به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

منوچهر علی نژاد

  • زهرا قاسم زاده، منوچهر علی نژاد*، حسین افراسیابی، داریوش بوستانی

    توانمندسازی زنان فرآیندی است که از دهه 1970م. ابتدا در ادبیات دانشگاهی و سپس در جوامع و گروه های مختلف موردتوجه قرار گرفت. فعالیت ها و برنامه های متعددی در دنیا و کشور ایران در جهت توانمندسازی زنان، به ویژه زنان سرپرست خانوار، زنان حاشیه ای، زنان دارای شرایط خاص و... انجام شده است که هدفشان علاوه بر توانمندشدن زنان، بهبود وضعیت زندگی آنان و خانواده هایشان بوده است. محوریت این برنامه ها عمدتا توانمندسازی اقتصادی و مالی زنان و ایجاد کسب و کار برای آنان بوده است. این برنامه ها همواره در مرکز توجه سازمان های دولتی و مردم نهاد بوده، اما پیامدهای این برنامه ها از دیدگاه زنان کمتر موردتوجه قرار گرفته است؛ بنابراین پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شده و هدف آن مطالعه کیفی پیامدهای توانمندسازی زنان شهر کرمان است. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده و با 21 نفر از زنانی که در فرآیندهای توانمندسازی سازمان های دولتی و مردم نهاد شهر کرمان حضور داشته اند تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه انجام شده است. روش نمونه گیری علاوه بر نمونه گیری نظری، هدفمند و با حفظ حداکثر تنوع بوده است؛ سپس با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی یافته های پژوهش استخراج گردید. مقوله هسته عبارت است از: بازآفرینی. هم چنین 18 مقوله فرعی و 5 مقوله اصلی به دست آمد که مقوله های اصلی همان پیامدهای توانمندسازی زنان شهر کرمان است که عبارتنداز: ارتقای فردی، مدیریت زندگی، شکوفایی مالی، رویارویی با دشواری ها، پیوستگی و آفرینشگری.

    کلید واژگان: داده بنیاد, توانمندسازی, بازآفرینی, زنان
    Zahra Ghasemzadeh, Manuochehr Alinejad *, Hosein Afrasiabi, Daryosh Boostani

    Empowerment is a process whose goal is the full participation of women in decisions related to their own lives. In this process, women are empowered and their agency is recognized as activists and agents of change. It is a process in which women describe and recreate what they could and could not do before. This empowerment can include measures to improve the status of women through education, increasing awareness, literacy, and training. Women can increase self-confidence to play a role and actively participate in decision-making on various issues of society. Empowerment has a long history in the world, and in Iran, there are activities to empower women. These programs are being implemented in Kerman City as well, but the consequences of these programs have not been given much attention. Therefore, the purpose of this Grounded Theory is to discover and understand the consequences of women’s empowerment in the city of Kerman from the point of view of the participants in these programs, and the main issue of the current research is what are the consequences of the women’s empowerment in Kerman and what are the consequences of participating in these programs for women. had? To collect data, semi-structured in-depth interviews were used and interviews were conducted with 21 women who participated in the empowerment processes of government organizations and people’s institutions in Kerman until reaching theoretical saturation. In addition to theoretical sampling, the sampling method was purposeful and maintained maximum diversity. Then, using open, central, and selective coding, the research findings were extracted. By extracting interviews and performing three stages of coding, 18 sub-categories and 5 main categories were obtained, and the main categories are the consequences of women’s empowerment in Kerman city, which are: personal development, life management, financial prosperity, and facing difficulties. continuity and creativity. The core category is also: reproduction.

    Keywords: Grounded Theory, Empowerment, Regeneration, Women
  • عزت الله فریدنیا، منوچهر علی نژاد*

    مراکز خرید و بازارها از زمان های بسیار دور تا به امروز، نقش بسیار اساسی در زندگی مردم و شهرها داشته اند؛ به طوری که برخلاف گذشته، با توجه به گستردگی مراکز خرید و پاساژها، جنبه اقتصادی مراکز خرید بیشتر نمود پیدا کرده است. هدف از این تحقیق، فهم و توصیف مطالعه تغییرات شکلی و محتوایی در سبک خرید و رفتاری مردم در پاساژهای کرج است. در پژوهش حاضر با رویکرد کیفی، از روش نظریه زمینه ای استفاده شده است. با طرح سوال های هدف تحقیق در قالب فرایند مصاحبه، با بیست نفر از شهروندان شهر کرج، گردآوری داده ها انجام شد. بعد از تدوین گزارش نویسی و تحلیل داده ها به صورت جداول کدباز، به مقوله های فرعی ای رسیدیم؛ سپس با بررسی این مقوله های فرعی، در پی کشف مقوله های اصلی برآمدیم. درنهایت، با درکنارهم گذاشتن هسته های: «افزایش ترجیح خرید از پاساژ به دلیل افزایش فرهنگ پاساژگردی»، «افزایش مصرف فضای پاساژ به دلیل مطلوب بودن آن»، «افزایش فرهنگ مصرف متظاهرانه در خرید مردم» به مقوله هسته نهایی یا ابر مقوله «تغییرات شکلی و محتوایی سبک خرید» رسیدیم؛ سپس به طراحی مدل الگوواره و تحلیل سازوکارهای آن پرداختیم.

    کلید واژگان: مجتمع های خرید, رفتارهای خریدکردن, پاساژگردی, سبک زندگی
    Ezzatollah Faridnia, Manouchehr Ali Nejad *

    Shopping centers and markets have played a pivotal role in people's lives and in cities since ancient times. Hence, unlike the past, due to the expansion of shopping centers and arcades, the economic aspect of shopping centers has come under spotlight. The research aims to shed light on the formal and content changes in the shopping style and behavior of people in shopping malls of Karaj. In this qualitative research, the grounded theory has been adopted. Data collection was conducted from interviews with 20 citizens of Karaj. After writing reports and analyzing data in the form of open-code tables, sub-categories appeared. By examining these sub-categories, we sought to discover the main categories. Finally, by putting together the cores of "Growing preference for purchase from the shopping arcades due to the thriving culture of window shopping in the shopping arcade", "Increasing commute to the shopping arcades due to its spatial desirability", "Growing culture of pretentious purchases in people's shopping behavior", the final core or super category of "Formal and content changes in shopping style" was obtained. In the end, the paradigm model was designed and its mechanisms were analyzed.

    Keywords: Shopping Centers, Shopping Behaviors, Window Shopping, Life Style
  • ابوالفضل پورگنجی*، منوچهر علی نژاد

    اعتماد اجتماعی یکی از بنیادی ترین عناصر استحکام و همبستگی جوامع است. این مسئله در بین دانش آموزان که نسل های آتی هر جامعه ای هستند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از عواملی که با توجه به نظام فرهنگی-ارزشی حاکم بر جامعه ایرانی نقشی پررنگ در اعتماد اجتماعی دانش آموزان دارد، دین داری است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان پرداخت. روش تحقیق از نوع پیمایش بود. جامعه آماری، دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر مهریز بودند که تعداد 250 نفر از آن ها با استفاده از شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب حجم انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده های پژوهش پرسشنامه بود. یافته های پژوهش نشان داد که سطح اعتماد اجتماعی دانش آموزان بالاتر از حد متوسط است. اعتماد اجتماعی در بین دانش آموزان پسر به طور معناداری بالاتر از دانش آموز دختر است. برآورد رگرسیون خطی بیانگر این است که اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی دانش آموزان برابر با مقدار (40/0 = Beta) و به لحاظ آماری معنادار است. با این حال، تفاوت معناداری بین دانش آموزان پسر و دختر به لحاظ میزان اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، متغیر جنس اثر متغیر دین داری بر اعتماد اجتماعی را تعدیل نمی کند.

    کلید واژگان: اعتماد اجتماعی, دین داری, دانش آموز, مدرسه, مهریز
    Aboulfazl Pourganji *, Manouchehr Alinejad

    Social trust is one of the most fundamental elements of the strength and solidarity of societies. This issue is more important among students who are the future generations of any society. One of the factors that, according to the cultural-value system ruling Iranian society, has a strong role in the social confidence of students, is religiosity. Based on this, the present research examined the effect of religiosity on students' social trust. The research method was survey type. The statistical population was the secondary school students of Mehriz city, 250 of whom were selected and studied using stratified sampling method. The tool for collecting research data was a questionnaire. The findings of the research showed that the level of social trust of students is higher than average. Social trust among male students is significantly higher than female students. The linear regression estimate shows that the effect of religiosity variable on students' social trust is equal to (Beta = 0.40) and statistically significant. However, there is no significant difference between male and female students in terms of the effect of the religiosity variable on social trust. In other words, gender variable does not moderate the effect of religiosity variable on social trust.

    Keywords: Social Trust, Religiosity, Student, School, Mehriz
  • ابوالفضل پورگنجی*، منوچهر علی نژاد
    هدف

    هدف پژوهش حاضر فهم دیدگاه مصرف کنندگان مواد مخدر عضو انجمن معتادان گمنام از اعتیاد، روندهای منجر به درمان و درمان اعتیاد بود.

    روش

    روش این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد عضو انجمن معتادان گمنام در شهر مهریز یزد بود که از بین آن ها 19 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که مصرف کنندگان مواد مخدر در ابتدا دچار درماندگی چندلایه (درماندگی اجتماعی، درماندگی خانوادگی، درماندگی اقتصادی، درماندگی روانی و درماندگی جسمانی) می شوند. مصرف کنندگان عضو انجمن معتادان گمنام بعد از آن به مرور و تحت تاثیر عوامل مختلف (بازسازی خانواده، بازیابی روانی، نگرانی اقتصادی، هراس از آینده و بازیابی هویتی) خواست رهایی از اعتیاد و درمان در آن ها شکل می گیرد. در نهایت، با حضور در انجمن معتادان گمنام، درمان انجمن محور (خودآگاهی، پذیرش اعتیاد، هویت یابی، تقویت اراده، همدلی و درک و تقویت سرمایه اجتماعی) خود را دنبال می کنند.

    نتیجه گیری

    اعتیاد فرآیندی چندلایه است و درمان آن در انجمن معتادان گمنام نیز با لحاظ این مسئله صورت می گیرد. توجه به ابعاد اجتماعی مانند مشارکت، حمایت، شبکه سازی، همدلی و درک متقابل، تعهد و تعلق و مسئولیت پذیری بنیاد درمان اعتیاد در این انجمن سبب تداوم درمان در افراد می شود.

    کلید واژگان: اعتیاد, آسیب های اجتماعی, انجمن معتادان گمنام, درماندگی چندلایه, درمان انجمن محور
    Aboulfazl Pourganji*, Manocher Alinejad
    Objective

    The purpose of the current study was to explore the perspectives of drug users who are affiliated with Narcotics Anonymous regarding addiction, trends that precede treatment, and addiction treatment.

    Method

    The research employed a qualitative approach and thematic analysis. The statistical population of the present study included all the members of the Narcotics Anonymous Association in Mehriz, Yazd. Nineteen of them were selected through purposive sampling. Data collection was conducted through in-depth semi-structured interviews, and data analysis was performed using the thematic analysis method.

    Results

    The findings showed that substance users initially experience multi-layered helplessness (including social, family, economic, psychological, and physical helplessness). After this procedure, members of the Narcotics Anonymous Association gradually develop a desire to overcome addiction due to various factors (such as family reconstruction, mental recovery, economic concerns, fear of the future, and identity recovery. Treatment is then initiated to support them in their recovery journey. Finally, by participating in Narcotics Anonymous, individuals engage in community-based treatment (including self-awareness, acceptance of addiction, identification, strengthening of will, empathy, understanding, and building social capital).

    Conclusion

    Addiction is a complex process, and its treatment is carried out within the Narcotics Anonymous Association in response to this matter. Focusing on social dimensions, such as participation, support, networking, empathy, mutual understanding, commitment, belonging, and responsibility within the addiction treatment foundation of this association contributes to the continuity of treatment for individuals.

    Keywords: Addiction, Social Problems, Narcotics Anonymous Association, Multi-Layered Helplessness, Community-Based Treatment
  • منوچهر علی نژاد*، زهرا قاسم زاده، حسین افراسیابی، داریوش بوستانی
    توانمندسازی به فرایندی اشاره دارد که در آن زنان به منابع مادی و غیرمادی دسترسی داشته و می توانند بر زندگی، انتخاب ها و توانایی های خود تاثیر داشته باشند. توانمندسازی دارای دو بعد ایستا و پویاست و عاملیت در این فرایند تاثیر مهمی دارد. به عبارت بهتر توانمندسازی شامل سه مفهوم عاملیت، فرایندها/دستاوردها و نتایج است. توانمندسازی دارای ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، آموزشی، شخصی و روانی است و زمانی رخ می دهد که زنان بتوانند هنجارها و فرهنگ موجود را به چالش کشیده و زندگی خود را بهبود بخشند. پژوهش فوق با هدف درک تجارب زیسته زنان شهر کرمان از توانمندسازی با روش پدیدارشناسی انجام شده است. در این پژوهش با 13 نفر از زنانی که در پروژه های توانمندسازی شهر کرمان شرکت نموده و این زنان عمدتا از افرادی بودند که به نوعی درگیر در فقر و مسایل اقتصادی بودند، مصاحبه انجام و متن مصاحبه ها پس از پیاده سازی در نرم افزار مکس کیودا، کدگذاری شد که در نهایت 14 مضمون استخراج گردید که عبارتند از: پارادوکس دیگری بزرگ، عدم هزینه در حرفه پیش بینی شده، شکست توانمندسازی مالی، ادراک ارتقای مهارت، پیدایش امیدواری، احساس دیده شدن، برابری و احترام متقابل، ذوب افق ها، تجربه یادگیری موثر، هم افزایی، شور و شوق فعالیت گروهی، کار به مثابه فراغت، ادراک ناتمامی و گسست، ادراک ضعف سازماندهی.
    کلید واژگان: توانمندسازی, پدیدارشناسی, تجربه زیسته, زنان, کرمان
    Manouchehr Alinejad *, Zahra Gasemzadeh, Hosein Afrasiabi, Daryoush Bostani
    Empowerment refers to a process in which women have access to material and non-material resources and can influence their lives, choices and abilities. Empowerment has two dimensions, static and dynamic, and agency has an important effect in this process. In other words, empowerment includes three concepts of agency, processes/achievements and results. Empowerment has various economic, social, educational, personal and psychological dimensions and occurs when women can challenge the existing norms and culture and improve their lives. The above research was conducted with the aim of understanding the lived experiences of Kerman women of empowerment with the phenomenological method. In this research, interviews were conducted with 13 women who participated in the empowerment projects of Kerman, and these women were mainly people who were somehow involved in poverty and economic issues, and the text of the interviews after implementation in the software. Max Kyuda was coded, and finally 14 themes were extracted, which are: paradox of the big other, lack of cost in the predicted profession, failure of financial empowerment, perception of skill improvement, emergence of hope, feeling of being seen, equality and mutual respect, melting horizon. effective learning experience, synergy, enthusiasm for group activity, work as leisure, perception of incompleteness and discontinuity, perception of weak organization.
    Keywords: Empowerment, phenomenology, lived experience, women, Kerman
  • زهرا قاسم زاده، منوچهر علی نژاد*، حسین افراسیابی، داریوش بوستانی

    پیشگفتار:

     توانمندسازی زنان یکی از راه های دستیابی آنان به برابری جنسیتی است. توانمندسازی به آنان در جهت بهبود شرایط زندگی کمک می کند. در طول دهه های گذشته برنامه های توانمندسازی در سراسر دنیا و همچنین ایران توسط سازمان های دولتی و مردم نهاد پیگیری شده است. در شهر کرمان نیز برنامه هایی در این زمینه در حال اجراست. پژوهش حاضر این بسترها و انگیزه های مشارکت زنان در فرآیند برنامه های توانمندسازی را بررسی می کند. 

    روش

    این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد اشتراوس و کوربین انجام شده است. مشارکت کنندگان این مطالعه زنانی بودند که در برنامه های توانمندسازی شرکت داشتند و با روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. بر اساس معیار اشباع نظری، پانزده مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با آنان انجام شد. 

    یافته ها

    دراین مطالعه براساس روش داده بنیاد مقوله های «گسست خانواده، مشقت آموخته، زیست در ناکامی و تنهایی، اراده مندی، جوهره مندی کار، دیگری همدل و تسهیلگر، تنگنای معیشتی» برساخت شدند. 

    پی آمد: 

    یافته های پژوهش نشان داد که بسترها و انگیزه های مشارکت زنان شهر کرمان در برنامه های توانمندسازی تحت مقوله مرکزی جبر محیطی و ریسک پذیری قرار می گیرد. شرایط زندگی و ویژگی های زنان حاضر در پژوهش، زمینه مناسبی برای حضور موفق زنان در برنامه های توانمندسازی را فراهم نموده است.

    کلید واژگان: توانمندسازی زنان, نظریه داده بنیاد, جبر محیطی, ریسک پذیری
    Zahra Ghasemzadeh, Hossein Afrasiabi, Dariush Boostani
    Introduction

    Women empowerment is a crucial means of achieving gender equality and improving living conditions for women. Over the past few decades, many government and non-governmental organizations around the world, including in Iran, have pursued empowerment programs. Kerman City is also implementing such programs. This study explores the motivations and reasons behind women's participation in these empowerment initiatives.

    Methods

    This research adopted a qualitative approach, utilizing the data-based method proposed by Strauss and Corbin. Participants were selected through purposive and theoretical sampling, specifically women who had taken part in empowerment programs. In total, fifteen in-depth semi-structured interviews were conducted until theoretical saturation was achieved.

    Results

    From the data analysis, several categories emerged, including family breakdown, learned hardship, feelings of failure and loneliness, determination, the necessity of work, empathy and support for others, and economic challenges.

    Conclusions

    The findings indicate that the motivations for Kerman women's participation in empowerment programs are grounded in the central themes of environmental determinism and risk-taking. The living conditions and personal characteristics of the women involved provide a conducive environment for their successful engagement in these empowerment initiatives.

    Keywords: Women's Empowerment, Grounded Theory, Environmental Determinism, Risk-Taking
  • منوچهر علی نژاد*، ابوالفضل مرشدی
    سبک زندگی در هر جامعه معرف ویژگی اجتماعی و فرهنگی آن جامعه است. این سبک در پیوند با مولفه های فرهنگی به هویت جمعی و پایدار در یک جامعه تبدیل شده و تثبیت می شود. هدف این پژوهش کاوشی بر بسترهای اجتماعی- فرهنگی، الگوها و فضاهای هویت بخش سبک زندگی یزدی ها در گذشته بوده است. روش مورد استفاده در این تحقیق روش مردم نگاری بوده است.جامعه هدف این پژوهش شهر یزد و نمونه هدف تحقیق حدود 15 نفر از یزدشناسان و کارشناسان فرهنگی بوده است که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی یزدی ها در گذشته از شرایط اقلیمی و کویری یزد، وجود امنیت نسبی، محدودیت منابع، روحیه رواداری، فرهنگ دینداری و عزاداری و روحیه سختکوشی یزدی ها تاثیر پذیرفته و تاب آور شده است. مقوله اصلی در این پژوهش « سبک زندگی تطبیقی پذیر و تجدید پذیر» بوده است که دلالت بر اصل سازگاری و اصل تطبیق اراده محور یزدی ها با وجود همه محدودیت با شرایط محیطی و ایجاد سبک زندگی خاص بوده است. همچنین سبک زندگی یزدی ها در گذشته از گروه های مرجع روحانیت، معتمدین محلی و بازاری و والدین تاثیر پذیرفته که در فضاهای هویت بخش دینی، اقتصادی و اجتماعی شکل گرفته است.
    کلید واژگان: سبک زندکی تجدیدپذیر, بسترها, گروه های مرجع, فضاهای اجتماعی یزد
    Manouchehr Alinejad *, Abolfazl Morshedi
    The lifestyle in any society represents the social and cultural characteristics of that society. This lifestyle, along with cultural components, becomes a durable collective identity in a society. The aim of this research was to explore the socio-cultural contexts, patterns and identity spaces of the Yazidians’ lifestyle in the past. The method used in this research was the ethnographic method. The target community of this research was Yazd city and the target sample of the research was 15 people of Yazd historians and cultural experts who were selected by purposeful sampling. The results of the research show that the lifestyle of Yazdians in the past has been influenced by the climatic and desert conditions of Yazd, relative security, limited resources, the spirit of tolerance, the culture of religiosity and mourning, and the hardworking spirit of the people in Yazd. The main category in this research was found to be adaptable and renewable lifestyle, which implies the principle of adaptation and the principle of adaptation based on the will of Yazidians despite all the limitations imposed by environmental conditions. Moreover, the lifestyle of Yazidians in the past was found to have been influenced by clerical reference groups, local and market trustees, and parents, which has been formed in the spaces of religious, economic, and social identity
    Keywords: Renewable lifestyle, platforms, Reference Groups, social spaces. Yazd
  • منوچهر علی نژاد*، مجتبی فرحانی فرد

    در این پژوهش، به مطالعه اجتماعی معنای سیل و استراتژی های مواجهه با آن در بین سیل زدگان استان خوزستان (مناطق بندر امام خمینی و جراحی)، پرداخته شده است. روش استفاده شده در این پژوهش، نظریه داده بنیاد بوده است. داده های این تحقیق از طریق انجام مصاحبه های عمیق و با نمونه گیری نظری از 20 نفر از افراد که متشکل از آسیب دیدگان و سیل زدگان بوده اند، گردآوری شد و تا اشباع نظری کامل پیش رفت. برای تحلیل داده ها از سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی، استفاده شده است. پس از مرحله کدگذاری، 7 مقوله ی اصلی و 1 مقوله ی هسته از داده ها استخراج شد که نتایج این پژوهش، در قالب الگوی پارادایمی و طرح واره نظری ارایه شده است. نتایج نشان داد که معنای سیل در بین سیل زدگان به طور عمده از طریق عواملی همچون نادیده انگاری، احساس طرد شدگی و بازتولید ذهنیت منفی نسبت به عملکردهای مسیولان و همچنین هم افزایی مشکلات، برساخته می شود. البته ناگفته نماند که سیل زدگان در برابر سیل، «راهبرد ترکیبی شکننده» را هم بر گزیدند.  در نهایت، نظریه پژوهش نشان داد که سیل منجر به «از جا کندگی مکانی و هویتی سیل زدگان» شده است.

    کلید واژگان: سیل, برساخت اجتماعی, راهبردها, بلایای طبیعی, بندر امام خمینی, جراحی
    Manuochehr Alinejad *, Mojtaba Farhani Fard

    In this research, the social study of the meaning of flood and coping strategies among the flood victims of Khuzestan province (Bander Imam Khomeini and Jarahee areas) have been addressed. The method used in this research was Grounded Theory. The data for this research was collected through in-depth interviews and theoretical sampling of 20 people consisting of the flood victims and injured, and reached complete theoretical saturation. For data analysis, three stages of open coding, central coding and selective coding have been used. After the coding stage, 7 main categories and 1 core category were extracted from the data. The results of this research are presented in the form of a paradigm model and a theoretical schema. The results showed that the meaning of the flood among the flood victims is mainly created through factors such as neglect, feeling of rejection and reproduction of negative mentality towards the actions of the officials as well as synergy of the problems. Of course, it goes without saying that the flood victims also chose a "fragile combined strategy" against the flood. Finally, the theory of the research showed that the flood has led to the "spatial and identity displacement of the flood victims".

    Keywords: Floods, social construction, strategies, natural disasters, Imam Khomeini port, Jarahi
  • منوچهر علی نژاد*، زینب السادات بهشتی راد، مسعود حاجی راده میمندی

    پل ارتباطی بین فهم شغل مطلوب و کنشگران، مفاهیم انتزاعی هستند که افراد در سنین مختلف و بر حسب شرایط اجتماعی و اقتصادی به آن می‏رسند. هدف در این جستار تاملی بر دوگانگی فهم معنای شغل مطلوب در اندیشه نوجوانان و جوانان شهر مشهد هست. روش مورد استفاده در کیفی و تحلیل محتوای عرفی بوده و حجم نمونه حدود 30 نفر از بین جوانان و نوجوانان شهر مشهد انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که نوجوانان در درک خود از شغل مطلوب به مقولاتی همچون خدمتگذاری‏، جایگاه مناسب و عدالت شغلی‏، درآمد حلال‏، انتظار شغلی مبتنی بر حفظ ارزش‏ها‏، لذت کار‏، خلاقیت و موفقیت شغلی اشاره کرده‏اند و جوانان (زن) به مقولاتی همچون محیط زنانه شغل، عدم تبعیض جنسیتی شغل، تشخص شغلی، انطباق جنسیتی شغل، فاصله کار با خانه (فاصله‏ پذیری مکانی شغل و فاصله‏ پذیری زمانی شغل) و مهارت شغلی و جوانان (مرد) به مقولاتی چون درآمد بالا، بیمه شغلی و حقوق مناسب و مزایا، مطالبه‏گری شغلی، خویش فرمایی و بهداشت محیط کار اشاره داشتند. با مقایسه مقولات اصلی در بین نوجوان و جوانان می‏توان شاهد نوعی دوگانگی و تفاوت معنایی در فهم شغل مطلوب بود که به تقابل « رسالت اخلاقی و انتزاعی» از شغل مطلوب در میان نوجوانان تا « مک‏دونالیزه از شغل» در میان جوانان می‏انجامد. به نظر می‏رسد با توجه به عوامل زمینه‏ای و محدودیت ‏های ساختاری شغل‏یابی، جهت‏ گیری آینده در شغل مطلوب به سمت غلبه نگاه عقلانی، ابزاری و خدماتی خواهد بود که زودبازده، کم هزینه و تضمینی باشد.

    کلید واژگان: شغل مطلوب, نوجوانان, جوانان, مک‏دونالیزه شدن, رسالت اخلاقی
    Manouchehr Alinejad *, Zeynab Beheshti Rad, Masoud Hajizadeh Meymandi

    The bridge between the understanding of desirable jobs and activists are abstract concepts that people reach at different ages and according to social and economic conditions. The purpose of this essay is to reflect on the duality of understanding the meaning of a desirable job in the minds of teenagers and young people in Mashhad.The method used in qualitative and conventional content analysis was chosen and a sample size of about 30 people was selected from among the youth of Mashhad city and studied. Findings The obtained results showed that in their understanding of a desirable job, teenagers have pointed to categories such as service, appropriate position and job justice, halal income, job expectation based on maintaining values, work pleasure, creativity and job success, and the youth (women) ) to categories such as female job environment, non-gender discrimination of job, job identity, gender adaptation of job, distance from work to home (location distance of job and time distance of job) and job skills and youth (men) to categories like high income, job insurance and Appropriate salaries and benefits, job demands, self-determination and workplace health were mentioned. By comparing the main categories among teenagers and young people, we can witness a kind of duality and difference in meaning in the understanding of desirable job, which leads to the contrast of "moral and abstract mission" from desirable job among teenagers to "McDonalization of job" among young people. It seems that according to the background factors and the structural limitations of job search,

    Keywords: desired job, Teenagers, young people, McDonaldization, moral mission
  • منوچهر علی نژاد*، ابوالفضل مرشدی، الهام حاجی دخت محمودآبادی

    صنعت نساجی از صنایع استراتژیک و از ارکان اساسی جامعه محسوب می‏شود. نساجی در یزد از قدمت طولانی برخوردار است اما در سال‏های اخیر وضعیت نامطلوبی را تجربه می‏کند. در این میان، خوشه‏ های صنعتی با گرد آوردن بنگاه ‏های کوچک، مزیت ‏های فراوانی در توسعه‏ ی اقتصادی دارند. عوامل گوناگونی در موفقیت خوشه‏ های صنعتی موثر هستند. «سرمایه‏ ی اجتماعی» یکی از شاخص‏های توسعه‏‏ است که در این پژوهش به مطالعه‏ آن در خوشه‏ی صنعتی نساجی یزد با رویکرد کیفی پرداخته‏ ایم. برای سنجش این شاخص، رابطه دولت، دانشگاه و مراکز پژوهشی، و انجمن‏ های تخصصی با صنعت نساجی را در سطح استان یزد مد نظر قرار داده ‏ایم. ‏داده ‏های این پژوهش از مصاحبه‏ی نیمه‏ ساختارمند با 17 نفر از صاحبان صنایع، دانشگاهیان و فناوران این حوزه به دست آمد. ‏‏یافته‏ های این پژوهش حاکی از ضعف سرمایه اجتماعی در این صنعت است. بر اساس تحلیل مضمون مصاحبه با خبرگان این حوزه، چالش‏های مربوط به شکل‏ گیری سرمایه اجتماعی به ویژه روابط موثر صنعت نساجی با تشکل‏ های صنعتی و مراکز علمی- پژوهشی- نواوری عبارتند است: «رویکرد غیرموثر دولت برای ارتقای تشکل‏ها به جایگاه حمایتی صنعت»، «بیگانه بودن صاحبان صنعت با فرهنگ تشکلی»، «عدم پشتیبانی از طرح‏های توسعه فناوری و ایجاد دانش فنی» و «موانع انگیزشی و حجم بالای فعالیت‏های آموزشی و اجرایی دانشگاهیان»، «عدم توسعه‏ ی زیرساخت‏های لازم برای تجاری‏ سازی پژوهش ‏ها»، «فقدان تفکر سیستمی بین مدیران صنعت و دانشگاه»، «نبود برنامه ‏ریزی ماموریت‏ گرا در سیاست‏های آموزشی و پژوهشی نظام آموزش عالی»، « واپس‏گرایی در‏ حوزه‏ ی برنامه‏ ریزی ساختار‏مند»، «عدم ایجاد سازوکارهای لازم جهت کاهش قیمت تمام‏شده و افزایش توان رقابت ‏پذیری»، «سیاست‏های غیرمتمرکز و رانت‏گستر»، «نبود نگاه آینده ‏نگر و تخصصی در سیاستگذاری‏ ها». ‏یافته ‏ها حاکی از نقش بارز دولت و سیاست‏های دولتی در پایین بودن سطح سرمایه‏ ی اجتماعی در خوشه ‏ی صنعتی نساجی یزد است. لذا، تغییر رویکرد دولت به نقش خود در صنعت نساجی یزد از متصدی‏ گرانه به حمایت‏ گرایانه و میدان دادن به انجمن‏ ها و تشکل‏ها از مهم‏ترین عوامل اثربخش در افزایش مناسب سرمایه ‏ی اجتماعی است.

    کلید واژگان: خوشه‏ی صنعتی, صنعت نساجی یزد, سرمایه‏ی اجتماعی, نقش حمایت‏گرایانه‏ی دولت, تشکل‏های صنعتی
    Manouchehr Alinejad *, Abolfazl Morshedi, Elham Hajidokt

    The textile industry is one of the strategic industries and one of the basic pillars of society. Textile inYazd has a long history, but in recent years has experienced an unfavorable situation. Meanwhile, industrialclusters have many advantages in economic development by bringing together small enterprises. Various factorscontribute to the success of industrial clusters. Social capital is one of the indicators of growth and developmentof any country is one of the dimensions of social indicators. In this study, we have studied its role in the successor failure of Yazd textile industrial cluster with a qualitative approach. The data of this study were obtainedfrom a semi-structured interview with 17 industry owners, academics and researchers in this field. The findingsof this study, using thematic analysis, address challenges at three levels of communication between industrialorganizations and the textile industry, including "The ineffective approach of the government prevents thepromotion of organizations to the supportive position of industry and government", "the alienation of industryowners from the organizational culture", "Lack of support for technology development projects and the creationof technical knowledge" and "Motivational barriers and high volume of educational and executive activities ofacademics", "Lack of development of the necessary infrastructure for commercialization of research", "Lack ofsystemic thinking between industry and university managers", "Lack of mission-oriented planning in theeducational and research policies of the higher education system", the relationship between universities andresearch centers and innovation with the textile industry, and "inaction and regression in the field of structuredplanning", "Lack of necessary mechanisms to reduce the final price and increase competitiveness","Decentralized and rent-seeking policies", "Lack of forward-looking and specialized policy-making" therelationship of government organizations with the textile industry. The findings indicate the significant role ofgovernment and government policies in the low level of social capital in the textile industrial cluster of Yazd.Therefore, changing the government's approach to its role in Yazd textile industry from entrepreneurial toprotectionist is one of the most important factors in increasing the appropriate social capital.

    Keywords: Industrial cluster, Yazd Textile Industry, Social Capital, Role of Government Protection
  • منوچهر علی نژاد*، سید محسن موسوی، نگار پارسی پور
    اوقات فراغت و چگونگی گذران آن در دوران مدرن، از موضوعات اساسی در زندگی اجتماعی انسانهاست و با توجه به رواج فرهنگ مصرف و شکل گیری تغییرات اساسی در سبک زندگی انسانها بر اهمیت آن افزوده شده است. پژوهش حاضر با هدف « بررسی رابطه هویت زنانه بازاندیشانه با الگو های فراغتی زنان شهر یزد» انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع پیمایشی، با استفاده از ابزار پرسشنامه و به شیوه نمونه گیری خوشه ای متناسب از 403 نفر از زنان ساکن در شهر یزد گردآوری شده است. در این تحقیق اوقات فراغت در دو بعد سنتی و مدرن سنجیده شده است. نتایج نشان داد که میانگین کل (در طیف 1 تا 5) متغیر هویت بازاندیشانه زنانه برابر 3.51 ست. بدین ترتیب در مجموع میزان هویت زنانه در بین زنان نمونه، بیشتر از حد متوسط یعنی عدد 3 است. همچنین بین متغیرهای زمینه ای مانند وضعیت تاهل پاسخگویان، سن آنها، وضعیت تحصیلات و وضعیت شغلی زنان با چگونگی گذران اوقات فراغت رابطه وجود دارد. و همچنین بین متغیر هویت بازاندیشانه زنانه و گذران اوقات فراغت در بین زنان شهر یزد رابطه وجود دارد.
    کلید واژگان: اوقات فراغت, هویت بازاندیشانه, زنان, شهر یزد
    Manouchehr Alinejad *, Seyid Mohsen Mousavi, Negar Parsipuor
    Leisure time and how to spend it in the modern era is one of the basic issues in people's social life, and due to the prevalence of consumer culture and the formation of fundamental changes in people's lifestyles, its importance has increased. The present study was conducted with the aim of "investigating the relationship between the rethinking of female identity and the leisure patterns of women in Yazd". The method used in this research is a survey type, using a questionnaire tool and a proportional cluster sampling of 403 women living in Yazd city. In this research, leisure time has been measured in two dimensions, traditional and modern. The results showed that the total average (in the range of 1 to 5) of the female reflexive identity variable is equal to 3.51. In this way, in total, the level of female identity among sample women is higher than the average, which is the number 3. Also, there is a relationship between background variables such as respondents' marital status, their age, education status and women's employment status with how they spend their free time. Also, there is a relationship between the variable of female rethinking identity and leisure time among women in Yazd city.
    Keywords: leisure, rethinking female identity, Women, Yazd City
  • منوچهر علی نژاد*، محمدرضا حسینی، فاطمه ملائی
    تب مصرف شهرها را فرا گرفته است و افراد سعی می کنند با مصرف کالاها، برای خود منزلت و جایگاه اجتماعی کسب کنند. امروزه زنان با استفاده از لباس و قیافه، پیام هایی درباره هویت خود به دیگران ارسال می کنند، مراکز خرید از جمله مزون ها یکی از فضاهای عمده برای مصرف نشانه ها و سبک هاست. هدف این پژوهش درک و تفسیر الگوهای رفتار مصرفی زنان در مزون های شهر یزد است. روش تحقیق کیفی بوده و با راهبرد تحلیل تماتیک اجرا شده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده است. حجم نمونه 30 نفر از زنان ساکن در یزد بوده که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شده است. پس از واکای مصاحبه ها و تجزیه و تحلیل آنها یافته های تحقیق  در قالب چهار سنخ پدیدار شدند که عبارتند از1- رفتار مصرفی باورمند 2- استحاله در دیگران مهم3- رفتار مصرف نمایشی 4- هژمونی مارک باوری. نتایج پژوهش نشان داد که ارزش های مصرفی این گروه  به صورت محسوسی  از پیچیدگی برخوردار است. از مهمترین ویژگی در رفتار مصرفی مشارکت کنندگان، الگوی رفتار مصرفی باورمند است که تحت تاثیر قناعت جویی و روحیه سخت کوشی است. اما ظهور فرهنگ مصرف گرایی، چشم و هم چشمی و تغییرات در سبک زندگی باعث شده تا سنخ های مصرفی متظاهراته، مدباورانه و نمایشی گسترش یابد. بر این اساس می توان پیش بینی کرد جهت گیری فرهنگ مصرف در میان زنان یزدی به سمت دوگانگی مصرف باورمند و متظاهرانه بوده و نشانگرهای منفی رفتارهای مصرفی در ظهور شهرهای مصرفی، وجه غالب این رفتار در آینده خواهد بود.
    کلید واژگان: سنخ شناسی, رفتار مصرفی, مزون, زنان یزدی, تحلیل تماتیک
    Manoochehr Alinejad *, Mohammadreza Hoseini, Fatemeh Molaei
    Consumption fever has spread to cities and people are trying to gain status and social position for themselves by consuming goods. Women nowadays use clothes to send messages about their identity to others. shopping malls such as mezons (brand commodity stores) are one of the main spaces for the consumption of signs and styles. Therefore this study aims to understand and interpret the patterns of consumption behavior of women in the mezons of Yazd. The research method is qualitative and was implemented with a thematic analysis strategy. The data collection method was semi-structured interview. The sample size was 30 women living in Yazd who were selected by purposive sampling. In order to analyze the data, the content analysis technique was used. After analyzing the interviews four categories of responses emerged which were as follows: 1- Believable consumption behavior 2- assimilation to significant others 3- dramatic consumption behavior 4- product loyalty. The results showed that the consumption values ​​of this group were significantly more complex. The emergence of a culture of consumerism, imitation (keeping up with the Joneses) and lifestyle changes hav led to the spread of conspicuous, fashion-led, and theatrical consumption types. Based on this, it can be predicted that the orientation of consumption culture among Yazidi women is towards the duality (believable and conspicuous) of consumption, , and negative indicators of consumption behaviors will be the predominant aspect of this behavior in the future.
    Keywords: Typology, Consumer behavior, Mezon, Yazdi Women, Fashion Belief, Eye to Eye
  • حسین افراسیابی*، منوچهر علی نژاد، فاطمه مهرابی فر

    زمینه و هدف:

     در مباحث معاصر تغییرات و توسعه اجتماعی، اتکاء به منابع و ارزش های بومی و درونی بیش از پیش مورد توجه قرار دارد. در این مطالعه، نگرش جوانان نسبت به توسعه درون زا در قالب پنج مولفه (مشارکت، ارزش های فرهنگی، دانش بومی، منابع محلی و بازیگران محلی) بررسی شد. 

    روش و داده ها: 

    تحقیق از نوع کمی و پیمایشی است. داده ها به وسیله پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. نمونه شامل 554 نفر از جوانان 17 تا 30 ساله شهرهای اهواز و یزد بود که با شیوه نمونه‍ گیری تصادفی خوشه‍ای چندمرحله ای انتخاب شدند. پس از طرح فرضیه ها و عملیاتی سازی متغیرهای تحقیق، داده ها به وسیله یک پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شد. 

    یافته ها

    در میان ابعاد مختلف نگرش به توسعه درون زا، بالاترین میانگین مربوط به بعد احترام به ارزش های فرهنگی بود. متغیرهای سن، تحصیلات و قومیت رابطه معناداری با نگرش به توسعه درون زا داشتند. همچنین جهان گرایی، سن و قومیت، مهم ترین متغیرهای تبیین کننده نگرش به توسعه درون زا در میان این جوانان بود. 

    بحث و نتیجه گیری

    جوانان ضرورت توجه به منابع محلی در عین توجه به تحولات جهانی را پذیرفته اند. جوان امروزی، نگاهی جهانی و در عین حال محلی به توسعه دارد. گرایش دارد جهانی بیاندیشد و محلی عمل کند. به ویژه اولویت ارزش های فرهنگی بومی به عنوان عامل هویت بخش توسعه را دریافته است.

     پیام اصلی: 

    نگرش شهروندان، جهت گیری ذهنی و عملی به توسعه درون زا را در بر می گیرد. با افزایش تجربه و آشنایی با جهان در حال تغییر، تمایل جوانان به منابع و ارزش های بومی متناسب توسعه، افزایش می یابد.

    کلید واژگان: توسعه درون زا, توسعه, جوانان, مشارکت, منابع محلی
    Hossein Afrasiabi *, Manouchehr Alinejad, Fatemeh Mehrabifar
    Background and Aim

    Local resources and values have been emphasized in the recent literature on social change and development. In this study, the youth’s attitude are explored toward endogenous development in five dimensions of participation in development process, cultural values, local knowledge, local resources, and local actors.  

    Methods and Data: 

    The present research is qualitative by nature using a survey design. The research population included 17 to 30 year-old young people in Yazd and Ahvaz, Iran. 554 young people completed a questionnaire. Sample was selected through the multistage random sampling method. The data gathered through the questionnaire was then analysed by SPSS software. 

    Findings

    The results showed that the highest average among the endogenous development dimensions was for respect for cultural values and the lowest average for globalism. The variables of age, sex, education and ethnicity had a significant relationship with attitudes toward endogenous development. The results of multivariate regression test showed that the variables of globalization, age and ethnicity were the most important variables explaining the attitude towards endogenous development. 

    Conclusion

    The young respondants showed to have accepted the necessity of attention to local resources and values in the process of attatining social and economic development as well as local values and identity. The young respondants have recognized the importance of local and global dimensions of development. They think globally but act locally.  

    Key Message: 

    The citizens’ attitudes include their subjective and practical orientation toward endogenous development. The increasing awareness about changing world has led to youth’s tendency towards local resources and values.

    Keywords: Endogenous development, Development, Youth, Participation, local resources
  • منوچهر علی نژاد*، سیده زینب موسوی، مهربان پارسامهر
    در ایران، توسعه و ترویج کارآفرینی یکی از نیازهای جدی جامعه است و ساختار خانوادگی، نگرش سنتی و کلیشه های جنسیتی، که توصیف کننده ساختارهای اجتماعی کشورها است، به شدت بر فرایند توسعه کارآفرینی زنان اثرگذار است. بنابراین، ضروری است که در بررسی این فرایند عوامل ذکرشده در نظر گرفته شود. هدف از این جستار واکاوی رفتارهای موفقیت آمیز کارآفرینانه زنان در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی است و جامعه مطالعه شده را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق، 15 زن کارآفرین، که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تاهل متفاوت بودند، به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای تحلیل مصاحبه ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که از نتایج تحلیل ها، سه مضمون اصلی به دست آمد: مضمون اصلی تعامل سازنده با حصارهای ذهنی و اجتماعی شامل 21 مفهوم و 5 مضمون فرعی (غلبه ایدیولوژی جنسیتی مرد سالارانه، حمایت نکردن ساختاری، کلیشه باور نداشتن به توانایی زن، دید اقتصادی به کار زن، کوته نگری اجتماعی)، مضمون ارتقابخشی به خویشتن شامل 21 مفهوم و 4 مضمون فرعی (همسو شدن با هنجارهای اجتماعی، اثبات قابلیت های فردی، غلبه بر خودمحدودسازی، رعایت هنجارهای جنسیتی) و مضمون اصلی اثبات گری بازتابی با 9 مفهوم و 2 مضمون فرعی (میل به خوداثباتی و خودباوری کنشی).
    کلید واژگان: حصارهای ذهنی, خوداثباتی, زنان, کارآفرینی, کلیشه های جنسیتی, یزد
    Manouchehr Alinejad *, Seyedeh Zynab Mosavi, Mehraban Parsamehr
    In Iran, the development and promotion of entrepreneurship is one of the serious needs of society and family structure, traditional attitudes and gender stereotypes that describe the social structures of countries have a strong impact on the process of women entrepreneurship development. The purpose of this study is to investigate the successful entrepreneurial behaviors of women in Yazd. In this qualitative study, the focused  population are women entrepreneurs in Yazd. Selected by purposive and theoretical sampling, the sample of this study included 15 women entrepreneurs, who were different in terms of age, education, type of profession and marital status. The content analysis technique was used to analyze the interviews. From the results of the analysis, three main themes were obtained. The main theme of constructive interaction with mental and social barriers includes 21 concepts and 5 sub-themes (domination of patriarchal gender ideology, lack of structural support, stereotype of disbelief in women's ability, economic view of women's work, social short-sightedness). The theme of self-improvement was obtained from 21 concepts and 4 sub-themes (aligning with social norms, proving individual abilities, overcoming self-limitation, observing gender norms). The main themes of reflection positivity were extracted from 9 concepts and 2 sub-themes, positive self-affirmation and action self-belief.
    Keywords: Women, Entrepreneurship, Gender Clinics, Mental Barriers, Self-proop, Yazd
  • منوچهر علی نژاد*
    امروزه برای عرضه و معرفی کالاها و خدمات و مقایسه آنها با محصولات سایر مشابه در بازار، از واژه خاصی استفاده می شود که آن را «برند» می نامند. برند برای اشاره به محصول یا خدمتی به کار می رود که ارزش اعتباری و اجتماعی بالایی داشته باشد. یکی از این برندها که نمادی از تجسم فرهنگ، هنر و صنعت بافندگی است؛ پارچه بافی ترمه در ایران است. پژوهش حاضر به دنبال واکاوی بسترهای اجتماعی و اقتصادی برندشدگی ترمه در شهر یزد بوده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که ترمه بافی در یزد برای رسیدن به برندسازی چه مراحلی را طی کرده است و عوامل اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی این برندشدگی کدامند. روش تحقیق حاضر کیفی بوده و از تیوری زمینه ای بهره برده شد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه بوده و نمونه آماری تحقیق 11 نفر از صاحبنظران و صاحبان برندهای معروف ترمه به شیوه نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی در شهر یزد انتخاب شده است. مقولات استخراج شده در یک مدل پارادایمی شامل پنج بعد شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله ای، راهبرد کنش و پیامدها است. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که شرایط علی تاثیرگذار در برندشدگی ترمه شامل اراده بازفرآوری و تغییر در ترمه و تلاش برای تبدیل آن از یک کالای دست باف و هنری و بعد به یک کالای مدرن و ماشینی با هدف تولید انبوه بوده، شرایط زمینه ای شامل شرایط جغرافیایی یزد، روحیه سخت کوشی یزدی ها و نقش مواصلاتی و شرایط مداخله ای نظیر نقش تجار و رقابت فروشندگان با یکدیگر، راهبردهای تنوع در کالاهای ترمه، تنوع در طرح و رنگ ترمه و پیامدهایی چون برندشدگی، خاص بودگی و منحصربه فرد بودن باعث موفقیت و برندشدگی ترمه شده است.
    کلید واژگان: برند, برند شدگی, پیامدها, ترمه, فرایندها, عوامل, یزد
    Manouchehr Alinejad *
    Today, a special term called "brand" is used to offer and introduce goods and services and compare them with other similar products. The present study seeks to investigate the social and economic contexts of cashmere branding in Yazd. This research seeks to answer the question of what steps cashmere weaving has taken in Yazd to achieve branding and what are the socio-cultural and economic factors of this branding. The method of the present study was qualitative and the underlying theory was used. And the statistical sample of the research of 11 experts and owners of famous cashmere brands has been selected by purposive sampling in Yazd. The results of data analysis show that the causal conditions affecting the branding of cashmere include the will to reprocess and change the cashmere and try to turn it from handmade and artistic goods and then into modern and machine goods with the aim of mass production. Yazidis 'hard work and transportation role and intervention conditions such as the role of traders and sellers' competition with each other, strategies of diversity in cashmere goods, variety in design and color of cashmere and consequences such as branding, specialness and uniqueness have caused cashmere branding.
    Keywords: Brand, Branding, Cashmere, Consequences, Factors, Processes, Yazd
  • منوچهر علی نژاد*، عزت الله فریدنیا

    در قدیم مردم برای حفاظت از خود و تامین امنیت، دور شهرها حصار می کشیدند. اما با گذشت زمان و در دهه های اخیر فرهنگ جدایی گزینی اجتماعی و خصوصی سازی فرم و محتوای حصارها را تغییر داده و آن را با مزرعه شخصی، باغ ویلا و منازل خصوصی گره زده است. هدف این پژوهش تاملی جامعه شناختی بر دوگانگی نشانه شناختی حصار و حصارکشی در میان مردم سوادکوه استان مازندران هست تا بتوان به فهم معنای اجتماعی از یک سازه فیزیکی دست یافت. روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی و مردم نگاری انتقادی بوده و 20 نفر از شهروندان سوادکوه به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه صورت گرفته است. نتایج در این تحقیق نشان دهنده دوگانگی و استحاله معنایی حصار و حصارکشی در شهر سواد کوه داشته و با رویکرد نشانه شناختی و تصور از شهر در قالب دو مضمون اصلی:1- « حصارکشی به مثابه مظهر زیست سنتی و هویت بخش» و 2- «حصارکشی به مثابه مظهر غلبه ارزشهای ابزاری مدرن، غریبگی و فردگرایی » مشخص گردید. مقولات محوری در بحث حصارکشی شامل « فقدان یا محدودیت حصار در گذشته»، « حصار نشانه مرزبندی و مراقبت از محصول و زمین کشاورزی »، « مظهر امنیت»، « مظهر سادگی و فقر حیات روستایی» و همچنین « حصار نشانه ارزش یافتن زمین»، «مظهر مدرن شدگی و تفکیک»، « مظهر عقلانیت و شخصی سازی حریم» و « مظهر آسیب شناختی و بدبینی اجتماعی» هستند. نهایت اینکه این دوگانگی در سازه ها و نمادهای شهری تصویری از دوگانگی و نابرابری فضایی و اجتماعی در گستره وسیع محیط شهری دارد.

    کلید واژگان: حصار, حصار کشی, نشانه شناسی, زیست سنتی, ارزشهای ابزاری, سوادکوه
    Manouchehr Alinejad *, Ezzat Ollah Faridnia

    In the past, people built fences around cities to protect themselves and provide security. But over time and in recent decades, the culture of social segregation and privatization has changed the form and content of fences and tied it to private farms, villa gardens and private homes. The purpose of this sociological reflection is on the semiotic duality of fence and fencing among the people of Savadkuh in Mazandaran province in order to understand the social meaning of a physical structure. The method used in this research is qualitative and critical ethnography and 20 citizens of Savadkuh have been selected and interviewed by purposive sampling. The results of this study show the duality and semantic transformation of fencing and fencing in Savad Kooh city and with a semiotic approach and perception of the city in the form of two main themes: 1- "Fencing as a biological and identity manifestation" and 2- "Fencing as The manifestation of the dominance of modern instrumental values, alienation and individualism. The central categories in the discussion of fencing include "lack or limitation of fencing in the past", "fence is a sign of demarcation and care of agricultural land and product", "manifestation of security", "manifestation of simplicity and poverty of rural life" and "fence is a sign of land value" Are "manifestations of modernization and segregation", "manifestations of rationality and personalization of privacy" and "manifestations of pathology and social pessimism". Finally, this duality in urban structures and symbols has a picture of spatial and social duality and inequality in a wide range of urban environments.

    Keywords: fence, fencing, Semiotics, traditional biology, Instrumental Values, Savadkooh
  • مسعود حاجی زاده میمندی*، منوچهر علی نژاد، کمال رشیدی نژاد

    در عصر حاضر غفلت از محیط زیست و بی توجهی به آن، به شدت، در حال گسترش است. تلاش برای توسعه و شهرنشینی و تامین رفاه و آسایش بشر مضرات و مزایایی برای انسان و طبیعت به همراه داشته و یکی از این مضرات که جامعه و شهروندان عامل آن هستند، آلودگی هوا می باشد. در این پژوهش از رویکردهای نظری سبک زندگی و سرمایه فرهنگی بوردیو ، شبکه اجتماعی کاستلز و زیست جهان هابرماس و دیگران بهره برده شده است. از آنجا که شهروندان با نگرش و رفتارهای خود می توانند در کاهش و افزایش آلودگی هوا موثر واقع گردند، هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نگرش شهروندان میبدی نسبت به آلودگی هوا و عوامل اجتماعی موثر بر آن می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی بوده و جامعه ی آماری شهروندان 16 سال و بالاتر شهر میبد بوده است  بر طبق سرشماری 1395 حدود 97000 نفر بوده که از آن حجم نمونه 420 نفر به شیوه نمونه گیری کوکران و  به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده اند. یافته های نشان می دهد که بین متغیرهای سن، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، وضعیت سکونت، میزان درآمد و نگرش شهروندان به آلودگی هوا رابطه ی معناداری وجود دارد اما بین جنسیت و نگرش شهروندان به آلودگی هوا رابطه ای وجود ندارد. هم چنین بین سبک زندگی، سرمایه ی فرهنگی، شبکه اجتماعی رابطه ی مثبت و مستقیم و بین سودمحوری رابطه ی منفی معنادار با متغیر وابسته وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای باقی مانده در مدل رگرسیون 19 درصد از واریانس متغیر وابسته را تعیین و تبیین می کنند و متغیر های سبک زندگی، گرایش به سود محوری و سن به ترتیب بیشترین نقش را در مدل رگرسیون پژوهش ایفا می کنند. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که شهروندان میبدی بر اولویت حفظ محیط زیست حتی با وجود درآمد و سود حاصل از کار در کارخانجات تاکید داشته و همچنین مقوله سبک زندگی داری سهم و وزن سهم بیشتری در تبیین متغیر وابسته داشته است که تقویت و تغییر در آن و سرمایه ی فرهنگی باعث تغییر در نگرش شهروندان به آلودگی هوا و حفظ محیط زیست می گردد.

    کلید واژگان: آلودگی هوا, نگرش شهروندان, سرمایه اجتماعی, میبد, یزد
    Masood Hadjizadeh Meymandi *, manouchehr alinejad, Kamal Rashidinejad

    Nowadays, neglecting the environment and overlooking its problems is spreading rapidly. Efforts to develop and urbanize and ensure human well-being have disadvantages and benefits for humans and nature, and one of the disadvantages caused by society and its members is air pollution. In this research, the theoretical approaches of Bourdieu's lifestyle and cultural capital, Castells social networks theory and the biosphere of Habermas and others have been used. Since citizens can be effective in reducing air pollution with their attitudes and behaviors, the main purpose of this study is to investigate the attitudes of Meybod citizens towards air pollution and social factors affecting it. This research is a descriptive, analytical and survey type and the research population consisted of citizens 16 years and older, of which, using Cochran formula, 420 people were chosen via a multi-stage random sampling procedure. Findings showed that there was a significant relationship between the variables of age, marital status, education level, residence status, income and citizens 'attitudes toward air pollution, but there was no relationship between gender and citizens' attitudes toward air pollution. There was also a positive and direct relationship between lifestyle, cultural capital, social networks and a significant negative relationship between profit-orientedness and the dependent variable. The results of regression analysis showed that the remaining variables in the regression model determined 19% of the variance of the dependent variable and the variables of lifestyle, profit orientation and age, respectively, played the most important role in the regression model. The results showed that the citizens of Meybodi put an emphasis on the priority of preserving the environment in spite of income and profit from working in factories, and also the category of lifestyle has a greater share and weight in explaining the dependent variable, which if strengthened together with cultural capital can change the attitude of citizens towards air pollution and environmental protection.

    Keywords: Air Pollution, Citizens' Attitudes, profit orientation Social Capital, Meybod
  • منوچهر علی نژاد*، سیده زینب موسوی

     هدف از این جستار واکاوی رفتارهای اقتصادی موفقیت آمیز زنان کارآفرین در شهر یزد است. تحقیق حاضر کیفی و جامعه مورد مطالعه را زنان کارآفرین در شهر یزد تشکیل می دهند. در نمونه تحقیق با 13 زن که از نظر سن، تحصیلات، نوع حرفه و وضعیت تاهل متفاوت بودند به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش با کمک روش نظریه زمینه ای انجام گرفت که شامل کدگذاری باز، محوری و گزینشی بود. مقوله ای هستهی تحقیق، «تعامل سازنده با محدودیت» انتخاب گردید. مقوله های زمینه ای که بسترهای شکل گیری «تعامل سازنده با محدودیت» را فراهم می کنند شامل ساختارهای تحمیلی، حصارهای ذهنی و سرمایه های حمایتی هستند. در این تحقیق آفرینشگری موقعیت عامل علی موثر بر کارآفرینی زنان یزدی یوده و راهبرد اساسی زنان در کارآفرینی شامل همسوی جامعه محور، ارتقاء بخشی به خویشتن، فهم زنانه از کارآفرینی و هارمونی نقش مقوله بندی شد. عامل مداخله گر این تحقیق اثباتگری بازتابی و در نهایت پیامد حاصل از تعامل سازنده با محدودیت خود توانمند سازی تشخص داده شد.

    کلید واژگان: کارآفرینی, زنان, خود باوری, خود اشتغالی, شهر یزد
    Manuchehr Alinejad *, Seyedeh Zeinab Mosavi

    This Research aims to investigate the women entrepreneurs’ successful economic behaviors of Yazd city. The present study is qualitative and the Research community is women entrepreneurs. By using the purposeful and theoretical sampling method the number of 13 woman who were different in some variables like age, education type of profession and marital status, were selected. The research data were collected by using, Strauss and Corbin's underlying theory method including open, axial and selective coding. The core of research is the constructive interaction with limitations. The underlying category that provides the formation of constructive interaction with limitations is the context that provides the formation of constructive interaction with limitations, imposed structures, subjective barriers and Supportive Capital. The causal factor of the working authority is the position creator. Women’s response and management were categorized as favorable community oriented, self-promotion, feminine understanding of entrepreneurship, commercial rationality and role harmony. And finally, the consequence of constructive interaction with the limitations were identified as self-empowerment, civic competence, and grunting.

    Keywords: Entrepreneurship, Women, self-confidence, Self-Employment, Yazd city
  • سید رضا جوادیان*، نجمه عشقی نصرآبادی، منوچهر علینژاد
    مقدمه

    خانواده اولین بذر تکوین و رشد فردی، و بنای شخصیت را در انسان فراهم می سازد. کودک در خانواده روابط اجتماعی با دیگران را می آموزد و اصول و قواعد اخلاقی را یاد می گیرد. بنابراین، اهمیت دارد که در خانواده، والدین چه روابطی با یکدیگر دارند، و چگونه فرزندان خود را تربیت می نمایند. در همین راستا، هدف اصلی انجام پژوهش، بررسی اشکال مثلث سازی در خانواده های یزدی، و رابطه آن با سبک های فرزندپروری در بین خانواده های شهر یزد بود. 

    روش

    جامعه آماری این پژوهش را کلیه خانواده های دارای فرزند در شهر یزد تشکیل می دهد. نمونه پژوهش شامل سی صد و هشتاد و چهار نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، از سه منطقه شهر یزد انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه شیوه های فرزندپروری بامریند و پرسشنامه مثلث سازی بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های توصیف آماری و برای آزمون فرضیه های پژوهش، از آزمون استنباطی همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل و رگرسیون استفاده گردید. 

    نتایج

    نتایج نشان دهنده این مطلب بود که، مثلث سازی در خانواده های یزدی کمتر از حد متوسط است. همچنین، اشکال مثلث سازی توانستند سبک فرزندپروری قاطع و استبدادی را پیش بینی کند. سایر نتایج نشان داد، اشکال مثلث سازی بر حسب تعداد فرزندان، نوع ازدواج، سابقه ازدواج، رشته تحصیلی، نوع شغل و نوع ازدواج تفاوت معناداری ندارد؛ اما بر حسب مدرک تحصیلی متفاوت است. 

    بحث و نتیجه گیری

    هر چه محبت، صمیمیت و عاطفه میان والدین و اعضای خانواده بیشتر باشد، خانواده ها کمتر از مثلث سازی استفاده می کنند، و تمایل بیشتری به محبت و تعامل متقابل دارند. هرچه سبک فرزندپروری از نوع استبدادی باشد، میزان مثلث سازی در خانواده ها افزوده می شود. درنهایت، پیشنهاد می شود، با توجه به نقش محوری والدین و زوج های جوان در نحوه تعامل با فرزندان، آموزش و آگاهی کافی در زمینه شیوه های تربیتی کارآمد و مطلوب و پیامدهای مثبت و منفی به کارگیری سبک های فرزندپروری، داده شود.

    کلید واژگان: خانواده, فرزندپروری, مثلث سازی, یزد
    Seyed Reza Javadian*, Najmeh Eshghi Nasrabadi, Manouchehr Alinejad
    Introduction

    The family provides the first seed of human development and personality development. The child learns ethical principles and social relationships with others in the family. So it is important to know what relationships are in the parents’ family and how they raise their children. The main purpose of this study was to investigate triangulation forms and their relationship with parenting styles among families in Yazd. 

    Methods

    The statistical population of this study was all families with children in Yazd. The sample consisted of three hundred eighty-four people who were selected by cluster random sampling from three regions of Yazd. The instruments used in this study were the Bamrind parenting styles questionnaire and the triangulation questionnaire. Statistical descriptive methods were used for data analysis and Pearson correlation, independent t-test, and stepwise regression were used to test the research hypotheses. 

    Results

    The results showed that triangulation in families in Yazd is below average. Triangle shapes also predicted the authoritarian style of parenting. Other results showed that the forms of triangulation were not significantly different in terms of the number of children, type of marriage, marriage history, the field of study, type of job, and type of marriage, but differed by degree. 

    Conclusions

    The more affection and intimacy between parents and family members, the fewer families use triangulation and the greater their tendency to love and interact. And as parenting styles move toward authoritarianism, the amount of triangulation in families increases. Finally, considering the pivotal role of young parents and couples in how to interact with their children, it is suggested that adequate education and awareness on effective and desirable educational methods and the positive and negative consequences of using parenting styles be given.

    Keywords: Family, Parenting, Triangulation, Yazd
  • منوچهر علی نژاد*، ابولفضل مرشدی
    مفهوم «فاصله اجتماعی» به میزان پذیرش و احساس دوری یا نزدیکی در گروه های قومی و همچنین گتوهای شهری اشاره دارد. این مفهوم در عرصه فعالیت های اقتصادی موجب همگرایی و واگرایی میان کنشگران اقتصادی در جهت تعقیب اهداف اقتصادی می شود. شهر یزد به دلیل محصوربودن در کویر و ویژگی های خاص فرهنگی، دارای خصیصه های اقتصادی خاص هم هست. مردم یزد به دلیل داشتن روحیه همزیستی و رواداری، در تعامل دیرینه با سایر گروه ها و خرده فرهنگ ها قرار دارند. هدف این تحقیق، سنجش و تحلیل رابطه میان فاصله اجتماعی و مراوده اقتصادی در میان کسبه غیربومی و گردشگران یزدی با مردم یزد است. روش مورد استفاده در این تحقیق کمی است که با ابزار پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته با روایی 70 درصد از میان نمونه 300 نفری از گردشگران و کسبه غیربومی، به صورت خوشه ای چندمرحله ای در محدوده بافت گردشگری یزد تکمیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد احساس فاصله اجتماعی پاسخگویان در ارتباط با مردم یزد نسبتا کم است و آنان نگرش مثبت تری به مراوده اقتصادی با یزدی ها دارند. بااین حال، احساس فاصله اجتماعی کسبه غیریزدی از یزدی ها بیشتر از فاصله گردشگران از آن ها است. همچنین نتایج نشان داد بین فاصله اجتماعی و نگرش به خصایص اقتصادی یزدی ها، و متغیرهای زمینه ای مانند جنسیت و سن پاسخگویان، رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.
    کلید واژگان: فاصله اجتماعی, کسبه مقیم یزد, گردشگران یزدی, مراوده اقتصادی, یزدی ها
    Manouchehr Alinejad *, Abolfazl Morshedi
    Introduction
    The concept of social distance refers to the degree of acceptance or non-acceptance that is felt by members of a group to join a group compared to other specific groups. This concept refers to the degree of acceptance and feeling of distance or closeness in ethnic groups as well as urban ghettos. The concept of social distance in the field of economic activities causes convergence and divergence among economic actors in order to pursue economic goals among them. The city of Yazd has special economic characteristics due to its location due to for being surrounded by the desert and special cultural features. The people of Yazd, because of their spirit of coexistence and tolerance, are in long-term interaction with other groups and subcultures. The purpose of this study is to assess and analyze the relationship between “social distance” and economic interaction between non-native businesspeople and Yazdi tourists with the people of Yazd.
    Method
    The method used in this research is quantitative, which has been completed with a standard and researcher-made questionnaire with a high validity of 70% from a sample of 300 tourists and non-native businessmen in the form of multi-stage cluster sampling in the tourism context in Yazd.
    Finding
    The results showed that the respondents' sense of social distance in relation to the people of Yazd is relatively low and they have a more positive attitude towards having economic relations with Yazidis. However, the feeling of social distance of a non-profit business is greater than that of tourists. The results of this study also show that tourists have a more positive attitude compared to businesspeople, both in relation to social distance and in relation to measuring economic characteristics. The results also show that there was a significant difference between the contextual questions of age, gender, education and occupation in relation to social distance. There is a positive and significant relationship between social distance and economic characteristics, so that the lower the social distance, the more positive the attitude towards the economic characteristics of Yazidis and the more the social distance increases, the more negative the attitude towards the economic characteristics of Yazidis becomes.
     
    Conclusion
    Action based on social distance is the level of distance and difference that individuals should consider in their social interactions with others. The issue of social distance, based on the theory of symbolic interaction, with the concepts of “self and other communication. In this theory, actors act through the meaning they attribute to the actions of others. Accordingly, symbolic interaction of categories such as “self, other and meaningful action” gives meaning to the action of individuals through separation and differentiation in their action with others and affect the collective identity as another and “separate selves”. In essence, social distance directs the action of individuals through limiting and differentiating characteristics. Social distance in the economic exchange of actors directs their actions and can lead to the emergence of ethnic entrepreneurship in urban ghettos. Accordingly, the social distance approach implies the role of social factors such as class structure and group and ethnic status on economic activities. With the approach of social distance in economic action, factors such as race, ethnicity and characteristics of residential areas and social factors such as residence and education affect economic success. In Iran, studies related to social distance have been relevant due to their cultural diversity and the existence of multiple mosaic cultures, and many studies have been conducted. However, the studies are less relevant to economic relations, and in this research, an attempt has been made to measure the economic behavior of non-Yazidi businessmen living in Yazd and tourists in relation to the people of Yazd. The innovative aspect of this paper is the importance of economic and social ties in economic relations.
    Keywords: Social distance, Economic Relations, business living in Yazd, Yazidis, Yazdi tourists
  • منوچهر علی نژاد*، شهرام عالیپور

    عبارت «تجار کوچ رو» برای تبیین ماهیت فعالیت های اقتصادی بروجنی های ساکن در ایذه به کار برده شده است. این گروه از تجار بروجنی در مناسبات تجاری خود با بختیاری ها، به عنوان عشایر کوچ نشین، به شیوه ای عمل کردند که باعث تثبیت آن ها در شهرستان ایذه شده است. هدف این پژوهش فهم رفتار اقتصادی بروجنی های مقیم ایذه به مثابه یک استراتژی است. روش تحقیق در این مقاله کیفی، جامعه موردمطالعه بختیاری ها و بروجنی های تجار مقیم ایذه ، تعداد نمونه ی موردمطالعه حدود 30 نفر بود که 24 نفر از آن ها بروجنی های مقیم ایذه و 6 نفر از بختیاری های ساکن ایذه بوده است. شیوه نمونه گیری، هدفمند و در دسترس بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز شامل مطالعه اسنادی، مصاحبه، مشاهده بوده است. با توجه به ماهیت روش مردم نگارانه در تحلیل و نتیجه گیری داده ها از توصیفی فربه استفاده شده است.  نتایج نشان می دهد که استراتژی های تجاری بروجنی های ساکن ایذه از مناسبات خاصی برخاسته که در طول تاریخ از طریق روابط اقتصادی با بختیارها و فرهنگ عشایر شکل گرفته است. این استراتژی ها ترکیبی از روحیه تجاری تجار کوچ رو و اصل وفاداری در روابط اقتصادی عشایر بختیاری ایذه بوده است که در این تحقیق، از آن ها، به عنوان 8 استراتژی تجاری نام برده شده است. این استراتژی عبارتند از جابجایی و مهاجرت همراه با عشایر کوچ نشین، فروش نسیه به عنوان یک اصل میراث انتقال یافته از پدران به فرزندان، استراتژی تقسیم محدوده بختیاری ها بین خود، گذشت در معامله، خرید نیمه ای زمین از بختیاری ها، عدم خروج سود از بازار، نوآوری و تغییر در روش های تجاری، پیوستگی و مداومت در تجارت و عدم شتاب زدگی.

    کلید واژگان: بروجنی ها, عشایر بختیاری ها, ایذه, تجار کوچ رو, بوردیو, میدان اقتصادی
    Manuochehr Alinejad *, Shahram Alipoor

    The term "nomadic traders" is used to describe the nature of the economic activities of the Borujenis living in Izeh. In their trade relations with the Bakhtiaris, this group of Borujeni merchants, as nomadic tribes, acted in a way that established them in the city of Izeh. The purpose of this study is to understand the economic behavior of Izeh residents as a strategy. The research method in this qualitative article was the study population of Bakhtiari and Borujenians living in Izeh. The sampling method was purposeful and available and the data collection tools included documentary study, interview, and observation. Due to the nature of the ethnographic method in analyzing and concluding the data, a fat description has been used. The results show that the business strategies of the Borujenis living in Izeh arose from special relations that have been formed throughout history through economic relations with the Bakhtiaris and nomadic culture. These strategies have been a combination of the business spirit of nomadic traders and the principle of loyalty in the economic relations of the Bakhtiari tribes of Izeh, which in this research, have been named as 8 business strategies. These strategies include relocation and migration with nomadic tribes, selling credit as a principle of inheritance passed down from fathers to children, strategy of dividing the Bakhtiari region among themselves, passing on a deal, buying half of the land from the Bakhtiari dynasty, not leaving the market, innovation and change. In business methods, consistency and continuity in business and non-haste.

    Keywords: Borujenia, Bakhtiari nomads, Izeh, nomadic merchants, Bourdieu, economic field
  • مسعود حاجی زاده میمندی*، منوچهر علی نژاد، زهرا میرجلیلی

    پول در جهان امروز در نقش میانجی کنش گران، تسهیل‍گر مبادلات، و همچون شیء بیرونی و عینی، تجلی یافته و هر روز در حال گسترش است. نگرش افراد نسبت به پول با رفتار آنها در مورد اموری که وابسته به پول است، مرتبط می باشد. نگرش افراد به پول بستگی به عوامل مختلفی همچون تجارب کودکی افراد، تعلیم و تربیت، موقعیت مالی و اجتماعی، و نظام باورها و اعتقادات آنها دارد. نگرش ها نسبت به پول می تواند به عنوان «چارچوب مرجع» برای بررسی زندگی روزانه افراد استفاده شود. هدف پژوهش، بررسی نگرش به پول شهروندان شهر یزد و عوامل اجتماعی مرتبط با آن است. این پژوهش به شیوه پیمایشی و با  استفاده از ابزار پرسشنامه و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انجام شده است. نمونه مورد مطالعه شامل 384 نفر از ساکنین شهر یزد است. بر اساس یافته های پژوهش، اکثریت پاسخگویان نگرش میانه ای نسبت به پول داشتند، اما درصد نگرش منفی (2.3 درصد) مردم یزد نسبت به پول از درصد نگرش مثبت (15.1 درصد) کمتر بود. طبق آزمون همبستگی، متغیرهای دینداری و دنیاگرایی و درآمد، رابطه مستقیمی با نگرش به پول داشتند، در حالی که سن و تحصیلات و امید به آینده به طور غیرمستقیم بر نگرش به پول تاثیر می گذارند. مردان مجرد شاغل بیشترین نگرش مثبت و زنان مجرد شاغل منفی ترین نگرش را نسبت به پول داشتند. با کاهش دینداری (0.437-) و افزایش درآمد (0.18) و دنیاگرایی (0.287) نگرش مثبت به پول افزایش می یابد. بر اساس مدل رگرسیونی، دینداری و امید به آینده در مجموع 28 درصد تغییرات نگرش به پول را تبیین می کنند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند در سیاست گذاری اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: نگرش به پول, امید به آینده, دینداری, دنیاگرایی, شهروندان یزدی
    Masoud Hajizade Meimandi *, Manouchehr Alinejad, Zahra Mirjalili

    Money plays a very important role in our increasingly commercialized world. People's attitudes toward money determines their behavior about money-related matters. Individual’s attitude towards money depends on various factors including childhood experiences, education, financial and social status. This study was conducted among 384 people of Yazd to investigate their attitude towards money and related social factors. Data was collected using questionnaire and analyzed using SPSS software. Findings show that the majority of respondents had the middle attitude towards money, but the percentage of respondents who had a negative attitude (2/3%) was lower than those who had a positive attitude (15/1 %).  Based on the results, the variables of religiosity, secularism, and income were directly related to attitudes toward money, while age, education and hope for the future indirectly affect attitudes toward money. Single employed men had the most positive attitudes and single employed women had the most negative attitudes toward money. The results indicate that religiosity (-0/437) decreases and income (0/18) and secularism (0/287) increases, the positive attitude towards money. Finally, according to the regression model, religiosity, employment, consumerism, and hope for the future, explain 28% of variation in attitude towards money.

    Keywords: Hope for the future, Secularism, religiosity, Attitude towards money, Yazd
  • ابوالفضل مرشدی*، منوچهر علی نژاد

    در این مقاله به دنبال آن هستیم که الگوی اخلاق اقتصادی یزدی ها را معرفی کنیم و با نگاهی تاریخی، محیطی نهادی را ترسیم کنیم که هم زمان هم تجلی و هم نگه دارنده این الگوی اخلاقی در یزد بوده است. مبانی نظری و روش شناختی مقاله مبتنی است بر آرای ماکس وبر، جامعه شناس شهیر آلمانی، و داده های تحقیق از طریق مطالعات اسنادی، تحلیل محتوای کیفی اسناد (سفرنامه جهانگردان درباره یزد، زندگی نامه و خاطرات افراد سرشناس یزدی و غیریزدی درباره یزد) و مصاحبه اکتشافی با مطلعان و افراد خبره مرتبط با موضوع فراهم شد. بنابر یافته های تحقیق، می توان «خودساختگی» را مولفه اصلی اخلاق اقتصادی عامه مردم یزد، و «قدرت فکری ترکیب گری» را مولفه اصلی اخلاق اقتصادی تجار و صنعتگران یزدی دانست. معماری هم زیستانه، سنت قوی وقف و خیریه، اقتصاد تجاری و صنعتی بازفرآورانه و مهاجرپذیری و مهاجرفرستی یزد، با اخلاق اقتصادی یزدی ها رابطه ای دوسویه داشته است؛ یعنی از سویی به مثابه محیطی نهادی عمل کرده که این اخلاق در آن نضج و پرورش یافته و از سوی دیگر، خود آن تجلی و نمود این اخلاق اقتصادی است. درمجموع، می توان مولفه اصلی اخلاق اقتصادی یزدی ها را «سازگاری فعالانه « آنان دانست که دارای سه بعد است: «سازگاری با نظام هستی» که در خداباوری و دین داری یزدی ها ظهور یافته است، «سازگاری با محیط طبیعی و اقلیم» که در سازه های طبیعی و معماری پایدار شهر متجلی شده است و «سازگاری با محیط اجتماعی» که در پذیرش اقلیت های دینی زرتشتی و یهودی و نیز حمله نکردن به شهرهای هم جوار در طول تاریخ نمود یافته است. نکته کلیدی آن است که این سازگاری منفعلانه نبوده، بلکه فعالانه و مبتکرانه بوده است؛ یعنی با کار و کوشش فراوان و تلاش برای آبادانی جهان و بهره گیری مناسب از آن همراه بوده است.

    کلید واژگان: یزد, عامه مردم, تجار و صنعتگران, اخلاق اقتصادی, سازگاری فعالانه, خودساختگی, فکر ترکیب کننده
    A. Morshedi *, M. Alinajhad

    In this article, the financial ethics of the Yazdi people and the institutional surrounding that shapes and sustains financial ethics is investigated using the theoretical and methodological foundations of Max Weber. Required data were gathered through qualitative content analysis of the documents of tourist travelogues, biography and memoirs of famous people, and exploratory interviews with informants and relevant reporters. To illustrate the financial ethics of the Yazdi people, the public financial ethics of the individuals were separated from the financial ethics of economic activists (businessmen and craftsmen). According to research findings, the characteristic of "self-raised" can be considered as the main component of public financial ethic and "intellectual synthetic thought" as the main component of businessmen ethic. Special styles of architecture encouraging coexistence and tolerance, strong endowment and charity, the reproducible commercial and industrial economy, and existence of emigration and immigration have had a two-way relationship with this financial ethic. In sum, the main component of financial ethic is "active adaptation", which has three dimensions: compatibility with the system of existence that emerges in Yazdis faith and religiosity; compatibility with nature and climate reflected in natural structures, and sustainable architecture of the city; and adaptation of the social environment reflected in the acceptance of Zoroastrian and Jewish religious minorities. The key point is that this is not a passive adaptation but it is an active one with diligent work and effort.

    Keywords: Yazd, Businessmen, Financial Ethics, Active Adaptation, Self-raised, Intellectual Synthetic Thought
  • منوچهر علی نژاد*، شهرام عالی پور
    فعالیت های اقتصادی را تنها با عوامل و مولفه های اقتصادی نمی توان تبیین کرد، بلکه این کنش ها و فعالیت ها از الگوهای فرهنگی-اجتماعی نیز پیروی می کنند. بنابراین برای بررسی بهتر و جامع تر سطح کیفی فعالیت های اقتصادی، باید ارتباط آن را با ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه در نظر گرفت. با عنایت به تاثیرپذیری فعالیت های اقتصادی مناطق ایلیاتی از عوامل طبیعی، اجتماعی و فرهنگی، هدف این پژوهش توصیف و تحلیل جامعه شناختی فعالیت های اقتصادی بروجنی های مقیم ایذه است. در این پژوهش از رفتار اقتصادی بروجنی‍های مقیم ایذه با عنوان «تجار کوچ رو» یاد شده و بر اساس نظریه حک شدگی ترکیبی کلوستر مورد تحلیل قرار گرفته است. رویکرد نظری در این پژوهش، تفسیری و استراتژی روش شناختی مورد استفاده مبتنی بر روش مردم نگارانه بوده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل مطالعه اسنادی، مصاحبه، مشاهده و عکس و حجم نمونه مورد نظر 24 نفر از بروجنی های مقیم ایذه و 6 نفر از بختیاری های ساکن ایذه (جمعا 30 نفر) هست. با توجه به ماهیت روشی در تحلیل و نتیجه گیری داده ها از توصیف فربه استفاده شده است. نتایج حاصل از توصیف فربه (تبیین) نشان می‍دهد که وضعیت طبیعی، اجتماعی و جغرافیای فرهنگ ایلی بختیاری ها به مثابه بسترهای مناسب به شکل‍گیری فعالیت های اقتصادی بروجنی ها در ایذه انجامیده و ویژگی های فرهنگی و اقتصادی بروجنی ها و استراتژی های تجاری آنها به مثابه «تجار کوچ رو» نیز به تداوم فعالیت های اقتصادی آنها در بازار ایذه مدد رسانده است.
    کلید واژگان: فعالیت های اقتصادی, بروجنی ها, ایذه, حک شدگی ترکیبی, جامعه شناسی اقتصادی, پولانی, گرانووتر
    Manouchehr Alinejad *, Shahram Alipoor
    The nature of economic activities of a group cannot be explained only by economic factors since these activities reflect social-cultural patterns of their society. Therefore, analyzing the role of social-cultural structures in economic activities is important. The aim of this research is sociological description and explanation of Borojeni people’s economic activities in Ize. In this research, Borojeni people of Ize are called “businessman nomads” and their economic behaviors are analyzed based on mixed embeddedness theory. Theoretical approach of the research is interpretive, its methodology is ethnography and data are collected by reviewing documents, interviews, observations and photography. Sample size is 24 Borojeni and 6 Bakhtiari persons in Ize. Results show that natural, social and geographical characteristics of Bakhtiari tribal culture in Ize have helped the formation of Borojeni’s economic activities; on the other hand, cultural and economic characteristics of Borojeni people and their commercial strategies as “businessman nomads” help them to continue and develop their economic activities.
    Keywords: economic activities, Borojeni people, Ize, mixed embeddedness theory, Economic Sociology, Polanyi, Granovetter
  • منوچهر علی نژاد*، محمد مبارکی، فاطمه ملایی

    چکیده تلاش این جستار تاملی بر سویه های معناساز در رفتار مصرفی کسانی است که به مزون لباس مراجعه می کنند. امروزه مقوله مصرف فراتر از مقوله رفع نیاز بوده و رفتارهای مصرفی با الگوها و نمادهای خاص خود، بیانکننده تمایلات و تفکرات افراد است. پژوهش حاضر به مطالعه رفتارهای مصرفی زنان در مزونهای شهر یزد میپردازد. روش تحقیق کیفی بوده و با استفاده از روش تحلیل تماتیک با نمونهگیری هدفمند تعداد 30 نفر از زنان شهر یزد انجام شده است و فرآیند نمونهگیری تا اشباع داده ها ادامه یافته است. تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون انجام شدکه شامل 55 مفهوم و 26 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی بدست آمد. نتایج نشان داد که بخشی از رفتارهای مصرفی زنان در مزون برساختی از ارزشهای سنتی و فرهنگی آنها بوده و در قالب مفهوم رفتار مصرفی باورمند تبیین شده است. ابعاد رفتار مصرفی باورمند شامل رفتار مصرفی مقتصدانه، مصرف قناعتمندانه و خود اثباتی را شامل می شود کنش ها و رفتارهای اقتصادی مردم هر جامعه با بسترهای تاریخی و فرهنگی آنها مرتبط بوده و از خرده فرهنگ ها، هنجارها، ارزش ها و در مجموع، از نوع سبک زندگی آنها تاثیر می پذیردبه نظر می رسد که یکی از مهمترین ویژگی در رفتار مصرفی جامعه مورد مطالعه اقتباس و تبعیت از نظام باورهای اخلاقی و اعتقادی مردم یزد بوده است.

    کلید واژگان: رفتار مصرفی باورمند, جامعه پذیری, زنان شهر یزد, مزون
    Manouchehr Alinejad *, Mohammad Mobaraki, Fatemeh Molaei

     The study's research is a reflection of the semantic aspects of consumer behavior in those who turn to clothing mesons. Today, the category of consumption goes beyond the category of meeting needs, and consumer behaviors with their specific patterns and symbols express the desires and thoughts of individuals. The present study studies the consumption behaviors of women in the mezons of Yazd city. The research method is qualitative and using the method of thematic analysis with targeted sampling, 30 women in Yazd city have been performed and the sampling process has continued until the data is saturated. Data analysis was performed using the content analysis technique, which included 55 concepts, 26 sub-themes, and 3 main themes. The results showed that some of the consumer behaviors of women in the mason were constructed from their traditional and cultural values and were explained in the form of the concept of believable consumer behavior. The dimensions of believable consumer behavior include authoritative consumer behavior, persuasive, and self-evident consumption. Their lifestyle influences It seems that one of the most important features in the consumer behavior of the studied society has been the adaptation and adherence to the system of moral and doctrinal beliefs of the people of Yazd..

    Keywords: Believable Consuming Behavior, Socialization, women of yazd city, Mason
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر منوچهر علی نژاد
    علی نژاد، منوچهر
    استادیار مددکاری اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی، دانشگاه یزد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال