به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فریده قاضی

  • فریده قاضی، پریسا غفوری، نوشین سهرابی، مرتضی تقی زاده، زهره عطایی کچویی
    زمینه
    ویروس آنفولانزا تیپ Aدارای ژنومRNA با قطبیت منفی می باشد که از 8 رشته تشکیل شده است که برحسب نوع ویروس کد گذاری میکند برای 12-14 پروتئین. تغییرات ژنتیکی این ویروس باعث بروز اپیدمی های جدید در سرتاسر دنیا در بین انسان ها می شود. از این رو وجود یک روش دقیق و سریع به منظور تشخیص سویه های جدیدضروری می باشد.این مطالعه با هدف تشخیص سریع زیر تیپ های جدید ویروس آنفولانزای A با به کارگیری روش RT-PCRاختصاصی بر اساس ژن هماگلوتینین انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه 30 نمونه ترشحات دستگاه تنفسی بیماران مبتلا به آنفولانزا در تخم مرغ جنین دار کشت داده شد سپس RNA استخراج، cDNA تهیه و واکنش PCRبا استفاده از جفت پرایمرهای اختصاصی طراحی شده از ژن هماگلوتینین انجام شد. محصول PCR، پس ازتخلیص تعیین توالی گردید.
    یافته ها
    مقایسه توالی نوکلئوتیدهای محصول PCR باتوالی موجود در بانک ژنی نشان داد که توالی نمونه های مثبت جدا شده از بیماران با توالی سویه های جدید جدا شده در سالهای اخیر شباهت بالایی دارند، در نتیجه RT-PCR استفاده شده در این مطالعه کاملا اختصاصی بوده و قادر به تکثیر و تشخیص آنفولانزا A و زیر گروه های آن از نمونه های کلینیکی می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه تایید می کند که PCR بر اساس ژن هماگلوتینین به همراه تعیین توالی یک روش حساس و اختصاصی برای تشخیص سریع ویروس آنفولانزای تیپ A و زیرتیپ های جدید آن مستقیما از نمونه های کلینیکی می باشد که برای تهیه وتولید واکسن سودمنداست.
    کلید واژگان: هماگلوتینین, آنفولانزای A, و RT, PCR
    Background
    Negative sence RNA genome of Influenza A virus contains 8 segments coding for 12-14 proteins depending on strains. Genetically modified virus is caused world wide spread of a new Influenza in the human population. Developing a rapid and accurate diagnostic method to identify new species is necessary. The aim of this study was rapid detection of new species of Influenza A subtypes using specific RT-PCR based on hemagglutinin gene.
    Methods
    In this study 30 Nasopharynx samples of patient cultured in embryonated eggs. Then RNA was extracted, cDNA prepared and PCR was performed using specific primers designed from hemagglutinin gene. PCR products purified and sequenced.
    Findings: PCR products sequences compared with Influenza A sequences obtained from the Gene Bank database. All positive isolates most closely related to the influenza reference strain. This Result showed that the specific RT-PCR used was able to amplified and detect Influenza A subtypes from clinical specimen.
    Conclusion
    The results of this study confirmed that PCR based on hemagglutinin gene with sequencing is a sensitive and accurate method for rapid detection of influenza A new subtypes directly from clinical specimen which is useful in preparation and production of vaccine.
    Keywords: Hemagglutinin, Influenza A(H1N1), RT-PCR
  • اکرم نژادی، فریده قاضی، مهرداد بختیاری، زهره عطایی، مهدی مهدیزاده
    سابقه و هدف
    بررسی ها نشان داده است که تعداد سلولهای بنیادی زنده در ناحیه پیوند نقش بسیار مهمی در بهبود فعالیت عملکردی عضو دارد و مشخص شده که رادیکالهای آزاد نقش عمدهای در کاهش حیات سلولهای پیوند یافته دارند. در مطالعه حاضر به بررسی تجویز توام کوآنزیم Q10 به همراه پیوند سلولهای بنیادی مغز استخوان در موشهای صحرایی مدل پارکینسون پرداختیم.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی از موشهای صحرایی نر نژاد ویستار که به شش گروه زیر تقسیم شده بودند استفاده گردید، که عبارتند از: گروه کنترل، شاهد، تخریب، درمان با تجویز خوراکی CoQ10، درمان با پیوند BMSCs و درمان توام پیوند BMSCs به همراه تجویز خوراکی CoQ10. تجویز خوراکی CoQ10 با دوز mg/kg 200 روزانه از یک هفته قبل از ایجاد مدل شروع گردید و در طول مدت درمان نیز ادامه داشت. ایجاد مدل آزمایشگاهی بیماری پارکینسون در موشهای صحرایی گروه های درمانی و گروه تخریب با تزریق 5/2 میکرولیتر محلول سالین 9/0 درصد حاوی 8 میکروگرم 6-هیدروکسی دوپامین و 2/0 درصد اسید اسکوربیک به بخش متراکم جسم سیاه با روش استریوتاکسی صورت گرفت. در انتهای دوره درمانی دو ماهه مولکولی به عمل آمد.
    یافته ها
    بررسی های مولکولی وجود ژن TH را در هر سه گروه درمانی نشان داد با این تفاوت که میزان بیان ژن TH در گروه درمانی توام نسبت به دو گروه درمانی دیگر بیشتر بود (P<0/001).
    بحث و نتیجه گیری
    استفاده توام دو درمان نوروپروتکتیو و درمان جایگزینی میتواند تاثیر بهتری در درمان بیماری پارکینسون نسبت به هر یک از این درمانها به تنهایی داشته باشد و میتواند در صورت انجام مطالعات بعدی و بیشتر، جایگزین درمانهای رایج کنونی نیز گردد.
    کلید واژگان: کوآنزیم Q10, سلول استرومال مشتق از مغز استخوان, آپوپتوزیس, توام درمانی
    Msc A. Nezhadi F. Ghazi M. Bakhtiari Z. Ataiy M. Mehdizadeh
    Objective
    Previous studies have reported that the number of dopaminergic neurons surviving in the grafts is critical for functional recovery in Parkinson disease. Free radical mediated damage has been reported to contribute significantly towards low survival of grafted dopaminergic neurons, post transplantation. In the present study, an attempt has been to explore the neuroprotective potential of the combination of coenzyme Q10 and transplantation of mesenchaimal stem cells in rat model of parkinson’s disease (PD).
    Materials And Methods
    In this experimental study of male Wistar rats that had been divided into six groups were used: Groups; control, sham, lesion, treatment with oral administration of CoQ10, treatment with graft BMSC and combined treatment with graft BMSC and oral administration of CoQ10. Oral administration of CoQ10 was started one week before the model creation procedure and continued during the whole treatment period. The laboratory model of Parkinson disease in rats was performed by injection 6-OHDA in substantia nigra pars compacta. the end of second month of treatment molecular Studies were performed.
    Results
    Molecular assessment Showed that TH gene expression levels in the combined therapy group was significantly different with other experimental groups (p<0.001).
    Conclusion
    The combined use of two neuroprotective treatment and replacement therapy can have a more effective role in the treatment of Parkinson’s disease in comparison to single treatment protocols.
  • فریده قاضی
    زمینه و هدف
    پاراکوویروس انسانی نوع یک (HPeV-1) دارای ژنوم RNA تک رشته با قطبیت مثبت بوده و در خانواده پیکورناویروس ها قرار دارد. این ویروس عامل ایجاد گاستروآنتریت، عفونت های تنفسی و به ندرت سندرم های سیستم عصبی است. از آنجایی که تشخیص بین اسهال های پاراکوویروسی و باکتریایی از نظر ممانعت از مصرف بی رویه آنتی بیوتیک ها حایز اهمیت است. لذا این پروژه با هدف تعیین فراوانی پاراکوویروس انسانی نوع یک در نمونه های کلینیکی کودکان مبتلا به گاستروآنتریت با روش RT-PCR انجام شد.
    روش بررسی
    RNA ویروسی از نمونه های مدفوع 472 کودک زیر 4 سال مبتلا به اسهال استخراج گردید. CDNAپس از تهیه با پرایمرهای اختصاصی طراحی شده از ناحیه ترجمه نشدنی (5′UTR)، به روش RT-Nested-PCR تکثیر گردید. اندازه محصول RT-PCR پس از الکتروفورز روی ژل آگارز 1%، 265 جفت باز بود. برای مقایسه 2 روش کشت سلولی و RT-PCR در تشخیص HPeV-1، 20 نمونه از نمونه های مثبت در سلول (Vero) کشت داده شد که پس از یک هفته فقط 3 نمونه دارایCPE بودند.
    یافته ها
    از 472 نمونه دریافت شده در مدت 2 سال، 112 نمونه با تست اختصاصی RT-PCRمثبت (7/23%) بودند. نتایج این مطالعه نشان داد بالاترین فراوانی این ویروس در فصل بهار و پاییز می باشد (001/0pp) بیشترین موارد مثبت را نسبت به گروه های سنی دیگر داشتند. موارد مثبت نیز در پسران به طور معنی داری (001/0(p< نسبت به دختران بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    این ارزیابی نشان داد با استفاده از روش RT-PCR اختصاصی می توان پاراکوویروس های انسانی را مستقیما از نمونه های کلینیکی با سرعت و حساسیت بالا تشخیص داد که در بررسی اپیدمیولوژی با ارزش می باشد، در ضمن مصرف بی رویه آنتی بیوتیک ها و هزینه را نیز کاهش خواهد داد
    کلید واژگان: گاستروآنتریت, اپیدمیولوژی, پاراکوویروس, واکنش زنجیره ای پلیمراز ترانس کریپتاز معکوس, ′5 مناطق ترجمه نشده
    F. Ghazi
    Background And Objectives
    Human parechovirus type-1 (HPeV-1) is a genus of picornaviridea with a single stranded positive sense RNA genome. In general it seems to be responsible for more gastrointestinal and respiratory syndromes and less responsible for central nervous system (CNS) symptoms. Since there is no accurate information about diagnosis and epidemiology of HPeV-1 in Iran and it is very important to distinguish between viral and bacterial diarrhea to decrease the unnecessary use of antibiotics, this study aimed at rapid detection and epidemiology of HPeV-1 in stool samples from children with gastroenteritis using specific RT-PCR.
    Methods
    Viral RNA was isolated from 472 stool samples from children (under 4 years old) with diarrhea; CDNA was prepared and amplified using specific primers from 5′untranslated region (5′ UTR) of HPeV-1 genome by nested RT-PCR. Amplified DNA product was electrophoresed on 1% agarose gel and a single band of 265 bp was obtained. Data were analyzed by SPSS software. We also performed a comparison between the cell culture (Vero) and RT-PCR method for HPeV1 detection.
    Results
    Out of 472 samples examined during two years, 112 samples were HpeV-1 positive (23.7%). The results showed that the prevalence of this virus was in children under one year (6-12 months) old with diarrhea (p=0.036) in spring and autumn.
  • اکرم نژادی، فریده قاضی، هما رسولی، مهرداد بختیاری، زهره عطایی، محسن مرزبان، مهدی مهدیزاده
    هدف

    ارزیابی توانایی درمان همزمان پیوند سلول های استرومال مغز استخوان (Bone marrow stromal cells) و تجویز خوراکی کوآنزیم 10 Q (10 CoQ) در موش های صحرایی مدل پارکینسون به عنوان جایگزینی مناسب برای درمان های رایج کنونی و مقایسه توانایی این نوع درمان با زمانی که از هر کدام از این درمان ها به تنهایی استفاده می شوند.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی از موش های صحرایی نر نژاد ویستار که به شش گروه زیر تقسیم شده بودند، استفاده شد: گروه کنترل، شاهد، تخریب، درمان با تجویز خوراکی 10CoQ، درمان با پیوند BMSCs و درمان همزمان پیوند BMSCs به همراه تجویز خوراکی 10CoQ. تجویز خوراکی 10 CoQ با دوز mg/kg 200 روزانه از یک هفته قبل از ایجاد مدل شروع شد و در طول مدت درمان نیز ادامه داشت. ایجاد مدل آزمایشگاهی بیماری پارکینسون در موش های صحرایی گروه های درمانی و گروه تخریب با تزریق 5/2 میکرولیتر محلول سالین 9/0 درصد حاوی 8 میکروگرم 6-هیدروکسی دوپامین و 2/0 درصد اسید اسکوربیک به بخش متراکم جسم سیاه با روش استریوتاکسی صورت گرفت. سلول های استرومال مغز استخوان قبل از پیوند، با برومودیوکسی یوریدین (Brdu) نشاندار شدند. ارزیابی رفتاری قبل و دو هفته بعد از ایجاد مدل، و هشت هفته بعد از پیوند سلولی صورت گرفت. همچنین در انتهای دوره درمانی دو ماهه، مطالعه بافتی و ایمونوهیستوشیمی به عمل آمد.

    یافته ها

    در بخش ارزیابی رفتاری پایان دوره درمان، دو گروه درمانی تجویز با 10 CoQ و گروه درمانی پیوند با BMSCs در مقایسه با گروه تخریب از درصد بهبودی برابری برخوردار بودند

    کلید واژگان: کوآنزیم Q10, سلول استرومال مشتق از مغز استخوان, نوروپروتکتیو, بیماری پارکینسون
    Nezhadi A., Ghazi F., Rassoli H., Bakhtiari M., Ataei Z., Marzban M., Mehdizadeh M.
    Purpose

    The assessment of the ability of combined treatment of bone marrow stromal cells graft (BMSCs) and oral administration of Coenzyme (CoQ10) in rat model of Parkinson disease as a good substitute for common current Parkinson treatments and the comparison of this combined treatment method with alone application of these treatments

    Materials And Methods

    In this experimental study of male Wistar rats were used. They were divided into six groups: control sham lesion treatment groups with oral administration of CoQ10 treatment with graft BMSC and combined treatment with graft BMSC and oral administration of CoQ10. Oral administration of CoQ10 with 200 mg/kg/daily dose started a week before the model creation procedure and continued throughout the whole treatment period. The laboratory model of Parkinson disease in rats was performed by injecting 2.5 microlitre saline solution 0.9 % containing 8 micrograms 6-hydroxy dopamine (6-OHDA) and 0.2 % ascorbic acid in substantia nigra pars compacta. Also in sham group the same volume solution saline-ascorbic was injected. BMS Cells were labeled by 5-Bromo-2´-deoxyuridine (Brdu) before transplantation. Behavioral assessment before creating the model two weeks after creating the model and eight weeks after cell transplantation was performed. At the end of second month of treatment Immunohistochemistry and histology Studies were performed.

    Results

    Behavioral assessment of two groups of alone treatments indicated the equal recovery in comparison with lesion group (p

    Keywords: Coenzyme Q10 Stromal cells derived from Bone marrow Neuroprotective Parkinson's disease
  • رمضان رجب نیا، نورامیر مظفری، فریده قاضی، امرالله مصطفی زاده، علی مصطفایی
    سابقه و هدف
    وقتی بروسلاها در معرض افزایش درجه حرارت قرار می گیرند پروتئین های شوک حرارتی (hsp) (Heat shack proteen) سنتز می کنند. بعضی از این پروتئین ها در طول عفونت به شدت توسط سیستم ایمنی میزبان شناسایی می شوند. هدف از این مطالعه تعیین الگوی سنتز hsp در بروسلا آبورتوس تحت شوک های حرارتی مختلف و آنتی ژنسیته آنها در مقابل سرم افراد بیمار و سالم بوسیله ایمونو بلاتینگ می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی تجربی، 5 باکتری بروسلا آبورتوس از گاو جدا شده و تحت شوک های حرارتی در 39، 40 و42 درجه سلسیوس قرار گرفتند. سپس پروتئین های باکتری استخراج شده و الکترو فورز در ژل پلی اکریل آمید (SDS-PAGE) انجام گرفت و بدین ترتیب انواع پروتئین های شوک حرارتی، از جمله hsp60 بررسی شدند. در نهایت با استفاده از روش ایمونو بلات، آنتی ژنسیته پروتئین های شوک حرارتی (hsp60) در مقابل سرم افراد بیمار (مبتلا به تب مالت) و سالم مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    درSDS-PAGE عمده ترین باندهای پروتئینی درمحدوده وزنی 75- 30 و 20-14 کیلودالتون قرار داشتند. درباکتری های شوک ندیده درمحدوده 60 کیلودالتون باندی مشاهده گردید (hsp60) که مقدار آنها کم بود ولی درباکتری های شوک دیده مقدار تولید آنها افزایش چشمگیری داشته است. در واکنش پروتئین های پیکره این باکتری ها با سرم افراد بیمار در ایمونوبلاتینگ چندین باند پروتئینی دیده می شود که در واکنش با سرم افراد سالم دیده نمی شود. نکته قابل توجه در واکنش پروتئین های پیکره باکتری با سرم افراد بیمار وجود باند قوی تر در ناحیه 60 کیلو دالتونی در تمام نمونه هاست.
    نتیجه گیری
    باکتری بروسلا آبورتوس در مقابل شوک حرارتی، با تولید پروتئین های جدید و یا افزایش تولید بعضی از پروتئین ها (hsp60) پاسخ می دهد. سرم مبتلایان به بیماری تب مالت بطور قابل توجهی با hspها از جمله hsp60 واکنش نشان می دهد. این نشان دهنده آنتی ژنیسیته پروتئین های شوک حرارتی به خصوص hsp60 می باشد. نتایج این مطالعه می تواند زمینه مطالعات بعدی در استفاده احتمالی از hsp60 به عنوان نامزد آنتی ژنی مناسب در طراحی کیت الایزا برای تشخیص بروسلوز و یا طراحی واکسن های زیر واحد باشد.
    کلید واژگان: بروسلا آبورتوس, پروتئین شوک حرارتی, تب مالت
  • نور امیرمظفری، فریده قاضی، امرالله مصطفی زاده، علی مصطفایی، رمضان رجب نیا
    زمینه و هدف
    بروسلوز، یکی از مهمترین بیماری های مشترک بین انسان و دام است که بر اثر آلودگی با باکتری های جنس بروسلا(بخصوص بروسلاملی تنسیس) به وجود می آید. وقتی بروسلا در معرض افزایش درجه حرارت قرار می گیرد، پروتئین های شوک حرارتی سنتز می کند. در این مطالعه، بروسلاملی تنسیس تحت شوک حرارتی در حرارتهای مختلف قرار می گیرد که تحت این شوک ها، (hsp)Heat Shock Proteinها سنتز می شوند. سپس با استفاده از روش SDS-PAGE، الگوی سنتز hspها بررسی می شود. با استفاده از روش وسترن بلات، ایمونوژنیسیته hsp(hsp60) در مقابل سرم انسان بیمار و کنترل، مورد بررسی قرار می گیرد. هدف از این پژوهش، بررسی خصوصیات پاسخ شوک حرارتی در بروسلاملی تنسیس پس از شوک در حرارتهای مختلف است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. 5 باکتری بروسلاملی تنسیس از انسان جدا شد. سپس باکتری ها تحت شوک های حرارتی در 39، 40 و 42 درجه سلسیوس قرار گرفتند. استخراج پروتئین های بروسلا با سدیم دود سیل سولفات و لیزوزیم انجام شد. الکتروفورز در ژل پلی اکریل آمید در حضور سدیم دود سیل سولفات(SDS-PAGE) براساس روش لامی با بعضی تغییرات انجام گرفت. در نهایت با استفاده از روش وسترن بلات، ایمونوژنیسیته hsp(hsp60) در مقابل سرم انسان بیمار(مبتلا به بروسلوز) و کنترل مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج SDS-PAGE نشان داد که باندهای پروتئینی در محدوده وزنی 100-10 کیلودالتون قرار داشتند. عمده ترین باندهای پروتئینی، در محدوده وزنی 75-45 و 30-20 و 20-14 کیلودالتون قرار دارند. در باکتری های کنترل در محدوده 60 کیلودالتون، باندی مشاهده می شود که hsp60 می باشد که در حالت طبیعی(کنترل) مقدار آنها کم بود ولی در باکتری های شوک دیده، مقدار تولید آنها افزایش قابل چشمگیری داشته است. در واکنش پروتئین های پیکره بروسلاملی تنسیس شوک دیده با سرم افراد بیمار با وسترن بلات، چندین باند پروتئینی دیده می شود که در واکنش با سرم افراد کنترل، دیده نمی شود و در محدوده 10، 60 و 100 کیلودالتون می باشد. در واکنش پروتئین های پیکره وسلاملی تنسیس شوک ندیده با سرم افراد بیمار، چندین باند پروتئینی دیده می شود که در واکنش پروتئین های با سرم افراد کنترل دیده نمی شود. نکته قابل توجه در واکنش پروتئین های پیکره بروسلاملی تنسیس شوک دیده با سرم افراد بیمار، وجود باند در ناحیه 60 کیلودالتونی در تمام نمونه هاست که این باند در واکنش پروتئین های پیکره بروسلاملی تنسیس شوک ندیده با سرم افراد بیمار، در بعضی نمونه ها دیده نمی شود یا ضعیف تر می باشد. در شوک های حرارتی 40 و 39 درجه سلسیوس، اختلافی در باندهای پروتئینی در SDS-PAGE در مقایسه با کنترل مشاهده نشده است.
    نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده در SDS-PAGE و وسترن بلاتینگ پروتئین های باکتری شوک دیده با سرم افراد بیمار و کنترل، نشان دهنده افزایش سطح تولید hspها در شرایط شوک و ایمونوژن بودن آنها به خصوص hsp60 می باشد و بیانگر واکنش سرولوژیک بدن انسان در مقابل hsp60 می باشد. احتمالا می توان از hsp60 به عنوان آنتی ژن در تست الایزا یا در طراحی واکسن های زیرواحد استفاده کرد.
    کلید واژگان: بروسلاملی تنسیس, شوک حرارتی, پروتئین
    N. Amir Mozaffari, F. Ghazi, A. Mostafazadeh, A. Mostafaii, R. Rajabnia
    Background and Aim
    Brucella is one of the most important zoonotic diseases and is caused by the members of Brucella genus especially B. melitensis. The bacteria begin to synthesize heat shock proteins(hsp) when facing elevated temperatures. In this investigation, clinical isolates of B. melitensis were subjected to heat shocks and the hsps produced were surveyed by SDS-PAGE electrophoresis. The immunogenicity of hsp-60 was then investigated in both sick and healthy sera by Western blot.
    Material And Method
    In this analytical descriptive study, five B. melitensis isolated from sick people were cultured. The bacterial isolates were subjected to 39, 40, and 42˚C heat shocks and after lysing the cells by lysozome, cell proteins were extracted by SDS(sodium dodecyl sulfate). The extracted proteins were exposed to electrophoresis in SDS-PAGE followed by staining with Coomasie Blue. Finally, antibodies against hsp-60 in control as well as sick sera were surveyed by Western blot.
    Results
    SDS-PAGE gels revealed protein bands mainly in the range of 10-100 KDa. The major protein groups were in the range of 45-75, 20-30, and 14-20 KDa. The amount of 60 KDa protein band(hsp-60) was significantly enhanced following heat shock in comparison to unheated cells. The sera from Brucellosis patients reacted with several of these cell-derived protein bands in Western blots, none of which were reactive with the sera from healthy individuals. These reactive proteins were in the range of 10, 60, and 100 KDa. The 60 KDa band was the most significant one and showed strong reactions with all Brucellosis serum samples. Significant differences in protein bands were detected by the electrophoresis of the cells subjected to 39 and 40˚C heat shocks in comparison to unheated bacteria.
    Conclusion
    The SDS-PAGE results indicated that Brucella melitensis begins to synthesize heat shock proteins when facing elevated temperatures. The Western blot protein bands of the heat shocked bacteria incubated with sera from sick and healthy individuals showed striking differences. This observation points to the immunogenic properties of hsps, especially the overwhelming response to hsp-60. Therefore, hsp-60 can be a good antigen candidate for ELISA test development as well as for engineering subunit vaccine against Brucella.
    Keywords: 1) Brucella melitensis 2) Heat Shock 3) Protein
  • فریده قاضی، علی اکبر گرزین، بهاره دبیر منش، عبدالعزیز رستگار لاری
    زمینه و اهداف
    پاراکوویروس انسانی جزو خانواده پیکورناویریده می باشد. همه ویروس های این گروه دارای یک پروتئاز مهم 3C می باشند که در پردازش پروتئین و تکثیر ویروس رل مهمی دارد. بدین جهت این تحقیق برای بررسی پردازش پلی پروتئین در پاراکو ویروس انسانی تیپ یک به روش کلونینگ وبیان ژن 3C طراحی گردید.
    روش بررسی
    ناحیه کد کننده پروتئین 3C از cDNA تهیه شده از ژنوم پاراکو ویروس انسانی تیپ یک در پلاسمید pUBS با آنزیم لیگاز وارد و پلاسمید نوترکیب تهیه گردید. پس از انتقال پلاسمید و تکثیر آن در باکتری به طریق استخراج با فنل DNA جدا شد. و سپس در سیستم پروکاریوتی و روش درون لوله ای تحت پروموتور T7 بیان گردید. نتایج با پلی آکریل آمید ژل الکترو فورز بررسی شد.
    یافته ها
    با بررسی محصول بیان پلاسمید نوترکیب فاقد ژن 3C در هر دو سیستم پروکاریوتی و درون لوله ای فقط یک باند بزرگ هم اندازه محصول اولیه ترجمه مشاهده گردید. در صورتیکه وقتی محصول بیان پلاسمید نوترکیب حاوی 3C در هر دو سیستم توسط پلی آکریل آمید ژل بررسی شد، بجای یک باند بزرگ، چندین باند کوچک مشاهده شد که کوچکتر از محصول اولیه تر جمه بودند که دلالت بر خاصیت پروتئازی پروتئین 3C می کند. در ضمن برای اثبات نتایج آنتی پروتئاز به محصول پلاسمید حاوی ژن 3C اضافه گردید، نتیجه مشابه محصولات حاصل از بیان پلاسمید فاقد ژن 3C بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که پاراکو ویروسهای انسانی تیپ1 از نظر فعالیت پروتئولیتیکی متفاوت از دیگر پیکورنا ویروسها می باشند و در این ویروسها فقط پروتئین 3C دارای خاصیت پروتئازی بوده و کلیه کلیواژهای و پردازش پلی پروتئین اولیه که حاصل ترجمه ژنوم RNA ویروس است توسط این پروتئاز انجام می شود.
    کلید واژگان: پاراکو ویروس انسانی, پروتئاز3C, پلاسمید نوترکیب, کلونینگ, بیان ژن
  • فریده قاضی، علی اکبر گرزین، محمود شمس شهرآبادی، بهاره دبیرمنش
    زمینه و هدف
    پاراکوویروس های انسانی، جزء خانواده پیکورنا ویروس ها می باشند که از نظر کلینیکی حایز اهمیت هستند. اخیرا بررسی توالی ژنوم پاراکوویروس تیپ یک نشان داده است که این ویروس، از پیکورنا ویروس های دیگر متفاوت بوده و فاقد موتیفی است که در فعالیت پروتئازی 2A دخالت دارد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی فعالیت پروتئولیتیکی پروتئین 3C در پاراکو ویروس انسانی تیپ یک می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع بنیادی کاربردی می باشد. ناحیه کد کننده پروتئین 3C از Complementary DNA) cDNA) تهیه شده از ژنوم پاراکو ویروس انسانی تیپ یک، با آنزیم لیگاز در پلاسمید Expression plasmid vector) pUBS) وارد شد و پلاسمید نوترکیب Plasmid Farideh Ghazi) pFG3) تهیه گردید. پس از انتقال پلاسمید و تکثیر آن در باکتری E.coli MC10.22، به طریق استخراج با فنل، DNA جدا شد و سپس در سیستم پروکاریوتی (E.coli BL21) و روش درون لوله ای (In vitro)، تحت پروموتور T7 بیان گردید. نتایج با Sodium dodecyl sulfate-Polyacrylamid gel electrophoresis) SDS-PAGE) بررسی شد.
    یافته ها
    با بررسی محصول بیان پلاسمید نوترکیب فاقد ژن 3C در هر دو سیستم پروکاریوتی و In vitro، فقط یک باند بزرگ در حدود 90 کیلو دالتون مشاهده گردید. در صورتی که وقتی محصول بیان پلاسمید نوترکیب حاوی 3C در هر دو سیستم توسط پلی آکریل آمید ژل بررسی شد، بجای یک باند بزرگ، چندین باند کوچک مشاهده شد که دلالت بر خاصیت پروتئازی پروتئین 3C می کند. در ضمن وقتی آنتی پروتئاز به محصول پلاسمید حاوی ژن 3C اضافه گردید، نتیجه، مشابه محصولات حاصل از بیان پلاسمید فاقد ژن 3C بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که پاراکوویروس های انسانی تیپ یک، از نظر فعالیت پروتئولیتیکی، متفاوت از دیگر پیکورنا ویروس ها می باشند و در این ویروس ها، فقط پروتئین 3C دارای خاصیت پروتئازی بوده و کلیه کلیواژهای پلی پروتئین اولیه ویروس توسط این پروتئاز انجام می شود.
    کلید واژگان: پیکورنا ویروس ها, پاراکو ویروس های انسانی, پروتئاز 3C, بیان ژن
    F. Ghazi, A.A. Gorzin, M. Shahrabadi, B. Dabirmanesh
    Background and Aim
    Human parechovirus is a genus of picornaviruses which includes a number of important viruses of clinical significance. Recent sequence analysis suggests that human parechovirus type 1(HPEV-1) is distinct from other picornaviruses and lacks the motives believed to be involved in the protease function of 2A. The aim of this study was to analyse proteolytic activity of 3C protein in human parechovirus type 1.
    Materials And Method
    The region of HPEV-1 cDNA that was coded for 3C protein was inserted into plasmid pUBS by Ligase enzyme and pFG3 recombinant plasmid was prepared. After transformation and replication of this plasmid in E.coli MC 10.22, DNA was isolated by phenol extraction and then expressed in prokaryotic(E.coli BL-21) and in vitro systems under T7 promoter. The results were detected by SDS-PAGE and analyzed.
    Results
    The products of expression of recombinant plasmid(not included 3C gene) in both prokaryotic and in vitro systems were analyzed. Just one large band(90 KD) was observed, but with plasmid including 3C gene, several small bands were detected. These results indicated proteolytic activity of 3C protein. After addition of anti protease to the products of plasmid with 3C gene the result was the same as the plasmid without 3C gene.
    Conclusion
    The results showed that HPEV-1 has a processing strategy different from other members of picornaviruses, and 3C protein seems to be the only virus encoded protease that can catalyze cleavages of all sites in the parechoviruses primery polyprotein.
    Keywords: 1) Picornaviruses 2) Human Parechoviruses 3) 3C Protease 4) Gene Expression
  • نور امیر مظفری، رشید رمضانزاده. پریسا فردنیا، فریده قاضی
    زمینه و هدف
    اپیدمیولوژی مولکولی به معنی استفاده از تکنیک های مولکولی مانند Spoligotyping،) RFLP(Restriction Fragment Length Polymorphism و) VNTR(Variable Number Tandem Repeats برای مطالعه انتشار باکتری ها در جامعه می باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی سویه های مختلف مایکوباکتریوم توبرکلوزیس جدا شده از بیماران مسلول با تکنیک اسپولیگوتایپینگ و ارزیابی ریسک فاکتورهای مربوطه می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی تحلیلی، 439 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری، مرکز آزمایشگاه رفرانس سل کشوری، طی سالهای 84-1383 مورد بررسی قرار گرفتند. سویه های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بعد از شناسایی و انجام آزمون های آنتی بیوگرام با روش اسپولیگوتایپینگ، تیپ بندی شدند و در نهایت با استفاده از تستهای t و chi-square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    اسپولیگوتایپینگ منتج به ایجاد 140 طرح گردید که متعلق به سه گروه ژنتیکی اصلی(III، II، I) می باشند. اکثریت الگوهای اسپولیگوتایپ بدست آمده (1/87%) منحصر به فرد بوده و برای اولین بار در ایران گزارش می شوند، در حالی که مابقی آنها(8/12%) مطابق با طرح های موجود در بانک جهانی اسپولیگوتایپینگ بودند که از سایر نقاط دنیا نیز گزارش شده اند. همچنین غالب ترین فامیل در این مطالعه متعلق به فامیل Haarlem می باشد. جالب اینکه فقط 3/6% از سویه ها به فامیل بیجینگ تعلق داشتند و اکثریت سویه ها مربوط به زیر گروه غیربیجینگ بود. سویه های مقاوم به چند دارو، بیش تر در گروه تکاملی 1 دیده شدند. در حالت کلی، مقاومت آنتی بیوتیکی بالایی در سویه های جدا شده از بیماران افغانی دیده شد(p>0.001).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که سویه های مقاوم به چند دارو در باکتری های جدا شده از بیماران افغانی ساکن در ایران خیلی بالا بود؛ بعلاوه، وجود فامیل بیجینگ در میان سویه های جدا شده از بیماران ایرانی، بایستی جدی در نظر گرفته شود. همچنین مطالعات بیش تری برای روشن شدن اهمیت سایر فاکتورهای مهم در کنترل سل نیاز است.
    کلید واژگان: سل, مقاومت, آنتی بیوتیک, اسپولیگوتایپینگ, بیجینگ
    N. Amirmozafari, R. Ramezanzadeh, P. Farnia, F. Ghazi
    Background and Aim
    Molecular epidemiology is the using of molecular techniques (e.g. Spoligotyping, RFLP VNTR) in order to study bacterial distribution in human populations. The aim of this study was to investigate the prevalence of all genotypes in M. tuberculosis strains typed by spoligotyping and to determine the associated risk factors in patients with different nationalities residing in Iran. Patients &
    Methods
    In this analytic cross-sectional study a total number of 439 patients who referred to NRITLD (a referral tuberculosis center in Iran) were registered during March 21st 2003 to March 21st 2004. The isolated Mycobacterium tuberculosis strains were characterized by performing susceptibility tests against four first-line antituberculosis drugs and were then subjected to spoligotyping characterization. T-test and ch-square test were used for analysis of the data.
    Results
    Spoligotyping of M. tuberculosis strains resulted in 140 different patterns divided into three evolutionary groups(I, II, III). 122(87.1%) of these spoligotype isolates were unique and reported for the first time. The remaining 18(12.8%) spoligotype patterns were previously reported from other geographical regions of the world. Haarlem family was more prevalent than other genotypes. Interestingly, 6.3% of the strains belonged to the Beijing family. MDR(multi drug resistance), double and triple resistance were seen in group I of evolutionary scenario. Antibiotic resistance was higher in those isolated from Afghan patients(P<0.001). Other risk factors such as sex and age were also contributing factors to the disease state.
    Conclusion
    Results showed that multi-drug-resistance was more prevalent in bacteria isolated from Afghan TB patients residing in Iran. In addition, the spread of M. tuberculosis strains belonging to Beijing family among Iranian patients has to be considered seriously. It is also important to undertake studies to identify which factors are the most significant to consider in tuberculosis control program.
    Keywords: Tuberculosis, Resistance, Antibiotic, Spoligotyping, Beijing
  • شبنم رضوی، عبدالعزیز رستگار لاری، فریده قاضی
    زمینه و اهداف
    در خلال دهه گذشته استافیلوکوک های کوآگولاز منفی CNS) (Coagulase Negative Staphylococci, یکی از مهمترین عوامل عفونت های بیمارستانی، باکتریمی، اندوکاردیت، عفونت زخم، عفونت ادراری و سایر عفونت ها بشمار آمده و همچنین در سالهای اخیر، بروز اپیدمی استافیلوکوکی از چندین بیمارستان در دنیا گزارش گردیده است. در همین راستا به علت نبود اطلاعات کافی مربوط به این موضوع در ایران، این مطالعه برای ارزیابی بروز اپیدمی توسط CNS در بیمارستانها توسط پالس فیلد ژل الکتروفورزیس (PFGE) طراحی گردید.
    روش بررسی
    از بیمارانی که حداقل 48 ساعت در بیمارستان حضرت رسول اکرم در تهران بستری بودند، 211 نمونه کلینیکی استافیلوکوک جمع آوری گردید که بعد از تعیین هویت سویه های CNS، آزمایشهای تعیین حساسیت به روش انتشار دیسک در آگار (کربی بایر) بر اساس استاندارهای NCCLS انجام گرفت، سپس برای تمام آنها روش مولکولی پالس فیلد ژل الکتروفورزیس اجرا شد و الگوی PFGE کروموزومی سویه های CNS به کمک آنزیم محدودالاثر SmaI تعیین و درصد قرابت ژنتیکی مشخص شد.
    یافته ها
    از 211 نمونه کلینیکی، 63 نمونه به عنوان استافیلوکوک کوآگولاز منفی شناسایی گردید که حدود 49.8% موارد به عنوان استافیلوکوک همولیتیکوس، 25.7% استافیلوکوک اپیدرمیدیس 3.6% استافیلوکوک ساپروفیتیکوس و بقیه موارد سایر سویه های استافیلوکوک کوآگولاز منفی بودند. آزمایش های تعیین حساسیت سویه های CNS به روش انتشار دیسک در آگار (کربی بایر) بر اساس استانداردهای NCCLS انجام گرفت با توجه به نتایج، درصد مقاومت به آنتی بیوتیک های آمپی سیلین، اریترومایسین، افلوکساسین، سفالوتین، کلوگزاسیلین، جنتامایسین، SXT، تتراسایکلین و عبارت بود از: 91%، 87.5%، 22.3%، 22.2%، 17.5%، 17.5%، 16.7%، 12%. نسبت به وانکومایسین هیچ مقاومتی دیده نشد. در میان سویه های استافیلوکوک اپیدرمیدیس 2 سویه اپیدمیک مشاهده گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    با استفاده از روش PFGE تنوع چشمگیری در میان سویه های استافیلوکوک همولیتیکوس مشاهده گردید و هیچ سویه اپیدمیکی در میان آنها دیده نشد. به نظر میرسد که استقرار استافیلوکوک همولیتیکوس نقش پیشگیری از بروز اپیدمی توسط استافیلوکوک اپیدرمیدس به عهده دارد. اگرچه استافیلوکوک همولیتیکوس خود می تواند به سویه اپیدمیک تبدیل گردد.
    کلید واژگان: پالس فیلد ژل الکتروفورزیس, استافیلوکوک های کوآگولاز منفی, ساب تایپینگ
  • رشید رمضانزاده*، نور امیر مظفری، پریسا فرنیا، فریده قاضی
    زمینه و هدف

    هدف از این مطالعه بررسی فراوانی سویه های مختلف مایکوباکتریوم توبرکلوزیس جدا شده از بیماران مسلول با تکنیک اسپولیگوتایپینگ و ارزیابی ریسک فاکتورهای مربوطه می باشد.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی – تحلیلی، 439 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری، مرکز آزمایشگاه رفرانس سل کشوری، طی سالهای 1384-1383 مورد بررسی قرار گرفت. سویه های مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بعد از شناسایی و انجام آزمون های آنتی بیوگرام با روش اسپولیگوتایپینگ تیپ بندی شدند و در نهایت با استفاده از تستهای t و chi-square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته

    اسپولیگوتایپینگ منتج به ایجاد 140 طرح گردید که در 9 فامیل طبقه بندی شدند. اکثریت الگوهای اسپولیگوتایپ بدست آمده 87.1% منحصر به فرد بوده و برای اولین بار در ایران گزارش می شود، در حالیکه مابقی 12.8% آنها مطابق با طرح های موجود در بانک جهانی اسپولیگوتایپینگ بودند که از سایر نقاط دنیا نیز گزارش شده اند. همچنین غالبترین فامیل در این مطالعه متعلق به فامیل Haarlem می باشد. فقط 6.3% از سویه ها به فامیل بیجینگ تعلق داشتند و اکثریت سویه ها مربوط به زیر گروه غیربیجینگ بود. سویه های مقاوم به چند دارو بیشتر در گروه تکاملی 1 دیده شد. در حالت کلی، مقاومت آنتی بیوتیکی بالایی در سویه های جدا شده از بیماران افغانی دیده شد (p<0.001).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که سویه های مقاوم به چند دارو در باکتری های جدا شده از بیماران افغانی ساکن در ایران خیلی بالا بود. به علاوه، وجود فامیل بیجینپ در میان سویه های جدا شده از بیماران ایرانی بایستی جدی در نظر گرفته شود. همچنین مطالعات بیشتری برای روش شدن اهمیت سایر فاکتورهای مهم در کنترل سل نیاز است.

    کلید واژگان: سل, مقاومت, آنتی بیوتیک, اسپولیگوتایپینگ, بیجینگ
    R. Ramazanzadeh, N. Amirmozafari, P. Farnia, F. Ghazi
    Background And Aim

    Spoligotyping was applied to investigate the prevalence of all genotype in M. tuberculosis isolates. The associated risk factors among patients with different nationalities residing in Iran were also determined.

    Materials And Methods

    In this analytic cross-sectional study a total of 439 patients that referred to the NRITLD, the referral tuberculosis center in Iran; have been registered during March 21st, 2003 to March 21st 2004.The isolated Mycobacterium tuberculosis strains have been characterized by performing susceptibility tests against four first-line antituberculosis drugs and were then subjected to spoligotyping characterization. T-test and chi-square were used for analysis of the data.

    Results

    Spoligotyping of M. tuberculosis strains resulted in 140 different patterns that divided into 9 clades. One hundred twenty two (87.1%) of these spoligotype isolates were unique and reported for the first time. The remaining 18 (12.8%) spoligotype patterns were previously reported from other geographical regions of the world. Haarlem family was most prevalent than other genotype. Interestingly, 6.3% of the strains belonged to the Beijing family. The MDR (multi drug resistance), double and triple resistance were seen in group Ι of evolutionary scenario. Antibiotic resistances were higher in those isolated from the Afghani patients (p<0.001). The other risk factors such as sex and age were also contributing factors to the diseases state.

    Conclusion

    The results showed that multi drug-resistance was more prevalent in bacteria isolated from Afghani TB patients residing in Iran. In addition, spread of M. tuberculosis strains belonging to the Beijing family among Iranian patients has to be considered seriously. It is also important to undertake studies to identify which factors are the most significant to consider in tuberculosis control program.

  • منوچهر صفری، ملیحه نوبخت، ناهید رهبر، فریده قاضی، محمدتقی جغتایی، معصومه بخشایش
    سابقه و هدف
    چشم یکی از مهم ترین ارگان های بدن می باشد. در بیماری های فراوانی، آسیب به سلول های حساسه فتورسپتور وارد می شود. در حال حاضر بیش از یک صد جهش ژنتیکی وجود دارد که می تواند موجب آسیب به فتورسپتورها گردد. با استفاده از کشت و تمایز سلول های پرتوان بنیادی می توان در درمان این بیماری ها نقش مهمی داشت. هدف این تحقیق تمایز سلول های پرتوان بنیادی هیپوکامپ به سلول های فتورسپتور استوانه ای می باشد تا در آینده بتوان آن ها را در افراد نابینا جایگزین نمود.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق از جنین 18 روزه موش نژاد اسپراگوداولی استفاده شد. در روز 18، مادر سزارین گردید و مغز جنین ها خارج و سپس مغزها بلافاصله داخل محلول(HBSS) Hanks balance salt solution قرار داده شد. با استفاده از روش Banker هیپوکامپ ها جدا و با استفاده از روش Fishbach سلول های آن مجزا گردید و در داخل فلاسک 25cm2 کشت داده شد. بعد از 3 روز سلول ها با استفاده از تریپسین از کف فلاسک ها کنده و در دو مقدار با دانسیته بالا 2×105 و دانسیته پایین 2×104 سلول، در داخل پلیت 6 خانه قرار داده شد. قبل از انتقال سلول ها به داخل پلیت، کف یک ردیف از ول های پلیت با Poly L-lysine و ردیف دیگر با آستروسیت های غیرفعال کت گردید. به مدت 4 روز سلول ها در محیط کامل DMEM/F12 و FBS10% نگه داری و سپس به مدت 6 روز دوزهای متفاوت All trans retinoic acid (ATRA) و 9cis-RA به هر ول اضافه گردید. در پایان با استفاده از منوکلونال آنتی بادی آنتی اپسین و آزمون آماری ANOVA سلول ها بررسی شدند.
    یافته ها
    بعد از 6 روز در محیط کشت بودن دوز 100nM از 9cis-RA و 500nM از ATRA بیش ترین سلول های تمایر یافته مشاهده شد. اما تعداد سلول های تمایز یافته در دوز 100nM از 9cis-RA بیش تر از دوزهای دیگر بوده است. در پلیت هایی که از دانسیته کم سلولی استفاده شد، تمایز سلولی کم تر بود. در پلیت های با پوشش پلی لیزین تمایزی مشاهده نگردید و تمایز فقط در بسترهای آستروسیتی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    یافته های فوق نشان می دهد که بستر آستروسیت و فاکتورهای خارجی مانند ایزومرهای اسید رتینوییک، قابلیت تمایز سلول های بنیادی هیپوکامپ به سلول های مشابه فتورسپتور را خواهند داشت.
    کلید واژگان: اسید رتینوییک, هیپوکامپ, فتورسپتور, رات, سلول های بنیادی
    M. Safari, M. Nobakht, N. Rahbar, F. Ghazi, M. ÞÞt. Goghataee, M. Bakhshayesh
    Introduction
    Vision is one of the most important organs in the body. Damage to this organ causes a severe disability in humans. In retinitis pigmentosa, the degeneration of photoreceptors causes blindness. So far, more than 100 mutations have been detected in photoreceptors, which they result in opsin malfunction. The aim of present study is to differentiate the hippocampal stem cells of rat to the rod photoreceptors.
    Materials and Methods
    Stem cells of the hippocampus were obtained from rat embryos, 18 days of age (E18). Pregnant female rats were killed and the head of their embryos were separated. Then, the embryos’ hippocampus was removed according to Banker’s method. Hippocampal cells were dissociated by Fish Bach’s method. The cells were cultured in flasks (25cm2). After 3 days, the cells were isolated by trypsin, counted using trypan blue and hemocytometer. Cell suspensions were prepared in two cell concentrations; high (2×105cells/l) and low (2×104 cells/l) concentration, then, cultured using DMEM/F12 supplemented with fetal bovine serum 10% (FBS) in six wells plates. Prior to culture of the cells, the first and second row of plates were coated with poly L-lysine and inactivated astrocytes, respectively. Following incubation of the plates at 37C for 4 days, different concentrations of All Transe Retinoic Acid (ATRA) and 9–CIS RA were added daily for 6 days, and finally immunocytochemistery was carried out using anti-opsin monoclonal antibody.
    Results
    The results of current study showed that the plates, which are respectively treated with ATRA and 9-CIS RA in a concentration of 500nM and 100nM for 6 days had the most differentiated cells. In addition, maximum differenced cells were observed with 100nM of 9-Cis RA. The differentiated cells were detected in wells, which were only coated with inactivated astrocytes in either a high or low concentration of cell suspension.
    Conclusion
    These findings indicated that inactivated astrocytes as a feeder layer and extrinsic factors such as (ATRA) and 9–Cis RA increase differentiation of hippocampal stem cells into rod photoreceptors.
  • منوچهر صفری، ملیحه نوبخت، ناهید رهبر، فریده قاضی، محمدتقی جغتایی، معصومه بخشایش
    سابقه وهدف
    سلول های بنیادی،سلول هایی چند استعدادی می باشند که از نواحی متفاوتی از بدن یک موجود زنده استخراج می گردند. این سلول ها در محیط کشت با استفاده از فاکتورهای متفاوت رش و لایه تغذیه کننده سلولی قابلیت تکثیر و تمایز برای مدت زمان طولانی را دارا می باشند لایه تغذیه کننده سلولی آستروسیت که با استفاده از فاکتور سیتوزین آرابینوزید غیر فعال گردیده قابلیت تمایز سلول های بنیادی کشت داده در سطح خود را به دیگر سلول ها دارا می باشد0 هدف اطلی این پژوهش تمایز سلول های بنیادی هیپوکامپ با استفاده ازاین لایه مغزی و فاکتورهای رشد اسید رتینوئیک وایزومر آن 9- RAcis به سلول های تولید کننده اپسین است.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق ازجنین 18 روزه موش نژاد اسپراگوداولی استفاده شد0 در روز 18 مادر سزارین و مغز جنینها خارج بلافاصله داخل محلول HBSS قرار داده شد سپس با استفاده از روش Banker هیپوکامپ ها را جدا شد و با روش Fishbach سلولهای آن جداگردید. سلولهای به دست آمده در داخل فلاسک 25cm2 کشت داده شد، بعد از 3 روز سلولها را با استفاده از تریپسین از کف فلاسک جدا ودر دو مقدار با دانسیته بالا200000 و دانسیته پائین 20000 سلول در داخل پلیت 6 خانه، کشت داده شد منتها قبل از انتقال سلولها کف رولهای پلیت را یک ردیف با Poly L lysin و ردیف دیگر را با آستروسیتهای غیر فعال پوشش دادیم. مدت 4 روز سلولها در محیط کامل DMEM/F12 و %10 FBS نگهداری نموده و سپس به مدت 6 روز دوزهای متفاوتATRA و RAcis-9 به چک های پلیتهااضافه گردید.در پایان با استفاده از منوکلونال آنتی بادی سلولها بررسی شدند.
    یافته ها
    بعد از مدت6 روزاضافه کردن فاکتورهای فوق به سلول های موجود درهر چاهک پلیت محیط کشت بودن دوز100nM از9 -RAcis و 500nM از ATRA بیشترین سلولهای تمایز یافته به دست آمد و در پلیتهائی که ازبستر پلی ایزین به عنوان لایه مغزی استفاده شدتمایزی مشاهده نگردید. همچنین تمایزدردانسیته سلولی بیشتر از دانسیته پایین بوده است.
    نتیجه گیری
    بستر آستروسیت و فاکتورهای خارجی مانندایزومرهای اسید رتینوئیک قابلیت تمایز سلولهای بنیادی هیپوکامپ به سلول های تولید کننده اپسین را دارا می باشند.
    کلید واژگان: اسید رتینوئیک, رات, سلولهای بنیادی, فتورسپتور, هیپوکامپ
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال