به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

نسرین مصفا

  • مریم عبادی*، نسرین مصفا

    ظهور فناوری های جدید ارتباطی که فاصله ارتباطات را به حداقل رسانده و مرزهای سنتی جوامع اعم از جوامع کشوری که دیاسپوراها در آن مقیم هستند و همچنین مرزهای موطن آنها را در نوردیده، این امکان را برای مهاجران فراهم کرده است تا در فضای جدید فراملی حضور داشته و اطلاعات خود را به اشتراک بگذارند بگونه ای که اعضای دیاسپورا نه تنها پیوندهای مستمر خود را با موطن شان حفظ می کند بلکه روابط خود را با کشور میزبان ایجاد و حتی در رویدادهای فراملی نیز مداخله می کنند. باتوجه به رواج گسترده و فزاینده این فناوری های نوین این سوال مطرح می شود که دسترسی به فناوری های جدید ارتباطی از جمله شبکه های اجتماعی چه تاثیری بر میزان مشارکت دیاسپوراها دارد که در پاسخ این فرضیه مطرح می گردد که دسترسی به فناوری های جدید ارتباطی از جمله شبکه های اجتماعی باعث افزایش میزان مشارکت و ایفای نقش دیاسپوراها بعنوان گروه های فعال و تاثیرگذار هم در موطن شان و هم در کشور میزبان می شود. بررسی های انجام شده در دو جامعه دیاسپورای چین و هند حکایت از آن داشت که شبکه های اجتماعی باعث افزایش میزان تاثیرگذاری و ایفای نقش جوامع دیاسپورایی مذکور در مسائل سیاسی، اجتماعی و مدنی کشور میزبان و موطن آنها می گردد.

    کلید واژگان: فراملی گرایی, فناوری های ارتباطی, شبکه های اجتماعی, دیاسپورای چین, دیاسپورای هند
    Maryam Ebadi *, Nasrin Mosaffa

    The advent new communication technologies that have minimized the distance of communication and the traditional borders of the communities of the countries where the diasporas live as well as the borders of their homeland have made it possible for immigrants to be present in the new transnational space and information. Diaspora members not only maintain ongoing ties with the homeland, but also establish relationships with the host country and even intervene in transnational events. Given the widespread popularity of these new technologies, the question arises as to what effect access to new communication technologies, including social networks, can have on the role of Diasporas. In response to this hypothesis, access to new communication technologies Social networks, among others, increase the role of Diasporas as active and influential groups both in their homeland and in the host country. Studies conducted in the diaspora communities of China and India have shown that social networks increase the impact and role of these diaspora communities in the political, social and civil issues of the host country and their homeland.

    Keywords: Transnationalism, Communication Technologies, Social Networks, Chinese Diaspora, Indian Diaspora
  • نسرین مصفا*، رامین کیانی

    از زمان گسترش ویروس کرونا، سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی مرکز توجه همه جهانیان شدند. سازمان بهداشت جهانی، مطابق با مقررات بهداشت بین المللی اعلام نمود که شیوع بیماری با معیارهای بهداشت عمومی مطابقت دارد و کرونا یک تهدید مشترک جهانی است. با شیوع گسترده ویروس کرونا و بحران های ناشی از آن، سوالات و مسائل مختلفی در رابطه با مشروعیت و عملکرد نظام ملل متحد و توانایی آن برای مقابله با این بحران جهانی مطرح گردید. پژوهش حاضر با اخذ روش توصیفی تحلیلی به بررسی مشروعیت اقدامات و تصمیمات سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی در مواجهه با بحران کرونا از زمان برقراری وضعیت اضطراری بهداشت عمومی تا خاتمه یافتن آن وضعیت پرداخته است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که آیا نظام ملل متحد از مشروعیت لازم برای مدیریت و غلبه بر همه گیری کووید-19 برخوردار بود؟ این مطالعه استدلال می کند که در طول همه گیری کووید-19 علی رغم همه انتقادات اولیه به صحت رویه و اقدامات سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی، حمایت گسترده ای از ضرورت و اهمیت وجود این نهادها صورت گرفته است که خود تا حد زیادی از باور عمیق به مشروعیت ابزاری این نهادها، یعنی هدف و غیرقابل جایگزینی بودن آن ها نشات می گیرد. در واقع هر چند در اوایل شیوع ویروس کرونا مشروعیت سازمان ملل متحد با چالش هایی رو به رو شد اما ادامه یافتن بحران و شکست رویکردهای یکجانبه گرایانه از یک سو، و عملکرد سازمان ملل متحد و سازمان بهداشت جهانی از سوی دیگر، منجر به تقویت مشروعیت آن ها گردید.

    کلید واژگان: سازمان ملل متحد, بحران های نوین جهانی, مشروعیت, حکمرانی جهانی, کووید-19
    Nasrin Mosaffa *, Ramin Kiani

    Since the spread of COVID-19, the United Nations and the World Health Organization have become the focus of global attention. The WHO, in accordance with the International Health Regulations, declared that the disease outbreak aligns with the criteria of public health, identifying COVID-19 as a common global threat. With the widespread dissemination of COVID-19 and the resulting crises, various questions have arisen concerning the legitimacy and performance of the UN system and its capacity to address this global crisis. The present study employs a descriptive-analytical approach to examine the legitimacy of the actions and decisions of the UN and the WHO in confronting the COVID-19 crisis from the establishment of the Public Health Emergency to its resolution. This research seeks to answer the question of whether the UN system possessed the necessary legitimacy to manage and overcome the COVID-19 pandemic. This study argues that throughout the COVID-19 pandemic, despite initial criticisms of the validity of the procedures and actions of the UN and the WHO, there has been widespread support for the necessity and importance of these institutions. This support largely originates from a deep-seated belief in their instrumental legitimacy, emphasizing their essential and irreplaceable purpose. In fact, although the legitimacy of the UN faced challenges in the early stages of the COVID-19 pandemic, the continuation of the crisis and the failure of unilateral approaches on one hand, and the performance of the UN and the WHO on the other hand, have led to the reinforcement of their legitimacy.

    Keywords: United Nations, New Global Challenges, Legitimacy, Global Governance, COVID-19
  • مریم عبادی*، نسرین مصفا
    به رغم اهمیت ژئوپلیتیک اوکراین برای روسیه مخصوصا بعد ژئوپلیتیک انرژی به دلیل خط لوله گاز عبوری از این کشور جهت انتقال گاز روسیه به اروپا، اما تمایلات غرب گرایانه اوکراین و بحران های گازی به وجود آمده در سال های مختلف باعث شده تا روسیه بکوشد با ایجاد تاسیسات نورد استریم علاوه بر ارائه گزینه جایگزین، از آن به عنوان ابزاری در مقابل اقدامات اوکراین استفاده کند. با توجه به این موضوع، سوالی که مطرح می شود این است که نورد استریم چگونه می تواند به عنوان سلاحی علیه اوکراین به کار گرفته شود. در همین راستا این فرضیه مطرح می شود که روسیه با اعمال محرومیت ترانزیتی ناشی از جایگزینی خطوط لوله عبور با تاسیسات نورد استریم و به تبع آن تضعیف موقعیت اقتصادی و آسیب پذیری امنیتی خطوط لوله را به اهرم فشاری علیه اوکراین تبدیل کرده است. بررسی ها حاکی از آن است که نورد استریم با نادیده گرفتن اوکراین باعث محروم شدن این کشور از میلیاردها دلار درآمد ناشی از حق ترانزیت می گردد و همچنین باعث ازبین رفتن عامل بازدارنده راهبردی بزرگی می شود که همواره مانع تشدید تهاجم روسیه علیه این کشور می شده است. همچنین این تاسیسات در روابط روسیه و اروپا  بعد از تجاوز این کشور به اوکراین به عنوان اهرم فشار ژئوپلیتیک طرفین علیه یکدیگر به کار گرفته شد.
    کلید واژگان: خطوط لوله گاز, محرومیت ترانزیتی, امنیت انرژی, سلاح ژئوپلتیک, درآمدترانزیتی
    Maryam Ebadi *, Nasrin Mosaffa
    Despite the geopolitical importance of Ukraine for Russia, especially the geopolitical aspect of energy, due to the gas pipeline passing through this country to transfer Russian gas to Europe, Ukraine's Western tendencies and the gas crises that have occurred in different years have made Russia try to use it as a tool against Ukraine's actions by creating the Nord Stream facility in addition to providing an alternative option. Considering this issue, the question is how Nord Stream can be used as a weapon against Ukraine. In this regard, it is hypothesized that Russia, by imposing transit bans caused by the replacement of transit pipelines with Nord Stream facilities, and as a result, the weakening of the economic situation and security vulnerability of the pipelines, has turned it into a pressure lever against Ukraine. Investigations show that by ignoring Ukraine, Nord Stream is depriving this country of billions of dollars in revenue from the right of transit, and it also causes the destruction of a major strategic deterrent that always prevents the escalation of Russian aggression against this country. Also, this facility was used in the relations between Russia and Europe after this country invaded Ukraine as a lever of geopolitical pressure of the parties against each other.
    Keywords: Gas Pipelines, Transit Deprivation, Energy Security, Geopolitical Weapons, Transit Revenue
  • نسرین مصفا*، رضا رنجبر
    درحالی که بیشتر پژوهش های انجام گرفته موضوع کمک های بشردوستانه را از رویکردی اخلاقی و نه الزامی مورد توجه قرار داده اند، پژوهش حاضر با رویکردی جدید به تکلیف به ارائه کمک های بشردوستانه از منظر فقه اسلامی پرداخته است. در نظام بین الملل حقوق بشر تنها با تفسیر موسع از این حقوق و اتخاذ رویکرد اثباتی نسبت به آن، تنها الزام به پذیرش کمک های بشردوستانه اثبات شده است. این پژوهش با نگاهی متمایز در پی بررسی ادله تکلیف به ارائه کمک های بشردوستانه از منظر فقه اسلامی است و معتقد است دین مبین اسلام با برخورداری از اصول مترقی نسبت به نظام بین الملل حقوق بشر، رویکردی اثباتی نسبت به کمک های بشردوستانه ارائه می دهد. در این زمینه ادله پیش فقهی کرامت انسانی و عدالت و ادله درون فقهی وجوب حفظ نفس محترمه و اصل تالیف قلوب در مبحث زکات، تکلیف به ارائه کمک های بشردوستانه به تمامی انسان های در معرض بلایای طبیعی و غیرطبیعی به ویژه به غیرمسلمانان را بهتر اثبات می کنند.
    کلید واژگان: تالیف قلوب, حقوق بشر مثبت, عدالت, کرامت انسانی, کمک های بشردوستانه, وجوب حفظ نفس محترمه
    Nasrin Mosaffa *, Reza Ranjbar
    While most research focuses on the issue of humanitarian aid from an ethical and not mandatory viewpoint, this paper seeks to study humanitarian aid from the perspective of Islamic. In the international human rights system, with the extensive interpretation of these rights and adopting a positive approach, the only obligation to accept humanitarian aid has been proven. From a different perspective, this research seeks to examine the duty to provide humanitarian aid from in Islamic jurisprudence. The paper argues that the religion of Islam  provides a positive approach to humanitarian aid. In this regard, the pre-Islamic principles of human dignity and justice and the Islamic obligation to preserve human life and the principle of “taliif al-qulub” (winning hearts) by using “zakat” (religious tax), prove the obligation to provide humanitarian aid to all people exposed to natural and unnatural disasters, especially to non-Muslims.
    Keywords: Humanitarian aid, positive human rights, human dignity, Justice, the obligation to preserve the life of human being, compilation of hearts
  • اکرم عباس نیا، محبوبه پاک نیا*، نسرین مصفا
    با ظهور اینترنت و گسترش ابزارهای مبتنی بر آن، اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی امیدهای زیادی را برای بازیابی مفهوم حوزه عمومی هابرماس در رسانه های جدید مطرح کردند. به دنبال پژوهش های انجام شده، دو دسته نتیجه قابل ذکر است: نخست آن دسته از مطالعاتی که بر امکان شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی تاکید دارند و دسته دوم مطالعاتی که بر عدم امکان شکل گیری حوزه عمومی در فضای مجازی صحه گذاشتند. اما رویکرد سومی نیز وجود دارد که به امکان مهندسی حوزه عمومی مجازی اذعان می دارد. در این مقاله با تاکید بر رویکرد سوم تلاش می کنیم چگونگی تاثیر حوزه عمومی مجازی بر مشارکت سیاسی را مورد بررسی قرار دهیم. نتایج به دست آمده این فرضیه را تقویت می کند که بهره مندی از حوزه عمومی مجازی می تواند در تقویت مشارکت سیاسی موثر باشد.
    کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, حوزه عمومی, مهندسی اجتماعی, مشارکت سیاسی, هابرماس
    Akram Abbasniya, Mahbobe Paknia *, Nasrin Mossafa
    With the advent of the Internet and the proliferation of tools based on it, social scientists have raised high hopes for a return to the concept of the Habermas public sphere in new media. The main question for this group of thinkers was, did the Habermas public sphere take on a new life on social media? Following the studies and researches, two categories of results can be mentioned: First, there are studies that emphasize the possibility of forming a public sphere in cyberspace. The second is the research that confirmed the impossibility of forming a public sphere in cyberspace. But a third approach has developed that,  Emphasizing the third approach, we try to examine how the virtual public sphere affects political participation .In this study, while considering these three approaches, with emphasis on the third approach, The purpose of this research is to answer the question of how the virtual public sphere affects the category of political participation. The results obtained in the conducted surveys strengthen the hypothesis that benefiting from the virtual public sphere can be effective in strengthening political participation.
    Keywords: political participation, Habermas, Public Sphere, Social Engineering, Social media
  • نسرین مصفا*، علی نظیف پور

    جنبش مدنی «جان سیاه پوستان اهمیت دارد» تاثیری بسیار عمیق بر رویکرد بین المللی دولت آمریکا در زمینه حقوق بشر گذاشته است. این جنبش در سال 2020 به اوج خود رسید و تاثیری عمیق بر فرهنگ و سیاست آمریکا گذاشت. در آن سال حزب دموکرات تصمیم گرفت که با این جنبش همراه شود و حزب جمهوری خواه درعوض تصمیم گرفت با آن مقابله کند. بنیان رویکرد آمریکا به حقوق بشر پیش از این در استثناگرایی آمریکایی بوده است که در آن آمریکا مظهر عالی حقوق بشر است منافع آمریکا به عنوان یک ابرقدرت با بهبود وضعیت حقوق بشر برابر دانسته شده است اما این جنبش این روایت از امریکا را به چالش می کشد و ادعا می کند که نقض حقوق بشر بخش ناگفته داستان آمریکا است و بدون تبعیض علیه سیاه پوستان نمی توان داستان آمریکا را به درستی روایت کرد. دموکرات ها تحت تاثیر این جنبش روایت خود از استثناگرایی آمریکایی را تغییر داده اند. دراثر این تحول در سیاست داخلی دولت بایدن در سطح بین المللی نیز اولویت حقوق بشر را افزایش داده و رویکردی هنجاری تر نسبت به اسلاف خود از سال 1980 تاکنون پیش گرفته است و روی به انتقاد از خود نیز آورده و همچنین نسبت به متحدین ناقض حقوق بشر آمریکا نیز به شکل نسبی سخت گیرتر شده است. پیش بینی می شود که دولت های دموکرات آمریکا تا آینده نزدیک رویکرد هنجاری تری درقبال حقوق بشر اتخاذ خواهند کرد.

    کلید واژگان: جان سیاه پوستان اهمیت دارد, استثناگرایی آمریکایی, سیاست خارجی آمریکا, حقوق بشر, نژادپرستی
    Nasrin Mosaffa *, Ali Nazifpour

    The “Black Lives Matter” civil rights movement has left profound effects on the international approach of the US government toward human rights. This movement reached its peak in 2020 and profoundly affected culture, politics, and policy making in the US. The two major parties reacted differently – the Democrats showed support but Republicans opposed it. These reactions help us analyze the US international policy toward human rights. US human rights policy has been embedded in the theory of “American exceptionalism”, which considered US the best incarnation of human rights and its interests as a superpower equal to its protection. But the Black Lives Matter movement challenges this narrative and claims that human rights violations are an untold part of this story. The Democrats have adopted a new approach to American exceptionalism in response which considers The US to have an exceptional potential to embody human rights values but this potential is yet to be realized. Joe Biden has also prioritized human rights more than his predecessors since 1980s by criticizing the US and also adopting harsher policies toward US allies that violate human rights. It can be predicted that the Democrats will adopt a more normative approach toward human rights in the future.

    Keywords: Black Lives Matter, American exceptionalism, US Foreign Policy, human rights, racism
  • نسرین مصفا*، سکینه مهرابی

    افغانستان برای دهه های متوالی از خطرناک ترین مکان ها برای زنان به شمار می رود. تهاجم شوروی به افغانستان (1358-1367) آغاز دوره طولانی از نابسامانی و جنگ در این کشور بود. با وقوع رویداد یازدهم سپتامبر 2001 و حضور نیروها و نهادهای بین المللی در افغانستان ، و آغاز تلاش جهانی برای بهبود وضعیت زنان، ادبیات گسترده ای درباره تاثیر این جنگ ها بر وضعیت زنان افغانستان شکل گرفت. با این همه، بیشتر این ادبیات، بر ارایه چهره قربانی زنان افغان، تمرکز کرده اند. هدف این پژوهش، بررسی آثار توانمندسازانه جنگ بر زنان در سطح فردی و خانواده بر اساس تجربه های زیسته شده زنان افغان از زمان پیدایش طالبان در 1375 تا خروج نیروهای ناتو در 1393 است. برای پاسخ به این پرسش که «آثار جنگ بر توانمندی زنان افغان چیست؟» در این پژوهش، با رویکردی تحلیلی- تبیینی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و ژرف به گردآوری و تحلیل داده ها پرداخته شده و با 88 نفر از زنان افغان ساکن در کابل مصاحبه انجام گرفته است. در تجزیه وتحلیل نهایی با تکیه بر رویکرد فمینیستی که بر مفاهیمی چون جنسیت و روابط قدرت میان دو جنس تمرکز دارد، و بر اساس مفهوم توانمندسازی دریافتیم که جنگ، با وجود تاثیر ویرانگر بر وضعیت زنان، از خلال تغییر نقش ها و مسیولیت های جنسیتی، عهده دار شدن سرپرستی خانواده، تغییر نگرش زنان و بلوغ اجتماعی، به توانمندی زنان منجر شده است.

    کلید واژگان: توانمندی, جنگ, خانواده, زنان افغان, نقش های جنسیتی
    Nasrin Mosaffa *, Sakine Mehrabi

    Afghanistan has been one the most dangerous places for women —This is the commonly accepted view, either socially or scholarly, without any further deliberation. There is a long tumultuous history of conflicts contributing to the worsening situation: the 1979 Soviet invasion, the Afghan Civil War, the Taliban rule, the U.S.-led invasion of Afghanistan after 11 September 2001, the stagnant conditions of governance since then, and now the ensuing conflicts. Such description should not negate the partial improvements to the status of women in Afghanistan’s politics and society, though often dubbed as one step forward and two steps backward. In light of such crises, a significant portion of the literature gravitates towards simply depicting women in Afghanistan as victims without due attention to their struggle for empowerment. The article aims to convey how the individuals, often labeled as victims, describe their own situation, struggle, journey, and status. As much as being a theoretical and empirical discussion of Afghanistan and women in Afghanistan, the article also urges for ethical and reflexive methodologies. The findings could be applicable to further studies on the situation of women in other conflict zones.The authors attempt to find an answer for the main research question: How has the conflicts and war affected Afghan women? In the research hypothesis, it is asserted that despite of negative impacts of war on Afghan women, it has also created some spaces for women empowerment. Pursuing this claim, we focus on Afghan women's life experiences between the rise of the Taliban in 1996 and the exit of NATO forces in 2014. Through qualitative and semi-structured interviews with 88 Afghan women in Kabul, we assess the post-war empowering on individual and collective levels. The interviews were conducted over a five-month fieldwork in Kabul in 2019 Within the feminism theoretical framework focusing on concepts like gender, gendered power relations, gender roles, the article assesses that with devastating impacts of the war, there was a seismic transformation of gendered roles. The example of these transformations include women becoming heads of  households, change in views of women, and social changes that manifested themselves individually and within families.With the lesser presence of men and increased participation of women in public spaces, the war's transformative deconstruction of power relations and structures triggers a series of changes in population, economic, and cultural aspects of their lived experiences, and so on. This lived experience is transformed by their meaningful ability to choose, which is how they and the authors’ of this article view as an indication of women empowerment. In Afghanistan, families are treated as one of the core units within the social and political structure of the country. Based on familial relations and tribal loyalties, the unit is constructed within an unequal power relation between genders and is deeply patriarchal. Changes in gender relations will not occur over night, but certain events such as wars can be triggers which would start or speed up the process of change.An example is changed perception on issues such as marriage and related topics as a result of the war. Women are killed and injured during wars, they lose relatives and husbands, they struggle for survival, but a new identity is borne out of the wartime struggles. Despite the difficulties and struggles of the war, the interviewees did not acknowledge themselves as the pitiful victims of war. The majority of their answers could be grouped as expressing resolute hope, rooted in perceiving themselves as wartime heroes who survived the war and obtained their own agency. Changes in gender roles, leading families, immigrations and different lived experiences, expansion of communication and media, raising awareness among women, legal and institutional progress benefiting women specifically from 2001 to 2022, provided necessary resources and structures for increased agency among women. While the dominant traditional discourses still continue to influence women's agency actively, as one of the interviewees said, "literacy and awareness" cannot be reversed.

    Keywords: Afghan women, Empowerment, gender relations, Taliban, War
  • نسرین مصفا

    مروری بر تاریخ سیاسی جهان روایت گر برگزاری جشن های گرامیداشت و ارزش نهادن به مدت زمان طولانی سلطنت حاکمان در نظام های پادشاهی است. نمونه هایی از این جشن ها را می توان در تاریخ ایران و جهان را یافت و آنها را مورد بررسی قرارداد. این جشن ها در زمره انتظاراتی که از هر نظام سیاسی برای فراهمی زندگی توام با رعایت حقوق و کرامت انسانی، رفاه فردی و اجتماعی برای شهروندان وجود دارد، نمی گنجد، ولیکن در چارچوب اعمال سطح سوم نظام قابل تحلیل است. سیوال اصلی مقاله آثار برگزاری جشن های سلطنتی، در مناسبت های گرامیداشت سال های سلطنت حاکمان و رابطه آن با مشروعیت آنان و نظام های سیاسی می باشد؟ به عبارت دیگر اهمیت و نقش طول دوره حکمرانی که زمینه برگزاری جشن گرامیداشت است، بر مشروعیت حاکمان و نظام سیاسی چیست و به چه عواملی وابسته است؟ دیگر آنکه برگزاری این جشن ها را در چارچوب کدامیک از سطوح اعمال و توانایی های نظام سیاسی می توان تحلیل کرد؟ همچنین این سوال به ذهن متبادر می شود که آیا برگزاری این جشن ها که با صرف هزینه های هنگفت مالی و انسانی، برنامه ریزی واجرای فعالیت های گسترده تبلیغاتی به اشکال مختلف و با ابزارهای گوناگون همراه است، برای سرور و شادمانی مردم در مملکت است یا نتیجه ای برای بهبود وضعیت زندگی آنان و مشروعیت حاکم و نظام سیاسی در عرصه ملی و بین المللی خواهد داشت؟ نمونه های تاریخی از برگزاری این جشن ها در سطح ملی و بین المللی وجود دارد. اهمیت مقاله در توجه همه جانبه به مشروعیت سیاسی در فراهمی زمینه اعمال نظام سیاسی از ورود تقاضا همراه با پشتیبانی تا انجام فعالیت های آن در تعامل با محیط داخلی و بین المللی است. این پژوهش برپایه درک سه مفهوم، نظام سیاسی و تحلیل آن برمبنای نظریه ساختاری عملکردی، مشروعیت سیاسی، سلطنت موروثی و همچنین تحلیل فرایند ونتایج برگزاری جشن های سلطنتی دهه 1345-1355در ایران استوار است. فرضیه آن است که جشن های سلطنتی به عنوان جلوه ای از توانایی نمادین که هدف آنها بهره مندی از”مدت زمان” حکمرانی فرد و یا سلسله حاکم برای مشروعیت بخشی حاکم و نظام سیاسی باشد، به دلیل عواملی چند تاثیرگذار نمی باشند. پژوهش از نوع کیفی است که به روش توصیفی تحلیلی اسناد تاریخی و منابع کتابخانه ای انجام شده است.

    کلید واژگان: مشروعیت سیاسی, نظام سیاسی پادشاهی, توانایی نمادین, جشن های سلطنتی, تاریخ سیاسی ایران
    Nasrin Mosaffa

    A perusal of global history signifies the role that commemorations and celebrations about the longevity of reigning in monarchies. There are examples of it in Iran and beyond that. While such events cannot be categorized amongst the expectations form political systems (such as dignity and welfare for citizens), but they could be analyzed within the framework of conduct of the political systems. At its third level, as symbolic capacity, it strengthens other capacities such as extractive, responsive, distributive and regulative. This article seeks to analyze the relationship between the organization of monarchical celebrations, specifically marking their reign, and the legitimacy of the political system. In turn, it influences its actions, through input, demands, and support, and its interactions with the domestic and international spheres. Within the framework of structural-functional theory, this article analyses political legitimacy in light of such celebrations and its impact on strengthening the top of the system. In doing so, it will analyze the Pahlavi’s celebration of 2500 years of monarchy in Iran and its fiftieth anniversary by relying on range of sources, including archives.A perusal of global history signifies the role that commemorations and celebrations about the longevity of reigning in monarchies. There are examples of it in Iran and beyond that. While such events cannot be categorized amongst the expectations form political systems (such as dignity and welfare for citizens), but they could be analyzed within the framework of conduct of the political systems. At its third level, as symbolic capacity, it strengthens other capacities such as extractive, responsive, distributive and regulative. This article seeks to analyze the relationship between the organization of monarchical celebrations, specifically marking their reign, and the legitimacy of the political system. In turn, it influences its actions, through input, demands, and support, and its interactions with the domestic and international spheres. Within the framework of structural-functional theory, this article analyses political legitimacy in light of such celebrations and its impact on strengthening the top of the system. In doing so, it will analyze the Pahlavi’s celebration of 2500 years of monarchy in Iran and its fiftieth anniversary by relying on range of sources, including archives.

    Keywords: political legitimacy, Monarchies, Symbolic capabilities, monarchical celebrations, Iran’s Political History
  • مریم سید حاتمی، نسرین مصفا*
    دولت‏ها در اسناد متعدد بین ‏المللی و منطقه‏ای حقوق بشر، متعهد به احترام، حمایت و تحقق حق آموزش به طور برابر و بدون اعمال هرگونه تبعیض شده‏ اند. تبعیض مبتنی بر جنسیت یکی از آن موارد است که به محرومیت از حق آموزش برابر برای دختران و زنان منجر می‏شود. این حق به طور مستقیم و غیرمستقیم در اسناد مذکور مورد عنایت قرارگرفته است و از دولت‏ها خواسته شده است که حق آموزش برابر را برای همه افراد فراهم کنند. سوال اساسی این مقاله، پیرامون راهکارهای مطالبه حق آموزش برابر در صورت نقض آن توسط دولت‏های متعهد درتحقق آن می‏باشد. بر مبنای پژوهش که با استفاده و استناد به اسناد بین ‏المللی و منطقه‏ ای انجام شده است. قربانیان تبعیض جنسیتی می‏توانند با توسل به سازوکارهای حقوقی قضایی، شبه ‏قضایی و غیرقضایی مندرج در اسناد فوق حق خود را از دولت‏های متعهد مطالبه کنند.
    کلید واژگان: برابری جنسیتی, تبعیض جنسیتی, حق بر آموزش, مسئولیت دولت ها
    Maryam Seyed Hatami, Nasrin Mosaffa *
    According to numerous international and regional human-rights instruments, states are obliged to respect and preserve the right to education equally and without any discrimination. Gender discrimination deprives girls and women of the right to equal education. The prohibition of gender discrimination has been directly and indirectly enshrined in regional and international instruments, and states have been called upon to provide equal access to education for all human beings. The main question of this article is about how to demand the implementation of the right to equal education from states in case of its violation. Based on this research, which has been conducted using and citing international and regional instruments, it will be argued that victims of gender discrimination can claim their rights through judicial, quasi-judicial, and non-judicial mechanisms at the regional and international level from the states.
    Keywords: gender equality, Gender discrimination, right to education, state responsibility
  • نسرین مصفا *، حسین یوسفی قهی

    اتحادیه آفریقابرمبنای تجارب سازمان وحدت آفریقا تشکیل شد، تا با تغییر الگوی روابط کشورها در آفریقا از دشمنی/رقابت به دوستی / همکاری ، صلح وامنیت را در این منطقه تامین کند . اکنون دو دهه از تاسیس اتحادیه آفریقا می‌گذرد، این سازمان کارنامه‌ای از کامیابی و ناکامی ‌از فعالیت های خوددارد. سیر روند فعالیت‌ها و همچنین افزایش روابط میان این اتحادیه با سازمان ملل متحد و سازمان‌های منطقه‌ای نشان‌دهنده اراده ان برای استفاده از ابزارهای در دست جهت تامین وتثبیت صلح درقاره واز طریق ان، فراهمی روزافزون توسعه سیاسی درکشورها و مناطق فرعی ان است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی این سوال است که نقش اتحادیه آفریقا در صلح و ثبات در منطقه شاخ آفریقا با تاکید بر توسعه سیاسی چیست؟ اتحادیه به‌تدریج برای نیل به مقصوداز ابزارهای خود استفاده می‌کند، نمونه قابل ذکرآن ، تعلیق عضویت سودان تا انتقال قدرت به غیرنظامیان در بحران ان نشان‌دهنده اراده اتحادیه برای تغییر الگو و حرکت به نیل توسعه سیاسی است. بنظرمی رسداتحادیه آفریقا تثبیت صلح و توسعه سیاسی را با توجه به تغییر الگوی روابط حاکم میان بازیگران در این مجموعه امنیتی پیگیری و در این زمینه با وجود چالشها به موفقیت هایی رسیده است.

    کلید واژگان: شورای صلح و امنیت, اتحادیه آفریقا, توسعه سیاسی, مجموعه امنیتی, شاخ آفریقا
    Nasrin Mosaffa *, Hossein Yousefi Ghahi

    چکیده / English The African Union was formed based on the experiences of the Organization of African Unity, to change the pattern of relations between countries in Africa from enmity / rivalry to friendship / cooperation, to ensure peace and security in the region. Two decades after the founding of the African Union, the organization has a track record of success and failure. The course of activities, as well as the increase in relations between the Union and the United Nations and regional organizations, demonstrates its willingness to use the tools at its disposal to secure and establish peace on the continent and, through it, to increase political development in its countries and sub-regions. The present study seeks to answer the question of what is the role of the African Union in peace and stability in the Horn of Africa with an emphasis on political development?
    The union is gradually using its tools to achieve its goals, notably the suspension of Sudan's membership until the transfer of power to civilians in its crisis reflects the union's willingness to change course and move towards political development. It seems that the African Union is pursuing the establishment of peace and political development due to the changin

    Keywords: security & peace council, African Union, political development
  • نسرین مصفا*

    نیروهای حافظ صلح به‌عنوان ابزار عملی شورای امنیت سازمان ملل متحد بیش از هفتاد سال است که با سلسله‌ای از وظایف نظامی، مدنی، اداری و انتظامی در مناطق مختلف جهان جهت تامین صلح و امنیت بین‌المللی خدمت می‌کنند. فعالیت این نیروها، تجربیات و درس‌های آموخته ‌گسترده‌ای را ناشی از چالش‌های خود برای انجام وظایفشان در بحران‌ها دارد. بیماری کووید-19 که در سال 2020 در جهان شیوع پیدا کرد، آثار و عواقبی بر جنبه‌های مختلف حیات بشری سراسر جهان داشته است؛ که از آن می توان به عنوان یک بحران نام برد. نیروهای حافظ صلح نیز در پی آن با یکی از مهم‌ترین چالش‌ها از زمان تشکیل روبه‌رو شده‌اند. ازآنجایی‌که معمولا آغاز و پایان بحران‌ها، با محدودیت‌ها، تغییرات و همچنین فرصت‌هایی برای فعالیت هر نهاد همراه است، هدف از این مقاله، بررسی و پاسخ به پرسش‌های پیرامون آثار شرایط حاضر بر فعالیت این نیروها می‌باشد. آثار کوتاه‌مدت و بلندمدت همه‌گیری بر این نیروها برای انجام وظایف، موجب ضرورت تطبیق با شرایط درحال‌حاضر و آمادگی برای محدودیت‌ها در فعالیت‌های آینده است.
     

    کلید واژگان: نیروهای حافظ صلح, سازمان ملل متحد, کووید-19, شورای امنیت, عملیات صلح
    Nasrin Mosaffa*

    UN Peacekeeping forces are operational arms of security council with military, civil, administration and police mandate, active for more than 70 years in different parts of the world, to maintain international peace and security. By taking into account their historical experiences and lessons learnt from various challenges, this article considers the impact of COVID-19 global pandemic on UN Peacekeeping operations. By addressing the ways in which these forces dealt with pandemic related challenges and restrictions, it contextualizes it within their broader historical and institutional environment of adaptation. In short term, challenges emanating from COVID-19 intensifies the current challenges facing them. In longer term, it could trigger further institutional reassessment.
     

    Keywords: Peacekeepers, United Nations, COVID-19, Security Council, Peace Operations
  • ماندانا رسولی *، سید نصرالله سجادی، نسرین مصفا، نازنین راسخ

    پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط بین المللی ورزش ایران از منظر حکمرانی بهینه انجام شد. این تحقیق از منظر روش گرد آوری داده ها، توصیفی است که به شکل میدانی در دو ساختار حاکمیتی عمده نظام ملی ورزش کشور یعنی وزارت ورزش و جوانان (در بخش دولتی) و کمیته ملی المپیک (در بخش غیر دولتی) به اجرا درآمد. این پژوهش از بعد هدف ادر زمره تحقیقات کاربردی است و ماهیت روش تحقیق مورد استفاده، پیمایشی در محدوده زمانی مشخص به حساب می‌آید. روش پژوهش حاضر، آمیخته است که با استفاده از تکنیک دلفی وتحلیل عامل تاییدی CFA صورت پذیرفته است.جامعه آماری تحقیق شامل تمامی دست اندرکاران ورزش در دو بخش دولتی (وزارت ورزش و جوانان) و غیر دولتی (نهاد عمومی غیر دولتی، کمیته ملی المپیک) بود. نمونه گیری در هر دو بخش به صورت کل شمار انجام شد و در نهایت، 150 پرسشنامه کامل و صحیح مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل بررسی اسناد و مدارک، پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای «اصول اساسی جهانی حکمرانی بهینه در المپیک و سازمان های ورزشی» ارایه شده توسط کمیته بین المللی المپیک (2008) و مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل آن ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی توسط بسته های آماری SPSS21 و PLS نسخه 3 انجام گرفت.
    نتایج پژوهش نشان داد که شاخص‌های برازش مدل از مقدار قابل قبول و مطلوب برخوردار است و مدل تحقیق تایید می‌شود. همچنین مقدار ریشه میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) با مقدار 069/0 و CFI با مقدار 918/0 به دست آمد. بارهای عاملی نشان داد که بالاترین بارعاملی مربوط به انسجام و استقلال درونی (866/0=λ) و به ترتیب به قرار شفافیت(850/0= λ)، پاسخگویی(793/0= λ)، انضباط(781/0= λ)، مسئولیت پذیری(709/0= λ)، حاکمیت قانون(651/0= λ) و مشارکت و دموکراسی(613/0= λ) بود.
    الگوی حاضر می تواند سازمان های ورزشی کشور را در شناسایی اولویت های مربوط به روابط بین المللی ورزش ایران از منظر حکمرانی بهینه یاری کند و از هدر رفت سرمایه های مشهود و نامشهود در حوزه بین الملل جلوگیری نماید.

    کلید واژگان: حکمرانی بهینه, روابط بین الملل و ورزش ایران
    Mandana Rasouli *, Seyyed Nasrollah Sadjadi, Nasrin Mosaffa, Nazanin Rasekh

    The study is to identify the factors that influence on the sport international relations in Iran, in view of Good Governance principles. The data collection method in this research was descriptive which was conducted as a field work in major domain of the two main national sport governing system, namely the Ministry of Sport and Youth (as the public sector) and Iranian National Olympic Committee (as the non-governmental sector). In addition, the present study was an applied cross-sectional survey in terms of time and nature of research method. The research method was mixed, using Delphi technique and confirmatory factor analysis “CFA”. The statistical population consisted of the Ministry of Sport and Youth, as the public governmental sector and Iranian National Olympic Committee as the non-governmental sector. Sampling was done in both sections in total, and finally 150 correct, full-completed questionnaires were analyzed. The research tools included review of documents, semi-structured interviews, and a researcher-made questionnaire based on the "Global Basic Principles of Good Governance in the Olympics and Sports Organizations" provided by the IOC (2008). The validity and reliability of the questionnaire was confirmed through the related tests (Lawshe method, Cronbach’s Alpha) by experts. After data collection, they were analyzed using descriptive and inferential statistical methods by SPSS21 and PLS version 3 statistical packages. The results showed the model fit indices have acceptable and desirable value and the research model is confirmed (RMSEA=0/069 and CFI=0/918). The highest factor loadings were related to “integrity and independency” (λ=0/866), then Transparency (λ=0/850), responsibility (λ=0/793), Discipline (λ=0/781), Accountability (λ=0/709), Rule of law (λ=0/651), and Participation and Democracy (λ= 0/613). The present results may help the national sport system to find the priorities of International Relations based upon the G.G factors to prevent the loss of tangible and intangible assets in this area.

    Keywords: International Relations, Good Governance, Sport, Iran
  • شهناز زمردبخش آزاد، محمدجواد حق شناس*، محبوبه پاک نیا، نسرین مصفا

    این تحقیق تمرکز خود را بر روی شناخت موانع پیش روی مشارکت سیاسی زنان در احزاب قرار داده است، چرا که حضور زنان در جامعه سیاسی را می توان از نقش و جایگاه آنان در احزاب سیاسی توصیف کرد. پرسش اصلی که این تحقیق در جستجوی یافتن پاسخی برای آن است این می باشد که موانع فرهنگی سیاسی اصلی مشارکت زنان در احزاب فراگیر کشور کدام اند و ساختار فرهنگی چه نقشی در این زمینه دارد؟ نتایج تحقیق نشان داده است که دو عامل ساختار فرهنگ سیاسی پدرسالارانه یا به تعبیر کلی تر، غلبه فرهنگ مردسالاری در جامعه در کنار موانع سیاسی غیررسمی، تاثیر منفی روی سه عامل مرتبط با مشارکت ویژگی های شخصیتی، انگیزه های سیاسی و موقعیت اجتماعی زنان در جامعه به منظور دستیابی به تایید و یا رد فرضیه ها داشته است.

    کلید واژگان: مشارکت سیاسی, احزاب, فرهنگ مردسالاری
    Shahnaz Zomorrodbakhsh, MohamadJavad Hagshenas*, Mahbobe Pakniya

    This study focuses on recognizing the obstacles to women's political participation in parties, because the presence of women in political society can be described by their role and position in political parties. The main question that this research seeks to find an answer to is what are the main cultural and political barriers to women's participation in the inclusive parties of the country and what is the role of cultural structure in this regard? More generally, the dominance of patriarchal culture in society along with informal political barriers has a negative impact on three factors related to the participation of women's personality traits, political motivations and social status in society in order to achieve confirmation or rejection of hypotheses.

    Keywords: Women, political participation, Political parties, Patriarchal Culture
  • مریم سید حاتمی، نسرین مصفا*

    حق بر آموزش، از حقوق بنیادین بشر است که نظیر سایر حقوق مشابه باید همه افراد بدون تبعیض از آن برخوردار شوند. این حق در اسناد مختلف حقوق بشر مورد تاکید قرار گرفته است. ازاین رو، نابرابری جنسیتی در آموزش نقض آشکار حق مزبور، محسوب می شود. مقاله حاضر، با بررسی چارچوب های حقوق بشری مربوط که متشکل از معاهدات بین المللی، گزارش نهادهای حقوق بشری و رویه دولت هاست، به این نتیجه رسیده که ماهیت تعهد بر برابری آموزشی تعهدی دوژوره است که نقض آن موجب ایجاد مسئولیت بین المللی برای دولت ها می شود. این تعهدات ماهیت سلبی ندارد، بلکه در توازن با ماهیت ایجابی خود رفتار دولت ها را هدایت و نظم می بخشد. در واقع، این تعهدات نه تنها به موانعی که زنان در برخورداری از این حق مواجهند، می پردازد؛ بلکه زمینه های تحقق آن را نیز مهیا می سازد و ضمن هویت بخشیدن به مسئله نابرابری جنسیتی، با آن مبارزه می کند و در تمام حوزه های تقنینی و اجرایی، دولت ها را متعهد به ایجاد چارچوب های تعریف شده برای رفع تبعیض و تضمین حقوق زنان در مسئله آموزش می کند.

    کلید واژگان: برابری جنسیتی, تبعیض جنسیتی, تعهدات دولت حق بر آموزش, سند توسعه پایدار
    Maryam Seyed Hatami, Nasrin Mosaffa *

    The right to education is one of the fundamental human rights that all persons should enjoy without discrimination. This right has been emphasized in various human rights documents. Thus, gender inequality in education is explicit breach of this right. The present paper, seek to relevant human rights frameworks consisted of international treaties, reporting on human rights bodies and the practices of states, concludes that the nature of the commitment to educational equality is obligation de juré, that breach of this will create international responsibility for countries. These obligations do not have a negative nature, but rather direct and regulate the behavior of states in balance with their positive nature. In fact, these commitments not only resolve the barriers women face in exercising this right, but also provide the grounds for their realization and while identifying the problem of gender inequality, fights it. In all legislative and executive fields, It countries commit on the creation of defined frameworks for the elimination of discrimination and the guarantee of women's rights in education

    Keywords: gender equality, Gender discrimination, right to education, Sustainable Development Goals, States obligation
  • نسرین مصفا *

    جنگ دهشتناک عراق با ایران ،طولانی ترین جنگ قرن بیستم بودکه برکودکان ایران از سپتامبر 1980 تا اگوست 1988 اثار فوری ویا طولانی بدنی،روحی،، اجتماعی واقتصادی گذاشت. تمرکز این مقاله به روی قربانی شدن کودکان ایرانی است. در این جنگ هزاران کودک  ،کشته ،مجروح ،اسیرجنگی شدند. این موارد اکنون به عنوان نقض فاحش حقوق کودکان درمخاصمات مسلحانه توسط سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شده است. برای مشخص نمودن گستره مواردنقض وعواقب انها،این مطالعه “ جنگ شهرها” راکه با حملات موشکی عراق به شهرها،مدارس وبیمارستانها در ایران همراه بود،را مورد مداقه قرار می دهد . مقاله به این واقعیت اساسی تکیه داردکه ، علیرغم وجود چارچوب حقوقی برای حمایت از کودکان درحقوق بین المللی بشردوستانه ودیگر اسناد،معتبر، ،سازمان ملل متحدبرای اقدام مثبت برای کودکان ایرانی حتی به عنوان یک موضوع اخلاقی شکست خورد. مقاله همچنین به برخی از روایت ها از کودکانی که بوسیله سلاحهای شیمیایی ومین های باقی مانده در شرق ایران اکنون  نیز  قربانی میشوند مستنداست.

    کلید واژگان: کودکان, ایران, عراق, جنگ عراق با ایران
    Nasrin Mosaffa *

    The devastating Iran - Iraq war was the longest war of the 20 century, that also affected Iranian children from Sep 1980 to August 1988, suffering immediate or subsequent physical, mental, sociological and economic impacts. The focus of this paper is children’s victimisation as there are thousands of them killed, injured, captured as prisoners of war, acts that all are now categorised as grave violations of children rights during armed conflicts by the UN. To highlight the extent of these violations and their con-sequences, this study investigate ‘war of cities’ with missile attacks on Iranian cities, schools and hospital.  Despite existence legal framework for protection the children in International Humanitarian Law and other documents, United Nations failed to positive action to protect them even as a moral imperative. Study will also recount stories of children affected by chemical weapons and remaining mines in western Iran, that still killing them.

    Keywords: children, Iran, Iraq, Iran-Iraq war
  • نسرین مصفا*، حمانه کریمی کیا
    با گذشت هفتاد سال از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، در این مقاله، نقش این سند در گسترش ترتیبات منطقه ای حقوق بشر بررسی میشود. تاکنون، پنج منطقه در جهان (آفریقا، آمریکا، اروپا، منطقه عربی-اسلامی و آسیا-پاسیفیک) با الهام از این اعلامیه، ترتیبات منطقه ای مربوط به خود مانند اسناد وسازوکارهای اجرایی ونظارتی حقوق بشری را تاسیس کرده اند. در این ترتیبات منطقه ای ضمن حفظ اصول و ارزش های جهانی حقوق بشری مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، ویژگی های منطقه ای مانند مبانی فلسفی، ارزش ها، هنجارها، نگرانی ها و نیازهای منطقه ای مورد توجه قرار میگیرد. به همین دلیل، تاسیس ترتیبات منطقه ای، علاوهبر توسعه اصول جهانی حقوق بشر، با وارد کردن این اصول در سطح منطقه ای، قابلیت پذیرش و اجرای آنها را توسعه می دهد. سوال اصلی این مقاله، در خصوص نقش اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایجاد ترتیبات منطقه ای حقوق بشری و آثار این ترتیبات منطقه ای بر جهان شمولی حقوق بشر تعریف می شود. پژوهش حاضر نشان می دهد که نظام های حقوق بشری منطقه ای ادامه سیستم سازمان ملل متحد در حفاظت و ارتقای حقوق بشر در سطح منطقه ای است و اثربخشی آن را تقویت می کند.
    کلید واژگان: اسناد منطقه ای, اعلامیه جهانی حقوق بشر, حقوق بشر, سازوکارهای منطقه ای, فرهنگ
    Nasrin Mosaffa *, Hamaneh Karimikia
    On the occasion of the 70th anniversary of the Universal Declaration of Human Rights, in this paper, the role of the Declaration in development of regional instruments and mechanisms is being examined. So far, five regions in the world (Africa, Americas, Europe, the Islamic-Arabic region and Asia-Pacific) have been inspired by the Universal Declaration of Human Rights and established their regional arrangements, such as instruments and mechanisms for monitoring and enforcing human rights, including declarations, commissions and special courts of human rights. In these regional arrangements, while maintaining the principles and values set forth in the Universal Declaration of Human Rights, regional features such as philosophical foundations, values, norms, concerns and local and regional needs are taken into account. For this reason, the establishment of regional arrangements, in addition to the development of universal human rights principles, promotes the acceptance and implementation of these principles at local and regional levels.The present study demonstrates that regional human rights systems continue to strengthen the UN system in protecting and promoting human rights at the regional level and enhancing its effectiveness.
    Keywords: human rights, The Universal Declaration of Human Rights, Regional Mechanisms, Regional Instruments, Region, Culture
  • نسرین مصفا، مریم عبادی
    بحران ها به عنوان متغیرهای دائمی سیاست بین الملل هنگامی که به وقوع می پیوندند از سوی بازیگران موثر نظام بین الملل برای مدیریت و کنترل آن ها اقداماتی صورت می گیرد. شورای امنیت به عنوان مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین الملل یکی از این بازیگران است. با توجه به اقدامات این نهاد در بحران های متعدد این پرسش مطرح است که ایفای نقش آن در بحران ها متاثر از چه عواملی است؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که ایفای نقش شورای امنیت در مدیریت بحران ها متاثر از ماهیت بحران، گستردگی بحران و سیاست قدرت های بزرگ است. یافته های پژوهش هم نشان می دهد که عواملی همچون گستردگی بحران، تنوع مسائل در آن و حضور بازیگر مداخله گر موثر در موضع گیری ها و اقدامات این نهاد، تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: اوکراین, سوریه, شورای امنیت, قطعنامه, مدیریت بحران
    Nasrin Mosaffa, maryam ebadi
    Crisis as one of permanent variables in international Politics replace war in nuclear weapon era.When crisis take place in regions with strategic importance, the issue of crisis management and role of (non)-governmental actors highlighted. Particularly those are active in peacekeeping, for example Security Council of United Nations. This organization with its actions has significant role in crisis management all over the word. With due attention to its actions, there is a question what factor affect on role of Security Council. Proposed hypothesis is that crisis nature, extension and Great power politics may affect on the role of international organization
    Keywords: Security Council, Crisis management, Resolutions, Syria, Ukraine
  • مریم عبادی، نسرین مصفا، یوسف مولایی
    بحران ها هنگامی که وقوع می پیوندند اقداماتی از سوی کنشگران جهانی در جهت مدیریت آنها صورت می گیرد که از جمله آنها می توان به سازمان ها اشاره کرد که در راس آنها شورای امنیت بعنوان مسئول اصلی حفظ صلح و امنیت بین الملل است. علاوه بر شورا برخی از سازمان ها مثل ناتو با دارا بودن سازوکارهای لازم براساس فصل هشتم منشور در زمینه مدیریت بحران ایفای نقش می کنند. ناتو بعد از آنکه در دوره بعد از جنگ سرد با بحران هویت مواجه شد کوشید تا با بهره گیری از سازوکارهای مختلف حوزه ماموریت خود را گسترش دهد و بقا و تداوم خود را تضمین کند. برعهده گرفتن وظایفی در حوزه مدیریت بحران از جمله این سازوکارها بوده است. بطوریکه ناتو در بحران های مختلفی همچون کوزوو، عراق، افغانستان و لیبی ایفای نقش کرده است. اما در بحران هایی که در سال های اخیر رخ داده همچون بحران اوکراین نقش فعالی نداشت. همین امر این سوال را برمی انگیرد که ایفای نقش این نهاد در بحران ها از چه عواملی تاثیر می پذیرد. در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که ایفای نقش ناتو در بحران ها متاثر از تجربیات گذشته، اهمیت محل وقوع بحران و سیاست های قدرت های بزرگ است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دستاوردهای محدود و هزینه های فراوان مداخله های قبلی، شرط گرفتن مجوز از شورای امنیت برای مداخله در حالیکه روسیه بعنوان یکی از بازیگران اصلی بحران باعث شد تا ناتو در این بحران سیاست عدم مداخله را در پیش گرفته و در زمینه مدیریت بحران نقش فعالی نداشته باشد.
    کلید واژگان: ناتو, بحران اوکراین, عدم مداخله, مدیریت بحران, برنامه اقدام هماهنگ
    Maryam Ebadi, Nasrin Mosaffa, Yousef Molaei
    When crises take place anywhere in the word, different actors take action to manage them. Actors such as organizations that most important of them is the security council as main responsibility of peacekeeping and international security. In addition to the Security Council, some organization have essential mechanisms. So they, based on the chapter 8 of UN Charter, play role in crisis management. One of these organizations is North Atlantic Treaty Organization (NATO). NATO after the end of the cold war and the collapse of the Soviet Union faced with identity crisis, try to use various mechanism to expand itself mission and strength itself position. One of these mechanism was taking over tasks in the field of crisis management. So that NATO has played role in various crisis such as Iraq, Afghanistan, Libya. But in crises that have occurred in recent years such as Ukraine crisis hasn’t played active role. This situation raised the question what factors affect the role of this organization. To answer this question, this hypothesis is raised that nature of the crisis, past experience and achievements and the policies of the great powers affect NATO’s role. Research finding indicates that new policies, insignificant achievements and abundant costs of pervious interventions and the requirement to obtain a permit from the security council for intervention while Russia is the main actor of crisis led NATO didn’t play an active role in Ukraine crisis.
    Keywords: NATO, Ukraine Crisis, Non- Intervention, Crisis Management, Readiness Action Plan
  • موسی پاشابنیاد، نسرین مصفا
    امروزه حقوق بشر توجه عمیقی به موضوع حمایت از افراد آسیب دیده از حوادث طبیعی دارد، زیرا این قبیل حوادث همه ساله در گوشه و کنار جهان رخ می دهند و خسارات مالی و جانی زیادی را با خود همراه دارند. با این حال، این موضوع به بحثی چالش برانگیز در روابط میان دولت ها، افراد، سازمان های بین المللی امدادرسان و دولت های آسیب دیده بدل شده و این سوال را نیز مطرح کرده است که ماهیت حمایت از افراد در برابر حوادث طبیعی چیست و اگر چنین حمایتی ادا کردن حقی بشری است، آیا ادای این حق فقط باید از دولت حاکم خواسته شود، یا اینکه مستقیما از جامعه بین المللی و به طور اخص از سازمان های بین المللی امدادرسان نیز قابل مطالبه است؟ براساس نتایج، دولت آسیب دیده وظیفه اصلی حمایت از آسیب دیدگان از حوادث طبیعی را به دوش دارد و البته در صورت ناتوانی یا تمایل نداشتن دولت حاکم به امدادرسانی موثر و نقض حقوق بنیادین آسیب دیدگان، جامعه بین المللی نیز وظیفه دارد از مجاری سازمان های بین المللی امدادرسان، به حمایت از آنان اهتمام ورزد.
    کلید واژگان: امدادرسانی, حوادث طبیعی, دولت آسیب دیده, سازمان های بین المللی امدادرسان, کمک بشردوستانه
    Mousa Pasha-Bonyad, Nasrin Mosaffa
    Today Human Rights has a deep attention to issue of protection of people affected by natural disasters, because such incidents occur every year around the world and bring with themselves a lot of human and financial losses. Nevertheless, this issue has become a challenging discussion in relations between governments and individuals, as well as in relations of international relief organizations with affected states. The question we have been seeking in this reaserch for its answer, is that what is the nature of the protection of people against natural disasters, and if such protection is a fulfillment of human rights, is it only should be asked from the government, or that it can demand also from the international community, and in particular from international relief organizations? Based on the results, the affected state has a main task to protect of victims of natural disasters, and of course, in the case of inability or unwillingness of the government to give an effective relief and occur a violation to the fundamental rights of victims, then the international community will be responsible to protect them, via international relief organizations.
    Keywords: Natural disasters, Affected state, Relief, International relief organizations, Humanitarian assistance
  • نسرین مصفا*، سعیده مختارزاده
    تاثیرات تغییرات اقلیم در دهه های گذشته بسیار بزرگ بوده و توجه به این پدیده موجب انجام اقدامات معمول بین المللی از قبیل برگزاری کنفرانس، تشکیل نهادها و تنظیم اسناد گردیده است. در این بین، کشورهای کمتر توسعه یافته از امکانات کمتری برای مقابله با این تغییرات برخوردار و در نتیجه آسیب پذیر ترند. منطقه آفریقا با توجه به شرایط اقلیمی خاص خود بیشترین آسیب را متحمل شده و هم اکنون بالاترین جمعیت پناهندگان ناشی از خشکسالی، سیل و دیگر تغییرات اقلیم، را دارا است. اگرچه در این قاره حرکتی فزاینده برای حمایت حقوقی از آسیب دیدگان تغییرات اقلیم به ویژه زنان به وجود آمده و در معاهدات منطقه ای نمود یافته است، اما ناهماهنگی میان کشورها و عدم پذیرش مسئولیت از سوی کشورهای توسعه یافته به عنوان اصلی ترین عاملان پدید آمدن تغییرات اقلیم، چالش های جدی را پیش روی حمایت های حقوقی از جمعیت بزرگ آوارگان و پناهندگان ناشی از این تغییرات، بالاخص زنان و کودکان، قرار داده است. از آنجا که حمایت موثر از مهاجران و آوارگان زیست محیطی نیازمند دغدغه و مسئولیت مشترک میان دولت هاست، استناد به اصل «مسئولیت مشترک اما متفاوت» یکی از مهم ترین تکیه گاه های حقوقی در جهت تقسیم مسئولیت بار ناشی از جا به جایی این افراد به شمار می رود.
    کلید واژگان: پناهندگی, تغییرات اقلیم, حقوق زنان, آوارگی, حقوق بین الملل
    Nasrin Mosaffa *, Saeedeh Mokhtarzade
    In recent decades, paying attention to the subject of Climate Change and its destructive effects on different countries around the world have caused regular activities as holding international conferences, and ratifying some international documents. Developing and non-developed countries have less facilities and infrastructures to protect themselves from climate change effects and are more vulnerable. Moreover, African countries due to their climate conditions are the most vulnerable. Even more, they have the main population of climate refugees. Although an increasing effort in Africa has resulted in more legal protection for victims of climate change especially women as the most volunrable people, and has been appeared in many regional treaties, but inconsistency and denial of responsibilities from developing countries have caused serious challenges for long term legal-protection of environmental refugees and displacements, especially women and children who are the most vulnerable of climate change victims. Since a sufficient protection of these people requires a common concern and responsibility between states, referring to the "common but different responsibility" principle is one of the most important legal pillar for burden sharing of the massive climate – change movements.
    Keywords: Refuge, Climate Change, Women's Law, Displacement, International Law
  • موسی پاشابنیاد، نسرین مصفا*
    درحالی که در شرایط جنگی، امداد به آسیب دیدگان با استناد به مقررات الزام آور حقوق بشردوستانه اغلب به سهولت صورت می گیرد، مقررات مشابهی در شرایط حوادث طبیعی وجود ندارد و خلا قانونی در این مورد، زمینه سوءاستفاده از اصول سنتی حاکمیت و عدم مداخله برای جلوگیری از امدادرسانی بین المللی را فراهم می سازد. در این میان، حقوق بین الملل پاسخ به حوادث به عنوان رشته ای نوظهور از حقوق بین الملل عمومی، به دنبال رهیافتی بر مبانی ارائه کمک های بشردوستانه در چنان حوادثی است و دکترین مسئولیت به حمایت، زمینه مناسبی بدین منظور به نظر می رسد. از سوی دیگر، جامعه بین المللی در مورد قابلیت اعمال دکترین مسئولیت در وضعیت بروز حوادث طبیعی به اجماع نرسیده است و با این حال، نتایج این پژوهش نشان می دهد که حتی در فرض امکان حصول اجماع جامعه بین المللی مبنی بر شمول این دکترین به حوادث طبیعی نیز، به خودی خود، تحول شایان توجه و اثربخشی در امدادرسانی بین المللی به آسیب دیدگان از چنان حوادثی ایجاد نخواهد شد.
    کلید واژگان: حوادث طبیعی, حقوق بشردوستانه, حقوق بشر, حقوق بین الملل پاسخ به حوادث, مسئولیت به حمایت
    Musa Pashabonyad, Nasrin Mosaffa*
    While in combat conditions, assistance to victims, citing the provisions of binding humanitarian law, often easily takes place, but there are no similar provisions in terms of natural disasters, and legal vacuum in this case, provides a fertile ground, for abuse of the traditional principles of sovereignty and non-intervention, in order to prevent international relief. In the meantime, international disaster response law as a new branch of public international law, is looking for log-on the basics of humanitarian assistance provided in such events, and the doctrine of the responsibility to protect, seems an appropriate field, for this purpose.
    On the other hand, the international community is not reached a consensus about applicable the doctrine of the responsibility to protect in the case of disasters, and however, results of this study suggests that even on the assumption of the possibility of attainment a consensus by the international community for inclusion of this doctrine to natural disasters, will not creat a significant and effectiveness change in the international relief to the victims of such events, by itself.
    Keywords: Responsibility to protect, natural disasters, humanitarian law, Human Rights, international Disaster Response law
  • نسرین مصفا*، احمد حیدربیگی
    پیمان امنیتی میان سه کشور استرالیا، زلاندنو و ایالات متحده آمریکا که به اختصار آنزوس نامیده می شود، در سپتامبر 1951 درشهر سانفرانسیسکو با هدف حفظ امنیت در منظقه اقیانوسیه منعقد شد؛ چرا که مسائلی همچون گسترش کمونیسم در جنوب شرق آسیا، تهدید بالقوه نیروی نظامی ژاپن و وجود بحران های قانون اساسی کشورهای تازه استقلال یافته، ازجمله موضوعاتی بود که امنیت این منطقه پس از جنگ جهانی دوم و همچنین تحولات امنیت این سه کشور را نیز تهدید می کرد. پرسش اصلی این مقاله پیرامون زمینه پایداری این پیمان پس از تحولات پایان جنگ سرد در عرصه بین المللی است. به طور کلی، این پیمان بعد از جنگ سرد راهبرد خود را بر مقابله با سیاست های قدرت طلبانه چین و روسیه و نیز مقابله با تهدیدات بالقوه یا نفوذ این دو کشور در منطقه اقیانوس آرام بنا نهاده است.
    کلید واژگان: آنزوس, پیمان امنیتی, منطقه اقیانوس آرام, ایالات متحده آمریکا, استرالیا, نیوزیلند
    Nasrin Mosaffa*, Ahmad Heidarbeigi
    The Security treaty concluded by Australia, New Zealand and the United States (ANZUS) in September 1951 in San Francisco with the aim of ensurity securing in the Pacific. Issues such as the expansion of communism in Southeast Asia, potential threat by Japan's military power, and constitutional crises prevalent in the new independent countries were posing a threat for regional security following the World War II. The main question discussed by this article is about the survival of this treaty even after the end of the Cold War, Generally, this treaty has based its strategy on confronting hegemonic policies pursued by China, Russia and facing potential threats posed by them or increasing influence exerted by them in the Pacific region.
    Keywords: ANZUS, Security Treaty, Pacific Region, United States, Australia, New Zealand
  • نسرین مصفا، حورا حسین زاده هاشمی
    با افزایش فعالیت های صنعتی بشر در چند دهه گذشته، الگوهای آب و هوایی کره زمین بیش ازپیش دچار تغییر شده است. این تغییرات اقلیمی در نقاط آسیب پذیر منجر به فجایعی چون بالا آمدن سطح آب دریاها، جریان های آب و هوایی شدید و نیز خشک سالی و کمبود آب می شود. یکی از مهم ترین آثار این وقایع بر زندگی انسان ها، ایجاد جریان های جدید مهاجرت اجباری است. پیش بینی می شود که تا پایان قرن جاری بیش از دویست میلیون نفر در سراسر دنیا در اثر نتایج مستقیم تغییرات اقلیمی ناچار به پناه جویی می شوند. حمایت از پناه جویانی تقریبا بیست برابر بزرگ تر از پناهندگان فعلی تحت حمایت نهادهای حقوقی، دغدغه ای نوین در عرصه حقوق بین الملل است. مقاله حاضر تلاش نموده است تا با بررسی مهم ترین اسناد بین المللی و منطقه ای مرتبط به حقوق پناهندگان، به این نکته توجه کند که با توجه به خصوصیات خاص این گروه نوظهور ، به نظر می رسد که نظام حقوقی حاضر قابلیت حمایت از پناه جویان ناشی از تغییرات اقلیمی را ندارد. اگرچه عمدتا در سطح منطقه ای تلاش های قابل توجهی در ارتباط با این گروه از آوارگان شکل گرفته است، به نظر می رسد سازوکارهای نوینی در هر دو سطح منطقه ای و جهانی برای شناخت حقوق و نیز رسیدگی به امور پناه جویان تغییرات اقلیمی موردنیاز باشد.
    Dr. Nassrin Mossafa, Houra Hosseinzadeh Hashemi
    The increased industrial activities during the past decades have resulted in fundamental changes in the climatic patterns. In the most vulnerable places, these climate changes could lead to disasters such as sea level rise, increased frequency of extreme weather, and drought and water scarcity. One of the most important consequences of these events on human's lives is the creation of new flows of forced migration. It is predicted that over the course of this century, more than two hundred million people will be displaced as a direct result of climate change. Protection of a new group of asylum seekers, which is almost twenty times bigger than what the refugee instruments currently protect, is one of the emerging concerns of the international legal studies. This article aims to illustrate the incapability of the current refugee protection system in providing sufficient protection for climate change-induced displaced persons through the analysis of the leading international and regional legal documents relating to the refugee's rights and protection, as well as evaluating the specific requirements of this group of refugees. Despite the significant attempts towards protecting the climate change refugees in regional level, there is still a serious need for a novel mechanism both in regional and international domains in order for the authorities to deal with this issue.
    Keywords: Refugee, Climate Change, Displacement, Refugee Law, Refugee Convention 1951
  • نسرین مصفا، حسین دلاور*
    نوشتار حاضر بر آن است که ظهور و تکامل سازمان همکاری شانگهای به طور بالقوه یک اقدام موازنه بخش در واکنش به یک جانبه گرایی ایالات متحده آمریکا است، موازنه شدید در نظام تک قطبی مشکل است و خطر بالایی دارد، به همین دلیل دولت ها بیشتر در صدد شکل گیری یک موازنه نرم تر می باشند. از این نظر، سازمان شانگهای به عنوان ابزاری دیده می شود که روسیه با (همکاری چین) در پی ایجاد موازنه در برابر ایالات متحده می باشد. همچنین این نوشتار بازی دوگانه روسیه در زمینه عضویت دایم ایران در سازمان همکاری شانگهای را نیز بررسی می کند. در واقع طرح عضویت دایم ایران در سازمان همکاری شانگهای و انعطاف نسبی سیاست روسیه در قبال این درخواست به نگرانی روسیه از همراهی ایران با غرب نسبت داده می شود؛ به این خاطر که در صورتی که جمهوری اسلامی ایران بتواند روابطی سازنده و مبتنی بر احترام متقابل در روابط بین خود و کشورهای غربی به ویژه آمریکا را سامان دهد، آنگاه روس ها ناچار خواهند شد ملاحظات بیشتری در تامین منافع جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار دهند.
    کلید واژگان: &quot, ایالات متحده آمریکا&quot, &quot, روسیه&quot, &quot, سازمان همکاری شانگهای&quot, &quot, عضویت دایم ایران&quot, &quot, موازنه نرم&quot
    Nasrin Mosaffa, Hossein Delavar *
    This article discusses the emergence and evolution of Shanghai Cooperation Organization which is potentially a balancing measure in reaction to the Unilateralism of the United States. Severe balancing in Unipolar systems is considered to be a highly dangerous problem. Therefore, governments mostly seek to form a softer balance. In this respect, Shanghai Cooperation Organization is seen as a tool utilized by Russia ( with the cooperation of China) to bring balance against the United States. Moreover, this paper evaluates the dual game of Russia regarding Iran permanent membership in the Shanghai Cooperation Organization. Actually, the proposal of Iran`s permanent membership in SCO is attributed to Russia's concern with regard to Iran's cooperation with the  United states. This is all due to the fact that if Islamic Republic can develop a constructive relationship based on mutual respect with the western countries, Russia will have to devote more attention to the Interests of the Islamic Republic of Iran.
    Keywords: &quot, United States of America&quot, &quot, Russia&quot, &quot, SCO&quot, &quot, Iran permanent membership&quot, &quot, soft balance&quot
  • نسرین مصفا *، بهرام عین الهی
    نظام بازار آزاد سرمایه داری نظامی است که از سطح آرمان فراتر رفته و در سطح جهانی تحقق یافته است، اما با وجود دستاوردهای مادی که برای بشر داشته به علت نقش آن در تخریب و نابودی محیط زیست کارکرد خود را از دست داده است. این عملکرد منفی در خلا شکل نگرفته وناشی از مبانی نظری این نظام است. نظام جهانی اسلام یک نظام آرمانی است و مبانی نظری آن، که از قرآن و سنت پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) قابل استخراج است، به گونه ای است که علاوه بر حفظ توازن طبیعت آن را کمال می بخشد. با بررسی مبانی نظری نظام اسلامی و مقایسه آن با مبانی نظری نظام بازار آزاد سرمایه داری می توان پی برد که نظام اسلامی بر خلاف نظام بازار آزاد قادر است تا بحران زیست محیطی کنونی جهان را حل کند. هدف مقاله حاضر تبیین علل اصلی این بحران ارائه یک راه حل ریشه ای در این زمینه است.
    کلید واژگان: بازار آزاد, توسعه پایدار, عدالت بین نسلی, محیط زیست, منطق تکلیف, منطق نتیجه, نظام اسلامی
    Nasrin Mosaffa *, Bahram Einolahy
    The Capitalism Free Market System is a system that has gone beyond the Ideal level and has realized in all over the world. Although it has some achievement for mankind, it has lost its function due to its role in destruction of environment. The theoretical bases of this system are lead to this negative operation. The Islam Universal System is an ideal system that its theoretical bases, that are originated from Quran, prophet and imam’s conduct, will lead to perfection, in addition to keep balance environment. By investigation of Islamic System theoretical foundations compared to Free Market System theoretical foundations it could be found that Islamic System will able to solve current global ecological crisis, unlike Free Market System. This article will explain main origins of this crisis and then propose a fundamental solution for this crisis, in addition to describe the current ecological crisis.
    Keywords: Free Market, Sustainable Development, Environment, Intergenerational Justice, Duty Logic, Conclusion Logic, Islamic System
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال