فرشید علاء الدینی
-
مقدمه
سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان در سراسر جهان است. کیفیت زندگی و وضعیت روانی بیماران مبتلا به سرطان پستان می تواند پس از تشخیص به ویژه در طول درمان تحت تاثیر قرار گیرد. هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر طولانی مدت سرطان پستان پس از درمان بر ابعاد کیفیت زندگی و وضعیت سلامت روان است.
روش بررسیمطالعه حاضر، یک مطالعه آینده نگر طولی چند مرکزی و در حال انجام است که از بهمن 1398 در موسسه ملی توسعه تحقیقات پزشکی ایران (NIMAD) [1] آغاز شد. 1200 بیمار مبتلا به سرطان پستان که دوره های درمانی خود را به پایان رسانده اند، از 5 مرکز ارجاع درمانی مستقر در تهران به مدت 5 سال جذب می شوند. پرسشنامه هایی برای ارزیابی پیامدهای اولیه و ثانویه توسط محققین آموزش دیده طی مصاحبه حضوری با هر شرکت کننده در هریک از سه مرحله (بلافاصله پس از درمان، 1 سال و 5سال) بعد از درمان تکمیل می شود. داده ها در مورد جمعیت شناسی اجتماعی، کیفیت زندگی، تصویر بدن، امید، مشکلات روان شناختی مانند اضطراب، افسردگی و خلق وخو، عملکرد جنسی و فعالیت بدنی جمع آوری خواهد شد. داده ها در هر مرحله جمع آوری و در پایان توسط SPSS (نسخه 22) تجزیه وتحلیل خواهند شد.
نتیجه گیریاین اولین مطالعه سراسری، آینده نگر و طولی با حجم نمونه بزرگ، پایش طولانی مدت و اهداف تحقیقاتی گسترده است که به ارزیابی عوامل مرتبط با کیفیت زندگی در جمعیت ایرانی مبتلا به سرطان پستان می پردازد.
کلید واژگان: سرطان پستان, افسردگی, Follow Up, ایران, کیفیت زندگی, پروتکل مطالعه آینده نگرIntroductionBreast cancer is the most common cancer among women, with its prevalence and mortality rates increasing in recent years. The quality of life and psychological status of patients with breast cancer could be affected after diagnosis, especially during treatment. The main objective of this study is to investigate the long-term influence of breast cancer on the quality of life dimensions in survivors.
MethodsThis is an ongoing longitudinal prospective study that was administered at the National Institute for Medical Research Development in Iran in March 2020. A total of 1,200 patients with breast cancer, who have completed their treatments, will be recruited from 5 referral medical centers located in Tehran to be followed for 5 years. Questionnaires for evaluating the primary and secondary outcomes will be completed by trained investigators during face-to-face interviews with each participant in three phases: immediately after treatment, 1 year later, and 5 years later. Data will be collected on socio-demographic status, quality of life, body image, hope, psychological problems (e.g., anxiety, depression, and mood), sexual function, and physical activity. Finally, data will be analyzed in each phase using SPSS 22.0 software.
ConclusionIt is the first nationwide, prospective, longitudinal study with large sample size, long-term follow-up, and broad research aims that will evaluate the quality of life-related factors in the Iranian breast cancer population to justify the existing gap in the literature.
Keywords: Breast Cancer, Depression, Follow-Up Study, Iran, Quality Of Life, Prospective Study Protocol -
سابقه و هدف
با توجه به اینکه متغیر ادراک خدا با بسیاری از مولفه های روان شناختی در ارتباط است و متغیر پیچیده ای محسوب می شود، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر معنی درمانی بر کیفیت رشد ادراک از خدا با توجه به متغیرهای فردی در میان بیماران نامزد جراحی قلب انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر از زمره پژوهش های نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش تمامی بیماران نامزد جراحی قلب باز مراجعه کننده به بیمارستان مرکز قلب تهران بود که از میان این جامعه، نمونه ای به حجم 60 نفر (30 نفر گروه آزمون و 30 نفر گروه کنترل) به شیوه تصادفی انتخاب شدند. مطالعه با کمک ابزار پرسش نامه سه قسمتی جمعیت شناختی، تصور فرد از خدا (بازسازی مقیاس لارنس) و پرسش نامه وضعیت مذهبی خانواده گرنکویست اجرا شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، تی، من ویتنی، تحلیل واریانس و کروسکال والیس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند.
یافته هانتایج نشان داد که در گروه مداخله و کنترل رابطه معنی داری بین متغیرهای سن، جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات با نمره کل ادراک خدا وجود نداشت (05/0<P)؛ ولی رشد ادراک خدا ارتباط معنی داری با شدت مذهبی بودن خانواده داشت (0001/0=P).
نتیجه گیریادراک خدا متغیر پیچیده ای است که با بسیاری از مولفه های روان شناختی در ارتباط است. یافته های این مطالعه نشان داد که رشد ادراک خدا ارتباط معنی داری با شدت مذهبی بودن خانواده دارد ولی ارتباط معنی داری با سن، جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات ندارد. بر اساس نتایج مطالعه حاضر احتمالا مولفه های دیگری در کیفیت رشد ادراک خدا موثر باشد و نیاز است بررسی های گسترده تر و عمیق تر انجام شود.
کلید واژگان: بیماری های کرونری, جراحی قلب باز, خدا, لوگوتراپی, معنی درمانی, معنویتBackground and ObjectiveGiven that the variable of the image of God is related to many psychological components and is a complex variable, the present study set to investigate the effect of meaning therapy on the quality of development of the image of God with respect to individualistic variables among patients undergoing cardiac surgery.
MethodsA sample of 60 patients was randomly selected; the study was performed using a three-part demographic questionnaire, Lawrence’s God Image Scale (Lawrence Scale Reconstruction) and the Granqvist family religious status questionnaire (30 in the experimental group and 30 in the control group). The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient, Spearman, t-test, Mann Whitney, analysis of variance and Kruskal Wallis. In the present study, all ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests.
ResultsThe results showed no significant relationship between the variables of age, gender, marital status, and level of education with the total score related to the image of God (P<0.05) in the intervention and control groups. The findings also showed that the perception of God had a significant relationship with the religiosity level of the family (P= 0.0001).
ConclusionAlthough the image of God is a complex variable related to many psychological components and has a significant relationship with the religiosity status of the family, but it has no significant relationship with age, gender, marital status and level of education. The results showed that other components are effective in the quality of development of the image of God, which requires more extensive and in-depth studies.
Keywords: Coronary diseases, God, Logotherapy, Meaning therapy, Open heart surgery, Spirituality -
مقدمه و اهداف
با وجود محاسبه راحت آلفای کرونباخ که قابلیت اطمینان درونیدرونی ابزار را می سنجد، استفاده نادرست و سوء برداشت از آن به صورت گسترده دیده شده است. عدم تفکیک تک بعدی و با ثبات بودن ابزار و نیز عدم توجه به تفاوت بین آلفای خام و آلفای استاندارد شده از موارد سوءبرداشت این ضریب است. هم چنین نقض پیش فرض های آلفا می تواند باعث افزایش یا کاهش آلفای محاسبه شده شود. در این مقاله نشان داده شده است که، یک ضریب آلفا بسیار بزرگ اما گمراه کننده می تواند هنگامی که فرضیه تک بعدی بودن نقض می شود، به دست آید. هم چنین استفاده از خطای استاندارد اندازه گیری به عنوان یک شاخص قابلیت اطمینان نشان داده شده است. در نهایت بحث تعمیم پذیری آلفا به طور مختصر بیان شده است.
کلید واژگان: قابلیت اطمینان, ثبات درونی درونی, ضریب آلفای کرونباخ, استفاده نادرست از آلفا, ضریب آلفای طبقه بندی شدهCalculation of Cronbach's Alpha which measures the internal reliability of a tool is easy, but misuse and misconception are widely observed. Common misunderstandings of the Cronbach's Alpha include inability to differentiate between being one-dimensional and consistency, and between raw and standardized alpha. Violations of the assumptions of alpha could also cause an increase or decrease in the calculated alpha. In this paper, we showed that a very large but confusing alpha coefficient could be obtained, particularly when the one-dimensional theory is violated. Also, the use of standard error measurement as an index of the reliability has been presented. Finally, the generalizability of alpha coefficient is also discussed.
Keywords: Reliability, Internal Consistency, Cronbach's Alpha Coefficient, Misuses of Cronbach's Alpha, Stratified Alpha Coefficient -
مقدمه و اهداف
در ایران تصادف های رانندگی سالانه باعث وارد شدن خسارت های مالی و جانی بسیاری می شود. خسارت های فوتی مهم ترین بخش ناشی از تصادف ها است، که سنگین ترین هزینه ها را به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی به دنبال دارد. در این مطالعه وضع مرگ ومیر دهه ی هشتاد خورشیدی به زبان آمار بیان شده است.
روش کارمطالعه ی حاضر یک بررسی 10 ساله روی داده های کشوری و استانی سال های 89-1380 است. این داده ها توسط گروه آمار سازمان پزشکی قانونی کشور جمع آوری شده است. داده های جمعیتی مورد نیاز نیز از اطلاعات مرکز آمار ایران به دست آمده است. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 15 و Microsoft Office Excel نسخه 2007 انجام شد.
نتایجدر دهه 80 سالیانه به طور متوسط، 6/ 34 نفر به ازای هر صد هزار نفر از جمعیت کشور در حوادث رانندگی کشته شده اند و بیش از 80 درصد قربانیان مرد بودند. بالاترین تعداد و میزان کشته و مصدوم در سال 1384 و کم ترین در سال 1380 رخ داده است. تعداد کشته ها در اثر سوانح رانندگی در این مدت روند کاهشی داشته، اما تعداد مصدومان افزایش یافته است. بیش ترین میزان کشته ها به استان های سمنان، قزوین و کرمان و کم ترین به استان های تهران، اردبیل و آذربایجان غربی تعلق داشته است.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد با این که طی 4 سال اخیر بازه مورد بررسی میزان مرگ ومیر ناشی از حوادث رانندگی کاهش یافته است، اما هم چنان وضعیت مرگ ومیر ناشی از حوادث رانندگی در ایران به علت هزینه های مستقیم و غیر مستقیم ناشی از این تلفات بحرانی است.
کلید واژگان: حوادث رانندگی, مرگ ومیر, ایرانBackground and ObjectivesThe number of road traffic accidents (RTAs) and their mortality are increasing in the world. In Iran, RTAs have caused life losses and economical damages. Death is the most important consequence of the accidents in terms of social, economic, and even political expenditures. This paper reports the statistics of the mortality status in the last decade.
MethodsA 10-year study was conducted on national and provincial data of the last decade collected by Legal Medicine Research Center. The population information provided by the National Center of Statistics was used. SPSS 15.5 and Microsoft Office Excel 2007 were used for data analysis.
ResultsBetween 2001 and 2010, the annual average of 34.6 per hundred thousand people were killed in traffic accidents, more than 80% of the casualties are men. The highest number of deaths and injuries was observed in 2005 and the lowest occurred in 2001. RTAs had a descending trend trough the last decade but the rate of injuries increased. The death rates in Semnan, Qazvin, and Kerman were the highest and in Tehran, Ardabil, and West Azarbaijan were the lowest.
ConclusionAlthough mortality rates due to RTAs declined during the last four years of the study period, direct and indirect costs of deaths resulting from RTAs in Iran are a sign of crisis.
Keywords: Road traffic accidents (RDAs), Mortality, Iran -
مقدمهخودکشی یکی از مشکلات مهم اجتماعی و بهداشت روانی بسیاری از کشورها به حساب می آید و منابع قابل توجهی را در مجموعه مراقبت های بهداشتی اولیه و ثانویه به خود اختصاص داده است. هدف اصلی انجام این مطالعه، تعیین موارد مرگ مشکوک به خودکشی از بین موارد ارجاعی به مراکز پزشکی قانونی کشور بوده است.
روش انجام: با استفاده از پرسشنامه ای از قبل طراحی شده، مشخصات و اطلاعات موارد مشکوک به خودکشی با همکاری خانواده و یا همراهان متوفایی که خودکشی منجر به مرگ داشته اند، در مراکز پزشکی قانونی سطح کشور جمع آوری و سپس با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل آماری قرار گرفته است.نتایجبا توجه به 3513 مورد مرگ مشکوک به خودکشی در سال 2010، نرخ مرگ های مشکوک به خودکشی ایران، 7/4 مورد به ازای هر صدهزار نفر جمعیت تعیین شد که این نرخ در بین مردان 6/6 و در بین زنان 7/2 مورد بوده است. استان های ایلام، کرمانشاه، لرستان و همدان بالاترین نرخ را داشتند. 5/70% خودکشی ها در مردان بود. همچنین، نرخ خودکشی مردان و زنان ایران از نرخ خودکشی مشابه در اکثر کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی، آسیای شرقی و اقیانوسیه پایین تر بوده است.نتیجه گیرینرخ مرگ مشکوک به خودکشی در برخی استان های غربی کشور همانند استان های ایلام، همدان، لرستان و کرمانشاه بسیار بالاتر از سایر استان های کشور است. به نظر می رسد، لزوم نگاه منطقه ای به این موضوع برای شناسایی دلایل وقوع خودکشی و تربیت متخصصین روانشناسی و روانپزشکی و اعزام آن ها به این مناطق برای شناسایی افراد در معرض خطر ضروری باشدکلید واژگان: خودکشی, نرخ مرگ, ایرانBackgroundSuicide is considered as one of the important social and mental health problems in many countries and allocated considerable resources in the collection of primary and secondary health cares to itself. The main object of this study is determination of suicide deaths, referred to the center s of Legal Medicine Organization.MethodsData collected via pre-prepared questionnaires filled out by family or relatives of who died following a suicide at legal medicine centers in 2010; then, data was analyted by SPSS software.FindingsAccording to the 3513 suicide deaths in 2010, the suicide rate in Iran was determined 4.7 cases per hundred thousand populations (6.6 for men and 2.7 for Women). Ilam, Kermanshah, Hamedan, and Lorestan provinces had the highest rate of attempted suicide. 70.5 % of suicide cases occrued in men. The rate of suicide between men and women in Iran was lower than the most European, North American, East Asian and Oceanian countries.ConclusionMeanwhile, the issue of suicide in different parts of country, especially western areas, should be examined separately. Therefore, it is necessary to identify at risk patients for suicide and train, psychologist and psychiatrists are for these provinces.Keywords: Suicide, Death rate, Iran -
زمینه و هدفکیفیت مقالات پزشکی در ارتقای دانش پزشکی موثر است. این مطالعه به منظور تعیین کیفیت مقالات منتشر شده مجلات مصوب کمیسیون نشریات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام شد.روش بررسیاین مطالعه توصیفی مقطعی روی 690 مقاله منتشر شده بین سال های 84-1362 در مجلات علمی پژوهشی کشور که به صورت تصادفی و براساس اطلاعات موجود در وب سایت ایران مدکس از بین همه مقالات علوم پزشکی انتخاب شده بودند؛ در سال 1386 انجام شد.یافته ها52 درصد مقالات از نوع توصیفی، 2/21 درصد مداخله ای و 8/5درصد از نوع تحلیلی بود. در سال های اخیر تعداد مقالات تحلیلی و مداخله ای به طور معنی داری نسبت به سایر مقالات افزایش یافته بود (P<0.05). از بین مقالات بررسی شده؛ نوع مطالعه هیچ مقاله ای کیفی نبود. درصد مقالات پژوهشی، گزارش مورد و مروری به ترتیب 9/44 درصد، 9/36 درصد و 1/14 درصد بود. در سال های اخیر میزان مقالات پژوهشی در مقایسه با مقالات گزارش مورد و مروری به طور معنی داری افزایش یافته بود (P<0.05). در 80درصد از مقالات حداقل یک تست آماری به کار رفته بود. بیشتر مقالات (60درصد) بالینی و متن 82درصد از مقالات به زبان فارسی بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان دهنده روند روبه رشد شاخص های مربوط به کیفیت مقالات چاپ شده می باشد. احتمالا تغییر در سیاست های وزارت بهداشت و درمان در خصوص نحوه ارزشیابی معاونت های پژوهشی دانشگاه های علوم پزشکی کشور، برگزاری کارگاه های روش تحقیق و مقاله نویسی، نحوه امتیاز دهی به مجلات مصوب کمیسیون نشریات علوم پزشکی کشور و قوانین ارتقاء اعضای هیات علمی سبب بهبود شاخص های کیفی مقالات شده است.
کلید واژگان: کیفیت مقالات پزشکی, مقاله پژوهشی, مقاله گزارش مورد, مقاله مروریBackground And ObjectiveQuality of medical articles is effective at improvement of medical science. This study was done for determining of published medical articles quality in approved Medical Journals.Materials And MethodsThis cross- sectional study was done on 690 medial articles, which published between 1983-2005 in scientific journals, approved by special Medical Journal committee of Ministry of health and medical Education (MOHME) in Iran, during 2007. Source of data was indexed medical journal in the Iranmedex database.ResultsType of study in 52% of articles was descriptive, 21.2% was interventional and 5.8% of them were analytical. In recent years the number of analytic and interventional articles have been increased significantly in comparison to other types (P<0.05). There was no qualitative type article in published papers. The percentages of original, case report and review articles were 44.9%, 36.9% and 14.1%, respectively. In recent years the rate of original articles has increased in comparison to case report and review articles (P<0.05). In 80% of articles, at least one statistical test was applied. 60% of articles were clinical and 82% of them have been written in Persian language.ConclusionFindings showed an increasing trend in quality indexes of published articles. It seems in recent years, the changes of MOHME policies in evaluation of the research deputy of medical science universities implementation of research and scientific writing workshops ratting protocol of approved medical journals and academic members promotion guidelines, resulted in improvement qualitative index of articles. -
از جمله مهم ترین شاخص های ارزیابی کارایی کیفی ارائه ی خدمات سلامت بررسی وضعیت رعایت حقوق بیمار و نحوه ی تعامل ارائه دهندگان و گیرندگان خدمات سلامت است. هدف اصلی این پژوهش مقایسه ی نگرش بیماران (گیرندگان خدمات درمانی) و پزشکان و پرستاران (ارائه کنندگان خدمات درمانی) در خصوص میزان رعایت ابعاد مختلف حقوق بیمار در سه بیمارستان به نمایندگی از سه محیط ارائه ی خدمات درمانی (آموزشی - درمانی، خصوصی، درمانی - دولتی) بوده است.
مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی بوده است. جمع آوری اطلاعات با پرسشنامه بوده که در گروه بیماران از طریق مصاحبه و توسط پرسشگر تکمیل و در گروه های پزشکان و پرستاران خود ایفا بوده است.
سه محیط پژوهش بیمارستان جنرال آموزشی، بیمارستان خصوصی درجه ی یک و بیمارستان درمانی - دولتی بود که هر سه در تهران هستند. پرسشنامه شامل مجموعه ای از سؤالات در مورد اطلاعات دموگرافیک و 21 سؤال در خصوص میزان رعایت حقوق بیمار بود که از 143 بیمار پس از مصاحبه توسط پرسشگر تکمیل گردید. این پرسشنامه برای دو گروه دیگر مطالعه ارسال و توسط 143 پرستار (میزان پاسخ دهی 3/61 درصد) و 82 پزشک پاسخ داده شد (میزان پاسخ دهی 5/27 درصد). معیار میزان رعایت هر حق با استفاده از مقیاس لیکرت از صفر (عدم رعایت) تا ده (رعایت کامل) اندازه گیری شده است. با توجه به توزیع غیر نرمال اطلاعات، آنالیز آن با انجام آزمون های غیر پارامتری و از طریق نرم افزار SPSS 11/5 انجام گردید.
نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که نگرش گروه های مطالعه نسبت به رعایت حقوق بیماران در محورهای مختلف متفاوت است. بیش ترین مساله در مورد میزان رعایت حقوق مرتبط با حق انتخاب و تصمیم گیری بیمار است که خصوصا در بیمارستان آموزشی وضع مطلوبی ندارد.
بر اساس نتایج به دست آمده به نظر می رسد ارائه کنندگان خدمت به ویژه گروه پزشکی باید در خصوص رعایت بیش تر حقوق مرتبط با ارائه ی اطلاعات به بیماران و حق انتخاب و تصمیم گیری ایشان آگاه شوند. چرا که بر اساس اختلاف موجود در نگرش بیماران و پزشکان در پژوهش موجود به نظر می رسد سطح رعایت حقوق فوق از دید بیماران کم تر از برداشت میزان آن از دید پزشکان است.
کلید واژگان: حقوق بیمار, اخلاق پزشکی, نگرش -
رعایت حقوق بیمار در عرصه خدمات سلامت عامل مهمی در بهبود و تنظیم رابطه ارائه کنندگان و گیرندگان خدمت می باشد و طبیعتا در مدیریت نظام سلامت از اهمیت بالایی برخوردار است.
هدف اصلی این مطالعه مقایسه ی نگرش بیماران به عنوان گیرندگان خدمات درمانی و پزشکان و پرستاران به نمایندگی از گروه ارائه کننده ی خدمات درمانی در خصوص ضرورت رعایت ابعاد مختلف حقوق بیمار در سه بیمارستان محیط پژوهش به نمایندگی از سه مدل ارائه ی خدمات درمانی (آموزشی - درمانی، خصوصی، درمانی - دولتی) بوده است.
مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی - مقطعی بوده و جمع آوری اطلاعات توسط پرسشنامه صورت گرفته که در گروه بیماران از طریق مصاحبه و توسط پرسشگر تکمیل و در گروه های پزشکان و پرستاران خود ایفا بوده است.
محیط پژوهش سه نمونه بیمارستان جنرال آموزشی، بیمارستان خصوصی درجه یک و بیمارستان درمانی - دولتی بود که هر سه در تهران می باشند. پرسشنامه مرکب از مجموعه ای از سؤالات کلی در مورد اطلاعات دموگرافیک و 21 سؤال در خصوص ضرورت حقوق بیمار بود که پس از مصاحبه با 143 بیمار توسط پرسشگر تکمیل و پس از ارسال برای دو گروه دیگر مطالعه توسط 143 پرستار (میزان پاسخ دهی 3/61 درصد) و 82 پزشک پاسخ داده شد (میزان پاسخ دهی 5/27 درصد). معیار میزان ضرورت هر حق با استفاده از مقیاس لیکرت از صفر (فاقد ضرورت) تا ده (ضرورت قطعی) اندازه گیری شده است. آنالیز اطلاعات با توجه به توزیع غیرنرمال آن با انجام آزمون های غیر پارامتری و از طریق نرم افزار SPSS 11.5 انجام گردید.
نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که کلیه ی گروه های مطالعه نسبت به ضرورت رعایت قریب به اتفاق ابعاد حقوق بیماران اذعان داشته و بیش ترین اختلاف نظر در گروه های مورد مطالعه در حقوق مرتبط به حق دسترسی بیمار به اطلاعات و حق انتخاب و تصمیم گیری بود. اگر چه این اختلاف نظرات در مجموع چشمگیر نبود.
بر اساس نتایج به دست آمده به نظر می رسد ارائه کنندگان خدمات بهداشتی خصوصا گروه پزشکی باید در خصوص حقوق مرتبط با ضرورت ارائه ی اطلاعات به بیماران و توجه به حق انتخاب و تصمیم گیری ایشان آگاه شوند. چرا که بر اساس اختلاف موجود در نگرش بیماران و پزشکان در پژوهش موجود به نظر می رسد سطح مطالبات بیماران در خصوص حقوق فوق بیش از نگرش پزشکان باشد.
کلید واژگان: حقوق بیمار, اخلاق پزشکی, منشور حقوق بیمار, نگرش -
«رشد کودک» عبارتی است که به مهارت هایی که از بدو تولد تا 6 سالگی فرا گرفته می شوند، اشاره دارد. در مطالعه حاضر، ساخت و تعیین پایایی و روایی «آزمون سنجش رشد نیوشا» به مثابه مقیاسی یکپارچه سنجش مهارت های شنوایی، زبان و گفتار در کودکان فارسی زبان بدو تولد تا 6 سال مد نظر بود. نسخه ابتدایی این آزمون، پس از مطالعه منابع مختلف، در 4 حیطه رشدی «شنوایی»، «زبان دریافتی»، «زبان بیانی» و «گفتار» در 13 گروه سنی در محدوده بدو تولد تا 72 ماه، طراحی و تدوین شد. پس از یک بررسی مقدماتی روی 75 کودک و انجام اصلاحات لازم، این آزمون از شهریور ماه 1385 تا مرداد ماه 1386 با مراجعه به مهدهای کودک و مراکز بهداشت روی 593 کودک طبیعی از هر دو جنس، در استان تهران اجرا و پایایی آزمون آزمون مجدد، پایایی بین نظرات پرسشگران، روایی محتوا و ساختار آن تعیین گردید.
در بررسی هر دو پایایی، بین نظرهای پرسشگران و پایایی آزمون آزمون مجدد، همبستگی بیش از 95 درصد به دست آمد (P<0.001). در بیش از 90 درصد از موارد، میزان روایی محتوا بر اساس مقیاس هفت گزینه ای لیکرت در حد «کاملا» و «بسیار زیاد» ارزیابی شد و بررسی روایی ساختار، تاثیر سن بر نتایج آزمون را نشان داد.
در مطالعه حاضر، معیار تفسیر نتایج، کسب «حداقل» امتیاز یا بالاتر تعیین گردید. کودکانی که طی دو بار ارزیابی، نتوانند این امتیاز را کسب کنند، برای تعیین میزان تاخیر رشدی احتمالی، در گروه (های) سنی پایین تر مورد ارزیابی قرار می گیرند. در کل 373 موضوع مورد آزمون، تنها در 3 مورد بین دختران و پسران تفاوت معناداری وجود داشت (P<0.02). آزمون سنجش رشد نیوشا، مقیاس جامع و یکپارچه ای برای ارزیابی سیر رشد و شناسایی هر گونه تاخیر، در مهارت های رشدی کودکان بدو تولد تا 6 سال فارسی زبان است که از پایایی و روایی زیادی برخوردار است.
کلید واژگان: رشد, کودکان, مقیاس, شنوایی, زبان, گفتار, روایی, پایاییPayesh, Volume:8 Issue: 3, 2009, PP 271 -278Objective(s)To translate and to test reliability and validity of the Newsha Hearing, Language and Speech Development Scale in Iran.MethodsThe first version of Newsha scale was prepared in four developmental milestones of "hearing", "receptive language", "expressive language" and "speech" in 13 age groups from birth to 72 months via much survey on different related resources. After a pilot study on 75 children and performing necessary corrections, the test was conducted on 593 normal children of both sexes in nurseries and health centers of Tehran province from July 2006 to August 2007. The teat-retest reliability, inter-rater reliability, content validity and construct validity of the test were determined.ResultsMore than 95% correlation was shown in both test-retest and inter-rater reliabilities (P<0.001). The content validity revealed "perfect" and "too much" options of seven choices Likert scale in more than 90%, and construct validity exhibited the effect of age on the test results. Accepting minimum or higher score was considered as the criteria of Newsha findings interpretation in all age groups of each developmental milestone. For the cases who can not accept this criterion, completion of scale in lower age(s) group to define any probable developmental delay is necessary. The sex difference was shown just in 3 items among all the 373 items of the scale (P<0.02).ConclusionThe "Newsha Developmental Scale" is an integrated and a comprehensive scale to evaluate development process and identify any delay in developmental abilities of children with Persian language from birth to 6 years of age that has good reliability and validity. -
هدف
این پژوهش با هدف ساخت و بررسی روایی و پایایی «آزمون سنجش رشد شناخت، ارتباط اجتماعی و حرکت نیوشا» به عنوان یک مقیاس سنجش مهارت های شناختی، ارتباط اجتماعی و حرکت در کودکان فارسی زبان از تولد تا شش سالگی انجام شد.
روشنسخه اولیه این آزمون پس از بررسی منابع مختلف، در سه زمینه رشدی شناخت، ارتباط اجتماعی و حرکت در 13 گروه سنی از تولد تا 72 ماه ساخته شد. پس از یک بررسی مقدماتی، این آزمون با مراجعه به مهدهای کودک، روی 593 کودک طبیعی از دو جنس در استان تهران اجرا شد. پایایی آزمون به شیوه بازآزمایی، پایایی بین نظرات پرسشگران، روایی محتوا، و روایی ساختار آن تعیین گردید.
یافته هادر بررسی هر دو نوع پایایی، همبستگی بیش از 92% به دست آمد (001/0p<). در بیش از 91 درصد موارد، بررسی روایی ساختار، تاثیر سن بر نتایج آزمون را نشان داد. در کل 275 ماده مورد آزمون، تنها در چهار مورد بین دختران و پسران تفاوت معنی داری دیده شد (02/0>p).
نتیجه گیریآزمون سنجش رشد شناخت، ارتباط اجتماعی و حرکت نیوشا، مقیاس گسترده و یک پارچه ای برای ارزیابی سیر رشد و شناسایی هر گونه تاخیر در مهارت های رشدی کودکان فارسی زبان از آغاز تولد تا شش سالگی است و از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است
کلید واژگان: رشد, کودکان, مقیاس, شناخت, ارتباط اجتماعی, حرکت, روایی, پایاییObjectivesThe goal of the present study was preparing and determining the validity and reliability of “Newsha Developmental Scale” as an integrated test of cognitive, social communication and motor skills of Persian speaking children.
MethodThe first version of Newsha scale was prepared in three developmental milestones of “cognition”,�“social communication”, and “motor” in 13 age groups from birth to 72 months. After a pilot study, the test was conducted on 593 normal children of both sexes in nurseries of Tehran province. The psychometric values were determined using test-retest reliability, inter-rater reliability, content validity and construct validity.
ResultsA correlation of more than 92% was found in both kinds of reliabilities (p<0.001). Construct validity exhibited the effect of age on test results in 91 percent of the instances. Difference between boys and girls was shown in only 4 items among all the 275 items of the scale (p<0.02).
ConclusionThe “Newsha Scale” is an integrated and a comprehensive scale for evaluating development process and identifying any delay in developmental abilities in Persian speaking children from birth to 6 years of age, and has an appropriate reliability and validity.
-
سابقه و هدفدر سال های اخیر بررسی سیستم اوپیوئیدی و تغییرات آن در سایکوپاتولوژی بیماری اسکیزوفرنیا از طریق نقش احتمالی آن بر پایانه های عصبی و جسم سلولی نرون های دوپامینرژیک و کاهش ترشح دوپامین از هسته آکومبنس و اثرات داروهای برابر تاز شبه تریاکی در درمان بیماری فوق مورد توجه بالینگران قرار گرفته است.مواد و روش هادر یک آزمون بالینی پیش گستر تصادفی دو سو کور با دارونما، 60 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن بستری با نمرات PANSSبالای 80 به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند و مدت شش هفته به گروه مورد نالترکسان با دوز 100 میلی گرم روزانه و به گروه شاهد دارونمای نالترکسان به داروهای آنتی سایکوتیک که از قبل مصرف می کردند اضافه شد و با استفاده از ابزار PANSSعلائم بیماری در ابتدای مطالعه و هر دو هفته یکبار و دو هفته پس از پایان مطالعه ثبت شد. اثرات درمان با اندازه گیری مکرر ANOVA محاسبه شد.یافته هاعلائم چهارگانه (علائم مثبت، علائم منفی، روان-آسیب شناسی عمومی و مجموع کل نمرات PANSS) در طول مدت مطالعه در گروه های مورد و شاهد و نیز دو گروه بیمارانی که قبل از مطالعه داروی تیپیک یا آتیپیک مصرف می کردند اختلاف با اهمیتی نداشتند.استنتاجافزودن داروی نالترکسان با دوز 100 میلی گرم در روز به دارو های آنتی سایکوتیک تیپیک و یا آآتیپیک بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیای مزمن، طی شش هفته اثرات درمانی مثبتی ندارد.
کلید واژگان: آنتی سایکوتیک, اسکیزوفرنیا, اوپیوئید, نالترکسانBackground andPurposeIn recent years, review of opioid system and its changes in the psychopathology of schizophrenia through thear probable role our on neuronal synopses and cell body of dopaminergic neurons and also decrease dopamine secretion from acumbans nuclei and effects of opium agonists in treatment of those patients has been adventajes for clinicians.Materials And MethodsIn a prospective double blind evaluation, 60 chronic schizophrenic inpatients on a stable regimen of neuroleptic medication with positive and negative symptom scale (PANSS) score of higher than 80 and were randomly assigned to either antipsychotic plus naltrexone or antipsychotic plus placebo. Thirty patients (30) received 100 mg/day of naltrexone plus antipsychotic drug while 30 received placebo plus antipsychotic drug for 6 weeks. PANSS scores were evaluated on the base of the study, biweekly through out the study and two weeks after the trial. The treatment effect was calculated by repeated measurement ANOVA.ResultsDifference between four types of symptoms (positive symptom, negative symptom, general psychopathological symptom, total score of PANSS) in the case and control groups was not significant (P < 0.05). In supplement two (S2) scores, a statistically non significant difference was seen in two groups (P < 0.07).ConclusionAdditional treatment with 100 mg/day naltrexone in a 6 week trial had no significant therapeutic effect on typical or atypical antipsychotic drugs with regards to schizophrenia psychopathology.Keywords: Antipsychotic, schizophrenia, opioid, naltroxane -
مقدمهیکی از مناسب ترین شیوه های نیازسنجی، سنجش نیازهای فراگیران و تنظیم برنامه های آموزشی منطبق با نظرات آنان است. هدف این مطالعه، تعیین عناوین و محتوای برنامه های آموزش مداوم پزشکان عمومی در پنج موضوع منتخب توسط دست اندرکاران آموزش پزشکی و گروه هدف منطبق بر نیازهای واقعی پزشکان عمومی برای تجدید نظر در برنامه ریزی آموزش مداوم کشور بود.
روش هادر این پژوهش مقطعی، کاربردی و تولید محصول، 700 پزشک عمومی تحت پوشش دانشگاه های علوم پزشکی استان تهران مورد بررسی قرار گرفتند. پرسشنامه ای شامل دو قسمت دموگرافیک و 80 سوال علمی در مورد آگاهی در زمینه پنج موضوع فارماکولوژی بالینی، بیماری های پوست، مسمومیت ها، اورژانس ها و پزشکی قانونی، با استفاده از لیست یا پیک آموزش دیده و ارجاع مستقیم به مطب ها ارسال و جمع آوری شد. برای گروه هدف در هر موضوع سه عنوان و جمعا پانزده محتوای آموزشی استاندارد تدوین گردید.نتایجدر گروه پزشکی قانونی، بین خبرگان و گروه مورد مطالعه تقریبا ارتباط کامل وجود داشت. در گروه پوست، پزشکی قانونی و اورژانس، بعضی از پنج اولویت اول دو گروه با هم تلاقی داشتند. در گروه فارماکولوژی هیچ تلاقی و اشتراک نظر بین خبرگان و گروه مورد مطالعه دیده نشد. در گروه مسمومیت ها در سه انتخاب برتر بین دو نظر نیز هیچ اشتراک نظر دیده نشد.
نتیجه گیرینیازهای آموزشی واقعی پزشکان عمومی در دریافت اطلاعات جدید برای افزایش توانایی آنان در ارائه خدمات بهداشتی و سطح دانش ندانسته های علمی آنان با آنچه که خبرگان و متخصصین تصور می کنند، متفاوت است. طراحی محتوی آموزشی گروه های هدف بهداشتی، مبتنی بر کاستی های واقعی دانش و عملکرد آنان بر اساس نظرسنجی و آگاهی سنجی علمی آنان صورت گیرد.
کلید واژگان: برنامه های آموزش مداوم, نیازهای آموزشی, پزشکان عمومی, آموزش پزشکی, تعیین محتوا, صاحب نظران, گروه هدفIntroductionOne of the most appropriate methods for needs assessment is to assess learner's needs and arrange the educational programs based on their viewpoints. The aim of this study was to determine the topics and content of Continuing Medical Education (CME) programs in five selected subjects by medical education experts and target group, based on the real needs of General Practitioners (GPs) in order to revise CME national programs.MethodsIn this cross-sectional applied study, 700 GPs covered by Medical Sciences Universities in Tehran province were studied. A questionnaire consisting of two parts of demographic features and 80 scientific questions regarding their knowledge in five domains of clinical pharmacology, skin diseases, toxicology, emergencies, and forensic medicine was used. The questionnaires were delivered to physician's offices by trained personnel using a list or by direct referral to offices and then gathered. Three topics in each subject and 15 standard educational contents in total were developed for the target group.ResultsThere was almost a complete relationship between the opinion of experts and target group in forensic medicine. Some of the first five priorities of the two groups overlapped in skin diseases, forensic medicine, and emergencies. No common viewpoints were observed between experts and target group in pharmacology. In toxicology, there was no common viewpoint in the first three selections of the two groups.ConclusionReal educational needs of GPs in receiving new information in order to promote their competencies and knowledge were different from those considered by experts. It is recommended to design the educational content for the target groups in the health care field based on their real deficiencies in knowledge and practice and by assessing their views and knowledge.Keywords: CME programs, Educational needs, General Practitioners, Medical education, Content selection, Expert, Target group -
هدففلج مغزی به صورت اختلال غیر پیشرونده در وضعیت وحرکت بدن می باشد که دراثر علل مختلفی ایجاد می شود. اقدامات درمانی وتوانبخشی مختلفی در این کودکان ازجمله ماساژ به کار رفته است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر افزودن درمان ماساژ به کاردرمانی در بهبود تون عضلانی کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک انجام شد.روش بررسیدر این کارآزمایی بالینی دو سویه کور نمونه ها ازمیان کودکان مبتلا به فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز توانبخشی وابسته به دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی «جامعه در دسترس»، به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف و دارا بودن شرایط ورود به مطالعه انتخاب و بطور تصادفی به 2 گروه کنترل ومداخله تقسیم شدند.روش استاندارد توانبخشی درطی 3 ماه برای هردو گروه بطور یکسان اجرا شد و گروه مداخله قبل از کاردرمانی 30 دقیقه ماساژ نیز دریافت نمودند. تون عضلانی قبل وپس از مداخله بر اساس آزمون اشورث ارزیابی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمونهای آماری پارامتری (تی زوجی و تی مستقل) و غیر پارامتری (ویلکاکسون و من ویتنی) صورت گرفت.یافته ها13 نفر درگروه مداخله و 14 نفر در گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین سن در گروه مداخله 5/49 ماه ودر گروه کنترل 1/42 ماه بود. تون اندام های فوقانی و تحتانی و عضلات تنه وگردن، قبل و پس از درمان در گروه های مداخله و کنترل اختلاف معناداری نداشت (05/0 P>).نتیجه گیریبراساس نتایج این تحقیق افزودن ماساژ به کاردرمانی درکودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک، بر تون عضلانی آنان تاثیری ندارد، ولی باتوجه به ذکر چنین تاثیری دربرخی مقالات و ازطرفی محدودیتهای اجرایی مختلف درانجام این تحقیق، نمی توان وجود اثر مثبت این روش را در بهبود توانایی های حرکتی این کودکان رد کرد.
کلید واژگان: فلج مغزی اسپاستیک, تون عضلانی, ماساژ, کاردرمانیObjectiveCerebral palsy is a nonprogressive disorder in body posture and movement, due to different etiologies. Different medical and rehabilitation interventions include massage have been used in these children. This study has been done to determine the effect of adding massage to occupational therapy on muscle tone of children with spastic cerebral palsy.Materials and MethodsThis study was a double blind clinical trial. The children were recruited from clinics of University of Welfare & Rehabilitation Sciences. The individuals were divided to intervention and control groups. The routine rehabilitation techniques were done in 3 months in both groups. The intervention group received massage for 30 minutes before rehabilitation. Muscle tonicity was evaluated at the beginning of the study and 3 months later by Ashworth test. The data analysis was done by parametric (t test, paired t test) and nonparametric (Mann Whitney, Wilcoxon) tests.ResultsThirteen subjects of case (intervention) group and 14 subjects of control group were studied. The average age in case group and control group was 49.5, and 42.1 months respectively. There were no statistically significant differences in Tonicity of upper and lower limbs, trunk and neck between intervention group and control group (P>0/05).ConclusionIn general based on the results of this study, adding massage to occupational therapy had no effect on tonicity of spastic cerebral palsied children. Regarding to some effects of massage mentioned in different articles on physical abilities of children with C.P. as well as executive limitations in this research, it is not possible to reject the effects of homeopathy on physical abilities of children with C.P.Keywords: Spastic cerebral palsy, Muscle tone, Massage, Occupational therapy -
امروزه درخواست فزاینده ای برای اولویت بندی پژوهش ها بر اساس اهمیت موضوعات مرتبط با سلامت وجود دارد. واقعیت آن است که منابع بهداشتی کشورهای در حال توسعه به میزان کافی پیشرفت نکرده است و علی رغم بار زیاد بیماری ها در این کشورها، نسبت بودجه های اختصاص یافته برای پژوهش در حوزه سلامت که صرف مسایل و مشکلات بهداشتی این کشورها می شود، افزایش نیافته است. تعیین اولویت های نظام سلامت پاسخی بر چالش موجود است. به منظور آن که تعیین اولویت ها فرایندی فراگیر و مشارکت برانگیز باشد، درگیری و مشارکت تمام ذی نفعان می تواند به شناسایی نیازهای نظام سلامت کمک کند. در مقاله حاضر با بهره گیری از نیازسنجی مشارکتی، اقدام به تعیین اولویت های نظام سلامت شده است.
روش کاراین مطالعه با هدف تعیین اولویت های نظام سلامت در 7 استان کشور از طریق نیازسنجی و با مشارکت فعال ذی نفعان و استفاده کنندگان خدمات بهداشتی، درمانی طراحی و بر اساس دستورالعمل واحدی به دانشگاه های مجری پیشنهاد گردید تا به عنوان راهنمای اولیه به کار گرفته شود. نیازسنجی به دو صورت کمی و کیفی انجام شد.
یافته هانتایج اولویت بندی مشکلات نظام سلامت بیانگر آن است که حوادث و سوانح از بالاترین فراوانی برخوردار است و بعد از آن بهداشت محیط، آب و غذا قرار دارند.
نتیجه گیریحل مشکلات سلامت جامعه، وظیفه هر نظام بهداشتی- درمانی است. برای این کار نیاز است که ابتدا مشکلات شناسایی شده و سپس با توجه به محدودیت های منابع، اولویت های نظام سلامت تعیین و برای هر اولویت، عناوین پژوهشی مشخص شود. آن چه در این فرآیند اهمیت دارد، توافق تمامی ذی نفعان در مورد لیست اولویت هاست.
کلید واژگان: تعیین اولویت ها, نظام سلامت, نیازسنجی, مشارکتIntroductionNowadays, there is a growing demand for prioritizing research activities based on the subjects associated with health care. In fact, health resources have not increased in developing countries, and despite the increased burden of diseases in these countries, the research budget allocated to dealing with health related issues has not increased in developing countries. Priority setting in health system is a response to the current challenges. For the priority setting process to be collective and participative, involvement of all stakeholders concerned could prove helpful. In the present article, the priorities in health system were set through needs assessment.
MethodsThis project was formulated by needs assessment and involvement of the interested stakeholders as well as users of the health services with the aim of priority setting in health care system in 7 provinces of the country. A unique guideline was proposed to the executing universities as a preliminary guide. The project was implemented using qualitative and quantitative methods.
ResultsResults of the prioritization of the problems in health system indicate that accidents have the highest frequency, with the environment, water and food health ranking second in frequency.
ConclusionIt is the duty of health care system of a country to resolve its health problems. To this end, primarily, problems should be identified. Accordingly, the limitations of the priorities set by the health system must be recognized, and research titles have to be determined for each. The basis of this process is the consensus of the stakeholders concerned on the priority lists.
-
مقدمه و اهدافمصرف دخانیات به عنوان یکی از عوامل افزایش دهنده ی بار کلی بیماری ها مطرح می باشد که سالانه باعث مرگ 4 میلیون نفر در جهان می شود. مطالعه حاضر به دنبال لزوم تغییر در روند رو به افزایش بیماری های وابسته به شیوه ی زندگی و کمبود مطالعات وسیع در رابطه با الگوی مصرف دخانیات در ایران انجام پذیرفته است.روش کارروش مطالعه به صورت مقطعی (Cross-Sectional) با استفاده از پرسش نامه بوده است. انتخاب نمونه ها با شیوه نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از کل استان ها بود که در نهایت تعداد 84706 نفر از کل 89457 مورد رکورد اولیه، پس از غربالگری داده ها و حذف موارد مخدوش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایجاز میان افراد مورد مطالعه، 7/49% نفر مرد و بقیه زن بودند. از نظر وضعیت تحصیلی 52% بی سواد یا کم سواد و بقیه باسواد بودند. محل سکونت 8/64% شهر و بقیه روستا بود. 9/79% افراد غیرسیگاری، 3/15% سیگاری فعال، 1/2% سیگاری غیرفعال و 7/2% سیگاری ترک کرده بودند. بیشترین فراوانی نسبی مصرف سیگار در گروه های سنی 35 تا 64 سال بود (001/0>P)، درصد ترک سیگار با افزایش سن، به ویژه در زنان افزایش می یابد (001/0>P). فراوانی نسبی مصرف سیگار در مردان بیشتر از زنان است (001/0>P). فراوانی نسبی مصرف سیگار در شهرنشینان پایین تر بود (001/0>P). میانگین تعداد نخ مصرفی سیگار در روز 69/14 بود. فراوانی نسبی مصرف سیگار با افزایش سطح تحصیلات کاهش می یابد (001/0>P).نتیجه گیریاین مطالعه که در سطحی وسیع انجام گرفته توانسته است اطلاعاتی پایه را برای مطالعات طولی در آینده فراهم سازد. نیاز به وجود و اشاعه برنامه های کنترلی در مورد توقف و یا کاهش مصرف و پیش گیری از مصرف سیگار در جامعه به خوبی احساس می شود.
کلید واژگان: مصرف سیگار, دخانیات, فراوانی, الگوی مصرف, افراد 15 تا 64 سال, ایرانBackground and ObjectivesTobacco smoking is known to cause a huge burden of disease throughout the world: smoking is responsible for 4 million deaths per year. This study is performed in order to fill the existing gaps in information regarding current trends for lifestyle and tobacco-related disease in Iran.MethodsThis was a cross-sectional study performed with the help of a questionnaire and using a multi-stage cluster sampling method. The final sample size, after the screening of the data, was 84706 out of 89457 records.ResultsFrom a total of 84706 people in this study, 49.7% were men, 52% were uneducated and 64.8% cane from urban areas; 79.9% did not smoke, 15.3% smoked actively, 2.1% were non-active smokers and 2.7% were ex-smokers. The prevalence of smoking was higher in people aged 35 to 64 years (P<0.001). Quitting rates increased with age, especially in women (P<0.001). Smoking was more prevalent in men (P<0.001) and in rural areas (P<0.001). The average number of cigarettes smoked per day was 14.69. Smoking prevalence was lower among adults with higher levels of education compared to those with lower education levels (P<0.001).ConclusionsThis nationwide survey provides a baseline for future longitudinal studies of smoking in Iran. There is a need for effective smoking prevention and cessation programs with a focus on the young population. -
مقدمه
افت کیفیت زندگی مرتبط با سلامت در مبتلایان به برونشیولیت متعاقب پیوند ریه گزارش شده است. با این وجود، از کیفیت زندگی مرتبط با سلامت مبتلایان به برونشیولیت ناشی از مواجهه با عوامل شیمیایی اطلاعات زیادی منتشر نشده است. مطالعه حاضر با هدف توصیف کیفیت زندگی مبتلایان به برونشیولیت ناشی از مواجهات شیمیایی و همچنین بررسی ارتباط آن با برخی متغیرها انجام شد.
مواد و روش کاردر مطالعه مشاهده ای- مقطعی حاضر، 383 بیمار مبتلا به برونشیولیت ناشی از مواجهه با عوامل شیمیایی به صورت در دسترس از بین مراجعین به درمانگاه ریه بیمارستان بقیه الله در سال های 1383 و 1384 انتخاب شدند. از تمامی بیماران یک چک لیست شامل متغیر های دموگرافیک و مرتبط با جانبازی تکمیل گردید. تمامی بیماران پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت سنت جورج (SGRQ) را نیز تکمیل کردند.
نتایجمیانگین (انحراف معیار) نمرات زیر مقیاس های علایم، فعالیت، تاثیر بیماری و نمره کلی پرسشنامه به ترتیب برابر (16/28) 68/07، (19/53)67/38، (21/57) 47/02و (17/42) 56/68بود. ارتباط معنی دار آماری بین زیر مقیاس های پرسشنامه و شغل مشاهده شد (p<0/05). ارتباط معنی دار آماری بین نمره کلی پرسشنامه و همچنین زیر مقیاس های علایم و تاثیر بیماری با سطح تحصیلات مشاهده شد (05/0 p<). ابتلای همزمان به بیماری های پوست، چشم، روانپزشکی، سابقه مصرف داروی روانپزشکی و سابقه بستری در بخش روانپزشکی با کیفیت زندگی نامطلوب تر همراه بود (p<0/05). ارتباط معنی داری بین کیفیت زندگی و سن، فاصله زمانی بین مطالعه و مواجهه شیمیایی و درصد جانبازی مشاهده نشد (P>0/05).
بحثمطالعه حاضر، افت کیفیت زندگی مرتبط با سلامت مبتلایان به برونشیولیت ناشی از مواجهات شیمیایی را نشان داد. براساس این مطالعه، این بیماران دچار علایم شدید ریوی می باشند و فعالیت ایشان دستخوش تغییرات قابل توجه شده است و افت کیفیت زندگی، محدود به افراد دارای نمای انسدادی در اسپیرومتری نمی باشد. درمان موثر علایم ریوی و همچنین تسهیل دسترسی بیماران به امکانات بهداشتی درمانی احتمالا خواهد توانست ارتقای کیفیت زندگی مرتبط با سلامت را برای این دسته از بیماران به دنبال داشته باشد. همکاری متخصصین رشته های مختلف طب، شامل رشته های ریه، پوست، چشم و روانپزشکان در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی مرتبط با سلامت, برونشیولیت, عوامل شیمیایی, پرسشنامه سنت جورجIntroductionHealth related quality of life has been reported to be deteriorating in subj ects with post-lung transplantation Bronchiolitis Obliterans (BO). However, there are few data about health related quality of life in BO due to exposure to chemical warfare agents (CWA). Current study aimed to assess the health related quality of life in BO after exposure to chemical warfare agents.
Material And MethodsIn this observational study, 383 subjects with BO due to exposure to CWA were selected in years 2004 and 2005 from patients of respiratory clinic in Baqyiatallah hospital. Demographic data and comorbidities were also registered. All subjects filled
ResultsMean (SD) scores of symptoms, activity, impact and total score were 68.07 (16.28), 67.38 (19.53), 47.02 (21.57), and 56.68 (17.42), respectively. There was a significant correlation between SGRQ subscales and job (p(p>O.O5). Higher scores of SGRQ subscales and total SGRQ scores were correlated with suffering from dermatologic disease, ophthalmologic disease, mental health disorder, history of psychiatric medication use and history of admission in psychiatric ward (pSt George’s Respiratory Questionnaire (SGRQ).
DiscussionCurrent study showed a low health related quality of life in subjects with BO due to CWA exposure. Symptoms and activity are the most profound affected items of SGRQ in these subjects. Obstructive pattern of spirometry is not obligatory for low quality of life. This highlights attention while most of these subjects have normal spirometric findings. An appropriate treatment, and health care availability may improve health related quality of life of these patients. The collaboration of pulmonologists, dermatologists, ophtalmologists and psychiatrists is needed for this goal.
Keywords: Health related quality of life, Bronchiolitis obliterans, Chemical warfare agents, St George's Respiratory Questionnaire -
زمینه و هدفنخستین قدم در تحقیقات اپیدمیولوژی مطالعه الگوی مرگ و میر می باشد. این تحقیق، با 2 هدف اصلی توصیف علل مرگ و فاصله زمانی مجروح شدن تا زمان فوت و ارتباط احتمالی این 2 متغیر با فاکتورهای جانبازی در جانبازان متوفی کشورمان انجام شد، همچنین رابطه علل مرگ و فاصله زمانی مجروح شدن تا زمان فوت با برخی متغیرهای جانبازی همچون نوع مجروحیت بررسی گردید.روش کاراین مطالعه به صورت گذشته نگر انجام شد. بدین منظور، از بین تمامی موارد جانبازان متوفی که در فاصله زمانی 30/6/1359 لغایت 29/12/1381 فوت نموده بودند و اطلاعات فوت آنها در بنیاد جانبازان ثبت شده بود(8304 مورد)، 1709 مورد به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند.یافته ها1239 نفر(0/85%) متاهل و 215 نفر(7/14%) مجرد بودند. میانگین درصد جانبازی 7/14% ± 3/24% بود. از نظر نوع مجروحیت 486 نفر(5/28%) مجروحیت اعصاب و روان، 1167 نفر(4/68%) مجروحیت فیزیکی و 371 نفر(7/21%) مجروحیت شیمیایی داشتند. بیش ترین علت فوت مربوط به بیماری ها(4/65%) و در درجه دوم حوادث و تصادفات(7/24%) بود. شایع ترین بیماری منجر به فوت، بیماری قلبی با شیوع 0/35% بود. کمیسیون پزشکی در 170 مورد(1/10%) فوت را مرتبط با جنگ و در 1387 مورد(4/82%) فوت را غیر مرتبط با جنگ تشخیص داد. فراوانی نسبی علل مختلف مرگ و همچنین انواع بیماری های منجر به مرگ در جانبازان با انواع مختلف مجروحیت متفاوت بود، به گونه ای که فراوانی خودکشی در جانبازان اعصاب و روان(21%) در مقایسه با جانبازان غیر اعصاب و روان(3%) بیش تر بود(05/0 P< - تست مجذور کای). همچنین فراوانی بیماری ریوی از میان بیماری های منجر به مرگ در جانبازان شیمیایی(32%) در مقایسه با جانبازان غیرشیمیایی(19%) بیش تر بود(05/0 P< - تست مجذور کای). فاصله زمانی مجروحیت تا فوت نیز در گروه های مختلف جانبازی متفاوت بود(05/0 P< - ANOVA).
نتیجه گیری کلی: نتایج این مطالعه نشان داد که بیش ترین علت منجر به فوت در جانبازان همچون جمعیت عمومی و بر خلاف پرسنل نظامی، بیماری ها است و سهم کمتری به حوادث مربوط می شود. تفاوت علل مرگ در متوفیان با انواع متفاوت مجروحیت، به معنی نیازهای بهداشتی متفاوت در گروه های مختلف جانبازان می باشد، که پیشنهاد می گردد مورد توجه مدیران بهداشت و درمان سازمان امور جانبازان قرار گیرد.
کلید واژگان: مرگ و میر, علل مرگ, جانبازانBackground and ObjectiveThe first step in epidemiological researches is to study patterns of mortality. The aim of this study was to assess causes of death, duration between injury and death, and the probable correlation between them and some variables such as kind of injury.MethodThis study was a retrospective one. Through an available sampling, we sampled 1709 of 8304 deceased veterans between 1979 and 2004 whose data was registered in veterans’ foundation.Results1239 of the cases(85%) were married and 215(14.7%) were single. Mean disability percent was 24.3±14.7. Kind of injury was psychiatric in 486(28.5%), physical in 1167(68.4%) and chemical in 371(21.7%). The most frequent causes of death were disease(65.4%) and accidents or unintentional injuries(24.7%). The most common disease causing death was cardiac disease(35%). In 170 cases(10.1%) death was due to war, and in 1387(82.4%) death was not related to war. Relative frequency of each cause of death or kind of disease(as a cause of death) was different among veterans with various kinds of injury. While relative frequency of suicide in psychiatric and non-psychiatric veterans was 21% and 3%(P<0.05-X2 test), relative frequency of pulmonary disease in chemical and non-chemical veterans was 32% and 19% respectively(P<0.05-X2 test). Duration between injury and death was also different among veterans with various kinds of injury(P<0.05-independent t-test).ConclusionThis study showed diseases as the most common cause of death in veterans which is similar to mortality profile of normal population, not similar to military personnel mortality. Various causes of death in veterans with different kinds of injury indicate various health needs in this population which should be taken into account by health and treatment supervisors of veterans’ foundation.Keywords: Mortality, Causes of Death, Veterans -
میزان بیکاری و علل عدم یافتن شغل مناسب در پزشکان ایرانی در سال 1380بی کاری که تا چند دهه قبل تنها مشکلی بود که افراد دارای تحصیلات و مهارت های ناکافی با آن دست به گریبان بودند؛ امروزه مشکلی است که در بسیاری از کشورها برای افراد تحصیل کرده و دارای مهارت نیز پیدا شده است. بی کاری در پزشکان موضوعی است که در ایران طی چند سال اخیر شدیدا مورد بحث قرار گرفته و شدت و علل آن و هم چنین برنامه هایی که برای مقابله با آن باید اجرا نمود از عناوین مورد بحث در محافل مختلف است.
مطالعه به صورت پیمایش پستی بر روی نمونه ای تصادفی از پزشکان ثبت شده در نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران شامل 5482 نفر انجام گردید. پرسش نامه ای حاوی پرسش هایی درخصوص وضعیت اشتغال برای پزشکان فرستاده شد و نتایج حاصل از 2789 پرسش نامه تکمیل شده مورد تحلیل قرار گرفت.
شیوع بی کاری کامل در بین پزشکان ایران 9.4% است (دامنه اطمینان 95%: 8.3% -10.5%). شیوع بیکاری پزشکی یعنی عدم اشتغال به حرفه پزشکی بالاتر بوده و به 13.7% می رسد (دامنه اطمینان 95%: 12.4% -14.9%). علاوه بربیکاری و کم کاری کیفی، میزان کم کاری کمی نیز در بین پزشکان بالا است و مجموع این سه نوع مشکل اشتغال به 25.5% می رسد. نیمی از پزشکان بیکار، حداقل برای مدت یک سال در جست و جوی کار بوده اند که مهم ترین دلایلی را که برای عدم موفقیت خود در یافتن شغل پزشکی اعلام نموده اند، درآمد ناکافی مشاغل پزشکی و محدودیت در به کارگیری پزشکان در بخش دولتی می باشد.
مشکل بیکاری کامل، بیکاری کیفی و بی کاری کمی به حدود یک دهم تا یک چهارم پزشکان ایرانی صدمه زده است. این مشکل خاص کشور ایران نیست و در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا به ویژه کشورهایی که در برخی دوره های زمانی اقدام به پذیرش زیاد دانشجو در رشته پزشکی نموده بودند، نیز دیده می شود. حل این مشکل نیازمند شناسایی صحیح آن و بررسی عوامل موثر و مرتبط با آن می باشد.
کلید واژگان: نیروی کار پزشکی, عدم اشتغال, پیمایش پستی -
مقدمه مهاجرت نیروهای نخبه علمی و فرم تشدید یافته آن که از آن به عنوان فرار مغزها یاد می شود پدیده ای شناخته شده در کشورهای در حال توسعه است. این مهاجرت در گروه فارغ التحصیلان پزشکی می تواند عوارض زیادی را برای ساختار خدمات بهداشتی هر کشوری ایجاد کند. کشور ما در سال های اخیر با امواج گسترده فرار مغزها چه در حوزه متخصصین علوم پزشکی و چه در سایر حوزه ها روبه رو بوده است. این مطالعه با هدف بررسی میزان تمایل پزشکان به مهاجرت و عوامل مرتبط با آن پرداخته است.روش کارمطالعه به صورت پیمایش پستی بر روی نمونه ای تصادفی از پزشکان ثبت شده در نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران شامل 5482 نفر انجام گردید. پرسش نامه ای حاوی سووالاتی در مورد تمایل به مهاجرت و علل آن برای پزشکان فرستاده شد و نتایج حاصل از 2789 پرسش نامه پر شده، مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج متوسط تمایل به مهاجرت در مقیاس صفر تا صد در بین پزشکان ایرانی 53.3 می باشد)دامنه اطمینان 51.9:%95 تا (54.7. این تمایل در مردان و زنان اندکی متفاوت است 54.6) در مردان و 50.0 در زنان(و در افراد مجرد بیش تر از افراد متاهل می باشد 61.8) در مجردها و 51.0 در متاهل ها(. مهم ترین عوامل زمینه ساز این تمایل از نظر پزشکان درآمد کم مشاغل پزشکی، درآمد ناکافی و هزینه و تورم زیاد، وجود تبعیض های موجود در جامعه، نیاز به پیشرفت شغلی، و فقدان یا کم بود امکانات رفاهی بوده است. پزشکان ایرانی امکان مهاجرت خود در مقیاس صفر تا صد به طور متوسط 30.85 اعلام نموده اند)دامنه اطمینان 30.52:%95 تا (31.18. ایشان موانع اصلی در راه مهاجرت خود را مشکلات مالی، مسایل خانوادگی، و مشکلات موجود در کشورهای مقصد عنوان کرده اند.نتیجه گیریبیش از نیمی از پزشکان ایرانی تمایل بیش تر از متوسطی به مهاجرت از کشور دارند. این تمایل به مشکلات مالی، شغلی، و اجتماعی مربوط می شود.
کلید واژگان: پزشک, مهاجرت, نگرش, ایرانIntroductionErudite people immigration and its epidemic form, known as brain drain, is a well-known phenomenon worldwide, especially in he developing world. This form of immigration, when occurs in the health care professionals can damage the health care system of any country. Iran has faced a wave of brain drain in health professionals, as well as other professionals, during the last years. The aim of stuty was to find the inclination to immigration and the related factors among Iranian physicians.MethodsThis is a mail survey conducted on random sample, sized 5482 physicians, from registered physician roster at the Medical Council of Islamic Republic of Iran. The questionnaire included items on inclination toward immigration and the perceived causes of it. The final analysis was based on the 2789 returned questionnaires.ResultsWhen measured on a scale from zero to 100, the mean inclination toward immigration among Iranian physicians is 53.3 (95% CI: 51.9 – 54.7). This inclination was slightly more in men than in women (54.6 vs. 50.0) and moderately more in single than in married physicians (61.8 vs. 51.0). The most stated reasons for this inclination were low income from medical jobs, low earnings in the face of inflation and high living costs, current discriminations, need for occupational promotion, and relative absence or poor living facilities in Iran. Iranian physicians rated their mean capability for immigration in the same scale as 30.85 (95% CI 30.52 – 31.18). They addressed financial problems, family bounds, and the imposed restrictions in the destination countries as the main obstacles facing with.ConclusionMore than half of Iranian physicians have more than moderate inclination toward immigration. This is in part due to their financial, occupational, and social problems. -
مقدمهاگر چه پیش از این، مطالعات مختلفی در خصوص مرگ و میر ناشی از مواجهه با گاز خردل در فاز حاد اختصاص داشته است، اما درباره الگوی مرگ و میر ناشی از گاز خردل در فاز تاخیری مطالعات بسیار محدودی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف تخمین میزان کلی و اختصاصی مرگ و میر دیررس و تعیین سهم هر یک از علل مرگ در جانبازان شیمیایی زنده مانده بعد از مواجهه با گاز خردل انجام شد.روش کارتحقیق حاضر که به صورت گذشته نگر انجام گرفت، تمامی موارد فوت ثبت شده طی 5/16 سال (از مرداد ماه 1362 تا پایان اسفند 1378 هجری شمسی) در سازمان امور جانبازان مورد بررسی قرار گرفت؛ داده های دموگرافیک، جانبازی، طبی و مرگ آنان از پرونده های موجود استخراج و ثبت گردید. علت فوت به وسیله کمیسیون فوت متشکل از متخصصین با تجربه و آشنا به عوارض مزمن ناشی از عوامل شیمیایی تعیین گردید. سپس علت فوت به گروه بیماری ها، حوادث و سوانح غیر عمدی، خودکشی، قتل و نامعلوم تقسیم شدند. میزان مرگ و میر بر اساس تخمین تعداد نفر- سال تحت بررسی در طی 5/16 سال محاسبه شد.نتایجدر طی دوره زمانی مطالعه، 1005 نفر فوت کردند. میزان کلی مرگ و میر به ازای هر 10،000 نفر سالانه برابر 07/19 مورد به دست آمد. بیماری ها در 72 درصد، حوادث و سوانح غیر عمدی در 1/16 درصد، خودکشی در 3/2 درصد و حوادث و سوانح عمدی در 8/0 درصد علت مرگ بودند. علت مرگ در 8/2 درصد موارد نامعلوم بود. 1/12 درصد مرگ ها مرتبط با عوامل شیمیایی تشخیص داده شد.
بحث: بر اساس یافته های این تحقیق مبنی بر تعداد کم موارد فوت مربوط به جانبازان شیمیایی در مطالعه حاضر، احتمالا بتوان ادعا کرد که مواجهه با گاز خردل در فاز تاخیری بیش از آن چه علت مرگ و میر باشد، یک عامل ابتلا محسوب می گردد.
کلید واژگان: خردل گوگردی, علت مرگ, مرگ و میر, جانبازان شیمیاییAims. Although there are several studies dealing with early deaths due to mustard gas exposure, few studies have evaluated the delayed pattern of death in veterans suffering wartime exposure. This study was conducted to estimate the overall and cause-specific mortality rates and the proportion of each cause of death in deceased mustard-exposed veterans. Methods. A retrospective mortality study was carried out from 1986 to 2003 on all death certificates in the Janbazan Organization demographic, war related and medical data were extracted from the subjects’ files. Causes of death, having been established by the death commission, were categorized as disease, trauma, suicide, homicide and gas exposure. Overall and cause - specific delayed mortality rates were associated with mustard. Results. Of 34,000 participants, 1,005 died within the period of the study. The overall mortality rate was 19.07 per 10,000 people each year. The most frequent cause of death was disease (72.2%), followed by trauma (16.1%), suicide (2.3%) and homicide (0.8%). In 2.8%, the cause of death was undetermined. 12.1% of all the deaths were due to mustard gas exposure. Conclusion. Exposure to mustard gas is not associated with high mortality in the late phase. -
مقدمهکشور ترکمنستان با جمهوری اسلامی ایران از طریق استان های مازندران، گلستان و خراسان هم مرز می باشد. در سال های اخیر به لحاظ گسترش روابط اقتصادی و تجاری جمهوری اسلامی ایران با این کشور، تردد بین دو کشور افزایش یافته است. از آن جا که وضعیت بهداشت مناطق مختلف (به خصوص مناطق مرزی) تحت تاثیر این رفت و آمدها قرار می گیرد؛ به علاوه اطلاع دقیق از وضعیت بیماری های عفونی بومی در کشور ترکمنستان به ویژه در مناطق مرزی در دست نیست؛ بدین منظور این مطالعه جهت بررسی وضعیت پاتولوژی جغرافیایی این کشور و مشخص کردن وضعیت بهداشتی آن انجام شد.روش کاردر این تحقیق با استفاده از منابع موجود (اینترنت و مجلات علمی) وضعیت بهداشتی و بیماری های عفونی شایع در کشور ترکمنستان مورد بررسی قرار گرفت.نتایجبراساس نتایج به دست آمده مشخص شد، وضعیت بهداشتی این کشور در مقایسه با استاندارد های جهانی در سطح مطلوبی قرار نداشته و بیماری های عفونی مختلفی در آن شایع می باشد. از جمله بیماری های آندمیک موجود در ترکمنستان می توان به لیشمانیوز جلدی و احشایی اشاره کرد. علاوه بر این، بیماری هایی نظیر مالاریا (میزان بروز 3 در صد هزار نفر) و سل (میزان بروز 7/44 در صد هزار نفر) در سال های اخیر در ترکمنستان روبه گسترش است. هم چنین انواع بیماری های عفونی از جمله ایدز، هپاتیت B (میزان ناقلین هپاتیت B بین 30-15 درصد)، هپاتیت C، سوزاک (میزان بروز 4/32 در صد هزار نفر)، سیفلیس (میزان بروز 5/37 در صد هزار نفر) و تب پشه خاکی در این کشور شایع می باشد.
بحث: نظر به این که، این همسایه شمالی با سه استان؛ یعنی، خراسان، مازندران و گلستان هم مرز است؛ برای جلوگیری از انتقال احتمالی بیماری های مذکور به کشورمان، بایستی مراقبت های بهداشتی را در مناطق مرزی زیادتر نموده و به نیروهای نظامی که در این نواحی مستقر هستند آگاهی های لازم در خصوص وضعیت بهداشتی و بیماری های عفونی شایع کشور ترکمنستان داده شود.
کلید واژگان: ترکمنستان, جغرافیای پاتولوژیک, بیماری های عفونی, شاخص های بهداشتیAims. Turkmenistan, one of the newly-independent countries of the former Soviet Union, borders the Islamic Republic of IRAN through Mazandaran, Golestan and Khorasan provinces. The expansion of relationships between the two countries in recent years has increased cross-border travels, affecting the health of those inhabiting the adjacent areas. Information is available on endemic infectious diseases in Turkmenistan. This study was carried out to assess the geographical pathology and health situation of Turkmenistan. Methods. In this study, common infectious diseases and health situation of Turkmenistan has been assessed using scientific Journals and the Internet. Results. Data indicate that the health situation of Turkmenistan is not desirable as the prevalence of diseases such as malaria (incidence rate 3 in 100000) and T.B (incidence rate 44.7 in 100000) have been on the increase in recent years and AIDS, hepatitis B (15-30% carrier), hepatitis C, gonorrhea (incidence rate 32.4 in 100000), syphilis (incidence rate 37.5 in 100000), C utaneous and Visceral leishmaniasis and sand-fly fever are common. Conclusion. Turkmenistan borders Mazandaran, Golestan and Khorasan Provinces to prevent probable transmission of diseases into our country, it is necessary to expand health surveillance in border areas and inform the military personnel deployed there about the health situation and common infectious diseases. -
مقدمهدر سیستم آموزشی کنونی، در نظر گرفتن جنبه های اقتصادی و استفاده منطقی از نیروی انسانی، یک ضرورت است و در این راستا شناسایی نیازهای آموزشی و معین نمودن اولویت ها و روش های مناسب و نوین آموزشی در برنامه های آموزش مداوم، امکان استفاده بهینه از منابع محدود و در دسترس را فراهم می کند. هدف از این مطالعه، تعیین اولویت های آموزشی مورد نیاز و روش های موثر آموزشی متخصصین جراحی عمومی با استفاده از نظرات آنان بود.روش هااین مطالعه از نوع پیمایشی- مقطعی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه معتبر (اعتبار محتوی) و پایا (آزمون مجدد) و خود اجرا بوده است. نمونه ها 143 نفر از جراحان عمومی بوده اند که در هنگام شرکت در برنامه های مدون و دریافت گواهی نهایی آموزش مداوم از دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1380، در این مطالعه شرکت کرده اند. روش نمونه گیری سرشماری و از نرم افزار SPSS-9 برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. یافته ها به صورت توزیع فراوانی ارایه گردیده اند.نتایجمهمترین اولویت آموزشی مورد درخواست جراحان عمومی، روش های جدید جراحی (17/25 درصد) و پر اهمیت ترین روش آموزشی مورد درخواست، سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ (3/57 درصد) بوده است. اکثر پزشکان جراح (5/61 درصد) ترجیح می دادند که مدت اجرای برنامه کمتر از 3 روز باشد.
بحث: روش های جدید جراحی به عنوان اولین اولویت آموزشی با نیازهای شغلی جراحان مطابقت دارد. آموزش به روش سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ ممکن است در نتیجه فقدان دانش لازم در رابطه با سایر روش ها باشد. پیشنهاد می گردد در برنامه های آتی آموزش مداوم، با توجه به ماهیت رشته، از سایر روش های آموزش بهره گیری و برنامه های مدون نیز، در مقایسه با سایر برنامه ها، بیشتر اجرا شود.
کلید واژگان: نیاز سنجی, متخصصین جراحی عمومی, آموزش مداومIntroductionIn the current educational system, considering the economic aspects and rational utilization of manpower is essential. In this respect, identifying educational needs, determining priorities and latest educational methods in Continuing Medical Education (CME) programs can provide the opportunity for optimum use of limited available resources. The aim of this study was to determine the educational priorities, effective educational methods and appropriate type of CME activities for general surgeons with respect to their viewpoints in Tehran University of Medical Sciences in the year 2002.MethodsA cross-sectional survey was carried out. The data collection tool was a self administered questionnaire whose validity was confirmed through content validity and its reliability by test-retest. Using census sampling method, 143 surgeons who had participated in CME Programs and received the final certificate, filled the questionnaires. The data analysis was performed by SPSS-9 software using frequency distribution.ResultsThe most important educational priority was new methods of surgery (25.4%), and the most preferred educational method was lecture accompanied by question and answer (57.3%). Most surgeons preferred the length of the program to be less than three days (61.5%).ConclusionThe new methods of surgery which was mentioned as the first educational priority, is related to their job requirement. Lecture accompanied with question and answer was determined as their preferred educational method which could be due to insufficient knowledge about other educational methods. Therefore, it is recommended to use other educational methods in future CME programs and perform more composed programs compared to other educational programs.Keywords: Needs assessment, General surgeon, Continuing Medical Education -
ترغیب پزشکان به خدمت در مناطق محروم یکی از اهداف سیاست گزاران سلامت کشور بوده و تلاش های زیادی نیز در این زمینه صورت گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی میزان تمایل پزشکان ایرانی به خدمت در مناطق محروم و عوامل موثر بر این تمایل انجام شده است. این مطالعه به صورت پیمایش پستی روی نمونه ای تصادفی از پزشکان شامل 5482 نفر که مشخصات آن ها در نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران ثبت شده بود، انجام گردید. بدین منظور پرسش نامه ای حاوی سوالاتی در مورد وضعیت اشتغال برای پزشکان فرستاده شد و نتایج حاصل از 2789 پرسش نامه پرشده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده 1965 نفر از پزشکان (1/74% با دامنه اطمینان 95%: 4/77-8/70%) اعلام کردند که بدون هیچ شرطی یا تحت شرایطی حاضر به قبول کار در مناطق محروم هستند. مهم ترین این شرایط شامل درآمد(0/83%) و رابطه استخدامی (3/50%) بوده است. پذیرش کار کردن در مناطق محروم با جنسیت مرد(2/78% مردان در برابر 2/64% در زنان)، سن پایین تر(میانگین سنی 9/36 در برابر 9/41 سال)، مجرد بودن(8/79% در برابر 8/72% در افراد متاهل)، تعداد فرزند کم تر(4/1 در برابر 7/1 فرزند) و تعلق به دوره های ورود به دانشکده پزشکی از سال 1365 به بعد، در ارتباط بود. در بررسی لجستیک چند متغیری، تنها سن، جنس، کوهورت ورودی و تعامل (intraction) بین سن و جنس بر این تمایل موثر بودند. در حدود از پزشکان ایرانی در صورت فراهم شدن شرایط خاصی که به طور عمده به میزان درآمد و نوع رابطه استخدامی مربوط می شد حاضر به کار در مناطق محروم بودند. مردان جوان تر و فارغ التحصیلان سال های پس از انفجار تعداد دانشجویان پزشکی تمایل بیش تری برای این کار داشتندکلید واژگان: پزشکان, مناطق محروم, پیمایش پستیPersuading physicians to work in underserved areas has been a major concern for health policy makers and there are many programs to fulfill this goal. This research has been done to find the inclination of Iranian physicians to work in underserved areas. This mail survey study was conducted on a random sample including 5482 physicians whose particulars had been registered at Medical Association of Islamic Republic of Iran. A questionnaire including items on employment and unemployment quality and some related factors was filled and the final analysis was done on the 2789 returned questionnaires. Based on the obtained results, there were 1965 physicians(74.1%, 95% Confidence Interval: 70.8%-77.4%) who declared that they would work in the underserved areas without any special condition or under some special conditions, mainly their income concerns(83.0%) and their employment relationship status(50.3%). Male gender(78.2% vs. 64.2% in females), lower age(36.9 vs. 41.9 mean age in non-inclined ones), and being single(79.8% vs. 72.8 in married ones), having fewer offsprings(1.4 vs. 1.7 in non-inclined ones), and matriculation in 1986 and afterwards all were correlated with this inclination. In a logistics model, gender, age, matriculation cohort, and the interaction term between age and gender were the determinants of inclination to work in underserved areas. About three-fourths of Iranian physicians would work in underserved areas if there were some special privileges for them, mainly income and employment relationship. Younger males and those who belonged to the Medical Student Boom Generations had more inclination.Keywords: Physicians, Underserved Areas, Mail Survey
-
میزان مراجعه اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی کشور به بانک اطلاعاتی OVIDمقدمهسهولت و سرعت دسترسی به بانکهای اطلاعاتی از عوامل اثربخش در توسعه تحقیقات محسوب می شود. یکی از این موارد مجموعه بانکهای اطلاعاتی OVID است. این مطالعه به منظور آگاهی از میزان استفاده اعضای هیات علمی دانشگاه ها از این مجموعه، انجام شد.روش کارداده ها از طریق اداره آمار و خدمات ماشینی معاونت تحقیقات و فن آوری، وزارت بهداشت تهیه گردید و براساس شاخص تعداد اعضای هیات علمی، متغیرهای استفاد روزانه اعضای هیات علمی، استفاده هر نفر عضو هیات علمی و استفاده روزانه هر نفر عضو هیات علمی از بانکهای اطلاعاتی مجموعه Ovid Journals@Ovid, PreMedline, EBMR, MEDLINE)) انتخاب شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مدت زمان مطالعه 6 ماه بود.یافته هابه طور میانگین هر عضو هیات علمی دانشگاه ها در طی مدت 182 روز 5.23 بار وارد بانک های اطلاعاتی شده، 12.56 عبارت در مدت 125.46 دقیقه جستجو کرده است. به طور میانگین اعضای هیات علمی دانشگاه ها روزانه 7 بار وارد بانک های اطلاعاتی شده 15 عبارت جستجو کرده و 167 دقیقه از بانک استفاده کردند.
بحث: کاربری کم این مجموعه فرضیاتی چون تمایل کم اعضای هیات علمی به پژوهش، نامناسب بودن امکانات و شرایط فراهم شده برای کاربری این مجموعه و وجود مجموعه ها و منابع دیگر مورد استفاده اعضای هیات علمی که بیشتر در دسترس هستند و اطلاع رسانی ضعیف دانشگاه ها را مطرح می سازد. مطالعه KAP برای بررسی بیشتر علل کاربری کم میان اعضای هیات علمی توصیه می شود.
کلید واژگان: اوید, بانک اطلاعاتی, هیات علمی -
مطالعه عوامل خطر بیماری های قلب و عروق در جمعیت تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیت دانشگاه علوم پزشکی تهران: طراحی آماری و روش نمونه گیریبیماری های قلبی- عروقی مسوول حدود نیمی از مرگ ها در کشورهای مختلف به ویژه کشورهای توسعه یافته و حتی کشورهای در حال رشد هستند. مطالعات مختلف بیانگر تفاوت های قابل ملاحظه ای در سطوح ملی، ناحیه ای و نژادی در خطر ابتلا به این بیماری ها می باشند. انتساب این تفاوت ها در میزان های مرگ و میر به تغییرات احتمالی در بروز بیماری، عوامل خطرساز آن و یا سیر طبیعی بیماری نیازمند اطلاعات پایه ای از هر یک از عوامل تعیین کننده بیماری و توزیع آنها در جمعیت است تا بر این اساس راهبردهای لازم جهت پیشگیری و کنترل بیماری اتخاذ گردد.
مطالعه عوامل خطر بیماری های قلبی- عروقی در جمعیت منطقه 17 شهر تهران به منظور تعیین شیوع عوامل خطر این بیماری ها و با مدل پروژه مونیکای سازمان بهداشت جهانی طراحی و اجرا شد. پروژه مونیکا در بیش از 20 کشور و 35 مرکز به بررسی روند مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی- عروقی و نیز پایش بیماری های عروق کرونر و میزان ارتباط آنها با تغییرات صورت گرفته در عوامل خطر شناخته شده، عادات زندگی روزمره، مراقبت های بهداشتی و عوامل عمده اقتصادی و اجتماعی می پردازد.
این مقاله به تشریح روش نمونه گیری و طراحی آماری این پروژه به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای مطرح شده جهت انتخاب صحیح نمونه ها می پردازد و در طی آن عناوین مختلف بحث شده است، نظیر: چارچوب نمونه گیری، طراحی نمونه گیری و دلایل آن، اندازه های بهینه هر خوشه، حجم نمونه و روش انتخاب نمونه ها در هر خوشه.
کلید واژگان: عوامل خطر, بیماری های قلبی, عروقی, نمونه گیری خوشه ای, طراحی آماریCARDIOVASCULAR RISK FACTORS STUDY IN THE INHABITANTS OF TEHRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES POPULATION LAB: STATISTICAL DESIGN AND SAMPLINGCardiovascular disorders are responsible of nearly fifty percent of deaths in industrial and developing countries. However numerous studies have revealed considerable differences in distribution of cardiovascular risk factors at the national, regional and ethnic levels. There is a necessity to elucidate the status of all recognized risk factors in any population to attribute these differences in the incidence of cardiovascular events to the changes in some risk factors or natural history of the disease in that society. The study of cardiovascular risk factors in the 17th zone of Tehran is performed according to the model of MONICA project of WHO. In this project the trend of cardiovascular events and their association with changes in risk factors is monitored in more than twenty countries and 35 centers. In this article we describe some aspects of the statistical design and sampling procedure of our aformentioned study such as sampling framework, sampling methods and its rationale, best size of clusters, sample size and sample selection in each cluster.Keywords: Cluster Sampling, Statistical design
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.