به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مریم منتظری

  • مریم منتظری، محمدرضا یوسفی*، خوشنام شجاعی، غضنفر شاهقلیان
    مقدمه

     کنترل حرکات اعضای فلج افراد دارای معلولیت دارای پیچیدگی های فراوانی است. عضله به عنوان سامانه حرکتی غیرخطی و متغیر با زمان شناخته می شود. تحریک الکتریکی عملکردی (FES)، روشی امیدبخش برای بازیابی و افزایش سطح حرکت در بیماران پاراپلژیک است. محل کاشته شدن الکترودها در داخل نخاع به گونه ای تنظیم می شود که نورون های حرکتی عضله های جمع کننده و بازکننده مفصل مربوط، به شکل فعال درمی آیند و به دنبال آن عضله های متناسب با مفصل تحریک می شوند؛ بنابراین گشتاور خروجی عضله های بازکننده و جمع کننده مفصل به صورت مجموع به ساختار اسکلتی مفصل وارد می شود و حرکت مفصل مدنظر را در پی دارد.

    روش بررسی

     در این پژوهش ضمن بررسی روش تحریک الکتریکی عملکردی و انواع روش های آن به منظور بازیابی حرکت، انواع مدل های ارائه شده برای مدل سازی سیستم عصبی اسکلتی عضلانی معرفی و مرور شد و در انتها بررسی مزایا و معایب هرکدام به طور اجمالی صورت گرفت. در ادامه انواع روش های کنترلی ارائه شده در تحقیقات پیشین در بحث بازیابی حرکت با استفاده از مدل های حرکت ارزیابی و مرور شد.

    یافته ها

     نتایج نشان داد، ایجاد حرکت در اعضای فلج افراد دارای معلولیت با استفاده از عضله های خود فرد و به کمک تحریک الکتریکی عملکردی با مشکلات خاصی ازجمله ایجاد انعکاس در نخاع و بروز حرکات ناخواسته اغتشاش در مفصل، خستگی و غیره همراه است.

    نتیجه گیری

     از موانع اصلی برای ارائه راهکاری کنترلی مناسب به منظور تحریک عضلات فلج می توان به خواص بسیار پیچیده و غیرخطی سیستم عصبی عضلانی اسکلتی، اسپاسم عضلانی و خستگی عضلانی اشاره کرد که استفاده از الگوهای تحریک از پیش آماده شده و سیستم کنترل حلقه باز، کارایی روش تحریک الکتریکی عملکردی را محدود می کند.

    کلید واژگان: تحریک الکتریکی عملکردی, سیستم عصبی اسکلتی عضلانی, کنترل کننده, مدل دینامیکی عضله}
    Maryam Montazeri, Mohammad Yousefi *, Khoshnam Shojaei, Ghazanfar Shojaei
    Background & Objective

     Functional electrical stimulation (FES) is a promising technique for rehabilitation and increasing the level of movement in paraplegic subjects. In this method, the movement in the hindlimbs can be restored by controlling the electrical current pulses and stimulating the intraspinal motor neurons or muscular fibers below the spinal lesion. In FES, functional control signals are received from a controller that creates a motor function for the paraplegic subject. By changing the pulse width or pulse amplitude of the current pulses (control input), the level of the contraction for generating the functional movement of the hindlimb joints can be altered. The electrodes are inserted into the spinal cord to stimulate the desired movement by stimulating the flexor and extensor muscles and motor neurons connected to the desired joint. Therefore, the superposition of torque in flexor and extensor muscles is applied to the musculoskeletal system and joint moves.

    Methods

     In FES, a model of the musculoskeletal system that acts on simultaneous movement of the hip and knee joints (multi–joint) is used as the virtual patient. In general, the skeletal segment of the model consists of a planar swinging pendulum model of a two–link rigid robotic manipulator with nonlinear constraints on the hip and knee joint movements. A biarticular model of six muscles is used to generate the torques of the skeletal part of the model. Four muscles are considered for flexing and extending the hip and knee joints (one for flexing the joint and one for extending), and two biarticular muscles work on flexing the hip (knee) joint and extending the knee (hip) joint synergically. On the other hand, excellent tracking performance can be obtained with high precision, and the controllers can automatically switch between control inputs and the muscles by regulating the stimulation pulse width. The stimulation pulse width of muscles is continuous, nonsingular, with low chattering. The model dynamics can be assumed unknown and identified online without the controller's requirement for offline calibration. The controller robustly and rapidly switched the activation between the muscles to track the desired trajectory of the knee and hip joint. Various control methods, such as combining fuzzy adaptive or neural networks with classic sliding mode control, have generated FES control signals. Such hybrid methods have led to the chattering phenomenon, the control signal's singularity, and the controller's low speed outside and on the sliding surface.

    Results

     Rehabilitation movement in paralyzed limbs of paraplegic subjects based on FES in their muscles is associated with problems such as reflection in the spinal cord and unwanted movements, joint disturbances, fatigue, etc.

    Conclusion

     The controller could automatically regulate the stimulation pulse width without considering the effect of the applied ground reaction force so that, by switching between muscles synergically, excellent tracking results were obtained in the presence of external unit step disturbance and muscle fatigue. The major challenges for developing an appropriate control method for stimulating paralyzed limbs include high–order nonlinear and time–varying properties of the neuromusculoskeletal system, spasms, and muscle fatigue. These drawbacks limit using prespecified stimulation patterns and open–loop control systems in the FES application.

    Keywords: Functional Electrical Stimulation (FES), Musculoskeletal System, Controler, Muscle Dynamic Model}
  • مقدسه جهانشاهی، مریم منتظری، سمانه محمدرضا خانی نژاد*، ابولفضل کارگر شورکی
    مقدمه

    رویکرد دارویی سقط جنین، یک جایگزین امن و موثر برای روش های جراحی است که با سطح بالایی از رضایت بیمار همراه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر میزوپروستول با و بدون لتروزول در درمان سقط طبی موفق و ارتباط آن با سطح تیتراژ BHCG و طول سرویکس انجام شد.

    روش کار: 

    این مطالعه کارآزمایی بالینی دوگروهه تصادفی شده در سال 1400 بر روی 168 نفر از زنان باردار با سن حاملگی زیر 18 هفته کاندیدای ختم حاملگی انجام شد. افراد به طور تصادفی سازی به دو گروه A (دریافت کنندگان میزوپروستول و لتروزول) و B (دریافت کنندگان میزوپروستول و پلاسبو) تقسیم شدند. برای تمام بیماران در روز اول بستری، آزمایشات اولیه، تیتراژ BHCG، سونوگرافی حاملگی و بررسی طول سرویکس انجام شد. پس از دریافت دارو، تمام بیماران در روز پنجم تحت سونوگرافی بررسی بقایای حاملگی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون های کای اسکویر، تی مستقل و رگرسیون لجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، گروه میزوپروستول + لتروزول نسبت به میزوپروستول + دارونما (1/88% در مقابل 5/59%) میزان سقط موفقیت آمیز بیشتری داشتند. افزایش طول دهانه رحم با احتمال بالاتر سقط جنین همراه بود (001/0>p)، در حالی که تیتراسیون BHCG  نقش پیش بینی کننده ای در القای سقط جنین را نشان نداد (05/0<p).

    نتیجه گیری

    اضافه کردن لتروزول به رژیم دارویی میزوپروستول جهت القای سقط، منجر به افزایش درصد سقط موفقیت آمیز و کاهش استفاده از کورتاژ می شود.

    کلید واژگان: تیتراسیون BHCG, سقط, لتروزول, میزوپروستول}
    Moghaddaseh Jahanshahi, Maryam Montazeri, Samaneh Mohammadreza Khani Nezhad *, Abolfazl Kargar Shouraki
    Introduction

    The pharmacological approach of abortion is a safe and effective alternative to surgical procedures that is associated with a high level of patient's satisfaction. The present study was performed with aim to evaluate the effect of misoprostol with and without letrozole in the treatment of successful medical abortion and its relationship with BHCG titration level and cervical length.

    Methods

    This two-group randomized clinical trial study was performed in 2021 on 168 pregnant women under 18 weeks of gestation who were candidates for termination of pregnancy. The patients were randomly divided into two groups: A (misoprostol and letrozole) and B (misoprostol and placebo). Initial tests, βHCG titration, ultrasound and cervical length were performed for all patients on the first day of hospitalization. After receiving the drug, all patients underwent ultrasound on the fifth day to evaluate complete abortion and removal of pregnancy residues. Data were analyzed by SPSS software (version 22) and Chi-square, independent t and logistic regression tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The results showed that misoprostol + letrozole had a more successful abortion rate than misoprostol + placebo (88.1% vs. 59.5%). Increased cervical length was associated with a higher probability of miscarriage (P <0.001), while BHCG titration did not show a predictive role in induction of abortion (p>0.05).

    Conclusion

    Adding letrozole to misoprostol for inducing abortion leads to an increase in the percentage of successful abortion and a reduction in the use of curettage.

    Keywords: Abortion, βHCG titration, Letrozole, Misoprostol}
  • مریم منتظری، ابولفضل رهگوی*، مسعود فلاحی، محسن واحدی
    زمینه و هدف

    یکی از نیازهای آموزش پرستاری، ارتقاء مهارت های شجاعت اخلاقی پرستاران جهت ارایه مراقبت های پرستاری مبتنی استانداردهای حرفه ای و تضمین مراقبت بالینی شایسته است. لذا، این مطالعه با هدف بررسی همبستگی شایستگی بالینی با شجاعت اخلاقی پرستاران شاغل در بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1399 انجام شد.

    روش ها

     این مطالعه توصیفی مقطعی چند مرکزه بروی 350 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های شهر تهران که به روش سهمیه ای انتخاب شدند، انجام گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات مطالعه شامل پرسشنامه جمیعت شناختی، شایستگی بالینی پرستاران بخش مراقبت های ویژه و شجاعت اخلاقی سکرکا و همکاران بود.

    یافته ها

     میانگین نمره کل شجاعت اخلاقی و شایستگی بالینی در پرستاران بخش مراقبت های ویژه بترتیب 12/22±74/24 و 23/37±155/10 بود. بین شجاعت اخلاقی و شایستگی بالینی پرستاران ارتباط مستقیم و معنی دار قوی ای وجود دارد (0/81=r و 0/001=p). شایستگی بالینی در پرستاران با سابقه کاری بیشتر، مسن تر، شاغل در شیفت صبح و با وضعیت استخدامی رسمی و پیمانی به طور معناداری بالاتر از سایر پرستاران بود (0/001>p). همچنین، شجاعت اخلاقی در پرستاران مرد، متاهل، با سابقه کاری بیشتر، مسن تر، شاغل در شیفت صبح و روز و با وضعیت استخدامی رسمی و پیمانی به طور معناداری بالاتر از سایر پرستاران بود (0/001>p). 

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج مطالعه حاضر با افزایش شایستگی بالینی پرستاران، شجاعت اخلاقی آنها افزایش می یابد. لذا لزوم توجه هر چه بیشتر مسیولان را در این زمینه می طلبد.

    کلید واژگان: شجاعت اخلاق, شایستگی بالینی, پرستار, بخش های مراقبت های ویژه}
    Maryam Montazeri, Abolfazl Rahgoi*, Masoud Fallahi, Mohsen Vahedi
    Background and Aim

    Nursing is a care profession and nurses, due to their professional nature, need moral courage to provide safe and professional care to clients. On the other hand, one of the needs of nursing education is to improve the professional ethics skills of nurses in order to provide nursing care based on professional standards and ultimately to ensure proper clinical care. Therefore, this study was conducted to investigate the relationship between clinical competence and moral courage of nurses working in the intensive care units' hospitals of Tehran University of Medical Sciences at 2020.

    Methods

    This multicenter Cross-sectional Study was conducted on 350 nurses working in the intensive care units' hospitals of Tehran hospitals who were selected by quota method. The data collection tools of the study included demographic questionnaire, clinical competency questionnaire of intensive care unit nurses and moral courage questionnaire of Sekerka et al.

    Results

    The mean scores of total moral courage and clinical competence in intensive care unit nurses were 74.24±12.22 and 155.10±23.37, respectively. There is a strong and significant direct relationship between moral courage and clinical competence of nurses (r=0.81 and p=0.001). Clinical competence in nurses with more work experience, older, working in the morning and day shifts and with formal and contract employment status was significantly higher than other nurses (p<0.001). Also, moral courage in male nurses, married, with more work experience, older, working in the morning and day shifts and with formal and contract employment status was significantly higher than other nurses (p<0.001).

    Conclusion

    According to the results of the present study, moral courage increases with increasing the clinical competence of nurses. Therefore, it requires the attention of as many officials as possible in this regard.

    Keywords: Ethical Courage, Clinical Competence, Nurse, Intensive Care Unit}
  • مریم منتظری، افسانه توسلی*، زهرا میرحسینی

    در فرایند اجتماعی شدن، برخی نگرش ها و باورها در افراد درونی می شود و در مناسبت های اجتماعی و سیاسی، همسو با فرهنگ حاکم، رفتار مورد انتظار بروز می یابد. در این پژوهش، نوع نگرشی که نسبت به مشارکت سیاسی فعال زنان وجود دارد در دانشجویان مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، تعداد 370 نفر دانشجوی زن و مرد ساکن شهر تهران با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شدند و داده های جمع آوری شده از آنان با ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون z فیشر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین متغیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی و نگرش نسبت به مشارکت فعال زنان ارتباط معناداری وجود ندارد. از میان متغیرهای تاثیرگذار بر نگرش دانشجویان نسبت به مشارکت سیاسی فعال زنان، متغیرهایی چون احساس اثربخشی سیاسی (43/0=r زن و 29/0=r مرد)، وجود کلیشه های جنسیتی (50/0-=r زن و 35/0-=r مرد)، باور به مردسالاری (58/0-=r زن و 37/0-=r مرد) و سقف شیشه ای (52/0-=r زن و 34/0-=r مرد) بیشترین تاثیر را نشان دادند و تحلیل جنسیتی، بر اثرگذاری موارد ذکر شده در بین دانشجویان زن بیشتر از دانشجویان مرد تاکید داشت. حضور اندک زنان در عرصه سیاست می تواند ناشی از جامعه پذیری سیاسی باشد که سیاست را امری مردانه تلقی کرده و زنان را به حاشیه رانده است.

    کلید واژگان: مشارکت سیاسی, جامعه پذیری جنسیتی, کلیشه های جنسیتی, سقف شیشه ای, احساس اثربخشی سیاسی}
    Maryam Montazery, Afsaneh Tavassoli *, Zahra Mirhosseini

    During the socialization process, individuals internalize some attitudes and beliefs on social and political occasions, in line with the prevailing culture of the case. In this study, the attitude toward active political participation of women between male and female students has been examined. The sample size according to Cochran's formula is equal to 370 male and female students living in Tehran. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient, simultaneous regression and Fisher's test using survey method and questionnaire technique. ‌ Findings showed that there was no significant relationship between socio-economic status and attitudes toward women's active participation and among the variables affecting students' attitudes toward women's active political participation were variables such as a feeling of political effectiveness (women: r = 0.43 and men: r = 0.29), the existence of gender stereotypes (women: r = -0.50 and men: r = -0.35), belief in patriarchy (women: r = -0.58 and men: r = -0.37) and glass ceiling (female: r = -0.52 and men:r = -0.34) showed the most effect and gender analysis emphasized the effect of the mentioned cases among female students more than male students. The low presence of women in politics can be due to political socialization, which has seen politics as masculine and marginalized women.

    Keywords: political participation, gender sociability, Gender Stereotypes, Glass Ceiling, sense of political effectiveness}
  • محمد سلطانی زاده*، مریم منتظری، زهره لطیفی

    بیماری دیابت همانند هر بیماری مزمن و ناتوان کننده دیگر، فرد مبتلا مخصوصا کودکان و نوجوانان را با مشکلاتی مواجه می سازد که درنتیجه آن، تمامی جوانب زندگی روزمره فرد تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل و مرحله پیگیری 5/1 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان و نوجوانان 8 تا 13 سال مبتلابه دیابت نوع یک استان اصفهان بود. 25 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (10) و کنترل (15) تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه ی 45 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفت و گروه کنترل درمان خاصی را طی این دوره ی زمانی دریافت نکرد. پرسشنامه مشاهده ای دیسترس رفتاری الیوت و همکاران (1987) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط مادران کودکان و نوجوانان تکمیل گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشانگر کاهش اضطراب ناشی از تزریق انسولین در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله ی پس آزمون بود (001/0>P). همچنین نتایج حاصل از پیگیری نیز حاکی از ماندگاری اثر درمان در طول زمان بود؛ بنابراین درمان شناختی رفتاری به عنوان یک مداخله اثربخش در کاهش اضطراب ناشی از تزریق انسولین در کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت نوع یک محسوب می شود. لذا پیشنهاد می گردد متخصصان غدد و انجمن های دیابت، مداخلات روان شناختی ازجمله روش درمانی شناختی رفتاری را در برنامه مراقبتی کودکان و نوجوانان مبتلابه دیابت بگنجانند.

    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, اضطراب ناشی از تزریق انسولین, دیابت نوع یک}
    Mohammad Soltanizadeh *, Maryam Montazeri, Zohreh Latifi

    Diabetes mellitus, like any other chronic and debilitating illness, causes the person with the disease, especially children and adolescents, to experience problems that affect all aspects of the daily life of the individual. This study aimed to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on insulin induced anxiety in children and adolescents with type 1 diabetes. The research design was quasi-experimental with a pre-test-post-test design with the control group and a follow-up stage of 1.5 months. The statistical population of the study included all children and adolescents aged 8 to 13 years with type 1 diabetes in Isfahan province. Twenty-five subjects was selected by purposive sampling method and randomly divided into experimental (10) and control (15) groups. The case group received cognitive-behavioral therapy during the eight sessions of 45 minutes, and the control group did not receive any specific treatment during this period. Elliott et al.'s (1987) Observational Scale of Behavioral Distress Questionnaire was completed by mothers of children and adolescents in three stages: pre-test, post-test, and follow-up. Data were analyzed using repeated measure analysis. A significant reduction of insulin-induced anxiety in the case group compared to the control group was observed in the post-test phase. (P <0.01). The results of follow-up also showed that the effect of treatment lasted over time. Therefore, Cognitive-behavioral therapy was considered an effective intervention in reducing insulin-induced anxiety in children with type 1 diabetes mellitus. So, it is recommended that endocrinologists and diabetes associations include psychological interventions, including cognitive-behavioral therapy, in the care program of children with diabetes.

    Keywords: Cognitive behavioral therapy, Insulin induced anxiety, Diabetes mellitus Type 1}
  • محدثه گلیج، فاطمه خاکپای، مریم منتظری، لیلا یوسف تبار میری*
    سابقه و هدف

    دیابت نوعی بیماری متابولیکی است که در سوخت و ساز قندها و چربی های بدن اختلال ایجاد می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر مشتقات باز شیف ایساتین بر میزان گلوکز و چربی خون در رت های دیابتی شده نوع دو با استرپتوزوتوسین بود.  

    روش بررسی

    داروها (انسولین، گلی بن کلامید، باز شیف I و باز شیف II) به صورت داخل صفاقی، به مدت 14 روز تزریق شد. پس از 14 روز، از همه گروه ها نمونه خونی تهیه و میزان گلوکز و پروفایهای چربی خون اندازه گیری شد. 

    یافته ها

    تزریق استرپتوزتوسین باعث افزایش معنی دار قند، تری گلیسرید، کلسترول و LDL  خون، اما کاهش معنی دار HDL خون نسبت به گروه کنترل شد. همچنین، تزریق انسولین، گلی بن کلامید، باز شیف I و دوزهای مختلف باز شیف II  (به مدت 14 روز) در گروه دیابتی باعث کاهش معنی دار قند، تری گلیسرید، کلسترول و LDL  خون، ولی افزایش معنی دار HDL خون نسبت به گروه شاهد دیابتی شد. تزریق کمترین دوز باز شیف II (mg/kg 25) به همراه گلی بن کلامید (mg/kg 5) باعث کاهش معنی دار قند خون نسبت به گروه کنترل یا گلی بن کلامید شد، اما اثر معنی داری در سطح تری گلیسرید، کلسترول، HDL و LDL  خون نسبت به گروه کنترل، انسولین یا گلی بن کلامید مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    این نتایج نشان می دهد که مشتقات بازشیف E))-3-(H1-ایمیدازول-4-ایل)-2-((2-اکسیندولین-3-ایلیدین) آمینو)پروپانوییک اسید  ممکن است در درمان دیابت موثر باشد. تاثیر باز شیف I  و باز شیف II  احتمالا به دلیل وجود حلقه ایساتین و یا ایمیدازول و خواص آنتی اکسیدانی آنها است.

    کلید واژگان: مشتقات بازشیف ایساتین, گلوکز, چربی, موش صحرایی, دیابت}
    Mohaddese Goleij, Fatemeh Khakpai, Maryam Montazeri, Leila Youseftabar Miri*
    Background

    Diabetes is a metabolic disease that disrupts metabolism of sugars and fats in the body. The aim of present study was to investigate the effect of isatin-schiff base derivatives on blood glucose and lipid levels in streptozotocin-induced type II diabetic rats.

    Materials and methods

    Drugs (insulin, glibenclamide, Schiff base I and Schiff base II) were injected intraperitoneally for 14 days. After 14 days, blood samples were taken from all groups and blood glucose and lipid profiles were measured.

    Results

    Streptozotocin injection significantly increased blood sugar, triglyceride, cholesterol and LDL, but significantly decreased blood HDL compared to the control group. Also, injection of insulin, glibenclamide, Schiff base I and different doses of Schiff base II (for 14 days) in the diabetic group significantly reduced blood sugar, triglycerides, cholesterol and LDL, but significantly increased blood HDL compared to the sham diabetic group. Injection of the lowest dose of Schiff base II (25 mg/kg) with glibenclamide (5 mg/kg) significantly reduced blood sugar compared to the control or glibenclamide group, but had no significant effect on triglyceride, cholesterol, HDL and LDL compared to the control, insulin or glibenclamide groups.

    Conclusion

    These results indicate that the derivatives of E)) - 3- (H1-imidazole-4-yl) -2 - ((2-oxindolin-3-ylidine) amino) propanoic acid may be effective in the treatment of diabetes. The effect of Schiff base I and Schiff base II are probably due to the presence of isatin or imidazole ring and their antioxidant properties.

    Keywords: Isatin-schiff base derivatives, Glucose, Fat, Rat, Diabetes}
  • مریم منتظری، سامان احمد نصرالهی*، علیرضا فیض بخش، مهدی رزاقی ابیانه
    سابقه و هدف 

    نانوذرات سیلیکا (MCM41) از دسته مزوپورهای سیلیکا (MSNs) دارای منافذ بزرگ و چگالی نسبتا پایین هستند. هدف ازاین پژوهش بارگذاری داروی اکونازول برروی نانوذرات MCM41-NH2 و MCM41 و بررسی رهایش اکونازول در پوست انسان (Ex-Vivo) و اثر ضدقارچی آن بود.

    مواد و روش ها

    در ابتدا MCM41  تهیه شد، سپس با آمین ستیل تری متیل آمونیوم بروماید، نانوذرات MCM41-NH2ساخته شد و داروی اکونازول روی آن بارگذاری گردید. مورفولوژی نانوذرات با دستگاه SEM و بارگذاری دارو با دستگاه FT-IR تعیین و برای اندازه گیری رهایش از دستگاه فرنز سل وUV-Vis استفاده شد. اثر ضد قارچ ECO/MSNs با روش های چاهک پلیت برای قارچ آسپرژیلوس فیومگتس و با استفاده ازروش پورپلیت برروی کاندیدا آلبیکنس بررسی شد. در بررسی رهایش پوستی[p1] [l2]  کرم با نسبت 1 به 1 دارو/ نانوذرات تهیه و از دستگاه فرنز سل استفاده شد.

    یافته ها

    نانوذرات سیلیکا در ابعاد حدود 300 نانومتر شد و رها سازی دارو در پوست نشان داد، طی 8 ساعت اول رهایش80% و پس ازآن تا 24 ساعت رهایش دارو به صورت پیوسته ادامه دارد. بررسی اثر ضد قارچ به روش چاهک پلیت نشان دادECO/MCM41 دارای اثر هاله عدم رشد بزرگ تر و همچنین حداقل غلظت مهاری mg/ml(MIC)75 می باشد. اثرات ضدقارچی پس از 72 ساعت تایید گردید. همچنین حداقل غلظت مهاری  ECO/MCM41 در متانول بیشتر بود.

    نتیجه گیری

     به دلیل اثرات ضد قارچی نانوذرات سیلیسی حاوی اکونازول، استفاده از آن به عنوان داروی مناسب در کرم  پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: اکونازول, دارورسانی هدفمند, فعالیت ضدقارچ, نانوذرات سیلیسی}
    Maryam Montazeri, Saman Ahmad Nasrollahi *, Alireza Feizbakhsh, Mehdi Razzaghi-Abyaneh
    Background & Objectives

    Silica Nanoparticles (MCM41) are silica mesopores (MSNs), which have large pores and relatively low density. The purpose of this study was to load Econazole onto silica nanoparticles (MCM41-NH2 and MCM41) And release of econazole in human skin (Ex-Vivo) then the antifungal effect of loaded econazole on silica nanoparticles was investigated.

    Materials & Methods

    In this study, MCM41 was prepared, then MCM41-NH2 nanoparticles were provided by using amine cetyltrimethylammonium bromide and finally, the drug econazole was loaded on it. The morphology of the nanoparticles was determined by SEM and drug loading by FT-IR. Francescell and UV-Vis were used to measure the release. The release cream from the skin containing 1/1 drug and nanoparticles was prepared. Finally, the anti-fungal effect of ECO/MSNs was investigated in three ways. Francescell device was also used to check skin release.

    Results

    Silica nanoparticles were prepared about 300 nanometers Release of the drug into the skin showed that during the first 8 hours 80% release and then up to 24 hours of continuous drug release. Antifungal effect by disk diffusion method showed that ECO/MCM41 had a larger inhibitory effect and also minimal inhibition of fungal growth (MIC) 75 mg/ml. Antifungal tests showed that no fungus grew after 72 hours.the antifungal effect as well as ECO / MCM41 (MIC) was greater in methanol.

    Conclusion

    The antifungal effect of the newest agar method was not suitable for this drug. Therefore, as a suitable drug in the cream, a drug loaded with methanol is recommended.

    Keywords: Econazole, targeted drug delivery, Antifungal activity, Silica nanoparticles}
  • محمد سلطانی زاده*، مریم منتظری، زهره لطیفی
    مقدمه

    بیماری های مزمن از جمله دیابت، یکی از مسایل بهداشتی- درمانی در جوامع جدید میباشند. این بیماری همانند هر بیماری مزمن و ناتوان کننده دیگری، فرد مبتلا به ویژه کودکان را با مشکلاتی مواجه می سازد که در نتیجه آن تمامی جوانب زندگی روزمره فرد تحت تاثیر قرار می گیرد. در این ارتباط، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری (Cognitive Therapy Behavioral) بر اضطراب اجتماعی در کودکان مبتلا به دیابت نوع یک انجام شد.

    روش ها

    پژوهش نیمه آزمایشی حاضر از نوع مطالعات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش، 25 نفر از کودکان 8 تا 13 ساله مبتلا به دیابت نوع یک (با تشخیص پزشک متخصص غدد درون ریز) بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش طی هشت جلسه 45 دقیقه ای (دو ماه) درمان شناختی- رفتاری دریافت نمود؛ در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. آزمودنی ها پرسشنامه تجدید نظر شده اضطراب اجتماعی کودکان که در سال 1993 توسط Stone و Greca La طراحی شده است را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماه و نیمه تکمیل نمودند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل گردیدند.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که بین میانگین نمرات ابعاد اضطراب اجتماعی در مرحله قبل و بعد از مداخله و مرحله پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (p<0/01) بین میانگین نمرات ابعاد اضطراب اجتماعی در دو گروه آزمایش و کنترل نیز تفاوت معناداری مشاهده گردید (p<0/01).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش حاضر، درمان شناختی- رفتاری به عنوان یک مداخله اثربخش در کاهش اضطراب اجتماعی کودکان مبتلا به دیابت نوع یک محسوب میگردد و الزم است اثرات درمان تا زمان پیگیری حفظ شوند.

    کلید واژگان: اضطراب اجتماعی, درمان شناختی- رفتاری, دیابت نوع یک}
    Mohammad Soltanizadeh*, Maryam Montazeri, Zohreh Latifi
    Background

    Chronic diseases, such as diabetes mellitus, are among the healthcare issues in new communities. Diabetes, like any other chronic and debilitating diseases, poses some problems for the patients, especially the children, thereby affecting all aspects of their daily life. The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy in social anxiety among children with type I diabetes mellitus.

    Methods

    The present quasi-experimental study was conducted using a pretest-posttest design with a control group and follow-up. The study population corresponded to a group of 25 children aged 8 to 13 years with type I diabetes as diagnosed by an endocrinologist. The participants were selected using purposive sampling technique and then randomly assigned into control and intervention groups. The intervention group received 8 cognitive-behavioral therapy sessions of 45 min within 2 months. On the other hand, the control group was placed on the waiting list. The subjects completed the Social Anxiety Scale for Children-Revised (La Greca & Stone, 1993) at the pre-test and post-test stages, as well as after 45 days of follow-up. The data were analyzed using repeated measures ANOVA.

    Findings

    The results of this study showed a significant difference among the mean scores of social anxiety obtained at the pre-test, post-test, and follow-up (P<0.01). In addition, there was a significant difference between the intervention and control groups regarding the mean scores of social anxiety dimensions (P <0.05).

    Conclusion

    As the results of this study indicated, cognitive-behavioral therapy was considered an effective intervention in reducing social anxiety in children with type I diabetes mellitus, and the treatment effects were maintained until follow-up.

    Keywords: Cognitive behavioral therapy_Social anxiety_Type I diabetes}
  • شیوا معلم زاده، الهام رجب ‏بیگی*، مریم منتظری
    هدف

    در این مطالعه اثرات سمیت سلولی عصاره هیدروالکلی درمنه (Artemisia sieberi) و تاثیرگذاری آن بر چرخه سلولی در رده سلولی سرطان پستان SkBr3 بررسی شد.

    مواد و روش‏ها

     در این پژوهش، عصاره هیدروالکلی گیاه درمنه استخراج شد و سلول‏های SkBr3  با غلظتهای مختلف عصاره (1، 10، 100و 1000 میکروگرم بر میلی‏لیتر) به‏مدت 24 و 48 ساعت تیمار شدند. سپس توسط روش TTM و دستگاه فلوسایتومتری، به ‏ترتیب اثر ضدسرطانی و تاثیر عصاره بر چرخه سلولی مورد سنجش قرارگرفت.

    نتایج

    براساس داده ‏های به‏ دست آمده از تست MTT بیش‏ترین سمیت عصاره برای سلول‏ها تعیین شد. میزان IC50 مربوط به عصاره هیدروالکلی در 24 و 48 ساعت به ‏ترتیب برابر با 150 و 50 میکروگرم بر میلی‏لیتر اندازه‏ گیری شد. از طرف‏ دیگر، نتایج حاصل از دستگاه فلوسایتومتری نشان داد این عصاره قابلیت توقف چرخه سلولی در گروه ‏های تیمار 24 و  48 ساعت را نیز دارد.

    نتیجه‏ گیری

    عصاره هیدروالکلی گیاه درمنه دارای خاصیت ضدسرطانی علیه سلول‏های رده سلولی SkBr3 می‏باشد.

    کلید واژگان: درمنه, سرطان پستان, چرخه سلولی, عصاره هیدروالکلی}
    Sh .Moalemzadeh, E. Rajabbeigi*, M. Montazeri
    Aim

    This study was performed to evaluate the cytotoxic effects of hydroalcoholic extract of Artemisia sieberi and its effect on the cell cycle in the SKBr3 breast cancer cell line.

    Material and Methods

    In this study, hydroalcoholic extract of Artemisia was prepared. SKBr3 cells were exposed to different concentrations (1, 10, 100, 1000 µgml-1) of extract at two different time intervals of 24 and 48 h. We employed MTT assay and flow cytometry analysis to evaluate effects of the prepared extract on the cell cycle characteristics and its cytotoxic properties.

    Results

    Based on the data obtained from the MTT test, the highest toxicity of the extract observed at the concentration of 1000 µgml-1 within 48 h after the extract exposure. The IC50 of hydroalcoholic extract was 150 and 50 µgml-1 at 24 and 48 h, respectively. According to the data obtained from flow cytometry analysis, the extract arrests cell cycle in 24 and 48 h treatment groups.

    Conclusion

    The hydroalcoholic extract of Artemisia at certain concentrations inhibits the growth of SKBr3 breast cancer cells by ceasing cell cycle step.

    Keywords: Artemisia, Breast cancer, Cell cycle, Hydroalcoholic extract}
  • محمد سلطانی زاده*، مریم منتظری، زهره لطیفی
    هدف
    دیابت نوع یک، یکی از شایع ترین اختلالات متابولیکی در دوران کودکی است، به طوری که از هر 400 تا 600 کودک یک نفر به این بیماری مبتلا می شود. هدف از انجام این پژوهش اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان کودکان مبتلا به دیابت نوع یک بود.
    روش ها
    طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 25 نفر از کودکان 8 تا 13 سال مبتلا به دیابت نوع یک با تشخیص پزشک متخصص غدد درون ریز بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. و در دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی ها پرسشنامه ی نظم جویی شناختی هیجان CERQ-K-P (گارنفسکی و همکاران، 2007) را در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند. داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که بین ابعاد تنظیم هیجان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود داشت (01/0>P). همچنین بین ابعاد تنظیم هیجان دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0>P).
    نتیجه گیری
    درمان شناختی رفتاری می تواند به عنوان یک مداخله ی اثربخش جهت تنظیم هیجان کودکان مبتلا به دیابت محسوب شود.
    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, تنظیم هیجان, دیابت نوع یک}
    Mohammad Soltanizadeh*, Maryam Montazeri, Zohreh Latifi
    Background
    Type 1 diabetes is one of the most common metabolic abnormalities in childhood, with one in every 400 to 600 children affected by the disease. The aim of study was to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on emotional regulation of children with type 1 diabetes.
    Methods
    The research design was a quasi-experimental design with pre-test, post-test and follow-up and control group. The sample of 25 children aged 8 to 13 years with type 1 diabetes was diagnosed by endocrinologist. They were randomly assigned control (n = 15) and experimental (n = 10) groups. Subjects completed an cognitive emotion regulation questionnaire (Garnefski et al., 2007) in a pre-test, post-test, and one month and a half follow-up. Data were analyzed using repeated measure analysis of variances.
    Results
    The results of this study showed that there was a significant difference between the mean scores of emotional regulation in pre-test, post-test and follow-up (P <0.01). Also, there was a significant difference between emotional regulation in the experimental and control groups (P <0.05).
    Conclusion
    Cognitive-behavioral therapy can be considered as an effective intervention to regulate the excitement of children with diabetes.
    Keywords: Cognitive behavioral therapy_Emotional regulation_Type 1 diabetes}
  • باقر صادقی، مریم منتظری *، آرش رضایی شهمیرزادی، فرزانه سرای لو
    حوادث قلبی – عروقی در سنین مختلف به علل گوناگون رخ می دهند،یکی از علل ناشایع ایست قلبی ناگهانی که میتواند منجر به مرگ انسان نیز شود، سندرم بروگادا است. شیوع ان در آسیای جنوب شرقی و در میان مردان جوان بالا است. بهترین روش درمانی در افراد با ECG تشخیصی اما بدون سابقه مرگ ناگهانی قلبی ، این است که پیش اگهی از متغیر های بالینی و ECG در افراد با ECG سازگار با سندرم بروگادا بدون سابقه قبلی از ایست قلبی، بطور موثر تجزیه و تحلیل شود.
    بیمار آقای جوانی است که صبح زود پس از برخاستن از خواب دچار کاهش سطح هوشیاری شده و به اورژانس بیمارستان آورده شد. در معاینه اولیه ، بیمار نبض نداشت و نوار قلب خط صاف را نشان می داد و مردمک دو طرفه گشاد و عدم واکنش به نوررا داشت ،بلافاصله اقدامات (CPR) آغاز و پس از حدود 40 دقیقه ریتم بیمار به صورت سینوسی در آمده و به ICU منتقل شد. پس از انتقال به ICU و انجام E.K.G تغیرات مشخصه سندرم بروگادا مشاهده شد. در حدود یک ماه بستری بیماردر ICU ، سطح هوشیاری وی تغییری نداشته و پس از تراکوستومی و گذاشتن (N.G Tube) بیمار ترخیص و به منزل منتقل شد و از طریق لوله معده به مدت زمان طولانی تغذیه وی ادامه یافت و پس از مدتی با کمک اطرافیان تغذیه از راه دهان آغاز شد.در حال حاضر بیمار قادر به تحرک و فعالیت نبوده و به صورت نباتی با کمک اطرافیان به زندگی ادامه می دهد.
    کلید واژگان: سندرم بروگادا, پره سنکوپ, سنکوپ, قطعه ST, ایست قلبی ناگهانی}
    Bagher Sadeghi, Maryam Montazeri *, Arash Rezaei Shahmirzadi, Farzaneh Sarayloo
    Cardiovascular Events occur at different ages for different reasons, One of the uncommon causes of sudden cardiac arrest that can be fatal in humans, is Brugada syndrome. The victims are often young men Appearance quite healthy. Its prevalence is high in Southeast Asia.The best treatment method in patients with ECG recognize But without a history of sudden cardiac death, Is that prognosis of clinical variables And ECG in patients with ECG Compatible with Brugada syndrome without previous history of cardiac arrest Effectively be analyzed.
    The patient is a young man who in the early morning after waking up from sleep with Syncope and decreased level of consciousness And was brought to hospital emergency. On initial examination, patient had no pulse rate and electrocardiogram showed a straight line And bilateral pupillary dilation And had no reaction to light immediately (CPR) started after about 40 minutes rhythm of the patient was converted to sine and was transferred to the ICU . After transfer to the ICU and perform E.C.G characteristic changes Brugada syndrome was observed. In about a month hospitalization in ICU , and after tracheotomy and insertion(N.G Tube) patient was discharged and transferred to home and through a gastric tube feeding for a long time, he continued, And then with the help of those around him began oral feeding. Currently the patient is not able to mobility and activities and with the help of others continue to vegetative state life.
    Keywords: Brugada syndrome, Pre, syncope, Syncope, ST segment, Sudden cardiac arrest}
  • مریم منتظری، سید حمید محمودیان
    در این مقاله هدف، طراحی کنترل کننده تطبیقی فازی برای یک بازوی مکانیکی با دو بازو می باشد. ابتدا با استفاده از روش اولر- لاگرانژ که مبتنی بر انرژی پتانسیل و جنبشی سیستم می باشد، معادلات دینامیکی سیستم محاسبه شده و در مرحله بعد کنترل کننده غیرخطی تطبیقی- فازی طراحی خواهد شد. در اینجا با استفاده از یک تابع لیاپانف و قوانین تطبیفی مناسب علاوه بر پایداری مجانبی سیستم حلقه بسته همگرایی خطای سیستم به سمت صفر نیز به دست می آید. در نهایت کنترل کننده طراحی شده به یک بازوی مکانیکی با دو مفصل صلب اعمال خواهد شد و نتایج شبیه سازی توسط نرم افزار MATLAB ارائه می شود که نشان دهنده کارایی سیستم می باشد.
    کلید واژگان: بازوهای مکانیکی غیرخطی, کنترل تطبیقی, کنترل فازی, پایداری لیاپانف}
    Maryam Montazeri, Seyed Hamid Mahmoodian
    This paper presents a control approach to the fuzzy-adaptive control scheme for rigid manipulators with unknown parameters. Lagrange’s method is employed for computing robot motion dynamics. Stability analysis guaranteed through Lyapunov’s theory using some suitable adaptive rules that make sure all signals in the closed-loop system are bounded and tracking error ones asymptotically reaches to zero. Compared with other controllers، there are some numerical simulations that verify effectiveness of the proposed method. Also، simulation results verify that the proposed controller can deal with uncertainties in the system.
    Keywords: Non, linear manipulator, adaptive control, fuzzy control, lyapunov stability}
  • دکنر سعید نظری توکلی، مریم منتظری
    در میان شاخه های اخلاق حرفه ای، اخلاق پزشکی به دلیل منزلت خاص حرفه پزشکی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. عدالت یکی از اصول چهارگانه اخلاق زیست پزشکی است که اغلب مترادف با انصاف در نظر گرفته شده و منظور از آن تعهدی اخلاقی برای عمل بر اساس قضاوت های عادلانه در حیطه پزشکی است.عدالت در اخلاق اسلامی در اصطلاح به معنای قراردادن هر چیز در جای مناسب خویش و دادن حق به میزان استحقاق می باشد.در این مقاله تلاش شده است تا اصل عدالت به عنوان یکی از اصول چهارگانه اخلاق پزشکی، بررسی و در مطالعه ای تطبیقی، مزیت ها و چالش های نگاه دین باورانه و نگاه غیر دین باورانه نسبت به عدالت و جایگاه آن در اخلاق پزشکی مورد واکاوی و ارزیابی قرار گیرند.
    این مقاله مروری حاصل یک مطالعه توصیفی است. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعه کتب معتبر و جستجو در منابع اینترنتی و مقالات مرتبط استفاده شده است. پس از توضیح مفاهیم و مبانی عدالت در اخلاق پزشکی، همچنین اخلاق فضیلت گرای اسلامی، در بررسی تطبیقی، اشتراک ها و تفاوت های این دو دستگاه اخلاقی در مساله مفهوم عدالت بررسی و تبیین می شود.
    صرف نظر از تاکید اخلاق حرفه ای پزشکی و اخلاق اسلامی بر ضرورت و اهمیت عدالت، عدالت به مفهومی که در اخلاق اسلامی بر آن تاکید می شود، فراگیرتر از اخلاق پزشکی است. زیرا عدالت در اخلاق پزشکی، برآمده از عدالت اجتماعی است که جز با تدوین قوانین و راهکارهای متناسب و متوازن، قابل دسترسی نیست. اما عدالت به مفهوم دینی آن امری نهادینه شده در درون آدمی و دربرگیرنده تمامی ساحت های فردی و اجتماعی زندگی اوست.
    کلید واژگان: عدالت, عدالت در اخلاق پزشکی, عدالت در اخلاق اسلامی}
    Among the fields of ethics, medical ethics has a special place, because of the special status of the medical profession. Justice is one of the four principles of biomedical ethics that is often considered synonymous with fairness and moral obligation to act according to its fair judgments in medical domains. In Islamic ethics Justice means putting everything in its proper place and is entitled to the right level. In this paper we have attempted to study the principle of justice as one of the four principles of medical ethics. In a comparative study, advantages and challenges of religious and non-religious view to justice and its place in medical ethics have been analyzed and evaluated.This article is the result of a cross. We have used valid books and Internet sources and articles for data collection.After explaining the concepts and principles of justice in medical ethics, also Islamic Virtue Ethics, subscriptions and moral differences between the two devices in concept of justice are expressed.Regardless of the emphasis on the necessity and importance of professional ethics, Justice in the concept that Islamic ethics emphasis on it, is more comprehensive than medical ethics. Because justice in medical ethics is derived from social justice that is available by appropriate and balanced legislation and guidelines. But in religion justice is an institutionalized in human and includes all personal and social aspects of his life.
    Keywords: Justice, Justice in Medical Ethics, Justice in Islamic Ethics}
  • محمود عباسی، جواد رجبی، مینا فروزنده، مریم منتظری، نسرین نژادسروری، مسعود اسدی
    امروزه پیشرفت های نوین علومزیستی چالش هایجدید اخلاقی فرارویادیان مختلف قرار دادهاستکه پرداختن به آنها یکی از ضرورت های اساسی است. در این راستا مطالعه تطبیقی ادیان تنها به حیطه علوم کلام و تفسیر و حدیث و فقه محدود نمی گردد و از این جهت مطالعه آن در حقوق، اقتصاد و جامعه شناسی و روانشناسی از اهمیت خاصی برخوردار است. پاسخگویی به ابهامات اخلاقی موجود براساس زبان مشترک اعتقادی از بسیاری از نابسامانی ها در حوزه تصمیم گیری های اخلاقی خواهد کاست. ادیان غیرابراهیمی گستره ای وسیع از جغرافیای جهان را به خود اختصاص داده اند و به طور عمده شامل ادیان ایرانی، هندی و چینی می باشند. بررسی مبانیاخلاقیات زیستیدراینادیان و مطالعه نکات اشتراک و افتراقآنها به منظور ایجاد زمینه گفتمان اخلاقی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
    کلید واژگان: اخلاق زیستی, ادیان, زرتشت, هندوئیسم, کنفوسیونیسم, بودیسم, شینتو}
    Mahmoud Abbasi, Javad Rajabi, Mina Foroozandeh, Maryam Montazeri, Nasrin Nejadsarvari, Masoud Asadi
    Today, the new developments in biology, poses new ethical challenges in front of the various religions and considering them is one of the basic needs. To solve these problems, international dialogs are needed. In this regard, comparative study of religions is not limited only to the extent of interpretation and hadith and jurisprudence and theology and in this regard adopting the studies in laws, economy, sociology and psychology has a great importance. Answering the present ethical equivocations on the basis of the common language of belief will reduce most of the conflicts in the area of ethical decision making. Other non- Abrahamic religions are spread in the vast geography of the world and they mainly include Iranian, Hindu and Chinese religions. Reviewing the basics of bioethical in religions and to study the joint points and separate points of them to create the opportunity of ethical dialog is an unavoidable need.
    Keywords: Religions, ethics, bioethics, Abrahamic religions}
  • شهره رضوانی، فروزنده محجوبی، مریم منتظری، کامران علی مقدم
    بسیاری از سرطانها در طی درمان با داروهای شیمی درمانی نسبت به اثرات درمانی داروهای مصرفی مقاوم می شوند که به این مقاومت اصطلاحا MDR (Multidrug Resistance) گفته می شود. از مهمترین دلایل مقاومت به دارو، بیان بالای پروتئینهای غشایی وابسته به ATP، از دسته خانواده بزرگ ناقلین غشایی (ABC Transporter) ATP Binding Cassetteاست. یکی از این پروتئینها MRP1) Multidrug Resistance Protein 1) می باشد. افزایش بیان ژن MRP1 در بسیاری از رده های سلولهای سرطانی مقاوم به دارو و نیزدر بعضی از سرطانها ثابت شده است. دو مکانیسم مطرح برای افزایش بیان ژن MRP1 شامل افزایش تعداد کپی این ژن و نیز وجود پلی مرفیسمهایی در این ژن می باشد. افزایش بیان ژن MRP1 در بیماران ایرانی لوکمیک مقاوم به درمان ثابت شده اما در هیچیک از این بیماران افزایش تعداد کپی ژن دیده نشده است. در این تحقیق ارتباط بین پلی مرفیسمهای ژن MRP1وافزایش سطح بیان این ژن در گروهی از بیماران مبتلا به لوسمی حاد و مقاوم به درمان مورد مطالعه قرار گرفت. سطح بیان ژن MRP1، با روشReal-Time RT PCR کمی و با استفاده از RNA استخراج شده از خون محیطی 111 بیمار مبتلا به لوسمی حاد (52 بیمار AML و 59 بیمار ALL) تعیین و با نوع پاسخ به شیمی درمانی مقایسه شد. از بین بیماران فوق،24 بیمار افزایش بیان این ژن را داشتند که در این دسته از بیماران و تعدادی ازافراد سالم پلی مرفیسمهای ژن(G-260C،A-275G،G816A،T825C،G2168A،C2217T،G1299T،G2268A) MRP1 با استفاده از متدSSCP و Sequencing بررسی شدند. نتایج نشان داد که افزایش سطح بیان ژنMRP1 با بروز مقاومت به شیمی درمانی ارتباط معنی داری دارد ولی هیچیک ازاین پلی مرفیسمها موجب افزایش بیان این ژن درگروه بیماران مقاوم به درمان نشدند. بنابراین احتمالا عامل دیگری منجر به افزایش بیان این ژن در بیماران فوق می شود.
    کلید واژگان: پلی مرفیسم, MDR, MRP1}
    Rezvani S., Mahjoubi F., Montazeri M., Alimoghaddam K
    Many cancer cells during the chemotherapy procedure become resistance to several drugs the phenomenon which is called multidrug resistance (MDR). One of the important mechanisms responsible for MDR is the over expression of ABC transporter genes. One of the most extensively studied genes involved in MDR is multidrug resistance protein 1 (MRP1). Over expression of this gene has been detected in many cell lines and cancer cells with MDR phenotype. Two known mechanism inducing over expression of this gene is gene amplification and the presence of SNPs. We have shown that the over expression of this gene is associated with the MDR in Iranian leukemic patients. However, MRP1 gene amplification could not be identified in any of those patients. We aimed to investigate the possible association between the expression level of MRP1 and occurrence of MDR in leukemic patients. Furthermore, we wished to test the hypothesis that MRP1 polymorphisms would be predictive of MDR in patients with acute leukemia. mRNA level of MRP1 was determined in 111 patients with acute leukemia (including 52 patients with AML and 59 patients with ALL) by quantitative real time RT–PCR and compared to the type of response to chemotherapy. We typed G816A, T825C, G2168A, C2217T, G2268A, G1299T,G-260C, A-275G MRP1 polymorphisms in 24 patients classified as drug-resistant and normal control. We found that high expression of MRP1 was associated with MDR phenotype in both AML and ALL patients. There was no effect of a particular genotype on the expression level of the MRP1 gene. This could show the lack of dependency of any of these genotypes on the chemosensivity in this group of patients.
  • پریچهر یغمایی، ناصر سلسبیلی، نسیم حیاتی رودباری، رضا میرفخرایی، مریم منتظری، میترا عطایی*
    کروموزوم Y انسان شامل ژن هایی است که بر روی یک ناحیه بزرگ جایگزین شده اند و به نواحی AZFc، AZFb، AZFa معروف می باشند. حذف در این ژن ها با نقایصی در اسپرماتوژنز همراه می باشد که منجر به الیگواسپرمی و آزواسپرمی می گردد. حذف های نسبی ناحیهAZFc به عنوان یک فاکتور خطر مهم برای الیگواسپرمی و آزواسپرمی گزارش شده است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی شیوع ریزحذف های نسبی کروموزم (Y gr/gr، b1/b3، b2/b3) در مردان الیگواسپرم می باشد. 30 مرد الیگواسپرمی با میزان اسپرم کمتر 106×10 و 50 مرد بارور به عنوان گروه شاهد در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی ریز حذف های gr/gr، b1/b3، b1/b2 از روش Multiplex PCR استفاده گردید. درمجموع 5 فرد بیمار بافراوانی 17% و 6 فرد سالم با فراوانی12% دارای حذف بودند.در بیماران 4 فرد با فراوانی 13/7% حذف gr/gr و 1 نفر با فراوانی 4/3% حذف b2/b3 را نشان دادند. در بین افراد سالم 5 نفر با فراوانی10% دارای حذف gr/gr و1 نفر با فراوانی2% حذف b2/b3 را آشکار ساختند. این نتایج پیشنهاد می کند اگر چه شیوع ریز حذف های ناحیهAZFc در مردان نابارور ایرانی پایین می باشد، اما انجام تحقیقات مولکولی قبل از شروع هر اقدام درمانی مفید می باشد.
    کلید واژگان: ریزحذف های کروموزم Y, حذف نسبی, الیگواسپرمی}
    Parichehr Yaghmaei, Naser Salsabili, Nasim Hayati Roodbari, Reza Mirfakhraie, Maryam Montazeri, Mitra Ataei*
    The human Y chromosome contains genes that are located on three major intervals defined as AZFa, AZFb, AZFc. Deletions in these genes may result in spermatogenic failure in patients with oligospermia and azoospermia. The main perpose of this study is the investigation Prevalence partial microdeletion of Y chromosome (gr/gr, b1/b3, b2/b3) in oligospermia Males. In this study 30 oligospermia infertile mail with sperm count <10× 106 and 50 fertile men was investigated. Multiplex PCR were performed for investigation gr/gr, b1/b3, b2/b3 microdeletions. Totally, 5 patients (17%) and 6 healthy individual (12%) had deletions. 4 patients (13/7%) with gr/gr and 1patient with b2/b3 (3/4%) had shown. In healthy individual were 5 cases (10%) with gr/gr partial and 1 case (2%) with b2/b3. Our findings suggest that knowing the prevalence of AZF microdeletions in Iranian infertile men will be informative before starting assistend reproductive treatments.
    Keywords: Y chromosome microdeletion, partial deletion, oligospermia}
  • ده حقیقت در سلامت کودکان
    عباس موحدی، مریم منتظری، مریم کاظمی
  • رضا میرفخرایی، فرزانه میرزاجانی، ناصر سلسبیلی، مریم منتظری، حسین فضلی، مسعود هوشمند، سیدمهدی کلانتر
    عوامل ژنتیکی حدودا 10 درصد علت های ناباروری را شامل می شوند.در این بین ژنهایی که در نواحی AZF (شامل AZFa، AZFbو AZFc) در بازوی بلند کروموزوم Y قرار دارند نقش بسزایی در فرآیند اسپرماتوژنز دارند. در این تحقیق سعی بر آن شده است که فراوانی وقوع ریزحذف های کروموزوم Y در بیماران آزواسپرم و الیگواسپرم تعیین گردد. در مجموع تعداد 120 مرد ایرانی مبتلا به ناباروری مردان(شامل 106 بیمار آزواسپرم و 14 بیمار الیگواسپرم) که فاقد هر نوع اختلال سیتوژنتیکی بودند مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد 100 مرد بارور هم به عنوان گروه شاهد در این تحقیق مدنظر قرار گرفتند. وجود و یا فقدان 6 مارکر STS (دو مارکر برای هر یک از نواحی) در افراد بیمار و کنترل با استفاده از روش Multiplex PCR جستجو گردید. 15 (5/12%) نفر از بیماران وقوع حذف هایی را در کروموزوم Y نشان دادند. حذف AZFa در 2(67/1%)، AZFb در 11 (17/9%) و حذف AZFc در 6 (5%) نفر از بیماران مشاهده گردید. این نتایج همراه با اطلاعاتی که در حال انتشار است بیانگر اهمیت ریزحذف های کروموزوم Y به عنوان عامل آسیب های شدید اسپرماتوژنیک است.
    کلید واژگان: ریزحذف, کروموزوم Y, ناباروری مردان}
  • رضا میرفخرایی، سید مهدی کلانتر، ناصر سلسبیلی، مریم منتظری، حسین فضلی، سید مسعود هوشمند، فرزانه میرزاجانی
    زمینه و هدف
    عوامل ژنتیکی علت حدود 10 درصد از موارد ناباروری در مردان است. جهش های ژن CFTR یکی از دلائل نسبتا شایع ابتلاء مردان به ناباروری است. این جهش ها می توانند باعث بیماری فیبروز کیستیک (CF) شوند که یکی از شایع ترین اختلالات اتوزومال مغلوب است و با بیماری ریوی مزمن، اختلالات اگزوکرین پانکراس و ناباروری در مردان به دلیل آزواسپرمی انسدادی همراه است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر جهش های ژن CFTR در ابتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی می باشد.
    مواد و روش کار
    در تحقیق حاضر وقوع جهش های شایع ΔF508، G542X، N1303K و W1282X با استفاده از روش PCR-ARMS، جهش R117H و چندشکلی IVS8-5T به کمک روش PCR-RFLP و نیز جهش های احتمالی در اگزون های 4، 7، 10، 11، 20و 21 با استفاده از روش SSCP در 106 بیمار مبتلا به آزواسپرمی غیرانسدادی و نیز 50 فرد بارور به عنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ها از مراکز تحقیقاتی و درمانی ناباروری یزد، کوثر و بخش IVF بیمارستان دی در فاصله زمانی مرداد ماه 1386 تا تیر ماه 1387 جمع آوری گردید.
    یافته ها
    13 بیمار (26/12%) وقوع جهش های 406-6T>C، A120T، I148T، ΔF508، 1525-18 A>G، G542X، L1304M و نیز چندشکلی IVS8-5T را نشان دادند که در این میان جهش L1304M اولین بار در دنیا و در این تحقیق گزارش شده است. در گروه شاهد هیچ یک از جهش های ژن CFTR مشاهده نگردید و فراوانی آللی چندشکلی IVS8-5T در این گروه 3 درصد برآورد گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر بیانگر ارتباط میان جهش های ژن CFTR و ابتلا به آزواسپرمی غیر انسدادی است. از این رو غربالگری جهش های ژن مذکور در زوج هایی که جهت درمان ناباروری از روش های کمک باروری نظیر تزریق درون سیتوپلاسمی اسپرم (ICSI) استفاده می نمایند توصیه می گردد.
    کلید واژگان: آزواسپرمی غیر انسدادی, CFTR, جهش}
    R. Mirfakhraie, Sm Kalantar, N. Salsabili, M. Montazeri, H. Fazli, M. Houshmand, F. Mirzajani
    Background
    Genetic factors cause about 10% of male infertility. Cystic fibrosis conductance regulator (CFTR) gene mutations are among relatively frequent causes of male infertility. Therefore, these mutations can cause Cystic fibrosis (CF), which is the most common autosomal recessive disorder, characterized by chronic lung disease, pancreatic exocrine insufficiency, and male infertility. The aim of the present study was to evaluate the effect of CFTR gene mutations in non-obstructive azoospermia.
    Materials And Methods
    In this study, we examined the occurrence of common CFTR gene mutations in 106 non obstructive azoospermic patients as test group and 50 fertile individuals as control group. The investigated mutations were ΔF508, G542X, N1303K, W1282X, R117H, also IVS-5T polymorphism, and probable mutations in exons 4, 7, 10, 11, 20 and 21 in the CFTR gene, using ARMS-PCR, PCR-RFLP and SSCP methods. Patient’s samples were collected from Yazd Research & Clinical Centre for infertility, Kowsar Infertility Centre and IVF section of Day Hospital during July 2007 till June 2008.
    Results
    Thirteen patients (21.26%) showed 406-6T>C, A120T, I148T, ΔF508, 1525-18A>G G542X, L1304M mutations and IVS8-5T polymorphism. To the best of our knowledge, this is the first report on the L1304M mutation worldwide. None of the CFTR gene mutations were observed in the control group. The allelic frequency of IVS8-5T was 3% in controls.
    Conclusion
    The present study indicates that there is a relationship between CFTR gene mutations and developing non-obstructive azoospermia. Therefore, the couples undergoing assisted reproductive technologies such as intra cytoplasmic sperm injection (ICSI) are advised to be screened for these gene mutations.
  • محمدرضا جهانی، رضا شفیعی، پیام صفوی، مصطفی رضاییان، محسن امینی، ناصر ابراهیمی دریانی، مریم منتظری، محمد منتظری، هادی شیرزاد
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت تک یاخته های روده باریک به عنوان یکی از علل سوء هاضمه (Dyspepsia)، بررسی شیوع این انگل ها در این بیماران مهم می باشد. هدف از این مطالعه بررسی شیوع تک یاخته های روده باریک در مجموعه ای از بیماران مبتلا به سوءهاضمه مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان های منتخب شهر تهران می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به صورت مقطعی بر روی 130 بیمار مبتلا به سوءهاضمه که بین سال های 83 تا 85 در بخش آندوسکوپی بیمارستانهای بقیه الله ، ولیعصر ناجا و امام خمینی تهران تحت آندوسکوپی فوقانی دستگاه گوارش قرار گرفته و با استفاده از سه
    روش
    آسپیراسیون از طریق آندوسکوپی، بیوپسی دوازدهه و آزمایش مدفوع از نظر ابتلا به تک یاخته های روده باریک و همزمان با استفاده از تست اوره آز سریع (Rapid urease test) از نظر وجود عفونت با هلیکوباکترپیلوری بررسی شدند. این بیماران فاقد بیماری بدخیم، بیماری های ژنتیکی و متابولیک اثبات شده و سابقه درمانی آنتی بیوتیکی بمدت حداقل 3 روز متوالی طی 1 ماه گذشته بودند.
    یافته ها
    در بررسی نمونه های مدفوع 105 بیمار و آسپیراسیون و بیوپسی دوازدهه 130 بیمار تنها 4 مورد ژیاردیا (1/3%) مشاهده گردید. در نمونه های آسپیراسیون و بیوپسی دوازدهه نیز به ترتیب 2 مورد (5/1%) و 1 مورد (8/0%) ژیاردیا مشاهده گردید. هیچ موردی از آلودگی با کریپتوسپوریدیوم، سیکلوسپورا و ایزوسپورا مشاهده نگردید. بر اساس تست اوره آز سریع 61 نفر (9/46%) دارای آلودگی با هلیکوباکترپیلوری بودند. 4 بیماری که دارای ژیاردیا بوده اند، همگی از نظر هلیکوباکترپیلوری مثبت بودند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد ژیاردیا و سایر انگلهای روده باریک نقش چندانی در ایجاد سوء هاضمه نداشته باشند، هرچند نقش هلیکو باکتر پیلوری در ایجاد سوء هاضمه بارزتر است. همچنین آزمایش مدفوع با روش تغلیظی فرمالین اتر نیز می تواند موارد مثبت بیشتری را در خصوص انگل ژیاردیا تشخیص دهد.
    کلید واژگان: سوء هاضمه, ژیاردیا, گریپتوسیوریدیوم, ایزوسپورا, سیلوسپورا, آندوسکوپی گوارشی}
  • معرفی کاوشگر FISH ویژه کروموزوم Y گاوی در ایران
    بهروز شمسی، فروزنده محجوبی، عبدالرضا صالحی، مریم منتظری
    تعیین جنس اسپرم یکی از راه های مهم پیش انتخاب جنسی نتاج است که به همراه تلقیح مصنوعی، توانایی قابل توجهی برای بهبود روند اصلاح و بازده تولید شیر و گوشت حیوانات دارد. اساس این روش، تفاوت های موجود بین اسپرم های حامل کروموزوم های X و Y است. سلول های اسپرم حامل کروموزوم های X و Y را می توان به کمک روش هایی مثل اندازه گیری فلوسیتومتریک DNA جدا کرد. در این پژوهش، برای ارزیابی دقت تعیین جنس اسپرم، توسعه یک روش ساده مبتنی بر FISH برای تمایز اسپرم های حامل کروموزوم های X و Y مورد توجه قرار گرفت. به این منظور، تلاش شد که کاوشگر FISH مختص قطعه DNA تکراری پری سانترومریک کروموزوم Y گاو (جایگاه (DYZ1، Tp13-q12) با استفاده امکانات موجود ساخته شود. با این هدف، DNA ژنومی از گلبول های سفید خون گاو نر استخراج شد. آن گاه آغازگرهای اختصاصی DYZ1 برای تکثیر ناحیه پری سانترومریک کروموزوم Y مورد استفاده قرار گرفتند. سپس محصول PCR با استفاده از Biotin-16-dUTP، در واکنش PCR دوم نشاندار شد. آن گاه محصول PCR نشاندار شده، تخلیص شد، در بافر دو رگه سازی حل گردید و به عنوان کاوشگر FISH مورد استفاده قرار گرفت. کاوشگر FISH مختص کروموزوم Y، پس از دورگه سازی با سلول های متافازی و اینترفازی تثبیت شده با متانول: اسید استیک، علایم قوی را نشان داد. در مجموع، تولید اولین کاوشگر FISH در ایران برای شناسایی کروموزوم Y گاو، موفقیت بزرگی بود که می تواند برای پژوهش های بعدی تعیین جنسیت به کار رود. همچنین کاوشگر FISH ساخته شده در این پژوهش و آغازگرهای مربوط به آن، می تواند برای تعیین جنس و تشخیص حالت های پلوئیدی در سلول های گاوی (مثل بلاستومرهای منفرد و رگه های سلولی) مورد استفاده قرار گیرند.
    کلید واژگان: PISH, کاوشگر, اسپرم, تعیین جنس و گاو}
  • مقایسه کمی بیان ژن mrpi در دو گروه از کودکان مبتلا به لوسمی لنفوئیدی حاد پس از پاسخ های متفاوت به شیمی درمانی
    سوده اکبری، فروزنده محجوبی، مریم منتظری، شیوا نظری، الهه الهی
    مقاومت چنددارویی (Multidrug resistance) یا MDR، دلیل اصلی شکست در شیمی درمانی بیماران سرطانی می باشد. چندین سازوکار برای MDR تعریف شده است: یکی از این سازوکارها افزایش بیان پروتئین های غشایی وابسته به ATP می باشد که به عنوان پمپ های شارشی دارویی عمل می کنند. یکی از ژن های مسوول مقاومت دارویی که به خوبی شناسایی شده، ژن MRP1 می باشد. ارتباط MRP1 با مقاومت دارویی در برخی مطالعات تایید شده است. در این مطالعه میزان بیان ژن MRP1 در دو گروه از کودکان ایرانی مبتلا به لوسمی حاد بررسی شد. سطح بیان MRP1 با روش RT PCR با زمان واقعی (Real time)، و با استفاده از RNA استخراج شده از خون محیطی 42 کودک مبتلا به لوسمی لنفوئیدی حاد (ALL) و 10 فرد سالم مشخص شد. در این آزمایش بیماران به دو گروه تقسیم شدند: بیمارانی که به شیمی درمانی پاسخ داده و در بهبود کامل به سر می بردند (CR) و بیمارانی که بیماری دوباره در آن ها تظاهر شده بود (Relapse). همچنین ارتباط بین سطح mRNA این ژن و دیگر یافته های سیتوژنتیک نیز بررسی شد. افزایش معنی دار بیان ژن MRP1 در اغلب بیماران گروه Relapse مشاهده شد.
  • مهرداد ساروی، رضا علیزاده نوایی، فاطمه روزبه، مریم منتظری، سید بهنام اشرف واقفی
    زمینه
    سکته حاد قلبی پاسخ التهابی به دلیل نکروز بافتی ناشی از لکوسیتوز و بالا بودن نوتروفیل های خون محیطی ایجاد می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین ارتباط بین نوتروفیلی با نارسایی قلبی انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تحلیلی (کوهورت) بر روی100 بیمار مبتلا به سکته حاد قلبی که با دارا بودن 2 مورد از 3 معیار استاندارد (شرح حال، یافته های آنزیمی و یافته های نواری) در نیمه دوم سال 1381 در بیمارستان یحیی نژاد بابل بستری شده بودند به صورت سرشماری انجام شد. نارسایی قلبی براساس شرح حال، معاینه بالینی، عکس قفسه سینه و اکوکاردیوگرافی در روز چهارم بستری تعیین شد و کسر تخلیه کمتر یا مساوی 40 به عنوان نارسایی قلبی در نظر گرفته شد. کسر تخلیه، سن، جنس، محل سکته، مدت بستری و استفاده از ترومبولیتیک ها به همراه شمارش لکوسیت ها و درصد نوتروفیل های روز اول بستری با استفاده از آزمون های فیشر، آنالیز تک متغیر و لگاریتم خطی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نوتروفیل بیش از %65 در 54 نفر از افراد وجود داشت که 25 نفر از آنها در روز چهارم دچار نارسایی قلبی شده بودند. بین نوتروفیلی بیش از %65 و کسر تخلیه بطن چپ در هر دو جنس ارتباط معنی دار وجود داشت (p<0.01).
    نتیجه گیری
    تعداد نوتروفیل های زمان بستری به طور معنی داری با نارسایی قلبی به عنوان عارضه زودرس سکته حاد قلبی ارتباط دارد و می تواند در تعیین افراد در معرض خطر و به کارگیری به موقع روش های تشخیصی و درمانی کمک کننده باشد.
    کلید واژگان: نوتروفیل ها, نارسایی احتقانی قلب, سکته قلبی}
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال