به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

منصور غلامی

  • ساناز یوسفی، منصور غلامی*، حسن ساری خانی
    تنش سرما یکی از تنش های غیر زیستی بسیار مهم در کاهش عملکرد بسیاری از گیاهان است. در این رابطه اخیرا یک هورمون گیاهی به نام ملاتونین در زمینه کاهش آسیب های ناشی از تنش های زیستی و غیر زیستی مختلف توجه پژوهش گران را به خود جلب کرده است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی و ارزیابی تاثیر ملاتونین بر برخی صفات فیزیولوژیکی توت فرنگی رقم پاروس تحت تنش سرما، آزمایشی گلدانی با سه تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی به اجرا در آمد. ابتدا گیاهان توت فرنگی با غلظت های صفر و 100 میکرو مولار هورمون ملاتونین از طریق محلول پاشی تیمار شدند و دو هفته پس از محلول پاشی، گیاهان به مدت 3 ساعت تحت تنش یخ زدگی در دمای 9- درجه سانتی گراد قرار گرفتند. نتایج نشان داد تاثیر تیمار ملاتونین بر تغییر ویژگی های فیزیولوژیکی شامل پرولین، کربوهیدرات محلول، فلاونویید کل، نشت یونی، میزان کلروفیل کل و پراکسید هیدروژن در شرایط تنش یخ زدگی معنی دار بود. تیمار ملاتونین باعث افزایش معنی دار در میزان پرولین، کربوهیدرات های محلول، فلاونویید کل و میزان کلروفیل و همچنین کاهش معنی دار در میزان نشت یونی و پراکسید هیدروژن در گیاهان تحت تنش سرما شد. در این آزمایش تیمار ملاتونین تاثیر معنی داری بر میزان محتوای نسبی آب، مالون دی آلدیید و فنل کل نداشت. با توجه به نتایج این پژوهش، احتمالا تیمار ملاتونین می تواند به عنوان راهکاری اثر گذار جهت افزایش تحمل گیاهان در مقابله با تنش سرما و کاهش آسیب های ناشی از آن مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: اسمولیت ها, تنش سرما, نشت یونی, ملاتونین
    Sanaz Yousefi, Mansour Gholami *, Hassan Sarikhani
    Recently, melatonin was proved to be a candidate hormone that could increase the cold and heat stress of the plant. Cold stress is important abiotic stress for plants in nature. In this study, in order to investigate the effect of exogenous application of melatonin on some physiological traits related to cold stress on the strawberry cultivar ‘Paros’ a pot experiment with three replications was performed in a completely randomized design. Strawberry plants pre-treated with 100 μM melatonin were subjected to freezing stress treatment (-9◦C for 3 h without cold acclimation) after two weeks some physiological traits (proline, carbohydrate, total flavonoid, chlorophyll content, ion leakage, hydrogen peroxide, content of water, malondialdehyde, and total phenol) related to cold stress in plant leaves were measured. The results showed that melatonin treatment has a significant effect on some physiological traits (proline, carbohydrate, total flavonoid, chlorophyll content, ion leakage, and hydrogen peroxide) in the strawberry plant under freezing stress. Proline, carbohydrate, total flavonoid, and chlorophyll content were significantly enhanced, and a significant reduction was observed in ion leakage and hydrogen peroxide in melatonin-pre-treated plants. In this experiment, melatonin treatment had no significant effect on the relative water content, malondialdehyde, and total phenol. According to the results of our study, exogenous application of melatonin may be effective to improve freezing tolerance in strawberry plants after two weeks of application.
    Keywords: Osmolites, cold stress, Ion leakage, Melatonin
  • آزاده امامی*، علی خطیبی، پویا درخشان، منصور غلامی
    مقدمه

    هیپوگلیسمی یکی از مهمترین عوارض احتمالی ناشتا بودن در کودکان نیازمند به عمل جراحی می باشد که پیشگیری از آن اهمیت زیادی دارد.  این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه تجویز خوراکی دکستروز5 درصد وانفوزیون وریدی سرم قندی نمکی 3/1، 3/2 بر میزان  قند خون کودکان 2-6 ساله که  کاندید جراحی مینور تحت بیهوشی عمومی بودند  انجام شده است.

    روش کار

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 66 نفر از اطفال 2-6 ساله کاندید جراحی مینور تحت بیهوشی عمومی در بیمارستان حضرت علی اصغر تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در یکی از دو گروه تحت تجویز خوراکی دکستروز 5 درصد (گروه مورد مداخله) به میزان 10 سی سی بر کیلوگرم 2 ساعت قبل از عمل  یا تزریق مداوم  وریدی سرم قندی نمکی  3/1، 3/2 (گروه شاهد) بر طبق فرمول 4 ، 2، 1  جهت محاسبه حجم مایعات وریدی حین ناشتا بودن تقسیم شدند و میزان قند خون آنها در دو نوبت (بلافاصله بعد از القای بیهوشی  و سپس نیم ساعت بعداز آن)  اندازه گیری و مقایسه شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، میانگین قند بلافاصله بعد از القای بیهوشی در گروه دریافت کننده دکستروز خوراکی 88.75 و در گروه دریافت کننده سرم قندی نمکی  85.77  بود و بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (P=0.554) ولی میانگین قند خون نیم ساعت بعد از القای بیهوشی  در گروه  دریافت کننده دکستروز خوراکی 79.75 و درگروه دریافت کننده سرم وریدی قندی نمکی64.84 بود  که به طور معناداری  بالاتر بود (P=0.36).

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، چنین استنباط می شود که تجویز خوراکی دکستروز5 درصد نقشی معادل با انفوزیون وریدی سرم قندی نمکی در جلوگیری از بروز هیپوگلیسمی در اطفال 2-6 ساله کاندید جراحی دارد و لذا به عنوان جایگزین مناسبی به جای سرم وریدی در کودکان قابل استفاده است  .

    کلید واژگان: دکستروز, هیپوگلیسمی, اطفال, جراحی, بیهوشی عمومی
    Azadeh Emami*, Ali Khatibi, Pooya Derakhshan, Mansoor Gholami
    Introduction

    Hypoglycemia is one of the most important possible side effects of fasting in children who need surgery, and its prevention is very important. This study was conducted in order to investigate and compare the oral administration of 5% dextrose and intravenous infusion of 1.3, 2.3 sugar-salt serum on the blood sugar levels of 6-2-year-old children who were candidates for minor surgery under general anesthesia.

    Methods

    In this randomized clinical trial study, 66 children aged 2-6 years who were candidates for minor surgery under general anesthesia at Hazrat Ali Asghar Hospital in Tehran were selected as available and randomly selected in one of two The group under oral administration of 5% dextrose (intervention group) at the rate of 10 cc/kg 2 hours before the operation or continuous intravenous injection of 1.3, 2.3 sugar saline serum (control group) according to the formula 4, 2, 1 direction Calculation of the volume of venous fluids were divided while fasting, and their blood sugar levels were measured and compared on two occasions (immediately after induction of anesthesia and then half an hour later).

    Findings

    In this study, the average blood sugar immediately after induction of anesthesia was 88.75 in the group receiving oral dextrose and 85.77 in the group receiving saline serum, and there was no significant difference between the two groups (P=0.554), but the average blood sugar half an hour later of induction of anesthesia was 79.75 in the group receiving oral dextrose and 64.84 in the group receiving intravenous sugar-salt serum, which was significantly higher (P=0.36).

    Conclusion

     based on the results obtained in this study, it is concluded that the oral administration of 5% dextrose has an equivalent role to the intravenous infusion of sugar-saline serum in preventing the occurrence of hypoglycemia in 2-6 year old children who are candidates for surgery. It can be used as a suitable alternative to intravenous serum in children.

    Keywords: Dextrose, Hypoglycemia, Children, Surgery, General anesthesia
  • حسین شریف زادگان*، منصور غلامی، محمدرضا نائینی

    به منظور بررسی ویژگی های دو پایه ی پسته بادامی زرند و قزوینی تحت تیمار سولفات روی و تنش کلرید سدیم آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در گلخانه ی شهرداری قم در سال های 97-1396 انجام شد. تعداد 1512 عدد بذر دو پایه از پژوهشکده پسته کشور تهیه شد. سیستم ریشه ی دانهال ها با محلول  نیم غلظت هوگلند تغذیه شدند، دانهال ها در معرض چهار سطح شوری کلرید سدیم  صفر (شاهد)، پنج، ده و 15 دسی زیمنس بر متر و سه سطح روی از منبع سولفات روی آبدار (ZnSO4.7H2O) شامل صفر (شاهد)، یک و پنج میکرومولار قرار گرفتند. نتایج نشان داد تیمار شوری 15 دسی زیمنس بر متر سبب کاهش ارتفاع دانهال، وزن تر برگ، کسر مولی کلسیم و گروه های سولفوهیدریل ریشه گردید. با افزایش سطح تنش کلرید سدیم، نسبت پتاسیم به سدیم کاهش، ولی نشت یونی روی و فعالیت کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز افزایش یافت. تیمار 5 میکرومولار روی سبب افزایش وزن تر برگ، ارتفاع دانهال، کسر مولی کلسیم در برگ، غلظت گروه های سولفوهیدریل در ریشه و کاهش نشت یونی روی گردید. نتایج نشان داد ریشه پایه ی قزوینی در مقایسه با بادامی زرند گروه های سولفوهیدریل و نسبت پتاسیم به سدیم بیشتر و نشت یونی روی کمتری دارد، بنابراین پایه ی قزوینی در مقایسه با پایه ی بادامی زرند در برابر تنش کلرید سدیم متحمل تر است.

    کلید واژگان: دانهال, نشت یونی, گروه های سولفوهیدریل
    Hossein Sharifzadegan*, Mansour Gholami, Mohammadreza Naeini

    In order to study the characteristics of two cultivars of pistachio rootstocks, Zarand and Qazvini, under the influence of zinc and sodium chloride stress, a factorial experiment was conducted in the form of a completely random design with three replications in the research green house of Qom municipality during the years 2017-2018. With three repetitions in Qom. The root system of the seeds was fed a 50% solution of Hogland. The seedlings were exposed to four salinity levels of zero (control), 5, 10 and 15 dS/m, and three zinc levels from sulfate source (ZnSO4.7H2O) including zero (control), 1 and 5 uM. The results showed that salinity treatment of 15dS.m reduced seedling height, wet weight of leaves, calcium molar fraction and sulfhydryl groups. By increasing the stress level of sodium chloride, decrease in potassium to sodium ratio however, ion leakage, ascorbate peroxidase and catalase activity increased. 5uM treatment of zinc sulfate increases wet leaf weight, seedling height, and low molecular weight calcium concentration of sulfhydryl groups in the root and ion leakage reduction occurred. The results showed that the root tissue of Qazvini compared to Badami zarand the concentration of sulfhydryl groups and the ratio of potassium to sodium are higher and there is less ion leakage. Accordingly, the Qazvini rootstock is more resistant to oxidative stress sodium chloride.

    Keywords: Seedlings, ion leakage, sulfhydryl groups
  • محمد ابراهیمی، علیرضا ایلدرمی*، علی اکبر سبزی پرور، منصور غلامی، حمید نوری

    یکی از این عواملی  که گاهی باعث نابودی کامل تاکستان ها می شود، مخاطرات ناشی از دماهای زیر صفر درجه سانتی گراد است . هدف از این پژوهش، بررسی اثر مخاطرات دمایی بر تخریب تاکستان های غرب و شمال غرب ایران می باشد . داده های مورد استفاده شامل پارامتر کمینه درجه حرارت، الگوهای سینوپتیکی تاثیرگذار و عامل موج های سرمای شدید و زمان رخداد آن در 85 ایستگاه سینوپتیک در دوره آماری 1996 تا 2014 میلادی می باشد . نتایج نشان می دهد که  پرتکرارترین روزهای دارای موج سرمایی مخرب تاکستان های منطقه بطور میانگین در روز 14 ژانویه (25 دی ماه) رخ می دهد نتایج تحلیل نقشه های سینوپتیکی نشان داد که به دلیل تقویت کم فشار جنب قطبی و گسترش آن به سمت شرق و عرض های جنوبی و استقرار پرفشار سیبری در غرب این کم فشار در سطح زمین، شدت اثر سرمایشی این نوع موج های سرما در فصل زمستان در منطقه افزایش می یابد. کمترین دمای بحرانی در بین ایستگاه های هواشناسی ، مربوط به ایستگاه هواشناسی شهر سقز در استان کردستان با منفی 33 درجه سانتی گراد و بعد از آن، شهرهای همدان، بستان آباد و سراب با دما های زیر منفی 30 درجه رکوردار ثبت دما در بین شهر های منطقه مورد مطالعه هستند. بررسی ها نشان می دهد که کشت تمام ارقام انگور با میزان تحمل متفاوت در شهر سقز ، می تواند دچار صدمه و حتی مرگ بوته گیاه شود. همچنین نتایج نشان داد که 60 درصد شهر های منطقه مورد مطالعه با تمام ارقام موجود ایرانی و خارجی می توانند بدون شرایط تهدید آمیز سرمای شدید زمستانه، فصل سرد را سپری کنند.

    کلید واژگان: انگور, سرمای زمستانه, الگوهای سینوپتیکی, مقاومت به سرما
    Mohammad Ebrahimi, Alireza Ildoromi*, AliAkbar Sabzi Parvar, Mansour Gholami, Hamid Nouri

    One of the factors that sometimes leads to the complete destruction of vineyards is the danger of temperatures below zero degrees Celsius. The purpose of this study was to investigate the effect of temperature hazards on the destruction of the western and northwestern vineyards of Iran.The results show that the most frequent days with a devastating cold wave in the region's vineyards occur on average on January 14 (January 25th). The lowest critical temperature among meteorological stations is related to Saghez weather station in Kurdistan province with negative 33 ° C and afterwards, Hamadan, Bostanabad and Sarab cities with record temperatures below 30 ° C. The cities of the study area are. The results showed that 60% of the studied cities with all available Iranian and foreign cultivars could survive the cold season without the threat of severe winter cold conditions.

    Keywords: Grapes, Winter chilling, Synoptic patterns, Resistance to chilling conditions
  • یاسر خندانی، منصور غلامی*، حسن ساریخانی، عبدالکریم چهرگانی راد

    خشکی به عنوان مهم ترین تنش محیطی، رشد و نمو گیاهان را به شدت مختل و تولید و عملکرد را بیش از هر عامل محیطی دیگری محدود می کند. بررسی تاثیر تنش خشکی بر برخی ویژگی های رویشی و فیزیولوژیک گیاه ممکن است ابزاری برای درک تحمل به خشکی فراهم کند. به منظور بررسی تحمل به تنش خشکی 20 رقم انگور ایرانی و خارجی، پژوهشی گلدانی با سه تکرار شامل 15 رقم انگور ایرانی رشه، بیدانه سفید، بیدانه قرمز، یاقوتی، فخری، خلیلی سفید، قزل اوزوم، عسگری، گزندایی، گچی امجگی، تبرزه قرمز، تبرزه سفید، لعل، حسینی و شیرازی و پنج رقم خارجی بلک سیدلس، فلیم سیدلس، پرلت، روبی سیدلس و ترکمن چهار اجرا شد. ارقام انگور ایرانی و خارجی یکساله ریشه دار تحت دو تیمار 90 (شاهد) و 50 (تنش خشکی) درصد نیاز آبی قرار گرفتند. بر اساس تجزیه واریانس داده ها، پس از سه ماه اعمال تنش خشکی، برهمکنش اثر تیمارهای تنش خشکی و رقم برای ویژگی های تعداد برگ، سطح برگ، طول شاخه سال جاری، طول میانگره، طول ریشه، حجم ریشه، وزن تر ریشه و نشت یونی معنی دار بود ولی برای ویژگی های قطر ساقه، وزن خشک ریشه و محتوای نسبی آب معنی دار نبود. به طور کلی، با وجود افزایش میزان کلروفیل a،b ، کل و کاروتنویید در برخی از ارقام، این ویژگی ها به ترتیب به میزان 43/29، 47/20، 47/27 و 15/22 درصد در شرایط تنش خشکی، کاهش پیدا کردند. ویژگی های فیزیولوژیک مانند فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای و دی اکسید کربن زیر روزنه ای نیز به صورت معنی داری تحت تاثیر تنش خشکی قرار گرفتند و تنش خشکی 50 درصد نیاز آبی باعث کاهش 11/39، 36/42، 98/54 و 33/30 درصدی آن ها گردید. ارقام رشه، خلیلی سفید، یاقوتی و لعل تحمل خوبی در مواجه با شرایط تنش خشکی از خود نشان دادند ولی ارقام فخری، شیرازی، بیدانه سفید، گزندایی و گچی امجگی به تنش خشکی حساس بودند.

    کلید واژگان: تنش خشکی, کلروفیل, محتوای نسبی آب, نشت یونی, ویژگی های فیزیولوژیک
    Yaser Khandani, Mansour Gholami*, Hassan Sarikhani, Abdolkarim Chehregani Rad

    Drought stress, as the most important environmental stress, severely disrupts plant growth and limits production and yield more than any other environmental factor. Investigation of the role of drought stress conditions on plant morphological, physiological and photosynthesis characteristics may provide a tool to understand the basic drought resistance. To investigate the drought tolerance of Iranian and foreign grapevines (Vitis vinifera L.) cultivars, A pot experiment was conducted with 5 replications, and 20 Iranian and foreign rooted grape cultivars exposure with two treatments of 90 (control) and 50 (drought stress) water requirement. Iranian grape cultivars included Rashe, Bidane Sefid, Bidane Ghermez, Yaghoti, Fakhri, Khalili Sefid, Ghezel Ouzom, Asgari, Gazandai, Gachi Amjagi, Tabraze Ghermez, Tabraze Sefid, Laal, Hosseini and Shirazi and foreign cultivars including Black Seedless, Flame Seedless, Perlette, Ruby Seedless and Torkaman 4. Based on results, after three months of drought stress, the interaction of drought stress and cultivar was significant for leaf number, leaf area, current branch length, internode length, root length, root volume, root fresh weight and electrolyte leakage and not significant for stem diameter, root dry weight and relative water content. In general, despite the increase in chlorophyll a, b, total and carotenoids in some cultivars, these physiological characteristics decreased by 29.43, 20.47, 27.47 and 22.15%, respectively under drought stress. Photosynthetic traits such as photosynthesis, transpiration, stomatal conductance and intercellular CO2 concentration were also significantly affected by drought stress and reduced by 39.11, 42.36, 54.98 and 30.33% in drought conditions. Rashe, Khalili Sefid, Yaghoti and Laal cultivars showed good resistance to drought stress conditions, whereas Fakhri, Shirazi, Bidane Sefid, Gazandai and Gachi Amjagi cultivars were sensitive to drought stress.

    Keywords: Cholorophyll, Drought stress, Electrolyte leakage, Physiological traits, Relative Water Content
  • مهدی شجاعی، منصور غلامی*
    توجه به ویژگی های کمی و کیفی میوه به دلیل تاثیر بر عملکرد و کیفیت روغن اهمیت زیادی دارد. این پژوهش با هدف مقایسه ی سه رقم پیکوال، کراتینا، زرد و ژنوتیپ 18T از نظر شاخص های فیزیولوژیکی، کمی و کیفی میوه و روغن برنامه ریزی و اجرا شد. نتایج نشان داد رقم پیکوال بزرگترین میوه و هسته را داشت و دارای میوه های بزرگتر و سنگین تر بود. رقم پیکوال با تولید 75/116 کیلوگرم در هر درخت بهترین رقم بود. پس از بررسی ویژگی های کمی و کیفی روغن مشخص شد رقم کراتینا بیشترین مقدار فنل کل، کاروتنویید و کلروفیل را در روغن داشت و در مقابل مقدار اسیدیته ی روغن آن کمتر از سایرین بود. رقم کراتینا بیشترین مقدار اولییک اسید (53/72 درصد)، بالاترین نسبت اولییک اسید به پالمتیک اسید و استیاریک اسید، بیشترین مقدار اسیدهای چرب غیر اشباع (03/84 درصد) و کمترین مقدار پالمتیک اسید را نشان داد. بنابراین با توجه به نتیجه این پژوهش می توان بیان کرد رقم کراتینا با توجه به داشتن مقدار بیشتر ترکیبات فنلی و هم چنین مقدار بیشتر اسیدهای چرب غیر اشباع و تعادل مناسب بین اسیدهای چرب غیر اشباع و اشباع، روغن با کیفیت تری داشت، اما درصد روغن و عملکرد در رقم های پیکوال و زرد بیشتر از رقم کراتینا بود. بنابراین باید از کشت ترکیبی این سه رقم برای حفظ کیفیت و نیز عملکرد بیشتر استفاده کرد.
    کلید واژگان: اسید چرب, فنل کل, طارم, کارتنوئید, کلروفیل
    Mahdi Shojaei, Mansour Gholami *
    Attention to the quantitative and qualitative characteristics of the fruit is very important due to its effect on the yield and quality of olive oil. The aim of this study was to compare the three cultivars Picual, Coratina, Zard and T18 genotype in terms of physiological, quantitative and qualitative indices of olive fruit and oil planned and implemented. Results showed that Picual cultivar had the highest fruit and kernel and larger and heavier fruits. The Picual cultivar with producing 116.75 kg/tree was the best cultivar. After examining the quantitative and qualitative characteristics of the oil, it found that the Picual cultivar had the highest amount of total phenol, carotenoid and chlorophyll in the oil and, in contrast, the oil acidity was lower than the others. Coratina cultivar showed the highest amount of oleic acid (72.53 %), the highest ratio of oleic acid to palmitic acid and stearic acid, the highest amount of unsaturated fatty acids (84.03 %) and the lowest palmitic acid. Therefore, according to the results of this study, it can be concluded that Coratina cultivar due to its higher content of phenolic compounds as well as higher amount of unsaturated fatty acids and proper balance between saturated and unsaturated fatty acids, it had better quality oil, but the percentage of oil and yield in Picual and Zard cultivars was higher than Coratina cultivar, so the combined cultivation of these three cultivars should be used to maintain quality and higher yield.
    Keywords: Carotenoid, Chlorophyll, Fatty acid, Tarom, total phenol
  • منصور غلامی*، زهرا وصال طلب
    بافت کالوس گیاهی قابلیت های متنوعی دارد از آن جمله می توان به کاربرد آن در تهیه کشت های تعلیق سلولی به منظور تولید متابولیت های ثانویه و ترکیبات مفید طبیعی اشاره نمود. به منظور القای کالوس در ریزنمونه های چهار رقم انگور رجبی سفید شیراز، بی دانه قرمز، شاهانی و مکر قوچان از دو گروه ترکیب هورمونی 2،4- دی کلروفنوکسی استیک اسید (در سه سطح) به همراه بنزیل آدنین و نفتالین استیک اسید (در سه سطح) و به همراه کینتین استفاده شد. در اغلب ریزنمونه ها بیشترین درصد القا در سطح سه نفتالین استیک اسید مشاهده شد که تفاوت معنی داری با سطح دو نشان نداد. در بخش القا و پرآوری پاسخ ریزنمونه ها به سطوح مختلف تنظیم کننده های رشد گیاهی متفاوت و وابسته به رقم بود. غلظت 0.7 میلی گرم در لیتر نفتالین استیک اسید و 0.2 میلی گرم در لیتر کینتین به منظور استحصال کشت تعلیق سلولی انتخاب شد که با چندین واکشت با کیفیت مطلوب حاصل گردید. پس از یافتن غلظت و ترکیب مناسب هورمون در محیط کشت، هدف از این مطالعه بررسی تفاوت در توانایی تولید رسوراترول سلول های ارقام مختلف انگور در شرایط کشت تعلیق سلولی می باشد. بررسی محتوای رسوراترول سلول کشت های تعلیق سلولی نشان داد بیشترین محتوای ترنس رسوراترول مربوط به کشت تعلیق سلولی رقم رجبی سفید شیراز بود. از مهمترین دلایل تفاوت در محتوای رسوراترول در کشت سلولی انگور، تفاوت در ذخیره ژنتیکی ارقام معرفی شده است.
    کلید واژگان: انگور, رسوراترول, کشت تعلیق سلولی, تنظیم کننده های رشد گیاهی
    MANSOUR GHOLAMI *, Zahra Vesaltalab
    Plant callus tissue has a variety of capabilities, including its use in the preparation of cell suspension cultures to produce secondary metabolites and beneficial natural compounds. In order to induce callus in four varieties explants of Rajabi Sefid Shiraz, Bidaneh Ghermez, Shahani and Makr Quchan from two hormonal compound groups of 2,4-D (in three levels) with BA and NAA (in three levels) with Kinetin were used. In most explants, the highest percentage of induction was observed at the third level of naphthalene acetic acid, which did not show a significant difference with the second level. The response of explants to different levels of plant growth regulators was different and dependent on cultivars, in induction and proliferation. Concentrations of 0.7 mg / l NAA and 0.2 mg / l Kinetin were selected to obtain cell suspension cultures, which good quality was obtained by several subcultures. After finding the appropriate concentration and composition of the hormone in the culture medium, the aim of this study was investigation of the diversity of Resveratrol cell production ability in different grape varieties under cell suspension culture. Measurements of the Trans-Resveratrol content of cell suspension cultures showed that the highest Trans-Resveratrol content was related to the cell suspension culture of Rajabi Sefid Shiraz. Differences in the genetic information of cultivars have been introduced as one of the most important reasons for differences in resveratrol content in grapes.
    Keywords: Grape, Resveratrol, cell suspension culture, plant growth regulators
  • مهدی شجاعی، منصور غلامی، مهدی طاهری

    در سال‌‌های اخیر مصرف زیتون به‌طور پیوسته افزایش یافته است. به‌دلیل افزایش تقاضا، توجه به کیفیت، اهمیت بالایی پیدا کرده است، به نحوی که پژوهشگران به روش‌‌های مختلف به‌دنبال حفظ و بهبود کیفیت محصول این گیاه هستند. این آزمایش با هدف بررسی تاثیر گلایسین‌‌بتایین و سالیسیلیک اسید بر ویژگی‌‌های فتوسنتزی، عناصر پرمصرف، ترکیب‌های برگ و ویژگی‌‌های میوه سه رقم زیتون در قالب آزمایش فاکتوریل با سه فاکتور گلایسین‌‌بتایین (آب شهری (لوله کشی شده)، 10 و 20 میلی‌‌مولار) و سالیسیلیک اسید (آب شهری، 3 و 6 میلی‌‌مولار) و رقم (آربکین، کروناییکی و کنسروالیا) طراحی و اجرا شد. طی این پژوهش ویژگی‌‌های گل، گل‌‌آذین، درصد تشکیل میوه‌‌ اولیه و نهایی، ویژگی‌‌های میوه، ترکیب‌های برگ، فتوسنتز، تعرق، کلروفیل و تبادل‌های گازی مورد سنجش قرار گرفتند. بررسی اثر گلایسین‌‌بتایین، سالیسیلیک اسید و رقم بر عنصرها و ترکیب های برگ مشخص شد تاثیر تیمارها بر ویژگی‌‌های برگ معنی‌‌دار بود به نحوی که بیشترین مقدار فنول کل در رقم کروناییکی و تیمار 10 میلی‌‌مولار گلایسین‌‌بتایین و 3 میلی‌‌مولار سالیسیلیک اسید مشاهده شد. در بررسی تاثیر تیمارها بر فتوسنتز، تعرق، کلروفیل و تبادل‌ گازی برگ‌ها مشخص شد تیمار 20 میلی‌‌مولار گلایسین‌‌بتایین بدون حضور سالیسیلیک اسید و ترکیب تیماری 10 میلی‌‌مولار گلایسین‌‌بتایین به همراه 6 میلی‌‌مولار سالیسیلیک اسید اثر مثبت بر فتوسنتز و کارایی مصرف آب داشتند. در نهایت، این پژوهش اثرگذاری افزایشی گلایسین‌‌بتایین و سالیسیلیک اسید بر شاخص‌هایی چون فنول برگ، فتوسنتز و کارایی مصرف آب را در شرایط بدون تنش تایید کرد.

    کلید واژگان: زیتون, فتوسنتز, کارایی مصرف آب, کلروفیل و پرولین
    M. Shojaei*, M. Gholami, M. Taheri

    Olive consumption has been steadily increasing in recent years, due to the increase in consumption, attention to quality has become very important, so that researchers in various ways seek to maintain and improve the quality of the product of this plant. This experiment was designed and performed to investigate the effect of glycine betaine and salicylic acid on photosynthetic properties, macro elements, compounds in Leaf and fruit characteristics of three olive cultivars in a factorial experiment with three factors glycine betaine (water, 10 and 20 mM) and salicylic acid (water, 3 and 6 mM) and cultivars (Arbequina, Koroneiki and Conservolia). During this study were evaluated the flower characteristics, inflorescence, initial and final fruit formation percentage, fruit characteristics, Compounds in Leaf, photosynthesis, transpiration, chlorophyll and gas exchange. Proved the effect of glycine betaine, salicylic acid and cultivar on leaf elements and compounds was significant and the highest amount of total phenol observed in Koroneiki cultivar and 10 mM glycine betaine and 3 mM salicylic acid treatment. In the study of the effect of treatments on photosynthesis, transpiration, chlorophyll and gas exchange of leaves, it found that 20 mM glycine betaine treatment without salicylic acid and 10 mM glycine betaine combined with 6 mM salicylic acid had a positive effect on photosynthesis and water use efficiency. Finally, this study confirmed the increasing effects of glycine betaine and salicylic acid on indices such as leaf phenol, photosynthesis and water use efficiency under stress-free conditions.

    Keywords: Olive, Photosynthesis, Water Use Efficiency, Chlorophyll, Proline
  • زهره شیرخانی *، عبدالکریم چهرگانی راد، فریبا محسن زاده، منصور غلامی
    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی تغییرات ریخت شناختی، تنکارشناختی (فیزیولوژیک) و تکوین دانه ی گرده و تخمک در شرایط تنش ناشی از تیمار کادمیوم در درمنه خزری است.

    مواد و روش‏ها

    در این مطالعه انباشتگی کادمیوم در بافت های گیاهی، فاکتورهای رشد، محتوای نسبی آب بافت، شاخص پایداری غشا، محتوای رنگیزه های فتوسنتزی، محتوای کربوهیدرات های محلول، محتوای پروتئین کل، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانتی، الگوی پروتئینی بذر و مراحل تکوین دانه ی گرده و تخمک در درمنه خزری تحت تیمار اسپری برگی کادمیوم (0، 75، 150 و 225 میلی گرم در لیتر) مورد بررسی قرار گرفت.

    نتایج

    نتایج نشان داد که درمنه خزری می تواند کادمیوم را در بافت های خود انباشته سازد. کاهش در فاکتورهای رشد، محتوای نسبی آب بافت، شاخص پایداری غشا، محتوای رنگیزه های فتوسنتزی، محتوای کربوهیدرات های محلول و افزایش در محتوای پروتئین کل و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانتی مشاهده شد. هم چنین تغییرات در الگوی پروتئینی بذر، تجزیه و تحلیل رفتن سلول های کیسه رویانی، و افزایش ناهنجاری ها در میکروسپورها و دانه های گرده ازجمله ناهنجاری های مشاهده شده در گیاهان تحت تیمار بود.

    نتیجه‏ گیری

    براساس نتایج این تحقیق درمنه خزری مقاومت بالایی نسبت به تنش کادمیوم دارد و می تواند تحت غلظت های بالای کادمیوم زنده بماند. نتایج بیان گر آن است که کادمیوم می تواند مراحل نموی اندام های زایشی را تحت تاثیر قرار داده و موجب بروز انواعی از ناهنجاری ها طی مراحل تکوین اندام های زایشی نر و ماده شد اما به نظر می رسد درمنه خزری با تغییر در ویژگی های فیزیولوژیک و پروتئینی خود توانسته در برابر اثرات منفی کادمیوم مقاومت کند.

    کلید واژگان: تنش فلزات سنگین, دانه گرده, درمنه خزری, کیسه رویانی
    Z Shirkhani*, A Chehregani Rad, F Mohsenzadeh, M Gholami
    Aim

    The aim of this study was to investigate the morphological, physiological, and pollen grain and ovule developmental changes under Cd stress in Artemisia annua L.

    Material and Methods

    In this study, Cd accumulation in plant tissues, growth factors, relative water content of tissue, membrane stability index, photosynthetic pigments content, soluble carbohydrates content, total protein content, antioxidant enzymes activity, seed protein pattern and, developmental stages of pollen grains and ovules were studied under foliar treatment of Cd (0, 75, 150 and 225 mg l-1).

    Results

    The results showed that A.annua can accumulate Cd. Significant decrease in growth factors, relative water content, membrane stability index, photosynthetic pigments content, soluble carbohydrates content and increase in total protein content, antioxidant enzymes activity were observed. Changes in seed protein pattern, embryonic sac cells degeneration, and the increase of abnormalities in microspores and pollen grains were the abnormalities observed in the plants under treatment.

    Conclusion

    According to the results of this study, A.annua has a high resistance to Cd stress and can survive under high concentrations of Cd. The results indicate that Cd can affect the developmental stages of reproductive organs and causes a variety of abnormalities during the developmental stages of male and female reproductive organs but it seems that A.annua has been able to resist the negative effects of Cd by changing its physiological properties and proteins contents.

    Keywords: Artemisia annua, embryonic sac, heavy metals stress, Pollen grains
  • تاثیر زمان تهیه ریزنمونه و شرایط محیط کشت بر استقرار ریزنمونه دو رقم گردو؛ جمال و چندلر
    عبدالله احتشام نیا، منصور غلامی*، محمود اثنی عشری

    از موانع اصلی استقرار ریزنمونه در ریزازدیادی گردو، اکسیدشدن ترکیبات فنلی تراوش شده به درون محیط کشت، قهوه ای شدن محیط کشت و توقف رشد ریزنمونه است.این پژوهش، بر اساس یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه فاکتور شامل رقم (جمال و چندلر)، زمان تهیه ریزنمونه (اردیبهشت، تیر و شهریورماه) و شرایط محیط کشت (اضافه کردن ذغال فعالبه محیط کشت، قرارگیری کشت ها در تاریکی 24 و 72 ساعت، واکشت سه مرتبه هر 24 ساعت، دو مرتبه هر 72 ساعت و یک مرتبه بعد از 144 ساعت و شاهد) انجام پذیرفت. نتایج تجزیه واریانس داده های مربوط به استقرار ریزقلمه در محیط کشت نشان داد که رقم، زمان تهیه ریزقلمه و شرایط محیط کشت و اثرات متقابل آن ها به جز اثر متقابل رقم و زمان تهیه ریزقلمه دارای اثر معنی داری در سطح یک درصد  بر استقرار ریزقلمه های دو رقم جمال و چندلر بودند. بر اساس نتایج مقایسه میانگین ها، به ترتیب تیمارهای واکشت سه مرتبه هر 24 ساعت و اضافه نمودن ذغال فعال بالاترین میزان استقرار ریزقلمه در محیط کشت را نشان دادند و از این نظر اختلاف معنی داری نسبت به سایر تیمارها داشتند. از طرف دیگر، نتایج همبستگی صفات حاکی از آن بود که بین شاخص قهوه ای شدن و میزان استقرار ریزقلمه همبستگی منفی معنی دار (86/0-) وجود داشت. در تیمارهای موردبررسی، رقم چندلر میزان استقرار ریزقلمه بالاتری نسبت به رقم جمال داشت. در نهایت چنین نتیجه گیری شد که تهیه ریزقلمه در اردیبهشت ماه، در شرایط واکشت سه مرتبه هر 24 ساعت و اضافه نمودن ذغال فعال بهترین اثربخشی را در استقرار ریزقلمه های دو رقم چندلر و جمال نشان دادند.

    کلید واژگان: ریزازدیادی, قهوه ای شدن, ترکیبات فنلی, ذغال فعال
    Effect of Explant Sampling Time and Culture Medium Conditions on Explant Establishment of Two Walnut Cultivars; Chandler and Jamal
    Abdollah Ehteshamnia, Mansour Gholami *, Mahmoud Esna Ashari

    Oxidation of exuded phenolic compounds into the culture media, culture medium browning and ceasing growth are the main obstacles in explants establishment during walnut micropropagation. This research was performed as a factorial experiment based on a completely randomized design with three factors including cultivar (Jamal and Chandler), shoot sampling time (May, July and September) and medium conditions (adding activated charcoal to the medium, placing cultures for 24 and 72 h in darkness, sub-culturing thrice per 24 h, twice per 72 h and once after 144 h and the control). Results of the variance analysis of the data related to the establishment of micro-cuttings in culture medium showed that cultivar, sampling time and culture medium conditions as well as their interactions, except the interaction between micro-cuttings and sampling time had significant effects on the Jamal and Chander cultivar micro-cuttings establishment. According to the results of the means comparison, regarding treatments including placement of cultures thrice per 24 hours and adding activated charcoal had a highest level of micro-cuttings establishment in culture medium having significant difference with the other treatments. On the other hand, the results showed a highly significant negative correlation (-0.86) between the micro-cuttings browning index and micro-cuttings establishment. In conclusion, the micro-cuttings establishment of Chandler cultivar had the higher rate compared to Jamal cultivar having statistically significant differences. Finally, it can be stated that collection of micro-cuttings in May and sub-culturing them thrice every 24 hours or adding activated charcoal showed the best results in Chandler and Jamal micro-cuttings establishment.

    Keywords: Micropropagation, Browning, Phenolic compounds, Active charcoal
  • شادی محمدی نژاد، منصور غلامی*، حسن ساریخانی

    این پژوهش با هدف بررسی اهمیت برخی ویژگی های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مرتبط با مکانیسم های سازگاری به سرما و میزان تاثیرگذاری آنها در تحمل به سرمای زمستانه ارقام و تعیین شاخص های مناسب و کارآمد برای شناسایی ارقام توت فرنگی متحمل و حساس به سرما صورت گرفت. بررسی صفات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی تحت چندین تیمار سرمایی مختلف روی بافت های دو رقم توت فرنگی سلوا و کویین الیزا انجام شد. گیاهچه های تهیه شده از رانر سال جاری پس از کشت در گلدان تا اواخر آبان در محیط آزاد نگهداری شدند تا کم کم به دمای پایین سازگار شوند. پس از سازگاری گیاهان تیمار های دمایی با استفاده از دستگاه سرما ساز قابل تنظیم اعمال شد. نمونه ها به مدت سه ساعت در تیمار نهایی سرما نگه داری شده و سپس از دستگاه خارج شدند و برای اندازه گیری صفات مختلف به آزمایشگاه منتقل شدند. آزمایش ها بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد سطوح آنزیم های اکسیداتیو شامل سوپر اکسید دیسموتاز، گایاکول پراکسیداز و کاتالاز بطور معنی داری تحت تاثیر رقم، تغییرات بافت و دما قرار گرفته است. همچنین مشخص شد که با کاهش دما میزان نشت یونی، پرولین، پروتئین، پراکسید هیدروژن، پراکسیداسیون چربی های غشا و کربوهیدرات افزایش یافته و این مقادیر عموما در رقم کویین الیزا بیشتر از سلوا بودند. افزایش سطح این فاکتور ها در روند کاهش دما در بافت طوقه مشهود تر بود. محتوی نسبی آب هم با کاهش دما کاهش یافته که در کل این نتایج متحمل بودن رقم کویین الیزا به سرما را تایید می کنند.

    کلید واژگان: آنزیم های اکسیداتیو, پراکسیداسیون چربی غشا, تنش سرما, سلوا و کوئین الیزا
    Shadi Mohamadinezhad, Mansour Gholami*, Hassan Sarikhani

    The aim of this study was to investigate the importance of some physiological and biochemical properties related to cold adaptation mechanisms.We aimed to adopt properand efficient indices for identification of winter cold tolerance and susceptibilityin two strawberry cultivars. Differentphysiological and biochemical traits were studied under different cold treatments on the leaf and crown tissues of two strawberry cultivars of Selva and Queen Elisa. Plants prepared from new runners after being planted in the pot and grown until late November. Potted plantswere kept in out doorcondition to gradually adapt to low temperature. After plant adaptation, coldtreatments were artificially applied with adjustable chilling apparatus. The samples were kept under the final cold treatment for three hours and then removed from the apparatus and transferred to the laboratory for measurement of different traits. Factorial experiment was conducted in a completely randomized design. The results showed that the levels of oxidative enzymes including superoxide dismutase, guaiacol peroxidase and catalase were significantly affected by cultivar, texture and temperature changes. Also, with decrease in temperature, the ion leakage rate, proline, protein, hydrogen peroxide, membrane lipid and carbohydrate peroxidation increased and these values were generally higher in Queen Elisa cultivar than in Selva. Increasing levels of these factors were more evident in the process of lowering temperature in the crown tissue. The leaf relative water content also decreased with decreasing temperature, which overall confirms the tolerance to cold Queen Elisa cultivar.

    Keywords: Oxidative enzymes, membrane lipid peroxidation, cold stress, Selva, Queen Elisa
  • منصور غلامی*، مهدی شجاعی
    سابقه و هدف

    کیفیت و کمیت روغن و کنسرو حاصل از میوه ی درخت زیتون تحت تاثیر عوامل زیادی قرار می گیرد. از جمله این عوامل می توان به تاثیر اقلیم، اثر آبیاری، مدت و شرایط انبارداری میوه، نحوه ی استخراج روغن، و فرآوری زیتون کنسروی، بسته بندی و شرایط نگهداری اشاره کرد. این عوامل با تاثیرگذاری بر صفاتی چون فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، هدایت مزوفیلی، تابش فعال فتوسنتزی، فنل کل، پرولین و عناصر برگ زیتون، محصول نهایی را تحت تاثیر قرار می دهند. یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر این صفات، وجود اختلاف بین ارقام از نظر این متغیرها است بنابراین این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های فتوسنتزی، تبادلات گازی، عناصر و ترکیبات برگ چهار رقم ماستیوییدس، مانزانیلا، جلت و ماری زیتون برنامه ریزی و اجرا شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش در قالب طرح کاملا تصادفی با تیمار رقم دارای چهار سطح (ماستیوییدس، مانزانیلا، جلت و ماری) و سه تکرار برنامه ریزی و در ایستگاه زیتون طارم در استان زنجان و در سال 1395 اجرا شد. صفات اندازه گیری شده عبارتند از: فتوسنتز، دمای برگ، تعرق، کارایی مصرف آب، تابش فعال فتوسنتزی، اختلاف غلظت دی اکسید کربن اتمسفر با اتاقک زیر روزنه، دی اکسید کربن زیر روزنه، اختلاف غلظت آب اتمسفر با اتاقک زیر روزنه، هدایت روزنه ای، هدایت مزوفیلی، شاخص کلروفیل، فنل کل، پرولین، نیتروژن، فسفر و پتاسیم برگ درختان زیتون.

    یافته ها

    مشخص شد رقم ماری با اختلاف معنی داری نسبت به باقی ارقام میزان فتوسنتز بیشتری را داشت همچنین این رقم بیشترین مقدار تعرق را نشان داد و در نقطه ی مقابل آن رقم ماستیوییدس کمترین میزان تعرق را داشت. ارقام ماستیوییدس و جلت بطور معنی داری کارایی مصرف آب بیشتری از دو رقم دیگر نشان دادند. رقم ماری بیشترین مقدار هدایت روزنه ای را داشت و رقم جلت بیشترین هدایت مزوفیلی را نشان داد. رقم ماری بیشترین مقدار فنل کل را در برگ های خود داشته است و رقم ماستیوییدس نیز کمترین مقدار فنل کل برگ را نشان داد ارقام ماستیوییدس، مانزانیلا و ماری بیشترین مقدار پرولین را داشتند. ارقام ماستیوییدس، مانزانیلا و جلت مقدار بیشتری از فسفر را در برگ های خود داشتند. رقم جلت بیشترین مقدار پتاسیم را در برگ های خود داشت.

    نتیجه گیری

    این نتایج نشان داد رقم ماری از نظر صفاتی چون فتوسنتز، تعرق، هدایت روزنه ای، فنل کل و پرولین برگ، اعداد بیشتری را نشان داد و از نظر این صفات مناسب کشت است همچنین رقم جلت با کارایی مصرف آب، هدایت مزوفیلی و مقدار عناصر پر مصرف بالا نیز مناسب کاشت به خصوص در مناطق دچار کمبود آب است.

    کلید واژگان: هدایت روزنه ای, هدایت مزوفیلی, کارایی مصرف آب, فنل و پرولین
    Mansour Gholami *, Mahdi Shojaei

    Olive is one of the oldest trees. High compatibility, dual use (oil and table olive), and many healing properties have led to a sharp rise in olive cultivation. The quality and quantity of oil and table olive fruits derived from olive fruit are influenced by many factors. Among these factors, we can mention the climate impact, irrigation effect, duration and conditions of fruit storage, oil extraction, and table olive process, packaging and storage conditions. These factors affect the final product by affecting photosynthesis, transpiration, stomatal conductance, mesophilic conduction, total phenol, proline, and leaf elements. One of the most important factors affecting these traits is the existence of differences between the cultivars in terms of these variables. Therefore, the present study was conducted to investigate the photosynthetic properties, gas exchange, elements and leaf compositions of Mastoidis, Manzanilla, Jolat and Mari olive planned and implemented.

    Materials and methods

    This research was conducted in year 1395 in a completely randomized design with four levels (Mastoidis, Manzanilla, Jolat and Mari) and three replications at Tarom olive station in Zanjan province. The measured traits were: photosynthesis, leaf temperature, transpiration, water use efficiency, photosynthetic active radiation, Difference in atmospheric CO2 concentration with the stomatal chamber, carbon dioxide under the stomata, Difference in atmospheric H2O concentration with the stomatal chamber, Stomatal conduction, mesophyll conduction, chlorophyll index, total phenol, proline, nitrogen, phosphorus and potassium leaves of olive trees.

    Results

    It was found that Mari cultivar had significantly higher photosynthesis than other cultivars, also, this cultivar showed the highest amount of transpiration, and at the opposite point, the Mastoidis cultivar had the lowest transpiration rate. Mastoids and Jolat cultivars significantly improved the water use efficiency of the two other cultivars. Mari cultivar had the highest stomatal conductance, and Jolat cultivar showed the most mesophilic conductance. Mari cultivars had the highest total phenol content in their leaves, and the Mastoidis cultivar showed the lowest total phenol content in leaves. The Mastoidis, Manzanilla and Mari cultivars had the highest proline content. Mastoidis, Manzanilla and Jolat had more phosphorus content in their leaves. Jolat had the highest amount of potassium in its leaves.

    Conclusion

    These results showed that Mari cultivar had a high amount of photosynthesis, transpiration, stomatal conductance, total phenol and proline, and it was suitable for these traits. also, Jolat cultivar with high water use efficiency, mesophilic conductivity and macro elements were also suitable for planting, especially in areas suffering from water scarcity.

    Keywords: Stomatal conductance, Mesophilic conduction, Water use efficiency, Phenol, Proline
  • وهب اسدی، موسی رسولی*، منصور غلامی، معصومه ملکی

    استفاده از پایه های انگور متحمل به تنش خشکی و کاربرد روش های به باغی مانند استفاده از تنظیم کننده های رشد می تواند برای دستیابی به روش های مقابله با کم آبی موثر باشد. به همین منظور پژوهشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 1397 در شرایط گلخانه ای جهت بررسی اثر تنظیم کننده رشد تریاکانتانول بر ویژگی های فیزیولوژیکی نهال های انگور بیدانه سفید پیوند شده روی دو رقم بومی در شرایط خشکی انجام شد. تیمارها پایه در دو سطح (خوشناو، سرخک قوچان و نهال رقم بیدانه سفید (خودریشه))، تنش خشکی در سه سطح پتانسیل آب خاک در محدوده 2/0- (شاهد)، 7/0- و 5/1- مگاپاسکال و سه غلظت تنظیم کننده تریاکانتانول (صفر، 50 و 100 میکرومولار) بودند. صفات اندازه گیری شده نسبت وزن خشک به سطح برگ (LMA)، میزان پایداری غشای سلولی (MSI)، کلروفیل کل، پرولین، گلایسین بتایین، محتوای نسبی آب برگ، فعالیت آنزیم کاتالاز (CAT) و  پراکسیداز (POX) بودند. براساس نتایج حاصل از این پژوهش تنش خشکی باعث کاهش معنی دار LMA (25 درصد)، MSI (5 درصد)، کلروفیل (20 درصد) و RWC (5 درصد) گردید و تیمارهای تریاکانتانول منجر به افزایش معنی دار LMA (20 درصد)، MSI (3/4 درصد)، کلروفیل (14 درصد)، RWC (5/2 درصد)، گلایسین بتایین (27 درصد)، پرولین (22 درصد) و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی کاتالاز (23 درصد) و پراکسیداز (8 درصد) گردید. نهال های پیوندی با پایه خوشناو نسبت به شاهد نتایج بهتری را نشان داد و با اضافه شدن تیمار های تریاکانتانول نیز صفات مناسب برای تحمل تنش خشکی بهبود یافتند.

    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدانی, انگور, پرولین, گلایسین بتائین, نهال پیوندی
    Wahab Asadi, Mousa Rasouli *, Mansour Gholami, masoume maleki

    Use of drought tolerant grapevine rootstocks and application of garden management practices, such as the use of plant growth regulators, can be effective in achieving drought control methods. For this purpose, a factorial experiment based on a completely randomized design was conducted with three replications in greenhouse conditions in 2018 in order to study the effect of triacontanol on the physiological characteristics of grafted plantlet of grapevine on two native rootstocks of Iran under drought conditions. The treatments consisted of two rootstocks (Khoshnav, Sorkhak Ghouchan) and Bidaneh sefid (no grafting), three levels of drought stress including soil water potential of -0.2 (control), -0.7 and -1.5 MPa, and three concentrations of triacontanol (0, 50 and 100 μM). The measured traits included ratio dry weight to leaf area (LMA), membrane cell stability (MSI), total chlorophyll, proline, glycinebetaine, relative water content (RWC), catalase (CAT) and peroxidase (POX) activity. Based on the results, drought stress reduced LMA (25%), MSI (5%), chlorophyll (20%) and RWC (5%) and triacontanol treatments increased LMA (20%), MSI (4.5%), chlorophyll (14%), RWC (2.5%), glycinebetaine (27%), proline (22%), and antioxidant activity of catalase (23%) and peroxidase (8%). plantlet with Khoshnav rootstock showed better results than the control plantlet, and triacontanol improves drought tolerance in plantlets.

    Keywords: Antioxidant Enzymes, grafted seedling, grape glysinebetaine proline‎
  • حسین شریف زادگان*، منصور غلامی، محمد رضا نائینی
    سابقه و هدف

    شوری خاک ناشی از کلرید سدیم یکی از مشکلات مناطق پسته کاری کشور می باشد و این مشکل با کمبود منابع آبی در حال تشدید است، در این حالت به کارگیری پایه مناسب و تغذیه صحیح نقش مهمی ایفا می کند. نقش تغذیه با ترکیبات حاوی روی در کم کردن صدمه اکسیداتیو در تنش شوری در گیاهان به طور روشن درک نشده است. اثر تغذیه ای ترکیبات حاوی روی بر میزان رشد برخی گونه های باغی در معرض شوری توسط محققان گزارش می شود اما اطلاعات کمی در خصوص اثر آن بر ویژگی-های مختلف پایه های پسته در دسترس می باشد. مطالعه حاضر به بررسی اثر تیمار سولفات روی بر برخی ویژگی های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و رشد دو پایه پسته تحت تنش شوری می پردازد و هدف آن کاهش اثرات زیان بار تنش شوری در خاک است.

    مواد و روش ها

    آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار درگلخانه تحقیقاتی سازمان پارک های شهرداری قم طی سال های 97-1396 انجام گرفت. تعداد 1512 عدد بذر دو پایه پسته بادامی زرند و قزوینی از موسسه تحقیقات پسته کشور تهیه و تحت تیمارهای جوانه زنی قرار گرفتند. جهت پایش دقیق تغذیه با سولفات روی دانهال ها با محلول 50 درصدی هوگلند در شرایط گلخانه ای و کشت هیدروپونیک تا رسیدن به ارتفاع و رشد مورد نظر تغذیه شدند، دانهال های رشد کرده در معرض چهارسطح شوری شامل صفر(شاهد)، پنج، 10، 15 دسیزیمنس بر متر کلرید سدیم و سه سطح روی از منبع سولفات روی آبدار(ZnSO4.7H2O) شامل صفر(شاهد)، یک و پنج میکرومولار قرار گرفتند. دانهال ها جهت بررسی صفات مورد نظر به آزمایشگاه گروه باغبانی دانشگاه بوعلی سینا منتقل شدند. صفت های ارتفاع نهال، وزن تر برگ، کسر مولی کلسیم در ریشه، گروه های سولفوهیدریل ریشه، نفوذپذیری غشاء ریشه، نشت یونی روی و میزان مالون دی آلدئید در برگ مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    افزایش غلظت کلرید سدیم تا 15 دسیزیمنس بر متر بدون کاربرد سولفات روی سبب کاهش صفات ارتفاع دانهال (بادامی زرند 2/64 درصد، قزوینی 3/53 درصد)، وزن تر برگ (بادامی زرند 7/64 درصد، قزوینی 5/55 درصد)، کسر مولی کلسیم در ریشه (بادامی زرند 5/54 درصد، قزوینی 50 درصد) و گروه های سولفوهیدریل ریشه (بادامی زرند 6/29 درصد، قزوینی 3/14 درصد) نسبت به تیمار شاهد گردید با افزایش سطح شوری تا سطح 15 دسیزیمنس بر متر نفوذپذیری غشاء ریشه، نشت یونی روی و میزان مالون دی آلدئید در برگ افزایش یافت. مصرف سولفات روی سبب افزایش وزن تر برگ، ارتفاع نهال، کسر مولی کلسیم در ریشه و غلظت گروه های سولفوهیدریل در ریشه گردید. مصرف سولفات روی منجر به کمترین میزان نفوذپذیری غشاء ریشه بین تمامی تیمار ها در پایه قزوینی (53 درصد) شد، اثر متقابل تیمار سولفات روی یک میکرومولار و تنش شوری پنج دسیزیمنس بر متر سبب کاهش نشت یونی روی (بادامی زرند 3/14 درصد، قزوینی 2/2 درصد) نسبت به تیمار شاهد گردید. بیشترین میزان مالون دی آلدئیدDW) molgr-1µ 5/2) در تیمار شوری 15 دسیزیمنس بر متر بدون کاربرد سولفات روی در پایه بادامی زرند نسبت به تمامی تیمارها مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    نتایج بیانگر اثر مثبت روی در افزایش مقاومت گیاه و مهار بهتر رادیکال های آزاد تولید شده در شرایط تنش شوری ناشی از کلرید سدیم به خصوص در سطوح 10 و 15 دسیزیمنس بر متر است. بافت ریشه پایه قزوینی در مقایسه با پایه بادامی زرند غلظت گروه های سولفوهیدریل بیشتر (بادامی زرند 33/113 درصد، قزوینی 83/191 درصد) و نشت یونی روی کمتری (بادامی زرند 87/15 µg.g-1 root4h-1، قزوینی 61/4 µg.g-1 root4h-1) دارد، بر همین اساس پایه قزوینی در مقایسه با پایه بادامی زرند که بالاترین میزان مالون دی آلدئید برگ را دارد در برابر تنش کلرید سدیم مقاوم تر است و پایه قزوینی می تواند با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه به عنوان پایه پایدارتر به تنش شوری معرفی گردد.

    کلید واژگان: روی, تنش شوری, کلرید سدیم
    Hossein Sharifzadegan *, Mansour Gholami, Mohammad Reza Naeini
    Background and objectives

    Soil salinity due to sodium chloride is one of the problems in pistachios in the country And this problem whit The shortage of water supplies is intensifying. in this case Using the Resistant Rootstosk and proper nutrition plays an important role. The role of nutrition with zinc compounds in reducing oxidative damage in salinity stress in plants is not clearly understood. The nutritional effects of zinc containing compounds on the growth rate of some Plant species exposed to salinity are reported by various researchers. But little information is available on its effect on the various characteristics of pistachio Rootstosks. The present study aimed to investigate the effect of zinc sulfate treatment on some physiological, biochemical and pistachio growth factors under salinity stress and its goal is to reduce the harmful effects of salinity stress in the soil. Materials and Methods The experiment was conducted as a factorial With three replications in the Research greenhouse of The park organization of Qom municipality in 2017-2018. Number of 1512 pistachio seeds of Badamimi Zarand and Qazvini from Pistachio Research Institute of Iran were prepared And germinated. For accurate monitoring, Nutrition with zinc sulfate on seedlings was fed with Hooglund's 50 percent solution in greenhouse conditions and hydroponic culture until it reached height and growth. Grown seedlings were exposed to four levels of salinity including zero (control), five, 10, 15 (ds/m) sodium chloride and three levels of zinc sulfate from the source of ZnSO4.7H2O containing zero (control), one and five mM. The seedlings were transferred to Bu-Ali Sina University's Department of Horticulture .Seedlings height, leaf fresh weight, calcium molar fraction in root, root sulfohedril groups, root membrane permeability, zinc ion leakage and malondialdehyde levels in leaf were evaluated.

    Results

    Increased sodium chloride concentration up to 15 (ds/m)No application of zinc sulfate Reduced traits of seedlings height ( Badami Zarand, 64.2%, Qazvini 53.3%), The fresh weight of leaf (Badami Zarand 64.7%, Qazvini 55.5%), Fraction of calcium molar in the root (Badami Zarand 54.5%, Qazvini 50%), And roots of sulfohydryl root (Badami Zarand 29.6%, Qazvini 14.3%) Compared to control treatment. With increasing salinity levels up to 15 dS / m Permeability of root membran, zinc Ion leakage and the level of malondialdehyde increased in the leaf. The consumption of zinc sulfate increases the fresh weight of the leaf, Seedlings height, Calcium molar fraction in the root, and concentration of sulfohedril groups in the roots. The application of zinc sulfate resulted in the lowest permeability of root membrane among all treatments in Qazvin (53%). The interaction of zinc sulfate treatment 1 mM and salinity stress of five (ds/m) would reduce zinc ion leakage (Badami Zarand 14.3%, Qazvini 2.2%) Compared to control treatment. The highest amount of malondialdehyde (DW) molg-1μ 5/2) In salinity treatment, 15 (ds/m) No application of zinc sulfate In the rootstock of Badami Zarand, all treatments were observed.

    Conclusion

    The results indicated a positive effect of zinc on increasing plant resistance and better control of free radicals in salinity stress Particularly at levels of 10 and 15 (ds/m). The rootstock texture of Qazvin compared to the Badami Zarand has a higher concentrations of sulfohedril groups (Bdami zarand 11.33%, Qazvini 191.83%).And the ionic leakage is lower (Zarand 87/15 μg.g-1 root4h-1, Qazvini, 61/4 μg.g-1 root4h-1). Accordingly, Qazvini rootstosk is more stable than the Badami Zarand rootstok Because it has the highest level of malondialdehyde in leaves, it is more resistant to sodium chloride stress And Qazvini rootstock can be introduced to the salt stress according to the climatic conditions of each region as a stable base.

    Keywords: Zinc, salinity stress, sodium chloride
  • وهب اسدی، منصور غلامی، موسی رسولی*، معصومه ملکی

    تنش خشکی از مهم ترین عوامل محدود کننده کشت و تولید انگور در جهان و ایران است. برای بررسی اثر تنش خشکی بر برخی صفات فیزیولوژیکی سه رقم انگور فخری، ملایی و قلاتی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تیمار شامل پتانسیل آب خاک در محدوده 0/2- (شاهد)، 0/7- و 1/2- مگاپاسکال در شرایط گلخانه ای در سال 1395 اجرا شد. در این پژوهش تاک های غیر پیوندی انگور در گلدان های بزرگ 26 لیتری با بافت لومی رسی مستقر شدند. بر اساس نتایج این پژوهش هر دو سطح تنش اثر معنی داری بر نسبت وزن خشک به سطح برگ، پایداری غشای سلولی، غلظت کلروفیل، پرولین، کربوهیدرات های محلول، محتوای آب نسبی برگ، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز داشتند. کربوهیدرات های محلول در سطح تنش 1/2- مگاپاسکال افزایش معنی دار 47 درصدی نسبت به شاهد (10/57 میلی گرم در گرم وزن خشک) نشان داد. تنش خشکی باعث کاهش در صفت میزان محتوای آب نسبی برگ (2 درصد) و افزایش در صفات میزان پرولین (9 درصد)، مالون دی آلدئید (55 درصد)، میزان فعالیت پراکسیداز (15 تا 20 درصد) و میزان فعالیت آنزیم کاتالاز (9 درصد) شد. بیشترین و کمترین میزان کلروفیل به ترتیب در رقم قلاتی (1/63 میلی گرم در گرم وزن تر) و رقم فخری (1/31 میلی گرم در گرم وزن تر) مشاهده شد. به طورکلی رقم قلاتی پتانسیل بالاتری برای تحمل شرایط تنش خشکی نسبت به ارقام ملایی و فخری دارد.

    کلید واژگان: انگور, پراکسیداز, پرولین, تنش خشکی, کاتالاز, مالون دی آلدئید
    W. Asadi, M. Gholami, M. Rasouli*, M. Maleki

    Drought stress is one of the most important limiting factors for cultivation and production of grapes in the world and Iran. To study the effect of drought stress on some physiological traits of three cultivars, i.e. ‘Fakhri’, ‘Molaei’ and ‘Ghalati’, a factorial experiment in completely randomized design with three soil water potential treatments. i.e. -0.2 (control), -0.7 and -1.2 MPa was implemented in greenhouse conditions in 2016. In this study, non- grafted grape vines were placed in large 26-liter pots filled with a clay loam textured soil. According to the results of this study, both levels of stress had a significant effect on dry matter to leaf area ratio, cell membrane stability, chlorophyll, proline, and soluble carbohydrates concertation, leaf relative water content, catalase and peroxidase activities. Soluble carbohydrates concentration showed a significant increase of 47 percent compared to control (10.57 mg g-1 DM) in -1.2 MPa stress level. Drought stress decreased the RWC (2 Percent) and increased proline (9 Percent) and malondialdehyde (55 percent) concentration, the peroxidase (15 to 20 percent) and catalase activity (9 Percent). The highest and the lowest chlorophyll concentrations were observed in ‘Ghalati’ (1.63 mg g-1 FM) and ‘Fakhri’ (1.31 mg g-1 FM), respectively. In conclusion, ‘Ghalati’ cultivar had higher potential to withstand drought stress conditions than ‘Molaei’ and ‘Fakhri’ cultivars.

    Keywords: Catalase, Drought stress, Grape, Malondialdehyde, Proline, Peroxidase
  • زهره شیرخانی، عبدالکریم چهرگانی راد*، منصور غلامی، فریبا محسن زاده

    فلزات سنگین از طریق منابع مختلف به دست انسان در اتمسفر منتشر می شوند. در پژوهش حاضر اثر غلظت های مختلف کادمیوم (0، 75، 150 و 225 میلی گرم بر لیتر) بر پارامترهای مرفولوژیک و فیزیولوژیک تاتوره بررسی شد. نتایج نشان داد که در گروه تحت تیمار 225 میلی گرم بر لیتر کادمیوم، وزن تر و وزن خشک اندام هوایی، طول ساقه، مساحت سطح برگ، میزان فتوسنتز خالص، شاخص پایداری غشا سلول، محتوای نسبی آب بافت به ترتیب به میزان 5/36، 75/11، 95/11، 75/63، 28/4، 25 و 29/11 درصد کاهش یافته است. میزان رنگیزه های فتوسنتزی و محتوای کربوهیدرات های محلول در نمونه های تحت تیمار نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت در حالیکه افزایش معنی دار در میزان پروتئین کل و فعالیت آنزیم پلی فنل اکسیداز مشاهده شد. بررسی الگوی پروتئینی بذر، باند های جدید و افزایش تراکم باند ها در الگوی پروتئینی نمونه آلوده را نشان داد که می تواند مربوط به سنتز پروتئین های سم زدای سلول باشد. نتایج، کاهش مقدار پروتئین کل و باندهای پروتئینی در تیمار 225 میلی گرم بر لیتر کادمیوم نسبت به سایر تیمارهای کادمیوم را نشان داد که احتمالا ناشی از مسمومیت دستگاه ترجمه در این غلظت کادمیوم است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان داد که کادمیوم بر تاتوره اثر منفی داشته و با وجود عدم نیاز به این عنصر سنگین، جذب گیاه شده و موجب اثرات منفی بر عملکرد گیاه می شود. احتمالا تاتوره با تغییر در برخی پارامترهای فیزیولوژیک و تغییر در الگوی پروتئینی تا حدی توانسته در مقابل آسیب های ناشی از تنش آلودگی کادمیوم مقاومت نماید.

    کلید واژگان: تاتوره, جذب برگی, شاخص های مرفولوژیک, شاخص های فیزیولوژیک, کادمیوم
    Zohreh Shirkhani, Abdolkarim Chehregani Rad*, Mansour Gholami, Fariba Mohsenzadeh

    Heavy metals are emitted to the atmosphere by various anthropogenic sources .In the present study, the effects of different concentrations of cadmium (0, 75, 150 and 225 mgl-1) were examined on certain morphological and physiological parameters in Datura stramonium L. The results showed that in the group treated with 225 mgl-1 of Cd, fresh and dry weight of shoot, shoot length, leaf area, net assimilation rate, cell membrane stability index, relative water content of tissue have decreased 36.5, 11.75, 11.95, 63.75, 4.28, 25 and 11.29 percent respectively. The amount of photosynthetic pigments and soluble carbohydrate content in the Cd-treated plants were decreased in comparison to the control ones, while a significant increase was observed in the total protein content and activity of the polyphenol oxidase enzyme. The seed protein profiles showed the formation of new bands and increasing in the density of some bands in Cd-treated plants, could be related to the synthesis of cell detoxification proteins. A decrease in total protein and number of protein bands was observed in the group treated with 225 mgl-1 of Cd in comparison to the other Cd treatments, which is probably caused by the toxication of the translation machinery. The results of this study indicated Cd had detrimental effects on D. stramonium and Cd uptake by the plant without needing to it, leading to negative effects on their function. It seems that D. stramonium was able to resist the damages caused by Cd toxicity, via altering some physiological parameters and changing in the protein pattern.

    Keywords: Cadmium, Datura stramonium L., Foliar uptake, Morphological parameters, Physiological parameters
  • مهدی میهن، حسن ساری خانی*، منصور غلامی
    انگور یکی از منابع مهم پلی فنل ها در جیره غذایی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات کمی و کیفی ترکیبات فنولی در انگور رقم شاهانی در مراحل رشد انجام شد و در پنج مرحله 30، 40 ، 50 و60 روز پس از گلدهی و رسیدن میوه ، ویژگی های حبه و همچنین برخی ترکیبات فنلی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با طی زمان، اندازه حبه، وزن حبه، مواد جامد محلول، پی اچ و آنتوسیانین کل افزایش یافت و اسیدیته کاهش یافت. در زمان رسیدن کاهش اندکی در اندازه حبه در مقایسه با زمان قبل از آن مشاهده شد. با طی زمان تا 50 روز پس از گلدهی میزان فنل کل در حبه افزایش و پس از آن در زمان 60 روز پس از گلدهی کاهش یافت و دوباره در زمان رسیدن به حداکثر مقدار خود رسید. میزان فلاونوئید در حبه با رشد کاهش یافته و بیشترین میزان آنها در 30 روز پس از گلدهی و کمترین میزان در زمان رسیدن حاصل شد. با طی زمان ظرفیت پاداکسایشی در 50 روز پس از گلدهی افزایش و سپس کاهش پیدا کرد و در زمان رسیدن به کمترین مقدار خود رسید. همچنین با طی زمان مقدار گالیک اسید، کلروژنیک اسید و اپی کاتچین در حبه انگور افزایش پیدا کرد و بیشترین مقدار در مرحله رسیدن بود. مقدار کافئیک اسید و فلورزین در ابتدا افزایش و در 50 روز پس از گلدهی کاهش و در مرحله رسیدن به بیشترین مقدار خود رسید. مقدار ترکیب فنلی رزمارینیک اسید در مراحل مختلف رسیدن اختلاف معنی داری نشان نداد.
    کلید واژگان: انگور, شاهانی, فنول, آنتوسیانین, HPLC
    Mehdi Mihan, Hassan Sarikhani *, Mansour Gholami
    Grapes are one of the important sources of polyphenols in the diet. The aim of this study was to investigate the quantitative and qualitative changes of phenolic compounds in grapes cv. Shahani during growth stages. At five stages, 30, 40, 50 and 60 days after flowering and fruit ripening, the characteristics of berries as well as some phenolic compounds were measured. The results showed that with phase, berry size, berry weight, soluble solids content, pH and total anthocyanins increased and acidity decreased. At the time of fruit ripening, a slight decrease was observed in berry size compared to the time before. With passing time to 50 days after flowering, total phenol content increased in berries, and then decreased at 60 days after flowering and reached its peak again at the time of ripening. The amount of flavonoids in berries decreased with passing time and the highest amount was obtained in 30 days after flowering and the lowest amount was obtained at ripening time. Over time, antioxidant capacity increased and then decreased during the 50 days after flowering, reaching its lowest level at ripening. Also, during the time, the amount of gallic acid, chlorogenic acid and epichatechin increased in grape berries, and peaked at the ripening stage. The amount of caffeic acid and fluoresin increased initially and decreased in 50 days after flowering, and then increased to its highest level at ripening. The amount of phenolic compound of rosmarinic acid did not show any significant differences in different stages.
    Keywords: Grape, Shahani, Phenol, Anthocyanin, HPLC
  • احسان رنجبران، منصور غلامی*

    اثر پرتو فرابنفش نوع C (UV-C) به تنهایی یا در ترکیب با دیگر تیمارها بر سنتز ترکیبات ثانویه در گیاهان، اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، اثر پرتو UV-C بر برخی ویژگی های فیتوشیمایی و فعالیت برخی آنزیم های دخیل در متابولیسم ترکیبات فنلی در انگور مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا حبه های انگور رقم بیدانهسفید در معرض پرتو UV-C در شدت های0 (شاهد)، 0/8، 1/2 و 4/2 کیلوژول بر مترمربع قرار گرفته و سپس در دمای 15 درجه سانتی گراد به مدت 6 روز نگهداری شدند. شدت های کم پرتو فرابنفش، تجمع فنل کل در پوست حبه را القا کرد. کمترین میزان فلاونوئید کل در حبه های تیمار شده با بالاترین شدتUV-C  (kJm-24/2) در روز اول مشاهده شد درحالی که حبه های تیمارشده با شدت کم UV-C (kJm-2 0/8) پس از گذشت 5 روز بیشترین میزان فلاونوئید را داشتند (0/45 میلی گرم روتین در گرم وزن تر). همچنین کاربرد تابش UV-C منجر به افزایش ظرفیت پاداکسایشی نمونه های تیمارشده در مقایسه با شاهد گردید. لازم به ذکر است پرتوتابی باUV-C  اثر معنی داری بر مقدار تانن کل پوست حبه نداشت؛ با این وجود اثر UV-C بر فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز (PAL) در طول مدت نگهداری قابل توجه بود. UV-C فعالیت آنزیم پراکسیداز (POD) را تا اوسط مدت نگهداری کنترل کرد؛ ولی در مورد آنزیم پلی فنل اکسیداز (PPO) این رفتار وابسته به شدت UV-C بود. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد UV-C در شدت های پایین، روش مناسبی برای افزایش میزان ترکیبات فنلی و ظرفیت پاداکسایشی انگور تازه خوری رقم بیدانهسفید در طول مدت نگهداری کوتاه می باشد.

    کلید واژگان: پرتوتابی, تنش, ترکیبات فنلی, فعالیت آنزیمی, Vitis vinifera
    Ehsan Ranjbaran, Mansour Gholami *

    The effect of UV-C irradiation, either alone or in combination with other treatments, on the biosynthesis of secondary compounds in plants has been recently become a matter of interest. In this study, the influence of UV-C light on some phytochemical traits and activity of enzymes involved in phenolic metabolism in grape was investigated. At first, the berries of table grape cv. Sultana were subjected to UV-C irradiation in different doses of 0 (control), 0.8, 1.2, and 4.2 kJm-2, then they were kept at 15°C for 6 days. UV-C low doses induced total phenol in the berry skin. The lowest flavonoid content was observed in berries subjected to the highest dose of UV-C (4.2 kJm-2) on the first day, whereas those irradiated by the low dose of UV-C (0.8 kJm-2) had the most flavonoid content after 5 days (0.45 mg Rutin/g FW). Also, UV-C application improved antioxidant capacity of treated samples in comparison with control. It should be noted that UV-C irradiation had no effect on total tannin content of the berry skin. However, the effect of UV-C radiation on phenylalanine amonialyase (PAL) activity was remarkable during storage. The UV-C restricted the POD activity up to the middle of storage. However, in terms of polyphenol oxidase (PPO), this behavior was dosage-dependent. The results showed that UV-C application at the low doses is an appropriate way to increase phenolic content and antioxidant capacity of table grapes cv. Sultana during limited storage time.

    Keywords: Enzyme activity, irradiation, phenolic compound, Vitis vinifera
  • هاجر صالحی، عبدالکریم چهرگانی راد *، احمد مجد، منصور غلامی

    آلودگی خاک ها با نانوذرات اکسید فلزی توسط فعالیت های مختلف بشر یک مسئله مهم محیط زیست در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات نانوذرات اکسید روی و دی اکسید سریم (در چهار غلظت 250، 500، 1000 و 2000 میلی گرم بر لیتر) بر برخی پارامترهای رشد و بیوشیمایی گیاه لوبیا در شرایط گلخانه ای و در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که نانوذرات اکسید روی تقریبا در همه غلظت ها ارتفاع بخش هوایی را افزایش دادند، در حالی که نانوذرات دی اکسید سریم در بالاترین غلظت باعث کاهش ارتفاع بخش هوایی گیاه شدند. هر دو نانوذره باعث کاهش محتوای کلروفیل کل و آنتوسیانین در مقایسه با گروه شاهد شدند. تفاوت معنی داری در مقدار پروتئین کل در تیمارهای نانوذرات دی اکسید سریم و نانوذرات اکسید روی در مقایسه با کنترل مشاهده نشد. با این وجود، به نظر می رسد که یک نوار پروتئینی با وزن مولکولی 28 کیلودالتون در غلظت 500 میلی گرم بر لیتر نانوذرات اکسید روی در مقایسه با کنترل پدید آمده است. فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان کاتالاز و پراکسیداز در تیمارهای نانوذرات دی اکسید سریم بیشتر از فعالیت آنها در تیمارهای اکسید روی بود. به طور کلی، نتایج نشان داد که پاسخ های گیاه به نانوذرات دی اکسید سریم با توجه به غلظت، دامنه تغییرات بیشتری دارد.

    کلید واژگان: نانوذرات اکسید فلزی, رنگیزه فتوسنتزی, پروتئین, فعالیت آنزیمی, گیاه لوبیا
    Hajar Salehi, Abdolkarim Chehregani Rad, Ahmad Majd, Mansour Gholami

    Contamination of soils with oxide metals nanoparticles, by various human activities, is an important environmental issue in both developing and developed countries. The aim of the present study was to investigate the effects of ZnO and CeO2 NPs (250, 500, 1000 and 2000 mg L-1) on some growth and biochemical parameters of bean plants growing under greenhouse conditions in a completely randomized design. The results indicated that ZnO NPs almost, at all concentrations, enhanced plant height, while CeO2 NPs at high concentration did not. Both NPs at all concentrations decreased chlorophyll and anthocyanin content in the experimental plants compared to control ones. There was no significant differences in total protein content in both treatments compared to control. However, a protein band with molecular weight of 28 KDa seems to be appeared in the group treated by 500 mg L-1 ZnO NPs. The activity of antioxidant enzymes in CeO2 NPs-treated plant was higher than those in ZnO NPs treatments. Altogether, the results showed that plant responses to CeO2 NPs were more subject to change upon to concentration than ZnO NPs.

    Keywords: metal oxide nanoparticles, photosynthetic pigment, protein, enzyme activity, bean plant
  • وهب اسدی*، منصور غلامی، نوشین کاظمی، موسی رسولی
    سابقه و هدف
    در اغلب درختان میوه با وجود تبدیل نشدن همه گل ها به میوه، میزان باردهی بیش از توان درخت می باشد و این امر باعث کاهش کیفیت محصول و کاهش عمر درخت می گردد. در حالی که در بسیاری از درختان میوه تبدیل 5 تا 15 درصد از گل ها به میوه منجر به تولید اقتصادی می گردد. باید تلاش کرد تا اندازه و کیفیت میوه تولید شده سازگار با شرایط فروش در بازار باشد. هدف از علم باغبانی به حد مطلوب رساندن بارآوری سالانه و تولید محصول در سراسر طول عمر باغ می باشد. این پژوهش برای بررسی تاثیر چند تنک کننده معدنی و یک تنظیم کننده زیستی بر ویژگی های کمی و کیفی میوه شلیل رقم "شبرنگ" و مقایسه آن با تنک دستی گل و میوه صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    آزمایش در سال 1393-1392 در یک باغ تجاری در شهرستان سمیرم به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 15 تیمار و 5 تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه ترکیب گوگرد- آهک (6درصد، 8 درصد و دوبار کاربرد 6 درصد)، آمونیوم تیو سولفات (20، 25 میلی لیتر بر لیتر و دوبار کاربرد 20 میلی لیتر بر لیتر) و تنظیم کننده آپوجی (300، 450 میلی گرم در لیتر و دوبار کاربرد 300 میلی گرم در لیتر) و دو تیمار تنک دستی گل در مرحله 80-70 درصد گلدهی و تنک دستی میوه چهار هفته پس از مرحله تمام گل بود. تیمارهای دو بار کاربرد در دو مرحله 40-30 درصد گلدهی و سپس در 80-70 درصد گلدهی به صورت محلول پاشی اعمال گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که تمام تیمارها روی صفات مورد بررسی در سطح یک درصد تاثیر معنی دار داشت. تیمارها باعث کاهش تشکیل میوه شدند به طوری که در تیمار تنک دستی گل، دوبار مصرف آمونیوم تیو سولفات 20 میلی لیتر در لیتر و دوبار مصرف گوگرد آهک 6درصد میزان تشکیل میوه تا 50 درصد کاهش یافت. تنک دستی گل از نظر اندازه (32/113 سانتیمتر مکعب) و وزن (34/151 گرم) میوه بهترین تیمار بود و بیشترین عملکرد مربوط به شاهد (42/90 کیلوگرم در درخت) بود و کمترین آن مربوط به تیمار تنک دستی میوه (04/64 کیلوگرم در درخت) بود. راندمان عملکرد در تیمار شاهد (32/3) بیشتر از سایر تیمار ها بود و کمترین مقدار آن مربوط به تیمار دوبار مصرف گوگرد آهک 6درصد (99/1) و آپوجی دوبار مصرف 300 میلی گرم در لیتر (01/2) بود. از نظر صفات کیفی بیشترین مواد جامد محلول در تیمار تنک دستی گل (49/17درصد) و سپس میوه (53/16درصد) ثبت گردید و پس از آن بهترین نتایج در تیمارهای دوبار مصرف ترکیبات تنک کننده بدست آمد. بیشترین اسید کل در تیمار گوگرد آهک 6درصد (88/4 میلی گرم در 100 میلی لیتر آب میوه) ثبت شد و از نظر شاخص رسیدگی بیشترین شاخص مربوط به تنک دستی گل (26/4) بود. بیشترین میزان سطح برگ در تیمار دوبار مصرف غلظت 20 میلی لیتر بر لیتر ATS (42/70 سانتیمتر مربع) و دوبار مصرف اوره 4درصد (18/69 سانتیمتر مربع) بود و کمترین میزان سطح برگ در شاهد (81/55 سانتیمتر مربع) ثبت گردید. شاخص کیفی رنگ میوه در تیمار تنک دستی گل (74/4) از سایر تیمار ها بیشتر بود و کمترین رنگ میوه مربوط به تیمار گوگرد آهک 6درصد (38/3) بود.
    نتیجه گیری
    تنک دستی تنک منظم تر، میوه های بزرگتر، پر رنگ تر و با قند بالاتر حاصل کرد. همچنین نتایج تنک دستی گل بهتر از تنک دستی میوه بود. براساس نتایج به طور کلی استفاده دو مرحله ای ترکیبات، اثرات مناسب تری بر صفات کمی و کیفی میوه ایجاد کرد. ترکیب گوگردآهک در تیمار 8درصد و دوبار مصرف 6درصد مقداری سوزانندگی برگ ایجاد کرد.
    کلید واژگان: شلیل, گوگرد-آهک, آمونیوم تیو سولفات, آپوجی, اوره
    Wahab Asadi *, Mansour Gholami, Nooshin Kazemi, Mousa Rasouli
    Background and objectives
    In most fruit trees, despite the fact that all the flowers are not converted to fruit, the amount of production is more than the tree's capacity, which reduces the quality of the crop and reduces the yield of the tree. While in many fruit trees, the conversion of 5 to 15 percent of the flowers into fruits leads to economic production. The size and quality of the fruit produced should be consistent with market conditions. The goal of horticultural Science is to achieve the desirable annual yield and produce throughout the life of the garden. This research was carried out to investigate the effect of a few mineral thinners and a biological regulator on the quantitative and qualitative characteristics of the nectarine "Shabrang" and its comparison with hand-thinning of flowers and fruits.
    Materials and Methods
    The experiment was conducted in a commercial garden in Semirom in 2012-2014 as a randomized complete block design with 15 treatments and 5 replications. The treatments consisted of lime-sulfur (6, 8% and twice the application of 6%), ammonium thiosulfate (20, 25 ml per liter and twice the application of 20 ml per liter), urea (4, 8% and twice 4%) and Apogee (300, 450 mg / L and twice the use 300 mg / L) at flowering stage (spraying in single stage treatments in 70-80% of flowering and two-stage treatments first in 30-40% and then in 70-80% flowering), flower hand- thinning in the 70-80% flowering stage and then four weeks after the flowering stage were applied to selected trees.
    Results
    The results showed that all treatments had a significant effect on the traits of nectarine "Shabrang" at 1% level. The treatments reduced the fruit set, so that in the hand-thinning treatment of flowers, twice ATS 20 ml per liter and twice lime sulfur 6% reduced the fruit set by 50%. Flower hand-thinning were the best treatment in terms of size (11.33 cm3) and weight (151.34 gr) and the highest yield was related to control (90.42 kg per tree) and the least yield was related to fruit hand-thinning treatment (64.04 kg per tree). The yield efficiency in control treatment (3.32 )fruit/trunk cross-section area) was higher than other treatments and its least amount was for the twice lime sulfur 6% (1.99 fruit/trunk cross-section area) and twice apogee 300 mg / lit (2.01 fruit/trunk cross-section area). In terms of qualitative traits, the highest total soluble solids were recorded in flower (17.49%) and fruit (16.53%) hand-thinning respectively, after which the best results were obtained in the twice treatments of thinning compounds. The highest amount of total acid was recorded in lime sulfur 6% (4.88 mg / 100 ml juice) and flower hand-thinning (4.26 mg / 100 ml juice) had the highest index of ripening among all treatments. The highest of leaf area was in twice ATS 20 ml/L (70.42 cm2) and twice urea 4% (69.18 cm2) and the least of leaf area was recorded in control (55.81 cm2). Fruit color as one of the qualitative indices in flower hand-thinning (4.74) was higher than other treatments and the least amount of fruit color was related to lime sulfate 6% treatment (3/38).
    Conclusion
    Flower hand-thinning created a more regular thinning, larger and more colorful fruits and with higher sugar. The results also showed that the flower hand-thinning was better than the fruit hand-thinning. In general, two-step treatments of the compounds produced more suitable effects on the quantitative and qualitative traits of nectarine. However lime sulfur in 8% and twice using 6% caused some leaf burning.
    Keywords: Nectarine, Lime-sulfur, Ammonium thiosulfate, Apogee, Urea
  • محمود قربانی مرغشی، هدایت باقری*، منصور غلامی
    جنسCardamine L. از خانواده Brassicaceaeبا بیش از 200 گونه در جهان و 7 گونه در ایران با توجه به تنوع کاریولوژی و مورفولوژی بالا، گیاه مناسبی برای بررسی های فیلوژنتیکی و تکامل می باشد. گونه کاردامینه هیرسوتا از این جنس بتازگی بعنوان گیاهی مدل در مطالعات مقایسه ای تکاملی معرفی شده است. این گیاه از هفت منطقه مختلف ایران جمع آوری و پس از استخراج DNA ی برگی، ناحیه ITS آنها با استفاده از پرایمر های ITS4 وITS5 تکثیر و سپس تعیین توالی گردید. توالی ها با استفاده از نرم افزار مگا 7 مورد آنالیر فیلوژنتیک قرار گرفتند و از طریق مقایسه نتایج بلاست و درخت فیلوژنتیکی، گونه های C.hirsuta C.flexuosa, C.tenera,و C.uliginosa شناسایی گردیدند. همچنین با استفاده از دو اکوتیپ اروپایی مشخص از گونه هیرسوتا به عنوان شاهد (آزروس و اکسفورد تهیه شده از موسسه ماکس پلانک)، نتایج حاصل تایید گردید. یافته های این پژوهش، علاوه بر تایید حداقل چهار گونه کاردامینه در ایران، کارآمدی نشانگر ITS را در تفکیک گونه های مختلف جنس کاردامینه بخوبی نشان داد.
    کلید واژگان: کاردامینه, نشانگر ITS, آنالیز فیلوژنتیکی
    Mahmood Ghorbani Marghashi, Hedayat Bagheri *, Mansour Gholami
    The genus Cardamine L. in Brassicaceae comprises about 200 species in the world and 7 species in Iran. It has great morphological and karyological diversity and complex evolutionary history. This plant was collected from six different parts of Iran. The identity of these species was further explored by DNA extraction from young leaves and amplification of the nuclear ribosomal DNA (nrDNA) internal transcribed spacer (ITS) region by ITS4 and ITS5 primers. The amplified DNA was sequenced via Takapozist Company. Phylogeny reconstructions were performed using MEGA7 software. Blast and phylogeny analysis identified the collected plants as C.hirsuta C.flexuosa, C.tenera and C.uliginosa. Two known europian ecotypes of C. hirsuta (azureus and oxford from Max Planck Institute) were used as control which confirmed the outcome. These results not only confirmed the presence of at least four Cardamine species in Iran but also showed the effectiveness of ITS marker in identification of different species in the genus Cardamine.
    Keywords: Cardamine, ITS marker, Phylogenetic analysis
  • مهین رفیعی پور، منصور غلامی*، حسن ساریخانی
    خشکی یکی از تنش های محیطی عمده است که فتوسنتز، رشد و تولید گیاه را کاهش می دهد. کم آبیاری که در آن کمتر از 100 درصد تبخیر و تعرق گیاه توسط آبیاری جایگزین می شود، می تواند برای کاهش نیاز آب آبیاری مورد استفاده قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سه تیمار آبیاری (آبیاری کامل، کم آبیاری ملایم و کم آبیاری شدید) روی سه رقم توت فرنگی (دارسلکت، السانتا و سوناتا) انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی صورت گرفت. نتایج نشان داد که رقم السانتا سطح و وزن برگ بیشتر و سوناتا سطح و وزن برگ کمتری داشت. السانتا راندمان تعرق بالا ولی کمترین راندمان مصرف آب را نشان داد. سوناتا راندمان تعرق کم و راندمان مصرف آب بالایی داشت. السانتا و سوناتا به ترتیب کمترین و بیشترین عملکرد را داشتند. میوه های السانتا بالاترین شاخص طعم را داشتند. همبستگی منفی معنی داری بین وزن تر برگ با عملکرد میوه وجود داشت. همچنین راندمان مصرف آب با سطح و وزن تر برگ و وزن خشک کل در پایان آزمایش همبستگی منفی و با عملکرد همبستگی مثبت داشت. بر اساس نتایج بدست آمده تنش اثرات منفی روی سطح برگ، وزن خشک کل و عملکرد میوه داشت و در کل پاسخ سوناتا به دلیل عملکرد بیشتر، مطلوبتر از دو رقم دیگر بود.
    کلید واژگان: عملکرد, راندمان مصرف آب, راندمان تعرق, همبستگی
    Mahin Rafeipour, Mansour Gholami *, Hasan Sarikhani
    Drought is one of the leading environmental stresses decreasing plant photosynthesis, growth and production. Deficit irrigation, where less than 100% crop evapotranspiration is replaced by irrigation, can also be used to reduce the demand for irrigation water. The objectives of this study were to characterise the impact of three irrigation treatments (full irrigation, mild deficit irrigation and severe deficit irrigation) on three different strawberry cultivars (namely Darselect, Elsanta and Sonata). A factorial experiment was performed based on completely randomized design with 10 replications. Results showed Elsanta and Sonata developed more and less leaf area and mass, respectively. Elsanta showed more transpiration efficiency and the least water use efficiency. Sonata had less transpiration efficiency and more water use efficiency. Elsanta and Sonata had the lowest and highest yield, respectively. Elsanta fruits had the most flavor index. There was a negative significant correlation between leaf fresh mass and fruit yield. Also water use efficiency was negatively correlated with leaf area and fresh mass and total dry mass at the end of the experiment. Water use efficiency was correlated positively with yield. According to the results, stress had negative effects on leaf area, total dry mass and yield and generally, Sonata for more yields was better than the other two varieties.
    Keywords: Transpiration efficiency, Water use efficiency, Yield, Correlation
  • احمد پیرحیاتی، امیر دارایی گرمه خانی*، منصور غلامی، عباس میرزاخانی، قربان خلیل زاده رنجبر
    سابقه و هدف
    استفاده از ترکیبات سالم و سازگار با محیط زیست یکی از دغدغه های مهم محققین تکنولوژی پس از برداشت است. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پوشش خوراکی ژل آلوئه ورا و اسانس گلپر بر ماندگاری و خصوصیات کیفی میوه هلو رقم زعفرانی بود.
    مواد و روش ها
    تیمارهای مورد مطالعه شامل ژل آلوئه ورا در غلظت های صفر، 5/7 و 15 درصد و تیمار اسانس گلپر (Heracleum persicum) در سه سطح صفر و 100 و 200 ppm بر روی نمونه های هلو اعمال شدند. جهت بهینه سازی داده ها از روش سطح پاسخ استفاده شد. صفاتی مثل میزان مواد جامد محلول، pH آب میوه، اسیدهای قابل تیتراسیون، سفتی بافت میوه، فنل کل، خواص ارگانولپتیکی و ویژگی های رنگی میوه بررسی شد.
    یافته ها
    از پوشش آلوئه ورا غنی شده با اسانس گلپر موجب کاهش اتلاف وزن (24/1%) و نرم شدن نمونه ها طی دوران انبارداری و افزایش سفتی بافت (kg/cm2 35/7) و حفظ میزان ترکیبات فنولی کل میوه شد. افزایش زمان انبارداری و اسانس گلپر منجر به کاهش میزان اسیدهای آلی (68/0 درصد وزنی/ وزنی) و افزایش pH (63/3) نمونه ها شد اما افزایش غلظت پوشش آلوئه ورا باعث حفظ بیشتر اسیدهای آلی و کاهش pH نمونه های هلوی زعفرانی شد. میزان مواد جامد محلول کل نمونه های هلوی زعفرانی با افزایش زمان انبارداری و اسانس گلپر افزایش یافت اما با افزایش غلظت پوشش آلوئه ورا بریکس نمونه ها کاهش یافت. افزایش غلظت اسانس گلپر و زمان انبارداری باعث افزایش میزان شاخص رنگی L و b و کاهش شاخص رنگی a نمونه های هلوی زعفرانی شد اما با افزایش غلظت ژل آلوئه ورا میزان شاخص رنگی L و b کاهش و شاخص رنگی a (قرمزی) نمونه ها افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که استفاده از پوشش آلوئه ورا غنی شده با اسانس گلپر موجب حفظ خواص کیفی و کاهش تخریب خواص حسی میوه هلو طی انبارداری شد.
    کلید واژگان: ژل آلوئه ورا, اسانس گلپر, میوه هلو, خواص کیفی, عمر انباری
    Pirhayati, Daraei Garmakhany*, Gholami, Mirzakhani, Khalilzadeh Ranjbar
    Background and Objectives
    Use of safe and environmental friendly compounds is one of the most important challenges in post-harvest researchers. This study was conducted to determine the effects of Aloe vera coating enriched with golpar (Heracleum persicum) essential oil on the storage life and quality attributes of Zaferani peach fruits.
    Materials and Methods
    Different treatments including Aloe vera gel at 0, 7.5 and 15% and golpar essential oil at 0, 100 and 200 ppm were used. Response surface method was used for optimization of the data. Different quality attributes including total soluble solids, pH, total acidity, fruit firmness, total phenolics, sensory attributes and fruits color were measured.
    Results
    Application of the Aloe vera gel enriched with golpar essential oil decreased the amount of fruit weight loss (1.24%) and softening and increased the fruit firmness (7.35 kg/cm2) and total phenolic content during the storage period. Increase of the storage time and golpar essential oil concentration led to the decrease in organic acids content (0.68 %w/w) and so the increase of fruit pH (3.63), but the increase of Aloe vera gel concentration retained the fruit TA and decreased its pH content. Total soluble solid of peach fruits was increased with the increase of the storage time and golpar concentration and decreased with the increase of Aloe vera gel concentration. The increase of storage time and golpar concentration increased different color parameters such as L and b indexes and decreased a index of peach fruits, however, with the increase of Aloe vera gel concentration, L and b indexes were decrease and a index was increased.
    Conclusion
    The results showed that application of Aloe vera gel enriched with golpar essential oil leads to maintain the quality properties and increase the sensory attributes of peach fruits during storage period
    Keywords: Aloe vera gel, Golpar essential oil, Peach fruit, Quality attributes, Storage life.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر منصور غلامی
    دکتر منصور غلامی
    استاد گروه علوم باغبانی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال