به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهین نیکوگفتار ظریف

  • محدثه رحیمی مفرد، فاطمه یاری، مهین نیکوگفتار ظریف، مریم داداشی، افسانه آقایی*
    سابقه و هدف

    تکثیر و تمایز سلول های بنیادی مزانشیمی (MSC) در محیط کشت، مستلزم حضور مکمل های مغذی همانند سرم جنین گاوی (FBS) می باشد که خطر ابتلا به پریون ها یا عفونت های زیوتیک را افزایش می دهد. لیزات پلاکتی به عنوان یک منبع غنی از فاکتورهای رشد و سیتوکاین ها می تواند جایگزین FBS در محیط کشت سلولی باشد. هدف مطالعه، مقایسه اثر لیزات پلاکتی خون بند ناف و خون محیطی بر تکثیر و تمایز MSCs بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تجربی، MSCs انسانی از بافت جفت جدا و با روش فلوسیتومتری تایید هویت شدند. 3 کیسه پلاکتی جمع آوری و لیزات پلاکتی به روش تکرار انجماد/ ذوب تهیه شد. MSCs در محیط های متفاوت کشت و برای ارزیابی ظرفیت تمایز، در محیط های تمایز استخوان سازی و چربی کشت و با رنگ آمیزی اختصاصی آلیزارین رد و Oil Red-O بررسی شدند. میزان TGF-β به روش الایزا ارزیابی شد. تحلیل آماری با استفاده از  22 SPSS و آزمون One-Way ANOVA انجام شد.  

    یافته ها

    میزان تکثیر MSCs در محیط های حاوی لیزات پلاکتی خون محیطی یا بند ناف تفاوت معناداری با محیط حاوی 5% FBS نداشت. میزان تکثیر در محیط حاوی CBL و سرم خون بند ناف تفاوت معناداری با محیط حاوی10% FBS نداشت و توانایی تمایز MSCs به سلول های استخوانی و سلول های چربی در محیط های حاوی CBL یا PBL به خوبی حفظ شده بود.

    نتیجه گیری

    لیزات پلاکتی می تواند جایگزین مناسبی برای سرم حیوانی در محیط کشت سلول باشد. این عوامل علاوه بر رشد و تکثیر سلول های مزانشیمی، توانایی تمایز به استیوسیت و آدیپوسیت را در محیط های حاوی این عوامل به خوبی حفظ می نماید.

    کلید واژگان: پلاکت ها, خون بند ناف, مزانشیمال استم سل
    M. Rahimi Mofrad, F. Yari, M. Nikougoftar Zarif, M. Dadashi, A. Aghaie*
    Background and Objectives

    Proliferation and differentiation of mesenchymal stem cells (MSCs) in culture media requires the presence of nutrient supplements such as bovine fetal serum (FBS), which increases the risk of prion/xenotic infections. Platelet lysates as a rich source of growth factors and cytokines can replace FBS in cell culture medium. This study aimed to compare the effect of platelet lysates derived from cord blood and peripheral blood on the proliferation and differentiation of MSCs.

    Materials and Methods

    In this experimental study, human MSCs were isolated from placental tissue and identified by flow-cytometry. 3 Three platelet bags were collected and platelet lysates were prepared by repeated freezing/thawing method. MSCs were cultured in different media and evaluated for their differentiation capacity, cultured in osteogenic and adipogenic differentiation media with Alizarin Red and Oil Red-O staining. TGF-β levels were assessed by ELISA. Statistical analysis was performed using SPSS22 software and One-Way ANOVA statistical test.

    Results

    The proliferation rate of MSCs in media containing Cord/Peripheral Blood Lysate (CBL or PBL) was not significantly different from that of media containing 5% FBS. Also, the rate of proliferation in the medium containing CBL plus cord blood serum was not significantly different from the medium containing 10% FBS. Also, the ability of MSCs’ differentiation into osteocytes and adipocytes in media containing CBL or PBL was well preserved.

    Conclusions 

    Platelet lysates can be a suitable alternative to animal serum in cell culture medium. In addition to the growth and proliferation of MSCs, these factors maintain the ability to differentiate into osteocytes and adipocytes in environments containing these factors.

    Keywords: Platelets, Umbilical Cord Blood, Mesenchymal Stem Cells
  • کتایون بهمن صوفیانی، علی اکبر پورفتح اله*، مهین نیکو گفتار ظریف، احسان عارفیان
    سابقه و هدف

    ژن تراپی ایمن و موثر به عنوان یکی از اهداف درمانی در بسیاری از بیماری ها در نظر گرفته می شود. با توجه به نقش مهم سلول های بنیادی در سل تراپی، این مطالعه با هدف تولید سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از چربی انسان (hASC) با افزایش بیان miR-34a انجام شد.

    روش بررسی

    توالی پیش ساز hsa-mir-34a  در وکتورPCDH  لنتی ویروس کلون شد. وکتور نوترکیب و دو وکتور کمکی یعنی psPAX و pMD2  با روش کلسیم فسفات به داخل HEK-293T  منتقل شدند. سوپ ویروسی جمع آوری و با اولترا سانتریفیوژ  تغلیظ شد. سلول هایHEK-293T ترانسدیوس شده در روز چهارم با فلوسایتومتری ارزیابی شدند. پس از تعیین غلظت ویروسی، سلول های hASC با ویروس های تغلیظ شده ترانسدیوس شدند. استخراج RNA و سنتز cDNA به منظور ارزیابی میزان بیان miR-34a با Real Time PCR انجام شد.   

    یافته  ها: 

    توالی پیش ساز hsa-mir-34a   کلون شده در وکتور PCDH با colony-PCR و DNA sequencing تایید شد. ترانسداکشن سلول های HEK-293T و hASC  در زیر میکروسکوپ معکوس فلورسنت دار و فلوسایتومتری مورد تایید قرار گرفتند. ارزیابی میزان بیان miR-34a در سلول های آلوده به ویروس نوترکیب نشان داد که نسبت بیان miR-34a در گروه تست به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود (001/0=P).

    نتیجه  گیری:

     این مطالعه نشان دادکه از سیستم های لنتی ویروس ها می توان برای وارد کردن ژن های خارجی نظیر miR-34a  به سلول ها استفاده کرد. همچنین این مطالعه نشان داد که سلول های بنیادی دستکاری شده ژنتیکی به عنوان delivery system برای انتقال miR-34a و یا هر ژن دیگری می توانند استفاده شوند.

    کلید واژگان: سلولهای بنیادی, لنتی ویروس, ترنسداکشن, ترنسفکشن, HEK-293T, miR-34a
    Katayoun Bahman Soufiani, AliAkbar Pourfathollah*, Mahin Nikougoftar Zarif, Ehsan Arefian
    Background

    Safe and effective gene therapy is considered as one of the therapeutic goals in many diseases. Due to the important role of stem cells in cell therapy, this study aimed to produce human adipose-derived mesenchymal stem cells (hASCs) using the miR-34a overexpression.

    Materials and methods

    The hsa-mir-34a precursor sequence was cloned into the PCDH lentiviral vector. The recombinant vector and two helper vectors, i.e. psPAX and pMD2, were transferred into HEK-293T cell line by calcium phosphate method. Viral supernatant was collected and concentrated by ultracentrifuge. On the fourth day, transduced HEK-293 T cells were analyzed by flowcytometry. After the determination of viral concentration, hASC cells were transduced with condensed viruses. RNA extraction and cDNA synthesis were performed in order to assess miR-34a expression level by Real Time PCR.

    Results

    The hsa-mir-34a precursor sequence cloned into PCDH vector was confirmed by colony-PCR and DNA sequencing. Transduction of HEK-293T cells and hASCs were confirmed under fluorescent inverted microscope and flowcytometry. The assessment of miR-34a expression level in infected cells with recombinant virus showed that the expression ratio of miR-34a in the test group was significantly higher than the control group (P=0.001).

    Conclusion

    This study showed that lentiviral systems can be used to insert actopic genes like miR-34a into cells. It also showed that genetically manipulated stem cells can be used as a delivery system to deliver miR-34a or other genes.

    Keywords: Stem cells, Lentivirus, Transduction, Transfection, HEK-293T, miR-34a
  • ملیحه محمدی دهج، فاطمه امیری، محمدرضا دیهیم*، مهین نیکوگفتار ظریف
    سابقه و هدف

    پلاکت ها در طی مدت ذخیره سازی دچار یکسری تغییرات بیوشیمیایی، عملکردی و مرفولوژیک می شوند که به مجموع انها آسیب ذخیره پلاکت  گفته میشود که میتواند سبب کاهش عملکرد و کاهش بقاء پلاکت ها گردد.آسیب اکسیداتیو یکی از دلایل اصلی آسیب ذخیره پلاکت می باشد. به همین دلیل در این مطالعه سعی شده به  تعیین تاثیر استرس اکسیداتیو در  پلاکت ها در طول مدت نگهداری پرداخته شود. این تحقیق در سال 1396 در مرکز تحقیقات سازمان انتقال خون ایران انجام شده است.

    مواد و روش ها

    دراین مطالعه که از نوع تجربی بود، 10کیسه کنسانتره پلاکت تهیه شده به روش پلاکت غنی از پلاسما (PRP)، مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای تحقیق شامل، اندازه گیری گونه های فعال اکسیژن  میتوکندریایی(ROS) ، غلظت مالون دآلدیید(MDA) ، غلظت متابولیت های نیتریک اکسید (نیترات/نیتریت) ، فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز(LDH)  و شمارش پلاکت ها در روزهای 1، 3، 5 و 7 نگهداری بود. در این مطالعه برای توصیف داده های بدست آمده از آنالیز آماری واریانس استفاده گردید.

    یافته ها

    میزان ROS میتوکندریایی(16.22±37) ، غلظتMDA (11.6±22.2) و فعالیت آنزیم LDH(7.4±3680)  نگهداری پلاکت ها نگهداری بصورت معنی داری افزایش یافته بود (P<0.001). از طرف دیگر ، شمارش پلاکت ها نیز، بصورت معنی داری نگهداری کاهش یافته بود  غلظت متابولیت های نیتریک اکسید (نیترات و نیتریت) در طی روزهای نگهداری پلاکت تغییر چندانی را نشان نمی داد (P>0.05).

    نتیجه گیری

     به نظر می رسد که استرس اکسیداتیو در طول مدت نگهداری پلاکت ها به وقوع پیوسته که می تواند باعث کاهش تعداد پلاکت ها و کاهش بقاء آنها در طول مدت نگهداری شود. شاید استفاده از مواد افزودنی آنتی اکسیدان در پلاکت ها بتواند سبب کاهش آسیب اکسیداتیو و در نتیجه افزایش بقاء این فرآورده خونی مهم گردد.

    کلید واژگان: آسیب ذخیره پلاکت, استرس اکسیداتیو, پلاکت کنسانتره, مدت زمان نگهداری پلاکت
    Malihe Mohammadi Dahj, Fatemeh Amiri, Mohammad Reza Deyhim*, Mahin Nikoogftar Zarif
    Background

    Platelets undergo a series of biochemical, functional, and morphological changes during storage that are collectively called platelet storage damage, which can reduce platelet function and survival. Oxidative damage is one of the leading causes of platelet storage damage. Therefore, in the present study, an attempt has been made to determine the effect of oxidative stress on platelets during storage. This research was conducted in 2017 at the Research Center of the Iranian Blood Transfusion Organization.

    Materials and Methods

    In the current experimental study, 10 platelet concentrate bags prepared by platelet-rich plasma (PRP) were examined. Research parameters include measurement of mitochondrail reactive oxygen species (ROS), concentration of malondialdehyde (MDA), concentration of nitric oxide metabolites (nitrate / nitrite), activity of lactate dehydrogenase enzyme (LDH) and platelet count on days 1 ,3 ,5 and 7 of platelet storage. Statistical analysis of variance was used to describe the obtained data

    Results

    According to the results, ROS (16.22±37), MDA (11.6±22.2) concentration and LDH enzyme activity (310±3680) increased significantly (P<0.001) while PLT count was significantly decreased (P<0.001).

    Conclusion

    It seems that oxidative damage occurred in platelet with increasing radical oxygen species and lipid peroxidation which can reduce platelet count and platelet viability during platelet storage. Using antioxidant as an additive in platelet concentrate may decrease oxidative damage and increase platelet viability and quality during storage.

    Keywords: Platelet storage lesion, oxidative stress, platelet concentrate, platelet storage
  • فائزه انصاری، مهین نیکوگفتار ظریف، امیرعلی حمیدیه، مهدی شمس آرا*
    سابقه و هدف
     امروزه ژنوم رده های سلولی به منظور ایجاد مدل های بیماری و درمان آن ها ویرایش می شود. البته بزرگی ژن Cas9 موجب مشکلاتی از جمله پایین بودن کارآیی سیستم CRISPR شده است. برای حل این مشکل، رده های سلولی بیان کننده Cas9 تولید شده اند که در آن ها تنها باید بخش RNA راهنمای CRISPR به سلول ترانسفکت شود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، قطعه PGK-PURO/CMV (PPC) با PCR از وکتور pAAVS1-puro-DNR تکثیر شده و در وکتور pTG19-Tهمسانه سازی شد. سپس قطعه PPC از این وکتور با آنزیم های KpnI و EcoRI خارج شد. وکتور pCas-Guide-AAVS1 نیز تحت برش آنزیمی مشابه قرار گرفت و اتصال آن با قطعه PPC منجر به ساخت وکتور pPPC-Cas گردید. پس از بهینه کردن شرایط الکتروپوریشن، وکتور pPPC-Cas به درون سلول های K562 الکتروپوریت شد و سلول های مقاوم به پرومایسین انتخاب شدند و میزان بیان Cas9 در آن ها با Real-time PCR بررسی شد.
    یافته ها
    با PCR قطعه ای به طول 2514 جفت باز تکثیر شد. وکتورpPPC-Cas طی دو مرحله همسانه سازی ساخته شد. سلول های ترانسفکت شده مقاوم به پرومایسین انتخاب شدند. انتخاب کلونی در ادامه انجام شد و سه کلونی که نسبت به هم بیان های بالا، متوسط و پایین داشتند، انتخاب شدند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه سلول های K562 بیان کننده Cas9 به دست آمدند که از آن ها می توان در مطالعه های آتی ژنومیک عملکردی و نیز تولید مدل های سلولی بیماری های انسانی استفاده کرد.
    کلید واژگان: رده سلولی, الکتروپوریشن, ویرایش ژنی
    F. Ensari, M. Nikougoftar, A.A. Hamidieh, M. Shamsara*
    Background and Objectives
     The genome of cell lines is nowadays edited to create disease models and treat them. Of course, the size of the cas9 gene has caused problems like the low efficiency of the CRISPR system. To solve this problem, Cas9 expressing cell lines have been generated in which CRISPR RNA should only be transfected to the cell.  
    Materials and Methods
    This article is experimental. PGK-PURO / CMV (PPC) fragment was amplified with PCR from pAAVS1-puro-DNR vector and cloned in pTG19-T vector. The PPC fragment from this vector was removed by KpnI and EcoRI enzymes. Also the pCas-Guide-AAVS1 vector was subjected to the same enzymatic cutting and its attachment to the PPC fragment resulted in the production of the pPPC-Cas vector. After optimizing the electroporation conditions, the pPPC-Cas vector was electroporated into K562 cells and puromycin -resistant cells were selected and Cas9 expression level was evaluated by Real-time PCR.  
    Results
    A PCR fragment of 2514 bp was amplified. The vector pPPC-Cas was cloned in two steps. puromycin -resistant transfected cells were selected. Clonal selection was carried out and three colonies with high, medium and low expression level of Cas9 were isolated.  
    Conclusions
      The Cas9-expressing K562 cells derived in this study can be applied both for functional genomic researches and design cellular models of human diseases in future.
    Keywords: Cell Line, Electroporation, Gene Editing
  • مریم حاج علی عسگری، مهین نیکوگفتار ظریف *، مسعود سلیمانی، مجید شهابی
    سابقه و هدف تعداد کم سلول های بنیادی خونساز در خون بند ناف، مانعی مهم برای پیوند موفقیت آمیز این سلول ها بوده و ازدیاد این سلول ها در کنار حفظ خصوصیات عملکردی آن ها، از اهمیت بالایی برخوردار است. کشت سلول ها بر روی داربست های سه بعدی، کمک بسیاری به شبیه سازی ریز محیط مکانیکی و شیمیایی بافت مغز استخوان کرده و استفاده از ترکیبات خاصی چون نیکوتین آمید به تکثیر بدون تمایز سلول ها کمک می کند. به این ترتیب در این مطالعه به منظور تکثیر با حداقل تمایز سلول های بنیادی خونساز، توسعه این سلول ها در محیطی نزدیک به مغز استخوان طبیعی در حضور نیکوتین آمید بررسی شد.
    مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، سلول های بنیادی خونساز در 5 بار تجربه در محیط سه بعدی و در شرایط مختلف تحت تاثیر سایتوکاین ها و نیکوتین آمید به مدت 7 روز کشت داده شدند. در نهایت به منظور بررسی میزان توسعه سلولی، شمارش تام سلولی، ایمونوفنوتیپ سلولی و سنجش آپوپتوز به روش فلوسیتومتری و هم چنین بررسی توانایی کلنی زایی سلول ها انجام شد. نتایج توسط آزمون آنوا بررسی شد.
    یافته هانتایج این مطالعه حکایت از تکثیر بیشتر در تعداد کل سلول ها و سلول های CD34+، میزان کمتر آپوپتوز و توانایی کلنی زایی بالاتر در موارد استفاده توام از سایتوکاین ها و نیکوتین آمید در داربست سه بعدی نسبت به گروه های دیگر داشت.
    نتیجه گیرینیکوتین آمید با ممانعت از ایجاد تغییرات اپی ژنتیکی حاصل از کشت در محیط آزمایشگاه و داربست سه بعدی با شبیه سازی ریز محیط مغز استخوان، ترکیب بسیار مناسبی برای توسعه این سلول ها به شمار می آیند.
    کلید واژگان: سلول بنیادی هماتوپوئتیک, نیکوتین آمید, بندناف
    M. Haj Ali Asgari, M. Nikougoftar Zarif Dr. *, M. Soleymani Dr., M. Shahabi Dr
    Background and Objectives The low number of umbilical cord blood cells is an important barrier to successful bone marrow transplantation. Therefore, the growth of these cells while maintaining their functional characteristics is of great importance. Culturing cells on 3D scaffolds like DBM has greatly contributed to the simulation of the mechanical and chemical micro-environment of the bone marrow tissue. There are also specific compounds for proliferation without differentiation of cells one of which is nicotinamide.
    Materials and Methods In this experimental study, hematopoietic stem cells (HSCs) were cultured 7 days in DBM under the following conditions of (1) negative control, (2) cytokine, (3) nicotinamide, (4) nicotinamide and cytokine. After 7 days, cell count, purity using flow cytometry, colony forming unit assay and apoptosis were evaluated and performed. The data were analyzed using Anova.
    Results Our results indicated that in all cases, the combination of nicotinamide and cytokine was accompanied with more proliferation, more CD34 cells, less apoptosis, and higher colony-forming ability than other groups.
    Conclusions Nicotinamide is a very suitable compound for the development of umbilical cord blood cells given the role of the former in preventing epigenetic changes that are the outcome of laboratorial cell culture and the simulation of bone marrow niche by DMB.
    Keywords: Hematopoietic Stem Cell, Nicotinamide, Umbilical Cord
  • طاهره منوچهرآبادی، زهره شریفی، فاطمه یاری، الهام رضوانی بروجنی، حمیده میرشفیعی، مهین نیکوگفتار ظریف، قاسم حسن نژاد
    سابقه و هدف
    روش اصلی جداسازی میکروپارتیکل های پلاکتی(PMP) بر اساس دور سانتریفیوژ و زمان می باشد. با توجه به هزینه بالای تعیین تعداد PMP از طریق میکرو ذرات (micro-bead) و هم چنین ضرورت استفاده از دستگاهی پرهزینه مانند فلوسایتومتر، به نظر می رسد تعیین غلظت PMP به روش برادفورد روشی ارزان، سریع و به صرفه می باشد. بنابراین در این مطالعه تاثیر فاکتورهای دور و زمان های مختلف سانتریفیوژ و زمان فریز کردن بر غلظت میکروپارتیکل های کیسه های پلاکتی کنسانتره بررسی شد.
    مواد و روش ها
    دو دور متفاوت سانتریفیوژ برای جداسازی میکروپارتیکل ها بررسی شد. برای تهیه پلاسمای غنی از پلاکت، در پروتکل اول، کیسه پلاکتی در g 1500 به مدت 15min و در پروتکل دوم، در g 5000 با همان زمان سانتریفیوژ گردید. برای بررسی اثر زمان، جداسازی میکروپارتیکل ها در g 16000 به مدت 20 min و 2 min انجام گردید. به منظور بررسی غلظت PMP از روش برادفورد استفاده شد. برای بررسی اثر فریز شدن بعد از تهیه PRP در g300 به مدت 20 min، لوله ها در c ̊80- فریز شدند. تعیین هویت میکروپارتیکل ها توسط آنالیز فلوسیتومتری انجام شد.
    یافته ها
    غلظت PMP در پلاسمای غنی از پلاکت حاصل از دور سانتریفیوژ g 1500 غلظت بالاتری را نشان داد (05/0p value≤). غلظتPMP بین زمان های2 min و 20 min سانتریفیوژ تفاوت معناداری نشان نداد (05/0p value≥). در بررسی اثر فریز شدن نشان داده شد که تولید PMP نسبت به روز اول در تمام روزها افزایش معنی دار یافته بود. میکروپارتیکل ها دارای مارکر CD41 بودند که بیانگر منشا پلاکتی آن هاست.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که کاهش دور سانتریفیوژ منجر به تولید مقادیر بیش تری میکروپارتیکل می گردد. ولی افزایش زمان جداسازی در مرحله دوم اثر معناداری بر مقدار PMP جداشده نداشت. هم چنین با استفاده از فریز می توان به مقادیر بیش تری PMP دست یافت.
    کلید واژگان: پلاکت های خون, سانتریفیوژ, فریزر, میکروپارتیکل ها
    Tahereh Manoochehrabadi, Zohreh Sharifi, Fatemeh Yari, Elham Rezvani Broujeni, Hamideh Mirshafiei, Mahin Nikougoftar Zarif, Ghasem Hasan Nejad
    Introduction
    The main method of separating platelet microparticles (PMP) is based on the centrifugation speed and time. Due to the high cost of determining the number of PMP via micro-particles (micro bead) and also the necessity of using an expensive device such as a flow cytometer, it seems that Bradford method would be rather an inexpensive, fast and efficient way to determine the concentration of PMP. Therefore, in this study the effect of different factors, such as speed and time of centrifugation and time of freezing on the concentration of PMP in the platelet concentrates bags was studied.
    Materials And Methods
    We studied two different speeds of centrifugation for separating PRP. In the first protocol for preparation of PRP, the platelet bags were centrifuged at 1500g for 15min and in the second protocol; they were centrifuged at 5000g for the same duration. To evaluate the effect of time, microparticles were separated in 16000g for 20 and 2 min. To determine the concentration of PMP, Bradford method was used. To evaluation the effect of freezing, the PRP was prepared at 300g for 20 min, and then it was freezed in -80˚c for five days. Flow cytometery analysis was performed for microparticles identification.
    Results
    PMP concentrates with the 1500g centrifugation speed showed higher concentration (P
    Conclusion
    The result of this study showed that the reduction of centrifugation speed could produce higher levels of the microparticles. In addition, the time of separation in the final stage had no significant effect on PMP isolation. Freezing could lead to higher PMP concentration.
    Keywords: Blood Platelets, Centrifugation, Freezing, Cell, Derived Microparticles
  • فرزانه مقدم، آرزو اودی، مهین نیکوگفتار ظریف، ناصر امیری زاده
    سلول های CD133+ خون بند ناف قادرند برای مدت طولانی، خونسازی را برقرار کرده به رده های هماتوپویتیک و غیره تمایز یابند. افزایش بیان شاخص CXCR4 در لانه گزینی موفق سلول های بنیادی خونساز به مغز استخوان، نقش دارد. میکروپارتیکل های پلاکتی حاوی شاخص CXCR4 بوده و قادرند آن را به HSPC ها منتقل کنند. با توجه به موارد فوق، تاثیر میکروپارتیکل های پلاکتی بر میزان بیان شاخص لانه گزینی CXCR4 در سلول های CD133+ بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، سلول های CD133+ خون بند ناف به روش MACS جداسازی شدند. سپس یک گروه از این سلول ها به عنوان گروه کنترل کشت شدند و دو گروه دیگر با غلظت های پروتئینی μ g/mL 5 و μ g/mL 10 میکروپارتیکل های پلاکتی تهیه شده به روش ذوب- فریز- سونیکاسیون، مجاور شدند. این سلول ها به مدت پنج روز در محیط”Stem SpanTM” کشت شدند و میزان چند برابر شدن سلول ها، کلنی زایی آن ها و بیان سطحی شاخص CXCR4 و CD34 توسط تجزیه و تحلیل فلوسیتومتری بررسی گردید.
    یافته ها
    میزان چند برابر شدن سلول های CD34+ و CXCR4+ در سلول های کنترل و در حضور غلظت های μ g/mL 5 و μg/mL 10 میکروپارتیکل های پلاکتی به ترتیب 16/4 ± 6/52، 91/6 ± 2/64 و 76/6 ± 2/67 بود (047/0 p=). هم چنین میزان بیان شاخص سطحی CXCR4 در سلول های مجاور شده با غلظت پروتئینی μ g/mL 10 میکروپارتیکل های پلاکتی روز پنجم در مقایسه با سلول های کنترل(4/6 ± 8/63)، 4 ± 8/72 و تفاوت معناداری داشت(049/0 p=).
    نتیجه گیری
    مجاورت سلول های CD133+ جدا شده از خون بند ناف با غلظت پروتئینی μg/mL 10 میکروپارتیکل های پلاکتی، باعث افزایش معنادار بیان مارکر CXCR4 گردید.
    کلید واژگان: آنتی ژن CD133, سلول های بنیادی, رسپتور CXCR4
    F. Moghaddam, Dr. A. Oodi, Dr. M. Nikougoftar Zarif, Dr. N. Amirizadeh
    Background And Objectives
    Cord blood CD133+ cells are able to maintain long-term hematopoiesis and to differentiate to different hematopoietic lineages. CXCR4 overexpression is involved in successful transplantation of hematopoietic stem cells in the bone marrow. Platelet micro particles (PMP) contain CXCR4 markers and are able to transfer them into hematopoietic stem cells. Therefore, considering the importance of CD133+ cells as primitive HSCs, the effect of platelet micro particles on the expression levels of CXCR4 and CD34 markers in these cells was examined.
    Materials And Methods
    this experimental study, cord blood CD133+ cells were isolated by MACS. Isolated cells were cultured into three groups one as control without adding PMP and the other two groups with PMP with concentrations of 5 and 10 μg/mL. The cells were cultured for five days in stem span medium. Expression of CXCR4 surface marker was analyzed by flow cytometery; the total cell number was counted by hemocytometer and colony forming units (CFU) were measured by colony assay.
    Results
    Fold increase of CD34+ and CXCR4+ cells in the control group and in the presence of 5 and 10 µ g/mL of PMP were 52.6 ± 4.16, 64.2 ± 6.91, and 67.2 ± 6.76, respectively (p= 0.047). CXCR4+ cell percentage in the presence of 10 µ g/mL PMP compared to control cells (63.8 ± 6.4) was 72.8 ± 4 (p= 0.049).
    Conclusions
    Exposure of CD133+ cells isolated from cord blood to PMP with 10 μg/mL concentration increased the expression of CXCR4 surface marker significantly.
    Keywords: CD133 antigen, Stem Cells, CXCR4 Receptor
  • سحر بالاقلی، صدیقه امینی کافی آباد، زهرا سهیلا سهیلی، شهرام سمیعی، حمید احمدیه، مژگان رضایی کنوی، مهین نیکوگفتار ظریف، نارسیس دفتریان
    سابقه و هدف
    سلول های بنیادی CD133+ بند ناف، زیر گروهی از سلول های خونساز را تشکیل می دهند. ثابت شده که این سلول ها از توانایی تمایز خوبی به سمت سلول های عصبی برخوردار هستند. ژن PAX6 جزیی از خانواده چند ژنی PAX و از فاکتور های رونویسی است. ژن PAX6 ژن کنترل کننده اصلی تکامل چشم و اندام های حسی بافت های اپیدرمی و عصبی می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی روند تمایزی سلول های CD133+ به دست آمده از بند ناف که ژن PAX6(5a) به آن ها انتقال یافته است بود.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی، ابتدا سلول های تک هسته ای خون بند ناف به وسیله فایکول جدا شدند، سپس سلول های CD133+ موجود در آن با روش MACS جدا و در محیط کشت Stem Span کشت داده شدند. سپس به منظور ساخت ویروس، وکتور ناقل ژن PAX6 و وکتورهای کمکی(pMD2G، psPAX2) به سلول های HEK293T ترانسفکت شدند. پس از تغلیظ ویروس و تیتر کردن آن، سلول های CD133+ با تیتر مطلوب ویروس آلوده شدند. سلول های حاوی ویروس مورد نظر، از نظر وجود پروتئین های PAX6، Rhodopsin، Chx10، Thy1 و Nestin توسط روش ایمنوسایتوشیمی ارزیابی شدند.
    یافته ها
    پس از دو هفته پروتئین های Thy-1، Chx10، Nestin و PAX6 در سلول های آلوده شده بیان شدند. هم چنین بیان مارکرهای Rhodopsin و Nestin در سلول های کنترل مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر تمایز سلول های CD133+ به سلول های پروژنیتوری عصبی و سلول های شبه عصبی شبکیه از جمله سلول های گانگلیونی می باشد.
    کلید واژگان: پروتئین PAX6, آنتی ژن CD133, خون بند ناف
    S. Balagholi, S. Amini, Kafi Abad, Dr. Z.S. Soheili, Sh. Samiee, Dr. H. Ahmadiyeh, Dr. M. Rezaei Kanavi, Dr. M. Nikougoftar Zarif, Dr. N. Daftarian
    Background And Objectives
    Cord blood CD133+ stem cells are highly proliferative primitive hematopoietic progenitors. These cells can also differentiate to other cells especially neural cells. The PAX6 gene belongs to a family of genes that play a critical role in the formation of tissues and organs during embryonic development. The PAX6 protein is thought to activate genes involved in the formation of the eyes, brain and spinal cord (central nervous system), and the pancreas. The purpose of this study was to assess PAX6 (5a) gene transfer in cord blood CD133+ stem cells and evaluate its effect on differentiation.
    Materials And Methods
    In this experimental study, cord blood stem cells were collected and mononuclear cells isolated by ficoll; then, CD133+ cells were obtained using the CD133 MicroBead Kit in combination with the autoMACS Separator. These cells were cultured in Stem Span media. Next, HEK293T packaging cells were co-transfected with PLEX-MCS, PsPAX2, and pMD2G by calcium phosphate method. Lentiviral vectors were collected and concentrated. The appropriate amount of viruses was used to infect CD133+ cells. The successful transduced cells were selected by puromycin resistance. After two weeks, the expression of Rhodopsin, CHX10, Thy1, Nestin, and PAX6 proteins was assessed by immunocytochemisrty method.
    Results
    Two weeks after infection, the expression of Rhodopsin, CHX10, Thy1, Nestin, and PAX6 proteins were detected in treatment cells and the expression of Rhodopsin and Nestin in control cells.
    Conclusions
    The results showed CD133+ cells differentiated into progenitor neural like cells and retinal neural like cells including ganglion like cells.
    Keywords: PAX6 protein, CD133 antigen, Cord Blood
  • محمدرضا نیکبخت، مهین نیکوگفتار ظریف، فرهاد عوبری، کامران منصوری، رقیه حسینی کیا، محبوبه حسینی کیا، احمد تاجه میری
    زمینه و هدف
    سلولهای بنیادی مزانشیمی، سلولهای بالغ غیر هماتوپوئیتیک چند ظرفیتی و خودنوساز هستند. این سلولها اولین بار از مغز استخوان جدا شده و از مهمترین سلول ها در سلول درمانی به حساب می آیند. حدودا«بیش از یک دهه مطالعات تجربی (مدل های حیوانی) مورد استفاده قرار گرفته اند. این سلولها با توجه به خواص تعدیل کنندگی از طریق عوامل و فاکتورهای سرکوب کننده سیستم ایمنی و توان ترمیمی آنها، استفاده گسترده ای در درمان بیماری های ایمنولوژیک (بیماری های مزمن و خودایمنی) و غیر ایمنولوژیک (مهندسی بافت، ترمیم بافتی، بیماری های تخریب کننده و بدخیم) دارند. لذا مرور حاضر با هدف مطالعه نقش های درمانی سلولهای بنیادی مزانشیمی (آلوژنیک یا اتولوگ)، ایمونوبیولوژی و چالش های پیش رو صورت گرفت.
    روش بررسی
    در ابتدا مقالات مربوط به سلولهای بنیادی مزانشیمی از بانکهای اطلاعاتی معتبر WILY ONLINE LIBRARY، ISI web of sceince، Link Springer،Sciencedirect، Pubmed، google scholar، SID و ISC مورد جستجو قرار گرفتند. سپس مقالات مرتبط با نقش تعدیل کنندگی، اثرات درمانی (در بیماری های ایمنولوژیک و غیر ایمنولوژیک) و کاربردهای کلنیکی سلولهای بنیادی مزانشیمی از سال 2002 تا 2014 جستجو و مطالعه شدند.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده از مطالعات، حاکی از توان بالای سلولهای بنیادی مزانشیمی جدا شده از منابع مختلف در کارآزمایی های (پیش کلینیک و کلنیک) است. سلولهای بنیادی مزانشیمی نقش کلیدی در تعدیل سیستم ایمنی به واسطه فاکتورهای مترشحه و ارتباط سلول به سلول در بیماری های التهابی، همچنین ترمیم بافتی به واسطه لانه گزینی از طریق مولکولهای چسبنده و کموکینها در سلولهایی که روزانه به دلایل فیزیولوژیک و یا پاتولوژیک (بیماری های تخریب کننده و غیر التهابی) از بین رفته و همچنین خاصیت ضد سرطان آن بعنوان تحویل دهنده نانوذرات به تومورها و مهار رگزایی دارند. علی رغم مطالب فوق، استفاده از سلولهای بنیادی مزانشیمی خطراتی از قبیل القاء تومور، احتمال انتقال عوامل عفونی و ایجاد بافت اکتوپیک در گیرنده را بدنبال دارد.
    نتیجه گیری
    نقش درمانی سلولهای بنیادی مزانشیمی در بیماری های تخریب کننده و خود ایمنی به اثبات رسیده است. از طرفی با توجه به چالش های پیش رو در استفاده از این سلولها در سلول درمانی، می توان با رعایت استانداردها (بر اساس دستورالعمل ها) در آینده استفاده گسترده ای از این سلولها در کلنیک انجام داد.
    کلید واژگان: پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی, تعدیل ایمنی, سلول درمانی, طب ترمیمی, مهندسی بافت, ارتباط سلول, سلول, فاکتورهای محلول
    Dr Mohammad Reza Nikbakht, Dr Mahin Nikougoftar Zarif, Farhad Oubari, Dr Kamran Mansouri, Roghieh Hosseini Kia, Mahboobeh Hosseini Kia, Ahmad Tajeh Miri
    Background And Aim
    Mesenchymal stem cells are adult, non-hematopoietic, mulipotent and self-renewal cells. These cells were first isolated from bone marrow and considered as the most important cells in cell therapy. These cells have been used in clinical trials (animal models) about more than a decade. Regarding immunomodulatory properties through immunosuppressive factors and their repair potency, these cells have been widely used in the treatment of immunological (chronic and autoimmune diseases) and non-immunological diseases (tissue engineering, tissue repair, degenerative and malignant diseases.(This review aimed to study the therapeutic roles, immunobiology and challenges ahead of mesenchymal stem cells.
    Material And Methods
    At first articles related to mesenchymal stem cells were searched from valid databases such as Wily Online Library, ISI web of science, Springer Link, Sciencedirect, Pubmed, google scholar, SID, and ISC. Then, the related articles studied from 2002 to 2014 were searched. They were about the modulatory role, therapeutic effects (in immunologic and non-immunologic diseases) and clinical applications of mesenchymal stem cells.
    Results
    The obtained results showed a high potential of mesenchymal stem cells, isolated from different sources in clinical trials (preclinical and clinical). Mesenchymal stem cells have a key role in immunomodulation through secreted factors and cell-cell contact in inflammatory diseases, as well as tissue restoration by homing via adhesion molecules and chemokines in cells that has been destructed due to physiologic or pathologic causes (non-inflammatory and destructive diseases). In addition, it has anticancer features for nanoparticle delivery to tumors and consequently angiogenesis prevention. Despite mentioned points, use of mesenchymal stem cells has some risks such as tumor induction, infection transmission, and ectopic tissue formation in receiving individual.
    Conclusion
    The therapeutic role of mesenchymal stem cells in destructive and autoimmune diseases has been proved. Given challenges in using mesenchymal stem cells in cell therapy and the standards (according to protocols), these cells can be used widely in the future.
    Keywords: Mesenchymal stem cell transplantation, Immunomodulation, Cell therapy, Regenerative medicine, Tissue engineering, Cell, cell contact, Soluble factor
  • فاطمه میرزاییان، ناصر امیری زاده، مهین نیکوگفتار ظریف، کامران عطاردی، مژده نخلستانی
    سابقه و هدف
    سلول های بنیادی مزانشیمی(MSC) از طریق ترشح فاکتورهای محلول، تماس سلول با سلول و غیره، عملکرد بنیادی سلول های بنیادی خونساز(HSC) را حفظ می کنند. به تازگی مشخص شده است که MSC قطعات غشایی به نام میکرووزیکول و یا میکروپارتیکل را تولید می کند که در انتقال پیام آن نقش دارد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، از 3 عدد جفت که تحت شرایط استریل به دست آمده بودند، استفاده شد. سلول های مزانشیمی و سپس میکرووزیکول های آن ها توسط اولترا سانتریفوژ در دور g 100.000 جدا گردید. غلظت میکرووزیکول ها در 2 نمونه، با روش بردفورد تعیین و خصوصیات آن ها توسط فلوسیتومتری و میکروسکوپ الکترونی تعیین شد.
    یافته ها
    سلول های مزانشیمی جفت در روز 14 پس از جداسازی به پاساژ اول رسیدند که در مقایسه با سلول های مزانشیمی مغز استخوان زمان بیشتری برای رشد اولیه شان، لازم بود. میکرووزیکول ها دارای اندازه های متفاوت، حدود 40 تا 160 نانومتر بودند. میانگین غلظت آن ها μ g/mL 125 بود(حداقل غلظت μ g/mL 100 و حداکثر μ g/mL 150) و شاخص های CD44، CD29، CD73 و CD105 را بر سطح خود بیان می کردند.
    نتیجه گیری
    میکرووزیکول ها، مارکرهای سلول مزانشیمی را که برای چسبندگی به سلول های دیگر لازم است، بیان می کنند و بنابراین می توانند در اعمال اثرات سلول مزانشیمی در کشت های مختلف از جمله هم کشتی با سلول بنیادی خونساز نقش داشته باشند.
    کلید واژگان: سلول های مشتق از میکروپارتیکل ها, سلول های بنیادی مزانشیمی, جفت
    F. Mirzaian, Dr. N. Amirizadeh, Dr. M. Nikougoftar Zarif, Dr. K. Atarodi, Dr. M. Nakhlestani
    Background And Objectives
    Mesenchymal stem cells (MSCs) are the key elements of bone marrow and facilitate HSC maintenance in an invitro co-culture system through the secretion of soluble factors and cell-cell contact. Cell-derived microvesicles (MVs) or microparticles have been described as a new mechanism of cell to cell communication.
    Materials And Methods
    In this experimental study, we obtained three placenta tissues from mothers with the informed consent under sterile condition. MSCs were isolated from the placentas; after several passages, MVs were obtained from MSC-culture-conditioned media by ultracentrifugation. Thje MVs concentration was determined in two samples by Bradford method; then, we characterized them by Transmission Electron microscopy and flowcytometer.
    Results
    At day 14 of the isolation, placenta-MSCs were passaged with more time for their growth required compared to BM-MSC. A different size range of microvesicles, within 40 to 160nm, was observed. The mean concentration was 125µg/mL (minimum 100µg/mL and maximum 150µg/mL) and they expressed CD29, CD44, CD73, and CD105 on their surface such as BM-MSC derived microvesicles.
    Conclusions
    Microvesicles express mesenchymal cell markers that are required for adhesion to other cells. So they can contribute to the effects of mesenchymal stem cells in various cultures such as co-culture with hematopoetic stem cells.
    Keywords: Cell, Derived Microparticles, Mesenchymal Stem Cells, Placenta
  • محمد محمدزاده وردین *، مهین نیکوگفتار ظریف، احمد قره باغیان، ناصر امیری زاده، مهریار حبیبی رودکنار، محسن سقاء، شهرام وائلی
    زمینه و هدف
    به منظور ارتقای کیفیت پیوند سلول های بنیادی خون ساز، روش های پردازش متعددی به کار می روند. هدف این مطالعه مقایسه سه روش پردازش متداول هیدروکسی اتیل استارچ، سانتریفیوژ ساده و نیز سامانه خودکار سپکس بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 90 نمونه خون بند ناف توسط روش های هیدروکسی اتیل استارچ، سانتریفیوژ ساده و نیز سامانه خودکار سپکس پردازش شدند. سپس میزان شمارش سلول های هسته دار، CD34 مثبت و کلنی زایی آنها، اندازه گرفته شد. در پایان، نتایج با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شدند و مقدار p کم تر از 0.05 به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میزان بازیافت سلول های هسته دار در استفاده از روش های هیدروکسی اتیل استارچ، سانتریفیوژ ساده و نیز سامانه خودکار سپکس، به ترتیب 76%، 71% و 80% بود (p> 0.05). میزان بازیافت سلول های CD34 مثبت در استفاده از روش خودکارسپکس 91% و در دو روش دیگر 85% بود (p> 0.05). همچنین تفاوت معنی داری بین سه روش از نظر میزان بازیافت کلنی زایی نیز دیده نشد (p> 0.05).
    نتیجه گیری
    شمارش های سلول های هسته دار، CD34 مثبت و کلنی زایی نمونه های خون بند ناف پردازش شده با سه روش مختلف، تفاوت معنی داری باهم نداشتند.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی خون ساز, خون بند ناف, ترکیبات هیدرو کسی اتیل استارچ, سانتریفیوژ ساده, سامانه خودکار سپکس (Sepax)
    Mohammad Mohammadzadeh Vardin *, Mahin Nikogoftar Zarif, Ahmad Ghare Baghian, Naser Amiri Zadeh, Mehryar Habibi Roodkenar, Mohsen Saghgha, Shahram Vaeli
    Background
    Different processing methods are being used to improve the quality of hematopoietic stem cell transplantation. Using hydroxyethyl starch, simple centrifugation and Sepax automation, this study was aimed to compare these three conventional methods.
    Material And Methods
    90 cord blood samples were taken and processed by hydroxyethyl starch, simple centrifugation and Sepax automation methods. Then they were subjected to total nucleated cell (TNC) counting and CD34 positive counting as well as colony assay. Finally, all data were analyzed using one-way analysis of variance (ANOVA) and ps less than 0.05 were considered statistically significant.
    Results
    The TNC recoveries in hydroxyethyl starch, simple centrifugation and Sepax automation methods were 76%, 71% and 80%, respectively (p> 0.05). The CD34+ cell recoveries in the Sepax automation and in the other two methods were 91% and 85%, respectively (p> 0.05). Also, the colony assay recoveries were not significantly different among the three methods (p> 0.05).
    Conclusion
    No significant difference was seen in TNC number, CD34 positive counting and colony formation among the three different methods.
    Keywords: Hematopoietic Stem Cells, Umbilical Cord Blood, Hydroxyethyl Starch Derivatives, Simple Centrifugation, Sepax Automated System
  • محمد مصلح آبادی فراهانی*، ناصر امیری زاده، آرزو اودی، مونا خورشید فر، مهین نیکوگفتار ظریف
    زمینه و هدف
    امروزه پیوند سلول های بنیادی خونساز به طور گسترده ای برای درمان بیماران مبتلا به سرطان و دیگر اختلالات خونی استفاده می گردد. استئوبلاست ها بخشی از سلول های استرومال مغز استخوان می باشند که خون سازی را با تشکیل نیچ حمایت می کنند. عقیده بر این است که سلول های خونساز و استئوبلاست ها، فعالیت های یکدیگر را تنظیم می کنند. ثابت شده است که از دست دادن حاد خون در مدل های حیوانی، تشکیل استخوان و توسعه نیچ را به دلیل تحریک اریتروپویتین فعال می کند. در این مطالعه تجربی تاثیر سلول های بنیادی خونساز جدا شده از خون بند ناف که با اریتروپویتین تیمار شده اند، روی تمایز استئوبلاستیک سلول های بنیادی مزانشیمال بررسی شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی سلول های بنیادی مزانشیمال از مغز استخوان جدا و با سلول های بنیادی خونساز CD34+،CD38- خون بند ناف، تحت تاثیر دوزهای متفاوت اریتروپویتین به مدت 14 روز کشت هم زمان داده شد، RNA سلول های مزانشیمال استخراج و از روش RT-PCR برای ارزیابی بیان ژن های استئوپونتین و استئوکلسین استفاده گردید. رنگ آمیزی های آلکالین فسفاتاز و آلیزارین رد و فلوسایتومتری بر روی سلول های تمایز یافته صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند ژن های استئوپونتین و استئوکلسین در سلول های مزانشیمال بیان شدند، رنگ آمیزی های آلکالین فسفاتاز و آلیزارین رد مثبت بود. سلول های تمایز یافته مارکرهای استئوبلاست ها را عرضه کردند.
    نتیجه گیری
    بر اساس این نتایج اریتروپویتین از طریق تاثیر بر سلول های بنیادی خونساز در کشت هم زمان، باعث تمایز استئوبلاستیک سلول های مزانشیمال مغز استخوان می گردد.
    کلید واژگان: اریتروپویتین, تمایز استئوبلاستیک, سلول های بنیادی خون ساز, خون بند ناف, سلول های بنیادی مزانشیمال, استئوپونتین, استئوکلسین
    Mohammad Mosleh Abadi Farahani *, Naser Amirizadeh, Arezoo Odi, Mona Khorshidfar, Mahin Nikougoftar Zarif
    Background
    Hematopoietic stem cell transplants are routinely used to treat patients with cancers and other disorders of blood and immune systems. Osteoblasts constitute part of the stromal cell support system in marrow for hematopoiesis by participating in the formation of the HSC niche. It is believed that interaction between hematopoietic cells and bone forming osteoblasts regulate each other’s function. It is established that acute blood loss in animal models activates bone formation and niche development because of EPO stimulation. In this experimental study we have examined the co-culture of HSCs derived from cord blood which treated with EPO in vitro, on osteoblastic differentiation of mesenchymal stem cells.
    Materials And Methods
    In this experimental study MSCs isolated from bone marrow and co-cultured with CD 34+ CD38- HSCs isolated from cord blood. These co-cultured cells were treated with different doses of erythropoietin for 14 days, after that RNA were extracted from MSCs and analysed with RT-PCR to evaluate the expression of osteopontin and osteocalcin. Alizarin red and alkaline phosphatase staining were done for osteoblastic differentiation.
    Results
    Osteopontin and osteocalcin were expressed in MSCs. Cellular staining were positive for osteoblastic differentiation. Differentiated cells expressed osteoblastic markers.
    Conclusion
    These data suggest that EPO regulates the osteoblastic differentiation from bone marrow MSCs in vitro.
    Keywords: Erythropoietin, Osteoblastic differentiation, Cord blood, Hematopoietic stem cells, Mesenchymal stem cells, Osteopontin, Osteocalcin
  • آزاده امیدخدا، سعید کاویانی*، مسعود سلیمانی، مهین نیکوگفتار ظریف، امیر آتشی، ناصر احمدبیگی، مصطفی جمالی، مژده نخلستانی
    سابقه و هدف
    فراوانی کم سلول های بنیادی خونساز در خون بند ناف، مهم ترین فاکتور محدود کننده استفاده از این منبع در پیوند می باشد. اگر بتوان سلول های بنیادی خونساز و مزانشیمی موجود در جفت را جداسازی و به همراه سلول های خون بند ناف پیوند کرد، مشکل فراوانی کم سلول ها به دلیل افزایش تعداد اولیه سلول های بنیادی خونساز پیوندی و نیز لانه گزینی این سلول ها به واسطه همراهی سلول های بنیادی مزانشیمی مرتفع خواهد شد. لذا در این مطالعه سعی شد که با استفاده از روش آنزیمی، حداکثر سلول بنیادی خونساز و مزانشیمی موجود در بافت جفت استحصال و خصوصیات این سلول ها بررسی شود.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی، تعداد 5 نمونه بافت جفت مختلف را با آنزیم کلاژناز مجاور کرده و پس از حذف یاخته های سرخ آن با کمک بافر لیزکننده، سلول های باقی مانده از نظر وجود سلول های بنیادی خونساز و مزانشیمی بررسی شدند.
    یافته ها
    نتایج حکایت از آن داشت که 6/0 ± 02/6% سلول های استحصال شده، CD34+ و 8/0 ± 78/4% CD38-CD34+ بودند. این سلول ها، انواع کلونی های خونساز را تشکیل دادند و از کشت سلول های حاصل از جفت، سلول های چسبنده استرومایی با ویژگی سلول های بنیادی مزانشیمی به دست آمد.
    نتیجه گیری
    وجود تعداد قابل توجه سلول های CD34+ و مزانشیمی در بافت جفت، نشان می دهد که احتمالا پیوند این سلول ها به همراه سلول های حاصل از خون بند ناف، در افزایش کیفیت پیوند موثر می باشد.
    کلید واژگان: جفت, سلول های بنیادی خونساز, سلول های بنیادی مزانشیمی
    A. Omidkhoda, Dr. S. Kaviani *, Dr. M. Soleimani, Dr. M. Nikougoftar Zarif, A. Atashi, N. Ahmadbeigi, Dr. M. Jamali, Dr. M. Nakhlestani
    Background And Objectives
    The low frequency of hematopoietic stem cells in umbilical cord blood is the main factor of its application to be restricted for transplantation. If hematopoietic and mesenchymal stem cells of placenta can be isolated and transplanted with cord blood cells, the problem of cell dose limitation will be solved due to increase in the number of primary hematopoietic stem cells and homing of cells through mesenchymal stem cells. Thus in this study, we tried to isolate the maximum number of hematopoietic and mesenchymal stem cells from placenta by enzymatic methods and evaluate their properties.
    Materials And Methods
    Five different placenta tissues were treated with collagenase and their red blood cells were omitted with the lysis buffer; then, the remaining cells were studied for the presence of hematopoietic and mesenchymal stem cells.
    Results
    The result showed that 6.02 ± 0.6 and 4.78 ± 0.8 percent of isolated cells were CD34+ and CD34+ together with CD38-, respectively. These cells having generated all hematopoietic lineages and adherent stromal cells with the property of mesenchymal stem cells were obtained from the culture of placenta cells.
    Conclusions
    The presence of a remarkable number of CD34+ cells and mesenchymal stem cells in placenta tissue showed that transplantation of these cells with umbilical cord blood cells can increase the quality of transplantation.
    Keywords: Placenta, Hematopoietic Stems Cells, Mesenchymal Stem Cells
  • فرهاد عوبری، مهین نیکوگفتار ظریف، ناصر امیری زاده، مژگان شایگان، کامران عطاردی، مژده نخلستانی، معصومه میرزا مرادی، راضیه فدایی، خدیجه گل زاده
    سابقه و هدف
    سلول های بنیادی مزانشیمی، سلول های شبه فیبروبلاستی با توان تکثیر، کلنی زایی و تبدیل به سلول های رده های مزانشیمی هستند، که در سلول درمانی کاربرد گسترده ای پیدا کرده اند. این سلول ها در بعضی بافت های بالغ و جنینی حضور داشته و منبع اصلی دسترسی به آن ها مغز استخوان است. در این مطالعه جهت دسترسی آسان تر و کم خطرتر به سلول های مذکور، به بررسی و تثبیت روش جداسازی این سلول ها از بافت جفت پرداخته و سپس خصوصیات آن ها را مورد بررسی قرار دادیم.
    مواد و روش ها
    مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود و بر روی سه نمونه جفت پس از زایمان، از مادرانی که رضایت نامه کتبی دادند، انجام شد. سلول ها پس از جداسازی از بافت جفت، کشت داده شدند و در پاساژهای 3 و7 خصوصیات آن ها از نظر میزان تکثیر، توان کلنی زایی، ایمونوفنوتایپ و تمایز سلولی بررسی شد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده حکایت از توان بالای تکثیر و کلنی زایی سلول های مزانشیمی جدا شده از جفت داشت. بررسی ایمونوفنوتایپ سلولی، علاوه بر تایید خلوص بیش از 95%، نشان داد که سلول های مذکور با بیان شاخص های سطحی اختصاصی، شبیه به سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان هستند. هم چنین پتانسیل تمایز به سلول های استئوسیتی و آدیپوسیتی را نیز دارند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه سلول های بنیادی مزانشیمی از بافت جفت جدا شده و در محیط کشت اختصاصی تکثیر شدند، بدون این که تغییری در خصوصیات کلنی زایی و تمایزی آن ها رخ دهد. به این ترتیب می توان از این منبع سلولی در مصارف مختلف سلول درمانی استفاده کرد.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, جفت, سلول درمانی
    F. Oubari, Dr. M. Nikougoftar Zarif, Dr. N. Amirizadeh, Dr. M. Shaiegan, Dr. K. Atarodi, Dr. M. Nakhlestani, Dr. M. Mirzamoradi, Dr. R. Fadai, Kh. Golzade
    Background And Objectives
    Mesenchymal stem cells are fibroblasts with the capacity of proliferation، colonogenesis، and differentiation to the mesodermal cells that are known as the source for cell therapy purposes. These cells are present in some adult and embryonic tissues in which the bone marrow serves as the main source of human mesenchymal stem cells. Because of some limitations in using the bone marrow، in this study we established a method for isolation of mesenchymal stem cells from placenta and characterized their properties.
    Materials And Methods
    In this experimental study، we obtained 3 placenta tissues from informed consent mothers after normal vaginal delivery. Mesenchymal stem cells were isolated from the placenta، cultured، and were then examined for their proliferation، colonogenesis، immunophenotyping and differentiation capacities from passages 3 and 7.
    Results
    Our results showed the high capacity of proliferation and colonogenesis of placental derived mesenchymal stem cells. Immunophenotyping confirmed more than 95% purity of isolated cells; their surface antigen expression showed the phenotypical properties like those of bone marrow derived mesenchymal stem cells. The cells had the osteocytic and adipocytic differentiation capacity.
    Conclusions
    In this study we successfully isolated mesenchymal stem cells from placenta and cultured them without any alteration in their capacities; consequently، we found out that we can isolate and expand these cells as an alternative source for cell therapies.
    Keywords: Mesenchymal Stem Cells, Placenta, Cell Therapy
  • فاطمه صباغی، کریم شمس اسنجان، علی اکبر موثق پور اکبری، ناصر امیری زاده، مهین نیکوگفتار ظریف، نادیا باقری، پروانه عباسی
    سابقه و هدف
    خون بند ناف می تواند به عنوان یک منبع جایگزین مناسب سلول های بنیادی هماتوپویتیک در پیوندهای آلوگرافت استفاده شود. این مطالعه با هدف بررسی این مطلب که آیا تکثیر سلول های بنیادی خونساز در خارج از بدن قبل از پیوند و سپس تزریق آن ها به بدن، می تواند سبب بازیافت سریع تر سلول ها پس از پیوند با خون بند ناف گردد، انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه انجام شده از نوع تجربی بود. جداسازی و تخلیص سلول های CD34+ خون بند ناف با روش MidiMACS انجام شد. سلول های تخلیص شده بر روی نانوفیبرهای پلی اتر سولفان(PS) آمینه و پلی کاپرولاکتون(PCL) aligned و random در مقایسه با محیط دو بعدی معمول کشت داده شد. هم چنین میزان آپوپتوز سلول های کشت داده شده بر روی نانوفیبر پلی سولفان آمینه هم زمان با محیط دو بعدی معمول نیز بررسی شد.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان داد که نانوفیبر پلی سولفان آمینه، تاثیر مثبتی بر میزان تکثیر سلول های CD34+ در مقایسه با محیط دو بعدی معمول دارد و باعث افزایش معنادار تکثیر سلولی می شود. در عین حال موجب کاهش میزان آپوپتوز سلولی می گردد. در حالی که نانوفیبرهای PCL (پلی کاپرولاکتون) در 2 فرم aligned و random تاثیری بر افزایش میزان تکثیر سلولی ندارند.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد که نانوفیبر PS آمینه باعث القای تکثیر سلول های CD34+ می شود. بنابراین به نظر می رسد محیط نانوفیبر PS آمینه می تواند به عنوان یک استراتژی جهت افزایش سلول های CD34+ جدا شده از خون بند ناف در محیط کشت آزمایشگاهی به کار گرفته شود.
    کلید واژگان: خون بند ناف, سلول های بنیادی خونساز, آنتی ژن های CD34
    F. Sabaghi, Dr. K. Shams Asanjan, Dr. A.A. Movasaghpour, Dr. N. Amirizadeh, Dr. M. Nikougoftar, N. Bagheri, P. Abbasi
    Background And Objectives
    Umbilical cord blood is a promising alternative source of hematopoietic stem/progenitor cells (HSPCs) for allogeneic hematopoietic stem cell transplantation. Although the use of UCB for transplantation has plentiful advantages in comparison with other cell sources، the low number of HSPCs led to cell delayed recovery. Therefore، ex vivo expansion of HSPC before transfusion could induce faster cell recovery.
    Materials And Methods
    CD34 positive cells were positively enriched using MidiMACS system and cultured on aminated PS nanofibers، aligned PCLs، and random PCLs. Cell expansion and quantification of cell apoptosis were carried out in expanded cell populations in different conditions by the flowcytometric method.
    Results
    Microscopic and flowcytometric analysis revealed the differentiation of CD133+ cord blood hematopoietic stem cells to erythroid lineage. Flow cytometry showed that both of the PPARγ agonists were able to diminish Transferrin receptor and glycophorin A positive cell population significantly. The inhibitory effect of PPARγ agonists on erythroid differentiation was dose-dependent. The inhibitory effect of Troglitazone on colonies formation of Erythroid was markedly higher than Bicaline.
    Conclusions
    This study demonstrated that aminated PS nanofibers has positive effects on the expansion of CD34+ cells compared to 2D culture system by increasing cell expansion and cell apopotosis inhibition. However، aligned and random PCL nanofibers did not show supportive effects on cell proliferation.
    Keywords: Cord Blood, Hematopoietic Stem Cells, CD34 Antigens
  • راضیه فدایی، ناصر امیری زاده، مهین نیکوگفتار ظریف، مهریار حبیبی رودکنار
    سابقه و هدف
    ارتباط سلول های بنیادی خونساز(HSCs) با سلول های موجود در ریز محیط مغز استخوان(نیچ) به ویژه سلول های استئوبلاست، جهت حفظ فعالیت های آن ها بسیار ضروری می باشد. البته مدارکی که به صورت مستقیم HSC ها را در توسعه نیچ دخیل کنند، اندک هستند ولی در صورت اثبات، روشن می شود که چرا نقص های هماتوپوئتیک بسیاری با تغییر در ساختار استخوانی همراه بوده و لذا اهداف درمانی هماتوپوئتیک و اهداف درمانی جدیدی را برای تنظیم ساختار و تشکیل استخوان فراهم می آورند.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی، سلول های بنیادی مزانشیمال(MSC) مغز استخوان را در محیط Stem Span به مدت 3 روز تحت همکشتی با HSC های خون بند ناف قرار دادیم. سپس MSC ها با استفاده از کیت استئوژنزیس به استئوبلاست تمایز داده شدند و در روزهای مختلف تمایزی مورد ارزیابی قرار گرفتند که شامل بیان ژن های استئوپونتین و استئوکلسین در روزهای 4 و 6 تمایزی(RT-PCR)، بیان مارکر CD90 (فلوسیتومتری)، بیان آنزیم آلکالین فسفاتاز(رنگ آمیزی آلکالین فسفاتاز) و مینرالیزه شدن(رنگ آمیزی آلیزارین رد) در روز دهم تمایزی بود.
    یافته ها
    نتایج، بیان زود هنگام ژن های استئوپونتین و استئوکلسین را در همکشتی MSC با HSC نمایان ساخت. این یافته ها از نقش HSC ها در القای تمایز استئوبلاستی MSC ها حمایت می نمایند. هم چنین کاهش بیان CD90 و افزایش فعالیت آلکالین فسفاتاز و مینرالیزاسیون سلولی، این نتایج را تایید نمودند.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق در ارتباط با سلول های بنیادی انسانی در ex vivo، اثبات نمود که HSC ها قادرند سبب افزایش تمایز MSC ها به استئوبلاست شده و بدین وسیله در تشکیل نیچ خود سهیم باشند.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی خونساز, سلول های بنیادی مزانشیمی, همکشتی, استخوان سازی, استئوبلاست ها
    R. Fadaei, Dr. N. Amirizadeh, Dr. M. Nikougoftar, Dr. M. Habibi Roudkenar
    Background And Objectives
    The correlation between hematopoietic stem cells (HSCs) and the cells comprising the niche especially osteoblast cells is critical for maintaining stem cell activities. Yet little evidence supports the concept that HSCs regulate development of the niche. If true، it may explain why many hematopoietic defects are accompanied by changes in the osseous architecture and provide new therapeutic targets for regulating bone formation.
    Materials And Methods
    In this exprimental study، we cocultured bone marrow mesenchymal stem cells (MSCs) with umbilical cord blood HSCs in stem span media for 3 days. Then MSCs were differentiated to osteoblast cells by using osteogenesis kit. Evaluation of osteogenic differentiation of MSCs in different days came out to be: expression of osteopontin and osteocalsin (RT-PCR on days 4 and 6)، expression of CD90 (flow cytometry on day 6)، expression of alkaline phosphatase enzyme (alkaline phosphatase staining) and mineralization of MSCs (alizarin red staining on day 10).
    Results
    Our results showed early expression of osteopontin and osteocalsin in HSCs coculture with MSCs. These findings support the role of HSCs in induction of osteoblastic differentiation of MSCs. Decrease in the expression of CD90، higher activation in cell alkaline phosphatase enzyme، and mineralization confirmed the results.
    Conclusions
    In the field of human stem cells، our ex vivo findings demonstrated that HSCs can enhance differentiation of MSCs toward osteoblast cells thereby participating in formation of their niche.
    Keywords: Hematopoietic Stem Cells, Mesenchymal Stem Cell, Coculture, Osteogenesis, Osteoblasts
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال