به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر الهام فرزانگان

  • الهام فرزانگان*
    هدف
    یکی از حقایق شناخته شده در توزیع بازده دارایی ها، الگوی چولگی و کشیدگی است. در پژوهش های گذشته نشان داده شده است که بحران ها و تلاطم های مالی با شوک هایی همراه هستند که اثر بزرگی بر توزیع بازده دارند؛ به طوری که علاوه بر ایجاد دنباله های پهن، واکنش نامتقارن دنباله ها را نیز به همراه دارد. علی رغم اینکه هر دو مشخصه کشیدگی و چولگی بر ریسک دنباله، تاثیر مشترکی دارند، در مطالعات تجربی مالی توجه چندانی به اهمیت این دو ویژگی برای پیش بینی ریسک نشده است. توسعه مدل های مناسب برای پیش بینی دقیق ریسک موضوع مهمی است که همواره توجه سیاست گذاران، اقتصاددانان، مشارکت کنندگان در بازارهای مالی و پژوهشگران را به خود جلب نموده است. بدین منظور، در این پژوهش به پیروی از جیمنز و همکاران (b2022) یک رویکرد نیمه-ناپارامتریک برای تخمین چگالی بازده اتخاذ می گردد که بر مبنای ویژگی های مجانبی سری های گرام-چارلیر (GC) قرار دارد. این رویکرد امکان بررسی اهمیت درنظر گرفتن چندجمله ای های هرمیت و حاصل ضرب متقاطع آن ها در چگالی های گرام-چارلیر را برای پیش بینی ریسک فراهم می کند؛ ارزیابی معیارهای ریسک در یک ساختار نیمه ناپارامتریک امکان در نظر گرفتن همه حقایق کشف شده سری زمانی بازده را برای ارزیابی اثر چولگی و کشیدگی و تعامل بین آن ها از طریق اضافه کردن پارامترهای جدید به تابع چگالی به عنوان منبع اضافه اطلاعات، فراهم می کند.
    روش
    در این پژوهش، برای نخستین بار، تابع چگالی گرام-چارلیر تعمیم یافته (mGC) که شامل گشتاورهای دوم و سوم (چولگی و کشیدگی) و تعاملات بین آن ها می شود برای مدل سازی ریسک توزیع زیان روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران به کار برده می شود. به علاوه، عملکرد مدل های جایگزین مبتنی بر تصریح های مختلف گرام-چارلیر، ازنظر دقت پیش بینی معیارهای ریسک، با استفاده از آزمون های نوین بک تست ارزیابی می شود. بدین منظور، در پژوهش معیار ارزش در معرض ریسک (VaR) و برای نخستین بار معیار ریزش میانه (MS) استفاده می شود. نمونه آماری شامل سری های روزانه شاخص کل قیمت بورس تهران (TEPIX) طی دوره 1/1/1387 لغایت 31/5/1402 می شود. با تمرکز بر دنباله راست توزیع TEPIX، سری زیان به صورت منفی تفاضل لگاریتمی قیمت محاسبه می شود. مدل ها نیز با استفاده از نرم افزارهای R و MATLAB تخمین زده می شوند. مدل سازی زیان های بازده شاخص TEPIX مطابق گام های زیر انجام می شود: گام 1: مدل ARMA(1,1)-GARCH(1,1) با فرض توزیع گاوسی برای جملات اختلال و با استفاده از رویکرد شبه- حداکثر راستنمایی (QML) تخمین زده شود. گام 2: پارامترهای بسط گرام-چارلیر تعمیم یافته و سایر تصریح ها با استفاده از پسماندهای استانداردشده که از گام قبل استخراج شده اند تخمین زده می شوند. برازش تصریح های مختلف چگالی گرام-چارلیر با استفاده از روش حداکثر راستنمایی انجام می شود. برای برازش درون نمونه ای مدل ها، پنجره تخمین با اندازه W_E=2656 مشاهده، انتخاب می شود که گام رو به جلو به اندازه یک مشاهده جدید است. 1000 مشاهده باقی مانده برای پیش بینی های برون نمونه ای مورد استفاده قرار می گیرند.
    یافته ها
    نتایج برازش درون نمونه ای مدل ARMA(1,1)  GARCH(1,1) با فرض چگالی گرام-چارلیر تعمیم یافته برای جمله اختلال، بر معنادار بودن آماری چولگی، کشیدگی و تعامل بین آن ها و ازاین رو بر محتوای اطلاعاتی معنادار آن ها ازنظر اقتصادی و مالی، دلالت دارد. نتایج آزمون های بک تست معیارهای ارزش در معرض ریسک و ریزش میانه در سطح 99 درصد، عملکرد برون نمونه ای تصریح چگالی گرام-چارلیر با پارامتر چولگی را برای پیش بینی قابل اتکای ریسک بالاخص ریسک دنباله های توزیع، در مقایسه با تصریح های جایگزین تایید می کند.
    نتیجه گیری
    به طور کلی، نتایج نشان می دهند که در نظر گرفتن پارامتر مرتبط با عدم تقارن چگالی بازده به تنهایی می تواند منبع مرتبطی از اطلاعات باشد که معیارهای ریسک دقیقی را برای مشارکت کنندگان در بازار فراهم می کند. نتایج تجربی بدست آمده دستاوردهایی برای طراحی استراتژی های مدیریت ریسک و تصمیم گیری تحت شرایط بی ثباتی بازار دارد. نوآوری پژوهش حاضر در به کاربردن رویکرد نیمه-ناپارامتریک برای ارزیابی پیش بینی ریسک شاخص TEPIX است. پژوهش های قبلی، عمدتا سری بازده را براساس توزیع های پارامتریک و ناپارامتریک مدل سازی کرده اند. براین اساس، یافته های تجربی پژوهش حاضر کاربرد نوآورانه برای مدیریت ریسک بورس اوراق بهادار تهران فراهم می کند؛ نتایج تجربی این پژوهش می تواند دستاوردهای مفیدی برای ثبات بخشیدن به بازار مالی داشته باشد.
    کلید واژگان: بسط های گرام-چارلیر, چولگی و کشیدگی, ارزش در معرض ریسک, ریزش میانه, آزمون بک تست
    Elham Farzanegan *
    Purpose
    One of the well-known stylized facts of the distribution of asset returns is the pattern of skewness and kurtosis. Previous research has shown that financial crises and turbulences induce shocks that significantly affect the return distributions, which in addition to creating fat tails, also leads to an asymmetric reaction of the tails. Although skewness and kurtosis have a common impact on tail risk, their significance for risk forecasting has not been considered in empirical financial studies.Developing models for accurate risk forecasting is an important consideration that has always received considerable attention from policymakers, economists, financial market participants, and researchers.For this purpose, in this study, following Jimenez et al. (2022), to estimate the return density, a semi-nonparametric approach is adopted which is based on the asymptotic properties of Gram-Charlier extensions. This approach allows examining the significance of the inclusion of Hermit polynomials and their crossed products in the Gram-Charlier densities for risk forecasting. In fact, in the framework. Evaluating the risk measures in a semi-nonparametric framework allows for capturing all stylized facts of the return series for assessing skewness and kurtosis and their interactions by adding new parameters to the density function as a relevant source of information.
    Method
    This research, for the first time, employs the modified Gram-Charlier density function (mGC), including the second and third moments (skewness and kurtosis) and their interactions for modeling the risk of distribution of the daily losses of the TEPIX. Moreover, the performance of alternative models based on different specifications of Gram-Charlier is evaluated in terms of the accuracy of risk forecasting measures using modern backtesting tests. For this purpose, the Value-at-Risk criteria and Median Shortfall measure, implied for the first time in the present study, are used. The sample includes the daily series of the TEPIX index covering the period from May 20, 2008, to August 22, 2023. Focusing on the right-tail of the TEPIX distribution, the loss series is calculated as a negative of log differences of prices. The models are estimated by R and MATLAB software. Modeling the losses is done through a two-step estimation process according to the following steps. Step 1: the ARMA(1,1)-GARCH(1,1) model is estimated  using the quasi-maximum likelihood (QML) approach by assuming the Gaussian distribution for error terms. Step 2: the modified Gram-Charlier expansion and alternative specifications are estimated using standardized residuals extracted from the previous step. Different specifications of the Gram-Charlier density density fit using the maximum likelihood method. For in-sample fitting of the model, the estimation window size is chosen to be W=2656 observations and the step is chosen to be one new observation. The remaining 1000 observations are used for out-of-sample forecasts.
    Findings
    The empirical findings from the in-sample fitting of the ARMA(1,1)-GARCH(1,1) model, under the Gram-Charlier densities for the innovations, indicate that skewness and kurtosis and their interactions are economically and financially significant. The results of the Backtesting for both 99%-VaR and 99%-MS confirm the out-of-sample forecasting performance of the Gram-Charlier density specification incorporating the skewness parameter, especially for the tails, compared to other specifications that have been taken into account in this research.
    Conclusion
    Overall, the results show that the parameter related to the asymmetry of distribution alone can be a valuable source of information to the market participants by providing accurate risk measures. The empirical findings have practical implications for designing strategies for managing risk and decision-making in times of market instability. The novelity of this study is the application of a semi non-parametric approach to evaluate the risk forecasting of the TEPIX index. The previous studies have mainly modeled the return series based on parametric and non-parametric distributions. Therefore, the empirical findings of the present study provide a novel application for risk management in the Tehran Stock Exchange. The empirical findings can have useful implications for stabilizing the financial markets.
    Keywords: Gram-Charlier Expansions, Skewness, Kurtosis, Value-At-Risk, Median Shortfall, Backtesting
  • الهام فرزانگان*

    جریان اطلاعات و تعاملات درون بازارهای مالی تاثیر مهمی بر فرآیند کشف قیمت و انتشار احساسات و ریسک دارد. برای بورس اوراق بهادار تهران به عنوان یکی از مهم ترین بخش های بازار سرمایه ایران تاکنون پژوهش چندانی در حوزه آنتروپی انتقال و پویایی های جریان انتقال اطلاعات درون بازار انجام نشده است. در این پژوهش پویایی های جریان اطلاعات میان شاخص های 39 صنعت اصلی در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 7/1/1389 تا 31/3/1402، مورد بررسی قرار می گیرد. به منظور اندازه گیری شدت جریان اطلاعات بین صنایع، از رویکرد آنتروپی انتقال موثر استفاده می شود. سپس، دنباله ماتریس های اطلاعات برای پنجره غلتان با اندازه یک سال و تعداد روزهای انتقال 5 روز، ساخته می شود. با توجه به وقوع رخدادهای بحرانی متعدد طی دوره زمانی پژوهش، به منظور بررسی تاثیر آن ها بر جریان اطلاعات، از شبکه k-نزدیک ترین همسایه مبتنی بر فاصله فروبنیوس، آنالیز قوت تاثیر و شبکه آستانه، استفاده می شود. محاسبات نشان می دهد که ماتریس آنتروپی انتقال موثر از ویژگی زمان متغیر برخوردار است و طی اکثر دوره ها پایدار هست، بعلاوه، اکثر رخدادهای بحرانی بوقوع پیوسته در دوره زمانی پژوهش بر پویایی های جریان اطلاعات تاثیر قوی دارند. برطبق یافته ها مقادیر غیرنرمال قوت تاثیر با نوسانات بزرگ بازار و رخدادهای مهم همراه شده اند. به ویژه اینکه منبع اطلاعات غالب در دنباله شبکه های جریان اطلاعات، به طور چشمگیری طی زمان تغییر می کند که بیانگر آن است که صنعت غالب در شبکه پایدار نیست و تغییر می کند.

    کلید واژگان: آنالیز قوت تاثیر, آنتروپی انتقال موثر, بورس اوراق بهادار تهران, جریان اطلاعات, شبکه آستانه
    Elham Farzanegan *

    The information diffusion and interactions within financial markets have a significant impact on the price discovery process and the sentiment and risk dispersion. Despite its importance, limited research has been conducted on information flow dynamics within the Tehran Stock Exchange, which is a vital component of Iran's capital market. This study aims to fill this gap by examining the information flow dynamics among 39 major industries from March 27, 2010, to June 21, 2023. Effective transfer entropy is employed to quantify the intensity of information flow between industry indices. Sequence of information matrices are constructed using rolling one-week windows over one-year periods. Given the occurrence of critical events during the research period, their influence on information flow dynamics is analyzed using Frobenius distance-based k-nearest neighbor networks, Influence Strength analysis, and threshold networks. The findings reveal that the effective transfer entropy matrix exhibits time-varying characteristics and remains stable throughout most periods. Furthermore, critical events significantly impact information flow dynamics, with abnormal values of Influence Strength associated with market volatility and major events. Additionally, the dominant source of information in the information flow network changes over time, highlighting the transient nature of industry dominance within the network.

    Keywords: Effective Transfer Entropy, Information Flow, Influence Strength Analysis, Tehran Stock Exchange, Threshold Network
  • الهام فرزانگان*

    ریسک سیستمی ثبات بازار مالی را به خطر می اندازد، چرا که شکست هر بخش می تواند به کل سیستم مالی آسیب برساند. ازاین رو اندازه گیری دقیق ریسک سیستمی و تجزیه وتحلیل مکانیزم انتقال ریسک های مالی میان بخش های مختلف برای محافظت سیستم مالی دربرابر ریسک های سیستمی، از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا در پژوهش حاضر، یک شبکه رخداد دنباله ای محور ساخته می شود تا با استفاده از آن اثر سرایتی ریسک سیستمی و وابستگی متقابل ریسک های دنباله ای میان صنایع در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شود. بدین منظور، 29صنعت اصلی در بورس اوراق بهادار تهران، متشکل از 196 شرکت فعال، طی دوره زمانی 1397 الی 1401 که دوره های استرس مختلفی را پوشش می دهد مورد آزمون قرار می گیرند. برای اندازه گیری پروفایل های ریسک، ریزش های مورد انتظار شرطی (CoES) محاسبه می شود. ماتریس های مجاورت زمان متغیر که براساس مشابهت بین پروفایل های ریسک هر جفت گره بدست می آیند نشان می دهند که ارتباط متقابل در شبکه وجود دارد. پروفایل های ریسک صنایع به طور مثبت همبسته هستند؛ صنعت بانک ها و موسسات اعتباری و صنعت بیمه و بازنشستگی هیچ گونه نقشی در تنوع بخشی ریسک طی رخدادهای دنباله ای، ندارند. با محاسبه نمره ریسک سیستمی و استفاده از تکنیک تجزیه ریسک سیستمی، می توان نتیجه گرفت که بجز صنایع مالی، سایر صنایع، صنایع مهم سیستمی در شبکه محسوب می شوند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون کوانتیل شبکه ای رخداد دنباله ای محور در کوانتیل های مختلف، نشان می دهد که همه صنایع در انتقال ریسک تحت شرایط حدی بازار، نقش دارند. یافته های حاصل از این پژوهش، از اهمیت کاربردی برای مقامات نظارتی جهت اصلاح سیاست های مالی و بهبود چارچوب های سیاست های کلان برخوردار است و نیز برای تصمیم گیری سرمایه گذاران در تخصیص دارایی ها مفید واقع می شوند.

    کلید واژگان: صنایع, ریزش مورد انتظار شرطی, ریسک سیستمی, تحلیل شبکه ای, سرایت ریسک
    Elham Farzanegan *

    The Tehran Stock Exchange and its industries have contributed to the risk of tail events occurring in recent years, such as the U.S. and European sanctions against Iran and the COVID-19 pandemic. Industries affected by these crises have become more connected. Crisis episodes have raised risk spread within the financial system. Whenever an impulse hits an industry, it is quickly transmitted to other industries through a contagion mechanism, which ultimately causes fluctuations in the whole system. Stress situations suggest that promoting financial stability should be a priority for regulators and academic researchers. For this purpose, analyzing the systemic risk contagion and tail risk interconnectedness among industries is important to enhance the stock market’s safety and design the related macroprudential policies. The stock market plays a vital role in the financial system by allocating resources and facilitating price discovery. However, Tehran Stock Exchange is a completely immature market, which greatly increases the possibility of risk contagion to the entire market. For example, the collapses of stock price bubbles in the Tehran Stock Exchange over the past two decades resulted in huge losses in the net worth of investors and was followed by a recession. The financial turmoil highlights the importance of measuring systemic risk in the stock market.Interconnections among industries in a network imply that a shock in one industry may lead to risk transmission between related industries, causing risk contagion to the entire stock market. Therefore, investigating the risk interrelationships between industries and identifying the systematically linked industries is essential to effectively predict the systemic risks and control risk spread in the stock market.This study analyzes the risk interdependence among the main industries listed on the Tehran Stock Exchange. In particular, the risk contagion effects among industries are analyzed under extreme market conditions.

    Keywords: CoES, Industry Sectors, Network Analysis, risk contagion, Systemic risk
  • الهام فرزانگان*
    هدف

    پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد هم انباشتگی کسری، به مدل سازی سری های زمانی بیشترین و کمترین قیمت معامله شده سهام و سری بازه سهام می پردازد که مشخص کننده تفاضل بین بیشترین و کمترین قیمت است. همچنین، ویژگی تغییر رژیم در رابطه هم انباشتگی میان سری قیمت ها نیز بررسی شده است.

    روش

    برای دستیابی به هدف پژوهش، از رویکرد خودرگرسیون برداری هم انباشته کسری (FCVAR) برای شش شاخص عمده بورس اوراق بهادار تهران، یعنی شاخص کل بورس، شاخص بازار اول، شاخص بازار دوم، شاخص صنعت، شاخص مالی و شاخص کل فرابورس، با فراوانی های زمانی مختلف، طی بازه 23/5/1386 تا 24/5/1401 استفاده شده است. برای آزمون ریشه واحد کسری در هر سری قیمت، از روش های GPH و ELW نیز استفاده شده است. همچنین، فرضیه وجود حافظه بلندمدت واقعی در مقابل حافظه بلندمدت کاذب، در سری های بازه با استفاده از رویکرد پیشنهادی کیو (2011) آزمون می شود. به منظور آزمون هم انباشتگی آستانه ای در سری بازه این شاخص ها، رویکرد خودرگرسیون آستانه ای خود موجود (SETAR) با تصریح دو رژیم، نیز برآورد شده است.

    یافته ها

    در خصوص اکثر شاخص ها، مقدار برآورد شده از پارامتر کسری برای سری های بازه، در مقایسه با مقدار به دست آمده از این پارامتر برای سری های بیشترین و کمترین قیمت، کوچک تر است. همچنین، بیشترین و کمترین قیمت ها و سری بازه آن ها، از تغییرات رژیم یا روند به طور هموار متغیر، متاثر شده اند. بیشترین و کمترین قیمت اکثر شاخص ها، در هر دو منطقه مانایی و نامانایی از بازه بیشترین قیمت کمترین قیمت، هم انباشته کسری هستند. به علاوه، رویکرد هم انباشتگی کسری، معیار پایین تری را از ماندگاری درسری بازه قیمت در مقایسه با رویکرد انباشتگی کسری ارائه می دهد. این یافته نسبت به فراوانی های زمانی مختلف روزانه، هفتگی و ماهانه، به قوت خود باقی می ماند. به علاوه، نتایج بر زمان متغیر بودن رابطه هم انباشتگی میان سری بیشترین و کمترین قیمت سهام دلالت دارند. از این رو، در کاربردهای عملی برای بورس اوراق بهادار تهران، می بایست چارچوب FCVAR در جهت درنظر گرفتن این مشخصه ها تعمیم داده شود.

    نتیجه گیری

    نتایج تجربی نشان می دهند که برخلاف بازده که مانا و پیش بینی ناپذیر است، بازه قیمت از ویژگی فرایندهای حافظه بلندمدت برخوردار است که در منطقه نامانایی، علاوه بر سطوح مانایی با رفتار برگشت به میانگین، قرار می گیرد. در نتیجه، می توان یک تخمین زن نوسان پذیری مبتنی بر بازه نامانا را نتیجه گرفت که نسبت به تخمین زن نوسان پذیری تحقق یافته مبتنی بر بازده مانا، کاراتر است. از این رو، از تخمین نوسان پذیری مبتنی بر بازه، می توان به عنوان جایگزینی برای تخمین نوسان پذیری شاخص های بورس اوراق بهادار تهران و شاخص فرابورس و حتی، برای مدل سازی و پیش بینی قیمت سایر دارایی ها نیز استفاده کرد. این یافته ها برای معامله گران، سرمایه گذاران و سیاست گذاران دلالت بر این دارد که می توانند قیمت های حدی آینده شاخص های بازار را با استفاده از مقادیر گذشته آن ها پیش بینی کنند و از این پیش بینی ها برای طراحی استراتژی های سرمایه گذاری خود بهره گیرند. وجود هم انباشتگی میان بیشترین و کمترین قیمت های شاخص ها نیز بر وجود فرصت های محدود آربیتراژ برای سرمایه گذاران و معامله گران در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران دلالت دارد. به علاوه، نتایج نشان می دهد که کارایی در این بازارها برای همه شاخص ها به یک شکل نیست. با این حال، روابط بلندمدت استواری میان بیشترین و کمترین قیمت شاخص ها وجود دارد. از این رو، برای طراحی استراتژی های صندوق پوشش ریسک که دربرگیرنده ترکیبی از سهام این بازارهاست، رفتار و رابطه بلندمدت میان این شاخص ها می بایست مدنظر قرار گرفته شود. همچنین، تخصیص پرتفوی و استراتژی های متنوع سازی، نباید دربرگیرنده دارایی هایی باشد که رفتار کوتاه مدت با شاخص هایی دارند که رابطه بلندمدت نشان می دهند. این یافته برمبنای این عقیده قرار دارد که قیمت گذاری نادرست و بیش پوشش ریسک می تواند در شرایط عدم وجود رابطه هم انباشتگی میان سری قیمت ها اتفاق بیفتد.

    کلید واژگان: انباشتگی کسری, بازه بیشترین قیمت کمترین قیمت سهام, هم انباشتگی آستانه ای, هم انباشتگی کسری
    Elham Farzanegan *
    Objective

    This paper seeks to employ fractional cointegration methodology to model high and low stock prices, as well as the range series, indicating the difference between high and low stock prices. Additionally, it tries to examine the regime-switching characteristic in the cointegrating relationship between price series.

    Methods

    The study utilizes the Fractionally Cointegrated Vector Autoregressive (FCVAR) approach to explore the cointegrating relationships among six key indices of the Tehran Stock Exchange - TEPIX, First Market index, Second Market index, Industry index, Mali index, and Fara Bourse overall index - across various time frequencies from August 14, 2007, to August 15, 2022. To test for the fractional unit root in each price series, the GPH and ELW methods are also employed. Furthermore, the Qu (2011) method is employed to test the true long memory against spurious long memory on the range series. Finally, the threshold effect in the cointegrating relationship between the high and low price series is analyzed by the two regimes' Self-Exciting Threshold Autoregressive approach (SETAR).

    Results

    In most indices, the estimated fractional parameter of the range series is lower than that of the high and low stock price indices. Moreover, the high and low prices and the range series are affected by regime changes or a smoothly varying trend. The high and low stock price indices are fractionally cointegrated, in the two levels of stationary and non-stationary ranges. Further, the fractional cointegration approach gives a lower measure of dependency in price range series than the fractionally integrated approach. These findings are robust to different time frequencies, including daily, weekly, and monthly. Finally, the results affirm the time-varying cointegrating relationship between high and low stock prices. Thus, the FCVAR framework should be generalized to adjust according to this characteristic.

    Conclusion

    The empirical results show that, unlike the return, which is stationary and unpredictable, the range prices have characteristics of the long-memory processes, falling into non-stationary and stationary levels with mean-reverting behavior. Accordingly, one can obtain a non-stationary range-based volatility estimator, which is more efficient than a stationary return-based realized volatility estimator. These results imply that traders, investors, and policymakers could predict the future extreme prices of the market indices from past values and exploit such predictions to design investment strategies. The cointegration between high and low prices of indices implies limited arbitrage opportunities for the investors and traders in the Tehran Stock Exchange and Iran Fara Bourse Co. Furthermore, the efficiency of these markets is shown to be unstable across indices. Still, there are robust long-run relationships between the high and low stock price indices. Thus, to design hedge fund strategies containing combinations of the stocks from these markets, the behavior and long-run relations of the indices must be considered. Moreover, to design portfolio allocation and diversification strategies, one should mix assets that haven’t short-term behavior with indices that show long-term relationships. This conclusion is derived from the notion that mispricing and over-hedging may occur in the absence of cointegrating relationships between price series.

    Keywords: Fractional cointegration, Fractional Integration, Stock high-low price range, Threshold cointegration
  • حمیدرضا حیدری، الهام فرزانگان*
    پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آربیتراژ نامتقارن و محدودیت های آربیتراژ برای توضیح صرف بازده نوسان پذیری غیرسیستماتیک مشاهده شده در بورس اوراق بهادار تهران، می پردازد. نمونه در نظر گرفته شده مشتمل بر 90 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387 الی 1400 می باشد. بدین منظور یک شاخص جامع محدودیت های آربیتراژ، بر اساس سه معیار ریسک آربیتراژ شامل هزینه های معاملاتی، ریسک معامله گران اختلال زا و نااطمینانی اطلاعاتی؛ و نیز یک معیار قیمت گذاری نادرست، بر اساس بی قاعدگی های رشد دارایی ها، سودآوری ناخالص و مومنتوم، با توجه به ویژگی های خاص بورس اوراق بهادار تهران محاسبه شده است. برای آزمون فرضیه های پژوهش، روش تجزیه و تحلیل سه طرفه پرتفوی و رگرسیون های مقطعی فاما-مک بث، مورداستفاده قرارگرفته است. نتایج بیانگر یک رابطه مثبت بین بازده مورد انتظار و نوسان پذیری غیرسیستماتیک در سهم های بیش قیمت گذاری شده و در سهم های کم قیمت گذاری شده است؛ در شرایط محدودیت های آربیتراژ زیاد، مقدار صرف بازده نوسان پذیری غیرسیستماتیک سهم های بیش قیمت گذاری شده بزرگ تر از این مقدار برای سهم های کم قیمت گذاری شده، می باشد. درنتیجه، محدودیت های آربیتراژ علاوه بر آربیتراژ نامتقارن، می توانند صرف مثبت نوسان پذیری غیرسیستماتیک را در بورس اوراق بهادار تهران توضیح دهند.
    کلید واژگان: آربیتراژ نامتقارن, محدودیت های آربیتراژ, صرف بازده نوسان پذیری غیرسیستماتیک, بورس اوراق بهادار تهران
    Hamidreza Heidari, Elham Farzanegan *
    This study investigates the effects of arbitrage asymmetry and limits-of-arbitrage to explain the observed idiosyncratic volatility return premium in the Tehran Stock Exchange. The sample includes 90 companies listed on the Tehran Stock Exchange from 2008 to 2022. For this purpose, a comprehensive index of limits-of-arbitrage has been constructed based on three measures of arbitrage risk: transaction costs, noise trader risk, and information uncertainty. Furthermore, a mispricing measure has been constructed based on three anomalies: asset growth, gross profitability, and momentum. These measures and anomalies capture the main features of the Tehran Stock Exchange. To test the research hypothesis, the three-way portfolio sorting and the Fama-Macbeth cross-sectional regressions conducted. The empirical findings show that the idiosyncratic volatility premium is positive for both overpriced and underpriced stocks. Within the high limits-of-arbitrage stocks, the positive idiosyncratic volatility return premium is higher for overpriced stocks than for underpriced stocks. Consequently, the limits-of-arbitrage and the arbitrage asymmetry can explain the positive idiosyncratic volatility return premium in theTehran Stock Exchange.
    Keywords: Arbitrage Asymmetry, Limits-of-Arbitrage, Idiosyncratic Volatility Return Premium, Tehran Stock Exchange
  • حمیدرضا حیدری، الهام فرزانگان*
    پژوهش حاضر برای نخستین بار تاثیر رفتار گله ای بر نوسان پذیری غیرسیستماتیک مازاد بازار را در سطح صنایع فعال در بورس اوراق بهادار تهران، با استفاده از داده های روزانه 105 شرکت در قالب 21 صنعت در سال های 1398-1387 بررسی می کند که شامل حباب قیمت سهام و تحریم های هسته ای علیه ایران می شود. نتایج حاصل از مدل CSAD (انحراف مطلق مقطعی) تعمیم یافته نشان می دهند طی دوره های آشفتگی فوق، باوجود اینکه رفتار گله ای در سطح کل بازار وجود ندارد، این رفتار در برخی صنایع مشاهده می شود. به علاوه، احساسات و ترس سرمایه گذاران از زیان های شدید در آشفتگی های بازار موجب می شود اطلاعات شخصی خود را نادیده بگیرند و به تقلید از تصمیم گیری های معامله گرانی که آنها را مطلع می پندارند، بپردازند و به حرکات گله ای در سیزده صنعت وارد شوند. بر طبق یافته های حاصل از مدل GJR-GARCH تعمیم یافته، تاثیر رفتار گله ای بر نوسان پذیری در صنایع، متفاوت بوده است؛ به ویژه اینکه رفتار گله ای موجب کاهش نوسان پذیری غیرسیستماتیک شرطی در چهارده صنعت علاوه بر کل بازار شده است. به علاوه، چون معاملات حجیم سرمایه گذاران موجب افزایش معاملات آگاهانه می شود، تغییرات حجم معاملات تاثیر منفی بر نوسان پذیری غیرسیستماتیک شرطی در شانزده صنعت دارد.
    کلید واژگان: رفتار گلهای, نوسان پذیری غیرسیستماتیک شرطی, آشفتگی بازار, تغییرات حجم معاملات, احساسات سرمایهگذاران
    Hamidreza Heidari, Elham Farzanegan *
    This study investigates, for the first time,the herding behavior effect on the excessive market idiosyncratic volatility in the industries listed on the Tehran Stock Exchange. We use daily data of 105 firms in 21 industries for the period 2008 to 2020, which covers the stock price bubbles and nuclear sanctions against Iran. The result sof the modified cross-sectional absolute deviation(CSAD) model show that during such turmoil periods, herding does not exist in the whole market, but is observed in eight industries. Moreover, because of the fear of larg elosses during market turmoil, investors ignore their own information to imitate the decisions of in form edtraders, and, in turn, herding in thirteen industries. Moreover, the findings of the modified GJR-GARCH model highlight that herding has a different effect on volatility across the different industries. In particular, her dingnegatively affect tsthe conditional idiosyncratic volatility in fourteen industries along withthe whole market. Furthermore, because the larger trading volume results in higher informed trading,trading volume turnover egatively affects the conditional idiosyncratic volatility in sixteenin dustries.
    Keywords: Herding Behavior, Conditional Idiosyncratic Volatility, Market Turmoils, Trading Volume Turnover, Investor Sentiment
  • حمیدرضا حیدری، الهام فرزانگان*
    هدف

    این مقاله، بررسی قیمت گذاری نوسان پذیری غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. همچنین بررسی می شود که آیا توضیحات بیان شده در ادبیات برای بی قاعدگی قیمت گذاری نوسان پذیری غیرسیستماتیک در بازارهای توسعه یافته، برای شواهد تجربی مشاهده شده در بورس اوراق بهادار تهران نیز برقرار است.

    روش

    برای محاسبه نوسان پذیری غیرسیستماتیک شرکت هایی که حداکثر یک روز معاملاتی طی هر ماه دارند حذف شدند. نمونه نهایی شامل 48 شرکت فعال در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1387 لغایت 1398 شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش، مدل سه عاملی فاما-فرنچ (1993)، روش مرتب سازی یک طرفه پورتفوی برمبنای نوسان پذیری غیرسیستماتیک، روش مرتب سازی دوطرفه پورتفوی برمبنای نوسان پذیری غیرسیستماتیک و پنج عامل ریسک، و نیز رگرسیون های مقطعی فاما-مک بث (1973)، مورد استفاده قرار گرفته است.

    یافته ها

    بیانگر وجود یک رابطه قویا مثبت بین نوسان پذیری غیرسیستماتیک و بازده مورد انتظار است. این نتیجه گیری بعد از کنترل اثر سه عامل ریسک فاما-فرنچ (بازده مازاد بازار، اندازه، و ارزش)، معکوس بازده کوتاه مدت، ترجیحات برای بازده حدی مثبت، و مومنتوم (کارهارت، 1997)، همچنان برقرار است.

    نتیجه گیری

    بی قاعدگی نوسان پذیری غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران وجود ندارد؛ بنابراین، سرمایه گذاران می باید نوسان پذیری غیرسیستماتیک را نیز در تصمیم گیری های سرمایه گذاری مدنظر داشته باشند. بعلاوه، توضیحاتی که در ادبیات بیان شده است، برای شواهد بدست آمده در بورس اوراق بهادار تهران مبنی بر صرف مثبت نوسان پذیری غیرسیستماتیک، پذیرفتنی نمی باشد.

    دانش افزایی

    در ادبیات، بی قاعدگی نوسان پذیری غیرسیستماتیک عمدتا برای بازارهای توسعه یافته و در حال توسعه مورد بررسی قرار گرفته است. بالاخص اینکه توضیحات بیان شده در ادبیات در مورد وجود بی قاعدگی نوسان پذیری غیرسیستماتیک در بازارهای توسعه یافته، تاکنون برای بورس اوراق بهادار تهران، مورد بررسی قرار نگرفته است. بر این اساس، در پژوهش پیش رو هدف پرکردن این شکاف برای گسترش ادبیات پیرامون بورس اوراق بهادار تهران است.

    کلید واژگان: بازده مقطعی سهام, بی قاعدگی نوسان پذیری غیرسیستماتیک, ترجیحات برای بازده حدی مثبت, معکوس بازده کوتاه مدت, مومنتوم
    Hamid Reza Heidari, Elham Farzanegan *
    Purpose

    This paper aims to investigate the pricing of idiosyncratic volatility in the Tehran Stock Exchange. Moreover, it examines whether the explanations proposed by previous studies for the idiosyncratic volatility anomaly in the developed markets can be applied to the evidence obtained from the Tehran Stock Exchange?

    Method

    the sample includes thefirmsthat have positive book values, the non-financial intermediaries, and the firms with the fiscal year ending on the last day of March. Tocalculate idiosyncratic volatility, the firms with trading days less than onece each month are excluded. The final sample consists of 48firmslisted in the Tehran Stock Exchange, over the period from 2008 to 2019. The hypothesis is examined by using the three-factor Fama andFrench (1993) model, the one-way portfolio sorting approach on idiosyncratic volatility, the two-way portfolio sorting on idiosyncratic volatility, and the five risk factor, and Fama and MacBeth (1973) cross-sectional regressions method.

    Results

    suggests a positive and statistically significant relationship between the idiosyncratic volatility and the future stock returns. This result is persistent after controlling for the Fama-French three risk factors (excess market return, SMB, and HML), the short-term reversal factor, the preference for lottery-type stocks, and the momentum factor (Carhart, 1997).

    Conclusion

    there is no evidence of the idiosyncratic volatility anomaly in the Tehran Stock Exchange; therefore, the investors should take into account the idiosyncratic volatility in their investment decisions. Furthermore, none of the explanations in the literature can explain the idiosyncratic volatility positive premium on the Tehran Stock Exchange.

    Contribution

    the idiosyncratic volatility anomaly was investigated mainly for developed markets and other developing countries. Moreover, the existing explanations about the idiosyncratic volatility anomaly have not yet been examined for the Tehran Stock Exchange. Therefore, this study aims to fill this gap to extend the literature on the emerging Tehran Stock Exchange.

    Keywords: cross-sectional Stock Returns, Idiosyncratic Volatility Anomaly, Momentum, Preference for Lottery- type Stocks, short-term Reversal
  • الهام فرزانگان*
    اهداف

    در این مقاله برای نخستین بار موضوع حافظه بلندمدت زمان متغیر در بورس اوراق بهادار تهران با به کارگیری شاخص کارایی جدیدی ازطریق رویکرد از پنجره متحرک بررسی شده است. به منظور بررسی و قوت نتایج، این روش تخمین برای پنجره های با تعداد روزهای انتقال 5 روز نیز انجام و از ورژن بوت استرپ ریسکی آزمون کلی نگر اتوماتیک (AQ) و آزمون نسبت واریانس اتوماتیک (AVR)، برای تعداد روزهای انتقال 14 و 5 روز نیز استفاده شده است.

    روش

    مجموعه قیمت های  استفاده شده در این مقاله شامل 2621 مشاهده روزانه از شاخص کل قیمت بورس اوراق بهادار تهران (TEPIX)، طی دوره زمانی23/9/1387 تا 1/8/1398 است و از نرم افزار ره آورد نوین گردآوری شده است. فرضیه ها با استفاده از نرم افزارهای اکسل، ایویوز، آر و متلب آزمون شده اند.

    نتایج

    براساس نتایج، در بورس اوراق بهادار تهران، مقدار به دست آمده از نما های هرست تعمیم یافته (GHE) برای کلیه پنجره ها با روزهای انتقال 14 روز، بیشتر از شاخص کارایی (مقدار 5/0) است؛ از این رو، حافظه بلندمدت در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد؛ همچنین، درجه بالایی از نسبت عدم کارایی در این بازار مشاهده شده است و بورس اوراق بهادار تهران در طی زمان کاراتر نشده است. درپایان، نتایج حاصل از تخمین پنجره های زمانی با روزهای انتقال 5 روز و نتایج حاصل از تخمین ورژن بوت استرپ ریسکی آزمون های AQ و AVR برای روزهای انتقال 14 و 5 روز، بر صحت و قوت نتایج تجربی قبلی دلالت دارد. یافته های این مقاله برای سرمایه گذاران، مدیران سبد و سیاست گذاران دستاوردهایی نیز دارد.

    کلید واژگان: بورس اوراق بهادار تهران, حافظه بلندمدت زمان متغیر, رویکرد پنجره متحرک, کارایی بازار, نما های هرست تعمیم یافته (GHE)
    Elham Farzanegan *
    Objective

    This study is the first to examine the issue of time-varying long-term memory in the Tehran Stock Exchange, using a new efficiency index through a rolling window technique. To test the robustness of the results, this estimation technique is repeated with time windows with 5-day shifts. Furthermore, the wild bootstrap versions of the Automatic Portmanteau test (AQ) and the Automatic Variance Ratio test (AVR) have been performed with 14- and 5-day shifts.

    Method

    The sample employed in this paper consists of daily observations on the Tehran Stock Exchange Index (TEPIX), covering the period from December 2008 to October 2019, making up a total of 2621 observations. The TEPIX series are collected from the Rahavard Novin software. The hypotheses are analyzed by Excel, EViews, R, and MATLAB software.

    Results

    The findings show that in the Tehran Stock Exchange the estimated values of the generalized Hurst exponents (GHE) for all windows with 14-day shifts are over the efficiency indicator 0/5. Therefore, a kind of long-term memory exists on the Tehran Stock Exchange. Moreover, a high degree of inefficiency ratio is observed in the market. Furthermore, the Tehran Stock Exchange does not become more efficient over time. Finally, the results from the time windows with 5-day shifts as well as wild bootstrap versions of the AQ and AVR tests with 14- and 5-day shifts indicate that the previously-mentioned empirical results are robust. The findings from the study provide important implications for investors, portfolio managers, and policy-makers.

    Keywords: time-varying Long-term Memory, Rolling Window Approach, Market Efficiency, Generalized Hurst Exponents (GHE), Tehran Stock Exchange
  • الهام فرزانگان *
    در این مقاله با به کارگیری نسل جدید مدل های نوسان پذیری چندمتغیره شامل مدل ADCC، مدل GO-GARCH و مدل های GARCH مبتنی بر کاپیولا، به تخمین و بررسی عملکرد پوشش ریسک بازار نقد با بازار آتی سکه بهار آزادی، طی دوره زمانی 5/8/1389 تا 31/4/1395، پرداخته ایم. نتایج تجربی حاکی از برتری نسبت های پوشش ریسک به دست آمده از مدل GO-GARCH در مقایسه با سایر مدل های رقیب، برای پوشش ریسک نوسانات قیمت های نقد با آتی سکه بهار آزادی است. نتایج تجربی همچنین نشان می دهند که قیمت های نقد و آتی طی دوران تنش در بازار سکه، گرایش به هم حرکتی دارند. در واقع، سرمایه گذارانی که پورتفولیوهای متنوع سازی شده از سکه و آتی آن نگهداری می کنند، ممکن است با زیان های قابل توجهی طی زمان های رکود بازار سکه رو به رو شوند. در چنین شرایطی، اتخاذ موقعیت فروش در آتی سکه برای سرمایه گذاران در بازار نقد می تواند با منفعت همراه باشد، زیرا به کاهش زیان های حدی پورتفولیو کمک می کند.
    کلید واژگان: استراتژي هاي پوشش ريسک, سکه بهار آزادي, مدل ADCC, مدل GARCH مبتني بر کاپيولا, مدل
    Elham Farzanegan *
    In this paper, we employ a new generation of multivariate volatility models, i.e. ADCC, GO-GARCH and Copula-GARCH to estimate and investigate the hedging performance for Bahar-Azadi Gold Coins spot markets (GC) and Futures market (GCF), during 27/10/2010 to 21/7/2016. The empirical results show that the hedge ratios estimated from the GO-GARCH model are preferred (most effective) for hedging GC prices with GCF. The results also show that the spot and futures prices tend to co-move in times of market stress. Indeed, those investors who hold diversified portfolios of gold coin and gold coin futures may face significant losses in a bear market. Here a short position on the gold coin futures may be beneficial to gold coin investors because it helps reduce the portfolio’s extreme losses.
    Keywords: ADCC Model, Bahar-Azadi Gold Coin, Copula-GARCH Model, GO-GARCH Model, Hedging Strategyies
  • عزت الله عباسیان *، الهام فرزانگان، ابراهیم نصیرالاسلامی
    یکی از مسائل چالشی و بحرانی در تئوری مالیه رفتاری آن است که چگونه می توان یک مدل تحقیق پذیر را برای توضیح فرآیند شکل گیری حباب قیمتی فرمول سازی کرد. دراین مقاله،براساس کار اولیه اشلایفر و ویشنی (1997) و بافرض آربیتراژکنندگان عقلایی نزدیک بین این سوال مطرح می شود که آیا وجود حباب عقلایی می تواند ناشی از فعالیت و واکنش معامله گران اختلال زا به اطلاعات اختلالی باشد. بدین منظور، با استفاده از آمارهای بورس اوراق بهادار تهران،طی بازه فروردین سال 1383 تا پایان خرداد سال 1394ش، یک مدل اتورگرسیوترکیبی لوجستیک از پویایی های قیمت سهام در قالب یک سیستم دورژیمی درنظر گرفته شده به گونه ای که فرآیند حباب قیمت گذاری دریک رژیم ایجاد می شود اما در رژیم دیگر نوعیهم انباشتگی خطی بین قیمت و سود سهام برقرار است.برطبق نتایج تجربی،احتمال تغییر رژیم به تورم برون زا و وقفه قیمت سهام بستگی دارد. این نشان می دهد که قیمت های سهام نسبت به اطلاعات اختلالی در بازار آسیب پذیر هستند.
    کلید واژگان: نسبت سود سهام, قیمت, مدل LMARX, حباب قیمتی, آربیتراژکنندگان عقلایی, محدودیت در آربیتراژ
    Ezatollah Abbasian *, Elham Farzanegan, Ebrahim Nasiroleslami
    One challenging and critical problem in behavior finance is how to establish verifiable models describing the appearance price bubbles.In this paper, Building on Shleifer and Vishny (1979), seminal work, and with assumption of being myopic arbitragers, the aim is to test if existence of rational bubble is due to activity and response of noise traders to noisy information?Using Tehran Stock Exchange data from 2004:M3 to 2015:M6, an autoregressive regime-switching model of stock price dynamics in which the process creates pricing bubbles in one regime while a linear co-integration relationship between dividends and prices prevails in the other, is estimated. Empirical results indicate that the probability of regime-switching depends on exogenous inflation and lagged price. The results emphasize the importance of the impact of noisy information causing the deviation of prices from intrinsic value.
    Keywords: Dividend, Price Ratio, LMARX Model, Rational Bubble, Rational Arbitrageurs, Limits to Arbitrage
  • عزت الله عباسیان، محسن ابراهیمی، الهام فرزانگان
    در فرایند اوراق بهادارسازی، بانی با فروش وام به سرمایه گذاران ریسک پذیر، می تواند ریسک وام های رهنی را به آنها تخصیص دهد. در این صورت ممکن است بانی انگیزه ای برای غربال قرض گیرندگان نداشته باشد، بنابراین مشکل مخاطره اخلاقی به وجود می آید. این نوشتار در قالب رابطه کارفرما کارگزار، این نوع مسئله عاملیت را بررسی می کند؛ بدین صورت که سرمایه گذار برای کاهش عدم تقارن اطلاعات از برنامه جبران برای ایجاد انگیزه به بانی استفاده می کند و به استنباط ابعاد مختلف تلاش انجام گرفته، از قاعده بیز کمک می گیرد و اعتقادهای پسین مشترک خود از مشاهدات وضعیت اعتباری ادغام وام ها و ابعاد مختلف تلاش را در مسئله طراحی قرارداد لحاظ می کند. نتایج نشان می دهد شکل قرارداد بهینه، تابعی از محتوای اطلاعاتی مشاهده های سرمایه گذار و اطلاعات استنباط شده است و حاکی از آن است که استفاده از اطلاعات اضافی از فرصت طلبی های بانی جلوگیری می کند و بانی به احتمال بیشتر وظایف تعیین شده را هنگام اعطای وام به متقاضیان انجام می دهد.
    کلید واژگان: استنباط بیزین ناپارامتریک, اوراق بهادار با پشتوانه وام های رهنی, طراحی بهینه برنامه جبران چندبعدی, فرایند تصادفی بوفه هندی, مخاطره اخلاقی
    Ezatollah Abbasian, Mohsen Ebrahimi, Elham Farzanegan
    In the securitization process، by selling the mortgage loans to risk-lover investors، originator can allocates the mortgage loans risk with them. In this case، originator may not have an incentive to screen out borrowers، resulting in the moral hazard problem. This paper، in the principal-agent framework، analysis this agency problem. Investor، to reduce asymmetric information، uses compensation scheme for giving incentives to the originator and by using the Bayesʼ rule، deals with inferring various dimensions of implemented effort؛ and incorporates her joint posterior beliefs of the pooled loans’ credit position data and inferred various dimensions of effort، in to the designing contract problem. The results indicate that the shape of optimal contract is a function of the information content of investors’ observations and inferred knowledge about efforts، which suggests that using additional information to avoid originator’s opportunism، the originator more likely performs the obligated tasks when lending the loans to the applicants.
    Keywords: IBP stochastic Process, Mortgage, Backed Securities, Moral Hazard, Nonparametric Bayesian Inference, Optimal Design of Multi, Task compensation scheme
  • عزت الله عباسیان، محسن نظری، الهام فرزانگان
    حباب قیمتی به معنای افزایش شدید و پیوسته در قیمت دارایی ها است. این پدیده به گونه ای است که افزایش های اولیه قیمت ناشی از عواملی مثل پیش بینی افزایش های آتی قیمت ها موجب جذب خریداران جدید، سفته بازی و از این رو افزایش بیشتر قیمت ها می شود. برای بررسی این موضوع، فرضیه اصلی این تحقیق آن است که آیا افزایش شدید قیمت سهام در بورس اوراق بهادار تهران توسط عوامل بنیادی بازار تعیین می شود یا سفته بازی عوامل بازار نیز در تعیین قیمت نقش دارند؟ به منظور بررسی رابطه ی بین سیاست پولی و قیمت های سهام، مکانیزم انتقال براساس مدل خطی شده ی انتظارات عقلایی با فرض رفتار پیش نگر درقیمت سهام در چارچوب مکتب کینزی جدید درنظر گرفته شده است. بررسی های تجربی این موضوع با استفاده ازروش متغیرهای ابزاری GMM و به-کارگیری داده های آماری در بازه ی زمانی فروردین 1379 تا اسفند 1388، نشان می دهند که نرخ بهره ی حقیقی اثر منفی و تولید اثر مثبت اما ضعیف بر بازدهی حقیقی سهام دارند. همچنین بازدهی های دوره های گذشته، بازخوردی مثبت بر قیمت های جاری سهام دارند که این امر دلالت بر وجود رفتارهای سفته بازی و انحراف قیمت ها از ارزش ذاتی خود دارد.
    کلید واژگان: حباب عقلایی, سیاست پولی, مدل کینزی جدید, رفتار پیش نگر, کانال نرخ بهره
    Ezatollah Abbasian, Mohsen Nazari, Elham Farzanegan
    Bubble is prolonged stock price boom, which is always followed by bust, in the sense that the initial increases in prices are due to the expected increase in the future that attracts new buyers and thus speculators. The main hypothesis of this research is whether the increasing stock prices are driven by market fundamentals or just by speculation. In this paper to investigate the relationship between monetary policy and stock prices, the transmission mechanism is based on linearized rational expectations model with assuming the forward-looking behavior of stock prices, have been considered in the framework of the New Keynesian Academy. Experimental analysis during 2000:M1 to 2010:M2 using GMM procedure, shows that real interest rates have negative effect, and expected output has a positive effect on real stock returns. Also, past stock returns have a positive momentum on current stock prices, which represents the speculation causing the deviation of prices from their intrinsic values.
    Keywords: Rational Bubbles, Monetary Policy, New, Keynesian Model, Forward, looking Behavioral, Interest Rate Channel
  • عزت الله عباسیان، الهام فرزانگان
    ثبات اقتصادی، از جمله اهداف اصلی دولت در حیطه‎ی اقتصاد است. یکی از عوامل مخرب و نابودکننده‎ی بازارهای مالی، حباب های قیمتی می باشد. حباب از نوعی انتظار سرچشمه می‎گیرد بنابراین تشکیل حباب در بازارها را می توان نتیجه ی رفتار سرمایه گذاران دانست، زیرا قیمت های بازار عمدتا بازتاب انتظارات سرمایه گذاران از پیش بینی آینده ی بنگاه ها هستند.
    تحقیق پیش رو درنظر دارد وجود حباب های عقلایی را با درنظر گرفتن یکی از محدودیت‎های آربیتراژ، ریسک معامله گران اختلال زا و با فرض انتظارات عقلایی? در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار دهد. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از روش داده های ترکیبی ((Panel Data و روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی(ARDL) طی دوره زمانی فروردین سال 1379 تا آبان ماه 1387، مدل های مورد نیاز تخمین زده شده اند. برطبق نتایج? حتی با وجود آربیتراژ کنندگان عقلایی، معامله گران اختلال زا در انحراف قیمت ها از عوامل بنیادی تاثیر قابل توجهی داشته اند. نتایج براهمیت تورم و ضریب قیمت-سود سهام هنگام ارزیابی ریسک سرمایه گذاری، تاکید می کنند.
    کلید واژگان: مدل ارزش حال, معامله‎گران اختلال‎زا, روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی(ARDL), _ آربیتراژکنندگان عقلایی, حباب عقلایی
    Ezatollah Abbasian, Elham Farzanegan
    Economic stabilization is one of the main government objectives in the economy. One of the most destructive and devastating factors that could damage financial markets، are price bubble formations. Thus، bubble creation in stock markets can be considered as a result of investor behaviors، because the market prices mainly reflect investor expectations from firm’s future perspectives. The aim of this paper is to study rational bubbles with the consideration of one of the limitations of arbitrage، Noise Trader Risk، by focusing on rational expectations in the Tehran Stock Exchange. To achieve this aim، by using Panel Data and ARDL approaches، from 2000M3 to 2008M10 appropriate models are estimated. Results indicate that during the underlying period، even with dominance of rational arbitrageur; noise traders have a significant impact in the formation of bubbles. The results emphasize the importance of inflation and price-dividend ratio when assessing investment risk.
  • محسن نظری، الهام فرزانگان
    به دلیل وجود ناهمگنی ها در دنیای واقعی، ممکن است قیمت ها انحراف قابل توجه و ماندگاری از ارزش های بنیادی خود داشته باشند. البته اگر این عناصر ناهمگن اثر چندانی نداشته باشند، قیمت های دارایی ها و نرخ های بازدهی آن ها به طور عمده توسط عوامل بنیادی اقتصاد و رفتار عقلایی تعیین خواهند شد. در این صورت با مشاهده رفتارهای واقعی در بورس اوراق بهادار می توان فرصت های معاملاتی سودآوری که برای دوره هایی ماندگار است را جدا کرد. این شواهد تحت عنوان بی قاعد گی-های بازار، ارجاع داده می شوند. در این پژوهش، روش بازنمونه گیری بوت استراپ ناپارامتریک، به-منظور بررسی و پیش بینی الگوهای دوره ای در بازدهی ماهانه سهام، استفاده شده است. بر طبق نتایج، از بی قاعد گی های مطرح شده در بازارهای سرمایه، اقدام به فروش برای گریز از مالیات و پرده پوشانی، تغییرات دوره ای در متوسط بازدهی ماهانه سهام عادی بورس اوراق بهادار تهران طی دوره M11379 تا M121388 را به طور قابل توجهی توضیح می دهند. همچنین وجود این الگوهای تقویمی در بازدهی که از مهم ترین بی قاعدگی های بازارهای مالی محسوب می شوند، با فرضیه کارآیی بازارهادر تناقض است.
    کلید واژگان: بوت استراپ ناپارامتریک, بی قاعد گی های دوره ای, بازدهی های غیرعادی, مالیه رفتاری, فرضیه کارآیی بازار
    Mohsen Nazari, Elham Farzanegan
    Because of the heterogeneity in behavior, in the real world prices may deviate substantially and persistently from their fundamental values. Of course, if these heterogeneous elements play a rather minor role then asset prices and rates of return will be determined mainly by economic fundamentals and rational behavior. By observing actual behavior in the stock market one can seek to isolate profitable trading opportunities which persist for some time. This evidence is referred to as stock market anomalies. In this paper, nonparametric bootstrapping procedure is used to analysis average monthly seasonality returns. Evidence suggests several explanations for abnormal returns during 2000: M3 to 2010:M2. Tax-loss Selling, Window dressing anomalies explain the existence of these distinct patterns of returns. Also, existence of those calendar seasonalities as the most important financial market anomalies is often promoted as a conflict with the efficient market hypothesis.
  • محسن نظری، الهام فرزانگان
    بازار مسکن در سال 1384 از رکود خارج شد و رشد غیر طبیعی به خود گرفت. ولی به دنبال رشد قیمت مسکن که تا سال 1386 ادامه داشت، در بهار سال 1387 بازار مسکن ایران با رکود معاملات و ثبات قیمت ها مواجه شد. سپس در فصل تابستان قیمت ها به صورت مطلق روند کاهشی به خود گرفتند. این درحالیست که در سطح جهانی نیز شاهد افزایش قیمت مسکن بودیم. در مقاله پیش رو این موضوع که آیا این افزایش قیمت ها ریشه در عوامل بنیادی اقتصاد دارد و یا ناشی از حباب است، مورد بررسی قرار می گیرد. در این تحقیق مکانیزم انتقال سیاست پولی، مدل خطی شده ای از انتظارات عقلایی فرض می شود. با استفاده از روش GMM و مدل کلان کینز جدید پیش نگر برای یک اقتصاد بسته، به بررسی اثر نرخ بهره‎ی حقیقی بر بازده‎ی حقیقی مسکن در بازه زمانی 1/1380 تا 6/1387، پرداخته شده است. نتایج بیانگر آن هستند که طی این دوره، نرخ بهره‎ی حقیقی اثر منفی و مقدار تاخیری بازده‎ی حقیقی مسکن و GDP اثر مثبت بر بازده‎ی حقیقی مسکن دارد.
    کلید واژگان: حباب مسکن, مدل کینز جدید, رفتار پیش نگر, سیاست پولی
    Housing market in Iran got out of recession in year 1384 and turn into abnormal growth. But following the housing price growth, which continued until 1386, it deals with the slowdown of the housing market and stable prices in the spring of 1387. Afterward, decreasing trend in housing prices continued in the summer, in spite of increase in global housing prices. In this paper, it is investigated that whether these prices increases rooted in fundamental economic factors or is caused by bubbles. In this study, monetary policy transmission mechanism is assumed in a linear model by rational expectations. Using GMM and a forward-looking New-Keynesian model for a closed economy, the real interest rate effect on housing real return has been discussed in period 1 / 1380 to 6 / 1387. The results indicate that during this period, real interest rates has negative effect and the lag of housing real return and GDP have positive effect on housing real return.
  • عزت الله عباسیان، وحید محمودی، الهام فرزانگان
    بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایه از مهم ترین ابزارهای تجهیز و تخصیص منابع مالی به شمار می‎روند. نظر به اهمیت استراتژیک مالی و اقتصادی این بازار، هرگاه اخلال و انحراف گسترده ای در آن رخ دهد، تجهیز و تخصیص منابع مالی کشور با مشکل جدی مواجه می شود. یکی از عوامل به وجود آورنده این مسایل حباب قیمتی است. به طورکلی هنگامی که قیمت یک سهم با قیمت انتظاری آتی آن، تفاوت داشته باشد بحث حباب در بازار مطرح می شود. این مقاله اعتبار مدل ارزش حال با انتظارات متغیر زمانی را با استفاه از آزمون هم انباشتگی آستانه ای تکانه ای M-TARبررسی می کند و به پژوهش این موضوع می پردازد که آیا هیچ تعدیل نامتقارنی بین قیمت های سهام و بازده نقدی سهام در بلند مدت در بازار بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی فروردین 1379 تا آبان 1387 وجود دارد یا خیر؟ نتایج مشخص کردند که رابطه هم‎انباشتگی بلند مدت بین قیمت سهام و بازده نقدی سهام وجود ندارد، که بیانگر وجود حباب عقلایی است.
    کلید واژگان: مدل ارزش حال, مدل اتورگرسیو آستانه ای تکانه ای, حباب عقلایی, _ هم انباشتگی, تعدیل نامتقارن
    Financial markets are considered as a particular important capital market instruments an allocation of financial resources mobilization process. Considering the importance of strategic financial and economic market, when the disruption and diversion occur widely in it, mobilization and allocation of financial resources of the countries are faced with serious problems. One of the factors regenerator these issues is price bubble. Generally, when the price of a share is different from its future expected price, market bubble term is introduced. This paper explores validity of present value model with time – varying expectations, by use of newly developed Momentum Threshold Cointegration test, M-TAR, to investigate if there is any asymmetric adjustment in long-run prices and dividends in Tehran stock Exchange during 2000:M3 to 2008: M10? Empirical results indicate that long-run prices and dividends cointegration relationship doesnt hold for Tehran's stock exchange, which attests to the presence of rational bubbles.
فهرست مطالب این نویسنده: 16 عنوان
  • دکتر الهام فرزانگان
    دکتر الهام فرزانگان
    استادیار اقتصاد، گروه علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، مجتمع آموزش عالی نهاوند(ویژه دختران)، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر محسن نظری
    : 3
    دکتر محسن نظری
    استاد مدیریت بازرگانی دانشکده مدیریت، دانشگاه تهران، تهران، ایران
  • دکتر محسن ابراهیمی
    : 1
    دکتر محسن ابراهیمی
    دانشیار علوم اقتصادی،اقتصاد،دانشکده علوم اقتصادی و اجتماعی، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال