به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهدی امیری

  • مهدی امیری، جهانبخش رحمانی*، زهره سعادتمند
    هدف

    با توجه به نقش و اهمیت سلامت اجتماعی در بهبود وضعیت جوامع، پژوهش حاضر با هدف سنتزپژوهی مطالعات مربوط به سلامت اجتماعی انجام شد. 

    روش

    این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی طبق رویکرد سنتزپژوهی بود. جامعه پژوهش همه مقاله ها و پایان نامه های مرتبط با حیطه پژوهش (سلامت اجتماعی) سال های 2010 الی 2022 در پایگاه های معتبر داخلی و خارجی به تعداد 94 مورد بودند که با توجه به ملاک های ورود به مطالعه تعداد 20 مورد با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از روش یادداشت برداری استفاده شد که پایایی آنها با روش ضریب کاپای کوهن 746/0 محاسبه و برای تحلیل آنها از روش کدگذاری استفاده شد. 

    یافته ها

    یافته های این مطالعه نشان داد که سلامت اجتماعی دارای 59 مقوله فرعی در 22 مقوله اصلی بود. مقوله های اصلی شامل حمایت اجتماعی، دین داری، سرمایه اجتماعی، طبقه اجتماعی، امنیت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مهارت های ارتباطی، کیفیت زندگی، شبکه های اجتماعی، سبک زندگی، اوقات فراغت، شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی، پذیرش اجتماعی، مشارکت اجتماعی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، گشودگی، احساس آنومی، متغیرهای دموگرافیک، رضایت از زندگی، تعهد اجتماعی و مسئولیت اجتماعی بودند. 

    نتیجه گیری

    طبق مقوله های اصلی و فرعی شناسایی شده در این پژوهش، متخصصان و برنامه ریزان می توانند گام موثری در جهت بهبود سلامت اجتماعی افراد بردارند.

    کلید واژگان: سنتزپژوهی, سلامت اجتماعی, حمایت اجتماعی, سرمایه اجتماعی, شبکه های اجتماعی, مشارکت اجتماعی
    Mahdi Amiri, Jahanbakhsh Rahmani *, Zohreh Saadatmand
    Purpose

    Considering the role and importance of social health in improving the condition of societies, the current research was conducted with the aim of synthesis studies related to the social health. 

    Methodology

    This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was qualitative according to the synthesis research approach. The research population was all the articles and theses related to the research field (social health) from 2010 to 2022 years in reliable domestic and foreign databases with number of 94 cases, which according to the inclusion criteria number of 20 cases were selected as a sample with using the purposeful sampling method. To collect the data was used note-taking method which their reliability with using Cohen's kappa coefficient method was calculated 0.746, and for their analysis was used the coding method. 

    Findings

    The findings of this study showed that the social health had 59 sub categories in 22 main categories. The main categories were including social support, religiosity, social capital, social class, social security, social trust, communication skills, quality of life, social networks, lifestyle, leisure time, social actualization, social cohesion, social acceptance, social participation, socio-economic base, openness, sense of anomie, demographic variables, life satisfaction, social commitment and social responsibility. 

    Conclusion

    According to the identified main and sub categories in this research, specialists and planners can take an effective step towards improving people's social health.

    Keywords: Synthesis, Social Health, Social Support, Social Capital, Social Networks, Social Participation
  • مهدی امیری*
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سبک رهبری تحولی بر چابکی سازمانی و کارآفرینی دانشگاهی به واسطه ویژگی های جمعیت شناختی جنسیت، سن، سابقه کار، وضعیت استخدامی و تحصیلات می باشد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی است و از لحاظ روش کمی از نوع توصیفی- همبستگی است که به صورت پیمایشی در زمینه متغیرهای پژوهش انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کارکنان و مدیران دانشگاه شیراز و نمونه آماری شامل 288 نفر از این کارکنان شامل 126 نفرازمدیران و 162 نفراز کامندان است که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که، بین مولفه های سبک رهبری تحولی و چابکی سازمانی با کارآفرینی دانشگاهی کارکنان رابطه مثبت و معنادار در سطح 01/. وجود دارد؛ بین مولفه های چابکی سازمانی و کارآفرینی دانشگاهی بر اساس جنسیت، سن، تحصیلات، سابقه کار و نوع وضعیت استخدامی تفاوت معنی داری وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    با انجام این تحقیق مشخص شد که کارکنان دانشکده علوم انسانی و کارکنان ستادی، چابکی سازمانی بالاتر و کارکنان دانشکده های علوم تربیتی و روانشناسی، علوم انسانی و کارکنان ستادی کارآفرینی سازمانی بالاتری نسبت به  دیگر کارکنان دانشگاه شیراز داشته اند. همچنین در خصوص متغیر سبک رهبری تحولی، تنها مولفه ملاحظه فردی در یک گام و در خصوص متغیر چابکی سازمانی مولفه های قدرت پاسخگویی، انعطاف پذیری سازمانی و شایستگی در سه گام بیشترین همبستگی چندگانه را با پیش بینی کارآفرینی دانشگاهی کارکنان را داشته اند.

    کلید واژگان: ویژگی های جمعیت شناختی, سبک رهبری تحولی, چابکی سازمانی, کارآفرینی دانشگاهی
    Mahdi Amiri *
    Objective

    The purpose of this research is to investigate the role of transformational leadership style on organizational agility and academic entrepreneurship through the demographic characteristics of gender, age, work experience, employment status and education.

    Methods

    The current research is based on the objective of an applied type and in terms of a quantitative method, it is a descriptive-correlation type, which was conducted as a survey in the field of research variables. The research population includes employees and managers of Shiraz University, and the statistical sample includes 288 of these employees, including 126 managers and 162 employees, who were randomly selected and analyzed.

    Results

    The results of the current research, showed that there is a positive and significant relationship between the components of transformational leadership style and organizational agility with academic entrepreneurship of employees in Level 01/. There is; There is no significant difference between the components of organizational agility and academic entrepreneurship based on gender, age, education, work experience and type of employment status.

    Conclusion

    By conducting this research, it was found that the staff of the faculty of humanities and staff had higher organizational agility and the staff of the faculties of educational sciences and psychology, humanities and staff had higher organizational entrepreneurship than other employees of Shiraz University. Also, regarding the variable of transformational leadership style, only the component of individual consideration in one step and regarding the variable of organizational agility, the components of responsiveness, organizational flexibility and competence in three steps have the highest multiple correlation with predicting academic entrepreneurship of employees.

    Keywords: Demographic Characteristics, Transformational Leadership Style, Organizational Agility, Academic Entrepreneurship
  • مهدی امیری*، فرزاد امیری، محمد حسین پوراسد، سیف الله سلیمانی
    سابقه و اهداف

    کیفیت هوای پاک، به منزله یکی از ضروری‏ترین نیازهای موجودات زنده، براثر فعالیت‏های طبیعی و انسانی به مخاطره افتاده است. در سال های اخیر، طوفان های گردوغبار ازلحاظ مکانی و زمانی همواره درحال افزیش بوده و سبب آسیب های بی شمار درحوزه سلامت اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، برای ساکنان مناطق جنوب و جنوب‏غرب ایران، شده است. در پژوهش حاضر، به منظور بررسی طوفان های گردوغبار و تشخیص عمق دید افقی، داده‏های سنجنده مادیس به کار رفته است.

    مواد و روش ها

    از مزایای داده‏های سنجنده مادیس می‏توان به توان تفکیک طیفی و زمانی بالا اشاره کرد. همچنین داده‏های ایستگاه های هواشناسی با توجه به بازه زمانی مورد مطالعه جمع آوری شده است. پس از پیش‏پردازش داده‏ها و آماده سازی مشاهدات میدانی، به منظور استخراج ویژگی‏های مورد نیاز برای انجام دادن مدل‎سازی‎ها، ازطریق روش تفاضلی بین باندهای منتخب هر تصویر داده ‏های سنجنده مادیس، به همراه ویژگی های استخراج شده از سنسورهای ایستگاه های هواشناسی زمینی استفاده شده است. با بررسی های بیشتر و ارزیابی های صورت گرفته و استفاده از دیدگاه های خبرگان هواشناسی، 36 ویژگی تفاضلی از باندهای گوناگون تصاویر مادیس و شش ویژگی از داده های ایستگاه های هواشناسی زمینی، یعنی درمجموع 42 ویژگی، استخراج شده است. در ادامه، ازطریق تکنیک های انتخاب ویژگی، بهترین ویژگی ها شناسایی و با به کارگیری روشی جدید با نام ML-Based GMDH، که حاصل بهبود شبکه عصبی GMDH ازطریق تغییر توابع جزئی با مدل های یادگیری ماشین است، برای تشخیص غلظت گردوغبار و دید افقی استفاده شد. برای دستیابی به دقت مناسب نیز ابرپارامترهای این مدل به صورت ابتکاری، با استفاده از الگوریتم بهینه سازی TLBO، تنظیم شدند. در ادامه، روش های یادگیری ماشین Basic GMDH SVM، MLP، MLR، RF و مدل گروهی آنها نیز، برای مقایسه با رویکرد اصلی، اجرایی شد؛ طبق نتایج، روش ML-Based GMDH تنظیم شده با  TLBOبا ایجاد بهبود درقیاس با روش‏های یادگیری ماشین ذکرشده، دقت بهتری را در تشخیص غلظت گردوغبار فراهم کرده است.

    نتایج و بحث: 

    روش SVM-PSO به منزله روش برتر در مرحله انتخاب ویژگی، روش RF به منزله روش برتر در میان روش‎های پایه دسته بندی و روش‎های Ensemble SVM و Ensemble RF به منزله روش‎های برتر در مرحله گروهی و دسته بندی انتخاب شدند. همچنین مشاهده شد، با استفاده از رویکرد گروهی، بهبود مطلوبی در تشخیص دسته دید افقی پدید آمد. در رویکرد دوم، روشی با عنوان ML-Based GMDH که حاصل بهبود شبکه عصبی GMDH ازطریق تغییر توابع جزئی با مدل های یادگیری ماشین است، استفاده شد که کاربرد آن در تقریب غلظت گردوغبار است. همچنین، برای دستیابی به دقت مناسب، ابرپارامترهای این مدل با الگوریتم بهینه سازی TLBO با دقت بسیار بالا تنظیم شدند. نتایج حاصل نشان دادند این روش، با ایجاد بهبود درمقایسه با بهترین روش‏های انتخابی از رویکرد اول، دقت مناسبی را در تقریب غلظت گردوغبار و عمق دید افقی فراهم کرده است.

    کلید واژگان: گردوغبار, تشخیص دید افقی, سنجش از دور, یادگیری ماشین, الگوریتم TLBO, شبکه عصبی GMDH
    Mehdi Amiri *, Farzad Amiri, Mohammadhossein Pourasad, Seyfollah Soleimani
    Introduction

      As one of the most essential needs of living beings, clean air quality has been threatened by natural and human activities. In recent years, dust storms have been increasing spatially and temporally, causing numerous damages to social, economic, and environmental health for the residents of the southern and southwestern regions of Iran. In the present study, MODIS sensor data were used to investigate dust storms and detect horizontal optical depth.

    Materials and Methods

    The  advantages of MODIS sensor data include high spectral and temporal resolution. Additionally, meteorological station data were collected based on the study period. After preprocessing the data and preparing field observations, the necessary features for modeling were extracted using the differential method between selected bands of each MODIS sensor image, along with features extracted from ground-based meteorological station sensors. After further investigations and evaluations and using the viewpoints of meteorological experts, 36 differential features from various MODIS image bands and six features from ground-based meteorological station data, totaling 42 features, were extracted. Subsequently, using feature selection techniques, the best features were identified. A novel method named ML-Based GMDH, which improves the GMDH neural network by altering partial functions with machine learning models, was employed to detect dust concentration and horizontal optical depth. To achieve optimal accuracy, the hyper-parameters of this model were heuristically tuned using the TLBO optimization algorithm. Additionally, machine learning methods such as Basic GMDH, SVM, MLP, MLR, RF, and their ensemble models were implemented to compare with the main approach. According to the results, the TLBO-tuned ML-Based GMDH method provided superior accuracy in detecting dust concentration compared to the aforementioned machine-learning methods.

    Results and Discussion

    The SVM-PSO method was selected as the best method in the feature selection phase, the RF method was chosen as the best method among basic classification methods, and the Ensemble SVM and Ensemble RF methods were selected as the best methods in the ensemble and classification phase. It was also observed that using the ensemble approach led to a desirable improvement in horizontal optical depth classification. In the second approach, a method titled ML-Based GMDH, which improves the GMDH neural network by altering partial functions with machine learning algorithms, was used for estimating dust concentration. Additionally, to achieve suitable accuracy, the hyper-parameters of this model were finely tuned using the TLBO optimization algorithm. The results showed that this method provided appropriate accuracy in estimating dust concentration and horizontal optical depth, out performing the best-selected methods from the first approach

    Keywords: Dust, Horizontal Optical Detection, Remote Sensing, Feature Selection, Machine Learning, MODIS, TLBO Algorithm, GMDH Neural Network
  • مهدی امیری، علیرضا کشتکار*، سید محمدعلی موسویان

    در این کار پژوهشی توانایی درشت جلبک قهوه ای سیستوسریا ایندیکا از خانواده فایوفیتا و آمایش شده با کلسیم برای جذب توریم (IV)، وانادیم (V) و آهن (III) از پساب واقعی فرایند ترسیب شیمیایی توریم در یک ستون بستر ثابت با ارتفاع cm 25/5 و قطر cm 5/1 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تجربی نشان داد که در جذب توریم (IV) از محلول خوراک های دوجزیی توریم- وانادیم و توریم - آهن، رقابت بین یون های توریم (IV) و وانادیم (V) قابل توجه تر از رقابت بین یون های توریم (IV) و آهن (III) است. هم چنین در جذب توریم، وانادیم، آهن به طور هم زمان از پساب واقعی ظرفیت جذب زیستی توریم (IV)، وانادیم (V) و آهن (III) به ترتیب برابر با 60/104، 15/24 و mg/g 39/17 به دست آمد که نشان می دهد میل ترکیبی یون های توریم (IV) به جلبک سیستوسریا ایندیکای آمایش شده با کلسیم بیش تر از یون های آهن (III) و وانادیم (V) است. نمودارهای شکست جذب با استفاده از مدل های بوهارت - آدامز، توماس، یون - نلسون، بلتر، دز - رسپانس اصلاح شده، گمپرتز و گمپرتز اصلاح شده مدل سازی شد. نتایج نشان داد که مدل گمپرتز اصلاح شده تطابق بهتری با داده های تجربی دارد. هم چنین، آزمایش تبدیل فوریه فروسرخ (FTIR) و اندازه گیری غلظت کلسیم در پساب واقعی نشان داد که گروه های عاملی هیدروکسیل، آمین، آمید، متیلن، کربوکسیل و سولفات بیش ترین سهم را در سازوکار تبادل یونی با یون های توریم (IV)، وانادیم (V) و آهن (III) دارند.

    کلید واژگان: جذب زیستی چند جزیی, جلبک قهوه ای, ستون بستر ثابت, نمودار شکست, مدل تجربی
    M. Amiri, A.R. Keshtkar *, M.A. Moosavian

    This research examined how Cystoseria indica brown macroalgae of the Phaophyta family can be pre-treated with calcium to sorb Th(IV), V(V), and Fe(III) from real wastewater resulting from the thorium chemical process using a fixed bed column whose bed height was 5.25 cm and its diameter was 1.5 cm. It was found that the competition between Th(IV) and V(V) ions is significant in Th(IV) biosorption from three-component feed solutions of Th(IV) - V(V) and Th(IV) - Fe(III). The biosorption capacity of Th(IV), V(V), and Fe(III) from real wastewater was also 104.60, 24.15, and 17.39 mg/g, respectively. It shows that the affinity of Th(ІV) ions to Ca-pretreated Cystoseria indica algae is higher than that of Fe(ІІІ) and V(V) ions. The biosorption breakthrough curves were modeled using Bohart-Adams, Thomas, Yoon-Nelson, Belter, adapted dose-response, Gompertz, and modified Gompertz models. The results showed that the modified Gompertz model better agreed with the experimental data. The Fourier transform infrared (FTIR) analysis and calcium concentration determination in real wastewater indicated that functional groups such as hydroxyl, amine, amide, methylene, carboxyl, and sulfate were most likely to participate in the ion exchange mechanism with Th(*V), V (V) and Fe(III) ions.

    Keywords: multi-component biosorption, Brown Alga, Fixed-bed column, Breakthrough curve, Empirical model
  • مهدی امیری*، مصطفی یزدی جوشقانی

    یکی از الزامات اساسی رهبری و مدیریت در جامعه اسلامی، داشتن بصیرت است. بصیرت موجب آگاهی و جهت گیری درست و منطقی در امور کاری مدیران اسلامی می گردد. بنابراین، مدیر اسلامی در تمام امور، باید بصیرت کافی داشته باشد. تاثیری که مدیر بصیر از لحاظ روانی بر مجموعه خود دارد، نقش تربیتی وی را بیش از پیش نمایان می سازد. ازاین رو تربیت مدیران لایق و بصیر یکی از مهم ترین مبانی فکری و دغدغه های جهان اسلام از ابتدای رسالت پیامبر اکرم بوده است و چنانچه مدیران اسلامی به درستی تربیت شوند و روش صحیح مدیریت را بیاموزند، بی تردید اهداف جامعه اسلامی در بسیاری از جهات محقق خواهد شد. مطالعه حاضر با هدف ارائه الگویی تربیتی مبتنی بر بصیرت برای مدیران اسلامی، با بهره گیری از آموزه های اسلامی و با استفاده از آیات و روایات قرآنی به شیوه ای کیفی و روش تحلیل محتوای اسنادی با استفاده از نمون برگ گردآوری داده ها بررسی شده است. انسان بصیر برای تبدیل شدن به مدیر بصیر و یا به تعبیری مدیر بصیرت محور و اعمال مدیریتی اسلامی می تواند با بهره گیری از ابزارها و وسایل مدیریت در اسلام (که عبارتند از: ویژگی ها و ظرفیت های درونی، قوانین و مقررات و نیروی انسانی) به مدیری لایق و بصیر، همراه با ویژگی های اسلامی تبدیل شود که مصداق بارز مدیریت اسلامی مبتنی بر تربیت بصیرت محور است.

    کلید واژگان: مدیریت اسلامی, تربیت بصیرت محور, مدیر بصیر

    One of the basic requirements of leadership and management in Islamic society is to have insight. Insight leads to awareness and correct and logical orientation in the affairs of Islamic managers. Therefore, the Islamic manager must have sufficient insight in all matters. The impact that the insightful manager has on his group psychologically makes his educational role more visible. Therefore, the training of worthy and insightful managers has been one of the most important intellectual foundations and concerns of the Islamic world since the beginning of the Prophet (PBUH & HH)'s mission, and if Islamic managers are properly trained and learn the correct method of management, the goals of the Islamic society will undoubtedly be realized in many ways. Using the qualitative and documentary content analysis method and focusing on Islamic teachings and Quranic verses and narrations, this study aims to provide a training model based on insight for Islamic managers. In order to become a visionary manager, or in other words, a visionary manager and Islamic management practices, can become a worthy manager by using the tools and means of management in Islam (which include internal characteristics and capacities, laws and regulations, and human power), along with Islamic features, which is a clear example of Islamic management based on insight-oriented education.

    Keywords: Islamic management, visionary education, visionary manager
  • مهدی امیری، مصطفی لطفی، علی اکبر پیوسته*
    زمینه و هدف

    امروزه یکی از دغدغه های مهم و اولویت های موردنظر مسیولین و فرماندهان نظام، توجه خاص به ارتقاء آمادگی دفاعی ورزمی نیروهای مسلح به خصوص در بعد آماد و پشتیبانی است. عملیات بیت المقدس؛ یک نقطه عطف و حماسه ساز در طول دفاع دوران مقدس است که نیروهای دریایی؛ هوایی و زمینی ارتش هم زمان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ جهاد سازندگی و نیروهای مردمی نیز حضور داشتند. با توجه به وجود عملیات های پی درپی از قبیل نبرد: ثامن الایمه؛ طریق القدس؛ فتح المبین قبل از این عملیات و مدت زمان کم (یک ماه) برای آمادگی برای این عملیات مدیریت آماد و پشتیبانی در این عملیات یکی از نکات مثبت آن است. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و مولفه های آماد و پشتیبانی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلای ایران در عملیات بیت المقدس است.

    روش

    پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر چگونگی دستیابی به داده ها ازنظر روش تحلیل محتوا است. جهت نمونه از روش اشباع نظری و به صورت هدفمند از منابع موجود و مصاحبه با خبرگان صورت گرفته است. در این جهت پاسخ های مصاحبه، از روش طرح مجدد پرسش ها به گونه متفاوت با مصاحبه اولیه و ارایه مجدد آن ها درزمانی دیگر و همچنین انتخاب تعدد مصاحبه شوندگان و استفاده مناسب از دیدگاه ها و نظرات متخصصان بهره برداری گردیده است.

    یافته ها

    برای دستیابی به هدف با بررسی منابع کتابخانه ای و اسناد به ثبت رسیده از دفاع مقدس و از طرفی با آنالیز مصاحبه های انجام شده با فرماندهان و تصمیم گیریان عملیات بیت المقدس با استفاده از نرم افزار مکس کیود ا423[1]؛ نکات نحوه مدیریت آماد و پشتیبانی و نحوه آماده سازی نیروی زمینی مورد شناسایی قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    بر اساس مصاحبه های انجام شده و سوالات پژوهش که در شش قلمرو درخواست، پیش بینی، تهیه، تعمیر و نگهداری، ترابری و واگذاری، به نحوه مدیریت این شش قلمرو در تجهیزات و اقلام آمادی برای عملیات بیت المقدس پرداخته شده که اقدام به دسته بندی و کدگذاری محوری نموده که کدهای محوری در سه بعد مدیریت پیش بینی، مدیریت تهیه و واگذاری، مدیریت نگهداری استخراج گردید که هر یک از ابعاد ذکرشده شامل جدول متغیرها و مولفه های محوری استنباط شده و درنهایت پیشنهاد های کاربردی ارایه گردید.

    کلید واژگان: عملیات بیت المقدس, مدیریت آماد و پشتیبانی, آماد و پشتیبانی, تحلیل محتوا
    Mehdi Amiri, Mostafa Lotfi, Aliakbar Peyvasteh *
    Background and purpose

    Today, one of the important concerns and priorities of the officials and commanders of the system is paying special attention to the improvement of the defense and combat readiness of the armed forces, especially in the aspect of readiness and support. Jerusalem operation; It is a milestone and an epic point during the defense of the holy era that the naval forces; Air and ground forces of the army were present at the same time, and in addition, the Islamic Revolutionary Guard Corps; Constructive Jihad and popular forces also cooperated due to the existence of consecutive operations such as the battle of: Saman Al-Aima; Tariq Al-Quds; Fath-ul-Mobin before this operation and the short period of one month to prepare for this operation, logistics management in this operation is one of its positive points. The purpose of this research is to examine the role of the logistics system (readiness and support) of the army c. A. It is in the operation of Beit Al-Maqdis (Karbala 3).

    Method

    The current research is a descriptive-survey research in terms of purpose, application, and in terms of how to obtain data. For the sample, theoretical and targeted saturation of available sources and interviews with experts have been done. In this direction, the answers of the interview, the method of restating the questions in a different way from the initial interview and re-presenting them at another time, as well as the selection of the number of interviewees and the appropriate use of the views and opinions of experts have been used.

    Findings

    To achieve the goal by examining the library resources and registered documents of the Holy Defense and on the other hand by analyzing the interviews conducted with the commanders and decision makers of the Jerusalem operation using MAXQDA23 software; Tips on how to manage logistics and how to prepare ground forces were identified.

    Conclusion

    Based on interviews and research questions that is in sixth scope which are predicting, preparation, repair and maintenance, transportation and assignation have discussed about managing this six scope in logistics facilities for Jerusalem operation which is intended for grouping and pivotal coding that pivotal codes is extracted in three dimension which are predicting, preparation and assignation management, maintenance management which each mentioned aspect included of variant table and pivotal factor has been inducted and at the end applied suggestions is presented.

    Keywords: Jerusalem operations, logistics management, logistics, Content Analyzing
  • مهدی امیری*
    این پژوهش با توجه به خلاء چارچوبهای مفهومی و بسط مطالعات میدانی متناسب با آموزه های اسلامی و بومی با هدف توسعه چارچوب مفهومی پاسخگویی مبتنی بر قرآن کریم به منظور ارایه مدلی برای حکمرانی در مدیریت اسلامی و از طریق روش فرایند چرخه ای تحلیل انجام شده است. جامعه آماری(قلمرو) پژوهش کلیه آیات قرآن کریم می باشد که با بهره گیری از فهرست موضوعی تفاسیر نور و نمونه، پیام ها و مفاهیم مرتبط با مفهوم پاسخگویی در آیات قرآن کریم با استفاده از کاربرگ های محقق ساخته مبتنی بر روش کیفی مذکور به عنوان ابزار پژوهش، مورد کاوش قرار گرفته است. حاصل این بررسی، گردآوری و احصاء 316 مفهوم فراگیر و سپس دسته بندی و مفهوم سازی این کدها و مفاهیم، ذیل 93 کد محوری بر اساس قرابت محتوایی و در نهایت شکل گیری طبقه بندی نهایی مبانی، موانع و عوامل زمینه ساز پاسخگویی مبتنی بر قرآن کریم در سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری به عنوان چارچوب مفهومی پاسخگویی در سیستم های اجتماعی مبتنی بر قرآن کریم گردید.
    کلید واژگان: پاسخگویی قرآنی, سیستم های اجتماعی, حکمرانی اسلامی
    Mahdi Amiri *
    This research was done considering the void of conceptual frameworks and expanding field studies in accordance with Islamic and indigenous teachings with the aim of developing the conceptual framework of accountability based on the Holy Quran in order to provide a model for governance in Islamic management and through the method of the cyclic process of analysis. Is. The statistical population (area) of the research is all the verses of the Holy Quran, using the thematic list of interpretations of light and examples, messages and concepts related to the concept of accountability in the verses of the Holy Quran using worksheets made by the researcher based on the method The aforementioned quality has been explored as a research tool. The result of this study was the collection and counting of 316 comprehensive concepts and then the classification and conceptualization of these codes and concepts under 93 central codes based on content affinity and finally the formation of the final classification of foundations, obstacles and underlying factors. Accountability based on the Holy Qur'an in three cognitive, emotional and behavioral domains was used as a conceptual framework for accountability in social systems based on the Holy Qur'an.
    Keywords: Quranic accountability, social systems, Islamic governance
  • مهدی امیری*، مهرشاد غفاری زاده، هادی نارویی

    هدف این پژوهش بررسی میزان پایبندی عربستان به اصول حقوق بین الملل بشردوستانه در جنگ با یمن و اینکه عدم رعایت این اصول چه پیامدهای برای مردم مظلوم یمن داشته است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله از نوع قیاسی-فرضی است. به این معنی که نویسندگان با استفاده از اصول حقوق بین الملل بشردوستانه به بررسی فرضیه مطرح شده پرداخته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد عربستان در حمله نظامی خود علیه مردم یمن اصول حقوق بین الملل بشردوستانه از جمله اصل تناسب، احتیاط و رفتار انسانی با اسیران را نادیده گرفته است. علاوه بر این، عربستان با محاصره هوایی، زمینی و دریایی، یمن را به یکی از بحرانی ترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. در صورت تداوم جنگ شرایط یمن وخیم تر و حتی به یک فاجعه انسانی تبدیل خواهد شد. برای جلوگیری از حملات غیرانسانی عربستان در یمن نیاز به توجه بیشتر جامعه بین الملل، اقدام و فشار جمعی علیه عربستان است.

    کلید واژگان: حقوق بشردوستانه, حمله نظامی, عربستان سعودی, یمن

    The purpose of this research is to investigate the extent of Saudi Arabia's adherence to the principles of international humanitarian law in the war with Yemen and the consequences of its breaking these principles for the oppressed people of Yemen. The research method used in this article is deductive-hypothetical. This means that the authors have investigated the proposed hypothesis by using the principles of international humanitarian law. The findings of this research show that in its military attack against Yemeni people, Saudi Arabia has broken the principles of international humanitarian law, including the principle of proportionality, caution and humane treatment of prisoners. In addition, Saudi Arabia has turned Yemen into one of the most critical countries in the world with its air, land and sea blockade. If the war continues, the situation in Yemen will worsen and even turn into a humanitarian disaster. In order to prevent the inhumane attacks of Saudi Arabia in Yemen, more attention of the international community, collective action and pressure against Saudi Arabia are needed.

    Keywords: Humanitarian Rights, Military Attack, Saudi Arabia, Yemen
  • مهدی امیری*، احسان فلاحی

    جمهوری آذربایجان و ارمنستان در شمال غربی ایران از ظرفیت های مناسب اقتصادی و حمل ونقلی برای تعامل با کشور ما برخوردارند. اما تنش و منازعه میان باکو و ایروان در سه دهه گذشته سبب ایجاد نوسان هایی در رابطه تهران با دو همسایه شمالی شده است. از سویی، حضور قدرت های رقیب در قفقازجنوبی نه تنها سبب ایجاد نگرانی های امنیتی و ژیوپلیتیکی برای ایران شده است، بلکه ضرورت بهره برداری از فرصت های موجود را برای ایران دوچندان کرده است. به همین منظور دولت یازدهم و دوازدهم با نگاهی عمل گرایانه، هم زمان در پی مهار تهدیدهای ژیوپلیتیکی و تقویت فرصت های اقتصادی ناشی از همسایگی با این دو کشور بوده است. این پرسش مطرح است که دولت حسن روحانی در مورد جمهوری آذربایجان و ارمنستان چه رویکردی داشته است؟ پاسخ به این پرسش نیازمند چارچوب مفهومی ویژه ای است که با توجه به نگرانی های ژیوپلیتیکی، ابعاد ژیواکونومی مسیله را نیز مورد توجه قرار دهد. با این هدف با استفاده از روش پدیدارشناسی و در قالب مفهوم «ژیوپلی نومی» استدلال شده است که تهران برای حفظ توازن ژیوپلیتیکی، رابطه با باکو و ایروان را در حد قابلیت های موجود افزایش داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که جایگاه ژیواکونومیک برتر جمهوری آذربایجان سبب افزایش وزن این کشور نسبت به ارمنستان به ویژه در جنبه های اقتصادی روابط با ایران (2013 تا 2021) شده است. این نوشتار با استفاده از داده های کمی و کیفی نوشته شده است.

    کلید واژگان: ایران, ارمنستان, جمهوری آذربایجان, ژئوپلی نومی, قفقازجنوبی
    Mehdi Amiri *, Ehsan Fallahi
    Introduction

    The tension and conflict between Baku and Yerevan in the last three decades has affected Iran's bilateral relations with both of these two countries. On the other hand, the Economic influence of rival powers in the region, has doubled Tehran's regional concerns. Therefore, preventing the threats and taking advantage of existing opportunities have become a significant necessity for Iran. According to mentioned conditions, in the period of 2013-2021, Tehran tried to use economic opportunities created by its new approach in foreign policy in light of the JCPOA.Armenia and the Republic of Azerbaijan are considered as Iran's getaway to reach Russia and Europe. We will use Geopolynomics topic as a conceptual framework in evaluating Iran's bilateral relations with Armenia and the Republic of Azerbaijan, emphasizing the approach of Rouhani's government in the field of foreign policy between 2013 and 2021. This article uses the phenomenological method to analyze the collected data.

    Research Question

    This article intends to address the following question to some extent. What was Rouhani's government's approach to bilateral relations with the Republic of Azerbaijan and Armenia?

    Research Hypothesis

    Tehran has prioritized economic issues in its foreign policy in the post-JCPOA period. Tehran's geo-economic attitude towards the expansion of relations with the Republics of Azerbaijan and Armenia shows a significant example of a new approach. In the past decades, the relations between Iran and Armenia have continued according to the existing capacities but bilateral relations between Iran and the Republic of Azerbaijan have experienced a more cooperative approach compared to the last decade. The outstanding geo-economic position of the Republic of Azerbaijan improved the status of this country in Iran's foreign policy and as a result, strengthened Tehran-Baku relations (between 2013-2021) compared to Tehran-Yerevan relations.

    Methodology (and Theoretical Framework if there are):

      Geopolynomics is an analytical tool to explain the policy issues facing the post-Cold War world and the 21st century. It could be said that Geopolynomics is an informal intergovernmental regime. In fact, this term serves as informal rules between governments for economic cooperation and regional integration by taking into account the security concerns of the other side.  In other words, Geopolynomics is created from the combination of Geopolitics and Geo-economics. Therefore, it can provide a useful conceptual framework for analyzing a wide range of issues such as transit corridors, transportation, energy and trade exchanges by considering security issues. 

    Results and Discussion

    After the first Karabakh war Armenia faced with many geopolitical obstacles and economic challenges imposed by the Republic of Azerbaijan and Turkey. Therefore, cooperation with Iran is very attractive for Armenia to circumvent the imposed restrictions. Tehran-Baku relations are affected by geopolitical problems (Karabakh conflict), ethnic issues, religious ideology, the presence of extra-regional powers (arms cooperation with Israel) the legal regime of the Caspian Sea and its common resources most of which have had a negative impact on Tehran-Baku relations. Based on the main foreign policy discourse during president Rouhani’s administrations (2013-2021), the importance of Geo-economics has become more prominent. It seems that geo-economic elements have had a greater impact on the development of bilateral relations between Tehran and Baku than Yerevan. It is also noteworthy that geopolitical concerns remain active despite Geo-economic cooperation. This issue can be examined in the following three aspects:1) The meeting of high-ranking officials,2) Important agreements reached between the two sides regarding construction of transit corridors,3) Trade volumes. n the period mentioned in this article (August 2013 to August 2021), 47 high-level meetings were held between Tehran and Baku officials. Also, more than 130 meetings were held between the ministers, deputies and senior managers of the two countries. In comparison with the Republic of Azerbaijan, only 23 high level official meetings occurred between Iranian and Armenian officials and less than 40 meetings were held among low-level government officials. The abundance of meetings can indicate the political will to cooperate. In the discussion of South Caucasus, transportation and energy exchange is the most important measure of cooperation. In this regard, the Rouhani administration has signed several agreements with Armenia and the Republic of Azerbaijan. It is important to point out that these republics are parts of International North-South Corridor. This multi-purpose corridor connects Iran's southern coasts in the Persian Gulf with Russia and Europe. There is no independent railway between Iran and Armenia. The contract for the construction of this railway line was approved by the governments of Armenia and Iran in 2009.  By the end of 2013, the cost of this route was estimated at 3.5 billion dollars. This project was never implemented due to its high cost. On the other hand, Iran- the Republic of Azerbaijan railway is under construction. In addition, Iran is eager to export gas to Europe through south Caucasus region. While the transportation pipeline in Armenia is not developed, the Republic of Azerbaijan has a high potential to connect Iran to the South Caucasus gas pipeline and TANAP in Turkey. The volume of transactions between Iran and Armenia in 2020 was about 400 million dollars. This volume in 2012 was about 275 million dollars. The trade balance between Iran and Armenia has always been in favor of Tehran. On the other hand, the volume of transactions between Iran and the Republic of Azerbaijan has grown more than Armenia. This volume was less than 270 million dollars in 2012 and reached 495 million dollars in 2019.

    Conclusion

    This research was conducted with the aim of evaluating the economic and political situation of the Republic of Azerbaijan and Armenia in Iran's foreign relations. The main findings of the article were that bilateral relations between Iran and the Republic of Azerbaijan increased more than the relations between Iran and Armenia from 2013 to 2021. The stated conditions are a normal choice for Iran because the geo-economic position of the Republic of Azerbaijan has more potential for expanding bilateral relations with Iran. Contrary to the Republic of Azerbaijan's geo-economic importance, Armenia is Iran's vital geopolitical partner in the South Caucasus.

    Keywords: Iran, The Republic of Azerbaijan, Armenia, Geopolinomic, South Caucasus
  • مهرشاد غفارزاده*، مهدی امیری، ایمان شعبان زاده
    پس از پایان جنگ سرد چین یک شبکه مشارکت جهانی تشکیل داده است. دیپلماسی مشارکتی چین در سه دهه اخیر به ابزار اصلی سیاست خارجی این کشور تبدیل شده و شاخص نمادین سطح روابط دوجانبه و چندجانبه با دولت ها و سازمان های بین المللی و منطقه ای است. این پرسش مطرح است که غرب آسیا چه جایگاهی در دیپلماسی مشارکتی چین دارد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که چین مانند گذشته شریک های خود را به قدرت های بزرگ محدود نکرده است که این راهبرد قابل توجه ترین تغییر در شبکه مشارکت چین است. از آنجایی که خارج از منطقه ایندو-پاسیفیک برای چین، غرب آسیا یکی از مهم ترین مناطق است، رویکرد چین به غرب آسیا مبتنی بر امنیت منابع مهم و دسترسی به بازارها و منابع است. این نوشتار استدلال می کند که سلسله مراتب سطوح دیپلماسی مشارکتی نشان می دهد که دولت ها و سازمان های منطقه غرب آسیا برای چین اهمیت دارند. بنابراین با درک این سلسله مراتب می توان رویکرد چین به روابط با کشورهای غرب آسیا را تحلیل کرد. دیپلماسی مشارکت چین با غرب آسیا بر محورهای انرژی، ابتکار یک کمربند و یک راه، سرمایه گذاری خارجی، تجارت و فناوری متمرکز است. روش پژوهش این مقاله توصیفی-تحلیلی است.
    کلید واژگان: چین, دیپلماسی مشارکتی, غرب آسیا, مشارکت راهبردی
    Mehrshad, Ghafarzadeh *, Mehdi Amiri, Iman Shabanzadeh
    After the end of the Cold War, China has formed a global partnership network. In the last three decades, China's participatory diplomacy has become the main tool of this country's foreign policy and is a symbolic indicator of the level of bilateral and multilateral relations with governments and international and regional organizations. The main question of the article is what is the position of West Asia in China's cooperative diplomacy? In response to the main question, the hypothesis of the article is that China has not limited its partners to big powers as in the past, which is the most significant change in China's partnership network. Since West Asia is one of the most important regions for China outside the Indo-Pacific region, China's approach to West Asia is based on the security of key resources and access to markets and resources. This article argues that the hierarchy of levels of participatory diplomacy shows that the governments and organizations of the West Asian region are important for China. Therefore, by understanding this hierarchy, it is possible to analyze China's approach to relations with West-Asian countries. China's partnership diplomacy with West Asia is centered around energy, the Belt and Road Initiative, foreign investment, trade and technology. The research method of this article is descriptive-analytical.
    After the end of the Cold War, China has formed a global and multidimensional partnership network. Since 1993, when Beijing established its first strategic partnership with Brazil, cooperative diplomacy has gradually become one of the main components of China's grand diplomacy, and Beijing has expanded its special relations in the world with the concept of strategic partnership. To better understand China's strategic evolution in diplomacy, we need to know how these partnerships are formed and what motivates Beijing to strengthen its partnership network. According to the statistics of the Ministry of Foreign Affairs of China, by the end of 2021, more than 100 partnerships have been established at different levels, which include regional and international countries and organizations. These partnerships have been a prominent tool in China's diplomatic toolkit to ensure a suitable environment for the country's emergence. As a diplomatic tool, strategic partnership diplomacy reflects a broader change in China's development path and its diplomacy paradigm. China is not unique in using participatory diplomacy as a way to advance its national interests, but what distinguishes China's approach is that Beijing has placed participatory networks at the center of its foreign policy strategy. Also, like in the past, China has not limited its partners to big powers, which is the most significant change in China's partnership network. In fact, cooperative diplomacy has become China's prominent strategy to advance its economic and political growth. From an economic point of view, China is looking for partnerships with countries that have the ability to provide a market for Chinese goods and natural resources and strengthen China's economic presence in the world. Politically, China's goal of participation is to counter American pressure and create a favorable political environment for China's rise. Outside the Indo-Pacific region, West Asia is the most important region for China. The unique geopolitical position of West Asia is a vital source for the exchange of energy, technology and expansion of economic, trade and investment relations between the two sides.
      In the last decade, China has increased its economic, political and, to a lesser extent, its security footprint in West Asia and has become the largest trading partner and foreign investor for many countries in the region; China's role has also expanded with the announcement by Chinese President Xi Jinping in 2013 of the Belt and Road Initiative, which is the cornerstone of China's modern strategy. We start this article by analyzing the concept of strategic partnership based on the existing literature in international relations. Since there is no consensus on the meaning of the term strategic partnership, in this article we use the conceptual framework of Thomas Wilkins to explain the partnership between China and the West Asia region. Wilkins is one of the few authors who explained the conceptual framework of strategic partnership. The main question of the article is what is the position of West Asia in China's cooperative diplomacy? In response to this question, we propose the hypothesis that China has not limited its partners to big powers as in the past, that this strategy is the most significant change in China's partnership network, and China's partnership diplomacy with West Asia with energy, foreign investment, trade, innovation One Belt and One Road is focused, and Beijing is careful to avoid repeating what it sees as Western interference and present a narrative of neutral engagement with all countries, including those that are in conflict with each other, based on mutually beneficial agreements.
    In this article, after analyzing the concept of strategic partnership diplomacy and reviewing the existing literature, we examined the position of West Asia in China's strategic partnership diplomacy. The findings of the research showed that China did not limit its partners to big powers as in the past, which is the most significant change in China's partnership network. Since West Asia is the most important region for China outside the Indo-Pacific region, China's approach to West Asia is based on the security of key resources and access to markets and resources. The hierarchy of levels of cooperative diplomacy shows that the governments and organizations of the West Asian region are important to China. Therefore, by understanding this hierarchy, China's approach to relations with West Asian countries can be analyzed.
      China's partnership diplomacy with West Asia focuses on energy, the Belt and Road Initiative, foreign investment, and trade and technology. In general, strategic partnerships go beyond security alignments. This is especially true for China. In recent years, Beijing has repeatedly emphasized that the partnerships are "a new type of state-to-state relationship and not against any third state." What makes China's approach unique is that partnership networks are at the strategic center of China's foreign policy. It seems that China's choice to create a cooperative diplomacy network is not accidental. On the contrary, it is determined to a large extent by the three factors of the need to deal with American pressure, the need to maintain peace and stability in its borders, and to achieve the long-term goal of modernization. Overall, although China's main goal is to seek economic benefits while avoiding political conflict, it seems that Beijing cannot indefinitely avoid playing an active role in regional security. In order to protect its long-term economic interests in West Asia, as well as to present itself as an emerging power in the multipolar international order, China will find it necessary to play a greater and more active role in the security and political dynamics of the region as soon as possible.
    Keywords: Cooperative Diplomacy, China, West-Asia, Strategic Partnership
  • مهدی امیری*، سعید قماشی

    سیاست جنایی مدارا که در نقطه مقابل سیاست جنایی تهاجمی یا حداکثر مداخله کیفری قرار دارد، به معنای افزایش تحمل پذیری در قبال رفتارهای ضداجتماعی و عدم جرم انگاری غیرضروری آن ها به علت ناکارآمدی، بی فایده بودن و پرهزینه بودن برخوردهای کیفری می باشد. در این معنا متولیان سیاست کیفری راهبرد پس روی در حقوق کیفری را در پیش گرفته و دامنه ی تحمل خود را در مقابل انحرافات اجتماعی افزایش می دهند و به دنبال کنترل پدیده های ضداجتماعی از طرق غیرکیفری هستند. برای تشخیص اینکه کدام رفتارها شایسته برخورد کیفری بوده و کدام رفتارها در قلمرو سیاست جنایی مدارا قرار دارند باید تعریفی کاربردی از جرم ارایه شود که در آن خصوصیات مشخصی بعنوان معیارهای جرم انگاری تبیین گردد. ضررآمیز بودن رفتار، سرزنش پذیر بودن، ناکارآمدی ابزارهای غیرکیفری در قبال آن رفتار و کارآمدی واکنش کیفری معیارهایی هستند که مرز مداخله و مدارا را مشخص می کنند. در این مقاله به تفصیل این معیار ها و هم چنین روش های غیرکیفری و مدراگرایانه مواجهه با رفتارهای ضداجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: سیاست جنایی مدارا, جرم انگاری, برخورد غیرکیفری, جرم
    Mahdi Amiri *, Saeed Ghomashi

    Tolerance criminal policy, which is the opposite of aggressive criminal policy or maximum criminal intervention, means increasing tolerance for anti-social behaviors and not to unnecessarily criminalize them due to the inefficiency, uselessness and cost of criminal proceedings. In this sense, those in charge of criminal policy pursue a strategy of regression in criminal law and increase their tolerance for social deviations and seek to control anti-social phenomena through non-criminal means. In order to determine which behaviors are worthy of criminal prosecution and which behaviors are within the territory of tolerance criminal policy, a practical definition of crime should be provided in which specific characteristics are defined as criteria for criminalization. Harmfulness of behavior, blameability, inefficiency of non-criminal means against that behavior and efficiency of criminal response are the criteria that define the boundary of intervention and tolerance. In this article, these criteria as well as non-criminal and tolerant methods of dealing with anti-social behaviors are analyzed in detail.

    Keywords: tolerance criminal policy, criminalization, non-criminal treatment, Crime
  • مهدی امیری، مهرشاد غفاری زاده*
    ایندو-پاسیفیک پویاترین و متنوع ترین منطقه جهان است. این منطقه به کانون اصلی سیاست و اقتصاد جهان تبدیل شده است. طی یک دهه اخیر توجه جهانی به منطقه ازنظر استراتژیک و اقتصادی افزایش یافته است. ظهور و نفوذ چین به عنوان یک قدرت بزرگ تهدیدی برای هژمونی امریکا در سطح نظام بین الملل و هند در سطح منطقه ای بوده است. امریکا جامع ترین شریک استراتژیک هند است. هر دو کشور منافع استراتژیک مکملی دارند؛ امریکا خواهان حفظ هژمونی اقتصادی و نظامی در جهان است و هند به نوبه خود در پی گسترش روابط امنیتی با امریکا است تا در آینده شرایط تبدیل شدن این کشور به یک قدرت منطقه ای را تسهیل کند. سوال اصلی مقاله این است که امریکا و هند چه رویکردی نسبت به منطقه ایندو-پاسیفیک دارند؟ فرضیه مقاله این است که هند در استراتژی ایندو-پاسیفیک امریکا نقش «پیشرو» یا محوری دارد، اما این به معنای اتحاد نظامی و امنیتی دو کشور نیست، هند تلاش دارد تا استقلال استراتژیک خود را در موضوعات منطقه ای ایندو-پاسیفیک حفظ کند. دو کشور در تعریف جغرافیایی منطقه، نوع مواجهه با ظهور چین و محوریت آسه آن در منطقه رویکرد متفاوت دارند. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و بهره گیری از استراتژی های امنیتی دو کشور تهیه شده است.
    کلید واژگان: آمریکا, هند, چین, ایندو-پاسیفیک, واگرایی
    Mehdi Amiri, Mehrshad Ghafarizade *
    Indo-Pacific is the most dynamic and diverse region in the world. The region has become the major hub of world politics and economy. During the last decade, global attention to the region has increased strategically and economically. The rise of China as a great power and its incising influence has been a challenge for the hegemony of the United States at the level of the international system and India at the regional level. The United States is India's most comprehensive strategic partner. Both countries have complementary strategic interests; America wants to maintain its economic and military hegemony in the world, and India, in turn, seeks to expand security relations with the United States in order to facilitate the country's transformation into a regional power in the future. The main question of the article is, what is the United States and India’s approach towards the Indo-Pacific region? The hypothesis of the article is that India has a "leading" or major role in the United States’ Indo-Pacific strategy, but this does not mean a military and security alliance between the two countries, because India is trying to maintain its strategic autonomy in regional issues. The two countries have different approaches in the geographical definition of the region, the type of confrontation with the rise of China and the centrality of ASEAN in the region. This research has been prepared with an analytical approach and using the security strategies of the two countries.
    Keywords: America, India, China, Indo-Pacific, Divergence
  • مهدی امیری*، مهرشاد غفاری زاده، احسان فلاحی
    ایندو- پاسیفیک در جهان کنونی تبدیل به یکی از مهمترین کانون های رقابت میان قدرت های بزرگ شده است و توجه بازیگران کلیدی منطقه ای و فرامنطقه ای را به خود جلب کرده است. یکی از مهمترین بازیگران در این زمینه بریتانیا است که پس از برگزیت فعالانه در حال بازنگری جایگاه خود در جهان است. به همین منظور سندی تحت عنوان «بررسی یکپارچه» منتشر شده است که مهمترین هدف آن بازسازی وجهه بریتانیا به عنوان یک قدرت بزرگ در جهان و تثبیت جایگاه امنیتی و اقتصادی این کشور در ایندو- پاسفیک است. لذا در سند مذکور از لفظ «بریتانیای جهانی» استفاده شده است. به عبارت دیگر بریتانیا با هدف تثبیت هویت در حال تحول خود به عنوان یک قدرت بزرگ اروپایی و بازیگر بین المللی به سوی ایندو- پاسیفیک خیز برداشته است. از این رو جای سیوال است که منطقه ایندو-پاسیفیک چه جایگاهی در استراتژی جدید بریتانیا دارد؟ و دلایل خیز بریتانیا به سوی این منطقه چیست؟ با استمداد از نظریه برنارد کوهن تحت عنوان «ژیوپلیتیک نظام جهانی» استدلال شده است که با ظهور چین و روسیه به عنوان بازیگران تجدیدنظرطلب روند حاکم بر نظام بین الملل تغییر کرده و ایندو- پاسیفیک تبدیل به صحنه رقابت قدرت های بزرگ شده است. لذا با تغییر روند حاکم بر نظام بین الملل توجه لندن نیز به این منطقه جلب شده است. بریتانیا قصد دارد که تبدیل به یک کنش گر فعال در منطقه مذکور شود تا بدین وسیله نقش برجسته خود در نظام بین الملل در حال گذار را حفظ نماید. از مهمترین دلایل خیز بریتانیا به سوی ایندو- پاسیفیک می توان به پیامدهای اقتصادی برگزیت، تغییر رویکرد بریتانیا نسبت به چین، اولویت دادن به روابط نزدیک بریتانیا و آمریکا، اهداف امنیتی- نظامی و همچنین تقویت روابط دوجانبه با قدرت های منطقه ای مانند هند اشاره کرد.
    کلید واژگان: بریتانیای جهانی, سیاست خارجی, ایندو- پاسفیک, ژئوپلیتیک نظام جهانی
    Mehdi Amiri *, Mehrshad Ghafarizade, Ehsan Fallahi
    Indo-Pacific Region has become a center of competition between the leading powers, and it has drawn the attention of key international and local players. One of these major powers is the UK actively revisiting its position in the world, particularly after Brexit. British government has published the “Global Britain” vision in the Integrated Review in order to reconsider its position as a major power in the world. The Integrated Review makes the UK government to deepen its engagement and consolidate its place in Indo-Pacific Region for a long-term. The Integrated Review document obliges the government to strengthen the UK’s persistent presence in Indo-Pacific Region. Hence, UK has tilted its strategy toward the region in order to consolidate its changing identity as a leading European power and as an international political player.  In this study, the main questions are “what is the position of Indo-Pacific Region in Britain’s new strategy? and what are the Britain's reasons for tilt toward the region?” Referring to the Bernard Cohen's theory "Geopolitics of the World System", it has been argued that the international order has been changed due to China and Russia revisionism, and Indo-Pacific Region is now considered as the arena of competition for great powers. This change has made the UK to shift its strategy toward this global hotspot and play an active and independent role at international environment. The main goal of Integrated Review is to deepen the UK’s engagement in the Region as a European nation for gaining economic and security advantages in the coming decade. The main reasons of Britain’s strategic orientation toward the region could be the economic consequences of Brexit, changing in China stance, prioritizing the US-Britain relations, achieving security-military goals, and boosting bilateral relations with Japan and India, as two regional powers. This study employed a descriptive-analytical approach in research conduction.
    Keywords: Global Britain, Foreign Policy, Indo-pacific, Geopolitics of the World System
  • مهدی امیری *، زهره ملایی تراکمه

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین شیوه‌های فرزند پروری والدین و میزان رضایت زناشویی با پرخاشگری کودکان شهرستان لامرد می‌باشد. جامعه پژوهش شامل تمام نوآموزان پنج‌ساله 18 مهدکودک شهرستان لامرد و والدینشان‌ که در سال تحصیلی 1399-1398 در مهدکودک‌های این شهرستان مشغول به فعالیت هستند می‌باشد. نمونه آماری آن شامل 50 نفر از کودکان مذکور و والدین آن‌ها بوده که با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی ساده از جامعه فوق انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد فرزند پروری بامریند، پرسشنامه پرخاشگری آرنولد باس و مارک پری اچ و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ که پایایی و روایی آن توسط پژوهش های قبلی در ایران تاییدشده است، می‌باشد. عمده‌ترین نتایج تحقیق مبین آن است که بین سبک فرزند پروری دموکراتیک، سهل گیرانه و مستبدانه والدین با مولفه‌های پرخاشگری کودکان هیچ رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین رضایت زناشویی والدین با مولفه‌های پرخاشگری کودکان و بین رضایت زناشویی والدین با سبک فرزند پروری هیچ رابطه معناداری وجود ندارد.

    کلید واژگان: فرزندپروری, رضایت زناشویی, پرخاشگری, کودکان
    mahdi amiri *, zohreh molaaie terakmeh

    This study examined the relationship between parenting style and marital satisfaction with aggression in children is Lamerd city. The study population consisted of all children five years old, 18 kindergartens city Lamerd and parents who are teaching in kindergartens in the academic year2019-2020 is. The sample included 50 children and their parents are that by using simple random sampling of the population, were selected. The instrument was standard questionnaire Baumrind parenting, aggression questionnaire bass and Mark Arnold and Enrich marital satisfaction questionnaire reliability and validity has been confirmed by previous research in Iran is. The main results of the research indicate that parenting style democratic, authoritarian and permissive parents and components of aggression in children, there is no significant relationship. Also between marital satisfaction and components of aggression in children and the marital satisfaction of parents with parenting style, there is no significant relationship.

    Keywords: Aggressive, Children, Marital Satisfaction, Parenting Style
  • جعفر ترک زاده، مهدی امیری*
    این پژوهش با هدف تبیین مفهوم پاسخگویی و موانع آن در سیستم های اجتماعی از طریق غور و بررسی در مبانی نظری و آیات قرآنی مرتبط و با بهره گیری از فرایند چرخه ای تحلیل کیفی انجام شده است. این روش مشتمل بر چهار مرحله گردآوری داده ها و اطلاعات، تقلیل داده ها، سازماندهی داده ها و تفسیر می باشد که امکان تحلیل داده های کیفی پراکنده و پربعد را فراهم می کند. نتایج پژوهش در بخش اول نشان دهنده فراگیر بودن مفهوم پاسخگویی در قلمروهای مختلف زمانی، مکانی و موضوعی است؛ از پاسخگویی در برابر خداوند تا پاسخگویی به مردم و نهادهای اجتماعی. در بخش دوم از طریق مطالعه آیات و تدبر بر روی این آیات با بهره گیری از تفاسیر نور و نمونه، 99 مفهوم پایه احصاء و سپس این مفاهیم در ذیل 27 مفهوم محوری دسته بندی و در نهایت 8 مفهوم سازماندهی شده مشتمل بر کفرورزی، گمراهی، بی بصیرتی، تشکیک، سییات، تعدی کردن، فریبکاری و پیمان شکنی به عنوان موانع پاسخگویی در سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری به منظور ترویج و توسعه آموزه های قرآنی حکمرانی اسلامی در نهادها و سازمان های اداری کشور و لشکری پیشنهاد شده است.
    کلید واژگان: پاسخگویی, سیستم های اجتماعی, قرآن
    Jafar Torkzadeh, Mahdi Amiri *
    The conceptual framework for examining the barriers to accountability in social systems based on the Holy Quran is strongly felt in the country's research literature. Therefore, this study aims to explain the concept of accountability and its barriers in social systems through reflection on Theoretical foundations and Quranic verses are related and have been done by using the process of qualitative analysis cycles. This method consists of four stages of data collection and information, data reduction, data organization and interpretation, which allows the analysis of scattered and multidimensional qualitative data. The statistical population (territory) is the research of all verses of the Holy Quran. The mentioned qualitative method has been explored as a research tool. The results of the research in the first part show that the concept of accountability is comprehensive in different temporal, spatial and thematic domains; from being accountable to God to being accountable to people and social institutions. In the second part, by studying the verses and contemplating on these verses using light and sample interpretations, 99 basic concepts of statistics are counted and then these concepts are classified under 27 central concepts and finally 8 organized concepts including blasphemy, misguidance. Blindness, skepticism, evil, transgression, deception and breach of contract as barriers to accountability in three areas of cognitive, emotional and behavioral in order to promote and develop the Qur'anic teachings of Islamic governance in the administrative institutions and organizations of the country and military Is.
    Keywords: Accountability, Social Systems, Quran
  • مهدی امیری*، محمدعلی قلندری

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک رهبری تحولی با خلاقیت سازمانی با نقش میانجیگری ساختار سازمانی میباشد. پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی است و از لحاظ روش کمی از نوع توصیفی-همبستگی است که به صورت پیمایشی و با استفاده از ابزارهای استاندارد موجود در زمینه متغیرهای پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری بررسی شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی ناحیه 1 شیراز بوده که با استفاده از جدول مورگان و از طریق روش نمونه گیری تصادفی منظم، 134 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه استانداردشده؛ سبک رهبری تحول آفرین که شامل چهار بعد ترغیب ذهنی، نفوذ آرمانی، انگیزش الهام بخش و ملاحظه فردی بوده و پایایی این ابزار با روش آلفای کرونباخ برابر با 95/. بوده و روایی صوری و محتوایی آن نیز توسط متخصصان تایید شده است؛ پرسشنامه ساختار سازمانی که شامل دو بعد پیچیدگی و رسمیت بوده و پایایی این ایزار به روش آلفای کرونباخ برابر با 92/. و روایی صوری و محتوایی آن نیز توسط متخصصان تایید شده است و پرسشنامه خلاقیت سازمانی شامل دو بعد حساسیت و اعتماد به نفس بوده و پایایی این ایزار به روش آلفای کرونباخ برابر با 88/. و روایی صوری و محتوایی آن نیز توسط متخصصان تایید شده است. این ابزارها، بین نمونه معلمان و مدیران توزیع و در نهایت 134 پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج پژوهش نشان داد که: بین سبک رهبری تحولی، ساختار سازمانی و خلاقیت سازمانی معلمان رابطه معنادار وجود دارد. تحلیل مسیر برای تعیین سهم میانجیگری ساختار سازمانی نشان داد که ساختار سازمانی نقش میانجیگری منفی برای سبک رهبری تحولی ایفا می کند به این معنا که ساختار سازمانی نقش میانجیگری رقیب بین سبک رهبری تحولی و خلاقیت سازمانی کارکنان می باشد. شاخص های کلی برازش نیز نشان دهنده تناسب مدل اجرا شده داشت. به طور کلی می توان گفت سبک رهبری تحولی مدیران، پیش بینی کننده مثبت و معنادار ساختار سازمانی محیط کاری معلمان بوده و همچنین سبک رهبری تحولی به طور مستقیم پیش بینی کننده مثبت و با میانجیگری ساختار سازمانی به طور غیرمستقیم پیش بینی کننده منفی خلاقیت سازمانی کارکنان است.

    کلید واژگان: سبک رهبری تحولی, ساختار سازمانی, خلاقیت سازمانی
    Mahdi Amiri *, MohammadAli Ghalandari

    The purpose of this study was to investigate the relationship between transformational leadership style and organizational creativity with the mediating role of organizational structure. The present research was based on the purpose of the applied type and in terms of quantitative method is of the descriptive-correlation type, which has been studied in a survey using standard tools in the field of research variables using the structural equation model. The study population included all primary school teachers in District 1 of Shiraz. Using Morgan table and regular random sampling method, 134 people were selected as the sample. The research tool consisted of three standardized questionnaires; ‌ Transformational leadership style, which includes four dimensions of mental motivation, ideal influence, inspirational motivation and personal consideration and the reliability of this tool with Cronbach's alpha method, is equal to 0. 95 and its face and content validity has been confirmed by experts; Organizational structure questionnaire which includes two dimensions of complexity and formality and the reliability of this method by Cronbach's alpha is equal to 0. 92 and its face and content validity has been confirmed by experts and the organizational creativity questionnaire includes two dimensions of sensitivity and self-confidence and the reliability of this test by Cronbach's alpha method is equal to 0. 88 and its face and content validity has been confirmed by experts. These tools were distributed among the sample of teachers and principals and finally 134 questionnaires were collected. The results showed that: There is a significant relationship between transformational leadership style, organizational structure and organizational creativity of teachers. Path analysis to determine the mediating role of organizational structure showed that organizational structure plays a negative mediating role for transformational leadership style in the sense that organizational structure is a competing mediating role between transformational leadership style and organizational creativity of employees. The general fit indices also showed the fit of the implemented model. In general, it can be said that the transformational leadership style of managers is a positive and meaningful predictor of the organizational structure of teachers' work environment and the transformational leadership style is a direct predictor of positive and indirectly mediated by the organizational structure.

    Keywords: Transition Leadership Style, Organizational Structure, Organizational creativity
  • مهدی امیری*، احد جمالی زاده، سلمان ایزدخواه

    در این نوشتار، بردارهای تصادفی برگرفته از خانواده توزیع های هذلولوی تعمیم یافته چندمتغیره (GH)را در غالب ترتیب تصادفی هسیان مقایسه می کنیم. خانواده توزیع های GH  شامل طیف گسترده ای از توزیع های متقارن و نامتقارن و با برجستگی های متفاوت بوده که می توانند در تحلیل و برازش داده های چوله و نیز دم سنگین بکار روند. ضمن معرفی و یادآوری برخی مفاهیم مقدماتی، با در نظر گرفتن چند مخروط محدب بسته و دوگان های آن ها، شرایط لازم و کافی برای چند ترتیب تصادفی با اهمیت را بدست می آوریم. نشان خواهیم داد که تحت شرایطی، ترتیب های خطی محدب با ترتیب های چندمتغیره ای از نوع هسیان معادل هستند. بر اساس مفصل های تولید شده توسط خانواده GH، آشکارا خواهیم دید که ترتیب ساختار همبستگی معادل با برخی از ترتیب های تصادفی هسیان در این خانواده است. به عنوان کاربرد، نتایج در زمینه های بیمه و اقتصاد تفسیر گردیده اند.

    کلید واژگان: ترتیب هسیان, مخروط محدب, ترتیب محدب خطی, توزیع هذلولوی تعمیم یافته
    Mehdi Amiri*, Ahad Jamalizadeh, Salman Izadkhah

    In this paper, random vectors following the multivariate generalized hyperbolic (GH) distribution are compared using the hessian stochastic order. This family includes the classes of symmetric and asymmetric distributions by which different behaviors of kurtosis in skewed and heavy tail data can be captured. By considering some closed convex cones and their duals, we derive some necessary and sufficient conditions for some important applied stochastic orderings. The linear convex orderings are shown to be equivalent with a certain kind of hessian orderings. Based on copulas generated by the GH distributions, it is revealed that the ordering of the GH distributions in terms of their dependence structures corresponds to some hessian stochastic orderings being satisfied. The results are shown to be relevant to some insurance and economic applications.

    Keywords: Hessian ordering, Convex cone, Linear convex ordering, Generalized hyperbolic distribution
  • حسین محمدزاده*، زهرا عبادی، رامین روزه دار، مهدی امیری
    خواص ترمودینامیکی سیستمی را که ذرات آن از جبر نوسان گر تام- دانکوف بوزونی و فرمیونی تبعیت می کند، مطالعه می-کنیم. فضای پارامترهای ترمودینامیکی را بنا می کنیم و با استفاده از عناصر متریک این فضا، کمیتی موسوم به انحنای ترمودینامیکی را محاسبه می کنیم. نشان خواهیم داشت که برهمکنش آماری ذاتی ذرات دگرگون بوزونی (فرمیونی) در تمام ناحیه فیزیکی و به ازای تمام مقادیر پارامتر دگرگونی، جاذب (دافع) است و بنابراین پارامتر دگرگونی خاصیت برهمکنش آماری ذاتی را تغییر نمی دهد. با استفاده از نقاط تکینگی انحنا، مقدار گریزندگی بحرانی وابسته به پارامتر دگرگونی را برای سیستم بوزونی دگرگون شده بدست می آوریم. نشان می دهیم که این تکینگی بر نقاط گذار فاز چگالش گاز ایده ال بوزونی دگرگون شده منطبق است.
    کلید واژگان: نوسانگر تام دانکوف, انحنای ترمودینامیکی, چگالش
    Hosein Mohammadzadeh *, Zahra Ebadi, Ramin Roozedar, Mehdi Amiiri
    We consider the thermodynamic properties of a system with particles obeying bosonic and fermionic Taam-Dancoff oscillator algebra. We construct the thermodynamic parameters space and using the metric elements of this space, we work out a quantity which is called the thermodynamic curvature. We will show that the statistical intrinsic interaction of deformed bosons (fermions) is attractive (repulsive) in full physical range and for all values of deformation parameter and deduce that the deformation parameter does not affect the statistical intrinsic interaction. Using the singular points of curvature, we obtain the deformation parameter dependent critical value of fugacity for bosonic system. We show that the singular points coincide with the condensation phase transition points of deformed gas.
    Keywords: Taam-Dancoff oscillator, Thermodynamic curvature, Condensation
  • نقش ابعاد هوش معنوی در سلامت روان دانشجویان دانشگاه پیام نور لامرد
    مهدی امیری*، زهره قائدی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد هوش معنوی در سلامت روان دانشجویان دانشگاه پیام نور لامرد بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمام دانشجویان دانشگاه پیام نور لامرد و نمونه آماری شامل 234 نفر از دانشجویان مشغول به تحصیل در این دانشگاه، در سال تحصیلی 1399 - 1400 بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه هوش معنوی آمرام و درایر و پرسش نامه سلامت عمومی بود. یافته های پژوهش نشان داد بین هوش معنوی و سلامت روان دانشجویان ارتباط معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد ابعاد «خودآگاهی و عشق و علاقه»، «سجایای اخلاقی» و «جامع نگری و بعد اعتقادی» بیشترین ضریب همبستگی را با سلامت روان دانشجویان داشته و 85 درصد از واریانس سلامت روان را پیش بینی کرده اند.
    کلید واژگان: هوش معنوی, سلامت روان, دانشجو
    The role of spiritual intelligence in mental health of students of Payam Noor, Lamerd Branch
    Mahdi Amiri *, Zohre Ghaedi
    The Purpose of this study Relationship between spiritual intelligence and mental healthUniversity students of Payam Noor Lamer in the academic year 1399-1400is. The study population consisted of all students and the sample consisted of 234students who were selected using simple random sampling method. Instruments included the General Health questionnaire (GHQ-28) Goldberg and Hiller (1979), with a Cronbach's alpha coefficient 0 /72 and spiritual intelligence questionnaires Amram & Dryer (2008) with Cronbach's alpha 0/85 coefficients and with content validity. The main results of the study indicate that there is a significant correlation between spiritual intelligence and mental health of students. The results of stepwise regression analysis showed that the three-step components, self-awareness and love, Moral individualities and the general thinking and faith had the highest correlation with students' mental health and %854 of the variance of the dependent variable to predict.
    Keywords: spiritual intelligence, mental health, student, university
  • مهدی امیری*

    توبه به عنوان یکی از سازوکارهای بسیار مهمی که اثر بسیار قابل توجهی بر عدم تعقیب جرم و عدم شمول حکم یا اجرای حکم کیفری، در قوانین آیین دادرسی کیفری 1392 و مجازات اسلامی1392 به رسمیت شناخته شده است.پیش بینی این نهاد بسیار مهم، در راستای تامین اهداف اصلاح بزهکاران و همچنین کیفرزدایی از متهمانی که ندامت شان به اثبات رسیده است کارکردهای قابل توجهی می تواند داشته باشد.با این وجود، تشریفات شکلی این نهاد در مراحل مختلف قضایی، از تعقیب گرفته تادادرسی و اجرای احکام اختلاف نظرهای عملی قابل توجهی را رقم زده است.بنابر یافته های این پژوهش ،قانونگذار باتفکیک نقش توبه در جرایم مختلف در مواد 114 و 115 قانون مذکور تاثیر توبه در سقوط مجازات های حدی و تعزیری را مورد پذیرش قرار داده اما نحوه و کیفیت احراز ندامت و پشیمانی در توبه و اینکه کدامیک از مراجع قضایی اعم از دادسرا یا دادگاه صلاحیت رسیدگی به توبه را دارند به صورت دقیق و شفاف مشخص نشده است در عین حال نمی توان نوع نگرش حاکم بر هر یک از مراحل، ولو با پذیرش اختلاف در تشریفات، از همدیگر متفاوت دانست. زیرا به نظر می رسد که از اقتضایات این نهاد دور باشد و رویکرد قانونگذار ولو به نحو کلی، اما پذیرش این تشتت عملی نباشداز این رو مقاله حاضر در مقام ترسیم ابعاد توسل به این نهاد در مراحل مختلف قضایی در مقام یکسان سازی و حل اختلاف نظری های قابل طرح و همسو نمودن رویکرد قضایی با خواست های مبنایی فقهی قانونگذار برمی آید.

    کلید واژگان: توبه, دادسرا, دادگاه ها, دیوان عالی کشور
    Mehdi AMIRI *

    Repentance is recognized as one of the most important mechanisms that has a very significant effect on non-prosecution and non-inclusion of the sentence or execution of the sentence in the Criminal Procedure Code of 1392 and the Islamic Penal Code of 1392. The prediction of this very important institution, in line Providing goals for the correction of offenders as well as the punishment of defendants whose remorse has been proven can have significant functions. According to the findings of this study, the legislator, by separating the role of repentance in various crimes in Articles 114 and 115 of the said law, has accepted the effect of repentance on the fall of fines and penalties, but the manner and quality of repentance and repentance and that It is not clear which of the judicial authorities, whether the prosecutor's office or the court, has jurisdiction to hear repentance. Because it seems to be far from the requirements of this institution and the approach of the legislator, even in general, but the acceptance of this divergence is not practical. The issues that can be proposed and align the judicial approach with the basic jurisprudential demands of the legislator.

    Keywords: repentance, Prosecutor's Office, COURTS, Supreme Court
  • رضا عباسی*، بهروز محمودی بختیاری، مهدی امیری، علی عسکر علیزاده مقدم

    بنیاد اندیشه آرمان شهری در دو داستان رحله ابن فطوطه نجیب محفوظ و نون و القلم جلال آل احمد بر نفی وضع موجود، وجود بحران و تلاش برای آرمانی کردن امور مطلوب بنا شده است، محیط خلق هر دو داستان، یعنی ایران و مصر در زمان نوشتن آن ها دارای شرایطی بحرانی از نظر اجتماعی و فکری است که زمینه ساز ایجاد اندیشه آرمان شهری است از این رو. نویسندگان این دو اثر با استفاده از زبانی نمادین و با توجه به تصوف تلاش دارند تا تصویری از جامعه آرمانی خود ارایه دهند. از نگاه نویسندگان، آرمان شهر دست یافتنی است و علت عدم تحقق آن وجود حکومت و قبضه کردن قدرت توسط عده ای خاص است. زبان نوشتاری نجیب محفوظ در رحله ابن فطومه زبانی ادبی و متاثر از آثار کلاسیک ادبیات عربی است، در حالی که آل احمد زیانی عامیانه را برای روایت خود برگزیده است. داستان آل احمد در روایت خود، از تصوفی بهره برده است که جنبه اجتماعی آن نیرومند است و قلندران پیرو آن به دنبال قدرت هستند، اما در مواجه با دشواری های آن خود نیز به راه صاحبان پیشین قدرت می روند و در نهایت از قدرت پیشین شکست می خورند؛ و قهرمان داستان نیز اگرچه به دنبال شهادت است، در نهایت تبعید می شود؛ اما محفوظ تصوف را در جنبه فردی آن یعنی بریدن از عالم مادی و نقایص آن و کشف و شهود ناشی از مراقبه و ریاضت، وارد داستان خود کرده است و شخصیت اصلی داستان در پایان راه سعادت را در چنین تصوفی می یابد که امری فردی است.

    کلید واژگان: اندیشه سیاسی, تصوف, آرمان شهر, نجیب محفوظ, جلال آل احمد
    Reza Abbasi *, Behruoz Mahmuodi Bakhtiari, Mehdi Amiri, Ali Askar Alizadeh Moghadam

    The utopian idea The political thought in two stories 'Noon wa Al-Qalam' by Jalal Al-Ahmad and Rahla Ibn Fatumeh by Najib Mahfouz is based on the negation of the status quo, the existence of a crisis, and the attempt to idealize things. In both stories, using symbolic language and Sufism, writers are trying to present an image of an ideal society. They both believe that utopia can be achieved but the main obstacles on the way are the rulling of government and the seizure of power by certain individuals. Both writers use a symbolic language, with the difference that the noble language of the Arabic work is the literary language influenced by the classical works of Arabic literature, while al-Ahmad has chosen folk language for his narrative. Al-Ahmad's story, in its narrative, uses a type of Sufism whose social aspect is strong and its followers, or Qalandars, seek power but having faced with its difficulties, they resort to the way of the former power-owners but are defeated by them. Although seeking martyrdom, the protagonist of the story is eventually exiled. But Najib has applied a specific aspect of Sufism in the story, namely, the cutting off from the material world and its defects and the discovery and intuition of meditation and austerity. The main character of the story explores various lands in search of a way to solve his own homeland’s problems. He ultimately finds the way to prosperity in Sufism.

    Keywords: Political.mysticism.Utopia, Najib Mahfouz, Al-ahmad, Nun, al-Kalam, Ibn Fatumah
  • مهدی امیری*، جعفر ترک زاده، رحمت الله مرزوقی، محمدجواد سلمانپور، جعفر جهانی
    هدف

    این پژوهش با هدف توسعه چارچوب مفهومی پاسخگویی مبتنی بر قرآن کریم و از طریق یک طرح ترکیبی چندمطالعه ای انجام شده است.

    روش

    در فاز اول پژوهش، با روش فرایند چرخه ای تحلیل که مشتمل بر چهار مرحله گردآوری داده ها و اطلاعات، تقلیل داده ها، سازماندهی داده ها و تفسیر بود، چارچوب مفهومی اولیه به دست آمد. جامعه آماری پژوهش در این مرحله، کلیه آیات قرآن کریم بود و پیامها و مفاهیم مرتبط با مفهوم پاسخگویی در آیات قرآن کریم بررسی شد. در فاز دوم، چارچوب مفهومی به دست آمده برای اعتباریابی در اختیار اساتید دانشگاهی قرار گرفت. جامعه آماری شامل 20 نفر از صاحب نظران متخصص و مجرب در حوزه آموزش عالی بود که با توجه به مشخص شدن حجم مشارکت کنندگان بالقوه، با استفاده از روش رویکرد نمونه گیری هدفمند از نوع معیار و با در نظر گرفتن ملاک اشباع یافته ها، از میان اعضای هییت علمی انتخاب شدند. در بخش کمی، 616 نفر از اعضای هییت علمی برای اعتباریابی چارچوب مفهومی به دست آمده انتخاب شدند و چارچوب مد نظر طی یک فرایند تحقیق کمی و کیفی همزمان و از طریق همسوسازی، اعتباریابی شد.

    یافته ها

     حاصل این بررسی، گردآوری و احصای 306 مفهوم فراگیر و سپس دسته بندی و مفهوم سازی این کدها و مفاهیم، ذیل 92 کد محوری بر اساس قرابت محتوایی و در نهایت شکل گیری طبقه بندی نهایی مبانی، موانع و عوامل زمینه ساز با 21 گویه پاسخگویی در سه حوزه شناختی (ادراکی ذهنی)، عاطفی (بینشی نگرشی) و رفتاری (عملی) به عنوان چارچوب مفهومی پاسخگویی در سیستم های اجتماعی مبتنی بر قرآن کریم شد.

    نتیجه گیری

    این پژوهش چارچوب مفهومی جدیدی را پیش روی سازمانها و سیستم های اجتماعی مختلف ترسیم کرد که با توجه به دلایل عقلی و شواهد مرتبط با لزوم توسعه علوم انسانی اسلامی بومی و نیز تجربه حاصل از این پژوهش و چارچوب حاصل شده و قابلیتهای ساختاری و کارکردی آن می تواند برای پاسخگویی در سیستم های اجتماعی در طیف وسیعی از سازمانها، به خصوص دانشگاه ها به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: پاسخگویی, سیستم های اجتماعی, قرآن کریم, چارچوب مفهومی
    Mahdi Amiri *, RahmatAllah Marzoghi, Mohamadjavad Salmanpour, Jafar Jahani
    Objective

    This study aims to develop a conceptual framework of accountability based on the Holy Quran and has been done through a multi-study combined design.

    Method

    In the first phase of the research, the initial conceptual framework was obtained through the method of cyclical analysis process, which allows the analysis of scattered and multidimensional qualitative data and includes four stages of data and information collection, data reduction, data organization and interpretation.

    Results

    The result of this study is the collection and enumeration of 306 comprehensive concepts and then the classification and conceptualization of these codes and concepts, under 92 central codes based on content similarity and finally the formation of the final classification of principles, barriers and underlying factors. With 21 items of accountability in three areas of cognitive (perceptual-mental), emotional (insight-attitudinal) and behavioral (practical) as a conceptual framework of accountability in social systems based on the Holy Quran.

    Conclusion

    This study drew a new conceptual framework as a beacon for the advancement of various organizations and social systems, which according to the rational reasons and evidence related to the need to develop indigenous Islamic humanities and the experience gained from this study. And the resulting framework and its structural and functional capabilities can be used to respond to social systems in a wide range of organizations, especially universities.

    Keywords: decision making, ethical decision making, educational ngos, grounded theory approach (gt)
  • فرشاد احمدی حصار*، مهدی امیری

     هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط بین فناوری اطلاعات حسابداری و هزینه حقوق صاحبان ‏سهام در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بود. جامعه آماری پژوهش را شرکت های پتروشیمی پذیرفته شده در بورس اوراق ‏بهادار تهران تشکیل می داد و روش نمونه گیری ‏نیز به روش غربال گری بود. تعداد شرکت های منتخب 23 شرکت پتروشیمی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بود که داده ها از طریق سایت بورس و طی سال-های 1396-1390جمع آوری گردید. تجزیه وتحلیل داده ها به دو روش آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت که در قسمت استنباطی با استفاده از داده های پانلی و به روش رگرسیون خطی چندگانه فرضیه ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از فرضیه ها نشان داد که بین فناوری اطلاعات و میزان سرمایه گذاری و افزایش سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات صنعت و شرکت ها با هزینه حقوق صاحبان سهام رابطه منفی و معناداری وجود دارد، به عبارتی با افزایش سرمایه گذاری در فناوری اطلاعات، میزان هزینه حقوق صاحبان سهام کاهش پیدا می کند. لذا با تغییرات شگرف فناوری در حوزه های مختلف نیازمند سرمایه گذاری خوب در فناوری اطلاعات صنایع و شرکت ها و به روز نگهداشت آن ها می تواند باعث کاهش هزینه حقوق صاحبان سهام گردد.

    کلید واژگان: فناوری اطلاعات, هزینه حقوق صاحبان سهام, شرکت های پتروشیمی
    Farshad Ahmadi Hesar *, Mehdi Amiri

    The purpose of this study was to investigate the relationship between accounting information technology and equity costs in Tehran Stock Exchange companies. The statistical population of the study consisted of petrochemical companies listed on the Tehran Stock Exchange and the sampling method was screening. The number of selected companies was 23 petrochemical companies listed on the Tehran Stock Exchange. The data were collected through the stock exchange site during the years 1390-1391. Data analysis was performed by two methods of descriptive and inferential statistics. In the inferential part, the hypotheses were analyzed using panel data and multiple linear regression. The results of the hypotheses showed that there is a negative and significant relationship between information technology and the amount of investment and investment in information technology of industry and companies with the cost of equity, in other words, with the increase of investment in Information technology reduces the cost of equity. Therefore, with dramatic changes in technology in various fields that require good investment in information technology of industries and companies and their up-to-date maintenance can reduce the cost of equity.

    Keywords: Information Technology, Equity Cost, petrochemical companies
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مهدی امیری
    دکتر مهدی امیری
    استادیار گروه علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران، گروه علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • مهدی امیری
    مهدی امیری
    (1398) دکتری روابط بين الملل، دانشگاه علامه طباطبائی
  • دکتر مهدی امیری
    دکتر مهدی امیری
    دانش آموخته دکتری رشته برنامه ریزی درسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال