به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

میترا کامیابی

  • الگوی پارادایمی برنامه درسی دانش بنیان با محوریت تعالی اخلاقی در آموزش عالی
    مرتضی اکبری مهنی *، زهرا زین الدینی میمند، میترا کامیابی، نجمه حاجی پور عبایی

    برنامه های درسی بستر شکل گرفتن مهمترین فرایند نظام دانشگاهی یعنی یادگیری است؛ برنامه های درسی آموزش عالی، یکی از خرده نظام-های اصلی آموزش عالی هستند. تحقیق حاضر با هدف ارائه الگو پارادایمی برنامه درسی دانش بنیان با محوریت تعالی اخلاق در نظام آموزش عالی انجام شد. روش پژوهش حاضر به لحاظ زمان مقطعی؛ به لحاظ هدف کاربردی؛ و به لحاظ رویکرد روشی کیفی از نوع روش گراندد تئوری انجام شد جامعه آماری شامل افراد خبرگان و صاحب نظران که در قلمرو موضوعی پژوهش دارای اطلاعات بوده شامل استادان دانشگاه و روسای دانشگاه بود؛ روش نمونه گیری هدفمند و حجم نمونه تا رسیدن به اشباع مفهومی ادامه یافت که با ده نفر به این اشباع مفهومی رسید. در این پژوهش برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه ساخت یافته استفاده شد روایی پژوهش های با روش های بازبینی توسط اعضاء و پایایی از روش توافق درون موضوعی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان دهنده 124 کد باز و 33 کد محوری، 5 کد گزینشی به دست آمد. نتیجه یا پدیده محوری که می توان از این تحلیل به دست آورد تربیت شهروند اخلاقی است که هم شهروندی پویا و کارآفرین است و هم معیارهای اخلاق را رعایت می کند.

    کلید واژگان: طراحی برنامه درسی, دانش بنیان, تعالی اخلاق, آموزش عالی
    Paradigmatic model of knowledge-based curriculum centered on moral excellence in higher education
    Morteza Akbari *, Zahra Zeinaddini, Mitra Kamyabi, Najmeh Hajipoor Abaei
  • سیما فتح آبادی، میترا کامیابی*، نجمه حاجی پور عبایی، حمدالله منظری توکلی
    زمینه

    معلمان با استفاده از ارزیابی های اولیه و ثانویه از بافت مدرسه و کلاس درس، می توانند تجارب اخلاقی موثر و درکی نسبی از توانمندیها و هیجانات خود به دست آورند. هدف اصلی پژوهش حاضر ارزیابی مدل اخلاق حرفه ای بر مبنای توانمندی های منش و هیجانات معلم با در نظر گرفتن نقش واسطه ای هویت اخلاقی در معلمان شهر بابک می باشد.

    روش

    تحقیق حاضر کاربردی و در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل معلمان شهر بابک می باشد،  روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس بود. تعداد حجم نمونه 384 نفر از معلمان شهر بابک بود. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود و در نهایت داده ها با روش تحلیل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS23 و Smart PLS تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیات نشان داد مقدار ضریب مسیر مقدار قابل قبولی به دست آمده و همچنین ضرایب t برای اکثر فرضه های تحقیق مقدار بالایی (بالاتر از 96/1) بدست آمده اند، لذا در سطح اطمینان 95 درصد معنادار بودن تمام فرضیات تایید می شود. با توجه به آزمون سوبل اثر غیر مستقیم متغیرهای میانجی درسطح 5 درصد با آماره سوبل 3.56 است و فاصله اطمینان آنها نیز بطور قابل توجهی بیشتر از صفر است. نتایج نشان می دهد اثر متغیر میانجی در مدل رگرسیونی معنادار است و تاثیرگذار است.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج تحقیق حاضر بین اخلاق حرفه ای بر مبنای توانمندیهای منش و هیجانات معلم با نقش واسطه ای هویت اخلاقی در معلمان شهرستان شهر بابک رابطه وجود دارد و می توان نتیجه گرفت مدل تحقیق از برازش مناسبی برخوردار است.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, توانمندی های منش و هیجانات, هویت اخلاقی
    S. Seifi Fathabad, M .Kamyabi*, H .Manzari Tavakoli
    Background

    By using primary and secondary evaluations of school and classroom context, teachers can gain effective moral experiences and a relative understanding of their capabilities and emotions. The main goal of the current research is to evaluate the model of professional ethics based on the character abilities and emotions of the teacher, taking into account the mediating role of moral identity in the teachers of Babak city.

    Method

    The current research was applied and among descriptive-correlational researches. The statistical population of the research includes the teachers of Babak city, the sampling method was available sampling. The sample size was 384 teachers of Babak city. The data collection tool was a questionnaire and finally the data were analyzed by structural equation analysis using SPSS23 and Smart PLS software.

    Results

    The results of the hypothesis analysis showed that the value of the path coefficient was an acceptable value, and the t coefficients for most of the research hypotheses were high (above 1.96), so it was significant at the 95% confidence level. All assumptions are confirmed. According to the Sobel test, the indirect effect of the mediating variables is at the 5% level with the Sobel statistic of 3.56 and their confidence interval is significantly higher than zero. The results show that the effect of the mediator variable in the regression model is significant and effective.

    Conclusion

    Based on the results of the present research, there is a relationship between professional ethics based on character abilities and teacher needs with the mediating role of moral identity in the teachers of Babak city, and it can be concluded that the research model has a suitable fit.

    Keywords: Professional Ethics, Character Abilities, Emotions, Moral Identity
  • حدیث سعیدی، علیرضا منظری توکلی*، میترا کامیابی، زهرا زین الدینی میمند، مهشید تجربه کار
    مقدمه
    پایستگی و بهزیستی تحصیلی از عوامل موثر بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان محسوب می شوند. هدف این مطالعه بررسی رابطه سلامت روان، پایستگی با بهزیستی تحصیلی بر اساس میانجی سرمایه های تحولی است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی - همبستگی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی، و جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دختر و پسر دوره اول متوسطه شهر کرمان بود و 300 دانش آموز به صورت خوشه ای چندمرحله ای از 6 مدرسه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه سرمایه های تحولی، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینن-سوینی و دیگران، و مقیاس پایستگی تحصیلی بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر در نرم افزار AMOS و SPSS نسخه 23 استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که سرمایه های تحولی به عنوان متغیر میانجی بر رابطه بین سلامت روان، پایستگی و بهزیستی تحصیلی تاثیرگذار است و بین پایستگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی با میانجیگری سرمایه های تحولی رابطه وجود دارد. تحلیل مدل نشان داد اثر غیرمستقیم پایستگی تحصیلی روی بهزیستی تحصیلی از طریق سرمایه تحولی، 0/35 بود که نشان می دهد بین پایستگی تحصیلی و بهزیستی تحصیلی با میانجیگری سرمایه های تحولی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
    نتیجه گیری
    دانش آموزانی که سرمایه تحولی (از نظر اجتماعی، فرهنگی و خانواده ای) بالاتری دارند، از انسجام و یکپارچگی بیشتری برخوردار هستند و رضایت تحصیلی دارند. بعد بیرونی- بافتی سرمایه های تحولی، تجارب مثبتی هستند که افراد در زندگی روزمره از رابطه با مردم و نظام اجتماعی دریافت می کنند، این تجارب می تواند بر بهزیستی و پایستگی تحصیلی آن ها تاثیرگذار باشد.
    کلید واژگان: دانشگاه, بهزیستی روانی, پایستگی تحصیلی, سرمایه های تحولی, دانش آموزان
    Hadis Saeedi, Alireza Manzari Tavakoli *, Mitra Kamyabi, Zahra Zeinaddiny Meymand, Mahshid Tajrobehkar
    Introduction
    Academic sustainability and well-being influence students’ academic success. This study examines the relationship between mental health, persistence, and academic well-being, considering the mediating role of transformational capital.
    Methods
    This applied research adopts a descriptive-correlational approach. Information was collected through library and field methods. The statistical population included first-year male and female secondary school students in Kerman, with 300 students selected from six schools in a multi-stage cluster. The data collection tools included the Transformational Capital Questionnaire, the Academic Well-being Questionnaire by Tominen-Swini et al., and the Academic Sustainability Scale. Data analysis was performed using AMOS and SPSS version 23 software path analysis.
    Results
    The results indicated that transformational capital, as a mediating variable, affects the relationship between mental health, sustainability, and academic well-being. A relationship between academic sustainability and academic well-being is mediated by transformational capital. The model analysis showed that the indirect effect of academic sustainability on academic well-being through transformational capital was 0.35, indicating a relationship between academic sustainability and academic well-being mediated by students’ transformational capital.
    Conclusion
    Students with higher developmental capital (social, cultural, and family) exhibit cohesion and integrity and experience academic satisfaction. The external-textual dimension of transformational capital, which is the positive experiences individuals receive daily from relationships with people and the social system, can influence their well-being and academic sustainability.
    Keywords: Academia, Psychological Well-Being, Academic Sustainability, Transformational Capital, Student
  • خسرو احمدزاده شهیدیان، میترا کامیابی*

    پژوهش حاضر بدنبال تعیین اثربخشی درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکارکردهای اجرایی مصرف کنندگان مواد تحت درمان اجباری استان کرمان (مصرف کنندگان مواد موضوع ماده 16 قانون مبارزه با موادمخدر) در سال های 1398 و 1399 بوده است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مددجویان درحال ترک حداقل یکی از مواد مصرفی به جز نیکوتین و الکل که در مرکز موضوع ماده 16 کرمان در سالهای 99-1398 نگهداری و به تعداد3582 نفر می باشند.نمونه پژوهش شامل 30نفر که با روش نمونه گیری هدفمند از معتادین موضوع ماده 16 (متجاهر) دارای حکم دستگیری انتخاب گردیده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند.گروه آزمایش در درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون قرارگرفت و گروه کنترل فقط درلیست انتظار دریافت درمان قرارگرفت. ابزار این پژوهش پرسشنامه نارسایی در کنشوری اجرایی بارکلی (2011) بوده است. نتایج این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون برکاهش نمرات کنش اجرایی خود مدیریتی زمان، خود سازماندهی، خود کنترلی، خود انگیزشی و خودنظم جویی تاثیر معنادار داشته است و مصرف کنندگان مواد موضوع ماده 16، در مقایسه با گروه کنترل که درمانی دریافت نکرده بودند، نمرات کنش اجرایی خود مدیریتی زمان، خود سازماندهی، خودکنترلی، خودانگیزشی و خودنظم جویی پایینتری داشتند و درمان بر روی خودکنترلی و خود مدیریتی زمان به ترتیب با اندازه اثر 473/0 و 45/0 بیشترین تاثیر را داشته است.

    کلید واژگان: درمان اجتماع مدار همراه با داروی آگونیست متادون, کارکردهای اجرایی, سوءمصرف کنندگان مواد, درمان اجباری
    Khosro Ahmadzadeh Shahidian, Mitra Kamyabi *

    The present study sought to determine the effectiveness of therapeutic community-based treatment with methadone agonist on the executive functions of substance abusers of compulsory treatment (Substance Abusers of Article 16 of Anti-Narcotics Law) in Kerman province in 1398 and 1399. The method of the present study is quasi-experimental pre-test post-test with control group. The statistical population of this study includes all clients (substance abusers) who are quitting at least one of the consumables except nicotine and alcohol and were 3582 people. The research sample consisted of 30 people who were selected by purposive sampling method from drug addicts with arrest warrants and were randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group was in community-based treatment with methadone agonist and the control group was only on the waiting list for treatment. The assessment tool of this study was the Barkley (2011) Failure in Executive Function Questionnaire. The results of this study using analysis of covariance showed that therapeutic community-based treatment with methadone agonist had a significant effect on reducing the scores of time management self-management, self-organization, self-control, self-motivation and self-regulation. And Article 16 substance abusers had lower scores of time self-management, self-organization, self-control, self-motivation, and self-regulation compared to the control group who did not receive treatment. And treatment had the greatest effect on self-control and time self-management with an effect size of 0.473 and 0.45, respectively.

    Keywords: Therapeutic Community-Based Treatment With Methadone Agonist, Executive Function, Substance Abusers, Compulsory Treatment&Emsp
  • طراحی الگوی غنی سازی فرایند یاددهی و یادگیری آنلاین بر اساس مطالعه پدیدارشناسانه
    لیلا کمالی، میترا کامیابی*، زهرا زین الدینی میمند، علیرضا منظری توکلی

    پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی غنی سازی فرایند یاددهی-یادگیری آنلاین بر اساس مطالعات نظری و تجربه زیسته متخصصان و کنشگران فرایند یاددهی و یادگیری آنلاین انجام شد. روش پژوهش بصورت آمیخته (ابتدا کیفی و سپس کمی) بود. در گام نخست با روش کیفی فرا ترکیب مولفه های مربوط به غنی سازی فرایند یاددهی-یادگیری آنلاین از پیشینه نظری و پژوهشی با کمک نرم افزار مکس کیودای 2018 استخراج گردید و در گام دوم با روش پدیدار شناسی وان منن(2016) مولفه های مربوطه از تجربه زیسته متخصصان و کنشگران فرایند آموزش آنلاین بدست آمد و در گام سوم با تطبیق مولفه های به دست آمده الگوی اولیه تدوین شد. پیش از تدوین الگوی نهایی، پرسشنامه ای با 59 گویه که شامل مولفه های استخراجی از فاز کیفی بودند تنظیم شد و در اختیار 25 نفر از متخصصان و کنشگران فرایند آموزش آنلاین آموزش عالی قرار گرفت.روایی محتوایی CVR مولفه های الگو محاسبه شد و بعضی از مولفه ها حذف شدند و 48 مولفه باقی ماند. در اعتبار بخشی مدل نهایی بدست آمده نیز پرسشنامه ای با 48 مولفه در بین 25 نفر نمونه توزیع شد و اعتبار مولفه ها با میانگین و انحراف معبار و آزمون تی مورد تایید قرار گرفت و الگوی نهایی غنی سازی فرایند یاددهی-یادگیری آنلاین بر اساس چهار مضمون قابلیت سیستم آموزشی، شایستگی های یاددهنده، شایستگی های یادگیرنده و ساختار خانواده تدوین شد.

    کلید واژگان: کلیدواژه, یاددهی - یادگیری آنلاین, غنی سازی, طراحی الگو, تجربه زیسته, پدیدار شناسی
    Designing a model for enhancing the online teaching-learning process in higher education based on a phenomenological study
    Leila Kamali, Mitra Kamyabi*, Zahra Zeinaddini, Alireza Manzari

    The present research aimed to design a model for enhancing the online teaching-learning process based on theoretical studies and the lived experience of professionals and practitioners of the online teaching and learning process. The research method was mixed (first qualitative and then quantitative). In the first step, using meta-synthesis, the factors for the enhancement of the online teaching-learning process were extracted from theoretical and research backgrounds with qualitative methods using MAXQDA 2018 software. In the second step, relevant factors were obtained using the phenomenological method of Van Manen (2016) from the lived experiences of professionals and practitioners in the virtual learning process, and in the third step, the initial model was compiled using the obtained factors. Before editing the final model, a 59-item questionnaire containing items from the qualitative phase was developed and distributed among 25 professionals and practitioners in the virtual learning process of higher education. The content validity ratio (CVR) of model items was calculated, and after omitting some items, 48 items remained. To validate the final model, a 48-item questionnaire was also distributed among 25 samples, and the validity of the items was confirmed with mean and standard deviation and t-test, and the final model for enhancing the online teaching-learning process was formulated based on four themes: the capabilities of the educational system, teacher competency, learner competency, and family structure.

  • فروغ تیکدری، میترا کامیابی*، مهشید تجربه کار، امان الله سلطانی
    مقدمه

    اختلال بیش فعالی در کودکان می تواند موجب افزایش مشکلات هیجانی نظیر عدم پردازش هیجانی و خودآگاهی هیجانی شود. این مطالعه به منظور نعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر پردازش هیجانی و خودآگاهی هیجانی در کودکان بیش فعال انجام شد.

    روش

    روش این تحقیق نیمه تجربی و به روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله با اختلال بیش فعالی دارای پرونده در بهزیستی شهر کرمان در سال 1402 بودند. 30 نفر از جامعه مذکور  به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی  (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامه های پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و خودآگاهی هیجانی گرنت و همکاران (2001) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله آموزش کارکردهای اجرایی به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از کورایانس مورد تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    میانگین ± انحراف استاندارد گروه آزمایش در پس آزمون در متغیر  پردازش هیجانی از 21/45±6/17به 39/66±7/54 و در متغیر خودآگاهی هیجانی از 66/47±5/58 به 83/89±7/73 افزایش یافت. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، میانگین نمرات پردازش هیجانی و خودآگاهی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش یافت (0/01<p).

    نتیجه گیری

    کارکردهای اجرایی بر بهبود پردازش هیجانی و خودآگاهی هیجانی موثر بود. بنابراین این نوع آموزش می توان برای کاهش مشکلات کودکان با اختلال بیش فعالی پیشنهاد کرد.

    کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, پردازش هیجانی, خودآگاهی هیجانی, اختلال بیش فعالی
    Forogh Tikdari, Mitra Kamyabi*, Mahshid Tajrobekar, Amanollah Soltani
    Introduction

    Hyperactivity disorder in children can increase emotional problems such as lack of emotional processing and emotional self-awareness. This study was conducted to determine the effectiveness of executive function training on emotional processing and self-awareness in hyperactive children.

    Method

    The method of this research was semi-experimental and pre-test-post-test with a control group. The statistical population of this research included all children aged 7 to 12 with hyperactivity disorder who had a file in Kerman City welfare in 2023. 30 people from the aforementioned community were selected as a sample using the available sampling method and were randomly divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Baker et al.'s emotional processing questionnaires (2007) and Grant et al.'s (2001) emotional self-awareness questionnaires were used to collect information. The experimental group underwent executive function training for 10 sessions of 60 minutes and the control group did not receive any training. The research data was analyzed using correlation.

    Results

    The mean ± standard deviation of the experimental group in the post-test in the variable of emotional processing from 6.17±21.45 to 7.54±39.66 and in the variable of emotional self-awareness from 5.58±66.47 to 89.5 83 ± 7.73 increased. The results showed that in the post-test phase, the average scores of emotional processing and self-awareness in the experimental group increased significantly compared to the control group (P<0.01).

    Conclusion

    Executive functions were effective in improving emotional processing and emotional self-awareness. Therefore, this type of training can be suggested to reduce the problems of children with hyperactivity disorder.

    Keywords: Emotional Processing, Executive Functions, Emotional Self-Awareness, Hyperactivity Disorder
  • مریم سلطانی، میترا کامیابی*، آناهیتا بحرینی زاده، ویدا اندیشمند
    هدف

    این مطالعه با هدف طراحی و ارائه مدلی برای بررسی رابطه بین ابعاد پنج گانه شخصیت و مهارت های حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد.

    مواد و روش

    این پژوهش با استفاده از رویکرد کمی و نمونه ای از دانش آموزان دختر از مدارس مختلف انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه های استاندارد که ابعاد شخصیت، مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی را اندازه گیری می کرد، جمع آوری شدند. تحلیل های آماری شامل تحلیل همبستگی و رگرسیون برای بررسی روابط بین این متغیرها انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که رابطه معناداری بین ابعاد پنج گانه شخصیت و هر دو مهارت حل مسئله و کمک طلبی تحصیلی وجود دارد. به طور خاص، ویژگی هایی مانند تاب آوری و وظیفه شناسی با مهارت های بالاتر حل مسئله و تمایل بیشتر به کمک طلبی تحصیلی مرتبط بودند.

    نتیجه گیری

    مطالعه نتیجه می گیرد که ویژگی های شخصیتی نقش مهمی در تاثیرگذاری بر مهارت های حل مسئله و رفتارهای کمک طلبی تحصیلی در دانش آموزان دختر ایفا می کنند. تقویت ویژگی های شخصیتی مثبت می تواند بهبود این مهارت ها را تسهیل کرده و به نتایج تحصیلی بهتر منجر شود. تحقیقات آینده باید بر استراتژی های مداخله ای که این ویژگی ها را تقویت می کنند، تمرکز کنند.

    کلید واژگان: ابعاد شخصیت, مهارت های حل مسئله, کمک طلبی تحصیلی, دانش آموزان دختر, روان شناسی تربیتی
    Maryam Soltani, Mitra Kamyabi *, Anahita Bahrainizadeh, Vida Andishmand
    Purpose

    This study aimed to design and present a model that explores the relationship between the five dimensions of personality and problem-solving skills, as well as academic help-seeking behaviors in female students.

    Methods and Materials:

     The research utilized a quantitative approach, involving a sample of female students from various schools. Data were collected through standardized questionnaires measuring personality dimensions, problem-solving skills, and help-seeking behaviors. Statistical analyses, including correlation and regression analyses, were performed to examine the relationships between these variables.

    Findings

    The results indicated a significant relationship between the five dimensions of personality and both problem-solving skills and academic help-seeking behaviors. Specifically, traits such as resilience and conscientiousness were positively associated with higher problem-solving skills and a greater propensity to seek academic help.

    Conclusion

    The study concludes that personality traits play a crucial role in influencing problem-solving skills and help-seeking behaviors in female students. Enhancing positive personality traits can potentially improve these skills, leading to better academic outcomes. Future research should focus on intervention strategies that bolster these traits.

    Keywords: Personality Dimensions, Problem-Solving Skills, Academic Help-Seeking, Female Students, Educational Psychology
  • شناسایی مولفه های مدیریت برنامه درسی مبتنی بر پارادایم فیزیک کوانتومی در مدارس
    عظیمه ابراهیمی، میترا کامیابی*، حمدالله منظری توکلی، زهرا زین الدینی میمند

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی مولفه های مدیریت برنامه درسی مبتنی بر پارادایم فیزیک کوانتومی در مدارس بود. روش پژوهش حاضر کیفی و بر اساس تحلیل مضمون و ازنظر هدف کاربردی است. مشارکت کنندگان در پژوهش خبرگان دانشگاهی در رشته های برنامه درسی بودند که بنا بر ماهیت موضوع تعداد 15 نفربر اساس نمونه گیری هدفمند تا اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود که سوالات در حین مصاحبه تعدیل شدند. برای اعتبار یافته ها نیز ابتدا محقق تمام فرایند کدگذاری را مجدد وارسی نمود. همچنین برای اعتبار از روایی صوری و برای پایایی نیز متن چند مصاحبه با کدگذار دیگری مورد کدگذاری قرار گرفت که بر اساس ضریب توافق بین کدگذاران مقدار آن 89 درصد حاصل شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون با کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. یافته ها نشان داد که 4 مضمون اصلی شامل: عوامل توسعه برنامه درسی کوانتومی، پیامدهای توسعه برنامه درسی کوانتومی، شرایط مداخله گر توسعه برنامه درسی کوانتومی و راهبردهای توسعه برنامه درسی کوانتومی از مولفه های اصلی برنامه درسی مبتنی بر فیزیک کوانتومی هستند. همچنین، شاخص های این برنامه شامل: (توانایی دیدن هدفمند، توانایی احساس توان بخش، توانایی شناخت شهودی، ایجاد یادگیری چندبعدی، ایجاد قابلیت های بالقوه یادگیری، ایجاد محیط های یادگیری پویا، استفاده از تمام شبکه های عصبی مغز در یادگیری، تعارض باسنت، نگرش معلمان و مدیران، عدم شناخت رویکرد کوانتوم، تدریس خلاقانه، شناخت و آگاهی نسبت به دانش آموزان، تدریس مبتنی بر شهود، مشارکت دانش آموزان در کلاس و درگیر ساختن دانش آموزان، استفاده از تشویق و پاداش در آموزش و ارتقاء مسئولیت پذیری دانش آموزان) هستند. می توان نتیجه گرفت که برنامه درسی مبتنی بر فیزیک کوانتومی از دیدگاه خبرگان دارای مولفه های متعددی است که باید برنامه ریزان درسی می توانند در طراحی برنامه درسی بدان توجه نمایند.

    کلید واژگان: مدارس, آموزش وپرورش, مدیریت برنامه درسی, فیزیک کوانتومی
    Identifying the components of curriculum management based on quantum physics paradigm in schools
    Azime Ebrahimi, Mitra Kamyabi*, Hamdollah Manzari Tavakoli, Zahra Zeinaddiny Meymand

    The current research method is qualitative and based on theme analysis and practical in terms of purpose. The participants in the research were university experts in curriculum and quantum physics fields, who were selected according to the nature of the subject, 15 people based on purposeful sampling until theoretical saturation. The research tool was semi-structured interviews, the questions were adjusted during the interview. For the validity of the findings, the researcher rechecked the entire coding process. Also, for face validity and reliability, the text of several interviews was coded with another coder, and based on the agreement coefficient between the coders, its value was 89%. Thematic analysis method with open, central and selective coding was also used to analyze the data. The findings showed that 4 main themes include: quantum curriculum development factors, quantum curriculum development consequences, quantum curriculum development intervention conditions, and quantum curriculum development strategies are the main components of quantum physics based curriculum. Also, the indicators of this program include: (the ability to see purposefully, the ability to feel empowered, the ability to intuitively recognize, create multidimensional learning, create potential learning capabilities, create dynamic learning environments, use all brain neural networks in learning, butt conflict, attitude teachers and administrators, lack of knowledge of quantum approach, creative teaching, knowledge and awareness of students, intuition-based teaching, participation of students in class and involving students, use of encouragement and reward in education and promotion of students' responsibility).It can be concluded that the curriculum based on quantum physics, from the point of view of experts, has several components that curriculum planners can pay attention to in curriculum design.

    Keywords: Education, Schools, Curriculum Management, Quantum Physics
  • میترا کامیابی*، ملیحه نکوئی، نجمه حاجی پور عبایی، آناهیتا بحرینی زاده
    زمینه و هدف

    اهمال کاری پیامدهای منفی بسیاری هم بر سلامت جسمی و روحی و هم بر توانایی افراد در دست یابی به اهداف دارد. لذا مطالعه برای شناخت عوامل همبسته با آن معقول است. مطالعه حاضر با هدف تحلیل مسیر پیش بینی اهمال کاری تحصیلی دانشجویان روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان بر اساس کمال گرایی و خودکارآمدی آنان با توجه به نقش واسطه ای باورهای فراشناختی انجام شد.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی به روش تحلیل همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد 227 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و مقیاس های اهمال کاری تحصیلی Savari و همکاران، کمال گرایی Hill و همکاران، خودکارآمدی عمومی Sherer و Maddux و باورهای فراشناختی Wells و Cartwright را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که خودکارآمدی اثر مستقیم، مثبت و معناداری بر باورهای فراشناختی مثبت (39/0=β، 01/0>P) و اثر معکوس، منفی و معناداری بر باورهای فراشناختی منفی (42/0-=β، 01/0>P) و اهمال کاری تحصیلی (32/0-=β، 01/0>P) دارد. نتایج هم چنین نشان داد کمال گرایی اثر مستقیم، مثبت و معناداری بر باورهای فراشناختی مثبت (83/0=β، 01/0>P) و باورهای فراشناختی منفی (51/0=β، 01/0>P) دارد.

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه حاضر نشان داد که باورهای فراشناختی می تواند در رابطه بین خودکارآمدی و کمال گرایی با اهمال کاری تحصیلی نقش مهمی داشته باشد. با توجه به پیامدهای منفی اهمال کاری بر سلامت تحصیلی دانشجویان پیشنهاد می شود که برنامه های مداخله برای تغییر مناسب متغیرهای موثر بر اهمال کاری تدوین شود.

    کلید واژگان: اهمال کاری تحصیلی, خودکارآمدی, کمال گرایی, باورهای فراشناختی
    Mitra Kamyabi*, Malihe Nekooie, Najme Hajipoor Abaei, Anahita Bahreini Zade
    Background and Objectives

    Procrastination has many negative consequences on both physical and mental health and the ability of people to achieve goals. Therefore, it is reasonable to study to know the related factors. The present study was conducted with the aim of analyzing the path of predicting academic procrastination of students based on their perfectionism and self-efficacy, considering the mediating role of metacognitive beliefs.

    Materials and Methods

    The current research is a descriptive-correlational study. The statistical population included undergraduate psychology students of Kerman Islamic Azad University in the academic year 2022-2023, and 227 students were selected by convenience sampling and completed the scales of Savari et al.’s Academic Procrastination, Sherer and Maddux’s General Self-Efficacy, Hill et al.’s Perfectionism, and Wells and Cartwright’s Metacognitive Beliefs. Data were analyzed using structural equations modelling.

    Results

    The results indicated that self-efficacy has a direct, positive and significant effect on positive metacognitive beliefs (β=0.39, p<0.01) and an inverse, negative and significant effect on negative metacognitive beliefs (β=-0.42, p<0.01) and academic procrastination (β=-0.32, p<0.01). The results also showed that perfectionism has a direct, positive and significant effect on positive metacognitive beliefs (β=0.83, p<0.01) and negative metacognitive beliefs (β=0.51, p<0.01).

    Conclusion

    The results of the current study showed that metacognitive beliefs can play an important role in the relationship between self-efficacy and perfectionism and academic procrastination. Considering the negative consequences of procrastination on the academic health of students, it is recommended that intervention programs be prepared to appropriately change the variables affecting procrastination.

    Keywords: Academic procrastination, Self-efficacy, Perfectionism, Metacognitive beliefs
  • علیرضا منظری توکلی*، زینب جهانگرد، حمدالله منظری توکلی، میترا کامیابی

    هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی است. این پژوهش دارای رویکردی آمیخته است که از نظر هدف، توسعه ای -کاربردی و از حیث ماهیت و روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه با خبرگان و پرسشنامه بود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 24 نفر از اساتید دانشگاهی برنامه ریزی درسی، کارشناسان آموزش و پرورش و مدیران و معلمان با سابقه دوره ابتدایی، خبرگان آشنا به مکتب شهید سلیمانی و دوستان و همرزمان ایشان می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند؛ جامعه آماری بخش کمی شامل شامل کلیه معلمان ابتدایی و کارشناسان برنامه ریزی آموزش وپرورش شهرستان کرمان به تعداد 2654 نفر است. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن 176 نفر می باشد که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای NVIVO ویراست 11، SPSS ویراست 23، Smart PLS ویراست 3/3 استفاده گردید. نتایج حاصل از کدگذاری داده های کیفی منجر به استخراج 92 کد باز، 29 کدمحوری و 13 کد انتخابی گردید. همچنین نتایج نشان می دهد مقوله های محوری شرایط علی، عوامل زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدهای اجرای الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی، عوامل تشکیل دهنده الگوی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی آموزش وپرورش کرمان می باشند و تقویت و پایداری هویت ملی، تحقق عدل جهانی و آرمان اسلامی مدنظر شهید سلیمانی و ارتقا جایگاه دینی نظام تعلیم و تربیت بیشترین تاثیر را در الگوی پژوهش دارند

    کلید واژگان: برنامه درسی, مطالعات اجتماعی, مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی, دوره ابتدایی
    Alireza Manzari Tavakoli *, Zeynab Jahangard, Hamdallah Manzari Tavakoli, Mitra Kamyabi

    The purpose of the current research is to design and validate the curriculum model based on the school of martyr Haj Qassem Soleimani in the social studies course of elementary school. The statistical population of the research in the qualitative part includes 24 university professors of curriculum planning, education experts and managers and teachers with experience in elementary school, experts familiar with Shahid Soleimani's school and their friends and comrades, who were selected by purposeful sampling; The statistical population of the quantitative part includes all elementary teachers and education planning experts of Kerman city, numbering 2654 people. According to Cohen's table, the sample size is 176 people who were randomly selected in a stratified manner. In order to analyze the data, NVIVO, SPSS, Smart PLS software were used. The results of qualitative data coding led to the extraction of 92 open codes, 29 central codes and 13 selective codes, strategies and consequences of the implementation of the curriculum model based on the school of Martyr Haj Qassem Soleimani in the social studies course of the elementary school, the factors forming the curriculum model based on the school of Martyr Haj Qassem Soleimani in the course of social studies The primary period of education is in Kerman, and the strengthening and stability of national identity, the realization of global justice and the Islamic ideal considered by Martyr Soleimani, and the promotion of the religious status of the education system have the greatest impact on the research model.

    Keywords: Curriculum, Social Studies, Shahid Haj Qassem Soleimani School, Elementary School
  • فروغ تیکدری، میترا کامیابی*، مهشید تجربه کار، امان الله سلطانی
    مقدمه

    یکی از مشکلات کودکان با اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی، عدم مهارت های اجتماعی و پردازش هیجانی است. این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود مهارت های اجتماعی و پردازش هیجانی در کودکان با اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی انجام شد.

    روش

    روش این تحقیق نیمه تجربی و به روش پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله با اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی دارای پرونده در بهزیستی شهر کرمان در سال 1401 بودند. 30 نفر از جامعه مذکور  به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی ساده و به صورت قرعه کشی در دو گروه آزمایشی  (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) و پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله آموزش کارکردهای اجرایی به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    میانگین ± انحراف استاندارد گروه آزمایش در پس آزمون در متغیر مهارت های اجتماعی از 17/41±4/52 به 31/29±5/73و در متغیر  پردازش هیجانی از 21/45±6/17 به 39/66±7/54 افزایش یافت. نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون، میانگین نمرات مهارت های اجتماعی و پردازش هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری افزایش یافت (P<0.01).

    نتیجه گیری

    کارکردهای اجرایی بر بهبود مهارت های اجتماعی و پردازش هیجانی موثر بود. بنابراین این نوع آموزش می توان برای کاهش مشکلات کودکان با اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی پیشنهاد کرد.

    کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, مهارت های اجتماعی, پردازش هیجانی, اختلال کمبود توجه, بیش فعالی
    Forogh Tikdari, Mitra Kamiabi*, Mahshid Tajrobekar, Amanollah Soltani
    Introduction

    One of the problems of children with attention-deficit/hyperactivity disorder is the lack of social skills and emotional processing. This research was conducted to determine the effectiveness of training of executive functions on improving social skills and emotional processing in children with attention-deficit/hyperactivity disorder.

    Method

    The method of this research was semi-experimental and pre-test-post-test with a control group. The statistical population of this research included all children aged 7 to 12 with attention-deficit/hyperactivity disorder who had a file in Kerman city welfare in 2022. 30 people from the aforementioned community were selected as a sample using a simple sampling method and were randomly divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Gresham and Elliot's (1999) social skills questionnaires and Baker et al.'s (2007) emotional processing questionnaires were used to collect information. The experimental group underwent executive function training for 10 sessions of 60 minutes and the control group did not receive any training. The research data was analyzed using covariance.

    Results

    The mean ± standard deviation of the experimental group in the post-test in the variable of social skills from 4.52±17.41 to 5.73±31.29 and in the variable of emotional processing from 6.17±21.45 to 39.66± It increased 7/54. The results showed that in the post-test phase, the average scores of social skills and emotional processing in the experimental group increased significantly compared to the control group (P<0.01).

    Conclusion

    Executive functions were effective in improving social skills and emotional processing. Therefore, this type of training can be used to reduce the problems of children with attention-deficit/hyperactivity disorder.

    Keywords: executive functions, social skills, emotional processing, attention deficit, hyperactivity disorder
  • معصومه عبدالهی، امان الله سلطانی*، علیرضا منظری توکلی، میترا کامیابی
    هدف

    با توجه به پیچیدگی جامعه صنعتی، تعداد افراد در معرض آسیب و مشکلاتی که افراد با آن مواجه هستند افزایش می‎یابد. دانشجویان،گروهی از این افراد بوده که روزانه با چالش ‎های زیادی روبرو هستند. دانشجویان، با فشارها و موانع علمی، اجتماعی، مالی و رقابتی روبرو می‎باشند. لذا تاب‎آوری نقش اساسی در رفاه و موفقیت دانشجویان دارد. مطالعات بیانگر نقش شفقت به خود، همدلی و بهزیستی‎ معنوی، در تاب‎ آوری فرد است و در بررسی تاب‎آوری افرادی که از راهبرد مقابله‎ای هیجان ‎مدار استفاده می‎کنند، شکاف تحقیقاتی وجود دارد. این پژوهش با هدف تبیین نقش واسطه ‎ای راهبرد مقابله هیجان مدار در رابطه بین شفقت به خود، همدلی و بهزیستی معنوی با تاب‎آوری در دانشجویان انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد در سال تحصیلی 1401-1402 بود که 420 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شدند و با ریزش 20 نفر از گروه نمونه، داده‎های 400 نفر از آنها تحلیل شد. ابزار جمع‎آوری اطلاعات شامل پرسشنامه تاب‎ آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه شفقت به خود رایس (2011)، پرسشنامه همدلی دیویس (1983)، پرسشنامه بهزیستی معنوی (1982) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1980) بود. تحلیل داده ‎ها نیز با روش مدل‎سازی معادلات ساختاری و PLS انجام شد.

    یافته‎ ها:

     یافته‎ های به ‎دست‎ آمده حاکی از آن است که مدل تاب‎آوری بر اساس، شفقت به خود، همدلی و بهزیستی ‎معنوی با نقش میانجی‎گری راهبرد مقابله هیجان‎مدار در دانشجویان دارای برازش مناسبی است (05/. <p). نتیجه‎ گیری: با توجه به یافته‎ های به دست آمده در پژوهش حاضر، به نظر می‎رسد راهبردهای مقابله‎ای هیجان‎مدار در رابطه بین شفقت به خود، همدلی و بهزیستی معنوی با تاب‎آوری در دانشجویان نقش میانجی دارد. نتایج این پژوهش می‎تواند راهنمای مراکز اموزش عالی، خانواده ها و مشاوران در راستای ارتقاء راهبردهای مقابله ‎ای هیجان‎ مدار، شفقت به خود، همدلی و بهزیستی معنوی در دانشجویان و بهبود تاب‎آوری باشد.</p).

    کلید واژگان: تاب آوری, شفقت به خود, همدلی, بهزیستی معنوی, راهبرد مقابله هیجان مدار
    Masoumeh Abdollahi, Amanallah Soltani*, Alireza Mzari Tavakoli, Mitra Kamyabi
    Purpose

    Due to the complexity of the industrial society, the number of people exposed to injury and the problems that people face increases. Students are a group of people who face many challenges daily. Students face scientific, social, financial and competitive pressures and obstacles. Therefore, resilience plays an essential role in the well-being and success of students. Studies show the role of self-compassion, empathy, and spiritual well-being in individual resilience, and there is a research gap in examining the resilience of people who use emotion-oriented coping strategies. This research was conducted with the aim of explaining the mediating role of emotion-oriented coping strategy in the relationship between self-compassion, empathy and spiritual well-being with resilience in students.

    Materials and methods

    The method of the present research was a descriptive correlation of the type of structural equations and the statistical population of the study included all students of the Islamic Azad University of Yazd branch in the academic year 1401-1402, 420 of whom were selected by a one-stage cluster sampling method and 20 people from the sample group, the data of 400 of them were analyzed. The data collection tools included Connor and Davidson resilience questionnaire (2003), Rice self-compassion questionnaire (2011), Davis empathy questionnaire (1983), spiritual well-being questionnaire (1982) and Lazarus and Folkman coping strategies questionnaire (1980). . Data analysis was also done by structural equation modeling and PLS.

    Findings

    The obtained findings indicate that the resilience model based on self-compassion, empathy and spiritual well-being with the mediating role of emotion-oriented coping strategy in students has a good fit. 05/.

    Conclusion

    According to the findings obtained in the present study, it seems that emotion-oriented coping strategies play a mediating role in the relationship between self-compassion, empathy, and spiritual well-being with resilience in students. The results of this research can be a guide for higher education centers, families and counselors in order to improve emotion-oriented coping strategies, self-compassion, empathy and spiritual well-being in students and improve resilience.

    Keywords: resilience, self-compassion, empathy, spiritual well-being, emotional coping strategy
  • زهرا شکوه شمس الدینی، ویدا اندیشمند*، زهرا زین الدینی میمند، میترا کامیابی
    اندازه گیری و ارتقای توانمندسازی معلمان برای توسعه و حفظ یک نیروی کار آموزشی با عملکرد بالا و انعطاف پذیر ضروری است. بنابراین اعتبار سنجی مقیاس توانمندسازی معلمان می تواند به حل مشکلات در این زمینه کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی مقیاس توانمندسازی معلمان بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی بود که با روش روان سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان شاغل در استان کرمان در سال 1401 بود. تعداد نمونه ها بر اساس معیارهای روان سنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا، 750 نفر برای بخش روایی سازه و 100 نفر برای پایایی تعیین شد. نمونه ها به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس توانمندسازی معلمان هیدیروگلو و تانریوگین و مقیاس توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا به صورت الکترونیکی با ارسال لینک پرسش نامه به موبایل شرکت کنندگان جمع آوری شد. برای بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوا، همزمان و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) بررسی شد. نتایج نشان داد که مقیاس از روایی محتوا و همزمان برخوردار است (001/0P<). نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس توانمندسازی معلمان از چهار عامل تشکیل شده و از روایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تاییدی نیز مدل چهار عاملی را تایید کرد. آلفای کرونباخ کل مقیاس و زیرمقیاس ها در محدوده 81/0 تا 94/0 قرار دارشت که نشانگر پایایی مناسب این مقیاس است. بنابراین از پرسش نامه مقیاس توانمندسازی معلمان 37 آیتمی می توان برای ارزیابی توانمندسازی معلمان استفاده کرد.
    کلید واژگان: تحلیل عاملی, توانمندسازی, روان سنجی, معلمان
    Zahra Shokooh Shamsadini, Vida Andishmand *, Zahra Zeinaddini, Mitra Kamyabi
    Measuring and enhancing teachers' empowerment for developing and maintaining a high-performance and flexible workforce is essential; Therefore, the purpose of this study was to validate the teacher empowerment scale. This descriptive study was conducted using psychometric method. The statistical population included all teachers working in Kerman province in 2022. The number of samples was determined according to psychometric criteria to 100 people for the convergent validity section, 750 people for the structural validity section and 100 people for reliability. The samples were selected by cluster sampling method. The research data were collected electronically by sending the questionnaire link to the participants' mobile phones through two scales of teacher empowerment of Ozkan Hidiroglu and Tanriyogen and psychological empowerment of Spreitzer and Mishra. To examine the validity of the scale, content validity, concurrent validity, and factor analysis methods were used. The reliability of the scale was examined using internal consistency and split-half reliability methods. The results showed that the scale has content and concurrent validity (P<0.001). The results of exploratory factor analysis showed that the teacher empowerment scale consists of four factors and has appropriate validity. Confirmatory factor analysis also confirmed the four-factor model. Cronbach's alpha coefficients for the whole scale and subscales ranged from 0.81 to 0/94, indicating the appropriate reliability of this scale. The 37-item teacher empowerment questionnaire can be used to assess teacher empowerment
    Keywords: factor analysis, empowerment, Psychometrics, teachers
  • محمد ابراهیمی، میترا کامیابی*، نجمه حاجی پور، امان الله سلطانی
    مقدمه

    نوجوانان بدسرپرست دارای مشکلات رفتاری و روان شناختی متعددی می باشند. از این رو هدف از این پژوهش پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس هوش موفق، هوش اخلاقی و سخت رویی روانی در نوجوانان بدسرپرست بود.

    روش

    پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه نوجوانان بدسرپرست مقیم مراکز شبانه روزی بهزیستی استان کرمان در سال 1400 بود که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه ‏گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. از پرسشنامه های فرم کوتاه مقیاس سازگاری اجتماعی کالیفرنیا، پرسشنامه هوش موفق استرنبرگ، پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل و مقیاس سخت رویی کوباسا استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که هوش موفق، هوش اخلاقی و سخت رویی روانی قادر به پیش بینی سازگاری اجتماعی هستند. هوش موفق با مقدار ضریب رگرسیونی 0/33=B (0/001<p)، هوش اخلاقی با مقدار 0/34=B  (0/01<p) و سخت  رویی روانی با مقدار 0/51=B  (0/01<p) به طور مستقیم توانستند سازگاری اجتماعی را پیش بینی کنند (0/01<p).

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت که هوش موفق، هوش اخلاقی و سخت  رویی روانی پیش بینی کننده سازگاری اجتماعی در نوجوانان بدسرپرست می باشند. پیشنهاد می شود دوره های آموزشی سازگاری اجتماعی برای افزایش هوش موفق، هوش اخلاقی و سخت رویی روانی نوجوانان بدسرپرست برگزار شود.

    کلید واژگان: هوش موفق, هوش اخلاقی, سخت رویی روانی, سازگاری اجتماعی, نوجوانان بدسرپرست
    Mitra Kamiabi, Mitra Kamiabi*, Najmeh Hajipoor, Amanollah Soltani
    Introduction

    Abused teenagers have many behavioral and psychological problems. Therefore, the purpose of this research was to predict social adjustment based on successful intelligence, moral intelligence, and psychological toughness in abused teenagers.

    Method

    The present research is of the correlation type. The current study population included all the abused teenagers living in day and night welfare centers of Kerman province in 2021, out of which 250 people were selected as a sample by stratified random sampling method. Short-form questionnaires of the California Social Adaptation Scale, Sternberg's Successful Intelligence Questionnaire, Lenik and Kiel's Moral Intelligence Questionnaire, and Kubasa's Hardness Scale were used.

    Results

    The results showed that successful intelligence, moral intelligence, and mental toughness are able to predict social adjustment. Successful intelligence, with a regression coefficient value of B=0.33 (P<0.001), moral intelligence with a value of B=0.34 (P<0.001), and mental toughness with a value of B=0.51 (P0.001). They could directly predict social adjustment (P<0.001).

    Conclusion

    It can be concluded that successful intelligence, moral intelligence, and mental toughness are predictors of social adjustment in abused teenagers. It is suggested that social adaptation training courses be held to increase the successful intelligence, moral intelligence, and mental toughness of abused teenagers.

    Keywords: successful intelligence, moral intelligence, mental toughness, social adaptation, misbehaved teenagers
  • زینب جهانگرد، علیرضا منظری توکلی*، حمدالله منظری توکلی، میترا کامیابی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر تعیین اهداف آموزشی برنامه درسی بر مبنای مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی در درس مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بود.

    مواد و روش

    پژوهش حاضر از نظر روش کمی از نوع توصیفی- همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل متخصصین درس مطالعات اجتماعی بودند که به صورت تصادفی تعداد 110 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن با روایی صوری و پایایی با آزمون آلفای کرونباخ 89/0 حاصل شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS24 استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که در بعد اعتقادی؛ شاخص صبر و تحمل با میانگین 95/4 رتبه اول، در بعد عقلانی؛ شاخص اعتقاد به خدا با میانگین و ضریب تغییرات (63/4 و 38/0) رتبه اول، در بعد شخصیتی، جهت گیری خدامحور با میانگین و ضریب تغییرات (38/4 و 37/0)، در بعد اخلاقی؛ احترام به خانواده شهدا با میانگین و ضریب تغییرات (09/4 و 36/0)، در بعد اجتماعی؛ توجه به حلال و حرام با میانگین و ضریب تغییرات (79/3 و 07/2) و در بعد مدیریت؛ اصلاح روش های غلط با میانگین و ضریب تغییرات (66/3 و 05/2) قرار دارند.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت توجه به ابعاد تربیتی حاج قاسم سلیمانی و شاخص های آن می تواند مورد توجه متخصصین درس مطالعات اجتماعی قرار گیرد و توجه به این شاخص ها موجب جهت گیری های مطلوب به شخصیت بزرگان و قهرمانان ملی را فراهم خواهد کرد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, بعد اجتماعی, شهید قاسم سلیمانی, درس مطالعات اجتماعی
    Zeinab Jahangard, Alireza Manzari Tavakoli*, Hamdollah Manzari Tavakoli, Mitra Kamyabi
    Purpose

    The purpose of the present study was to determine the educational goals of the curriculum based on the school of Martyr Haj Qasim Soleimani in the social studies course of elementary school.

    Materials and methods

    The present research is descriptive-correlational in terms of quantitative method and practical in terms of purpose. The statistical population included social studies specialists who were randomly selected 110 people by random sampling method. The research tool consisted of an interview and a researcher-made questionnaire, the validity of which was obtained with face validity and reliability with Cronbach's alpha test of 0.89. SPSS24 software was also used for data analysis.

    Findings

    The findings showed that in the belief dimension; The index of patience and tolerance with an average of 4.95 ranks first, in the rational dimension; The index of belief in God with the average and coefficient of variation (4.63 and 0.38) ranks first, in the personality dimension, God-centered orientation with the average and coefficient of variation (4.38 and 0.37), in the moral dimension; respect for the family of martyrs with the average and coefficient of variation (4.09 and 0.36), in the social dimension; attention to halal and haram with the average and coefficient of variation (3.79 and 2.07) and in the management dimension; Correction of wrong methods with the average and coefficient of variation (3.66 and 2.05).

    Conclusion

    Based on the findings, it can be concluded that paying attention to the educational dimensions of Haj Qassem Soleimani and its indicators can be paid attention to by social studies experts, and paying attention to these indicators will provide favorable orientations to the personality of elders and national heroes.

    Keywords: curriculum, social dimension, Martyr Qassem Soleimani, social studies course
  • محمد اسماعیل زاده، حمدالله منظری توکلی*، میترا کامیابی، امان الله سلطانی

    پژوهش حاضر با هدف رابطه سازه های شخصیتی براساس رویکرد نیو با رشد اخلاقی با توجه به نقش میانجیگرانه  نظم جویی هیجان در دانشجویان آشنا به آموزه های قرآن کریم در دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد. روش پژوهش همبستگی است. جامعه اماری دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال تحصیلی 02-1401 بودند. نمونه 350نفری بصورت تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه شخصیتی نیو (NEO-SF)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و مقیاس رشداخلاقی لطف آبادی بودند. تحلیل داده ها با نرم افزارSPSS-19  و AMOS انجام گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد مدل اصلاح شده با حذف مسیرهای ضعیف؛ برازش مطلوبی دارد. همچنین بررسی نقش میانجی گرانه نیز نشان داد ابعاد تنظیم هیجان میانجی گر معنی داری بین ویژگیهای شخصیتی و رشداخلاقی هستند. براساس یافته های پژوهش می توان گفت آموزش ابعاد نظم جویی هیجان در بهبود رشداخلاقی موثر خواهد بود

    کلید واژگان: سازه های شخصیتی, رشد اخلاقی, نظم جویی هیجان
    Mohammad Esmailzadeh, Hamdallah Manzari Tavakoli*, Mitra Kamyabi, Amanullah Soltani

    The current research was conducted with the aim of the relationship between personality structures based on the neo-approach and moral development with regard to the mediating role of emotion regulation. The research method is correlation. The statistical population was the students of Farhangian University of Kerman in the academic year of 1401-02. A sample of 350 people was randomly selected. Research tools were NEO-SF, Garnevsky's Emotional Regulation Questionnaire, and Lotfabadi's Moral Development Scale. Data analysis was done with SPSS-19 and AMOS software. The results of path analysis showed that the modified model by removing weak paths; It has a good fit. Also, the investigation of the mediating role showed that emotion regulation dimensions are a significant mediator between personality traits and moral development. Based on the findings of the research, it can be said that teaching the dimensions of emotion regulation will be effective in improving moral developmen

    Keywords: personality structures. emotion regulation. moral development
  • سیما سیفی فتح ابادی، میترا کامیابی*، نجمه حاجی پور عبایی، حمدالله منظری توکلی
    زمینه و هدف

    نظام آموزش و پرورش، در فرایند توسعه ی یک کشور به عنوان مرکزی که به تربیت و آماده ساختن نیروی انسانی کارامد، شایسته و دارای مهارت به منظور پاسخگویی به نیازهای واقعی جامعه در زمینه های مختلف می پردازد، نقش حیاتی و کلیدی را بر عهده دارند. لذا پژوهش از انجام حاضر طراحی مدل اخلاق حرفه ای بر مبنای و هیجانات معلم با نقش واسطه ای هویت اخلاقی در معلمان شهر بابک بود.

    روش پژوهش:

     این پژوهش از نظر هدف کاربردی و یک تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه معلمان شهرستان شهربابک (1200 نفر) بود. از این تعداد با استفاده از فرمول کوکران 291 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. روش نمونه گیری مورد استفاده برای معلمان شهرستان شهر بابک در این تحقیق روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های اخلاق حرفه ای آرمیتو و همکاران (2011)، هیجانات معلم قاسمی و همکاران (1398) و هویت اخلاقی مجدآبادی (1396) بود. در نهایت با استفاده از نرم افزار Amos و SPSS و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و مقادیر شاخص های برازش مدل حاکی از تایید برازش مدل پس از انجام اصلاحات بود. همچنین نتایج آزمون سوبل نشان داد که نقش میانجی متغیر اخلاقی در مدل ارایه شده معنادار است.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری رابطه بین اخلاق حرفه ای و هیجانات معلم با میانجی گری هویت اخلاقی از برازش خوبی برخوردار است.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, هیجانات معلم, هویت اخلاقی, معلمان, شهر بابک
    Sima Seyfi Fathabadi, Mitra Kamyabi*, Najmeh Hajipour Abaei, Hamdollah Manzaritavakoli
    Background and Aim

    teachers gain effective experiences of their ethics, capabilities and emotions by using primary and secondary evaluations of the context of the school and classroom. The main goal of the current research was to design a model of professional ethics based on teacher's emotions with the mediating role of moral identity in teachers of Babak city.

    Method

    This research is a descriptive correlation research. The statistical population of this research includes all the teachers of Shahrbabak city, whose number is 1200. From this number, 291 people were selected as the sample size using Cochran's formula. The sampling method used for teachers in Babak city in this research was simple random sampling method. After determining the sample size in each class, simple random method was used to select the sampling unit and 291 people were selected using simple random sampling and the questionnaire was distributed among them. Then, using Armito et al.'s (2011) professional ethics questionnaires, Ghasemi et al.'s (2018) teacher emotions, and Majdabadi's ethical identity (2016) data were collected. Statistical analysis was done using Amos and SPSS software and structural equation model.

    Findings

    The results of the hypothesis analysis showed that the effect of the mediator variable in the regression model is significant and effective. As a result, the main hypothesis of the research that there is a relationship between professional ethics based on teacher's emotions and the mediating role of moral identity in teachers of Babak city is confirmed.

    Conclusion

    Therefore, all the hypotheses of the research are confirmed and finally it can be concluded that there is a positive and significant relationship between the research criteria.

    Keywords: Professional ethics, teacher emotions, moral identity, teachers, Babak city
  • سید هادی طباطبایی نیا، عشرت کریمی افشار*، میترا کامیابی
    مقدمه

    زنان در معرض طلاق از نظر کیفیت زندگی و سلامت روان دچار چالش می شوند. درمان ذهن آگاهی شناختی نقش مهمی در سلامت روانی و جسمی آن ها دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کیفیت زندگی و سلامت روان زنان در معرض طلاق مراجعه کننده به مراکز قضایی شهر کرمان بود.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت سازمان بهزیستی و نظام مشاوره شهر کرمان که به منظور طلاق به دنبال خدمات روانشناختی و به مراکز قضایی در سال 1401 ارجاع داده شدند؛ بودند که 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های کیفیت زندگی وار، کاسینسکی و کلر (1996) و سلامت روان گلدبرگ (1979) بود. مداخله آموزشی ذهن آگاهی طی 8 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای دوبار در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. میزان P کمتر از 05/0 معنی داری در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد، درمان ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت بر کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مراجعه کننده به مراکز قضایی در سطح معناداری 001/0<p موثر است.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت, زنان, سلامت روان, طلاق, کیفیت زندگی
    Seyed Hadi Tabatabayinia, Eshrat Kazimierz Afshar *, Mitra Kamyabi
    Objectives

    women facing divorce decrease in quality of life and mental health. Cognitive mindfulness treatment plays an important role in their mental and physical health. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of mindfulness therapy based on knowledge on the quality of life and mental health of divorced women referred to judicial centers in Kerman.

    Materials and methods

    The research method was semi-experimental and pre-test, post-test with a control group. The statistical population of this research includes all women who referred to the counseling centers under the supervision of the welfare organization and counseling system of Kerman city, who were referred to judicial centers in 1401 for the purpose of divorce, seeking psychological services. 30 people (15 people in the experimental group and 15 people in the control group) were selected by available sampling method. The tools of data collection were quality of life questionnaires, Kasinski and Keller (1996) and Goldberg (1979) mental health questionnaires. Mindfulness training intervention was implemented during 8 sessions of 90 minutes twice a week in the experimental group and the control group did not receive any training. Data analysis was done with descriptive tests (mean and standard deviation) and covariance analysis using SPSS version 24 software. P value less than 0.05 was considered significant.

    Results

    The results of the multivariate covariance analysis showed that cognitive therapy based on cognition is effective on the quality of life and mental health of women referring to judicial centers at a significance level of

    Keywords: Cognition-based awareness, Women, Mental health, Divorce, Quality oflife
  • فیروزه صفریان، میترا کامیابی*، زهرا زین الدینی، علیرضا منظری توکلی
    مقدمه

    اعتبار سنجی مقیاس مهارت های زندگی می تواند به ارزیابی مهارت های زندگی در کودکان ده ساله کمک نماید؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اعتباریابی فرم الکترونیکی مقیاس مهارت های زندگی در کودکان ده ساله است.

    روش

    این پژوهش از نوع روان سنجی ابزار است که جامعه آماری شامل کلیه کودکان ده ساله استان کرمان بود که تعداد نمونه ها بر اساس معیارهای روان سنجی به تعداد 100 نفر برای بخش روایی همگرا ، 430 نفر برای بخش روایی سازه و 250 نفر برای تحلیل عاملی تاییدی تعیین شد نمونه ها به وسیله نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند اطلاعات پژوهش از طریق دو مقیاس مهارت های زندگی کرونین و آلن (2017) و مهارت های زندگی شارما (2003) به صورت الکترونیکی با ارسال لینک مقیاس به موبایل والدین کودکان جمع آوری گردید. برای بررسی روایی از روایی محتوا، همگرا و روایی ساختاری استفاده شد. پایایی مقیاس به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیفی بررسی گردید.

    نتایج

    نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس از هشت عامل تشکیل شده است. تحلیل عاملی تاییدی مرتبه دوم نیز مدل هشت عاملی را تایید کرد. این مقیاس به همراه فرم کوتاه مقیاس مهارت های زندگی شارما (2003) اجرا شد که همبستگی معنی داری بین دو مقیاس (r=??) وجود داشت و همین طور ضریب آلفای کرونباخ برای کل سوالات و سوالات ابعاد نیز همگی بزرگتر از 0.7 بود.

    نتیجه گیری: 

    مقیاس مهارت های زندگی کرونین و آلن (2017) با 43 گویهاز پایایی و روایی مناسبی در کودکان ده ساله ایرانی برخوردار است.از مقیاس مهارت های زندگی کرونین و آلن (2017) می توان برای ارزیابی مهارت های زندگی در کودکان ده ساله استفاده کرد.

    کلید واژگان: مهارت های زندگی, کودک, تحلیل عاملی, اعتباریابی
    Firoozeh Safarian, Mitra Kamiabi*, Zahra Zare, Alireza Manzari Tavakoli
    Introduction

    The Validation of Life Skills Questionnaire can help to assess life skills in ten-year-old children; Therefore, the aim of this study was to evaluate the validation of the electronic form of the Life Skills Scale in ten-year-old children.

    Method

    This study is a tool psychometry that the statistical population included all ten-year-old children in Kerman province. The number of samples was determined based on psychometric criteria to be 100 for the predictive validity section and 430 for the construct validity section. Research data were collected electronically through two questionnaires on the life skills of Cronin and Allen (2017) and the life skills of Sharma (2003) by sending the link of the questionnaire to the mobile phones of parents of children. Content validity, convergent, and construct validity methods were used to evaluate the validity of the scale. The reliability of the scale was assessed by internal consistency methods and class reliability.

    Results

    The results of exploratory factor analysis showed that the researcher-made scale consists of eight factors and has good validity and reliability. The second-order confirmatory factor analysis also confirmed the eight-factor model. This questionnaire was administered along with the short form of the Sharma Life Skills Scale (2003) which had a significant correlation between the two questionnaires also Cronbach's alpha coefficient for all questions and dimension questions were all greater than 0.7. Therefore, Cronin and Allen Life Skills Scale (2017) with 43 items has good reliability and validity in 10-year-old Iranian children.

    Conclusion

    The Cronin and Allen Life Skills Scale (2017) questionnaire can be used to assess life skills in ten-year-old children.

    Keywords: Life Skills, Child, Factor Analysis, Validation
  • محمد ابراهیمی، میترا کامیابی*، نجمه حاجی پور عبایی، امان الله سلطانی
    زمینه و هدف

    بحران کرونا منجر به گسترش فقر در برخی کشورها و افزایش نوجوانان بدسرپرست شده است که این نوجوانان از سازگاری اجتماعی نامطلوبی برخوردار هستند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تعیین ساختار عاملی و اعتباریابی مقیاس سازگاری اجتماعی در نوجوانان بدسرپرست شهر کرمان بود.

    مواد و روش ها:

     این پژوهش توصیفی با روش روان سنجی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان بدسرپرست شهر کرمان در سال 1400 بود. تعداد نمونه ها بر اساس معیارهای روان سنجی به تعداد 360 نفر برای تحلیل عاملی اکتشافی، 250 نفر برای تحلیل عاملی تاییدی و 100 نفر برای بخش روایی همگرایی تعیین شد. نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش از طریق دو پرسش نامه فرم کوتاه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا و پرسش نامه ویژگی های سازگاری اجتماعی Bell فرم چاپی جمع آوری گردید. برای بررسی روایی مقیاس از روش های روایی محتوا، همگرا و تحلیل عوامل استفاده شد. پایایی مقیاس به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیفی (دو نیمه کردن) ارزیابی گردید.

    یافته ها: 

    نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که فرم کوتاه پرسش نامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا از شش عامل تشکیل شده و از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تاییدی نیز مدل شش عاملی را تایید کرد. این پرسش نامه به همراه پرسش نامه سازگاری اجتماعی Bell اجرا شد که با 24 آیتم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بود (001/0<p).

    نتیجه گیری:

     با توجه به نتایج پژوهش حاضر که نشان داد مقیاس سازگاری اجتماعی کالیفرنیا 24-آیتمی از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است، می توان از این مقیاس برای ارزیابی سازگاری اجتماعی در نوجوانان بدسرپرست استفاده نمود.

    کلید واژگان: سازگاری اجتماعی, نوجوانان بدسرپرست, تحلیل عاملی, اعتباریابی
    Mohammad Ebrahimi, Mitra Kamiabi*, Najmeh Hajipoor Abaie, Amanollah Soltani
    Background and Objectives

    The corona crisis has led to the spread of poverty in some countries and the increase of abused teenagers who have unfavorable social adaptation. Therefore, the purpose of the current research was to determine the factor structure and validate the California Social Adjustment Scale in abused adolescents in Kerman City.

    Materials and Methods

    This descriptive study was done using psychometric method. The statistical population included all abused teenagers in Kerman City in 2021. Based on psychometric criteria, the number of samples was determined as 360 people for exploratory factor analysis, 250 people for confirmatory factor analysis, and 100 people for convergence validity. The samples were selected by random sampling method. Research information was collected through two questionnaires, the short form of California Social Adjustment Scale and Bell's Social Adjustment Questionnaire in printed form. Content validity, convergent validity, and factor analysis methods were used to check the validity of the scale. The reliability of the scale was evaluated by the methods of internal consistency and split-half  reliability (halving).

    Results

    The results of exploratory factor analysis showed that the short form of the California Social Adaptation Questionnaire consists of six factors and has good validity and reliability. Confirmatory factor analysis also confirmed the six-factor model. This questionnaire was implemented together with Bell's Social Adjustment Questionnaire, which had good reliability and validity with 24 items (p<0.001).

    Conclusion

    According to the results of this research which showed that the 24-item California Social Adjustment Scale has good reliability and validity, this scale can be used to evaluate social adjustment in abused teenagers.

    Keywords: Social adjustment, Abused teenagers, Factor analysis, Validation
  • آذر حائری فر، امان الله سلطانی*، میترا کامیابی، حمدالله منظری توکلی
    زمینه و هدف

    از اختلالات مشاهده شده در کودکان می توان اختلال هماهنگی رشدی را نام برد که آسیب در عملکرد حرکتی است و با سن تقویمی و سطح هوشی توصیف نمی شود و با سایر اختلال های روان پزشکی یا عصب شناختی توجیه پذیر نیست. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی تقویت کارکردهای حسی -حرکتی بر تقویت مهارت کنترل بینایی-حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشد انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی کودکان 5تا6ساله دارای اختلال هماهنگی رشدی شهر یزد، در سال 1398 تشکیل دادند. با روش نمونه گیری هدفمند، سی نفر از کودکان واجد شرایط داوطلب با اختلال هماهنگی رشد با استفاده از پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی مخصوص والدین (ویلسون و همکاران، 2009) شناسایی شدند و به طور تصادفی در دو گروه پانزده نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش کنترل بینایی-حرکتی در پیش آزمون و پس آزمون در گروه های گواه و آزمایش با استفاده از خرده آزمون عملکرد بینایی-حرکتی در آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی (برونینکس، 1978) انجام گرفت. مداخلات مربوط به تقویت کارکردهای حسی- حرکتی در 24 جلسه صورت گرفت که درمجموع در هر هفته دو جلسه شصت دقیقه ای به تناوب صرفا برای گروه آزمایش ارایه شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری در سطح معناداری 0٫05 در نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، تقویت کارکردهای حسی -حرکتی در ارتقای مهارت کنترل بینایی-حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشد گروه آزمایش موثر بود (0٫001>p). اندازه اثر تقویت حسی-حرکتی بر کنترل بینایی-حرکتی 0٫651 بود.

    نتیجه گیری

    باتوجه به یافته های این پژوهش تقویت کارکردهای حسی-حرکتی می تواند موجب ارتقای مهارت کنترل بینایی-حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشد شود؛ بنابراین استفاده از روش درمانی مذکور به متخصصان در این زمینه توصیه می شود.

    کلید واژگان: کارکردهای حسی-حرکتی, مهارت کنترل بینایی-حرکتی, اختلال هماهنگی رشد
    Azar Haerifar, Amanollah Soltani*, Mitra Kamyabi, Hamdollah Manzari Tavakoli
    Background & Objectives

    Developmental coordination Disorder is one of the neuro-motor disabilities that causes problems in children's daily life activities or academic achievement. Children with developmental coordination disorder have more problems when assessed regarding academic achievement and psychosocial adjustment. In recognition of the importance of the sensory-motor system of the brain, Aires (1974) proposed a model of sensory-motor integration in children with learning disabilities. According to Aires' theory, integrated processing arises from perception, and the ability to combine sensory information helps interact effectively with the environment. Between the ages of 5 and 10, visual perception grows a lot. Disruption of visual skills will often cause trouble in children's academic performance. So, the current study aimed to evaluate the effectiveness of enhancing sensory-motor functions in strengthening the visual-motor control skills of children with developmental coordination disorders.

    Methods

    The current study has a pretest-posttest design with a control group. The study's statistical population included all children aged 5-6 years with developmental coordination disorder living in Yazd Township, Iran, in 2019. Of whom, 30 children with developmental coordination disorder were selected using a Developmental Coordination Disorder Questionnaire (Wilson et al., 2009) via random cluster sampling. They were randomly divided into two groups of 15 (experimental and control groups). In the pretest and posttest, their visual-motor control was assessed using the visual-motor control subscale of the Bruininks-Oseretsky Test of Motor Proficiency (Bruininks, 1978). Interventions related to enhancing sensory-motor functions were carried out in the experimental group. The intervention sessions were designed as 24 sessions, in which 2 sessions of 60 minutes were presented each week alternately. The sessions were performed by the study's first author and two assistant psychologists (MSc holders). The intervention design was done according to the weaknesses of children with developmental coordination disorders. In this way, the research background on the problems of children with developmental coordination disorders was examined. The needs assessment was done through interviews with 20 mothers of children with developmental coordination disorders. Then based on the book of activities related to sensory integration, games related to the treatment program were designed and approved by 3 experts in the field of childhood disorders. Descriptive and inferential statistical methods were used to analyze the data according to the type of research variables. At the level of descriptive statistics, minimum, maximum, average, and standard deviation indicators were calculated. The research data was analyzed using univariate covariance analysis. All data were analyzed at a significance level of 0.05. The collected data were analyzed in SPSS version 16 software.

    Results

    The analysis of covariance showed that after adjusting the pretest scores, there was a significant difference between the posttest of the experimental and control groups in the scores of motor vision control in children with developmental coordination disorder (p<0.001). The effect size of sensory-motor enhancement on visual-motor control was 0.651. In other words, the effect of sensory-motor training on the degree of motor vision control in children with developmental coordination disorder was 65.1%.

    Conclusion

    According to the results, sensory-motor training positively and significantly increased visual-motor control and strengthened sensory-motor functions. It improves the visual-motor control skills of children with developmental coordination disorders.

    Keywords: Sensory-motor functions, Visual-motor control skill, Developmental coordination disorder
  • عظیمه ابراهیمی، میترا کامیابی*، زهرا زین الدینی میمند، حمدالله منظری توکلی
    زمینه و هدف

    شروع قرن 21 ناظر به دورانی است که از نظر فناوری می توان آن را عصر کوانتوم نامید. تیوری های کوانتومی این قابلیت را دارند که در تبیین رفتارهای پیچیده انسان و از جمله آموزش و یادگیری مفید واقع شوند و دانشمندان از این تیوری در بررسی پدیده هایی مثل ذهن، تفکر، ضمیر ناخودآگاه استفاده می نمایند، نظریه کوانتومی در ایران به ویژه در قلمرو برنامه درسی موضوع ناشناخته ایست و ضرورت دارد مفاهیم مربوطه تبیین وباکمک قابلیت های آن،کاستی های برنامه درسی موجود، مرتفع گردیده و منجر به زیستی آگاهانه درهزاره سوم شود؛ لذا این پژوهش با هدف تبیین مفاهیم کوانتومی و تعیین مولفه های مربوطه در پی این سوال بوده است برنامه درسی کوانتومی چه مولفه هایی را در بر می گیرد؟

    روش پژوهش:

     این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی و از حیث داده ها کیفی است. برای این منظورازارزیابی ساختارمفهومی و پژوهش نظریه ای استفاده گردید؛جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل اسناد ملی و بین المللی و پژوهشهای مرتبط ومنابع دیجیتالی در حوزه فیزیک کوانتوم و برنامه درسی می باشد.

    یافته ها

    کاربست این نظریه، رویکرد فرارشته ای، دانش زمینه ای، مشارکتی و مذاکره ای به جای دانش سلسله مراتبی، آمادگی رویارویی با تحولات و موقعیت های غیر منتظره، یادگیری مادام العمر ،عدم تمرکز در برنامه های درسی و پرداختن به همه ابعاد پیچیده انسانی و تعاملات گسترده وی با جهان هستی و اجرای برنامه های درسی چند فرهنگی را ارایه می دهد. برای موفقیت در اجرای برنامه های درسی بایستی به محیط یادگیرنده و شرایط روحی و جسمانی وی و تزریق انرژی های ذهنی توجه نمود. در ارزشیابی برنامه های درسی به تنوع ابزارها و منابع توجه شود و به صورت کیفی، پیوسته ودر موقعیت های گوناگون انجام گردد.

    نتیجه گیری

    برنامه درسی کوانتومی با دیدگاهی کل گرا به یادگیری تعاملی نیمکره راست و چپ، با استقرار یک مدل ساده و پویا لذت تدریس را به استادان باز می گرداند و دانشجویان را به سطح یادگیرندگانی سیری ناپذیر و آگاه ارتقا می دهد.

    کلید واژگان: برنامه درسی, فیزیک کوانتومی, پیچیدگی, ناخودآگاه
    Azime Ebrahimi, Mitra Kamyabi*, Zahra Zeinaddinymeymand, Hamdollah Manzari Tavakoli
    Background and purpose

    The beginning of the 21st century refers to an era that can be called the quantum era from the point of view of technology. Quantum theories have the ability to be useful in explaining complex human behaviors, including teaching and learning, and scientists use this theory in investigating phenomena such as mind, thinking, and subconscious mind. Quantum theory in Iran is especially important in the subject curriculum. It is unknown and it is necessary to explain the relevant concepts and with the help of its capabilities, the shortcomings of the existing curriculum will be resolved and lead to a conscious life in the third millennium. Therefore, with the aim of explaining the quantum concepts and determining the relevant components, this research has pursued this question: What components does the quantum curriculum include?

    Research method

    This research is qualitative in terms of fundamental purpose and data. For this purpose, conceptual structure evaluation and theoretical research were used. The statistical community of research in the qualitative part includes national and international documents and related researches and digital resources in the field of quantum physics and curriculum.

    Findings

    Application of this theory, transdisciplinary approach, contextual, collaborative and negotiation knowledge instead of hierarchical knowledge, readiness to face unexpected developments and situations, lifelong learning, lack of focus in curricula and dealing with all complex human dimensions and It presents his extensive interactions with the universe and the implementation of multicultural curricula. In order to succeed in the implementation of curricula, attention should be paid to the learner's environment and his mental and physical conditions and the injection of mental energy. In the evaluation of curricula, attention should be paid to the variety of tools and resources and it should be done qualitatively, continuously and in different situations.

    Conclusion

    Quantum curriculum with a holistic view of right and left hemisphere interactive learning, by establishing a simple and dynamic model, returns the pleasure of teaching to professors and elevates students to the level of insatiable and knowledgeable learners.

    Keywords: Curriculum, Quantum Physics, Complexity, Unconscious
  • اطهر پوربابایی، زهرا زین الدینی میمند*، میترا کامیابی، نجمه حاجی پور
    هدف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های موثر بر تربیت اخلاقی در برنامه های درسی با تاکید بر تربیت هنری می باشد.

    مواد وروش ها

    پارادایم پژوهش کیفی است و از روش نظریه مبنایی استفاده شده است. این پژوهش از لحاظ هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. جامعه پژوهش متخصصان و خبرگان هنر، علوم تربیتی و مدیریت امور فرهنگی 20 نفربودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور تا رسیدن به اشباع داده ها انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین مولفه های موثر بر تربیت هنری دانشجویان شامل: فناوری، زمینه های اجتماعی، زمینه های سیاسی، زمینه های فرهنگی می باشد که بر این اساس مولفه های موثر بر تربیت هنری دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. از آنجایی که یکی از شئونات و ابعاد حیات طیبه)هدف غایی تعلیم و تربیت ، شان زیباشناختی و هنری؛ناظر به فعالیت قوه تخیل و بهره مندی از عواطف، احساسات و ذوق زیبایی شناختی شاگردان و توان خلق آثار هنری معرفی شده است،

    نتیجه گیری

    سیستم آموزشی باید با تاکید بر زمینه ها و عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و فناوری در طراحی و اجرای برنامه های درسی و آموزشی موجبات ارتقاء تربیت هنری دانشجویان را فراهم آورد.

    کلید واژگان: تربیت اخلاقی, برنامه های درسی, تربیت هنری
    Athar Pourbabaei, Zahra Zeinaddini Meymandi *, Mitra Kamyabi, Najme Hajipour
    Purpose

    The purpose of the current research is to identify theeffective components of moral education in curricula with anemphasis on artistic education.

    Materials and methods

    The research paradigm is qualitativeand the grounded theory method was used. This research isplaced in the category of applied research in terms of purpose.The research community consisted of 20 experts in art,educational sciences, and cultural affairs management, whowere selected by criterion-oriented purposeful sampling untildata saturation was reached. The research tool was semistructured in-depth interview.

    Findings

    The findings of the research show that the mostimportant factors affecting students' artistic education include:technology, social contexts, political contexts, culturalcontexts, and based on this, the factors influencing students'artistic education are investigated. took Since one of theaspects and dimensions of a good life (the ultimate goal ofeducation and training, aesthetic and artistic glory) has beenintroduced, looking at the activity of the imagination andbenefiting from the students' emotions, feelings and aesthetictaste and the ability to create works of art .

    Conclusion

    The educational system should promote theimprovement of students' artistic education by emphasizingsocial, cultural, political and technological factors in thedesign and implementation of curriculum and educationalprograms.

    Keywords: Moral education, Curriculum, Artistic Education
  • هانیه فلاحتی پور، امان الله سلطانی *، میترا کامیابی، حمدالله منظری توکلی
    مقدمه

    توانایی خواندن و فهمیدن مطالب، یکی از مهارت‌های بسیار حیاتی در دنیای مدرن امروزی است. با توجه به این که افراد زیادی دارای مشکلات خواندن هستند، نیاز به تشخیص زودهنگام و صحیح و درمان موثر احساس می‌شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تقارب، سهولت تطابقی و حرکات ساکاد بر توانایی خواندن دانش‌آموزان نارساخوان ابتدایی شهر رفسنجان انجام شد.

    مواد و روش‌ها

     این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. از بین کلیه دانش‌آموزان دارای نارساخوانی پایه دوم دبستان در شهر رفسنجان در سال تحصیلی 99-1398، 45 نفر به عنوان نمونه و به روش هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. مداخله طی 15 جلسه
    30 دقیقه‌ای اجرا گردید. گروه شاهد با توافق کودک و والدین هیچ روند درمانی موازی را در طی انجام تحقیق دریافت نکرد. در گروه‌های آزمایش و شاهد، از آزمون ارزیابی توانایی خواندن فارسی (Analysis of Persian Reading Ability یا APRA) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون MANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته‌ها

     تقارب و سهولت تطابقی و حرکات ساکاد، تاثیر معنی‌داری بر بهبود توانایی خواندن در کودکان نارساخوان داشت (010/0 > P).

    نتیجه‎گیری

    بر اساس نتایج به دست آمده، تقارب، سهولت تطابقی و حرکات ساکاد می‌تواند بر صحت خواندن و توانایی درک مطلب در کودکان نارساخوان موثر باشد.

    کلید واژگان: نارساخوانی, کودکان دبستانی, اثربخشی تقارب, حرکات ساکاد, سهولت تطابقی
    Hanieh Falahatipour, Amanollah Soltani *, Mitra Kamiabi, Hamdollah Manzari-Tavakoli
    Introduction

    The ability to read and understand is one of the most vital skills in the modern world today. Due to the fact that many people have reading problems, the need for early and correct diagnosis and effective treatment is felt. The aim of the present study was to determine the effectiveness of convergence, adaptive ease, and saccade movements on reading ability in primary school students with dyslexia in Rafsanjan, Iran.

    Materials and Methods

    This study was a randomized clinical trial in which 45 subjects were selected from all second grade students with dyslexia in Rafsanjan in the academic year 2019-2020 by purposive sampling method and randomly divided into experimental and control groups. The intervention was performed in 15 sessions of 30 minutes. The control group, with the agreement of the child and the parents, did not receive any parallel treatment process during the study. In the experimental and control groups, the Analysis of Persian Reading Ability (APRA) test was used. Multivariate analysis of covariance (MANCOVA) was used to analyze the data.

    Results

    Convergence, adaptive ease, and saccade movements had a significant effect on improving reading ability in children with dyslexia (P < 0.010).

    Conclusion

    Convergence, adaptive ease, and saccade movements may effectively improve reading accuracy and comprehension ability in children with dyslexia.

    Keywords: Dyslexia, School children, Convergence effectiveness, Saccade movements, Adaptive ease
  • حسن فلاحی*، ویدا اندیشمند، میترا کامیابی، امان الله سلطانی

    این تحقیق باهدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه بین باورهای غیرمنطقی و مدیریت احساسات با قضاوت اخلاقی و کنترل کلاس باتوجه به نقش میانجی افکاراضطرابی دبیران بود. روش تحقیق توصیفی همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه دبیران به تعداد 1400 نفردرسال تحصیلی 99- 98 بوده است. 560نفرازطریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازپرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز (1993)مدیریت احساسات کیم گراتس (2004)، افکاراضطرابی ولز(1995)، قضاوت اخلاقی سینها(1998) و پرسشنامه کنترل کلاس مارتین و همکاران (2002) استفاده شده است. تحلیل داده هابا نرم افزارهای spss23 و Amos20 انجام گرفته وازآماره های توصیفی و استنباطی ومدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان دادمدل تبیین رابطه بین باورهای غیرمنطقی و مدیریت احساسات با قضاوت اخلاقی و کنترل کلاس باتوجه به نقش میانجی افکاراضطرابی دبیران از برازش قابل قبولی برخوردار است. بطوری که بین باورهای غیرمنطقی و مولفه های آن با قضاوت اخلاقی و کنترل کلاس رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد، بین مدیریت احساسات و مولفه های آن با قضاوت اخلاقی و کنترل کلاس رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. و افکاراضطرابی در رابطه سایر متغیرها نقش میانجی دارد.

    کلید واژگان: باورهای غیر منطقی, مدیریت احساسات, افکار اضطرابی, قضاوت اخلاقی, کنترل کلاس
    Hassan Fallahi *, Vida Andishmand, Mitra Kamyabi, Amanollah Soltani

    The aim of this study was to model the structural equations of the relationship between irrational beliefs and emotion management with moral judgment and class control according to the mediating role of teachers' anxious thoughts. The research method was descriptive correlation. The statistical population included all teachers with 1400 people in the academic year of 1998-99. 560 people were selected through stratified random sampling. The data were collected using the Jones (1993) Irrational Beliefs Questionnaire (Kim Graz (2004)), the Wells Anxiety Thoughts (1995), the Sinha Ethical Judgment (1998), and the Martin et al. (2002) Class Control Questionnaire. Data analysis was performed with SPSS23 and Amos20 software and descriptive and inferential statistics and structural equation modeling were used. The results showed that the model of explaining the relationship between irrational beliefs and emotion management with moral judgment and class control has an acceptable fit considering the mediating role of teachers' anxious thoughts. So that there is an inverse and significant relationship between irrational beliefs and its components with moral judgment and class control, there is a positive and significant relationship between emotion management and its components with moral judgment and class control. And anxious thoughts mediate in relation to other variables

    Keywords: Irrational Beliefs, Emotion Management, Anxiety Thoughts, Moral Judgment, Classroom Control
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال