مهدی شهرکی
-
زمینه و هدف
فرزندآوری یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر میزان مشارکت زنان در بازار کار است و مورد انتظار است که با کاهش فرزندآوری و افزایش تحصیلات زنان میزان مشارکت زنان افزایش یابد، اما این رابطه در کشورها متفاوت بوده است؛ لذا هدف اصلی این مطالعه تاثیر فرزندآوری بر میزان مشارکت زنان متاهل خانوار شهری ایران است.
روش کارمطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر به صورت مقطعی در سطح ملی با روش های پروبیت و پروبیت با متغیر ابزاری در نرم افزار Stata-16 در سال 1402 انجام شد. حجم نمونه 16969 خانوار شهری ایران بود که اطلاعات آن ها از بخش های مختلف پرسشنامه استاندارد هزینه و درآمد خانوارهای شهری ایران استخراج شد.
یافته هامتغیر فرزندآوری برای کل حجم نمونه ضریب منفی برابر با 28/2- داشت اما ضرایب فرزندآوری اول، دوم به ترتیب برابر با 20/2 و 17/2 بود. افزایش دستمزد پدر، درآمد خانوار، تحصیلات پدر، سن مادر و همچنین داشتن خانه شخصی، داشتن فرزند کمتر از 2 سال و سالمند بالای 60 سال منجر به کاهش احتمال مشارکت زنان در بازار کار ایران شد.
نتیجه گیریفرزندآوری سوم به بعد باعث کاهش میزان مشارکت زنان شد اما فرزندآوری اول و دوم منجر به افزایش میزان مشارکت زنان گردید لذا این دغدغه که فرزندآوری زنان منجر به کاهش میزان اشتغال آنان در بازار کار می شود تا فرزندآوری دوم در ایران وجود ندارد لذا اتخاذ سیاست هایی برای افزایش فرزندآوری برای دستیابی به این مهم پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مشارکت زنان, فرزندآوری, کودک, آموزش, پروبیت با متغیر ابزاریJournal of Health, Volume:15 Issue: 2, 2024, PP 247 -261Background & objectivesChildbearing is a pivotal factor influencing women’s engagement in the labor market, particularly in countries like Iran, where socio-economic norms and cultural expectations significantly shape women's roles. While a decrease in birth rates and an increase in educational attainment among women are generally associated with enhanced labor market participation, the Iranian context presents a unique scenario. This study seeks to elucidate the effects of childbearing on the Female Labor Force Participation rate among urban households in Iran.
MethodsThis research was conducted cross-sectionally at the national level, utilizing advanced statistical methods, specifically Probit and Probit with instrumental variable techniques, implemented through Stata 16 software. A robust dataset comprising 16,969 observations from various sections of the standard cost and income questionnaire of Iranian urban households was analyzed in 2023.
ResultsThe variable for childbearing had a negative coefficient of -2.28 for the total sample size. However, the coefficients for first and second childbearing were 2.20 and 2.17, respectively. An increase in the father's wage, household income, father's education, and mother's age, as well as owning a private house, having a child under two years old, and having an elderly person over 60 years old, all led to a decrease in the probability of Female Labor Force Participation in Iran.
ConclusionThe findings suggest that the birth of a third child or subsequent children has a negative impact on women's labor market participation, while the first two births appear to encourage employment. This challenges the common belief that having children reduces women's job opportunities in Iran, and proposes policies to increase childbearing for this purpose.
Keywords: Female Labor Force Participation, Childbearing, Child, Education, Instrumental Variables Probit -
با روند توسعه اقتصادی، توسعه مالی و تخریب محیط زیست افزایش یافته است لذا برای حفاظت از محیط زیست، شناسایی عوامل موثر بر تخریب محیط زیست به خصوص تاثیر توسعه مالی و مکانیسم های تعدیل آن ضروری است که در این مطالعه تاثیر توسعه مالی، سرمایه انسانی و کیفیت نهادی بر ردپای اکولوژی در کشورهای عضو منا بررسی شد. علاوه بر این، تاثیر توسعه مالی بر ردپای اکولوژی از طریق کانال سرمایه انسانی و کیفیت نهادی نیز بررسی شد. مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر در سطح بین المللی برای کشورهای عضو منا انجام شد. داده ها از نوع پانل دیتا برای سال های 2020-2000 بود که از پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شد. آزمون های ایم، پسران شین و لوین، لین و چو برای بررسی پایایی، آزمون های پدرونی و کائو برای بررسی هم جمعی و روش های حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده (FMOLS) برای برآورد مدل ها در نرم افزار Eviews 10 استفاده شد. توسعه مالی و تولید ناخالص داخلی باعث افزایش، سرمایه انسانی و کیفیت نهادی باعث کاهش تخریب محیط زیست شدند. همچنین توسعه مالی تخریب محیط زیست را از طریق کانال سرمایه انسانی و کیفیت نهادی کاهش داد بنابراین پیشنهاد می شود دولت ها ضمن گسترش ظرفیت حکمرانی خوب، قوانین ناظر بر توسعه مالی کشورها را به نفع صنایع دوستدار طبیعت سوق دهند و سرمایه انسانی را به عنوان عامل مهم در کیفیت محیط زیست افزایش دهند.
کلید واژگان: توسعه مالی, کیفیت نهادی, سرمایه انسانی, تخریب محیط زیست, هم جمعیWith the process of economic development, environmental destruction and financial development of MENA member countries have increased. Therefore, in order to protect the environment, it is necessary to identify the factors affecting environmental degradation, especially the impact of financial development and its adjustment mechanisms. In addition, the impact of financial development on the ecological footprint was also investigated through the channel of human capital and institutional quality. This descriptive-analytical study was conducted at the international level for MENA member countries. The data was panel data for the years 2000-2020, which was extracted from the World Bank database. Im, Sons, Shin and Levin, Lin and Chu tests were used to check reliability, Pedroni and kao tests to check co-collinearity, and fully modified ordinary least squares (FMOLS) methods were used to estimate models in Eviews 10 software. The Financial development and GDP increased and human capital and institutional quality decreased environmental degradation. Also, financial development reduced the destruction of the environment through the channel of human capital and institutional quality, so it is suggested that governments, while expanding the capacity of good governance, move the laws governing the financial development of countries in favor of nature-friendly industries and human capital as an important factor in quality Increase the environment.
Keywords: Financial Development, Institutional Quality, Human Capital, Environmental Degradation, Cointegration -
در سال های اخیر مهندسان با مشکلات سازه ای زیادی از قبیل کمانش، خوردگی و بارگذاری بیش از حد در سازه های فولادی آسیب دیده مواجه بوده اند. اشتباه نیروی کار در هنگام جوشکاری و همچنین تخریب جوش از جمله مشکلات عدیده در سازه های فولادی می باشد. از این رو مقاوم سازی و ترمیم محل جوش در سازه های فولادی امری اجتناب ناپذیر است. در این مقاله به بررسی تاثیر پلیمرهای مسلح شده به الیاف کربن برای مقاوم سازی ستون های دوبل ناودانی فولادی دارای نقص ناشی از جوشکاری پرداخته شده است. برای این منظور هفت ستون فولادی در نرم افزار المان محدود آباکوس مدل سازی گردید. یک ستون CONTROLبه عنوان اولین نمونه که هیچ نقصی بر روی آن قرار ندارد و سرتاسر جوشکاری شده، مدل سازی گردید. بقیه نمونه های دارای نقص با استفاده از الیاف CFRP مقاوم سازی شدند. از طرفی تقویت با استفاده از الیاف CFRP در جهت بهبود محل نقص ، به شکل دقیق برای سه نمونه مورد بررسی قرار گرفت. مقاوم سازی این مقاطع با استفاده از الیاف CFRP نه تنها روش موثری برای افزایش حداکثر نیروی قابل تحمل محوری در این ستون ها می باشد بلکه کمک شایانی در جهت بهبود مقاومت و به تاخیر انداختن کمانش موضعی در آن ها کرده است. با توجه به نتایج مشاهده گردید که در بین تمامی نمونه ها، حداکثر ظرفیت باربری مربوط به نمونه 2UW3 بوده و به ترتیب در نمونه آزمایشگاهی و مدل سازی عددی به میزان 9/29 و 7/21 درصد نسبت به نمونه 2UW3C1 افزایش یافته است. علاوه بر این نمونه های 2UW3C1 و 2UW1C1 به ترتیب در بین نمونه های آزمایشگاهی و مدل سازی عددی بیشترین سختی را دارند.کلید واژگان: مقاوم سازی, نقص, CFRP, دوبل ناودانی, جوشIn recent years, engineers have faced many structural problems, such as buckling, corrosion and excessive loading in damaged steel structures. The labor force's mistakes during welding and the destruction of the weld are among the many problems in steel structures. Therefore, strengthening and repairing the welding place in steel structures is inevitable. In this article, the influence of polymers reinforced with carbon fibers for strengthening steel studded double columns with defects caused by welding has been investigated. For this purpose, seven steel columns were modelled in Abaqus finite element software. A CONTROL column was modelled as the first sample with no defects and welded all over. The rest of the defective samples were reinforced using CFRP fibers. On the other hand, strengthening using CFRP fibres to improve the location of the defect was investigated in detail for three samples. Reinforcement of these sections using CFRP fibers is not only an effective method to increase the maximum axial force in these columns, but it has also helped to improve resistance and delay local buckling in them. According to the results, it was observed that among all the samples, the maximum bearing capacity is related to the 2UW3 model, and it has increased by 29.9% and 21.7% in the laboratory sample and numerical modelling, respectively, compared to the 2UW3C1 sample. In addition, 2UW3C1 and 2UW1C1 samples have the highest hardness among laboratory and numerical modelling samples, respectively.Keywords: Strengthening, Defects, CFRP, Double-Channel Steel Columns, Welding
-
یکی از فناوری های ارزشمند که نوید راه حل های بهینه برای بسیاری از مشکلات در زمینه مراقبت های بهداشتی و... را می دهد، اینترنت اشیا می باشد. افزایش استفاده از این فناوری در شهرهای هوشمند، نیازمند بهبود زیرساخت های فناوری اطلاعات برای امنیت و حفظ حریم خصوصی کاربران می باشد. این موضوع باعث شده است در کنار اینترنت اشیا از فناوری بلاک چین استفاده شود. یکی از کاربردهای بلاک چین، استفاده از آن در سلامت الکترونیک می باشد که برای ایجاد چهارچوبی امن برای مدیریت سوابق بیماران و استفاده از تراکنش های مالی آن برای پرداخت هزینه خدمات استفاده می شود. هدف این مقاله استفاده از یکی از ویژگی های منحصربه فرد بلاک چین به اسم پرداخت خرد، برای تسهیل امور مربوط به بیماران در سلامت الکترونیک می باشد. این مقاله چهارچوبی برای پرداخت های خرد برای پرداخت هزینه سنسورها و برنامه های کاربردی که در بحث مراقبت های بهداشتی از بیماران در شهرهای هوشمند مورداستفاده قرار می گیرد، ارایه داده است. چهارچوب ارایه شده، برای کاهش کارمزد تراکنش های کاربران در اینترنت اشیا ارایه شده است، همچنین این چهارچوب باعث کاهش پردازش داده ها، کاهش نیاز به کانال های پرداختی جداگانه برای هر یک از موجودیت ها و درنهایت کاهش زمان پرداخت شده است.
کلید واژگان: اینترنت اشیا, بلاک چین, پرداخت خرد, سلامت الکترونیکیOne of the valuable technologies that promises optimal solutions to many problems in the field of health care, etc., is the Internet of Things. Increasing the use of this technology in smart cities requires improving the IT infrastructure for the security and privacy of users. This has led to the use of blockchain technology alongside the Internet of Things. One of the applications of blockchain is its use in e-health, which is used to create a secure framework for managing patient records and to use its financial transactions to pay for services. The purpose of this article is to use one of the unique features of blockchain called micropayment to facilitate patient-related matters in e-health. This paper provides a framework for micropayments to pay for sensors and applications used to discuss patient health care in smart cities. The framework is designed to reduce the transaction fees of IoT users. It also reduces data processing, reduces the need for separate payment channels for each entity, and ultimately reduces payment time.
Keywords: Blockchain, e-health, Internet of Things, micropayment -
مقدمه
توسعه مالی، عامل مهم در رشد اقتصادی و وضعیت سلامت است که نه تنها به طور مستقیم بلکه به طور غیرمستقیم از طریق کیفیت محیط زیست بر وضعیت سلامت تاثیرگذار است؛ از این رو هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان تاثیر توسعه مالی و کیفیت محیط زیست بر وضعیت سلامت در کشورهای عضو منا بود.
مواد و روش کار:
این مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر در سطح بین المللی برای کشورهای عضو منا انجام شد. داده ها از نوع پانل دیتا برای سال های 2019-1990 بود که از پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شد. آزمون های ایم، پسران شین و لوین، لین و چو برای بررسی پایایی، آزمون های پدرونی و کایو برای بررسی هم جمعی و روش های حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده (FMOLS) و حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) برای برآورد مدل ها در نرم افزار Eviews 10 استفاده شد.
یافته ها:
میانگین (انحراف معیار) امید به زندگی (5/05) 71/5 سال و میانگین (انحراف معیار) شاخص توسعه مالی و دی اکسید کربن به ترتیب برابر با (25/09) 39/82 و (21/47) 81/91 در کشورهای نمونه بود. ضریب لگاریتم توسعه مالی بر لگاریتم امید به زندگی در روش های FMOLS و DOLS به ترتیب برابر با 0/02 و 0/03 و ضریب لگاریتم دی اکسید کربن در روش های FMOLS و DOLS به ترتیب برابر با 0/005- و 0/002- بود. متغیر لگاریتم جهانی شدن نیز در هر دو روش مذکور ضریب تاثیری برابر با 0/30 بر لگاریتم امید به زندگی داشت.
نتیجه گیری:
گسترش توسعه مالی، جهانی شدن و تولید ناخالص داخلی سرانه تاثیر مثبت و افزایش تولید دی اکسید کربن تاثیر منفی بر وضعیت سلامت داشت؛ بنابراین سیاست هایی در جهت کاهش آلاینده های محیط زیست، گسترش توسعه مالی و جهانی شدنی ضروری به نظر می رسد که در این راستا محدود کردن استفاده از سوخت های فسیلی، جایگزینی انرژی های تجدید پذیر، استفاده از ابزارهای اندازه گیری کیفیت هوا پیشنهاد می گردد؛ همچنین گسترش توسعه مالی در زیرساخت ها، صنایع و خدمات فناورانه حوزه سلامت و مشوق های مناسب برای سرمایه گذاری بخش خصوصی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: وضعیت سلامت, محیط زیست, توسعه مالی, آلودگی محیط زیستPayesh, Volume:21 Issue: 6, 2023, PP 593 -603Objective (s):
Financial development is an important factor in economic growth and health. It not only directly but also indirectly affects the health status through the quality of the environment; Therefore, this study aimed to determine the impact of financial development and environmental quality on health status in MENA member countries.
MethodsA descriptive study was performed at international level for the MENA member countries. The panel data for the years 1990-2019 was extracted from the World Bank databases. Im, Pesaran and Shin (IPS) and Levin, Lin, and Chu (LLC) tests for stationary; Pedroni and Kao tests for co-integration and Fully Modified Ordinary Least Squares (FMOLS) and Dynamic Least Squares (DOLS) estimators were used to analyze the data using the Eviews 10 software.
ResultsThe mean (SD) life expectancy was 71.5 (5.05) years and the mean (SD) financial development index and carbon dioxide were 39.82 (25.09) and 81.91 (21.47) in the sample countries, respectively. The logarithm of financial development coefficient on logarithm of life expectancy in FMOLS and DOLS methods was equal to 0.02 and 0.03, respectively, and the logarithm of carbon dioxide coefficient in FMOLS and DOLS methods was -0.03 and -0.002, respectively. The logarithm of globalization in both methods had an effect coefficient of 0.30 on logarithm of life expectancy.
ConclusionThe expansion of financial development, globalization and GDP per capita had a positive effect and the increasing of carbon dioxide had a negative impact on health status. Therefore, policies to reduce environmental pollution and expand financial development and globalization seem necessary. In this regard, limiting the use of fossil fuels, replacing renewable energy, the use of air quality measuring instruments are proposed. It is also proposed to expand financial development in infrastructure, industries and technological services in the health sector and appropriate incentives for private sector investment.
Keywords: Health Status, Environment, Financial Development, Environmental Pollution -
جلبک های دریایی از نظر بوم شناسی یا اکولوژیک با اهمیت اند و از نظر اقتصادی کاربرد فراوانی دارند. کربن غیر آلی، نیتروژن و فسفر عناصر اصلی مورد نیاز جلبک دریایی برای فتوسنتز و رشد هستند. در این تحقیق تاثیر غلظت های مختلف کودهای اوره و فسفات به صورت توام در چهار تیمار با نسبت های (P:N) مختلف اوره به فسفات شامل: تیمار یک= 2:2/0، تیمار دو= 4:4/0، تیمار سه= 6:6/0 و تیمار چهار= 8:8/0 میلی گرم بر لیتر، به همراه تیمار شاهد (تیمار پنجم) در سه تکرار، بر رشد ماکرو جلبک قرمز Hypnea musciformis مورد ارزیابی قرار گرفت. جمع آوری نمونه جلبک در ناحیه جزر و مدی سواحل دریای عمان و در زمان جزر بیشینه انجام شد. جلبک مذکور به مدت 45 روز در 4 تیمار حاوی غلظت های مختلف محیط کشت اوره و فسفات در مخازن 40 لیتری پلاستیکی شفاف و آبگیری با 40 لیتر آب فیلتر شده دریا، کشت گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در روز چهل و پنجم بیشترین میزان درصد رشد روزانه مربوط به تیمار 2 به میزان 04/0±3/3 گرم در روز و کمترین میزان درصد رشد روزانه در تیمار شاهد در هفته آخر با درصد رشد روزانه 02/0±19/2 گرم در روز مشاهده شد (05/0> p). همچنین تیمارهای سه و چهار با درصد رشد روزانه به ترتیب 01/0±87/2 و 01/0±8/2 گرم در روز افزایش معنی داری در مقایسه با تیمار شاهد داشتند (05/0>p). نتایج نشان دادکه رشد این جلبک در شرایط پرورشی فضای باز تحت تاثیر غلظت ها و نسبت های مختلف مواد مغذی اوره و فسفات تغییر می کند و در غلظت 4 و 4/. میلی گرم در لیتر نیتروژن به فسفر و نسبت 1:10 بیشترین رشد جلبک به دست آمد.کلید واژگان: جلبک قرمز, Hypnea musciformis, اوره, فسفات, نرخ رشد روزانهJournal of Fisheries, Volume:75 Issue: 3, 2022, PP 435 -448Seaweeds are ecologically important and have many applications economically. Inorganic carbon, nitrogen and phosphorus are the main elements needed for photosynthesis and growth of seaweed. Different concentrations of urea and phosphate as fertilizers with the ratio of 1:10 urea to phosphate (P: N = treatment one = 0.2: 2, treatment two = 0.4: 4, treatment three = 6: 0.6 and treatment four = 0.8: 8 mg/l) made treatments and compared to control (without nutrient, as fifth treatment), and their effects on growth of red macro algae, Hypnea musciformis were evaluated in triplicates. Algae sampled from the tidal area of the Oman Sea offshore at the time of the maximum tide and cultured to get optimum biomass for running the experiment. The algae were inoculated into experimental units and cultured for 45 days. A transparent plastic tank containing 40 liters of filtered seawater considered as the experimental unit. At the end of the experiment, the highest and lowest daily growth rate recorded in treatments 2 and control at the rates of 3.3±0.04 and 2.19 ± 0.02 g/day, respectively (p <0.05). These rates in third and fourth treatments were 2.87 ± 0.01 and 2.8 ± 0.01 g/day, respectively, and had a significant increase on growth of algae in comparison to the control (p <0.05). The results indicated that the concentrations of urea and phosphate rates and their ratios in the medium affecting on growth of this alga under outdoor conditions, and at the concentration of 0.4: 4 mg/l and ratio of 1/10 of phosphate to urea algae had the highest growth.Keywords: Red algae, Hypnea musciformis, Urea, Phosphate, Daily growth rate
-
مقدمه و هدف
برابری جنسیتی و حکمرانی خوب از مهم ترین شاخص های اجتماعی موثر بر وضعیت سلامت و رفاه جامعه است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر نابرابری جنسیتی و حکمرانی خوب بر وضعیت سلامت در کشورهای با درآمد متوسط و بالا انجام شد.
روش کارمطالعه اکولوژیک و کاربردی حاضر برای کشورهای با درآمد متوسط و بالا و با روش پانل دیتا با وابستگی مقطعی و برآوردگر اثرات همبسته مشترک میانگین گروهی در نرم افزار STATA نسخه 16 انجام شد. حجم نمونه 33 کشور با درآمد متوسط و بالا بود که به روش غیرتصادفی انتخاب شدند. داده ها برای سال های 2000 تا 2019 از پایگاه های داده ای بانک جهانی و سازمان ملل متحد استخراج شد.
یافته ها:
میانگین شاخص امید به زندگی، نرخ مرگ ومیر کودکان کمتر از 5 سال، شاخص نابرابری جنسیتی و حکمرانی خوب به ترتیب 71/25، 25/28، 0/42 و 1/26- بود. تاثیر شاخص نابرابری جنسیتی، حکمرانی خوب، مخارج سلامت و نرخ مشارکت زنان بر امید به زندگی به ترتیب 1/15-، 0/031، 0/040و 0/009 و تاثیر شاخص نابرابری جنسیتی و لگاریتم تولید ناخالص داخلی سرانه بر نرخ مرگ ومیر کودکان به ترتیب 12/062 و 5/183- بود.
نتیجه گیری:
شاخص نابرابری جنسیتی تاثیر منفی و حکمرانی خوب، مخارج سلامت و نرخ مشارکت زنان در بازار کار تاثیر مثبتی بر امید به زندگی داشت. همچنین شاخص نابرابری جنسیتی تاثیر مثبت و تولید ناخالص داخلی سرانه تاثیر منفی بر نرخ مرگ ومیر کودکان داشت. ازاین رو سیاست های کاهش نابرابری جنسیتی مانند ارتقای سطح تحصیلات زنان، افزایش مشارکت زنان در مجلس و همچنین افزایش اشتغال زنان پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: امید به زندگی, برابری جنسیتی, حکمرانی خوب, مرگومیر کودکان, وضعیت سلامتIntroduction and purposeGender equality and good governance are the most important social indicators affecting health status and well-being. Therefore, the present study aimed to investigate the impact of gender inequality and good governance on health status in upper-middle-income countries.
MethodsThe present ecological and applied study was conducted on upper-middle-income countries using the cross-sectional data method and the Common Correlated Effect Means Group estimator by STATA software (version 16). A total of 33 upper-middle-income countries were selected non-randomly. Data for 2000-2019 were extracted from the databases of the World Bank and the United Nations.
ResultsThe mean of life expectancy index, under-five mortality rate, gender inequality index and good governance were 71.25, 25.28, 0.42 and -1.26. The impact of gender inequality index, good governance index, health expenditures and women's participation rate on life expectancy were equal to -1.15, 0.031, 0.040 and 0.009, respectively, and impact of gender inequality index and per capita GDP on the infant mortality rate were 12.062 and -5.183, respectively.
ConclusionGender inequality index had a negative effect and good governance, health expenditures and women's participation rate in the labor market had a positive effect on life expectancy; Gender inequality index also had a positive effect and per capita GDP had a negative effect on child mortality rate. Therefore, policies to reduce gender inequality, such as improving women's education, increasing women's participation in parliament, and increasing women's employment are proposed.
Keywords: Child mortality, Gender equity, Good governance, Health status, Life expectancy -
دستیابی به اهداف توسعه پایدار مرتبط با محیط زیست مستلزم شناسایی منابع جدید تخریب محیط زیست می باشد. لذا در این تحقیق، تاثیر اقتصاد سایه، جهانی شدن اطلاعات، تجارت و اندازه بازار بر انتشار گازهای آلاینده طی سال های 2020-1990 در کشورهای در حال توسعه با استفاده از مدل خود بازگشت آستانه ای (TAR) بررسی شده است. نتایج نشان داد که در کوتاه مدت و بلندمدت اقتصاد سایه تاثیر منفی بر آلودگی محیط زیست کشورهای در حال توسعه دارد. در بلندمدت، نتایج هم انباشتگی نشان دهنده یک رابطه بلندمدت بین متغیرهای های موجود در تحقیق است. وجود رابطه بلندمدت بین متغیرها نشان داد که با افزایش اقتصاد سایه، انتشار گازهای آلاینده نیز افزایش یافت. در بلندمدت، سیاست گذاران می توانند از اقتصاد سایه به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری بر آلودگی محیط زیست استفاده کنند. به علاوه، اثر آستانه شاخص جهانی شدن، تجارت، اندازه بازار و اقتصاد سایه در چهار مدل برآورد شد. به طور کلی، نتایج حاصل از برآورد نشان داد که اقتصاد سایه (SE) وزن بیشتری در خروجی دارد و انتشار گازهای آلاینده افزایش یافت. بنابراین، سیاست گذاران محیط زیست و برنامه ریزان برای کاهش انتشار گازهای آلاینده باید فعالیت های غیررسمی و مخفیانه را برای دستیابی به اثربخشی بیشتر مقررات به نفع محیط زیست در نظر بگیرند و همچنین از جهانی شدن اطلاعات و تجارت برای بهبود عملکرد شرکت ها و افراد استفاده کنند.
کلید واژگان: اقتصاد سایه, جهانی شدن, اندازه بازار, تجارت و رگرسیون آستانه ایAchieving environmentally sustainable development goals requires identifying new sources of environmental degradation. Therefore, in this study, the impact of shadow economy, information globalization, trade and market size on emissions during the years 1990-2020 in developing countries has been investigated using the Threshold (TAR) model. The results showed that in the short and long term, the shadow economy has a negative impact on environmental pollution in developing countries. In the long run, the co-integration results showed a long-term relationship between the variables in the study. The existence of a long-term relationship between the variables showed that with the increase of the shadow economy, the emission of polluting gases also increased. In the long run, policymakers can use the shadow economy as a tool to influence environmental pollution. In addition, the effect of the threshold index of globalization, trade, market size and shadow economy were estimated in four models. In general, the results of the estimation showed that the shadow economy (SE) has more weight in the output and the emission of pollutant gases increases. Therefore, environmental policymakers and planners to reduce emissions should consider informal and covert activities to make regulations more effective for the environment, as well as the globalization of information and trade to improve the performance of companies and individuals.
Keywords: Shadow economy, globalization, Market Size, trade, threshold regression -
فصلنامه سالمند، پیاپی 64 (زمستان 1400)، صص 578 -591اهداف
با توجه به رشد جمعیت سالمندی، نیاز بیشتر سالمندان به خدمات بهداشتی و درمانی و همچنین اهمیت و ضرورت بیمه های مکمل بر ارتقای کیفیت زندگی خانوار دارای سالمند، هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر بیمه درمان مکمل بر پرداخت از جیب خانوار دارای سالمند مناطق شهری ایران است.
مواد و روش هامطالعه توصیفی تحلیلی و کاربردی حاضر در سطح ملی و با روش اقتصادسنجی دومرحله ای هکمن در نرم افزار Stata 16 و در سال 1399 انجام شد. حجم نمونه 6171 خانوار دارای سالمند بود که اطلاعات آن ها از بخش های مختلف پرسش نامه هزینه و درآمد خانوارهای شهری ایران در سال 1398 استخراج شدند.
یافته هاافزایش سن، تحصیلات و شاغل بودن سرپرست خانوار، افزایش بعد خانوار، داشتن خانه شخصی، افزایش مخارج سلامت و درآمد سرانه خانوار تاثیر مثبت بر احتمال خرید بیمه درمانی پایه داشتند. افزایش سن، سطح تحصیلات و شاغل بودن سرپرست خانوار منجر به افزایش پرداخت از جیب خانوار دارای سالمند به ترتیب به میزان 61164 ،84466 و 140032 ریال در ماه شد. داشتن بیمه درمان مکمل، زندگی در استان های با توسعه انسانی بالا و سالمند بودن سرپرست خانوار میزان پرداخت از جیب را به ترتیب به میزان 606207، 849739 و 109274 ریال در ماه افزایش داد.
نتیجه گیریخانوارهای دارای سالمند نسبت به سایر خانوارها تمایل کمتری برای خرید بیمه درمانی مکمل داشتند و داشتن بیمه درمان مکمل توسط خانوار دارای سالمند به افزایش پرداخت از جیب آن ها نسبت به سایر خانوارهای دارای سالمند منجر می شد؛ بنابراین جهت کاهش پرداخت از جیب خانوار دارای سالمند راهکارهای افزایش پوشش بیمه ای کالاها و خدمات سلامت مورد نیاز سالمندان و همچنین کاهش فرانشیز سالمندان پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: سالمند, پرداخت از جیب, بیمه مکمل, سوگیری انتخاب نمونهObjectivesConsidering the growth of the elderly population and the need of the elderly for health services and the importance of supplementary insurance on improving the quality of life of the elderly households, this study aimed to investigate the effect of supplementary health insurance on out-of-pocket payments for elderly households in urban areas of Iran.
Methods & MaterialsThis descriptive-analytical and applied study was conducted at the national level using the two-stage Hackman econometric method in Stata 16 software in 2021. The sample size was 6171 elderly households which data was extracted from different sections of the cost and income questionnaire of Iranian urban households in 2019.
ResultsIncreasing age, education, and employment of the head of the household, increasing household size, having a private home, increasing per capita health expenditures and income of household had a positive effect on the probability of purchasing medical insurance.Increasing the age, level of education and employment of the head of the household led to an increase in out-of-pocket payments for the elderly household by 61164, 84466 and 140032 Rials per month, respectively. Having supplementary health insurance, living in provinces with high human development and being an elderly head of household increased the out-of-pocket payments to 606207, 849739 and 109274 Rials per month, respectively.
ConclusionElderly households were less likely than other households to purchase supplementary health insurance and having supplementary health insurance by an elderly household led to an increase in out-of-pocket payments compared to other elderly households. Therefore, to reduce out-of-pocket payments, increase coverage Insurance of health goods and services required by the elderly as well as reduction of the elderly franchise is offered.
Keywords: Aged, Out-Of-Pocket Payments, Supplementary Insurance, Sample Selection Bias -
زمینه و هدف
تعیین کشش های درآمدی مخارج سلامت خانوار به خصوص برای دهک های درآمدی منجر به اتخاذ سیاست های مناسب برای کنترل و مدیریت مخارج سلامت بین دهک های درآمدی می شود. لذا هدف اصلی این مطالعه برآورد کشش های درآمدی مخارج سلامت خانوار شهری به تفکیک پنجک های درآمدی و همچنین محاسبه میزان نابرابری توزیع مخارج سلامت خانوار شهری ایران بود.
روش پژوهشمطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر به صورت مقطعی با روش دومرحله ای هکمن در نرم افزار Stata 16 در سال 1400 انجام شد. حجم نمونه شامل 16,943 خانوار شهری مرکز آمار ایران بود و اطلاعات موردنیاز این مطالعه از داده های خام بخش های مختلف پرسش نامه هزینه و درآمد خانوارهای شهری استخراج شد. سنجش نابرابری مخارج سلامت با شاخص های ضریب جینی، رابین هود و هرفیندال هرشمن صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان داد کشش درآمدی مخارج سلامت برای کل حجم نمونه برابر با 0/31 و برای پنجک اول، دوم و پنجم به ترتیب برابر با 0/28، 0/66 و 0/36 بود. مقدار شاخص های ضریب جینی، رابین هود و هرفیندال هیرشمن به ترتیب برابر با 0/240، 0/272 و 0/231 بود. افزایش تحصیلات پدر و مادر، درآمد خانوار، داشتن کودک زیر 7 سال و داشتن خانه شخصی تاثیر مثبت و اشتغال مادر تاثیر منفی برافزایش مخارج سلامت خانوار داشت.
نتیجه گیریسلامت یک کالای ضروری برای خانوارهای شهری ایران و همچنین برای پنجک های درآمدی بود لذا اتخاذ سیاست های باز توزیعی جهت حمایت از خانوارها به خصوص خانوارهای 2 پنجک پایین درآمدی پیشنهاد می گردد. نتایج شاخص های نابرابری بیانگر وجود نابرابری در توزیع مخارج سلامت بود. لذا ارتقای طرح های بیمه های درمانی به نفع دهک های پایین درآمدی، افزایش پوشش خدمات ضروری درمانی و دریافت حق بیمه بر اساس توانایی پرداخت پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: مخارج سلامت, کشش, درآمد, تورش انتخاب نمونهBackgroundDetermining the income elasticities of the household health expenditures, especially for income deciles, leads to adoption of appropriate policies to control and manage health expenditures among income deciles. Therefore, the main purpose of this study was to estimate the income elasticities of urban household health expenditures by income quintiles, and also calculate inequality in distribution of urban household health expenditures in Iran.
MethodsThis was a descriptive-analytical and applied study performed cross-sectionally with the Hackman two-stage method in Stata 16 software in 2021. The sample included 16,943 urban households in Statistics Center of Iran, and the data was extracted from the raw data of different sections of the cost and income questionnaire regarding urban households. Health expenditure inequality was measured by Gini coefficient, Robin Hood and Herfindal-Hershman indices.
ResultsThe results showed that the income elasticity of health expenditures was 0.31 for the entire sample and 0.28, 0.66 and 0.36 for the first, second and fifth quintiles, respectively. The Gini, Robin Hood and Herfindal Hirschman indices were 0.240, 0.272 and 0.231, respectively. The increase in parents' educational level and household income, and having a child under seven and a private home had a positive effect and maternal employment had a negative effect on the increase of household health expenditures.
ConclusionHealth is an important asset for urban households and the income quintiles; therefore, the adoption of redistributive policies is recommended to support households, especially the ones in the 2 lowest quintiles. The results of inequality indicators demonstrate the existence of inequality in the distribution of health expenditures; so, it is recommended to upgrade health insurance programs for low-income deciles, expand the coverage of essential medical services and receive premiums based on their ability to pay.
Keywords: Health expenditures, Elasticity, Income, Sampling bias -
گردش خون در جنین دارای برخی ویژ گی های آناتومیکی می باشد، که اهمیت کلینیکی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی آناتومی عروق و مجاری گردش خون در جنین گوسفند به وسیله سه تکنیک قالب هضمی پلاستیکی رودوپاس، آنژیوگرافی و تشریح بر روی تعداد 36 جنین نر و ماده مطالعه شد. تخمین سن جنین ها با اندازه گیری طول فرق سر دنبالچه و با استفاده از فرمول تعیین سن گوسفند انجام شد. تمام جنین ها به ترتیب در 3 گروه تقسیم شدند: گروه 1) طول فرق سر دنبالچه 52/0 ± 54/12 سانتی متر، سن 08/2 ± 08/62 روز، گروه 2) طول فرق سر دنبالچه 31/1±22 سانتی متر، سن 7/5±9/81 روز، و گروه 3) طول فرق سر دنبالچه 19/1±6/34، سن 38/5±5/108 روز. هر سه گروه از نظر ساختار آناتومیکی بند ناف، مسیر سیاهرگ ها و سرخرگ های نافی، سیاهرگ پرتال، مجرای سیاهرگی، سیاهرگ میانخالی پسین، آیورت، تنه ششی، مجرای شریانی، سرخرگ ها و سیاهرگ های بزرگ ناحیه گردن، سینه و شکم مطالعه شدند. نتایج نشان داد که عروق و مجاری جنین گوسفند عربی مشابه سایر نشخوارکنندگان است، اما برخی تفاوت ها در آرایش طناب نافی و مجرای سیاهرگی در مقایسه با اسب، شتر و انسان داشتند. همچنین جنس جنین ها تاثیری در آرایش عروق و مجاری نداشت. از سوی دیگر مشخص شد که هر یک از تکنیک های فوق، توانایی مطالعه عروق و مجاری جنین را دارند ولی این سه تکنیک می توانند به عنوان مکمل یکدیگر به کار روند.
کلید واژگان: عروق, قالب رودوپاس, آنزیوگرافی, جنین, گوسفندCirculation in the fetus has some anatomical features which is of clinical importance. The present study was carried out to investigate the great vessels and duct in the circulatory system of fetal sheep by three techniques of rhodopas cast, angiography, and dissection techniques. Thirty-six male and female fetuses were studied. The age estimation of fetuses was calculated through Crown Rump Length (CRL) measurements and by use of formula for sheep fetus. All fetuses were divided in three groups; group 1 (CRL=12.54±0.52 Cm, Age= 62.08±2.08 days), group 2 (CRL=22±1.31 Cm, Age= 81.9± 5.7 days) and group 3 (CRL=34.6±1.19 Cm, Age= 108.5± 5.38 days), respectively. The structure of the umbilical cord, course of the umbilical vein and arteries, portal vein, ductus venosus, caudal vena cava, aorta, pulmonary trunk, ductus arteriosus, and great arteries and veins of the neck, thoracic and abdominal cavity were studied. The results showed, the vessels and duct of arabian fetal sheep are similar to other ruminants, but there were some differences in arrangment of umblical cord and ductus venosus with equines, dromedary camel and human. Also the fetal sex and age had no effect on the arrangement of vessels and ducts. On the other hand, the results showed that all of the mentioned techniques are capable of assessing the blood vessels and ducts, but are complementary to each other.
Keywords: Vessels, Rhodopas Cast, Angiography, Fetus, Sheep -
مقدمه
مخارج سلامت عمومی یکی از عوامل مهم در بهبود وضعیت سلامت است. با توجه به اهمیت وضعیت سلامت در ارتقای شاخص های توسعه انسانی و به تبع آن افزایش رفاه اجتماعی و همچنین تاثیر عوامل نهادی و اجتماعی بر وضعیت رفاه اجتماعی، هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر مخارج سلامت عمومی و کیفیت دموکراسی بر رفاه اجتماعی در کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا بود.
روش کارمطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر با روش رگرسیون پانل دیتا و برآوردگر خطاهای استاندارد تصحیح شده پانل برای سال های 2000-2019 در سال 1399 انجام شد. جامعه آماری39 کشور با شاخص توسعه انسانی بالا بود و داده های سری زمانی سالانه مطالعه از پایگاه داده ای بانک جهانی، راهنمای بین المللی ریسک کشوری و سازمان ملل متحد استخراج شدند. مدل و آزمون های موردنیاز تحقیق در نرم افزار Stata 16 برآورد شدند.
یافته هامیانگین شاخص توسعه انسانی برای کل کشورهای نمونه طی دوره برابر با 04/0± 70/0، برای ایران برابر با 04/0 + 73/0بود و میانگین شاخص توسعه انسانی تعدیل یافته با نابرابری برای کل کشورهای نمونه برابر با 06/0±58/0 و برای ایران برابر با 08/0± 56/0 بود. متغیرهای مخارج سلامت عمومی به GDP ، لگاریتم GDP، باز بودن تجاری و شاخص دموکراسی به ترتیب تاثیر مثبت به میزان 26/0، 02/9، 08/0 و 17/0 درصد بر شاخص توسعه انسانی داشتند همچنین متغیرهای مخارج سلامت عمومی به GDP، شاخص دموکراسی و حاصل ضرب مخارج سلامت عمومی به GDP و شاخص دموکراسی به ترتیب تاثیر مثبت به میزان 34/0، 09/0 و 15/0 درصد بر شاخص توسعه انسانی تعدیل یافته با نابرابری داشتند.
بحثنابرابری در ابعاد توسعه انسانی در ایران نسبت به سایر کشورهای با شاخص توسعه انسانی بالا، بیشتر بود و مخارج سلامت عمومی و کیفیت دموکراسی تاثیر مثبت بر رفاه اجتماعی داشتند. همچنین بهبود کیفیت دموکراسی موجب افزایش کارایی مخارج سلامت عمومی بر وضعیت رفاه اجتماعی شد؛ لذا سیاست های افزایش مخارج سلامت عمومی در راستای سرمایه گذاری بیشتر در زیرساخت ها و افزایش سطح خدمات سلامت در مناطق مختلف جهت از بین بردن نابرابری، بهبود و ارتقاء فناوری های حوزه سلامت که به مخارج عمومی وابسته است، پیشنهاد می گردد همچنین افزایش شفافیت و پاسخگویی دولت به مردم جهت افزایش رفاه اجتماعی و کارایی بیشتر مخارج سلامت پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: مخارج سلامت عمومی, دموکراسی, رفاه اجتماعی, شاخص توسعه انسانی, وابستگی مقطعیIntroductionPublic health expenditures are one of the important factors in improving health status. Considering the importance of health status in promoting human development indicators and consequently increasing social welfare as well as the impact of institutional and social factors on social welfare status, the main purpose of this study was to investigate the impact of public health expenditures and the quality of democracy on social welfare in countries with high human development index.
MethodsThis descriptive-analytical and applied study was performed by Panel data with Panel-Corrected Standard Errors (PCSE) estimator for the years 2000-2019 in 2021. The statistical population was 39 countries with a high human development index and the annual time series data were extracted from the databases of the World Bank, the International Country Risk Guide and the United Nations. The models and required tests were estimated in Stata 16 software.
FindingsThe mean of human development index for all sample countries during the period was 0.70 ± 0.04, for Iran was 0.73 ± 0.04 and the mean of Inequality-adjusted Human Development Index for all sample countries was to 0.58 ± 0.06 and for Iran was equal to 0.56 ± 0.08. The variables of public health expenditures to GDP, GDP logarithm, Openness and democracy index had a positive effect of 0.26, 9.02, 0.08 and 0.17% on the human development index, respectively. Also, the variables of public health expenditures to GDP, Democracy index and the product of public health expenditures to GDP and democracy index had a positive effect of 0.34, 0.09 and 0.15% on the Inequality-adjusted Human Development Index, respectively.
DiscussionInequality in human development in Iran was higher than other countries with high human development index, and public health expenditures and the quality of democracy had a positive effect on social welfare. Improving the quality of democracy also increased the efficiency of public health spending on social welfare; therefore, policies to increase public health expenditures are proposed in order to more invest in infrastructure and increase the level of health services in different regions to eliminate inequality, improve and upgrade health technologies that depend on public expenditures. It is also proposed to increase government transparency and accountability to the people in order to increase social welfare and increase the efficiency of health expenditures.
Keywords: Public Health Expenditures, Democracy, Social Welfare, Human Development Index, Cross-Section Dependence -
مقدمه
مخارج نظامی، آموزش و سلامت از مهم ترین مولفه های بودجه دولت هستند که دستیابی به تعادل بین آنها کمی پیچیده است. افزایش مخارج نظامی می تواند باعث افزایش و یا کاهش مخارج سلامت و وضعیت سلامت گردد. از این رو هدف این مطالعه بررسی تاثیر مخارج نظامی بر وضعیت سلامت در کشورهای خاورمیانه بود.
مواد و روش ها:
مطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر برای کشورهای خاورمیانه (شامل ایران) و با روش پانل دیتا با وابستگی مقطعی انجام شد. از بین کشورهای خاورمیانه، 13کشور با روش نمونه گیری سامانمند به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. داده های موردنیاز مطالعه از نوع سری زمانی سالانه بود که برای کشورهای منتخب در سال های 2019-1990 از پایگاه های داده ای بانک جهانی استخراج شدند. آزمونهای CD پسران، ریشه واحد پسران (CIPS test)، هم جمعی وسترلوند و براورد مدلها با برآوردگرهای اثرات همبسته مشترک میانگین گروهی (CCEMG)، میانگین گروهی تعمیم یافته (AMG) ، حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح (FMOLS) و حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) در نرم افزار Eviews 10 و STATA 16 صورت گرفت.
نتایجنتایج هم جمعی مدل ها نشان داد که مخارج نظامی به صورت درصدی از GDP تاثیر منفی بر امید به زندگی به میزان 037/0- و 004/0- به ترتیب در برآوردگرهای AMG و CCEMG و تاثیر مثبت به میزان 22/0 و 91/1 بر نرخ مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال به ترتیب در برآوردگرهای FMOLS و DOLS داشت. لگاریتم GDP سرانه تاثیر مثبت بر امید به زندگی به میزان 553/0 و 598/0 به ترتیب در هرکدام از برآوردگرهای AMG و CCEMG داشت. نرخ رشد سالانه جمعیت شهری نیز تاثیر مثبت به میزان 048/0 بر امید به زندگی با برآوردگر AMG داشت.
نتیجه گیریمخارج نظامی به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی تاثیر منفی بر امید به زندگی و تاثیر مثبت بر نرخ مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال در کشورهای خاورمیانه داشت. تولید ناخالص داخلی و نرخ شهرنشینی نیز تاثیر مثبت بر امید به زندگی و تاثیر منفی بر نرخ مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال داشت. لذا پیشنهاد می گردد نسبت معین و مناسبی از مخارج نظامی نسبت به سایر مخارج اجتماعی حفظ شود. همچنین راه کارهایی جهت دستیابی به امنیت بیشتر با کاهش مخارج نظامی نیز پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: مخارج نظامی, وضعیت سلامت, وابستگی مقطعی پانل, هم جمعی, برآوردگر CCEMGIntroductionMilitary spending, education and health are among the most important components of the government budget, and achieving a balance between them is a bit complicated. Increasing military spending can increase or decrease health spending and health status. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of military spending on health status in Middle Eastern countries.
Materials and MethodsThe present descriptive-analytical and applied study was performed for Middle Eastern countries (including Iran) using the Paneldita method with cross-sectional dependence. Among Middle Eastern countries, 13 countries were selected as the statistical population by systematic sampling method. The data required for the study was an annual time series that was extracted from the World Bank databases for selected countries in 1990-2019. Boys CD, Boys Unit Root (CIPS test), Westerlund aggregation and model estimation with common mean group correlation effect estimators (CCEMG), generalized group mean (AMG), fully modified ordinary squares (FMOLS) and dynamic ordinary squares (DOLS) ) In Eviews 10 and STATA 16 software.
ResultsThe co-integration results of the models showed that Military expenditures as a percentage of GDP has a negative effect on life expectancy of -0.037 and -0.004 in AMG and CCEMG estimators, respectively, and a positive effect of 0.22 and 1.91 on the mortality rate of children under five years of age in FMOLS and DOLS estimators, respectively. The logarithm of GDP per capita had a positive effect on life expectancy of 0.553 and 0.588 in the AMG and CCEMG estimators, respectively. The annual growth rate of the urban population also had a positive effect of 0.048 on life expectancy with the AMG estimator.
Conclusionmilitary expenditures as a percentage of GDP had a negative effect on life expectancy and a positive effect on the under-five mortality rate in the Middle East. GDP and urbanization rates also had a positive effect on life expectancy and a negative impact on the under-five mortality rate; Therefore, it is suggested to maintain a certain and appropriate ratio of military expenditures to other social expenditures. Also, some solutions to achieve greater security by reducing military expenditures are proposed.
Keywords: Military Expenditures, Health Status, Cross-sectional Dependence, Co-integration, CCEMG Estimator -
ارگونومی علم مهندسی عوامل انسانی است که از یک سو به سلامت انسان می اندیشد و از سوی دیگر به سمت افزایش تولید و بهره وری حرکت می کند. این علم با هدف افزایش بهره وری، با عنایت بر سلامتی، ایمنی و رفاه انسان در محیط، شکل گرفته است. وبجای متناسب سازی انسان با محیط، محیط را با انسان متناسب سازد در این علم، برداشت و ادراک انسان از محیط پیرامون خود جایگاه ویژه ای دارد هدف اساسی از این علم، بهبود بخشیدن به نحوه کار، روشها و وسایل کار، و انطباق بخشیدن آنها با خصوصیات روانی و بدن انسان است متخصصان ارگونومی تلاش میکنند تا با ایجاد تغییرات مطلوب در سیستمهای کاری از طریق جایگزینی تجهیزات، کنترل فاکتورهای فیزیکی (دما، نور، ارتعاش و صدا)، چیدمان صحیح ابزارهای مورد نیاز ، کیفیت زندگی کاربران را ارتقا بخشند. ارگونومی، در حقیقت ترکیبی است از رشتههای بیومکانیک، فیزیولوژی، آنتروپومتری و روانشناسی که به بررسی تناسب محیط و فضاهای داخلی با شرایط و تناسبات انسانی میپردازد ارگونومی در طراحی داخلی ,را شاخهای از علوم کاربردی میدانند که به بررسی رابطه انسان با محیط میپردازد که در بستر همین انطباق است که با طراحی داخلی و دکوراسیون ارتباط دارد، چراکه بیانطباق دکوراسیون داخلی و نحوه ساخت و چینش عناصر فضاهای داخلی را نمیتوان انتظار داشت که بهترین پاسخ به نیازهای بدنی و روحی کاربران از فضاهای داخلی، داده شود تا افزایش بهرهوری و راندمان کار درمحیطهای داخلی فراهم آورده شود..دراین پژوهش ایتدا به تعریف ارگونومی و طراحی داخلی پرداخته وسپس به معرفی عوامل موثر در ایجاد ارگونومی در فضای داخلی و به خصوص فضای زندگی میپردازد.ودر نهایت به ارایه راهکارها و پیشنهادات در جهت افزایش بهره وری و کبفیت زندگی فضاهای مسکونی و سلامت روانی ساکنین میپردازد.روش تحقیق مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای ورویکرد توصیفی و تحلیلی دارد.
کلید واژگان: ارگونومی, طراحی داخلی, فضاهای مسکونی, سلامت انسان, کیفیت زندگی -
مقدمه
با توجه به لزوم برنامه ریزی دقیق در سرمایه انسانی سلامت و تاثیر عدم تعادل عرضه پزشک عمومی بر اقتصاد و وضعیت سلامت، هدف اصلی این مطالعه برآورد تابع تقاضای پزشکان عمومی و پیش بینی کمبود و مازاد پزشک عمومی در ایران است.
روشمطالعه حاضر توصیفی- تحلیلی و کاربردی است که در سطح ملی برای ایران با استفاده از روش های اقتصادسنجی آریما برای پیش بینی عرضه و مدل تصحیح خطای برداری برای پیش بینی تقاضای پزشکان عمومی در سال 1399 انجام شد. پیش بینی تقاضای پزشکان عمومی با استفاده از متغیرهای تولید ناخالص داخلی، پرداخت از جیب، سالمندی و تعداد تخت های بیمارستانی انجام شد. داده های موردنیاز مطالعه از نوع سری زمانی است که برای سال های 2017-1991 از سالنامه های آماری سال های مختلف مرکز آمار ایران و پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شد. برآورد مدل ها و آزمون های موردنیاز در نرم افزارEviews 10 در سطح معنی داری پنج درصد صورت گرفت.
نتایجکشش پزشک عمومی نسبت به تولید ناخالص داخلی، سالمندی و پرداخت از جیب به ترتیب برابر با 0.33، 1.77و 0.81- درصد بود. تولید ناخالص داخلی سرانه (0.11)، سالمندی (0.14) و تعداد تخت بیمارستان (0.0007) تاثیر مثبت و پرداخت از جیب (0.0001-) تاثیر منفی بر تقاضای پزشکان عمومی در ایران داشتند. همچنین طی سال های 2030-2018 میانگین تقاضای پزشکان عمومی (0.23) بیشتر از میانگین عرضه آن ها (0.20) بود که طی این سال ها کمبود پزشک عمومی (0.03) وجود داشت.
نتیجه گیریایران با کمبود پزشک عمومی تا سال 2030 مواجه است بنابراین سیاست های افزایش پزشک از طریق افزایش ظرفیت پذیرش در دانشگاه های پزشکی، حفظ و جلوگیری از مهاجرت پزشکان با ابزارهای تشویقی مناسب، وضع قوانین و فراهم آوردن رضایت شغلی برای تامین پزشک پیشنهاد می شود
کلید واژگان: پزشکان عمومی, نیروی کار سلامت, پیش بینی, عرضهIntroductionDue to the necessity of careful planning in the human capital of health and the effect of imbalance of general physician supply on economy and health status, this study aimed to estimate general practitionerschr('39') (GPs) demand and predict general practitioners’ shortage and surplus in Iran.
MethodThis study was an analytical and applied study conducted at the national level for Iran in 2019 using ARIMA (5,1,1) method for projecting supply and Vector Error Correction (VEC) models for projecting demand with Gross Domestic Product (GDP), out-of-pocket, aging and hospital beds variables. Data were annual time series from 1991 to 2017, extracted from the statistical yearbooks issued by the Statistical Center of Iran and the World Bank database. The required models and tests were estimated by Eviews 10 software at a 0.05 significance level.
ResultsThe general practitioners’ elasticity to GDP, aging, and out-of-pocket were 0.33, 1.77, and -0.81, respectively. GDP per capita (0.11), aging (0.14), and the number of hospital beds (0.0007) had a positive impact, and out-of-pocket payments (-0.0001) had a negative impact on demand for GPs in Iran. Also, from 2018 to 2030, the mean GPs demand (0.23) was higher than the mean supply (0.20), and there was a shortage of GPs in these years (0.03).
ConclusionIran is facing a shortage of GPs by 2030. Therefore, there are suggested policies for increasing the admissions capacity at medical universities, maintaining and preventing the migration of physicians with appropriate incentives, establishing rules, and providing job satisfaction for physicians.
Keywords: General practitioners, Health workforce, Projection, Supply -
زمینه و هدف
با افزایش خانوارهای زن سرپرست و آسیب پذیری سلامت روانی و جسمانی این خانوارها و همچنین لزوم کنترل و مدیریت مخارج سلامت خانوار زن سرپرست، مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل تعیین کننده مخارج سلامت خانوار زن سرپرست در مناطق شهری ایران صورت گرفت.
مواد و روش هامطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر به صورت مقطعی با رویکرد اقتصاد خرد انجام شد. حجم نمونه شامل 2645 خانوار زن سرپرست بود که بر اساس روش نمونه گیری سه مرحله ای، انتخاب شهر، بلوک و خانوار به صورت تصادفی سامانمند انتخاب و اطلاعات با استفاده از پرسش نامه هزینه و درآمد خانوارهای شهری توسط مرکز آمار ایران جمع آوری شد. مدل ها در نرم افزار Stata 14 و با روش دو مرحله ای هکمن برآورد گردید.
یافته هانتایج نشان داد مخارج سلامت ماهانه خانوار زن سرپرست با افزایش درآمد، مخارج بیمه و سن سرپرست خانوار به ترتیب به میزان 0/099، 0/71 و 16046 ریال افزایش یافت همچنین این مخارج با داشتن کودک زیر هفت سال و سالمند بالای 60 سال به ترتیب به میزان 737587 و 691909 ریال افزایش یافت. افزایش سطح تحصیلات زنان سرپرست خانوار منجر به کاهش مخارج سلامت ماهانه خانوار به میزان 37839 ریال شد.
نتیجه گیریخانوارهای زن سرپرست که کودک یا سالمند داشتند، مخارج سلامت بیشتری نسبت به سایر خانوار زن سرپرست داشتند؛ بنابراین افزایش پوشش های بیمه ای برای خدمات و مراقبت های سلامت جهت کاهش مخارج سلامت و عدم مواجهه با هزینه های کمرشکن سلامت پیشنهاد می شود؛ همچنین این خانوار سهم بیشتری از افزایش درآمد را به مخارج سلامت اختصاص دادند از این رو سیاست هایی برای افزایش درآمد خانوارهای زن سرپرست از طریق اشتغال، افزایش کمک های بلاعوض و یارانه های سلامت ضروری است.
کلید واژگان: مخارج سلامت, عوامل اقتصادی اجتماعی, تورش انتخاب نمونهBackground and ObjectiveWith the increase of female-headed households and the vulnerability of the mental and physical health of these households, as well as the need to control and manage the health expenditures of female-headed households, this study aimed to investigate the determinants of health expenditures of female-headed households in urban areas of Iran.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical and applied study was conducted cross-sectional with the microeconomics approach. The sample size included 2645 female-headed households, which were randomly selected based on three-stage sampling method, city, block and household selection, and data were collected by the Statistics Center of Iran using the cost and income questionnaire of urban households. The models were estimated in Stata 14 software using the two-step Hackman method.
ResultsThe results showed that the monthly health expenditures of the female-headed households were increased by an increase in income, insurance expenses and head household’s age by 0.099, 0.71 and 16046 Rials, respectively. Also, these expenditures with having a child under seven years old and an elderly person over 60 years old were increased by 737587 and 691909 Rials, respectively. Increasing in the female-headed households’ education level led to a decrease in monthly household health expenditures by 37,839 Rials.
ConclusionFemale-headed households with children or the elderly had higher health expenditures than other female-headed households, so it is recommended to increase insurance coverage for healthcare and services to reduce health expenditures and not face to catastrophic health expenditures. These households also allocated a large share of the increased income on health expenditures, so policies to increase the income of female-headed households through employment, increase in grants, and health subsidies are proposed.
Keywords: Health Expenditures, Socioeconomic Factors, Selection Bias -
زمینه و هدف
مخارج سلامت عمومی و کیفیت حکمرانی ازجمله عوامل موثر بر وضعیت سلامت جامعه است؛ از این رو هدف این مطالعه بررسی اثرات متقابل حکمرانی خوب و مخارج سلامت عمومی بر وضعیت سلامت کودکان در کشورهای با درامد متوسط به بالا است.
روش کارمطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر با روش رگرسیون پانل دیتا با اثرات ثابت و رگرسیون کوانتایل پانل دیتا برای سال های 2017-2000 در سال 1399 انجام شد. جامعه آماری کشورهای با درآمد متوسط به بالابود و داده های سری زمانی سالانه مطالعه از پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شدند. مدل و آزمون های موردنیاز تحقیق در نرم افزار Stata 16 برآورد شدند.
نتایجضریب متغیر حکمرانی خوب و شاخص اثرات متقابل حکمرانی خوب و مخارج سلامت عمومی برای متغیر وابسته مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال به ترتیب برابر با 002/0- و 003/0- و برای متغیر وابسته مرگ ومیر نوزادان به ترتیب برابر با 002/0- و 002/0- بود همچنین ضریب شاخص اثرات متقابل حکمرانی خوب و مخارج سلامت عمومی در کوانتایل های 25/0، 50/0 و 75/0 برای متغیر وابسته مرگ ومیر کودکان زیر پنج سال به ترتیب برابر با 033/0، 047/0- و 048/0- بود و برای متغیر وابسته مرگ ومیر نوزادان به ترتیب برابر با 044/0، 048/0- و 049/0- بود.
نتیجه گیری:
بهبود شاخص های حکمرانی موجب افزایش کارایی مخارج سلامت عمومی و بهبود وضعیت سلامت کودکان می شود بنابراین بهبود شاخص های حکمرانی خوب، افزایش مخارج سلامت عمومی و سرمایه گذاری دولت ها در بخش های زیرساخت سلامت، افزایش تولید ناخالص داخلی و نرخ اشتغال زنان جهت بهبود وضعیت سلامت به خصوص در کشورهای با مرگ ومیر کودکان بیشتر پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: سلامت کودکان, مخارج سلامت عمومی, حکمرانی خوب, رگرسیون کوانتایل پانل دیتا, چابهارBackground and AimPublic health expenditures and the quality of governance are among factors affecting the health status of a population. Therefore, the purpose of this study was to investigate the interaction effects of good governance and public health expenditures on the health status of children in upper-middle income countries.
Materials and MethodsThis descriptive-analytical applied study was performed using the panel data regression with the fixed effects method and quantile regression for panel data for the years 2000-2017 in 2020. The statistical population was upper-middle income countries, and annual time series data were extracted from the World Bank databases. The models and required tests were determined using the Stata-16 software.
ResultsThe coefficient of good governance variable and the index of interaction effects of good governance and the public health expenditures for the under-five child mortality as the dependent variable were -0.002 and -0.003, and for the infant mortality as dependent variable -0.002 and -0.002, respectively. Also, the coefficient of the index of the interaction effects of good governance and public health expenditures in the quantiles of 0.25, 0.50 and 0.75 for the under-five child mortality as the dependent variable were -0.0333, -0.0447 and 0.048, and for the infant mortality as the dependent variable were was -0.044, -0.048 and -0.049, respectively.
ConclusionImprovement of governance indicators will increase the efficiency of public health expenditures and improve the children’s health status. Therefore, in order to improve health status, especially in countries with higher child mortalities, it is recommended to improve good governance, increase public health expenditures and government investment in health infrastructure, as well as increase gross domestic product and womenchr('39')s employment.
Keywords: Child Health, Public Health Expenditures, Good Governance, Panel Data Quantile Regression -
زمینه و هدف
پزشکان به عنوان منابع و سرمایه های انسانی یکی از اجزای اصلی ارایه خدمات سلامت هستند. عدم تعادل عرضه و تقاضای آن ها به طور مستقیم بر وضعیت سلامت و اقتصاد جامعه تاثیرگذار است؛ بنابراین هدف این مطالعه، برآورد و پیش بینی عرضه و تقاضای پزشکان شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی ایران است.
روش بررسیمطالعه ی توصیفی-تحلیلی و کاربردی حاضر در سطح ملی برای ایران و در سال های 96-1370 انجام شد. جامعه آماری، پزشکان شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی ایران بود. برای برآورد و پیش بینی عرضه پزشک از روش آریما و برای تقاضای پزشک از روش اقتصادسنجی تصحیح خطای برداری استفاده شد. داده ها از نوع سری زمانی سالانه بودند که از سالنامه های آماری مرکز آمار ایران و پایگاه داده ای بانک جهانی استخراج شدند. برای تخمین مدل ها از نرم افزار Eviews 10 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که تقاضای پزشک در ایران متاثر از تولید ناخالص داخلی، ساختار سنی و تعداد تخت های بیمارستانی است و با توجه به نتایج پیش بینی عرضه و تقاضای پزشک در سال های 1410-1397 با کمبود پزشک مواجه خواهیم بود.
نتیجه گیریدر سال های آینده، ایران با کمبود پزشک روبرو خواهد شد. لذا پیشنهاد می شود که سیاست های ترکیبی جهت افزایش ظرفیت پذیرش پزشک در دانشگاه های پزشکی و افزایش مشوق های قوی برای حفظ پزشکان و جلوگیری از مهاجرت آن ها اتخاذ شود.
کلید واژگان: پیش بینی, عرضه, تقاضا, کمبود پزشک, منابع سلامت, مدل تصحیح خطای برداریBackground & AimPhysicians as human capital and resources are one of the main components of health production. The imbalance of physician supply and demand affects the health and economics. Therefore, this study aimed to estimate and forecast the supply and demand of physician working in Iranian medical universities.
Materials and MethodsThis a descriptive-analytical and applied study was conducted at national level for Iran during 1991-2017. The statistical population was physicians working in Iranian medical universities. ARIMA method was used to estimate and forecast physician supply and Vector Error Correction Models was used for physician demand. The data is annual time series that was extracted from the statistical yearbooks of the Statistical Center of Iran and the World Bank database. Eviews 10 software was used to estimate the models.
ResultsThe results showed that physician demand in Iran was affected by Gross Domestic Product, age structure and hospital beds, and according to the forecast of supply and demand of physicians, we will be faced to the physician shortage in the years 2018-2030.
ConclusionIn the coming years, Iran is facing with physician shortage. Therefore, it is recommended to adopt policies to increase physician capacity in medical universities and to increase strong incentives to retain physicians and prevent their migration.
Keywords: Forecasting, Supply, Demand, Physician Shortage, Health Resources, Vector Error Correction Model -
مقدمه
حفظ و ارتقای ظرفیت منابع سلامت، یکی از عوامل اساسی برای کاهش بحران های سلامت، رشد و توسعه ی پاید ار است. با توجه به اهمیت تاثیر منابع سلامت بر وضعیت سلامت و همچنین، توزیع نابرابر منابع سلامت، که منجر به نتایج متفاوت بر وضعیت سلامت شد ه، هد ف اصلی مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر منابع سلامت بر وضعیت سلامت د ر ایران است.
روش کارمطالعه ی کاربرد ی حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و از حیث انجام، از نوع همبستگی است که با استفاد ه از مد ل تصحیح خطای برد اری د ر سطح ملی، برای ایران انجام شد. د اد ه های مطالعه از نوع سری زمانی سالانه و متلعق به سال های 2017-1990 بود که از پایگاه د اد ه ای بانک جهانی و سال نامه های آماری مرکز آمار ایران استخراج گرد ید. برآورد مد ل تحقیق و آزمون های مورد نیاز، د ر نرم افزار Eviews 10 صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان د اد که اگر عرضه ی پزشک د ر سال گذشته یک د رصد افزایش یابد، نرخ امید زند گی 11/0د رصد رشد می کند. همچنین، با افزایش یک د رصد ی متغیرهای د رآمد ناخالص ملی، مخارج سلامت و متوسط سال های تحصیل، امید زند گی به ترتیب 0005/0، 001/0 و 04/0د رصد افزایش می یابد.
نتیجه گیریعرضه ی پزشک، د رآمد ناخالص ملی، مخارج سلامت و متوسط سال های تحصیل، تاثیر مثبتی بر امید زند گی د ر ایران د ارند؛ بنابراین، اتخاذ سیاست های افزایش بهینه ی عرضه پزشک که منجر به تقاضای القایی نگرد د و همچنین، تصویب و اجرای قوانین جهت جلوگیری از تقاضای القایی، می تواند منجر به بهبود وضعیت سلامت د ر ایران گرد د.
کلید واژگان: منابع سلامت, امید زند گی, سلامتIntroductionMaintaining and enhancing the capacity of health resources are key factors in reducing health crises and making sustainable growth and development. Given the important role of health resources and their unequal distribution on health status, this study aimed to investigate the effect of health resources on health status in Iran.
MethodsThis study is a descriptive-analytical, applied, and correlational study that used a vector error correction model for Iran at the national level. The annual time series data were extracted from the World Bank database and statistical yearbooks of the Iranian Statistical Center for the years 1990–2017. The estimates of the research model and required tests were performed in Eviews 10 software.
ResultsThe results showed that if the physician supply increased by one percent in the previous year, life expectancy would increase by 0.11 percent. Also, with each one percent increase in the gross national income, health expenditures, and average years of schooling, life expectancy increases by 0.0005, 0.001, and 0.04 percent, respectively.
ConclusionPhysician supply, gross national income, health spending, and mean years of education had positive impacts on life expectancy in Iran. Thus, adopting policies to optimize physician supply if does not lead to induced demand, as well as enacting and enforcing laws to prevent induced demand, can improve the health status in Iran.
Keywords: Health Resources, Life Expectancy, Health -
مقدمه
رشد اقتصادی و توسعه پایدار هدف آرمانی همه ملت ها است و به صورت مستقیم منجر به بهبود وضعیت سلامت جامعه می شود. ولی به طور غیرمستقیم و از طریق تخریب محیط زیست می تواند تاثیر منفی بر وضعیت سلامت داشته باشد بنابراین هدف اصلی این مطالعه بررسی تاثیر رشد اقتصادی و کیفیت محیط زیست بر مخارج سلامت در ایران بود.
مواد و روش هامطالعه توصیفی- تحلیلی و کاربردی حاضر در سطح ملی با استفاده از روش اقتصادسنجی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی در نرم افزار Eviews 10 انجام شد. داده ها از نوع سری زمانی سالانه بودند که برای سال های 2018-2006 از پایگاه های داده ای بانک جهانی، مرکز آمار ایران و دانشگاه ییل استخراج شدند.
یافته هارابطه بلندمدت بین رشد اقتصادی، کیفیت محیط زیست و مخارج سلامت در ایران وجود داشت. کشش بلندمدت مخارج سلامت نسبت به تولید ناخالص داخلی، شاخص عملکرد محیط زیست و مخارج سلامت دولت به ترتیب برابر با 0.85، 0.13- و 1.18 بود همچنین عرضه پزشک نیز تاثیر مثبت به میزان 0.38 بر مخارج سلامت داشت. ضریب تصحیح خطا نیز 0.22- برآورد شد.
نتیجه گیریافزایش رشد اقتصادی، مخارج سلامت دولت و عرضه پزشک تاثیر مثبت و بهبود شاخص عملکرد محیط زیست تاثیر منفی بر مخارج سلامت داشتند. بنابراین سیاست های حفظ پایداری و کاهش آلاینده های محیط زیست و همچنین سرمایه گذاری در تجهیزات پیشرفته جهت تصفیه گازهای آلاینده مفید خواهد بود.
کلید واژگان: مخارج سلامت, کیفیت محیط زیست, رشد اقتصادی, مدل خودرگرسیونی با وقفه های توزیعیIntroductionEconomic growth and sustainable development is the ideal goal of all nations and directly leads to improving the health of society. However, indirectly and through environmental degradation can have a negative impact on health status, so the main purpose of this study was to investigate the impact of economic growth and environmental quality on health expenditures in Iran.
Materials and MethodsThe present descriptive-analytical and applied study at the national level was performed using the autoregression econometric method with distributive intervals in Eviews 10 software. The data were of the annual time series that were extracted for the years 2006-2006 from the databases of the World Bank, the Statistics Center of Iran and Yale University.
ResultsThere was a long-term relationship between economic growth, environmental quality and health spending in Iran. The long-term elasticity of health expenditures to GDP, environmental performance index and government health expenditures were 0.85, -0.13 and 1.18, respectively. Also, physician supply had a positive effect of 0.38 on health expenditures. The error correction factor was also estimated to be -0.22.
ConclusionIncreasing economic growth, government health expenditures and the supply of physicians had a positive effect, and improving the environmental performance index had a negative effect on health expenditures. Therefore, policies to maintain sustainability and reduce environmental pollutants, as well as invest in advanced equipment to purify pollutant gases will be useful.
Keywords: Health Expenditures, Environmental Quality, Economic Growth, Autoregressive Distributed Lag Model -
ارزیابی توزیع جغرافیایی پزشکان عمومی و متخصص بر حسب جمعیت و شاخص های تعدیل نیاز در استان خراسان رضویمجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و سوم شماره 3 (پیاپی 171، امرداد و شهریور 1399)، صص 2267 -2277مقدمه
بررسی توزیع جغرافیایی پزشکان در دستیابی به عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری ضروری است لذا دراین مطالعه وضعیت توزیع پزشکان، پزشکان عمومی و متخصص برحسب جمعیت و شاخص های تعدیل نیاز در استان خراسان رضوی بررسی شد.
روش کارمطالعه حاضر توصیفی- مقطعی و کاربردی است و جامعه آماری شامل پزشکان، پزشکان عمومی، پزشکان متخصص و فوق تخصص شهرستان های استان خراسان رضوی در سال های 1385، 1390 و 1395 بود که نمونه گیری انجام نشد. داده های موردنیاز از سالنامه های آماری مرکز آمار ایران استخراج و شاخص های جینی و رابین هود بر اساس جمعیت و شاخص های نیاز در نرم افزارهای Stata 14 و Excel 2019 انجام شد.
نتایجنسبت پزشک، پزشک متخصص و عمومی به ازای ده هزار نفر در استان به ترتیب در سال 1395 برابر با 08/5، 12/2 و 84/1 بود که علیرغم رشد بالا نسبت به سال های قبل از متوسط کل کشور کمتر بود. ضریب جینی برای پزشک، پزشک متخصص و عمومی برحسب جمعیت در سال 1385 به ترتیب برابر با 38/0، 13/0 و 71/0 بود که در سال 1395 به 24/0، 06/0 و 69/0 کاهش یافت همچنین توزیع پزشکان و پزشکان متخصص بر اساس شاخص های تعدیل نیاز بسیار نابرابرتر از شاخص جمعیت بود.
نتیجه گیرینابرابری پزشک، پزشک متخصص و عمومی برحسب جمعیت کاهش یافت لذا پیشنهاد می شود در بلندمدت سیاست ها و برنامه هایی جهت افزایش تعداد پزشکان از طریق افزایش سهمیه در دانشگاه ها جهت خدمت طولانی مدت در استان و همچنین جذب پزشکان با مشوق های لازم اتخاذ شود همچنین در کوتاه مدت توزیع موقت پزشکان متخصص و فوق تخصص بین شهرستان های استان پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: ضریب جینی, شاخص رابین هود, شاخص تعدیل نیاز, نیروی کار سلامت, پزشکان عمومیIntroductiongeographical distribution of physicians is essential for achieving social justice and reducing inequality. In this study, the distribution of physicians, general practitioners and specialist according to population and need adjustment index in Khorasan Razavi province was investigated.
Materials and MethodsThis was descriptive, cross-sectional and applied study including all of physicians, general practitioners and specialist of Khorasan Razavi province in 2006, 2011 and 2016 that Sampling was not done. Data were extracted from the yearbooks of Statistical Center of Iran and Gini and Robin Hood indices based on population and need adjustment index were calculated in Stata 14 and Excel 2019 software.
ResultsThe ratio of physician, specialist and general practitioners per 10000 population in the province was 5.08, 2.12 and 1.84, respectively, which was lower than the national average despite high growth. Gini coefficient for physician, specialist and general practitioner by population in 2006 was 0.38, 0.13 and 0.71 respectively, which decreased to 0.24, 0.06 and 0.69 in 2016, respectively. The distribution of physicians and specialist based on the need adjustment index was also more unequal than the population index.
ConclusionInequality of physician, specialist and general practitioners per population has decreased, so it is recommended to adopt long-term policies and programs to increase the number of physicians by increasing the quota in universities for long-term service in the province as well as recruiting physicians with the necessary incentives. Also In the short term, it is recommended to distribute specialist between cities temporarily.
Keywords: Gini coefficient, Robin Hood index, Need adjustment index, Health workforce, general practitioners -
زمینه و هدف
نسبت بهینه و مناسب پرستار برای داشتن یک نظام سلامت کارا ضروری است به طوری که کمبود پرستار علاوه بر کاهش کیفیت مراقبت های سلامت منجر به آثار سوء بر ویژگی های جسمی و روحی پرستاران می گردد. از طرفی مازاد عرضه پرستار نیز منجر به هزینه بالای ارایه خدمات درمانی و اتلاف منابع می شود. هدف این مطالعه تعیین عوامل موثر بر نیاز به نیروی کار پرستاری، پیش بینی تعداد پرستار مورد نیاز و همچنین مازاد یا کمبود پرستار در بیمارستان های دولتی ایران برای سال های 1404 -1397 بود.
روش بررسیمطالعه حاضر تحلیلی است که برای تعیین تعداد پرستار موردنیاز، ابتدا تابع تقاضای پرستار بر اساس مهم ترین عوامل تاثیرگذار با روش خودرگرسیون با وقفه توزیعی Autoregressive Distributed Lag (ARDL) و برای سال های 96 -1373 برآورد شد و سپس با استفاده از نتایج به دست آمده، تعداد پرستار مورد نیاز برای سال های 1404 -1397 پیش بینی شد. داده های موردنیاز مطالعه از نوع سری زمانی سالانه بودند که برای سال های 96 -1373 جمع آوری شدند. داده های تولید ناخالص داخلی سرانه، نسبت پرداخت از جیب برای مخارج سلامت به کل مخارج سلامت، نسبت افراد بالای 65 سال به افراد 65 -14 سال از پایگاه داده ای بانک جهانی و داده های تعداد پرستار و تخت بیمارستان از سالنامه های آماری سال های مختلف مرکز آمار ایران استخراج شدند. برآورد مدل ها و آزمون های موردنیاز در نرم افزار Eviews 10 صورت گرفت.
یافته ها:
تعداد پرستاران بیمارستان های دولتی به ازای هزار نفر در سال 1373 برابر با 207/0 بود که در سال 1396 به 12/1 رسید که میانگین آن طی سال های 96 -1373 برابر با 26/0 ± 55/0 بود. لگاریتم طبیعی تولید ناخالص داخلی سرانه طی این دوره روند صعودی داشت و میانگین آن برابر با 13/0 ± 63/9 دلار به ازای هر نفر بود. همچنین میانگین نسبت افراد بالای 65 سال به افراد 65 -14 سال در این دوره برابر با 5/0 ± 33/7 و میانگین پرداخت از جیب برای مخارج سلامت به کل مخارج سلامت برابر با 36/6 ± 53/53 بود. نتایج نشان داد مقدار پیش بینی تقاضای پرستار بیشتر از مقدار پیش بینی عرضه پرستار طی سال های 1404 -1397 بود همچنین میانگین پیش بینی عرضه و تقاضای پرستار طی این دوره به ترتیب برابر با 1622/1 و 3254/1 پرستار به ازای 1000 نفر بود که به میزان 17/0 کمبود پرستار به ازای 1000 وجود داشت.
نتیجه گیری کلی:
تولید ناخالص داخلی و نسبت افراد بالای 65 سال به افراد 65 -14 تاثیر مثبت و نسبت پرداخت از جیب برای مخارج سلامت به کل مخارج سلامت تاثیر منفی بر تقاضای پرستار داشتند. همچنین تا سال 1404 با کمبود پرستار مواجه خواهیم بود لذا سیاست ها و برنامه هایی برای کاهش این کمبود ضروری است که در این راستا افزایش تولید ناخالص داخلی و نرخ استخدامی، مشوق های قوی و قراردادهای استخدامی انعطاف پذیرجهت جلوگیری از بازنشستگی زودهنگام پرستاران پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: پرستار, منابع سلامت, نیروی کار سلامت, پیش بینیBackground & AimsThe optimal and appropriate ratio of nurses is essential to an efficient healthcare system. In addition to decreasing the quality of health care, the shortage of nursing staff adversely affects the physical and mental characteristics of nurses. On the other hand, the supply surplus of nurses leads to high costs of medical service provision and waste of resources. In case of the surplus or shortage of nurses that could lead to the inefficiency of the healthcare system, adopting appropriate policies and proper planning to maintain equilibrium in the supply and demand of nurses are paramount. The present study aimed to evaluate the influential factors in the demand of nurses, predict the number of the required nurses, and determine the surplus or shortage of nurses in the public hospitals in Iran during 2018- 2025.
Materials & MethodsThis analytical study aimed to determine the required nurses and the surplus/shortage of nurses in the hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences during 2018- 2025. To determine the number of the required nurses, the nurse demand function was initially estimated based on the most important influential factors using the autoregressive distributed lag (ARDL) method during 1994- 2017. The obtained results were used to predict the number of the required nurses during 2018- 2025. Before the estimation of the model, the stationary of the variables had to be ensured, for which the augmented Dickey-Fuller (ADF) test was used. The nurse short-term demand function was defined by selecting the optimal lags based on the Schwarz criterion (SIC) in the ARDL method, as follows:
natural logarithm of the number of nurses per 1,000 population;
natural logarithm of the number of nurses per 1,000 population with a one-time lag;
natural logarithm of the number of nurses per 1,000 population with a two-time lag;
natural logarithm of the gross domestic product (GDP) per capita based on the purchasing power parity;
the ratio of people aged more than 65 years to those aged 14-65 years;
the ratio of the out-of-pocket payments for health expenditures to the total health expenditures;
the ratio of the out-of-pocket payments for health expenditures to the total health expenditures with a one-time lag;
the number of hospital beds per 1,000 population;
the coefficients of the model variables
To estimate the long-term demand function of nurses, the presence of long-term correlations had to be ensured, for which the F-test was used. If the F statistic value was higher than the critical value of the upper bound, the null hypothesis that there is no long-term correlation would be rejected, and if the F statistic value was less than the lower bound, the null hypothesis could not be rejected. Finally, if the F statistic value was between the two bounds, the result would be uncertain. To determine the surplus or shortage of nurses during 2018- 2025, the difference between the predicted values of the supply and demand of nurses was used. To predict the supply of nurses, the autoregressive integrated moving average (ARIMA) method was used based on the Box-Jenkins methodology in four steps of identification, estimation, diagnostic checking, and forecasting. The required data were the annual time series that were collected for the period of 1994- 2017. In addition, data on the GDP per capita, ratio of the out-of-pocket payments for health expenditures to the total health expenditures, and ratio of the people aged more than 65 years to those aged 14- 65 years were obtained from the World Bank databases, and the data on the number of nurses and hospital beds were extracted from the statistical yearbooks of the Statistics Center of Iran. The required models and tests were estimated in the EViews software version 10.ResultsThe number of the nurses in the public hospitals per 1,000 population in 1994 was 0/207, while it was 1.12 in 2016 with the mean of 0/55±0/26 during this period. The natural logarithm of the GDP per capita during this period had an upward trend, with the mean value of 9/63 ± 0/13 per person. In addition, the mean ratio of the people aged more than 65 years to those aged 14- 65 years in this period was 7/33 ± 0/5, and the mean of the out-of-pocket payment for health expenditures to the total health expenditures was 53/53 ± 6/36. Before estimating the nurse demand function, the stationary of the variables had to be ensured using the ADF test, and the results showed that all the variables were non-stationary at the level, while they were stationary at the first difference. After determining the stationary of the variables, the short-term demand function of nurses was estimated using the ARDL method, and the results of the short-term nurse demand function indicated that the natural logarithmic coefficient of the number of nurses per 1,000 population with a one-time lag was 0/46 (i.e., 1% increase in the demand of this year would increase the demand of the next year by 0/46%). On the other hand, the natural logarithmic coefficient of GDP per capita was equal to 0/874. The coefficients of the ratio of the people aged more than 65 years to those aged 14- 65 years and the ratio of the out-of-pocket payments for health expenditures to the total health expenditures in the previous year were 0/37 and -0/015, respectively. To estimate the long-term demand function, the presence of a long-term correlation was initially evaluated using the F-test, and the nurse long-term demand function was estimated using the ARDL method. The F statistic value was 9/38, which was higher than the upper bound value at the significance of 5%; therefore, the null hypothesis regarding the lack of a long-term correlation was rejected. Furthermore, the obtained results indicated that the coefficients of the natural logarithmic of GDP per capita, ratio of the people aged more than 65 years to those aged 14- 65 years, and ratio of the out-of-pocket payments for health expenditures to the total health expenditures were 1/77, 0/76, and -0/0332, respectively. To determine the surplus or shortage of nurses during 2018- 2025, the difference between the predicted values for the supply and demand of nurses was used, and the obtained results showed that the predicted value of nurse demand was higher than the predicted value of nurse supply during 2018- 2025. In addition, the mean predicted values of the supply and demand of nurses during this period were 1/1622 and 1/3254 nurses per 1,000 population, respectively, which indicated the shortage of nurses by 0/17 per 1,000 population.
ConclusionAccording to the results, the GDP and ratio of the people aged more than 65 years to those aged 14-65 years had a positive impact on the nurse demand, while the ratio of the out-of-pocket payments for health expenditures to the total health expenditures had a negative impact on this variable. Furthermore, a shortage of nurses is expected by 2025, and there is an urgent need for effective policies and proper planning to control this issue. In this regard, increased GDP and employment rates, strong incentives, and flexible employment contracts are proposed to prevent the early retirement of nurses.
Keywords: Nurses, Health Resources, Health Workforce, Predictions -
زمینه و هدف
یکی از عواملی که می تواند تاثیر متفاوت مخارج سلامت خصوصی و عمومی را بر وضعیت سلامت و امید به زندگی بیان کند، نرخ جانشینی مخارج خصوصی و عمومی سلامت است؛ لذا هدف این مطالعه برآورد بازدهی نسبت به مقیاس، سهم و کشش جانشینی مخارج سلامت خصوصی و عمومی در ایران است.
روش پژوهشمطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که با استفاده از روش های حداقل مربعات خطی و غیرخطی، سهم و کشش جانشینی مخارج سلامت خصوصی و عمومی در سطح ملی را طی سال های 17-2000 بررسی می کند. داده های مطالعه از نوع سری زمانی سالانه است و از وب سایت بانک جهانی استخراج شدند. جهت تخمین مدل اقتصادی از نرم افزار Stata 14 استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد که در مدل های غیرخطی و خطی تابع سلامت ایران، کشش جانشینی مخارج سلامت عمومی و خصوصی به ترتیب برابر با 0/30 و 0/17 است. بازدهی نسبت به مقیاس در مدل های غیرخطی و خطی به ترتیب برابر با 0/07و 0/15 برآورد شد. سهم مخارج سلامت عمومی بر امید به زندگی در مدل غیر خطی 54 درصد، در مدل خطی برابر با 53 درصد و سهم مخارج سلامت خصوصی در این مدل ها نیز به ترتیب برابر با 46 و 47 درصد برآورد شدند.
نتیجه گیریمخارج سلامت عمومی و خصوصی در ایران جانشین ضعیف یکدیگر هستند و افزایش توام این مخارج سلامت منجر به افزایش امید به زندگی در جامعه می شود. بازدهی کاهنده نسبت به مقیاس در افزایش مخارج سلامت عمومی و خصوصی بر امید به زندگی در ایران وجود دارد. همچنین سهم مخارج سلامت عمومی در افزایش امید به زندگی بیشتر از سهم مخارج سلامت خصوصی در ایران است.
کلید واژگان: مخارج سلامت عمومی وخصوصی, کشش جانشینی, امید به زندگیBackgroundThe rate of substitution for private and public health expenditures is one of the factors that can explain the different effects of public and private health expenditures on health and life expectancy. Therefore, the purpose of this study was to estimate the return to scale, share, and elasticity of the substitution for public and private health expenditures in Iran.
MethodsIn this descriptive-analytical study, linear and nonlinear least squares methods were applied to study the share and elasticity in substitution of private and public health expenditures at national level in Iran during 2000-17. The study data included the annual time series data extracted from the World Bank website. The Stata 14 software was used to estimate the economic model.
ResultsIn the nonlinear and linear models of Elasticity of Substitution Constant (CES) health function in Iran, elasticity of substitution for public and private health expenditures were 0.30 and 0.17, respectively. The return to scale in nonlinear and linear models was 0.07 and 0.15, respectively. The share of public health expenditures on life expectancy in the nonlinear and linear model was 54 and 53 % and the share of private health expenditures in these models was 46 and 47 %, respectively.
ConclusionPublic and private health expenditures are poor substitutes of each other in Iran and increase of these health expenditures leads to an increase in life expectancy. A decreasing return exists to scale in public and private health expenditures on life expectancy in Iran. The share of public health expenditures is higher than the share of private health expenditures on life expectancy in Iran.
Keywords: Public & private health expenditures_Elasticity of substitution_Life expectancy -
مقدمه
اجرای عدالت و کاهش نابرابری در توزیع جغرافیایی پزشک و اتخاذ سیاست های مناسب از اهداف اصلی نظام های سلامت در دنیا است ازاین رو هدف این مطالعه، سنجش وضعیت و روند نابرابری توزیع پزشک و پزشک عمومی در استان سیستان و بلوچستان بود.
مواد و روش کاردر مطالعه توصیفی- مقطعی و کاربردی حاضر جامعه آماری کل پزشکان و پزشکان عمومی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان طی سال های 96-1388 بودند و نمونه گیری انجام نشد. داده های موردنیاز از سالنامه های آماری مرکز آمار ایران استخراج و سنجش نابرابری پزشک و پزشک عمومی با استفاده از شاخص های جینی، رابین هود، هرفیندال هیرشمن و تایل در نرم افزارهای Stata 14 و Excel 2019 انجام شد.
یافته هابر اساس نتایج متوسط تعداد پزشک و پزشک عمومی به ازای هزار نفر در استان طی دوره 96-1388 به ترتیب برابر با 0/438 و 0/223 بود. همچنین متوسط شاخص های جینی، رابین هود، هرفیندال هیرشمن و تایل طی دوره برای پزشک به ترتیب برابر با 0/21، 0/19، 20/0، 0/24و برای پزشک عمومی به ترتیب برابر با 0/06، 0/10، 0/13 و 0/13 بود. این شاخص ها برای پزشک و پزشک عمومی طی دوره روند یکسانی داشتند که بیانگر صحت نتایج مطالعه است.
نتیجه گیریبر اساس تمام شاخص ها، نابرابری در توزیع پزشک عمومی در استان کاهش یافته است ولی نابرابری در توزیع پزشک هنوز در سطح بالایی باقی است لذا پیشنهاد می شود علاوه بر حفظ پزشکان عمومی و سیاست افزایش آن ها با رشد جمعیت، جهت کاهش نابرابری در توزیع پزشک، منابع فیزیکی سلامت مانند بیمارستان های تخصصی، تخت و تجهیزات پزشکی در استان افزایش و در شهرستان ها به نحو مقتضی توزیع شود تا پزشکان انگیزه کافی برای فعالیت در شهرستان های استان را داشته باشند. همچنین مشوق های مالی، تعرفه ای و افزایش پذیرش دانشجو در رشته های تخصصی موردنیاز جهت خدمت طولانی مدت در استان مفید خواهد بود.
کلید واژگان: ضریب جینی, شاخص رابین هود, شاخص هرفیندال هیرشمن, پزشک عمومی, نابرابریPayesh, Volume:19 Issue: 2, 2020, PP 177 -186Objective (s)The purpose of this study was to measure inequality of physician and general practitioner distribution in Sistan and Baluchestan province, Iran.
MethodsThis was a descriptive cross-sectional study including all physicians and general practitioners in Sistan and Baluchestan provinces, Iran (2009-2017). Data were extracted from yearbooks of Statistical Center of Iran and inequality of physician and general practitioner distribution were calculated by Gini, Robin Hood, Herfindahl-Hirschman and Theil indices in Stata 14 and Excel 2019 software.
ResultsThe mean physicians and general practitioners in the province during 2009-2017 was 0.438 and 0.223, per thousand habitants, respectively. Also the mean of Gini, Robin Hood, Herfindahl-Hirschman and Thiel indices for the physician were 0.21, 0.19, 0.20, 0.24, and those for the general practitioner were 0.06, 0.10, 0.13 and 0.13, respectively. The indices had the same trend over the study period.
ConclusionInequality in general practitioner distribution was decreased but for physician was not. The findings suggest that in addition to maintaining general practitioners and increasing proportion to population growth, to reduce inequality in physician distribution, resources such as specialized hospitals, beds and medical equipments in the province should be increased and appropriately distributed among cities. Financial and tariff incentives and student admissions in specialized fields for long-term employment in the province will also be useful.
Keywords: Gini coefficient, Robin Hood Index, Herfindahl Hirschman Index, General Practitioner, Inequality -
زمینه و هدف
علیرغم اهمیت و تاثیر سلامت و آموزش در رشد اقتصادی کشورها، جهت ارتباط بین سلامت و آموزش برای سیاستگذاری بسیار مهم می باشد. هدف این مطالعه بررسی رابطه علیت بین آموزش و سلامت در کوتاه مدت و بلندمدت با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری در ایران است.
روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه تحلیلی و کاربردی بود که در سطح ملی با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری برای کشور ایران انجام شد. آمار و داده های مورد نیاز مطالعه از نوع سری زمانی سالانه است و برای سال های 2017-1990 از وب سایت بانک جهانی استخراج شد. برآورد مدل تصحیح خطای برداری و آزمون های مورد نیاز در نرم افزار Eviews 10 صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان دادند که یک بردار هم جمعی برای تابع سلامت ایران در سال های مورد بررسی وجود دارد یعنی میزان سلامت فعلی نه تنها تابعی از متغیرهای مستقل مدل است بلکه تابعی از متغیرهای سلامت و آموزش در دوره های قبلی نیز است. همچنین در کوتاه مدت و بلند مدت تعداد سال های تحصیل علیت امید به زندگی و امید به زندگی علیت سال های تحصیل در ایران است. متغیرهای تولید ناخالص داخلی سرانه، مخارج بهداشتی سرانه تاثیر مثبت و متغیر تولید دی اکسید کربن سرانه تاثیر منفی بر امید به زندگی داشتند.
نتیجه گیریطبق نتایج تحقیق رابطه علیت دو طرفه بین آموزش و سلامت در کوتاه مدت و بلند مدت در ایران وجود دارد بطوری که در کوتاه مدت و بلند مدت افزایش آموزش می تواند منجر به بهبود وضعیت سلامت، و بهبود وضعیت سلامت می تواند منجر به افزایش آموزش و تحصیلات شود. بنابراین سیاست های بخش های آموزش و سلامت مکمل یکدیگر هستند.
کلید واژگان: سلامت, آموزش, علیت, مدل تصحیح خطای برداریJournal of Health, Volume:10 Issue: 4, 2019, PP 445 -456Background & objectivesDespite the importance and impact of health and education on economic growth in countries, the causal relationship between education and health is important to policymaking. This study aimed to investigate the causality relationship between education and health in the short and long runs using the Vector Error Correction Model (VECM) in Iran.
MethodThis was an analytical and applied study, conducted at the national level using Vector Error Correction Model for Iran. The data type was annual time series which extracted from the World Bank website between the years of 2017-1996. The VECM and the required tests were estimated in Eviews 10 software.
Resultsthe result showed that there was a cointegration vector for the health function of Iran in these years, i.e., current health was not only a function of independent variables of the model but also a function of health and education variables in previous periods. Also, in the short and long run, the years of schooling had the causal effect on life expectancy and, life expectancy had a causal effect on years of schooling in Iran. GDP and health expenditures per capita had a positive effect and the carbon dioxide production per capita had a negative impact on life expectancy.
ConclusionAccording to the results, there was a two-way causality relationship between education and health in the short and long runs in Iran, so that in the short and long runs, increased education can lead to improved health status, and improved health status can lead to increased education. Therefore, the policies of the education and health sectors are complementary.
Keywords: Health, Education, Causality, Vector Error Correction Model (VECM)
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.