متینه عبادی کسبخی
-
Background & aim
Infertility affects couples' lives, contributing to psychological challenges. This study investigated the Marital Burnout Model in infertile women, with focus on the mediating role of repetitive negative thoughts through irritability.
MethodsA model testing correlational research, conducted in Ardabil during 2022, employed. Through convenience sampling, 420 women experiencing infertility were selected and completedonline questionnaires. Data were collected using the Marital Burnout Questionnaire, Irritability Questionnaire, and Repetitive Thoughts Questionnaire collected data. Structural equation modeling and LISREL/SPSS-22 analyzed the data, supporting the casual model linking irritability, negative repetitive thoughts, and marital burnout.
ResultsThe causal model, linking irritability, negative repetitive thoughts, and marital burnout in infertile women, was supported by fitting indices. Irritability and negative repetitive thoughts directly influenced marital turmoil. Additionally, irritability indirectly impacted marital burnout through repetitive negative thoughts (p<0.05).
ConclusionIrritability and repetitive negative thoughts significantly contribute to marital burnout in infertile women. Addressing these factors in psychological therapies can effectively alleviate marital burnout.
Keywords: Marital burnout, irritability, Repetitive Thoughts, Infertility -
مقدمه
استفاده بیمارگونه از بازی های رایانه ای در سال های اخیر به یکی از مهم ترین دغدغه های متخصصان در حوزه سلامت روان تبدیل شده است.
هدفهدف این پژوهش ارائه مدل ساختاری اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس طرد اجتماعی و توانمندی شناختی با نقش میانجی اجتناب هیجانی بود.
روشروش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که 226 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، توانایی های شناختی نجاتی (1392)، طرد اجتماعی همسال لو- ویسل و همکاران (2013) و پرسشنامه اجتناب هیجانی کندی (2015) جمع آوری، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و Amos نسخه 22 تجزیه وتحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که ضرایب مسیرهای مستقیم طرد اجتماعی (18/0β=، 004/0 P=) و توانمندی شناختی به اجتناب هیجانی (62/0β=، 001/0 P<)، طرد اجتماعی (50/0β=، 001/0 P<)، توانمندی شناختی (25/0β=، 009/0 P=) و اجتناب هیجانی به اعتیاد به بازی های آنلاین (39/0β=، 001/0 P<) معنی دار بود. نتایج اثرات غیر مستقیم نیز نشان داد که اجتناب هیجانی در این مدل نقش میانجی گری دارد (005/0 <p).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که طرد اجتماعی و توانمندی شناختی از طریق میانجی گری اجتناب هیجانی بر اعتیاد به بازی های آنلاین اثر می گذارند؛ بنابراین برگزاری کارگاه هایی با هدف کاهش و پیشگیری از اعتیاد به به بازی های آنلاین توصیه می شود.
کلید واژگان: اعتیاد به فناوری, طرد اجتماعی, روانشناسی شناختی, هیجانIntroductionThe pathological use of computer games has become one of the most important concerns of mental health professionals in recent years.
ObjectiveThis study aimed to propose a structural model for online gaming addiction, based on social rejection and cognitive ability, with emotional avoidance serving a mediating role.
MethodsIn this descriptive correlational study, the research population comprised all second-grade students from secondary schools in Ardabil, Iran, during the 2022-2023 academic year. A sample of 226 students was selected using a convenience sampling method. Data was gathered using various questionnaires, including the Online Game Addiction Questionnaire by Wang and Chang (2002), the Cognitive Abilities Questionnaire by Nejati et al. (2012), the Social Peer Rejection Measure by Lev-Wiesel et al. (2013), and Kennedy’s Emotional Avoidance Strategy Inventory (2015). The collected data was then analyzed using structural equation modeling in SPSS Version 20 and AMOS Version 22.
FindingsThe results revealed significant direct path coefficients for social rejection (β=0.18, P=0.004) and cognitive ability to emotional avoidance (β=0.62, P<0.001), as well as social rejection (β=0.50, P<0.001), cognitive ability (β=0.25, P=0.009), and emotional avoidance to online game addiction (β=0.39, P<0.001). The results also indicated that emotional avoidance played a mediating role in this model (P<0.005).
ConclusionThe findings showed that social rejection and cognitive ability affected addiction to online games through the mediation of emotional avoidance. Therefore, it is recommended to hold workshops with the aim of reducing and preventing addiction to online games.
Keywords: Technology addiction, Social rejection, Cognitive psychology, Emotion -
هدفپژوهش حاضر با هدف مطالعه مدل یابی علی اعتیاد به تلفن همراه براساس ناگویی هیجانی و مشکلات ارتباطی با نقش میانجی سیستم های مغزیی- رفتاری در دانش آموزان انجام شد.روش هادانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوره دوم شهرستان خلخال جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که از این جامعه 280 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، سیستم های مغزی- رفتاری کارور- وایت، پرسشنامه مشکلات رفتاری بارخام و همکاران و پرسشنامه اعتیاد به تلفن همراه سواری پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) به وسیله نرم افزار SPSS و Lisrel 8.8 تجزیه و تحلیل شد.یافته هانتایج نشان داد که ناگویی هیجانی و مشکلات ارتباطی بر اعتیاد به تلفن همراه به طور مثبت و معنادار تاثیر دارند (01/0>P). همچنین ناگویی هیجانی و مشکلات ارتباطی علاوه بر این تاثیر مستقیم با میانجی گری سیستم های مغزی- رفتاری، به طور غیرمستقیم نیز بر اعتیاد به تلفن همراه تاثیر داشتند.نتیجه گیریاین یافته ها ضرورت توجه جدی برنامه ریزان و مسیولین امر را به رواج روزافزون استفاده از تلفن همراه، استفاده آسیب زا از آن و بخصوص پیامدهای منفی آن را در دانش آموزان نشان می دهد.کلید واژگان: ناگویی هیجانی, مشکلات ارتباطی, سیستم های مغزی- رفتاری, اعتیاد به تلفن همراهObjectiveThe purpose of this study was to investigate the causal modeling of cell phone addiction based on alexithymia and communication problems with the mediating role of brain-behavioral systems in students.MethodsThe statistical population of this study consisted of 280 high school male students in Khalkhal city. They were selected by multistage cluster sampling method and were answered Toronto alexithymia questionnaire, Carver-White Brain-Behavioral Systems Questionnaire, Behkham et al. Behavioral Problem Questionnaire, and Cell Phone Addiction Questionnaire. were answered. The collected data were analyzed using Structural Equation Modeling (SEM) by SPSS software and Lisrel 8.8 software.ResultsThe results showed that alexithymia and communication problems had a positive and significant effect on cell phone addiction (P<0/01). In addition, alexithymia and communication problems also had a direct effect on brain-behavioral systems mediated indirectly on cell phone addiction.ConclusionThese findings indicate the need for serious attention by planners and authorities to the increasing prevalence of cell phone use, its harmful use, and especially its negative consequences for students.Keywords: Alexithymia, Communication Problems, brain-behavioral systems, Cell phone addiction
-
زمینه و هدفاضافه وزن و چاقی به یک نگرانی جدی برای سلامت عمومی تبدیل شده است از این رو هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل وسوسه مصرف غذا براساس الگوی ارتباطی خانواده با میانجی گری تنظیم رفتاری هیجان در دانش آموزان با اضافه وزن در شهر مشهد بود.مواد و روش هاروش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول و دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود و 320 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسش نامه ولع به مصرف غذا سپدا بنیتو و همکاران، پرسش نامه الگوی ارتباطی خانواده ریچی و فیتزپاتریک و پرسش نامه تنظیم رفتاری هیجان گارنفسکی و کرایج استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته هانتایج به دست آمده نشان داد که جهت گیری همنوایی (0/25=β) و تنظیم رفتاری هیجان (0/29=β) تاثیر مستقیم و مثبت بر وسوسه مصرف غذا دارند، همچنین با توجه به میزان به دست آمده برای آماره VAF مشاهده می شود که 26/2 درصد تاثیر جهت گیری گفت وشنود و 34/8 درصد تاثیر جهت گیری همنوایی بر وسوسه مصرف غذا از طریق تنظیم رفتاری هیجان می تواند تبیین گردد.نتیجه گیریبنابراین مسایل خانوادگی و هیجانی می توانند سهم قابل توجهی در کاهش وسوسه مصرف غذا دانش آموزان دارای اضافه وزن داشته باشد.کلید واژگان: تنظیم هیجان, الگوی خانواده, ولع مصرف غذا, اضافه وزنIntroductionOverweight and obesity have become aserious concern for public health;
Therefore, the aim of the present study was to develop a model of food craving based on family communication patterns mediated by Behavioral Emotion Regulation in overweight students in Mashhad.Materials and MethodsThis research was a causal-comparative study. The statistical population of this study was all women with migraine headache and all healthy women in Kermanshah province. 30 migraine headache patients referred to psychiatric and neurological clinics in Kermanshah province were selected by convenience sampling method. 30 healthy subjects were selected based on their (age, level of education and status Socioeconomics) were chosen and questionnaires anxiety associated with pain, pain self-efficacy and coping strategies responded. The collected data were analyzed by means of descriptive statistics, mean and standard deviation, and multivariate analysis of variance (MANOVA).ResultsThe results showed that the conformity orientation (β = 0.25) and behavioral emotion regulation (β = 0.29) have a direct and positive effect on food craving; Also, according to the amount of VAF statistics, it can be seen that 26/2% of the effect of dialogue orientation and 34/8% of the effect of conformity orientation on food craving can be explained through behavioral emotion regulation.ConclusionTherefore, family and emotional issues can have a significant contribution to reducing the food cravings of overweight students.Keywords: emotional regulation, Family pattern, Food Craving, overweight -
مقدمه
جذابیت بالای بازی های آنلاین در کنار شیوع قابل توجه اعتیاد به آن ها موجب شده این بازی ها در کانون توجه متخصصان قرار گیرند. از این رو پژوهش حاضر با هدف برازش مدل علی اعتیاد به بازی های آنلاین براساس تسلط نیمکره های مغزی C ،B ،A و D در دانشجویان با نقش میانجی تنظیم رفتاری هیجان انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش توصیفی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل 291 نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی1401-1400 بود. این دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه آنلاین در پژوهش شرکت کردند.
یافته هااثر مستقیم متغیر برتری جانبی مغزی A (P>0/01 و 2/81-=T)، برتری جانبی مغزی B (P>0/01 و 4/84-=T)، برتری جانبی مغزی C (P>0/01 و 2/30-=T) و تنظیم رفتاری مثبت هیجان (P>0/01 و 5/34-=T) بر اعتیاد به بازی های آنلاین منفی و اثر مستقیم برتری مغزی جانبی D (P>0/01 و 5/78=T) و تنظیم رفتاری منفی هیجان (P>0/01 و 7/19=T) مثبت و معنادار است. بنابراین مدل علی رابطه بین اعتیاد به بازی های آنلاین، برتری جانبی مغز، تنظیم رفتاری هیجان براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد. با توجه به میزان به دست آمده برای آماره VAFر، 19/9 درصد تاثیر برتری جانبی Bر، 31/7 تاثیر برتری جانبی C و 18/1 تاثیر برتری جانبی D بر اعتیاد به بازی های آنلاین از طریق تنظیم رفتاری منفی هیجان و 34/6 تاثیر برتری جانبی C و 20/5 تاثیر برتری جانبی D بر اعتیاد به بازی های آنلاین از طریق تنظیم رفتاری مثبت هیجان می تواند تبیین گردد.
نتیجه گیریبنابراین، با توجه به شیوع زیاد استفاده از گوشی های هوشمند، ارزیابی وضعیت لوب های غالب مغزی و تنظیم رفتاری هیجان در رابطه با اعتیاد به بازی های آنلاین، بسیار مهم خواهد بود.
کلید واژگان: مغز, هیجانات, دانشجویانIntroductionThe high attractiveness of online games, along with the significant prevalence of addiction to them has made these games receive attention from experts. Therefore, the present study was done to fit a causal model of addiction to online games based on the A, B, C, and D brain quadrants dominance in students with the mediating role of behavioral regulation of emotion.
Materials and MethodsThe research method was descriptive and structural equations. The statistical population of the research included 291 students of the University of Mohaghegh Ardabili during the academic year 2021-2022. These students were selected by the available sampling method and participated in the research through an online questionnaire.
ResultsThe direct effect of the lateral cerebral superiority variable A (P < 0.01 and T = -2.81), lateral cerebral superiority variable B (P < 0.01 and T = -4.84), lateral cerebral superiority variable C (P < 0.01 and T = -2.30) and positive behavioral emotion regulation (P < 0.01 and T = -5.34) exerted negative effects on addiction to online games and the direct effect of lateral brain superiority variable D (01/ P>0 and T=5.78) and negative behavioral emotion regulation (P<0.01 and T=7.19) were positive and significant. Therefore, the causal model of the relationship between the addiction to online games, brain lateralization, and behavioral regulation of emotion was confirmed based on various fit indices. According to the amount obtained for the VAF statistic, 19.9% of the effect of lateral superiority B, 31.7 % of the effect of lateral superiority C, and 18.1% of the effect of lateral superiority D on addiction to online games through negative behavioral regulation of emotion, and 34.6% of the effect of lateral superiority C and 20.5% of the effect of lateral superiority D on addiction to online games through positive behavioral emotion regulation can be explained.
ConclusionDue to the high prevalence of using smartphones, it will be extremely important to evaluate the condition of the dominant cerebral cortex and the behavioral emotion regulation on online games addiction.
Keywords: Brain, Emotions, Students -
سابقه و هدف
چاقی در نوجوانان به یک نگرانی جدی برای سلامت عمومی تبدیل شده است که عوامل خطر زیادی را به دنبال خواهد داشت؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل علی ولع مصرف غذا براساس خودآگاهی شناختی با میانجی گری تنظیم رفتاری مثبت هیجان در دانش آموزان چاق در شهر مشهد بود.
مواد و روش ها:
روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر متوسطه اول و دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود و 320 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه ولع به مصرف غذا سپیدا - بنیتو و همکاران، باورهای فراشناختی ولز و پرسشنامه تنظیم رفتاری هیجان گارنفسکی و گارایج استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه وتحلیل شدند.
نتایجمدل علی رابطه بین خودآگاهی شناختی، تنظیم رفتاری مثبت هیجان و ولع مصرف غذا در دانش آموزان چاق براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد (0/05>P) و درمجموع، خودآگاهی شناختی و تنظیم رفتاری مثبت هیجان 53 درصد از واریانس ولع مصرف مواد غذایی را در دانش آموزان چاق پیش بینی کردند.
نتیجه گیری:
بنابراین باتوجه به نتایج، پیشنهاد می شود سازمان آموزش وپرورش و بهزیستی، آموزش مهارت های شناختی و تنظیم هیجان را توسط مشاوران و روانشناسان در کلاس های برنامه ریزی و مهارت های زندگی برای دانش آموزان عملی سازند.
کلید واژگان: ولع مصرف غذا, خودآگاهی شناختی, تنظیم هیجان, نوجوان, چاقیFeyz, Volume:26 Issue: 6, 2023, PP 714 -721Backgroundobesity in adolescents has become a serious public health concern that will lead to many risk factors; therefore, this study was performed to study a causal model of food cravings based on cognitive self-awareness mediated by positive behavioral emotion regulation in obese students in Mashhad.
Materials and MethodsThe method of this research was descriptive-correlational. The statistical population of the present study was all middle and high school male students in Mashhad during the academic year 2021-2022 and 320 subjects were selected by cluster sampling. The Food Cravings Questionnaire of Cepeda-Benito et al., the Metacognitive Beliefs Questionnaire of Wells & Cartwright-Hatton, and the Behavioral Emotion Regulation Questionnaire of Garnefski and kraaj were used to collect data. The collected data were also analyzed using Pearson correlation analysis and structural equations by Lisrel 8.8 software.
ResultsThe results showed that the causal model of the relationship between cognitive self-awareness, behavioral emotion regulation, and food cravings in students with obesity was confirmed based on various fit indices (P<0.05), Overall, cognitive self-awareness positive behavioral emotion regulation predicted 53% of the variance food cravings in obese students.
ConclusionTherefore, according to the results, it is suggested that the Education and Welfare Organization implement cognitive skills and emotion regulation training by counselors and psychologists in planning and life skills classes for students.
Keywords: Food cravings, Cognitive self-awareness, Emotion regulation, Adolescent, Obesity -
زمینه و هدف
سلامت زنان باردار، اهمیت ویژه ای در تامین و استمرار سلامت خانواده دارد. لذا، پژوهش حاضر باهدف مدل یابی علی رفتارهای سلامت بارداری بر اساس سرمایه اجتماعی و سندرم شناختی- توجهی با میانجی گری ادراک خستگی روانی در زنان باردار انجام شد.
مواد و روش کارروش پژوهش توصیفی و بر اساس معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر تهران در پاییز سال 1401 بود و 210 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس رفتارهای سلامت بارداری لوبل و همکاران (1995)، مقیاس سندرم شناختی - توجهی ولز (2009)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی انیکس و بوللن (2000) و پرسشنامه خستگی روانی اسمتس (1996) جمع آوری شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل: تمایل به شرکت در مطالعه، دامنه سنی 45-18 سال، داشتن تحصیلات سیکل به بالا، نداشتن هرگونه سابقه روان پزشکی قبلی به ویژه اختلالات خلقی، داشتن سابقه زایمان مشکل دار و سقط جنین، و معیارهای خروج شامل مخدوش بودن پرسشنامه ها بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 23و Amos نسخه 18 تجزیه وتحلیل شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که مدل علی رابطه بین سرمایه اجتماعی، سندرم شناختی- توجهی، ادراک خستگی روانی و رفتارهای سلامت بارداری بر اساس شاخص های مختلف برازش تایید شد؛ علاوه بر این سرمایه اجتماعی و سندرم شناختی- توجهی از طریق ادراک خستگی روانی بر رفتارهای سلامت بارداری در زنان باردار تاثیر غیرمستقیم دارد.
بحث و نتیجه گیریسرمایه اجتماعی و مشکلات شناختی نقش مهمی در مراقبت های سلامتی در زنان باردار دارند و هدف قرار دادن این دو مولفه در درمان های روان شناختی، می تواند در کاهش مشکلات سلامتی موثر باشد.
کلید واژگان: رفتار سلامتی, شناخت, زنان باردار, سرمایه اجتماعیBackground & AimThe health of pregnant women is of particular importance. Therefore, the present research was conducted to causal modeling of prenatal health behaviors based on social capital and cognitive-attentional syndrome with the mediation of mental fatigue perception in pregnant women.
Materials & MethodsThe research method was descriptive and based on structural equations. The study population included all pregnant women referred to health centers in Tehran in the fall of 2022. Two hundred and ten participants were selected by the convenience sampling method and participated in the study. The data were collected using Lobel et al.'s Pregnancy Health Behavior Scale (1995), Wells' Cognitive-Attention Syndrome Scale (2009), Enix and Bullen's Social Capital Questionnaire (2000), and Smets' Mental Fatigue Questionnaire (1996). The inclusion criteria included willingness to participate in the study, the age range of 18-45 years, having 6th grade or higher, not having any previous psychiatric history and especially mood disorders, and having a history of problematic childbirth and abortion. Exclusion criteria included any distortion of the questionnaires. Data were analyzed using SPSS 23 and Amos 18 software. The analysis of data was conducted using correlation coefficient and structural equation modeling.
ResultsThe results showed that the causal model of the relationship between social capital, attentional cognitive syndrome, perception of mental fatigue, and pregnancy health behaviors was confirmed based on various fit indices. In addition, social capital and cognitive syndrome indirectly affected pregnancy health behaviors in pregnant women through the perception of mental fatigue
ConclusionSocial capital and cognitive problems play important roles in health care in pregnant women, and targeting these two components in psychological treatments can effectively reduce health problems.
Keywords: Health Behavior, Knowledge, Pregnant Women, Social Capital -
اثربخشی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اجتناب شناختی دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب امتحانهدف پژوهش اثربخشی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اجتناب شناختی در دانش آموزان دارای اختلالات اضطراب امتحان بود. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه مدارس منطقه 9 تهران در سال 1400-1401 بود که 30 دختر دارای اضطرب امتحان با استفاده از پرسش نامه اضطراب امتحان شناسایی و با روش نمونه گیری دردسترس و گمارش تصادفی انتخاب شدند (15 دختر در گروه کنترل و گروه آزمایش). گروه آزمایش تحت آموزش نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (10 جلسه 60 دقیقه ای) و گروه کنترل بدون آموزش قرار گرفتند. پرسش نامه اضطراب امتحان به منظور شناسایی نمونه مد نظر و پرسش نامه اجتناب شناختی و پروتکل درمانی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده گشت. آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره و نتایج مجذور اتا نشان داد نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش اجتناب شناختی در دانش آموزان گردید. بنابراین نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک مداخله روان شناختی در جهت بهبود اجتناب شناختی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان و افزایش سلامت روان توصیه می شود.کلید واژگان: اجتناب شناختی, اضطراب امتحان, نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیThe purpose of the research was to the effectiveness of painting therapy based on mindfulness on cognitive avoidance in students with test anxiety disorders. The present study was quasi-experimental and the statistical population was all female students in the mid-school in district 9 of Tehran during the academic year 2021-2022. A sample of 30 girls with test anxiety, identified by using the test anxiety questionnaire, were selected using the convenience sampling method and random assignment in two groups (15 girls in each the control group and the experimental group). The experimental group was trained in painting therapy based on mindfulness (10 sessions of 60 minutes) and the control group was not trained. The test anxiety questionnaire was used to identify the target sample and the cognitive avoidance questionnaire and the painting therapy protocol based on mindfulness were used. Descriptive statistics, univariate and multivariate covariance analysis, and eta squared results showed that drawing therapy based on mindfulness reduced cognitive avoidance in students. Therefore, painting therapy based on mindfulness is recommended as a psychological intervention to improve the cognitive avoidance of students with test anxiety and increase mental health.Keywords: Cognitive avoidance, mindfulness-based painting therapy, Test Anxiety
-
زمینه و هدف
نقاشی درمانی به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و با وجود این که نتایج مثبت در درمان بالینی داشته است، اما به ندرت مورد پژوهش قرار گرفته است. لذا هدف از این مطالعه تعیین اثربخشی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر ابرازگری هیجان در دانش آموزان دختر دارای اختلال اضطراب امتحان بود.
مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی است و جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه مدارس منطقه 9 تهران در سال 1400-1401 بود که 30 دختر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) با روش نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی انتخاب شدند. گروه آزمایش تحت آموزش نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (10 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب امتحان Abolghasemi و همکاران، پرسش نامه ابرازگری هیجان King و Emmonsو پروتکل درمانی نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی Seyedesmaili Ghomi و همکاران استفاده شد. از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و تحلیل کوواریانس چندمتغیره جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در تعدیل ابرازگری هیجانی در مرحله پس آزمون موثر بود (001/0<p). مجذور اتا نشان داد 681/0 از واریانس ابراز هیجان مثبت، 632/0 از واریانس صمیمیت و 695/0 از واریانس ابراز هیجان منفی، ناشی از شرایط آزمایشی است.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش حاضر، استفاده از آموزش نقاشی درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان یک مداخله روان شناختی در جهت بهبود شرایط روانی و جسمی کودکان دارای اضطراب امتحان پیشنهاد می شود.
واژه های کلیدی: هیجان، اضطراب امتحان، ذهن آگاهی، نقاشی، درمان، دانش آموزانکلید واژگان: هیجان, اضطراب امتحان, ذهن آگاهی, نقاشی, درمان, دانش آموزانBackground and ObjectivesPainting therapy has been widely used and although it has yielded positive results in clinical practice, it has rarely been researched. Therefore, the aim of this research was to determine the effectiveness of painting therapy based on mindfulness on emotional expression in female students with test anxiety disorder.
Materials and MethodsThe present study was a quasi-experimental research and the statistical population of the research was all female students in the middle school in the 9th district of Tehran during the academic year 2021-2022, among which 30 girls (15 girls in both the control group and the experimental group) were selected using convenience sampling method and random assignment. The experimental group was trained in painting therapy based on mindfulness (10 sessions of 60 minutes). The control group did not receive any training. In this study, the Test Anxiety Inventory of Abolghasemi et al., the Emotional Expression Questionnaire of King and Emmons, and the Mindfulness-Based Painting Therapy Protocol of Seyedesmaili Ghomi et al. were used to collect data. Descriptive statistics (mean and standard deviation) and multivariate analysis of covariance were applied to analyze the data.
ResultsThe results showed that painting therapy based on mindfulness was effective in modulating emotional expression in the post-test phase (p<0.001). The eta square showed that 0.681 of the variance of positive emotion expression, 0.632 of the variance of intimacy , and 0.695 of the variance of negative emotion expression were caused by the experimental conditions.
ConclusionBased on the findings of the present research, it is recommended to use painting therapy based on mindfulness as a psychological intervention to improve the mental and physical conditions of children with test anxiety.
Keywords: Emotion, Test anxiety, Mindfulness, Painting, Therapy, Students -
Aims
This study aimed to provide a causal model of personality traits and meaning in life with post-traumatic growth, with a mediating role of psychological resilience in veterans.
Instrument & MethodsThe method of this research is descriptive-correlational. Data analysis is done through path analysis and structural equations. The statistical population of the study was all veterans under the support of the Sabzevar Martyr Foundation in 2021 and 320 subjects were selected as a sample. To collect data, the post-traumatic growth inventory, the brief HEXACO inventory, the meaning in life questionnaire, and the Connor-Davidson resilience scale were used. All data analyzes were performed by SPSS 24 and LISREL 8.8 software.
FindingsThe proposed model had a good fit (GFI: 0.86, CFI: 0.92). Also, personality traits and meaning in life, directly and indirectly, affected post-traumatic growth.
ConclusionThis model can be a good model for identifying the factors involved in the post-traumatic growth of veterans and the results of this study can be used for planning to increase post-traumatic growth.
Keywords: Post-Traumatic Growth, Hexaco Personality Traits, Meaning in Life, Resilience -
نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی و بهزیستی روان شناختی در رابطه کمال گرایی و تنیدگی تحصیلی در دانشجویان
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای هیجان های تحصیلی و بهزیستی روا ن شناختی در رابطه بین کمال گرایی و تنیدگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بودند که در سال تحصیلی 1399-1398 تحصیل می کردند. 370 نفر (215 پسر، 155 دختر) به روش خوشه ای چندمرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه تنیدگی تحصیلی (ASQ)، پرسشنامه کمال گرایی (PANPS)، پرسشنامه هیجان تحصیلی (AEQ) و پرسشنامه بهزیستی روا ن شناختی (RPWBQ) استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر به کمک نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت با تنیدگی تحصیلی رابطه منفی و کمال گرایی منفی با تنیدگی تحصیلی رابطه مثبت دارد. هیجان تحصیلی مثبت با تنیدگی تحصیلی رابطه منفی و هیجان تحصیلی منفی با تنیدگی تحصیلی رابطه مثبت دارد. بین بهزیستی روا ن شناختی و تنیدگی تحصیلی رابطه منفی وجود دارد. با توجه به میزان آماره t غیرمستقیم (تی سوبل) و شاخص VAF، میانجی گری هیجان تحصیلی منفی، هیجان تحصیلی مثبت و بهزیستی روا ن شناختی بین متغیرهای کمال گرایی مثبت و منفی با تنیدگی تحصیلی معنا دار به دست آمد. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود به دلیل نقش مهم هیجان های تحصیلی به عنوان یک متغیر میانجی، هیجان های تحصیلی مثبت و منفی دانشجویان شناسایی شود و با تقویت هیجان های مثبت و کاهش هیجان های منفی و همچنین بهبود بهزیستی، زمینه کاهش تنیدگی تحصیلی در دانشجویان فراهم شود.
کلید واژگان: تنیدگی تحصیلی, کمال گرایی, هیجان های تحصیلی, بهزیستی روا ن شناختی, دانشجویانThe purpose of this study was to investigate the mediating role of academic emotions (positive and negative) and psychological well-being in the relationship between perfectionism and academic stress in undergraduate students of Mohaghegh Ardabili University. The present study was conducted purposively and the method of data collection was descriptive correlation. The statistical population of the study included all students of Mohaghegh Ardabili College who were studying in the academic year 2019-2020. 370 subjects were selected as sample size by multistage clustering method. Academic Stress Questionnaire (ASQ), Perfectionism Questionnaire (PANPS), Academic Emotions Questionnaire (AEQ) and Psychological Well-Being Questionnaire (RPWBQ) were used. The results showed that positive perfectionism has a negative relationship with academic stress and negative perfectionism was positively related to academic stress, positive academic emotions were negatively related to academic stress, and negative academic emotions were positively related to academic stress. There was a negative relationship between psychological well-being and academic stress. Due to the indirect statistical theorem (T-subel) and VAF index, the mediation of negative and positive academic emotions and psychological well-being was found between positive and negative perfectionism variables with significant academic stress. According to the results, it is suggested that due to the important and significant role of academic emotions as a mediating variable, the positive and negative academic emotions of students should be identified, and by strengthening positive emotions and reducing negative emotions and improving well-being, the foundation for reducing academic stress in students should be established.
Keywords: Academic stress, Perfectionism, Academic Emotions, Psychological well-being, Student -
بررسی کیفیت خواب، کارکرد اجتماعی و توانمندی شناختی در دانشجویان با و بدون اختلال اعتیاد به اینترنتمقدمه
اختلال اعتیاد اینترنتی، یک اختلال روان شناختی است که زندگی فردی و اجتماعی افراد را تحت تاثیر قرار داده و موجب نا به سامانی هایی در آن می شود. هدف این مطالعه، مقایسه ی کیفیت خواب، عملکرد اجتماعی و توانمندی شناختی در دانشجویان با و بدون اختلال اعتیاد به اینترنت دانشگاه محقق اردبیلی بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر توصیفی- از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول تحصیلی 98- 99 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان دانشکده های مختلف، 5 دانشکده و از بین کلاس های مختلف، چند کلاس و در نهایت 100 نفر (50 نفر دانشجو دارای اعتیاد به اینترنت و 50 نفر دانشجو بدون اعتیاد به اینترنت) انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (با نمره برش 70 و بالاتر) ، پرسشنامه سلامت عمومی گلدنبرگ برای بررسی اختلال کارکرد اجتماعی، پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ و پرسشنامه توانمندی شناختی نجاتی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که نمرات دانشجویان بدون اختلال اعتیاد به اینترنت به طور معنادار در متغیر های کیفیت خواب (001/0=p) و توانمندی شناختی (02/0=p) بیشتر از دانشجویان با اختلال اعتیاد به اینترنت می باشد. همچنین نتایج نشان داد که نمرات متغیر اختلال کارکرد اجتماعی به طور معناداری در دانشجویان با اختلال اعتیاد به اینترنت بیشتر از دانشجویان بدون اختلال اعتیاد به اینترنت می باشد (001/0=p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، فراهم کردن دوره های آموزشی لازم در دانشگاه ها جهت استفاده مناسب و موثر از اینترنت، آشنا نمودن نسل جوان با خطرات رفتاری، اخلاقی و اجتماعی توصیه می شود.
کلید واژگان: کیفیت خواب, اختلال کارکرد اجتماعی, توانمندی شناختی, اختلال اعتیاد به اینترنتNavid no, Volume:25 Issue: 81, 2022, PP 1 -13IntroductionInternet addiction disorder is a psychological disorder that affects individual and social lives and causes some disorders. The aim of this study was to compare sleep quality, social dysfunction, and cognitive empowerment in students of Mohaghegh Ardabili University with or without internet addiction disorder.
Materials and MethodThe present study was a descriptive-comparative causal study. The statistical population of this study was all students of Mohaghegh Ardabili University in the first semester of the academic year of 2018-19. Internet addiction and 50 non-Internet addiction students were selected. Young's Internet Addiction Questionnaire (with a cut-off score of 70 and above), the Goldenberg General Health Questionnaire for social dysfunction, the Petersburg Sleep Quality Questionnaire, and the Rescue Cognitive Competence Questionnaire were used to collect data. Data were analyzed using multivariate analysis of variance.
ResultsThe results showed that the scores of non-Internet-addicted students in the variables of sleep quality (p = 0.001) and cognitive empowerment (p = 0.02) were significantly higher than students with Internet addiction disorder. The results also showed that the variable scores of social dysfunction disorder were significantly higher in students with Internet addiction disorder than non-Internet-addicted students (p = 0.001).
ConclusionAccording to the results, it is recommended to provide the necessary training courses in universities for proper and effective use of the Internet, and to acquaint the young generation with behavioral, moral and social dangers.
Keywords: Quality Sleep, Social Dysfunction Disorder, Cognitive Empowerment, Internet Addiction Disorder -
مقدمه
ناباروری یکی از شایع ترین معضلات در جهان است که می تواند افراد مبتلا را در معرض اختلالات روانی گوناگون قرار دهد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تدوین معادلات ساختاری آشفتگی رابطه زناشویی براساس بازشناسی بیان چهره ای هیجان: نقش میانجی پرخاشگری ارتباطی در زنان نابارور انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش توصیفی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری و مراکز پزشکی زنان و زایمان شهر تهران در تابستان سال 1400 بود و 300 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه آنلاین در پژوهش شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودگزارشی زناشویی تاکسون ویزمن و همکاران (2009)، آزمون بازشناسی بیان چهره ای هیجان اکمن و فرایزن (1976) و پرسشنامه پرخاشگری ارتباطی پنهان نلسون و کارل (2006) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد که مدل علی رابطه بین بازشناسی بیان چهره ای هیجان، پرخاشگری ارتباطی و آشفتگی رابطه زناشویی در زنان نابارور براساس شاخص های مختلف برازش تایید شد، بازشناسی بیان چهره ای هیجان و پرخاشگری ارتباطی بر آشفتگی رابطه زناشویی اثر مستقیم دارند؛ علاوه بر این بازشناسی بیان چهره ای هیجان از طریق پرخاشگری ارتباطی بر آشفتگی رابطه زناشویی در زنان نابارور تاثیر غیرمستقیم دارد.
نتیجه گیریبازشناسی بیان چهره ای هیجان و پرخاشگری ارتباطی نقش مهمی در آشفتگی رابطه زناشویی در زنان نابارور دارند و هدف قراردادن این دو مولفه در درمان های روانشناختی، می تواند در کاهش آشفتگی رابطه زناشویی موثر باشد.
کلید واژگان: ناباروری, بازشناسی بیان چهره ای, پرخاشگری, زنانIntroductionInfertility is one of the most common problems in the world that can expose affected people to various psychological disorders. Therefore, the present study was performed to develop structural equations for marital relationship distress based on facial emotion recognition: the mediating role of relational aggression in infertile women.
Materials and MethodsThe research method was descriptive and structural equations. The statistical population of the study included all infertile women who were referred to infertility centers and obstetrics and gynecology medical centers in Tehran in the summer of 2021. 300 subjects were selected via a convenient sampling method and participated in the research through online questionnaires. Data were collected using the Marital Self-Report Questionnaire of Taxon Wisman et al. (2009), the Facial Emotion Recognition Test of Ekman and Friesen (1976), and the Covert Relational Aggression Questionnaire of Nelson-Carroll (2006). Data analysis was performed using structural equation modeling.
ResultsThe results showed that the causal model of the relationship between facial emotion recognition, relational aggression, and marital relationship distress in infertile women was confirmed based on different fit indices. Facial emotion recognition and relational aggression have a direct effect on marital distress. Moreover, facial emotion recognition through relational aggression has an indirect effect on marital distress in infertile women.
ConclusionFacial emotion recognition and relational aggression play an important role in marital distress in infertile women, and targeting these two components in psychological therapies can be effective in reducing marital distress.
Keywords: Infertility, Facial Recognition, Aggression, Women -
هدف
پژوهش حاضر با هدف تدوین معادلات ساختاری سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه بر اساس ناگویی هیجانی و باورهای فراشناخت با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد.
روش هااین پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 210 نفر به عنوان نمونه هدفمند از بین کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال با اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 1398 انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان دادند که ناگویی هیجانی و باورهای فراشناختی اثر منفی و حمایت اجتماعی ادراک شده اثر مثبت و معنی دار بر سازگاری اجتماعی دارند. همچنین ناگویی هیجانی و باورهای فراشناختی علاوه بر اثر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک شده نیز بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ویژه اثرگذار است؛ که با توجه به مقدار آماره VAF مشاهده گردید که 31/5 درصد از تاثیر ناگویی هیجانی بر سازگاری اجتماعی، 20/9 درصد از تاثیر باورهای فراشناختی بر سازگاری اجتماعی از طریق حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند تبیین گردد.
نتیجه گیریبا توجه به پیامدهایی که ناتوانی یادگیری به دنبال خود دارد و تاثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی دانش آموزان، پیشنهاد می شود برنامه هایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش حمایت اجتماعی در بین دانش آموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.
کلید واژگان: اختلال یادگیری ویژه, سازگاری اجتماعی, ناگویی هیجانی, باورهای فراشناختی, حمایت اجتماعی ادراک شدهObjectiveThe present study was conducted to develop structural equations of social adjustment of students with specific learning disorders based on alexithymia and metacognitive beliefs and mediated by perceived social support.
MethodsIn this descriptive and correlational study, 210 subjects were selected as a purposeful sample from all male and female students aged 10 to 14 years with specific learning disorders in Tabriz in 2019- 2020. Bell Social Adjustment Inventory, Wells Metacognitions Beliefs Questionnaire, Toronto Alexithymia Scale, and Zimet et al, Multidimensional Scale of Perceived Social Support were used to collect data. The collected data were analyzed using Pearson correlation analysis and structural equations by Lisrel 8.8 software.
ResultsThe results showed that alexithymia and metacognitive beliefs have a negative and significant effect and perceived social support has a positive and significant effect on social adjustment. Alexithymia and metacognitive beliefs, in addition to having a direct effect, also indirectly affect the social adjustment of students with specific learning disorders through the mediation of perceived social support, according to the value of VAF statistics, it was observed that 31.5% of the effect of alexithymia on social adjustment, 20.9% of the effect of metacognitive beliefs on social adjustment can be explained through perceived social support.
ConclusionAccording to the consequences of learning disability and its widespread effects on the process of individual and social life, it is suggested that programs be implemented to promote appropriate emotions and metacognitive beliefs and to expand social support among students with learning disabilities.
Keywords: specific learning disorder, Social Adaptation, Alexithymia, Metacognitive beliefs, perceived social support -
هدف پژوهش حاضر مقایسه پریشانی روانشناختی (استرس، افسردگی، اضطراب)، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی در بین دانش آموزان دختر تیزهوش و عادی بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-98 بودند. 200 دانش آموز (100 نفر دانش آموز تیزهوش- 100 نفر دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های پریشانی روان شناختی لویندا (DASS-21)، پرسشنامه ذهن آگاهی بروان و ریان (MASS) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (ASEQ)، جمع آوری و از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دو گروه در متغیر های پریشانی روان شناختی، ذهن آگاهی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد (01>P). ذهن آگاهی و خود کارآمدی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بیشتر بود و پریشانی روان شناختی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی کمتر بود (01/0>P). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که متغیر هوش نقش مهمی را در ذهن آگاهی، خود کارآمدی تحصیلی و پریشانی روان شناختی دارد.
کلید واژگان: پریشانی روانشناختی, تیزهوش, ذهن آگاهی, خودکارآمدی تحصیلیThe aim of this study was to compare psychological distress (stress, depression, anxiety), mindfulness, and academic self-efficacy among gifted and normal students. The research design was descriptive and causal-comparative. The statistical population of the study included all first-year high school students in Ardabil in the academic year of 2019-2020. 200 students (100 gifted students - 100 normal students) were selected by multi-stage cluster random sampling. Data were collected using Levinda Psychological Distress Questionnaire (DASS-21), Brown and Ryan Mindfulness Questionnaire (MASS), and the Jenkins and Morgan Academic Self-Efficacy Questionnaire (ASEQ) and analyzed by multivariate analysis of variance (MANOVA). The results showed that there was a significant difference between the two groups in the variables of psychological distress, mindfulness, and academic self-efficacy (P<0.01). Mindfulness and academic self-efficacy of gifted students were significantly higher than normal students and psychological distress of gifted students was significantly lower than normal students (P <0.01). Based on the findings of the present study, it can be stated that the variable of intelligence has an important role in mindfulness, academic self-efficacy, and psychological distress.
Keywords: Psychological Distress, Giftedness, Mindfulness, Academic Self-efficacy -
مقدمه
صفات تاریک شخصیت با آشفتگی زناشویی همراه بوده ولی مکانیسم های این ارتباط هنوز مشخص نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حساسیت به طرد در رابطه بین صفات تاریک شخصیت و آشفتگی زناشویی انجام گرفت.
روشروش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متاهلین شهر رشت در تابستان 1398 تشکیل داده اند. دویست نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از سنجه خودگزارش دهی وضعیت زناشویی تاکسون، فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت و پرسشنامه حساسیت به طرد نسخه بزرگسالان استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شد.
نتایجنتایج به دست آمده نشان داد که صفات تاریک ماکیاولگرایی، سایکوپاتی و خودشیفتگی و حساسیت به طرد بر آشفتگی زناشویی اثر مثبت و معنی داری دارند. نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که حساسیت به طرد می تواند میانجی روابط بین صفات تاریک شخصیت با آشفتگی زناشویی باشد.
بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که صفات تاریک شخصیت علاوه بر اینکه می توانند عامل خطری برای آشفتگی زناشویی باشند، می توانند به طور غیرمستقیم و با میانجیگری حساسیت به طرد نیز بر آشفتگی زناشویی تاثیر بگذارند. بنابراین برگزاری کارگاه هایی برای آشنایی با این صفات شخصیتی ضروری می باشد؛ تا افراد قبل از شروع یک رابطه، تصمیمات منطقی بگیرند.
کلید واژگان: آشفتگی زناشویی, صفات تاریک شخصیت, ماکیاول گرایی, سایکوپاتی, خودشیفتگ, حساسیت به طردIntroductionDark traits are associated with marital distress, but the mechanisms of this relationship have not been clarified yet. The current study was conducted to investigate the mediating role of rejection sensitivity in the association between dark traits and marital distress.
MethodsThe method of the present study was descriptive-correlational. All of the couples of Rasht city in the summer of 2019 were constituted the statistical population of this study. Two hundred people from this statistical population were selected randomly via multistage random sampling and participated in this study. The instruments of Marital Taxon Self-Report Measure, the Short Version of Dark Triad Personality Traits, and Rejection Sensitivity Questionnaire-adults version were used for collecting data. The collected data were analyzed by Pearson correlation analysis and path analysis using SPSS23 and LISREL8.8.
ResultsThe results showed that the dark traits (Machiavellianism, psychopathy, narcissism, and rejection sensitivity) have a positive and significant effect on marital distress. The results of the fitness indexes of the model also showed that rejection sensitivity can be mediated the relations between dark traits and marital distress.
ConclusionsThe results of this study indicate that dark traits can be a risk factor for marital distress. Furthermore, they can affect marital distress indirectly via mediating rejection sensitivity. Therefore it is necessary to hold workshops to get acquainted with these personality traits. So people can make rational decisions before starting a relationship.
Keywords: Marital Distress, Dark Triad, Machiavellianism, Psychopathy, Narcissism, Rejection Sensitivity -
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل علی خشونت خانگی براساس ذهن خوانی از طریق چشم و بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با میانجی گری کیفیت رابطه زناشویی در زنان آسیب دیده بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه ی زنان متاهل آسیب دیده از خشونت خانگی شهر اردبیل در سال 1400 تشکیل دادند. تعداد آزمودنی ها300 نفربود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت آنلاین در پژوهش شرکت کردند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه سنجش خشونت نسبت به زنان حاج یحیی (2002)، آزمون ذهن-خوانی از طریق چشم ها بارون- کوهن (2005)، مقیاس بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی کواتس و مسمن مور (2014) و مقیاس کیفیت زناشویی باسبی و همکاران (1995) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که متغیرهای ذهن خوانی از طریق چشم، بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی با خشونت خانگی در زنان آسیب دیده اثر مستقیم دارد؛ و این متغیرها از طریق کیفیت رابطه زناشویی با خشونت خانگی در زنان آسیب دیده اثر غیرمستقیم دارند. هم چنین برازش مدل علی خشونت خانگی در زنان آسیب-دیده با استفاده از شاخص های مختلف مورد تایید قرار گرفت.
کلید واژگان: خشونت خانگی, ذهن خوانی از طریق چشم, بدرفتاری روان شناختی دوران کودکی, کیفیت رابطه زناشویی, زنان آسیب دیدهThe aim of this study was to test a causal model of domestic violence based on mind reading through the eyes and childhood psychological maltreatment mediated by the quality of marital relationship in traumatized women. The statistical population of the study consisted of all married women traumatized by domestic violence in Ardabil in 2021. The number of subjects was 300 who were selected via convenient sampling method and participated in the study online. The research method was descriptive and correlational. To collect data, Haj-Yahia Domestic Violence Against Women Questionnaire (2002), "Reading the Mind in the Eyes'' Test of Baron and Cohen (2005), Childhood Psychological Abuse Scale of Coates and Messman-Moore (2014), and the Marital Quality Scale of Basbi et al. (1995) were used. Data analysis was performed using structural equation modeling. The results showed that the variables of mind reading through the eyes, childhood psychological maltreatment had a direct effect on domestic violence in traumatized women; And these variables through the quality of marital relationship had an indirect effect on domestic violence in traumatized women. The domestic violence in traumatized women causal model goodness of fit was also confirmed using various indicators.
Keywords: domestic violence, Mind reading through the eyes, Childhood psychological maltreatment, quality of marital relationship, Traumatized women -
زمینه و هدف
مشکلات تحصیلی، اجتماعی و روان شناختی دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست، نیاز به توجه ویژه دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف طراحی و آزمون مدل علی سازگاری تحصیلی بر اساس تنظیم رفتاری هیجانی با نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست استان اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند که تعداد 210 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد شده سازگاری تحصیلی Sinha و Sing، تنظیم رفتاری هیجان Kraaij و Garnefski و ذهن آگاهی Brown و Ryan استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل همبستگی Pearson و مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج به دست آمده نشان داد که تنظیم رفتاری هیجان (163/0=β) و ذهن آگاهی (678/0=β) اثر مستقیم و مثبت بر سازگاری تحصیلی دارند (001/0>P). هم چنین نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که ذهن آگاهی می تواند میانجی روابط بین تنظیم رفتاری هیجان با سازگاری تحصیلی باشد.
نتیجه گیریبه طور کلی، میانجی گری ذهن آگاهی را در رابطه بین تنظیم رفتاری هیجان و سازگاری تحصیلی دانش آموزان بی سرپرست و بدسرپرست می توان تایید کرد. با توجه به معنادار شدن مدل ارایه شده و تایید نقش میانجی ذهن آگاهی، به درمانگران و مشاوران حیطه تحصیلی توصیه می شود در وهله اول متغیر مهم تنظیم رفتاری هیجان را مورد بررسی و سنجش قرار دهند و نقش مهم متغیرهای واسطه ای را در نظر بگیرند.
کلید واژگان: تنظیم هیجان, ذهن آگاهی, سازگاری, بی سرپرست, دانش آموزانBackground and ObjectivesThe educational, social, and psychological problems of Orphan and poorly supervised students need special attention. Therefore, the present study was performed with the aim of designing and testing the casual model of academic adjustment based on behavioral emotion regulation with the mediating role of mindfulness in orphan and poorly supervised students.
Materials and MethodsThe method of the present study was descriptive. The statistical population of this study consisted of all orphan and poorly supervised students in Ardabil province during the academic year 2020-2021, of which 210 were selected via convenient sampling method and participated in this research. For data collection, the standardized questionnaire of academic adjustment of Sinha and Sink, Behavioral Emotion Regulation of Kraaij & Garnefski, and mindfulness of Brown and Ryan were used. The collected data were analyzed by Pearson’s correlation analysis and structural equations modelling.
ResultsThe results showed that behavioral emotion regulation (β= 0.163) and mindfulness (β= 0.678) have a direct and positive effect on academic adjustment (p> 0.001). The results related to fit indices of the model also showed that mindfulness can mediate the relationship between behavioral emotional regulation and academic adjustment.
ConclusionIn general, mindfulness mediation can be confirmed in the relationship between behavioral emotion regulation and academic adjustment of orphan and poorly supervised students. According to the significance of the proposed model and confirming the mediating role of mindfulness, it is recommended to therapists and counselors in the educational field, in the first place, to examine and measure the important variable of emotion behavioral regulation and consider the important role of mediating variables.
Keywords: Emotion regulation, Mindfulness, Adjustment, Orphaned, Students -
این پژوهش با هدف بررسی نقش فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی در پیش بینی پریشانی رابطه زناشویی در افراد متاهل شهر رشت انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متاهلین شهر رشت در تابستان 1398 تشکیل دادند که تعداد 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از سنجه خودگزارش دهی وضعیت زناشویی تاکسون ویزمن و همکاران (MTSRM) (2009)، مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران (MES) (2009) و فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت جانسون و وبستر (SDTPM) (2010) استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به وسیله نرم افزار23spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فراهیجان مثبت با پریشانی رابطه زناشویی، رابطه منفی و ماکیاول گرایی با پریشانی رابطه زناشویی رابطه مثبت و معنی دار دارد (01/0>P). همچنین مجموع فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی 8/60 درصد واریانس پریشانی رابطه زناشویی را تبیین می کنند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که عدم آگاهی زوجین نسبت به ویژگی های شخصیتی و هیجانی خود می توانند عامل خطری برای پریشانی زناشویی باشد، بنابراین با برگزاری کارگاه های آموزشی برای زوجین می توان از شدت پریشانی زناشویی کاست.
کلید واژگان: پریشانی رابطه زناشویی, فراهیجان مثبت, ماکیاول گرایی, افراد متاهلThe aim of this study was to investigate the role of positive meta-emotion and Machiavellianism in predicting distress of marital relationships in married people in Rasht. The method of this study was descriptive-correlational. The whole couples of Rasht city in the summer of 2019 were constituted the statistical population of this study. Two hundred people from this statistical population were selected randomly by multi-stage cluster sampling and participated in this study. The instruments of Marital Taxon Self-Report Measure of Whisman and et al (MTSRM) (2009), Meta-Emotion Scale of Mitmansgruber and et al (MES) and short version of dark triad personality traits) SDTPM( of Jonason & Webster were used for gathering data. The collected data were analyzed using Pearson correlation analysis and multiple regression analysis by spss23 software. The results showed that positive meta-emotion has a negative relationship with the distress of marital relationships and Machiavellianism has a positive and significant relationship with the distress of marital relationships. Also, total positive meta-emotion and Machiavellianism explain 60.8% of the variance in distress of marital relationships. The results of this study show that the lack of awareness of couples about their personality and emotional characteristics can be a risk factor for marital distress, so holding workshops for couples can reduce the severity of marital distress.
Keywords: distress of marital relationship, positive meta-emotion, Machiavellianism, married people -
هدف پژوهش حاضرآزمون مدل علی سبک های هویتی و مقبولیت اجتماعی با میانجی گری نگرش های ناکارآمد در پیش بینی استفاده از لوازم آرایش در دانشجویان دختر می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دختر دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه پژوهش 336 نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. طرح پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه سبک هویت (1989)، پرسشنامه پذیرش اجتماعی (1960)، مقیاس نگرش های ناکارآمد (1978) و پرسشنامه استفاده از لوازم آرایشی (1393) بود. افراد مورد مطالعه به صورت اینترنتی و در فضای مجازی به پرسشنامه ها پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل علی رابطه بین سبک های هویتی، مقبولیت اجتماعی، نگرش های ناکارآمد و استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر بر اساس شاخص های مختلف، نیکویی برازش مطلوبی دارد. هم چنین سبک های هویتی، مقبولیت اجتماعی و نگرش های ناکارآمد بر میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر اثر مستقیم و بر سبک های هویتی و مقبولیت اجتماعی از طریق نگرش های ناکارآمد بر میزان استفاده از لوازم آرایشی اثرغیرمستقیم داشتند. بنابراین، سبک های هویتی، مقبولیت اجتماعی و نگرش های ناکارآمد نقش مهمی در میزان استفاده از لوازم آرایشی در دانشجویان دختر دارند.کلید واژگان: سبکهایهویتی, مقبولیت اجتماعی, نگرشهای ناکارآمد, استفاده از لوازم آرایشیThe aim of the present study was to examine the causal model of identity styles and social acceptance by mediating of dysfunctional attitudes in predicting the use of cosmetics in female students. The statistical population of the present study was all female students of Mohaghegh Ardabili University during the academic year 2020-2021. The research sample was 336 individuals who were selected via convenient sampling method. The research design was correlational and structural equations type. Measuring instruments included Identity Style Questionnaire (1989), Social Acceptance Questionnaire (1960), Dysfunctional Attitudes Scale (1978), and Cosmetics Use Questionnaire (2014). The subjects answered the questionnaires online and in cyberspace. Data analysis was performed using structural equation modeling. The results showed that the causal model of the relationships between identity styles, social acceptance, dysfunctional attitudes, and the use of cosmetics in female students based on different indicators had optimum goodness of fit. Identity styles, social acceptance, and dysfunctional attitudes had a direct effect on the use of cosmetics in female students; also, identity styles and social acceptance had an indirect effect on the use of cosmetics through dysfunctional attitudes. Therefore, identity styles, social acceptance, and dysfunctional attitudes play an important role in the use of cosmetics in female students.Keywords: Identity styles, social acceptance, dysfunctional attitudes, Use of cosmetics
-
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پیش بین اضطراب کرونا، تحریف شناختی و سرسختی روانشناختی با سلامت روان دانش آموزان در طی اپیدمی کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان مدارس دوره دوم متوسطه شهرستان آستارا در سال تحصیلی 1400-1399 در شرایط اپیدمی کرونا بود. 150 دانش آموز، به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق برنامه مجازی شاد در پژوهش شرکت کردند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1987)، (GHQ)، اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398) (CDAS)، تحریف شناختی حمامچی و همکاران (2004) (PHI) و سرسختی روانشناختی کوباسا (1982) (ICDS) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل همبستگی و رگرسیون چندگانه و از طریق نرم افزار 23Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد سلامت روان دانش آموزان با اضطراب کرونا و تحریف شناختی رابطه معنادار منفی و با سرسختی روانشناختی رابطه معنا دار مثبت داشت (01/0>P)؛ اضطراب کرونا، سرسختی روانشناختی و تحریف شناختی توانستند 54 درصد واریانس سلامت روان دانش آموزان را تبیین کنند (01/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، روانشناسان و مسیولین مدارسان با در نظر گرفتن ویژگی های شناختی و شخصیتی دانش آموزان می توانند در کنترل سلامت روان آنها در شرایط اپیدمی کرونا نقش حایز اهمیتی را ایفا کنند.
کلید واژگان: اضطراب کرونا, تحریف شناختی سرسختی روانشناختی, سلامت روان, دانش آموزThe aim of this study was to investigate the predictive role of coronary anxiety, cognitive distortion, and psychological hardiness with students' mental health during the coronary epidemic. The method of the present study was descriptive and correlational. The statistical population of the present study included all high school students in the city of Astara in the academic year 2020-2021 in the context of the Corona epidemic. 150 students participated in the study by available sampling method and through Shad virtual program. The standard questionnaires of General Health Goldberg and Hiller (1987), (GHQ), Corona Disease Anxiety Scale Alipour et al. (1398), (CDAS), Interpersonal Cognitive Distortions Scale Hammachi et al. (2004), (PHI) and Psychological Hardiness Inventory Kobasa(1982), (ICDS) psychological hardiness were used to measure the research variables. The collected data were analyzed using correlation analysis and multiple regression and Spss 23 software. The results showed that students' mental health had a negative and significant relationship with coronary anxiety and cognitive distortion and a positive and significant relationship with psychological hardiness (P <0.01); Coronary anxiety, psychological hardiness, and cognitive distortion were able to explain 54% of the variance in students' mental health (P <0.01). According to the obtained results, psychologists and school officials can play an important role in controlling their mental health in the context of the corona epidemic by considering the cognitive and personality characteristics of students.
Keywords: Corona Anxiety, Cognitive Distortion, Psychological Hardiness, Mental Health, Student -
مقدمه
با توجه به اهمیت بسیار زیاد سلامتی و جنبههای مختلفی از وظایف و مسئولیتهای افراد در مشاغل پرستاری و معلمی که به صورت بالقوه میتوانند برای آنها فشارآور باشند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس ادراک شده، تعارض کار- خانواده و فرسودگی شغلی در پرستاران و معلمان شهر بندر عباس انجام شد.
روش بررسیپژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه پرستاران و معلمان شهر بندرعباس در نیمسال اول 1398 بود که 70 نفر پرستار و 70 نفر معلم به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، پرسشنامه تعارض کار- خانواده کارلسون و همکاران (2000) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1981) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه پرستاران و معلمان در متغیرهای استرس ادراک شده (85/9=F و 01/0>P)، تعارض کار- خانواده (77/14=F و 01/0>P) و فرسودگی شغلی (22/24=F و 01/0>P) وجود داشت. همچنین نتایج حاکی از آن است که میانگین نمرات گروه پرستاران در متغیرهای استرس ادراک شده، تعارض کار- خانواده و فرسودگی شغلی بالاتر از گروه معلمان است.
نتیجه گیری:
به طور کلی، سیستم چرخشی و متغیر پرستاری باعث شده که مشکلات بیشتری در عملکرد خانوادگی و استرس کاری در مقایسه با معلمان داشته باشند؛ همچنین، فرسودگی شغلی در میان پرستاران به دلیل نبود امنیت شغلی و آینده روشن بیشتر از معلمان بود.
کلید واژگان: استرس ادراک شده, تعارض کار- خانواده, فرسودگی شغلی, پرستار, معلمIntroductionDue to the great importance of health and various aspects of the duties and responsibilities of individuals in the nursing and teaching professions that can potentially be stressful for them. Therefore, the present study aimed to compare perceived stress, work-family conflict and job burnout in teachers and nurses in Bandar Abbas.
MethodsThe present study was descriptive and causal-comparative. The statistical population of the present study was all nurses and teachers in Bandar Abbas in the first half of 1398 in which 70 nurses and 70 teachers were selected by simple random sampling. Cohen et al.chr('39')s (1983) Perceived Stress Questionnaire, Carlson et al.chr('39')s Family Conflict Questionnaire (2000) and Maslash Burnout Questionnaire (1981) were used to collect data. Data were analyzed using descriptive statistics and multivariate analysis of variance (MANOVA).
ResultsThe results showed a statistically significant difference between the two groups of nurses and teachers in the variables of perceived stress (F = 9.85 and P <0.01), work-family conflict (F = 14.77 and P <0.01) and burnout. There was a job (F = 24.22 and P <0.01). The results also indicate that the mean scores of the nurses in the variables of perceived stress, work-family conflict and burnout are higher than the teachers.
ConclusionIn general, the rotational and variable nursing system caused that they face more problems in family functioning and work stress than teachers; Also, job burnout among nurses was higher than teachers due to lack of job security and bright future.
Keywords: Perceived Stress, Work-Family Conflict, Job Burnout, Nurse, Teacher -
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی براساس ازخودبیگانگی تحصیلی و آشفتگی روان شناختی (اضطراب، افسردگی و استرس) در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اردبیل بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و نمونه پژوهش شامل 150 دانش آموز دبیرستانی بود که در سال تحصیلی 99-1398 در دبیرستان های شهرستان اردبیل مشغول به تحصیل بودند و به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، ازخودبیگانگی تحصیلی دیلون و گروات و افسردگی، اضطراب و استرس (DAS-21) استفاده شد و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اعتیاد به فضای مجازی با ازخودبیگانگی تحصیلی و آشفتگی روان شناختی (اضطراب، افسردگی و استرس) رابطه مثبت داشته است. به عبارتی ازخودبیگانگی تحصیلی و آشفتگی روانشناختی قادر به پیش بینی اعتیاد به فضای مجازی بودند (01/0>p). بنابراین روان شناسان با آموزش تدابیر مناسب در راستای کاهش مشکلات روان شناختی و ارتباطی در دانش آموزان باید اقدامات لازم را انجام دهند تا از شدت اعتیاد به فضای مجازی در این قشر آسیب پذیر از جامعه کاسته شود.
کلید واژگان: اعتیاد به فضای مجازی, ازخودبیگانگی تحصیلی, آشفتگی روانشناختیThe aim of this study was to predict cyberspace addiction based on academic alienation and psychological distress students. The method of study was correlational and the sample consisted of 150 high school students of Ardabil city selected by cluster sampling in 2020. To collect data, the questionnaires of Yang's Internet Addiction Questionnaire, Dillon and Grout's Educational Alienation, and Depression, Anxiety, and Stress (DAS-21 (were used and the collected data were analyzed using the Pearson correlation and multiple regression analysis. The results indicated Addiction to cyberspace has been positively associated with academic alienation and psychological distress (anxiety, depression, and stress). In other words, academic alienation and psychological distress were able to predict cyberspace addiction (P<0.01). Therefore, psychologists by teaching appropriate measures in order to reduce psychological and communication problems in students should take necessary actions to reduce the severity of addiction to cyberspace in this vulnerable group of society.
Keywords: Cyberspace addiction, Academic alienation, psychological distress -
دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه به دلیل عدم برقراری روابط اجتماعی مطلوب و مشکلات متعدد تحصیلی، مشکلات سازگاری دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی بر اساس باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه انجام شد. در این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی، تعداد 116 دانش آموز به عنوان نمونه هدفمند از بین کلیه دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 14 سال دچار اختلال یادگیری ویژه شهر تبریز در سال 98-99 انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل، پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و مقیاس همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون آماری پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش هم زمان انجام شد. نتایج نشان داد سازگاری اجتماعی دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه با باورهای فراشناختی و ناگویی هیجانی رابطه منفی و معنادار و با همدلی رابطه مثبت و معناداری داشت (01/0>p). باورهای فراشناختی، ناگویی هیجانی و همدلی 58 درصد از واریانس نمرات سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دچار اختلال یادگیری ویژه را پیش بینی کردند (01/0>P). با توجه به پیامدهای نامطلوب ناتوانی یادگیری و تاثیرات گسترده آن بر روند زندگی فردی و اجتماعی کودک، پیشنهاد می شود برنامه هایی در جهت ارتقای هیجاناتت و باورهای فراشناختی مناسب و گسترش همدلی در بین دانش آموزان دچار ناتوان یادگیری اجرا شود.
کلید واژگان: اختلال یادگیری ویژه, باورهای فراشناختی, سازگاری اجتماعی, ناگویی هیجانی, همدلیStudents with specific learning disorder have adaptation problems due to lack of favorable social relationships and numerous academic problems. Therefore, the present study was conducted with the aim of predicting social adjustment based on metacognitive beliefs, alexithymia and empathy in students with special learning disabilities. In this descriptive and correlational study, 116 student were selected as a purposeful sample from all male and female students aged 10 to 14 years with specific learning disorder in Tabriz in 2019- 2020. Bell Social Adjustment Questionnaire, Wells Metacognitive Beliefs Questionnaire, Toronto Alexithymia Scale and Jolliffe & Farrington Empathy Scale were used to collect data. Data were analyzed by Pearson test and regression analysis. The results showed that social adjustment of students with specific learning disabilities had a positive and significant relationship and empathy and with metacognitive beliefs and alexithymia had a negative and significant relationship (p> 0.01). Metacognitive beliefs, alexithymia and empathy predicted 58% of the variance of social adjustment scores in students with specific learning disabilities (P <0.01). Considering the adverse consequences of learning disability and its widespread effects on the child's individual and social life, it is suggested that programs be implemented to promote appropriate metacognitive emotions and beliefs and to develop empathy among students with learning disabilities.
Keywords: alexithymia, empathy, Metacognitive beliefs, social adjustment, specific learning disability -
از آنجایی که میزان بالای تنیدگی تبعات منفی زیادی بر آینده تحصیلی دانش آموزان دارد، لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنیدگی تحصیلی براساس تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در بین دانش آموزان تیزهوش انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه مدارس تیزهوش شهرستان اردبیل در سال تحصیلی1399-1398 تشکیل داد که 170 نفر (100 پسر و 70 دختر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از ابزارهای، تنیدگی تحصیلی زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد (2009)، تفکر خلاق از پرسشنامه تفکر خلاق ولچ و مکداول (2002)، هوش هیجانی شوت (1998) و ذهن آگاهی کنتاکی (2004) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان انجام شد. نتایج حاکی از همبستگی منفی و معنادار بین متغیرهای تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی با تنیدگی تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بود. همچنین نتایج نشان داد که تفکر خلاق، هوش هیجانی و ذهن آگاهی در مجموع 64 درصد از واریانس تنیدگی تحصیلی را در دانش آموزان تیزهوش را پیش بینی می کند (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که با افزایش تفکر خلاق، ذهن آگاهی و هوش هیجانی در دانش آموزان تیزهوش می توان از شدت تنیدگی تحصیلی در آن ها کاست.
کلید واژگان: تنیدگی تحصیلی, تفکر خلاق, ذهن آگاهی, هوش هیجانی, تیزهوشنشریه تفکر و کودک, Volume:11 Issue: 2, 2021, PP 183 -210Since high levels of stress have many negative consequences on students' academic future, so the present study was conducted with the aim of predicting academic stress based on creative thinking, emotional intelligence and mindfulness among gifted students. The research method was descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of all male and female high school students in gifted schools in Ardabil in the academic year 2019-2020 that 170 people (100 boys and 70 girls) were selected by cluster sampling. In this study in order to collect data from instruments, academic stress Zajacova, Lynch, & Espenshade, (2009), Welch and McDowell Creative Thinking (2002), emotional intelligence (EIS) (1998) and mindfulness (KIMS) (2004). Data were analyzed using Pearson correlation test and simultaneous regression analysis. The results showed a significant negative correlation between the variables of creative thinking, emotional intelligence and mindfulness with academic stress of gifted students. The results also showed that creative thinking, emotional intelligence and mindfulness predict a total of 64% of the variance of academic stress in gifted students (p <0.05). Therefore, it can be concluded that by increasing creative thinking, mindfulness and emotional intelligence in gifted students, the severity of academic stress can be reduced.
Keywords: Academic Stress, Creative thinking, mindfulness, emotional intelligence, Gifted
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.