مجید منصوری
-
زمینه و هدف
سفر قهرمان، یک نظریه در حوزه علم اسطوره شناسی و روانشناسی است که نخستین بار کمپل به طرح آن پرداخت؛ این سفر، قهرمانان را با عمیقترین جنبه های وجودشان در تماس میآورد و از این طریق آنها را قادر میسازد تا به بالاترین اهداف بشریت همانند استقلال، شجاعت، خلاقیت، صداقت و عشق برسند. بااین حال، اکثر اسطوره های قهرمان، تنها تلاشهای مردان را تمجید میکنند و زنان را از چارچوبی قدرتمند برای مفهوم سازی سفرشان به سوی کمال محروم میکنند؛ ازاین رو مورین مورداک روانکاو آمریکایی به طراحی الگوی سفر قهرمانی مختص زنان پرداخت. پژوهش پیش رو با رویکردی تطبیقی دو الگوی سفر قهرمان در ابعاد مردانه و زنانه را در دو رمان دل فولاد و ژانی گل مورد بررسی قرار داده است.
روش مطالعهپژوهش حاضر از لحاظ ماهیت از نوع کیفی تحلیل محتوا و مقایسه ای به حساب میآید و با شیوه ای توصیفی-تحلیلی دو رمان مورد نظر را بررسی کرده است. اطلاعات و داده های پژوهش با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای گردآوری شده و سپس بر اساس نظریات مورداک و کمپل تحلیل شده است.
یافته هابررسیها و یافته ها نشان داده است که قهرمانهای هر کدام از این دو اثر، بنا بر طبیعت خویش، سفرهایی را آغاز میکنند که سرانجام به شیوه ای متمایز اما تقریبا نزدیک و مشابه به پایان میرسانند.
نتیجه گیریآنچه در این پژوهش به دست میآید مبنی بر این است که هفت مرحله ای که مورداک در کتاب ژرفای زن بودن طبقه بندی کرده است شباهت بسیار نزدیکی به مراحل سفر قهرمان جوزف کمپل دارد. قهرمان زن در پس جدایی از زنانگی و گزینش راه امتحانات، رهسپار راهی ناشناخته میشود و پس از تشرف و هبوط ناگهان به درجه ای دست میابد که میبیند راه کمال وی این نیست و در پی آن، به کشف گوهر زنانگی خویش برمیآید؛ همچنین قهرمان مرد نیز با آغاز دعوت خود، تا زمانی که به برکت نهایی نایل میشود منازلی را پشت سر میگذارد که موجب میشود به نوعی درک و کشف هدف خویش از زندگی و محیط اجتماعیش برسد.
کلید واژگان: سفر قهرمان زنان, سفر قهرمان مردان, کمپل, مورداکJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:17 Issue: 101, 2024, PP 105 -126BACKGROUND AND OBJECTIVESThe hero"s journey is a theory in the field of mythology and psychology, which was first proposed by Campbell. It brings heroes in contact with the deepest aspects of their existence and in this way enables them to reach the highest goals of humanity such as independence, courage, Creativity, honesty and love arrive. However, most hero myths only glorify men"s efforts and deprive women of a powerful framework to conceptualize their journey to perfection; Therefore, the American psychoanalyst Maureen Murdock designed the model of the heroic journey for women. The upcoming research with a comparative approach has examined the two models of the hero"s journey in male and female dimensions in the two novels Del Foulad and Zhani-Gal to take a new step in the subject of the hero"s jornaly.
METHODOLOGYIn terms of nature, the present research is considered to be a qualitative and comparative content analysis, and it has examined the two novels in question with a descriptive-analytical method. Research information and data have been collected using written and library sources and then analyzed based on the theories of Murdock and Campbell.
FINDINGSInvestigations and findings have shown that the heroes of each of these two works, according to their nature, start journeys that finally end in a different but almost similar way.
CONCLUSIONWhat is obtained in this research is that the seven stages classified by Murdock in the book "The Depth of Being a Woman" are very similar to the stages of Joseph Campbell"s hero"s journey. After separating from femininity and choosing the path of exams, the female hero embarks on an unknown path, and after glorification and decline, she suddenly reaches a point where she sees that this is not the way to her perfection, and after that, she discovers the gem of her femininity; And also, the male hero, starting his calling, goes through many journeys until he reaches the final blessing, which makes him reach a kind of understanding and discovery of his purpose in his life and social environment.
Keywords: Women's Hero's Journey, Men's Hero's Journey, Joseph Campbell, Maureen Murdock -
تاریخ تحریر کهن ترین دستنویس های موجود از خمسه نظامی با سال وفات وی حدود یک قرن و نیم، فاصله دارد. به همین سبب است که با وجود تصحیح های مختلفی که از خمسه انجام گرفته است، به علت فقدان دستنویس های کهن و قابل اعتماد، همچنان اشکالات متعدد و گشتگی ها و تصحیف هایی در متن این مثنوی گرانمایه وجود دارد. از همین دست است ترکیب «سبزآخور» در دو بیت از شرفنامه که همه مصححان و شارحان این کتاب بر اساس ضبط نادرست دستنویس ها و نیز وجود مدخل «سبزآخور» و معنی آن در فرهنگ ها -که البته بر اساس خوانش نادرست همین بیت های نظامی پدید آمده است- ضبط این واژه ها را در آن دو بیت به همین صورت پذیرفته اند و در صدد توجیه معنی برای آن برآمده اند. در این تحقیق ضمن بررسی مواردی که شارحان شرفنامه در باب معنی این ترکیب مطرح کرده اند، نشان داده شده است که «سبزآخور» در دو بیت از این مثنوی، گشتگی «سرآخور» است به معنی بهترین اسب و بارگی خاص پادشاهان و صاحب منصبان که مقدم بر همه اسبان در اصطبل بسته می شده است و از آن برای بارورکردن مادیان ها نیز استفاده می شده است. در قسمت دیگری از مقاله بر اساس قرائن درون متنی خمسه نظامی و نیز استفاد از شواهد سایر متون ادب فارسی، پیشنهاد تصحیح «جرس در کمر بستن» به جای «جرس در گلو بستن» در بیتی از شرفنامه مطرح شده و نشان داده شده است که «هارونان پادشاه»، جرس ها را بر «کمر» می بسته اند.
کلید واژگان: نظامی, شرفنامه, تصحیح, سبزآخور, سرآخور, جرس در گلو بستنThe oldest existing manuscripts of Khamseh Nezami date back to a century and a half away from the year of his death. This may be the major reason for the existing errors and omissions and corrections in the text of the precious Masnavi despite the various corrections that have been made from the Khamseh due to the lack of old and reliable manuscripts. Also, this is why the combination of "Sabzakhor" in two verses of Sharafnameh appeared based on the incorrect reading of these Nezami’s verses. Furthermore, all the correctors and commentators of this book based on the incorrect recording of the manuscripts and the existence of the entry "Sabzakhor" and its meaning in the dictionaries have accepted the recording of these words in those two verses in the same way and tried to justify the meaning for it. In the current research, alongside examining the cases that the commentators of Sharafnameh have raised about the meaning of this combination, it has been indicated that "Sabzakhor" in two verses of Masnavi is a translation of "Sarakhor" which means the best horse and special carriage of kings and officials who precede all the horses are closed in the stable and it is also used to inseminate the mares. In another part of the article, based on the in-text evidence of Khamseh Nizami and also using the evidence of other Persian literary texts, the suggestion of correcting "jers in the waist" instead of "jers in the throat" in a verse of the Shrafnameh has been proposed and it has been shown that "Aaronan the king, they tie the jerseys on the "waist".
Keywords: Nizami, Sharafnameh, Edited, Sabzakhor, Sarakhor, Jersey In The Throat -
در بیشتر فرهنگ های کهن فارسی شاهدهای شعری بسیاری همراه با نام سرایندگان آن ها در ذیل واژه ها و ترکیب ها آمده است. این سنت ارزشمند، افزون بر ارزش های لغوی، گاه سبب شده بیت هایی از دیوان های بربادرفته شاعران کهن فارسی از دستبرد حوادث و فتنه های روزگار در امان ماند و مانند گنجینه ای ارزشمند به دست ما برسد. لبیبی از شاعرانی است که در فرهنگ ها شاهدهای پرشماری از شعرهای وی آورده شده است. در این پژوهش ضبط بیتی از او در فرهنگ ها را بررسی کرده ایم و کوشیده ایم بر پایه قرینه های درون متنی و برون متنی، پیشنهاد تازه ای برای تصحیح آن مطرح کنیم.
کلید واژگان: فرهنگ, شاهد, لبیبی, تصحیحNamaeh Farhangistan, Volume:23 Issue: 2, 2024, PP 105 -108In many ancient Persian lexicons, numerous verses are cited as examples under specific words and compounds, attributed to their respective poets. This valuable tradition, beyond its linguistic significance, has often preserved verses from lost collections of ancient Persian poets, thus safeguarding them as a precious repository for us. Labībī is one such poet whose verses are extensively quoted in lexicons. This study examines a verse attributed to him in lexicons and proposes a new textual edition based on both internal and external evidence.
Keywords: Lexicons, Example, Labībī, Edition -
بر پایه نظریه کریستوا، بینامتنیت عمدتا شیوه ای است که نشان می دهد هر متنی بر پایه متن های پیش از خود شکل گرفته است و روشی است که تاریخ را به ساختارگرایی و متن ها و تفسیرهای یتیم و تنهایش وارد می کند. بر اساس این شیوه، بعضی مقالات و تحقیقات پیشین، رمان سمفونی مردگان را بازتابی از رمان خشم و هیاهو یا رمان باری دیگر شهری که دوست داشتم دانسته اند. هرچند همه این اثرپذیر ها قابل بحث و بررسی است، اما به سبب شباهت بعضی ابعاد فرهنگی و یکسانی برخی وقایع تاریخی و فرهنگی، مانند رخ دادن جنگ های جهانی، نظام فراگیر فاشیسم و سرمایه داری ممکن است خیلی از متون ادبی را از نظر ساختاری و محتوایی به هم نزدیک کند؛ اما به نظر نگارندگان، مهمترین اثری که از نظر محتوایی و ساختاری به رمان سمفونی مردگان نزدیک است، نمایشنامه مرگ فروشنده است که در این مقاله تلاش گردیده این اثرپذیری تا حدودی مشخص گردد. درواقع مطابق تشابهات تاریخی، و تجربه مشترک ملل مختلف در وقایع تاریخی، به جرات می توان گفت سمفونی مردگان نمونه ای ایرانی شده از نمایشنامه مرگ فروشنده اثر آرتور میلر است که نویسنده مطابق وقایع آن زمان و به سبب اشتراکات تاریخی ملل مختلف توانسته اثری همسان با نمایشنامه آرتور میلر پدید آورد.
کلید واژگان: سمفونی مردگان, مرگ فروشنده, تحلیل بینامتنی. ژولیا کریستوا, متن پنهان, متن حاضرBased on Julia Kristeva's theory, intertextuality is mainly a method that shows that each text is formed on the basis of previous texts, and it is a method that introduces history to structuralism and its orphaned and lonely texts and interpretations. Based on this method, some previous articles and researches have considered the novel Symphony of the Dead as a reflection of "the novel of fury and uproar" or "the novel of the city I loved once again". Although all these factors can be discussed and investigated, due to the similarity of some cultural aspects and the similarity of some historical and cultural events, such as the occurrence of world wars, the comprehensive system of fascism and capitalism, many literary texts may be combined in terms of structure and content. slow down But what seems certain based on the opinion of the authors is that the most important work that is close to the novel Symphony of the Dead in terms of content and structure is "The Play Death of a Salesman" by Arthur Miller. . In fact, according to the historical parallels, and the common experience of different nations in historical events, we can boldly say that Symphony of the Dead is an Iranian example of the play Death of a Salesman by Arthur Miller.
Keywords: Symphony of the Dead, Death of a Salesman, Intertextual -
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحب جهانگیری و نویسندگان منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تاملاتی صورت گیرد. در این جستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.
کلید واژگان: تصحیح قیاسی, کلیات شمس, مولوی, فرهنگ جهانگیریOne of the important and prominent features of the Jahangiri Dictionary (published around the year 1017 AH in India) is bringing examples of poetry from poets of different centuries to explain the meaning of words. Of course, a large number of these poetic witnesses were distorted and many words have entered the dictionaries due to their misreading. But at the same time, a number of these poetic pieces of evidence have been recorded in this book with accurate and correct reports, according to the old manuscripts that the owner of Jahangiri and the writers of the sources had before him. By using them, a large number of verses can be found. He corrected the Divans of Suzani, Sanai, Athir Akshikti, Molavi, etc. By using some verses of Shams' generalities which are given in the Jahangiri Dictionary as a poetic witness under different words and also by referring to other verses of Molavi in Masnavi and Shams' Generalities, an attempt has been made to reflect on some verses of Molavi's ghazals in this dictionary. In this study, using Jahangiri's Dictionary, seven verses from Shams' Generalities have been examined. The difference between the words "چند" and "جند", "بخسیدن" and "پخسیدن", "زرینک" and "چوبینک" are among the cases that have been discussed in this research. In addition, based on the last paragraph, a new possibility has been raised regarding the reason for the attribution of "چوبینه = red headscarf" to "Bahram VI".
Keywords: Comparative Correction, Shams' Generalities, Jahangiri Dictionary -
در قصیده مشهور ترسائیه، بیتی وجود دارد که شارحان و مصححان دیوان خاقانی را دچار سردرگمی و تردید کرده است. پیچیدگی اصلی بیت مورد بحث، اشاره ای است که در آن، «بوسیدن ناقوس» به معنی کنایی کافرشدن و خروج از دین اسلام آورده شده است. اشکال اصلی در بیت خاقانی این است که در هیچ یک از متون قدیم، ناقوس بوسیدن نیامده است؛ ضمن اینکه بوسیدن ناقوس به عکس بوسیدن چلیپا و صلیب، در دین مسیحی هرگز شیوع و رواج نداشته است. مع الوصف، افزون بر سخنان گونه گون شارحان دیوان خاقانی، دو مقاله مفصل در نشریات به چاپ رسیده که نخستین مقاله درباره پیشنهاد تصحیح ناقوس بوسیدن به ناقوس نوشیدن است و دومی در دفاع از اصالت ضبط ناقوس بوسیدن و رد مقاله نخست نوشته شده است که البته در هیچ کدام از این دو مقاله حتی یک شاهد اصیل در متون مختلف برای ناقوس بوسیدن و ناقوس نوشیدن آورده نشده است. در این تحقیق بر پایه برخی شواهد از دیوان خاقانی و نیز سایر آثار ادب فارسی نشان داده شده که «ناقوس بوسم» در دیوان خاقانی، حاصل گشتگی و تصحیف «ناقوس کوبم» است. در رسم الخط کهن چون گاه سرکش «ک» و «گ» را نمی گذاشتند، این واج ها به آسانی به «ب» و «ت» و نظایر آن بدل می شده است. همچنین در بخش دیگری از مقاله، توضیحاتی درباره «ناقوس مغان» آورده شده و نمایانده شده است که مقصود از آن، «کوبیدن هاون» در کیش زردشتیان است که به نوعی اذان آن ها قلمداد می شده و نشانه دعوت به حضور در مراسم مذهبی بوده است؛ بنابراین، در اضافه شدن ناقوس به مغان و گبران، خلط آیینی صورت نگرفته و فقط تبدیل اسم خاص به اسم عام رخ داده است.
کلید واژگان: خاقانی, قصیده ترسائیه, ناقوس بوسیدن, ناقوس کوبیدن, ناقوس مغانThe famous ode of “Tarsaeiyeh” contains a verse that has puzzled the commentators and proofreaders of Khaqani's collection of poems. The main complexity of the verse in question is the reference that "kissing the church bell" has the ironic meaning of becoming an infidel and leaving the religion of Islam. The main problem in Khaqani's verse is that "kissing the church bell" does not occur in any of the old texts, and unlike kissing the crucifix, "kissing the church bell" was never widespread in Christianity; In addition to the various statements of the commentators of Khaqani's collection of poems, two detailed articles have exclusively dealt with this topic; the first article is about the proposal to correct "Kissing the church bell" to "Drinking the church bell" and the second defends the authenticity of the recording of "kissing the church bell" and rejects the first article. Of course, there is no authentic textual evidence for "kissing the church bell" and "drinking the church bell" in either article. In this study, based on some evidence from Khaqani's collection of poems and other works of Persian literature, it is shown that "I kiss the church bell" in Persian (ناقوس بوسم) in Khaqani's collection of poems is the result of a pun on the "I knock the church bell "in Persian (ناقوس کوبم). In the old spelling, sometimes the writers did not put the stroke of "ک" and "گ"; so the phonemes were easily converted to "ب" and "ت" etc. In another part of the article, "the bell of Magi " is explained and shown that, in Zoroastrian, "the striking of the mortar," was considered as a call to prayer and a sign of invitation to participate in religious ceremonies. Thus, by assigning the bell to Magi, no heresy has taken place, and only the conversion of a proper noun into a common noun has occurred.
Keywords: Khaqani, the ode of “Tarsaeiyeh, ” kissing the church bell, knocking the church bell, the bell of Magi -
زمینه و هدف
تاریخ همواره در دل خود وقایعی داشته است که قطعا بسیاری از پژوهشها به آن اشاره ای نداشته اند؛ بنابراین بدیهی است معرفی هر یک از متون تاریخی کهن نقش بسزایی در آشکار ساختن زوایای مبهم و تاریک گذشته دارد. نسخه «کنزالجواهر السنیه فی الفتوحات السلیمانیه» یکی از این آثار ارزشمند در زمینه تاریخنگاری عثمانیان به شمار میرود و از معدود کتابهایی است که درباره تعدادی از جنگهای سلطان سلیمان اول (974-926)، همزمان با حکومت این پادشاه به رشته تحریر درآمده است. در این تحقیق، علاوه بر معرفی این نسخه خطی و مولف آن، به بررسی ویژگیهای سبکی این اثر پرداخته شده است.
روش مطالعهروش پژوهش در این مقاله بصورت توصیفی- تحلیلی است.
یافته هانسخه خطی «کنزالجواهر السنیه فی الفتوحات السلیمانیه» اثر شاه قاسم مخدومی تبریزی، از نویسندگان قرن دهم هجری، است. شاه قاسم بن شیخ مخدومی (متوفی948ه.ق)، از خطاطان شناخته شده ای است که پس از جنگ چالدران در سال 920ه.ق، با تعدادی از اهل حرف و علما به استانبول مهاجرت کرد. این نسخه به سفارش سلطان سلیمان، دهمین پادشاه حکومت 625 ساله عثمانی، نگاشته شده است و افزون بر ارزش تاریخی، آگاهیهای گرانسنگی درباره اتفاقات پیش آمده در چند جنگ عثمانیان ارایه میدهد.
نتیجه گیرینثر این کتاب از نمونه های نثر فنی و مصنوع قرن دهم هجری است. نثری آمیخته به نظم دارد و پر از عبارت پردازی، ذکر مترادفات و آیات و احادیث است. از خصیصه مهم متن، اطناب و به کارگیری جملات طولانی است و از بین آرایه های بدیعی میتوان به انواع سجع، جناس، قرینه سازی و هم آوایی اشاره کرد که نقش زیادی در ایجاد موسیقی کلام دارد. همچنین بنا به قاعده مصنوع بودن متن، تشبیه و استعاره، بویژه در مقدمه کتاب، زیاد به چشم میخورد. بیشتر اشعار به کاررفته در متن سروده مولف است و بحر متقارب مثمن محذوف، که بحر شاهنامه است، در این متن بسیار دیده میشود.
کلید واژگان: کنزالجواهر, شاه قاسم مخدومی تبریزی, سیر تاریخنگاری, ویژگیهای سبکیJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:16 Issue: 91, 2023, PP 167 -185BACKGROUND AND OBJECTIVESHistory has always had events in its heart that many researched writings have not mentioned. Therefore, it is obvious that the introduction of each of the ancient historical texts plays a significant role in revealing the obscure and dark corners of the past that have not been mentioned so far. The version of "Kanz al-Jawaher al-Saniyyah fi al-Futuhat al-Sulaimaniyah" is one of these valuable works in the field of Ottoman historiography and is one of the few books that was written about a number of wars of Sultan Suleiman I [926-974], during the reign of this king. In this research, in addition to introducing this manuscript and its author, the stylistic features of this work have been investigated.
METHODOLOGYThe research method in this article is a library and a descriptive analytical method from the book of Kanz Al-Jawaher.
FINDINGSThe manuscript of "Kanz al-Jawaher al-Saniyyah fi al-Futuhat al-Sulaimaniyah" by Shah Qasim Makhdumi of Tabrizi is one of the authors of the 10th century of Hijri. Shah Qasim bin Sheikh Makhdumi (died 948 AH) is one of the well-known calligraphers who migrated to Istanbul with a number of scholars and scholars after the Chaldaran War in 920 AH. This copy was written on the order of Sultan Suleiman, the tenth king of the 625-year Ottoman rule, and in addition to historical value, it provides valuable information about the events that occurred in several Ottoman wars.
CONCLUSIONThe prose of this book is one of the examples of technical and artificial prose of the 10th century of Hijri. The prose is mixed with order and is full of phrasing, mention of synonyms, verses and hadiths. One of the important features of the text is the use of long sentences, and among the original arrays, we can mention all kinds of puns, similes, and assonances, which play a big role in creating the music of Kalam. Also, according to the rule of artificiality of the text, similes and metaphors are seen a lot, especially in the introduction of the book. Most of the poems used in the text are written by the author, and Bahr Mottaqareb Mothman Mahzuf, which is for Shahnameh, can be seen a lot in this text.
Keywords: Kanz Al-Jawaher, Shah Qasim Makhdumi Tabrizi, historiography, stylistic features -
تحریر سعدالدین وراوینی از مرزبان نامه طبری اسپهبد مرزبان بن رستم از امهات متون متکلف در میراث نثر فارسی است که اگرچه در بیش از یک قرن اخیر سه تصحیح از آن منتشر شده؛ هنوز تصحیحی منقح از آن در دست نداریم. با دستیاب شدن نسخه کهن و سخت ارزشمند مورخ روز پنج شنبه، دهم رمضان 698 هجری که با شماره 216 در کتابخانه موزه باستان شناسی استانبول نگهداری می شود گشتگی ها (= تصحیفات) و افتادگی ها و افزوده ها و فقرات مبهم و بدخوانی ها و دگرگونی های گسترده در نسخه های دیگر که به هر سه چاپ راه یافته عیان می شود و ضرورت تصحیحی دیگر از متن را پیش می کشد. کاتب این نسخه مرتضی بن ابی طاهر بن احمد کاشی است که آن را در ناحیه شرقی بغداد که در آن عصر مرکز نگارگری و کتاب آرایی بوده به خط نسخ جلی در 215 برگ 17 سطری استنساخ کرده است. خوانایی و وجه هنری خط و دقت در شکل نگارش حروف و کلمات چنان برای کاتب اهمیت داشته که از نقطه گذاری کامل پرهیز کرده و کمتر کلمه ای در سراسر متن می یابیم که آن را همواره به یک صورت کتابت کرده باشد.این نسخه علاوه بر اهمیتش در تصحیح متن مرزبان نامه __که شماری از آنها نمونه وار در انتهای مقاله آمده__ دارای سه نگاره به شیوه بغدادی است که تحت تاثیر هنر بودایی و شرق دور کشیده شده اند و از این منظر، مرزبان نامه جزو اندک شمار متون شناخته شده فارسی مصوری است که از اواخر قرن هفتم بر جای مانده است.کلید واژگان: مرزبان نامه, اسپهبد مرزبان بن رستم, سعدالدین وراوینی, تصحیح متن, نسخه خطیSa’d al-Din Varavini's version of Tabari’s Marzbannameh by Espahbod Marzban bn Rostam is one of the major texts in Persian prose heritage. Three revisions of the work have been published over the last century, but there is not a very authentic correctd versoin. Being accessable the old precious manuscript dated back to Thursday, 10 Ramaza, 698 (AH), no. 216 in Istanbul Archeology Museum, it becomes clear that three other corrected manuscripts bear many mistakes, omitted parts, added materials, vague contents, mis-reasings, and changes. This issue makes it necessary to correct the manuscript again. This manuscript is so far the oldest known version of Marzbannameh in the world. So, this the first time that this valuable version is introduced in detail. This study introduces the most ancient manuscript of Marzbannameh and tried to examine and discuss its unique features under headings the scribe and the scribing date, the writing stle of letters, the illustrations of the manuscript. Examining his manuscript shows the vast changes, omitions, additions, vague points, and mis-understandings of other three manuscripts of Marzbannameh. Some examples are provided at the end of the paper.Keywords: Marzbannameh, Marzban bn Rostam, Sa’d al-Din Voravini, text correction, manuscript
-
در طول تاریخ ادب فارسی، مخاطبان گونه گون شعر فارسی و حتی مردم هم روزگار شاعران قدیم و جدید، غالبا نام درست و کامل بسیاری شاعران را نمی دانسته اند و بیشتر، آن ها را بر اساس نام هنری و یا تخلص شعری شان می شناخته اند؛ بنابراین شاعران همواره در انتخاب تخلص، دقت و وسواس بسیاری به خرج می داده اند تا زیباترین و سازگارترین تخلص را برای خویشتن برگزینند. به همین سبب است که برخی شاعران بعد از مدتی درمی یافته اند که بنا به علل مختلف، نیاز است تخلص خود را تغییر دهند. باید در نظر داشت که «تغییر» آن هم از نوع «تخلص» تاثیری شگرف در تکوین و تداوم حیات شعری شاعران داشته است؛ یعنی وقتی که شاعری با تخلص قدیم، نامی برای خود دست وپا کرده بود و آن تخلص بر شعرهای وی نیز خوش نشسته بود، احتمال داشت با تغییر آن، ادامه حیات شعری خود را دچار چالش های سخت و دشوار نماید. در این جستار، برخی دلایل تغییر تخلص شاعران به صورت توصیفی تحلیلی بررسی شده است و نشان داده شده که تغییر تخلص شاعران، به عنوان یک سنت ادبی، تحت تاثیر شاخصه های سیاسی، اجتماعی، ادبی، فردی و غیره صورت پذیرفته است. دراین بین، برخی شاعران ضمن انتخاب تخلص جدید، تخلص قبلی خود را نیز رها نکرده اند و بعضی دیگر، تخلص جدید را در سروده های قبلی جایگزین تخلص قدیم کرده اند و گروهی دیگر، پایبندی چندان به تخلص جدید هم نداشته اند؛ گاه به تخلص قبلی بازگشته اند و گاه تخلص های تازه و تازه تر را آزموده اند که همه این موارد را می توان در خصوص هر شاعر به صورت جداگانه بررسی کرد.کلید واژگان: سنت ادبی, تاریخ ادبیات, تخلص, تغییر تخلص, فلسفه تغییر تخلصIn Persian literary history, many readers of Persian poetry and even those contemporary with old and new poets have not often known the correct and real name of many poets and most poets have been known by their pen names or nom de plumes. Therefore, the poets have always tried scrupulously to choose the most beautiful and appropriate pen names with utmost precision; this is why some poets, due to various reasons, realized after a while that they needed to change their pen names. It must be noted that changing pen names has had a tremendous impact on the formation and durability of the poets' poetry; That is, when a poet with an old pen name had provided a name for himself, and that pen name was the best choice for his poems, there was a possibility that by changing his pen name, he would face many problems in keeping the durability of his poems. In this research, some reasons for changing poets' pen names were analyzed descriptively and analytically and it was shown that changing poets' pen names, as a literary tradition, is influenced by political, social, literal, and individual characteristics among others. Meanwhile, some poets, while choosing new pen names, did not abandon their previous pen names, and some others have replaced their old pen names with the new pen names in their old poems, and still others did not stick to the new pen names either - sometimes using the previous pen names again and sometimes newer ones. All these cases are investigable separately for each poet.Keywords: Literary tradition, History of literature, pen name, changing pen names, the reason for changing pen names
-
کهن ترین دستنویس های مرزبان نامه وراوینی که تا امروز در تصحیح این متن به کار بسته شده قریب به صد و بیست سال پس از تحریر این اثر کتابت شده و از این روست که پس از تصحیح علامه قزوینی و محمد روشن و برزگرخالقی و کلباسی، هنوز گشتگی ها و دشواری های متعدد در بخش های مختلف این اثر برجای است. شماری از دست نویس ها در زمانه علامه قزوینی ناشناخته بوده و او نتوانسته از آنها بهره ببرد. این دست نویس ها از چشم مصححان دیگر نیز پنهان مانده؛ از جمله نسخه کتابخانه مغنیسا در استانبول (به شماره 1324)، نسخه کتابخانه سالتیکوف شدرین سن پترزبورگ روسیه (به شماره 479)، نسخه کتابخانه ملی ایران (به شماره 31032) که اگرچه متاخر است؛ اما گاه ضبط های قابل تامل و اصیلی دارد. در این مقاله به پشتوانه نسخه کتابخانه ملی ایران چند گشتگی در مرزبان نامه تصحیح شده است و در مواردی دیگر، پیشنهادهایی برای تصحیح قیاسی چند تصحیف دیگر مطرح شده و بر اساس شواهدی از مرزبان نامه و سایر متون کهن نمونه هایی متعدد در تایید ضبط مقبول آورده ایم.
کلید واژگان: مرزبان نامه, وراوینی, تصحیح, تصحیح قیاسی, نسخ خطیIntroduction
In the midst of the Mongol invasion of Iran and the subjugation of the cities, two authors with a time difference of a few years, translated Marzbanname of Marzban bin Rostam bin Shahryar bin Shervin bin Rostam bin Qaran, from the simple prose of the first centuries of Persian prose style, into the artificial prose style; these works were produced in the sixth and seventh centuries. (Mojtabaei, 1390: 185). First, in 598 AH (about 15 years before Varavini), Muhammad bin Ghazi Malatiwi wrote his version of Marzbannameh called Roza-tol-Oqul in artificial and mutakalf prose style. This work is closer to the Marzbannameh of Marzban bin Rostam from two perspectives: firstly, (unlike Varavini's Marzbannameh), the anecdotes and chapters are not summarized, and secondly, the translation or rendering of phrases, from the semantic point of view, is much more trustworthy than the Varavini Marzbannameh. (Varavini, 1376: nineteen). A few years after that, Saad al-Din Varavini wrote another version of Marzbannameh; this work is a rewriting and a summarizing of Marzbannameh of Marzban bin Rostam through its removing, introducing, and delaying chapters and anecdotes.
A comparison of the number of articles, treatises, and books written about Varavini's Marzbannameh and Roza-tol-Oqul Malativi reveals that of these two texts, Marzbanamah written by Saad al-Din Varavini has been popular with readers and researchers from the past centuries until now, and that Roza-tol-Oqul has been less the subject of criticism and research. Perhaps the efforts of researchers and the title of the book chosen as “Marzbannameh” can be considered as one of the main reasons for the popularity of Varavini’s work.Methodology
In this study, based on the version of the National Library of Iran, some errors in Marzbannameh have been corrected, and in some cases, suggestions have been made for the comparative correction of some other distortions. Based on evidence from Marzbannameh and other old texts, numerous examples are given to confirm the acceptable recording.
Discussion
Conducting research on ancient texts of Persian literature without having a neat and original text is subject to all kinds of errors. Marzbannameh is one of the forerunners of Persian prose texts, which has been discussed in various studies from stylistics, rhetoric, historical, grammatical, and many lexical perspectives. However, despite several corrections, and writing of numerous commentaries on this book, misreadings and omissions have made their way into it, and these errors need to be corrected.
As mentioned earlier, in this study, suggestions have been made for correcting several spellings in different chapters of Marzbannameh, some of which are supported by the version of the National Library of Iran ‒ which has not been used by any of the correctors of Marzbannameh. Accompanied by evidence from Persian literary texts, comparative corrections are suggested, and based on evidence from Marzbannameh and other old texts, numerous examples are given to confirm the acceptable recording.
Conclusion
In the last century, three corrections of Varavini's Marzbannameh have been printed; however, there is still room for correction and an original and worthy report of this important and valuable text. Being in a rush and not knowing about the existing versions, or the unavailability of all the old versions of Marzbannameh made the task difficult for the correctors of this technical and complicated text, and caused various changes and spellings to remain hidden from their eyes. In this study, relying on the version of the National Library of Iran and some other versions, as well as citing evidence from ancient Persian literary texts, some deviations in Marzbannameh were reported and corrected.
Also, in other cases, suggestions were made for comparative correction of several other spellings in Marzbannameh, and efforts were made to emphasize the correctness of these suggestions based on intratextual and extratextual evidence.Keywords: Marzbannameh, Varavini, Correction, analogical correction, manuscript -
سابقه و هدف
عفونت های بیمارستانی هزینه های زیادی را به بیماران و مراکز درمانی تحمیل می کنند. هدف از مطالعه حاضر تعیین فراوانی لونیزاسیون استافیلوکوکوس اوریوس در نوزادان و کودکان بود.
روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 200 نوزاد و کودک مراجعه کننده به بیمارستان بعثت سنندج، ایران انجام شد. در زمان پذیرش و هفت روز پس از بستری شدن، از بیماران سواب بینی گرفته شد. سویه های جدا شده بر اساس مورفولوژی، تخمیر مانیتول، آزمایش کاتالاز و آزمایش کواگولاز به عنوان استافیلوکوکوس اوریوس شناسایی شدند.
یافته هاآزمایش استافیلوکوکوس اوریوس در تمام نوزادان در زمان پذیرش منفی بود، با این حال 7 روز پس از بستری در 10 نوزاد نتیجه تست استافیلوکوکوس اوریوس مثبت گزارش شد. عالوه بر این، آزمایش استافیلوکوکوس اوریوس در زمان پذیرش در حدود 20 درصد از کودکان مثبت بود اما هفت روز پس از پذیرش 12 مورد تست مثبت جدید به آنها اضافه شد. شیوع استافیلوکوکوس اوریوس پس از بستری شدن در بخش PICU بیشتر از سایر بخش های بیمارستان بود (05/0 <P) بیشترین مقاومت آنتی بیوتیکی مربوط به آموکسی سیلین بود (05/0 <P)
نتیجه گیرینتایج نشان داد که شیوع استافیلوکوکوس اوریوس در نوزادان و کودکان یک هفته پس از بستری شدن در بیمارستان افزایش می یابد. بنابراین توصیه می شود پروتکل های ضد عفونی کننده محیط بیمارستان و دستورالعمل های لازم برای جلوگیری از انتقال عفونت از یک فرد به فرد دیگر با دقت بیشتری دنبال شود.
کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, کلونیزاسیون, حساسیت آنتی بیوتیکی, بستری شدن در بیمارستان -
هوشنگ گنویسنده ای است با افکار پیچیده و در عین حال با لفظ پردازی های ساده که در پس این الفاظ صریح و قابل فهم، نمادهایی خاص و ناب، پنهان است که ذهن پژوهشگر با کشف آن ها به عظمت وسعت دید نویسنده پی می برد. از جمله داستان های قابل تامل و نمادین او دست تاریک دست روشن است. در این داستان نویسنده با ژرف اندیشی یک نویسنده ایده آلیسم و با به کارگیری فنون نویسندگی غربی مانند زخم شمشیر بورخس و همچنین با استفاده از چارچوب داستان دختر قاضی از قاضی تنوخی، صاحب کتاب فرج بعد از شدت به صورت سمبلیک و راهبردی به بیان مفاهیم عمیق و تعیین کننده جامعه خویش می پردازد. در این جستار، تاثیر دو داستان دختر قاضی در کتاب فرج بعد از شدت و نیز زخم شمشیر از خورخه لوییز بورخس بر داستان دست تاریک دست روشن از هوشنگ گلشیری مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته شده است.کلید واژگان: دست تاریک دست روشن, زخم شمشیر, دختر قاضی, نماد, تاثیرپذیریHoushang Golshiri is a writer with sophisticated thoughts, and at the same time with simple phrases that follow explicit and understandable words, special and pure symbols, which the researcher's mind discovered by the greatness of the author's reach. Among his reflective and symbolic stories is "The Dark Knight of the Hand". In this story, the writer, with the deep thought of an idealist writer and with the use of western writing techniques such as the "sword wound" of Borges, and also using the "Judge's daughter's" frame of reference from Judge Tonoki, owns the book "The Fugue After Severity" in Symbolic And a strategy to express the profound and decisive concepts of their community. In this research, the effect of two stories of the girl Judge in Faraj's book after the severity and the sword's sword by Jorge Luiz Borges has been analyzed on the story of the dark hands of the hands of Hushang Golshiri.Keywords: Dark hand of hands on, sword sword, girl of judge, symbol, influential
-
در جغرافیای باستان شناسی ایران، شرق فارس، دره های فسا و داراب را در بر می گیرد. مطالعات باستان شناسی در این حوزه ابتدا با بررسی های گذرا و کاوش های شتابان استین در سال 1934 آغاز شد. چند دهه بعد، نخستین بررسی متمرکز در شرق فارس در سال های 72-1971 م. به دست میروشیجی انجام شد، اما مواد فرهنگی آن هیچ گاه بصورت جزیی مطالعه نشد. به همین دلیل، فرهنگ های پیش از تاریخ شرق فارس، مبهم و ناشناخته بود. بنابراین، به منظور درک تحولات فرهنگی این حوزه، ابتدا مواد بررسی میروشیجی بازبینی و مطالعه شد و سپس برای شناخت فرهنگ های هزاره های چهارم و سوم پ. م این منطقه، تپه وکیل آباد در دشت فسا کاوش گردید. ترکیب نتایج بررسی میروشیجی و کاوش مذکور، چارچوب مناسبی از پیش از تاریخ این منطقه ارایه داد. حوزه شرق فارس، پس از دوره بکون تا دوره کفتری، یک روند فرهنگی کمابیش محلی را تجربه می کند. سفال های محلی این بازه زمانی شامل وکیل آباد، ضحاک، جوزجان، رودبال و گلیان است. تحلیل الگوهای استقراری این حوزه بیان گر کاهش شمار استقرارها در دروه وکیل آباد/ لپویی و با شدت بیشتر در نیمه دوم هزاره چهارم و نیمه اول هزاره سوم پ. م است. این کاهش استقرارها شاید نشان دهنده تحول شیوه معیشت بخش بزرگی از جامعه، از کشاورزی به دام پروری بر پایه کوچ روی باشد. به نظر می رسد الگوهای استقراری پیش از تاریخ شرق فارس همانند حوضه رود کر بوده، اما در دوره بانش، حوضه رود کر در ارتباط با سرزمین پست شوشان به تحولات سیاسی و اجتماعی پیچیده ای دست یافت و شرق فارس به منطقه ای حاشیه ای با جمعیت یکجانشین محدود، تبدیل شد.کلید واژگان: شرق فارس, فسا و داراب, پیش از تاریخ فارس, هزاره های چهارم و سوم پ, م, تحولات فرهنگیThe first archaeological work in east of Fars, conducted by Sir A. Stein in 1934. However, an intensive survey, directed by De Miroschedji, was carried out in this region in 1971-72. Unfortunately, the materials of this survey were not studied in detail. So, the prehistoric cultures of the Fasa and Darab valleys remained unclear. To comprehend the prehistoric cultural developments of the east of Fars, the Miroscedji’s survey collections were studied first and completed with a stratigraphical excavation at Tappeh Vakilabad. The combination of the results of the survey and excavation provided an appropriate framework for the prehistoric cultures. These results affirmed that the prehistoric cultures of the east of Fars were entirely indigenous after the Bakun period to the beginning of the Kaftari era. The pottery styles of this era (Bakun-Kaftari), are introduced as Vakilabad, Zahak, Jouzjan, Roudbal, and Galyan. Furthermore, the settlement pattern analysis shows a reduction in the number of settlements in the Vakilabad period and more intensely in the second half of the fourth and first half of the third millennium BC. This pattern may indicate a shift in the subsistence economy of the large part of the society from agriculture to animal husbandry. The fourth and third millennium BC settlement patterns of the east of Fars are almost similar to KRB. However, in the second half of the fourth and first half of the third millennium BC, the KRB reached a complicated political and social developments, but the east of Fars became a peripheral region with the limited settled population.Keywords: East of Fars, Fasa, Darab, Prehistoric of Fars, Fourth, Third millennium BC, Cultural developments
-
رویاواره ها در مرز میان رویا و بیداری اتفاق می افتند که سرانجام منجر به کشف و شهودهای عارفانه می شوند. جریان شکل گیری رویاواره در اشعار حافظ پیوندی مستقیم با مبادی دینی و بن مایه های کهن الگویی و اسطوره بازگشت دارد. حافظ در رویاواره های خود، با استمداد از ناخودآگاه فردی و جمعی و با بازگشت به «عهد ازل» و «عالم الست»، قدم در عرصه آفرینش آدم می گذارد. به منظور حصول به این امر، دنیای زمان مند و مکان مند در نوردیده می شود و شاعر بیرون از قید زمان و مکان به نظاره آفرینش می نشیند. حافظ برای بیان تاثیرگذارتر این مولفه ها از نماد و رمز و عناصر زیبایی شناسی دیگر استفاده کرده است؛ برای نمونه کلمات «دوش» و «سحر» در شعر حافظ، بیان دیگری از روزگار الست و فضایی است که رویاواره در آن اتفاق می افتد و در بیشتر مواردی که حافظ کلمه دوش و سحر را آورده، پیام یا بشارتی به زبان ادبی از جانب معشوق ازلی به همراه می آورد. در این پژوهش تلاش شده است با روشی تحلیلی - استنادی و با مراجعه به کتب تحلیلی دست اول در این حوزه به واکاوی، برجسته کردن و بررسی ابعاد و افق های مختلف موجود در رویا و اسطوره بازگشت مبادرت نماییم. اگرچه ابعادی از پژوهش انجام شده در آثار دیگر مورد مداقه قرار گرفته؛ اما بررسی این مقوله با رویکرد اسطوره شناسی و روان شناسی مغفول مانده است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.
کلید واژگان: حافظ, رویا, رویاواره, واقعه, کشف, شهود, دوش, الست, ازل, نقد اسطورهPsudo-Dreams and dreams occur in awakening and dreams that eventually lead to the mystical discoveries and testimonies. The process of Psudo-Dreams formation in the memorization of poems has a direct connection with religious literature and the principles of mythology and retelling. In his dreams, Hafiz, with the help of his individual and collective consciousness and his return to the "covenant" and "the first world and the last world", takes a step in the field of human creation. In order to achieve this, the world of out of time and space, the poet does not require the place and time, he, instead is the supervisor of creation. Hafez has used other words to describe the more effective expression of these elements in the form of aesthetics symbols and features. In this research, an attempt has been made to conduct an analytical, citation, and referring to the analytical first hand books in this field, in order to investigate, highlight, the dimensions of different agreements that exist in the field or return. Although aspects of the research have been studied in many cases, the study of this subject has neglected the mythological and psychological myths that have been addressed in this study.
Keywords: Hafiz, Psudo-Dreams, Dream, event, Discovery, Intuition, Last Night, Last Day, First Day Critique of Myth -
ردیف آغازین را باید گونه ای از تکرار دانست که در شعر شاعران سنتی و معاصر، به وفور دیده می شود. این نوع تکرار که در آغاز بندهای شعر می آید، در شعر شاعران سنتی، از همان شاعران دوره های نخست، همانند منوچهری و ناصرخسرو دیده می شود. با این حال، در شعر برخی از شاعران، مانند سنایی، خاقانی و مولوی بیشتر دیده می شود. در شعر شاعران معاصر که فاقد وزن و قافیه و ردیف به صورت معمول و سنتی است، این ردیف ها بیشتر به چشم می آید. در شعر شاعرانی مانند فروغ فرخزاد و احمد شاملو این ردیف ها بسامدی بالاتر نسبت به شاعرانی چون نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری دارد. ردیف آغازین، به شکل های مختلف وجود دارد و می توان آن را در سطح هجا، واژه، جمله و شبه جمله در شعر شاعران معاصر و سنتی یافت. هدف اصلی ردیف آغازین را باید جنبه موسیقیایی آن دانست. علاوه بر این، گاهی تکرار آن بنا به اغراض دیگری در شعر رخ می دهد که از آن جمله می توان به برجسته سازی، تاکید سرایندگان به منظور القای معانی خاص به مخاطبان و ایجاد انسجام در ساخت و محتوای شعر اشاره کرد. گاهی نیز ردیف آغازین، جنبه تفسیری پیدا می کند و در جایگاه ابزاری برای تبیین، توضیح بیشتر و روشن شدن مقصود شاعر به کار می رود؛ گویی شاعر، قصد توضیح و جا انداختن مطلبی را برای مخاطب دارد که با تکرار یک واژه یا عبارت، به این هدف دست می یابد. اهداف و اغراض دیگری نیز در این ردیف ها دیده می شود. این مقاله درصدد است که به ردیف های آغازین به صورت جامع، در شعر شاعران برجسته سنتی و شاعران نو فارسی بپردازد.کلید واژگان: ردیف, ردیف آغازین, شعر فارسی, بسامدThe opening line should be seen as a kind of repetition that is abundant in the poetry of traditional and contemporary poets. This kind of repetition, which occurs at the beginning of the verses of the poem, is seen in the poetry of traditional poets, from the same primitive poets as Manouchehri, NaserKhosrow and other poets. However, in the poetry of some poets, such as Sanai, Khaghani, and Shams Moulana's lyric poems, it is more common. In the poetry of contemporary poets, who lack the usual weight, rhyme, and row, these lines are more common. In the poetry of poets such as ForoughFarrokhzad and Ahmad Shamloo, these lines have a higher frequency than poets such as NimaYoshij, Mehdi Akhavan Sales, SohrabSepehri. There are initial lines in different forms and it can be found at the level of syllables, words, sentences and quasi-sentences in the poetry of contemporary and traditional poets. The main purpose of the opening line should be considered its musical aspect. In addition, it is sometimes repeated for other purposes in poetry, such as highlighting, emphasizing the poets in order to convey specific meanings to the audience, and creating coherence in the composition and content of the poem. Sometimes the first line is interpretive and is used as a tool to explain, further explain and clarify the poet's intent, as if the poet intends to explain and convey something to the audience that achieves this goal by repeating a word or phrase. . Other goals and objectives can be seen in these lines. This article seeks to comprehensively address the initial lines in the poetry of prominent traditional poets and modern Persian poets.Keywords: Row, Starting Line, Persian Poetry, Frequency
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و چهارم شماره 6 (پیاپی 104، بهمن و اسفند 1398)، صص 140 -147زمینه و هدف
یکی از بیماری های شایع دوران نوزادی ایکتر و یا زردی است که در موارد شدید مهم ترین اقدام درمانی استفاده از فوتوتراپی است. عوارض شناخته شده فوتوتراپی در درمان زردی نوزادان کاهش کلسیم سرم است و علت این پدیده هنوز به درستی مشخص نشده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر فوتوتراپی در افزایش دفع ادراری کلسیم و پاسخ به این سوال است که آیا فوتوتراپی می تواند با افزایش دفع ادراری کلسیم به عنوان یک ریسک فاکتور در بروز سنگ ادراری دخیل باشد؟
روش بررسیدر این مطالعه که به صورت قبل و بعد اجرا گردیده است، 77 نوزاد با سن کمتر از 2 هفته با وزن نرمال که به علت زردی غیر فیزیولوژیک بستری شده بودند به صورت نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند این نوزادان فاقد بیماری زمینه ای سیستمیک بوده و تحت درمان با آنتی بیوتیک- سرم تراپی و تعویض خون قرار نگرفته بودند. نمونه ادرار در بدو بستری و 48 ساعته بعد از فوتوتراپی از نوزادان اخذ و Ca ,Cr ادرار راندوم اندازه گیری شد. سپس نسبت Ca/Cr محاسبه گردید. در نهایت داده های به دست آمده وارد نرم افزارSPSS نسخه 19 شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته هامیانگین نسبت Ca/Cr قبل از فوتوتراپی 0/38 (0/03±) و میانگین Ca/Cr بعد از فوتوتراپی 0/674 (0/26±) محاسبه شد و بین میانگین نسبت Ca/Cr ادرار در نوزادان مبتلا به زردی قبل و بعد از فوتوتراپی ارتباط معنی داری وجود داشت. (0/001 P< ) و در 4/49% درصد نوزادان هیپر کسی اوری (Ca/Cr بیش تراز 0/8) مشاهده گردید.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های فوق که نشانگر افزایش دفع ادراری کلسیم هنگام فوتوتراپی است و نقش شناخته شده کلسیم ادراری در بروز سنگ ادراری، فوتوتراپی می تواند به عنوان یک ریسک فاکتور در بروز هیپوکلسیوری و نیز سنگ ادراری مطرح شود.
کلید واژگان: فوتوتراپی, دفع کلسیم ادراری, نوزادان, زردی غیر فیزیولوژیک, سنگ ادراریScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:24 Issue: 6, 2020, PP 140 -147Background and Aimone of the known complications of phototherapy in the treatment of jaundice in newborns is the reduction of serum calcium and the cause of this phenomenon is still not well defined. The aim of this study was to investigate the effect of phototherapy on increasing calcium urinary excretion and to answer the question whether phototherapy can be associated with increased urinary excretion of calcium as a risk factor for nephrolithiasis?
Materials and MethodsIn this cross-sectional study 77 infants less than 2 weeks of age with normal weight who were hospitalized for non-physiologic jaundice were enrolled in a sampling study. These infants lack systemic underlying disease and were not treated with Antibiotics - No serum therapy and blood transfusion. Urine specimens were taken at the time of admission and 48 hours after phototherapy of newborns and ca, cr in urine was measured. Then, the ratio Ca/Cr was calculated. Finally, the obtained data was entered into SPSS 19 software and analyzed.
ResultsAverage random urine Ca/Cr ratio before phototherapy was 0.38± 0.03 and the average random urine of ca/cr after phototherapy was 0.674 ± 0.26. The difference between the mean of Ca/Cr ratio of neonates with jaundice before and after phototherapy was significant (P <0.001) in 49.4% of neonates hypercalciuria was seen (Ca/Cr > 0.8).
ConclusionAccording to the findings of this study, which indicates an increase in urinary excretion of calcium, phototherapy in newborns can be considered as a risk factor for the incidence of hypercalciurea and nephrolithiasis.
Keywords: Phototherapy, Nephrolithiasis, Neonatal, Non-physiologic jaundice, Urinary stone -
طرز خواندن ترکیبات و نیز وجوه چندگانه ی معنایی از عمده دشواری های بوستان است. از همین مقوله است بیت «زن شوخ چون دست در قلیه کرد/ برو گو بنه پنجه بر روی مرد» که مصححان و شارحان بوستان بیشتر به ضبط مشکوک مصراع نخست آن پرداخته اند و کوشیده اند معنی آن را دریابند، غافل از این که مصراع دوم ابهام بیشتری دارد. در این تحقیق ضمن پیشنهاد معنی «روبند زنان» بر اساس خوانش این واژه به صورت «پنجه» که در فرهنگ ها و متون مختلف آمده و می تواند یک گام برای گشودن معنی مصراع نخست این بیت دشوار بوستان نیز باشد، درباره ی آشفتگی فرهنگ های لغت در معنی ها و ضبط های مختلف واژه ی «پنجه» بحث شده است. همچنین برای دریافت مفهوم سعدی در مصراع نخست، به ترکیب «قلیه خوار: قلتبان» در فرهنگ ها که از نظر شارحان به دور مانده، اشاره شده است. در باب هفتم بوستان و در بخش «گفتار اندر پرورش زنان و ذکر فساد ایشان» بیت هایی آمده که در ضبط بیتی از آن ها جای تردید است.کلید واژگان: تصحیح, بوستان, پنجه, پیچهBoostan Adab, Volume:11 Issue: 3, 2019, PP 189 -198One of the major difficulties of the garden is how to read the compositions as well as the multiple meanings of the meaning. This is the case of a bit of a "witty woman like a hand on the shoulder / Go bane paw on the man", whose investigators and interpreters of the garden have been more concerned with the dubious recording of the first travesty and have tried to understand what it means, unaware that the second travels are more ambiguous. has it. In this study, while proposing the meaning of "women's slavery" based on reading this word as "cloak" that has come up in various cultures and texts and can be a step to unravel the meaning of the first utterance of this difficult bit of gardening, about the confusion of dictionaries in meanings and Various recordings of the word "claw" are discussed. In order to get the notion of Saadi in the earliest times, it has also been pointed out the combination of "slaughter-eaters" in cultures that was left out by exponents.Keywords: correction, Bostan, ponjeh, picheh
-
یکی از ویژگی های مهم و متمایزکننده دیوان خاقانی، انعکاس باورهای مختلف مردم، از آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی مردمان آن روزگار تا بازی های کودکانه و اعتقادهای خرافی رایج در بین مردم جامعه زمان خود است. باورهای عامه و گاه خرافی که در روزگاران گذشته برای درمان بیماری های مختلف تجویز می شده، در بین آثار کهن ادب فارسی، بیش از همه در دیوان خاقانی شروانی بازتاب پیدا کرده است. یکی از این اعتقادهای کهن طبی در مداوای گزیدگی حیوانات و حشرات و درمان برخی بیماری های دیگر همانند طاعون و قولنج، استفاده از خروسی بوده است که پیش از ذبح، آن را دوانده و خسته کرده باشند. البته در کتاب های طبی عامه و سنتی قدیم، شیوه های مختلفی برای استفاده از آن آورده شده است. افزون بر این، در باورهای گذشتگان، دواندن خروس پیر، یا سایر حیوانات قبل از ذبح، سبب لطیف شدن گوشت آن ها می شده است. در این تحقیق، موارد مذکور بر پایه بیت هایی از دیوان خاقانی تبیین و بررسی شده است.کلید واژگان: باورهای طبی مردم, دیوان خاقانی, دواندن خروسOne of the distinguishing features of Khāghāni’s Divan is the reflection of various people’s beliefs, socio-cultural customs of the people of that time including childish games, and superstitious beliefs .The popular and sometimes superstitious beliefs that have been prescribed in the past for the treatment of various disease have been reflected among the ancient Persian literary works especially Khāghāni’s Divan. One of these ancient medical beliefs about the treatment of animals and insects bites and stings, the treatment of some other disease, such as plague and colic, was the use of a tired cock which has run a lot before Dhabīḥah. In Folk medical and traditional books, different ways have been examined in order to use them in the case of this medical belief. To make run the old cock with other animals, however and according to ancient beliefs makes their meat tender. This research investigates these cases based on verses of Khāghāni’s Divan.Keywords: Peoples’ medical beliefs, Khāghāni’s Divan, Cock running
-
بیت های زیادی از دیوان خاقانی به سبب پیچیدگی ها و دقایق منحصربه فرد و نیز استفاده از واژگان غریب و به کاربستن کلمات در حوزه معنایی متفاوت، دستخوش گشتگی و خوانش های اشتباه شده است. درعین حال، باتوجه به همین گستردگی لغات و ترکیبات در شعر خاقانی، دیوان وی یکی از منابع اصلی فرهنگ نویسان قدیم برای استخراج لغات تازه و نیز شاهدهای شعری بوده است. مصححاندیوانخاقانیگهگاهبااستفاده از همین فرهنگ هایکم اعتبار،همانندجهانگیری،برهان، مجمع الفرس ونظایرآنها،بیت هایمشکوکوبحث برانگیزخاقانیراتصحیح کرده اندومعنیآنهارانیزبراساسهمین فرهنگ ها ذکر کرده و در مواردی به خطا رفته اند. در این پژوهش، ضمن نگاه انتقادی به فرهنگ های لغت و با استفاده از شواهد متون کهن، پیشنهادهایی برای تصحیح سه بیت از خاقانی مطرح و نشان داده شده است که واژه «خشنی=زن فاحشه» در دیوان خاقانی حاصل خوانش اشتباه «خنثی=نرماده و مخنث» در چند بیت از دیوان اوست. آگاه نبودن به گستره معنایی «خنثی» و «مخنث» از عمده دلایلی بوده که مصححان را از تشخیص ضبط اصلی دست نویس های دیوان خاقانی دور کرده است، حال آنکه توجه به تناسب های حاکم بین واژه ها و ترکیبات موجود در بیت ها و استفاده از مضمون های همسان در آثار خاقانی، یکی از راه های تصحیح شعر دیریاب اوست.کلید واژگان: تصحیح, دیوان خاقانی, خشنی, خنثی, مخنثPersian Literature, Volume:9 Issue: 1, 2019, PP 145 -160Many lines of Khaqani’s divan have been misunderstood because of its complexities and nuances as well as the use of whimsical words and words in different semantic contexts. At the same time, this vastness of words and phrases in Khaqani’s poetry caused his divan to be one of the major sources of new words and poetic evidence for ancient lexicologists. Investigators of Khaqani’s divan have occasionally used invalid dictionaries—such as Jahangiri, Borhan, and Majmaolfors—to correct Khaqani’s dubious and controversial lines; therefore they have sometimes misunderstood them. In this study, while looking critically at dictionaries and using evidence from ancient texts, suggestions are put forward to correct three lines of Khaqani’s divan, and it is demonstrated that the word “khoshni” (meaning prostitute) is the result of the erroneous reading of “khonsa” (meaning bisexual) in a few lines of this divan. Unawareness of the meaning of “khonsa” and “mokhannas” is one of the main reasons that has prevented scholars from recognizing the original form of Khaqani’s manuscripts, while paying attention to the correspondences between the words and the phrases contained in the lines and the use of identical themes in the works of Khaqani could be one of the ways of correcting his poems.Keywords: Correction, Divan, Khaqani, Khoshni, Khonsa, Mokhannas
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و چهارم شماره 3 (پیاپی 101، امرداد و شهریور 1398)، صص 1 -9زمینه و هدفزردی نوزادی مشکل شایعی در نوزادان تازه متولد شده می باشد که بدلیل افزایش بیلی روبین غیر کنژوگه ایجاد می شود این بیماری می تواند به عارضه ی نورولوژیک جدی نظیر کرن ایکتروس منجر شود. داروهای متعددی در جهت درمان و پیشگیری از هایپر بیلی روبینمی غیرکنژوگه مورد استفاده قرار می گیرند. مطالعه ی حاضر جهت تعیین اثر شیاف گلیسرین در پیشگیری از زردی نوزادان انجام شده است.روش بررسییک کارآزمایی بالینی تصادفی شده روی 165 نوزاد سالم ترم که تازه به دنیا آمده بودند و مبتلا به زردی نبودند در بیمارستان بعثت شهر سنندج انجام شد. نوزادان به دو گروه تقسیم شدند.گروه مورد تحت درمان با شیاف گلیسرین در بدو تولد و 12 ساعت بعد از تولد قرار گرفت. در حالی که گروه شاهد تحت درمان با شیاف قرار نگرفته است. میزان بیلی روبین بعد از 12 و 24 و 48 ساعت بعد از تولد و 5 روز بعد از تولد اندازه گیری شد. سپس یافته ها مقایسه وآنالیز شده است.یافته هامیانگین بیلی روبین سرم بعد از 48 ساعت در گروه مورد 8.68 و در گروه شاهد 11.42 بود و از لحاظ آماری معنادار نبود (0.57 : p). در گروه مورد میانگین بیلی روبین اندازه گیری شده بعد از 5 روز 10.0450 و در گروه شاهد 11.05 بود (0.30:p) که از لحاظ آماری معنادار بود.نتیجه گیریشیاف گلیسیرین در کاهش زردی نوزادی در 5 روزگی تاثیر گذار میباشد و میتواند به عنوان داروی کمکی در کاهش زردی کودکان مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: زردی, نوزاد, شیاف گلیسیرینEvaluation of glycerin suppository in prevention of neonatal jaundice in Besat Hospital in 2016-2017Background and AimNeonatal jaundice is a common problem in the neonates which is caused by increased unconjugated bilirubin and can result in serious neurological side effects such as kerinictrus. Several drugs have been used to treat unconjugated hyperbilirubinemia. The present study was conducted to determine the preventive effect of glycerin suppository on neonatal jaundice.Materials and MethodsThis single blind randomized clinical trial included 165 healthy term neonate without jaundice in Besat Hospital in Sanandaj. Neonates were divided into two groups. Case group treated with glycerin suppository at birth and 12 hours after birth. Control group didn’t receive glycerin suppository. Serum bilirubin levels were measured by Bili Check device (spectrophotometry) 12, 24 and 48 hours and also 5 days after birth.ResultsAfter 48 hours the mean serum bilirubin levels were 8.667 and 11.4412 in the case and control groups respectively, which showed no significant difference (p: 0.57) between the two groups. After 5 day the respective mean serum bilirubin levels in the case and control groups were 10.0450 and 11.05 which revealed a significant difference between the two groups (P value:0.03).ConclusionUse of glycerin suppository showed significant effect on reducing billirubin level in the neonates and can be considered as an adjuvant therapy for neonatal jaundice.Keywords: Jaundice, Neonatal, Glycerin suppository
-
آوردن شاهدهای شعری، از سنت های ویژه در فرهنگ نویسی فارسی به شمار می رود. این شاهدها با همه معایب؛ از بدخوانی و احتمال تصحیف تا واژه سازی های ناروای فرهنگ نویسان، می توانند گه گاه مصححان را در تصحیح برخی متون یاری رسانند. البته چون ضبط بسیاری از این شاهدها خطاست، مصححان نیز در اکثر موارد چندان به آنها اهمیت نداده اند، اما با توجه به اینکه فرهنگ نویسان قدیم، احتمالا نسخه هایی نزدیک تر به روزگار تالیف آثار کهن در اختیار داشته اند، از شاهدهای شعری این فرهنگ های لغت، همانند نسخه بدل می توان استفاده کرد و در تصحیح متون از آنها بهره جست. در این جستار بر پایه برخی شاهدهای شعری سنایی و مولوی در فرهنگ های لغت و عموما فرهنگ جهانگیری، پیشنهادهایی برای تصحیح این بیت ها مطرح شده است.کلید واژگان: سنایی, مولوی, شاهد شعری, فرهنگ جهانگیریBringing poetry testimonies is one of the most unique traditions in the Farsi dictionary. These witnesses, with all their disadvantages, from mischief and likelihood of confusion, to the duplication of philanthropic dictionaries, sometimes allow the editors to correct some texts. Of course, since recording a high percentage of these shadows is false, the sculptors also did not care much about them in the majority of cases, while at the same time, given the fact that the old classmates may have had copies closer to the time of the compilation of the ancient works, they are from the poetic evidence of these dictionaries , As a duplicate file can be used and used in correcting texts. In this essay, some suggestions are made to correct these bits based on some of Sanayi and Rumi's poetry in dictionaries and generally in Jahangir culture. In this essay, some suggestions are made to correct these bits based on some of Sanayi and Rumi's poetry in dictionaries and generally in Jahangir i culture.Keywords: Sanai, Rumi, Poetry, Jahangiri Dictionary
-
سوزنی سمرقندی، مخصوصا در شعرهای هزل و هجو خود، از واژه هایی استفاده کرده که ابیات وی گاه در فرهنگ ها به عنوان یگانه شاهد مثال همان واژه ها نقل شده است. از آنجا که فرهنگ نویسان نسخه هایی کهن از دیوان سوزنی در اختیار داشته اند، غالبا به صورت درستی به بیت هایی از او استشهاد کرده اند. در عین حال، چون نسخه های بازمانده از دیوان سوزنی هیچ کدام قدمت چندانی ندارند، از همین بیت های او که در فرهنگ ها آمده می توان، همانند یک نسخه بدل، در تصحیح دیوان استفاده کرد.
در تحقیق حاضر، تلاش شده تا بیشتر بر پایه فرهنگ جهانگیری و در مواردی چند بر اساس فرهنگ های دیگر بیت هایی از دیوان سوزنی تصحیح شود.کلید واژگان: دیوان سوزنی سمرقندی, تصحیف, فرهنگ های لغت, فرهنگ جهانگیری, لغت نامه دهخداMirror of Heritage, Volume:16 Issue: 1, 2018, PP 149 -172Sūzani of Samarqand made use, especially in his satires and lampoons, of such rare words that are often exemplified in dictionaries only by the poet’s own verses containing those words. Since the early compilers of dictionaries had at their disposal old codices of Sūzani’s Divān, they generally cited the correct versions of his verses. However, as the existing manuscripts of Sūzani’s Divān are hardly old enough, one can benefit from those very verses, like an alternative manuscript, in correcting his Divān.Keywords: S?zani Samarqandi?s Div?n, misreading, dictionaries, Farhang-e Jah?ngiri, Loghat-n?meh-ye Dehkhod? -
در این جستار دو سطر از کتاب مرزبان نامه شرح و معنی شده است. علامه محمد قزوینی در برابر این دو سطر، علامت پرسش قرار داده و در ضبط برخی واژه ها و نیز معنی آن ها اظهار تردید کرده است. مرحوم خطیب رهبر دو سطر مذکور را بی معنی دانسته است و محمد روشن نیز با تغییر واژه ای از این سطرها متن را دچار پیچیدگی بیشتری کرده و البته از معنی دقیق عبارات سخنی نگفته است. آنچه سطرهای مورد بحث را دچار اختلال و پیچیدگی کرده، تصحیف و گشتگی یک واژه در این جمله ها است که شارحان و مصححان مرزبان نامه را به خطا انداخته است. در این مقاله بر پایه تصحیح یک واژه از همین سطرها، تلاش گردیده چند جمله مبهم مرزبان نامه شرح و معنی شود.کلید واژگان: مرزبان نامه, بخارات, تصحیح, تصحیفIn this study, two lines from Marzban-nameh have been analyzed. Allameh Mohammad Ghazvini has put a question mark in front of these two lines and has been doubtful in recording some words and their meanings. Khatib Rahbar considers the two lines as meaningless, and Mohammad Roshan, by changing a word from these lines, has made the text more complex and does not speak of the exact meaning of the words. What has complicated the intended lines is the distortion and conversion of a word in these sentences that has misled the interpreters and editors of Marzban-nameh. Based on the correction of a word from these lines, this study attempted to explain and analyze some ambiguous sentences from Marzban-nameh.Keywords: Marzban-nameh, Bokharat, Correction, Distortion
-
فصلنامه نقد ادبی، پیاپی 39 (پاییز 1396)، صص 199 -210در شماره بیست و هشتم از فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات شبه قاره دانشگاه سیستان و بلوچستان مقاله ای با عنوان «ضرورت تصحیح دیوان امیرخسرو دهلوی» (پاییز 1395: سال هشتم، صص 91- 106)، نوشته دکتر غلامرضا مستعلی پارسا و حمیدرضا حافظیان به چاپ رسیده است که تقریبا کل این مقاله به شیوه بسیار تازه و ماهرانه ای از مقاله نگارنده با عنوان «بررسی دیوان غزلیات امیرخسرو دهلوی بر اساس چند دستنویس معتبر» که در فصلنامه متن شناسی دانشگاه اصفهان منتشر شده (پاییز 1392: سال پنجم، صص 69- 86)، سرقت شده است. با توجه به اینکه شیوه منتحلان این مقاله برای متولیان نشریات گونه گون، اعم از سردبیر و داور و نیز استادان راهنمای دانشجویان، ممکن است راهگشا باشد. در این مقاله، روش سرقت ادبی مذکور، نقد و بررسی شده است.با توجه به اینکه شیوه منتحلان این مقاله برای متولیان نشریات گونه گون، اعم از سردبیر و داور و نیز استادان راهنمای دانشجویان، ممکن است راهگشا باشد. در این مقاله، روش سرقت ادبی مذکور، نقد و بررسی شده است.کلید واژگان: سرقت ادبی, نشریه متن شناسی, نشریه مطالعات شبه قارهLiterary Criticism, Volume:10 Issue: 39, 2018, PP 199 -210In the twenty-eighth edition of the scientific research chapter of the Shiite studies at Sistan and Baluchestan University, an article titled "The Necessity of Correction of the Amir Khosrow Dehlavi Court" (Autumn 1395: Eighth, Pages 91-106), by Dr. Gholamreza Mustaali Parsa and Hamid Reza Hafezian, has been published. Which is almost the whole of this article in a very fresh and sketchy manner from the author of the article entitled "Review of the Amir Khosrow Dehlavi Court of the Ghazlaty Based on Certain Handwritten Manuscripts" published in the University of Isfahan's Phonographic Journal (Fall 2013: Fifth, pp. 69-86), Theft Has been. Given that the editorial method of this article may be helpful for journalists of various publications, such as the editor and the judge, as well as the student's guide to professors. In this article, the method of plagiarism has been criticized.as well as the student's guide to professors. In this article, the method of plagiarism has been criticized.
-
با این که از مرگ عبداللطیف طسوجی (حدود 1300 ق.)، مترجم پرآوازه و چیره دست هزار و یک شب، مدت زیادی نگذشته، درباره وقایع زندگی و سایر نوشته های احتمالی وی اطلاعات اندکی در دست است. در این جستار ضمن بررسی برخی گزارش ها درباره عبداللطیف طسوجی، نخست صحت انتساب کتاب برهان جامع به وی مورد بررسی قرار گرفته است و در ادامه ترجمه کشف الغمه که یکی از دیگر آثار ناشناخته طسوجی است و در جایی به آن اشاره نشده، نمایانده شده است. افزون بر این ها نامه ای به خط عبداللطیف طسوجی که برای ناصرالدین شاه قاجار از نجف فرستاده و یک سند معتبر درباره زندگانی اوست، آورده شده است. در مقدمه های چاپ های گونه گون کتاب هزار و یک شب، بخش و بهره اندکی به مترجم شهیر و چیره دست این کتاب، یعنی عبداللطف طسوجی اختصاص یافته است؛ به گونه ای که مثلا در مقدمه هزار و یک شب چاپ علی اصغر حکمت، افزون بر سخنان طسوجی در مقدمه هزار و یک شب که درباره علت ترجمه کتاب است، مطلب دیگری درباره زندگی او وجود ندارد.کلید واژگان: برهان جامع, ترجمه کشف الغمه, ترجمه کلیله و دمنه, ظل السلطان, ناصرالدین شاهLiterature History, Volume:9 Issue: 1, 2017, PP 161 -183While the death of Abdul Latif Tasooj (about 1300 BC.), Translated by renowned and skilled Thousand and One Nights, long ago, life events, and other writings about his possible little information at hand. In addition to the names of Najaf Abdul Naser al-Din Shah Qajar Tasooj to send a valid document about his life, is given. Keywords: comprehensive proof, discovered Alghmh translation, translation of Panchatantra, Zilossoltan, Nasereddin Shah.While the death of Abdul Latif Tasooj (about 1300 BC.), Translated by renowned and skilled Thousand and One Nights, long ago, life events, and other writings about his possible little information at hand. In addition to the names of Najaf Abdul Naser al-Din Shah Qajar Tasooj to send a valid document about his life, is given. In addition to the names of Najaf Abdul Naser al-Din Shah Qajar Tasooj to send a valid document about his life, is given.Keywords: Borhan jamee, translation of Kashfolghoma, translation of Panchatantra, Zilossoltan, Nasereddin Shah
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.