به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

روزبه بالونژادنوری

  • Hadi Adib, Akbar Mirzapour Babajan *, Beitollah Akbari Moghaddam, Roozbeh Balounejad Nouri
    This paper explores the resilience optimization of Iran's banking sector in the face of exchange rate shocks---critical macroeconomic disturbances with extensive consequences‎. ‎We develop a multi-sector macro-dynamic stochastic general equilibrium model encompassing essential economic components‎, ‎including firms‎, ‎government‎, ‎central bank‎, ‎and the banking sector‎. ‎This framework facilitates the simulation of the macroeconomic environment and allows for a thorough analysis of the banking sector's adaptive responses to exchange rate fluctuations‎. ‎Our findings reveal optimization strategies that effectively mitigate the adverse effects of these shocks while maintaining equilibrium in the broader economy‎. ‎Specifically‎, ‎we discover that while an initial positive exchange rate shock can enhance banking sector performance‎, ‎it ultimately triggers inflationary pressures that threaten profitability and operational stability in the medium to long term‎.
    Keywords: Exchange Rate Shocks, Banking Network Performance, Optimization, Dynamic Stochastic General Equilibrium Model, Efficiency
  • Roozbeh Balounejad Nouri *, Fatemeh Bagjavany, Masoumeh Amiri Hosseini
    The stock market is one of the main components of the economy, and various factors cause fluctuations in it, one of which is the effect of investors' behavior. Therefore, present study seeks to answer the question of whether the feelings and sentiments of investors might intensify the fluctuations in the Tehran Stock Exchange or not. To answer this question, at first, in order to quantify sentiments, as non-abstract variables, the Equity Market Sentiment Index (EMSI) was used that investors are classified in 5 categories of completely risk-averse, risk-averse, neutral-risk, risk-taking and completely risk-taking. Using GARCHi-in-Mean, results indicate that the sentiments of investors will result in greater fluctuations in the Tehran Stock Exchange. Hence, if fluctuation is considered an indicator of market risk, the excitement associated with an abnormal rise in volumes will increase that risk.
    Keywords: Feeling, sentiments, volatility, EMSI Index, GARCH, Tehran Stock Exchange
  • سید مهدی رضوی، روزبه بالونژادنوری، سحر کوثری، فاطمه ثقفی *
    هدف

    الکترونیکی کردن دولت، در پانزده سال اخیر اتفاق افتاده است و دولتها با پیشرفت فناوری، از دولت الکترونیکی به سمت دولت همراه (مبتنی بر موبایل) روی آوردند. نسل جدید دولت، دولت پلتفرمی است. از آنجا که پیش بینی فناوری های نوظهور، بخشی از آینده پژوهی است، الگوی آمادگی و اجرای دولت پلتفرمی به عنوان زیرساختی ترین مفهوم این فناوری در مقاله حاضر مورد توجه قرار گرفته است.

    روش

    این پژوهش از نوع کیفی بوده و روش انجام آن، رویکرد فراترکیب برای تحلیل داده های مستخرج از منابع منتخب است. در این تحقیق، بیش از 30 منبع برای تحلیل کیفی و کدگذاری انتخاب و استفاده شدند.

    یافته ها

    با دسته بندی کدهای احصا شده، تعداد 65 شاخص شکل گرفت که در هفت لایه طبقه بندی شدند. بر این اساس، الزامات اساسی در تحقق دولت پلتفرمی عبارتند از: 1- حکمرانی خوب، 2- پارادایم شیفت دولت از ارائه دهنده خدمات به رهبر اکوسیستم، 3- پرورش جامعه کارآفرین و استارت آپی، 4- اعتماد دیجیتالی، 5- فراهم ساختن زمینه های رشد و توسعه، 6- تحول دیجیتال و 7- ایجاد ذهنیت تغییر و نوآوری باز در جامعه.

    نتیجه گیری

    یافته ها حاکی از آن است که نسخه واحدی برای تحقق دولت پلتفرمی در سطح جهان وجود ندارد. بلکه؛ هر یک از دولت های دنیا با مولفه های خاص آن کشور مانند فرهنگ دیجیتال، بودجه و اعتبارات، حریم دیجیتال، استعداد دیجیتال و... الگویی سفارشی برای تحقق دولت پلتفرمی خود، تدوین می کنند. الگوی حاضر می تواند به عنوان راهنمای سیاستگذاری برای ورود به دولت پلتفرمی آینده مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: الگوی آینده نگر, دولت به مثابه پلتفرم, دولت پلتفرمی, تحول دیجیتال, حکمرانی
    Sayyed Mahdi Razavi, Roozbeh Balounejad Nouri, Sahar Kousari, Fatemeh Saghafi *
    Purpose

    The electronicization of government has happened in the last fifteen years, and governments have moved from e-government to mobile governments with the advancement of technology. The new generation of governments is the Government as a Platform (GaaP). Since the prediction of emerging technologies is part of futures studies, The Government as a Platform preparedness and implementation model is considered the most infrastructure concept of this technology in this article.

    Method

    This is a qualitative study which is conducted using the meta-analysis approach to analyze data extracted from different selected sources. In this study, more than 30 sources are selected and used for qualitative analysis and coding.

    Results

    By categorizing the obtained codes, 65 indexes are formed and classified into seven layers. In this regard, the essential requirements in realizing GaaP are: 1- good governance, 2- government’s paradigm shift from service provider to ecosystem leader, 3- cultivating entrepreneurial and startup communities, 4- digital trust, 5- providing the foundation for growth and development, 6- digital transformation and 7- creating a mindset of change and open innovation in society.

    Conclusion

    The results of this study indicate that there is no a specific version for realizing GaaP in the world. However, considering the specific components, such as digital culture, budget and credits, digital privacy, and digital talent, of a country, the government formulates a customized model for realizing its own version of GaaP. The curent model can be used as a guide for policy to entering the future Government as a Platform.

    Keywords: Future Approach, Government as a Platform, Digital Transformation, Governance
  • روزبه بالونژادنوری*، آمنه شهیدی، مسعود سعادت مهر
    پژوهش حاضر آزمون رابطه میان نرخ تورم و نرخ ارز در ایران به عنوان دو شاخص کلیدی عملکرد اقتصاد را هدف قرار داده است. برای این منظور داده های ماهانه دوره 1370:1-1402:4 و روش رگرسیونی کوانتایل بر کوانتایل، مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد میان دو متغیر، رابطه مثبت، متقارن و غیرخطی وجود دارد و اثر افزایش نرخ ارز بر تورم شدید تر از اثر افزایش نرخ تورم بر نرخ ارز است. افزایش تورم موجب افزایش نرخ ارز می گردد اما این موضوع در کوانتایل های مختلف نرخ ارز یکسان نیست. در کوانتایل های پایین نرخ ارز (کوانتایل 0 تا 4/0)، اثر تورم بر نرخ ارز بیشتر از کوانتایل میانه (5/0) می باشد. به این صورت که در کوانتایل های پایین، ضریب آن در حدود 8/0 و در کوانتایل میانه کمتر از 4/0 است. همچنین در کوانتایل های بالاتر از میانه، مجددا اثر تورم بر نرخ ارز افزایش می یابد و بیشترین اثرگذاری آن در کوانتایل های بالای نرخ ارز است که این ضریب به بیش از 2/1 می رسد. همچنین، اثر افزایش کوانتایل های بالای نرخ ارز (4/0 تا 95/0) بر کوانتایل های پایین نرخ تورم (0 تا 2/0) شدیدتر از اثرات آن بر کوانتایل های بالای نرخ تورم به دست آمده است.
    کلید واژگان: نرخ ارز, تورم, نظریه برابری قدرت خرید, رگرسیون کوانتایل بر کوانتایل
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Ameneh Shahidi, Masood Saadatmehr
    The current study aims to test the relationship between inflation rate and exchange rate in Iran as two key indicators of economic performance. For this purpose, the monthly data of the period 1370:1-1402:4 and the quantile-by-quantile regression method have been used. The results show that there is a positive, symmetrical and non-linear relationship between the two variables, and the effect of the increase in the exchange rate on inflation is more severe than the effect of the increase in the inflation rate on the exchange rate. An increase in inflation causes an increase in the exchange rate, but this issue is not the same in different quantiles of the exchange rate. In the low quantiles of the exchange rate (quantile 0 to 4/0), the effect of inflation on the exchange rate is greater than in the median quantile (5/0). In this way, in the low quantiles, its coefficient is around 8/0 and in the middle quantile, it is less than 4/0. Also, in the quantiles above the middle, the effect of inflation on the exchange rate increases again, and its greatest effect is in the high quantiles of the exchange rate, where this coefficient reaches more than 2/1. Also, the effect of increasing the high quantiles of the exchange rate (4/0 to 95/0) on the low quantiles of the inflation rate (0 to 2/0) has been more intense than its effects on the high quantiles of the inflation rate.
    Keywords: Exchange Rate, Inflation, Purchasing Power Parity Theory, Quantile-On-Quantile Regression
  • روزبه بالونژادنوری*

    در این پژوهش، اثر نحوه تخصیص اعتبارات بانکی میان بخش های مختلف اقتصادی بر رشد اقتصادی استان های ایران مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های استانی در بازه زمانی 1394-1399 و روش تخمین رگرسیون چندک در داده های تابلویی استفاده شد. نتایج نشان داد که در چندک ابتدایی (چندک 0.05)، اعتبارات به بخش کشاورزی، بازرگانی، صنعت و خدمات اثر مثبت بر رشد و همچنین اعتبارات بخش مسکن اثر منفی بر رشد اقتصادی استان ها داشته اند. در چندک میانه (چندک 0.5)، اعطای اعتبارات به بخش های کشاورزی و بازرگانی اثر مثبت و اعطای اعتبارات به بخش مسکن و خدمات اثر منفی و همچنین اثر بخش صنعت بی معنا بر رشد اقتصادی بوده است. در نهایت در چندک بالایی (چندک 0.95)، اعتبارات اعطایی به بخش های کشاورزی و بازرگانی اثر مثبت و معنادار و اعتبارات اعطاء شده به بخش صنعت اثر منفی و همچنین اثر اعتبارات بخش مسکن و خدمات بی معنا بر رشد اقتصادی استان های بوده است. این موضوع نشان دهنده لزوم باز تعریف سیاست های اعطای اعتبارات و جلوگیری از انحراف این منابع می باشد. همچنین در خصوص اثر سرمایه نیز نتایج نشان داد که اثر سرمایه انسانی و سرمایه فیزیکی بر رشد اقتصادی استان ها مثبت و معنادار است و در خصوص سرمایه فیزیکی نیز در چندک های بالایی این اثرگذاری بیشتر می شود. در نهایت، نتایج در مورد اثر تورم بر رشد اقتصادی نشان داد که نرخ های پایین تورم موجب رشد اقتصادی شده ولی در چندک میانه (0.5) و چندک بالا این اثر منفی است و با افزایش تورم این اثر تشدید شده است.

    کلید واژگان: رشد اقتصادی, اعتبارات بانکی, رگرسیون چندک
    Roozbeh Balounejad Nouri *

    In this studyو the effect of bank credit allocation between different economic sectors on the economic growth of Iranian provinces was investigated. For this purpose, the provincial data for the period 2015-2020 based on the maximum available data and the method of estimating quantile regression in panel data were used. In this regard, the results showed that in the initial quantile (0.05) the amount of credits to the agriculture, business, industry and services sector had a positive effect on growth and also credits to the housing sector had a negative effect on the economic growth of the provinces. In the middle quantile (quantile 0.5), lending to the agricultural and business sectors has had a positive effect, and lending to the housing and services sector has had a negative effect, as well as the effect of the industry sector on economic growth. Finally, in the upper quantile (0.95 Credits to the agricultural and business sectors have a positive and significant effect, and credits to the industrial sector have a negative effect, as well as the effect of credits in the housing and services sector no significant effect on provincial economic growth. This indicates the need to redefine credit policies and prevent the diversion of these resources. Regarding the effect of capital, the results showed that the effect of human capital and physical capital on the economic growth of the provinces is positive and significant, and regarding the effect of physical capital in high quantile, this effect is more. Finally,

    Keywords: Economic Growth, Credit Banking, Quantile Regresion
  • روزبه بالونژاد نوری*، مژگان رفعت میلانی

    در پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه میان متغیرهای رشد پول، رشد اقتصادی و نرخ تورم از آزمون علیت کوانتایل و داده های فصلی مربوط به اقتصاد ایران در بازه زمانی 1383:1-1401:2 استفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در مجموع کوانتایل ها، رابطه علیت دو طرفه میان رشد اقتصادی و تورم وجود دارد. در خصوص رابطه علیت میان نقدینگی و رشد اقتصادی نیز نتایج نشان می دهد که در مجموع کوانتایل ها، یک رابطه علیت یک طرفه میان این دو متغیر وجود دارد؛ به این صورت که این رابطه از نقدینگی به رشد اقتصادی است. همچنین اثر رشد نقدینگی بر رشد اقتصادی در اغلب کوانتایل ها به صورت منفی است. به این مفهوم که افزایش رشد نقدینگی باعث کاهش رشد اقتصادی می شود. به بیان دیگر شواهد نشان می دهد در اقتصاد ایران نگرانی از افزایش نرخ تورم در شرایط ایجاد رشد اقتصادی مشکل قابل توجهی محسوب نمی شود. در خصوص بررسی رابطه علیت میان نقدینگی و تورم نیز نتایج نشان می دهد که در مجموع کوانتایل ها یک رابطه یک طرفه از حجم نقدینگی به تورم بر قرار است. در خصوص جهت علیت نیز نتایج نشان می دهد که اثر نقدینگی بر تورم به صورت نامتقارن و غیر خطی است. نتایج در خصوص اثر تورم بر رشد نقدینگی نیز به صورت کلی مثبت است. این موضوع تایید کننده افزایش نیاز به نقدینگی اقتصاد در شرایط افزایش تورم است.

    کلید واژگان: رشد اقتصادی, تورم, حجم نقدینگی, علیت کوانتایل
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Mozhgan Rafat Milani
    Purpose

    In the literature of macroeconomics and Iranian economy, there is a significant relationship expected to be among economic growth, money supply and inflation. However, regarding the manner and the direction of the causal relationship among these economic variables, various opinions have been expressed, but there is no consensus. In recent decades, various countries in many parts of the world have implemented policies with increasing emphasis on price stability, money supply control and increasing economic growth. In Iran's economy, achieving this goal is considered as one of the most important goals of policy makers and economic planners. Currently, lack of coherence and lack of internal consistency of the government's economic policies and specifically the program of the country's economic administration from the perspective of macroeconomic variables are among the basic challenges of the country's economy.

    Methodology

    Due to the importance of the issue, the relationships among the variables of economic growth, liquidity volume and inflation rate were investigated through the Granger causality test and with the seasonal data related to Iran's economy in the period of 2004:1-2022:1. In this research, in order to test the quantile-based Granger causality, the ADF test and the quantile autoregressive unit root test (QAR) introduced by Xiao (2004) and Galva (2009) were used.

    Findings and Discussion

    The results show that there is a two-way Granger causality relationship between economic growth and inflation in total quantiles. It should be noted that these results are not the same in all the quantiles. In the limit quantiles as well as the quantile of [0.55, 0.6], the causality relationship is two-way, but, in the rest of the quantiles, it is one-way. For example, in the middle quantile (0.5), the causality relationship is one-way from inflation to economic growth and, in the 0.35 quantile, it is from economic growth to inflation. In general, it should be noted that the causality relationship from inflation to economic growth is established in more quantiles than the causality from economic growth to inflation. Regarding the direction of causality, the results show that, in all the quantiles, the causality from economic growth to inflation is negative, and the causality from inflation to economic growth is positive in quantiles [0.05-0.75] and negative in rest of them.Regarding the causal relationship between liquidity and economic growth, the results show that there is a one-way causal relationship between these two variables in total quantiles. This relationship is, thus, from liquidity to economic growth. However, in some quantiles such as the 0.15 or 0.25 quantiles, there is also evidence for a causal relationship from liquidity growth to economic growth. It is noteworthy that, in the initial quantiles [0.05-0.25], the sign of causality is negative in the sense that economic growth can reduce liquidity growth. However, in other quantiles, the effect of economic growth on liquidity growth is positive. Also, the effect of liquidity growth on economic growth is negative in most quantiles. This is in the sense that an increase in liquidity growth causes a decrease in economic growth.The evidence shows that, in Iran's economy, worrying about the increase in the inflation rate is not considered a significant problem in terms of creating economic growth. Regarding the causal relationship between liquidity and inflation, in all the quantiles, there is a one-way relationship between liquidity volume and inflation. Regarding the direction of causality, the results show that the effect of liquidity on inflation is asymmetrical and non-linear. The results regarding the effect of inflation on liquidity growth are generally positive. This proves the increases need for liquidity of the economy in the conditions of rising inflation.

    Conclusion and Policy Implications:

     In general, in order to save the country from this challenge, an economic stability program must be formulated and implemented. Of course, people's mentality and expectations also play a fundamental role in curbing inflation. Monetary and financial reforms will lead to containment of inflation and economic crisis. The reforms that ultimately lead to the reduction of the inflation rate will be followed by an increase in economic stability and the flourishing of the economy. In this regard, it is necessary for the government and the central bank to achieve key goals such as reducing inflation and increasing the rate of economic growth in order to have a detailed and scientific plan. To achieve this goal, the amount of liquidity should be controlled and inflationary expectations should be reduced by adopting appropriate policies. It is hoped that using the successful experiences of other countries and taking advantage of the results of reliable and strong economic research will significantly decrease the inflation rate in Iran in the next few years, and the country will join the group of more than 100 countries with an inflation rate below five percent.

    Keywords: Economic growth, Inflation, Quantity of Money, Quantile Causality
  • روزبه بالونژادنوری، امیرعلی فرهنگ*
    یکی از مهم ترین شاخص های ارزیابی هر سیاست اقتصادی، بررسی آثار توزیعی آن می باشد؛ به همین جهت دولت ها تلاش دارند، قبل از اجرای سیاست، از توزیع مجدد درآمد و تاثیرات احتمالی چنین سیاست هایی به صورت کمی و ملموس آگاهی داشته باشند؛ از این رو در مطالعه حاضر و برای نخستین بار در اقتصاد ایران با داده های فصلی و روش کوانتایل تعمیم یافته به بررسی اثرات توزیعی سیاست های اعتباری بر نابرابری درآمدی در استان های کشور پرداخته شد. بر این اساس نتایج نشان داد که در کوانتایل ابتدایی (کوانتایل 0.05) اعطای اعتبارات به بخش بازرگانی و خدمات اثر مثبت و معنادار بر نابرابری درآمد و همچنین اعتبارات بخش کشاورزی، مسکن و صنعت و معدن اثر منفی و معنادار بر نابرابری درآمد استان ها داشته اند. در کوانتایل میانه (کوانتایل 0.5) اعطای اعتبارات به بخش های کشاورزی و بازرگانی دارای اثر منفی و اعطای تسهیلات به بخش مسکن، خدمات و صنعت و معدن اثر مثبت بر نابرابری درآمد بوده است. همچنین در کوانتایل بالایی (کوانتایل 0.95)، تسهیلات اعطایی به بخش های کشاورزی، بازرگانی و صنعت و معدن اثر منفی و همچنین اعتبارات بخش های مسکن و خدمات اثر مثبت بر نابرابری در استان های ایران داشته است. درخصوص اثر سرمایه انسانی و رشد اقتصادی بر نابرابری درآمد نیز نتایج نشان داد که در استان های کشور افزایش رشد اقتصادی و سرمایه انسانی به دلیل ایجاد فرصت های بیشتر برای افزایش درآمد، موجب کاهش نابرابری درآمد شده است. براساس نتایج تحقیق، در تمامی کوانتایل ها، افزایش اثر تورم و موجودی سرمایه موجب نابرابری بیشتر درآمد در استان ها شده است.
    کلید واژگان: توزیع درآمد, سیاست های اعتباری, کوانتایل تعمیم یافته
    Roozbeh Balounejad Nouri, Amirali Farhang *
    One of the most important indicators for evaluating any economic policy is to examine its distributive effects, so governments try to be aware of the redistribution of revenue and the possible effects of such policies in a quantitative and tangible manner before implementing the policy. Therefore, in the present study, for the first time in the Iranian economy, with quarterly data and generalized quantum method, the distributive effects of credit policies on income inequality in the provinces of the country were investigated. Based on this, the results showed that in the primary quantile (0.05), credit to the trade and services sector had a positive and significant effect on income inequality and also credits to agriculture, housing, industry and mining had a negative and significant effect on income inequality in the provinces. In the Middle Quantile (Quantile 0.5), lending to the agricultural and commercial sectors had a negative effect, and lending to the housing, services, industry, and mining sectors had a positive effect on income inequality. Also in the upper quantum (Quantile 0.95), facilities granted to the agricultural, commercial, industrial and mining sectors had a negative effect, as well as loans to the housing and services sectors had a positive effect on inequality in the provinces of Iran. Regarding the effect of human capital and economic growth on income inequality, the results showed that in the provinces of the country, increasing economic growth and human capital due to creating more opportunities to increase income, has reduced income inequality. According to the research results, in all quantiles, the increase in the effect of inflation and capital stock has caused more income inequality in the provinces.
    Keywords: Income Distribution, Credit Policies, Generalized Quantile
  • روزبه بالونژادنوری*، امیرعلی فرهنگ

    ارتباط های پسین و پیشین بخش مسکن باعث می شود که رونق (رکود) این بخش در رونق (رکود) کل اقتصاد موثر باشد و مسکن همانند موتور محرک اقتصاد عمل کند. هدف پژوهش حاضر بررسی همگرایی قیمت مسکن در مراکز استان های کشور می باشد. برای این منظور از داده های شش ماهه قیمت در بازه 1379:1-1399:2 و برای آزمون، از مدل رگرسیون log(t) غیر خطی وابسته به زمان استفاده شده است. نتایج تخمین بر اساس رویکرد همگرایی نسبی معرفی شده توسط فیلیپس و سول (2007) نشان می دهد که هیچ یک از چهار شهر تهران، اصفهان، ایلام و یاسوج رفتار همگرایی در قیمت مسکن را از خود نشان نمی دهند. با این حال برای باقی شهرهای مورد بررسی، نتیجه آزمون log(t) مثبت و معنا دار بوده است که نشان دهنده وجود همگرایی قیمت در میان اعضای هر یک از باشگاه ها می باشد. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد که میانگین مسیر انتقال بجز در باشگاه چهارم که از ابتدا واگرا بود، در سایر باشگاه ها از یک دوره ای به بعد نسبت به تعادل بلندمدت واگرا شده است. این امر بیان گر آن است که با شدت یافتن این واگرایی، در عمل سیاست گذاری به منظور مدیریت نوسانات بازار دشوارتر و ضروری است با توجه به شرایط هر باشگاه، سیاست مختص آن باشگاه اتخاذ گردد.

    کلید واژگان: قیمت مسکن, همگرایی باشگاهی, مراکز استان های ایران, داده های سری زمانی, رگرسیون غیرخطی
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Amirali Farhang

    The past and present connections of the housing sector cause the recession (boom) of this sector to be effective in the recession (boom) of the whole economy and housing to act as the engine of the economy. The purpose of this study is to investigate the convergence of housing prices in the provincial of the country. In the present study, the semi-annual data of prices in period 2012:1-2020-2 have been used and for the test, a model based on time-dependent nonlinear log (t) regression has been used. The estimation results based on the approach of Phillips and Sul (2007) show that none of the four cities of Tehran, Isfahan, Ilam and Yasuj show convergence behavior in housing prices. However, for the rest, the result of log (t) test was positive and significant, which indicates the existence of price convergence among the members of each club.Finally, results showed that the average transition path of clubs from one period towards has diverged from the equilibrium. This indicates that as this divergence intensifies, it will become more difficult in practice to make policies to manage market fluctuations. Because it is necessary to adopt a policy specific to each club according to the conditions.

    Keywords: House Price, Club Convergence, Iran economy, Time Series Data, Nonlinear Regression
  • روزبه بالونژادنوری، امیرعلی فرهنگ*

    در پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر نامتقارن بلندمدت و کوتاه مدت متغیرهای اقتصاد کلان بر شاخص قیمت بازار سرمایه از روش خود رگرسیونی با وقفه توزیعی چندکی (QARDL) معرفی شده توسط چو و همکاران (2015) استفاده شده است. برای این منظور از داده های ماهانه مربوط به اقتصاد ایران در بازه زمانی 1387:9-1400:6 جهت بررسی رابطه متغیرهای تورم، نرخ ارز، تراز تجاری غیر نفتی و قیمت نفت خام بر شاخص قیمت بازار سرمایه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در کوتاه مدت متغیرهای کلان مورد استفاده بجز تراز تجاری و قیمت نفت به صورت نامتقارن بر شاخص قیمت بازار سرمایه اثرگذار هستند. همچنین نتایج تخمین QARDL نشان داد که در بلندمدت تمام متغیرها بجز قیمت نفت بر شاخص قیمت سهام اثر نامتقارن داشته و اثر قیمت نفت متقارن و معنادار می باشد. این نتیجه گیری نشان می دهد در شرایطی که شاخص قیمت بازار سهام در وضعیت رونق، رکود و یا عادی است، بجز قیمت نفت اثر متغیرهای تحقیق بر این شاخص یکسان نمی باشد و حتی این اثر در کوتاه مدت و بلندمدت نیز متفاوت است.

    کلید واژگان: متغیرهای اقتصاد کلان, قیمت سهام, رگرسیون چندکی, QARDL
    Roozbeh Balounejad Nouri, Amirali Farhang*

    This paper aims at investigating the asymmetric impact of long-term and short-term macroeconomic variables on the capital market prices of Iran.Macroeconomic variables are inflation, exchange rate, non-oil trade balance and crude oil prices. In order to investigate these relationships, the quantile autoregressive distributed lag (QARDL) method introduced by Cho et al. (2015) has been used. For this purpose, monthly data related to Iran's economy in the period 2008: M9-2021: M6, have been used. Findings show that in the short run, the macro variables used except the trade balance and oil prices have an asymmetric effect on the capital market price index. In the long run, all variables except oil price have an asymmetric effect on the stock price index and the effect of oil price is symmetrical and significant. This conclusion shows that in situations where the stock market price index is in a state of prosperity, recession or normal, except for oil prices, the effect of research variables on this index is not the same and even this effect is different in the short and long term.

    Keywords: Macroeconomic Variables, Stock Price, Quntile Regression, QARDL
  • روزبه بالونژادنوری*، امیرعلی فرهنگ

    در مطالعه حاضر رابطه میان ثبات مالی، کیفیت حکمرانی و شمول مالی در دوره2004-2020 برای کشورهای در حال توسعه با درآمد بالاتر از متوسط، بررسی و با روش شاخص سازی چند بعدی و GMM دو مرحله ای برآورده شده است. همچنین نقش میانجی گری شمول مالی در رابطه میان کیفیت حکمرانی و ثبات مالی از دو روش تخمین معادلات و آماره سوبل، آزمون شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که شمول مالی و کیفیت حکمرانی، اثر مثبت و معنی داری بر ثبات مالی داشته و اثر شمول مالی به عنوان متغیر میانجی در اثرگذاری حکمرانی بر ثبات مالی  با آماره آزمون سوبل نیز تایید شده است. بر اساس این نتایج، بازنگری قوانین توسط نهادهای نظارتی به منظور افزایش فعالیت های مالی با هدف بهبود شمول مالی و حفظ روند بهبود ثبات مالی در بلندمدت به منظور کاهش اثرات منفی مقررات گوناگون بر شمول مالی پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: شمول مالی, کیفیت حکمرانی, ثبات مالی. اقتصاد کلان, GMM
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Amirali Farhang

    In the present study, the relationship between financial stability, quality of governance and financial inclusion has been investigated in developing countries with upper middle income in the period from 2004 to 2020. The multidimensional indexing method and two-stage GMM have been utilized to achieve this goal. Also, the mediating role of the financial inclusion in the relationship between the governance quality and financial stability has been examined by two methods of estimation and Sobel statistics. The results showed that the financial inclusion and governance quality had a positive and significant effect on the financial stability. The mediating role of the financial inclusion in the relationship between the governance quality and financial stability has been confirmed by Sobel test statistics. Based on these results, it is suggested that the rules and regulations should be reviewed by regulatory institutions in order to increase the financial activities which improve the financial inclusion and maintain the improved financial stability in the long run to reduce the negative effects of multiple regulations on financial inclusion..

    Keywords: Financial Inclusion, Governance Quality, Financial Stability, Macroeconomic, GMM
  • مسعود سعادت مهر*، روزبه بالونژادنوری

    رفتار مصرف‎ کنندگان و سبک‎های خرید آنها می‎تواند عاملی مهم در تقویت کالاهای داخلی یا تضعیف آنها درمقابل کالاهای خارجی باشد. هرچه سلیقه مصرف‎ کنندگان به سمت استفاده از کالاهای داخلی بیشتر باشد، رشد اقتصادی، تولید داخلی و اشتغال بیشتر می‎شود؛ ازاین‎رو آگاهی از سبک‎های خرید مصرف ‎کنندگان از اهمیت بالایی برخوردار است. با این کار می‎توان معیارهای تصمیم به خرید مصرف‎ کنندگان را استخراج نمود و بر مبنای آنها راهکارهای عملی جهت خرید و حمایت از کالاهای ایرانی را درمقابل کالاهای خارجی ارایه کرد. بنابراین، در این پژوهش، سبک‎های مصرف و تقاضای خرید مصرف ‎کنندگان بررسی شده است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تاثیر هرکدام از سبک‎های تصمیم‎ گیری خرید بر مصرف کالاهای ایرانی است. جامعه آماری تحقیق، شامل افراد بالای هجده سال ساکن در استان لرستان به تعداد 1 میلیون و 260 هزار و 393 نفر است که از این جامعه تعداد 355 نفر براساس فرمول کوکران به ‎عنوان نمونه انتخاب شد. این تحقیق به روش میدانی با استفاده از ابزار پرسش‎نامه انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ‎ها با استفاده از روش مدل‎یابی معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان می‎دهد سبک‎های خرید ملی‎ گرایی اقتصادی، کیفیت‎ گرایی، قیمت‎ گرایی و تبلیغ ‎گرایی رابطه مثبت و سبک‎های برندگرایی و مدگرایی رابطه منفی با مصرف کالاهای ایرانی دارند. ملی‎ گرایی اقتصادی بیشترین تاثیر مثبت و تبلیغ ‎گرایی کمترین تاثیر مثبت را بر مصرف کالاهای ایرانی دارند.

    کلید واژگان: سبک‎های خرید, ملی‎گرایی اقتصادی, برندگرایی, مدگرایی
    Masoud Saadatmehr *, Roozbeh Balounejad Nouri

    Consumer behavior and their shopping habits can be an important factor in strengthening domestic goods or weakening them against foreign goods. The more consumers enjoy the use of domestic goods, the greater their economic growth, domestic production, and employment. Therefore, it is very important to know the consumer buying styles. By doing so, it is possible to extract the criteria for the decision to buy consumers and based on them, provide practical solutions for buying and supporting Iranian goods against foreign goods. Therefore, in this study, consumer styles and consumer demand are examined. The main purpose of this study is to investigate the impact of each of the purchasing decision styles on the consumption of Iranian goods. The statistical population of the study includes 1260393 people over 18 years old living in Lorestan province, of which 355 people were selected as a sample based on Cochran's formula. This field research was performed using a questionnaire tool. Data analysis was performed using structural equation modeling method. The results showed that the purchase styles of economic nationalism, quality orientation, price orientation and advertising have a positive relationship and branding and fashion orientation styles have a negative relation with the consumption of Iranian goods. Economic nationalism has the most positive effect and advertising has the least positive effect on the consumption of Iranian goods.

    Keywords: shopping styles, economic nationalism, Brandism, fashionism, Iranian Product
  • روزبه بالونژادنوری، امیرعلی فرهنگ*

    رابطه بین درآمد نفتی، نرخ ارز و M2 بر شاخص های قیمت مصرف کننده و شاخص مصرف کننده، طی سال های 2005:1-2022:1، در ایران با استفاده از روش QARDL بررسی شد. نتایج نشان داد که در کوتاه مدت تمامی متغیرها تاثیر نامتقارن بر CPI و PPI داشتند. درآمدهای نفتی در بلندمدت از چندک 5/. تا میانه، تاثیر متغیر بر تورم افزایش یافته و سپس تاثیر آن کاهش می یابد. همچنین در بلندمدت اثر افزایش بر PPI بیشتر از شاخص قیمت مصرف کننده است. در بلندمدت، اثر نرخ ارز بر شاخص های قیمت مصرف کننده و PPI، در عین متقارن بودن، غیرخطی بود. زیرا از چندک 0.2 تا 0.8 اثر آن به نسبت افزایش و سپس کاهش یافت. همچنین در مورد M2، نتایج نشان داد که این متغیر بر CPI و PPI در کوتاه مدت اثر نامتقارن دارد. به این ترتیب که از چندک میانی تا چندک 9/. اثر آن مثبت و معنادار بود و در بلندمدت نیز نتایج حاکی از تاثیر مثبت آن بر تورم در تمامی چندک ها بود. اگرچه، اثر آن بر PPI نامتقارن بود.

    کلید واژگان: قیمت نفت, نرخ ارز, CPI, PPI, QARDL
    Roozbeh Balounejad Nouri, AmirAli Farhang *

    the relationship between oil revenue, exchange rate, and M2 on the CPI and PPI, over time of 2005:1-2022:1, was investigated in Iran with QARDL method used. The results showed that, in the short run, all the variables had an asymmetric effect on the CPI and the PPI. oil revenues, in the long run, from the quantile of 0.05 to the median, the impact of the variable on the inflation would be increased, and then its impact would be decreased. also, in the long run, the effect of the increase on the PPI is greater than the consumer price index. In the long run, the effect of exchange rates on the CPI and the PPI was nonlinear while being symmetric. because from the quantile of 0.2 to 0.8, its effect proportionally increased and then decreased. also, regarding the M2, the results showed that this variable on the CPI and the PPI had an asymmetric effect, in the short run. in this way, from the middle quantile to the quantile of 0.9, its effect was positive and significant, and in the long run, the results confirmed its positive effect on inflation in all quantiles; although, its effect on the PPI was asymmetric.

    Keywords: Oil Price, Exchange rate, CPI, PPI, QARDL
  • روزبه بالونژادنوری*، شقایق شجری پور
    هدف

    پژوهش حاضر، به منظور بررسی اثر رقابت در صنعت بانکداری بر شمول مالی انجام شده است که به دلیل نقش و جایگاه مهمی است که شمول مالی در رشد و توسعه اقتصادی ایفا می کند. 

    روش

    در این مطالعه از روش تخمین گشتاورهای تعمیم یافته که توسط آرلانو و باند (1991) ارایه گردید استفاده شده است. داده های به کار رفته در این پژوهش، مربوط به 35 کشور در حال توسعه و در بازه زمانی 2018-2004 است. 

    یافته ها:

     افزایش انحصار (کاهش رقابت) در صنعت بانکداری موجب کاهش شمول مالی در کشورهای مورد بررسی شده است. همچنین، رشد تولید سرانه نیز اثر مثبت و معنادار بر شمول مالی داشت. در نهایت اینکه توسعه مالی در شرایط لحاظ نسبت اعتبارات به GDP به عنوان یک متغیر کنترلی در الگو، دارای اثر مثبت و معنادار بر شمول مالی بود.

     نتیجه گیری: 

    در کشورهای در حال توسعه، با توجه به اثر منفی کاهش میزان رقابت بر شمول مالی، هر چه انحصار در نظام پولی و اعتباری بیشتر شود، میزان دسترسی خانوارها به بازار پول و جایگزین های رسمی آن به منظور ترمیم نیاز مالی و اعتباری خود کمتر خواهد شد. پیامد این مساله، تمایل افراد به تامین مالی از منابع غیررسمی است که نتیجه آن نیز کاهش شمول مالی در اقتصاد است. بر این اساس پیشنهاد می شود سیاست و ضوابط بانکداری به گونه ای تدوین شود که بتواند موجب بهبود وضعیت شمول مالی و در نتیجه پیامدهای آن بر متغیرهای اصلی اقتصاد کلان شود. همچنین ضرورت دارد در سیاست گذاری ها به ظرفیت های استفاده از فناوری های نوین در بهبود شمول مالی توجه شود.

    کلید واژگان: شمول مالی, رقابت در بانکداری, قدرت بازاری
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Shaghayegh Shajaripour
    Objective

    In recent years, "financial inclusion" has become a topic of interest for financial institutions, policymakers and researchers worldwide. This is due to the important role and position that financial inclusion can play in reducing poverty, inequality and improving the well-being of communities. Moreover, increased access to and use of financial products and services leads to increased resilience to financial and economic shocks and the empowerment of vulnerable groups such as women and villagers. This study investigates the effect of competition in the banking industry on financial inclusion. The findings of this study can lead to a better understanding of policy-making and planning in the banking sector to enhance financial inclusion.

    Method

    In this study, the generalized method of Moments presented by Arellano and Bond (1991) has been used. It should be noted that one of the constant challenges in estimating econometric patterns is the possibility of false regression. Therefore, in the present study, Levin, Lin and Chou (2002) panel unit root tests were used to investigate the stationarity of variables. The data utilized in this study is related to 35 developing countries over the period 2004-2018. Due to the differences between data from different countries and with the aim of achieving a comparable benchmark between countries, the multidimensional indexing approach introduced by Sarma (2015) has been used to calculate the financial inclusion index. For measuring market power in banking industry, Learner index has been utilized. Other variables employed in this study, consisting of financial depth, private credit and gdp per capita. 

    Results

    The results of this study indicated that increasing concentration (reducing competition) in the banking industry has a negative and significant effect on financial inclusion. Since this index is in the range of zero and one (the closer to one it indicates the existence of market power and monopoly in that industry), it can be said that in developing countries, due to the negative effect of reducing competition on financial inclusion, the greater the monopoly in the monetary and credit system, the less households have access to the money market and its formal alternatives to improve their financial and credit needs. In other words, increasing market power leads to a decrease in the supply of loans and an increase in interest rates, and as a result, reduces borrowers' access to credit, which in a way confirms the hypothesis of market power. 

    Conclusion

    In developing countries, due to the negative impact of declining competition on financial inclusion, the greater the monopoly on the monetary and credit system, the lower the household access to the money market and its formal alternatives to meet their financial and credit needs. The consequence of this process is the tendency of individuals to finance from informal sources, which also results in a reduction in financial inclusion in the economy. Based on this, it is suggested that banking policies and regulations be formulated in a way that can improve the financial inclusion situation and, consequently, its consequences on the main macroeconomic variables. Policies also need to consider the potential of using new technologies to improve financial inclusion. Moreover, it is suggested that financial inclusion in the upstream documents of the country be considered as a specific policy goal that requires the development of the National Financial Inclusion Strategy (NFIS). Also, in line with the main research question, it can be stated that, instead of restricting competition, it is necessary to design the structure of the banking industry in an open way that increases the possibility of more competition of banks.

    Keywords: Financial Inclusion, Competition in Banking, Market Power
  • محمدرضا محمدی*، بیت الله اکبری مقدم، آرش هادی زاده، روزبه بالونژاد نوری

    رشد اقتصادی، یکی از اهداف مهم اقتصاد کلان در هر جامعه ای می باشد و لذا شناسایی عوامل موثر بر رشد اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. علاوه بر عوامل موثر بر رشد اقتصادی که در اقتصاد متعارف به آن پرداخته می شود، نظام اقتصادی اسلام نیز سازوکارهایی را معرفی و ارایه نموده است که نقش بسزایی در رشد اقتصادی جوامع اسلامی دارد. یکی از این سازوکارها زکات می باشد. زکات، سنگ بنای نظام اقتصادی اسلام بوده و دارای آثار اقتصادی و اجتماعی فراوانی است و می تواند نقش مهمی را در رشد اقتصادی جوامع اسلامی ایفاء نماید. هدف اصلی این تحقیق، بررسی نقش زکات در اثرگذاری شوک های پولی و بهره وری بر سرمایه گذاری و رشد اقتصادی ایران با استفاده از داده های سری زمانی فصلی متغیرهای کلان اقتصادی طی دوره 1379 تا 1396 بوده است. برای این منظور، یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) کینزی جدید در شرایط اقتصاد بسته برای اقتصاد ایران، به عنوان یک کشور اسلامی با تاکید بر پرداخت زکات تبیین و تصریح گردیده و آن گاه به مقایسه تاثیرات شوک های بهره وری و پولی وارد بر سرمایه گذاری و تولید در دو نظام اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که به هنگام وقوع شوک های برون زا در اقتصاد اسلامی (با زکات)، سرمایه گذاری و تولید کاهش نمی یابد و زکات اثر منفی بر رشد اقتصادی ندارد.

    کلید واژگان: زکات, سرمایه گذاری, رشد اقتصادی, مدل تعادل عمومی پویای تصادفی
    Mohammad Reza Mohammadi *, Beitollah Akbarimoghadam, Arash Hadizadeh, Roozbeh Baloonejad Noury

    Economic Growth is one of the Important Goals of Macroeconomics in any Society and Therefore Identifying the Factors Affecting Economic Growth is of Particular Importance. In addition to the Factors Affecting Economic Growth that are Addressed in the Conventional Economy, the Islamic Economic System has also Introduced and Presented Mechanisms that Play an Important Role in the Economic Growth of Islamic Societies. One of these Mechanisms is Zakat. Zakat is the Cornerstone of the Islamic Economic System and has many Economic and Social Effects and can play an Important Role in the Economic Growth of Islamic Societies. The Main Purpose of this Study was to investigate the Role of Zakat in The Effect of Monetary and Productivity Shocks on Investment and Economic Growth in Iran Using Seasonal Time Series Data of Macroeconomic Variables during the Period 1379 to 1396. For this Purpose, a New Keynesian Stochastic Dynamic General Equilibrium (DSGE) Model in a Closed Economy for the Iranian Economy, as an Islamic Country with an Emphasis on Zakat Payment, is explained and then Compared with the Effects of Productivity and Monetary Shocks on Investment and Production is discussed in two Systems of Conventional Economics and Islamic Economics. The Results show that when External Shocks Occur in the Islamic Economy (with zakat), Investment and Production do not Decrease and Zakat has no Negative Effect on Economic Growth.

    Keywords: Zakat, Investment, economic growth, Stochastic Dynamic General Equilibrium Model
  • محمدرضا محمدی، بیت الله اکبری مقدم*، آرش هادی زاده، روزبه بالونژاد نوری

    تصمیمات مصرفی خانوارها تاثیر قابل توجهی بر رفتار متغیرهای اقتصاد کلان در کوتاه مدت و بلندمدت دارد. ازجمله عوامل موثر بر مصرف خانوارها در یک جامعه اسلامی، زکات می باشد که در اسلام برای مقابله با فقر وضع شده است و به عنوان ابزاری برای توزیع مجدد درآمد و ثروت از ثروتمندان به فقرا عمل کرده و نقش مهمی را در تامین عدالت و رفاه اقتصادی جامعه ایفا می کند. در واقع، زکات آثار مختلفی بر متغیرهای کلان اقتصادی ازجمله مصرف داشته و می تواند نقش مهمی در تعدیل شوک های وارده بر اقتصاد و برقراری ثبات اقتصادی داشته باشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی اثرگذاری زکات بر ثبات مصرف در اقتصاد ایران با استفاده از داده های سری زمانی فصلی متغیرهای کلان اقتصادی طی دوره 1379 تا 1396 بوده است. برای این منظور، یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) کینزی جدید در شرایط اقتصاد بسته برای اقتصاد ایران، به عنوان یک کشور اسلامی با تاکید بر پرداخت زکات (به معنای عام) تبیین و تصریح گردیده و آنگاه به مقایسه تاثیرات شوک های بهره وری و پولی وارد بر مصرف در دو سیستم اقتصاد متعارف و اقتصاد اسلامی پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که سیستم اقتصاد اسلامی (با زکات) به خوبی قادر به جذب شوک های اقتصادی و هموارکردن نوسانات مصرف در اقتصاد ایران بوده است و زکات می تواند به عنوان یک ابزار تثبیت کننده خودکار اقتصادی عمل کند. همچنین، با کاهش مصرف زکات دهندگان و نیز افزایش مصرف زکات گیرندگان این نتیجه حاصل می شود که زکات باعث بهبود توزیع درآمد و کاهش فاصله طبقاتی در ایران می شود.

    کلید واژگان: زکات, مصرف, مدل تعادل عمومی پویای تصادفی, ثبات اقتصادی
    MohammadReza Mohammadi, Beitollah Akbari Moghaddam*, Arash Hadizadeh, Roozbeh Balonejad Nouri

    Household Consumption Decisions Have a Significant Impact on The Behavior of Macroeconomic Variables in The Short and Long Run. One of The Factors Affecting the Consumption of Households in an Islamic Society Is Zakat, Which Is Established in Islam to Combat Poverty and Acts as a Tool to Redistribute Income and Wealth from The Rich to The Poor and Plays an Important Role In Ensuring Justice and Economic Welfare of Society. In Fact, Zakat Has Various Effects on Macroeconomic Variables, Including Consumption, and Can Play an Important Role in Mitigating Shocks to The Economy and Establishing Economic Stability. The main Purpose of this Study was to Investigate the Effect of Zakat on Consumption Stability in the Iranian Economy using Seasonal Time Series Data During the Period 1379 to 1396. To this end, a new Keynesian Stochastic Dynamic General Equilibrium (DSGE) Model in a Closed Economy is Defined for the Iranian Economy as an Islamic Country with an Emphasis on Zakat Payments, and then Compares the Effects of Productivity and Monetary Shocks on Consumption in The two systems of conventional economics and Islamic economics are discussed. The Results Show That the Islamic Economic System (With Zakat) Has Been Able to Absorb Economic Shocks and Smooth Consumption Fluctuations in the Iranian Economy and Zakat Can Act as an Automatic Economic Stabilization Tool. Also, by Reducing the Consumption of Zakat Givers and also Increasing the Consumption of Zakat Recipients, it is Concluded that Zakat Improves the Income Distribution and Reduces the Class Gap in Iran.

    Keywords: Zakat, Consumption, Stochastic Dynamic General Equilibrium Model, Economic Stability
  • علی یونسی، امیرعلی فرهنگ، روزبه بالونژادنوری*

    امروزه بهبود تنوع درآمدی، با تغییر سبد درآمدی از فعالیت های وام دهنده به سمت فعالیت های غیر وام دهنده اهمیت بسیاری پیدا کرده است و از آن به عنوان یک عامل تقویت کننده قدرت بازاری در بانکها یاد می شود. از سوی دیگر، بهبود قدرت بازاری بانکها می تواند بر روی تنوع درآمدی آنها تاثیر به سزایی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه تنوع درآمدی بر قدرت بازاری در نظام بانکی ایران است که با استفاده از روش میانگین گروهی تلفیقی (PMG) در نمونه ای از 18 بانک کشور طی سال های 1390 تا 1399 انجام شده است.همچنین قدرت بازار به بانک ها کمک می کند تا از فرصت های رشد در کسب و کارهای غیرسنتی بهره ببرند که منجر به افزایش نسبت درآمد مبتنی بر کارمزد در ساختار درآمد بانک ها می شود و بانک های مرتبط با دولت از این فرصت ها استفاده کرده و درآمد غیربهره ای بیشتری نسبت به همتایان خصوصی خود ایجاد کرده اند. طبق نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر بین درآمدهای غیرسنتی بانک ها و قدرت بازاری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به نتایج بدست آمده پیشنهاد می گردد، بانکها سیاست تنوع درآمدی را با توجه خاصی مدنظر قرار دهند.

    کلید واژگان: تنوع درآمدی, قدرت بازاری, درآمد غیر بهره ای, PMG
    Ali Yonesi, AmirAli Farhang, Roozbeh Balounejad Nouri *

    Nowadays, improving income diversification has become very important by changing the income portfolio from lending activities to non-lending activities and it is mentioned as a factor that strengthens the market power in banks. On the other hand, improving the market power of banks can have a significant impact on their income diversity. The purpose of this study is to investigate the relationship between income diversity and market power in the Iranian banking system, which has been conducted using the pooled mean group (PMG) method in a sample of 18 banks in the country from the years 2012 to 2021. Market power also helps banks take advantage of growth opportunities in non-traditional businesses, which leads to an increase in the fee-based income ratio in the banks' revenue structure, and government-affiliated banks have taken advantage of these opportunities and generated more non-interest income than their private counterparts. Based on the results of the present study, there is a positive and significant relationship between the banks’  non-traditional income and market power. According to the obtained results, it is suggested that banks consider income diversification policy with special attention.

    Keywords: Income diversification, Market Power, Non-interest income, PMG
  • روزبه بالونژادنوری*، شقایق شجری
    یکی از مواردی که در چند سال اخیر مورد توجه نهادهای مالی، سیاست گذاران و پژوهش گران در سطح جهان قرار گرفته، موضوع شمول مالی می باشد. این امر ناشی از نقش و جایگاه مهمی است که شمول مالی می تواند در رشد اقتصادی، کاهش فقر و نابرابری و بهبود رفاه جوامع ایفا کند. از این رو در این مطالعه رابطه علیت میان دو متغیر رشد اقتصادی و شمول مالی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور در گام نخست، شاخص مورد نیاز برای شمول مالی با استفاده از روش شاخص سازی چند بعدی بر مبنای حداکثر اطلاعات موجود طی دوره زمانی 2018-2004 و برای کشورهای عضو اکو محاسبه گردیده و سپس با استفاده آزمون علیت گرنجر بوت استرپ، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که در ایران رابطه ای دو سویه میان رشد اقتصادی و شمول مالی برقرار است. در آذربایجان، جهت علیت از سمت رشد اقتصادی به شمول مالی است در حالی که در کشورهای افغانستان، قزاقستان و ترکیه شمول مالی علت رشد اقتصادی است.
    کلید واژگان: شمول مالی, رشد اقتصادی, نهادهای مالی, بوت استرپ
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Shaghayeh Shajari
    One of the issues that has attracted the attention of financial institutions, policymakers and researchers worldwide in recent years is the issue of financial inclusion. This is due to the vital role that financial inclusion can play in boosting economic growth, reducing poverty and inequality and improving the welfare of communities. Therefore, in this study, the causal relationship between economic growth and financial inclusion was examined. For this purpose, in the first step, the required index for financial inclusion is calculated using the multidimensional index for the ECO Countries over the period 2004-2018. then utilizing the Bootstrap Granger causality test, the issue was examined. The results show that in Iran, there is a two-way relationship between economic growth and financial inclusion. In Azerbaijan, the cause of economic growth is financial inclusion while in Afghanistan, Kazakhstan and Turkey, financial inclusion is the cause of economic growth
    Keywords: Financial Inclusion, Economic growth, Financial Institutions, Bootstrap
  • روزبه بالونژادنوری*، امیرعلی فرهنگ

    در مطالعه حاضر به بررسی اثر شمول مالی بر کارایی مالی و پایداری مالی در دوره 2004-2018 برای کشورهای در حال توسعه با روش شاخص سازی چند بعدی و روش تخمین گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) دو مرحله ای پرداخته شد. در بین مطالعات داخلی در خصوص ارتباط شمول مالی با کارایی و پایداری مالی تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است و تحقیق حاضر اولین بررسی به حساب می آید و در خارج از کشور نیز با توجه به جدید بودن موضوع، مطالعات مرتبط محدودی وجود دارد. دراین چارچوب نتایج پژوهش نشان داد که شمول مالی اثر مثبت و معنادار بر پایداری مالی و اثر منفی و معنادار بر کارایی مالی دارد. بر اساس شواهد تجربی پژوهش، پایداری مالی و شمول مالی می تواند در قالب یک هدف گذاری مشترک محقق شود. به بیان دیگر سیاست گذاران ضمن حفظ پایداری سیستم مالی، می توانند به اهدافی دست یابند که در آن تعداد بیشتری از افراد از خدمات مالی بهره مند شوند. در مقابل، یافته ها نشان داد که اقدام ها و برنامه های توسعه دهنده شمول مالی می تواند عوارض جانبی بصورت کاهش کارایی مالی داشته باشد. این امر ناشی از افزایش مشارکت در بازارهای مالی است که در نهایت منجر به افزایش هزینه های اجتماعی در سیستمهای هر کشور می گردد که نیاز به تدوین برنامه های مکمل دارد.

    کلید واژگان: شمول مالی, کارایی مالی, پایداری مالی, روش GMM
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Amirali Farhang

    In the present study, the effect of financial inclusion on financial efficiency and financial sustainability in the period 2004-2018 for developing countries was studied using the multidimensional indexing method and two-stage GMM. Among domestic studies, no research has been done on the relationship between financial inclusion and financial efficiency and sustainability, and the present study is the first study, and there are limited related studies abroad due to the novelty of the subject.In this context, the results showed that financial inclusion has a positive and significant effect on financial sustainability (coefficient equal 0.009) and a negative and significant effect on financial efficiency (coefficient equal 0.009). Based on research empirical evidence, financial sustainability and financial inclusion can be achieved in the form of a common goal setting. In other words, policymakers, while maintaining the stability of the financial system, can achieve goals in which more people benefit from financial services. In contrast, the findings showed that measures and programs to develop financial inclusion can have side effects in the form of reduced financial efficiency. This is due to increased participation in financial markets, which ultimately leads to increased social costs of institutional deficits in each country.

    Keywords: Financial Inclusion, Financial Efficiency, Financial Sustainability, GMM
  • روزبه بالونژادنوری*، سیاوش محمدپور
    یکی از چالش های سیاست گذاران پولی، چگونگی اتخاذ سیاست های پولی در زمان وجود پایداری تورم می باشد. پایداری تورم در واقع معیاری به منظور اندازه گیری تمایل نرخ تورم برای حفظ وضعیت موجود خود بوده و به نوعی نشان دهنده چسبندگی در آن متغیر می باشد. موضوع وجود پایداری تورم زمانی دشوارتر می گردد که در یک اقتصاد، پایداری تورم در زمان های مختلف دچار تغییر شود. از این رو در این پژوهش، شدت پایداری تورم و پویایی های آن در اقتصاد ایران با استفاده از داده های ماهانه بازه زمانی 1382:1-1399:6 و با استفاده از الگوی تعمیم یافته MS-ARFIMA مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که در رژیم با تورم پایین و نوسانات کمتر، پایداری تورم وجود دارد؛ با این حال در رژیم با تورم بالا و نوسانات زیاد، شواهدی از وجود پایداری تورم به دست نیامد. از منظر سیاست گذاری در حوزه اقتصاد پولی، این نتیجه بسیار مهم زیرا نشان می دهد که سیاست گذار می تواند با وارد کردن یک تکانه منفی، به سرعت و بدون اینکه متغیر تورم، از خود مقاومت و پایداری نشان دهد، سطح تورم را کاهش داده و آن را به مقادیر قبل تر (میانگین بلندمدت) باز گرداند. اما زمانی که شاهد تورم متوسط در اقتصاد هستیم، کاهش تورم به سادگی صورت نخواهد پذیرفت و بطور معمول نیاز به تلاش بیشتری برای کاهش آن وجود خواهد داشت. از این رو توجه به این نتایج می تواند مانع بروز ناسازگاری زمانی در اتخاذ سیاست های پولی باشد. همچنین این موضوع می تواند برای سیاست گذاران از این منظر هشدار دهنده باشد که در زمان سیاست گذاری، از اتخاذ سیاست هایی که در کوتاه مدت اثرات مثبت محدود ولی در مقابل اثرات بلندمدت منفی دارند پرهیز نمایند.
    کلید واژگان: اقتصاد کلان, پایداری تورم, عرضه پول, سیاست های پولی, مدل های غیرخطی
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Siavash Mohammadpoor
    One of the challenges for monetary policymakers is how to adopt monetary policy when inflation is persistence. Inflation stability is in fact a measure of the tendency of the inflation rate to maintain its current state and in a way indicates the stickiness in the variable. The issue of inflation stability becomes more difficult when in an economy, inflation stability changes at different times. Therefore, in this study, the intensity of inflation persistence and its dynamics in the Iranian economy were examined using monthly data for the period 1383:1 -1399:6 and using the generalized MS- ARFIMA model. The results showed that in the regime with low inflation and less fluctuations, there is stability of inflation; however, in the regime with high inflation and high fluctuations, there was no evidence of inflation. From an economic and monetary policy perspective, this result is very important. In fact, these results indicate that the monetary policymaker can reduce the level of inflation and return it to its previous values (long-term average) by inflicting a negative shock, quickly and without showing the resistance variable. But when we see moderate inflation in the country's economy, the reduction of inflation will not be easy and usually there will be a need for more efforts to reduce it. Therefore, paying attention to these results can prevent the inconsistency of time in the adoption of monetary policy. It can also be a warning to policymakers to refrain from adopting policies that have limited positive effects in the short term but negative effects in the long run.
    Keywords: Macroeconomics, Inflation Persistence, Money Supply Monetary Policy, Nonlinear Models
  • روزبه بالونژادنوری*، مژگان رفعت میلانی

    هدف مقاله حاضر، تجزیه و تحلیل پویایی های همگرایی باشگاهی قیمت مسکن در مناطق مختلف شهر تهران است. برای این منظور از روش آزمون رگرسیون Log t و داده های قیمت در دو بازه زمانی عدم جهش قیمت (1396-1391) و بروز جهش قیمت مسکن (1400-1397) استفاده شد. براساس نتایج آزمون Log t، در این دو بازه زمانی، فرضیه صفر مبنی بر وجود همگرایی در کل نمونه رد نمی شود. همچنین، وجود همگرایی باشگاهی در هریک از بازه های زمانی تایید شد. براساس این، در دوره 1396-1391، مناطق شهر تهران تشکیل سه باشگاه را می دهند؛ اما در دوره (1397:1-1400:9)، رفتار قیمت در مناطق شهر تهران تغییر کرده است و تمام مناطق شهر تهران در قالب یک باشگاه قرار گرفته و به یک وضعیت تعادل همگرا شده اند. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، در صورت تشدید همگرایی اتفاق افتاده، سیاست گذاری های بازار مسکن در راستای مدیریت این بازار دشوارتر از قبل خواهد شد.

    کلید واژگان: اقتصاد مسکن, قیمت مسکن, همگرایی باشگاهی
    Roozbeh Balounejad Nouri *, Mozhgan Rafat Milani

    The purpose of this paper is to analyze the dynamics of club convergence of housing prices in different areas of Tehran. For this purpose, the log t regression test method and price data in two time periods of no price jump (2012-2018) and the occurrence of housing price jump (2019-2021) were used.  Based on the results of the log t-test, in these two time periods, the null hypothesis that there is convergence in the whole sample is not rejected. Also, the existence of club convergence in each of the periods was confirmed. Accordingly, in the period 2012-2018, the regions of Tehran form three clubs, but in the period 2019-2021, price behavior in the regions of Tehran changed and all regions of Tehran became one club and converged into a state of equilibrium. According to the results of the research, it can be said that in case of intensification of convergence, housing market policies will become more difficult than before to manage this market.

    Keywords: Housing economics, Housing Prices, club convergence
  • یکتا اشرفی، روزبه بالونژاد*، فاطمه جهانگرد
    از نظر سیاست گذار پولی، همه تغییرات شاخص قیمت مصرف کننده دارای اهمیت یکسانی برای اعمال سیاست پولی و تاثیر بر رشد اقتصادی نیستند؛ با این توجیه بخشی از تغییرات این شاخص دائمی و بخش دیگری از آن موقت و گذرا است و نباید در مقابل تغییرات موقت واکنش نشان داد. همچنین تغییرات قیمت های نسبی حاصل از تکانه های موقت در بلندمدت به واسطه انعطاف پذیری قیمت ها و در نتیجه جانشینی کالاها توسط مصرف کننده تعدیل شده و در نهایت در بلندمدت بر تورم و به تبع آن بر رشد اقتصادی بدون اثر خواهد بود؛ بنابراین برخی از اقتصاددانان اعتقاد دارند، بهتر است تصمیمات سیاست گذاران پولی مبتنی بر تورم هسته باشد. در مقاله حاضر ابتدا تورم هسته محاسبه شده و سپس اثر تورم هسته بر رشد اقتصادی در ایران برای بازه زمانی 1397-1384، با استفاده از داده های ترکیبی با تواتر مختلف (MIDAS) موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عمق مالی، تورم هسته و درآمدهای نفتی دارای اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی می باشند. همچنین آزادی تجاری، هزینه های عمرانی دولت، موجودی سرمایه و جمعیت فعال دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی بوده و متغیر مجوزهای اشتغال دارای اثر معناداری بر رشد اقتصادی نیست.
    کلید واژگان: رشد اقتصادی, تورم هسته, داده های ترکیبی
    Yekta Ashrafi, Fatemeh Jahangard, Roozbeh Balounejad *
    From the monetary authority perspective, all parts of fluctuations in CPI don’t have the same importance for implementing monetary policy and also don’t have the same impact on economic growth. The CPI fluctuations can be separated into two main parts: the permanent part and the temporary or transient part. In the long run the changes in relative prices which are originated from temporary shocks, because of price flexibility and substitution of goods by consumer, will be adjusted and as a result will not have significant effect on Inflation and economic growth.  Consequently, monetary authority should not take into account the temporary part of CPI fluctuations in implementing the monetary policy. Some economists assert that it will be better if monetary authority implements the policies just based on the core inflation. In the present study, we have first calculated the core inflation and then investigated the effect of core inflation on economic growth. To this end, we have used the data over the 2005-2018 period and MIDAS method. Results indicate that financial depth, core inflation and oil revenues have negative and significant effect on economic growth. Also, results show that openness, government spending on infrastructure, capital stock and active population have significant and positive effect and employment permits have no significant effect on economic growth
    Keywords: Economic growth, core inflation, MIDAS
  • یکتا اشرفی، روزبه بالونژادنوری*، فاطمه جهانگرد
    یکی از اهداف مهم سیاست پولی، ثبات قیمت ها است که در این چارچوب یکی از موفقترین رویکردهای معرفی شده در دهه های اخیر هدف گذاری تورم است. در مقاله حاضر عوامل موثر بر هدف گذاری تورم از جمله استقلال و شفافیت بانک مرکزی، نااطمینانی تورم، حداقل دستمزدهای اسمی، پایه پولی و نرخ ارز در ایران برای بازه زمانی 1395-1357 مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور در ابتدا میزان استقلال بانک مرکزی با استفاده از روش مولفه اساسی (PCA) محاسبه و سپس به بررسی عوامل موثر بر شکاف نرخ تورم از مقدار هدف پرداخته شد. نتایج نشان داد که استقلال بانک مرکزی و شفافیت و تعهد به پاسخگویی دارای اثر منفی و معناداری بر شکاف تورم از تورم هدف است. همچنین حداقل دستمزدهای اسمی، پایه پولی، نرخ ارز، نااطمینانی تورم دارای اثر مثبت بر شکاف تورم از تورم هدف می باشد. بر این اساس برای رسیدن به نرخ تورم هدف، می بایست پیش شرط های لازم جهت اتخاذ این سیاست پولی فراهم گردد. همچنین از آنجا که نرخ ارز از جمله متغیرهای اثرگذار بر نرخ تورم است و تاثیر زیادی بر نرخ تورم کشور دارد، لذا انجام یک سیاست تجاری و ارزی نتایج زیادی را می تواند بر دستیابی به اهداف تورمی داشته باشد.
    کلید واژگان: هدف گذاری تورم, استقلال و شفافیت بانک مرکزی, سیاست پولی
    Yekta Ashrafi, Roozbeh Balounejad Nouri *, Fateme Jahangard
    One of the main goals of monetary policy is price stability, and in this framework is one of the most successful approaches introduced in recent decades of inflation targeting. In this paper, factors influencing inflation targeting such as central bank independence and transparency, inflation uncertainty, Minimum nominal wages, monetary base, and exchange rate in Iran for the time period of 1978-2017 were investigated. First, we calculated the Central Bank independence by using the Principal Component Analysis (PCA) and then, we investigated the factors affecting inflation target. The results showed that central bank independence and transparency and commitment to accountability had a negative and significant effect on the inflation gap from the target inflation. Minimum nominal wages, monetary base, exchange rate, the uncertainty of inflation have a positive effect on the inflation gap of the target inflation. Therefore, in order to achieve the inflation target, the preconditions for the adoption of this monetary policy should be provided. Furthermore, since the exchange rate is one of the variables that influence the inflation rate and has a major impact on the inflation rate of the country, so having a trading and exchange rate policy can have many results on achieving inflation goals.
    Keywords: Inflation targeting, Independence, Transparency of the Central Bank, Monetary Policy
  • احمد جعفری صمیمی، روزبه بالونژادنوری*، امیرمنصور طهرانچیان
    در میان شاخص های اقتصادی مورد استفاده در ارزیابی عملکرد اقتصادی، تولید و تورم از اهمیت بیشتری برخوردارند. از جمله دلایل این امر می توان به وسعت دامنه اثرگذاری و اثرپذیری این متغیرها از سایر متغیرها اشاره نمود. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی اثر تکانه درآمدهای نفتی بر تولید و تورم است. برای این منظور، یک الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی در شرایط اقتصاد باز برای ایران طراحی شده است. در این پژوهش، پس از طراحی، خطی سازی و محاسبه ضرایب الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی در شرایط اقتصاد باز برای ایران، توابع واکنش آنی اقتصاد به تکانه درآمد نفتی محاسبه و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی گشتاورهای متغیرهای مورد نظر پژوهش با داده های واقعی اقتصاد ایران، نشان دهنده موفقیت نسبی الگو در شبیه سازی داده های تولید و تورم می باشد. نتایج به دست آمده نشان دادند که تکانه مثبت درآمدهای نفتی موجب افزایش تولید و تورم در اقتصاد ایران می شود.
    کلید واژگان: الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی, اقتصاد کلان باز جدید, چسبندگی قیمت ها و دستمزدها
    Ahmad Jafari Samimi, Dr Roozbeh Balounejad Nouri*, Dr Amir Mansoor Tranchian
    Output and inflation are two important indicators used to measure economic performance. This study aims to investigate the effects of oil revenue shocks on output and inflation. To this end, we design an open dynamic stochastic general equilibrium (DSGE) model for the Iranian economy. We proceed to estimate impulse response functions of the Iranian economy to oil revenues shocks after linearization and calibration of model coefficients. Comparing estimated values of variables with the actual data of the economy indicate the relative success of the model in predicting changes in output and inflation. The results indicate that positive shocks of oil revenues increase output and inflation in the Iranian economy.
    Keywords: Dynamic Stochastic General Equilibrium, New Open Economy Macroeconomic, Price, wage Stickiness
  • احمد جعفری صمیمی، روزبه بالونژادنوری
    با توجه به اهمیت و نقش بازار سرمایه در اقتصاد، بررسی ویژگی های آن همواره مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار داشته است. از این رو، هدف اصلی از پژوهش حاضر، آزمون وجود حباب های چندگانه قیمت در بازار سهام تهران است. برای این منظور، از داده های ماهانه شاخص قیمت کل و قیمت و سود برای دوره زمانی 1379:1- 1392:12 استفاده شده است. همچنین با توجه به انتقاد به روش های مرسوم بررسی حباب های قیمتی و همچنین امکان بروز بیش از یک حباب در سری زمانی مورد نظر، در این پژوهش، روش سوپریمم عمومی دیکی- فولر تعمیم یافته که به تازگی معرفی شده به کار گرفته شد. با استفاده از این روش، علاوه بر آزمون وجود حباب های چندگانه، امکان تعیین دوره های ایجاد و فروپاشی آنها نیز وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که در دوره مورد بررسی، در دو بازه زمانی 1382:3- 1382:5 و 1383:12- 1384:7 فرضیه وجود حباب قیمتی در بازار سهام تایید می گردد
    کلید واژگان: حباب های چندگانه قیمت, آزمون سوپریمم عمومی دیکی, فولر تعمیم یافته (GSADF), بازار سهام
    Ahmad Jafari Samimi, Roozbeh Balounejad Nouri
    Given the importance and role of capital markets in the economy, its characteristics have been regarded by researchers in this field. Hence, the main purpose of the present study is testing the existence of multiple price bubbles in Tehran stock market. For this purpose, the monthly data on the total price index and price-dividend ratio for periods 2000 – 2013 has been used. In this study generalized supremum Augmented Dickey – Fuller test, which has been recently introduced, is used due to critical review of conventional methods of testing the bubbles and also the possibility of a multiple bubble in time series. In addition to the testing of multiple Bubbles, with using this method there is the possibility of determining their period of creation and decay. The results showed that in the period under review, in the period 2003:3 - 2003:5 and 2004:12 - 2005:7 hypotheses price bubble in the stock market is confirmed.
    Keywords: Multiple Price Bubble_Generalized Supremum Augmented Dickey – Fuller Test_Stock Market
  • احمد جعفری صمیمی، روزبه بالونژادنوری
    نرخ ارز در کنار نرخ تورم و نرخ بهره، یکی از مهم ترین تعیین کننده های کارکرد اقتصاد در هر کشور محسوب می شود. ازاین رو و با توجه به اهمیت نرخ ارز در اقتصاد، هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی وجود حباب عقلایی قیمت در بازار ارز ایران است. برای این منظور، از آزمون های ریشه واحد زنجیره ای که به تازگی در اقتصاد معرفی شده اند و داده های ماهانه نرخ ارز (ریال- دلار) برای دوره زمانی 1369:1-1392:12 استفاده شده است. بر اساس آزمون سوپریمم عمومی دیکی- فولر تعمیم یافته، فرضیه وجود حباب های چندگانه قیمت در بازار ارز مورد تایید قرار گرفت (دوره های 1372:11-1373:3، 1377:11-1378:1، 1381:3- 1381:6، 1386:11-1387:2، 1387:6- 1387:9 و 1389:6- 1392:6). همچنین به منظور بررسی اهمیت و عوامل موثر بر حباب قیمت نرخ ارز، استفاده از قیمت های نسبی کالاهای قابل مبادله و غیرقابل مبادله نشان داده شد که بخشی از رفتار انفجاری نرخ ارز، به واسطه قیمت های نسبی کالاهای قابل مبادله است.
    کلید واژگان: نرخ ارز, حباب عقلایی قیمت, کالاهای قابل مبادله و غیرقابل مبادله, آزمون ریشه واحدزنجیره ای
    Ahmad Jafari Samimi, Roozbeh Balounejad Nouri
    Beside inflation and interest rates، Exchange rate is one of the most important determinants of economic performance in the each country. Given the importance of the exchange rate in the economy، the main objective of this study is to investigate the existence of price bubbles in the foreign exchange market. To this end، a series of unit root tests that have recently been introduced in economics and monthly data of exchange rate (rial- dollar) for the period 1369:1-1392:12 is used. Based on Generalized Supremum Augmented Dickey- Fuller Test، multi price bubbles hypothesis was confirmed in the foreign exchange market of Iran (In Period 1372:11-1373:3، 1377:11-1378:11، 1381:3-1381:6، 1386:11-1387:2، 1387:9-1387:11، 1389:6-1392:6). Also Relative prices of tradable and non-tradable goods using shown that a part of explosive behavior of the exchange rate، due to the relative prices of tradable goods.
    Keywords: Exchange rate, Price Bubbles, Tradable, Non, Tradable Goods, sequential Unit Root Tests
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 28 عنوان
  • روزبه بالونژادنوری
    روزبه بالونژادنوری
نویسندگان همکار
  • دکتر امیرعلی فرهنگ
    : 7
    دکتر امیرعلی فرهنگ
    دانشیار اقتصاد، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • دکتر احمد جعفری صمیمی
    : 6
    دکتر احمد جعفری صمیمی
    استاد اقتصاد، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران
  • دکتر مژگان رفعت میلانی
    : 2
    دکتر مژگان رفعت میلانی
    پژوهشگر رشته اقتصاد، گروه مطالعات کمی و سیاستگذاری اقتصادی، پژوهشکده امور اقتصادی وزارت امور اقتصاد و دارائی، پژوهشکده امور اقتصادی، تهران، ایران
  • دکتر محمدرضا محمدی
    : 2
    دکتر محمدرضا محمدی
    استادیار اقتصاد، گروه اقتصاد و حسابداری، دانشکده مدیریت، دانشگاه علوم دریایی امام خمینی، تهران، ایران
  • دکتر فاطمه ثقفی
    : 1
    دکتر فاطمه ثقفی
    دانشیار گروه مدیریت صنعتی دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران
  • آمنه شهیدی
    : 1
    آمنه شهیدی
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال