به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

معصومه صادقی

  • سید محمد کرمانی القریشی، جواد شهابی، فواد قبادی، اعظم سلیمانی، مرجان جمالیان، امیر بهفر، علی صفایی، معصومه صادقی*
    مقدمه

    سکته ی حاد قلبی یا انفارکتوس حاد میوکارد (Acute myocardial infarction) AMI یکی از عوامل اصلی ابتلا و مرگ و میر در سراسر جهان است. هدف از مطالعه ی حاضر، بررسی ارتباط هر یک از عوامل خطر با ویژگی های AMI بود.

    روش ها

    در این گزارش مقطعی که در بیمارستان چمران و خورشید و فیض اصفهان انجام شد، ارتباط مشخصات دموگرافیک بیماران (سن، جنسیت، شاخص توده ی بدنی، سیگار کشیدن فعلی، دیابت، فشارخون بالا و هیپرکلسترولمی) با پارامترهای بالینی و پاراکلینیکی AMI، از جمله وسعت AMI، شدت (درگیری) شریان های کرونر، شریان کرونر اپیکاردیال درگیر و میزان موفقیت (Percutaneous coronary intervention) PCI بر اساس امتیاز ترومبولیز در انفارکتوس میوکارد (درجه بندی TIMI) ارزیابی شد.

    یافته ها

    در مطالعه ی حاضر، 478 بیمار انفارکتوس همراه با قطعه ی ST بالا رونده (STEMI) با میانگین سنی 12/79±60/41 سال و تعداد 396 بیمار (82/8 درصد) مرد در مطالعه وارد شدند. مصرف سیگار با رخداد MI قدامی ارتباط معنی داری داشت، به طوری که بیماران سیگاری، 84 درصد بیشتر از بیماران غیرسیگاری دچار سکته از نوع قدامی شدند (0/012 = P). درگیری شریان های نزولی قدامی چپ/دیاگونال با سیگار کشیدن ارتباط معنی داری داشت به طوری که افراد سیگاری 2/34 برابر بیشتر دچار این درگیری شدند (0/033 = P). همچنین، هیپرکلسترولمی با موفقیت PCI ارتباط معکوس داشت (0/006 = P). بیماران با سن پایین تر موفقیت PCI آن ها بیشتر بوده است (0/002 = P). در بیماران با درگیری دو رگ،  TIMIقبل، با شاخص توده ی بدنی ارتباط معنی داری داشت (0/024 = P)

    نتیجه گیری

    بر اساس مطالعه ی حاضر، مصرف سیگار، پیش بینی کننده ی قطع خون رسانی دیواره ی قدامی میوکارد و انفارکتوس دیواره ی قدامی بود و هیپرکلسترولمی، ارتباط معکوس با دستیابی به جریان TIMI درجه 3 پس از PCI داشت. علاوه بر این، حضور همزمان سه یا چند بیماری با افزایش شدت CAD همراه بود.

    کلید واژگان: بیماری عروق کرونر, مداخله ی کرونر از راه پوست, جریان مجدد میوکارد, عوامل خطر
    Seyed Mohammad Kermani-Alghoraishi, Javad Shahabi, Foad Ghobadi, Azam Soleimani, Marjan Jamalian, Amir Behfar, Ali Safaei, Masoumeh Sadeghi *
    Background

    Acute myocardial infarction (AMI) is one of the major attributes of mortality and morbidity worldwide. The current study aims to assess the association of each risk factor with the characteristics of AMI.

    Methods

    In this cross-sectional report that was conducted in Chamran, Khurshid, and Faiz hospitals in Isfahan, the relationship between demographic characteristics of patients (age, gender, body mass index, current smoking, diabetes, high blood pressure, and hypercholesterolemia) with clinical and paraclinical parameters of AMI, from Including the extent of AMI, the severity (involvement) of coronary arteries, that involved epicardial coronary artery, and the success rate of PCI were evaluated based on TIMI grading.

    Findings

    In this study, 478 STEMI patients with a mean age of 60.41 ± 12.79 years and 396 males (82.8%) were included in the study. Smoking is significantly associated with the occurrence of anterior MI; 84% more smoking patients experienced anterior MI compared to non-smoking patients (P = 0.012). The involvement of the left anterior descending (LAD)/diagonal arteries was significantly related to smoking so smokers were 2.34 times more likely to have (P = 0.033). In addition, hypercholesterolemia was inversely related to PCI success (P = 0.006). Patients with a younger age had more PCI success (P = 0.002). Previous TIMI patients with two-vessel involvement have a significant relationship with body mass index (P = 0.024).

    Conclusion

    According to this study, smoking was an independent predictor for anterior myocardial wall blood supply interruption and anterior wall infarctions. Hypercholesterolemia was inversely associated with post-PCI TIMI flow grade III achievement. Besides, the concurrent presence of three or more comorbidities was associated with the severity of CAD.

    Keywords: Coronary Artery Disease, Percutaneous Coronary Intervention, Myocardial Reperfusion, Risk Factors
  • شهناز کهن، مینو موحدی، معصومه صادقی، نفیسه السادات نکوئی*
    مقدمه و هدف

    اثرات متقابل فرایندهای باروری و بیماری قلبی می توانند منجر به بروز عوارض سلامتی در زنان گردند. توجه به ارتقاء سلامت باروری آن ها وظیفه تیم سلامت است. هدف از این مطالعه تدوین یک برنامه ارتقاء سلامت باروری زنان مبتلا به بیماری قلبی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه ترکیبی متوالی اکتشافی (تیر 1399 تا تیر 1400، اصفهان) پس از مطالعه کیفی و مرور متون، یک برنامه ارتقاء سلامت باروری جهت زنان مبتلا به بیماری قلبی، طراحی و در سه راند دلفی توسط 18 نفر از متخصصین و مدیران سلامت (انتخاب هدفمند) اعتبار سنجی گردید. نتایج راندهای دلفی این مطالعه در مقاله حاضر گزارش شده اند. محیط پژوهش بیمارستان ها و دانشکده های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و ابزار آن چک فهرست های مشخصات فردی و راهبردها و محتوای برنامه بود. پس از تجزیه وتحلیل نظرات، ساختار کلینیک مشترک سلامت باروری و بیماری قلبی تدوین گردید.

    یافته ها

    بر اساس یافته های این مطالعه برنامه ارتقاء سلامت باروری زنان مبتلا به بیماری قلبی در ساختار کلینیک مشترک سلامت باروری و بیماری قلبی ارائه شد. در این کلینیک ابعاد خدمات سلامت باروری (مشاوره قبل و حین ازدواج، مراقبت قبل بارداری و...) به صورت تیمی توسط متخصصین قلب، زنان و زایمان در قالب ادغامی از خدمات بهداشتی و درمانی ارائه می شوند.

    نتیجه گیری

    کلینیک مشترک سلامت باروری و بیماری قلبی حاضر به صورت جامع در همه ابعاد سلامت باروری با دیدگاه ادغام خدمات بهداشت و درمان و نیز تلفیق خدمات قلب و باروری ارائه شد. اجرای این برنامه می تواند گامی در جهت تامین سلامت باروری این زنان باشد.

    کلید واژگان: سلامت باروری, بیماری قلبی, ارتقاء سلامت, مطالعه ترکیبی
    Shahnaz Kohan, Minoo Movahedi, Masoomeh Sadeghi, Nafiseh Sadat Nekuei*
    Background and aim

    The reciprocal interactions of reproductive processes and heart disease can lead to health complications in women. It is the duty of the health team to promote their reproductive health. The aim of this study was to develop a program to promote the reproductive health of women with heart disease.

    Materials and Methods

    In this Sequential exploratory mixed method study (July 2020 - July 2021, Isfahan), after a qualitative study and literature review, a reproductive health promotion program for women with heart disease was designed and validated in three Delphi rounds by 18 specialists and Health managers (targeted selection). We reported the results of the Delphi rounds in this study. The research environment was hospitals and faculties of Isfahan University of Medical Sciences and the study tools were checklists of demographic characteristics, strategies and program content. After analyzing the opinions, the structure of the joint reproductive health and heart disease clinic was developed.

    Results

    Based on the findings of this study,the reproductive health promotion program for women with heart disease was presented in the structure of a joint reproductive health and heart disease clinic. In this clinic, the dimensions of reproductive health services (pre- and during-marriage counseling, pre-pregnancy care, etc.) are provided by a team of cardiologists, obstetricians in the form of a combination of health and treatment services.

    Conclusion

    This joint reproductive health and heart disease clinic was presented comprehensively in all aspects of reproductive health with the view of integrating health and treatment services as well as combining heart and reproductive services. The implementation of this program can be one step towards ensuring the reproductive health of these women.

    Keywords: Reproductive Health, Heart Disease, Health Promotion, Mixed Method Study
  • معصومه صادقی، حمیدرضا روح افزا، علیرضا ناطقی، نضال صراف زادگان، مرجان منصوریان، جمشید نجفیان، فاطمه بستان، شروین غفاری حسینی*
    مقدمه

    این مقاله به روزرسانی مرور قبلی ما بر مطالعات بالینی درمورد نقش polypill (درمان ترکیبی با دوز ثابت) در پیشگیری ثانویه از بیماری های قلبی- عروقی (Cardiovascular diseases) CVD و همچنین ارائه ی نتایج اولیه ی مطالعه ی PersianPolypill می باشد.

    روش ها

    PersianPolypill یک کارآزمایی بالینی با دو بازوی موازی بر روی بیماران بستری در بیمارستان به دلیل انفارکتوس حاد میوکارد (Acute myocardial infarction) AMI می باشد. برنامه ریزی شده است که 1100 بیمار به صورت تصادفی در یکی از دو بازو وارد شده و با دریافت polypill یا مراقبت های معمول، به مدت 34 ماه پیگیری شوند. پیامد اولیه، یک نتیجه ی بالینی ترکیبی از حوادث نامطلوب قلبی- عروقی (Major adverse cardiovascular events) MACE و پیامد ثانویه، هزینه- اثربخشی درمان با polypill خواهد بود.

    یافته ها

    ما 10 مطالعه ی تکمیل شده و دو مطالعه ی بالینی در حال انجام را شناسایی کردیم که حداقل 10 درصد از شرکت کنندگان آن ها مبتلا به CVD بودند. ارزیابی این مطالعات، فقدان تحقیقات در کشورهای با درآمد کم و متوسط در مورد نقش polypill در پیشگیری ثانویه CVD و اطلاعات محدود درمورد هزینه- اثربخشی منتج از کارآزمایی های بالینی را نشان داد. در کارآزمایی PersianPolypill تاکنون 624 بیمار بستری در سه بیمارستان بدلیل AMI وارد مطالعه شده اند. میانگین سنی بیماران 8/7 ± 60/9 و 506 نفر مرد (81/1 درصد) هستند. در مجموع 94/4 درصد از بیماران در بیمارستان تحت مداخله اولیه عروق کرونر از راه پوست قرار گرفتند و 26/3 درصد دچار عوارض بیمارستانی شدند.

    نتیجه گیری

    نتایج نهایی این مطالعه می تواند خلاء موجود در مطالعات انجام شده را پوشش دهد و تاییدی بر نقش polypill در مدیریت ابتدایی AMI و پیشگیری ثانویه درازمدت در این بیماران باشد.

    کلید واژگان: انفارکتوس میوکارد, بیماری های قلبی- عروقی, ترکیبات دارویی, تحلیل هزینه- اثربخشی, پیشگیری ثانویه
    Masoumeh Sadeghi, Hamidreza Roohafza, Alireza Nateghi, Nizal Sarrafzadegan, Marjan Mansourian, Jamshid Najafian, Fatemeh Bostan, Shervin Ghaffari Hoseini *
    Background

    This article is an update on our previous review of clinical studies on the role of polypills in the secondary prevention of cardiovascular diseases (CVD). We also present the preliminary results of the Persian Polypill study.

    Methods

    Persian Polypill is a randomized clinical trial with two parallel arms on hospitalized patients due to acute myocardial infarction (AMI). It is planned that 1100 patients will be randomly assigned to one of the two arms of Polypill or usual care and will be followed up for 34 months. The primary outcome will be a composite clinical outcome of major adverse cardiovascular events (MACE), and the secondary outcome will be the cost-effectiveness of polypill treatment.

    Findings

    We identified ten completed studies and two ongoing trials in which at least 10% of participants had CVD. The evaluation of these studies showed the lack of research in low- and middle-income countries about the role of polypill in secondary prevention of CVD and limited information about cost-effectiveness resulting from clinical trials. In Persian Polypill, so far, 624 patients admitted to three hospitals due to AMI have been included in the study. The average age of patients is 60.9 ± 8.7 and 506 are male (81.1%). Overall, 94.4% of the patients underwent percutaneous coronary intervention in the hospital, and 26.3% had hospital complications.

    Conclusion

    The final results of this study can compensate for the gap in the past studies. They may confirm the role of polypill in the initial management of AMI and long-term secondary prevention in these patients.

    Keywords: Myocardial Infarction, Cardiovascular Diseases, Drug Combinations, Cost-Effectiveness Analysis, Secondary Prevention
  • رضا موحدی *، معصومه صادقی

    پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل موثر بر کاهش اثرات خشکسالی در کشت ذرت و ارائه راهکارهای آموزشی - ترویجی در دهستان آزادی (از توابع شهرستان اندیمشک) انجام شد و از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری را کلیه ذرت کاران دهستان آزادی در سال زراعی 1401-1400 که برابر با 600 نفر بودند تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی بود که نمونه ها از بین افراد جامعه به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه با توجه به محدود بودن جامعه آماری از فرمول کرجسی - مورگان استفاده گردید که طبق جدول کرجسی - مورگان 237 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Ver. 26 SPSS انجام شد. نتایج حاصل از آزمون T نشان داد بین دانش و آگاهی کشاورزان (دانش فنی)، عوامل انسانی، عوامل مدیریتی، عوامل اقتصادی، راهکارهای آموزشی ترویجی و نگرش کشاورزان درباره کاهش خسارت ناشی از خشکسالی با میانگین جامعه تفاوت معناداری در سطح 95 درصد وجود دارد. براساس مدل ساختاری (PLS)، دانش فنی کشاورزان ذرت کار، عوامل مدیریتی و راهکارهای آموزشی - ترویجی بیشترین سهم را در کاهش صدمات ناشی از خشکسالی داشتند بطوری که مقدار ضریب مسیر برای آنها به تریب برابر با 378/0، 359/0 و 314/0 می باشد. همچنین، مقدار ضریب مسیر عوامل انسانی و عوامل اقتصادی به ترتیب برابر با 142/0 و 129/0 بود که تاثیر کمتری بر کاهش اثرات خشکسالی داشتند.

    کلید واژگان: خشکسالی, راهکارهای آموزشی ترویجی, ذرت, شهرستان اندیمشک.
    Reza Movahedi*, Masomeh Sadeghi

    The present research was conducted in order to investigate the effective factors on reducing the effects of drought in corn cultivation and to provide extensional-educational solutions in Azadi village (of Andimshek county). The statistical population was formed by all the corn growers of Azadi district in the crop year of 2021-2022, which were equal to 600 people. The sampling method was random and the samples were selected from among the people of the society in a simple random manner. To determine the sample size due to the limited statistical population, the Karjesi-Morgan formula was used, and according to the Karjesi-Morgan table, 237 people were selected. The data collection tool is a researcher-made questionnaire Data analysis using software SPSS Ver. 26 was done. The results of the T test showed that there is a significant difference at the level of 95% between farmers' knowledge and awareness (technical knowledge), human factors, management factors, economic factors, extensional-educational strategies and farmers' attitude towards reducing damage caused by drought with mean average of the population. They can minimize the damage caused by drought. Based on the structural model (PLS), the technical knowledge of corn farmers, management factors and educational-promotional strategies had the greatest effect on reducing the damage caused by drought, so that the value of the path coefficient for them was equal to 0.378, 0.359 and 314. Also, the path coefficient of human factors and economic factors were equal to 0.142 and 0.129, respectively, which had less effect on reducing the effects of drought.

    Keywords: Drought, Extensional Educational Solutions, Corn, Andimshek City
  • محمد طاهری*، معصومه صادقی

    امروزه شبکه های بی سیم می توانند در تعامل با بسیاری از کاربردهای نوین مانند مانیتورینگ ترافیک، بررسی میدان جنگ و مانیتورینگ بر مبنای حسگر و شبکه های توزیعی بکار روند. شبکه های حسگر بی سیم یکی از کاربردهای مهم سیستم های سایبر فیزیکی به شمار می آیند که در آنها با استفاده کردن از تعداد زیادی گره حسگر در یک محیط وسیع جمع آوری اطلاعات از محیط پیرامون صورت می پذیرد. یک شبکه بی سیم می تواند اجتماعی از شبکه های حسگر با دستگاه های محاسباتی و اطلاعاتی باشد. این سیستم ها می توانند وضعیت محیط اطراف را به صورت هوشمندانه نظارت و پایش نموده و با پاسخی هوشمندانه به رخدادهای محیط اطراف، واکنش نشان دهند. به دلیل محدودیت های تکنولوژیکی و تاثیرات زیست محیطی، داده های حسگر جمع آوری شده توسط این سیستم ها ذاتا نویزی بوده و ممکن است هشدارهای بسیاری اشتباه صادر کنند و این بسیار مطلوب است که اطلاعات معنی دار از یک مجموعه ی بزرگ داده های نویز دار غربال شوند. رهگیری اهداف در این سیستم ها مسیله ای است که تحقیقات بسیاری را به خود مشغول کرده و در سال های اخیر با محقق شدن امکان ساخت شبکه های حسگر بی سیم، استفاده از این شبکه ها در محیط های مختلف برای رهگیری هدف های متحرک نیز مطرح شده است و یکی از مهم ترین موضوعات در این شبکه ها بشمار می آید. در این پژوهش به بررسی رویکردهای رهگیری اهداف بر روی شبکه حسگر بی سیم پرداخته، مسایل و مشکلات رهگیری را مطرح می کنیم، سپس در ادامه به بررسی روش های رهگیری رایج در این شبکه ها و پارامترهای کیفی مرتبط می پردازیم.

    کلید واژگان: رهگیری هدف, الگوریتم های رتبه بندی, شبکه حسگر بی سیم, سیستم های سایبر فیزیکی
    Mohammad Taheri *, Masoumeh Sadeghi

    Nowadays, wireless networks can be used in interaction with many novel applications such as, traffic monitoring, battlefield survey, monitoring based on sensors and distribution networks. Wireless sensor networks are one of the important applications of cyber-physical systems in which information is collected from the surrounding environment by using a large number of sensor nodes in a wide environment. A wireless network can be a community of sensor networks with computing and information devices. These systems can intelligently monitor the state of the surrounding environment and react with an intelligent response to the events of the surrounding environment. Due to the technological limitations and environmental influences, the sensor data collected by these systems are inherently noisy and may have may issues and false alarms, and it is highly desirable to sift meaningful information from a large set of noisy data. Target tracking in these systems is a critical problem that has occupied many researches and in recent years, with the realization of the possibility of building wireless sensor networks, the use of these networks in different environments for tracking moving targets has also been proposed, and one of the most important issues in this Networks are considered. In this research, we investigate the approaches of tracking targets on wireless sensor network. We present the issues and problems of tracking, then we continue to review the common tracking methods in these networks and related qualitative parameters.

    Keywords: Target Tracking, Ranking Algorithms, Wireless Sensor Network, Cyber Physical Systems
  • معصومه صادقی، زهرا نیکنام*، نعمت الله فاضلی، مجید علی عسگری
    هدف از پژوهش حاضر، تحلیل مسیله یادگیری مبتنی بر کار در آموزش های شغلی با تمرکز بر دانشگاه جامع علمی کاربردی می باشد. از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری نظریه داده بنیاد؛ نسخه تحلیل موقعیت می باشد. شرکت کنندگان بر اساس نمونه گیری هدفمند از نوع معیاری از بین صاحب نظران آموزش های شغلی اعم از مدیران دانشگاه جامع علمی کاربردی، مدرسان و مربیان دوره کارورزی و همچنین نخبگان حوزه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی و نهایتا دانشجویان و دانش آموختگان به عنوان ذی نفعان، کنشگران و اطلاع رسانان اصلی این بخش از آموزش، انتخاب شدند (22 نفر). به منظور جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل و استخراج کدهای پژوهش، از نرم افزار Max QDA نسخه Pro استفاده شد. نقشه وضعیت ساخت نیافته کارورزی با توجه به نظرات دانشجویان، مدرسان و صاحب نظران طراحی گردید. یافته های پژوهش نشان داد که عرصه های فرهنگی، مدیریتی- ساختاری و آموزشی، معضلاتی دارد که از دید هر سه گروه مصاحبه شوندگان، این سه عرصه مورد تحلیل قرار گرفت.
    کلید واژگان: عرصه فرهنگی عرصه مدیریتی عرصه آموزشی دانشگاه علمی, کاربردی یادگیری
    Masoumeh Sadeghi, Zahra Nik Nam *, Nematulah Fazeli, Majid Aliasgari
    The purpose of this study was to analyze the problem of work-based learning in job training with a focus on a comprehensive university of applied sciences. The present research was applied in terms of purpose and used a qualitative approach framework and data foundation theory in terms of research method. Participants were selected based on standard purposeful sampling among vocational education experts including administrators of the University of Applied Sciences, internship instructors, elites in the field of educational management and planning, and finally students and graduates as stakeholders and actors 22 people as the main informants of this part of the training were selected. Semi-structured interviews were used to collect information. Max QDA Pro software was used to analyze and extract research codes. The unstructured internship status map was designed based on the opinions of students, teachers and experts. Findings showed that the cultural, managerial-structural and educational fields have challenges which were analyzed from the perspective of all three groups of interviewees.
    Keywords: cultural field, management field, Educational Field, University of Applied Sciences, Learning
  • معصومه صادقی*
    نوستالژی یا غم غربت ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد و از روانشناسی وارد ادبیات شده است. حسرت و یاد گذشته، موجب بروز غم و اندوه در در انسان می شود؛ به عبارت دیگر نوستالژی، دلتنگی نسبت به روزگار خوش گذشته و میل و اشتیاق بازگشت به آن دوران است. نوستالژی از موضوع های مهم در دوره معاصر است که در اشعار شاعران بازتاب یافته است. نادر نادرپور از جمله شاعرانی است که دلتنگی نسبت به گذشته و یادکرد آن در سروده هایش بسامد فراوانی دارد. محیطی که شاعر در آن می زیسته و عاطفه و احساس عمیق وی موجب برانگیخته شدن حس نوستالژیکی در نادرپور شده است. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی عوامل ایجاد غربت و احساس دلتنگی نسبت به گذشته در شعر این شاعر معاصر بپردازد. یافته ها نشان از آن دارد که مضامین نوستالژیکی همچون غم غربت، دوران کودکی، دوری از معشوق، آرمان شهر و خاطرات جمعی در شعر نادرپور نمود بیشتری یافته است.
    کلید واژگان: نوستالژی, غم غربت, حسرت, شعر معاصر, نادر نادرپور
    Masoumeh Sadeghi *
    Nostalgia, or homesickness, has its roots in the human subconscious and has entered literature from psychology. The longing and remembrance of the past lead to the emergence of sorrow and sadness in humans; in other words, nostalgia is a yearning for the happy times of the past and a desire and eagerness to return to that era. Nostalgia is an important subject in the contemporary period, reflected in the poems of poets. Nader Naderpour is among the poets who frequently express longing for the past and its remembrance in his works. The environment in which the poet lived and his deep affection and emotions have stimulated a nostalgic feeling in Naderpour. This research aims to descriptively and analytically examine the factors that create alienation and the feeling of longing for the past in the poetry of this contemporary poet. The findings indicate that nostalgic themes such as homesickness, childhood, separation from the beloved, utopia, and collective memories have found more expression in Naderpour's poetry.
    Keywords: Nostalgia, homesickness, longing, contemporary poetry, Nader Naderpour
  • حسن کریم زادگان*، معصومه صادقی

    رفتار زیست محیطی، به رفتاری گفته می شود که فرد هنگام مواجهه با محیط زیست از خود نشان می دهد و این رفتار براساس نظام ‏اجتماعی، شخصیتی و فرهنگی هر فرد متفاوت است. این رفتار می تواند مثبت و در جهت حفظ محیط زیست باشد و یا میتواند منفی و ‏غیرمسیولانه باشد. رفتار مثبت منجر به کنش آگاهانه و مسیولانه فرد می شود. جهت تغییر در رفتار، شناسایی عوامل موثر بر آن گام ‏نخست است. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر سلامت معنوی و هنجارهای ذهنی بر رفتار زیست محیطی شهروندان در شهر لاهیجان ‏انجام شد. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی است. ازنظر ماهیت و رویکرد، یک پژوهش همبستگی است. ازنظر روش گردآوری داده ها ‏از نوع تحقیقات توصیفی-پیمایشی، و از نوع کمی است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه افراد 18 سال به بالا ساکن در شهر لاهیجان ‏بودند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 نفر تعیین شد. از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای برای توزیع پرسشنامه ها استفاده شد. ‏برای تحلیل پرسشنامه ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار ‏AMOS24‎‏ استفاده گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات ‏جمع آوری شده از پرسشنامه های تحقیق در این تحقیق در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد که سلامت معنوی تاثیر مثبت و معناداری ‏بر رفتار زیست محیطی شهروندان دارد، لذا با افزایش سلامت معنوی، رفتار زیست محیطی شهروندان افزایش می‎یابد. سلامت مذهبی تاثیر ‏مثبت و معناداری بر رفتار زیست محیطی شهروندان دارد، لذا با افزایش سلامت مذهبی، رفتار زیست محیطی شهروندان افزایش می‎یابد. ‏سلامت وجودی تاثیر مثبت و معناداری بر رفتار زیست محیطی شهروندان دارد، لذا با افزایش سلامت وجودی، رفتار زیست محیطی ‏شهروندان افزایش می‎یابد. هنجارهای ذهنی تاثیر مثبت و معناداری بر رفتار زیست محیطی شهروندان دارد، لذا با افزایش هنجارهای ‏ذهنی، رفتار زیست محیطی شهروندان افزایش می‎یابد.‏

    کلید واژگان: ‏ رفتار زیست محیطی, سلامت معنوی, هنجارهای ذهنی
    HASAN Karimzadegan *, Mahsomeh Sadeghi

    ‎ Environmental behavior refers to the behavior that a person shows when facing the ‎environment, and this behavior is different based on the social system, personality and culture ‎of each person. This behavior can be positive and in order to preserve the environment or it can ‎be negative and irresponsible. Positive behavior leads to conscious and responsible action. In ‎order to change the behavior, identifying the factors affecting it is the first step. This research ‎was conducted with the aim of investigating the effect of spiritual health and mental norms on ‎the environmental behavior of citizens in Lahijan city. This research is practical according to its ‎purpose. In terms of nature and approach, it is a correlational research. In terms of the data ‎collection method, it is a descriptive-survey type of research, and it is of a quantitative type. ‎The statistical population of this research was all people aged 18 and over living in Lahijan ‎city. The sample size was determined based on Morgan's table of 384 people. Cluster random ‎sampling method was used to distribute the questionnaires. Structural equation modeling and ‎AMOS24 software were used to analyze the questionnaires. The analysis of the information ‎collected from the research questionnaires in this research showed at the 95% confidence level ‎that spiritual health has a positive and significant effect on the environmental behavior of ‎citizens, therefore, with the increase of spiritual health, the environmental behavior of citizens ‎increases. Religious health has a positive and significant effect on the environmental behavior ‎of citizens, therefore, with the increase of religious health, the environmental behavior of ‎citizens increases. Existential health has a positive and significant effect on the environmental ‎behavior of citizens, so with the increase of existential health, the environmental behavior of ‎citizens increases. Mental norms have a positive and significant effect on the environmental ‎behavior of citizens, so with the increase of mental norms, the environmental behavior of ‎citizens increases.‎Introduction ‎Environmental problems are produced mainly as a result of human behavior. Thus, spiritual ‎health, subjective norms, knowledge, attitude and practical intentions of people on ‎environmental issues and how to deal with them, require considerable attention in considering ‎of environmental behaviors. Rapid urbanization and lack of urban readiness for accepting ‎emerging social conditions have led to the formation of low-quality of urban environments in ‎many developing countries. This issue has directly affected the quality of life of citizens. ‎Nowadays, with the increasing environmental issues such as energy crisis, climate change, ‎waste generation and destruction of natural resources and the increase of waste materials due ‎to the development of urbanization, human impact on the environment is one of the most ‎challenging issues of the scientific community. The purpose of this study was to Investigating ‎the effect of spiritual health and subjective norms on the environmental ‎behavior. ‎Environmental behavior refers to the behavior that a person shows when facing the ‎environment, and this behavior is different based on the social system, personality and culture ‎of each person. This behavior can be positive and in order to preserve the environment or it ‎can be negative and irresponsible. Positive behavior leads to conscious and responsible action. ‎In order to change the behavior, identifying the factors affecting it is the first step. One of the ‎criteria for predicting environmental behaviors is spiritual health. Spiritual health is defined as ‎a sense of connection with others, having meaning and purpose in life, and having belief and ‎connection with a higher power. Spiritual health can lead to responsible environmental ‎behavior through connecting humans to a higher power and creating a purpose in life. When ‎people feel that their behavior is under the supervision of a supreme power that created the ‎world orderly and for the use of all generations of humans, plants and animals, they have a ‎more complete understanding of nature and its preservation, and preserving the environment ‎becomes a major goal in their lives. On the other hand, until the early 1970s, the simplest ‎model of environmental behavior was based on the assumption that by educating people ‎about environmental issues, it will automatically cause environmental behavior from them. ‎This model was later changed in such a way that environmental behavior results from the ‎effect of environmental knowledge on environmental attitude. One of the most widely used ‎behavioral models is Eisen's (1991) theory of planned behavior. According to this theory, the ‎desire or intention to perform a certain behavior is influenced by variables such as attitude, ‎mental norms and perceived behavior control. Intention to perform behavior is a very good ‎predictor of actual environmental behaviors and knowledge, environmental attitude and ‎subjective norms influence environmental behavior.‎‎ Methodology ‎This research was conducted with the aim of investigating the effect of spiritual health and ‎mental norms on the environmental behavior of citizens in Lahijan city. This research is ‎practical according to its purpose. In terms of nature and approach, it is a correlational ‎research. In terms of the data collection method, it is a descriptive-survey type of research, ‎and it is of a quantitative type. The statistical population of this research was all people aged ‎‎18 and over living in Lahijan city. The sample size was determined based on Morgan's table ‎of 384 people. Cluster random sampling method was used to distribute the questionnaires. ‎Structural equation modeling and AMOS24 software were used to analyze the questionnaires.‎Conclusion ‎The analysis of the information collected from the research questionnaires in this research ‎showed at a confidence level of 95% that spiritual health has a positive and significant effect ‎on the environmental behavior of citizens, therefore, with the increase of spiritual health, the ‎environmental behavior of citizen’s increases. Religious health has a positive and significant ‎effect on the environmental behavior of citizens, therefore, with the increase of religious ‎health, the environmental behavior of citizens’ increases. Existential health has a positive and ‎significant effect on the environmental behavior of citizens, so with the increase of existential ‎health, the environmental behavior of citizens increases. Mental norms have a positive and ‎significant effect on the environmental behavior of citizens, so with the increase of mental ‎norms, the environmental behavior of citizens increases.‎

    Keywords: ‎ Environmental behavior, Spiritual Health, Subjective norms. ‎
  • بهروز الیاسی، معصومه صادقی، نسرین دسترنج، مهدی حسین پور، طاهره میرسعیدقاضی

    تقویت دسترسی به داده‌های باز تضمینی برای باروری امر پژوهش و نوآوری و توسعه راهکارهای مقابله با چالش‌های پیچیده اجتماعی در داخل کشور است. سیاست‌های پیشنهادی OECD و دیگر محافل علمی، تاکیدی بر این راهبرد است. اما پیاده‌سازی آن‌ها قطعا نیازمند برپایی سیستم‌های حکمرانی، فرایندهای شفاف‌سازی، و تضمین اعتماد به حوزه‌های پژوهشی و کسب‌وکاری است. بخش عمده و مهمی از ارزشمندترین منابع داده‌ای ماهیت شخصی دارند و گردآوری، ذخیره و پردازش آنها در فضای مجازی منبع سرشار درآمدزایی برای کسب‌وکارهای داده‌محور محسوب می‌گردد. از جمله چالش‌های اصلی در مسیله اعتمادسازی، اتخاذ سیاست‌های حفظ حریم خصوصی و تعیین حدود مالکیت این داده‌هاست. این مقاله با تبیین پیچیدگی مفهوم مالکیت در زیست‌بوم داده‌های شخصی، کارامدی سیاست‌های پیشنهادی همچون گزارشات OECD در زمینه تقویت دسترسی باز را به چالش می‌کشد. همچنین، به اجمال کاستی‌های موجود در قوانین تجارت الکترونیکی و جرایم رایانه‌ای کشور مطرح می‌شود. سپس، با هدف پیشنهاد یک سیاست دسترسی به داده‌های باز، عطف به حساسیت داده‌های شخصی، ابتدا نتایج تفصیلی یک مطالعه میدانی شامل معیارهای تحقق هدف و سیاست‌گذاری‌های ممکن به شیوه دلفی استخراج می‌گردند. پژوهش انجام شده حاکیست سطح آگاهی عمومی در کشور از قوانین حمایت‌کننده موجود در این زمینه، حتی در یک جامعه هدف متعالی، از وضع مطلوبی برخوردار نیست. همچنین، دیدگاه عمومی از امانتداری نسبت به داده‌های شخصی و امید به اجرای موثر قوانین در موارد تخلف رضایت‌بخش نیست. در انتها، با ارزیابی مجدد میدانی به شیوه FAHP ، گزینه‌های سیاست‌گذاری مورد سنجش و تحلیل قرار می‌گیرند و الزامات ضروری برای اجرای سیاست منتخب پیشنهاد می‌شوند.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, دسترسی, داده های شخصی, حریم خصوصی, مالکیت
    Behrooz Eliasi, Mehdi Hosseinpour, Tahereh Mirsaeedghazi

    Enhancing accessibility to open data ensures to promote the research, innovation, and extension of solutions confronting with complex social challenges in our country. Offered policies by OECD and other scientific associations, is an emphasis on this strategy. Certainly, implementing the strategy needs stablishing governance systems, clarifying processes, and trustiness guarantee to research and business areas. The main part of valuable data resources is personal in nature and gathering, storage, and processing them in cybernet is an enormous source of earning for data-driven businesses. Including the main challenges in trustiness issue, are decision making on privacy policies and ownership. In this paper, considering the complexity in ownership concept for personal data ecosystem, challenges on offered policies like OECD reports will be negotiated to enhance open data. Also, shortages in E-trade and cybercrime rules in our country are briefly debated. Then, aiming to suggest an accessing policy to open data, referring to public sensitiveness to personal data, firstly the detailed conclusions of a field study including realizing criterias of goal and possibly policymaking will be extracted by Delphi method. This work shows the public awareness in this subject, even in an excellence target community, is not desirable. Moreover, trustiness in privacy for personal data, hoping to effective law performance on violations, is not satisfiable. Finally, with a field evaluation by FAHP method, policymaking options will be measured and analysed and strategic requirements for performing elected policy will be suggested.

  • معصومه صادقی*، شهین اوجاق علیزاده، زهرا قنبرعلی باغنی
    سبک شناسی لایه ای از روش های نوین نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل متون ادبی در قالب لایه های پنج گانه زبانی می پردازد. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی لایه آوایی زبان در سروده های «سید حسن حسینی» همت گمارده و چهار گزاره تشکیل دهنده سازه آوایی زبان شعر (موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی) را در سروده های این شاعر معاصر ادب فارسی تطبیق و شرح داده است. یافته های تحقیق نشان از آن دارد که امکانات آوایی زبان در آثار حسینی فراتر از تلوین و التذاذ موسیقیایی در چارچوب موسیقی بیرونی شعر بروز یافته است؛ به طوری که پرداختن به ریالیسم اجتماعی از تحلیل و بررسی سازه آوایی در قالب موسیقی کناری آشکار می شود. حسینی با کاربست سازه آوایی و ترکیب شاخص های آن با یکدیگر به نقد درونی جامعه خویش پرداخته است. موسیقی معنوی امکان تصویر آفرینی هرچه دقیق تر را برای این شاعر معاصر فراهم آورده و وی توانسته است از رهگذر این لایه سبک شناسی نوین، تصاویر متحرک شعری را به مخاطب ارایه دهد.
    کلید واژگان: سبک شناسی, لایه آوایی, موسیقی شعر, سید حسن حسینی, شعر معاصر
    Masoumeh Sadeghi *, Shahin Ojaq Alizad, Zahra Ghanbaralibaghni
    Layered stylistics is identified as of one of the modern approaches in literary criticism analyzing the literal texts based on the five linguistic layers. The present article is based on analytical-descriptive method in order to identify and compare the phonetic layer of the language in the poems of Seyyed Hasan Hoseini. This research has also illustrated phonetic components in the poems including external and internal sides, as well as the semantic music. The findings of this study suggest that phonetic features of the poems have been realized far beyond pleasure and coloring in the function of their external music. In fact, the poets concern with the social realism is discovered by analyzing the phonetic structure in the form of external music. Using phonetic structure and mixing its various features, Hoseini has set to critique his society. The semantic music has helped the poet to create accurate images. As a result, this layer of stylistics has provided the audience with moving, poetic images.
    Keywords: Stylistics, Phonetic layer, The music of the poem, Seyyed Hasan Hoseini, Contemperary poetry
  • محمدحسن علمازاده، غلامرضا شریفی، مژگان قاری پور، معصومه صادقی، الهام خسروی، شیوا علمازاده، لادن صادقیان*، علی احمدی
    زمینه و هدف

    آنفارکتوس حاد میوکارد به کاهش یا قطع خون عروق کرونر اشاره دارد که منجر به نکروز میوکارد می شود. BDNF درعروق آترواسکلروتیک ، عضله صاف عروق و سلولهای اندوتلیال بیان شده و در آنژیوژنز، پاسخ التهاب و آپوپتوز بازسازی میوکارد پس ازآنفارکتوس شرکت می کند. مطالعه حاضر با هدف تاثیر یک دوره بازتوانی قلبی بر تغییرات سطح BDNF و ظرفیت عملکردی در مبتلایان آنفارکتوس میوکارد حاد انجام گرفت.روش بررسی مطالعه حاضر با طرح پیش آزمون پس آزمون روی سی مرد با بیماری سندرم کرونری حاد انجام شد و نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت شش هفته برنامه بازتوانی قلبی را در محل پژوهشکده قلب وعروق انجام دادند. گروه کنترل در طی این مدت فعالیت فیزیکی منظمی انجام ندادند. قبل و بعد از برنامه بازتوانی سطح BDNF توسطیکت دیاپلاس آمریکا بر حسب پیکوگرم بر میل یلیتر و ظرفیت عملکردی شرکت کنندگان با آزمایش بروس اصلاحش ده اندازه گیری شد. ازآزمون تحلیل کوواریانس برای مقایسه سطح BDNF و ظرفیت عملکردی گرو ه های بازتوانی قلبی و کنترل استفاده شد.یافته ها داده ها به روش کوواریانس تحلیل شدند و نتایج نشان داد تمرین بازتوانی قلبی بر افزایش سطح BDNF و ظرفیت عملکردی(05 /P≤0) تاثیر معن اداری دارد .نتیجه گیری به طور کلی میتوان بیان کرد که برنامه تمرینی بازتوانی قلبی میتواند نقش مهمی در بهبود وضعی تهای جسمانی وفیزیولوژیکی مبتلایان آنفارکتوس میوکارد حاد به همراه داشته باشد

    کلید واژگان: بازتوانی قلبی, آنفارکتوس, فاکتور نوروتروفیک مشتق
    Mohamadhassan Olamazadeh, Gholamreza Sharifi, Mojgan Gharipour, Masoumeh Sadeghi, Elham Khosravi, Shiva Olamazadeh, Ladan Sadeghian *, Ali Ahmadi
    Background and Objectives 

    Acute myocardial infarction refers to a reduction or amputation of coronaryartery circulation leading to myocardial necrosis. BDNF is expressed in atherosclerotic arteries, vascularsmooth muscle, and endothelial cells and is involved in angiogenesis, the inflammatory response, andapoptosis of myocardial regeneration after infarction. The aim of this study was to evaluate the effect ofa cardiac rehabilitation period on changes in BDNF levels and functional capacity in patients with acutemyocardial infarction.

    Subjects and Methods 

    The present study was performed on 30 men with acute coronary syndrome witha pretest-posttest design and the samples were randomly divided into experimental and control groups.The experimental group performed a cardiac rehabilitation program for 6 weeks. The control group didnot perform any training during this period. Before and after the rehabilitation program, BDNF levelswere measured by the American Diaplus Kit in terms of picograms per milliliter and participants’ functionalcapacity by a modified Bruce test. Analysis of covariance was used to compare BDNF levels andfunctional capacity of cardiac rehabilitation and control groups.

    Results

    Data were analyzed by covariance. the results showed that cardiac rehabilitation training had asignificant effect on increasing BDNF levels and functional capacity (P≤0.05).

    Conclusion

    Based on this study, it can be said that cardiac rehabilitation exercise program can play animportant role in improving the physical and physiological condition of patients with acute myocardialinfarction. Data were analyzed by covariance and the results showed that cardiac rehabilitation traininghad a significant effect on increasing BDNF levels and functional capacity (P≤0.05). In general, it can besaid that cardiac rehabilitation exercise program can play an important role in improving the physical andphysiological condition of patients with acute myocardial infarction.

    Keywords: Cardiac Rehabilitation, infarction, BDNF protein
  • حسن شمیرانی، ناصر هادی، راضیه جعفریان، معصومه صادقی، علیرضا خسروی، آسیه منصوری
    مقدمه

    یکی از معیارهای مهم ایسکمی حاد میوکارد، میزان تروپونین است. این نشانگر از طریق کلیه دفع می‌شود و بیماران تحت دیالیز، می‌توانند سطح بالایی از این نشانگر را داشته باشند که تشخیص ایسکمی حاد را در آن‌ها دشوار می‌کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر همودیالیز بر سطح سرمی تروپونین I در بیماران مبتلا به End-stage renal disease (ESRD) با عملکرد طبیعی بطن چپ انجام شد.

    روش‌ ها

     در این مطالعه‌ی مقطعی، 106 بیمار مبتلا به ESRD که طی سال‌های 1398 و 1399 در بیمارستان‌های خورشید و الزهرای (س) اصفهان تحت همودیالیز قرار داشتند، وارد تحقیق شدند و سطح سرمی تروپونین I در آن‌ها قبل و بعد از همودیالیز اندازه‌گیری و مقایسه گردید.

    یافته‌ ها

    میانگین سطح سرمی تروپونین I قبل و پس از همودیالیز به ترتیب 068/0 ± 031/0 و 036/0 ± 028/0 نانوگرم در میلی‌لیتر بود؛ هرچند که سطح آن پس از همودیالیز کاهش داشت، اما از نظر آماری معنی‌دار نبود (590/0 = P). اختلاف میانگین سطح تروپونین I قبل و بعد همودیالیز، 06/0 ± 03/0 نانوگرم در میلی‌لیتر گزارش شد. همچنین، تغییرات سطح تروپونین I، ارتباط معنی‌داری با سن، جنسیت، مدت دیالیز، سطح هموگلوبین و هماتوکریت، کسر جهشی بطن چپ (Left ventricular ejection fraction یا LVEF)، نارسایی کلیه و نوع بیماری زمینه‌ای نداشت.

    نتیجه‌گیری

     انجام همودیالیز تاثیر معنی‌داری در تغییرات سطح تروپونین I نداشت و به نظر نمی‌رسد سطح تروپونین I نشانگر زیستی مناسبی برای بیان بیماری‌های قلبی- عروقی در بیماران تحت همودیالیز با عملکرد نرمال بطن چپ باشد.

    کلید واژگان: نارسایی کلیه, همودیالیز, تروپونین, کسر جهشی بطن چپ
    Hassan Shemirani, Naser Hadi, Razieh Jafarian, Masoumeh Sadeghi, Alireza Khosravi, Asieh Mansouri
    Background

    One of the important criteria for acute myocardial ischemia is the level of troponin. The fact that troponin is excreted by the kidneys, and patients under dialysis may have a high level of it, makes the diagnosis of acute ischemia difficult. The present study aimed to evaluate the effect of hemodialysis on serum troponin I level in patients with end-stage renal disease (ESRD) and normal left ventricular ejection fraction (LVEF).

    Methods

    In this cross-sectional study, 106 patients with ESRD and LVEF of more than 50% who underwent hemodialysis during 2018-2019 in Khorshid and Alzahra hospitals in Isfahan, Iran, were studied. The serum levels of troponin I were measured and compared before and after hemodialysis. -

    Findings

    The mean serum level of troponin I was 0.031 ± 0.068 and 0.028 ± 0.036 ng/dl before and after hemodialysis, respectively, with no statistically difference (P = 0.590). The mean difference of troponin level before and after the hemodialysis was 0.003 ± 0.06 ng/ml. Moreover, the changes of troponin levels were not significantly associated with age, sex, duration of dialysis, hemoglobin and hematocrit levels, LVEF, cause of renal failure, and type of underlying disease.

    Conclusion

    The findings of the present study showed that hemodialysis did not have a significant effect on changes in troponin I levels, and the level of troponin I did not appear to be a suitable biomarker for the expression of cardiovascular disease in hemodialysis patients with normal LVEF.

    Keywords: Renal failure, Hemodialysis, Troponin, Ventricular ejection fraction
  • معصومه صادقی*

    سرایش شاعران در زندان و بیان شکواهای تلخ از زمانه از سویی و ستیز ادبی با جور حاکمان از سویی دیگر در دیباچه حبسیه-سرایی جای می گیرد که خود از گونه های کمیاب ادبیات غنایی در ادب فارسی و عربی برشمرده می شود. بررسی حبسیات شاعران ایرانی و عرب نشان از این دارد که این نوع ادبی با گذشت زمان، تغییر مشهودی در ساختار و محتوا نداشته و این فرض ایجاد می شود که توقف رشد ادبی داشته است. در این مقاله تلاش شده است با انتخاب چهار حبسیه برجسته فارسی و عربی که در بازه های زمانی متفاوت سروده شده است، نخست مولفه های مشترک این نوع، تعیین و سپس علل و عوامل توقف رشد آن به شیوه توصیفی - تحلیلی بررسی گردد. پژوهش حاضر با نگاهی به گزینش متن از دو دوره متفاوت تاریخی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد بینامتنیت، خوانش برابر، الگوی تاریخی مشابه از مولفه های ایستایی این نوع ادبی است. به علاوه چهار علت که موجبات توقف رشد ادبی حبسیات را فراهم کرده بازیابی شده است.

    کلید واژگان: مولفه های متنی, بینامتنیت, حبسیه, شعر فارسی و عربی
    Masoumeh Sadeghi *

    The literary works of imprisonment is dealt with composing poems in prison and describing bitter complaints as well as literary combat with the cruelty of the rulers. This is counted as one of the rare types of lyric literature both in Persian and Arab literature. Over time, this literary type has not been significantly changed from the views of texture and context. Therefore, this hypothesis is emerged that it might have been exposed to obstruction. In the current research, four prominent literary works of Persian and Arab imprisonments composed in different intervals have been chosen. Then, the in common components of this type have been determined. For the next step, the causes and reasons obstructing its development analyzed based on an analytical-descriptive approach. The present research scrutinize a text from two different historical eras. The findings indicate that the obstructing reasons are mainly referred to the intertextual issues, equal compatibility, similar to historical pattern from static items. Moreover, this study has also evaluated the four main factors hindering the development of this type of literature.

    Keywords: Textual components, Intra-textual, Prison composing, The persian, Arabic poems
  • مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور*، معصومه صادقی، حمید آتش پور
    هدف

    این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر روایت درمانی زوجی، طرحواره درمانی زوجی و زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر بر امیدواری و استرس درک شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها انجام شد.

    زمینه

    بیماری عروق کرونری، از دسته بیماری های قلبی است که می تواند زوج ها را با مشکلاتی مواجه سازد و آنها را نیازمند کمک نماید.

    روش کار

    این پژوهش از نوع نیمه تجربی چهارگروهی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر با همسران آنها در سال1400 بودند که از میان آنها، 64 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 زوج) گمارده شدند. از مقیاس امیدواری اسنایدر و مقیاس استرس درک شده لیونگ و همکاران برای سنجش متغیرهای وابسته استفاده شد. سه گروه مداخله، هر یک طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بون فرونی در نرم افزار SPSS بررسی شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد از نظر امیدواری، بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی دار آماری وجود دارد (0/0001≤p)، ولی بین روایت درمانی زوجی با گروه کنترل و بین سه مداخله با یکدیگر تفاوت معنی دار آماری وجود ندارد. درباره استرس درک شده، نتایج نشان داد، بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل تفاوت معنی دار آماری وجود دارد (0/0001≤p).

    نتیجه گیری

      با توجه به تاثیر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی در افزایش امیدواری و تاثیر دو درمان مورد اشاره و روایت درمانی زوجی در کاهش استرس درک شده افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها، پیشنهاد می شود استفاده از این سه درمان در مراکز درمانی قلب و عروق مورد توجه قرار گیرند.

    کلید واژگان: استرس درک شده, امیدواری, بیماری عروق کرونر, روایت درمانی زوجی, طرحواره درمانی زوجی, زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر
    Maryam Bagholi Kermani, Mohsen Golparvar*, Masoumeh Sadeghi, Hamid Athashpour
    Aim

    The aim of this study was to compare the effect of narrative couple therapy, couple schema therapy and integrative behavioral couple therapy on hope and perceived stress among patients with coronary artery disease and their spouses.

    Background

    Coronary artery disease is one of the heart diseases that can make couples face problems and need help.

    Methods

    This research was a semi-experimental study with a pretest and posttest design and with a control group. The statistical population was people with coronary artery disease and their spouses in the winter of 2021. Sixty four couples were selected by purposive sampling method and randomly assigned to three experimental groups and a control group (16 couples for each group). Hope scale of Snyder and perceived stress of Leung et al. were used to assess dependent variables in two stages. The three intervention groups were each treated for 8 sessions of 90 minutes and the control group did not receive any intervention. The data were analyzed by analysis of covariance and post-hoc Bonferroni test.

    Findings

    The results showed that there was a statistically significant difference of integrative behavioral couple therapy and couple schema therapy with the control group in terms of hope (P≤0.0001), but there was no statistically significant difference between the narrative couple therapy and control group and between three interventions. About the perceived stress, the results showed that there was a statistically significant difference of integrative behavioral couple therapy, narrative couple therapy and couple schema therapy with the control group (p≥0.05).

    Conclusion

      Considering the effect of integrative behavioral couple therapy and couple schema therapy in increasing hope and effect of the mentioned two interventions and narrative couple therapy in reducing perceived stress among people with coronary artery disease and their spouses. It is recommended to use these interventions in cardiovascular treatment centers.

    Keywords: Perceived Stress, Hopefulness, Coronary artery disease, Narrative couple therapy, Couple schema therapy, Integrative behavioral couple therapy
  • معصومه صادقی*، محمد تقی سبحانی نیا، محمدتقی اسلامی

    یکی از راهکارهای مناسب مواجهه معلمان و مدرسان با چالش های گوناگون اخلاقی، افزایش صلاحیت های هوش هیجانی است که سبب ارتقا و افزایش عملکرد مدرسان در محیط آموزشی و تنظیم رفتار اخلاقی درون فردی و ارتباط بین فردی با فراگیران می شود. پژوهش حاضر، به روش تحلیلی، صلاحیت های هوش هیجانی در حوزه اخلاق حرفه ای مدرسان را بررسی می کند و با توجه به تحلیل الگوی ترکیبی «گلمن» و همچنین تاکید بر عملکرد مدرسین، به روش موازنه متفکرانه به ارایه راهکار می پردازد. نتایج این پژوهش ، حاکی از این است که صلاحیت های هوش هیجانی و ارتقای آنها با افزایش هوش هیجانی مدرسان، همگرایی و، بلکه رابطه ای مستقیم دارد و با افزایش ابعاد این هوش، و ارایه راهکارهای مناسب، می توان هوش هیجانی را در میان معلمان بهبود بخشید. در نتیجه، شناخت مدرسان از احساسات و هیجانات خود (درون فردی= خودآگاهی) و متعلمان، همکاران علمی و فرهنگی و دیگر اقشار جامعه (بین فردی)، از نگاه اخلاقی و روانی بیشترین تاثیر را بر مخاطب می گذارد و به بهبود عملکرد حرفه ای آنها می انجامد.

    کلید واژگان: اخلاق کاربردی, اخلاق مدرسی, هوش هیجانی, اخلاق حرفه ای, الگو ترکیبی گلمن
    Masoomeh Sadeghi *, Mohamad Tagi Sobhany Niya, Mohamad Tagi Eslami

    In teaching ethics, it is highly emphasized that teachers and instructors control and manage their feelings and emotions and pay attention to their feelings and emotions in their relations with teachers and learners in the educational environment and outside. But in this regard, there are many moral challenges facing teachers. One of the appropriate solutions to face various ethical challenges in this regard and increase the quality and effectiveness of education is to increase the emotional intelligence competencies of teachers and educators, which increases their performance in the educational environment and regulates interpersonal ethical behavior and interpersonal communication. It happens with learners. The present study analytically examines the competencies of emotional intelligence in the teaching profession. And according to the analysis of the combined model "Gelman" and its application in the teaching profession, it is led to the conclusion that the competencies of emotional intelligence and their promotion with increasing emotional intelligence of teachers, has a kind of convergence and direct relationship. In a way that by increasing the dimensions of this intelligence, emotional intelligence among teachers can be improved.

    Keywords: Teaching ethics, Applied ethics, Professional ethics, Emotional competencies, Emotional Intelligencel, Gelman hybrid model
  • عطیه جعفری، اعظم سلیمانی*، معصومه صادقی، حمیدرضا روح افزا، محمد طلایی، مینو دیانت خواه، نضال صراف زادگان
    سابقه و هدف

     بیماری های قلبی عروقی (CVD) اصلی ترین علت مرگ ومیر در کشورهای در حال توسعه است. در فرآیند اترواسکلروز، التهاب نقش اصلی را دارد؛ بنابراین، بررسی افزایش تعداد گلبول های سفید (WBC) و پلاکت به عنوان فاکتورهای التهابی مفید است. افزایش هماتوکریت با افزایش ویسکوزیته (عامل خطر حوادث کرونری) همراه است. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط سطح پایه اندکس های خونی شامل پلاکت، هماتوکریت و گلبول های سفید با وقایع قلبی عروقی است.

    مواد و روش ها

    این مطالعه بر اساس مطالعه کوهورت اصفهان (ICS) انجام شده که یک مطالعه طولانی مدت مبتنی بر 6504 بزرگ سال بدون سابقه بیماری های قلبی عروقی است. در بدو ورود به مطالعه در سال 2001 آزمایش تعداد سلول های خونی انجام و از سال 2001 تا 2015 بروز وقایع قلبی عروقی ثبت شد.

    یافته ها

    نیمی از افراد مطالعه مرد بودند (5/49 درصد). میانگین سنی افراد حدود 51 سال بود که این میانگین سنی در افراد با CVD، 6/57 سال بود. بین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، سطح قند، سطح تری گلیسرید، کلسترول، LDL کلسترول و اندازه دورکمر با بروز حوادث قلبی عروقی ارتباط معناداری دیده شد (001/0>P برای همه موارد). بروز حوادث قلبی عروقی ارتباط معناداری با سطح هماتوکریت و هموگلوبین و نیز تعداد گلبول های قرمز و سفید داشت (002/0=P برای همه موارد). بین سطح پلاکت خون و بروز حوادث قلبی عروقی ارتباط معناداری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    افزایش تعداد مطلق WBC و RBC، سطح هموگلوبین و هماتوکریت ممکن است با افزایش بروز حوادث قلبی عروقی همراه باشد و می توان از آن ها برای پیش بینی CVD استفاده کرد.

    کلید واژگان: انفارکتوس حاد میوکارد, پلاکت های خون, لکوسیت ها, هماتوکریت, هموگلوبین
    Atieh Jafari, Azam Soleimani*, Masoumeh Sadeghi, Hamidreza Roohafza, Mohammad Talaei, Minoo Dianatkhah, Nizal Sarrafzadegan
    Background and Objective

    Cardiovascular Disease (CVD) is the leading cause of death in developing countries. Inflammation significantly contributes to the process of atherosclerosis. Therefore, evaluating White Blood Cells (WBC) and platelet counts as markers of inflammatory as well as hematocrit as a marker of blood viscosity may predict coronary events. The present study aimed to evaluate the relationship between hematological indices and the incidence of cardiovascular events.

    Materials and Methods

    This study was based on the results of the Isfahan Cohort Study (ICS) which was a long-term, population-based study of 6504 adults over the age of 35 years with no history of CVD who were followed up for any incidence of CVD from 2001 to 2015. Basic levels of hematological indices were measured by entering the study.

    Results

    About 49.5% of the population were male. The mean age of the population and individuals with CVD were about 51 and 57.6 years, respectively. Significant relationships were observed between systolic and diastolic blood pressures, fasting blood glucose, triglyceride, cholesterol, Low-Density Lipoprotein (LDL) levels, and waist circumference with the incidence of cardiovascular events (P<0.001 for all). Hematocrit, hemoglobin, RBC, and WBC measures were significantly associated with the incidence of cardiovascular events (P=0.002 for all). There was no significant relationship between platelet levels and the incidence of cardiovascular events.

    Conclusion

    Hematological indices including WBC and RBC counts as well as hemoglobin and hematocrit levels can predict the incidence of cardiovascular events.

    Keywords: Blood Platelets, Hematocrit, Hemoglobin, Leukocytes, Myocardial Infarction
  • معصومه صادقی، سوگل بابازاده خامنه، ماندانا فرزانه، حمیرا مقدمی، نسرین دسترنج، بهروز الیاسی، محمود خراط، طاهره میرسعیدقاضی

    حوزه محتوای الکترونیکی یکی از اثرگذارترین ارکان تحول دیجیتال است. برای برنامه ریزی مناسب جهت توسعه یا اصلاح روند اثرگذاری های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در روند تحول دیجیتال، لازم است تا ارزیابی مناسبی از جایگاه محتوای الکترونیکی و وضعیت آن ارایه نمود. باتوجه به مولفه‌های مختلف تشکیل دهنده محتوای الکترونیکی و همچنین حوزه های متاثر از آن، تعیین وضعیت محتوای الکترونیکی بومی در کشور نیازمند داشتن مدلی مناسب جهت پوشش کلیه ابعاد و در نتیجه ارزیابی آن است. هدف از این مقاله ارایه مدلی مناسب و بومی برای ارزیابی محتوای الکترونیکی در کشور است که ضمن لحاظ نمودن برنامه‎ها و سیاست های مدنظر در این حوزه، براساس زنجیره ارزش محتوای الکترونیکی، اثرگذاری شاخص های ارایه شده در مدل پیشنهادی برای بازیگران و ذینفعان مختلف قابل رهگیری باشد. در مدل ارزیابی پیشنهادی،‌ هسته اصلی مدل، زنجیره ارزش محتوای الکترونیکی بوده، بطوریکه استفاده از زنجیره ارزش این قابلیت را به مدل ‌می‌دهد که به صورت عمومی و برای کشورهای مختلف مورد استفاده قرارگیرد. لذا در راستای بومی‌سازی و تطبیق با شرایط بومی، با مطالعه کتابخانه ای و بررسی اسناد بالادستی و قوانین و مقررات موجود در کشور در حوزه محتوای الکترونیکی، مورد مطالعه و بررسی قرارگرفت. در ادامه با شناسایی نقش های مختلف زنجیره ارزش محتوای الکترونیکی و بازیگران اصلی متناسب با آن نقش ها، حوزه های اصلی محتوایی احصا گردید و مدل اصلی تحقیق تدوین شد. در ادامه با استفاده از روش تحقیق مصاحبه و گروه کانونی مدل پیشنهادی مورد تایید قرار گرفت. در نهایت نیز در قالب یک مدل اجرایی برای ارزیابی محتوای الکترونیکی بومی، شاخص‌های ارزیابی محتوا متناسب با هر یک از حوزه های محتوایی و نقش های شناسایی شده از طریق مصاحبه با خبرگان تدوین شدند. مدل ارایه شده و روال اجرایی آن، برای قانونگذاران و سیاست گذاران حوزه محتوای الکترونیکی بومی این امکان را فراهم می سازد که بر مبنای نقش های مختلف بازیگران و هر یک از حوزه‌های محتوایی، نسبت به سنجش وضعیت محتوای الکترونیکی در کشور و بهبود آن اقدام نمایند.

    کلید واژگان: مدل ارزیابی محتوای الکترونیکی بومی, زنجیره ارزش, شاخص های ارزیابی, مدل اجرایی, نقش های اصلی و نقش های پشتیبان
    Sogol Babazadeh, Mandana Farzaneh, Mahmood Kharrat, Tahereh Mirsaeedghazi *

    The field of electronic content is one of the most influential pillars of digital transformation. For proper planning to develop or modify the process of social, economic and cultural influences in the digital transformation trend, it is necessary to provide a proper assessment of the position of electronic content and its status. Considering the various components of electronic content and also the areas affected by it, determining the status of native electronic content in the country requires having a suitable model to cover all dimensions and thus its evaluation. The purpose of this paper is to present an appropriate and local model to assess the electronic content in the country in terms of setting up programs and policies in this area, the effectiveness of the indices offered in the proposed model for different actors and stakeholders could be traceable based on the value chain. In this paper, with regard to the importance of explaining the basic concepts of electronic content, as well as review of upstream documents and existing policies, the focus group research method has been used to determine the model elements and indices of different parts of value chain. To evaluate the proposed model, we use field analytical methods and questionnaire patterns. The proposed model and its implementation procedure allow legislators and policy makers in the field of native electronic content to assess the status of electronic content in the country and improve it based on the different roles of actors and each of .the content areas

    Keywords: Native e-Content Evaluation Model, Value Chain, Evaluation Indicators, Executive Model, Main Roles, Support Roles
  • فاطمه احمدی*، معصومه صادقی
    قلب یکی از مهم ترین و اصلی ترین پدیده های مفهومی در ادبیات عرفانی و اصل و حقیقت انسانی است که تمام مراتب و شیونات انسانی از آن نشات می گیرد. این پژوهش بر آن است به روش توصیفی - تحلیلی با نگاهی تطبیقی به شعر دو شاعر نامی ایران، مولوی و نظامی در مثنوی و مخزن الاسرار به کارکردهای معرفتی و احساسی قلب بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق آن دو را تبیین نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که هر دو شاعر در بحث قلب که حقیقت وجود انسان است، از امام محمد غزالی متاثر شده اند. مولوی و نظامی در بیان کارکرد معرفتی قلب به بحث یقین پرداخته اند. مولوی یقین را تا مرحله حق الیقین مطرح کرده اما نظامی یقین را در مرحله علم الیقین ذکر کرده است. در کارکردهای احساسی هر دو شاعر به بحث حزن، تبتل، زهد و عشق پرداخته اند، اما در مثنوی منازلی همچون غیرت، قبض و بسط و حیرت نیز مطرح شده است.
    کلید واژگان: قلب, کارکردهای معرفتی, کارکردهای احساسی, مثنوی, مخزن الاسرار
    Fatemeh Ahmadi *, Masoumeh Sadeghi
    Heart is considered as one of the most important conceptual phenomena in Gnosticism literature and it is the human principles and truth from which the human level originates. This research with descriptive and analytical method and comparatively contrasts of these two Iranian poets. Mowlavi and Nezami and their great works Masnavi and Makhzan –al- Asrar deals with the cognitive and emational Functions of the heart and explain the similarities and differences between them. The findings of this research indicate that they Mowlavi and Nezami have been affected by Imam Mohammad Ghazali’s doctrines. In the discussion of the heart which is the truth of human existence. The discussed certainty in expressing the cognitive Function of the heart. Mowlavi pondered certainty until the stage of hagholyaghin, while Nezami contemplated it until Elmolyaghin. In emotional functions, both poets have pored over grief, devotion and love, whereas concepts like fervency, expansion and astonishments have also been considered in Masnavi.
    Keywords: HEART, function of recognition, functions of emotions, Masnavi, Makhzanolasrar
  • معصومه صادقی*، مهین پناهی

    الهی نامه، مثنوی چهارم از پنج گنج محمد حسین حسینی شیرازی (1184- 1249 ق)، از آثار عرفانی دوره قاجار است که تاکنون پژوهشی درباره آن انجام نشده است. از الهی نامه که در دست تصحیح است، هفت نسخه خطی موجود است که معتبرترین آن نسخه کتابخانه علامه طباطبایی شیراز است که شاعر آن را تایید کرده است. الهی نامه منظومه ای است عرفانی با بیش از نه هزار بیت شامل مناجات ها، حکایات و گفتارها که شاعر برای بخش های مختلف آن سرآغازهایی به نثر مسجع و آهنگین نگاشته است. حسینی از عرفای نعمت اللهیه بود و سال ها مسند ارشاد و هدایت داشت و با توجه به آشنایی با متون عرفانی کوشید از آثار عرفانی پیشین به ویژه مثنوی برای سرایش اثر خود بهره بگیرد. تاسی جستن حسینی به مولوی و تاثیر مثنوی در الهی نامه گاه آشکار و گاه پنهان و ضمنی است. درج آیات قرآن، استشهاد به احادیث و اشعار، وجود حکایات مشابه، تقلید از ساختار روایی مثنوی، گریزهای راوی در بین حکایات و بیان اندیشه های عرفانی بیانگر این ارتباط است. از نظر فکری، اندیشه های شیعی، تاکید بر عشق در سیر و سلوک عرفانی، پیروی از پیر و نقد زهد ریایی در این اثر بارز است. سادگی، روشنی و روانی زبان و تصویرسازی های ملموس الهی نامه را اثری دلنشین ساخته است، اگرچه اطناب و تکرار نیز در متن وجود دارد و از ویژگی های این اثر است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی ضمن معرفی الهی نامه و بیان ویژگی های آن و تحلیل ارتباط آن با  مثنوی، نشان می دهد که اثری ارزشمند و درخور توجه است و برای شناخت سیر ادبیات عرفانی توجه به این آثار ضرورت دارد.

    کلید واژگان: محمد حسین حسینی شیرازی, پنج گنج حسینی شیرازی, الهی نامه حسینی شیرازی, نسخه خطی, مثنوی معنوی
    Masume Sadeqi *, Mahin Panahi

    Ilahiname, the fourth Mathnavi by Mohammad Hossein Hosseini-e-Shirazi (1184-1249 AH), is one of the mystic works of Qajar era about which no research has been conducted. Among seven available manuscripts, the manuscript of Shiraz Allameh-Tabatabaei Library is the most credible one as confirmed by the poet. Ilahiname is a collection of mystic poetry containing over 9000 verses including hymns, allegories, and speeches that the poet has written preludes in rhythmic and rhymed prose for its different sections. Hosseini was one of the mystic leaders of Ne’matollahi sect and had been granted the status of guiding people for years. Due to his acquaintance with mystic texts, he tried to benefit from former mystic works, namely Mathnavi-Ma’navi in composing his poems. Hosseini’s emulation of Mowlavi (Rumi) or the impact of Ihahiname from Mathnavi-Ma’navi is sometimes clear and sometimes implicit in the work. Inserting Qur’anic verses; citing anecdotes and poems; bringing similar anecdotes; imitating Mathnavi narrative structure; interrupting and digressing anecdotes by the narrator; and expressing mystic thoughts represent this relationship. Considering his intellectual stance, presenting Shiite's thoughts, focusing on love in spiritual journeying, following the spiritual guide, and criticizing hypocritical piety are all evident in the work. The simple, clear, and smooth language and the use of vivid imageries have made Ilahiname a pleasant literary work; though there are obvious redundancies and repetitions in the text. The present research, using descriptive-analytical method, introduces Ilahiname, discusses its features, and analyzes its relationship with former texts especially Mathnavi-Ma’navi. It brings to the fore the work’s worth and nobility and acknowledges its significance in knowing the evolution of mystical literature.

    Keywords: Mohammad Hossein Hosseini-e-Shirazi, Panj-Ganj (Five treasures) by Hosseini-e-Shirazi, Ilahiname by Hosseini-e-Shirazi, Manuscript, Mathnavi Ma’navi
  • معصومه صادقی*

    «نوستالژی» در اصطلاح به احساس غم همراه با حسرت هنگامی که فرد به دوره یا اتفاقی در گذشته می اندیشد، گفته می شود؛ به عبارت دیگر نوستالژی حسرت و دلتنگی نسبت به ایام خوش گذشته و اشتیاق بازگشت به آن روزگاران است. این اصطلاح از علم روان شناسی وارد ادبیات شده و ریشه در ضمیر ناخودآگاه انسان دارد. نوستالژی یکی از موضوع های مهم شعر معاصر است. فروغ فرخ زاد از جمله شاعرانی است که حسرت گذشته های خوش از دست رفته و یادکرد آن ها در اشعارش بسامد فراوانی دارد. این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی عوامل ایجاد غربت و حسرت بر گذشته در شعر این شاعر معاصر بپردازد. یافته ها نشان از آن دارد که مضامین نوستالژیکی همچون غم غربت، کودکی، معشوق، مرگ و آرمان شهر در سروده های فروغ نمود بیشتری یافته است.

    کلید واژگان: نوستالژی, غم غربت, شعر معاصر, فروغ فرخ زاد
    Masoumeh Sadeghi *

    Nostalgia is referred to sorrow along with regret whenever one is thinking about an era or an event in the past; in other words, nostalgia is regret and ennui regarding good old days and ardor to go back to those times. This term has been borrowed form psychology and has rooted in human subconscious. Nostalgia is one of the most noticeable subjects in contemporary Persian poems. Forough Farrokhzad is one of the poets whose poems have reflected past regrets and reminiscence. This study aims to investigate the motives of regret and sorrow for the past in her poems through a descriptive-analytical approach. The results show that nostalgic contents such as loneliness sorrow, childhood, beloved, death, and utopia have significant presence in Forough’s poems.

    Keywords: Nostalgia, Loneliness, contemporary poems, Forough Farrokhzad
  • مریم بقولی کرمانی، محسن گل پرور*، حمید آتش پور، معصومه صادقی
    هدف

    این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی بر سرمایه عاطفی و افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر انجام شد.

    زمینه

    بیماری عروق کرونری از زمره بیماری های قلبی است که می تواند زوج ها را با مشکلاتی مواجه سازد.

    روش کار

      این پژوهش از نوع نیمه تجربی دارای پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری افراد مبتلا به بیماری عروق کرنری همراه با همسران خود در سال 1400 بودند، که از میان آنها 64 زوج به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه (هر گروه 16 زوج) گمارده شدند. پرسشنامه سرمایه عاطفی گل پرور و”سیاهه افسردگی بک“برای سنجش متغیرهای وابسته در دو مرحله استفاده شد. سه گروه درمانی، هر یک طی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده ها با تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS بررسی شدند.

    یافته ها

      بر اساس نتایج، در مورد متغیر سرمایه عاطفی، بین مداخلات زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل (0/001≥P) و بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر با روایت درمانی زوجی و طرحواره درمانی زوجی تفاوت معناداری وجود دارد (0/001≥P). در مورد متغیر افسردگی، بین مداخلات زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، روایت درمانی زوجی، و طرحواره درمانی زوجی با گروه کنترل و بین زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر و طرحواره درمانی زوجی با روایت درمانی زوجی تفاوت معناداری به دست آمد (0/05≥P).  

    نتیجه گیری

      بر اساس نتایج، به ترتیب، زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر، طرحواره درمانی زوجی، و روایت درمانی زوجی در افزایش سرمایه عاطفی و کاهش افسردگی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونر و همسران آنها تاثیر دارند. پیشنهاد می شود در مراکز درمانی قلب و عروق، این سه درمان برای این بیماران و همسران آنها استفاده شوند.

    کلید واژگان: افسردگی, سرمایه عاطفی, بیماری عروق کرونری, زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر, روایت درمانی زوجی, و طرحواره درمانی زوجی
    Maryam Bagholi Kermani, Mohsen Golparvar*, Hamid Athashpour, Masoumeh Sadeghi
    Aim

      The aim of this study was to compare the effect of integrative behavioral couple therapy, narrative couple therapy, and couple schema therapy on affective capital and depression among people with coronary artery disease.

    Background

    Coronary artery disease is one of the heart diseases that can cause problems for couples.

    Method

      This was a semi-experimental study with a pretest and posttest design and control group. The statistical population consisted of people with coronary artery disease and their spouses out of which 64 couples were selected by purposive sampling method and randomly assigned to three experimental groups and a control group (16 couples in each group). Affective Capital Questionnaire and Depression Inventory of Beck was used to assess dependent variables in two stages. The three intervention groups were each treated for 8 sessions of 90 minutes and the control group did not receive any treatment. The data were analyzed in SPSS by descriptive and inferential statistics.

    Findings

      In terms of affective capital, there was a statistically significant difference of integrative behavioral couple therapy, narrative couple therapy and couple schema therapy with the control group (p ≤0.001), and of integrative behavioral couple therapy with narrative couple therapy and couple schema therapy (p ≤0.001). For depression, there was a statistically significant difference of the three intervention groups with the control group, and of integrated behavioral couple therapy and couple schema therapy with couple narrative therapy (p<0.05).

    Conclusion

      According to the results, integrative behavioral couple therapy, couple schema therapy and narrative couple therapy are effective in increasing affective capital and reducing depression in people with coronary artery disease and their spouses. It is recommended that these three interventions be used for these patients and their spouses in cardiovascular disease centers.

    Keywords: Depression, Affective capital, Coronary artery disease, Integrative behavioral couple therapy, Narrative couple therapy, Couple schema therapy
  • معصومه صادقی، هاشم حبشی*، امید اسماعیل زاده، جهانگیر محمدی، تکتم ساجدی

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر عوامل محیطی و توده بر تغییرات انواع فرم های هوموس در جنگل‏ مدیریت شده و دست‎نخورده شصت‎کلاته گرگان انجام شد. ابتدا نقشه‏های زمین‎شناسی، خاک، توپوگرافی و تیپ درختی روی‎هم‎گذاری شده و واحدهای همگن تعیین شدند. در هر واحد نقشه سه قطعه نمونه 20×20 متر انتخاب شد و پنج نیم رخ هوموس در هر قطعه نمونه حفر شد. انواع فرم‎ هوموس در سطوح اصلی و ثانویه با استفاده از طبقه بندی جدید اروپایی، شناسایی شدند. عوامل محیطی و خصوصیات توده در هر قطعه نمونه به‎عنوان عوامل موثر بر تغییرات فرم هوموس بررسی شدند. از آزمون کروسکال والیس و الگوریتم جنگل تصادفی بر اساس میانگین شاخص جینی برای تحلیل استفاده شد. سه فرم هوموس اصلی و یازده فرم ثانویه در منطقه شناسایی شد به طوری که هوموس اصلی مول با 49 درصد و هوموس ثانویه الیگومول با 26 درصد فراوان ترین فرم های هوموس بودند. اختلاف معنی‎داری بین انواع فرم هوموس اصلی (p<0.05) و ثانویه (p<0.001) بین جنگل‏ مدیریت شده و دست نخورده مشاهده شد. تاثیر اغلب متغیرهای محیطی و خصوصیات توده بر تغییرات فرم های هوموس معنی دار بود.

    کلید واژگان: افق آلی, جنگل تصادفی, شاخص جینی, فرم هوموس
    Masoomeh Saeghi, Hashem Habashi *, Omid Esmailzadeh, Jahangir Mohamadi, Tojtam Sajedi

    The aim of this study was to investigate the effect of environmental factors and stand properties on changes of humus forms in the managed and old growth forest of Gorgan. First we superimposed geological, soil, topography and tree type maps to producing homogeneous units. In each unit, three sample plots (20 × 20 meters) were selected and five humus profiles were described in each plot. Main and secondary humus forms were identified based on new European classification. Environmental factors and stand characteristics were investigated in each sample as factors influencing the changes in the humus form. Kruskal-Wallis test and random forest algorithm were used based on the Gini index for analysis. Three main humus forms and eleven secondary forms were identified in the research area, so that the main humus of the MULL (49%) and the secondary humus of the Oligomul (26%) were the most abundant humus forms. There was a significant difference between the main (p<0.01) and secondary (p<0.001) humus forms between the managed and old growth forest. The effect of most environmental variables and stand characteristics were significant on the changes of humus forms. The effective important variables in the main and secondary humus forms classification were thickness of H horizon, altitude from sea level, geographic direction and tree basal area.

    Keywords: Organic Horizon, Random Forest, Gini Index, Humus Form
  • مریم بقولی کرمانی*، غلامرضا نیکراهان، معصومه صادقی
    مقدمه

    بیماری های قلبی- عروقی در صدر عوامل مرگ و میر دنیا قرار داشته و اختلال افسردگی شایع ترین اختلال روانی بیماران قلبی است. اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی و کاهش مرگ و میر ناشی از افسردگی در بیماران قلبی مورد بحث و اختلاف است.

    هدف

    مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سی فوق حساس در بیماران کرونری انجام شد. 

    روش

    پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل فعال بود. جامعه آماری کلیه مراجعه کنند گان به پژوهشکده قلب و عروق اصفهان در سال 1397 بود. 50 بیمار به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش وکنترل فعال اختصاص یافتند. گروه آزمایش به مدت 8 هفته تحت آموزش گروهی شناختی- رفتاری و گروه کنترل تحت آموزش های معمول پزشکی قرار گرفتند. ابزارها شامل پرسشنامه افسردگی بک و کیت تشخیص کمی پروتئین واکنش دهنده ی سی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه های مکرر و نرم افزار SPSS نسخه ی 24 استفاده شد.یافته ها: افسردگی و پروتئین واکنش دهنده ی سیتفاوت معنی داری در دو گروه آزمایش و کنترل در مراحل اندازه گیری نداشته اند (0/05<P) ؛ بنابراین درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی بیماران کرونری و پروتئین واکنش دهنده ی سی تاثیر معنادار ندارد (0/05<P).

    نتیجه گیری:

     طبق نتایج درمان شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی بیماران کرونری و نیز پیش آگهی منفی در این بیماران تاثیری ندارد. این نتایج می تواند موجب اتخاذ رویکردهای درمانی جایگزین از سوی روانشناسان قلب و عروق گردد.

    کلید واژگان: درمان شناختی- رفتاری, افسردگی, پروتئین واکنش دهنده ی سی, بیماری عروق کرونر
    Maryam Baghooli Kermani*, GholamReza Nikrahan, Masoumeh Sadeghi
    Introduction

    Cardiovascular diseases is the first leading cause of mortality in the world and depression is the most common psychiatric disorder in cardiac patients. The effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) in reducing depression and mood-related mortality in this population is controversial.

    Aim

    Hence, the present study aimed to study the effectiveness of CBT in depression and C- reactive protein (hs-CRP) in coronary patients.

    Method

    The present study was experimental and the study design was pre-test, post-test, with follow-up and active control group. The statistical population comprised the patients referred to the Isfahan Cardiac Rehabilitation Research Center in 2018, among whom 50 patients were randomly selected and assigned into experimental and active control groups. The experimental group received group CBT for 8 weeks and the active control group received usual medical education. The data were collected by the Beck Depression Inventory and Quantitative hs-CRP Detection Kit. Repeated-measures analysis of variance (ANOVA) was used for data analysis.

    Results

    The results showed no significant difference between the experimental and control groups in depression and hs-CRP in the post-test and follow-up stages (P>0.05); therefore, CBT had no significant effect on depression and hs-CRP in coronary patients.

    Conclusion

    These findings indicate that CBT is not effective in reducing depression and negative prognosis in these patients. These findings might suggest the use of alternative therapies by cardiovascular psychologists.

    Keywords: Cognitive-behavioral therapy, Depression, C - reactive protein, Coronary heart diseases
  • ولی الله دبیدی*، سارا پوریامهر، سمیه نامدار، معصومه صادقی
    شواهد حاکی از آن است که آلودگی هوا در جوامع صنعتی با مرگ ومیر ناشی از بیماری های قلبی تنفسی همراه است، اما اطلاعات اندکی در خصوص تاثیر وضعیت آمادگی بدنی و جنسیت وجود دارد. هدف مطالعه حاضر تعیین اثر وضعیت آمادگی بدنی و جنسیت بر شاخص های قلبی تنفسی شامل درصد اشباع هموگلوبین از اکسیژن (2SPO)، حاصل ضرب دوگانه (DP) و شاخص های اسپیرومتری (FVC،1FEV، FVC / 1FEVوPEF) متعاقب فعالیت وامانده ساز در هوای آلوده بود. در یک طرح نیمه تجربی، 120 مرد و زن (هشت گروه) 40 تا 55 ساله، به طور تصادفی به چهار گروه تجربی (زن فعال، مرد فعال، زن غیرفعال و مرد غیرفعال) ساکن محیط آلوده و چهار گروه کنترل (زن فعال، مرد فعال، زن غیرفعال و مرد غیرفعال) ساکن محیط غیرآلوده تقسیم و با یکدیگر مقایسه شدند. آنوا دوطرفه نشان داد که آلودگی هوا موجب افزایش 5/29 درصدی DP می شود، درحالی که کاهش شدید FVC، ،1FEV به ترتیب به مقدار 87/16و4/21 درصدی سطوح استراحتی را در پی دارد. در پی انجام فعالیت بدنی، افزایش 31/26 درصدی مقادیر DP در مردان و زنان غیرفعال محیط آلوده در مقایسه با گروه های کنترل رخ می دهد. علاوه بر این، جنسیت نیز به ترتیب افزایش 14/12و63/7 درصدی سطوح استراحتی DPو FVC / 1FEVدر مردان را به دنبال دارد. براساس این یافته ها، قرارگیری در معرض آلودگی هوا بار وارده بر قلب و اکسیژن مصرفی میوکارد را افزایش می دهد و این وضعیت در زنان برجسته تر است. اگرچه، آمادگی بدنی موجب تعدیل این شاخص ها در محیط آلوده می شود، مهارکننده نیست.
    کلید واژگان: آلودگی هوا, آمادگی بدنی, اکسیژن مصرفی میوکارد, حوادث قلبی تنفسی
    Valiollah Dabidi Roshan *, Sarah Pouriamehr, Somayeh Namdar, Masoumeh Sadeghi
    Although evidence suggests that air pollution in industrial societies is associated with mortality following cardiovascular disease, there are few evidences showing the effects of physical fitness and gender. The aim of this study was to determine the effect of physical fitness status and gender on cardiorespiratory indexes such as the percentage of hemoglobin saturation of oxygen (SPO2), double product (DP) and spirometric indexes (FVC, FEV1, FEV1/FVC and PEF) during exhaustive exercise in an air polluted area. In a semi-experimental design, 120 males and females aged 40-55 years old were randomly divided into 8 groups and compared with one another; 4 experimental groups (active women, active men, inactive women and inactive men) living in an air polluted region and 4 control groups (active women, active men, inactive women and inactive men) living in a clean air area. Two-way Anova shows that air pollution causes a 29.5% increase in DP, while acutely decreases FVC, FEV1 by 16.87% and 21.4% at resting status respectively. Compared to the control groups, a 26.31% increase at DP level happens in inactive men and women who live in an air polluted area. In addition, gender also increases the male resting levels of DP and FEV1/FVC ratio by 12.14% and 7.63%, respectively. Based on these findings, the air pollution exposure increases the burden on the heart and the amount of myocardial oxygen consumption. Likewise, this situation is more prominent in women. However, physical fitness modifies these indices in the air polluted environment, but it does not inhibit it.
    Keywords: Air pollution, cardiorespiratory events, myocardial oxygen consumption, physical fitness
  • تکتم دشته صبح، معصومه صادقی*

    از گذشته های دور ارایه مفاهیم دینی کاری مهم بوده است. همیشه اندیشمندان و بزرگان سعی در آموزش مفاهیم دینی داشته اند. عاشورا بزرگ ترین واقعه دینی اسلام شیعی است و آموزش این واقعه دینی هم از این قاعده مستثنی نیست. یکی از رسانه هایی که امروزه کار آموزش و اطلاع رسانی به کودکان را به عهده گرفته و به خاطر ویژگی هایی که دارد موفق تر از کتاب و دیگر رسانه ها بوده، تلویزیون و به ویژه انیمیشن است. در این تحقیق با توجه به محبوبیتی که انیمیشن در میان کودکان دارد، به بررسی و تحلیل محتوا در زمینه امر به معروف و نهی از منکر در انیمیشن های منتخب پرداخته ایم. نتایج بررسی نشان داده که انیمیشن های منتخب تا حدودی توانسته امر به معروف و نهی از منکر را نمایش دهند.

    کلید واژگان: امر به معروف و نهی از منکر, ادبیات دینی, عاشورا, رسانه, انیمیشن
    Toktam Dashteh Sobh, Masoumeh Sadeghi

    From long ago, the religious intellectuals have heeded to teach religious concepts. Ashura is the greatest religious event if Shia Islam and teaching this religious event have been remarkably emphasized. T.V and specially animation has been the most important media responsible for informing and teaching children for the sake of its specifications. Notably, it has been more successful than books and other media. As animation is popular among children, the current research aims to analyze the content of enjoying what is good and forbidding what is evil in chosen animations. The results have indicated that the chosen animations have shown enjoying what is good and forbidding what is evil to some extent.

    Keywords: enjoying what is good, forbidding what is evil, religious literature, Ashura, medium, animation
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • معصومه صادقی
    معصومه صادقی
    (1401) دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه الزهرا
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال