به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهدی محسنیان راد

  • مجتبی صمدی، مهدی محسنیان راد، هادی خانیکی، علیرضا حسینی پاکدهی

    بازی های ویدیویی و رایانه ای امروزه در حالی صنعت سینمای هالیوود را پشت سرگذاشته اند، که عرصه تحولات عظیمی بوده و روز به روز میزان حضور و اثرگذاری آن ها در جامعه جهانی افزایش می یابد و بنابر نظر بالستروف عصر کنونی را باید عصر بازی نامید. از سوی دیگر، اجتماعاتی که در مسیر رشد فناوری بازی های رایانه ای در جوامع و فرهنگ های مختلف از جمله کشور ایران پدید آمده اند، به مثابه یک اجتماع دارای چنان جذابیتی برای مطالعه و شناخت هستند که بایستی میدان رسانه ای حاصل حضور این رسانه جدید، مورد توجه ارتباط پژوهان و پژوهشگران اجتماعی قرار بگیرد. لذا این مقاله در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که گیم نت ها در جامعه ایرانی به عنوان یک میدان رسانه ای و ارتباطی، دارای چه ویژگی هایی هستند و از چه کارکردهای ارتباطی در منظر کاربران این بازی ها برخوردارند، و چه امکاناتی در اختیار گیمرها و کنشگران این میدان رسانه ای قرار می دهند؟. بنابراین، برای پاسخ بدین پرسش ها، محقق متکی بر روش مشاهده مشارکتی 35 گیم نت شهر تهران را  با نمونه گیری خوشه ای مورد مشاهده قرار داد و در کنار 53 مصاحبه نیمه ساختمند با کاربران این گیم نت ها و یادداشت ها و تصاویر تهیه شده توسط مشاهده گران و نیز مراجعه به صفحات مجازی این اجتماعات، داده های حاصل شده را به کمک روش تحلیل مضمون و بر اساس مدل ولکات تجزیه و تحلیل نمود. در نتیجه، 10 گونه گیم نت مبتنی بر مکان، معماری و امکانات در تهران شناسایی شد، علاوه بر این ویژگی های گیم نت ها مبتنی بر کاربران و نیز پروتکل ها و هنجارهای حاکم بر آن ها نیز احصا شدند و کارکردهایی چون، گسترش ارتباطات گروهی و درون گروهی، شخصی سازی ارتباطات، سطحی شدن و کم عمق شدن ارتباطات گروهی، تقویت ارتباطات در سطح محلات را رقم می زنند، و همچنین حداقل 12 نوع امکان را نیز در اختیار گیمرها و متصدیان این اجتماعات قرار می دهند. علاوه بر این نتایج، این مقاله برای نخستین بار مروری تاریخی بر روند تحولات گیم نت ها را در جامعه ایرانی، و در کنار پیشنهادهایی برای سیاست گذاران این عرصه ارایه می دهد که در نوع خود قابل توجه است.

    کلید واژگان: اجتماعات جدید, گیم نت ها, میدان رسانه ای, کارکردهای ارتباطی, بازی های ویدئویی و رایانه ای
    Mojtaba Samadi, Mahdi Mohsenianrad, Hadi Khaniki, Alireza Hoseini pakdehi

    Today, computer games have overtaken the Hollywood film industry, which Boellstroff believes that it should be called the gaming age. On the other hand, the communities that have emerged in the development of computer game technology in different societies and cultures, as a community, even in Iran, have such an attractive study and knowledge that the media field resulting from the presence of this new media should be considered by communication researchers and social researchers. Therefore, this article tries to answer the question that what are the characteristics, communication functions and facilities of game nets in Iranian society from a media and communication field of study? The researcher, based on the Participant observation method observed 35 game nets in Tehran and along with 53 semi-structured interviews with the users of these game nets, analyzed the obtained data using the content analysis method (Wolcott model). As a result, 10 types of game nets related to location, architecture and facilities were identified in Tehran. The superficiality and shallowing of group communication determine the strengthening of communication at the neighborhood level, and also provide gamers and administrators of these communities with at least 12 types of possibilities. This article, for the first time, provides a historical overview of the evolution of game nets in Iranian society, along with suggestions for policy makers in this field.

    Keywords: New Communities, GameNets, Media Field, Communication Functions, Video, Computer Games
  • مجتبی صمدی، مهدی محسنیان راد*، علیرضا حسینی پاکدهی

    امروزه بازی های رایانه ای به عنوان عرصه جدیدی از ظهور رسانه های نوین در بعد جامعه پذیری مطرح اند که بنابر نظر بسیاری از صاحب نظران، در سال های آتی به صنعت اول سرگرمی در جهان مبدل می شوند، از سوی دیگر، گیم نت ها در جامعه ایران به عنوان عرصه ظهور رفتارها و کنش های ارتباطی کاربران بازی های ویدیویی و رایانه ای، در ترسیم فرهنگ بازی کردن در جوامع از جمله جامعه ایرانی جایگاه ویژه ای بر عهده دارند، لذا این مقاله در راستای چنین هدفی در تلاش است تا به این پرسش پاسخ دهد که الگوی رفتارها و کنش های ارتباطی کاربران بازی های رایانه ای در گیم نت های شهر تهران چگونه است؟بنابراین، برای پاسخ بدین پرسش ، متکی بر روش مشاهده مشارکتی، 35 گیم نت در شهر تهران و با نمونه گیری خوشه ای مورد مشاهده قرار گرفت و در کنار 53 مصاحبه نیمه ساختمند با کاربران این گیم نت ها بر اساس نمونه های در دسترس، و یادداشت ها و تصاویر تهیه شده توسط مشاهده گران و نیز مراجعه به صفحات مجازی این اجتماعات، داده های حاصل شده به کمک روش تحلیل مضمون و بر اساس مدل ولکات تجزیه و تحلیل شد. در نتیجه، 17 الگوی رفتاری و کنش ارتباطی مانند الگوی هیجان- تن صدا، الگوی اختلاط جنسیتی و تعدیل فحاشی های کنش گونه و رفتارگونه، و الگوی عدم واکنش به توهین و تحقیر حاصل گردید که نشان دهنده وضعیت یک اجتماع پشت صحنه ای است.

    کلید واژگان: فرهنگ های بازی کردن, کنش های ارتباطی, رفتارهای ارتباطی, گیم نت ها, بازی های ویدئویی و رایانه ای, پلی و گیم
    Mojtaba Samadi, Mahdi Mohsenian *, Alireza Hoseyni Pakdehi

    Today, Computer Games have emerged as a new field for the development of new media in the dimension of socialization, which according to many experts, in the coming years will become the number one entertainment industry in the world. On the other hand, gamenets in Iranian society as a place where the behaviors and communication actions of video and computer game users have a special place in drawing Cultures of Gaming in societies, including the Iranian society, so this article is aimed at answering the question, what is the pattern of behaviors and communication actions of computer game users in the GameNets of Tehran?Therefore, to answer this question, the researcher based on the participant observation method observed 35 gamenets in Tehran by cluster sampling and along with 53 semi-structured interviews with the users of these gamenets based on available samples, and notes and pictures prepared By observers and also referring to the Social networking pages of these communities, the obtained data were analyzed using the method of Thematic analysis and based on the Wolcott model. As a result, 17 patterns of behaviors and communication actions were obtained, such as the emotion-tone pattern, the gender mixing pattern, and the modification of action and behavioral obscenities, and the non-response pattern to insults and humiliation, reflecting the status of a Back-Stage community.

    Keywords: Cultures of Gaming, Communication Actions, Communication Behaviors, GameNets, Video, Computer Games, “Play, Game”
  • محمدحسین سهیل سرو*، مهدی محسنیان راد

    ارتباط درون فردی یکی از سطوح اصلی ارتباطات است که بر اساس آن یک فرد هم فرستنده پیام و هم گیرنده آن است. در تحقیق حاضر باهدف شناخت ارتباط درون فردی در دیدگاه های دو اندیشمند مطرح در این حوزه، دنا وکیت و فیض کاشانی این مسئله که چیستی ارتباط درون فردی در اندیشه دنا وکیت به عنوان اندیشمند غربی حوزه ارتباطات و فیض کاشانی به عنوان اندیشمند اسلامی اخلاق فردی چیست و چه شباهت ها و تفاوت هایی در نظرات آن ها وجود دارد مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر در مرحله جمع آوری داده ها با روش اسنادی یا کتابخانه ای انجام گرفته است و در مرحله بررسی، تفسیر و تحلیل داده ها از روش تطبیقی استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در اندیشه وکیت اصل صحبت از ارتباط درون فردی تعمدی و آگاهانه بررسی خود یا نفس فی نفسه نیست بلکه بحث از ارتباط درون فردی برای نیل به شخصیت بهتر و برقراری ارتباط های بعدی و یا تصمیم گیری درباره ی آن هاست. درحالی که در اندیشه فیض کاشانی ارتباط درون فردی بر توانایی فرد در شکست دادن نفس برای بهبود شخصیت دلالت دارد. در تحقیق پیشرو به این نتیجه رسیده شده است که تفاوت اساسی ارتباط درون فردی نزد وکیت و فیض کاشانی در نوع نگاه آن هاست به طوری که اولی ارتباط درون فردی را در چارچوب فرد - جامعه و دومی در چارچوب خدا - فرد - جامعه در نظر می گیرند.

    کلید واژگان: ارتباط درون فردی, محاسبه نفس, گفتگو با خود, سخن درونی, مرابطه, دناوکیت, فیض کاشانی
    Mohammad Soheilsarv *, Mahdi Mohsenianrad

    Intrapersonal communication is one of the main levels of communication whereby a person is both the sender and the recipient of the message. In the present study, the purpose of understanding the intrapersonal communication between the views of two scholars in this field, Dona Vocate and Feyz Kashani, is what the intrapersonal communication in Dona Vocate as a Western thinker in the field of communication and Feyz Kashani as an Islamic scholar of personal ethics. What are the similarities and differences in their views have been examined. The present study was carried out in the data collection stage by documentary or library method and in the review، interpretation and analysis phase the comparative method were used. The findings of this study show that in Vocate's theory the principle is not to speak of intentional and conscious introspective communication of self or of the soul itself, but of intra-individual communication to achieve a better personality and to make subsequent decisions or decisions about them. In Feyz Kashani's thought, however, the Intrapersonal communication implies one's ability to defeat one's self to improve one's personality. In the present study it has been concluded that the fundamental difference between "intrapersonal communication" with Vocate and Feyz Kashani is in their type of view. So that the former considers "intrapersonal communication" in the context of the individual-society and the latter in the context of God-individual-society.

    Keywords: Intrapersonal communication, Calculate the self, self-talk, Inner speech, interrelation, Dona Vocate, Faiz Kashani
  • مهدی محسنیان راد، حمید عابدی*

    ]مفهوم نسبتا جدید «برند ملی»، در واقع، مجموع تصوراتی است که ذی نفعان بین المللی از مردم، مکان، زبان، تاریخ، غذا، مد، چهره های مشهور و نامدار، برندهای شناخته شده و جهانی مربوط به محصولات یک کشور دارند. این مفهوم در عصر جهانی شدن، به یکی از ضرورت های پیش روی کشورها تبدیل شده است. در این میان، رسانه های بین المللی با تکیه بر قدرت نفوذ بالایی که دارند، نقشی کلیدی در ساخت معنی های مثبت یا منفی در ذهن مخاطبان خود داشته و بنابراین هرگونه بازنمایی ارایه شده از سوی آنها تاثیر مستقیمی در تقویت یا تضعیف برند ملی کشورها در سطح بین المللی خواهد داشت. در این پژوهش، با هدف تعیین چگونگی بازنمایی برند ملی ایران در عکس های خبرگزاری آسوشیتدپرس، تعداد 16994 عکس مرتبط با برند ملی ایران به عنوان نمونه، با روش تحلیل محتوای عمقی و از طریق تکنیک مقوله بندی با استفاده از دستورالعمل کدگذاری معکوس توسط نرم افزار ام. آر. پی مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج پژوهش، نشان دهنده یک برند به شدت سیاسی و سراسر منفی از بعد «حکومت» ایران، در قالب بنیادگرایان دینی جنگ طلب، حامی تروریسم و ناکارآمد است که به نقض گسترده حقوق مدنی و قضایی شهروندان از طریق سانسور و توقیف رسانه ها، بازداشت و زندانی کردن فعالان سیاسی و مدنی و تحمیل چارچوب های سختگیرانه مذهبی اقدام می نمایند. هرچند در مقطع قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با بازنمایی کاملا متفاوتی مبنی بر یک حکومت دیکتاتوری اشرافی مدرن و دارای تعاملات بین المللی سازنده و تاثیرگذار در جهت تقویت صلح و امنیت جهانی مواجه هستیم. [1] این مقاله، مستخرج از رساله دکتری حمید عابدی با عنوان «بازنمایی برند ملی ایران در عکس های خبری دو خبرگزاری AP و AFP» در دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است.

    کلید واژگان: برند ملی ایران, بازنمایی, عکاسی خبری, خبرگزاری آسوشیتدپرس, تحلیل محتوای عمقی
    Mehdi Mohsenian Rad, Hamid Abedi *

    National branding, has become one of the necessities facing countries in the age of globalization. Meanwhile, the international media, relying on their high influence, have a key role in constructing positive or negative meanings in the minds of their audiences and therefore Any representation provided by them will have a direct impact on strengthening or weakening the national brand of countries at the international level. The present research aims to determine the representation of the national brand of Iran in the Associated Press photos, which was done by deep content analysis of 16,994 photos by purposive sampling method and the data were categorized by reverse coding technique by software MRP. The results of the study show a very political and completely negative brand of the "government" dimension of Iran, as warmonger religious fundamentalists, sponsors of terrorism and inefficient, who violate the civil rights of citizens through censorship and banning the media, arresting and imprisoning political and civil activists and impose strict religious frameworks. However, in the period before the victory of the Islamic Revolution of Iran, a completely different representation of a modern aristocratic dictatorship with constructive and effective international interactions to strengthen world peace and security has been presented.

    Keywords: National Brand of Iran, Representation, Photojournalism, AP News Agency, Deep Content Analysis
  • مهدی محسنیان راد، محمدهادی همایون *
    مقاله با این مقدمه که در آینده ای نه چندان دور، تحولات سخت افزاری ارتباطات و توسعه ابزارهای نوین ارتباطی، بشریت را وارد دوره جدیدی از مواجهه ادیان با یکدیگر خواهد نمود، بر این نکته تاکید نموده که در آن شرایط، وابستگان به هر یک از سه دین ابراهیمی فرصت خواهند یافت که بدون واسطه به شناخت بیشتر کتب مقدس یکدیگر بپردازند. متعاقبا این سوال را مطرح کرده که گزاره های هنجاری مربوط به پیامبران در سه کتاب مقدس چیست و از این نظر، چه مشابهت ها و تفاوت هایی در آن ها وجود دارد؟ سپس به تعریف مفهومی «پیامبر» و «هنجار» پرداخته و دلایلی را مطرح کرده تا نشان دهد احتمالا «هنجار» در کتب مقدس، تفاوت هایی با هنجار در ادبیات جامعه شناسی دارد. سپس برای دستیابی به پاسخ سوالات مقاله، به یک روش تحقیق تلفیقی در تحلیل محتوا روی آورده و با کمک نرم افزار، گزاره های هنجاری موجود در آیات تورات، انجیل و قرآن را استخراج و موضوع را در هفت دسته به شرح زیر در هر سه کتاب دنبال و مشابهت ها و تفاوت ها را تبیین کرده است؛ 1- بایدها و نبایدها در رابطه ما و پیامبران به طور عام، 2- بایدها و نبایدها در رابطه ما و حضرت ابراهیم (7)، 3- بایدها و نبایدها در رابطه ما و حضرت موسی (7)، 4- بایدها و نبایدها در رابطه ما و حضرت عیسی (7)، 5- بایدها و نبایدها در رابطه ما و حضرت محمد (6)، 6- بایدها و نبایدها در رابطه ما و سایر پیامبران و 7- بایدها و نبایدها در نگرش ما به معجزات پیامبران. در انتها با کمک محاسبه ضریب همبستگی فی، تقارن مضامین هفتگانه را استخراج و مدل های حاصل از آن را ارائه کرده است.
    کلید واژگان: هنجارها, پیامبران, قرآن, تورات, انجیل
    Mahdi Mohsenian Rad, Mohammad Hadi Homayoon *
    The article starts with this notion that in the near future the development of communication hardware and instruments will push humanity to a new phase of bringing religions face to face with each other. Then it is emphasized that each of the three major Abrahamic religions will be given an opportunity to know about each other’s holy books without any mediators. Furthermore, this question is raised about the normative propositions of each of the prophets in the three scriptures, and the kind of existing similarities and differences. A conceptual definition of prophet and norm comes next and reasons have been offered to show that the notion of norm as described in the Holy Books is probably different from the one offered by sociology literature. Finally, to find answers to the questions, an eclectic research method for content analysis was adopted. Then with the help of a suitable software the normative propositions existing in The Old and New Testaments and the Quran were extracted and the research subject was categorized in 7 groups and the similarities and differences were explained as follows: 1- Dos and don’ts in our relation with the prophets in general 2- Dos and don’ts in our relation with Abraham 3- Dos and don’ts in our relation with Moses 4- Dos and don’ts in our relation with Jesus 5- Dos and don’ts in our relation with the Prophet Muhammad (p.b.u.h.) 6- Dos and don’ts in our relation with other prophets 7- Dos and don’ts in our view of the prophets’ miracles. At the end, with the help of Phi coefficient, the converging seven themes have been extracted and the resulting models have been presented.
    Keywords: Norms, Prophets, the Quran, the Old Testament, the New Testament
  • مهدی محسنیان راد، مهدی قدیری*
    هدف تحقیق شناسایی میزان و نحوه استفاده از تکنیک های اقناعی در تولید محتوا و دروازه بانی مطالب مرتبط با طرح «انصراف از دریافت یارانه» در شبکه یک تلویزیون جمهوری اسلامی ایران و سه روزنامه «ایران»، «اعتماد» و «کی هان» است. این پژوهش به دنبال آن بود تا مطالعه کند آیا تکنیک های استفاده شده در موضوع تحقیق در چهار رسانه مورد مطالعه مبتنی بر اصول اقناعی مطرح شده در منابع به روز هستند یا خیر؟ برای انجام دادن این تحقیق از دو روش «تحلیل محتوا» و «تحلیل مضمون» استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد در موضوع «انصراف از دریافت یارانه» همصدایی بین رسانه های مورد مطالعه وجود نداشته و تفاوت معنی داری بین آنها وجود داشته است. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که در رسانه های مطالعه شده مطالبی با مضامین منفی در خصوص این طرح و مجری آن (دولت یازدهم) منتشر شده است که می تواند تبیین کننده دلایل شکست این طرح باشد. بر اساس یافته ها، خالقان پیام، استفاده هدفمندی از تکنیک ها و اصول اقناعی نداشته اند و نحوه استفاده از برخی از اصول در پیام ها برخلاف شیوه اصلی بوده است ضمن آنکه بر اساس نتایج به نظر می رسد این طرح بین اجبار و اقناع شناور بوده و مسئولان در بین تلاش های اقناعی برای انصراف از دریافت یارانه به عنوان فداکاری و حذف غیر نیازمندان به عنوان واکنش رسمی تکلیف مشخصی نداشتند.
    کلید واژگان: اقناع رسانه ای, انصراف از دریافت یارانه, تکنیک های اقناع و عناصر ارتباط
    Mehdi Mohsenian Rad, Mehdi Ghadiry *
    Introduction and Problem of Study
    The objective of the present paper is to offer an analysis of the persuasion techniques used in the Iranian government’s media campaign on “Opt-out from Subsidy Plan.”  The event took place in the first month of 1393SH (Iranian Calendar). The “Opt-out from Subsidy Plan” turned out to be one of the main government’s media campaigns.  The government introduced and launched it to motivate and encourage Iranian to withdraw their name from the list of beneficiaries, i.e., those who were receiving a monthly subsidy from the government. The campaign implemented in almost half month (16th to 31st) in early of year 1393SH and based on the statistic given by officials, only 3% of the people welcome the campaign and register their names to withdraw from the list of those who are receiving the monthly subsidy. The organizers of such campaign tried to encourage and motivate people to participate in the campaign. The role of media and the contents, however, was one of the main reasons to contribute to its failure as there was evidence that shows neither media fully supported and participated in the campaign, nor the organizer used and implemented as much effective media and persuasion techniques on the content as expected.  Had it been provided to attract people to follow the campaign objectives, the results may have been different. As such, the main question of this study was to address the role of media (in terms of direction) in the “Opt-out from subsidy plan” campaign and also to offer an analysis of the most persuasion techniques used by the organizer (government) so to attract as many people to participate in this campaign as possible. The results of this study will help the organizer, i.e., the Iranian government, to do a better job in designing and creating campaign messages, that is using more persuasive techniques as well as assigning more efficient communicator in its future campaigns.
    Theoretical Review
    Here, we used persuasion theory and persuasion techniques as the principal and conceptual framework. Persuasion Theory is a theory that deals with the elements of communication and their role in shaping and re-shaping the attitudes and behaviors of receivers. In this perspective, persuasive messages are thus able to activate an attitude change that can modify behaviors of the public in general. In communication discipline and to justify the persuasion elements, there are communication models which deal and elaborating the meaning, concept, and function of each element and the way they interact in each situation[1]. To be more specific, all the elements of the communication process including Source, Communicator, Context, Message, Medium, Noise, and feedback are involved and playing a role in shaping and re-shaping public attitude. Each of these elements along with persuasive techniques can increase or decrease the efficiency of the media content. Also worthy of highlighting that, techniques like “fear,” “Authority,” “Pinpointing the enemy,” “Name calling,” “Glittering generalities,” “commitment and consistency,” “Social proof” etc. are among the most persuasive techniques used in almost all types of campaign.
    Research Method
    The method of study was qualitative (Them analysis) and quantitative content analysis. Quantitative content analysis is a popular method among communication researchers who are investigating media contents. Krippendorff (1980) defined content analysis as a research technique for making replicable and valid inferences from data to their context[2]. In this study, the researcher also approached the qualitative content analysis named “theme analysis.” Theme analyzing as a qualitative technique is defined as a method for the subjective interpretation of the content of text data through the systematic classification process of coding and identifying themes or patterns[3]. Altogether, we chose some 412 programs/news from one TV channels (TV1) and three mainstream dailies named “Kaihan,” “Iran” and “Etemad” to constitute the unit of analysis of the study.   We selected some 196 programs/news randomly as samples on which we performed data collection and data analysis. Based on the objectives of the study, the research instrument (Coding protocol) was developed by the researcher. The research instrument was tested - retested for reliability using Scott's pi (range between 0 - 1). All cases and after a few amendments, the result of Scott’s pi was 0.75 and above. For the validity of the research instrument, the researcher follows the content validity where more than five experts in the area of media and communication approved the codes and structure of the research protocol to achieved the research objectives and measuring the research questions.
    Findings and Discussion
    The result of the study shows that there was no consistency among media content toward this campaign overall. While 80.8% of the content in TV1 and 75.5% of the content of “Iran” newspaper was positive toward the campaign, 54.5% of the content in “Keihan” was negative, and also 56.3% of the content in “Etemad” newspaper was neutral. The result of the Chi-Square test (X2 = 100.9, P= 0.05) shows that there is a significant difference between the media and their direction toward this campaign. In terms of the direction toward organizer of the campaign (Communicator), also media appear to be more neutral rather than be supportive. In overall, 64.3% of the content toward the government was neutral, 14.3% were negative, and only 21.4% were positive. Also, the statistic test was conducted, and the results show there were significant differences between media and their direction toward the organizer of the campaign (X2 = 72.7, P= 0.01). Also from the qualitative content analysis, some major negative “themes” were identified which could justify the failure of the whole Campaign. For Example, “Kaihan” and “Etemad” have had some negative publicity regarding the “Organizer” which at the end resulted in disrespectful between the people and organizer. While it was expected most persuasion techniques such as “Commitment and consistency,” “Social proof,” “Scarcity” and “Authority” appeared in the media content, the “fear” technique appeared to be mainly used especially at the early stages of the campaign. The most frequent used message carrying the element of “Fear” was “the possibility of a penalty for those who are not eligible to receive the monthly subsidy from the Government.” Even though from the middle of the campaign the organizer’s language has changed, and they tried to use more soft messages such as “denying the possibility of a penalty for recipients of the monthly subsidy” in approaching the people. Still, there was no confident “position” on what the government is going to do. In terms of using persuasive techniques, the result of the study shows that the capacity of these techniques has not been properly used. In addition to using inappropriate persuasive techniques, some messages have been produced and published against the principals of persuasion theories. The techniques like “Scarcity” or "Social proof” were used inappropriately where could not lead the organizer to the target objectives. Also, there was no certain standards or benchmark from the government on whom should register their name to be removed from the list of “subsidy list” and whom should remain on the list. On this basis, it can be highlighted that public perception of the whole plan was floating between force and persuasion.  
    Keywords: Persuasion Techniques, Opt-out from Subsidy Plan, Campaign, Government, Media Campaign, Communication Elements, Noise, Iran
  • مهدی محسنیان راد*، مرضیه نگهبان مروی

    سنت، مدرنیته و شرایط جوامع در حال گذار از مسائل مهم جامعه امروز است که در خاطره نوشته ها هم امکان بازتاب می یابد. کتاب خاطرات «شازده حمام» اثر روایی دکتر محمدحسین پاپ‍‍لی یزدی است که به بازتاب واقعیت های جامعه امروز (1327 تا 1393) می پردازد و از ظرفیت پژوهشی قابل توجهی در زمینه نشان دادن سنت، مدرنیته و شرایط جامعه در حال گذار ایران برخوردار است. در این مقاله که به روش تلفیقی تحلیل محتوای کمی و کیفی انجام شده است. پرسش های تحقیق به دو شکل روایتی و عددی ارائه شده است. این روش به کمک نرم افزار «ام. آر. پی» انجام گردید. در این جستار ابتدا مفاهیم سنت، مدرنیته و شرایط جوامع در حال گذار تبیین شد و سپس مساله اصلی  پژوهش (ارائه شواهدی از سنت، مدرنیته و شرایط جوامع در حال گذار) بیان می شود. یافته ها نشان می دهد که سنت، مدرنیته و بیان شرایط جوامع در حال گذار در کتاب شازده حمام بیش ترین بسامد را دارد.

    کلید واژگان: سنت, مدرنیته, شرایط جوامع در حال گذار, شازده حمام, محمدحسین پاپلی یزدی
  • نویسنده آثار ماندگار/ منشا بازتعریف «کار مفید و عمل صالح مطبوعاتی»
    مهدی محسنیان راد، سید رضا عاملی
  • مهدی محسنیان راد، سید محمد کاظمی*
    یکی از راه های دستیابی به راهکارهای اصلاح شیوه فعلی مواجهه ایران با پدیده دریافت خانگی شبکه های ماهواره ای، آگاهی از تجربه دیگر کشورهای مشابه است. در این میان مطالعات تطبیقی اسناد حوزه سیاست گذاری بخشی از جهان معاصر می تواند در خوانش تحولات سیاستی رسانه ای ما راه گشا باشد. برای دستیابی به این مهم، با اتکا به دو پژوهش انجام شده در سال های 1373 و 1381، از طریق نمونه گیری هدفمند، تعداد هفده کشور آسیایی انتخاب شدند. پس از بررسی ادبیات نظری در حوزه سیاست های رسانه ای، تعیین « چرخه خط مشی گذاری» به عنوان ادبیات تحلیل و شناخت حوزه صورت بندی مسئله شبکه های ماهواره ای کشورهای مذکور این نتیجه حاصل شد که سیاست گذاران رسانه ای کشورهای موردبررسی دریافت مستقیم شبکه های ماهواره ای را عاملی برای1) بر هم زننده بازار بومی و غیربومی رسانه های داخلی و 2) شکل گیری برخی تهدیدها برای مصالح و منافع ملی تعریف کرده اند. آن ها به سمت دو نوع سیاست سوق پیدا کرده اند. الف) پذیرش به مفهوم عدم دخالت دولت و یا قانون مند نمودن اپراتورهای ماهواره ای. ب) اجرای اقدامات قابل اجرا در رویکرد به عدم پایبندی به فضای آزاد اطلاعات. پژوهش نشان داد که در هر دودسته از کشورهای الف و ب سیاست های گوناگونی در راستای تولید و دریافت رسانه ای اتخاذ کرده اند که در متن مقاله به طور مفصل به آن ها پرداخته شده است.
    مقایسه دستاوردهای پژوهش حاضر با تحقیق 21 سال پیش حاکی از تحولی است که مهم ترین آن حرکت کشورهای گروه ب به سمت پذیرفتن و مجوز دادن به اپراتورهای ماهواره ای برای ارائه خط مشی های اتخاذ شده از نوع گروه الف است.
    کلید واژگان: سیاست گذاری رسانه ای, شبکه های تلویزیونی ماهواره ای, مصرف رسانه در کشورهای آسیایی
    Mehdi Mohsenianrad, Seyyed Mohammad Kazemi *
    Understanding the way other countries react to the phenomenon of satellite television can help Iran improve its policies in this regard. Comparative studies on media policies can help us understand changes and trends in such policies. We used two studies conducted in the Hijri years of 1373 and 1381 and chose 17 Asian countries using targeted sampling. After conducting a literature review in the field of media policies we draw a trajectory of policy-making.
    The results show that policy makers in the countries under question considered satellite television channels as (1) a disturbance to local media market and (2) a threat to national interests.
    These countries adopted two policies: (a) acceptance, which means the government shouldn’t interfere; (b) limiting the free flow of information. Comparing the results of the study with the results of another study which was conducted 21 years ago, we can see than the countries that used to be in the second category have gotten closer to the first one.
    Keywords: Media Policy Making, Satellite Television Channels, Media Consumption, Asian Countries
  • مهدی محسنیان راد، حسین شیعه
    این مقاله ابتدا به جایگاه بازی های رایانه ای به عنوان بخشی از زیست نوجوانان و جوانان معاصر جهان در فضای مجازی پرداخته و سپس شواهدی مبنی بر نگرانی درباره خشونت در این بازی ها را مطرح کرده است. سپس به پژوهشی که در سال 2012 در دانشگاه پراگ بر روی نوجوانان 13 و 14 ساله انجام شده اشاره کرده و توضیح داده است که محقق به این نتیجه رسیده که برخی از نوجوانان علاقه مند به بازی های خشن که بین 3 ساعت یا بیشتر در روز به انجام بازی های خشونت آمیز مشغول بوده اند، از جهان پیرامون جدا شده و بیشتر از دیگران متوقع، پرمدعا و از فرصت های همسالان خود محروم شده اند.
    مقاله در ادامه دو نظریه مربوط به تاثیرات تماشای خشونت (در دنیای واقعی یا مجازی) که مورد توجه دانشگاه پراگ قرار گرفته را توضیح داده و در ادامه بخشی از نتایج کمی مربوط به پژوهش جمهوری چک را با نتایجی که عینا از همان روش در آزمایش بر روی تعدادی مشابه از نوجوانان ایرانی انجام شده گزارش کرده است و نتایج کاملا مشابه و متفاوت را در هر دو نمونه نشان داده است.
    کلید واژگان: بازی های ویدئویی و رایانه ای, الگوها و عادات, خشونت, رسانه, نوجوانان, رسانه تعاملی
    Mehdi Mohsenian Rad, Hossein Shie
    This paper first reviews the status of computer games as a part of world’s contemporary teenagers’ lives in the cyberspace and then presents evidence on concerns over violence in these games. It then refers to a research conducted at Prague University in 2012 on teenagers of 13 to 14 years of age and explains that the researcher has concluded that some teenagers, interested in violent games, who play violent games for three hours or more per day, have been detached from the world around them, become more expecting and pretentious than others and lost the opportunities their coevals had enjoyed. In continuation, two theories regarding effects of viewing violence (in real world or cyberspace) which the Prague university has paid attention to would be expounded and then part of the quantitative findings of the Czech republic research have been compared with the findings of an experiment conducted using the same method on a similar number of Iranian teenagers. It has been shown in which cases the two experiments had come to completely similar results and in which cases they were different.
    Keywords: Video, computer games, patterns, habits, violence, media, teenagers, interactive media
  • مهدی محسنیان راد
    مدل ها در رشته های گوناگون علوم توانسته اند نقشی میانجی میان تئوری و عمل را ایفا کرده و آموزش را آسان تر کنند. این نقش در دانش ارتباط آن چنان است که می توان در کتاب مستقلی صرفا به مرور و مقایسه انواع مدل های ارتباط پرداخت. مقاله حاضر معتقد است که اگر در ترسیم مدل ارتباط، نظمی منطقی و مبتنی بر رعایت درجات بزرگنمایی یک میکروسکوپ فرضی دنبال شود، احتمالا بتوان بیشتر عناصر ارتباط و تعامل میان آن ها را نمایش داد. مقاله با پایبندی به چنین پیشنهادی، به جستجوی ربط میان نظریه دیرینه گروهی از اندیشمندان ارتباط در «وجود معنی در ذهن، نه در پیام» و دستاوردهای جدید پژوهشگران سیستم عصبی مغز پرداخته و این دیدگاه را مطرح می کند که معنی را باید در محل تازه کشف شده ای به نام «حافظه طولانی ماندنی» در هیپوکامپ مغز دنبال کرد و به این قضیه متکی بود که عملکرد آن وابسته به مولکول های بزرگ پروتئینی است. سپس مقاله در کنار بیان مسئله «مشابهت معنی متجلی شده در ارتباط گیر با معنی مورد نظر ارتباط گر» که در ویرایش های پیشین مدل «منبع معنی» به صورت () مطرح می شده، مسئله اصلی دیگری را عنوان می کند که بیانگر «مشابهت مفهوم صید شده ارتباط گیر با محتوای ارسالی ارتباط گر«() است. آنگاه با توضیح درباره دو شرط فرعی «میزان ربط معنی مورد نظر ارتباط گر با محتوای تولیدی او«(ربط میان (با C) و «میزان ربط مفهوم صید شده ارتباط گیر بامعنی متجلی شده او» (ربط میان با) موضوع چهار مسئله ای بودن فرا گرد ارتباط را مطرح می کند. آنگاه در آخرین مرحله بازنگری مدل پیشین، در مروری بر اندیشه حکمای قرون گذشته ایران درباره ارتباط، عنصر جدیدی را می یابد که به آن «زمینه سوم» می گوید.
    کلید واژگان: عناصر ارتباط, مسائل ارتباط, نشانه ها, معنی, مدل های ارتباط, مدل منبع معنی
  • مهدی محسنیان راد، محمدعلی شاکری
    از میان 51 کشور اسلامی که اکثریت جمعیت آنان را مسلمانان تشکیل می دهند، 41 کشور در خاطره تاریخی خود تجربه مستعمره بودن را دارند. عبور از دوران استعمار میراثی را بر جای گذاشته که گر چه در هر کشور می تواند مشخصه هایی مشابه و گاه متفاوت داشته باشد، اما اثر آن بر فرهنگ و ارتباطات این جوامع کم و بیش از مشخصه های مشابه برخوردار بوده است.
    مقاله پس از تبیین مفهوم”مشکلات اجتماعی“برای بررسی مشکلات رسانه ها در کشور تونس به عنوان نمونه مورد بررسی به روابط میان دو نهاد”حاکمیت“و”رسانه ها“پرداخته و آن را در سه مقطع دوران استعمار، دوران پس از استعمار و دوران اخیر مشهور به”بهار عربی“دنبال کرده است.
    مقاله نشان می دهد که رابطه عمودی و یک طرفه دولت ها با رسانه های تونس، آن ها را در دوران استعمار به ابزاری برای تحقق اهداف استعماری استعمارگران تبدیل کرده و پس از استقلال نیز با وجود برخوردهای شدید حکومت های استبدادی، تحکیم همین رابطه عمودی، هیچ وقت امکان ایفای نقش در توسعه کشور را به رسانه ها نداده است.
    کلید واژگان: مشکلات فرهنگی و ارتباطی, استعمار, کشورهای اسلامی, رسانه, تونس
    M. Mohsenian Rad, M.A. Shakeri
    From among 51 Islamic countries whose majority of population are Muslims, 41 countries have the experience of being a colony in their history. Passing through the colonialization era has left behind a heritage that – although it can have similar and sometimes different characteristics, its effects on culture and communication of these societies more or less have enjoyed similar features. After explaining the concept of “social problems” in order to review the media problem in Tunisia, as the case under study, the paper reviews relationships between the two institutions of “sovereignty” and “media” at three junctures of colonialization era, post-colonialization era and the recent era known as “Arab Spring”. The paper shows that vertical and unilateral relations of governments with Tunisian media, during the colonialization era, have turned them into tools for achievement of colonializataion goals of the colonizers. After gaining independence, with respect to the existence of severe encounters of despotic governments, reinforcement of these vertical relationships never gave the media the chance to play a role in the development of the country.
    Keywords: Cultural, communication problems, colonialization, Islamic countries, Media, Tunisia
  • ملغمه شبکه های اجتماعی
    مهدی محسنیان راد
  • حبیب بابایی، هاشم آقازاده، مهدی محسنیان راد
    امروزه کارآفرینی یکی از موضوعات مهم کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران می باشد. در نهادینه سازی فرهنگ کارآفرینی، خانواده، نهادهای آموزشی و دولت نقش مهمی دارند اما اهمیت رسانه ها به ویژه مطبوعات با توجه به نفوذ بر ارزش ها، رفتار و افکار افراد دوچندان است. از این رو هدف این تحقیق بررسی توسعه ی فرهنگ کارآفرینی در مطبوعات می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، پژوهشی آمیخته است. در این تحقیق با استفاده از نمونه گیری هدفمند 220 شماره از نشریات بررسی شد. در بخش نظری و عملی تحقیق به ترتیب از روش مطالعه ی اسنادی و تحلیل محتوای عمقی و برای تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی واستنباطی و نرم افزار ام.آر.پی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد: مطبوعات توجه کافی به کارآفرینی ندارند؛ بیش ترین مطالب مربوط به خدمات کارآفرینی و اشتغال بوده و مباحث مهمی نظیر فرصت های کارآفرینی و نگرش کارآفرینانه جایگاهی در مطبوعات نداشته و فعالیت های انجام شده پراکنده می باشد و سازمان های فرهنگی هیچ نقشی در این زمینه ندارند و انعکاس فعالیت های کارآفرینی بیش تر در نشریات اقتصادی است.
    کلید واژگان: فرهنگ کارآفرینی, توسعه ی کارآفرینی, مطبوعات
    Habib Babaei, Hashem Aghazade, Mehdi Mohsenianrad
    Nowdays, a country is in dire need of entrepreneurial knowledge and skills more than ever. Families, educational systems and governments play a pivotal role in institutionalization of entrepreneurial culture. But the significance of the media, specifically the press, which greatly influence people's thoughts, attitudes and values, is undeniable. So the main objective of this research is to survey "the development of entrepreneurial culture in the press". In this study, 220 issues of the press with high circulation with a purposive sampling have been surveyed for the period of four years For the theoretical and practical parts of the study, documentary-based and in-depth content analysis methods have been used respectively. In data analysis, we have taken advantage of both descriptive and deductive statistical methods as well as MRP software. The findings show that the press do not pay any considerable attention to entrepreneurship. Most of the published issues are related to employment and entrepreneurial services while the components of a knowledge-based entrepreneurship and entrepreneurial opportunities and entrepreneurial attitudes have not yet found their statistical position in the press The activities made in this regard are sporadic and on an ad hoc basis and cultural organizations have not any role in reflecting entrepreneurial activities in economic journals and periodicals
    Keywords: Entrepreneurship Culture, Development of Entrepreneurship, Press
  • اقتدارگرایی رسانه ای / شش تئوری در مورد اداره رسانه ها
    مهدی محسنیان راد
  • مهدی محسنیان راد
    در این مقاله پس از تعریف شبکه اجتماعی و تفاوت آن با گروه های اجتماعی، به بررسی تحولات تاریخی آن در قالب سه دوره یا سه نسل پرداخته شده است. در نسل اول که مربوط به قبل از ابداع و رواج تمبر پست و اختراع تلگراف و تلفن است، شبکه های اجتماعی در سراسر جهان ویژگی هایی کم و بیش مشترک داشته و مرکب از تعداد بسیاری شبکه های کوچک کم دامنه بوده است. با فرا رسیدن عصر ابزارهای یاد شده، شبکه های کوچک به یکدیگر پیوسته و شبکه های بزرگتر پر دامنه را ایجاد کردند. در جوامع پیشرفته این ابزارها به سرعت همه گیر شد و در واقع نسل دوم شبکه های اجتماعی شکل گرفت. اما در غیر پیشرفته ها از جمله ایران، مصرف این ابزارها تا مدت ها از سوی فقط اقلیت کوچکی از جامعه که پایتخت نشین، باسواد و مرفه بودند، انجام می شد و عملا خصلتی «نوبرانه» داشت. این مقاله نشان می دهد که حتی تا یک قرن پس از مصرف نوبرانه ابزارها، هنوز ابزارهای ارتباطی نسل دوم، آن یکپارچگی شبکه اجتماعی جوامع پیشرفته را نداشتند. در نتیجه ساختار و کارکرد شبکه اجتماعی نسل دوم، در غیر پیشرفته ها با پیشرفته ها متفاوت شد.
    مقاله در ادامه نشان می دهد که پس از شکل گیری اینترنت و اختراع تلفن همراه و تولد نسل سوم شبکه ها در کشورهای پیشرفته، همان وضعیت پیشین، این بار با ابعادی جدید دوباره روی داد. اینترنت اگر چه «شبکه اجتماعی مجازی» را به وجود آورد اما باز هم در حوزه پایتخت و شهرهای بزرگ رشد کرد، آن هم نه قابل استفاده از سوی همه باسوادان، بلکه صرفا قابل مصرف از سوی اقلیتی از پرسوادان. در عوض در حالی که هنوز ده هزار روستا حتی صندوق پست و تلفن ثابت ندارند، تلفن همراه رشدی فزاینده نمود.
    مقاله به این جمع بندی می رسد که شبکه اجتماعی معاصر ایران عملا از سه «پاره شبکه» حاوی اقلیت شبکه اجتماعی نسل اول، اکثریت شبکه اجتماعی نسل دوم و اقلیت شبکه اجتماعی نسل سوم تشکیل یافته است. با این تفاوت که پاره شبکه نسل سوم در ایران، از یکسو همه امکانات نسل سوم کشورهای پیشرفته را در اختیار ندارد و از سوی دیگر اتصالش به شبکه مجازی جهانی سهل تر از اتصال به دو پاره شبکه نسل دوم و سوم بومی شده است. نمونه بارز آن، اتفاقاتی بود که منتج به آن شد که برای اولین بار در تاریخ، پاره شبکه نسل سوم ایران، توانست با ارسال عکس ها و فیلم های کوتاه از تظاهرات و درگیری های خیابانی، خود را به شبکه اجتماعی مجازی جهانی متصل کند.
    مقاله در انتها نتیجه گرفته که زیستگاه مشترک این سه نسل در ایران، به مفهوم شبکه اجتماعی یکپارچه نیست و پیشنهاد نموده که تحولات تعامل سخت افزاری و نرم افزاری این سه پاره شبکه در میان خود و بین خود از موضوعات مورد توجه محققان ارتباطات در ایران قرار گیرد
    کلید واژگان: شبکه اجتماعی, ابزارهای ارتباطی, شبکه اجتماعی مجازی, کشورهای پیشرفته, کشورهای غیرپیشرفته
    M. Mohsenian, Rad
    In this paper, after defining social networks and indicating their differences with social groups, we focus on studying the historical evolutions of social networks in form of three eras or three generations. In the first generation that goes back to before invention of postal stamp, telegraph, and telephone, social networks in the whole world had more or less similar characteristics and included a very large number of small limited domain networks. Later on, the invention of communications technologies such as telephone and telegraph started to connect those small networks to form larger network with bigger domains. These technologies became popular very quickly in developed countries and led to the formation of the second generation of social networks. However, in developing countries, such as Iran, the use of those technologies was limited to only a very small group of the residents of the capital city, who were literate and wealthy, making them rather luxury devices. This paper shows that even after about one century since their invention, these technologies were not in a position in developing countries to create the same unified type large social networks as in developed countries. As a result, the structure and the application of the second generation social networks was different in the developed and developing countries. Next, we show that after the invention of the Internet and cellular phones, the third generation of social networks started to be formed in developed countries, with a similar trend but with some new dimensions. In Iran, although the Internet helped to create the so-called virtual social networks, but the usage of modern technologies in the Internet has still been mostly limited to the residents of the capital and big cities. Such usage is not even popular among all literature people in those big cities, rather only those people who have digital literacy. In contrary to the Internet, while there are still about ten thousand villages that don’t have post office or land telephone line, the use of cellular phone had an excessive grown in Iran.Based on the above observations, this paper concludes that the existing social networks in Iran in fact consist of three scattered sub-networks that include a minority of first generation social networks, a majority of the second generation social networks, and again a minority of third generation social networks. Interestingly, although the third generation social networks in Iran does not have the same type of infrastructure that is available in developing countries; it has had a chance to be connected to the virtual social networks in developing countries through the Internet, unlike the localized first and second Iranian generations of social networks. A clear example for such global connection was the use of the third generation social networks to largely send out the photos and videos of the 2009 protests to the rest of the global virtual social network across the world. In the end, the paper concludes that the co-existence of these three generations of social networks in Iran does not mean that they form a unified network. Therefore, it is important to study the software and hardware interactions both inside and cross these three social networks, when the communication researchers address the topic of social networks in Iran.
  • مهدی محسنیان راد، محسن الویری
    با توجه به گستره و ژرفای مطالعات نوین دین شناسی و ضرورت های برخاسته از فضای جهانی برای مفاهمه بین ادیانی، بهره گیری از روش های دقیق علمی به ابزاری اجتناب ناپذیر برای شاخه ای از این مطالعات به نام «دین شناسی تطبیقی» تبدیل شده است. در این مقاله که به روش تلفیقی تحلیل محتوای کمی و کیفی انجام شده و بخشی از یک گزارش تحقیقی گسترده است، ابتدا مفهوم ضمانت های اجرایی منفی یا مجازات ها تبیین می شود و سپس مسئله اصلی تحقیق (شناخت مشابهت ها و تفاوت های ضمانت های مذکور در تورات، انجیل و قرآن کریم) تبیین می گردد.
    کلید واژگان: ضمانت اجرایی منفی, مجازات, دین شناسی تطبیقی, تورات, انجیل, قرآن
    Mahdi Mohsenian Rad, Mohsen Alviri
    When regarding the extension and depth of modern studies on religion and the necessities for an inter-religious discourse, one would view precise scientific methods to be an inevitable instrument for comparative stuies of religions. Performed by using a combining method in quantitative and qualitatve content-analizing and as a part of an extensive research report, this paper has explained the meaning of negative sanctions or punishments and, then, the problem of the study, namely perceiving the differences and resemblances in the field on the texts of Old Testament, New Testament and Quran have been justified.
    Keywords: Negative sanction, punishments, comparative studies of religion, Old Testament, New Testament, Quran
  • مهدی محسنیان راد، ناصر باهنر
    قداست و امر قدسی مقوله ای تفسیری و ارزش گذاردرقلمرو دین است و بی حضور چنین معنایی هیچ دینی شایستگی نام دین را نخواهد داشت. از سوی دیگر در حوزه جامعه شناسی، بر اساس رابطه تنگاتنگ «ارزش ها» و «هنجارها» می توان در کنار مقدس شمرده شدن زمان و مکانی خاص در یک جامعه، هنجارهای مرتبطی را نیز مشاهده کرد. هدف از مقاله حاضر بررسی گزاره های هنجاری مربوط به مکان ها و زمان های مقدس در سه کتاب قرآن، تورات و انجیل و مشابهت ها و تفاوت های آنها میباشد که به کمک نرم افزاری خاص با «روش تحلیل محتوای عمقی»که یکی از روش های مختلط کمی - کیفی است، پردازش تحلیل و تفسیر شده است.
    نتایج جستجو در سه کتاب مقدس، دستیابی به 10 هزار و 396 گزاره هنجاری بود که در 123 دسته جای گرفت. دسته ای از آن ها به تعداد 295 گزاره، مضمون مکان های مقدس و دسته دیگر با 301 گزاره، مضمون زمان های مقدس را داشت. به این ترتیب 5.7 درصد بایدها و نبایدهای سه کتاب مذکور، متمرکز بر هنجارهای مکان ها و زمان های مقدس بود که جداول آن در مقاله آمده است. به موجب جداول مذکور، تورات به مراتب بیش از دو کتاب دیگر به بایدها و نبایدها در رابطه ما و مکان های مقدس و همچنین ما و زمان های مقدس پرداخته است. در داخل دسته مکان های مقدس، سهم گزاره های هنجاری مربوط به ما و اشیاء مقدس در تورات به مراتب بیش از قرآن و انجیل است. از آن سو، انجیل به مراتب بیش از دو کتاب دیگر حاوی هنجارهای مرتبط با عبادتگاه ها (کلیسا، کنیسه و..) است. ضمن آنکه کمترین تعداد گزاره های هنجاری مرتبط با ما و زمان های مقدس را می توان در انجیل یافت. گزاره های هنجاری مرتبط با ماه های حرام فقط در قرآن دیده شد و انجیل و تورات فاقد چنین مضمونی هستند.
    در ادامه مقاله، فهرستی از 596 گزاره هنجاری استخراجی، همراه با شماره شناسایی آن ها که نماینده آدرس دقیق آیه منبع گزاره هاست فهرست شده است.
    در پایان مقاله، مدل تقارن مضامین پنجگانه هنجارهای مکان ها و زمان های سه کتاب مقدس محاسبه و ترسیم شده است. از نکات قابل توجه این مدل، دستیابی به ضریب همبستگی فی معادل 0.7 میان مضمون اعیاد و ایام مقدس + اشیاء و اماکن مقدس است.
    Mohsenianm., Bahonar, N.
    Basically speaking, saintliness is considered as a commented and valued issue allotting to religion realm which without the presence of such a meaning, no religion is worthy of its name.This article aims to consider the normative prepositions related to holy places and times in three sacred books: Quran, Pentateuch, and Gospel with their similarities and differences. A specific software program is used with quantitative and qualitative research method to process and analyze the data by means of a profound content analysis method.As a result of searching in these three sacred books, 10396 normative propositions were found which are categorized in 123 sections. One of these sections includes 295 prepositions with the content of holy places and the other one has 301 prepositions with the content of holy times.Therefore, 5.7 percent of the dos and donts of these three books presented in tables of this article is based on the norms of holy places and times. According to these tables, Pentateuch considers do's and donts in our relation and holy places as well as us and holy times more than the two other books. In a section of holy places, the share of normative prepositions related to us and sacred objects is more in Pentateuch rather than Quran and Gospel. However Gospel compared to the other books has more relevant norms related to places of worship like churches and synagogues. Additionally, the least normative propositions related to us and holy times could be found in Gospel. The normative prepositions related to religiously prohibited months are just seen in Quran.This article lists 596 normative propositions with their identity numbers by representing the exact address of the source of verses.Eventually, a symmetry model of fivefold contents of places and times norms in three sacred books is computed and designed. Factors to be taken in to accounts in this model are reaching to coefficient correlation of 0.7 between the contents of Eids and holy times with holy objects and places.
  • مهدی محسنیان راد
    انگیزه نگارش مقاله حاضر انتشار عمومی نرم افزار ام. آر. پی از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری در سطح دانشگاه های کشور است. نرم افزاری که حاصل تلاش بیش از دو دهه محققان کشور است و از طریق آن می توان یک روش تحلیل محتوای مختلط کمی کیفی را به نام «تحلیل محتوای عمقی» اجرا کرد و از این طریق، بیش از هریک از دو روش کمی یا کیفی به واقعیت نزدیک شد. مقاله با بحث درباره سه نهضت کمی، کیفی و مختلط آغاز می شود. آن گاه به توضیح درباره ساختار، کاربرد و پیشینه روش می پردازد. درخلال این توضیح، ضمن اشاره به پروژه ها، رساله ها و پایان نامه هایی که با روش مذکور اجرا شده اند، در هر مورد، از مثال های مرتبط استفاده می کند.
    در انتها، از این ادعا دفاع می کند که با روش پیشنهادی می توان «بازنمایی» را نیز انجام داد و شواهد «کلیشه سازی» و «نقاط محوری» متن را از طریق تهیه ماتریس های ضرایب همبستگی فی و «مدل تقارن» به دست آورد.
    کلید واژگان: تحلیل محتوای کمی, تحلیل محتوای کیفی, تحلیل محتوای مختلط, تحلیل محتوای عمقی, بازنمایی
    Mehdi Mohsenianrad
    The production of this paper was motivated by the public distribution of the Multidisciplinary Research Package (MRP) software to the universities by the Ministry of Science, Research, and Technology of Islamic Republic of Iran. The MRP software is the result of a twenty-year effort by a group of the Iranian researchers. The Multidisciplinary Research Package allows what we call a novel Depth Content Analysis, also referred to as Mixed Methods, which works better than both Quantitative and Qualitative methods. In this regard, the paper starts with discussing the three (Quantitative, Qualitative, and Mixed) movements. Then, we explain the background, structure, and applications of the Mixed Analysis approach. Next, while reviewing some of the research projects and dissertations that have used Depth Content Analysis and Mixed Analysis capabilities in MRP, various examples are discussed in each case. Finally, we argue that Depth Content Analysis and MRP software are capable of providing user-friendly Representations, Stereotypes, finding "Central Points", using contingency models and analysis of the Phi correlation coefficient matrices.
    Keywords: Quantitative content analysis, Qualitative content analysis, Mixed content analysis, Depth content analysis, Representation
  • مهدی محسنیان راد، امیر عبدالرضا سپنجی
    مقاله حاضر به بررسی و شناخت ویژگی ها و ماهیت عمومی «افراد آن سوی رسانه ها» می پردازد و آن را در کشورهای درحال توسعه با اصطلاح «مخاطب پنداری» توصیف می کند. در مقدمه این مقاله به این نکته اشاره شده که هرچه تصویر ذهنی سیاست گذاران و مدیران عرصه های رسانه ای در کشورهای درحال توسعه با واقعیت های موجود در این عرصه فاصله داشته باشد، پیامدهایی از قبیل دور شدن مخاطبان از محتواهای رسانه های بومی و مورد تایید را به دنبال خواهد داشت.شناخت و تحلیل انگاره یا تصویر «افراد آن سوی رسانه ها» با بررسی نظریه های عرصه علوم ارتباطات، می تواند بسیاری از زوایای پنهان فعالیت در عرصه رسانه ها و عملکردهای مختلف انجام شده در این عرصه در کشورهای درحال توسعه را به روشنی بازنمایاند؛ بر این اساس، هرچه نگرش سرآمدان حکومتی در چنین کشورهایی نسبت به افراد آن سوی رسانه ها که در معرض پیام های رسانه ای هستند، با ماهیت واقعی فعالیت رسانه ها، پیام گیران و جایگاه امروزی آنان در بازار پررونق رسانه ها و به تعبیر محسنیان راد «بازار پیام» (1387) بیشتر فاصله داشته باشد، احتمال مواجهه با عواقب جبران ناپذیر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی در مقوله بهره مندی از رسانه ها بیشتر خواهد بود.مقاله در ادامه به مرور تاریخچه و تعریف «افراد آن سوی رسانه ها»، نظریه بهره مندی و خرسندی از رسانه ها و مفهوم «مخاطب پنداری» برای رسانه ها می پردازد. سپس بر اساس نظریات پیش گفته، ویژگی های کنونی افراد آن سوی رسانه ها را با توجه به افزایش روزافزون اختیارات و حق انتخاب آنان و در شرایط فعلی بازار پیام، برمی شمارد.
    کلید واژگان: افراد آن سوی رسانه ها, کاربر, مخاطب, مخاطب پنداری, نظریه بهره مندی و خرسندی از رسانه ها
    Mahdi Mohsenian Rad, Amir Abdolreza Sepanji
    The present article is to study the characteristics and general nature of audience and is described it as "Audience phantasm" in developing countries. It firstly notes that there will be consequences such as audience distancing themselves from local and official media if policy makers and media official's imaginations of audiences become far from related bare facts have happened in the era of global media and the nature of audiences. Knowing and analyzing the image of audiences presented in new communication theories. Accordingly, as the abovementioned authorities’ viewpoint of audiences exposed to media messages keeps distance from the true nature of media activities, media‐message receivers and their current position in the booming market of media, as termed by Mohsenyan Rad as “Message Bazaar”, there will possibly be disastrous social, cultural, political, and even economic consequences with regard to media uses.Then the history and definitions of “audience”, "uses & gratifications theory" and the concept of "Audience Phantasm" is described. After that, based on those and the increased options as well as the right of selecting of today-audience in the situation of message bazaar, as a result the characteristics of them are explained.
  • مهدی محسنیان راد، حسام الدین آشنا
    مخاطب واژه ای است به جامانده ازاعصار منتهی به ارتباطات شفاهی که حتی می توان در نوشته های ارتباطی 2300 سال پیش ارسطو نیز دید.آنان گروه هایی از مردم بودند که به عنوان مخاطب «خطابی» برای شنیدن یک سخنرانی، گفتار یا بحث در یک جا جمع می شدند. بعدها و پس از اختراع رسانه ها، انسان های آن سوی رسانه ها – از جمله کتاب های چاپی مقدس - نیز با اصطلاح «مخاطب» شناخته شدند. مقاله حاضر متمرکز بر گونه دیگری از مخاطبان است که می توان آنان را «مخاطبان در متن» نامید.
    در مطالعه حاضر، مخاطبان در متن قرآن، انجیل و تورات به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم و متعاقبا تلاش برای دستیابی به این سوال مطرح شد که مخاطبان اصلی و فرعی گزاره های هنجاری(حاوی بایدها و نبایدها) در هر یک از سه کتاب مقدس چیست و چه مشابهت ها و تفاوت هایی میان آن ها وجود دارد؟
    نتایج جستجوی سوالات مذکور که به روش تحلیل محتوای مختلط کمی – کیفی انجام شد، حاکی از برخی مشابهت ها و تفاوت هاست که جزئیات آن در مقاله آمده است. اما به گونه ای فشرده می توان گفت که 95 درصد مخاطبان در متن قرآن را سه دسته، به ترتیب، پیامبر، عامه مردم و افراد و گروه های خاص مثبت تشکیل می دهد. 93 درصد مخاطبان تورات، دو دسته، پیامبر و یهودیان هستند و 92 درصد مخاطبان انجیل؛ چهار دسته مسیحیان، افراد و گروه های خاص خنثی، حواریون و کاهنان و عامه مردم هستند.
    در انتها، مخاطبان شش دسته مضامین هنجاری، شامل«ما و خداوند»، «ما و کنش های متقابل اجتماعی»، «ما و خصلت ها و اعمال شخصی»، «وظیفه ها و منش ها برای تبلیغ و ارشاد»، «ما و کتاب ها، مکان ها و زمان های مقدس»و «ما و انسان های مقدس» در سه کتاب مقایسه شده است.
    کلید واژگان: مخاطب - کتب مقدس - قرآن - انجیل, تورات
    M. Mohseniyanrad, H. Ashena
    “Audience” is an old term inherited from the oral communications era that can be found even in Aristotle’s communications writings of 2300 years ago. Those were people who would gather in one place as the audience to listen a speech, talk, or a discussion. Later on and after the invention of media, the people beyond the media – including religious published books – were also referred to as audience. This paper focuses on different types of audiences, which could be referred to as “audience-in-text”. We study audience-in-text in Quran, Bible, and Torah and divide them into two groups: major and minor. So the main questions are: Who are the major and minor audience-in-text for the normative statements (including must and must not statements) in each of these three holy books and what are their similarities and differences? The results obtained based on a Mixed Quantitative, Qualitative Content Analysis- which is called Deep Content Analysis -indicates various similarities and differences. In brief, we can conclude that about 95 percent of the audience-in-text in Quran is three groups of prophets, ordinary people, and special groups and individuals. About 93 percent of the audience-in-text in Torah is two groups of prophets and Jewish people. Finally, about 92 percent of the audience-in-text in Bible is four groups of Christians, special groups and individuals, Apostles, and ordinary people.In the end, we will also compare the audience-in-text for six normative statement groups of “We and God”, “We and social interactions”, “We and personal actions and characteristics”, “Responsibilities and methods for orthodoxy”, “We and the holy books, Holy times and holy places”, and “We and holy people” among three mentioned holy books.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مهدی محسنیان راد
    دکتر مهدی محسنیان راد
    استاد
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال