به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

پیمان اسدی

  • محمدمهدی باکی هاشمی، ساجد بخشی، پیمان اسدی*
    مقدمه

     پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی برای ارایه خدمات مناسب و رضایت بخش نیازمند برخورداری از تجهیزات و امکانات مناسب می باشند. لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه وضعیت تجهیزات اورژانس پیش بیمارستانی استان گیلان با دستورالعمل دارو و تجهیزات اورژانس پیش بیمارستانی وزارت بهداشت ایران (ویرایش ششم) طراحی و اجرا گردید.

    مواد و روش کار

     این مطالعه مقطعی در سال 1400 انجام گردید. نمونه گیری بصورت تمام سرشماری، در 78 پایگاه شهری و جاده ای اورژانس پیش بیمارستانی استان گیلان انجام گردید. وضعیت تجهیزات بر اساس دستورالعمل دارو و تجهیزات اورژانس پیش بیمارستانی وزارت بهداشت ایران (ویرایش ششم) مورد بررسی قرار گرفت. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار spss  نسخه 22 استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار تحلیلی (تحلیل واریانس) انجام گرفت. P کمتر از 0/05 از نظر آماری معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

     در مجموع 78 پایگاه مورد بررسی میانگین نمره تجهیزات پزشکی 556 (76درصد) و تجهیزات غیرپزشکی 46 (63درصد) بود. در مجموع پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی 602 نمره (75درصد) از دستورالعمل تجهیزات پزشکی و غیرپزشکی را کسب نمودند که بر این اساس در رتبه متوسط طبقه بندی شدند. همچنین یافته ها نشان داد بین مقطع تحصیلی مسیولین پایگاه و سابقه کار (بیش از 15 سال)، با میانگین نمره کل تجهیزات پزشکی و غیر پزشکی، ارتباط معنادار وجود داشت.

    نتیجه گیری

     مقایسه وضعیت تجهیزات موجود در آمبولانس های اورژانس پیش بیمارستانی با دستورالعمل وزارت بهداشت، نشان دهنده نیاز به برنامه ریزی مدون جهت ارتقاء و بهبود کیفیت تجهیزات، تامین بودجه و نظارت و پایش مستمر است که می تواند باعث افزایش کیفیت و بهره وری خدمات اورژانس پیش بیمارستانی گردد.

    کلید واژگان: تجهیزات, فوریت های پزشکی, اورژانس پیش بیمارستانی, آمبولانس
    Mohammadmehdi Bakihashemi, Sajed Bakhshi, Pyman Asadi *

    Objective (s):

     Pre-hospital emergency centers need proper equipment and facilities to provide adequate and satisfactory services. Therefore, the present study aimed to compare the pre-hospital emergency equipment in Guilan province with the pre-hospital emergency medicine and equipment guidelines of the Ministry of Health of Iran (6th edition).

    Methods

     This cross-sectional descriptive study was conducted in year 2022. All urban and road pre-hospital emergency centers of Guilan province were assessed (a province in the north of Iran). The conditions of the equipment were checked and determined based on the pre-hospital emergency medicine and equipment instructions of the Ministry of Health of Iran (6th edition). SPSS version 22 software was used for data analysis.

    Results

     In all 78 centers were studied. The average score obtained for medical equipment was 556 (76%), non-medical equipment was 46 (63%), and in total, pre-hospital emergency centers scored 602 (75%) from the instructions for medical and non-medical equipment, which is classified as average.

    Conclusion

     Comparing the condition of the equipment in pre-hospital emergency ambulances with the directives of the Iranian Ministry of Health showed that there is need for systematic planning to upgrade and improve the quality of the equipment, funding and continuous monitoring, which can lead to improve the quality of pre-hospital emergency services.

    Keywords: Equipment, medical emergency, pre-hospital emergency, ambulance
  • حمیده ابراهیمی، پیمان اسدی، میمنت حسینی*
    سابقه و هدف

    عوارض جانبی ناشی از مصرف داروها می تواند پیامدهای متفاوتی اعم از ایجاد حساسیت تا مرگ را به همراه داشته باشد. از بین داروهایی که برای رفع اسپاسم های مزمن استفاده قرار می گیرد می توان به باکلوفن اشاره کرد. مسمومیت با باکلوفن یک مسیله نادر است و در مسمومیت با باکلوفن جذب دارو طولانی تر و کامل تر صورت می گیرد به طوری که در دوزهای درمانی باکلوفن ابتدا در ستون فقرات اثرات خود را نشان می دهد اما در دوز های بالاتر نفوذ دارو آسان تر است و از سد خونی-مغزی عبور می کند و علایمی نظیر مرگ مغزی را نشان می دهد که به صورت گشادی مردمک ها و نامتقارن بودن آن ها و نیز هیپوتونی و هیپورفلکسی می باشد اگرچه مطالعات کمی در ارتباط با مرگ ومیر ناشی از مصرف داروی باکلوفن گزارش شده است و مسمومیت در ارتباط با داروی باکلوفن در دوزهای بالای 270 میلی گرم می باشد.

    گزارش مورد:

     مطالعه حاضر به گزارش یک مورد افت شدید هوشیاری و خواب آلودگی و کاهش شدید تون عضلانی درنتیجه مصرف تنها 50 میلی گرم از داروی باکلوفن پرداخته شده است.

    نتیجه گیری:

     ازآنجاکه آلبومین به عنوان فراوان ترین پروتیین در خون وظیفه انتقال اکثر دارو ها در پلاسما را بر عهده دارد، لذا سطح آلبومین تاثیر زیادی در فارماکولوژی و فارماکوکنتیک دارو در پلاسما دارد و می تواند در ایجاد مسمومیت رخ داده در بیمار موثر باشد. بر این اساس پیشنهاد می شود پرستاران در هنگام بررسی وضعیت و ارایه مراقبت به بیمار به سطح آلبومین خون به عنوان یک عامل مداخله گر در عکس العمل و پاسخ بیمار به درمان با داروی باکلوفن توجه داشته باشند.

    کلید واژگان: کاهش هوشیاری, مسمومیت, باکلوفن
    Hamide Ebrahimi, Peiman Asadi, Meimanat Hossini*
    Background and Objective

    Side effects caused by taking medications can have different consequences, ranging from sensitivity to death. Medications used to relieve chronic spasms include baclofen. Poisoning with baclofen is a rare problem, and in poisoning with baclofen, absorption of the drug is longer and more complete, so baclofen in therapeutic doses shows its effect first in the spine, but in higher doses, the drug penetrates more easily and crosses the blood-brain barrier, showing symptoms such as brain death, which is manifested as dilated pupils and their asymmetry, as well as hypotonia and hyporeflexia. Although few studies have reported deaths from baclofen use, poisoning has been associated with baclofen at doses above 270 mg.

    Case report:

     The present study reports on a case who, after taking only 50 mg of baclofen, suffered from severe decreased consciousness and drowsiness and whose muscle tone was greatly reduced.

    Conclusion

    Since albumin, the most abundant protein in the blood, is responsible for the transport of most drugs in plasma, albumin level has a great impact on the pharmacology and pharmacokinetics of the drug in plasma and may cause intoxication in patients. Therefore, it is suggested that nurses pay attention to the blood albumin level as an intervening factor in the patient's response and reaction to treatment with baclofen when examining the patient's condition and providing their care.

    Keywords: Decreased consciousness, Poisoning, Baclofen
  • پیمان اسدی، نازنین نوری رودسری، حبیب اسلامی کنارسری، محمدرضا دارابی نیا، مجید پورشیخیان*
    زمینه 

    کارکنان خدمات فوریت های پزشکی اغلب خط اول مراقبت های بهداشتی هستند که در موقعیت های مختلف در خارج از بیمارستان از بیمار مراقبت می کنند. با توجه به حساسیت کار کارکنان اورژانس، آگاهی آنان درباره تجهیزات آمبولانس، تاثیر زیادی بر عملکرد دارد.

    هدف

    این مطالعه با هدف ارزیابی دانش پرسنل خدمات فوریت های پزشکی پیش بیمارستانی شهر رشت در مورد تجهیزات آمبولانس انجام شد..

    روش ها

    این مطالعه مقطعی تحلیلی، روی 84 نفر از کارکنان عملیاتی هفده پایگاه اورژانس پیش بیمارستانی رشت انجام شد. نمونه گیری به روش دردسترس انجام شد و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسش نامه دوبخشی جمع آوری شد. بخش اول درباره مشخصات جمعیت شناختی (سن، جنس، سابقه، نوع استخدام، رشته و میزان تحصیلات، دوره بازآموزی) و بخش دوم، درباره سطح آگاهی از تجهیزات پزشکی آمبولانس بر اساس دستورالعمل دارو/تجهیزات اورژانس پیش بیمارستانی وزارت بهداشت بود. داده ها با استفاده از نرم افزار  SPSS نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و سطح معنی داری 0/05 در نظر گرفته شد.

    یافته ها 

    اکثر افراد دارای مدرک تحصیلی کارشناسی، استخدام رسمی و دانش آموخته رشته پرستاری و فوریت پزشکی بودند. میانگین سابقه کاری6/41‏ ± ‏9/84سال و اکثر نمونه ها، سابقه شرکت در دوره بازآموزی را داشتند. یافته ها نشان داد سطح آگاهی کارکنان اورژانس از تجهیزات آمبولانس خوب بود. آزمون کروسکال والیس نشان داد که سطح آگاهی آنان، با وضعیت استخدام رابطه معنی داری داشت (0/001>P)

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد لازم است با برگزاری دوره های آموزشی کوتاه مدت و استفاده از روش های شبیه سازی، سطح آگاهی کارکنان عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی از تجهیزات پزشکی آمبولانس افزایش داده شود.

    کلید واژگان: آگاهی, خدمات اورژانس پزشکی, آمبولانس, تجهیزات و وسایل
    Payman Asadi, Nazanin Noori Roodsari, Habib Eslami Kenarsari, Mohammad Reza Darabi Niya, Majid Pourshaikhian*
    Background

     Emergency Medical Services (EMS) personnel are often the first to provide healthcare services to the patient in different situations outside the hospital. Due to the sensitivity of this work, knowledge of ambulance equipment can affect the performance of Emergency Medical Services personnel. 
    Objective This study aims to assess the knowledge of pre-hospital EMS personnel in Rasht, Iran about ambulance equipment.

    Methods

     This cross-sectional analytical study was conducted on 84 EMS personnel who were selected from 17 medical centers in Rasht, Iran using a convenience sampling method. The data collection tool was a two-part questionnaire. The first part surveys demographic characteristics (age, gender, work experience, type of employment, education, field of study, history of retraining courses) and the second part assesses the knowledge of ambulance equipment according to the Pre-hospital Emergency Medicine/Equipment User Manual of Iranian Ministry of Health and Medical Education (fourth edition). The data were analyzed in SPSS v. 22 software and the significance level was set at 0.05. 

    Results

    Most of participants had a bachelor’s degree, were under permanent employment, and had a degree in nursing and emergency medicine. Their mean work experience was 9.84±6.41 years, and most of them had a history of participating in retraining courses. Their knowledge of ambulance equipment was at a good level. Kruskal-Wallis test showed that their knowledge level had a significant relationship with their type of employment (P<0.001).

    Conclusion

     It is necessary to increase the knowledge level of pre-hospital EMS personnel about ambulance equipment by holding short-term training courses and using simulation methods.

    Keywords: Knowledge, Emergency Medical Services, Ambulance, Equipment
  • سید مهدی ضیاء ضیابری، پیمان اسدی، حمیده محمدنیا، عبدالرضا محمدنژاد، مجید پورشیخیان
    مقدمه

    هوش معنوی باعث تفاهم بین افراد، ایجاد آرامش و مدیریت تغییرات می شود. هوش معنوی کارکنان اورژانس نسبت به انجام درست اقدامات اورژانسی، تاثیرگذار است. این نوع از هوش در تمام افراد وجود دارد ولی به علت حساسیت شغلی کارکنان اورژانس و ضرورت انجام بهترین کار در بهترین زمان دارای اهمیت بیشتری است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر هوش معنوی بر کارآیی کارکنان سلامت بخش اورژانس بود.

    روش مطالعه

    مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بود که روی 83 نفر از کارکنان سلامت بخش اورژانس مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی پورسینای رشت در سال 1400 انجام شد. روش نمونه گیری به صورت سرشماری بود. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل، مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه کینگ (King) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS24 و روش های آماری توصیفی (فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار)  و آزمون کلموگروف اسمیرنوف، T مستقل، پیرسون و آنالیز واریانس تحلیل شد و سطح معنی داری 05/0>P تلقی شد.

    یافته ها

    میانگین سنی افراد مورد بررسی 39/7±15/29 سال و 47 نفر (6/56%) زن بود. یافته های مطالعه حاضر نشان داد که افرادی که از هوش معنوی بالاتری برخوردار هستند، کارایی بهتری نسبت به دیگر افراد دارند (001/0>P). اما هوش معنوی با سن، جنس، تاهل و سطح تحصیلات ارتباط معنی دار آماری نداشت.

    نتیجه گیری

     کارکنان درمانی که از هوش معنوی بالاتری برخوردارند، کارایی بهتری نسبت به دیگران دارند. جدای از تاثیر هوش معنوی بر کاهش استرس، ارتقای هوش معنوی کارکنان بخش های حیاتی بیمارستان مانند اورژانس، می تواند باعث افزایش کارایی آنان به خصوص در شرایط سخت و نیازمند مدیریت شود.

    کلید واژگان: هوش معنوی, کارکنان سلامت, بخش اورژانس بیمارستانی
    Seyyed Mahdi Zia Ziabari, Payman Asadi, Hamide Mohammadnia, Abdolreza Mohammad Nezhad, Majid Pourshaikhian
    Introduction

    Spiritual intelligence leads to understanding between people, calmness, and management of changes. The spiritual intelligence of emergency personnel May affects the correct performance of emergency procedures. This type of intelligence exists in all people, but due to the challenging working conditions of medical staff in the emergency department and the need to do the best work at the best time, it Can be more important. The objective of this study was to evaluate the effect of spiritual intelligence on efficacy of health personnel in the emergency department.

    Methods

    This study was a descriptive cross-sectional study that was performed on 83 medical personnel working in the emergency department of Poursina educational, research and therapeutic center, in Rasht, Iran, in 2021. The sampling method was census. The data were collected using a tool that consisted of demographic characteristics and King's questionnaire. Data were analyzed using SPSS24 software and descriptive statistical methods (frequency, percentage, mean and standard deviation) and Kolmogorov-Smirnov, independent T-test, Pearson test and analysis of variance. The significance level was considered P <0.05.

    Results

    The mean age of the research participants was 29.15±7.39 years and 47 (56.6%) of participants were female. The findings of the present study showed that people with higher spiritual intelligence had better occupational efficiency than others (P<0.001), but there was no statistically significant relationship between spiritual intelligence with age, sex, marital status, and education.

    Conclusion

    Medical personnel who had higher spiritual intelligence were more efficient than others. Apart from the effect of spiritual intelligence on reducing people's stress, improving the spiritual intelligence of personnel in critical departments such as emergency can increase their efficiency, especially in difficult situations that require management.

    Keywords: Spirituality, Intelligence, Health Personnel, Emergency Service, Hospital
  • سید محمدمهدی باکی هاشمی*، پیمان اسدی، ساجد بخشی
    مقدمه

     ایمنی در برابر بلایا و حوادث یکی از اجزای اساسی برنامه ریزی آمادگی جهت مقابله با آن بوده و برای کنترل عوارض و یا به حداقل رساندن عواقب اثرات خطر انجام می گردد. هدف این پژوهش واکاوی میزان ایمنی بیمارستان های گیلان در مقابله با حوادث و بلایا می باشد.

    مواد و روش‌ها

    در این مطالعه مقطعی، توصیفی– تحلیلی، تمام بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی، سازمان تامین اجتماعی و مراکز خصوصی استان گیلان در سال 1400 که در مجموع 35 بیمارستان می‌باشد، از نظر میزان ایمنی و آمادگی مقابله با حوادث و یلایا ارزیابی گردید. داده‌ها با استفاده از چک لیست 150 سوالی ابزار استاندارد ملی (FHSI) گردآوری گردید و نتایج به صورت امتیاز در هر مولفه و امتیاز کلی، رتبه آمادگی، مقایسه با میانگین کلی استانی رتبه بندی و ارایه شد.

    یافته‌ها

    میانگین نسبی آمادگی در مواجهه با بلایا در بیمارستان های مورد مطالعه 66/65 درصد بود. 25 بیمارستان تحت پوشش دانشگاه 36/62 درصد و 10 بیمارستان خصوصی و تحت پوشش تامین اجتماعی 89/73 درصد میزان آمادگی را دارا بودند . از 25 بیمارستان تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان، 3بیمارستان در رتبه خوب، 17 بیمارستان در رتبه متوسط و 5 بیمارستان در رتبه بد آمادگی و از بیمارستان‌های خصوصی و تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی نیز 6بیمارستان رتبه خوب و2 بیمارستان رتبه متوسط  را کسب نمودند.

    نتیجه‌گیری

    بخش قابل ملاحظه ای از بیمارستان‌های استان گیلان هم جهت با سایر بیمارستان های کشور از آمادگی نامناسب در مواجهه با بلایا برخوردارند و توجه به ارتقاء آمادگی بیمارستانی در همه ابعاد آن جهت مقابله مناسب با حوادث و بلایا الزامی و ضروری می باشد.

    کلید واژگان: آمادگی, بحران و بلایا, مدیریت بحران, نظام سلامت
    Seyyed Mohammad Mehdi Baki Hashemi *, Payman Asadi, Sajed Bakhshi Dizaj
    Introduction

     Safety against disasters and accidents is one of the basic components of preparedness planning for dealing with disasters and it is important for controlling complications or minimizing the risks. The purpose of this research is to analyze the level of safety of Guilan province’s hospitals in dealing with accidents and disasters.

    Methods

     In this cross-sectional, descriptive-analytical study, all hospitals affiliated to Guilan University of Medical Sciences or Social Security Organization, and private centers of Guilan province in 2021, which were 35 hospitals in total, were evaluated regarding safety and preparedness for facing disasters and accidents. The data was collected using the 150-question national standard tool checklist for evaluating hospital safety index, and the results were presented in the form of points in each component and overall score, preparedness rank, and comparison with the overall average of the province.

    Results

     The average relative preparedness in the studied hospitals in facing disasters was 65.66%. The 25 hospitals affiliated to Guilan university of Medical Sciences had 62.36% preparedness and 10 private hospitals affiliated to social insurance had 73.89% preparedness. Out of the 25 hospitals affiliated to Guilan University of Medical Sciences, 3 hospitals had good preparedness, 17 hospitals had average preparedness, and 5 hospitals were had poor preparedness, and among private hospitals and those affiliated to Social Security Organization, 6 hospitals had good preparedness and 2 hospitals had average preparedness.

    Conclusion

     A significant portion of the hospitals in Guilan province, like other hospitals in the country, have inadequate preparedness in the face of disasters, and it is necessary and vital to pay attention to the improvement of hospital preparedness in all its dimensions in order to adequately deal with accidents and disasters.

    Keywords: Environment, Public Health, Disasters, Disaster Planning
  • پیمان اسدی، سید مهدی ضیاء ضیابری، بهزاد زهره وندی، علی خلیقی سیگارودی، عنایت الله همایی راد، سما دباغ، فاطمه اسدی شکفتی، سیامک ریماز*
    مقدمه

    آسیب های تروماتیک مغزی یکی از دلایل اصلی مرگ و میر و ناتوانی است. آسیب های تروماتیک مغزی دارای مکانیزم های آسیب چند عاملی هستند و اغلب همراه با دیگر آسیب ها می باشند. بخش زیادی از بیماران دچار آسیب های تروماتیک مغزی دچار آسیب های صورت نیز هستند. به دلیل نزدیکی آناتومیکی صورت و جمجمه انتظار می رود که بیماران مبتلاء به آسیب صورت در معرض خطر بیشتری برای صدمات مغزی باشند. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط شکستگی های صورت وجمجمه با پیامد مغزی در بیماران ضربه به سر انجام شد.

    روش اجرا

    این یک مطالعه تحلیلی- مقطعی است. جمعیت مورد مطالعه بیماران دچار شکستگی جمجمه وصورت ناشی از ضربه سر می باشد. شکستگی جمجمه وصورت در دو دسته مندیبولار و قسمت میانی صورت طبقه بندی شدند. پیامد مغزی به صورت کانکاشن و آسیب های اینتراکرانیال در نظر گرفته شد. سن، جنسیت، مکانیزم تروما، زمان و نوع شکستگی، علایم بالینی همراه و سطح هوشیاری بیماران ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار STATA مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    از 1625 بیمار دچار ضربه به سر 958 (60درصد) دچار شکستگی صورت و جمجمه شدند. 700 نفر(71درصد) دچار آسیب های مغزی به دنبال ضربه به سر شدند، که تنها 29درصد آنها فاقد پیامد مغزی بودند. 50 درصد از پیامدهای مغزی به دنبال شکستگی استخوان صورت و جمجمه با هم و شکستگی استخوان جمجمه 29درصد و شکستگی صورت 21 درصد از کل پیامدهای مغزی را شامل شدند. اکثر بیماران دچارکانکاشن مغزی بودند. درد موضعی شایعترین علامت همراه بود (2/75 درصد). به طورکلی 36درصد از کل شکستگی های صورت و 88درصد از شکستگی های جمجمه منجر به پیامد مغزی شدند.

    نتیجه گیری

    ارتباط مستقیمی بین شکستگی استخوان های جممجمه و صورت با پیامدهای مغزی در بیماران ضربه به سر وجود دارد و کانکاشن شایعترین پیامد مغزی در این بیماران بود. اقدامات اورژانسی و به موقع در بیماران با شکستگی استخوان های جمجمه و صورت الزامی است تا از پیامدها و آسیب های مغزی حاصل از آن کاست.

    کلید واژگان: آسیب تروماتیک مغزی, آسیب صورت, آسیب ماگزیلوفاشیال, خونریزی داخل جمجمه ای
    Payman Asadi, Seyyed Mahdi Zia Ziabari, Behzad Zohrevandi, Ali Khalighi Sigarudi, Enayatollah Homaei Rad, Sama Dabagh, Fatame Asadi Shekofti, Siamak Rimaz*
    Introduction

    Traumatic brain injury is one of the leading causes of death and disability. Traumatic brain injuries have multifactorial injury mechanisms and are often associated with other injuries. A large proportion of patients who suffer from traumatic brain injury also have facial injuries. Due to the anatomical proximity of the face and skull, patients with facial injuries are expected to be at higher risk for brain injuries. The present study was performed with the aim of investigating the relationship between facial and cranial fractures and brain consequence in head trauma patients.

    Methods

     This is an analytical cross-sectional study. The study population consisted of patients with skull and facial injuries due to head trauma. Fractures of the skull and face were classified into two categories: mandibular and middle part of the face. Brain consequence was considered as intracranial concussion and injury. Age, sex, mechanism of trauma, time and type of fracture, associated clinical symptoms, and level of consciousness of patients were recorded. Data were analyzed using STATA software.

    Results

    Out of 1625 patients with head injuries, 958 (60%) suffered facial and skull fractures. 700 people (71%) suffered brain injuries following a head injury, of which only 29% had no brain consequences. 50% of brain outcomes following facial and cranial bone fractures together, cranial bone fractures accounted for 29%, and facial fractures accounted for 21% of total brain outcomes. Most patients had brain concussions. Local pain was the most common symptom (75.2%). Overall, 36% of all facial fractures and 88% of skull fractures resulted in brain outcome.

    Conclusion

     There is a direct relationship between cranial and facial bone fractures and brain consequences in head trauma patients and concussion was the most common brain outcome in these patients. Urgent and timely measures are required in patients with skull and facial bone fractures to reduce the consequences and brain damage.

    Keywords: Facial fractures, Maxillofacial, Intracranial injuries, Brain injuries, traumatic, facial injuries, maxillofacial injuries, intracranial hemorrhages
  • ظهیر ریحانیان، پیمان اسدی، سیامک ریماز، احسان کاظم نژاد لیلی، عبدالکریم شیخ پور، وحید شیرزاد سیبنی، بهزاد زهره وندی
    مقدمه

    آسیب های تروماتیک مغزی به عنوان یکی از علل اصلی مرگ و میر و ناتوانی در سراسر جهان به شمار می روند. کم خونی ممکن است منجر به پیامدهای بدتری در بیماران دچار آسیب های تروماتیک مغزی شود. با توجه به اینکه تاکنون مطالعات محدودی در رابطه با  نقش آنمی و تزریق خون در احیای اولیه در بیماران مبتلا به آسیب های تروماتیک مغزی صورت پذیرفته است، هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین سطح هموگلوبین و میزان مرگ و میر در بیماران دچار این عارضه می باشد.

    روش مطالعه

    این یک مطالعه تحلیل-مقطعی گذشته نگر است. جمعیت مورد مطالعه بیماران با آسیبهای تروماتیک مغزی بستری شده در واحد اورژانس بیمارستان پورسینای شهر رشت در سال 1396 میباشد. بیماران براساس میزان هموگلوبین خون، در دو گروه دارای آنمی (10) و  فاقد آنمی (10Hb>) طبقه بندی شدند. سن، جنس، اطلاعات بالینی، اقدامات درمانی انجام شده، طول مدت بستری و میزان مرگ و میر در این دو گروه ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت. همچنین به منظور تعیین عوامل خطر مرگ و میر در بیماران با آسیبهای تروماتیک مغزی، متغیرهای فوق به همراه یافته های آزمایشگاهی در دو گروه از بیماران دارای بقا و فوت شده مورد مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss نسخه 21 و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی انجام شد.

    یافته ها

    مجموع افراد شرکت کننده در مطالعه  نفر شامل 249 (8/83 درصد) مرد و 48 (2/16 درصد) زن با میانگین سنی 3/22±8/41 سال بودند. 120 (4/40 درصد) نفر از بیماران آنمی داشتند. بیماران فاقد آنمی از میانگین سطح هوشیاری بالاتری در مقایسه با بیماران دارای آنمی برخوردار بودند (001/0 > P). درصد آنمی بر حسب استفاده از پرسور و وضعیت بیمار در هنگام ترخیص در دو گروه مورد مطالعه از لحاظ آماری دارای تفاوت معنی دار بود (0001/0 > P). تعداد پکد سل های دریافتی در دو گروه از بیماران با و بدون آنمی از لحاظ آماری تفاوت معنی دار داشت (0001/0 > P). آنالیز چندگانه براساس مدل رگرسیون لوجستیک نشان داد که مدت زمان بستری، افت فشار خون، تزریق خون و کاهش دمای بدن به عنوان عوامل مرتبط با مرگ و میر می باشند.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد که اگرچه آنمی به عنوان یک متغیر پیش بینی کننده مرگ و میر نمی باشد اما تزریق خون از عوامل مهم مرتبط با مرگ و میر در بیماران دچار آسیب تروماتیک مغزی است.

    کلید واژگان: آنمی, .آسیب تروماتیک مغزی, تزریق خون, واحد اورژانس, مرگ و میر
    Zoheir Reihanian, Payman Asadi, Siamak Rimaz, Ehsan Kazemnezhad Leyli, Abdolkarim Sheikhpour, Vahid Shirzad Siboni, Behzad Zohrevandi
    Introduction

    Traumatic brain injuries are one of the main causes of death and disability worldwide. Anemia may lead to worse outcomes in patients with traumatic brain injury. Considering that there have been limited studies on the role of anemia and blood transfusion in primary resuscitation of patients with traumatic brain injuries, the purpose of this study was to investigate the relationship between hemoglobin level and mortality rate in patients suffering from this condition.

    Methods

    This is a retrospective analytical cross-sectional study. The study population consisted of patients with traumatic brain injuries admitted to the emergency department of Poursina Hospital in Rasht, Iran, in 2017. Patients were classified into two groups, according to blood hemoglobin level, anemic (Hb ≤10) and non-anemic (Hb>10). Age, sex, clinical information, treatment measures, duration of hospitalization, and mortality rate in these two groups were recorded and compared. Also, in order to determine the risk factors for mortality in patients with traumatic brain injury, the above variables, along with laboratory findings, were compared in the two groups of patients with survival and death. Data were analyzed using SPSS21 software, and descriptive and inferential statistical tests.

    Results

    The total number of participants in the study was 297 (249 (83.8%) male and 48 (16.2%) female), with a mean age of 41.8 ± 22.3 years. 120 (40.4%) patients had anemia. Patients without anemia had higher levels of consciousness than those with anemia (P <0.001). There was a statistically significant difference between the anemic and non-anemic patients in terms of the use of vasopressor and patient status at discharge (P <0.0001). The number of packed cells received showed a statistically significant difference between the patients with and without anemia (P <0.0001). Multivariate analysis based on logistic regression model showed that the duration of hospitalization, hypotension, blood transfusion, and hypothermia are risk factors associated with mortality.

    Conclusion

    The results of this study showed that although anemia is not a predictor of mortality, but blood transfusion is one of the most important factors associated with mortality in patients with traumatic brain injury.

    Keywords: Anemia, Brain Injuries, Traumatic, Blood Transfusion, Emergency Service Hospital, Mortality
  • وحید منصف کسمایی، فاطمه حق شناس باکردار، پیمان اسدی، سید مهدی ضیاء ضیابری*، نعیما خدادادی حسن کیاده، لیلا کوچکی نژاد ارم ساداتی، عنایت الله همایی راد، زهرا کاظم زاده
    مقدمه

    فرسودگی شغلی به عنوان یکی از مشکلات مشاغل پر استرس نظیر پزشکی، اثرات فراگیری بر عملکرد افراد می گذارد. علیرغم وجود سطوح بالای فرسودگی شغلی در اساتید و دستیاران رشته طب اورژانس، در ایران مطالعات کمی در زمینه بررسی و مقایسه این مفهوم در دو گروه مذکور انجام شده است. لذا این پژوهش با هدف مقایسه فرسودگی شغلی در اساتید و دستیاران رشته طب اورژانس مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه های علوم پزشکی کشور انجام شده است.

    روش ها

    در این مطالعه مقطعی- تحلیلی پرسشنامه 22 سوالی مسلچ 1981 (MBI-22) به همراه پرسشنامه ای در مورد مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد پژوهش استفاده قرار گرفت. روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی  از سراسر ایران بود.  داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی استیودنت مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و کای اسکویر و از طریق نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    در مجموع 81 استاد و 95 دستیار در پژوهش حاضر شرکت کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین مولفه مسخ شخصیت اساتید 22/80±54/05 و دستیاران 24/73±51/73، میانگین مولفه خستگی هیجانی اساتید 14/77±33/40 و دستیاران 13/20±32/84 و میانگین مولفه فقدان موفقیت فردی اساتید 10/23±39/41 و دستیاران 0/98±9/56 بود. در هر سه مولفه مذکور بین امتیاز اساتید و دستیاران تفاوت معنی داری وجود نداشت. بر اساس مدل رگرسیون فرسودگی شغلی در گروه دستیاران طب اورژانس با متغیرهای جنسیت (0/02 =P) و داشتن فرزند (0/02 =P) و تعداد ویزیت بیمار در ماه (0/08 =P) ارتباط معنی داری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های حاصله، میزان فرسودگی شغلی در اساتید و دستیاران رشته طب اورژانس زیاد است و این موضوع علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن کیفیت خدمات ارایه شده به مددجویان، فرآیندهای آموزشی این رشته را تحت الشعاع قرار داده و موجب اختلال در اجرای بهینه این فرآیندها  می شود. بدیهی است، بر اساس برنامه دوره آموزشی این دستیاران لازم است اصلاحات لازم برای کاهش فرسودگی شغلی و بهبود کیفیت زندگی انجام شود.

    کلید واژگان: فرسودگی شغلی, افسردگی, رضایت شغلی, طب اورژانس
    V. Monsef Kasmaei, F .Haghshenas Bakerdar, P. Asadi, SM. Zia Ziabari *, N .Khodadadi-Hassankiadeh, L. Kouchakinejad-Eramsadati, E. Homaierad, Z .Kazemzadeh
    Introduction

    Occupational burnout is more likely to be caused in occupation, including medicine, due to their stressful nature and has wide effects on individuals᾽ performance. Despite the high level of burnout among professor and residents of emergency medicine, few studies have compared burnout between the two groups in Iran.So this study with the aim of comparing occupational burnout of professor and residents of emergency medicine in the educational and medical centers of Iran University of Medical Sciences in 2018 has been done.

    Methods

    In this analytical cross-sectional study Maslach 1981 (MBI-22) burnout questionnaires with questions regarding demographic characteristics of subjects were used. The sampling method was cluster random sampling across Iran. Data was analysed by independent t-test, One-way ANOVA and chi-squre using SPSS.

    Results

    Totally, 81 professors and 95 residents participated in the present study. The mean of the component of depersonalization of the professors was 54.05± 22.80 and the resident was51.73± 24.73, the average component of the emotional exhaustion of the professors was33.40 ± 14.77 and the residents was32.84 ± 13.20 and the average component was the Lack of personal accomplishment‏‏ of the prof 39.41±10.23 and the resident was 9.56± 0.98.There was no significant difference in all three components and prof and Resident were equal. According to the regression model, Residents' job burnout with gender variables (P = 0.02) and Having a child (P = 0.02) and the number of on call per month (P = 0.08) had a significant relationship.

    Conclusion

    According to the results, the level of burnout among medical emergency professors and residents is high and this affect the quality of caring and educational process of medical emergency and consequently disturb these process. Based on the results on the curriculum of these students, it was necessary to make the necessary corrections to reduce burnout and improve quality of life.

    Keywords: Job burnout, Quality of life, Depression, Job satisfaction, Emergency Medicine
  • جواد ستاره، پیمان اسدی، محمد سیدآبادی، جواد اختری*

    الانزاپین (2-متیل-4-(4-متیل پیپرازین-1-یل)-10-هیدرو-تینو]3،2 [-b [5،1] بنزودیازپین) یک داروی ضد روان پریشی با انحلال پذیری کم در آب است که به چندین گیرنده مختلف تمایل نشان می دهد. این دارو که از مشتقات تیوبنزودیازپین می باشد، در دسته داروهای ضد روانپریشی جدید (آتیپیک) قرار می‏گیرد و کارایی گسترده ای به ویژه برای درمان بیماران با علایم روانی منفی اسکیزوفرنی دارد. الانزاپین در اختلالات سایکوتیک، اختلالات خلقی و بی قراری حاد در بیماران دوقطبی کاربرد دارد. جذب خوراکی آن پایین بوده و حدودا 40 درصد از دارو در متابولیسم گذر اول کبدی متابولیزه می گردد. الانزاپین به واسطه جریان افلاکس با P-گلیکوپروتیین، نفوذ اندکی در مغز دارد و از آن پس زده می شود. همچنین به دلیل وجود سد خونی مغزی، ورود این دارو به مغز با مشکل مواجه است. مطالعات بسیاری برای غلبه بر مشکلات فارماکوکینتیک الانزاپین از جمله فراهمی زیستی پایین و نفوذ کم به داخل مغز، بر سامانه های نوین دارورسانی آن متمرکز شده اند. ظهور فناوری نانو و به کارگیری نانوذرات با خواص ویژه و قابلیت های کلیدی به عنوان سامانه های رسانشی، امیدها در افزایش بهره وری و نیز کاهش نقایص و عوارض داروها را ایجاد کرده است. راه های تجویز متعددی برای دارورسانی الانزاپین به محل هدف وجود دارد. از این میان، دارورسانی از راه بینی به مغز (نازال) به دلیل نبود سد خونی مغزی در مسیر الفاکتوری، سهولت دارورسانی را بیش تر کرده است. نانوسوسپانسیون ها، نانوامولسیون ها، نانوذرات لیپیدی جامد، نیوزوم ها، تراسفروزوم ها، حامل های لیپیدی نانوساختار، نانوذرات پلیمری و غیره، به عنوان نانوسامانه های دارورسانی الانزاپین در این مطالعه مروری آورده شده اند.

    کلید واژگان: الانزاپین, سامانه های دارورسانی, نانوذرات, داروهای ضدروان پریشی, لیپوزوم
    Javad Setareh, Peyman Asadi, Mohammad Seyedabadi, Javad Akhtari*

    Olanzapine (2-methyl-4-(4-methylpiperazin-1-yl)-10H-thieno [2, 3-b][1, 5]benzodiazepine) is an antipsychotic drug with poor water-solubility that has a suitable affinity to some receptors. This benzodiazepine derivative is a new (atypical) antipsychotic drug and has a wide range of efficacy, especially in treatment of patients with negative psychiatric symptoms of schizophrenia. Olanzapine is used in psychotic disorders, mood disorders, and acute restlessness in bipolar patients. Its oral absorption is low and about 40% of the drug is metabolized in first-pass hepatic metabolism. This drug has low permeability into the brain related to remove by p-glycoprotein efflux and blood-brain-barrier (BBB) existence. Emerging nanotechnology during recent years demonstrated the tremendous ability of nanoparticles as versatile nanocarrier systems. This emerging technology has raised promising attempts to address the significant impact on decreasing side effects of drugs and their associated defects. Olanzapine can be administrated by different routes. Intranasal delivery of olanzapine to the brain due to lack of blood-brain-barrier in the olfactory system has facilitated its delivery. In this review article, several olanzapine nano-drug delivery systems are listed by reviewing their results, including nanosuspensions, nanoemulsions, solid lipid nanoparticles (SLN), niosomes, transfersomes, nanostructured lipid carriers (NLC), polymeric nanoparticles (PNP), etc.

    Keywords: olanzapine, drug delivery, nanoparticle, antipsychotic drugs, liposome
  • پیمان اسدی، زهره ابوالقاسمی، وحید شیرزاد سیبنی، علی گل زارع، مسعود جوبنه، سیده معصومه ملکی ضیابری
    مقدمه

    مفهوم رضایت شغلی پدیده‌ای حایز اهمیت درحوزه بهداشت و درمان است. نبود رضایت از کار تاثیرات منفی به نحوه عملکرد افراد خواهد داشت .اورژانس 115 در طول یک روز کاری خود با موقعیت‌های تنش‌زای زیادی رو به رو هستند به یقین این فشارهای روحی در کیفیت کاری آنها تاثیر خواهد گذاشت. بررسی ارتباط رضایت شغلی و عوامل تنش‌زای شغلی در پرسنل عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان رشت در سال 1396 در این مطالعه انجام شد.

    مواد و روش ها

     این پژوهش مطالعه توصیفی مقطعی است و جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه تکنیسین‌های پایگاه‌‌های شهری اورژانس رشت در نظر گرفته شده است. اطلاعات مورد نیاز در مطالعه با استفاده از 3 پرسشنامه از افراد کسب شده است. در این تحقیق از پرسشنامه‌های دموگرافیک افراد مورد مطالعه و پرسشنامه رضایت شغلی و پرسشنامه ارزیابی تنش شغلی استفاده شده است.

     یافته‌ ها

     

    نمونه‌های مورد مطالعه در گروه سنی 31 تا 40 سال و از لحاظ سطح تحصیل اکثریت لیسانس (2/52) بوده‌اند بیشترین میزان رضایتمندی در حیطه همکاران با میانگین 71/3 و میانه  75/3 بوده است. کمترین میزان رضایتمندی در حیطه رضایت از حقوق بوده است. بیشترین میزان عوامل تنش‌زا مربوط به حیطه مراقبت از بیمار با میانگین 04/3 و میانه 16/3 و کمترین میزان عوامل تنش‌زا مربوط به عوامل تنش‌زای بین فردی با میانگین 62/2 می‌باشد.

    نتیجه‌ گیری

     از یافته‌های این مطالعه می‌توان چنین نتیجه گرفت چنانچه پرسنل 115 با تنش‌های شغلی کمتری روبرو شوند رضایت‌مندی بیشتری خواهد داشت لذا با کاهش این عوامل می توان سطح رضایتمندی پرسنل 115 را بهبود بخشید. سیاست‌گذاران سیستم بهداشتی درمانی می‌توانند با توجه بیشتر به حقوق و مزایا باعث افزایش رضایت شغلی این افراد شوند و با ارایه راهکارهایی در جهت کاهش تنش شغلی تکنیسین‌های اورژانس به افزایش کیفیت زندگی کاری و بهبود عملکرد آنان کمک نماید.

    کلید واژگان: استرس شغلی, رضایت شغلی, اورژانس پیش بیمارستانی, اورژانس
    Payman Asadi, Zohre Abolghasemi, Vahid Shirzad Siboni, Ali Golzare, Masoud Jobaneh, Masoomeh Maleki Ziabari
    Introduction

    The concept of job satisfaction is an important phenomenon in the field of health care. Lack of job satisfaction will have negative effects on the performance of people. Pre-hospital emergency personnel face a lot of stressful situations during their work day. These stresses will definitely affect the quality of their work. In this study, the relationship between job satisfaction and occupational stressors was assessed among the pre-hospital emergency personnel of Rasht city in 2017.

    Methods

    This research was a cross-sectional descriptive study and the study population of the present investigation consisted of all technicians of Rasht’s urban emergency stations. The required information in the study was obtained from individuals using 3 questionnaires. In this study, demographic data, job satisfaction, and occupational stress questionnaires were used.

    Results

    Most of the studied participants were in the age group of 31 to 40 years and in terms of education level, the majority had a bachelors’ degree (52.2%). The highest level of satisfaction was observed in the field of colleagues with a mean of 3.71 and a median of 3.75. The lowest level of satisfaction was observed in the field of salary. The highest level of stressors was related to the field of patient care with a mean of 3.04 and the median of 3.16 and the lowest level of stressors was related to interpersonal stressors with a mean of 2.62.

    Conclusions

    From the findings of this study, it can be concluded that pre-hospital emergency personnel will be more satisfied if they face less occupational stress, so the level of satisfaction of pre-hospital emergency personnel can be improved by reducing these factors. Health system policymakers can increase pre-hospital emergency personnel’s job satisfaction by paying more attention to their salaries and benefits. They can also help emergency technicians increase the quality of their working life and improve their performance by providing solutions to reduce their occupational stress.

    Keywords: occupational stress, Job satisfaction, emergency medical services, emergencies
  • پیمان اسدی، متین حسین دخت، وحید شیرزاد سیبنی، مسعود جوبنه، سید مهدی ضیاء ضیابری*
    مقدمه

    با توجه به اهمیت عملکرد تکنسین های فوریت های پزشکی در نجات جان انسان ها و افزایش رو به رشد علم پزشکی و لازم است تکنسین‌ها از طریق کسب مهارت‌های لازم و آموزش در این زمینه‌ها دانش تخصصی جدید کسب کنند. همچنین ارتقاء کیفیت خدمات پرسنل فوریت‌های پزشکی در حوادث و فوریت‌ها، نیازمند تعیین میزان دانش، نگرش و مهارت آنها و سنجش نیازهای آموزشی آنان می‌باشد. لذا هدف این مطالعه تعیین نیاز آموزشی در پرسنل عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان رشت در سال 1398 بود.

    روش مطالعه

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی می باشد که در سال1398 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان رشت با مدرک کاردانی، کارشناسی و بالاتر بودند و همه به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت سرشماری می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای می باشد که به وسیله ی آن ابعاد پنج گانه نیازهای آموزشی کارکنان مرکز فوریت های شهر رشت شامل مدیریت، ارتباطات، مهارت های ارزیابی، تجهیزات و مهارت های عملیاتی را مورد سنجش قرار گرفت.

    یافته ها

    میزان نیاز آموزشی پرسنل عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی در 5 حیطه شامل مدیریت، ارتباطات، مهارت های ارزیابی، تجهیزات و مهارت های عملیاتی، به ترتیب برابر با 21/41±27/22، 94/41±1/21، 29/48±69/22، 29/40±48/21 و 87/76±22/18، بوده است.

    نتیجه گیری

    به صورت کلی میزان نیاز آموزشی در پرسنل عملیاتی اورژانس پیش بیمارستانی بالا بوده است و لازم است کلاس های آموزشی مطابق با این نیازهای آموزشی تدوین گردد.

    کلید واژگان: بررسی نیازها, نیازهای آموزشی, اورژانس پیش بیمارستانی, پرسنل عملیاتی
    Payman Asadi, Matin Hosein Dokht, Vahid Shirzad Siboni, Masoud Jobaneh, Seyyed Mahdi Zia Ziabari*
    Introduction

    Given the importance of emergency medical technicians' performance in saving lives and considering rapid advancements in medical sciences, there is a need for technicians to gain new specialized knowledge through acquiring the necessary skills and undergoing trainings in these areas. Additionally, making improvements in the quality of services provided by the emerency medical services (EMS) personnel in accidents and emergencies necessitates determining their level of knowledge, attitude, and skill and assessing their educational needs. Therefore, the purpose of this study was to determine the educational needs of operational pre-hospital emergency personnel in Rasht city in 2019-2020.

    Methods

    This study was a descriptive cross-sectional study carried out in 2019-2020. The statistical population of this survay consisted of all the pre-hospital emergency service personnel in Rasht, with Associate, Masters, and higher degrees; all of whom were included. The sampling method was census. The data was collected using a questionnaire that measured the training needs of Rasht Emergency Center staff in five domains of management, communication, evaluation skills, equipment, and operational skills.

    Results

    Training needs of the pre-hospital emergency operations staff in the five domains of management, communication, evaluation skills, equipment, and operational skills were 41.21±22.27, 41.94±21.1, 48.29±22.69, 40.29±21.48, and 76.87±18.22, respectively.

    Conclusion

    Overall, the educational needs of the studied pre-hospital emergency personnel were high, and training classes should be designed to meet these training needs.

    Keywords: Needs assessment, education, professional, retraining, emergency medical services
  • سارا پورمیرزایی، پیمان اسدی، سید مهدی ضیاء ضیابری، وحید منصف کسمائی، عنایت الله همایی راد
    مقدمه

      بعد ازترومای سر، شکستگی لگن شایع ترین علت مرگ در بیماران مولتیپل تروما میباشد.این پژوهش با هدف تعیین فراوانی آسیب های مجاری ادراری و تناسلی در بیماران با شکستگی لگن مراجعه کننده به بیمارستان پورسینای رشت انجام خواهد شد تا با تعیین فراوانی این آسیب ها بتوان اقدامات اولیه لازم را در بیماران (شکستگی لگن) در اورژانس تبیین و مشخص کرد.

    روش مطالعه

    در این مطالعه گذشته نگر، پرونده 170 بیمار دچار شکستگی لگن مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی پورسینای شهر رشت از ابتدای دی ماه سال 97 تا ایتدای دی ماه سال 98 مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از چک لیست تهیه شده و معاینه بالینی بیمار توسط رزیدنت، اطلاعات ، شامل سن، جنس، میزان تحصیلات، وجود یا عدم وجود هماچوری، نوع تروما و نوع شکستگی لگن جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار STATA - Se v 13.1 داده ها تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    از 170 بیمار مراجعه کننده به دلیل شکستگی لگن 70% مرد بودند. میانگین سنی 10/20±02/45 سال و متوسط طول مدت بستری افراد مورد مطالعه 13/7±11/8 روز بود. حوادث وسایل نقلیه موتوری مهم ترین عامل شکستگی لگن و آسیب مجرای ادراری بود. 55 نفر (4/33%) از افرادی که شکستگی لگن داشتند دچار آسیب مجرای ادراری تناسلی شده بودند. هماچوری در 48 نفر از آنها وجود داشت و خون در نوک مه آ و هماتوم پرینه از علامت هایی بودند که به شکل معنی داری با آسیب دستگاه ادراری تناسلی به دنبال شکستگی لگن ارتباط داشتند.

    نتیجه گیری

    با توجه به شیوع نسبتا بالای آسیب مجاری ادراری تناسلی در ترومای لگن؛ بهتر است معاینه کامل در تمامی بیمارانی که با تروماهای با انرژی بالا مراجعه می کنند، مخصوصا معاینه با دقت تر در افرادی که شکستگی لگن دارند، انجام شود و در صورت مشاهده هر یک از علایم بالا حتما به فکر آسیب های دستگاه ادراری تناسلی بوده و جهت بررسی بیشتر محل ضایعه و رفع آن اقدام نماییم.

    کلید واژگان: آسیب مجاری ادراری-تناسلی, شکستگی لگن, تروما, هماچوری
    Payma nAsadi, Seyyed Mahdi ZiaZiabari, Vahid Monse fKasmaei, Enayatollah HomaeiRad, Sara Pourmirzaei *
    Introduction

    Pelvic fracture is the second most common cause of death in patients with multiple trauma, after head trauma. The present study was performed with the aim of determining the frequency of genitourinary tract injuries in patients with pelvic fractures referring to Poursina Hospital, Rasht, Iran, so that the initial steps required for treating patients (with pelvic fractures) in the emergency department can be specified.

    Methods

    In this retrospective study, the records of 170 patients with pelvic fractures, who referred to Poursina Hospital in Rasht from the beginning of January 2018 until the beginning of January 2019 were reviewed. Using the prepared checklist and based on the patient's clinical examination by the resident, information including age, sex, level of education, presence or absence of hematuria, type of trauma, and type of pelvic fracture were collected. Data were analyzed using STATA - Se v 13.1 software.

    Results

    Out of the 170 patients referring to the hospital due to pelvic fracture, 70% were male. The patients’ mean age was 45.02 ± 20.10 years and their mean length of hospital stay was 8.11 ± 7.13 days. Motor vehicle accidents were the most important cause of pelvic fractures and urethral injury. Fifty-five patients (33.4%) with pelvic fractures had a genitourinary tract injury. Hematuria was present in 48 of them, and blood at the tip of the meatus and perineal hematoma were symptoms that were significantly associated with genitourinary tract injury following pelvic fracture.

    Conclusion

    Considering the relatively high prevalence of genitourinary tract injury in pelvic trauma, it is best to perform a complete examination in all patients who present with high-energy trauma, especially in people with pelvic fractures; and if any of the above-mentioned symptoms are observed, genitourinary tract injuries should be suspected and the location of the injury should be further investigated and treated.

    Keywords: hematuria, Pelvic fracture, Trauma, urogenital tract injury Urinary Tract Urogenital System Pelvic Bones Fractures, Bone Wounds, Injuries Hematuria
  • سید مهدی ضیاء ضیابری، صبا مهدیانی، وحید شیرزاد سیبنی، پیمان اسدی*
    مقدمه

    صدمات سوختگی یکی از مهمترین دلایل ناتوانی و مرگ به شمار می آید که می تواند سلامتی را به خطر انداخته و همچنین دارای تبعات اقتصادی و اجتماعی شدید در جوامع بشری می باشد. هدف از این مطالعه تعیین آگاهی پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان رشت در برخورد با بیماران سوختگی در سال 97 می باشد.

    روش مطالعه‌

    مطالعه از نوع مقطعی - توصیفی می باشد و جامعه مطالعه همه ی پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی شهرستان رشت در سال 97 بودند. روش نمونه گیری مطالعه به صورت سر شماری بود و ابزار مطالعه عبارتست از یک پرسشنامه که در قسمت اول اطلاعات دموگرافیک پرسنل و در قسمت دوم پرسشنامه آگاهی سنجی افراد با پرسشنامه ای مشتمل بر 15 سوال ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی انجام شد و سطح معنی داری p<0/05 در نظر گرفته شد.

    نتایج

    اکثریت پرسنل سابقه کاری بین 10-20 سال (7/33%) داشتند و از لحاظ تحصیلات اکثریت لیسانسه بودند (2/44%) و در ارتباط با مواجهه با سوختگی اکثریت (1/62%) این تجربه را داشتند و در ارتباط با آموزش مرتبط با سوختگی اکثریت (1/69%) این آموزش را دیده و از لحاظ وضعیت دانش تنها 2/3% (3 نفر) دانش در حد خوب داشته (نمره بالای 10) و اکثریت دانش در حد متوسط (7/53%) و دانش در حد ضعیف (2/43%) بوده است.

    نتیجه گیری

    با توجه به این که سطح دانش اکثریت پرسنل اورژانس پیش بیمارستانی در حد متوسط می باشد، می بایست جهت برگزاری دوره های آموزشی برنامه ریزی صحیح صورت گیرد.

    کلید واژگان: اورژانس پیش بیمارستانی, سوختگی, دانش, مراقبت
    Seyyed Mahdi Zia Ziabari, Saba Mahdiani, Vahid Shirzad Siboni, Payman Asadi*
    Introduction

    Burn injuries are one of the most important causes of disability and death, which can endanger health and also have severe economic and social consequences in human societies. The aim of this study was to determine the knowledge of pre-hospital emergency personnel in Rasht, Iran, in dealing with burn patients in 2018-2019.

    Methods

    The present study was a cross-sectional-descriptive one, and the study population consisted of all pre-hospital emergency personnel in Rasht in 2018. The sampling method of the study was census and the tool used in the study was a questionnaire, which evaluated the demographic information of the personnel in the first part, and in the second part of the questionnaire, participants' awareness was assessed using 15 questions. Data analysis was performed using descriptive and inferential tests and a significance level of p <0.05 was considered.

    Results

    The majority of staff had between 10-20 years of work experience (33.7%), and in terms of education, most of them were undergraduates (44.2%). The majority had encountered burn cases (62.1%), and had underwent training in relation to burn injuries (69.1%). In terms of knowledge status, only 3.2% (3 people) had good knowledge (score above 10) and the majority had moderate knowledge (53.7%) or poor knowledge (43.2%).

    Conclusion

    Due to the fact that the level of knowledge was moderate in the majority of the studied pre-hospital emergency personnel, proper planning should be done to hold training courses.

    Keywords: Pre Hospital Emergency Services, Burning, Knowledge, Care Emergency Medical Services Burns Knowledge Patient Care
  • پیمان اسدی، فاطمه نیازمند، سیده معصومه ملکی ضیابری*
    سابقه و هدف

    امروزه یکی از مهم ترین خطراتی که روند سلامت جامعه و توسعه پایدار را تهدید می کند، افزایش میزان تصادفات رانندگی است. هدف از این مقاله بررسی اپیدمیولوژیک تصادفات رانندگی در گیلان در طی سال های 95-91 بود.

    روش بررسی

    مطالعه به صورت تحلیلی مقطعی، بر روی 82432 مورد تصادفات رانندگی امدادرسانی شده توسط اورژانس 115 استان گیلان طی سال های 95-91 انجام شد. با بررسی برگه های ماموریتی که توسط تکنسین های اورژانس تکمیل می گردد، اطلاعات جمع آوری شد و به صورت چک لیستی که شامل متغیرهای سن، جنس، مکان تصادفات (درون شهری، بیرون شهری، راه روستایی)، وضعیت مصدوم (راننده، عابر، سرنشین، موتورسوار)، شدت جراحت و فصل تصادفات رانندگی تکمیل شد و توسط نرم افزار آماری spss نسخه 19 و آزمون های آماری  chisquer, Ttest تجزیه وتحلیل گردید. به منظور رعایت موازین اخلاق در پژوهش، مشخصات مربوط به نمونه ها محرمانه بوده و از دسترس افراد خارج است

    یافته ها

    بررسی ها نشان داد که میزان بروز تصادفات درسال 95 نسبت به سال 91، 4/14 درصد افزایش داشت. از کل موارد تصادفات 5/74% مرد بودند. بیشترین رده سنی تصادفات بین 24-18 سال با 3/11% بود. بیشترین تصادفات در جاده های برون شهری با 53% رخ داده بود. بالاترین تلفات رانندگی در جنس مذکر موتورسوار با 2/11% بود. از کل موارد مجروحین تصادفات 7/57% در بیمارستان بستری شده و 2/42% به طور سرپایی درمان شدند.

    نتیجه گیری

    اکثر مصدومین حوادث ترافیکی رانندگان جوان به ویژه موتورسواران تشکیل می دهند. که این امر به دلیل رواج فراوانی استفاده در موتورسیکلت، عدم استفاده از کلاه ایمنی و بی توجهی به قوانین و مقررات راهنمایی و رانندگی است که باید جهت پیشگیری گام های موثری برداشته شود.How to cite this article:Asadi P, Niazmand F, Maleki Ziabari SM. The Comparative Study of the Epidemiology of the Traffic Accidents Helped by EMS, Guilan 2013-2017. J Saf Promot Inj Prev. 2019; 7(1):5-9.

    کلید واژگان: تصادفات رانندگی, امدادرسانی, اورژانس پیش بیمارستانی
    Payman Asadi, Fatemeh Niazmand, Seide Masoomeh Maleki Ziabari*
    Background and Objectives

    Nowadays one of the most important dangers that affect health promotion and societies developing is increasing of the traffic accidents thus we decided to assess the epidemiological aspects of the traffic accidents helped by EMS in Guilan 2013-2017.

    Materials and Methods

    The present study is a cross-sectional analytical study. A survey of 82432 emergency driving accidents was carried out by emergency departments in 115 provinces in the years 1995-1995. Verification of mission sheets completed by emergency technicians. The information collected is a checklist that includes age, gender, The location of accidents (urban, urban road, rural roads), injured condition (driver, pedestrian, occupant, motorcyclist, ...) and severity of injuries and driving accidents season were completed by statistical software spss19 and statistical analyzes of chisquer, ttest and In order to observe ethical standards in research, and based on the objective of studying information The tabs 115 emergency mission completed, the profile of clients is confidential and inaccessible to outsiders.

    Results

    The results of this study showed that with regarding to14/4 % increasing in the prevalence of traffic accidents and helping to the injured people by EMS, in 2013-2017 in front of 2013-2017. (74.5%) of the patients were male and (25.4%) were female. Most of patients were in the age range of 18 to 24(11.2 %) years old.The most traffic accidents were (53%) cases that occurred in the country side roads. The most of the patients´ situation in males were motor accidents in (11/2%). Among the all the injured people (57.7%) were admitted in the hospital and (42.2%) were treated as outpatients.

    Conclusion

    presented that most of the injured people were young motor drivers, that represents the high prevalence of using it among guilan province young peoples and being inattention to thetraffic rules,need to necessary attention to prevention of this problem.

    Keywords: accidents, pre hospital emergency, aiding
  • دکترپیمان اسدی، دکترفاطمه نیازمند، سیده معصومه ملکی ضیابری*
    مقدمه
    امروزه پایبندی سازمانی به عنوان مفهومی جهانی در مدیریت منابع انسانی و گسترش سازمانی مورد توجه قرار گرفته است و پیشرفت آن کلید بنیادین موفقیت مدیریت هر سازمان بشمار می رود.
    هدف
    تعیین رابطه کیفیت زندگی کاری و نعهد سازمانی در کارکنان مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی گیلان بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت مقطعی در سال 1395 در کارکنان مرکز فوریت های پزشکی گیلان انجام شد جامعه آماری 425 نفر کارکنان شاغل در این مرکز بود که201 نفر با فرمول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون و پایبندی سازمانی آلن مایر بود و برای واکاوی آماری از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن در سطوح 05/0 استفاده شد.
    نتایج
    از عوامل کیفیت زندگی کاری، مولفه فرصت رشد کاری و وابستگی اجتماعی بالاترین میانگین( 24/3 )و مولفه پرداخت دادورانه (حقوق و مزایای مادی) کمترین میانگین (17/2) را به خود اختصاص داد . بین همه مولفه های کیفیت زندگی کاری و پایبندی سازمانی رابطه آماری معنی دار وجود داشت (05/0P<)
    نتیجه گیری
    برای بالا بردن کیفیت زندگی کاری و پایبندی سازمانی باید بر جنبه های مشارکت و پرورش مهارت کارکنان و امنیت شغلی بیشتر تکیه کرد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری و تعهد سازمانی, مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی گیلان
    P. Asadi_F. Niazmand_S. M Maleki Ziabari *
    Introduction
    Today, organizational affairs have been considered as a global concept in human resource management and organizational development, and promotion is the key to the success of any organization's management. The purpose of this study was to investigate the relationship between quality of work life and organizational commitment among Guilan emergency personnel.
    Objective
    The present survey aims to investigate the relationship between job career quality and organizational commitment among employees of this organization
    Materials And Methods
    The present analytical study is performed in a cross-sectional form during the year 2016 in Guilan's Center of Event Management and Medical Emergencies. Population consisted of all employees in the center and other branches and agencies in entire province (425 individuals)of whom 201were selected as Morgan sample. Statistical relationships were determined through Spearman and Pearson's correlation coefficient (in the significance level of 0.05) and SPSS19 was used to perform statistical analysis.
    Results
    Among the factors of quality of work life, the component of the chance of growth, and social dependence, the highest average of) 3.24( and the component of fair payment (salary and material benefits) had the lowest average (2.17).
    Conclusion
    Emphasizing participation aspects and fostering employee's skills is a key to improve job career quality and organizational commitment in Center of Medical Emergencies. In doing so, the commitment of employees is expected to enhance.
    Keywords: job career quality organizational commitment Ems
  • پیمان اسدی، فاطمه نیازمند، سیده معصومه ملکی ضیابری*
    زمینه و هدف
    وجود نیروی انسانی متعهد در هر سازمانی منجر به بهبود عملکرد آن و تحقق اهداف فردی و سازمانی می شود. به خصوص سازمان های امدادی که با جان مردم سروکار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعهد سازمانی و فرسودگی شغلی کارکنان مرکز فوریت های پزشکی گیلان صورت پذیرفته است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر به صورت مقطعی تحلیلی در سال 1395 در بین کارکنان مرکز فوریت های پزشکی گیلان صورت پذیرفته است. جامعه آماری 425 نفر از کارکنان شاغل در این مرکز می باشدکه 201 نفر با فرمول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلچ و تعهد سازمانی آلن مایر استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی تحلیلی در سطوح 0/05 و توسط نرم افزارspss استفاده شده است.
    یافته ها
    بر اساس نتایج به دست آمده مشخص گردید که تعهد هنجاری با (0/619±4) بالاترین میانگین و تعهد عاطفی با (0/678±3/02) پایین ترین میانگین را بین ابعاد تعهد سازمانی دارا بوده است. هم چنین بین ابعاد تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی اختلاف میانگین در حد متوسط بوده است ( 0/63±3) و اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشده است.
    نتیجه گیری
    بالا بردن تعهد سازمانی نشانگر پذیرش اهداف و ارزش های سازمانی از طرف کارکنان بوده و کارکنان متعهد عملکرد شغلی بهتری در سازمان دارند و میزان فرسودگی شغلی نیز در آن ها کمتر رخ می دهد. بنابراین لازم است مدیران و مسولین برای بالابردن میزان آن بکوشند و آن را جزء برنامه های خود قرار دهند.
    کلید واژگان: فرسودگی شغلی, تعهد سازمانی, اورژانس پیش بیمارستانی
    Payman Asadi, Fatemeh Niazmand, Seide Masoomeh Maleki Ziabari *
    Introduction
    The presence of committed human resources in any organization leads to improving its performance and achieving individual and organizational goals. Especially relief agencies that deal with people's lives. The purpose of this study was to investigate the relationship between organizational commitment and job burnout among the employees of the Guilan Center of Emergency Medicine.
    Objective
    This cross-sectional study was conducted in 2016 among the emergency medical staff of Guilan. The statistical population includes 425 personnel of Guilan province Center for Accident and Emergency Management, which 201 person were selected for sampling, used for data gathering in this study. Maslach burnout inventory questionnaire and Allen & Meyer's organizational commitment questionnaire were used to collect data. Pearson correlation test and SPSS-19 software are used for data analysis.
    Results
    In this study (13.9%) were female and 86% male. The average organizational commitment is 4 with a standard deviation of 894%. Also, burnout has a mean of 3 and a standard deviation of 391%. The results show that the mean of all dimensions of organizational commitment with burnout is directly related to coefficient (132%) and significant (p
    Conclusion
    Increasing organizational commitment reflects the acceptance of organizational goals and values on the part of the employees, and committed employees have a better job performance in the organization and a lower level of job burnout. Therefore, it is imperative that managers and comrades try to increase their level and put it into their own plans.
    Keywords: Job burnout, Organizational commitment, Emergency medical science
  • سید مهدی ضیا ضیابری، پیمان اسدی، ملک مسعود انصار، علیرضا رزاقی، وحید منصف*
    مقدمه
    آنومالی آرکوئت فورامن یک واریاسیون آناتومیکی در مهره اول گردنی می باشد که محلی را برای عبور شریان ورتبرال ایجاد می کند. با توجه به نقشی که این پل استخوانی در پیشرفت میگرن و تاثیر آن در بروز انواع دردهای مربوط به نواحی سر، شانه و گردن و همچنین اهمیتی که در زمان تعبیه پیچ در توده جانبی اطلس دارد، پژوهش حاضر به بررسی میزان شیوع این آنومالی در مراجعه کنندگان به بخش اورژانس بیمارستان پورسینا رشت پرداخته است.
    روش کار
    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی آینده نگر می باشد که بر روی بیماران بالای 18 سال که در سال 1394 به بخش اورژانس بیمارستان پورسینا رشت مراجعه کرده بودند و به هر دلیلی برای آنها گرافی لترال گردن درخواست شده بود به روش در دسترس صورت پذیرفت. داده های بیماران از طریق بررسی پرونده بالینی، پرسش بصورت تلفنی و یا با استفاده از چک لیستی که از پیش طراحی شده بود جمع آوری و ثبت گردیدند. با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 و آزمون های آماری کای دو و تی تست مستقل داده ها مورد تجزیه آماری قرار گرفتند. مقدار p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در مجموع 1146 بیمار با میانگین سنی 88/15±95/37 سال مورد مطالعه قرار گرفتند (2/69 درصد مرد). میانگین سنی مردان 26/15±05/36 سال و زنان 44/16±21/14 سال بود (001/0>p ). میزان شیوع کلی آرکوئت فورامن، 6/9 درصد (110 بیمار) با فاصله اطمینان 30/11- 89/7 بدست آمد (5/74 درصد مرد). این آنومالی در مردان شیوعی معادل 34/10 درصد و در زنان 93/7 درصد داشت (05/0

    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر شیوع آنومالی آرکوئت فورامن با کمک گرافی لترال گردن در استان گیلان 6/9 درصد بدست آمد. این میزان شیوع در مردان 34/10 و در زنان 93/7 درصد بود. با توجه به این میزان شیوع، وجود این آنومالی باید به عنوان یک گزینه در بیماران با شکایت درد در نواحی سر، شانه و گردن مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: مهره اطلس, اپیدمیولوژی, رادیوگرافی, مهره های گردنی
    Seyyed Mahdi Zia Ziabari, Payman Asadi, Malek Masoud Ansar, Alireza Razzaghi, Vahid Monsef Kasmaei*
    Introduction
    Arcuate foramen anomaly is an anatomic variation in the first thoracic vertebrae that forms a space for passing of vertebral artery. Considering the role of this bony bridge in migraine development and its effect on prevalence of various types of pain in head, shoulder, and neck areas, as well as its importance in screw placement on the lateral mass of atlas, the present study evaluated the prevalence of this anomaly among those presented to the emergency department (ED) of Poursina Hospital, Rasht, Iran.
    Methods
    The present study is a cross-sectional one, carried out on patients over 18 years of age that visited ED of Poursina Hospital, Rasht, Iran, in 2015 and underwent lateral neck radiography using census method. Data of the patients were gathered using their medical profile or by asking them on the phone, and recorded in a pre-designed checklist. Data were analyzed with the aid of SPSS version 24 and chi-square and independent t-test statistical tests. P-values less than 0.05 were considered as significant.
    Results
    1146 patients with the mean age of 37.95 ± 15.88 years were studied (69.2% male). Mean age was 36.05 ± 15.26 years among men and 14.21 ± 16.44 years among women (p 0.05).
    Conclusion
    Based on the results of the present study, the prevalence of arcuate foramen anomaly was estimated to be 9.6% in Guilan province using lateral neck radiography. Its prevalence rate was 10.34% in men and 7.93% in women. Considering this prevalence rate, presence of this anomaly should be considered as a possibility in patients with complaints of head, shoulder, and neck pain.
    Keywords: Cervical Atlas, Epidemiology, Radiography, Cervical Vertebrae
  • وحید منصف کسمایی، پیمان اسدی، سید معصومه ملکی ضیابری *
    مقدمه
    همواره وقوع بلایای طبیعی به عنوان سدی در راه گسترش اقتصادی، اجتماعی و عمرانی کشورها و دیرکرد اقدام درمانی به آسیب دیدگان بوده و این قبیل پیشامدها یکی از مهمترین علل آسیب هستند. و زمان رسیدن بر بالین بیمار عامل مهمی در ارزیابی کارکرد اورژانس پیش بیمارستانی است
    هدف
    بررسی فاصله زمانی و عوامل همراه در خدمت رسانی اورژانس
    مواد و روش ها
    این پژوهش case series و مقطعی به بررسی 141 مورد پیشامدهای زمستانی امداد رسانی شده توسط اورژانس 115 استان گیلان در سال های 1392-1390 پرداخته است. متغیرهای پژوهش، میانگین زمان رسیدن آمبولانس بر بالین بیمار و عوامل همراه آن که عبارتست از: جنس، سن، نوع حادثه، وضع مصدوم، نام پایگاه، ماه وقوع پیشامد. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    94 مورد (7/66%) مرد و اکثر افراد (3/21%) در گروه سنی 39-30 سالگی بودند. بیشترین پیشامدهای زمستانی مسمومیت با گاز منوکسیدکربن با 79 مورد (56 %) بوده است و به علت بارش برف سنگین در سال های 90 و 92 پیشامدهای دیگری نیز رخ داده که شایع ترین آن تروما به کمر بود: در مردان 11 مورد (7/11%) و در زنان 4 مورد (5/8%). میانگین زمان رسیدن آمبولانس بر بالین بیماران در پیشامدهای جاده ای 8 دقیقه و در پیشامدهای شهری 6 دقیقه بوده است. در مجموع، 114 مورد (8/80 %) بستری، 5 مورد (5/3 %) سرپایی درمان شده و 22 مورد (6/15 %) نیز فوت کرده بودند. بیشترین ماه وقوع پیشامدهای زمستانه در ماه بهمن با 91 مورد (5/64 %) بوده است.
    نتیجه گیری
    میانگین رسیدن آمبولانس گیلان به محل حادثه در جاده های شهری و خارج شهری در مقایسه به استاندارد آن رضایت بخش است.
    کلید واژگان: اورژانس پیش بیمارستانی, میانگین زمان, بلایای طبیعی
    Dr V. Monsef, Dr P. Asadi, Sm Maleki Ziabari *
    Abstract
    Introduction
    Natural disasters have always blocked countries’ civil and socioeconomic development and are considered as the main reason of delay in providing victims with proper medical care. Moreover, such disasters are one of the notable causes of injuries.
    Objective
    The time of visiting patients is a considerable factor in evaluating performance of pre-hospitalization emergency services. Thus, the paper aims to investigate time period and associated factors in providing emergency services.
    Materials And Methods
    The case series, cross-sectional research studies 141 winter accidents assisted by Guilan 115 Emergency Services from 2011 to 2013. Research variables include average time it takes for an ambulance to reach patients and associated factors such as gender, age, type of accident, status of injured individuals, station name and month in which the accident occurred. Collected data were analyzed using SPSS software.
    Results
    94 patients (66.7 %) were males. The majority of patients (21.3 %) were in the age group of 30-39 years. The most common winter events was Carbon monoxide gas poisoning [79 cases (56 %)]. Due to heavy snowfall in 2011 and 2013, other incidents also occurred that back injuries was the most common (11 men (11.7 %) and 4 women (8.5 %)). The mean time of arriving to incident site in urban and road accidents was 8 and 6 minutes respectively. Overall, 114 cases (80.8 %) were hospitalized, 5 patients (3.5 %) were outpatients and 22 cases (15.6 %) were died. The most common months of winter events was February with 91 cases (64.5 %).
    Conclusion
    The time of arriving to incident site of Guilan EMS in urban and extra -urban roads was satisfactory in comparing to the standard value.
    Keywords: Emergency Medical Services, Natural Disasters, Prehospital Emergecy Care
  • وحید منصف، پیمان اسدی، سیده معصومه ملکی ضیابری *
    سابقه و هدف

    حوادث رانندگی یکی از معضلات مهم بهداشتی است که سلامت انسان ها را به خطر می اندازد. لذا بر آن شدیم تا به بررسی مرگ ومیر ناشی از این حوادث در استان گیلان در طی سال های 91-90 بپردازیم.

    روش بررسی

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی بود که با بررسی 1620 مورد مرگ ومیر ناشی از تصادفات رانندگی در گیلان در طی سال های 1391-1390 صورت گرفته است. برای همه افراد چک لیستی شامل متغیرهای جنس، فصل و ماه تصادف، محل فوت (صحنه حادثه، حین انتقال، بیمارستان، منزل)، محل تصادف (داخل شهر، خارج شهر، جاده روستایی)، علت فوت (ضربه به سر، خونریزی، شکستگی متعدد، سوختگی) تهیه شده و داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 19 و آزمون های آماری chi square تجزیه وتحلیل شدند و سطح معنی دار بودن 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بررسی ها نشان داد از کل متوفیان این دو سال که 1620 مورد بود،291 مورد (18 درصد) زن و 1329 مورد (82 درصد) مرد بود. بیشترین تصادفات در جاده های برون شهری با 1147 مورد (8/07 درصد) اتفاق افتاده بود. بیشترین موارد فوت شدگان با 864 مورد (3/53 درصد) در محل تصادف اتفاق افتاده بود و بیشترین علت فوت با 941 مورد (1/58 درصد) براثر ضربه به سر بود. بیشترین فصل تصادفات نیز با 458 مورد (3/28 درصد) در فصل پاییز و در ماه مهر با 170 مورد (5/10 درصد) اتفاق افتاده بود.

    نتیجه گیری

    اکثر متوفیان حوادث ترافیکی را مردان تشکیل می دهند که نیازمند مداخلات لازم در جهت پیشگیری از این معظل است.

    کلید واژگان: حوادث ترافیکی, مرگ ومیر, استان گیلان
    Vahid Monsef, Peyman Asadi, Seide Masoomeh Maleki Ziabari
    Background And Objectives

    Nowadays one of the most important dangers that affect health promotion and developing in society is increasing of the traffic accidents. Traffic accidents one of the most causes of mortality due to trauma in the world and Iran. With regarding to increase of incidence of traffic accidents, we decided to assess the mortality due to traffic accidents in guilan province in 2011-2012.

    Materials And Methods

    in this descriptive cross sectional study the samples include all the people died due to traffic accidents in 2011-2012.Sampling method is numb ration. For each person a check list include sex, month of accidents occurrence, site of death (accidents site, in ambulance, hospital and the house), site of accidents(in the city, out of the city and the country road), cause of death(head trauma, bleeding, multiple trauma, burning and etc) and the city of accidents occurrence were recorded. Data was inserted in SPSS Ver 17 and analyzed.

    Results

    There was 1620 death due to traffic accidents in guilan province in 2011-2012. Among them 1329 (82%) were male and 291(18%) were female.1147 (70/8%) of all accidents occurred in the city road about the site of death864 (53/3%) in accidents site. Data about the cause of death showed that941 (58/1) of persons died due to head trauma. The most prevalent season of the accidents as autumn458 (28/3) and about the month of death mehr170 (10/5).

    Conclusion

    Results of this study showed that the most of death occurred in the months of season summer. With regarding to these subjects it was advised that educational prevention and the efforts of all the organs in traffic accidents will be noted.

    Keywords: Traffic accidents, Mortality, Iran
  • پیمان اسدی، بهزاد زهره وندی، وحید منصف کسمایی، بهناز حیدری باطنی
    مقدمه
    ترخیص با رضایت شخصی به حالتی گفته می شود که بیمار بطور داوطلبانه قبل از دستور پزشک اقدام به ترک بیمارستان نماید که خود می تواند حاکی از وجود مشکلی در بیمارستان و یا کیفیت خدمات درمانی ارائه شده باشد. این مطالعه به بررسی میزان و علل ترخیص با رضایت شخصی در بخش اورژانس بیمارستان پورسینای رشت پرداخته است.
    روش کار
    مطالعه مقطعی حاضر به بررسی دلایل ترخیص با رضایت شخصی در بخش اورژانس بیمارستان پورسینای رشت پرداخته است. جامعه مورد پژوهش کلیه بیماران ترخیص شده با رضایت شخصی در بازه زمانی فروردین تا اسفند ماه سال 1391 بودند. اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات مربوط به وضعیت بیمه، نوع بیمه (تامین اجتماعی، خدمات درمانی، روستایی، کمیته امداد، نیروهای مسلح، ماده 92، بیمه تکمیلی و سایر)، تعداد روزهای بستری، شیفت بستری (صبح، عصر، شب)، نوع بیماری یا علت مراجعه (مولتیپل تروما، جراحی، ارتوپدی، نوروسرجری، نورولوژی)، پذیرش مجدد احتمالی در طی 15 روز آینده و دلایل ترخیص با رضایت شخصی با استفاده از چک لیست از قبل طراحی شده جمع آوری و تکمیل گردید. در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 و آزمون آماری مربع کای مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. مقادیر P کمتر از 0.05 معنی دار تلقی گردید.
    یافته ها
    در بازه زمانی مورد مطالعه در مجموع 3367 بیمار در بخش اورژانس پذیرش شدند که 1060 (31.4 درصد) بیمار با دادن رضایت شخصی بیمارستان را ترک نمودند (62.92 درصد مذکر). بیشتر افراد ترخیص شده با رضایت شخصی متاهل بوده و سنی بین 20 تا 30 سال داشتند. بیشتر بیماران دارای مشکل نورولوژی و جراحی بوده و زمان مراجعه اکثریت آنها در شیفت عصر و شب بود. 62.17 درصد بیماران دارای بیمه ماده 92 و تامین اجتماعی بودند. علل ترخیص با رضایت شخصی در 1009 مورد (95.19 درصد) به دلیل مسائل مرتبط با خود بیمار نظیر احساس بهبودی و تمایل به درمان در مراکز خصوصی، در 35 مورد (3.3 درصد) به دلایل مرتبط با کادر درمانی و در 16 مورد (1.51 درصد) مرتبط با وضعیت اقامتی بیمارستان بود. پذیرش مجدد در طی 15 روز پس از ترخیص در 9.06 درصد از بیماران ترخیص شده با میل شخصی مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر عمده موارد ترخیص با رضایت شخصی به دلیل مسایل مرتبط با خود بیمار بوده است. افزایش آگاهی بیماران از عوارض احتمالی ترخیص پیش از موعد، طرح ریزی برنامه درمانی سرپایی، ارتقاء سطح کیفیت خدمات پزشکی و درمانی می تواند در کاهش موارد رضایت با تمایل شخصی کمک کننده باشد.
    کلید واژگان: ترخیص, اورژانس بیمارستان, بیمار, مدیریت مراقبت بیماران
    Payman Asadi, Behzad Zohrevandi, Vahid Monsef Kasmaei, Bahnaz Heidari Bateni
    Introduction
    Discharge against medical advice (AMA) is the patient voluntarily leaving the hospital against the physician’s advice, which might indicate a problem in the hospital or the quality of care in it. This study aimed to evaluate the frequency and reasons of AMA in the emergency department (ED).
    Methods
    The present cross-sectional study evaluated the reasons of AMA in the ED of Poursina Hospital, Rasht, Iran. The studied population included all the discharged AMA patients from April 2012 to March 2013. Demographic data and data regarding insurance status, insurance provider, number of hospitalization days, admission shift (morning, evening, night), type of disease or reason for referral (multiple trauma, surgery, orthopedics, neurosurgery, neurology), probable readmission in the next 15 days, and reasons for discharge AMA were gathered using a pre-designed checklist. Data were analyzed using SPSS version 20 and chi square test. p
    Results
    3367 patients were admitted to ED over the course of the study, 1060 (31.4%) of which were discharged AMA (62.92% male). Most discharged AMA patients were married and 20-30 years old. Most had neurological problems and surgery, and were referred in the evening or night shifts. 62.17% of the patients were insured by Ta’min Ejtema’i insurance company. The reasons for discharge AMA was patient related in 1009 (95.19%) cases, medical staff related in 35 cases (3.3%), and hospitalization related in 16 (1.51%) cases. Readmission in the next 15 days was seen in 9.06% of those who were discharged AMA.
    Conclusion
    Based on the results of the present study, most cases of discharge AMA were patient related. Increasing the knowledge of the patients regarding probable consequences, designing outpatient management programs for these patients and improving the quality of medical services can help decrease discharge AMA cases.
    Keywords: Patient discharge, emergency service, hospital, patients, patient care management
  • پیمان اسدی، وحید منصف کسمایی، سید مهدی ضیاء ضیاء بری، بهزاد زهره وندی، نادیا ساجدی
    به خروج سر استخوان هومروس از حفره گلنویید استخوان اسکاپولا دررفتگی شانه اطلاق میگردد که 50 درصد کل دررفتگی های مفاصل بزرگ را به خود اختصاص داده است. با توجه به اهمیت عوارض و ناتوانی های ایجاد شده در اثر این نوع دررفتگی و در عین حال قابل پیشگیری بودن آن، مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به دررفتگی شانه طراحی شد. در یک مطالعه مقطعی گذشته نگر، تمامی بیماران مراجعه کننده به بخش اورژانس با شکایت دررفتگی شانه طی یک سال مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک و ویژگی های مربوط به نوع دررفتگی، وجود شکستگی همراه، مکانیسم ایجاد دررفتگی، سابقه قبلی دررفتگی و روش جااندازی مورد استفاده از پرونده بالینی بیماران استخراج و در چک لیست طراحی شده به همین منظور ثبت گردید. داده ها بعد از ثبت و جمع آوری، توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بر این اساس، 120 بیمار با میانگین سنی 21/2 ± 39/3 سال در بخش اورژانس مرکز مورد مطالعه طی یک سال پذیرش شده بودند (2/79 درصد مرد). بیشترین نوع دررفتگی از نوع قدامی (95/8 درصد) و در سمت راست اتفاق افتاده بود (52/5 درصد) و شایعترین علت دررفتگی، افتادن روی دست باز عنوان شده بود (34/2 درصد). جااندازی در 39/3 درصد موارد به روش بسته و در 6/7 درصد به روش جراحی صورت گرفته بود. بر اساس نتایج حاضر در جمعیت مورد مطالعه اکثر بیماران مبتلا به دررفتگی شانه مردان جوانی بودند که به دنبال افتادن روی دست باز دچار دررفتگی قدامی شانه سمت راست شده بودند و با استفاده از روش بسته تحت سدیشن وریدی مورد جااندازی قرار گرفته بودند.
    کلید واژگان: دررفتگی شانه, جااندازی, اورژانس, اپیدمیولوژی
    Payman Asadi, Vahid Monsef Kasmaie, Seyyed Mahdi Zia Ziabari, Behzad Zohrevandi, Nadia Sajedi
    Shoulder dislocation is identified as displacement of humerus head from the glenoid cavity of scapula bone, which makes up about 50% of total joint dislocations. Taking into account the importance of the side effects and disabilities caused by this type of dislocation and that it can be prevented, the present study was designed aiming to evaluate the epidemiologic characteristics of the patients with shoulder dislocation. In this retrospective cross-sectional study, all the patients referred to the emergency department (ED) with complaint of shoulder dislocation throughout one year were evaluated. Demographic data and characteristics regarding the type of dislocation, presence of accompanying fractures, mechanism of dislocation, history of dislocation and the method of reduction were extracted from the patients’ profiles and recorded in a checklist designed for this purpose. Data were then statistically analyzed using SPSS version 19. Statistics showed that 120 patients with the mean age of 39.3 ± 21.2 years had been admitted to ED of the studied center in one year (79.2% male). The most common type of dislocation was anterior dislocation (95.8%) and in the right shoulder (52.5%) and the most common cause was falling on open arm (34.2%). Reduction method was non-operative in 93.3% of the cases and surgery in 6.7%. Based on the results of this study, in the studied population, most patients with shoulder dislocation were young men who had an anterior dislocation in their right shoulder because of falling on out stretched hand and treated with close reduction.
    Keywords: Shoulder dislocation, emergencies, epidemiology, reduction
  • بهزاد زهره وندی، پیمان اسدی، وحید منصف، سید مهدی ضیا ضیابری، حسنی تاجیک، فروزان معرفتی
    مقدمه
    سالمندان دیابتیک به دلیل بیماری های زمینه ای یا ناتوانی های جسمی مستعد ایجاد تروما هستند، در این مطالعه بر آن شدیم به بررسی همه گیر شناسی تروما در بیماران سالمند دیابتی مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان پورسینای شهر رشت در سال 1390 بپردازیم.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی بر روی پرونده تمامی سالمندان دیابتی بالای 60 سال مراجعه کننده به بخش اورژانس بیمارستان پورسینای شهر رشت، استان گیلان انجام گرفت. اطلاعات دموگرافیک و اطلاعات مربوط ویژگی های تروما از قبیل: نوع، فصل ایجاد، تعداد روز های بستری، مکان ایجاد، محل آناتومیک، مرگ ومیر، خون مورد نیاز و زمان پذیرش تا فوت برای تمام بیماران از طریق چک لیست از قبل طراحی شده جمع آوری و ثبت گردید. در نهایت فاکتورهای موثر در مرگ و میر مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 و به کارگیری آزمون های مربع کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 05/0>p به عنوان سطح معنا داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    268 بیمار ترومایی مبتلا به دیابت با میانگین سنی 18/7±94/69 سال بررسی شدند (6/58 درصد زن). بیشترین مکانیسم تروما؛ سقوط در سطح همتراز (3/40 درصد)، بیشترین مکان ایجاد تروما؛ خیابان های درون شهری و سایر اماکن ( 8/35 درصد)، بیشترین مکان آناتومیک تروما؛ اندام ها (6/45 درصد)، بیشترین فصل ایجاد تروما؛ زمستان (28 درصد) بود. 2/14 درصد از بیماران نیاز به تزریق خون داشتند و در کل 3/6 درصد از بیماران فوت نمودند. میانگین روز های بستری در بخش 14/5±72/3 (بین 6 ساعت تا 53 روز) بدست آمد. نتایج آنالیز رگرسیون چند متغیره حاکی از ارتباط معنی دار جنس (012/0p=)، مکان آناتومیک تروما (047/0p=)، تعداد محل های آناتومیک (030/0p=)، نیاز به تزریق خون (001/0> p)، فشار خون سیستولیک زیر 90 میلی متر جیوه (017/0p=)و تعداد ضربان قلب بالای 100 بار در دقیقه (001/0> p) و مرگ و میر ناشی از تروما در سالمندان دیابتی بود.
    نتیجه گیری
    یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که بیشترین مکانیسم تروما سقوط در سطح همتراز، بیشترین مکان ایجاد تروما خیابان ها و سایر اماکن درون شهری، بیشترین مکان آناتومیک ایجاد تروما اندام ها و بیشترین فصل ایجاد تروما زمستان بود. بین مرگ و میر سالمندان دیابتی مراجعه کننده به اورژانس با جنسیت، مکان آناتومیک تروما، تعداد محل آناتومیک آسیب دیده، نیاز به تزریق خون، فشار خون سیستولیک زیر 90 میلی متر جیوه و تعداد ضربان قلب بالای 100 بار در دقیقه ارتباط معناداری دیده شد.
    کلید واژگان: دیابت شیرین, زخم ها و آسیبها, سالمندان, همه گیرشناسی
    Behzad Zohrevandi, Payman Asadi*, Vahid Monsef Kasmaei, Seyyed Mahdi Zia Ziabari, Hosna Tajik, Forouzan Marefati
    Introduction
    Elderly diabetic patients are prone to trauma due to background illnesses or physical disabilities. In the present epidemiologic study,we aimed to evaluate pattern of trauma in elderly diabetic patients referred to the emergency department of Poorsina Hospital, Rasht, Iran, 2011.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on the diabetic patients over 60 years old. Demographic data, trauma characteristics, mortality, need for blood transfusion, and the time interval between admission and death, were gathered. Finally, the risk factors of the mortality were evaluated. P
    Results
    268 patients with mean age of 69.94±7.18 years were evaluated (58.6% female). Most common trauma mechanism was same level falling (40.3%); most common location for trauma was urban streets (35.8%); most common anatomic site were extremities (45.6%); and the season with highest trauma occurrence was winter (28%). 14.2% of the patients needed blood transfusion and 6.3% of the patients finally died. Mean hospitalization duration in the department was 3.72±5.14 days (between 6 hours to 53 days). There was a significant correlation between mortality of the elderly diabetic patients and sex(p=0.012), anatomic site of trauma (p=0.047), number of injured site (p=0.030), need for blood transfusion (p100/minute (p
    Conclusion
    The results of this study, show that the most common trauma mechanism was same level falling, the most common site of trauma was streets and other places in the city, most common anatomic site for trauma were extremities; the s eason with highest trauma occurrence was winter. There was a significant correlation between mortality of patients and sex , anatomic site of trauma , number of injured site , need for blood transfusion , systolic blood pressure 100 /minute.
    Keywords: Diabetes mellitus, wounds, injuries, aged, epidemiology, emergency department
  • وحید منصف کسمایی، بهزاد زهره وندی، پیمان اسدی، لیدا صالحی
    مقدمه
    تروما از مهمترین عوامل مرگ و میر در بیماران زیر 40 سال و سومین علت شایع مرگ بدون در نظر گرفتن سن می باشد. از علل مهم مرگ در دقایق اولیه پس تروما، آسیب های قفسه سینه می باشند. لذا مطالعه حاضر به منظور بررسی فراوانی آسیب ارگان های داخل شکمی در بیماران با شکستگی دنده مراجعه کننده به بیمارستان پورسینای رشت در سال 1390 انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه به صورت مقطعی (Cross-Sectional) و بر روی 60 بیمار با شکستگی دنده که از اول فروردین ماه تا 29 اسفند 1390 در بخش اورژانس بیمارستان پورسینای رشت بستری شده بودند انجام شد. برای تمامی افراد مورد پژوهش چک لیستی شامل سن، جنس، مکانیسم تروما (سرنشین اتومبیل، عابر، موتورسوار، سقوط و سایر)، سمت شکستگی دنده (راست، چپ، دو طرفه)، سطح شکستگی دنده (فوقانی یعنی دنده ی 1 و2، میانی یعنی دنده ی 3 تا 8 و تحتانی یعنی دنده ی 9 تا 12)، تعداد دنده های شکسته شده، نتیجه ی سونوگرافی شکمی (که توسط متخصص رادیولوژی در بخش اورژانس صورت می گیرد)، انجام یا عدم انجام لاپاراتومی و مرگ و میر تکمیل گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی دسته بندی و با نرم افزار SPSS 16 مورد آنالیز قرار گرفتند.
    یافته ها
    60 بیمار با میانگین سنی 13/71 ± 47/26 سال طی این مدت به اورژانس مرکز مورد مطالعه مراجعه کرده بودند (81/7 درصد مرد). در میان بررسی های انجام شده شایع ترین مکانیسم تروما، تصادف با اتومبیل با 22 مورد (36/7 درصد) بود. در میان 60 بیمار مورد مطالعه 71 مورد شکستگی دنده در 3 سطح ( فوقانی، میانی، و تحتانی) تشخیص داده شد و شکستگی در50 (83/3 درصد) مورد در یک سطح بود. میانگین تعداد دنده های شکسته برابر با 2/2 ± 2/85 بود (کمترین 1 و بیشترین 10). شکستگی در 3 بیمار (5 درصد) دوطرفه بود. نتیجه سونوگرافی شکمی تنها در 7 (11/7 درصد) بیمار مثبت گزارش گردید. ارتباط آماری معنی دار بین تعداد دنده های شکسته (0/017=p) و محل شکستگی (0/048=p) با وجود مایع آزاد داخل شکمی بر اساس نتایج سونوگرافی وجود دارد. شکستگی بیش از 2 دنده ارتباط مستقیمی با احتمال بروز خونریزی داخل شکمی داشته است (0/0001>P).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر به نظر می رسد ارتباط مستقیم و معنی داری بین تعداد و محل شکستگی دنده با احتمال بروز آسیب احشاء شکمی بر اساس نتایج سونوگرافی وجود داشته باشد.
    کلید واژگان: آسیب های شکم, زخم ها و آسیب ها, شکستگی های دنده
    Vahid Monsef Kasmaei, Behzad Zohrevandi*, Payman Asadi, Lida Salehi
    Introduction
    Trauma is one of the most important causes of death in patients under 40 years of age and the third common cause of death regardless of age. Rib cage damages are one of the major reasons for death in the early minutes post - trauma. Therefore, the present study aim ed to evaluate the frequency of intra - abdomi nal injury in the patients with rib fracture who were referred to emergency department .
    Methods
    This cross - sectional study included 60 patients with rib fractures who were admitted to the emergency department of Poorsina Hospital , Rasht, Iran , from March 2011 to March2012. A checklist was filled out for all the patients including age, sex, trauma mechanism, side and site of fracture , the number of broken ribs, the results of abdominal ultra sonography, the need for laparotomy and mortality . The collected data were classified based on descriptive statistics and analyzed using SPSS 1 6 .
    Results
    60 patients with the mean age of 47.26±13.71 years were admitted to the emergency department during this time (81.7% male). The most common mechanism of trauma was car accident [ 22 ( 36.7% ] . Among these 60 patients, 71 rib fractures in 3 levels of chest (upper, middle, lower) were detected and 50 (83.3%) in the same area. Mean number of fractured ribs was 2.85±2.2 (minimum: 1, maximum10). In 3 (5%) patients,fracture was on both sides. Theresults of a bdominal ultra sonography in 7 (11.7%) patients were positive. The number of fractured ribs (p=0.017) and the area of the fracture (p=0.048) show eda significant correlation with the presence of intra-abdominal free fluid. The fracture of more than 2 ribs directly correlated with the possibility of intra-abdominal hemorrhage (p
    Conclusion
    Based on the results of this study, it seems that the number and area of the fractured ribs directly and significantly correlate with the probability of abdominal trauma based on the results of abdominal ultra sonography.
    Keywords: Abdominal injuries, rib fractures, wounds, injuries
  • کامران اسدی، احمدرضا میربلوک، علی کریمی، محسن مردانی، پیمان اسدی، صدیقه صمیمیان
    زمینه و هدف
    عدم توجه به خصوصیات بیمار و نوع شکستگی در برخورد با شکستگی قسمت میانی ترقوه منجر به بروز بالای عارضه ی عدم جوش خوردگی می گردد. شناسایی عوامل خطرعدم جوش خوردگی در انتخاب درمان مناسب می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. از این رو این مطالعه به بررسی عوامل خطر عدم جوش خوردگی در این نوع شکستگی ها به دنبال درمان غیر جراحی (بانداژ 8) پرداخته است.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی آینده نگر می باشد. کلیه بیماران بالای 18 سال مبتلا به شکستگی یک سوم میانی ترقوه همراه با جایجایی مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات بیماران شامل اطلاعات فردی و نیز اطلاعات مربوط به شکستگی (وجودخردشدگی، سمت شکستگی، میزان جابجایی شکستگی و زاویه دار شدن) ثبت گردید. بیماران به فواصل 2 و 6 هفته، سه و شش ماه بعد از شکستگی پیگیری شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمونهای آماری کای دو، من ویتنی و رگرسیون لجستیک مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که از بین عوامل مرتبط با جوش خوردگی، میزان جابجایی (P = 0.04)، خرد شدگی (P = 0.006) و نیز سطح تحصیلات (P = 0.002) از عوامل پیش بینی کننده عدم جوش خوردگی محسوب گردیدند.
    نتیجه گیری
    پیش بینی و شناخت عوامل خطر عدم جوش خوردگی در بیماران مبتلاء به شکستگی یک سوم میانی ترقوه می تواند یک راهنمای بالینی برای انتخاب نوع درمان مناسب جراحی یا غیر جراحی باشد.
    کلید واژگان: شکستگی کلاویکل, عدم جوش خوردگی, درمان غیرجراحی
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • پیمان اسدی
    پیمان اسدی
    دانشجوی کارشناسی ارشد نانوفناوری پزشکی، دانشکده فناوری های نوین پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال