به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدرضا کاظمی گلوردی

  • سمیه صادقی، محمدرضا کاظمی گلوردی

    از مهم ترین قواعد فقهی که در انجام مناسک حج کاربرد دارد و فقها به استناد این قاعده به استنباط برخی از احکام شرعی حج پرداخته اند، قاعده «کل من مر بمیقات وجب علیه الإحرام» است. این قاعده در زمره آن دسته از قواعد فقهی است که مورد عنایت ویژه فقها در مذهب امامیه و مذاهب اربعه اهل سنت بوده، اما تنها در فقه شیعه به عنوان قاعده ای مجزا از آن بحث شده است. بر اساس این قاعده، هرکس که به مکه مشرف می شود هنگامی که به یکی از مواقیت برسد، احرام بر او واجب شده و گذشتن از میقات بدون احرام جایز نیست، اما گاه مسایلی پیش می آید که سبب تاخیر احرام از میقات یا احرام پیش از میقات می گردد.
     این نوشتار به بررسی قاعده مذکور در متون فقهی امامیه و اهل سنت پرداخته و پس از بررسی مستندات قاعده، موارد کاربرد آن را به همراه مسایل مربوط به آن در مناسک حج تبیین می کند و بدین ترتیب نقاط اتفاق و اختلاف آرای فقهای مذاهب خمسه نیز آشکار می گردد.

    کلید واژگان: احرام, میقات, حج, امامیه, اهل سنت, قاعده فقهی
    Somayeh Sadeghi, Mohammad Reza Kazemi Golvardi

    One of the most important jurisprudential rules used in performing the rituals of the Hajj and the jurists have used these rules to deduce some of the religious rulings of the hajj is (Anyone who wants to cross the Meqat is obliged to enter Ihram). This rule is one of those jurisprudential rules that have been specially considered by jurists in the Imamiyeh and four religions of Sunni, but only in Shi'a jurisprudence as a separate rule. According to this rule, anyone who turns to Mecca when he reaches one of the occasions, Ihram is obligatory on him, and it is not permissible to cross the Meqat, but sometimes there are issues that delay the Ihram from the Meqat or Ihram before Meqat, etc. This article examines the aforementioned rule in the jurisprudential texts of Imamiyeh and Sunnis and after reviewing the documentation of the rule, explains its application along with its related issues in the rituals of the Hajj. And so the points of disagreement between the scholars of the five religions are also revealed.

    Keywords: Ihram, mīqāt, Hajj, Imamiyyah, Sunnis, jurisprudential ruling
  • علی شفیعی، منصور امیرزاده جیرکلی*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    حقوق زنان یکی از ساحت های مهم حقوقی است که در فقه سنتی با دیدگاه های متفاوت مواجه است که جملگی ریشه در مبانی و روش ها دارد. پرسش بنیادین، چیستی مبانی و چالش های عملی فراروی رویکرد فقه سنتی به حقوق زنان است. این نوشتار با رویکردی تحلیلی انتقادی و تمرکز بر ره آورد های فقیهان سنتی می کوشد به پرسش فوق پاسخ دهد و معلوم کند رویکرد فقه سنتی در مقوله حقوق زنان در چه ساحت هایی نیازمند بازخوانی است. ره آورد های این جستار نشان می دهد که چالش های متوجه رویکرد سنتی و مبانی آن در حقوق زنان در حال تکثیر و فراوانی است، به طوری که که می تواند نقش آفرینی این رویکرد فقهی در زیست انسانی را  با بحران مواجه سازد و این امر به ضرورت به روزرسانی و عصری سازی رویکرد سنتی به فقه برای حضور در ساحت عمومی و زیست انسانی در جهان پیرامون هشدار می دهد. در این نوشتار پس از تبیین مفاهیم، تنها پاره ای از مبانی چالش برانگیز رویکرد سنتی به حقوق زنان؛ همانند شخصیت انسانی، شخصیت حقوقی و شخصیت معنوی زن مورد بررسی واقع شده است.

    کلید واژگان: تحلیل انتقادی, حقوق زنان, فقه سنتی, مبانی فقه سنتی, چالش های فقه سنتی
    Ali Shafi, Mansour Amirzadeh Jirkoli *, Mohammadreza Kazemi Golvardi

    Women's rights are one of the important legal fields that are faced with different views in traditional jurisprudence, all of which are rooted in foundations and methods. The fundamental question is what are the foundations and practical challenges of rebuilding the traditional jurisprudence approach to women's rights. With a critical analytical approach and focusing on the findings of traditional jurists, this article tries to answer the above question and find out in which areas the approach of traditional jurisprudence in the category of women's rights needs re-reading.The findings of this research show that the challenges to the traditional approach and its foundations in women's rights are multiplying and increasing, so that it can bring the role of this jurisprudential approach in human life to a crisis, and this involves the need to update and modernize the traditional approach to jurisprudence in order to be present in the public and humanitarian sphere in the surrounding world. In this article, after explaining the concepts, only some of the challenging foundations of the traditional approach to women's rights; Just like the human personality, the legal personality and the spiritual personality of the woman have been investigated.

    Keywords: Critical analysis, women's rights, traditional jurisprudence, foundations of traditional jurisprudence, challenges of traditional jurisprudence
  • محمدرضا کاظمی گلوردی، سمیه صادقی *

    یکی از ارکان مناسک حج و عمره، طواف خانه کعبه و از موضوعات مطرح در طواف، طهارت است. طهارت، از شروط اختلافی فقهای مذاهب اسلامی بوده که در نظر مشهور، واجب و شرط صحت طواف و در دیدگاهی، مستحب و شرط کمال طواف است. با توجه به اهمیت این مساله و از آنجا که به این موضوع به صورت تطبیقی پرداخته نشده است، نویسنده بر این هدف است که موضوع طهارت و احکام مربوط به آن را به شیوه اسنادی از منظر فقهای امامیه و مذاهب اربعه اهل سنت بررسی کند. از جمله مسایل بررسی شده در مقاله، تکلیف بانوان حایض، نفساء، مستحاضه و کسی که به دلیلی، توان حفظ طهارت خویش را نداشته و باید به وظیفه مسلوس یا مبطون عمل نموده یا نایب بگیرد، می‌باشد.

    کلید واژگان: طواف, طهارت, فقه تطبیقی, مسلوس, مبطون, حائض, نفساء, مستحاضه
  • مراد جعفرزاده، سید محسن رزمی، محمدرضا کاظمی گلوردی
    زمینه و هدف

    بیع از جمله واژه هایی است که در فقه اسلامی به عنوان یکی از پرکاربردترین واژه ها شناخته می شود. و جدای از اینکه در دوره نوین وارد قوانین مدون گردید قبلا از آموزه های اخلاقی پیروی نموده است. فقهای اسلامی هر یک به تعریفی از ماهیت، ارکان و انواع بیع به عنوان یکی از عقود معین و مهم اسلامی پرداخته اند. در خصوص بیع باید گفت که در برخی از تعاریف، فقهای متقدم امامیه ماهیت آن مبادله دو مال دانسته شده، این در حالی است که مشهور فقهای اسلامی ماهیت آن را ایجاب و قبولی می دانند که مبیع را ملک مشتری و ثمن را ملک بایع می گرداند.هدف ما در این تحقیق تحلیل آموزهای اخلاقی با فقه و حقوق در باب بیع با تاکید بر نظر امام خمینی(ره) و دیگر فقهای امامه می باشد.

    مواد و روش ها

    این مقاله بصورت توصیفی و تحلیلی با بهره مندی از منابع کتابخانه ای با ابزار فیش بردای تهیه و تدوین گردیده است.

    یافته های تحقیق:

    یافته ها حاکی از این است که آموزه های اخلاقی در بیع در حقوق اسلامی نقش ارزنده ای دارد به گونه ای که در تعاریف فقهای متاخر و معاصر امامیه گونه ای تحول معنایی در تفسیر بیع به چشم می خورد. و از منظر امام خمینی و سایر فقهای اسلامی عناصر تملیک و ملکیت در بیع مفاهیمی هستند که از گستره مفهومی وسیعی برخوردارند و این همان وجه برتری و تمایز نظر فقهای امامیه، با تاسی از آموزه های اخلاقی و معنوی دینی، نسبت به حقوقدانان پیرامون حقیقت بیع است.

    کلید واژگان: بیع, فقهای اسلامی, ایجاب, خریدار, فروشنده
    morad jafarzadeh, seyed mohsen razmi, mohammadreza kazemi golverdi
    Background and Aim

    Sale is one of the words that is known as one of the most widely used words in Islamic jurisprudence. And apart from entering the codified laws in the modern era, it has already followed the moral teachings. Islamic jurists have each defined the nature, pillars and types of sale as one of the definite and important Islamic contracts. Regarding sale, it should be said that in some definitions, the early Imami jurists considered the nature of the exchange of two property, while the famous Islamic jurists consider its nature as acceptance and acceptance, which makes the seller the property of the customer and the price the property of the seller. In this research, we analyze the moral teachings of jurisprudence and law on sale with emphasis on the views of Imam Khomeini and other Imami jurists.

    Materials and Methods

    This article has been prepared and compiled in a descriptive and analytical manner with the use of library resources with the help of fishing tools.Ethical considerations: from the beginning to the end of the article, relying on ethical principles; Honesty and fidelity have been developed.

    Findings

    The findings indicate that moral teachings in sale have a valuable role in Islamic law, so that in the definitions of late and contemporary Imami jurists, a kind of semantic change can be seen in the interpretation of sale. And from the point of view of Imam Khomeini and other Islamic jurists, the elements of possession in property are concepts

    Keywords: Sale, Islamic jurists, demand, buyer, seller
  • محمدحسن اشرافی بجستانی، محمدرضا کاظمی گلوردی*، علی اصغر داودی

    یکی از مباحث پرمناقشه جامعه اسلامی در طول دوره چهارده قرنی خود، موضوع حکومت اسلامی و حق حکومت و ملاک حقانیت بوده است. از آنجایی که چنین مباحثی را نمی توان فارغ از حکومت پیامبر اسلامN و سنت سیاسی ایشان بررسی نمود، بدین جهت بسیاری از اندیشمندان دینی و سیاسی در مباحثی چون امامت، خلافت، حکومت و...، ناگزیر از بررسی حکومت ایشان در مدینه گردیده اند؛ اما نتوانسته اند در خصوص ماهیت شرعی یا سیاسی آن به اتفاق نظر واحد برسند. به نظر می رسد برای حل این مسیله، نخست باید به این سوال پرداخته شود که حکومت شکل گرفته در مدینهالنبی بعد از هجرت، حاصل کدام یک از استلزامات سیاسی، عقلی یا ماموریت الهی بوده است؟ به طور طبیعی، حاصل بحث، هر یک از صورت های پیش گفته شود، می تواند نقش مهمی در کارکرد سیاسی دین داشته باشد؛ زیرا بنا بر فرض سوم، دیگر نمی توان مرجعیت سیاسی دین و شخص پیامبرN و نیز لزوم ادامه این مرجعیت را منکر گردید. ولی در فرض اول و دوم، می توان در مرجعیت سیاسی دین و شخص پیامبرN مناقشه کرد. نگارندگان بر این باورند که حضرت رسولN حسب وظیفه شرعی، اقدام به تشکیل حکومت نموده و ضرورت عقلی و سیاسی، صرفا موید دلیل قرآنی بر لزوم شرعی حکومت اسلامی بوده است و مقاله حاضر با روش تحلیلی به بررسی این موضوع می پردازد.

    کلید واژگان: حکومت نبوی, ملاک حقانیت, استلزامات عقلی, ضرورت شرعی, قدرت
    MuhammadHasan Ashrafi, M. Reza Kazemi Golvardi *, AliAsghar Davoudi

    The issue of Islamic government and the right of governing and the criterion of legitimacy has been one of the most controversial topics of the Islamic society during its fourteen centuries period. Since such issues cannot be examined regardless of the rule of the Prophet of Islam (pbuh) and his political tradition, therefore, many religious and political scholars have been forced to examine his rule in Medina in issues such as Imamate, Caliphate, government, etc., but they have not been able to reach a unified consensus regarding on its religious or political nature. It seems that in order to solve this problem, first of all, the question must be answered which political, intellectual or divine mission was the result of the government formed in Madīnat an-Nabī (lit. 'City of the Prophet' or 'The Prophet’s City') after hijra? Naturally, as a result of the discussion, any of the aforementioned forms can play an important role in the political functioning of religion. It is no longer possible to deny the political authority of religion and the Prophet (pbuh), as well as the necessity of continuing this authority for according to the third assumption. However, it is possible to dispute the political authority of the religion and the person of the Prophet (pbuh) in the first and second assumption. The author believes that the Prophet (pbuh) built the government according to God’s command (religious duty), and the intellectual and political necessity was merely a confirmation of the Qur'anic proof of the sharīʿah (God’s law) necessity of the Islamic government, and the author examines this issue in this article by an analytical method.

    Keywords: Prophetic government, Criterion of truth, Rational requirements, Religious (sharīʿah) necessity, power
  • محمدرضا کاظمی گلوردی*، ریحانه ایزدی

    در آرای فقهی گاهی مواردی با اصول و ارزش های اخلاقی مغایر به نظر می رسد. یکی از این موارد، مسیله استمتاع از زوجه صغیره است که گروهی از فقها به جواز آن رای داده اند. پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای و تحلیلی توصیفی درصدد نقد این فتوا، طرح اقوال مختلف فقها در این موضوع و بررسی ادله ایشان است و نیز این مسیله را موضوعا و حکما باتوجه به آسیب های روانی کودک از نگاه دانش روان شناسی، بررسی می کند. نگارنده بر این باور است که باتوجه به صدمات اثبات شده روانی و اختلالات شدید روحی که از این ناحیه بر کودک وارد می شود و به حکم قاعده نفی ضرر و احکام ضرری در اسلام، استمتاع جنسی از کودک نمی تواند از نگاه شریعت اسلام امری مجاز تلقی شود و آرای برخی از فقها مبنی بر جواز آن احتمالا ناشی از عدم کشف و احراز آسیب های متعدد روحی و عدم اثبات قبح عرفی و اخلاقی نزد آنان بوده است؛ وگرنه در فرض احراز این آسیب ها، آنان نیز به حرمت این مسیله فتوا می دادند.

    کلید واژگان: استمتاع از صغیره, کودک آزاری, قبح اخلاقی, آزار هیجانی
    MohammadReza Kazemi Golvardi *, Reihaneh Izadi

    Sometimes, certain instances of jurisprudential opinions seem to be in conflict with moral principles and values. Among such instances is sexual enjoyment from a minor wife permitted by a group of jurists. The present study, through a library and analytical-descriptive method, seeks to criticize that fatwa, introduce the different opinions of jurists in this regard and examine their proofs in addition to examining this issue from both legal and factual aspects, taking into account the child’s mental injuries from the perspective of Psychology knowledge. The authors believe that given the proved mental injuries as well as severe mental disorders inflicted on the child as a result of sexual enjoyment and based on the rule of negation of detriment and harmful precepts in Islam, sexual enjoyment from a child wife may not be permissible from the viewpoint of Sharia and the opinions of certain jurists regarding its permissibility originate probably from their failure to discover and identify its numerous mental injuries and non-proof of its customary and moral obscenity to them; otherwise, in case of identification of such injuries, they would also issue a fatwa regarding the prohibition of this issue.

    Keywords: Sexual Enjoyment from a Minor Wife, Child Abuse, Moral Obscenity, Emotional Abuse
  • مصطفی محمدی، حسین صابری*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    سنت نبوی پس از قرآن دومین منبع اجتهاد و استنباط فروع دین و احکام شرعی شمرده شده است. در این مجموعه به احادیث فقهی که در آن به سنت نبوی استناد شده است می پردازد و استدلال های ایشان را گونه شناسی کرده و در ادامه آن ها را بر کتب فقهی فقهای شیعه عرضه داشته تا نحوه تعامل آن ها را با این گونه از استدلال های ایمه اطهار (علیهم السلام) مورد بررسی قرار داده و رفتار آنها را با رفتار ایمه اطهار نسب به استناد به سنت نبوی ارزیابی کرده و به این سوال پاسخ می دهد که ایا فقها نیز مانند ایمه اطهار (علیهم السلام) در استنادات فقهی خود رفتار می کردند یا رفتاری متفاوت داشته اند؟ آیا می شود قاعده و یا حکم کلی یا حتی عموم مستخرج از این استدلالات و استنادات بدست آورد و در سیر اجتهادی مورد استفاده قرار داد یا خیر؟ آیا این عمل را فقها انجام داده اند؟ هدف عمده این پژوهش واکاوی استدلالات ایمه اطهار علیهم السلام در استخراج حکم فقهی و استناد و بکارگیری سنت نبوی می باشد و همچنین نحوه تمسک و کاربرد آنها و کیفیت بکارگیری آنها در کتب فقهی شیعه از جمله جواهرالکلام می باشد . روش گردآوری داده ها در این پژوهش به جهت فنی بودن بحث اتکای کاملی دارد به استفاده از روش کتابخانه ای و فیش برداری، لذا رجوع به منابع فقهی شیعه و بررسی انظار فقهی آنها از جمله راهکارهای نگارش دقیق و صحیح این پژوهش است. از نتایج تحقیق اسباب استناد به سنت نبوی توسط ایمه اطهار (علیهم السلام) است.

    کلید واژگان: احکام, مستندات فقهی, احادیث ائمه, احکام عبادات, مستندات احادیث
    Mostafa Mohamdi, Hossin Saberi *, Mohamadreza Kazemigelvardi

    The Prophetic tradition is considered the second source of ijtihad and inference of the branches of religion and religious rules after the Qur'an. In this collection ،he deals with the hadiths of jurisprudence in which the prophetic tradition is cited and typifies their arguments and then presents them in the jurisprudential books of Shiite jurists to show how they interact with such arguments of the Imams. Pure (pbuh) examines and evaluates their behavior with the behavior of the pure Imams according to the prophetic tradition and answers the question of whether the jurists behaved like the pure Imams (pbuh) in their jurisprudential citations or behaved differently Have they? Is it possible to obtain a rule or a general rule or even a general one derived from these arguments and citations and use them in the course of ijtihad or not? Have the jurists done this? The main purpose of this study is to analyze the arguments of the Imams (as) in extracting jurisprudential rulings and citing and applying the Prophetic tradition ،as well as how they are used and the quality of their use in Shiite jurisprudential books ،including Jawahar al-Kalam. Is twelve. The method of data collection in this study ،due to the technicality of the discussion ،relies entirely on the use of library and filing methods ،so referring to Shiite jurisprudential sources and examining their jurisprudential views is one of the strategies for writing this study accurately and correctly. One of the results of this research is the reason for citing the Prophetic tradition by the pure Imams (PBUH).

    Keywords: rules, jurisprudential documents, hadiths of imams, rules of worship, documents of hadiths
  • علی شفیعی، منصور امیرزاده جیرکلی*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    فقه افتراضی که با اندکی تسامح می توان آن را فقه در خلا نیز نام نهاد، محصول مبانی، روش ها، علل و عواملی است که باتوجه به حضور پررنگ و پرحجم آن در پیشینه و حال نهاد فقاهت، نیازمند نگاهی انتقادی است تا بتوان دقیق تر و عینی تر با آن روبه رو شد.توجه به فقه افتراضی به مثابه رویکردی فقهی که ازجمله معلول فاصله گرفتن فقه و فقیهان از واقعیت های اجتماعی و چالش های عینی مکلفان از یک سو و مطرود گشتن فقیهان از حکومت و حاشیه نشینی ایشان از سوی دیگر است، پیامدهایی به دنبال داشته که در این مقاله ضمن اشاره به پاره ای از مبانی و آسیب های آن تلاش شده است به صورت موردی به پیامد کم توجهی به موضوع شناسی پرداخته شود، مسیله ای که در این چند دهه بیش ازپیش مدنظر اصحاب اندیشه و دغدغه مندان کارآمدترکردن فقه بوده است.در این جستار به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی مسیله مورد اشاره مورد تحقیق واقع شده و این گمانه تقویت شده که کم توجهی به موضوع شناسی فقهی و تقلیل جایگاه آن در عملیات استنباط، عمدتا معلول حاکمیت رویکرد افتراضی به فقه است.

    کلید واژگان: رویکرد انتقادی, فقه افتراضی, فقه واقعی, آسیب شناسی رویکرد های فقهی, موضوع شناسی
    Ali Shafi&#, I, Mansour Amirzadeh Jirkoli *, Mohammadreza Kazemi Glovardi

    hypothetical jurisprudence, which with a little leniency can be called jurisprudence in  vacuum, is a product of foundations, methods, causes and factors, which due to its strong presence in the background and present of the institution of jurisprudence, requires a critical look in order to be more precise and objective with it. Paying attention to hypothetical jurisprudence as a jurisprudential approach is due to the fact that jurisprudence and jurists have distanced themselves from social realities and the objective challenges of the obligees on the one hand, they are boycotted from the government and marginalized on the other hand, has had consequences that in this article, while pointing to some of its foundations and harms, have been tried to be addressed on a case-by-case basis as a result of the lack of attention to thematics, an issue that has been considered by thinkers and those concerned about making jurisprudence more efficient in these decades.In this essay, the mentioned problem has been researched with a descriptive, analytical method and with a critical approach, and the hypothesis has been strengthened that the lack of attention to jurisprudential thematics and the decline of its place in the operation of inference is mainly the result of the rule of the hypothetical approach to jurisprudence.

    Keywords: critical approach, hypothetical jurisprudence, real jurisprudence, pathology of jurisprudential approaches, thematics
  • حسین مهدوی دامغانی، سید محسن رزمی، محمدرضا کاظمی گلوردی*

    خداوند متعال با توجه به اینکه حکیم است، بعد از خلقت عالم و بشر، برای تمام شیونات زندگی بشر برنامه ارایه نموده است که یکی از منابع برای به دست آوردن این برنامه، قران کریم است که این برنامه در سه دسته عقاید، اخلاق و احکام تقسیم می شوند. خداوند در آیات بسیاری از قرآن کریم به بیان احکام مورد نیاز بشر پرداخته است. یکی از احکامی که در قرآن کریم آیاتی را بدان اختصاص داده است، حج و احکام مرتبط با آن می باشد. اهمیت این وجوب الهی در نزد خداوند به گونه ای است که یکی از سوره های قرآن کریم را به نام این واجب الهی قرار داده است که در ضمن آن به بیان وجوب حج و احکام آن پرداخته است. بنابراین این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی آیات الاحکام مطرح شده در سوره مبارکه حج پرداخته که این بررسی، دست آوردهایی را به دنبال داشته است، به این صورت که احکام بیان شده در این سوره به دو دسته قابل تقسیم می باشد. دسته اول، احکام مرتبط با وجوب حج مانند استحباب داشتن پیاده رفتن به حج، وجوب ازاله نجاست از مسجد، وجوب حج و احکامی که مربوط به مصرف قربانی است را مطرح نموده، دسته دیگر احکام مرتبط با حج که شامل خرید و فروش و اجاره خانه های مکه و اطراف بیت الله الحرام، دیگر احکام حلق یا تقصیر نمودن، در ادامه برخی از احکام مربوط به طواف نساء، جایز بودن استفاده از منافعی که ذبایح به دنبال دارند، حکم اکل و خوردن قربانی، وجوب ذکر نام خدا در هنگام قربانی نمودن و در آخر وجوب کامل بودن قربانی مطرح می شود. البته برخی از این احکام تنها در این سوره مطرح حشده اند و برخی دیگر احکام تکمیل کننده آنها در آیاتی دیگر بیان شده است.

    کلید واژگان: حج, احکام حج, آیات الاحکام, سوره حج
  • سیده سمانه حسینی، محمدرضا کاظمی گلوردی*، مجید شایگان فرد

    تا قبل از تصویب قانون آیین دادرسی کیفری در سال 1392 نظام دادرسی ایران، به ‏ویژه در مرحله تحقیقات مقدماتی، همسو با نظام های دادرسی تفتیشی بود، ولی با ابداعات قانون جدید، به‏ ویژه در زمینه ارتقای حقوق دفاعی متهمان امر تغییر یافته است. پیش بینی موازینی مانند حق مطلع ساختن خویشاوندان متهم، حق معاینه پزشکی و حق مطلع شدن از حقوق دفاعی از مهم‏ترین ابداعات این قانون است که خود حاکی از تلاش به سوی ترافعی شدن تحقیقات مقدماتی می باشد. نصب "منشور حقوق متهم" در راهروهای پاسگاه ‏های انتظامی، دادسراها و دادگاه‏ های جزایی به نحوی که در معرض دید مراجعان و متهمان، قرار گیرد تا آنان رعایت این حقوق را از مجریان قانون بخواهند؛ شاید که در روند اصلاحات قضایی و نحوه رسیدگی های جزایی آثار مفیدی برجای گذارد. نقض حقوق دیگران از جمله متهمان گناهی است نابخشودنی و از ضابطان پرتلاش دادگستری و همکاران قضایی نیز توقع می رود تا در رعایت دقیق آن از هیچ کوششی دریغ نورزند. در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 عدم رعایت اصول لازم الرعایه در مرحله ی تحقیقات مقدماتی را موجب مجازات انتظامی قرار داده است و جایی به چشم نمی خورد که صراحتا ضمانت اجرای عدم رعایت اصول لازم الرعایه در مرحله ی تحقیقات مقدماتی را موجب بطلان تحقیقات مقدماتی بداند. تبصره ی ماده 63، 106 و 196 قانون مذکور موید این نظر است. این تحقیق بصورت کتابخانه ای-اسنادی انجام شده که ابتدا با توجه به موضوع به منبع یابی در رابطه با موضوع پرداختیم و سپس با گرد آوری منابع به مطالعه در این زمینه پرداختیم.

    کلید واژگان: تحقیقات مقدماتی, حقوق دفاعی, ضابطان دادگستری, تفهیم اتهام, حق داشتن وکیل
    Seyedeh Samaneh Hoseeyni, MohammadReza Kazemi Golverdi *, Majid Shaygan Fard

    One of the prominent manifestations of restorative justice is mediation, peace and compromise, which is referred to in the Holy Qur'an as the reform of the essence. The reform of the essence is one of the programs emphasized by Islam in cases of conflict. Which is done with the participation of members of the Islamic community (person or third parties who are called mediators) and the active and free participation of the parties to the dispute and seeks to establish peace and reconciliation and friendship between the parties to the dispute through reparation and compensation. This new establishment, with the efforts of jurists and the application of issues related to resolving disputes with the enlightened religion of Islam and jurisprudential texts, as well as a look at the rights of developed countries from the perspective of the judiciary, is gradually included in the legal texts of the country. Also becomes. However, the research findings indicate a significant effect of the use of mediation mechanisms in reducing the volume of cases and also the number of court appeals. Based on this, it can be concluded that mediation based on the Qur'an and Sunnah has a significant role in achieving restorative justice in the criminal proceedings.

    Keywords: Restorative justice, mediation, jurisprudence, participatory criminal policy, impunity, Intercession
  • محمدرضا کاظمی گلوردی*، حسین مهدوی دامغانی، سید محسن رزمی

    در نوشتار حاضر با محور قراردادن آیه 29 سوره مبارکه حج، معروف به آیه طواف و مستند به مرجعیت عرف در تطبیق مفهوم طواف بر مصداق آن، سه مصداق احتمالی برای طواف بیت از بعد ارتفاعی آن مطرح شده و موضوع تحقیق قرار گرفته است: 1. طواف از محاذی بیت؛ 2. طواف مقابل فضای بالای بیت تا آسمان؛ 3. طواف از طبقه اول مسجدالحرام. درنهایت این نتیجه حاصل شده که طواف از محاذی بیت به عنوان اولین مصداق طواف بیت، قدر متیقن است. احتمال دوم نزد فقهای شیعه ادله قابل دفاعی ندارد و پذیرفتنی نیست؛ هرچند فقهای عامه و گروه اندکی از فقهای متاخر امامیه آن را پذیرفته اند. درباره احتمال سوم که سخن تازه این تحقیق است، قراینی بر جواز طواف از طبقه اول مسجدالحرام در حالت اختیار به عنوان مصداق دیگری از طواف بیت ارایه شده است.

    کلید واژگان: کعبه, طبقات مسجدالحرام, طواف بیت, مرجعیت عرف
    Mohammad Reza Kazemi Golvardi *, Hossein Mahdavi Damghani, Sayyed Mohsen Razmi

    In the present article, by relating verse 29 of Surah Al-Hajj, known as the verse of Tawaf and documenting the authority of custom in applying the concept of Tawaf to its example, three possible examples for Tawaf of the Kaaba  from its height dimension have been proposed and the subject of research:1. Tawaf around Kaaba; 2. Tawaf in front of the space above Kaaba to the sky; 3. Tawaf from the first floor of the Kabba. Finally, it is concluded that Tawaf from around Kaaba as the first example of Tawaf of the Kaaba is certain. The second possibility has no defensible evidence for Shiite jurists and is not acceptable. However, popular jurists and a small group of later Imami jurists have accepted it. Regarding the third possibility, which is the new word of this research, evidence on the permission of Tawaf from the first floor of the Holy Mosque by choice has been presented as another example of Tawaf of the House.

    Keywords: Kaaba, floors of the Holy Mosque, Tawaf of the House, customary authority
  • سیده سمانه حسینی، محمدرضا کاظمی گلوردی*، مجید شایگان فرد
    زمینه و هدف
    نظام عدالت کیفری از آغاز تا به امروز، راهبردهای متنوعی را در راستای کاهش نرخ جرم به کار گرفته است. ازجمله مهمترین این راهبردها، می توان به اقدام های صورت گرفته در حوزه آزادی مشروط محکومان اشاره کرد که با هدف کاهش ارتکاب مجدد جرم صورت می پذیرد. ازجمله پیشروترین کشورها در این حوزه خاص، می توان به نظام عدالت کیفری انگلستان و دکترین حقوقی این کشور اشاره کرد که مطالعه تجربیات این کشور راهگشا خواهد بود.
    روش
    با توجه به ماهیت موضوع، پژوهش حاضر از نظر گردآوری اطلاعات به روش اسنادی و کتابخانه ای و از طریق مطالعه قوانین داخلی و اسناد بین المللی، منابع معتبر، کتب و مقالات مرتبط با موضوع انجام شده است و اطلاعات به دست آمده به صورت توصیفی و تحلیلی - انتقادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها و
    نتایج
    یافته ها حاکی از آن است که اقدام های صورت گرفته در حوزه خدمات آزادی مشروط در نظام عدالت کیفری انگلستان را می توان بر مبنای رویکرد اقدامات، نتیجه حاصل از آنها، نوع و ماهیت اقدام های صورت گرفته و همچنین مولفه اصلی مورد تاکید در هرکدام از آنها به انواع مختلفی، تقسیم کرد. صرف نظر از این تقسیم بندی نظری، به نظر می رسد که باوجود کاربست این اقدام ها در حوزه آزادی مشروط، از نرخ ارتکاب مجدد جرم حداقل در انگلستان کاسته نشده است که مهمترین علل آن را می توان در سیاست زدگی اقدام های صورت گرفته و همچنین فقدان رویکردهای پژوهشی در این حوزه خاص جستجو کرد.
    کلید واژگان: آزادی مشروط, اثربخشی, تجربه محوری, مدل شناسی, نظام عدالت کیفری
    Samaneh Hossieni, Mohammadreza Kazemi Golverdi *, Majid Shayganfard
    Background and Aim
    From the beginning until today, the criminal justice system has used various strategies to reduce crime rates. One of the most important of these strategies is the measures taken in the field of parole of convicts, which are aimed at reducing recidivism. Among the most advanced countries in this particular field, we can mention the British criminal justice system and the legal doctrine of this country, which will be a way to study the experiences of this country.
    Method
    The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method.Results and
    conclusion
    The findings indicate that the measures taken in the field of parole in the UK criminal justice system can be based on the approach of the measures, the result, the type and nature of the measures taken and also the main component emphasized in each of them. Regardless of this theoretical division, it seems that despite the application of these measures in the field of parole, the recidivism rate has not decreased, at least in the UK, the most important reasons for which can be found in the politicization of actions and the lack of research approaches in this area.
    Keywords: Parole, Effectiveness, experience-oriented, Modeling, criminal justice system
  • علی شفیعی، منصور امیرزاده جیرکلی*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    تاریخ و تاریخ نگاری مسایل یک دانش می تواند هم به تصویر درست خاستگاه شکل گیری مسایل یک علم کمک کند و هم می تواند در موضوع شناسی مسیله های یک علم به کمک عالمان بیاید و به آنان کمک کند تا به نقش زمان و زمینه در چرایی طرح هر مسیله و مواجهه عالمان آن علم با این مسایل، تسلط و وقوف کاملی پیدا کنند.حقوق زنان به عنوان یکی از محورهای پژوهشی در دانش فقه در طول تاریخ دینداری و زیست مومنانه مسلمانان دچار فراز و فرودهای فراوانی شده است که در این مقاله تلاش شده تا در یک بازه زمانی ویژه به این مقوله پرداخته شود و ضمن نگاه تاریخ محورانه به تحلیل چرایی این فرود تاریخی حقوق زنان در جامعه اسلامی پرداخته شود. در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از روش تحقیق تحلیلی و اسنادی، با مراجعه به منابع کتابخانه ای، ضمن تبیین اجمالی شخصیت و جایگاه زنان در عصر نبوی و ظرفیت های ایجاد شده توسط دستگاه معرفتی اسلام برای فعلیت یافتن توانمندی ایشان، به سوال اصلی یعنی «تغییر نگاه به شخصیت و حقوق زنان پساپیامبر، کی و چگونه اتفاق افتاد؟» پاسخ داده شود.با مبنا قراردادن گزارش های تاریخی و به روش تاریخ نگاری تحلیلی، پاسخ اجمالی به پرسش اصلی مقاله، آن است که؛ اولین گام های بنیادین برای این انحراف در خلافت امویان برداشته شده است، به عنوان نمونه به: بازگشت گفتمان جنسی به رابطه زن و مرد، بازگشت به نگاه شیء گونه به زن، ترویج مفاسد اخلاقی به هدف جلوگیری از ظرفیت های اخلاقی و انسانی زنان، و... می توان اشاره کرد.

    کلید واژگان: تاریخ نگاری تحلیلی, شخصیت زن, عصر نبوی, عصر اموی, گفتمان جنسی
    Ali Shafiei, Maosor Amirzadeh Jirkoli *, MohamadrReza Kazemigolvardi

    Many scholars claim that an analytical look at the history of Islam clearly shows that the post-prophet Islamic society underwent epistemological and behavioral transformations in many important areas that were of particular interest to the Prophet, and in a gradual movement distanced itself from the concerns of the Prophet.But it seems that if such a long and fragile claim cannot be accepted; But according to the abundant historical evidence, there can be no doubt that the Prophet's view of women's personality and rights was different or inconsistent with what was later formed in the religious community.In this article, while briefly explaining the personality and position of women in the prophetic age and the capacities created by the Islamic epistemology system to realize their potential, an attempt is made to answer the question of when and how the change in the personality and rights of post-apocalyptic women it fell?The brief answer to these questions, which is followed by historical reports based on analytical historiography, is that the first fundamental steps for this deviation in the Umayyad caliphate seem to have been taken, for example: Return of sexual discourse to the relationship. Men and women, returning to an object-oriented view of women, promoting moral corruption in order to prevent the moral and human capacities of women, and so on can be mentioned.

    Keywords: Analytical historiography, female personality, Prophetic Age, Umayyad Age, Sexual Discourse
  • علی شفیعی، منصور امیرزاده جیرکلی*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    تاریخ و تاریخ نگاری مسایل یک دانش می تواند هم به تصویر درست خاستگاه شکل گیری مسایل یک علم کمک کند و هم می تواند در موضوع شناسی مسئله های یک علم به کمک عالمان بیاید و به آنان کمک کند تا به نقش زمان و زمینه در چرایی طرح هر مسئله و مواجهه عالمان آن علم با این مسایل، تسلط و وقوف کاملی پیدا کنند.حقوق زنان به عنوان یکی از محورهای پژوهشی در دانش فقه در طول تاریخ دینداری و زیست مومنانه مسلمانان دچار فراز و فرودهای فراوانی شده است که در این مقاله تلاش شده تا در یک بازه زمانی ویژه به این مقوله پرداخته شود و ضمن نگاه تاریخ محورانه به تحلیل چرایی این فرود تاریخی حقوق زنان در جامعه اسلامی پرداخته شود. در این مقاله تلاش شده تا با استفاده از روش تحقیق تحلیلی و اسنادی، با مراجعه به منابع کتابخانه ای، ضمن تبیین اجمالی شخصیت و جایگاه زنان در عصر نبوی و ظرفیت های ایجاد شده توسط دستگاه معرفتی اسلام برای فعلیت یافتن توانمندی ایشان، به سوال اصلی یعنی «تغییر نگاه به شخصیت و حقوق زنان پساپیامبر، کی و چگونه اتفاق افتاد؟» پاسخ داده شود.با مبنا قراردادن گزارش های تاریخی و به روش تاریخ نگاری تحلیلی، پاسخ اجمالی به پرسش اصلی مقاله، آن است که؛ اولین گام های بنیادین برای این انحراف در خلافت امویان برداشته شده است، به عنوان نمونه به: بازگشت گفتمان جنسی به رابطه زن و مرد، بازگشت به نگاه شیء گونه به زن، ترویج مفاسد اخلاقی به هدف جلوگیری از ظرفیت های اخلاقی و انسانی زنان، و... می توان اشاره کرد.

    کلید واژگان: تاریخ نگاری تحلیلی, شخصیت زن, عصر نبوی, عصر اموی, گفتمان جنسی
    Ali Shafiei, Maosor Amirzadeh Jirkoli *, Mohamad Kazemigolvardi

    Many scholars claim that an analytical look at the history of Islam clearly shows that the post-prophet Islamic society underwent epistemological and behavioral transformations in many important areas that were of particular interest to the Prophet, and in a gradual movement distanced itself from the concerns of the Prophet.But it seems that if such a long and fragile claim cannot be accepted; But according to the abundant historical evidence, there can be no doubt that the Prophet's view of women's personality and rights was different or inconsistent with what was later formed in the religious community.In this article, while briefly explaining the personality and position of women in the prophetic age and the capacities created by the Islamic epistemology system to realize their potential, an attempt is made to answer the question of when and how the change in the personality and rights of post-apocalyptic women it fell?The brief answer to these questions, which is followed by historical reports based on analytical historiography, is that the first fundamental steps for this deviation in the Umayyad caliphate seem to have been taken, for example: Return of sexual discourse to the relationship. Men and women, returning to an object-oriented view of women, promoting moral corruption in order to prevent the moral and human capacities of women, and so on can be mentioned.

    Keywords: Analytical historiography, female personality, Prophetic Age, Umayyad Age, Sexual Discourse
  • سیده سمانه حسینی، محمدرضا کاظمی گلوردی *، مجید شایگان فرد
    زمینه و هدف

    میانجیگری که در قرآن کریم از آن تحت عنوان اصلاح ذات البین یاد شده است، نوعی روش برای مواجهه بین بزه دیده و بزهکار است که فرآیند آن، متضمن مشارکت شخص یا اشخاص ثالثی میباشد که میانجی یا تسهیل کننده نامیده شده و به بزه دیده و بزهکار جهت وصول به یک توافق دوجانبه مساعدت میکنند. میانجیگری از جانب قاضی محکمه از نظر بسیاری از فقها، مستحب بوده و علاوه بر امور مدنی، شامل امور کیفری (بخصوص مجازاتهای تعزیری) نیز میگردد؛ بر این مبنا، نوشتار حاضر به بررسی سیاست قانونگذار در جهت جلوگیری از ادامه مسیر رسیدگی در فرآیند کیفری، یعنی میانجیگری پرداخته و در پی پاسخ به این سوال است که آیا می توان با میانجیگری و اصلاح ذات البین، عدالت ترمیمی را اجرا نمود.

    روش شناسی 

    روش پژوهش در مقاله پیش روی، توصیفی - تحلیلی میباشد.

    یافته ها و نتیجه گیری

    یافته های پژوهش حاکی از تاثیر قابل توجه استفاده از ساز و کارهای میانجیگرانه در کاهش حجم پرونده های مطروحه و همچنین میزان مراجعات به محاکم است. بر این مبنا، میتوان اینگونه نتیجه گیری نمود که میانجیگری مبتنی بر قرآن و سنت، نقش بسزایی در تحقق عدالت ترمیمی در پروسه رسیدگی کیفری دارد.

    کلید واژگان: عدالت ترمیمی, میانجیگری, فقه, سیاست جنایی مشارکتی, شفاعت
    seyedeh samaneh hoseini, mohamadreza kazemi golverdi *, majid shegan fard
    Background and Aim

    Mediation, which is referred to in the Holy Qur'an as the correction of the essence, is a method of confrontation between the victim and the offender, the process of which involves the participation of a person or third parties called a mediator or facilitator. The victim and the offender help to reach a mutual agreement. Mediation by a court judge is recommended by many jurists and in addition to civil matters, it also includes criminal matters (especially ta'zir punishments); , That is, mediates and seeks to answer the question of whether restorative justice can be done through mediation and reform of the essence.

    Methodology

    The research method in the present article is descriptive-analytical.

    Findings and Conclusion

    The findings of the study indicate a significant effect of the use of mediation mechanisms in reducing the volume of cases and also the number of court appeals. Based on this, it can be concluded that mediation based on the Qur'an and Sunnah has a significant role in achieving restorative justice in the criminal proceedings.

    Keywords: Restorative justice, mediation, jurisprudence, participatory criminal policy, intercession
  • نرجس اربابی، محمدرضا کاظمی گلوردی *، عباس شیخ الاسلامی

    برخی از مشاغل در جامعه، با جرم انگاری و تعیین کیفر، جرم شناخته می‌شوند در حالی که این مشاغل مجرمانه، در جامعه شایع هستند. عمده این مشاغل مجرمانهبا کیفر تعزیری روبه‌رو هستند. از همین رو، هدف این پژوهش، بررسی جایگاه ادله اجتهادی جرم انگاری مشاغل مجرمانه در حقوق کیفری ایراناست تا نهی از ارتکاب این مشاغل مجرمانه در قرآن کریم، سنت ایمه اطهار، اجماع و عقل تبیین و تحلیل شود. روش پژوهش، توصیفی، تحلیلی و استنباطی از منابع کتابخانه ای‌است. سوال اصلی پژوهش این است که جایگاه ادله اجتهادی در جرم انگاری مشاغل مجرمانه در حقوق کیفری ایرانچیست؟ یافته های پژوهش بدین شرح است که تمامی مشاغل مجرمانه به‌نوعی از ادله اجتهادی بهره‌مند‌می‌شوند و مبانی فقهی جرم انگاری مشاغل مجرمانه، همان ادله اجتهادی است. حکم برخی از مشاغل مجرمانه، به دلیل اطلاق در حرمت افعال اصلی موضوع جرم، به مشاغل مجرمانه نیز سرایت کرده است و برخی از مشاغل مجرمانه مانند تکدی‌گری، بهره کمتری از ادله اجتهادی برده‌اند. برخی از مشاغل مجرمانه بر شرایط زمانی، مکانی و عرف بستگی دارند و اختلاف‌نظر در قبال آنان وجود دارد.

    کلید واژگان: مشاغل مجرمانه, مکاسب محرمه, ادله اجتهادی, ادله فقاهت
  • علی اسماعیلی کریزی، حسین احمری *، محمدرضا کاظمی گلوردی
    زمینه و هدف

    جرایم خاص نظامی و انتظامی، جرایمی است که فقط نظامیان قادر به انجام آن بوده و ارتکاب این جرایم از سوی غیر نظامیان ممکن نیست، این پژوهش با هدف پیشگیری از جرایم خاص نظامی و انتظامی و بررسی و ارایه راهکارهای مناسب جهت کنترل و مقابله با افزایش جرایم آنان بوده است، از این رو تاسیس دادگاه های نظامی، تدوین قوانین کیفری نیروهای مسلح، در طول تاریخ و مقایسه برخی از قوانین سابق و لاحق و تجزیه و تحلیل آن در جهت پیشگیری از وقوع جرم ویا کاهش آن در نیروهای مسلح به منظور سلامت آن‌ها می‌تواند ضروری باشد.

    روش شناسی

    روش پژوهش در مقاله حاضر به صورت تحلیلی و توصیفی است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    راهکارهای پیشگیری از جرایم خاص نظامی و انتظامی در سیاست جنایی ایران در دو بعد پیشگیری کیفری و پیشگیری غیرکیفری قابل انجام است، با این اوصاف اثر گذاری قوانین سازمان قضایی نیروهای مسلح بر کارکنان و تاثیر سایر عوامل دیگر نیز در پیشگیری و بازدارندگی کارکنان از انجام جرایم را مد نظر قرار داد. تا در صورت تاثیر کم قوانین یاد شده در پیشگیری از وقوع جرایم خاص نظامی و انتظامی، با استفاده از سایر روش های پیشگیری‌های غیرکیفری (پیشگیری اجتماعی و پیشگیری وضعی)، به اهداف مورد نظر، که پیشگیری از وقوع جرایم و اصلاح کارکنان است جامه عمل پوشانید.

    کلید واژگان: پیشگیری از جرم, جرایم خاص نظامی, جرایم خاص انتظامی, سیاست جنایی
    ali esmaeili, hosein ahmari *, mohamadreza kazemi
    Background and Aim

    Specific military and disciplinary crimes are crimes that only the military can commit and it is not possible for civilians to commit these crimes. And has been to deal with the increase in their crimes, hence the establishment of military courts, the development of criminal laws of the Armed Forces throughout history and the comparison of some previous and subsequent laws and its analysis to prevent crime or reduce it in the forces Armed for their health can be essential.

    Methodology

    The research method in this article is analytical and descriptive. Findings and

    Conclusion

    Strategies for the prevention of specific military and disciplinary crimes in Iran's criminal policy can be done in two dimensions: criminal prevention and non-criminal prevention. And considered deterring employees from committing crimes. In case of low impact of the mentioned laws in preventing the occurrence of specific military and disciplinary crimes, using other methods of non-criminal prevention (social prevention and situational prevention), to the desired goals, which is crime prevention and staff correction Put it into action.

    Keywords: Crime Prevention, special military crimes, special disciplinary crimes, Criminal Policy
  • حمید ناسخیان*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    امنیت، یکی از اساسی ترین نیازهای بشر بوده که به دلیل دارا بودن ابعاد مختلف و گستردگی مفهوم ، تعاریف متعددی را به خود اختصاص داده است. تفسیر نرم از مقوله امنیت ، رضایتمندی و کسب اعتماد آحاد جامعه را شامل می گردد و ماهیتی معطوف به مردم دارد. همین امر موجب شده تا مقوله امنیت نرم با مفهوم سرمایه اجتماعی همبستگی مثبت و معناداری بیابد. سرمایه اجتماعی دربرگیرنده مولفه هایی همچون اعتماد ، تعامل ، مشارکت ، رضایتمندی و رفاه اجتماعی می باشد. گسترش رانت جویی و تاثیر مخرب آن بر سرمایه اجتماعی، موجب وارد آمدن آسیب به مولفه های امنیت نرم در جامعه می شود. در پژوهش حاضر برای دستیابی به صحت این گزاره از دو روش استفاده شده است. الف: روش توصیفی که مبتنی بر جمع آوری دیدگاه های صاحب نظران و توصیف و تحلیل این دیدگاه هاست. ب: روش پیمایشی که درواقع احصاء، دسته بندی، تحلیل و نتیجه گیری از محتوای منعکس شده در شبکه اجتماعی توییتر است. در پایان نتیجه حاصل آمده از اطلاعات جمع آوری شده وداده های آماری، این گزاره را تایید می کند که گسترش رانت جویی، تاثیر منفی بر مولفه های امنیت نرم جمهوری اسلامی ایران می گذارد.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: رانت جویی, امنیت نرم, سرمایه اجتماعی
    Hamid Nasekhian *, Mohammad Reza Kazemi Golordi

    Security is one of the most basic human needs, which due to its various dimensions and breadth of concept, has several definitions. This has led to a positive and significant correlation between soft security and the concept of social capital. Social capital includes components such as trust, interaction, participation, satisfaction and social welfare. The spread of rent-seeking and its destructive effect on social capital causes damage to the components of soft security in society. In the present study, two methods have been used to achieve the accuracy of this statement. A: A descriptive method that is based on collecting the views of experts and describing and analyzing these views. B: A survey method that actually counts, categorizes, analyzes and concludes the content reflected in the social network Twitter. Finally, the results obtained from the collected information and statistical data confirm the statement that the expansion of rent-seeking has a negative impact on the soft security components of the Islamic Republic of Iran.

    Keywords: rent-seeking, Soft Security, social capital
  • محمد فردوسی پور، محمدرضا کاظمی گل وردی*، حسین احمری

    بسط و گسترش اصول اخلاقی یکی از ضرورت های جامعه بشری در طول تاریخ بوده است. همچنین مهمترین نکته ای که در بحث جبران خسارت معنوی باید به آن پرداخته شود تعریف ضرر و زیان معنوی است. فقها و حقوق دانان تلاش کرده اند تا تعریف منطقی از خسارت معنوی ارایه دهند. خسارت، منحصر به ضرر مالی نبوده بلکه خسارت معنوی به مهمترین بعد از ابعاد وجود شخصیت انسان که همان بعد معنوی و روحانی آن می باشد لطمه وارد می نماید و آن را متضرر می کند. علی ایحال در علم حقوق، جبران خسارت مادی در دو نوع مثبت و منفی موکدا و مکررا در فقه و قوانین کیفری ایران مورد توجه و بازنگری قرار گرفته است. اما مساله ناشی از «خسارت معنوی» همچان جای بحث و تردید زیادی در جای جای قوانین حاضر و حتی فقه دارد. این مقاله درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با در نظر گرفتن منابع فقهی و حقوقی به اهمیت عقل در قوانین مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری و شیوه های جبران خسارت ناشی از نقصان و یا زوال آن بپردازد. در نهایت با هدف رفع ابهام از قونین و تاکید بر حقوق معنوی عقل و با بررسی و تحلیل مشروعیت «خسارت معنوی» و نحوه جبران آن با مطالعه قوانین لازم الاجرای فعلی به خصوص آیین دادرسی کیفری جدید و قانون مجازات اسلامی و همچنین مسئولیت مدنی و تطبیق آن با قواعد فقهی همچون قاعده لاضرر، نفی عسر و حرج، غرور و اتلاف و همچنین بررسی حکم عقل، به این نتیجه خواهیم رسید که خسارت معنوی قابل مطالبه است.

    کلید واژگان: رویکرد اخلاقی, خسارت معنوی, زوال عقل, دیه, ارش, جبران خسارت
  • محمدرضا کاظمی گلوردی*، سمیه صادقی

    ذات عرق بخشی از وادی عقیق است که پیامبر اکرم (ص) آن را میقات اهل نجد و عراق قرار داد. اهل سنت به اجماع، آن را محل احرام می دانند؛ ولی از ظاهر عبارات فقهای امامیه سه قول متصور است: مشهور فقها به جواز احرام از ذات عرق در حال اختیار تصریح کرده اند؛ از تعابیر عده ای از فقها وجوب احرام از قبل ذات عرق در حال غیر تقیه یا بیماری فهمیده می شود و معدودی از فقهای معاصر، اشاراتی به وجوب احرام از ذات عرق هنگام تقیه دارند. پس از بررسی اقوال و ادله، قول اول پذیرفته شد. از ظاهر قول دوم دست برداشته شد و بر معنای غیر ظاهر حمل گردید. همچنین قول سوم منافاتی با جواز احرام از ذات عرق در حال اختیار ندارد؛ بدین صورت که احرام از ذات عرق در حال اختیار، جایز است و در حال تقیه واجب؛ هرچند در عصر حاضر تقیه، وجهی ندارد.

    کلید واژگان: احرام, وادی عقیق, ذات عرق, تقیه
    Mohammadreza Kazemi Golvardi *, Somaye Sadegi

    Dhat al-Riqa is a part of Wadi al-Aqiq called by the Holy Prophet (S) the Miqat of the people from Nejd and Iraq. The Sunnis, by consensus, consider it as the place of entering ihram; however, Imamiyyah jurists provide three propositions: the famous jurists specify the permission of entering ihram from Dhat al-Riqa in an optional way. According to the interpretations of some jurists, entering ihram is obligatory before Daht al-Riqa in a non-taqiyyah case or an illness state; while a few contemporary jurists refer to the necessity of entering ihram from Dhat al-Riqa in the condition of taqiyyah. Examining the three propositions, this research revealed that the first one was accepted, the second one was put aside and a hidden meaning was considered, and the third one did not contradict the permission of entering ihram from Dhat al-Riqa in an optional way; that is, entering ihram is permissible from Dhat al-Riqa as an option while it is obligatory in the state of taqiyyah; though, taqiyyah has no justification in the present age.

    Keywords: entering ihram, Wadi al-Aqiq, Dhat al-Riqa, taqiyyah
  • علی اسماعیلی کریزی، حسین احمری*، محمدرضا کاظمی گلوردی
    یکی از پایه های اساسی رفاه و آسایش مردم امنیت داخلی و خارجی کشور است. بقاء و دوام و اقتدار هر دولتی وابسته به مسایل امنیتی آن کشور است. متولیان امنیت داخلی و خارجی کشور نیروهای نظامی و انتظامی هستند، و اگر رفتار مجرمانه از آنان صادر شود که مخل نظم و امنیت باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین بررسی جرایم امنیتی و مجازات آن از نظر فقهی و حقوقی در نیروهای مسلح با درنظر گرفتن جایگاه اجتماعی، آنان در نظام اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. قوانین کیفری نیروهای مسلح، در طول تاریخ کرارا مورد بررسی و اصلاح قرار گرفته است، اما جرایم امنیتی آنان از قبیل جاسوسی با توجه به مبانی فقهی و حقوقی کمتر مورد پژوهش واقع شده است. این امر می تواند در جهت پیشگیری از وقوع جرم و یا کاهش آن در نیروهای مسلح به منظور سلامت آن ها و آرامش جامعه مفید و موثر باشد. در این مقاله جرایم خاص امنیتی نظامی و انتظامی با روی کرد جرم جاسوسی بررسی شده و آیات، و روایات پیشوایان معصوم علیهم السلام مورد استناد قرار گرفته است.
    کلید واژگان: امنیت داخلی, امنیت خارجی, جرائم امنیتی, نظامی و انتظامی, مبانی فقهی, مبانی حقوقی
    Ali Esmaeili Karizi, Hosein Ahmari *, Mohammadreza Kazemi Galordi
  • سلمان نصراللهی بروجنی*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    تجری یکی از موضوعات چالش برانگیزی است که از یک سو در ساحت فراحقوقی به مسئله جرم انگاری مربوط و از سوی دیگر به نحو وثیقی با حوزه های فلسفه اخلاق، فقه، اصول و کلام مرتبط شده است. تجری در حقوق کیفری مدرن به مثابه جرم محال تلقی می گردد. نوشتار حاضر ضمن جستارگشایی این موضوع به طور دقیق درصدد پاسخ به این سیوالات است: اولا؛ آیا اثبات مجازات برای متجری متوقف بر اثبات قبح فعلی و فاعلی تجری است؟ ثانیا: ماهیت حقوقی جرم محال چیست و ثالثا: آیا جرم انگاری تجری توجیه پذیر است؟ رهیافت حاصل آن است که در قبح فاعلی تجری هیچ شکی نیست و بر فرض اثبات قبح فعلی تجری، اثبات استحقاق مجازات متجری دشوار است بنابراین جرم انگاری تجری به عنوان یک قاعده بر مبنای اخلاق دینی توجیه پذیر نیست. افزون بر این، واقعیت جرم انگاری در تجری حاکی از آن است که قانون مجازات اسلامی 1392 با یک رویکرد اخلاق گرایانه درصدد دفاع حداکثری از قبح اخلاقی بوده است و این در حالی است که بر اساس اخلاق دینی دفاع از جرم انگاری جرم محال به عنوان یک قاعده توجیه پذیر نیست.

    کلید واژگان: جرم محال, اخلاق, جرم انگاری, متجری
    Salman Nasrollahi Boroojeni *, Mohammad Reza Kazemi Golvardi

    'Tajarry' is always one of the controversial issues with involved crime in the field of the philosophy of criminal law and on the other hand it is elegantly linked to the philosophy and theology. In criminal law, 'Tajarry' is considered as an impossible crime. Of course, that criminalization is faced with a delimma challenges. This article is a discussion of this topic seeking answer to these quastions; First : is proof of punishment for 'Motajarry' stopped on proof of object indecency and subject indecency? Secondly: what is the legal nature of impossible crime? Thirdly: is 'Tajarry' criminalization justified? The approach is that; there is no doubt in 'Tajarry' subjective indecency. And suppossing proof of 'Tajarry' objective indecency proof of punishment is difficult. So 'Tajarry' criminalization as a rule based on religious ethics is not justified. Moreover the reality of criminalization in 'Tajarry' suggests that the islamic penal code (1392) with an ethical approach have been seeking maximum defense from moral blame and this is while based on religious morality defense of the impossible crime, criminalization not justified as a rule.

    Keywords: Tajarry, Impossible crime, Criminalization
  • محمد ذاکری، محمدرضا کاظمی گلوردی*، محسن رزمی

    قاعده لاضرر قاعده فقهی برگرفته از متن حدیث نبوی «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» که بر نفی ضرر و زیان زدن به خود و دیگران در دین اسلام و حرمت آن دلالت می‌کند. قاعده لاضرر از قواعد مشهوری است که در بیشتر ابواب فقهی کاربرد دارد و در اهمیت آن گفته شده که یکی از پنج قاعده‌ای است که مسایل فقهی بر آن استوار است. «قاعده لاضرر» از جمله قواعدی است: که از سند فقهی و عقلایی معتبری برخوردار بوده و آیات و روایت متعددی بر آن دلالت دارند. و بر بسیاری از قواعد فقهی دیگر نیز «حکومت» دارد. مفاد قاعده لاضرر «مطلق» است و لذا هر نوع ضرری را شامل می‌شود. بر اساس بند 1 ماده 18 کنوانسیون 1982 حقوق دریاها: «عبور بی ضرر» حقی است که بر طبق شرایطی برای عبور کشتی-های خارجی در دریای سرزمینی به رسمیت شناخته شده است. در بند 2 ماده 19 کنوانسیون یاد شده، مواردی یازده گانه را که از «مصادیق ضرری» بوده بر شمرده است. براساس مفاد بند 1 ماده 21 کنوانسیون 1982 دریاها، دولت جمهوری اسلامی صلاحیت قانونگذاری و اجرای آنرا در آبهای سرزمینی خود دارد و می‌تواند هرگونه ضرری را از ناحیه کشتی های خارجی مانع شود.

    کلید واژگان: خلیج فارس, حقوق دریا, آبهای سرزمینی, عبور بی ضرر, کنوانسیون 1982
    mohamad zakeri, mohammadreza kazemi golverdi*, mohsen razmi

    The no-harm rule The jurisprudential rule is taken from the text of the prophetic hadith "no harm and no harm in Islam" which indicates the denial of harm to oneself and others in Islam and its sanctity. The no-harm rule is one of the well-known rules that is used in most chapters of jurisprudence, and in its importance it has been said that it is one of the five rules on which jurisprudential issues are based. The "harmless rule" is one of the rules: which has a valid jurisprudential and rational document and is indicated by several verses and narrations. And it has "rule" over many other jurisprudential rules. The provisions of the no-harm rule are "absolute" and therefore include any harm. According to Article 18 1 1 of the 1982 Convention on the Law of the Sea: "Safe passage" is a right recognized under the conditions for the passage of foreign ships in the territorial sea. Paragraph 2 of Article 19 of the Convention lists eleven cases of "harmful instances". Pursuant to the provisions of paragraph 1 of Article 21 of the 1982 Convention on the Sea, the Government of the Islamic Republic has the authority to legislate and implement it in its territorial waters and can prevent any damage from foreign ships.

    Keywords: Persian Gulf, Law of the Sea, Territorial Waters, Harmless Crossing, 1982 Convention
  • حسین میرسعیدی، حسین احمری*، محمدرضا کاظمی گلوردی

    نیابت در حج از همان قرون اولیه دوره اسلامی مورد بحث و استدلال در شرایط مختلف قرار گرفته است. نیابت در مفهوم فقهی به معنی قایم مقام شدن برای فرد دیگری برای انجام عمل خاصی است و از این منظر با وکالت شباهت دارد که مفهوم حلال گشتن تصرف یا نفوذ تصرف نیز در آن جاری است. از نظر فقهی نایب در حج بایستی نیت نایب شدن را داشته باشد و منوب عنه را نیتا تعیین کرده باشد. اگر نایب پس از احرام و دخول به حرم فوت نماید، حج برای وی و منوب عنه جایز است و نایب مستحق تمام مال الاجاره خواهد بود. قاعده بر این اساس است که نیابت از دونفر در یک سال جایز نیست؛ اما این قاعده دو استثنا دارد: اول نیابت در حج و دوم پیش آمدن شرایط قهری. نتیجه اینکه در حالتی که فرد عاجز باشد، نیابت در ابعاض حج از جانب وی مجزی است. اما اگر بعد از به پایان رسیدن فریضه حج چیزی از اجرت باقی مانده باشد، برای خود نایب است. و اگر اجرت برای تکمیل حج کم باشد، تکمیل آن بر منوب عنه واجب نیست، مگر اینکه در قرارداد به آن اشاره شده باشد. فلذا مقاله حاضر با در نظر گرفتن موضوعات فوق با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع فقهی و روایات در میان فقهای امامیه و اهل سنت به احکام، شرایط نایب و منوب عنه در خصوص انجام فریضه حج در موارد خاص، قهری و... خواهد پرداخت.

    کلید واژگان: حج, احکام نیابت, نایب, منوب عنه, عربستان
    Hosein Mirsaeedi, Hosein Ahmari*, Mohammadreza Kazemi Golvardi

    Representation in Hajj has been discussed and argued in various contexts since the early centuries of the Islamic period. In the jurisprudential sense, representation means becoming a substitute for another person to perform a certain action, and from this point of view, it is similar to power of attorney, which also includes the concept of making possession lawful or influencing possession. According to jurisprudence, the deputy in Hajj should have the intention of becoming the deputy and the intention of the curse should be determined by the intention. If the vicegerent dies after entering ihram and entering the shrine, Hajj is permissible for him and the vicegerent, and the vicegerent will be entitled to all the rent. The rule is that it is not permissible to represent two people in one year; But this rule has two exceptions: first, representation in Hajj and second, the occurrence of coercive conditions. The result is that in case of incapacity of the person, representation in the dimensions of Hajj is separate from him. But if there is anything left from the reward after the end of the Hajj, it is a vicegerent for himself. And if the reward for completing Hajj is low, it is not obligatory to complete it on the basis of the curse, unless it is mentioned in the contract. Therefore, the present article, taking into account the above issues in a descriptive-analytical manner and relying on jurisprudential sources and narrations among Imami and Sunni jurists to the rulings, deputy and subordinate conditions regarding performing Hajj in special cases, compulsory and. .. will pay.

    Keywords: Hajj, the rules of representation, vicegerent, subordinate
  • سیده مرضیه داورپناه، سید محسن رزمی، محمدرضا کاظمی گلوردی
    زمینه و هدف

    ولی فقیه هرچند به معنای سیاسی، ایده‌ای متعلق به دوران معاصر و تاسیس نظام جمهوری اسلامی ایران است، اما ریشه‌های تاریخی آن به اندیشه فقهای شیعه بر می‌گردد که در طی اعصار مختلف، عناصر این مفهوم را پرورش داده‌اند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی تاریخچه ولایت فقها در اندیشه شیخ طوسی ملقب به شیخ‌الطایفه است.

    مواد و روش‌ها

     روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که استفاده از آثار شیخ طوسی و سایر فقها و علمای شیعی را به‌عنوان منابع اصلی در دستور کار قرار داده است. بنابراین جمع‌آوری اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه‌ای انجام گرفته است.

    یافته‌ ها

     اندیشه شیخ طوسی درباره ولایت فقها بر مبنای نقش‌آفرینی آنان در امور اجتماعی، قضایی، و همچنین تدابیری برای دریافت خمس و رتق و فتق امور مالی است و وجه سیاسی بارزی ندارد. با این حال، در عصر غیبت معصوم (ع)، نظر فقها درباره امور مختلف جامعه به‌عنوان کسانی که شناخت و علم کافی در زمینه احکام دینی دارند، صایب و نافذ است و همین رویکردها زمینه‌ای برای پرورش نظریه ولایت فقیه توسط سایر علمای شیعی شده است که نشانگر تکامل این نظریه در طول تاریخ تشیع می‌باشد.

    نتیجه‌ گیری

    مطرح کردن جایگاه فقها به‌عنوان استمرار حرکت رسول گرامی اسلام (ص) و ایمه اطهار (ع) در حیطه مسایل مختلف، پرورش اندیشه سیاسی شیعه بر مبنای ولایت فقها در برابر اندیشه سیاسی سلاطین جور و طاغوتیان و بر حق دانستن فقها در امور قضایی و حسبیه از جمله مولفه‌هایی است که می‌تواند اندیشه شیخ طوسی را به‌عنوان حاملی برای انتقال تیوری ولایت فقها برای اعصار بعدی، نمایان سازد.

    کلید واژگان: ولایت فقها, شیخ طوسی, اندیشه اسلامی
    Seyyedeh Marziyeh Davar Panah, Seyyed Mohsen Razmi, MohammadReza Kazemi Golverdi
    Background and Objective

    although the jurisprudential guardianship in its political sense is an idea belonging to the contemporary era and establishment of Islamic Republic system in Iran, it is historically rooted in the thoughts of the Shiite jurisprudents who have fostered the elements of this concept during various eras. Based thereon, the present study aims at the investigation of the history of the jurisprudents’ guardianship as viewed by Sheikh Tusi also known as Sheikh Al-Ta’efeh [the elder of the tribe].

    Materials and Methods

    the study method is descriptive-analytical and use will be made of the works by Sheikh Tusi and other Shiite jurisprudents and scholars as the primary sources of the research. Therefore, the required information has been collected based on documentary and library research.

    Findings

    the mindset of Sheikh Tusi about the guardianship of the jurisprudents is based on their playing of roles in the social and judicial affairs as well as their devising of strategies for receiving Khoums [one fifth of the properties) and dealing with the financial matters and his mindset does not feature a prominent political aspect. However, the ideas of the jurisprudents about various affairs of the society is influential and articulate in the era of occultation of the immaculate Imams (peace be upon them) for they are individuals with sufficient recognition and knowledge in the area of the religious verdicts and this same approach has become a ground for the fostering of the theory of jurisprudential guardianship by the other Shiite scholars which is reflective of the theory’s perfection in the course of Shiism’s history.

    Conclusion

    proposing jurisprudents as the continuers of the movement by the great prophet of Islam (may Allah bestow him and his sacred progeny the best of His regards) and the immaculate Imams (peace be upon them) in the domain of various issues, fostering of the Shiism’s political mindset based on the guardianship of the jurisprudents against the political mindset of the tyrannical sultans and the fellows of oppression and considering the jurisprudents as rightful persons in the judicial and non-litigious matters are amongst the indicators that can reveal the mindset of Sheikh Tusi as a carrier for the transferring of the theory of the jurisprudential guardianship to the future eras.

    Keywords: guardianship of the jurisprudents, Sheikh Tusi, Islamic mindset
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال