به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمود شرفی

  • سیروس محمودی*، محمود شرفی، فاطمه آزادی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی بر سرمایه اجتماعی و سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهرستان لارستان انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی دو گروهی دو مرحله ای (پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان لارستان بود. از این جامعه، تعدا 30 دانش آموز دختر به عنوان نمونه انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. به گروه آزمایش، آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی در به صورت 16 جلسه 45 دقیقه ای در طول دو ماه ارائه شد و گروه کنترل برنامه ای دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای آموزش، به پرسش نامه های سلامت روان مبتنی بر آموزه های اسلامی (ابوالمعالی و موسی زاده ،1396) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی (پایوا و همکاران،2014) پاسخ دادند.جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس یک طرفه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی با رویکرد اسلامی، تاثیر معناداری بر بهبود سرمایه اجتماعی و سلامت روان دانش آموزان دارد.

    کلید واژگان: مهارت های زندگی, رویکرد اسلامی, سرمایه اجتماعی, سلامت روان
    Sirous Mahmoudi *, Mahmoud Sharafi, Fatemeh Azadi

    This study examined the effectiveness of life-skills training, with regarding an Islamic approachview, on the social capital and mental health of junior female students at junior high schools in Larestan, Iran. The research design was a semiexperimental two-group, two-stage )pre-test - post-test with control group( format. The statistical population included all junior female students mentioned above in Larestan. Among this population, 30 students were selected as a sample and randomly assigned to experimental and control groups )15 students for each group(. The experimental group received lifeskills training with an Islamic approach in 16 sessions of 45 minutes over two months, while the control group did not receive any training. Both groups completed the Islamic Teachings-Based Mental Health Questionnaire )AboulmaÇali & Mousazadeh, 2017( and the Social Capital Questionnaire )Paiva et al., 2014( before and after theskill training. Data were analyzed using one-way ANCOVA with SPSS version 24. The results showed that life-skills training significantly improved social capital and mental health.

  • محمود شرفی*، سیروس محمودی، مهناز کرمی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کتاب های درسی دوره ی متوسطه ی اول بود.

    روش

     پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ روش کمی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق توصیفی از نوع تحلیل محتوا استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل محتوای تمامی کتاب های درسی دوره ی  متوسطه ی اول در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد. نمونه ی آماری دربردارنده 10 جلد کتاب در 3 عنوان (پیام های آسمان، تفکر و سبک زندگی و مطالعات اجتماعی) در پایه های هفتم، هشتم و نهم بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. در این پژوهش از فهرست وارسی تحلیل محتوای محقق ساخته و برای تعیین روایی ابزار پژوهش از روش روایی محتوایی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. 

    یافته ها

     یافته های پژوهش  نشان داد که در بین کتاب های مورد بررسی  بیشترین  فراوانی شاخص های عناصر کلیدی و اصول پایه ای مربوط به کتاب های مطالعات اجتماعی با فراوانی 1496 واحد و 45/49 درصد وکمترین فراوانی مربوط به کتاب های تفکر و سبک زندگی با فراوانی 630 واحد و 83/20 درصد می باشد. در میان شاخص عناصر کلیدی و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، شاخص عناصر کلیدی با فراوانی 2105 واحد و 59/69 درصد بیشترین سهم را دارد و کمترین سهم نیز مربوط به شاخص اصول پایه ای  با 920 فراوانی و 41/30 درصد می باشد همچنین  بیشترین توجه به  عناصر کلیدی اختصاص به کتاب تفکر و سبک زندگی پایه ی هشتم (مشترک دختران و پسران) با فراوانی 110 واحد و 13/52 درصد و کمترین توجه  مربوط به کتاب تفکر و سبک زندگی پایه ی هشتم (ویژه ی پسران)  با فراوانی 6 واحد و 84/2 درصد بود. علاوه بر این  بیشترین توجه  مربوط به اصول پایه ای اختصاص به کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی هفتم با فراوانی 72 واحد و 86/ 41درصد و کمترین توجه  مربوط به کتاب مطالعات اجتماعی پایه ی هشتم  با فراوانی 49 واحد و 49/28 درصد بود.

    نتیجه گیری

     با توجه به این که  شاخص های مورد  مطالعه  از توزیع یکسانی برخوردار نبوده،  امید است برنامه ریزان درسی و تهیه کنندگان کتاب های درسی با تقویت این شاخص ها به صورت یکسان سبب ارتقای شاخص های عناصر کلیدی  و اصول پایه ای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در میان دانش آموزان باشند.

    کلید واژگان: الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت, کتاب های درسی, تحلیل محتوا
    Mahmoud Sharafi*, Sirous Mahmudi, Mahnaz Karami
    Objective

    The current research aimed at investigating the level of attention paid to the key elements and basic principles of the Iranian Islamic model of progress in the textbooks of the junior high school.

    Method

    The research is applied in terms of purpose and quantitative in terms of method, and in view of its nature, the descriptive research method of content analysis type was used. The statistical population of this research includes the content of all the textbooks of the junior high school in the academic year 1401-1402 SH. The statistical sample included 10 books in 3 titles (Messages of the Heaven, Thought and Lifestyle, and Social Studies) in the seventh, eighth, and ninth grades, selected by purposeful sampling. In this research, the researcher-made content analysis checklist and the content validity method were used to determine the validity of the research tool and the Shannon entropy method was used to analyze the data.

    Findings

    The findings of the research showed that among the studied books, the highest frequency of indicators of key elements and basic principles is related to Social Studies textbooks with a frequency of 1496 units and 49.45 percent, and the lowest frequency is related to Thought and Lifestyle textbooks with the frequency is 630 units and 20.83%. Among the indices of key elements and basic principles of the Iranian Islamic model of progress, the index of key elements with a frequency of 2105 units and 69.59 percent has the highest share, and the lowest share is related to the index of basic principles with a frequency of 920 and 30.41 percent.  Also, the most attention is given to the key elements of the eighth-grade Thought and Lifestyle textbook (both for girls and boys) with a frequency of 110 units and 52.13 percent, and the least attention is related to the eighth-grade Thought and Lifestyle textbook (only for boys) with a frequency of 6 units and 2.84%. In addition, the most attention related to the basic principles of the 7th grade Social Studies textbook with a frequency of 72 units and 41.86% and the least attention was related to the 8th grade Social Studies textbook with a frequency of 49 units and 28.49%.

    Conclusion

     Considering that the studied indicators did not have the same distribution, we hope that the lesson planners and the textbook producers increase, by equal strengthening of these indicators, the indicators of the key elements and basic principles of the Iranian Islamic model of progress among students.

    Keywords: Iranian Islamic Model of Progress, Textbooks, Content Analysis, Shannon entropy
  • محمود شرفی*، نارام بایت گل، رحیم باقری تیرتاشی، محمدعلی کاووسی، مهراب رشیدی، منوچهر دریابنده، زیبا زمانی

    آنالیز رخساره ای توالی سازند سرگلو در زون لرستان دلالت بر محیط رسوبی رمپ خارجی و بخش عمیق کف حوضه و رسوبات پلاژیک و همی پلاژیک می نماید که به صورت دوره ای با جریانات توربیدایتی همراه بوده است. ارزیابی صحرایی و آزمایشگاهی توالی رخساره ای نشان می دهد که دو عامل میزان اکسیژن و جریانات داخل حوضه ای مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر روی نهشته های سازند سرگلو می باشند. براساس شواهدی همچون الف) وجود شیل ها و سنگ آهک های غنی از مواد آلی و ب) عدم وجود حفاری و فوناهای کف زی، اکثر رخساره های سازند سرگلو در محیط دریایی عمیق تحت شرایط احیایی یا نیمه احیایی ته نشین شده اند. در مقابل، وجود تجمعات خرده های دوکفه ای از پوسیدونیا مرتبط با محیط پلاژیک نشان دهنده رشد و شکوفایی آنها در شرایط مناسب زیست محیطی است. طبقات نازک تا متوسط لایه از وکستون/پکستون تا فلوتستون/رودستون با دانه بندی تدریجی نرمال و وجود تجمعات خرده های دوکفه ای از پوسیدونیا مرتبط با محیط پلاژیک نشان دهنده وجود جریانات دوره ای توربیدیتی در حوضه رسوبی است. میزان کفه های منفصل، خردشدگی و شکستگی و نوع جهت یافتگی مجدد پوسته های دوکفه ای پوسیدونیا در رخساره های شناسایی شده حاکی از حمل مجدد آنها به وسیله جریانات دوره ای توربیدایت در یک محیط با رسوب گذاری غالب پلاژیک است. این مطالعه نشان می دهد که رشد و شکوفایی بالای دوکفه ای های پوسیدونیا در محیط های دریایی عمیق از سکو های کربناته سازند سرگلو در ارتباط با رواناب های قاره ای است که همراه با تامین بالای مواد غذایی به حوضه رسوبی بوده اند.

    کلید واژگان: آنالیز رخساره ای, زاگرس, سازند سرگلو, محیط رسوبی
    Mahmoud Sharafi *, Aram Bayet-Goll, Rahim Bagheri Tirtashi, MahmoudAli Kavoosi, Mehrab Rashidi, Manouchehr Daryabandeh, Ziba Zamani
    Introduction

    The Zagros sedimentary Basin has long been considered by geologists because of the presence of the hydrocarbon reservoirs and source rocks. Variable sedimentology and facies studies in this basin especially in Jurassic and Cretaceous successions have displayed their high potential as hydrocarbon source rocks. The Sargelu Formation is one of these successions that consist of abundant thin-shelled bivalves. Pelagic disarticulated bivalves concentrations in the deep marine sediments have been introduced as filaments that have recorded in variable middle Jurassic sediments around the world. In this study diversity and abundance of the Posidonia-dominated faceis have applied to differentiation of the sub-environments and reconstruction of the palaeoecological conditions of the Sargelu Formation. Because of the importance of the Sargelu sediments as source rocks, the achieved results are useful for reconstruction of the paleogeographical condition and hydrocarbon exploration in the Zagros Basin.  

    Materials and methods

    The studied outcrops of the Sargelu Formation throughout Zagros fold-thrust belt including the Lorestan Zone consists of Tange-Havandeh, Kezi, Dowdan, Bizel, Tange-Mastan and Homajgah. To evaluation and determination of the sedimentary facies and sedimentary environment of the Sargelu sediments, a detailed sedimentary parameters include sediment/package/layers thickness, bedding boundaries (gradational, sharp, erosional), sedimentary structures, variable grain size, type and preservation mode of macrofossils (fragmented, whole, disarticulated, articulated) were recorded in the field. Based on microscopic asses on 500 thin-section, eight carbonate facies were identified in the Sargelu sediments in the studied area. Carbonate facies were classified/named according to Dunham (1962) classification. Identification of the facies/facies associations and their sedimentary environments were based on Wilson (1975) and Flugel (2010) scheme. 

    Results and discussion

    Based on the microscopic and field analysis, eight facies have been identified in the Sargelu sediments that were related to two facies associations including basin to outer ramp of a distally steepened ramp system. Mud-dominated, fine-grained facies (calcareous shale, mudstone, pelagic bivalve wackestone/floatstone) including pelagic and hemi-pelagic deposits were deposited in the basin environment below SWB, characterized by long time of the low sedimentation rate, low water circulation and low oxygen level, displayed by high abundance of the organic material in this sediments (Pomar et al, 2012; Bayet-Goll et al, 2018; Sharafi et al, 2016, 2019). Outer ramp association consists of thin- to medium-bedded dark limestone including abundant Posidonia-dominated shell concentration with sharp-based, chaotic to preferentially parallel bed orientation of the skeletal elements and fining up-ward fabrics. These special features display periodically activity of the turbidity currents during deposition of the shell concentration and higher sedimentation rate and relatively favorable environmental conditions (with respect to the oxygen and nutrients) for the benthic communities, displayed by abundance bioturbation in these sediments.

    Conclusion

    Facies analysis of Sargelu Formation exposed in Lorestan Zone led to identification of two facies associations, representing basin to outer ramp of a distally steepened ramp system. Basin deposits in central Lorestan Zone include pelagic and hemi-pelagic deposits, displayed by mud-dominated, fine-grained facies. These sediments were deposited in an anoxic to dysoxic, relatively deep, sea-floor environment as revealed by the presence of: a) organic-rich shales and limestones, b) undisrupted lamination in most facies, c) absence benthic fauna. In contrast, Posidonia pelagic bivalves are interpreted as the result of the proliferation of this bivalve during periods of favorable environmental conditions on the sea floor. Thin to medium beds of graded wackestone/packstone to rudstone/floatstone and accumulations of thin shells of Posidonia pelagic bivalves indicate sporadic reworking of the sea floor by turbidity currents. Disarticulation, fragmentation, and reorientation of Posidonia pelagic bivalves can be indicative of reworking, by turbidity currents which periodically interrupted periods of lower-energy suspension sedimentation.

    Keywords: Facies analysis, Zagros, Sargelu Formation, Depositional environment
  • محمود شرفی*، مهدی جعفرزاده، ئارام بایت گل، راضیه لک

    دریاچه ارومیه که یک فرورفتگی زمین ساختی در شمال باختر ایران است، سالانه دریافت کننده مقادیر زیادی رسوبات فرسایش یافته از ساختارهای زمین شناسی اطراف این دریاچه است. در نتیجه خشکسالی های متوالی سال های اخیر، این رسوبات مستعد ایجاد بادرفت در معرض فرسایش بادی قرار گرفته و بنابراین یک منشا مهم برای انتشار رسوبات در طی توفان های گرد و غبار است. در این پژوهش، رسوبات حاشیه جنوبی و باختری دریاچه پلایایی ارومیه از جنبه تعیین سنگ منشا مورد مطالعه قرار گرفته اند. رسم نمودارهای دوتایی مانند نسبت Th/Co به La/Sc و TiO2 به Al2O3 و مقایسه نسبت عناصر کمیاب مانند La/Sc, Th/Sc, La/Co, Th/Co و Cr/Th بیانگر منشا سنگ های آذرین عمدتا فلسیک و بعضا بازیک برای این رسوبات است. رسم نمودار های عنکبوتی برای عناصر اصلی و کمیاب موجود در رسوبات مورد مطالعه، فقیر شدگی آنها نسبت به V Sc, Cr, و Ni و غنی شدگی Sr و Th را نشان می دهد که وجود سنگ منشا اسیدی و بعضا مافیک تا اولترامافیک را تایید می کند. ژیوشیمی عناصر اصلی از طریق قرار دادن مقادیر  SiO2 در برابر مجموع Al2O3  K2O, و Na2O و همچنین مقدار اندیس شیمیایی هوازدگی، شرایط آب و هوایی خشک را در زمان رسوب گذاری رسوبات دریاچه ارومیه نشان می دهد.

    کلید واژگان: دریاچه ارومیه, خاستگاه, سنگ منشا, اندیس دگرسانی, عناصر اصلی و فرعی
    Mahmoud Sharafi *, Mahdi Jafarzadeh, Aram Bayet-Goll, Razieh Lak

    The Urmia Lake, which is a tectonic depression in the northwest of Iran, has received a lot of eroded sediments of the geological records of the lake watershed. Because of the constant drought in the recent years, sediments have been subjected to the wind erosion and thus are an important source for local and regional emission during dust storms. In this research the south and west sediments of the Urmia playa lake have studied on the parent rock issue. Bivariate plots such as Th/Co versus La/Sc and TiO2 versus Al2O3 and comparison proportion of the trace elements such as La/Sc, Th/Sc, La/Co, Th/Co and Cr/Th display mainly the felsic and partly basic rocks source for the studied sediments. Major and trace spider plots of the studied sediments display their depletion with respect to Sc, V, Cr, Ni and enrichment with respect to Th and Sr, confirm mainly a felsic and partly mafic and ultramafic source rocks. Geochemistry of the major elements shows the dry climatic conditions during deposition of Urmia Lake sediments, suggested by bivariate plots of SiO2 against the sum of Al2O3, K2O and Na2O as well as the amount of chemical index of weathering.

    Keywords: Urmia Lake, Provenance, Source rock, Alteration index, Major, minor elements
  • محمود شرفی*، ئارام بایت گل، رحیم باقری، محمدعلی کاووسی، مهراب رشیدی، منوچهر دریابنده، زیبا زمانی

    بررسی رخساره ای سازند گرو در زیر پهنه لرستان، پهنه چین خورده-رانده و زاگرس مرتفع منجر به شناسایی سه مجموعه رخساره ای کف حوضه، مخروط زیردریایی و بخش خارجی رمپ در یک سامانه رمپ کربناته با انتهای پرشیب گردیده است . نهشته های کف حوضه در بخش مرکزی حوضه لرستان حاصل ته نشینی رسوبات پلاژیک و همی پلاژیک و رخساره های توربیدایت در بخش جنوبی حوضه لرستان گسترش دارند. بررسی محیط رسوبی و رخساره های سازند گرو نشان دهنده تاریخچه رسوب گذاری در طی سه مرحله است: 1) رسوب گذاری در بخش رمپ خارجی نشان دهنده مغروق شدگی رمپ با گسترش نهشته های کف حوضه در یک شرایط احیایی تا نیمه احیایی و کم انرژی با میزان تولید بالای مواد آلی است. 2) افزایش فعالیت های توربیدایتی در بخش های کف حوضه. توالی های احیایی بخش قاعده ای مرحله دو منطبق بر فراوانی Leupoldina و حادثه بی هوازی دریایی (OAE1a) است. بخش میانی سازند گرو در نتیجه وجود شواهدی از لایه های با شکل مسطح، قاعده فرسایشی، سطح بالایی تدریجی، توالی بوما و ترکیب، بعنوان نهشته های توربیدایتی در بخش های کف حوضه تفسیر می شود که در تناوب با نهشته های پلاژیک و همی پلاژیک است. پایین آمدن سطح آب دریا عامل مهمی در ایجاد جریان های توربیدایتی در حوضه گرو در بخش میانی بوده است. 3) مرحله سوم منطبق با احیای مجدد کارخانه کربنات و گسترش سیستم رسوبی کربناته همراه با افزایش روزن داران پلانکتونیک است. گسترش نهشته های مرحله سوم در نتیجه بالا آمدن سطح آب دریا موجب از بین رفتن سیستم های توربیدایتی و منشا آنها همراه با مغروق شدن کلسی توربیدایت های گسترش یافته در مرحله دوم می شود.

    کلید واژگان: زاگرس, سازند گرو, رخساره, محیط رسوبی, شرایط دیرینه بوم شناختی
    Mahmoud Sharafi *, Aram Bayet-Goll, Rahim Bagheri, MohamadAli Kavoosi, Mehrab Rashidi, Manouchehr Daryabandeh, Ziba Zamani

    Facies analysis of Garau Formation exposed in Lurestan Basin, High Zagros, folded belt Zagros led to indentification of three facies associations, representing basin plain, turbidite floor fan to outer ramp of a distally steepened ramp system. Basin plain deposits in central Lorestan Basin include plagic and hemi-plagic and turbidity deposits were developed in southern part of the Lorestan area. Analysis of depositional environment and facies of the Garau Formation reflect a three stage evolution model: 1) Early stage is represented by ramp drowning and basin plain expansion in an anoxic to dysoxic, low energy conditions with high productivity; 2) The activation of turbidity currents in the basin floor. These intervals are coincided with Leupoldina bloom and Oceanic Anoxic Event 1a (OAE1a). The middle part of the Garau Fm. is interpreted as fine-grained pelagic turbidites on base of their flat shape, sharp base, transitional top, Buma sequence and composition, which are composed mainly of intercalation of gravity flows and pelagic/hemipelagic deposits. The relative influence of sea level falls may result in an increase in sharp activation of turbidity currents and deposition of floor fans. 3) Stage 3 is represented by the recovery in the effectiveness of carbonate factory, favoured by the progressive shallowing of the depositional system and an increase in the abundance of pelagic foraminifers. These deposits reflect the shutdown of the turbidity and subordinate mass flows of the feeder system in the mainland and drowning of calciturbidites stage 2, likely as the result of a relative sea-level rise.

    Keywords: Zagros, Garau, Facies analysis, Depositional environment, palaecological condition
  • میلاد ایمانی سقین سرا، آرام بایت گل*، مهدی دارائی، محمود شرفی، میثم عیسی نژاد، افشین زهدی، جواد ربانی

    در این مطالعه با ادغام داده‎‍های رسوب شناسی از مطالعات صحرایی و پتروگرافی همراه با داده‎‍های ژیوشیمی ایزوتوپی، چارچوب چینه‎‍نگاری‎‍ سکانسی سازند سرگلو و نجمه در ناحیه اورامانات از شمال‎‍ غرب کرمانشاه بررسی شده‎‍اند. سه سکانس رسوبی از نوع T/R facies cycles شامل TR1 تا TR3 در نهشته‎‍های سازند سرگلو شناسایی شده است. وجود شیل‎‍های تیره غنی از مواد آلی و آهک‎‍های بیتومین‎‍دار در سکانس‎‍های TR1 تا TR3 همراه با مقادیر سبک تر δ13C، به ویژه پیک‎‍های ناگهانی و منفی در بخش‎‍های مرتبط با بخش حوضه/شلف خارجی حوضه رسوب گذاری سازند سرگلو، نشان می‎‍دهد فضای تجمع سازند سرگلو گسترش بالایی داشته و در اورامانات، این حوضه دارای فضای رسوب‎‍گذاری نسبتا بالا بوده و قابلیت ایجاد توالی‎‍های دریایی عمیق را به ویژه در طول گستره‎‍های تراز پیش رونده (TST) داشته است. سه سکانس رسوبی نیز از نوع T/R facies cycles شامل TR4 تا TR6 در نهشته‎‍های سازند نجمه شناسایی شده است. تکامل روند رخساره‎‍ای، طرح برانبارش و معماری داخلی سکانس‎‍های TR4 تا TR6 همراه با پیک‎‍های مثبت دوره‎‍ای در مقادیر δ13C، از وجود فضای تجمع کم رسوب‎‍گذاری در این سازند حکایت دارد. در مرز سازند سرگلو و نجمه، مقادیر δ18O یک پیک ناگهانی و مثبت را نشان می‎‍دهد که احتمالا ناشی از تغییر شرایط اقلیمی در مرز ژوراسیک میانی و بالایی در مقیاس محلی بوده باشد. انطباق خوب دسته رخساره های TST و RST و ژیوشیمی ایزوتوپ کربن 13 (δ13C) حاکی از آن است که نوسانات سطح آب دریا به عنوان مکانیسم اصلی، به تغییر مقادیر δ13C در طول ته‎‍نشینی سازندهای سرگلو و نجمه منجر شده است.

    کلید واژگان: ژئوشیمی ایزوتوپی, چینه‎‍نگاری ‎‍سکانسی, سازند سرگلو, سازند نجمه, ژوراسیک
    Milad Imani Seginsara, Aram Baetgoll *, Mehdi Daraei, Mahmoud Sharafi, Meysam Isanejad, Afshin Zohdi, Javad Rabbani

    In this study, by integrating sedimentologic data with geochemical data, the sequence stratigraphy framework of the Sargelu and Najmah formations in the Hawraman region of NW Kermanshah were studied. Three depositional sequences of the type “T/R facies cycles” including TR1–TR3 were recognized in the Sargelu Formation. The occurrenceof dark, organic-rich shale and bituminous limestone in these sequences together with depleted δ13C values with some striking negative excursionsin intervals with outer shelf/basin facies indicates a rapidly enhancing accommodationspace during the development of these depositional sequences leading to the prevalenceof deep marine deposition, particularly during the transgressive systems tracts (TSTs). In addition, three other T/R facies cycles were recognized in the Najmah Formation. Facies stacking patterns and internal architecture of these depositional sequences along with the existence of peaks in the δ13C to heavier values suggests their deposition during limited accommodationspace. At the contact between the Sargelu and Najmah formations, there occurreda positive peak in δ18O, which most likely is an indication of a local climate change at the Middle-Late Jurassic interface. The correlation of depositional trends of the TST and RST with that of δ13C may show that eustatic acted as the main control on the variations of δ13C.

    Keywords: Geochemical stable isotope, Sequence stratigraphy, Sargelu Formation, Najmah Formation, Jurassic
  • فروزان رضایی ورمرزیار، محمود شرفی*

    دانشگاه اسلامی، دانشگاهی است که در آن همه ی ارزش های متعالی اسلامی و فرهنگ قرآنی، برترین اندیشه های علمی، خلاقیت های ذهنی، نوآوری های علمی و تولیدات فکری در رفتار و شخصیت دانشگاهیان به مثابه الگوهای مطلوب اجتماعی پدیدار می گردد. هدف این مقاله تبیین مولفه ها و شاخصه های دانشگاه اسلامی در اندیشه امام خمینی (ره) است. و از روش کیفی و از نوع توصیفی - تحلیلی که در آن، داده های جمع آوری شده از منابع اسلامی و منویات امام خمینی (ره) استفاده شده و با تحلیل یافته ها می توان گفت؛ بعد از انقلاب اسلامی و به دنبال آن با اسلامی سازی دانشگاه ها با مولفه های مطرح در اندیشه امام خمینی (ره) از جمله همراهی تعلیم و تهذیب در دانشگاه اسلامی، تعلیم و تعلم علم اسلامی، خودباوری و اتکا به خود در بین دانشجویان ، تولید علم بر اساس نیاز جامعه، حاکم شدن مدیریت اسلامی در دانشگاه ها...و همین طور شاخصه های دانشگاه اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) شامل؛ ساختار فیزیکی دانشگاه، ساختار اداری و مدیریتی دانشگاه، اساتید دانشگاه، دانشجویان، کتب درسی... دانست. باتوجه به نکات مطرح شده می توان دریافت که دانشگاه ها تقریبا دراکثر زیرساخت ها دارای مشکلاتی می باشند. رشدتفکر جهانی، ارتباطات متقابل علمی، وابستگی سیاسی که ریشه در نیازمندی های علمی دارد و ایجاد شبکه های دیجیتالی و کثرت گرایی علمی می-طلبد که ساختار آموزشی کشور تغییر داده شود.

    کلید واژگان: امام خمینی, دانشگاه آزاد اسلامی, حوزه
    Forozan Rezaivarmarzyar, Mahmoud Sharafi *

    An Islamic university is a university where all the sublime Islamic values ​​and Quranic culture, the best scientific thoughts, mental creativity, scientific innovations and intellectual products appear in the behavior and personality of academics as desirable social models. to be The purpose of the article is to explain the components and characteristics of the Islamic University in Imam Khomeini's thought, using a descriptive-analytical qualitative method in which data collected from Islamic sources and Imam Khomeini's menus are used, and by analyzing the findings, said; After the Islamic revolution and with the Islamization of universities, with the elements mentioned in Imam Khomeini's thought, such as accompanying education and refinement in Islamic universities, teaching and learning Islamic science... and also the characteristics of Islamic universities from Imam Khomeini's view includes; He knew the physical structure of the university, the administrative and managerial structure of the university... According to the mentioned points, it can be seen that universities have problems in almost most of the infrastructures. The development of global thinking, scientific mutual communication, political dependence that is rooted in scientific needs, and the creation of digital networks and scientific pluralism require that the educational structure of the country be changed.

    Keywords: Imam Khomeini, Islamic Azad University, Seminary
  • محمود شرفی *، نسیم موسوی، مهران مرادپور، بیژن بیرانوند، یارام بایت گل، فرید طاعتی

    رسوبات پالیوسن-میوسن در ناحیه مرکزی دشت گرگان برای ارزیابی سنگ‌شناسی و زیست چینه نگاری و بازسازی جغرافیای دیرینه حوضه خزر جنوبی مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس الگوی توزیع نانوفسیل‌های آهکی نهشته‌های معادل لایه‌های فرام دارای سن پالیوسن بالایی-ایوسن و رسوبات بخش بالایی سری میکوپ و دیاتومه به سن میوسن میانی-بالایی شناسایی شده است. مطالعه نانوفسیل های آهکی در ناحیه مورد مطالعه وجود یک ناپیوستگی اصلی در بین نهشته‌های پالیوسن-ایوسن در زیر و نهشته‌های میوسن میانی-بالایی در بالا را مشخص کرده است و همزمان با واقعه برخوردی صفحات آفریقا-عربی و اوراسیا و بالاآمدگی رشته کوه‌های حاشیه حوضه خزر شامل کپه داغ و البرز است. توزیع نانوفسیل های آهکی نشان‌دهنده وجود ارتباط بین حوضه خزر با دریای مدیترانه در ابتدای میوسن میانی و نبود ارتباط بین این حوضه‌ها در میوسن میانی و بالایی است. خطوط لرزه‌ای تفسیر شده افزایش ضخامت رسوبات و فضای رسوب‌گذاری از شرق به غرب را نشان می‌دهد. وجود فضای رسوب‌گذاری بیشتر از شرق به غرب سبب شده است تا با بالاآمدگی رشته کوه‌های کپه داغ و البرز شرقی ابتدا ناحیه شرقی از آب خارج شود و سپس با ادامه روند بالاآمدگی بخش‌های مرکزی و شرقی این ناحیه نیز از آب خارج شوند. این تفسیر با توجه به نبود رسوبات پالیوسن-ایوسن و وجود رسوبات کرتاسه در زیر ناپیوستگی در بخش شرقی دشت گرگان و وجود رسوبات پالیوسن-ایوسن در زیر ناپیوستگی در ناحیه مورد مطالعه تایید می‌شود.

    کلید واژگان: پاراتتیس, جغرافیای دیرینه, حوضه خزر جنوبی, دیاتومه, نانوفسیل
    Sharafi. M, Mousavi. N, Moradpour. M, Beiranvand. B, Bayet-Goll. A. Taati. F

    Paleocene-Miocene sediments in the central part of the Gorgan Plain were studied to evaluate lithostratigraphy, biostratigraphy and reconstruction of the paleogeography of the South Caspian Basin (SCB). Based on nannofossils distribution in the studied interval, the following points were identified: Foram layers equivalent sediments have Thanetian –Eocene age and Upper Maykop- Diatom equivalent sediments have Middle-Late Miocene age. Evaluation of the nannofossils distribution in the studied interval has clarified a major unconformity between lower Paleocene-Eocene sediments and the upper Middle-late Miocene sediments. This unconformity is coincident with collisional event of the Afro-Arabia and Eurasia Plates and rising of the surrounding mountain ranges around the Caspian Basin including Alborz and Kopet-Dagh Mountains. Nannofossils distribution of the studied succession displays that the SCB was connected to the Black Sea and Mediterranean Basin in the lower Middle Miocene and was isolated in the Middle-Late Miocene. The interpreted east-west running seismic lines displays a clear increase in the sediment thickness and accommodation space from eastern to western part of the Gorgan Plain. The higher available accommodation space from east to west of the Gorgan Plain led to a delay in the subaerial exposure in the western part of the Gorgan Plain due to rising of the Kopet-Dagh and Alborz Ranges. This interpretation is consistent with the lack of the Paleocene-Eocene sediments and presence of the Cretaceous sediments below the major unconformity in the eastern part of the Gorgan Plain and presence of the Paleocene-Eocene sediment below the unconformity in the studied area.   

    Keywords: Paratethys, Paleogeography, South Caspian basin, Diatom, Nannofossil
  • سیروس محمودی*، محمود شرفی، حمیدرضا ایمانی فر
    مطالعه حاضر با هدف بررسی و تحلیل میزان توجه به مولفه های هویت انقلابی در محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم انجام شده است. روش مطالعه، توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل تمام کتاب های درسی دوره متوسطه دوم می باشد که در سال 1399 چاپ شده است. شش عنوان کتاب «آمادگی دفاعی»، «جامعه شناسی»، «دین و زندگی»، «تاریخ»، «تحلیل فرهنگی» و «هویت اجتماعی» با 16 جلد کتاب به صورت هدفمند در نمونه قرار گرفت. یافته های این پژوهش بیانگر این است که در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم در رشته علوم انسانی، به مولفه «ایثار و شهادت» با 500 فراوانی (2/29 درصد) بیشترین توجه و به مولفه های «مبارزه با تحجر و التقاط» با 28 فراوانی (6/1 درصد) و «حمایت از مستضعفین» و «آگاهی نسبت به قانون اساسی» هر کدام با 12 فراوانی (7/0 درصد)، کمترین توجه را شده است، و در رشته های تجربی و ریاضی هم، به مولفه های «ایثار و شهادت» با 454 فراوانی (26 درصد)، بیشترین توجه و به مولفه «حمایت از مستضعفین» با 10 فراوانی (57/0 درصد) کمترین توجه شده است. فراوانی مولفه های «اعتقاد به امام خمینی (ره)»، «روحانیت»، «آگاهی به وقایع و تاریخ انقلاب اسلامی» و «مبارزه با تحجر و التقاط» در محتوای کتاب های درسی رشته های علوم تجربی و ریاضی به صورت معناداری بیشتر از کتاب های درسی رشته علوم انسانی می باشد.
    کلید واژگان: هویت انقلابی, کتاب های درسی, تحلیل محتوا, دوره متوسطه دوم
    Sirous Mahmoudi *, Mahmod Sharafi, Hamid Reza Imanifar
    The present study was carried out with the aim of investigating and analyzing the amount of attention paid to the components of revolutionary identity in the content of textbooks of the second secondary school. The study method is descriptive and content analysis type. The statistical population includes all the textbooks of the second secondary course that were published in 2020. Six book under the titles; "Defensive Preparedness", "Sociology", "Religion and Life", "History", "Cultural Analysis" and "Social Identity" with 16 book covers were purposefully included in the sample.The findings of this research show that in the textbooks of the second secondary course in the field of humanities, the most attention is paid to the component "Sacrifice and Martyrdom" with a frequency of 500 (29.2 percent) and to the components "Fighting with stonewalling and "Eclecticism" with 28 frequencies (1.6 percent) and "support for the underprivileged" and "awareness of the constitution" each with 12 frequencies (0.7 percent) have received the least attention, and in experimental fields and In mathematics, the components of "sacrifice and martyrdom" with 454 frequencies (26 percent) received the most attention, and the components of "supporting the needy" with 10 frequencies (0.57 percent) received the least attention. The abundance of the components "Belief in Imam Khomeini ", "Spirituality", "Awareness of the events and history of the Islamic Revolution" and "Fighting with stonewalling and eclecticism" in the content of the textbooks of experimental sciences and mathematics are significantly more than the textbooks of the field of humanities.
    Keywords: revolutionary identity, Textbooks, content analysis, Senior Secondary Course
  • فروزان رضایی ورمزیار، محمود شرفی

    امیدواری به آینده به‌عنوان یکی‌ از مهم‌ترین بایسته‌های جوامع اسلامی و به‌ویژه‌ایران اسلامی است. یکی از مهم‌ترین اقدامات دشمنان علیه جوامع هدف، ایجاد روحیه یاس و ناامیدی در دیگر جوامع با تاکید مکرر بر برخی نقاط قابل‌بهبود و بزرگ جلوه دادن برخی کاستی‌ها است. هدف اصلی این مقاله تبیین شاخص‌های امیدآفرینی انتظار در مدل اسلامی پیشرفت در اندیشه‌ی امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) است که با تحلیل گفتمان و رویکرد استنباطی، بیانات معظم له را با روش توصیفی–تحلیلی بررسی نموده و شاخص‌های موردنظر احصاء شده‌است. یافته‌ها نشان می‌دهد که شاخص‌های محوری بیانات رهبر معظم انقلاب درباره امیدآفرینی را باید در محورهایی چون؛ امید و پیشرفت، امید و دشمن، اقدامات امیدبخش مسیولان، امید و رسانه، مایه‌های امید در کشور، امید و انقلاب و امید و موعود جستجو کرد بعد از بررسی و تحلیل بیانات و مکتوبات امام خامنه‌ای چنین نتیجه گرفته می‌شود که در افق دید رهبر انقلاب، آینده تمدن اسلامی، آینده‌ای درخشان و باشکوه خواهد بود و ما می‌توانیم تمدن نوین اسلامی را برپا کنیم. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌‌مندی انسان‌ها از همه‌‌ ظرفیت‌های مادی و معنوی است که خداوند برای تامین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است.

    کلید واژگان: امید آفرینی, انتظار, مدل اسلامی
    Forozan Rezaeivarmarzyar, mahmoud sharafi

    Hope for the future is one of the most important duties of Islamic societies, especially Islamic Iran. One of the most important actions of the enemies against the target communities is to create a spirit of hopelessness and despair in other communities by repeatedly emphasizing some points that can be improved and highlighting some shortcomings. The purpose of this article is to explain the hopeful indicators of expectation in the Islamic model of progress in the thought of Imam Khamenei, by analyzing his discourse and inferential approach, his statements are examined with descriptive-analytical method and the desired indicators are calculated. The findings show that the key indicators of the statements of Qalab leaders about creating hope should be in axes such as; Hope and progress, hope and the enemy, encouraging actions of officials, hope and media, hope and revolution, and hope and promise. It will be a bright and glorious future and we can establish a new Islamic civilization. The main and general characteristic of this civilization is the benefit of human beings from all the material and spiritual capacities that God has embedded in the world of nature and in their existence to ensure their happiness and excellence.

    Keywords: Hope, waiting, Islamic model
  • ارزیابی آلودگی نهشته های تالاب های جنوب و سواحل باختری دریاچه ارومیه
    محمود شرفی*، راضیه لک

    دریاچه ارومیه که یک فرورفتگی زمین ساختی در شمال باختر ایران است که سالانه دریافت کننده مقادیر زیادی رسوبات فرسایش یافته از ساختارهای زمین شناسی و مواد باطله حاصل از فعالیت های صنعتی، معدن کاری و کشاورزی است. در این پژوهش، تعداد 15 نمونه سطحی از رسوبات ماسه ای و ماسه گلی به صورت متمرکز از ناحیه مورد مطالعه برداشت و تحت آنالیز عنصری قرار گرفته است. بر مبنای میانگین تمرکز عناصر فلزی در رسوبات ناحیه مورد مطالعه، شدت آلوده کننده های فلزی به ترتیب شامل Al>Fe>Mn>Ba>Cr>Ni>Zn>Cu>Co است. میزان تمرکز Ni ،Mn و Cr به ویژه در ایستگاه های جنوبی و جنوب باختری دریاچه در حد بالاتری از consensus-based PEC و استاندارد ایران بوده که بیانگر احتمال نسبتا بالای بروز اثرات زیستی نامطلوب این فلزات در این ایستگاه ها است. میانگین عامل غنی شدگی در ایستگاه های مورد مطالعه تاثیر فعالیت های صنعتی و معدن کاری در غنی شدگی بیشتر عناصر فلزی به ویژه Ni ،Cr و Cu (آلودگی متوسط تا نسبتا شدید) در ایستگاه های جنوبی و جنوب باختری و Cu (نسبتا شدید) در سایت جبل را نشان می دهد. میانگین عامل غنی شدگی برای عناصر Ni ،Cr ،Cu و تا حدی Mn به ویژه در ایستگاه های جنوبی و جنوب باختری دریاچه آلودگی متوسط تا قابل توجه را نشان می دهد. درجه آلودگی اصلاح شده برای تمامی ایستگاه ها به جز ایستگاه جبل کندی در جنوب باختر دریاچه که دارای آلودگی متوسط است، آلودگی پایین را نشان می دهد. عامل تجمع زمین شناختی برای تمامی ایستگاه ها در حد عدم آلودگی تا آلودگی متوسط است. به طور کلی، غلظت عناصر فلزی سمی در رسوبات مورد مطالعه (به جز Cu و Ni) به لحاظ مخاطرات زیست محیطی پایین است.

    کلید واژگان: دریاچه ارومیه, ژئوشیمی رسوبی, آلودگی, آنالیز خوشه ای
    Evaluation of the sediment pollution status of the south ponds and the west shore of Urmia Lake
    Mahmoud Sharafi *, Raziyeh Lak

    The tectonic depression Urmia Lake in the northwest of Iran is receiving a lot of erosional sediments of the geological structures and waste materials of the industrial, mining and agricultural activities. Fifteen surface samples including sandy and muddy sand sediments of the studied area have selected and analyzed by ICP. Based on average values of heavy metal concentration the ranking of intensity of heavy metal pollution of the studied area sediments is as follows: Al> Fe> Mn> Ba> Cr> Ni> Zn> Cu> Co. The concentrations of Ni, Mn and Cr are much higher than Consensus-based PEC (probable effect concentration) and Iran Standard (especially in south and southwest sites of the lake) that display very high probability of the harmful biological and environmental effects of heavy metal in these sites. the mean concentration EF in the studied sites displays industrial and mining effects in enrichment of the heaviest metals especially Ni, Cr and Cu (moderate to moderately severe enrichment) in the south and southwest transects and Cu (moderately severe) in the Jabal transect. the mean contamination factor value display considerable enrichment for Ni, Cr and Cu and partly for Mn especially in south and southwest transects. The modified degree of contamination for all of transects with the exception of the Jabal Kendy site in the southwest lake that have moderate contamination, displays low contamination. Geoaccumulation index for all of transects displays no to moderate enrichment. In general, concentration of the toxic metals of the studied sediments displays low biological hazard (except for Cu and Ni).

    Keywords: Urmia Lake, sedimentary geochemistry, Pollution, ‍cluster analysis
  • محمود شرفی*، ئارام بایت گل، زیبا زمانی، رحیم باقری تیرتاشی، منوچهر دریابنده

    سازند کربناته سرگلو (ژوراسیک میانی) در ناحیه لرستان، عمدتا از شیل های آهکی سیاه رنگ و سنگ آهک های نازک تا متوسط لایه غنی از مواد آلی تشکیل شده است. تلفیق اطلاعات حاصل از ترسیم نمودارهای دوتایی عناصر فرعی و ایزوتوپ های پایدار مانند Na-Mn، Sr-Na، Sr/Na-Mn، مطالعات پتروگرافی، میکروسکوپ الکترونی و CL نشان دهنده ترکیب اولیه کلسیت با منیزیم پایین برای رسوبات سازند سرگلو است. عمق بالای ته نشینی سازند سرگلو در بخش های رمپ بیرونی و کف حوضه، با تشکیل و حفظ کربنات های با ترکیب کلسیت کم منیزیم منطبق است. ترسیم نمودارهای دوتایی 1000Sr/Ca-Mn و δ18O-Mn، وجود پیریت های خوشه ای، کوبیک، مواد آلی فراوان و سیمان دروغین پرکننده دوکفه ای ها درمجموع نشان دهنده حاکمیت شرایط احیایی تا کم اکسیژن در بستر رسوبی حوضه سرگلو و اثر نسبی دیاژنز اولیه دریایی و تدفینی در یک سیستم بسته تا نیمه بسته است. تمرکز نسبتا بالای Mn در نمونه های مطالعه شده، وجود این شرایط احیایی را تایید می کند؛ به طوری که در این شرایط، ورود منگنز به ترکیب کربنات تسهیل می شود. دمای آب دیرینه در زمان ته نشست رسوبات سازند سرگلو با استفاده از ایزوتوپ اکسیژن، حدود 27 درجه سانتیگراد تعیین شده است. شرایط گلخانه ای غالب در زمان ژوراسیک میانی، در ثبت چنین دمایی موثر بوده است که موجب ایجاد چینه‎‍بندی در آب دریای حوضه رسوبی سرگلو و درنتیجه مانع از گردش آب مناسب، ایجاد تهویه ضعیف و ایجاد شرایط احیایی غالب در بستر حوضه رسوبی شده است.

    کلید واژگان: زاگرس, سرگلو, ژوراسیک, ژئوشیمی, دمای دیرینه
    Mahmoud Sharafi *, Aram Bayet-Goll, Ziba Zamani, Rahim Bagheri Tirtashi, Manouchehr Daryabandeh

    The carbonate Sargelu Formation (Middle Jurassic) in the Lorestan area mainly consists of black calcareous shales and thin- to thick-bedded limestones with remarkable organic material. Integrated binary diagrams of trace elements and stable isotopes such as Na-Mn, Sr-Na, Sr/Na-Mn and petrography, SEM and CL suggest an original low Mg calcite  (LMC) composition of the carbonate Sargelu Formation. Deep-sea sedimentation of the Sargelu Formation and its outer ramp to basin depositional settings are consistent with the formation and preservation of the LMC carbonate sediments. Binary diagrams of 1000Sr/Ca-Mn and δ18O-Mn as well as the presence of the framboidal and cubic pyrites, organic material and pseudocement infilling the bivalves display a predominant anoxic to the sub-oxic condition of the sedimentary substrate of the Sargelu Basin and marine and burial diagenetic effects in a closed to the semi-closed diagenetic system. The high content of the Mn of the studied sediments supports the anoxic condition in the sedimentary substrate as this condition facilitates incorporating Mn within calcite composition. Greenhouse condition in the Middle Jurassic period, which led to the stratification of the seawater of the Sargelu Basin and as a function of low water circulation, poor ventilation and formation of the anoxic condition, caused this high-temperature degree.

    Keywords: Zagros, Sargelu Formation, Jurassic, Geochemistry, Palaeotemperature
  • محمود شرفی*، پیمان محمدی، امیرحسین عنایتی بیدگلی، محمدرضا میرزایی، فرزین فرزانه

    مطالعات پتروگرافی و ژیوشیمی ماسه سنگ های سازند اجاق قشلاق (ایوسن بالایی-الیگوسن زیرین) به منظور ارزیابی شرایط تکتونیکی، آب و هوا، درجه هوازدگی و نوع سنگ مادر انجام گرفته است. ترکیب ماسه سنگ های سازند اجاق قشلاق عمدتا لیت آرنایت و لیت آرنایت فلدسپات دار و به میزان اندک آرکوز و گری وکی است. به طور کلی ماسه سنگ ها بلوغ بافتی و ترکیبی پایینی دارند بطوریکه خرده های آتشفشانی، فلدسپات های پلاژیوکلاز و پتاسیم دار اجزای اصلی تشکیل دهنده هستند و ذرات تشکیل دهنده جورشدگی و گردشدگی ضعیفی را نشان می دهند. نمودارهای ژیوشیمیایی شامل دیاگرام توابع تفکیکی و TiO2 در برابر Al2O3 و TiO2 در برابر Zr، عناصر فرعی La/Th در برابر Hf و Zr/Sc و Th/Sc نشان دهنده سنگ مادر بازیک تا حدواسط (و تا اندازه ای اسیدی) برای ماسه سنگ های سازند اجاق قشلاق در ناحیه مورد مطالعه است. محاسبه فاکتور هوازدگی شیمیایی در کنار ترسیم نمودارهای SiO2 در برابر Al2O3+K2O+Na2O و Al2O3- CaO+Na2O+K2O بیانگر وجود شرایط آب و هوایی نیمه خشک، درجه هوازدگی پایین و میزان اندک حمل و نقل برای رسوبات سازند اجاق قشلاق است که موجب حفظ شدگی کانی های ناپایدار مانند کانی های فرومنیزیم و پلاژیوکلاز شده است. موقعیت تکتونیکی برای ماسه سنگ های سازند اجاق قشلاق بر اساس نسبت Al2O3/SiO2 به Fe2O3+MgO، K2O/Na2O به SiO2، La-Th-Sc و نسبت عناصر فرعی Th/Sc و La/Th، جزایر قوسی تعیین شده است. نتایج بدست آمده در این مطالعه جهت بازسازی شرایط جغرافیای دیرینه و تاریخچه تکامل تکتونیکی-رسوبی حوضه مغان مفید خواهد بود.

    کلید واژگان: مغان, اجاق قشلاق, ژئوشیمی, خاستگاه, جایگاه تکتونیکی
    Mahmoud Sharafi *, Peiman Mohammadi, Amirhossein Enayati-Bidgoli, M. R. Mirzaee, Farzin Farzaneh

    Petrography and geochemistry analysis of the sandstones of the Ojaggheshlagh Formation (Late Eocene-Early Oligocene) of the Moghan Basin, was carried out to evaluate their tectonic setting, climate, weathering degree, and parent rock. Sandstones include litharenite and feldspathic litharenite and minor arkose and greywacke. In a general view, sandstones are immature, characterized by the poorly sorted and poorly rounded grains including volcanic fragments and feldspars and minor heavy minerals, mica, monocrystalline quartz and clay minerals. Geochemical diagrams including discriminate function, TiO2 vs. Al2O3, TiO2 vs. Zr, as well as trace elements diagrams/data as La/Th vs. Hf, Zr/Sc and Th/Sc indicate a predominantly basic to intermediate (and minor acidic) volcanic parent rocks for the Ojaggheshlagh sandstones. Low chemical index of alteration plus SiO2 vs. Al2O3+K2O+Na2O and Al2O3-CaO+Na2O-K2O diagrams emphasis sub-arid climate and short transportation distance of the Ojaggheshlagh sandstones from the source area, which led to the preservation of the unstable minerals and poor compositional and textural maturity of the Ojaggheshlagh sandstones of the Moghan Basin. Al2O3/SiO2 vs. Fe2O3+MgO, K2O/Na2O vs. SiO2 and La-Th-Sc diagrams and La/Th and Th/Sc content reveal an island arc tectonic setting The archived results of the paper are useful for the paleogeographical and tectono-sedimentary reconstruction of the Moghan Basin.

    Keywords: Moghan, Ojaggheshlagh, Geochemistry, provinance, tectonic setting
  • سیروس محمودی*، محمود شرفی، حمیدرضا ایمانی فر

    این پژوهش با هدف ارزیابی کتاب درسی«کارگاه نوآوری و کارآفرینی» از نظر میزان توجه به مولفه های کارآفرینی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بوده است. جامعه آماری پژوهش کتاب «کارگاه نوآوری و کارآفرینی» پایه یازدهم دوره دوم متوسطه فنی و حرفه-ای (رشته امور زراعی) بوده است. در این پژوهش با توجه با ماهیت پژوهش نمونه گیری انجام نشده و کل محتوای کتاب مورد بررسی قرارگرفته شده است. ایزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بوده که روایی آن با استفاده از نظرات صاحبنظران و پایایی آن با استفاده از روش بازآزمایی (89درصد) بدست آمد. نتایج پژوهش با استفاده از آمار توصیفی در فرایند تحلیلی آنتروپی شانون مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب«کارگاه نوآوری و کارآفرینی» در مجموع 244 مرتبه به شاخص های کارآفرینی توجه شده است. در این کتاب مولفه «خلاقیت و نوآوری» با 90 فراوانی (37درصد) بیشترین توجه و به مولفه «مسولیت پذیری» با 5فراوانی (2درصد) کمترین توجه مبذول شده است. از نظر شاخص ضریب اهمیت نیز مولفه «توفیق طلبی» با ضریب اهمیت 138/0دارای بیشترین ضریب اهمیت و مولفه «ریسک پذیری» با ضریب اهمیت 027/0، دارای کمترین ضریب اهمیت بوده اند. در میان پودمان های کتاب، پودمان «نوآوری و تجاری-سازی محصول» با 97 فراوانی (7/39درصد)، دارای بیشترین فراوانی و پودمان های «بازاریابی و فروش» و «ایجاد کسب و کار نوآورانه» هر کدام با 18 فروانی (4/7درصد)، دارای کمترین فراوانی بوده اند.

    کلید واژگان: خلاقیت, کارآفرینی, کتاب کارگاه نوآوری و کارآفرینی
    Sirous Mahmoudi *, Mahmod Sharafi, HamidReza Imanifar

    The aim of this study was to evaluate the "Innovation and Entrepreneurship Workshop" textbook in terms of attention to the components of entrepreneurship. The research method was content analysis. The study population included, Innovation and Entrepreneurship Workshop textbooks eleventh grade Secondary secondary school in school year 2020 Considering the nature and logic of the research, the entire text of the book was examined as an example. Measurement tool, self-made content analysis checklist Consisting of 13 Index was, the validity of the use of professional judgment (validity and content) determined using retest reliability 0.89 respectively. results using descriptive statistics were used in the process of Shannon entropy analysis. Based on research, "Innovation and Entrepreneurship Workshop", textbooks eleventh grade Secondary secondary school 270 times concepts of entrepreneurship, focused The index distribution of its importance. In this book, the component of "creativity and innovation" with 90 frequencies (37%) has received more attention and the component of "responsibility" with 5 frequencies (2%) has received the least attention. In terms of coefficient of importance index, the component of "success" with a coefficient of importance of 0.138 had the highest coefficient of importance and the component of "risk-taking" with a coefficient of significance of 0.027, had the lowest coefficient of importance.

    Keywords: Creativity, Entrepreneurship, Innovation, Entrepreneurship Workshop Book
  • محمود شرفی*، فروزان رضایی ورمزیار

    پیشرفت های اجتماعی و به موازات آن چالش های پیش رو در جمهوری اسلامی همواره در طی این سالها نکته ای بوده که مد نظر امامین انقلاب قرار گرفته است، به لحاظ اهمیت موضوع در مقاله حاضر با هدف استخراج شاخص ها و مولفه های پیشرفت اجتماعی و در ادامه با ترسیم چالش های آن در بعد اجتماعی با تکیه به اندیشه امنیتی امام خمینی (ره) انجام گرفته است. به همین منظور مسیله اصلی این تحقیق شناخت اندیشه های اجتماعی حضرت امام (ره) است؛ زیرا با شناخت اندیشه های اجتماعی حضرت امام خمینی (ره) و پیشرفت ها و چالش های آن می توان درگاه بعدی به نظریه های در ابعاد مختلف آن دست یافت ودرعمل از آن ها استفاده کرد.این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و از نوع توصیفی - تحلیلی است که برای تحلیل یافته ها از فن تحلیل محتوا استفاده شده است. در حوزه یافته های تحقیق با بررسی و ارکان اجتماعی اندیشه امام خمینی که عبارتند از حکومت اسلامی، مردم و دولت مردان پیشرفت های این حوزه تبیین گردید و چالش ها و ضعف ها هم بیان شد و درنهایت نتیجه گیری که مبتنی بر یافته های تحقیق انجام و یک مدل مفهومی در حوزه بعد اجتماعی اندیشه امام خمینی (ره) ترسیم و تشریح گردید.

    کلید واژگان: پیشرفت, اجتماعی, چالش, اندیشه, امام خمینی (ره)
    Mahmood Sharafi *, Forouzan Rezaei Vormziar

    Social progress and in parallel the challenges ahead in the Islamic Republic have always been a point that has been considered by the Imams of the Revolution during these years, in terms of the importance of the issue in this article with the aim of extracting indicators and advanced social components. By drawing its challenges in the social dimension, it has been done by relying on the security thought of Imam Khomeini. For this reason, the main issue of this research is to know the social ideas of Imam Khomeini; Because by recognizing the social ideas of Imam Khomeini (ra) and its progress and challenges, it is possible to obtain theories in different dimensions and use them in practice.This research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical type that content analysis technique has been used to analyze the findings. In the field of research findings, the progress of this field was explained by examining the social pillars of Imam Khomeini's thought, which include the Islamic government, people and statesmen, and challenges and weaknesses were expressed. Imam Khomeini's thought was drawn and explained.

    Keywords: Progress, social, Challenge, Thought, Imam Khomeini
  • زیست چینه نگاری و دیرینه بوم شناسی سازند مبارک بر اساس روزن داران در برش میغان (شمال شرق شاهرود)
    مریم صادق زاده، محمود شرفی، حسین مصدق*

    ردیف رسوبات کربنیفر در برش میغان با 450 متر ستبرا به کمک ریزسنگواره های موجود و به ویژه روزن داران آهکی بررسی و زیست پهنه های آن مورد شناسایی قرار گرفته است. بر اساس گسترش چینه شناسی گونه های شاخص، سن سازند مبارک در برش مورد مطالعه تورنزین پسین (ایورین پسین) تا ویزین میانی (مولینیاسین) تعیین شد. با مطالعه و شناسایی  روزن داران، مرز آشکوب های تورنزین و ویزین و روند تغییرات آنها تا انتهای رسوب گذاری در کربنیفر پیسین مورد بررسی قرار گرفته است. بر این مبنا پنج زیست پهنه GZ1-GZ5 بر اساس روزن داران سازند مبارک در برش مورد مطالعه ارایه گردیده که به ترتیب قابل مقایسه با زیست پهنه های MFZ7 تا MFZ11 حوضه بلژیک و شمال فرانسه می باشد. مهمترین عوامل دیرینه بوم شناختی و محیطی که تاثیر مستقیم بر روی نحوه گسترش و پراکندگی، فراوانی و شیوه زندگی و نحوه حفظ شدگی مجموعه های زیستی و اثرفسیل ها داشته اند شامل سطح اکسیژن، نور، درجه شوری و مواد غذایی در طی ته نشینی رسوبات کربناته سازند مبارک بوده است. نتایج به دست آمده در این مطالعه اطلاعات ارزشمندی از نحوه گسترش مجموعه های زیستی/ رخساره ای، سبک زندگی و رفتار زیستمندان (کف زی، تغذیه کننده از داخل رسوب، معلق خوار) و واکنش آنها به فرآیندهای رسوبی غالب و تغییرات شرایط محیط رسوب گذاری در بخش های مختلف یک سیستم کربناته و عوامل کنترل کننده آن ارایه می دهد.

    کلید واژگان: حوضه البرز, سازند مبارک, کربنیفر زیرین, زیست چینه نگاری, بوم شناسی
    Biostratigraphy and Paleoecology of the Mobarak Formation at the Mighan section (the northeast Shahroud) based on the benthic foraminifers
    Maryam Sadeghzadeh, Mahmoud Sharafi, Hossein Mosaddegh *

    The Carboniferous sedimentary sequence at the Mighan section with 450 m thickness are studied with respect to the microfossils specially foraminifers and biozones. Based on the stratigraphic distribution of the index species, the age of the Mobarak Formation in the studied section is identified as the Late Tounaisian (Ivorian)- middle Visean (Moliniacian). With studying and identification of the foraminifers, Tounaisian- Visean stages boundary and their evolution trend until the end of the Lower Carboniferous sedimentation are studied. Five foraminifer biozones, GZ1-GZ5, are introduced for the Mobarak Fm. in the studied locality, which can be compared to the Belgium and the north France biozones, respectively. The most important ecologic and environmental factors that directly affect the distribution, abundance and lifestyle and the mode of preservation of biota and trace fossils are consist of oxygen level, light, salinity and nutrients during the deposition of the carbonate sediments of the Mobarak Formation. Achieved results in this research provide valuable information of the distribution of the bio/ facies associations, lifestyle and manner of the prevailing organisms (benthic, feeding and suspension feeding) and their reaction to the dominated sedimentary processes and changes in the sedimentary environment conditions in the various parts of the carbonate systems and their controlling factors.

    Keywords: Alborz Basin, Mobarak Formation, Late Carboniferous, Biostratigraphy, ecology
  • محمود شرفی*، مریم محمدی، اسدالله محبوبی، محمد خانه باد

    نهشته های سازند تیرگان که در گستره وسیعی از حوضه رسوبی کپه داغ رخنمون دارند، در ناحیه بزنگان از شیل های سبز تا خاکستری با میان لایه های سنگ آهک نازک لایه در بخش پایینی و تناوب سنگ آهک های نازک متوسط لایه و سنگ آهک مارنی در بخش بالایی تشکیل شده است. بررسی مشخصات سنگ شناسی، فرم هندسی و محتوای فسیلی رسوبات مورد مطالعه در مطالعات صحرایی همراه با مشخصه های بافتی و محتوای میکروفسیلی در بررسی های آزمایشگاهی، امکان تفکیک 16 رخساره کربناته و سیلیسی آواری را میسر نموده است. این رخساره ها در پنج کمربند رخساره ای پهنه کشندی، لاگون و پشته های ماسه ای متعلق به رمپ درونی، بخش کم ژرفای دریای باز متعلق به رمپ میانی و بخش عمیق دور از ساحل متعلق به رمپ بیرونی قرار می گیرند. الگوهای رخساره ای مشاهده شده از جمله نبود رخساره توربیدایتی مربوط به شکستگی در شیب حوضه و تغییرات تدریجی رخساره ها از شیل های سبز خاکستری مربوط به رمپ بیرونی، فلوتستون ردستون بیوکلاست و اینتراکلست دار (رمپ میانی) و سپس گرینستون اایید و اینتراکلست دار و پکستون گرینستون ااییدی (رمپ درونی) نشانگر نهشته شدن این توالی کربناته بر روی یک پلتفرم کربناته نوع رمپ با شیب یکنواخت است. بخش میانی این سیستم کربناته تحت نفوذ امواج و بخش درونی (به ویژه پشته ماسه ای) تحت نفوذ جریانات کشندی است. عوامل اصلی در ایجاد تنوع زیستی و رخساره ای در رسوبات سازند تیرگان سطح و نوع انرژی (کشند و امواج)، میزان مواد غذایی، سطح اکسیژن، میزان گردش آب و آشفتگی بستر رسوبی بوده است.

    کلید واژگان: سازند تیرگان, رخساره, رسوبات طوفانی, رمپ با شیب یکنواخت, مدل رسوبی
    Mahmoud Sharafi *, Maryam Mohammadi, Assadollah Mahboubi, Mohammad Khanehbad
    Introduction

    The Kopet-Dagh sedimentary Basin that crops out from NE Iran to Turkmenistan was formed as an intracontinental Basin due to the southeastern extension of the South Caspian Basin by Neotethyan back-arc rifting after the closure of the Palaeotethys and the early Cimmerian Orogeny (middle Triassic). A thick sedimentary package (10 kilometers) consisting of five transgressive- regressive super-sequences from Jurassic to Miocene time is deposited in the Eastern part of the sedimentary basin that is mainly controlled by NW-SW running major faults. The Cretaceous sequence in the Kopet-Dagh Basin is divided into nine formations, mainly composed of sandstones, conglomerates, mudstones, limestones, and dolomites with minor amounts of evaporates (Afshar-Harb, 1979). The regional trend of the Kopet-Dagh sedimentary basin was northwest-southeast during the Cretaceous. After the deposition of thick, red siliciclastic sediments of the fluvial system during the Early Cretaceous, a suitable condition for the deposition of carbonate sediments (named as Tirgan Formation) was provided as a result of major marine transgression during the Barremian-Aptian stages. The Tirgan Formation is one of the most widespread Upper Cretaceous formations in the eastern Kopet-Dagh that unconformably overlies the fluvial sediments of the Shurijeh Formation and is overlain by a sharp contact of the Sarcheshmeh Formation.

    Material and Methods

    This study is focused on two stratigraphic sections in the Eastern Kopet-Dagh in northern Iran. Ninety thin sections were examined to identify fine-scale physical characteristics (mineralogical composition and fossil contents). Lithology, grain size, and sedimentary structures were recorded.

    Discussion

    Based on sedimentological features, sixteen facies are recognized that grouped within five facies associations consist of deep and shallow open marine (FA), shoal (FB), lagoon (FC), and Tidal flat (FD). Deep open marine facies include green-gray fissile (sandy-silty) shale and shallow open marine facies are mainly consist of bioclastic wackestone, ooid/peloid bioclastic floatstone, sandy intraclastic floatstone, sandy intraclastic bioclastic float-rudstone, and sandy peloid bioclastic grainstone. The main constituents in this association are brachiopods, bryozoans, echinoderms, oysters, orbitolinids, intraclasts, ooids, and peloids. Micrite envelopes and borings are the common features in this association. The skeletal elements display high fragmentation, preferentially horizontal orientation, and fining up-ward fabrics. Green-gray fissile shale is deposited in a low energy depositional setting below weather wave base (SWWB), periodically affected by storm waves, suggested by the presence of the siliciclastic grains. The skeletal elements of the shallow open marine facies offer a shallow full open marine setting between SWWB and fair-weather wave base (FWWB) (Bovar-Arnal et al., 2009). High fragmentation, preferentially horizontal orientation, and fining upward skeletal elements suggest the storm-generated shell concentrations. Low energy periods of the sedimentary environment (post- and pre-storm phase) are indicated by micrite envelopes and borings. Shoal association consists of ooid grainstone and sandy ooid grainstone facies with predominantly well-sorted fabric. The main sedimentary structures in this association are sigmoidal cross-beds, wave ripples, cross lamination, and planar cross-beds with the erosional surface. These sediments are deposited in medium-high energy shoal settings above FWWB in the inner ramp environment suggested by well sorting of the elements and predominantly grainstone facies (Bachmann & Hirsch, 2006; Brandano et al., 2012). The sedimentary structures clearly show that tidal currents controlled the association's deposition in a sandy shoal environment. Lagoon association includes sandy mudstone, bioclastic wack-packstone, sandy ooid wackestone, sandy peloid packstone, intraclast, ooid float-rudstone, ooid/peloid pack-grainstone, ooidal bioclastic float-rudstone with main ooids, peloids, benthic foraminifers, echinoderms, and minor content of green algae, bivalves, brachiopods as well as siliciclastic grains that are commonly floated in the micritic matrix. These sediments are mainly deposited in a semi-restricted to restricted (sandy mudstone) lagoon setting above FWWB. The periodical water circulation suggested by the mixture of the open marine (echinoderm, brachiopods) to more restricted and brackish water elements (ostracodes, benthic forams), floated within the micritic matrix (Colombie & Strasser, 2005; Bachmann & Hirsch, 2006; Bovar-Arnal et al., 2009). The tidal flat association mainly consists of peloids, benthic foraminifers, and ostracods surrounded by flat microbial laminations. The flat geometry of the microbial lamination and the presence of the peloids and benthic foraminifers as the main elements in this association demonstrate a flat substrate in a tidal flat setting of the most internal part of the carbonate platform.

    Conclusion

    In a general view, petrography and field observations, facies associations relationship, and vertical trend of the studied successions suggest Tirgan sediments in the Kopet-Dagh basin are deposited in shallow to the deep marine environment with tidal flat, lagoon, shoal, and shallow to deep marine facies zones. These sediments were deposited in a homoclinal ramp characterized by gradationally vertical changes in the facies associations and abundant storm deposits. This carbonate system was influenced by storm (shallow marine zone) and tidal (shoal zone) currents suggested by the storm-generated shell concentrations, wave ripples, cross laminations, and sigmoidal cross-beds.

    Keywords: Kopet-Dagh, Tirgan Formation, facies, tempestite, Homoclinal ramp
  • محمود شرفی*، نسیم موسوی، بیژن بیرانوند، ئارام بایت گل، مهران مراد پور، مهاجر سلطانی

    سازند های کربناته و سیلیسی-آواری آقچاگیل و آپشرون در یک برش زیرسطحی در ناحیه دشت گرگان مورد مطالعه قرار گرفته است. سازند آقچاگیل در این ناحیه متشکل از واحد های ماسه سنگ زیرین و کربناته بالایی است. پتروفاسیس ماسه-سنگ شامل لیت آرنایت، ساب لیت آرنایت و لیت آرنایت فلدسپات دار است. رخساره های دانه پشتیبان در این سازند غالب بوده و به ویژه رسوبات کربناته دارای مقادیر قابل توجه تخلخل به فرم های قالبی، حفره ای و فنسترال بوده که بیانگر تفاوت آشکار رسوبات این سازند در ایران با کشور های همجوار از جمله آذربایجان و ترکمنستان است. این ویژگی ها، رسوبات سازند آقچاگیل را به عنوان توالی مستعد مخزن مطرح می نماید و ضرورت انجام مطالعات جامع زمین شناسی و اکتشافی در این ناحیه را تاکید می کند. نهشته های سازند آپشرون شامل واحد ماسه سنگ زیرین و مادستون بالایی و متشکل از ماسه سنگ لیت آرنایت و ساب لیت آرنایت، سنگ آهک اایید دار بایوکلاستیک و مادستون/ رس سنگ خاکستری تا قهوه ای رنگ است. بر اساس جوان ترین نانوفسیل های یافت شده در سازند های آقچاگیل و آپشرون، سن نسبی این سازند ها به ترتیب پلیوسن بالایی- پلییستوسن پایینی و پلییستوسن میانی تعیین شده است. الگوی گسترش نانوفسیل های آهکی نشان دهنده وجود ارتباط بین حوضه خزر جنوبی با دریای سیاه و حوضه مدیترانه در پلییستوسن پایینی و میانی و عدم ارتباط در انتهای پلیوسن- ابتدای پلییستوسن است که برای اولین بار در این مطالعه مطرح می شود.

    کلید واژگان: آقچاگیل, آپشرون, حوضه خزر جنوبی, سنگ شناسی, نانوپلانکتون های آهکی
    Mahmoud Sharafi *, Nasim Mousavi, Bijan Beiranvand, Aram Bayet Goll, Mehran Moradpour, Mohajer Soltani

    Carbonate and siliciclastic Aghchagil and Apsheron Formations has been studied in a subsurface section in the Gorgan Plain. The Aghchagil Fm. consists of lower sandstone and upper carbonate units in the studied area. Sandstones petrofacies include litharenite, sublitharenite and feldspatic litharenite. The grain-supported facies is dominated in this Fm. and displays abundant porosity as moldic, vuggy and fenestral forms specially in the carbonate sediments, which indicates considerable lithological differences in Iran and the neighboring countries like Azerbaijan and Turkmenistan. These features candidate the Aghchagil sediments as prone reservoir succession, hence emphasizes a comprehensive geological and exploration study in the studied area. The Apsheron sediments can be sub-divided into lower sandstone and upper mudstone units and consist of sandstone with litharenite and sublitharenite petrofacies and ooidal/bioclastic limestone and gray/brown mudstone/claystone. Based on the youngest nannofossil species the late Pliocene-lower Pleistocene and middle Pleistocene ages are defined for the in the Aghchagil and Apsheron Fm., respectively. Nannofossils distribution of the studied succession displays the SCB was connected to the Black Sea and Mediterranean Basin in the lower Pleistocene and middle Pleistocene and was isolated in the late Pliocene-earliest Pleistocene.

    Keywords: Aghchagil, Apsheron, South Caspian Basin, lithology, calcareous nannoplankton
  • محمود شرفی*، نسیم موسوی، مهران مرادپور، بیژن بیرانوند، ابراهیم عبدالهی، حسین مهاجر سلطانی
    براساس مطالعات سنگ شناسی، سازند چلکن در ناحیه دشت گرگان در برش مورد مطالعه به دو واحد ماسه سنگ پایین و مادستون بالایی تقسیم شده است. مطالعات پتروگرافی بیانگر ترکیب لیت آرنایت (کالک آرنایت) و ساب لیت آرنایت با بلوغ بافتی و ترکیبی پایین برای ماسه سنگ ها است. نهشته های کنگلومرا نیز در این سازند در برش مورد مطالعه از نوع ارتوکنگلومرای پلی میکتیت و متشکل از خرده های متنوع کربنات و چرت تعیین شده است. وجود تخلخل قابل توجه به فرم های حفره ای، کانالی و شکستگی در نهشته های ماسه سنگ و کنگلومرا و حتی گل سنگ استعداد بالای این رسوبات را به عنوان سنگ مخزن نشان داده و ضرورت انجام مطالعات اکتشافی در بخش ایرانی خزر جنوبی را مطرح می نماید. بر اساس جوان ترین نانوفسیل های یافت شده در سازند چلکن، سن نسبی این سازند در ناحیه مورد مطالعه انتهای میوسن تا پلیوسن میانی (؟) تعیین شده است. گسترش نانوفسیل های آهکی نشان دهنده وجود ارتباط بین حوضه خزر جنوبی با دریای سیاه و حوضه مدیترانه در انتهای میوسن- ابتدای پلیوسن و ایتدای پلییستوسن و عدم ارتباط در بخش عمده دوره پلیوسن است که برای اولین بار در این مطالعه مطرح می شود.
    کلید واژگان: سازند چلکن, حوضه خزر جنوبی, مخزن, تخلخل, نانوپلانکتون های آهکی
    Mahmoud Sharafi *, Nasim Mousavi, Mehran Moradpour, Bijan Biranvand, Ebrahin Abdollahi, Hossein Soltani
    Based on lithostratigraphy analysis, Cheleken Formation in the studied section of the Gorgan plain, subdivided into lower sandstone and upper mudstone/marl units. Based on petrographic analysis, the sandstone sediments include low textural and compositional maturity litharenite and sublitharenite. Conglomerates are polymictite orthoconglomerate with variables carbonate and chert grains. High percentage of the porosity as vuggy, channels and fractures in the sandstone and conglomerates and even mudstone deposits displays high reservoir potentional for the studied sediments and hence necessitates the exploration studies in the Iranian part of the SCB. Based on the youngest nannofossil species, a late Miocene to middle Pliocene (?) age is defined for the Cheleken Fm. in the studied area. Nannofossils distribution of the studied succession displays the SCB was connected to the Black Sea and Mediterranean Basin in the late Miocene- early Pliocene and the Pleistocene and was isolated in the main part of the Pliocene.
    Keywords: Cheleken Formation, South Caspian basin, Reservoir, porosity, Calcareous nannoplankton
  • محمود شرفی*، ارسلان زینل زاده، ئارام بایت گل، بیژن بیرانوند، مهران مرادپور، فرید طاعتی

    رسوبات آواری میوسن با ضخامت 338 متر در جنوب نکا در یال شمالی البرز مورد مطالعه قرار گرفته است. مطالعات دقیق رسوب شناسی منجر به شناسایی چهار مجموعه رخساره ای دشت دلتایی، کانال های شاخه ای، پیشانی و انتهای دلتا گردید. مجموعه دشت دلتایی و پهنه جزر و مدی از رسوبات ناجور سنگی شیل-سیلت-ماسه و سنگ آهک های با فابریک فنسترال تشکیل شده اند. مجموعه کانال های شاخه ای و پیشانی دلتا از ماسه سنگ های نازک تا ضخیم لایه کانالی شکل تشکیل شده که به همراه مجموعه بخش انتهایی دلتا سیکل های ضخیم شونده رو به بالا را تشکیل می دهند. اثر فسیل های پراکنده Ophiomorpha nodosa و Thalassinoides در این ماسه سنگ ها بیانگر شرایط پر استرس مانند بستر متحرک، آشفتگی و تغییرات مکرر درجه شوری در محیط رسوبی است. رسوبات شیلی انتهای دلتا/ دور از ساحل دارای مقادیر قابل توجه پیریت های خوشه ای و پرکننده حجرات و مواد آلی بوده که بیانگر شرایط احیایی در بستر رسوبی بوده است. با توجه به معرفی رسوبات میوسن منشا هیدروکربن در نواحی همجوار ایران از جمله ترکمنستان و روسیه و خصوصیات رسوب شناسی شیل های بخش انتهایی دلتا/ دور از ساحل در توالی مورد مطالعه، این رسوبات به عنوان کاندیدای منشا هیدروکربن معرفی میگردد.

    کلید واژگان: پاراتتیس, خزر جنوبی, میوسن, دلتا, تکتونیک
    Mahmoud Sharafi *, Arsalan Zeinalzadeh, Aram Bayet-Goll, Bijan Biranvand, Mehran Moradpour, Farid Taati

    Miocene siliciclastic sediments with 338m thick are studied in the southern Neka of Northern Alborz flank. Detailed sedimentology study allows recognition four facies associations consist of delta plain, distributary channel, delta front and pro-delta. Delta plain and tidal flat include heterolithic shale-silt-sand and limestone with fenestral fabric. Distributary channel and delta front associations consist of thin to thick channel shape sandstone, which display coarsening-thickening upward cycles with pro-delta/offshore association. Scares Ophiomorpha nodosa and Thalassinoides in these sandstones indicate a stressful condition such as sandy mobile substrate, turbidity and highly salinity fluctuation in the sedimentary environment. Shale-silty sediments of the pro-delta association with abundant framboidal and chamber filling pyrite and organic material display anoxic condition of the sedimentary substrate. Introducing Miocene hydrocarbon sediments in the neighboring region like Turkmenistan and Russia and sedimentary characteristics of the pro-delta/offshore shale of the studied succession allow us to introduce those as high potential candidate for hydrocarbon source.

    Keywords: Paratethys, South Caspian, Miocene, Delta, Tectonic
  • محمود شرفی*، سیروس محمودی، بهمن حسین بر
    مقدمه و هدف
    کسب آگاهی زیست محیطی نخستین گام در راه پایداری است و اساسا شرط بقای آینده بشریت آگاهی زیست محیطی،  توانایی فهم اصول شناخت محیط زیست و زندگی کردن بر پایه آن هاست هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش آموزش اکتشافی مدرسه طبیعت بر دانش، نگرش، رفتار زیست محیطی دانش آموزان مقطع ابتدایی بود  روش شناسی: از لحاظ روش اجرا، جزء پژوهش های نیمه تجربی (آزمایشی) است. طرح پژوهش نیز، پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره ابتدایی مدرسه طبیعت در سال تحصیلی 97-96 به تعداد 185نفر بود که از این تعداد یک نمونه 50 نفری از دانش آموزان پایه چهارم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و به روش جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش (25) نفر و کنترل (25) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش اکتشافی مدرسه طبیعت قرار گرفت.ا بزار گردآوری داده ها شامل ، پرسشنامه نگرش زیست محیطی دانلاپ و جانسون (2001) ، پرسشنامه رفتار زیست محیطی کایرز (2003) و پرسشنامه دانش زیست محیطی محقق ساخته که پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 85/0؛ 65/0 و 79/0 محاسبه گردید. روایی این ابزارها مورد تایید صاحبنظران و استادان گروه آموزش محیط زیست قرار گرفت.  داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.  یافته ها و
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که آموزش اکتشافی مدرسه طبیعت در مقایسه با آموزش سنتی، بر دانش، نگرش و رفتار زیست محیطی دانش آموزان مقطع ابتدایی تاثیر مثبت دارد. با توجه به میزان تاثیر آموزش اکتشافی بر دانش زیست محیطی (37/0)؛ نگرش زیست محیطی (44/0) و رفتار زیست محیطی (74/0) در مقایسه با آموزش سنتی، مشخص شد که آموزش آکتشافی بیشترین تاثیر را بر رفتار زیست محیطی داشته است. پس از رفتار زیست محیطی، نگرش زیست محیطی قرار دارد و در نهایت، کمترین تاثیر آموزش اکتشافی بر دانش زیست محیطی بوده است. در نتیجه بهره گیری از محیط زیست می تواند به عنوان یکی از رویکردها و مولفه های موفقیت در امر آموزش و تدریس محتوای دروس مختلف در نظر گرفته شود،
    کلید واژگان: آموزش اکتشافی, مدرسه طبیعت, دانش زیست محیطی, نگرش زیست محیطی, رفتار زیست محیطی
    Mahmoud Sharafi *, Sirous Mahmoudi, Bahman Hosseinbar
    Background and Objective
    Acquiring environmental awareness is the first step towards sustainability, and basically the condition for the future survival of humanity is environmental awareness, the ability to understand the principles of knowing the environment and living based on them.The purpose of this study was to investigate the effectiveness of the nature school's exploratory training method on environmental knowledge,environmental behavior and attitude ofelementary students at Kavikonj School of Natural Sciences in Mashhad. The validity of these instruments was approved by environmental education experts and professors.  
    Method
    The statistical population of the study consisted of all elementary school students in the academic year of 1396-97 in a number of 75 students. Of these, a sample of 50 students from the second baseline were selected by random sampling method was divided into two experimental and control groups. The experimental group was trained at the nature school during 10 sessions of 40 minutes. The data gathering tool included Ali and McAnneri's Achievement Questionnaire (2001), Don lop & Johnson Environmental Attitude Questionnaire (2001) and researcher-made Environmental Knowledge Questionnaire. The reliability of this Questionnaire was 0.85, 0.65 and 0.85, respectively. 0.79 was calculated. The validity of these tools was approved by environmental education experts and faculty.The findings were analyzed using descriptive statistics and covariance analysis. Discussion and
    Conclusion
    The results  showed that the nature school's exploratory education has a positive effect on the environmental knowledge, environmental behavior and attitude of elementary students. Finally, compared to traditional education, it was found that exploratory education had the most impact on environmental behavior. After environmental behavior, there is an environmental attitude and, finally, the least has been the effect of exploratory training on environmental knowledge. As a result, using the environment can be considered as one of the approaches and components of success in teaching and teaching the content of different courses.
    Keywords: Exploratory Training, nature schools, Environmental Knowledge, Environmental Attitudes, environmental behavior
  • محمود شرفی*، هادی عبدالملکی

    انقلاب اسلامی با ایجاد تحول بنیادین در اهداف و ارزش های جامعه ایران و همچنین تاثیر در تحولات کشورهای منطقه و جهان اسلام در جایگاه یک انقلاب تمدن ساز ظاهر شد. تحولی که در درجه اول مرهون نقش آفرینی رهبران تمدن ساز آن است. حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری با خلق استعاره ها و واژگان تمدنی در طول چهار دهه عمر انقلاب اسلامی نقش بسزایی در گفتمان سازی تمدنی ایفا نموده اند، مقام معظم رهبری به عنوان پرچمدار نظریه پردازی و واژه سازی گفتمان تمدنی انقلاب اسلامی نیز بارها بر این نکته تاکید داشته اند که یکی از دغدغه های مهم ولی فقیه و محتوای گفتمانی او حفاظت از ارزش های اساسی انقلاب اسلامی است. لذا نقش آفرینی تجربی و عملی مقام معظم رهبریدر گفتمان سازی تمدنی و تدقیق مراحل شکل گیری وبلوغ تمدنی در کوران حوادث و تقابل با دشمنان تمدنی از برجستگی خاصی برخوردار است. این مقاله به روش مروری و با استفاده از تکنیک تحلیل گفتمان پسا ساختارگرایی"لاکلو موف" به تبیین استعاره های گفتمان ساز رهبری برای تبیین تمدن نوین اسلامی در مراحل سه گانه "تمدن سازی، تمدن پروری و تمدن داری" پرداخته است.

    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, مقام معظم رهبری, گفتمان, تمدن نوین اسلامی
    Mahmoud Sharafi *, Hadi Abdolmaleki

    The Islamic Revolution emerged as a civilizing revolution by creating a fundamental change in the goals and values ​​of Iranian society, as well as influencing the developments in the countries of the region and the Islamic world. A development owed primarily to the role-playing of its civilizing leaders. Imam Khomeini (RA) and the Supreme Leader have played a significant role in creating a civilizational discourse by creating metaphors and words of civilization during the four decades of the Islamic Revolution. It has also been repeatedly emphasized that one of the important concerns of the Supreme Leader and the content of his discourse is the protection of the fundamental values ​​of the Islamic Revolution. Therefore, the empirical and practical role-playing of the Supreme Leader in building the discourse of civilization and examining the stages of formation and maturation of civilization in the blinds of events and confrontation with the enemies of civilization has a special prominence. This article reviews the discourse-building metaphors of the leadership to explain the new Islamic civilization in the three stages of "civilization-building, civilization-building and civilization-civilization" by review method and using the technique of poststructuralist discourse "Laclof Moff".

    Keywords: Islamic Revolution, Supreme Leader, Discourse, New Islamic Civilization
  • محمود شرفی*، بیژن بیرانوند، ارسلان زینل زاده، ئارام بایت گل، مهران مرادپور، پوریا کهنسال

    رسوبات سیلیسی- آواری سازند آیتامیر (آلبین- سنومانین) در برش اقچی در ناحیه دشت گرگان شامل توالی ضخیمی از رسوبات شیل خاکستری تیره و ماسه سنگ های نازک تا بسیار ضخیم لایه است که در یک سیستم رسوبی حاشیه ساحلی تا دور از ساحل نهشته شده اند. چهار مجموعه رخساره ای شامل دور از ساحل، انتقالی دور از ساحل، پایین حاشیه ساحلی و میانه- بالای حاشیه ساحلی در این رسوبات شناسایی شده است. مجموعه دور از ساحل شامل توالی ضخیمی از شیل های متورق تیره رنگ با مقادیر فراوان پیریت خوشه ای است که ته نشینی در زیر حد موجسار طوفانی و شرایط کم اکسیژن را نشان می دهد. مجموعه انتقالی دور از ساحل شامل مجموعه ناجور سنگی از شیل و ماسه سنگ و سیلتستون گلاکونیتی بسیار نازک لایه است. در مجموعه های پایین و میانه- بالای حاشیه ساحلی به تدریج بر میزان و ضخامت طبقات ماسه سنگی افزوده می شود و به طور کلی یک الگوی ضخیم شونده به طرف بالا را نشان می دهند که الگوی تیپیک سیستم حاشیه ساحلی است. انطباق جانبی مجموعه های رسوبی برش مطالعه شده با برش های مرکزی سازند آیتامیر در حوضه کپه داغ، افزایش تاثیر فرونشینی را در ایجاد فضای رسوب گذاری و کاهش میزان رسوب گذاری/ تامین رسوب را در بخش های شمال- شمال غربی نشان می دهد. وجود ضخامت زیادی از رسوبات شیل تیره رنگ با مقادیر فراوان پیریت های خوشه ای و حجره پرکن، رسوبات سازند آیتامیر را به مثابه رسوبات مستعد مطالعات اکتشاف هیدروکربن مطرح می کند.

    کلید واژگان: آیتامیر, کپه داغ, حاشیه ساحلی, تکتونیک, هیدروکربن
    Mahmoud Sharafi *, Bijan Biranvand, Arsalan Zeinalzadeh, Aram Bayet Goll, Mehran Moradpour, Poryia Kohansal

    The siliciclastic sediments of the Aitamir Formation (Albian–Cenomanian) at the Oghchi locality of the Gorgan Plain consist of a thick succession of the black-grey shales and thin to very thick-bedded sandstone, deposited in a shoreface to offshore depositional system. Four facies associations including offshore, offshore transition, lower and mid-upper shoreface associations are identified in this succession. Offshore facies association consisting of a thick package of the fissile dark shales with the abundance of the framboidal pyrites displays deposition below the SWWB and dysoxic condition. The offshore transition facies association includes the heterolithic sediments of the shale and very thin-bedded sandstones/siltstones. The lower and mid-upper associations are characterized by an increase in abundance and the thickness of the sandstone layers and display a generally thickening and coarsening up-ward trend of a classical shoreface depositional system. The lateral correlation of the studied section and central sections of the Aitamir Formation of the Kopet-Dagh Basin indicates an increase in subsidence effect in the creation of the accommodation space and a decrease in the sediment supply of the N-NW parts of the basin. The presence of a thick package of dark shales with abundant framboidal and chamber filling pyrites of the Aitamir Formation suggests these sediments as a prone candidate for hydrocarbon exploration.

    Keywords: Aitamir, Kopet-Dagh, shoreface, Tectonic, Hydrocarbon
  • محمود شرفی*، حسین مصدق، ئارام بایت گل، لیلا احمدی

    رسوبات کربناته- آواری سازند مبارک (کربونیفر زیرین) در ناحیه کهنگ به ضخامت 222 متر، از تناوب مادستون های ضخیم لایه و آهک های نازک لایه در بخش زیرین، سنگ آهک های نازک- متوسط لایه در بخش میانی، مادستون های ضخیم لایه با میان لایه های سنگ آهک در بخش بالایی و کنگلومرای توده ای ضخیم در انتهای توالی، تشکیل شده است. بررسی مشخصات سنگ شناسی، فرم هندسی، محتوای فسیلی و اثر فسیل ها در مطالعات صحرایی همراه با مشخصه های بافتی و محتوای میکروفسیلی در بررسی های آزمایشگاهی، امکان تفکیک 15 رخساره کربناته و یک رخساره سیلیسی- آواری را میسر نموده است. رخساره های کربناته در شش کمربند رخساره ای پهنه جزر و مدی، لاگون، پشته های ماسه ای و ریف های کومه ای متعلق به رمپ درونی، رمپ میانی، شیب رمپ و رمپ عمیق قرار می گیرند. رخساره کنگلومرای توده ای در یک موقعیت بالای حاشیه ساحلی تا روی ساحل ته نشست یافته است. الگوهای رخساره ای مشاهده شده از جمله وجود رخساره توربیدایتی مربوط به شکستگی در شیب حوضه (رخساره پکستون کرینویید دار) و قرارگیری آن در بین رخساره های رمپ عمیق (مادستون اسپیکول دار) نشانگر نهشته شدن این توالی کربناته- سیلیسی- آواری بر روی یک پلت فرم کربناته از نوع رمپ با انتهای شیب دار است. تغییرات جانبی رخساره ای و ضخامت توالی های سازند مبارک در حوضه رسوبی البرز نشان دهنده یک روند عمیق شوندگی کلی از جنوب- جنوب باختر به شمال- شمال خاور در زمان ته نشینی سازند مبارک در کربونیفر زیرین است.

    کلید واژگان: البرز, سازند مبارک, توربیدایت, رمپ با انتهای پرشیب
    M. Sharafi *, H. Mosaddegh, A. Bayet Goll, L. Ahmadi

    The carbonate- siliciclastic sediments of the Mobarak Formation (Lower Carboniferous) at the Kahang area with 222 m thick, is composed of thick-bedded shale and thin-bedded limestone in the lower part, thin-medium- bedded limestone in the middle part, thick-bedded shale intercalated with limestone in the upper part of sequence and thick, massive conglomerate at the uppermost of the section. Based on petrography, geometry, macrofossil contents and trace fossil evidences (in the fieldwork observations), as well as microfossil and textural characteristics (in the laboratory studies), determination of 15 carbonate and one siliciclastic facies was possible. These facies are deposited in six facies zones include tidal flat, lagoon, shoal and patch reef in the inner ramp, middle ramp, ramp slope and deep ramp. The massive conglomerate facies is deposited in an upper shoreface- onshore setting. Templates facies as slope break related turbidite facies (crinoid packstone), intercalated within deep ramp facies (spiculite mudstone) display this carbonate-siliciclastic sequence is deposited in a carbonate platform of distally steepened ramp. The lateral changes in the facies and thickness of the sedimentary successions of the Mobarak Fm. display a generally deepening trend from south-south western to the N-NE of the Alborz Basin during deposition of the Mobarak Fm. in lower Carboniferous.

    Keywords: Alborz, Mobarak Formation, Turbidite, distally steepened ramp
  • محمود شرفی*، سیروس محمودی، مائده پورخواجه

    هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه مولفه های تربیت جهادی در کتاب های درسی دوره متوسطه اول بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه 42 عنوان کتاب دوره متوسطه اول در سال تحصیلی 99 - 1398 می باشد. به علت گستردگی حجم و تحلیل محتوای مطالب، سه کتاب فارسی و سه کتاب پیام های آسمان و سه کتاب مطالعات اجتماعی دوره ی متوسطه به عنوان نمونه جهت تحلیل محتوا انتخاب  شدند. روش پژوهش تحلیل محتوا با روش آنتروپی شانون بود که واحد تحلیل نیز کل صفحات(متن، پرسش ها، فعالیت ها و تصاویر) است. ابزارهای این پژوهش فرم تحلیل محتوا ، شامل دو بعد فردی و اجتماعی برای تربیت جهادی می باشد.  بر اساس یافته ها  بالاترین ضریب اهمیت ((95%) در کتب مطالعات اجتماعی مربوط به  مولفه ی "وظیفه شناسی"در بعد فردی و کمترین ضریب اهمیت(صفر) در هر سه کتاب مربوط به مولفه ی "روح امید در جامعه "در بعد اجتماعی می باشد. ارزیابی میزان توجه به مولفه های تربیت جهادی نشان داد که در محتوای کتابهای فارسی، پیام های آسمانی و مطالعات اجتماعی دوره متوسطه اول به مولفه های تربیت جهادی توجه نسبتا خوبی شده ولی توجهی متعادل و جامعی به مولفه های تربیت جهادی در محتوای کتاب ها نشده است.

    کلید واژگان: قرآن. جهاد, تربیت جهادی, ابعاد تربیت جهادی, تحلیل محتوا, کتاب های درسی
    Mahmoud Sharafi*, Sirous Mahmoudi, Maedeh Pourkhajeh

    This study seeks to investigate the place of the components of the jihadi education in first-grade junior high school textbooks. The statistical population of the study is all 42 textbooks of the first-grade junior high school in the academic year 2019-2020. Since the volume and content analysis of these textbooks were wide and extensive, from three grades three textbooks entitled Farsi, three textbooks entitled Payamhaye Asemani, and three textbooks entitled Motaleʻat Ejtemaʻi were selected as a sample for content analysis. The research method was content analysis through Shannon entropy method, in which the parts of analysis were all the pages of these textbooks (including texts, questions, activities, and images). The tools of this study are the content analysis forms, including two individual and social dimensions for jihadi education. According to the findings, the highest coefficient of importance (95%) in the textbooks Motaleʻat Ejtemaʻi is related to the component of ‘conscientiousness’ in the individual dimension, and the lowest coefficient of importance (0%) in all three textbooks is related to the component of ‘the spirit of hope in a society’ in the social dimension. The assessment of attention to the components of jihadi education showed that, in the content of the textbooks Farsi, Payamhaye Asemani and Motaleʻat Ejtemaʻi of the first-grade junior high school, relatively good attention has been paid to the components of jihadi education, but no balanced and comprehensive attention has been paid to the components of jihadi education in the contents of these textbooks.

    Keywords: the Qur’an, jihad, the jihadi education, the dimensions of jihadi education, content analysis, textbooks
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمود شرفی
    دکتر محمود شرفی
    استادیار علوم تربیتی ، گروه علوم تربیتی- دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال