نورالله جاودانه
-
هدف
گردن درد یکی از مشکلات شایع در جوامع انسانی است. در اتیولوژی گردن درد، فاکتورهای زیادی دخیل هستند و مشکلات شناختی مرتبط با درد، از مهمترین عوامل دخیل برای گردن مزمن درد غیر اختصاصی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرینات شناختی عملکردی بر شدت درد، ناتوانی و ترس از حرکت افراد دارای گردن درد مزمن غیراختصاصی انجام شد.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی به صورت پیش آزمون_ پس آزمون با یک گروه مداخله و یک گروه کنترل بود. 24 بیمار مبتلا به گردن درد مزمن، به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرینات شناختی عملکردی (12 = n) و کنترل (12 = n) تقسیم شدند. ارزیابی متغیرهای شدت درد، ناتوانی و ترس از حرکت، قبل و بلافاصله بعد از شش هفته تمرینات شناختی، به ترتیب به وسیله مقیاس بصری درد ، پرسشنامه ناتوانی گردن و پرسشنامه ترس از حرکت تمپا از دو گروه مداخله و کنترل صورت گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های واریانس با اندازه گیری تکراری و تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هادر مقایسه دو گروه بعد از درمان، تفاوت معنی داری در شدت درد (001/0 P≤)، شاخص ناتوانی (001/0 P≤) و ترس از حرکت (001/0 P≤) مشاهده شد، به طوری که در گروه مداخله در تمام فاکتورها کاهش معنی داری مشاهده شد. همچنین نتایج آزمون تی زوجی نشان داد که در گروه مداخله در پیش و پس آزمون در تمام متغیرها تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0 P≤) ولی برای گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیرییافته ها نشان داد که مداخله تمرینات شناختی عملکردی باعث بهبود درد، ناتوانی و ترس از درد و حرکت در افراد دارای گردن درد مزمن می شود، بنابراین پیشنهاد می شود که تمرینات شناختی عملکردی، به عنوان یک روش مکمل در بهبود افراد دارای گردن درد مزمن غیراختصاصی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: گردن درد مزمن, ناتوانی, ترس از حرکت, تمرینات شناختی عملکردیPurposeNeck pain is one of the most common problems in human societies. There are many factors involved in the etiology of neck pain, and cognitive problems related to pain are among the most important factors involved for non-specific neck pain. The aim of this study was to investigate the effect of six weeks of functional cognitive training on the pain intensity, disability and Kinesiophobia in people with non-specific chronic neck pain.
MethodsThe present study was a clinical trial study with one intervention group and one control group. In this clinical trial study, 24 patients with chronic neck pain were randomly divided into two groups of Cognitive Functional Exercise (n=12) and Control (n=12). The variables of pain intensity, disability and Kinesiophobia were evaluated before and immediately after six weeks of cognitive exercises by Visual Analog Scale, neck disability questionnaire and Tampa Scale of Kinesiophobia, respectively. Data were analyzed using Repeated Measures ANOVA and paired t-test.
ResultsComparing the two groups after treatment, there was a significant difference in pain intensity (P = 0.001), disability index (P = 0.001) and Tampa Scale of Kinesiophobia (P = 0.001) was observed, so that in the intervention group in all factors a significant decrease was observed. Also, the results of the T-pair test showed that there is a significant difference in the group of intervention before and after the test in all variables (P = 0.001). But there was no significant difference for the control group.
ConclusionThe findings showed that the intervention of functional cognitive exercises improves pain, disability and Kinesiophobia in people with chronic neck pain, so it is suggested that functional cognitive exercises can be used as a complementary method in improving individuals with non-specific chronic neck pain.
Keywords: Chronic neck pain, disability, fear of movement, functional cognitive exercises -
سابقه و هدف
تغییر پاسچر کتف و الگوهای فراخوانی عضلات ناحیه سرویکوبراکیال به عنوان ریسک فاکتورهای بالقوه ای برای گردن درد ذکر شده است. تغییر در راستای کتف در طی اختلالات آن می تواند از طریق تغییر تنش عضلات آگزیلااسکاپولار به طور بالقوه بر بیومکانیک ستون فقرات گردنی اثر بگذارد. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرینات فعال کتف بر درد، ناتوانی، دامنه حرکتی گردن و راستای کتف افراد دارای گردن درد مزمن بود.
مواد و روش هادر این مطالعه کارآزمایی بالینی، 24 فرد واجد شرایط به صورت دردسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مساوی 12نفره (گروه تمرینات فعال کتف و گروه کنترل)، تقسیم شدند. درد، ناتوانی، دامنه حرکتی گردن و شاخص چرخش بالایی کتف، قبل و بعد از مداخلات با رویه یکسان به ترتیب توسط مقیاس بصری درد، پرسشنامه شاخص ناتوانی گردن، دستگاه MyoMotion 3D و کالیپر اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون واریانس همراه با اندازه گیری مکرر و نیز آزمون تی زوجی در SPSS نسخه 19، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجکاهش معنی داری در درد (0/001=P) و ناتوانی (0/001=P) و نیز افزایش معنی داری در دامنه حرکتی گردن (0/001=P) و شاخص چرخش بالایی کتف (0/027=P) در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد.
نتیجه گیرییافته های این مطالعه، این فرضیه را تایید می کند که بازگرداندن وضعیت کتف به حالت نرمال و تمرکز تمرینات بر آن ممکن است باعث کاهش درد، ناتوانی و افزایش دامنه حرکتی در افراد دارای گردن درد مزمن شود.
کلید واژگان: ورزش درمانی, گردن درد مزمن, ناتوانی, دامنه حرکتیFeyz, Volume:24 Issue: 6, 2021, PP 621 -632BackgroundAltered scapular posture and alteration of cervicobrachial muscle recruitment patterns are reported as potential risk factors for neck pain. Changes in scapular and clavicle during scapular disorders can potentially affect cervical spine biomechanics by altering axillary scapular muscle tension. Therefore, this study aimed to investigate the effect of active scapular training on pain, disability, neck range of motion and the scapular alignment in people with chronic neck pain.
Materials and MethodsIn this clinical trial study, 24 eligible patients were selected and randomly divided into two equal groups of 12, active scapular training and control groups. Pain, disability, neck range of motion, and scapular rotation indices were measured before and after the same procedure by visual analogue scale, Neck Disability Index Questionnaire, MyoMotion 3D, and Caliper, respectively. Data were analyzed using Repeated Measures ANOVA and paired t-test in SPSS version 19, at a significance level of 0.05.
ResultsSignificant decrease in pain (P=0.001) and disability (P=0.001) and significant increase in neck range of motion (P=0.001) and scapular downward rotation index (P=0.027) were observed in the intervention group compared to the control group.
ConclusionThe findings of this study support the hypothesis that returning the scapular to normal and focusing exercise on it may reduce pain and disability and increase range of motion in people with chronic neck pain.
Keywords: Therapeutic exercise, Chronic neck pain, Disability, Range of motion -
زمینه و هدف
با توجه به اهمیت تمرینات ثبات مرکزی و همچنین شیوع بالای اسپرین و ناپایداری مچ پا و متعاقب آن کاهش تعادل و نوسان وضعیت، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل پویا و نوسان پاسچر مردان بسکتبالیست دچار بی ثباتی عملکردی مچ پا بود.
روش بررسی24 مرد ورزشکار بسکتبالیست مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا در این تحقیق شرکت کردند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی ورزشکاران واجد شرایط با استفاده از پرسشنامه عملکردی مچ پا، ورزشکاران به دو گروه تجربی (با میانگین سن: 22/4±00/21 سال؛ قد: 25/8±80/183 سانتی متر و وزن: 86/6±75/77 کیلوگرم) و کنترل (با میانگین سن: 94/4±50/23 سال؛ قد: 57/10±50/185 سانتی متر و وزن: 84/8±00/79 کیلوگرم)، تقسیم شدند. ورزشکاران گروه تجربی تمرینات ثبات مرکزی را به مدت شش هفته انجام دادند. ارزیابی میزان تعادل پویا و نوسان پاسچر در دو گروه قبل و بعد از آزمون به ترتیب بوسیله تست Y و صفحه نیرو انجام گرفت. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمون آنوا با اندازه گیری های تکراری جهت مقایسه نتایج به دست آمده بین گروه های تحقیق استفاده شد.
یافته هانتایج مقایسه بین گروهی پس از شش هفته تمرینات ثبات مرکزی، تفاوت معنی داری در بهبود تعادل پویا و نوسان پاسچر در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد (05/0≤p).
نتیجه گیریافزودن برنامه های تمرینات ثبات مرکزی به برنامه های درمانی توانبخشی مردان بسکتبالیست دارای ناپایداری عملکردی مچ پا جهت تسهیل محدودیت ناشی از این عارضه مانند نقص تعادل و نوسان پاسچر، توصیه می شود.
کلید واژگان: تمرینات ثبات مرکزی, تعادل پویا, ناپایداری عملکردی مچ پا, نوسان پوسچرIntroductionConsidering the importance of core stability training and the high prevalence of aspirin and ankle instability and the subsequent loss of balance and postural sway, as a risk factor in the occurrence of recurrent ankle sprain, doing core stability exercises to increase balance and improve postural sway, can have a significant role in reducing re-injury. The aim of this study was to investigate the effect of six weeks of core stability training on dynamic balance and postural sway men's basketball players with functional ankle instability.
Materials and Methodsmale athletes with functional ankle instability basketball players participated in this study. After initial screening and identification of eligible athletes using performance questionnaire ankles, athletes into two groups (n = 12) and control (n = 12), respectively. The experimental group do of core stability training athletes for six weeks. The evaluation of dynamic balance and postural sway in both groups before and after the test was performed by test Y and the force plate.
ResultsStatistical tests showed that core stability training have significantly effect on dynamic balance and postural sway male basketball athlete's whit functional ankle instability (p≤0/05).
ConclusionThe addition of core stability training programs in therapeutic rehabilitation programs to ease restrictions men basketball players with functional ankle instability caused by this complication such as defects balance and postural sway, it is recommended.
Keywords: core stability exercises, Dynamic balance, Functional ankle instability, postural sway -
زمینه و هدف
یکی از فرم های غیر طبیعی راستای کتف، نقص چرخش پایینی کتف می باشد که شامل پایین آمدن، ابداکشن و تیلت قدامی اسکاپولا می باشد که به طور بالقوه باعث کاهش چرخش بالایی و تیلت خلفی کتف می شود. لذا هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر شش هفته تمرینات اصلاحی بر کینماتیک کتف مردان دارای نقص چرخش پایینی کتف بود.
مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی در دانشکده تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی در سال 1398 انجام گرفت. تعداد 24 فرد واجد شرایط به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه مساوی 12 نفره (گروه تمرینات اصلاحی کتف و گروه کنترل)، تقسیم شدند. گروه کنترل در طی مطالعه درمان خاصی را دریافت نکردند. میزان زاویه چرخش فوقانی و تیلت خلفی کتف قبل و بعد از اعمال تمرینات اصلاحی در گروه مداخله، با رویه یک سان، توسط دستگاهMyoMotion 3D شرکت نوراکسون اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر و آزمون t زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هاافزایش معنی داری در میزان زاویه چرخش فوقانی در زوایای º30 (038/0=P)، º60 (001/0P˂)، º90 (001/0P˂) و º120 (001/0P˂) و تیلت خلفی در زوایای º30 (001/0P˂)، º60 (001/0P˂)، º90 (001/0P˂) و º120 (001/0P˂) ابداکشن شانه پس از اعمال مداخله تمرینی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که مداخله تمرینات اصلاحی کتف باعث بهبود زاویه تیلت خلفی و چرخش فوقانی کتف در افراد دارای نقص چرخش پایینی کتف می شود.
کلید واژگان: تمرینات اصلاحی, کینماتیک کتف, نقص چرخش پایینی کتفBackground and ObjectivesOne of the abnormal forms of scapular malalignment is the scapular downward rotation defect, which includes depression, protraction, and anterior scapula tilt, which potentially reduces the upper rotation and posterior tilting of the scapula. Therefore, the aim of this study was to determine the effect of six weeks of corrective exercises on the kinematics of the scapula in males with scapular downward rotation defect.
Materials and MethodsThis randomized clinical trial was performed in the Faculty of Physical Education of Kharazmi University in 2019, Iran. Twenty-four eligible patients were selected and randomly divided into two equal groups of 12, corrective exercises and control group. The control group did not receive any specific treatment during the study. The scapular upward rotation and scapular posterior tilt were measured in the same way before and after the corrective exercises in the intervention group by Noraaxonchr('39')s MyoMotion 3D device. Data were analyzed using two-way repeated measures ANOVA and paired t-test.
ResultsA significant increase was observed in scapular upward rotation in the angles of 30º (p=0.038), 60º (p<0.001), 90º (p<0.001) and 120º (p<0.001), and in scapular posterior tilt in the angles of 30º (p<0.001), 60º (p< 0.001), 90º (p<0.001) and 120º (p<0.001) after applying the exercise intervention in the intervention group compared to the control group.
ConclusionThe results showed that the intervention of scapular correction exercises improves the angles of scapular upward rotation and scapular posterior tilt in people with scapular downward rotation defect.
Keywords: Corrective exercises, Scapular kinematics, Scapular downward rotation defect -
سابقه و هدف
گردن درد یکی از ضایعات شایع اسکلتی عضلانی می باشد و عدم درمان مناسب این عارضه می تواند سبب ایجاد درد و ناتوانی در افراد شود. لذا هدف از این مطالعه بررسی مقایسه تاثیر تمرینات ثباتی و تکنیک انرژی عضلانی بر میزان درد، ناتوانی و دامنه حرکتی گردن مردان دارای گردن درد مزمن بود .
روش بررسیبیماران دارای گردن درد مزمن به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول (مداخله1)، تمرینات ثباتی و گروه دوم (مداخله2)، تکنیک انرژی عضلانی را دریافت نمودند. گروه های مداخله، به مدت 6 هفته و هر هفته 4 جلسه پروتکل مربوط به خود را دریافت کردند و گروه کنترل فقط رهنمودهای مربوط به اصلاح پوسچر در خانه را دریافت کردند . درد بر اساس مقیاس بصری درد، ناتوانی بوسیله پرسشنامه شاخص ناتوانی گردن و دامنه حرکتی گردن بوسیله شیب سنج، قبل و 48 ساعت بعد از درمان ارزیابی شد. ملاحضات اخلاقی مطالعه طبق اعلامیه هلسینکی انجام شد. روش های آماری مورد استفاده شامل آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود.
نتایجاختلاف معنی داری در مقیاس شدت درد، ناتوانی و دامنه حرکتی گردن بعد از مداخلات تمرینی در دو گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (0/005≥P). همچنین در مقایسه دو گروه مداخله پس از درمان، در متغیر شدت درد، ناتوانی و همچنین دامنه حرکتی گردن اختلاف معنی داری مشاهده گردید (0/005≥P)، به طوری که در گروه تمرینات ثباتی نسبت به تکنیک انرژی عضلانی بهبود بیشتری حاصل شد.
نتیجه گیری:
نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که در افراد مبتلا به گردن درد مزمن، با وجود این که هر دو روش تمرینات ثباتی و تکنیک انرژی عضله، در بهبود درد، ناتوانی و دامنه حرکتی گردن موثر بوده اند، ولی بیماران در گروه تمرینات ثباتی بهبودی بیشتری داشته اند.
کلید واژگان: گردن درد مزمن, تمرینات ثباتی, دامنه حرکتی گردن, ناتوانی, تکنیک انرژی عضلانیBackground and ObjectivesNeck pain is one of the most common musculoskeletal disorders, and the lack of proper treatment of this disorder can cause pain and disability in people. Therefore, the purpose of this study was Comparison of stability training and Muscle Energy Technique on pain, disability and neck range of motion in men with chronic neck pain.
Materials and MethodsPatients with chronic neck pain were randomly divided into three groups. The first group (intervention1), the stability training and the second group (intervention2) received the muscle energy technique. Exercises It was done for 6 weeks and 4 sessions in week and the control group only received posture correction guidelines at home. Pain was assessed on the basis of Visual analogue scale (VAS), disability by Neck Disability Index questionnaire and neck range of motion by inclinometer before and 48 hours after treatment. ANOVA with repeated measures was employed for data analyses and significant level was considered it p<0.05.
ResultsThere was a significant difference in pain severity, disability and neck range of motion after intervention in both groups (P <0.005). Compared to the two groups after the treatment, there was a significant difference in the All variables (P <0.005), in the other words More improvements were achieved in Stabilization Exercises group.
ConclusionThe results of this study indicate that in patients with chronic neck pain, both methods of stability training and muscle energy technique have been effective in improving pain, disability and neck motion. However, patients in the stabilization group have a greater impact.
Keywords: Chronic neck pain, Stability training, Neck range, Disability, renge of motion, Muscle Energy Technique -
زمینه و هدف
درد شانه و کتف یکی از بیشترین شکایات معمول در اجتماع امروزی است. پیشگیری از اختالات کتف به دلیل جلوگیری از آسیب های ثانویه شانه مانند ایمپینجمنت و بی ثباتی شانه اهمیت ویژه ای دارد. افزایش میزان جراحی شانه و هزینه های آن نسبت به درمان بدون جراحی مانند تمرین درمانی، لزوم به کارگیری برنامه های پیشگیری از آسیب را پررنگ تر کرده است. بنابراین هدف این مطالعه بررسی تاثیر شش هفته تمرینات اصاحی بر درد، و ناتوانی در افراد دارای سندروم دیسکنیریای کتف بود. فرد مبتا به دیسکنریای کتف انتخاب و به صورت 30
مواد و روش هاجامعه آماری تحقیق حاضر زنان مبتا به دیسکنزیای کتف بود. ابتدا تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم بندی شدند. آزمودنی هایی که الگوی برجستگی زاویه تحتانی و لبه داخلی کتف داشتند به عنوان افراد دارای دیسکنزیای کتف انتخاب شدند. در ادامه پیش آزمون ارزیابی درد با استفاده از پرسشنامه بصری درد، و ناتوانی با استفاده از پرسشنامه ناتوانی شانه دست انجام گرفت. سپس هشت هفته تمرینات ترکیبی اصاحی جامع شامل تمرینات ثباتی، تقویتی و عصبی از آزمون واریانس با spss عضانی سه جلسه در هفته به مدت شش هفته برای گروه مداخله انجام گرفت. برای آنالیز داده ها در نرم افزار اندازه گیری تکراری استفاده شد.
یافته هابررسی های بین گروهی پس از مداخله درمانی نشان داد، در متغیر شدت درد و ناتوانی اختاف معنی داری بین دو گروه .)P<0/005مشاهده گردید، به طوری که در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بهبود بیشتری حاصل شد (
نتیجه گیریبا توجه به یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود که تمرینات اصاحی کمربند شانه برای بهبود درد و ناتوانی در افراد دارای دیسکنریای کتف استفاده شود.
کلید واژگان: دیسکنزیای کتف, درد, ناتوانی تمرینات اصاحیAims and background:
Scapula and shoulder pain is one of the most common complaints in today’s society. Preventing of Shoulder disorders is important to avoid secondary damage to the shoulder, such as impingement and shoulder instability. Dyskinesia is used to describe the reduction of natural physiological control, mechanics, and scapular movement. The increase in the amount of surgical operations and costs associated that non-surgical treatment, such as exercise therapy, has made the need for prevention programs more effective. Therefore, the aim of this study was to evaluate the effect of six weak corrective exercises on pain and disability in patients with dyskinesia scapula syndrome.
Materials and methodsThe statistical population of the present study were academic women with dyskinesia. At first, 30 patients with dyskinesia in scapula were diagnosed using wall functional tests and internal shoulder rotation and randomly divided into experimental and control groups. Subjects with inferior angle Prominence and scapular edges were selected as subjects with dyskinesia’s scapula. Pain evaluation was performed using Visual Analogue Scale (VAS) and disability was assessed by hand shoulder disability questionnaire. Then six weeks of comprehensive corrective combined exercises including stability, strengthening and muscular strength training were performed for three sessions per week for the experimental group. Data were analyzed using Repeated Measures ANOVA and paired t-test.in SPSS software.
FindingThere was a significant difference between the two groups in the pain and disability variable after the intervention, so that the intervention group improved more than the control group (P <0.005).
ConclusionWith reliance on the findings of the research, the use of corrective exercise program is suggested to improve pain in people with scapular dyskinesia.
Keywords: Scapula dyskinesia, pain, disability, corrective exercises -
مقدمهگردن درد، دومین ناتوانی شایع عضلانی اسکلتی بعد از کمر درد محسوب می شود. علی رغم شیوع بالای گردن درد هنوز درمان این بیماری به عنوان یک چالش اساسی مطرح است. تمرین ثبات دهنده گردن روشی است که برای بهبود مکانیسم های درونی ستون فقرات طراحی شده است و سبب ثبات فقرات گردنی و آسیب ناپذیری آن می گردد. از طرفی درمان های دستی گروهی از درمان های کم هزینه، با حداقل عوارض جانبی هستند که در درمان گردن درد مورد استفاده قرار می گیرند.هدفهدف از این مطالعه بررسی مقایسه تاثیر تمرینات ثباتی با و بدون تکنیک ریلیز وضعیتی بر میزان درد و دامنه حرکتی گردن مردان دارای گردن درد مزمن بود.مواد و روش هااین مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. جامعه آماری شامل کارمندان بانک ملت استان تهران بود که به صورت هدفمند و در دسترس 24 نفر دارای گردن درد مزمن به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول (مداخله)، تمرینات ثباتی همراه با تکنیک ریلیز وضعیتی و گروه دوم (شاهد)، فقط تمرینات ثباتی را دریافت نمودند. هر گروه، پنج هفته درمان را یک روز در میان دریافت کردند. درد بر اساس مقیاس بصری درد و دامنه حرکتی گردن به وسیله گونیامتر، قبل و 48 ساعت بعد از درمان ارزیابی شد. روش های آماری مورد استفاده شامل آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود.یافته هابررسی های درون گروهی نشان داد که اختلاف معنی داری در مقیاس شدت درد و دامنه حرکتی گردن بعد از مداخله تمرینی در هر دو گروه مشاهده شد (0/005<p). همچنین در مقایسه بین گروهی پس از مداخله های درمانی، در متغیر شدت درد و همچنین دامنه حرکتی گردن اختلاف معنی داری بین دو گروه مشاهده گردید، به طوری که در گروه تمرینات ثباتی همراه با تکنیک ریلیز وضعیتی نسبت به تمرینات ثباتی تنها بهبود بیشتری حاصل شد (0/005<p).بحث و نتیجه گیریتمرینات ثباتی همراه با تکنیک ریلیز وضعیتی در مقایسه با تمرینات ثباتی به تنهایی، تاثیر بیشتری در کاهش درد و افزایش دامنه حرکتی گردن داشت؛ بنابراین توصیه می شود همراه با تمرینات ثباتی از تکنیک ریلیز وضعیتی برای بهبود افراد دارای گردن درد استفاده گردد.
کلمات کلیدی: تمرین درمانی، درد، درمان دستی، عضله تراپزیوس، گردن درد، نقاط ماشه ای.کلید واژگان: گردن درد, نقاط ماشه ای, عضله تراپزیوس, درمان دستی, تمرین درمانی, دردIntroductionNeck pain is the second common musculoskeletal disorder Clinical trial only by back pain. Despite the high prevalence of neck pain, its treatment is still a major challenge. Neck stabilizer training is a technique designed to improve the internal mechanisms of the spine which causes cervical spine stability and invulnerability. On the other hand, manual treatments are low-costly with the least side effects used to treat neck pain.ObjectiveThe aim of this study was to compare the effect of stability execrise with and without positional release technique on the pain and neck motion range in men with chronic neck pain.Materials and MethodsThis is a semi-experimental study. The statistical population consisted of the employees of the Mellat bank of Tehran province. Using convenience sampling method, 24 patients with chronic neck pain were randomly divided into two groups . The first group received stabilization exercises with positional release technique and the second group received only stabilization exercises. Each group received a five-week treatment. Pain was assessed on the basis of Visual Analogue Scale (VAS) and neck motion range by goniometer before and 48 hours after the treatment. ANOVA along with repeated measures was employed for data analyses and significant level was considered P<0.05.ResultsThere was a significant difference between both groups in terms of pain severity and neck motion range after intervention (P <0.005). There was a significant difference between the severity of pain as well as the neck motion range (P<0.005). In the other words, more improvements were achieved in stabilization exercises with positional release technique.Discussion and ConclusionStabilization exercises in combination with positional release technique had a dramatic effect on reducing pain and increasing the neck motion range compared to the positional release technique group. Thus, it is recommended to use this combination to relieve the neck pain.Keywords: Exercise Therapy, Pain, Manual Therapie, Neck Pain, Trigger Points, Trapezius Muscle -
زمینه و هدفنقاط ماشه ای، نقاطی حساس و تحریک پذیر در باند سفت عضله اسکلتی و نیام آن هستند که با فشار انگشت، درد ارجاعی، کاهش دامنه حرکتی و کوفتگی عضلانی ایجاد می کنند. لذا هدف از این مطالعه بررسی مقایسه تاثیر تکنیک ریلیز وضعیتی با و بدون تکنیک استرین-کانتراسترین بر نقاط ماشه ای فعال عضله ی تراپز فوقانی بود.مواد و روش هاجامعه ی هدف شامل مردان دارای نقاط ماشه ای در عضله ی تراپز فوقانی بودند که در دامنه ی سنی 30 تا 60 سال قرار می گرفتند. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول، تکنیک ریلیز وضعیتی همراه با تکنیک استرین-کانتراسترین و گروه دوم، فقط تکنیک ریلیز وضعیتی را دریافت نمودند. هر گروه، پنج جلسه درمان را یک روز در میان دریافت کردند. درد بر اساس مقیاس بصری درد (VAS) و دامنه حرکتی گردن بوسیله گونیامتر، قبل و 48 ساعت بعد از درمان ارزیابی شد. روش های آمار مورد استفاده شامل آزمون تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه گیری مکرر بود.یافته هااختلاف معنی داری در مقیاس شدت درد و دامنه حرکتی گردن بعد از مداخله تمرینی در هر دو گروه مشاهده شد(P<0/005 ). در مقایسه دو گروه پس از درمان، در متغیر شدت درد و همچنین دامنه حرکتی گردن اختلاف معنی داری مشاهده گردید (P<0/005)، به طوری که در گروه ریلیز وضعیتی همراه با تکنیک استرین کانتراسترین بهبود بیشتری حاصل شد.نتیجه گیریتکنیک ریلیز وضعیتی در دو وضعیت با و بدون تکنیک استرین - کانتر استرین در کاهش درد و بهبود دامنه حرکتی گردن در افراد دارای نقاط ماشه ای عضله تراپزیوس فوقانی موثر هستند. تکنیک ریلیز وضعیتی همراه با تکنیک استرین -کانتر استرین در مقایسه با ریلیز وضعیتی تاثیر بیشتری در کاهش درد و افزایش دامنه حرکتی گردن داشت.کلید واژگان: نقاط ماشه ای, عضله تراپز فوقانی, تکنیک استرین - کانتراسترین, ریلیز وضعیتی, دامنه حرکتی گردنAims and backgroundTrigger points are sensitive points in the skeletal muscle and neck muscles that cause referral pain, decrease the range of motion and muscle soreness. Therefore, the purpose of this study was to compare the effect of the Positional Release Technique with and without strain-counter strain technique on the pain, neck range of motion in men with active trigger points in upper trapezius muscle.Materials and methodsThe target community included the employees of the Mellat bank of Tehran city, which had trigger points in the upper trapezius muscle, ageing from 30 to 60 years old. Patients were randomly divided into two groups. The first group received a Positional Release Technique with strain-counter strain technique and the second group received only a Positional Release Technique. Each group received five treatment sessions. Pain was assessed on the basis of Visual analogue scale (VAS) and neck range of motion by goniometer before and 48 hours after treatment. The statistical methods used included two way ANOVA.FindingsThere was a significant difference in pain severity and neck range of motion after intervention in both groups (P <0.005). Compared to the two groups after the treatment, there was a significant difference in the severity of pain as well as the neck range of motion (P <0.005), in the other words More improvements were achieved in Positional Release Technique with strain-counter strain technique group.ConclusionPositional Release Technique in two situations with and without strain-counter strain technique is effective in reducing pain and improving the neck motion in people with trigger points of upper trapezius muscle. A Positional Release Technique combined with strain-counter strain technique was more effective in reducing pain and increasing the neck range of motion compared with the Positional Release Technique group.Keywords: trigger points, upper trapezius muscle, strain-counter strain technique, Positional Release Technique
-
مقدمه:
گردن درد، یکی از مشکلات شایع جوامع انسانی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر شش هفته تمرینات شناختی عملکردی بر شاخص های شناختی افراد مبتلا به گردن درد مزمن غیر اختصاصی انجام شد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 24 بیمار مبتلا به گردن درد مزمن، به صورت تصادفی در دو گروه تمرینات شناختی عملکردی و شاهد قرار گرفتند. شاخص های شناختی، قبل و بلافاصله پس از شش هفته تمرینات شناختی به وسیله پرسش نامه خودکارامدی درد (Pain Self-Efficacy Questionnaire یا PSEQ)، مقیاس فاجعه آفرینی درد، مقیاس باورهای ترس- اجتناب و مقیاس 21 گویه ای افسردگی، اضطراب و استرس (Depression Anxiety Stress Scale-21) ارزیابی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های Repeated measures ANOVA و Paired t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
تفاوت معنی داری در تمام متغیرهای شناختی دو گروه پس از درمان مشاهده شد؛ به طوری که در تمام متغیرهای گروه مداخله بهبودی حاصل گردید (001/0 = P). بر اساس نتایج آزمون Paired t، تفاوت معنی داری در تمام متغیرهای گروه مداخله در مراحل پیش آزمون و پس آزمون وجود داشت (001/0 = P)، اما برای گروه شاهد تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری:
بر اساس نتایج به دست آمده، تمرینات شناختی عملکردی می تواند به عنوان روش جدیدی در بهبود شاخص های شناختی افراد مبتلا به گردن درد مزمن مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: گردن درد, خودکارامدی, فاجعه آفرینی دردIntroductionNeck pain is a common problem in human societies. The purpose of this study was to investigate the effect of six weeks of functional cognitive training on the cognitive factors of people with non-specific chronic neck pain.
Materials and MethodsIn this clinical trial study, 24 patients with chronic neck pain were randomly divided into two groups of cognitive functional exercise and control. Cognitive factors were assessed before and immediately after six weeks of cognitive training using pain self-efficacy questionnaire, pain catastrophizing scale, fear-avoidance believes inventory, and depression, anxiety, and stress-21 questionnaire. Data were analyzed using repeated measures ANOVA and paired t tests.
ResultsComparison of two groups after treatment showed a significant difference in all cognitive variables; so that all factors were improved in the intervention group (P = 0.001). Paired t-test results also showed a significant difference in all variables in the intervention group, before and after the test (P = 0.001); but no significant difference was observed for the control group.
ConclusionThe findings suggest that functional cognitive training can be used as a novel method to improve the cognitive factors among the people with chronic neck pain.</div>
Keywords: Neck pain, Self efficacy, Pain catastrophizing -
زمینه و هدفپیامدهای ناشی از وضعیت بدنی غیر صحیح به حدی گسترده است که در ابعاد جسمی، روحی، اقتصادی، اجتماعی قابل تعمق و بررسی می باشد و درمان آن در سنین جوانی از هزینه های هنگفت جهت جراحی و درمان این ناهنجاری در آینده جلوگیری می کند، بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین با توپ تعادلی بر میزان لوردوز دانش آموزان پسر 15 تا 18 سال بود.
روش تحقیق: در پژوهش نیمه تجربی حاضر تعداد 40 دانش آموز با دامنه سنی 15 تا 18 سال از بین دانش آموزان داوطلب شهر دهدشت بصورت در دسترس و هدفمند انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی هشت هفته تمرینات فیزیوبال را سه جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه انجام دادند، ولی گروه کنترل در هیچ گونه فعالیتی به غیر از فعالیت های معمول روزانه شرکت نداشتند. زاویه لوردوز کمری با استفاده از خط کش منعطف در دو مرحله قبل و بعد از اجرای تمرینات فیزیوبال اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله آزمون t مستقل و t زوجی در سطح معنی داری (0/05≥p) مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که پس از هشت هفته تمرین بهبود معنی داری در نمرات لوردوز کمری گروه تجربی نسبت به پیش از دوره تمرینات فیزیوبال یافت شد (0/001=p)، در حالی که در گروه کنترل تغییر معنی داری مشاهده نشد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر، چنین به نظر می رسد که تمرین با توپ تعادلی روش مناسبی جهت بهبود عارضه لوردوز دانش آموزان می باشد. بنابراین به متخصصین حرکات اصلاحی توصیه می شود که از روش تمرین با توپ تعادلی برای بهبود عارضه لوردوز در کنار سایر روش های اصلاحی بیشتر استفاده نمایند.Background And AimConsequences of incorrect posture too extensively in physical, mental, economic, socialneeded to contemplate and investigationand treatment at a young age the enormous costs for of surgery and treatment of this abnormality the future Prevents. Therefore, this study aims to investigate the effects of seven weeks exercise with the Balance ball on the amount of lordosis of male students15-18 years old.Materials And MethodsIn the present quasi-experimental study 40 Student were selected from thevolunteer elderly women in Dahshahr through target sampling and availability and divided randomly intotwo groups; one experimental group and one control group. The experimentalgroup received the treatment (Physioball exercises for 60 minutes, three times a week) for 8 weeks, but thecontrol group received no treatment and was engaged in daily routine activities. Lumbar lordosis using checker board and flexible ruler in two stages, before and after training were measured Physioball. The data were analyzed through Analysis of T Independent at thesignificance level of P≤0.05.ResultsThe results showed that there was a significant improvement on the scores obtained from the tests measuring Lordosis of the experimental group after 8 weeks of receiving therapeutic exercises (P=0.001 and t: 12.8), whereas no such significant improvement was observed in the control group.ConclusionConsidering the results of the current study, it seems that the Balance ball exercises are a good way to improve Lordosis students. Therefore, the specialists recommended that corrective exercises with Balance ball training methods to improve Lordosis wing along with other corrective methods use more. -
مقدمهبا ورود به دوره سالمندی، تغییراتی در عملکرد سیستم های اسکلتی – عضلانی، دهلیزی، حسی – پیکری و بینایی رخ می دهد که سیستم های فیزیولوژیک در گیر در تعادل هستند. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی در آب بر تعادل و خطر افتادن زنان سالمند سالم 75 -60 سال شهر تهران بود.روش کارمطالعه حاضر با توجه به اعمال مداخله از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه پژوهش را کلیه سالمندان زن 60-75 سال شهر تهران بود. نمونه های تحقیق را 24 زن سالمند تشکیل می دادد که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله در یک برنامه ورزشی 8 هفته ای تمرینات در آب (هفته ای سه جلسه) شرکت کردند و گروه شاهد نیز به برنامه های عادی روزانه خود ادامه دادند. برای محاسبه تعادل و خطر افتادن به ترتیب از آزمون شارپند رومبرگ و آزمون مقیاس تعادلی برگ استفاده شد. از تی تست مستقل و وابسته برای ارزیابی داده های قبل و بعد از دوره تمرینی به وسیله نسخه 19 نرم افزار SPSS، استفاده شد.یافته هااز طرفی نتایج، اختلاف معناداری را در میانگین کلی تعادل ایستا و پویا بعد از دوره تمرینی در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد، نشان داد (05/0 ≥ P). به طوری که میزان تعادل بعد اعمال برنامه تمرینی بهبود پیدا کرد و خطر زمین افتادن کاهش یافته بود.نتیجه گیریبکارگیری برنامه ورزشی ترکیبی مقاومتی جامع در آب، به علت ماهیت کم خطر بودن با فراهم نمودن شرایطی برای به چالش کشیدن سیستم عصبی عضلانی، می تواند شیوه موثری در بهبود تعادل و متعاقب آن کاهش خطر افتادن دز زنان سالمند 75- 60 سال باشد.کلید واژگان: زنان سالمند, تعادل ایستا, تعادل پویا, خطر افتادنIntroductionBy entering old age, changes occur in the skeletal-muscular, vestibular, sensory-visual, and somatic systems when the physiological systems involved in balance. Thus, the aim of this study was to examine the effect of water resistance combined training on balance and fall risk in elderly women over 60 years in Tehran.MethodsThis study was a quasi-experimental study. The study population consisted of all elderly women over 60 years in Tehran. Twenty-four women were selected and randomly divided into the experimental and control groups. The training group followed an 8-week aquatic exercise program (three sessions per week) while the control group continued their daily routines. To measure the static balance, the Sharpened Romberg test and to measure the dynamic balance and fall risk the Berg Balance Scale were used. The data were analyzed using the dependent and independent t-test by the SPSS 19 software.ResultsThe results showed a significant difference in total mean scores of static and dynamic balance after the training period in the intervention group than the control group (P ≤ 0.05); so that the balance after the training program improved and risk of falling was reduced.ConclusionsAccording to the results of this study, water resistance combined training and a comprehensive fitness program in water due to the low risk nature and providing conditions to challenge the neuromuscular system can be helpful to improve balance and reduce the risk of fall in women aged 60-75 years.Keywords: Older Women, Static Balance, Dynamic Balance, Risk of Falling
-
مقدمهقدرت عضلانی، انعطاف پذیری و سطح کیفت زندگی در سنین بالا به دلایل متعددی کاهش می یابد.هدفهدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین در آب بر قدرت عضلانی، انعطاف پذیری و کیفیت زندگی زنان سالمند سالم 75 -60 سال بود.روشمطالعه ی حاضر از نوع نیمه تجربی می باشد. جامعه ی پژوهش شامل کلیه سالمندان زن 75-60 سال شهر تهران غیر مقیم خانه ی سالمندی بود. نمونه های تحقیق را 24 زن سالمند تشکیل می داد که به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در یک برنامه ی ورزشی 8 هفته ای تمرینات در آب (هفته ای سه جلسه) شرکت کردند و گروه کنترل نیز به برنامه های عادی روزانه ی خود ادامه دادند. برای محاسبه ی قدرت عضلات اندام تحتانی، انعطاف پذیری اندام تحتانی و کیفیت زندگی به ترتیب از آزمون برخاستن از روی صندلی، آزمون نشستن و کشش و فرم کوتاه پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) استفاده شد. داده ها در نرم افزار SPSSv.21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ و از آزمون تی زوجی و مستقل جهت مقایسه ی نتایج به دست آمده بین گروه های تحقیق استفاده شد.یافته هانتایج، اختلاف معنا داری را در میانگین کلی کیفیت زندگی(011/0≥p)، قدرت عضلانی (001/0≥p) و میزان انعطلاف پذیری (002/0≥p) بعد از دوره ی تمرینی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل نشان داد؛ به طوری که متغیر های فوق بعد از مداخله ی تمرینی در گروه تجربی، به طور معنی داری بهبود پیدا کرده بود.نتیجه گیریبه کارگیری برنامه ی ورزشی ترکیبی و جامع در آب، به علت ماهیت کم خطر بودن، با فراهم نمودن شرایط محیطی مناسب و ایمن، می تواند شیوه ی موثری در بهبود قدرت عضلانی، انعطاف پذیری و متعاقب آن بهبود کیفیت زندگی دز زنان سالمند 75- 60 سال باشد.کلید واژگان: زنان, سالمند, قدرت عضلانی, انعطاف پذیری, کیفیت زندگیIntroductionmuscle strength, flexibility and the quality of life in old age reduced for many reasons.ObjectiveThe aim of this study was to investigate the effects of aquatic exercise on muscle strength, flexibility, and quality of life of healthy elderly women 60-75 years.MethodThe study is quasi-experimental. The study population consisted of all elderly women Non-resident nursing home over sixty years in Tehran. The sample comprised 24 women aged who participated in this study and were randomly divided into experimental and control groups. The training group undertook an 8-week aquatic exercise program (three sessions per week) while the control group continued their daily routines. To calculate the lower extremity muscle strength, lower extremity flexibility and quality of life was used from Stand up Chair, Sit and Reach and The World Health Organization Quality of Life Questionnaire-Short Form (WHOQOL-BERF) Respectively. The obtained data were statistically analyzed by t_ test.ResultsThe results showed a significant difference in total mean quality of life, muscle strength and flexibility rate after the training period in the intervention group than the control group. So that variables after the intervention in the experimental group was significantly improved.ConclusionAccording to the findings of this study, the use of combination and a comprehensive fitness program in water due to the low risk nature and providing conditions to challenge the neuromuscular system, Can be a powerful way to improve muscle strength, flexibility and subsequent dose improved quality of life for women aged 60-75 years.Keywords: elderly women, muscular strength, flexibility, quality of life
-
سابقه و هدفبا توجه به شیوع بالای اسپرین و ناپایداری مچ پا و پیامدهای جانبی نگرانکنندهی متعاقب آن مثل کاهش تعادل و افزایش نوسان پاسچر، ضرورت اجرای اقدامات پیشگیرانه از بروز این آسیب را بیان می دارد. لذا هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی بر تعادل و نوسان پوسچر ورزشکاران مرد بسکتبالیست مبتلا به بیثباتی عملکردی مچ پا بود.مواد و روش هاتحقیق حاضر با توجه به اعمال مداخله از نوع نیمه تجربی میباشد. 24 مرد نخبه بسکتبالیست مبتلا به ناپایداری عملکردی مچ پا در این تحقیق شرکت کردند. پس از غربالگری اولیه و شناسایی ورزشکاران واجد شرایط با استفاده از پرسشنامه عملکردی مچ پا، ورزشکاران به دو گروه تجربی(12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. ارزیابی میزان نوسان پوسچر بوسیله صفحه نیرو و تعادل پویا بوسیله تست Y صورت گرفت. سپس ورزشکاران گروه تجربی تمرینات مقاومتی را به مدت هشت هفته انجام دادند.یافته هانتایج آزمونهای آماری نشان داد که تمرینات مقاومتی روی تعادل پویا و میزان نوسان پوسچر ورزشکاران مرد بسکتبالیست دارای بیثباتی عملکردی مچ پا اثر دارد و به طور معنیداری باعث کاهش نوسان پوسچر و افزایش تعادل پویا میشود (05/0≥p ).نتیجه گیریافزودن برنامه های تمرینات مقاومتی با وزنه به برنامه های درمانی توانبخشی مردان نخبه بسکتبالیست دارای ناپایداری عملکردی مچ پا جهت تسهیل محدودیت ناشی از این آسیب مانند نقص تعادل و نوسان پوسچر، توصیه میشود.کلید واژگان: تمرینات مقاومتی, تعادل, نوسان پوسچر, ناپایداری عملکردی مچ پاBackground And AimConsidering the high prevalence of sprain and ankle instability and subsequent adverse outcomes such as decreased balance and increased postural sway, implementation of preventive measures of injury is necessary. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of resistance training on balance and postural sway of basketball men athletes with functional ankle instability.Materials And MethodsThis study is quasi-experimental. 24 male basketball players with functional ankle instability participated in this study. After primary screening and identification of eligible athletes with ankle joint functional assessment tool (AJFAT), subjects were divided into the experimental (n = 12) and control group (n = 12). Assessment of postural sway by the force plate and dynamic balance by Y test was conducted. The experimental group did resistance training for eight weeks.ResultsStatistical tests showed that resistance training affected on dynamic balance and postural sway in basketball male athletes with functional ankle instability and significantly reduced their postural sway and increased dynamic balance (p˂0/05).ConclusionAdd resistance training with weights to rehabilitation programs on men's basketball programs with FAI to ease restrictions caused by this injury such as impairment of balance and postural sway, is recommended.Keywords: Resistance training, Dynamic balance, Postural sways, Functional ankle instability
-
اهدافهدف از این تحقیق بررسی زمان بندی فعالیت عضلات موافق و مخالف عملکردی رباط صلیبی قدامی ورزشکاران دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا با ورزشکاران سالم بود.روش هادر تحقیق حاضر تعداد 15 ورزشکار دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا و 15 ورزشکار سالم به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری این تحقیق انتخاب شدند. سیگنال های الکترومیوگرافی با استفاده از الکترود سطحی از 7 عضله (مدیال همسترینگ، بایسپس فموریس، گلوتئوس مدیوس، رکتوس فموریس، واستوس لترالیس، واستوس مدیالیس و مدیال گاستروکنمیوس) ثبت شد. روش آماری MANOVA جهت بررسی زمان بندی فعالیت عضلات در بین دو گروه استفاده شد.یافته هانتایج آزمون های آماری با استفاده از آزمون مانووا نشان داد بین زمان بندی فعالیت عضلات رکتوس فموریس (007/0=P) و واستوس لترالیس (002/0=P) بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود دارد و بین زمان بندی فعالیت سایر عضلات ارتباط معنی داری وجود ندارد (05/0≤P).نتیجه گیریناهنجاری پرونیشن افزایش یافته مچ پا با تغییر در زمان بندی فعالیت عضلات رکتوس فموریس و واستوس لترالیس می تواند به عنوان یک عامل خطرآفرین در بروز آسیب های ACL دخیل باشد.کلید واژگان: پرونیشن مچ پا, رباط صلیبی قدامی, الکترومیوگرافی, زمانبندی فعالیت, عضلات ثبات دهنده زانوAims: The aim of this research was to investigate the timing factors of ACL agonist and antagonist muscles in athletes with ankle pronation deformity.MethodIn the present research, 15 athletes with an increased pronation of ankle and 15 normal athletes were purposefully selected. Electromyographic signals were recorded by using surface electrode from four muscles (rectus femoris, medial hamstring, lateral hamstring, vastus medialis, vastus lateralis and Medial gastrocnemius). The MANOVA method was used as a statistical analysis to investigate muscle timing of jump-landing between the two groups.ResultsResults showed that there is a significant difference between the two groups in muscle timing of rectus femoris (p=0/007) and vastus lateralis (p=0/002). There is also no significant difference between the muscle timing of the other muscles of the two groups (p≥0.05).ConclusionIncreased pronation of the ankle along with change in muscle timing of rectus femoris and vastus lateralis muscles can be a risk factor in ACL injury incidences.Keywords: Ankle Pronation, Anterior Cruciate Ligament, Neuromuscular Factors, Electromyography, Muscle Timing
-
راستای مکانیکی اندام تحتانی به طور کلی بر ثبات مفصل زانوی ورزشکاران اثر دارد. تحقیقات اشاره دارند که پرونیشن مچ پا در شیوع آسیب ACL موثر است، ولی مطالعه ای در زمینه کنترل عصبی -عضلانی ورزشکاران دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا در رابطه با آسیب ACL صورت نگرفته است. ازاین رو هدف از این تحقیق، بررسی برخی عوامل خطرزای عصبی- عضلانی مرتبط با آسیب ACL در افراد دچار ناهنجاری پرونیشن مچ پا بود.
پانزده ورزشکار دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا و پانزده ورزشکار سالم به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سیگنال های الکترومیوگرافی با استفاده از الکترود سطحی از چهار عضله (گلوتوس مدیوس، لترال همسترینگ، واستوس لترالیس و سولئوس) ثبت شد.
نتایج آزمون MANOVA نشان داد در عضلات گلوتئوس مدیوس (029/0=P) و بایسپس فموریس (001/0P=) در مرحله فیدفورواردی و در عضله گلوتئوس مدیوس (005/0P=) در مرحله فیدبکی، بین دو گروه تفاوت معنا دار وجود دارد و در فعالیت فیدفورواردی و فیدبکی عضلات واستوس لترالیس و سولئوس بین دو گروه ارتباط معنا داری وجود ندارد (05/.≤P). بنابراین ناهنجاری پرونیشن مچ پا با تغییر عملکرد عصبی - عضلانی عضلات گلوتئوس مدیوس و لترال همسترینگ، می تواند به عنوان عامل خطرآفرین در بروز آسیب های ACL دخیل باشد.
کلید واژگان: آسیب رباط صلیبی, پرونیشن مچ, عوامل خطرزا, فعالیت فیدبکی, فعالیت فیدفورواردیathletes. Researches show that pronation of ankle affects the incidence of anterior cruciate ligament (ACL) injury but no researches have been conducted on neuromuscular control related to ACL injury in athletes with increased pronation of ankle. Therefore, the aim of this study was to investigate some neuromuscular risk factors of ACL injury in athletes with ankle pronation deformity. 15 athletes with increased pronation of ankle and 15 normal athletes were purposively selected as the ample of the study. Electromyographic signals were recorded with surface electrode from four muscles (gluteus medius, lateral hamstring, vastus lateralis and soleus). MANOVA results showed a significant difference between the two groups in feed forward phase of gluteus medius (P=0.029) and biceps femoris (P=0.001) and in feedback phase of gluteus medius (P=0.005) although there were no significant differences in feed forward and feedback activities of vastus lateralis and soleus between the two groups (P≥0.05). So pronation of ankle can be a risk factor in ACL injury incidence through a change in neuromuscular function of gluteus medius and lateral hamstring muscles.Keywords: ACL injury, ankle pronation, feedback activity, forward activity, risk factors -
مقدمهراستای مکانیکی اندام تحتانی به طور کلی بر ثبات مفصل زانوی ورزشکاران اثر دارد. تحقیقات اشاره دارند که پرونیشن شدید مچ پا در شیوع آسیب ACL موثر است. لذا هدف از این تحقیق بررسی زاویه فلکشن زانو و نسبت فعالیت عضله کوادریسپس به همسترینگ ورزشکاران دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا با ورزشکاران سالم در حین فرود بود.مواد و روش هادر تحقیق حاضر تعداد 15 ورزشکار دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا و 15 ورزشکار سالم به صورت هدفمند به عنوان نمونه آماری این تحقیق انتخاب شدند. سیگنال های الکترومیوگرافی با استفاده از الکترود سطحی از چهار عضله(رکتوس فموریس، واستوس لترالیس، همسترینگ خارجی و همسترینگ داخلی) و میزان زاویه فلکشن زانو با استفاده از الکتروگونیامتر ثبت شد. از روش آماریT مستقل جهت بررسی اختلاف بین متغیرها استفاده شد.
یافته های پژوهش: نتایج آزمون های آماری با استفاده از آزمون T نشان داد که در میزان زاویه فلکشن زانو(P=0.034) و نسبت فعالیت عضله کوادریسپس به همسترینگ(P=0.001) گروه دارای پرونیشن مچ پا و کنترل اختلاف معنی داری وجود دارد.بحث و نتیجه گیریناهنجاری پرونیشن مچ پا با تغییر در نسبت فعالیت عضلات کوادریسپس و همسترینگ و زاویه فلکشن زانو می تواند به عنوان یک عامل خطر آفرین در بروز آسیب های ACL دخیل باشد.
کلید واژگان: پرونیشن مچ پا, رباط صلیبی قدامی, فعالیت الکترومیوگرافی, هم انقباضی عضلات, زاویه فلکشن زانوIntroductionMechanical alignment of lower limb has effect on knee joint stability of athletes. Researches show high pronation of ankle is effective in happening anterior cruciate ligament (ACL) injury. So the objective of this research is investigating knee flexion angle and Quadriceps to Hamstring Co-activation in athletes with ankle pronation deformity and healthy.Materials and MethodsIn this research 15 athletes with increased pronation of ankle and 15 normal athletes selected purposeful. Electromyographic signals and knee flexion angle recorded with using surface electrode from four muscles (rectus femoris, vastuslateralis, medial hamstring and lateral hamstring)and electro goniometer respective. Statistical analysis method of T- independent was used for investigating between variables.FindingsResults showed there is significant different between two groups in knee flexion angle (P=0/034) and quadriceps to hamstring Co-activation (P=0/001). Discussion &ConclusionIncreased pronation of ankle with change in quadriceps to hamstring Co-activation andknee flexion angle can be a risk factor in ACL injury incidence.Keywords: Ankle pronation, Anterior cruciate ligament, EMG activity, Muscle Co, activation, knee flexion angle -
هدفراستای پا بر حرکت استخوان ها و مفاصل پروگزیمال تاثیر می گذارد. طبق نظریه زنجیره کینماتیک، ضعف در عملکرد یک سگمان حرکتی می تواند سایر بخش های حرکتی را نیز تحت تاثیر قرار دهد. لذا هدف از این مطالعه بررسی ارتباط شیب لگن و قوس کمری با قدرت عضلات کمربند کمری لگنی در افراد دارای ناهنجار خارجی مچ پا در وضعیت ایستاده بود.روش بررسی53 مرد دارای ناهنجار خارجی مچ پا با میانگین سنی27/ 2±2/ 23، قد 76/ 6± 169 و وزن47/ 6± 2/ 67 در این مطالعه شرکت کردند. قدرت ایزومتریک عضلات با دینامومتر دستی، شیب لگن با شیب سنج، قوس کمری با استفاده از خط کش منعطف و انحراف خارجی مچ پا (Pronation) پا با استفاده از شاخص افت ناوی، ارزیابی شد.یافته هایافته های تحقیق با استفاده از روش های آماری همبستگی بین متغیرها تجزیه و تحلیل شد. بین قدرت ایزومتریک عضلات فلکسور ران و زاویه قوس کمری (p=0.003، r=0.59) و همچنین بین شیب لگن و زوایه قوس کمری (p=0.012، r=0.46)، در افراد دارای ناهنجار خارجی مچ پا ارتباط معنی داری وجود داشت. بین سایر متغیرهای تحقیق ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/ 0≤p).نتیجه گیریارتباط مثبت و معنی دار قدرت عضلات فلکسور ران با قوس کمری و همچنین شیب لگن با قوس کمری را می توان یک استراتژی جبرانی وضعیتی در افراد دارای ناهنجاری Pronation مچ پا دانست.
کلید واژگان: انحراف خارجی مچ پا, شیب لگن, قوس کمری, قدرت ایزومتریکPurposeFoot alignment has an effect on movements of proximal joints and bones. According to the kinematic chain theory, weakness in function of one motor segment can have an effect on other motor segments. Therefore, the purpose of this study is investigate the relation of pelvic tilt and lumbar lordosis with strength of lumbar-pelvic girdle muscles in athletes with ankle pronation deformity in standing position.MethodsIn this study, 53 male with ankle pronation deformity were recruited with age of 23.2±2.27 years, height of 169±6.76 and weight of 67.2±6.47. Isometric strength of muscles by handle dynamometer, pelvic tilt by pelvic inclinometer, lumbar lordosis by flexible ruler and foot pronation by navicular drop were investigated.ResultsData were analyzed by statistical methods of correlation between variables. There were significant relations between isometric strength of femur flexor muscles and lumbar lordosis angle (p=0.003, r=0.59) and also between pelvic tilt and lumbar lordosis angle (p=0.012, r=0.46) in participants with ankle pronation deformity. No significant relation was found between other variables of the research (p≥0.05).ConclusionThe positive and significant relation of femur flexor muscles strength with lumbar lordosis and also pelvic tilt with lumbar lordosis may be due to the postural compensatory strategy in persons with ankle pronation deformity. To further explore the relation between these changes in posture alignment and injury more investigations are needed.Keywords: Foot Pronation, Pelvic tilt, lumbar lordosis, Isometric strength -
هدفهدف از پژوهش حاضر بررسی فعالیت الکترومیوگرافی 3 تمرین پلایومتریک (پرش جمع، لی لی تک پا در صفحه ساجیتال و لی لی تک پا در صفحه فرونتال) جهت شناخت بهترین تمرین به منظور تقویت عضلات بایسپس فموریس و گلوتئوس مدیوس برای پیشگیری از آسیب لیگامان صلیبی قدامی می باشد.روش بررسیدر تحقیق حاضر 15 ورزشکار مرد به صورت داوطلبانه شرکت کردند و روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر جهت بررسی میزان فعالیت عضلات در دو فاز فیدفوروارد و فیدبک فرود استفاده شد. آزمودنی ها در هر تمرین حداکثر پرش خود را انجام می دادند.یافته هانتایج نشان داد تفاوت های معنی داری (p≤0.05) در میزان فعالیت این عضلات در فاز فیدفوروارد وجود دارد. تمرینات لی لی یک پا در صفحه ساجیتال بیشترین فعالیت بایسپس فموریس و لی لی یک پا در صفحه فرونتال بیشترین فعالیت گلوتئوس مدیوس را در فاز فیدفوروارد نشان دادند ولی پرش جمع کمترین فعالیت این عضلات را در هر دو فاز نشان داد.نتیجه گیریتمرینات لی لی یک پا در صفحه ساجیتال و لی لی یک پا در صفحه فرونتال بایستی در برنامه های پیشگیری از آسیب ACL مورد توجه قرار گیرند.
کلید واژگان: مفصل زانو, تمرین پلایومتریک, الکترومیوگرافی, لیگامان صلیبی قدامیPurposeThis study was accomplished to investigate the electromyographic activity of 3 plyometric exercises (tuck jump and single leg hop in sagittal and frontal planes) to find out the appropriate procedures for strengthening biceps femoris and gluteus medius muscles.MethodsThe kind of study is applied and data were collected from the supervised exercises of 15 male athletes without injury of lower extremity from Tehran University، which participated voluntarily in this research. It was assumed that subjects expend the extreme potential during their activities. Statistical analysis was made using repeated measures ANOVA to investigate the muscle activity in feedforward and feedback phases of landing with SPSS 20.ResultsSignificant differences (P≤0. 05) were found between treatments in relation to feedforward and feedback phases of muscles activities. Single leg hop in sagittal and frontal planes showed the highest activity of biceps femoris and gluteus medius in feedforward phase، respectively. Nevertheless، tuck jump demonstrated the lowest activity of these muscles in both phases.ConclusionAccording to the results، single leg hop in sagittal and frontal planes could be the most appropriate exercises for improving strength and neuromuscular system of gluteus medius and biceps femoris. We should take special attention to these 2 plyometric exercises in exercise programs. However، tuck jump in comparison with 2 other exercises show less efectiveness.Keywords: Knee joint, Plyometric exercise, Electromyography, Anterior cruciate ligament -
هدفالگوهای فراخوانی عصبی عضلانی مناسب عضلات ران و زانو، برای ایجاد ثبات پویا در زانو ضروری می باشد.. طبق نظریه زنجیره کینماتیک، ضعف در عملکرد یک سگمان حرکتی می تواند سایر سگمان های حرکتی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.لذا هدف از این مطالعه، مقایسه قدرت ایزومتریک عضلات منتخب اندام تحتانی در مردان ورزشکار دانشگاهی دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا با افرادسالم بود.مواد و روش ها40 مرد ورزشکار از دانشجویان دانشگاه تهران در دو گروه دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا وسالم(در هر گروه 20 نفر)، به صورت هدفمند، در این مطالعه شرکت کردند. اندازه گیری پرونیشن پا با استفاده از شاخص افت ناوی و قدرت ایزومتریک عضلات منتخب اندام تحتانی، به وسیله دینامومتر دستی، مورد بررسی قرار گرفت.سپس قدرت ایزومتریک هر یک از عضلات به نسبت وزن بدن بین دو گروه با هم مقایسه شد.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد قدرت ایزومتریک عضلات، آبداکتورهای هیپ، اکسترنال روتاتورهای هیپ و کوادریسپس ران در گروه دارای پرونیشن افزایش یافته مچ پا دارای کاهش معنی داری بود(p≤.05).
بحث ونتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که پرونیشن افزایش یافته مچ پا، باعث تغییر در قدرت عضلانی اندام تحتانی می شود،که این تغییر ممکن است بدلیل جبران های عصبی عضلانی بوده که براثر تغییرات در قوس طولی داخلی ایجاد شده و برای مشخص کردن اینکه آیا این تغییرات در قدرت عضلانی با آسیب اندام تحتانی در ارتباط است یا خیر، به تحقیقات بیشتری در آینده نیاز است.
کلید واژگان: پرونیشن افزایش یافته پا, قدرت ایزومتریک, عضلات اندام تحتانی, افراد ورزشکارPurposeThe proper neuromuscular recruitment patterns of hip and knee muscles are essential for dynamic stabilization of the knee. According to the kinematic chain, weakness in the performance of one motor segment can affect other segments of motion. Thus, the aim of this study was to compare the isometric strength of selected muscles of lower extremities in the hyperpronated foot with the same muscles in healthy male athletes.MethodsThe present study is descriptive and correlational. Forty male athletes in two groups of hyperpronated foot and healthy male athletes (20 in each group) participated in this study. Pronated foot was examined by navicular drop and isometric strength of selected muscles in lower extremities was examined by Manual Muscle Test system (MMT). Then, the ratio of isometric strength of each muscle to body weight was compared between two groups. Data were analyzed by SPSS software, version 20 and the independent t test was used to compare the variables between the two groups.ResultsThe results showed that isometric strength of muscles, hip abductors (P =. 002), external rotators of hip (P =. 007), and quadriceps muscles (P =. 031) have decreased significantly in the the group of hyperpronated foot.ConclusionThe hyperpronated foot changes the muscle strength of lower extremity. These changes may be due to neuromuscular compensation because of the changes in the medial longitudinal arch. More research is needed to determine whether these changes in muscle strength are related to lower extremity injury.Keywords: Hyperpronated Foot, Isometric Strength, Lower Extremity Muscles, Healthy Men
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.