به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه

دکتر نعمت الله کرم اللهی

  • نعمت الله کرم اللهی، مهدی مطهری فر*

    هدف پژوهش حاضر بررسی چیستی و عملکرد نظام سرمایه داری از دیدگاه ماکس وبر و شهید مطهری است. سوال اصلی پژوهش این است که آیا سرمایه داری همان گونه که وبر می پندارد، یک تحفه نایاب بوده که تمدن اسلامی از دستیابی به آن بازمانده، یا اینکه اسلام به دلیل ناهنجاری های موجود در این نظام، از پذیرش آن سر باز زده است. روش تحقیق از نوع تطبیقی بوده و دیدگاه های ماکس وبر و شهید مطهری به طور جداگانه بررسی و مقایسه شده است. نتایج حاکی از آن است که شهید مطهری و ماکس وبر هر دو بر این نکته اتفاق نظر دارند که سرمایه داری نباید به عنوان پدیده ای همانند پدیده های اعصار پیشین دیده شود. وبر معتقد است که سرمایه داری در جوامع متمدن غربی به دلیل عوامل دینی و اخلاقی مسیحیت کالونیستی شکوفا شده و به یک نظام بسیار عقلانی و منظم تبدیل شده است. وی بر این باور است که سرمایه داری غربی با استفاده از روش های عقلانی و منتظم در تولید و جستجوی سود، روحیه خاصی را در افراد جامعه ایجاد کرده که این روحیه به توسعه و پیشرفت اقتصادی کمک کرده است. از سوی دیگر، شهید مطهری معتقد است که سرمایه داری مدرن یک پدیده خاص و بی سابقه بوده که فهم درست ابعاد آن نیازمند کنکاش مستقل و اجتهاد در احکام اسلامی است. وی تاکید می کند که سرمایه داری نوین تفاوت های اساسی با انواع کنش های سرمایه دارانه سنتی در تمدن اسلام دارد و این تفاوت ها باید به دقت مورد توجه قرار گیرند. مطهری همچنین بر این باور است که نظام سرمایه داری جدید به دلیل ماهیت و عملکرد خود به مشکلاتی منجر می شود که ازجمله آن می توان به قفس آهنین وبر اشاره کرد، و به دلیل تاثیرات ویرانگری که سرمایه داری بر زیست اجتماعی انسان دارد، با اصول و آموزه های اسلامی سازگار نیست. در مجموع، اسلام به دلیل دیدگاه های متفاوت خود نسبت به حقوق انسانی، تکلیف، زهد و آزادی، با نظام سرمایه داری غربی ناسازگار است. اسلام با تاکید بر حقوق طبیعت و انسان های ضعیف، تلاش می کند تا با وجود تشویق بر شکوفاسازی اقتصادی، از استثمار و تسلط اقتصادی عده ای معدود جلوگیری کند. همچنین، زهد و تکلیف در اسلام به معنای استفاده از منابع به شکلی معتدل و در راستای اهداف الهی است، در حالی که در سرمایه داری غربی، این مفاهیم به صورت افراطی و برای افزایش سرمایه و سود به کار گرفته می شوند. نپیوستن اسلام به نظام سرمایه داری مدرن نه به دلیل ناتوانی و عقب ماندگی، بلکه به دلیل آگاهی و دوراندیشی نسبت به عواقب و ناهنجاری های این نظام است. اسلام با تاکید بر عدالت، حقوق انسانی، و جلوگیری از استثمار، تلاش می کند تا نظام اقتصادی عادلانه تری را ارائه دهد که در آن ارزش های انسانی و اخلاقی به خوبی رعایت شوند.

    کلید واژگان: اسلام, سرمایه داری, ماکس وبر, شهید مطهری, زیست اجتماعی
    Nematollah Karamollahi, Mahdi Motaharifar *

    The aim of this study is to examine the nature and functioning of the capitalist system from the perspectives of Max Weber and Martyr Motahhari. The main research question is whether capitalism, as Weber perceives it, is a rare gift that Islamic civilization failed to attain, or if Islam rejected it due to the inherent disorders within the system. The research method is comparative, with the views of Max Weber and Martyr Motahhari being separately analyzed and compared. The results indicate that both Martyr Motahhari and Max Weber agree that capitalism should not be viewed as a phenomenon similar to those of previous eras. Weber believes that capitalism flourished in Western civilized societies due to the religious and ethical factors of Calvinist Christianity, transforming into a highly rational and organized system. He asserts that Western capitalism, through its rational and systematic methods of production and profit-seeking, instilled a particular spirit in individuals that contributed to economic development and progress. On the other hand, Martyr Motahhari argues that modern capitalism is a unique and unprecedented phenomenon, understanding the dimensions of which requires independent inquiry and jurisprudence in Islamic rulings. He emphasizes that modern capitalism fundamentally differs from traditional capitalist practices in Islamic civilization, and these differences must be carefully considered. Motahhari also contends that the modern capitalist system, due to its nature and functioning, leads to problems, including Weber’s "iron cage," and that the destructive effects of capitalism on human social life are incompatible with Islamic principles and teachings. Overall, Islam, due to its differing views on human rights, duty, asceticism, and freedom, is incompatible with Western capitalism. Islam, by emphasizing the rights of nature and the weak, seeks to prevent the exploitation and economic dominance of a few, while also encouraging economic flourishing. Furthermore, asceticism and duty in Islam imply the moderate use of resources in alignment with divine goals, whereas, in Western capitalism, these concepts are employed excessively for the purpose of increasing capital and profit. Islam’s refusal to embrace modern capitalism is not due to incapacity or backwardness, but rather due to its awareness and foresight regarding the consequences and disorders of this system. Islam, by emphasizing justice, human rights, and the prevention of exploitation, strives to offer a more just economic system where human and moral values are well preserved.

    Keywords: Islam, Capitalism, Max Weber, Martyr Motahhari, Social Life
  • نعمت الله کرم اللهی*، علی ارشد
    برنامه بهبودی انجمن معتادان گمنام(NA)، برنامه ای‏ نسبتا موفق در ترک اعتیاد که بیش از دو دهه از ورود آن به ایران می‏ گذرد و مورد توجه مخاطبان خاص قرار گرفته است. از دید انجمن، پذیرش و اجرای قدم های دوازده ‏گانه این برنامه، معتاد متجاهر را به معتاد بهبودیافته متعهد، تبدیل می کند. هر چند که این برنامه دورنمایی را به تصویر می‏ کشاند که در آن رهجویان با ایجاد ارتباطی مستحکم با خداوند اراده او را محقق می ‏سازند، اما در واقع به رغم کنترل مصرف مواد مخدر در مراحل اولیه، با به هم ‏ریختگی معرفت دینی و اعتقادی رهجویان در ادامه مسیر، احتمال خطر وسوسه منجر به مصرف و عود بیماری اعتیاد را بالا می برد؛ عوارضی که متاثر از مبانی سکولاریستی و اومانیستی آموزه‏ های برنامه معتادان گمنام، بسترساز بی اعتنایی یا مخالفت رهجویان با فرهنگ اسلامی و ارزش‏های اجتماعی می شوند. این مقاله با بهره ‏گیری از منابع مختلف اطلاعاتی و تکنیک تحلیل کیفی، با اتخاذ موضع آسیب‏ شناسانه کوشیده است تا با شناخت نحوه نگاه متون رسمی NA به آموزه «نیروی برتر»، ریشه های معرفتی عدم ثبات اعضای این گروه و لغزش و عود مصرف مجدد آنها را تبیین کند.
    کلید واژگان: معتادان گمنام, انجمن NA, لغزش, برنامه دوازده ‏قدم, سبک زندگی, خلا درونی, سکولاریسم, اومانیسم, آسیب ‏شناسی دینی
  • نعمت الله کرم اللهی*، مهدی مطهری فر

    هدف این مقاله بررسی تطبیقی−انتقادی اندیشه ماکس وبر درخصوص عوامل پیدایش و عدم‎پیدایش سرمایه‎داری در مسیحیت و اسلام، از منظر شهید مطهری است. بنیاد انتقادات این نوشتار، پذیرش حقیقت وحیانی دین است که در عرصه نظریه‎پردازی مطالعات دین موجب تفکیک سطوح پژوهش دینی می‎شود. دیدگاه جامعه ‎شناسانه وبر و ابژه کردن و نگاه کارکردگرایانه به آن باعث شده از فهم فلسفه‎ها و حقایق باطنی دین اسلام ناتوان بماند.به گمان وبر اسلام در ارایه اخلاقیات رستگاری عاجز مانده و ازاین‎جهت از قافله نظام سرمایه‎داری جامانده است؛ اما به‎راستی آنچه موجب رویگردانی اسلام از فلسفه رستگاری و زهد بی‎انتهای پیوریتانی است، مواجهه مثبت اسلام با دنیاست. پلیدانگاری جهان طبیعت و تکلیف بی‎حدوحصر بشر که ناشی از نبود اطمینان نسبت به سرنوشت است در اسلام جایگاهی ندارد. در عوض حقوق اسلامی بر پایه حسن ظن به خالق و مخلوق در جهان، او را به سمت شکوفایی اقتصادی می‎کشاند.

    کلید واژگان: اسلام, مسیحیت, سرمایه‎داری, سطوح مطالعات دین, الهیات, گرایش‎های رفتاری
    Nemat Allah Karam Allahi *, Mahdi Motahari Far

    The purpose of this article was a comparative and critical analysis of Max Weber's view regarding the factors of the emergence and non-emergence of capitalism in the comparison between Christianity and Islam from the perspective of Shahid Motah'hari. The basis of the criticisms of this article is the acceptance of the revealed truth of religion, which separates the levels of religious research in the field of theorizing religious studies. Weber's sociological view and objectification and functionalist view of it have made him unable to understand the philosophies and inner truths of Islam, like other Western scholars, to be caught in the trap of intellectual confusion, and in the position of religious investigation, regardless of the facts and capacities religious teachings should evaluate the economic capacities of Islam only by looking at the historical reality.In this article, by referring to the works of Shahid Motah'hari, grounds for a critical look at Weber's theory about the causes of the non-emergence of capitalism in Islam have been extracted. These criticisms have been raised in the two main fields of theology and psychological and behavioral tendencies, and their emphasis on the theory of separation of levels of religious studies has been clarified.

    Keywords: Islam, Christianity, Capitalism, levels of religious studies, theology
  • نعمت الله کرم اللهی*، آرمینا رضوانی، سلمان رضوانی

     شناخت نگرش های مختلف به تشیع می تواند در تبلیغ و معرفی آن نقش مهمی ایفا کند. مقاله حاضر به بررسی تصویر ذهنی مسلمانان کشور بوسنی و هرزگوین از مذهب تشیع می پردازد. هدف آن کشف تعریفی است که مسلمانان بوسنی در تجربه زیسته خود از مذهب تشیع دارند. این پژوهش با اتخاذ رویکرد «چندروشی» کوشیده است تا سوالات مطروحه را با روش «پدیدارشناسی» و روش «دلالت-پژوهی» پاسخ دهد. در بخش اول مقاله، تحلیل داده های 20 مصاحبه پدیدارشناسانه، 15 مضمون اصلی در دو حوزه معنایی به دست آمده است. براساس یافته های این بخش، تشیع در تجربه زیسته مسلمانان بوسنی دو معنی دارد. گروهی آن را «فرقه ضاله» و گروهی نیز آن را «یکی از مذاهب اسلامی» می دانند. در بخش دوم، با بهره گیری از روش دلالت پژوهی مهمترین دلالت های تبلیغی ناظر به این حوزه های معنایی استخراج و پیشنهادهایی نیز جهت تحقق آنها ارایه شد. برخی از دلالت های تبلیغی عبارتند از «مخاطب شناسی و رعایت سطوح مخاطبین»، «تفهیم مواضع سیاسی ایران و جبهه مقاومت و دست-آوردهای انقلاب اسلامی»، «تبلیغ تشیع توسط شیعیان»، «توجه به اهمیت دین در زندگی» است.

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, تشیع, مسلمانان بوسنی و هرزگوین, تجربه زیسته
    Nematolah Karamollahi *, Armina Rezvany, Salman Rezvany

     Knowing the different attitudes towards Shiism can play an important role in propagating and introducing it. This article examines the meaning of Shiism in the lived experience of Muslims in Bosnia and Herzegovina. Its purpose is to discover the meaning that Bosnian Muslims have in their lived experience of the Shiite religion. The research was conducted using phenomenological method. After conducting 20 phenomenological interviews, the obtained data were coded and categorized, resulting in 15 main themes in two semantic domains. In other words, Shiism has two meanings in the lived experience of Bosnian Muslims. Some consider it a misguided sect and some consider it one of the Islamic religions. In the semantic field of "Shiism as a heretical sect" seven main themes: "general negative attitude", "suspicions", "destructive political presence", "Wahhabi activity against Shiism", "inappropriate presence in Bosnia", "obstacles to propaganda", " "Conditional coexistence" has been extracted, which itself contains many sub-themes. Also, in the semantic field of "Shiism as an Islamic religion", eight other main themes have been discovered, which are: "Dimensions of Shiite superiority", "Difference; "Accepted matter", "suspicions", "Shiism of unknown religion", "slandered and attacked Shiism", "conditions for successful propaganda", "possibility of coexistence and rapprochement" and "factors affecting a positive view of Shiism".

    Keywords: Phenomenology, Shiism, Muslims in Bosnia, Herzegovina, lived experience
  • رضا کمائی*، نعمت الله کرم اللهی

    «تربیت جنسی» یکی از پیچیده ‎ترین و مهم‎ترین ابعاد تعلیم و تربیت و از موضوعات مهم حوزه اجتماعی است که در چگونگی شکل‎ گیری شخصیت انسان نقش بسزایی داشته و بر افکار، عواطف و رفتارهای وی تاثیرگذار است. نظر به اینکه تحلیل مباحث نظری و خط‎مشی‎های عملی حوزه تربیت جنسی می‎تواند زمینه‎ ساز روشنگری و تنویر اذهان محققان و متولیان امر تربیت شود، در پژوهش حاضر که با هدف بررسی انتقادی خط‎ مشی‎های نظام آموزش و پرورش ایران در تربیت جنسی نوجوانان با رویکرد اجتماعی انجام شد، پژوهشگر بر آن است تا ضمن بررسی تمامی اسناد و آیین‎ نامه‎ های بالادستی نظام آموزش و پرورش و با در نظرگرفتن نقاط مثبت، به نقد خط‎ مشی‎ها و رویکردهای این سازمان در حوزه تربیت جنسی بپردازد. نتیجه این پژوهش نشان می‎دهد که براساس بررسی‎های انتقادی، خط‎مشی و رویکرد حاکم بر نگاه به تربیت‎جنسی در نظام آموزش ‎و پرورش ایران «مهار میل جنسی» است، که می‎توان از آن به «خط‎مشی‎ مهار» تعبیر کرد. از ویژگی‎های این خط‎مشی توجه بیشتر به جنبه‎ های سلبی و تحریمی تربیت جنسی است. جلوه‎گری این خط‎مشی از واقعیت میل جنسی به‎ گونه‎ ای است که بیش از آنکه میل جنسی را فرصتی برای زندگی فضیلت‎مندانه تلقی نماید، آن را تهدیدی برای زندگی سعادتمندانه تصویر می‎کند.

    کلید واژگان: انتقاد, خط‎مشی, تربیت جنسی, آموزش و پرورش, نوجوانان
    Reza Kamaie *, Nematullah Karamollahi

    ‘Sexual education’ is not only one of the most complex and important aspects of education but also one of the important issues in a society. It plays a significant role in shaping human personality and affects his thoughts, emotions and behaviors. Since the analysis of theoretical discussions and practical policies in sexual education can be the basis for enlightenment of the minds of researchers and educators, the present study, which aims at critical examination of the policies of the Iranian education system in sexual education of adolescents, was conducted with a social approach. Reviewing all upstream documents and regulations of the education system, and considering the strong points, the authors seek to criticize the policies and approaches of Iranian education system in sexual education of adolescents. The result of the study shows that, according to these critical studies, the dominant policy and approach of the Iranian education system to sexual education is ‘the control of sexual desire’, which can be interpreted as a ‘control policy’. One of the characteristics of this policy is to pay more attention to the preventive aspects of sexual education. The manifestation of this policy is on the reality of sexual desire in such a way that instead of considering sexual desire as an opportunity for a virtuous life, it portrays sexual desire as a threat to a happy life.

    Keywords: criticism, policy, sexual education, education system, Adolescents
  • مسلم توانی، نعمت کرم اللهی*، اصغر محمدی

    پژوهش حاضر در پی آن است تا به توصیف و تفسیر کنش ها و اعمال مشارکت کنندگان (دانش آموزان سوم دبیرستان شهر شیراز) در پدیده هویت و امنیت کاربران در شبکه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام بپردازد و تجربه زیسته از ورود به  شبکه های اجتماعی  را کشف و توصیف کند. پیچیدگی و چند وجهی بودن پدیده تحت مطالعه از یک سو و زمینه مند بودن در بافت فرهنگی از سوی دیگر، به اتخاذ رهیافت کیفی و استراتژی پدیدارشناختی و نظریه زمینه ای منجر شد. برای این منظور سعی شد داده های پژوهش با ابزار مختلفی چون مصاحبه های عمیق  و نیمه ساختمند، مشاهده های میدانی و مشارکتی، گفتگوهای غیر رسمی و استفاده از اسناد و گزارش ها جمع آوری شود. جامعه آماری پژوهش شامل 15دانش آموز دختر و 18دانش آموز پسر منطقه یک شیراز که محقق پس ازآنکه به اشباع نظری رسید مصاحبه را متوقف نمود نمونه مصاحبه شامل کسانی که حداقل   یک ماه در شبکه های مجازی تلگرام و اینستاگرام عضو بودند . در این پژوهش از ترکیب دو روش کیفی پدیدارشناسی و نظریه زمینه ای و دو روش نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. از بررسی متون مربوط به داده های جمع آوری شده از مصاحبه با کاربران فضای مجازی مفاهیم بازاندیشی خود و رشد تفکر بازاندیشانه، تعاملات و ارتباطات در تلگرام و اینستاگرام، تجربه از جا کندگی زمان و مکان، تجربه اضطراب و اعتماد، تجربه آزادی، استقلال فردی و قدرتمندی ایده ال گرایی تحول ارتباطی کنترل گرایی و عدم امنیت استخراج گردید. مفهوم اصلی و نهایی قوت کارگردانی که بیانگرنقش آفرینی و قدرت عمل کاربردر فضای مجازی نسبت به دنیای واقعی است وکاربر در آن واحد می تواند نقش ها و عملکردهای متنوع و گاه متضادی را تجربه نماید که این ناشی از قدرت کارگردانی کاربر در شبکه اجتماعی است.

    کلید واژگان: هویت, امنیت کاربران, شبکه های اجتماعی, تلگرام و اینستاگرام
    Moslem Tavani, Nemat Karamollahi *, Asghar Mohamadi

    The present research seeks to describe and interpret the actions and actions of the participants (third grade high school students in Shiraz city) in the phenomenon of user identity and security in Telegram and Instagram social networks and discover the lived experience of entering social networks. and describe The complexity and multifacetedness of the phenomenon under study on the one hand, and its contextuality in the cultural context on the other hand, led to the adoption of a qualitative approach and phenomenological strategy and contextual theory. For this purpose, we tried to collect research data with various tools such as in-depth and semi-structured interviews, field and collaborative observations, informal conversations and the use of documents and reports. The statistical population of the research includes 15 female students and 18 male students in one district of Shiraz. The researcher stopped the interview after reaching theoretical saturation. In this research, a combination of two qualitative methods, phenomenology and grounded theory, and two theoretical and purposeful sampling methods were used. From the review of the texts related to the data collected from interviews with users of virtual space, the concepts of self-reflection and the development of reflexive thinking, interactions and communications in Telegram and Instagram, the experience of time and place displacement, the experience of anxiety and trust, the experience of freedom, independence Individuality and power of idealism, communication transformation, controllism and lack of security were extracted. The main and final concept of the director's power, which expresses the role-playing and action power of the virtual space user compared to the real world, and the user can experience diverse and sometimes conflicting roles and functions at the same time, which is due to the user's directorial power in the social network.

    Keywords: identity, security of users, Social Networks, Telegram, Instagram
  • حسین باقری، نعمت الله کرم اللهی، حسین آقاجانی مرساء
    زمینه و هدف

     هدف از پژوهش حاضر این است که عملکرد نهادهای متولی در  آسیب های اجتماعی را در محله حاشیه نشین شیخ آباد قم با رویکرد کیفی بررسی کند. 

    روش تحقیق:

    جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق و برای تحلیل اطلاعات از روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل فعالان حوزه مقابله با  آسیب های اجتماعی بوده و افراد مورد مصاحبه نیز با اتخاذ راهبرد هدفمند و با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. نتیجه تحلیل داده ها منجر به شناسایی 44 مضمون پایه در زمینه کاهش آسیب های اجتماعی شد.

     یافته ها و نتیجه گیری:

    بر اساس یافته های تحقیق مقوله «جهت گیری مناسکی نهادهای متولی آسیب های اجتماعی» به عنوان مقوله هسته ای انتخاب شد. به این معنا که نهادهای متولی کاهش آسیب های اجتماعی با اتخاذ جهت گیری مناسکی و  صورت گرایانه در قبال آسیب های اجتماعی، بیش از تعهد به مقابله واقع نگرانه با  آسیب ها؛ دغدغه ارایه تصویری مطلوب و روتوش شده را از عملکرد خویش و ارایه آن   به مسیولین بالاتر در قالب گزارش های اداری و بوروکراتیک دارند. یافته های تحقیق همچنین نشان داد که مقولاتی مانند «ضعف دانش و بینش تخصصی»، «مدیریت سلسله مراتبی سازمانی»، «ضعف و ناتوانی نهادها»، «فقدان نظارت موثر بر عملکرد نهادهای ذی ربط در کاهش آسیب های اجتماعی» مهم ترین شرایط علی؛ مقولات «تنظیمات نامناسب قوانین و مقررات نهادها» و «نابرابری در توزیع ثروت» (فقر اقتصادی حاشیه نشینان) از مهم ترین شرایط مداخله ای و زمینه ای؛ مقوله   « مقبولیت بخشی و موجه سازی تصویر نهاد مربوطه» به عنوان مهم ترین راهبرد اتخاذ شده از سوی نهادهای متولی و «رشد فزاینده آسیب های اجتماعی» نیز مهم ترین پیامد ناشی از عملکرد نهادی متولی بوده است.

    کلید واژگان: حاشیه نشینی, آسیب های اجتماعی, نظریه داده بنیاد, جهت گیری مناسکی, امنیت اجتماعی
    hossein bagherry, Nematollah Karamollahi, Hossein Aghajanimarsa
    Background and aim

    The present research, through using a qualitative approach, aims to investigate the performance of institutions in charge of social harms in the marginal Sheikh Abad neighborhood in Qom.

    Methods

    Data collection was done through conducting in-depth interviews, and foundation data theory method was used for data analysis. The statistical population includes activists in the field of combating with social harms, and the interviewees were selected by adopting a targeted strategy and theoretical sampling method. The result of data analysis led to identifying 44 basic themes in the field of social harm reduction.

    Findings and conclusions

    Based on the findings of the research, the issue of “ritual orientation of the institutions in charge of social harms" was chosen as the core issue. In other words, the institutions in charge of reducing social harms by adopting ritualistic and formalistic orientation towards social harms, rather than committing to realistically dealing with harms, are concerned with presenting a favorable and retouched image of their performance and presenting it to higher officials within the framework of administrative and bureaucratic reports. The findings of the research also showed that issues such as "poor knowledge and specialized insight", "hierarchical organizational management", " institutions weakness and inability ", "lack of effective monitoring of the performance of relevant institutions in reducing social harms" are the most important causal conditions. The issues of "improper settings of laws and regulations of institutions" and "inequality in wealth distribution" (economic poverty of marginalized people) are among the most important intervention and background conditions. In addition, the issue of "popularity of the section and justifying the image of the relevant institution" has been the most important strategy adopted by the institutions in charge, and "increasing growth of social harms" has also been the most important consequence of the performance of the institution in charge

    Keywords: Marginalization, social harms, foundational data theory, ritual orientation, social security
  • علی خدیوی*، نعمت الله کرم اللهی
    از آنجا که تصویر گیدنز از جهان مدرن متاثر از تعریف وی از مفهوم «سنت» است، در این مقاله با بهره گیری از روش شناسی بنیادین و رویکرد انتقادی، مفهوم «سنت» در اندیشه گیدنز بررسی شد. بررسی ها نشان داد که مفهوم سنت دارای دو معنای مدرن و دینی است. سنت دینی از شریعت سرچشمه می گیرد و از دوام، ثبات و استمرار زمانی برخوردار است. در مواردی هم که تغییر زمانی را می پذیرد، همچنان از چهره ای ازلی، باطنی و ابدی بهره مند است. و واژه بدعت مفهومی است که نقطه مقابل سنت قرار دارد. اما در تعریف مدرن، سنتی که در برابر تجدد قرار می گیرد سنت اجتماعی است، که کهنگی از آن استشمام می شود و دوام و استمرار و قداست نیز عارضه ای است که به اصرار پیروان، بر آن تحمیل می شود. بنابراین میان مفهوم سنت به معنای دینی با مدرن شدن به معنای نو شدن و روز آمدی، تضادی بنیادین وجود ندارد، بلکه مدرن شدن به معنای غربی شدن است که منجر به انقطاع و حذف سنت دینی و هویت افراد و جوامع می شود و انسانها را از عرصه یقین به وادی شک و تردید می کشاند
    کلید واژگان: سنت, مدرنیته, آنتونی گیدنز, نظریه ساخت یابی
    ALI KHADIVI *, Nematollah Karamollahi
    Giddens of the modern world is influenced by his definition of the concept of tradition, in this article, using fundamental methodology and critical approach; the concept of “Tradition” in Giddens's thought was examined.Studies have shown that the concept of tradition has both modern and religious meanings.The religious tradition originates from the Shari'a and has durability, stability and continuity over time. In cases where it accepts the change of time, it still benefits from eternal, esoteric and eternal faces. In addition, the word innovation is a concept that is in the opposite of tradition. However, in the modern definition, the tradition that opposes modernity is the social tradition, from which antiquity is inhaled and permanence, continuity, and holiness are a complication that is imposed on it at the insistence of the followers.Therefore, there is no fundamental contradiction between the concept of tradition in the religious sense and modernization in the sense of modernity and innovation, but modernization means Westernization, which leads to the cessation of the religious tradition and the identity of individuals and societies, deprives human beings of certainty, and grasps them to the uncertainty realms
    Keywords: tradition, modernity, Anthony Giddens, Theory of Structuration
  • حوریه بزرگ*، نعمت الله کرم اللهی، سید محمدعلی غمامی، رفیع الدین اسماعیلی

    مدعای پژوهش حاضر این است شهرت به منزله فرهنگ امری مختص عصر پست مدرن است و غرب مدرن بستر پرورش بذر فرهنگ سلبریتی است. جهت اثبات مدعا با گزینش رویکردی تاریخی معرفتی و با بهره مندی از روش توصیفی تحلیلی تطورات شهرت در تمدن غرب مدرن تا ظهور فرهنگ سلبریتی در عصر پست مدرن را مورد بررسی قرار داده ایم. نتیجه حاکی از آن است که غرب مدرن برای اولین بار برای خود نفسانی اش فارغ از بعد روحانی استقلال کامل قایل شد و از منظر هستی شناسی از «گرایش» به مادی دیدن هستی در دوران رنسانس به «دنیامداری» در دوران روشنگری رسید؛ در ساحت معرفت شناسی تطور از خردگرایی انتزاعی به خردباوری انضمامی را تجربه کرد و در ساحت انسان شناسی تغییرات از «گرایش» به فردیت تا «انسان مداری» بود. در این میان، شهرت در لایه ارزش از مهم بودن تحول طلبی تا اخلاق سکولار و اخلاق رفاه متغیر بود و از میان اندیشمندان و هنرمندان که واجد استعداد ویژه بودند و دغدغه نمایش خود استعلایی را داشتند، به «ستاره هایی» منتقل شد که قهرمان واقعی نبودند، بلکه تنها از طریق صنایع رسانه ای خودی صمیمی و اروتیک را بازنمایی می کردند، تا آنکه در عصر پست مدرن با غلبه پوچ گرایی در ساحت هستی شناسی، نسبیت گرایی در ساحت معرفت شناسی و انسان مداری افراطی در ساحت انسان شناسی، اخلاق لذت به ارزش عمومی جامعه بدل شده و هر کسی که توانایی جلب توجه رسانه ای با محوریت افشا کردن خود جنسی را دارد، می تواند مشهور شده و تبدیل به یک «سلبریتی» شود. مصرف افراطی، خودبرندسازی و خودبهینه سازی از مهم ترین لایه های رویین فرهنگ سلبریتی است.

    کلید واژگان: تطورات شهرت, سلبریتی, خودبرندسازی, خودبهینه سازی, خودافشاگری
  • نعمت الله کرم اللهی*

    آیه شریفه نفر «وما کان المومنون لینفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه منهم طایفه لیتفقهوا فی الدین ولینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم لعلهم یحذرون» (توبه، 122) رسالت اصلی حوزه‏های علمیه و روحانیت که همان تفقه در دین و تبلیغ معارف اسلام (هجرت) است را به خوبی تصویر و ترسیم کرده است. بخشی از علت‏های اقبال نداشتن طلاب برای هجرت به این مناطق، ریشه در نگرش طلاب به مقوله هجرت دارد. در این مقاله با بهره‎گیری از روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه با هدف بررسی نگرش طلاب به هجرت از قم، رابطه آن با عوامل موثر بر پذیرش نقش‏های اجتماعی آنان را بررسی کرده است. جمعیت آماری این پژوهش، طلاب متاهل حوزه علمیه قم و حجم نمونه آماری نیز 383 نفر است. داده‎های گردآوری شده با استفاده از نتایج نشانگر مثبت بودن نگرش کلی طلاب به مقوله هجرت است (میانگین 55/3 از 5). یافته‏ها نشان می‏دهند بین توان تبلیغی طلاب، حمایت‏های مادی و معنوی سازمان‏های متولی امر تبلیغ، شرایط مکان‏های تبلیغی و شرایط خانوادگی طلاب و نگرش آنان نسبت به هجرت رابطه معنادار وجود دارد؛ بنابراین طلاب برای پذیرفتن نقش‏های اجتماعی خود که مهم‏ترین آنها هجرت برای تبلیغ است نیازمند افزایش توان تبلیغی، حمایت‏های مراکز مربوطه، مساعد بودن شرایط مکان‏های تبلیغی و بهبود وضعیت شرایط خانوادگی خود هستند.

    کلید واژگان: هجرت از قم, هجرت تبلیغی, نقش‏های اجتماعی طلاب

    Despite a slight increase in the number of seminary students after the Islamic Revolution, statistics indicate a lack of clergy in many parts of the country. Many urban and rural areas are deprived of the presence of clergymen other than during the holy month of Ramadan and Muharram. The plans of trustee agencies, despite their relative success, have yet to address this shortcoming. Part of the reasons for the disillusionment of the students is that they are rooted in the attitude of the students. In this article, while studying the attitude of the students towards Qom migration, its relationship with factors affecting their acceptance of their social roles has also been studied. The statistical population of this study is married students of Qom seminary and the sample size is 383. The results show that students' attitude toward migration is positive (3.5 out of 5). The findings show that there is a significant relationship between the ability of the students to propagate, the material and spiritual support of the promotional organizations, the conditions of the places of advertisement and the family conditions of the students and their attitudes towards migration, thus Their social networks, the most important of which is immigration, need to increase their advertising power, support their respective centers, be favorable to the conditions of their advertising locations, and improve their family situation.

    Keywords: Attitude, migration from Qom, social roles of students
  • عباس ابراهیمی*، اصغر اسلامی تنها، نعمت الله کرم اللهی

    فهم دقیق و روشمند معانی و متن قرآن، دغدغه اصلی در حوزه مطالعات قرآنی است و موجب پیدایش دانش های متعدد و رشد آنها شده است؛ اما با توجه به دقت متن و زبان قرآن و وجود مسایل نوپدید فرهنگی نظیر مصرف، این سوال مطرح می شود که برای فهمی جدید و پاسخی متناسب با اقتضایات زمان و مکان، چه روشی درست است؟ و کاربست کدام یک از شیوه های جدید پژوهش، در توسعه نظام مند روش های متداول تفسیری راهگشاست؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از شیوه معناشناسی و کاربست آن به صورت نظام مند، رهیافتی در توسعه مطالعات قرآن مبتنی بر پاسخ گویی به مسئله مصرف ارایه کرده است. مصرفی که در گذشته عامل رفع نیاز بود، متاثر از مدرنیته، از مصرف معنا به مصرف شیء (مبتنی بر قوانین طبیعی و علوم اقتصادی) و در ادامه، به مصرف مصرف یا همان مصرف نشانه تبدیل شد. پژوهش حاضر با رویکرد معناشناسی، به این نتیجه دست یافته است که میدان معنایی کلان تزکیه در قرآن، همه فرایند مصرف ممدوح، شامل معنای محوری، شیوه، حد، منشا، قوانین و احکام را در درون خود جای داده است و قرآن با فرایند زکات، مصرف را معنا کرده است؛ فرایندی که می توان از آن با عنوان «مصرف متزاکیانه» یاد کرد. مصرف متزاکیانه مبتنی بر نیاز است، نه تمایز؛ و با قوانینی چون زکات، صدقه و انفاق در پی ایجاد اعتدال و تعدیل غریزه زیاده خواهی و همچنین کم کردن شکاف میان فقیر و غنی است؛ هدف آن رشد و حفظ پارسایی، و سرانجامش دستیابی به حیات طیبه است و نقطه مقابل آن، اسراف و اتراف (رفاه زدگی) است.

    کلید واژگان: مطالعات قرآنی, مسائل فرهنگی, معناشناسی, مصرف, مصرف متزاکیانه
    Abbas Ebrahimi *, Asghar Eslamitanha, Nematollah Karamollahi

    The main concern in the field of the Qur’anic studies is to exactly and systematically understand the meanings and text of the Qur’an, triggering appearance of various sciences and their growth, but considering the exact text and language of the Qur’an and the newly emerging cultural issues like consumption, this question is posed that “what is the right method to have a new understanding and a suitable response to this with the spatial-temporal exigencies?” and which one of new research methods has an effective performance in systematic developing the common interpretative methods?” This paper is formulated based on an analytic-descriptive methodology and usage of semantic method and its systematic function and being presented as an approach in developing the Qur’anic studies based on a response to the issue of consumption. A consumption that caused satisfaction of needs in the past, affected by modernity, turned from consumption of meaning into consumption of object (based on natural rules and economic sciences) and in continuity, into consumption of consumption or the semiotic consumption. The present article drew the conclusion, with a semantic approach, that macro-sense field of purification in the Qur’an has incorporated the approved consumption process including the central sense, method, degree, origin, rules and rulings and the Qur’an has given the meaning of consumption with the process of zakat; a process whose can recalled as “purifying consumption”. The purifying consumption is based on need rather than distinction and seeks after creating moderation and modification of instinct of acquisitiveness as well as lessening the rich-poor gap. It aims to develop and preserve piety and finally gaining the good life and its opposite point of extravagance and being welfare affected.

    Keywords: Qur’anic studies, Cultural Issues, semantics, consumption, Purifying Consumption
  • سیده عالیه آذرطوس*، نعمت الله کرم اللهی

    پژوهش حاضر با هدف دست یابی به «پیامدهای واگذاری شرط توکیل در طلاق از جانب مردان» به منزله ی یک پدیده ی اجتماعی انجام شده است. داده های مورد نیاز این پژوهش با رویکرد کیفی و تکنیک مصاحبه نیمه-ساختاریافته گردآوری و با روش تحلیل مضمون تحلیل شده است. با توجه به ملاحظات نظری، واگذاری وکالت مرد در طلاق تمام ابعاد حیات آنان را تحت الشعاع خویش قرار داده، ضمن اینکه می تواند مثبت یا منفی تلقی گردد. بسترهای درخواست اخذ شرط از منظر مصاحبه شوندگان حقوقی، فرهنگی اجتماعی بوده و براساس یافته-های تحقیق، کارشناسان عواملی مانند اطاله دادرسی قضایی، برداشت فمینیستی، شکل گیری منیت در زندگی، ناکامی های حقوقی، قدرت طلبی، بی اعتمادی اجتماعی، ضرورت های اجتماعی، بزرگ منشی متظاهرانه، ناامنی روحی و خودتنظیمی در زندگی را از جمله بسترهای شکل دهنده این پدید می دانند. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که پیامدهای مثبت معطوف به مردان از دیدگاه کارشناسان، واگذاری شرط در ازای بذل مهریه که دین مرد تلقی می گردد، بسیاری از مشکلات را حل می نماید. همچنین آثار منفی معطوف به مردان، فروگذاری تعهد اقتصادی، اقتدارزدایی خاموش، تله رهاشدگی، مخفی کاری و تظاهر اخلاقی، ناامنی روانی و محدودیت بخشی است.

    کلید واژگان: طلاق, وکالت در طلاق, شرط, پیامدهای طلاق, مطالعه کیفی
    Seyedeh Alieh Azartoos *, Nematullah Karamollahi

    1068/5000 The present study was conducted with the aim of achieving "the consequences of divulging the tax condition on the part of men" as a social phenomenon. The data needed for this study was collected by qualitative approach and semi-structured interview technique and analyzed by thematic analysis method. According to theoretical considerations, the assignment of the rights of the husband to divorce all aspects of their life, and can be regarded as positive or negative. The conditions for requesting the condition from the perspective of legal interviewers are social and based on the findings of the research, experts have identified factors such as judicial review, feminist conception, the formation of life in man, legal failures, power struggle, Social trust, social necessities, supreme magnanimity, spiritual insecurity and self-regulation in life constitute one of the foundations of this formation. Also, the results of the research show that positive outcomes toward men from the point of view of experts, the assignment of a condition in exchange for a dowry that man's religion conveys, solves many problems. It also has negative effects on men, economic downturn, silent de-regulation, trapping, covertness and moral expression, psychological insecurity, and limitation.

    Keywords: divorce, divorce law, condition, divorce consequences, qualitative study
  • نعمت الله کرم اللهی، عبدالحسین کلانتری، سید آرش وکیلیان*

    طی سالهای 1390 تا 1395 حدود 8 طرح پژوهشی پیوست فرهنگی در حوزه پروژه های بزرگ و ملی فناوری اطلاعات و ارتباطات، بخصوص شبکه ملی اطلاعات و همچنین ارتباطات باندپهن اجرا شد که این مقاله با رویکرد «فراارزشیابی بررسی کننده روش شناسی» میکوشد به این سوال پاسخ دهد که مطالعات پیوستنگاری فرهنگی مذکور، از منظر روششناختی تا چه حد از کیفیت علمی لازم برخوردار بوده است و ضعف آنها با چه رویکردی قابل جبران میباشد. مقاله به ارزشیابی آن پژوهش ها برمبنای الگوی تیپ پیوست نگاری فرهنگی دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی با استفاده از روش آمیخته به شیوه تحلیل محتوای کیفی جهت دار اسناد پژوهش های مذکور پرداخته است. براساس نتایج به دست آمده در اغلب موارد الگوی تیپ پیوست نگاری به طور کامل پیروی نشده است، بلکه روش تحقیق آنها عمدتا متکی بر مطالعات کتابخانه-ای و اخذ نظرات خبرگی اشخاص غیرذینفع بوده است که میتوان آن را روش «گردآوری ارتکازی آرای صاحب نظران» نامید. در نهایت، این مقاله پس از ارزشیابی علل ضعف های کلی حاکم بر این مطالعات و الگوی تیپ پیوست نگاری فرهنگی، روش شناسی اصلاح شدهای را پیشنهاد میدهد که مبتنی بر تلقی فرهنگ به عنوان عامل موثر نه متاثر در طراحی فناوری، رابطه سیستمی به جای رابطه مکانیستی بین ابعاد مختلف پدیده و بهره گیری از سازه مفهومی «سیستم اجتماعی-فنی» میباشد. بر این اساس استفاده همزمان از دو روش شناسی که عبارتند از «مدل شبکه کارآمدی سیستم»، «چشم اندازهای چندگانه» پیشنهاد میشود و علاوه بر آن دو روش شناسی و «برنامه ریزی تعاملی» و «روش شناسی سیستمهای نرم» برای تحلیل و برنامه ریزی برای پیوست نگاری فرهنگی سیستم های اجتماعی پیچیده پیشنهاد میشود.

    کلید واژگان: پیوست فرهنگی, ارزیابی تاثیرات فرهنگی, ارزشیابی, فناوری اطلاعات و ارتباطات, باندپهن
  • محمد عرب زاده*، نعمت الله کرم اللهی، حسن بنیانیان

    انقلاب اسلامی را می توان پدیده ای کاملا فرهنگی دانست که فرهنگ مهم ترین بستر وقوع و توسعه ی آن و در همان حال بزرگترین تهدید آن است. این مقاله کوشیده با اتکا به سه مرحله ی روش پساپدیدارشناسانه ی «تغیر» از طریق گفتگوی عمیق با نوزده نفر از مدیران، صاحبنظران و فعالان فرهنگی شناخته شده و تاثیرگذار کشور به روایت نسبتا کاملی از واقعیت مساله ی فرهنگی ج.ا. برسد و چشم انداز فرهنگی کشور در صورت تداوم وضع موجود را ترسیم کند و ضروری ترین سیاست ها برای بهبود وضعیت را بشناسد. با توجه به داده های به دست آمده از گفتگوها، «اختلال در مولفه های همبستگی اجتماعی»، «عوارض ذاتی تجدد و مدرنیته»، «کاهش جایگاه دین و زوال دین داری»، «کارگزاران و مدیران کارنابلد»، «نابسامانی و عدم توازن ساختار حکمرانی» و «ابتلای الهی به اقتضای مسیر رشد» جنبه های گوناگونی از واقعیت مساله ی فرهنگی ج.ا. هستند و مشارکت کنندگان در پژوهش باور دارند که چشم انداز فرهنگی جمهوری اسلامی در صورت تداوم شرایط موجود این گونه خواهد بود: «آشفتگی و هرج ومرج ارزشی و فرهنگی»، «تغییر ماهیت و تبدیل نظام» یا «رشد فرهنگی جامعه و تثبیت بنیادین نظام».

    کلید واژگان: پدیدارشناسی, مساله فرهنگی, جمهوری اسلامی ایران, فرهنگ معاصر ایران, سیاستگذاری فرهنگی
  • عباس ابراهیمی*، نعمت الله کرم اللهی، علی اصغر اسلامی تنها

    روش معناشناسی فرهنگی قومی(هم زمانی) با مهار پیش فرض ها از طریق تشخیص معنای اساسی و نسبی، ترسیم و تحلیل میدان های معنایی و روابط آن، به صورت نظام مند اصول حاکم و معنای فرهنگ قرآنی را کشف می نماید. معناشناسی فرهنگی قومی زکات که از واژگان پربسامد در قرآن است می تواند مصرف مورد نظر قرآن را معنا و صورتبندی نماید. بررسی استعمال های قرآنی، جانشین ها و همنشین های واژه در عبارات دیگر و توجه به واژه های متضاد، با ترسیم میدان معنایی تزکیه ما را به مصرف مبتنی بر عقل، قصد ونفع یا همان مصرف متزاکیانه ذیل نظام احسن رهنمون می سازد. نظامی که فاعلیت آن با خدا و در ادامه رسولان الهی است و بستر تحقق آن حکومت است. مخاطبش انسان باارداه، هدفش رشد و نمو و حرکت به سوی کمال و نتیجه اش حیات طیبه، فلاح و رستگاری است. در این نظام نماز اولین جلوه عبادی ایمان و بهترین وسیله رابطه عبد و مولاست و زکات به معنای اعم از مستحب و واجب، سبب رابطه عبد با خلق خدا است که نشان از توثیق ارتباط اقتصادی با نیازمندان است. نظامی که در آن تقابل بنیادی بین الله به عنوان فاعل تزکیه وشیطان به عنوان فاعل دس وجود دارد. این مقاله دریافته است که «تزکیه» در نظام احسن عبارت است از بیرون آوردن و آشکار ساختن نفس از زیر سلطه و حاکمیت هواها و شهوات که همان شکوفا ساختن و به فعلیت درآوردن تمام نیروها و ابعاد وصفات نیکوی انسان است. در برابر تزکیه، «دس» زمینه ی هدایت نفس را بی اثر کرده، در نتیجه ظرفیتهای بد و نازیبا و زشت و... انسان پدیدار می گردد.

    کلید واژگان: مطالعات قرآنی, معناشناسی, زکات, مصرف, مصرف متزاکیانه
  • احمد واعظی، نعمت الله کرم الهی، سیدمحمدحسین هاشمیان، حسین پرکان *
    هر موضع گیری سیاست گذار، یک موقعیت هرمنوتیکی را برای وی رقم می زند و فهم های بعدی او متاثر از این انتخاب است. چنین موقعیت هایی، موقعیت سازهای هرمنوتیکی هستند که برخی از آن ها کلیدی است و با هر انتخاب در این موقعیت ها، زنجیره ای از موقعیت های هرمنوتیکی به وجود خواهد آمد. در این پژوهش با بهره گیری از راهبرد تحلیل مضمون، موقعیت های تقابلی در حوزه خانواده، بر اساس شش منبع شامل: اسناد بالادستی، بیانات امام خمینی و رهبر معظم انقلاب، راه کارها و سیاست های اتخاذشده از سوی دولت ها، اظهارنظر مسئولین، نخبگان و فرهیختگان، مدل ها و الگوهای سیاست گذاری عمومی، الگوهای سیاست گذاری فرهنگی و نیز 21 دوراهی شورای اروپا، استخراج شده و طی 11 مرحله با بهره گیری از روش ISM، موقعیت سازهای کلیدی هرمنوتیکی مشخص و تبیین شده است. در پایان مهم ترین چالش های هرمنوتیکی حوزه خانواده مبتنی بر روابط موقعیت سازهای کلیدی هرمنوتیکی در یک سطح «کلی» و چهار سطح موقعیت سازهای کلیدی هرمنوتیکی در حوزه خانواده واکاوی شده است.
    کلید واژگان: موقعیت سازهای کلیدی هرمنوتیکی, سیاست گذار, سیاست گذاری فرهنگی, حوزه خانواده
    Ahmad Vaezi, Nematollah Karamollahi, eyyed Mohammad Hossein Hashemian, Hossein Parkan*
    Each stance of the policymaker gives him a hermeneutic situation, and his subsequent understandings are influenced by this choice. Such situations are hermeneutical situating factors, some of which are key factors, and with each choice in these situations, a chain of hermeneutical situations will arise. In this research, using the theme analysis strategy, the conflicting situations in the area of the family have been extracted, based on six sources: upstream documents, Imam Khomeini's and the Supreme Leader's statements, strategies and policies adopted by governments, opinions of authorities, elites and educators, the models and patterns of public policy-making, cultural policy-making models, as well as the Council of Europe’s twenty-one strategic dilemmas and in 11 steps using the ISM method, the key hermeneutical situating elements have been identified and explained. In the end, the most important hermeneutical challenges in the family domain have been explored, based on the relationships between key hermeneutical situating factors in a general "level" and four levels of hermeneutical key situating factors in the area of family.
    Keywords: key hermeneutical situating factors, policymaker, cultural policy-making, family area
  • سید حسین شرف الدین، نعمت الله کرم الهی، علی وحیدی فردوسی
    این پژوهش بر آن است تا با تبیین یک دستگاه نقد دینی به منظور تحلیل آثار نمایشی اقتباسی، از منظری انتقادی و با روش تحلیل مضمون، نحوه نمایش پیامبران در سریال یوسف پیامبر را تحلیل کند. برای دستیابی به این هدف، از چارچوب مفهومی روایت شناسی و از مباحث مطرح شده در حوزه شخصیت پردازی استفاده شده است. با بهره گیری از «قرآن» به عنوان یک متن مرجع دینی، الگوی مفهومی اسوه پردازی یعقوب نبی (ع) و یوسف نبی (ع) که مشتمل بر نحوه روایت آنها در قرآن است تبیین و بر مبنای الگوی مفهومی تولید شده، نحوه شخصیت پردازی یوسف و یعقوب در سریال یوسف پیامبر، به عنوان یکی از آثار دراماتیک اقتباسی پربیننده تحلیل شده است. درخصوص شخصیت پردازی یعقوب سریال می توانیم بگوییم که نحوه پرداختن به مضامین صبر و توکل به عنوان مضامین محوری در اسوه پردازی یعقوب در روایت قرآنی، در سریال به درستی انجام نشده و به این دلیل، یعقوب سریال را نمی توانیم در نهایت اسوه صبر و توکل بدانیم. همچنین مضمون تقوا که یکی از مضامین اصلی در الگوی اسوه پردازی یوسف در قرآن است، در یوسف سریال به درستی نمایش داده نشده است. اما نحوه پرداختن به مضمون صبر در یوسف سریال، همسو با این مضمون در روایت قرآنی یوسف (ع) است و این، یکی از نقاط قوت در شخصیت پردازی یوسف سریال به شمار می رود.

    کلید واژگان: اسوه پردازی دینی, شخصیت پردازی, سریال یوسف پیامبر, صبر یعقوب, تقوای یوسف
    Seyyed Hossein Sharafoddin, Nematollah Karamokllahi, ali vahidi ferdowsi
    This research is trying to make a religious critical means for criticizing dramatic religious programs by using thematic analysis method and then, on the basis of this means, the study tries to criticize one of the religious Iranian serial made in Iran by the name of “Yousef”. In this study, we have used narration studies and especially characterization studies and as a result, it can be said that Yousef and Yaqub characters in Yousef serial have not been characterized on the basis of the themes of prophets that they represent in Quran. In the case of Yaqub, it can be said that “patience and trust in God” are the core themes in the Qur’anic narration, but in characterizing Yaqub in the serial, the character has not been characterized thoroughly. Also In the case of Yusef, it can be said that “patience and virtue” are the core themes in the Qur’anic narration, but in characterizing Yusef in the serial, the character has not been characterized thoroughly as far as "virtue" is concerned, although characterizing “patience” is a proper one in the serial of Yousef.
    Keywords: Religious Osweh Making, Characterization, Yousef Serial, Yaqub Patience, Yousef Virtue
  • نعمت الله کرم اللهی، محمد حسنی
    این نوشتار، جستاری در مفهوم «بازنمایی» است. ازاین رو، ضمن مرور عقبه تاریخی موضوع، دیدگاه های معاصر که منصرف در کارکرد رسانه های تکنولوژیک است، تبیین می شوند. بازنمایی، فرایندی است که از یک سو، مرتبط با عالم عینیات خارجی و از سوی دیگر، کنشی است که فاعل بازنما از طریق میانجی به مخاطب ارائه می کند. فرایند بازنمایی در این معنا، در گذر از سه جهان «بود»، «نمود» و «بازنمود» شکل می گیرد. لذا مسئله این نوشتار، بحث نظری در باب بازنمایی و کاوش تئوریک درباره گذر از این سه جهان است که به روش تحلیلی- عقلی و با هدف روشن شدن لایه های مباحث نظری شناخت شناسانه انجام می شود. در این فرایند، ابتدا در ارتباط با جهان «بود»، «مفهوم» شکل می گیرد. سپس، مفاهیم در جهان «نمود»، تنظیم، دسته بندی و بازآرایی می شوند. سرانجام، از مجرای ابزار بیانی به عالم «بازنمود» عرضه می شوند. حاصل اینکه، بازنمایی یک امر بیرونی، از فرایندی چندمرحله ای می گذرد که هریک، از ساختار، حدود، ایده، اراده پیش ساخته و یا پیش فهم، اشباع شده اند و انتقال صرف و بدون خدشه مفاهیم عینی به مخاطب را زیر سوال می برند.
    کلید واژگان: بازنمایی, میانجی, تقلید, محاکات, تمثل, معرفت شناسی
    Nematollah Karamollahi, Mohammad Hasani
    This paper is an inquiry into the concept of "representation." Therefore, while reviewing the historical background of the subject, it explains the contemporary views regarding the function of technological media. Representation is a process related to the world of external objects on the one hand, and an activity represented by the agent to the audience through a mediator on the other hand. The process of representation, in this sense, is formed by passing through the three worlds of "being", "presenting" and "representing". Therefore, this paper deals with a theoretical discussion of representation and passage through these three worlds. It is conducted using an analytical-rational method and aims to shed lights on the layers of epistemological -theoretical discussions. In this process, first the " concept" is formed in relation to the of world of “being”. Then, concepts are adjusted, categorized and rearranged in the world of “presentation” and finally, they are transferred to the "representation" world through the expression device. The result is that the representation of an external issue passes through a multi-stage process which is saturated with structure, scope, idea, pre-determined will or preconception, and questions the mere and undisturbed transfer of objective concepts to the audience.
    Keywords: representation, mediator, imitation, imitating, symbolic representation, epistemology
  • نعمت الله کرم الهی، محمد عرب زاده
    ظهور خرده فرهنگ های جوانان در بریتانیای پس از جنگ جهانی دوم، توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرد. ریچارد دیک هبدیج، از چهره های شاخص مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام و از تاثیرگذارترین نظریه پردازان حوزه جوانان، با ارایه الگویی سیاسی و طبقاتی تلاش کرد که این تحولات را تبیین کند. از دید وی، این خرده فرهنگ ها تلاش می کنند با نافرمانی های حساب شده و مقاومت های نمادین، نظم مسلط را به چالش بکشند و واجد انگیزه های سیاسی هستند.
    نظریه ایشان همچون هر نظریه علمی دیگر بر مبادی وجودی معرفتی و غیرمعرفتی خاصی از قبیل: رئالیسم انتقادی، اصالت تضاد، فرهنگ سیاسی شده، انسان بدون ذات و در میانه جبر و اختیار و حقیقت ساز و برساختی بودن حقیقت استوار است.
    گروهی از جامعه شناسان ایرانی کوشیده اند از نظریات وی برای تحلیل حیات جوانان در ایران، به ویژه در سال های پس از پایان جنگ استفاده کنند. تبیین مختصات نظریه هبدیج، نشان می دهد که عدم توجه به مبادی آن، سبب بروز خطا در شناخت وضعیت اجتماعی ایران و ناتوانی محققان از پیش بینی وقایع آینده و واکنش های این نسل می شود. نتیجه این که، نظریه پردازان ایرانی باید ضمن بهره گیری از ظرفیت های احتمالی نظریات موجود در حوزه مطالعات جوانان، به الگوی جدیدی برای تبیین شرایط جامعه خودشان برسند. این الگو باید از یک سو ویژگی ها و پیچیدگی های جوان امروز ایرانی را بشناسد و از سوی دیگر، ریشه ها و سابقه فرهنگی او را مورد توجه قرار دهد.
    کلید واژگان: خرده فرهنگ های جوانان, مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام, روش شناسی بنیادین, دیک هبدیج
    Nematollah Karamollahi, Mohammad Arabzadeh
    The emergence of youth subcultures in Britain after the Second World War attracted the attention of many scholars. Richard Dick Hebdige, a prominent figure in Birmingham School of Cultural Studies, and one of the most influential theorists in the youth field tried to explain these developments by presenting a political and stratified model. In his view, these subcultures are struggling to challenge the dominant order and have political motives, with calculated disobediences and symbolic resistance.
    His theory, like any other scientific theory, is based on certain epistemological and non-epistemological foundations. Critical realism, the originality of conflict, a politically motivated culture, human without essence and in the midst of determinism and in indeterminism and as a truthmaker, and the construction of the truth can be considered the epistemic foundations of Hebdige's theory. This theory was also the result of social developments The British developing society of the post-World War II years.
    A group of Iranian sociologists has tried to use his ideas to analyze the lives of young people in Iran, especially in the years after the end of Iran-Iraq War. The explanation of characteristic of Hebdige's theory shows that the lack of attention to its foundation leads to errors in understanding of Iran’s social status and the inability of researchers to predict future events and reactions of this generation. The result is that Iranian theorists must, while taking advantage of the potential capacities of the ideas within the field of youth studies, come up with a new model for explaining the conditions of their own society. This model should, on the one hand, recognize the features and complexities of today's Iranian young people and, on the other hand, it does not ignore its roots and cultural background.
    Keywords: youth subcultures, Birmingham School of Cultural Studies, fundamental methodology, Dick Hebdige
  • نعمت الله کرم اللهی*، صبورا امین فر
    بررسی و شناخت مولفه های سبک زندگی، گام ضروری در ارائه هر نوع توصیف از سیر تطورات فرهنگی و اجتماعی است. سبک زندگی زنان جوان به علت پیچیدگی های کنش های آنان و پنهان بودن برخی از ابعاد آن به خصوص در فضای فرهنگی جامعه ما، نیاز به بررسی و تحقیق دارد. در این مقاله، با مطالعه موردی عکس های پروفایل دختران در شبکه های اجتماعی، مولفه های سازنده سطح ظاهری سبک زندگی آنان در این فضای نوظهور توصیف و با روش تحلیل مضمون، عکس های پروفایل دختران در شبکه های اجتماعی تحلیل شده است. یافته ها بیانگرآن است که با توجه به بازنمایی های متفاوتی از حیا و زیبایی طلبی در کنش های دختران در انتخاب عکس پروفایل، سبک های شش گانه ای از این نظر قابل شناسایی است که در قالب دو مضمون کلی «نمود عفیفانه» و «نمود جنسیتی»، قابل دسته بندی است. این مضامین، وجود یک دوقطبی در فضای فرهنگی جامعه را نشان می دهد.
    کلید واژگان: سبک زندگی, دختران جوان, شبکه اجتماعی, تحلیل مضمون, عکس, حیا
    Nematullah Karmaullahi, Saboora Aminfar
    Analyzing and recognizing the components of lifestyle are regarded as important steps in explaining the process of socio-cultural development. Due to the complexity of young women's interacons as well as the existence of some hidden dimensions relevant to this issue especially in the cultural space of our society, their life style needs to be invesgated. Relying on the case study of analyzing girls' profile in social networks, this paper seeks to idenfy the vital components of the outer appearance of girls' lifestyle in this emerging space ; therefore, girls' profile in social networks were analyzed by using the method of content analysis. The research findings indicate that, considering the different ways of represenng chasty and love of beauty in girls' interacons while selecng a profile a six-fold style is detectable. This can be categorized in the form of two general themes of "chassed representaon" and "gender representaon”. Consequently, these issues reveal the existence of polarity in the cultural context of our society.
    Keywords: lifestyle, young girls, social network, content analysis, profile, chasty
  • سید محمدحسین هاشمیان، نعمت الله کرم الهی، رحیم کارگر *
    تحولات و تغییرات خانواده در ایران در سال های اخیر، پیامدهای سوئی بر خانواده و جامعه خواهد داشت و به همین دلیل نیازمند سیاست گذاری فرهنگی مناسبی است که بتوان مواجهه درستی با آنها انجام داد و با چالش های فرارو مقابله کرد. این مقاله در پی پاسخ گویی به این سوال است که مسائل اساسی تحکیم خانواده در ایران - که می بایست در سیاست گذاری های فرهنگی آنها را در اولویت قرار داد- کدام اند؟ روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و رسانه محور و مبتنی بر نظرات کارشناسان و خبرگان است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و اولویت گذاری مسائل، روش تاپسیس - از روش های تصمیم گیری چند منظوره - است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهم ترین مسائل آینده خانواده در ایران، بر محور ارزش ها و تغییرات ارزشی است و به همین سبب سیاست های فرهنگی تحکیم خانواده، می بایست ناظر به حل مسائل ارزشی و اخلاقی خانواده باشد.
    کلید واژگان: تحکیم خانواده, سیاست گذاری فرهنگی, تغییرات ارزشی, مسائل اساسی خانواده
    Seyyed Mohammadhossein Hashemian, Nematollah Karamollahi, Rahim Karegar *
    The family transformations and changes in Iran in recent years will have negative impacts on the family and society and, accordingly, require a proper cultural policy that can be addressed correctly and meet the challenges that have arisen. This article seeks to answer the question of which are the core issues of family consolidation in Iran - that should be prioritized in the cultural policy-making? The data collection method is a documentary one and media-centered and is based on the opinions of experts, and the data analysis and issues prioritization method is TOPSIS –a multi-criteria decision-making technique. Findings of the research show that the most important future family issues in Iran are centered around values and value changes so that cultural policies on family consolidation should address the issues of family value and ethics.
  • نعمت الله کرم الهی، قاسم جوکار
    بررسی اجمالی پژوهش های پیمایشی سنجش وضعیت دین داری از دهه هفتاد تاکنون در ایران، نشانگر چرخش دین پژوهان ایرانی از کاربست الگو های غربی مسیحی سنجش دین داری به الگو های بومی اسلامی است. با وجود این، به رغم معطوف بودن الگو های بومی به سنجش تجربی دین داری در ایران، وجود تفاوت در این الگوها و نیز کاستی های متعدد در اصول و مبانی آنها، ضرورت انجام پژوهش های دقیق برای بیان اصول و مبانی الگو های بومی را روشن می سازد. نوشتار حاضر با هدف تبیین مبانی الگوی اجتماعی سنجش دین داری در ایران تدوین شده است و نتایج آن می تواند به عنوان پیش فرض و اصول موضوعه برای طراحی الگو های بومی، به ویژه با رویکردی جامعه شناختی، مبنا قرار داده شود. بدین منظور با تبیین هفت مسئله بنیادی (از جمله: امکان یا ضرورت سنجش دین داری؛ امکان طراحی الگوی عام سنجش دین داری با کاربرد خاص؛ نقش فرهنگ در طراحی الگوی سنجش و...)، پاسخ آنها به عنوان اصول موضوعی طراحی الگو های سنجش دین داری استخراج و ارائه شده است. از جمله: عدم امکان طراحی الگوی عام سنجش دین داری با کاربرد خاص؛ توجه به فرهنگ و آداب و رسوم جامعه ایرانی در ارائه الگوی سنجش و ضرورت کلامی بودن الگوی سنجش.
    کلید واژگان: اخلاق, انسان متاله, دین, دین داری, الگوی سنجش دین داری
    Nematullah Karamollahi, Qasem Jowkar
    A glancing study of the surveys of religiosity assessment since 1990s in Iran shows a shift in the approach of scholars of religion from application of Western Christian models of religiosity assessment to indigenous Islamic models. Nevertheless, despite the fact that the indigenous models are based on experience of religiosity in Iran, the differences in these models and several shortcomings in their principles and fundamentals, make it necessary to conduct precise research in order to develop principles and fundamentals of indigenous models. The present paper is an attempt to explain the principles of social model of religiosity assessment in Iran. Its results can be presuppositions for developing an indigenous model, particularly through a sociological approach. Thus, by explaining seven fundamental issues (including, possibility or necessity of religiosity assessment; possibility of developing a general model of religiosity assessment for special purpose; role of culture in developing an assessment model; etc.), their answers have been extracted as principles for developing a religiosity assessment model, including impossibility of developing a general model of religiosity assessment for special purpose; taking into consideration the culture, customs and traditions of Iranian society in developing the assessment model; and the necessity of attaching due significance to theology in the assessment model.
    Keywords: Ethics, Theologian Man, Religion, Religiosity, Religiosity Assessment Model
  • علی اکبری معلم، نعمت الله کرم الهی
    مقاله حاضر، میزان آشنایی طلاب و دانشجویان نسل سوم انقلاب اسلامی شهر قم با فقه سیاسی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) را با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه بررسی کرده است. حجم نمونه 600 نفر است که با روش نمونه گیری ترکیبی (طبقه ای سهمیه ای) انتخاب شده و به سوال های پرسشنامه پاسخ داده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد میانگین میزان آشنایی طلاب و دانشجویان شهر قم با بعد فقه سیاسی اندیشه سیاسی امام 74/01 درصد است؛ همچنین بر اساس یافته های تحقیق متغیرهای جنس، وضع تاهل و محل سکونت (شهری / روستایی) پاسخگویان در میزان آشنایی آنان با اندیشه سیاسی امام تاثیر نداشته است؛ اما متغیرهای محل تحصیل، سن و مقطع تحصیلی پاسخدهندگان در میزان آشنایی آنان موثر بوده است.
    کلید واژگان: اندیشه سیاسی, امام خمینی(ره), فقه سیاسی, نسل سوم, انقلاب اسلامی ایران, طلاب و دانشجویان شهر قم
    Ali AkbariMo’alem, Ne’matollah Karamollahi
    The present article is a survey on the amount of the acquaintance of the seminary‐school students and university students of the third generation of the Islamic revolution in Qom with Imam Khomeini’s political jurisprudence in his political thoughts. The sample in this survey consisted of 600 participants chosen through a mixed method sampling (quota‐stratified),who answered a questionnaire. The findings of the research revealed that the amount of the acquaintance of the seminary‐school students and university students in Qomwith Imam Khomeini’s political jurisprudence in his political thoughts is 74.01 percent; furthermore, the findings showed that the participants’ gender, marital status, residential status (urban/rural) had no influence in this regard. Meanwhile, their place of education, age, and education level influenced the level of their acquaintance.
    Keywords: political thoughts, Imam Khomeini, political jurisprudence, third generation, Islamic revolution of Iran, seminary school studentsand university students in Qom
  • نعمت الله کرم الهی
    رابطه حوزه علمیه و نظام اسلامی و نیز ورود روحانیت به سیاست از موضوعات مهمی است که دیدگاه های گوناگونی را برانگیخته است. هدف این مقاله ارائه تصویری واقع نگر از ارزیابی طلاب حوزه علمیه قم درخصوص این دو موضوع مهم است. این تحقیق با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه در بین نمونه آماری 650 نفری از طلاب (خواهر و برادر) سطح دو و بالاتر اجرا شده است. بر اساس یافته های تحقیق، بیش از 96 درصد پاسخ گویان قایل به پیوند وثیق سرنوشت نظام اسلامی و حوزه های علمیه اند و بیش از 80 درصد نسبت نظام اسلامی و روحانیت را نسبت حمایت و نصیحت ارزیابی کرده اند. 1/97 درصد پاسخ گویان با ضرورت حضور روحانیت در متن تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه موافق و کاملا موافق بوده اند. 2/93 درصد بی تفاوتی روحانیت در قبال مسائل سیاسی جامعه را موجب آسیب رسیدن به دین و تنها 6/18 درصد ورود حوزه علمیه در مسائل سیاسی را موجب دین گریزی مردم دانسته اند. همچنین بررسی رابطه متغیرهای زمینه ای با متغیرهای مزبور نشان می دهد طلاب به رغم تفاوت در ویژگی های زمینه ای، همه در نحوه ارزیابی از رابطه حوزه های علمیه با نظام اسلامی دیدگاه یکسانی ابراز کرده اند.
    کلید واژگان: حوزه, نظام, اسلام, روحانیت, دین, سیاست
    Nemat –Allah Karam Allahi
    The relationship of the seminary (Hawzah) with the Islamic system and the engagement of the clerics in politics are among the important issues which are viewed from different angles. This paper seeks to present a realistic picture of an evaluation of these two important issues according to the students of Qom seminary. For conducting this study, a survey research and means of questionnaires were used and 650 seminarians (male and female) were chosen from second and higher levels. The findings of the study show that, more than 96 percent of them advocate the idea of tight union of the destiny of Islamic system with the seminaries schools and more than 80 percent of them consider the relation between the Islamic system and the clerics a relation between protection and advice. 97/1 percent of them completely agree about the necessity of the cleric's participation in the social, political changes of the society. 93/2 percent of them consider that the indifference in opinion among the clerics concerning the political issues of society has harmful effect on religion, and only 18/6 percent see that the engagement of the seminary in the political affairs causes people to abandon religion. Moreover, exploring the relationship between the basic variables and the stated variables show that, despite the differences in the seminarian's basic characteristics, they share the same view in the way they evaluate the relationship between seminaries and Islamic system.
    Keywords: Hawzah (center of Islamic Education)), system, Islam, the clerics, religion, politics
  • نعمت الله کرم الهی، امیرمسلم کاشانی زاده
    هدف این مقاله دستیابی به الگویی مفهومی در انجام مطالعات آسیب شناختی وضعیت مسجد در ایران است. این الگو، محصول مصاحبه با 23 نفر از استادان حوزوی و دانشگاهی و صاحب نظران و پژوهشگران حوزه مطالعات مسجد است. داده های این مصاحبه ها، با روش تحلیل مضمونی، تحلیل و گونه شناسی شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسائل و آسیب های مربوط به نهاد مسجد در سه حوزه کلی قرار می گیرند: 1. حوزه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ 2. عناصر، سازمان ها و نهادهای مرتبط و دخیل در اداره مسجد؛ 3. نهادها و سازمان های مذهبی و فرهنگی موازی با مسجد. این سه حوزه دربردارنده تمامی مسائل پیرامون مسجد است. براساس الگوی مفهومی پیشنهادی، بسیاری از آسیب ها، علل بروز، پیامدها، و راه کارهای رفع آنها در این سه حوزه قرار می گیرند.
    کلید واژگان: مسجد, وضعیت مسجد, مدیریت مسجد, آسیب شناسی مسجد
    Nematullah Karamullahi*, Amir Muslim Kashanizadeh**
    The present paper seeks to find out a conceptual model for conducting pathological studies about the status of mosque in Iran. This model is an outcome of interviewing 23 seminary and university professors and pundits and researchers in the field of mosque studies. Content analysis was used in analyzing the data of these interviews. The research finding is that the problems relating to mosque fall into three general categories: 1. Different cultural, social, political and economic domains; 2.Elements, organizations and institutions concerning mosque management; 3. Religious and cultural institutions and organizations parallel to mosque. These three categories include all the problems relating to mosque. According to the proposed model, most of damages, their causes, outcomes and modus operandi for preventing them are included in these categories.
    Keywords: mosque, status of mosque, mosque management, pathology, pathology of mosque
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 27 عنوان
  • دکتر نعمت الله کرم اللهی
    کرم اللهی، نعمت الله
    دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه باقرالعلوم، دانشگاه باقرالعلوم
نویسندگان همکار
  • محمد عرب زاده
    : 2
    عرب زاده، محمد
  • علی اصغر اسلامی تنها
    : 2
    اسلامی تنها، علی اصغر
  • دکتر عباس ابراهیمی
    : 2
    ابراهیمی، عباس
  • علی ارشد
    : 1
    ارشد، علی
    دانش آموخته ارشد مدیریت راهبردی فرهنگ، مدیریت راهبردی، علوم اجتماعی و رفتاری، دانشگاه باقرالعلوم
  • حوریه بزرگ
    : 1
    بزرگ، حوریه
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال