به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدباقر تاج الدین

  • هایده قره یاضی، محمدباقر تاج الدین*، عالیه شکربیگی

    پژوهش حاضر در پی فهم تجربه زیسته دختران شهر تهران از شکاف نسلی صورت گرفته در جامعه است. در چند دهه اخیر با توجه به تغییرات ساختار فرهنگی جامعه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزش ها و نگرش های گروه های اجتماعی به ویژه نسل های جدید جامعه ایرانی به وجود آمده است. چارچوب مفهومی در پژوهش حاضر مبتنی بر دیدگاه های اندیشمندان در زمینه تفاوت نسلی و تغییرات ارزشی نسل ها است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است که مبتنی بر آن با تعداد 20 نفر از دختران دهه 70 از طریق روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه عمیق انجام شد و داده ها با روش تحلیل تماتیک (مضمون) مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که دختران دهه هفتاد شهر تهران به مثابه نسل جدید دارای تجارب زیسته خاصی چون: جهان-وطن بودن، نوگروی دینی، سکولار شدن، سبک زندگی مدرن، نوگرایی و هویت مدرن، زیست جهان متکثر و متمایز و ذهن بی خانمان هستند. در مجموع نسل دهه هفتاد مبتنی بر ارزش ها و باورهای جهان مدرن زیست خود را تنظیم می کند و تجارب زیسته خود را نیز بر این اساس تنظیم می کند و سامان می بخشد.

    کلید واژگان: تجربه زیسته, شکاف نسلی, سبک زندگی مدرن, زیست جهان مدرن, دختران
    Haydeh Ghareyazi, MohammadBagher Tajeddin *, Alieh Shekarbeugi

    The present study seeks to understand the lived experience of girls in the city of Tehran from the generational gap that have taken place in the society. In the last few decades, according to the changes in the cultural structure of the society, a favorable environment has been created for changes in the values and attitudes of social groups, especially the new generations of the Iranian society. The conceptual framework in the current research is based on the views of thinkers in the field of generational difference and value changes of generations. The qualitative research method is an interpretive phenomenological type, based on which 20 girls from the 70s were interviewed through the purposeful sampling method, and the data were analyzed and interpreted using the thematic analysis method. The results show that the girls of the 70s of Tehran, as a new generation, have special lived experiences such as: being cosmopolitan, religious modernism, becoming secular, modern lifestyle, modernity and modern identity, living in a plural and distinct world, and homeless mind. . In general, the generation of the seventies adjusts its life based on the values and beliefs of the modern world and adjusts and organizes its lived experiences accordingly.

    Keywords: Lived experience, generational gap modern lifestyle, the modern world life, girls
  • مسعود پاک نیت راد، محمدباقر تاج الدین*، کرم حبیب پور گتابی
    مقدمه

    با وجود اهمیت موضوع توانمندسازی، سازمان های بیمه گر در ایران بنابه دلایلی چون مشخص نبودن معنا و مفهوم، ناشناسی عوامل دخیل و تاثیرگذار و فقدان جایگاه علمی و عملکردی آن، چندان به دنبال توانمندسازی بیمه شدگان خود نیستند. به همین دلیل مطالعه حاضر برای شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر توانمندسازی بیمه شدگان سازمان بیمه سلامت ایران انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه با استفاده از روش آمیخته با طرح متوالی (ابتدا روش‏ کیفی دلفی و سپس روش کمی پیمایش) و مشارکت 15 نفر از متخصصان توانمندسازی و بیمه سلامت در روش دلفی و مشارکت 414 نفر از بیمه شدگان سازمان بیمه سلامت انجام شد. متناسب با هر یک از روش های عنوان شده، روش های نمونه گیری و اعتباریابی نیز مورد استفاده قرار گرفت. برای کشف عوامل، از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی و برای مقایسه عوامل، از آزمون فریدمن استفاده شد.

    یافته ها

    پس از تعیین 60 متغیر مهم و شناسایی 10 عامل اصلی تاثیرگذار بر توانمندسازی بیمه شدگان که عبارتند از: خوداتکایی، رضایت شغلی، احساس از خود بیگانگی، برخورداری از سلامت اجتماعی، قدرت تصمیم گیری، برخورداری از آموزش سلامت، دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی، کیفیت روابط زندگی، قدرت آینده نگری و ارتقای سطح نگرش سلامت محور، مشخص شد «ارتقای سطح نگرش سلامت محور» و «قدرت آینده نگری» به ترتیب بیشترین و کمترین اثرگذاری را بر توانمندسازی بیمه شدگان بیمه سلامت ایران داشتند.

    نتیجه گیری

    بیمه شدگان سازمان بیمه سلامت ایران بر این باورند که برای توانمندسازی بیمه شدگان باید سطح نگرش تمام سطوح دست اندرکار در این حوزه با محوریت سلامت، ارتقا یابد و در جامعه «رویکرد سلامت محور» جایگزین «درمان محوری» شود.

    کلید واژگان: توانمندسازی, بیمه سلامت, نگرش سلامت محور, سلامت اجتماعی
    Masoud Pakniyat Rad, Mohammadbagher Tajeddin*, Karam Habibpour Gatabi
    Introduction

    Despite the importance of the issue of empowerment, insurance organizations in Iran do not seek to empower their insureds due to reasons such as the lack of clarity in the meaning and concept, ignorance of the involved and influential factors, and the lack of scientific and functional status. For this reason, the present study was carried out to identify and prioritize the factors affecting the empowerment of the insured of the Iran Health Insurance Organization.

    Methods

    This study was conducted using a mixed method with a sequential design (first the qualitative Delphi method and then the quantitative survey method) and the participation of 15 health insurance and empowerment specialists in the Delphi method and the participation of 414 insured people of the health insurance organization. In accordance with each of the mentioned methods, sampling and validation methods were also used. Exploratory factor analysis technique was used to discover factors and Friedman’s test was used to compare factors.

    Results

    After determining 60 important variables and identifying 10 main factors influencing the empowerment of the insured, which are: self-reliance, job satisfaction, feeling of alienation, social health, decision-making power, health education, access to services health and treatment, quality of life relationships, power of foresight and improvement of the level of health-oriented attitude, it was found that “improvement of the level of health-oriented attitude” and “power of foresight” had the greatest and least effect on the empowerment of Iran’s health insurance policyholders, respectively.

    Conclusion

    The insured people of the Iran Health Insurance Organization believe that in order to empower the insured people, the level of attitude of all levels involved in this field should be improved and “health-oriented approach” should be replaced by “treatment-oriented” in the society.

    Keywords: Empowerment, Health insurance, Health-Oriented Attitude, Social Health
  • فاطمه سلطانی لف شاکرد، افسانه ادریسی، محمدباقر تاج الدین
    زمینه و هدف

    خشونت یکی از مهم ترین عواملی است که تهدید جدی برای سلامتی، امنیت و حقوق افراد محسوب می شود و پیامدهای منفی جبران ناپذیری دارد. هدف پژوهش حاضر، شناخت خشونت اجتماعی و طرد اجتماعی شهروندان تهران در بستر اخلاق اجتماعی و ارایه یک نظریه داده بنیاد بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و با روش گراندد تیوری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، زنان و مردان ساکن تهران بوده که تجربه حداقل یک مورد خشونت اجتماعی را داشته اند. حجم نمونه، تعداد 27 نفر بود که با روش نمونه گیری از نوع هدفمند چندگانه (همگون، نظری) انتخاب شدند. سعی شده تا با مصاحبه عمیق و ورود به دنیای ذهنی و معنایی مصاحبه شوندگان به تفسیر داده های مصاحبه ای و مشاهده ای و مفهوم سازی این داده ها پرداخته شود و مصاحبه ها با افراد تا زمانی رسیدن به اشباع نظری از لحاظ مفهومی، ادامه داشت. در ادامه، کدگذاری باز، محوری و گزینشی و سپس با تعیین مقوله هسته، نظریه پردازی صورت گرفت.

    یافته ها: 

    عواملی همچون فقر و بیکاری، عدم دسترسی به خدمات اجتماعی و آموزشی، فقدان مشارکت اجتماعی، کارآمد نبودن برنامه های تربیتی و آموزشی نهادهای رسمی و غیررسمی، انتقام و کینه ورزی، شرایط محیطی نامناسب و الگوپذیری نامناسب، احساس بی عدالتی اجتماعی و اقتصادی، بازماندگی از تحصیل، ناامنی و بی اعتمادی اجتماعی و... شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر را شکل داده است.

    نتیجه گیری:

     ایجاد پدیده «بی عدالتی و فاصله اجتماعی» در جامعه مورد مطالعه، نوعی شکاف و احساس دوری را به صورت عینی با سایر گروه ها در به ویژه افراد طبقات بالاتر جامعه و محلات ایمن تر ایجاد کرده که رنجش و آزردگی اجتماعی و افزایش خشونت های اجتماعی و عدم امنیت روانی و اجتماعی از پیامدهای آن است.

    کلید واژگان: خشونت اجتماعی, طرد اجتماعی, اخلاق اجتماعی, امنیت اجتماعی, نارضایتی اجتماعی
    Fatemeh Soltani Lafshkerd, Afsaneh Edrisi, mohammadbager tajeddim
    Background and objectives

    Violence is one of the most important factors that is considered a serious threat to people's health, security and rights and has irreparable negative consequences. The aim of the current research was to identify social violence and social exclusion of Tehran citizens in the context of social ethics and to present a grounded theory.

    Method

    The current research is of qualitative type and was done with grounded theory method. The statistical populations of the research are women and men living in Tehran who have experienced at least one case of social violence. The sample size was 27 people who were selected by multiple purposeful (homogeneous, theoretical) sampling method. An attempt has been made to interpret the interview and observational data and conceptualize these data by in-depth interview and entering the mental and semantic world of the interviewees, and the interviews with people continued until reaching theoretical saturation in terms of concept. In the following, open, central and selective coding was done, and then by determining the core category, theorizing was done.

    Findings

    Factors such as poverty and unemployment, lack of access to social and educational services, lack of social participation, inefficiency of education and training programs of formal and informal institutions, revenge and grudge, inappropriate environmental conditions and inappropriate role modeling, feeling of social and economic injustice, failure to study, social insecurity and mistrust, etc., have formed causal, contextual and intervening conditions..

    Results

    The creation of the phenomenon of "social distance and injustice" in the studied society has objectively created a kind of gap and sense of distance with other groups, especially the people of the higher classes of the society and safer neighborhoods, which causes resentment and social annoyance and the increase of social violence and psychological and social insecurity are of its consequences.

    Keywords: Social violence, Social exclusion, Social ethics, Social security, Social dissatisfaction
  • هایده قره یاضی، محمدباقر تاج الدین*، عالیه شکربیگی

    پژوهش حاضر در پی فهم تغییرات و تعاملات نسلی بین دو نسل 40 و 70 بر اساس تجربه زیسته آنها است. در چند دهه اخیر با توجه به تغییرات ساختار اجتماعی فرهنگی جامعه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزش ها و نگرش های اقشار جامعه ایرانی به وجود آمده است. چشم انداز(لنز) نظری در پژوهش حاضر مبتنی بر دیدگاه های اندیشمندان در زمینه تفاوت نسلی و تغییرات ارزشی نسل ها است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری است که مبتنی بر آن با تعداد 20 نفر از زنان نسل دهه 40 و 20 نفر از دختران دهه 70 از طریق روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه عمیق انجام شد و داده ها با روش تحلیل تماتیک(مضمون) مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که این دو نسل دارای تجارب زیسته بسیار متفاوت و بعضا “متضادی در رابطه با مضامینی چون: فرهنگ ایرانی، دینی، مدرن، سبک زندگی سنتی و سبک زندگی مدرن هستند. در مجموع نسل دهه 40 مبتنی بر ارزش ها و باورهای جهان سنتی زیست خود را تنظیم می کند و نسل دهه هفتاد مبتنی بر ارزش ها و باورهای جهان مدرن چنین می کند.

    کلید واژگان: تجربه زیسته, تفاوت نسلی, شکاف نسلی, زنان, دختران
    Haydeh Ghareyazi, Baghermohammad Tajodin *, Alieh Shekar Beugi

    The present study seeks to understand the generational changes and interactions between the two generations 40 and 70 based on their lived experience. In recent decades, due to changes in the socio-cultural structure of society, there is a favorable environment for changes in the values and attitudes of Iranian society. The theoretical perspective (lens) in the present study is based on the views of thinkers on generational differences and value changes of generations. The research method is qualitative and interpretive phenomenological, based on which 20 women in their 40s and 20 girls in the 70s were interviewed through purposive sampling method and the data were thematic analyzed. Were analyzed and interpreted. The results show that these two generations have very different and sometimes contradictory life experiences in relation to themes such as: Iranian culture, religion, modern, traditional lifestyle and modern lifestyle. In sum, the generation of the 40s is based on the values and beliefs of the traditional world, and the generation of the 70s is based on the values and beliefs of the modern world.

    Keywords: lived experience, generational difference, Generational gap, Women, and girls
  • کیومرث خزلی*، محمدباقر تاج الدین، زهرا حضرتی صومعه
    روند افزایش یابنده بی تفاوتی سیاسی، اغلب نظام های سیاسی جهان معاصر را چنان به چالش کشیده که به ناچار اقدام به واکاوی جدی شرایط به وجودآورنده آن کرده اند. در همین راستا، پژوهش حاضر به تبیین جامعه شناختی تعیین کننده های اجتماعی(عدالت اجتماعی، محرومیت نسبی، بی اعتمادی سیاسی) بی تفاوتی سیاسی پرداخته است. این پژوهش از نوع کمی، از نظر هدف بنیادی و از نظر روش پیمایش است. جمعیت آماری پژوهش شامل تعداد 431288 نفر از جوانان 18 تا 29 ساله ساکن شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای، داده ها از طریق توزیع 400 پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای آزمون میزان تاثیر تعیین کننده های اجتماعی بر بی تفاوتی سیاسی در قالب مدلی تجربی از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که میزان بی تفاوتی جوانان مورد مطالعه (82/80) درصد بود که این مقدار بالاتر از حد متوسط بود. همچنین، طبق نتایج آزمون تحلیل عاملی تاییدی، عدالتی اجتماعی با بارعاملی (71/0)، محرومیت نسبی با بارعاملی (68/0) و بی اعتمادی سیاسی با بارعاملی (55/0) ضمن تاثیرگذاری معنادار بر بی تفاوتی سیاسی، در مجموع 52 درصد از تغییرات بی تفاوتی سیاسی را تبیین کردند.
    کلید واژگان: بی تفاوتی سیاسی, بی عدالتی اجتماعی, محرومیت نسبی, بی اعتمادی سیاسی, شهر کرمانشاه
    Kiumars Khezeli *, Mohammad Bagher Tajeddinie, Zahra Hazratee
    The growing trend of Apathy political has challenged most of the political systems of the contemporary world to such an extent that they have inevitably undertaken a serious investigation of the conditions that created it. In this regard, the present study has sociologically explained the social determinants (social justice, relative deprivation, political distrust) of Apathy political. This research is quantitative type, in terms of fundamental purpose and in terms of survey method. The statistical population of the study included 431288 young people 18 to 29 years old living in Kermanshah in 1400. Using Cochran's formula and cluster sampling method, data were collected through the distribution of 400 researcher-made questionnaires. Structural equation model and Amos software were used to test effect of social determinants on Apathy political in the form of an experimental model. Findings showed that the rate of Apathy of the studied youth was (80.82) percent, which was higher than average. Also, according to the results of affirmative factor analysis test, social justice with factor Load (0.71), relative deprivation with factor Load (0.68) and political distrust with factor Load (0.55) while having a significant effect on Apathy political, In total, explained 52% of the changes as Apathy political.
    Keywords: Apathy political, social injustice, Relative deprivation, political distrust, Kermanshah
  • سید یاسین حسینی، حسن محدثی گیلوایی*، محمدباقر تاج الدین

    دین بر آن است که نقش خود را به عنوان عامل وحدت بخش ایفا کند در حالی که باورهای دینی و مذهبی گاه منجر به رفتارهای ضد اجتماعی و تنش زا می شود. پژوهش حاضر به بررسی تضادهای اجتماعی مبتنی بر دین در نیم قرن اخیر در استان کردستان می پردازد و چگونگی نقش دین در تضعیف یا تشدید تضادهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. امیل دورکیم، مرتون و پاسونز  نقش انسجام بخشی به دین می دهند و کارکرد دین را محفاظت از جامعه می دانند. از سوی دیگر مارکسیست ها معتقدند که دین نه تنها تضادهای اجتماعی را از بین نمی برد، بلکه آن را تشدید می کند. پژوهش حاضر از رویکرد برساخت گرایانه و روش های تاریخی کتابخانه ای و تاریخ شفاهی و قوم نگاری استفاده کرده و با ابزار اسنادی مانند کتاب، روزنامه و مصاحبه با افراد آگاه، تجربیات زیسته جامعه را بر اساس نظریات موجود مورد مطالعه قرار داده است. بر اساس یافته ها تضادها در کردستان گاهی بین فردی گاه بین فرقه ای، گروه های مذهبی یا سکولار بوده است. گاهی این تضادها به صورت فکری و گاه به صورت فیزیکی و نیروهای قهری، در بلند مدت یا کوتاه مدت تقویت یا تضعیف شده است. نتایج حاکی از آن است که در جامعه مورد پژوهش دین به هفت شیوه بر تضادهای اجتماعی تاثیر می گذارد. از آن میان در یک مورد دین انعکاس دهنده ی تضاد، در سه مورد از بین برنده، پوشاننده و تضعیف کننده ی آن و در سه مورد دیگر منشا، تقویت کننده و تداوم بخش تضادهاست.

    کلید واژگان: تضاد اجتماعی, دین, کردستان, سکولاریسم, ایدئولوژی
    Seyed Yasin Hosseini, Hasan Mohaddesi *, MohammadBagher Tajeddin

    Religion is supposed to play its role as a unifying factor, while religious beliefs sometimes lead to anti-social and destructive behaviors. The present study examines the social conflicts based on religion in the last half century in Kurdistan province and studies the role of religion in weakening or intensifying social conflicts. Emile Durkheim, Merton and Passons give religion a role of cohesion and consider the function of religion to protect society. On the other hand, Marxists believe that religion not only does not eliminate social contradictions, but also aggravates them. The current research has used the constructivism approach and library historical methods, oral history and ethnography and has studied the lived experiences of the society based on existing theories with documentary tools such as books, newspapers and interviews with knowledgeable people. According to the findings, conflicts in Kurdistan were sometimes between individuals, sometimes between sects, religious or secular groups. Sometimes these contradictions are intellectually and sometimes physically and coercive forces are strengthened or weakened in the long or short term. The results indicate that in the researched society, religion affects social conflicts in seven ways. Among them, in one case, religion reflects the conflict, in three cases, it destroys, covers and weakens it, and in the other three cases, it is the origin, strengthening and continuation of the conflicts.

    Keywords: Social Conflict, religion, Kurdistan, Secularism, Ideology
  • حمیرا حاج محمد کاظمی، حسین تنهایی*، محمدباقر تاج الدین

    پژوهش حاضر به مطالعه  کیفی دو زیست جهان زنان شهر تهران اعم از هیات مذهبی و کافی شاپ می پردازد و طی آن معناها و تفاسیر و نمادهایی که این دو گروه از زنان از خود بروز می دهند مورد واکاوی قرار می گیرد. مطالعه کیفی در این تحقیق نشان می دهد که عوامل هویتی در طول دو دهه اخیر تغییرات اساسی کرده است، به طوری که وضعیت امروز زنان ایران با گذشته تفاوت های بسیارشایانی را نشان می دهد. پژوهش حاضر  مبتنی بر پارادایم تفسیری و ر وش تحقیق  کیفی پدیدارشناسی و با تکنیک  تحلیل تماتیک (مضمون) در شهر تهران انجام یافته است. جمعیت مورد مطالعه این مقاله زنان شهرتهران  است که از بین آنها تعداد 42 نفر  به روش نمونه گیری نظری انتخاب و با مصاحبه های عمقی اطلاعات مورد نظر جمع آوری و مورد بازنویسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که مقوله های به دست آمده در نحوه شکل گیری هویت زنان را می توان در موارد زیر بیان کرد: فراغت سیال، تاثیر موسیقی کافی شاپی، ترکیب نامتجانس سنت و مدرنیسم در فردیت، شیوع کودکی مذهبی بر جدار ذهنی کنشگران، هدایت معنوی، اعتیاد اعتقادی، مهاجرت و احساس نیاز به باز تولید معنای دین در تکوین هویتی، دیالکتیک معنویت در تاثیر گذاری بر حاجت و معصیت، جاهلیت زنانه ناشی از تعصب، غلبه فرهنگ مرد سالاری و راهی برای عبور زنان، دوآلیته کافه و هییت، تجانس ناهمگون، ساختارشکنی ارتباطی، عدم همخوانی هییت های مدرن با جوهره معنویت، ترکیب لذت و معنویت، کنش عاشقانه هییت روها، بازسازی دیالوگ های معنوی. نتایج نشان می دهد که وقتی قرار است به شکل دهی هویت زنان در جامعه ایرانی امروز نگاه کنیم، ابتدا باید به مولفه های تاثیر پذیری آنان از هویت دینی که از خانواده یا از مدرسه برمی خیزد، توجه نشان داد. از سویی دیگر، بروز قالب های جدید مدرن مانند کافی شاپ در این زمینه می تواند تاثیرگذاری عمیقی بر روند ذهنی و هویتی زنان داشته باشد. همچنین چرخش های عمیقی در تغییر مسیر ذهنی زنان در حال شکل گیری است؛ به گونه ای که نوع نگرش آن ها الزاما ضد معنویت و دین به حساب نمی آید، اما با نگاه سنتی دینی تفاوت هایی را نشان میدهد. از طرف دیگر حضور آنها در مکان های مدرن مانند کافی شاپ، بیانگر آن است که پذیرش مدرنیسم در نسل زنان امروزیک مسیله غیر قابل انکار است

    کلید واژگان: تجربه زیسته, هیئت های مذهبی, کافی شاپ ها, سنت, مدرنیسم
    Homeira Haj Mohammad Kazemi, Hosain Tanhaei *, Mohamadbagher Tajdin
  • سید یاسین حسینی، حسن محدثی گیلوایی*، محمدباقر تاج الدین

    هدف پژوهش حاضر بررسی تضادهای اجتماعی مرتبط بر دین در نیم قرن اخیر در استان کردستان بوده است. رویکرد پژوهش کیفی بوده و از مصاحبه با مطلعین کلیدی استفاده شده است. علاوه بر این از اسناد و مدارک شامل زندگی نامه ها، کتاب ها و روزنامه ها استفاده شده است. یافته های برحسب پراکنش جغرافیایی و توزیع تضادها در بین گروه های مختلف صورت بندی شده است. هفت شیوه از تضادهای اجتماعی مرتبط با دین در کردستان در قالب «دین به مثابه از بین برنده ی تضادها»، «دین به مثابه پوشاننده و پنهان کننده ی تضادها»، «دین به مثابه انعکاس دهنده و بازنمایی کننده ی تضادها»، «دین به مثابه تداوم بخش تضادها»، «دین به مثابه تقویت کننده و تشدید کننده ی تضادها»، «دین به مثابه منبع و منشا تضادهای اجتماعی» و «دین به مثابه تضعیف کننده ی تضادها» استخراج شده است. هر یک از تضادهای مذکور، گاهی بین افراد یا بین گروه های فکری با سلایق متفاوت دینی یا گروه های مذهبی با گرایش فکری سکولار بوده است. هر یک از تضادهای مذکور، گاهی بین افراد یا بین گروه های فکری با سلایق متفاوت دینی یا گروه های مذهبی با گرایش فکری سکولار بوده است.

    کلید واژگان: تضاد اجتماعی, دین, کردستان
    Seyed Yasin Hoseini, Hasan Mohaddesi *, MohammadBagher Tajeddin

    The goal of this study was to investigate the religion-based social conflicts over the past half century in Kurdistan province, Iran. The research uses a qualitative approach and interviews with key experts in this regard. In addition, documents including biographies, books and newspapers have been used. Findings are based on geographical dispersion and distribution of the conflicts among different groups. Social conflicts related to religion in Kurdistan are divided into the following seven categories of religion-based social conflicts in Kurdistan including “religion as the eliminator of conflicts”, “religion as the concealer of conflicts”, “religion as the representer of conflicts”, “religion as the perpetuator of conflicts”, “religion as strengthener and intensifier of conflicts”, “religion as source and origin of social conflicts” and “religion as underminer of conflicts” are extracted. Each of the said conflicts has arisen between intellectual groups with different religious attitudes or religious groups with secular thinking attitudes. These conflicts have sometimes been embodied in the form of conflicting views, and sometimes in the form of physical and force majeure. These conflicts are sometimes strengthened and undermined by religion in the form of a process and long term, or are immediate and short term.These conflicts are sometimes strengthened and undermined by religion in the form of a process and long term, or are immediate and short term.

    Keywords: Social Conflict, Religion, Kurdistan
  • معصومه کمالی اردکانی، محمدباقر تاج الدین، حسن محدثی گیلوایی

    تحول دین داری زنان در نسل های مختلف مساله ی اصلی این تحقیق است و پژوهش با هدف شناسایی تحولات دین داری در بین زنان ساکن در منطقه ی 4 تهران انجام شده است تا بررسی شود که آیا بین دین داری دو نسل از زنان تفاوت قابل اعتنایی وجود دارد یا خیر. رویکرد روشی، کیفی و روش تحقیق، تحلیل روایت و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه ی روایی و روش نمونه گیری هدفمند به شیوه ی گلوله برفی بوده است. 40 نفر از زنان دو نسل (مادران متولد دهه ی 40 و 50 و دختران متولد دهه ی 60) برای مصاحبه انتخاب شدند. از مجموع 20 نفر از دختران، 2 نفر هیچ دینی را قبول نداشتند و نوگروندگان حاد (تحول یافته ی کامل در نظام اعتقادی) و 18 نفر نیز نوگروندگان غیرحاد (تحول یافته در درون نظام اعتقادی) بوده اند که در برخی امور دینی دچار تردید شده اند و اکنون به نحو گزینشی و بیشتر عقلانی دین داراند. از میان 20 نفر از مادران، 17 نفر نوگروی غیرحاد و صعودی داشته و دین داری 3 نفر نیز به صورت نزولی تحول یافته است. آنان درمورد حجاب و برخی از آیه های قرآنی مربوط به حقوق زنان، دچار شک و تردید جدی شده اند. بررسی تطبیقی تحولات دین داری میان مادران و دختران نشان می دهد که دختران به دلایلی چون حضور در دانشگاه، ارتقای سطح سواد و تحصیلات، تقویت روحیه ی پرسش گری و نقادی، تجربه ی تحول در دین داری را از سر گذرانده اند و به نقادی و بازاندیشی در دین داری خود اقدام نموده اند، به گونه ای که بخش مهمی از باورها و اعمال دینی ای را که در گذشته به سهولت و بدون هرگونه پرسش گری انجام می داده اند، کنار نهاده اند. در مقابل، از آن جا که مادران جامعه پذیری دینی و نیز تجربه ها و زیست جهان متفاوتی داشته اند و به دلایلی نتوانسته اند در محیط های دانشگاهی حاضر شوند، بازاندیشی چندانی در دین داری شان وجود نداشته است. در نتیجه، تحولات دین داری شان در مقایسه با دختران چندان مشهود و اساسی و همه جانبه نبوده است.

    کلید واژگان: دین داری, تحولات دین داری, بازاندیشی, دختران, مادران
    masomeh kamali ardakani, MohammadBaQer Tajeddin, Hasan Mohaddesi Gilvaee

    The evolution of women's religiosity in different generations is the main issue of this study. The methodological, qualitative research approach in this study was narrative analysis and data collection was done using narrative interview with participants selected through snowball sampling. Forty women of two generations (mothers born in the 1960s and 1970s and girls born in the 1980s) were selected for the interview. A comparative study of religiosity developments between the mothers and daughters showed that the girls, for reasons such as attending university, improving literacy and education, strengthening the spirit of questioning and criticism, have experienced the transformation of religiosity and have criticized and rethought their religiosity, so that they have discarded an important part of the religious beliefs and practices that were performed easily and without any question in the past. In contrast, the mothers had little rethinking of their religiosity, as they had different social experiences and living worlds, and for some reason, were not able to attend college. As a result, their religious developments were not as dramatic and comprehensive as those of the girls.

    Keywords: religiosity, religiosity evolutions, rethinking, girls, women
  • رهام رضائیان، محمدباقر تاج الدین، سعید معدنی

    پژوهش حاضر کوشش می کند نسبت فرهنگ و اقتصاد را در گفتمان های توسعه پس از انقلاب اسلامی ایران مورد واکاوی قرار دهد. گفتمان توسعه انقلاب به عنوان گفتمان معیار و با تحلیل نسبت این گفتمان میان فرهنگ و اقتصاد، گفتمان های توسعه پس از انقلاب را وجه عملی گفتمان انقلاب مورد تحلیل قرار داده است. روش پژوهش حاضر تحلیل گفتمان و مبتنی بر برساخت گرایی و با رویکردهای ترکیبی لاکلا و موفه و فرکلاف است. یافته ها نشان می دهد؛ گفتمان توسعه انقلاب با نظام معنایی توسعه در گفتمان سازندگی بر اساس دال مرکزی تعدیل و توسعه اقتصاد محور شکل گرفت. گفتمان اصلاحات با دال مرکزی توسعه و تساهل فرهنگی، توسعه فرهنگی را مورد تاکید قرار داده و در گفتمان اصول گرا نیز نظام معنایی براساس دال مرکزی عدالت گستری و اسلامی سازی علم شکل گرفته است. گفتمان توسعه عدالت محور با دال مرکزی توسعه در شرایط اقتصاد مقاومتی، توسعه اقتصادی را به عنوان اولویت خود تعریف کرد. نتیجه این که، گفتمان های توسعه بعد از انقلاب که همگی داعیه عمل به آرمان ها و اهداف گفتمان توسعه انقلاب را داشتند، هریک سعی کردند یک معنای متمایز از معانی ترویج شده توسط سایر رقیبان شکل دهند و نسبت متفاوتی میان فرهنگ و اقتصاد برقرار نمایند؛ بنابراین معنای توسعه و نسبت فرهنگ و اقتصاد پس از انقلاب اسلامی هیچ گاه تثبیت نشد و این امر، راه را برای کشمکش های همیشگی بر سر نسبت اقتصاد و فرهنگ در گفتمان های توسعه باز می گذارد.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, گفتمان توسعه سازندگی, گفتمان توسعه اصلاحات, گفتمان توسعه اصول گرا, گفتمان توسعه اعتدال گرا

    The present study tries to investigate the relationship between culture and economics in development discourses after the Islamic Revolution of Iran. Revolution development discourse as a standard discourse and by analyzing the relationship between this discourse between culture and economy, post-revolutionary development discourses have been analyzed as a practical aspect of revolutionary discourse. The method of the present study is discourse analysis based on constructivism and with combined approaches of Laclau, Mouffe and Fairclough. Findings show; The development discourse of the revolution was formed with the semantic system of development in the construction discourse based on the central signifier of moderation and economy-oriented development. The reform discourse with the central signifier of cultural development and tolerance emphasizes cultural development, and in the fundamentalist discourse, the semantic system is formed based on the central signifier of justice and the Islamization of science. The discourse of justice-oriented development, with the central signifier of development in the context of a resistance economy, defined economic development as its priority. As a result, the post-revolutionary development discourses, which all claimed to act on the ideals and goals of the revolutionary development discourse, each sought to form a distinct meaning from the meanings promoted by other rivals and to establish a different relationship between culture and economics; Therefore, the meaning of development and the relationship between culture and economy after the Islamic Revolution was never established, and this leaves the way for constant conflicts over the relationship between economy and culture in development discourses.

    Keywords: Discourse Analysis, constructive development discourse, reform development discourse, fundamentalist development discourse, moderate development discourse
  • مسعود پاک نیت راد، محمدباقر تاج الدین*، کرم حبیب پورگتابی

    پژوهش حاضر بدنبال طراحی مدل توانمندسازی بیمه شدگان بیمه سلامت است تا بتوانند به سطح قابل قبولی از توانمندی دست پیداکنند. دلیل انتخاب این گروه،جمعیت زیاد و قابل ملاحظه آنان در کشور است زیرا حدود 50%از جمعیت ایران را شامل می شوند. رویکرد روش شناختی این پژوهش کیفی و از نوع نظریه مبنایی، فنون داده یابی مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته است. جهت داده کاوی از روش کدگذاری نظری استفاده شد که دست یابی به مقولات اصلی و فرعی جهت تنظیم مدل نظری مدنظر است. تعداد نمونه 15نفر از متخصصان و خبرگان حوزه بیمه سلامت و توانمندسازی است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. نتایج نشان می دهد که پدیده محوری، توانمندی اجتماع محور بوده واز شرایط علی،زمینه ای، مداخله کننده و راهبردها بدست آمده است. مهم ترین راهبردها حق دسترسی بیمه شدگان به خدمات و فرصت های بیمه ای است. در بحث از شرایط زمینه ای مولفه های مهمی چون: عاملیت، احساس برابری و شمول(ادغام) و ظرفیت سازی مورد تاکید است. همچنین یافته ها نشان می دهد مولفه هایی چون حفظ حقوق بیمه شدگان، منابع توانمندساز و کارآمد و کیفی بودن خدمات بیمه ای به عنوان شرایط علی مورد توجه هستند. بنابر یافته های پژوهش حاضر سه مقوله اصلی آموزش و اطلاع رسانی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط مداخله گر مطرح شده اند. تکمیل کننده زنجیره مدل پارادایمی پژوهش مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد پیامدها هستند که توانمندسازی را در چهار بخش عمده توانمندی اجتماعی،فرهنگی،اقتصادی و روانی بیمه شدگان مورد واکاوی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: توانمندی اجتماع محور, توانمندی اجتماعی, توانمدی روانی, توانمندی فرهنگی, توانمندی اقتصادی, بیمه سلامت
    Masoud Pakniyat Rad, Mohammadbagher Tajeddin*, Karam Habibpour Gatabi

    The present study seeks to design an empowerment model for health insurance policyholders to achieve an acceptable level of capability. The reason for choosing this group of insured is their large and considerable population including about 50% of Iranian. The methodological approach is qualitative and of the grounded theory, deep and semi-structured interview data retrieval techniques. For data mining, theoretical coding method was used, which aims to achieve the main and sub-categories to set the theoretical model. The sample number is 15 specialists and experts in the field of health insurance and empowerment who have been purposefully selected. The results show that the central phenomenon is community-based empowerment, which is based on causal conditions, contextual conditions, intervening conditions and strategies. The most important strategies are the right of the insured to access insurance services and opportunities. In discussing the underlying conditions, important components such as: agency, sense of equality and inclusion (integration) and capacity building are emphasized. Findings also show that components such as protecting the rights of the insured, empowering and efficient resources and the quality of insurance services are considered as causal conditions. According to the findings of the present study, the three main categories of education and information, social participation and social support have been proposed as intervening conditions. Complementing the chain paradigm model of the present study is based on the data theory method of the Consequences Foundation, which has examined empowerment in four main sections: social empowerment, cultural empowerment, economic empowerment and psychological empowerment of the insured

    Keywords: community-based empowerment, social empowerment, psychological empowerment, cultural empowerment, economic empowerment, health insurance
  • شهربانو پاپی نژاد، محمدباقر تاج الدین*، حسن محدثی گیلوایی

    در جهان امروز زیست جهان انسان ها متکثر و متنوع شده است و انسان ها دیگر در یک زیست جهان مشخص و معین زندگی نمی کنند و همواره در حال انتخاب روش های گوناگون زندگی هستند. در چنین وضعیتی سبک های مختلف زندگی شکل می گیرد. جامعه ی ایران نیز در دو دهه ی گذشته تحولات ساختاری بسیاری را در فضای روابط خانوادگی تجربه کرده است. شواهد موجود نیز نشان می دهد که در جریان این تحولات خانواده ی ایرانی دستخوش دگرگونی های زیادی شده است. حضور گسترده ی زنان در عرصه های آموزش و اشتغال، گذشته از آنکه شاخصی برای پیشرفت محسوب می شود، تغییرات زیادی را در سبک زندگی آنها ایجاد کرده است. نتایج به دست آمده از مطالعات و پژوهش های انجام شده در سال های اخیر نشان می دهد، در پی این تغییرات تشکیل زندگی مستقل و به اصطلاح نومکانی در بین دختران رو به افزایش است. بر این اساس این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری، تجربه ی زیسته ی دختران از نومکانی را مطالعه کرده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 22 نفر از دختران نومکان ساکن در شهر تهران و داده ها با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمده است. مضمون های به دست آمده از یافته های پژوهش عبارت از پذیرش اجباری خانواده، دردسر جلب اعتماد افراد برای اجاره خانه، بدبینی و تصویر ذهنی بد، از دست دادن حمایت خانواده به مرور زمان، نگاه ابزاری و فرصت طلبانه ی مردان، پنهان کردن شیوه ی زندگی، خود - محوریت، احساس بلاتکلیفی و انزواست.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, نومکانی, دختران, سبک زندگی, تهران
    Shahrbanoo Papinejad, MohammadBagher Tajodin *, Hasan Mohaddesi Ghilovaee

    In today's world, the world of human life has become diverse, and people no longer live in a predetermined world; constantly choosing between different ways of life. In a similar situation in Iran, different lifestyles are formed during the last two decades, Iranian society has experienced many structural changes in terms of family relations. The body of evidence suggest that the Iranian families have undergone many structural changes during these developments. The widespread participation of women in education and employment sectors has brought many changes in their lifestyle apart from being a developing index. The results obtained from the studies conducted in recent years illustrate an increase in establishing independent life or so called neolocal residency among girls. Based on this, the current study examines the lived experience of neolocal girls using Interpretative Phenomenological approach. The statistical population consisted of 17 neolocal girls living in Tehran and the data were obtained using in-depth semi-structured questionaries. Some of the themes obtained from the findings are; forced family acceptance, difficulty of gaining people's trust to rent a house, pessimism and bad mental image, loss of family support over time, instrumental and opportunistic view of men, coverup lifestyle, self-centeredness, feeling of uncertainty and isolation.

    Keywords: Phenomenology, Neolocal residence, girls, Lifestyle, Tehran
  • افسانه ادریسی، محمدباقر تاج الدین، فاطمه سلطانی لف شاکرد
    زمینه و هدف

    مهم ترین مولفه اجتماعی در جوامع امروزی که قدم بزرگی در زندگی فرد و ایفای نقش او در جامعه دارد نیاز به امنیت اجتماعی است. امنیت اجتماعی یک مفهوم ساده نیست بلکه زیربنا و ساختار اصلی فرد در حوزه فردی، خانوادگی و جامعه ای می باشد. این پژوهش تلاش دارد کاووشی در طرد اجتماعی و امنیت اجتماعی افراد در شهر تهران داشته باشد و عوامل دخیل در طرد اجتماعی افراد که باعث عدم امنیت اجتماعی آن ها می شود را مورد تحلیل قرار دهد.

    روش تحقیق:

    در این پژوهش روش کیفی بوده است و با 27 نفر از افراد ساکن شهر تهران که طرد اجتماعی شده اند مصاحبه گردید. با تکنیک گراندد تیوری داده های مصاحبه به ترتیب ابتدا کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی و در نتیجه پس از آن با تعیین مقوله هسته نظریه پردازی صورت گرفت.

    یافته ها و نتیجه گیری:

    یافته های پژوهش نشان داد که طرد اجتماعی بر امنیت اجتماعی تاثیر به سزایی دارد و افرادی که دچار طرد اجتماعی می شوند از امنیت اجتماعی بسیار کمی برخوردار هستند.در نتیجه هر چه میزان طرد اجتماعی در افراد بیشتر باشد، باعث بروز پیامدهایی مانند افسردگی، انزوا، آسیب های اجتماعی و حتی خشونت اجتماعی در فرد  می شود. عواملی مانند مشکلات اقتصادی، فرهنگی و آموزش های فردی و اجتماعی نیز بر میزان طرد اجتماعی افراد تاثیر به سزایی دارد. آموزش اصولی در کودکی، ایجاد فضای رشد، تحصیل و امکانات خوب در نوجوانی و بزرگسالی می تواند از طرد اجتماعی جلوگیری کند. برخورداری از امنیت اجتماعی، در ساختار رشد و  بهره وری جامعه تاثیر به سزایی دارد.

    کلید واژگان: امنیت اجتماعی, طرد اجتماعی, عوامل اقتصادی, خشونت اجتماعی, آموزش, حمایت اجتماعی
    Afsaneh Edrisi, mohammadbagher tajedden, Fatemeh Soltani Lafshakerd
    Background and aim

    Nowadays, the most important social component in societies, which takes a big step in individuals’ life and playing their role in society, is the need for social security. Social security is not a simple concept, rather it is the main infrastructure and structure of a person in the personal, family and community realms. The present research is aimed at exploring the social exclusion and social security of people in Tehran and analyzing the factors involved in the social exclusion of people that cause their social insecurity.

    Methods

    Qualitative method was used In this research, and 27 people living in Tehran who were socially excluded were interviewed. Through using grounded theory technique; open coding, central coding, and selective coding of the interview data were done, respectively; and then by determining the core category of theorizing the process was done.

    Findings and Conclusions

    The findings of the research indicated that social exclusion has a significant impact on social security, and those who suffer from social exclusion have very little social security.As a result, the higher the level of social exclusion, the more it causes consequences such as depression, isolation, social damage and even social violence among individuals. Factors such as economic and cultural problems, as well as personal and social trainings also have a significant impact on individuals’ social exclusion. Proper training in childhood, creating an environment for growth, education and good facilities in adolescence and adulthood may prevent social exclusion. Enjoying social security has a significant impact on the structure of growth and productivity of society.

    Keywords: social security, social exclusion, Economic factors, Social Violence, Education, social support
  • رهام رضائیان، محمدباقر تاج الدین*، سعید معدنی
    پژوهش حاضر کوشش می کند نسبت توسعه فرهنگی و توسعه اقتصادی پس از انقلاب 57 در ایران را در قالب گفتمان های توسعه و با روش تحلیل گفتمان مورد واکاوی قرار دهد. گفتمان های توسعه پس از انقلاب وجه عملی گفتمان انقلاب محسوب شده و مدلول مرتبط با دال های گفتمان توسعه انقلاب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها نشان می دهد؛ گفتمان توسعه انقلاب، درخصوص رابطه فرهنگ و توسعه، فرهنگ به عنوان یک مجموعه موثر بر فرآیند توسعه و مجموعه ای که در فرآیند توسعه، شکل گرفته و محصول توسعه دانسته، میان توسعه و فرهنگ، ارتباطی دیالکتیکی است. نظام معنایی توسعه در گفتمان سازندگی از توسعه فرهنگی در این گفتمان غفلت کرده و به گفتمان نوسازی مشابهت داشت. در گفتمان توسعه اصلاحات که معنای توسعه فرهنگی با دال رشد معنویت، مطابقتی با نگرش و دیدگاه افراد جامعه نداشته است. اهداف فرهنگی در گفتمان اصول گرا از سوی برخی از گروه های اجتماعی طرد شد درحالی که از جانب گروه های دیگری پذیرفته شد. در گفتمان عدالت محور محور توسعه را مبتنی بر رشد اقتصادی و ایجاد برابری که لازمه دستیابی به آن را بهره گیری از ابزار فرهنگ در جهت نظارت و کنترل فضای جامعه و پیشبرد اهداف خود می دانست. نتیجه اینکه آنتاگونیسم (تخاصم) بر سر هویت بخشی به توسعه خصلت آشکار گفتمان های پس از انقلاب بوده و عنصر تعین کننده تحولات توسعه پس از انقلاب منازعه بوده است
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, گفتمان توسعه سازندگی, گفتمان توسعه اصلاحات, گفتمان توسعه اصول گرا, گفتمان توسعه عدالت محور
    Roham Rezaeian, Mohammad Tajedddin *, Saeed Maadani
    The present study tries to analyze the relationship between cultural development and economic development after the Revolution of 1957 in Iran in the form of development discourses and discourse analysis. Post-revolutionary development discourses have been considered as a practical aspect of revolutionary discourse and have analyzed the meaning associated with the signs of revolutionary development discourse. Findings show; The discourse of the development of the revolution, regarding the relationship between culture and development, culture as an effective set on the development process and the set that is formed in the development process and considered a product of development, is a dialectical relationship between development and culture. The semantic system of development in the constructive discourse neglected cultural development in this discourse and was similar to the discourse of modernization. In the discourse of reform development, the meaning of cultural development, which indicates the growth of spirituality, did not correspond to the attitudes and views of people in society. Cultural goals in the principled discourse were rejected by some social groups while accepted by others. In the justice-oriented discourse, the axis of development is based on economic growth and the creation of equality, which requires the use of cultural tools to monitor and control the atmosphere of society and advance its goals. The conclusion is that antagonism (conflict) over identification with development has been an obvious feature of post-revolutionary discourses and has been the determining element of post-revolutionary development developments.
    Keywords: Discourse Analysis, constructive development discourse, reform development discourse, principled development discourse, justice-oriented development discourse
  • سید یاسین حسینی، حسن محدثی گیلوایی، محمدباقر تاج الدین

    تضاد در جوامع مساله‌‌ای فراگیر است که در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، علمی و دینی متجلی می‌‌شود، دین علارغم آنکه غالبا انسجام‌‌بخش است اما نمی‌‌توان تضادهای مبتنی بر آن را انکار کرد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تضادهای اجتماعی مبتنی بر دین در نیم‌‌ قرن اخیر در استان کردستان است. رویکرد پژوهش کیفی بوده و از دو روش تاریخی که ابزار آن اسناد تاریخی شامل زندگی نامه‌‌ها، کتاب‌‌ها و روزنامه‌‌ها و تاریخ شفاهی که این بخش نیز مصاحبه با افراد مطلع در کردستان بوده است و روش قوم نگاری که محقق با دو شیوه‌ی مشاهده و گفت‌وگو در باره‌ی تجارب زیسته‌‌ی جامعه مورد مطالعه (افراد دیندار در فرقه‌های گوناگون مذهبی)، به کاوش تضادهای احتماعی مرتبط با دین پرداخته است. یافته‌‌های حاصل از آن، از نظر جغرافیایی و توزیع تضادها در بین گروه‌‌های مختلف شناسایی شده است. هفت شیوه از تضادهای اجتماعی مبتنی بر دین در کردستان در قالب «دین به‌مثابه از بین‌برنده‌ی تضادها»، «دین به‌مثابه پوشاننده و پنهان‌کننده‌ی تضادها»، «دین به‌مثابه انعکاس‌دهنده و بازنمایی‌کننده‌ی تضادها»، « دین به‌مثابه تداوم‌بخش تضادها»، «دین به‌مثابه تقویت‌کننده و تشدید‌کننده‌ی تضادها»، «دین به‌مثابه منبع و منشا تضادهای اجتماعی» و «دین به‌مثابه تضعیف کننده‌‌ی تضادها» استخراج شده است. هر یک از تضادهای مذکور، گاهی بین افراد یا بین گروه‌های فکری با سلایق متفاوت دینی یا گروه‌‌های مذهبی با گرایش فکری سکولار بوده است. گاهی این تضادها به صورت فکری و در قالب کشاکش در عقاید، و گاهی این تضادها به صورت فیزیکی و نیروهای قهری نمایان شده است. همچنین گاهی این تضادها توسط دین، به صورت فرایندی و در بلند مدت تقویت یا تضعیف شده است، و گاهی در کوتاه مدت و یا آنی بوده است.

    کلید واژگان: تضاد اجتماعی, دین, کردستان, سکولاریسم, ایدئولوژی
    seyed Yasin Hosseini, hassan mohaddesi, mohamadbagher tajoldin

    Conflict in societies is a pervasive issue that manifests itself in various economic, political, scientific and religious dimensions. Religion, although often cohesive, cannot be denied the contradictions based on it. Accordingly, the aim of this study is to investigate the social conflicts based on religion in the last half century in Kurdistan province. This research aims to investigate religious-based social conflicts in Kurdistan over the past half century. The research has a qualitative approach to the subject and uses two historical methods via historical documents including biographies, books, papers and oral history. In this way, informed people in Kurdistan are also interviewed. The second method includes ethnography which the researcher uses the observation and conversation techniques to debate the lived experiences of the studied population (religious people of various religious sects). In the meantime, these experiences are used to address relevant social conflicts. The findings suggest that the distribution of conflicts between groups are identified from a geographical point of view. Seven categories of religion-based social conflicts in Kurdistan including “religion as the eliminator of conflicts”, “religion as the concealer of conflicts”, “religion as the representer of conflicts”, “religion as the perpetuator of conflicts”, “religion as strengthener and intensifier of conflicts”, “religion as source and origin of social conflicts” and “religion as underminer of conflicts” are extracted. Each of the said conflicts has arisen between intellectual groups with different religious attitudes or religious groups with secular thinking attitudes. These conflicts have sometimes been embodied in the form of conflicting views, and sometimes in the form of physical and force majeure. These conflicts are sometimes strengthened and undermined by religion in the form of a process and long term, or are immediate and short term.

    Keywords: Social Conflict, Religion, Kurdistan, secularism, Ideology
  • اعظم امینی، محمدباقر تاج الدین*، سید محمود نجاتی حسینی

    این پژوهش تفسیرهای دانشجویان از نوگروی در دینداری شان را از طریق مراجعه به بطن زندگی دینی روزمره آنان مورد مطالعه قرار داده است. نوگروی دینی بر اساس مدل های لافلند، کانتر و رمبو و با استفاده از روش تحلیل روایت بررسی شده است. به این منظوربا 31 نفراز دانشجویان دانشگاه تهران با رعایت تکنیک اشباع نظری مصاحبه نیمه ساخت یافته روایی به عمل آمد. مصاحبه های انجام شده، نهایتا در روایت های فردی و همچنین یک روایت کلی خلاصه شد و مورد تحلیل تماتیک قرار گرفت. یافته های این پژوهش از بروز عارضه تغییر در حیات دینی دانشجویان حکایت می کند. روایت های دانشجویان از زندگی دینی خویش حاوی نکاتی اساسی در خصوص ابعاد دینداری است و نشان می دهد تمامی آنان تحت تاثیر تغییرات فردی و محیطی دینداری خود را مورد بازاندیشی قرار داده اند. جهت نشان دادن این تغییر، مصاحبه ها به سه بازه زمانی «حیات دینی پایدار»، «بحران در حیات دینی» و «نوگروی دینی» تفکیک شده و مهمترین مضامین هر مرحله، بیرون کشیده شد. سه مضمون بنیادین بدست آمده عبارتنداز «دین داری به مثابه امری پیشینی»، «بحران هویت دینی» و «دین داری به مثابه امری پسینی». در نهایت باید گفت روایت کلی دانشجویان از نوگروی دینی خویش حاکی از درکی پسینی از دینداری است. در میان آنان نوگروی همچون چرخشی اجتماعی-روانی درک و تفسیر شده است که بر بستر تاریخی حیات دینی شان قابل تحلیل است.

    کلید واژگان: دینداری, نوگروی دینی, دانشجویان, تحلیل روایت, چرخش اجتماعی-روانی
    Azam Amini, Mohammad Bagher Tajeddin*, Seyed Mahmoud Nejati Hosseini

    This paper aims to investigate students' interpretations of the emergence of religious modernness by referring to the pith of their daily religious life. Religious modernness has also been studied based on Lapland, Kanter and Rambo models. The method used in this research is narrative analysis. Among the students of the University of Tehran, a semi-structured narrative interview was conducted with 31 of them using the theoretical saturation technique. The interviews were finally summarized and analyzed thematically in individual narratives as well as a general narrative. The findings of this study show the occurrence of a complication of change in the religious life of students. Students' narratives of their religious lives contain basic points about the dimensions of religiosity, which show that all of them have been affected by individual and environmental changes and have finally rethought their religiosity. To illustrate this change, the interviews were divided into three time periods: "sustainable religious life", "crisis in religious life" and "religious modernness ", and the most important topics of each stage were extracted. Three fundamental themes were extracted from each of the three stages, including "religiosity as a priori", "crisis of religious identity" and "religiosity as a posteriori". Also, students' understanding and interpretation of religious modernity indicate a clear and decisive understanding. Finally, it should be said that the general narrative of students about their religious modernity indicates a posteriori understanding of religiosity. Among them, modernity is understood and interpreted as a socio-psychological turn that can be analyzed on the historical context of their religious life.

    Keywords: Religiosity, Religious modernness, Students, Narrative analysis, Socio-psychological turn
  • شهربانو پاپی نژاد، محمدباقر تاج الدین*، حسن محدثی گیلوایی

    در نگاه اول شاید انتخاب شیوه ی زندگی فردی تصمیم شخصی به نظر برسد، اما با نگاهی عمیق تر می-توان گفت دگرگونی های شکل گرفته در شیوه ی زندگی افراد، گذشته از آن که متاثر از تحولات جاری جامعه است، خود زمینه ساز و اثر گذار بر شکل گیری تحولات آتی خانواده و جامعه نیز خواهد بود. نتایج به دست آمده از مطالعات و پژوهش های صورت گرفته در سال های اخیر نشان می دهد در پی تغییراتی چون افزایش تحصیلات و مهاجرت دختران زندگی در اقامتگاه ها در شهرتهران افزایش یافته است. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت، فلاور و لارکین، فهم و تفسیر دختران ساکن در اقامتگاه و تجربه ی زیست آنها از این شیوه زندگی را مطالعه کرده است. جامعه ی آماری پژوهش 16 نفر از دختران ساکن در اقامتگاه در شهر تهران است. داده ها با استفاده از مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمد. نتایج به دست آمده نشان داد تنهایی مفرط، احساس تعلیق در زندگی، بی هدفی، کاهش روابط با خویشاوندان از تجاربی است که این دختران پشت سر می گذارند.

    کلید واژگان: دختران, اقامتگاه, زندگی مستقل, پدیدارشناسی
    Shahrbanoo Papinejad, Baghermohammad Tajodin *, Hasan Mohaddesi Ghilovaee

    At first glance, choosing an individual lifestyle may seem like a personal decision, but with a deeper look, we can say that the changes in the lifestyle of individuals, in addition to being influenced by the current developments in society, itself It will also lay the groundwork and influence on the formation of future developments in the family and society. The results of studies and researches conducted in recent years show that due to changes such as increasing education and migration of girls living in dormitories in Tehran has increased. This study, with the interpretive phenomenological approach of Smith, Flower and Larkin, has studied the understanding and interpretation of girls living in the residence and their life experience of this lifestyle. The statistical population of the study is 16 girls living in a residence in Tehran. Data were obtained using in-depth semi-structured interviews. The results showed that excessive loneliness, feeling of suspension in life, aimlessness, reduced relationships with relatives are some of the experiences that these girls go through.

    Keywords: girls, Residence, independent living, Phenomenology
  • اعظم امینی، محمدباقر تاج الدین*، سید محمود نجاتی حسینی

    این پژوهش به تجربیات زیسته  دانشجویان از بروز نوگروی در دینداری آنان با مراجعه به بطن زندگی دینی و رصد کردن کیفیت پرتحرک و پویای دین داری آنان می پردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش تحلیل روایت است. از میان دانشجویان دانشگاه تهران با رعایت تکنیک اشباع نظری با 26 نفر از آنان مصاحبه نیمه ساخت یافته ی روایی به عمل آمد. مصاحبه های انجام شده در روایت های فردی و همچنین یک روایت کلی خلاصه شده و مورد تحلیل تماتیک قرار گرفتند. یافته های این پژوهش حاکی از بروز عارضه ی تغییر در حیات دینی دانشجویان است. روایت های دانشجویان از زندگی دینی خویش نشان می دهد که تحت تاثیر تغییراتی فردی و محیطی قرار گرفته اند و در نهایت دینداری خود را مورد بازاندیشی قرار داده اند. جهت نشان دادن این تغییر، مصاحبه ها به سه بازه ی زمانی «حیات دینی پایدار»، «بحران در حیات دینی» و «نوگروی دینی» تقطیع شده است. سه مضمون بنیادین استخراج شده  از هر سه مرحله عبارتند از:  «دین داری به مثابه امری پیشینی»، «بحران هویت دینی» و «دین داری به مثابه امری پسینی». در نهایت باید گفت که روایت کلی دانشجویان از نوگروی دینی خویش حاکی از درکی پسینی از دینداری است. نوگروی دینی در اینجا نه کنشی کاملا آگاهانه است و نه پدیده ای به تمامی ساختاری می باشد.

    کلید واژگان: نوگروی دینی, دینداری, هویت دینی, تحلیل روایت, دانشگاه تهران
    Azam Amini, Mohammad Bagher Tajeddin *, Seyyed Mahmoud Nejati Hosseini

    This study deals with students’ lived experiences of the emergence of modernism in their religiosity by conducting an inquiry into their religious life and observing the dynamic quality of their religiosity. The method of this research is analysis of narrations. Of University of Tehran students, 26 students were chosen for a validity and semi-structured interview in accordance with the theoretical saturation technique. The interviews were condensed into individual narratives as well as a general narrative and were thematically analyzed. The findings of the research indicated the emergence of a change in the students’ religious life. The students’ narrations of their religious life indicated that they have been influenced by personal and environmental changes and, in consequence, they reconsidered their religiosity. To illustrate this change, the interviews were divided into three periods—“sustainable religious life”, “crisis in religious life”, and “religious modernism”. Three fundamental themes were derived, which includes “religiosity as a priori”, “crisis of religious identity”, and “religiosity as a posteriori”. In the end, it can be said that the students’ overall narration of their religious modernism indicated a posteriori understanding of religiosity. Religious modernity is neither a fully conscious action here nor a fully structured phenomenon.

    Keywords: religious modernism, religiosity, religious identity, analysis of narration, University of Tehran
  • مریم خانعلی زاده بناء، محمدباقر تاج الدین*، سعید معدنی

    امروزه حضور افراد و گروه های مختلف با اندیشه ها و رفتارهای متفاوت در کنار یکدیگر و داشتن یک زندگی مسالمت آمیز بدون خشونت به جهت تاثیر بر سلامت و امنیت روانی جامعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین مدارای اجتماعی و شاخص های آن به عنوان متغیرهای مستقل و بروز خشونت به عنوان متغیر وابسته می باشد. روش پژوهش حاضر پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه است. جامعه آماری شامل شهروندان 18 تا 65 سال شهر تهران بوده که تعداد 384 نفر از آنها با استفاده از فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که بین مدارای اجتماعی و شاخص های آن (مدارای عمومی، مدارای قومی، مدارای دینی، مدارای ملیتی) با بروز خشونت ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. بنابراین تمامی فرضیه های پژوهش تایید می شوند. نتایج حاصل از  مدل معادله ساختاری (AMOS) نیز نشان دادند که شاخص مدارای عمومی در بین شاخص های متغیر مستقل مدارای اجتماعی با ضریب (45/0) بیشترین تاثیر را بر میزان خشونت داشته است. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که مدارای اجتماعی از جمله عوامل موثر بر خشونت در فضای عمومی بوده و می تواند موجب کاهش یا افزایش خشونت در فضای عمومی شود.

    کلید واژگان: خشونت, مدارای اجتماعی, مدارای عمومی
    Maryam Khanalizadeh Bana, MohammadBagher Tajeddin *, Saied Maadani

    Today, the presence of different individuals and groups with different ideas and behaviors and having a peaceful, nonviolent life is one of the most important factors in society. Irreversibility is of particular importance. The purpose of this study was to investigate the relationship between social tolerance and its indicators as independent variables and the incidence of violence as a dependent variable. The research method is survey and the research instrument is questionnaire. The population consisted of 184 to 65 year olds in Tehran, 384 of whom were selected using Cochran formula. The findings showed that there is a negative and inverse relationship between social tolerance and its indicators (public tolerance, ethnic tolerance, religious tolerance, national tolerance) with violence. Therefore, all the research hypotheses are confirmed. The results of structural equation modeling (AMOS) also showed that public tolerance index had the highest effect on violence rate (0/45) among independent variables of social tolerance. Overall, and based on the findings of the study, it can be said that social tolerance has been and has been one of the factors influencing violence in the public space and its absence can reduce or increase violence in the public space.

    Keywords: Violence, Social Tolerance, Public Tolerance
  • محمدرضا انواری، سیدعلی رحمان زاده*، محمدباقر تاج الدین، سروناز تربتی

    پژوهش پیش رو از نظر اهداف کاربردی، از نظر ماهیت و نوع مطالعه در زمره پژوهش های کیفی و در زمره مطالعات تفسیری است که با بهره گیری از راهبرد پژوهش پدیدارشناسی «وان مانن» در صدد تبیین و تفسیر جوهره تجربه زیسته فرهنگ سیاسی دانشجویان در شبکه های اجتماعی مجازی و شناخت عمیق این پدیده است. میدان مطالعه تحقیق شامل دانشجویان واحد علوم و تحقیقات تهران است و انتخاب نمونه تا اشباع نظری داده ها ادامه یافت و به 21 نفر رسید. پس از تجزیه و تحلیل داده ها درون مایه های اصلی و چندین درون مایه فرعی بدست آمد که در مجموع نتایج نشان داد که نقش روشنفکران به مثابه افراد آگاه وجدان بیدار جامعه، چه در نهادهای مدنی و سازمان های اجتماعی غیرسیاسی و چه در حالت متعلق بودن به احزاب و تشکل های سیاسی، به صورت عمومی به مثابه افراد متعلق به یک قشر اجتماعی به شکلی از اشکال تاحدودی موجب ارتقای فرهنگ سیاسی جامعه بوده و موجب پویایی و بیداری شعور اجتماعی و سیاسی دانشجویان نهایتا در شکل گیری تفکر و احساسی ملی خواهد شد.

    کلید واژگان: فرهنگ سیاسی, شبکه های اجتماعی مجازی, پدیدارشناسی, دانشجویان
    Mohammadreza Anvari, Seyedali Rahmanzadeh *, Mohammadbagher Tajedin, Sarvenaz Torbati

    The present study in terms of goals, is applicable, and in terms of nature and type of study is among qualitative research and a interpretative study that by using the phenomenological research strategy of “Van Mennen”, we seek to explain the essence of experience of the phenomenon ofstudents' Political Culture in Social Networks. The research study field included students from  Tehran Science and Research Branch, and sample selection continued until theoretical saturation of data and reached 21 people. After analyzing the data, the main themes and several sub-themes were obtained, which in total showed that the role of intellectuals as knowledgeable people in society, whether in civil institutions and social organizations , and in the state of belonging to parties and political parties, has been publicly affecting the political culture of society in some form and promoting political culture of societyand enhances the social and political consciousness of students. Ultimately, national thinking and emotion will be formed.

    Keywords: Political Culture, virtual social networks, Phenomenology, Students
  • محمدرضا انواری، سیدعلی رحمان زاده*، محمدباقر تاج الدین، سروناز تربتی

    پژوهش حاضر از نظر اهداف، کاربردی، از نظر ماهیت و نوع مطالعه در زمره پژوهش های کیفی و در زمره مطالعات تفسیری است که با بهره گیری از راهبرد پژوهش پدیدارشناسی «ون منن» در صدد تبیین و تفسیر جوهره تجربه از پدیده فعالیت های اجتماعی و فرهنگی روشنفکران در شبکه های اجتماعی مجازی و شناخت عمیق این پدیده بر فرهنگ سیاسی دانشجویان است. میدان مطالعه تحقیق شامل دانشجویان واحد علوم و تحقیقات تهران است. داده های این پژوهش از طریق نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه عمیق با 21 نفر گردآوری و با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسانه ون منن تحلیل شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مضمونهای اصلی و چندین مضمون فرعی بدست آمد که در مجموع نتایج نشان داد که نقش روشنفکران به مثابه افراد آگاه وجدان بیدار جامعه، چه در نهادهای مدنی و سازمان های اجتماعی غیرسیاسی و چه در حالت متعلق بودن به احزاب و تشکل های سیاسی، بصورت عمومی به مثابه افراد متعلق به یک قشر اجتماعی به شکلی از اشکال تا حدودی بر فرهنگ سیاسی جامعه اثرگذار بوده و در پویایی و بیداری شعور اجتماعی و سیاسی دانشجویان نهایتا در شکل گیری تفکر و احساسی ملی تاثیرگذار است.

    کلید واژگان: فرهنگ سیاسی, روشنفکران, شبکه های اجتماعی مجازی
    Mohammadraza Anvari, Seyed Ali Rahmanzadeh *, Mohammad Bagher Tajeddin, Sarvenaz Torbati

    The present study in terms of goals, is applicable, in terms of nature and type of study among qualitative research and among interpretative using the phenomenological research strategy of “Van Mennen”, we seek to explain the essence of experience through the phenomenon of social and cultural activities of intellectuals in virtual social networks and the deep understanding of this phenomenon on students ' political culture. The research study field included students from the Tehran Science and Research Branch. The data of this research were collected through purposeful sampling and in-depth interview with 21 people and analyzed using Van Mennan's phenomenological analysis method. After analyzing the data, the main themes and several sub-themes were obtained, which in total showed that the role of intellectuals as knowledgeable people in society , whether in civil institutions and social organizations , and in the state of belonging to parties and political parties , has been publicly affecting the political culture of society in a form of forms and in the social and social sense of students , students are finally involved in the formation of a national emotional and emotional state .

    Keywords: Political Culture, Intellectuals, virtual social networks
  • احمد زارعان*، سعید معدنی، محمدباقر تاج الدین
    دولت نوپای عراق که نتیجه روند دولت سازی در سال های پس از 2003 می باشد، به دلیل وجود برخی مشکلات ساختاری و نهادی در حوزه اجتماعی و سیاسی، همواره درمعرض آسیب قرار داشته و با بحران های امنیتی متعددی مواجه بوده است. این مقاله با استفاده از روش تبیینی تحلیلی و با اتکا به داده هایی که ازطریق مصاحبه و مطالعه اسنادی گردآوری شده است، به دنبال پاسخ به این سوال است که «آسیب پذیری های امنیتی عراق در حوزه سیاسی اجتماعی کدامند؟» یافته های پژوهش نشان می دهد در دوره جدید، شکاف های اجتماعی موجود در عراق به همراه نوع نظام سیاسی حقوقی مستقر در این کشور، باعث بروز بحران های امنیتی شده است. شکاف های اجتماعی فعال شده در عراق باعث افزایش واگرایی اجتماعی شده و به عنوان مانعی در برابر شکل گیری هویت ملی به عنوان پیش شرط تشکیل دولت ملی عمل کرده اند. همچنین الگوی دموکراسی انجمنی که به صورت عرفی بر ساختار سیاسی عراق تحمیل شده، ضمن ایجاد بحران ناکارآمدی و بحران مشروعیت، باعث تقویت و تشدید شکاف های اجتماعی شده است.
    کلید واژگان: عراق, بحران های امنیتی, شکاف های اجتماعی, دموکراسی انجمنی, هویت ملی
    Ahmad Zarean *, Saeid Maadani, Mohammad Bagher Tajeddin
    The young Iraqi government, which is the outcome of the post-2003 state-building process, has always been affected by a number of structural and institutional problems in the social and political fields and has encountered numerous security crises. Employing an explanatory-analytical method and relying on data collected through interviews and documentary studies, this research is intended to answer the question of what the Iraqi security and political-social vulnerabilities are. The social gaps in Iraq, as well as its political-legal system, have resulted in security crises. The erupted social gaps in Iraq have increased social divergence and have prevented the development of national identity as a prerequisite of the establishment of a national government. Furthermore, the associative democracy that has been traditionally imposed on the Iraqi political structure has resulted in deeper social gaps while creating a crisis of inefficiency and illegitimacy.
    Keywords: Iraq, security crises, social gaps, associative democracy, national identity
  • جامعه و مخاطره آمیز و مسئولیت اجتماعی
    محمدباقر تاج الدین
  • نرجس عزیزی، رضاعلی محسنی*، محمد باقر تاج الدین
    این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد و به بررسی رابطه میان متغیرهای تحقیق شامل فعالیتهای داخلی و خارجی مسئولیت اجتماعی نظام بانکی بعنوان متغیرهای مستقل و ابعاد سرمایه اجتماعی شامل اعتماد و مشارکت بعنوان متغیر وابسته در شهر تهران می پردازد. جامعه آماری تحقیق حاضر مشتریان با تعداد نامحدود و حجم نمونه 384 نفر و کارکنان بانک ملت در واحدهای صف شهر تهران به تعداد 4242 نفر و حجم نمونه 352 نفر می باشد. روش نمونه گیری مشتریان نمونه گیری در دسترس و کارکنان روش خوشه ایتعیین گردید. نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار میان متغیرهای تحقیق بوده و با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی، مدل ابعاد داخلی و خارجی مسئولیت اجتماعی نظام بانکی تائید شد. مقایسه میانگین ابعاد مسئولیت اجتماعی نظام بانکی حاکی از پایین بودن بعد بشردوستانه نسبت به سایر ابعاد فعالیتهای خارجی و بعد عدم تبعیض نسبت به سایر ابعاد فعالیتهای داخلی مسئولیت اجتماعی نظام بانکی می باشد.
    کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی نظام بانکی, سرمایه اجتماعی, اعتماد, مشارکت
    Narjes Azizi, Rezaali Mohseni *, Mohammad Baqer Tajeddin
    This study aims to examine the association between internal-external activities of banking system’s social responsibility and the key components of social capital including trust and participation. The results of this paper are based on a survey conducted among two sample groups: 384 clients and 352 staff members of Melat Bank in Tehran.
    The results of this study support that there are a significantly positive association between internal-external activities of banking system’s social responsibility and social capital components, that is, social trust and participation. In addition, the results suggest that the dimensions of banking system’s social responsibility are significantly different: humanitarian and non-discrimination dimensions hold the lowest level of importance as compared with other dimensions of internal and external activities of banking system’s social responsibility, respectively.
    Keywords: social responsibility of banking system, social capital, trust, participation
  • احمد زارعان، سعید معدنی، محمدباقر تاج الدین
    پس از سقوط صدام، با مشارکت فعال شیعیان و کردها و مشارکت حداقلی و منفعلانه اهل سنت، ساختار جدیدی مبتنی بر اصول دموکراتیک در عراق شکل گرفت. در دورانی که تصور می شد با حذف یکی از بزرگ ترین دیکتاتورهای تاریخ، عراق به ساحل آرامش خواهد رسید، بحران های سیاسی امنیتی یکی پس از دیگری در این کشور به وجود آمدند و ضمن ایجاد اختلال در روند دولت سازی دموکراتیک، دولت عراق را به ورطه فروماندگی کشاندند. این مقاله با استفاده از روش اکتشافی و استفاده از ابزار کتابخانه ای و مصاحبه، به دنبال پاسخ به این سوال است که «موانع پیش روی روند دولت سازی در عراق کدام اند؟» برای پاسخ به سوال تحقیق این فرضیه بررسی شده است که «شکاف های اجتماعی در عراق که به دلیل توزیع طایفی جمعیت در جغرافیا فعال شده است به همراه فقدان زیرساخت های مورد نیاز برای دموکراسی سازی، ساختار قبایلی و عشایری و مداخلات خارجی، در روند دولت سازی اختلال ایجاد کرده است». یافته های تحقیق علاوه بر اثبات فرضیه فوق نشان می دهد دموکراسی توافقی به عنوان الگوی حاکم بر نظام سیاسی از یک سو باعث تشدید شکاف های اجتماعی و از سوی دیگر باعث ناکارآمد شدن حاکمیت سیاسی در عراق شده است و از موانع دولت سازی در عراق به شمار می رود.
    کلید واژگان: عراق, دولت سازی, شکاف های اجتماعی, دموکراسی توافقی, دموکراسی سازی
    ahmad zarean, saeid maadani, mohammad bagher tajeddin
    After the fall of Saddam, active participation of the Shiites and Kurds along with the minimal and passive participation of the Sunnis led to the formation of a new structure based on democratic principles. At a time when it was thought that Iraq will find peace by eliminating one of the biggest dictators of history, the country experienced political and security crises emerging one after another. It disrupted democratic process of state-building and dragged Iraqi government into the abyss of despair. Using exploratory method, library tools and interviews, the paper is to answer the question "what are the obstacles to the process of state-building in Iraq?" In order to answer the question, it was hypothesized that “social gaps activated by ethno-sectarian distribution of the population in Iraq and the lack of infrastructure required for democratization, as well as the tribal and nomadic structure of the country, obstructed state-building process in Iraq”. Besides confirming the hypothesis, the results showed that consensus democracy as a dominated pattern of political system, not only exacerbated social gaps but also led to the ineffectiveness of the political system of Iraq and it is one of the barriers to state-building in the country.
    Keywords: Iraq, state-building, social divisions, consensus democracy, “democratization”
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال