محمدتقی سبحانی
-
توحید یکی از مهم ترین ابواب علم کلام اسلامی است که به بررسی شماری از مسائل مربوط به وجودشناسی و معرفت شناسی حضرت حق و از آن جمله، مباحث اسما و صفات الهی می پردازد. در شمار این مسائل، در بسیاری از متون این دانش کهن، به مسئله چالش برانگیز، توقیفی بودن یا نبودن این اسما پرداخته شده است. این مسئله پیش از تدوین نخستین آثار کلام پژوهانه، در شماری از احادیث نیز به بررسی گرفته شده و از همین رو، متکلمان گاه در استدلال بر رای مختار خود، از متون قدسی اعم از کتاب و سنت بهره ها برده اند. در میان دانشمندان سترگ امامی مذهب، سیدمرتضی (355ق-436ق) نخستین متکلمی است که به صورت رسمی، نظریه توقیفی نبودن اسمای الهی را طرح کرد و به تثبیت آن پرداخت. نظریه ای که پس از او در شمار آرای اصلی در پاسخ به این مسئله قرار گرفت. مقاله حاضر -با توجه به اهمیت آرای سید و جریان ساز بودن آن ها در تاریخ کلام امامیه-، در پی آن است که با توجه به متون کلامی او، این مسئله را بررسی کند و رای او در این زمینه را بر اساس کتاب های خود او به دست آورد.
کلید واژگان: اسماء الله, توقیفیت, توقیفیت اسماء الله, مکتب کلامی بغداد, سید مرتضیThe section on monotheism (tawḥīd) is one of the most important areas of Islamic theology, addressing numerous issues related to the ontology and epistemology of God, including His names and attributes. A key challenge in this field has been the question of whether the divine names are divinely pre-established or ordained (tawqīfiyyat al-asmāʾ). This issue was considered in several hadiths even before the first theological works were compiled. As a result, theologians have sometimes drawn upon sacred texts, such as the Quran and the Tradition, to support their arguments on the matter. Among prominent Imami scholars, al-Sayyid al-Murtaḍā (355-436 AH/965-1044 CE) was the first theologian to formally present and establish the view that divine names are divinely ordained, which subsequently became one of the main solutions to the problem. Given the significance of al-Sayyid al-Murtaḍā’s views and their influence on shaping trends in the history of Imami theology, this article aims to examine the issue based on his theological texts and to derive his perspective on the matter from his writings.
Keywords: Divine Names, Pre-Establishment (Tawqīfiyya), Pre-Establishment Ofdivine Names, Theological School Of Baghdad, Al-Sayyid Al-Murtaḍā -
در طول تاریخ همواره کنشگران سیاسی، اجتماعی و جریان های مذهبی و عالمان دینی با انگیزه های گوناگون برای ایجاد وحدت و تقریب بین مذاهب اسلامی کوشیده اند و در برخی دوران پروژه هایی را پی گرفته اند که حرکت نادرشاه و سید جمال الدین اسدآبادی، و پایه گذاری «دار التقریب» و «مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی» را می توان از مهمترین آنها شمرد. پروژه های تقریبی هماره با آسیب هایی از جمله: ابهام در اهداف و معنا، و چالش های مدیریتی و ساختاری روبرو بوده یا از نبود نظریه ای روشن رنج برده اند. همچنین به مسایل معرفتی و اختلافات مذهبی که نقطه اساسی تفرقه است کمتر توجه نموده اند. این آسیب ها به همراه وجود موانعی همچون ناهماهنگی عناصر سیاسی یا دخالت بیگانگان، وجود جریان های افراطی و رادیکال دست به دست هم داده و پروژه های تقریبی و همبستگی های اسلامی را ناکام گذاشتند. از این رو باید به دنبال طرحی نو با رویکردی جامع بود که بتواند از این چالش ها و آسیب ها نیز عبور کند.
کلید واژگان: وحدت بین مذاهب, پروژه های تقریبی, شیعه و اهل سنتThroughout the Islamic history, with various motivations, several political, social and religious activists and religious scholars have always tried to create unity and approximation between Islamic denominations, and in some eras they have pursued projects such as the movement of Nādir Shāh and Sayyid Jamāl ul-Dīn Asadabadi, and the establishment of “Dār al-Taghrīb” and “The World Forum for Proximity of Islamic Schools of Thought” can be considered as the most important. Approximation projects have always faced disadvantages such as: ambiguity in goals and meaning, management and structural challenges, and have suffered from the lack of a clear theory. Also, they have paid less attention to knowledge issues and religious differences that are the main point of division. These damages, alongside with the existence of obstacles such as the disharmony of political elements or the interference of foreigners, the existence of extreme and radical currents, went hand in hand and leaved the approximation projects and Islamic solidarity unsuccessful. Therefore, one should look for a new plan with a comprehensive approach that can overcome these challenges and damages.
-
عقل نزد فارابی به عنوان یک فیلسوف و سیدمرتضی به عنوان یک متکلم عقل گرا، نقش بی بدیلی دارد؛ به همین خاطر، جهت مقایسه فلسفه سیاسی فارابی و کلام سیاسی سیدمرتضی، بررسی مقایسه ای نقش عقل ضرورت می یابد. این مقاله با بررسی آثار فارابی و سیدمرتضی و سایر پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، به نقش عقل و کارکرد آن در اندیشه سیاسی فارابی و سیدمرتضی پرداخته است و روشن نموده است که سیدمرتضی و فارابی در اصل عقلانیت و ارزشمندی عقل، توافق دارند، اما نقطه عزیمت و جهت گیری آنها در عقل ورزی متفاوت است و این تفاوت با توجه به فیلسوف بودن فارابی و متکلم بودن سیدمرتضی قابل فهم است. عقل در اندیشه سیاسی سیدمرتضی فارغ از مبانی فلسفی، بدون رازورزی و مبتنی بر وحی قطعی و متناسب با اقتضایات و شرایط و برای دست یافتن به سعادت دنیوی و اخروی ذیل حقیقت امامت شیعی، به پردازش مشغول است و عقل نزد فارابی برپایه مبانی فلسفه یونان و به قصد تیوریزه کردن فیلسوف_شاه افلاطونی و با نگاهی استعلایی و آمیخته به رازورزی و کم توجه به واقعیت های خارجی، در رسیدن به معرفت از جانب عقل فعال و فاقد نگاه بنیادین به مبانی و امامت شیعی است.
کلید واژگان: عقل, اندیشه سیاسی, کلام سیاسی, فلسفه سیاسی, فارابی, سید مرتضیFor Farabi as a philosopher and Syed Morteza as a rationalist theologian, reason has an incomparable role; For this reason, in order to compare the political philosophy of Farabi and the political theology of Syed Morteza, a comparative study of the role of reason becomes necessary. By examining the works of Farabi and Syed Morteza, this article has discussed the role of reason and its function in the political thought of Farabi and Syed Morteza and has clarified that Syed Morteza and Farabi agree on the value of reason, but their point of departure and direction in rationality is different. In Syed Morteza's political thought, reason is free from philosophical foundations and based on definite revelation and is busy processing to achieve worldly and hereafter happiness under the truth of Shiite Imamate, and reason according to Farabi is based on the foundations of Greek philosophy and with the intention of theorizing the Platonic philosopher-king and with a view It is transcendental and mixed with mystery and paying little attention to external realities, in reaching knowledge from the active intellect and lacks a fundamental view of the fundamentals and Shia Imamate.
Keywords: Intellect, Political Thought, Political Theology, political philosophy, Farabi, Seyyed Morteza -
شناخت و تحلیل تاریخی از برهان های خداشناسی فواید گوناگونی دارد از جمله اینکه فهم دقیق این براهین، در گرو شناسایی درست از زوایای مختلف آنها در بستر تاریخی است. یکی از پروژه های مهم در راستای مطالعات تاریخی موضوعی در کلام امامیه، اثری است زیر عنوان «تاریخ برهان های اثبات وجود خدا در کلام امامیه» که به همت محقق گرانمایه جناب آقای دکتر حمید عطایی نظری به انجام رسیده و دستاوردی نیکو و ارجمند را به جامعه علوم عقلی تقدیم داشته است. این کتاب، نخستین و مبسوط ترین نوشتاری است که به گزارش و تبیین استدلال های مطرح در آثار کلامی امامیه و معتزله و اشاعره برای اثبات وجود خداوند می پردازد و تاریخ و سیر تحولات این براهین را در تاریخ کلام اسلامی بیان می کند. اهمیت این اثر، به طور خاص، مربوط به تحقیق در دوران کلام اسلامی در عصر تاسیس و قرون متقدم است که مباحث متکلمان این دوره، به دلیل آنکه فهم مفاهیم و درون مایه قواعد و اصطلاحات آنان بسی دشوار و دیریاب است، در دیگر آثار و تحقیقات چندان بازتاب نیافته است. تاکنون اثری با این گستردگی و دقت در باب تاریخ و تحولات برهان های اثبات وجود خداوند در کلام امامیه نگاشته نشده است و از این رو، می توان این کتاب را منبع و مرجعی اصلی برای فهم مباحث و مطالب مربوط به موضوع اثبات وجود خدا در دانش کلام به شمار آورد.
کلید واژگان: اثبات وجود خدا, خداشناسی, برهان های اثبات وجود خدا, کلام, تاریخ برهان های اثبات وجود خدا در کلام امامیهHistorical knowledge and analysis of theological arguments have various benefits. For instance, the accurate understanding of these arguments depends on the correct identification of their different angles in the historical context. One of the important projects in line with the thematic, historical studies in the Imami theology is a work entitled " A History of the Arguments for the Existence of God in Imami Theology" which was written by the efforts of the valuable researcher Dr. Hamid Ataei Nazari as a result of which a good and honorable achievement has been bestowed to the scientific community. This monograph is the first and most comprehensive study that reports and explains the arguments presented in the theological works of Imami, Mu'tazili and Ash'ari concerning the existence of God and describes the history and evolution of these arguments in the history of Islamic theology. The importance of this work, in particular, is related to its focus on the period of Islamic theology in which it was established and also the previous centuries, the periods in which the discussions of the theologians, due to the fact that understanding the concepts and content of their literature and terms was very difficult, have not been reflected in other works and researches. So far, no work has been written with this breadth and precision about the history and evolution of the arguments of God's existence in Imami theology, and therefore, this book can be considered as the main source and reference for understanding the topics and materials related to the arguments of God's existence in the knowledge of theology.
Keywords: To Prove God's Existence, knowledge of God, arguments for the Existence of God, kalam, History of the Arguments for the Existence of God in Imami Theology -
یکی از باورهای اصیل اسلامی که در سده اخیر هر گروه به مذاق خویش با آن به تعامل برخواسته، مساله تقیه است. پژوهش حاضر به بررسی سه قرایت از مفهوم تقیه در عصر حاضر پرداخته و میزان هم خوانی و پایبندی آن ها را با کتاب و سنت به بحث و نظر نشسته است. رویکرد إنکاری از سوی برخی اندیشمندان عامه و اختصاص تقیه به شیعه؛ انحراف و تحریف در قالب انقضاء زمان تقیه و این همانی تقیه با وحدت نیز از سوی برخی امامی مذهبان سه خوانش جدیدی هستند که مورد بحث در این نوشتار هستند. بنابر تحقیق صورت گرفته هر سه نظریه یاد شده با آیات قرآن و روایات و عقل سلیم مخالف بوده و نمی توان چنین ادعایی را بر معارف دین تحمیل کرد. از این رو عمل به تقیه جواز شرعی داشته و تکلیف امامی مذهبان را تا عصر ظهور آن هم بدون کوتاه آمدن از اهم اعتقادات شیعی ثابت می داند.کلید واژگان: تقیه, قرائت های جدید, إنکار, إنقضاء, اتحاد
-
در میان حوادث تاریخ اسلام واقعه غدیر به لحاظ جایگاه کلامی آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این زمینه گونه های نقل واقعه غدیر در تاریخ نگاشته های اسلامی و چگونگی تاثیرپذیری آن از پیش فرضهای کلامی مورخان سوالیست که ذهن تاریخ پژوه را به خود منعطف می دارد. بررسی تحلیلی داده-های به دست آمده از آثار مورخان مسلمان چهار گونه تعامل با نقل این واقعه را نشان می دهد. در سه گونه نخست مورخان به منابع با رویکرد سنی و روایات صحابه اعتماد کرده و آموزه هایی همچون افضلیت خلفا، عدالت صحابه، تفکیک بین محبت به علی علیه السلام و قول به افضلیت ایشان و همچنین تبری از شیخین را ملاک اعتبار سنجی روایات دانسته اند و در مقام حل تعارض روایات مربوط به این واقعه بر روایاتی تکیه کرده اند که نگرش اهل تسنن در مورد غدیرو اهل بیت را تقویت نماید و در گونه چهارم مورخان به روایات اهل بیت علیهم السلام اعتماد نموده و در مورد راویان برخورداری از شاخصه های شیعه امامی را ملاک اعتبار دانسته اند. همچنین در مقام ارایه طرحواره داستانی از این واقعه گروهی متاثر از پیش فرضهای کلامی خود به گونه ای حوادث جیش یمن ، حجه الوداع و غدیر را بیان نموده اند که مخاطب لزوم محبت و دوستی با علی علیه السلام را نتیجه بگیرد و برخی دیگر همین وقایع را به گونه ای بیان نموده اند که مخاطب خلافت بلافصل علی علیه السلام پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را نتیجه گیری نماید.
کلید واژگان: غدیر, گزارش غدیر, کلام و تاریخ, پیش فرضهای کلامی و گزارش غدیرEmamat Pajouhi, Volume:11 Issue: 30, 2022, PP 89 -118The question of to what extent and to what extent the theological presuppositions of a historian have influenced his historiography and what factors and contexts have shaped this influence is one of the basic questions that have been raised in the discussions related to Islamic historiography. The answer to this question is important because its solution is an accurate picture of the basic question of what are the limits and the do's and don'ts of the effect of theological presuppositions on historiography. Examining the evidence in the history of Islamic historiography and the sources written in this knowledge by descriptive and analytical methods proves the hypothesis that Islamic historiography is affected in various dimensions from the author to the choice of subject, description and analysis of events and finally writing the text in many cases. It has been one of the theological presuppositions of historians. Also factors such as the emergence and growth of Islamic historiography in the context of theological needs, the spread of Islamic historiography in the political context, religious prejudices of historians, the dominance of specific cultural and social approaches, lack of accurate historical sources and reports and the need to rely on non-historical sources. The holy figures in historical events and, finally, the continuity and inseparability of history from other sciences, have provided the ground for the realization of these interventions
Keywords: Ghadir, Ghadir report, theology, history, theological presuppositions -
بی گمان مراجعه به سیره و سخن پیامبر اکرم؟صل؟ بهترین راهگشا برای ارایه اندیشه ای دینی و کارآمد در حوزه وحدت و تقریب است. از سنت مشترک اسلامی چنین به دست می آید که رسول خدا؟صل؟ همواره نسبت به مسئله امامت و جانشینی _ که نخستین نقطه جدایی امت اسلام بوده است _ هشدار داده و مسیر وحدت و تقریب را نیز تنها در این طریق دانسته است. نوشتار پیش رو با تمسک به سنت پیامبر اسلام؟صل؟ مسیر وحدت و تقریب را با الگوی امامت محور تبیین کرده و تحقق آن را امکان پذیر دانسته است. در این دیدگاه، وحدت اسلامی با توافق بر اصول مسئله امامت، و تقریب نیز با ایجاد گفتمانی مشترک و امامت محور حاصل خواهد شد. این گفتمان باید زمینه های فرهنگی و اجتماعی برای گفتگو بر سر مسئله امامت را بگشاید و در گام نخست، حقیقت باورهای فرقه های اسلامی و مبانی آنها را فاش نماید و سوء تفاهمات را برطرف کند. مهم ترین راهبردهای این نظریه عبارت است از: بازگشت به ریشه اختلاف، روشنگری در حقایق دینی و تاریخی و مرزبندی میان وحدت و تقریب با اتحاد و همزیستی اجتماعی.کلید واژگان: تفرقه, وحدت, تقریب, امامتEmamat Pajouhi, Volume:11 Issue: 29, 2022, PP 103 -142Without an iota of doubt, in the domain of unity of muslims and approximation of Muslim sects, exploring the deeds and words of prophet is the most efficient solution. From the deeds of prophet shared among all Islamic sects, it is clearly understood that the holy prophet issued several warnings about the successor- which is the most notorious point of division among Muslims. The holy prophet has shown that the path of unity and approximation is solely sought in reaching a consensus on the successor. According to this view, unity among muslims is only attained when they concur upon the principles of Imamate, and approximation is achieved only when all Islamic sects adopt a discourse relying on Imamate principle. This discourse method must open new chapters for discussions about the issue of Imamate. The first goal of adopting such a discourse has to be disclosing the truth behind the ideology of different Islamic sects and their principles. The second goal must be removing the misconceptions and misunderstanding. The most significant aim of such an approach is: to revisit the root cause of grievences, to shed light on historical and religious issues, to establish a clear margin between unity and approximation on the one hand and unity and social coexistance on the other.Keywords: division, Unity, approximation, Imamate
-
آموزه نصب الهی امام که از اندیشه های شاخص اعتقادی امامیه می باشد، تطورات مختلفی را پشت سر نهاده است. از جمله مهم ترین تطورات، طرح نخستین و اجمالی آموزه نصب، طرح تفصیلی و نهادینه کردن آن بین امامیان، و طرح آشکار آن در جامعه اسلامی است. در پژوهش حاضر یکی از تحولات اساسی این اندیشه که همان نهادینه کردن و عمومیت یافتن آن است، مورد کنکاش قرار گرفته است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی - تحلیلی سامان یافته است. یافته های این پژوهش چنین می نمایاند که گر چه ایمه (ع) پیش از امام باقر (ع) نیز سخن از اندیشه نصب به میان آورده بودند، اما این امام باقر (ع) بود که با تلاش های خویش، اندیشه نصب الهی امام را در بین امامیان نهادینه کرد. نتیجه نهادینه شدن این اندیشه در فزونی باورمندان به امامت نصبی و عدم انشقاق بین امامیان در انتخاب جانشین برای امام باقر (ع) است.
کلید واژگان: اندیشه نصب الهی امام, جانشینی امام باقر (ع), تاریخ کلام امامیهThe doctrine of the Divine designation of the Imam which is an outstanding doctrine of the Twelver Shiism has undergone various stages over time. Of them, references must be made to its noteworthy stages, its initial and basic idea of the mere Divine designation, its developed interpretation, and its institutionalization and public dissemination amongst the Twelver Shiites. This study proves that although the Infallible Imams who preceded the fifth Infallible Imam Muhammad al-Baqir had made references to the Divine nature of the appointment of the Infallible Imam, it was the Infallible Imam Muhammad al-Baqir who institutionalized the doctrine of the Divine designation. This trend led to notable increase in the conviction of the believers to the nature and mechanism of such appointment, hence their steadfastness in admitting the Infallible Imam who succeeded Imam Muhammad al-Baqir.
Keywords: The Divine doctrine of appointment of the Infallible Imam, successorship to Imam Muhammad al-Baqir, history of the Imamite theology -
حوزه علمیه حله از همان آغازین روزهای بنای این شهر در قرن ششم به دست مزیدیان شیعه مذهب، با حضور جمعی از عالمان سرشناس امامیه شکل گرفت. هر چند دل مشغولی عالمان این حوزه در سال های نخست بیشتر دانش های مرتبط با فقه بود، ولی کمی بعد بنا به ضرورت هایی، علم کلام نیز در این شهر رونق گرفت؛ هر چند در ابتدا کلام حله به تبع متکلمان مدرسه ری، متاثر از معتزله متاخر بوده است، ولی پس از ظهور خواجه طوسی و ابن میثم بحرانی، ادبیات کلامی به کلی تحت تاثیر فلسفه مشاء قرار گرفت. اگر چه این جریان جدید در مسایل اصلی کلام همچنان منتقد اندیشه های فلسفی بود، ولی در روش شناسی و ادبیات کلامی تا حد زیادی تحت تاثیر فلسفه قرار گرفت. در کنار جریان کلامی باید به جریان کلامی حدیثی که مهم ترین نماینده آن در حله سید بن طاووس است اشاره کنیم. در حقیقت این جریان که امتداد مدرسه کلامی حدیثی قم بود، در روش شناسی و همچنین برخی از مسایل مهم اعتقادی، منتقد متکلمان بود. در مدرسه حله نباید از گرایش های عرفانی نیز غفلت کرد. این گرایش ها به آرامی کل تفکر امامیه و حتی متکلمان و فلاسفه را نیز تحت تاثیر خود قرار داد. علی رغم آن که برخی از عالمان حله همچنان با تفکرات عرفانی و صوفیانه برخوردی انتقادآمیز داشتند، ولی برخی از عالمان این مدرسه مانند خواجه طوسی و ابن میثم بحرانی تحت تاثیر این جریان قرار داشتند. آنان در عین حال که در کتاب های عقلی خود بر مبنای عقلی و کلامی بحث می کردند، ولی معتقد بودند که سنخ برتری از معرفت نیز وجود دارد که همان معرفت عرفانی است.
کلید واژگان: حله, مدرسه کلامی حله, تاریخ کلام امامیه, جریان های فکری امامیهThe scholarly seminary of Ḥillah had been established by the presence of a group of the famous Imami scholars in the city of Ḥillah from its beginning days of building by the Shi’i Mazyadis in the sixth century. Although the scholars of this seminary in the first years had been mainly concerned with the knowledge related to Jurisprudence (Fiḳh), on the basis of some necessities, some years later the knowledge of Kalam also flourished in this city. Following the theologians of the Rey School, the Kalam of Ḥillah at first was influenced by the recent Mu’tazilah, after the appearance of Khwajah al-Tusī and Ibn Maytham al-Baḥranī, the Kalami literature of Ḥillah had been completely influenced by the peripatetic philosophy. This new trend, although critical of the philosophical thought in the essential issues of Kalam, completely impressed by philosophy in methodology and Kalami literature. Alongside the Kalami trend, the Kalami-Ḥadithi trend must be referred wchich Sayyid Ibn Ṭawūs is its most prominent representative in Ḥillah. This trend which has been, in fact, the continuation of the kalami Ḥadithi School of Qom, was critical of the Mutakallemun in methodology as well as in some important belief issues. In the Ḥillah School, the Mystical trends must not be ignored. These trends gradually influenced the total Imami thought even the Mutakallems and philosophers. Despite of the critical encounter of some of the scholars of Ḥillah with the Sufī and mystical thoughts, many of the scholars of this school such as Khwajah al-Tusī, Ibn Maytham al-Baḥranī and even a theologian like Fāḍil Miḳdād influenced by it. While they discussed on the rational and Kalami basis in their rational books, but they believed that a higher type of knowledge is also exists which is the mystical.
Keywords: Ḥillah, Kalamī School of Ḥillah, the Imamiyyah Kalamhistory, Imamī thought trends -
پیامبراکرم(ص)به عنوان مفسر و تفصیل دهنده آیات قرآنی هم آهنگ با نظام اجتماعی مورد نظر قرآن، جامعه اسلامی را در مدینه بر اساس توحید پایه گذاری کرد و در شرایطی که جامعه مدینه، متشکل از گروه های مختلف اجتماعی با اعتقادات و گرایش های مختلف بود، سامان دهی جامعه اسلامی بر اساس مبانی و ارزش های قرآنی و الهی از طریق پیمان نامه ای به نام وثیقه المدینه میسر گردید. این سند که در بردارنده اصول و مبانی موثر در شکل گیری جامعه اسلامی و تحولات رو به کمال آن بود به وسیله پیامبر(ص) تنظیم شد و به توافق همه گروه های موجود در مدینه رسید. این پژوهش بر آن است با نگاهی تاریخی، پس از بررسی زمینه های معرفتی شکل گیری جامعه اسلامی مدینه، جایگاه معرفتی وثیقه المدینه را در آن با بهره گیری از روش تحلیل محتوا مشخص سازد. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده آن است که مولفه های هستی شناختی توحید و معاد و مولفه های انسان شناختی مسئولیت پذیری و کرامت انسان از مولفه های معرفتی مورد توجه این وثیقه برای بنا نهادن جامعه نوپای اسلامی مدینه بوده است
کلید واژگان: وثیقه المدینه, پیامبر(ص), مدینه منوره, جامعه اسلامی, قانون اساسیProphet Mohammad (PBUH), the interpreter of qur’anic verses concordant with the social order considered by Holy Quran, initiated the Islamic community in Medina based on the unity when the community of Medina included the diverse social groups as well as the diverse beliefs and tendencies and the development of Islamic community based on qur’anic and divine bases and values got feasible by the convention named Vasiqat ol- Madinah. This document including the effective principles in the direction of the advancement of Islamic community was developed by the prophet Mohammad (PBUH) and it was agreed upon by all the groups present in Medina. This research is to specify the epistemological position of Vasiqat ol- Madinah through the historical approach as well as the study of epistemological grounds in favor of developing the Islamic community of Medina. The findings of this research clarify that the ontological elements of unity and resurrection together with the anthropologic elements of taking responsibility and dignity of human are considered as the epistemological elements of this contract towards the foundation of newly developed Islamic community of Medina.
Keywords: vasiqat ol- Madinah, Prophet Mohammad (PBUH), Medina, Islamic community, constitution -
طرح نظریه «معنا»، رویکردی وجود شناختی برای تحلیل و تبیین فعل و صفات فعلی خداوند است که متکلمان مدرسه کوفه به ویژه هشام بن حکم از آن بهره برده اند. از میان صفات فعلی خداوند، اراده بارزترین صفت است که در نگاه متکلم بزرگ این دوره از تاریخ کلام امامیه، به «حرکت» شناسانده می شد. در این مقاله بر اساس شیوه مطالعات تاریخ اندیشه، نشان داده شده است که در نظر هشام بن حکم اراده، اگر چه امری است که از سر قدرت و اختیار سر می زند؛ با این حال با دیگر امور و مخلوقات عالم که برخاسته از قدرت و اختیار است نیز تفاوت دارد. هشام برای اراده وجودی مستقل از ذات و فعل الهی در نظر می گرفت و از آن با واژه «معنا» تعبیر می کرد. این تلقی درواقع برگرفته از پاره ای روایت هایی بود که بر اساس آن، برای اراده خلقتی ممتاز از دیگر مخلوقات در نظر می گرفت.
کلید واژگان: اراده, فعل, صفات فعل, حرکت, نظریه معنا, هشام بن حکمThe theory of “meaning” was deployed by theologians (mutakallimūn) of the School of Kūfa, particularly Hishām ibn al-Ḥakam, as an ontological approach to analyzing and explaining divine acts and God’s attributes of action. Of God’s attributes of action, will is the most prominent, which is known by the great theologian in this period of the history of Imāmī Kalām as “motion.” Hishām ibn al-Ḥakam believed that will is what transpires out of power and volition, although it is different from other entities and creatures in the world. Thus, he posited an existence for will independently of God’s essence and act—what he referred to as “meaning.” The view was derived from some Imāmī hadiths according to which will was created separately from other creatures.
Keywords: Will, act, attributes of action, motion, theory of meaning, Hishām ibn al-Hakam -
این پژوهش در پی یافتن سرنخ هایی از امتداد جریان کلامی هشام بن حکم در بصره است و با این پرسش اصلی دنبال می شود که خط فکری هشام بن حکم چرا و چگونه در بصره تداوم پیدا کرد. به نظر می رسد پس از آنکه هشام بن حکم و شاگردانش در بغداد مورد تعقیب و آزار دستگاه خلافت عباسی قرار گرفتند، برخی از شاگردان هشام همچون علی بن اسماعیل میثمی و حکم بن هشام بن حکم به دلیل رونق داشتن گفتگوهای کلامی در شهر بصره و نیز دوری آن شهر از مرکز خلافت عباسی، برای ادامه فعالیت های کلامی خویش به آن سامان مهاجرت کردند. آنها در راستای پیگیری اندیشه های کلامی خود، بیشتر با گروه فکری معتزله درگیری علمی داشته اند و از سوی دیگر مخالفت برخی از امامیان بصره با آنان نیز در خور توجه است. با توجه به مخالفت های برون مذهبی و درون مذهبی، این جریان پس از حضور کوتاه مدت و فعالیت های تاثیرگذارش در بصره به محاق رفت. البته هرچند تاکنون تصور روشنی از حضور این جریان در بصره وجود نداشته است، اما در این پژوهش به این نتیجه رسیدیم که خط کلامی پیرو هشام در اواخر سده دوم و نیمه سده سوم هجری در بصره فعال بوده اند.کلید واژگان: کلام امامیه, جریان کلامی, هشام بن حکم, معتزله, بصرهThis is a research that seeks traces of the continuity of the theological current of Hishām b. al-Ḥakam in Basra. The research is pursued with the question of why and how Hishām b. al-Ḥakam’s thoughts continued in Basra. As it seems, after Hishām b. al-Ḥakam and his students were persecuted by the Abbasid Caliphate in Baghdad, some of his students, such as ‘Alī b. Ismā’īl al-Maythamī and al-Ḥakam b. Hishām b. al-Ḥakam, migrated to Basra to continue their theological activities, because the city was a thriving environment for theological dialogues and was distant from the center of the Abbasid Caliphate. In order to pursue their theological thoughts, they had scholarly interactions with the intellectual sect of Mu’tazila, and the opposition they faced from some Imāmīs in Basra is remarkable. Given oppositions to them by people outside and inside the Imāmīyya denomination, the current faded after a short-term presence and influential activities in Basra. Although there has so far not been a clear picture of their presence in Basra, in this research we have found that the theological strand following Hishām was active in Basra in late second and mid-third centuries AH.Keywords: Hish?m b. al-?akam, Basra, ‘Al? b. Ism?’?l al-Maytham?, Mu?ammad b. Sulaym?n al-N?fal?
-
این مقاله با هدف نشان دادن خط کلامی امامیه در شهر عسکر مکرم در بازه زمانی سده های سوم و چهارم سامان یافته است. غرض اصلی از این پژوهش، بازشناسی و بازخوانی لایه های پنهان و ناشناخته تاریخ تفکر امامیه در سده های نخستین است و این پژوهه با این پرسش دنبال می شود که فعالیت ها و نقش آفرینی متکلمان امامی در عسکر مکرم به چه میزان بوده است؟ به نظر می رسد در میان اکثریت معتزله که در شهر عسکر مکرم در منطقه خوزستان فعال بودند، شماری از متکلمان امامیه نیز بودند که جریان کلامی امامیه در آن دیار را رهبری می کردند. هرچند اندیشمندان امامی یادشده به دلیل تعاملاتشان با معتزلیان در پاره ای از موضوعات کلامی با آنان هم فکر بودند، ولی در مسئله امامت، تا حدی موفق شدند دیدگاه معتزله بصره درباره افضلیت امیرمومنان(ع) را تغییر دهند. برجسته سازی اهمیت این شهر در عرصه کلام امامیه در میانه دو مدرسه کوفه و بغداد، یکی از نتایج این تحقیق به شمار می آید.
کلید واژگان: عسکر مکرم, کلام امامیه, اعتزال گرایی, ابن جبرویه, ابن مملکThe article has been organized in order to show the Imamiyyah Kalami line in the city of ‘Askar Mokram in the time distance of the third/tenth and fourth/eleventh centuries. The main goal of this research is to know and review of the hidden and unknown layers of the history of the Imamiyyah thought in the first centuries. The main question of this research is that in what extent were the activities and role-playings of the Imami theologians on the city of ‘Askar Mokram. It seems that, among the majority of the Mu’tazilites active in the city of ‘Askar Mokram in the region of Khuzestan, there were numbers of the Imamiyyah theologians that were leading the Imamiyyah Kalami trend in that region. Although the mentioned Imami thinkers due to their mutual cooperation with the Mu’tazilites were of the same views as the Mu’tazilites, in the issue of Imamah they succeeded to some extend to change the view of the Basrah Mu’tazilites about the priority of Imam Ali (AS). Making prominent the importance of this city in the realm of Imamiyyah Kalam between the schools of Kufah and Baghdad are counted one of this research’s results.
Keywords: ‘Askar Mokram, Imamiyyah Kalam, Mu’tazilism, Ibn Jabruyah, Ibn Momallak -
با مطالعۀ آثار کلام ی دوران متقدم درمی جلیل » عنوانی است که در مقابل «لطیف الکلام» یابیم به کار می«الکلام رود و گویای طبقه بندی خاصی در مباحث دانش کلام مباحث است؛ اما چیستی لطیف، ویژگی ها و جایگاه آن در دانش کلام، پرسش های درخور توجهی است که کمتر بدان پرداخته شده است. مطالعات تاریخی کلامی نشان میدهد در ادوار نخستین تمدن اسلامی، متکلمان علاوه بر آن که عهده دار پاسخ درباره مسائل اعتقادی و الهیاتی مذهب خود بودند، پیش از سایر اندیشمندان مسلمان، خود را متکفل تحقیق و پاسخ دهی به پرسش های عام و بنیادین معرفتی می دانستند. بعدها در دانش کلام برای پاسخ به این مسائل، حوزه خاصی در نظر گرفته شد که در آن به مسائل عام، بنیادین و غیرالهیاتی میپرداختند و در مقدمۀ دانش کلام از آن بحث کرده، از آن برای تبیین و مدلل ساختن مسائل یاد می شود که در برابر مسائل «لطیف الکلام» مختلف دانش کلام بهره میبردند. از این مسائل به اعتقادی دینی قرار داشت و در دسته نامگذاری میگردد. مسائل کلام «جلیل الکلام» بندی فراگیر، به لطیف در سه بخش مسائل جهان شناختی، فعل شناختی و معرفت شناختی قابل طبقه بندی است.کلید واژگان: لطیف الکلام, جلیل الکلام, امور عامه, مسائل غیرالهیاتی, جهان شناسی, فعل شناسی, معرفت شناسیBy studying the previous kalami work, we find that "Latif ul-Kalam" (the Subtle theology) is a title which is used against "Jalil ul-Kalam" (the great theology) and shows a certain categorizing in the discussions of Kalam knowledge. But what is the subtle issues, its features and its place in knowledge of Kalam, are the worthwhile questions that have been considered less. Historical-theological studies show that in the first Islamic civilization periods, the theologians, in addition to being responsible to answer the religious and theological issues of their own religion, considered themselves to be responsible for research and responding to general and fundamental knowledge questions before other Muslim scholars. Later, in the knowledge of Kalam, to address these issues, there was a special part in which they addressed general, fundamental and non-theological issues and discussed it in the introduction of the knowledge of Kalam in order to explain and substantiate different issues of Kalam by these subtle issues. These issues are referred to as "Latif ul-Kalam", which is versus the belief issues that are generally categorized as "Jalil ulkalam". The issues of "Latif ul-Kalam" are categorized in three sections: cosmological, act-study, and epistemological issues.Keywords: Latif ul-Kalam (the Subtle theology), Jalil ul-kalam (the great theology), the general affairs, non-theological issues, cosmology, act-study, epistemology
-
در نوزده آیه از آیات قرآن کریم، از «روح» و اوصاف آن سخن به میان آمده است. حقیقت و مصادیق روح، کیفیت ارتباط روح با انسان و فرشتگان، کارکرد ها و آثار و نیز تجرد و مادیت روح از دیرباز در میان مفسران و متکلمان اسلامی مورد کنکاش بوده است. در دیدگاه رایج، روح در قرآن دارای مصادیق گوناگون، از جمله نفس ناطقه انسانی است؛ اما بر اساس دیدگاه آیت الله محمدباقر ملکی میانجی(ره)، هیچ یک از این آیات بر نفس انسانی دلالت ندارند. این نظریه، تفسیر به روح القدس را وحدت بخش تمام آیات روح و استدلال به این آیات برای تجرد نفس را خالی از دلیل می داند. تبیین شان علمی روح القدس، کیفیت ارتباط وجودی آن با حاملان این روح، و تحلیل جایگاه آن در نبوت و ولایت، تلاشی دیگر در این معناشناسی است. گذشته از مدلول ظاهری آیات، روایات اهل بیت(ع) مستند مهم این مفسر برای تفسیر روح به روح القدس است.کلید واژگان: روح القدس, عرش علم, نبوت و ولایت, تفسیر مناهج البیانThe Spirit and its attributes are mentioned in nineteen verses of the Holy Quran. The nature and cases of spirit, the way of spirit's relation with humans and angels, its functions and works as well as the spirit being material or immaterial were disputed between the Muslim exegetes and theologians from a long time. According the common viewpoint, spirit is of various cases including the human reasoning soul, but from the viewpoint of Ayatullah MuhammadBagher Maleki Miyanaji none of these verses indicates the human soul. This theory considers the interpretation of spirit to the Holy Spirit as unifying all the verses relating to spirit and regards arguing by these verses for immateriality of spirit as empty of reason. Explanation of the knowledge place of spirit, its ontological relation with the carriers of this spirit and the analysis of its place in prophecy and guardianship (wilayah) are another attempt in this semantic attempt. Aside from the apparent signification of the verses, Ahl ul-Bayt's narrations are an important documentary for this exegete to interpret the spirit to the Holy Spirit.Keywords: the Holy Spirit, the throne of knowledge, prophecy, guardianship (wilayah), Tafsīr Manāhej al-Bayān
-
امامیه نخستین در موضوع حقیقت انسان به «دوآلیسم واقعی» معتقد بود. برخی دیگر از مهم ترین آراء درباره حقیقت انسان عبارت بودند از: نظریه فیزیکالیستی حقیقت انسان، نظریه روح منطبعه نظام و نظریه فلسفی روح انگار. بر اساس اعتقاد امامیه نخستین، حقیقت انسان عبارت است از ترکیبی حقیقی از روح و جسم که در عین این که اصالت با روح است، اما بدن نیز مدنظر قرار می گیرد. نظریه هشام بن حکم به نحو دقیق تری حقیقت انسان را در سه ساحت مورد توجه قرار می دهد: ساحت این دنیایی که شامل روح و بدن به نحو ترکیب حقیقی می شود؛ ساحت «ما به الامتیازی» که عبارت از عقل و قدرت اراده در انسان است؛ و ساحت روح که به عنوان جزء اصلی و ثابت از حقیقت انسان البته دارای تجرد نسبی نه تجرد محض فلسفی مدنظر قرار می گیرد و بدون نیاز به هیچ چیز دیگری می تواند به فعالیت مدرکانه بپردازد.
کلید واژگان: ان, روح, م, دوآThe early Imamiyyah believed in "Real Dualism" in the topic of human nature. Some other of the most important opinions about the human nature consisted in: the physical theory of the human nature, the latent spirit theory of Nazzam and the philosophical theory of spirit. According to the early Imamiyyah the human nature consists of a combination of spirit and body that at the same time that spirit is principal, but the body is also considered as important. The theory of Hesham b. al-Hakam more exactly considers the human nature in three arenas: this worldly arena that includes the spirit and body as a real combination; the "differentiated" arena which is the reason and the ability of free will in human beings; and the spirit arena which is regarded as the principal and consistent component on human nature that is relatively and not philosophically pure immaterial and can be perceptively active without any need to other things.
Keywords: human nature, spirit, body, soul, Hesham b. al-Hakam, Dualism -
انگاره معرفت اضطراری از جانب معتزلی ها، با دو معیار متفاوت «غیراختیاری بودن» و «بی نیازی از نظر و استدلال» سنجیده شده و در طول تاریخ تفکر اعتزال، با تحول و تطور فراوانی مواجه شده است. ابوهذیل علاف با معیار «غیراختیاری بودن»، اصل معرفت الله را اضطراری و سایر معارف را اکتسابی دانست. بشر بن معتمر با همان معیار، همه معارف را اکتسابی خواند و منکر هرگونه معرفت اضطراری شد، در حالی که جاحظ و اصحاب معارف، همه معارف را اضطراری برشمردند و منکر هر گونه معرفت اختیاری شدند. نظام، نخستین معتزلی بود که با تغییر سنجه معرفت اضطراری، تنها معارف حسی را با معیار «بی نیازی از نظر و فکر»، اضطراری خواند و سایر معارف نظری را نیازمند نظر و فکر خواند. معتقدان به اضطراری بودن معرفت الله ، نه تنها آن را نخستین تکلیف نمی دانستند، بلکه اساسا تکلیف به معرفت را نامعقول می دانستند. در مقابل، معتقدان به اکتسابی بودن معرفت الله ، آن را نخستین تکلیف برشمرده و بر آن بودند که باید در فاصله بین شناخت نفس که بالاضطرار محقق می شود و شناخت خدا، مهلت نظر و فکر باشد تا مکلف با اختیار خود، معرفت الله را کسب و اختیار کند.کلید واژگان: معرفت اضطراری, معرفت اکتسابی, معرفت طبعی, اصحاب المعارف, اصحاب المهله, تکلیف نخستینThe idea of the exigent knowledge (al-marifat ul-iztirariyyah) is examined by the Mutazilites with the two different criteria of being "non- arbitrary" and "needless of contemplation and reasoning". It encountered many developments and changes during the Mutazilite thought history. With the criterion of being "non- arbitrary", Abu al-Hudhayl al-Allaf considered the genuine of knowledge of God as exigent and the rest of the knowledge as attainable (ektesabi). With the same criterion, Beshr ibn al-Mutamer regarded all knowledge as attainable and denied any kind of exigent knowledge, whereas Jahez and the Ashab ul-Maaref (the companions of Knowledge), counted all knowledge as exigent and denied any kind of arbitrary knowledge. Al-Nazzam was the first Mutazilite which by changing the measure of the exigent knowledge, considered only the sensory knowledge as exigent with the criterion of "needled of thinking and contemplation" (nazar) and named other knowledge as theoretical that need to thinking and contemplation. The believers in the attainability of the knowledge of God (ektesabiyytu marefate Allah), on the contrary, regarded it the first duty and believed that for the responsible person in order to attain and choose the knowledge of God, there must be a moratorium for thinking and contemplation between knowing the self which occurs exigently- and knowing God.Keywords: exigent knowledge, attainable knowledge, natural knowledge, the Ashab ul-Maaref (the companions of Knowledge), the Ashab ul-Muhlah (the companions of moratorium), the first duty
-
این مقاله به بررسی چهار منبع از منابع معرفت کلامی با رویکرد متمایزی از امامیه نخستین در دوران حضور می پردازد. در این کار به منظور دست یابی به مولفه های لازم برای پیدا کردن یک پارادایم و الگوی مستقل فکری در میان امامیه دوران حضور که آنان را از متکلمان عصر خود و هم چنین از اندیشمندان دوره های متاخر متمایز می کند از روش تحلیل تاریخی بر مبنای منابع حدیثی، کلامی و تاریخی استفاده شد. به نظر می رسد همه امامیه به جز گروهی اندک از محدثان درباره منبع معرفتی اول یعنی عقل و ارتباط آن با وحی معتقد به نوعی حجیت توامان بودند. امامیه نخستین درعین اعتقاد به حجیت مستقل عقل، برخلاف معتزله حجیت عقل را انحصاری و بدون نیاز به وحی نمی دانستند. در مسئله فطرت، امامیه نخستین معتقد بودند یکی از مهم ترین رسالت های پیامبران نه استدلال عقلانی کردن درباره توحید بلکه زنده کردن میثاق فطرت انسان ها بوده است. در بحث ادراک حسی، صائب بودن ادراک حسی به حقیقت خصوصا با توجه به تعالیم قرآن کریم امری مفروغ عنه بود. دست آخر اینکه در مسئله شهود، امامیه درست در مقابل دو دیدگاه افراطی و تفریطی اهل سنت حدیث گرا و معتزله عقل گرا، به تبیین رویت قلبی خداوند پرداختند.
The present paper examines four of the theological knowledge sources with a distinct approach from that of the early Imamyyah theologians during the presence ara. To this end and to identify the necessary components of a paradigm and an independent model of thought among early Imamyyah theologians who distinguished themselves from their contemporary ones and also from the thinkers of the later eras, the study adopts a historical analysis based on narrative, theological, and historical sources. About the first source (intellect) and its relation to revelation, all of Imamyyah theologians, except for a small group of scholars, believed in joint authority. The early Imamyyah theologians also believed in the independent authority of intellect, but, unlike the Mu’tazila, not exclusively and without recourse to revelation. In relation to the issue of fiṭrah, the early Imamyyah theologians believed that one of the most important missions of the prophets was the awakening of human nature not rational argumentation about monotheism. As for the issue of perception, the sharp-sightedness of sense perceptions is not what theologians questioned. Finally, in contrast with the extreme views of tradition-oriented Sunnis and also intellect-oriented Mu'tazilites, they took the position of explaining the ultimate being through heart sight..
Keywords: knowledge resources, reason, revelation, nature, perception, intuition -
از میان آموزه های قرآنی که نقشی اساسی در مجموعه معارف الهی و زیربنایی برای شناخت انسان و معارف پیوند یافته با او دارد، موضوع روح از جایگاهی ویژه برخوردار است. نگاشته حاضر در تلاش است با روشی توصیفی‐ تحلیلی و با رویکری اجتهادی به بررسی آیاتی که در آن واژه روح به کار رفته است بپردازد. برای برداشت دقیق تر از آیات، با دسته بندی آیات روح، به تبیین هر یک از گروه های آیات با استمداد از دیگر آیات، اقدام و آنگاه با لحاظ ترتیبی مشخص، در سیر هر بخش به رابطه هر یک از شاخه ها با سایر آیات اشاره رفته است. برآیند این فرآیند اقرار به اشتراک معنایی روح در قرآن با دو مولفه حیات و اکمال، بعلاوه پذیرش وجود مراتب و مدارج گوناگون در این حقیقت است.کلید واژگان: روح, روح القدس, وحی, آفرینشFrom the Quranic teachings which play an important role among celestial and basic teachings in cognition of man, the issue of soul is of special position. This composition by a descriptive and analytical method and attitude of Ijtihad tries to study the verses in which this word is used. To have a more exact grasp of soul verses, they are grouped, and each group is explained by the help of other verses. Then in a defined order, the connection of each branch with other verses is showed. Acknowledgment of share semantic of soul in the Quran with two parameters of life and complementing and accepting existence of levels and degrees are resultant of this study.Keywords: Soul, Holy Spirit, Revelation, Creation
-
مقام ولایت امام در تشریع احکام، یکی از بحث انگیزترین مقوله هایی است که همواره مورد بحث اندیشمندان قرار گرفته است. بسیاری از صاحب نظران امامیه، این مقام را برای پیامبر(ص) پذیرفته اند، اما از پذیرش آن برای امام خودداری کردند؛ اما طبق دلالت پاره ای از احادیث چنین به نظر می آید که ائمه اطهار(ع) نیز دارای ولایت در احکام شریعت بوده و در صورت نیاز می توانند حکمی در دین بگنجانند. این ادله عبارتند از: اخبار تفویض، ادله همتایی ائمه با پیامبر در تمامی مقامات و نیز ادله ای که از وقوع این مقام توسط امام حکایت دارند. نوشتار پیش رو با پیش فرض ولایت پیامبر(ص) بر تشریع احکام، در پی بررسی دلایل اثباتی این مقام برای امامان معصوم(ع) است.کلید واژگان: تفویض, امام, حق تشریع, ولایت تشریعThe Imam's authoritative place in the commandments legislation is one of the most controversial issues that had been always discussed by the scholars. Many Imami thinkers accepted this place for the Prophet, but refused to accept it for the Imam. Nevertheless, according to the denotation of some Hadiths, it seems that the purified Imams also have the authority in the Sharia commandments and, everywhere needed, can include some commandment in religion. These demonstrations consisted in: the tafwidh (cession) hadiths, the demonstrations show the affinity of the Imams with the Prophet in all the positions and the demonstrations show the occurrence of the place by the imam. With the presupposition of the Prophet's authority in the commandments legislation, the current writing tries to examine the demonstrations prove this place for the infallible Imams.Keywords: tafwidh (cession), Imam, the right of legislation, the authority in legislation
-
مرگ چیست و چگونه روی می دهد و سرانجام انسان پس از مرگ چه می شود؟ پاسخ به این سوال ها که از کهن ترین و دیرپای ترین سوال های فلسفی دینی بشرند و با معناداری زندگی عجین شده اند، بستگی به ماهیت انسان دارد. سید مرتضی از متکلمانی است که گرچه تفسیری مادی گرایانه از انسان برمی گزیند و مرگ را نابودی می انگارد، به زندگی پس از مرگ اعتقاد راسخ دارد و در تبیین چگونگی برزخ و رستاخیز می کوشد. در این مقاله تلاش شده است نظر او درباره ماهیت انسان و مرگ، به دقت و تفصیل شرح داده شود تا درآمدی باشد برای بررسی چگونگی زندگی پسادنیوی از دیدگاه او که مجال و مقالی جداگانه می طلبد.
کلید واژگان: انسان, بنیه, روح, مرگ, فنا و سید مرتضیWhat is Death and how it occurs and what would be the final destiny of man? The answer to these questions, that are amongst the oldest and the most long-lasting philosophical-religious questions of man and mended to the meaning of life, depends on the nature of man. Sayyed al-Murtaza is one of the theologians that although had chosen a materialistic interpretation of man and regarded death as annihilation, strongly believes in life after death and tries to explain the state of purgatory (barzakh) and resurrection. In this paper it is tried to interpret his view on the nature of man and the nature of death in detail to be an introduction for his view on the quality of life after death which requires an independent chance.Keywords: man, stamina, spirit, death, annihilation, Sayyed al Murtaza -
این مقاله به بررسی دیدگاه امامیه نخستین در مدرسه کوفه درباره موضوع بنیادین اراده الهی می پردازد. هدف این پژوهش، پیدا کردن سرنخ هایی برای رسیدن به پارادایم مستقل کلام امامیه - از طریق پیدا کردن تمایز دیدگاه آنان نسبت به دیدگاه های معاصرشان - با روش تاریخ کلامی است. از منظر امامیه نخستین، اراده صفت فعل است و وجودی مستقل از ذات و فعل الهی دارد. همچنین تغایر و تفاوت میان اراده تشریعی و تکوینی خداوند ذاتا ممکن است. اراده الهی مراحلی دارد و هیچ رویدادی رخ نمی دهد، مگر این که از مراحل اراده بگذرد. در موضوع بداء، کوفیان به مفهوم حقیقی بداء که تغییر در اراده الهی (یا ابداء الرای) است، معتقد بودند. به اعتقاد امامیه نخستین، اعمال انسان هرچند مخلوق خداوند نیستند، اما اراده خداوند نیز در فعل انسانی دخیل است. عمده این مباحث در دوره های بعدی امامیه، متاثر از فضای کلامی معتزله تا اندازه ای تحول یافت و سپس تر تحت تاثیر فلسفه دست خوش تغییر و گاه واژگونی شد.
کلید واژگان: امامیه نخستین, اراده, قدر و قضا, بداء, استطاعت, فعل انسان -
اندیشمندان مسلمان، ایمان و هدایت را بر معرفت به آموزه های بنیادین اعتقادی متوقف می دانند، اما این که «معرفت» چه ویژگی هایی دارد، شامل چه موضوعاتی می شود و چگونه برای انسان به دست می آید، همواره در تاریخ اندیشه اسلامی چالش برانگیز بوده است. در این میان، اندیشمندان امامیه در مدرسه کوفه، برای پاسخ به پرسش های مذکور نظریه «معرفت اضطراری» را بر پایه قرآن و میراث حدیثی شیعه طرح کردند. باور مشهور امامیان نخستین بر آن بود که مفاد کامل معرفتی، در عوالم پیشین اعطا شده و انسان مفاد آن معرفت را در ضمیر خود و بالفعل داراست؛ به همین سبب، معرفت صنع خدا بوده و برای انسان قابل اکتساب نیست و فقط انسان باید به مفاد آن معرفت متذکر شود. البته در میان اندیشمندان نخستین امامیه، جریان هشام بن حکم که پیشرو در مباحث کلامی امامیه آن دوران است، سعی می کند تا خوانشی خردپسندتر از باور امامیان ارائه کند. او فعلیت معرفت اضطراری را منوط به استدلال و نظر می داند تا علاوه بر دوری از نقدها، جایگاه مقبولی برای «استدلال عقلی» نیز بگشاید.
کلید واژگان: معرفت, اضطرار, اکتساب, صنع, عوالم پیشینThe Muslim thinkers based faith and guidance on the knowledge of belief fundamental teachings; but, in the history of Islamic knowledge, the knowledge's characteristics, its domain and how it is gained, had been always a challenging issue. In this regard, to answer the above-mentioned questions, the Imami thinkers of the Kufan School put forward the theory of "Constraint Knowledge" on the basis of the Qur'an and the Shi'i Hadith heritage. The belief of the early Imamis was that the complete knowledge purport had been given to human beings in the previous worlds and the human being has the purport actually in his conscious. Thus, knowledge is created by God and man can't acquire it, but only must remember the purport of that knowledge. Of course, from amongst the early Imami thinkers, Hesham b. Hakam which was pioneer in the ImamiKalami discussions of that time, was trying to offer a more reasonable reading of the Imami beliefs. In order to avoid the criticisms and to open an acceptable place for "rational reason", he maintains that the actuality of the constraint knowledge depends on reasoning.
Keywords: knowledge, constraint, acquirement, creation, previousworlds
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.