به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهدی پورطاهری

  • فردین شیری، مهدی پورطاهری*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری

    امروزه طرح های هادی روستایی به دلیل اعمال راهبرد بالا به پایین و تمرکزگرا نتوانسته اند پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه روستایی باشند و روش های مشارکتی به عنوان پاسخی ریشه ای به رویکردهای بالا به پایین در برنامه ریزی ها شکل گرفته است. از این رو، هدف از این پژوهش، ارزیابی مشارکت مردم در تهیه طرح هادی از طریق رویکرد مشارکتی و مقایسه آن با تجارب قبلی طرح هادی است تا در نهایت با نتایج حاصل از قیاس صورت گرفته، بتوان جهت زمینه سازی برای ایجاد شرح خدمات جدید در بستر تهیه طرح های هادی روستایی از طریق مشارکت مردم محلی دست پیدا کرد. روش شناسی این پژوهش، از نوع ترکیبی یا آمیخته است. داده های مورد نیاز به صورت اسنادی و پیمایش میدانی با تشکیل کارگاه های مشارکتی گردآوری شدند. جامعه آماری شامل 20 روستای دهستان ئیلاق جنوبی تابع بخش بلبان آباد واقع در شهرستان دهگلان است که از این تعداد، 9 روستا که دارای طرح هادی بودند در قالب 5 گروه به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت تحلیل فرضیات در قالب نرم افزار SPSS از آزمون های ANOVA، Tukey و T برای دو گروه وابسته و نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج نشان داد که از نظر پاسخگویان، شاخص فنی _ کالبدی از اهمیت بیشتری برخوردار است. همچنین وضع موجود شاخص های ارزیابی مشارکت مردم در تهیه طرح های هادی روستایی نسبت به میزان اهمیتی که برای آن در نظر گرفته شده، از وضعیت پایین تر از حد متوسط برخوردار بوده و در وضعیت ناپایدار ارزیابی شده اند.

    کلید واژگان: برنامه ریزی کالبدی پایدار, طرح هادی روستایی, رویکرد مشارکتی, دهستان ئیلاق جنوبی
    Fardin Shiri, Mehdi Por Taheri*, Abdolreza Ruknuddin Eftekhari

    Currently, the strategies implemented for rural guidance have failed to adequately address the fundamental requirements of rural communities, primarily due to the reliance on top-down, centralized methodologies; consequently, participatory approaches have emerged as a critical countermeasure to these hierarchical planning paradigms. Consequently, the primary objective of this research is to assess the engagement of individuals in the formulation of guide plans utilizing a participatory approach and to juxtapose this with prior experiences related to guide plan development, with the ultimate aim of utilizing the findings from this comparative analysis to establish a foundational framework for the development of a novel service description within the scope of preparing rural guide plans through the involvement of local populations. The methodological framework employed in this research is characterized as mixed-methods.  The requisite data were procured through the compilation of documents and field surveys conducted via the establishment of collaborative workshops. The statistical population encompasses 20 villages situated within the Eilagh Southern District subset of Bolban Abad Division, located in Dehgolan city, of which 9 villages possessing guide plans were systematically selected as samples organized into 5 groups. To scrutinize the hypotheses, the SPSS software was employed, utilizing ANOVA, Tukey, and T tests for the analysis of two dependent groups, alongside ArcGIS software. The findings indicated that, as per the respondents, the physical-technical index is regarded as paramount. Furthermore, the current assessment of indicators related to public participation in the formulation of rural guide plans, when compared to its significance, is perceived to be below the average threshold and has been appraised as existing in an unstable condition.

    Keywords: Sustainable Physical Planning, Rural Guide Plan, Participatory Approach, Eilagh Southern District
  • علی مختاری کرچگانی، مرتضی توکلی*، مهدی پورطاهری
    پارادایم توسعه درون زای روستایی یکی از جدیدترین ایده های فلسفی است که توانسته بخش مهمی از مطالعات روستایی را به خود اختصاص دهد. بااین حال، هنوز درک عمیقی از جنبه های مختلف این پارادایم جدید وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی جنبه های مختلف پارادایمی توسعه روستایی درون زا جدید است. به نحوی که این مقاله به تکمیل روایت های موجود پیرامون پارادایم نوظهور می پردازد. این مطالعه به مرور نظام مند و تحلیل موضوعی 47 متن با استفاده از دستورالعمل PRISMA پرداخته است. بررسی این متون منجر به شناسایی 4 موضوع اصلی و 18 موضوع فرعی شد. نتایج نشان می دهد که بخش قابل توجهی از ادبیات توسعه درون زای جدید روستایی در اروپا تولید شده است. محوریت اصلی مطالعات، موضوعات هستی شناسی برساختی و معرفت شناسی ترکیبی را پوشش می دهند و مطالعات کمتر به اخلاقیات و اقدامات فرایندی - ارتباطی پرداخته اند. نتایج موضوعی نشان می دهد که پارادایم توسعه درون زای جدید روستایی ازلحاظ مشخصات پارادایمیک از دو پارادایم قبلی توسعه برون زا و توسعه درون زا عبور کرده است. مهم ترین درس آموزه این پارادایم را می توان گفت که در نظر گرفتن تاثیر متقابل بین بازیگران محلی، نهادها و نیروهای خارجی درون شبکه ها در شکل گیری سیاست های توسعه روستایی است که می تواند درک عمیق تری از فرایند توسعه روستایی برای ما به ارمغان بیاورد. بااین حال، به کارگیری این پارادایم جدید مستلزم بررسی دقیق ویژگی ها و پویایی های منحصربه فرد هر منطقه روستایی است.
    کلید واژگان: مشخصات پارادایمی, توسعه درون زای جدید روستایی, خاستگاه جغرافیایی, لنز نظری, پوشش موضوعی
    Ali Mokhtari Karchegani, Morteza Tavakoli *, Mahdi Portahari
    The endogenous rural development paradigm is one of the newest philosophical ideas that has occupied an essential part of rural studies. However, there is still no deep understanding of the different aspects of this new paradigm. This study aims to investigate the different paradigmatic aspects of Neo-Endogenous rural development. This article completes the existing narratives about the emerging paradigm in such a way that it This study has done a systematic review and thematic analysis of 47 texts using PRISMA guidelines. Examining these texts led to the identification of four main themes and 18 sub-themes. The results show that a significant part of the Endogenous endogenous rural development literature has been produced in Europe. The main focus of the studies covers the topics of structural ontology and relational epistemology, and fewer studies have dealt with ethics and process-communicative praxis. Subjective results show that the Neo_Endogenous rural development paradigm has surpassed the previous two paradigms of exogenous development and endogenous development regarding paradigmatic characteristics. The most important lesson of this paradigm is to consider the interaction between local actors, institutions, and external forces within the networks in forming rural development policies, which can give us a deeper understanding of the rural development process. However, applying this new paradigm requires careful examination of each rural area's unique characteristics and dynamics.
    Keywords: Paradigmatic Characteristics, Endogenous New Rural Development, Geographical Origin, Theoretical Lens, Thematic Coverage
  • غلامعلی مظفری *، خدیجه جوجی زاده، پیمان محمودی، مهدی پورطاهری

    تغییرات آب وهوا ممکن است باعث وقوع خشک سالی های شدید با خسارات سنگین اقتصادی - اجتماعی شود؛ بعلاوه، ارزیابی آسیب پذیری، نخستین گام در زمینه مدیریت ریسک و افزایش توانایی کشاورزان در برابر خشک سالی است، بنابراین هدف از این مطالعه ارزیابی آسیب پذیری منطقه ای سیستان و بلوچستان و ارائه استراتژی های مناسب برای کاهش آسیب پذیری در برابر خشک سالی است. در این مقاله، شاخص های بیوفیزیکی و اجتماعی - اقتصادی برای اندازه گیری آسیب پذیری در برابر خطر خشک سالی و سه مولفه آن (مواجه، حساسیت و ظرفیت تطبیقی) به کار گرفته شد؛ نتایج نشان داد که شهرستان های چابهار (2) و خاش (79/1) در برابر خشک سالی آسیب پذیرترند علاوه بر این، این مطالعه نشان داد که آسیب پذیری در برابر خشک سالی با توسعه اجتماعی و اقتصادی منطقه مرتبط است. به طورکلی، مکان هایی با بالاترین سطح مواجه، در شاخص کلی، بیش ترین آسیب پذیری را تجربه کرده اند، همچنین، مکان هایی با ظرفیت سازگاری بالا الزاما حساسیت کمتری نسبت به خشک سالی نداشتند.

    کلید واژگان: آسیب پذیری, شاخص مواجه, ظرفیت سازگاری, حساسیت, کشاورزی, سیستان و بلوچستان
    غلامعلی مظفری, Khadijeh Jojizadeh, Peyman Mahmodi, Mehdi Pourtaheri

    Climate change may cause severe droughts with heavy economic-social damages; In addition, vulnerability assessment is the first step in the field of risk management and increasing the ability of farmers against drought, so the purpose of this study is to assess the regional vulnerability of Sistan and Baluchistan and provide appropriate strategies to reduce vulnerability to drought. In this article, biophysical and socio-economic indicators were used to measure vulnerability to drought risk and its three components (exposure, sensitivity and adaptive capacity); The results showed that the cities of Chabahar (2) and Khash (1.79) are more vulnerable to drought. In addition, this study showed that vulnerability to drought is related to the social and economic development of the region. In general, places with the highest level of exposure, in the overall index, experienced the most vulnerability, also, places with high adaptive capacity were not necessarily less sensitive to drought.

    Keywords: Vulnerability, Exposure Index, Adaptive Capacity, Sensitivity, Agriculture, Sistan, Baluchistan
  • سید محمد موسوی پارسایی*، مرتضی توکلی، مهدی پورطاهری

    سیاست گذاری فضایی در خصوص مدیریت ریسک سیلاب به یک سری اعمالی گفته می شود که برای دستیابی به یک راه حل منطقی در کاهش آسیب های ناشی از سیلاب همچنین کاستن از گسترش سیلاب است. سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب روستاها در تقاطع بسیاری از ملاحظات مدیریتی قرار دارد و به همین هنگام تدوین سیاست های فضایی مدیریت ریسک سیلاب باید به شاخص های متعدد اعم از محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، مدیریتی - نهادی و کالبدی (کاربری اراضی) که هر یک دارای تعداد زیادی گویه می باشند توجه نمود در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی اهمیت هریک از این شاخص های پنج گانه در تدوین سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب در روستاها پرداخته است. با توجه به نوع هدف پژوهش که مقوله اهمیت شاخص ها در سیاست گذاری فضایی است، جامعه آماری پژوهش را متخصصین امر اعم از اعضا هیئت علمی متخصص در این راستا فارغ التحصیلان و دانشجویان دکتری با عنوان رساله مرتبط و مسئولین امر می باشند به همین منظور تعداد 70 نمونه انتخاب شده است. پرسشنامه مرتبط از منظر آن ها دارای سطح روایی مطلوب و میزان پایایی با مقدار ضریب آلفای کرون باخ 97/0 است که سطح بسیار مطلوبی را نشان می دهد با توجه به نوع شاخص ها و تعداد نمونه سعی بر آن گردید تا از طریق آزمون های آماری آنوا[1] و جهت تکمیل عملکرد آن از آزمون آماری تعقیبی دانکن[2] استفاده شده است که نتایج این بررسی حاکی از آن است که شاخص محیط زیستی کمترین میزان اهمیت را با مقدار 9484/2 در طیف یک به همراه شاخص اقتصادی با مقدار 1056/3 قرار گرفته است. شاخص های اجتماعی - فرهنگی با مقدار 2381/3 و مدیریتی - نهادی با مقدار 3105/3 هم سایه در طیف دو شده اند و این دو شاخص (اجتماعی - فرهنگی و مدیریتی - نهادی) و تنها شاخصی که به صورت مجزا در طیف آخر قرار گرفته و در طیف های ماقبل جایگاهی ندارد شاخص کالبدی (کاربری اراضی) است که تنها با مقدار 4186/3 در گروه سوم قرار گرفته است و بیشترین زیرمجموعه را به خود اختصاص داده است که این امر نشان از اهمیت بیشتر این شاخص در بحث سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب روستاها بوده است.

    کلید واژگان: شاخص ها, سیاست گذاری, فضایی, مدیریت ریسک, سیلاب, روستا مقدمه
    Seyed Mohammad Mousavi Parsaie *, Morteza Tavakoli, Mahdi Pourtaheri

    Spatial policy regarding flood risk management is a series of actions that aims at achieving a logical solution for reducing the damages caused by floods and reducing the spread of floods. Spatial policies for flood risk management in villages are at the intersection of many management considerations, and thus, when formulating spatial policies for flood risk management, several indicators including environmental, economic, social-cultural, managerial-institutional and physical indicators should be considered. In this regard, this research examined the importance of each of the indicators in formulating the spatial policy of flood risk management in villages. According to the purpose of the research, which is identifying the importance of indicators in spatial policy making, the statistical population of the research consisted of experts, including academic faculty members specializing in this field, graduates and doctoral students defending their theses on the issues, and the people in charge. For this purpose, 70 participants were selected. From their point of view, the relevant questionnaire has a good level of validity and reliability with Cronbach's alpha coefficient of 0.97, which shows a very good level, considering the type of indicators and the number of samples. ANOVA, statistical tests, and Duncan's post hoc statistical test were used. The results indicated that the environmental index has the least importance with the value of 2.9484 in spectrum one along with the economic index with the value 1056/3. Social-cultural indicators with a value of 3.2381 and managerial-institutional indicators with a value of 3.3105 are close. The two indicators (social-cultural and managerial-institutional), due to their closeness to the significance of physical index (land use), were placed in the third spectrum. The only index that was separately placed in one spectrum and group is the physical index (land use). This indicator with the value of 3.4186 is in the third group and has the largest sub-set, which shows the greater importance of this index on spatial policy of flood risk management in villages.

    Keywords: Indicators, Policy Making, Space, Risk Management, Flood, Village
  • ثریا عزیزی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری*، مهدی پورطاهری، حسین صادقی سقدل

    با توجه به اهمیت کسب وکارهای کوچک در اقتصاد کشور، خوشه ها به دلیل برخورداری از مزایای متعدد نسبی و رقابتی می توانند بستر مناسبی را برای پایداری مقاصد گردشگری فراهم آورند. از این رو، هدف از پژوهش حاضر تبیین فضایی خوشه های کسب وکارهای کوچک در روستاهای گردشگری است. این پژوهش به شیوه توصیفی پیمایشی انجام شد و بر پایه نظرخواهی از خبرگان و ذی نفعان استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 128 روستا در منطقه 9 آمایش سرزمین (استان های خراسان شمالی و رضوی و جنوبی) است. بر اساس روش تخمین شخصی 20 درصد از حجم جامعه آماری مبنا قرار گرفت که در نهایت تعداد 26 روستا تعیین شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار GIS صورت گرفت. نتایج حاصل از تکنیک حاصل ضرب تحلیل چندمعیاره نشان داد روستاهای نامق، مزینان، زعفرانیه، ارزنه، کریمو دارای پتاسیل قوی تری نسبت به سایر روستاهای مورد مطالعه هستند و نتایج حاصل از مدل گاتمن نشان داد روستاهای کنگ، زعفرانیه، خراشاد، فیروزه، و رویین به لحاظ برخورداری نسبت به سایر روستاهای مورد مطالعه در سطح بالایی قرار دارند. همچنین به بررسی مشخصات خوشه های کسب وکارهای کوچک روستایی پرداخته شد و نتایج در این مورد نشان داد کسب وکارهای کوچک گردشگری روستایی در منطقه از تمرکز جغرافیایی و بخشی برخوردار نیستند و به لحاظ پیوندهای درونی و بیرونی به این صورت بود که ارتباطات افقی و عمودی میان کسب وکارهای کوچک روستایی با هم و سایر کسب وکارها در بیشتر موارد عالی و در برخی موارد نیز ضعیف است.

    کلید واژگان: خوشه ها, کسب و کارهای کوچک, گاتمن, منطقه 9 آمایش
    Soraya Azizi, Abdolreza Roknoddin Eftekhari *, Mehdi Pourtaheri, Hosein Sadeghi Saghdel

    Considering the importance of small businesses in the country's economy, clusters can provide a suitable platform for the sustainability of tourism destinations due to their many relative and competitive advantages. Therefore, the current research aims to explain the spatial clustering of small businesses in tourist villages. This research has been done in a descriptive survey method, which is based on a survey of experts and stakeholders. The statistical population of the study (including 128 villages with 189 ecotourism Ecolodges in the 9th Territorial Region (North, Razavi, and South Khorasan). According to the personal estimation method, 20% of the volume of the statistical population was used as a basis, which finally determined the number of 26 villages. Data analysis was done using GIS software. The results of the multi-criteria analysis technique showed that the villages of Namagh, Mazinan, Zaferanieh, Arzeneh, and Karimo have stronger potential than the other villages studied, and the results of the Gutman model showed that the villages of Kang, Zafaranieh, Khorashad, Firouze, and Ruyin have They are at a high level in terms of wealth compared to other studied villages. Also, the characteristics of small rural business clusters were examined and the results showed that small rural tourism businesses in the region do not have geographical and sectoral concentration, in terms of internal and external linkages, horizontal communication and the vertical between rural small businesses and other businesses has been excellent in most cases and poor in some cases.

    Keywords: Small Businesses, Clusters, Gutman, Territorial Region 9
  • سید سعید سجادی*، مهدی پورطاهری، علیرضا رکن الدین افتخاری

    اقامتگاه های بومگردی فعالیتی جدید در صنعت گردشگری محسوب می شوند و برای هدایت و تعیین تصمیمات حال و آینده از میان گزینه های مختلف به سیاست گذاری نیازمند هستند. در این پژوهش هدف آن است که شاخص های سیاست گذاری فضایی در اقامتگاه های بومگردی شناسایی و میزان اهمیت آنها در منطقه ی هورامان مورد بررسی قرار گیرند. در این راستا این سوال مطرح شد که کدامیک از عناصر سیاست گذاری فضایی اقامتگاه های بوم گردی در منطقه مورد مطالعه از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی بوده و در این پژوهش برای استخراج شاخص های سیاست گذاری فضایی و بیان ادبیات پژوهش از روش اسنادی و از روش میدانی برای جمع آوری داده های مورد نیاز برای بررسی شاخص ها استفاده گردیده است. روش نمونه گیری برای جامعه نمونه متخصصین (اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری با رساله مرتبط) و کارشناسان به‎صورت گلوله برفی و برای جامعه نمونه مدیران بومگردی به صورت تصادفی ساده انجام شده است. نتایج پژوهش با آزمون تعقیبی توکی بیان می کند که از میان شاخص های پنج گانه (نظام آماری و اطلاع رسانی، ارزش های حاکم، بروکراسی حاکم، ساختار قدرت و اجرا و نظارت بر سیاست ها) سیاست گذاری فضایی اقامتگاه های بومگردی منطقه ی هورامان تفاوت معناداری وجود داشته و در این راستا شاخص اجرا و نظارت برسیاست ها با میانگین 673/3 در طیف دوم قرار گرفته و بیشترین اهمیت را در منطقه هورامان به خود اختصاص داده است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, سیاست گذاری فضایی, اقامتگاه های بومگردی, هورامان
    Sayed Saeed Sajadi*, پورطاهری Pourtaheri, Abdolreza Roknodin Eftekhari

    Ecolodge need policy to guide and determine short-term and long-term decisions among different options.Policymaking in Ecolodge is a collection of rules, regulations, instructions and strategies that provides a framework in which the governmental and local decisions directly affect the sustainable development of Ecolodge. In this research, we aim to identify spatial policy indicators in Ecolodge and figure out their importance in the Hawraman region. Therefore, the question is which of the spatial policy elements of Ecolodge have the most importance in this case study? The research method is practical by purpose and descriptive-analytical by type. At first, it described and interpreted the existing relationships between the research variables (statistical system and information, ruling bureaucracy, ruling values, structure of power, implementation and monitoring of policies). Research statistical society includes the ecotourism managers of the target villages of Hawraman region, General Department of Cultural Heritage experts, Tourism and Handicrafts Department, as well as tourism specialists including faculty members and related experts. This research results shows that according to Tukey's test, the policy implementation and monitoring indicator with an average of 3.673 (combination of opinions) has the highest importance in the spatial policy of Ecolodge in the Hawraman region.Thus, based on the results of the hypothesis test, it can be accepted that there is a significant difference between the spatial policy elements of the Ecolodge in the Hawraman region, and in this regard, the policy implementation and monitoring indicator is the most important among the five.

    Keywords: Policymaking, Ecolodge, Howraman, Spatial policy making
  • علی خدادادی*، مهدی پورطاهری، عباس شکری، هادی نیازی

    توسعه پایدار فضایی، علاوه بر لحاظ عوامل کلی توسعه، جنبه های اکولوژکی، برابری، یکپارچگی، سازگاری و محدودیت های زیست محیطی را نیز در بر می گیرد. این رویکرد سعی دارد با پدیده عدم تعادل های منطقه ای برخورد کرده و راهکارهای مناسب را برای تحقق توسعه متوازن و پایدار در سطح سرزمین، ارایه نماید. هدف از پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل آمایش فضاهای روستایی با تاکید بر توسعه پایدار فضایی در روستاهای دلفان بوده است. فرآیند روش شناسی حاکم بر این پژوهش از نظر هدف کاربردی، و روش پژوهش توصیفی_تحلیلی است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از ابزار علت و معلولی دیماتل استفاده شده. که به شیوه پنل خبرگان انجام گرفته. یافته ها حاکی از آن است که آمایش فضایی روستاهای دلفان نه بر اساس شاخصه های راهبردی توسعه پایدار فضایی، بلکه شکل یافته ای عواملی چون: حاکمیت تفکر اقتصادی(17/1)، و کالبدی-زیرساختی(67/0) بعنوان تاثیرگذارترین، و برابری و یکپارچگی(75/0- و 74/0-) بعنوان تاثیرپذیرترین عوامل بوده است. لذا آمایش این سکونتگاه ها در چارچوب توسعه پایدار، خصوصا توسعه پایدار فضایی نبوده است. به این معنا که اصل میان رشته ای و فرارشته ای(عنصر مردم و مکان) که شاکه ای راهبردی توسعه پایدار فضایی است، را شامل نمی شود. این امر موجب عدم تعادل و توازن فضایی روستاهای این شهرستان شده است. در پایان پیشنهاداتی چون: اصلاح ساختار ذهنی و اجرایی مسیولان از توجه صرف به ابعاد کلی توسعه، به لحاظ عوامل برابری، یکپارچگی، سازگاری و محدودیت های زیست محیطی موجود؛ رد دیدگاه های توسعه روستایی از دید صرفا اقتصادی و کالبدی؛ و غیره ارایه گردیده است.

    کلید واژگان: آمایش سرزمین, فضاهای روستایی, توسعه پایدار فضایی, دیماتل, دلفان
    Ali Khodadadi *, Mahdi Pourtaheri, Abas Shekari, Hadi Niazi

    Sustainable spatial development, in addition to general factors of development, also includes ‎ecological aspects, equality, integration, compatibility and environmental limitations. This ‎approach tries to deal with the phenomenon of regional imbalances and provide appropriate ‎solutions to achieve balanced and sustainable development at the level of the country. The ‎purpose of the present research was to analyze the use of rural spaces with an emphasis on ‎sustainable spatial development in Delfan villages. The methodological process used this ‎research is applied in terms of purpose, and the research method is descriptive-analytical. The ‎method of collecting data and information is in the form of library and documental. Dimatel ‎cause and effect tool was used to analyze the information. which was done by the expert ‎panel method. The findings indicate that the spatial planning of Delfan villages is not based ‎on the strategic indicators of spatial sustainable development, but rather the formation of ‎factors such as: governance of economic thinking (1.17), and skeletal-infrastructure (0.67). as ‎the most influential, and equality and integration (-0.75 and -0.74) as the most impressionable ‎factors. Therefore, the planning of these settlements has not been in the framework of ‎sustainable development, especially spatial sustainable development. It means that it does not ‎include the principle of interdisciplinary and supra-disciplinary (the element of people and ‎place) which is a strategic challenge of sustainable spatial development. This has caused the ‎imbalance and spatial balance of the villages of this city. In the end, suggestions such as: ‎reforming the mental and executive structure of officials from paying attention to the general ‎dimensions of development, in terms of factors of equality, integration, compatibility and ‎existing environmental limitations; Rejecting the views of rural development from a purely ‎economic and political point of view; etc. has been presented.‎

    Keywords: Spatial planning, Rural spaces, Sustainable spatial development, DEMATEL, Delfan
  • زهرا سلیمانی، حمدالله سجاسی قیداری*، حمید شایان، سیامک سیفی، مهدی پورطاهری
    زمینه و هدف

    گردشگران در هنگام سفر، بدنبال کسب تجربیات بیادماندنی هستند و اغلب تصمیمات آن ها تحت تاثیر همین تجربیاتی که از مقصد کسب کرده اند، قرار میگیرد. لذا شناسایی عوامل موثر بر خلق این تجربیات دارای اهمیت بسیاری می باشد. به همین منظور در پژوهش حاضر هدف اصلی شناسایی عوامل موثر بر خلق تجربیات بیادماندنی گردشگران از مقاصد روستایی می باشد.

    روش شناسی:

     به منظور جمع آوری داده ها هم از روش کتابخانه ای با بهره گیری از اسناد و مدارک و هم روش میدانی از طریق پرسش نامه استفاده شده است. 384 پرسشنامه توسط گردشگرانی که به روستاهای گردشگری شهرستان های مشهد، نیشابور و طرقبه شاندیز سفر کرده بودند، تکمیل گردید.

    یافته ها

    به طورکلی 8 عامل تاثیرگذار بر خلق تجربیات بیادماندنی مثبت و 2 عامل تاثیرگذار بر خلق تجربیات بیادماندنی منفی استخراج گردید. موثرترین عامل در خلق تجربیات بیادماندنی مثبت عامل اصالت و اعتبار و همچنین عامل مدیریت محیطی نامناسب موثرین عامل در خلق تجربیات بیادماندنی منفی بود.

    نتیجه گیری و پیشنهادات:

     به طورکلی این عوامل می تواند تاثیر بسزایی در جذب گردشگران و ایجاد تجربیات بیادماندنی برای آن ها داشته باشد. فراهم کردن بسترهایی به منظور فرهنگ سازی و مهمان نوازی اصولی ساکنان محلی و حفظ هویت و اصالت روستایی از جمله پیشنهاداتی است که می توان ارایه کرد.

    نوآوری و اصالت:

     ادبیات نظری در زمینه عوامل موثر بر خلق تجربیات بیادمادندنی مثبت و منفی از مقاصد روستایی بسیار محدود می باشد، لذا این مطالعه درک جدیدی در رابطه با عوامل موثر بر شکل گیری تجربیات بیادماندنی از مقاصد روستایی ارایه می دهد که مورداستفاده مدیران مقاصد روستایی برای جلب وفاداری و جذب بیشتر گردشگران قرارمی گیرد.

    کلید واژگان: تجربه بیادماندنی, مقصد روستایی, تحلیل عاملی اکتشافی, استان خراسان رضوی
    Zahra Soleymani, Hamdollah Sojasi *, Hamid Shayan, Siamak Seyfi, Mehdi Pourtaheri
    Context and purpose

    Tourists are looking for memorable experiences while traveling, and often their decisions are influenced by the same experiences they have gained from the destination. For this purpose, the main goal of the current research is to identify the factors influencing the creation of memorable experiences for tourists from rural destinations.

    Design/methodology/approach:

     In order to collect data, both the librarymethod using documents and the field method through questionnaires have been used. 384 questionnaires were completed by tourists who had traveled to the tourist villages of Mashhad, Neyshabur and Torghabeh-Shandiz counties.

    Findings

    In general, 8 factors affecting the creation of positive memorable experiences and 2 factors affecting the creation of negative memorable experiences were extracted. The most effective factor in creating positive memorable experiences was the authenticity and credibility factor, as well as the inappropriate environmental management factor, the most effective factor in creating negative memorable experiences.

    Conclusion

    In general, these factors can have a significant impact on attracting tourists and creating memorable experiences for them. Providing platforms for culture and basic hospitality of local residents and preserving rural identity and authenticity are among the suggestions that can be made.

    Originality/value:

     the theoretical literature on factors influencing the creation of positive and negative memorable experiences of rural destinations is very limited, therefore this study provides a new understanding regarding the factors influencing the formation of memorable experiences of rural destinations, which are used by managers of rural destinations to increase loyalty and attracting more tourists.

    Keywords: Memorable Experience, Rural Destination, Exploratory Factor Analysis, Razavi Khorasan province
  • علی خدادادی*، مهدی پورطاهری، مرتضی توکلی

    سال های زیادی از تهیه و اجرای طرح‏های توسعه پایدار روستایی در سطح کشور می‏گذرد. ولی هنوز در بسیاری از مناطق کشور روستاییان با چالش‏های متعدد مواجه اند. در این زمینه برنامه ‏ریزان و مجریان حکومتی تلاش کرده ‏اند تا با ارایه رویکردهای جدید از معضلات و مسایل مناطق روستایی کشور بکاهند. بر این اساس، پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن نقد و ارزیابی رویکردهای سنتی مطرح در برنامه ‏ریزی توسعه روستایی کشور رویکرد متفاوتی را به مقوله توسعه روستایی در قالب تحلیل ‏های انتقادی و تطبیقی ارایه دهد. بر این مبنا، بر حسب ماهیت تحقیق، نوع پژوهش توسعه‏ای و روش آن تحلیلی تفسیری و شیوه گردآوری داده ‏ها نیز کتابخانه‏ای و اسنادی است. یافته‏ های پژوهش نشان می‏دهد کماکان حاکمیت رویکرد بالا به پایین بر مبنای رهیافت برون زا و برنامه ‏ریزی بخشی بر نظام توسعه روستایی ایران غلبه دارد و به همین دلیل توسعه درخور جوامع روستایی در سطح کشور محقق نشده است. نتایج پژوهش مبین آن است که توسعه پایدار روستایی زمانی در سطح کشور تسهیل می‏شود که خصیصه ‏های رویکرد سرزمینی را در بر داشته باشد. بدین معنی که پیشنهادی فراتر از کشاورزی، مبتنی بر مشارکت همه ذی نفعان، با تاکید بر اهمیت سهم عوامل اجتماعی و نهادهای روستایی و دربرگیرنده مشاغل کشاورزی و غیر کشاورزی با توجه به ارتباط بین بخش‏های کشاورزی، صنعتی، و خدماتی و مهم تر از همه با دیدگاهی فضایی بر پیوندهای شهری و روستایی منطبق است. بنابراین، فرایند توسعه‏ روستایی کشور از نظر اقتصادی منطقی، از نظر اجتماعی عادلانه، و به لحاظ زیست محیطی مسیولانه خواهد بود.

    کلید واژگان: توسعه پایدار روستایی, توسعه روستایی, رویکرد سرزمینی, رویکردهای سنتی, مرور سیستماتیک
    Ali Khodadadi *, Mahdi Pourtaheri, Morteza Tavakoli

    Many years have passed since the initiation and implementation of sustainable rural development projects in the country of Iran, however, rural communities in many regions of the country still face numerous challenges. In this regard, government planners and administrators have made efforts to address the issues and problems of rural areas by presenting new approaches. Accordingly, the current research aims to provide a different approach to rural development by critically and comparatively analyzing traditional approaches in rural development planning. Therefore, the present research is of a developmental type, and the research method is analytical-interpretive, with data collection primarily based on library and documentary research. The findings of the study indicate that the top-down approach based on the endogenous approach and sectoral planning still dominates the rural development system in Iran, and as a result, the desired development of rural communities nationwide has not been achieved. The results show that sustainable rural development can be facilitated at the national level by incorporating the characteristics of a territorial approach. This suggests that a proposal beyond agriculture should be based on the participation of all stakeholders, emphasizing the importance of social factors and rural institutions, and incorporating both agricultural and non-agricultural occupations, considering the interrelationships between agricultural, industrial, and service sectors, and most importantly, it should be inconsistent with a spatial perspective on urban-rural relations. Therefore, the process of rural development in the country would be economically rational, socially equitable, and environmentally responsible.

    Keywords: Rural Development, Sustainable Rural Development, Traditional Approaches, Territorial Approach, Systematic review
  • ثریا عزیزی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری*، مهدی پورطاهری، حسین صادقی سقدل

    الگوی مطلوب برنامه ریزی فضایی اقامتگاه های بوم گردی، تصویر ذهنی و عینی از نقش آفرینی ذی نفعان در بستر فضایی در سطح منطقه و محلی در یک دوره زمانی معین است که چشم اندازی مطلوب و قابل دستیابی از آرمان ها و نیازهای آن ها را نشان می دهد. این پژوهش به شیوه توصیفی-پیمایشی انجام شده است که بر پایه نظرخواهی از خبرگان، ذی نفعان و گردشگران زنجیره ارزش استوار است. جامعه آماری پژوهش (شامل 128 روستا دارای 189 اقامتگاه بوم گردی در منطقه 9 آمایش سرزمین (استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی) است. براساس روش تخمین شخصی، 20 درصد از حجم جامعه آماری مبنا قرار گرفت که درنهایت 26 روستا و 38 اقامتگاه بوم گردی تعیین شد. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و GIS صورت گرفت. یافته های پژوهش براساس آزمون نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان می دهد که برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش، الگوی مطلوب اقامتگاه های بوم گردی در منطقه مورد مطالعه است. همچنین نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان داد که سطح مطلوبیت هر یک از اجزای الگو متوسط به بالاست و افزون بر این نیز نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین همه شاخص های الگوی مطلوب اقامتگاه های بوم گردی، ارتباط معناداری به شکل مستقیم با شدت متفاوت وجود دارد و نتایج حاصل از مدل ضریب تحلیل چندمعیاره در این مورد نشان داد روستاهای مورد مطالعه به لحاظ میزان توجه به طراحی، مدیریت و پایش الگو در منطقه با یکدیگر برابر نیستند.

    کلید واژگان: برنامه ریزی فضایی, الگوی مطلوب, بوم گردی, منطقه 9 آمایش سرزمین
    Soraya Azizi, Abdolreza Roknodin Eftekhari *, Mehdei Portaheri, Hossein Sadeghi Seghdel

    Spatial Planning Desirable pattern of Ecolodges is a mental and objective image of stakeholder role at space context at the regional and local level at a given period of time; when a favorable and accessible landscape of the ideals and needs of the stakeholders Shows. This research has been done in a descriptive-survey method, which is based on a survey of experts, stakeholders and tourists in the value chain. The statistical population of the study (including 128 villages with 189 ecotourism Ecolodges in the 9th Territorial Region (North, Razavi and South Khorasan). According to the personal estimation method, 20% of the volume of the statistical population was used as a basis, which finally determined the number of 26 villages and 38 ecotourism Ecolodges. Data analysis was performed using SPSS and GIS software. The findings of the study based on the test results of ANOVA showed that the spatial planning of the value chain governance is the desirable Pattern of ecotourism Ecolodges in the study area. Also, the results of the T test showed that the level of desirability of each of the average pattern components is up to high, and in addition, Pearson correlation test results showed that between all the desirable pattern of Ecolodges, a significant relationship directly with different intensity intensity. And the results of the multi -criteria analysis model showed that the villages studied are not equal in in terms of design, management and pattern monitoring in the region.

    Keywords: Spatial planning, Desirable pattern, eco-lodge, Territorial Region 9
  • سید محمد موسوی پارسایی، مرتضی توکلی*، مهدی پور طاهری

    سیاست گذاری فضایی در خصوص مدیریت ریسک سیلاب به یک سری اعمالی گفته می شود که برای دستیابی به یک راه حل منطقی در کاهش آسیب های ناشی از سیلاب همچنین کاستن از گسترش سیلاب می باشد. هدف پژوهش حاضر واکاوی سیاست گذاری مدیریت ریسک سیلاب برای روستاهای واقع در حوضه آبخیز گرگان رود و بررسی میزان بهره مندی آنها از شاخص های سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب بوده است که جامعه آماری پژوهش حاضر همان طور که در هدف پژوهش مشهود است متخصصین، اعضا کارگروه مدیریت ریسک استان و مدیران جوامع روستایی واقع در حوضه آبخیز گرگان رود می باشد. در همین راستا جهت دست یابی به هدف پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته که دارای ضریب آلفای کرون باخ 82 درصدی است استفاده شده است که جامعه نمونه هدف این پرسشنامه در دو سطح 30 نمونه متخصصین امر در سطح کشور که اعضای هیات علمی و فارغ التحصیلان مقطع دکتری و اعضا کارگروه مدیریت ریسک استان و جامعه نمونه در سطح محلی را 20 نفر از مدیران روستاهای واقع در محدوده مورد مطالعه را تشکیل داده است که برای تجزیه و تحلیل از مدل آماری تحلیل عاملی و سیستم استنتاج فازی (FIS)  بهره گرفته شده است که نتایج بخش تحلیل عاملی حاکی از آن است که گام ششم سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب که به ارزیابی و ارزشیابی سیاست گذاری فضایی پرداخته است با اهمیت ترین گام ها بوده است. شاید علت آن هم این مقوله است که از نظر سیاست گذاران ارزیابی و ارزشیابی مسیله بسیار با اهمیتی می باشد که منجر به کاهش اشتباهات در سیاست گذاری های آینده و عدم رها شدن سیاست ها پس از تدوین و اجرا می باشد که خود منجر به کاهش میزان اثرگذاری سیاست ها پس از طی مدتی و تکرار شدن کم و کاستی های سیاست کونی در سیاست گذاری های آینده می شود. نتایج بخش فازی (FIS)  نشان دهنده عدم بهره گیری مدیران از این شاخص ها در تدوین راهبرد سیاست گذاری فضایی مدیریت ریسک سیلاب منطقه مورد مطالعه بوده و میل بیشتر آنها به اقدامات نقطه ای و عدم درک نیاز مدیریت ریسک سیلاب به مقوله فضا می باشد.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, فضا, مدیریت ریسک, سیلاب, روستا, حوضه آبخیز گرگان رود استان گلستان
    Seyed Mohammad Mousavi Parsaie, Morteza Tavakoli*, Mehdi Pourtaher
    Introduction

    Spatial policy regarding flood risk management is a series of actions that are aimed at achieving a logical solution in reducing the damage caused by floods and reducing the spread of floods (Sinha et al., 2020). The impact of devastating floods on global lives and livelihoods is growing. Large-scale floods caused 104 billion US dollars in damages globally between 2000 and 2015 (United Nations Office for Disaster Risk Reduction, 2015). As the climate changes, populations increase, and demand for housing and infrastructure grows, now more than ever, society needs to manage its flood risk and adapt to climate change. For this reason, achieving a spatial and logical comprehensive policy in flood risk management in a way that is efficient and sustainable, in research, policies and practice, requires (related program in flood management, 2017). Accordingly, the issue raised here is that; among the mentioned indicators, which of them is more important in making the spatial policy of rural flood risk management more efficient? Based on this, the necessity of research in this direction is that the present research has first identified all the items related to the indicators. Then he examines the importance of each of them in order to be able to answer this research problem.

    Methodology

    The method of the present research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of the nature of information gathering. The method of data collection in this research will be both library and field. In the first step, library studies related to the research title will be used to compile the research literature, background, and theoretical foundations of the research. In addition, in the second step, it is used in the field and quantitatively by using the questionnaire tool to check the hypotheses of the research. The statistical population of this research consists of experts in the field, including faculty members specializing in this field, graduates and doctoral students with the title of a related thesis, and people in charge of the field, for this purpose, 70 samples have been selected (explained in the table below). From their point of view, the related questionnaire has a favorable level of validity and reliability with Cronbach's alpha coefficient of 0.97, which shows a very favorable level. Finally, one-way ANOVA (F) statistical test was used to analyze the data obtained from the mentioned questionnaire for the items of each index and finally all the indices.

    Result and discussion

    According to the problem stated in the introduction, in order to examine the importance of various indicators in the spatial policy of rural flood risk management, to examine the status of each of the five indicators (environmental, economic, social-cultural, managerial-institutional) and physical (land use)) deals with spatial policy of rural flood risk management To be able to identify the various aspects of the importance of each of the indicators and finally respond to the problem according to the opinions of the sample community.To determine the importance of each of the indicators on the spatial policy of rural flood risk management, we have used Duncan's post hoc test, and the output of this test is grouped into three spectrums. They are classified according to their importance. So that the environmental index is the least important with a value of 2.9484 in spectrum one along with the economic index with a value of 3.1056, but the economic index is due to its proximity to social-cultural indicators with a value of 3.2381 and managerial-institutional indicators. With the value of 3105.3, they are the same shade in the spectrum and these two indicators (social-cultural and managerial-institutional) are placed in the third spectrum because of their proximity to the importance of the physical index (land use) and the only index that is the individual is placed in a spectrum and group. It is the physical index (land use) which is placed in the third group with the value of 3.4186 and has the largest sub-set for alpha, which shows the greater importance of this index on the spatial policy of management. The flood risk for the villages located in the watershed of Gorgan River in Golestan province has been that the following graph, which is the output of Duncan's post hoc test, also indicates the same performance of the indicators that as can be seen, environmental indicators are the least important. In addition, after that, the social-cultural index is the least important, and then the economic index and then the administrative-institutional index play a more important role. Finally, the physical indicators (land use) are the most important. The category of significance level, which is stated below the three groups, shows the lack of significance within the groups because of the closeness of their performance within each of the three spectrums.

    Conclusion

    According to the investigations carried out in the present study in two steps, first, through the study of available sources, the effective indicators and items in the spatial policy of rural flood risk management have been identified. Based on this, 5 indicators and 120 items have been identified. In order to check the importance of each of them, according to the type of indicators, ANOVA test (one-way analysis of variance) was used, the results of which can be summarized as follows: in the inter-group and intra-group sections. It is possible to understand the level of output desirability according to the average of squares and the sum of squares But what is important and effective in the ANOVA test output table is the F test statistic and the significance level value, which the test statistic number is 6.229 and the significance level value is 99 percent, which shows the very high importance of the five indicators on politics. Spatial planning is rural flood risk management. Based on this, Duncan's test was used to determine the importance of each of the indicators separately, and the results show that the output of this test is that the indicators are grouped into three spectrums, the reason for this problem Three spectrums are categorized according to their importance, So that the environmental index is the least important with a value of 2.9484 in spectrum one along with the economic index with a value of 3.1056, but the economic index is due to its proximity to social-cultural indicators with a value of 3.2381 and managerial-institutional indicators. With the value of 3105.3, they are the same shade in the spectrum and these two indicators (social-cultural and managerial-institutional) are placed in the third spectrum because of their proximity to the importance of the physical index (land use) and the only index that is Separately, it is placed in a spectrum and group, it is the physical index (land use), which is placed in the third group with a value of 3.4186, and has the largest subset for alpha.This shows the greater importance of this index on the spatial policy of flood risk management for the villages located in the Gorgan River watershed of Golestan province, and the following graph, which is the output of Duncan's post hoc test, also indicates the same performance of the indicators. As it can be seen, the environmental indicators are the least important, then the socio-cultural index is the least important, and then the economic index and then the administrative-institutional index play a more important role. Finally, physical indicators (land use) have the most importance in the spatial policy of rural flood risk management.

    Keywords: Indicators, Policy Making, Spatial, Risk Management, Flood, Village
  • نازنین آذرنیو، مهدی پورطاهری*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری

    مسکن روستایی یکی از مهم ترین مولفه های پایگاه زیستی و اجتماعی هر خانوار می باشد که نقش مهمی در تامین راحتی و آسایش ساکنین آن دارد. در این راستا، تامین مسکن پایدار روستایی به عنوان مسکنی که از لحاظ اجتماعی، اقتصادی و کالبدی سازگار با محیط زیست باشد، تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد که امروزه کمبود یا عدم وجود مسکن پایدار در مناطق روستایی به مشکلی اساسی بدل شده است؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر که با استفاده از تکنیک دیمتل صورت گرفته، شناسایی عوامل موثر بر پایداری مساکن روستایی دهستان بلیان شهرستان کازرون و معرفی عوامل اثرگذار و اثرپذیر است. در این راستا، به منظور انتخاب حجم نمونه باتوجه به وسعت منطقه از روش طبقه ای و در پاره ای از موارد از روش گلوله برفی استفاده شد. برای شناسایی شاخص ها، عوامل و متغیرهای موثر بر پایداری مسکن روستایی دهستان بلیان، با تاکید ویژه بر مطالعه میدانی و بررسی پژوهش ها در این حوزه تخصصی، 7 عامل به همراه 21 گویه شناسایی شد و مبنای طراحی پرسش نامه دیمتل به عنوان ابزار اصلی پژوهش در مطالعات میدانی قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل سه گروه بوده که درمجموع 30 پرسش نامه تکمیل گردید. آلفای به دست آمده پرسش نامه 91/0 بوده که پایایی بالایی را نشان می دهد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان می دهد که مهم ترین عامل اثرگذار (ri) بر پایداری مسکن روستایی در منطقه موردمطالعه عامل کالبدی است، مهم ترین عامل اثرپذیر (cj) عامل روان شناختی، اثرگذارترین و اثرپذیرترین عامل (ri + ci) عامل روان شناختی است و از نظر مجموع شدت اثرگذاری و اثرپذیری (ri-ci) در پایداری مسکن روستایی عامل اقتصادی از نقش علی و عامل زیرساختی از نقش معلولی برخوردارند.

    کلید واژگان: مسکن پایدار روستایی, روان شناختی, اقتصادی, کالبدی, زیرساختی
    Nazanin Azarniou, Mehdi Pourtaheri *, Abdolreza Roknedene Eftekhari

    Rural housing is one of the most important components of the biological and social base of every household, which plays an important role in ensuring the comfort and convenience of its residents. In this regard, providing sustainable rural housing as housing that is socially, economically and physically compatible with the environment has become a fundamental problem in rural areas; Therefore, the aim of the current research, which was carried out using the DIMTEL technique, is to identify the factors affecting the sustainability of rural housing in Belyan district of Kazeron city and to introduce the effective and efficient factors. In this regard, in order to select the sample size according to the size of the region, stratified method was used and in some cases, snowball method was used.In order to identify indicators, factors and variables affecting the sustainability of rural housing in Belyan district, with a special emphasis on field study and research studies in this specialized field, 7 factors were identified along with 21 items, and the basis for the design of Dimtel questionnaire was used as the main research tool in field studies. took The statistical population of the present study included three groups, and a total of 30 questionnaires were completed. The obtained alpha of the questionnaire was 0.91, which shows high reliability. The results of statistical studies show that the most important influencing factor (ri) on the stability of rural housing in the study area is the physical factor, the most important effective factor (cj) is the psychological factor, the most effective and effective factor (ri ci) is the psychological factor, and in terms of the total intensity Effectiveness and effectiveness (ri-ci) in the sustainability of rural housing, the economic factor has a causal role and the infrastructural factor has a causal role.

    Keywords: Rural Sustainable Housing, Psychological, Economic, Physical, Infrastructural
  • ثریا عزیزی، عبدالرضا رکن الدین افتخاری*، مهدی پورطاهری، حسین صادقی صقدل

    برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی به ما این امکان را می دهد تا دریابیم که چگونه چرخه زندگی اقامتگاه های بوم گردی تحت تاثیر نتایج شبکه های ارتباطی آن ها قرار گرفته و تا چه اندازه هماهنگی و اعتماد بین پیوندهای (عمودی و افقی) موجود در زنجیره به تشکیل خوشه ها کمک می کند. ازاین رو، تعاملات نزدیک میان حلقه های زنجیره ارزش، بازارهای پشتیبان، محیط توانمندساز، ارتباطات عمودی - افقی و بازار نهایی در ابعاد مشارکتی، یکپارچگی، کارایی و اثربخشی و... زمینه ساز توسعه پایدار فضایی می شود. این پژوهش به شیوه توصیفی - پیمایشی انجام شده است که بر پایه نظرخواهی از خبرگان، ذی نفعان و گردشگران زنجیره ارزش استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 128 روستا دارای جمعا 189 اقامتگاه بوم گردی در منطقه 9 آمایش کشور (استان های خراسان شمالی، رضوی و جنوبی) است. بر اساس روش تخمین شخصی، 20 درصد از حجم جامعه آماری مبنا قرار گرفت که درنهایت تعداد 26 روستا و 38 اقامتگاه بوم گردی تعیین گردید. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS و GIS صورت گرفت. یافته های پژوهش بر اساس آزمون گابریل نشان داد که شاخص های مشارکت با میانگین کلی 98/2 و کارایی با میانگین 95/2 نسبت به سایر شاخص های برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی اهمیت بیشتری دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان داد تمامی شاخص های برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و نتایج تحلیل رابطه خاکستری نیز در این مورد نشان داد روستاهای موردمطالعه به لحاظ برنامه ریزی فضایی حکمروایی زنجیره ارزش اقامتگاه های بوم گردی در منطقه با یکدیگر برابر نیستند.

    کلید واژگان: برنامه ریزی فضایی, حکمروایی, خوشه و شبکه ها, بوم گردی, منطقه 9 آمایش
    Soraya Azizi, Abdolreza Roknoddin Eftekhari *, Mehdi Pourtaheri, Hossein Sadeghi

    Spatial planning of eco-lodge value chain governance allows us to understand how the eco-lodge life cycle is affected by the results of the communication networks and the degree of coordination and trust between the links (vertical and horizontal) in the chain helps to form clusters. Hence, close interactions between value chain links, support markets, empowering environment, vertical-horizontal communication and the final market in the dimensions of partnership, integration, efficiency and effectiveness, etc. cause sustainable spatial development. This research has been done using a descriptive-survey method, which is based on a survey of experts, stakeholders and tourists in the value chain. The statistical population of the study (including 128 villages with a total of 189 ecotourism resorts in the 9th region of the country (North, Razavi and South Khorasan)). According to the personal estimation method, 20% of the volume of the statistical population was used as a basis, which finally 26 villages and 38 ecotourism resorts were determined. Data analysis was performed using SPSS and GIS software. Findings based on the Gabriel test showed that participation indicators with an overall average of 2.98 and efficiency with an average of 2.95 are more important than other indicators of spatial planning governance of the value chain of eco-lodges. Also, the results of the one-sample t-test showed that all spatial planning indicators of ecotourism eco-lodge value chain governance are in an unfavorable situation and the results of gray relationship analysis, in this case, showed that the studied villages in terms of spatial planning of ecotourism resort value chain governance in the region are not equal.

    Keywords: spatial planning, Governance, cluster, networks, Ecotourism, Territorial Region 9
  • مهدی پورطاهری، علی خدادادی*، مرتضی توکلی

    حاکمیت عملکرد مناسب آمایشی، نمودی از کاربرد اصول سرزمین‎آرایی درست از جانب مدیران است. با استمرار این روند، شاهد پایداری مناطق سکونتی خواهیم بود. در غیر این صورت موجبات عدم تعادل منطقه‎ای فراهم شده، و ناپایداری را در بر دارد. پژوهش حاضر باهدف تحلیل و ارزیابی عملکرد آمایشی فضاهای روستایی در میان بخش‎های سه‎گانه شهرستان دلفان انجام شده است. روش تحقیق مقاله در چهارچوب مطالعات کتابخانه‎ای بوده، و جهت تجزیه وتحلیل معیارها و رویکردهای حاکم بر بخش‎ها از روش وزن‎دهی BWM و مدل اولوی ت‎بندی MABAC استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که عملکرد آمایشی در مناطق موردمطالعه در سطح پایینی قرار داشته و سطح عملکردی بخش‎های تابعه شهرستان دلفان بیشتر بر مبنای رویکرد سازگاری تبیین شده‎اند. به طوری که در میان رویکردها و معیارهای تاثیرگذار بر آمایش بخش‎های موردمطالعه بر اساس دیدگاه 22 نفر از کارشناسان و خبرگان شهرستان، رویکرد سازگاری با وزن 421/0 بیشترین وزن را در عملکرد آمایشی بخش‎های تابعه شهرستان دلفان داشته است. بدین معنی که در زیرمجموعه عناصر ذهنی و عینی مبتنی بر رویکرد و معیار سازگاری، گویه‎ هایی چون فاصله از بزرگراه ‎ها؛ فاصله‎ از راه‎های عبوری اصلی؛ فاصله از کاربری ‎های درمانی و بیمارستانی؛ فاصله از مراکز نظامی و انتظامی؛ نزدیکی به کاربری‎های فرهنگی؛ نزدیکی به کاربری‎های ورزشی؛ اثربخشی، کارایی اقتصادی و انعطاف‎پذیری مکان؛ همگامی با هنجارهای فرهنگی و ارزش‎های اجتماعی؛ ظرفیت ایجاد اشتغال و افزایش درآمد؛ میزان سازگاری با تغییرات اقلیمی؛ میزان سازگاری با تفکرات تصمیم‎ گیران و سیاست ‎گذاران؛ میزان دسترسی به توزیع منابع؛ میزان دسترسی به کیفیت زمین، آب، مواد خام؛ میزان کیفیت زیرساخت‎ها؛ سازگاری با ترکیب، چیدمان، الگو و شکل روستاها از بیشترین اهمیت در میزان عملکرد آمایشی فضاهای روستایی در بخش‎های موردمطالعه برخوردارند. در نهایت با ترکیب مدل های تصمیم‎گیری، بخش مرکزی، از بیشترین عملکرد آمایشی در مقایسه با سایر بخش‎های شهرستان دلفان برخوردار بوده است.

    کلید واژگان: آمایش, فضاهای روستایی, مدل‎های MABAC و BWM, دلفان
    Mahdi Pourtaheri, Ali Khodadadi *, Morteza Tavakoli

    Method of the article is within the framework of library studies, also the BWM weighting method and the MABAC prioritization model were employed to analyze the criteria and approaches governing the parts in question. The results indicated that the planning performance in the areas under investigation was at a low level and the performance level of the sub-divisions of Delfan city was mostly explicated based on the compatibility approach. So that among the approaches and criteria influencing the planning of parts under study, based on the opinion of 22 experts of the city, the compatibility approach with a weight of 0.421 had the most weight in the performance of the parts of Delfan city. This means that in the subset of subjective and objective elements based on the compatibility approach and compatibility criteria, the following items have most importance in the planning performance of rural spaces in the parts under study including: distance from highways; distance from the main roads; distance from medical and hospital facilities; distance from military and law enforcement centers; proximity to cultural facilities; proximity to sports facilities; effectiveness, economic efficiency and flexibility of location; harmonization with cultural norms and social values; the capacity to job creation and income increase; the degree of adaptation to climate change; the degree of compatibility with the thinking of decision makers and policy makers; accessibility to resource distribution; the level of access to the quality of land, water, and raw materials; the level of infrastructure quality; compatibility with the composition, arrangement, layout and shape of villages. Finally, with the integrated model, the central part compared with other parts of Delfan city enjoyed the greatest planning performance.

    Keywords: spatial planning, Rural Spaces, MABAC, BWM Models, Delfan
  • سمیرا محمدی، منوچهر جهانیان*، مهدی پورطاهری
    زمینه و هدف

    امروزه، احتمال وقوع کارآفرینی اجتماعی به عنوان ماموریت اجتماعی و انسان دوستانه، از طریق انواع مختلف کسب و کارها رو به افزایش است. تحقیق حاضر با هدف تحلیل نقش میانجی گردشگری روستایی در تاثیر کارآفرینی اجتماعی بر توسعه اقتصادی در استان خراسان شمالی انجام شده است.

    روش شناسی

    این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و بر اساس نوع روش تحقیق، توصیفی و از لحاظ روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. در تحقیق حاضر از نرم افزار SPSS برای تحلیل داده های آماری وLisrel   جهت آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، هشت روستاهای هدف و دو روستای مقصد گردشگری استان خراسان شمالی است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه مصاحبه محور استاندارد بوده که به منظور سنجش پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد.
     

    یافته ها

    یافته ها حاکی از آن است که متغیر کارآفرینی اجتماعی، با تاثیرگذاری مستقیم بر شاخص های گردشگری روستایی، این نوع از گردشگری را در روستاهای مورد مطالعه رونق می دهد. همچنین، یافته های تحقیق گویای این بود که کارآفرینی اجتماعی به طور مستقیم و با تاثیرگذاری بر شاخص های اقتصادی، توسعه اقتصادی را در منطقه مورد مطالعه، ایجاد می نماید. علاوه بر این یافته ها، نشان دهنده نقش میانجی گردشگری روستایی در تاثیر کارآفرینی اجتماعی در توسعه اقتصادی استان بود، بدان معنا که کارآفرینی اجتماعی گردشگری، با بهبود گردشگری روستایی، به طور غیر مستقیم نیز، توسعه اقتصادی را ایجاد می کند.

    نتیجه گیری و پیشنهادها

    در نهایت این گونه نتیجه شد که ظهور کارآفرینی اجتماعی در روستاهای دارای پتانسیل گردشگری، هم به طور مستقیم و هم از طریق نقش میانجی گردشگری روستایی رونق اقتصادی را به دنبال دارد.

    نوآوری و اصالت

    اغلب مطالعات انجام شده پیشین، تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم اجتماعی و فرهنگی کارآفرینی اجتماعی را مورد توجه قرار داده اند، اما در تحقیق حاضر این تاثیرات، در توسعه اقتصادی روستاهای دارای پتانسیل گردشگری مورد بررسی واقع شد.

    کلید واژگان: گردشگری روستایی, کارافرینی اجتماعی, توسعه اقتصادی, کارافرینی روستایی, استان خراسان شمالیی
    Samira Mohammadi, Manouchehr Jahanian *, Mehdi Pur Taheri
    Context and Purpose

    Nowadays, the probability of occurrence of the social entrepreneurship as a social and humanitarian mission is increasing through various types of businesses, including types of tourism. The present research was conducted to analyze the mediating role of rural tourism in the impact of social entrepreneurship on economic development in North Khorasan province.

     Design/methodology/approach

    This study follows a descriptive research method and is practical in terms of purpose and survey type in terms of the data collection method. Moreover, SPSS software was used for descriptive statistics, and Lisrel software was utilized to test research hypotheses. The statistical population of the research was ten target villages and tourist destinations of North Khorasan province, which were selected through the purposeful sampling method. The tool for collecting information related to the research variables was an interview-based questionnaire, whose content and construct validities were checked. The reliability of the questionnaire was also confirmed by Cronbach's alpha test as higher than 0.7 for all three variables of the current research.

    Findings

    The obtained results indicate that the variable of social entrepreneurship has a direct and significant effect on the variables of economic development and rural tourism. Also, the rural tourism variable positively affects the economic development variable. On the other hand, the social entrepreneurship variable, through the mediator role of the rural tourism variable, has an indirect and significant effect on economic development.

    Conclusion

    The key result is that the emergence of social entrepreneurship in villages with tourism potential leads to economic prosperity in both direct and indirect ways.

    Originality/value

    Most of the previous studies have paid attention to the direct and indirect social and cultural effects of social entrepreneurship, but in the present research, these effects were investigated in the economic development of villages with tourism potential.

    Keywords: Rural Tourism, Social Entrepreneurship, Economic development, Rural entrepreneurship North Khorasan province
  • مجید فرهادی یونکی، منوچهر جهانیان*، مهدی پورطاهری، عبدالرضا رکن الدین افتخاری

    گردشگری در حال طی کردن مسیر جدیدی است و رویکرد جدیدی در گردشگری در حال شکل گیری است که این مفهوم را می توان گردشگری تجربه محور نامید. گردشگری تجربه محور مفهوم جدیدی از گردشگری است که بیانگر تمایلات و نگرش جدید گردشگران از مفهوم سفر و گردشگری است. بدین جهت پژوهش حاضر به دنبال دستیابی به اهداف ذیل است: شناسایی مولفه ها و معیارهای تبیین کننده گردشگری تجربه محور در جاذبه های فرهنگی خلاق و به دنبال آن ارایه الگوی مناسب گردشگری تجربه محور در جاذبه های فرهنگی خلاق است. لذا با مصاحبه از 16 نفر از تهران شناس و کارشناس 12 جاذبه به عنوان جاذبه های فرهنگی خلاق منطقه موردمطالعه شناسایی شدند. در ادامه با روش انتخاب نمونه قضاوتی و گلوله برفی، 20 نفر از کارشناسان حوزه موردمطالعه پژوهش، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. در قالب روش کیفی تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی و به کمک نرم افزار MaxQda21 داده های پژوهش کدگذاری شد. بعد از هر مصاحبه فرایند کدگذاری انجام شده و با کدگذاری سه مرحله ای الگوی پژوهش ترسیم شد. یافته ها حاکی از آن است که 10 مولفه یا مقوله اصلی که عبارت اند از، تصویر ذهنی قبل از بازدید، ویژگی های فردی، انتظارات و انگیزه، تجربه خلاق، سیر تجارب به یادماندنی، محیط و اتمسفر تجارب، رضایتمندی، وفاداری و خاطرات ماندگار، اساسی ترین مولفه ها شناسایی شده در شکل گیری الگوی گردشگری تجربه محور در جاذبه های فرهنگی خلاق هستند.

    کلید واژگان: گردشگری تجربه محور, جاذبه های فرهنگی خلاق, تجربه خلاق, تحلیل محتوا
    Majid Farhadi Uonaki, Manouchehr Jahanian *, Mehdi Pourtaheri, Abdolreza Rokneddin Eftekhari

    Tourism is taking a new path and a new approach in tourism is being formed, which can be called experience-oriented tourism. Experience-oriented tourism is a new concept of tourism that expresses the new desires and attitudes of tourists regarding the concept of travel and tourism. Therefore, the current research seeks to achieve the following goals: Identifying the components and criteria that explain experience-oriented tourism in creative cultural attractions and then presenting a suitable model of experience-oriented tourism in creative cultural attractions. Therefore, by interviewing 16 people from Tehran, 12 attractions were identified as creative cultural attractions of the studied area. In the following, 20 experts in the research field were interviewed in a semi-structured way using judgmental and snowball sampling methods. In the form of qualitative method of content analysis with inductive approach and with the help of MaxQda21 software, the research data were coded. After each interview, the coding process was done and the research model was drawn with three-step coding. The findings indicate that 10 main components or categories, which are mental image before the visit, individual characteristics, expectations and motivation, creative experience, the course of memorable experiences, environment and atmosphere of experiences, satisfaction, loyalty and lasting memories, are the most essential components identified. They are creative in forming an experience-oriented tourism pattern in cultural attractions.

    Keywords: Experience-based Tourism, Creative Cultural Attractions, Creative Experience, Content analysis
  • سیما بیابانی*، مهدی پورطاهری، عبدالرضا رکن الدین افتخاری
    زمینه و هدف

    محیط روستایی به عنوان بستر زندگی و فعالیت های انسان، موضوعی چند بعدی است. در این بین مساله اوقات فراغت روستایی بخشی از مسایل گسترده تری است که در سطح ملی و منطقه ای نمود پیدا می کند و لازم است در تمامی ابعاد آن به ویژه کاربری اراضی اوقات فراغت پژوهش صورت گیرد. به تبع این ضرورت، این پژوهش بر آن است تا به مطالعه، تحلیل توزیع کاربری اراضی اوقات فراغت در روستاهای شهرستان مراغه بپردازد.

    روش بررسی

    این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و جهت جمع آوری اطلاعات آن از روش های اسنادی- میدانی استفاده شده است. در انجام این مطالعه ابتدا از اطلاعات مورد نیاز در زمینه موضوع و منطقه جمع آوری و سپس براساس روشی فرآیندی و با استفاده از   SPSS تجزیه و تحلیل و جمع بندی داده ها و هچنین تلفیق و ترکیب لایه های اطلاعاتی صورت گرفته و علاوه بر تطبیق نتایج و درک صحیح تر مساله، مطالعات میدانی نیز به عمل آمده است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش بیانگر این مطلب است که در بین کاربری های اوقات فراغت، کاربری فرهنگی و مذهبی دارای اهمیت یکسان و دارای اولویت اول از نگاه روستاییان بوده، همچنین الگوی توزیع کاربری ها دارای الگوی نامتوازن بوده و تنها روستای ورایوی و نوا از سطح برخورداری بالاتری برخودار می باشند. متناسب با یافته های پژوهش، افزایش سطح کاربری و تفریحی برای جوانان، توجه به مقوله فرهنگ و بافت فرهنگی نواحی روستایی و تهیه و تدوین برنامه های مفرح و معرفی جاذبه های روستایی از طریق رسانه های جمعی، پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: اوقات فراغت, کاربری اراضی, الگوی توزیع فضایی, مناطق روستایی, شهرستان مراغه
    Sima Biabani *, Mehdi Pour Taheri, Abdolreza Roknedin Eftekhari Eftekhari
    Background and Aim

    The rural environment as the bed of human life and activities is a multidimensional issue. In the meantime, the issue of rural leisure is one of the broader issues that are reflected at the national and regional levels, and it is necessary to conduct research in all its dimensions, especially the use of leisure lands. Due to this necessity, this research intends to study and analysis the distribution of leisure land use in the villages of Maragheh city.

    Methods

    This research is of descriptive-analytical type and documentary-field methods have been used to collect its information. In this study, first, the required information in the field of subject and region was collected and then based on a process method using SPSS data analysis and summarization as well as integration and combination of information layers and in addition to matching the results and a more accurate understanding of the problem has been done in field studies.

    Findings and Conclusion

    The research findings showed that, among leisure uses, cultural and religious uses are of equal importance and have the first priority from the villagers' point of view. Also, the pattern of distribution of land uses has an unbalanced pattern and only the villages of Varjoui and Nova have a higher level of enjoyment.

    Keywords: Leisure, land use, Spatial distribution pattern, Rural Regions Maragheh Township
  • علیرضا خاکی*، عبدالرضا افتخاری، سعید هاشمی، مهدی پورطاهری

    پژوهش حاضر به ارایه الگوی مطلوب مدیریت اکوتوریسم شهری کوهستانی در شهرستان مریوان پرداخته است. روش تحقیق روش اکتشافی-کاربردی و به صورت کمی می باشد. جامعه آماری پژوهش، گردشگرانی هستند که به شهرستان مریوان به عنوان مقصد گردشگری مراجعه می کنند، که برای نمونه گیری، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 130 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدهد اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخت بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار معادلات ساختاری SmartPLS انجام شده است. بررسی نتایج نشان داد که الگوی مدیریت اکوتوریسم در منطقه شهری کوهستانی مریوان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد و از مدیریت یکپارچه آمایشی (حکمروایی) تبعیت نمی کند. الگوی مطلوب مدیریت اکوتوریسم در چارچوب توسعه پایدار گردشگری الگوی حکمروایی یکپارچه می باشد.

    کلید واژگان: ارائه الگوی مطلوب, الگوی مدیریت, اکوتوریسم شهری کوهستانی, رویکرد حکمروایی
    Alireza Khaki *, Abd Alreza Eftekhari, Saied Hashemi, Mahdi P:Ourtaheri

    IntroductionThe research present the optimal model of urban ecotourism management in Marivan city. Materials and MethodsThe research method is exploratory-applied and quantitative. The statistical population of the study is tourists who come to Marivan city, for which 130 people have been selected by sampling using the Cochran's formula in a simple random way. The research instrument included a researcher-made questionnaire. Data analysis was performed using SmartPLS structural equation software. Discussion and resultsExamination of the results showed that the ecotourism management model in the mountainous urban area of Marivan is not in a good condition and does't follow the integrated statistical management. ConclusionThe optimal model of ecotourism management in the context of sustainable tourism development is the integrated governance model.

    Keywords: Provide the desired model, management model, urban urban ecotourism, governance approach
  • حسین سادین، مهدی پورطاهری*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری

    پژوهش حاضر به بررسی کسب وکارهای روستایی بر مبنای دو رویکرد برندسازی و زنجیره ارزش پرداخته است تا راهی برای فعال کردن کسب وکارها جهت افزایش بهره وری و دستیابی به توان رقابتی باشد. این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش های احتمالی و هدفمند در نمونه برداری و جمع آوری داده ها است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از مجموع نمرات میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات، تکنیک های وزن دهی جمع رتبه ای و تصمیم گیری چند شاخصه ارس (ARAS) استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق را 220 نفر از اساتید دانشگاه های استان گلستان، کارشناسان ادارات دولتی مرتبط با توسعه روستاها و مدیران روستایی شامل؛ بخشداران ، نمایندگان شوراهای بخش، دهیاران و صاحبان مشاغل تشکیل داده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان شاخص های تبیین کننده محصولات برند در سطح مناطق روستایی، شاخص رضایتمندی با وزن 095/0 در رتبه اول، انطباق پذیری با وزن 091/0 و کیفیت گرایی با وزن 086/0 در رتبه های بعدی قرارگرفته اند و از میان کسب وکارها و محصولات رایج منطقه؛ زراعت پنبه با ضریب 971/0 در اولویت اول، قالی بافی با ضریب 966/0 در اولویت دوم، غذاهای سنتی با ضریب 952/0 در اولویت سوم، پرورش اسب ترکمن با ضریب 943/0 در اولویت چهارم و اقامتگاه های بوم گردی با ضریب 924/0 در رتبه پنجم جهت برنامه ریزی برندسازی قرار داشته اند. همچنین نتایج تحلیل زنجیره ارزش مبین این موضوع است که به عنوان یک ابزار مکمل برندسازی، می توان در شناسایی و دسته بندی فرایندها، فعالیت ها و عملیات گوناگون کسب وکارها به منظور تعیین استراتژی های بازاریابی و سیاست های قیمت گذاری استفاده کرد.

    کلید واژگان: زنجیره ارزش, کسب وکارهای روستایی, برندسازی, مدل تصمیم گیری چند شاخصه ارس, منطقه ترکمن صحرا
    Hosien Sadin, Mahdi Pourtaheri *, Abdolreza Eftekhari

    The present study examines rural businesses based on two approaches of branding and value chain as a way to activate businesses to increase productivity and achieve competitiveness. This article is a descriptive-analytical study based on probability and targeted methods in sampling and data collection. In order to analyze the data, the sum of mean scores, standard deviation, coefficient of variation, techniques of weighted summation and multi-criteria decision making (ARAS) have been used. The statistical population of the study included 220 university professors, experts of government departments and rural managers; they are made up of district heads, representatives of district councils, and representatives of villagers and business owners. The results show that among the explanatory indicators of brand products in rural areas, the satisfaction index with a weight of 0.095 is in the first place, and adaptability with a weight of 0.091 and quality orientation with a weight of 0.086 are in the next ranks. And among the common businesses and products of the region; cotton farming with a coefficient of 0.971 is in the first priority, carpet weaving with a coefficient of 0.966 is in the second priority, traditional food with a coefficient of 0.952 is in the third priority, horse breeding with a coefficient of 0.943 is in the fourth priority and ecotourism resorts with a coefficient of 0.924 are in the fifth place for branding planning. Also, the results of value chain analysis indicate that as a complementary tool for branding, activities can be identified and categorized using various business operations to determine marketing strategies and pricing policies.

    Keywords: value chain, Branding, Rural business, Aras (Additive Ratio Assessment), Turkmen Sahara
  • نشاط امیدوار*، مهدی پورطاهری، عبدالرضا رکن الدین افتخاری

    امروزه، توسعه گردشگری به احداث خدماتی در نواحی روستایی انجامیده و ناپایداری های زیست محیطی-کالبدی را در برخی روستاها ایجاد نموده است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تحلیل پیامدهای توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری های زیست محیطی-کالبدی در بخش طرقبه می باشد.گردآوری اطلاعات به روش اسنادی-کتابخانه ای و پیمایشی می باشد. اطلاعات مربوط به متغیر مستقل (توسعه خدمات گردشگری) توسط روش ویکور و داده های متغیر وابسته (اثرات زیست محیطی-کالبدی) به کمک ابزار پرسشنامه جمع آوری شد و توسط این داده ها، آزمون رگرسیون در نرم افزار SPSS محاسبه گردید تا تاثیر توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری زیست محیطی-کالبدی بخش طرقبه مشخص شود. در همین راستا، ارزیابی تغییرات کاربری اراضی روستاهای نمونه توسط تصاویر ماهواره لندست و نرم افزار ENVI  و     GIS صورت گرفت. نتایج آزمون رگرسیون نشانگر رابطه همبستگی قوی، مستقیم و مثبتی با ضریب همبستگی 86/0 میان دو متغیر خدمات گردشگری و ناپایداری زیست محیطی و رابطه خطی معنادار با سطح معناداری0.002بین این دو متغیر می باشد و در فرضیه دوم، ضریب همبستگی به میزان92/0، بیانگر رابطه قوی، مثبت و مستقیم میان خدمات گردشگری و ناپایداری کالبدی می باشد و رابطه میان این دو متغیر نیز با سطح معناداری 0.04، معنادار است. ارزیابی تصاویر ماهواره ای در دوره 1987-2016 نشانگر کاهش مساحت اراضی کشاورزی و مراتع است که به ترتیب از 3ا/3031 و 52/5765 هکتار در سال 1987 به 2/2346 و  98/550 هکتار در سال 2016 رسیده است.  در این بررسی مشخص شد توسعه خدمات گردشگری بر ناپایداری زیست محیطی-کالبدی روستاهای نمونه تاثیر بسیار زیادی داشته است. بر اساس ضریب تعیین تعدیل شده، 83 درصد از ناپایداری زیست محیطی و 89 درصد از ناپایداری کالبدی در روستاهای نمونه تابع توسعه خدمات گردشگری می باشد.

    کلید واژگان: خدمات گردشگری, گردشگری روستایی, ناپایداری روستایی, تاثیرات کالبدی, شهرستان بینالود
    Neshat Omidvar *, Mahdi Poortaheri, Abdolreza Roknoddin Eftekhari

    Nowadays, tourism development causes environmental and physical changes in rural areas. Accordingly, this study analyzes the impacts of tourism services on environmental-physical changes in the villages of Torghabeh County. Data collection was based on the documentary and survey methods. The information about the independent variable (the development of tourism services) and dependent variable (environmental-physical impacts) were collected by Vikor method and the questionnaires, respectively. Then, they were analyzed by linear regression test in SPSS software in order to determine the impact of tourism services development on environmental-physical instability in Torghabeh County. In addition, the Landsat satellite images were used for the assessment of land use changes. In the first hypothesis, the correlation coefficient (0.86) demonstrates that there is a strong, direct and positive correlation relationship between two variables of tourism development and environmental instability and there is a significant linear relationship between these variables (Significance level=0.002). Also, in the second hypothesis, the correlation coefficient (0.92) explains that there is a direct, strong and positive relationship between two variables of tourism development and physical instability, and the relationship between these variables is also significant (Significance level=0.04). Based on the results, the area of agricultural land and rangelands has been decreasing between 1987 and 2016.  In 1987, the square of agricultural land and rangelands were 3031.3 and 5765.52 hectares, respectively. However, in 2016, these areas had fallen to 2346.2 and 550.98 hectares, respectively. According to the adjusted coefficient of determination, 83% of the environmental instability and 89% of the physical instability in the sample villages are dependent on the development of tourism services.

    Keywords: Tourism Services, Rural Tourism, Rural instability, Physical Impacts, Binalood City
  • نفیسه فضلی*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، مهدی پورطاهری

    به طور طبیعی، افزایش رضایت گردشگران از ظرفیت و کیفیت تاسیسات اقامتی و تفریحی با رشد گردشگری نسبت مستقیم دارد. در همین زمینه، هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت رضایت مندی گردشگران از کیفیت اقامتگاه های گردشگری استان تهران در قالب 6 شاخص کیفیت زیرساخت و خدمات بهداشتی و درمانی،کیفیت زیرساخت و خدمات رفاهی و پذیرایی،کیفیت زیرساخت و خدمات رفاهی و پذیرایی،کیفیت امنیت،کیفیت منابع سرزمینی،کیفیت زیرساخت فیزیکی وکیفیت بهداشت محیطی است. جامعه آماری تحقیق را گردشگران روستایی در 6 مرکز اقامتی روستایی تشکیل می دهند که تعداد نمونه های تخمین زده مورد نظر 160 نفر بدست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص CSM تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق بیانگر این است که میزان رضایت مندی گردشگران روستایی در متغیر کیفیت منابع سرزمینی بیشتر از دیگر بخش ها بوده است.

    کلید واژگان: رضایت مندی, کیفیت, اقامتگاه های بوم گردی, گردشگران روستایی, شاخص CSM, استان تهران
    Nafise Fazli *, Abdolreza Roknadin Eftekhari, Mahdi Pourtaheri

    One of the most important subjects in tourism development assessment is the satisfaction of tourists from the ecolodge resorts quality. Naturally, increased satisfaction of tourists from the capacity and quality of recreation and residential facilities is directly proportional to the growth of tourism. In this regard, the aim of this study was to investigate the tourists satisfaction from the quality of ecolodge resorts in rurals of Tehran province in the form of six indicators of the quality of infrastructure and health services, quality of infrastructure and welfare and catering services, quality of security, quality of territorial resources, the quality of physical infrastructure and the quality of environmental health. To this end, a questionnaire measuring the satisfaction of tourists from the quality of ecolodge resorts was prepared and standardized by statistical methods. Used method in this study is descriptive-analytical and its type is applied and the method of data collecting is done in both documentary and survey. The statistical population of the study is rural tourists in 6 rural accommodation centers. For determination of the sample size, the Cochran formula was used for uncertain or unconfined society with 95% confidence level, with the estimated number of samples estimated at 160. Data were analyzed using PASW software and CSM index. The results of the research indicate that the satisfaction of rural tourists in the quality of territorial resources quality has been higher than other sectors. In other words, the closest performance to expect is the quality of territorial resources, and the quality of the physical infrastructure is thereafter. This is while the quality of security has the lowest satisfaction.

    Keywords: satisfaction, Quality, Eco lodge Resorts, Rural Tourists, CSM Index, Tehran Province
  • نفیسه فضلی*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، مهدی پورطاهری

    در سه دهه ی اخیر، توجه به اثرات سازمان در جامعه، به ظهور مفهوم جدید و مهمی در پژوهش های کسبوکار به نام مسئولیت اجتماعی انجامیده است .مسئولیت اجتماعی به مشارکت داوطلبانه ی سازمان در توسعه ای پایدار فراسوی الزامات قانونی اشاره دارد .درحالی که اکثر سازمان ها امروزه اعتقاد دارند که باید به مسوولیت های اجتماعی با رویکرد توسعه ی پایدار توجه داشته باشند، دامنه مسئولیت اجتماعی مجتمع های گردشگری روستایی چندان مشخص نیست و درک مناسبی از ابعاد مسوولیت اجتماعی آن ها وجود ندارد. برای تبیین نوع ومحتوای آن در مجتمع های گردشگری روستایی، نیازمند آگاهی از ادراک ذینفعان(گردشگران، مدیران محلی، مدیران مجتمع و اجتماع محلی) هستیم؛موضوعی که در مطالعات داخلی کمتر به آن توجه شده است. لذا این مطالعه به بررسی و تحلیل ادراک ذینفعان از مسئولیت اجتماعی مجتمع های گردشگری روستایی در استان تهران پرداخته است. از ابزار پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات و از نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج نشان از آن دارد که بین درک اجتماع محلی و گردشگران، مدیران محلی و مدیران مجتمع، اجتماع محلی و مدیران مجتم و مدیران محلی و گردشگران تفاوت وجود دارد.

    کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی, توسعه پایدار, ذینفعان
    Nafise Fazli *, Abdoreza Eftekhari, مهدی پورطاهری

    In the last three decades, attention to the effects of the organization in society has led to the emergence of a new and important concept in business research in the name of social responsibility. Social responsibility refers to the voluntary participation of the organization in sustainable development beyond the legal requirements.While most organizations today believe that social responsibility should be considered with a sustainable development approach, the scope of social responsibility of rural tourism complexes is not clear and there is no proper understanding of the extent of their social responsibility.  In order to explain its type and content in rural tourism complexes, we need to be aware of stakeholders' perceptions (tourists, local managers, community managers and local community), which has been neglected in domestic studies  Therefore, this study has been designed to analyze the perceptions of stakeholders about the social responsibility of rural tourism complexes in Tehran province. A questionnaire was used to collect data and SPSS software was used for data analysis. The results indicate that there is a difference between the perception of the local community and tourists, local managers, and community managers, local communities and managers, and local managers and tourists

    Keywords: social responsibility, sustainable development, Stakeholders
  • مهدی پورطاهری، ابراهیم رومینا*
    مناطق مرزی ایران بخشی از عرصه سرزمینی ملی هستند که به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و دوری از مرکز اصلی سرزمین، شرایط متمایزی را ازنظر شاخص های توسعه نشان می دهند. این مناطق هرچند در یک نگرش پایدار سیستمی، می باید تکمیل کننده نارسایی های درون سرزمینی و مکمل فعالیت های موجود در آن باشند لیکن به دلیل تعارضات ایجاد شده و گسستگی نظام های عملکردی متقابل، در یک فرایند غیر برنامه ای، به عنوان یک تهدید فزاینده علیه امنیت و یکپارچگی سرزمین مادر عمل می نمایندبر مبنای مسئله تحقیق، روش تحقیق، صورت توصیفی - تحلیلی است. در بخش توصیف با تکیه بر منابع آماری به تشریح مقادیر کمی پرداخته و سپس در بخش تحلیل به طور عمده با بهره گیری از تحلیل های ثانویه و تشکیل ماتریس وضع موجود با استفاده از تکنیکهای تصمیم گیری های چند شاخصه طبقه نموده است. همچنین شاخص ها و نماگرهای کلیدی توسعه به تفکیک هر پهنه تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که که ساختار فضایی سکونت و فعالیت کشور بر اساس شاخص های توسعه یافتگی با تاکید بر پهنه های مرزی و غیر مرزی در شرایط حاضر از الگوی غیر متوازن تبعیت نموده است. الگویابی توسعه فضایی کشور مبین آن است که حوزه مرزی سواحل شمالی به عنوان کانون توسعه با گرایش به سمت مناطق مرزی شمال غربی و شمال شرقی هدایت شده و آنگاه از طریق دالان توسعه منطقه غیر مرزی داخلی به کانون توسعه سواحل مرزی جنوب کشور متصل شده است. بر این اساس کانون های توسعه نیافتگی در دو سوی دالان مرکزی یعنی مناطق مرزی شرق، غرب و جنوب شرق کشور توزیه شده اند. بر این مبنا می توان پذیرفت که بر اساس شاخص های توسعه، ساختار فضایی سکونت و فعالیت نه تنها بین مناطق مرزی بلکه بین مناطق مرزی و غیر مرزی (داخلی) نیز از تفاوت های معناداری برخوردار است.
    کلید واژگان: توسعه, مناطق مرزی, ایران, الگوی سکونت, فعالیت
    Mehdei Portaheri, EBRAHIM Roumina *
    Border communities are currently under pressure from global change. This pressure is both inland and out of land, The border regions of Iran are part of the national territorial arena which, due to their geographical location, have distinct conditions in terms of development indicators. These areas, although in a sustainable systemic attitude, should complement inland failures, but because of the conflicts and disruption they pose a growing threat to the security and integrity of the land. Accordingly, the issue of this study is how the spatial structure of residence and activity in frontier and inland areas is based on development indicators and what pattern does it follow? Based on the research problem, the research method is descriptive-analytical. In the description section, relying on statistical sources, it describes a few quantities, and then in the analysis section, it mainly classifies secondary analysis using the status quo matrix using multi-criteria decision-making techniques. Key development indicators and indicators are also defined for each zone. The results show that the study areas have many descriptive differences in indices and indicators. The pattern of development in Iran starts from the Caspian coastal border region as a center of development. It then heads northwest and northeast. Then through the central part of Iran, it connects to the center of development of the southern border of the country. Underdeveloped centers are also located on both sides of central Iran. The eastern, western and southeastern border regions of Iran have not been developed.
    Keywords: Development, Border areas, Iran, Residence, Activity
  • علی پورقیومی*، عبدالرضا رکن الدین افتخاری، مهدی پورطاهری

    در این پژوهش، تعریف روستا مفهوم سازی شده است. در بیشتر پژوهش های انجام شده درباره این مفهوم، از دیدگاه جمعیتی به مسئله نگاه شده که خود مانع موشکافی شدن درست آن شده است. داشتن تعریفی درست به همراه واقعیت های روستایی به اندیشمندان و برنامه ریزان توسعه این گزینه را می دهد که همسو با نیازها و خواسته های بهره وران، چه در خود روستا و چه در سطح بالاتر، گام های اثربخشی را برای توسعه پایدار این گستره ها بردارند. بنابراین، بازتعریف درست و دقیق این نواحی ضرورت این پژوهش را آشکار کرده است. این پژوهش با روش شناسی کیفی و روشی پدیدارشناسانه برپایه تجربه های زیسته و دارای راهبردی استفهامی- قیاسی و با مشارکت 5 گروه روستایی انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از 10 مفهوم برای تعریف روستا است که دربرگیرنده مفهوم های جمعیتی- جغرافیایی، کارکردی، همبستگی اجتماعی، جامعه شناختی، روان شناختی، زیبایی شناختی- معماری، محیط زیستی، نهادی، سیستم و نظام و لکه ای- فضایی است. همچنین، تعریف روستا با همکاری مشارکت کنندگان پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, مفهوم روستا, سمغان, ملای انبار, شهرستان کوه چنار
    Ali Pourghayyoumi*, Abdolreza Eftekhari, mehdi Pourtaheri
    Introduction

     Many researchers in the fields of geography, social sciences, agriculture, and environment have defined the village and rural place. In Iran it has been mostly defined for providing government services and from a political-administrative-demographic point of view. However, some researchers and thinkers in Iran have paid attention to other dimensions of rural and rural places such as the rights of places, biological aspects, the system of rural society and its spatial aspects. We know that perhaps one of the first curiosities of any resident of each settlement is an understanding of the biological-residential phenomenon. This requires that they first know its definition and use it as a guide and guideline for the development and progress of that settlement. This becomes even more apparent when researchers and facilitator want to develop rural planning for these settlements with a qualitative methodology. Because when a person offers different definitions of their place of residence with the participation of other people, different needs and wants will be raised. It is possible that by satisfying these needs and wants, and with the help of the villagers themselves, outsiders and stakeholders will develop a settlement.

    Methodology

     The method of this research is qualitative as well as fundamental in nature in the sense that it seeks to conceptualize the core of the subject. In addition, it seeks to respond to the development needs of local communities and local and regional development organizations. It also has a phenomenological approach, strong philosophical basis, and an interrogative-deductive strategy. Also, considering the reserves of rural settlements from the definition of the village and its true nature, it seeks to research this phenomenon. During the research process, focusing on rural groups, integrating them into their daily lives in the form of additional participatory workshops using tools such as interviews, group discussion, the concepts of which are used and done in the context of 5 interviews semi-structured and 5 participatory workshops with the participation of rural groups (Agricultural activists, industry and services), youth, executive officials and council, trustees and investors, active population and women.[R1] 

    Findings and Discussion

     We know that perhaps one of the first curiosities of any resident is to understand and become familiar with the biological-residential phenomenon. It is necessary to first know its definition and to consider it as a guideline for the development and progress of that settlement. Therefore, according to the phenomenological method of dominating the research and the participation of the research participants, the following semantic units were suggested from their point of view to define the village: demographic – geographical, functional, social solidarity, sociology, psychological, aesthetics – architecture, environmental, institutional, systematic and spot-spatial.

    Conclusion

     Re-conceptualizing words such as village can be instructive and a way to open up the needs and wants of a rural settlement, because through the link between its integrated implementation and a systematic look at new approaches of development, it can be considered as an institution to unfold its dimensions. The villages of Sumaghan and Mula-e-Anbar as a biological-residential phenomenon need that at first resident and the rural development planners come up with a comprehensive definition of the village, that itself is done as a guideline for its development. This process becomes more apparent when it plays a role researchers and facilitators should define, as well as develop and plan for these settlements with a qualitative methodology and perhaps phenomenology, and with an interrogative-deductive approach. Also, in new and alternative development subject, when planning for settlement, relying on rural concepts increases its feasibility. Looking at some of the researches done as well as the cores of the research, it can be realized that doing any planning without the participation of the stakeholder in the planning process undoubtedly underscores its efficiency and efectiveness. The outcome of this study was a participatory definition of the village by the participants, which is facilitated by the authors: The village is a collection of geographical spaces and bio-residential spots that have multiple functions of agriculture, production, services, industry, tourism, etc. It has a much smaller population than urban settlements and has a strong social solidarity. And the external and internal relations are very extensive to their far and near settlements. Also, its essential features are the spirit of effort and production.

    Keywords: Phenomenology, the concept of village, Sumghan, Mula-e-Anbar, Kouhchenar county
  • Hossein Sadin, Mahdi Pourtaheri*, Abdolreza Rokniddin Eftekhari
    Purpose

    In recent years, it has become more necessary to seek and apply new strategies to strengthen the foundations and diversification of economic activities in rural areas. Accordingly, in the context of the new theories of sustainable development, one of the approaches that is of great importance for the growth and sustainability of businesses in today's complex environments is branding. Therefore, the main purpose of this study was to identify businesses with branding potential in Turkmen Sahara of Golestan province in Iran. The overwhelming limitations of product marketing are supporting the declining revenues of traditional sources in dealing with competitive markets as well as trying to expand, making available and identifying regional products with a branding approach

    Design/methodology/approach

    In this study, we first identified and localized the branding indices and then identified the brand-liable products in the region using the Additive Ratio Assessment (ARAS) method in multi-criteria decision making.

    Findings

    The results showed that among the indicators of brand products in rural areas, satisfaction index with weight of 0.095 was put in the first place followed by adaptability with weight of 0.091, quality-orientation approach with a weight of 0.086 and valuable with a weight of 0.081. Also, among the common businesses and products in the region, cotton cultivation with a coefficient of 0.971 was the first priority followed by carpet weaving with a coefficient of 0.966, traditional foods with a coefficient of 0.952, Turkmen horse breeding with a coefficient of 0.943 and eco-tourism with a coefficient of 0.924 for planning the branding of products and services based on Brand Explanatory Indexes and using ARAS method . Practical implications: The study provides a perspective on the process of branding products and services in rural areas . Originality/value: This paper makes two major contributions: first, the introduction of branding indicators for rural businesses, and second, applying decision making models in the process of branding products and services with brand potential in rural studies .

    Keywords: Branding, Rural business, Additive Ratio Assessment (ARAS), Turkmen Sahara
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال