به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

مینا معینی

  • فاطمه سلیمانی*، مینا معینی
    منطقه درچه اصفهان به دلیل عبور رودخانه زاینده رود از میان آن، دارای مناطق، مزارع و طبیعتی دلپذیر بود. یکی از این نواحی، مزرعه یا صحرایی معروف به پاچشمه است که به وسیله مادی گورکان آبیاری می شد و چشمه ای در آن وجود داشت. این چشمه یکی از منابع آب مادی کارلان آتشگاه اصفهان محسوب می شد. به علت نزدیکی به زاینده رود، آب فراوانی در این مزرعه وجود داشت و بیشتر صیفی کاری بهاره و پاییزه در آن انجام می گرفت. عمق آب در این مزرعه تا قبل از خشکی زاینده رود حدودا سه متر بود؛ ولی در حال حاضر، این عمق به پنجاه متر رسیده است. درواقع با خشکشدن زاینده رود، فقط چاه های نیمهعمیق، آب صحرای پاچشمه را تامین می کنند. چشمه این منطقه نیز به دلیل قطع کامل آب زاینده رود، حفر چاه های فلمن توسط سازمان آب منطقه ای و همچنین، بهره برداری نیروگاه اسلام آباد درچه خشک شده است؛ با این حال، این منطقه تا قبل از خشکسالی و قطعشدن آب زاینده رود، به دلیل وجود باغات زیاد و درختان سرسبز، فضایی بسیار زیبا و با طراوتی خلق کرده بود که اهالی را برای گذراندن اوقات فراغت به سوی خود جلب می کرد؛ اما با وجود این قابلیت توریستی، این منطقه هیچ گاه نتوانست توجه شمار زیادی از مردم سایر مناطق را به خود جلب کند. اینکه چرا این ناحیه نتوانست به یک منطقه توریستی تبدیل شود و این امر چه تاثیری بر منطقه درچه گذاشت، سوالات اصلی این پژوهش است که تلاش شده است براساس تاریخ شفاهی و مطالعات کتابخانه ای و به شیوه توصیفیتحلیلی به آن پاسخ داده شود.به نظر می رسد: «به دلیل بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی، بی تدبیری مسئولین وقت، عدم حفظ محیط زیست و ناآگاهی مردم منطقه از چنین ظرفیتی، فرصت توریستی شدن منطقه از دست رفت».
    کلید واژگان: درچه, زاینده رود, پاچشمه, توریستی, تاریخ شفاهی
    Fatemeh Soleimani *, Mina Moeini
    Dorche area of Isfahan had areas, fields and pleasant nature due to Zayandeh River passing through it. One of these areas was a field or field known as Pacheshme, which was irrigated by means of gorkan material and there was a spring in it. Due to its proximity to Zayandeh River, there was plenty of water in this farm, and most of the spring and fall summer work was done in It used to be done.. In fact, with the drying up of the Zayandeh River, only semi-deep wells provide water to the Pacheshmeh desert. The spring of this area has also dried up due to the complete cut off Zayandehrud water, the digging of Felman wells by the regional water organization and also the operation of the Islamabad Dorche power plant. But despite this tourist capability, this region could never attract the attention of a large number of people from other regions. Why this area could not become a tourist area and what effect did this have on the Dorche area are the main questions of this research that have been tried to be answered based on oral history and library studies and in a descriptive and analytical way. It seems that: "Due to the indiscriminate exploitation of underground water resources, the imprudence of the officials at the time, the failure to preserve the environment and the ignorance of the people of the region about such a capacity, the opportunity to become a tourist in the region was lost."
    Keywords: Darcheh, Zayandehroud, Pacheshme, Tourism, Oral History
  • مینا معینی*، مرتضی نورائی
    در دو دهه ابتدایی قرن بیستم میلادی، حوادثی همچون انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول، سبب وقوع بحران های سیاسی و اجتماعی در حیات سیاسی و اجتماعی حکومت قاجار شد که بارزترین نتیجه آن، افزایش ناامنی در جاده ها و مسیرهای ارتباطی سراسر کشور بود. این مسئله، هم برای اتباع ایران و هم خارجیانی که از این راه ها رفت وآمد می کردند و مال التجاره های خود را حمل می نمودند، بسیار مشکل ساز شد. در این میان، ناامنی در منطقه قائنات و سیستان که از قرن نوزدهم میلادی موردتوجه کشورهای استعمارگر، به ویژه بریتانیا قرارگرفته بود، بیش ازپیش اهمیت یافت. بریتانیا به سبب اهداف و منافع مهمی که در هند داشت، ناگزیر به نفوذ در مناطق شرقی ایران شد تا بدین وسیله از مستعمره ارزشمندش در مقابل روسیه دفاع کند، اما به دنبال افزایش ناامنی و راهزنی در جاده های این مناطق، بریتانیایی ها با چالش جدیدی روبرو شدند. ازآنجاکه سیستان و قائنات در مسیر مهم ترین راه های تجاری و ارتباطی جنوب شرق قرار داشتند و در این دوره اهمیت ویژه ای در معادلات نیروهای خارجی یافتند، در این پژوهش تلاش شده ناامنی ها و غارت ها در مسیرهای ارتباطی این مناطق و واکنش بریتانیا در قبال آن، موردبررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی تلاش دارد به بررسی موضوع بپردازد. مبنی بر یافته ها، به نظر می رسد که راهزنی ها، همواره کاروان های ایرانی و خارجی را مورد تهدید قرار می داده و خسارت های عمده ای به مردم محلی و اتباع خارجی وارد می آورده و در مقابل بریتانیایی ها برای دفاع از اتباع خویش به مقابله با اشرار و سارقین و ایجاد امنیت در منطقه می پرداختند، هرچند که گاهی بر اساس منافعشان، خود به تحریک راهزنان دست می زدند. نتیجه گیری عبارت است از این که بریتانیا در برخورد با مسئله امنیت در منطقه قائنات و سیستان رفتاری دوگانه و متضاد داشت. به این معنا که هم به سرکوب راهزنان می پرداخت و هم با حمایت و استفاده از آنان تلاش می کرد به اهداف و مقاصد موردنظر خود دست یابد.
    کلید واژگان: راهزنی, ناامنی, قائنات, سیستان, بریتانیا
    Mina Moeini *, Morteza Nouraei
    Such events as the constitutional revolution and the World War I in the early 20th century imposed socio-political crises on the socio-political atmosphere of Qajar government. The most obvious consequence of the issues was more insecurity on the roads of Iran. The situation made it problematic for Iranian and foreigners who traveled through the roads and transported their goods. Moreover, the insecurity of Qaenat and Sistan, where colonial countries especially Britain had special attention to since the 19th century, made it more significant. Britain tried to dominate the eastern Iran due to its significant goals and interests in India. This way, it would have defended its precious colony against Russia, though faced new challenges as the consequence of the insecurity and banditry on the roads of the two regions. Qaenat and Sistan were especially important to the foreign forces’ decisions in this period as the cities were located on the most significant commercial roads of the southeast Iran. Focusing on the library resources and taking a descriptive-analytical method, this study tried to explore the insecurities and banditries on the exchanging roads between the regions and Britain’s reactions to them. The results showed that banditry had been always a threat to the Iranian and foreign caravans, causing major damages to the local people and foreigners. On the contrary, British army defended their nationals against attackers and bandits to secure the regions, though they had encouraged sometimes bandits to achieve their own goals. The study concludes that Britain had conflicting behaviors regarding the security in Qaenat and Sistan regions. That is, sometimes they suppressed bandits and in occasions supported them to achieve their desirable goals.
    Keywords: Britain, Qaenat, Sistan, Insecurity, Trading, Banditry
  • مینا معینی، علی اکبر جعفری*، مرتضی دهقان نژاد

    تلاش های روسیه برای نفوذ در ایالت های شمالی ایران، در دوره ی قاجار شکل جدی تری به خود گرفت و سرانجام پس از انعقاد عهدنامه های گلستان و ترکمانچای، محسوس تر و مشهودتر شد. استرآباد به سبب موقعیت ویژه ی تجاری و جغرافیایی خود، مورد توجه خاص روس ها قرار گرفت. آنها با نفوذی که در استرآباد به دست آوردند بر مسائل، وقایع و حوادث این ناحیه تاثیرات جدی گذاشتند. این شرایط به سمتی پیش رفت که حاکم منطقه، عملا کنسول روس بود و اکثر حکام و مقامات ایرانی در مقابل او قدرتی نداشتند. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت ایالت استرآباد و دلایل ناتوانی حاکمان این منطقه در مقابله با سلطه ی روسیه قصد آن دارد تا به این سوال پاسخ دهد که چرا حکام  ایالت استرآباد نمی توانستند واکنشی مناسب در مقابل نفوذ روس ها داشته باشند؟ یافته های پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده، این فرضیه را مطرح می کند که نبود حاکمان مقتدر و اصلاح گر در منطقه ی استرآباد، ظلم و تعدی مقامات و حاکمان ایرانی این منطقه به مردم، عدم یکپارچگی و اتحاد میان اهالی و نهایتا همدستی برخی مقامات ایرانی با روس ها، نفوذ و حضور بیگانگان را در منطقه پررنگ تر کرد.

    کلید واژگان: استرآباد, حاکمان, روس ها, کنسول, نفوذ
    Mina Moeini, Aliakbar Jafari *, Morteza Dehqannejad

    Russia's attempts to infiltrate in Northern provinces of Iran became more serious during the Qajar period, and finally became more noticeable and evident after concluding the treaties of Golestan and Turkamanchai. The Russians paid special attention to Astarabad because of its unique commercial and geographical location. By influencing in Astarabad, they had a significant impact on the events of this area. This situation progressed  to the point that the ruler of the region was actually the Russian consul and the Iranian authorities had no power against him. This study aims to investigate the state of Astarabad province and the reasons for the inability of its rulers to deal with Russian infiltrate and domination and seeks to answer this question: Why the governors of Astarabad didn’t have a proper reaction to the influence of the Russians? According to the findings of this descriptive-analytical study, the absence of powerful and reforming rulers in the Asatrabad, the oppression and abuse of the Iranian authorities and rulers of this region to the people, the lack of unity among the residents, and finally the collusion of some Iranian officials with the Russians, increased Russian dominance and presence in the state.

    Keywords: Astarabad, Rulers, Russians, Consul, Dominance
  • مینا معینی*، علی اکبر جعفری
    مهاجرت اتباع روسی به شمال ایران آغاز فصل جدیدی در روابط ایران و روسیه بود. مهم ترین علت این رویداد، تغییر سیاست روسیه در قبال مهاجرت ها و تبدیل آن به یک استراتژی در سیاست روسیه بود. در واقع دولت روسیه سعی داشت با اسکان مهاجرین در ایالات شمالی ایران، و به ویژه ایالت استرآباد، در این مناطق کلنی سازی کند و به تدریج نواحی شمالی را از خاک ایران جدا سازد. مهاجرینی که به این منطقه وارد شدند، از گروه های مختلفی تشکیل می شدند که هر یک، بنا به دلایلی، اقدام به مهاجرت نموده بودند. اینکه چه گروه هایی از اتباع روس و به چه دلایلی به ایران مهاجرت کردند، سوال اصلی این پژوهش است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای، ضمن پاسخگویی به سوال فوق، روند مهاجرت ها به استرآباد و واکنش مقامات ایرانی و حاکمان محلی به این مهاجرت ها بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد گروه هایی مانند ترکمن ها و مالاکان ها از جمله مهاجرینی بودند که به دنبال تشویق دولتمردان روس برای تصاحب زمین به ایران مهاجرت کردند و حضور آنها در منطقه استرآباد باعث تصرف گسترده املاک و زمین ها، افزایش قدرت و نفوذ روسیه در این منطقه و به جای نهادن تاثیرات عمیق فرهنگی شد.
    کلید واژگان: مهاجرت, اتباع عادی, روسیه, مالاکان ها, استرآباد
    Mina Moeini *, Aliakbar Jafari
    Since 1332 AH (1914 AD), the migration of Russian subjects to northern Iran was the beginning of a new chapter in the relations between Iran and Russia. The main cause of this matter was the change in Russian immigration policy, which made it a political strategy for Russia. The Russian government planned to colonize these areas by settling immigrants in the northern parts of Iran, especially in Astarabad province, and gradually separate them from Iran. The immigrants who arrived in this area were composed of different groups who had their own reasons for migration. This article attempts to identify the composition of Russian immigrants in Iran and the reasons for their migration, the process of migration to Astarabad, and the response of Iranian authorities and local governors using a descriptive-analytical method based on archival and documentary sources. The results show that the immigrants were mainly Turkmen and Molokans who were encouraged by Russian statesmen through the promise of land. Consequently, their arrival in Astarabad led to the appropriation and seizure of the land, which in turn increased Russian power and influence in the area and left a deep cultural impact.
    Keywords: migration, ordinary Subjects, Russia, Molokans, Astarabad
  • معصومه گودرزی بروجردی، مینا معینی*
    پیش از انقلاب مشروطه، شورش ها و بحران هایی در شهر مشهد روی داد که این شهر را به کانونی علیه استبداد تبدیل کرد، هرچند مخالفت های عمیقی با جنبش مشروطه نیز در این شهر وجود داشت. طبقات اجتماعی شهر مشهد در آستانه انقلاب مشروطیت نیز ترکیبی از نیروهای مخالف و موافق بودند. همچنین وابستگی های عمیقی با روسیه یا انگلیس در بین آنان به چشم می خورد که آن ها را رو در روی یکدیگر قرار می داد. پرسش اصلی پژوهش حاضر بر این محور قرار دارد که شهر مشهد در آستانه انقلاب مشروطه متشکل از چه طبقات اجتماعی و با چه گرایش ها و وابستگی های سیاسی بود و طبقات چه تاثیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی شهر مشهد در این مقطع زمانی گذاشتند؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از اسناد کنسولی و منابع کتابخانه ای، درصدد پاسخگویی به سوالات فوق است. یافته ها بر اساس بررسی اسنادی موضوع نشان می دهد که ترکیب اکثر طبقات اجتماعی مشهد به خاطر وابستگی های سیاسی و قومی-قبیله ای و نسبت های اشرافی، ارتجاعی و به سمت مخالفت با جریان مشروطه بود. همین امر موجب شد مشهد نتواند در انقلاب مشروطه مانند تهران، تبریز و اصفهان مطرح و سرنوشت ساز گردد.
    کلید واژگان: طبقات اجتماعی, مشهد, اسناد کنسولی, روسیه, انگلیس
    Masoumeh Goudarzi Boroujerdi, Mina Moeini *
    Just before the occurrence of constitutional revolution some riots and crises began in Mashhad. The events made the city the central place for opponents of tyranny, though at the same time deep oppositions could be seen against the constitutional movement. Mashhad’s different social classes consisted of both opposing and advocating groups at the dawn of the constitutional revolution. Strong bonds with Russia or England could be seen as well, making the groups stay against each other. Considering the mentioned conditions, the study tried to see of what social classes Mashhad was composed at the beginning of the constitutional revolution, what political tendencies and affiliations they had, and how the classes affected the sociopolitical structure of Mashhad. Taking a descriptive-analytical method and using library resources and documents pertaining to the consulates, the study tried to find an appropriate answer for the mentioned questions. The results obtained from exploration of related documents on the issue showed that due to political and ethnic-tribal affiliations and aristocratic relationships, the dominant tendency of Mashhad's social classes was reactionary and against the constitution. The situation caused Mashhad’s failure to be just like Tehran, Tabriz, and Isfahan in being outstanding and pioneering in the constitutional revolution.
    Keywords: social class, Mashhad, Consulates’ Documents, Russia, England
  • مینا معینی، علی اکبر جعفری*
    تاسیس بانک استقراضی روس در ایران، آغاز فصل جدیدی از توسعه طلبی ها و سیاست های سلطه جویانه این کشور در ایران بود که بر ارکان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این سرزمین تاثیرات عمیقی گذاشت. پس از افتتاح شعبه مرکزی بانک استقراضی در تهران، روسیه به تدریج شعبه های بانک خود را در ایالات با اهمیت، ازجمله ایالت های شمالی ایران، تاسیس نمود و بیش از پیش، نفوذ اقتصادی و سیاسی خود را توسعه داد. استرآباد به سبب موقعیت جغرافیایی اش و همجواری و ارتباطی که با روسیه داشت، مورد توجه ویژه آن ها قرار گرفت و از اولین ایالت هایی بود که شعبه بانک استقراضی در آن تاسیس گردید؛ اگرچه این بانک نه در مرکز این ایالت، بلکه در شهر ساحلی بندرگز که مهم ترین بندر تجارت خارجی استرآباد بود، تاسیس شد. چرایی انتخاب بندرگز به عنوان محل تاسیس بانک و فعالیت ها و کارکرد بانک در این ایالت و اینکه بانک چه تاثیری بر زندگی اهالی استرآباد گذاشت؟ سوالات اصلی این پژوهش است. پژوهش حاضر ضمن پاسخ گویی به سوالات فوق، عملکرد بانک استقراضی در ایالت استرآباد را به شیوه توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد بانک استقراضی در بندرگز، علاوه بر آنکه فعالیت های پولی و مالی انجام می داد، اقدامات سیاسی نیز داشت و در راستای اهداف سیاسی روسیه، ظلم و ستم فراوانی به اهالی روا داشت به طوری که آن ها را وادار به آتش زدن بانک نمود.
    کلید واژگان: بانک استقراضی, استرآباد, بندرگز, روس ها, اعطای قرض, تصرف املاک
    Mina Moeini, Aliakbar Jafari *
    The establishment of the Russian Mortgage bank in Iran was the beginning of a new chapter in the development and hegemonic policies of this country in Iran, which had a profound effect on the political, economic and social pillars of this land. After establishment a central branch of the Mortgage Bank in Tehran, Russia gradually established its bank branches in important states, including the northern states of Iran, And more than ever, expanded its economic and political influence. Astarabad because of its geographical location, proximity and relations with the Russians, was given their special attention, and was one of the first states to establish a branch of a Mortgage bank; However, this bank was established in the coastal city of Bandar-e-Gaz, which was the most important foreign trade port of Astarabad, not in the center of the state.The reason for choosing Bandar-e-Gaz as the location of the bank and the activities and operation of the bank in this state and what did impact the bank have on the lives of the people of Astarabad? Is the main questions of this research.The present study, while answering the above questions, examines the performance of the Mortgage bank in the state of Astarabad in a descriptive-analytical manner.Research findings show that the Mortgage bank in Bandar-e-Gaz, in addition to monetary and financial activities, also had a political function and in line Russia's political goals, oppressed the people so much that it forced them to set fire to the bank.
  • حمید صادقی*، مینا معینی، فریدون الهیاری

    مسیله مهاجرت در دوره تیموری، به صورت قابل تاملی با دو مولفه توسعه ناموزون شهر و اقتدارگرایی ایلی پیوند یافت. درنتیجه این دو رویکرد، دو نتیجه مهم نیز در پیوند میان شهر و مهاجرت رخ داد. نخست رونق فزاینده برخی کانون های شهری در شرق ایران و تقویت بن مایه های فرهنگی-اقتصادی آن ها با بهره گیری از سیاست های مهاجرتی دستوری و اجباری که به تهی شدن سایر مراکز شهری از ظرفیت ها و جذابیت های ابقاکننده منجر می شد و دیگر تاثیر اقتدارگرایی ایلی بر روندهای مهاجرت که خود را در پدیده هایی مانند رشد فزاینده فشارهای مالیاتی، اقتصاد مبتنی بر غارت، جابجایی های اجباری و متناوب جمعیتی به منظور کنترل ناآرامی ها، وجود نوعی بی توجهی به دیگر کانون های شهری، پراکندگی قدرت بر اساس معیارهای ایلی و غیره نشان می داد. در این پژوهش، با فرض اینکه سیاست های مبتنی بر توسعه ناموزون شهر و اقتدارگرایی ایلی در فزونی گرفتن فرآیندهای مهاجرت تاثیری عمیق برجای گذاشته اند، تلاش می شود تا نقش این سیاست ها در برهم خوردن تعادل شهرها، نابسامانی های شهری و اضطراب اجتماعی ناشی از نوع اعمال قدرت ایلیاتی، توضیح و تاثیر مستقیم آن ها بر فرآیندهای مهاجرت نشان داده شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پدیده مهاجرت در این دوره عمدتا ماهیتی اجباری-دستوری و از بالا داشت که همگی به صورت مستقیم از ماهیت دولت و خاصه از دو گرایش عمده در سیاست تیموری یعنی توسعه ناموزون و اقتدارگرایی ایلی تاثیر پذیرفتند.

    کلید واژگان: تیموریان, مهاجرت, توسعه ناموزون شهر, اقتدارگرایی ایلی
    Hamid Sadeghi *, Mina Moeini, Fareydoon Allahyari

    The issue of immigration during the Timurid period was significantly linked to the two components of uneven urban development and tribal authoritarianism. As a result of these two approaches, two important consequences also occurred in the link between the city and immigration. First, the increasing prosperity of some urban centers in eastern Iran and the strengthening of their cultural-economic foundations by taking advantage of mandatory immigration policies that deprive other urban centers of retaining capacities and attractions. Led to the influence of tribal authoritarianism on immigration trends, which manifested themselves in phenomena such as growing tax pressures, a looting economy, forced and intermittent population movements to control unrest, and a kind of indifference to other urban centers. Showed the dispersion of power according to tribal criteria and so on. In this study, assuming that policies based on uneven urban development and tribal authoritarianism have a profound effect on the increase of migration processes, an attempt is made to investigate the role of these policies in upsetting the balance of cities, urban disorders. And show the social anxiety arising from the type of exercise of Illyrian power, their explanation, and their direct impact on immigration processes. The results of this study show that the phenomenon of migration in this period was mainly forced-command and from above, all of which were directly influenced by the nature of government and especially the two main trends in Timurid politics, namely uneven development and tribal authoritarianism.

    Keywords: Timurids, Immigration, uneven city development, tribal authoritarianism
  • اکرم کرمعلی، مجتبی ذهابی*، مینا معینی

    روایت مورخان دوره ی صفویه از  نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در دوره ی شاه طهماسب، روایتی ست نسبتا واقع گرایانه و البته نه چندان صریح از افول زودهنگام یک ساختار مقدس در یک صورت بندی غیر تقدس گرایانه. بنابراین هر چه از مرحله ی جنبش اولیه ی صفویان فاصله میگیریم روایت مورخان از محتوایی تقدس گرایانه، به جانب نوعی واقع گرایی معطوف می شود. بر اساس این، روایت مورخان از نخستین مواجهه شاه- قزلباش از دو منظر روش شناختی و محتوایی، قابل تامل است. از نظر روش شناختی، اگر چه روایت این مورخان ماهیتی نسبتا توصیفی دارد اما کمتر به جانب تقدس گرایی معطوف می شود. از نظر محتوایی این بازخوانی، تاکیدی ست بر افول جایگاه مریدی امرای قزلباش تحت تاثیر مطالبه گری فزاینده ی اقتصادی و عطش سیاسی روزافزون آنان، تاکید بر نقش آن ها در به چالش کشیدن زود هنگام الوهیت نهاد شاهی و در نهایت نیز برساختن چهره ای قهرمانانه از شاه به عنوان پیروز نهایی این جدال. این پژوهش در صدد است به روشی توصیفی- تحلیلی، عناصر شکل دهنده روایت مورخان از نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در ابتدای عصر شاه طهماسب را مورد واکاوی قرار دهد.

    کلید واژگان: تاریخنگاری, روایت, شاه, قزلباش, صفویان, مواجهه
    Akram Karamali, Mojtaba Zahabi*, Mina Moeini

    The narration of Safavid historians of the first Shah-Ghezelbash confrontation during the reign of Shah Tahmasb is a relatively realistic and, of course, not very clear account of the early decline of a sacred structure in a non-sacred formulation. Therefore, the farther we go from the stage of the early Safavid movement, the historians narrative of a sacred content turns to a kind of realism. According to this, the narration of historians from the first encounter between Shah and Ghezelbash can be considered from two methodological and content perspectives. Methodologically, although the narrative of these historians is relatively descriptive, it is less focused on holiness. In terms of the content of this re-reading, the emphasis is on the decline of Ghezelbash disciples under the increasing demands of the economy and their growing political thirst, emphasizing their role in challenging the theology of the monarchy and ultimately building it. The heroic faces of the king as the ultimate winner of this controversy. This research seeks to explore in a descriptive-analytical way the elements that shape the narrative of historians from the first confrontation between Shah and Ghezelbash at the beginning of Shah Tahmasbc era

    Keywords: Historiography, Narrative, Shah, Ghezelbash, Safavids, Confrontation
  • علی اکبر جعفری*، شهرزاد محمدی آئین، مینا معینی

    اندیشه مهدویت یا ظهور موعود تاکنون یکی از مسایل مهم و اساسی در ایران دوره اسلامی بوده است؛ اما این مسئله طی تاریخ دچار آسیب های فراوانی، ازجمله ظهور مدعیان دروغین شده و جامعه اسلامی را با مشکلاتی روبه رو ساخته است. این موضوع حتی تا دوره معاصر نیز تداوم داشته؛ چنان که در دوره قاجار نیز نمونه هایی از آن گزارش شده است. سیدمحمد کلاردشتی یکی از این مهدیان دروغین بود که در سال 1309ق/ 1892م، ادعای خود را در منطقه کلاردشت، علنی و گروهی از مردم را با خود همراه ساخت. اینکه زمینه های پیدایش و ادعای مهدویت او در این منطقه چه بود؟ حکومت وقت برای مقابله با او دست به چه اقداماتی زد و فرجام این شخص و حرکت او چه شد؟ مهم ترین سوالاتی است که در این پژوهش به آ نها پرداخته می شود. چنین به نظر می رسد که زمینه های پیدایش این مدعی مهدویت، شکاف میان افراد ایل خواجه وند با یکدیگر و با اهالی کلاردشت و حتی با دولت بود. اگر چه این شورش سرکوب و سیدمحمد کلاردشتی دستگیر و زندانی شد، اما پس از مدتی از زندان آزاد و برای او مقرری تعیین شد. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران و منابع کتابخانه ای، این موضوع را بررسی و تحلیل کند.

    کلید واژگان: اهل حق, ایل خواجه وند, مهدویت, ناصرالدین شاه, سیدمحمد کلاردشتی
    Aliakbar Jafari *, Shahrzad Mohammadiaean, Mina Moeini

    Mahdism has been one of the important and fundamental issues in the Islamic period of Iran. This issue has suffered much from problems such as false Mahdis and this has caused problems for the Islamic community. These problems have continued to concern the community to the present. Seyed Mohammad Kelardashti was one of these Mahdis. He made his claim public in Kelardasht in 1892 and assembled a group of people. The most important questions addressed in this study are what the background of his claim was, what the current government did to confront him, and what consequences he faced. It seems that the background of his claim was the gap between the people of Khajeh Vand tribe with each other, with Kelardasht inhabitants, and even with the government. Although this rebellion was suppressed and he was arrested and imprisoned, he was released from prison after a while and was assigned a pension. The present study attempts to investigate this issue based on the documents of the National Library and Archives of the Islamic Republic of Iran

    Keywords: Seyed Mohammad Kelardashti, Ahle Hagh, Kaajeh Vand Tribe, Mahdism, Naser al-Din Shah
  • علی اکبر کجباف *، صفورا سلیمانی، مینا معینی
    این مقاله به بررسی عملکرد و نفوذ دکتر آرتور میلسپو و هیات همراهش با تکیه بر اسناد و روزنامه های وقت و هم چنین مذاکرات مجلس شورای ملی پرداخته است. میلسپو ریاست دومین هیات اقتصادی آمریکایی را برعهده داشت که با هدف ساماندهی وضعیت اقتصادی ایران در مجموع دو بار ماموریت یافت به ایران سفر کند. پیش از او گروهی که ریاست آن با مورگان شوستر بود با درخواست مجلس شورای ملی وارد ایران شده بود. میلسپو بار نخست در سال 1301 وارد ایران شد. او در این دوره که 5 سال طول کشید با اختیارات وسیع رئیس کل مالیه ایران بود. وی در سال 1321 نیز به ایران آمد و این بار نیز ریاست کل دارایی ایران به وی واگذار شد. نتیجه فعالیت این گروه ها در نهایت برای ایران ناموفق بود و آن ها در اثر رقابتی که میان دولت های استعماری در ایران وجود داشت در نهایت مجبور به ترک ایران شدند.
    کلید واژگان: هیات آمریکایی, آرتور میلسپو, اقتصاد ایران, نفوذ آمریکا در ایران, رقابت با انگلیس و روسیه
    Ali Akbar Kajbaf *, Safoura Soleymani, Mina Mo’ini
    This article studies the performance and influence of Dr. Arthur Millspaugh and his mission based on the documents and the press of that time and also the Persian National Assembly (Majless) transactions. Millspaugh was the head of the second American economic mission to Persia that aimed to organize the Persian economic conditions and traveled to Persia twice. Before him, a group headed by Morgan Shuster had entered to Persia by the order of Persian National Assembly. Millspaugh came to Persia in 1922 for the first time. During this 5-year-period, he was Treasurer-General of Persia with expanded latitude. Once again he came to Iran in 1942 and became Treasurer-General of Persia once again. The activities of this group were finally unsuccessful for Iran and they were forced to leave because of the competition between the colonial governments in Iran.
    Keywords: American Mission, Arthur Millspaugh, Persian Economy, US influence in Persia, competing with Britain, Russia
  • علی اکبر جعفری *، مینا معینی، محمد ابراهیمی
    کوتاه زمانی پس از تشکیل مجلس شورای ملی، مشکلات متعددی در عرصه های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی به وقوع پیوست. این مشکلات، ناامنی را در حوزه های مختلف به همراه داشت که از آن جمله می توان به ناآرامی ها و شورش های محلی در نقاط مختلف کشور اشاره کرد. به سبب خلاء قدرت و تحت تاثیر عوامل دیگر، ناامنی در مسیرهای ارتباطی شهرهای مختلف و اطراف آنها شکل گرفت که اصفهان نیز از این امر مستثنی نبود. دزدی ها و غارتگری اشرار در مسیرهای مواصلاتی و حومه شهر، این ناحیه را به یکی از مناطق ناامن مرکزی تبدیل کرد. رضاخان جوزدانی یکی از این اشرار بود که فعالیت ها و شورش وی از سال 1329 تا 1337ق / 1911-1919م ادامه داشت. اینکه چه عواملی باعث شرارت رضاخان جوزدانی شد؟ عملکرد او چگونه باعث ناامنی پیرامون اصفهان شد و اینکه چرا می توان او را یاغی و بر فعالیت های او عنوان شورش نهاد؟ سوال های اصلی این پژوهش است.
    این پژوهش ضمن پاسخگویی به سوالات فوق، به بررسی و تحلیل شورش و یاغیگری رضاخان جوزدانی در منطقه اصفهان می پردازد. به نظر می رسد «عواملی چون قحطی، شیوع بیماری های واگیردار، نبود حاکمی قدرتمند و دخالت های بیگانگان در ایران» باعث رشد دزدی، غارتگری و یاغیگری ها شد که رضاخان جوزدانی یکی از محصولات آن بود.
    کلید واژگان: رضاخان جوزدانی, غارتگری, ناامنی, اصفهان, مشروطه
    Aliakbar Jafari *, Mina Moeini, Mohammad Ebrahimi
    Shortly after the formation of the National Assembly, many problems occurd in the social, political and economic sheres. These problems brought in security in different areas, including local unrest and riots in different parts of the country. Due to the vacuum of power and under the influence of other factors, incesrity was created in the communication paths of different cities and their surroundings, which was not exvluded by Isfahan. Robbery and predatory p;underings in the urban and suburban routes transformed the area into one of the centeral insecure areas. Reza Khan Jozdani was one of the central insecure areas. From 1329-1337 AH/ 1911-1919AD continud. What causes Reza Khan Jozdanis vl? H dd has fmanc cas nscuty arnd sfahan, and hy can h b blls and blls abut his activities? Are the main questions of this research.
    The present study, which answering the above questions, investinges and analyzez the rebellion of Reza khan Jozdani in Isfahan. It seems that factors such as famine, the prevalence of contagious di seases, The lack of powerful ruler and the interference of foreigners in Iran have led to the grows of robbery looting, and rumors that Reza Khan Jozdani was one its products.
    Keywords: Reza Khan Jozdani, plunder, insecurity, constitutionalism
  • سید علیرضا ابطحی، مینا معینی*
    در اصفهان دورة قاجار همواره گروه هایی نظیر اوباش، دزدان، الواط، یاغیان و غیره در راستای منافع شخصی یا منافع گروه های دیگر، به تحرکاتی دست می زدند که نابسامانی و هرج و مرج و بی نظمی در شهر را باعث می شد. یکی از این افراد حاجی هاشم خان لنبانی بود. او عده ای از افراد را به دور خود جمع کرد و دست به شورش زد و برای مدتی اصفهان را در ترس و اضطراب فرو برد. در سال 1240ق/1824م، فتحعلی شاه قاجار با لشکرکشی به اصفهان این شورش را فرونشاند. چرایی شورش حاج هاشم خان و تعیین تعلق او به دسته جات شورشی یا لوطیان، موضوع اصلی این مقاله است که تلاش می شود به روش تاریخی و با شیوة توصیفی- تحلیلی و انطباق داده ها و با استفاده از منابع و مآخذ موجود، دربارة آن بحث، و این موضوع بررسی شود. به نظر می رسد حاجی هاشم خان لنبانی و افرادش جزو لایۀ اشرار جامعه بودند که با استفاده از وضعیت نابسامان سیاسی و با انگیزه هایی نظیر طمع در مال دیگران، غرور، فخرفروشی و انتقام جویی دست به شورش زدند. همچنین اگر لوطیان را از اخلاف عیاران برشماریم، اطلاق لوطی به حاج هاشم خان لنبانی و افراد تابع او درست به نظر نمی رسد و باید او را در زمرة افراد فرصت طلب شرور به حساب آورد.
    کلید واژگان: لوطی, لومپن, حاجی هاشم خان, شورش, فتحعلی شاه قاجار
    Seyed Alireza Abtahi, Mina Moeini *
    In City of Isfahan during Qajar period, groups such as thugs, thieves, scoundrels, rebels, etc. launched some movements and caused chaos and disorder in the city for personal interests or the interests of other groups. One of the rebel persons was Haji Hashem Khan Lonbani, who gathered a group of people around himself, launched a revolt, and plunged the city of Isfahan in fear and anxiety. In 1240 AH, Fath Ali Shah entered the city with his division and suppressed the rebellion. The main purpose of this article is to determine the reason for the rebellion by Haji Hashem Khan and his belonging to rebel groups or ruffians, which is tried to be discussed and analyzed in historical ways, using descriptive-analytical method and information compliance based on available resources and references. Haji Hashem Khan Lonabani and his men seemed to belong to rogue and lower class of society who were motivated by greed in the property of others, pride, and revenge and abused deteriorating political conditions to launch a rebellion. If the ruffians were considered as descendants of Chivalries, it cannot be applied to Haji Hashem Khan Lonbani and his men. They should be considered among rogue opportunistic people.
    Keywords: Ruffian, Lumpen, Haji Hashem Khan, Insurgency, Fathali Shah Qajar
  • مرتضی نورایی، مینا معینی *
    در دوره قاجار بخشی از اتباع ایرانی حاضر در خاک عثمانی، زواری بودند که همه ساله راهی زیارت عتبات می شدند. این زائرین از هنگام حرکت تا بازگشت، با مشکلاتی روبرو می شدند که گاهی مانع رسیدن آنان به مقصد شده و حتی در مواردی به یک عامل بحران زا در روابط دو کشور تبدیل می گردید. یکی از مهم ترین مسائلی که زوار با آن مواجه می شدند، سخت گیری های مامورین عثمانی نسبت به آنها بود.
    اما چرا علی رغم توافق هایی که بین دو کشور صورت می گرفت، مامورین عثمانی نسبت به زوار پیوسته سخت گیری می کردند؟ تعدیات آنها در چه زمینه هایی بود؟ واکنش دولت و ماموران ایران نسبت به آن تعدیات چه بود؟ این سخت گیری ها چه مشکلاتی برای زوار به همراه داشت؟
    این مقاله بر آن است به روش کتابخانه ای و با تکیه بر اسناد، به شیوه توصیفی- تحلیلی به پرسش های بالا پاسخ دهد. به نظر می رسد که: ماموران عثمانی به دلیل تعصب مذهبی، کسب منافع مادی و با توجه به سهل انگاری دولت و ماموران ایرانی، به زوار انواع تعدیات را روا می داشتند.
    کلید واژگان: زوار, عتبات, عثمانی, تعدیات, کارپرداز
  • مرتضی دهقان نژاد، مینا معینی *، بهناز قائد شرفی
    مجاورت دو حکومت ایران و عثمانی و مشابهت های فرهنگی و تاریخی آن ها سبب شد در دوره قاجار تعداد بی شماری از اتباع دو طرف به دلیل مشکلاتی که در وطن خود با آن مواجه بودند به کشور همسایه مهاجرت و تغییر تابعیت دهند. اگرچه شماری از مهاجرین نیز در ابتدا ضمن زندگی و کسب وکار در کشور همسایه، تابعیت خود را حفظ کرده، ولی پس از مدتی تابعیت خود را تغییر می دادند. از اینرو این موضوع مهم است که دلایلی باعث می شد این افراد، تابعیت خود را تغییر دهند و واکنش دولت ایران در قبال تغییر تابعیت اتباعش چگونه بود؟. این مقاله با روش کتابخانه ای اسناد موضوع را مورد بررسی و نتیجه حاصل نشان می دهد دلایلی چون اختلافات مذهبی، بدرفتاری مامورین و دولت ها، بیرون آمدن اتباع از قید قوانین کشور خود و شرایط اقتصادی موجبات تغییر تابعیت افراد زا فراهم می اورد و این امر اغلب با اعتراضات پی درپی دولت ایران همراه بود.
    کلید واژگان: تغییرتابعیت, اتباع خارجی, ایران, عثمانی, مهاجرت
    Morteza Dehqanneja, Mina Moein*, Behnaz Qaedsharafi
    The adjacency of Iran and Ottoman and their cultural and historical commonalities made numerous citizens, who were facing difficulties in their own countries, immigrate to the neighboring country and change their nationalities during the Qajar dynasty. While living and working in the neighboring country, some immigrants preferred to be still identified as citizens of their own countries; however, they changed their nationality after a while. The question is what motivated them to change their nationalities, and what was the Iranian government’s reaction to the nationality change of its citizens? This paper investigated the issue through a library-oriented study and by referring to the available body of published and unpublished documents. The findings indicate that reasons such as religious conflicts, maltreatments by agents and governments, the citizens’ emancipation from the restrictions of their own countries, and the economic conditions made them change their own nationalities, though this was often accompanied by successive objections from the Iranian government.
    Keywords: Nationality, Citizens, Iran, Ottoman, Maltreatment
  • علی اکبر جعفری، مینا معینی، بهناز قائدشرفی
    بررسی تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر ایران و به ویژه بعد از برپایی نظام مشروطه، واقعیت تلخی را به نمایش می گذارد. در این شرایط که نظام مبتنی بر قانون، در ایران حاکم شد، حوادث و وقایعی رخ داد که عامل اصلی آن، ماهیت استبدادی و ابزار آن، گروه ها و افرادی بودند که در پایین ترین رده های اجتماعی قرار داشتند. درواقع، عدم پذیرش واقعی نظام مشروطه از سوی آخرین شاهان قاجاری و سپس پهلوی ها، موجب شد تا زمینه برای بهره برداری ایشان از گروه هایی که عنوان «لمپن» دارند، فراهم شود. لمپن ها بدون آنکه فایده ای برای جامعه خود داشته باشند، ابزار بسیار مناسبی در دست حاکمیت و جریان های سیاسی بودند تا با استفاده از آن ها به خواسته های خود برسند. دوران انتخابات و سپس عمر مجالس هفدهم و هجدهم شورای ملی، شاخصی برای بررسی نقش آفرینی لمپن ها در تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. در این دوران که مصادف با حوادث مهمی در تاریخ ایران است، لمپن ها هم در ناامن کردن فضای انتخابات و تاثیرگذاری بر نتیجه آن و هم در ایجاد بلواهای اجتماعی در دوران حیات مجالس مذکور، نقش موثری داشتند که بنابر اهمیت موضوع، در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
    سوال اصلی این پژوهش، این است که «لمپن ها چه نقشی در فضای انتخاباتی مجالس هفدهم و هجدهم شورای ملی و بلواهای دوران این مجالس داشته اند؟» برای پاسخ به این سوال، این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که «لمپن ها ابزار ناکارآمدی انتخابات و ایجاد بلواهای مصادف با مجالس هفدهم و هجدهم شورای ملی بوده اند». یافته های این پژوهش اثبات می نماید که این گروه ها موجب شدند تا با کمترین هزینه، بزرگترین خسارات و آسیب ها بر نظام سیاسی اجتماعی و اقتصادی ایران در دوره معاصر وارد شود.
    کلید واژگان: لمپن ها, انتخابات, مجلس هفدهم, مجلس هجدهم, کودتا
    Aliakbar Jafari, Mina Moini, Behnaz Qaid Sharafi
    A Review of the contemporary sociopolitical history of Iran, and in particular that of the period after the Constitutional Revolution, would reveal a disturbing fact. In the wake of the establishment of a law-based system, the country witnessed events whose causes, reactionary natures and means were initiated from individuals and groups belonging to the lowest social ranks. In fact, the tacit disapproval of the constitutional system by the last Qajar and afterwards the Pahlavi kings was the motive for the Kings to take advantage of lumpen individuals and groups, whose unproductivity in the society made them the right tool for fulfilling aspirations of the ruling class and other political groups. The election periods of the 17th and 18th National Consultative Assemblies and the lifetime of these Assemblies are good gauges for studying the role of the lumpen in the country’s contemporary history. In this period, during which important events unfolded in the country, the lumpen played an efficient role both in creating a charged atmosphere during the elections which affected the results and in sparking uprisings in the lifetime of the Assemblies. The present paper studies this important issue. The main question of the study is: What roles the lumpen class played in changing the atmosphere of elections and provoking uprisings in the lifetimes of the 17th and 18th National Consultative Assemblies? The study then tests the following hypothesis: The lumpen were the cause of the fraudulent elections and the trigger of the uprisings during the lifetime of the 17th and 18th Assemblies. The findings reveal that, in the contemporary history of Iran, lumpen groups caused the greatest losses in the country’s sociopolitical system while incurring the least expenses on those manipulating them.
    Keywords: lumpen, election, 17th Assembly, 18th Assembly, coup d'état
  • علی اخضری، مینا معینی، زهرا حسین هاشمی
    آبستراکسیون در اصطلاح سیاسی، به عمل یا کوشش اقلیتی از نمایندگان مجلس برای جلوگیری از اخذ تصمیم و تصویب قانون، با استفاده از ابزار قانونی گفته می شود. این جلوگیری می تواند با استفاده از ارائه نطق های پیاپی، طرح موارد وقت گیر در زمان رای گیری و خروج از صحن مجلس برای از اکثریت انداختن جلسه و لغو دستور یا لایحه مورد بحث صورت گیرد.
    در دوره مجلس چهاردهم، این سیاست، یکی از مهم ترین سلاح های نمایندگان اقلیت بود که به وسیله آن، مجلس را از اکثریت می انداختند تا مانع تصویب قوانینی شوند که مورد نظر آن ها نبوده است. ولی آیا استفاده از این سلاح در این دوره، ناشی از اغراض شخصی بود یا منافع جامعه و ملت را در نظر داشت؟ این سیاست، دوبار در مجلس چهاردهم مطرح گردید که هردو بار از طرف اقلیت مجلس بود؛ بار اول، هدف، مخالفت با نخست وزیری محسن صدر بود که در پی آن چندین ماه مجلس در تنش به سر برد و بار دوم به کمک قوام السلطنه آمد. به نظر می رسد این روش در این دوره مجلس، یکی از راهکارهای خروج از بحران جناح گرایی و قوم گرایی بوده است. آبستراکسیون را می توان سیاست اتحاد و صف متشکل اقلیت در برابر اکثریت قلمداد کرد.
    این مقاله بر آن است تا سیاست آبستراکسیون در دوره چهاردهم مجلس و کشمکش دو گروه اقلیت و اکثریت را بر سر این موضوع، مورد ارزیابی قرار دهد.
    کلید واژگان: آبستراکسیون, مجلس چهاردهم شورای ملی, اقلیت, اکثریت, محسن صدر
    Ali Akhzari, Mina Moini, Zahra Hussein Hashemi
    In politics, obstruction is the deliberate interference with the progress of legislation by various means such as filibusting, slow walking, and even leaving the parliament in order to delay or completely prevent a vote on a given proposal.In the 14th Majlis of Iran, obstruction was widely practiced by the minority to oppose the passage of unsatisfactory proposals. The question posed is whether obstruction was used for personal or national interests. The 14th Majlis was obstructed twice by the minority to oppose Mohsen Sadr’s appointment as prime minister and to help Qavam al-Saltaneh. This policy seems to be a method for fighting factionalism and ethnicism and has managed to safeguard Iranian national interests for the first time. The policy of obstruction was, thus, a policy uniting the minority against the majority.This article is an attempt to review the policy of obstruction in the 14th Majlis and the clashes between the minority and the majority due to its practice.
    Keywords: obstruction, the 14th Majlis of Iran, minority, majority, Mohsen Sadr
فهرست مطالب این نویسنده: 18 عنوان
  • مینا معینی
    مینا معینی
    دانش آموخته دکتری تاریخ ایران دوره اسلامی دانشگاه اصفهان، دانشگاه اصفهان، ، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر مرتضی نورایی
    : 2
    دکتر مرتضی نورایی
    استاد تاریخ، تاریخ، دانشکده ادبیات، دانشگاه اصفهان، ، ایران
  • حمید صادقی
    : 1
    حمید صادقی
    (1399) دکتری تاریخ ایران، دانشگاه اصفهان
  • دکتر علی اکبر کجباف
    : 1
    دکتر علی اکبر کجباف
    (1382) دکتری تاریخ ایران اسلامی ، دانشگاه اصفهان
  • مجتبی ذهابی
    : 1
    مجتبی ذهابی
    دبیر تاریخ
  • حسین شیرمحمدی باباشیخعلی
    : 1
    حسین شیرمحمدی باباشیخعلی
  • شهرزاد محمدی آئین
    : 1
    شهرزاد محمدی آئین
    پژوهشگر تاریخ ایران دوره اسلامی، اصفهان
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال