به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهنازگودرزی

  • حسین یعقوبی، مهناز گودرزی*، مهرداد صادقی
    تحلیل مولفه های تاثیرگذار فرهنگ ملی ایران بر قدرت منطقه ای ایران در غرب آسیا هدف این پژوهش می باشد . روش این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کمی متکی به پرسشنامه است، جامعه آماری مشتمل بر 200 نفر از نخبگان حوزه فرهنگ ملی شامل: اساتید دانشگاه استان اصفهان و خارج از استان، مراکز فرهنگی و مدیران راهبردی که به صورت تصادفی می باشد از طریق آلفای کرونباخ روایی تایید و پرسشنامه محقق ساخته لیکرتی به صورت پرس لاین در اختیار پرسشگران قرار گرفته که پس از جمع آوری اطلاعات از طریق 2 آمار توصیفی (دموگرافی شامل سن و جنس ،تحصیلات)و آمار استنباطی (آزمون tنمونه ای ،تحلیل عاملی و...)از طریق نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در پاسخ به سوالات پژوهش در مورد تاثیر گذاری کلی فرهنگ ملی بر قدرت منطقه ای دو مولفه موقعیت سرزمینی و استکبار ستیزی و غرور ایرانی ازبعد ملی بر قدرت منطقه ای تاثیر گذار بوده است، اما بقیه مولفه ها ،آداب و رسوم، تاریخ و تمدن ایرانی ،عناصرقومی و مذهبی ، مهمان نوازی، کمک های بشردوستانه و حمایت از مستضعفین و محرومان تاثیر گذار نبوده است.دربعد دینی و ارزشی همه مولفه ها،شهادت طلبی،حمایت ازنهضت های آزادیبخش،دفاع از نظام و ارزش های اسلامی،الگوی مردم سالاری دینی،ولایت مداری،انتظار ومنجی گرایی با توجه به وضعیت هویتی ومناسبات واشتراکات دینی با برخی همسایگان بر قدرت منطقه ای تاثیر گذاری بالایی را نشان داده است.
    کلید واژگان: فرهنگ ملی, هویت, سازه انگاری, قدرت منطقه ‏ای, غرب آسیا
    Hosein Yaghobi, Mahnaz Goodarzi *, Mehrdad Sadeghi
    Analysis of the influencing components of Iran's national culture on Iran's regional power in West Asia is the aim of this research. customs and feelings that the people of a nation have learned from each other. The method of this research is content analysis with a quantitative approach based on questionnaires. The statistical population consists of 200 elites in the field of national culture, including: professors of the University of Isfahan province and outside the province, cultural centers and strategic managers, which is randomly confirmed through Cronbach's alpha and a researcher-made questionnaire in the form of a press line is available to the questioners. After collecting information through 2 descriptive statistics (demographics including age and sex, education) and inferential statistics (sample t-test, factor analysis, etc.), it has been analyzed through spss software.In response to the research questions about the overall impact of national culture on regional power, two components of territorial position and Iranian arrogance and pride have had an impact on regional power from the national dimension, but the rest of the components, customs, Iranian history and civilization. Ethnic and religious elements, hospitality, humanitarian aid and support for the oppressed and deprived have not been effective. In the religious and value aspect of all components, seeking martyrdom, supporting the liberation movements, defending the Islamic system and values, religious democracy model, provincialism, expectation and saviorism according to the identity status and religious relations and sharing with some neighbors over regional power
    Keywords: National Culture, Identity, Structuralism, Regional Power, West Asia
  • امید نوحه اصفهانی، مهناز گودرزی*، محمدرضا یزدانی

    در عصر حاضر جنگ شناختی، ابزار اصلی دستیابی به اهداف توسعه طلبانه ی قدرت های استکباری بدون درگیری نظامی است. جنگ شناختی، رهیافتی ترکیبی از ظرفیت های نبرد غیرجنبشی متعلق به فضای مجازی برای پیروزی در جنگ بدون رودرویی فیزیکی است. دشمن در سال 1401، بعد از فوت مهسا امینی با استفاده از ابزار رسانه از جنگ شناختی علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده کرد. بنابراین؛ پژوهش حاضر می کوشد با روش تحلیل گفتمان انتقادی وندایک و با استفاده از جامعه ی آماری اخبار منتشر شده ازرسانه ی فارسی زبان بی.بی.سی فارسی در بازه ی‎ زمانی شهریور 1401 تا دی ماه 1401، جنگ شناختی و جریان سازی رسانه ای خبرگزاری بی.بی.سی فارسی را شناسایی کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است: متون خبری بی.بی.سی فارسی از لحاظ سبک واژگانی، افراد و نهادهای مطرح شده در متن، غیرسازی، استنادها، پیش فرض ها و تداعی و تلقین ها، درصدد است تا با راه اندازی جنگ شناختی از طریق ابزار رسانه؛ گفتمان هایی را شکل دهد؛ واکاوی گفتمانی از متون اخبار رسانه ی بی.بی.سی فارسی نشان داد که: گفتمان اصلی وب سایت بی.بی.سی فارسی در خصوص پوشش خبری اعترضات بعد از فوت مهسا امینی، «حجاب اجباری»، «خشونت پلیس»، «نبود آزادی و عدالت»، «نقض حقوق بشر»، و «نارضایتی عموم» بوده است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, وندایک, جنگ شناختی, بی.بی.سی فارسی, مهسا امینی, ایران
    Omid Noheh Esfahani, Mahnaz Goodarzi*, Mohammadreza Yazdani

    In this era, cognitive warfare is the main tool to achieve the developmental goals of arrogant powers without military conflict. Cognitive warfare is a hybrid approach of cyberspace non-mobile combat capabilities to win a war without physical confrontation. In 1401, after the death of Mahsa Amini, the enemy used media tools to use cognitive warfare against the Islamic Republic of Iran. So; The present research tries to identify the war science and media flow of the BBC Farsi news agency with the Vandyke critical discourse analysis method and using the statistical community of news published by the Farsi-language media BBC Farsi in the period from September 1401 to December 1401. slow The results of the research indicate that: BBC Persian news texts in terms of lexical style, people and institutions mentioned in the text, neutralization, citations, presuppositions and associations and insinuations, are trying to launch a cognitive war through media tools; form discourses; Discourse analysis of news texts of BBC Farsi media showed that: the main discourse of BBC Farsi website regarding the news coverage of the protests after Mahsa Amini's death was "mandatory hijab", "police violence", "lack of freedom and justice". ", "violation of human rights", and "public dissatisfaction".

    Keywords: Critical Discourse Analysis, Van Dyke, Cognitive Warfare, Persian BBC, Mahsa Amini, Iran
  • مسعود جبل عاملی، محمدرضا یزدانی زازرانی*، مهناز گودرزی

    در عصر جهانی شدن، هم در منابع تهدید و هم در نوع تهدید و هم در ابزارهای مورد استفاده، تحولی شگرف به وجود آمده است. تهدیدات در عصر جهانی شدن دولت محور نبوده و دارای ویژگی های فراملی هستند و تمرکز بر تهدیدات نظامی کمرنگ تر شده است. ایران از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون درگیر جنبه های سخت تهدیدات نظیر جنگ تحمیلی، ترور و سایر اقدامات خشونت آمیز بوده، لیکن با ظهور و بروز جنبه های نوین این تهدیدات نظیر محصولات تراریخته، امنیت کشور دچار تهدیدات و دگرگونی های فراوانی گردیده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که آسیب های سیاست های مرتبط با تهدیدات نوین زیستی علیه جمهوری اسلامی ایران چیست. این پژوهش به دنبال آسیب شناسی سیاست هایجمهوری اسلامی ایران در برابر تهدیدات نوین زیستی با تمرکز بر محصولات تراریخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سیاستگذاری ها در این حوزه در قالب قوانین مدون یا ذیل برنامه های توسعه کشور صورت پذیرفته است، لیکن فقدان سیاست های جامع یا ضعف سیاست های کنونی و همچنین عدم آسیب شناسی آن ها موجب بروز اختلاف نظر یا خلاهایی در این زمینه گردیده است و قوانین فعلی نیازمند به روزرسانی و انطباق بیشتری با تهدیدات موجود است. علاوه بر آن در برخی حوزه ها کاستی های موجود نیز بایستی با قانون نگاری های جدید جبران گردد. نتایج پژوهش آسیب های موجود در سیاست گذاری کشور در حوزه تهدیدات محصولات تراریخته را به چهار دسته از عوامل کارکردی، ساختاری، زمینه ای و ارتباطی تقسیم نموده است. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار به منظور تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, آسیب شناسی, تهدید زیستی, سیاست های تهدیدات نوین زیستی, محصول تراریخته
    Masoud Jabalameli, Mohammadreza Yazdani Zazerani *, Mahnaz Goodarzi

    In the era of globalization, there has been a tremendous transformation in both the sources of threats and the types of threats and the tools used. Threats in the era of globalization are not state-oriented and the focus on military threats has become less. Since the beginning of the Islamic Revolution, Iran has been involved in the harsh aspects of threats such as imposed war and terror but with the emergence of new aspects of these threats such as genetically modified crops, the country's security has undergone many threats and transformations. This research tried to answer the question that what are the harms of policies related to new biological threats against Iran? Therefore, this research was looking for the pathology of G.A.'s policies against new biological threats, focusing on transgenic products. Based on the research findings; Policies in this area have been made in the form of codified laws or under the country's development plans, but the lack of comprehensive policies or the weakness of the current policies, as well as their lack of diagnosis, have caused disagreements or gaps in this field, so the current laws need to be updated. In addition to that, in some areas, the existing deficiencies must be compensated with new legislations. The results of the research have divided the existing harms in the country's policy into four categories of functional, structural, contextual and communication factors. In this research, the qualitative content analysis method was used to analyze the data.

    Keywords: Public Policy, Pathology, Biological Threat, New Biological Threats Policies, Transgenic Products
  • وحید پرست تاش*، مهناز گودرزی، مسعود جعفری نژاد

    واکاوی سیاست خارجی ایران در منطقه بالکان؛ مطالعه موردی بوسنی و هرزگوین؛ بالکان در معنای خاص اصطلاحی است برای اشاره به مجموعه کشورهای جنوب شرقی اروپا که به دنبال فروپاشی یوگسلاوی سابق استقلال یافته و عموم آنها در مسیر عضویت در اتحادیه اروپا قرار دارند. بالکان با تنوع قومی بسیار، محل تلاقی سه مذهب اسلام، مسیحیت کاتولیک و مسیحیت ارتدوکس است و با توجه به سوابق گذشته، منطقه ای بحران خیز در جوار اتحادیه اروپا محسوب می گردد. ایران از دیرباز پیوندهای عمیق فرهنگی با کشورهای این منطقه داشته و زبان فارسی در گذشته نزد فرهیختگان این حوزه از جاذبه فراوانی برخوردار بوده است. اما بدون تردید حضور و نقش آفرینی ایران در بحران بوسنی و هرزگوین در دهه 1990 میلادی جدی ترین نقش آفرینی ایران در این منطقه از اروپا محسوب می گردد. پژوهش حاضر در تلاش برای واکاوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه بالکان با تاکید بر نقش ایران در کشور بوسنی و هرزگوین است. یافته تحقیق نشان می دهد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه بالکان با رویکرد سازه انگاری در روابط بین الملل همخوانی داشته و این منطقه از ظرفیت های قابل توجهی در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای توسعه روابط برخوردار است.

    کلید واژگان: بالکان, بوسنی و هرزگوین, سازه انگاری, سیاست خارجی, جمهوری اسلامی ایران
    Vahid Parasttash *, Mahnaz Goodarzi, Masoud Jafarinejad

    The Balkans, in a specific sense, refers to the collection of countries in Southeast Europe that gained independence following the collapse of the former Yugoslavia, most of which are on the path to membership in the European Union. The Balkans, with its great ethnic diversity, is the intersection of three religions: Islam, Catholic Christianity, and Orthodox Christianity, and regarding its historical background, it is considered a crisis-prone area next to the European Union. Iran has long-standing deep cultural ties with the countries of this region, and the Persian language has historically held significant appeal among the intellectuals of this area. However, undoubtedly, Iran's presence and role in the Bosnian crisis during the 1990s is considered the most significant involvement of Iran in this part of Europe. The present study aims to explore the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the Balkans region, emphasizing Iran's role in Bosnia. The results indicated that the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the Balkans is consistent with the constructivist approach in international relations, and this region possesses considerable potential in cultural, political, and economic fields for the development of relations.

    Keywords: : Balkans, Bosnia, Herzegovina, Constructivism, Foreign Policy, Islamic Republic Of Iran
  • الهام صباغ، مهناز گودرزی*

    چندین دهه از فروپاشی شوروی گذشته است و ارتباط با کشورهای جداشده از شوروی سابق از فردای پس از فروپاشی در دستورکار دستگاه سیاست خارجی ایران قرار گرفت. ایران با فروپاشی نظام دوقطبی، تلاش های متعددی را برای گسترش روابط راهبردی با واحدهای سیاسی مستقل کرد؛ تلاش هایی که بیشتر آن ها در قالب دیپلماسی رسمی تعریف می شوند. این درحالی است که چندوجهی شدن روابط دیپلماتیک باعث تغییر سطوح دیپلماسی و مراودات سیاسی کشوها و اتخاذ رویکرد پارادیپلماسی شده است. از منظر پارادیپلماسی، هویت های خرد و فروملی مستقل از حکومت های مرکزی می توانند در عرصه بین المللی به نقش آفرینی بپردازند. بر پایه چنین مفروضی، پرسش این نوشتار این است که: «نقاط قوت و ضعف روابط دیپلماتیک ایران و ترکمنستان کدام است و پارادیپلماسی چه کمکی به بهبود و ارتقاء این مناسبات می کند؟» در پاسخ به این پژوهش این فرضیه مطرح است که «عمده آسیب روابط دیپلماتیک تهران عشق آباد، تمرکز انحصاری بر دیپلماسی رسمی بین دو کشور و بی توجهی به جنبه های جدید در روابط دیپلماتیک ازجمله پارادیپلماسی است که می تواند نقاط ضعف روابط رسمی در محورهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی را کاسته و با تمرکز بر ابزارهای متنوع در حوزه های گوناگون دیپلماسی، بر بهبود مناسبات دو کشور بیفزاید.» روش انجام این پژوهش، کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای اسنادی گردآوری و در چارچوب نظریه پارادیپلماسی، بررسی و تحلیل شده اند.

    کلید واژگان: پارادیپلماسی, ایران, ترکمنستان, آسیب شناسی, تعاملات دوجانبه
    Elham Sabagh, Mahnaz Goodarzi *

    Several decades have passed since the collapse of the Soviet Union, and relations with the countries separated from the former Soviet Union were placed on the agenda of Iran's foreign policy apparatus from the day after the collapse. Iran made several efforts to expand strategic relations with independent political units; Efforts, most of which are defined in the form of official diplomacy. This is while the multifaceted nature of diplomatic relations has caused changes in the levels of diplomacy and political relations. From a paradiplomatic point of view, small and sub-national identities independent of central governments can play a role in the international arena. Based on this assumption, the question of this article is: "What are the strengths and weaknesses of diplomatic relations between Iran and Turkmenistan, and how does paradiplomacy help to improve and promote these relations?" In response to this research, this hypothesis is proposed that "the major damage to diplomatic relations between Tehran and Ashgabat is the exclusive focus on official diplomacy between the two countries and the neglect of new aspects in diplomatic relations, including para-diplomacy, which can be the weak points of official relations in political axes. reduce economic, cultural and social issues and improve relations between the two countries by focusing on various tools in various fields of diplomacy." Since this research is made to compare two units, the method of using it is comparative.--

    Keywords: Paradiplomacy, Iran, Turkmenistan, Pathology, Bilateral Interactions
  • حسن عابدینی*، حسین مسعودنیا، مهناز گودرزی

    این مقاله به بررسی عوامل موثر بر سیاست خارجی تهاجمی ترامپ در قبال ایران می پردازد. در پی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 و اتخاذ مواضع تهاجمی علیه ایران، روابط شکننده ایران و آمریکا که پس از توافق برجام در دولت اوباما به دست آمده بود، با تردید جدی از سوی وی مواجه شد. خروج ترامپ از برجام در سال 2018 این روابط شکننده را به تیرگی کشاند تا جایی که دو کشور را تا آستانه یک جنگ تمام عیار سوق داد. هدف ترامپ از خروج از برجام و اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران در قالب فشار حداکثری، رسیدن به توافقی مبتنی بر منافع آمریکا بود. ترامپ این توافق را در راستای شعار اول آمریکا و بازگشت عظمت به آمریکا پیگیری می کرد. برای ترامپ، نه ایدئولوژی مهم بود نه توافقات بین المللی و نه حتی افکار عمومی جامعه جهانی. سوال اصلی مقاله این است که علت اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی ترامپ در قبال ایران متاثر از چه مولفه هایی بوده است؟ مولفه های سیاست خارجی تهاجمی ترامپ علیه ایران، علت رفتارهای تهاجمی و خصمانه وی علیه ایران را ترسیم می کنند. یافته های این مقاله با استفاده از نظریه واقع گرایی تهاجمی میرشایمر و بررسی شخصیت ترامپ با روش توصیفی - تحلیلی به دست آمده است. هدف این مقاله تحلیل نقش مولفه های تاثیرگذار داخلی و خارجی در اتخاذ سیاست خارجی تهاجمی آمریکا علیه ایران در دوره ترامپ می باشد.

    کلید واژگان: ایران, آمریکا, ترامپ, سیاست خارجی, واقع گرایی تهاجمی, جان میرشایمر
    Hasan Abediny *, Hossein Masoudnia, Mahnaz Goodarzi

    This study examines the influential factors behind Trump’s aggressive foreign policy towards Iran. Following Donald Trump’s victory in the 2016 US presidential election and his adoption of aggressive stances vis-à-vis Iran, the already fragile Iran-US ties, forged during the Obama administration under the Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA), faced uncertainties. Trump’s withdrawal from the JCPOA in 2018 exacerbated the tensions between the two countries, bringing them to the brink of a full-scale war. Trump’s primary objective in withdrawing from the deal and adopting hostile positions against Iran through a strategy of maximum pressure was to achieve an agreement aligning with the interests of the United States. He pursued his ideal agreement in line with the slogan "America First" and making America great again. For Trump, considerations such as ideology, international agreements, and even global public opinion held no significance. The main question addressed in this study is what factors influenced Trump’s aggressive foreign policy towards Iran. Trump’s aggressive foreign policy toward Iran reveals the motivations underlying his aggressive and hostile behavior toward Iran. The findings of this study are based on Mearsheimer’s offensive realism theory and an analytical-descriptive approach to examining Trump’s personality traits. The conclusion demonstrates that Trump’s aggressive foreign policy towards Iran was shaped by internal factors encompassing the roles and personalities of Trump himself, the Department of State, the Treasury Department, the National Security Council, Congress, think tanks, media outlets, and pro-Israeli lobbies. External factors such as the role of Israel and Saudi Arabia, the European Union, China, Russia, and most importantly, Iran’s regional conduct also played a significant role. Through the integration and overlap of offensive realism and Trump’s personality analysis, this study seeks to provide a better understanding of Trump’s aggressive foreign policy toward Iran.

    Keywords: Iran, United States, Trump, Foreign Policy, Offensive Realism, John Mearsheimer
  • مهناز گودرزی، سعید وثوقی*، شهروز ابراهیمی

    سیاست خارجی چین به عنوان یکی از قدرت های نوظهور نظام بین الملل متاثر از مولفه های متعددی است. رویکردهای مختلف نظری نیز، هرکدام به بررسی برخی از مولفه های تصمیم ساز در سیاست خارجی چین پرداخته اند؛ اما آنچه در این میان مغفول مانده، نقش هویت سیاسی در مفصل بندی سیاست خارجی این کشور است. چین با ترکیب ارزش های هویتی از گذشته تا به امروز تلاش دارد، پیگیر راهبرد خیزش مسالمت آمیز مطابق با مناسبات نوین هویتی در نظام بین الملل معاصر باشد و ضمن بازسازی پایه های قدرت خود را به عنوان بازیگر برهم زننده وضع موجود معرفی نکند. در این مقاله به این سئوال پاسخ داده می شود که، مولفه های هویتی سیاست خارجی چه تاثیری بر رفتار سیاسی چین در برابر جمهوری اسلامی ایران از سال 2000 تا سال 2022 داشته است؟ نویسندگان با استفاده از نظریه سازه انگاری کل نگر، به این نتیجه رسیده اند که: تحولات رخ داده در مولفه های هویتی سیاست خارجی چین سبب شده تا این کشور بر اساس «هویت توسعه گرایی اقتصادی مسالمت آمیز» سیاست خارجی اش را تنظیم نموده و درنتیجه به عنوان «بازیگر بازرگان صلح جو» در تعامل با ایران ایفا نقش کند.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, چین, سیاست خارجی, نظام بین الملل, نظریه سازه انگاری کل نگر, هویت, هویت اجتماعی, هویت جمعی
    mahnaz goodarzi, Saeed Vosoughi *, shahrooze Ebrahimi

    China's foreign policy, as one of the emerging powers of the international system, is affected by several factors. Different theoretical approaches have studied some decision-making components in China's foreign, but what has been neglected is the role of China's political identity in shaping the foreign policy of this country. China, by combining its identity values from the past to the present, tries to pursue a peaceful rise strategy in accordance with contemporary identity norms in the international system and not to reintroduce its power base as a disruptive player in the current situation. China's macro narrative of self and other was developed based on ancient and modern identity foundations. Therefore, the foundation of China's foreign policy is social identity and collective identity. China is trying to apply adaptability and flexibility to its international identity and system in its foreign policy behavior. China's macro narrative of self and other was developed based on ancient and modern identity foundations. Therefore, the foundation of China's foreign policy is social identity and collective identity. China is trying to apply its foreign policy based on adaptability and flexibility to the identity and international system. This article answers the question of what impact the identity components of China's foreign policy have had on its political behavior towards the Islamic Republic of Iran from 2000 to 2022? In response to this question, based on the descriptive-analytical method and using the holistic constructivist theory, it is hypothesized that changes in China's foreign policy identity towards Islamic Republic of Iran have led to its foreign policy being regulated based on peaceful economic development and playing a role as a peace-loving trade actor

    Keywords: China, constructivism, Foreign policy, International system, Islamic Republic of Iran
  • محمد نادری، مهناز گودرزی*، مجید توسلی رکن آبادی، سید جواد امام جمعه زاده
    آب، نقشی حیاتی و اهمیتی راهبردی در محیط زیست، توسعه اقتصادی پایدار، حیات فرهنگی و اجتماعی، منافع سیاسی و امنیتی و در مجموع قدرت ملی و توسعه پایدار دارد. کمبود آب، رقابت بر سر دستیابی، تصاحب و تسلط بر این عنصر حیاتی به ویژه در شیوه و میزان بهره برداری از منابع آبی مشترک را تشدید کرده است. سدسازی های ترکیه بر دجله و فرات، تاثیرات گسترده ای بر محیط زیست، سلامت، معیشت و امنیت ساکنان منطقه و کشورهای تاثیرپذیر داشته و به مهاجرت، خشک شدن تالاب ها، بیابان زایی و بروز ناآرامی ها منجر شده است. عراق به دلیل محدودیت های ژیوپلیتیکی، آسیب پذیرترین کشور منطقه در بحران آب است. دجله و فرات، اصلی ترین منبع تامین نیازهای آبی این کشور است. ترکیه با برخورداری از موقعیت بالادستی در حوضه آبریز دجله و فرات، 14 سد بر فرات و 8 سد روی دجله ساخته است. هدف پژوهش تبیین تاثیرات سدسازی های ترکیه بر امنیت ملی عراق است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که سدسازی های ترکیه چه تاثیراتی بر امنیت ملی عراق برجای گذاشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، سدسازی های ترکیه، علاوه بر نابودی بخش قابل توجهی از پوشش گیاهی و زمین های کشاورزی، زیان های اقتصادی و آسیب های اجتماعی، تالاب های منطقه میان رودان را با خطر نابودی مواجه و به مرکز اصلی شکل گیری و انتقال ریزگرد تبدیل و به معضلات زیست محیطی منطقه و کشورهای تاثیرپذیر، به ویژه عراق منجر شده است؛ این سدسازی ها «تهدید وجودی» عراق است. اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و فیش برداری از اسناد، کتب، مقالات، رسانه ها و منابع الکترونیکی گردآوری شده است.
    کلید واژگان: امنیت زیست محیطی, امنیت ملی عراق, بحران کم آبی, دجله و فرات, سدسازی های ترکیه
    Mohammad Naderi, Mahnaz Goodarzi *, Majid Tavasoli Roknabadi, Seyed Javad Emam Jomeh Zadeh
    From a geopolitical and geostrategic point of view, Iraq is located in a bottleneck and faces unique geographic restrictions in accessing open waters and international rivers.
    Tigris and Euphrates are the main source of water needs of this country, which originate from Turkey. The Tigris and Euphrates watershed is one of the most important watersheds in the Middle East.
    The dispute over the manner and amount of exploitation of the three coastal countries (Turkey, Iraq and Syria) which resulted from the disintegration of the Ottoman government, has a long history.
    Turkey has built 14 large dams on the Euphrates tributaries and 8 large dams on the Tigris tributaries by implementing the Gap project. Following Turkey's exploitation of the Atatürk Dam (Turkey's largest dam) in 1992, the issue of "environmental security" has been one of the most important concerns of affected countries, especially Iraq.
    Following the exploitation of this big dam and 13 other dams, as well as the construction of three dams by Syria, the Euphrates flow to Iraq has decreased by about 90% in recent years.
    Ilisu Dam (Turkey's second largest dam) is built on the Tigris River, and if the capacity of this dam is fully utilized, the natural flow of the Tigris to Iraq will decrease by 56%.
    With the completion of the Gap project, Turkey will be able to control more than the average annual flow of natural flows in the Tigris and Euphrates in this country. Turkey's dam constructions have led to widespread problems in various dimensions in the region and affected countries, especially Iraq, due to its location in the lower reaches of the Tigris and Euphrates watershed and the environment.
    The purpose of the research is to explain the effects of Turkey's dam construction on Iraq's national security.This research is important because after Iraq and Syria, Iran is the third country affected by Turkey's dam construction because internal and external factors affecting Iraq's national security for reasons such as long border, cultural, historical, religious commonalities, economic exchanges and significant commercial and political and security interests have similar and extensive effects on Iran's national security.
    Iran has vital interests in Iraq, and no country is as influential as Iraq in terms of securing Iran's interests and national security, therefore, a threat to Iraq's vital interests is a threat to Iran's vital interests.
    The research has tried to answer the main question that Turkey's dam constructions on the Tigris and Euphrates rivers have had on Iraq's national security and the hypothesis of the research is based on this axis that Turkey has controlled the sources of power production through extensive dams on the branches of the international rivers Tigris and Euphrates and developed policies with the aim of strengthening and perpetuating the "geopolitical position" in the course of interaction and conflict with beneficiary countries of Tigris and Euphrates, especially Iraq, should use economic, political and security issues as a means of pressure in negotiations and the manner and extent of exploitation of the mentioned rivers. Turkey's dam building policy on Tigris and Euphrates is considered as an independent variable and Iraq's national security is considered as a dependent variable.
    This research is of a qualitative type, which analyzed the data and explained the topic with a descriptive-analytical method and applied approach. Information gathering has been collected using library resources and scanning documents, books, articles, media and electronic resources.
    The lack, change and destruction of environmental elements are among the most important factors that threaten the life and survival of human societies and governments. Mastery over water resources is mastery of an element that has a vital and strategic role.
    Water has a significant role and importance in the environment, sustainable economic development, cultural-social development, political-security stability and the power of governments in the national, regional and international arenas. Therefore, the competition of the governments to acquire, exploit and dominate the common water resources due to the vital role and strategic importance of water has created the ground for conflict and conflict between the stakeholders. Since the 1960s and following Turkey's extensive dam constructions on the Tigris and Euphrates, water leverage has been used as a tool to exert pressure against Iraq.
    The problems caused by the water shortage crisis in combination with factors such as the decrease in precipitation due to climate change, the destruction of vegetation and forests, soil erosion due to the decrease in humidity, air pollution due to the change and destruction of environmental elements, and the devastating consequences of three wars in the last four decades. , Iraqis' indiscriminate exploitation of rivers, lakes and wetlands in the agricultural, industrial and urban sectors, pollution of water resources and exhaustion of the water storage and transmission network, the process of destruction of natural ecosystems and the destruction of environmental elements of this country, accelerating and has intensified and the health, livelihood and security of the residents of the affected area have been jeopardized to a significant extent. The location of this country in the lower reaches of Tigris and Euphrates is a geopolitical bottleneck and a factor for threatening this country.
    Turkey, Syria and Iran have superior geopolitical advantages over this country due to being located upstream of the rivers entering Iraq. Environmental elements have a transboundary nature, therefore, managing and controlling challenges requires bilateral, regional and international cooperation. Environmental security is related to water security, food security, job security, sustainable economic development and in the macro dimension with the interests and national security of countries and the power of governments in the national, regional and international arenas. Considering the five parts of Bozan's theory, the military, political, economic, social and environmental power of Turkey has increased against the countries affected by Tigris and Euphrates, especially Iraq. Based on Homer Dixon's theory, three factors: environmental destruction, population increase and unequal social distribution of resources due to lack and change of environmental resources and six factors: climate change due to the emission of greenhouse gases, destruction of Ozone layer, destruction and reduction of agricultural lands, destruction of  forests, reduction and pollution of fresh water sources and reduction of fishing due to destruction of fisheries following widespread climate change, the possibility of conflicts turning into violent conflicts between Turkey and the countries affected by Tigris and Euphrates with this country, between each other, especially Iraq and Turkey, has been strengthened in case of lack of understanding, agreement and constructive interaction. According to Mackinder's theory, the use of power generation resources using natural (energy resources), human and environmental factors (dam construction) has achieved the goal of Turkish hegemony to a significant extent. Based on Ratzel's theory, Turkey has strengthened its national and regional power and vital space against the countries affected by the Tigris and Euphrates, especially in the face of Iraq. Blocking the natural flow of the international channels of the Tigris and Euphrates is an existential threat, and the demand for Iraq's natural and historical water rights in order to preserve survival, manage and reduce the harmful consequences of this threat is that the emergency measures of the policy makers of this country, regional countries, regional and international organizations and Institutions defending human rights and environmental rights and the United Nations are effective.
    Keywords: Environmental Security, Iraq’s national security, Water Scarcity Crisis, Tigris- Euphrates basin, Turkey’s dam constructions
  • محسن پناهنده، سید محمد رشتیان*، مهناز گودرزی، سعید دائی کریم زاده، فائزه تقی پور

    رقابت پذیری گردشگری اهمیت بالایی در توسعه اقتصادی دارد. افزایش توان رقابتی می تواند به افزایش سهم بازار و رشد اقتصادی بخش گردشگری منجر شود. مطالعات بسیاری به تحلیل عوامل تعیین کننده رقابت پذیری مقاصد گردشگری پرداخته اند. این پژوهش بررسی می کند چگونه رقابت پذیری گردشگری در شهرهای ایران به توسعه اقتصادی کشور کمک می کند.هدف از این پژوهش از یکسو به پیوندهایی که بین دو مفهوم رقابت پذیری و شاخص های مورد استفاده برای سنجش و از سوی دیگر به مطالعات مرتبط با مدل های رقابت پذیری گردشگری و رشد اقتصادی حاصل از حضور گردشگر پرداخته شده است؛ روش تحقیق مطالعه پیش رو به لحاظ ماهیت پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی و از نظر هدف نوع توسعه ای یا کاربردی است و از نظر روش شناسی تحلیل و با ابزار نسخه برداری می باشد و جامعه آماری مورد استفاده از کارشناسان  و اساتید مرتبط با رقابت گردشگری و شهرسازی می باشد و در نهایت تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله تحلیل عاملی تایید کننده صورت گرفته است؛ نتایج به دست آمده از این مطالعه، تعریف مدلی را فراهم می کند که در آن تامین منابع گردشگری موروثی همراه با تامین منابع تولیدی و پیوندهای بین آنها عناصر تعیین کننده ظرفیت یک اقتصاد برای تولید و در نتیجه رشد اقتصادی است؛ مدل های ارائه شده مجموعه ای از متغیرهای مرتبط تاکید کرده اند که لزوما باید شاخصه ها قابل اندازه گیری باشند تا بتوان آنها را ارزیابی نمود و با این وجود افزایش فعالیت گردشگری به طور مثبت به رشد اقتصادی کمک می کند، اگرچه نحوه انجام آن، میزان و همچنین تعمیم این سهم به رشد همه کشورها یا دوره های زمانی، سوالاتی هستند که همچنان باقی می مانند.

    کلید واژگان: گردشگری, رقابت پذیری, توسعه اقتصادی. ایران
    Mohsen Panahande, Seyyed Mohammad Rashtian *, Mahnaz Goodarzi, Saeed Daei-Karimzadeh, Faezeh Taghipour

    Tourism competitiveness holds significant importance in economic development. Enhancing competitiveness can lead to increased market share and economic growth in the tourism sector. Numerous studies have analyzed the determinants of tourism destination competitiveness. This research examines how tourism competitiveness in Iranian cities contributes to the country's economic development.The purpose of this research, on the one hand, is the link between the two concepts of competitiveness and the indicators used for measurement, and on the other hand, studies related to tourism competitiveness models and economic growth resulting from the presence of tourists. In terms of the nature of the research, the research method of the upcoming study is qualitative research, and in terms of the goal, it is developmental or applied in terms of methodology, it is analysis and copying tools, And the statistical population is used by experts and professors related to tourism competition and urban planning, and in the end, the analysis of information has been done by means of confirmatory factor analysis. The results obtained from these studies define a model in which the provision of heritage tourism resources with the provision of productive resources and the links between them are the elements that determine the capacity of an economy for production as a result of economic growth. The presented models have emphasized a set of related variables that indicate how they must be measured and evaluated. Even so, an increase in tourism activity contributes positively to economic growth, although how it does so, how much, as well as generalizing this contribution to the development of all countries or periods, are questions that remain. 

    Introduction

    Based on this, the main problem of the research has been stated as follows: what are the concepts for creating competition between cities? Also, how can the government and the people solve the economic problems of society by using these competitions? On the other hand, how can actual and potential competition between cities lead to economic prosperity and solve other problems of cities and citizens? In this regard, Iran, as one of the countries whose economy is strongly dependent on oil, can move away from the oil economy by creating actual and potential competition between its cities, as well as changes in the texture of localities and the physicality of urban spaces to attract Tourists can promote  the economy caused by tourism.

    Methodology

    the research method of the upcoming study is qualitative research, and in terms of the goal, it is developmental or applied in terms of methodology, it is analysis and copying tools, And the statistical population is used by experts and professors related to tourism competition and urban planning, and in the end, the analysis of information has been done by means of confirmatory factor analysis.

    Results and Discussion

    In this research, a new concept of the relationship between competitiveness, tourism, and growth has been presented in which the provision of hereditary resources, together with the provision of production resources and the links between them, are the elements that determine the capacity of an economy for production and as a result growth. The new conceptual framework of tourism variables, including the model, does not depend on demand factors. Instead, it directly focuses on production factors such as physical and human capital. Unlike previous models that measured tourism by tourism income or the number of tourists, this new model aims to provide a more comprehensive understanding of tourism. (Lejárraga, Walkenhorst, 2010)This variable refers to the conditions of the territory, which motivates the offer of tourism in a geographical area. As shown in previous studies on measuring tourism competitiveness, what should be included in the conception of intrinsic resources of tourism remains an undefined question.

    Conclusion

    In general, it seems that in certain lands there is a series of elements that make those places attractive for tourists, which is related to culture, environment and climate. These sources are numerous, and some of them have been protected from interest over the past century, indicating that they are known as attractive elements for the reasons already mentioned. Therefore, from the measurement of those elements, it is possible to produce an index that includes only the elements related to culture, environment and climatic condition, with the previously shown tourism competitiveness measurement techniques, such as those applied in TTCI or CM. Several aspects should be considered when analyzing these relationships. Firstly, The number of foreign economic variables like public capital, private capital, and human territory are indicators of the competitiveness of destination tourism.The influence of production factors on competitiveness indicators is a direct result of economic growth. The second measure of tourism is usually income or the number of tourists, which involves connecting a demand variable with economic growth. In addition, the relationship between tourism and economic growth is influenced by other variables such as physical and human capital, as well as infrastructure. The study will be biased if these variables are not taken into account to explain growth. This research proposes that the relationships between tourism and territory can be viewed from the standpoint of the territory having certain inherent qualities or resources that make it attractive to travelers, rather than the influence of production factors. These Innate resources are known as inherited resources. The provision of those resources in a territory, along with the provision of production resources, such as private or public capital and human capital and their connection with each other, means the complementary or alternative relationships that exist between them, elements that determine the capacity of an economy to produce and thus grow.

    Keywords: Tourism, Competitiveness, Economic Development, Iran
  • محمد نادری، مهناز گودرزی*، سید جواد امام جمعه زاده
    سدسازی های ترکیه بر رودهای دجله و فرات تاثیرات گسترده ای بر روند تخریب محیط زیست خاورمیانه به خصوص بر عراق و سوریه داشته است. بهره برداری از سد ایلیسو به تشدید معضلات یاد شده و کاهش کیفیت آب رودهای دجله، فرات و اروند و نابودی محیط زیست منطقه منجر می شود. آسیب های زیست محیطی ناشی از گسترش دامنه انتشار ریزگردها بر مناطق وسیعی از ایران به خصوص بر مناطق غرب و جنوب غرب این کشور تاثیرگذار بوده و تهدیدی جدی علیه امنیت ملی ایران است. این پژوهش بر اساس روش، توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش است: سدسازی های ترکیه بر رودهای دجله و فرات چه تاثیراتی بر امنیت ملی ایران دارد؟ یافته های پژوهش حاکی است: معضلات تحمیل شده بر عراق، به دلیل داشتن مرز طولانی و منافع مشترک در ابعاد مختلف، تاثیرات مشابه و گسترده ای بر امنیت ملی ایران دارد. لازم است ایران و عراق به دلیل اشتراک منافع در ابعاد گسترده با جلب نظر سایر کشورهای ذینفع، موضع یکسان در قبال ترکیه اتخاذ کرده و این کشور را به رعایت حق آبه کشورهای تاثیرپذیر در موضوع نحوه و میزان بهره گیری از رودهای دجله و فرات مجاب کنند. ترکیه در شرایط فقدان اراده جمعی کشورهای ذینفع به بهره برداری حداکثری از رودهای یاد شده اقدام کرده است.
    کلید واژگان: امنیت زیست محیطی, امنیت ملی ایران, امنیت ملی عراق, دجله و فرات, سدسازی های ترکیه
    Mohammad Naderi, Mahnaz Goodarzi *, Seyed Javad Emam Jomeh Zadeh
    Turkey's construction of dams on the Tigris and Euphrates rivers has intensified the process of environmental degradation in large parts of the Middle East, especially Iraq and Syria.The full operation of the Ilisu Dam will further reduce the inflow of stagnant water from the Tigris, Euphrates and Arvand to the country and destroy the environment in the wider Middle East. Environmental damage due to the spread of dust emissions in large areas of Iran, especially in the west and southwest of the country is a serious threat to Iran's national security. This research is based on descriptive-analytical method and seeks to answer the question: What effects does the construction of the Turkish dam on the Tigris and Euphrates rivers have on Iran's national security? The research findings indicate that the problems imposed on Iraq due to having a long border and common interests in different dimensions, have similar and wide-ranging effects on Iran's national security. It is necessary for Iran and Iraq to adopt the same position towards Turkey due to having large-scale barriers, attracting the attention of other interested countries, and to persuade this country to respect the water rights of the affected countries on the manner and amount of use of the Tigris and Euphrates rivers. Turkey has taken maximum advantage of these rivers in the absence of the collective will of the beneficiary countries.
    Keywords: environmental Security, national security of Iran, national security of Iraq, Tigris, Euphrates, dams of Turkey
  • سید حمید سیدتقی زاده، مهناز گودرزی*

    دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در قبال عراق نوین، شامل برنامه های متعددی بوده است؛ در عین حال از جمله برنامه هایی که کمتر بطور مجزا به آن پرداخته شده، برنامه ها و ابتکارات اقتصادی است. لذا هدف از این مقاله تبیین برنامه های اقتصادی در دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در عراق نوین می باشد. بنابراین پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سوال بود که «برنامه-های اقتصادی چه جایگاهی در دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در عراق نوین داشته است؟» یافته های پژوهش نشان داد که «اگرچه برنامه های اقتصادی فاقد جایگاه مستقل در دیپلماسی عمومی ج.ا.ا در عراق نوین بوده اند، اما کاربست کامل و مستقل آن ها، ظرفیت های گسترده منابع، بازیگران و فعالیت های اقتصادی را در خدمت اهداف دیپلماسی عمومی قرار خواهد داد.» این در حالی است که با عنایت به برخی حساسیت های فرهنگی و سیاسی در جامعه عراق و از سوی دیگر نیازمندی های اقتصاد این کشور، توجه و استفاده بیشتر از برنامه های اقتصادی که حساسیت زایی کمتری دارند، از اهمیت و ضرورت مضاعفی برای دیپلماسی عمومی ج.ا.ایران در قبال عراق نوین برخوردار است. در این راستا برخی برنامه ها مانند بهره گیری از «صنعت گردشگری» و «کمک های توسعه ای» شناخته شده تر بوده، که البته تا حدودی با رویکردی شیعی و همچنین به عنوان منابع و برنامه های فرهنگی و سیاسی مورد توجه بوده اند. حال آنکه، پرداختن به این موارد ذیل عنوان برنامه های اقتصادی دیپلماسی عمومی، نقش مهمی در استفاده حداکثری از این ظرفیت ها دارد؛ زیرا این امر فرصت اجرای ابعاد بیشتری از این برنامه ها را ایجاد نموده و دستگاه های بیشتری را در این زمینه فعال می نماید.

    کلید واژگان: دیپلماسی عمومی», «منابع اقتصادی», «برنامه های اقتصادی», «جمهوری اسلامی ایران», «عراق نوین»
    Seyed Hamid Seyed Taghizadeh, Mahnaz Goodarzi *

    Iran's public diplomacy towards modern Iraq has included several programs. However, Economic programs and initiatives are among the programs that have been addressed less independently. Therefore, the purpose of this article is explanation the economic programs in the iran's public diplomacy in modern Iraq. The main question was that "What is the place of economic programs in the I.R.Iran's public diplomacy in modern Iraq?" Research findings showed that “Although the economic programs have not had an independent position in the public diplomacy of the I.R.I in modern Iraq, but, Their full and independent application will serve the goals of public diplomacy, the vast capacities of resources, actors and economic activities.” At the same time that due to some cultural and political sensitivities in the Iraqi society and on the other hand the needs of this country's economy, more attention and use of economic programs that are less sensitive is a double importance and necessity for Iran's public diplomacy towards new Iraq will have. In this regard, some programs such as the use of the "tourism industry" and "developmental aid" are more well-known, which of course have a Shia approach to some extent, and also have been of interest as cultural and political programs. Dealing with these matters under the title of economic programs of public diplomacy plays an important role in the maximum use of these capacities; Because this creates the opportunity to implement more dimensions of these programs and activates more devices in this field.

    Keywords: Public Diplomacy, Economic resources, Economic programs, Islamic Republic of Iran, Modern Iraq
  • قاسم رحیمی چسلی، مجید روحی دهبنه*، مهناز گودرزی

    علی رغم وجود مسائل متعدد در روابط میان فدراسیون روسیه و ایالات متحده، بحران 2022 اوکراین ازجمله محورهای مهمی است که طی مدت زمان اخیر نه تنها موجبات رویارویی مجدد واشنگتن و مسکو را فراهم آورده، بلکه دامنه آن از قلمرو ملی خارج شده و به مسئله ای مهم در تعاملات منطقه ای و بین المللی مبدل ساخته است. با توجه به اهمیت چگونگی کنشگری فدراسیون روسیه و ایالات متحده در بحران مذکور و همچنین نتایج حاصل از آن، نگارندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا با روش کیفی و رویکردی توصیفی تحلیلی، به این پرسش پاسخ گویند که مولفه های فرهنگ راهبردی چه تاثیری بر الگوهای رفتاری دولتمردان روس و آمریکایی در قبال بحران اوکراین 2022 داشته است؟ فرضیه ای که در مقابل پرسش مذکور مطرح شده ناظر بر آن است که تقابل دو کشور در صحنه اوکراین را می توان به شدت متاثر از مبانی فرهنگی، ارزشی، ژئوپلیتیکی و تاریخی دو کشور دانست و بر این اساس است که جنگ، توسل به زور، بازدارندگی و استراتژی معنا یافته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است در بحران اوکراین رویای قدرت بزرگ و بازگشت به شکوه امپراتوری، مسائل ژئوپلیتیکی، نگرش منفی نسبت به نیات کنشگران رقیب، سنت های مربوط به کلیسای ارتدکس و ملی گرایی روسی، در مقابل باور به قدرت مطلق ایالات متحده در عرصه سیاست و روابط بین الملل، استثناگرایی، توجه ویژه به ارزش های لیبرال دموکراسی و ادامه جنگ تا تسلیم بی قیدوشرط دشمن، قرار گرفته است. در قالب این مولفه ها، الگوی رفتاری هریک از طرفین به سمت الگوی تقابل حداکثری و بازی با حاصل جمع صفر کشیده شده است

    کلید واژگان: فرهنگ راهبردی, بحران اوکراین, روسیه, ایالات متحده آمریکا, تقابل حداکثری
    Ghassem Rahimichesli, Majid Rouhi Dehboneh *, Mahnaz Goodarzi

    Despite the existence of many issues in the relations between the Russian Federation and the United States, the crisis of 2022 in Ukraine is one of the important axes that during the recent period not only caused Washington and Moscow to face each other again, but its scope has gone beyond the national territory and has become an important issue in regional interactions and International has made a converter, the authors of this study have tried to answer the question of what effect the components of strategic culture have on the behavior patterns of Russian statesmen with a qualitative method and a descriptive-analytical approach. And the American in response to the crisis in Ukraine 2022? The hypothesis raised in front of the mentioned question points out that the conflict between the two countries in the Ukrainian scene can be considered strongly influenced by the cultural, value, geopolitical and historical foundations of the two countries, and based on this, war, resort to force, deterrence and strategy Meaning has been found. The findings of the research indicate that in the Ukraine crisis, the dream of great power and the return to the glory of the empire, geopolitical issues, negative attitude towards the intentions of rival activists, traditions related to the Orthodox Church and Russian nationalism, in contrast to the belief in the absolute power of the United States in the field of politics and International relations, and the continuation of the war until the unconditional surrender of the enemy have been placed

    Keywords: Strategic Culture, Ukraine Crisis, Russia, United States of America, Maximum Confrontation
  • بنفشه حیدری، مهناز گودرزی*
    دیپلماسی انرژی به عنوان یکی از شاخه های دیپلماسی اقتصادی، اهمیت بسزایی در مدیریت انتقال منابع انرژی دارد، یعنی کشورها با آگاهی از سیاست های انرژی همدیگر می توانند با اتخاذ سیاست و دیپلماسی مناسب، با یکدیگر همکاری کنند. سیوال اصلی پژوهش حاضر این است: چگونه دیپلماسی انرژی جمهوری اسلامی ایران می‏تواند بر ظرفیت ارتقای همکاری در آسیای مرکزی تاثیرگذار باشد؟ فرضیه‏ای که به دنبال این سیوال مطرح می‏شود: با به کارگیری هدفمند و سنجیده‏ دیپلماسی انرژی، ایران می تواند به همکاری و همگرایی منطقه ای و جهانی دست بزند و از این طریق باعث افزایش جذب سرمایه گذاری خارجی در صنعت انرژی شده و علاوه بر آن، با کاهش تهدیدات حوزه‏ی تولید و افزایش سطح تولید و در نتیجه افزایش صادرات انرژی، به امنیت انرژی پایدار در بستر منطقه ای دست پیدا کند. نتایج تحقیق نشان می‏دهد که تحریم های بین‏المللی علیه ایران و انزوای این کشور توسط آمریکا  در پیمان‏ها و قراردادهای منطقه ای، به ویژه در حوزه‏ی انرژی، می‏تواند آثار منفی در روابط این کشور با آسیای مرکزی و نیز قدرت‏های منطقه ای و بانفوذ (چین، روسیه، ترکیه) داشته باشد. پژوهش حاضر، روش توصیفی تحلیلی را به عنوان روش تحقیق خود برگزیده و داده‏ها و اطلاعات را به روش کتابخانه‏ای و به طریق فیش‏برداری جمع‏آوری کرده است.
    کلید واژگان: ژئوپلتیک, انرژی, خطوط لوله انتقال انرژی, آسیای مرکزی, سیاست خارجی ایران
    Banafshe Heydari, Mahnaz Goodarzi *
    Energy diplomacy, as one of the branches of economic diplomacy, is very important in managing the transfer of energy resources, that is, countries knowing each other's energy policies can cooperate with each other by adopting appropriate policies and diplomacy. The main question of the current research is: How can the energy diplomacy of the Islamic Republic of Iran affect the capacity to promote cooperation in Central Asia? The hypothesis that is raised following this question: with the purposeful and deliberate use of energy diplomacy, Iran can achieve regional and global cooperation and convergence, thereby increasing the attraction of foreign investment in the energy industry, and in addition to It achieves sustainable energy security in the regional context by reducing the threats in the production area and increasing the production level and as a result increasing the energy export. The results of the research show that the international sanctions against Iran and the isolation of this country by the United States in regional treaties and agreements, especially in the field of energy, can have negative effects on the relations of this country with Central Asia as well as the power have regional and influential (China, Russia, Turkey). The current research has chosen the descriptive-analytical method as its research method and collected data and information through the library method and through the sampling method.
    Keywords: Geopolitics, Energy, energy transmission pipelines, Central Asia, Iran's Foreign Policy
  • مهناز گودرزی*، علی نیکوکار

    حزب عدالت و توسعه با توجه به موقعیت ژیوپلیتیک، جغرافیای سرزمینی، اتصال به اروپا و نزدیکی به روسیه و خاورمیانه از طرفی و بهره گیری از مسایل ایدیولوژیک و اشتراکات تاریخی و فرهنگی از سوی دیگر، سیاست خارجی توسعه طلبانه ای را به منظور دستیابی به هژمونی منطقه ای، دسترسی به منابع انرژی و تصاحب بازارهای خاورمیانه در پیش گرفت که هم نظم موجود در منطقه و هم روابط با ایران را به چالش کشید، لذا این مقاله در تلاش است تا سیاست های حزب عدالت و توسعه و تاثیرات آن بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در خاورمیانه بررسی نماید؟این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به بررسی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه در منطقه پرداخته است. داده های پژوهش نشان می دهد که حزب عدالت و توسعه از سویی با تاکید بر مسایل ایدیولوژیک و بهره گیری از نقش مذهب در پی تسری نفوذ خود در مناطق پیرامونی است، و ازسویی هم با تاکید بر ویژگیهای ساختاری و ژیوپلیتیک در پی افزایش قدرت نسبی و افزایش قدرت بازیگری خود در خاورمیانه است که باعث ایجاد نوعی رقابت و تعارض در عین همکاری با جمهوری اسلامی ایران می شود و تاثیرات مستقیم و غیرمستقیمی هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ هویتی بر ایران و حوزه های نفوذآن در منطقه دارد.

    کلید واژگان: حزب عدالت و توسعه, منطقه گرایی, نئوعثمانی گرایی, سیاست خارجی
    Mahnaz Goodarzi *, Ali Nikokar

    Justice and Development Party's Given the geopolitical situation, Territorial geography Connecting to Europe and proximity to Russia and the Middle East On the one hand, and exploiting ideological issues, And historical and cultural commonalities on the other, Foreign policy development is pursued aimed at achieving regional hegemony, Access to energy resources and takeover of Middle Eastern markets, Which challenged both the existing order in the region and relations with Iran, So this article is trying to investigate AKP policies and their effects on Islamic Republic of Iran's foreign policy in the Middle East? This article has covered with a descriptive-analytical approach and using library and documentary information to investigate AKP foreign policy in the region. Research data show That the AKP is trying to do Emphasizing on ideological issues and taking advantage of the role of religion in expanding its influence in the peripheral areas, And on the other hand, it seeks to increase its relative power and increase its acting power in the Middle East Emphasizing structural and geopolitical features, That creates a kind of competition and conflict while working with the Islamic Republic of Iran And direct and indirect effects Both structurally and identically It has influence on Iran and its spheres of influence in the region.

    Keywords: Justice, Development Party(AKP), Regionalism, Neo-Ottomanism, foreign policy
  • مهناز گودرزی*، علی علینقی پور

    این مقاله به تاثیر تحریم های امریکا بر دیپلماسی اقتصادی ایران در قبال روسیه، به عنوان یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاست بین الملی خواهد پرداخت. سوال اصلی مقاله این است که  با توجه سیاست های تحریمی آمریکا طی سال های 2012 تا 2020 دیپلماسی اقتصادی ایران و روسیه دارای چه الگویی بوده است؟ براین اساس فرضیه مقاله این است که رویکرد تحریمی غرب و بخصوص آمریکا در قبال ایران باعث گسترش روابط اقتصادی ایران با روسیه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سیاست های مبتنی بر تحریم و فشار غرب موجب شده تا سیاست خارجی ج. ا. ایران از ابتدای انقلاب مبتنی بر نگاه به شرق در ابعاد مختلف طراحی شود. این امر در دولت روحانی نیز کمابیش ادامه پیدا کرده است. بررسی داده ها نشان می دهد که این سیاست در بعد اقتصادی بیش از آنکه دارای موازنه باشد مبتنی بر وابستگی ایران به واردات اقتصادی، از روسیه  بوده است از نظر ژیواکونومیکی دو کشور طرح های موازنه بخشی بویژه در حوزه انرژی و در دریای خزر و اورآسیا در مقابل سیاست های غرب به اجرا رسانده اند. این مقاله، با تکیه بر روش توصیفی_ تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و با استفاده از چارچوب مفهومی دیپلماسی اقتصادی در پی پاسخ به سوال اصلی بوده است.

    کلید واژگان: تحریم, دیپلماسی اقتصادی, سیاست خارجی, ایران, روسیه
    Mahnaz Goodarzi *, Ali Alineqipour

    This article will deal with the impact of US sanctions on Iran's economic diplomacy towards Russia, as one of the main players in the international political scene. The main question of the article is, what was the pattern of Iran and Russia's economic diplomacy during the years 2012 to 2020 due to the sanctions policies of the United States? Therefore, the hypothesis of the article is that the sanctions approach of the West and especially the United States towards Iran has led to the expansion of Iran's economic relations with Russia. The results of the research show that policies based on sanctions and pressure from the West have led to the foreign policy of c. A. From the beginning of the revolution, Iran should be designed based on looking to the East in different dimensions. This has more or less continued in Rouhani's government. The analysis of the data shows that this policy in the economic dimension is based on Iran's dependence on economic imports from Russia, rather than having a balance. Western policies have been implemented. This article, relying on the analytical-descriptive method and using library resources and using the conceptual framework of economic diplomacy, sought to answer the main question.

    Keywords: Sanctions, economic diplomacy, Foreign Policy, Iran, Russiaeconomy
  • حسن عابدینی کشکوئیه، حسین مسعودنیا*، مهناز گودرزی
    هدف پژوهش حاضر تشریح و تبیین عوامل و مولفه های موثر بر سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران در دوره اوباما و ترامپ است که با فراز و فرودهای بسیاری همراه بود. به لحاظ روشی، پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر روش مرور نظام مند با تجزیه و تحلیل رفتار اوباما و ترامپ براساس رویکرد واقع گرایی تدافعی و واقع گرایی تهاجمی است. سیاست خارجی آمریکا براساس امنیتی کردن فعالیت های هسته ای و رفتارهای منطقه ای ایران قابل تبیین بوده و مولفه های آن عبارتند از شخصیت و اعضای کابینه و لابی های عبری- عربی. سیاست خارجی اوباما در قبال ایران با استفاده از رویکرد تعامل و فشار (قدرت هوشمند) موفقیت آمیز بود، ولی سیاست خارجی ترامپ با توجه به ماهیت تهاجمی و شکاف در اردوگاه غرب، ناکام ماند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که هر دو رییس جمهور سعی داشتند با ایجاد بحران های سیاسی، اقتصادی و تهدیدات نظامی در ابعاد داخلی و خارجی، منافع جمهوری اسلامی را به چالش بکشند. اوباما توانست با دستیابی به توافق هسته ای، فعالیت های هسته ای ایران را مهار کند، ولی ترامپ با خروج از توافق هسته ای، نه تنها نتوانست دستاوردهای اوباما را حفظ کند، بلکه دستاورد او در مهار ایران برای تامین منافع ملی آمریکا تقریبا هیچ بود.
    کلید واژگان: ایران, آمریکا, سیاست خارجی, دونالد ترامپ, اوباما, تئوری رئالیسم تهاجمی میرشایمر, رئالیسم تدافعی والتز, برجام, توافق هسته ای
    Hasan Abediny Koshkuieh, Hossein Masoudnia *, Mahnaz Goodarzi
    The purpose of the present research is to explain and clarify the factors and components effective on the U.S foreign policy against Iran during the presidency of Obama and Trump as a period replete with fluctuations. The research method was descriptive-analytic with respect to the systematic review of Obama's and Trump's behavior based on defensive and offensive realism. The U.S foreign policy would be explained based on its security approach to Iran's nuclear activities and regional behaviors involving components such as the character of Arabic-Hebraic lobbies and cabinet members. Obama's foreign policy against Iran relying on the approach of interaction and pressure (intelligent power) was successful whereas Trump's foreign policy failed with respect to its offensive nature and the gap among western countries. Therefore, it can be concluded that both of the presidents attempted to challenge the Islamic Republic of Iran's interests by creating political and economic crises and military threats in internal and external aspects. Obama could restrain Iran's nuclear activities by reaching a nuclear agreement but Trump by withdrawing the nuclear deal, not only could not sustain Obama's achievements but also almost failed to restrain Iran to provide the U.S national interests.
    Keywords: Iran, U.S, Foreign policy, Donald Trump, Obama, Mearsheimer's Offensive Realism, Walitz's Defensive Realism, Join Comprehensive Plan of Action (JCPA), nuclear deal
  • پرویز فرشاسعید*، محمود جلالی، مهناز گودرزی
    حملات سایبری معضلی جهانی است که امنیت جهان را با تهدیدات زیادی مواجه نموده است. همه روزه شاهد حملات سایبری در سطح جهان هستیم به نحوی که فعلا هیچ نقطه ای از جهان در برابر این حملات مصون نمی باشد. ظرفیت ها و پتانسیل هایی که فضای سایبری برای جامعه بشری به ارمغان آورده باعث گردیده تعدادی از کشورها از این ظرفیتها برای مقاصد سیاسی و اقتصادی خود سوءاستفاده نمایندکه این باعث بر هم خوردن امنیت سایبری جهانی گردیده است.آنچه می تواند به حل این معضل در جهان کمک نماید همکاری دولتها در سطح بین المللی برای تقویت امنیت سایبری شان می باشد. سوالی که در این تحقیق مطزح می گردد این است که چه ضرورتی برای دولتها وجود دارد تا جهت تقویت امنیت سایبری با یکدیگر همکاری نمایند؟با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال پاسخ داده شده که به دلیل اینکه تمام جنبه های زندگی بشری به فناوریهای حوزه سایبری وابسته شده و چنین سطح از وابستگی موجب سوء استفاده بعضی از دولتها در ارتکاب حملات سایبری به زیر ساختهای حیاتی دولتها می گردد نیاز است تا جهت تقویت امنیت سایبری همکاریهایی در سطح بین المللی توسط دولتها صورت گیرد.
    کلید واژگان: امنیت سایبری, حملات سایبری, سطح بین المللی, فضای سایبری, همکاری دولتها
    Parviz Farshasaid *, Mahmood Jalali, Mahnaz Goodarzi
    Cyber attacks are a global problem that now pose great threats to the world security. Every day we see cyber attacks around the world in such a way that currently no part of the world is immune to these attacks. Capacities and potentials that The cyberspace has brought about human society has led countries to exploit these capacities and potentials for their own political and economic purposes that this has disrupted global cybersecurity. The only thing that can help solve this problem in the world is the cooperation of States at the international level to strengthen their cyber security. In this study , the question which arises is that What is the need for states to work together to strengthen their cyber security? Using the descriptive – analytical method , this question has been answered that because all aspect of human life has got dependent on cyber technologies and such a level of dependence leads to the abuse of some states in carrying out cyber attacks on the vital infrastructures of states , it is necessary that in order to strengthen cyber security , states should cooperate globally.
    Keywords: Cyber Security, Cyber Attacks, International level, Cyber space, States Cooperation
  • محمد نادری، مهناز گودرزی*، سید جواد امام جمعه زاده

    ترکیه با برخورداری از موقعیت بالادستی در حوضه آبریز دجله و فرات، 14 سد بر فرات و 8 سد بر دجله ساخته است. از آنجا که سرشاخه های اصلی رودهای یادشده از خاک ترکیه سرچشمه می گیرد، این سدسازی ها، قابلیت مهار تقریبا تمام آورد سالانه رودهای دجله و فرات در خاک این کشور را ایجاد کرده است. سدسازی های ترکیه زمینه منازعه کشورهای تاثیرپذیر از رودهای بین المللی دجله و فرات با این کشور و میان یکدیگر را فراهم ساخته است. هدف پژوهش تبیین پیامدهای سدسازی های ترکیه بر امنیت ملی کشورهای تاثیرپذیر از دجله و فرات است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد: سدسازی های ترکیه بر رودهای دجله و فرات چه پیامدهایی بر امنیت ملی کشورهای تاثیرپذیر از این رودها داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد سدسازی های ترکیه به تضعیف اکوسیستم های طبیعی با خشک شدن بخش های وسیعی از تالاب های میان رودان و تخریب محیط زیست منطقه تاثیرپذیر با شکل گیری کانون های ایجاد و انتشار ریزگرد، افزایش بیماری، بیکاری، قاچاق، ناامنی و گسترش مهاجرت منجر شده است. ترکیه با استفاده از موقعیت ژیوپلیتیکی، سیاست های یکجانبه گرایانه و توسعه طلبانه خود را از طریق کنترل منابع حیاتی و راهبردی حوضه آبریز دجله و فرات، عملیاتی و نقش هیدروهژمونی، ایفا کرده است. سدسازی های ترکیه، امنیت ملی کشورهای تاثیرپذیر از رودهای دجله و فرات را به مخاطره انداخته است. گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری از اسناد، کتب، رسانه ها، مقالات و منابع الکترونیکی صورت پذیرفته است.

    کلید واژگان: امنیت زیست محیطی, بحران کم آبی, خاورمیانه, دجله و فرات, سدسازی های ترکیه
    Mohammad Naderi, Mahnaz Goodarzi*, Seyed Javad Emam Jomezadeh

    Turkey, with its upstream position in the Tigris and Euphrates catchments, has built 14 dams on the Euphrates and 8 dams on the Tigris. Since the main tributaries of these rivers originate in Turkey, these dams have the ability to control almost all the annual flows of the Tigris and Euphrates rivers in the country. The construction of dams in Turkey has provided the ground for conflict between the countries affected by the international rivers Tigris and Euphrates with this country and among each other. The aim of this study is to explain the consequences of Turkish dams on the national security of the countries affected by the Tigris and Euphrates. This research tries to answer the question with a descriptive-analytical method What implications has the construction of Turkish dams on the Tigris and Euphrates rivers had on the national security of the countries affected by these rivers? Findings show that Turkish dam construction has weakened natural ecosystems by drying up large parts of the Mesopotamian wetlands and destroying the environment of the affected area by forming foci of dust formation, increasing disease, unemployment, smuggling, insecurity and expanding migration. Using its geopolitical position, Turkey has pursued its unilateralist and expansionist policies by controlling the vital and strategic resources of the Tigris and Euphrates basins, operating and playing a hydro-hegemonic role. Turkish dams have endangered the national security of countries affected by the Tigris and Euphrates rivers. Data collection was done by library method and with the tool of recording documents, books, media, articles and electronic sources

    Keywords: Environmental security, Water shortage crisis, Middle East, Tigris, Euphrates, Turkish dams
  • علیرضا گلچین پور، مهناز گودرزی*
    هدف پژوهش حاضر تحلیل روابط سیاسی- امنیتی ایران و ترکیه در پرتو تحولات سوریه (2019-2010) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از نظریه واقع گرایی تدافعی (موازنه تهدید) بهره گیری شده است. نتایج نشان داد که تحولات سوریهبین سال های (2019-2010) روابط سیاسی- امنیتی ایران و ترکیه را تغییر داده است. این روابط پس از تحولات سوریه و ظهور گروه های افراطی با توجه به شاخص های تبیین شده در پژوهش از یک رویکرد رقابتی و ملایم از سال 2010-2002 (1390-1381) به یک جهت گیری تهدیدمحور، در دوره بعد از سال 2010 (1390) تبدیل شده و روابط سیاسی- امنیتی ترکیه و ایران را وارد مرحله جدیدی نموده است؛ زیرا حمایت ایران از زنجیره مقاومت و یکی از حلقه های آن یعنی سوریه و قرار گرفتن ترکیه در جبهه غربی- عربی برای سقوط نظام سوریه باعث تفاوت رویکرد و دیدگاه ایران و ترکیه به این موضوع شده است.
    کلید واژگان: روابط سیاسی, روابط امنیتی, سوریه, ایران
    Alireza Golchinpour, Mahnaz Godarzi *
    The purpose of the present study is to analyze political-security relations between Iran and Turkey in the light of transformations in Syria (2010-2019). The research method is descriptive-analytic and the theory of defensive realism (threat balance) was used. The results showed that transformations in Syria during 2010 to 2019 have changed the political-security relations between Iran and Turkey. After transformations in Syria and the emergence of extremist groups with regard to the explained criteria in the research, the relationship between Iran and Turkey changed from a competitive and mild approach (2002-2010) to a threatening orientation (since 2010 until now) and it entered a new phase. Due to Iran's support from the chain of resistance and one of its rings, that is Syria, and also Turkey's membership in western-Arabic frontier to knock down Syria, Iran and Turkey change their approach and perspective in this term.
    Keywords: Political Relations, Security Relations, Defensive Realism, Syria, Iran
  • حسین یعقوبی*، مهناز گودرزی، مهرداد صادقی
    فرهنگ ملی شامل کلیه افکار، عقاید، رسوم و احساساتی که افراد یک ملت از یکدیگر آموخته اند. تحلیل مولفه های تاثیرگذار فرهنگ ملی ایران بر قدرت منطقه ای ایران در غرب آسیا هدف این پژوهش می باشد. روش این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش تحلیل محتوا متکی به مصاحبه و مطالعه کمی متکی به پرسشنامه است، جامعه آماری مشتمل بر 30 نفر از نخبگان حوزه فرهنگ ملی شامل: اساتید دانشگاه استان اصفهان و خارج از استان، مراکز فرهنگی و مدیران راهبردی می باشد. بر اساس الگوی مفهومی ترسیم شده به منظور تعیین رابطه بین گویه ها، ابعاد و موضوع، پرسش نامه ضریب لاوشه تدوین و در جامعه خبرگی توزیع، جمع آوری و تجزیه وتحلیل گردیده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل عاملی 116 شاخص از 119 شاخص پرسشنامه بار عاملی بالاتر از 30/0 داشته و تایید گردیده است. بر اساس آلفای کرونباخ برای پرسشنامه فرهنگ ملی با ابعاد ملی (950/0) و دینی (960/0) برابر با (972/0) و برای پرسشنامه قدرت منطقه ای با (896/0) محاسبه شده است و با توجه به مقادیر ضریب آلفای کرونباخ، می توان استنباط نمود که ابزار پژوهش از پایایی نسبتا مطلوبی برخوردار است.
    کلید واژگان: فرهنگ ملی, قدرت منطقه ای, مردم سالاری دینی, ولایت فقیه, مهدویت
    Hosein Yaghobi *, Mahnaz Goodarzi, Mehrdad Sadeghi
    National culture includes all the thoughts, ideas, customs and feelings that people of a nation have learned from each other. The purpose of this study is to analyze the influential components of Iranian national culture on the power of Iranian regions in West Asia. The method of this research is based on a qualitative approach and content analysis method based on interviews and quantitative study based on a questionnaire. The statistical population consists of 30 elites in the field of national culture, including: professors of Isfahan University and abroad, cultural centers and strategic managersBased on the conceptual model drawn in order to determine the relationship between items, dimensions and subject, the questionnaire coefficient questionnaire was developed and distributed, collected and analyzed in the expert community. Based on the results of factor analysis, 116 out of 119 indicators of the questionnaire had a factor load higher than 0.30 and was confirmed.According to Cronbach's alpha, for national culture questionnaire with national dimensions (0.950) and religious (0.960) equal to (0.972) and for regional power questionnaire with (8989) has been calculated and according to the coefficient values Cronbach's alpha, it can be inferred that the research tool has a relatively good reliability.
    Keywords: National culture, Regional power, Religious Democracy, Velayat-e-Faqih, Mahdism
  • محمد ناصحی*، مهناز گودرزی
    مقدمه

    پس از تحولات بیداری اسلامی، ج. ا. ایران را به عنوان «مسیله ویژه» سیاست خارجی رژیم صهیونیستی قلمداد شد، که با ترسیم دکترین های جدید به دنبال مبارزه با قدرت فزاینده جمهوری اسلامی ایران در معادلات و آرایش بازیگران منطقه ای برآمدند. به منظور بررسی جوانب مختلف این موضوع، مقاله حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که تحول رویکرد ادراکی رژیم صهیونیستی منجر به چه طیف سیاست هایی در قبال جمهوری اسلامی ایران شده است؟

    روش

    این نوشتار بنیادی و نوع تحقیق کیفی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات، روش میدانی و کتابخانه ای است که بواسطه جمع آوری داده ها پرسشنامه و اطلاعات اقتباس شده از پایگاه های اطلاعاتی می باشد. بدین ترتیب با استفاده از پژوهش های پیشین و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته (توزیع 100 پرسشنامه میان خبرگان) براساس طیف پنج گزینه ای لیکرت، تحول رویکرد سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در قبال جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت و مهمترین پارامترها استخراج شد.

    یافته ها: 

    تحول رویکرد سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در قبال جمهوری اسلامی ایران در سه سطح تهدید سخت، نرم و نیمه سخت صورت گرفت.

    نتیجه گیری: 

    یافته های پژوهش نشان می دهد متعاقب تحولات بیداری اسلامی و نزدیک شدن ج. ا. ایران به مرزهای شمالی رژیم صهیونیستی، تحولی در ادراک رهبران رژیم صهیونیستی نسبت به تهدید از جانب ج.ا. ایران رخ داد که به اتخاذ راهکارهای مختلف و ترکیبی برای مقابله با ج.ا. ایران و با هدف محاصره ژیوپلیتیکی و به انزوا کشاندن ج.ا.ایران در همه حوزه ها از جمله حوزه اقتصادی و سیاست همسایگی انجامید.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, رژیم صهیونیستی, سیاست خارجی, ادراک, قدرت, سیاست تهاجمی
    Mohammad Nasehi *, Mahnaz Goudarzi
    Introduction

    after the evolution of Islamic awakening, Vol. A. called Iran as a special matter of Zionist foreign policy, who sought to fight the growing power of Islamic republic of Iran by drawing new doctrines in the equations and arrangement of regional actors. In order to examine different aspects of this subject, the present article answers the question that the evolution of the perceptual approach of the Zionist regime lead to what range of policies towards Islamic Republic of Iran.

    Method

    This is a fundamental writing and qualitative research type. Information gathering tool, is field and library method that is based on collecting questionnaire data and information is adapted from databases. In this way, by using previous researches and using a researcher-made questionnaire (Distribution of 011 questionnaires among experts) based on the spectrum of five Likert options, the evolution of the policy approach of the Zionist regime foreignpolicy towards the Islamic Republic of Iran was evaluated and the most important parameters were extracted.

    Findings

    foreign policy changes approach of the Zionist regime towards the Islamic Republic of Iran at three threat level was hard, soft and semi-hard.

    Conclusion

    The findings of the research show the developments of Islamic awakening and the approach of c. A. and nearing Iran to the northern borders of the Zionist regime, create a change in the perception of the

    Keywords: Islamic Republic of Iran, Zionist regime, Foreign Policy, perception of power, Aggressive policy
  • علیرضا گلچین پور، مهناز گودرزی*
    ایران و ترکیه از موقعیت ژیوپلتیکی و ژیواستراتژیکی منحصر به فردی در منطقه برخوردار هستند. بحران سوریه باعث تاثیرپذیری معادلات منطقه ای و روابط کشورهای منطقه از یکدیگر از جمله ایران و ترکیه شد. تحولات سوریه موجب شد چارچوب روابط ایران و ترکیه را به عنوان رسیدن به قدرت منطقه ای تحت تاثیر قرار داده و در آن تغییر ایجاد نماید. بنابراین این سوال اصلی مطرح می شود که تحولات سوریه چه تاثیری بر روابط منطقه ای ایران و ترکیه در راستای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای ایجاد نموده است؟ در این مقاله سعی می شود در چارچوب نظریه موازنه قدرت منطقه ای و با استفاده از روش های توصیفی - تحلیلی ابعاد موضوع و سوال فوق بررسی و تجزیه و تحلیل گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد تحولات جهان عرب به ویژه تحولات سوریه باعث تشدید رقابت منطقهای ایران و ترکیه، در قالب شکلگیری اتحادها و ایتلاف های منطقهای و فرامنطقهای با محوریت ایران و ترکیه گردید که در یک سوی آن روسیه، ایران، عراق و سوریه و در سوی دیگر ترکیه، عربستان سعودی، قطر و گروه های سلفی قرار داشت. همچنین ناتوانی ترکیه در این مسیر موجب ارتقای جایگاه منطقهای ایران و تعدیل سیاست منطقهای ترکیه شد.
    کلید واژگان: روابط سیاسی, روابط امنیتی, تحولات سوریه, تحولات منطقه ای, موازنه تهدید
    Alireza Golchinpoor, Mahnaz Goodarzi *
    Iran and Turkey have a unique geopolitical and geostrategic position in the region. The Syrian crisis affected the regional equations and the relations of the countries of the region, including Iran and Turkey. The developments in Syria affected and changed the framework of relations between Iran and Turkey as a regional power. Therefore, the main question is raised, what effect have the developments in Syria had on the regional relations between Iran and Turkey in order to become a regional power? In this article, it is tried to investigate and analyze the dimensions of the above issue and question in the framework of regional power balance theory and using descriptive-analytical methods. The findings of the current research show that the developments in the Arab world, especially the developments in Syria, have intensified the regional competition between Iran and Turkey, in the form of the formation of regional and trans-regional alliances and alliances with the environment of Iran and Syria, Syria and Russia, which in one On the other side of Turkey, Saudi Arabia, Qatar and Salafi groups were located. Also, Turkey's inability in this direction led to the promotion of Iran's regional position and the modification of Turkey's regional policy.
    Keywords: political relations, security relations, developments in Syria, regional developments, Threat Balance
  • زینب نوریان، مهناز گودرزی

    جمهوری آذربایجان از جمله کشورهای مهم منطقه قفقاز جنوبی است که به واسطه دارا بودن موقعیت ژیوپلیتیک تعیین کننده در حوزه انرژی، به ویژه پس از فروپاشی شوروی، محمل رقابت قدرت های بزرگ منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. این رقابت در حوزه های مختلف قدرت سخت و نرم رایج بوده است. ایران و ترکیه از جمله کشورهایی هستند که به واسطه پیشینه تمدنی و فرهنگی و نیز رقابت منطقه ای، در عرصه سیاسی و اقتصادی این کشور حضور دارند. یکی از زمینه های رقابت این دو در جمهوری آذربایجان، قدرت نرم بوده است. بر این اساس، پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که قدرت نرم ایران و ترکیه در جمهوری آذربایجان بر چه محورها و مولفه هایی استوار است؟ روش پژوهش، کیفی از نوع توصیفی- تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که هر دو کشور بر مولفه های زبانی و مذهبی در ارتباط با این جمهوری تاکید می کنند و درعین حال، تفاوت شیوه حکمرانی ایران و ترکیه و نیز جهت گیری سیاست خارجی آن ها، بر قدرت نرم دو کشور در جمهوری آذربایجان تاثیرگذار بوده است. بر اساس نتیجه پژوهش، ترکیه از مولفه های مذهبی، زبانی، قومی و حکمرانی عرف گرا جهت پیشبرد قدرت نرم خود در جمهوری آذربایجان استفاده می کند. مولفه های قدرت نرم ایران در جمهوری آذربایجان شامل عناصر فرهنگی- مذهبی و رویکرد میانجیگرانه در جریان مناقشات جمهوری آذربایجان مانند بحران قره باغ است.

    کلید واژگان: ایران, ترکیه, جمهوری آذربایجان, قدرت نرم, مذهب, دیپلماسی
    Zeinab Nourian, Mahnaz Godarzi

    The Republic of Azerbaijan is an important country in the South Caucasus which due to enjoying a geopolitical position in the energy sector, especially after the Soviet collapse, has been a battlefield for rivalries among big regional and trans-regional powers. This rivalry has been current in the areas of soft and hard power. Iran and Turkey are among the countries which due to their civilizational and cultural history as well as regional rivalry are present on the political and economic stage of Azerbaijan. Soft power has been a source for rivalry between these two countries in Azerbaijan. Accordingly, this research seeks to answer the question on what elements and coordinates Iran and Turkey soft power rely? The research findings show that both countries emphasize the lingual and religious elements in relation to this republic, and at the same time, the governing difference between Iran and Turkey and their foreign policy orientations have been impacting Azerbaijan’s soft power. Based on the results of the research, Turkey taps into the religious, lingual, ethnic and secular governance elements to further its soft power in Azerbaijan, and Iran’s soft power elements in the Republic of Azerbaijan include cultural-religious elements and a mediating approach in Azerbaijan’s disputes , like in the Karabach crisis. The research method is descriptive-analytical method.

    Keywords: Iran, Turkey, Republic of Azerbaijan, soft power, Religion, diplomacy
  • پرویز فرشاسعید، محمود جلالی*، مهناز گودرزی
    نقش با اهمیت رایانه و اینترنت و خدماتی که این فناوری ها به بشریت ارایه می دهند، باعث شده است بخش انرژی هم به این فناوری های نوین وابسته گردد. به دنبال چنین وابستگی ای، خطراتی هم برای حوزه انرژی ایجاد گردیده که مهم ترین آن ها، هدایت حملات سایبری علیه این بخش است. در پژوهش پیش رو، این پرسش مطرح شده است که ضرورت تقویت امنیت سایبری بخش انرژی توسط دولت ها چیست و باید چه اقداماتی را در سطح داخلی و     بین المللی در پیش بگیرند؟ با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شده است که به دلیل افزایش وابستگی بخش انرژی به فناوری های حوزه سایبری و افزایش تعداد بازیگران و مرتکبان حملات سایبری در جهان، نیاز است تا دولت ها به تقویت امنیت سایبری بخش انرژی خود بپردازند. اقداماتی که دولت ها می توانند در سطح داخلی انجام دهند شامل افزایش ایمنی سامانه های داخلی، استخدام نیروهای قابل اعتماد و متخصص و تدوین قوانین شفاف و سختگیرانه برای حوزه سایبر است. در سطح بین المللی نیز همکاری آن ها برای تدوین یک معاهده بین المللی الزام آور درباره ممنوعیت حملات سایبری به بخش انرژی، می تواند مهم ترین اقدام باشد.
    کلید واژگان: امنیت سایبری, بخش انرژی, حملات سایبری, فناوری های نوین. ‏
    Parviz Farshasaid, Mahmoud Jalali *, Mahnaz Goodarzi
    The important role of computer and the Internet and the services that these technologies provide to humanity have made the energy sector dependent on these new technologies. This dependence has led to risks for the energy sector, the most important of which is directing cyber-attacks . In the present study, a question has been raised, i.e., what is the need for states to strengthen the cyber security of their energy sector and what measures should be taken domestically and internationally? Using the descriptive-analytical method, the question has been answered that due to the increasing dependence of the energy sector on cyber technologies and the increasing number of actors and perpetrators of cyber attacks in the world, States need to strengthen their cyber security in their energy sector. What states can do at the domestic level includes increasing the security of domestic systems, recruiting reliable and specialized personnel, and developing clear and strict rules for cyberspace. At the international level, drafting a binding international treaty banning cyber-attacks on the energy sector is the most important measure that they can adopt.
    Keywords: Cyber Security, Energy Sector, Cyber Attacks, New Technologies.‎
  • سید حمید سیدتقی زاده، مهناز گودرزی*

    همانگونه که هویت مشترک، نقش مهمی در شکل دهی و تسهیل تعاملات اقتصادی میان کشورها دارد، چالش های اجتماعی و هویتی نظیر تمایز در سبک زندگی اقتصادی، شکاف های قومی، نژادی، ایدیولوژیک، تفاوت های زبانی و همچنین احساس بیگانگی مردم کشور هدف، همکاری های اقتصادی میان آن ها را آسیب پذیر می نماید. در عین حال دیپلماسی عمومی، از جمله ابزارهای سیاست خارجی است که تاثیر مهمی بر هویت مخاطبین و تبدیل آن ها به دوستانی شایسته برای کشور مجری دارد؛ این در حالی است که این نوع دیپلماسی عمدتا در جهت دستیابی به اهداف سیاسی مفهوم سازی شده است. بنابراین در این تحقیق سیوال اصلی این بود که «دیپلماسی عمومی چه نقشی در همکاری های اقتصادی با کشور هدف ایفا می نماید؟» متعاقبا فرضیه نیز این بود که «با توجه به نقش اشتراکات هویتی در تعاملات اقتصادی خارجی و همچنین نقش هویت ساز دیپلماسی عمومی، کاربست این نوع دیپلماسی در جهت کاهش انگاره های متفاوت تاثیرگذار بر همکاری های اقتصادی با کشور هدف، می تواند نقش مهمی در حفظ و گسترش همکاری های مذکور داشته باشد.» بر این اساس حفظ و توسعه همکاری های اقتصادی از طریق کاهش انگاره های متفاوت اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نظیر کاهش تفاوت در مکتب اقتصادی، سبک زندگی اقتصادی در کشور هدف، کاهش تاثیرگذاری شکاف های قومی، مذهبی و تفاوت های زبانی، و همچنین کاهش تاثیرگذاری شکاف های هویتی سیاسی مانند احساس بیگانگی مردم کشور هدف نسبت به کشور مجری، بر تعاملات اقتصادی دوجانبه، از جمله نتایج این تحقیق است. تحقیق حاضر، از نوع کیفی بوده و روش تحقیق نیز توصیفی-تحلیلی است. همچنین از نظریه سازه انگاری بعنوان چارچوب نظری استفاده شده است.

    کلید واژگان: دیپلماسی عمومی, «همکاری های اقتصادی», «سازه انگاری», «هویت»
    Seyed Hamid Seyed Taghizadeh, Mahnaz Goodarzi *

    Just as a common identity plays an important role in shaping and facilitating economic interactions between countries, so do social and identity challenges like differences economic lifestyles, ethnic, racial, ideological and linguistic differences and Feeling hostile in the target country people, It make economic cooperations between them vulnerable. Public diplomacy is one of the tools of foreign policy that has an important impact on the identity of the audience and turning them into worthy friends for host country.However, this type of diplomacy is mainly conceptualized for achieve political goals.So the main question was,"What role does public diplomacy play in economic cooperations with the target country?The hypothesis was that "considering the role of common identity in foreign economic interactions and also the role of public diplomacy in creating an identity, the using this type of diplomacy in order to reduce different ideas affecting economic cooperation with the target country can play a role have an important role in maintaining and expanding the aforementioned cooperation.”Accordingly, maintaining and developing economic cooperations by reducing different economic, cultural and political ideas Including Reduce differences in economic school, economic lifestyle in the target country, reducing the impact of ethnic and religious gaps and Linguistic differences, also reducing the impact of political identity gaps, Like the feeling of alienation of the people in target country than Executor country, on bilateral economic interactions, are among the results of this study.This research is qualitative and the research method is descriptive-analytical. also, constructivist theory is used as a theoretical framework.

    Keywords: Public diplomacy, Economic cooperations, Constructivism, Identity
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال