محمد زیبایی
-
مقدمه
عفونت های دستگاه ادراری (UTI)، به عنوان یکی از شایع ترین عفونت های باکتریال در دوران کودکی محسوب می گردد. سویه های اشریشیا کلای یوروپاتوژن، با توانایی کلونیزه شدن موفقیت آمیز در دستگاه ادراری به عنوان عامل اصلی ایجاد کننده UTI، شناخته شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی سویه های اشریشیا کلای یوروپاتوژن در کودکان مبتلا به عفونت ادراری در شهر کرج در سال 1401- 1400 می باشد.
روش بررسی:
در این مطالعه 146 جدایه اشریشیا کلای یوروپاتوژن طی مدت زمان دی ماه 1400 تا مرداد ماه 1401 از کودکان مبتلا به عفونت ادراری مراجعه کننده به بیمارستان های کرج، استان البرز جمع آوری گردید. تایید تشخیص جدایه ها به عنوان سویه های UPEC با استفاده از روش های استاندارد میکروب شناسی و تست های بیوشیمیایی انجام پذیرفت. به منظور تایید قطعی تشخیص از روش PCR و تکثیر ژن 16SrRNA استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 23 انجام یافت. مقایسه آماری بین گروه ها با استفاده از آزمون های کای اسکویر و دقیق فیشر بررسی شد.
نتایجنتایج نشان داد از 146 کودک مبتلا به عفونت ادراری با سویه های UPEC مراجعه کننده به بیمارستان های استان البرز در مدت زمان مطالعه، 30 نفر (5/20 درصد) مربوط به جنس مذکر و 116 نفر (5/79 درصد) مربوط به جنس مونث بودند. هم چنین 16 نفر (11 درصد) دارای بیماری زمینه ای کلیوی و 130 نفر (89 درصد) بدون بیماری زمینه ای کلیوی بودند.
بحث و نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد عفونت ادراری با سویه های UPEC بیش از نیمی از موارد عفونت های فوق را در کودکان بالای یک سال در استان البرز تشکیل می دهد. همچنین این عفونت در کودکان بالای یک سال دختر تقریبا 9/3 برابر بیشتر از کودکان پسر می باشد. اگر چه کودکان مذکر با بیماری زمینه ای کلیوی نسبت به کودکان مونث با بیماری زمینه ای کلیوی بیشتر به عفونت ادراری با سویه های فوق مبتلا می گردند.
کلید واژگان: عفونت های دستگاه ادراری, اشریشیاکلای یوروپاتوژنیک, کودکانBackground and AimUrinary tract infections (UTI) are one of the most common bacterial infections of childhood. Uropathogenic Escherichia coli (UPEC) strains, with the ability to successfully colonize the urinary tract, are recognized as the main cause of UTI. The aim of this study is to investigate UPEC strains in children with UTI in Karaj city during 1400-1401.
Materials and MethodsIn current study, 146 UPEC isolates were collected from children with UTI referred to Karaj Hospitals, Alborz province during January to August 2022. The identification of isolates as UPEC strains was confirmed using standard microbiological methods and biochemical tests. PCR method and amplification of 16SrRNA gene were used for confirmation of diagnosis. Statistical data analysis was performed with SPSS software version 23. Statistical comparison between groups was done using chi-square and Fisher's exact tests.
ResultsThe results showed that out of 146 children suffering from urinary tract infections caused by UPEC strains during the study period, 30 (20.5%) were male and 116 (79.5%) were female. In addition, 16 (11.0%) had underlying kidney disease and 130 (89.0%) had no underlying kidney disease.
ConclusionThe present study showed that urinary infection with UPEC strains constitutes more than half of the cases of UTIs in children over one-year-old in Alborz province. In addition, the infection is almost 3.9-times more in girls over one year old than in boys. Although male children with underlying kidney disease are more likely to get UTI with the UPEC strains than female children with underlying kidney disease.
Keywords: Urinary tract infections, Uropathogenic Escherichia coli, Children, Karaj -
زمینه و هدف
جدا کردن DNA ژنومی از سلولهای باکتریایی از جمله فرایندهایی است که به طور معمول در اکثر آزمایشگاه های بیولوژیک انجام می گیرد، لذا برای آن روش های گوناگونی ارایه شده است. در این مطالعه از دو روش فنل و کلروفرم، و استفاده از نانوذرات مغناطیسی در جهت استخراجDNA ژنومی باکتری استافیلوکوکوس اوریوس استفاده شده است.
مواد و روش هادر مطالعه حاضر از باکتری استافیلوکوکوس اوریوس سویه استاندارد به شماره ATCC 25923 استفاده گردید. جهت استخراج DNA ژنومی از دو روش فنل-کلروفرم و استخراج به وسیله نانوذرات مغناطیسی استفاده شد. جهت بررسی کیفیت و غلظت DNA استخراج شده با دو روش فوق از دستگاه نانودراپ و روش الکتروفورز روی ژل آگارز استفاده گردید.
یافته ها:
بررسی غلظت DNA استخراج شده در هر دو روش، توسط نانودراپ انجام شد که غلظت DNA استخراج شده در روش فنل-کلروفرم و استفاده از نانوذرات مغناطیسی Fe3O4/SiO2 به ترتیب 4/550 و 6/131 میکروگرم بر میلی لیتر به دست آمد.
بحث و نتیجه گیریاز یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که با توجه به دیواره ضخیم باکتری استافیلوکوکوس اوریوس، استخراج DNA ژنومی به وسیله نانوذرات مغناطیسی Fe3O4/SiO2 دارای غلظت و خلوصی قابل قبول برای انجام پروسه های مولکولی مانند PCR است و می تواند به عنوان جایگزین سایر روش های استخراج استفاده شود.
کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, استخراج DNA, نانوذرات مغناطیسی, فنل-کلروفرم, ژنوم باکتریBackground and AimIsolation of genomic DNA from bacterial cells is one of the processes typically performed in most biological laboratories and there are different methods to do it .In this study, two methods including phenol-chloroform, and magnetic nanoparticles, were used to extract genomic DNA of Staphylococcus aureus.
Materials and MethodsIn the present study, the standard strain of Staphylococcus aureus ATCC 25923 was used for extraction of genomic DNA by phenol-chloroform and magnetic nanoparticles methods. Nanodrop and electrophoresis on agarose gel were used to evaluate the quality and concentration of extracted DNA.
ResultsThe concentration of extracted DNA by phenol-chloroform and magnetic nanoparticle) SiO2/Fe3O4) methods were obtained 550.4 and 131.6 µg/ml respectively.
ConclusionFrom the findings of this study it can be concluded that due to the thick wall of Staphylococcus aureus, genomic DNA extraction by magnetic nanoparticles (Fe3O4/SiO2) have acceptable concentration and purity for molecular processes such as PCR, and can be used as an alternative to other extraction methods.
Keywords: Staphylococcus aureus, DNA extraction, Magnetic nanoparticles, Phenol-chloroform, Bacterial genome -
زمینه و هدف
جوندگان مخزن بسیاری از بیماری های زیونوز از جمله بعضی از عفونت های کرمی می باشند. لزوم شناسایی جوندگان و انگل های منتقله از آنها در مناطق مختلف جغرافیایی ایران و اقدامات کنترلی و پیشگیری از آنها میتواند از نظر بهداشتی بسیار حایز اهمیت باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه تعداد 40 جونده از پاییز 97 تا پاییز 99 از مناطق مختلف شهرستان های استان البرز صید شدند. اعضای داخلی و احشاء موش ها بعد از تشریح با استفاده از روش های مستقیم پارازیتولوژیکی مورد بررسی قرار گرفتند و انگل های جدا شده از هر جونده از نظر جنس و گونه شناسایی شدند.
یافته هااز مجموع 40 جونده صید شده ،5/57 درصد از آن ها آلوده به کرم های انگلی بودند. گونه های کرمی تشخیص داده شده شامل هایمنولپیس دایمینوتا(5/17 درصد)، هایمنولپیس فراترنا(5/7 درصد)، سیفاسا ابولاتا(5/7درصد)، سیفاسیا موریس(5/2درصد)، آسپیکولاریس تتراپترا(5/2درصد)، تریکوریس موریس(15درصد)، لارو سیستی سرکوس (استروبیلوسرکوس) فاسیولاریس(5/2درصد)، تریکوزوموییدس کراسیکولا(5/2 درصد) می باشند.
بحث و نتیجه گیرینتایج به دست آمده گویای آلودگی جوندگان استان البرز به گونه های مختلف کرمی میباشد که جدا سازی برخی از انگل های کرمی زیونوز از جونده های استان و همچنین فراوانی جوندگان در جوامع شهری و روستایی لزوم توجه فراوان به اقدامات کنترلی و پیشگیری را به عنوان مهمترین اقدام در جلوگیری از گسترش بیماریهای انگلی در استان را یادآوری می نماید .
کلید واژگان: انگل های جوندگان, روش مستقیم, البرزBackground and purposeRodents are the reservoir of many zoonotic diseases, including some helminth infection. The necessity to identify rodents and parasites which are transmitted through in different geographical areas of Iran and control and prevention measures can be very important from a health point of view.
Materials & methodIn this study 40 rodents were caught from different parts of Alborz province from autumn 2018 to autumn 2020. Internal organs and viscera of mice erer examined after dissection using direct parasitological methods and parasites isolated from each rodent were identified in terms of genus and species.
ResultsOf the 40 rodents killed, 57.5% were infected with parasitic helminth. Detected worm species include Hymenolepis diminuta (17.5%), Hymenolepis nana feraterna(7.5%), Syphacia obvelata(7.5%), Syphacia muris(2.5%), Aspicularis tetraptera(7.5%), Trichuris muris(15%), Cysticercus fasciolaris(Taenia taeniae formis Larva Stag)(2.5%), Trichosomoides crassicauda(2.5%).
ConclusionThe results indicate the infection of rodent in Alborz province with different types of worms. Isolation of some zoonotic worm parasites from rodents in urban and rural communities reminds the neceeity of more attention for control and prevention measures as the most important action to prevent spread of parasitic disese in province.
Keywords: Rodent Parasites, Direct Metod, Alborz -
زمینه و هدف
بیماری کیست هیداتید (اکاینوکوکوزیس) توسط گونه های مختلفی از انگل جنس اکاینوکوکوس ایجاد می گردد. این بیماری در بسیاری از کشورهایی که دامداری در آنجا رواج دارد، شایع می باشد. درمان اصلی بیماری بر اساس جراحی بوده که به همراه یک درمان دارویی کمکی انجام می شود. استفاده از عوامل موثر کشنده پروتواسکولکس های (Protoscolicidal) انگل در حین عمل به منظور کاهش میزان عود بیماری ضرورت دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر ارزیابی اثرات پروتواسکولکس کشی نانوپارتیکل اکسیدنقره، عصاره های متانولی و استنی گیاه گال قلقاف با توجه به اثرات ضد میکروبی متنوع گیاه در شرایط برون تنی (In vitro)، بر روی پروتواسکولکس های کیست هیداتید می باشد.
