به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدابراهیم آقابابائی

  • مهیا کریمزاده خسروشاهی، محمدابراهیم آقابابائی*

    نااطمینانی اقتصادی که به معنی دشواری در پیش بینی محیط اقتصادی است، از عوامل مختلفی از جمله بی ثباتی سیاسی، تغییر و عدم قطعیت سیاست های دولت، بلایای طبیعی و نوسانات بازار ناشی می شود. وجود این نااطمینانی ها بر کارایی بازارهای مالی از جمله کارایی بازار سرمایه تاثیر بسزایی دارد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه بلندمدت عدم قطعیت سیاست های اقتصادی دولت (بر اساس نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی با استفاده از شاخص ترکیبی PCA) و بازده مازاد شاخص 8 صنعت مختلف در بورس اوراق بهادار تهران شامل شاخص صنایع خودرو و ساخت قطعات، مواد و محصولات دارویی، سیمان، آهک و گچ، شرکت های چند رشته ای صنعتی، فلزات اساسی، فرآورده های نفتی، کک و سوخت هسته ای، محصولات شیمیایی، انبوه سازی، املاک و مستغلات) است. بررسی انجام شده با استفاده از روش خودرگرسیونی با وقفه های توضیحی (رهیافتARDL) در بازه زمانی 1391 تا 1400 نشان می دهد که عدم قطعیت سیاست های اقتصادی با مازاد بازدهی شاخص صنایع منتخب رابطه مثبت و معناداری دارد. به طوری‏که در بین صنایع مختلف بازده مازاد صنعت خودرو و ساخت قطعات بیشترین اثر را از ناحیه عدم قطعیت سیاست های اقتصادی دولت متحمل می شود و صنعت انبوه سازی املاک و مستغلات کمترین اثر را از این ناحیه می‏پذیرد. به علاوه سرعت تعدیل اثر عدم قطعیت سیاست های دولت بر بازده مازاد صنایع بورسی نیز همگن نبوده و ضریب ECM نشان می دهد که صنعت خودرو سریع ترین اثر و تعدیل را تجربه می کند.

    کلید واژگان: عدم قطعیت سیاست اقتصادی, بازده مازاد صنایع, رویکرد ARDL, فاما-فرنچ 5 عاملی و مومنتوم
    Mahya Karimzadeh Khosroshahi, MohammadEbrahim Aghababaei *

    In the past few years, several major domestics and international challenges have emerged, causing global political and economic uncertainty. Economic uncertainty, defined as the difficulty in predicting the economic environment, arises from various factors such as political instability, changes and uncertainties in government policies, natural disasters, and market fluctuations. The presence of such uncertainties significantly affects the efficiency of markets, including the efficiency of the capital market. The aim of this study is to examine the long-term relationship between of economic policies uncertainty (based on the fluctuations of macroeconomic variables using the composite PCA index) and the excess return of eight different industries index (Automobile and parts manufacturing, Pharmaceutical Products and Materials , cement, lime and gypsum, Multidisciplinary industrial companies , basic metals, oil, coke, and nuclear fuel, coke and nuclear fuels, chemical products, Aggregation, properties and real estate).The investigation, conducted using the econometric ARDL approach over the period from 2012 to 2021, demonstrates that economic policies uncertainty is positively and significantly related to the excess returns of the selected industry index Among the various industries, the Automobile and manufacturing parts industry is most affected by the of economic policies uncertainty, while the construction and real estate industry is least affected. Furthermore, the speed of adjustment of Aggregation, properties and real estate the effect of Economic policy uncertainty on the excess returns of the stock market industries is not homogeneous, as indicated by the ECM coefficient. Automobile and manufacturing parts industry index experiences the fastest adjustment, while the Multidisciplinary industrial companies, due to their diverse portfolios, exhibit the slowest adjustment speed compared to others..

    Keywords: Economic Policy Uncertainty, Idustry Excess return, The ARDL approach, Fama-French 5 factors, momentum
  • حامد باقی زاده، احسان طیبی ثانی*، محمدابراهیم آقابابائی

    در پارادایم جدید از علوم مالی با عنوان مالی رفتاری، عوامل احساسی نقش عمده ای در تصمیمات فردی دارند و می توانند در بازارهای مالی تاثیرات قابل توجهی به جای بگذارند. ابتدا با استفاده از مدل بیکر و وورگلر (2007)، شاخص احساسات بازار سرمایه ایران مدل سازی شده و بازار سرمایه به دو دوره احساسات پایین و احساسات بالا تفکیک می گردد. به منظور بررسی رابطه بین بازدهی مقطعی و ارزش در معرض ریسک (VaR) در دوره احساسات بالا و پایین از دو رویکرد مدل رگرسیونی فاما مک بث و مرتب سازی منفرد و دوگانه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، تعداد 130 شرکت بازار بورس اوراق بهادار تهران است که با استفاده از روش حذف سیستماتیک انتخاب شده اند. روش پیشنهادی با استفاده از نرم افزار MATLAB پیاده سازی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه معناداری بین ارزش در معرض ریسک و بازدهی اضافی با در نظر گرفتن عامل احساسات وجود دارد. این رابطه به گونه ای است که تغییرات VaR در دوره احساسات بالا بیشتر از دوره با احساسات کم بوده است و در دوره احساسات بالا، معاملات سرمایه گذاران صرفا تحت تاثیر احساسات بوده و با ریسک بسیار بالایی همراه است. علاوه بر این رابطه بین بازدهی اضافی و VaR تنها متاثر از متغیر کنترلی مومنتوم است.

    کلید واژگان: شاخص احساسات, مدل قیمت گذاری, ارزش در معرض ریسک, بازدهی مورد انتظار, مومنتوم
    Hamed Baghizadeh, Ehsan Taieby Sani*, MohammadEbrahim Aghababaei

    Individual decisions in the new paradigm of financial science are influenced by emotional factors. These factors can also have an impact on financial markets. First, using the Baker and Wurgler model (2007) to model the Iranian capital market sentiment index, and the capital market is divided into two periods of low and high sentiment. In order to examine the relationship between cross-sectional return and value-at-risk (VaR) in periods of high and low sentiment, two approaches were used: Fama-Macbeth regression model and single-sorting and double-sorting. The statistical population of this study consists of 130 companies represented on the Tehran Stock Exchange, selected using a systematic elimination method. MATLAB software was used to implement the method. It was found that, regarding the sentiment factor, there is a significant relationship between VaR and excess return, such that VaR changes were greater in periods of high sentiment than those in the periods of low sentiments. During periods of high sentiment, shareholders’ transactions are determined solely by emotions and with high risk. Furthermore, the relationship between excess return and VaR was only influenced by momentum

    Keywords: Sentiment Index, Pricing Model, Value-at-Risk, Expected return, Momentum
  • محمدابراهیم آقابابائی، مائده اسکندری*

    شرکت ها برای توسعه فعالیت ها و اجرای طرح های خود، به علت محدودیت در سیستم اعتبارات بانکی و پیچیدگی مراحل اخذ مجوز انتشار اوراق قرضه،برای تامین منابع مورد نیاز خود به انتشار سهام جدید روی می آورند.در این تحقیق با نظر گرفتن تاثیر احساسات سرمایه گذار در زمان اقدام به عرضه ثانویه سهام، عملکرد قیمتی کوتاه مدت و بلندمدت سهام پس از عرضه ثانویه سهام و تاثیرات مقطعی و سری زمانی احساسات سرمایه گذار بر عملکرد بلندمدت و کوتاه مدت قیمت سهام را بررسی نماییم.با استفاده از مدل بیکر و ورگلر(2007) به برآورد شاخص احساسات در بورس اوراق بهادار تهران اقدام و سپس شرکت‏های نمونه را بر اساس سطح شاخص احساسات ماهانه در ماه افزایش سرمایه به دو دسته پرتفوی احساسات بالا و احساسات پایین دسته‏بندی می‏کنیم. برای بررسی بازده های غیرعادی کوتاه‏مدت پس از عرضه ثانویه سهام میانگین بازده‏های مازاد تجمعی (CAR) و برای بازده های غیرعادی بلندمدت پس از افزایش سرمایه،میانگین وزنی بازده مازاد دوره خرید-نگهداری (BHAR) استفاده شده است.نتایج با استفاده از داده های 101 شرکت از بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی1391-1398 به دست آمده است.شرکت هایی که در دوره احساسات بالا اقدام به افزایش سرمایه کرده اند، در کوتاه مدت بازدهی غیرعادی مناسب تر و در میان مدت و بلندمدت بازدهی منفی تر و ضعیف تری را تجربه می کنند.ویژگی های شرکتی همچون اندازه، سن و نسبتM/B بر کسب بازدهی غیرعادی پس از عرضه ثانویه و شدت آن تاثیرگذار است.سهامداران با در نظر گرفتن سطح شاخص احساسات بالا و کم در زمان عرضه ثانویه سهام و ویژگی های شرکتی می توانند نسبت به اتخاذ سیاست سرمایه گذاری خرید-فروش یا نگهداری سهام پس از عرضه ثانویه اقدام نمایند.

    کلید واژگان: شاخص احساسات, عرضه ثانویه سهام, عملکرد قیمتی سهم, بازدهی غیرعادی
    Mohammad Ebrahim Aghababaei, Maedeh Eskandari *

    The bank credit system is limited and the bond issuance process is complex. Most firms issue new shares to raise the funds they need to develop their activities and implement their plans.This article details an investigation of the impact of investor sentiment and using market timing at the time of SEO, the short and long-run stock price performance subsequent to SEOs and the cross-sectional and time-series effects of investor sentiments on both short and long-run stock price performance subsequent to SEO events.We used the Baker and Wurgler(2007) model to estimate the sentiment index in the TSE. Next We categorize all sample SEOs into high and low sentiment, according to the level of the sentiment index in the month when the SEO is conducted. we use cumulative abnormal-returns(CARs) to investigate short-run stock price performance and the buy-and-hold returns (BHAR) to examine long-run stock price performance. The data were compiled of 101 firms from different industries of TSE in the period of 1391-1398. Firms conducting SEOs during high sentiment periods experience less severe short-run price drops around the issuance and this effect are stronger for small, young, and high market-to-book ratio firms. firms conducting SEOs during high sentiment periods experience more severe post-issue long-run underperformance and this effect of investor sentiment are stronger for big, older, and low market-to-book ratio firms. By considering sentiment index level around SEOs and the firm's characteristics, investors can adopt the investment policy of selling,-buying or holding shares after the SEO.

    Keywords: Sentiment index, secondary stock offering, stock price performance, Abnormal return
  • محمدابراهیم آقا بابائی*، عاطفه رضائیان رامشه
    هدف

    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر تجدید ارایه صورت های مالی بر انواع ناکارایی سرمایه گذاری با تاکید بر نقش محدودیت مالی است.

    روش

    برای اندازه گیری ناکارایی سرمایه گذاری و دسته‎بندی شرکت های عضو نمونه به دو بخش شرکت های با سرمایه گذاری بیش ازحد یا کمتر از حد، از الگوی انتظارات سرمایه گذاری ریچادسون (2006) و از شاخص تعریف شده از سوی کاپلان-زینگالس (1997) برای بررسی محدودیت مالی شرکت ها استفاده شده است. نمونه آماری موردبررسی شامل 174 شرکت در یک دوره زمانی شش ساله (1391- 1397) است.

    نتایج

    نتایج نشان دهنده آن است که تجدید ارایه صورت های مالی، سرمایه گذاری بیش ازحد شرکت ها را کاهش می دهد؛ در حالی‏ که وضعیت سرمایه گذاری کمتر از حد را تشدید می کند. از طرفی، در شرکت های با سرمایه گذاری بیش ازحد ممکن است محدودیت مالی بیشتری پس از تجدید ارایه صورت های مالی تجربه شود که این رابطه برای شرکت های با سرمایه گذاری کمتر از حد معنادار نیست. درنهایت، این استدلال که تجدید ارایه صورت های مالی می تواند از طریق تاثیر غیرمستقیم بر محدودیت مالی، بر ناکارایی سرمایه گذاری اثرگذار باشد نیز در هیچ گروهی از شرکت ها تایید نشد.

    کلید واژگان: تجدید ارائه صورت های مالی, ناکارایی سرمایه گذاری, سرمایه گذاری بیش ازحد, سرمایه گذاری کمتر از حد, محدودیت مالی‎.‎
    MohammadEbrahim Aghababaei *, Atefeh Rezaeian Ramsheh

    The purpose of this research was to investigate the effects of financial restatement on various investment inefficiencies with emphasis on the role of financial constraints. In this study, Richardson (2006)'s model of investing expectations was used to measure investment inefficiencies and categorize the sample member firms into over-invested or under-invested corporates. Also, the index defined by Kaplan-Zingales (1997) was utilized to examine the financial constraints. The sample included 174 companies that were active over 6 years (2012-2017) in the Tehran Stock Exchange. The results indicated that financial restatement could reduce the over-investment, while it exacerbated the under-investment ones. On the other hand, the companies with over-investment might experience greater financing constraints after financial restatement. This relationship was not significant for under-invested companies. Finally, the argument that financial restatement could affect investment inefficiencies by indirectly affecting financing constraints was also not approved by any groups of the compaines.

    Keywords: Financial Restatement, financial constraints, Investment Inefficiency, Over-Investment, Under-Investment.‎
  • محمدابراهیم آقابابایی*، مونا رشیدی، احسان طیبی ثانی
    تقسیم سود به عنوان عاملی مهم و اثرگذار در ارزش سهام و در نتیجه ارزش بازار شرکت شناخته می شود. می توان گفت، سود تقسیمی (نقدی) همواره برای سرمایه گذاران و سهام داران از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.  از این رو در این پژوهش، به بررسی اثر سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت با در نظرگرفتن اصول بنیادین شرکت و همچنین، تاثیر اندازه شرکت بر این ارتباط پرداخته و در انتها، مقدار صرف سود تقسیمی در این دوره ارایه شده است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، 93 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طول دوره زمانی 8 ساله (1391-1398) 744 سال-شرکت با بکارگیری روش رگرسیون داده های پانل صورت گرفته است. رابطه بین سود تقسیمی پرداختی شرکت و ارزش شرکت مثبت و معنی دار بیان شده است. در نتیجه، صرف سود تقسیمی در این بازه، نیز مثبت است. صرف سود تقسیمی سهام برای شرکت باتوجه به مدل رگرسیون داده های پانل و صرف سود تقسیمی برای دارایی های شرکت بدست آمده است. بنابر نتایج، قیمت سهم با سود نقدی نسبت به سهم هایی با سود انباشته بیشتر است. صرف سود تقسیمی مثبت نشان دهنده ترجیح سرمایه گذاران برای سهام دارای سود تقسیمی است.
    کلید واژگان: ارزش شرکت, سیاست تقسیم سود, صرف سود تقسیمی
    Mohammad Ebrahim Aghababaei *, Mona Rashidi, Ehsan Tayebi Sani
    Objective
    Dividends are recognized as an important and influential factor in the value of stocks and therefore the market value of the company. It can be said that dividend (cash) has always been of great importance for investors and shareholders. Therefore, in the research, the effect of dividend policy on firm value has been investigated by considering the basic principles of the company and also the effect of company size on this relationship. Finally, the amount of dividends premium in this period is stated.Research
    Method
    In order to achieve the goal of research, 93 companies listed on the Tehran Stock Exchange during a period of 8 years (2013-2020) 744 years-company has been done using the panel data regression method.
    Results
    The relationship between dividend payout and the firm value is positive and significant. As a result, the dividend premium in this period is also positive. Panel data regressions suggest that the dividend premium for firms’ equity and the dividend premium for firms’ assets. Dividend premium in this period is also positive. According to the results, the stock prices of dividend payers are great compared to those of non-payers (retained earnings). The stock price with dividend payout is higher than the shares with accumulated dividend. The positive dividend premium indicates the investors' preference for dividend payout
    Keywords: Dividend premium, Dividend policy, Firm value
  • محمدابراهیم آقابابائی*، الهام علییان
    هدف

    مطالعات صورت گرفته در زمینه مالی رفتاری و ریزساختارهای بازار، نشان می دهد که میان احساسات سرمایه گذار و نقدشوندگی بازار ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. هدف این مقاله، بررسی تاثیر شاخص جامع احساسات سرمایه گذار بر نقدشوندگی سهام و نوسان های آن و همچنین، بررسی تقارن یا عدم تقارن اخبار (شوک های) مثبت و منفی در بورس اوراق بهادار تهران است.

    روش

    ادبیات نقدشوندگی مجموعه وسیعی از شاخص های نقدشوندگی را پیشنهاد می کند که برای اندازه گیری ویژگی ها و ابعاد مختلف نقدینگی ارایه می شود. بنابراین، در این پژوهش از چهار معیار نقدشوندگی برای دریافت ابعاد مختلف نقدشوندگی استفاده شده است که عبارت اند از: هزینه های معاملاتی، اندازه گیری بر مبنای حجم (فعالیت های معاملاتی) و ویژگی های تاثیر قیمت. در این راستا، دو معیار گردش معاملات و حجم معاملات، به بعد هزینه های معاملاتی؛ معیار عدم نقدشوندگی آمیهود، به بعد اندازه گیری بر مبنای حجم (فعالیت های معاملاتی) و معیار شکاف قیمتی، به ویژگی تاثیر قیمت مرتبط هستند. احساسات سرمایه گذاران با استفاده از 9 معیار غیرمستقیم سنجش احساسات سرمایه گذاری اندازه گیری شده و به کمک روش تحلیل مولفه اساسی، شاخص جامع احساسات تشکیل شده است. برای بررسی تقارن این تاثیر، از مدل GARCH و برای بررسی عدم تقارن از مدل های E-GARCH و T-GARCH استفاده شده است.

    یافته ها

     یافته های پژوهش نشان داد که دو معیار گردش معاملات و حجم معاملات با احساسات سرمایه گذاران ارتباط ضعیفی دارد و عدم نقدشوندگی آمیهود از احساسات سرمایه گذاران بیشترین تاثیر را می پذیرد. همچنین، نتایج از نامتقارن بودن تاثیر شوک ها حکایت می کند؛ به گونه ای که شوک های مثبت نسبت به شوک ‏های منفی تاثیر بیشتری دارد. از آنجا که شوک های مثبت در بازار باعث کاهش تلاطم های بازار می شود، می توان با ایجاد احساسات خوش بینانه (مثبت)، نقدشوندگی در بازار را افزایش و تلاطم های نقدشوندگی بازار را کاهش داد.

    نتیجه گیری

    با توجه به اینکه معیار عدم نقدشوندگی آمیهود، از احساسات سرمایه گذاران بیشترین تاثیر را می پذیرد، سیاست گذاران با کنترل احساسات سرمایه گذاران می توانند نقدشوندگی بازار را افزایش و نوسان قیمتی را کاهش دهند.

    کلید واژگان: احساسات سرمایه گذار, نوسان پذیری, نقدشوندگی, مالی رفتاری, معامله گران اخلالگر
    MohammadEbrahim Aghababaei *, Elham Aliyan
    Objective

    Behavioral finance and market microstructure studies showed that investor sentiment has a positive and meaningful effect on liquidity. The purpose of this study is to investigate the effect of the Aggregate Sentiment Index (ASI) on liquidity and its volatilities and to examine the symmetry of news (shocks) on the Tehran Stock Exchange (TSE).

    Methods

    The available academic literature on liquidity proposes a wide set of indices and proxies to measure the different characteristics and dimensions of liquidity. In this study, four indices were employed to measure the various dimensions of liquidity including Transaction Cost, Volume-Based Measure (Trading Volume), and price-impact characteristics. Accordingly, the indices of turnover and trading volume were related to the transaction costs dimension, the Amihud illiquidity ratio was related to Volume-Based Measure (Trading Volume), and the High-Low Spread index was related to the price impact characteristic. Irrational Aggregate Sentiment Index (ASI) was formed using nine indirect (institutional) indices for measuring investor sentiment using Principal Component Analysis (PCA) and the GARCH model was used to investigate asymmetry. The E-GARCH and T-GARCH models were also employed to investigate the asymmetry of news (shocks).

    Results

    The achieved results proved no significant relation between Turnover and Trading Volume indices but the strong impact of Amihud illiquidity ratio on investor sentiment. The findings also indicated the effects of shocks as asymmetric, i.e., optimistic (positive) shocks have greater effects than pessimistic (negative) shocks. Positive shocks cause a decrease in volatilities and an increase in liquidity.

    Conclusion

    Since Amihud’s illiquidity ratio is mostly affected by investor sentiment, policymakers can increase liquidity and decrease price volatility by controlling investor sentiment.

    Keywords: Behavioral finance, Investor sentiment, liquidity, Noise Trader, Volatility
  • محمدابراهیم آقابابائی، سعید مدنی*

    احساسات سرمایه گذاران نسبت به بازار سرمایه می تواند نقش موثری بر روند قیمت سهام، حجم معاملات بازار و بخصوص بر همزمانی بازدهی سهام داشته باشد. ورود سرمایه گذاران خرد بسیار با حجم سرمایه بالا که از دانش کافی در زمینه سرمایه گذاری بهره مند نیستند، موجب شده مطالعه این موضوع اهمیت بیشتری پیدا کند. از این رو، در این پژوهش به بررسی رابطه بین احساسات سرمایه گذاران و همزمانی بازدهی سهام در بورس اوراق بهادار تهران، با نمونه آماری 167 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار از 15 صنعت مختلف طی بازه زمانی فروردین ماه 1389 لغایت اسفند ماه 1398 پرداخته شده است. احساسات سرمایه گذاران از طریق شاخص ترکیبی پیشنهادی بیکر و وارگلر (2006) با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی اندازه گیری شده است و همچنین برای اندازه گیری همزمانی بازدهی سهام از سه روش مختلف: مدل ساده مورک، مدل چهارعاملی کارهات و مدل پنج عاملی فاما فرنچ استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که احساسات سرمایه گذاران به طور معناداری بر افزایش همزمانی بازدهی سهام اثرگذار است و همچنین یافته های پژوهش نشان داد ضرایب احساسات مثبت و منفی به طور معناداری باهم تفاوت ندارند و در نتیجه احساسات مثبت و منفی بصورت متقارن  بر افزایش همزمانی بازدهی سهام اثرگذار هستند.

    کلید واژگان: احساسات سرمایه گذاران, بازده, همزمانی بازدهی سهام
    MohammadEbrahim Aghababaei, Saeid Madani *

    Investor sentiment about the capital market can play an important role in stock price trends, market transactions, and especially on the stock return synchronicity. The entry of many Individual investors who do not have enough information about investment, the study of this issue has made more important. To this end, in this research we investigate the relationship between investor sentiment and stock return synchronicity in Tehran Stock Exchange, by using the financial data of 167 firms listed on Tehran Stock Exchange from 15 various industries during ten years from March 2010 to March 2020. We use the Baker-Wurgler (2006) sentiment index as our primary measure of investor sentiment that Measured by principal component analysis. Also, three different methods have been used to measure the stock return synchronicity: the Mork model, the Carhart four-factor model and the Fama and French five-factor model. The results show that the Investors sentiment significantly affect on increasing stock return synchronicity. The findings also showed that the coefficients of positive and negative sentiment are not significantly different and as a result, positive and negative sentiment are symmetrically affecting the increase in stock return synchronicity.

    Keywords: Investor Sentiment, Return, Stock return synchronicity
  • سارا ناز معزز آغزیارت*، محمدابراهیم آقابابایی

    امروزه یکی از مشکلات اساسی بانک ها، میزان مطالبات غیرجاری آنهاست. نسبت مطالبات غیرجاری به تسهیلات اعطایی در نظام بانکی، معیاری است که از آن، برای سنجش سلامت بانک استفاده می‎شود. از این رو، هدف این تحقیق، بررسی عوامل اثر گذار بر نسبت مطالبات غیرجاری است. در این راستا، از مدل خودرگرسیون برداری تصحیح خطای برداری، برای بررسی اثرهای متغیرهای اقتصاد کلان و مالی، نظیر چرخه تجاری، بدهی دولت، نرخ بیکاری، سرما یه گذاری مستقیم خارجی و تسهیلات اعطایی بخش بانکداری استفاده شده است. برای دستیابی به هدف تحقیق، داده های فصلی سال‎های 1384 تا 1396 مجموعه بانک های ایرانی جمع‎آوری شد. طبق نتایج تحقیق، رابطه میان چرخه تجاری، بدهی دولت و سرمایه گذاری مستقیم خارجی با نسبت مطالبات غیرجاری منفی است؛ اما رابطه میان تسهیلات اعطایی بخش بانکداری با نسبت مطالبات غیرجاری مثبت است. متغیر نرخ بیکاری نیز بر خلاف سایر متغیرها، بر نسبت مطالبات غیرجاری تاثیر کوتاه مدتی دارد. طبق نتایج تجزیه واریانس مدل برآوردی در بلند مدت، کمابیش 96/48درصد از تغییرات نسبت مطالبات غیرجاری، از طریق مقادیر گذشته خود این متغیر، 42/41درصد توسط متغیر بدهی دولت، 14/4درصد توسط متغیر تسهیلات اعطایی بخش بانکداری، 12/3درصد توسط متغیر نرخ بیکاری، 3/1درصد توسط متغیر چرخه تجاری و 06/1 درصد توسط متغیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی توضیح داده می شود.

    کلید واژگان: مطالبات جاری و غیرجاری, مدل خود رگرسیون برداری تصحیح خطای برداری, عامل های اقتصاد کلان, عامل های مالی
    Sara Naz Moazzez Aghziarat *, MohammadEbrahim Aghababaei

    Today, one of the major problems of banks is the amount of their non-performing loans. The ratio of non-performing loans is used as a measure of bank health. Therefore, the purpose of this study is to investigate the factors affecting the ratio of non-performing loans. In this regard, the vector Auto Regressive– vector error correction model has been used to examine the effects of macroeconomic and financial variables such as business cycle, government debt, unemployment rate, foreign direct investment, and domestic credit by the banking sector. To achieve the research goal, quarterly data from 1996 to 2017 were collected from Iranian banks. According to the results of the study, the relationship between business cycle, government debt, and foreign direct investment and the ratio of non-performing loans is negative, while he relationship between domestic credit provided by the banking sector and non-performing loans ratio is positive. Unlike other variables, the unemployment rate variable has a short-term effect on the ratio of non-performing loans. According to the results of analysis of variance of the estimated model in the long run, approximately 48.96% of the changes in the ratio of non-performing loans, through the past values ​​of this variable, 41.42% by the government variable, 4.14% by the banking sector domestic credit variable, 3.12% by the unemployment rate variable. 1.3% is explained by the business cycle variable and 1.6% by the foreign direct investment variable.

    Keywords: Current, non-Performing Loans, VAR, VEC, Macroeconomic Factors, Financial Factors
  • شیما آل حیدر، محمدابراهیم آقابابائی*، محمد اقبال نیا

    یکی از عوامل تاثیرگذار بر بازدهی بازار سهام، تغییر بازده نفت و نوسانات آن است که می توان از آن در توضیح بازدهی و اتخاذ استراتژی‎های سودآور در بازار سرمایه کمک گرفت. با عنایت به اهمیت تاثیر تغییر قیمت نفت خام بر بازده سهام در صنایع مختلف، در این تحقیق با استفاده از داده‏های ماهانه دوره زمانی 1388 تا 1397، بررسی می‏شود که آیا بازده نفت و نوسان بازده نفت بر سودآوری استراتژی مومنتوم صنایع در بورس تهران تاثیر دارند. همچنین علاوه بر بررسی پایداری نتایج به دست آمده، بازده استراتژی مومنتوم مبتنی بر داده های قیمت نفت خام با بازده استراتژی مومنتوم متعارف مقایسه می‏شود. نتایج تحقیق نشان می‏دهد که نوسان مشروط بازده نفت و بازده بازار سهام قادر به توضیح بازده مومنتوم صنایع، بازده پرتفوی صنایع برنده و بازده پرتفوی صنایع بازنده هستند. بررسی‏ها نشان می‏دهد نتایج پایدار بوده و نوسان بازدهی نفت پس از کنترل متغیرهای کلان اقتصادی، قدرت توضیح دهندگی بالایی دارد. همچنین استراتژی مومنتوم متعارف، بازده بالاتری نسبت به استراتژی مومنتوم مبتنی بر نفت نتیجه می‏دهد.

    Shima Aleheidar, MohammadEbrahim Aghababaei *, Mohammad Eghbalnia

    One of the factors affecting stock market returns is the change in oil return and volatility that can help explain the returns and adopt profitable strategies. Considering the importance of the impact of the crude oil price changes on stock return in different industries, this study uses monthly data from 2009 to 2018 to determine whether oil return volatility affect the profitability of Tehran stock exchange strategy? Besides of robustness of the results, the efficiency of the momentum strategy based on crude oil price data is compared with the efficiency of the conventional momentum strategy. The results show that the conditional oil return volatility and the stock market return are able to explain the momentum return of industries, the portfolio return of the winner industries and the portfolio return of loser industries. The study shows that the results are robust and the oil return volatility after controlling for macroeconomic variables has high explanatory power. The momentum strategy also yields higher returns than oil-based momentum strategy.

    Keywords: Stock market- Winner industries-, Loser industries- Oil return volatility- momentum strategy
  • مرتضی طالبی، محمدابراهیم آقابابائی*، مهدی سعیدی کوشا
    هدف

    هدف از اجرای این پژوهش، بررسی وجود کم واکنشی یا بیش واکنشی در بورس تهران، پس از وقوع رخدادهای شدید در سطح بازار است. با توجه به گستردگی تعداد و نوع وقوع رخدادها، کشف چگونگی عملکرد سرمایه گذاران در این موقعیت، در تصمیم گیری به موقع و مدیریت سبد سرمایه گذاران اهمیت بسزایی دارد.

    روش

    پس از تشخیص وقوع رخدادهای شدید در سطح بازار، از طریق مقایسه بازدهی روزانه بازار با میانگین ارزش در معرض ریسک متحرک 500روزه بازار، سبدی از سهم های برنده و بازنده تشکیل شد و با مقایسه بازدهی حاصل از اتخاذ استراتژی مومنتوم و معکوس روی این سبدها، به بود یا نبود پدیده های بیش واکنشی و کم واکنشی پی برده شد.

    یافته ها:

     بر اساس یافته های این پژوهش، پس از وقوع رخدادهای شدید بورس تهران، شاهد وقوع پدیده کم واکنشی بودیم. این پدیده، به خصوص در روزهای ابتدایی پس از وقوع رخدادهای شدید منفی، شدیدتر بود. اتخاذ موقعیت مومنتوم توانست به کسب بازدهی مازاد در مقایسه با بازدهی بازار منجر شود. همچنین در هیچ یک از حالات بررسی شده، وجود بیش واکنشی کوتاه مدت ثابت نشد.

    نتیجه گیری:

     وجود کم واکنشی کوتاه مدت در بورس تهران، ممکن است از وجود سقف نوسان روزانه 5 درصدی بازار نشیت گرفته باشد. فارغ از علت به وجود آمدن این پدیده، سرمایه گذاران می توانند با اتخاذ موقعیتی مناسب، در روزهای پس از وقوع رخداد شدید، به کسب سود بیشتر از بازار بپردازند

    کلید واژگان: ارزش در معرض ریسک, بیش واکنشی, رخداد شدید, کم واکنشی
    Morteza Talebi, MohammadEbrahim Aghababaei *, Mahdi Saeidi Koosha
    Objective

    The purpose of this study is to investigate the presence of under-reaction or over-reaction in Tehran Stock Exchange after extreme market events. Regarding the vast number of these events, finding how investors trade in these conditions is crucial for timely decision making and portfolio management. Regulations also can be wisely made to control investors.

    Methods

    Using daily TEDPIX and daily prices of all stocks from 2009 – 2018, we identify extreme market events by comparing daily market returns with the 500- days moving Value at Risk (VaR) of returns. Winner and loser portfolios are formed in the second stage and Then, we investigate the presence or absence of under-reaction or over-reaction by comparing momentum and reversal strategies' excess return. Positive values of momentum strategy excess returns lead us to under-reaction and positive values of reversal strategy lead us to an over-reaction.

    Results

    According to the results from the present study, from 67 extreme events in the research period, we have 30 positive and 37 negative extreme events. The momentum strategy yields a positive and significant excess return on average. Consequently, we find that stocks tend to under-react after both positive and negative events. But this behavior is more intense after negative events. Thus, the momentum strategy can make excess returns. Also, we didn't find the persistence of over-reaction within the study criteria.

    Conclusion

    Short-term under-reaction in the Tehran Stock Exchange may be due to the daily price limit of this market. Disregarding of the cause, investors can make a profit by taking advantage of the opportunity in the days following an extreme event. In other words, investors that prefer a momentum strategy can have notable excess returns in the days following an extreme event.

    Keywords: Value at Risk, Underreaction, Overreaction, Extreme event
  • سهیلا حقوقی، محمدابراهیم آقابابائی*

    ریسک ناشی از نوسانات قیمت سهام و نحوه مدیریت آن با استفاده از ابزارهای موجود در بازار، یکی از دغدغه‏هایی است که همواره ذهن سرمایه گذاران فعال در بازار سرمایه را به خود معطوف نموده است. این پژوهش به دنبال بررسی اثربخشی شیوه پوشش ریسک نوسان قیمت سهام و تنوع بخشی به آن با استفاده از قرارداد آتی سکه طلا است. در این پژوهش از داده های ماهانه بازده شاخص کل سهام و بازده آتی سکه طلا در فاصله سال های 1387 تا 1397 جهت یافتن نسبت های پوشش ریسک پویا با استفاده از دو روش گارچ چند متغیره و حداقل مربعات معمولی غلتان استفاده شده است. اثربخشی پوشش ریسک حاصل با استفاده از معیارهایی بررسی شده و ضمن مقایسه این معیارها برای پرتفوی پوشش یافته و پرتفوی بدون پوشش، نتایج بیانگر این است که استفاده از قرارداد آتی سکه طلا توجیه پذیر است و روش گارچ چندمتغیره نسبت به روش رگرسیون غلتان در همه ملاک‏های مورد بررسی، اثربخشی بالاتری را نتیجه داده است

    کلید واژگان: متنوع سازی, نسبت پوشش ریسک پویا, گارچ چند متغیره, قرارداد آتی طلا
    Soheila Hoghooghi, Mohammad Ebrahim Aghababaei *

    Investors often aim to reduce the risks associated with traditional assets such as investing in equities. The risk of stock price volatility is one of the concerns that always active investors are trying to manage it. Therefore, this research tries to investigate the effectiveness of the hedging stock price volatility methods and its diversification using the gold coin futures. In this study, using monthly data on stock index returns and gold coin future returns between 2008 and 2018, we compare the result’s effectiveness of dynamic hedge ratios using multivariate generalized auto- regressive heteroskedasticity (BEKK-GARCH) and recursive ordinary least square (OLS) methods. The results indicate that the use of the gold coin future is suitable instrument to hedging stock portfolio and the multivariate GARCH method is more effective than the rolling regression method in 5 conditional effectiveness indices, including percentage reduction in variance, percentage reduction in semi-variance, percentage reduction in hedged losses, percentage increase in portfolio excess returns and percentage increase in positive returns.

    Keywords: Diversification, Dynamic hedge ratio, GARCH model (BEKK), future
  • توحید قلی زاده *، محمد اقبال نیا، محمد ابراهیم آقابابایی
    هدف

    در عصر حاضر، کسب‎وکارها به اندازه ای توسعه یافته اند که برای بقا در عرصه رقابت، به مدیریت صحیح منابع و مصارف خود نیازمندند؛ چراکه بازار رقابتی انعطاف پذیری شرکت ها را به‎شدت کاهش داده است و این عامل باعث شده که آنها در وضعیت‎های مختلف اقتصادی توانایی عکس العمل مناسب را نداشته باشند و از چرخه رقابت خارج شده و با خطر ورشکستگی مواجه شوند. بنابراین در این پژوهش تلاش شده است که به‎منظور پیشگیری از احتمال بروز چنین مخاطراتی، به پیش بینی ورشکستگی شرکت های تولیدی اقدام کنیم.

    روش

    در این پژوهش از «یادگیری ماشین سریع مبتنی بر کرنل» استفاده شده که یکی از مدل های هوش مصنوعی برای پیش بینی ورشکستگی است. با توجه به اینکه روش های یادگیری ماشین به الگوریتمی بهینه ساز نیاز دارند، در این پژوهش از یکی از به روزترین آنها به‎نام «الگوریتم گرگ خاکستری» بهره برده شده که در سال 2014 ابداع شده است.

    یافته‎ ها

    مدل یاد شده روی داده های 136 نمونه از شرکت های بورسی در بازه زمانی 1394 تا پایان خرداد 1397، پیاده سازی شد و در تمامی معیارهای ارزیابی، مدل های طبقه بندی، دقت، خطاهای نوع اول و دوم و ناحیه تحت منحنی ROC، در مقایسه با الگوریتم ژنتیک، کارایی بهتری ارائه کرد و معناداری آن نیز از طریق آزمون t-test به تایید رسید.

    نتیجه‎ گیری

    با توجه به دقت بسیار خوب الگوریتم گرگ خاکستری و همچنین عملکرد بهتر آن در مقایسه با الگوریتم ژنتیک، می بایست برای پیش بینی ورشکستگی شرکت های تولیدی ایران، چه برای اهداف سرمایه گذاری و اعتباردهی و چه به‎منظور استفاده مدیریت داخلی شرکت، از الگوریتم گرگ خاکستری بهره برد.

    کلید واژگان: بینی ورشکستگی, یادگیری ماشین, بهینه سازی گرگ خاکستری, نسبت های مالی
    Mohammad Eghbalnia, Mohammad Ebrahim Aghababaei, Tohid Gholizadeh *
    Objective

    In the present era, businesses have developed to a large extent which has, in turn, forced them to manage their resources and expenditures wisely for the sake of competition. This is mainly because the competitive market has severely reduced the flexibility of companies, which means that their ability respond to different economic situations has reduced and this puts most firms at the constant risk of bankruptcy and contraction. Therefore, in this study, we have tried to predict the bankruptcy of manufacturing companies through preventing the occurrence of such risks. 

    Methods

    In this study, the "Kernel Extreme Learning Machine" has been used as one of the artificial intelligence models for predicting bankruptcy. Given that machine learning methods require an optimization algorithm we have used one of the most up-to-date, "Gray Wolf Algorithm" which has been introduced in 2014.

    Results

    The above model has been implemented on the 136 samples that were collected from the Tehran Stock Exchange between 2015 and 2018. All of the performance evaluation criteria including the classification, accuracy, type error, second-order error and area under the ROC curve showed better performance than the genetic algorithm which was presented and its significance was confirmed by t-test.

    Conclusion

    Considering the gray wolf algorithm’s high accuracy and its performance compared to the genetic algorithm, it is necessary to use the gray wolf algorithm to predict the bankruptcy of Iranian manufacturing companies either for investment purposes and for validation purposes, or for using internal management of the company

    Keywords: Bankruptcy prediction, Learning machine, Grey Wolf Optimizer (GWO), Financial ratios
  • علی حسین پور، محمد ابراهیم آقابابایی*
    بانک مرکزی با هدف نظارت بر بانک‏ها و موسسات اعتباری، مقرراتی را وضع نموده است که از جمله آن‏ها دستورالعمل‏های طبقه بندی دارایی ها و نحوه ذخیره‏گیری مطالبات اختصاصی است. در فرآیند ذخیره‏گیری، بانک مرکزی با اعمال جرائمی به مانده هر یک از سرفصل‏های مطالبات غیرجاری، می‏کوشد تا از طریق کاهش درآمد بانک یا موسسه اعتباری، زمینه افزایش کیفیت اعطای تسهیلات و در نتیجه کاهش میزان انباشت مطالبات غیرجاری را فراهم نماید. در پژوهش حاضر به بررسی میزان اثر بخشی سیاست مذکور با استفاده از روش پویایی های سیستم پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که اعمال سیاست مذکور، حداقل منجر به کاهش 17 درصدی در میزان انباشت مطالبات غیرجاری خواهد شد. بررسی ها در تحقیق حاکی از آن است که در صورت افزایش ضریب پوشش وثایق در فرآیند اعطای تسهیلات توسط بانک، اثربخشی سیاست مذکور در مبارزه با انباشت مطالبات غیرجاری از بین خواهد رفت. این پدیده نشان از آن دارد که بانک مرکزی در نظارت بر عملکرد موسسات اعتباری در اعطای تسهیلات لازم است بیشتر به روش های نظارتی پیشگیرانه تمرکز کند تا روش های پسینی.
    کلید واژگان: سیاست های پولی, پویایی های سیستم, مطالبات غیرجاری
    Ali Hosseinpour, Mohammad Ebrahim Aghababaei*
    The Central Bank has specific regulations, including asset classification guidelines and how to perform loan’s loss provisioning to oversee banks and credit institutions. The Central Bank seeks to improve the quality of the loan and reduce the amount of non-performing loans by reducing the revenues of the bank or credit institution through imposing fine on balance of each of the categories of non-performing loans. In this study, the effectiveness of this policy has been investigated using the system dynamics method. The results of the research indicate that the application of the above policy would at least lead to a 17% reduction in the amount of non-performing loans’ accumulation. Research suggests that, if the coverage factor of a pledge during the provision of loan, increases the effectiveness of the policy in the fight against the accumulation of non-performing loans will be eliminated. This phenomenon suggests that the Central Bank needs to focus more on preventive regulatory approaches than on a priori methods in monitoring the credit institutions in providing a loan.
    Keywords: Monetary Policy, System Dynamics, Non-Performing Loans
  • سعید رفیعی، محمد ابراهیم آقابابایی*، محمد اقبال نیا
    سود یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی یک شرکت محسوب می شود. با توجه به اهمیت نقش سود در ارزیابی شرکت ها، مطالعه اجزای آن و اثر آن بر سایر متغیرهای حسابداری می تواند مفید باشد. سود از دو جزء نقدی و تعهدی تشکیل شده است. جزء تعهدی نسبت به جزء نقدی پایداری کمتری دارد. عدم تشخیص پایداری کمتر جزء تعهدی از سوی سرمایه گذاران موجب شکل گیری بی قاعدگی اقلام تعهدی می شود. در این مقاله به بررسی این نوع از بی قاعدگی در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از دو معیار اقلام تعهدی درصدی و سنتی در بین سال های 1386 تا 1394 پرداخته شده است. همچنین از روش تشکیل پرتفوهای پوششی در بین کل اعضای نمونه، شرکت های سودده و زیان ده و همچنین طبقه های ریسک آربیتراژ استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان دهنده ی برتری نسبی معیار اقلام تعهدی درصدی نسبت به معیار اقلام تعهدی سنتی در شناسایی بی قاعدگی اقلام تعهدی می باشد. همچنین نتایج با استفاده از دیگر مقیاس های اندازه برای ساخت معیار اقلام تعهدی سنتی استوار بوده است. اما نتایج نسبت به استفاده از آلفای جنسن مدل های قیمت گذاری CAPM و فاما فرنچ استوار نیست.
    کلید واژگان: اقلام تعهدی درصدی, بی قاعدگی اقلام تعهدی, سهام سودده, ریسک آربیتراژ
    Saeed Rafiee, Mohammed Ebrahim Aghababaei *, Mohammad Eghbalnia
    Earning is one of the important components in capital market analysis. And Regarding the importance of the Earning in analyzing the companies, the study of Earnings components and its effect on other accounting variables can be useful. Earning is composed of accrual and cash flow. The accrual component is less persistent and some of the investors can’t distinguish this differential persistence. This matter is the cause of accrual anomaly formation. This study investigates the Accrual anomaly in Tehran Stock Exchange during 2007 to 2015 by using two accrual measures, percent accrual and traditional accrual. For this purpose in this study hedge portfolio method in whole sample, profit and loss firms and the arbitrage risk quantiles is used. The result shows that percent accrual measure is relatively better than traditional accrual in detecting accrual anomaly. And the results of this study robust after controlling other scales for traditional accrual. But the result weren’t robust for controlling Jensen alpha in CAPM and Fama French models.
    Keywords: Percent accrual, Accrual anomaly, profit stock, arbitrage risk
  • محمد ابراهیم آقابابایی *، سمانه خادمی
    رفتار مدیریت مالی شخصی، چگونگی واکنش فرد در زمان مواجه شدن با رخدادهای مالی را بیان می کند؛ اینکه فرد در شرایط مختلف چه تصمیماتی اتخاذ کند، بر زندگی حال و آینده ی او و همچنین بر اقتصاد جامعه تاثیرگذار است. این پژوهش درزمینه ی مدیریت مالی شخصی انجام شده و هدف آن بررسی عوامل تاثیرگذار بر رفتارهای مدیریت مالی شخصی درمیان جوانان ایران است؛ به این منظور روابط بین نگرش مالی، دانش مالی و منبع بیرونی کنترل رفتار با رفتار مدیریت مالی آزمون شده است. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی و کاربردی است و داده ها با روش پرسشنامه ای گردآوری شده اند. مدل اصلی پژوهش مدل معادلات ساختاری است و با روش حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند نگرش مالی و دانش مالی با رفتار مدیریت مالی رابطه ی مثبت و معنادار دارند؛ به علاوه، نتایج حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان می‏دهد که دانش مالی رابطه ی بین نگرش مالی و رفتار مدیریت مالی را تعدیل می کند. این در حالی است که مطابق آزمون فرضیه‏های چهارم و پنجم این پژوهش، بین منبع بیرونی کنترل رفتار و رفتار مدیریت مالی رابطه ی معناداری وجود ندارد و منبع بیرونی کنترل، میانجی رابطه ی نگرش مالی و رفتار مدیریت مالی نیست
    کلید واژگان: دانش مالی, رفتار مدیریت مالی شخصی, منبع بیرونی کنترل رفتار, نگرش مالی
    Mohammad Ebrahim Aghababaei*, samaneh khademi
    Personal financial management behavior mentions how a person reacts when encounters financial events. Decisions of a person in different conditions influence his present and future life as well as economy of society. This study is about personal financial management, and examining factors affecting personal financial management behaviors among Iranian youth is it's purpose. To do this, relationships among financial attitude, financial knowledge, external locus of control and financial management behaviors was examined. This study is a applied and descriptive research. Data gathering is based on questionnaire. The research model is structural equation modeling and examined by Partial Least Square (PLS) method. The findings suggest that, financial attitude and financial knowledge have statistically significant and positive effects on financial management behaviors. In addition, based on our third hypothesis, the moderated role of financial knowledge on the relationship between financial attitude and financial management behaviors is approved by results. The results do not support for the relationship between external locus of control and financial management behaviors and the indirect effect of external locus of control on the relationship between financial knowledge and financial management behaviors.
    Keywords: external locus of control, financial attitude, financial knowledge, financial management behavior
  • محمدحسین صدرایی*، محمد ابراهیم آقابابایی
    هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر خودکارآمدی مالی بر رفتار مالی شخصی است. برای این منظور از داده های به دست آمده از پرسشنامه استفاده شده است. پس از اطمینان از روایی و پایایی پرسشنامه طراحی شده، در مرحله ی اول رابطه بین خودکارآمدی مالی با احتمال نگهداری محصول مالی خاص، با استفاده از مدل پروبیت چندمتغیره بررسی شده است و بر اساس نوع رابطه، محصولات در دو گروه مختلف جای گرفته اند. مرحله دوم رابطه بین خودکارآمدی مالی با احتمال نگهداری تعداد محصولات از هر گروه با استفاده از مدل پروبیت ترتیبی مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مردان و زنان ایرانی 18 تا 59 سال هستند. جهت نمونه‏گیری آماری 444 نفر با استفاده از روش خوشه‏گیری تصادفی انتخاب شده‏اند. نتایج نشان می دهد خودکارآمدی مالی با احتمال نگهداری وام و تسهیلات بانکی، رابطه منفی و معنادار دارد و با احتمال نگهداری سپرده مدت دار، حساب قرض الحسنه پس انداز، بیمه و سهام و اوراق مشارکت، رابطه مثبت و معنادار دارد. بر اساس نتایج به دست آمده از مدل پروبیت ترتیبی، خودکارآمدی مالی تاثیر مثبت و معنادار بر رفتار مالی مطلوب دارد و همچنین تاثیر منفی معنادار بر رفتار مالی نامطلوب دارد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی مالی, رفتار مالی, امور مالی شخصی
    Mohammad Hosein Sadraei*, Mohammad Ebrahim Aghababaei
    The present study investigates the impact of financial self-efficacy on personal finance behavior. To this end, the data collected from the questionnaire have been employed. Once the validity and reliability of the questionnaire are confirmed, the relation between financial self-efficacy and the likelihood of holding a specific financial product is studied using the multivariate Probit model. Products are subsequently categorized into two distinct groups based on the type of relationship. Afterward, the relation between financial self-efficacy and the likelihood of holding the number of products in each category is evaluated using the ordered Probit model. In this study, the cluster random sampling method is employed. The results are indicative of a negative and significant relationship between financial self-efficacy and the likelihood of holding bank facilities as well as a positive and significant relationship between financial self-efficacy and the likelihood of holding time deposits, Qarz Al-Hassaneh savings account, insurance, and corporate bonds and stocks. Furthermore, it is inferred that financial self-efficacy has a positive and significant impact on desirable financial behavior and a negative and significant impact on undesirable financial behavior.
    Keywords: Financial Self- efficacy, Financial Behavior, Personal Finance
  • علیرضا ولیدی، محمد ابراهیم آقابابایی
    در محیط کسب وکار امروزی که معاملات آن به صورت الگوریتمی و با تناوب بالا انجام می شود، تصمیمات متوازن سازی مجدد پرتفوی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و باید به سرعت اتخاذ شوند. در روش بهینه لگاریتمی که از آن با عنوان استراتژی فعالانه نیز یاد می شود، متوازن سازی به صورت پیوسته زمان انجام شده و این استراتژی زمانی بهینه خواهد بود که افق سرمایه گذاری پرتفوی نامحدود باشد. اما این موضوع عملا غیرممکن بوده و پرتفوهای سرمایه گذاری معمولا دارای افق سرمایه گذاری محدود می باشند. از طرفی به دلیل پرهزینه و توجیه ناپذیر بودن انجام متوازن سازی های پی درپی برای سرمایه گذار، در این مقاله سعی بر معرفی روش دیگری از متوازن سازی با تناوب کمتر به گونه ایست که بتوان به همان مطلوبیت به دست آمده در روش بهینه لگاریتمی و یا مقداری بیش از آن رسید. در این مقاله، پس از معرفی استراتژی های مختلف متوازن سازی آن ها را بر روی یک پرتفوی دلخواه پیاده سازی و نتایج را تحلیل خواهیم کرد. این نتایج نشان می دهند که به کارگیری استراتژی ترکیبی برای متوازن سازی، مطلوبیت بیشتری را در مقایسه با سایر استراتژی ها برای سرمایه گذار به همراه دارد.

    کلید واژگان: متوازن سازی مجدد پرتفوی, تناوب متوازن سازی, روش بهینه لگاریتمی, استراتژی متوازن سازی ترکیبی
    Alireza Validi, M. Ebrahim Aghababaei
    Choosing an appropriate strategy for portfolio rebalancing is a crucial matter in today's financial markets with logarithmic and high frequency transactions. In log-optimal approach named also active strategy, portfolio rebalancing is a continuous time process and the optimality of such strategy is assured only for very long-term investment horizons. But continuous-time rebalancing is impractical and portfolios have finite horizon usually. In this article we will introduce another strategy with less rebalancing frequency to attain log-optimal utility at least, because of costly and infeasibility of continuous rebalancing for investors. Then we will implement these strategies on a portfolio consist of several Tehran exchange stocks. The results showed that «Hybrid Rebalancing Strategy» offers more utility for investors in comparison to other strategies.
    Keywords: Portfolio Rebalancing, Rebalancing Frequency, Log-optimal Approach, Hybrid Rebalancing Strategy
  • سعید رفیعی، محمدابراهیم آقابابایی*، محمد اقبال نیا

    سود یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی یک شرکت محسوب می شود. با توجه به اهمیت نقش سود در ارزیابی شرکت ها، مطالعه اجزای آن و اثر آن بر سایر متغیرهای حسابداری می تواند مفید باشد. سود از دو جزء نقدی و تعهدی تشکیل شده است. جزء تعهدی نسبت به جزء نقدی پایداری کمتری دارد. عدم تشخیص پایداری کمتر جزء تعهدی از سوی سرمایه گذاران موجب شکل گیری بی قاعدگی اقلام تعهدی می شود. در این مقاله به بررسی این نوع از بی قاعدگی در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از دو معیار اقلام تعهدی درصدی و سنتی در بین سال های 1386 تا 1394 پرداخته شده است. همچنین از روش تشکیل پرتفوهای پوششی در بین کل اعضای نمونه، شرکت های سودده و زیان ده و همچنین طبقه های ریسک آربیتراژ استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان دهنده ی برتری نسبی معیار اقلام تعهدی درصدی نسبت به معیار اقلام تعهدی سنتی در شناسایی بی قاعدگی اقلام تعهدی می باشد. همچنین نتایج با استفاده از دیگر مقیاس های اندازه برای ساخت معیار اقلام تعهدی سنتی استوار بوده است. اما نتایج نسبت به استفاده از آلفای جنسن مدل های قیمت گذاری CAPM و فاما فرنچ استوار نیست.

    کلید واژگان: اقلام تعهدی درصدی, بی قاعدگی اقلام تعهدی, سهام سودده, ریسک آربیتراژ
    Saeed Rafiee, MohammedEbrahim Aghababaei *, Mohammad Eghbalnia

    Earning is one of the important components in capital market analysis. And Regarding the importance of the Earning in analyzing the companies, the study of Earnings components and its effect on other accounting variables can be useful. Earning is composed of accrual and cash flow. The accrual component is less persistent and some of the investors can’t distinguish this differential persistence. This matter is the cause of accrual anomaly formation. This study investigates the Accrual anomaly in Tehran Stock Exchange during 2007 to 2015 by using two accrual measures, percent accrual and traditional accrual. For this purpose in this study hedge portfolio method in whole sample, profit and loss firms and the arbitrage risk quantiles is used. The result shows that percent accrual measure is relatively better than traditional accrual in detecting accrual anomaly. And the results of this study robust after controlling other scales for traditional accrual. But the result weren’t robust for controlling Jensen alpha in CAPM and Fama French models.

    Keywords: Percent accrual, Accrual anomaly, profit stock, arbitrage risk
  • مریم گلقندشتی، محمد ابراهیم آقا بابایی*
    کمبود سرمایه و عدم دسترسی به منابع مالی از جمله مشکلاتی است که شرکت های کوچک و متوسط با آن مواجه هستند. پژوهش حاضر اثر شیوه های مختلف تامین منابع مالی شامل حقوق صاحبان سهام، بدهی های کوتاه‏مدت و بدهی های بلندمدت را بر رشد شرکت های کوچک و متوسط پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی 1387 تا 1395، مورد بررسی قرار می دهد. این بررسی با روش داده های پانلی انجام شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که حقوق صاحبان سهام، با ضریب حدود 25 درصد، بیشترین تاثیر را بر رشد شرکت های نمونه داشته است. پس از آن، بدهی‏های کوتاه مدت با ضریب حدود 7 درصد بوده و بدهی‏های بلندمدت با ضریب حدود 4 درصدی کمترین تاثیرگذاری را بر روی رشد نشان می دهد. همچنین در بررسی جزئیات هر کدام از بدهی‏ها، تاثیر منفی پیش دریافت های بلندمدت بر روی رشد، و عدم معناداری تاثیرگذاری اسناد پرداختنی بلندمدت، به دست آمده است.
    کلید واژگان: بورس اوراق بهادار, شرکت های کوچک و متوسط, تامین مالی, پنل دیتا, طبقه بندی JEL : G1, D53, O16, C23
  • محمد ابراهیم آقابابایی، شقایق رضایی*
    در بازارهای نوظهور و ناکارآمد، تغییرات قیمتی مستقل و تصادفی نیستند و روند و الگوی خاصی در رفتار قیمت‏ها وجود دارد. یکی از الگو‏هایی که ضمن ناکارآمدی بازار می‏تواند موردبررسی قرار بگیرد، اثر تقدم-تاخر است. این اثر بدین معناست که بازده سهام شرکت‏های کوچک با تاخیر دنباله روی بازده سهام شرکت‏های بزرگ هستند. در صورت وجود این اثر، با دنباله‏روی از استراتژی خرید برندگان و فروش بازندگان می‏توان سودی بیشتر از حالت عادی به دست آورد. این پژوهش به بررسی وجود اثر تقدم-تا خر در بازار سرمایه ایران طی سال‏های 1390-1395 پرداخته است. نتایج روش خودهمبستگی متقاطع نشان دهنده وجود اثر تقدم-تا خر در کوتاه مدت است. تحلیل پروفایل‏های پایدار و تجزیه واریانس تعمیم یافته نشان دادند که بعد از سه هفته تمام شوک‏ها جذب می‏شوند، اما روند منظمی در جذب شوک بیشتر توسط سبد بزرگ تر وجود ندارد. نتایج رویکرد مبتنی بر هم جمعی نیز حاکی از وجود اثر تقدم-تا خر در بلندمدت است. میزان دقت مدل تصحیح خطا برای پیش‏بینی قیمت سبد با معیار ریشه میانگین مربعات خطا آزمون شده است. هرچند به نظر می‏رسد مدل تصحیح خطا پیش بینی بهتری ارائه دهد، اما مطابق آزمون رتبه علامت‏دار ویلکاکسن، یکسان بودن مقدار ریشه میانگین مربعات خطا رد نشده و اختلاف معناداری بین این دو مقدار در حالتی که عبارت خطا در مدل لحاظ شده و در حالتی که عبارت خطا در مدل لحاظ نشده، وجود ندارد
    کلید واژگان: سبد سهام, اثر تقدم, تا خر, هم جمعی, تصحیح خطا, تابع عکس العمل آنی
    Mohammad Ebrahim Aghababaei, Shaghayegh Rezaei*
    In inefficient markets, returns are not distributed normally and they have serial correlations. It is obvious that the price changes are not independent, so there is a pattern in price changes which help investors to gain unusual benefits. One of the patterns which are concerned with an inefficient market is the lead-lag effect. This research investigates the existence of this effect between small and large size portfolios in Tehran Stock Exchange during the period of 2011-2017. This relationship was examined both in short-run by using cross-correlation approach and vector auto-regressive model and long-run by employing cointegration methodology. Cross-correlation matrices imply that there is a lead-lag effect in short-run. Existence profiles and variance decomposition are used for further validation, the results show that all of the shocks were fully absorbed after three weeks but there is no pattern for big portfolios indicating that they absorbed the shocks more rapidly than small portfolios, and also overreaction is observed only in one out of two small portfolios of the sample.With confirming the existence of lead-lag effect in long-run by Cointegration approach, the ability of ECM models in out of sample forecasting is concerned which is measured by root mean squared error and Wilcoxon's signed-rank test. However, the results indicate that the error correction model has superior forecasting performance relative to models without the error correction terms but the Wilcoxon's signed-rank test does not reject the null hypothesis that the two RMSEs are the equal
    Keywords: Portfolio, Lead, lag Effect, Cointegration, Error Correction, Impulse Response Function
  • اکرم سادات ساداتی *، محمد ابراهیم آقابابایی
    یکی از تورش‏های رفتاری و سوگیری های مهم در بازارهای مالی که توجهات زیادی را به خود جلب نموده، رفتار توده ای سرمایه گذاران است. وجود توده در رفتار، اصطلاحی برای تبیین این موضوع است که چگونه افراد در یک گروه می توانند بدون برنامه قبلی با یکدیگر همسو عمل کنند. این تحقیق، به شناسایی و اندازه گیری این سوگیری مهم می پردازد و رفتار توده ای را در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار می دهد. در این تحقیق، برای بررسی رفتار توده ای از مدل واریانس موزون مقطعی که روش جدیدی مبتنی بر نظریه قیمت گذاری آربیتراژ (APT) است، استفاده می شود. این مدل، ترکیبی از مدل مبتنی بر پراکندگی بازده و مدل پراکندگی بتا می باشد. جامعه آماری حاضر، تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی فروردین 1389 تا پایان اسفند 1394 را در بر می گیرد. در این تحقیق مدل پراکندگی بازده چانگ، چنگ و خورانا و همچنین مدل واریانس موزون مقطعی بر مبنای CAPM نیز تخمین زده شدند و با مدل اصلی مقایسه شدند که نتایج حاکی از برتری مدل اصلی نسبت به مدل های دیگر می باشد. به علاوه، نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتار توده ای در تمام سال ها به صورت ضعیف مشاهده می شود، این در حالی است که نقاط توده ای قوی بیشتری در سال 1392 مشاهده شده و بیشتر از سایر سال ها با پدیده رفتار توده ای مواجه بوده است.
    کلید واژگان: رفتار توده ای, نظریه قیمت گذاری آربیتراژ, مدل سه عاملی فاما فرنچ, پراکندگی مقطعی
    Akram Sadat Sadati, Mohammasdebrahim Aghababaei
    Herding behavior of investors is one of the main behavioral fears and important biases in financial markets that has attracted a lot of attention. The existence of herding in behavior is a term for explaining how individuals within a group can work together without the prior plan. This research identifies and measures this important bias and examines herding behavior in Tehran Stock Exchange. This study, using a Weighted Cross-Sectional Variance analysis method, which is a new method based on the theory of pricing arbitrage, has been used to identify herding behavior. This is a combination of models based on return dispersion and beta-based models. The statistical population included all companies accepted in the Tehran Stock Exchange during the period of 1389-1394. In this research, the Chang, Chang and Khorana return distribution model and also the CAPM-based cross-sectional variance model are estimated and compared with the original model, which results indicate the superiority of the original model compared to other models. Also, the results of the research indicate that herding behavior is poorly observed in all years, while during the research period of 1392, there are more strong herding points and therefore, more than other years, faced with herding behavior phenomenon.
    Keywords: Herding Behavior, Arbitrage pricing theory, Fama, French three, factor model, cross, sectional dispersion
  • علی اصغر انواری رستمی، مهدیس تقوی *، محمد ابراهیم آقابابایی
    انتخاب پرتفوی، یکی از مهم ترین چالش های سرمایه گذاران در بازار بورس اوراق بهادار است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نسبت های مالی به عنوان شاخص های ارزیابی به دنبال تعیین مدل مناسب تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در سهام است. در این پژوهش به ترتیب از ترکیب مدل های رگرسیون خطی، تصمیم گیری چندشاخصه و برنامه ریزی خطی برای پیش بینی روند آتی نسبت های مالی، رتبه بندی شرکت ها و تخصیص سرمایه استفاده شده است. در مرحله اول پس از انتخاب 17 نسبت و شاخص مالی به عنوان متغیرهای مدل ترکیبی، مقادیر آن ها از سه ماهه اول سال 1386 تا سه ماهه اول سال 1394 برای شرکت های موجود در نمونه محاسبه شد، سپس با استفاده از مدل های میانگین متحرک با ورودی های برون زا و خودرگرسیونی میانگین متحرک با ورودی های برون زا مقادیر این متغیرها برای دوره مورد بررسی پژوهش(سه ماهه دوم سال 1394) پیش بینی شد. در مرحله بعد از آنتروپی شانون برای تعیین وزن اهمیت شاخص ها و از تحلیل رابطه خاکستری برای رتبه بندی شرکت ها استفاده شد. در نهایت، با استفاده از یک مدل برنامه ریزی خطی، مدلی جهت انتخاب پرتفوی بهینه ارائه گردید. بر اساس این مدل، پرتفویی از سهام تشکیل و عملکرد آن با استفاده از معیار شارپ با شاخص کل و شاخص 50 شرکت فعال تر مورد مقایسه قرار گرفت که نتایج نشان داد مدل ترکیبی پژوهش در دوره مورد بررسی عملکرد کاراتری نسبت به شاخص کل و شاخص 50 شرکت فعال تر داشته است.
    کلید واژگان: انتخاب پرتفوی, تصمیم گیری چند شاخصه, آنتروپی شانون, تئوری سیستم خاکستری, مدل برنامه ریزی خطی
    A. Asghar Anvari Rostami, Mahdis Taghavi *, M. Ebrahim Aghababaei
    One of the most important challenges in the stock market for investors is selecting Portfolio. This study by considering the financial ratios as evaluating indicators tries to determine appropriate model for investment decisions in stocks. In this study, the combination of respectively models, linear regression, multi attribute decision making and linear programming were used to forecast the future of financial ratio trends, ranking companies and asset allocation. In the first step of study, after selecting 17 financial ratios and indicators as variables of the hybrid model, their values from the first quarter of 2007 to the first quarter of 2015 was calculated for companies included in the sample. Then by using the moving average with exogenous inputs and Auto Regressive Moving Average with exogenous input, these variables were predicted for the studied period (second quarter 2015). In the next step, we used Shannon entropy to determine the weight of indexes and the grey relational analysis for ranking companies. Finally, by using a linear programming model, a model was developed to select the optimal portfolio. According to this model, a portfolio of stocks formed and by using the Sharp ratio, its performance was compared with the overall index and the top 50 index. The results showed that the hybrid model has had a better performance than the overall index and the top 50 index, in the period of the study.
    Keywords: portfolio selection, multi-criteria decision making, Shannon entropy, Grey System Theory, linear programming model
  • سید مرتضی موسوی، محمد ابراهیم آقابابایی
    اطمینان بیش از حد در پایه ای ترین حالت خود، می تواند به عنوان اطمینان بی پشتوانه در استدلال ها، قضاوت ها و توانایی های شناختی تعریف شود. هدف این تحقیق بررسی اثرات این سوگیری مهم بر تصمیم های سرمایه گذاران است. در این پژوهش ضمن اندازه گیری جنبه های مختلف اطمینان بیش از حد سرمایه گذاران (برآورد غلط، توهم کنترل، خوش بینی نسبت به آینده، اثر بهتر از متوسط، پیش بینی نوسانات آتی)، ارتباط آن با حجم معاملات، دفعات سفارش و بازده افراد حقیقی آزمون شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل پرسشنامه و معیارهای عملکرد معاملات معامله گران حقیقی نشان می دهد که میان دفعات سفارش فرد و اطمینان بیش از حد در سطح اطمینان 99 درصد ضریب همبستگی 747/0 وجود دارد. هم چنین بین حجم سفارشات فرد و اطمینان بیش از حد در سطح اطمینان 99 درصد ضریب همبستگی 695/0 وجود دارد. ارتباط میان اطمینان بیش از حد و بازده در سطح اطمینان 95 درصد مورد تایید قرار نگرفت.
    کلید واژگان: اطمینان بیش از حد, برآورد غلط, توهم کنترل, خوش بینی نسبت به آینده, اثر بهتر از متوسط, پیش بینی نوسانات آتی
    S. Morteza Mousavi, M. Ebrahim Aghababaei
    In its most basic form, overconfidence can be summarized as unwarranted faith in one’s intuitive reasoning, judgments, and cognitive abilities .The objective of this study is to examine the effects of this important bias on decisions of investors. Here, besides measuring various aspects of overconfidence(mis calibration, illusion of control, optimism about future, better than average effect, volatility estimation), the relation between individual overconfidence aspects and three performance measures including trading volume of individual investors, number of orders and individual returnhas been tested. The result shows correlation coefficient of 0.747 with99 percent confidence level between overconfidence and number of orders. Also correlation coefficient of 0.695 with99 percent confidence level exists between overconfidence and order volume and finally more overconfidence does not result in more individual returns.
    Keywords: Overconfidence, Miscalibration, Illusion of Control, Optimism about Future, Better than Average Effect, Volatility Estimation
  • داود منظور، ایمان حقیقی، محمد ابراهیم آقابابایی
    منافع سرمایهگذاری در صنعت برق از طریق مکانیزمهای مختلفی به سایر فعالیت های اقتصادی منتقل میشود. این منافع در فضای رقابتی به طور عمده از طریق «مکانیزم قیمت» و در شرایط قیمت ثابت از طریق «مکانیزم هزینه ی سرمایه» منتقل میشوند. در این تحقیق آثار اقتصادی افزایش سرمایهگذاری در صنعت برق در شرایط بازار تنظیم شده که قیمت ثابت است و هم چنین در فضای بازار برق تجدید ساختار شده و رقابتی مورد بررسی قرار میگیرد. الگوی مورد استفاده یک مدل تعادل عمومی محاسبهپذیر است که با استفاده از ماتریس داده های خرد و در قالب 9 بخش تولیدی، در کنار خانوارها، دولت، صادرات و واردات شبیه سازی شده است. در این مدل اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد باز و کوچک بوده و جابه جایی ناقص نیروی کار و سرمایه در فعالیتهای مختلف در نظر گرفته شده است. نتایج نشان میدهد در شرایطی که قیمت کنترل شده و ثابت باشد، منافع سیاست محدود خواهد بود. در شرایط ثبات قیمت، افزایش در سطح فعالیت بخشها کم تر از شرایط رقابتی بوده و کاهش قیمت نیز کم تر اتفاق می افتد. با افزایش یکسان در سرمایه ی صنعت برق، رفاه خانوارها در فضای رقابتی در حدود 51/0 درصد افزایش می یابد، در حالی که این رقم در شرایط قیمت ثابت تنها 16/0 درصد است.
    کلید واژگان: صنعت برق, سرمایهگذاری, هزینه ی تولید, کنترل قیمت, تعادل عمومی محاسبه پذیر
    D. Manzoor, I. Haqiqi, M. E. Aghababaei
    Benefits of investment in the electricity industry transmit to other activities through several channels. This is done mainly through “the price channel” in free markets and “the capital return channel” in fixed-price regulated markets. In this study we apply a comparative static analysis of economic impacts of investment in the electricity industry in both controlled and free market environments. We apply a CGE model which is calibrated using the 2001 Energy Micro Consistent matrix (MCM) of the Iranian Ministry of Energy. The model assumes a small open economy with imperfect capital and labor mobility between sectors. We found that regulated markets are less efficient than free markets. While under fixed electricity prices، a one unit of investment increases household welfare by 0. 16%، under a free market regime household welfare increases more than three times (about 0. 52%) m.
    Keywords: Electricity, Capital Return, Investment, Labor, Regulated Markets, Computable General Equilibrium
  • محمد بابازاده، فرشید فرخ نژاد، محمد ابراهیم آقابابایی
    در این مقاله به بررسی تاثیر نوسانات نرخ ارز بر عملکرد و سودآوری بانک ها در کوتاه مدت و بلندمدت پرداخته شده است. به این منظور از روش تصحیح خطا (VECM) استفاده شده و داده های مربوط به نرخ ارز، وضعیت باز ارزی و سود و منابع ارزی بانک ها از نرخ نامه و ترازنامه یکی از بانک های تجاری کشور به صورت ماهانه و در فاصله سال های 13841389 استخراج شده است. نتایج آزمون ها نشان می دهد که تغییرات نرخ ارز و تغییرات وضعیت باز ارزی اثر منفی بر سودآوری ارزی دارند. همچنین با توجه به ضریب تعدیل شوک در صورت وجود شوک، حدود 25 روز طول می کشد که مدل به تعادل خود برسد.
    کلید واژگان: نرخ ارز, سودآوری ارزی, وضعیت باز ارزی, منابع ارزی, تصحیح خطا
    Mohammad Babazadeh, Farshid Farokhnejad, Mohammad Ebrahim Aghababaei
    In consideration of the importance of foreign exchange rate changes in the bank's operations and their profitability, we have attempted to examine the effect of changes in the exchange rates on the bank's operations and their short-term and long-term profitability. In this respect, we have applied Error Correction Model to measure this effect. The related data have also been extracted from exchange rate lists and balance sheets of one of the Iranian commercial banks during 2005-2010. In order to enter and analyze raw data, E-views software has been used. Test results show that changes in exchange rates have a negative effect on the foreign exchange profitability of banks. While, foreign exchange position has a negative effect on profitability. Also, according to the adjustment coefficient, in presence of shock, the model almost takes about 25 days to reach equilibrium.
    Keywords: Exchange Rate, Foreign Exchange Profitability, Foreign Exchange Position, Foreign Exchange Resources, VECM
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمدابراهیم آقابابایی
    دکتر محمدابراهیم آقابابایی
    (1392) دکتری اقتصادمالی، دانشگاه تهران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال