به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

کاظم طالشی

  • اردشیر پاپایی، مسعود رفیعی*، علی خورگامی، کاظم طالشی

    به منظور بررسی واکنش بیوشیمیایی و عملکرد ارقام ماشک در شرایط دیم به خاکورزی و سالیسیلیک اسید، دو رقم ماشک مراغه و گچساران در چهار سطح محلول پاشی سالیسیلیک اسید صفر، 5/0، 1 و 5/1 میلی مولار به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با چهار تکرار در سه محیط شامل خاکورزی مرسوم (شخم با گاوآهن برگردان دار و دیسک)، کم خاکورزی (شخم حفاظتی با چیزل پکر) و بدون خاکورزی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بیشترین میزان پرولین اندام هوایی بدون تفاوت معنی دار از روش کم خاک ورزی در رقم مراغه با کاربرد صفر، 5/0 و 0/1 میلی مولار سالیسیلیک اسید (8/5 میلی گرم بر گرم وزن تازه) و کمترین آن از روش خاک ورزی مرسوم در رقم گچساران با کاربرد 5/0 و 0/1 میلی مولار سالیسیلیک اسید (4/3 میلی گرم بر گرم وزن تازه) حاصل شد. بیشترین میزان پراکسیداز اندام هوایی از روش کم خاک ورزی در ارقام مراغه و گچساران (بدون تفاوت معنی دار به ترتیب 152 و 151 میکروگرم پروتئین بر دقیقه) و کمترین آن از روش خاک ورزی مرسوم در رقم مراغه بدون کاربرد سالیسیلیک اسید (133 میکروگرم پروتئین بر دقیقه) به دست آمد. بیشترین میزان پروتئین خام دانه از روش خاک ورزی مرسوم در رقم مراغه با کاربرد صفر و 0/1 میلی مولار سالیسیلیک اسید (2/29 درصد) و کمترین آن از روش کم خاک ورزی در رقم گچساران بدون کاربرد سالیسیلیک اسید (7/25 درصد) حاصل شد. روند تغییرات عملکرد دانه و پرولین اندام هوایی تحت تاثیر سالیسیلیک اسید نشان داد با افزایش محلول پاشی سالیسیلیک اسید تا 5/1 میلی مولار، این دو صفت به ترتیب 5/10 افزایش و 3/12 درصد کاهش نسبت به تیمار شاهد داشتند. در مجموع نتایج نشان داد واکنش صفات بیوشیمیایی به خاکورزی، سالیسیلیک اسید و رقم متفاوت بود، اما روش کم
    خاک ورزی در رقم مراغه با محلول پاشی 5/1 میلی مولار سالیسیلیک اسید با ایجاد شرایط مطلوب برای رشد، موجب کاهش محتوی پرولین و افزایش عملکرد دانه شد.

    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, پروتئین, تنظیم اسمزی, کربوهیدرات ها, کشاورزی حفاظتی
    Ardeshir Papaiee, Masoud Rafiee*, Ali Khorgami, Kazem Taleshi

    In order to investigate the biochemical respnces and performance of two vetch cultivars to tillage and salicylic acid in dry conditions, two vetch cultivars of Maragheh and Gachsaran were sprayed at four levels of salicylic acid 0, 0.5, 1 and 1.5 mM, were investigated as a split plot in the form of randomized complete block design with four replications in three environments including conventional tillage (ploughing with reversible plow and disc), low tillage (protection plowing with chisel packer) and no tillage. The results showed that the highest amount of proline in shoot was without significant difference from the low tillage method in Maragheh variety with the application of zero, 0.5 and 0.1 mM salicylic acid (5.8 mg/g fresh weight), and the lowest was obtained from conventional tillage method in Gachsaran cultivar with application of 0.5 and 0.1 mM salicylic acid (3.4 mg/g fresh weight). The highest amount of shoot peroxidase from the low tillage method in Maragheh and Gachsaran cultivars (without significant difference, 152 and 151 micrograms of protein per minute, respectively) and the lowest was obtained from the conventional tillage method in Maragheh cultivar without the use of salicylic acid (133 micrograms of protein per minute). The highest amount of raw seed protein from conventional tillage method in Maragheh variety with application of zero and 0.1 mM salicylic acid (29.2%) and the lowest amount was achieved from low tillage method in Gachsaran variety without application of salicylic acid (25.7%). The trend of changes in seed yield and shoot proline under the influence of salicylic acid showed that by increasing salicylic acid application up to 1.5 mM, these two traits increased by 10.5% and decreased by 12.3% compared to the control treatment. In total, the results showed that the reactions of biochemical traits to tillage, salicylic acid and variety were different, but the method of low tillage in Maragheh cultivar with foliar spraying of 1.5 mM salicylic acid by creating favorable conditions for growth caused a decrease in proline content and increased grain yield.

    Keywords: Antioxidant, Carbohydrates, Conservation Agriculture, Osmotic Regulation, Protein
  • کاظم طالشی*، نوشین اصولی، هادی خاوری
    به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف بیوچار و کودهای زیستی میکوریزا آربسکولار و  آزوسپیریلوم لیپوفروم بر خصوصیات زراعی و کیفیت اسانس بابونه آلمانی، آزمایشی به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار و سه تکرار در منطقه بیرانشهر از توابع شهرستان خرم آباد در سال زراعی 99 -1398 اجرا شد. فاکتورها شامل کاربرد بیوچار (تهیه شده از چوب درخت انار) در سه سطح (صفر، 10 و 20 تن در هکتار) و تلقیح کودهای زیستی شامل (بدون تلقیح (شاهد)، تلقیح با میکوریزا آربسکولار، تلقیح با آزوسپیریلوم لیپوفروم و تلقیح دوگانه میکوریزا آربسکولار و آزوسپیریلوم لیپوفروم) بودند. نتایج نشان داد که اثر متقابل بیوچار و کودهای زیستی بر تعداد شاخه در بوته، قطر طبق گل، تعداد گل در بوته، عملکرد زیست توده، عملکرد اقتصادی (گل تازه)، میزان کارتنوئید و عملکرد اسانس در سطح احتمال یک درصد و بر ارتفاع بوته و درصد اسانس در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد. استفاده تلفیقی از بیوچار و کودهای زیستی در تیمار کاربرد 20 تن در هکتار بیوچار و تلقیح دوگانه میکوریزا و آزوسپیریلوم لیپوفروم در مقایسه با سایر تیمارهای کودی، دارای بالاترین مقادیر عملکرد زیست توده (3/174 گرم در تک بوته)، عملکرد اقتصادی (3/56 گرم در بوته)، درصد اسانس (440/0 درصد) و عملکرد اسانس (6/24 گرم در بوته) بودند. همچنین کاربرد 20 تن در هکتار بیوچار نسبت به سایر تیمارها، میزان فلاونوئید کل (43/0 درصد) و کارتنوئید (56/1 میلی گرم بر گرم) بیشتری را نشان داد؛ و بیشترین درصد کامازولن (09/0 درصد) در تیمار تلقیح دوگانه میکوریزا و آزوسپیریلوم لیپوفروم مشاهده گردید. یافته ها نشان داد که کاربرد بیوچار به عنوان یک کود آلی با منشا طبیعی همراه با تلقیح کودهای زیستی موجب افزایش کیفیت و کمیت فرآورده های تولید شده گیاه دارویی بابونه در مزرعه و همچنین حفظ تعادل محیط زیست می شود.
    کلید واژگان: آزوسپیریلوم لیپوفروم, درصد کامازولن, عملکرد اسانس, کارتنوئید, میکوریزا
    Kazem Taleshi *, Noshin Osoli, Hadi Kavari
    In order to investigate the effect of different levels of biochar and biological fertilizer (Arbuscular mycorrhizal and Azospirillum lipoferum) on agricultural properties and quality of chamomile essential oil, a factorial experiment based on randomized complete block design with 12 treatments and three repetitions was conducted in Beiranshahr region of Khorramabad city in 2019-2020 cropping year. The factors included: application of biochar at three levels (0, 10 and 20 tons per hectare) and inoculation of biological fertilizers at four levels (without inoculation (control), inoculation with arbuscular mycorrhiza, inoculation with Azospirillum lipoferum and double inoculation of arbuscular mycorrhiza and Azospirillum lipoferum). The results showed that the interaction effect of biochar and biological fertilizers on the number of branches per plant, flower diameter, number of flowers per plant, biomass yield, economic yield (fresh flower), carotenoid content and essential oil yield at the probability level of one percent and on plant height and essential oil percent it was significant at the five percent probability level. Combined use of biochar and biofertilizers in the treatment of using 20 ton.ha-1 of biochar and double inoculation of mycorrhizae and Azospirillum lipoferum compared to other fertilizer treatments, has the highest values of biological yield (174.3 g plant-1), economic yield (3 56.5 g plant-1), essential oil percentage (0.440 %), and essential oil yield (24.6 g plant-1). Also, the use of 20 ton ha-1 of biochar showed more total flavonoids (0.43%), and carotenoids (1.56 mg/g) than other treatments. The highest percentage of camazolin (0.09%) was observed in the double inoculation treatment of mycorrhiza and Azospirillum lipoferum. The results showed that the use of biochar as an organic fertilizer of natural origin along with the inoculation of biological fertilizers increases the quality and quantity of chamomile medicinal plant products in the field and also maintains the balance of the environment.
    Keywords: Arbuscular Mycorrhiza, Azospirillum Lipoferum, Camazolin Percent, Carotenoid, Essential Oil Yield
  • علی خورگامی *، رضا میر دریکوند، هادی خاوری، کاظم طالشی

    در دنیای کنونی، کاهش حاصلخیزی خاک محدودیت اصلی بیوفیزیکی برای بهبود عملکرد محصولات زراعی است و در نتیجه به عنوان یک تهدید بالقوه برای رسیدن به امنیت غذایی به شمار می رود. در این راستا آزمایشی با هدف بررسی کارایی نهاده های کشاورزی در نظام های زراعی مختلف در جهت تولید پایدار محصول لوبیا قرمز در کشور، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار طی دو سال زراعی 1400-1399 و 1401-1400 در منطقه بیران شهر لرستان در غرب کشور ایران اجرا شد. پنج نظام زراعی با سطح های مختلف کاربرد نهاده شامل: اکولوژیک، تلفیقی، کم نهاده، متوسط نهاده و پرنهاده و ارقام لوبیا قرمز شامل: افق، دادفر، گلی و یاقوت بودند. مقادیر مختلف کاربرد نهاده در نظام های زراعی شامل مدیریت زراعی، مصرف کود و سم بود. نتایج نشان داد که بیشترین میانگین سرعت رشد نسبی در رقم یاقوت در نظام زراعی پرنهاده؛ بیشترین میانگین سرعت جذب خالص در رقم دادفر در نظام زراعی پرنهاده؛ بیشترین میانگین شاخص سطح برگ در رقم دادفر در نظام زراعی تلفیقی؛ بیشترین میانگین سرعت رشد محصول در رقم دادفر در نظام زراعی تلفیقی و بیشترین میانگین تجمع ماده خشک در رقم یاقوت در نظام زراعی تلفیقی مشاهده شد. همچنین بیشترین عملکرد دانه در رقم یاقوت (4/3092 کیلوگرم در هکتار) در نظام زراعی تلفیقی مشاهده شد. عملکرد دانه در رقم یاقوت نسبت به ارقام افق، دادفر و گلی در نظام زراعی تلفیقی به ترتیب به میزان 01/31، 80/15 و 49/21 درصد افزایش نشان داد. یافته ها نشان داد که نظام زراعی تلفیقی می تواند هم تراز با نظام زراعی پرنهاده (متکی بر نهاده های شیمیایی)، شاخص های فیزیولوژیک رشد و ویژگی های زراعی ارقام لوبیا قرمز را نسبت به نظام های زراعی اکولوژیک، کم نهاده و متوسط نهاده به بالاترین سطح خود برای افزایش بهره-وری و سودآوری در مزرعه برساند.

    کلید واژگان: امنیت غذایی, بهبود عملکرد, تولید پایدار, حاصلخیزی خاک, نهاده کشاورزی
    H. Khavari, A. Khourgami *, M. Reza Mir Drikvand, K. Taleshi

    In today's world, the reduction of soil fertility is the main biophysical limitation to improve yield of crops production and thus it is considered as a potential threat to achieve food security. In order to investigate the efficiency of agrarian inputs in different cropping systems for the sustainable production of red bean, this experiment was conducted as factorial layout based on a randomized complete block design with three replications during growing season of 2020-2021 and 2021-2022 at the experimental field of beiranshahr city of Khorramabad in Lorestan Province, in the west of Iran. Five cropping systems with different levels of input use included Ecological, integrated, low input, medium input and high input and four red bean cultivars included Ofogh, Dadfar, Goli and Yaghot. The results showed that the highest average of Relative growth rate (RGR) in Yaghot variety in high input cropping system; The highest average of net assimilation rate (NAR) in Dadfar variety in high input cropping system; The highest average of leaf area index (LAI) in Dadfar variety in the integrated cropping system; The highest average of crop growth rate (CGR) observed in Dadfar variety in the integrated cropping system and the highest average of Total dry matter accumulation (TDM) was observed in the Yaghot variety in the integrated cropping system. The highest seed yield observed in Yaghot cultivar in integrated cropping system (3092.4 kg/ha-1). seed yield in Yaqut cultivar increased by 31.01, 15.80 and 21.49 percent, respectively, compared to Ofogh, Dadfar and Goli cultivars in the integrated cropping system. Obtained results of this experiment showed that the integrated cropping system can bring the physiological growth indices and agricultural characteristics of red bean cultivars to the highest level compared to the ecological, low-input and medium-input cropping systems for Increase productivity and profitability in the farm.

    Keywords: Food Security, Yield Improvement, Sustainable Production, Soil Fertility, Agrarian Input
  • امیر کلایی، مسعود رفیعی*، علی خورگامی، کاظم طالشی
    سابقه و هدف

    استفاده توام از کودهای دامی و شیمیایی و استفاده از زئولیت در پرورش لوبیا می تواند نقش موثری در کاهش مصرف کودهای شیمیایی و کمک به تامین متعادل مواد مغذی داشته باشد. واکنش ارقام نیز به عوامل زراعی مختلف متفاوت است. لذا این پژوهش با هدف بررسی برخی واکنش های بیوشیمیایی و عملکرد دو رقم لوبیا قرمز در پاسخ به ترکیب کود دامی و اوره به همراه زئولیت انجام شد.

    مواد و روش ها

    آزمایشی به صورت فاکتوریل با سه فاکتور در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط اقلیمی شهرستان ازنا در استان لرستان در بهار 1395 و 1396 اجرا شد. عامل ها شامل دو رقم لوبیا قرمز گلی (رونده و رشد نامحدود) و اختر (ایستاده و رشد محدود)، پنج نسبت کود دامی و شیمیایی (0:100، 25:75، 50:50، 75:25 و 100:0 درصد کود دامی:اوره) و چهار سطح زئولیت (عدم مصرف زئولیت و مصرف 3، 6 و 9 تن در هکتار) بود. بر اساس آزمون خاک، مقدار 100 کیلوگرم درهکتار نیتروژن از منبع کود اوره و 20 تن در هکتار کود دامی (کود گوسفندی پوسیده) مصرف شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد بیشترین ارتفاع بوته، ارتفاع اولین غلاف از سطح زمین، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه و عملکرد دانه در هر دو رقم گلی (به ترتیب7/79 و 5/9 سانتی متر، 8/37 دانه، 4/38 گرم و 2341 کیلوگرم در هکتار) و اختر (به ترتیب4/70 و 3/7 سانتی متر، 3/44 دانه، 4/52 گرم و 2630 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 50:50 دامی:شیمیایی و شش تن در هکتار زئولیت بدست آمد. از طرفی، در رقم گلی، بیشترین کاتالاز اندام هوایی (72/2 OD میکروگرم پروتئین بر دقیقه) از تیمار 0:100 دامی:شیمیایی و عدم مصرف زئولیت حاصل شد؛ در حالی که در رقم اختر، بیشترین کاتالاز اندام هوایی (12/2 OD میکروگرم پروتئین بر دقیقه) از تیمار 100:0 دامی:شیمیایی و سه تن در هکتار زئولیت بدست آمد. در سال اول، بیشترین کربوهیدرات های محلول (07/8 میلی گرم بر گرم) و پراکسیداز اندام هوایی (03/3 واحد میکروگرم پروتئین بر دقیقه) از رقم گلی در تیمار 0:100 دامی:شیمیایی و بیشترین عملکرد پروتئین (526 کیلوگرم در هکتار) از رقم اختر در تیمار 75:25 دامی:شیمیایی به دست آمد، اما در سال دوم، بیشترین کربوهیدرات های محلول (65/8 میلی گرم بر گرم) از رقم اختر در تیمار 0:100 دامی:شیمیایی، بیشترین پراکسیداز اندام هوایی (33/3 واحد میکروگرم پروتئین بر دقیقه) از رقم گلی در تیمار 25:75 دامی:شیمیایی و بیشترین عملکرد پروتئین (611 کیلوگرم در هکتار) از رقم اختر در تیمار 50:50 دامی:شیمیایی حاصل شد. در سال های اول و دوم، بیشترین شاخص برداشت (به ترتیب 5/41% و 7/43%) از رقم اختر در تیمار 50:50 دامی:شیمیایی حاصل شد.

    نتیجه گیری

    در مجموع رقم اختر با استفاده از کود 50:50 دامی: شیمیایی و شش تن در هکتار زئولیت برای دستیابی به حداکثر عملکرد دانه و پروتئین توصیه می شود.

    کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان, اجزای عملکرد, پرولین, رنگیزه های فتوسنتزی, عملکرد پروتئین
    Amir Kolai, Masoud Rafiee *, Ali Khorgami, Kazem Taleshi
    Background and Objectives

    The combined use of animal and chemical fertilizers and the use of zeolite in bean farming can have an effective role in reducing the use of chemical fertilizers and helping to provide balanced nutrients. Therefore, this research was carried out with the aim of investigating some biochemical responses and performance of two varieties of red bean with the combination of chemical fertilizer and zeolite.

    Materials and Methods

    A factorial experiment with three factors based on the randomized complete block design with three replications was implemented in climatic conditions of Azna city in Lorestan province in the spring 2016 and 2017. Cultivar factor includes two cultivars Goli (creeping) and Akhtar (standing); nutritional systems operating at five levels including 100% manure fertilizer, 100% urea, 75% manure with 25% urea, 50% manure with 50% urea, and 25% manure with 75% of urea; and zeolite factor in four levels including non-use of zeolite and consumption of 3, 6 and 9 tons per hectare. Based on the soil test, 100 kg/ha of nitrogen from the source of urea fertilizer and 20 tons/ha of animal manure (rotted sheep manure) were used.

    Results

    Meanwhile, the highest amount of soluble carbohydrates as well as peroxidase and catalase in shoot was observed from the consumption of manure. By increasing the consumption of zeolite, the plant height and the height of the first pod, the number of seeds per plant, the weight of one hundred seeds, and the yield of seeds, the harvest index and protein yield increased, but the amount of soluble carbohydrates, peroxidase and catalase of shoot decreased. In the levels of triple interaction of cultivar × fertilizer × zeolite, comparison of means showed that the maximum plant height and the height of the first pod from the ground, the number of seeds per plant, the weight of one hundred seedsو and the yield of seeds were obtained in both Goli (79.7 cm, 9.5 cm, 37.8 seeds, 38.4 grams and 2341 kg per hectare, respectively) and Akhtar (70.4 cm, 7.3 cm, 44.3 seeds, 52.4 grams and 2630 kg per hectare, respectively) cultivars from the 50:50 manure:urea treatment and six tons per hectare Zeolite. In Goli cultivar, The highest number of sub-stems (31.5 stems) and number of pods per plant (10.2 pods) from 75:25 manure:urea treatment and six tons per hectare of zeolite;The highest shoot catalase (OD 2.72 micrograms of protein per minute) was obtained from 0: 100 manure:urea treatment and no zeolite consumption; while in Akhtar cultivar, the highest maximum number of sub-stems (26.7 stems) from 100 manure treatment: chemical and nine tons per hectare of zeolite; and the highest shoot catalase (2.12 OD micrograms of protein per minute) from urea treatment and three tons per hectare of zeolite.The results showed that the highest plant height, the first pod height from the ground, the number of seeds per plant, the weight of one hundred seeds and the seed yield in both Goli (respectively 79.7 and 9.5 cm, 37.8 seeds, 38.4 grams and 2341 kg per hectare) and Akhtar (respectively 70.4 and 7.3 cm, 44.3 seeds, 52.4 grams and 2630 kg per hectare) was obtained from the treatment of 50:50 manure:urea and six tons per hectare of zeolite.

    Discussion

    In total, the Akhtar cultivar is recommended with the use of 50:50 manure:urea and six tons per hectare of zeolite to achieve the maximum grain and protein yield.

    Keywords: Antioxidant Enzymes, Photosynthetic Pigments, Proline, Protein Yield, Yeild Components
  • حمید علیپور*، کاظم طالشی
    زمینه و هدف

    پدیده گردوغبار در ردیف بزرگترین مشکلات جدی محیطی در مناطق خشک و نیمه خشک است. بیش از دو سوم ایران در این اقلیم قرار گرفته است. این پدیده می تواند به زیرساخت ها و محصولات کشاورزی آسیب بزند و باعث آسیب های اقتصادی زیادی شود. لذا از آنجایی که منطقه مطالعاتی در بخش غربی کشور ایران بوده و در معرض شدید گردوغبار می باشد. و از طرفی، تاکنون مطالعه ی جامعی در این زمینه در منطقه صورت نگرفته، لذا این پژوهش یک ضرورت به شمار می رود. اهداف علمی و کاربردی تحقیق در برگیرنده: بررسی تنوع خاک های منطقه و ارتباط آنها با لندفرم های منطقه، بررسی تغییرات توزیع زمانی خصوصیات گردوغبار منطقه، بررسی خصوصیات خاک منطقه مطالعاتی و تالاب هورالعظیم خوزستان، بررسی توان محلی و برون مرزی تولید ذرات و فلزات سنگین گردوغبار و ارائه راهکارها و پیشنهادات جهت مهار این پدیده است.

    روش بررسی

    جهت انجام این مطالعه، حوزه ی کوهدشت با مساحت 456 کیلومتر مربع واقع در غرب ایران و جنوب غربی استان لرستان در نظر گرفته شد. 12 تله شیشه ای با ابعاد یک متر مربع جهت به دام انداختن ریزگردها در ارتفاع حدود 5/2 متری از سطح زمین در منطقه نصب شد و نمونه های گردوغبار فصلی طی سال 1394 تهیه گردید. برای منشایابی از خاک سطحی منطقه و تالاب هورالعظیم نمونه برداری انجام گرفت. برای تعیین غلظت فلزات سنگین، مرحله هضم شیمیایی توسط دستگاه مایکروویو مدل ETHOS 1 ساخت کشور ایتالیا انجام شد. سپس برای تعیین غلظت عناصر از دستگاه جذب اتمی (Perkin Elmer Analyst, 3030) با حد تشخیص در حد ppm و ppb و تکنیک شعله و برای غلظت فلز کادمیوم از طریق تکنیک کوره گرافیتی استفاده شد. در این میان گلباد منطقه توسط نرم افزار WRPLOT, 7.0.0 ترسیم شد.

    یافته ها

    بیشترین میزان نرخ فرونشست گردوغبار در فصل بهار و کمترین در پاییز است. متوسط نرخ فرونشست سالانه منطقه، 51/11 تن بر کیلومتر مربع در سال است. کلاس بافتی ذرات گردوغبار لوم سیلتی و شاخص انتقال ذرات از مناطق با فواصل متوسط تا زیاد است. متوسط غلظت فلزات سنگین در گردوغبار بیشتر از خاک منطقه است. در مجموع نتایج نشان داد که عناصر کادمیوم و روی دارای فاکتور آلودگی بسیار زیاد، نیکل و سرب دارای آلودگی قابل توجه و عناصر منگنز و مس دارای آلودگی کم می باشند. عناصر کادمیوم، روی و نیکل که دارای فاکتور غنی شدگی بیش از 10 هستند، منشاء انسانی دارند ولی عنصر سرب منشاء طبیعی و انسانی باهم و عناصر منگنز و مس منشاء طبیعی در منطقه را دارند. شباهت کانی ها و وجود کانی های تبخیری موجود در ریزگردها این فرضیه را تقویت می کند که بخشی از منشاء ذرات تالابی و برون مرزی می باشد. البته بررسی خصوصیات شیمیایی بیانگر نقش منابع محلی در ایجاد گردوغبار را نشان می دهد.

    بحث و نتیجه گیری

    شارش اصلی گردوغبار در تمام فصول در منطقه مطالعاتی از مناطق فرامرزی است. میزان گردوغبار در فصل بهار بیشترین و در سایر فصول کمتر است که در فصل پاییز کمترین است. کلاس توزیع اندازه ذرات، لومی سیلتی می باشد که وجود منابع در فاصله متوسط تا نسبتآ نزدیک به منطقه را نشان داد. میزان نرخ فرونشست در منطقه بیان گر، نوع گردوغبار منطقه ای است. میزان غلظت فلزات سنگین گردوغبار در فصل زمستان زیاد و عنصر روی بیشترین میزان را دارد. میزان شاخص آلودگی تمام عناصر بیان گر گسترش آلودگی در منطقه است. کانی شناسی رسی نشان داد که وجود کانی های تبخیری فرضیه منشا تالابی و فرامرزی بودن را تقویت می بخشد. در مجموع این مطالعه نشان داد که بیابان های کشور های همسایه مذکور و منابع گردوغبار استان خوزستان (واقع در جنوب منطقه) از اصلی ترین منابع تولید کننده گردوغبار در منطقه می باشند.

    کلید واژگان: گردوغبار, خصوصیات فیزیکی, ژئوشیمیایی و مینرالوژیکی, توزیع زمانی, فلزات سنگین
    Hamid Alipor *, Kazem Taleshi
    Background and Objective

    The phenomenon of dust is one of the biggest serious environmental problems in arid and semi-arid regions. More than two thirds of Iran is located in this climate. This phenomenon can damage infrastructure and agricultural products and cause a lot of economic damage. Therefore, since the study area is in the western part of Iran and is highly exposed to dust. On the other hand, so far no comprehensive study has been conducted in this field in the region, so this research is a necessity. Scientific and practical objectives of the research include: Investigating the diversity of soils in the region and their relationship with landforms in the region, Investigating the temporal distribution of dust characteristics in the region, Investigating the soil characteristics of the study area and Hur al-Azim wetland in Khuzestan This is a phenomenon.

    Material and Methodology

    For this study, Kuhdasht basin with an area of 456 square kilometers located in western Iran and southwestern Lorestan province was considered. 12 glass traps with dimensions of one square meter were installed in the area to trap dust at a height of about 2.5 meters above the ground. And seasonal dust samples were prepared during 2015. Sampling was performed for origin from the surface soil of the region and Hur al-Azim wetland. To determine the concentration of heavy metals, the chemical digestion step was performed by the ETHOS 1 microwave device made in Italy. Then, to determine the concentration of elements, atomic absorption apparatus (Perkin Elmer Analyst, 3030) with detection limit of ppm and ppb and flame technique was used and for cadmium metal concentration through graphite furnace technique. Meanwhile, the region's flower was drawn by WRPLOT software, 7.0.0.

    Finding

    The highest rate of dust subsidence is in spring and the lowest in autumn. The average annual subsidence rate of the region is 11.51 tons per square kilometer per year. The textile class of silt sludge dust particles and the particle transfer index from areas with medium to high distances. The average concentration of heavy metals in dust is higher than the soil of the region. In general, the results showed that cadmium and zinc elements have very high pollution factor, nickel and lead have significant pollution and manganese and copper elements have low pollution. The elements cadmium, zinc and nickel, which have an enrichment factor of more than 10, are of human origin, but the element lead is of natural and human origin together, and the elements manganese and copper are of natural origin in the region. The similarity of minerals and the presence of evaporative minerals in fine dust reinforces the hypothesis that it is part of the origin of wetland and offshore particles. However, the study of chemical properties indicates the role of local resources in the generation of dust.

    Discussion and Conclusion

    The main flow of dust in all seasons in the study area is from cross-border areas. The amount of dust is highest in spring and lowest in other seasons, which is lowest in autumn. The particle size distribution class is silty loam, which indicated the presence of resources at medium to relatively close distances to the area. The rate of subsidence in the region indicates the type of regional dust. The concentration of heavy metals in dust is high in winter and the element zinc has the highest amount. The level of pollution index of all elements indicates the spread of pollution in the region. Clay mineralogy showed that the presence of evaporative minerals strengthens the hypothesis of wetland origin and transboundary. In general, this study showed that the deserts of the mentioned neighboring countries and dust sources of Khuzestan province (located in the south of the region) are the main sources of dust in the region.

    Keywords: Dust Storm, Physical, Geochemical, Mineralogy Characteristics, Temporal Distribution, Heavy Metals
  • امیر کلاهی، مسعود رفیعی*، علی خورگامی، کاظم طالشی

    به منظور بررسی اثر کود تلفیقی دامی - شیمیایی و زیولیت بر خصوصیات بیوشیمیایی دو رقم لوبیا قرمز (Phaseolus vulgaris L.)، آزمایشی فاکتوریل با سه عامل در قالب طرح پایه بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار در بهار سال‏های 1395 و 1396 در شرایط اقلیمی شهرستان ازنا در استان لرستان اجرا شد. عامل رقم شامل دو رقم گلی (رونده) و اختر (ایستاده)؛ عامل کود تلفیقی دامی - شیمیایی در پنج سطح شامل 0:100، 25:75، 50:50، 75:25 و 100:0 دامی:شیمیایی و عامل زیولیت در چهار سطح شامل عدم مصرف زیولیت و مصرف 3، 6 و 9 تن در هکتار زیولیت بود. کود دامی از منبع کود گوسفندی پوسیده و کود شیمیایی از منبع اوره بود.  نتایج نشان داد که با افزایش مصرف زیولیت از میزان پرولین اندام هوایی کاسته و بر میزان عملکرد دانه (2199 کیلوگرم در هکتار) افزوده شد. در هر دو رقم گلی و اختر، بیشترین میزان آهن اندام هوایی (به ترتیب 375 و 403 میلی گرم بر کیلوگرم)، آهن دانه (به ترتیب 102 و 111 میلی گرم بر کیلوگرم) و عملکرد دانه (به ترتیب 2341 و 2630 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 50:50 دامی:شیمیایی و شش تن در هکتار زیولیت بدست آمد، ولی بیشترین میزان پتاسیم اندام هوایی (به ترتیب 40/1 و 39/1 درصد) در رقم گلی از تیمار صفر:100 دامی:شیمیایی و عدم مصرف زیولیت؛ در حالی که در رقم اختر، از تیمار صفر:100 دامی:شیمیایی و شش تن در هکتار زیولیت حاصل شد. در مجموع، رقم اختر همراه با مصرف کود تلفیقی 50:50 دامی:شیمیایی و شش تن در هکتار زیولیت جهت دست یابی به حداکثر عملکرد دانه و غنی سازی دانه قابل توصیه است.

    کلید واژگان: پروتئین دانه, پرولین, عناصر ضروری, تنظیم اسمزی, غنی سازی
    Amir Kolahi, Masoud Rafiee*, Ali Khorgami, Kazem Taleshi

    In order to investigate the effect of combined animal-chemical fertilizer and zeolite on the biochemical properties of two cultivars of red bean (Phaseolus vulgaris L.), a factorial experiment with three factors in the form of a randomized complete block design with three replications was implemented in climatic conditions of Azna city in Lorestan province in spring of 2016 and 2017. Cultivar factor included two cultivars Goli (creeping) and Akhtar (standing); Animal-chemical compound fertilizer agent in five levels including 100:0, 75:25, 50:50, 25:75 and 0:100 Livestock:chemical ratio and zeolite agent in four levels including non-application of zeolite and consumption of 3, 6 and 9 tons zeolite per hectare. Livestock manure was obtained from rotten sheep manure and chemical fertilizer was obtained from urea. The results showed that with increasing zeolite consumption, shoot proline decreased but grain yield (2199 kg / ha) increased. In both Goli and Akhtar cultivars, the highest amount of shoot iron (375 and 403 mg / kg, respectively), grain iron (102 and 111 mg / kg, respectively) and grain yield (2341 and 2630, respectively) Kg / ha) from 50:50 animal treatment: chemical and six tons per hectare of zeolite was obtained, but the highest potassium content of shoots (1.40 and 1.39%, respectively) in flower cultivar from 0: 100 animal treatment: Chemical and non-use of zeolite; While in Akhtar cultivar, 0: 100 livestock: chemical and six tons per hectare of zeolite were obtained. In total, Akhtar cultivar with the application of 50:50 animal manure: chemical fertilizer and six tons per hectare of zeolite is recommended to achieve maximum grain yield and grain enrichment.

    Keywords: Grain protein, Essential elements, Osmotic regulation, Proline, Seed enrichment
  • یوسف نریمانی، کاظم طالشی*، علی خورگامی، سید حسین وفائی
    آزمایش مزرعه ای در شهرستان پلدختر (روستای چمشک) در دو سال زراعی 98-1397 و 99-1398 به صورت اسپلیت پلات (کرت های یک بار خرد شده) بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 سطح فاکتور اصلی سوپر جاذب (شاهد، 50، 75 و 100 کیلوگرم در هکتار) و 6 سطح فاکتور فرعی کشت مخلوط افزایشی (کشت خالص نخود علوفه ای رقم سارال، 25×100 (نخود:جو)، 50×100، 75×100، 100×100 و کشت خالص جو آبیدر) با مقدار بذر نخود علوفه ای 125 و جو 200 کیلوگرم در هکتار بر اساس کشت خالص، مورد استفاده قرار گرفت که هر یک از مقادیر بالا، بر اساس درصد، به منظور بررسی همزیستی آنها بر صفات کمی (علوفه) و کیفی (پروتیین) دو گیاه، استفاده شد. برهم کنش 3 عامل مورد مطالعه (سال، سوپر جاذب، کشت مخلوط) نشان داد که به تناسب افزایش عامل جاذب و سهم لگوم، عملکرد کل علوفه خشک افزایش می یابد که در سال دوم بیش از سال اول بود. سال دوم×100 کیلوگرم سوپر جاذب×100×100 و 100×75 به ترتیب 91/18 و 79/18 درصد پروتیین علوفه نخود را افزایش دادند. درصد پروتیین جو در ترکیب 100×100 در سال اول و دوم به ترتیب 54/6 و 1/7 بود با افزایش سطح مصرف سوپر جاذب و نیز جزء مکمل لگوم، مقدار NDF در علوفه نخود کاهش یافت. اثر سه گانه سال×سوپر جاذب×کشت مخلوط نیز روال مشابهی بر نوسان کیفیت علوفه جو (درصد الیاف) داشت؛ بنابراین اعمال مدیریت زراعی با تنوع زراعی در واحد سطح و عامل جاذب رطوبت بیانگر به کارگیری اصل اکولوژیک در بهره برداری از منابع تولید بود.
    کلید واژگان: جذب رطوبت, دیم, مخلوط افزایشی
    Yousof Narimani, Kazem Taleshi *, Ali Khorgami, Hosein Vafaei
    Field experiment in Poldokhtar city (Chemeshk village) in two cropping years 2018-19 and 2019-20 in the form of split plots based on a randomized complete block design with 4 levels of the main super absorbent factor (control, 50, 75, and 100 kg/ha-1) and 6 levels of sub-factor of additive series intercropping (forage chickpea pure stand, Saral cultivar, 25×100 (chickpea×barley), 50×100, 75×100, 100×100 and pure barley (Abidar barley) was used with 125 kg of forage chickpea and 200 kg/ha-1 of barley based on pure cultivation. Each of the above values, were used based on the percentage, in order to examine their coexistence on quantitative (forage) and qualitative (protein) traits of two plants. The interaction of the three studied factors (year, superabsorbent, intercropping) showed that in proportion to the increase of absorbent factor and legume ratio, increased the total dry hay which was more in the second year than in the first. In the second year×100 kg superabsorbent×100×100 and 100×75, 18.91 and 18.79% increased chickpea forage protein, respectively. The percentage of barley protein in the composition of 100×100 in the first and second year was 6.54 and 7.1, respectively. With increasing consumption of superabsorbent and legume complementary component, decreased the amount of NDF in chickpea forage.The triple effect of year×super absorbent×intercropping had a similar pattern on fluctuations in barley forage quality (fiber percentage). Therefore, the application of agronomic management with crop diversity per unit area and moisture absorbing indicated the application of ecological principle in the exploitation of production resources.
    Keywords: Additive Series Intercropping, dry-land, humid absorption
  • هادی خاوری، علی خورگامی*، رضا میر دریکوند، کاظم طالشی

    امروزه تنوع در نظام های زراعی برای تولید حداکثری محصولات کشاورزی نظرات قابل توجهی را به خود جلب کرده است. در این راستا آزمایشی با هدف بهبود سودآوری مزرعه و بازسازی نظام های زراعی متناسب با افزایش سلامت محصولات، بهبود امنیت غذایی انسان ها و تولید پایدار محصول لوبیاقرمز، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1400 در منطقه بیران شهر لرستان اجرا شد. نظام های زراعی مختلف شامل (اکولوژیک، تلفیقی، کم نهاده، متوسط نهاده و پرنهاده) و ارقام لوبیاقرمز شامل (افق، دادفر، گلی و یاقوت) بودند. مقادیر مختلف مصرف نهاده در نظام های زراعی شامل مدیریت زراعی، مصرف کود و سم بود. نتایج نشان داد که اثر برهمکنش نظام زراعی و رقم، قطر ساقه، تعداد شاخه، ارتفاع بوته، تعداد برگ، محتوای کلروفیل، تعداد غلاف، وزن دانه، عملکرد زیست توده و دانه و شاخص برداشت را به طور معنی داری افزایش داد. بیشترین عملکرد دانه در رقم یاقوت در نظام زراعی پرنهاده (30/3054 کیلوگرم در هکتار) و در نظام زراعی تلفیقی (33/3007 کیلوگرم در هکتار) هر دو در یک کلاس آماری به دست آمد. عملکرد دانه در رقم یاقوت نسبت به ارقام افق، دادفر و گلی در نظام زراعی پرنهاده به ترتیب به میزان 56/27، 14/18 و 09/40 درصد و در نظام زراعی تلفیقی به ترتیب به میزان 02/26، 25/13 و 50/16 درصد افزایش نشان داد. یافته ها نشان داد که نظام زراعی تلفیقی توانست هم تراز با نظام زراعی پرنهاده، ویژگی های زراعی ارقام لوبیاقرمز را نسبت به نظام های زراعی اکولوژیک، کم نهاده و متوسط نهاده به بالاترین سطح خود برای افزایش تولید اقتصادی برساند.

    کلید واژگان: امنیت غذایی, تولید پایدار, شاخص برداشت, عملکرد دانه, کلروفیل برگ
    Hadi Khavari, Ali Khorgamy *, Reza Mir Drikvand, Kazem Taleshi
    Introduction

    On a global scale, the demand for agricultural products is increasing at the same time as the human population is growing. Low and middle income countries are struggling to deal with their food security challenges. from one side, Modern agriculture is being done with the aim of producing maximum crops to meet the needs of the world's growing population and without ensuring its effects on the environment. Conventional agricultural practices around the world depend on the extensive use of chemical fertilizers and pesticides. nowadays, in all cropping systems, reducing dependence on subsidized energy (fertilizers and chemical pesticides) is one of the main goals. Therefore, it is very important to use the best management practices of nutrients in diverse ecosystems and different production systems to increase food production and improve farm profitability along with improving the efficiency of natural resources. Sustainable cropping systems ensure the long-term performance of the products produced for the developing population now and in the future without compromising the biological and physical components of the environment in which the production is taking place. One of the most important tools to achieve this goal is the use of organic fertilizers of natural origin and effective microorganisms during the production of crops. As a result, it will be possible to maintain crop productivity and increase soil health in the long term only by increasing the share of organic resources and biological fertilizers in agricultural ecosystems. In several field researches, the beneficial role and efficiency of using mycorrhizal and rhizobium biofertilizers and biochar and vermicompost organic fertilizers in the production of legumes, especially Red beans, have been reported.

    Materials and Methods

     This experiment was conducted as factorial layout based on a randomized complete block design with three replications during growing season of 2021 at the experimental field of beiranshahr city of Khorramabad in Lorestan Province, Iran (48° 29' E, 33° 40' N and 1657m above the sea level). Before conducting the experiment to determine the physical and chemical properties of soil samples were collected from 0-30 and 30-60 cm depth of soil. During this experiment effects of tow factors were studied: different cropping systems included (ecological, integrated, low input, medium input and high input) and different variety of red beans (Ofogh, Dadfar, Goli and Yaghot). Arbuscular mycorrhizal inoculum was used at the rate of 250 kg. ha-1. Inoculation with rhizobium inoculum in the shade. Rhizobium inoculum was added at the rate of 50 ml for each kilogram of seeds. Biochar was used at the rate of 10 tons per hectare and vermicompost at the rate of 15 tons per hectare. Seed yield (with 10-14% moisture) was measured. The number of stem diameter, number of branches per plant, plant height, number of leaves per plant, and number of pods per plant were determined by randomly selecting 10 plants (60 cm long) from each experimental unit and Chlorophyll content of the leaf was estimated by using chlorophyll meter SPAD-502 Plus, Konica Minolta.

    Results and Discussion

    The results showed that the main effect of cropping systems on the stem diameter, number of branches, plant height, number of leaves, chlorophyll content, number of pods, seed weight, biomass yield, seed yield and harvest index were significantly increased. The main effect of variety the number of branches, plant height, number of leaves, chlorophyll content, pod number, seed weight, biomass yield, seed yield and harvest index were significantly increased too. and the interaction effects of cropping systems and variety, the stem diameter, number of branches, plant height, number of leaves, chlorophyll content, number of pods, seed weight, biomass yield, seed yield and harvest index of red bean variety were significantly increased. The highest seed yield was obtained in Yaghot variety in high inpout cropping system (3054.30 kg/ha-1) and Yaghot variety in integrated cropping system (3007.33 kg/ha-1), both in the same statistical class. The grain yield in Yaqut cultivar increased by 27.56, 18.14 and 40.09 percent, respectively, compared to Ofogh, Dadfar and Goli cultivars in the high-input cropping system. And in the integrated cropping system, it showed an increase of 26.02, 13.25 and 16.50 percent, respectively.

    Conclusion

    Obtained results of this experiment showed that the integrated cropping system was able to bring the agricultural characteristics of red bean variety to the highest level in comparison with the ecological, low-input and medium-input cropping systems, in order to increase economic production, on par with the high-input cropping system. As a result, it is predicted that the results of this study can be useful for shaping new management methods to improve red bean crop production.

    Keywords: Food security, grain yield, Harvest index, Leaf chlorophyll, Sustainable production
  • نوشین اصولی*، هادی خاوری، کاظم طالشی
    به منظور بررسی اثرات تلقیح میکوریزا و کاربرد کود دامی بر رشد و عملکرد اقتصادی گیاه سیر، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه بیران شهر استان لرستان در سال زراعی 97-1396 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل تلقیح سیرچه ها با کود زیستی میکوریزا در دو سطح (عدم تلقیح و تلقیح) و کاربرد کود دامی پوسیده (گوسفندی) در شش سطح (صفر (شاهد)، 15، 20، 25، 30 و 35 تن در هکتار) بودند. نتایج نشان داد که کاربرد توام میکوریزا و کود دامی، باعث افزایش معنی دار عملکرد اقتصادی گیاه سیر گردید. همچنین، کاربرد قارچ میکوریزا بر عملکرد اقتصادی سیر، وزن سیر، قطر سیر و تعداد سیرچه در سیر تاثیر معنی داری داشته ولی بر ارتفاع سیر تاثیر معنی داری نداشت. تیمار کود دامی بر عملکرد اقتصادی سیر، وزن سیر و قطر سیر تاثیر معنی داری داشته ولی بر تعداد سیرچه در سیر و ارتفاع گیاه، تاثیر معنی داری نداشت. استفاده از قارچ میکوریزا با عملکرد 12497 کیلوگرم در هکتار، سبب افزایش عملکرد اقتصادی سیر به میزان 55 درصد نسبت به تیمار شاهد شد. کاربرد توام کود زیستی میکوریزا و کود گوسفندی از طریق افزایش جذب عناصر در خاک و بهبود رشد و نمو اندام های فتوسنتزی، باعث افزایش عملکرد سیر می شود. یافته ها نشان داد، تلقیح میکوریزا و کاربرد کود دامی در خاک، موجب بهبود شرایط رشد و عملکرد اقتصادی سیر می شود که می توان در جهت تولید پایدار و همچنین افزایش بازده اقتصادی محصول این گیاه نسبت به روش مرسوم کاشت آن، توصیه گردد.
    کلید واژگان: سیر سفید همدان, کشاورزی پایدار, کود دامی, کود زیستی, عملکرد
    Noshin Osoli *, Hadi Khavari, Kazem Taleshi
    In order to investigate the effects of mycorrhizal inoculation and application of manure on the growth and economic yield of garlic, a factorial experiment was conducted in a randomized complete block design with three replications in Biran-Shahr region of Lorestan province in 2018- 2019. Experimental treatments included inoculation of cormlet with mycorrhiza bio-fertilizer in two levels (non-inoculation and inoculation) and application of rotten manure (sheep) in six levels (control (0), 15, 20, 25, 30 and 35 t/ha). The results showed that combined use of mycorrhiza and manure caused a significant increase in the economic yield of the garlic plant. Also, mycorrhiza had a significant effect on economic yield, weight and diameter of garlic and number of cormlet, but has no significant effect on garlic height. Manure treatment had a significant effect on economic yield, weight and diameter of garlic, but no significant effect was observed on the number of cormlet and plant height. The use of mycorrhizal fungi with a yield of 12497 kg/ha, increased the yield of garlic by 55% compared to the control. Combined application of bio-fertilizer of mycorrhiza and sheep's manure by increasing the absorption of the elements in the soil and improving the growth and development of plant photosynthetic organs, increased the yield of garlic. The findings showed that inoculation of mycorrhiza and application of manure in soil, improves the conditions of growth and economic yield of garlic, which can be recommended for sustainable production as well as increasing the economic yield of this plant than the conventional method of planting.
    Keywords: Biological fertilizer, Hamedan white garlic, manure, Sustainable agriculture, Yield
  • کاظم طالشی*، نوشین اصولی، هادی خاوری
    به منظور ارزیابی اثر هیومیک اسید و کود کامل ریزمغذی بر رشد و عملکرد اقتصادی ارقام مختلف گندم نان، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه بیران شهر (استان لرستان) طی دو سال زراعی 96-1395 و 97-1396 اجرا شد. تغذیه در چهار سطح شاهد، هیومیک اسید، کود کامل 20K-20 P-20N و هیومیک اسید+ کود کامل 20-20-20 و ارقام گندم نان شامل میهن، سیوند و الوند بودند. نتایج نشان داد که تعداد سنبله در متر مربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و شاخص برداشت ارقام گندم تحت تاثیر  عوامل آزمایش قرار گرفتند. رقم الوند در تیمار مصرف توام هیومیک اسید و کود کامل ریز مغذی با 8296 کیلوگرم در هکتار بالاترین مقدار عملکرد دانه را بخود اختصاص داد. بیشترین تعداد سنبله در متر مربع مربوط به تیمار تغذیه با هیومیک اسید در رقم الوند با میانگین (625 سنبله در متر مربع) بود. بیشترین تعداد دانه در سنبله در تیمار تغذیه با هیومیک اسید به همراه کود کامل در رقم الوند با میانگین 2/45 بدست آمد. بیشترین وزن هزار دانه مربوط به تیمار تغذیه با هیومیک اسید+ کود کامل با میانگین (0/42 گرم) بود. برهمکنش هیومیک اسید به همراه کود کامل در رقم الوند بیشترین عملکرد بیولوژیک (19156 کیلوگرم در هکتار) را تولید نموده است. بیشترین شاخص برداشت در تیمار تغذیه کود کامل در رقم الوند با شاخص برداشت 6/43%  مشاهده شد و تغذیه گیاه با کود کامل دارای بیشترین شاخص کلروفیل برگ به میزان 47/44 بود. یافته ها نشان داد که کاربرد هیومیک اسید به عنوان یک اسید آلی طبیعی همراه با مصرف متعادل کودهای شیمیایی باعث افزایش کیفیت و کمیت محصولات کشاورزی و حفظ تعادل محیط زیست می شود.
    کلید واژگان: بهره وری, به زراعی, مدیریت تغذیه ای, کود کامل, هیومیک اسید
    Kazem Taleshi *, Nooshin Osooli, Hadi Khavari
    In order to evaluate the effect of humic acid and complete micronutrient fertilizer on growth and economic performance of different bread wheat cultivars, a factorial experiment was conducted on the base of randomized complete block design with three replications in Biranshahr region (Lorestan province) during two years in 2015-16 and 2016-17. The main factors included nutrition at four levels (control, humic acid, complete fertilizer 20-20-20 and humic acid + complete fertilizer 20-20-20) and bread wheat cultivars as sub-factors included (Mihan, Sivand and Alvand). The results showed that the number of spikes per square meter, number of seeds per spike, 1000-seed weight, biological yield, and grain yield and harvest index of wheat cultivars were influenced by the studied factors. The highest economic yield (8296 kg/ha) was obtained in the treatment of humic acid application + complete micronutrient fertilizer in Alvand cultivar. The highest number of spikes per m2 was related to humic acid feeding treatment in Alvand cultivar with an average of 625 spikes per m2. The highest number of seeds per spike was obtained in the treatment with humic acid feeding along with complete fertilizer in Alvand cultivar with an average of 45.2. The highest 1000-seed weight was related to feeding with humic acid + complete fertilizer with an average of 42.0 g. Interaction of humic acid with complete fertilizer in Alvand cultivar has produced the highest biological yield (19156 kg/ha). The highest harvest index (43.6%) was observed in complete fertilizer feeding treatment in Alvand cultivar. Findings showed that the application of humic acid along with chemical fertilizers increases the quality and quantity of agricultural products and maintains the balance of the environment.
    Keywords: productivity, crop management, nutrition management, complete fertilizer, Humic
  • محمد مرادی، کاظم طالشی*
    به منظور بررسی اثر کود دامی و کودهای زیستی نیتروکسین و بیوسوپرفسفات بر عملکرد و اجزای عملکرد ماش رقم گوهر، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه خرم آباد اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل کاربرد کود دامی گاوی در سه سطح عدم مصرف، 10 و 20 تن در هکتار قبل از کاشت و تلقیح بذر با کودهای زیستی نیتروکسین و بیوسوپرفسفات به صورت بذرمال به میزان 1 لیتر در هر 10 کیلوگرم بذر بود که به صورت جداگانه و در تلفیق با هم انجام شد. اثر کود دامی بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت و اثر متقابل کاربرد کود دامی و تلقیح کودهای زیستی بر تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت معنی دار بود. کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و کود دامی گاوی با افزایش عناصر موجود در خاک و بهبود رشد و توسعه اندام های فتوسنتز کننده گیاه همراه بوده و سبب افزایش عملکرد و اجزای عملکرد در ماش گردید. بنابراین، استفاده از کودهای زیستی به همراه کود گاوی به میزان 20 تن در هکتار برای دستیابی به عملکرد مطلوب در ماش در منطقه خرم آباد توصیه می شود.
    کلید واژگان: بیوسوپرفسفات, کشاورزی پایدار, کود بیولوژیک, نیتروکسین
    Mohammad Moradi, * Kazem Taleshi
    To investigate the effect of manure and biological fertilizers of nitroxin and biosuperphosphate on yield and yield components of mung bean cv. Gohar, an experiment was conducted in factorial based on randomized complete block design with three replications in Khorramabad region. The examined treatments included application of cow manure at three levels of control, 10 and 20 t/ha added to soil before planting, and seed inoculation with bio-fertilizers of nitroxin and biosuperphosphate in the rate of 1 L/10 kg of seed, applied separately and in combination with each other. The effect of manure on grain and biological yield, harvest index, and interaction of manure and biological fertilizers had significant effect on the number of pods per plant, number of seeds per pod, number of seeds per plant, thousand kernel weight, grain and biological yield and harvest index. Combination of biofertilizers with cow manure increased soil elements amount and improved growth and development of photosynthetic organs and resulted in yield and yield components increment in mung bean. Therefore, application of biological fertilizers combined with 20 ton/ha cow manure is recommended for achieving desirable mung bean yield in Khorramabad region.
    Keywords: biosuperphosphate, sustainable agriculture, nitroxin, biofertilizer
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال