنی دار بین نمره های پرسشنامه سنجش معنویت بر پایه تاهل، رده های سنی و دانشکده محل تحصیل دیده شد ( 001/0=p ، 0001/0=p ، 038/0=p (.نتیجه گیریاین نتایج اهمیت پرداختن به جستار معنویت در دانشجویان گروه پزشکی را نشان می دهد و لازم است برای ارتقای میزان معنویت دانشجویان برنامه ریزی های لازم انجام شود. گسترش فرهنگ ازدواج بویژه در زمان دانشجویی و همکاری سرپرستان دانشکده ها برای افزایش فضای معنوی ارزش دارد.کلید واژگان: دانشجویان, معنویتIntroductionSpirituality and spiritual growth have increasingly attracted the attention of mental health specialists in the past decades. One component of healthy lifestyle is paying attention to spiritual needs.The goal of this survey is to study the spirituality among students of Guilan University of Medical Sciences.ObjectiveThe purpose of this study was to investigate the level of spirituality among students at Guilan University of Medical Sciences.Materials And MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted in the fall of 2015.A total of 357 students from Guilan University of Medical Sciences were selected through quota sampling data collection the standard five-item Likert-scale distribution. The scores for 'spirituality' were between 0 and 172, for 'spiritual outlook' between 0 and 96 and for 'spiritual ability' from 0 to 76. Analysis of data was done using statistical software SPSS21, and with descriptive and inferential statistics and indicatorsResultsThe mean score of students in the field of spirituality was 120.05 ± 20.24, in spiritual attitudes was 65.49 ± 13.05 and in spiritual ability was 54.56± 9.15.There was a direct and positive correlation between scores of spiritual ability and spiritual attitudes (p = 0.0001, r = 0.651).Significant difference was observed between the scores obtained from the spirituality questionnaire based on marital status, age and the school of education (p = 0.038, p = 0.0001, p = 0.001).ConclusionThe results show the importance of addressing the issue of spirituality among students of medical groups. The planning for promotion of spirituality of students seems necessary. Encouraging marriage, especially during the time of studying, and the co-operation of school authorities are important to the improvement of the spiritual atmosphere.Keywords: Spirituality Students
-
مقدمهخدمات ارائه شده به بیماران پیش بیمارستانی و میزان رضایت مندی آنها ، بیانگر کیفیت خدمات اورژانس پیش بیمارستانی است. لذا سنجش رضایت مندی بیماران به عنوان شاخص کلیدی شیوه کارکرد سازمان شناخته می شود.هدفتعیین میزان رضا یت مندی بیماران از خدمات اورژانس پیش بیمارستانی شهر رشت.مواد و روش هادر پژوهشی توصیفی ما 216 نفر از بیماران ترابرده شده به بیمارستان توسط9 پایگاه شهری و جاده ای اورژانس پیش بیمارستانی رشت از اول اسفند 94 تا31 خرداد 95 با نمونه گیری سهمیه ای-تصادفی، انتخاب و داده ها با پرسشنامه استاندارد سنجش میزان رضایت مندی دربر گیرنده دو بخش که بخش اول حاوی اطلاعات فردی و دموگرافی و بخش دوم 23 پرسش در مورد میزان رضایت مندی بود،گرد آوری شد. داده ها با نرم افزار spss19و شاخص های همبستگی پیرسون ، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه واکاوی شد.نتایجاز حیطه های رضایت مندی ، بیشترین مربوط به کارایی اورژانس پیش بیمارستانی با میانگین 43/4 و کمترین آن مربوط به عملکرد تکنسین ها با میانگین 04/4 بود. میانگین رضایت مندی کلی بیماران از اورژانس پیش بیمارستانی 49/4 بود که نشان دهنده میزان دلخواه یا رضایت مندی است. بین رضایت مندی ازخدمات اورژانس پیش بیمارستانی برپایه سن، پیشینه استفاده ازخدمات اورژانس پیش بیمارستانی ، زمان ماموریت و داشتن وابستگی به سیستم مراقبت بهداشتی اختلاف معنی دار وجود نداشت. میانگین رضایت مندی افراد اورژانسی از برخورد تکنسین ها و حرفه ای بودن آنها بالاتر از افراد غیراورژانسی بود.نتیجه گیریبرای افزایش سطح رضایت مندی بیماران ، افزایش مهارت وتوانمندی تکنسین های اورژانس و برگزاری دوره های آموزشی توجیهی ویژه آنها بایسته است بر تجهیز آمبولانس ها به سازوبرگ پزشکی نوین وتمیزی آمبولانس ها ، آراستگی یونی فرم و مرتب بودن کارکنان اورژانس پافشاری می شود.کلید واژگان: بیماران, خدمات فوریت های پزشکی, فوریت های پزشکیIntroductionThe services provided to the prehospital patients and their level of satisfaction may confirm the quality of prehospital emergency services. Therefore, patient's satisfaction is recognized as a key indicator of service quality.ObjectiveThe purpose of this study is to investigate the patient's level of satisfaction with the prehospital emergency services in city of RashtMaterials And MethodsThe participants in this descriptive research were 216 patients, transported to the hospital by 9 urban and road emergency bases in Rasht from the February 20, 2016to the June 20, 2016 . The patients were selected through quoting-random sampling method and the data were collected out of satisfaction measuring standard questionnaire. It consisted of two parts, the first part of which containing demographic and personal information, and the second part containing 23 questions. The obtained information was analyzed using SPSS 19 application through Pierson correlation test, independent T, and one way variance.ResultsThe results showed that among satisfaction areas, the highest level of satisfaction, with an average of 4.43 is the performance of prehospital emergencies and the lowest one with an average of 4.04 is concerned with the performance of the technicians. The average satisfaction with the general prehospital services is 4.49 which demonstrates a good level of satisfaction. There is a significant difference between satisfaction with prehospital emergency services in terms of age, history of using prehospital emergency services, time of the mission and having a relation to the health care system. The average satisfaction of emergency patients with behavior of technicians and their expertness is higher than that of non-emergency patientsConclusionIn order to promote the level of satisfaction of patients, it is necessary to increase the level of skills and abilities of emergency technicians and develop specialized training courses for emergency technicians. Equipping ambulances with modern medical equipment and ambulance cleanliness, uniformity of clothing, and the regularity of emergency staff are emphasized,too.Keywords: Emergency Emergency Medical Services Patients
-
مقدمه و هدفسلامتی و رفتار با یکدیگر مرتبط هستند و بسیاری از بیماری ها در رفتارها و عادات نادرست افراد ریشه دارند. لذا پیشگویی یا تعیین رفتار برای جستجوی اقدامات موثر در جهت کاهش ابتلا به بیماری ها و ارتقای سلامتی مفید است. این پژوهش با هدف تعیین عوامل موثر بر رفتار تغذیه ای رابطان بهداشتی، بر اساس مدل پرسید - پروسید انجام شد.روش کارپژوهش از دسته مطالعات توصیفی، تحلیلی و مقطعی بود. جامعه و محیط پژوهش 153 نفر از رابطان بهداشتی فعال در مراکز بهداشتی درمانی و پایگاه های بهداشتی شهر رشت در سال 1394 بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودایفای روا و پایا و بر اساس مدل پرسید -پروسید بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS-18 و شاخصهای آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.یافته هامیانگین سنی رابطان 11/9 ± 03/43 سال بود. همه سازه های مدل پرسید پروسید شامل: آگاهی (0001/0p<، 296/0=β) و نگرش (0001/0p<، 396/0=β)، عوامل تقویت کننده (02/0p<، 155/0=β) و قادر کننده (03/0p<، 144/0=β)، پیشگویی کننده رفتار تغذیه ای بودند. بر اساس آزمون رگرسیون خطی، سازه های الگوی پرسید- پروسید در مجموع توانستند توضیح دهنده 40 درصد تغییرات رفتار تغذیه ای سالم باشند (0001/0>p، 400/0=R2). بین تمامی سازه های مدل پرسید با رفتار تغذیه ای، همبستگی مستقیم و معنی داری مشاهده شد (05/0>p).نتیجه گیرینگرش، آگاهی و عوامل تقویت کننده و قادر کننده به ترتیب، مهمترین عوامل موثر بر رفتار تغذیه ای بودند. وضعیت نگرش و عوامل تقویت کننده، مطلوب و سایر سازه ها در سطح متوسط بودند. با توجه به همبستگی مستقیم بین سازه های مدل پرسید و رفتار تغذیه ای رابطان بهداشتی، پیشنهاد می شود مداخلات آموزشی مقتضی بر اساس مدل پرسید- پروسید به منظور ارتقای رفتارهای تغذیه ای صورت گیرد.کلید واژگان: مدل پرسید, پروسید, رابطان بهداشتی, رفتار تغذیه ایJournal of Health, Volume:8 Issue: 3, 2017, PP 289 -297Background and AimHealth and behavior are related to each other and many diseases are originated from individual's unhealthy behavior and habits. Therefore prediction or determination of the behavior is useful to explore effective measures to promote health and reduce risk of the diseases. This study was aimed to determine the effective factors on healthy nutritional behavior of health volunteers based on precede proceed model.MethodsThis research was a descriptive, analytical and cross-sectional study. Research population was all the 153 active health volunteers in Rasht urban health centers and health posts in 2015. Data collection tool was a self-report, reliable and valid questionnaire. Data were analyzed with descriptive and analytical statistics using SPSS18.ResultsThe mean age of the health volunteers was 43.03±9.11. All Precede Proceed model structures including: knowledge (β=0.296, pConclusionAttitude, knowledge, reinforcing, and enabling factors were respectively the most effective factors on nutritional behavior. Attitude and enabling factors status were desirable and other constructs were in moderate level. Considering positive correlations between Precede model constructs and nutritional behavior of health volunteers; appropriate educational intervention based on Precede Proceed Model is recommended to promote nutritional behaviors.Keywords: Precede Proceed Model, Health Volunteers, Nutritional Behavior
-
مقدمهسالمندی و ناتوانی ناشی از آن در دنیای امروز از مهمترین دغدغه ها به شمار می رود ، با افزایش سلامت عمومی و بهداشت، امید به زندگی افزایش یافته و درصد افرادی که به سن سالمندی می رسند افزوده می شود. این واقعیت، توجه به سالم ماندن و در سلامت گذراندن دوره سالمندی را به یک اولویت تبدیل نموده است. تعیین سن شروع ناتوانی و علل ناتوان شدن افراد در سالمندی، به متولیان امر این کمک را می کند که در جهت به عقب انداختن سن شروع ناتوانی و نیز از بین بردن علل آن تلاش های هدفمند داشته باشند.هدفتعیین سن شروع و علل ناتوانی سالمندان بستری درآسایشگاه معلولین و سالمندان رشت.مواد و روش هاپژوهش توصیفی، تحلیلی و مقطعی و در دی تا اسفند سال 1393 انجام شد. جامعه و محیط پژوهش 201نفر از افراد بستری در بخش سالمندان آسایشگاه سالمندان و معلولین رشت و نمونه گیری از طریق سرشماری انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و انجام مصاحبه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss18 و شاخص های آمار توصیفی و استنباطی انجام شد.نتایجدر دو مورد، داشتن تحر ک و متاهل بودن، اختلاف معنی داری بین افراد دارای این خصوصیت ها با افراد بدون آن در سن شروع ناتوانی وجود داشت، به طوری که در این پژوهش، میانگین سن شروع ناتوانی در افراد با تحرک کم و خیلی کم 5/69 سال و در افراد با تحرک زیاد و خیلی زیاد 1/76 سال و نیز میانگین سن شروع ناتوانی در افراد مجرد 9/68 و در افراد متاهل با فرزند 7/75 سال بود. در سایر خصوصیات نیز اختلاف سن شروع ناتوانی وجود دارد که اگرچه معنی دار نیست ولی به راحتی نیز نمی توان از آنها گذشت.نتیجه گیریباید در خصوص مزایای تحرک و تاهل و منافع فعالیت های جسمانی و نقش آن در کاهش ناتوانی دوران سالمندی به خانواده ها اطلاع رسانی شده و سازمان های ذیربط نیز در راستای توانمندسازی و آموزش به افراد برنامه ریزی نمایند.کلید واژگان: سالمندان, ناتوانی, آسایشگاه معلولین و سالمندانIntroductionNowadays aging and disability arising from it, is considered as one of the most important concerns of human societies because life expectancy has increased due to increasing public health and hygiene and the percentage of people who reach to old age is extremely going up. On the other hand, the percentage of elderly population to total population with falling birth rate and thus reducing the population growth has increased. According to this fact, considering to stay healthy and having a healthy old age has become a priority, otherwise high costs arising from disability and treatment of it , would be imposed on society. This study, aimed to determine the age of onset of disability and causes of it in elderly people, was done to help the custodians of hygiene and public health to do targeted efforts to delay the age of onset of disability and eliminate its causes.ObjectiveThis study, aimed to determine the age of onset of disability and causes of it in elderly people, was done to help the custodians of hygiene and public health to do targeted efforts to delay the age of onset of disability and eliminate its causes.Materials And MethodsIn this descriptive , analytical and cross-sectional study all elderly people of Hospice of disabled and elderly people of Rasht (201 persons) were be counted and investigated in March 2015.Receips card in library studies and questionnaire and interview in the field part were data gathering tools. Data were analyzed by statistical software SPSS 18 and descriptive and inferential statistics indicators.Resultsthis study showed that in both mobility and marital status there were significant differences in age at onset of disability between individuals with or without these features as the average age of onset of disabled people with low and very low mobility were 69.5 and in people with high and very high mobility were 76.1, and the average age of onset of disability in singles (celibates) were 68.9 and in married with children were 75.7. There were also differences in age of onset of disability in other features, although not significant, they could not be easily ignored.ConclusionAccording to the result of this study, all individuals in the society must be informed with clear proposals particularly in the fields of mobility and marital status about the benefits of physical activity and its role in reducing disability during old age by custodians of relevant organizations.Keywords: Elderly people, Disability, Hospice of disabled, elderly people
-
زمینه و هدفاسترس شغلی مشکل عمده در دنیای مدرن و نگرانی بزرگ برای سازمانها می باشد. کارکنان نجات از جمله آتش نشانها دائما در معرض مواد سمی، شوکهای عاطفی بالا و استرس ناشی از آسیب جسمی در ضمن انجام وظیفه خود هستند. پیشرفت استرس شغلی در آتش نشانها سبب کاهش انگیزه کاری و در نهایت کاهش بهره وری می گردد. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مدیریت استرس بر استرس آتش نشانان شهر رشت انجام شد.روش بررسیاین مطالعه از نوع کارآزمایی شاهددار تصادفی بود. ابتدا پرسشنامه استرس شغلی برای تعداد 141 نفر آتش نشانان تکمیل و 128 نفر از آتشنشانها که نمره استرس آنها بالا بود برای مطالعه انتخاب و به دوگروه آزمون و شاهد تقسیم شدند. آتش نشانهای آزمون طی دوجلسه 3 ساعته تحت آموزش مدیریت استرس قرار گرفتند. دو هفته بعد از پایان جلسه آموزشی برای هردو گروه پرسشنامه توزیع و تکمیل شد. به فاصله یک ماه بعد نیز آزمون پیگیری انجام و نتایج مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هانتایج تحقیق نشان داد که آموزش مدیریت استرس در بهبود ارتباطات کارکنان موثر بود و منجر به بهبود نمره حیطه ارتباط شد (05/0p=) ولی در سایر حیطه ها تاثیری نداشت. با توجه به شرایط سخت کاری آتش نشانان، آموزش مدیریت استرس مانع از بدتر شدن وضعیت استرس آنها با گذشت زمان شد و میانگین نمره استرس آتش نشانان با گذشت زمان در گروه آزمون ثابت ماند. در صورتیکه در گروه شاهد با توجه به اینکه آموزشی دریافت نکردند، میانگین نمره استرس بدتر شد ولی این کاهش از نظر آماری معنا دار نبود. در حیطه تغییر در گروه شاهد کاهش معناداری مشاهده شد(003/0=p) و این کاهش معنادار در گروه آزمون وجود نداشت.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که آموزش مدیریت استرس بر آتش نشانان در بهبود زیر مقیاس ارتباط موثر بود و منجر به ثابت ماندن وضعیت استرس در گروه آزمون شد و از بدتر شدن وضعیت پیشگیری کرد.کلید واژگان: استرس شغلی, مدیریت استرس, آتش نشانهاBackground And AimsJob stress is a major problem in the modern world and a main concern for organizations. Rescue workers, including firefighters constantly exposed to toxins, high emotional shock and stress resulted from physical injuries while performing their duty. Development of job stress in firefighters decreases occupational motivation and ultimately leads to productivity reduction. There is no problem even if the work is inherently stressful, but when a person loses a sense of control, higher stress takes over him. People who are better educated have broader solutions to cope with stress.
This study aimed at investigating the effect of stress management education on stress of Rasht firefighters.MethodsThis study was a randomized controlled trial. 128 firefighters who completed the first phase of HSE Job Stress Questionnaire and showing higher stress were divided randomly into experimental and control groups. The experimental group participated in two class sessions of three hours on stress management. Two weeks after the end of the educational session, a questionnaire was distributed and completed for both groups. In the follow-up study after one month, the questionnaire was distributed in the experimental group and the results were evaluated.ResultsThe mean score of stress in the experimental and control group changed slightly before and after the intervention. It was observed that the mean increased slightly in the experimental group and decreased slightly in the control group, and this difference was not statistically significant. Of the stress areas, there were statistically significant differences in the relationship and change. In the area of relationship, it was observed statistically significant difference before, two weeks and a month after the intervention (p=0.05). In the area of change, there was a significant decrease in the score of the control group (p=0.03). This reduction was not observed in the experimental group.ConclusionStress management education was effective in improving the area of relationship in the experimental group. It seemed that decline in the area of change in the control group and lack of decrease in the same area in the experimental group was due to remarkable changes and movement at workplace, and the experimental group could adjusted themselves because of receiving stress management education. Based on the results of this study, stress management education was effective in keeping the stress score constant in the experimental group and prevented stress condition worsening. According to the findings of the study and the impact of stress management education to prevent firefighters stress condition worsening, it is suggested that the educational program implemented as a permanent educational plan at the fire stations.Keywords: Job-related stress, Firefighters, Stress management -
مقدمهایدز بزرگترین بیماری عفونی کشنده و چهارمین علت مرگ در جهان است و تنها راه مبارزه با آن، آموزش بهداشت می باشد. هدف از این مطالعه تعیین عوامل مرتبط با پیشگیری از ایدز بر اساس «نظریه رفتار برنامه ریزی شده» در دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی گیلان است.روش کاردر این مطالعه توصیفی-همبستگی 104 نفر از دانشجویان پرستاری و مامایی سال اول دانشگاه علوم پزشکی گیلان شرکت کردند و نمونه گیری به روش سرشماری صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها، «مقیاس رفتار برنامه ریزی شده پیشگیری از ایدز»، (AIDS Prevention Planned Behavior Scale) بود، که شامل سه بخش اطلاعات جمعیت شناختی، سازه های «نظریه رفتار برنامه ریزی» شده شامل نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای انتزاعی، کنترل رفتاری درک شده و قصد رفتاری و رفتار پیشگیری از ایدز بود. با نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا و ضریب آلفای مقیاس بررسی و تایید گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پس اس اس نسخه 21 تحلیل شدند.یافته هاتحلیل رگرسیون خطی نشان داد که، «نظریه رفتار برنامه ریزی شده» می تواند 28 درصد از واریانس رفتار پیشگیری از ایدز را پیش بینی کند و این توان پیش بینی کنندگی، مرتبط با سازه قصد رفتاری است (ضریب 0/37، خطای معیار 0/097، پی مقدار کمتر از 0/0001).نتیجه گیری«نظریه رفتار برنامه ریزی شده» دارای قدرت پیش بینی کنندگی بالایی در رفتار پیشگیری از ایدز در دانشجویان مورد مطالعه، توسط سازه قصد رفتاری می باشد. بنابراین، لزوم انجام مداخلات آموزشی بر اساس این نظریه، پیشنهاد می شود.کلید واژگان: نظریه رفتار برنامه ریزی شده, پیشگیری از ایدز, دانشجویانIntroductionAIDS is the most fatal infection diseases and the fourth cause of death in the world. Health education is the only way to prevent this. This study aims to determine the relative factors of the AIDS prevention based on The Theory of Planned Behavior in nursing and midwifery students of Guilan University of Medical Sciences.MethodsIn this descriptive-correlation study, 104 first-year nursing and midwifery students of Guilan University of Medical Sciences were selected through census sampling method. The measuring tool was AIDS Prevention Planned Behavior Scale in three parts of demographic information, constructs of The Theory of Planned Behavior which includes attitudes toward behavior, subjective norms, perceived behavioral control, behavioral intention, and behavior AIDS prevention. The content validity ratio, content validity index and Cronbach's alpha coefficient were measured. Data were analyzed using SPSS/21.ResultsLinear regression analysis illustrated that The Theory of Planned Behavior could predict 28 percent of the behavior of AIDS prevention variance, and this predictive power relates to the behavioral intention construct (B = 0.37, SE = 0.097, PConclusions"The Theory of Planned Behavior" has high predictive power in AIDS preventive behaviors in students, through construct of the behavioral intention. Therefore, educational interventions based on this theory is suggested.Keywords: Theory of Planned Behavior, AIDS Prevention, Students
-
مقدمهمهم ترین و حیاتی ترین دارایی هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان است. کیفیت و توانمندی نیروی انسانی، مهم ترین عامل بقاء و حیات سازمان بوده و این نیروی انسانی توانمند است که سازمان توانمند را به وجود می آورد، توجه به عوامل موثر بر وانمند سازی کارکنان نظیر هوش هیجانی نیز حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش هیجانی و توانمند سازی کارکنان مراکز بهداشت استان گیلان به انجام رسیده است.روش هاپژوهش حاضر با روش پیمایشی تحلیلی بر روی کارکنان مراکز بهداشت استان گیلان در سال 1394 انجام شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 354 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های استاندارد هوش هیجانی وونگ لوو و توانمند سازی کارکنان اسپریتزر بود. برای سنجش روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و برای سنجش پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و شاخص های آمار همبستگی پیرسون، کالموگروف اسمیرنوف و رگرسیون خطی انجام شد.یافته هایافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه معنی دار مثبت بین مولفه های هوش هیجانی و توانمند سازی کارکنان مراکز بهداشت استان گیلان بود. میانگین و انحراف معیار متغیر های هوش هیجانی 1/094±3 و توانمند سازی کارکنان 0/996±3 بود. در نهایت بین هوش هیجانی کارکنان با توانمند سازی آنان رابطه معنی داری با ضریب همبستگی 0/914 و ضریب تعیین 0/196 بدست آمد.نتیجه گیریبا توجه به اینکه هوش هیجانی و ابعادش می توانند زمینه توانمند سازی کارکنان را پیش بینی نمایند. لذا می توان برنامه های آموزشی خاصی را برای افزایش هوش هیجانی کارکنان در سازمان ها به اجرا گذاشت. توجه به ایده های کارکنان و ایجاد فضای مناسب برای تبادل اطلاعات و افزایش توانمندی کارکنان در بهبود بهره وری سازمان موثر می باشند.کلید واژگان: هوش هیجانی, توانمند سازی, کارکنانIntroductionconsidering the importance of human forces in every organization ,high-powered staffs are important factors in survival and creating empowered organization ,so focusing on emotional intelligence as an effective factor on empowerment of staff must be regarded. This study aimed to investigate the relationship between emotional intelligence and empowerment of health workers in Guilan province.MethodsThis is an analytical study. The statistical population included health-care workers in Gilan province that 354 samples were determined by using Cochran formula and simple random sampling. Two instruments were used for data collection: a questionnaire of emotional intelligence Lowe Wong and inventory empowering health centers in Guilan, according to Spreitzer model . To assess validity and reliability of questionnaire, content validity and cronbachs alpha coefficient were used respectively. For analyzing data SPSS software, statistical indicators Pearson correlation, kalmogorov smirnov test and linear regression was used.ResultsThe findings indicate the existence of a positive relationship between emotional intelligence and empowerment of health care workers in Gilan. The mean and deviation of research variables, emotional intelligence and employees empowerment was 3.094 and 3.996 respectively. There is a significant relationship between emotional intelligence of staff with their empowerment regarding correlation coefficient( 0.914) and R-squared(0.196).ConclusionDue to attention to emotional intelligence and its dimensions can anticipate empowerment of staffs, thus it could be holding typical educational program in order to enhancing employees emotional intelligence in organization. focusing on employees idea and creating appropriate situation for transmitting of information as well as improving empowerment of staffs could be effective in improvement of efficiency in organization.Keywords: Emotional intelligence, Empowering, staff
-
مقدمهنیروی انسانی مهم ترین عامل در بهبود بهره وری است، امروزه در برخی از سازمان های بهداشتی، درمانی و بیمارستان ها کاهش بهره وری نیروی انسانی به یک چالش مبدل شده است که می تواند ناشی از استفاده نشدن بهینه از منابع انسانی موجود در بیمارستان ها باشد.هدفبررسی عوامل موثر بر بهره وری منابع انسانی از دیدگاه کارکنان بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) رشت.مواد و روش هاپژوهش از دسته مطالعات توصیفی و مقطعی است که در زمستان سال 1393 انجام شد. جامعه و محیط پژوهش همه کارکنان بیمارستان رسول اکرم(ص) رشت دربرگیرنده 420 نفر بودند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد دربردارنده دو بخش که بخش اول آن حاوی 8 پرسش در مورد ویژگی های دموگرافی و بخش دوم 42 سوال در خصوص مولفه ها و متغیرهای موثر بر بهره وری نیروی انسانی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار 18SPSS و شاخص های آمار توصیفی و اعتبار محتوای آن با تحلیل عاملی اکتشافی و رتبه بندی با آزمون فریدمن انجام شد.نتایجشرایط محیطی با میانگین رتبه 72/3، شیوه رهبری با میانگین رتبه 30/3، فرهنگ سازمانی با میانگین رتبه 99/2، توانمند سازی با میانگین رتبه 87/2و عوامل انگیزشی با میانگین رتبه 12/2 مهم ترین مولفه های بهره وری نیروی انسانی بودند.نتیجه گیریفراهم کردن شرایط محیطی، تامین امکانات و سازوکار مناسب، حاکم ساختن فرهنگ کار و توانمند ساختن کارکنان نقش بسزایی در افزایش بهره وری نیروی انسانی در بیمارستان دارد.کلید واژگان: بیمارستان ها, کارایی, نیروی انسانیIntroductionthe most important factor in improving workforce productivity is human resources and today in some health organizations, health care centers and hospitals, the reduction of human resources productivity has become a challenge which may be due to lack of efficient use of human resources in the hospital.Objectivethe factors affecting productivity of human resources from the perspective of Holy Prophet Hospital staff in Rasht, northern IranMaterials And MethodsThis cross-sectional study was conducted in the winter of 2014. The target population entered the study were all Prophet Hospital staff consisting of 420 persons in the city of Rasht. Data collection tool was a standardized questionnaire which consisted of two parts: The first part comprised 8 questions about demographic characteristics and the second part 42 questions about the components and variables affecting the productivity of the workforce. Data analysis was done through SPSS software, descriptive statistics and the content was validated using exploratory and confirmatory factor analysis and rating of Friedman test.ResultThe environmental conditions with an average rank of 3.72, leadership with an average rank of 3.30, organizational culture with an average rank of 2.99, empowering with 2.87 and motivational factors with average grade 2.12, were the most important factors influencing the productivity of human resources.ConclusionBased on these findings, it can be suggested that promoting the environmental conditions, providing appropriate equipment, the dominance of culture and empowering the employees, all together play a role in increasing the efficiency of human resources in the hospitals.Keywords: Efficiency Hospitals Manpower
-
مقدمهاستفاده از هوش هیجانی در مواجهه با شرایط تنش زا، تعیین کننده نوع رفتار کارکنان می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه هوش هیجانی با رفتارکاری ضدبهره ور و رفتارشهروندی سازمانی درمیان کارکنان بیمارستان های دولتی شهر رشت انجام شده است.روش کاراین مطالعه توصیفی-همبستگی بر روی 234 نفر از کارکنان بیمارستان های دولتی شهر رشت که با استفاده از فرمول جامعه محدود کوکران و جدول مورگان بطور تصادفی طبقه ای انتحاب شده بودند، انجام شد. ابزار مورد استفاده شامل فرم اطلاعات فردی و «پرسشنامه اثر هوش هیجانی بر رفتارهای کاری ضدبهره ور و رفتارهای شهروندی سازمانی جونگ و یون» (Jung & Yoon Effects of Emotional Intelligence on Counterproductive Work Behaviors and Organizational Citizen Behaviors Questionnaire) بود. روایی صوری و محتوایی ابزار با نظر 10 تن از خبرگان و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ توسط 30 تن از نمونه های پژوهش تایید گردید. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و توسط نرم افزار لیزرل نسخه 5/8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هابا توجه به مدل پژوهش، مقدارآماره تی بین دو متغیر هوش هیجانی و رفتارکاری ضدبهره ور 25/7- و در حالت استاندارد 68/0- بدست آمد، همچنین بین دو متغیر هوش هیجانی و رفتارشهروندی سازمانی، عدد معناداری 78/6 و ضریب استاندارد 67/0 بدست آمد.نتیجه گیریهوش هیجانی با رفتارکاری ضدبهره ور کارکنان بیمارستان های دولتی شهر رشت رابطه معکوس و معنادار و از طرف دیگر، بین هوش هیجانی با رفتارشهروندی سازمانی کارکنان بیمارستان های دولتی شهر رشت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. پیشنهاد می شود در راستای آموزش مهارت های هوش هیجانی کارکنان برنامه ریزی بلند مدت طراحی و اجرا گردد.کلید واژگان: هوش هیجانی, رفتارکاری ضدبهره ور, رفتارشهروندی سازمانی, بیمارستان های دولتی شهر رشتIntroductionUse of emotional intelligence to face stressful situations determines the type of staff behavior. This study aimed to determine the relation of emotional intelligence with counterproductive work behavior and organizational citizenship behavior among employees of public hospitals of Rasht city.MethodsThis descriptive-correlational study was conducted on 234 employees of public hospitals in Rasht. Sampling was performed using infinite population Cochrans sample size formula and Morgan Table and stratified random sampling method. Data was collected using demographic information and two questionnaires of Jung & Yoon Effects of Emotional Intelligence on Counterproductive Work Behaviors and Organizational Citizen Behaviors Questionnaire. Face and content validity and reliability of the instrument were confirmed by 10 experts and Cronbach's alpha was confirmed by 30 of the study samples. Data was analyzed using Structural Equation Model (SEM) and LISREL8.5 statistical software.ResultsAccording to the research model, t- value between two variables of emotional intelligence and counterproductive work behaviors is -7.25 and standard value is -0.68. In addition, the meaningful value between emotional intelligence and organizational citizenship behaviors was 6.78 and the standard value was 0.67.ConclusionsFinding showed that, the emotional intelligence has significant and negative relation with counterproductive work behaviors. Moreover, the emotional intelligence has significant and positive relation with counterproductive work behaviors. Therefore, it is suggested to design and apply long term planning for emotional intelligence for employees.Keywords: Emotional Intelligence, Counterproductive Work Behavior, Organizational Citizenship Behavior
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.