مواد و روش هاپروتواسکولکس های اکاینوکوکوس گرانولوزوس از 60 عدد کبد گوسفندان آلوده به کیست هیداتید جمع آوری شد. مایع موجود درون کیست با استفاده از سرنگ تخلیه و پس از سانتریفیوژ تغلیظ گردید. تاثیر کشندگی گروه نرمال سالین 9/0 درصد و گروه های اول، دوم و سوم به ترتیب با رقت های 1/0، 01/0 و 001/0 درصد نانوپارتیکل های اکسید نقره و عصاره های متانولی و استونی گال قلقاف و ادغام آن ها بر پروتواسکولکس های کیست هیداتید در زمان های مواجهه 1، 5، 10، و 20 دقیقه تعیین شد. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردید.
نتایجدر میان عصاره های آزمون شده، به ترتیب رقت 1/0 درصد نانوپارتیکل اکسید نقره در 20 دقیقه و ادغام نانوپارتیکل اکسیدنقره و عصاره متانولی گال قلقاف در مدت زمان 20 دقیقه بیشترین اثر کشندگی را بر پروتواسکولکس ها داشت. هم چنین کمترین اثر کشندگی در رقت 001/0 نانوپارتیکل عصاره استنی گال قلقاف در زمان 1 دقیقه بدست آمد.
نتیجه گیرییافته های بررسی حاضر نشان می دهد عصاره های متانولی و استنی گال قلقاف پس از ادغام با نانوپارتیکل اکسیدنقره به خصوص عصاره متانولی می توانند به عنوان یک عامل کشنده پروتواسکولکس مناسب در زمان جراحی کیست هیداتید به کمک روش جراحی پایر (PAIR; Puncture, Aspiration, Injection, and Re-aspiration of protoscolices) مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: عصاره گیاهی, گال قلقاف, نانوپارتیکل ها, اکسید نقره, پروتواسکولکس کش, اکاینوکوکوس گرانولوزوسBackgroundHydatid cyst disease (Echinococcosis) is caused by species of the parasite genus Echinococcus. The infection is present in many countries where animal husbandry is common. The treatment of the disease was based on surgery, which was accompanied by an adjunctive drug treatment. It is harmful to use the protoscolicidal effect of parasites during surgery to reduce the recurrence of the disease. The aim of this study was to confirm the protoscolicidal effect of nanoparticles of silver oxide, methanolic and acetonic extracts of Gal Ghalghaf due to the antimicrobial effects of plant in vitro on hydatid cyst protoscolices.
MethodsEchinococcus granulosus protoscolices were collected from 60 liver of sheep infected with hydatid cyst. The hydatid cyst fluid was drained using a syringe and concentrated after centrifugation. The lethal effect of normal saline group of 0.9% and the first, second and third groups with concentrations of 0.1, 0.01 and 0.001% of silver oxide nanoparticles and methanolic and acetone Gal Ghalghaf extracts and their integration on protoscolices, respectively. Hydatid cysts are determined at exposure times of 1, 5, 10, and 20 minutes. After data collection, the obtained data were analyzed using SPSS software.
ResultsAmong the examined extracts, the concentration of 0.1% nanoparticles of silver oxide in 20 minutes and the combination of nanoparticles of silver oxide and methanolic extract of Gal Ghalghaf in 20 minutes had the most protoscolicidal effects, respectively. Also, the lowest lethal effect was obtained at a concentration of 0.001 nanoparticles of acetonic extracts of Gal Ghalghaf at 1 minute.
ConclusionThe findings of the present study showed that methanolic and acetonic extracts of Gal Ghalghaf after combining with silver oxide nanoparticles, especially methanolic extract, can be used as a suitable protoscolicidal agent during hydatid cyst surgery using PAIR (Puncture, Aspiration, Injection, and Re-aspiration of protoscolices).
Keywords: Herbal extract, Ghalghaf Gall, Nanoparticles, Silver Oxide, Protoscolicidal, Echinococcus granulosus -
زمینه و هدف
در قرن اخیر استفاده بی رویه از آنتی بیوتیک ها سبب ظهور جدایه های مقاوم به درمان شده است که به عنوان یک تهدید جدی برای سلامت جمعیت های انسانی مطرح می باشد. به منظور مقابله با این پدیده رویکردهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است که از جمله آن ها می توان به استفاده از عصاره طبیعی گیاهان جهت درمان بیماری های عفونی اشاره کرد. گال قلقاف در اثر رشد غیر طبیعی بافت های گیاهی تحت تاثیر عوامل زنده مانند زنبورها بر اندام های مختلف درخت بلوط ایجاد می گردد. یافته های آزمایشگاهی بدست آمده از ارزیابی این ترکیب گیاهی دلالت بر پتانسیل بالای خاصیت ضد میکروبی آن دارد. در مطالعه پیش رو اثر ضد میکروبی عصاره گیاهی گال قلقاف بر روی باکتری های اشریشیا کلای و استافیلوکوکوکوس اوریوس بررسی گردیده است.
مواد و روش هااین مطالعه بر روی سویه های استاندارد اشرشیا کلای25922ATCC و استافیلوکوکوس اوریوس 25923ATCC انجام پذیرفت. عصاره آبی گال قلقاف به روش سوکسله بدست آمد. جهت ارزیابی فعالیت ضد باکتریایی حداقل غلظت مهارکننده رشد (MIC) و حداقل غلظت کشنده باکتری (MBC) به روش براث ماکرو دایلوشن (Broth-Macrodilution) تعیین گردید.
یافته هاحداقل غلظت مهار کننده رشد عصاره های گیاهی گال قلقاف در باکتری اشرشیا کلای به میزان 3125 میکروگرم در میلی لیتر و در باکتری استافیلوکوکوس اوریوس 98 میکروگرم در میلی لیتر بدست آمد. همچنین حداقل غلظت کشنده عصاره گال قلقاف در باکتری های اشرشیا کلای و استافیلوکوکوس اوریوس به ترتیب 50000 میکروگرم در میلی لیتر و 1562 میکروگرم در میلی لیتر بود.
نتیجه گیرینتایج این بررسی نشان داد عصاره گیاهی گال قلقاف بر روی باکتری گرم مثبت استافیلوکوکوس اوریوس نسبت به باکتری گرم منفی اشرشیا کلای اثر ضد میکروبی بسیار خوبی دارد. همچنین اگر چه عملکرد باکتریواستاتیک نسبتا قوی عصاره فوق بر روی باکتری استافیلوکوکوس اوریوس مشاهده گردید، اما بین غلظت باکتریسیدال و باکتریوستاتیک اختلاف قابل توجه وجود داشت.
کلید واژگان: عصاره گیاهی, گال قلقاف, اثر ضد میکروبی, اشرشیا کلای, استافیلوکوکوس اورئوسBackgroundIn the recent century, the improper use of antibiotics has led to the emergence of resistant isolates that pose a serious threat to the health of human populations. In order to deal with this phenomenon, various approaches have been used, including the use of natural herbal extracts to treat infectious diseases. Ghalghaf Gall is caused by abnormal growth of plant tissues under the influence of living factors such as bees on various organs of the oak tree. Laboratory findings obtained from the evaluation of this plant indicate its high potential for antimicrobial properties. In the present study, the antimicrobial effect of Ghalghaf Gall extract on Escherichia coli and Staphylococcus aureus was investigated.
MethodsThis study was performed on standard strains of Escherichia coli ATCC 25922 and Staphylococcus aureus ATCC 25923. Aqueous extract of Ghalghaf Gall was obtained by Soxhlet method. To evaluate the antibacterial activity, the minimum inhibitory concentration (MIC) and the minimum bactericidal concentration (MBC) were determined by broth-macrodilution method.
ResultsThe MIC value of the extracts of Ghalghaf Gall obtained for Escherichia coli and Staphylococcus aureus were 3125 µg/ml and 98 µg/ml respectively. Also The MBC value of the Escherichia coli and Staphylococcus aureus obtained 50000 µg/ml and 1562 µg/ml respectively.
ConclusionThe results of this study showed that the herbal extract of Ghalghaf Gall has a very good antimicrobial effect on the gram-positive bacterium Staphylococcus aureus compared to the gram-negative bacterium Escherichia coli. Also, although relatively strong bacteriostatic function of the above extract was observed on Staphylococcus aureus, but there was a significant difference between bactericidal and bacteriostatic concentrations.
Keywords: Herbal extract, Ghalghaf Gall, Antimicrobial effect, Escherichia coli, Staphylococcus aureus -
زمینه و هدف
توسعه روزافزون فعالیت های کشاورزی و آبزی پروری در حاشیه رودخانه ها موجب کاهش کیفیت آب های جاری شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت آب رودخانه چهل چای در استان گلستان بر اساس شاخص های کیفی NSFWQI ،IRWQISC و CWQI انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی - تحلیلی روی یکی از زیر حوزه های آبخیز گرگانرود انجام شد. از هر 7 ایستگاه نمونه برداری انتخاب شده بر اساس فاکتورهای استاندارد در مجموع 42 نمونه در طول رودخانه در فصول تابستان و پاییز به صورت ماهانه در سال 1397 بررسی شد. فاکتورهای استاندارد شامل قابل دسترسی بودن، نوع کاربری اراضی، زمین شناسی و پراکندگی در طول رودخانه بودند. 12 پارامتر کیفی آب شامل اکسیژن محلول، کلیفرم مدفوعی، pH، اکسیژن خواهی بیوشیمیایی (Biochemical Oxygen Demand: BOD)، اکسیژن خواهی شیمیایی (Chemical Oxygen Demand: COD)، درجه حرارت، فسفات، نیترات، آمونیوم، کدورت، کل مواد جامد محلول و هدایت الکتریکی و 5 کاتیون (سدیم، کلسیم و منیزیم) و آنیون (کلراید و سولفات) در طول رودخانه با استفاده از روش استاندارد اندازه گیری شدند.
یافته ها:
در مقدار فسفات و کدورت از ایستگاه 2 به سمت پایین دست، افزایش مشاهده شد. مقادیر BOD ، COD و کلیفرم مدفوعی در ایستگاه 6 افزایش آماری معنی داری در مقایسه با میزان استاندارد WHO نشان داد (P<0.05). آلودگی رودخانه در فصل تابستان بعد از ایستگاه 3 (تفرجگاه) به سمت پایین دست افزایش آماری معنی داری نشان داد (P<0.05) و این امر به دلیل ورود کودهای کشاورزی و تخلیه فاضلاب شهری بود. بر اساس میانگین شاخص IRWQISC و NSFWQI کیفیت آب رودخانه چهل چای در ایستگاه نمونه برداری در محدوده شهر مینودشت (ایستگاه 6) در کلاسه بد ارزیابی شد. شاخص CWQI نشان داد که آب رودخانه چهل چای از نظر آشامیدن و آبزیان در مرز کلاسه مناسب، برای کشاورزی در کلاسه بد و از نظر تفریح و استفاده دام در رده عالی است.
نتیجه گیری:
مقادیر میانگین شاخص های اندازه گیری شده، بیانگر کلاسه کیفی با آلودگی بالا بود. از آنجا که این رودخانه برای تامین آب کشاورزی و آبزی پروری استفاده می شود؛ اعمال راهکارهای مدیریتی ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: کیفیت آب, NSFWQI, IRWQISC, CWQI, رودخانهBackground and ObjectiveThe increasing development of agricultural and aquaculture activities along the rivers has reduced the quality of running water. The aim of this study was to evaluate Chehel-chai River water quality with national sanitation foundation water quality index (NSFWQI), Iran water quality index for surface water (IRWQISC), Canadian water quality index (CWQI).
MethodsThis descriptive-analytical study, was performed on all of 7 sampling stations based on standard factors such as availability, land use type, geology and dispersion along the river, 12 water quality parameters including dissolved oxygen, fecal coliform, pH, biochemical oxygen demand (BOD), chemical oxygen demand (COD), temperature, organic phosphate, nitrate, ammonium, turbidity, total soluble solids and electrical conductivity and 5 cations (sodium, calcium and magnesium) and anion (chloride and sulfate) along the river for summer and autumn seasons 2018 (42 sample) with the standard method was measured.
ResultsThe amount of phosphate and turbidity increased from station 2 to downstream due to the existence of fish ponds and agricultural drainage. BOD, COD and fecal coliform values at station 6 have increased significantly with due to urban effluent output. River pollution in the summer has increased due to reduction of river flow and after station 3 (promenade) to the downstream, which is due to the entry of agricultural fertilizers and urban wastewater discharge. According to the average of IRWQISC and NSFWQI, the water quality of Chehel-chai River in the sampling station in the area of Minoodasht city (station 6) is in bad class. The CWQI index showed that the water of the Chehel-chai River is suitable for drinking and aquaculture at the border of the class, for agriculture in the bad class, and in terms of recreation and livestock use in the higher class.
ConclusionThe mean values of the above indices indicate high pollution quality class, and since this river is used for water supply for agricultural and aquaculture, management strategies are necessary.
Keywords: Water Quality, NSFWQI, IRWQISC, CWQI, River -
زمینه و هدف
آب های سطحی معمولا به دلیل تماس با سازندهای زمین شناسی مختلف، ارتباط با سایر منابع آب سطحی و زیرزمینی از نظر ترکیب شیمیایی بسیار متغیر هستند. آگاهی از وضع کیفی آب و تاثیرات فعالیت های انسانی، در مدیریت پایدار و برنامه ریزی منابع آب از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی کیفیت فیزیکوشیمیایی و هیدروشیمیایی آب رودخانه چهل چای در استان گلستان است.
روش بررسیدر این مطالعه 6 ایستگاه براساس معیارهای استاندارد شامل نوع کاربری اراضی، دسترسی و پراکندگی در امتداد رودخانه در سال 1397 انتخاب گردید. 10 پارامتر کیفی آب شامل pH، هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول، سولفات، کلراید، بی کربنات، سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در طول رودخانه به مدت یک سال با استفاده از روش های استاندارد موجود در آزمایشگاه اندازه گیری شد. تحلیل های هیدروشیمیایی براساس نمودار پایپر، شولر، دورو، ویلکاکس، گیبس توسط نرم افزار RockWorks.17، انجام گرفت. از آنالیز واریانس یک طرفه نیز جهت مقایسات استفاده گردید.
یافته هاتغییرات کاتیون ها در نمونه های آب رودخانه چهل چای به صورت Ca2+>Na+>Mg2+>K+ و تغییرات آنیون ها به صورت HCO3->SO42->Cl است. تیپ آب رودخانه به طور غالب بی کربنات کلسیم بوده است. آب منطقه مورد مطالعه توسط نمودار شولر برای شرب در حد قابل قبول و براساس نمودار ویلکاکس (80 درصد نمونه ها در کلاس S1-C3 (شور - قابل استفاده برای کشاورزی)) و میانگین نسبت جذب سدیم (0/79)، آب رودخانه برای اهداف کشاورزی مناسب ارزیابی شد.
نتیجه گیریدلیل کیفیت مناسب آب رودخانه چهل چای وجود کانی های دولومیت و نیز عدم وجود کارخانه ها و فاضلاب های خانگی و رعایت موازین بهداشتی توسط ساکنین منطقه است.
کلید واژگان: ارزیابی کیفی آب, هیدروشیمی, رودخانه چهل چایBackground and ObjectiveSurface water is usually highly variable in chemical composition due to contact with different geological formationsand other surface and groundwater resources. Knowledge on water quality and the impact of human activities are particularly important for sustainable management and planning of water resources. The aim of this study was to investigate the physicochemical and hydrochemical quality of Chehelchai river water in Golestan province.
Materials and MethodsIn this study, 6 sampling stations were selected based on standard criteria including land use type, accessibility and standard distributions along the river in 2018. 10 river water quality parameters including pH, electrical conductivity, total soluble solids, sulfate, chloride, bicarbonate, sodium, potassium, calcium and magnesium - were measured according to standard methods for one year period. Piper, Schuler, Durov, Wilcox and Gibbs diagrams were applied for hydrochemical analysis using RockWorks.17 software. Statistical analysis was performed using one-way ANOVA.
ResultsResults indicated the abundance of major ions was found in the order of HCO3- > SO42- > Cl- and Ca2+ > Na+ > Mg2+ > K+. The river water type was predominantly determined as calcic bicarbonate. The findings revealed that the water of the study area is acceptable for drinking purpose based on Schuler diagram and also appropriate for agricultural uses considering Wilcox diagram (80% of the samples in class S1-C3 (saline - usable for agriculture)) and the average sodium uptake ratio (0.79).
ConclusionThe presence of dolomite ores, the absence of factories and domestic sewage and adhering to hygiene regulations by the residents, are the main reasons which have increased the quality of Chehelchai river water.
Keywords: Water quality assessment, Hydrochemistry, Chehelchai river -
مقدمه
از موضوعات مهم پژوهش ها در زمینه های مولکولی و مهندسی ژنتیک، استفاده از روش های بهینه در استخراج محتوای ژنومی میکروارگانیسم ها و سلول ها است که با استفاده از آن بتوان با صرف کمترین زمان و هزینه، به بیشترین مقدار و مناسب ترین خلوص دست یافت. روش های متعددی در راستای استخراج DNA باکتری ها وجود دارد که از روش های نوین جداسازی اسید نوکلییک می توان به استفاده از نانو ذرات مغناطیسی اشاره نمود. هدف از این مطالعه، مقایسه دو روش استخراج DNA از باکتری اشریشیا کلای با دو تکنیک فنل - کلروفرم و استفاده از نانو ذرات مغناطیسی است.
روش بررسیدر این مطالعه از باکتری اشریشیا کلای سویه 25922ATCC جهت مقایسه دو روش استخراج DNA ژنومی استفاده گردید. جهت استخراج DNA ژنومی از روش فنل-کلروفرم و نیز تکنیک استفاده از نانو ذرات مغناطیسی با بکارگیری نانوذره دولایه SiO2/Fe3O4 استفاده گردید. هر دو محصول به دست آمده جهت سنجش جذب نوری با دستگاه نانودرآپ قرایت و سپس از طریق روش الکتروفورز روی ژل آگارز بررسی گردیدند.
نتایجدر بررسی میزان جذب نوری با استفاده از دستگاه نانودرآپ میزان غلظت DNA استخراج شده با روش فنل- کلروفرم 4/761 میکروگرم بر میلی لیتر و با استفاده از تکنیک استخراج با نانو ذرات مغناطیسی 531 میکروگرم بر میلی لیتر به دست آمد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده و با مقایسه جذب های نوری دو محصول و نیز ارزیابی مقایسه ای با گروه های کنترل در استخراج به روش نانو ذرات مغناطیسی و نیز با مقایسه فاکتورهای مختلفی نظیر میزان زمان موردنیاز، هزینه ها، کاربری آسان می توان نتیجه گرفت که به دلیل زمانبر و خطرآفرین بودن روش فنل - کلروفرم، روش استفاده از نانو ذرات مغناطیسی یک روش مناسب برای استخراج محتوی ژنومی است.
کلید واژگان: استخراج DNA, فنل - کلروفرم, نانو ذرات, اشریشیا کلایBackgroundThe most important researches in molecular and genetic engineering fields are the finding of optimal methods for extraction of the genomic content of microorganisms and cells using them, can achieve the most amount and purity with the least time and cost. There are several methods for the extraction of bacterial DNA and the use of magnetic nanoparticles is one of the novel methods of nucleic acid isolation. The aim of this study is to compare DNA extracted from Escherichia coli using two techniques including phenol-chloroform and magnetic nanoparticles.
MethodsIn this study, Escherichia coli strain ATCC25922 was used to compare the two extraction methods. For genomic DNA extraction the phenol-chloroform methods as well as the technique of using bilayer SiO2/Fe3O4 magnetic nanoparticles were used. Both products were analyzed by nanodrop and following agarose gel electrophoresis.
ResultsThe results of optical density (OD) evaluation with nanodrop spectrophotometer showed that the concentration of extracted DNA with conventional phenol-chloroform method and magnetic nanoparticle extraction technique were 761.4 µg/ml and 531 µg/ml respectively.
ConclusionAccording to the obtained results by comparing the optical absorption of the two products and comparative evaluation with control groups in magnetic nanoparticle extraction method, also by comparing different factors such as the amount of time required, costs, ease of use, it can be concluded that due to the time-consuming and dangerous nature of the phenol-chloroform method, the using magnetic nanoparticles is an appropriated method for extracting the genomic content.
Keywords: DNA extraction, Phenol-chloroform, Nanoparticles, Escherichia coli -
زمینه مطالعه
بیماری های انگلی کرمی یکی از مهم ترین بیماری های مشترک بین انسان و حیوان بوده که سلامت جوامع بشری را تهدید می نمایند. امروزه از روش های گوناگون جهت بررسی و جداسازی تخم انگل ها از نمونه های خاک استفاده می گردد. لذا به منظور کاهش میزان اشتباه ناشی از وجود آرتیفکت ها نیاز به طراحی و استفاده از وسیله خاص به منظور جمع آوری تعداد بیشتر و بررسی دقیق تر تخم انگل های کرمی موجود در نمونه های خاک می باشد.
هدفهدف از تحقیق حاضر طراحی و به کارگیری نوعی روش سریع جهت جمع آوری تخم گونه های انگل توکسوکارا و مقایسه آن با روش مرسوم شناورسازی ساکاروز به عنوان یک روش استاندارد، به منظور بررسی شیوع آلودگی انگلی در خاک بوده است.
روش کاردر این مطالعه جهت جداسازی تخم های گونه های مختلف توکسوکارا با استفاده از روش های مورد نظر، 200 نمونه از خاک مناطق مختلف جمع آوری، ابتدا با استفاده از روش مرسوم شناور سازی ساکاروز یا شیتر (Sheather's sugar flotation) و سپس به کمک الک غربالگر طراحی شده از جنس بدنه پلاستیکی (پلاستیک فشرده از جنس پلی وینیل کلراید) به صورت ساختار استوانه ای شکل حاوی توری با مش 150 میکرومتر (قابل تغییر) و نیز درپوش و نگهدارنده، و نیز بکارگیری روش اصلاح شده شناور سازی محلول ساکاروز اقدام به جداسازی و شناسایی گردید.
نتایجدر مطالعه حاضر تخم های تک سلولی، چند سلولی و حاوی لارو آلوده کننده توکسوکارا از نمونه خاک های جمع آوری شده، مورد جداسازی قرار گرفت. بررسی نتایج شیوع تخم انگل توکسوکارا در نمونه خاک های جمع آوری شده نشان داد، با استفاده از الک عمودی غربالگر و روش اصلاح شده ساکاروز، 38/5درصد (فاصله اطمینان 95درصد، 45/40-32/03) و با به کارگیری روش های استاندارد مرسوم شناور سازی با استفاده از محلول ساکاروز اشباع 21/5درصد (فاصله اطمینان 95درصد، 27/70-16/37) از 200 نمونه خاک های جمع آوری شده مورد مطالعه به تخم گونه های انگل توکسوکارا آلوده بودند که اختلاف معنی داری بین دو روش مورد مطالعه مشاهده گردید)05/0>(P.
نتیجه گیری نهاییدر مقایسه با روش مرسوم و استاندارد شناورسازی ساکاروز، با استفاده از الک عمودی غربالگری علاوه بر جداسازی تخم انگل توکسوکارا، می توان در بررسی وجود تخم انگل های نماتودی نظیر آسکاریس لومبریکوئیدس و تریکوسفال، و نیز سایر تخم انگل های کرمی زئونوز موجود در نمونه های خاک استفاده نموده و درصد میزان واقعی شیوع تخم انگل های کرمی را در نمونه خاک ها در مطالعات اپیدمیولوژیک گزارش کرد.
کلید واژگان: الک عمودی غربالگر, تخم توکسوکارا, انگل کرمی, خاک, روش شناور سازی ساکاروزDesigning the Vertical Sieve Screening in Order for Recovery of Toxocara spp. Eggs From Soil SamplesBACKGROUNDParasitic helminthic diseases are one of the most common diseases of humans and animals that threaten the health of human societies. Nowadays, different methods are used for recovery of eggs parasites from soil samples. Therefore, in order to reduce the amount of mistakes caused by the artifacts (waste and disposable materials for diagnostic purposes), it is necessary to design and use a special device to collect more accurately the eggs of helminthic parasites.
OBJECTIVESThe purpose of this study was to design and use a rapid method for collecting different Toxocara spp. eggs in order to determine the prevalence of soil contamination.
METHODSIn this study, for recovery of Toxocara parasite eggs from collected soil samples, a sieve screen was used with plastic body (polyvinyl chloride compressed plastics) in a cylindrical shape with a mesh of 150 µm (can be changed), as well as the cap and holder,for the use of modified sucrose flotation method to isolate and identify Toxocara species eggs.
RESULTSIn the current study, single cell, multicellular, and infective Toxocara eggs were recovered from collected soil samples. The results of prevalence of Toxocara eggs in collected soil specimens showed that 38.5% (CI: 95%, 32.03-45.40%) were recovered using vertical sieve screening and using the traditional technique and flotation method 21.5% (CI: 95%, 16.37-27.70%) were recovered, which showed a significant difference between the two groups (P˂0.05).
CONCLUSIONSCompared to the conventional and standard sucrose flotation method, using the sieve screen in addition to recovery of Toxocara parasite, it can be used in epidemiological studies to investigate the presence of eggs of nematode parasites such as Ascaris lumbricoides and Trichocephalus, as well as other eggs of zoonotic helminths in soil samples, and the percentage of true egg parasites in the soil samples in epidemiological studies.
Keywords: Vertical sieve screen, Toxocara egg, Helminthic parasite, Soil, Sucrose floatation method -
استرونژیلوئیدس استرکورالیس یکی از شایع ترین نماتودهای انگلی بیماریزای انسان است که قادر به تکمیل چرخه حیات و گسترش در میزبان خود است. اکثریت بیماران مبتلا به آرتروز، یک عفونت بدون علامت یا بیماری ملایم دارند.امروزه با ازدیاد روز افزون بیماری های خود ایمنی و در نتیجه کورتون تراپی و نیز افزایش بیماری هایی همانند سندرم نقص سیستم ایمنی (Human Immunodeficiency Virus، HIV) وسرطان نگرانی های زیادی از ابتلا به بیماری های ثانویه در مورد این بیماران بوجود آمده است. این دسته از افراد بیش از دیگران در معرض ابتلا به عفونت های میکروبی نظیر آلودگی های باکتریایی، انگلی، قارچی و غیره می باشند و در صورت ابتلا ممکن است جان بیمار را تهدید کنند. از بین عفونت های انگلی استرونژیلوئیدس استرکولاریس به علت ویژگی عفونت مضاعف (Hyperinfection) در چرخه زندگی انگل از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. گزارش پرونده ما مربوط به عفونت استرونژیلوئیدس مزمن همراه با لوسمی حاد لنفوبلاستی می باشد.کلید واژگان: عفونت انگلی, استرونژیلوئیدس استرکولاریس, عفونت مضاعف, نقص ایمنیStrongyloides stercoralis is one of the most common human pathogenic parasitic nematodes that is able to complete a life cycle and proliferate within its host. The majority of patients with strongyloidiasis have an asymptomatic infection or mild disease. Nowadays, with increasing the incidence of autoimmune diseases and as well as corticosteroids therapy and increase in diseases such as Human Immunodeficiency Virus (HIV), cancer has been a source of concern for secondary disorders. These individuals are more likely to develop microbial diseases including bacteria, parasites, fungi, and viral infections, and if they are affected may be endanger the patient's life. Amongst the parasitic infections of Strongyloides stercoralis is very important in the life cycle of the parasite due to the specificity of the infection (Hyperinfection). Our case represents chronic strongyloidiasis with acute lymphoblastic leukemia.Keywords: Parasitic infection, Strongyloides stercoralis, Hyperinfection, Immunodeficiency
-
توکسوکاریازیس یکی از بیماری های فراموش شده منتقله از طریق خاک یا غذا با اهمیت بهداشتی جهانی است. موارد انسانی به طور فزاینده از آسیا، آفریقا، اقیانوسیه، اروپا و کشورهای آمریکایی گزارش شده است. از اینرو، توکسوکاریازیس انسان (HT) اکنون به عنوان یک زئونوز عمده با اهمیت جهانی و منطقه ای در نظر گرفته شده است. در ایران، توکسوکاریازیس انسان و حیوان یک بیماری بومی با اهمیت از جنبه های اپیدمیولوژیک و بالینی است. بدون شک، درک اپیدمیولوژی و روند این بیماری انگلی مهم و عوامل موثر در شیوع آن به ایجاد برنامه های پیشگیری و کنترل موثر کمک می کند.
این مطالعه به جنبه های مختلف این بیماری در حیوانات و انسان از جنبه های: تاریخ، چرخه زندگی، گونه ها، مطالعات محیط زیست، روش های تشخیصی و درمانی مورد استفاده برای درک بهتر روند تحقیقات توکسوکاریازیس در ایران، پرداخته و آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و بر آن است که شکاف های موجود تحقیقاتی در مورد این بیماری مهم مشترک انسان و دام از جمله جنبه های بالینی این بیماری در بیماران ایرانی، ابزار تشخیصی جدید، روش های درمانی جدید و ثبت موارد این بیماری را که بایستی مورد نظر و تحقیق قرار گیرند را بیان کند.کلید واژگان: ایران, لاروهای مهاجر, توکسوکارا کانیس, توکسوکارا کتی, توکسوکاریازیسOne of the neglected soil and/or food-borne diseases with international public health importance is toxocariasis. Human cases are being increasingly reported from Asian, African, Oceania, European and the American countries. Hence, human toxocariasis (HT) is now considered as a major zoonosis with global and regional importance. In Iran, human and animal toxocariasis is an endemic disease with clinical and epidemiologic health problem aspects. Doubtless, understanding the epidemiology and the trend of this important parasitic disease and its affecting factors will provide the establishment of effective prevention and control programs. To better understand the trend of toxocariasis researches in Iran, this study was performed to analyze different aspects of this zoonotic disease including history, life cycle, species, human animals and environmental studies, diagnostic aspects and treatments to find out the gaps, including different aspects of clinical sings in human patients, new and specific recombinant antigens based on the native antigens, new diagnostic tools, especially rapid diagnostic tests, paratenic hosts status and new treatment procedures which is necessary to be investigated in the future studies on this important zoonotic disease.Keywords: Iran, Larva migrans, Toxocara canis, Toxocara cati, Toxocariasis -
زمینه و هدفدرمان بیماری هیداتیدوز در انسان، عمدتا جراحی به همراه استفاده از داروهای ترکیبی می باشد. در طول جراحی احتمال نشت مایع کیست هیداتیک که محتوی پروتواسکولکس های زنده بوده به بافت های مجاور و در نتیجه آن عود مجدد بیماری وجود دارد، از این رو یافتن یک پروتواسکولکس کش جدید با تاثیر بیشتر و عوارض کمتر را از اهمیت ویژه ای برخوردار است. افدرا ماژور گیاهی است که در مناطق مختلف ایران رویده و از دیرباز جهت درمان برخی بیماری ها مورد استفاده قرار گرفته و اثرات ضد باکتریایی و ضد قارچی آن به اثبات رسیده است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات ضدپروتواسکولکسی رقت های مختلف عصاره آبی ساقه گیاه افدرا ماژور در زمان های مختلف در شرایط آزمایشگاهی می باشد.مواد روش هادر این مطالعه کبد های آلوده به کیست هیداتید از کشتارگاه جمع آوری شد. درصد زنده بودن پروتواسکولکس ها توسط رنگ آمیزی حیاتی ائوزین 1/0 درصد بررسی شد. فعالیت پروتواسکولکس کشی عصاره آبی در رقت های 1/0 ، 01/0 و 001/0 میلی گرم در میلی لیتر در زمان های به ترتیب 10 ، 20 ، 30 و 60 دقیقه مورد بررسی قرار گرفت. سرم فیزیولوژی و آب نمک اشباع به عنوان کنترل منفی و مثبت مورد استفاده قرار گرفتند.یافته هابیشترین درصد کشندگی پروتواسکولکس مربوط به رقت 1/0 به میزان 58/13درصد (001/0P=) و همچنین کمترین میزان تاثیر کشندگی پروتواسکولکس مربوط به رقت 001/0 (47/2 درصد) مشاهده شد.
بحث ونتیجه گیریاثر پروتواسکولکس کشی عصاره آبی گیاه افدرا ماژور چشمگیر نبوده است. بنابراین این ماده نمی تواند به عنوان یک پروتواسکولکس کش قوی و مناسب در هنگام جراحی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: اکینوکوکوس گرانولوزوس, کیست هیداتیک, افدرا ماژورBackgroundTreatment of hydatidosis in humans, mainly surgery with the use of drugs is combined. During surgery, the risk of fluid leakage hydatid cyst that was content to adjacent tissues, resulting in recurrence of the disease. Ephedra is a plant that grows in various regions of Iran and used to treat as antibacterial and antifungal in certain diseases. The aim of this study was to in vitro evaluate the effects of different concentrations of aqueous extract of Ephedra major at different times.Materials And MethodsInfected liver to hydatid cysts were collected from slaughterhouses. Protoscoleces viability was assessed by staining Eosin 1.0 percent. Protoscoleces activities of aqueous extract 1/0, 01/0, 001/0 mg/ml at 10, 20, 30 and 60 minutes were analyzed. Saline and saturated brine were used as positive and negative controls.ResultsThe highest percentage of household protoscoleces dilution of 0.1 (13.58%) was observed (P= 0.001). Protoscoleces lowest scolicidal effect rate was found in the dilution 0.001 (2.47%)ConclusionsThe effect of aqueous extract of Ephedra major plumbing protoscoleces not significant. Therefore, it cannot be used as a cache protoscoleces strong and appropriate.Keywords: Echinococcus granulosus, Hydatid cyst, Ephedra major -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و یکم شماره 3 (پیاپی 83، امرداد و شهریور 1395)، صص 68 -78زمینه و هدفگسترش سویه های با مقاومت چند دارویی (MDR) کلبسیلا پنومونیه یک عامل نگرانی مهم و انتقال افقی اینتگرون ها از فاکتورهای مهم در ایجاد باکتری مقاوم به چند دارو می باشد. این مطالعه با هدف تعیین فراوانی اینتگرون های کلاس I و بررسی کاست های ژنی اینتگرون ها در سویه های با مقاومت چند دارویی کلبسیلا پنومونیهی جدا شده از نمونه های بالینی انجام پذیرفت.روش بررسیاین مطالعه توصیفی- تحلیلی روی 181 نمونه کلبسیلا پنومونیه جدا شده از بیماران بستری و سرپایی در سال های 93-1392 انجام شد. الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی سویه ها با روش دیسک دیفیوژن بر اساس استاندارد CLSI تعیین شد. حضور اینتگرون کلاس 1 و کاست های ژنی موجود در آن با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلیمراز PCR)) در سویه های با مقاومت چند دارویی بررسی شد. تجزیه وتحلیل آماری یافته ها با نرم افزار SPSS نسخه 17 و آزمون های کای دو و آزمون دقیق فیشر انجام و سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظرگرفته شد .نتایجاز 181 نمونه 150 (9/82 درصد) سویه های با مقاومت چند دارویی بودند. بیشترین مقاومت به آمپی سیلین (7/98درصد) و کمترین مقاومت به ایمی پنم (24 درصد) دیده شد. کلاس 1 اینتگرون در 150 (100 درصد) سویه های با مقاومت چند دارویی مشاهده شد. از میان آنها، 147 (98 درصد) حامل کاست های ژنی از پنج نوع مختلف بودند.نتیجه گیرینتایج نشان داد که فراوانی ژن اینتگرون کلاس I و کاست های ژنی در سویه ها ی کلبسیلا پنومونیهی مقاوم به چند دارو در میان بیماران بستری در بیمارستان در کاشان بالا می باشد که می تواند نقش مهمی در ایجاد و انتقال مقاومت آنتی بیوتیکی داشته باشد.کلید واژگان: کلبسیلا پنومونیه, مقاومت چند دارویی (MDR), اینتگرون, نمونه های بالینیBackground And AimThe development of multidrug resistant (MDR) strains of K. pneumoniae is a matter of great concern and horizontal transfer of integrons is one of the most important factors in the creation of multidrug-resistant (MDR) bacteria. This study was aimed to determine the frequency of class 1 integrons and their gene cassettes among MDR K. pneumonia strains isolated from clinical specimens.Materials And MethodsThis cross-sectional study included 181 samples of Klebsiella pneumoniae isolated from outpatients and hospitalized patients between November 2013 and June 2014. Antimicrobial susceptibility patterns of isolated samples were determined by disk diffusion method according to the CLSI guidelines. The presence of class 1 integrons and embedded gene cassettes were investigated in MDR strains by polymerase chain reaction assay. Using SPSS 17, statistical analyses were carried out by chi-square (χ2) and Fisher exact tests. P-values of less than 0.05 were considered statistically significant.ResultOf 181 isolated samples, 150 (82.9%) were multidrug resistant. The most and the least resistance rates belonged to ampicillin (98.7%) and imipenem (24%) respectively. Class I integrons were seen in 150 (100%) of MDR isolated samples and 147 (98%) of them contained gene cassettes of five different kinds.ConclusionWe found a high frequency rate of class 1 integrons and embedded gene cassettes in MDR Klebsiella pneumoniae in the hospitalized patients in Kashan which can play an important role in the creation and transmission of antibiotic resistance.Keywords: Klebsiella pneumonia, Multidrug resistant (MDR), Integron, Clinical specimens
-
زمینه و هدفپسودموناس آئروژینوزا باکتری پاتوژن فرصت طلب ایجاد کننده عفونت به ویژه عامل عفونت در بیماران دچار زخم سوختگی می باشد. آنتی بیوتیک های خانواده کارباپنم به میزان بالایی در درمان عفونت های ناشی از ایزوله های پسودموناس آئروژینوزا دارای مقاومت چندگانه به کار می روند. جداسازی ایزوله های تولید کنننده کارباپنماز یکی از نتایج تجویز و مصرف بی رویه کارباپنم ها می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ژن هایbla-IMP-1 و bla-IMP-2 در سویه های پسودموناس آئروژینوزا تولید کننده متالوبتالاکتاماز جدا شده از بیماران سوختگی در اصفهان می باشد.مواد و روش هاتعداد 150 ایزوله پسودموناس آئروژینوزا از بیماران مبتلا به زخم سوختگی بستری در بخش سوختگی بیمارستان امام موسی کاظم اصفهان جداسازی گردید و در مطالعه حاضر وارد شد. باکتری با استفاده از تکنیک های بیوشیمیایی و میکروب شناسی شناسایی شد. تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی بر اساس دستورالعمل انستیتو استاندارد آزمایشگاه های بالینی( (CLSI انجام پذیرفت. آزمون دبل دیسک سینرژی تست جهت تعیین سویه های تولید کنننده متالوبتالاکتاماز در ایزوله های پسودموناس آئروژینوزا مقاوم به ایمیپنم استفاده گردید. از روش PCR جهت بررسی حضور ژن های bla-IMP-1 و bla-IMP-2 در سویه های پسودموناس آئروژینوزا تولید کننده متالوبتالاکتاماز استفاده شد و محصولات PCR تعیین توالی گردید.یافته هااز 150 ایزوله پسودموناس آئروژینوزا تمامی آنها به عنوان سویه های دارای مقاومت چندگانه شناسایی شدند. بیشترین مقاومت در برابر آنتی بیوتیک های سیپروفلوکساسین، توبرامایسین، ایمیپنم، مروپنم و آمیکاسین مشاهده گردید. تمامی 144 سویه پسودموناس آئروژینوزا مقاوم به ایمیپنم به عنوان سویه های تولید کنننده متالوبتالاکتاماز شناسایی شدند. از میان سویه های تولید کنننده متالوبتالاکتاماز، ( 3/19%) 29 و (3/5%) 8 سویه به ترتیب حامل ژن هایbla-IMP-1 و bla-IMP-2 تشخیص داده شدند.
بحث ونتیجه گیریبراساس نتایج این تحقیق. مقاومت سطح بالا به ایمیپنم همراه با تولید بالای متالوبتالاکتاماز در میان سویه های پسودموناس آئروژینوزا جدا شده از بیماران دچار عفونت زخم سوختگی در منطقه ما وجود دارد.کلید واژگان: پسودموناس آئروژینوزا, عفونت سوختگی, متالوبتالاکتاماز, bla, IMP, 1, bla, IMP, 2BackgroundPseudomonas aeruginosa is a nosocomial pathogen which especially causes infections among burn patients. Carbapenems are extensively used for the treatment of infections caused by multidrug-resistant P. aeruginosa isolates. The emergence of carbapenemases producing isolates is an outcome of increased utilization of carbapenems. The aim of this study was to determine the bla-IMP-1 and bla-IMP-2 genes in metallo-β-lactamase (MBL) -producing Pseudomonas aeruginosa isolated from burn patients in Isfahan.
Material andMethodsA total of 150 P. aeruginosa were isolated from burn patients hospitalized in Imam-Mousakazem hospital in Isfahan. Antimicrobial susceptibility was determined using disk diffusion method according to the Clinical and Laboratory Standards Institute (CLSI) guidelines. Double Disk Synergy Test (DDST) was carried out for screening of MBL production in imipenem-resistant strains. PCR assays were used for detection of bla-IMP-1 and bla-IMP-2 genes among metallo-β-lactamase-producing Pseudomonas aeruginosa isolates. The purified PCR products were sequenced.ResultsOf 150 Pseudomonas aeruginosa isolates, %100 identified as multi-drug resistant strains. The most resistance rates were seen against ciprofloxacin, tobromycin, meropenem and imipenem. All of 144 imipenem-resistant Pseudomonas aeruginosa isolates were MBL producing by DDST test. Twenty-nine (19.3%) and 8(5.3%) MBL producing Pseudomonas aeruginosa isolates harbored bla-IMP-1 and bla-IMP-2 genes respectively.ConclusionsAccording to results of this study high level resistance to imipenem and MBl genes carriage was seen among Pseudomonas aeruginosa isolated from burn patient infections in our region.Keywords: P. aeruginosa, Burn patients, Metallo, β lactamase, bla, IMP, 1, bla, IMP, 2 -
مقدمه و هدفهموفیلوس آنفلوانزا تیپ b یکی از عوامل مهم مننژیت باکتریال در کودکان در آسیا محسوب می شود. کپسول پلی ساکاریدی ریبیتول ریبوزیل فسفات (PRP) در تمامی سویه ها وجود دارد و می تواند هدف آنتی بادی های IgG باشد. با توجه به مطالعات محدود در مورد هموفیلوس آنفلوانزا تیپ b در کشور و نبود اطلاعات کافی در خصوص وضعیت ناقلین، دستیابی به یک الگوی جامع از شیوع این باکتری در مستعد ترین ناقلین یعنی کودکان از اهداف این مطالعه محسوب می شود.مواد و روش هادر این مطالعه 194 (49 درصد دختر و 51 درصد پسر) نمونه سرم از کودکان زیر 6 سال مراکز درمانی شهر خرم آباد جمع آوری شد. جهت بررسی سرولوژیکی هموفیلوس آنفلوآنزا تیپ b، کیت الایزاAnti-H. influenzae PRP IgG مورد استفاده قرار گرفت.یافته هااز مجموع 194 نمونه مورد مطالعه، 6 نمونه با توجه به واکنش آنتی بادی موجود با کپسول پلی ریبوزیل ریبیتول فسفات باکتری هموفیلوس آنفلوانزا تیپ b مثبت گزارش شد که معادل 3 درصد از جمعیت مورد مطالعه محسوب می شود. فراوانی باکتری در گروه سنی زیر 2 سال 67 درصد نشان داده شد و ارتباط معنا داری بین سابقه بیماری خاص در والدین و محل سکونت کودکان با میزان شیوع باکتری وجود نداشت.بحث و نتیجه گیریفراوانی افراد سرم مثبت از نظر هموفیلوس آنفلوانزا تیپ b در مطالعه ما 3 درصد از کل نمونه ها می باشد. پسران در این تحقیق درصد بالاتری از افراد سرم مثبت را نسبت به دختران شامل می شدند و فراوانی در گروه سنی زیر 2 سال غالب است. فاکتور سنی از جمله متغیر هایی است که مثبت بودن سرم را متاثر می سازد. در مقایسه با مطالعات انجام شده در سایر کشورها می توان گفت با توجه به عدم برنامه واکسیناسیون هموفیلوس آنفلوانزا تیپ b وجود این باکتری در کودکان اهمیت بسیاری دارد.
کلید واژگان: هموفیلوس آنفلوانزا, کودکان, شیوع سرولوژیکی, ELISABackground And ObjectiveHaemophilus influenzae type b (Hib) is now recognized as an agent of bacterial meningitis in Asia. Polyribosil Ribitol Phosphate (PRP) capsule are in all of the strains and IgG antibodies can be target. Due to limited studies on H. influenzae type b in the country and the lack of sufficient information on the status of carriers, achieve a comprehensive model of the spread of the bacteria in the carrier's most vulnerable children is the aim of this study.Material And MethodsIn this study, 194 (49% female and 51% male) serum samples were collected from children under 6 years old referred to medical centers in Korram Abad. The serological study of H. influenzae type b was carried using anti-H. influenzae PRP IgG antibodies kit by indirect enzyme linked immunosorbent assay (ELISA).ResultsOf 194 children under 6 years-old screened for H. influenzae-specific IgG antibodies with ELISA, 6 (3 percent) were IgG seropositive. Prevalence of bacteria in children under 2 years was 67% that demonstrated no significant association between seropositivity in subjects and place of residence of children with the prevalence of bacteria.ConclusionThe prevalence of H. influenzae type b seropositivity in our study was 3% of the total sample. In current study, a higher percentage of males than females were seropositive and frequency of predominant bacteria in patients younger than 2 years. The age factor is a variable that positively affects serum. Regarding to non-Hib vaccination in children, the presence of the bacteria in children can be important.Keywords: Children, ELISA, Haemophilus influenzae, Seroprevalence -
در دو دهه اخیر ملل مختلف بر استفاده مجدد از روش های سنتی خود در طب تاکید داشته و از طرفی رویکرد اخیر سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز تاکید بر احیاء پزشکی سنتی در مناطق مختلف جهان می باشد، لذا در این زمینه کشورهای گوناگون روش هایی طب که با فرهنگ مردم سازگاری بیشتری دارد باید مد نظر قرار گیرد. در کشور عزیزمان ایران، طب سنتی با در اختیار داشتن منابع غنی و پشتوانه علمی و هم چنین میزان تطابق قابل توجه این علم با دستورات بهداشتی دین مقدس اسلام و توصیه های پیامبر(ص) و ائمه اطهار (ع) از دیر باز مورد توجه دانشمندان و آحاد مردم بوده است. به کارگیری پزشکی سنتی ایران و گنجینه ارزشمند و غنی این میراث گرانبها در جهت پیشرفت های علمی برای ارتقاء دانش بشری و گشودن دریچه های نو در عرصه پزشکی مطالب سودمند و قابل بررسی فراوانی دارد. جهت گسترش طب سنتی، این رشته باید ساماندهی شده و آموزش آن متمرکز و محتوای آموزشی آن بر مبنای شواهد و مدارک مستند و علمی باشد تا بتوان جوامع علمی و دانشگاهی را به خوبی توجیه نموده و از سوء استفاده هایی احتمالی که در زمینه طب سنتی و مکمل وجود دارد جلوگیری گردد. در این زمینه تشکیل دبیر خانه شورای آموزش طب سنتی و مکمل در وزارت بهداشت، ستاد گیاهان دارویی و تاسیس دانشکده طب سنتی اقداماتی موثر و مهم در راستای نهادینه کردن و ساماندهی این علوم در ایران می باشند. از وظایف مهم این دبیرخانه برنامه ریزی های لازم در جهت تامین نیروی انسانی مورد نیاز و کارآمد در طب سنتی می باشد که با تدوین برنامه ریزی آموزشی برای دوره کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی (Ph.D) طب سنتی ایران عملیاتی شده است. هدف این رشته تربیت متخصصین آشنا با اصول و روش های متداول پیشگیری، درمان، آموزش و پژوهشهای کاربردی در طب سنتی ایران می باشد تا ضمن بکارگیری پیشرفته ترین اطلاعات روزپزشکی کلاسیک، در مواردی که کاربرد پزشکی سنتی به صلاح بیمار و جامعه و ارتقاء دانش بشری باشد، از این شیوه نیز در جهت تامین، بازگرداندن و ارتقاء سلامت بیمار و جامعه بهره گیری نمایند.
کلید واژگان: طب سنتی, نظام سلامت, طب مکملSince different nations have emphasized reusing their traditional methods in medicine over the last two decades، and the World Health Organization’s recent approach has also focused on restoring traditional medicine in different parts of the world، those methods that are more compatible with the popular culture of a country should be considered. In our country، the traditional medicine، with its rich resources and scientific support as well as its considerable compatibility with the health orders of Islam، and the recommendations of the Holy Prophet and Imams، has been regarded by scientists and people for a long time. Using Iranian traditional medicine and the rich and valuable treasures of this precious heritage has useful and researchable issues in order to enrich human knowledge and scientific advances، and to open new windows into the field of medicine. To be expanded، the traditional medicine needs to be organized، its education has to be centralized، and its educational content should be based on scientific documents and evidence so that academic communities could be satisfied and possible misuses in the field of complementary and traditional medicine could be prevented. Establishing the secretariat of the complementary and traditional medicine educational council in the Ministry of Health، medicinal herbs center، and traditional medicine school seems to be an effective measure to institutionalize and organize theses sciences in Iran. Necessary planning to employ the essential and efficient staff can be one of the important duties of this secretariat، and it can be operational by compiling educational planning for MSc and PhD courses on traditional medicine. The aim of this major is to train specialists familiar with popular principles and methods of prevention، treatment، education، and applicable researches in Iranian traditional medicine. Consequently، in addition to using the newest information of the classical medicine، this method can be used to provide، restore، and promote health in patients and societies when its application is useful for them and it promotes human knowledge. Ultimately، the three factors affecting organization and development include compiling the curriculum and teaching these sciences in universities considering academic standards، extracting results based on researches and reliable documents and evidences، and informing academic communities clearly، properly، and precisely.Keywords: Traditional medicine, Health system, Complementary medicine -
مقدمهبیماری کیست هیداتید توسط گونه های اکینوکوکوس ایجاد و از آلودگی های مهم مشترک بین انسان و حیوانات در کشور ما به شمار می رود. درمان بیماری کیست هیداتید اساسا جراحی می باشد که همراه یک درمان دارویی انجام می شود.استفاده از عوامل موثر پروتواسکولکس-کش در حین عمل، برای کاهش احتمال برگشت بیماری، ضروری است. هدف این مطالعه ارزیابی اثرات ضدپروتواسکولکسی عصاره متانلی ریشه گیاه انار در شرایط آزمایشگاهی، با توجه به بومی بودن این گیاه و اثرات ضد میکروبی متنوع آن، بر روی پروتواسکولکس های کیست هیداتید بود.مواد و روش هامایع موجود درون کیست هیداتید، از کبد گوسفندان آلوده که محتوی پروتواسکولکس های اکینوکوکوس گرانولوزوس بوده، با استفاده از سرنگ تخلیه و تغلیظ می گردد و تعداد پروتواسکولکس ها در گروه های 1، 2، 3 و 4 به ترتیب عبارتند از غلظت های 0/1 و 0/01 و 0/001 درصد عصاره متانولی ریشه انار و نرمال سالین 0/9 درصد (به عنوان شاهد) تعیین می شود. پس از جمع آوری اطلاعات و تجزیه تحلیل آنها، به کمک نرم افزار SPSS (نسخه 20) نتایج در قالب جدول ها و نمودار آماری ارائه می شود.یافته ها50 کبد آلوده مورد بررسی قرار گرفت. در میان عصاره های تست شده، غلظت های 0/1% اثرات ضد پروتواسکولکسی قوی در 6 ساعت داشتند.بحث و نتیجه گیریریشه انار می تواند به عنوان یک عامل ضد پروتواسکولکسی در درمان کیست هیداتید بکار رود.
کلید واژگان: اکینوکوکوس گرانولوزوس, انار, پروتواسکولکس کشیBackgroundHydatidosis caused by Echinococcus spp. is a major zoonotic infection that is detrimental to both humans and animal husbandries in many countries. Treatment of hydatid disease is mainly surgical, with medical treatment being reserved as a coadjuvant treatment. Use of effective scolicidal agents during surgery of cystic echinococcosis is essential to reduce the recurrence rate. The goal of this study was to evaluate the in vitro scolicidal effects of hydroalcoholic extracts of Punica granatum root on hydatid cyst protoscolices.Material And MethodsEchinococcus granulosus protoscolices were collected from the liver of sheep infected with the hydatid cyst. Various concentrations of plant extracts(a.b.c) were used in different exposure times for viability assay of protoscolices.ResultsAmong the root extracts tested, 0.1% concentrations had strong scolicidal effects in 6 hr. 0.1% and 0.01% concentrations of pomegranate root had protoscolices activity against in 4hr and 6 hr, respectively.ConclusionThe finding suggests that Punica granatum root might be used as a protoscolices agent in treatment of hydatid cyst.Keywords: E.granulosus, Punica granatum, Protoscolicidal activity -
توکسوپلاسموز یکی از بیماری های مشترک بین انسان و دام است که به وسیله توکسوپلاسما گوندی ایجاد می گردد. با توجه به این نکته که آمار جامع و معتبری در خصوص شیوع این آلودگی در دام های استان لرستان در دسترس نمی باشد، لذا در این مطالعه، شیوع سرمی توکسوپلاسموز در گوسفندان و گاوان کشتار شده در شهرستان خرم آباد در سال 89 مورد بررسی قرار گرفت. با مراجعه به کشتارگاه شهر خرم آباد، در مجموع 446 نمونه خون از جمله 286 نمونه از گوسفندها و 160 نمونه از گاوهای کشتار شده جمع آوری گردید. در آزمایشگاه انگل شناسی سرم نمونه ها جداسازی شده و وضعیت آنها به لحاظ وجود و عیار آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما (Anti-Toxoplasma antibodies) با استفاده از تکنیک الیزا (ELISA) سنجیده شد. میزان شیوع سرمی آنتی بادی ها در گوسفندان 16/1 درصد و در جمعیت گاوی برابر 11/9 درصد بود. بین سن دام های مورد مطالعه و میزان آلودگی به توکسوپلاسموز، ارتباط معنی داری وجود داشت (P=0.002) به طوری که شیوع آلودگی در دام هایی با سن بالاتر، بیشتر بود. میزان شیوع آلودگی در جمعیت دامی مورد مطالعه در مقایسه با دام های بسیاری از مناطق مطالعه شده در ایران، کمتر می باشد. البته با توجه به اشکالات تست های سرولوژیکی مانند الیزا، تعیین میزان واقعی شیوع آلودگی کمتر میسر می باشد.
کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی, سرواپیدمیولوژی, گوسفند, گاو, خرم آباد, لرستانToxoplasmosis is a zoonotic disease which is caused by a protozoa named Toxoplasma gondii. There is no clear information on the prevalence of this infection in cattle and sheeps in Lorestan province. Therefore, in this study we intended to determine the prevalence of toxoplasma infection in domestic animals (sheep and cattle) slaughtered in khorram Abad. In total, 446 blood samples were collected from sheeps (286) and cattles (160) which were slaughtered in Khoram Abad’s abattoirs. Sera were separated and tested for the presence of specific IgG anti-toxoplasma gondii by an enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) technique. According to the guidelines of serologic kit manufacturer, 16.1% of sheeps and 11.9% of cattles were infected by Toxoplasma gondii. There was a significant relationship between seropositivity for Toxoplasma gondii and the age of animals (P=0.002). The infection rate was higher in older animals. The seroprevalence rate of infection was lower than the reported rates for many parts of the country. But, the true infection rate may be slightly different from the value we determined, because serological tests may have some problems.Keywords: Toxoplasma gondii, Seroepidemiology, Sheep, Cattle, Khorram Abad, Lorestan -
سابقه و هدف
مقاومت به آنتی بوتیک های کینولونی معمولا متعاقب ایجاد جهش در ژن های gyrA و par C رخ می دهد. مقاومت وابسته به پلاسمید نسبت به کینولون ها به طور روزافزون در خانواده انتروباکتریاسه در جهان تعیین هویت می گردد. هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین شیوع ژن qnr A در جدایه های اشریشیا کلی مقاوم به کینولون جدا شده از عفونت ادراری در شهرستان خرم آباد در سال 1391 بوده است.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی 140 جدایه اشریشیا کلی از نمونه ادرار جمع آوری شدند. جدایه ها جهت تعیین مقاومت به آنتی بیوتیک های نالیدیکسیک اسید و سیپروفلوکساسین به روش دیسک دیفیوژن مطابق با دستورالعمل استاندارد CLSI مورد غربال گری قرار گرفتند. هم چنین، واکنش PCR جهت بررسی حضور ژن qnrA در جدایه های مقاوم به کینولون مورد استفاده قرار گرفت.
نتایجاز 140 جدایه اشریشیا کلی، 116 جدایه (8/82 درصد) و 63 جدایه (43 درصد) به ترتیب نسبت به آنتی بیوتیک های نالیدیکسیک اسید و سیپروفلوکساسین مقاومت نشان دادند. نتایج نشان داد که 14 جدایه (1/12 درصد) از جدایه های مقاوم به نالیدیکسیک اسید و 9 جدایه (3/14 درصد) از جدایه های مقاوم به سیپروفلوکساسین دارای ژن qnrA بودند.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که فراوانی ژن qnrA در میان جدایه های اشریشیا کلی مقاوم به کینولون در منطقه خرم آباد از میزان نسبتا بالایی برخوردار می باشد. لذا، لزوم بررسی های بیشتر با بهره گیری از تکنیک های دقیق مولکولی و اقدامات جدی پیشگیرانه را می طلبد.
کلید واژگان: اشریشیاکلی, مقاومت وابسته به پلاسمید به کینولون ها, ژن qnrA, سیپروفلوکساسین, عفونت مجاری ادراریFeyz, Volume:17 Issue: 5, 2013, PP 488 -494BackgroundQuinolone-resistance in Escherichia coli is ordinarily associated with mutations in the gyrA and parC genes. Plasmid-mediated quinolone resistance (PMQR) was increasingly identified in Enterobacteriaceae family worldwide. The aim of this study was to determine the prevalence of qnrA gene among quinolone-resistant E. coli isolates in Khorram Abad، Iran.
Materials And MethodsIn this cross-sectional study، one-hundred forty E. coli isolates were collected from urine samples of the patients. Isolates were screened for ciprofloxacin and nalidixic acid resistance using disk diffusion method according to clinical and laboratory standards institute (CLSI) guidelines. Moreover، PCR was used to evaluate the presence of qnrA gene in quinolone-resistant isolates.
ResultsOne-hundred sixteen (82. 8%) and 63 (43%) out of 140 E. coli isolates showed resistance to nalidixic acid and ciprofloxacin، respectively. The results showed that 14 (12. 1%) nalidixic acid- resistant and 9 (14. 3%) ciprofloxacin-resistant isolates were positive for qnrA gene.
ConclusionThe identification of qnrA gene among quinolone-resistant E. coli isolates shows that the emergence of PMQR in this region requires serious preventive measures.
Keywords: Escherichia coli, PMQR, qnrA, Ciprofloxacin, Urinary tract infection -
سابقه و هدف
اشریشیاکلی تولیدکننده شیگاتوکسین یکی از پاتوژن های مهم ایجادکننده بیماری های منتقل شونده از طریق مواد غذایی می باشد که ممکن است منجر به بروز سندروم های خطرناکی مانند سندروم اورمی همولیتیک در انسان گردد. تاکنون مواردی از بروز اورمی همولیتیک متعاقب عفونت های ادراری گزارش شده است. هدف از این پژوهش بررسی ژن های 1 stx، 2stx، eaeA در سویه های اشریشیا کلی جدا شده از نمونه های ادراری در شهرستان الشتر، استان لرستان می باشد.
مواد و روش هاتعداد 144 جدایه باکتریایی عامل عفونت ادراری در مدت شش ماه از سه بیمارستان در شهرستان الشتر جمع آوری گردید. پس از کشت نمونه های فوق در محیط های افتراقی، اختصاصی و استفاده از آزمون های بیوشیمیایی استاندارد، از میان آن ها، تعداد 100 جدایه اشریشیا کلی تعیین هویت گردید. با استفاده از روش PCR Multiplex و پرایمرهای اختصاصی حضور ژن های 1 stx، 2 stx و eaeA مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایجاز 100 جدایه اشریشیا کلی مورد بررسی، تعداد 2 جدایه (2 درصد) دارای ژن های 2 stx و eaeA بودند. یک جدایه (1 درصد) دارای ژن 1 stx بود و هیچ جدایه ای با هر سه ژن مشاهده نشد.
نتیجه گیریجداسازی اشریشیاکلی های تولیدکننده شیگاتوکسین مانند سروتیپ های 7 H: 157 O و غیر 7 H: 157 O از عفونت های ادراری به دلیل امکان ایجاد سندروم های کلینیکی خطرناک مانند سندروم اورمی همولیتیک از اهمیت زیادی برخوردار است و لزوم بررسی های بیشتر در این زمینه با استفاده از روش های سریع و دقیق مانند روش های مولکولی را نشان می دهد.
کلید واژگان: اشریشیا کلی, شیگاتوکسین, اینتیمین, عفونت ادراریFeyz, Volume:17 Issue: 2, 2013, PP 188 -194BackgroundShiga toxin-producing Escherichia coli (STEC)، as one of the most important food-borne pathogen، in human may lead to deadly syndromes، like hemolytic–uremic syndrome (HUS). Occurrence of HUS following urinary tract infection (UTI) has been previously reported. The aim of this study was to identify stx1، stx2 and eaeA genes in E. coli strains isolated from urine samples in Alashtar (Lorestan، Iran)
Materials And MethodsA total number of 144 bacterial isolates were collected from three hospitals in Alashtar during a six-month period. One-hundred E. coli isolates were identified using the standard biochemical tests as well as the selective and differential media. The multiplex PCR method was used to evaluate the presence of stx1، stx2 and eaeA genes.
ResultsTwo out of 100 E. coli isolates carried both stx2 and eaeA genes and one isolate (1%) only sxt1gene. Moreover، the three genes were not found in any of the isolates tested.
ConclusionDetection of Shiga toxin-producing E. coli (e. g. O157: H7 and non-O157: H7 serotypes)، which may lead to life-threatening syndromes such as HUS، from urine samples is of great importance. Further research in this field using the fast and precise molecular methods is recommended.
Keywords: E. coli, Shiga toxin, Intimine, Urinary tract infection -
بررسی میزان ناتوانی های بیماران پارکینسونی در بخش مغز و اعصاب بیمارستان شهدای عشایر و کلینیک های مغز و اعصاب خصوصی شهر خرم آباد در نیمه اول سال 1389مقدمهبیماری پارکینسون یک اختلال تحلیل برنده عصبی پیش رونده است و شامل علائم حرکتی و غیرحرکتی متعددی می باشد که هر کدام به نوبه خود سبب ناتوانی و اختلال عملکرد در سطح گسترده در بیماران می شود. این مطالعه با هدف بررسی ناتوانی های بیماران پارکینسونی انجام شد.مواد و روش هامطالعه به صورت سری-موردها بود. افسردگی بر اساس معیار DSM-IV، میزان اختلالات شناختی بر اساس آزمون کوتاه وضعیت ذهنی MMSE و ناتوانی بیماران بر اساس معیارهوئن و یارتشخیص داده شد. اختلال عملکرد بویایی با چهار ماده آب، گلاب، توتون و قهوه تشخیص داده شد.بحث و نتیجه گیریاین بررسی نشان داد اختلالات حرکتی و غیرحرکتی با شیوع بالایی در بیماران پارکینسونی وجود دارد. ناتوانی در انجام فعالیت ها تحت تاثیر فاکتورهایی چون سن، طول مدت درمان و طول مدت بیماری است. بنابراین تشخیص بیماری و درمان مناسب آن قبل از بروز ناتوانی ها باید مورد توجه قرار گیرد.یافته هادر مجموع 79 بیمار مورد مطالعه، بیماری در مردان سه برابر زنان، بیشترین رده سنی درگیر 79-70 سال و شیوع افسردگی و اختلالات شناختی6/45 و 9/32 درصد بود. شیوع حملات روشن- خاموش، حملات زمین خوردن و اختلال بویایی به ترتیب 5/21،9/32 و 4/68 درصد و فراوانی بیماران در مرحله سوم نسبت به سایر مراحل بیماری بیشتر بود. بین طول مدت بیماری و نیز طول مدت درمان و میزان ناتوانی ارتباط معنی داری مشاهده شد. ارتباط بین افسردگی و میزان ناتوانی و نیز شدت بیماری با 006/0= Pمعنی دار بود.
کلید واژگان: بیماری پارکینسون, ناتوانی, بیمار بستری, کلینیکEvaluation of disabilities of parkinsons disease patients in neurology ward of Shohaday-e-Ashayer hospital and private neurology clinics in 2010BackgroundParkinson''s disease (PD) is a progressive degenerative disorder with multiple motor and non motor symptoms. These features can cause disability and extensive dysfunction in patients. This study is conducted to evaluate the disabilities of PD patients.Materials And MethodsThe study was case series. Depression، cognitive impairment and disability of patients were diagnosed based on DSM-IV criteria، Mini Mental State Examination and Hoen and Yahr criteria، respectively. Smelling dysfunction was diagnosed with water، rosewater، tobacco and coffee.ResultsFrom 79 patients who were recruited in our study male to female ratio was 3 to 1. The most patients aged 70-79 years. Prevalence of depression and cognitive impairment was 45. 6% and 68. 4%. Prevalence of on-off phenomenon، falling attacks and olfactory dysfunction was 21. 5، 32. 9 and 68. 4 percent، respectively. Duration of disease and treatment was significantly associated with amount of disability. Depression was significantly (p=0. 006) associated with disability and severity of disease.ConclusionThis study showed that motor and non motor abnormalities are common in PD. Disability is influenced by factors such as age، duration of disease and treatment. Hence، diagnosis and treatment of PD should be considered before onset of disabilities.Keywords: Parkinson's disease, Disability, Hospitalized patient, Clinic -
زمینه و هدفآموزش از عمده ترین رسالت های یک دانشگاه و از وظایف مهم اعضای هیات علمی بوده، ارتقای کیفیت آن، منجر به ارتقای کیفیت آموزش دانشگاه می گردد. از فرآیندهایی که به منظور این ارتقا کیفیت انجام می گردد، ارزشیابی مدرس است، لذا این مطالعه با هدف طراحی و ارزیابی فرم ارزشیابی کیفیت تدریس تئوری اساتید توسط دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان در سال 89 انجام گردید.روش بررسیدر این تحقیق که یک مطالعه ی توصیفی مقطعی بود، 290 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی لرستان انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش بود. بخش اول شامل اطلاعات فردی شرکت کننده (جنس، رشته ی تحصیلی، مقطع، ترم تحصیلی و معدل نیمسال قبلی) و بخش دوم مشتمل بر 34 سوال بر اساس مقیاس لیکرت در پنج حیطه (مهارت های تدریس، ویژگی فردی، مهارت های ارتباطی، رعایت اصول و قوانین آموزشی و در نهایت مهارت های ارزشیابی) توسط محققین تهیه و در مرحله ی بعد اولویت و اهمیت هر قسمت به صورت لیکرت چهار گزینه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از آمار توصیفی، آزمون مجذور کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه 179 نفر (9/64 درصد) از دانشجویان مونث و 97 نفر (1/35 درصد) از دانشجویان مذکر شرکت کردند. دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشکده ی بهداشت (1/30 درصد) و دانشکده ی پزشکی (5/18 درصد) به ترتیب بیشترین و کمترین افراد شرکت کننده در بررسی حاضر بودند. نتایج نشان داد که اکثریت دانشجویان (92 درصد) تسلط استاد بر موضوع درس و تعدادی کمی از افراد شرکت کننده در مطالعه (5/22 درصد) ارایه ی حجم نسبتا ̋زیاد موضوع در مورد موضوع درس در حیطه ی مهارت های تدریس را از موارد مهم ارزشیابی اساتید می دانستند. در این حیطه صرف وقت جهت پاسخگویی و نوع منبع مورد استفاده در اولویت های بعدی قرار گرفته، به طوری که به لحاظ ارزیابی اهمیت آن ها در ارزشیابی اساتید بین دو جنس و گروه های تحصیلی اختلاف معنی داری مشاهده شد (001/0=P).نتیجه گیریدانشجویان عوامل مهم در ارزشیابی اساتید را به خوبی تشخیص می دهند؛ اما در اولویت دهی به آیتم ها از فاکتورهایی نظیر جنسیت، معدل تحصیلی، مقطع و رشته ی تحصیلی تاثیر می پذیرند.
کلید واژگان: ارزشیابی, استاد, دانشجو, فن دلفیBackground And ObjectiveEducation is the main mission of a university and one of the important tasks of faculty members is to enhance the teaching quality, resulting in improving the quality of university education. Teacher evaluation is one of the processes that are done to improve the education quality. This study was conducted to design and evaluate teaching quality assessment form from the viewpoint of Lorestan University of Medical Sciences students in 2010.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted in two stages using 276 students at Lorestan University of Medical Science. Firstly, evaluation priorities were extracted using the Delphi technique in the fifth episode features including teaching skills, individual characteristics, communication skills, principles of training and assessment skills. In the second stage, the priority and importance of each item was evaluated on a Likert five-option. Data were analyzed using statistical software SPSS-17, descriptive statistics, chi-square and Kruskal Wallis tests.ResultsTeaching skills, self-confidence, communication skills, educational principles and rules, and assessment skills were chosen as the most important factors. There was significant differences among the majority of expressed comments between the sexes (P<0.05).ConclusionAlthough students recognize important points in evaluation, they are affected by other factors such as gender, academic GPA, field of study.Keywords: Evaluation, Teacher, Student, Delphi technique -
اجپتینلوزیس (Aegyptianellosis) بیماری ایجاد شده به وسیله اجرام داخل گلبولی (قرمز) بوده که محدود به نواحی از آفریقا، آسیا و جنوب اروپا می باشد. در این مطالعه ما شیوع گونه های اجپتینلا (Aegyptianella spp.) را در چهار جنس از ماکیان را در طول ماه های فروردین لغایت شهریور 1387 در استان لرستان مورد بررسی قرار دادیم. 275 پرنده شامل مرغ، اردک، غاز و بوقلمون که به طور آزاد در طبیعت زندگی می کردند جهت نمونه برداری انتخاب گردیدند و خون آن ها با تهیه اسمیر و رنگ آمیزی و همچنین بافت شناسی مورد بررسی قرار گرفتند. از 275 پرنده تحت بررسی، 21 مورد (6/7%) به این انگل های خونی آلوده بودند. این میکرو ارگانیزم ها در 7 مرغ (3/33%)، 2 اردک (5/9%)، 7 غاز (3/33%) و 5 بوقلمون (9/23%) شناسایی گردید. این انگل ها از نظر فراساختاری به وسیله میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار گرفتند. پرندگان نواحی جنوب غربی ایران به انگل های خونی مبتلا می باشند که تفاوت ها و شباهت های درون یا خارج جنسی به کمک میکروسکوپ الکترونی قابل تمایز می باشد.
کلید واژگان: گونه های اجپتینلا (Aegyptianella spp, ), انگل خونی, میکروسکوپ الکترونی, ماکیان, ایرانAegyptianellosis is a disease caused by small intraerythrocytic inclusions which is restricted to the area of Africa, Asia and extreme southern Europe. In this study the prevalence of Aegyptianella spp. was evaluated in four genera of domestic poultry in the northern, southern and central regions of Lorestan province from April to September 2008. A total of 275 native adult birds including chickens, ducks, geese, and turkeys which were bred in free range pasture condition were used for blood sampling in the rural areas of the regions. Twenty one (7.6%) out of 275 birds used in this study were infected with the organisms. The detected Aegyptianella were found in 7 chickens (33.3%), 2 ducks (9.5%), 7 geese (33.3%), and 5 turkeys (23.9%), respectively. The majority of the records were from the northeastern regions. Therefore, more than one-half of the infected birds with the Aegyptianella species were located in these regions. The structure morphology of Aegyptianella spp. was studied using light and electron microscopy. The results of the study by electron microscopy demonstrated the developmental stage as well as implemented similar and different extra/intra genus. -
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.