به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

معصومه اسدی

  • مهدی صفری نامیوندی*، معصومه اسدی، صیاد ایرانی هریس، ابوالفضل امینی
    هدف

    فرونشست زمین مخاطره نامحسوسی است که بسیاری از شهرهای کشور از جمله شهر پیشوا را با چالش جدی مواجه کرده است. اهمیت موضوع فرونشست سبب شده تا در این پژوهش با استفاده از تصاویر راداری و روش سری زمانی SBAS، به ارزیابی میزان فرونشست در محدوده شهری و حاشیه شهری پیشوا در طی سال های 2020 تا 2-22 پرداخته شود.

    روش و داده: 

    در این پژوهش به منظور دستیابی به اهداف موردنظر از تصاویر ماهواره لندست، تصاویر راداری سنتینل 1، اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه و اطلاعات کتابخانه ای به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. روش کار به این صورت بوده است که ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای، روند تغییرات کاربری اراضی منطقه ارزیابی شده است و سپس بر مبنای اطلاعات موجود، وضعیت افت منابع آب زیرزمینی منطقه بررسی شده است. در ادامه با استفاده روش سری زمانی SBAS، نرخ فرونشست منطقه محاسبه شده است.

    یافته ها

    نتایج حاصله از این پژوهش نشان داده است که منطقه مورد مطالعه در طی دوره زمانی 2 ساله (2020 تا 2022) بین 107 تا 411 میلی متر فرونشست داشته است که بر این اساس می توان گفت که ماکزیمم فرونشست سالانه منطقه بیش از 20 سانتی متر است. نتایج ارزیابی تغییرات کاربری اراضی منطقه نشان داده است که در طی دوره زمانی 30 ساله (1991 تا 2021)، کاربری نواحی انسان ساخت از 2/2 به 6/9 کیلومترمربع افزایش یافته است و همچنین سطح چاه های پیزومتری منطقه با افت سالانه بیش از 1 متر مواجه شده اند.

    نتیجه گیری

    با توجه به این که توسعه کاربری های انسان ساخت با افزایش فشار با سطح زمین همراه است و همچنین توسعه نواحی سکونتگاهی و صنعتی با افزایش استفاده از منابع آب زیرزمینی همراه است، بنابراین تغییرات کاربری های اراضی و افت منابع آب زیرزمینی در طی سال های اخیر، زمینه را برای وقوع فرونشست در منطقه فراهم آورده است.نوآوری، کاربرد

    نتایج

    این تحقیق بر خلاف بسیاری از تحقیقات پیشین، علاوه بر برآورد نرخ فرونشست، به تحلیل عوامل موثر در وقوع فرونشست نیز پرداخته است. با توجه به دقت بالای روش مورد استفاده، از نتایج این تحقیق می توان جهت برنامه ریزی های مختلف عمرانی بهره گرفت.

    کلید واژگان: تغییرات کاربری اراضی, فرونشست, شهر پیشوا, سنتینل 1, SBAS
    Mehdi Safari Namivandi *, Maesomeh Asadi, Saiad Irani Haris, Abolfazl Amini
    Aim

     Land subsidence is an invisible danger that has faced many cities in Iran, including Pishva, with a serious challenge. The importance of subsidence has led to the evaluation of the amount of subsidence in the urban area and outskirts of Pishva using radar images and the SBAS time series method (2020-2022) in this research.

    Material & Method

     In this research, Landsat satellite images, Sentinel 1 radar images, and library information were used as research data to achieve the desired goals. The working method has been that first, using satellite images, the trend of land use changes in the region has been evaluated, and then, based on the available information, the state of the decline of underground water resources in the region has been investigated. In the following, the subsidence rate of the region has been calculated using the SBAS time series method.

    Finding

     The results of this research have shown that the studied area has subsided between 107 and 411 mm during a 2-year period (2020 to 2022), based on which it can be said that the maximum annual subsidence of the area is more than 20 cm.  The results of the evaluation of land use changes in the region have shown that during the 30 years (1991 to 2021), the land use of manufactured areas has increased from 2.2 to 9.6 square kilometers. Also, the level of piezometric wells in the region has faced an annual drop of more than 1 meter.

    Conclusion

     Considering that the development of manufactured uses is associated with an increase in the pressure on the earth's surface, and also the development of residential and industrial areas is associated with an increase in the use of underground water resources, the changes in land uses during recent years, the context has provided for subsidence in the region.Innovation: The method's high precision allows the research results to be used for various construction planning.

    Keywords: Landuse Changes, Subsidance, Pishwa City, Sentinel 1, Small Baseline Subset (SBAS)
  • معصومه اسدی*

    تکالیف درسی در فرایند تعلیم و تربیت از فعالیت های مهم و تاثیرگذار به شمار می روند و از آنجا که اغلب تکالیف در خانه انجام می شوند همراهی و مشارکت اعضای خانواده مخصوصا والدین در انجام آن می تواند سبب افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شود. مشارکت دو نهاد خانه و مدرسه از اهداف نظام آموزش و پرورش می باشد و مشاکت در تکالیف یکی از رایج ترین انواع مشارکت والدین در امور آموزشی و تربیتی فرزندان است. هدف پژوهش حاضر بیان برسی رابطه کیفیت مشارکت والدین در انجام تکالیف درسی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. روش های ضبط و جمع آوری این مقاله توصیفی است و روش گردآوری مطالب به شیوه کتابخانه ای و با مراجعه به کتاب ها، مقالات، پایگاه های اینترنتی و منابع الکترونیکی صورت گرفته است. نتایج به دست آمده از این تحقیق بر پایه فرضیات نشان می دهد که مشارکت والدین و حمایت آنان از تکالیف دانش آموزان در فضای خانه همراه با آرامش و صمیمت موجب تقویت یادگیری و رغبت دانش آموزان به فعالیت های درسی می شود و نیز بر پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر مثبت گذاشته و معنی دار است.

    کلید واژگان: مشارکت والدین, تکالیف درسی, پیشرفت تحصیلی, دانش آموزان
  • معصومه اسدی، سعید مطهری*، مریم فراهانی، آزیتا بهبهانی نیا
    زمینه و هدف

    ضرورت پرداختن به محیط زیست در صنعت نفت و صنایع وابسته هنگامی روشن تر می شود که دریابیم حرکت در مسیر بهبود مستمر صنعتی بدون توجه به محیط زیست غیرممکن است. مسایل زیست محیطی یک امر کاملا فرابخشی می باشد و می بایست کلیه آحاد جامعه علی الخصوص سازمانها و دستگاه ها هر یک به فراخور توان و کارایی تشکیلات خود در حفظ و نگهداری از محیط زیست به عنوان یک وظیفه عمومی از هر فعالیتی که با آلودگی و یا تخریب غیرقابل جبران محیط زیست همراه باشد جلوگیری کنند. هدف این پژوهش طراحی الگوی مدیریتی یکپارچه بخش انرژی کشور با تاکید بر سیاست های زیست محیطی می باشد.

    روش بررسی

    مقاله حاضر از نوع تحقیقات کیفی است. نمونه آماری تحقیق (نخبگان) به صورت خوشه ای از بین اعضای جامعه آماری انتخاب شده اند. بدین صورت که ابتدا جامعه آماری به خوشه های مختلفی تقسیم شده (خوشه اعضای هیئت علمی، خوشه مدیران بخش نفتی، متخصصان حوزه صنعت نفت در سال 1400) سپس برحسب رسیدن به اشباع داده ها، در مجموع با 25 نفر از خبرگان مصاحبه به عمل آمده است. برای تحلیل و آنالیز داده ها در بخش مصاحبه ها، سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها مطابق با روش نظریه پردازی زمینه بنیان پس از انجام مصاحبه، طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شده است. برای انجام این موضوع از نرم افزار مکس کیودا استفاده شده است.

    یافته ها

    بر اساس یافته های این تحقیق، از 101 مفهوم اولیه، در کدگذاری محوری 18 مولفه استخراج و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی (گزینشی) 5مقوله اصلی تحت عناوین، بعد اجتماعی، بعد فنی، بعد اقتصادی، بعد محیط زیستی و بعد حقوقی، سیاسی و قانونی به عنوان ابعاد الگوی مدیریتی یکپارچه بخش انرژی کشور در مدل نهایی انتخاب شدند.

    بحث و نتیجه گیری

    سیاست های زیست محیطی و بین المللی می تواند باعث کاهش آلودگی بخش انرژی از جمله نفت شود و اقدامات قانونی که در سطوح بین المللی انجام می شود باعث کنترل و نظارت بر محیط زیست شود. عوامل نهادی و سیاسی نقش کلیدی در ترویج گذار به انرژی های تجدیدپذیر دارند و بهبود این عوامل می تواند منجر به کربن زدایی بخش انرژی در بلندمدت شود. توسعه مالی جهانی در درازمدت تاثیر قابل توجهی بر فرآیند گذار ندارد، به این معنی که کل سیستم مالی به یک تغییر ساختاری اساسی نیاز دارد تا جایگزینی بین انرژی های آلاینده و پاک را تسریع بخشد. با این حال، در کوتاه مدت، تاثیر منفی و قابل توجهی به نظر می رسد و ناکافی بودن موسسات مالی و بازارهای مالی در ارتقای مسیر پایدار منطقه را برجسته می کند.

    کلید واژگان: سیاست های زیست محیطی, الگوی مدیریتی یکپارچه, انرژی, نفت, توسعه پایدار
    Masoumeh Asadi, Saeed Motahari *, Maryam Farahani, Azita Behbahaninia
    Background and Objective

    The necessity of addressing the environment in the oil industry and related industries becomes clearer when we realize that it is impossible to move in the direction of continuous industrial improvement without paying attention to the environment. Environmental issues are a completely cross-sectoral issue and all members of the society, especially organizations and institutions, should take advantage of the power and efficiency of their organizations in preserving and maintaining the environment as a public duty from any activity that is related to pollution or prevent irreparable destruction of the environment. The aim of this research is to design an integrated management model for the country's energy sector with an emphasis on environmental policies.

    Material and Methodology

    This article is a qualitative research. The statistical sample of the research (elite) has been selected as a cluster from among the members of the statistical community. In this way, the statistical population was first divided into different clusters (cluster of faculty members, cluster of oil sector managers, experts in the field of oil industry in 1400), then, according to reaching data saturation, a total of 25 experts were interviewed. To analyze the data in the interviews section, three stages of open coding, central coding and selective coding have been used. Data analysis has been done according to the grounded theorizing method after conducting the interview, during three stages of open coding, central coding and selective coding. To do this, Maxqda software was used.

    Findings

    Based on the findings of this research, 18 components were extracted from the 101 primary concepts in the axial coding and finally, in the selective coding stage, 5 main categories were extracted under the headings of social dimension, technical dimension, economic dimension, environmental dimension and legal dimension. political and legal were selected as the dimensions of the integrated management model of the country's energy sector in the final model.

    Discussion and conclusion

    Environmental and international policies can reduce the pollution of the energy sector, including oil, and the legal measures carried out at the international level can control and monitor the environment. Institutional and political factors play a key role in promoting the transition to renewable energy, and improving these factors can lead to decarbonization of the energy sector in the long term. Global financial development has no significant long-term impact on the transition process, which means that the entire financial system needs a fundamental structural change to accelerate the substitution between polluting and clean energies. However, in the short term, the impact appears to be negative and significant, highlighting the inadequacy of financial institutions and financial markets in promoting a sustainable path in the region.

    Keywords: Environmental Policies, Integrated Management Model, Energy, Oil, Sustainable Development
  • معصومه اسدی*، حمید گنجائیان، مهناز جاودانی

    موقعیت زمین ساختی ایران سبب شده است تا این فلات ناآرامی های زیادی داشته باشد. از جمله منطقه های ناآرام آن فلات واحد البرز است. بر این اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا وضعیت مورفوتکتونیکی زیرحوضه های لواسان در دامنه های جنوبی البرز بررسی شود. در این پژوهش متناسب با هدف های مدنظر از مدل رقومی ارتفاعی 30 متر، نقشه توپوگرافی 1:50000، نقشه 1:100000 زمین شناسی و تصاویر راداری سنتینل Sentinel به عنوان داده های پژوهش استفاده شده است. ابزارهای مهم این مطالعه نرم افزارهای GMT، ARCGIS، SPSS و شاخص های استفاده شده برای ارزیابی وضعیت تکتونیکی منطقه مطالعه شده است. پژوهش حاضر در دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول با استفاده از شاخص های مورفوتکتونیکی، وضعیت تکتونیکی زیرحوضه ها ارزیابی و در مرحله دوم با استفاده از تصاویر راداری و روش سری زمانی SBAS میزان جابه جایی عمودی منطقه ارزیابی و سپس این جابه جایی با وضعیت تکتونیکی زیرحوضه ها تحلیل شده است. نتایج به دست آمده از شاخص IAT نشان داده است که حوضه های مطالعه شده فعالیت تکتونیکی فعالی دارند. درواقع، حوضه های برگ و کند میانگین امتیاز 88/1 و حوضه های لواسان و افجه میانگین امتیاز 2 را دارند؛ بنابراین حوضه های برگ و کند از نظر شاخص IAT وضعیت تکتونیکی فعال تری دارند. همچنین، بر اساس نتایج به دست آمده از روش سری زمانی SBAS منطقه مطالعه شده در طی دوره زمانی 3 ساله (از تاریخ 6/1/2016 تا 21/12/2018) 79 میلی متر بالاآمدگی و 14 میلی متر پایین رفتگی دارد که به دلیل داشتن بالاآمدگی زیاد می توان آن را به فعالیت های تکتونیکی نسبت داد. سرانجام، در نتایج تصویر راداری فعال بودن منطقه از نظر تکتونیکی تایید شده است.

    کلید واژگان: مورفوتکتونیک, شاخص های مورفوتکتونیکی, SBAS, لواسان
    Maesomeh Asadi *, Hamid Ganjaeian, Mahnaz Javedani

    The tectonic positioning of Iran has led to significant seismic activity in the region, particularly in the Alborz Unit. This study focused on investigating the morphotectonic status of Lavasan Sub-basins located on the southern slopes of the Alborz. To achieve this, a digital elevation model with 30-meter resolution, a 1:50,000 topographic map, a 1:100,000 geological map, and Sentinel-1 radar images were utilized as research data. The analysis employed GMT, ArcGIS, and SPSS software, along with specific indicators to assess the tectonic condition of the region. The research was conducted in two stages. Firstly, the tectonic conditions of the sub-basins were evaluated using morphotectonic indicators and secondly, the vertical displacement of the region was assessed using radar images and the SBAS time-series method. The results of the study indicated that Lavasan Sub-basins exhibited high tectonic activities with Barg and Kond basins averaging a score of 1.88 and Lavasan and Afjeh basins averaging a score of 2. Consequently, the latter basins demonstrated a more active tectonic status based on the IAT index. Additionally, the results obtained from the SBAS time-series method over a 3-year period (from 01/06/2016 to 12/21/2018) revealed a 79-mm elevation and a 14-mm depression, which could be attributed to tectonic activity, thus corroborating the accuracy of the results obtained from morphotectonic indicators.

    Keywords: Morphotectonics, Morphotectonic indices, SBAS, Lavasan
  • ایرج جباری*، معصومه اسدی، همایون حصادی
    سیل به عنوان یک مخاطره محیطی در بسیاری از نقاط دنیا و به خصوص در کشورهایی که در کنترل بحران و حفظ منابع خود ناکارآمد عمل نموده اند با روند رو به رشدی به وقوع می پیوندد. یک از راه های مقابله با این مخاطر ه پیش بینی وقوع سیلاب است. مدل های پیش بینی وقوع سیل ممکن است در فصول مختلف سال از دقت یکسانی برخوردار نباشند. با توجه به اهمیت این مسیله، در تحقیق حاضر نتایج مدل هیدروگراف واحد لحظه ای ژیومورفولوژی (GIUH) در پیش بینی وقوع سیل در فصول زمستان و بهار، در حوضه آبریز میناب (برنطین) مورد مقایسه قرار گرفته شده است. داده های تحقیق شامل حداکثر دبی ساعتی و بارش های متناظر آن ها برای سه واقعه بهار و سه واقعه زمستان است. روش کار به این طریق است که ابتدا پارامترهای مورد نیاز مدل GIUH شامل نسبت انشعاب، نسبت طول و نسبت مساحت برای حوضه تحت مطالعه برآورد گردید سپس با اجرای مدل برای وقایع انتخابی، مقادیر دبی اوج و زمان وقوع دبی اوج محاسباتی با مقادیر مشاهده ای همان وقایع مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این مقایسه بیانگر این است که مدل GIUH در پیش بینی دبی اوج و زمان وقوع اوج وقایع سیل که در زمستان رخ می دهد (به ترتیب با مقادیر میانگین 09/20 و 64/45 درصد) به لحاظ اینکه با داده های مشاهده ای فاصله کمتری دارد، از دقت بالاتری نسبت به وقایع بهار (به ترتیب با مقادیر میانگین 3/57 و 7/119) برخوردار است.
    کلید واژگان: شبیه سازی, بارش فصلی, میناب, سیلاب, GIUH
    Iraj Jabbari *, Masoumeh Asadi, Hoamyoun Hesadi
    Floods are occurring as an environmental hazard in many parts of the world, especially in countries that have been ineffective in crisis management and resource conservation. This natural hazard has become one of the most damaging natural disasters since the reckless activities of human beings in exploiting the natural environment have increased. One of the ways to deal with this danger is to predict the occurrence of floods. The models that are used to predict the occurrence of floods may not have the same accuracy in predicting precipitation events in different seasons of the year. Due to the importance of this issue, in this study, the results of the the Geomorphological Instantaneous Unit Hydrograph (GIUH) model in predicting floods in winter and spring in Minab catchment (Brentin) were compared. The data include the maximum hourly flow and their corresponding precipitation for three spring and three winter events. First, the required parameters of GIUH model including branching ratio, length ratio and area ratio for the basin were estimated using GIS softwar. Then, the events of winter and spring seasons, the peak discharge values, and the time of the peak discharge were compared. The results of this comparison showed that GIUH model predicts peak discharge and peak flood time occurring in winter (with average values of 20.09 and 45.64%, respectively). It is less distant from the observed data, and has a higher accuracy than spring events (with average values of 57.3 and 119.7, respectively).
    Keywords: simulation, Seasonal precipitation, Minab, Flood, GIUH
  • حمید گنجائیان، معصومه اسدی*، فاطمه منبری، عطرین ابراهیمی
    مخاطره فرونشست در طی سال های اخیر، شهرهای زیادی ازجمله شهرهای مناطق خشک و نیمه خشک ایران را با چالش جدی مواجه کرده است. شهر همدان ازجمله شهرهایی است که در معرض این مخاطره قرار دارد و به همین دلیل در این پژوهش به ارزیابی میزان فرونشست در محدوده این شهر پرداخته شده است. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل تصاویر راداری سنتینل 1، تصاویر ماهواره لندست، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM و اطلاعات مربوط به منابع آب زیرزمینی بوده است. ابزارهای مهم نیز تحقیق شامل ArcGIS، GMT و ENVI بوده است. این تحقیق به طورکلی در سه مرحله انجام شده است که در مرحله اول، نقشه های کاربری اراضی منطقه مربوط به سال های 1991 و 2020، تهیه و تحلیل شده است. در مرحله دوم وضعیت افت منابع آب زیرزمینی در محدوده مطالعاتی بررسی شده است و در مرحله سوم نیز با استفاده از تصاویر راداری و روش سری زمانی SBAS، میزان فرونشست منطقه در طی دوره زمانی سه ساله (2017 تا 2020) محاسبه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، محدوده شهری و حاشیه شهری همدان سالانه با حدود 1 متر افت منابع آب و 7/. کیلومترمربع توسعه فیزیکی مواجه شده است. همچنین میزان فرونشست این محدوده در طی دوره زمانی سه ساله، بین 6 تا 98 میلی متر بوده است که مطابق نقشه نهایی تهیه شده، مناطق غربی شهر همدان بین 60 تا 98 میلی متر، مناطق مرکزی بین 30 تا 60 میلی متر و بخش زیادی از مناطق شرقی آن بین 6 تا 30 میلی متر فرونشست داشته است. با توجه به اینکه بیش ترین میزان توسعه فیزیکی شهر همدان در طی سال های اخیر، در مناطق غربی و حاشیه ای این شهر بوده است؛ می توان گفت که توسعه فیزیکی شهر همدان به موازات افت منابع آب زیرزمینی، عامل اصلی این فرونشست بوده است.
    کلید واژگان: فرونشست, سنتینل 1, SBAS, همدان
    Hamid Ganjaeian, Maesomeh Asadi *, Fatemeh Menbari, Atrin Ebrahimi
    The risk of subsidence in recent years has posed serious challenges to many cities, including cities in arid and semi-arid regions of Iran. Hamedan is one of the cities that are exposed to this risk and for this reason, this study evaluated the subsidence in the city. The data included Sentinel 1 radar images, Landsat satellite images, 30 m SRTM digital model and groundwater data. Tools also included ArcGIS, GMT, and ENVI. In the first stage, land use maps of the region for the period 1991-2020 were prepared and analyzed. In the second stage, the situation of groundwater depletion in the study area was explored, and in the third stage, using radar images and SBAS time series method, the amount of subsidence in the area over a three-year period (2017 to 2020) was calculated. The results showed that the urban area and suburbs of Hamedan annually experience one meter drop in water resources and 0.7 Square kilometers of physical development. Moreover, the subsidence rate of this area during the three-year period was between 6 to 98 mm. According to the final map, the rate in western areas of Hamadan was between 60 to 98 mm, in central areas was between 30 to 60 mm, and in a big part the city subsidence is 6 to 30 mm from its eastern regions. Considering that the highest rate of physical development of Hamedan city in recent years has been in the western suburbs of the city, it can be said that the physical development along with the decline of groundwater resources are the main factors of subsidence in this city.
    Keywords: subsidence, SENTINEL 1, SBAS, Hamedan
  • مرضیه دریانورد*، معصومه اسدی

    کمپلکس های (Ln = Dy, Ho, Yb and Er, n = 1-3) Na[Ln(edta)(H2O)n]، با استفاده از نمک های لانتانید مورد نظر و Na4(edta) سنتز شدند. کمپلکس های لانتانیدی سنتز شده با روش های مختلف تجزیه عنصری، طیف سنجی فرابنفش- مریی ((UV-Vis، مادون قرمز ((FT-IR و فلویورسانس شناسایی شدند و همچنین ساختار آن ها با روش DFT بهینه شد. سپس نسبت های معین از کمپلکس های سنتز شده با Al(OH)3 وH3BO3 مخلوط شده و به مدت 24 ساعت رفلاکس گردید. مخلوط واکنش به مدت 5 ساعت در دمای 400 درجه سانتی گراد در کوره کلسینه شد. پودر شیری رنگ حاصل به عنوان یک نمونه جدید پیگمنت فسفرسان در حلال پایه آب و رزین پلی اورتان اکریلیک به صورت کامل پخش گردید و در نهایت با اضافه کردن درصدهای مختلف از لانتانید اکسیدها به پیگمنت اولیه، پیگمنت های فسفرسان جدید تهیه شدند. پیگمنت های فسفرسان تهیه شده با استفاده از روش های پراش پرتو- (XRD) X، طیف سنجی فلورسانس پرتو- X (XRF) و فسفرسانس در حالت جامد مورد بررسی قرار گرفتند.

    کلید واژگان: لومینسانس, پیگمنت فسفرسان, کمپلکس های لانتانیدی, رزین پلی اورتان اکریلیک, آلومینا, بور اکسید
    Marzieh Daryanavard *, Masoomeh Asadi

    Na[Ln(edta)(H2O)n] (Ln = Dy, Ho, Yb and Er, n = 1-3) complexes were synthesized using lanthanide salts and Na4(edta). The synthesized lanthanide complexes were characterized using different techniques including elemental analysis, UV-Vis, FT-IR and fluorescence spectroscopy. Their structures were also optimized using DFT method. Then, the complexes were refluxed in the presence of a mixture of Al(OH)3 and H3BO3 for 24 h. The reaction mixture was then calcined at 400°C for 5 h. The obtained powder as a new phosphorescent pigment was dispersed in water and acrylicpolyurethane resin, and new phosphorescent pigments were finally prepared by adding different percentages of lanthanide oxides to the original pigment. The prepared phosphorescent pigments were investigated using XRD, XRF, and solid state phosphorescence spectroscopy.

    Keywords: luminescence, Phosphorescent pigment, Lanthanide complexes, Acrylic polyurethane resin, Al2O3, B2O3
  • معصومه اسدی، ایرج جباری*، همایون حصادی
    پیش بینی درست وقوع سیلاب بخصوص در مناطق خشک که با بی نظمی و شدت بیشتری همراه است از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. کمبود ایستگاه های هیدرومتری در این مناطق از کشور ما در کنار مزیت مهم مدل هیدروگراف ژیومورفولوژی (GIUH)، که با کمترین داده های اطلاعاتی امکان شبیه سازی بارش - رواناب یک حوضه را فراهم می کند، محققین این پژوهش را بر آن داشت تا ارزیابی مدل فوق الذکر را در حوضه آبریز سد استقلال میناب را به عنوان هدف خود در نظر بگیرند. مقادیر کمی هر یک از پارامترهای ژیومورفولوژیک مدل GIUH که مهمترین آن ها نسبت انشعاب، نسبت طول و نسبت مساحت است، با بهره گیری از فن آوری GIS و به کمک الحاقیه HECGeoHMS محاسبه شده اند. در رتبه بندی آبراهه ها نیز از روش استراهلر به عنوان مبنا استفاده گردید. مدل هیدروگراف واحد ژیومورفولوژی در حوضه مورد بررسی با توجه به میانگین خطای محاسبه شده (معادل 22/17 درصد) برای دبی اوج 4 واقعه انتخاب شده نتایج قابل قبولی داشته است. ولی در برآورد زمان وقوع دبی اوج مقدار خطا بیشتر بوده و در همه وقایع زمان وقوع دبی اوج کمتر از زمان واقعی به دست آمده است. علاوه بر این، نتایج این مدل در حوضه مشابه مورد بررسی (آبنما) نیز با میانگین درصد خطای حدود 30 درصد در محاسبه دبی اوج نتایج قابل قبولی ارایه داد. مدل هیدروگراف واحد ژیومورفولوژی در حوضه آبریز میناب با توجه به میانگین خطای محاسبه شده برای دبی اوج 4 واقعه انتخاب شده نتایج قابل قبولی داشته است. بنابراین می توان از این مدل در شرایط مشابه و با اعمال تغییرات به نتایج مطلوبی رسید.
    کلید واژگان: GIUH.هیدروژئومورفولوژی, ویژگیهای مورفومتریک, حوضه آبریز, رودخانه میناب
    Masoumeh Asadi, Iraj Jabbari *, Homayoon Hesadi
    Accurate prediction of floods is especially important in arid areas with more irregularities and intensities. Lack of hydrometric stations in these areas of our country, along with the important advantage of the GIUH model, which allows the simulation of precipitation-runoff of a basin with the least information data, led the researchers to evaluate the above model in the basin. Consider the catchment of Minab as their goal. The quantitative values of each of the geomorphological parameters of the GIUH model, the most important of which are the bifurcation ratio, length ratio and area ratio, have been calculated using GIS technology and with the help of HECGeoHMS add-on. In ranking waterways, the Strachler method was used as a basis. The hydrograph model of the geomorphology unit in the study basin has had acceptable results according to the calculated average error equivalent to 17.22% for the peak discharge of 4 selected events. However, in estimating the peak occurrence time, the amount of error is higher and in all events, the peak discharge time is less than the real time. In addition, the results of this model in the same basin under study also provided acceptable results with an average error rate of about 30% in calculating the peak discharge. The GIUH in the Minab catchment has had acceptable results according to the mean error calculated for the peak discharge of 4 selected events. Therefore, it is possible to achieve the desired results from this model in similar conditions and by applying changes.
    Keywords: GIUH. hydrogeomorphology, morphometric characteristics, basin Minab river
  • معصومه اسدی*، زهرا حیدری، کامیار امامی
    یکی از مهم ترین مخاطرات پیش روی نواحی سکونتگاهی، سیلاب است. این مخاطره در طی سال های اخیر سبب وارد آوردن خسارات جانی و مالی زیادی به نواحی مختلف کشور ازجمله شهر پلدختر شده است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به ارزیابی مخاطره سیلاب و روند توسعه فیزیکی نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز شهر پلدختر پرداخته شده است. ازاین رو از نقشه زمین شناسی 1:100000 منطقه، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر و تصاویر ماهواره ای لندست از سال 1990 تا 2020 هر 10 سال یک تصویر به عنوان داده های تحقیق استفاده شده است. ابزارهای تحقیق شامل ArcGIS، ENVI و IDRISI و مدل های مورد استفاده نیز شامل مدل تلفیقی منطق فازی AHP و همچنین مدل LCM بوده و در دو مرحله کلی انجام شده است. در مرحله اول، مناطق مستعد وقوع سیلاب با استفاده از مدل منطق فازی مشخص شده و در مرحله دوم نیز روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز ارزیابی شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، بخش زیادی از محدوده شهری و حاشیه شهری پلدختر ازجمله مناطق غربی آن به دلیل نزدیکی به رودخانه، ارتفاع و شیب کم، دارای پتانسیل سیل خیزی بالایی است. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز بیانگر این است که در سال 1990، 3/1 کیلومترمربع از نواحی سکونتگاهی شهر پلدختر (معادل 7/86 درصد) در منطقه با پتانسیل سیل خیزی زیاد و خیلی زیاد قرار داشته است که این میزان در طی سال های 2000، 2010 و 2020 به ترتیب به 2/2، 9/2 و 1/4 کیلومترمربع (به ترتیب 6/84، 4/78 و 9/75 درصد) افزایش یافته است. همچنین توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز دارای روند افزایشی بوده است که این مسیله بیانگر عدم توجه به پتانسیل سیل خیزی منطقه در برنامه ریزی های مربوط به توسعه فیزیکی مناطق شهری است.
    کلید واژگان: سیلاب, توسعه فیزیکی, پلدختر, مدل LCM
    Masumeh Asadi *, Zahra Haidary, Kamyar Emami
    Flooding is one of the most important risks facing residential areas. Poldokhtar is one of the areas that has been flooded in recent years. The hydrogeomorphological position of this city has caused this city to be a high-risk flood zone, and this issue will be addressed in this paper. In this research, unlike many studies, in addition to identifying the areas prone to floods, the trend of development of residential areas to flood areas is identified. The results of identifying the areas prone to floods indicate that a large part of the urban area and the suburbs of Poldokhtar, including its western areas due to proximity to the river, low altitude and slope, has a high flood potential. The results of the evaluation of the development trend of residential areas towards flooded areas have shown that the use of residential areas in 1990 was 1.5 square kilometers, but it increased during the years under study (i.e. 2000, 2010, 2020) to 2.6, 3.7 and 5.4 square kilometers, respectively. An important issue regarding the increase in land use is related to its development trend towards flood-prone areas. That is, in 1990, 1.3% of residential areas (equivalent to 86.7%) in Poldokhtar City were located in the region with high flood potential, and this amount increased to 2.2, 2.9 and 4.1 square kilometers during 2000, 2010 and 2020, respectively. Due to the above-mentioned cases, no attention has been paid to floods in the region in terms of the physical development of Poldokhtar City, and this issue has caused a large part of residential areas to move to flood-prone areas in recent years.
    Keywords: Flood, Physical Development, Poldokhtar, model LCM
  • معصومه اسدی، حمید گنجائیان*، مهناز جاودانی، مهدیه قادری حسب

    فرونشست زمین به عنوان یکی از مخاطرات پیش روی بسیاری از دشت های ایران محسوب می شود. در این میان، دشت های استان سمنان و از جمله دشت ایوانکی در معرض این مخاطره قرار دارند. با توجه به اهمیت موضوع، در این تحقیق به ارزیابی میزان فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل عوامل موثر در آن پرداخته شده است. در این تحقیق از روش توصیفی -تحلیلی استفاده شده است. داده های تحقیق شامل تصاویر راداری و ماهواره ای، اطلاعات آماری، و مدل رقومی ارتفاعی 30 متر است. روش کار به این صورت است که ابتدا وضعیت ژیومورفولوژی، کاربری اراضی و وضعیت افت آب های زیرزمینی دشت ایوانکی ارزیابی شده است و سپس با استفاده 27 تصویر راداری سنتینل 1 و روش سری زمانی SBAS میزان فرونشست منطقه محاسبه شده است. بررسی های صورت گرفته بیانگر این است که عوامل طبیعی شامل روند و جهت ناهمواری ها در شکل گیری وضعیت اقلیمی و محدودیت منابع آبی نقش اصلی را داشته است و محدودیت دسترسی به منابع آبی سبب بهره برداری بیش از حد از آب های زیرزمینی و افت شدید سطح آن شده است. نتایج محاسبه میزان افت سطح آب های زیرزمینی منطقه بیانگر این است که میانگین افت چاه های مطالعاتی در حدفاصل سال های 1372 تا 1394 بین 85/0 تا 01/2 سانتی متر در سال بوده است. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی میزان فرونشست منطقه نیز بیانگر این است که محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی 3 ساله (از تاریخ 06/01/2016 تا 21/12/2018) بین 9/0- تا 2/33- سانتی متر افت داشته است که بیشترین میزان فرونشست در مرکز دشت ایوانکی در نزدیکی روستای چشمه نادی بوده است.

    کلید واژگان: ایوانکی, آب زیرزمینی, فرونشست, SBAS
    Maesomeh Asadi, Hamid Ganjaeian *, Mahnaz Javedani, Mahdyeh Ghaderi Hasab

    Soil subsidence is one of the dangers facing many Iranian plains. In the meantime, the plains of Semnan province, including the Ivanaki plain, are at risk. Due to the importance of the subject, in this study, the rate of subsidence of Ivanaki plain and its effective factors are analyzed. In this research, the descriptive-analytical method was used. The survey data included radar and satellite imagery, statistical information, and a 30-m digital elevation model. The method is first to evaluate the geomorphology, land use and groundwater status of the Ivanaki Plain, and then, using Sentinel 1 radar image and SBAS time series method, the amount of subsidence is calculated. Surveys show that natural factors, including trends and trends in anomalies, have played a major role in shaping climate and water resource constraints, and restricting access to water causes the excessive use of groundwater and severe surface depletion. The results of calculating the groundwater level in the area show that the average of the study wells falls between 1372 and 1394 years between 0/85 to 2/01 cm per year. Also, the results of the assessment of the area's subsidence indicate that the range of studies over the 3-year period (from 2016/01/06 to 2018/12/21) decreased between -0.9 to -33.2 cm. Most of the subsidence has been in the center of the plain of Ivanaki, near the village of Cheshmeh Nadi.

    Keywords: Groundwater, Ivanaki, SBAS, Subsidence
  • آمنه صاری، میلاد زندی، مونا فانی، باقر پهلوان زاده، معصومه اسدی، فاطمه مقصودی، ثمانه عباسی*، فاطمه نوروزی
    سابقه و هدف

     واکسیناسیون یکی از موثرترین ابزارهای در دسترس برای پیشگیری از بیماری‌های عفونی می باشد. با توجه به اهمیت زیاد واکسیناسیون کودکان، مطالعه حاضر باهدف تعیین وضعیت پوشش واکسیناسیون در کودکان شهرستان آبادان انجام‌شده است.

     مواد و روش‌ها

    در این مطالعه توصیفی مقطعی، اطلاعات دموگرافیک و واکسیناسیون 213 کودک در دو گروه متولدین 6 ماه اول سال 98 و 99، بر اساس اطلاعات سامانه سینا بررسی شدند. روند واکسیناسیون در چهار مقطع سنی بدو تولد، 2، 4، 6 ماهگی با تاخیر زیر یک هفته، 1 تا 2 هفته، 2 تا 4هفته ، بالاتر از 4 هفته و عدم دریافت واکسن بررسی شدند. نتایج با استفاده از نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.  

    نتایج

     بیشترین میزان پوشش واکسیناسیون بدون تاخیر مربوط به‌نوبت بدو تولد بود. واکسیناسیون بدون تاخیر در 2، 4و 6 ماهگی در 6 ماه اول سال 99 نسبت به 98 به ترتیب 4/3٪ ، 7/7٪ و 9/10٪ کاهش‌یافته بود. عدم دریافت واکسن در2 ، 4و 6 ماهگی در 6 ماه اول سال 99 نسبت به 98 به ترتیب 4/4٪، 7/16٪ و 1/50٪ افزایش‌یافته بود. بین تحصیلات والدین و تاخیر در واکسیناسیون رابطه معنی‌داری وجود داشت(P=0.01). پوشش واکسیناسیون سنین بدو تولد، 4 و 6 ماهگی در 6 ماهه اول سال 99 نسبت به سال 98 به میزان قابل‌توجهی کاهش‌یافته بود (P value مساوی  0.007 ، 0.001 و 0.001>).    

    نتیجه گیری

    با توجه به کاهش پوشش واکسیناسیون در دوران همه‌گیری کووید-19، مسیولان بهداشت باید برای حفظ پوشش واکسیناسیون در این دوران تلاش بیشتری نمایند.

    کلید واژگان: کووید-19, بیماری های قابل پیشگیری با واکسن, برنامه واکسیناسیون, پایش پوشش واکسیناسیون
    Ameneh Sari, Milad Zandi, Mona Fani, Bagher Pahlavanzadeh, Masoumeh Asadi, Fatemeh Maghsoudi, Samaneh Abbasi *, Fatemeh Norouzi
    Background

    Due to the great importance of maintaining vaccination coverage in children, this study examined the delay in vaccination at birth, 2, 4, and 6 months, which has recently decreased due to the COVID-19 pandemic.

    Methods

    This cross-sectional study was performed on 213 children in 2 groups in Abadan, Iran in 2020. The children who were born from 21 March to 22 September in the years of 2019 and 2020, were divided into groups of 1 and 2. Then based on demographic data, the delay vaccination was compared between two groups, the data was gained from the Sina system and analyzed by chi-square test.

    Results

    The coverage vaccination decreased during pandemic COVID-19. The percent of no vaccination at birth, 2, 4, and 6 months in 2020 was higher than in 2019, timely vaccination in 2020 was lesser than in 2019 ones. Our data showed that the continuing vaccination depends on the education of parents, age, and weight of the child, but there was no significant association between vaccination and the other demographic variables.

    Conclusions

     Regarding high coverage vaccination in Iran, health officer, and health policy maker should attempt to preserve high immunization coverage during pandemic COVID-19, especially in areas with low literature and crowded families.

    Keywords: COVID-19, Vaccine-preventable diseases, Vaccination schedule, Vaccination coverage monitoring
  • عبدالله پورصمد، عاطفه زاهدی، بابک رستگاری مهر، محمد محبوبی*، نورالله طاهری، سارا سیار، سعید شکرپور، معصومه اسدی، زهرا عریضاوی، علی ابرازه
    زمینه و هدف

    بررسی محیط های تحصیلی در بیمارستان های آموزشی از سوی بسیاری از کشورها به صورت مداوم توصیه شده است. در محیط های آموزش علوم پزشکی برای سازماندهی به رفتار دانشجویان نیاز به تنظیم و تطبیق محتوی و محیط آموزشی با یکدیگر به عنوان دو فاکتور مهم در پیشرفت علوم پزشکی هست. این پژوهش با هدف تعیین و بررسی جو بیمارستان های آموزشی دانشکده علوم پزشکی آبادان از دیدگاه دانشجویان بالینی و ارتباط آن با عملکرد مدیران انجام گرفت.

    روش بررسی

    این پژوهش، یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی می باشد که در بیمارستان های آموزشی تحت پوشش دانشکده علوم پزشکی آبادان در سال 13991398 انجام شد. ابراز پژوهش دو پرسشنامه روا و پایا شده بود که برای جو آموزشی از پرسشنامه ابزار سنجش محیط آموزشی دانشگاه داندی (DREEM)  و برای ارزیابی مدیران بخش ها از پرسشنامه عملکرد مدیران استفاده شد. نمونه گیری به صورت سرشماری انجام شد و تعداد204 دانشجو و 32 مدیر بخش های بالینی وارد مطالعه شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های توصیفی(فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار) و آزمون های تی تست، آنالیز واریانس و همبستگی پیرسون تحلیل شدند.

     یافته ها

    عملکرد مدیران قوی(میانگین نمره 39/7±75/68) بود. هر یک از حیطه های مختلف عملکرد مدیران با یکدیگر ارتباط مثبت و معنی داری را داشتند. جو آموزشی نیز مطلوب بود(میانگین نمره 59/22±35/113)، میان جو آموزشی با عملکرد مدیران و هر یک از حیطه های عملکرد مدیران ارتباط معنی داری مشاهده نشد.

     نتیجه گیری

    باتوجه به نارضایتی حدود یک سوم دانشجویان از جو آموزشی در دانشکده علوم پزشکی آبادان در بخش های بالینی و نمره نه چندان بالا در بعد برنامه ریزی در عملکرد مدیران، فرایندهای آموزشی نیاز به برنامه ریزی دقیق و اجرای استانداردهای تدوین شده دارد.

    کلید واژگان: جوآموزشی, بیمارستان آموزشی, محیط بالینی, عملکرد, مدیر
    A Poursamad, A Zahedi, B Rastegarimehr, M Mahboubi*, N Tahery, S Sayar, S Shokrpour, M Asadi, Z Arizavi, A Ebrazeh
    Background & aim

    The study of educational environments in teaching hospitals has been recommended by many countries on an ongoing basis. In medical science education environments, in order to organize students' behavior, it is necessary to adjust and adapt the content and educational environment to each other as two important factors in the development of medical sciences. The aim of this study was to determine and study the atmosphere of teaching hospitals in Abadan University of Medical Sciences from the perspective of clinical students and its relationship with the performance of managers.

    Methods

    the present cross-sectional study was conducted in educational hospitals under the auspices of Abadan School of Medical Sciences in 2019. Research tools were two valid and reliable questionnaires. The “Dundee Ready Educational Environment Measure questionnaire” was used for the educational environment and the “managers' performance questionnaire” was used to evaluate the managers of the departments. Sampling was done by census and 204 students and 32 heads of clinical departments were included in the study. The collected data were analyzed using descriptive tests (frequency and percentage, mean and standard deviation) and analytical tests of t-test, analysis of variance and Pearson correlation.

    Results

    The performance of managers was strong (mean score was 68.75±7.39). Each of the different areas of managers' performance had a positive and significant relationship with each other. Educational atmosphere was also favorable (mean score 113.35±22.59). There was no significant relationship between educational atmosphere and managers 'performance and each of the managers' performance areas.

    Conclusion

    Due to the dissatisfaction of one third of students with the educational atmosphere in Abadan University of Medical Sciences in clinical departments and not so high score in the dimension of planning in the performance of managers, educational processes need careful planning and implementation of standards.

    Keywords: Educational environment, Teaching Hospital, Clinical environment, Manager, Performance, DREEM
  • بابک رستگاری مهر، عاطفه زاهدی، محمد محبوبی*، معصومه اسدی، راضیه عشافلی، علی ابرازه
    زمینه و اهداف

    ارایه خدمات با کیفیت و پاسخگویی به نیاز مراجعین در نظام سلامت کشورها، مورد تاکید سیاستگذاران است. برای باقی ماندن در عرصه رقابت، شناساندن سازمان به دیگران نیز امری ضرورری است. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین پاسخگویی و کیفیت خدمات درمانی و ارتباط آن با پرستیژ سازمانی در بیمارستان های دولتی شهرهای آبادان و خرمشهر در سال 1398 انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در3 بیمارستان تحت پوشش دانشکده علوم پزشکی آبادان به روش سرشماری انجام شد. گردآوری اطلاعات با پرسشنامه کیفیت خدمات درمانی از بیماران و پرسشنامه های پاسخگویی سریع و پرستیژ سازمانی از کارکنان بیماررستان ها انجام شد. تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آماره های توصیفی و آزمون آماری همبستگی پیرسون انجام شد.

    یافته ها

    میزان کیفیت خدمات درمانی در بیمارستان های مورد مطالعه از نظر بیماران در سطح متوسط (15.42±63.54) قرار داشت. یافته ها همچنین میزان پاسخگویی سریع بیمارستان ها را در حد خوب نشان داد (15.59±62.12) و در نهایت وضعیت پرستیژ سازمانی از نظر کارکنان بیمارستان ها بسیار خوب ارزیابی گردیده است (4.81±24.93). ارتباط آماری بین پرستیژ سازمانی و کیفیت خدمات و پاسخگویی مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    علاوه بر پاسخگویی سریع به نیازهای بیماران، ارتقاء کیفیت خدمات برای شناساندن بیمارستان و پرستیژ بیمارستانی نیز دارای اهمیت است و باید مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: کیفیت خدمات بهداشتی, پاسخگویی, سازمان و مدیریت, بیماران, بیمارستان ها
    Babak Rastegarimehr, Atefeh Zahedi, Mohammad Mahboubi*, Masoumeh Asadi, Raziyeh Ashafeli, Ali Ebrazeh
    Background and aims

    Providing quality services and meeting the needs of clients in the health system of countries are emphasized by policy makers. In order to stay competitive, it is important to introduce the organization to others. Therefore, this study was conducted to investigate the relationship between accountability and quality of health services and their relationship with organizational prestige in public hospitals in Abadan and Khorramshahr in 2019.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed by the census method in three hospitals under the auspices of Abadan University of Medical Sciences. Data were collected using a questionnaire of health care quality from patients and questionnaires of fast-response organizations and organizational prestige from hospital staff. Data analysis was performed by SPSS software using descriptive statistics and Pearson’s correlation test.

    Results

    The quality of medical services in the studied hospitals was moderate (63.54±15.42). Findings also showed that the response rate of hospitals was very good (62.12±15.59). Finally, the status of organizational prestige has been evaluated very well in terms of hospital staff (26.44±5.45). There was no statistical relationship among organizational prestige, service quality, and accountability.

    Conclusion

    In summary, in addition to responding quickly to patients' needs, improving the quality of services for hospital recognition and hospital prestige is also important and should be considered.

    Keywords: Healthcare Quality, Accountability, Organization, Administration, Patients, Hospitals
  • معصومه اسدی*، کامیار امامی

    سیلاب ها یکی از مهم ترین مخاطراتی است که همواره خسارت های جانی و مالی زیادی به همراه داشته است. مناطق جنوبی کشور به دلیل پوشش گیاهی کم و بارش های رگباری، پتانسیل زیادی از نظر وقوع سیلاب دارد؛ بر این اساس، در این تحقیق وضعیت سیل خیزی شهر بندرعباس ارزیابی شد. همچنین به منظور دستیابی به اهداف موردنظر، دو مرحله انجام شد: در مرحله ی اول، مناطق مستعد وقوع سیلاب شناسایی و در مرحله ی دوم، روند توسعه ی فیزیکی نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق مستعد سیلاب ارزیابی شد. روش کلی کار به این صورت است که ابتدا با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی و AHP، مناطق مستعد وقوع سیلاب؛ سپس با استفاده از مدل LCM، روند تغییرات کاربری نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق مستعد وقوع سیلاب شناسایی شد. نتایج تحقیق نشان داد که محدوده ی مطالعاتی، پتانسیل سیل خیزی بالایی دارد؛ به طوری که حدود 170 کیلومترمربع از مساحت محدوده ی مطالعاتی دارای پتانسیل سیل خیزی زیاد و خیلی زیاد است که این مناطق عمدتا شامل مناطق کم شیب و کم ارتفاع محدوده ی شهری و حاشیه ی شهری بندرعباس است. همچنین نتایج ارزیابی تغییرات کاربری اراضی نیز بیانگر این است که بخش زیادی از نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق مستعد وقوع سیلاب حرکت کرد؛ به طوری که بر اساس نتایج حاصل شده، در سال 1990، 8/10 (5/33 درصد) کیلومترمربع از کاربری نواحی سکونتگاهی در طبقه ی پتانسیل خیلی زیاد وقوع سیلاب قرار داشت که این میزان در سال 2000، به 5/12 (1/29 درصد)، در سال 2010 به 9/13 (25 درصد) و در سال 2019 به 1/17 (1/22 درصد) کیلومترمربع افزایش یافت.

    کلید واژگان: بندرعباس, تغییرات کاربری اراضی, سیل
    Maesomeh Asadi*, Kamyar Emami
    Introduction

    An examination of the number of floods in recent years shows that floods are no longer a rare sudden disaster, but a growing phenomenon that, at any given time, causes a lot of damage, including life and death. As a result of interference in natural environments, the presence of multiple structures, and the lack of appropriate measures to protect these environments, flood conditions are provided. Also, with the rapid growth of urban development and the creation and development of infrastructure, floods in urban areas have become more and more severe. In our country, especially in the southern regions of the country, due to climatic conditions, floods are frequent and harmful. The growing trend of floods in recent years suggests that most of the countrychr('39')s southern cities are at risk of flooding. According to studies, about 40 large and small floods occur in different parts of the country every year. Experimental and managerial experience of different countries shows that the first step in reducing the harmful effects of floods is to identify flooding areas and zoning of these areas in terms of flood risk so that based on the results obtained with integrated management. And comprehensive urban planning prevented the harmful effects of urban floods as much as possible. This study aims at identifying potential flood areas of Bandar Abbas and Bandar Abbas strategic city using GIS, and adapting this map to the development plan of residential areas obtained from LCM model in remote sensing of satellite images as well as determining the flood risk areas.

    Materials and methods

    In this study, two steps have been taken to achieve the desired goals. In the first stage, using five height parameters, slope, land-use, lithology, and river mile have been used as effective parameters in identifying flood-prone areas. After preparing the information layers for each parameter, the layers are standardized using fuzzy logic. After standardizing the layers, a hierarchical analysis model (AHP) was used to weight the layers. After determining the weight of each layer, in the ArcGIS environment, the weight obtained is applied to that layer, and finally, using fuzzy gamma, the information layers are combined, and the final map of flood-prone areas is prepared. In the second phase, satellite imagery from the 1990s, 2000s, 2010, and 2019 was used to assess the development of residential areas to prone to flood-prone areas. After preparing the images, in the ENVI software, first the necessary pre-processing on the images, including radiometric and atmospheric studies, has been done, and then by using the maximum probability method, land-use maps of the study area related to the 1990s, 2000s, prepared in 2010 and 2019, were presented. After preparing the land use maps, IDRISI software and the LCM (Land Change Modeler) software were used to evaluate the trend of land-use change in residential areas.

    Discussion and results

    Evaluation of the final results of flood-prone areas indicates that a large part of the study area has a high flood-rising potential, so based on the results, the class has a very high potential for floods, 88 km2 (equivalent to 28.7% of the study area). The study area includes mainly areas close to the river, low-slope, and low-lying areas. Also, the class with a very low potential for flooding includes 24 km2 (equivalent to 7.8% of the study area) of the study area, which mainly includes the highlands and the northern slope of the study area. In addition, the results of the assessment of land-use changes indicate that land-use has undergone many changes during the study period, and the use of residential areas has increased. Assessing the trend of changes, shows that the increasing trend of use of residential areas has been due to population growth and construction development. The decrease in the use of vegetation and water area is also due to the development of the use of residential areas, which has caused the destruction of vegetation and the progress towards the coast. Also, the trend of changes in the use of weak pastures and salt marshes has been affected by the development of residential areas and climate change.

    Conclusion

    The results indicate that the study area has a high potential for flooding, so that about 170 km2 of the study area (equivalent to 55% of the study area) have a high and very high flood potential these areas mainly include low-slope and low-lying areas of the urban area and the suburbs of Bandar Abbas. Therefore, in terms of used parameters, the city of Bandar Abbas has a high potential for flooding. Also, in this research, the trend of land-use changes and residential areas of the study area has been evaluated. According to the results, the use of residential areas (including residential areas and man-made areas) has grown so much that in 1990, this area was 32.2 km2, which in 2000 to 42.9, and in 2010 it increased to 55.7 km2 and in 2019 to 77.4 km2. Assessing the spatial trend of land use changes indicates that a large part of the residential area has moved to areas prone to flooding. According to the results, in 1990, 14.2 km2 of residential areas were located on the potential floor of many floods, which in 2000 to 16.4, in 2010 to 21.9 and in 2019, it has increased to 28.1 km2. Therefore, it can be said that in recent years, a large part of the residential areas has moved to flood-prone areas.

    Keywords: Bandar Abbas, Flood, Land use change
  • معصومه اسدی، حسن متین همایی*، فرشاد غزالیان
    زمینه

    فعالیت بدنی و تمرینات ورزشی با کاهش عوامل خطرزا، نقش حفاظتی در برابر بیماری های قلبی- عروقی ایفا می‌کنند. شنا به عنوان یکی از بهترین فعالیت های هوازی و یک روش تمرینی برای جلوگیری و درمان بیماری‌های قلب توصیه گردیده است. بنابراین هدف مطالعه حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین شنا بر بیان ژن‌های ان- کادهرین، بتا-کاتنین و امرین در بطن چپ عضله قلبی موش‌های صحرایی نر ویستار می‌باشد.

    روش‌کار

    در این مطالعه تجربی، 24 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (8 هفته‌ای) با میانگین وزن (33±237 گرم) به صورت تصادفی در سه گروه کنترل (8)، کنترل 8 هفته‌ای (8) و تمرین شنا (8) قرار گرفتند. گروه تمرین در یک برنامه 8 هفته‌ای شنا (هر هفته 5 جلسه 30 دقیقه‌ای با شدت متوسط) شرکت کردند و گروه کنترل به زندگی معمول خود ادامه دادند. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، بافت قلب موش‌ها برداشت و بیان ژن‌های ان- کادهرین، بتا-کاتنین و امرین با استفاده از روش بررسی شد. داده‌ها، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شد (P<0.05).

    یافته‌ها

    نتایج تحقیق نشان داد بیان ژن‌های ان-کادهرین و بتا-کاتنین در گروه تمرین شنا به طور معنی‌داری بیشتر از گروه کنترل بود، ولی بیان ژن امرین به طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل بود.

    نتیجه‌گیری

    بر اساس این یافته‌ها، به‌ نظر می‌رسد 8 هفته تمرین شنا با افزایش بتا-کاتنین و ان-کادهرین روش کارآمدی در بهبود ساختار و عملکرد سلول‌های عضله قلب باشد.

    کلید واژگان: تمرین شنا, بتا-کاتنین, ان-کادهرین, امرین
    Masoumeh Asadi, Hasan Matin Homaee*, Farshad Ghazalian
    Background

    Physical activity and exercise training plays a protective role against cardiovascular disease via reducing risk factors. Swimming as one of the best aerobic activity and exercise modality recommended for preventing and treatment of cardiovascular disease. On the other hand, exercise training could effects cardiac muscle protein structure. Therefore, the propose of this study was to investigate the effects of eight-week swimming training on N-cadherin, beta catenin and Emerin gene expression in left ventricle of cardiac muscle in male Wistar rat.

    Methods

    In this study, twenty four male Wistar rat (8-week old) with an average (weight 237±33 in gr) randomly divided to three groups: Control (n=8), 8- week control (n=8) and swimming training (n=8). Swimming group participated in a swimming training for 8- week (5 seasons per week of 30 minutes floating on the water with moderate intensity) and the control group continued their usual lives. Twenty four hours after the last training session, the heart tissue of rats were extracted and β-catenin, N-cadherin and Emerin gene expression evaluated by Real Time-PCR. Data were statistically analyzed by one-way ANOVA and post-hoc Tukey methods (P<0.05).

    Results

    The results of the study showed the expression of genes N-cadherin and beta catenin significantly higher in the swimming group than in the control group. However, Emerin gene expression in swimming group was significantly lower than in the control group.

    Conclusion

    According to these findings, it seems that eight-weeks of swimming training an effective way of improving the structure and function of the heart muscle cells by increasing beta catenin and N-cadherin.

    Keywords: Swimming training, Beta-catenin, N-cadherin, Emerin
  • معصومه اسدی، فاطمه اکبری، کامیار امامی*

    در طی سال های اخیر، شهرها با توسعه فیزیکی قابل توجهی مواجه شده اند. توسعه فیزیکی نواحی سکونتگاهی در بسیاری از شهرها با محدودیت مواجه شده است که ازجمله آن ها شهر سقز می باشد. درواقع، وضعیت ژیومورفولوژی شهر سقز سبب شده است تا این شهر با محدودیت هایی مواجه باشد، به همین دلیل در این تحقیق به شناسایی مناطق مستعد توسعه فیزیکی در محدوده این شهر پرداخته شده است. در این تحقیق به منظور دستیابی به اهداف موردنظر از 8 پارامتر (شیب، جهت شیب، رودخانه، ارتفاع، لیتولوژی، گسل، راه ارتباطی و کاربری اراضی) و مدل تلفیقی منطق فازی و AHP استفاده شده است. روش کار به این صورت است که پس از تهیه لایه های اطلاعاتی، با استفاده از مدل AHP به این لایه وزن داده شده است و سپس این لایه ها با استفاده از منطق فازی باهم ترکیب شده و در نهایت نقشه میزان تناسب زمین جهت توسعه فیزیکی نواحی سکونتگاهی در 5 کلاس (خیلی کم تا خیلی زیاد) تهیه شده است. بر اساس نقشه نهایی، مناطقی که دارای پتانسیل کم و خیلی کم هستند شامل واحد پادگانه رودخانه و مناطق با شیب و ارتفاع زیاد می باشد که در مرکز و حاشیه شهر سقز قرار دارند. همچنین مناطقی که دارای پتانسیل زیاد و خیلی زیادی هستند عمدتا شامل مناطق با شیب و ارتفاع کم و خارج از حریم رودخانه قرار دارند. مجموع نتایج به دست آمده بیانگر این است که محدوده مطالعاتی به دلیل وجود واحد پادگانه رودخانه و واحد کوهستانی با محدودیت های زیادی ازنظر توسعه فیزیکی مواجه می باشد.

    کلید واژگان: ژئومورفولوژی, توسعه فیزیکی, سقز
    Maesomeh Asadi, Fatemeh Akbari, Kamyar Emami *

    In recent years, cities have undergone significant physical development. The physical development of residential areas in many cities has been limited, including Saghez. In fact, the geomorphologic status of the city of Saghez has limited it, so this study identifies areas that are prone to physical development within the city. In this research, in order to achieve the desired goals, five parameters (slope, slope direction, river, elevation, lithology, fault, road and land use) and fuzzy Fuzzy model and AHP were used. The method is that after preparing the information layers, the layer is weighted using the AHP model and then these layers are combined using fuzzy logic and finally the map of the amount of land fit for physical development. Residential areas are provided in four classes (very low to very high). According to the final map, areas of low and very low potential include the river unit and the high slope and elevation areas in the center and margins of the city of Saghez. Areas with high potential and high potential are mainly those of low slope and elevation areas outside the river. The overall results indicate that the study area faces many limitations in terms of physical development due to the river unit and the mountain unit.

    Keywords: geomorphology, Physical development, Saghez
  • احمد مامندی*، معصومه اسدی

    در این مقاله، طراحی و شبیه سازی نانوحس گر شتاب سنج ترکیبی پیزوالکتریک خازنی-مقاومتی با استفاده از نرم افزار مالتی فیزیک Comsol مورد بررسی قرار گرفته است. معادله حاکم بر خیز نانوحس گر یکسر درگیر با در نظر گرفتن نیروهای الکترواستاتیک و واندروالس-کازیمیر ارایه شده است. اثر در نظر گرفتن لایه پیزوالکتریک، پیزومقاومت و صفحه خازنی در رفتار خمشی نانوحس گر با اعمال ویژگی های فیزیکی لایه ها به کمک واسط های ریاضی در محیط نرم افزار شبیه سازی شده و سپس تحلیل شده است. برای چهار مدل شبیه سازی شده، نتایج به دست آمده از تحلیل شامل محاسبه مقدار تغییرات مقاومت /RR∆، تغییرات پتانسیل الکتریکی V/V∆ پچ پیزوالکتریک و تغییرات ظرفیت خازنی C/C∆ برحسب شتاب، توزیع تنش فون مایزز به ازای شتاب های مختلف و مقایسه بیشینه مقدار تنش با تنش تسلیم حس گر، توزیع خیز بر اساس شتاب وارد شده به نانوحس گر، تحلیل خستگی و تعیین شکل مودها و فرکانس های طبیعی نانوحس گر برای حصول اطمینان از کارکرد مناسب آن ارایه شده اند.

    کلید واژگان: نانوحس گر شتاب سنج, نانوحس گر پیزوالکتریک خازنی-مقاومتی, نرم افزار کامسول
    Ahmad Mamandi *, Masoomeh Asadi

    In this paper, design and mathematical simulation of a multifunctional piezoelectric capacitive-resistive Nano accelerometer sensor has been investigated using Comsol multiphisics finite element software. The governing equation of motion in thetransverse direction for a cantilever Euler-Bernoulli beam is derived considering electrostatic and van der Waals-Casimir forces. The effect of existence of piezoelectric layer, piezoresistive and capacitive patches in the bending behavior of the sensor is considered applying the physical properties of piezopatches and then simulated and solved using mathematical modules of the Comsol software. For four simulated modes of Nano sensors the obtained results are included to the values of ∆R/R,∆V/V and ∆C/C for piezo patches with respect to the variation of applied acceleration of the sensor, stress distribution along the length of the beam and maximum value of von Mises stress to compare with the yield stress of the sensor, deflection of the beam with respect to the variation of applied acceleration of the sensor, fatigue analysis for the sensor and the sensor’s mode shapes and natural frequencies to determine the performance of the sensor.

    Keywords: Nano accelelermeter sensor, Piezoelectric capacitive-resistive Nano sensor, Comsol multyphisics software
  • معصومه اسدی، ایرج جباری*، همایون حصادی

    مناطق خشک به لحاظ بارش های رگباری یکی از آسیب پذیرترین بخش های جهان از نظر وقوع سیلاب می باشند، که ویژگی های رگباری پیش بینی سیلاب را در این مناطق دشوار می سازد. این پدیده در مناطق خشک و نیمه خشک ایران که داده های باران و رواناب ناقص می باشند شرایط پیش بینی را دشوارتر می گرداند. در این تحقیق حوضه آبریز سد میناب به عنوان نمونه ای از این مناطق، به دلیل دارا بودن داده ها، جهت شبیه سازی بارش - رواناب با استفاده از نرم افزار HEC-HMS استفاده شده است. در فرآیند محاسبات مدل جهت محاسبه ی تلفات رواناب حوضه از روش SCS، جهت تبدیل فرآیند بارش مازاد به جریان سطحی از روش هیدروگراف واحد SCS ، کلارک و اشنایدر و از مدل ثابت ماهانه برای محاسبه جریان پایه بهره گرفته شد. پارامترهای مدل بر اساس پنج هیدروگراف مشاهده ای مورد واسنجی و بر اساس دو هیدروگراف مشاهده ای دیگر اعتبارسنجی شد، که منجر به تنظیم پارامترهای حوضه آبریز گردید. تحلیل حساسیت مدل، نسبت به پارامترهای مختلف روش SCS نیز مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به درصد اختلاف کمتر بین دبی اوج مشاهداتی و محاسباتی روش هیدروگراف واحد SCS به عنوان روش مناسب برای حوضه مورد مطالعه تعیین شد. مقادیر RMSE برای هر سه مدل SCS، کلارک و اشنایدر به ترتیب برابر با 353/0، 75/117 و 620/79 می باشد. همچنین تحلیل حساسیت مدل نسبت به پارامترهای مختلف نشان داد که تاثیرگذارترین عامل بر مدل به ترتیب CN با مقدار 591/1، تلفات اولیه با مقدار حساسیت 335/1 و زمان تاخیر با مقدار 813/0 می باشند.

    کلید واژگان: مدل سازی, HEC-HMS, سد استقلال, میناب
    Masoumeh Asadi, Iraj Jabbari *, Homayoon Hesadi

    Introduction :

    The Flash Floods occurrence are the main features of dry areas. Iran is not exception, because of locating in an arid and semi-arid region of the world, so that there have been registered 3700 damaging flood in the past 50 years (1330-1380). This situation is somewhat more critical in areas like Hormozgan Province. For example, two thousand billion rials have been damaged by only a 110 mm shower in Minab city on March 5, 2013. Arid areas are introduced as one of the most vulnerable parts of the world in terms of shower characteristics and unpredictable floods. Unprotectability character are going to be intensified in the arid and semi-arid regions like Iran where rainfall and runoff data are incomplete. The arid regions, especially the ones have large catchments, require to installation, setting up and maintenance of equipment and systems of flood recording and it isn’t easy to preparing such facilities. So, it is necessary to calibrate some methods that can be estimated the amount of runoff from rainfall in the lack or incomplete statistics basins for which flood forecasting are essential in hydrological studies and designs, water resources management. So far, many methods have been considered by many researchers to simulate runoff rainfall to predict flood. Their development has led to the production of hydrological simulation models using computer models. One of the successful models in this field is the software HEC-HMS, by which many researchers have used to predict the flood. In this research, the Minab dam basin has been used as an example of arid and semi-arid regions due to the presence of data to simulate rainfall-runoff using HEC-HMS software. It is located in the southwest of Kerman province and in the northeast of Hormozgan province. The basin is one of the largest and most important catchments in the southern coast of Iran with an area of 9845 square kilometers. Climate of the basin is hot and dry and it has a Mediterranean rain regime with a mean annual rainfall of 230 mm.

    Material and Methods:

    The three methods studied in this study were implemented using a HEC-HMS software with the entry of the required values in the losses section and in the runoff and base water section. Three methods, SCS, Clarke and Schneider were compared and analyzed in the runoff section. In the loses section in all three methods, the SCS method was used and a fixed monthly model was used to calculate the base current. The parameters and their values required for each of these methods to using for simulation are: CN amount and the initial losses and delay time for the SCS method, the storage coefficient and the concentration time for the Clark method, and the standard lag time and the peak coefficient for the Schneider method. After initial simulation to determine the optimal value of these parameters, calibration of the model was performed for five rainfall-runoff events. The peak discharge error percentage and Nelder and Mead searching method have been calculated during the calibration process of the model with the objective function, and then repeated correction of the parameters and the calculation of the best fit between calculated and observed hydrograph were performed. It was detected the value of the parameter obtained from the acceptance model calibration . by the suiting the fitness and production of the nearest hydrograph to the observed hydrograph. Validation of the model was carried out based on two selected rainfall-runoff events that was not involved in calibration. In the validation section, flow simulation is performed with a new parameter, independent of the parameters used in the calibration step. The new parameters result from the numerical average of the calibrated parameters. The approximation rate of computational flow to the observational flow indicates that the model is valid. Otherwise, the accuracy and validity of the model will not be accepted. Finally, sensitivity analysis was performed to determine the effect of each of the parameters on simulation accuracy.

    Results and Discussion:

     The results of this study showed that SCS unit hydrograph method was determined as the appropriate method for the studied basin, given the lower difference percentage between observational and computational peak discharge, so that the values of RMSE for each of the three SCS, Clark, and Schneider models are 353.0, 117.75, and 79.2920, respectively. Also, sensitivity analysis of the model to different parameters showed that the most influential factor on the model is CN with 591.191, initial losses with a sensitivity of 1/335 and delay time with the value of 0.813, respectively. 

    Conclusion:

     Since this area is located in a arid and semi-arid area, and many of the predictions of flood failure for arid areas based on SCS, it can be concluded that this model is considered a suitable model for drylands. This method can be more reliable for where have geomorphologic conditions similar to the upstream of the minab dam . However, the study of geomorphological characteristics and the emphasis on modeling based on these features can lead to accurate models and predictions.

    Keywords: Modeling, HEC-HMS, Minab, Esteghlal Dam
  • معصومه اسدی، حسن متین همایی *، فرشاد غزالیان
    مقدمه

     مطالعات نشان داده است محرک های ورزشی پروتئین های قلبی را تحت تاثیر قرار می دهد و اجرای منظم ورزش هوازی با شدت متوسط می تواند نقش به سزایی بر روی پروتئین های قلبی داشته باشد. بنابراین، هدف از انجام مطالعه ی حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان Messenger RNA (mRNA) ژن پروتئین های ان-کادهرین و بتاکاتنین بطن چپ عضله ی قلبی موش های صحرایی نر نژاد Wistar بود.

    روش ها

    در این مطالعه، 24 سر موش صحرایی نر نژاد Wistar (هشت هفته ای) با میانگین وزن 33 ± 237 گرم به صورت تصادفی در سه گروه شاهد (8 = n)، شاهد هشت هفته ای (8 = n) و تمرین هوازی (8 = n) قرار گرفتند. گروه تمرین در یک برنامه هشت هفته ای تمرین هوازی (پنج جلسه در هفته 60-20 دقیقه ای با شدت 65 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه) دویدن روی نوارگردان حیوانی (شیب صفر درصد و سرعت 23 متر/دقیقه) شرکت کردند و در چرخه ی فعالیت طبیعی گروه شاهد هیچ تغییری اعمال نشد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه ی تمرینی، بخشی از بافت بطن چپ قلب موش ها برداشته شد و بیان mRNA ژن های ان-کادهرین و بتاکاتنین با استفاده از روش Real time-polymerase chain reaction (RT-PCR) بررسی شد. داده ها، با استفاده از آزمون One-way ANOVA و آزمون تعقیبی Tukey تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    بیان mRNA ژن پروتئین های بتاکاتنین و ان-کادهرین (001/0 = P) و میزان بیشینه ی اکسیژن مصرفی در گروه تمرین هوازی (001/0 = P) افزایش معنی داری یافت.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تغییر معنی داری در بیان mRNA ژن های بتا کاتنین و ان-کادهرین و همچنین، افزایش VO2max، با اثرگذاری خود در سطح مولکولی، می تواند از عوامل بهبود عملکرد انقباضی کاردیومیست ها باشد که در کل ممکن است بر فعالیت بهینه ی قلب تاثیر مثبتی بگذارد.

    کلید واژگان: هوازی, بتاکاتنین, اکسیژن, بطن چپ
    Masoumeh Asadi, Hasan Matin Homaee*, Farshad Ghazalian
    Background


    Studies have shown that exercise stimulates cardiac proteins, and regular moderate-intensity aerobic exercise can have a significant effect on cardiac proteins. Therefore, the purpose of the present study was to investigate the effects of 8 weeks of aerobic training on expression of mRNA N-cadherin and β-catenin genes in left ventricle of cardiac muscle in male Wistar rats.

    Methods

    24 male Wistar rats (8 weeks old) with an average weight of 237 ± 33 g randomly divided to three equal groups of control, 8-weeks control, and aerobic training. Aerobic training group participated in an aerobic training for 8 weeks (5 sessions of 20-60 minutes each week, with an intensity of 65% of maximum oxygen consumption) running on animal treadmill (0% incline and 24 m/s), and there was no change in the normal activity cycle of the control group. 24 hours after the last training session, the heart tissue of rat was extracted, and the expression of mRNA β-catenin and N-cadherin genes was evaluated using real-time-polymerase chain reaction (RT-PCR). The data were statistically analyzed using one-way ANOVA and post-hoc Tukey methods.

    Findings

    Expression of mRNA β-catenin and N-cadherin gene proteins (P = 0.001) and maximal oxygen uptake (P = 0.001) increased significantly in aerobic exercise group.

    Conclusion

    It seems that significant changes in expression of mRNA β-catenin and N-cadherin gene, as well as an increase in VO2max may make a positive impact on optimal heart activity.

    Keywords: Aerobic exercise, Beta-catenin, Oxygen, Left ventricle
  • احمد مامندی*، معصومه اسدی

    در این مقاله، طراحی و شبیه سازی ریاضی یک نانوحسگر شتاب سنج ترکیبی پیزوالکتریک خازنی- مقاومتی با استفاده از نرم افزار مالتی فیزیک Comsol مورد بررسی قرار گرفته است. معادله حاکم بر جابه جایی عرضی حسگر با فرض تیر اولر- برنولی یکسر گیردار یکسر آزاد با در نظر گرفتن نیروهای الکترواستاتیک و واندروالس- کازیمیر ارائه شده است. اثر در نظر گرفتن لایه پیزوالکتریک، پیزومقاومت و صفحه خازنی در رفتار خمشی نانوحسگر با اعمال خواص فیزیکی لایه ها به کمک واسط های ریاضی در محیط نرم افزار Comsol شبیه سازی شده و سپس تحلیل شده است. تحلیل نتایج شامل محاسبه مقدار تغییرات مقاومت /RR∆،تغییرات پتانسیل الکتریکی V/V∆ لایه پیزوالکتریک و تغییرات ظرفیت خازنی C/C∆برحسب شتاب، توزیع تنش فون مایزز به ازای شتاب های مختلف و مقایسه بیشینه مقدار تنش با تنش تسلیم حسگر، توزیع خیز بر اساس شتاب وارد شده به نانوحسگر، تحلیل خستگی و تعیین شکل مودها و فرکانس های طبیعی حسگر برای حصول اطمینان از کارکرد آن ارائه شده اند. همچنین، تاثیر تغییر پارامترهای مختلف شامل شتاب اعمالی نانو g و تغییر ماده پیزومقاومت بر رفتار حسگر بررسی شده است. از نتایج به دست آمده مشاهده می گردد که نانوحسگر از نظر حساسیت اندازه گیری، سطح تنشی و عمر خستگی به طور مناسبی طراحی شده است

    کلید واژگان: نانوحسگر شتاب سنج, نانوتیر یکسر گیردار, نانوحسگر پیزوالکتریک خازنی- مقاومتی, تحلیل المان محدود, نرم افزار Comsol, تحلیل خستگی
    A. Mamandi *, M. Asadi

    In this paper, design and mathematical simulation of a hybrid piezoelectric capacitive-resistive nano accelerometer sensor has been investigated using Comsol multiphysics finite element software. The governing equation of motion in the transverse direction for a cantilever Euler-Bernoulli beam has been used considering electrostatic and van der Waals-Casimir forces. The effect of existence of piezoelectric layer, piezoresistive and capacitive patches in the bending behavior of the sensor is considered applying the physical properties of piezopatches and then simulated and solved using mathematical modules of the Comsol software. The obtained results are included the values of ∆R/R, ∆V/V and ∆C/C for piezo patches with respect to the variation of applied acceleration of the sensor, stress distribution along the length of the beam and maximum value of von Mises stress to compare with the yield stress of the sensor, deflction of the beam with respect to the variation of applied acceleration of the sensor, fatigue analysis for the sensor and the sensor’s mode shapes and natural frequencies to determine the performance of the sensor. The effects of changes of different values including nano g acceleration and material properties of piezoresistive patch on the behavior of the sensor are also considered in the analyses. It can be observed that nansensor has been satisfctory well designed from measuring sensitivity, stress level and fatigue life point of views.

    Keywords: Nano accelelermeter sensor, Nanocantilever beam, Piezoelectric capacitive-resistive nano sensor, finite element analysis, Comsol multyphysics software, Fatigue analysis
  • معصومه آلبوغبیش، علی قمیشی، سارا آدرویشی*، معصومه اسدی، کامران محمودی، فرشته امیری، نسرین خواجه علی، عبدالکاظم نیسی
    زمینه و هدف
    تهوع و استفراغ یکی از شایع ترین و آزار دهنده ترین عوارض بعد از عمل جراحی است از این رو این مطالعه با هدف بررسی تاثیر اکسیژن تراپی با ماسک ونچوری و ماسک CPAP بر تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی سزارین انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی دو سویه کور با طرح دو گروه (مداخله- شاهد) بر روی 90 بیمار کاندید عمل سزارین انتخابی در بیمارستان رازی اهواز انجام شد. بیماران به صورت تدیجی و مبتنی بر هدف در دو گروه مداخله (45) نفر و گروه شاهد (45) نفر قرار گرفتند. افراد در گروه مداخله حین و تا 6 ساعت بعد از عمل اکسیژن با غلظت 100٪ با ماسکCPAP و افراد در گروه شاهد با غلظت معمول 30٪ توسط ماسک ونچوری دریافت نمودند. میزان تهوع بر اساس معیار VAS و دفعات استفراغ از طریق مشاهده امتیاز داده شد. سپس اطلاعات با نرم افزار SPSS19 با آزمون t-test و آزمون کای دو مورد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین شدت تهوع و دفعات استفراغ در دو گروه مداخله و کنترل در همه زمانهای پس از عمل تفاوت معنی داری وجود داردp<0/05. میانگین شدت تهوع و دفعات استفراغ در گروه کنترل بیشتر از مداخله بود که بیانگر تاثیر ماسک cpap نسبت به ماسک ونچوری بر شدت تهوع و استفراغ پس از عمل جراحی سزارین می باشد.
    نتیجه گیری
    استفاده از اکسیژن با غلظت 100% توسط ماسک cpap، نسبت به ماسک ونچوری با غلظت اکسیژن تحویلی 30% می تواند تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی سزارین را بیشتر کاهش دهد.
    کلید واژگان: اکسیژن, ماسک ونچوری, ماسک CPAP, تهوع و استفراغ بعد از عمل, جراحی سزارین
    Masoumeh Albooghobeish, Ali Ghomeishi, Sara Adarvishi *, Masoumeh Asadi, Kamran Mahmoodi, Freshteh Amiri, Nasrin Khaje ali, Abdolkazem Neisi
    Aims and background
    Nausea and vomiting is one of the most common and most annoying post-operative complications, therefore, the aim of this study was to investigate the effect of oxygen therapy with Venturi mask and CPAP mask on nausea and vomiting after cesarean section.
    Materials and methods
    This quasi-experimental study was performed on two groups (control-intervention) on 90 candidates for elective cesarean section in Ahvaz Razi Hospital. Patients were divided into two groups: intervention (45) and control group (45). Patients in the intervention group received 100% oxygen concentration with CPAP mask and patients in the control group with concentration of 30% by Venturi mask during and up to 6 hours after the operation. Nausea rate was assessed based on the VAS criteria and the frequency of vomiting. Data were analyzed by SPSS19 software using t-test and chi-square test.
    Findings
    The results showed that there was a significant difference between the severity of nausea and vomiting in both intervention and control groups at all postoperative times (p>0.05). The mean of severity of nausea and vomiting in the control group was more than the intervention group.It indicates the effectiveness of Cpap mask against Venturi mask on the severity of nausea and vomiting after cesarean section.
    Conclusion
    Using oxygen at a concentration of 100% with a Cpap mask, compared to a venturi mask with a 30% delivery oxygen concentration, is able to reduce nausea and vomiting after cesarean section surgery.
    Keywords: Oxygen, Venturi Mask, CPAP Mask, Postoperative Nausea, Vomiting, Cesarean section
  • معصومه اسدی، محبوبه محرابی
    یکی از تهدیدهای عمده ی زندگی بشر در آغاز هزاره ی سوم، مسائل زیست محیطی است. عمدتا مسائل زیست محیطی پیامد رفتار انسان است؛ به طوری که در بررسی رفتارهای زیست محیطی توجه به دانش، نگرش و نیت عملی افراد از مسائل زیست محیطی و نحوه ی مواجه ی با آن از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه میان متغیرهای اجتماعی (دانش، نگرش و نیت عملی زیست محیطی) و متغیرهای زمینه ای با رفتارهای زیست محیطی ساکنان شهر بندرعباس است. روش مورد استفاده در این پژوهش، پیمایشی است. جامعه ی آماری 200 نفر از شهروندان 16 تا 69 سال ساکن شهر بندرعباس است که از طریق نمونه گیری خوشه ایبه صورت تصادفی انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان متغیرهای اجتماعی و زمینه ای با رفتارهای زیست محیطی رابطه ی معناداری وجود دارد. علاوه بر این مساله ی محیط زیست در بین بیشتر قشرهای جامعه ی بندرعباس، هنوز به عنوان دغدغه ی مهم اجتماعی وارد عرصه ی عمومی نشده و محدود به نخبگان جامعه است؛ بنابراین، رفتارهای زیست محیطی در این شهر با آموزش صحیح، عملی خواهد شد.
    کلید واژگان: رفتار زیست محیطی, عوامل اجتماعی, عوامل زمینه ای
    Masuome Asadi, Mahboobe Mehrabi
    One of the most serious topics threatening human life at the beginning of the third millennium is environmental issues. Environmental problems are produced mainly as a result of human behavior. Thus, knowledge, attitude and practical intentions of people on environmental issues and how to deal with them, require considerable attention in considering of environmental behaviors. The main purpose of this study was to investigate the relationship between social (knowledge, attitude and practical environmental intentions) and grounded variables (age, education, gender, marital status) with environmental behaviors of Bandar Abbas residents. The survey method was used in the present study. The study sample consisted of 200 individuals aged 16-69 in Bandar Abbas city who were randomly selected through cluster sampling. Findings from the present study demonstrated a significant relationship between social and environmental variables and environmental behaviors. In addition, the environmental issue in Bandar Abbas which is among most social classes an important social concern has not yet entered the public domain and is limited to the elite of the community. Therefore, environmental behaviors in this city will be practiced with proper training.
    Keywords: environmental behavior, social factors, ground factors
  • جمشید بهمئی *، فاطمه مقیمی زارع، راضیه بهرامی، معصومه اسدی
    مقدمه و هدف
    هوش معنوی از مجموعه ای از توانایی ها و علایق معنوی، ویژگی های شخصیتی، توانایی های شناختی خاص و فرایندهای عصب شناختی به دست می آید. هوش هیجانی جدیدترین تحول در زمینه فهم رابطه میان تعقل و هیجان است. در این ارتباط، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی و هوش معنوی دانشجویان کارشناسی رشته پرستاری دانشکده علوم پزشکی آبادان انجام شد.
    روش کار
    در پژوهش توصیفی- همبستگی حاضر حجم نمونه معادل 125 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش، تصادفی ساده بود. اطلاعات توسط پژوهشگر و با استفاده از پرسشنامه های هوش هیجانی Baron و هوش معنوی King جمع آوری گردیدند. باید عنوان نمود که روایی و پایایی هر دو پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. در نهایت، داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون تحلیل شدند.
    یافته ها
    بین هوش هیجانی و هوش معنوی دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (05 / P<0). بین مقیاس های بین فردی، سازگاری و خلق عمومی با هوش معنوی نیز رابطه معناداری به دست آمد (05 / P<0) ؛ اما بین مقیاس های درون فردی و مدیریت استرس با هوش معنوی رابطه معناداری وجود نداشت (05 / P>0). شایان ذکر است که تمامی مولفه های هوش هیجانی قادر به پیش بینی هوش معنوی بودند.
    نتیجه گیری
    با تقویت هوش هیجانی در دانشجویان می توان هوش معنوی را در آن ها تقویت کرد وبه بهبود جو معنوی و نگرش مثبت دانشجویان کمک نمود. در این ارتباط، مسئولان آموزشی دانشگاه می توانند با ارائه آموزش های لازم به تقویت هوش معنوی و هیجانی دانشجویان کمک کنند.
    کلید واژگان: دانشجوی پرستاری, سلامت روان, هوش معنوی, هوش هیجانی
    Jamshid Bahmei *, Fatemeh Moghimi zare, Razihe Bahrami, Masoomeh Asadi
    Introduction and purpose: Spiritual intelligence is obtained from a set of spiritual abilities and interests, personality traits, special cognitive abilities, and neurological processes. Emotional intelligence is a revolutionary development in understanding the relationship between intellection and emotion. This study was carried out to investigate the relationship between emotional intelligence and spiritual intelligence in undergraduate nursing students of Abadan School of Medical Sciences.
    Methods
    This descriptive correlational study was conducted on a total of 125 subjects. The sampling technique was simple random sampling. The data were collected utilizing the Bar-On emotional intelligence and King spiritual intelligence questionnaires. The validity and reliability of both questionnaires were approved. Eventually, the data were analyzed using Pearson correlation coefficient and regression tests by SPSS 16.
    Results
    There was a positive and significant relationship between emotional intelligence and spiritual intelligence among students (P<0/05). Moreover, there was a significant correlation between interpersonal scales, adaptation, and temperament with spiritual intelligence (P<0/05). However, there was no meaningful relation between intrapersonal scales and stress management with spiritual intelligence (P>0/05). It should be noted that all the components of emotional intelligence were able to predict spiritual intelligence.
    Conclusion
    Through the enhancement of emotional intelligence in students, spiritual intelligence can be strengthened and improve the spiritual atmosphere and positive attitudes of students. Therefore, the educational staff of Abadan School of Medical Sciences can help students with providing necessary trainings regarding the increase of spiritual and emotional intelligence.
    Keywords: Emotional intelligence, Mental health, Nursing student, Spiritual intelligence
  • جمشید بهمئی *، محمد خواصی، فرحناز صالحی نیا، روح الله روهنده، معصومه اسدی، ساسان قربانی
    مقدمه و هدف
    آگاهی و دانش مدیران در حیطه اعتباربخشی نقش برجسته ای در اجرای موفق این برنامه خواهد داشت؛ از این رو طراحی و اجرای یک مطالعه پژوهشی با هدف بررسی دانش و نگرش تیم مدیریت اجرایی بیمارستا نهای آبادان و خرمشهر در مورد برنامه اعتباربخشی بیمارستانی ضروری به نظر می رسد.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود که در نیمه اول سال 1396 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه اعضای تیم مدیریت اجرایی بیمارستا نهای شهرهای آبادان و خرمشهر بودند. روش نمونه گیری از نوع سرشماری و تعداد نمونه 46 نفر بود. برای جم عآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. شایان ذکر است که روایی و پایایی پرسشنامه قبلا سنجیده شده بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بیش از نیمی از شرکت کنندگان درباره الزامات، اهداف، اصول و مفاهیم استانداردهای اعتباربخشی و احساس نیاز درباره شرکت در دور ه های اعتباربخشی، دانش و آگاهی زیادی داشتند. علاوه براین، نگرش و انتظارات بیش از نیمی از شرکت کنندگان درباره تاثیر اعتباربخشی بر افزایش اعتماد عمومی و بهبود وجه بیمارستان، افزایش کیفیت خدمات، افزایش میزان رضایت بیماران، افزایش ایمنی و خدمات و بهبود و تسهیل فرایندهای بیمارستان زیاد بود. در این پژوهش اختلاف بین دانش و نگرش شرکت کنندگان ناچیز به دست آمد.
    نتیجه گیری
    با توجه به آگاهی متوسط مدیران بیمارستان ها در مورد اعتباربخشی، آموزش و آگاه سازی آن ها در این زمینه ضروری م یباشد. همچنین با توجه به نمره بالای نگرش و انتظارات مدیران از مبحث اعتباربخشی می توان امیدوار بود که روند اجرای اعتباربخشی در این بیمارستا نها به صورت اصولی و موثرتری پیش رود تا در نهایت منجر به ایمنی و رضایت هرچه بیشتر بیماران گردد.
    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, مدیران, اعتباربخشی
    Jamshid Bahmei *, Mohammad Khavasi, Farahnaz Salehinia, Rouhollah Rouhandeh, Masoumeh Asadi, Sasan Ghorbani
    Introduction and
    Purpose
    Knowledge and attitude of administrators regarding accreditation play a significant role in its successful implementation. Thus, designing and implementing a survey is necessary to evaluate knowledge and attitudes of hospital executive management teams in the accreditation of Abadan and Khorramshahr hospitals, Iran.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was conducted in the first half of 2017. The statistical population of this study consisted of all members of the executive management teams of Abadan and Khorramshahr hospitals. The sampling method was census-based and the sample size was 46 persons. Data collection was conducted by using a questionnaire. Validity and reliability of the questionnaire were already confirmed. Finally, the data were analyzed by SPSS software using descriptive statistics.
    Results
    More than half of the participants had a great amount of knowledge about the requirements, goals, principles, and concepts of accreditation standards, as well as the need to participate in accreditation courses. More than 50% of the participants also had high expectations and positive attitudes towards the impact of accreditation on increasing public trust, improving the face of hospital, enhancing service quality, increasing patient satisfaction, raising safety and services, and improving hospital processes. There was a non-significant relationship between knowledge and attitude among the participants.
    Conclusion
    Regarding the average awareness of hospital managers about accreditation, education and awareness-raising among them seems to be necessary. Considering the high score of managers’ attitudes and expectations regarding accreditation, the process of accreditation in these hospitals is hoped to be more effective, such that it will result in higher patient safety and satisfaction.
    Keywords: Knowledge, Attitude, Managers, Accreditation
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال