مصطفی امینی رارانی
-
مقدمه
رفتار زورگویی، یکی از مشکلات روز افزون در بین نوجوانان است که با هدف آسیب رساندن به دیگران با بکارگیری وسایل الکترونیکی انجام می شود. لذا لازم است بطور مشخص چگونگی و میزان نقش های متمایز آن (زورگوی سایبری، قربانی زورگویی سایبری) در ارتباط با ابعاد مختلف بهزیستی روانشناختی تبیین شود. بنابراین این پژوهش با هدف تعیین ارتباط زورگویی سایبری و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان مدارس متوسطه دوم شهر اصفهان صورت گرفت.
روش هااین مطالعه از نوع مقطعی و جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دبیرستانی اصفهان در سال 1401-1400 بود. 1051 دانش آموز با نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند و داده ها با یک چک لیست و دو پرسش نامه (زورگویی سایبری آنتونیادو، مقیاس 18 سوالی بهزیستی روانشناختی ریف) جمع آوری گردید.
یافته هابین زورگویی سایبری و بهزیستی روانشناختی و ابعاد آن (به جز استقلال و ارتباط مثبت با دیگران)، رابطه ی معکوس و معنی دار وجود داشت. بین قربانی سایبری و بهزیستی روانشناختی و ابعاد آن (به جز هدفمندی) رابطه ی عکس و معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیرینوجوانان درگیر در زورگویی و قربانی سایبری در معرض پیامدهای نامطلوب و کاهش بهزیستی روانشناختی هستند و لازم است والدین، معلمان و مسئولین سازمان آموزش و پرورش به خوبی از نحوه ی مشارکت نوجوانان در زورگویی و همچنین پیامدها و متغیرهای تاثیرگذار بر آن آگاه شوند.
کلید واژگان: زورگویی سایبری, قربانی سایبری, بهزیستی روانشناختیBackgroundBullying has become a growing concern among teenagers, particularly in the context of cyberbullying, where electronic devices are used to harass others. Understanding the distinct roles of cyberbullies and victims of cyberbullying concerning various dimensions of psychological well-being is crucial. Therefore, this research was conducted to determine the relationship between cyberbullying and the psychological well-being of secondary high school students in Isfahan City.
MethodsThis study employed a cross-sectional design, with the research population consisting of high school students in Isfahan in 2021-2022. A stratified sampling method was used to select 1051 students, and data were collected through a checklist and three questionnaires, namely cyberbullying by Antoniado et. al. and an 18-item psychological well-being scale by Ryff.
FindingsThere was an inverse and significant relationship between cyberbullying and psychological well-being and its dimensions (except independence and positive relationship with others). There was an inverse and significant relationship between cyber victimization and psychological well-being and its dimensions (except purposefulness).
ConclusionThe study highlights that high school students involved in cyberbullying and cyber victimization are susceptible to adverse consequences, leading to a decline in their psychological well-being. Parents, teachers, and officials of the education organization must be well aware of how teenagers participate in bullying, as well as the consequences and variables affecting it.
Keywords: Cyberbullying, Cyber Victims, Psychological Well-Being -
مقدمه
با توجه به اینکه برای سنجش میزان قصد جراحی های زیبایی زنان در کشور ایران، پرسش نامه ای وجود ندارد؛ پژوهش حاضر با هدف ساخت و بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی، انجام گرفت.
روش هااین پژوهش از نوع مطالعات مقطعی بود. در این مطالعه، 763 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک های خصوصی شهر اصفهان به عنوان نمونه انتخاب و پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی را تکمیل کردند. روش نمونه گیری نیز از نوع خوشه ای چندمرحله ای بود. برای برسی روایی سازه از همبستگی درونی و تحلیل عاملی، استفاده شد، همچنین به منظور بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و بازآزمایی پس از دو هفته استفاده گردید.
یافته هابا توجه به نتایج KMO و کرویت بارتلت، نتایج روایی سازه نشان داد پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی، دارای روایی مطلوبی می باشد؛ همچنین بر اساس نتایج ضریب همبستگی درون خوشه ای، پرسش نامه ی مذکور از پایایی مناسبی برخوردار بود. طبق نتایج تحلیل عاملی نیز، پرسش نامه در 3 مولفه اصلی طبقه بندی گردید.
نتیجه گیریبا توجه به ویژگی های روان سنجی مطلوب پرسش نامه ی قصد جراحی زیبایی، می تواند جهت برآورد میزان قصد جراحی های زیبایی در زنان، مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: جراحی زیبایی, قصد, رواسازی, تحلیل عاملیBackgroundRecognizing the lack of questionnaires particularly measuring women's desire for cosmetic surgery in Iran, this study aimed to develop and validate a new instrument for that purpose. The investigation examined the questionnaire's validity, reliability, and underlying structure.
MethodsThis study adopted a cross-sectional design and a multi-stage cluster sampling method to recruit 763 women from private cosmetic clinics in Isfahan, Iran. They completed a novel questionnaire designed to measure their intention towards cosmetic surgery. The questionnaire's validity and reliability were assessed using face, content, construct validity analyses, Cronbach's alpha, retest, and intra-cluster correlation coefficient.
FindingsEvaluations of face validity (Impact score = 3.08), content validity (CVR = 0.75 and CVI = 0.85), and construct validity supported the validity of the questionnaire. In addition, the high intra-cluster correlation coefficient (ICC = 0.95) confirmed its good reliability. Factor analysis further delineated the underlying structure, identifying three principal factors explaining 45.818% of the variance in cosmetic surgery intention.
ConclusionThis newly developed questionnaire offers a reliable and valid tool for measuring cosmetic surgery intention in Iranian women.
Keywords: Cosmetic Surgery, Intention, Rationalization, Factor Analysis -
رعایت اصول اخلاق در پژوهش توسط پژوهشگران، در ارائه ی یافته های مبتنی بر شواهد و کاربردی و متعاقب آن، حل مسائل جامعه و توسعه ی دانش، نقش زیربنایی دارد؛ بااین حال، با وجود کارگاه های آموزشی متعدد برگزارشده و آگاهی افزایی، همواره شاهد برخی عملکردهای غیراخلاقی در حوزه ی پژوهش هستیم؛ ازاین رو، شناسایی عوامل مرتبط برای برنامه ریزی های کاربردی و پیشگیرانه ضروری است. در این زمینه مطالعه با هدف شناسایی تعیین گرهای روانی اجتماعی مرتبط با عملکرد اخلاقی پژوهشگران در انجام و انتشار آثار پژوهشی انجام شد. مطالعه با رویکرد کیفی و تحلیل محتوای قراردادی انجام شد. 29 عضو هیئت علمی و پژوهشگر از دانشگاه های علوم پزشکی کشور در رشته و تخصص های مختلف، به صورت هدفمند و با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته در مطالعه شرکت کردند. برای طبقه بندی داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و برای ارزیابی داده ها از معیارهای لینکلن و گوبا استفاده شد. 136 کد، 20 طبقه ی فرعی و 4 طبقه ی اصلی، حاصل تحلیل داده ها بود. عوامل مرتبط با عملکرد اخلاقی پژوهشگران در حین انجام دادن و انتشار آثار پژوهشی در مصاحبه با پژوهشگران که در قالب طبقه های فرعی نمایان شدند، عبارت بودند از: «قوانین»، «یادگیری اجتماعی»، «دانش و سواد» و «ویژگی های روان شناختی». طبق یافته های این مطالعه، عملکرد اخلاقی پژوهشگران در حوزه ی پژوهش، حاصل تعامل عوامل اجتماعی، فردی، شخصیتی و قانون گذاری است. برخی عوامل، مثل ویژگی های شخصیتی، دیرپا و مقاوم و فردی هستند؛ درحالی که عوامل اجتماعی، گسترده و رایج و عمومی ترند. سیاست گذاران و مدیران مرتبط با حوزه ی پژوهش می توانند با به کارگیری روش های آموزشی و فرهنگ سازی و تغییر رفتار، برای بهبود عملکرد اخلاقی پژوهشگران و اخلاق محوری در حوزه ی پژوهش اقدام کنند.
کلید واژگان: شخصیت, عملکرد اخلاقی, عوامل اجتماعی, عوامل روان شناختیCompliance with ethical principles in research by researchers plays a fundamental role in providing evidence-based and practical findings, subsequently solving society's problems and advancing knowledge. Despite numerous educational workshops and awareness-raising efforts, some unethical research practices are still observed. Identifying relevant factors is essential for practical and preventive planning. In this regard, the present study aimed to identify psychosocial determinants related to the ethical performance of researchers in conducting and publishing research works. The study was conducted using a qualitative approach based on conventional content analysis. A total of 29 faculty members and researchers from the medical sciences universities in Iran in various fields and specialties were selected purposively and semi-structured interviews were conducted with the participants. Qualitative content analysis was used to categorize data and Lincoln and Guba’s criteria were employed to evaluate data. Data analysis led to the identification of 136 codes, 20 subcategories, and 4 main categories. The factors related to the ethical performance of researchers in conducting and publishing research works derived from interviews with researchers included "Laws", "Social Learning", "Knowledge and Literacy", and "Psychological Characteristics". According to the findings of this study, the ethical performance of researchers in the field of research is the result of the interaction of social, individual, personality, and legislative factors. Some factors, like personality traits, are long-lasting, resistant, and personal, while social factors are widespread, common, and more general. Research policymakers and managers can improve the ethical performance of researchers and place ethics at the center of attention in research by implementing educational methods, culture building, and behavior change
Keywords: Ethics In Research, Ethical Performance, Psychological Factors, Social Factors, Personality -
هدف
رویکرد دستگاه خود را بیاورید یا Bring Your Own Device (BYOD) استفاده از دستگاه های همراه شخصی را در جهت انجام اهداف سازمانی و شغلی ترویج داده است اما استفاده از این رویکرد میتواند چالش ها و مخاطرات مختلفی را برای سازمان های سلامت به همراه داشته باشد. این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های آمادگی بیمارستان ها در استفاه از BYOD انجام شده است که میتواند در جهت تدوین سیاست های مناسب و در نهایت کنترل چالش های مرتبط مورد استفاده قرار گیرد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از انواع مطالعات کیفی میباشد. مصاحبه شوندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و با رویکرد گلوله برفی تا رسیدن به سطح اشباع انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند با 15 نفر از خبرگان حوزه BYOD انجام شد. داده های کیفی با روش تحلیل مضمون (تماتیک) و به کمک نرم افزار MAXQDA نسخه 12 تحلیل شد.
یافته هابر اساس نتایج 6 مضمون اصلی و 23 زیرمضمون شناسایی شد. اصول مدیریتی، منابع انسانی، هزینه، زیرساخت فنی، ملاحظات قانونی و ملاحظات اخلاقی به عنوان 6 مضمون اصلی در آمادگی بیمارستان ها در رابطه با BYOD نقش دارند.
نتیجه گیریتمرکز بر موضوعات شناسایی شده در قالب تدوین و پیاده سازی برنامههای رسمی و هم چنین سیاست گذاریهای مناسب توسط مدیران و ذی نفعان سازمان ها می تواند به بهرهمندی مناسب از مزایای BYOD و کاهش هر چه بیش تر چالشهای مرتبط به آن بی انجامد.
کلید واژگان: فن آوری های اطلاعات, پیاده سازی فن آوری اطلاعات سلامت, دستگاه شخصی خود را بیاورید, سازمان های مراقبت بهداشتیKoomesh, Volume:25 Issue: 6, 2024, PP 593 -602IntroductionThe Bring Your Device (BYOD) approach has promoted the use of personal mobile devices to achieve organizational and occupational goals, but the use of this approach can bring various challenges and risks for health organizations. This research was conducted to identify the components of hospitals' readiness to use BYOD which can be used to develop appropriate policies and ultimately control related challenges.
Materials and MethodsIn this qualitative study, participants were selected using purposeful sampling with a snowball approach till reaching saturation point. For data gathering, semi-structured interviews were conducted with 15 experts in the BYOD field. Qualitative data were analyzed with the thematic analysis method and using MAXQDA Plus version 12 (Release 12.3.0, VERBI GmbH Berlin).
Results6 main themes and 23 sub-themes were identified. The main themes include management principles, human resources, cost, technical infrastructure, legal considerations, and ethical considerations that play critical roles in hospitals' readiness for BYOD.
ConclusionFocusing on the issues identified in the form of formulating and implementing official programs as well as appropriate policies by the managers and stakeholders of the organizations can properly benefit from the advantages of BYOD and reduce the related challenges as much as possible.
Keywords: Information Technology, Health Information Management, Bring-Your-Own-Device (BYOD), Healthcare Organizations -
تبیین کلی مفهوم، مصادیق و الزامات اقتصاد مقاومتی و بیان الزامات آن در حوزه سلامت از دیدگاه صاحبنظرانمقدمهاقتصاد مقاومتی برای عملیاتی شدن، پیش از هر چیز نیاز به درک یکسان و تبیین صحیح در کشور دارد. با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر با هدف تبیین کلی مفهوم اقتصاد مقاومتی و تعیین مصادیق و الزامات آن و همچنین شناسایی الزامات آن در حوزه سلامت از دیدگاه صاحبنظران اقتصادی و اقتصاد سلامت انجام شد.روش بررسیدر مطالعه کیفی حاضر، 8 مصاحبه عمیق با صاحبنظران اقتصادی و اقتصاد سلامت از آگوست 2019 تا فوریه 2020 تا رسیدن به سطح اشباع انجام شد. مصاحبه شوندگان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه چهره به چهره انجام شد. مصاحبه ها بعد از پیاده سازی به روش تحلیل محتوای قراردادی تحلیل شدند. به منظور کدگذاری و مدیریت داده ها از نرم افزار MAXQDA Analytics Pro 2020 (VERBI GmbH Berlin) Release 20.4.0 استفاده شد.یافته هادو مفهوم کلی «تاب آوری اقتصادی» و «مفهوم جامع اقتصاد مقاومتی» برای اقتصاد مقاومتی مشخص و مصادیق آن ها و همچنین الزامات مربوط به هر کدام تعیین شد. ضربه گیر کردن اقتصاد، اقتصاد بدون نفت، بهره وری اقتصادی و تغییر و تحول از مصادیق تاب آوری اقتصادی، و عدالت محوری، دانش بنیانی، درون زایی، برون گرایی، مردمی بودن، فرهنگ جهادی، اسلامی کردن اقتصاد و اقتصاد مقاومتی به مثابه اقتصاد سیاسی از مصادیق مفهوم جامع اقتصاد مقاومتی شناسایی شدند. همچنین مصادیق و الزامات اقتصاد مقاومتی در بخش سلامت تشریح شد.نتیجه گیریبرداشت های متعدد و متفاوتی از مفهوم اقتصاد مقاومتی وجود دارد؛ به منظور اجرایی و عملیاتی شدن آن در بخش های مختلف و از جمله در بخش سلامت، اولین قدم رسیدن به ادبیات و درک مشترک از مفهوم اقتصاد مقاومتی بین صاحبنظران مرتبط می باشد.کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, سلامت, مفهومIntroductionResistive economy as a new concept/doctorine has entered to the Iranian economics literature several years ago. However, in order to be applied efficiently, a common perception among experts is necessary regarding its definition, instances and requirements. Thus, this study was conducted with the aim of general explanation of resistive economy concepts, its instances and requirements as well as identification of its requirements in health sector based on the experts’ opinions.MethodsIn this qualitative study, 8 in-depth and face-to-face interviews were conducted with some economist as well as some health economists who were selected through purposive sampling methods. The interviews were transcribed and analyzed using the conventional content analysis method. MAXQDA Analytics Pro2020 (VERBI GmbH Berlin) Release 20.4.0 was used for coding and data management.ResultsTwo concepts of “economic resilience” and “comprehensive concept of resistive economy” were identified. Then, the instances and requirements related to these two concepts were determined. An anti-shock economy, an oil-free economy, economic productivity and change were identified as instances of “economic resilience” and justice-oriented, knowledge-based, endogenous, extraversion, democratized, jihadi culture, Islamization of the economy, and resistive economy as a political economy were identified as the instances of “comprehensive concept of resistive economy”. The instances and requirements of resistive economy in health sector were also elaborated.ConclusionThere are numerous interpretations of resistive economy. Based on expert opinions, resiliency is a very important specification of that economy, but other specifications should also exist to address the comprehensiveness of the concept. In order to implement and operationalize the resistive economy in various sectors including the health sector, the first step is to reach a common understanding of resistive economy amongst the experts.Keywords: Resistive Economy, Health, Concept
-
مقدمه
حوادث ترافیکی سالانه جان بسیاری از مردم جهان را به خطر می اندازند. این حوادث در سطح دنیا به عنوان سومین علت مرگ ومیر مطرح هستند، اما در ایران در سطح وسیعتری مطرح می باشد. با توجه به لزوم توجه به مولفه های اجتماعی که موجب ایجاد مخاطره برای سلامت می شوند، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط عوامل اجتماعی مرتبط با مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی انجام شد.
روش کاراین مطالعه، مقطعی ثانویه می باشد، بر اساس چارچوب کمیسیون تعیین کننده های اجتماعی سلامت بر روی اطلاعات پرونده های مصدومین حوادث ترافیکی پذیرش شده در بیمارستانهای الزهرا و آیت الله کاشانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سالهای 1396 - 1393 و بر روی 29909 پرونده انجام گردید.داده ها با نرم افزار STATA14 و در سطح معناداری کمتر از پنج درصد تحلیل گردید.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد719 (2.8 درصد)از مصدومین حوادث ترافیکی فوت نمودند. رگرسیون لجستیک چندگانه نشان داد نسبت شانس مرگ ناشی از حوادث ترافیکی در مردان، در افراد بیکار و بالای65 سال، در مصدومین منتقل شده از سایر مراکز و سرنشینان ون/کامیون کوچک بیشتر از سایرین می باشد.
نتیجه گیرییا توجه به اهمیت و تاثیر شغل، جنس، سن، نحوه انتقال مصدوم و نوع وسایل نقلیه بر مرگ ناشی از حوادث ترافیکی تدوین برنامه های پیشگیرانه و اتخاذ سیاست بر اساس عوامل تعیین کننده اجتماعی شناسایی شده موثر بر مرگ و میر حوادث ترافیکی در عرصه سلامت پیشنهاد می گردد
کلید واژگان: مرگ های ناشی از حوادث ترافیکی, سوانح جاده ای, عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامتIntroductionMany people die as a result of road traffic crashes globally every year. Low- and middle-income countries had higher road crashes mortality compared to high-income countries and Iran is one of the countries with the high road crashes mortality in the world. Regarding the important and basic role the social components plays in health. The current study aims to investigate social determinants of traffic crash mortality in Isfahan during the 2014-2017.
MethodsThis study was a cross-sectional data secondary analysis. 29909 traffic crashes were analyzed. Data were extracted from the Hospital Information System (HIS) and analyzed using logistic regression. Social determinants were selected using the Commission on Social Determinants of Health conceptual framework. Data were analyzed with Stata 14 software at a significance level of less than 0.05
Resultswe found that 719(2.8%) mortalities were related to traffic accident injury. The death rate due to traffic crash in the hospital was 2.4%. Multivariate logistic regression showed that men (P-value =0.00), unemployed people, less than 65 years of age, injured transported from suburb and passengers of small vans/trucks (P-value <0.00) had higher odds of mortality caused by traffic crashes
ConclusionsConsidering the importance of social factors on traffic crashes mortality, health policy-makers should develop preventive programs and adopting policies based on occupation, sex, age, mode of transport of the injured, and the type of vehicles to inform interventions aimed at reducing injury-related mortality.
Keywords: Road traffic crashes, Road traffic accidents, Social determinants of health, Social factor -
مقدمه
سلامت دهان و دندان، یک عامل موثر در کیفیت زندگی محسوب میشود. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مرتبط با تقاضای خدمات دندانپزشکی پایه در خانوارهای ایرانی بود.
مواد و روشهامطالعهی حاضر از نوع تحلیل ثانویه دادههای Cross sectional بود و در آن اطلاعات گردآوری شده در پیمایش ملی هزینه- درآمد خانوار در سالهای 1396 تحلیل شدند. نمونهی پژوهش حاضر شامل 17548 خانوار واجد شرایط از کل کشور بود. برای بررسی تقاضای خدمات دندانپزشکی از مدلسازی Logistic regression استفاده گردید. در مجموع سه مدل برازش شد.
یافتههااحتمال تقاضای خدمات دندانپزشکی پایه در خانوارهایی که سرپرستان تحصیلات بالاتر داشتند، یا غیر متاهل و یا غیر شاغل بودند، به شکل معنیداری کمتر بود (0/05 > p value). احتمال تقاضا برای خدمات دندانپزشکی پایه، در هر پنجک درآمدی نسبت به پنجک درآمدی اول (کم درآمدترین خانوارها)، به شکل معنیداری بالاتر بود (0/05 > p value). همچنین، احتمال تقاضای خانوار برای خدمات دندانپزشکی پایه در خانوارهای دارای سالمندان بالای 70 سال و خانوارهای دارای فرد 6 تا 12 سال، نسبت به سایر خانوارها به شکل معنیداری بیشتر بود (0/05 > p value). رفتار بعضی متغیرها در مدلهای مختلف برازش شده متفاوت بود (0/05 > p value).
نتیجهگیریاحتمال تقاضای خدمات دندانپزشکی پایه توسط خانوار با متغیرهای جمعیتشناختی، متغیرهای اقتصادی و ساختار سنی اعضای خانوار ارتباط معنیدار داشت. بنابراین، تصمیمات سیاستی مربوط به خدمات دندانپزشکی لازم است مبتنی بر وضعیت جمعیتشناسی، تفاوتهای اقتصادی و ساختار سنی افراد جامعه باشد.
کلید واژگان: مراقبت دندانی, خانوار, ایرانIntroductionOral health is an important factor affecting quality of life. This research examined the correlates of demand for basic dental services among the Iranian households.
Materials & MethodsThis research was a secondary data analysis of cross-sectional data in which the data extracted from National Survey of Iran’s Household Income and Expenditure Survey-2018 were analyzed. The study sample included 17548 eligible households from whole country. The logistic regression model was used to analyze demand for basic dental services. Three regression models were estimated.
ResultsThe probability of demand for basic dental services was reduced as households’ heads were more educated, non-married or unemployed (p value < 0.05). The probabilities of demand for basic dental services were higher among households of higher income quintiles comparing to the first income quintile (p value < 0.05). Furthermore, the probability of demand for basic dental services was higher among those households with elderlies aged more than 70 years old or those households with children aged between 6-12 years old (p value < 0.05).
ConclusionThe possibility of demand forbasic dental services was correlated to demographic and economic factors as well as age component of household’s members. As a result, dental health policymakersshould pay attention to demographic and economic status and age status of population.
Keywords: Dental care, Household, Iran -
پیش زمینه و هدف
پاندمی کرونا ویروس بسیاری از کشورها را مجبور به اتخاذ تدابیر اختصاصی در جهت کاهش یا مهار انتقال این بیماری نموده است، این تدابیر منجر به بروز پیامدهای منفی روحی و روانی ازجمله افزایش خشونت خانگی شده است. هدف از پژوهش حاضر ارایه دیدگاه در مورد فرآیند دستورکارگذاری مشکل خشونت خانگی در همه گیری کرونا است.
مواد و روش ها:
مطالعه حاضر از نوع بیان دیدگاه می باشد که در آن محققین بر اساس مدل جریانات چندگانه کینگدان، فرآیند دستورکار گذاری مشکل خشونت خانگی در دوران کرونا را با استفاده از تشریح جریان مشکل، جریان سیاست (راه حل مشکل) و جریان سیاسی (اراده سیاسی) تبیین نمودند.
یافته ها:
در زمینه جریان مشکل به دنبال شیوع بیماری کرونا ویروس روند تمایل به بروز خشونت خانگی به دلیل محدودیت های اجتماعی، در خانه ماندن، فقر، افزایش مشکلات اقتصادی و افزایش سوءمصرف مواد به میزان قابل توجهی افزایش یافته و در حال حاضر در مقیاس جهانی ظهور کرده است. بر این اساس پرداختن به خشونت خانگی با توجه به شیوع و عوارض جسمانی، روان شناختی و مرگ ومیر ناشی از آن یک مشکل دارای اولویت جهانی بهداشت عمومی است. پیرامون جریان سیاست، مهم ترین تحلیل ها و راه حل های احتمالی مواجهه با این مشکل می تواند به صورت راه اندازی خطوط راهنما و سیستم های پشتیبانی، محرک های آگاهی بخش و پیام رسانی فعال، استفاده از مشارکت جامعه، تعریف و تعیین مجدد پناهگاه های ایمن و تهیه پروتکل واحد می باشد. همچنین، با توجه به اینکه خشونت خانگی یک مشکل اجتماعی با ابعاد پزشکی، روان شناختی و حقوقی است لازم است متولیان، روش های غربالگری حساس تر به مراکز مشاوره، مراکز بهداشتی درمانی، آموزش های جامع و مبتنی بر حساس سازی ارایه دهندگان خدمات بهداشتی درمانی، مشاوران و خط اول سیستم مراقبتی درمانی، ایجاد خطوط پاسخگویی و شماره تماس های بیشتر جهت ارایه حمایت به این زنان، ارزیابی و بازدید از خطوط کمک، مشاوران، خانه های امن بهزیستی و ماموران حفاظت شبانه روزی برای کمک به قربانیان خشونت، به کارگیری رسانه های اجتماعی نسبت به افزایش خطر خشونت خانگی در طول بیماری کووید 19 و ایجاد آگاهی همه جانبه را مدنظر قرار دهند. در زمینه جریان سیاسی لازم است دولت به مشکل خشونت خانگی توجه نماید و با درک صحیح مشکل و پیامدهای منفی آن، اراده ای برای حل آن داشته باشد. فلذا، در سطح دولت، می بایست با یک عزم جدی، مشکل خشونت خانگی در دستور کار قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری:
وقتی سه جریان مشکل، راه حل مشکل و اراده سیاسی با هم وجود داشته باشند، پنجره سیاست گذاری برای خشونت خانگی در دوران کرونا باز خواهد شد و این مشکل در دستور کار سیاست گذاران قرار خواهد گرفت. در رابطه با خشونت های خانگی متعاقب کووید 19، علیرغم وجود دو جریان مشکل و راه حل مشکل، به نظر می رسد جریان اراده سیاسی به خوبی شکل نگرفته است.
کلید واژگان: دستورکار گذاری, کینگدان, خشونت خانگی, کرونا ویروسBackground & AimsThe coronavirus pandemic has forced many countries to take specific plans to reduce or control the transmission of the disease, which has led to negative psychological consequences, including an increase in domestic violence. The purpose of this study is to provide insights into how the problem of domestic violence in the corona pandemic is placed on the policy agenda.
Materials & MethodsThe present study is a perspective one in which based on Kingdon's agenda setting model, the process of domestic violence agenda setting identified in the Corona period and three streams of problem, policy (problem solution) and political (political will) explained.
ResultsIn the context of the problem stream following the spread of coronavirus, the trend towards domestic violence due to social constraints, staying at home, poverty, increasing economic problems and increasing substance abuse has increased significantly and is now emerging on a global scale. Accordingly, domestic violence is a problem of global public health priority due to its prevalence and physical, psychological and mortality complications. Regarding the policy stram, the most important analyzes and possible solutions to this problem can be done in the form of setting up guidelines and support systems, active incentives and messaging, using community participation, defining and redefining safe havens, and preparing a single protocol. Also, due to the fact that domestic violence is a social problem with medical, psychological, and legal dimensions, it is necessary for trustees to 1- use more sensitive screening methods to counseling centers, health centers, comprehensive training and sensitization-based health care providers, counselors, and the first line of the health care system, 2- create more response lines and contact numbers to provide support to these women, 3- evaluate and visit helplines, counselors, welfare shelters and day care staff to help victims of violence, and 4- consuder that using the social media should increase the risk of domestic violence during Covid disease while raising awareness. In the field of political stream, it is necessary for the government to pay attention to the problem of domestic violence and, with a correct understanding of the problem and its negative consequences, have the will to solve it. Therefore, at the government level, the new president must put the problem of domestic violence on the agenda with a serious determination.
ConclusionWhen the three currents of problem, problem-solving, and political will coexist, the policy window for addressing domestic violence in the Corona will open, and this problem will be on the agenda of policymakers. With regard to domestic violence following Covid 19, despite the existence of two streams of problem and solution to the problem, the stream of political will does not seem to be well formed.
Keywords: Agenda Setting, Kingdon, Domestic Violence, Corona Virus -
Chaos, information uncertainty, and instability are characteristics of the chaotic situation experienced in the coronavirus disease 2019 (COVID-19) pandemic. The health system has been severely damaged under such circumstances. The basic way to deal with this situation is to understand the crisis correctly, and accept the chaotic situation. Chaos theory emphasizes solutions that take into account discontinuities in events, and provides appropriate solutions to deal with the problems. Using the features of chaos theory to assist health decision makers and policymakers in managing COVID-19 pandemic, the following recommendations can be proposed: focus on short-term (vs. long-term) decision-making, contingent and flexible planning, proper application of innovative approaches in policymaking, creating structures and systems, discovering order within chaos and disorder. In the health policy system, the managers who change their mental models according to the circumstances instead of following the old principles, develop and implement their activities based on models far from stable and dynamic equilibrium, is an undeniable necessity.
-
مقدمه
میزان رضایت مندی دریافت کنندگان خدمات سلامت، یکی از 5 شاخص ارزیابی کیفیت برنامه های مرتبط با سلامت محسوب می شود. هدف این مطالعه، شناسایی مولفه های مرتبط با نارضایتی از پوشش بیمه در مراجعه کنندگان به مراکز دندان پزشکی بود.
روش بررسیدر قالب یک مطالعه کیفی در شهر تهران، 6 مرکز دندان پزشکی خصوصی و دولتی واقع در مناطقی با وضعیت اقتصادی- اجتماعی متفاوت انتخاب شدند. مصاحبه عمیق چهره به چهره با سرپرستان خانوار یا همسرانشان که به مراکز دندان پزشکی منتخب مراجعه کرده بودند، انجام شد و نمونه گیری تا رسیدن به اشباع، ادامه یافت. نمونه گیری از نیمه دوم مهر تا نیمه اول بهمن 1397 انجام شد. برای تحلیل محتوا، روش تحلیل مضمون و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار MAXQDA نسخه12 استفاده شد.
یافته هاپس از انجام 54 مصاحبه، مولفه های مالی و غیرمالی دو مولفه اصلی شناسایی شده درنظر گرفته شدند. در مجموع 5 مضمون اصلی و 17 مضمون فرعی نهایی (کد)، جنبه های مختلف نارضایتی بیمه شدگان را تشریح کردند. در هر 2 گروه بیمه شامل بیمه پایه و تکمیلی، صرفه نداشتن اقتصادی، نحوه پوشش خدمات و وضعیت مراکز ارایه خدمات از مضامین اصلی مطرح شده بودند. علاوه براین، مخاطرات اخلاقی مرتبط با بیمه در بیمه های پایه، و فرایند اداری بیمه در بیمه تکمیلی نیز از مضامین شناسایی شده مرتبط با نارضایتی بیمه شدگان بودند.
نتیجه گیریبرای ارتقای سطح رضایت مندی از پوشش بیمه، لازم است به طور هم زمان استطاعت مالی برای پوشش بیمه ای، نوع تسهیلات و کیفیت ارایه خدمات بیمه ای در سیاست گذاری مرتبط با بیمه مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: بیمه سلامت, رضایت مندی بیمار, درمانگاه های دندان پزشکی, تحقیق کیفیIntroductionThe patients ‘satisfaction with health service is one of the five indicators of quality evaluation in health care programs. This study aimed to identify the attributes related to the non-satisfaction of insurance coverage among patients visited to dental clinics.
MethodsIn the framework of a qualitative study conducted in Tehran city, six private and public dental clinics were selected in regions with variant socio-economic status. Face-to-face interviews with the head of household or their spouses who visited to selected dental clinics were carried out and sampling continued until saturation. Data collection lasted from October until February 2018. Thematic analysis was used for content analysis and MAXQDA12 software was applied for data analys
Results54 interviews were conducted and overall 14 codes were extracted. Peculiarity and non-peculiarity attributes were identified as two main attributes related to dissatisfaction of the basic and complementary health insurance. To more detail, both basic and complementary insured interviewees expressed dissatisfaction with high premiums, inadequate service packages, as well as rarity of contract centers. Moreover, the interviewees with basic insurance were highly dissatisfied with quality of health services, and those of complementary coverage were dissatisfied with reimbursement system of insurance.
ConclusionThe findings suggest that in order to improve the level of satisfaction with insurance coverage, it is necessary for policy makers to consider the affordability of insurance coverage, insurance packages, and also the quality of health services provided by insurers.
Keywords: Health Insurance, Patient satisfaction, Dental clinics, Qualitative Research -
مقدمه
سامانه یکپارچه بهداشت(سیب) آخرین سامانه طراحی شده پرونده الکترونیک سلامت در ایران می باشد که با هدف یکپارچه سازی اطلاعات مربوط به سلامتی افراد و ارایه خدمات بهداشتی درمانی در قالب برنامه های حوزه بهداشت در طرح تحول نظام سلامت در سراسر کشور از اسفند سال1394 به صورت رسمی شروع به کارکرد . مطالعه حاضر با هدف شناسایی مزایا و کاستی های استفاده از سامانه سیب از دیدگاه کاربران مرکز بهداشت شهرستان یزد و واحد های تابعه و هم چنین ارایه راهکار، در سال 1397 صورت گرفت.
روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه کیفی است که به روش تحلیل محتوا با رویکرد قراردادی و استقرایی انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی پرسنل مرکز بهداشت شهرستان یزد و واحد های تابعه بود که از سامانه سیب استفاده می کردند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد، هم چنین با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساختارمند به جمع آوری اطلاعات و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به آنالیز داده ها پرداخته شد.
یافته هابر اساس یافته های مطالعه، مزایای استفاده از سامانه سیب در قالب سه مضمون اصلی و ده مضمون فرعی شامل مدیریتی (منابع انسانی، گزارش گیری، ارتباطات سازمانی و برنامه ریزی)، فنی (قابلیت رویت، دسترسی، قابلیت ویرایش) و محتوایی (ماندگاری و نگهداشت اطلاعات، محرمانگی و قابلیت انتقال اطلاعات) شناسایی شد. هم چنین کاستی های موجود در قالب سه مضمون اصلی و ده مضمون فرعی شامل زیرساخت ها (اینترنت و تجهیزات)، نرم افزاری (شکل ظاهری و محتوایی) و مدیریتی (ارتباطات بین فردی، انگیزشی، نظارت و کنترل، سازماندهی، اطلاع رسانی و آموزش) شناسایی شد.
نتیجه گیریبر اساس عوامل شناسایی شده، با تقویت مزایای سامانه و هم چنین تلاش برای از میان برداشتن یا کاهش کاستی های موجود در آن، می توان به نهادینه سازی و استفاده کاربردی تر از سامانه در راستای رفع مشکلات بهداشتی اقدام نمود.
کلید واژگان: سامانه یکپارچه بهداشت, مرکز بهداشت, مطالعه کیفی, سیستم های اطلاعاتیIntroductionThe Integrated Health System (SIB) is the latest electronic health record system in Iran, with the goal of integrating health information and providing health services in the form of health system reform plan throughout the country starting to function in 2018-2019. The purpose of this study was to identify the advantages and problems of using the SIB system from the perspective of employees of the health center of Yazd and its subsidiaries and providing solutions.
MethodsThis study is a qualitative study which was conducted using content analysis method with conventional approach. The population of the study consisted of all employees of Yazd health center and affiliated units using SIB system. The sampling was purposeful and continued until data saturation, and a semi-structured interview was conducted to collect information.
ResultsBased on the findings of the study, the advantages of using the SIB system in the form of eight general categories include: managerial, technical, hardware, security, editing, content, ability to transfer and access and problems in the three general categories: of equipment and hardware, Software and management.
ConclusionConsidering the identified factors in the field of existing problems, such as adaptation of the system with the programs and overall goals, intelligent system to reduce the error rate and increase the speed of working with it and use the views of users in the forefront to upgrade system.
Keywords: Integrated health system, Health center, Qualitative study, Information system -
By beginning of the year 2020, COVID-19 has spread all over the world. The virus has caused numerous social, medical, and political challenges. One of the major challenges faced by countries to control the outbreak of the virus was the stability of economic and social activities and the simultaneous fulfilling of work during quarantine. Under such circumstances, telework is employed as one of the important policies control the virus. Moreover, many employees have tendency for remote working or teleworking. In such a situation, the importance of applying the Bring Your Own Device (BYOD) approach to fulfill job duties seems obvious. To enjoy the benefits of BYOD, organizations need the right policy for applying BYOD. This perspective endeavors to shed light on how to apply BYOD policy. From the researchers’ point of view, the important facets that could be addressed when applying BYOD can be described like this: policy is appropriate decision-making and implementation, technical infrastructure, continuous communication, staff training, security and privacy protocols, and agreement between staff and organization as well as the use of cloud computing.
-
The outbreak of emerging and acute infectious diseases is one of the threats to global health. Another such event is the latest global pandemic, coronavirus disease 2019 (COVID-19) COVID-19. The right policymaking and management of this pandemic require the use of scientific capabilities and evidence obtained from different experiences. However, as far as COVID-19 is a wicked problem, informed decision making for COVID-19 differs from policymaking in normal circumstances and faces difficulties. In general, we grouped these difficulties into three categories, including uncertainties, heterogeneous policymaking, and weaknesses of the history approach. Uncertainties of coronavirus can be resolved by the development of an integrated system for tracking deaths and mortality estimates, monitoring of the key characteristics of dead coronavirus patients and patients admitted to intensive care unit (ICU), as well as more work to assess the incidence and characteristics of coronavirus infections across the population. In order to minimize the harm caused by heterogeneous policies, it would be easier to clarify, interpret, and apply the macro-strategies of the World Health Organization (WHO) consistent with the local requirements of the country instead of not embracing and refusing them altogether. Furthermore, in order to make good use of the history-as lessons- approach of the epidemics in COVID-19 policy, the experiences of previous epidemics must be adequately clarified and logically interpreted and implemented in accordance with the temporal, environmental, and political circumstances of the COVID-19 epidemic.
-
زمینه و هدف
خصوصیات هر شغل و پیامدهای اقتصادی-اجتماعی آن در ارتباط با سلامت اجتماعی شاغلین است. سلامت اجتماعی در پی شناسایی تاثیر متقابل نحوه ی کنش اجتماعی بر بهزیستی افراد می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت اجتماعی نانوایان و متغیرهای مرتبط با آن صورت گرفته است. سلامت اجتماعی نانوا علاوه بر اینکه از جنبه سلامت فردی و شغلی و نوع تعامل با همکاران و سایر اقشار جامعه حایز اهمیت است، از نقطه نظر بهداشت عمومی نیز شایان توجه می باشد به گونه ای که اگر فرد نانوا از بهزیستی اجتماعی مناسبی برخوردار نبوده و برای اجتماعش اهمیت قایل نشود ممکن است سلامت نان بخش اعظمی از مردم دستخوش تغییر شده و نان تولیدی از کیفیت لازم برخوردار نباشد.
روش بررسیاین مطالعه یک بررسی مقطعی-تحلیلی بود که در سال 1396 انجام پذیرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 469 نفر نانوای شاغل در نانوایی های سنتی شهر اصفهان بود که با روش نمونه گیری طبقه ای از مناطق پانزده گانه شهرداری اصفهان انتخاب گردیدند. داده های پژوهش به وسیله ی پرسشنامه سلامت اجتماعی بزرگسالان با مولفه های تعامل اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، وظیفه شناسی، نگرش به جامعه، همدلی، روابط خانوادگی و مشارکت اجتماعی؛ و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک گردآوری شد، و با نرم افزار SPSS نسخه20 طی آزمون های همبستگی اسپیرمن و آنالیز کوواریانس ناپارامتری، تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامیانگین سنی نانوایان مورد بررسی 9/39 سال (82/11±) و دامنه سابقه کار آنان بین یک تا 65 سال با میانگین 3/18 (31/12±) بود. بازه ی نمره ی سلامت اجتماعی آن ها بین 18 تا 140 بود. حدود 3درصد از آنان وضعیت سلامت اجتماعی خیلی ضعیف، 36% ضعیف، 27درصد متوسط، 26% خوب و 7درصد خیلی خوب داشتند. سلامت اجتماعی این نانوایان با سن و سابقه کار آنان رابطه ای مثبت و مستقیم داشت (p-value≤ 0.05). میانگین نمره سلامت اجتماعی افراد متاهل بطور متوسط در حدود 7/9 واحد بیشتر از افراد مجرد بود. همچنین سلامت اجتماعی افراد با وضعیت درآمد متوسط نیز در مقایسه با درآمد پایین به اندازه 22/6 واحد بالاتر بود (p-value= 0.034).
بحث و نتیجه گیریوضعیت سلامت اجتماعی نانوایان سنتی شهر اصفهان ضعیف رو به متوسط بود. به نظر می رسد این به دلیل معدود بودن تعداد کارکنان نانوایی ها و نیز زمان کاری متناوب و منتشر بین ساعات اولیه صبح تا پاسی از شب، و کاهش تعاملات سازنده اجتماعی آنان است. احتمالا نانوایان در قبال نقشی که در جامعه بر عهده دارند مسئولیت پذیری درخوری نداشته و توان درک سایرین و همدلی با دیگران در آن ها دچار ضعف است. ممکن است این افراد با خانواده و خویشاوندان خویش ارتباط صحیحی برقرار نکنند و در برنامه ها و فعالیت های بهبود دهنده اجتماع مشارکت نداشته باشند و خود را سهیم در جامعه ندانسته و دچار گسست از جامعه شوند. این افراد ارزیابی ذهنی نسبتا پایینی از وضعیت اجتماعی اقتصادی خود دارند. نانوایان یاد شده باید در مولفه های تعامل اجتماعی، همدلی، وظیفه شناسی و نحوه ی نگرش به جامعه تقویت شوند. لازم است مداخلاتی چون باز طراحی محیط کاری به نحوی که سطح تعامل نانوایان و مردم را همزمان با رعایت بهداشت مواد غذایی افزایش دهد و اجرای برنامه های افزایش دهنده ی فعالیت های اجتماعی نانوایان انجام شود. به علاوه بهبود فضای کسب و کار آنان از طریق پیگیری های سیاسی-اجتماعی جهت افزایش درآمد ایشان و کاهش اقدامات تعزیری-تنبیهی ارگان های دولتی، احتمالا باعث ارتقا سطح بهزیستی اجتماعی نانواها خواهد شد.
کلید واژگان: سلامت اجتماعی, سلامت محیط کار, پایگاه اقتصادی اجتماعیField and objectiveCharacteristics of any job and its socio-economic outcomes are related to the social health of the working population. Social health attempts to identify the mutual effects of social interaction on the individuals’ well-being. An individual’s positive or negative willingness to the society-benefiting environmental subjects with high sensitivity, care, and intelligence along with the ability to understand the others, share their experiences and emotions, and actively participate in the social processes falls in the field of social health. In a society where the conditions are becoming healthier, an individual with social well-being is expected to adaptively see the conditions improving, accepting his society with all its positive and negative aspects and attempting to help the society’s improvement. In addition to its importance in terms of the individual and occupational health and interaction with the coworkers and other society members, social health is important in terms of the public health. If a baker does not have a proper social well-being, not caring about his society, the bread health of a majority of the population may negatively change, leading to low quality bread. Thus, the current study aimed to investigate the social health of the bakers and the related variables in Isfahan, Iran.
MethodologyThis study was cross sectional-analytical and was conducted in 2017. The statistical population consisted of 469 bakers working in 171 traditional bakeries in Isfahan, who were selected out of 633 qualified bakeries by stratified sampling method in proportion to the size according to Cochran formula with the confidence level of 95% and error level of 0.07. The data were collected by the Adult Social Health Questionnaire (validated by Rafiey et al.) and Demographic Information Questionnaire. Each individual’s score were derived from 29 questions in the social health questionnaire with the components of social interaction, social responsibility, conscientiousness, attitude to society, empathy, family relationship, and social participation. In addition to the overall score, each component was scored. The social health was classified into five groups: very weak, weak, medium, good, very good, with their relationships with the demographic variables and each individual’s perceived social-economic status being assessed. The data were analyzed by Spearman correlation test and non-parametric covariance in SPSS 20.
FindingsThree individuals worked in most of the studied bakeries. The mean age was 39.9 (±11.83). Those who worked in the bakeries had the work experience of 1 to 65 years with the average of 18.3 years (±12.31). Half of them had lower than 16.5 years of experience. However, 17% of the bakers had higher than 30 years of experience. Their social health scores were 18 to 40 (The minimum and maximum scores possible in the social health questionnaire were 10 and 145, respectively). Among the bakers, 3%, 36%, 27%, 26%, and 7% fall in very weak, weak, medium, good, and very good classes, respectively. 95.7% of the bakers viewed their socio-economic status to be in the 5th of 10 grades or lower in the society. Most of them (79.7%) evaluated their income to be low. These bakers’ social health had positive and direct relationship with their work experience (P-value≤0.05), such that an increase in each of the two variables by one unit increased the other by 0.304 and 0.316, respectively. The married individuals’ mean social health score were approximately higher than that of the unmarried ones by 9.7. Moreover, the social health of those with medium income was higher than that of the individuals with income by 6.22 (P-value=0.34).Discussion and
ConclusionThe social health status was weak to medium among the traditional bakers in Isfahan. This seems to be resulted from the limited number of the bakers, alternating working time (early morning and late night), and reduced productive social interactions of them. The bakers probably do not have proper responsibility for their role in the society and are weak at understanding the others. These individuals might not have appropriate relationships with their families and relatives, not participating in the society improving programs. They also might not find themselves having a share in the society, being separated from it. These individuals have a relatively low subjective assessment of their socio-economic status. The mentioned bakers must be improved in the components of social interaction, empathy, conscientiousness, and attitude to society. Interventions are required, such as redesigning the workplace to increase the interactions between the bakers and people while observing the food hygiene. Moreover, programs have to be implemented to enhance the bakers’ social activities. The improvement of their business environment through socio-political pursuance to increase their income and reduce punishments of the governmental organizations probably enhances the bakers’ social health.
Keywords: Social Health, Healthy workplace, Socio-economic Status -
مقدمه
خشم از یک رنجش و ناراحتی زودگذر تا یک عصبانیت تمام عیار گستردگی دارد، با این حال خشم پدیده ای کاملا طبیعی بوده و مانند سایر احساسات و هیجان ها، نشانه ای از عواطف انسانی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش مدیریت خشم بر میزان پرخاشگری کودکان کار شهر اصفهان بود.
روشطرح پژوهش شبه آزمایشی، با استفاده از پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان کار شهر اصفهان بود. از این جامعه آماری، مراکز آموزشی دوستداران کودک حضرت علی اصغر و سرمد به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این دو مرکز شصت کودک به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در گروه آزمایش و کنترل، هر گروه سی کودک قرار گرفتند. از هر دو گروه پرسشنامه پرخاشگری باس وپری تکمیل گردید. سپس گروه آزمایش تحت هشت جلسه شصت دقیقه ای، هفته ای یک جلسه آموزش مدیریت خشم قرار گرفت وگروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS21 و آمار توصیفی و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
نتایجیافته های این مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون وجود دارد. به عبارتی آموزش مدیریت خشم باعث کاهش پرخاشگری کودکان کار در مرحله پس آزمون شده است.
بحث و نتیجه گیریبراساس یافته ها می توان بیان کرد که آموزش مدیریت خشم ازعوامل مهم و تاثیرگذار بر کنترل پرخاشگری کودکان کار می باشد. بنابراین، باتوجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود،کاربرد آموزش مدیریت خشم به عنوان یکی از آموزش های درمانی مفید در جهت کاهش پرخاشگری و کنترل آن در کودکان کار بیشتر مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: مدیریت خشم, پرخاشگری, کودکان کارIntroductionAnger might spread from epileptic discomfort and resentment to full-scale anger. But it is quite a natural phenomenon and, like other emotions and excitements, is a sign of human emotions. The purpose of the present study was to investigate the effect of anger management training on the rate of child labor aggression in the city of Isfahan.
MethodsThis study was a pre-test, post-test interventional with a group. The statistical population of this study includes Isfahan labor children at two social centers in 2017; through which, sixty children were selected by the available sampling method and completed Bass &Perry Aggression Questionnaire. After the implementation of the questionnaire, the experimental group was treated eight sessions of sixty minutes, one session per week, and the control group received no intervention. Data were analyzed using SPSS21 software and covariance analysis.
ResultsThe findings of this study showed that there is a significant difference between the mean scores of the experimental and control group in the post-test. In other words, anger management training reduced children’s aggression at the post-test stage. (P<0.001)
ConclusionsBased on the findings, it can be expressed that anger management training is one of the most important factors influencing the control of aggression among labor children. Hence, according to the results of the present study, it is offered that the use of anger management training, as one of the useful therapeutic training in reducing aggression, should be more considered.
Keywords: Anger Management Training, Aggression, Labor Children -
هدف
پرخاشگری و اضطراب کودکان کار در دوران خردسالی پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر دوران بعدی زندگی است. یکی از مهارت های آموزشی به کودکان کار توانایی مقابله با هیجانات و مدیریت خشم است. هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش مدیریت خشم بر پرخاشگری و اضطراب کودکان کار شهر اصفهان بود.
مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با چینش پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. 60 کودک کار به روش نمونه گیری در دسترس از دو مرکز در شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه پرخاشگری باس وپری (1992) و مقیاس اضطراب اسپنس کودکان (1998، SCAS) بود. مداخله به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا گردید و بر روی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت.
یافته هانتایج آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که بین دو گروه در پیش آزمون تفاوت معنی دار وجود ندارد اما بین میانگین نمرات آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارتی آموزش مدیریت خشم باعث کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار در مرحله پس آزمون شده است (001/0p<).
نتیجه گیریدر مجموع می توان بیان کرد که آموزش مدیریت خشم از عوامل مهم و تاثیرگذار بر کنترل پرخاشگری و اضطراب کودکان کار می باشد. بنابراین به کارگیری تکنیک های آموزشی درمانی مدیریت خشم برای کاهش پرخاشگری و اضطراب کودکان کار می تواند مفید باشد، از نتایج این پژوهش می توان در مداخلات درمانی- آموزشی سازمان بهزیستی و واحدهای مشاوره آموزش و پرورش استفاده نمود.
کلید واژگان: مدیریت درمان خشم, پرخاشگری, اضطراب, کودک, کارKoomesh, Volume:22 Issue: 2, 2020, PP 255 -262IntroductionAnxiety and aggression among working children during childhood can be considered a predictor of risky behaviors for the rest of the life. One of the educational skills for working children is the ability to cope with the emotions and control anger. This study was aimed to study the effect of anger management training on working children’s anxiety and aggression in Isfahan, Iran.
Materials and MethodsA quasi-experimental pretest/post-test design with the control group was conducted on the 60 working children recruited from two centers by convenience sampling method in Isfahan (Iran). The Aggression Questionnaire (Buss & Perry, 1992) and Spence Children’s Anxiety Scale (Spence, 2003) were completed by the participants in pre-test and post-test. The experimental group attended in eight sessions of 60-minute classes.
ResultsThe results revealed that, as far as the group was concerned, there was a significant difference between anxiety and aggression of the participants according to group membership (experimental and control groups) after adjusting the effect of pretest variables (P˂0.001).
ConclusionAs a whole, teaching anger control is one of the important factors influencing the aggression and anxiety of working children. As such, it is suggested that various types of educational techniques for control anger can be considered in order to reduce aggression and anxiety in working children.
Keywords: Anger Management Therapy, Aggression, Anxiety, Work, Child -
مقدمه
امروزه رویکرد تعیین کننده های اجتماعی سلامت به عنوان یکی از مهم ترین دیدگاه ها در بررسی تفاوت های سلامتی بین و درون جوامع مورد توجه قرار گرفته است، در این رویکرد مفهوم تکامل دوران ابتدای کودکی موضوعی برجسته در تکامل همه جانبه کودک در نظر گرفته شده است. این مطالعه با هدف تحلیل محتوای کوریکولوم رسمی رشته های علوم پزشکی از منظر تکامل دوران ابتدای کودکی انجام شد.
روش هادر این مطالعه کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای جهت دار بر اساس الگوی حیطه های منتخب عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، سرفصل برنامه های درسی 27 رشته تحصیلی مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ارایه می شود از منظر تکامل ابتدایی دوران کودکی تحلیل محتوا شد. در تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد.
نتایجنتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد در مقطع کارشناسی بیش ترین سرفصل های مربوط به تکامل دوران ابتدای کودکی مربوط به رشته مامایی بود (25بار)، در مقطع کارشناسی ارشد رشته پرستاری کودکان(14 بار) بود. در مجموع در کلیه مقاطع به ترتیب بیش ترین دروس حاوی مفهوم تکامل ابتدای کودکی مربوط به کارشناسی مامایی، کارشناسی بهداشت عمومی و کارشناسی ارشد پرستاری کودکان بود.
نتیجه گیریدر مقایسه سه مقطع تحصیلی کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی بیش ترین سرفصل های تکامل دوران ابتدای کودکی مربوط به مقطع کارشناسی بود. از آنجا که هدف از آموزش پزشکی کسب دانش، مهارت و نگرش لازم برای مراقبت از بیمار و ارتقای سطح سلامت افراد جامعه است، لازم است محتوای آموزشی دانشجویان پزشکی نگاهی جامعه نگر داشته باشد و جایگاه تعیین کننده های اجتماعی سلامت و به طور خاص مباحث مربوط به تکامل دوران ابتدای کودکی در سرفصل دروس برجسته باشد.
کلید واژگان: کوریکولوم رسمی, تحلیل محتوا, تکامل دوران ابتدای کودکیIntroductionToday, social determinants of health are defined as one of the most important approaches in examining health differences among communities as well as within them. In this approach, Early Childhood Development has been a centeral theme in the comprehensive evolution of the child. This study endeavored to examine the content analysis of the Medical Sciences’ curriculum from the perspective of Early Childhood Development.
MethodsIn view of that, in this qualitative study through content analysis approach based on the pattern of the social factors affecting health, the content of the undergraduate, postgraduate, and doctoral degree programs in Medical University of Isfahan Sciences were analyzed After several stages of screening 27 medical sciences official curriculum were analyzed using MAXQDA.
ResultsThe results of content analysis showed that in undergraduate and postgraduate, most of the topics related to Early Childhood Development were from Midwifery and Pediatric Nursing, respectively; that is to say courses containing the concept of Early Childhood Development were related to Bachelor of Midwifery, Bachelor of Public Health, and Master of Pediatric Nursing, respectively.
ConclusionComparing three undergraduate, postgraduate and doctoral degrees, most of the Early Childhood Developmental topics belong to undergraduate degree. The purpose of medical education is gaining knowledge, skills, and information necessary for care and promoting the health of the community, Medical students' didactic content needs to be socially oriented. In the course headings, the social determinants of health and in particular the topics related to the evolution of early childhood need to be highlighted.
Keywords: official curriculum, content analysis, early child development -
مقدمهسوختگی باعث مرگ و تحمیل هزینه های اقتصادی- اجتماعی زیادی می شود. این مطالعه با هدف بررسی ویژگی های اپیدمیولوژیک بیماران سوختگی و ارتباط آنها با مرگ ناشی از سوختگی انجام شده است.روش هامطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر، با استفاده از داده های مربوط به کلیه بیماران سوختگی بستری شده در بیمارستان امام موسی کاظم (ع) اصفهان در طی 4 سال انجام شده است. داده های مورد استفاده از پرونده های بیماران سوختگی بستری شده و سیستم HIS ، جمع آوری، آماده سازی و در دو بعد توصیفی و استنباطی تحلیل ثانویه شده اند.یافته هااز 3290 بیمار سوختگی 49/22 درصد فوت کرده بودند. بیشترین تعداد بیماران سوختگی در سال93 (08/27 درصد) ، در مردان (29/67 درصد) ، در گروه سنی 40-26 سال (59/33 درصد) ، در متاهلین (91/49 درصد) ، در افراد بی سواد (42/30 درصد) ، در افراد دارای وضعیت درآمدی پایین (63/48 درصد) ، در بیکاران (66/34 درصد) ، در شیعیان (24/98 درصد) از شهرهای سایر استان ها (01/42 درصد) ، مناطق شهری (54/69 درصد) ، بیمه شدگان تامین اجتماعی (52/41 درصد) ، دارای درجه سوختگی 3 (33/98 درصد) ، درصد سوختگی≤30 (76/49درصد) و سوختگی های در منزل (09/70 درصد) بود. ارتباط کلیه متغیرهای مورد بررسی با مرگ ناشی از سوختگی، به غیر از سال بستری و مذهب، از نظر آماری معنادار بودند.
بحث
پدیده سوختگی و مرگ های ناشی از آن علاوه بر جنبه های مراقبتی و درمانی، یک پدیده اجتماعی است. لذا شناخت این عوامل اجتماعی به عنوان علت العلل پدیده سوختگی می تواند منجر به سیاستگذاری های مناسب و اثربخش در راستای کاهش سوختگی و مرگ های ناشی از آن شود.کلید واژگان: ویژگی اپیدمیولوژیک, سوختگی, بیمارستان, مرگIntroductionBurn gives rise the high mortality and socio-economic burdens. This study aimed to assesses epidemiological characteristics of burn patients and their relationship with mortality caused by burn.MethodsThis descriptive-analytic study was performed using data from all burned patients hospitalized in Imam Musa Kazem Hospital in Isfahan during 4 years. The data used for the burn patients records and the HIS system were collected, prepared and secondary analyzed in two descriptive and inferential analyses.FindingsOf the 3,290 burn patients, 49.22% were died. The highest number of burns were occurred in 2014 (27.08%), in the men (67.29%); age group of 26-40 years old (33.59%); married (49.91%); illiterate (30.42%); low income (48.63%); unemployed (34.66%) and Shia (98.24%) patients. Moreover, the most of patients come from cities from the other provinces (42.1%), lived in urban areas (54.59%), have had social security insurance (41.52%); burn degree 3 (98.33%); total body surface area burned (TBSA) ≤ 30% (49.76%) and burnt at home (70.09%). The correlation of all variables with mortality caused by burn were statistically significant except for years of admission and religion.DiscussionThe burning and the mortality caused by burn, in addition to healthcare and medicine aspects, is a social phenomenon. Therefore, the recognition of social factors as the causes of the causes of burns can leads to the appropriate and effective policies aimed to reduce burns and related mortalities.Keywords: Epidemiological characteristics, Burn, Hospital, mortality -
پیش زمینه و هدفپرستاران با شروع کار در بیمارستان تجربه های متفاوت از زمان تحصیل و کارآموزی را کسب می کنند و هر کدام سعی می کنند خود را به نحوی با شرایط محیط کار تطبیق داده و سازگار شوند. این تحقیق به تبیین سازگاری پرستاران زن تازه وارد در محیط بیمارستان می پردازد.مواد و روش کارمطالعه از نوع کیفی است که در آن داده های موردنیاز از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 11 پرستار زن تازه وارد به بیمارستان از اردیبهشت 1393 تا تیرماه 1393 جمع آوری شدند. پرستاران به روش نمونه گیری هدفمند از بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب شدند. مصاحبه های ضبط شده، پس از پیاده سازی به روش تحلیل محتوای موضوعی تحلیل شدند.یافته هابر اساس نظر مصاحبه شوندگان پنج مضمون اصلی شامل مواجهه با شرایط محیط کار، قالب گیری حرفه ای، پیش بین های زمینه ای، فاصله وضع موجود از مطلوب، نقش مددجو و همکاران در سازگاری حرفه ای از داده ها استخراج گردید.بحث و نتیجه گیریمضامین به دست آمده از داده های تحقیق نشان می دهد که پرستاران تازه وارد به بیمارستان با چالش های متفاوتی برای سازگاری در محیط کار روبه رو هستند و اگر آن ها و نیز مدیران مرتبط با آن ها شناخت بهتر و بیشتری با این چالش ها داشته باشند گذار از مرحله ورود به بیمارستان و حرفه ای شدن آسان تر خواهد شد و اضطراب و تنش کم تری را تجربه خواهند کرد که به دنبال آن ارائه خدمات بهتر و ارتباطات موثرتر را فراهم می نماید که منجر به افزایش رضایت گیرندگان خدمت خواهد شد. همچنین با توجه به اینکه برای آموزش پرستاران و حرفه ای شدن آن ها وقت و هزینه زیادی صرف گردیده است، ماندگاری آن ها در شغل پرستاری و تعهد خدمتشان را تضمین خواهد کرد.کلید واژگان: پرستاران, بیمارستان, تجربه بالینی, انطباق, مطالعه کیفی, آنالیز محتویBackground & AimNurses, with the onset of work in the hospital, have different experiences from the time of education and apprenticeship, and each of them tries to adapt and adapt themselves to the conditions of the work environment. This research explains the adaptation of newly arrived nurses in the hospital environment.Materials & MethodsThis is a qualitative study in which the required data were collected through semi-structured interviews with 11 nurses entering the hospital from May 2014 to July 2014. Nurses were selected through targeted sampling from hospitals affiliated to Isfahan University of Medical Sciences. Recorded interviews were analyzed using content analysis methodology.ResultsAccording to the interviewees, the five main concepts, including exposure to work environment conditions, professional imaging, underlying predictions, gap between the status quo, the role of the patient and colleagues, were extracted from the data.ConclusionThe results from research data suggest that newly arrived nurses face different challenges for adaptation in the workplace, and if they, as well as their associated managers, are better aware of these challenges. The transition from hospitalization to professionalization will be easier and less stressful and anxiety, which will provide better service and more effective communication that will increase the satisfaction of the service. Also, given the time and money spent on training nurses and their professionalization, they will ensure their survival in nursing care and their commitment to their service.Keywords: Nurses, Hospital, Clinical Experience, Adaptation, Qualitative Study, Content Analysis
-
مقدمهدر سال های اخیر کاهش چشمگیری در مرگ کودکان زیر 5 سال اتفاق افتاده است. این که آیا این پیشرفت با افزایش یا کاهش نابرابری در مرگ این کودکان همراه بوده است یا خیر، ناشناخته مانده است.روش کاردر این مطالعه داده های مربوط به دو پیمایش سلامت و جمعیت سال 1379 و 1389 تحلیل ثانویه شد. میزان های مرگ به طور مستقیم به روش تاریخچه باروری کامل تخمین زده شدند. پنجک های اجتماعی- اقتصادی با به کارگیری روش تحلیل مولفه های اصلی ساخته شدند. تغییر در نابرابر با استفاده از سه سنجه نسبت شانس ها، میزان های مرگ و شاخص های تجمعی بین گروه های اجتماعی- اقتصادی و همچنین معناداری تغییر در نابرابری از طریق آزمون برتری منحنی تجمعی بررسی شد.یافته هانسبت شانس مرگ زیر 5 سال در فقیرترین پنجک نسبت به ثروتمندترین پنجک در سال 1379 از 98/1 (3/2-64/1=CI 95٪) به 85/1 (3-13/1=CI 95٪) در سال 1389 کاهش یافته بود. بیش ترین میزان کاهش مرگ زیر 5 سال (3/52٪) در ثروتمندترین پنجک دیده شد. شاخص تجمعی مرگ زیر 5 سال به طور معناداری از 17/0- در سال 1379 به 14/0- در سال 1389 کاهش داشتنتیجه گیریعلی رغم کاهش اساسی در مرگ کودکان زیر 5 سال، هنوز نابرابری در مرگ کودکان به ضرر گروه های فقیر جامعه در ایران وجود دارد. تمرکز بر برنامه های سلامت کودکان حامی فقرا به همراه برنامه های عدالت محور در دیگر بخش های اجتماعی اقتصادی، میتوانند نابرابری در مرگ کودکان زیر 5 را بیش تر کاهش دهند.کلید واژگان: مرگ کودکان زیر 5 سال, تغییر نابرابری اجتماعی, اقتصادی, شاخص تجمعی, نسبت شانس ها, ایرانIntroductionIrans trends indicate that substantial reductions have been made in under-five mortality rates. Whether this progress has been accompanied by an increasing or decreasing of the under-five mortality inequality between socioeconomic quintiles is unknown.MethodsWe performed a cross-sectional secondary data analysis of 2 demographic and health surveys (DHS) conducted in 2000 and 2010 in Iran. Under-f ive mortality rates (U5MR) were estimated directly from full birth history. Socioeconomic quintiles were constructed using principal component analysis. We measured change in inequality using the odds ratios, mortality rates and the concentration indices change between socioeconomic groups, as well as testing concentration curves dominance.ResultsUnder-five mortality odds ratios in the poorest quintile compared with the richest declined from 1.98 (95 % CI = 1.64 - 2.3) in 2000 to 1.85 (95 % CI = 1.13 - 3) in 2010. While the U5MR had dropped to 38.6% in the poorest quintile, the highest reduction in U5MR (52.3 %) had occurred in the richest group. Concentration index (CI) of under-five mortality in 2000 was -0.17 (95% CI = -0.2 to -0.1), though in 2010 it had dropped to -0.14 (95 % CI = -0.22 to -0.05), a 17.6% reduction. The findings of concentration curves dominance test of under-five mortality showed that decreasing change in under-five mortality inequality between 2000 and 2010 is statistically significant.ConclusionsRegardless of substantial reduction in under-five mortality rates, socioeconomic inequalities in under-five mortality disfavor the worse off groups still exist. Focusing on new pro-poor child health strategies alongside with pro-equity programs in other social and economic authorities may further decrease the underfive mortality across socioeconomic quintiles.Keywords: Under-Five Mortality, Socioeconomic Inequality Change, Concentration Index, Odds Ratio, Iran
-
مقدمهمراقبتهای بهداشتی اولیه، نقش گسترده ای در اصلاحات نظام سلامت کشورهای جهان بویژه کشورهای در حال توسعه ایفا می کنند. یکی از ارکان کلیدی برای توسعه این مراقبتها، تیم های مراقب بهداشتی اولیه می باشد. مطالعه حاضر با هدف شناسایی عوامل تسهیلگر و موانع موثر بر کارکرد اثربخش این تیمها انجام پذیرفت.روشمطالعه حاضر از نوع مروری بوده که در آن مقالات مرتبط با موضوع از سایت های معتبر انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. پایگاه اطلاعاتی داخلی و خارجی با استفاده از کلیدواژه های مناسب مربوط به عوامل تسهیلگر و موانع موثر بر کارکرد تیم سلامت مورد جستجو قرار گرفتند و پس از بررسی های منظم و طبقه بندی های مشخص در قالب جداول توصیفی ارائه گردید.یافته هامهمترین عوامل تسهیلگر در کارکرد اثربخش تیمهای مراقب بهداشتی اولیه عبارت بودند از: اهداف روشن، سیستم های مدیریتی و بالینی، تقسیم کار، نزدیکی جغرافیایی، آموزش، ارتباطات، حل تعارض، انسجام، مشارکت، رضایت و جذابیت شغلی، محیط کار، پیشرفت شغلی، روحیه همدلی، اندازه و ترکیب حرفه ای، ثبات تیم، حمایت سازمانی، ترغیب نوآوری، جلسات منظم، نظام ارزشیابی عملکرد و بازخورد، رقابت، رهبری و اعتماد متقابل. بعلاوه مهمترین موانع برای کارکرد اثربخش تیمها در مطالعات عبارت بودند از: رهبری ناکارآمد، ارتباطات ضعیف، ضعف تصمیم گیری، اهداف مبهم، تعارض مخرب، ابهام در نقشها، ترکیب ناهمگون، مکانیسم های تشویقی نامناسب، دانش ناکافی اعضا.بحث و نتیجه گیریبه منظور بهبود وضعیت کار تیمی در نظام سلامت، برگزاری کارگاه ها، توانمندسازی مردم، تشویق همکاری های بین بخشی با تاکید بر عوامل تسهیلگر و موانع موثر بر کارکرد اثربخش تیم سلامت پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: تیم سلامت, مراقبتهای بهداشتی اولیه, تسهیلگر, موانع, کارکرد اثربخش, تداوم مراقبتIntroductionPrimary health care (PHC) plays a central role in health system reforms of countries across the world, particularly developing countries. PHC teams are considered as one of the key principals for developing these services. This study aimed to identify the facilitators and inhibitors of the effective function of these teams.MethodThe current study was a review article, in which relevant articles were extracted from credible databases and studied. Foreign and domestic databases were searched using suitable keywords about effective facilitators and inhibitors of the health team function. The results were presented in descriptive tables after careful investigation and specified classifications.ResultsMost important facilitators of the effective function of PHC teams were: clear goals, presence of administrative and clinical systems, labor division, geographical proximity, training, effective communication, conflict solution, integration, participation, job attraction and satisfaction, workplace, career, empathy, professional size and mix, stability, organizational support, encouragement for innovation, regular meetings, performance evaluation system and feedback, competition, leadership, and mutual trust. Furthermore, the most important inhibitors of health teams’ effective function were: inefficient leadership, poor communication, poor decision making, ambiguous goals, destructive conflict, unclear roles, inharmonious team mix, inappropriate rewarding mechanisms, and insufficient knowledge of team members. Discussion andConclusionPlanning workshops, public empowerment, and promoting intersectoral collaboration with emphasis on facilitators and inhibitors of teams’ effective function are suggested in order to improve team work in the health sector.Keywords: Health team, Primary health care, Facilitator, Inhibitor, Effective function, Continuous care -
فصلنامه رفاه اجتماعی، پیاپی 47 (زمستان 1391)، صص 111 -130مقدمهوضعیت سلامت و سطح توسعه یافتگی کشورها رابطه متقابل و تنگاتنگی با یکدیگر دارند. انسان سالم، اساس توسعه پایدار است و افزایش رشد و توسعه اقتصادی، یکی از عوامل اصلی و موثر بر وضعیت سلامت کشورهاست.روشدر این مطالعه، عوامل اقتصادی و اجتماعی موثر بر امید به زندگی در کشورهای واقع در منطقه غرب اقیانوس آرام، سازمان بهداشت جهانی، با استفاده از مدل رگرسیون خطی چندگانه و با بهره گیری از داده های ترکیبی (1995 تا 2007) بررسی شد. سپس روش اثرات ثابت (حداقل مربعات با متغیرهای مجازی) براساس نتایج آزمون هاسمن به منظور برآورد مدل انتخاب گردید.
یافته هانتایج برآورد مدل برای منطقه غرب اقیانوس آرام، نشان دهنده اثرات مثبت و معنادار متغیرهای درآمد سرانه، آموزش، اشتغال، مخارج سلامت، ایمنی سازی در برابر سرخک (01/0 p<) و شهرنشینی (05/0 p<) بر امید به زندگی بود.
بحث: توجه به سیاست های مربوط به توسعه اقتصادی و اجتماعی و برنامه های تثبیت اقتصادی مثل افزایش تولید، کاهش بیکاری و افزایش سطح آموزش و همچنین سیاست های مربوط به ارتقای کارایی سیستم های مراقبت سلامت به ویژه اصلاح شیوه های تامین مالی و ارائه خدمات سلامت راه گشای افزایش طول عمر در کشورهای این مناطق خواهد بودکلید واژگان: امید به زندگی, تعیین کننده های اجتماعی سلامت, داده های ترکیبی, منطقه غرب اقیانوس آرامIntroductionAn important priority in society is attention to health and longevity، and trying for its maintenance and improvement. In current study the effects of social، economic، and environmental determinants of life expectancy were estimated for West Pacific Region (WPR) based on the Grossman (1972) theoretical model.MethodMultiple long-linear regression model and Panel data of 1995-2007 periods for WPR countries was used. Based on Hausman test، Parameters were estimated by fixed effect model (Least Squares Dummy Variable).FindingsThe results of WPR estimated model have shown a positive and significant relationship between per capita income، education، employment rate، One-year-old immunized with Measles-Containing Vaccine (p<0. 01)، urbanization (p<0. 05) and life expectancy.DiscussionThe economic stabilization policies such as increasing productivity and economic growth، and reducing unemployment، play a significant role in people’s health in these regions. On the other hand، policies related to improving health system efficiency، particularly revision on financing and health services provision systems، are keys for health and longevity improvementKeywords: Life Expectancy, Social Determinants of Health, Panel Data, Western Pacific Region -
فصلنامه رفاه اجتماعی، پیاپی 42 (پاییز 1390)، صص 203 -228مقدمهدر نهایت سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از تعیین کننده های اجتماعی سلامت مطرح شده است. هدف این مطالعه بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی و بیان گرهای سلامت اجتماعی در ایران و شناخت ارتباط بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی می باشد.روشمطالعه از نوع همبستگی اکولوژیک بوده که در آن داده های مربوط به سرمایه اجتماعی از طرح ملی بررسی و سنجش سرمایه اجتماعی در ایران و داده های مربوط به بیان گر های سلامت اجتماعی از داده های موجود و مربوط به هریک از 30 استان کشور در سال 1386 جمع آوری و توسط نرم افزار SPSS تحلیل ثانویه شده اند.یافته هابین سرمایه اجتماعی و متغیرهای فقر، رشد طبیعی جمعیت، خشونت، میزان باسوادی، میزان بیکاری و پوشش بیمه به عنوان بیان گرهای سلامت اجتماعی رابطه آماری معنی داری وجود دارد. همچنین جهت رابطه در مورد متغیرهای فقر، رشد جمعیت و میزان بیکاری مثبت است. در مجموع پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی و محاسبه نمره سلامت اجتماعی کل، رابطه بین سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی کل در ایران، با مقدار همبستگی 54/0 – (001/0 (p value = تایید شد و با توجه به ضریب تعیین 30 درصد، می توان اذعان داشت 30/0 تغییرات سلامت اجتماعی با تغییرات سرمایه اجتماعی قابل توضیح است.
بحث: رابطه مستقیم سرمایه اجتماعی با فقر، رشد جمعیت و بیکاری را چنین می توان توضیح داد که نوع غالب سرمایه اجتماعی در استان های کم تر توسعه یافته کشور، سرمایه اجتماعی قدیم (سنتی) است که مبتنی بر روابط درون گروهی توام با اعتماد محدود و خاص می باشد و این نوع سرمایه اجتماعی در استان های توسعه یافته کشور دچار فرسایش شده و سرمایه اجتماعی جدید (مدرن) شکل نگرفته است و در این استان ها با نوعی توسعه نامتوازن مواجه هستیم. بنابراین توجه به انواع سرمایه اجتماعی و به خصوص نوع جدید آن در سیاست گذاری های سلامت باعث ارتقاء و بهبود سلامت اجتماعی جامعه ایران خواهد شدکلید واژگان: تعیین کننده های اجتماعی سلامت, سرمایه اجتماعی, سلامت اintorduction: Social capital is a well - known social determinant of health. This study intends to determine the relation between social capital and social health indicators and show how social capital influences social health.Methodone of the specific type of correlation study is ecologic or aggregate study in which research unit is group not individual، we used this kind of study. Social health indicators and social capital data were gathered from formal institution and national survey of measuring social capital in Iran in 2007. To analyze data، SPSS 15 was used.FindingThe results show that there are significant relationships between social capital and poverty، population growth rate، violence، literacy rate، unemployment and insurance coverage as social health indicators and there are positive correlation between social capital and poverty، population growth rate and unemployment. Altogether، the correlation between social capital and total social health (calculated by principal component analysis) in Iran is significant (r = -0. 54، p value = 0. 001). based on 0. 30 coefficient of determination، 30 percent of variance in social health can be explained by social capital.ConclusionPositive correlation between social capital and poverty، population growth rate and unemployment can be explained by this view that، on the one hand، predominant type of social capital in developing provinces of Iran is old social capital with intra group relationships، restricted and specific trust. On the other hand، old (traditional) social capital in developed provinces of Iran was eroded and new (modern) social capital didn’t form، therefore we can see distorted and unequal development in this province such as Tehran and Esfahan. Thus in order to social health promotion and improvement we need to pay attention to various kind of social capital، especially new social capital in health policy and planning.Keywords: social capital, social determinants of health, social health -
هر جامعه بسته به وضع موجود خود تعریفی از سلامت اجتماعی دارد و ویژگی هایی را برای جامعه سالم برمی شمارد. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به ویژگی های جامعه سالم و ارائه تعریفی بومی برای «سلامت اجتماعی» و سپس تدوین شاخصی قابل قبول برای آن است تا به این ترتیب، امکان ارزیابی وضع موجود، مقایسه های درون کشوری و بین المللی، تعیین روندهای سلامت اجتماعی، تعیین نقاط مداخله برای ارتقای سلامت اجتماعی، ارزشیابی مداخلات با معیار سلامت اجتماعی، و فرضیه آزمایی برای یافتن عوامل سبب شناختی سلامت جامعه و شناسایی پیامدهای تغییرات آن فراهم شود. به منظور رسیدن به تعریفی «بومی»، با روش دلفی طی پنج دور از 31 نفر از صاحب نظران علوم اجتماعی و سلامت نظرخواهی شد. در نهایت 17 ویژگی برای جامعه سالم تعیین شد: جامعه سالم، جامعه ای است که در آن کسی فقیر نباشد، خشونت وجود نداشته باشد، رشد جمعیت کنترل شده باشد، تبعیض جنسی وجود نداشته باشد، کیفیت اجرای قانون درباره همه یکسان باشد، پیمان حقوق بشر و سایر پیمان های بین المللی مرتبط با حقوق انسان ها رعایت شود، آموزش تا پایان دوره راهنمایی اجباری و رایگان، و بعد از آن رایگان باشد، همگان به خدمات سلامت دسترسی داشته باشند، امنیت وجود داشته باشد، آزادی عقیده وجود داشته باشد، افراد از زندگی خود احساس رضایت داشته باشند، همه مردم تحت پوشش بیمه باشند، توزیع درآمدها عادلانه باشد، بیکاری وجود نداشته باشد، تبعیض قومی و نژادی و منطقه ای وجود نداشته باشد، حکومت نزد مردم مشروعیت داشته باشد، حاکمان به شیوه مردم سالارانه انتخاب شوند، و پس از انتخاب نیز تحت نظارت مردم باشند. برای آزمون تجربی تعریف مزبور (تعیین روایی سازه) و نیز دستیابی به شاخصی ترکیبی برای سلامت اجتماعی، اطلاعات موجود در مورد 6 شاخص رشد جمعیت، قتل عمد، فقر، بیکاری، پوشش بیمه، و سواد از 30 استان کشور در سال 1386 تحلیل عاملی اکتشافی شد و به این ترتیب دو مولفه کم بنیگی اجتماعی (شامل رشد جمعیت، فقر، پوشش بیمه، و سواد) و مشکلات اجتماعی (شامل بیکاری و قتل) به دست آمد که می توانند 3/68 درصد از پراکنش (واریانس) سازه «سلامت اجتماعی ایران» را توضیح دهند. بر این اساس، جامعه ای سالم است که قوی بنیه و کم مشکل باشد، یعنی در آن آموزش و پوشش بیمه زیاد، و رشد جمعیت، فقر، خشونت، و بیکاری کم باشد. لازم است در تحقیق های آینده با وارد کردن شاخص های بیشتر شواهد تجربی قوی تری برای این سازه فراهم شود. در عین حال سنجش دوره ای سلامت اجتماعی ایران و تعیین روندهای آن در سطح کشور و گروه های اجتماعی گوناگون مهم ترین تحقیق هایی است که برای آینده می توان پیشنهاد کرد. هم چنین ارتقای آموزش و بیمه، کنترل جمعیت و کاهش فقر، خشونت و بیکاری، مهم ترین اقدام هایی است که بر اساس این تحقیق می توان برای ارتقای سلامت اجتماعی ایران پیشنهاد کرد.کلید واژگان: سلامت اجتماعی, جامعه سالم, شاخص ترکیبی, دلفی, تحلیل عاملی اکتشافی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.