پژمان آزادی
-
سوسن چلچراغ (Lilium ledebourii)، از گونه های گیاهی بومی و کمیاب ایران است که در بلندی های شمالی البرز پراکنش دارد. در پژوهش حاضر، امکان تلاقی سوسن چلچراغ با برخی سوسن های تجاری بررسی شد. ابتدا وضعیت سیتوژنتیک سوسن چلچراغ با تعدادی از رقم های تجاری مقایسه شد. سپس امکان تلاقی دوجانبه سوسن چلچراغ با شماری از ارقام تجاری سوسن ارزیابی شد. همچنین، امکان کشت تخمک در والدهای مادری رقم های Brindisi و Paradero در تلاقی با گرده سوسن چلچراغ، در زما ن های 10، 20 و 30 روز پس از گرده افشانی در محیط کشت MS (Murashige and Skoog, 1962) حاوی 0، 0.1 و 2.0 میلی گرم در لیتر نفتالن استیک اسید (NAA)، برای چیرگی بر موانع پس از لقاح مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد اگرچه سوسن چلچراغ به عنوان یک گیاه دوگان (دیپلوئید) دارای مادگی و گرده فعال است و توانایی باروری بالایی دارد، اما در تلاقی سوسن چلچراغ به عنوان والد مادری با ارقام تجاری، تمامی مادگی ها ریزش کرده و از بین رفتند. همچنین در تلاقی سوسن چلچراغ به عنوان والد پدری، در سه رقم Companion، Fangio و Arvandrud به عنوان والد مادری، هیچ میوه ای تشکیل نشد. در بقیه ارقام مورد بررسی نیز، میوه های تشکیل شده به تدریج از بین رفته و تا هفته هشتم هیچ میوه ای باقی نماند. یافته های کشت تخمک رقم های Brindisi در تلاقی با گرده سوسن چلچراغ، نشان داد که زمان جداسازی و غلظت NAA به طور معنی داری بر زنده مانی و بزرگ شدن تخمک موثر است. در رقم Brindisi، در زمان جداسازی 30 روز پس از گرده افشانی و تیمار 1/0 میلی گرم در لیتر NAA، تنژگی تخمک مشاهده شد. در کل، به نظر می رسد امکان تلاقی سوسن چلچراغ به عنوان والد گرده دهنده با برخی از ارقام تجاری با در نظر گرفتن و برطرف کردن موانع پیش از لقاح و همچنین موانع پس از لقاح با استفاده از محیط کشت های بهینه، وجود دارد.
کلید واژگان: سطح ترازگانی, سوسن چلچراغ, فلوسایتومتری, کشت تخمک, نجات رویانSusan-e-Chelcharagh (Lilium ledebourii) is a rare native plant in Iran, primarily found in the elevated terrains of the Alborz region. This study explores the potential for crossbreeding L. ledebourii with commercially available lily varieties. Initially, the study compares the cytogenetic profile of L. ledebourii with several commercial cultivars. Subsequently, the feasibility of hybridization between L. ledebourii and a subset of commercial lily cultivars were analyzed. The study also examines the viability of in ovulo culture in maternal genotypes of Brindisi and Paradero cultivars when cross-pollinated with L. ledebourii pollen. Moreover, the effects of different time intervals (10, 20, and 30 days after-pollination) and NAA concentrations (ranging from 0 mg/L to 2.0 mg/L) on ovule development within MS medium were considered. The findings reveal that L. ledebourii is a diploid plant with functional pistils and pollen grains. However, when used as the maternal parent in crossings with commercial cultivars, all pistils undergo abscission, preventing fruit set. Additionally, fruit set is conspicuously absent when L. ledebourii serves as the paternal parent in crosses with the Companion, Fangio, and Arvandrud cultivars, and fruit formation is transient in other examined cultivars, disappearing completely by the eighth week post-pollination. The results of the in ovulo culture assays highlight the significant influence of isolation time and NAA concentration on ovule viability and enlargement. Notably, in the Brindisi cultivar, ovule germination becomes apparent when isolated 30 days after-pollination and supplemented with 0.1 mg/L NAA. In conclusion, interspecies hybridization involving L. ledebourii as the pollinating parent and select commercial cultivars remains possible by skillfully managing pre- and post-fertilization barriers through using optimal cultural media.
Keywords: Flow Cytometry, In Ovulo Culture, Ploidy Level, Susan-E- Chelcheragh -
گیاه کاملینا (Camelina sativa) یک گیاه دانه روغنی از خانواده Brassicaceae است. این گیاه از نظر بیولوژیک و صنعتی ضروری است و اخیرا به عنوان یک منبع سوخت زیستی در نظر گرفته شده است. از آنجایی که شباهت توالی های بین ژن های Arabidopsis thaliana و Camelina sativa بسیار زیاد است، مهندسی لاین های اولئیک از طریق دستورزی توالی های ژن FAE1-A و FAD2-A توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. در این مطالعه، برخی از خصوصیات بیوانفورماتیکی ژن های FAE1-A و FAD2-A و پروتئین های مرتبط گیاه Camelina sativa مورد بررسی قرار گرفت. پروتئین FAE1-A آبگریز و پروتئین FAD2-A آب دوست است. میزان GMQE در بررسی ساختار سه بعدی این پروتئین ها برای ژن های FAE1-A و FAD2-A به ترتیب 88/0 و 93/0 درصد بود. بررسی ساختار ثانویه در پروتئین FAE1-A 79.2 درصد اطمینان را نشان داد که این پروتئین دارای 49 درصد مارپیچ، 11 درصد بتا ورق، 41 درصد سیم پیچ و 9 درصد محتوای غشایی است. بررسی ساختار ثانویه پروتئین FAD2-A نیز 79.8 درصد اطمینان را نشان داد که این پروتئین دارای 43 درصد مارپیچ، 12 درصد صفحه بتا ، 45 درصد هلیکس و 30 درصد محتوای غشایی است. ترجیح کدون نیز با استفاده از پایگاه داده Sequence Manipulation Suite که رابطه بین کدون ها و بیان این ژن ها را نشان می دهد، مورد بررسی قرار گرفت. همچنین تجزیه و تحلیل بیان ژن های FAE1-A و FAD2-A نشان داد که میزان بیان در بذور در حال رشد 20 روز پس از گرده افشانی به حداکثر مقدار خود می رسد. این نتایج منجر به دانش بیشتر در مورد بیوسنتز چربی ها و بهبود کیفیت روغن در گیاه کاملینا ساتیوا می شود.کلید واژگان: تجزیه و تحلیل بیوانفورماتیک, Camelina sativa, دانه روغنی, FAE1-A, FAD2-ACamelina (Camelina sativa), an oilseed plant in the Brassicaceae family, is recognized as a significant crop both biologically and industrially, with recent attention shifting towards its potential as a biofuel source. The close genetic resemblance between Arabidopsis thaliana and C. sativa has sparked interest among researchers in manipulating oleic acid levels through microRNAs and the gene sequences FAE1-A and FAD2-A. A recent bioinformatics study focused on these genes in camelina revealed that the FAE1-A protein is hydrophobic, while FAD2-A is hydrophilic. Structural analysis indicated GMQE values of 0.88% for FAE1-A and 0.93% for FAD2-A. The FAE1-A protein’s secondary structure comprises 49% helix, 11% beta-sheet, 41% coil, and 9% membrane content with a confidence level of 79.2%. Similarly, the secondary structure of the FAD2-A consists of 43% helix, 12% beta-sheet, 45% coil, and 30% membrane content with a confidence level of 79.8%. Codon preference patterns were explored using the Sequence Manipulation Suite database to understand the relationship between codons and gene performance. Furthermore, analysis of FAE1-A and FAD2-A gene expression showed peak expression levels in developing seeds approximately 20 days after pollination. Further investigation into these structures promises to enhance our understanding of fat biosynthesis, thereby improving oil quality in C. sativa.Keywords: Bioinformatics analysis, Camelina sativa, Oilseed, FAE1-A, FAD2-A
-
گل داوودی به عنوان یکی از سه گل مهم در صنعت گلکاری شناخته می شود. این گل به صورت سنتی توسط قلمه تکثیر می شود. استفاده از ریزازدیای درون شیشهای در گیاهانی مانند داوودی که با روش غیر جنسی تکثیر می شوند رو به گسترش است. این پژوهش جهت بررسی اثر تنظیم کننده های رشد گیاهی بر تولید کالوس و میزان باززایی در سه رقم داوودی Bonfire yellow، Rambla و Bella rosa انجام گرفت. ریزنمونه های برگی داوودی جهت تولید کالوس و بصورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی در محیط کشت موراشیگ و اسکوگ (MS) حاوی 3 درصد ساکارز و 7 گرم در لیتر آگار به همراه مقادیر مختلف تنظیم کننده های رشد بنزیل آدنین (1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر) و نفتالین استیک اسید (0/5 و 1 میلی گرم در لیتر) کشت شدند. نتایج به دست آمده در سطح 1 درصد آزمون LSD معنیدار بود. محیط کشت حاوی 2 میلیگرم در لیتر BA و 1 میلیگرم در لیتر NAA در رقم Bonfire yellow، محیط کشت حاوی 1 میلیگرم در لیتر BA و 1 میلیگرم در لیتر NAA در مورد رقم Rambla و محیط کشت حاوی 3 میلیگرم در لیتر BA و 0/5 میلیگرم در لیتر NAA در رقم Bella rosa بیشترین باززایی را نشان داد.
کلید واژگان: اکسین, بنزیل آدنین, کشت بافت, ریزازدیای, ریزنمونهChrysanthemums are known as one of the top three flowers in the floriculture industry. This ornamental plant is traditionally propagated by cuttings. The use of in vitro subculture is expanding for plants like chrysanthemums that are propagated by asexual methods. This research evaluated the effect of plant growth regulators on callus induction and regeneration in three chrysanthemum cultivars including ‘Bonfire Yellow’, ‘Rambla’, and ‘Bella Rosa’. For callus generation, the leaf explants were cultivated in the Murashige and Skoog (MS) culture medium modified with with benzyl adenine (1, 2, or 3 mg/L BA) and naphthaleneacetic acid (0.5 or 1 mg/L NAA) in a factorial experiment based on a completely randomized design. The highest rate of regeneration of ‘Bonfire Yellow’(31.25%), ‘Rambla’(25%), and ‘Bella Rosa’ (31.25%) were obtained from the culture media containing 2 mg/L BA + 1 mg/L NAA, 1 mg/L BA + 1 mg/L NAA, and 3 mg/L BA + 0.5 mg/L NAA, respectively.
Keywords: auxin, Benzyl Adenine, explant, Micropropagation, tissue culture -
مواد محرک رشد گیاهی بسته به نوع و غلظت مورد استفاده می توانند در افزایش گلدهی و واکنش های رشدی فریزیا موثر باشند. این آزمایش برای بررسی اثر نوع و غلظت سه محرک رشد بر گلدهی و تولید پداژه فریزیا به صورت طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل سه نوع محرک رشد (بیورادیکانت، اکورمون و فیوتاپ) در سه غلظت 5/0، 1 و 5/1 در هزار بود که نبود محلول پاشی به عنوان تیمار شاهد در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که با محلول پاشی 1 در هزار از اکورمون و فیوتاپ طول برگ به ترتیب 9/8 و 5/14% و عرض برگ 8/9 و 2/5% نسبت به شاهد افزایش یافت. همچنین گیاهان تیمار شده با محرک رشد بیورادیکانت در غلظت 5/1 در هزار سطح برگ و فعالیت آنزیمی بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشتند. استفاده از محرک های رشد باعث کاهش زمان گلدهی و افزایش طول ساقه گلدهنده شد. استفاده از محرک های رشد در هر 9 تیمار مورد بررسی در افزایش تعداد پداژک موثر بود. با کاربرد بیشترین غلظت استفاده شده از محرک های رشد در این آزمایش یعنی غلظت 5/1 در هزار، قطر پداژک در تیمارهای بیورادیکانت، اکورمون و فیوتاپ به ترتیب به 87/10، 33/10 و 78/11 میلی متر رسید. تیمار بیورادیکانت در غلظت 5/1 در هزار باعث افزایش 3/2 برابری وزن پداژک شد. کلروفیل کل از 22/23 میکروگرم در شرایط نبود محلول پاشی به 89/31، 80/29 و 47/31 میکروگرم در هر گرم وزن تر برگ فریزیا در غلظت 5/1 در هزار محرک های رشد بیورادیکانت، اکورمون و فیوتاپ رسید. بر اساس نتایج به دست آمده غلظت های متفاوت از محرک های رشد باعث تغییر در درصد نیتروژن و فسفر موجود در برگ فریزیا شد. انباشت فسفر در برگ های زیر تیمار با اکورمون بیشتر از دو محرک رشد دیگر بود. به طور کلی در بین سه محرک رشد استفاده شده بیورادیکانت در غلظت های 1 و 5/1 در هزار اثر بیشتری بر کیفیت رویشی و زایشی فریزیا داشت.
کلید واژگان: اکورمون, بیورادیکانت, رشد, کلروفیل, فیوتاپImproving the quality and increasing flowering is one of the goals of growing bulbous flowers. It seems that plant growth stimulants depending on the type and concentration used can be effective in achieving this goal. This experiment was performed to investigate the effects of type and concentration of three growth stimuli on flowering and corm production of freesia based on a completely randomized design with three replications. Experimental treatments included three types of growth stimulants (bioradicant, Ecormon and Futop) at three levels of 0.5/1000, 1/1000 and 1.5/1000. No foliar application was considered as control treatment. The results showed that with foliar application of 1/1000 Futop, leaf length increased by 8.9% and 14.5% and leaf width by 9.8% and 5.2%, respectively, compared to the control (no foliar application). Also, in plants treated with bioradicant growth stimulant at the concentration of 1.5/1000, leaf area was higher than other treatments. The use of growth stimulants reduced flowering time. In all three growth stimuli used, an increase in flowering stem length was observed compared to the control. The use of growth stimulants in all 9 treatments was effective in increasing the number of peduncles. Using the highest concentration of growth stimulants used in this experiment, ie concentration of 1.5/1000, the diameter of the peduncle in bioradicant, ecormon and futop treatments reached 21.7, 20.6 and 23.5 mm, respectively. Bioradicant treatment at the concentration of 1.5 /1000 resulted in 2.3-fold increase in the weight of the peduncle. Total chlorophyll increased from 23.22 μg/fw in no foliar application to 31.89, 29.80 and 31.47 μg/fw at the concentration of 1.5/1000 growth stimulants of bioradicant, ecormon and futop. According to the results, different concentrations of growth stimulants caused a change in the percentage of nitrogen and phosphorus in freesia leaves. Accumulation of phosphorus in leaves treated with ecormon was more than the other growth stimulants used. In general, among the three growth stimulants used, bioradicant at the concentrations of 1 and 1.5/1000 had greater effect on the vegetative and reproductive quality of freesia.
Keywords: Bioradicant, Chlorophyll, Ecormon, Futop, Growth -
تشکیل ساقه گل دهنده در لیلیوم نیازمند تولید سوخک تجاری و شکست خواب آن می باشد. تحقیق حاضر در سه آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. آزمایش اول شامل ارزیابی اثر رقم و نفتالین استیک اسید (NAA) (100 میلی گرم در لیتر) بر نرخ سوخک زایی از فلس بود. در آزمایش دوم با هدف بررسی اثر بستر کشت و اندازه اولیه سوخک بر درصد تغییر اندازه سوخک طی کشت، سوخک ها از نظر محیط پیرامون در سه اندازه دسته بندی و در دو بستر پیت:پرلیت (30:70) و ماسه کشت شدند. در این دو آزمایش از شش هیبرید تجاری استفاده شد. در آزمایش سوم اثر اندازه سوخک و تیمارهای سرمادهی، گرمادهی و جیبرلیک اسید در شکست خواب سه رقم برتر بررسی شد. در آزمایش اول استفاده از NAA در سوخک زایی فلس ها اثر مثبت نداشته و بیشترین تعداد سوخک (1/4 سوخک به ازای هر فلس) توسط فلس های تیمار نشده با NAA در رقم ‘Pinnacle’، تولید شده است. طبق نتایج آزمایش دوم، بزرگترین اندازه سوخک و بستر پیت:پرلیت بهترین نتایج را نشان دادند. در واقع بالاترین درصد تغییر محیط پیرامون (7/99 درصد) و بیشترین درصد تغییر وزن (56/180 درصد) در بزرگترین اندازه سوخک رقم ‘Pinnacle’ در بستر پیت:پرلیت دیده شد. طبق نتایج آزمایش سوم، بیش از 60 درصد سوخک های تیمار شده با جیبرلیک اسید در ارقام ‘Pinnacle’ و ‘Eyeliner’ گلدهی داشته و بزرگترین غنچه (57/8 سانتی متر) توسط بزرگترین سوخک در ‘Pinnacle’ تولید شد. بنابراین می توان ‘Pinnacle’ و ‘Eyeliner’ را به عنوان ارقام مناسب برای تکثیر و جیبرلیک اسید را جایگزین سرمادهی جهت شکست خواب معرفی نمود.کلید واژگان: سرمادهی, فلس, لیلیوم, نفتالین استیک اسیدThe formation of a flowering stem in Lilium requires the production of commercial bulblet and its breaking dormancy. Three experiments, each as a completely randomized design based on a factorial experiment, were conducted. The first was to evaluate the effects of cultivar and naphthalene acetic acid (NAA) (100 mg/L) on bulblet production rate in scales. In the second, with the aim of investigating the effect of medium culture and bulblet size on bulblet size-changing percentage, bulblets were classified into three sizes according to circumference and weight, then cultivated in two peat:perlite (70:30) and sandy medium. Six commercial hybrids were used in these two experiments. In the third, the effect of bulblet size, chilling, heating, and gibberellic acid on dormancy breaking of the top three cultivars were investigated. In the first experiment, NAA did not have a positive effect on bulblet production, and the highest production rate (4.1 bulblets per scale) was seen in not treated scales with NAA in ‘pinnacle’. According to the results of the second, the largest bulblet and peat:perlite medium showed the best results. The highest bulblet circumference-changing percentage (99.7%) and the highest weight-changing percentage (180.56%) were obtained in the largest size of ‘Pinnacle’ bulblet in peat:perlite medium. According to the results of the third, more than 60% of gibberellic acid-treated bulblets in ‘Pinnacle’ and ‘Eyeliner’ flowered, and the largest bud (8.57 cm) produced by the largest bulblet in ‘Pinnacle’. Therefore, ‘Pinnacle’ and ‘Eyeliner’ were introduced as suitable cultivars for production and gibberellic acid as a chilling replacement for dormancy breaking.Keywords: Bulb scale, chilling, Lilium, Naphthalene acetic acid
-
میخک به عنوان یکی از مهمترین گلهای شاخه بریده جهان شناخته شده و تولید ارقام جدید در این گیاه صرفه اقتصادی بالایی دارد. امروزه با استفاده از تکنیکهای القای جهش در بسیاری از گونه ها ارقام جدید تولید شده است. در پژوهش حاضر به منظور تعیین بهترین ترکیب تنظیم کننده رشد جهت تولید کالوس و همچنین تعیین دوز بهینه پرتوتابی با اشعه گاما در ارقام میخک (Tabasco ،Mariposa، Eskimo ،Tabor ،Cameron و Nobless)طراحی و اجراء شد. در این پژوهش از محیط کشت MS و سطوح غلظتهای مختلف تنظیم (0.5,1mg/l) سطح دو در BA و(0,0.5,1,2,3 mg/l) سطح 5 در 2,4-D ،(0,0.5,1,2 mg/l) سطح درچهار NAA شامل رشد های کننده استفاده شد. پرتوتابی کالوس ریز نمونه برگی در هفته سوم پس از کشت، جهت تعیین دوز بهینه پرتو گاما در دوزهای0 ،15 ،25 ،35، 45 ،55 گری انجام شد. پس از پرتوتابی کالوسها به محیط باززایی منتقل شدند و پس از 21 روز تعداد کالوس های زنده در ارقام مختلف یادداشت شد. آنالیز داده ها و رسم نمودار توسط نرم افزار اکسل انجام و با توجه به نتایج، میزان پرتویی که سبب مرگ 50 درصد از کالوسها شد، به عنوان دوز بهینه جهت آزمایشات بعدی انتخاب شد. نتایج نشان داد تمامی اثرات اصلی و اثرات متقابل در مورد هر دو صفت درصد کالوسزایی و حجم کالوس در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. گروه بندی میانگینها با استفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن انجام شد و بیشترین میزان تولید کالوس در رقم اسکیمو با میانگین کلی 73 درصدمشاهده شد. به طور کلی نتایج نشان داد که بهترین ترکیب تنظیم کننده جهت کالوسزایی در ارقام میخک l/mg 5.0 BA, l/2mg D-4,2 می باشد. همچنین در ریزنمونه های کالوس ارقام میخک به طور میانگین دوز 25 گری در تمامی ارقام نتیجه مطلوبی به همراه داشت.
کلید واژگان: القای کالوس, میخک, تنظیم کننده های رشد گیاه, جهش زایی این ویترو, اصلاح موتاسیونیThe present study has been designed and executed to determine the best growth-regulating compound for callus induction as well as to specify the optimum dose of gamma irradiation in carnation cultivars (Tabasco, Nobless, Cameron, Tabor, Eskimo, and Mariposa). In this experiment, an MS culture medium was used to evaluate the various levels of growth regulator concentrations including NAA in four levels (0, 0.5, 1, and 2 mgl-1), 2,4-D in five levels (0, 0.5, 1, 2, and 3 mgl-1), and BA in two levels (0.5 and 1 mgl-1). Irradiating the callus of leaf explants was carried out three weeks after cultivation at 0, 15, 25, 35, 45, and 55-gray doses-to determine the optimum dose of gamma radiation. The analysis of data and illustration of graphs were carried out via Excel software and according to the obtained results, the radiation level that killed 50% of the calluses was selected as the optimum dose for further experiments. The results have indicated that all main effects and the interaction effects regarding the characteristics of callogenesis percentage and callus volume were significant at a probability level of 1%. Means were grouped using Duncan's multiple range test, revealing that the highest level of callus induction was in Eskimo cultivar with a 73% overall mean. Overall, the results indicate that 2 mgl-1 2,4-D, 0.5 mgl-1 BA is the best regulatory compound for callogenesis in carnation cultivars. Moreover, it was found that on average, the 25-gray dose leads to suitable results in the callus explants of all cultivars.
Keywords: callus induction, carnation, PGRs, In vitro mutagenesis, Mutation breeding -
در این تحقیق به منظور مطالعه پاسخ های رشدی، عملکردی و فیتوشیمیایی گیاه دارویی سنبل الطیب (Valeriana officinalis L.) به کاربرد غلظت های مختلف کود اوره (صفر، 30، 60، 90 و 150 کیلوگرم در هکتار) و کودهای زیستی نیتروکسین و فسفات بارور-2، آزمایشی در مزرعه گیاهان دارویی، تهران به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 99-1398 اجرا شد. کشت نشاء در اواسط اردیبهشت و اعمال تیمار کود اوره در دو مرحله انجام شد. برای اندازه گیری عملکرد ریشه و بیولوژیک، یک مترمربع از هر کرت برداشت و وزن اندام هوایی و ریشه خشک اندازه گیری و مجموع این دو به عنوان عملکرد بیولوژیک محاسبه شد. استخراج اسانس ریشه و ریزوم از روش تقطیر با آب (کلونجر) و میزان والرنیک اسید با کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا (HPLC) صورت گرفت. همچنین عملکرد اسانس براساس درصد اسانس و عملکرد خشک ریشه محاسبه شد. میانگین قطر ریشه از 97/7 (90 کیلوگرم اوره در هکتار) تا 14/5 میلی متر (شاهد) متغیر بود. بیشترین عملکرد ریشه در 150 و 90 کیلوگرم اوره در هکتار به همراه تلقیح با نیتروکسین و فسفات بارور-2 (به ترتیب 88/4 و 1/5 تن در هکتار) به دست آمد. کاربرد 90 کیلوگرم اوره در هکتار همراه با نیتروکسین، افزایش محتوای کلروفیل b و کل را در پی داشت. افزایش غلظت اوره منجر به کاهش محتوای اسانس و افزایش عملکرد اسانس شد. محتوای اسانس از 93/0 (90 کیلوگرم اوره به همراه نیتروکسین و فسفات بارور-2) تا 94/1 درصد (عدم کاربرد کود) متغیر بود. بیشترین محتوای والرنیک اسید (46/0 درصد عصاره) و عملکرد والرنیک اسید (27/220 میلی گرم بر هکتار) در استفاده از 30 کیلوگرم اوره به همراه فسفات بارور-2 و عدم کاربرد نیتروکسین مشاهده شد. به طور کلی، کاربرد کودهای زیستی نیتروکسین و فسفات بارور-2 به همراه 90 کیلوگرم اوره با بهبود صفات رشدی، عملکردی و فیزیولوژیکی منجر به تولید عملکرد اسانس و والرنیک اسید قابل قبولی شدند.کلید واژگان: اسانس, اوره, سنبل الطیب, عملکرد ریشه, کود, نیتروکسین, والرنیک اسیدIn the study, to survey the growth, yield, and physiological responses of valerian (Valeriana officinalis L.) using different concentrations of urea fertilizer (0, 30, 60, 90, and 150 kg.ha-1) and nitroxin and phosphate Barvar-2 bio-fertilizers, an experiment was conducted in medicinal Plants farm, Tehran, as a factorial in a randomized complete block design with three replications in the 2019-2020 crop year. Seedling cultivation was carried out in mid-May and urea fertilizer treatment was performed in two stages. To measure root and biological yield, one square meter was harvested from each plot and the dry weight of shoot and root was measured and the sum of these two was calculated as biological yield. Root and rhizome essential oils were extracted by water distillation (Clevenger) and valerenic acid by high performance liquid chromatography (HPLC). Essential oil yield was also calculated based on the essential oil percentage and dry root yield. The average root diameter varied from 7.97 (90 kg urea per ha) to 5.14 mm (control). The highest root yield was obtained in 150 and 90 kg urea.ha-1 along with inoculation with nitroxin and phosphate Barvar-2 (4.88 and 5.1 ton.ha-1, respectively). Application of 90 kg urea.ha-1 along with nitroxin resulted in increased chlorophyll b and total content. Increasing the urea concentration decreased essential oil content and increased essential oil yield. Essential oil content ranged from 0.93 (90 kg urea.ha-1 with nitroxin and phosphate Barvar-2) to 1.94% (no-application of fertilizers). The highest valerenic acid content (0.46% of the extract) and valerenic acid yield (220.27 mg.ha-1) were observed using 30 kg of urea with phosphate Barvar-2 and no application of nitroxin. In general, application of nitroxin and phosphate Barvar-2 bio-fertilizers along with 90 kg urea.ha-1 by improving growth, yield, and physiological traits led to the production of acceptable essential oil and valerenic acid yield.Keywords: Essential oil, Nitroxin, root yield, Valerenic acid, Valeriana officinalis L, Urea
-
اثر تنظیم کننده های رشد بر ریزازدیادی تجاری گیاه زینتی کالادیوم (Caladium bicolor)کالادیوم گیاه زینتی بسیار جذابی است که به دلیل وجود شکل، رنگ و تنوع برگ در بازار گل و گیاه بسیار پرطرفدار است. تکثیر معمول این گیاه از طریق تقسیم ساقه زیرزمینی صورت می گیرد که به دلیل سرعت کم پاسخگوی نیاز بازار تولید نمی باشد. این پژوهش به منظور انجام ریزازدیادی این گیاه زینتی از طریق کشت بافت طراحی و اجرا گردید. ریزنمونه های برگ پس از ضدعفونی بر روی محیط پایه MS به همراه غلظت های مختلف BAP (5/0، 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر) و NAA (2/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر) قرار گرفتند. پس از 4 هفته گیاهچه های باززا شده به محیط پرآوری شامل محیط MS به همراه BAP (1، 2، 3 و 4 میلی گرم در لیتر) و NAA (01/0، 1/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر) انتقال یافتند. بعد از مرحله پرآوری گیاهچه ها به محیط ریشه زایی حاوی IBA (1/0، 5/0 و 1 میلی گرم در لیتر) منتقل شدند. براساس نتایج به دست آمده، بیش ترین درصد باززایی مستقیم از ریزنمونه برگ در محیط حاوی 2 میلی گرم در لیتر BAP به همراه 2/0 میلی گرم در لیتر NAA به دست آمد. بیش ترین تعداد شاخه پرآوری شده در محیط MS به همراه 3 میلی گرم در لیتر BAP و 1/0 میلی گرم در لیتر NAA و بیش ترین طول شاخه در محیط 4 میلی گرم در لیتر BAP به همراه 1/0 و 5/0 میلی گرم در لیتر NAA به دست آمد. گیاهچه های حاصل در غلظت بهینه 5/0 میلی گرم در لیتر IBA ریشه دار شدند. در نهایت گیاهچه های ریشه دار شده با موفقیت در گلخانه (با متوسط دمای 2±25 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 70 تا 80 درصد) سازگار شدند.کلید واژگان: باززایی مستقیم, تکثیر, کشت بافت, ریشه زاییEffect of Plant Growth Regulators on Commercial Micropropagation of Ornamental Plant Caladium (Caladium bicolor)Caladium is an attractive ornamental plant that is very popular on the ornamental plant market due to its shape, color and leaf variety. This plant is propagated by dividing the underground stem traditionally, which does not meet the needs of the market due to low speed propagation. This study was designed and conducted to propagate this ornamental plant through tissue culture. After disinfection, leaf explants were placed on MS medium with different concentration of BAP (0.5, 1, 2 and 3 mg.l-1) and NAA (0.2 and 0.5 mg.l-1). After 4 weeks, the regenerated plants were transferred to proliferation medium including MS consisting of BAP (1, 2, 3 and 4 mg.l-1) and NAA (0.01, 0.1 and 0.5 mg.l-1). After the proliferation stage, the plants were transferred to the rooting medium containing IBA (0.1, 0.5 and 1 mg.l-1). Based on the results, the highest percentage of direct regeneration was obtained from explant leaf in medium containing 2 mg.l-1 BAP and 0.2 mg.l-1 NAA. The highest number of shoot was observed in MS medium with 3 mg.l-1 BAP and 0.1 mg.l-1 NAA and the highest shoot height in 4 mg.l-1 BAP with 0.1 and 0.5 mg.l-1 NAA. The plantlets were rooted in 0.5 mg.l-1 IBA as optimal concentration. Finally, the rooted plants have been successfully adapted to the greenhouse (With an average of 25±2°C and a relative humidity of 70 to 80%).Keywords: Direct regeneration, Proliferation, Tissue culture, Rooting
-
هدف
اصلاح ژنتیکی میخک به عنوان یکی از مهم ترین گلهای شاخه بریده دنیا، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. به این منظور استفاده از تکنیک های اصلاح درون شیشه ای بسیار ضروری است. یکی از مهم ترین ملزومات اصلاح درون شیشهای میخک، دسترسی به یک روش باززایی با بهره وری بالا و کم ترین احتمال تغییر ژنتیکی می باشد. در پژوهش حاضر به منظور تعیین روشی بهینه و با سرعت بالا، برای باززایی مستقیم ارقام میخک با استفاده از تنظیم کننده های مختلف از جمله استفاده از آدنینهمی سولفات، برای اولین بار در ارقام میخک طراحی و اجرا شد.
مواد و روش هابه منظور تعیین سطح بهینه ترکیبات محیط کشت جهت باززایی مستقیم ارقام میخک (اسکیمو، تیبور و لابرتی)، آزمایشی با استفاده از محیط کشت MS به همراه غلظتهای مختلف تنظیم کننده های رشد شامل تیدیازورون (TDZ) در چهار سطح (0.5, 1, 2, 3 mg/L)، IAAدر دو سطح (0.5,1, mg/L) و آدنین همی سولفات در چهار سطح (0, 20, 40, 80 mg/L) به صورت طرح کاملا تصادفی طراحی و اجرا شد.
نتایجمدل استفاده شده برای این آزمایش، در سطح یک درصد با R2= 96% و CV=22 معنی دار شد که نشان دهنده دقت قابل قبول آزمایش می باشد. با توجه به نتایج، مشاهده شد که در ریزنمونه های برگی ارقام مختلف میخک، استفاده از محیط کشت MS در شرایط نوری به همراه TDZ 2 mg/L+ IAA 0.5 mg/L به طور مطلوبی سبب باززایی مستقیم از ریزنمونه های برگی شد. قابل ذکر است، با اضافه کردن40 میلی گرم در لیتر آدنین همی سولفات به محیط کشت، میانگین باززایی در بین ارقام مختلف، از 66 درصد به 94 درصد و میانگین تعداد شاخه در هر ریزنمونه از 12 شاخه به 36 شاخه افزایش یافت.
نتیجه گیریبه طور کلی نتایج آزمایش نشان داد که استفاده از ترکیب محیط پایه MS، ریزنمونه برگی در شرایط روشنایی و همچنین استفاده از ترکیب تنظیم کننده TDZ 2mg/L+ IAA 0.5 mg/L+ Adenine sulfate 40 mg/L به طور معنی داری سبب باززایی از برگ ارقام میخک شد. به طور خلاصه نتایج این پژوهش گواه این بود که استفاده از آدنین همی سولفات تاثیر معنی داری در افزایش نرخ باززایی مستقیم ارقام میخک دارد.
کلید واژگان: اصلاح درون شیشهای, کوفاکتورها, تنظیمکننده های رشد, اندام زایی مستقیم, کشت بافتPurposeThe genetic improvement of carnation (Dianthus Caryophyllus), as one of the most important cut flowers in the world, is of utmost significance. For this purpose, the use of in vitro breeding techniques is very important. One of the most crucial in vitro breeding needs of carnation is accessibility to a regeneration method with maximum productivity and minimum genetic modification probability. The present study aimed to determine an optimal and fast method for the direct regeneration of carnation cultivars by employing various regulators and adenine hemi-sulfate for the first time in these cultivars.
Materials and MethodsFor the determination of the optimal level of the culture medium compositions toward the direct regeneration of carnation cultivars (Skimo, Tibor, and Labret), an experiment with a completely randomized design was designed and implemented in an MS culture medium, in different concentrations of growth regulators, including four levels of TDZ (0.5, 1, 2, and 3mg/L), two levels of IAA (0.5 and 1mg/L), and four levels of adenine hemi-sulfate (0. 20, 40, and 80mg/l), were used.
ResultsThe model used for this experiment was significant at the level of 1%, where R2=96% and CV=22, indicating the acceptable accuracy of the analysis. With respect to the results, it was observed that, in the leaf explants of different carnation cultivars, the utilization of the MS culture medium in light conditions with TDZ 2 mg/L+ IAA 0.5 mg/L occurred the direct regeneration of the leaf explants. It is worth mentioning that the addition of 40mg/L of adenine hemi-sulfate to the culture medium increased the regeneration mean from 66% to 94% among different cultivars. In addition, the mean shoot number per explant increased from 12 to 36 shoots.
ConclusionGenerally, the results of the experiments showed that the mixing of the MS base medium, leaf explants in light conditions, and the TDZ 2 mg/L+ IAA 0.5 mg/L+As 40 mg/L regulator composition significantly led to the leaf regeneration of carnation cultivars. Briefly, the results of this study proved that the use of adenine hemi-sulfate significantly impacted the upsurge of the direct regeneration rate of carnation cultivars.
Keywords: : In Vitro Breeding, Co-factors, growth regulators, Direct Organogenesis, tissue culture -
به منظور بهینه نمودن شرایط کشت بافت گیاه گوجه فرنگی (Solanum lycopersicum)، تاثیر13 ترکیب هورمونی مختلف و دو ریزنمونه کوتیلدون و هیپوکوتیل بر روی میزان باززایی سه رقم نیوتون، این فینیتی و دافینس، مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. بیشترین میزان ساقه زایی (9/11 ساقه در هر ریزنمونه) در مورد رقم دافینس بر روی محیط کشت پایه MS حاوی هورمون های 1/0=NAA و 68/0=TDZ میلی گرم در لیتر و ریزنمونه کوتیلدون، به دست آمد. پاسخ های دفاعی گیاه در مقابل عوامل محیطی، یکی از عوامل بازدارنده باززایی ریزنمونه ها در کشت بافت گیاهی است. سیگنال دهی یون کلسیم یکی از وقایع اولیه و البته مهم ترین واقعه در ایجاد پاسخ دفاعی گیاه در مقابل عوامل محیطی از جمله پاتوژن هاست، از این رو تاثیر ترکیب دارویی وراپامیل (Verapamil) به عنوان بلوکه کننده کانال های کلسیمی بر روی پاسخ دفاعی گیاه، در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور تلقیح ریزنمونه ها با Agrobacterium tumefaciens سویه LBA4404 و بر اساس شرایط بهینه شده کشت بافت، انجام شد. تاثیر وراپامیل در چهار غلظت 0، 50، 100 و 200 میلی گرم در لیتر در محیط هم کشتی، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که استفاده از وراپامیل در مقایسه با نمونه شاهد، موجب کاهش پاسخ دفاعی گیاه می شود. همچنین استفاده از غلظت 50 میلی گرم در لیتر وراپامیل موجب افزایش میزان باززایی شد.
کلید واژگان: Agrobacterium tumefaciens, کشت بافت, گوجه فرنگی, وراپامیلTo optimize tomato (Solanum Lycopersicum) plant tissue culture condition, the effect of 13 different hormonal combinations and two explants of cotyledon and hypocotyl on the regeneration rate of three Newton, Infinity and Defines cultivars were investigated. Experiments were conducted in a factorial based on a completely randomized design with three replications. The highest shoot number (11.9 shoots per explant) was obtained for Defines cultivar on MS medium containing the hormones of TDZ=0.68, NAA=0.1milligrams per liter and cotyledon explant. Plant defense responses against environmental factors are one of the inhibitor factors of explants regeneration in plant tissue culture. Calcium ion signaling is one of the primary events and, of course, the most important event in plant defense response against pathogens, Therefore, the effect of verapamil as a calcium channel blocker was investigated on the plant defense response. For this purpose, inoculation was performed using Agrobacterium tumefaciens strain LBA4404 and based on optimized tissue culture condition. The effect of verapamil in four concentrations of 0, 50, 100 and 200 milligrams per liter was investigated in a co-culture medium. Results showed that the use of verapamil in comparison with the control sample reduced the plant defense response. Also, the use of 50 milligrams per liter of verapamil increased the amount of regeneration.
Keywords: Agrobacterium tumefaciens, Tissue culture, Tomato (Solanum lycopersicum), Verapamil -
برای موفقیت استفاده از فنون انتقال ژن، دستیابی به روش کارآمد باززایی ضروری است. در این پژوهش در آزمایش نخست، اندام زایی مستقیم ژربرا از ریزنمونههای برگ کامل، دمبرگ، دمبرگ خراشدار و لایه یاخته ای نازک (TCL، Thin Cell Layer) و ترکیب تنظیم کننده رشد BAP (0، 1، 2 و 3 میلی گرم در لیتر)، TDZ (0، 1/0، 5/0، 8/0 و 1 میلی گرم در لیتر) و IAA با غلظت 1/0 میلی گرم در لیتر در دو حالت نوری (تاریکی به مدت یک ماه و 16 ساعت روشنایی/8 ساعت تاریکی) مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین در آزمایش دوم، باززایی سه برش اول ریزنمونه لایه یاختهای نازک از انتهای دمبرگ متصل به گیاه در ترکیب هورمونی BAP (0، 1 و 2 میلی گرم در لیتر)، TDZ (0 و 5/0 میلی گرم در لیتر) و IAA (0، 1/0 و 3/0 میلی گرم در لیتر) مورد ارزیابی قرار گرفت. در تمام آزمایش ها، محیط کشت MS استفاده شد. نتیجهها نشان داد که بهترین محیط باززایی برای ریزنمونههای برگ کامل (2/33% باززایی، 66/3 شاخه)، دمبرگ (66/86% باززایی، 33/33 شاخه)، دمبرگ خراش دار (2/53% باززایی، 33/10 شاخه) محیط دارای 2 میلی گرم در لیتر BAP در روشنایی و برای ریزنمونه TCL (6/%46 باززایی، 29 شاخه)، 2 میلی گرم در لیتر BAP به همراه 5/0 میلی گرم در لیتر TDZ در تاریکی میباشد. در آزمایش دوم نیز بیشترین میزان اندام زایی در ریزنمونههای TCL از برش اول و در محیط کشت دارای 2 میلی گرم در لیتر BAP، 5/0 میلی گرم در لیتر TDZ و 1/0 میلی گرم در لیتر IAA (%20 باززایی، 66/18 شاخه) به دست آمد.
کلید واژگان: اندام زایی, باززایی, تنظیم کننده های رشد گیاهی, لایه سلولی نازکDeveloping a highly efficient protocol for plant regeneration is a prerequisite for successful gene transformation in plants. To gain these properties, several experiments were conducted on various explants to optimize the concentration of plant growth regulators in regeneration of Gerbera. In the first experiment, regeneration of Gerbera plant was investigated using different explants including intact leaf, petiole, scratched petiole and Thin Cell Layer (TCL). Moreover, combination of BAP (0, 1, 2 and 3 mg L-1), TDZ (0, 0.1, 0.5, 0.8 and 1 mg L-1) and IAA (0.1 mg L-1) under 16/8 h light/darkness condition or one-month darkness were considered. In the second experiment, the regeneration potential of the first, second and third disc of TCL cut off from the end of the detached petioles were evaluated. Effect of different combination of BAP (0, 1 and 2 mg L-1), TDZ (0 and 0.5 mg L-1) and IAA (0, 0.1 and 0.3 mg L-1) on regeneration was studied. In all experiments, the MS-basal medium was used. The results showed that the best regeneration medium for intact leaf (33.2% regeneration, 66.3 shoots), petiole (86.66% regeneration, 33.33 shoots) and scratched petiole (53.2% regeneration, 33.10 shoots) was MS medium containing 2 mg L-1 BAP under 16/8 h light/darkness condition, and for TCL explants (46% regeneration, 29 shoots), 2 mg L-1 BAP with 0.5 mg L-1 TDZ in the darkness. In the second experiment, the highest rate of regeneration was obtained from the first disc of TCL explants on the MS medium containing 2 mg L-1 BAP, 0.5 mg L-1 TDZ and 0.1 mg L-1 IAA.
Keywords: Organogenesis, Plant Growth Regulators, Regeneration, Thin Cell Layer -
شیپوری از گیاهان زینتی تکلپه به شمار میرود که هم بهعنوان گیاه گلدانی و هم گل بریدنی در سراسر دنیا مشهور است. در این پژوهش، برای بررسی باززایی غیرمستقیم، از ریزنمونههای مختلف شیپوری گلدانی رقم Orania استفاده شد. برای تولید پینه، ریزنمونههای جوانه ژوخه، مریستم، و نوک شاخساره های کشت بافتی و برشهای نازک یاختهای ساقه در محیط پایه MS دارای غلظتهای مختلف BAP و NAA کشت شدند. همچنین اثر کاربرد اسیدآمینه ال-گلوتامین و آدنین سولفات بر میزان باززایی بررسی شد. بیشترین درصد پینهزایی (3/73 درصد) از ریزنمونه مریستم در محیط کشت دارای 1 میلیگرم در لیتر BAP به همراه 5/1 میلیگرم در لیتر NAA بهدست آمد. با توجه به کیفیت مناسب پینه به دست آمده از مریستم، این ریزنمونه به محیط کشت MS دارای BAP و آدنینسولفات و ال-گلوتامین برای باززایی منتقل شد. بالاترین درصد باززایی (3/78 درصد)، بیشترین میانگین شمار شاخه (4/13 عدد) و میانگین طول شاخه (06/51 میلیمتر) در تیمار 1 میلیگرم در لیتر BAP به همراه 20 میلیگرم در لیتر آدنینسولفات و 300 میلیگرم در لیتر ال-گلوتامین دیده شد. افزودن زغال فعال به میزان 500 میلیگرم در لیتر به محیط ریشهزایی دارای 25/0 و 5/0 میلیگرم بر لیتر IAA سرعت و کیفیت ریشهزایی را افزایش داد. با توجه به اینکه شیپوری از گیاهان سختکار در زمینه کشت بافت به شمار میرود، کاربرد ال-گلوتامین (300 میلیگرم در لیتر) و آدنین سولفات (20 میلیگرم در لیتر) موجب افزایش کیفیت و شمار گیاهچههای باززایی شده شد. ریشهزایی بهینه شیپوری در محیط MS با غلظت 5/0 میلیگرم بر لیتر IAA به همراه 500 میلیگرم بر لیتر زغال فعال صورت گرفت. گیاهچههای با طول مناسب به محیط کشت ریشهزایی منتقل شدند و در محیط کشت MS دارای 5/0 میلیگرم در لیتر IAA و 500 میلیگرم در لیتر زغال فعال بیشترین درصد ریشهزایی (3/88 درصد) دیده شد. گیاهچههای ریشهدار شده در گلدانهای دارای پرلایت و کوکوپیت به نسبت حجمی مناسب و در شرایط گلخانه با موفقیت (بیش از 70 درصد) سازگار شدند.
کلید واژگان: ریزازدیادی, ریشه زایی, پینه, کشت بافت, گیاه زینتیCalla lily (Zantedeschia spp.) is one of the monocotyledonous ornamental plants that is famous as pot plant and cut flower in the world. In the present study, in order to investigate indirect regeneration, different explants of calla lily cv. Orania were used in a Completely Randomized Design (CRD). In order to produce callus, explants of tuber buds, meristem, shoot-tip from tissue cultured plantlets and thin cell layer of stem were cultured on MS medium with different concentrations of BAP and NAA as treatment combination. Afterwards, the effect of using amino acid L-glutamine and adenine sulfate on increasing the shoot induction percentage was investigated. The highest percentage of callus formation (73.3%) was obtained from meristem explant on the MS medium containing 1 mg L-1 BAP along with 1.5 mg L-1 NAA. Due to the good quality of calli induced from the meristem explants, this explant was transferred to MS medium containing BAP, adenine sulfate and L-glutamine for regeneration. Highest regeneration percentage (78.3%), highest average number of shoots (13.4) and average shoot length (51.6 mm) were obtained on the media containing 1 mg L-1 BAP with 20 mg L-1 adenine sulfate and 300 mg L-1 L-Glutamine. Considering that calla lily is a recalcitrant plant in tissue culture, adding 500 mg L-1 activated charcoal to the rooting medium containing 0.25 and 0.5 mg L-1 IAA increased both rooting percentage and number of roots per plantlet. Furthermore, using amino acid L-glutamine (300 mg L-1) and adenine sulfate (20 mg L-1) increased the quality and number of plantlets produced from regeneration. Regenerated plantlets with proper length were transferred to the MS medium containing 0.5 mg L-1 IAA with 500 mg L-1 activated charcoal as rooting medium with the highest percentage of root induction (88.3%). Rooted plants were adapted (more than 70%) successfully in the perlite and cocopeat mixture (1:1) under greenhouse condition.
Keywords: Callus, Micropropagation, Rooting, Tissue culture, Ornamental plant -
گلایول به عنوان یک گیاه زینتی با ارزش اقتصادی بالا در سراسر جهان کشت می شود و در ایران با دارا بودن بالاترین سطح زیر کشت و بیشترین میزان واردات اندام زیرزمینی جایگاه خاصی دارد. در این تحقیق، به منظور بررسی باززایی غیرمستقیم ارقام Amsterdam و Advance Red آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. جهت تولید پینه، ریزنمونه های جوانه چشمی (بخش راسی)، قطعات پداژه (بخش میانی) و صفحه پایگاهی (بخش تحتانی) پداژه در ابعاد 1 سانتی متر مربع در محیط پایه MS به همراه غلظت های مختلف پیکلورام، دایکامبا، BAP، کاینتین، NAA و 2,4,5-T کشت شدند. در مرحله باززایی، غلظت های مختلف TDZ و GA3 در ترکیب با آمینواسیدهای پرولین و گلوتامین استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، در محیط حاوی 1 یا 2 میلی گرم در لیتر دایکامبا ریزنمونه جوانه چشمی بالاترین میزان پینه زایی را (به ترتیب 47/77 و 91/75 درصد در ارقام Amsterdam و Advance Red) نشان داد. بالاترین درصد باززایی (به ترتیب 11/81 و 57/75 درصد در ارقام Amsterdam و Advance Red) و بیشترین تعداد شاخساره (به ترتیب 69/23 و 19/20 شاخه در ارقام Amsterdam و Advance Red) در تیمار 1 میلی گرم در لیتر TDZ، 5/0 میلی گرم در لیتر GA3، 200 میلی گرم در لیتر پرولین و 200 میلی گرم در لیتر گلوتامین به دست آمد. بالاترین درصد ریشه زایی (به ترتیب 41/84 و 50/82 درصد در ارقام Amsterdam و Advance Red) در تیمار 2 میلی گرم در لیتر IAA و 500 میلی گرم در لیتر زغال فعال تولید شد. گیاهچه های تولیدی با موفقیت در شرایط گلخانه سازگار شدند.
کلید واژگان: پرولین, پیکلورام, جوانه چشمی, دایکامبا, گلوتامین, 2, 4, 5-TGladiolus is cultivated as a high-value ornamental plant in the worldwide and it has the highest cultivation area and the highest level of underground organs imports in Iran. In this study, in order to investigate indirect regeneration of Amsterdam and Advance Red cultivars an experiment was conducted in a completely randomized design with three replications. For callogenesis, bud sprout (apical section), corm slices (middle section) and basal plate (bottom section) explants of corm with 1 cm2 dimensions were cultured in MS medium with different concentrations of Picloram, Dicamba, BAP , kinetin, NAA and 2,4,5-T. At the regeneration stage, different concentrations of TDZ and GA3 were combined with Proline and Glutamine amino acids. Based on the results, in the medium containing 1 or 2 mg L-1 of Dicamba, the bud sprout explant showed the highest callogenesis (77.77% and 75.91% in Amsterdam and Advance Red, respectively). The highest percentage of regeneration (81.11% and 75.57% in Amsterdam and Advance Red, respectively) and the highest number of shoots (23.69 and 20.19 in Amsterdam and Advance Red, respectively) were obtained in 1 mg L-1 TDZ + 0.5 mg L-1 GA3 + 200 mg L-1 Proline + 200 mg L-1 Glutamine. The highest percentage of rooting (84.41% and 82.50% in Amsterdam and Advance Red, respectively) were produced in MS medium supplemented with 2 mg L-1 IAA + 500 mg L-1 activated charcoal. Produced plantlets from indirect regeneration were successfully adapted in greenhouse condition.
Keywords: Bud sprout, Dicamba, Glutamine, Picloram, Proline, 2, 4, 5-T -
به منظور پرآوری درون شیشه ای خیار (Cucumis sativus L.) با روش اندام زایی، ریزنمونه های برگ بذری دو رقم "بت آلفا" و "دستگردی" استفاده شدند. در طی مراحل اندام زایی جهت ایجاد شاخساره، محیط های کشت MS حاوی 2 میلی گرم در لیتر بنزیل آمینوپورین (BAP) بعلاوه 8 حالت ترکیبی آبسیزیک اسید (ABA) (0 و 1 میلی گرم در لیتر)، نیترات نقره (0 و 5 میلی گرم در لیتر) و سفوتاکسیم (0 و 200 میلی گرم در لیتر) ارزیابی شدند. نتایج حاصل از اندام زایی بیانگر تاثیر معنی دار ABA بر روی افزایش درصد القاء شاخساره و تعداد شاخساره بود. نیترات نقره تنها در محیط های فاقدABA موجب افزایش معنی دار درصد القاء شاخساره و تعداد شاخساره گردید. همچنین اثر نامطلوب سفوتاکسیم مشاهده نشد و حتی در یک حالت افزایش تعداد شاخساره های القایی تحت تاثیر سفوتاکسیم مشاهده گردید. جهت ریشه زایی، شاخساره های جدا شده بر روی 5 محیط مختلف شامل یک محیط فاقد تنظیم کننده رشد و چهار محیط حاوی ایندول بوتیریک اسید (IBA) (1/0 و 1 میلی گرم در لیتر) یا نفتالن استیک اسید (NAA) (1/0 و 1 میلی گرم در لیتر) قرار گرفتند. بیشترین تعداد ریشه در هر شاخساره در ارقام "بت آلفا" (4/9) و "دستگردی" (6/8) در محیط حاوی 1/0 میلی گرم در لیتر IBA مشاهده گردید. جهت ارزیابی پایداری ژنتیکی در بین کلون های حاصل، 10 گیاهچه باززایی شده از رقم بت آلفا به صورت تصادفی انتخاب و توسط نشانگر AFLP بررسی شدند. همچنین 10 گیاهچه باززایی شده از هر دو رقم تحت بررسی سیتوژنتیکی قرار گرفتند. با استفاده از 9 ترکیب آغازگری نشانگر AFLPدر مجموع 293 باند تکثیر شدند که همگی یک شکل و بدون تنوع سوماکلونال بودند. شمارش کروموزومی سلول های مریستمی ریشه بیانگر ثبات پلوییدی در کلون های حاصل بود.
کلید واژگان: القاء ریشه, اندام زائی, تنوع سوماکلونال, برگ بذری, شمارش کروموزومیIn vitro organogenesis of cucumber (Cucumis sativus L.) was evaluated using the cotyledonary explants of “Beth Alpha” and “Dastgerdi” cultivars. Organogenesis was examined on the MS medium containing 2 mgl-1 Benzylaminopurine (BAP) along with eight combinations of abscisic acid (ABA) (0 and 1 mgl-1), silver nitrate (0 and 5 mgl-1), and cefotaxime (0 and 200 mgl-1). The results indicated the significant effect of ABA on increasing the percent of shoot induction and number of regenerated shoots. In the absence of ABA, silver nitrate had a significant effect on shoot induction and number of shoots. Not only the negative effects of cefotaxime was not observed, but also the number of shoots increased in one case. Root induction in the regenerated shoots was also studied using 5 different media including PGR-free MS medium and the media containing indolebutyric acid (IBA) (0.1 and 1 mgl-1) or naphthaleneacetic acid (NAA) (0.1 and 1 mgl-1). The highest number of roots per shoot in “Beth Alpha” (9.4) and “Dastgerdi” (8.6) were observed in the MS medium supplemented with 0.1 mgl-1 IBA. The genetic stability among 10 randomly selected clones of “Beth Alpha” cultivar was evaluated using AFLP markers. Besides that, cytogenetic assessment of 10 clones from each cultivar was implemented. In total 293 monomorphic bands were amplified using 9 primer combinations of AFLP marker, indicating the absence of somaclonal variation. The chromosome counting of root meristematic cells revealed the stability of ploidy level among regenerated clones.
Keywords: Cotyledon, Chromosome counting, Organogenesis, Root induction, Somaclonal variation -
پایش و نگهداری تالآب ها در سرزمین های خشک بسیار مهم است. هدف پژوهش کنونی ارزیابی پیامد آب های رها شده در تالاب میقان اراک بر ویژگی های زیستی خاک بود. برای این کار از دو لایه (0-30 و 30-60 سانتیمتر) خاک تالاب در چهار جایگاه رهاسازی پساب شهری اراک، رودخانه شهراب، رودخانه فراهان و پساب کارخانه فرآوری سولفات سدیم به تالاب میقان در اردیبهشت و آبان سال 1393 نمونه برداری شد. فراوانی ریزجانداران کشت شدنی در خاک و همچنین تنفس پایه و برانگیخته و شناسه های بوم شناختی بهره متابولیک و ضریب میکروبی خاک اندازه گیری شد. فراوانی باکتری، باکتری روده ای و اکتینومیست در خاک جایگاه رهایی پساب شهری و فراوانی قارچ در خاک جایگاه رهایی رودخانه فراهان به ویژه در لایه رویین و در بهار بیشترین بود و لگاریتم فراوانی آنها به ترتیب به 6، 51/5، 92/3 و 85/4 در هرگرم رسید. پساب کارخانه فرآوری سولفات به اندازه ای پیامد بدی داشته است که فراوانی قارچ و اکتینومیست در خاک این جایگاه ناچیز بود (لگاریتم آن ها به ترتیب کمتر از 85/1 و 94/2 در هر گرم خاک بود). از ویژگی های زیستی بررسی شده، تنفس برانگیخته بیشترین دگرگونی را داشته و پاسخدهنده ترین بود. تنفس پایه و برانگیخته و ضریب میکروبی خاک تالاب در جایگاه رهاسازی پساب شهری در آن به اندازه چشم گیری بیشتر بود و به ترتیب 102/0، 688/3 (mg CO2 g-1 soil day-1) و 196/0 (mg Cmic mg-1 Corg) می رسید. در برابر آن بهره متابولیک در خاک جایگاه رهاسازی رودخانه شهراب و پساب کارخانه بالاترین بود (به ترتیب 60/2 و 52/2 (mg C-CO2 g-1 Cmic h-1)) که نشان از تنش بالای ریزجانداران در این خاک های شور دارد. پیامد رهاسازی پساب کارخانه فرآوری سولفات بر ویژگی های زیستی خاک تالاب کویری میقان زیان بار و پیامد رهاسازی پساب شهری سودمند بود. رهاسازی پساب شهری می تواند مایه دگرگونی گوناگونی زیستی جانداران این تالاب شور و کویری شوند که نیاز به بررسی دارد.
کلید واژگان: بهره متابولیک, تنفس خاک, ریزجانداران کشت شدنی, ضریب میکروبیApplied Soil Reseach, Volume:8 Issue: 1, 2020, PP 108 -120Healthy lifestyle on dry land depends on monitoring and maintenance of the ponds. The aim of this study was to assess the effects of surface water-inflows on biological characteristics of wetland soils around Arak Meyghan-Lake. Two soil layers (0-30 and 30-60 cm) in the 4 sites of surface water-inflows were sampled in May and November 2014. The sites were the release sites of treated-municipal-wastewater, Shahrab-River, Farah-River and sodium sulfate-processing plant wastewater. The number of culturable microorganisms in the samples was counted on solid media and the soil basal-respiration (BR), substrate-induced-respiration (SIR), metabolic-quotient (MQ) and microbial-coefficient (MC) were measured. The number of soil fungi in the site Farahan-River site and the numbers of soil bacteria, enteric bacteria and actinomycetes in the release site of municipal wastewater especially in topsoil and in spring were significantly higher compared to those in the 3 other sites (respectively 4.85, 6, 5.51 and 3.92 log numbers). The numbers of the studied microorganisms in soil in the release site of sulfate-plant wastewater were significantly low and the numbers of fungi and actinomycetes were negligible in the most samples. Soil SIR was the most susceptible and responsive index among the studied biological properties. The release of municipal-wastewater in the playa improved the soil biological indices like BR (0.102 mg CO2 g-1 soil day-1), SIR (3.688 mg CO2 g-1 soil day-1), and MC (0.196 mg Cmic mg-1 Corg) significantly. In contrast, the MQ was significantly high in the release site of Shahrab-River and sulfate-plant wastewater (2.60 and 2.52 (mg C-CO2 g-1 Cmic h-1) respectively), showing the negative effects and the higher salt tension in these sites. Although the release of municipal-wastewater in Meyghan-Lake had positive effects on soil biological characteristics, it may have negative effects on biodiversity of these salty soils.
Keywords: Culturable microorganisms, Metabolic Quotient, Microbial coefficient, Soil respiration -
مامیران(Chelidonium sp.) دارای رویشگاه های محدودی در ایران است. این گیاه حاوی مقدار زیادی متابولیت های ثانویه نظیر آلکالوییدهای ایزوکینولین و ترکیبات فنولی می باشد. هدف از این تحقیق، بهینه سازی ریزازدیادی و مقایسه فنول تام موجود در برگ، ساقه و ریشه گیاهچه های آن است. آزمایش به صورت طرح پایه کاملا تصادفی در 4 تکرار انجام شد. در این تحقیق ابتدا اثر سایتوکینین های BAP در غلظت های صفر، 5/0، 1، 5/1، 2 میلی گرم در لیتر و TDZ در غلظت های صفر، 0/25، 0/5، 0/75 و 1 میلی گرم در لیتر بررسی شد. سپس بهترین تیمار سایتوکینین از نظر درصد باززایی به صورت ترکیب با یکی از اکسین های IBA وNAA در غلظت های 0/25، 0/5، 0/75 و 1 میلی گرم در لیتر ارزیابی شد. شاخه های باززایی شده به منظور ریشه زایی برروی محیط کشت های MS حاوی 3 گرم در لیتر زغال فعال با تیمارهای IBA، NAA وIAA در غلظت های صفر، 5/0، 1 و 2 میلی گرم در لیتر کشت شدند. سپس گیاهچه های ریشه دار شده سازگار شدند. برای اندازه گیری میزان فنول تام از روش فولین استفاده شد. نتایج نشان داد که بیشترین پرآوری در تیمار 0/5 میلی گرم در لیتر TDZ با میانگین 8/12 عدد شاخه بدست آمد. در این مطالعه محیط کشت MS حاوی 1/5 میلی گرم در لیتر IBA، مناسب ترین تیمار به منظور ایجاد ریشه تشخیص داده شد. همچنین نتایج نشان داد، میزان فنول تام برگ بیشتر از ساقه و ریشه است.
کلید واژگان: پرآوری, ریزازدیادی, فنول تام, مامیرانIntroductionGreater celandine (Chelidonium sp) is one of the plants that its propagation through seed occurs slowly. In addition, Chelidonium majus L. has limited habitats in Iran. For this reason, micropropagation can be considered as an effective method for its rapid and massive propagation and conservation, which can lead to the production of highly uniform plants. Chelidonium majus L. also contains a large amount of secondary metabolites of Isoquinoline alkaloids, including Chelidonine, Sanguinarine, Captesin, Berberrine and Chloritrine, and phenolic compounds. Therefore, the aim of this study was to investigate micropropagation of Chelidonium majus L. and compare the total phenol content in leaf, stem and root in obtained plantlets.
Materials and MethodsTo begin the experiment, seeds of Chelidonium majus L. were first washed with distilled water containing a few drops of tween20. Then they were washed with 70% alcohol for 1 min and were finally washed with double-distilled water. Next, they were disinfected with 1% sodium hypochlorite for 5 min, and again were rinsed with distilled water for 3 times of 5, 15, and 180 min under laminar air flow hood. The effects of TDZ at concentrations 0, 0.25, 0.5, 0.75 and 1 mg/L, BAP at concentrations 0, 0.5, 1, 1.5, 2 mg/L considered. Then, the effect of best treatment in combination with NAA and IBA at 0.25, 0.5, 0.75 and 1 mg/L on growth parameters (number of shoot, shoot length and shoot formation capacity index), were studied. The effect of IBA, NAA and IAA at 0, 0.5, 1, 1.5 and 2 mg/L on rooting parameters (number of root and root length) in MS medium supplemented with 3 g/L activated charcoal in in vitro conditions were evaluated. Then different ratios of cocopeat, perlite and peat moss were used for acclimatization of the obtaining plants. Folin method was used to measure total phenol content. The experiment was conducted as factorial in a completely randomized design with four replications.
ResultsThe results of analysis of variance for proliferation and rooting traits showed that there were significant differences among the treatments at 1% probability level. The results of means comparison showed that the highest numbers of shoots and shoot formation capacity index were obtained from the treatment of 0.5 mg/L TDZ with the average of 8.12, which did not show a significant difference from the concentration of 0.25 mg/L TDZ, and the lowest shoot number was related to the control treatment. Increasing the amount of TDZ hormone led to the reduction in shoot number, so that at concentration of 1 mg/L TDZ, the average shoot number per explant was four. Combination of 0.5 mg/L TDZ with IBA and NAA had lower effect on Chelidonium majus L. proliferation. Moreover, the greatest shoot length was observed in the treatment of 2 mg/L BAP. Comparison of means values showed no significant difference between the treatments of 2 and 1.5 mg/L BAP at 1% probability level. In this study, MS medium containing 1.5 mg/L IBA was the most appropriate treatment for root formation. The effect of NAA hormone on root number of Chelidonium majus L. showed that the highest number of root was obtained from the treatment of 2 mg/L NAA. Besides, the effect of IAA on root number of Chelidonium majus L. showed that the highest number of root was observed in the treatment of 1 mg/L IAA, and the lowest number of root was related to the control treatment .The results of means comparison for the percentage of acclimatized plants showed that the ratio of 0:2:1 had a significant difference from the rest of the culture media and 85% of the plants were acclimatized, while the ratio of 1:2:1 showed the lowest percentage of acclimatization (20%). Furthermore, the results showed that the culture media had significant effect on acclimatization stage at 1% probability level. The results of the analysis of variance for total phenol content in leaf, stem and root tissues showed that there were significant differences among these three tissues. The results showed that the amount of total phenol in leaf was higher than in the stem, and the amount of phenol in root was insignificant.
ConclusionBased on the results of this study, micropropagation can be used as a method for commercial production of this species under in vitro conditions.
Keywords: Chelidonium sp, Micropropagation, Proliferation, Total phenol -
سابقه و هدف
با توجه به کمبود آب در مناطق مختلف ایران معرفی و استفاده از گونه های بومی با ویژگی های ارزشمند زینتی مانند گل ماهور از اهمیت زیادی برخوردار است.گل ماهور (Verbascum thapsus) گیاهی چندساله و همیشه سبز متعلق به خانواده گل میمون است که مانند سایر گیاهان زینتی می تواند تحت تاثیر تنش خشکی در فضای سبز قرار گیرد. خشکی یکی از تنش های محیطی بوده که روی اکثر مراحل رشد، ساختار و فعالیت های گیاهی آثار مخرب و زیان آوری وارد می سازد. پاسخ گیاهان به تنش های محیطی در سطوح مورفولوژی، سلولی و مولکولی متفاوت است. بنابراین تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر تنش خشکی در بر خصوصیات موفولوژیکی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گل ماهور طی دو مرحله رشد رویشی و زایشی انجام شد.
مواد و روش هادر این تحقیق واکنش گل ماهور به شدت تنش و تاثیر آن بر مراحل رشد رویشی و زایشی گیاه مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش حاضر به صورت فاکتوریل با دو فاکتور تنش خشکی در 5 سطح دور آبیاری بر اساس تخلیه رطوبت خاک در مکش-های مختلف (شاهد (3/0)، 2، 5، 10 و 15 اتمسفر) و مراحل رشد گیاه در دو سطح (رویشی و زایشی) در قالب طرح کاملا تصادفی در شرایط گلدانی انجام شد. برای این منظور، صفات وزن تر شاخساره و ریشه، وضعیت سوختگی و پژمردگی گیاه، کلروفیل برگ، فعالیت آنزیم ها آنتی اکسیدانی و پرولین اندازه گیری شد.
یافته هابیشترین و کمترین دور آبیاری در دو مرحله رویشی و زایشی به ترتیب در تیمارهای 15 اتمسفر و شاهد مشاهده شد. همچنین مقدار آب مصرفی در دوره زایشی بیشتر از دوره رویشی بود. وزن تر شاخساره و ریشه در دوره زایشی بیشتر از رویشی بدست آمد. بیشترین وزن تر شاخساره تحت تنش خشکی در تیمار شاهد و 2 اتمسفر و کمترین مقدار در تیمار 15 اتمسفر گزارش شد، اما بیشترین وزن تر ریشه در تیمار 5 اتمسفر مشاهده شد. بیشترین درصد سوختگی و پژمردگی برگ در تیمار 15 اتمسفر×مرحله زایشی و کمترین مقدار آن در تیمارهای شاهد×مرحله رویشی و شاهد×مرحله زایشی مشاهده شد. کلروفیل کل در دوره زایشی بیشتر از دوره رویشی بدست آمد. همچنین بیشترین کلروفیل کل تحت تنش خشکی در تیمارهای شاهد و 2 اتمسفر و کمترین مقدار آن در 15 اتمسفر مشاهده شد. بیشترین فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز و کاتالاز در تیمار 15 اتمسفر×مرحله زایشی و کمترین مقدار آن در تیمار شاهد×مرحله رویشی مشاهده شد. پرولین در دوره زایشی بیشتر از دوره رویشی بود. بیشترین و کمترین مقدار این صفت تحت تنش خشکی به ترتیب در تیمار 15 اتمسفر و شاهد مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج کلی تحقیق نشان داد که اعمال تنش تا 5 اتمسفر سبب تغییرات معنی داری در صفات مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نمی شود، اما افزایش شدت تنش در 5 اتمسفر به 10 اتمسفر سبب تغییرات منفی در اکثر صفات در گیاه می شود. بنابرابن با اعمال برنامه مدیریتی در مصرف آب می توان مقدار آب را از 570 سانتی متر مکعب (شاهد) به 130 متر سانتی متر مکعب (5 اتمسفر) در طی دوره رویشی و همچنن از 500 تا 140 سانتی متر مکعب در طی دوره زایشی کاهش داد.
کلید واژگان: گل ماهور, مراحل رشد, تنش خشکی, آنزیم های آنتی اکسیدانBackground and purposesDue to the lack of water in different regions of Iran, the introduction and use of indigenous species with valuable ornamental features such as mullein (Verbascum thapsus) is very important. V. thapsus is a perennial and evergreen herb belonging to the Scrophulariaceae family, which like other ornamental plants, can be affected by drought stress in the green space. Drought is an environmental stress that induces adverse effects on most stages of growth, structure and activities of plants. The response of plants to environmental stresses is different in morphological, cellular and molecular levels. Therefore, the present study was conducted to investigate the effect of drought stress on morphological, physiological and biochemical characteristics of V. thapsus during two stages of vegetative and reproductive growth.
Materials and MethodsIn the present study, the reaction of V. thapsus to drought stress and its effect on vegetative and reproductive stages were investigated. The experiment was carried out as factorial in a completely randomized design with two factors as drought stress in 5 levels (control (0.3), 2, 5, 10 and 15 bar) and plant growth stages at two levels (vegetative and reproductive). For this purpose, shoot and root fresh weight, burn and wilt condition, leaf chlorophyll, activity of antioxidant enzymes and proline were measured.
ResultsThe highest and lowest irrigation interval in both vegetative and reproductive stages was respectively found in 15 bar and control. The water volume used in vegetative stage was higher than reproductive stage. Shoot and root fresh weight in was reproductive stage was more than vegetative stage. The highest fresh weight of shoots was reported under drought stress in control and 2 bar and the lowest amount was observed in 15 bar, but the highest root fresh weight was observed in 5 bar. The highest percentage of leaf burns and wilt was observed in treatment of 15 bar × reproductive stage and its lowest in the treatments of control × vegetative stage and control × reproductive stage. Total chlorophyll in reproductive stage was more than vegetative stage. Also, the highest total chlorophyll was observed under drought stress in control and 2 bar and the lowest was found in 15 bar. The highest activity of superoxide dismutase and catalase was observed in 15 bar × reproductive stage and its lowest value was recorded in control × vegetative stage. Proline in reproductive stage was greater than the vegetative stage. The highest and lowest amount of peoline was observed in 15 bar and control, respectively.
ConclusionThe results of the research showed that the drought stress up to 5 bar did not cause significant changes in the plant, but increasing the intensity of drought stress from 5 bar to 10 bar induces the significant change of most traits in the plant. Therefore, with applying an appropriate plan, we can reduce the water use from 570 m3 (control) to 130 m3 (5 bar) during the vegetative stage and 500 m3 to 140 m3 for reproductive stage.
Keywords: Verbascum thapsus, Growth stages, Drought stress, Antioxidant enzymes -
در این پژوهش،کارایی استفاده از روش گردهافشانی خامه قطع شده و کشت قطعات تخمدان جهت غلبه بر موانع ناسازگاری پیشتخمی و پستخمی لیلیوم مورد ارزیابی قرار گرفت. سه رقم از گونههای آسیایی (ترسور، پیراندلو و سب دازل) و چهار رقم از گونههای اورینتال (ریالتو، سوربونه، پارادرو و مانسیا) به عنوان والد مادری و گونه Lilium ledebourii(سوسن چلچراغ) به عنوان والد دهنده دانه گرده با دو روش گردهافشانی عادی و گردهافشانی خامه قطع شده تلاقی داده شدند. تخمدان ها پس از 10، 20 و 40 روز از گردهافشانی جدا شده و کشت قطعات تخمدان انجام شد. پژوهش به-صورت دو آزمایش گردهافشانی کلاله و گردهافشانی خامه قطع شده انجام شد. این پژوهش به صورت طرح کاملا تصادفی و در قالب آزمایش فاکتوریل با دو فاکتور زمان برداشت تخمدان و رقم مورد استفاده انجام شد. میزان تورم تخمدان، تعداد کپسول به دست آمده، وزن کپسولهای تولید شده، تعداد قطعات کشت شده، تعداد بذر تولیدی، وزن بذور به دست آمده و تعداد بذر جوانه زده ثبت شد. به علت عدم موفقیت آزمایش گردهافشانی کلاله نتایج حاصل در این مقاله گزارش نشد. نتایج نشان داد که فاکتور رقم در تمام شاخصها در سطح 5 درصد و در شاخص تعداد کپسول در سطح یک درصد معنی دار بوده است. اثر فاکتور زمانهای مختلف برداشت تخمدان و اثر متقابل این فاکتور با فاکتور رقم تنها در مورد شاخص تعداد بذر به دست آمده در سطح 5 درصد معنی دار بود. در آزمایش گردهافشانی خامه قطع شده در تلاقی بین سوسن چلچراغ و ارقام مانسیا، ترسور و سوربون به ترتیب 172 ،80 و 60 عدد بذر تولید شده و 1/1 درصد از بذرهای برداشت شده از پایه مادری مانسیا جوانه زده و به گیاهچه تبدیل شدند. به طور کلی در این آزمایش مشخص شد که از تکنیک گردهافشانی خامه قطع شده و به دنبال آن نجات جنینهای به دست آمده میتوان جهت غلبه بر موانع دورگگیری در سوسن چلچراغ و ارقام تجاری استفاده نموده و ارقام جدیدی را تولید کرد.
کلید واژگان: موانع پیشتخمی, ناسازگاری, نجات جنین, هیبریداسیونBenefits of cut style method and ovary slice culture for overcoming pre-and post-zygotic barriers in lily crossing were studied. Three Asiatic hybrid cultivars (Tressor, Pirandello and Ceb duzzel) along with four cultivars of Oriental section (Rialto, Sorbonne, Paradero and Manissa) were used as maternal plants. Lilium ledebourii has selected as pollen donor plant to cross with maternal plants using stigma pollination or cut style pollination methods. Harvesting of produced capsules for ovary slice culture was done after 10, 20 and 40 days. Ovary expansion index, number of produced capsules, capsule weight, and number of cultured slices, number of produced seeds, seed weight and number of germinated seeds were recorded. Results indicated that cultivar had significant influence on all recorded parameters. The number of seeds was significantly affected by capsule harvesting time (p<0.05). In cut style experiment in crosses between Lilium ledebourii and Mannisa, Tressor and Sorbonne 172, 80 and 60 seeds were produced respectively. The rate of seed germination for Mannisa by L. ledebourii was 1.1 percent. In stigma pollination experiment capsules were expanded but none of them produced viable seeds. Totally, in this experiment, use of CSM pollination method was successful for by passing pre-zygotic barriers in lily interspecific crossing.
Keywords: Embryo rescue, hybridization, incompatibility, pre-zygotic barriers -
داوودی یکی از انواع گیاهان زینتی است که به صورت بسیار گسترده ای در سطح جهان کشت می شود. این گل به لحاظ تنوع بالای رنگ و شکل دومین گل شاخه بریده و گلدانی در دنیا به شمار می آید. ایجاد موتاسیون روشی مهم برای تولید ارقام جدید است و ارقام بسیاری از طریق جهش های خودبه خودی و القاء شده تولید شده است. در این پژوهش ریزنمونه ی قطعات برگی از سه رقم مهم داوودی با دوزهای مختلف اشعه ی گاما مورد پرتوتابی قرار گرفتند. این آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار اجرا شد. بررسی نتایج نشان داد که دوز مناسب پرتو گاما، برای ایجاد جهش در ارقام مورد استفاده در این آزمایش 25 گری است. نتایج بدست آمده نشان داد که دوز 25 گری در رقم بنفش بیشترین تغییر رنگ گلبرگ ها با نرخ جهش 54/26 درصد را ایجاد کرد. در این بین بیشترین تعداد رنگ جدید متعلق به گروه بنفش کم رنگ بود. همچنین در رقم صورتی خالدار نیز بیشترین تعداد گل های تغییر رنگ یافته با مقدار تغییر 11/32 درصد در تیمار 25 گری مشاهد شد. بر اساس نتایج بدست آمده در این پژوهش چهار رقم جدید برای ارائه به صنعت گل ایران به عنوان رقم جدید معرفی خواهد شد.کلید واژگان: داوودی, پرتوتابی, اشعه ی گاما, جهش زاییChrysanthemum is one of the ornamental plants that cultivated widely in worldwide. This flower is one of the most important cut and pot flowers in the world due to its high diversity of colors and shapes. The creation of mutation is an important method for the production of new cultivars, and many cultivars have been produced through spontaneous and induced mutations. In this study, explants of leaf pieces from three most cultivated chrysanthemum varieties were irradiated with different gamma rays. This experiment was conducted as factorial in randomized complete block design with three replications. The results showed that an appropriate dose of gamma ray to produce a mutation in the varieties used in this experiment, is 25 G-ray. The obtained results showed that the 25 G-ray in purple cultivar produced the greatest change in petal color with a mutation rate of 54.56%. Meanwhile, the maximum number of new colors belonged to the purple group. Also, in the pink cultivar, the highest number of colored flowers was observed with a change of 32.11% in the 25 G-ray treatment. Based on the results of this study, four new cultivars will be introduced to the Iranian flower industry as a new cultivar.Keywords: Chrysanthemum, Gamma ray, Mutagenesis, Radiation
-
سابقه و هدفگل ژربرا یکی از محبوب ترین گیاهان زینتی در جهان است و در صنعت گلکاری رتبه چهارم را در بین ده گل بریدنی برتر دارد. امروزه در گل ژربرا روش های انتقال ژن قابل اعمال، برای وارد کردن صفات جدید به ژنوتیپ های برگزیده بدون تغییر در ویژگی های خوب آن، ضرورت دارد.مواد و روش هااین پژوهش در سه آزمایش جداگانه انجام شده است؛ ابتدا اثر غلظت های متفاوت (5، 10، 15، 20، 25 و 30 میلی گرم بر لیتر) آنتی بیوتیک هیگرومایسین برای تعیین غلظت کشنده آن در گیاهک های غیرتراریخت ژربرا رقم ‘Royal Soft Pink’ ارزیابی شد. سپس در آزمایش دوم، اثر غلظت 10 میلی گرم در لیتر هیگرومایسین بر میزان باززایی شاخساره در ریزنمونه های دمبرگ دارای پهنک بررسی گردید. در نهایت در آزمایش سوم اثر مدت زمآن های مایه کوبی (10 و 20 دقیقه) و غلظت های استوسیرینگون (صفر، 50 و 100 میکرومول) بر کارآیی انتقال ژن بتاگلوکورونیداز (GUS) با میانجیگری آگروباکتریوم (Agrobacterium tumefaciens) و از طریق هم کشتی ریزنمونه های دمبرگ دارای پهنک، ارزیابی شد. پس از هم کشتی ریزنمونه ها با آگروباکتریوم به مدت دو تا 3 روز، به محیط کشت انگیزش مستقیم شاخساره انتقال یافتند. در ادامه، شاخساره های تراریخت احتمالی ، از ریزنمونه ها جدا گردید و افزونگری آن ها انجام شد. در پایان، به منظور تایید گیاهان تراریخت، از آزمون بافت شیمیایی و واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که غلظت 10 میلی گرم در لیتر هیگرومایسین برای گزینش شاخساره های تراریخت مناسب بوده و باید پس از باززایی اولیه استفاده شود. بیشترین میزان باززایی (38 درصد) شاخساره های تراریخت احتمالی از ریزنمونه های دمبرگ دارای پهنک، در تیمار 10 دقیقه مایه کوبی و 100 میکرومول استوسیرینگون به دست آمد. همچنین کمترین میزان باززایی (25/25 درصد) شاخساره های تراریخت احتمالی، در تیمار 20 دقیقه مایه کوبی و 50 میکرومول استوسیرینگون مشاهده شد. نتایج آزمون بافت شیمیایی و آنالیز PCR گیاهک های تراریخت، نشان داد که بیشترین شمار رگه مستقل (27 شاخساره) و کارایی انتقال ژن (11 درصد) به ازای هر 100 ریزنمونه دمبرگ، مربوط به تیمار 10 دقیقه مایه کوبی و 100 میکرومول استوسیرینگون می باشد.نتیجه گیریافزودن هیگرومایسین به محیط کشت، سبب کاهش باززایی مستقیم شاخساره از ریزنمونه های دمبرگ دارای پهنک می شود. عواملی مانند مدت زمان مایه کوبی و غلظت استوسیرینگون اثر چشم گیری بر راندمان و موفقیت تراریختی در ژربرا دارند. استوسیرینگون به عنوان یک انگیزاننده فنولی ژن های Virو انتقال دهنده T-DNA در آگروباکتریوم در نظر گرفته شده است و سبب افزایش کارایی تراریختی می شود. بنابراین بهترین تیمار برای تولید گیاهان تراریخت در گل ژربرا رقم ‘Royal Soft Pink’ با انتقال ژن GUS، مایه کوبی ریزنمونه های دمبرگ دارای پهنک با آگروباکتریوم به مدت 10 دقیقه و استفاده از استوسیرینگون به غلظت 100 میکرومول می باشد.کلید واژگان: آزمون بافت شیمیایی, باززایی مستقیم شاخساره, ژربرا, ژن GUS, واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR)Background and ObjectivesGerbera is one of the most popular ornamental plants in the world and ranked forth, in the flower industry among the 10 top cut flowers. Nowadays, there is an important for development of generally applicable gene transfer methods for gerbera which will allow rapid introduction of new traits into elite genotypes without changing the existing good properties.Materials and methodsThis study was conducted in three separate experiments; First experiment was conducted to evaluate the effect of hgygromaycin at various concentrations (5, 10, 15, 20, 25 and 30 mg L-1) to determine it’s the lethal dose in untransformed plantlets of Gerbera jamesonii cv. ‘Royal Soft Pink’. Then, in second experiment investigated the effect of 10, 15, 20, 25 and 30 mg L-1 hgygromaycin on shoot regeneration in leafy petiole explants. Finally, in third experiment evaluated the effect of inoculation times (10 and 20 min) and acetosyringone concentrations (50 and 100 µmol) on GUS gene transfer efficiency mediated by Agrobacterium and by co-cultivation method of leafy petiole explants. After 2-3 days of co-cultivation of leafy petiole explants with Agrobacterium, were transferred to direct shoot regeneration medium. Then putative transgenic shoots derived from petioles and the multiplication were done. Finally, transformed plants were confirmed by GUS histochemical assay and PCR analysis.ResultsThe results showed that the 10 mg L-1 concentration of hgygromaycin is suitable for selection of transgenic shoots and it should be used after initial regeneration. The highest (38%) of putative transgenic shoots regeneration was obtained from treatment of 10 min inoculation with Agrobacterium and using 100 µmol acetosyringone. Also, the lowest (25.25%) of putative transgenic shoots regeneration was showed from treatments of 20 min inoculation and using 50 µmol acetosyringone. The results of histochemical assay and PCR analysis in transgenic plants showed that the highest independent line number (27 shoots) and gene transfer efficiency (11%) per 100 explants were obtained from treatments of 10 min inoculation and using 100 µmol acetosyringone.ConclusionFactors such as inoculation time and acetosyringone concentration had prominent impact on the efficiency and success of transformation. Acetosyringone, is considered to be the phenolic inducer of vir genes activation and T-DNA transfer in Agrobacterium and enhances the transgenic efficiency. Therefore, the best treatment to produce transgenic plant in Gerbera jamesonii cv. ‘Royal Soft Pink’ with transfer of GUS gene is the inoculation of leafy petiole explants for 10 min and using of acetosyringone with 100 µmol concentrationKeywords: Histochemical assay, shoot direct regeneration, gerbera, GUS gene, PCR
-
این پژوهش بهمنظور ارزیابی اثر تیمارهای دمایی مختلف بر ترکیبات بیوشیمیایی و صفات رشدی پیازهای سنبل اجرا گردید. در این آزمایش پیازهای سنبل رقم Blue jacket به مدت 4 هفته در معرض تیمارهای دمایی 5، 10، 15 و 20 درجه سانتی گراد قرار گرفته و صفات بیوشیمیایی شامل میزان کربوهیدرات های محلول، پروتئین، تری گلیسرید، آنزیم های پراکسیداز و آمیلاز در طول انبارداری و همچنین صفات اندازه برگ، اندازه گل آذین، قطر ساقه، طول ساقه، تعداد برگ و شروع گلدهی در طول دوره رشدی مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نتایج نشان داد که تیمارهای 5 و 10 درجه سانتی گراد دارای بیشترین میزان کربوهیدرات های محلول، پروتئین و تری گلیسرید بوده و تیمارهای 15 و 20 درجه سانتی گراد دارای بیشترین میزان فعالیت آنزیمی بودند. همچنین، در بررسی طول فصل رشدی پیازهای تیمار شده، مشخص شد که تیمارهای دمایی 5 و 10 درجه سانتی گراد دارای رشد بهتری بوده و شروع گلدهی سریعتری داشند. به طور کلی با توجه به نتایج بدست آماده، برای نگهداری پیازهای سنبل قبل از کاشت، دماهای 5 و 10 درجه سانتی گراد برای افزایش کیفیت گل و تسریع گلدهی سنبل توصیه می گردد.
کلید واژگان: انبارداری, تری گلیسرید, فعالیت آنزیمی, کیفیت گل, کربوهیدرات های محلولEffect of different temperature treatments on the biochemical compounds and growth parameters of Hyacinthus orientalis cv. Blue jacket bulbs were evaluated under different temperature (5, 10, 15 and 20 °C). After four weeks, biochemical traits such as carbohydrate solution, protein, triglyceride, peroxidase and amylase during storage were measured. After the storage period they were planted in pots and some physiological traits during season growth were examined. Storing at 5 and 10 °C showed the highest carbohydrate solution, protein and triglyceride content and highest enzyme activities were observed in 15 and 20 °C treatments. Moreover, during the growing season the plant treated with 5 and 10 °C showed higher growth rate and earlier flowering time. Overall, according to the results, to achieve high quality and rapid flowering, storage temperature of 5 or 10 °C are recommended in hyacinth bulbs before planting.
Keywords: Carbohydrate Solution, Enzyme Activity, Flower Quality, Storage, Triglyceride -
زعفران زراعی علاوه بر اینکه گران ترین ادویه جهان است از نظر وجود متابولیت های داروئی مهم و متعدد نیز حائز اهمیت ویژه ای است. این گیاه تریپلوئید بوده و ایجاد بذر نمی کند. به دلیل عقیم بودن، موفقیت های کسب شده با روش های اصلاح سنتی بسیار اندک بوده است. ارائه یک دستورالعمل کالوس زائی کارآمد برای این گیاه از دو جهت مورد توجه است: اصلاح این گیاه از طریق مهندسی ژنتیک و تولید متابولیت های ثانویه از طریق کشت کالوس است. در این پژوهش ابتدا پنج تیمار مختلف برای ضدعفونی بنه ها اعمال شد، سپس ریزنمونه های لایه سلولی نازک به ضخامت حدود یک میلی متر و ریزنمونه های معمولی به ضخامت یک سانتی متر از بخش قاعده ای و راسی بنه تهیه شد. ریزنمونه ها در محیط MS با غلظت های مختلف BAP،NAA و 2،4-D برای سه ماه در تاریکی در دمای 2± oc20 نگهداری شدند. براساس نتایج، مناسب ترین تیمار ضدعفونی استفاده از قارچ کش بنومیل و سپس استفاده از هیپوکلریت سدیم دو و نیم درصد می باشد. بالاترین میزان زنده مانی ریزنمونه ها (90 درصد) در این تیمار مشاهده شد و تمامی ریزنمونه ها عاری از آلودگی بودند. بالاترین میزان کالوس زایی (75 %) با ریزنمونه های لایه سلولی نازک بخش قاعده ای بنه در محیط حاوی دو میلی گرم در لیتر NAA و نیم میلی گرم در لیتر BAP به دست آمد. این میزان کالوس زایی در تیمار یک گرم در لیتر 2،4-D از ریزنمونه های معمولی بخش قاعده ای بنه حاصل شد. با توجه به میزان کالوس زایی قابل قبول در ریزنمونه های لایه سلولی نازک و نیز مزیت این ریزنمونه ها برای انتقال ژن، استفاده از آنها را می توان توصیه کرد.کلید واژگان: تیمار ضدعفونی, زعفران, کشت بافت, لایه سلولی نازک, هورمونSaffron (Crocus sativus L.) is the world's most expensive spice. Moreover, it is important since it contains various drug metabolites. Saffron is a triploid (2n=3X=24) and sterile plant and it does not have any viable seeds. Because of the sterility, classical breeding of this plant is limited. Developing an efficient callus induction protocol is studied for two reasons, i.e. molecular breeding and the production of secondary metabolites. In order to provide a suitable callus induction protocol, establishment of corms was considered. Five different treatments were applied to sterilization of corms. Thin cell layer explants with approximately 1 mm thickness and typical explants with approximately 1 cm thickness were prepared from sterilized corms. For callus induction, different explants were planted in MS medium containing different concentration of 2, 4-D, BAP and NAA. Then, they were incubated in dark conditions at 20 ±20C for 3 months. The results showed that the use of Benomyl fungicide, followed by surface sterilization using sodium hypochlorite (2.5 %) was the best sterilization treatment. The highest survival rates of explants (90%) were observed in this treatment and all explants were free of contamination. The highest amount of callus induction (75%) was obtained in MS medium supplemented with 2mg/l NAA and 0/5 mg/l BAP from thin cell layer of basal corm. The same result was observed with 1mg/l 2, 4-D from typical explants of basal corm. The results obtained from this study show that the thin cell layer explants are suitable explants because of the high amount of callus formation and the advantages for gene transfer studies.
The results showed that the use of Benomyl fungicide, followed by surface sterilization using sodium hypochlorite (2.5 %) was the best sterilization treatment. The highest survival rates of explants (90%) was observed in this treatment and all explants were free of contamination. The highest amount of callus induction (75%) was obtained in MS medium supplemented with 2mg/l NAA and 0/5 mg/l BAP from thin cell layer of basal corm. The same result was observed with 1mg/l 2,4-D from typical explants of basal corm. Our results showed that the thin cell layer explants are suitable explant because of high amount of callus formation and advantages for gene transfer studies.Keywords: Thin cell layer, hormone, sterilization treatment, Saffron, tissue culture -
سابقه و هدفبررسی کارکرد ژن های عامل ایجاد رنگ گل در ژاله (ژربرا)، به دلیل کارآیی پایین شیوه های تراریختی و نیز زمان طولانی مورد نیاز برای تولید گیاهان تراریخت پایدار ، به طور معمول به کندی انجام می شود (2). برای واکاوی کارکرد این ژن ها می توان از بیان موقت آنها با شیوه اگرواینفیلتریشن به عنوان یک راه چاره بهره گیری کرد.مواد و روش هابه همین دلیل این آزمایش در2 مرحله انجام شد، نخست در 12 رقم گل ژاله به رنگ های مختلف آزمایش اگرواینفیلتریشن با 3 سازه ژنی رنگ گل در مسیر آنتوسانینها (1-CcF3 5 H: دارای یک ژن رنگ،2- Del2: دارای 3 ژن رنگ گل و 3- Del8: دارای 5 ژن رنگ گل) انجام شد. برای اگرواینفیلتریشن از آگروباکتریوم (A. tumefaciens) نژاد EHA 101 با پلاسمید pBIH و دارای یک یا چند ژن از ژن های فلاونوئید ʹ3،ʹ5-هیدروکسیلاز (F3 5 H) ، دی هیدروفلاونول4-ریداکتاز (DFR) ، آنتوسیانیدین سنتاز (ANS) ، فلاونون 3 بتا-هیدروکسیلاز (F3H) ، چالکون ایزومراز (CHI) و یک ژن نشانگر انتخابی مقاومت به هایگرومایسین (hpt) بهره گیری شد. پس از کشت آگروباکتریوم دارای سازه های ژنی در محیط کشت های رشد، انگیزش و نیز اینفیلتریشن، تعلیق آن در پایه گلبرگ ها با سرنگ تزریق شد.یافته هامشاهده ظاهری نتایج آزمایش اول نشان داد که گلبرگ های رقم های به رنگ صورتی دارای تغییر رنگ گلبرگ گل به سمت آبی و تولید آنتوسیانین دلفینیدین هستند. سپس این آزمایش برای بار دوم با 4 رقم به تقریب صورتی رنگ (‘Aqua Melone’، ‘Bismarck’،‘Esmara’ و ‘Rosalin’) و با همان سازه ها تکرار شد. نتایج واکاوی HPLC چهار نوع آنتوسیانین دلفینیدین، سیانیدین، پلارگونیدین و پئونیدین گلبرگهای تزریق یافته نشان داد که، گلبرگ های رقم ‘Bismarck’ با سازه 5 ژنی pBIH-35S-Del8 بیشترین مقدار دلفینیدین را تولید می کند.نتیجه گیریبنابراین می توان رقم ‘Bismarck’ ژاله را برای انتقال پایدار ژن های درگیر در مسیر آنتوسیانین ها، با هدف تغییر رنگ گل به ویژه تولید دلفینیدین پیشنهاد کرد.کلید واژگان: اگرواینفیلتریشن, ژن فلاونوئید ?3, 5-هیدروکسیلاز, دلفینیدین, ژاله (ژربرا)Background And ObjectivesThe study of flower color genes function in gerbera is hampered due to the low efficiency of transformation methods and the long time span needed for production of stably transformed transgenic plants (1). For some functional analysis, the transient expression of genes could be an efficient alternative.Materials And MethodsTherefore, this study was conducted in two stages. In first stage, the agroinfiltration experiment with 3 flower color constructs (1-pBIH-35S-CcF3´5´H: with one gene, 2-pBIH-35S-Del2: with 3 genes and 3-pBIH-35S-Del8: with 5 genes) in 12 cultivars of gerbera was investigated. Agroinfiltration of gerbera petals were performed by Agrobacterium tumefaciens strain EHA 101 harboring binary vectors pBIH that contained one or more genes of flavonoid 3ʹ 5ʹ-hydroxylase (F3´5´H), dihydroflavonol 4-reductase (DFR), anthocyanidin synthase (ANS), flavanone 3β-hydroxylase (F3H), chalcone isomerase (CHI) and hygromycin phosphotransferase (hpt).ResultsVisual observations of injected petals showed that cultivars with pink color have shifted flower color from pink to blue and produced delphinidin. In the second stage, this experiment was repeated with 4 pink cultivars (Aqua Melone, Bismarck, Esmara and Rosalin) and mentioned constructs. The results of HPLC analysis of 4 anthocyanins (delphinidin, cyaniding, pelargonidin and peonidin) showed that the injected petals of Bismarck cultivar with pBIH-35S-Del8 construct have the highest delphinidin production.ConclusionTherefore, we can suggest Bismarck cultivar of gerbera for stable transformation of genes involving production of anthocyanins for change of flower color particularly production of delphinidin.Keywords: agroinfiltration, flavonoid 3? 5?-hydroxylase gene, delphinidin, gerbera
-
جنس زالزالک (Crataegus L.) متعلق به خانواده Rosaceae می باشد و موارد استفاده دارویی و زینتی دارد. جوانه-زنی بذر در گونه های جنس زالزالک به دلیل داشتن آندوکارپ استخوانی و خواب جنین به سختی انجام می گیرد. تحقیق حاضر به منظور شناخت موثرترین روش برای شکستن خواب و جوانه زنی بذر زالزالک ایروانیCrataegus Pojark. pseudoheterophylla انجام گرفت. بدین منظور بذرها در دو آزمایش جداگانه به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار در گلدان های پلاستیکی کاشته شدند. ابتدا تیمارهای خراش دهی پوسته بذر با استفاده از نیترات پتاسیم با غلظت های 0، 2500، 5000، 7500 و 10000 میلی گرم در لیتر و اسید سولفوریک 98 درصد در مدت-های آغشتگی 0، 30، 45، 60، 90، 120، 150، 180 و 210 دقیقه انجام شد. آنگاه بذور در ترکیب با لایه گذاری در حالت های پیوسته (یک ماه گرمادهی و سه ماه سرمادهی) و متناوب (یک ماه سرمادهی و دو هفته گرمادهی، سپس یک ماه سرمادهی و دو هفته گرمادهی و در انتها یک ماه سرمادهی) قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در تیمار نیترات پتاسیم بیشترین درصد جوانه زنی (33/19 درصد) و سرعت جوانه زنی (18/4 تعداد در روز) در غلظت 10000 میلی گرم در لیتر و لایه گذاری متناوب و در تیمار اسید سولفوریک بیشترین درصد جوانه زنی (55 درصد) و سرعت جوانه زنی (63/8 تعداد در روز) در مدت زمان 120 دقیقه و لایه گذاری متناوب وجود دارد. بیشترین میانگین زمان جوانه زنی (39 و 30 روز) در هر دو تیمار خراش دهی در لایه گذاری پیوسته وجود دارد.کلید واژگان: خراش دهی, خواب بذر, زالزالک, سرعت جوانه زنی, لایه گذاریThe genus of Hawthorn (Crataegus L.), belonged to Rosaceae family has medicinal and ornamental applications. Its seed germination is poor, due to stony endocarp and embryo dormancy. This study was carried out to determine methods to break dormancy in Crataegus pseudoheterophylla seeds. For this purpose, seeds were sown in plastic pots as a factorial experiment in randomized completely block design (RCBD) with 3 replications. Treatments including chemical scarification in KNO3 for 0, 2500, 5000, 7500 and 10000 mg l-1 and concentrate sulfuric acid (H2SO4 96 %) for 0, 30, 45, 60, 90, 120, 150, 180 and 210 minutes followed by continues regime (1 month at 23 °C, then 3 months at 4 °C) and alternate regime (1 month at 4 °C and, 2 weeks at 23 °C, then 1 month at 4 °C and 2 weeks at 23 °C, finally 1 month at 4 °C) were applied. Results showed that in KNO3, the highest germination percentage (19.33 %) and germination speed (4.18 number/day) was determined at 10000 mg l-1 alternate stratification and in sulphuric acid, the highest percentage germination (55 %) and speed germination (8.63 n/d) was determined for 120 minutes alternate stratification. The highest mean time germination in both scarification treatments was observed in continues regime.Keywords: Scarification, seed dormancy, Crataegus spp, germination speed, Stratification
-
نشریه تحقیقات ژنتیک و اصلاح گیاهان مرتعی و جنگلی ایران، سال بیست و چهارم شماره 1 (پیاپی 47، بهار 1395)، صص 102 -113فرآیند استخراج RNA از بافت های سخت چوبی و به طور خاص درختان خانواده مخروطیان به دلیل داشتن غلظت های بالایی از ترکیبات فنولیک، پلی ساکاریدها، متابولیت های ثانویه و لیگنین، بسیار مشکل است و تا به حال هیچ گونه کیت تجاری برای این منظور ساخته نشده است. در این مطالعه مشکلات فوق برطرف گردیده و روشی سریع، ساده و اقتصادی برای استخراج RNA از بافت ساقه گونه های Cedrus deodara و Abies grandis که هر دو از خانواده مخروطیان می باشند، ارائه شده است. نسبت جذب نوری در طول موج های 260 به 280 و 260 به 230 نانومتر، به ترتیب 88/1 و 1/1 برای گونه Cedrus deodara و 8/1 و 9/0 برای گونه Abies grandis به دست آمد. تغییرات صورت گرفته در جهت بهینه سازی استخراج RNA نیز شامل استفاده از تیمار پیش گرما روی بافر استخراج، کاهش دور سانتریفیوژ حذف آلودگی DNA و حذف DEPC می باشد. ساخت cDNA با استفاده از RNA استخراج شده با موفقیت انجام و واکنش RT-PCR باندهای مورد انتظار را تولید نمود. لذا به نظر می رسد این روش برای استخراج RNA از بافت های چوبی مناسب است.کلید واژگان: بافت چوبی, ترکیبات فنولیک, درخت نراد, DEPCIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:24 Issue: 1, 2016, PP 102 -113RNA extraction from hard wood tissues, especially in coniferous family trees, is very hard because they have high concentrations of phenolic compounds, polysaccharides, secondary metabolites and lignin. Moreover, up to now, no commercial kit is made for the mentioned purpose. In this study, the problems were resolved and a rapid, simple, and economic protocol is presented for RNA extraction from bark tissue of Cedrus deodara and Abies grandis, which belong to conifer family. Ratios of optical density of 260/280 nm and 260/230 nm were respectively obtained as 1.88 and 1.1 for Cedrus deodara and 1.8 and 0.9 for Abies grandis. Modifications for optimization of RNA extraction were preheating treatment of extraction buffer, and decreasing centrifuge rounds to eliminate DNA contaminations and DEPC. Synthesis of cDNA was performed using extracted RNA. RT-PCR successfully produced expected bands. Therefore, it seems that the presented protocol is suitable for RNA extraction from woody tissues.Keywords: Abies grandis, bark tissue, DEPC, phenolic compounds
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.